مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ آذر ۱۲۹۰ نشست ۳۳۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۶ آذر ۱۲۹۰ نشست ۳۳۱

مجلس شورای ملی ۲۶ آذر ۱۲۹۰ نشست ۳۳۱

جلسه ۳۳۱

صورت مشروح روز دوشنبه ۲۶ شهر ذی حجه‌الحرام ۱۳۲۹

رئیس آقای مؤتمن‌الملک یک ساعت و نیم قبل از غروب به کرسی ریاست جلوس نمودند پس از یک ربع مجلس تشکیل گردید صورت مجلس روز پنجشنبه (۲۲) را آقای میرزا رضاخان قرائت نمودند.

(غائبین جلسه قبل) آقایان وحیدالملک - دکتر امیرخان- آقا سید محمد رضا- حاج آقا- میرزا علی اکبرخان- نیرالسلطان- لواءالدوله- آقا میرزا ابراهیم قمی- حاج اما جمعه- آقا سید حسن مدرس- دکتر حاج میرزا رضاخان- علی‌زاده- دکتر سعیدالاطباء- فرزانه- کاشف- میرزایانس- حسنعلی خان

بدون اجازه- آقایان: حاج میرزا رضاخان - حاج سید نصرالله

با اجازه غائب- آقایان: میرزا داودخان- دکتر علیخان- آقا سید محمد باقر ادیب مریض بودند

رئیس- صورت مجلس تصویب شد. آقای رئیس الوزراء مرقومه به بنده نوشته بودند و خیلی مایل بودند که در این جلسه خودشان هم تشریف داشته باشند ولی این که تشریف نیاوردند به جهت این بود که مبتلا به نوبه شده بودند و آقای قوام‌السلطنه را به سمت وزارت داخله معرفی کرده‌اند. غرض از تشکیل این جلسه این بود که آقایان وزراء مطالبی داشتند که لازم بود به مجلس شورای ملی اظهار شود. مطالب هیئت وزراء آقای وزیر امور خارجه عرض خواهند کرد.

وزیر امور خارجه- غرض از اظهاراتی که امروز خواهد شد این است که در وضع امروزی این مملکت یک مذاکراتی بشود با حضور نمایندگان محترم در مجلس علنی که مشهودی از ملت هم باشند و بالاخره یک تصمیمی در این مسئله مبتلاً فعلی گرفته شود. مقدمه عقیده بنده این است که بعضی معایب را امروز بطور وضوح باید بگوئیم و ملاحظه هم نباید بکنیم در این مطلب که بگوئیم نباید معایب خودمان را خودمان بگوئیم چون شاید یک پلیتیکی این باشد که اجازه ندهد که خودمان معایب خودمان را بگوئیم ولی از آن جائی هم که بهترین پلیتیک‌ها پلیتیک راستی و صداقت است بهتر این است که معایب خودمان را بگوئیم تا دیگران بدانند که ما ملتفت معایب خودمان هستیم و شاید به این واسطه هم امیدوار شوند که در صدد رفع معایب خودمان هم هستیم و برای این مطلب بنده بعضی از حالات و اوضاع حاضره را به اختصار شرح می‌دهم. اولاً آقایان باید بدانند که امروز وضع مملکت بهتر از آن روزی که کابینه حاضر یعنی آنروزی که آقای صمصام‌السلطنه زمام امور را در دسته گرفته بودند نیست بلکه اگر دقت کنیم وضع امروز خیلی بدتر از آن روز است. برای اینکه اولاً محمد علی میرزا که آنروز وارد شد در گمش تپه آقایان می دانند که چقدر ما را در اضطراب انداخت تمام قوای خودمان را جمع کردیم و واقعاً یک اتفاق و اقدامی کردیم که تا یک اندازه رفع شد و جلوگیری از او شد فعلاً در چنگ ایران است و شاید در یک موضعی است که نزدیک تر از گمش تپه است و شعاع‌السلطنه هم آمده است به استرآباد و استرآباد در تحت تصرف او است. ترکمان‌ها که هواخواه محمد علی میرزا و شعاع‌السلطنه بودند از دامغان گذشته‌اند به سمت سمنان حرکت کرده‌اند سالارالدوله هم که دولت با آن زحمت و مرارت او را قلع و قمع کرد فعلاً عودت کرده است و در کرمانشاه است و کوس یاغی‌گری می‌زند و صمد خان را هم می دانید که مدتی است در تبریز است و اعمال او را می دانید که شدت پیدا کرده است و رشیدالملک را از طرف خود به اردبیل می‌فرستد و رشت را تهدید می‌کند و خیلی خیلی اقدامات دیگر از این قبیل که بنده کلیاتش را عرض کردم و جزئیاتش را لازم نیست بگویم چون مفصل می‌شود و داعی هم ندارم شاید آقایان هم مسبوق باشند ولی یک فایده که آن روز بود یعنی یک حسی که آن روز داشت و امروز نداریم این است که آنروز یک پولی داشتیم برای دفاع کردن آنهم مشکلات و حوادث و بدبختانه امروز از آن پول فراهم نداریم و متأسفانه دستمان تهی است. معایب دیگر هم در کار خیلی است معلوم است مملکتی که بحران کابینه هفته‌های متوالی امتداد پیدا بکند شاید دو ماه طول بکشد که اختلاف احزاب نگذارد که یک کابینه‌ای تشکیل شود که کارها صورت صحیحی پیدا بکند و البته در مدت این بحران کارهای ادارات هم مختل و ایالات بی حاکم و ولایات بی مأمور می‌ماند و همان خطراتی که اسباب انقلاب و اغتشاش است می‌شود مثل اینکه شده است و بر همه این بدبختی‌ها علاوه شده است یک مسئله که امروز دچار آن شده‌ایم و آن اولتیماتوم است که از طرف روس‌ها شده است که لاینحل مانده است و از آنروزی که این اولتیماتوم به هیئت دولت رسیده است با کمال جدیت ساعی بودند که باتفاق وکلا یک نوعی آنرا رفع کنند و تا امروز موفق نشده‌ایم بدبختانه در یک همچو موقعی وقتی که درست ملاحظه بفرمایند و این معایب و امراض را درست تشریح بکنیم می‌بینیم برای چهار این‌ها علاج منحصر است به تشکیل و تعیین یک حکومت ثابت مقتدر که همانطوری که مسئولیت به عهده او است یک اقتداری هم داشته باشد در صورتی که اصلاً حکومتی نداریم تا چه برسد به حکومت مقتدر.

گمان می‌کنم که قریب یک ماه بلکه دو ماه است که هیئت وزرای شما در بحران بوده است و اگر هم موقتاً بحران رد شده است و یک اشخاصی آمده‌اند معرفی شده‌اند و صورتاً بحران مرتفع شده است بواسطه رفع نشدن پاره اختلافات و پاره‌ای اشکالات و بواسطه چیزهای دیگر هیئت وزراء یک اسم بلارسمی بوده است و در حقیقت وجود خارجی نداشته است و این خیلی خیلی بدبختی است که در یک همچو موقعی که چاره منحصر کارها داشتن یک حکومت مسئول و مقتدری است هیچ حکومت نداریم و چون در این جا رسیدیم به لزوم تعیین یک حکومت مقتدر لازم است یک قدری مبسوط و مفصل عرض بکنم اگر چه در جلسات خصوصی و بعضی کمیسیون‌ها با حضور آقایان نمایندگان محترم عقاید خود را در این باب عرض کرده‌ام ولی خواستم این جا هم به مناسبت یک شرحی از تاریخ اشتغال خودم در وزارت خارجه شرح بدهم و به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم روزی که کابینه آقای صمصام‌السلطنه تشکیل شد و به بنده تکلیف فرمودند که متصدی کارهای وزارت امور خارجه باشم بنده به ملاحظه این که تمام این محظوراتی که پیش آمده و همین طور تا حالا هست و تدریجاً شدت کرده تا اینکه به این حال امروز رسیده است در نظرم بود از قبول این خدمت امتناع کرده ولیکن آقایان وزراء و آقایان نمایندگان محترم و والاحضرت اقدس آقای نایب‌السلطنه یک دلایلی که اگر آن دلایل را بشکافم ماحصلش این خواهد شد که چون دیگر کسی نیست که قبول این خدمت را بکند شما باید قبول این خدمت را بکنید و برای اینکه بحران وزراء در یک موقع خیلی خیلی سختی بود لازم بود که هیئت وزرائی باشد و زیاد بحران طول نکشد. به آن واسطه بنده این خدمت را قبول کردم ولیکن بعد از قبول در عرض هر چند روزی که یک دفعه بنده یک استعفاهائی کرده‌ام که خاطر نمایندگان محترم مسبوق است در صورتی که نه آن امتناع اولی از قبول این شغل و نه آن استعفاهای پی در پی هیچکدام بدون یک داعی و یک دلیلی نبوده است و یک داعی و دلیلی داشت که عقلاً آنرا می‌پسندیدند و آن دلایل هم خیلی مفصل نبوده و فروع زیادی نداشت خیلی واضح بود بنده می‌گفتم از اینکه بنده وزیر امور خارجه شدم و یا دیگری وزیر داخله و دیگری رئیس الوزراء علاج کار مملکت را نمی‌کند و کار مملکت اصلاح نمی‌شود.

باید ببینیم عیب کار کجا است و علاج کار مملکت را پیدا بکنیم اگر درد و علاج مملکت را پیدا کردیم هم برای بنده وزیر امور خارجه شدن سهل است هم برای دیگری وزیر داخله شدن وقتی که از بنده می‌پرسیدند که علاج مملکت چیست و چه باید کرد بنده می‌گفتم که تشکیل یک حکومت ثابت مقتدر مسئولی علاج کار و اوضاع این مملکت را می‌کند و بایستی یک حکومت مقتدر مسئولی داشت اینرا مکرر بنده گفتم شاید بعضی آقایان هم تصدیق بفرمایند حالا لازم نیست که بنده شرح آن حکومت ثابت مقتدره را عرض کنم که تعیین یک چنین حکومت مقتدر و مسئولی در یک مملکتی مثل مملکت ما چقدر ضرور و لازم است اولاً در تمام ممالک دنیا حتی در ممالک جمهوری‌های بزرگ عالم در آن جاهائی که اکثریت اهالی مردمانی اخلاقی و متمدن همه هستند، بعضی بیش از ما مراتب تمدن و اخلاق را دارا هستند هیچ جا منکر اقتدار حکومت نیستند به جهت اینکه همیشه مسئولیت را با اقتدار و اختیار توام و این دو را مستلزم یک دیگر می دانند هیچ عقلی تصور نمی‌کند یک شخصی مسئول باشد و اختیارات نداشته باشد هیچ منطقی نمی‌گوید که یک شخصی مسئول کاری باشد ولی اختیاری در آن باب نداشته باشد هیچکس نمی‌تواند این اجمال را باور کند که به بنده بگوید این جا تا یک فرسخ بدوم ولیکن دست‌ها و پاهای بنده را بسته باشند و در این مملکت که ملاحظه مدارک و ممالک اشخاص را می‌فرمائید و با سایر ممالک بسنجید خواهید دانست که تعیین یک چنین حکومتی چقدر لازم است برای اینکه در یک مملکتی که حالت معارفش به این حالت امروزه ما است در یک مملکتی که ملاحظه می فرمائید رؤسا و صاحبان نفوذش بدبختانه جنگ داخلی دارند و اختلافات سیاسی پیدا شده است و بعضی از رؤسا و احزاب شاید برای حفظ ملک خودشان یک مصیبتی را از خارج برای مملکت دعوت می‌کنند برای اینکه البته این قسم مصائب از وجود اینطور چیزها است، اسباب این شده است که این مهالک و مصائب به مملکت ما وارد شده است. در مملکتی که برای جزای خدمت، جزای خیراندیشی غیر از تهمت زدن و افترا بستن در یک همچو مملکتی شما باید بدانید که چقدر اختیار و اقتدار برای حکومت لازم است و خودتان بایستی دانسته باشید که همین قدر اقتدار و اختیاری که امروز هست کافی است یا باید یک درجه زیادتری اقتدار و اختیار داشته باشند و ترتیب حکومت چه جور باید باشد این یک مسئله از عرض‌های بنده بود که در باب حکومت مقتدر و مسئول بطور اختصار اینجا عرض کردم. یک مسئله دیگر مسئله راجع به تعیین مسلک خارجی است که از آن روزی که داخل این خدمت شده‌ام عرض کرده‌ام یک اساس و مبنائی برای پلیتیک خارجی بایستی در دست باشد که آن کسی که مسئول وزارت امور خارجه و حفظ روابط و مناسبات خارجی است و آن کسانی که مأمورین آن وزارتخانه در نقاط خارجه هستند عارف به آن اصول و مسلک باشند تا اینکه بواسطه آن جزئیات اعمال و اقدامات خودشان را منطبق با آن بکنند. در ضمن امثال و نظایری که عرض می‌کنم لازم است اینرا هم عرض کنم که داشتن روابط خارجی و حفظ آن منحصر به دُوَل و ملل نیست اشخاص مختلف و خانواده‌هایی هم که می‌خواهند امور خودشان را مرتب بکنند و خانه‌های خودشان را حفظ بکنند اگر روابط خودشان را نسبت به همسایه‌های خودشان ندانند که با آن همسایه هائی که دارند چطور باید مراوده و معامله نمایند زندگانی آن‌ها یک زندگی بی ثباتی خواهد بود پس مسئله روابط خارجی یک مسئله مهمی است و اگر یک مملکتی بگوید من روابط خارجی دارم و معین نباشد بلکه پایه روابط او بر روی حوادث باشد و بگوید امروز که فلان حادثه آمد من به پلیتیک یا به قشون یا بغیر این‌ها می‌گذرانم فردا هم اگر یک حادثه دیگر آمد آنرا هم به یک ترتیب دیگری رفع می‌کنم و بالاخره یک اصول و مبنائی نداشته باشد، بنده عرض می‌کنم کار یک همچو مملکتی به هیچ جا نخواهد رسید.

حالا مبنای پلیتیک ما بر اساس صلح آمیز است یا بر غیر آن در هر حال باید هر مملکتی یک اساس پلیتیکی برای روابط خارج خودش اتخاذ بکند تا اینکه حوادث واقعه را مطابق آن رفع نماید وقتی هم ما خواستیم یک اساسی برای روش خارجی خودمان اتخاذ بکنیم اولاً بایستی داخله مان را منظم بکنیم. داخله که منظم شد آنوقت ممکن است یک روابط خارجی داشته باشیم. این را هم که عرض کردم برای اشخاصی است که می‌خواهند و خیلی خیلی مایلند که پلیتیک خارجی را خوب و قوی داشته باشند ولیکن نظم داخله را بهم می‌زنند و آسایش مملکت را متزلزل می‌کنند. این قسم از اشخاص را هر عاقلی تصدیق می‌کند که راه معکوس می‌روند و ممکن نیست که راه صحیحی باشد بالاخره لازم است عرض کنم که رشته پلیتیک مملکت در واقع شریان بزرگ حیات مملکت است و این رشته را نباید به دست هر کسی داد که با او هر نوع که می‌خواهند بازی بکنند و به هر طوری که می‌خواهند بگردانند. اشخاصی که این کار را می‌کنند بنده صریح عرض می‌کنم که با جان و با اساس مملکت بازی می‌کنند ولی بنده صلاح مملکت را اینطور می‌دانستم و این پیشنهادها را می‌کردم و می‌گفتم در این مدت که این کارها را باید بکنید و هر وقت که از قبول آن‌ها مأیوس می‌شویم عرض می‌کردم استعفای بنده را از وزارت امور خارجه بپذیرید و امروز بنده بقدری از این اوضاع دور هستم که از یک طرف اگر حکومت مسئول این مملکت و اقتدار آن به جائی رسیده است که یک اشخاص بی اختیار بدبختی که این جا نشسته‌اند هیئت وزرای این مملکت هستند که علاوه بر نداشتن اقتدار از اطراف بدبختی آن‌ها را محاصره کرده حتی اینکه شنیده می‌شود که از اطراف و ولایات تلگراف می‌کنند و به آن‌ها تهمت می‌زنند که هیئت وزراء می‌خواهند با اجانب بسازند و استقلال مملکت ما را بفروشند و کارش را تمام کنند و مردم مملکت را می شورانند بر خلاف یک عده قلیلی که اسم آن‌ها را گذاشته‌اند هیئت وزرای مسئول و می‌خواهند این هیئت وزراء در یک همچو موقع سخت و مشکلی برای آن‌ها کار بکنند، ملاحظه بفرمائید فاصله چقدر است. بنده عرض می‌کنم که در یک همچو موقع سختی که از طرفی اختلافات و اغتشاش در داخله هست و از طرف دیگر هم اجانب شما را محاصره کرده‌اند و قشون اجانب تا 24 فرسخی پایتخت است و امروز تهدید می‌کنند پایتخت شما را در یک چنین موقعی عوض اینکه شما دولت خودتان را قدرت بدهید آنهم چه قدرتی یک قدرت فوق‌العاده که با آن بتواند کار بکند در یک همچو موقعی بر می‌دارند از این جا به تمام نقاط حتی به آمریک تلگراف می‌کنند که هیئت دولت پول گرفته‌اند و با اجانب ساخته‌اند و می‌خواهند مملکت را بهم بزنند. در یک همچو موقعی بدبختی برای یک مملکتی بزرگتر از این اظهارات و این ترتیبات نمی‌شود. این یک مسئله. آمدیم سر مسلک خارجی. بعد از آنکه بنده آنقدر عجز و الحاح و استدعا کردم از آقایان وکلاء که یک مسئله خارجی معین کنید در صورتیکه آن وقت به ترتیب اتخاذ این مسلک خیلی سهل بود و ممکن بود که روابط ما خیلی بهتر از این باشد نشد که نشد و هیچکس با بنده مساعدت نکرد تا امروز که کار ما به جائی رسیده است که می‌بینیم یک قشون خارجی رسیده است تا 24 فرسخی مملکت ما و تهدید می‌کند که مرکز حکومت ما را باید اشغال بکند این مطالب مقدماتی بود که بنده عرض کردم که ا گر شما امروز هم یک مسلک خارجی و یک حکومت با اقتداری معین نکنید یعنی هر کسی را که طرف اطمینان شما است و می دانید کار می‌کند هر کسی را که دیگر شما خجالت می‌کشید از اینکه او را تهمت بزنید یا افترا بر او ببندید و اگر او را آوردید وزیر کردید دیگر خجالت نکشید از اینکه به او تهمت بزنید معین بکنید و مملکت را به دست او بدهید و بالاخره اگر یک حکومت مسئول و مقتدری درست نکنید و یک چنین حکومتی تشکیل ندهید بنده از تصور خطراتی که بر آن مرتب خواهد شد بر خودم می‌لرزم و نمی‌توانم عرض کنم که چه مخاطره در پیش داریم و نمی‌توانیم به آن نفوذ بکنیم.

این مقدمه عرض بنده بود و اما مسئله مبتلا به مروزی اولتیماتوم روس را عرض می‌کنم که آقایان هم مسبوق هستند اولاً از تاریخ وصول این اولتیماتوم مسبوق هستند که به چه ترتیب رسید و چه ترتیب شده است و از بعضی اقداماتی که وزارت خارجه کرده است چه از حیث تلگرافاتی که به نقاط لازم کرده است و چه از حیث مذاکره با سفرا و بعضی از نمایندگان محترم هم در مجلس خصوصی که در این خصوص مذاکره می‌شد مسبوق هستند بالاخره یک پیشنهادی هیئت وزراء کردند به مجلس و مجلس او را رد کرد و بر خلاف شهرت‌هایی که می‌دهند که وزراء بعد از آنکه پیشنهادشان رد شد استعفا نکردند بر خلاف این شهرت بعد از آنکه این پیشنهاد رد شد استعفا کردند و استعفای خیلی سریعی هم کردند که آقای نایب‌السلطنه و آقای رئیس مجلس و خیلی از وکلای محترم مسبوق هستند ولی نایب‌السلطنه و بعضی از نمایندگان محترم و از محترمین دیگر در یک کمیسیونی که برای همین کار تشکیل شده بود با بعضی از خیرخواهان مملکت که برای این کار معین شده بودند در آن کمیسیون حاضر شده بودند اصرار زیاد کردند که دومرتبه همان وزراء به جای خودشان باشند و داخل مذاکره شوند بلکه مواد این اولتیماتوم را تغییر بدهند. این بود که بعد از آن تقاضا مجدداً هیئت وزراء قبول کردند که دومرتبه داخل کار بشوند و از آنروز تا بحال در مسئله اولتیماتوم مذاکرات خیلی خیلی طولانی شد و این را هم می‌خواهم عرض بکنم که بر خلاف عقیده بعضی اشخاص که می گویند آمدن قشون اجنبی به پایتخت اهمیت ندارد، هیئت وزراء از روی نصیحت خیرخواهان و مطابق عقیده عقلائی که عقل آن‌ها مناط اعتبار است چون خیلی از اشخاص خیال می‌کنند که عقل آن‌ها مناط اعتبار و مناط جریان امور مملکت است ولیکن در واقع و نفس‌الامر حقیقت امر را تصور نمی‌کنند و ممکن است عقلشان مناط اعتبار نباشد، هیئت وزراء از روی عقل آن اشخاصی که عقل آن‌ها مناط اعتبار است آمدن قشون روس را به مرکز خیلی خیلی اهمیت می‌دهد و حتی‌الامکان عقیده شان این بود که از این مسئله باید جلوگیری بکنند برای یک از عقلاء و خیرخواهان این مملکت تلگرافی کرده است که دیروز از لندن آن تلگراف رسیده است. می‌گوید که آمدن قشون روس به پایتخت خیلی اهمیت دارد و یکمرتبه ورق را بر می گرداند و هیئت وزراء هم از روز اول ملتفت این مسئله شدند و می‌خواستند کاری بکنند که حتی‌الامکان قشون روس وارد پایتخت نشود و تا یک اندازه‌ای هم به این مقصود و نقطه نظر خودشان موفق شده‌اند که تا امروز وارد نشده است ولی شاید تا چند روز دیگر اگر ما طریق اصلاح این کار را تعقیب نکنیم و نخواهم سر این مملکت را به یک بالین بگذاریم وارد خواهد شد.

هر چه هست تا حالا که به مرکز وارد شده است و در باب شرایط یعنی تغییر مواد خیلی مذاکرات طولانی کردیم. این را هم به آقایان عرض کنم وزراء که اولتیماتوم را که قبول کرده‌اند آنطوری که شهرت داده‌اند که وزراء رفته‌اند و قبول کرده‌اند آنطور نیست هنوز کار را به هیچ جا نرسانده‌اند فقط یک مذاکراتی کردند که قشون وارد تهران نشود اما در باب شرایط داخل مذاکرات شدند در باب شرایط اول معلوم است که نمی‌گذشتند از آن شرط و باز بر خلاف اینکه بعضی اشخاص گفته‌اند که پلیتیک دولت موافق نیست با ماندن موسیو شوستر و خودشان می‌خواهند که مستر شوستر نماند بکلی بر خلاف است و این را تکذیب می‌کنم و هیئت دولت خیلی مذاکرات کردو خیلی خیلی مایل بوده است که مستر شوستر در سر کار خود بماند و در مذاکرات خودش خیلی مذاکرات برای بقای او این را هم مقدمه عرض می‌کنم که مذاکراتی که ما برای تغییر شرایط اولتیماتوم می‌کردیم آن‌ها اول داخل مذاکرات نمی‌شدند و می‌گفتند اولتیماتوم تغییرپذیر نیست وقتی که کار یک دولتی به اولتیماتوم رسید دیگر نمی‌شود داخل مذاکره شده که اولتیماتوم را تغییر بدهند یا باید جمعاً بپذیرند یا رد کنند ولیکن با وجود این ما از راه‌های غیر مستقیم داخل مذاکره شدیم در خصوص عزل مستر شوستر عرض کردم نیست دولت این بود که تغییر بدهد ولی موفق نشد در باب شرط ثالث که مسئله خسارت باشد اقدامات خیلی شد و فعلاً از آن اقدامات تا این اندازه اطمینان حاصل شده است که آن خسارت یک مبلغی نخواهد بود که خارج از اندازه استطاعت مالیه ایران باشد و از حیث مبلغ و پرداخت برای دولت ایران خیلی چیز سهلی خواهد بود نه اینکه یک چیز سختی باشد ولیکن در خصوص شرط دوم که مسئله مستشارها باشد با اینکه مذاکرات خیلی با کمال جدیت کرده‌اند و با کمال تندی تعقیب شده بود چه در تهران و چه در جاهای دیگر ولی هنوز یک فایده بزرگی برای او مترتب نشده است فقط فایده آن همینقدر شده است که پیشنهاد اول روس‌ها تحصیل رضایت از دولتین بوده است و عجالتاً این مطلب تغییر داده شده است به اینطور که منوط به تبادل عقیده بین 3 دولت باشد یعنی بعد از آنکه لازم شد در یک موقعی که دولت از خارج مستشاری استخدام نماید سه دولت با هم تبادل افکار بکنند ولی این را هم عرض می‌کنم که بنده این را چندان تفاوت بزرگی با این مسئله اولی نمی دانم و به همین ملاحظه هنوز در این خصوص اظهار رأیی نکرده‌ایم مقصود این است که مذاکرات به اینجا رسیده است ولیکن در مقابل این تقاضاها یک اظهاراتی هم از طرف دولت شده است از آن اظهارات آنچه بنده می‌توانم عرض کنم یکی این است که به محض اینکه موافقت حاصل شد فوراً دولت روس قشون خود را مراجعت دهد این مسئله را ابتدا امتناع می‌کردند که ما نمی‌توانیم بپذیریم و می‌گفتند ما نمی‌توانیم قشونی را که به این جا آورده‌ایم برگردانیم شاید یک اتفاق دیگری بیفتد ما به آن‌ها اطمینان دادیم که اتفاقات دیگری نخواهد افتاد این بود که آن‌ها هم حاضر شدند که بعد از موافقت قشون خودشان را ببرند و یک مسئله دیگر هم توهمی بود از طرف دولت که شاید بعد از قبول این شرایط یک تقاضاهای دیگری هم از دولت روس بشود و خیلی محل تشویش بود از این حیث هم اطمینان حاصل شد که هیچ تقاضا و شرایط دیگری نخواهد بود و غیر از این تقاضاهائی که شده است دیگر تقاضائی نخواهد شد و فعلاً همینقدر اقدامات شده بود بنده عرض کردم و فایده این مذاکرات این شده است که قشون وارد پایتخت نشده است حالا اگر این مذاکرات را هم قابل فایده نمی دانند اختیار با نمایندگان محترم است ولیکن این را عرض می‌کنم که اگر بیشتر از این اینکار تعویق بیفتد وزراء دیگر نمی‌توانند مسئولیت اصلاح و عدم وقوع بعضی خطرهای دیگری را به گردن بگیرند این است که امروز در این مجلس علنی با حضور آقایانی که هستند برای اینکه این هیئت وزراء مسئولیت را از گردن خودشان بردارند عرض می‌کنم اگر امروز ننشینید و یک تصمیمی در این خصوص نکنید هیئت وزراء هم مسئول نخواهند بود و بیشتر نمی‌توانند از این مطالب جلوگیری بکنند و از روی اوراق اعمال آنها معلوم خواهد شد و حاضرند ثابت بکنند که در اتمام و اصلاح و انجام این کار وظیفه و تکالیف خودشان با این اختلافاتی که از طرف بعضی‌ها تولید شده است کوتاهی نکرده‌اند و باز هم این را بنده در خاتمه عرض خودم عرض می‌کنم که امروز ایران در یک بحران خیلی خیلی بزرگی است فقط مسئله بحران خارجی نیست بلکه یک بحران خیلی بزرگ داخلی را هم دچار شده است و اگر آقایان درست ملتفت این بحران نشوند و نفهمند که علت این بحران چیست بالاخره این مطلب که امروز یک حکومتی (دیسیپلینه) لازم است که مقتدر باشد که قوتش نفوذ داشته باشد آنوقت دچار یک بحران‌های خیلی خیلی سخت می‌شوند که دخالت خارجی در آن بحران خیلی بیشتر از این‌ها خواهد بود و به همین جهت بر حسب مسئولیتی که بنده و این هیئت وزراء داشتیم تکلیف خود می‌دانستیم که این عرایض را عرض کنم.

آقا شیخ محمد خیابانی- بله آقای وزیر امور خارجه مطالبی فرمودند که لازم بود یادداشت بشود و یکی یکی هم صحبت بشود ولی از پیش مسبوق نبودیم و حالا هم که نمی‌شد مشغول یادداشت کردن باشیم این است که هر چه نظرم می‌رسد عرض می‌کنم. سه مطلب عمده را عنوان کردند اولاً شرحی از آمدن محمد علی میرزا و نتیجه نگرفتن خودمان بیان کردند بنده در پیش خود لازم می دانم این مسئله را تشریح بکنم اولاً این مجلس را خیلی خیلی باید تقدیس بکنیم که همچو جلسه‌ای تشکیل شد که بعضی مطالب را اگر هم تماماً نگوئیم بعضی اشاره‌ها بکنیم. بله محمد علی میرزا آمد به این مملکت اما چطور شد که آمد؟ اگر بخواهیم تفصیل بدهیم نه این کابینه، کابینه سابق بلکه کابینه اسبق او دچار بعضی اشکالات می‌شود اگر در مملکت ما مجازات می‌بود و مجازات را ذبح نکرده بودند کارها به این جا نمی‌کشید و تا این مجازات مقدس در این مملکت بعمل نیاید کار از پیش نمی‌رود ولی چه فایده که در این مملکت منسوخ شده است. محمد علی میرزا نمی‌توانست به این مملکت وارد شود اگر هشت ماه نه ماه قبل از این آن مسامحه‌ها که ما دیدیم نمی‌شد که از اطراف به ما می‌نوشتند که محمد علی میرزا مثلاً مشغول بعضی ترتیبات است بدبختانه دولت ما مشغول هیچ کاری نبودند نمی‌گویم این کابینه چون این کابینه آنوقت روی کار نبود. باید خیلی تشکر بکنیم از این کابینه از آن جنگ‌ها و اقداماتی که برای رفع محمد علی میرزا و سالارالدوله کرد ولی مجبور می‌بینم خودم را که بگویم آنطوری که صلاح یک مملکت و یک دولت وطن پرستی بود نکردند. اقدامات کردند ولی ناقص کردند از جمله نواقصی که باید اشاره بکنیم که محض ادعا نباشد این است که در کجای دنیا دیده شده است که یک قشونی بیاید در هشت فرسخی پایتخت و دولت اقدام نکند و آن قشون را مغلوب نکند بطوری که هیچ قشون مغلوبی چنین مغلوبیتی را ندیده ولی ما بدبخت‌ها می‌شنویم که چهار فرسخ یا دو فرسخ هم آن‌ها را تعاقب نکنند که لااقل آن بقیه السیف گرفتار بشوند و دیگر نتوانند برای خودشان یک تدارک تازه بکنند همانجا در (ورامین) شکست به آن‌ها دادند و برگشتند آمدند این جا همینطور درباره سالارالدوله دیدیم که دو سه دفعه جنگ کردند و آن اقداماتی که قشون دولتی در همه جا می‌کند دیدیم که نشد فقط شکستی دادند و پانصد نفر هزار نفر مسلمان از دو طرف به قتل رسید و آن ماده فساد که باید تعقیب بشود نشد که سه ماه که گذشت باز همان اوضاع سابقه پیش آمد.

سالارالدوله هم مثل نایب حسین کاشی که دزدی است نهایت دزد (۸۰۰) نفری تعقیب شد و رفت برای خودش قوه جمع کرد و خود محمد علی میرزا آن شکستی که در دو جای مازندران خورد یک شکست فاحش تاریخی بود ولی بعد از آن شکست سردار قشون به مازندران رفت و آن جاهائی را هم که باید به دست بیاورند به دست آوردند و تصرف کردند و چیزی نمانده بود که محمد علی میرزا اسمش که از بین برود ولی آن سردار بیچاره بدبخت دو سه ماه هر چه فریاد کشید که من در این جا قوه‌ام کم است محمد علی میرزا مشغول جمع کردن قشون است شعاع السلطنه مشغول قشون جمع کردن است ما می دانیم که هیچ مساعدتی با او نشد و قشون فرستاده نشد. این را خود وزراء باید تصدیق بفرمایند حالا کار به جائی رسیده که اینطور گرفتار شدیم که محمد علی میرزا دوباره آمده است و ترکمان دامغان را هم تصرف کرده است و طرف سمنان می‌آید این‌ها هیچ تقصیر این وکلا نیست بعد این وکلا یک تقصیری می‌توانند به گردن بگیرند که چرا هیچ از وزراء استیضاح نکردند اگر در مقابل این تقصیر یک اقدام از وزراء بشود و بیایند در پای این تریبون من نمی‌گویم تمام وزراء اینکه وزراء گفته می‌شود شاید از بعضی از آن‌ها قصوری نشده است اگر بیایند این جا بگویند این چیزها که شده است شما چرا از ما مؤاخذه نکردید استیضاح نکردید بنده آنوقت می‌توانم بگویم که بله این تقصیر را وکلاء کرده‌اند اما چرا نکردیم آنرا هم آنوقت می گوئیم. پس این مقدمه آمدن محمد علی میرزا که چرا آمده است پس نمی‌توانید بگوئید که تقصیر از شماست. آمدیم بر سر دولت مقتدره که بعد از آن مسائل خارجی را فرمودند و بعد از آن مسئله پیشنهادها را اما لفظ حکومت مقتدره که بعد از آن مسائل خارجی را فرمودند و بعد از آن مسئله پیشنهادها را اما لفظ حکومت مقتدره یا چیزی است که چند ماه است بلکه از اول مشروطه در این مملکت نمو کرده اما هیچوقت در این جا من نشنیدم که واقعاً صراحتاً یک چیزی بفرمایند تا قوه مقننه و ملت بفهمند که مقصود از آن چیست و چه می‌خواهند و منتها این کابینه را عرض نمی‌کنم تا حال هر کابینه هم که تشکیل شده است اینطور گفته است و به این جهت آمده است بعضی اجازات از مجلس گرفته است چه اختیاراتی؟ اختیاری که در هیچ جای دنیا به هیچ کابینه نداده‌اند همچو اختیاراتی در این مجلس داده شده است که عبارت از (۱۳) ماده (۱۱) ماده ده ماده یک ماده که مکرر در مکرر داده شده است و تا حال مقصود را نفهمیدیم که آن حکومت مقتدره که از خارج هم می‌شنویم در بعضی مقامات رسمی خارجی صحبت می‌شود که بدبختانه وزیر امور خارجه ما نبایستی تصدیق بکند که بنده در سهم نمایندگی خودم می‌خواهم یک شرحی بگویم و تکذیب بکنم آن را به وقتی در این مملکت تقریباً از صد سال قبل بلکه زیادتر یک حکومت مفتخواری بود که حکومت قاجاریه و ماقبل او باشد و مختصری از اواخر مظفرالدین شاه و زمان محمد علی میرزا و دیدیم آن اختیاراتی که حکومت داشت از اختیارات خداوند هم بالاتر بود زیر اختیارات خداوند در ظلم استعمال نمی‌شود می دیدیم که خارجه ساکت بودند هیچ وقت نمی‌گفتند در ایران یک حکومت مقتدره لازم است یعنی تصدیق می‌کردند که آن حکومتی که بود مقتدره بود و خیلی خوب بود ولی مقتضیات و پیشرفت کار عصر حاضر و تمدن دنیا چنین اقتضاء می‌کرد که آن حکومت ظالمه که بود به تصدیق تمام عالمیان ما پشت به آن بزنیم و آنرا اگر توانستیم از روی زمین برداریم. بحمدالله این ملت ایران موفق شد و آن حکومتی را که از خارجه‌ها تصدیق می‌کردند و شاید در مملکت ما هم بعضی آرزوی آنرا دارند آنرا برداشتیم حالا ببینیم حکومت مقتدره که عنوان می‌شود العیاذبالله که بنده چنین نسبتی به وزرای حالیه بدهم ولی مقصودم این است که مطلب وقتی پرده دار شد مخاطب هیچ چیزی نمی‌فهمد باید شرح بشود.

اگر یک حکومت مقتدره که هر چه بخواهد بکند ما باید داشته باشیم پس چرا اینقدر مسلمان‌ها کشته می‌شوند و حال آنکه اگر انگشت یک نفر مسلمان خراشیده بشود پیش خدا چقدر عظمت دارد پس چرا آنقدرها روی خاک بیفتد چقدر عصمت‌هایی بر باد برود و چقدر مال‌ها را ببرند پس مقصودشان آن حکومت مقتدره که هر چه بخواهند بکنند نیست پس معلوم است آنرا نخواهند گرفت که آن شکل حکومت مقتدره باشد. آمدیم بر سر اینکه یک حکومت مقتدره بخواهند که در ممالک مشروطه است و گویا آن را آرزو دارند اولاً این را باید دانست چون در ضمن بعضی صحبت‌ها شنیده‌ایم اگر هم گفته نشده باشد باید تقدیرش را بکنیم و جواب او را هم بگوئیم و باید گفته شود که در ممالک دنیا خیلی مملکت‌ها مشروطه است و مشروطه در همه جا به نسق واحد نیست بلکه یک مشروطه است که پادشاه در آن مملکت اقتداراتش خیلی زیاد است یک جا هم مشروطه است که ملت شان هم فرد فرد اقتدارات را در دست دارند که در مقابل مجلس کار می‌کنند و رأی می‌دهند این‌ها مطالبی نیست که بنده حالا بخواهم شرح بدهم حالا اگر آمدیم گفتیم که ما مشروطه هستیم و تصدیق بکنیم به مشروطیت خودمان بعد از آن باید تصدیق بکنیم که یک مشروطه هستیم ما بطوری که در قانون اساسی وضع شده و هیچ نباید از سر حد ایران پا بیرون بگذاریم یعنی عقلای ما با کمال عمل و فراست نشسته‌اند و این قانون اساسی را نوشته‌اند و یک اندازه هم از خارجه اقتباس کرده‌اند و در ایران یک مشروطه تأسیس کرده‌اند که قانون اساسی حاکی از آنست و هر چه می‌شود در این مملکت تا آن قانون اساسی نسخ نشده باید از روی آن باشد پس اختیاراتی که دولت ایران می‌تواند داشته باشد باید از روی آن قانون اساسی باشد که چه اندازه می‌گوید اعتبارات به دولت بدهند یعنی اختیاراتی را که دولت می‌خواهد و غالباً مجبور شده‌ایم آن اختیارات فوق العاده را به آن‌ها بدهیم چه اندازه است آن اختیارات را در قانون اساسی معین می‌کند آقای نایب السلطنه که اول شخص عالم است در این مملکت خودش همه کاره است و همیشه می‌گوید که من مسئول نیستم این را کسی نمی‌تواند بگوید که انگلیس هم مشروطه است و فلان قدر اقتدارات به حکومتش داده است به جهت اینکه در مملکت ما اختیارات وزراء محدود و در قانون اساسی معین است در مملکت مشروطه ایران هفت هشت نفر وزیر به اقتضای وقت معین می‌کنند آیا این‌ها چه اختیاراتی باید دارا باشند آن اختیاراتی که مجلس شورای ملی به آن‌ها می‌دهد غیر از آن اختیاراتی که مجلس شورای ملی می‌دهد هیچ اختیار دیگری ندارد مجلس به چه ترتیب آن اختیارات را می‌دهد؟ مجلس قانون وضع می‌کند وقتی که قانون وضع نشده است به کلیات قانون اساسی باید عمل بکند که اجمالش معین است و بنده هم اجمالاً اشاره خواهم کرد آن چیزهائی را که قانونش تا بحال معین نشده هنوز موقعش نرسیده است واِلا کی شده است در این مملکت هیئت وزرائی تشریف بیاورند و یک لایحه‌ای پیشنهاد بکنند که اگر آن قانون رد بشود نمی‌توانند دخالت بکنند در امور مملکتی یا اگر این قانون وضع بشود برای وزراء اختیار باقی نمی‌ماند؟ در این دوره دو ساله که از دو سال هم گذشته است بنده چنین چیزی ندیده‌ام حتی آن اختیاراتی هم که فوق قانون است خواسته‌اند محض آنکه نگویند اختیارات نداریم آن اختیارات را مجلس داده است پس اختیاراتی که وزراء باید داشته باشند این است که قوانینی وضع می‌شود و از روی آن قوانین وزراء عمل می‌کنند. شاید مثلاً بفرمائید بعضی چیزها هست که تا وقتی که قانون برای آن‌ها وضع بشود طول می‌کشد یا ربط به قانون ندارد یا بعضی چیزهائی که از امور عادی نیست و فوق العاده اتفاق می‌افتد بدبختانه ما می‌بینیم که با آن تشنگی که وکلا به اجرای آن امور داشتند با آن مواظبتی که وکلای بدبخت بیچاره داشتند که آن امور اجرا بشود از قبیل تنبیه اشرار و مفسدین و از قبیل جلوگیری بعضی از مواد فسادیه که قانون آن مسلم در تمام دنیا هست که احتیاج به وضع قانون ندارد این جا می‌توانم بگویم که از اول تأسیس مجلس که وزراء روی کار آمده‌اند تابحال که این هیئت وزراء این جا نشسته‌اند هیچ ندیدم مقصری را که قانون هم در حق او وضع شده اجراء بشود همیشه دیده‌ایم حبس خانه پر شده است از مقصرین و بعد شنیده‌ایم که آن‌ها مرخص شده‌اند و رفته‌اند و هیچوقت ندیده‌ایم که قبل از وقت که آتش فساد دارد شعله ور می‌شود یک آبی به آن پاشیده شده باشد.

پس قصوری که در اعمال دولت شده است از طرف مجلس نشده است ملت هم که نباید دخالت بکند پس این‌ها نشده است مگر از طرف دولت و اختیاراتی که می‌خواهند به وزراء داده شود که آن اختیار برگردد به آن شکل اختیاراتی که محمد علی میرزا داشته است که در ضمن صحبت باید بگوئیم که یک شقش هم آن است او را هیچوقت نباید وزراء تقاضا بکنند وکلا هم نخواهند داد اهالی مملکت هم حاضر نمی‌شوند و نخواهند شد ولی بدبختانه از آن اقتدارات هم استعمال می‌شود در این مملکت عوض اینکه افسد را به فاسد دفع بکنیم حرف نزده‌ایم و مملکت را حفظ نکرده‌ایم که می‌بینیم و تمام مملکت شاهد است با این وضع و حالت هیچ سئوال و استیضاحی نشده است. در این مملکت دیده‌ایم که بعضی کارها مخالف صریح قانون اساسی شده است که مجلس در آن جا بطور غیر رسمی مداخله کرده است و نخواسته است که وزراء را بیاورد این جا مؤاخذه بکند یکی از آن بدبختی‌ها این مسئله اولتیماتوم که آمد به همان ترتیبی که همه می دانند و مسئله اولتیماتوم چیزی بود که واقعاً باید نظر عموم ملت در آن باشد و مجلس هم دخالت کرد در این مسئله و رأی مجلس هم معین شد یعنی او را رد کرد. بعد از آنکه رأی مجلس معلوم شد به امر ریاست مجلس به ولایات و سایر جاها تلگراف شد راجع به اولتیماتوم روس و در سایر جاها تلگرافاتی که می‌رسد آقایان در مجلس و خارجی‌ها در روزنامه‌جات می‌بینند که این تلگرافات چقدر اثر کردها ست و خیلی باید تشکر کرد از هیئت دولت یعنی وظیفه شان این بود که قبل از وقت و پیش از رسمی شدن این خبر اولتیماتوم ملتفت شدند و سفارش کردند که ما هر تلگرافی که راجع به اولتیماتوم مخابره بشود مانع نباشند این‌ها را از طرف دولت باید بدانیم که در این جا یک مخالفتی نکرده یعنی دولت مداخله در این کار نداشت ولی امروزه می‌بینیم بعضی تلگرافات راجع به اولتیماتوم منتها عرض نمی‌کنم راجع به امور دیگر مملکت بعضی تلگرافات لازم است مخابره بشود مثلاً آذربایجان امورش تنها راجع به خارجه نیست بعضی تلگرافات دیگر هست که می‌بینیم راجع به امور داخلی است و از طرف دولت جلوگیری و توقیف می‌شود بنده این جا نمی‌خواهم خیلی در این باب تفصیل بدهم این یک مسئله خصوصی است که باید مذاکره شود بنده می‌خواهم بدانم که این قبیل اختیارات است که می‌خواهند که از زمان محمد علی میرزا چنانچه تلگرافات توقیف می‌شد در این زمان هم توقیف بشود و هیچ کسی حرف نزند به این قبیل اقتدارات مجلس راضی نخواهد شد که این اقتدارات را بدهد این مسئله را اگر بخواهم عنوان کنم می‌بینم که اختیارات و اقتداراتی که برای دولت می‌خواهند اگر این است که می‌خواهند یک دولت مقتدره موافق اقتضای این دوره تشکیل بشود این هم که نشده است و محض استحضار خاطر عموم عرض می‌کنم که شاید از وکلاء و وزراء هم باشند که بگویند مقتضی وضع مملکت است که یک کابینه که دارای اقتدارات باشد که مجلس تمام اختیارات را به آن‌ها بسپارد و آن وزراء بروند کار بکنند وکلا هم بروند استراحت بخواهند این نمی‌شود مگر از روی یک مسلک صحیحی که وزراء داشته باشند و وکلاء هم همان مسلک را داشته باشند. در ظرف این دو سال ماندیم که هشت نفر وزیر منتخب شوند وی یک مسلک صحیحی داشته باشند که موافق باشند با یک فرقه که آن فرقه مسلک مستقیمی دارد که در تمام امور خارجی و داخلی باید از روی آن مسلک کار بکنند اگر می‌شد آن وزراء حق نداشتند که بیایند شکایت کنند از ادارات دولتی همیشه وزراء که روی کار آمده‌اند اگر هم مسلکی در کار بود یکی دو نفر از روی یک مسلکی بوده‌اند دیگران هیچ صاحب مسلک نبوده‌اند همینطور مختلط شده‌اند و آن‌ها که عیوبات را می‌بینند و میل دارند که موافق مشروطیت در این مملکت هر حکومتی که ثبات داشته باشد دارا باشند آن‌ها خودشان اقرار خواهند کرد که تقصیر آن همراهان خودشان است. آقای وزیر امور خارجه که این مسئله را عنوان می‌کند بنده می‌توانم تقدیس بکنم ولی عرض می‌کنم که بیاورند شش هفت وزیری همراه خودشان که بنده ببینم تمام نکات سیاسی و پلیتیکی و مسلکی را ملتفت هستند آن وقت بنده التزام می‌دهم که اقلاً دو سال سه سال در این مملکت بتوانند کار بکنند و بنده نمی‌خواهم از نزاکت خارج بشوم (ولی چه کنم آقای وزیر) یک نکته اعتراضی فرمودند مقصود از آن اعتراض غرض است اگر آن غرض میان خود وزراء معمول نشود اگر آنطور وزراء آوردند به مجلس بنده اطمینان می‌دهم از طرف مجلس که وکلاء کمال مساعدت را بکنند که بتوانند دو سه سال در این مملکت وزارت بکنند بی مؤاخذه. ولی بدبختانه اینطور نیست باید سئوال کنیم استیضاح کنیم اما آمدیم بر سر مسئله روابط خارجی.

بنده هیچ حاضر نبودم که آقای وزیر امور خارجه این مسئله را در این جا مکرر در مکرر اظهار بکنند چرا؟ بواسطه اینکه همین آقای وزیر امور خارجه بودند که تقریباً یکی دو ماه پیش از این وقتی که وزراء می‌خواستند پروگرام خودشان را تقدیم مجلس بکنند همین آقای وزیر امور خارجه مدافع بودند از یک ماده که ماده دوازدهم یا یازدهم بود که بنده یک مقداری اشکال کردم و مدافعه کردند که مقصودمان این است که روابط مان را با خارجه استوار و محکم بکنیم و بنده آن جا عرض کردم که مقصود از روابط خارجه در این جا که می فرمائید باید یک مسلک خارجی باشد این آیا تکلیف فرد فرد ملت است یا تکلیف مجلس است یا تکلیف وزراء است این مطلب باید معلوم بشود که این تکلیف وارد به کی است سابق یک چیزی سربسته آورده بودند این جا که باید ما یک مسلکی اتخاذ بکنیم که روابط مان با خارجه محکمتر و استوار باشد و مجلس هم رأی داد اگر بفرمایند یک چیزی آورده باشند به مجلس و مجلس رد کرده باشد بنده تکذیب می‌کنم کی آورده‌اند این جا یک معاهده نامه یا یک مقاوله نامه یا یک قانونی که راجع به روابط خارجی باشد که همچو قانونی برای مملکت ما لازم است که وضع شود یا مقاوله نامه تهیه شود کی آمد این جا که ما رد کردیم و قبول نکردیم؟ هر وقت به عنوان کلی خواه کابینه سپهدار باشد خواه کابینه آقای صمصام‌السلطنه باشد که خود آقای وزیر امور خارجه در این دفعه اخیر مدافع آن پروگرام بودند و هر وقتی به عنوان کلی یک لایحه و پروگرامی می‌آوردند که باید رابطه ما مستحکم و استوار باشد یا اینکه می‌دانستیم که این بنا خواهد شد با این وصف باز رأی دادیم و قبول کردیم که باید اینطور باشد و منتظر بودیم که جزئیات او را بیاورند که یارد کنیم یا قبول. وقتی که نیاوردند گویان انصاف حق نمی‌دهد که بگویند شما روابط خارجی را درست نکرده‌اید روابط خارجی وظیفه وزیر امور خارجه است که یک لایحه درست بکند بیاورد کمیسیون خارجه که داریم آن‌ها هم نظریات خودشان را می‌کنند و می‌آورند به مجلس و از مجلس می گذرانند همچو چیزی که در این مملکت نشده است پس این اعتراض بر ما وارد نیست و بنده محض اینکه وقت آقایان دیگر را مزاحمت نکنم از این هم می‌گذرم و عرض می‌کنم که در باب رابطه خارجه از طرف مجلس قصوری نشده است ولی اگر از طرف وزراء به وظیفه قانونی عمل می‌شد وکلاء هم همراهی می‌کردند و تا امروز هم نشده است که ما بفهمیم که مقصود از این رابطه خارجه چه چیز است بنده که یکی از وکلاء هستم نباید بدانم که چیست؟ چنانچه امروز آنرا علنی بطور کلی اظهار کردند بفرمایند روابط مان به چه شکل باشد تا بنده همراهی و تصویب بکنم تا این روابط ما محکم باشد علاوه آن روابطی که تمام منصفین دنیا تصدیق کرده‌اند که مابین دو دولت باید باشد تمام محکم است و آن هائی را که می گویند محکم نیست به ما ظلم می‌شود. تقصیری نداریم اما آمدیم در خصوص مسئله اولتیماتوم.

در خصوص اولتیماتوم عقیده مجلس چنانچه یکی از آن ناطقین آن روز بنده بودم معلوم نشد و عرض کردم استقلال مملکت یک چیزی نیست که ما بتوانیم به میل خودمان بدهیم اما در مسئله مستر شوستر آقای وزیر امور خارجه بعضی تندی‌ها فرمودند که گویا نسبت داده شده است که وزراء قلباً مایل هستند و روس‌ها هم استرداد نمی‌کنند اولاً این را عرض کنم چون آنروز در مواد اولتیماتوم بنده چیزی عرض نکرده‌ام تنها شوستر آمریکائی دیگر تنها اختیاراتی که به شوستر داده شده است که عبارت از سیزده ماده است آنهم نیست که شکایت از آن‌ها هم بعضی اوقات می‌شود اینرا هم مقدمتاً بنده عرض می‌کنم که آنروز که در آن سیزده ماده رأی گرفته می‌شد به بنده ورقه آبی دادند امتناع هم که از عادات این مجلس است و گاه می‌شود که رأی نمی‌دهند نکردند بلکه رأی دادند که این سیزده ماده اختیار باید امروز به شوستر داده شود و بعضی دلایل داشتند که در خارج هم با وکلاء صحبت کرده بودند. پس بنده چندان مدافع آن سیزده ماده نبودم ولی امروز از شوستر با کمال جدیت مدافعه می‌کنم و راضی نیستم که از اختیارات او یک قدری هم کاسته شود یا العیاذبالله او از این مملکت برود در او یک نظرات دیگری دارم و آن این است که اولاً تشکر می‌کنم از اقدامات مستر شوستر که او آمد و آن اقدامات را کرد به جهت اینکه قبل از آنکه وارد یک مملکت بشود و بعضی اختیارات بگیرد آن جربزه و اقدامات او را ندیده بودیم و همین قدر از خارج شنیده بودیم که این شخص عالی مقدار است ولی بعد دیدیم که خیلی قابل و لایق و عالی مقدار است و اینکه آقای وزیر امور خارجه فرمودند که گفته شده وزراء در این مسئله همراه هستند بنده تکذیب می‌کنم چنین چیزی گفته نشده است و نمی‌توانم این را تصدیق بکنم که همچو چیزی گفته شده باشد که وزراء همراه باشند چون خیلی به تندی اعتراض کرده‌اند بنده ناچارم که به مقتضای دینم و آئینم اسلامیتم ایرانیتم بگویم که همه وزراء مخالفت نکرده‌اند و نمی‌گویم که کی مخالفت کرده است و می دانم آن اقداماتی که شوستر می‌کند به منافع بعضی بر می‌خورد و آن‌ها راضی نیستند وجدان من حکم می‌کند که بگویم اگر نگویم پیش وجدانم و پیش خدا مقصر هستم و این را همه دیده‌اند و بنده تنها نمی‌گویم و گمانم این است که هیچکس از آن مسئله بی اطلاع نباشد همه می دانند همچو چیزی نیست شوستر در این مملکت چه کرده است از آنروزی که شروع شده است در دفع محمد علی میرزا آنچه شنیده شده گویا چهار کرور و دویست هزار تومان پول داده است هر وقت تقاضائی شده است به ترتیب داده است نهایت هر وقت که یک ورقه درخواستی که فرستاده‌اند توضیح خواسته است که من بدبخت که از آمریکا آمده‌ام این جا نمی دانم این پول برای چه مصرفی است این را توضیح خواسته است و با این فشارهائی که از طرف محمد علی میرزا به این مملکت داده می‌شد اگر با آن تندی که او می‌آمد از طرف شوستر پول داده نمی‌شد دفع شرّ او نمی‌شد معلوم می‌شود که او در پول دادن هم خیلی تند است منتها با حساب داده است و خیلی هم رسیدگی می‌کند این تقصیر شوستر شده است.

بنده آنچه حس کرده‌ام قبل از آنی که روس این اولتیماتوم را بکند قبل از آنکه این صحبت‌ها بشود بنده شش هفت ماه است این را حس می‌کنم که همیشه اصلاحات را که می خواسته‌ایم از وزراء می گفته‌اند که شوستر پول نمی‌دهد من بابت مثل عرض می‌کنم، خیلی هم دور از مثل نیست نگویند مثل است، مثلاً رفته‌ایم در هیئت وزراء که در تبریز می گویند برای اینکه برویم جنگ و برای اشخاصی که باید در سنگر جنگ کنند هزار قبضه تفنگ لازم است که از ذخیره بردارند قدغن کنند ممانعت نکنند. آنوقت می گویند که شوستر پول نمی‌دهد آنوقت بنده حس می‌کنم که اگر مخالفتی در همه با شوستر نبوده است در بعضی این مقدار که بوده است آنچه هم که گفته شده که در خارج اشتهار داشته باشد زیاد از این نیست که بنده در این جا حس کرده‌ام هر کس که می داند این چیزها را و با وجدان باشد تصدیق می‌کند که اینطور بود اما اینکه روس دست بر نمی‌دارد از این تقاضای اولش که برداشتن شوستر است و آنروز هم در مجلس رد شد مسلم است شوستر تنها یک نفر آمریکائی شوستر نام نیست که دست بردارد. شوستر اقداماتی که کرد اگر دو سال دولت همجوار به ما مهلت می‌دادند و این اندازه فشار نمی‌آوردند، در داخله هم تحریکات نمی‌شد بعد از دو سال مالیه ایران یک مالیاتی می‌شد (بنده که آن اندازه اطلاعات ندارم) آن هائی که اطلاع آن‌ها زیادتر است می دانند که مالیات ایران یک مالیه می‌شد که نمی‌توانیم تجدید بکنیم یک مالیه‌ای می‌شد که تمام دنیا تصدیق می‌کردند همینقدر می‌گویم چون می‌بینند مالیه ما دارد رو به ترقی می‌گذارد و هر دولتی که بخواهد ترقی بکند از راه مالیه می‌تواند ترقی بکند و همه ترقی‌ها از روی ترقی مالیه است این است که دولت بهیئه روسی دست بر نمی‌دارد و فهمیده است که ما می دانیم که شوستر تنها یک نفر آمریکائی نیست شوستر یعنی اصلاح مالیه ایران. البته دست بر نمی‌دارد ما هم می گوئیم چون ما در این آب و خاک زندگی می‌کنیم و هر صاحب حسی که در یک آب و خاک زندگی می‌کند باید در آبادی آن جا بکوشد و آن جا را مالک بالاستحقاق باشد هیچوقت ممکن نیست که بیائیم به اختیار خودمان دست از اصلاحات مان برداریم و نباید یک تعهدی بکنیم با یک دولتی که هیچ ممکن نیست و خیالش هم به قوه مخیله بنده می‌گذرد و این جا هم می گوئیم که ملت محبوب ما بشنوند مسئله مستر شوستر (یعنی اصلاحات مالیه) چرا؟ یعنی اگر شوستر از این مملکت رفت و دیدند که به تهدیدات دیگران می‌شود یک نفر اصلاح کن را از مملکت برداشت دیگر مثل شوسترها در این مملکت نخواهد آمد علل دیگران می‌شوند که بعد مهمل باشند. پس شوستر یعنی اصلاحات مملکت.

اما آمدیم بر سر مسئله مهلت که می فرمائید در یک جائی رسیده است که چنان برای ایران سخت نیست و سهل است. از اول هم گویا بنده که یکی از وکلاء هستم می‌دانستم که دولت روس یک قدری پائین می‌آید و علت او را هم در این جا نمی‌گویم و علت او را هم دیپلمات‌ها بهتر می دانند که پائین خواهد آمد. اما مسئله دوم که این جا سوم می‌شود مسئله مستخدمین خارجه است. چنانچه آقای وزیر امور خارجه اقرار فرمودند که پس از این مذاکراتی که در این مدت هیجده روزه نتیجه‌ای که بدست آمده است و چندان فرقی با آن پیشنهاد اولی ندارد و خودشان و خودشان هم تصدیق کردند و این مسلم است که هر طور باشد با یک تفاوتی است لفظی است ولی معنی این و آن هر دو یکی است و معنی اش این است که بعد از این نتوانیم مستخدمین خارجه بیاوریم که بتوانند برای ما کار بکنند اگر هم آوردیم اشخاصی خواهند بود که سالی از ماه هر یک ده هزار تومان یا بیشتر پول بگیرند و اصلاحات هم نکنند و یک مقامی را اشغال بکنند که خیلی مقام عالی است پس آنرا هم چنانچه خودشان اقرار فرمودند مجلس آن کسانی که وکیل این ملت اند به میل و اختیار خودشان نمی‌توانند اجازه بدهند که این را بدهید این مسئله را هم رد کردیم که غرامت از ما می‌خواهد ما که تقصیری نکردیم که از ما غرامت می‌خواهند ما به دولت بهیه روسی نگفته‌ایم که قشون به ایران بیاورد چنانچه سه سال است قشون آورده است در آذربایجان و اردبیل و تعدیاتی که از طرف قشون روس شده است نمی‌توانم بنده به تقریر بیاورم فرق نمی‌کند آنهم مملکت اسلامی است اینهم مملکت اسلامی است اینهم قزاق است آنهم قزاق و ما فرق نمی‌گذاریم بین این قشون و آن قشون چنانچه در قزوین بعضی تعدیات می‌شود در اردبیل تعدیات می‌شود. اردبیل مگر مملکت ایران نیست؟ تبریز مگر مملکت ایران نیست؟ آستارا که دو سال است قشون آورده است و چه تعدیات می‌کند مگر مملکت ایران نیست؟ پس ما فرق نمی‌گذاریم مابین این قشون و آن قشون این قشون را برده بود دوباره آورده است اما چون برای قشون اولی سند داده است به انجمن ایالتی آذربایجان که من غرامت نخواهم خواست و این جا سندی نداده است می‌خواهد به یک بهانه غرامت بگیرد ما هم تقصیری نکرده‌ایم که غرامت بدهیم. دولت روس دولت قوی است قشون آورده است به مملکت ما و ما چیزی نمی‌توانیم قبول بکنیم و نمی‌توانیم اقدامات دیگری بکنیم همینقدر عرض می‌کنم که یک ملت مظلومی که شش هزار سال است استقلال داشته است نمی‌تواند استقلال خودش را از دست بدهد اجمالاً در آخر عرایض خودم عرض می‌کنم که آن سه ماده را مجلس نمی‌تواند قبول بکند و اینکه شکایت می‌کنم در این چند روزه مجلس علنی نشده است که شکایت بکنیم. شکایت از چه بکنیم؟ چنانچه آقای وزیر امور خارجه فرمودند این اقداماتی که در این چند روزه شده است اگر نمی‌شد حالا کار به جائی بد کشیده شده بود بنده بر خلاف آن عرض می‌کنم بله یک روزی هیئت وزراء جواب رد ا ز مجلس شنیدند اینهم راست است که آن‌ها استعفا کردند لکن آقای نایب‌السلطنه نپذیرفتند و یک کمیسیونی انتخاب کردند که آن‌ها نشستند با بعضی مصلحین نگذاشتند که وزراء استعفا بدهند ولی این را هم باید وزراء ملتفت باشند که استعفا دادن مناط نیست بلکه این است که وزراء باید موافق میل ملت برای این مملکت کار بکنند نه موافق میل روس و دیگر اینکه استعفا داده‌اند یا نداده‌اند بنده نمی‌فهمم و در ظرف (۱۸) روز ۲۰ روز اقداماتی که می‌شود باید به اطلاع مجلس و مجلسیان برسد یکی از وکلا که بنده هستم تا این ساعتی که این مسئله اینجا گفته شد نشنیده بودم همینقدر در مجالس خصوصی آنچه از وزیر امور خارجه شنیده‌ام این است که همیشه فرمودند غیر از اینکه قبول شود دیگر چاره نداریم و ما هم همیشه گفتهایم که باید رد شود و غیر از این چاره دیگری نیست و عرض می‌کنم چون این مسئله مسئله خیلی عملی است و مثل مسائل عادی نیست اگر باید حل بشود باید به اطلاع مجلس حل بشود و مجلس این را حل بکند و اگر حل نشدنی است آنرا هم مجلس باید بگوید ما هیچ وزرائی را نمی‌توانیم بشناسیم که بدون اطلاع مجلس خودشان این مسئله را حل بکنند و کار را به جائی برسانند که مخالف با رأی اولی مجلس باشد.

وزیر امور خارجه- عرض می‌کنم که امروز هیئت وزراء این جا برای معارضه نیامده‌اند که مذاکره بکنند و یک جواب هائی بشوند و باز جواب هائی بدهند و باز جواب هائی بشنوند برای این نیامده‌اند مقصودشان این بوده است که بیایند این جا درد مملکت را بگویند و تشریح بکنند و چاره بخواهند از نتیجه عرایض خودم. در خاتمه مذاکراتی که عرض کردم بعضی پیشنهادها هم داشتم که آن‌ها را هم باید عرض کرده باشم و موقع نشد و گفتم بعد از نطق یکی از آقایان به عرض خواهم رساند لکن فرمایشاتی که آقای خیابانی فرمودند بنده هم جواب‌های آن را یادداشت کرده‌ام و اگر جواب بدهم و شاید غالب آن جواب‌ها هم جواب‌های صحیحی باشد باید یک ساعت هم بنده مثل ایشان حرف بزنم و جواب ایشان را بدهم و اگر هم آن جواب‌ها صحیح باشد قبول نخواهند کرد این است که بنده هم داعی به گفتن آن جواب‌ها نمی‌بینم ولی جواب یک مسئله را بنده لابدم عرض بکنم که می‌فرمایند باید مجبور باشند مطابق رأی مجلس شورای ملی کار بکنند. بنده عرض می‌کنم که همچو چیزی در تمام دنیا نیست و هیچ آدم عاقلی این حرف را نمی‌زند و در هیچ جای دنیا همچو تکلیفی نشده است که وزراء مجبور باشند به رأی مجلس رفتار بکنند. وزراء عقده خود را می گویند اگر پذیرفته نشد استعفا می‌دهند وزراء هم آمدند عقیده خود را اظهار کردند و مجلس رد کرد استعفا دادند و استعفای آن‌ها را والاحضرت اقدس آقای نایب السلطنه نپذیرفته و آن کمیسیونی که در مجلس شورای ملی کرده بودند آمدند و گفتند شما نباید استعفا بدهند و در چنین موقعی که مملکت در خطر است استعفا دادن صحیح نیست و کابینه را به حال بحران نگذارید. این بود که قبول کردند و رفتند مشغول یک مذاکرات شدند شاید آن مذاکرات که نتیجه اش خوب نبوده بده هم نبوده است دیگر سایر فرمایشات آقای خیابانی را هیچ عرض نمی‌کنم برای این که جواب بعضی از فرمایشات شان واضح بود محتاج نبود جواب عرض کنم و بعضی از فرمایشات ایشان هم لایق جواب نبود اما آمدیم در باب آن پیشنهادها که می‌خواستم عرض بکنم یک تصمیمی بالاخره بگیرند در این مجلس آن ۳ مطالب بود که دوتای آن‌ها را منصرف شدم ولی پیشنهاد اولی که از آن منصرف نشده‌ام این است که استعفای این هیئت وزراء را مجلس مقدس بپذیرد و یک هیئت وزرائی را مطابق آراء و نظریات مجلس که معلوم نیست نظریات مجلس هم چیست معین کنید که با یک نظریات موهومی کار نکنند یا این کار را بکنید یا این که موافقت بکنند با نظریات این هیئت وزراء یا این که کمیسیونی که از طرف اعتماد مجلس باشد از احزاب و بی طرف‌ها معین بکنند که آن کمیسیون طرف اطمینان باشد و به آن کمیسیون اختیار بدهند که با وزراء شرکت بکنند در تمام کردن این مسئله یکی از این سه کار را بکنید همین امروز بکنید که اگر امروز نکنید باز بنده عرض می‌کنم که یک خطرات بزرگی را برای مملکت جلب کرده‌اید.

وزیر پست و تلگراف- این جا آقای خیابانی دو سه فقره ایراد گرفته به وزراء که چرا تعقیب نکردند سالارالدوله را یا محمد علی میرزا را. بنده در تعقیب نکردن محمد علی میرزا و سالارالدوله و در باب شکست ارشدالدوله و قشون او باید جواب بدهم که عامه ملت بدانند علت چه بوده چون وزراء مجبور هستند که دفاع از حق خودشان بکنند. در بابت شکست ارشدالدوله بعد از گرفتاری و آوردن او به تهران قشون او بطوری متفرق شد که آثاری از آن‌ها معلوم نبود و محتاج به دنبال کردن نبود چون اثری از آن‌ها باقی نمانده بود و حتی هیئت دولت حکومت هم فرستاده به شاهرود و وارد شد با کمال قدرت حکومت می‌کرد و حاکمی که فرستادند به شاهرود وارد استرآباد هم شد. همانطور که می گویند اختیارات به دولت دادن ولی متأسفانه از یک طرف بطوری دست و پای دولت را در پوست گردو گذاشتند که نمی‌توانستند کار بکنند و تکان بخورند درست است از یک طرف یک اختیاراتی داده‌اند به موجب چند ماده که مختار هستند ولی از یک طرف چنان دست و پایشان را بستند که نتوانستند حرکت بکنند چطور؟ مثلاً بنده امروز باید قشونی به فلان جا بفرستم که در فلان موقع حرکت کند این پول می‌خواهد وقتی که به پول می‌رسد هر قدر وزراء می‌نویسند هر چه می گویند که باید این قشون در فلان موقع حرکت بکند و تعقیب بکند تا به فلان جا برسد هیچکس به داد این وزراء نمی‌رسد و پول نمی ساندند این بود که پول نرساندند و قشون نتوانست که تعقیب بکند این بود که محمد علی میرزا همان جا ماند کم کم ریشه کرد و برگشت. دولت هم مجبور شد که آن قشون را بخواهد برای جنگ سالارالدوله که سی هزار قشون آورده بوده و دولت تقریباً سه چهار هزار جمعیت فرستاد و او را شکست داد و تعقیب کرد. در همدان دولت چهل روز قشونش معطل شد و نتوانست پول به او برساند که برود سالارالدوله را تعاقب بکند. یک ماه تمام قشون دولت در همدان متوقف بود و پول نرسید. بعد از زحمات زیاد که پول به او رسید رفتند به بروجرد او را شکست دادند. رفت به خرم آباد از آن جا هم باز فراری شد رفت به هلیلان خاک پشت کوه دو مرتبه موعد جیره قشون رسید که الآن چهل و پنج روز است قشونی که در آن صفحات نه منزلی دارد نه اقوامی دارد نه زندگانی و باید پول داشته باشد که صرف خودش و مالش بکند پول به او نرسید و مجبور شدهاست برگردد بیاید به تهران. این‌ها ابداً ربطی به وزراء ندارد در موقعی که می گویند یک شاهی خرج کنید که بعداً ده تومان خرج نکنید آن یک شاهی را نمی‌دهید بعد مجبور می‌شوید ده تومان خرج بکنید. علت همین شد که دو مرتبه سالارالدوله برگشته است اگر پول رسیده بود دوباره قشون سالارالدوله را تعقیب می‌کرد یا او را می‌گرفت یا محققاً از سر حد فرار می‌کرد می رفت به خاک عثمانی تعقیب نکردند و برگشته است در کرمانشاهان مصدر شرارت شده است از یک طرف گفته می‌شود که اختیارات داده شده است به وزراء از یک طرف دیگر خود آقا می گویند که من راضی نیستم که یک ذره اقتدار از کسی کسر شود و ا ین بعضی نسبت‌ها می‌دهند که بعضی‌ها دیده نشده است که به منافعشان بر خورده است و آن‌ها خوش ندارند که این ترتیب حالیه باقی و برقرار بماند.

رئیس- باشد بعد از تنفس

وزیر پست و تلگراف- خوب این را بعد توضیح می‌دهیم.

رئیس- مانع نیستم عرض کردم چون مدتی است که مجلس منعقد است اگر آقایان مایل باشند تنفس داده شود بعد مذاکره شود.

وزیر پست و تلگراف- اما تلگرافات چند فقره است که بنده توقیف کرده‌ام و آن‌ها را صلاح و صرفه دولت حالیه نمی دانم در ابتداء در مسئله اولتیماتوم آنچه تلگرافات لازم بشود به تمام ولایات مخابره کردند و دیناری هم پول گرفته نشد و اطلاعاتی که لازم بود در ظرف ده پانزده روز به تمام ولایات داده شود داده شد بعد چند فقره تلگرافاتی که مخالف صلاح مملکت بوده است آوردند مخابره شده بنده آن‌ها را توقیف کرده‌ام و این هم بنا بر مسئولیت شخصی و وجدانی بنده بوده است که بنده یکی از افراد این آب و خاک هستم و نمی‌خواهم در مقابل تاریخ مسئول بمانم و در موقعی که من متصدی پست و تلگراف بوده‌ام نقصی واقع شود که این مسئولیت به عهده من وارد بیاید البته در مملکت قانونی مجلس شورای ملی سئوال و استیضاح بکنند و ورقه آبی بدهند آن وزیر را رد بکنند ولی تا وقتی که این دولت هست من باید به اصلاح دید این دولت و نظریات آن دولت مسئول باشم می‌خواستم عرض بکنم که آقایان محترم بدانند تلگرافاتی که شده است ممکن است یک وقتی آن‌ها را بیاورم این جا در روزنامه‌جات بنویسند تا بدانند که آن تلگرافات صلاح نبوده است و بنده مخابره آن‌ها را ابداً صلاح نمی دانم برای اینکه هیچ وقت راضی نمی‌شوم که قشون اجنبی به پایتخت مملکت بیاید مثل تیری می‌ماند که به قلب انسان بخورد.

رئیس- عجالتاً ده دقیقه تنفس است

(در این موقع تنفس شده و مجدداً سه ربع از شب گذشته مجلس تشکیل شد)

رئیس- راجع به مطالبی که این جا اظهار شد بنده گمان می‌کنم اگر با این ترتیب مذاکره شود نتیجه بدست نمی‌آید (گفتند صحیح است) قبل از اینکه آقای وزیر امور خارجه مطلب را اظهار بکنند چون زمینه در دست نبود این بود که مطالب را اظهار کردند آقای خیابانی لازم دانستند که بعضی جواب‌ها بدهند مطالب گفته شد و جوابی که لازم بود گفته شد تا یک درجه گفته شد حالا گمان می‌کنم بهتر این است که برای اینکه نتیجه بگیریم پیشنهادی که از طرف وزراء شده در همان پیشنهاد مذاکره شود و اگر منجر شد به رأی گرفتن در همان پیشنهاد رأی گرفته شود. (گفتند صحیح است)

ناصرالاسلام- همانطوری که آقای رئیس فرمودند باید در پیشنهادی که از طرف هیئت وزراء شده است مذاکره بکنیم سه پیشنهاد از طرف وزراء شده است اطراف هر یک را باید درست دقت کنیم وارد مذاکره بشویم و جهان آن را ملاحظه بکنیم در هر کدام از آن‌ها صلاح بدانیم رأی بدهیم و عقیده خودمان را اظهار بکنیم برای اینکه موقع ما امروز خیلی موقع سخت و تنگی است و نمی‌توانیم درست در کار تعمق بکنیم با یک نظریات عمیقی اطراف آن کار را بسنجیم بعد با یک تأمل دور و درازی داخل کار بشویم چون دقت ما فوق العاده تنگ است در پیشنهاد اول بطوریکه خاطر آقایان هست که امروز بعضی مشکلات در کار هست و بعضی منظورات در نظر آقایان است که ما در آن پیشنهاد اولی نمی‌خواهیم داخل بشویم و آن منظورات حاصل نخواهد شد. پیشنهاد دوم که موافقت مجلس است با هیئت وزراء او هم چون می‌توان گفت تعلیق به محال است یعنی رأیی که مجلس داده است ممکن نیست که برگردد او را هم به عقیده من نمی‌توانیم طریق حلی پیدا کنیم ولی لابدیم از برای این فقره طریق حلی پیدا بکنیم و هیچ مسئله‌ای نیست که برای آن طریقه حلی نباشد. برای این امر مشکل هم طریق حلی که می‌توانیم پیدا بکنیم به عقیده بنده آن شق ثالث است که آن به تعیین کمیسیون است اما به مختصر تصرفی چون این مسئله راجع می‌شود به عموم ملت بنده فقط به انتخاب کمیسیون تنها قانع نمی‌شوم و عقیده‌ام این است که یک کمیسیونی از مجلس تعیین بشود و بعضی هم از خارج با صلاحدید وزراء و دقت نمایندگان در تحت ریاست والاحضرت اقدس نایب‌السلطنه و آقای رئیس منعقد بشود و امور تسویه شود و مذاکرات شود و آنچه نتیجه از آن گرفته شد مجلس شورای ملی هم آنرا قبول کند. این عقیده بنده است و اگر آقایان نمایندگان محترم طریق حلی دارند خوب است بفرمایند و بنده جدی ندارم در این که طریقه بنده قبول بشود و طریق منحصر بدین است اما آنچه بنده فکر کرده‌ام و دیده‌ام طریق حل غیر از این نیست اگر آقایان دارند پس بگویند و من در کمال صمیمیت اگر بهتر از این ا ست متقاعد می‌شوم و تصویب می‌کنم.

آقا شیخ رضا دهخوارقانی- چونکه بنده به پیشنهاد آقایان وزراء ملتفت نشده بودم این است که ثانیاً اجازه خواستم این پیشنهادها همان پیشنهادهائی است که در جلسات خصوصی در آن‌ها مذاکره شده است و تقریباً قبول نشدند و آن اظهاراتی که بنده آن جا عرض کرده بودم این جا هم عرض می‌کنم. اما راجع به این صورت که نمایندگان همراه باشند با کابینه وزراء در قبول آن چه پیشنهاد شده از طرف دولت روس چنانچه بعضی آقایان فرمودند غیر معقول است جهت غیر معقول بودن آن هم این است که پلیتیک مجلس از اول امر پلیتیک ملت است و مشروطیت برای این شد چون دولت سابق ما با خارجه‌ها همیشه همراهی‌های فوق العاده داشتند و حس شد از طرف ملت که اگر به آنطور بماند استقلال مملکت را هم به آن بخششی که دارند از دست خواهند داد. این بود که برگردانیدند به مشروطیت چون ملت مشروطه را برای این خواسته بودند که تقاضاهای استقلال ببادده هیچ دولتی را نپذیرند. مجلس هم نمی‌تواند مخالف ملت باشد و نمی‌تواند بر خلاف خیالات و مقاصد ملت رأی بدهد ملت و مجلس هیچ نمی‌توانند فرق بگذارند بین ناصرالدین شاه و محمد علی میرزا و بین یک هیئت دولت دیگری چطور شده است که درباره آن‌ها بد می‌گفتند و درباره دولت حاضره هیچ نگوید ابداً فرقی نمی‌تواند بگذارد و از این راه که مختصراً عرض کردم نمی‌تواند ملت که امروز مظهرش و لسانش مجلس است رأی بدهد در همراهی با آن پیشنهادهای دولت روس زیرا که هر یک از آن پیشنهادها استقلال شکن است و قبول آن‌ها امضای این است که ما خودمان مالک مملکت ببینیم حتی بعضی‌ها که اظهار می‌کردند که شخص شوستر را برداشتن شاید مضر به استقلال باشد بنده با آن هم مخالفم حالا شاید موقع آن نباشد که جهتش را اظهار بکنیم از این راه در آن پیشنهادها همراهی کردن صحیح نمی‌باشد.

اما مسئله کمیسیون. فرضاً کمیسیون انتخاب شد در این حل این مسئله چه خواهد کرد که هیئت وزراء نمی‌توانند بکنند؟ اگر به کمیسیون اختیارات داده خواهد شد که به هر جائی که برسد ولو برخلاف آنچه در مجلس رأی داده شده است صحبت کند و بگذارید مطلب را بنده شخصاً خودم نه از طرف فرقه‌ام (زیرا که نماینده فرقه نیستم) از طرف خودم عرض می‌کنم که اگر کمیسیون این نحو باشد و به او اختیارات داده شود که مسئله را حل کند ولو مقبول کردن یکی از آن شرائط باشد و مجلس شورای ملی اگر خیال نکنند که اگر اینطور باشد علتی نخواهد داشت و منافی و مخالف با آن رأیی که داده است نخواهد بود اشتباه کرده است به جهت این که هیچ فرق ندارد بین این که همین هیئت بنشینند بگویند که ما اگر چه اول امر نپذیرفتیم این تقاضاهای سه گانه را ولی حالا چون امر سخت تر شد این را حالا می‌پذیریم یا مصلحت در این دیدیم که یکیش را عیب ندارد هیچ فرقی ندارد که مجلس اینطور بگوید یا اختیار بدهد یک هیئتی از خود کوچک تر که اگر تو این کار را کردی عیب ندارد من می‌گویم که این یک چیز غریبی است اگر شما بعد از این چند روز مصلحت در این می‌بینید که یکی یا دو تا یا هر چه از این تقاضاها قبول شود یا تبدیل به چیز دیگر شود بهتر این است که خودتان قبول کنید من والا یک وقتی تردیدی در رأیم اگر پیدا شود و بدانم که صلاح در خلاف آن رأی است که داده بودم همان ساعت بر می‌گردم ولو اینکه بعد از دادن آن رأی ثانی فوراً ملت مرا پاره پاره بکنند ولی خوشبختانه این رأی برای من حاصل نشده است و نخواهد شد و در جلسه خصوصی هم عرض کرده‌ام پس حالا فرقی ندارد که شما خودتان رأی بدهید یا اینکه اختیار خودتان را به دست دیگری بدهید که او این کار را بکند اگر وقتی که اختیار را به دیگری بدهید بگوئید خودمان نکرده‌ایم دروغ می فرمائید به جهت اینکه اختیار را به شما داده‌اند شما وقتی که اختیار را به دیگران دادید که آن‌ها بدهند چون آنان نمایندگان شما هستند کاری را که آنان می‌کنند شما کرده‌اید این کار را اگر بد است چرا آنان بکنند اگر خوب است چرا خودتان نمی‌کنید. درست ملتفت باشید پس از این رو هیچ نمی‌توان یک کمیسیونی تشکیل گردد.

شق دیگر این بود که کابینه تبدیل شود به وزرای جدید. بنده در جلسه خصوصی که عرض کرده‌ام اصلح وجود این است بنده از طرف شخص خودم عرض می‌کنم حالا اگر فراکسیون این را نپذیرند بنده بعد از آن استعفای خودم را خواهم داد شخصاً من که یک نفر ایرانی و مسلمانم اعتقادم بر این است که ما به فرد فردِ این کابینه اظهار اعتماد کرده‌ایم ولی در این مسئله که امروز گفته می‌شود که مصلحت تبدیل است این غیر از مسئله عدم اعتماد است این مسئله این است که آقایان وزراء می گویند که ما نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم راه چاره به اعتقاد ما غیر از پذیرفتن این‌ها نیست. مجلس رأی منافی این را داده است رأی وزراء را با رأی مجلس نسبت منافی است یعنی سبب و ایجاب که یکی می‌گوید بدهید یکی می‌گوید ندهید. حالا کسانی که عقیده شان این است که باید داد به آن‌ها مجلس می‌تواند بگوید بروید ندادن را تعقیب بکنید. آیا چنین کاری صحیح است؟ من تقدیس می‌کنم عقیده هر کس را که می‌گوید بدهید. البته عقیده ا و را تصدیق می‌کنم مقدس است ولو اینکه بنظر بنده خطا است لکن مجلس که رد کرده است این شرایط را و قبول نکرده است دیگر نمی‌تواند به وزراء بگوید که اینرا تعقیب کنید. این مثل این است که بنده یک قرضی از آقای مشیرالدوله خواسته باشم که آقای معاضدالسلطنه که وزیر پیست و تلگراف است عقیده شان بر این باشد که هر که به بنده قرض بدهد دیگر پس نمی‌دهم. اعتقادشان بر این است که به رضا قرض دادن صحیح نیست هر چه گرفت پس نمی‌دهد می‌خورد. ممکن است حال ایشان را واسطه قرار بدهیم که بروید پیش آقای مشیرالدوله برای من قرضی بخواهید آیا همچو شخصی می‌تواند واسطه باشد که قرضی برای من بکند؟ آیا چنین امری می‌شود؟ (تصور این را بکنید) از این جهت بی تبدیل وزراء این مسئله تعقیب نمی‌شود و بنده از این سه پیشنهاد تبدیل وزراء را عقیده دارم و استعفای ایشان را می‌پسندم.

رئیس- برای اینکه مذاکرات مرتب باشد بهتر این است که مطلب تفکیک و تجزیه شود.

وزیر امور خارجه- عرض کنم چون قبل از تنفس عرایض بنده عرض شد و آقای خیابانی فرمایشاتی فرموده بودند بیرون که رفتیم بعضی اعتراض کردند که چرا جواب این‌ها را بنده مفصل ندادم باز هم جواب آن‌ها را نمی‌دهم چون تصمیم کردیم که دیگر در پیشنهادها حرف نزنیم ولیکن جواب آقای دهخوارقانی را لازم می دانم که عرض کنم منجمله گفتند در مجلس سری این سه پیشنهاد را آوردیم در مجلس گفتیم و به جز یکی دو نفر که یکی همین آقای دهخوارقانی بود و یکی هم آقای خیابانی دیگران حرف نزدند و نه رد کردند و نه قبول بلکه می دانم که یک تمایل بود در قبول یکی از آن پیشنهادها چون وقت تنگ بود نتیجه گرفته نشد هیچ نمی‌شود گفت هر سه تای این پیشنهاد رد شد اگر غیر از این ا ست که عرض می‌کنم بفرمائید دیگر اینکه می‌فرمایند که وزراء آمده‌اند به مجلس و می گویند که عین مطالبی که روس‌ها خواسته‌اند قبول کنید بدون اینکه تغییری در آن‌ها داده شود. بنده هیچ همچو عرضی نکردم اگر مطالبی که عرض کردم در مجلس سری درست تجزیه شود این است که آن عرایض مطابق اقداماتی بوده است که کرده بودم و نتیجه آن اقدامات در مجلس خصوصی گفته شد و اگر اظهار رأی کرده‌ایم این بوده است که بالاخره یک زمینه موافقی پیدا بکنیم که این کار به موافقت تمام شود و هیچوقت دچار اشکال نشویم. هیچوقت نگفتیم عین این‌ها را بدون تغییر و بدون اینکه هیچ فرقی بکند قبول کنیم یک مسئله دیگر که فرمودند دولت مستبده باعث شد که مشروطه برقرار شد برای اینکه استقلال مملکت از میان نرود بنده این را تصدیق می‌کنم و خیلی خیلی عقیده صحیحی است لکن بنده عرض می‌کنم دولت مشروطه ما هم باید طوری باشد که استقلال مملکت را به باد ندهد و حتی الامکان حفظ استقلال مملکت را به باد ندهد و حتی الامکان حفظ استقلال مملکت را نماید. این یک مطالب اساسی است که همیشه استدلال می‌کند به اینکه دولت مستبده را آوردیم مشروطه کردیم که استقلال مملکت باقی باشد این خیلی نظر صحیحی است ولی باید کاری نکنیم که نقض غرض بشود دولت مشروطه را یک طوری نگاه نداریم که در عین مشروطیت استقلال را به باد ندهیم و مشروطیت را بدنام نکنیم بگذاریم مشروطیت آن اثرات خوبی را که در تمام دنیا کرده است در مملکت ما هم همان اثرات را بکند یک مطلب دیگر که می‌فرمایند تمام شرایطی را که روس‌ها تقاضا کرده‌اند تمام بر ضد استقلال ما است بنده این را تکذیب می‌کنم و هیئت وزراء این قدر حس وطن پرستی دارند که اگر می‌دانستند تمام این سه مطلب بر ضد استقلال مملکت است ابداً داخل مذاکره نمی‌شدند پس ما نباید برای حسن شهرت یا برای مقاصد دیگری همه مردم را مبتلا به جهل بکنیم و بگوئیم تمام این‌ها بر ضد استقلال مملکت است بنده عرض می‌کنم که این‌ها تمام بر ضد استقلال نیست یک روزهائی است که می گویند فرق است بین روز و چیزی که بر ضد استقلال مملکت است اما آن مسئله چیزی که گفتند استعفای وزراء از همه بهتر امکان پذیر است و در آن عرایض قبل از تنفس عرض کردم که خیلی بهتر است که شکل خاصه که فرمودند مابین عقیده وزراء و عقیده مجلس منافی است البته صدق است وزرائی که خواسته‌اند یک مسئله را به مسالمت و صلح تمام بکنند نباید به آن‌ها مأموریت داد که بروید و آن مسئله را بطور ضدیت بگذرانید این عقیده خیلی خیلی صحیح است و واقعاً میانه این دو مسئله منافی است هر گاه آراء تمام نمایندگان محترم با رأی آقای دهخوارقانی مطابق است بنده این دو پیشنهاد خودم را پس می‌گیریم امشب رأی بگیرید و تکلیف وزراء را معین کنید و این مسئله را تمام بکنید و بدانید که امشب که ما می‌رویم و دیگر شما وزیر ندارید برای اینکه آن دفعه گفتند که وزراء استعفا ندادند و رفتند باز مداخله در کار کردند این دفعه از این جا که می‌رویم بدانید که دیگر بهیچوجه مداخله در کار نخواهیم کرد. زودتر وزرای دیگری انتخاب نمائید که مشغول کار شوند.

هشترودی - اولاً بنده نفهمیدم که این پیشنهادها را وزراء کتباً کرده‌اند یا اینکه شفاهاً پیشنهاد نموده‌اند اگر پیشنهاد کتبی است خوب است بخوانند و اگر همان است که وزیر امور خارجه فرمودند عرایض خودم را بکنم.

رئیس- کتباً پیشنهاد نشده است. از قراری که بنده اطلاع دارم سه فقره پیشنهاد است یا اینکه مجلس استعفای وزراء را قبول بکند یا اینکه کمیسیونی معین بکند و اختیاراتی به آن کمیسیون بدهند که هر طور صلاح دانست باتفاق هیئت وزراء قراری بگذارد یا اینکه کلیه اختیارات به وزراء داده شود که هر طور صلاح می دانند ختم نمایند. آقای وزیر امور خارجه همینطور است؟

وزیر امور خارجه- بله همینطور است.

هشترودی - آقای وزیر امور خارجه چنانچه تصدیق فرمودند فرمایش آقای رئیس را بنده عرض می‌کنم در شروط اولی یعنی پیشنهاد اولی که مجلس رأی خودش را مطابق رأی وزراء بکند.

وزیر امور خارجه- یک توضیحی لازم است بدهم بعدها فرمایشات شان را بکنند. اینکه گفته می‌شود مجلس رأی خودش را مطابق رأی وزراء بکند هنوز رأی وزراء معلوم نیست یعنی مذاکرات تمام نشده است که یک رأئی داشته باشند. مقصود این است که به آن‌ها اختیار داده شود که هر طوری که می‌توانند و به هر وجهی که اسهل است این مسئله را تمام نمایند.

هشترودی - خوب پس بنده لازم نیست که این عرض را که حاضر کرده بودم بکنم. همچو گمان می‌کردم که وزراء بر آن رأی سابقشان باقی هستند چون سابقاً در این مجلس ذکر شد که وزراء فرد فردشان رأی قبول دارند اگر در همان رأی هستند و حالا می گویند که یا مجلس استعفای آن‌ها را قبول بکند یا یک اختیاراتی به کمیسیون بدهد که با موافقت وزراء مطالب را ختم بکند یا یک اختیاراتی به خود وزراء داده شود که آن‌ها هر طور صلاح می دانند ختم بکنند چون رأی وزراء معلوم بود که چیست عرض می‌کنم بر فرض که در رأی سابق خودشان باقی بودند آنوقت معلوم می‌شد که برای وزراء یک احساساتی از مجلس شده است یعنی وزراء از مجلس احساس کرده‌اند که مجلس از رأی اولی خودش برگشته است اگر چنین است بنده عرض می‌کردم یک مهلتی بدهند که مجلس هم خودش یک مذاکراتی بکند که معلوم شود که آن هائی که پیشنهاد آقایان وزراء را می‌پذیرند و از رأی اولی برگشته‌اند چطور شده است که و کی‌ها هستند لکن حالا معلوم می‌شود که وزراء یک اندازه از آن سختی و اصراری که داشتند که باید تمام مواد اولتیماتوم قبول شود پائین آمده‌اند و حالا یک رأی هم خودشان اتخاذ نکرده‌اند آن وقت بنده می‌خواهم عرض بکنم در این موقع که برای خودشان رأیی اتخاذ نکرده‌اند مجلس رأی خودش را داده است و ممکن نیست رأی دیگری اتخاذ بکند و آن رأیی که داده است برگردد.

بنده همچو حس می‌کنم چون مجلس رداً رأی خودش را داده است باید که وزراء مذاکره بکنند و یک رأی اتخاذ بکنند و به مجلس بیاورند آن وقت مجلس داخل مذاکره شود بعد از مذاکرات هر کس مساعد شد معلوم شود کیست هر کس هم معلوم شود کیست یعنی هر کس از آن رأی جدی برگشت و با وزراء همراه شد معلوم شود که کیست این جواب آن شق. و بطور فوریت بنده صحیح نمی دانم شاید هیچکس برنگشته است از آن عقیده اش یک شق هم این بود که کمیسیونی انتخاب شود که آن کمیسیون مختار باشد از طرف مجلس در رأی دادن. بنده شخصاً مخالف هستم چنین کمیسیونی باشد که مختار باشد از طرف مجلس و اختیارش به جائی منجر شود که بروند با وزراء هم بسازند. بنده شخصاً به این کمیسیون رأی نخواهم داد و عقیده هم ندارم در رأی خودم هم که داده‌ام ابداً تزلزلی ندارم اما اگر یک کمیسیونی باشد که برود زمینه سازی بکند و به نظر مجلس برساند و خودش مختار می‌باشد بکند مجلس مختار باشد بنده رأی می‌توانم بدهم نه اینکه مجلس اختیار خودش را به دیگری بدهد چون این یک چیزی نیست که انسان بتواند اختیار خودش را به دیگری بدهد. بنده می‌گویم انسان در رأی خودش باید مختار باشد نه اینکه اختیار را به دیگر بدهد و بگوید آیا من هیچ نمی‌فهمم تو مختار من هستی من رأی ندارم هر چه می‌کنی بکن دست من باش و عقل من باش ولی چون نمایندگان ملت همه صاحب رأی هستند این است که عرض می‌کنم هیچکس نمی‌تواند اختیار خودش را بدهد به دیگری حالا اگر بعضی‌ها هم باشند که بدهند بنده که نمی‌توانم رأی بدهم مگر اینکه کمیسیونی باشد که برود یک روز دو روز یا یک ساعت دو ساعت هر قدر وقت لازم دارند یک زمینه‌ای بسازند و به عرض مجلس برسانند و آنوقت باز مجلس در رأی خودش مختار باشد بنده به آنقدر که می‌توانم این کمیسیون را رأی بدهم واِلا اختیار به دست کمیسیون باشد بنده این را هیچ عقیده ندارم. آمدیم بر سر شق ثالث. بنده در آن شق ثالث شور کردن را هیچ نمی‌فهمم. بعد از اینکه رأی مجلس با رأی وزراء مخالف شد باید یکی از آن‌ها برداشته شود لکن پس از توضیح آقای وزیر امور خارجه دیگر نمی‌توانم عرض بکنم یکی برداشته شود یعنی یک اندازه از رأی اولی شان بطوری که توضیح دادند پائین آمده‌اند آن وقت ه انحلال مجلس یا وزراء محل نمی‌ماند این است که بنده عقیده‌ام همان شق کمیسیون است. آنطوری که عرض کردم و صریحاً عرض می‌کنم موافقم با کمیسیون در صورتی که کمیسیون هم اختیار نداشته باشد و زمینه ساز باشد مکرر می‌کنم رأی بنده این است که یک کمیسیون از مجلس آنهم نه صاحب اختیار فقط زمینه سازی بکند و به عرض مجلس برساند و آن زمینه هم با رأی مجلس مخالف نباشد آنوقت می‌تواند خودش اظهار رأی بکند و با وزراء شاید سازش بکند.

وزیر امور خارجه- بنده گمان می‌کنم همان پیشنهاد وزراء که رفتن وزراء باشد بالاخره تعمیم شود به جهت اینکه اگر کمیسیون مختار نباشد و زمینه سازی بکند و اختیارش همین قدر باشد که زمینه حاضر بکند و مشاوره بکند اگر این می‌شد خوب بود ولی بدبختانه آن قدرها وقت نداریم و باید تعمیمش خیلی خیلی زودتر از این شود بهتر این است که در روی همین شق مذاکره شود.

رئیس- این بسته به میل هیئت وزراء است. اگر لازم است در همان مذاکره شود.

افتخارالواعظین- بنده برای اینکه وقت نگذرد مطالب و عرایض خودم را بطور اختصار عرض می‌کنم خیلی بنده صحیح و لازم می‌دانستم که وقتی که مشغول مذاکره می‌شویم در این اطاق یک قدری هم بنظر بیاوریم فرمایشات اولیه آقای وزیر امور خارجه را یک قدری حوادثی که ما را احاطه کرده است و شاید حوادث دیگری را هم که ممکن است واقع شود آنرا هم بنظر بیاوریم بنده عرض می‌کنم که مجلس شورای ملی که نماینده افکار ملت است ممکن نیست که این تقاضاهائی که از طرف دولت روس شده است بتواند هیچکدام از این تقاضاها را بپذیرد. بنده عقیده‌ام شخصاً رد بوده است و رد هم هست تا زنده‌ام ولی در مسئله استعفای وزراء که آقای دهخوارقانی فرمودند بنده حقیقتاً همراه می‌شدم در صورتیکه برای من معلوم می‌شد که هیئت دیگری که معین می‌شود و یک هیئت وزرائی معین خواهد شد و این جا خواهد آمد که وزیر خارجه اش خواهد گفت که من هم عقیده هستم با مجلس شورای ملی که تمام این مواد تقاضا را رد کرده و رفع این غائله را هم به یک ترتیبی می‌کنم اگر بنده می‌دانستم که یک همچو هیئت وزرائی معین می‌شود و وزیر امور خارجه اش هم می‌آید این جا رسماً این طور اظهار می‌کند بنده هم عقیده‌ام این می‌شد که باید این هیئت بروند لکن بدبختانه چنین حس می‌کنم که اگر این هیئت بروند یک هیئت وزرای دیگری که معین شود آن‌ها هم وقتی که داخل در جریان امور شدند چون برای آن‌ها یک قوه آسمانی و یک قوه خلق‌الساعه هم قائل نیستیم و می دانم قوای آن‌ها هم قوای حاضره خواهد بود می‌ترسم بیایند با یک زبان دیپلماسی یک لسان نرم تر بگویند به ما اختیار بدهید برویم صلح کنیم و البته مجلس شورای ملی هم همه موافقند در اینکه بگویند بروید صلح بکنید و چون بنده برای صلح اقسام جدیده می‌توانم تصور کنم و یکی از آن اقسام قبول یکی از این تقاضاها است یکی هم قبول دو تای این تقاضاها است یک قسم از صلح هم قبول هر سه فقره از تقاضاها است این است که بنده مانعی نمی‌بینم که همان اختیار را امروز به این هیئت وزراء بدهند اما اینکه می گویند وزراء قبول کرده‌اند و عقیده شان قبول بوده است و آن‌ها شاید برای حل این مسئله کاملاً اقدام بکنند این را بنده جداً تکذیب می‌کنم و عرض می‌کنم بر حسب اطلاعاتی که بنده خودم دارم آنروز که آن تقاضا خوانده شد اظهار کردند هیئت وزراء که این تقاضاها شده است و عقیده وزراء هم این است که بپذیرند ولی در رد و قبول اختیار با مجلس است و مجلس هم بالاتفاق تمام آن تقاضاها را رد کرد چون بر خلاف حق و زور صرف بود و هیئت وزراء هم عین رأی مجلس را در جواب مراسله سفارت روس نوشتند بعد از آنهم از برای حل کردن این مسئله نه برای قبول و برای اینکه رفع این قضیه شود بطوریکه به استقلال مملکت صدمه وارد نشود بنده می دانم که هیئت دولت از هیچ اقدامی صرف نظر و تسامح نکرده‌اند و تمام اقدامات ممکن الوقوع از طرف هیئت دولت شده است پس باز عرض نمی‌کنم در خصوص پیشنهاد هیئت وزراء راجع به تغییر وزراء بنده شخصاً از طرف خودم و شاید از طرف رفقای خودم هم عرض کنم که همراه می‌شدم در تغییر وزراء در صورتی که قطع می‌کردیم که هیئت دولتی پیدا بکنیم که وزیر خارجه اش می‌آید این جا اظهار کند که ما مخالف هستیم و موافق با رأی مجلس عقیده داریم به یک طریقی رفع این غائله را خواهیم کرد در این صورت بنده تا روح در بدن دارم با این هیئت وزراء مخالفت نخواهم کرد ولی می‌ترسم که اینطور نباشد آنچه را که امروز هیئت دولت می‌تواند انجام بدهد آن هیئت می‌تواند انجام بدهد بلکه با یک زبان خیلی نرم بگوید مجلس شورای ملی به من اختیار بدهد که بروم این مسئله را انجام کنم و بروم صلح کنم پس به این جهت بنده هم عقیده با این پیشنهاد نیستم اما در باب پیشنهاد کمیسیون.

این مسئله را باید خوب ملتفت شد هیئت وزراء اگر بگویند شما یک هیئتی معین کنید از مجلس و به آن‌ها اختیارات بدهید که بروند این تقاضاها را قبول کنند به همان ترتیبی که داده است این چون بر خلاف عقیده بنده بوده است و خواهد بود تصدیق نمی‌کنم ولی اگر بگویند که کمیسیونی معین بشود که با هیئت وزراء بروند راه چاره پیدا بکنند برای اینکه جلو مخاطرات آتیه را و حوادثی که می‌ترسند هم استقلال برود هم این چیزهائی را که نمی‌دهیم رفته باشد نمی‌آیند چون امشب یکی از شب‌های تاریخی این مملکت است که باید هر کس صریحاً و بی پرده عقایدش را بگوید مثلاً می گویند که یک نفر مستخدم خودمان را بردارید آقایان کاملاً مسبوقند که بنده همیشه ذکر کرده‌ام بر داشتن این مستخدم اعلان این است که بعد از این ما مستخدم عالم کافی نیاوریم یا اگر می‌آوریم او با کمال جلادت می‌تواند وارد در اصلاحات بشود و یا حتی الامکان نباید یک مستخدم خودمان را از دست بدهیم اگر من می‌دانستم که اگر این مستخدم را ندهیم حوادث و وقایعی از برای ما آنچه را که می‌ترسم واقع شود واقع نمی‌شد بنده تا جان داشتم و طوری که وظیفه بنده است پشت همین کرسی خطابه به قرآن قسم خورده‌ام که تا وقتی که در این مقام رسمی نشسته‌ام بعلاوه اینکه خیانت به استقلال این مملکت نکنم حافظ و نگاهبان استقلال این مملکت باشم ولی بنده می‌ترسم که یک روزی بشود که هم مستخدمین مان رفته باشند هم چیز دیگر این است که بنده عرض می‌کنم هیئت وزراء می گویند که یک کمیسیونی انتخاب بکنید که ما برویم و مذاکره بکنیم هم تقاضاها را رد کرده باشیم و تا اندازه‌ای که به استقلال مملکت بر می‌خورد و ممکن است و مقدور است و هم جلو حوادث آتیه را بگیریم اگر اینطور است بنده شخصاً تصویب می‌کنم و به او اختیار می‌دهم اما اگر بگوید اختیار بدهید به یک کمیسیونی که قبل از اینکه برود چاره جوئی بکند بطوریکه آقای هشترودی فرمودند و بدون اینکه مذاکرات بکنند چاره جوئی بکنند اقدامات لازمه بکنند رفته موافق خیال آقای هشترودی که اینطور خیال کرده‌اند بروند بنشینند و بگویند تقاضاهای دولت روس را قبول می‌کنیم بنده هم همچو هیئتی را تصویب نمی‌کنم. وزراء هم از مجلس یک کمیسیونی را خواسته‌اند که با موافقت و مدد آن به کمیسیون بنشینند چاره جویی بکنند و بدیهی است که هر چاره که جسته‌اند چون مستقیماً مربوط به ملت است باید قبلاً به ملت اطلاع بدهند و بعد اقدام بکنند اگر مقصود از تشکیل کمیسیون این شکل ثانوی است بنده همراهم.

وزیر امور خارجه- بنده فقط یک چیزی خواستم عرض کنم که ممکن است هر سه مطلب رد بشود تکلیف معلوم نشود پس بطوری که فرمودند خوب است اول در پیشنهاد راجع به اختیار وزراء رأی گرفته شود در صورتیکه رد شد آنوقت در کمیسیون رأی گرفته شود یعنی در پیشنهاد راجعه به اختیار دادن به یک کمیسیون با وزراء که هر قسم آن‌ها موافقت حاصل کردند انجام بدهند و ختم کنند و اگر این دو فقره هر دو رد شد آنوقت استعفای وزراء مسلم است دیگر جای رأی گرفتن نیست.

رئیس- پس کتباً پیشنهاد نمائید.

وزیر امور خارجه- بنده دو پیشنهاد را نوشته‌ام و به عرض آقایان می رسانم. پیشنهاد اول این است که مجلس شورای ملی به وزراء حالیه اختیار بدهد که مسئله اختلافات با دولت روس را به هر نحو که برای آن‌ها پیشرفت می‌کند و مقتضای مصلحت مملکت می دانند تمام نمایند. پیشنهاد دوم این است که مجلس شورای ملی کمیسیونی تعیین نماید که آن کمیسیون با هیئت وزراء دارای اختیارات لازمه بوده مسئله اختلافات با روس‌ها را به هر نحو که برای آن‌ها پیشرفت کند مقتضای مصلحت مملکت باشد تمام نماید و بنده برای این آمدم در کرسی خطابه که عرض بکنم بطوریکه آقای افتخارالواعظین فرمودند امشب یک شب تاریخی برای یک رأی که می‌دهید که به یک برخاستن و نشستن تقدیر یک مملکتی را معین می‌کند و حالا بنده عرض می‌کنم امشب یک شبی است که بنده بایستی از حسن شهرت صرف نظر کنم یعنی اگر بگویند آمد و طرفداری از روس کرد بنده بایستی به این مطلب راضی باشم برای اینکه فردا در مقابل تاریخ رسوا و مفتضح نباشم. بنده عرض می‌کنم که در یک قیام و قعود خودمان سرنوشت مملکت را معین می‌کنیم پس حالا هر طوری که صلاح می دانند و مقتضی می دانند رأی بدهید.

رئیس- تقاضا شده است که با ورقه رأی گرفته شود.

و تقاضا به ترتیب ذیل خوانده شد:

به مقام منیع ریاست مجلس اظهار می‌دارد،

ما امضاء کنندگان ذیل تقاضای رأی با اوراق می‌کنیم:

هشترودی - رضای دهخوارقانی- سلیمان میرزا- وحیدالملک- طباطبائی- ابوالقاسم میرزا- منتصرالسلطان- مساوات- احمد قزوینی- حسینعلی خان

سلیمان میرزا- بنده توضیحی می‌خواهم اجازه می فرمائید؟

رئیس- بفرمائید

سلیمان میرزا- چون در این پیشنهاد نوشته شده است به نحوی که صلاح می دانید همانطوری که وزیر امور خارجه فرمودند امشب شب تاریخی است و تقدیر مملکت در آراء وکلا است. وکلا می دانند که تقدیر مملکت در آراء آن‌ها است لکن خوب است واضح بفرمایند که مراد از این به هر نحوی که صلاح می دانند یعنی قبول سه ماده را هم اگر صلاح بدانند اختیار داشته باشند که قبول بکنند بدون اطلاع مجلس و ملت بنده چنین اختیاری را و رأیی را در واقع رأی به قبول می دانم منتهی در پشت یک پرده و می‌خواهم بدانم که این به هر نحوی که صلاح می دانند به این درجه وسعت دارد یا آنکه محدود است آنرا هم معین کنند واِلا این هم مثل اختیار تام بای نحوکان آن کابینه خواهد بود باید توضیح نمایند تا تکلیف رأی دهندگان معلوم شود.

وزیر امور خارجه- بنده نمی‌توانم توضیح زیادی در این مسئله بدهم به جهت اینکه وقتی که وزراء با خود کمیسیون داخل این مسئله شد باید اختیار داشته باشد تمام کند مثل این که خود مجلس دارای این اختیار است داخل عملیات و مذاکرات این کار خواهد شد آن وقت هر طوری که صلاح طرفین است در قبولش صلاح می دانند یا در ردش صلاح می دانند طرفین را مقایسه می‌کند لابد در هر طرف یک معایب و محاسنی می‌بینند این‌ها را با هم دیگر قیاس می‌کنند هر طوری که صلاح مملکت را می دانند ختم می‌کنند واِلا به این طور که مطالب را ناتمام بگذاریم خطرات را جلب کرده‌ایم پس باید یکی از دو کار بشود قبول یا رد معلوم است قبول بشود و جهاتی دارد رد هم بشود جهاتی دارد وقتی که وزراء دارای آن اختیارات شدند خواهند دید تا چه اندازه پیشرفت می‌کند و تمام اطراف را بایستی بسنجد و از روی وجدان و از روی وطن خواهی که دارند مضار و منافع را بایستی بسنجد آن وقت هر چه را که صلاح مملکت است که او آیا قبول کل خواهد بود یا رد کل خواهد بود یا تجزیه خواهد بود حکم بنده در این باب با آن کمیسیونی که امشب انتخاب می‌کنید مساوی خواهد بود همان طوری که آن‌ها نمی دانند که به چه شکل و یکی ختم می‌شود بنده هم نمی دانم این‌ها یک مطالبی است که بایستی پس از شروع در عمل معین شود و بایستی وزراء و آن کمیسیون یک اختیاراتی داشته باشند که با سرعت قبل از اینکه یک خطراتی بر ما وارد شود این کار را تمام بکنند.

رئیس- چند فقره پیشنهاد هم شده است بایستی قرائت شود.

از طرف ناصرالاسلام به عبارت ذیل قرائت شد:

بنده پیشنهاد می‌کنم که کمیسیونی از مجلس شورای ملی منتخب شده باتفاق هیئت وزراء و رئیس مجلس شورای ملی در تحت ریاست و نظارت والاحضرت اقدس آقای نایب السلطنه با اختیارات مشغول مذاکره شده و مسئله اصلاحات با دولت روس را به هر نحو که صلاح بدانند خاتمه بدهند.

از طرف فهیم الملک به این عبارت قرائت شد:

بنده پیشنهاد می‌کنم کمیسیونی مرکب از شش نفر از مجلس و شش نفر از خارج تشکیل شده با حضور والا حضرت اقدس آقای نایب‌السلطنه و رئیس مجلس شورای ملی در خصوص اولتیماتوم با آقایان وزراء مذاکره کرده و هر قراری که برای صلاح امر دادند به مجلس شورای ملی پیشنهاد نمایند.

وزیر امور خارجه- آن پیشنهاد اول یکی از پیشنهادهای بنده است منتها قدری مفصلتر است لکن در پیشنهاد ثانی که بالاخره رأی به مجلس بیاید و بعد در مجلس باز دچار مذاکرات بشویم همانطور که عرض کردم تعطیل امر می دانم و مقتضی نیست.

رئیس- حالا رأی می‌گیریم در پیشنهاد اول. آقایان وزراء که اختیار به وزراء داده شود. آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند ورقه سفید و آقایانی که تصویب نمی‌کنند ورقه کبود خواهند داد.

در این موقع شروع به اخذ رأی شده آقای حاج میرزا رضاخان اوراق رأی را به این عده احصاء نمود. ورقه سفید پنج ورقه آبی ۲۶

رئیس- بلاتکلیف ماند. رأی می‌گیریم به پیشنهاد دوم وزراء

وزیر امور خارجه- پیشنهاد دوم بنده موافق است با پیشنهاد آقای ناصرالاسلام به جهت اینکه اساساً تشکیل کمیسیون بود منتهی این است که جزئیاتی را هم علاوه کرده بودند و بنده آن‌ها را هم قبول دارم.

(مجدداً پیشنهاد ناصرالاسلام قرائت شد)

سلیمان میرزا - این پیشنهادی که آقای ناصرالاسلام فرموده‌اند که اختیار داده شود به یک هیئت خواه دولت باشد خواه یک هیئت مرکب از دولت و غیره و خواه به یک کمیسیون مختلف و مختلط این حق را بنده به وکلاء نمی‌دهم که در موضوع استقلال مملکت اختیارات و وظیفه خودشان را از گردن خودشان بردارند و به گردن هیئت دولت یا یک هیئتی مرکب از دولت و وکلاء بگذارند که بدون اطلاع مجلس و بدون اطلاع عموم ملت تمام بکنند. در صورتی که رأی خودشان و رأی عموم موکلین آن‌ها معلوم شد که بر رد این مطالب است در این صورت چگونه در تحت یک پرده که اسمش کمیسیون است و اختیاری به هر نحو که صلاح بدانند به آن‌ها بدهیم که بر خلاف آراء تمام موکلین ماه است. این کمیسیون یعنی قبول اولتیماتوم با اختیارات باز هم بنده تقاضای خودم را تکرار می‌کنم که رأی با اوراق گرفته شود تا معلوم شود کی‌ها این اختیار را می‌دهند.

معززالملک - ابتداء باید بنده عرض کنم که این جا مکرر گفته می‌شود شب تاریخی است. امشب بله امشب شب تاریخی است ولی این نکته را باید عرض بکنم که شأن وکالت اجل است از اینکه آن آرائی که می‌دهند با ورقه غیر آنرا با قیام و قعود بدهند من می‌گویم آن کسی که وکیل می‌شود آن رأیی که می‌دهد تفاوت نخواهد کرد برای او چه با ورقه بدهد و چه با قیام و قعود آن کسی که وجدان دارد برای او هیچ فرقی نمی‌کند بنده حقیقتاً تعجب می‌کنم به جهت اینکه ما مذاکراتی می‌کنیم که نتیجه اش بعد معلوم نخواهد بود که چه خواهد بشود ما همه می گوئیم که مشروطه هستیم ولی بنده عرض می‌کنم که مشروطیت یک قوانین و یک قراردادهائی دارد که باید به آن‌ها عمل کرد. اگر مشروطه هستیم باید دید در سایر ممالک در چنین مواقع چه می‌کنند در آن جاهائی که مشروطیت در آن جاها ایجاد شده است باید دید در آن جاها چه می‌کنند به همان طریق باید سر کرد اولتیماتومی روس داده بود مجلس شورای ملی همانطوری که وظیفه‌اش بود رد کرد ولی کلیه فرض بکنید یک اختلافی است بین دولت و مجلس در سایر جاها چه می‌کنند بنده از تمام آقایانی که ادعای دانستن قوانین را می‌کنند سئوال می‌کنم در سایر جاها چه می‌کنند وقتی که در یک چنین موردی رأی وزراء رد شد آن هیئت می‌رود پی کارش این جا هم که وزراء رفته بعد مجلس شورا کمیسیون را مأمور کرد و همان هیئت دولت را آورد روی کار چون آقای خیابانی گفتند کمیسیون خودش رفت بنده در قسمت خودم عرض می‌کنم من خودم پیش خود نرفتم مرا مجلس مأمور کرد کمیسیون از طرف مجلس رفت بعد کمیسیونی که برای رسیدگی به اولتیماتوم معین شده بود رفت وزراء را آورد یعنی این قسمت از مشروطیت را که در تمام عالم هست خود مجلس تکرار کرد و باز وزراء را آورد روی کار. شق ثانی چه می‌ماند در سایر جاها یا مجلس می‌ماند یا دولت خواهد گفت شق ثالث ندارد مگر اینکه گفته شود ما بگوئیم این کشمکش‌های دو هفتگی امتداد پیدا کند تا آنکه آن چیزی که شاید واقع شود واقع بشود خوب هیئت دولت استعفاء کرد رفتید او را آوردید اولتیماتوم را هم همینطور که بنده هم جزو شما بودم رأی دادید من هم رأی دادم و رد کردیم. آنوقت چه باید بشود؟ آخر یک راه چاره‌ای هم باید ذکر کرد یا نه؟ منم هم می‌گویم این عقیده را ندارم که کابینه تغییر بکند چرا؟ برای اینکه من به این کابینه اعتماد دارم اما آن کسی که می‌گوید باید کابینه تغییر بکند او باید بگوید کابینه من فلان است و پروگرام او این خواهد بود تا من هم ببینم اگر موافقم رأی بدهم واِلا اینکه بگویند عمرو برود به جایش زید بیاید در صورتیکه زید نمی دانم چه خواهد کرد این نمی‌شود و به این چطور رأی بدهد. پس این شق هم نمی‌شود کرد پس چه باید کرد؟ حالا که وزراء را آوردید و به آن‌ها اطمینان دادید وزراء می گویند به ما اختیار بدهید یکی از آن‌ها که رأی دادند در اختیار دادن به وزراء من بودم به جهت اینکه بنده هیچیک از وزرای حالیه را کمتر از خودم نمی دانم از حیث ایران دوستی و وطن پرستی حالا که این مسئله اولی رد شد که اختیاری را به آن‌ها نمی‌دهد می گویند یک کمیسیونی معین بکنید از خودتان که به این مطالب خاتمه بدهد اینطور که نمی‌شود به این مجلس خصوصی؛ مجلس سری؛ نطق؛ نطق؛ این زندگی نمی‌شود. یک هیئتی را معین بکنید از یک چنین مسائل مهمی در تمام دنیا معین شده است که یک هیئت هشتاد نفری نمی‌تواند کار بکند یک هیئت کوچکی پیدا می‌کنند با یک اختیارات معینی که بنشینند و کار را قطع بکنند بی تکلیفی در تمام دنیا بدترین چیزها است یک چیزهای خیلی بدی بهتر از بی تکلیفی است.

وزیر امور خارجه- آقای سلیمان میرزا فرمودند که مجلس و نمایندگان حق ندارند که اختیارات بدهند. اختیاراتی که به آن ها رجوع نشده است خاصه اگر به استقلال مملکت بر نخورد هیچ وکلاء حق در توکیل ندارند یعنی وکالتی که دارند به دیگری بدهند و دیگری را مأمور کنند برای انجام کار. این فرمایش را بنده عرض می‌کنم بواسطه نداشتن تجارب سیاسی و بواسطه نخواندن تواریخ است در تمام دنیا از اول تاریخ عالم تا امروز در ممالکی که مشروطیت و جمهوریت در آن جاها تأسیس شده است وقایعی مثل این واقعه امروزی ما خیلی خیلی واقع شده است. رومن‌ها و مردم یونان اشخاصی بودند که در کار مشروطیت و حکومت ملی در اول از مؤسس این اساس بوده‌اند از اول امر زندگی ایشان به این ترتیب بوده است بعضی از آن‌ها یعنی بعضی مجالس شان مرکب بوده است از تمام اشخاص اهل آن شهر (آن لوت وتیق)ها جمع می شده‌اند یعنی آنقدر در مشروطیت تند بوده‌اند که در مشروطیت یا در جمهوریت که می‌گفتند وکیل انتخاب کردن صحیح نیست ما نباید برای خودمان وکیل انتخاب کنیم باید خودمان امورات خودمان را انجام بدهیم همین اشخاص که آنقدر در این اساس مضر بوده‌اند نظر به یک قانون طبیعی نظر به یک قانون مسلم که سلامت مملکت رعایتش بر هر قانونی مقدم است وقتی که در یک چنین امر مهمی مبتلا می شده‌اند یک نفر را انتخاب می کرده‌اند و اسمش را می‌گذاشتند دیکتاتور و می‌گفتند چون این کار مشکل شده است مجمع‌های زیاد و اشخاص زیاد و مختلف نمی‌توانند کار بکنند بواسطه آراء متباین و اغراض متعدد و ناچار کار را به یک نفر واگذار می‌کردند می‌خواهد آن یک نفر مملکت را به باد بدهد می‌خواهد باقی بدارد آن‌ها اینطور بوده‌اند و آن مسئله هم الآن هست و اختیارات می‌دهند به یک هیئت هائی یا به یک اشخاصی که هر طور صلاح دانستند عمل کنند. علاوه بر این در بعضی مواقع اختیار را می‌دهند به یک اشخاصی که از خود مملکت نیستند. مجلس لاهه برای چیست؟ وقتی که یک مخمصه بین دو دولت پیدا شد که خود آن دو دولت نتوانستند حل بکنند می‌دهند یک هیئت خارجی که او هر چه می‌خواهد بکند. پس این عقاید در دنیا هست عرض کردم شب شبِ تاریخی است باید سلامت مملکت را من به شهرت ترجیح بدهم باید یک طوری حرف بزنیم که لازمه وطن پرستی و وطن دوستی در آن است نه آنکه بطور دماکورّی و عوام فریبی باشد بنده عرایض خودم را می‌گویم برای اینکه رفع مسئولیت از خودم کرده باشم و از این اطاق خارج شوم.

رئیس- می‌ترسیم وقت بگذرد و مذاکرات بجائی نرسد. خوب است رأی بگیریم.

سلیمان میرزا- بنده توضیحی دارم چیزی به بنده نسبت داده شده است باید رفع کنم.

رئیس- مذاکرات طولانی خواهد شد. پیشنهاد ناصرالاسلام دومرتبه خوانده می‌شود.

(مجدداً پیشنهاد ناصرالاسلام خوانده شد)

در این موقع شروع به اخذ رأی شده حاج میرزا رضاخان اوراق رأی را به عده ذیل احصاء نمود:

ورقه سفید ۲۹ ورقه کبود ۱۷

رئیس- این هم بلاتکلیف ماند

وزیر امور خارجه- بنده بلاتکلیف و رد را در یک حکم می دانم به جهت اینکه بلاتکلیفی خیلی بد است و عرض می‌کنم هر چه زودتر تصمیم خودشان را در تعیین کابینه همین امشب معین بفرمایند که موقع خیلی باریک و مهم است

(در این موقع وزراء از مجلس خارج شدند)

رئیس- پس چند دقیقه در آن اطاق باشند.

حاج سید ابراهیم- اولاً بنده تعجب می‌کنم از اشخاصی که امتناع می‌کنند باید تکلیف روز قبل معین شود این جا هیچ جای تردید نیست یعنی کسی که در این موقع رأیش را ندادند که یا حالت آخر یا حالت اول مملکت است و تکلیف یک مملکتی را در آخر حالش یا در اول حالش باید معلوم کند و رأی بدهد اینجور آدم نباید اینجا حاضر بشود و ثانیاً آقایانی که رد می‌کنند یا امتناع می‌کنند یک پیشنهادی بکنند راه حل این مطلب به این شکل می‌شود واِلا اشکال کردن و در رفع اشکال همراهی نکردن این خودش یک عیب بزرگی است. چه معنی دارد ولیکن راه حل را نگویند رد هم بکنند تا مملکت برود؟ این عین مسئولیت است نه رفع مسئولیت است و هر چه به این مملکت وارد شود یعنی از عدم حضور این رأی تمامش بر گردن آن هائی است که رأیشان معلوم نیست و تعیین تکلیف نمی‌کنند و تکلیف خودشان را نمی دانند باید بعد از بیست روز دیگر حالا ما راه کار را دانسته باشیم که چطور باید کرد. یعنی عقیده مان باید معلوم شده باشد و راه چاره را بگویند اگر نه شاید خدای نخواسته از طریق عدم اظهار رأی می‌خواهند مملکت به مسامحه از بین برود.

رئیس- گمان می‌کنم به این طریق مذاکرات نتیجه نداشته باشد و بی موضوع حرف خواهند زد. گمان می‌کنم مجلس را ختم کنیم بهتر است.

رئیس حرکت کرد و مجلس دو ساعت و چهل دقیقه از شب گذشته ختم شد.