مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ اسفند ۱۳۳۷ نشست ۲۸۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۷
سال چهاردهم
شماره مسلسل
دوره نوزدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره۱۹
جلسه: ۲۸۷
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه بیستوششم اسفند ماه ۱۳۳۷
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
۲- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه مربوط به بودجه ۱۳۳۸ کل کشور
۳- تقدیم چهار تبصره اضافی به لایحه بودجه ۱۳۳۸ کل کشور به وسیله آقای وزیر دارایی
۴- طرح و تصویب یک فوریت تبصرههای غیرمالی بودجه ۱۳۳۸ کل کشور
۵- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه مربوط به بودجه ۱۳۳۸ کل کشور و تبصرههای غیرمالی
۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس دوساعت و بیست دقیقه پیشازظهر به ریاست آقای رضاحکمت تشکیل گردید.
۱- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
رئیس- صورت غایبین جلسه قبل قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
غایبین بااجازه آقایان: امید سالار سعیدی- جلیلوند- خزیمه علم- صادق بوشهری- محمودی- عرب شیبانی- ذوالفقاری- دکتر نفیسی- مهندس جفرودی- اسکندری- فخر طباطبایی- شادمان- اورنگ- مهندس اردبیلی- سراج حجازی- مهندس فروهر- اخوان- دولتشاهی- مهندس شیبانی- سلطانمراد بختیار- سنندجی- دکتر اصلان- افشار- دکتر شاهکار- رامبد- قراگزلو- دکتر دادفر- حشمتی- گیو- اعظم زنگنه.
غایبین بیاجازه- آقایان: دکتر طاهری- اریه- قرشی- دکتر فریدون- افشار.
دیرآمدگان بااجاره- آقایان: دیهیم مهندس بهبودی.
۲- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه مربوط به بودجه ۱۳۳۸ کل کشور
رئیس- دنباله بودجه کشور مطرح است. آقای عمیدینوری
عمیدینوری- دیشب به عرض نمایندگان معظم مجلس شورای ملی رساندم که نکاتی در مقدمه بودجه دولت هست مشعر بر یک رشته فعالیتهای که تشریح شد و یکی از آن نکات موضوع آزادی واردات است که البته با حجم زیاد پولی که در گردش است بیم این می رفت زندگی گران بشود و آزادی واردات به صورتی که در بازرگانی خارجی ما هست این تأثیر را بخشیده است که قیمتها و مخصوصاً قیمتهای وارداتی بالا نرود تا حدی من تشکر میکنم به اینکه در خود مقدمه دولت سعی شدهاست که واقع بین شده باشد و جهت ذکر شده باشد در عین حال که این مطلب مورد تصدیق واقع شده مطلبی را که کالاهای داخلی و زندگی و امور داخلی یک تغییری پیداکرده و گران شده این مطلب مورد تصدیق واقع شده بنابراین اقتضا دارد اولاً فکری برای جلوگیری از گرانی زندگی و تولیدات داخلی به عمل بیاید و ثانیاً به این نکته اصلی که بنده خواستم اینجا بحث بکنم توجه بشود که در عین حالی که آزادی واردات هست ارزانی چیزهایی داخلی هم تأمین بشود از این جهت ما ضرری نکردیم در اساس این کار مطالعه بکنیم که آیا این آزادی واردات و سیاست آزادی واردات به این شکل از نظر مملکت چه تأثیری دارد بنده مطالعه دارم و خیال میکنم هر ملتی بایستی قایم به تولیدات خودش باشد (صحیح است) هیچ نمیشود ما از این مطلب اصلی گذشت ما در عین حال که سیستم آزادی واردات را به این شکل پیش بردیم و مانع گرانی زندگی تا حدی شدهاست در عین حال وقتی که به احصاییه آمار نگاه میکنیم میبینیم که تولید کشور به میزان وارداتی که وارد شده جلو نرفته است بنده در این مجله بازرگانی که خیلی هم قشنگ چاپ شدهاست و مال دولت هم هست آنجا آماری دیدم راجع به ۵ ماه اول یعنی پنج ماه اول سال ۳۶ و پنج ماه اول سال ۳۷ صادرات و واردات را مقایسه کرده است ارقامش را میخوانم توجه بفرمایید در صفحه ۱۰۲ این مجله است و این ماده بهمن واسفند است البته به آقایان هم داده شده این مجلات به صورت مجانی توزیع میشود و خریدار ندارد بودجه انتشار این مجلات که البته ممکن هست به چاپخانهها از این جهت که کارگران چاپخانهها را به جریان میاندازد کمکی بشود ولی از نظر بودجه مملکتی یک روزی صحبت شد یکی از مطلیعن مالی مملکت میگفت و حساب میکرد در حدوده دوازده میلیون خرج این انتشارات است که در دستگاههای دولتی هست و البته یکی از اقلامی که بنده فکر میکنم میشود درش صرفهجویی کرد جلوگیری از همین مخارج است که حجم این انتشارات بدین شکل نشان میدهد چون این انتشارات آن تأثیر تبلیغاتی که باید ندارد ولی در خارج تأثیر حرفی دارد و اگر فرم دیگری به کار ببرند که اثر تبلیغاتی آن بیشتر و خرجش کمتر باشد خودش یک قسم اصلاحی است این مطلبی است که بنده به صورت حاشیه میخواهم عرض کنم در صفحه ۱۰۲ بابت پنج ماه اول سال ۱۳۳۶ دو میلیارد و پانصد و سه میلیون و دویست و چهار هزار ریال صادرات مملکت بوده است در پنج ماه اول سال ۱۳۳۷ دو میلیارد و ششصدوسی و دو میلیون و هشتصد و پنجاه و هشت هزار یعنی از نظر قیمت ۷۰ میلیون اضافه شده این اصل واردات میباشد در همان نه ماه اول در سال ۳۶ نه میلیارد و پانصد و پنجاه و نه میلیون و پانصد و پنجاه هزار ریال واردات کشور است در همان پنج ماه درسال ۳۷ یازده میلیارد و صد و بیست میلیون و صد و هشتاد و دو هزار ریال است یعنی واردات از ۵ / ۹ میلیارد رسیده است به یازده میلیارد و ۱۲۰ میلیون ریال در ضمن در جمع صادرات ۱۷۰ میلیون ترقی کرده است البته وقتی بنده ریزش را نگاه کردم از حیث قیمت بالا رفته نه از حیث میزان و طبیعی است در ظرف یک سال یک تفاوت قیمتی دیده میشود و بدیهی است که این تفاوت قیمت پیدا میشود ولی از نظر کمیت و میزان بالا نرفته است از نظر کیفیت این ۷۰ میلیون اضافه شدهاست این را بنده آوردم در اینجا و البته من گفتم که ببینم مجموع چیست پریروز در روزنامه کیهان در شماره ۴۷۱۸ مورخه یک شنبه ۲۳ اسفند یک مقاله خواندم حجم واردات ۳۵ درصد نسبت به سال پیش افزایش یافته این روزنامه مطالعهای کرده در سالنامه گمرک و از آن این طور نتیجه گرفته بود که پنج میلیارد در یک سال بر حجم واردات اضافه شدهاست و نتیجه گرفته میشود که ۲۵ درصد این ۵ میلیارد افزایش واردات است البته خود واردات همانطوری که در اطرافش بحث میشود من حیث واردات حکایت از بنیه خریدار میکند و اینکه مردم میخرند بنابراین سطح تولیدی این سطح زندگی مردم باید بالا رفته باشد این هم یک مقیاس از نظر حساب اقتصادی و اما این در صورتی است که ملتی تولیداتش برود بالا این صادراتش برود بالا واردات هم که بیاید بالا این دلیل بر این است که سطح زندگیش بالا رفته است برای اینکه خودش تولید کننده است قدرت خرید زیادتر میشود جنس بیشتر میخرد بهتر زندگی میکند تلویزیون پیدا میکند رادیو پیدا میکند اتومیبل سوار میشود در صورتی که بنیهاش بیشتر شده باشد پول بیشتر به دست آورده باشد و البته این یک نشانهای است از آمار اقتصادی اما وقتی که میبینیم سطح تولیدات که اینجا صادرات ما را تشکیل میدهد به آن شکل بالا نمیرود بلکه متوقف است ولی رویش مطالعه کرده و دید دلیل چیست دلیل خاص از نظر ما موضوع نفت است پیدا است که ما یک کشوری هستیم استثنایی برای اینکه هیچ کشوری جز عراق وضع ما را از نظر اینکه یک ارز فروش نفت داریم و میتوانیم سالی دویست سیصد میلیون دلار یا لیره به دست بیاوریم هیچ کشوری ندارد از این نظر است که سیاست ارزی و سیاست اقتصادی دولت برای اینکه چگونه ارزهای حاصله از نفت را به جریان بیندازد این نتیجه برایش حاصل شدهاست که به آزادی واردات بیشتر توجه بکنیم. ارزهای حاصله از نفت تبدیل به ریال بشود و هم واردات زیادتر بشودکه در نتیجه افزایش میزان اسکناس در جریان کار قیمتها بالاتر نرود. اما بنده یک اعتقاد دیگری داردم و اعتقاد بنده این است که در عین حال که باید به این نکات توجه کنیم بایستی سیاست اصلی اقتصادی را از دست ندهیم یعنی هیچ ملتی نمیتواند مملکتی به اینگونه عواید استثنایی اتفاقی باشد دلیلش هم اینکه حالا که کنسرسیوم پاراست یا دروغ ۲۶ میلیون یک مرتبه از عایدات ما کسر میکند به زحمت میافتند چرا؟ برای اینکه متکی شدیم به سیاست ارزی نفت و این مطلب را که بایستی سیاست تولیدی به تمام معنی داشته باشیم به آنطوری که باید متوجه نکردیم ممکن است که جناب آقای وزیر صنایع به بنده جواب بدهند که ما یک سیاست تقویت تولیدی به وجود آوریم و آن استفاده از مازاد پشتوانه اسکناس است که ۳۵۰ میلیون را به مصرف همین وامها میرسانیم و ۳۵۰ میلیون را به کشاورزی اختصاص میدهیم البته بنده هم توجه دارم که یک چنین کوششی میشود اما برای اینکه این کوشش به نتیجه برسد همیشه در امور اقتصادی یعنی درتمام مسایل خاصه در امور اقتصادی و عمرانی اگر هماهنگی باشد کارها قابل پیشرفت است اگر هماهنگی نباشد کارها خراب میشود یعنی اگر من پول بدهم به چشم دار خودم به عنوان یک طرح تولیدی و برای افزایش گوسفند و کره و روغن این بیاید از دولت وام بگیرید و ملک خودش را در گرو بگذارد و بعد برود و گوسفندش را زیاد کند روغن به دست بیاورد و از طرفی اجازه بدهیم که روغن و کره از خارج وارد بشود این مسلم است که در امور اقتصادی و صنعتی سرمایهدار بزرگ و سرمایهدار کوچک را خرد میکند برای اینکه امکانات و قدرت او بیشتر است برای اینکه بازار مصرف خودش را به دست میآورد فرض بفرمایید پنیر هلندی یا کره میتواند بازارش را حفظ کند سرمایه زیاد دارد و ارزانتر و بهتر میتواند وارد این کشور بکند و آن کسی که طرح تولیدی چشم و حمایت دارد دچار ضعف میشود و ضرر هم میدهد یکی اینکه نمیتواند قرضش را به دولت بدهد دولت مجبور میشود اجراییه صادر کند یکی اینکه بقیه ملکش را که گرو گذاشته از بین میرود راست است که ما یک قدم خوبی برداشتهایم یک قدم درخشان برداشتهایم از نظر توجه ببینید صنعتی و تولیدی ولی اگر هماهنگی نبود نتیجه خوبی نخواهد داشت منتهی نتایجش را سالهای دیگر میبینیم (صحیح است) اما حالا ما در کار گرمیم و میبینیم که ۵۵۰ میلیون به کار افتاده و واقعاً جنبشی بوجود آمده و کار هم شدهاست، دولت بایستی در حمایت از این دسته توجه داشته باشد، ایراد میشود که کارخانهچی اصفهان زور نگوید و جنس پست را بفروشد به مصرف کننده ولی هرکدام از این حرفها یک جواب کلی دارد اما ما نمیخواهیم حرف بزنیم و معاوضه بکنیم ما میخواهیم تجزیه و تحلیل بکنیم ما میخواهیم حرف بزنیم و اشکالات و امور مملکتی را حل کنیم دولت باید نسبت به تولیدات داخلی حمایت و در ضمن نظارت بکند نظارت کند که جنس خوب باشد نظارت بکند که قیمت عادل باشد از همین مجلس شورای ملی قانون گذشت بنده یادم میآید در دوره ۱۴ بود که هیچ کارخانهچی حق ندارد بیش از صدی دوازده نسبت به سرمایهاش منفعت بگیرد قانون هست کی اجرا میشود کارخانهچی داریم که صددرصد استفاده میکند و جنس به همه میدهد این است که اگر بیاییم اصل حمایت و نظارت مورد توجه قرار دهیم بیاندازه مؤثر و مفید است بنده معتقدم و واقعاً میگویم که از این لوایح بودجه دولت چه پارسال و چه امسال و نیز طرز کار دولت استنباط می کنم که دولت توجه خاصی به امور اقتصادی و کار دارد از اول دولت گفته که برنامه دولت من کار است و من در حقیقت میبینم همین طور است (صحیح است) همه وزرا وقت صرف میکنند و فعالیت می کننند و کار میکند اینها مسایلی نیست که بشود درش انکار کرد اما ما میخواهیم از خوبی این کارها نتیجه صحیح و بهتری برای پیشرفت کار بگیریم و بنده این طور استنباط میکنم که هیچ کشوری نمیتواند متکی به عایدات غیر تولیدی خودش باشد (صحیح است) و دولت باید در عین اینکه این کارها را میکند اصل حمایت و اصل نظارت را رعایت بکند من الان یک مثال زنده در حضور هیئت دولت و نمایندگان محترم میزنم توجه خواهید فرمود این عوض مسیله چای است که دوسال پیش که ما به نام نمایندگان شمال صحبت چای را میکردیم حتی جواب منفی و بد میشنیدیم که آقا این چای مزخرف چیست که ما بخورد مصرف کننده بدهیم این حرف بود و بحث در پشت این تریبون شد وجواب هم داده شد که ما نمیگوییم اینطور نیست شما یک حمایت از چای بکنید این نمونه داخلی را میتوانید نگاهدارید استفاده کنید این حرف را از ما قبول نمیکردند پیشنهاد مطالعات شد و همین تیمسار صفاری که بنده واقعاً به فکرشان معتقدم ایشان همین عملی که الان میشود پارسال گفتند که میشود کرد و مثل دخانیات که ۳۵۰ میلیون تومان برای شما عایدات در ضمن بودجه آورده است این چای یک مطلب بزرگی است که میتواند نتیجه بگیرید خوشبختانه همانطوری که جناب آقای دکتر اقبال دفتر انتقادات را گشوند و مطالبهایکه فرستاده میشود رویش مطالعه میکنند اگر خوب بود میپذیرند والا رد میکنند این مطلب هم یکی از آن نظریات بود که به آن توجه کردند نتیجه این توجه به اینجا رسید که الان اولاً در سراسر گیلان و تنکابن مردم امیدوار شدهاند که این تولید حمایت میشود از طرف دولت و شروع کردهاند به باغ گرفتن این جناب آقای وزیر کشاورزی پارسال یک بخشنامه صادر کرده بودند که به هیچ کس اجازه ندهید جنگل مخروب را بتراشد برای باغ و حتی از ۳۵۰ میلیون تومان مازاد پشتوانه اسکناس که اختصاص به کشاورزی داده شده بود آنجا هم دستور داده بودند که اگر کسی باغ چای میخواهد به او کمک نکنید و حق داشتند چرا؟ برای اینکه فکر این بود که جنس بد است و هم ضرر میداد نتیجهاش این شد که ماه پیش بخشنامه جدیدی صادر فرمودند که کسانی که جنگلهای مخروبه را میخواهند تبدیل به باغ چای بکنند به آنها بدهید و وام کشاورزی همه به آنها داده شود این یک آزمایش و یک امتحان بود و این نشانه این است که البته تنها حمایت نیست نظارت هم هست این یک طرحی است که هم حمایت است و هم نظارت یعنی برگ چای را دستگاه وزارت گمرکات میخرد تبدیل میکنند به چای و با چای خارجی نظارت میکند مخلوط کند و این را به مصرف کننده میفروشد حالا بنده فکر میکنم که اگر خوب حمایت و نظارت بشود و این دو مورد حمایت و نظارت در سایر موارد تولید به عمل بیاید آیا تصور نمیفرمایید سایر تولیدات ما سطحش برود بالا (یکی از نمایندگان- دخانیات را بفرمایید) دخانیات یک طلبی است که از ۲۵ سال پیش به آن توجه شده آن وقت هم مثل چای بود همین معارضه بود توجه شد حالا ۳۵۰ میلیون از این راه عایدی بودجه است، میخواهم مطلب دیگری بگویم که آقایان قطعاً قبل از شهریور ۲۰ توجه داشتهاند و دیدهاند که کراوات و حریر چالوس مثل اینکه یکی از بهترین اجناس ما بود چیز بسیارخوبی بود چرا آن روز اینقدر رواج داشت برای اینکه حمایت میشد اما امروز این طور نیست توجه بفرمایید بنده یک رقم اینجا میخوانم سی میلیون خرج دخل بعد وارد بحث سازمان برنامه که میشود عرض میکنم و جزء شرکتهای سازمان برنامه که مطالعه میکردم این رقم در خاطرم هست ۳۰ میلیون خرج و ۳ میلیون دخل یعنی ۲۷ میلیون ضرر و میدانید این سه میلیون نفعش چیست؟ این قیمت فروش برق کارخانه چالوس به شهر چالوس است یعنی شهر چالوس برق ندارد و سازمان برنامه هم اجازه نمیداد آن ۵۰ درصد را به شهر چالوس بدهند که کمک بشود و کارخانه برق برای شهر بخرد و میگفت این کارخانه چالوس ما که ضررش را داریم میدهیم یک برق هم دارد این برق میدهیم به شهر چالوس نرخ هم هفت هشت ریال بود بعد بنده مکاتبه کردم با سازمان برنامه و گفتم ما میخواهیم نظارت بکنیم قیمت را بیاورید پایین اینکه خیلی گران است یعنی اقلاً این را ارزان کنید این وضع است بنده منظورم از دو مثالی که زدم یعنی برق و چای منظور این است که برنامه دولت در حمایت و نظارت در تولیدات اعم از کشاورزی و صنعتی به مرحله عملی و صحیحتری به کار برود وضع ما طوری بشود که
قدرت کار زیاد بشود و واردات پایین بیاید و یک موازنهای بوجود بیاید امروز هیچ کشوری نمیتواند مستثنی از این امر باشد این آمریکای به این عظمت که صحبت میشود که کشور اول دنیا است و روسیه هم میگوید من با او مبارزه دارم و میخواهم کشور اول دنیا بشوم و برنامه ۷ سالهای هم تنظیم کرده، در حال حاضر آمریکا در درجه اول است این آمریکا در حال حاضر برنامه اقتصادیش بر تولید است ۹۰ درصد از تولیدات آمریکا به مصرف خود آمریکا میرسد فقط ده درصدش بازرگانی خارجی آمریکا است تمام این ارقام بزرگی که در بازرگانی خارجی آمریکا طرح میشود ده درصد است نود درصد آن مربوط به خودش است سعی میکند تولیدش را بالا ببرد و در مقابل از تولید خودش به مصرف کننده بفروشد و به همین جهت سطح تولید و قیمتش را بالا نگهدارد و الان یک نگرانی بزرگی هست که پنج میلیون بیکار چطور زندگیشان تأمین شود و آخر بدین فکر افتادهاند که سطح مصرف را بالا ببرند بالا که پنج میلیون بیکار مشغول کار بشوند. ایران یک کشوری است که از نظر امکانات اقتصادی و امکانات طبیعی با شوروی و آمریکا فرق ندارد و از این حیث در عرض این دو کشور است برای اینکه هیچ کشوری را نمیتوانید در دنیا پیدا کنید که خودش، خودش را اداره کند یعنی منابع تولیدی و کشاورزی داشته باشد و قسمتهای دیگر مربوط به زندگی خودش در خودش باشد (یکی از نمایندگان- چرا آمریکا) عرض کردم آمریکا، شوروی ایران شما در انگلستان این وضع را نمیبینید شما در فرانسه با اینکه وضعش بهتر است و چه از لحاظ صنعتی و چه کشاورزی و چه هنری ترقی کرده است باز هم احتیاج به خارج دارد ما ذغال سنگ داریم نفت داریم آب هم داریم میتوانیم ذوبآهن درست کنیم نفت داریم میتوانیم ذوبآهن درست کنیم نفت داریم که هزار چیز از آن به دست میآید اما استفاده نمیکنیم. از نظر امکانات طبیعی امکانات اقتصادی ما با شوروی و آمریکا فرق ندارد ما همین دشت مغان را داریم که میتوانیم در آن کشاورزی مفیدی ایجاد کنیم ملاحظه کنید که شرکت شیار سازمان برنامه چند میلیون ضرر میکند ۶۰ میلیون خرج شدهاست و دو تا نهر ساخته شدهاست شق نهر شدهاست و بس و یک باغ ۲۰ هکتاری فقط بوجود آمده است و درختکاری شدهاست که موقعی که یک مسافرت بزرگی شد و مدیرعامل سازمان برنامه با اسکورت عظیمی آنجا رفت پرتقال را هم از فلسطین آورده بودند و وقتی دشت مغان یک منطقه کشاورزی ایران را میخواستند نشان بدهند پرتقال از فلسطین آورده بودند ما امکانات داریم و بحث در این است که از امکانات خودمان استفاده بکنیم بنده عرض میکنم کشور ما از نظر امکانات در ردیف شوروی و آمریکا است و می تواند مستغنی از واردات باشد میتواند سطح تولیدش را بالا ببرد و علاوه براینکه میتواند واردات و صادرات بیشتری هم داشته باشد منتهی ما از ارز خودمان باید استفاده بکنیم برای ورود کارخانه نه برای محصولات بنده در هندوستان در سال ۱۳۳۱ مسافرتی کردم و ۴۵ روز تمام هندوستان را دیدم یادم میآید ارقام واردات و صادرات بدین ترتیب بود که به انگلستان ۱۱۰ لیره جنس داده بودند و ۱۰۵ میلیون لیره جنس خریده بودند جنسی که به انگلستان داده بودند مواد اولیه بود کنف بود چای بود این چیزها بود. جنسی که از انگلستان آورده بودند تمامش کارخانهجات حاضر برای نصب بود چیزی که میآورد در کشور خودش که از آن در یک موضوعی استفاده کند نتیجهاش این شد که نمایشگاه عظیمی امسال در دهلی راجع به صنایع خودشان اختصاص داده بودند و یک مسافری آمده بود میگفت در آن بالا نوشته بودند که از سوزن تا هواپیما و بنده خودم کارخانه اتومبیلسازی آنها را در ۷ سال پیش دیدم کارخانه قطعات هواپیما را هم دیدم به سرعت دارند میروند جلو و کار میکنند و البته امکانات آنها از نظر جمعی بیشتر از ماست جمعیت آنها ۴۰۰ میلیون یعنی ۲۰ برابر ماست ولی خاکش فقط دو برابر ایران است از نظر مساحت مجبورند که زمین را کود زیادتری بدهند و محصول بیشتری بردارند تا از مهمترین مشکلی که مسیله خواربار است خودشان را نجات بدهند این ملت با این مشکلات کار هم میکنند دیدم در جشنی که برای استقلال گرفته بودند حتی برای صرفهجویی از نفت و بنزین از این چراغهایی که با روغن گرچک و پهسوز میسوخت شعلهور بود و حتی در کنگره حزبی هندوستان بنده دیدم که تمام نخستوزیر و وکلا که از کشورهای مختلف آمده بودند و در یک محوطهای به این اندازه یک تختی زده بودند از چوب و خیزران تمام لباس آنها از کتان و پارچههای خودشان بود که به تن خودشان پیچیده بودند این هم مرکز کنگره بود وقتی که بنده نگاه کردم دیدم یک چیز که از خارج وارد شده باشد نبود و غرض از بیان این مورد این است که توجه بدین نکته بکنند که برای حمایت و نظارت از تولیدات داخلی یک برنامه برای سال آینده بوجود بیاورند این اشکال هست که یک وقتی ممکن است عایدی نفت را بالا برود و یک مرتبه پایین بیاید بنده یک تذکری بدهم که تولید نفت در دنیا رو به بالا رفتن است مثلاً در آفریقا فرانسه علاقهای که دارد به الجزیره برای این است که نفت زیادی در آنجا هست که سالی ۴۰-۳۰ میلیون تن از آنجا میتوانند استخراج بکنند و البته نفتی که در الجزیره به دست بیاید و استخراج شود ارزانتر از نفتی است که از ایران برود با رؤیای غربی و آن وقت است که ما گرفتار رقابت میشویم و نفت ما خریدار کمتر پیدا میکند و قیمت میآید پایین آن وقت وای به ملتی که اقتصادش متکی به نفت باشد البته آن روز که عدهای علمدار اقتصاد بدون نفت بودند ما با آنها جانانه مبارزه میکردیم و میگفتیم شما قصد تخریبی دارید و نتیجه این شد که ما موفق شدیم و اقتصاد با نفت را پیش بردیم. اما هیچوقت نباید یک ملتی در افراط و تفریط باشد باید تعدیل کرد اقتصاد بینفت اقتصاد منحصراً به نفت هم درست نیست باید از نفت استفاده بشود برای ورود کارخانه از تولیدات استفاده بشود برای تقویت بنیه یک ملتی جناب آقای دکتر جهانشاهی در اینجا نالیدند که چرا مالیات بردرآمدمان کم است و یک مقایسهای با ۱۳۰۹ کرده بودند بنده هم قبول دارم اما جوابش پیدا است بایستی مبنای سیاست مالی یک ملتی بر روی مالیات باشد بر قدرت تولید باشد من هم قبول دارم اما مالیات روی چی؟ روی بنیه تولید اگر قوه تولید یک ملتی بالا برود مالیات هم باید زیاد بدهد ما در حال حاضر مالیات زیاد میدهیم اما نه از قدرت تولید از قدرت مصرف یعنی امسال ۲ میلیارد ریال در بودجه جدید عواید گمرک پیشبینی شده این قسمت هم مالیات است منتهی مالیات بر مصرف ۲ میلیارد تومان من دیدم دیگر اصل دیگری که اینقدر اضافه شده این است که تا بهحال یک لایحهای میآوردند و یک مادهای میگذاشتند که هرچه میآورند از عوارض معاف شود این اصل از بین رفت من متشکرم از دولت و این از نکات خوب بودجه است که آمدهاند حذف کردهاند هرگونه معافیتهایی که از نظر حقوق گمرک بالارفته و میرود بالا اگر رفتیم روی افزایش بنیه یک ملتی طبیعی است که مالیات میدهد اما نمیتوانم بگویم که افزایش پدا شده من در مازندران بودم یک کشاورزی هشتاد سال دارد و شما می شناسید پسرش عضو حزب شما است آقای خلعتبری هم می شناسند این تراکتور دارد و خودش هم پشت تراکتور مینشیند در سن هشتاد سالگی این شخص می نالید و می گفت که بنیه مالی من نسبت به ده سال پیش بالا نرفته و پایین هم آمده است شما یک کشاورز را در امکانات خود و وضع ۱۰ سال قبل زندگی میگذارید اما پسرش تلویزیون میخواهد مگر میشود به او ندهید از آن طرف هم قیمت محصولش نرود بالا اینجور هم نمیشود آنوقت توقع دارید که چرا مالیات بر درآمدش زیاد نمیشود مالیات بر درآمد گفتهاند نه بر درنیامد. درآمد وقتی بالا میرود که تولید بورد بالا برای این است که تولید بالا رفت میتوانید مالیات بگیرید و اگر نرفت نمیتوانید بگیرید بنابراین بنده معتقدم که باید نسبت بدین موضوع توجهی خاص بشود که ما از سیستم تورم پولی فعلی هم خلاص شویم بنده خواستم شما عطف توجهی بکنید به سیستم پولی خودمان این ورقهای که خدمتتان ارایه میدهم این نمودار وضعیت ۱۵ روز بانک ملی است که به موجب قانون هر ۱۵ روز بانک باید این را بدهد و خاطرم میآید که یک موقعی برای اینکه ملت ایران نداند وضع چیست این ورقه را نشان نمیدادند و برخلاف قانون عمل کردند برای اینکه مردم ندانند وضع اسکناس چیست و ما خوشوقت هستیم که هر پانزده روز میبینیم و رویش مطالعه میکنیم بنده این را که مطالعه کردم دیدم مجموع دارایی قسمت نشر اسکناس ۰۰۰/ ۰۰۰/ ۸۲۰ /۱۶ ریال است (نخستوزیر- ماهانه است) حالا ماهیانه است این را عرض میکنم وضع ماهیانه پایان بهمن ۳۷ یعنی در پایان بهمن ۰۰۰/ ۰۰۰ /۱۶۸۲۰ است ما اسکناس میتوانیم در جریان داشته باشیم که از این مبلغ دو میلیاردش زاید از دو میلیاردش در جریان نیست یعنی خوشبختانه بانک نگه داشته که هر وقت مورد حاجتش باشد به جریان بیندازد ولی بقیهاش در جریان است و به دست مردم است آن وقت در مقابل ۸ میلیارد یعنی نصف تعهد خود دولت اسناد بدهی دولت به وسیله جواهرات است یعنی ۸ میلیارد پشتوانهاش چیزهای دیگراست طلاست و ارزی است که در صندوق بینالمللی و جاهای دیگر است و ۸ میلیاردش هم به اعتبار جواهرات و اسناد بدهی دولتی است پس از این جهت دولت یک بدهی از این نظر دارد که باید توجه بشود ولی وقتی در قسمت بانکی وارد دیون دولت و دستگاههایش میشویم دولت شخصاً ۴ میلیارد و ۵۴۰ میلیون و نود و هفت هزار و سیصد و هفتاد و پنج ریال خود دولت بدهکار است به بانک ملی.
۸۱۴/ ۷۶۰ / ۶۱۴/ ۱۱ ریال هم بنگاههای دولتی و شهرداری به ضمانت دولت بدهکارند یعنی جمعاً ۱۸۹/ ۷۷۸/ ۱۵۴/ ۱۶ ریال یعنی دولت و دستگاههای او در وضع حاضر مساوی با مجموع اسکناس منتشره اعم از اینکه در دسترس مردم باشد یا نباشد به بانک ملی بدهکاری دارد البته این نشانه حداکثر فعالیت است برای اینکه هر چه بیشتر فعالیت میشود و دولت هم با این قرض هایی که میکند هم خودش و هم دستگاه را به جریان میاندازد ما باید خوشوقت باشیم و این دلیل بر فعالیت است مردم ۲۰ میلیارد حساب در بانک دارند ۵ میلیارد و ۹۴ میلیونش حساب پسانداز مردم است
۱۵ میلیارد و ۱۶۸ میلیون حساب جاری و سپردههای مردم است یعنی ۲۰ میلیارد مردم در بانک ملی حساب دارند که از این ۲۰ میلیارد ۱۶ میلیاردش دست دولت است که به عنوان قرض گرفته این را بنده تشریح کردم که از نظر پولی وضع این فعالیت روی چیست و بنده خیال میکنم که اگر این صاحبه آن ۲۰ میلیارد یک روزی چک بکشند و مراجعه کنند به بانک چه میشود (وزیر صنایع و معادن- هیچ وقت این کار را نمیکنند) درست است که ما سه نفرمان با هم متحد نیستیم اما اگر صاحبه آن این ۲۰ میلیارد آمدند در یک روز ۱۰ میلیاردش را چک کشیدند چه میشود این است که بنده معتقدم و سیاست پولی را هم به همین جهت تشریح کردم که باید متکی به قدرت تولیدی باشیم و کمتر بسیار است انتشار اسکناس و قرض توجه داشته باشیم و این وضعی که بنده تشریح کردم بسیار قابل توجه است و البته کسانی که به سیاست مالی و پولی توجه دارند طبعاً این نکات در ایشان تأثیر دارد پس از بحث کلی که بنده در لایحه بودجه کشور به عرض رساندم و عقیده دارم وقتی میتوانیم از این قرض ها و این نگرانی ها خارج شویم که بودجهمان متعادل نشود که تولیدمان را ببریم بالا صادرات و واردات با هم موازنه شود بنده میخواهم یک نظری هم به خود لایحه بودجه بکنم و یک تذکراتی هم عرض کنم در این لایحه بودجه تصریح شدهاست در ماده واحده در قسمت الف که فصل دوم در حدود آمارهای وصولی در فصل اول با رعایت کامل مقررات و مفاد تبصرههای منظوره در این قانون قابل پرداخت باشد که همان اعتراض اصولی بنده است که بودجه باید در حدود درآمدهای وصولی باشد و من امیدوارم در سال آینده جبران بشود چون بنده ضرر زیادی جناب آقای ناصر در این مورد میبینم مثلاً یک ضررش را خدمتتان عرض میکنم یک مطلعی در امور مالی میگفت البته نه مربوط بدین دوره در آن وقتی که درآمدهای وصولی خیلی کمتر بود میگفت خزانهدار میگفت هر روز سؤال میکردم چی داریم آنکه به نظرم الاهم فالاهم سود می پرداختیم این در حدود درآمد وصولی نتیجهاش این میشود که تعهدات به موقع انجام نمیشود و تعهدات که به موقع انجام نشد کارها لنگ میشود منتهی یک وقتی این تعهدات مربوط به حقوق است صدای همه درمیآید و خوشبختانه دولت حاضر جلوی این کار را گرفت و تعهد مربوط به حقوقبگیرها را سر موقع انجام میدهد یک وقت است که تعهد مربوط به راه است و پول به موقع داده نمیشود این است که راه نداریم بنده توجه دولت و آقایان نمایندگان که قطعاً در ایام عید مسافرتی به شمال خواهند فرمود به راه از ساری به بابلسر جلب میکنم که اگر تشریف بیاورند از خط ساری به شاهی و از شاهی به بابل به بابلسر و از آنجا هم بیایید را نصفه کاره محمودآباد آنچه آنجا میبینید عرض بنده را ثابت میکند این راه سه سال است که میخواهند ساخته بشود از جناب آقای وزیر راه تشکر میکنیم که فرمودند قراردادهایش بسته شدهاست با مقاطعهکار ولی در حال حاضر در این سه سال که مجموع این راه هم به نظر بنده بیش از سی فرسخ نمیشود مجموعش الان بدتر از آن موقعی است که دست به این راه نزده بودند که آسفالتش بکنند (صحیح است) و کسانی که عبور میکنند نمی نالند چرا بنده نمیگویم که جناب آقای وزیر راه نمیخواهند ایشان خیلی هم علاقه دارند و شب و روز توی راهها هستند ولی وقتی که به مقاطعه کار پول داده نشد نمیسازد وزیر راه چه بکند بنده وکیل چه بکنم مردم چه بکنند؟ برای چیست؟ برای این هست که بودجه قطعی نیست گناه ندارد وزیر دارایی در حدود درآمد وصولی باید خرج بشود از آن طرف هم متعهد شدهاست که راه ساخته بشود پول هم نرسیده است راه نیست این اساس کار است این است که بنده بودجه گذشته را خواندم و گفتم که تفاوتش با این بودجه یک جمله است و قابل توجه نیست در اساس این اهمیت را دارد بنده فراموش نمیکنم وقتی جعفر جعفری برنده یکی از راههای مازندران شده بود بنده تصادفاً او را در یک مهمانی دیدم و گفتم که من خوشوقت هستم که شما یک مقاطعهکار این راه زود ساخته میشود خدا بیامرزدش گفت من تصور نمیکنم این پیشبینی شما صحیح در بیاید گفتم تومان مقاطعهکاری نبودی که قبل از شهریور این راهها را میساختی گفت فرق حالا با آن موقع این است که آن روزگار مثل ساعت میچرخید یعنی وقتی من ستواسیون میکردیم صورت میدادم پول داده میشد و من تنگی در پول نداشتم کار میچرخید پول داده میشد خوب توجه بفرمایید او مرد و رفت من بعد تصادفاً آقای دکتر بینا تشریف ندارند اخوی ایشان هم با جعفر جعفری شریک بودند در همان کار یک روزی من دیدم آقای دکتر بینا گفت آقا به داد من برس گفتم چرا گفت عملهجات راه مازندران ریختهاند و برادر من را میخواهند بکشند چون پول به موقع نرسیده من یادم آمد حرف مرحوم جعفر جعفری گفتم خدا او را بیامرزد پیشبینی او صحیح بوده است حالا چیست؟ جناب آقای وزیر دارایی وقتی که درآمد وصولی نبود تعهد موقعی بود ما این گرفتاریها را پیدا نمیکنیم و امیدوار هستم که کوشش جنابعالی در سال آتی بدین نتیجه برسد که ما درآمد واقعی داشته باشیم و درآمد قطعی را خرج بکنیم و تعهداتمان در حدود درآمد واقعی باشد تا کارهای ما اینجوری توی گیر نیفتد و مردم ناراحت نباشند در قسمت به بودجه بنگاهها و شرکتها و کارخانههای دولتی مرقوم شده مقررات و قوانین مربوط به هر کدام قابل اجرا میباشد و همچنین آنچه وزارتخانهها و ادارات کل از درآمدهای اختصاصی استفاده مینماید تابع مقررات و قوانین مربوطه میباشد بنده از این مقررات چیزی نفهمیدم ما یک قانون داریم جناب آقای وزیر دارایی و یک مقررات داریم مقررات یک کلمه کشداری است که تعبیرش این است که هر چه رئیس اداره مقرر فرمود یا هرچه وزیر مقرر فرمود و حال آنکه یک مطلب اساسی است لایحه قانونی طرح قانونی و تصویب پارلمان اما اگر شما اجازه دادید بنگاهها و شرکتها و سازمانهای دولتی که طبق مقررات خودشان خرج بکنند نتیجه همین میشود که بیشتر بنگاههای شما اعم از بنگاههای دولتی و بنگاهمان تابع سازمان برنامه ضرر میدهد و هر قدر هم که بر عایداتش اضافه بشود ضرر میکند در حالی که این بودجه مملکت شما است وقتی که حساب مجموع را بنده نگاه کردم ۱۱ میلیارد از این ۶۴ میلیارد بودجه شرکتها و سازمانهای تابعه دولتی داریم در حدود چهار پنج میلیارد هم بودجه شرکتهای تابعه سازمان برنامه یعنی در حدود شانزدهم میلیارد از بودجه ۶۳ میلیاردش شما هرچه بخواهند خرج بکنند نتیجهاش این میشود که این بنگاهی که به اسلوب بازرگانی و تجارتی این است که باید عایدی به دست بدهد ما میگوییم که کار اداری در وزارتخانه یک کار اداری را میخواهید انجام بدهید تابع قوانین ما است اما شرکتها و بنگاههای دولتی که سازمان برنامه طبق اصول بازرگانی باید اداره بشوند یعنی چه؟ یعنی عایدات بوجود بیاورند قوه تولیدی دستگاه دولت شما این قدرت ها هستند این قدرتها اغلب ضرر میدهند چرا ضرر میدهند؟ برای اینکه شما اجازه میدهید در حدود مقررات و قوانین خودشان خرج بکنند بنده با این جدا مخالفم چقدر دلم میسوزد که ما یک یک دولتی داریم که نخستوزیرش شخصی مثل جناب آقای دکتر اقبال و وزیرش آدمی مثل جناب آقای ناصر که هر دوشان پاکند و منزهند و میتوانند این اقلام را بزنند این شجاعت را هم دارند برای اینکه خودشان در زندگی خودشان این رویه را رعایت میکنند ما اگر از فرصت این دولت استفاده نکنیم و جلو این طرز کار بنگاهها و شرکتها را هم اعم از دولتی و سازمان برنامه نگیریم به کجا برسیم؟ هی کسر بیاوریم هی ضمن تبصرهها بر روغن گریس و روغن اتومبیل هر لیتری ۱۵ ریال اضافه بکنیم صدی سه از کارمند دولت مالیات بگیریم یا صدی پنجاه بر خرج ثبت اضافه بکنیم تمام اینها را که جمع بزنیم روی هم به نظر بنده یک توجهی به این دستگاهها و این بنگاهها که جمعاً و خرجاً توی بودجه نوشته است اگر بفرمایید جمعاً و خرجاً همه اینها را میتوانند دربیاورید و عنوان اقلام کوچکی را که سرشکن میشود بر جمعیت زیاد که تأثیر بر مردم بیشتری دارد و این مردم را قدری بیشتر ناراحت میکند و قلقلک میشوند و ناراحت میشوند میتوانید بردارید مهمترین نکتهای که من توجه جنابعالی را جلب میکنم این است که به این مطلب توجه داشته باشید بنده در اینجا نشان میدهم الان این بنگاهها که بدین اسلوب اجازه میدهید که خرج بشود یکجا میرسد این بنگاههایی که ما در اینجا داریم مثلاً فصل سوم درآمد و هزینه بنگاهها و شرکتهای دولتی در سال ۳۸ اول شرکت سهامی تلفن را ۲۴۰ / ۴۱۰ / ۲۳۶ ریال برایش درآمد قایل شدهاند در مقابلش هم درست ۲۳۶۴۱۰۲۴۰ ریال خرج البته بنده نمیدانم که این افزایش که فعلاً بر آبونهها شده که بیست تومان شدهاست این هم جزء این است یا اضافه بر این است این توضیح را جناب آقای مخبر کمیسیون که دقت فرمودهاند و توجه داشتهاند بنده را روشن میفرمایند ولی در هر حال آیا میشود فکر کرد جناب آقای وزیر دارایی و این دستگاه تلفن را رسید که اقلام خرجش چقدر است و خرج زاید حساب بشود مثلاً توجه فرمودهاید جنابعالی این کتابچههایی را که به بنده مفت میدهید به نام شرکت تلفن این را بفروشید و پول بگیرید (وزیر پست و تلگراف- دوسال پیش فروختیم و همه اعتراض کردند) این را یک مدیر روزنامهای به من گفت چرا این کتاب بدین بزرگی را خرجش میکنید و مفت میدهید خوب این را هم علاقه دارند پول بدهند چرا مجانی میدهند یا آن وقتی که جنابعالی در اصول بودجهنویسی دارید صورت ریز این بودجه را ملاحظه بفرمایید ببینید از این ۲۳۶ میلیون چقدر میتوانید صرفهجویی بکنید اگر رسیدگی میکردید شاید محتاج به اضافه نبودید خوب مانعی ندارد اگر هم میکردید مانعی نداشت امروز میگویند که تلفن در ایران ارزانتر از سایر کشورها است جاهای دیگر بیشتر است ما هم کم و بیش بعضی مسافرتها کردیم صورتش را هم دیدیم که تا حدی بالاتر است اما اقلام صرفهجویی بکنید از عایدات از مازاد عایدات که خزانه مملکت جمع و خرج بکند و مالیات دیگری بر مردم وضع نکنید بنده نمیگویم خودتان را با دنیا تطبیق نکنید ولی مازادش به خزانه مملکت بدهید این همان کردی و خوردی است این
صحیح است این همان شرکت خصوصی است بنده از شما میپرسم چه نفعی دولت از این کار شرکت تلفن میبرد؟ یک شرکت تلفن بود خصوصی اداره میشد و شما هم یک حق الامتیاز میگرفتید (یکی از نمایندگان- اداره نمیشد) حالا میشد یا نمیشد به آن کار نداریم من از نظر مالی صحبت میکنم یک حقالامتیاز هم گرفته میشد و دولت میگفت اینقدر حقالامتیاز از اینجا دارم ولی شما هر قدر بودجه قایل شدهاید در برابرش خرج قایل شدهاید چی دارد جز اینکه فرمودید اجرای حق حاکمیت نمیدانم امتحان فرمودهاید یا خیر کراراً شدهاست که تلفن گرفتهایم وسطش قطع شدهاست نمیدانم آقایان توجه فرمودند تلفن مرتب اتصالی دارد و قطع میشود اقلاً آن دستگاهی که نو است آخر این دستگاه که کهنه نیست ما آمدیم شرکت ملی تلفن درست کردهایم و این دستگاه نو است الان در حال نوی که قیمتش را بنده باید بیست تومان بدهم اقلاً اطمینان داشته باشم که وقتی صحبت میکنم قطع نشود و یا وصل به جای دیگر نشود اقلاً این چیزها تویش نباشد نفعی ندارد برای دولت و حقالاشتراک سابق زیادتر میشود لااقل مردم منتفع بشوند یا بنگاه خالصجات ۸۰۵۰۰۰۰۰۰ ریال درآمد دارد و در مقابل مخارج آن ۷۹۵۰۰۰۰۰ ریال است یک میلیون ریال از خالصجات خودمان استفاده میکنیم عجب حاصلی یعنی بهرهبرداری ملک خرجش با دخلش مساوی است بنده نمیدانم چهجوری است (بیات ماکو- مساوی نیست پرسنلش را حساب نکردهاند) دیگر بدتر اینجا بنده خوشبختانه میبینم که از مجموع خالصجات مملکت یک میلیون ریال میگویند منفعت کردیم در حالی که بنده میبینم اگر یک مالکی از ملک خودش بخواهد اینطور استفاده کند این به نظر بنده صحیح نیست و از طرفی ما قانون فروش خالصجات وضع کردیم و خوشبختانه این دولت هم اجرا کرده است نمونههایش را دیدهایم پس اگر اینطور است این دستگاه خالصجات برای چیست؟ این دستگاه خالصجات با این عرض و طول که ۷۹۵۰۰۰۰۰۰ ریال خرجش است چیست؟
(صارمی- بالاخره ملاحظه بفرمایید که برای تقسیم عدهای لازم است) لااقل تصدیق بفرمایید که خرج آن مقدار که فروخته شده باید کم بشود این میزان خرج برای چیست؟ این رقمی که شما میبینید دخلاً وخرجاً توی بودجهها هست (صفاری- نقشهبرداری میکنند خرجش بیشتر است) البته ما بنگاه سرم سازی داریم و نتیجه خوب داده است و از طرف مجلس هم تقدیر شدهاست ما الان میبینیم که بنگاه سرمسازی صادرات دارد از نظر علمی سرمهای ایران به کشورهای دیگر میرود و این اگر اصلاً و فرعاً هم هست ۲۳ میلیون است بنگاه جنگلها ۹۰۶۷۱۲۸۸ ریال درآمد ۹۰۰۶۷۱۶۸۸ ریال هزینه اما اینجا بنده نگاه کردم و دیدم که ۱۰۲ میلیون هم کمک از بودجه وزارت کشاورزی دارد که نگاه میکنم نوشته است که ۱۰۲ میلیون کمک وزارت کشاورزی به بنگاه جنگلهای پس این رقم یک رقم دیگر آقای تیمورتاش یادتان هست که در قانون برنامه ۷ ساله دوم ۱۰۰۰ میلیون ریال برای جنگلها از عواید نفت داده میشد یعنی در ۷ سال ۱۰۰۰ میلیون ریال هم از عواید نفت به بنگاه جنگلها میدهیم و ۱۰۲ میلیون کمک از بودجه مملکت میدهیم این ۹۰ میلیون هم عوایدی است که خودش از جنگلها و امثال آن برداشت میکند که جمع این دورقم ۱۰۲ میلیون من به قدری از این بودجهنویسی خوشم آمد که حدی ندارد برای اینکه اینجا همه چیز معین است و کارها را نوشته بنگاه جنگلها در سال گذشته چه کرده؟ این ۹۰ میلیون و ۱۰۲ میلیون جمعاً ۱۹۲ میلیون در مقابل احداث جوانههای جنگی و تولید ۲۴۴۳۵ نهال رقم صریحش این است که ۲۴۴۳۵ اصله نهال به طور رایگان برای ایجاد جنگلهای مصنوعی توزیع شده بعد باقیش عبارت است از ادامه بررسی و آزمایش با کورههای نیمه فلزی و فلزی و آجری آمریکایی و غیره و تعلیمات لازم به کارمندان فنی و مراکز آزمایشی و غیره پس رقم مشخص این است که ۲۴۴۳۵ اصله نهال به طور رایگان داده شدهاست که البته من نمیدانم به کی داده شدهاست احداث مراتع مصنوعی و احداث قرقهای بررسی و تشکیل کلاسهای تعلیمات فرزندان عشایر تهیه نتظیم طرحهای جنگلداری برای جنگلهای طوالش و ایجاد محل ثابت برای نصب کارخانه چوببری که آقای رامبد خاطر آقایان میباید که در شرفیابی به عرض رساندند که خود این کارخانه کارخانه چوببری در چه حال است این ۳ کار بنگاه جنگلها که البته در این چند سال در نتیجه کوشش هایی که شدهاست و تا حدی جلوگیری شده اما با این همه عوایدی که ما برای آن قایل هستیم یک ۱۰۲ میلیون کمک بودجه یک ۹۰ میلیون از خودش درمیآورد یک هزار میلیون از سازمان برنامه میگیرد به نظر بنده جناب آقای وزیر کشاورزی حق این بود که یک کار مشخص از این معلوم بشود بنده در دوره ۱۸ بود که یک سؤالی کردم از وزیر کشاورزی که طبق قانون جنگلها شما میبایستی درخت کاری بکنید و جنگلها را احیا بکنید به ما نشان بدهید صورت بدهید که کجا احیا کردید آقای احمد حسین عدل مرد مطلعی بود از نظر کشاورزی اما توضیحی نداردند که من چند تا درخت و چند تا جنگل بوجود آوردهام توضیحشان از نظر فنی این بود که همین که درختهای بلند قطع میشود و آفتاب به زمین میخورد این تخم های که در زیر درختها ریخته خودش سبز میشود این بیان ایشان بودم حالا بنده میخواهم ببینم از آن وقت تا بهحال در این مدتی که بنگاه جنگلهای با این بودجه کار کرده است واقعاً چقدر جنگلهای مصنوعی کجا هست چون به هر حال وکلای گیلان و مازندران هستند و میتوانیم ببیننم چه چیزهایی هست و چه چیزهایی نیست و کجا هست و کجا نیست و چی هست و صرف این بیان که ۲۴ هزار اصله نهال توزیع شده به نظر بنده تطبیق نمیکند بنده معتقدم در همین دستگاه بنگاه جنگلها که ۱۹۲ میلیون بودجه دارد اگر رسیدگی کنید خیلی از اقلامش ممکن است حذف شود مثلاً این آقایانی که به عنوان بازرس تشریف میبرند همه جیب دارن همه روزی ۶۰ و ۷۰ تومان هم فوقالعاده میگیرند اینها به نظر جنابعالی قابل حذف نیست؟ به خدا هست اینجا نوشته است احداث مراتع مصنوعی و احداث قرقها این احداث مراتع مصنوعی جناب آقای وزیر کشاورزی خرجش را بنگاه جنگلها میدهید پس به مالکین چکار دارید؟ یک مالکی به من مراجعه کرده است که جنگلی را میخواهید بترا شد تعهد هم کرده است که ۲۰ هکتار را بگذارد به اختیار بنگاه جنگلها برای احداث مرتع میگوید که به من فشار آوردهاند که خودت باید جنگل تراشی بکنی و خودت هم خرج کنی خودت مرتع مصنوعی ایجاد کنی اگر این کار را باید مردم بکند تکلیفش معلوم است دیگر به بنگاه جنگلها چه ربطی دارد اگر به مردم کاری ندارد و آنچه بنده من باب مثال به عرضتان رساندم برای چیست اما یک بنگاه جدیدی میبینم بده همین طور که این بنگاه جدیدی میبینم بنده همینطور که این را میگویم آن طرفش را هم میگویم در سازمان چای نوشته است ۴۰۰/ ۱۴۴/ ۳۲۴/ ۱ ریال دارد ۰۰۰/ ۰۰۰ / ۹۶۴ هزینه یعنی یک دستگاه جدیدی که در یکی از وزارتخانههای دولتی شروع به کار کرده ۳۶۰ میلیون برای بودجه مملکت آورده این را میگویند کار صحیح این کار قابل تقدیر است این کار هم عایدی برایم مملکت بوجود آورده است هم خرجش کم است هم منفعتش ۳۶۰ میلیون است در حالی که همین کار را دستگاه دیگری انجام میداد ضرر میداد و در صفحه ۳۲ همین لایحه بودجه در اینجا تناقضی می بیند که در صفحه ۴۲ راجع به سازمان چای ۳۶۰ میلیون نفع نشان میدهد در صفحه ۳۲ در قسمت بودجه درآمد و هزینه شرکتها در واحدهای تابعه سازمان برنامه برمی خورید به موضوع چای سازمان برنامه همان چای است (قناتآبادی- نه) اجازه بفرمایید برایتان توضیح میدهیم جناب آقای قناتآبادی چای چای است چای که دیگر عوض نمیشود چای سازمان برنامه ۸ میلیون ریال درآمدم حالا میرویم سر خرجش ۳۳۸ و ۱۸ ریال خرج است چای که عوض نشدهاست این همان چایی است که در صفحه ۲۷ دستگاه وزارت گمرکات عمل میکند یک سال هم هست ۳۶۰ میلیون دخل دارد همین چای در صفحه ۴۶ دستگاه سازمان برنامه عمل میکند ۸ میلیون درآمد ۱۸ میلیون خرج این چیست این نشان میدهد تفاوت کار را این نشان میدهد لیاقت و عدم لیاقت را این نشان میدهد که کار را اگر خوب انجام دادن خوب است بدانجام دادند بد است حالا مطلب چیست یکی از اعضای چای سازمان برنامه امده بود پیش من ومی گفت که یک دستگاهی بودکه سازمان برنامه داشت برای چای و یک عده کارمند داشت جناب آقای نخستوزیر بعد از آنکه سازمان برنامه پارسال ضرر کرد و عصبانی شد و گفت چای چیز بیربطی است و نمیشود خودتان امتحان فرمودید و دیدید خوب است مجبور شد که دستگاه خودش را منحل بکند اما حقوقش را میگیرد این ۸ میلیون ریال بقایای چای ماندهای بود که فروخته است به صورت بستهبندی ولی ۱۸ میلیون خرجش سرجایش است این است که بنده میخواستم عرض کنم که اگر این دستگاهها را توجه بفرمایید و در تمام اقلام ریزش دقت بشود این اختلاف فاحش که فقط در سر یک چای من نشان دادم که در دو دستگاه چقدر تفاوت دارد این قدر میتواند صرفهجویی بوجود بیاورد که احتیاج به این مالیاتهای کوچک نداشته باشید یا این شرکت معاملات خارجی آقا ۱۵۵۰۰۰۰۰۰ ریال درآمد خرجش ۱۱۴۹۱۰۰۰ ریال یعنی فقط چهار میلیون نفع دارد در حالی که به نظر بنده شرکت معاملات خارجی باید خیلی بیش از اینها منفعت بدهد به مملکت چون مقداری حق انحصار میگیرد و حتی بنده دیدم شیشهای که از خارج آمده بودم در شیشه فروشی دخالت کرد شیشه آمد در انحصار خودش وگفت من خودم انحصار میگیریم دستگاه شرکت معاملات خارجی از آن دستگاههایی است که وجودش قابل استفاده است برای جلب عواید برای خزانه مملکت البته اداره کل قند و شکر یک دستگاه است ۷۲۰ میلیون نفع درش هست ولی ۶۱۸۱۴۰۰۰۰ ریال درآمد دارد و ۵۴۶۱۱۵۶۳۰۰ خرج این یکی از دستگاههای مفید است آن وقت باربری سربهسر است در صورتی که بنده خیال میکنم که اگر به موضوع باربری جناب آقای وزیر دارایی توجه بکنند شاید یک مطلبی باشد که خیلی میشود درش توجه کرد و خیلی از آن کسر کرد و احتیاجی هم به این باربری نیست (نخستوزیر- خیلی هم مفید است توضیح عرض میکنم) بسیار خوب بنده با توضیح آقا قانع میشوم غرض بنده از این تذکرات این بود که اگر با این عبارتی که در ماده واحد هست که نوشته شدهاست مقررات و قوانینی که درباره بودجه بنگاهها
و شرکتها و سازمانهای دولتی هست اجرا شود این مقررات را حذف بکنند و بعد هم در بودجههای ریز این دقت را بفرمایید که صرفهجویی بشود بنده معتقدم یک دهم از مجموع را میتوانید از همین شرکتها و دستگاهها بگیرید بنده یک موردی را شخصاً رسیدگی کردم و آن راجع به شیلات بود بنده یک سؤالی راجع به شیلات کردم بعد رفت به کمیسیون تحقیق تمام این پروندهها را دیدم بنده دیدم شیلاتی که دویست میلیون عایدات به دست میآورد ۱۸۰ میلیونش را میگویند خرج ومخارجهایش را هم جناب آقای نخستوزیر رسیدگی کردم دیدیم یک پولی که پارسال خرج کرده امسال به حساب آورده و این اصلاً قابل رسیدگی نیست یعنی اگر بازپرس دیوان کیفر ببینند نه چیزی میفهمد نه میشود رسیدگی کرد دفاترش هیچکدام پلمبه نیست و مرتب نیست امیدوارم کمیسیون تحقیق که به این مطلب رسیدگی کرده گزارشش را تقدیم مجلس شورای ملی بکند تا معلوم بشود که چیست اگر یک هییت بازرسی دقیقی که خودتان از این به بعد بوجود میآورید و تمام بنگاهها و سازمانها را رسیدگی بفرمایید به حسابهای ریزشان در تمام اینها میتوانید صرفهجوییهای زیاد بکنید و جلوگیری از اتلاف خرجهای زاید بکنید که به نفع خزانه مملکت باشد و این را از این شکلی که سازمانها بنگاهها جمعاً و خرجاً خرج میکنند خارج بکنید چون منظور اصلی از این کارها ایجاد عایدات به نفع خزانه است نه اینکه هر قدر پیدا کردید خرج بکنید ولی این دستگاههای دولتی ما را از نظر اضافه مخارجش مردم مالیات بدهند این در قسمت بودجه کل خودمان است اما قسمت دوم بودجه ما شروع میشود از بودجه سازمان برنامه صحبت میشود که جناب آقای نخستوزیر شخصاً مسئولیت اداره سازمان برنامه را به عهده گرفتهاند و البته به موقع است که توجه بیشتری به این مطلب بشود سازمان برنامه به موجب قانون برنامه هفت ساله دوم ۷۰۰۰۰ میلیون اعتبار هفت ساله اش است و در تبصره ماده اول این قانون این طور نوشته شدهاست در اجرای برنامهها حتیالمقدور کارهای تولیدی از قبیل راهسازی تکمیل راهآهن بنادر آبیاری ساختمان سدها ایجاد کارخانجات بر کارهای غیرتولیدی مقدم بوده و یا به موازات یکدیگر انجام میگیرد پس از این ۷۰۰۰۰ میلیون براساس هدف ماده اول قانون برنامه صادرات بالا برود صادرات بالا برود و واردات کمتر بشود مکلف کردهاند سازمان برنامه را که این برنامهها باید مقدم باشد تا به موازات هم پیش بروند بنده یک مطالعهای در این قسمت ها کردم مثلاً اول همه که خوشبختانه در این تبصره راه را ذکر کرده و بنده معتقدم که راه نبض کشور است راه عروقی است شریانی است که اگر نباشد کشور قابل پیشرفت نیست به همین جهت هم بوده است که در ماده اول گذاشتهایم این را هم در نظر داشته باشید جناب آقای نخستوزیر که از مدت برنامه هفت ساله سه سال و نیمش گذشته ما از سال ۳۸ وارد سه سال و نیم بعد میشویم یعنی از ۷۰ هزار میلیون اعتبار هفت ساله دیدیم که جمعاً ۳۶ هزار میلیون و کسری خرج شدهاست و ۳۴ هزار میلیون بیشتر نباید داشته باشیم اگر با قرض و چیزهای دیگر باشد تا امروز که نصف این اعتبارات از نظر پول از نظر وقت گذشت راههای ما چقدر پیشرفت کرده است چند کیلومتر راه آسفالته سازمان برنامه تحویل داده چند کیلومتر راه جدید به تحویل داده که ما اطمینان داشته باشیم که این برنامه راهسازی که از سال ۳۸ پیشرفت میکند و یا به هدفمان در این تبصره میپرسم آنچه که مطالعه کردم در سال ۳۴ - ۲۰۰ میلیون و در سال ۳۵ -۳۰۰ میلیون در سال ۳۶ - ۲۰۰۰ میلیون در سال ۳۷ - ۱۵۰۰ میلیون اختصاص به راه داده شده بود و جمعش ۴۰۰۰ میلیون میشود که قطع دادم باید خرج شده باشد برای اینکه یک فقرهاش راجع به جان مولم بود که خرج بسیار شد و به جای آن لابراتوار خاک شناسی و انبار ماشین باقی مانده و بقیهاش هم خرج شده بنده میخواهم ببینم این چهار هزار میلیون که تا بهحال خرج شده چقدر راه داریم و از این به بعد هم ما برای راهسازی خودمان اصلاً بیش از هفت هزار میلیون ریال و کمبود اعتبارات سازمان برنامه در سالهای دیگر کار راهها چه خواهد شد (بیات ماکو- قرض) قرض هم یک حدودی دارد جناب آقای عزیز بنده و بایستی برسیم والا اینکه صرفاً قرض بکنیم و بعد نرسیم چه فایده دارد؟ درباره راهآهن که کار اصلی هست و در عرض راه هست و ارتباطات است جمع کل اعتباری که در سازمان برنامه برای راهآهن است ۴۱۲۵ میلیون ریال هم خرج شدهاست و فقط ۵۲۵ میلیون ریال مانده است بنده میخواهم ببینم این ۵۲۵ میلیون ما را به هدف تکمیلی راهآهن که در تبصره ۱ درنظر گرفتهایم رسانیده و خواهد رسانید یا خیر چون قسمت عمده خرجهای سازمان برنامه به موجب قانون در سالهای اول است از سال ۳۸ به بعد کسر میشود ریزش اینجا هست و بنده مطالعه کردهام و ای را هم یک مطلبی است که باز ما رابه مقصد نرسانده در قسمت بنادر جمع کل اعتبار در هر سال ۲۳۹۳ میلیون ریال است و تا حالا هفدهم۳۰ میلیون خرج شده و از این هفدهم۳۰ میلیون بنده نمیدانم چقدر خرج مطالعه است و چقدرش خرج اجرایی است و چه شدهاست کدام بندر بوجودآمده و ما چه نتیجهای گرفتهایم و از سال ۳۸ چه خواهیم کرد نسبت به این امر مطلب دیگری که به موجب تبصره یک قانون بایستی به آن توجه بکنیم کارخانهجات است کارخانهجات مهمترین مطلبی بوده است که بایستی قدرت تولیدی کشور ما را بالا برد یک رقم معینی قسمت ۴ کارخانهجات ما ذوبآهن است درباره ذوبآهن ما در قانون سازمان برنامه ۲۰۰۰ میلیون اعتبار قایل شدهایم و موقعی که این مطلب در کمیسیون مطرح بود بنده عرض کردم که این مطلب مطالعهاش تمام شدهاست و باید کارخانه ذوبآهن خریداری بشود و اعتبارش هم هست گفته شد که علت اینکه ما به دماک کروپ مراجعه میکنیم همین است که آن کارخانه ذوبآهنی که از سال ۱۳۱۸ یا ۱۹ خریداری شد از همین کارخانه خریداری شد و با کشتی آرابیا به آفریقا حمل شد و جنگ شروع شد و ما بایستی بتوانیم بعد از این کارخانه با تخفیف بخریم به ملاحظه کار گذشته و حساب گذشته خودمان را تصفیه کنیم این نظر یک وقت عاقلانهای بود ولی بنده تا امروز که ۳ سال ونیم از قانون برنامه ۷ ساله دوم میگذرد جز اینکه دیروز خوشبختانه آقای خسرو هدایت در مصاحبهای که کردند وعده دادهاند که این کار را میکنیم و قراردادش را هم بستهایم و حجم یعنی ظرفیت کارخانه ذوبآهن ۲۰۰ هزار تن خواهد بود این تا بهحال جناب آقای نخستوزیر غیر از حرف و مطالعه و آمد و شد چیزی ندیدهایم و البته سؤالی هم کردهام و در موقع خودش مطرح خواهد شد آنچه بنده دیده و شنیدهام این است که خرج مطالعات شدهاست که در آن خرج مطالعات یک رقم خاصی از قول مدیر کل سازمان برنامه به عنوان ۱۶۰۰ میلیون بود بعد شنیدم که میگویند ۳۰۰ میلیون خرج مطالعه شدهاست (دکتر بینا- ۳۶۰ میلیون) (صدرزاده- ۲۷۰ میلیون) بنده نمیدانم ۳۰۰ میلیون خرج مطالعه برای یک کارخانه مطالعه شده قبلی که به مرحله اجرایی رسیده بود و کارخانهاش هم حمل شده بود این یعنی چه؟ مسئول این کار کیست؟ مسیول این اتلاف پول و اتلاف وقت کیست؟ چرا بایستی اینطور بشود؟ ما به ذوبآهن احتیاج فراوان داریم اگر کارخانه ذوبآهن نداشته باشیم اصلاً لوله و آهن امالصنایع خودمان را نداریم و به همین جهت هم هست که این یکی از آمال و هدفهای ملی است و بنده امیدوارم که جناب آقای نخستوزیر که آنچه تا بهحال حرف زده اند عمل شده و قطع دارم آن حرفی که آقای مهندس خسرو هدایت زدند انشاءالله عملی خواهد شد چون یک عدهای از آقایان همکاران ما یک پروژهای یک طرحی تهیه کردهاند و تهیه شدهاست که دولت را مکلف بکنند که این کار بشود بنده عرض کردم که این کار ترتیبش در قانون هست و عمده این است که این کار را انجام بدهند و حالا اگر این قولی که آقای مهندس خسرو هدایت در مصاحبه دیروز دادهاند عمل بکنند کمال تشکر است و امیدواریم که در سه سال آینده این کارخانه ذوبآهن را بتوانیم بوجود بیاوریم اما یکی دیگر صنعت قند است قند در قانون سازمان برنامه بنده خوب خاطرم میآید وقتی که لایحه را دولت وقت آورد و به کمیسیون داد فقط ۴۰۰ میلیون ریال یا در این حدود برای صنعت قند گذاشته بودند که بنده شدیداً اعتراض کردم و گفتم شما میگویید قدرت تولید مملکت بالا برود و واردات کم بشود مگر غیر از این است که یکی از مواد غذایی ما قند است و توأم با کشاورزی است ما میتوانیم کشاورزیمان را باز هم بالاتر ببریم چرا شما چهل میلیون برای هر سال گذاشتهاید مدیرعامل آن وقت مخالت کرد و من شخصاً به عرض اعلیحضرت همایونی هم رساندم که جریان این طور است و بعد در جلسات بعدی خود ایشان آمدند و گفتند از محل اعتبار غیر مشخص که بند ب فصول مربوط به سازمان برنامه است من حاضرم ۱۵۰۰ میلیون ریال اینجا اضافه کنم گفتم خدا پدرت را بیامرزد که خودت پیشنهاد کردی چون اگر غیر از این بود تصویب نمیشد عرایض بنده هم فقط به عنوان مخالفت بود ایشان حاضر شدند ۱۵۰۰ میلیون ریال از مجل اعتبار غیرمشخص افزودند و اعتبار صنعت قند شد ۱۷۱۵ میلیون ریال بنده شنیدم این ۱۷۱۵ میلون ریال برای صنعت قند در سازمان برنامه خرج نشده و برای کارهایی که میشدهاست از یک اعتبار به اعتبار دیگر بدهند از این اعتبار این صنعت قند بردهاند به جای دیگر دلیلش هم این است که در سه سال و نیمی که میگذرد جز دو اصلاحی که در دو کارخانه برای اینکه میزان قند یک قدری افزایش پیدا بکند کردهاند ما ندیدم که کارخانه جدیدی در این سه سال و نیم خرید بشود اگر کارخانه چناران را میبینید این قبلاً خریداری شدهاست در این سه سال و نیم سازمان برنامه یک کارخانه جدیدی نخریده است در حالی که کارخانههای قند را با پرداخت یکدهم مبلغ وثیقهاش با اقساط هفت هشت ساله میفروشد پیشنهادش هم در سازمان برنامه قبل از اینکه مدیرعامل سابق بیاید هست و ضبط شده عمل نشده این است که مردم همین طور ایرادی کنند پس بعضی از دستگاههای ما طرفدار این نیستند که سطح تولید بالا برود برای اینکه تولید دیگران که به صورت واردات وارد کشور
میشود به جای خودش باقی بماند و ما باید با این فکر مبارزه بکنیم استقلال اقتصادی چیست؟ اعلیحضرت همایونی همیشه میفرمایند این حرف که کشور ما تحت نفوذ این سیاست و آن سیاست است مرد، رفت، حق هم همین است صحیح همین است اما باید این را عمل بکنیم مهمترین امری که در استقلال یک کشوری وجود دارد استقلال اقتصادی اوست صنعت قند توأم با صنعت و کشاورزی است هرکسی که شما کارخانه قند گذاشتید تمام مردم اراضی پیدا میکند قنات بوجود میآورند میروند از رودخانه نهر میکنند چغندر میکارند هم درآمد زارعین بالا میرود و هم سطح تولید بالا میآید نتیجه این عمل سازمان برنامه این شد که خود دولت توجه کرد به امر و در نتیجه اوامر اعلیحضرت همایونی که توجه خاصی بدین مطلب داشتند سبب شد که از همین دیروز بنده در روزنامه خواندم که کمکهای کمک شد و وامهایی که داده شده در شیراز شرکتی تشکیل شده و میخواهد کارخانه بوجود بیاورد این کار مردم است ولی حرف بنده این است که سازمان برنامه در این سه سال و نیم در جهت مخالف افکار عمومی در صنعت قدم برداشته است در حالی که اعتبار داشت و این را مصرف نکرد و به کار دیگری که کارهای عمرانی نباشد زد در حالی که به موجب تبصره قانون مکلف به کار تولیدی بود و این آن ایراد اصلی است که به ایشان هست و مردم روی علاقهای که داشته و توجه دولت به امر اعلیحضرت همایونی خوشوقتم که امروز از قند و کارخانه قند به وسیله خود مردم استفاده میکنیم همین طور صنعت نساجی یک کارخانه چیتسازی در تهران هست که همین کارخانه مرکز سیاست بود در یک مواقعی یک افراد مجهزی را آنجا برای نظرهای خاصی بود و میآمدند نمایشاتی میدادند و به این جهت حقوقهای گزافی میگرفتند و هنوز هم که هنوز است ما نمیتوانیم حساب افزایش عایدات آنجا را بکنیم و فعالیتی به میزانی که دولت برای صنعت نساجی کرده است و وامهایی که داده است از سه هزارو پانصد ریال که این سطح را ببرد بالا این را سازمان برنامه نکرده است و وقتی بنده نگاه کردم در این قانون بودجه در نساجی هم سازمان برنامه ضرر کرده اینجا جز کارخانهجات سازمان برنامه قسمت نساجی هفتصد و بیست و دومیلیون و ششصد و نود وهفت هزار ریال درآمد قایل شدهاند و هشتصد و چهل و سه میلیون و هشتاد و هفت هزار ریال خرج و این کارخانه ضرر دارد چرا ضرر دارد بنده یک نکته را عرض میکنم در شرکت نساجی آمده است مدیر عامل سابق یک قراردادی بسته است با یک هیئت آلمانی برای ۶ سال و چهار سال هم قابل تمدید شدهاند ده سال رئیس این هیئت اصلاً در ایران نیست در آلمان تشریف داردند هر سه ماه یک مرتبه دو روز میآیند به ایران و میروند و سالی چهل هزار دلار حقوق میگیرد (بعضی از نمایندگان- سالی چهل هزار دلار؟) بلی چهل هزار دلار حقوق میگیرند و سالی دو سه مرتبه تشریف میآورند اینجا و مراجعت میکنند و تشریف میبرند به کشورشان و هیئتی که چند نفرشان تشریف داردند اینجا و ایشان رئیسند این هیئت هیئت مدیره کارخانهجات نساجی است این هیئت جمعاً در ظرف یک سال و خردهای سی میلیون و خردهای پول گرفتهاند و تمام کارها و معاملات هم در دست آنهاست خرید و فروش در اختیار خودشان است بنده میخواهم ببینم چه سیستم اداره کردن یک دستگاهی است بنده که خواهش کردم این بودجه ۳۲۰ را مطالعه کنید و عرض کردم که دو ماده است و بقیهاش اقلام ریز است در این اقلام ریزش که بنده مطالعه کردم آنچه در فصل پیشه و هنر ما در سال ۱۳۱۹ این کارخانهجات نساجی و تیمشان و شماره ۷ قیر اندود و آنجایی که تراورس و قیراندود خبری نیست چون تراورس آهنی میآوریم و چوبی نمیخواهیم کارخانهاش در مازندران درش باز است و فقط حقوق میدهیم تمام این کارخانهجاتی که در فصل پیشه و هنر است تمام نفع میکند آن وقت ما میآیم در سازمان برنامه بعد از ۱۹ سال پیشرفت تکنیک بعد از ۱۹ سال که سطح تربیت کارشناسان ما بالا رفته بعد از ۱۹ سال که کارشناسان و تحصیلکردهها از خارج میآوریم حالا میگوییم وارد نیستیم که یک شرکت نساجی را اداره کنیم یک هیئت آلمانی که رئیسش در آلمان است و سالی چهل هزار دلار حقوق میگیرد و سی میلیون هم تا بهحال گرفتهاند (بهبهانی- و محصول این کارخانهجات هم پایین آمده است) بلی بنده هم عرض کردم که پایین آمده است و این هم نتیجه اقدامات این هیئت بوده است و بنده عرض میکنم که سازمان برنامه به صنعت نساجی نه تنها توجه نکرده بلکه به این کیفیت که من تشریح کردم سطحش را هم آورده پایین و بنده نمیدانم جناب آقای نخستوزیر توجهی به عرض بنده میفرمایید و جلو این سیستم کارشناسهای خارجی را که البته بنده نمیگویم بنده همیشه معتقدم هستم که از هرکس باید استفاده کرد ولی در مقابل هرکس هم انسان باید قدرت خودش را به کار برد و بنده معتقدم که باید از کارشناس استفاده بکنی ولی پول مفت نباید باز بدهیم و نبایستی به نحو دربست در اختیار او باشد که تمام عاملات یک شرکت بزرگ را دست او بدهیم اینها را باید جلویش را گرفت تا ما بتوانیم کار سازمان برنامه که هفت هزار میلیون بودجه داشته و البته ۲ میلیارد در بودجه امسال سازمان برنامه است کمه باید قرضهای گذشته را بدهد یک همچو کارشناسها و یک همچو خرجهایی داریم یک همچو دستگاههایی با یک همچو هیئتهایی کار ما را لنگ میکند این است که بنده معتقدم بدین مطلب توجه خاصی بشود نکتهای را که بنده از این بودجه ۲۰ استفاده میکنم و تذکرش را میدهم هم این است که در بودجه سال ۱۳۲۰ علت چه بود که آن وقت راههای ما خوب بود و حالا ما از راهها مینالیم؟ من این را مطالعه کردم رفتم در دنبالش و دیدم که در بودجه سال ۱۳۲۰ حجم بودجه سه میلیارد بودم اما برای راه سازی و راه شوسه سیصد و پنجاه و پنج میلیون و پانصد هزار ریال به راهداری و راه سازی اختصاص دادهاند یعنی یکدهم کل بودجه اختصاص به راهداری و راه سازی داشته است اما در بودجه خودمان اگر این بودجه سی و یک میلیاردی را حساب بکنیم که مربوط به وزارتخانه دستگاهها است میبینیم ۵۵۰ میلیون ریال فقط اختصاص داده شدهاست برای راهسازی و راهداری و این ۵۵۰ میلیون را اگر به تناسب ۳۱ میلیارد حساب بکنیم میشود یکشصتم آن و آن ۳۵۰۰ میلیون ریال را که حساب میکنیم میشود یکدهم آن وقت ۲۰ سال پیش که واحد قیمتها بالا نرفته بود است یکدهم بودجه اختصاص داشت به راه سازی و راهداری و نتیجهاش این بود که آقایانی که آن موقع در راهها سفر میکردند میدیدند که اینها خیلی خوب بود همه دیدهاند ولی امروز این آقای وزیر راه چه بکند با این بودجه در این قانون جزء تبصرهها یک تبصرهای هست که یک مقدار مالیات جدید وضع شده بر روغن موتور و گریس که البته آن خرج حملونقل را گران میکند و از این نظر ضرر میزند و من نمیدانم مجموع این مالیات که از گریس و روغن موتور گرفته میشود اگر ما را برساند به هدف اینکه بودجه راهسازی و راهداری ما را برد خیلی بالا و ما بتوانیم آن راهها را نگهداریم بد نیست حتی در کشور آمریکا راهها را کمپانی میسازد و از کسانی که از آن راهها عبور می کند راهداری می گیرند و بعد از مدتی که تمام شد دیگر مجانی میشود (یکی از نمایندگان- در اروپا هم هست) در اروپا هم هست با اینجور کارها کسی مخالف نیست اما پول روغن و گریس گرفته شود و بعد راه هم ساخته نشود خوب طبقه مردم ناراحتند مثل قضیه آسفالت البته چهل میلیون در بودجه جمعاً و خرجاً برای قضیه آسفالت هست و این قضیه آسفالت از سال ۱۳۲۵ خدا بیامرزد مرحوم قوامالسلطنه را که خود جناب آقای دکتر اقبال هم در این کابینه تشریف داشتند پایهاش آنجا گذاشته شد با تصویبنامهای که از بنزین یک پولی گرفته بشود برای عوارض آسفالت از ۱۳۲۵ الی حال که ۱۲ سال میگذرد مردم این مالیات را دادهاند ولی به میزانی که انتظار داشتهاند آسفالت نشد و آسفالت منحصر شده بود به همین راه قم و تهران که وضعش اخیراً بهتر شدهاست و راه قزوین و تهران که با بودجههای دیگری آسفالت شدهاست که میشود را آن عبور کرد و جای تشکر است اما در ۱۲ سال پول آسفالتی که این قدر گرفته شد از مردم و باز هم هنوز گرفته میشود انتظار این میرفت که همه راهها ساخته میشد با یک قسمت عمدهای ولی نشده برای اینکه اساساً به عقیده بنده بودجههای مربوط به راهسازی ضعیف است اولاً و ثانیاً متمرکز نیست سازمان برنامه خودش علیحده بودجههایی را تقسیم میکرد که شاید هر کیلومتری ششصد یا هفتصد هزار تومان هم میرسید دستگاه وزارت راه بنده دیدم و تشکر میکنم در دستگاه وزارت راه کیلومتری ۵۵۰ هزار تومان هم تمام شده شما اختلاف را ببینید در این ملکت چیست، همانطوری که چای را نشان دادم که با این اختلاف کار میکند راه را هم نشان میدهیم اگر با تمام اینها کار راهسازی را متمرکز بکنیم در یک جا بودجهاش را هم متمرکز در یک جا و الان هم واحدهای مکانیکی فراهم شده با این واحدهای مکانیکی و همکاری این بودجهها یک رقم حسابی میشود و شما راه بدهید به مردم مردم خودشان کار بکنند، شما دو دستگاه مجهز خوب دو جا دارد که بنده یادم است یکی در چماستان نوریک بیمارستان مجهز آنجا است یکی هم در رودبار الموت یک بیمارستان مجهزی است هر دو را بنده دیدهام و اطلاع داردم ولی هر دوشان فاقد طبیب است همه وسایل هست میگوییم چرا طبیب نیست میگویند که طبیب نمیرود چرا طبیب نمیرود؟ میگویند که راه نداریم فایدهاش چیست که یک دستگاهی به نام بیمارستان بسازم این دو بیمارستان هر دو مال سازمان شاهنشاهی است وزارت بهداری که برای دهات کاری نمیکند اینها را خدمات شاهنشاهی ساخته و هر دو را جناب آقای دکتر کاسمی مستحضر هستند هر دو بدون طبیب است البته خواهند گفت که ما انتخاب کردیم ولی تشریف نبردند و هر دو بیمارستان هم بیمارستان چمستان نور بدون طبیب است و هم بیمارستان معلم کلایه رودبار الموت هر دو هم مال سازمان خدمات شاهنشاهی است وهر دو هم طبیب ندارند برای اینکه راه ندارید آن راه را شما بسازید خود مردم میروند و طبیب تهیه میکنند اینکه بنده عرض میکنم مهمترین اصلاحات در مملکت ما از نظر اصلاح کار اجتماعی اقتصادی راه است (صحیح است) و این مطلب را ما تمنی داریم از این ضعفی که در بودجه هست برای راهداری که فقط ۵۵۹ میلیون هست و یک تبصرهای که مالیات بر روغن است به هیچوجه کافی نیست (صحیح است) و بنده حساب هم کردم که از اعتبارات سازمان برنامه از اعتبارات سالهای آینده آن برداریم اعتبار زیادی برای راهسازی نمانده است در این صورت بنده نمیدانم چه فکر اساسی بایستی برا ی اینکار مملکت کرد بنده در موضوع واحدهای تابعه سازمان برنامه کم و بیش به عرضتان رسانیدم و معتقد هستم جناب آقای نخستوزیر این واحدهای تابعه سازمان برامه را همانطوری که در واحدهای
تابعه دولت توجه میفرمایید و جلوگیری از اسراف و تبذیر میکنید و مجدداً به عرض میرسانم چون البته بنده میبینم اقلام ضررش بیشتر از اقلام منفعتش است و حیف است از اینکه ما بگوییم کارخانه حریر بافی چالوس نمره ۱۴ صفحه ۳۲ سه میلیون درآمد و ۳۰ میلیون هزینه این حیف است که ما یک همچو ضرری داشته باشیم اینها را یک طوری بفرمایید چون ما اعتقاد و ایمان داریم به خودتان و وقت و حوصله و دقت هم برای این کارها داریم و امیدواریم که این قسمت برای سال آینده حل بشود بنده فقط برای آخرین قسمت عرایضم بعضی از این تبصرههایی که در اینجا هست خواندم تا یک تذکراتی داده باشم در تبصرههایی که ضمیمه لایحه بوده است در آنچه که اجرای آن محدود به دوره عمل سابق است یک بحثهایی شد و بیشترش مربوط به خود بودجه است اما این تبصرههایی که در پایان بودجه است در صفحه ۳۱ و ۳۲ که از کمیسیونهای بودجه و دارایی و گمرکات و انحصارات و صنایع و بهداری به ترتیب گذشته یک تبصره ۲۶ است که نوشته است دولت میتواند مالیات بر ارث متعلقه به اموال غیر منقول را به جای اخذ وجه نقد از عین اموال غیرمنقول تأمین و به تملک خود درآورد به نظر من در شأن این تبصره این بود که لااقل کمیسیون دادگستری هم به آن توجه بکند و رویش هم مطالعهای شده باشد ولی متأسفانه بنده دیدم که به کمیسیون دادگستری نیامده و بنده از این جهت است که عقیده داشتم (یکی از نمایندگان– به شرط اینکه مؤدی ندهد) منظور چیست؟ اگر منظور این است که یک مستنکفی مالیات خودش را نداد طبق قانون و با عملیات اجرایی که حق دارید میتوانید توقیف بکنید اموال مؤدی را حال اگر ملک بود طبق مقررات اجرایی حراجش بکنید مشتری به موقع پیدا شد پول میدهد نشد مال شما میشود اگر این است که به نظر بنده امر زایدی است برای اینکه طبق آییننامه و عملیات اجرایی که در وصول مالیاتهاست دارید اگر مربوط به این نیست باید توافق بکنید ورثه یک متوفایی بیاید با وزارت دارایی توافق بکند که این را از من بگیر به عنوان مالیات این را صحیح نمیدانم برای اینکه راه باز میشود و ممکن است اغلب به ضرر دولت تمام بشود و اگر این اجازه به این شکل به طور مطلق باشد خیلی از مالیاتهای بر ارث است که به این صورت مال دولت میشود و بعد میشود خالصه و بعد هم یک بنگاه خالصه درست میشود به آن کیفیتی که عرض کردم (مهندس هدایت- تکههای کوچولو کوچولو) باید دستگاه پیدا بشود ما اجازه داریم از شرخالصه راحت میشویم و بعد این دستگاه بیاید و آن را اداره بکند که معلوم است و این عبارت یعنی چه که دولت میتواند اولاً دولت میتواند نیست دولت مکلف است نسبت به مؤدی که مستنکف است اموالش را توقیف بکند و حراج هم بکند این هست ولی این میتواند معنیش توافق است اگر معنیش این است و نظر این است که به نظر بنده تبصرهای زائد است (وزیر دارایی – بعد بنده توضیح میدهم) البته توضیح بفرمایند بنده قانع میشوم مطلب دوم تبصره ۲۸ است در تبصره ۲۸ نوشته شده است از اول فروردین ماه ۱۳۳۸ ده درصد از کلیه درآمدهای وصولی شهرداری هر محل مرتباً در اختیار بهداری همان محل گذارده میشود و اجازه خرج و نحوه مصرف و تعهدات از محل این اعتبار در شهرستانهایی که قانون واگذاری امور بهداری به مردم اجرا شده یا میشود به عهده انجمن بهداری و در سایر نقاط به پیشنهاد بهداری محل و تصویب وزارت بهداری خواهد بود این را بعضی از شهرداریها به ما مراجعه کردند و تلگرافی به بنده کرده بودند که این چه چیز است چون در قانون شهرداری یک مبلغی هست که به بهداری داده میشود به میزان ۵ درصد است یا ده درصد (نخست وزیر– این همان است) اگر همان است این مطلب روشن بشود که غیر از آنها نیست (وزیر دارایی- همان است) حالا که قایل شدهایم همان است اینجا جناب آقای نخست وزیر یک مقرراتی در خرجش هست و آن این است که انجمنهای شهر و شهرداری هم در خرجش نظارت دارند و این جا منحصراً میآید در دست وزارت بهداری و از این نظر خواستم توجهشان را جلب کنم پولی که مال خود شهر است مال مردم است البته آنجاهایی که بهداری واگذار به مردم شده است چون اختیارات و قانون مجاز کرده است که هر جور مقتضی دانستند مانعی ندارد ولی هنوز هم بنده نمیدانم که در چند شهر وزارت بهداری این قانون را اجرا کرده است (وزیر بهداری – در شش شهر) در شش شهر و از شهرهای ایران این عیبی ندارد که در اختیار انجمن باشد که نمایندگان مردم درش هستند اما غیر از آن شش شهر در شهرهای دیگر وقتی که رفت در آنجا و مردم درش نظارت نداشتند این از آن نظری که شما دارید که بهداری و پول مردم به مصرف خودشان برسد ممکن است خارج باشد مگر اینکه جنابعالی تصمیم بگیرید که قانون واگذاری امور مردم به مردم را لااقل از این شش شهر تجاوز بدهیم در سال ۳۸ این قانون را به این کیفیت بخواهیم اجرا بکنیم اقلاً سی چهل تا از شهرهای ما را مشمول این قانون بکنند آن وقت فرق نمیکند به جای انجمن شهر انجمن بهداری صلاحیت دارد اداره بکند والا این امکان را بوجود میآورد و در این موضوع به ما مراجعه کردهاند و پرسش کردهاند که به عرضتان رساندم یکی هم تبصره ۲۹ است دولت مجاز است نسبت به عوارض و حقوق گمرکی لکوموتیو واگن و واگنهای باری و لوازم یدکی راهآهن و وسایل راهداری و راهسازی که توسط وزارت راه یا بنگاه راهآهن که در سال ۱۳۳۸ از خارج خریداری و وارد میشود تخفیف دهد این عبارت تخفیف دهد گرچه از این نظر است که به راه و راهآهن علاقه دارم و معتقد هستم که بدون اینکه حقوق گمرکی بدهد وارد شود اما دولت آمده یک اصل جدیدی قایل شده است و آن این است که جلو کلیه این تخفیفها را بگیرد و همه مساوی باشند و به همین جهت است که این تساوی در همه رعایت شده است فقط این تبصره استثنایی است آیا این تخفیف اقتضا دارد جناب آقای نخستوزیر که برخلاف این اصل که خودتان رعایت فرمودهاید و معتقد هستید که به طورکلی باید ما تخفیف و الغاء را از بین ببریم آن وقت این استثنا را قائل بشویم آیا این کار را شل نمیکند؟ آیا راه باز نمیکند که باز هم در قوانین بعدی یک پیشنهادی بیاید که بگوییم که این را هم تخفیف بدهیم این را الغاء بکنیم والا بنه از اصلش حرفی ندرام والا عیب نداشت و بهتر این بود که این تخفیف را در ضمن بودجه حل میکردند نه اینکه اینجا به صورت تبصرهای بیاورید نه اینطور که عمل میفرمایید و این رویه جدیدتان بسیار بسیار خوب است تبصره سی که راجع به کارمندان و حقوق بگیرهاست هر کسی که حقوق میگیرد اعم از دولتی و غیردولتی این سه درصد از حقوقش را بایستی به مصرف بهداری و فرهنگ برساند (صدرزاده- از چهارصد تومان به بالا) البته بنده که شخصاً عقیدهام این بود که اگر در همان بنگاههای دولتی و سازمان برنامه یک صرفهجوییهایی میشد این را جبران میکرد وقتی که این جبران میکرد تأثیرش نسبت به تمام مردم خوب میشد اما از طرف دیگر چون در حساب خاصی نگهداری میشود امیدواری حاصل هست که در این فرهنگ و بهداری کاری بشود ما منتظر هستیم که سال آینده نتیجه این عمل از نظر حساب حاصل و کار و اصلاحی که در مقابلش شده به صورت مثبت نشان داده شود که این کارمندانی که حقوق میگیرند و این مردمی که مالیات میدهند بیلان کار را ببیند چون اگر مردم معتقد بشوند پولی که ازشان گرفته میشود به خرج واقعی میرسد حرفی نمیزنند بلکه استقبال میکنند پس من تمنی میکنم که در مقابل یک همچو حسابی که مربوط به بیشتر از چند صد هزار نفر میشود در مملکت و همه اینها در یک خانوادههایی هستند که با خانوادهایشان بیش از یک میلیون و دومیلیون میشود و گفته میشود که از حقوق ما این قدر کسر میشود در مقابلش کار مثبت اصلاحی فرهنگی و بهداشتی را بکنید تا همه اینها معتقد و قانع بشوند و از شما در مقابل این پولی که دادهاند لاقل تشکر بکنند ماده دیگری که باز هم جنبه مالیاتی دارد یعنی افزایش خرج شده و میبینم مادهای است که مربوط به ثبت اسناد است، تبصره ۳۲ است که میگوید بر کلیه حقوقی که اداره ثبت به موجب قانون ثبت مأخذ میدارد به استثناء حقالاجرا صدی پنجاه اضافه میشود کلیه این عواید در حساب مخصوص گذارده شده و به مصرف توسعه تشکیلات ثبت اسناد و املاک و تشکیلات دادگستری مستقیماً خواهد رسید صرف عوائد فوقالذکر در غیر موارد فوق ممنوع است عرض کنم که بنده اصولاً معتقد هستم که هر قدر تحمیل عوارض و اخذ مالیات از نظر تعداد بیشتر باشد و رقم متناسب باشد به خزانه مملکت بیشتر پول وصول میشود تا آنکه رقم اخذ عوارض مالیات بیشتر باشد و افراد مؤدی کمتر باشد این را بنده در سال گذشته که قانون مالیت بردرآمد اینجا مطرح بود عرض کردم که شما حالا که مالیات بر معاملات را چهاردرصد میکند و تصور میکنید که نسبت به این یک درصدی که در سال ۳۶ وصول میکنید در سال ۳۷ چهار برابر وصول میشود این اشتباه است و قطعاً به این منظور نخواهید رسید (صحیح است) الان امتحان شد و تمام شد بنده دیروز در یک دفتر اسناد رسمی بودم از سر دفتر پرسیدم که شما حجم معاملاتتان و پولی که به ثبت اسناد برای این افزایش فررستادهاید چقدر بوده است حسابی که به بنده داد البته ده تا ۲۰ هزار تومان اضافه نسبت به سال گذشته داشت این را گفت که فرستادهایم به کانون سردفتران و در جواب سؤالی که در مجلس سنا شد و جناب آقای وزیر دارایی توضیح دادند جمعاً یک افزایشی دارد اما به هیچ وجه این افزایش یک برابر هم نیست تا چه رسد به چهار برابر، معنیش چیست؟ معنیش این است که حجم معاملات کم شده مراجعات مردم برای معامله کم شده نتیجه عدم مراجعه برای معامله عدم یک فعالیتهایی است که در آن فعالیتها عمران و آبادی بنایی، تجاری و آهنگری که تمام اینها مربوط به ساختمان است کم میشود وقتی همه اینها کم شد مالیات بردرآمد کم میشود سعی بکنیم کاری را که از نظر رقم عوارض و مالیات بزرگتر باشد ولی از نظر تعداد مؤدی کم باشد این صحیح نیست بنده چرا این را میگویم جناب آقای وزیر دادگستری توجه دارند یکی از ارقامی که مشمول این میشود و البته توجه خواهید فرمود آن حقالثبتی است که از شرکتها خواهید گرفت حقالثبت شرکتهای شما از موقعی که قیمتهایش را بالا بردید شروع میشود به تقلب و فرار از پرداخت حالا چطور بنده تمنی دارم یک مراجعه به اداره ثبت شرکتها بکنید بپرسید این ماه گذشته چند شرکت ثبت شده است و مرکز خودش را گذاشته است (لیشتنشن) بپرسید (دکتر مشیرفاطمی- این کشور فقط سیصد هزار نفر جمعیت دارد) برای چه آقا آمدهاند و اینجا را مرکز قرار دادهاند چون اداره ثبت آمده حقالثبتی که برای ثبت شرکتها میگیرد
گفته است از آن وقتی که در ایران میخواهند به ثبت برسانند من نمیخواهم و برای همین است که این شرکتها نمیآیند در ایران چون ممکن است یک شرکتی خارجی ییاید در ایران که پانصد میلیون دلار سرمایهاش باشد در آمریکا ولی میآید شرکتی ثبت میکند با پنجاه هزار تومان اداره ثبت متوجه شده که این غلط است گفتهاند به مأخذ سرمایه اصلی در کشور خودش از او بگیریم تا بتوانیم پول بیشتری بگیریم این کار را کردهاند همان شرکت آمریکایی یا انگلیسی یا فرانسوی که یک همچو شرکت گردن کلفتی با این سرمایه دارد آمده صدهزار تومان هم ارزش را رفته است در کشور لیشتشن ثبت گرده است به عنوان یک شرکت مستقل و آن وقت آمده در ایران ثبت داده به همان مأخذ میخواهد پول بدهد چرا این طور شده؟ چون راه فراری را پیدا کرده است؟ چون حقالثبتش سنگین است شما حقالثبتتان را از این طرف سنگین میکنید او راه فرار پیدا میکند این اصل را باید گذاشت کنار باید رفت دنبال آن مقدار مالیات و اخذ عوارض که قابل تحمل باشد و مردم به طیب خاطر و به میل خودشان بدهند (نخست وزیر- هیچکس مالیات نمیدهد) نه جناب نخست وزیر نفرمایید که هیچکس مالیات نمیدهند خدا شاهد است که مردم مالیات میدهند، اینطور نیست وقتی از این طرف اینطور شد از آن طرف هم آنها فرار میکنند و همان است که میفرمایید ولی راه صحیح بروید همه میدهند اینجا شما میآیید حقالثبت را زیاد میکنید مانعی ندارد به شما میگویم که حجم معاملاتتان کم میشود تا حالا دو نفر اجاره مینشستند سال به سال و حالا بسیاری از اجاره نامهها بین مردم بدون اجارهنامه رسمی انجام میشود شما از این اجاره نامهها و هر معاملهای که میشود پنجاه درصد حقالثبت میگیرید خوب این کار را نمیکند اشکال هم برایش پیدا میشود ناراضی میشود ولی حقالثبت دریافتی شما بالا نمیرود شما هم اینطور به صلاحتان نیست وزارت دادگستری همان طور که انتظار دارید نمیرسد این است که بنده این تذکراتی که عرض میکنم فقط برای این است که در عمل تمام اینها را اطلاع دارم، بنده میتوانم ادعا بکنم که کسی هستم که در تمام این شئن تجربه شخصی دارم و ابتلا آتش را دیدهام و به علاوه از نظر وکالت عدلیه میبینم که این مردم مراجعه میکنند میگویند و من اطلاع پیدا میکنم و این مطلب را کی به من گفت یک وکیل عدلیهای دیروز به من در کانون وکلا میگفت او به من گفت که من چهار مورد را در ثبت شرکتها دیدهام اسمش را هم او گفت و من آن کشور را اسمش را تا دیروز نمیدانستم در خاتمه عرایضم میخواهم عرض کنم که اگر عرایضی از ناحیه بنده یا از ناحیه رفقا میشود خدا شاهد است که جز علاقه به اصلاح امور و اینکه آنچه را میشنویم و فکر میکنم وظیفه داریم به عرض برسانیم گو اینکه وقت هیئت محترم دولت و همینطور همکاران عزیزم را که خیلی قیمت دارد خیلی گرفتم ولی بنده وظیفهدار بودم که این عرایض را با کمال حسنس نیت و عقیده خدمتتان عرض کنم (احسنت- احسنت)
رئیس– آقای قنات آبادی
قناب آبادی– عیب من جمله به گفتی هنرش نیز بگوی ما در آستانه سال نو هستیم و این بودجهای است که دولت دکتر اقبال به مجلس شورای ملی تقدیم کرده است و من در عمر زندگی پارلمانی دفعه دوم است که به عنوان موافق درباره لایحه بودجه دولت صحبت میکنم سال گذشته در همین روزها و امسال هم در همین روزها حالی که امسال برای صحبت به عنوان موافق در باره لایحه بودجه داریم بسیار بسیار بهتر از سال گذشته است و امیدواریم که سال آینده هم این حال و وضع بهتر و بالاتر باشد (انشاءالله) هیچکس منکر این مطلب نمیشود و نمیتواند باشد که یک ملت و یک قومی که در اثر عوامل مختلف فشارها و سیاستهای گوناگون و تجاوزها شرایطی که اوضاع بینالمللی برای او بوجود آورده و بالنتیجه اساس زندگیش به هم خورده و برای خوب شدن و برای جلو رفتن و برای آبادی و عمران نکات و نقاط بسیار بسیار متعدد در زندگی دارد که باید آنها اصلاح بشود و پر بشود اما هیچکس منکر این نیست که برای هر اصلاحی برای هر ساختمانی قطع نظر از فکر صحیح و نقشه صیح و پیریزی صحیح به زمان هم احتیاج دارد آقایان نمایندگان محترم و آن کسانی که سنشان اقتضا میکند میدانند که قبل از کودتای ۱۲۹۹ که به وسیله اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر که خدا روانش را شاد کند چون از خدمتگزاران بزرگ مملکت و به وطن ما بوده است اوضاع و احوال وطن ما آشفته و خراب و شالودههای آن از بن خراب و درهم ریخته و از بیخ گسسته بود اقتصاد نبود بودجه نداشتند مرکزیت نبود هیچ این حرفها نبود بعد از کودتا تا شهریور ۲۰ در خلال این زمان معین در خلال این ۲۰ ساله بوده است که خرابیها ترمیم شد مرکزیت بوجود آمد عمران شد آبادانی شد در مملکت دانشگاه بوجود آمد مدارسی تأسیس شد ارتش منظم شد و آن چیزهایی که لازمه یک ملتی است که میخواهد به طرف ترقی برود به حساب قدرت مالی مملکت و زمان خرده خرده برای مملکت تهیه شد اما این مطلب را باز همه ما با وجود همه علاقه وارداتی که داریم میگوییم خیلی چیزها شد اما به حد نهایی نرسیدی چرا؟ برای خاطر اینکه ما هر چه روزبهروز جلوتر میرویم به تناسب با عصر میخواهیم زندگی کنیم احتیاجاتمان زیادتر میشود بنده آن مقداری که شنیدهام و برایم تعریف کردهاند به این نتیجه رسیدهام آقایان نمایندگان محترم که وضع مملکت ایران بعد از اشغال قوای متجاوز در شهریور ۲۰ از نظر اقتصادی و عدم مرکزیت و در هم پاشیدگی اوضاع به مراتب بدتر از قبل از زمان ۱۲۹۹ بود چون سه تا دولت گردن کلفت دنیا غفلتاً به ما حمله کردند و هر چه در این جا ساخته شده بود و بوجود آمده بود با نگاه تجاوزکارانه و با دست تجاوز و غصب همه آنها خراب و درهم ریخته شد بنابراین یک ملتی که مقدمات کمال و مقدمات ترقیش فراهم شده بود و خیلی از لوازم ترقی او در اجتماع بوجود آمده بود در اثر این تجاوز و در اثر این حمله محو شد و از بین رفت راستش این بود که آمدند و زدند و کشتند و سوختند و بردند اما چه چیز برای ایران باقی گذاشتند؟ وقتی که ایران را تخلیه کردند یک ایران خراب درهم ریختهای که نه بودجهای دارد نه مرکزی دارد نه دارای اقتصاد صحیحی است هیچ مضافاً سیاست استعماری روسیه شوروی یک دار و دستههایی هم در اثر نادانی و جهالت و طمعورزی و زیادهطلبی بعضیها با استفاده از اینها یک دارودستههایی مسلح و مجهز برای خرابکاری به جای گذاشتند (دکتر امین- بعدها هم توجه دولتهای وقت) اجازه بفرمایید به آنجا هم میرسیم این نتیجهاش این شد که همه چیز ما را خراب کردند یادگار هم برای ما گذاشتند دستههای مجهز اینها روزبهروز خراب میکردند با هر اصلاحی میجنگیدند با هر عمرانی مبارزه میکردند به طوری وضع را در هم ریخته بودند که آن روز همه این آقایان و تمام وطنپرستها و تمام علاقمندهای به عظمت مملکت و آبروی ایران تقریباً متحیر مانده بودند که این کشتی طوفانزده غارت شده در نزدیک غرقاب را چگونه ممکن است به ساحل امنیت و آسایش و نجات رسانید آقایان نمایندگان محترم علت اینکه من درباره بودجه دولت از این طریق و از این راه وارد صحبت شدم جهات متعددی دارد یکی از جهاتش را الان به عرضتان می رسانم در دنیا در همسایگی ما مردمانی زندگی میکنند که اینها سعیشان در این است که ملت ایران و مردم ایران یک مردم گرسنه یک مردم عقب افتاده یک مردم کتکخور یک مردم از هم گسیخته معرفی بکند و این ملت و مردم همسایه شمالی ما روسیه شوروی است و برای اینکه این عمل را انجام بدهد دست به تبلیغات متعدد میزند دست به تحریکات متعدد میزند البته ما توقع این را نداریم که روسیه شوروی بیاید برای ما تبلیغ بکند و بگوید برنامههای عمرانی و آبادانی در مملکت ایران اینگونه پیشرفت میکند او نباید بگوید که در کشور ایران وضع امنیت و تثبیت اوضاع به این مرحله است نه آقا ما این توقع را از او نداریم اما ما این توقع را از خودمان داریم برای دو چیز یکی برای اینکه مردمانی که در این آب وخاک زندگی میکنند به این مطلب متوجه شوند که بعد از آن شرایطی که در اثر اشغال قوای بیگانه در ایران بوجود آمد و یک وضع بسیار بسیار أسفانگیزی در این کشور به وجود آورد در تحت چه شرایطی خدمتگزاران به این مملکت علاقمندان به بقای این مملکت چه کارها و عملیاتی انجام دادند و دیگر این است که مردمی که در روسیه شوروی هستند آن مردمی که در اردوگاهها کار اجباری میکند آن مردمی که به رایگان جان میکنند برای اینکه ارتشهای روسیه شوروی برای تجاوز مسلح و مجهز بشود آن مردمی که حتی قدرت نفس کشیدن در کوچهها و خیابانها ندارند آن مردم بدانند که ایران آنطور که دولت آنها معرفی میکند نیست چون دولت روسیه شوروی این غرض را دارد و این مقصود را دارد که به ملتش بگوید که تو گرسنهای اگر تو کار اجباری میکنی اگر کارفرما با شلاق بالای سرتو است و به نام انجام برنامههای ۵ ساله و چند ساله اگر کوچکترین تعللی بکنی حواله تو به اردوگاههای کار اجباری است به اینها بگوید که یک مردم دیگری هستند که وضعشان بدتر از شماست ما میخواهیم به این مردم بگوییم که شما اشتباه میکنید ما وضعمان بدتر نیست با وجود که هزاران شرایط دردناک أسفانگیز در مملکت ما بوجود آمد با وجود آنکه توی این مملکت یک دستهای خائن به پیروی از مکتب کمونیسم بینالمللی عربده کشیدند و گفتند مرزها را باید برداشت و بایستی به دنبال روسیه شوروی و حزب کمونیست شوروی رفت بایستی ارتش را از بین برد قوای انتظامی را محو کرد و با هر عمل مثبتی و با هر فرد مثبتی جنگید و تا آن موقعی که قدرت داشتند و پوزهتان به خاک مالیده شده بود نگذاشتند کار مثبتی انجام بشود ما به آن مردم میگوییم که ما در تحت این شرایط و از زیر بار این همه فشار این همه ناراحتی این همه حمله و هجوم این گونه سر از آب به در آوردیم و بر جای خودمان ایستادهایم و به جای فعلی رسیدیم آقایان نمایندگان محترم بنده میخواستم بدانم قبل از شهریور ۲۰ بعد از شهریور ۲۰ یعنی بعد از ۲۸ مرداد ما از جهات مختلف چه پیشرفتهایی کردهایم و با همدیگر مقایسه بکنیم عرض کردم و در مرحله اول عرض کردم که رضا شاه کبیر یکی از خدمتگزاران بزرگ مملکت ما بود (صحیح است) تردیدی درش نیست اما در تمام دوران ۲۰ ساله در تهران ما هفت مدرسه نوبنیاد ساخته شد طبق آماری که از وزارت فرهنگ گرفته
هفت مدرسه نوبنیاد نمیگویم هفت مدرسه بود مدرسه خیلی بود هفت مدرسه نوبنیاد ساخته شده بود در تهران این جادهها را هم آن مرد بزرگ هموار کرد اما از بعد از ۲۸ مرداد تا الان که خدمت آقایان ایستادهام در همین مدرسه ۵۲ مدرسه نوبنیاد وزارت فرهنگ ساخته است (دکتر امین- در شهرستانها هم ساختهاند) در تهران را عرض میکنم حالا به شهرستانها هم میرسیم این مطلب را باید بدانند در تهران و در ایران میدانند دلیل اینکه بنده عرض میکنم مردم میدانند چیست وقتی وزارت فرهنگ آمار منتشر میکند که ما چندین میلیون شاگرد مدرسه داریم این شاگرد مدرسهها بچههای کی هستند عزیزان این مردمند همین مردمی که آن روز مدرسه برای بچهها نبوده است و امروز این تعداد رسیده و این تعداد نسبت زیاد بوجود آمده است و این مطلب هم قابل توجه است به دلیل اینکه در تهران و شهرستانها نمایندگان فریادشان بلند است که ما مدرسه کم داریم ما معلم کم داریم این یکی از دلایل دیگری است که ملت ایران تمام سدها را شکستند تمام فشارها را از بین برده تمام امکانات سوء را از بین برده و به طرف جلو رفته که با وجود مدرسههایی که وجود دارد باز هم بیشتر مدرسه میخواهد این دلیل عقب افتادگی یک ملت نیست اگر در تهران و شهرستانها مردم بگویند ما باز هم مدرسه میخواهیم ما باز هم معلم میخواهیم باز هم دانشکده میخواهیم این دلیل بر این است که این ملت دسته جمعی به طرف دانش و علم هجوم برده است (صحیح است) به طرف دانش قدم برداشته است (صحیح است) چه ملتی میتواند دسته جمعی به طرف علم و دانش برود آن ملتی که که وضعش تثبیت شده باشد (صحیح است) آن ملتی که امکانات خوب برای زندگی خوبتر برای او بوجود آمده باشد بنابراین مملکت ما بعد از ۲۸ مرداد تا به امروز جلو رفته یک مطلب عادی را من مقایسه کردم از نظر مدرسههایی که ساخته شده این قدم بزرگ را جلو رفته است آقایان نمایندگان بنده جداً طرفدار این مطلبم که اقلیت و مخالف حق دارد بیاید پشت تریبون و با کمال آزادی انتقاد بکند و در خلال انتقاد کردنها راهنمایی بکند راه نشان بدهد (صحیح است) چون معتقد هستم اقلیت و اکثریت وزیر و وکیل تمام اینها وطنپرست هستند و علاقهمند به عظمت و حیثیت مملکت هستند (صحیح است) و انتقاد هم به هیچوجه منالوجوه نباید جلوش گرفته شود و نبایستی از انتقاد هیچ رئیسالوزرایی و هیچ شخصی ناراحت بشود چون آن چیزی که راهنمای مردمان است یعنی راهنمای دولتهاست در راهی که میخواهند بروند آن انتقاد صحیح و مستدل است اما بعضی مطالب به نام وطن علاقمندی به وطن و به نام حیثیت وطن باید روشن بشود بایستی بازگفته شود در خلال مذاکرات آقایان نمایندگان محترم یکی از مطالبی که مورد اعتراض و انتقاد قرار میگرفت موضوع واردات بود البته بنده این را عرض کنم بنده به سهم خودم با وارد کردن چیزهای بیمعنی و غیرضروری و لوکس جداً مخالف هستم با این مطلب شخص من مخالفم اما این مطلب را هم قبول دارم که صنایع داخلی را خوب دقت بفرمایید آقایان که صنایع داخلی را باید حمایت کرد باید تقویت کرد اینها هم نباید قاطی شود یعنی حمایت از صنایع داخلی و پشتیبانی از صاحبان کارخانجات نباید پدر ۲۰ میلیون مصرف کننده را در بیاورد (صحیح است) یعنی ما باید این قدر صنایع داخلیمان را تقویت کنیم تا کارخانههایی که پارچه تهیه میکند پارچه خوب به مردم عرضه ندارند پارچه خوب که عرضه کردند چون در کشور ما به دست آمد از پارچههایی که از انگلستان بیاید ارزانتر است و اتوماتیک جلوی پارچههای خوب که از انگلستان میآید گرفته میشود اما در گذشته دیدیم که جنگ بود سهمیه نمیرسید صنایع داخلی رونق پیدا کرده بود یک عدهای از کارخانهدارها پارچههایی به مردم قالب کردند قیمت خیلی خیلی گزاف که صد رحمت به حضرت گونی دوام هم صفر بود نتیجه هم صفر بود آقا ۲۰ میلیون مصرف کننده میخواهد یک لباسی تحت همین شرایطی که آقایان میفرمایند و همین اظهار نگرانی که برای یک عده میکنند که پولشان کم است حقوقشان کم است این آقا نمیتواند بیش از سالی یک دست کت و شلوار بخرد چه کت و شلواری میتواند بپوشد که یک سال دوام بیاورد آن کت و شلواری که خوب باشد بادوام باشد اما نه از آن پارچهای که این طرفش را بگیرند آن طرفش از هم درمیرود این را نمیتواند برود سالی چهاردست از اینها بخرد بنابراین این واردات برای این مردم شاید به حکم اجبار اگر شما بخواهید جلوی واردات گرفته شود صنایع را کمک کنید که خوب باشد متاع خوب به مصرف کننده عرضه بکنند به مجرد اینکه متاع خوب به مصرف کننده عرصه بشود تمام مصرفکنندهها مثل آنهایی که اوقاتشان تلخ است از زیادی واردات آنها هم اوقاتشان تلخ خواهد شد و مسلماً از متاع داخلی خواهند خرید بنده معتقدم که بعد از ۲۸ مرداد به این طرف قدرت خرید مردم زیادتر شده است هیچ تردیدی در این قسمت نداشته باشید حقوقها زیاد شده قدرت خرید مردم زیاد شده است به دلیل حس، به دلیل حس بعضی چیزها هست آفتاب آید دلیل آفتاب، به دلیل حسن قدرت خرید مردم زیادتر شده برای اینکه پول بیشتر در اختیار مردم است پول بیشتر در جریان است قبل از ۲۸ مرداد مردم قدرت خریدشان فلج بود دستگاه دولت هم قدرت خرید ده من پنبه را نداشت چطور میتوانستند یک جمعی که در تمام ایام سال و در تمام ساعات شب و روز کارشان با سیاستبازی میگذشت اینها میتوانند سیاست اقتصادی داشته باشند بالنتیجه قدرت زندگی و قدرت خریدشان بالا باشد همه آقایان و همه مردم ایران میدانند که به طورکلی کاسبی کردن و معامله کردن فلج بود مگر یک عدهای که منتفع بودند (پرفسور اعلم – حالا هم هستند) چون یک عدهای منتفع بودند دستگاهها را با تمام خبطهایش و با تمام انحرافهایش ستایش میکردند یک روزی در همین پارلمان و در همین مجلس با یک عدهای از آقایان طرفداران مصدقالسلطنه به عنوان باوفا و بیوفا بحثمان درگرفت به آقای حایری زاده که یادشان بخیر و آقای دکتر بقایی و بنده گفتند شما بیوفا هستید البته ان روز را عرض میکنم این حرف امروز نیست گفتیم ما با فردی دست وفا نداده بودیم ما به آن کسی که باید وفادار باشیم وفا داریم و آن مردم ایرانند رژیم مملکت ما است ما نیامدیم دنبال اینکه صنایع نفت ملی بشود مملکت ما هم برود و هیچکس هر کسی که ادعای وطنپرستی میکند نمیتواند اینجوری فکری بکند ما دلمان میخواست صنایع نفتمان ملی باشد در اختیار خودمان باشد ولی برای اولین بار و اولین دفعه در عمر زندگی سیاسی خودم آقایان در پشت این تریبون عرض میکنم والله بالله شخص من که این همه برای ملی شدن صنعت نفت مبارزه کردم اگر معنای نفت و سیاست نفت و بازار نفت و کارتلهای نفت و حمل و نقل نفت را میدانستم این زبانم رااز حلقومم قطع میکردم که یک دفعه چنین عنوانی بکنم و یک کلمه از ملی شدن نفت بگویم (نمایندگان- آفرین) برای اینکه آن روز ملت ایران باید بداند ولی همه میگفتند که نفت باید ملی شود چه جوری عرضه شود به دنیا با چه وسیله برود به بازار در اختیار کی هست کی میتواند این ثروتی که خدا به ما داده است و متعلق به ملت ایران است و باید استفاده از این ثروت سعادت مملکت به وجود بیاید چه جوری این را میشود به دنیا عرضه کرد و از چه طریق میشود برد متأسفانه آن روز این مطالب را آن کسانی که ملت را هدایت میکردند نگفتند (قبادیان- جمال امامی گفت) (عمیدی نوری- همه را نوشتیم) (دکتر بینا- آنها میدانستند) آقایان نمایندگان محترم مردم در اثر عوامل مختلفی میخواستند که تمول در مملکت بوجود بیاید میخواستند نجات پیدا کنند میخواستند فشارهایی که به انواع و اقسام وسایل در این مملکت وجود داشت آن فشارها وجود نداشته باشد این علاقه مردم بود این دلیل وطنپرستی مردم بود اما اگر ملت ایران یقیناً بدانند ملت ایران ملت اصیل ایران همان ملتی که وقتی مطلب برایش فاش شد وقتی که فهمید بازی ملی شدن صنعت نفت یعنی جنگ و مبارزه برای انهدام شاهنشاهی ایران برای محور رژیم سلطنتی ایران همان ملت با آن شرایط سخت با آن شرایط مشکل همان ملت تمام آن چیزهایی را که آنها رشته بودند همه آنها را پنبه کرد (پرفسور اعلم – ولی همه آنها سرکارند و شرکت دارند) آقایان نمایندگان محترم بنده یاد دارم روز نهم اسفند وقتی در نصف شب مردم تهران فهمیدند که اعلیحضرت همایونی میخواهند به مسافرت تشریف ببرند دسته دسته مردم مراجعه کردند به اشخاص که سعی کنند و از اعلیحضرت همایونی خواهش کنند که از این سفر منصرف شوند هیئت رئیسه مجلس شورای ملی یک نامهای به عرض اعلیحضرت همایونی رسانید و این نامه در جلسه خصوصی قرائت شد (صحیح است) یعنی رئیس مجلس شورای ملی نامهای خدمت اعلیحضرت نوشتند و هیئت رئیسه این نامه را بردند و مخصوصاً در این نامه این مطلب تذکر داده شد اکنون که وضع مملکت تذکر داده شد اکنون که وضع مملکت از همه جهات ناراحتکننده است و این نامه را رئیس مجلس شورای ملی وقت نوشتند: «اکنون که وضع مملکت از همه جهات ناراحت کننده است و یک هرج و مرج عجیب و بیسابقهای سرتاسر مملکت را در اثر اعمال دولت گرفته است از اعلیحضرت همایونی استدعا میشود که از این سفر منصرف شوند» همین مردم رفتند و این نامه را به دنبال هیئت رئیسه مجلس شورای ملی تقدیم کردند و مانع مسافرت اعلیحضرت شدند اینها بودند اینها همان مردم وطنپرستی بودند که واقعاً از صمیم قلب دلشان میخواست صنعت نفت ملی شود اما اینها دلشان نمیخواست به دنبال ملی شدن صنعت نفت رژیم مملکت واژگون شود، دلشان نمیخواست یک عدهای کمونیست و یک عدهای اجنبی بر این مملکت حکومت کنند (صحیح است) علت اینکه من موضوع سخن روی بودجه را از این جا شروع کردم برای این بود که دشمنان ایران مخصوصاً روسیه شوروی این مطلب را بداند که آن روز که ملت را در تنگنا گذاشته بودند آن روز که از هر طریق بهش فشار میآوردند آن روز یک دستهای که دنبالهرو سیاست روسیه شوروی بود آن دسته هر کسی به عنوانی که صحبت از حفظ وطن و حفظ رژیم میکرد فحشش میدادند، دشنامش میدادند این قدر در پشت همین نردههای آهنی به جرم اینکه ما میخواستیم قانون اساسی حفظ شود از این صبح تا آن صبح یک عده زیادی مرتب به ما فحش میدادند، این مردم که آن روز شرایط بسیار عجیبی داشت آن روز برای حفظ رژیم خود مبارزه کرد و امروز به طریق اولی چرا؟ برای خاطر اینکه امروز آثار امنیت آثار ثبات، آثار آرامش و آثار پیشرفت در تمام شئون مملکت ما آشکار شده شاید آقایان نمایندگان میدانند خود من در کمیسیون برنامه آقایانی که افتخار همکاریشان را دارم و چه در پارلمان کراراً بنده از وضع سازمان برنامه انتقاد کردهام البته این
مطلب برای یک عدهای اشتباه پیش آمده و آن این است که وقتی برنامه هفت ساله مطرح بود من از موافقین جدی قانون برنامه هفت ساله بودم و جداً مدافعه میکردم چه در کمیسیون و چه در مجلس شورای ملی بعد که قانون وارد مرحله عمل شد و خواستند عمل کنند من به نام یک فرد ایرانی انحرافاتی در اجرای این قانون دیدم اعتراض کردم مخالفت کردم، انتقاد کردم و بعضیها هم به من گفتند، چون اینجا در این مملکت در اثر بعضی تبلیغات سوء خیلی چیزها هم قاطی شده یکی همین است بنده مدافع قانون برنامه هفت ساله بودم از آن دفاع میکردم نه از شخص معین و مشخص کما اینکه بنده دلم میخواست نهضت ملت ایران همانطوری که شاه به ملت و مردم ارائه کرده بود و مردم را هدایت میکرد به ثمر برسد نه من که دنبال فلان آدم و فلان شخص بودم اساساً بایستی دنبال فکر بود اگر هم به شخص انسان احترام میگذارد احترام به آن شخص برای خاطر این فکر بزرگ و فکر عالی و مفیدشان به حال اجتماع است و شاهنشاه ما قطع نظر از اینکه شاه ماست و سلطنت هم از نظر ارث و هم از نظر جهادی که مردم برای بقاء سلطنت کردند مورد احترام است یک احترام خاصی دیگر هم دارد که این احترام خاص خیلی بزرگتر و خیلی عمیقتر است و آن این است که شاهنشاه ما برای مردم و برای مملکت فکر خوب، اراده خوب دارد (صحیح است) عمل خوب دارد همت خوب دارد (صحیح است) و هر کس دنبال این فکر باشد احترام دارد و قابل احترام است که یکی از دلایل موافقت من دولت دکتر اقبال این است که از ۲۸ مرداد تا حال ابه عقیده شخص بنده با دلایلی که موجود است بهترین دولتی که توانسته منویات اعلحضرت را اجرا کند همین دولت است و این دلایل طرفداری من از دولت اقبال است و لاغیر و هیچ چیز دیگری نیست، جناب آقای بهبهانی نماینده محترم در خلال فرمایشاتشان راجع به انتقاد درباره بودجه دولت مطالبی فرمودند من شخصاً برای آقای بهبهانی احترام قائل هستم به دلایل وجودی خودشان و خانوادهشان و ایشان را هیچ آدم مغرضی نمیدانم (صحیح است) ممکن است در بعضی موارد اشتباه پیش بیاید اشتباهات نظری همیشه بین اشخاص در موضوعات مختلف وجود دارد و پیش میآید ایشان راجع به دز و سد سفیدرود انتقاداتی کردند و متأثر بودند تأخیر ساختمان و این حرفها و در خلال فرمایشاتشان گفتند که یک چیزهای دیگری هم میگویند من میخواهم به ایشان بگویم که آن چیزهای دیگر را که میفرمایند که چی میگویند اصلاً باید این حرفها را دور بیندازید و این چیزهای دیگر را بگوئید، سد ساختن من نمیگویم که سد را دیر بسازند من هم طرفدار زود ساختن هستم، کار مثبت کردن ساختمان کردن به نقشه کار بسیار خوبیست کار بسیار بسیار خوبیست ما از دوره گذشته و از قبل از شهریور ۴۹ هر چه داریم و امروز میگوییم خوبست همان ساختمانها و تأسیساتی که بوجود آمده و حال آنکه ما در عصری زندگی میکنیم که مسلماً ده برابر آن عصر تأسیسات و ساختمانها و کارهای عمرانی بوجود آمده و حالا هم بوجود میآید اما هنوز اول عشق است اضطراب نکنید ما بعد از آن شرایط ناگواری که اشغالگران غاصب برای مملکت ما بوجود آوردند مخصوصاً روسیه شوروی که صدها مرتبه وضع ما بدتر از قبل از ۱۲۹۶ بوده ما دو سه سال است که از زیر این همه فشار قد راست کردهایم (صحیح است) همه این کارها میشود البته باید انتقاد کرد ارائه طریق هم کرد من از آن کسانی هستم که اگر کسی بگوید انتقاد نباید بکنی بسیار بسیار اوقاتم تلخ میشود و این مطلب را قبول ندارم و اما مطالبی وجود دارد که این مطالب را باید گفت که هم مردم ایران بدانند و هم مردم دنیا بدانند که ما در چه شرائطی هستیم وقتی من و شما بحث میکنیم درباره مطالب مختلف کشور از اسرار موفقیت ملتها این است که امید دشمنان را به هر نحوی از انحاء قطع میکنند ما امروز در اثر سیاست مدیرانهای که اتخاذ شده است و این تصمیم شجاعانه و خردمندانهای که شخص اول مملکت و دولت گرفته چه این دولت و چه دولت سابق در این دوره فرق نمیکند همه دولتها دنبال فکر شاه بودند و رفتند این وضع را بوجود آوردند ما الان با یک مشت مردمی که به نام دسته آزاد دنیا یعنی دستههایی که میخواهند آزاد زندگی کنند متحد و متفق هستیم و به موجب قرارداد اخیر هم ما قرارداد دفاعی داریم و با تمام اتحادیهها و دستهبندیهای دنیای آزاد ملحق و متفق هستیم و ما در اثر این وضعی که پیدا کردیم این وضع برای یک عدهای ناهموار است و یا این کاری که کردیم از همه جهات خارجی امیدش از ما قطع شد آن روزی که این لایحه قرارداد را آوردند من میخواستم بگویم که اندکی این تأخیر شد همان روز اولی که روسیه شوروی شروع کرد به ما دشنام دادن جوابش اوردن این قرارداد و تصویب کردن آن بود بدون معطلی ما باید امید دشمنان ایران را چه در داخل چه در خارج به کلی ناامید کنیم میدانید امید دشمنان ما در خارج چه جوری ناامید میشود به این ترتیب که بدانند ما قدم به قدم داریم جلو میرویم داریم کار میکنیم اگر در دوره ۲۰ ساله در تهران در ایران یک دانشگاه بوجود آمد از بعد از ۲۸ مرداد ۱۱ دانشکده دو دانشگاه در ایران بوجود آمده من قبول دارم که این دانشکدههای که بوجود آمده کامل نیست معلم کامل ندارد و من اینها را قبول دارم اما خود آقایان هم نمیتوانند منکر این حقیقت بشوند که کمال زمان لازم دارد در همین دانشگاه تهران که امروز نسبتاً به این حد از مرحله کمال رسیده در روزهای اول تأسیس وضعی بهتر از دانشگاه تبریز و اهواز و سایر دانشکدهها نداشته اما زمان کاملش کرده است اصل این است که باید گذارده شود و این پایهها یکی در پیدیگری گذاشته میشود (استخر- پایهها منهدم نشود)
پایهها را خدای ایران و فرزندان شما نگهبانش هستند شما جناب آقای استخر مرد دانشمندی هستید تاریخ هم خوب میدانید پایههای ایران و آبرو و استقلال ایران قرنها است به همت فرزندان وطن و عنایات پروردگار محکم است (احسنت) هیچ چیزی نمیتواند بلرزاندش دعوای ما سر این بود که مگر ما چه دعوایی داشتیم ما نمیگفتیم فلان آدم نخستوزیر باشد یا نباشد ما میگوییم آنها به نام ملت و به نام حفظ حقوق ملت میخواهند پایههای استقلال وطن ما را متزلزل کنند ولی شما و فرزندان شما، برادران شما قیام کردند و آن کسانی که میخواستند این کار را بکنند نابود کردند و این مطلبی که بنده عرض کردم روی همین است ناامید کردن دشمنان ایران روی این دلیل است ما میخواهیم بگوییم که شما به هیچوجه منالوجوه نمیتواند پایههای آبرو و استقلال و وحدت ایران را متزلزل کنند (احسنت) دلایلش چیست؟ دلایلش این است که آقای روسیه شوروی ما داریم جلو میرویم ما داریم کار میکنیم مدرسه ساختیم، دانشکده بوجود آوردیم در هر شأنی از شئون مختلف مملکت ما دارند کار میکنند این مطلب را میخواستم عرض کنم با وجودی که خودم کراراً از دستگاه سازمان برنامه انتقاد کردم و انتقادهایی هم دارم معذلک باید دنیا بداند که همین دستگاهی که ما بهش انتقاد داریم همین دستگاه خیلی کارها کرده و بعد هم خواهد کرد چون الان دیگر آن افراط و تفریط و بیحسابی برطرف شده به عقیده من یکی از کارهای خوب دولت آقای دکتر اقبال در سال گذشته این بود بنده نمیخواهم بگویم که اگر یک عوارضی من غیر حق یا به نظر بعضیها من غیر حق وضع میشود خوب است یا نه این مطلب هست که باج عمران و آبادی این مملکت را کی باید بدهد خود این مردم باید بدهند فرزندان این مملکت باید بدهند همه هم حاضرند بدهند بنده نباید عوض فلان آدمی که محیط برایش مساعد شده که کار بکنند و آن روز روزی سه تومان مزدی گرفته و امروز روزی هشت تومان مزد میگیرد مالیات بدهم اما اگر ده شاهی در قیمت فلان جنس مورد احتیاجش اضافه بشود این به جای دنیا برنمیخورد و این درست نیست که من اینجا بیایم بگویم اما عوارض نبندند اما از مردم مالیات نگیرید آقا این مردم را راحت بگذارید آقا بگذارید مردم به کارشان برسند اینها را در مرحله اول یک عدهای ممکن است به ذائقهشان خوش بیاید اما الحمدالله سطح فهم و فکر مردم امروز به قدری بالا رفته که فرد فرد افراد این مملکت حتی آن فرد کارگر و زارع میداند که برای اینکه ایرانی آباد و باعظمت داشته باشد او هم باید مستقیم و غیرمستقیم مالیات بدهد سال گذشته دولت صدمیلیون ریال به طبقه کارمند از بابت اضافات داد (نخست وزیری- صدمیلیون تومان) معذرت میخواهم صدمیلیون تومان واقعاً من خیال میکردم که صدمیلیون ریال است و این از نظر طبقه کارمند دولت بسیار بسیار عمل خوبی بوده است در دولتهای گذشته هیچ این عمل صورت نگرفته است نمیخواهم بگویم دولتهای گذشته سوءنیت داشتهاند من میخواهم توجه نمایندگان محترم و ملت ایران را به این نکته جلب میکنم که ما از نظر اقتصادی و زندگی وضعمان به مرحلهای دارد جلو میرود و به مرحلهای از موفقیت رسیدهایم که دولت ما بودهاند در یک سال صد میلیون تومان اضافه بپردازد جناب آقای نخست وزیر یک مطلبی را در خلال عرایضم میخواهم تذکر بدهم و توجه جنابعالی را اکنون بعد از تصویب این قانون سازمان برنامه مخصوصاً به این نکته جلب کنم یکی از موارد عدم رضایت مردم از دستگاه سازمان برنامه این موضوع عمران شهرها و شهرستانها بوده است (صحیح است) این موضوعی که در قانون سازمان برنامه تحت ماده مربوط به امور اجتماعی هست که وقتی امور اجتماعی را تشریح میکند میگوید برق – آب- آسفالت- شهرسازی- سلاخخانه و چه تمام اینها را تشریح میکند سازمان برنامه به عقیده بنده تا الان رویهای که عمل میکرده غلط بوده و مطابق با قانون برنامه هفت ساله نبوده است چون قانون برنامه هفت ساله این است من در سوکمیسیونی که همین مادر تهیه شد و ملحق به قانون برنامه هفت ساله شد حضور داشتم و منظور قانونگذار این بود که سازمان برنامه از عوایدی که دارد و از پولهایی که در اختیارش گذارده میشود به شهرستانها کمک بکند آنهایی که دارند صدی پنجاه و آنهایی که ندارند به صورت وام کمک بکند که این برنامههای شهرسازی انجام شود متأسفانه انجام نشده چرا؟ برای خاطر اینکه سازمان برنامه این کارهای شهرسازی را آورده است تابع آن نظریات کلی و اساسی که به نظر خودش با کمک دفتر فنی تنظیم کرده تابع آن کرده و کارها را خودش میخواهد انجام بدهد نمیخواهم بگویم که سازمان برنامه این پول را بدهد به فلان شهردار و شهرداری آنجا که هر کاری دلش میخواهد بکند قانون برنامه هفت ساله تکلیف این مطلب را معین کرده نوشته است باید به شهرداریهایی که ندارند ۵۰ درصد وام بدهد و به سازمان
برنامه این میان چه کاره است قانون معین کرده که باید نقشه تهیه بکند پروژه تهیه بکند و نظارت بکند متأسفانه سازمان برنامه همه کارها را خودش میخواهد بکند لذا یک شهر که یک خیابان ششصد متری را بخواهد آسفالت بکند این خیابان ششصد متری اولاً یک مقدار زیادی بیشتر از قوه و قدرت آن شهرستان بایستی پول داده شود که این و چه برای بودجه خیلی از شهرستانها قابل پرداخت نیست لذا خیلی از طرحها در خیلی از شهرستانها عمل نشده اما اگر همانطوری که قانون معین کرده و پیشبینی شدهاست سازمان برنامه پنجاه درصد میآورد و شهرداریها هم پنجاه درصد میآوردند پروژه و نقشه هم تهیه میشد و نظارت هم کردند شاید بیش ار نیمی از شهرها برنامه عمرانی خودشان را انجام میداند جناب آقای نخستوزیر در این مورد اشتباه شده و نارضایتی هست دستور بفرمایید و آن وقت دستور بفرمایید قانون را بیاورند و این ماده مخصوص امور اجتماعی را مطالعه بفرمایید و روح قانون را درک بفرمایید و آن وقت دستور بفرمایید که طبق این قانون عمل شود بنده میخواستم به چند کا را از کارهای مثبتی که دولت کرده اشاره کنم و عرض کردم این دنبال آن نکرد سلیقه و عقیده من است وقتی که دشمنان ما بدانند که یک ملتی در چه مرحلهای از ترقی و تکامل است امیدشان سهم ریختن اوضاع و آشفتگی آن از بین میرود دشمنان ما به طور قطع کمونیستها هستند ما باید این امید آنها را ناامید میکنیم و به دنیا بگویم که در هر شأنی از شئون جلو رفتیم یکی از اقدامات بسیار بسیار خوبی که دولت آقای دکتر هدایتی در موضوع دادگستری و وزارت دادگستر ی بوجود آورده است (صحیح است) تمام آن اعمال کاریها تمام آن ماست مالی کردنها که در قدیم میگفتند امروز و فردا کردنها که در دادگستری ما بود که کار به جایی رسیده بود که امسال و سال دیگر میکرد تمام امسال و سال دیگر کردنها همه محو شده یعنی به نحو بسیار بسیار محسوسی این مطالب پایین آمده است و این را تمام مردم و آقایان نمایندگان میدانند که وقتی دستگاه عدالت خوب کار بکند منظم کار بکند سریع کار بکن تبعیضات از بین برود و در یک اجتماعی وقتی عدالت حکومت بکند آن اجتماع به طرف جلو میرود یک اجتماعی وقتی عدات درش حکومت بکند دشمنان آن اجتماع امیدشان از بین میرود و نمیتواند اجتماع را به هم بزنند در اکثر شهرستانها ودستگاههای تازه بوجود آمده در اکثر استانها دادگاههای علی بوجود آمده و این از کارهایی بوده است که آقای دکتر هدایتی کرده است (صدرزاده- دادگاههای سیار) تشکیل دادگاههای سیار هم از آنها است که در شهرستانهای دور دست بوجود آمده و این کارها مورد تقدیر است و من به نام یک نماینده مجلس این خدمات آقای دکتر هدایتی را تقدیر میکنم (احسنت) امیدوارم که ایشان آنطوری که دادگستری ایده آل ملت ایران است آن دادگستری را بوجود بیاورند آقای تیمسار ضرغام وزیر گمرکات رویهای که اتخاذ کردهاند بسیار بسیار رویه خوبی بود بنده یک مطلبی را عرض کنم راجع بدین موضوع و بعد اساساً به عرایضم خاتمه بدهم امسال که در خدمت هیئت دولت به خوزستان رفتیم آقای سرلشکر ضرغام یک باشگاهی برای گمرک خرمشهر بوجود آوردند شب هم جای آقایان خالی یک مهمانی بسیار مفصلی از دولت کردند و مخصوصاً آن قوزی که ایشان تهیه کرده بودند و طوری بودم که تمام مهمان های داخلی و خارجی به طرف قوزیهای ایشان حمله میکردند.
رئیس- چی آقا
قناتآبادی- قوزی
رئیس- گفتنی ندارد
قناتآبادی- مطلبی که میخواستم عرض کنم این است که یکی از مدعوین به من گفت که دولت اگر اینجا میخواست مهمانی بکند هر شخصی داخلی یا خارجی که اینجا میماند دستگاههای دولتی جا برای پذیرایی مهمان نداشتند (بوربور- از آن مهمتر طرز رفتار اعضا گمرک است) قبل از تهیه این ساختمان آن شخص گفت فرزندان ما میگفتند دستگاه دولت چکاره است که هر چه مهمان میآید باید شرکت نفت مهمان بکند و وقتی این ساختمان ایجاد شد ما از شرمساری نجات پیدا کردیم البته این یک عملی است از نظر آبروی دولت و مملکت اما از نظر وظایفی که مأمورین گمرک انجام میدهند و مبارزهای که با قاچاق میشود و زیاد شدن عایدی گمرک از آن وزارتخانههایی است که وظیفه خودش را خوب انجام میدهد (صحیح است) مخصوصاً آبرو و حیثیتی که اداره کل دخانیات در مورد سیگار برای ایران بوجود آورده قابل تقدیر است شنیدهام که در نمایشگاه نمیدانم کجا (چند نفر از نمایندگان- بروکسل) بروکسل توتون ایران مدال طلا گرفته علاوه همین عرضه کردن سیگارهای خوب جلوی واردات سیگار خارجی را گرفته به واردات باید اینطوری مبارزه کرد تا چندی قبل همه سیگار خارجی میکشیدند برای چی چون سیگارهایی که دخانیات عرضه میکرد خوب نبود و آنهایی که پول داشتند و دلشان میخواست سیگار خوب بکشند سیگار خارجی می کشیدند طبعاً اینکه مردی میخواهد لباس بخرد میخواهد پارچه خوب بخرد نه گونی بخرد از وقتی که سیگارهای خوب عرضه شده یواش یواش دارد در وارد شدن سیگار خارجی به ایران تخته میشود باید از همین راه رفت (صحیح است) بنده به وجود اینکه نمیتوانم از عمل دولت در دو مورد دفاع بکنم این یک موردش موضوع گران شدن تلفن است اما ناگزیرم این مطلب را بگویم که تهران در حال حاضر دارای ۵۳ هزار شماره تلفن اتوماتیک است در یوسف آباد در نارمک در قهلک در تمام این اطراف و جوانب تلفن اتوماتیک به کار افتاده و اینها محصول بعد از ۲۸ مرداد است و در اثر فعالیتی است که وزارت پست و تلگراف و آقای مهندس اشراقی کردهاند و این عملشان جداً مورد تقدیر است به علاوه اینجا دیروز ایستاده بودم دیدم آقای دادگر دوست عزیز ما با پاریس صحیت میکند من واقعاً خیال میکردیم شوخی میکند گفتم جداً با پاریس صحبت میکنید گفت که بله جداً دارم صحبت میکنم و با همه جای دنیا میشود صحبت کردم این اعمال و این رفتار وزارت پست و تلگراف جدا قابل تقدیر است و ما امیدواریم سال دیگر بودجه به مجلس بیاورد و دیگر بودجهاش کسری نشان ندهد یک مطلبی میخواستم بگویم و اینجا تذکر بدهیم و آن این است که من این سؤال را کردم از آقایان و این مطلب را عرض کنم که دولت ۳ درصد از حقوق کارمندان برای بهداشت و فرهنگ و این حرفها کسر کرد (دکتر مشیر فاطمی- این حرفها دیگر ندارد) بهداشت و فرهنگ بدون این حرفها بنده میخواهم به دولت این تذکر را بدهم که بعضی اشتباهات اگر مصداق پیدا نکند احتیاج ندارد که این صدی ۳ را کم کنید و آن این است که قانونی گذاشته است که کارخانههای تولیدی تا ۵ سال از مالیات معاف است البته کارخانههایی که جنس تولیدی تولید میکند و مورد احتیاج مردم هم هست و مورد ضرورت مردم هم هست این قانون قانون خوبی است اما پپسی کولا، کوکا کولا، کانادا درای و انواع و اقسام این کولاها کارخانههای تولید که مصداق این قانون قرارگیرد نیست و روح مقنن اصلاً توجه نداشته است و من توجه وزارت دارایی را به این قسمت جلب میکنم این مجلس شورای ملی است که حق تفسیر قوانین را دارد و آن قانون شامل حال پپسی کولا، کوکا کولا، کاناداد رأی نمیشود و امثال اینها نمیشود. (صحیح است)
رئیس- باید عرض کنم که جلسه باید ۵ ساعت باشد حال سه ساعت گذشته اگر آقایان موافق باشند. جلسه ساعت ۸ بعدازظهر خواهد بود دو نفر دیگر هستند که صحبت میکند و چهارده پیشنهاد هم رسیده است شاید تا فردا ظهر کار بودجه تمام بشود
(مجلس ۳ ربع ساعت بعدازظهر به عنوان تنفس تعطیل و هشت و ربع بعدازظهر مجدداً به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید)
رئیس- در ماده واحده دیگر کسی اجازه صحبت نخواسته آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی (ناصر)- نمایندگان محترم استحضار دارند که این بودجه که این دولت به مجلس تقدیم کرده و بودجه سال ۳۶ پس از تصویب به دست دولت رسیده موقعی که بودجه سال ۳۶ را دولت مشغول اجرا شد به یک اشکال بسیار بزرگ برخورد کردیم که این اشکال منحصر به سال ۳۶ نبود مربوط به چندین سال بود که دولت موفق نمیشد که تعهدات خودش را به موقع انجام بدهد و این مسئله به قدری ناگوار بود برای پرداخت حقوق کارمندان دولت باعث نهایت تأسف و شرمساری است که وزارت دارایی حقوقها را در سال ۳۶ و به طوری که سوابق نشان میدهد سال ۳۶ همین دولت و سال ۳۵ و ما قبل آن دولتهای دیگر از دوم هر ماه شروع میکردند که حقوقهای ماه بعد را بپردازد از دوم تا هفتم و هشتم ماه بعد حقوقهای مرکز پرداخت میشد از حقوقهای استانها و شهرستانها بزرگ را و از بیستم تا پانزدهم ماه بعد به تدریج روزانه حقوق شهرستانها کوچک پرداخت میشد و تلگراف های متعدد از تمام نقاط کشور میرسید که حقوق نرسید و امکان پرداخت هم برای دولت نبود آرزوی بنده که متصدی وزارت دارایی بودم این بود که بتوانم حقوق کارمندان را با اینکه ناچیز است در سر موعد بپردازم برای این مسئله فکر کردیم دیدیم صحیحترین راه نوشتن ارقام صحیح در بودجه است که بتوانیم تعهدات خود را در موقع خودش انجام بدهیم و بحمدالله در این راه موفقیت شایانی کسب کردیم در سال ۳۷ توانستیم تعهداتی که به کارمندان در مقابل حقوقهایی که دارند داریم به موقع بپردازیم یعنی عمل اجرایی ما در سال ۳۷ این بود که از ۲۵ هر ماه حقوق شهرستانها را حواله میکردیم برخلاف سال ۳۶ و سالهای گذشته از اول تا سوم و چهارم هر ماه حقوق مرکز را میپرداختیم به عکس عمل کردیم یعنی ۲۵ هر ماه حقوق شهرستانها و اول ماه تا سوم حداکثر حقوق تمام مملکت را میپرداختیم مخصوصاً در اسفند این مسئله خیلی جالب توجه است که ما توانستیم حقوق بهمن و اسفند و پاداش ها را که از ۳۵۰ میلیون تومان متجاوز بود به موقع و بدون اشکال بپردازیم (احسنت) به طوری که پرداخت حقوقها را از بیستم شروع کردیم بنده به سهم خودم از تقدیر و تحسینی که نمایندگان محترم چه مخالف و چه موافق نسبت به اعضای دولت فرمودند بینهایت متشکرم به دلیل اینکه هر تقدیری به هر فردی از اعضای دولت بشود باعث مباهات همه ما است و هر تنقیدی نسبت به هریک از ما بشود باعث تأسف همه ما است ما همه هم فکر هستیم در هییت دولت و اگر موفقیتی نصیب ما شده در نتیجه همین یگانگی و همعقیدگی است و تمام اینها مرهون حسن اراده جناب آقای نخستوزیر است (صحیح است) برای اینکه بودجه متعادل درست کنیم و به هدفی که عرض کردم برسیم لازمهاش این بود که درست در اطراف درآمد و هزینه
فکر کنیم برای انجام این کار معتقد بودیم که مثل اینکه در تمام دنیا مرسوم است قسمت درآمد را ما حداقل بگیریم و قسمت هزینه را حداکثر فرض کنیم زیرا اگر ما درآمد را حداقل در بودجه بگذاریم نتیجهاش این میشود که اگر درآمدهای بیشتری داشته باشیم یک مبلغی برای صرفهجویی میماند و اگر هزینه را حداکثر بگیریم مطمئن هستیم که هزینه بیشتر از آن نخواهد شد ولی اگر عکس این کار را بکنیم یعنی هزینه حداقل بگیریم نتیجهاش این میشد که تمام وصول نمیشد و گرفتار تنگدستی میشدیم بنابراین اقدامی که ما کردیم روی این اصل بود و اگر کاملاً موفق نشده باشیم امیدواریم در سالهای بعد این روش ادامه پیدا کند که درآمد را در بودجه حداقل بگیریم و هزینه را حداکثر که گرفتار تنگدستی نشویم با این ترتیب با تعهدات بسیار سنگینی نسبت به سالهای گذشته داشتیم و تمام اینها را به موقع اجرا کردیم آقایان نمایندگان محترم مستحضرند که در سال ۳۷ ما هزار میلیون ریال برای ترمیم حقوق کارمندان پیشنهاد کردیم و به موقع از اول فروردین برای همه مثل سایر حقوقها پرداخت کردیم طبق قانون بازنشستگی ترمیمی که در حقوق بازنشستگی شد به موقع اجرا درآمد و شامل حقوق بازنشستگان سابق هم شد و تمام این تعهدات خودمان را انجام دادیم یعنی هر کس حقوق خودش را گرفت و حقوق بازنشستگان هم به موقع پرداخت شد. بودجه برنامهای در سال ۳۶ شروع شد اگر نظر آقایان محترم باشد تا قبل از سال ۳۶ فقط بودجه وزارتخانهها تقدیم میشد در صورتی که سال ۳۶ و ۳۷ بودجه کل کشور را دادیم که پارسال در حدود پنجاه و چهار میلیارد و امسال در حدود ۶۴ و ۶۵ میلیارد ریال است که خرج و دخل کل مملکت به استحضار نمایندگان محترم میرسد. یکی از خدماتی که شده و امیدواریم مورد قبول نمایندگان محترم واقع بشود لایحه تفریغ بودجه است که وعده دادهایم از طرف دولت تفریغ بودجه سال ۳۶ را تقدیم کنیم و این نتیجه خدماتی است که کارمندان وزارت دارایی انجام دادند نه تنها کارمندان تهران بلکه کارمندان اقصی نقاط این مملکت، اگر کوچکترین ده صورت حسابش را نمیداد ما موفق نمیشدیم که این کار را انجام بدهیم. لایحه تفریغ بودجه تنظیم شده دخل و خرج کوچکترین شهری که در آن اداره دارایی دایر است تنظیم شده و امیدوارم در آتیه بسیار نزدیک تقدیم مجلس شورای ملی شود (نمایندگان- بسیار خوب است) راجع به بودجه سال ۳۸ جناب آقای دکتر جهانشاهی ایرادی فرمودند که در بودجه کل کشور یکجور کسر منظور شده و در بودجه وزارتخانهها یکجور دیگر یعنی یکجا نوشتهاند که کسر بودجه در مملکت یک میلیارد و ۱۲۰ میلیون است و یکجا نوشتهاند یک میلیارد و چهارصدوشصت میلیون این درست است ایشان فرمودند که ما متوجه این اشتباه نشدیم اگر نظر آقایان باشد و به بودجه مراجعه کنند توجه خواهند فرمود که ما متوجه این اختلاف هستیم چون بودجه به ۵ قسمت تقسیم شده جدولش حضور آقایان هست هم مال سال گذشته هم مال امسال یکی مال درآمد است و یکی مال وزارتخانهها و دستگاههای دولتی است یکی درآمد سازمان برنامه است و یکی هم شرکتهای تابعه سازمان برنامه یکی هم درآمد شرکت ملی نفت بودجه وزارتخانهها دخل و خرجی ما تعیین کردیم ۱۴۶ میلیون تومان کسر داشت و همانطور نوشتیم و به عرض آقایان رساندیم که امیدواریم بتوانیم این ۱۴۶ میلیون تومان را جبران کنیم و روی همان روشی که رفته بودیم خوشبختانه موفق شدیم این کسر را جبران کنیم بدون قرض و بدون هیچگونه کمکی توانستیم این مبلغ را بپوشانیم بودجه سایر قسمتها اگر به ریزش که خود آقایان تصویب فرمودند مراجعه فرمایند میبینند که خرج و دخل اینها مساوی نیست بعضی از اینها یک درآمدهایی دارند بیشتر از هزینه و بعضی دیگر یک هزینههایی دارند بیشتر از درآمد اگر جمع این ۵ گروه را حساب کنیم قسمت اول فرمایش آقای دکتر جهانشاهی صحیح درمیآید یعنی یک میلیارد و صد میلیون کسر میشود ولی اگر مال قسمت وزارتخانهها را بگیریم یک میلیارد و چهارصد و ۶۰ میلیون کسری است آن اضافه درآمد مؤسسات و قسمتهای دیگر مال خودشان میشود که مطابق اساسنامههایشان و مقررات خودشان با تصویب هیئت مدیره و مجمع عمومی صاحبان سهام تکلیف خرجش تعیین میشود.
این توضیحی بود راجع به کسر بودجه و اختلافنظری که فرمودند بنده به عرض آقایان رساندم. راجع به وامهای کوتاه مدت ایراد شد و گفتند بهتر است اینگونه وامها بلند مدت باشد نظر دولت همیشه این بوده که وامی که میگیرد مدتدار باشد و وام کوتاه مدتی که دولت گرفت همان وام سازمان برنامه ۷۵ میلیون دلار بود و دلیلش هم این بود که سازمان برنامه اینطور استدلال میکرد که در سال اول خرجشان زیاد است و بایستی برنامهها را اجرا بکنند به پول بیشتر احتیاج دارند ولی به تدریج که نزدیک آخر برنامه میرسد هزینهشان کم میشود و درآمدشان بیشتر است و برای اینکه بتوانند از عواید نفت که متعلق به آنها است بهتر استفاده کنند برای سه سال آخرشان وامی گرفتند از بانک بینالمللی که در چهار سال اول خرج کنند و از محل سه سال آخر بپردازند و این وام به تصویب مجلس شورای ملی رسید و علت کوتاه بودن مدت این وام روی این اصل بود والا دولت در نظر دارد که برای برنامههای عمرانی که در آینده با اجازه مجلس شورای ملی اگر وامی گرفت یا آنهایی که مجلس شورای ملی تصویب فرمودهاند و هنوز مورد استفاده واقع نشده مدت اینها طوری خواهد بود که اولاً بلند مدت باشد و ثانیاً این دو سه سال اولی که تعهدات دولت سنگین است طوری باشد که امکانات ارزی دولت در مضیقه نیفتاده راجع به ترقی قیمتها اشاره شد و فرمودند که در سال ۳۶ قیمتها چهار درصد بالا رفته ولی در سال ۳۷ قریب ۷ درصد چهار درصد همان طور که خودشان تصدیق کردند رقم معقولی است بالا رفتن چهار درصد در تمام دنیا یک رقم معقولی است و ۷ درصد که اینجا بالا رفته بیشترش مربوط به قیمتهای تولیدات داخلی است اینجا لازم میدانم به عرض آقایان برسانم دلیلی ندارد در مملکت خودمان از تورم پول نگران باشیم پول ما یکی از پولهای بسیار قوی دنیا است از جهت پشتوانه قوی و از جهت تثبیت نرخ ارز با نرخ دلاری ۵/۷ تومان و مادامی که نرخ ریال ما با تناسب ارز خارجی ثابت باشد و هر چه بخواهیم با همان نرخ به وارد کننده میفروشیم و از صادر کننده میخریم دلیلی ندارد که پل ما متزلزل باشد بنابراین قسمت عمده احتیاجاتی که از خارج وارد میشود مادامی که نرخ ارز ثابت باشد مادامی که یک برنامه آزادی تجارت برقرار باشد و هر کس هر چه دلش بخواهد در مقابل عرضه و تقاضا داشته باشد محال و ممتنع است قیمت کالاهای وارداتی ترقی کند به طوری که آقایان مشاهده فرمودند قیمت کالاهای وارداتی در بعضی مواقع ارزانتر از آن است که الان بخواهیم وارد کنیم و دلیلش هم رقابت است به جهت اینکه یک عدهای جنس زیاد میآورند و نمیتوانند در دستشان نگاه دارند و احتکار کنند یعنی دیگر امکان ندارد نگاه دارند چون یکی دیگر میآورد و ما هنوز قانونی برای منع ورود کالاهای وارداتی نداریم پس قسمت عمده احتیاجات ما دچار نوسان افزایش قیمت نخواهد شد چون واردات آزاد است یک قسمت دیگر که کالاهای مورد احتیاج و ضروری اهالی مملکت است چون قسمت عمدهاش دست دولت است اینها هم دچار ترقی قیمت میشوند قماش در داخل مملکت تهیه میشود و چون از خارج نمیآید ملاحظه فرمودید که ثابت است البته یک راه ممکن است ترقی قیمت پیدا کنیم و آن این است که در خارج قیمت گران شود یعنی اگر یک متر قماش را در سه سال پیش با ۱۲ ریال میشد وارد کرد و فرض کنید که با ۱۲ یا ۱۵ سنت میشد خرید همان قماش اگر قیمتش در خارج ۲۰ سنت بشود این تقصیر ما نیست تقصیر دنیا است اگر ترقی کرده به ما مربوط نیست اگر نرخها بالا نرود نرخ کالاهای وارداتی ثابت است و نه فقط ثابت است بلکه رو به تنزل هم هست یکی از دلایل عمدهای که در یورسانتاژ شاخص قیمتها تأثیر بسیار حساس دارد مسکن است و برای این کار برنامههایی در هیئت دولت تنظیم شده کمیسیونهای متعددی وجود دارد و مشغول رسیدگی هستند امیدواریم با پیشرفت کارهای مربوط به مسکن و تهیه منزل برای مردم از این اشکال بزرگ رهایی پیدا کنیم نظر دیگری که دولت دارد و برای تقلیل هزینهها شرکتهای تعاونی است که شب و روز دستگاههایی هستند که مشغول مطالعه هستند راههایی پیدا کنند برای پایین آوردن هزینه زندگی راجع به عواید نفت صحبت شد تقسیمش را شاید روشن نفرمودید یا بهتر دانستند که توضیحاتی داده شود در قانونی که برای سازمان برنامه گذشت مقرر بود تا آخر سال ۱۳۳۶ از روی مأخذ ۱۸۸ میلیون دلار ۶۰ درصد به سازمان برنامه و ۲۰ درصد به شرکت ملی نفت و ۲۰ درصد به دولت داده شود و مازاد ۱۸۸ میلیون دلار متعلق به دولت باشد برای جبران کسر بودجه دولت در سال ۳۷ مطابق پیشنهادی که دولت به مجلس تقدیم کرده و مورد تصویب واقع شد همین عمل ادامه پیدا کرد چون در سال ۳۷ مقرر بود ۸۵ درصد عواید نفت به سازمان برنامه داده شود و بقیهاش به شرکت ملی نفت و به دولت داده نشود و این از محالات بود که ۵۰۰-۶۰۰ میلیون ریال در یک سال به بودجه دولت داده شود و در سال بعد حذف شود این بود که تبصرهای به مجلس محترم تقدیم شد و مورد تصویب قرار گرفت و آن روش سال ۱۳۳۶ در سال ۱۳۳۷ ادامه پیدا کرد و برای سال ۳۸ تبصره جدیدی تقدیم شده که به تصویب خواهد رسید. فرمودند بدهی دولت به بانک ملی ۱۵ میلیارد ریال است ولی با یک توجه دیگر و توجه به طرف دیگر ترازنامه بانک نشان میداد که اگر دولت ۱۵ میلیارد ریال بدهی به بانک ملی دارد از طرف دیگر ۶ میلیارد بستانکار است بنابراین جمع کل بدهی دولت ۹ میلیارد ریال است نه ۱۵ میلیارد و این مبلغ را اگر ما بخواهیم مقایسه بکنیم با بدهی که کشورهای بزرگ دنیا نسبت به مردشان و بانکهایشان دارند شاید یک پنجاهم آن هم نباشد مملکتی که در حال تحول عمرانی و صنعتی و تولیدی است اگر ۹ میلیارد به بانک مرکزی بدهکار باشد رقم عمدهای نیست و مخصوصاً اینکه این ۱۵ میلیارد ریال همانطور که توضیح دادم چهارمیلیاردش بدهیهای دستگاههای بازرگانی دولت است
که آنها با بهره بازرگانی بانک ملی معامله میکنند و خودشان در سررسیدها بدهیهایشان را میپردازند (صدرزاده- با فرع) با فرع راجع به مالیات سه درصد برای فرهنگ و بهداری اشارهای شد بنده توضیحی را لازم میدانم به عرض آقایان برسانم مملکت ما روز به روز رو به تحول است مردم معلوماتشان زیاد شده اطلاعاتشان زیاد شده تقاضاهایشان زیاد شده و این مردم، مردم ۱۰-۱۲ سال پیش نیستند این مردم میخواهند حفظالصحه داشته باشند این مردم در تمام مملکت میخواهند مدرسه داشته باشند باسواد باشند بنده یک موقع با آقای وزیر فرهنگ حساب میکردم دیدم برای اینکه تمام مملکت کار کنند از آن شاگرد کوچک که وارد مدرسه میشود تا آن کس که در دانشگاه تحصیل میکند اگر ما خرج متوسط برای هر یک از این محصلین در سال ۵۰۰ تومان حساب کنیم و این رقم خیلی حداقل است برای یک محصل در سال پانصد تومان خرج معلم و کتاب و سوخت و غیره این دو هزار میلیارد تومان اعتبار میخواهد و تصدیق بفرمایید با بودجه ناتوانی که ما داریم محال و ممتنع است که دولت بتواند به این هدف برسد یعنی تمام محصلین را به تحصیل وا دارد و همینطور برای قسمت صحی و بهداشت اگر بخواهیم به تمام مملکت برسیم بایستی مبالغ بسیار گزافی داشته باشیم بنده خندیدم در چند سال پیش شاید ۱۵ سال پیش بودجه بهداری مملکت ما ۵ میلیون تومان بود در صورتی که امسال یعنی در سال ۳۷ صد و پانزده میلیون تومان بودجه برای بهداری داریم غیراز چهل پنجاه میلیون تومان که از طرف سازمان برنامه کمک میشود و آن طوری که ما میدانیم شاید ۴۰۰ میلیون دیگر لازم است برای اینکه بهداری به روش صحیحی دربیاید چون در پرداخت مخارج بهداشت و بهداری و فرهنگ مردم هم باید سهیم باشند اولین قدمی که برداشته شد این بود که خود مردم بهتر است برای این کار کمک کنند و برای اینکه مطمئن باشند که این پول صرف مخارج دیگر نمیشود ما این را در بودجه مملکت منظور نکردیم به صورت تبصره تنظیم کردیم که هر چه گرفتیم ۶۰ درصدش را برای فرهنگ و ۴۰ درصدش را برای بهداری منظور کنیم (وزیر فرهنگ- دو ثلث و یک ثلث) یا دو ثلث و یک ثلث راجع به مالیات مستقیم اشارهای شد در سال ۱۳۳۵ به طوری که اینجا با رقم حساب شد دو میلیارد و ۵۵۰ میلیون ریال پیشبینی شده بود ولی فقط یک میلیارد و هشتصد میلیون ریال وصول شد ولی روی همان اصلی که با رقم درسال ۳۷ ما دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون ریال پیشبینی کردم و تمام ۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون وصول شد و برای سال آتیه در حدود سه میلیارد ریال مالیات مستقیم پیشبینی کردیم انشاءالله و امیدواریم که ما موفق به شویم آن را وصول کنیم جناب آقای بهبهانی در یکی از بیاناتشان فرمودند که فکر میکنم سال آینده از این سال بدتر باشد بنده در سهم خودم فکر میکنم که این سال یکی از سالهای خیلی خوب و شاید منصفانهتر بود که میگفتند که شاید به خوبی سال ۳۷ نباشد چون امسال بد نبود ما هیچجور گرفتاری نداشتیم اگر گرفتاری داشتیم به عرض آقایان میرسید تأخیری در تعهدات شده بفرمایید اگر نشده بنابراین سال خوبی بود نمیشود گفت بدتر از سال گذشته بود راجع به ارز خارجی صحبت فرمودند که بهتر است قیمت ارز را بیاورند پایین نظر آقایان محترم هست که از سال ۱۳۲۹ به بعد تنگدستی ارزی که در مملکت پیدا شد نتیجه شد که کنترل فروش ارز از دست بانک ملی بانک مرکزی خارج بشود چون یک وقتی بانک میتواند نظارت در خرید و فروش ارز داشته باشد که بانک به قدر کافی ارز در دستش باشد همانطوری که کنترل گندم مثلاً در دست دولت است و اگر بخواهد نوسانی بکند دولت فوراً مراقب است و نمیگذارد اشکالی در خرید و فروشش پیدا شود ارز هم وضعش همینطور است اگر بنا بشود نوسان ارزی پیدا بشود مادامی که بانک مرکزی ارز داشته باشد ممکن نیست که قیمت ارز دچار نوسان بشود به طوری که در این دو سال اخیر دیدیم که ولی وقتی دست بازار افتاد و تقاضا بر عرضه اضافه شد ناچار قیمت ارز بالا میرود قیمت دلار که ۴۷ ریال یک گروهش بود و ۴۲ ریال یک گروهش در اواخر سال ۳۲ به ۱۳۶ ریال رسید یک دلار ۱۳۶ ریال شد (صدرزاده – ۱۴ تومان شد) ۱۴ تومان بنده نشنیدم ۱۳۶ ریال قطعی است در همان موقع دولت تصمیم گرفته است در همان موقع دولت تصمیم گرفته بود که نرخ ارز را به ده تومان تثبیت بکند ولی این تثبیت قیمت مادامی که بانک مرکزی ارز نداشت محال بود و این کار جز فرمالیته و یک اسم چیز دیگری نبود از سال ۳۲ دولت شروع کرد به تقلیل نرخ ارز و تا آخر ۳۲ به ۹۶ ریال تقلیل داد و از بعد از ۳۲ به تدریج این نرخ را پایین آورد تا ۷۵ ریال چرا تا ۷۵ ریال پایین آورد و در ۷۵ ریال متوقف کردیم دلیل توقف این بود که ارزش پول خودش نشان میدهد تا چه میزان بایستی نرخ ارز را نگاه داشت ما اگر بنا بود فرض بفرمایید ۷۵ ریال را ۵۰ ریال ۴۰ ریال یا ۳۰ ریال میکردیم وقتی که با یک افزایش ۱۳۶ ریال به یک دلار تمام هزینه زندگی بالا رفت و کارمزد و دستمزد را پایین آورد یعنی اگر یک کارگری بنا باشد روزی ۶ تومان بگیرد محال و ممتنع است ۶ تومان را پایین بیاورند و بگویند هزینه زندگی آمده پایین نه تنها در مملکت ما در هیچ مملکتی نمیشود به این صورت دربیاید اگر این اصل را که نمونه عمومی اساسی درنظر بگیریم و فرض بکنیم که نرخ ارز را ما بگذاریم ۴ تومان یک صادر کننده که بنا بشود برود روده صادر بکند یا پشم و پنبه صادر بکند اگر برای اینکه یک دلار ارز صادراتی به دست بیاورد بنا میشد ۶۰ ریال یا ۶۵ ریال خرج بکند وقتی برود بفروشد و ارز صادراتی را ۴ تومان بفروشد محال است برایش صرف بکند (یک نفر از نمایندگان- جایزه میدهد) حالا شیون مختلفش را عرض میکنم جایزه دادن یعنی تنزل ریال معنی جایزه همان بود که نرخ ۳۲ ریال دلار را سالها داشتیم ولی تا ۷۵ ریال جایزه میدادیم به صادر کننده ۴۵ ریال جایزه میدادیم به صادر کننده ۴۵ ریال به عنوان جریمه میگرفتیم اگر منظور جنابعالی این باشد که از وارد کننده بگیریم و به صادر کننده بدهیم و دلار را ۴۵ ریال بکنیم آن وقت مبلغ بسیار خطیری باید در بودجه مملکت بگذاریم که جایزه بدهیم و این خودش تنزل ریال است در صورتی که نرخ واقعی همان ارزش واقعی است ممکن است با یک دلار هم ۷ ریال جایزه بدهیم هیچ فرق نمیکند قیمت دلار ۷۵ ریال است جایزه تأثیری در نرخ و قیمت دلار نمیکند اما اینکه فرمودید حالا ۷۵ ریال شده شقوق مختلف را میگیریم آقایان البته همه مستحضر هستند چرا هفت تومان نکردیم یا ۶ تومان نکردیم اگر ما بخواهیم این روش را ادامه بدهیم چرا نگوییم ۵ ریال نکنیم دلیل واقعیش همان ارزش ریال مملکت است اینکه شاخص هزینه زندگی را برای سال ۱۳۱۵ مأخذ قرار دادیم و یک عدهای که در این امور وارد نیستند تصور میکنند که سال ۱۳۱۵ یک سال مشخص و معین بوده است که مبنای عملیات اقتصادی مملکت است اینطور نیست در سال ۱۳۱۵ تصادفاً تصمیم گرفتند که شاخص و مبنای هزینه زندگی باشد اگر سال ۱۳۱۴ را درنظر بگیریم فرض کنیم ۱۳۱۵ صد بوده ۱۳۱۴ بوده ۹۵ اگر سال ۱۳۱۰ را بگیریم بوده شصت و اگر برویم پایین ۵۰ سال پیش برویم شاید هزینه شاخص زندگی بوده است یک به طوری که میگویند ۵۰ سال پیش روغن یک کیلوش مثلاً صد دینار بوده این دلیل این نمیشود که در سال ۱۳۱۵ یک شاخص معین بوده و در نظر است این شاخص را ببریم جلوتر و مبنای شاخص را شاید ۳۳ بگیریم. جناب آقای بهبهانی اشاره فرمودند و ایراد فرمودند که بانک بینالمللی در امور اقتصادی ما دخالت میکند و میخواهد معاملات ما را دست خودش بگیرد (بهبهانی – بنده اینطور عرض نکردم روزنامه اطلاعات یک همچو چیزی نوشته بود) بانک بینالمللی یک مؤسسهای است که وارد عمل تجارتی نمیشود و اساسنامهاش را مجلس شورای ملی ما هم تصویب کرده چون ما هم عضو اینجا هستم در هیئت مدیرهاش هم دولت ایران نماینده دارد و هیئت مدیره آن که ۱۶ نفر یا ۱۷ نفر هستند آنها تصمیمات را میگیرند و تصمیماتی که میگیرند مورد قبول همه است و شرایطی هم که وضع میکند بدون تردید برای تمام ممالکی که به آنها قرض میدهد یکسان است فرمودند عواید نفت را بیشتر باید به مصرف کارهای عمرانی و تولیدی برسانیم در این بابت تردیدی نیست و دولت هم همیشه در نظر دارد که عواید نفت را بیشتر باید به مصرف کارهای عمرانی و تولیدی برسانیم در این بابت تردیدی نیست و دولت هم همیشه درنظر دارد که عواید نفت را اختصاص به کارهای عمرانی و تولیدی بدهد و هدف هم همین است و روی همین اصل هم که ملاحظه فرمودید ما امسال ۱۳۶ میلیون تومان از عواید نفت و ۱۳ میلیون دلار برای شرکت ملی نفت تعیین کردهایم و سهمی که امسال از عواید نفت به دولت میرسد در حدود ۷ میلیون دلار است یعنی سهمی که در سال ۳۸ به دولت میرسد در حدود ۷ میلیون دلار از سهمی که در سال ۳۷ به دولت میرسد کمتر است یعنی ما پیشروی در استفاده از عواید نفت نکردیم بلکه یک کاهش را برای خودمان منظور کردیم و ۵۸ میلیون یا ۵۹ میلیون تومان از عواید ما که نسبت به امسال کسر میشود یکی همین است که سهم ما از عواید نفت کمتر است. به بودجه برنامهای اشاره فرمودند اولین سالی که بودجه برنامهای تنظیم شد سال ۳۶ بود و امسال هم که سال ۳۷ بود تکمیلتر شد در بودجههای تفصیلی ملاحظه خواهید فرمود از این به بعد هم اگر نواقصی داشته باشد با راهنماییهای آقایان محترم بهتر از این خواهیم کرد. فرمودند افزایش واردات نسبت به صادرات بسیار سنگین است ما واردات مملکتمان در حدود ۳۸۰ میلیون یا ۴۰۰ میلیون ریال امسال است و سال گذشته در حدود ۲۸۰ یا ۲۹۰ میلیون ریال بوده است و سالهای پیش بهتر است کمتر بوده است (نمایندگان- دلار نه ریال) ببخشید دلار بوده مادامی که موازنه ارزی ما محکم است موجودی ارز داریم به هیچوجه جای نگرانی نیست و نکته عمده این است که اگر بخواهیم ارزهایی که به دست میآوریم نگهداریم و برای کارهای عمرانی نفروشیم آن وقت احتیاج به ریال داریم محتاج به نشر اسکناس میشویم در صورتی که ارز را برای احتیاجات وارداتی مملکت بفروشم ریال برمیگردد و احتیاج به انتشار اسکناس نداریم در مقابل این کار برای اینکه این روش ادامه پیدا نکند آقایان محترم مستحضرند قانون اصلاح پشتوانه کمک بسیار مؤثری در راه افزایش تولیدی در داخل مملکت و بینیاز کردن مملکت از واردات برای ما فراهم کرد ما هر چقدر در این راه سعی بکنیم و سرمایه به کار بینداریم در آتیه احتیاجات وارداتی ما کم خواهد شد به طوری که مستحضر هستید وزارت صنایع و معادن کارخانجات احتیاجات قند و قماش مملکت را تأمین کرده و اگر انشاءالله تا دو سال یا سه سال دیگر این کارخانجات نصب شود و به بهرهبرداری برسد مصرف مقدار قابل ملاحظه از ارز برای وارد کردن قند و شکر و قماش
جبران خواهد شد نسبت به ۳۵۰ میلیون تومانی که دولت در این کار گذاشت در حدود متجاوز از دو برابر این مبلغ از طرف مردم سرمایهگذاری شد و مردم در این کار استقبال شایانی کردند و امیدواریم که این روش ادامه پیدا بکند و با برکت این پولها قسمت تولیدی و صنعتی این مملکت وسعت عظیمی پیدا بکند (صحیح است) جناب آقای عمیدی نوری اشاره فرمودند که در بودجههای امسال و سال گذشته نوشته شده در حدود درآمدهای وصولی و بهتر این است که در سالهای آتیه قید بشود در حدود درآمد به عقیده بنده این نکته خیلی مهمی است و لازم است که ما بنویسیم در حدود درآمدهای وصولی به جهت اینکه اگر ما درآمدهایمان ار وصول نکنیم تعهداتمان را بدون شک نمیتوانیم بپردازیم تعهدات ما تعهداتی است که در مقابل درآمدهای ما است و بایستی در پیشبینی درآمدها همان نهایت دقت را بکنیم که یک اقلام واقعی و صحیح باشد تا آنها را وصول بکنیم با این ترتیب بدون شک پرداختها به موقع خودش انجام میشود ولی اگر یک روزی به هر نحوی از انحا در یکی از درآمدهای ما نگفتی پیدا شد دولت لازم میداند بعضی از هزینههای غیرضروری را که در بودجه گذاشته در درجه دوم اهمیت قرار بدهد و در پرداخت آن امساک بکند. راجع به مالیات بر ارث فرمودند که در این مالیات چرا این کار را کردند و دولت ضرر خواهد کرد بنده خواستم به عرضشان برسانم ما هیچ کار اضافهای در این کار نکردیم مالیات بر ارث قانونی دارد که خود آقایان مستحضر هستند در این قانون نوشته شده که اگر بین مالیاتدهنده و وزارت دارایی توافق پیدا نشد باید بروند آن ملک را ارزیابی بکنند و حراج بکنند ترتیب ارزیابی هم در آییننامهای که به تصویب مجلس رسیده است اینطور است که یک نماینده از وزارت دارایی یک مهندس معمار از طرف مؤدی و یک نفر از خارج این سه نفر بیایند ملک را ارزیابی بکنند و متوسط این را بگیرند و آن را مأخذ عمل قرار بدهند در عمل دیده شده است که اینکه از طرف وزارت دارایی است رقم و قیمتش را زیاد میگوید آن که از طرف مؤدی است بسیار کم و پایین قیمت میکند شاید یک پنجم قیمتی باشد که وزارت دارایی معین کرده و آن که شخص ثالث میگوید شاید آن هم بسته به این است که به کدام طرف بچسبند و غالباً یک رقم غیر واقعی است نتیجه این میشود ارزیابی که ما میکنیم شاید ثلث آن قیمتی که حقیقت نمیارزد نیست و هیچ کار دیگری هم نمیتوانیم بکنیم روی این اصل ما گفتیم که اگر ما این ارزیابی را قبول نداشتیم میگوییم شما که میگویید فلان زمین متری ده تومان میارزد و طبق قانون باید ده درصد این را به عنوان مالیات بر ارث بدهید ما همان ده درصد را زمین میگیریم این پیشنهادی که ما کردیم این است ما نگفتیم که همیشه بگیریم اگر معاملهتان نشد توافق حاصل نشد یا به طرف میگوییم این زمین را قیمت میکنیم این قیمت در شهرهای بزرگ خیلی تأثیر دارد غالباً شنیدیم یک زمینی را در یکی از شهرها میگویند متری هزار تومان قیمتش است و اگر صاحب ملک میگوید متری۱۰۰ تومان یا ۱۵۰ تومان اگر این زمین باغی باشد در یک محله شهر و پنج هزار متر باشد و ما ده درصد این باغ را خودمان بگیریم و به حراج بفروشیم خود صاحب باغ هم میتواند بیاید شرکت بکند و بخرد بدون شک بیشتر عاید دولت میشود روی این اصل تبصره را به این صورت ما تنظیم کردیم. در بودجه شرکت ملی نفت یک نکتهای میخواستم به عرض آقایان محترم برسانم شورای عالی نفت قریب دو هفته یا سه هفته است که مشغول رسیدگی به بودجه شرکت ملی نفت است و دو نفر از اعضای شورای دو نفر آقایان نمایندگان محترم مجلس هستند چون این بودجه را خواستند بدهند هنوز بودجه خودشان شورای عالی نفت تصویب نشده بود یک رقم تقریبی دادند نسبت به عواید سال رقمی که در صفحه ۳۴ بودجه تقدیمی نوشته شده یک اصلاحاتی شده مثلاً در درآمد فروش نفت که خودشان نوشته بودند ۵۵۰ میلیون تومان بعد از رسیدگیهایی که شد دیدیم که عواید بیشتری عاید میشود و ۵۶۰ میلیون تومان میشود سهمیه شرکت ملی نفت را اول روی همان بیست میلیون دلار که سهمشان بود ۱۵۰ میلیون تومان نوشته بودند ولی چون یک محاسباتی داشتند که از دهم دی هر سال نسبت بدهم دی سال بعد حسابشان را میبستند بیست و هفت بیست و هشت میلیون تومان کسر نشان میدهد به این جهت بود که در شورای عالی نفت به جای ۱۵۰ میلیون تومان ۱۷۸ میلیون تومان گذاشتند درآمدهای متفرقهشان را رسیدگی کردیم دیدیم بیشتر از این میشود بنابراین رقم هفت میلیارد و ششصد میلیون به رقم ۸ میلیارد و ۲۹۶ میلیون ریال تصحیح میشود و استدعا دارم این رقم را مورد توجه قرار بدهید در خاتمه بنده از راهنماییهایی که آقایان محترم نسبت به عملیات وزارت دارایی فرمودند بینهایت سپاسگزارم و همیشه با کمال میل و منت تا حدود امکان تا آنجایی که میتوانم در انجام نظر آقایان اقدام خواهم کرد.
۳- تقدیم چهار تبصره اضافی به لایحه بودجه ۱۳۳۸ کل کشور به وسیله آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی- سه چهار تبصره مختصر دیگری نیست که این را به عنوان ضمیمه تقدیم میکنم که ضمیمه این بودجه بشود (احسنت- احسنت)
رئیس – آقای مسعودی (مخبر)
مسعودی (مخبرکمیسیون)- بنده نه حال مزاجم اجازه میدهد نه اینکه واقعاً وقت هست که آقایان را زحمت بدهم (احسنت) چون جناب آقای وزیر دارایی توضیحاتی دادند و آقای نخست وزیر هم توضیحاتی دادند و میدهند بنابراین بنده دیگر لزومی نمیبینم صحبت بکنم جز اینکه آنچه که در مقدمه بودجه قبلاً اظهار نظر کردم استنباط شخصی و نظر کمیسیون بودجه بود که در اینجا منعکس شده فقط یک اصطلاحاتی است که در چاپ اشتباه شده یکی در تبصره ۲۲ است که در سطر دوم آنجا که نوشته شده است به امور بایگانی اشتغال دارند فوقالعادهای طبق آییننامه، آن بقیهاش زیاد است (به نام فوقالعاده فنی) زیاد است به این ترتیب تبصره ۲۲ را اصلاح بفرمایید به نام فوق فوقالعاده فنی زیاد شده چنین چیزی نیست. ضمیمه بودجه در صفحه ۳۶ تبصره ۲۴ در سطر دوم و (به همین) باید بشود و (همچنین) و در تبصره ۲۷ در سطر دوم (دستگاه) باید بشود (تلفن) نرخهای بالا کرایه تلفن شده دستگاه این باید بشود تلفن در تبصره ۳۱ یک جمله افتاده دارد در ابتدای تبصره که باید اینجور نوشته شود (تبصره ۳۱- تبصره ۲ قانون متمم بودجه سال ۳۷ به طریق زیر اصلاح میشود) عرض کنم که جناب آقای عمیدی نوری یک سؤالی فرمودند از بنده راجع به بودجه شرکت تلفن و در اینجا توضیح خواستند آیا این بودجهای که تقدیم مجلس شورای ملی شده با اضافه نرخ است یا بدون اضافه نرخاست باید عرض کنم که این هنوز تصویب نشده بعد که تصویب بشود باید در بودجه بیاید بنابراین همان بودجه سابقاست یعنی بدون اضافه نرخی که فعلاً دولت پیشنهاد کرده است و بنده برای اینکه توجه آقایان جلب بشود در این موضوع توضیحی که جناب آقای وزیر پست و تلگراف در کمیسیون بودجه دادند راجع به نرخ مکالمات در ایران و مقایسه با کشورهای همجوار و از نظر قسمت با آن کشورها را مقایسه کردیم دیدیم که بعضیهایشان با ایران البته قیمت زندگی را عرض میکنم تقریباً مشابه است مثل افغانستان مثل پاکستان عراق در مملکت ما برای ۱۵۰ نوبت تلفن در ماه مجموع پولی که میگیرند ۱۰۴ ریال است (مهندس شیبانی- عوضیهایش را هم بفرمایید) و مازاد تا سیصد شماره یک ریال و مازاد تا سیصد شماره یک ریال و مازاد بر سیصد شماره هر چه بشود دو ریال اما در کشور افغانستان ما حساب کردیم و روی احصاییه صحیح در افغانستان میگیرند برای ۱۵۰ نوبت اول ۳۲۱ ریال در پاکستان میگیرند ۲۷۲ ریال در هندوستان میگیرند ۳۶۰ ریال بنابراین توجه بفرمایید حالا بنده مال انگلستان و آلمان و بلژیک را عرض نمیکنم اینجا خیلی زیاد است چون آنها وضعشان با ما تطبیق نمیکند و فرق میکند ولی افغانستان و پاکستان از نظر قیمت زندگی شاید قیمت زندگی در افغانستان با ایران معادل باشد ولی شاید پاکستان ده درصد زیاد باشد ولی قیمت تلفن آنها را ملاحظه فرمودید که سه برابر است یا سه برابر و نیم است (صارمی– آمریکا چقدر است) متأسفانه آمریکا را ندارم ولی آلمان را دارم که ۶۷۰ ریال میشود بلژیک را دارم ۶۹۷ ریال که با ایران قابل مقایسه نیست (احمد طباطبایی- تلفنش هم مثل تلفن ما است؟) بنده خواستم این توضیح را بدهم عرض کنم یک موضوع دیگر که در کمیسیون بودجه مذاکره شد و حقیقت قابل توجه است که بنده وظیفهدار هستم که به عرض آقایان برسانم موضوع تمرکز کارهای اقتصادی بود که در آنجا آقای نخست وزیر فرمودند آقایان توجه دارند که الان یک قسمت از کارهای اقتصادی تکه پاره است یک قسمت در سازمان برنامه است یک قسمت در جای دیگر و این مطلب پیش آمد در مورد سازمان چای که ما در بودجه دیدیم علاوه بر سازمان چای یک سازمان دیگری هست که ۳۶۰ میلیون ریال عایدی برایش پیشبینی کردهاند و بعد تمام آقایان نمایندگان شمال خیال میکنم این موضوع را تأیید میفرمایند که از موقعی که این سازمان تأسیس شده همه زارعین و مالکین چای راحت شدهاند (صحیح است) و در عوض دیدیم که در بودجه سازمان برنامه یک سازمان چای در آنجا ذکر شده بود که این خیلی عجیب است و هشت میلیون تومان عایدی و یازده میلیون تومان خرج برایش منظور شده بود گفتیم این چه سازمانیست در دستگاه دولت دو تا سازمان چای باشد یکیش یک سال هم نیست که تأسیس شده بنده اعتراض کردم و اول متوجه نبودم که جریان چیست و چه جوری میشود آقای وزیر گمرکات که یک سازمانی دارند فرمودند که این یک سازمانی است مربوط به سازمان برنامه و جناب آقای نخست وزیر فرمودند که ما در صدد هستیم که اینها را تمام تمرکز بدهیم در یکی که در آینده این ریخت و پاشها از بین به رود همینطور در مورد کارخانجات میخواستم بگویم که این وعدههایی است که جناب آقای نخستوزیر دادند ما گفتیم که این تزی که دولت پیش گرفته برای بالا بردن سطح تولیدات صنتعتی در کشور حالا تز مال کی بود بدست آقای شریف امامی اجرا شد و واقعاً باید اینجا بگویم که این بسیار تز خوبی
بود بنده نه سهمی در هیچ کارخانهای دارم و نه کارخانهای دارم ولی خدا را گواه میگیرم نشنیدم که یکی بگوید ما رفتیم آنجا این درخواست را دادیم این پروژه را دادیم و صد دینار هم به کسی پول دادیم چهار میلیون تومان هم پول گرفتند پنج میلیون تومان هم گرفتند ده میلیون تومان هم گرفتند ما گفتیم چنین تز نتیجهبخش بوده است شما بیایید سایر کارخانجات را هم تمرکز بدهید در آنجا این را هم آقای نخستوزیر وعده فرمودند و ما امیدواریم که با تأسیس این بانک صنعتی این کار دولت تسلسل پیدا بکند و این تز تقویت بشود و عملی بشود چون یک تزی بود که واقعاً برای کشور نتیجه بخش بوده است چه در قسمت فلاحتی و چه در قسمت صنعتی و آقای نخستوزیر هم وعده فرمودند که این قسمتها را انشاءالله عملی بفرمایند عرض آخر بنده این بود که میخواستم به همکاران محترم اطلاع بدهم تمام اعضای کمیسیون بودجه چه جناب آقای فرود ریاست محترم کمیسیون بودجه و سایر آقایان اعضاء کمیسیون بودجه در این چند روز باور بفرمایید با دقت و بینظری کاملی رسیدگی دقیق به ارقام بودجه کردند و بنده میتوانم بگویم بوجه سال ۳۸ ما سالمتر از بودجه سال ۳۷ است و این را قاطع میگویم برای اینکه بنده هم در سال ۳۷ در کمیسیون بودجه بودم هم در سال ۳۷ و در اینجا دقیقاً و به طور قطع سی میلیون تومان کسر بودجه ما کمتر از سال گذشته است و آقایان هم توجه داشتند و هیچ نظری هم در این کار نبود و در کمال دقت رسیدگی کردند که بنده گزارش آن را تقدیم مجلس شورای ملی کردم عرض دیگری ندارم (احسنت)
رئیس – چند تبصرهای که آقای وزیر دارایی دادهاند قرائت میشود اینها باید جزء متمم بودجه باشد که وقتی تقاضای فوریت شده نسبت به آنها هم تقاضای فوریت بشود که بشود نسبت به آنها هم رأی گرفت.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره – میزان حقالتدریس یا حقالزحمه استادان و دانشیاران دانشگاه یا کارمندان دولت در ساعات آزاد یا غیراداری و متخصص و اشخاص صلاحیتدار دیگر که برای تدریس با انجام تحقیقات یا سایر امور مورد نیاز دانشگاه باشند از طرف کمیسیون مالی تعیین شده و با تصویب شورای دانشگاه به موقع اجراء گذاشته خواهد شد.
تبصره – به دولت اجازه داده میشود مبالغی که در قسمت هزینههای غیرمستمر بودجه اداره بیوتات سلطنتی از سال ۱۳۳۶ به بعد به عنوان خرید لوازم کاخهای سلطنتی منظور گردیده و یا در سنوات بعد منظور گردد به وسیله اداره حسابداری دربار شاهنشاهی بدون انجام تشریفات آیین نامه معاملات دولت به مصرف برساند. اداره بیوتات سلطنتی مبالغ مزبور را طبق رسید اداره حسابداری وزارت دربار شاهنشاهی به حساب خود منظور خواهد داشت.
تبصره – به وزارت کشاورزی اجازه داده میشود لوازم فنی مورد نیاز دفع آفات نباتی و حیوانی از قبیل سموم ساخت کار- خانههای خارجی- کود شیمیایی- سمپاشی هواپیما سرنگ و سوزن را پس از تشخیص کمیسیون عالی فنی کشاورزی مستقیماً و بلاواسطه از کارخانه سازنده با رعایت صرفه و صلاح دولت خریداری نماید.
تبصره- انستیتو پاستور مجاز است احتیاجات فنی مورد لزوم خود را پس از تصویب شورای عالی بدون رعایت مقررات مناقصه خریداری نماید.
رئیس- آقای مسعود مطالبی دارید؟
مسعودی – بنده موافقم با این تبصرهها و میخواستم عرض کنم دو تا از این تبصرهها در بودجه سال ۳۵ هم بوده است.
رئیس- چون این تبصرهها ارتباط با کمیسیون دارایی هم دارد باید دید مخبر کمیسیون دارایی هم با این تبصرهها موافقند؟ آقای مشایخی.
مشایخی – بلی موافقم
۴- طرح و تصویب یک فوریت تبصرههای غیرمالی بودجه ۱۳۳۸ کل کشور
رئیس – پیشنهادی رسیده که تقاضای فوریت شده نسبت به این تبصرهها قرائت میشود. (به شرح زیر خوانده شد)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
امضا کنندگان پیشنهاد مینماییم که تبصرههای ۲۴ الی ۴۳ مربوط به بودجه با قید یک فوریت مطرح شود.
مهران- مشایخی- ثقهالاسلامی – پناهی- دکتر امیر نیرومند- توماج- مهندس اردبیلی- ابتهاج- دکتر وکیل – استخر- دکتر امیر حکمت- افخمی – مرتضی حکمت- کدیور- محسن اکبر- آقایان
رئیس- آقای مهران توضیحی دارید بفرمایید.
مهران – عدهای از همکاران و بنده متوجه شدیم که تبصرههایی که با بودجه از طرف دولت به پیشنهاد شد اینها به دو قسمت شده است و همه اینها بعد از آنکه در کمیسیون بودجه مورد رسیدگی قرار گرفت از طرف جناب آقای رئیس محترم مجلس دستور داده شد آنچه که مربوط به کمیسیونهای مختلف است به آن کمیسیونها هم ارجاع بشود و به طوری که ملاحظه میفرمایید تبصرههای از ۲۴ تا ۳۹ اینها در هفت کمیسیون که به اقتضای ارتباط به آن کمیسیونها رفته است رسیدگی شده است چون این تبصرهها جزء لاینفک بودجه است و تصور میرود اگر در شوروی تلقی شود و مجدداً برگردد به کمیسیونها در اجرای بودجه حقیقت تأخیر حاصل میشود و ممکن است به ضرر دولت باشد این است که ما پیشنهاد کردیم در صورتی که تصویب بفرمایید تبصرههای از ۲۴ تا ۳۹ و خیال میکنم همکاران محترم حاضر باشند همین تبصرههایی که خوانده شد اینها را ملزم به همین پیشنهاد بکنیم و استدعا میکنم به قید فوریت تصویب بفرمایید که در همین جلسه و جلسههای دنباله این جلسه همهاش تصویب بشود تا موقعی که بودجه به دولت ابلاغ میشود دیگر اشکالی برای اجرای بودجه باقی نماند این است که استدعا میکنم به این مطلب توجه مخصوص بفرمایید. (احسنت)
رئیس – به طوری که گفتم این چهار تبصره هم جزی این متمم قرار میگیرد آقایانی که با فوریت این تبصرهها موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
۵- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه مربوط به بودجه ۱۳۳۸ کل کشور و تبصرههای غیرمالی
رئیس- اینجا یک تبصره ۱۹ دارد که از اداره روزنامه رسمی سه نفر به مجلس منتقل میشوند ولی در بودجه مجلس شورای ملی آقایان رأی دادند افرادی که مورد احتیاج باشند این موضوع اصلاح میشود آقایان توجه بفرمایند در تبصره ۱۹ که سه نفر نوشتهاند که از روزنامه رسمی به مجلس منتقل میشود چون روزنامه رسمی را ما واگذار میکنیم سه نفر از کارمندان را در این بودجه گذاشتهاند که به مجلس شورای ملی منتقل بشوند ولی طبق پیشنهادی که در موقع طرح بودجه مجلس تصویب شد اینطور اصلاح باشد هم از روزنامه رسمی و هم از چاپخانه منتقل میشوند حالا پیشنهادات قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
اینجانب پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به ماده واحده اضافه شود.
تبصره- حقوقات معوقه پزشکانی که طبق قانون ترمیم حقوق پزشکان مصوبه سال ۱۳۳۵ که قابل پرداخت بوده و تا حال پرداخت نشده از صرفهجوییهای سال ۳۷ وزارت بهداری پرداخته خواهد شد.
(نمایندگان– پیشنهاد خرج است)
رئیس- آقای دکتر امین
دکتر امین- آقایان همکاران محترم توجه دارند در سال ۳۵ برای تأمین حقوق پزشکان قانونی گذشت و اجرا شد ولی وزارت بهداری که در آن وقت میبایستی از بودجه سازمان برنامه این شش ماهه دوم را پرداخت بکند به عللی پرداخت نکردهاند بعداً قرار شد و قبول کردند بدهند و خود سازمان برنامه نامهای نوشت که حاضر است آن را بدهد گویا وزارت بهداری آن را جزء مخارج دیگری منظور کرد و ندارد در صورتی که قانون این طور نیست قانون در مورد پزشکان تصویب کرده است، جناب آقای وزیر دارایی نیم ساعت قبل توضیح دادند که دولت قبلاً صد میلیون تومان برای ترمیمی حقوق کارمندان دولت که در حقیقت گرداننده دستگاههای دولتی هستند پرداخته و کمکی شده است، بنده چندین مرتبه اینجا عرض کردم و تشکر میکنم که کمکی شده است، آقایان پزشکان هم که یک طبقه فعال و زحمتکش و تحصیلکرده کارمندان هستند که چرخهای بهداشتی و بهداری مملکت را میچرخانند انصاف نیست که قانون درباره آنها اجرا نشود و حقوق شش ماهه آنها که در اقصی نقاط مملکت فعالیت میکنند، زحمت میکشند داده نشود (شمس قناتآبادی- زیاد هم به اقصی نقاط مملکت نمیروند) از بندرعباس جناب آقای ارباب تا ماکو و چابهار همه اینجاها طبیب هست منتهی بودجه وزارت بهداری کم است و دارو نمیفرستند و یا تخت در بیمارستان ندارند تقصیر طبیب چیست؟ بنده جایی را سراغ دارم که هفت طبیب در بیمارستان هستند و انجام وظیفه میکنند و اعتباری به آنها نمیدهند اعتبار کم است والله این بیچارهها کار میکنند، بنده تمنی میکنم از آقایان محترم توجه بفرمایید مخصوصاً جناب آقای نخست وزیر همیشه به کارمندان علاقمندند و مخصوصاً به پزشکان بیشتر علاقمندند این حقشان داده بشود انصاف نیست که تبعیض بشود تبعیض موجب دلسردی کارمندان میشود تمنی میکنم که اینکار را بفرمایید، پیشنهاد خرج بنده نمیکنم قانونی است که اجرا نشده خواستم تذکر بدهم جناب آقای نخست وزیر و آقای وزیر بهداری به این موضوع توجه کنند که حق این عده ملحوظ بشود.
رئیس – آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی – اگر اجازه بفرمایند این قسمت را ما باید در وزارت دارایی مطالعه بکنیم ببینیم علتش چیست؟
رئیس- آقای دکتر امین نظر آقای وزیر دارایی این است که به وزارت دارایی داده بشود که یک تحقیقاتی بکنند در قسمت قانونی که گذشته همینطور نظر آقای وزیر بهداری معلوم بشود.
دکتر امین- چون قبول کردند مطالعه کنند با توضیحاتی که دادند پس میگیرم.
رئیس- پیشنهاد دیگر قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینماید در تبصره ۱۶ بعد از کلمه اهواز (فرمانداری دشت میشان) اضافه شود.
رئیس- آقای موسوی بفرمایید.
موسوی– بدواً توضیحی عرض میکنم که مقصود بنده از این پیشنهاد یک اقدام حوزهای نبوده بلکه از این نقطه نظر بوده است که چون در آن محل اعتبارات متعددی دارد از اعتبارات گمرکی شروع به ساختمان شده با این تبصره بودجه این ساختمان نیمه تمام میماند (صحیح است) منظور بنده این بود چنانچه دولت صلاح بدانند و موافقت کنند آن ساختمان نیمه تمام هم از اعتباراتی که در این تبصره منظور شده است استفاده کنند جناب آقای نخست وزیر و آقای وزیر کشور هم موافقت میفرمایند.
رئیس- یک پیشنهادی هم نظیر این آقای سعید مهدوی کردهاند آن هم قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
پیشنهاد مینمایم در تبصره ۱۶ عمرات استانداری خراسان هم اضافه شود.
رئیس- آقای سعید مهدوی
سعید مهدوی- ما به دولتهای قبل از این دولت وظیفه نمایندگی خودمان میدانستیم که یک تذکراتی راجع به حوزههای نمایندگی خودمان بدهیم البته آن وقت هم به آن تذکرات ما کسی اعتنا نداشت ولی از آن وقتی که جناب آقای نخست وزیر تشریف آوردند در رأس هیئت دولت فکر میکردیم در مورد خراسان بیمورد است تذکراتی بدهیم بنده تصور نمیکنم که خواب دیده باشم ولی در هفت هشت ماه پیش مکاتبه وزارت کشور و استانداری و نخست وزیری را بنده خودم دیدم که راجع به اعتبار ساختمان استانداری خراسان موافقت شده بود حالا صرف نظر از اینکه هیچگونه اشاره نشده است در این محل هم هیچ اشاره راجع به استانداری خراسان نشده است بنده میخواهم عرض کنم که در اغلب نقاط این مملکت مراکز استانداری هست و در خراسان نه استانداری و نه فرمانداری و نه بخشداری نیست و ما یک محلی برای استانداری داریم که هر سال نیز اجراییه بر علیهاش صادر میشود و دعواست این را میخواستم تذکر بدهم در موقعی که لایحه پذیره اینجا مطرح بود این را استدعا کردم راجع به راه آنجا هیچگونه اعتنایی نشده است استدعا میکنم توجه بفرمایید آقا چون خراسانی هستید اقلاً نسبت به استانداری خراسان این توجه را بفرمایید.
رئیس- آقای نخست وزیر
نخست وزیر- عرض کنم بنده نمیخواهم به آقای سعید مهدوی جسارت کنم که یک سوءاستفادهای میخواهند بکنند چون بنده خراسانی هستم، بنده بر حسب امر اعلیحضرت همایونی و اعتماد آقایان نخست وزیر تمام مملکت هستم (صحیح است) برای بنده خراسان و آذربایجان و یزد و کرمان و کردستان همهاش یکی است (احسنت) عرض کنم از آن جهت تقاضایی نفرمایید برای اینکه بنده همه جا را یکسان میدانم این هم که اینجا ذکر شده این از آن قانون پذیرهای است که آقایان تصویب فرمودند و مربوط به یک نقاطی است که عموماً مال مرز و نیمه تمام است یک بنایی که اصلاً شروع نکردهاند و چندین میلیون تومان پول لازم دارد میفرمایید با صدهزار تومان شروع کنند و نیمه تمام بماند برای ده سال دیگر در صورتی که آنجاهایی که الان نیمه تمام است و در نقاط بد آب و هوا است نسازند بنده خیال میکنم اول باید آنجاها ساخته بشود بعد جایی که خوش آب و هواست مثل مشهد تمنی میکنم جنابعالی پیشنهادتان را پس بگیرید.
رئیس– اول پیشنهاد اقای موسوی راجع به دشت میشان رأی گرفته میشود قرائت کند.
(مجدداً به شرح سابق خوانده شد)
آقایانی که با این پیشنهاد موافقت دارند قیام فرمایند (اغلب برخاستند) تصویب شد. آقای بزرگ ابراهیمی با پیشنهاد آقای مهدوی مخالفید؟ (بزرگ ابراهیمی– بله)
چند نفر از نمایندگان- پس گرفتند.
رئیس – آقای مهدوی
مهدوی – بنده چکار کنم قبول نمیفرمایند، پس گرفتم.
رئیس – یک پیشنهاد هم مال آقای مهندس سلطانی است قرائت کنید.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینماید در تبصره ۱۶ فرمانداری بهبهان و کهکیلویه هم اضافه شود.
سلطانی
(چند نفر از نمایندگان- پس گرفتند)
رئیس- آقای مهندس سلطانی
مهندس سلطانی– پس گرفتم.
رئیس- پیشنهاد دیگر خوانده میشود.
(به طریق زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینماید در ذیل تبصره ۲۸ اضافه شود ولی این وجوه نباید به مصرف حقوق و فوقالعاده و پاداش برسد. موسوی
رئیس- آقای موسوی
موسوی – بنده اول تبصره ۲۸ را قرائت میکنم. (به شرح زیر قرائت کردند)
«تبصره ۲۸ – تبصره ۵ قانون بودجه سال ۱۳۳۷ به شرح زیر اصلاح میشود، از اول فروردین ماه ۱۳۳۸ ده درصد از کلیه درآمدهای وصولی شهرداری هر محل مرتباً در اختیار بهداری همان محل گذارده میشود و اجازه خرج و نحوه مصرف و تعهدات از محل این اعتبار در شهرستانهایی که قانون واگذاری امور بهداری به مردم اجرا شده یا میشود به عهده انجمن بهداری و در سایر نقاط به پیشنهاد بهداری محل و تصویب وزارت بهداری خواهد بود» به طوری که آقایان استحضار دارند این پول از درآمد شهرداریها داده میشود و حقاً هم باید از طرف انجمن شهر یا انجمنهای شهر مورد نظارت قرار گیرد از نقطه نظر تسریع و تسهیل در پیشرفت کار بهداری در تبصره ۵ بودجه سال ۱۳۳۷ نحوه مصرف این اعتبار طبقهبندی و تقسیم شده است حالا در بودجه تقدیمی از نقطه نظر سهولت بیشتر و حسن جریان مصرف این تبصره پیشنهاد شده که با این ترتیب هم آن تقسیمبندی از بین رفته و هم نظارت انجمنهای شهر یا وزارت کشور که قایممقام انجمن شهر است در غیاب انجمن شهر بنده هم اصولاً با این موضوع با اعتمادی که به شخص جناب آقای وزیر بهداری دارم موافق هستم ولی از نقطه نظر اینکه خدمتی به ایشان بشود و محظور برایشان پیش نیاید و مورد مزاحمت و تقاضا قرار نگیرند بنده این پیشنهاد را کردم که این وجوه نباید به مصرف حقوق و فوقالعاده و پاداش برسد (چند نفر از نمایندگان- بسیار پیشنهاد خوبی است) به نظر بنده اگر خودشان قبول بفرمایند رفع محظور از ایشان خواهد شد.
رئیس– آقای قنات آبادی
قنات آبادی – عرضی ندارم
وزیر بهداری- عرض کنم که طبق قانون ده درصد عواید شهرداری هر محل بایستی با نظر وزارت بهداری به مصرف بهداشت و درمان مردم همان محل برسد ولی چون این اصل در گذشته چنانچه باید و شایدی رعایت نشده بود سال گذشته تبصرهای پیشنهاد شد به این ترتیب که ده درصد بهداری شهرداریها به این ترتیب قسمت بشود که چهل درصدش اختصاص داشته باشد برای دارو، چهل درصد برای تکمیل ساختمانها و فقط بیست درصدش حقوق و مزایا باشد برای اینکه نقاطی بود که بیش از ۹۰ درصد حقوق و مزایا میدادند و ما مجبور بودیم کمکهای دارویی از مرکز بفرستیم در سال جاری به این مطلب برخوردیم که در بعضی از شهرستانها اعتبار غذایی بیمارستانها از این محل بوده است لذا این تبصره را به این شکل پیشنهاد کردیم و بنده به جناب آقای موسوی پیشنهاد دهنده محترم اطمینان میدهم که این حقوق و مزایا از حدود صدی بیست و صدی بیست و پنج در هیچ شهرستانی تجاوز نکند (یکی از نمایندگان– دولت میدهد) عرض کنم نمیدهد جنابعالی میفرمایید ولی اگر یک جراحی را بخواهید بفرستید به سنندج با حقوق ۶۸۰ تومان نمیرود لذا ما مجبوریم از تفاوت شهرداریها برایش مزایایی قایل بشویم که برود.
چند نفر از نمایندگان – باز هم نمیروند.
رئیس- آقای موسوی
موسوی– با بیانی که جناب آقای وزیر بهداری فرمودند و با اعتمادی که که هست که سعی بکنند هر چه ممکن است این وجوه به مصرف فوقالعادهها نرسد بنده پس میگیریم (احسنت) (همهمه نمایندگان)
رئیس- آقایان اینکه وضع نیست بگذارید پیشنهادها خوانده میشود این همه صحبت نفرمایید، پیشنهاد دیگری خوانده میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینمایم در تبصره ۳۲ بعد از جمله به استثنای حقالاجرا جمله (و حق الثبت املاکی که قبل از سال ۱۳۳۸ درخواست ثبت شده) اضافه گردد.
رئیس- آقای صارمی بفرمایید توضیح بدهید.
صارمی- در این متمم بودجه حقالثبت و هزینههای ثبتی صدی پنجاه اضافه شده است به تجربه ثابت شده است که در سنوات گذشته هم مبالغی اضافه شده بود ولی حقیقت درآمد واقعی تقلیل پیدا کرد و آن بودجه منظور و ملحوظ قبل از اینکه اضافه بشود به دست نیامد حالا تصمیم گرفته شده است که به این اقلام اضافه بشود ولی بحث چیز دیگری است اشخاصی آمدهاند تقاضای ثبت املاک خودشان را کردهاند میزان حقالثبت در آن تاریخ معین بوده و حتی معاملاتی کردهاند انتقالاتی به اشخاص دادهاند با توجه به بدهی سابق متقاضی ثبت معامله کرده است حالا بیاییم بگوییم آن حقالثبت املاکی که قبلاً تقاضای ثبت شده است آن هم دو برابر بشود این صحیح نیست بنابراین بنده پیشنهاد کردم املاکی که قبل از سال ۳۸ تقاضای ثبت شده است از دو برابر شدن حقالثبت شدن مستثنی باشد (صحیح است) و گمان میکنم جناب آقای وزیر دادگستری هم موافق باشند.
رئیس- آقای وزیر دادگستری
وزیر دادگستری – نماینده محترم آقای صارمی که خودشان بهتر از بنده استحضار دارند با سوابق خدمتشان که امسال در حدود ۳۰ سال از تاریخ تصویب قانون ثبت اسناد و املاک میگذرد در ظرف این ۳۰ سال متأسفانه اداره ثبت موفق نشده است وظایفی که به عهده این اداره قانوناً واگذار شده است، یعنی ثبت اجباری تمام املاک مردم، این وظیفه را انجام بدهد و مطابق آماری که ما در دست داریم حداقل میتوانیم عرض کنم بیش از صدی پنجاه دعاوی موجود در وزارت دادگستری و در محاکم دادگستری دعاوی ثبتی است اقلا ۵۰ درصد. بنابراین چارهای نداریم جز اینکه برای جلوگیری از دعاوی دادگستری و همچنین برای صیانت حقوق مردم تشکیلات ثبت را توسعه بدهیم تا
اینکه حقوق مردم محفوظ بماند برای این کار همانطوری که اشاره شد در گذشته هم نظیر چنین تبصرهای در قانون بودجه بوده است ولی بعداً لغو شده است از این جهت است که این تبصره از طرف بنده پیشنهاد شد و مورد تصویب هیئت محترم دولت قرار گرفت و حالا امیدوارم آقایان نمایندگان هم به این تبصره توجه بفرمایند که تصویب بشود اما راجع به پیشنهاد جناب آقای صارمی آقای سالار بهزادی با بنده صحبت کردند که اشخاصی که تا این تاریخ تقاضای ثبت ملک کردهاند، در این پیشنهاد مثل اینکه یک جملهاش افتاده است، بنا برآنچه که آقای سالار بهزادی با من صحبت کردند نوشتهاند به استثناء حقالاجرا و حقالثبت املاکی که قبل از سال ۱۳۳۸ درخواست ثبت شده، ممکن است درخواست ثبت شده باشد ولی حقالثبت را ندادهاند (چند نفر از نمایندگان- نمیشود) چرا میشود
رئیس- مقدماتی دارد
وزیر دادگستری – همین است که جناب آقای رئیس فرمودند البته یک مطلب هست و آن این است که قانون عطف بهماسبق نمیشود هر کس که حقالثبت را داده است ولو اینکه قبالهاش صادر نشه باشد اگر حقالثبت را داده باشد و ملک به نام او ثبت نشه و قباله را نگرفته است (چند نفر از نمایندگان- قباله را نمیدهند) چرا نمیدهند ممکن است جهات مختلف داشته باشد ممکن است مطابق تعرفه حقالثبت را دادهاند اگر منظور آقایان همین است بنده موافقم خواهش میکنم بفرمایید کسانی که حقالثبت را پرداختهاند (بهبهانی – اگر قسمتی از حقالثبت را داده باشد چطور؟) خواهش میکنم اینجا قید کنید کسانی که حقالثبت را دادهاند به جای تقاضای ثبت قید شود کسانی که حقالثبت را دادهاند (چند نفر از نمایندگان- این صحیح نیست) ملاحظه بفرمایید قانون اثر قهقرایی ندارد، این قاعده کلی است آنچه را که ما گذاشتیم نسبت به آینده است اگر کسی اینطور که میفرمایید تقاضای ثبت کرده است و حقالثبت را پرداخته است ولی به جهات مختلف قباله را نگرفته کسی نرخ دو برابر از او مطالبه نمیکند.
رئیس- خود آقای وزیر دادگستری میدانند که هیچ سابقه ندارد یک مبلغی ممکن است بدهد.
صارمی– اجازه بفرمایید که یک توضیح مختصری بدهم.
رئیس- دیگر توضیح ندارد. آقای عمید نوری
عمید نوری – بنده موافقم
رئیس- آقای سعیدی مهدوی
سعید مهدوی– بنده موافقم
رئیس- مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای صارمی آقایانی که موافقند با این پیشنهاد قیام فرمایند (اغلب برخاستند) تصویب شد پیشنهاد دیگری خوانده میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
اینجانب پیشنهاد میکنم به تبصره ۳۱ در قسمت معافیت این جمله اضافه شود (و لوازم مورد احتیاج دانشگاهها جهت بیمارستانها و آزمایشگاهها)
رئیس- آقای خلعتبری در صورتی که این پیشنهاد را آقای وزیر دارایی قبول کنند میشود والا این پیشنهاد خرج تلقی میشود و نمیشود به آن رأی گرفت مجدداً قرائت کنید.
(مجدداً به شرح سابق خوانده شد)
رئیس- آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی– این هم احتیاج دارد که به وزارت دارایی و گمرکات بفرستند رسیدگی کنیم اگر موافقت بفرمایید پس بگیرید بعد مطالعه میکنیم.
خلعتبری- پس گرفتم
رئیس- پیشنهاد دیگری خوانده میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
اینجانب پیشنهاد میکنم به اخر تبصره ۲۶ جمله ذیل اضافه شود.
درصورت عدم توافق وزارت دارایی و وراث راجع به تقسیم اختلاف در دادگاه بخش رسیدگی خواهد شد و رأی دادگاه قطعی است.
رئیس– آقای خلعتبری بفرمایید.
خلعتبری– استدعا میکنم آقایان نمایندگان محترم به این پیشنهاد توجه بفرمایند برای اینکه از لحاظ حقوقی اقتضا دارد این قسمت را کاملاً مورد دقت قرار بدهیم تبصره را بنده میخوانم تبصره این است:
تبصره ۲۶- دولت میتواند مالیات بر ارث متعلقه به اموال غیرمنقول را به جای اخذ وجه نقد از عین اموال غیرمنقول تأمین و به تملک خود درآورد. این معنیش این است خواهش میکنم آقایان حقوقدانها توجه کنند یعنی اگر کسی فوت کرد و دارایی متعدد داشت و وزارت دارایی میتواند یعنی حق قانونی دارد، رضایت ورثه شرط نیست اگر اختیار تملک با خودش باشد و آن پیشنهاد بنده تصویب نشود لازمهاش این است که در مورد ۱۰۰ هزار تومان بدهی مالیاتی وراث صدهزار تومان مالیات وراث مسلم است، متوفی فرض بفرمایید که سه چهار نقطه دارایی دارد در خیابان شاهرضا دارد در کویر لوت دارد فرض کنید دهی هم جای دیگر دارد، وزارت دارایی میگوید من به جای این صدهزار تومان طلب خود عمارت خیابان شاهرضا را برمیدارم آن وقت این حق تملک و حق برداشتن وقتی با خودش شد دیگر محاکم هر اظهاری بکنند گوش نخواهد کرد حالا من باب مثال عرض میکنم ملاحظه بفرمایید وقتی که این حق را دادیم وزارت دارایی شریک قانونی میشود، اصلاً میشود شریک، وقتی که شریک شد باید قواعد و قوانین شرکت را قبول بکند خودش نمیتواند خودسرانه تصمیمی بگیرد مثال عرض میکنم اگر جزی دارایی متوفی یک زمینی باشد وزارت دارایی بگوید پنج هزار متر این زمین را میخواهم تازه نمیتواند برای اینکه آن زمین باید مطابق قانون شرکت تقسیم بشود یک قسمت زمین ممکن است متری صد تومان بیارزد و یک قسمت دیگر متری هزار تومان اگر این اختیار داده نشود و این تقسیم در دادگاه به عمل نیاید لازمهاش این میشود که وزارت دارایی هر جایی که بخواهد میتواند خودش آنجا را تملک کند بدون اینکه رضایت طرف جلب بشود پیشنهاد بنده این است که در تقسیم، چون در تقسیم مال خوب و مال بد را رویهم میگذارند و تعدیل میکنند، وقتی که تعدیل برقرار شد یا به رضایت تقسیم میکنند یا به قید قرعه انتخاب میکنند بنابراین پیشنهاد بنده این است که برای اینکه طول جریان هم پیدا نکند صلاحیت افراز و تقسیم با دادگاه بخش است برای اینکه طولانی نشود حقی را که اشخاص دارند آن را هم بنده به نفع دولت صرفنظر کردم گفتم به رأی دادگاه بخش در صورت عدم تراضی وراث و وزارت دارایی قطعی باشد والا اگر ما توجه نکنیم شاید مجلس سنا توجه کنند و ایراد بگیرند حقیقت هم ایراد واردی است.
رئیس– آقای مهدوی مخالفید؟
سعید مهدوی – بنده اصلاً نمیدانم چرا دولت به فکر این افتاده که از مال وراث به عنوان تملک استفاده بکند که این مورد پیش بیاید و این پیشنهاد داده بشود هر چقدر این قسمت را وسیعتر بکنیم برای فرار از دین و پرداخت این سهمی که دولت بایستی از وراث بگیرد ما راه دادیم، این ممکن است پنج شش سال هم طول بکشد تا دولت آن سهمی را که میخواهد بگیرد به نظر بنده بهتر است این قسمت را دولت صرفنظر بکند همانطوری که سابق بود عمل بشود به نظر بنده دولت هم زودتر به حقش میرسد واین تملک باعث خواهد شد که سالها طول بکشد و اشکالاتی پیدا بشود اسباب زحمت دولت هم بشود این است که بنده معتقدم بهتر است دولت از این صرفنظر کند. (صحیح است)
رئیس- آقای مهندس هدایت مخالفید؟
مهندس هدایت- بنده موافقم
رئیس– بفرمایید
مهندس هدایت- بنده با این پیشنهاد موافقم به همان دلیلی که جناب آقای مهدوی فرمودند چون بنده این تبصره را زاید میدانم برای اینکه اگر یک وارثی بخواهد سهم مالیات خودش را نقداً بدهد این را دولت نباید بگوید که من میخواهم مال غیر منقول بگیرم، ملاحظه کنید شما وقتی اختیار را دادید به دولت که بتواند ممکن است آن مأموری که مأمور این کار میشود بگوید که من پول نقد نمیخواهم ملک را میخواهم اگر یک خانه دارد بگوید بهترین نقطه خانه را میخواهم این آن وقت بین وارث و دولت تولید اشکال میکند بنده خیال میکنم اگر موافقت بفرمایید این را حذف بفرمایید که دیگر مردم هم به محکمه نروند چون اگر پیشنهاد آقای خلعتبری و این کار برای همه تولید زحمت خواهد کرد استدعا میکنم که این تبصره را پس بگیرید.
وزیردارایی- موافقم تبصره را پس گرفتم.
رئیس- پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینماید تبصره ذیل به ماده واحده بودجه کل کشور اضافه شود. دولت مجاز است از محل وجوه سازمان بیمههای اجتماعی کارگران بانک تعاونی برای کارگران تأسیس نماید اساسنامه بانک مزبور بنا به پیشنهاد وزارت کار باید به تصویب هیئت وزیران برسد.
رئیس- آقای دکتر مشیر فاطمی
دکتر مشیر فاطمی- اگر خاطر آقایان محترم باشد در شرفیابی اخیری که حضور بندگان اعلیحضرت همایونی رسیدیم بنده این موضوع را عرض کردم و به شرف عرضشان رساندم و خیلی با نظر موافق تلقی فرمودند و مقرر فرمودند با دولت در این باب مذاکره شود، بنده با آقای وزیر کار و آقای نخست وزیر مذاکره کردم و در کمیسیون بودجه هم مطرح شد چند نفر موافقت فرمودند ولی چون در کمیسیون کار این چند روز فرصتی نبود به نتیجه نرسید این بود که بنده مجبور شدم این را در این لایحه مجدداً پیشنهاد کنم آقایان نمایندگان محترم همه میدانند این طبقه کشاورز و کارگر مورد عنایت خاص اعلیحضرت همایونی و مجلس و دولت هستند برای کشاورزان بحمدالله ترتیباتی داده شده است و صندوقهای روستایی کمکهای شایانی به آنها میکند و از این جهت دیگر جای نگرانی نیست که محصولات آنها را به ثمن بخس اشخاص بخرند به آنها پنج هزار تومان کمک میشود، مقصود بنده از این پیشنهاد این است که اگر اشخاصی احتیاجی به هزار تومان دارند با تضمین کارفرما بتوانند از این بانک استفاده کنند برای عروسی و خدای نکرده برای عزا برای همه گرفتاریهایی که دارند و چون قانون فعلی بیمههای اجتماعی اجازه نمیدهند این کمک را بکنند این بود که بنده این
بود که بنده این پیشنهاد را کردم و امیدوارم مورد تصویب واقع بشود.
رئیس- آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی- آقای وزیر کار اینجا تشریف ندارند، ولی در یکی از کمیسیونهایی که صحبت میکردند میگفتند درست است که یک وجوهی برای این کار جمعآوری شده ولی برای اینکه قانون کار هنوز مدتش که بایستی شروع کنند به بازنشسته کردن کارگران و حقوق آنها را بپردازند نرسیده است به محض اینکه برسد مبالغ بسیار قابلی از این وجوه پرداخت میشود به کارگران و برای تقویت این صندوق هم فکری باید کرد چون اگر این قسمت پرداخت شود قسمت ناچیزی میماند و در این صورت تأسیس بانک بدون شک موجب ضرر است برای اینکه بانک هیئت مدیره لازم دارد، دستگاه لازم دارد، کارمند لازم دارد، همین عملی که فرمودند برای کمک به کارگر ممکن است کارگر از شرکت تقاضا بکند و شرکت خودش دستور بدهد به آن بانکی که پول هست که پول بدهد و بگویند که در فلان مدت و صلاح شرکت این است که بانک تأسیس نشود چون ضرر خواهد کرد.
رئیس- آقای دکتر مشیر فاطمی رأی گرفته بشود؟
رئیس- مجدداً خوانده میشود و رأی گرفته میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
اینجانب پیشنهاد مینمایم از وجوهی که بهداریهای خوزستان از شهرداریها وصول مینمایند در یکی از شهرستانهای استان ۶ که احتیاج مبرم دارد یک دستگاه عکسبرداری طبی نصب شود.
رئیس-آقای بختیار
حمید بختیار- جناب آقای وزیر بهداری از هر کس بهتر اطلاع دارند که وضع مرض سل در خوزستان به چه شکل است و بنده به خاطر دارم وقتی که ایشان نماینده مجلس بودند بارها در خدمتشان کمیسیون کردیم در وزارت بهداری که از نظر سل در خوزستان اقداماتی بشود از حضور ایشان تقاضا میکنم با اطلاع کاملی که به وضع بهداشتی خوزستان دارند اقدام بفرمایند که در شهرستانهایی که وجود یک دستگاه عکسبرداری طبی از نظر مرض سل لازم است نصب بشود چنانچه ایشان این قول را بدهند بنده حاضرم پیشنهاد را پس بگیرم.
رئیس-آقای وزیر بهداری
وزیر بهداری– جناب آقای بختیار خودشان گواه هستند که یک درمانگاه تازه تأسیس در آبادان داریم یکی در اهواز که ساختمان آنها نزدیک به سقف رسیده است و بنده امیدوارم در آتیه نزدیکی در خود اهواز آسایشگاه مسلولین ساخته بشود داشتن دستگاه عکسبرداری در شهری چیز بسیار خوبی است ولی باید افراد متخصص داشته باشند که دستگاه را بگردانند.
رئیس-آقای بختیار پس میگیرید؟
حمید بختیار- یک توضیح دارم.
رئیس- توضیح ندارد رأی گرفته میشود به این پیشنهاد آقایانی که موافقند قیام کنند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد پیشنهاد دیگری قرائت میشود (به شرح زیر خوانده شد) (حمید بختیار- به هیچوجه در خوزستان مبارزه با سل صورت نمیگیرد اگر ثابت نکردم که شصت درصد مردم خوزستان مسلولند) (وزیر بهداری– تکذیب میکنم)
اینجانب پیشنهاد حذف تبصره ۳۰ را مینمایم.
رئیس– این پیشنهاد در حکم تجزیه است وقتی که خواستیم به ماده واحده رأی بگیریم رأی میگیریم به تفکیک آن پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
پیشنهاد میکنم تبصره زیر به ماده واحده اضافه شود.
دولت مکلف است در ظرف مدت ۶ ماه از تاریخ تصویب این قانون لایحه قانونی دایر به تثبیت وضع استخدامی و ترمیم حقوق مهندسین متناسب با حقوق سایر مستخدمین فنی تقدیم مجلس نماید.
بهبهانی – فرود – مسعودی
رئیس– آقای فرود
فرود- آقای بهبهانی قبلاً قرار بود توضیح بدهند ولی چون تشریف ندارند اشکالی ندارد من توضیح میدهم بنده تمنی میکنم جناب آقای نخست وزیر به این پیشنهادی که شده است توجه بفرمایید به نفع دولت است دلیلش این است که هر قدر کارهای آزاد توسعه پیدا بکند مهندسین کمال علاقه را دارند زودتر بازنشسته به شوند و بروند دنبال کارهای آزاد و شما در آتیه بسیار نزدیکی مجبور خواهید شد که حقوق گزافی به مهندسین مرحمت کنید و آنها را به خدمت بیاورید بنده شخصاً عقیدهام این است که نه فقط در حقوق مهندسین فنی به صرفه دولت است تجدید نظر بشود حتی عقیده دارم در موضوع بازنشستگی شأن هم تجدید نظر بفرمایید شما یک عده مهندسین کار کرده و آزموده دارید که حیف است اینها مثل سایر مستخدمین اداری بازنشسته بشوند بهتر این است که از این مهندسین فنی تا وقتی که مقدور است استفاده بشود و جناب آقای مهندس شریف امامی تشریف دارند ممکن است حضورتان توضیح بدهند که این پیشنهاد به التمام به نفع دولت است.
رئیس- آقای مهندس هدایت موافقید؟
(مهندس هدایت- موافقم) پس مخالفی نیست (اظهار نشد) پیشنهاد دو مرتبه قرائت میشود.
(به شرح سابق مجدداً قرائت شد)
رئیس- آقای نخست وزیر بفرمایید.
نخست وزیر- به طوری که آقایان استحضار دارند در قانون استخدام کشوری مطالعاتی شده است و دولت سابق هم به مجلس سنا قانونی تقدیم کرده است و در خود دولت هم الان کمیسیونی هست مخصوصاً در وزارت دارایی چند نفر از متخصصین دارند رسیدگی میکنند اینکه الان بفرمایید در ظرف ۶ ماه برای این کار یک بودجهای اضافه خواهد شد با این ترتیبی که الان داریم همینطوری یک همچو تعهدی نمیتوانیم بکنیم و بنده با پیشنهاد آقایان صددرصد موافق هستم اجازه بفرمایید که دولت مطالعاتی بکند خود دولت علاقه دارد به کارمندانش اجازه بفرمایید روی پیشنهاد آقایان فرود و بهبهانی مطالعه بکنیم و قانون استخدام کشوری را بیاوریم.
رئیس- آقای بهبهانی توضیحی دارید؟
بهبهانی– با این توضیحی که فرمودند پس میگیرم. (احسنت)
رئیس- پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
پیشنهاد میکنم تبصره زیر به ماده واحده اضافه شود از این تاریخ خرید هر نوع اتومبیل به استثنای کامیون و آمبولانس برای وزارتخانهها و ادارات کل و به استثنای کامیون و آمبولانس و انواع جیپ معمولی غیر از آراستیشن برای بنگاهها و مؤسسات و سازمانها و بانکهای دولتی به هر عنوان و از هر محل ولو آنکه دارای بودجه خاص و قانون مخصوص باشند ممنوع است.
وزارت جنگ و شهربانی و ژاندارمری کل و نمایندگیهای در خارج از کشور که بعداً تأسیس میشوند مستثنی میباشند.
رئیس- آقای دکتر جهانشاهی بفرمایید.
دکتر جهانشاهی- بنده توضیح زیادی در این باب ندارم عرض کنم خدمت آقایان راجع به این مطلب در جلسه قبل مجلس شورای ملی آنچه که باید گفته بشود عرایضی عرض کردهام این است که ما باید سعی کنیم که در بودجه ما از مخارج غیر لازم جلوگیری بشود و عقیده بنده این است که مخارج اتومبیل کم بشود چون در بودجه یک رقم مخارج غیرضروری است و اینطور به نظر میرسد که اگر بودجه این قسمت حذف بشود به مصارف دیگری که لازمتر است برسد بهتر است این بود که پیشنهاد شده وجوهش به مصرف دیگری که تعیین خواهد شد برسد.
رئیس- آقای نخست وزیر
نخست وزیر– بنده میخواستم که ضمن عرایضی که بعد از تصویب پیشنهادات خواهد شد مطالبی عرض کنم یکی از این صحبتها همین قضیه اتومبیل بود که آقای دکتر جهانشاهی در آن جلسه اول صحبتی فرمودند مخصوصاً راجع به اتومبیل نخستوزیر آقایانی که بنده را از خیلی نزدیک میشناسند میدانید که بنده هیچوقت اهل اسراف و تبذیر نیستم (صحیح است) بنده در موقعی که به نخست وزیری رفتم دیدم در آنجا دو تا بودجه هست یکی اعتبار دولت و دیگری اعتبار سری که در اختیار نخستوزیر است، اعتبار دولت با تصویب هیئت وزیران است و اعتبار سری دربست در اختیار نخست وزیر بنده همانطور که کراراً به عرض آقایان رساندم این دولت کار محرمانهای ندارد برای اینکه بنده معتقدم ما کار محرمانهای ندارد برای اینکه بنده معتقدم ما کار محرمانهای نداریم و اهل محرمانه نیستیم البته موضوعاتی محرمانه هست که راجع به مصالح کشور است که نبایستی در اطرافش صحبت کرد ولی در کارهای جاری و عادی مملکت محرمانه وجود ندارد و اگر کسی خیال میکند که کاری محرمانه باند محرمانه نمیماند تجربه داریم که اگر بخواهید یک خبری را منتشر بکنید در گوش کسی که میشنود بگویید خیلی محرمانه است بعد میبینیم که در تمام مملکت پر میشود در ادارات پر میشود سابق روی کاغذها مینوشتند خیلی خیلی محرمانه و مستقیم که تازگی چیزی هم به آن اضافه شده است و آن کلمه سری است. این را ماشیننویس میخواند بعد میگوید که نخستوزیر یک کاغذ خیلی محرمانهای فرستاد مطلبش این بود خواهش میکنم به کسی نفرمایید بعد میبینیم این نامه خیلی خیلی محرمانه و سری خیلی هم علنی شد تجربه داریم کارهای مهم مملکتی را هم ماشین میکنند بالای آن هم چیزی نمینویسند هیچکس از آن اطلاع پیدا نمیکند جلب نظر ماشیننویس را هم نمیکند از این جهت است که ما معتقدیم که کار سری نداریم، به این جهات هم در دولت بنده هیچکاری محرمانه و سری وجود ندارد و اعتباراتی که در اختیار دولت است با تصویب هیئت وزیران خرج میشود بنده برای اولین دفعه شاید بتوانم ادعا کنم که اعتبار دولت را در سال ۳۶ ماشین کردیم اولاً یکی یک نسخه به تمام آقایان وزراء فرستادم بعد هم تقدیم مقام ریاست کردم برای چه این کار را کردم؟ با اینکه اعتبار دولت دربست در اختیار نخستوزیر بود معهذا این کار را کردم که کار محرمانه و سری وجود نداشته باشد از اعتبارات سری ۴۰۰ هزار تومان خرج نشده بود تقدیم آقای وزیر دارایی کردم
که صرف کسری بودجهشان بشود پارسال که بودجه را مینوشتند خود بنده در هیئت دولت با وجود اینکه بعضی از همکاران عزیز من احتیاج داشتند به وسایل نقلیه به ایشان گفتند که امسال ما اتومبیل نمیخریم البته وقتی که این صحبت را میکردیم وقتی که بودجه را مینوشتیم در ماده ۱۱ بود بهمن ماه بود برای اینکه ما بودجه را در تاریخ ۶ اسفند تقدیم مجلس کردیم، دستگاه نخستوزیری تشخیص داده بود که این اتومبیلی که سابقاً داشتند این فرسوده است و کار نمیکند طبق پروندهای که بنده الان آوردهام چون خبر محرمانهای نداریم و خوشم میآید که مذاکرات همیشه مستند به یک حقایقی باشد والا بگویند که گفتهاند شنیدهایم این طور است این درست نیست، فصل این کارها گذشته است در دورانی که صحبت از اتم است بایستی با دقت صحبت کرد و مدرک نشان داد و بحث کرد والا ما شنیدیم که فلان آقا دیشب فلان کار را کرد این صحیح نیست لااقل در این دوران صحیح نیست (صحیح است) تاریخی که دستور خرید اتومبیل نخست وزیری را دادم به موجب این ورقهای است که الان تقدیم میکنم در تاریخ ۱/۱۰/۳۶ تحت نمره ۲۰۰۴۳ که دستور دادند به کمپانی که یک اتومبیل کادیلاک برای نخست وزیر بخرند وقتی که بودجه مینوشتیم خود بنده پیشنهاد دادم که آقایان امسال اتومبیل نخریم با وجود اینکه این آقایان احتیاج داشتند این بود که وقتی بودجه مینوشتند گفتم که اتومبیل خریداری نشود چون اتومبیلی که سفارش داده بودند دیگر نمیشد بگویند نمیخواهیم و چون به کمپانی سفارش داده بودند و تعهدی داشته این بود که طبق مقررات از کمیسیون بودجه اجازه گرفته شده نمیدانم این چکارش برخلاف اصول شده بعد از آن هم در دوران امروز اتومبیل جزء وسایل کار است و جنبه لوکس ندارد وسایل کار امروز با سرعت است امروز دیگر نمیشود سوار شتر شد آن هم دولا دولا امروز روزی است که با سرعت کار باید کرد امروز جت سوار میشوند یک دستگاهی که میخواهید سرعت داشته باشد باید اتومبیل داشته باشد این جور فکرها کهنه است البته بنده صددرصد موافق هستم که نباید اسراف و تبذیر بشود. خود بنده چند روز پیش که به موجب تصویب مجلسین عهدهدار مسئولیت سازمان برنامه شدم فقط یک دفعهای که رفتم آنجا یعنی چندین جلسه رفتم بودجه آنجا ۳۶۶ میلیون بود در سال ۳۷ نگاه کردم گفتم ۳۰۰ میلیون بیشتر لازم ندارید بقیهاش باید صرفهجویی بشود یک قلم بنده ۷ میلیون تومان از بودجه اداری سازمان برنامه خط کشیدم پس بنده اهل تبذیر نیستم اهل لوکس هم نیستم و بندگی بنده را آقایان میدانند اتومبیل هم به آدم شخصیت نمیدهد ممکن است یک کس شخصیت داشته باشد پیاده هم راه برود در خیابان به او احترام میکنند و یکی هم سوار بهترین اتومبیل لوکس میشود کسی هم نگاهش نمیکند این است که اتومبیل به بنده شخصیت تبصره را نمیدهد انسان باید خودش شخصیت داشته باشد ولی خیال میکنم نخست وزیر مملکت که مسیول اداره امور مملکت میشود برحسب امر و اراده شاهنشاه مأمور میشود و مجلسین هم به او رأی اعتماد میدهند چون او معرف و نماینده اول مملکت است از نقطه نظر کارهای اداری مملکتی تا این شخص باید چه چیزی سوار بشود که خارجیها و دیگران که میآیند نگاهش میکنند او را میبیند والا بنده که در عمرم اتومبیل شخصی نخواهم داشت از این جهت تا وقتی که مسئول هستیم خیال میکنم یک اتومبیل آن هم برای سوار شدن و سرعت در کارها خیال میکنم که زیاد مهم نباشد که جلب نظر آقای دکتر جهانشاهی را کرده باشد که نخست وزیر سوار اتومبیل میشود این را بنده خواستم تذکر بدهم که آقایان مسبوق باشند خود بنده بیشتر در این کارها دقت دارم و بنده این موضوع را اینجا لازم دانستم که توضیح بدهم که رفع شبهه از آقایان بشود اما چرا امسال این تبصره را نگذاشتهایم، این دلیل این نیست که حتماً میخواستیم استفاده کنیم و اتومبیل بخریم، مقررات بسیار سختی بنده تنظیم کردم برای این کار که هریک از وزارتخانهها که اتومبیل میخواهند برای کارهایشان بخرند بودجهاش را باید بیاورند در هیئت دولت و به تصویب هیئت دولت وقتی رسید اقدام بکنند الان یک عده از ادارات هستند که اتومبیلهایشان مخصوصاً وزارت بهداری که بنده یادداشت دارم ۸۶ اتومبیل استیشین در قسمت بهداشت است که هر کدام تا ۷ یا ۸ سال کار کرده است اگر خریدی این اتومبیلها را رد بکنیم تمام کارهای بهداشتی مملکت خواهد خوابید و بنده نمیدانم که کارهای بهداشتی را پیاده رفت انجام داد یا اینکه با اتومبیل باید رفت از این جهت بنده قول میدهم به آقایان که در خرید اتومبییل خیلی سختگیری خواهد شد هیچ نوع تبذیری هم نخواهد شد جلو پیشرفت کارها را نمیگیرد این عرض بود که بنده لازم دانستم توضیح بدهم. (احسنت)
رئیس- پیشنهاد آقای دکتر جهانشاهی که دوباره قرائت میشود رأی میگیریم، (بزرگ ابراهیمی- بنده مخالفت کردم) بفرمایید.
بزرگ ابراهیمی- بنده تصور میکنم در یک مملکتی که ۷ میلیارد بودجه مملکتی دارد یک دولتی که مورد اعتماد مجلسین است این جور نکات کوچک را فکر کردن در شأن مملکت نیست شما ۷ میلیارد تومان پول این مملکت را به دست آقای وزیر دارایی و نخست وزیر و یک عده از وزرا میدهید که خرج کنند و اینها مورد اعتماد مجلسین هستند آن وقت بیاییم یک همچو کارهای کوچک را رویش مته به خشخاش بگذاریم، در شأن ما نیست مخصوصاً اینکه یک دولتی که خودش معروف به صرفهجویی است و آقای نخست وزیر توانسته است که توازن بودجه را عملی کند و هزینه و خرج را متعادل کند و از صرفهجوییهای پارسالش یک قسمت کسر بودجهاش را هم جبران کند و بدهد به عقیده بنده محتاج به این تذکر نیست و از همکار محترم استدعا میکنم که پیشنهادشان را پس بگیرند.
رئیس- آقای حمید بختیار شما موافقید بفرمایید.
حمید بختیار- بنده از جناب آقای نخست وزیر در کمیسیون بودجه تقاضا کردم که فرمایشتان صحیح است و احتیاج به اتومبیل هر مقداری که هست باید خریداری بشود ولی چون شخصاً سابقه تلخی نسبت به امور وزارتخانهها و ادارات دولتی دارم از ایشان تقاضا کردم که خرید اتومبیل با دستور کتبی شخصی جناب آقای نخستوزیر باشد و دلیلش هم این است که اگر فلان اداره آبیاری یا وزارتخانه گمرکات خواست اتومبیل بخرد بنویسید به جناب آقای نخست وزیر که ما میخواهیم اتومبیل بخریم (مسعودی – قبول میفرمایند) متشکرم
رئیس- رأی گرفته میشود به این پیشنهاد، آقایان که با این پیشنهاد موافقند قیام بفرمایند (عدهای قیام نمودند) تصویب نشد، پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میکنم تبصره زیر به ماده واحده اضافه شود.
از تاریخ تصویب این قانون ظرف شش ماه دولت مکلف است اتومبیلهای دولتی را به استثنای آنچه که برای پستهای مخصوص معدودی ضرورت دارد با شرایط مناسب به کارمندان واگذار کرده و یا به فروش برساند و وجوه حاصل از صرفهجویی مربوط به هزینه بنزین و حقوق راننده و غیره را به مصارف لازم بودجه برساند.
رئیس- آقای دکتر جهانشاهی بفرمایید.
دکتر جهانشاهی– جناب آقای مشار توجه داشته باشند، گوش بفرمایند این مطالب خیلی قابل توجه نیست و بر همه روشن است و قبلاً هم عرض کردم این مخارج اتومبیلها زیاد است چندین سال حساب شده گمان میکنم با استهلاک و مخارج نگهداری و بنزین و شوفر و مخارج سالیانه شاید در حدود سال ۵۰ میلیون تومان خرج آنها میشود برای اینکه این رقم در حدود پنج شش سال پیش در حدود سال ۳۵ میلیون تومان بود و این رقم خیلی زیاد من بارها عرض کردهام مخصوصاً که جناب آقای بزرگ ابراهیمی فرمودند که در مقابل ۷ میلیارد بودجه خیلی زیاد نیست ولی در مقابل ۴۰ تومان و ۵۰ تومان مالیات گرفتن از اشخاص خیلی زیاد است این ارقام ارقام خیلی بزرگی است و حالا پیشنهاد بنده این است که همانطور که وزارت جنگ گفته است این پستها باید اتومبیل دولتی داشته باشند تکلیفش معلوم است یک پستهای محدودی هستند بقیه را گفتند که نه اتومبیل میدهیم نه بنزین میدهیم نه شوفر میدهیم یک ماهیانه مقطوع میدهیم اتومبیل هم مال خودتان بروید پی کارتان این قدر پول مقطوع میدهیم، بنابراین اگر اتومبیلها و این شورفرها را رسمی این ادارات نگاهداری بکنیم چون شوفرهای وزارتخانهها علاقه دارند که هر سال اتومبیل نو سوار بشوند اگر مدل سالهای گذشته باشد میگویند که این عیب را دارد و از بین میرود و این کار به ضرر دولت است.
رئیس– آقای وزیر گمرکات بفرمایید.
وزیر گمرکات (سرلشگر ضرغام)- آقایان محترم استدعا میکنم توجه بفرمایند موضوع فروش اتومبیلهای دولتی چندین مرتبه در این مملکت تجربه شده است (صحیح است) تصور میکنم در این اواخر بود که یکی از آقایان وزیر دارایی بود و بنده هم عضو وزارت دارایی بودم یک اتفاقی در آن موقع افتاده که بنده به طور مثال برای آقایان عرض میکنم خیال میکنم آقای دکتر جهانشاهی آن وقت رئیس دفتر وزارت مالی بودند اتومبیلهای دولتی را دستور دادند که جمعآوری بکنند یک شب تمام اتومبیلهای دولتی را جمع آوردند در وزارت مالیه برای اینکه تکلیف آنها را معلوم کنند دستور داده بودند که اتومبیلها را قیمت کنند ببینند چقدر میشود وقتی که نشستیم توی اطاق گفتند که بفرستید عقب آقای ناصر انشاء بیاید که رئیس اداره فنی است خانه ناصر انشاء در شمیران است وقتی خواستند بیایند گفت اتومبیل ندارم گفتند که اتومبیل برود عقب ایشان و بیاورند گفتند که اتومبیل در وزارت دارایی نیست گفتند که اتومبیل خود آقای وزارت مالیه را بفرستید دنبالش چون اتومبیل آقای وزیر مالیه را ضمن آنها جمعآوری نکرده بودند فرستادند دنبال آقای انشاء و ایشان آمدند و گفتند به ایشان که ما دستور داده بودیم اتومبیلها را جمعآوری کن کردی؟ گفت نخیر گفتند چرا؟ گفت من دستور دادم هر اتومبیلی هر جا هست متوقف باشد تا دستور ثانوی گفتند چرا جمع نکردی گفت برای اینکه
ما تجربه داریم یک دفعه دیگر هم اتومبیلها را جمعآوری کردیم و روی که آمدیم رسیدگی کردیم تمام وسایل اتومبیلها را خود شوفرها برده بودند این است که بنده گذاشتهام اصلاً پیش صاحبانش باشد تا دستور بفرمایید که چه عملی بشود پس معلوم شد که فروش اتومبیل در وزارتخانهها آقایان استحضار دارند البته بهتر از بنده میدانند و جناب آقای نخستوزیر هم توضیح دادند برای سرعت در کار است نه برای اینکه اضافه باشد فرض بفرمایید در وزارت گمرکات که یکی از آقایان مثال فرمودند مجموع اتومبیلهایی که هست چون این وزارتخانه جدیدالتأسیس است و ماشینهایی که دارد مجموع این اتومبیلها در این وزارتخانه ۵ اتومبیل سواری است و در حدود ۴ جیپ این اتومبیلهای وزارت گمرکات است و بقیه آقایان اعضای وزارت گمرکات با اتوبوس به وزارتخانه میآیند و میروند و اتوبوسها همیشه دم در وزارتخانه است و از این ۵ تا اتومبیل یکی بنده سوار میشوم دو تا را دو نفر معاون و دو تا را هم دو نفر مدیر کل، این آقایان هم نمیشود اتومبیل سوار نشوند اتومبیل اینها را بگیرند سابقه دارد که وقتی اتومبیلها را جمع کردند یکی از آقایان مدیرکلهای وزارت دارایی وقتی آمد توی اتومبیل نشسته بود دیدم اوقاتش تلخ است شوفرش که یکی از شوفرهای قدیمی بود گفته بود که غصه نخورید اتومبیلها را وقتی جمع میکنند این نشانه این است که امروز و فردا دستور خرید اتومبیل نو را میدهند این اتومبیلها را میفروشند و چند روز دیگر میآییم اتومبیل نو میخریم، این سوابق نیست در وزارت دارایی اگر ما بخواهیم این حرفها را قبول کنیم به نتیجه نمیرسیم این است که بنده استدعا میکنم از جناب آقای دکتر جهانشاهی که خودشان هم کاملاً مقر به این موضوع هستند پیشنهادشان را پس بگیرند.
رئیس- آقای قنات آبادی مخالفید بفرمایید.
قنات آبادی – بنده نمیتوانم در این مطلب تردید بکنم که آن پیشنهادهای پیدرپی آقای دکتر جهانشاهی راجع به اتومبیل جز به منظور صرفهجویی به منظور چیز دیگری است اما اصل مطلب این است که زمان اقتضای یک طرز تفکر دیگری دارد و آن این است که آقایانی که میخواهند انتقاد بکنند و میخواهند اطراف بودجه مملکتی خودشان را بگیرند و نگذارند تفریط بشود یک مقداری به خودشان زحمت بدهند و فکر کنند و راهنمایی بکنند که از چه طریقی که هم جلب نفع مردم و هم نفع را بکند بدون اینکه کباب و سیخی سوخته بشود عایدی مشروع برای دولت و دستگاه دولتی اضافه بشود. این طرز تفکر است که امروز صحیح است دنیا پسند است و باعث پیشرفت کارها است والا اتومبیل نخرید و میز و صندلی هم نباشد، قلم و دوات هم نباشد، سایر مایحتاجی که برای انجام کارها وجود دارد اینها یکی یکی نباشد، درست است که پولش صرفهجویی میشود، اما نتیجهاش این است که من من الاول الی الاخر همه کارها فلج میشود، آقایانی که مدعی هستند که اطلاعات دارند برای قسمت اقتصاد بیایند به دولت راهنمایی کنند که از این طریق صحیح است و اگر از این راه بروید نتیجه بیشتری عاید دولت و مملکت خواهد شد البته این راه را ادامه بدهید همه ما رأی خواهیم داد چون نفع مملکت است اقلیت و اکثریت هم ندارد والا ماشین نخرید چراغ را هم روشن نکنید، آب هم نداشته باشید و نتیجه نداشته باشد این کار دردی از دردها را دوا نمیکند.
رئیس- پیشنهاد را قرائت کنید.
(پیشنهاد مجدداً به شرح سابق قرائت شد)
رئیس- آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام بفرمایند.
(عدهای قیام نمودند تصویب نشد پیشنهاد دیگری قرائت میشود)
(به شرح ذیل قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی
پیشنهاد میکنم تبصره ۳۰ به شرح زیر اصلاح شود.
تبصره ۳۰- مبلغ یکصد میلیون ریال حاصل از صرفهجویی از محل خرید اتومبیل سواری و هزینههای مربوط به منظور کمک به فرهنگ و بهداشت کشور اختصاص داده میشود همچنین از هر کیلو قند و شکر پنجاه دینار به این منظور اخذ و به بودجه فرهنگ و بهداشت اختصاص داده میشود.
وجوه حاصله در حساب مخصوص توسط خزانهداری کل نگاهداری شده و دو سوم آن به وزارت فرهنگ و یک سوم آن به وزارت بهداری پرداخت خواهد شد تا وزارتخانههای مربوط بر طبق بودجهای که هر سال با موافقت هیئت وزیران به تصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی خواهد رسید به مصرف برسانند.
رئیس- آقای دکتر جهانشاهی بفرمایید.
دکتر جهانشاهی- عرض کنم که یک پیشنهادی تقریباً گمان میکنم نظیر این پیشنهاد اقای خلتعبری دادند که این تبصره ۳۰ حذف شود ما به طور قطع با این پیشنهاد موافقیم برای اینکه این مالیات از آن طبقه گرفته نشود، اما نظر به علاقهای که به فرهنگ و بهداشت داریم و این را مفید نمیدانیم که صرفاً درآمدی را حذف بکنیم بدون اینکه محل درآمدی دیگری را در مقابلش پیشبینی کرده باشیم این بود که به نظرم رسید در مقابل حذف مالیات یک قسمت مالیات جدیدی را پیشنهاد کنیم، همانطور که در ضمن صحبتهای قبلی عرض کردم دولت اگر بتواند از راه وصول مالیاتهای حقه خودش مخارجش را تأمین کند این دلیل این نمیشود که از یک عدهای به نام حقوق بگیر که اکثرشان کارمند دولت هستند والان هم جناب آقای وزیر دارایی تصدیق کردند که وضع زندگی اینها رقتبار است نباید مالیاتی بگیرد و این پول را صرف آن مخارجی بکند که تمام مردم مملکت بتوانند از آن استفاه کنند. کارمند دولت مالیات بدهد برای اینکه اشخاص دیگر تاجر و دکاندار زارع و مالک همه مردم از فرهنگ و بهداشت استفاده کنند این خلاف اصل مالیاتهای اختصاصی است، مالیات اختصاصی از محل خاص گرفته میشود و به محل خاص هم داده میشود، بنابراین بنده بارها گفتهام که وضع زندگی کارمندان دولت خوب نیست و باید به آنها کمک بشود زندگی این طبقه سخت است، ما بیاییم بگوییم کارمند دولت افسر، افسر شهربانی آقا این افسر شهربانی امروز با حقوق کمتر از هم درجهاش خدمت میکند و آبروی شهربانی را حفظ میکند به طوری که این مجلس اعتماد میکند و میگوید که تو جریمه را وصول کن و کار قاضی را توی کوچه و خیابان بکن و به این شخص ماهی ششصد تومان هفتصد تومان حقوق میدهیم و به موجب حسابی که شده از این طریق مبلغ زیادی عایدی دولت پیشبینی شده ولی این کار به هیچ وجه صحیح نیست برای اینکه اگر ما حتی در ماه یک میلیارد و سیصد میلیون تومان حقوق بپردازیم با توجه به تعداد زیادی آموزگار پیمانی و آموزگارانی که رتبه سه و چهار دارند و حقوقشان کمتر از چهارصدتومان است همانطور که عرض کردم بنا به امر شاهنشاه مشمول نشدهاند و از این مالیات معاف هستند و همچنین تمام کارمندان پیمانی که حقوقشان از چهارصد تومان کمتر است و شاید این پول در حدود ۶۰۰ میلیون تومان قابل وصول باشد اگر سایر بنگاهها و سایر مؤسسات خصوصی در مقابل پرداخت دولت صفر است آن را هم یکصد و یا یکصد و پنجاه میلیون تومان حساب کنیم، این میشود ۷۵۰ میلیون تومان و سه درصدش در ماه میشود ۲۴ یا ۲۵ میلیون تومان و حداکثر حسابی که برای این کار هست میشود ۳۰ میلیون تومان ما اینجا پیشنهاد کردیم که ده میلیون تومان از مخارج این اتومبیل ما که مورد موافقت دولت قرار نگرفت استفاده شود و ۲۰ میلیون از محل قندوشکر البته جواب در مورد مالیات قند و شکر خیلی راحت است از نقطه نظر مخالفت با این پیشنهاد، زیرا خواهند گفت که مورد مصرف عموم است و ما نمیتوانیم به طبقه رنجبر و زحمتکش تحمیل کنیم ولی آقایان کیلویی ۵۰ دینار اولاً ناچیز است ثانیاً به آن طبقهای تحمیل میشود که در بالا رفتن هزینه زندگی درآمدش زیاد میشود فقط کارمند دولت و بازنشسته که حقوقش ثابت است و بعد هم گفته خواهد شد که تأثیر در سایر قسمتها دارد این هم باز صحیح نیست برای اینکه بگوییم ده شاهی کمتر از ۵۰ درصد است راجع به این کالا که مصرفش در تمام مملکت است هیچ تأثیری در قیمتها ندارد و رابطه این موضوع با قیمتها تقریباً مقطوع است اگر هم رابطهای دارد باید همه مردم بدهند چون همه مردم استفاده میکنند اگر چه ممکنست در جواب و مخالفت با این نظر مطالبی گفته بشود که برای یک عدهای خوشآیند باشد ولی من وظیفه خود میدانم آنچه راجع به این موضوع فکر کردم بگویم برای اینکه ما در این موقع نمیتوانیم از کارمندان دولت و سایر کارمندانی که با حقوقهای ناچیز زندگی میکنند مالیات بگیریم.
رئیس- آقای نخست وزیر بفرمایید.
نخست وزیر- این پیشنهادی که در این قسمت شده است که از حقوقبگیران مالیات همانطور که آقایان فرمودند از ۳۰۰ تومان به بالا است یعنی ۴۰۰ تومان اولش است آن طبقه از کارمندان که حقوقشان به ۴۰۰ میرسد هیچ نمیپردازند ولی بچههای همان کارمندان میروند به مدرسه و درس میخوانند و به علاوه این تقاضایی است که شده است برای این است که اول مهرماه ۳۸ در حدود ۲۰۰ هزار نفر طفل بایستی وارد سال او دبستان بشوند و این ۲۰۰ هزار طفل (وزیر بهداری- دویست هزار طفل اضافه) وارد سال اول دبستان میشوند اینها اطفال کی هستند اگر راجع به کارمندان صحبت فرمودید این اطفال یک قسمتش اطفال همین کارمندان است هیچکس در این مملکت به اندازه شخص اول کشور مراقبت بیشتری نسبت به کارمندان نمیکند و در اجرای ادامه اوامر بندگان اعلیحضرت همایونی بود که این دولت یک دفعه یکصد میلیون تومان در بودجه گذاشت و آقایان تصویب فرمودید برای تأمین حقوق کارمندان بنده اینجا تأیید میکنم که این مبلغ زیاد میشود ولی بالاخره این دولت در اجرای اوامر شاهنشاه توانست یک صد میلیون تومان در بودجهاش پیشبینی بکند و پرداخت بکند با هم برای رفاه حال کارمندانی که سالیانی بود که به آنها رتبه و ترفیع نمیدادند همین دولت تصویب کرد که این حق قانونی را که این حق قانونی را به آنها بدهند آقایان میدانند که این تصمیم دولت چقدر بر بودجه مملکت افزوده ۴ میلیون تومان برای دادن یک رتبه فقط اگر بودجه مملکت اجازه بدهند بنده کاملاً موافق هستم که بیشتر از این هم به کارمندان بدهیم برای اینکه کارمندان ما مردمان بسیار شریف هستند خدمتگزار هستند و ما میدانیم که در شرایط خیلی سختی زندگی میکنند برای اینکه ما سر وقتشان رفتیم مسافرت کردیم در آن نقاط بسیار بد آب و هوا و
این اشخاص با این شرایط سخت زندگی میکردند و از این جهت من در مقابل این کارمندان سر تعظیم فرود میآورم (احسنت) ما خودمان متوجه حال کارمندان هستیم و هیچکس هم از ما دلسوزتر نیست ولی این یک وسیلهای نباشد برای اشخاصی که بخواهند هی با تعریف هی با پشتیبانی بیایند بگویند برای کارمندان و خواسته باشند بهرهبرداری بکنند (دکتر جهانشاهی – بهرهبرداری چیست آقا) ما دولت هستیم و اینها هم کارمندان ماهستند و اگر اینها نباشند کار دولت تعطیل میشود پس خواهی نخواهی ما بیشتر از همه آقایان برای پیشرفت کار آنها علاقمند هستیم این است که از این وضع بهرهبردای نشود و کارمندان هم دکتر اقبال را میشناسد و میدانند که چقدر دکتر اقبال و دولت نسبت به آنها توجه داشته و خواهد داشت آقای دکتر جهانشاهی دو تا محل پیشنهاد کرده بودند برای عایدات یکی راجع به اتومبیلها بود که آقایان رد کردند و تصویب نفرمودند یکی هم این بود که مالیات ده شاهی به قندوشکر اضافه شود بنده در این مجلس گفتهام حالا هم میگویم که شاهرگهای بنده را بزنید با این کار موافقت نمیکنم برای اینک که اگر میخواستم با این کار موافقت بکنم خودمان این کار را میکردیم برای اینکه ۱۱۰ میلیون کسر بودجه نداشته باشیم بنده عرض کردم باز هم عرض میکنم که شاهرگهای مرا بزنید بنده با این پیشنهاد موافقت نمیکنم که کیلویی ده شاهی به قند و شکر مردم اضافه کنیم (مهندس شیبای – چرا نفت را زیاد کردید؟) اجازه بفرمایید آقای شیبانی خدمت شما هم میرسم (خنده حضار) قندوشکر آقا یک احتیاج عمومی است اغلب مردم ایران مخصوصاً در دهات قندوشکر مصرف میکنند (صحیح است) و این به هیچوجه منالوجوه صحیح نیست که بر آن مایحتاج اولیه مردم که مورد توجهشان هست چیزی اضافه کنیم والا عقل خود ما میرسید خیلی هم بیشتر میرسید آقا راجع به نفت که آقای شیبانی فرمودند گرچه این تذکر که دادند خارج از موضوع بود ولی بنده باید توضیح بدهم آقایان با آن وضعی که ما سالها داشتیم به هیچ وجه منالوجوه در آن نقاطی که شما تصور میکنید که به مردم تحمیل میشود اصلاً نفتی نمیرسید جاده نیست راه نیست اصلاً نفتی به آنها نمیرسید که چیزی به آنها تحمیل شده باشد این پول نفت به آنهایی تحمیل شده است که بتوانند بپردازند به شما تحمیل شده است که میتوانید (مهندس شیبانی- شما که نفت نمیسوزانید؟) بحمدالله بپردازید این است که دولت اگر میتوانست به قندوشکر اضافه کنند خودش متوجه بود و اضافه میکرد و میآورد اینجا اصلاً دیگر ما کسر بودجه نداشتیم ولی ما موافق با این نیستیم و صلاح نمیدانیم که به تمام مردم تحمیل شود و از آنها خواسته شود مایحتاج اولیهشان را مالیات بگیریم این نظر دولت بود که میخواستم به عرض مجلس شورای ملی برسانم. (احسنت)
رئیس- آقای مشایخی
مشایخی- عرض کنم دلایل جناب آقای نخستوزیر به قدری منطقی و موجه بود که محتاج توضیح نیست ولی من دو نکته اضافه میکنم یکی اینکه جناب آقای دکتر جهانشاهی در بیاناتی که راجع به بودجه کردند طرفدار مالیات مستقیم بودند و تذکر میدادید (دکتر جهانشاهی– جا دارد) که باید به طبقه متنعم تحمیل مالیات کرد آن هم مالیات مستقیم و حال اینکه این مالیات غیرمستقیم است و امروز در دنیا اصولاً مالیات غیرمستقیم مردود است.
دوم اگر فرض کنیم که میخواهیم بر قندوشکر مالیات وضع کنیم مگر مستخدمین قندوشکر مصرف نمیکنند؟ بنابراین به جای اینکه بیایید و بگویید مالیاتی که از طبقه زحمتکش میگیرید صحیح نیست آن را کم کنید میآیید میگویید که مستقیم مالیات نگیرید بلکه غیرمستقیم مالیات بر قندوشکرشان اضافه کنید و از طبقه کارمند دولت هم بگیرید و این نقض غرض است (احسنت).
رئیس- پیشنهاد مجدداً قراریت میشود.
(به شرح سابق قرائت گردید)
آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند (عدهای برخاستند) تصویب نشد.
پیشنهاد دیگری قرائت شود.
(به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به ماده واحده اضافه شود.
در اجرای قانون منع مداخله وزراء و نمایندگان و کارمندان دولت در معامله با مؤسسات دولتی معامله با شرکتهای بینام داخلی که پس از تصویب این قانون تشکیل شود از طرف دولت ممنوع است و شرکتهای سهامی بینام موجود نیز اگر در ظرف مدت مقرر در ماده ۷۶ قانون تجارت سهام بینام خود را به سهام با نام تبدیل ننمایند از معامله با دولت ممنوع خواهند بود.
رئیس- آقای دکتر جهانشاهی
دکتر جهانشاهی– عرض کنم این آخرین پیشنهاد بنده است گمان میکنم اعضای دولت درست توجه نکردند در قانونی منع مداخله وزرا و وکلا در معاملات دولت آقایان میدانید که شرکت سهامی بینام قابل کنترل نیست که چه کسی در آن سهم دارد چهجور با دولت معامله میکند، جناب آقای نخستوزیر توجه بفرمایید.
نخستوزیر- بنده میشنوم و بعد جواب عرض میکنم.
دکتر جهانشاهی– چون قابل کنترل نیست و برای اینکه این قانون اجرا شود فکر کردیم که اگر شرکتهای سهامی بینام بتوانند معامله کنند با دولت گس شرکتهای سهامی باید با نام باشد تا این نظر اجرا شود، اما اینکه گذاشتیم در ظرف شش ماه طبق ماده ۷۶ قانون تجارت چون آنجا مقرراتی دارد که شرکت سهامی بینام باید در یک مدتی اعلام کند و با نام بشود بنابراین پیشنهاد بنده این بود ولی یک مطلبی عرض کنم که متأسفانه سه پیشنهادی که ما دادیم رد شد و هیچ موجب تعجب نیست، برای اینکه ما اقلیت هستیم و پیشنهادمان هم اگر رد شد مانعی ندارد و چون با کمال تأسف پیشنهاداتمان رد شد و دولت کوچکترین ابراز علاقهای به این پیشنهادها نکرد متأسفانه ما هم به این بودجه رأی نخواهیم داد (قنات آبادی – مجلس رأی داد) رأی مجلس البته در حدود خودش محترم است برای اقلیت ولی اقلیت رأی نخواهد داد.
قنات آبادی– دیگر تهدید نکنید اولتیماتوم ندهید.
دکتر جهانشاهی– تهدید نیست ما اقلیت هستیم رأی نمیدهیم. (همهمه نمایندگان)
رئیس بحث مورد ندارد، هر کس میخواهد رأی بدهد و هر کس نمیخواهد رأی ندهد. آقای فرود
فرود- اولاً بنده از جناب آقای دکتر جهانشاهی معذرت میخواهم که برای دفعه اول مجبور شدم که با پیشنهاد ایشان مخالفت کنم و امیدوار هستم موقعی هم که توضیحاتی عرض کردم مورد قبول خودشان هم قرار گیرد، اولاً به خدای متعال من فتحالله فرود از روزی که نماینده مجلس بودهام با هیچ یک از وزارتخانهها معامله نکردهام (صحیح است) و انشاءالله نمیکنم هم بنابراین این مخالفت من خدا شاهد است فقط و فقط جنبه اصولی دارد و علاقهمند هستم همانطوری که در سایر ممالک تحت لوای قانون سرمایهشان مصون و محفوظ ماند ما هم بتوانیم همین کار را بکنیم اولاً تقاضا دارم توجه بفرمایید ما یک قانون تجارت داریم در این قانون تجارت شرکتهایی را وصف کرده است و اجازه داده است تحت مقررات مخصوصی تشکیل شود، من تعجب میکنم که ما چطور ممکن است با یک تبصره قانونی یک نوع از شرکتها را از بین ببریم (صحیح است) آن هم یک مطلبی که اصلاً دو شوری است و باید کمیسیونهای مربوطه در این باب اظهار نظر بکنند، وزیر مربوطه اظهار نظر بکند برای اینکه این یک مطلب کوچکی نیست و یک مطلب بسیار بزرگی است و تمام کارهای بزرگی که در دنیا شده از هر حیث به وسیله شرکتهای سهامی شد. (صحیح است) مرحوم داور با زحمت زیادی توانست قانون تجارت را در مجلس شورای ملی به تصویب برساند و یکی از آرزوهای او این بود که ایران قانون تجارت داشته باشد ما باید از اصول این ترتیب که یک عده بیچاره بدبخت را برای سرمایههای کوچک قالیچه گرو بگیرند، دیگ گرو بگیرند، خانهای را گرو بگیرند یا بیع شرط بگیرند آقا این دیگر مطابق زندگانی یک ملتی که ادعای تمدن میکند و میگوید متمدن هستم نیست (صحیح است) ما باید ترتیبی فراهم کنیم که اشخاصی که سرمایه کوچک هم دارند بتوانند سرمایههای کوچکشان را در یک جا متمرکز کنند، باید اسکناس از دست افراد بیرون بیاید در شرکتها و در بانک ملی تمرکز پیدا کند ما یک هزار و یکصد میلیون اسکناس منتشر داریم و در بانک ملی هفتاد هشتاد میلیون بیشتر نداریم برای چه؟ باید ترتیبی فراهم کنیم که پول در بانکهای ما متمرکز بشود از این گذشته چند روز پیش ما قبول کردیم که شرکتهای روستایی تشکیل شود برای چه شرکتهای روستایی تشکیل شود؟ برای اینکه اشخاصی بیایند سهم بخرند و سهمشان مانند اسکناس رایج باشد این پیشنهاد مثل این است که پس فردا بگوییم اسکناس هم بینام باشد یا مثل این است که بگوییم فلان آقا اسکناس نداشته باشد، اعتبار شکرت سهامی براین است که سهامش مانند اسکناس رواج داشته باشد اگر شما میخواهید مقرراتی وضع کنید که این تسهیلات از بین برود شرکت سهامی دیگر بوجود نمیآید (صحیح است) اما صلاح مملکت است که شرکت سهامی را از بین نبریم، شما آمدید قانون گذراندید راجع به نمایندگان مجلس بنده با اینکه خودم هیچ گونه با ادارات معاملتی نداشتم به این قانون اگر در تهران بودم رأی نمیدادم اما خوب قانونی گذراندید اکثریت مجلس گذراند با این وضع بنده هم تسلیم شدم ولی آقایان اگر ما بخواهیم بر علیه خودمان تصمیم بگیریم آزاد هستیم ولی اگر بخواهیم بر علیه شرکت سهامی و سرمایههای کوچک تصمیم بگیریم باید خیلی دقیق باشیم آمدیم علیه خودمان تصمیم گرفتیم که مدیر شرکت نباشیم سهیم نباشیم بسیار خوب نمیشویم آمدیم گفتیم که نمایندگان نمیتوانند با دولت معامله کنند مربوط به خودمان بود بسیار خوب قبول کردیم، اما من چطور میتوانم بیایم قبول کنم که آقایی را محرومش کنم که شرکت سهامی دارد، اگر شما هم این را دادید من که فرود هستم ممکن است از مقداری که در لایحه دولت معلوم شده بیشتر در یک شرکت سهامی سهام داشته باشم اگر تقلب میکند، بیایید برطبق قانون جلبش کنید ولی شما آمدید برای مدیران شرکت مجازات قایل شدید یعنی اگر بنده بیش از صدی پنج داشته باشم برای او مجازات قایل شدید مرد که مدیر شرکت مگر احمق شده که برای خاطر
بنده دو سال به حبس برود این است که از همه اینها گذشته جناب آقای وزیر دارایی اینجا تشریف دارند تصدیق دارند که شما قسمتهای عمده مالیات خودتان را از شرکتهای سهامی میگیرید چطور شما میتوانید شرکتهای سهامی را بیاعتبار بکنید یک مطلب دیگری را که میخواهم عرض کنم چون جناب آقای نخستوزیر بنده راجع به خودم در مساعدت دولتی عرض کردم همین را میخواهم مجدداً عرض کنم من به سازمان برنامه نرفتهام جز یک مرتبه اوایلی که آقای ابتهاج رئیس سازمان برنامه شدند آن هم برای یک کار خیری من مدیر پرورشگاهی هستم سازمان برنامه از هر کیلو سیمانی که میفروخت پولی میگرفت برای کار خیری یک مرتبه من رفتم پهلوی آقای ابتهاج که شما اگر پولی میگیرید یک مقداری هم به پروشگاه بدهید با سازمان برنامه به خداوندی خدا من هیچوقت معامله نداشتم و هیچوقت نرفتهام و این عرایض مرا به نفع مملکت بدانید و اصولی بدانید به علاوه جناب آقای وزیر دادگستری هم مشغول تهیه قانون تجارتی هستند به نحوی که مصونیت افراد محفوظ بماند نظر دولت هم تأمین بشود، راجع به ما و مستخدمین دولت توجه بفرمایید ولی نسبت به افراد آزاد بیانصافی نکنید بگذارید مردم در این طریقی که افتادهاند پیش بروند و مزاحمتشان نشوید (احسنت)
رئیس- آقای ارباب موافقید؟
(ارباب – مخالفم) آقای دکتر دادفر
(دکتر دادفر– موافقم) بفرمایید
دکتر دادفر- بنده شاید برخلاف انتظار آقایان نمایندگان با این پیشنهاد موافقت میکنم، بنده یک مطلبی دارم اول این است که پیشنهادهایی که اینجا میشود و مجلس رأی میدهد و یا رأی نمیدهد در اینجا مسئله اقلیت و اکثریت نیست اگر مجلس پیشنهادی مورد توجهش باشد رأی میدهد ولو اینکه از طرف اقلیت تقدیم شده باشد و یا اگر پیشنهاد مال اکثریت باشد ممکن است رد بشود پس نظر مجلس است اما بنده با این پیشنهاد موافقم برای اینکه حقیقت این است که قانون منع مداخله با تبدیل شرکتهای با نام به شرکتهای بینام آن فلسفه وجودش را از دست داده یا باید این قانون لغو شود و یا اگر مقید به اجرای قانون هستیم با تمام صدمات و لطماتی که در امور حیاتی مملکت دارد آن قانون باید اجرا شود، آن قانون قانون صحیحی نبوده است بنده حرفی ندارم یا باید آن قانون را با تمام صدماتش بگذریم و اگر آن قانون شرکتهای سهامی را از بین میبرد و به مملکت صدمه میزند باید آن قانون لغو شود والا شترسواری دولا دولا نمیشود ما قانون منع مداخله وزرا و وکلا را خودمان از مجلس بگذرانیم و بعد امکان بدهیم که همینها بروند و با دولت معامله بکنند دوم توجه بفرمایید پیشنهاد به هیچوجه به شرکتهای سهامی صدمه نمیزند این پیشنهاد چه میگوید؟ پیشناد میگوید که دولت با شرکتهای سهامی بینام معامله نکند مگر شرکت سهامی بینام معاملهاش فقط با دولت است اگر شرکت سهامی با نام بوده و تبدیل بینام تشکیل بشود هر قدر هم که میخواهد معامله بکند صادرات بکند ولی اگر میخواهیم آن قانون را به تمام معنی اجرا کنیم باید به این پیشنهاد به عقیده بنده رأی داده شود و من چون موافق این پیشنهاد هستم رأی میدهم و آقایانی که به این پیشنهاد رأی مخالف بدهند به عقیده بنده مخالف واقعی آن قانون هستند.
نخست وزیر- البته بنده نمیدانم این تشخیص با مقام ریاست است که آیا جای این پیشنهاد در قانون بودجه است یا نیست.
رئیس- در متمم بودجه است.
نخستوزیر- عرض کنم وقتی که قانون منع مداخله آقایان وزرا و وکلا را دولت آورد در خود هیئت دولت همین فکر شد که ممکن است اشخاص بروند و شرکتهایی هستند که بینام هستند در آنجا سرمایهگذاری کنند و آن شرکتها با دولت معامله کنند ما کارهایمان متأسفانه افراط و تفریط است بنده نمیدانم آقای دکتر جهانشاهی دکتر در حقوق هستند یا در اقتصاد (دکتر جهانشاهی- در هر دویش) شاید در فراسنه بشود، عرض کنم با آنکه دکتر در حقوق هستند میدانند که اصل در قضاوت به رأی تست (صحیح است) و اصل این است که وقتی کی متهمی را میآورند جلو قاضی، قاضی اینجا ننشسته که به قانون مراجعه کند و ورق بزند ببیند که با کدام ماده تطبیق میکند با کدام ماده و طبق آن قضاوت کند، وقتی تشخیص داد که مجرم است آن وقت باید ورق بزند ببیند با کدام ماده تطبیق میکند حکم بدهد ما باید اصولاً این فکر را بکنیم که مردم یک آدمهای شرافتمند و پاکی هستند اصل این است ولی اینکه گفتند ممکن است با مقاماتی معامله کنند آن روز هم عرض کردم حضور آقایان در مجلس، این دلیل این نیست که ما خواستیم بگوییم وزرا یا مقامات دیگر از مقاماتشان سوء استفاده میکنند حالا که طبعاً وکلا این کار را نمیکنند و وزرا این کار را نمیکنند، اشخاصی شرافتمند این کار را نمیکنند، گس این آتو را از دست مخالفین ما از دست آنهایی که بر علیه مملکت ما هر روز یک تبلیغات سویی میکنند بگیریم و این لایحه از تبلیغات آنها جلوگیری میکند اصل فکر این بود حالا اگر اشخاصی هستند دور از شرافت عملی بکنند وقتی که این در یک محکمهای ثابت بشود تنبیه میشود والا اگر بخواهیم هر روز و هر ساعت قانون بیاوریم اینکه نمیشود و درست نیست همانطوری که جناب آقای فرود توضیح دادند بنده که مقنن نیستم قانونگذار نیستم ولی چون ایشان گفتند من تکرار میکنم آقایان در مورد مال مردم که یکی رفته پولش را گذاشته در شرکت بینام او را هم بگوییم آسفالت راهها به نسبت نفوس شهرستانها تقسیم و برای آسفالت و ترمیم راههای شهرستان مربوطه به مصرف خواهد رسید.
رئیس- آقای دکتر امین
دکتر امین- از اواخر سال ۱۳۲۵ طبق تصمیم دولت تا بهحال مرتب از اتومبیلهایی که وارد شده اعم از باری یا سواری صدی ۵ عوارض گرفته شده است پارسال سؤالی شد آقای وزیر راه توضیح دادند که ۴۰۰ میلیون تومان در حدود ۳۹۰ میلیون تومان تا اوایل سال ۳۷ عایدات حاصله از صدی ۵ بوده و در تقسیمبندی که بنده دیدم متأسفانه برای بعضی از شهرستانها مخصوصاً در آذربایجان فقط پانصد هزار تومان خرج شده و این عایدات اتومبیلها برای تمام مملکت است از این ۳۹۰ میلیون تومان فقط پانصد هزار تومان و یک مرتبه دیگر یکصد هزارتومان یعنی فقط ششصد هزار تومان برای آذربایجان خرج شده بود این است که بنده از جناب آقای نخست وزیر خواهش میکنم این درآمد برای تمام مملکت باشد، این پولها یک جاهایی صرف شده خودشان تشریف بردهاند راه بازرگان شاه راه از ترکیه به اروپا از راه تبریز است بنده یادم میآید سی سال پیش این راه بهتر از این بود از این ۳۹۰ میلیون تومان در آذربایجان خرجی نشده برای شهرستانهای دیگر هم ریزش را نمیدانم حتماً همینطور بوده است بنده تقاضا میکنم که این پول به نسبت نفوس هر شهرستان و هر استان خرج بشود که همه استفاده بکنند که قانونی باشد.
رئیس – (آقای صارمی مخالفید؟ صارمی- بله) بفرمایید.
صارمی – این پیشنهاد نماینده محترم مطابق قاعده و معمول به نفع حوزه انتخابیه بنده است برای اینکه در تمام دت وزرات راه کوچکترین توجهی به آنجا نکردند (دکتر امین- پس از این پیشنهاد دفاع کنید) و یکی از استانهای محروم و بیچاره فارس است که در کلیه بودجههای راهسازی (دکتر امین- آذربایجان محروم و بیچاره فارس است که در کلیه بودجههای راهسازی (دکتر امین – آذربایجان هم همینجور است) آنجا باز راهآهن ساختهاند آذربایجان چیزهای دیگر هم داشته معذلک کلاً من با این پیشنهاد مخالفم چرا؟ برای اینکه اگر چنانچه تقسیم بکنند روی نفوس مملکت و به این نسبت بخواهند خرج کنند هیچکاری نخواهد شد برای اینکه یک وجهی اختصاصی به هر شهرستان پیدا میکند که به هیچوجه کافی برای کوچکترین عمل واجد اهمیتی نیست بلکه یکی از عللی که توفیق حاصل نکردند که بتوانند آسفالت جادهها را تمام کنند این بود که تکه تکه خواستند اقدام بکنند و رضایت خاطر یک عدهای را جلب کنند بگذارید تحت اختیار وزارت راه باشد. انشاءالله