مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ آبان (میزان) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ آبان (میزان) ۱۳۰۱ نشست ۱۷۰

جلسه ۱۷۰

صورت مشروح مجلس یوم شنبه بیست و هشتم ربیع‌الاول سنه ۱۳۴۰ مطابق بیست و ششم عقرب ۱۳۰۱

مجلس یک ساعت قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم پنجشنبه بیست و چهارم عقرب را آقای امیر ناصر قرائت نمودند.

رئیس- صورت جلسه ایرادی دارد یا نه؟

آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- در صورت جلسه نوشته شده است که بنده عقیده داشتم یکی از ایالات خمسه مجزی شود و ضمیمه قانون امتیاز نفت نباشد در صورتیکه بنده این عقیده را نداشتم و عرض کردم چون به موجب یکی از مواد آن قانون کمپانی متعهد شده است که در ظرف مدت پنجاه سال فقط بیست و چهار چاه در ایالات خمسه حفر کند، لذا ما نباید بگذاریم کمپانی این اراضی را احتکار کند و پس از آنکه تقبل کرد و اراضی لازمه برای بیست و چهار چاه را تعیین کرد مازادش را با شرائط مندرجه در این قانون به تجار ایرانی واگذار کند اگر تجار ایرانی نتوانستند کار کنند مجدداً به همان کمپانی واگذار شودو عقیده نداشتم که یکی از ایالات را از این قانون مستثنی کنند.

رئیس- آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- بنده در صورت جلسه عرض ندارم عرضم در قانون امتیاز نفت است.

رئیس- آقای غضنفرخان (اجازه)

غضنفرخان- در صورت جلسه بنده را غائب بدون اجازه نوشته‌اند در صورتیکه بنده علت غیبت خود را به کمیسیون نوشته بودم حالا چه سبب داشته است که کمیسیون قبول نکردند علتش را نمی دانم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- اینکه آقای غضنفرخان فرمود در صورتی که علت غیبت خود را نوشته بودم نمی دانم به چه سبب کمیسیون قبول نکرده عرض می‌کنم کمیسیون هیچ نظری نداشته و فقط قصد کمیسیون این بوده است که چندین بار هم می‌خواستم عرض کنم در آخر جلسه که می‌شود، جلسه ختم نشده آقایان تشریف می‌برند و مجلس را از اکثریت می‌اندازند در صورتی که مجلس دو سه ساعت هم بیشتر نیست و روز را هم تماماً بیکاریم.

(جمعی از نمایندگان گفتند چنین نیست همه کار داریم شاید شما بیکارید)

آقا سید یعقوب- مقصودم جلسه عصر است به هر جهت هر وقت هر کدام از آقایان عذری داشته‌اند مخصوصاً اکثریت کمیسیون اجازه داده است که غیبت ایشان با اجازه منظور شود و آقای غضنفر خان هم اگر عذری داشته‌اند البته کمیسیون مرخصی غیبت ایشان را هم با اجازه تصویب خواهد کرد ولی بیشتر قصدم این بود که غالب آقایان اواخر جلسه مجلس را از اکثریت می‌اندازند.

رئیس- لایحه امتیاز نفت مطرح است.

آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- اولاً این مطلب را باید عرض کنم از چندی به این طرف بعضی از روزنامه جات و بعضی مردم تصور می‌کنند که مخالفت یا موافقت با لوایح دولت موافقت یا مخالفت با خود دولت است در صورتی که چنین نیست موافقت با فلان لایحه پیشنهادی دولت موافقت با دولت و مخالفت با فلان لایحه دولت مخالفت با دولت نیست و ممکن است یکوقت لایحه به مجلس می‌آید و به قدری خوب باشد که اقلیت و اکثریت مجلس عموماً در آن رأی بدهند همینطور بالعکس. لذا مخالفت بنده با این لایحه مخالفت با دولت نیست البته همه آقایان هم تصدیق می‌فرمایند موقعی که موضوع نفت به مجلس آمد تمام ما با یک شعف و هلهله آنرا پذیرفتیم و به اندازه‌ای خوشوقت بودیم که بعضی مسائل واضح را از نظر انداختیم مثلاً در صورتی که در قانون اساسی چهار ایالت بیشتر برای ایران معین نشده است ولی در آن لایحه نوشته شده بود ۵ ایالت و چون به قدری ما مشعوف بودیم که نهایت نداشت این مسئله هیچ یاد مجلس نیامد. مسئله دیگر این بود که بعضی می‌گفتند معادل با صد سی و دو می‌شود ما به قدری صد سی و دو را خوب می‌دانستیم که تصور نمی‌کردیم مشتری خوب تر از این شخص پیدا کنیم. این بود که عجله داشتیم زودتر این مسئله تصویب شود. ولی در ظرف این پانزده ماه که در این مسئله مذاکره می‌شد با تلگرافات متعدد و مذاکرات زیاد یک موقعی برای فکر کردن ما پیدا شد این است که بنده عقیده خودم را عرض می‌کنم. اولاً بنده با انتزاع ایالات مازندران و گیلان مخالفم زیرا این دو نقطه اهمیت شان از حیث نفت زیادتر از آن بر نقاط است و اگر بنا شود گیلان یا مازندران را انتزاع کنیم گمان می‌کنم دیگر کسی پیدا شود که این امتیاز را قبول کند و بطوری که در جلسه قبل آقای حاج شیخ اسدالله و آقای مخبر فرمودند کمیسیون نفت که این لایحه را پذیرفته جز یک راه‌های اقتصادی چیز دیگری را در نظر گرفت و این مسئله هم بقدری در نظر ما خوب است که نهایت نداشت و حالا هم بنده معتقدم که باید تمام این ۵ قطعه را به یک نفر داد. ولی در ماده ۵ که می‌نویسد صد ۱۵ اراضی به اختیار کمپانی واگذار شود آن را صد هفده معین کنیم و یک سدس آن را برای استخراج نفت و حفر چاه به اختیار اتباع ایران واگذار نمائیم. و اگر در استعداد اراضی اختلافاتی پیدا شد ماده ۱۷ که برای اختلاف نظر معین شده است رفع اختلافات را خواهد کرد و بالاخره یک سدس برای اتباع داخله و عوض صد پانزده که به اختیار کمپانی است صد هفده معین شود و آن قسمتی را که آقایان فرمودند که یکی از ایالات را به اتباع ایران واگذار کنیم بنده با آن مخالفم زیرا تجار ما این قدر سرمایه ندارند که بتوانند مثل کمپانی‌های بزرگ دنیا کار کنند و آن قسمتی را هم که بعضی از آقایان فرمودند تجار ما اصلاً نمی‌توانند کار کنند آن را هم مخالفم اگر آقایان به بادکوبه رفته باشند می دانند که در آن جا دو یا سه یا چهار کمپانی بزرگ بیشتر نیست کمپانی‌های کوچک هم قریب ده یا بیست یا سی هزار تومان نفت سیاه که از یک چاه خارج شد به آن کمپانی‌های بزرگ واگذار می‌کنند و تمام مخارج تصفیه و حمل و نقل آن نفت با کمپانی‌های بزرگ است بنابراین تجار ما هم نه اینکه نتوانند کار کنند البته می‌توانند ولی رقابت تجارتی نمی‌توانند بکنند این بود عقیده بنده و پیشنهاد هم کرده‌ام و اگر آقایان در جزئیتاتش فرمایشی داشته باشند به موقعش توضیح خواهم کرد.

رئیس- آقای داور (اجازه)

آقا میرزا علی اکبرخان داور- بنده هم مخالفم.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- یک نفر از ادبای شهر یک عبارتی نوشته است و گمان می‌کنم آن عبارت در نهاد همه باشد و آن عبارت این است که هیچ ایرانی نیست که تمام منافع ایران را برای خود نخواهد و هیچ مسلمانی نیست که میل نداشته باشد تمام کلیساها مسجد شود. این مسئله مسلم است که همه ما از خدا می‌خواهیم تمام ما دارای یک قوه و قدرتی باشیم که تمام مخازن تحت‌الارضی خودمان را خودمان استخراج کنیم و خودمان از آن استفاده کنیم البته در نظر آقایان هست که در اول حمل در خصوص آب کوهرنگ چه داد و فریادها زدیم و می‌گفتیم اگر تا اول حمل مسئله آب کوهرنگ انجام نگیرد نصف اهالی اصفهان از گرسنگی خواهند مرد و بقدری در این باب اصرار داشتیم که متصل از آقای رئیس استدعا می‌کردیم که یک کاری بکنند که روز اول حمل مجلس رسمی بشود و مسئله جریان آب کوهرنگ یک روز هم عقب نیفتد و می‌گفتیم اگر یک روز عقب بیفتد یک منافع بزرگی از دست ما خواهد رفت. البته همه ما از خدا می‌خواهیم که ایرانی‌ها خودشان قدرت داشته باشند که بتوانند مخازن تحت‌الارضی خود را خودشان استخراج کنند و این یک مسئله‌ای است که هیچ کس منکر آن نیست بنده در چندی قبل هم عرض کردم طبیعت و روزگار ما را از قافله تمدن و علم و فضل و ثروت و غنا عقب انداخته و ما ناچاریم تبعیت کنیم به دانایان و سرمایه داران و آن‌ها را به عنوان استفاده اقتصادی داخل کرده و از آن‌ها استفاده کنیم آن روز آقای رئیس‌الوزراء این مسئله را کاملاً شرح دادند که برای تجار ایران صد سی سهام معین شده است و خود این شرکت تقریباً مساوی می‌شود با استخراج نفت یک ایالتی حالا هم ممکن است آقایان تجار حفظهم الله و کثرالله امثالهم سرمایه هایشان را جمع کنند ما هم جدیت می‌کنیم بلکه برای آن‌ها صد و چهل از اسهام معین کنیم. البته همه ما می‌خواهیم که ایرانی‌ها بتوانند مخازن تحت الارضی خود را استخراج کنند و دولت هم هیچ قسم نظر سیاسی ندارد فقط و فقط نظر دولت و کمیسون نظر اقتصاد است و می‌خواهند مخازن خداداد ما استخراج شود. حالا می‌فرمایند به تجار ایرانی داده شود هیچکس مخالف با این مسئله نیست آقایان تجار تمام سرمایه‌های خودشان را می‌آورند اگر توانستند بیش از صد سی سهام را بخرند ما هم جدیت می‌کنیم که بلکه صد چهل اسهام به تجار ایرانی واگذار شود. یک کسی به بنده می‌گفت تو از بس بی پرده حرف می‌زنی بالاخره مغبون خواهی شد. آقایان اگر می‌خواهند استفاده کنند سد اهواز را ببندند دولت هم ده سال دوازده سال مالیات آن جا را منافع آن جا را ببرند کارخانه قندسازی که از این جا دوربین بیندازیم می‌بینیم و این قدر هم به قند محتاجیم آن را شروع کرده و بکار بیندازند کارخانه چیت سازی که در این نزدیکی است بکار بیاندازند و از آن اسفتاده کنند. بالاخره نه این که ما عقیده داشته باشیم که استخراج معادن نفت را به ایرانی‌ها واگذار کنیم خیر این عقیده را نداریم ولی می گوئیم وقتی که دارای قدرت و توانائی شدیم البته چه چیز بهتر از این است که خودمان این معادن را استخراج کنیم ولی به کرات عرض کرده‌ام باز هم عرض کرده‌ام ما فقیریم. فقر علیم داریم، فقر ثروتی داریم فقر اخلاقی داریم. و بالاخره طبیعت ما را عقب انداخته است. باید آقایان و سرمایه داران را در این مملکت آورده و ما هم سرمایه خود ما را با آن‌ها ملحوظ کنیم و این مخازن را بیرون بیاوریم بعضی مطالب است که در کمیسون هم عرض کرده‌ام ولی این جا نمی‌توان گفت زیرا فردا است که هزار پاره کاغذ بر می‌دارند توی سر ما می‌زنند و بنده عقیده‌ام این است که زودتر این قانون را بگذرانیم بلکه بتوانیم از این فقر اقتصادی رهائی یابیم. بنده تعجب می‌کنم قریب یکسال است موضوع نفت به مجلس آمده و در کمیسون‌ها تحت شور بود و هیچکس در این باب اظهاری نمی‌کرد همینکه به مجلس آمده است که سمت قانونیت پیدا کند فوری در روزنامه‌ها می‌نویسند چرا یک قسمت آن را به تجار ایرانی نمی‌دهند. بالاخره در پایان عرایضم عرض می‌کنم انشاءالله در این دوره چهارم مجلس این قدم اقتصادی را ما خواهیم برداشت که بتوانیم این فقر اقتصادی را از میان ملت مرتفع سازیم و تصور می‌کنم رستگاری دنوی و اخروی ما هم جز این نباشد که مخازن خداداد خود را مطابق این موادی که با کمال جدیت و نهایت دقت گذراندیم استخراج کنیم و اگر هم آقایان اصلاحاتی به نظرشان می‌رسد پیشنهاد بفرمایند البته در کمیسیون تحت شور واقع خواهد شد و برای آقایان تجار هم ممکن است امتیاز معادن دیگر مملکت را بگیرند و بیش از این مانع تراشی نکنند تا بلکه بتوانیم به مقصود نائل شویم این بود عرایض بنده.

رئیس- آقای داور (اجازه)

میرزا علی اکبر خان داور- آقای آقا سید یعقوب فرمودند در چندی قبل با یک عجله سعی داشتیم که مسئله آب کوهرنگ را که به حال مملکت نافع بود بگذرانیم حتی روز اول حمل را هم خواستیم جلسه کنیم که این کار به تأخیر نیفتد بنده می‌بینم قریب یکسال است مسئله نفت مطرح است و هر وقت که در آن مذاکره می‌شود گفته می‌شود باید به عجله آن را گذراند و اگر پنج روز عقب بیفتد آتیه ما در خطر است و مملکت ما دچار زحمت خواهد شد و در ظرف این یکسال تمامش را عجله داشتیم که فوری این مسئله بگذرد در جزو دلائلی که آقای آقا سید یعقوب اظهار داشتند یکی این بود که ما از همه چیز عقب هستیم در صورتی که این مسئله را تصدیق داریم چرا به اشخاص متخصصین و بصیر سایر ممالک مراجعه نکردیم ما باید ببینیم سایر ممالک که در علم از ما جلواند با چه دقت و ملاحظاتی یک امتیازی را می‌دهند در صورتیکه گیرنده امتیاز هم از داخله همان مملکت است. دلائلی که پریشب ذکر شد که باید هر ۵ ایالت و ولایت جزو این قانون باشد بطور خلاصه محض یادآوری عرض می‌کنم. یکی از دلائل این بود که آقای رئیس‌الوزراء فرمودند چون این امتیاز سبب سعادت مملکت است چرا تمام ۵ قطعه به این سعادت نرسند و وسایل خوشبختی برای عموم فراهم نشود. آقای مخبر در ضمن فرمایشاتشان فرمودند قانونی در این موضوع گذشته و گمان می‌کنم به لفظ کنترات فرمودند که کنتراتی در این باب از تصویب مجلس گذشته و لغو کردن آن قانون یا کنترات سبب می‌شود که به حیثیات دولت بر می‌خورد و ضمناً فرمودند چون در کمیسون مذاکره شد که هر پنج نقطه را به یک کمپانی بدهیم اگر بنا شود یک قطعه را مجزی کنیم شاید کمپانی و سرمایه داران آمریکائی دلسرد شوند و این امتیاز را قبول نکنند یکی یکی از دلائل را گرفتم که جواب عرض کنم. قسمت اول را که آقای رئیس‌الوزراء فرمودند چون این امتیاز سبب سعادت مملکت است چرا هر پنج قطعه از این سعادت بهره مند نشوند بلی بنده هم اگر بیش از دیگران تصدیق نداشته باشم به اندازه دیگران تصدیق دارم که جلب سرمایه داران خارجی برای ایران که از خودش سرمایه ندارد فوق العاده اهمیت دارد و سرمایه خارجی ممکن است در ایران کاری بکند که در فاصله کمی بتوانیم چرخ‌های مملکت خود را بکار انداخته و در خط تمدن امروزه دنیا داخل بشویم ولی مشروط بر اینکه یک سرمایه قابل ملاحظه‌ای داخل در مملکت بشود و منابع ثروت ما بکار افتد. آقایان اطمینان دارند که با این قانون این دو مقصود بعمل خواهد آمد. و این اطمینان بقدری عمومیت پیدا کرد است که شاید تردید در این امر یک کفر سیاسی به شمار آید. بنده تا یک درجه این اطمینان را حقیقی نمی دانم ولی عرض می‌کنم حالا که ما تقریباً مجبوریم یکی از بزرگترین منابع ثروت خودمان بلکه بزرگترین منابع ثروت عالم را که ثابت خواهم کرد به عجله بدون مطالعه و مراجعه به اشخاصی که اطلاع از این مسائل دارند می آئیم از دست بدهیم پس لااقل یک کاری بکنیم که بعد از این اولادهای ایران بتوانند از این قانون استفاده کنند. اما مسئله را که فرمودند چون سابقاً به دولت اجازه داده شده بود که با کمپانی‌های آمریکائی داخل مذاکره شود و چون هر پنج قطعه را بنا بود واگذار کنند و اگر یکی از آن‌ها را مجزی کنند به حیثیات دولت بر می‌خورد تصور می‌کنم این استدلال مخصوصاً از طرف حضرت والا شاهزاده نصرت‌الدوله خیلی غریب است. زیرا وقتی که به دولت اجازه داده شده بود که با یکی از کمپانی‌های آمریکائی داخل مذاکره شود و بعد قرار شد که آن رأی اولی را باطل و به دولت اجازه دهند که با هر کمپانی که بیشتر به نفع ایران امتیاز را می‌پذیرد داخل مذاکره شوند مخصوصاً آقای نصرت‌الدوله در مقابل استدلال آقای ملک الشعراء فرمودند ممکن است بگوئیم در ابتداء ما نفهمیدیم و حالا می‌بینیم این ترتیب که با هر کمپانی که بیشتر منافع ایران را منظور دارد دولت داخل مذاکره شود آتیه ما بهتر تأمین می‌شود بهتر است. آنروز اینطور می‌فرمودند که ممکن است بگوئیم نفهمیدیم ولی امروز که طرفی هم برای امتیاز معین نیست اینطور می‌فرمایند خوب اگر بنا باشد قانونی که از مجلس می‌گذرد نمی‌توانیم او را تغییر بدهیم پس برای چه در آن مذاکره می‌کنیم مذاکره در مواد برای چیست؟ برای همین است که هر چه به نظر خوب نمی‌آید تغییر بدهیم. اما اینکه می‌فرمایند به حیثیت دولت بر می‌خورد تصور می‌کنم وقتی لطمه به حیثیت دولت می‌خورد که این قانون به این نحو بگذرد و بعد بیفتد به دست یک اشخاص با اطلاعی آنوقت ببینند با چه سهل انگاری بیست و سه چهار ماده ترتیب داده‌ایم و اسم او را قانون امتیاز گذارده‌ایم عوض اینکه ببینیم در سایر نقاط راجع به عموم امتیازها خصوصاً امتیاز نفت چه دقت هائی می‌شود. بنده عقیده‌ام این است که در یک موضوع به این مهمی که امور اقتصادی ما را اداره می‌کند باید مراجعه کنیم به قوانین سایر ممالک ببینیم چه دقایقی در آن قوانین است. بنده تصور می‌کنم در میان معادن یکی از بزرگترین معادن از نقطه نظر فایده معدن نفت است و از جمله معادنی که کمتر نسبتاً فایده دارد معدن ذغال سنگ است. حالا ملاحظه بفرمائید در ممالک دیگر قوانین و امتیازاتی که راجع به معدن ذغال سنگ وضع می‌کند چه مداقه هائی در آن بعمل می‌آورند و ما باید به آن قوانین مراجعه کرده و آن‌ها را ترجمه کنیم ببینیم هر یک از موادش نافع به حال ما است آنرا انتخاب کنیم. مثلاً در فرانسه معمولاً منافعی که از معادن ذغال سنگ می‌برند بین شش یا هشت درصد است و با این حال می‌بینیم در سال چندین صد نفر اشخاص و کمپانی‌ها سعی می‌کنند و زحمت می‌کشند و می‌آیند امتیاز معادن ذغال سنگ را می‌گیرند این نکته را مخصوصاً متذکر شدم که اگر ما چند روزی بخواهیم در این قانون که یک منافع حقیقی را دارا است دقت کنیم هیچ کمپانی قهر نخواهد کرد و از این بابت نباید هیچ نگران باشیم. در سال ۱۹۰۸ که بهتر می‌توانم احصائیه اش را عرض کنم قری ۱۴۸۸ امتیاز برای معادن ذغال سنگ داده شده است در صورتیکه حد وسط عایدات کمپانی‌ها در معادن ذغال سنگ بیش از صد هشت نیست آنوقت هم چه ملاحظاتی در اطراف امتیازها شده است که ما نمی‌خواهیم هیچیک از آن دقت‌ها را در این امتیاز خودمان بنمائیم. مثلاً یکی از آن‌ها این است که قبل از اینکه بخواهند امتیازی را بدهند اعلان می‌کنند و به مزایده می‌گذارند و تا شش ماه سه ماه مدت معین می‌کنند که هر مشتری بیشتر بدهند امتیاز به او داده می‌شود در طرز استخراج یک شرایط و دقت‌هایی می‌شود، مهندسین مخصوصی برای آن معدن معین می‌کنند که صاحب امتیاز در حین استخراج مواظبت داشته باشد مبادا معدن خراب شود که بعد از تمام شدن مدت امتیاز دیگر نشود در آن کار کرد. بنده این اطلاعات را راجع به معدن ذغال سنگ توانستم تحصیل کنم ولی راجع به امتیاز نفت نتوانستم کاملاً اطلاعاتی کسب کنم ولی البته دولت وسیله داشت و می‌توانست در ظرف این مدت اشخاص متخصصی این جا بیاورد و با آن‌ها مشورت کند ولی بنده این وسیله را نداشتم و همین قدر توانستم از اوضاع نفت بادکوبه که در نزدیک ما است اطلاعاتی تحصیل کنم. اهمیت معادن نفت بادکوبه در مقابل معادن نفت ما در حکم صفر است اولاً نسبت چاه هائی که در بادکوبه برای استخراج نفت حفر شده است با چاه هائی که این کمپانی می‌خواهد برای ما حفر کند. باید در نظر بگیریم در بادکوبه قریب ۳ هزار چاه حفر کرده‌اند و در این جا کمپانی می‌خواهد در ظرف پنجاه سال فقط بیست و پنج چاه حفر کند و بعضی موارد دیگر در امتیازهای خارجه هست که آن را یادداشت کرده‌ام به عرض می رسانم. ثانیاً به فرموده آقای آقا سید یعقوب ملعوم می‌شود مقصود مانع تراشی نیست البته تمام ماها هر چه می دانیم باید بگوئیم و باید هر قدر می‌توانیم منافع خودمان را حفظ کنیم مخصوصاً در ممالک خارجه پانصد و پنجاه ماده راجع به معادن نفت نوشته شده که تمام طرز تفتیش و نظارت و طرز عملیات در آن قید شده است و نظام نامه‌های مفصلی در این باب هست که ما هیچکدام از آن‌ها را نداریم و مخصوصاً در آن‌ها قید شده است که چطور باید در چاه کار کنند و چگونه نفت استخراج کنند و اگر در ضمن عمل حادثه رخ داد چه باید بکنند و یک نکته‌ای که خلی قابل اهمیت است این است که مخصوصاً باید دقت کنیم در وضع استخراج نفت طوری کار کنند که معدن زود خراب نشود و از بین نرود و باید مواظبت کنیم و نگذاریم وقتی کمپانی از یک چاهی که حفر کرد تا اندازه‌ای که به صرفه او نزدیک تر است نفت استخراج کند و از آن صرف نظر کند زیرا هر چه عمق چاه زیادتر شود مخارجش برای استخراج زیادتر است و ممکن است لازم شود عمق چاه به اندازه‌ای برسد که کمپانی کار کردن در آن را برای خودش نافع نبیند در آن کار نکند و لازم است در این مسائل ما کاملاً دقت کنیم و نظام نامه‌های راجع به این موضوع تدوین کنیم. نمی دانم دولت این مسائل را دقت کرده و این‌ها را در نظر گرفته است یا خیر؟ ماده پانصد و پنج قانون امتیاز نفت خارجه مخصوصاً در آن قید شده است که صاحب امتیاز باید یک مبلغ معینی نسبت به نفتی که خارج می‌شود برای ایجاد یک سرمایه به جهت ساختن راه‌های معمولی و برای معالجه اشخاصی که در چاه‌های نفت کار می‌کنند بدهد بنده نمی دانم در مواد امتیازنامه کدام یک از این مسائل نوشته شده؟ مخصوصاً از کارهائی که در ممالک خارجه می‌کنند این است که زمین را قسمت قسمت می‌کنند و هر قسمتی را به یک نفر می‌دهند که یک نفر کمپانی نتواند اراضی را احتکار کند یکی از شرائطی که با کمپانی قرار می‌دهند این است که صاحب امتیاز باید قبل از وقت متعهد شود که در سال لااقل فلان مقدار نفت استخراج کند و به موجب ماده ۵۹۹ در سال اول اگر کمتر از آنم مقداری که معین شده است استخراج کند صاحب امتیاز را خواهد بخشید و اگر در سال بعد هم کمتر استخراج کند بکلی چاه را از تصرف او خارج می‌کنند و تمام این دقت‌ها و شرائط برای این است که کمپانی فقط منافع خود را منظور ندارد و منافعی که طبیعت و خداوند برای مردم در زیر زمین گذارده که عموم مردم از آن استفاده کنند برای استفاده عده معدودی بکار برود و این مسائلی را که عرض کردم قید و شرط می‌کنند برای یک اراضی است که تقریباً یک فرسخ دو فرسخ بیشتر مساحت ندارد و اگر ما حساب کنیم پانزده درصد این اراضی را که می‌خواهیم به کمپانی بدهیم تقریباً هشت هزار و پانصد فرسنگ مربع می‌شود در مقابل یک همچو مساحت کوچکی که در آن قریب ۳ هزار چاه حفر کرده‌اند و شما یک همچو مساحتی را به کمپانی می‌دهید در صورتی که هیچ آن دقت‌ها و شرایط را بعمل نمی‌آورید. مسئله نفت امروز بقدری اهمیت دارد که نهایت ندارد و اشخصای که سرمایه‌های خود را در راه‌های اقتصادی می‌گذارند برای این است که بتوانند با یک سرمایه‌های کمی یک منافع عمده ببرند و چنین مناسب چون ذغال سنگ نسبت به نفت گران تر تمام می‌شود طولی نخواهد کشید که تمام چرخ‌های متحرک و ماشین‌ها بتوسط نفت حرکت خواهد کرد گرچه در این مسئله ما دقت نمی نکیم ولی در نقاط دیگر دنیا در سر آن زد و خوردها می‌شود و در پارلمان‌های دنیا گفتگوها می‌کنند. شاهزاده نصرت‌الدوله موقعی که اروپا بودند البته در خاطر دارند که بریان چگونه بر ضد حکما نو صحبت کرد راجع به اینکه نفت موصل را آن طور که باید مواظبت نکرده بود و یک دلائل قوی آورد برای آتیه مشعشع ممالکی که بتوانند دست خودشان را روی نفت بگذارند و ما این معادن نفت با این منظمی را داریم و نمی‌خواهیم دقت هائی که سایر ممالک در او می‌کنند بکنیم. مسئله نفت در دنیای امروزه یک اهمیت فوق‌العاده دارا است و اگر به این ترتیبی که عجالتاً مطرح است این امتیاز داده نشود باز می‌توانیم امیدوار باشیم که یک سرمایه بزرگی در دست ما هست مطابق احصائیه‌ای که بدست آمده است دولت آمریکا امروز قریب شش یا هفت درصد نفت عالم را می‌دهد و اگر منابع نفت ایران بکار بیفتد هم دوشی با نفت آمریکا خواهد کرد با همه این مقدمات و با اینکه همه ما تصدیق داریم که اگر از یک سال پیش از این ما سعی می‌کردیم و از اشخاص متخصصی در امر نفت مشورت می‌کردیم و حتی اگر صد هزار تومان هم در این راه خرج می‌کردیم هیچ ضرر نداشت قریب یک سال است این مسئله به این مهمی که اشخاص خیلی عالم و بصیر هم نمی‌توانند ادعا کنند و بگویند که در این مسئله کاملاً اطلاع داریم به مجلس پیشنهاد شده و در آن مشغول مذاکره هستیم و به هیچوجه هم به متخصصین مراجعه نکرده‌ایم ممکن است آقایان در جواب بنده بفرمایند که به متخصصین مراجعه شده است آنوقت قنده تعجبم بیشتر می‌شود که چطور می‌شود به متخصصین مراجعه شده باشد و آن‌ها اجازه داده باشند که چنین موادی با این همه معایب نوشته شود. یکی از معادن خیلی مهم ایران همین معدن نفت است. راست است ما معادن دیگر هم داریم ولی همانطور که عرض کردم نظر به مخارج کم و منافع زیادی که معدن نفت دارد اهمیت آن خیلی زیاد است. بنده در ابتدا خواستم یک اطلاعاتی پیدا کنیم و ببینیم حفر یک چاه چقدر خرج دارد. قبل از جنگ در بادکوبه حفر یک چاه تقریباً بین هفتاد و پنجهزار تا صد هزار منات طلا خرج داشت و به پول ایران که حساب کنیم قریب شصت هزار تومان می‌شود و سرمایه‌ای که این کمپانی آمریکا در ایران وارد می‌کند در صورتی که بنا باشد بیست و پنج چاه برای ما حفر کند بیست و پنج شصت هزار تومان خواهد بود با آن منافع زیادی که از این راه خواهد برد.

یک نفر از نمایندگان- خرج کمپانی تنها حفر چاه نیست هزار قسم مخارج دیگر از قبیل لوله کشی و غیره دارد.

داور- این که بنده عرض کردم یک چاه شصت هزار تومان مخارج دارد مقصودم فقط حفر چاه نبود با سایر مخارجشص عرض کردم وقتی حساب کنیم عملجاتی که برای حفر این بیست و پنج چاه مشغول کار می‌شوند هر چاهی صد نفر و رویهمرفته دو هزار و پانصد نفر عمله بیشتر بکار نمی افند پس ما نباید خیال کنیم که یک سرمایه زیادی داخل خاک ما خواهد شد. بنده تعجب می‌کنم آقایان می‌فرمایند برای دلگرم کردن مملکتی که با ما نظر دوستی و محبت دارد خوب است این مسئله را زودتر خاتمه دهیم. باز هم تکرار می‌کنم که طرف ما یک کمپانی آمریکائی خواهد بود نه دولت آمریکا. طرف ما یک عده سرمایه دارانی هستند که همیشه سعی می‌کنند سرمایه‌های خودشان را در یک راه‌هایی بکار ببرند که از آن استفاده نمایند و هیچوقت فکر نخواهند کرد که ما یک ملت شش هزار ساله هستیم، یا خیام در سابق خوب شعر می‌گفت و به این ملاحظات از ما رعات کنند اینطور نیست. فقط سرمایه خودشان را می‌آورند در این جا برای اینکه سودی که در نتیجه اینکار خواهند برد در هیچ نقطه در دنیا این سود را به او نمی‌دهند در همین بادکوبه حقی که از معادن نفت به دولت می‌دهند معادل است با صد سی و دو و تقریباً ثلث عایدی کمپانی است. آقایان آیا دقت کرده‌اند و دلائل قوی در دست دارند که این شانزده درصد معادل می‌شود با آن سی و دو درصدی که سابقاً این جا مذاکره می‌شد؟ بنده تصور می‌کنم این طور نباشد و آقایان با یک هوش‌های طبیعی و هوش هائی که برای کار بخصوص ترتیب شده این مسائل را حل کرده‌اند در صورتی که تا شخصی از مسئله کاملاً مطلع نباشد نمی‌تواند آن مسئله را حل کند. البته آقای مخبر با آقای رئیس‌الوزراء توضیح خواهند داد به کدام متخصص مراجعه نموده‌اند که آن‌ها گفته‌اند این امتیاز با این ترتیب خوب است. و آیا ممکن است بعد از این از آن متخصص سئوال کرد که در مقابل آن حق الزحمه‌ای که دولت ایران به شما داده است که با مراجعه به سایر امتیازها یک قانون امتیاز خوبی برای ما تهیه کنید چرا در مشورتی که با شما شده است اینطور خیانت کرده‌اید؟ و اگر هم به متخصصین مراجعه نشده است چنانچه بنده هم عقیده‌ام این است که این قانون یا امتیاز اصلاً کار اشخاص متخصص نیست و فکر نکنید اشخاصی است که با هوش‌های طبیعی خواسته‌اند این قانون را بنویسند مثل زمان صدر اعظم‌های قدیم که با فکر و هوش‌های شخصی کار را می‌خواستند انجام دهند. بنده منکر آن هستم زیرا این مسائل یک چیزهائی نیست که بتوان با هوش طبیعی انجام داد بلی شاید تا اندازه‌ای هم به متخصصین مراجعه شده باشد ولی همینقدر خواستم به آقایان تذکر بدهم از قراری که شنیده می‌شود مستشار مالیه ما عنقریب وارد می‌شود در صورتی که این عرضی که می‌کنم اطمینان کامل ندارم ولی از اشخاص صحیح شنیده‌ام که این شخص راجع به نفت دارای اطلاعات است و بهتر این بود که دولت هم عوض اینکه از یکسال قبل متصل اصرار داشت که این لایحه به عجله بگذرد چند نفر از متخصصین را هم با همین مستشار مالیه می‌خواست ولو اینکه صد هزار تومان دویست هزار تومان هم خرج می‌کرد با مشورت آن‌ها این قانون امتیاز را می‌نوشتند. البته آقایان هم تصدیق دارند ممالک خارجه چون از هر حیث اطلاعاتشان بیش از زمامداران ما است و با این حال در موقع بستن عهدنامه ورسای هیئت‌های اعزامی که از ممالک می‌رفت با هر یک از آن هیئت‌های اعزامی قریب پنجاه شصت و گاهی صد نفر متخصص همراه بود و حالا ما برای یک چنین مسئله مهمی یعنی دادن امتیاز معادن پنج ایالات و ولایات بزرگ ایران که بطور خلاصه اهمیتی را به عرض آقایان رساندم به یک کمپانی خارجی آیا لازم نبود به چند نفر از متخصصین رجوع کنیم؟ و با آن‌ها چند ماه هم مشورت کنیم و تمام مواد را زیر ذره بین بگذاریم و دقت کنیم که حساب سازی برای ما نکنند چنانکه در آن ماده که راجع به حقوق دولت است وقتی که بنده آن را دقت کردم در زیر ارقام مشعشع دیدم کاله ما کاملاً محفوظ نیست و این هم کمپانی وارد نیست زیرا کمپانی در همه جا سعی می‌کند که منافع خودش را محفوظ دارد خواه در مملکت خودش باشد خواه در غیر مملکت خودش و این ایراد بر ما وارد است که مثل یک عنصر پدر مرده که بخواهند ارثیه پدری خود را فوری پول نقد بکند سعی می‌کند بهر ترتیبی که هست فوری اموال خود را بفروشد ما هم همانطور می‌خواهیم هر چه زودتر این معادن را اجاره دهیم. بنده این مسئله را مکرر بخاطر می‌آورم که آقای آقا سید یعقوب خودشان اقرار فرموده‌اند ما از علم عقبیم. بنده هم عرض می‌کنم من از علم عقب هستم و در صورتیکه ما خودمان معترفیم که از علم و اطلاع عقبیم پس لازم است به اشخاصی که در علم از ما جلواند در یک مسئله اقتصادی و مسائلی که نمی‌توانیم خودمان آنرا حل کنیم به آن‌ها اقتضا کرده و به آن‌ها مراجعه و مشورت کنیم و وقتی هم که این مسائل را می گوئیم بعضی از آقایان نفرمایند که مانع تراشی می‌کنید همچنانکه آقای آقا سید یعقوب مخالف بودند که چهار ایالت و ولایت به کمپانی واگذار شود و عقیده شان این بود که حتماً هر پنج ایالت به کمپانی واگذار شود. بنده هم معتقدم و استرحاماً تقاضا دارم که یکی از این ایالت برای خود ما باقی بماند و اگر این حرف را هم می‌زنم از نقطه نظر سیاسی و حکومت نیست مسئله نفت برای ما فوق العاده مهم است و مربوط به مسائل حکومتی و سیاسی در ایران طوری است که یک چند ماهی در آن مذاکره می‌شود و بعد از بین می‌رود ولی مسئله نفت چیزی است که در ظرف پنجاه سال به کمپانی واگذار می‌شود و اگر خدای نخواسته این قانون به این نحو بگذرد و در تمام این مدت بیست و پنج چاه حفر شود آیا معلوم خواهد بود که دیگر چه چیز برای ما باقی خواهد گذاشت؟ آقایان می‌فرمایند که کمپانی نسبت به اشخاصی که امتیاز به او می‌دهند دلسوز است اگر اینطور است چرا در ممالک خارجه برای امتیاز استخراج نفت این همه مواد و نظامنامه می‌نویسند و اینقدر دقت و احتیاط می‌کنند و ما هم نباید تصور کنیم که کمپانی برای ما دلسوزی خواهد کرد خیر. اگر به این خیال باشیم و دقت‌های لازمه بعمل نیاوریم عنقریب منابع نفتما هم از دست خواهد رفت. در این صورت باز هم تکرار می‌کنم برای ما لازم است به اشخاص بصیر در این علم رجوع کنیم ولو آنکه آن‌ها هر قدر هم بخواهند منافع دیگران را در نظر بگیرند باز محض حفظ حیثیات خودشان در مقابل دولت که آن‌ها را طرف مشورت قرار داده است البته محاسن و معایب کار را خواهند گفت و ما به تنهائی نمی‌توانیم این مسئله را حل کنیم در نقاطی که معلومات و اطلاعات عمومی شان بیش از ما است ممکن نیست بدون مراجعه به متخصصین و بدون مراجعه به شورای عالی امتیازی بدهند از کجا معلوم است که تمام نکات را دانسته باشیم ما نباید بدون مشورت متخصصین این کار را انجام دهیم حالا اگر آقایان اصرار دارند و می‌خواهند حتماً این کار را انجام دهند همانطوری که آقای مدرس فرمودند خوب است یک نقطه آنرا استثناء کنیم تا شاید دیگران و اولاد ایران از آن استفاده کنند و با دویست هزار تومان یک چاه کندن اینقدر اهمیت ندارد در این بادکوبه اشخاصی که سرمایه کمی داشتند رفتند و یک تکه زمینی خریدند و صاحب سرمایه شدند بنده می‌گویم شاید ده سال پانزده سال بیست سال دیگر این مملکت از حالت فقر و فلاکت بیرون می‌آید بلکه ده نفر تاجر در ایران پیدا شود که بتوانند هر یک سیصد هزار تومان سرمایه رویهم گذارده و این کار را انجام دهند آیا شما اجازه نمی‌دهید که از برای آن‌ها چیزی باقی بماند؟ بنده عرض می‌کنم یکی از بزرگترین کارها همین است علت اینکه آقایان این اندازه عجله و اصرار دارند که این پنج ایالت به کمپانی خارجه داده شود چیست؟ اگر محض عده چاه است این ۲۵ چاه را کمپانی می‌تواند در یک فرسخ مسافت حفر نماید یا در یک ایالت حفر کند لازم نیست که شما تمام ۵ ایالت را بدهید پس نظر اصلی چیست؟ نقطه نظر آن‌ها احتکار است و می‌آیند روی منابع و ثروت شما دست می‌اندازند و نمی‌گذارند از این مملکت نفت خارج شود تا اینکه نفت‌های خود را گرانتر بفروشند برای اینکه می‌خواهند هم این امتیاز را در نظر داشته باشند و هم محصول نفت آن‌ها از بین نرود تا اینکه چاه‌های دیگری که در دست آن‌ها است کم کم آن‌ها را استخراج کرده یا هر قیمت که می‌خواهند بفروشند بعد از آنکه فروختند آنوقت تازه می‌آیند سر معادن ایران پس این امتیاز برای فردا به درد نخواهد خورد و اینکه در پیشنهاد کمیسیون نوشته شده است ۲۵ چاه این چیز مضحکی است، و من تعجب می‌کنم و در لایحه دولت بیشتر از این پیشنهاد شده است و کمیسیون سعی کرده است که عده چاه‌ها را کمتر کند اگر برای این است که یک سرمایه زیادی وارد این مملکت کند سرمایه زیاد وارد نخواهد شد و این ۲۵ چاه ممکن است در یک فرسخ یا در یک ایالت حفر شود پس عقیده بنده این است که یک ایالت استثناء شود بعد از ده سال و ۲۰ سال دیگر که دیدند هیچ سرمایه داری در ایران نیست که آنرا قبول کند یا هیچ کمپانی خارجی نیست که بیاید و با شما کمک کند آنروز به همین کمپانی خواهند داد و تصور می‌کند امروز که این امتیاز را می‌گیرد برای اینکه خیام خوب شعر گفته است و ما خوب مردمانی هستیم؟ خیر برای این است که منفعت خواهد برد و هر روزی که منفعت خودش را در این کار ببیند علجه می‌کند و اگر امتیاز به این شکل بگذرد تأسف ما بقدری خواهد بود که مافوق آن متصور نیست و کسانی که بعد از ما می‌آیند ملتفت خواهند شد همینطور یکی از سیاسیون بزرگ دنیا راجع به یکی از امتیازاتی که سابقاً دولت ایران داده بود نوشته است عجیب ترین امتیازاتی که ممکن است یک مملکتی بدهد آن امتیازی که در مدت چند ساعت داده شد و بزرگترین منابع ثروت خود را بدست خارجی بدهد همین حرف را دوباره خواهند گفت و ما از تجربه گذشته عبرت نگرفته و ما را لعنت خواهند کرد.

مخبر- اولاً بنده همچو استنباط می‌کنم که در عرایض دیروزی بنده دو قضیه اشتباه شده است و قبل از اینکه داخل در مطلب شوم می‌خواهم یک توضیحی بدهم که اگر سوء تفاهمی شده رفع شود. در ضمن مذاکراتی که پریشب کردم اشاره شد به موقعی که مذاکره امتیاز دادن نفت شمال در کمیسیون نفت مطرح بود و در آن موقع عرض کردم که دولت چهار ایالت پیشنهاد کرده بود و یک ایالت را خودمان با مشورت دولت ضمیمه کردیم دیگر اینکه تصور می‌کنید چون اسم کمیسیون کمیسیون خارجه بود شاید یک مسائل سیاسی ما را ملزم و مجبور کرد که این کار را بکنیم در صورتی که چنین چیزی نیست. مقصود بنده از ذکر این مطلب این بود که خواستم خاطر آقایان را مستحضر کنم که در آن موقع وضعیت فکری و صلاح و مقتضیات را ما اینطور دانستیم که یک قطعه دیگر هم اضافه شود و به این ملاحظه اقتصادی بود که آن یک قطعه را هم کمیسیون با موافقت دولت بر آن چهار ایالت اضافه کرد. چیزی دیگری که آقایان از این اظهار من تصور کردند این بود که شاید بنده می‌خواهم استدلال بکنم که مجبور بودیم که چنین کاری را بکنیم خیر ابداً من این قصد را نداشتم و به سمت مخبری کمیسیون و توضیحاتی که در این جا دادم سعی کردم وقایع و گزارشات اخیره کمیسیون را به عرض آقایان برسانم و عقیده شخصی در این موضوع اظهار نکردم و راجع با شروع یک قسمت اگر عرایضی عرض کردم عقیده شخصی نبود بلکه می‌خواستم یک راه حلی برای این کار پیدا شود آقایان را متذکر کنم آقای داور در ضمن مذاکراتشان اشاره کردند که بنده این لفظ کنترات را ذکر کردم بلی بنده لفظ کنترات را ذکر کردم ولی در ضمن صحبت کلی اگر خاطرشان باشد خود من توضیح دادم و بعد از اظهارات بنده رئیس محترم مجلس هم کاملاً بیان فرمودند قانونی که ما گذرانده بودیم چون مورد قبول پیدا نکرده بود و امضاء دولت با طرف مقابل روی کاغذ نیامده بود هنوز صورت کنتراتی نداشت و هیچ احترازی هم از نقطه نظر قانونی و مجلس بر ما وارد نیست فقط بنده در ضمن اینکه می‌خواستم تفکیک کنم بین آن قانونی که برای داخله وضع می‌شود و قوانینی که برای خارجه وضع می‌شود هیچوقت طرف قبولی که ملزم شده باشد ندارد یعنی برای این می‌گذرد که یک روزی به صورت کنترات در آید. تفکیک بین این دو صورت را می‌کردم و می‌خواستم خاطر آقایان را متذکر کنم که اینهم از آن‌ها است و نگفتم جزو آن‌ها شده است و اگر اشاره به الزام اخلاقی دولت کردم پس از آنکه دولت نظریه خودش را راجع به این الزام اخلاقی در کمیسیون اظهار کرد بنده هم عرض کردم واِلا چنانچه عرض کردم نه بنده و نه کمیسیون هیچ مخالفتی نداریم برای اینکه در صورت امکان یک یا دو ایالت یا بیشتر اشراع شود که ایرانی‌ها بهتر استفاده کنند و به ما هم استفاده بدهند در مذاکرات پریروز هم عرض کردم که این مسائل جای تعمق است و کمیسیون تعمقات لازمه در این کار می‌کند و یک نظریه قطعی اتخاذ می‌کند و بنده به نام مخبری کمیسیون این جا در حقیقت مدافع خواهم بود در صورتی که تصدیق می‌فرمایند پریروز بنده یک صورت مدافعه بخودم نگرفته و فقط تاریخ می‌گفتم حالا می‌خواهم مراجعه کنم به فرمایشات همکار محترم خودم آقای داور. بنده گاهی در تحت تأثیر وقایعی که در این مملکت پیش می‌آید و مقایسه و تشبیهاتی که آنسان را به آن حوادث مجبور می‌کند پیش خودم فکر می‌کردم که اگر تهران و مراکزی که در این جا مراکزی مؤثره هستند و کلیه ایران و ایالات و ولایات و قراء و دهات و کلیه اراضی این مملکت را بخواهیم بهمدیگر تشبیه کنیم ممکن است مرکز ایران را به یک گلخانه خیلی آراسته که برای نمو تمام اقسام مختلفه نباتات عالیه و گل‌های ذیقیمت و ذیقدر است تشبیه بکنیم تمام افکار و تأثرات و احساسات و تصورا و تخیلات فکری ما در این جا بی شباهت به این گل‌ها نیست و همانطور که آن گل‌های ذیقیمت که در آن گلخانه روئیده شده‌اند اگر آن‌ها را از گلخانه خارج نمایند و ببرند در یک هوائی که آن مساعدت را ندارد و چطور آن گل‌ها بواسطه عدم تناسب هوا و محیط پلاسیده شده و از بین می‌روند تصور می‌کنم که چه بسا ماها در این جا یک افکار روشنی و منور و منزهی داریم که شبیه به همان گل‌ها است و اگر بخواهیم آن‌ها را تطبیق کنیم و بیرون ببریم به بندرها و یک قسمت اعظم ایران در آن جا آن افکار و تصورات غریب و غیر قابل اهمیت خواهد بود امروز در موقعی که آقای داور تحقیقاتی راجع به امتیاز نفت می‌فرمودند این مطلب به خاطرم آمد و از این عقیده بیشتر دلسرد شدم زیرا همانطور که آقای آقا سید یعقوب فرمودند و آقای داور هم خیلی تأکید فرمودند در صورتی که ما همه باید مقر و معترف باشیم که از قافله عقب مانده‌ایم و این عقب ماندگی را نسبت به هر چیزی باید داد حتی از استفاده هم عقب مانده‌ایم وقتی که متخصص نداریم دچار بدبختی هستیم زیرا در کار فنی بهیچوجه منطق و هوش سرشار و هیچ قسم طبیعت خداداد قادر و قوی در آن تقریر نیست فکر حق تخصص وقتی که نگاه می‌کنم می‌بینم در تمام مملکت خودمان حتی گلخانه‌ای که شرحی را عرض کردم یک نفر پیدا نمی‌کنیم که از روی حقیقت و توانائی قدرت داشته باشد این مسائل را حل کند این مطلب را هم بایستی تصدیق کنم که در فهم اظهارات متخصصین دیگر نسبت به تطبیق اثرات و عملیات آن‌ها هم باز عقب هستیم و عرض می‌کنم اگر قادر بر ا ین نیستیم که شکر بگوئیم باید تصدیق کرد اگر شوخوبی هم جلو ما بگذارند نمی‌توانیم تقطیع بکنیم وقتی این را در نظر گرفتیم آوقت محتاط می‌شویم به این که بگوئیم در فلان جا سیصد چاه آب ما چرا بیست و پنج چاه نوشتیم و محتاط می‌شویم که یک مقایسه هائی بکنیم و ببینیم در این قانون چقدر معین کرده ما هم همان را مقرر کنیم همانطور که عرض کردم هوش سرشار و اطلاع به مسائل سیاسی و علم حقوق و اقتصاد و علم فقه و شجر در مشعر گفتن هیچکدام از این‌ها همانطور که آقای داور فرمودند و بنده هم در این جا تأیید می‌کنم که مؤثر نیست این را بطور مقدمه عرض می‌کنم و بعد یک قسمت از اظهارات آقای داور را جواب می‌دهم می‌خواهیم یک امتیازی بدهیم و یک معادن و منابع ثروتی داریم و خواهیم از آن‌ها استفاده کنیم البته اگر ما یک مردمی بودیم اصلاح مملکت که موفقیعت خود را در این می دیدیم و قضاوت می‌کردیم که ما این منابع ثروت را چه کنیم بگذاریم بماند؟ صد سال دویست سال دو هزار سال است استخراج نشده ۵۰ یا ۱۰۰ سال دیگر هم استخراج نشود و تا ۵۰ سال و ۱۰۰ سال دیگر انشاءالله مملکت ما ترقی می‌کند متخصص و راه آهن پیدا می‌کنیم و اولاد و نواده‌های ما یک تخصصی پیدا می‌کنند آن وقت آن‌ها از روی بصیرت و دانائی بدون اینکه ذره‌ای از حقوق مملکت خود را یا بواسطه جهل یا بواسطه وقوع در یک موقعیت نامناسبی از دست داده باشد این منابع طبیعی خداداد را استخراج خواهند کرد این البته یک سیاستی است و اگر یک کسی امروز معتقد به این عقیده باشند از نقطه نظر منطق و عقل قابل انکار نیست و هیچ عیبی هم ندارد ولی یک وقتی ممکن است که ما می آئیم برخلاف این تصمیم این طور شایسته بدانیم که همین امروز باید تلاش کنیم که هر چه زودتر از این منابع ثروت خودمان استفاده کنیم و این استفاده را وسیله و مقدمه آن ترقیات قرار بدهیم و امروز این شق ثانی موضوع بحث است آقای داور اعتراض فرمودند که بایستی مسئله را به متخصصین مراجعه کرد و متذکر شدند که خود بنده در یک موقعی که محتاج بودم به محاسبه نفت جنوب مراجعه کنم یک متخصصینی را در لندن خواستم و بواسطه کمک آن‌ها را حساب ۴ ساله دولت و کمپانی هشتصد هزار لیره اختلاف حساب پیدا شد و ممکن بود اگر یک کسی می‌خواست خیلی سختی کند اسم دزدی هم روی آن بگذارد و این را نه بنده و نه سرکار و نه دیگری که بصیرت نداشتیم ممکن نبود بتوانیم ملتفت شویم پس بواسطه متخصص بود که آن اختلاف حساب معلوم شد ولی چیزی که اسباب تعجب من است این ا ست که بعد از آنکه یکسال است این قضیه مطرح و آقایان هم متوجه و متذکر هستند و از اقدامات دولت و مجلس و کمیسیون‌های مختلفه مطلعه شده‌اند آنوقت با یک حال تردید آقای داور سئوال می‌کنند که آیا دولت به متخصصین رجوع کرده است یا نه؟ و آیا مخبر که مطلع از این قضایا بوده است دولت به یک چنین امری تذکر داده است یا نه؟ از این مسئله خیلی متعجب هستم زیرا آقایانی که در کمیسیون‌ها (یعنی در کمیسیون اول دوازده نفری و در این کمیسیون خاص این دفعه) بوده‌اند دیده‌اند که دولت از روز اول با مشورت متخصصین رفتار کرده منتهی آن متخصصین را به تهران نیاورده است و الزام هم ندارد که آن متخصصین حتماً این جا بیایند. دولت به وسیله تلگراف و نماینده خودش که در آمریکا است و به همه نوع اشخاص متخصص و با اطلاع هم دسترسی دارد و می‌تواند با همه آن‌ها مشورت کرده و نتیجه را اطلاع دهد مراجعه کرده مخصوصاً دولت برای سفرات ایران در آمریکا دو نفر مستشار برای کارها قائل شده یک نفر مستشار مالی و یک مستشار سیاسی و اقتصادی، مستشار فنی و مالی آن شوستر می‌باشد که همه آقایان او را می‌شناسند و به ایران هم آمده بود مستشار سیاسی آن لانسن است که وزیر امور خارجه دولت اتازونی بوده این‌ها از دولت حقوق می‌گیرند دولت ایران هم این کار را به آن‌ها مراجعه می‌کند و آن‌ها به متخصصین مراجعه می‌کنند چون خودشان متخصص در این فن نیستند و پس از اطلاع از افکار آن‌ها نتیجه را توسط سفارت ایران در آمریکا مخابره می‌کنند و دولت با جلب نظریات آن‌ها این قانون را نوشته است و این سئوال آقای داور خیلی اسباب تعجب است دیگر اینکه آقای داور می‌فرمایند به این امتیاز که نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک چیزی است که از زیر دست متخصصین بیرون آمده باشد این را محض تذکر عرض می‌کنم که ما وقتی قائل به متخصص شدیم باید به دستور آن‌ها عمل کنیم مثلاً اگر شما ناخوش شدید و مراجعه به طبیب کردید باید معالجه او را بکنید اگر بخواهید در ضمن معالجه خودتان هم اظهار عقیده بکنید مثلاً بگوئید این دوا تلخ است یا من دوای دیگری میل ندارم یا دوای فرنگی به مزاج من نمی‌سازد دوای ایرانی می‌خورم یا اینکه شیرخشت به مزاج من می‌سازد خوب بود از اول به طبیب مراجعه نمی‌کردید و در ضمن فرمایشات شان آقای داور یک صحبتی فرمودند که راجع به مسئله مزایده بود و فرمودند این طور معادن در ممالک دیگر به مزایده می‌گذارند بنده نمی دانم کدام مزایده در دنیا پرصدا تر و پر اعلان تر از قضیه نفت شمال ایران شده باشد برای اینکه تمام وزارتخانه‌های خارجه دنیا و تمام روزنامه‌ها و تمام پایتخت‌ها و مراکز عمده دنیا ذهنشان به این مسئله معطوف بود و در تمام روزنامه‌ها مذاکرات این مجلس را تلگرافاً گرفته و نوشته‌اند خودمان آن روزنامه‌ها را گرفته دیدیم که تمام این چیزهائی که در این جا گفته‌ایم از رطب و یابس با معنی و بی معنی همه در آن جاها نوشته شده بود. دولت ایران هم به وزیر مختار خودش در آمریکا اطلاع داد که طرف ما یک کمپانی آمریکائی خواهد بود آیا مزایده عبارت از اطلاع دادن است یکسال هم طول کشید و پیشنهادهائی هم که باید برسد رسیده و امر مزایده غیر از این دیگر چه شکل است؟ اما نسبت به این که غیر از تلگراف متخصصین و مستشاران خودمان در آمریکا که به آن‌ها دسترسی داشته‌اند کمیسیون و دولت چه اقدام کرده است، چنانکه خاطر آقایان مسبوق است دو کمپانی برای گرفتن این امتیاز حاضر است یکی کمپانی استندارد و دیگری نیکلا و هر دو کمپانی پیشنهادهائی به دولت داده‌اند و در پیشنهادها هم با یکدیگر رقابت داشته و دارند این پیشنهاد آن‌ها هم یک زمینه مطالعه بود آقا داور اسمی از امتیاز ذغال سنگ و بعضی مواددیگر و امتیاز نفت در بادکوبه ذکر کردند بنده خیلی خوشوقت بودم که ایشان مراجعه می‌کردند به صورت امتیازی که دولت چکسلواکی به کمپانی استاندارد داده است و موضوعش امتیاز نفت است. امتیاز دهنده دولت اروپائی است و یک دولتی است که اراضی آن نفتخیز و سابقه استخراج نفت هم در مملکتش بوده است و به همه متخصصین فنی دسترسی دارد طرف آن هم کمپانی استاندارد بود بنده آن را ترجمه و چاپ کرده و بین منتشر کردم که زمینه قرار دهیم برای مطالعاتی که خودمان می‌کنیم و برای اینکه یک زمینه باشد برای پیشنهادهائی که داوطلبان تقدیم می‌کنند و اظهار عقیده‌ای که مستشاران ما توسط سفارتخانه‌ها به دولت ایران مخابره کرده است آقای داور دلتنگ نشوند از اینکه چرا صد هزار تومان خرج نکرده‌اند که متخصص بیاورند و با مشورت آن‌ها کار کنند بنده به ایشان اطمینان می‌دهم که بیش از صد هزار تومان خرج شده و به این وسیله استشاره از مستشاران آمریکائی شد و البته خودمان قائل هستیم به اینکه نه دولت و نه بین هیچکدام از ما که نماینده و در کمیسیون‌ها بودیم یک اشخاص متخصص نبودند که ما با آن‌ها مشورت کنیم ولی این امتیازنامه‌ها را گذاشته و با آن منطق و حس طبیعی نفع و ضرر را ملاحظه کردیم و سعی داشتیم که در آن قضاوت کنیم و بالاخره قضاوت ما به این جا رسیده است که رویهمرفته یک قانون خوبی برای استخراج معادن تعیه کرده و به مجلس آورده‌ایم. آقای داور در ضمن فرمایشات شان اظهار کردند سهل انگاری و لاقیدی شده بنده این انتظار را از ایشان نداشتم که نسبت سهل انگاری در یک قضیه به این مهمی به همکاران خودشان که در کمیسیون بودند بدهند برای اینکه همه ماها نسبت به امورات مربوطه به این مملکت چه جزئی و چه کلی باشد مکلفیم که سهل انگاری نکنیم و اگر سهل انگاری کنیم خاطی و مقصریم پس یک همچو قضاوتی را آقای داور می‌بایستی قدری با تأمل نسبت به همکاران خودشان می‌فرمودند این مقدماتی که عرض می‌کنم به آقایان ثابت می‌کند که سهل انگاری نشده حالا ممکن است بفرمائید از روی عدم بصیرت حفظ کرده باشید بسم‌الله بگوئید بشنویم اصلاً آمدن ما دراین جا برای همین است و مخصوصاً سعی و کوشش کردیم برای اینکه اتلاف وقت نشود و این قانون زودتر از مجلس بگذرد و حالا هم مصادف شده است با آمدن دکتر میلیسپو مستشار مالیه ایران که او هم یا امروز آمده و یا اگر نیامده امشب وارد می‌شود این مطلب در مجلس آمده و مطرح مذاکره واقع شده در موقعی که عقاید و افکار آقایان نمایندگان معلوم می‌شود و قانون به کمیسیون بر می‌گردد که در آن نظر نمایند پس ملاحظه بفرمائید که در اطراف قضیه بهیچوجه سهل انگاری نشده و به اندازه کافی در آن دقت شده و حال آنکه بنده و هم ایشان و هم آقایان دیگر اقرار کردیم که متخصص نداریم ولی مهارت در کار و مطالعه در اطراف مسئله و پرسیدن از اشخاص که نسبتاً اطلاعاتشان بیشتر است مراجعه به امتیازاتی که به دیگران داده شده بنده می‌خواهم از آقای داور سئوال کنم قانونی را که راجع به لفظ و نظامنامه که ۵۵۰ بلکه دو هزار ماده دارد که آقا ماده ۵۵۹ را فرمودند مال بادکوبه دیروز و امروزی است یا مال بادکوبه روز اول است که می‌خواستند تازه نفت استخراج کنند. بادکوبه یا هر نقطه دیگر و هر قضیه اقتصادی یا غیر اقتصادی که پیش می‌آید تمام به سیر تکامل پیش می‌آید. ما امروز در این مملکت نظر به اینکه متخصص در علم نفت و چاه نفت نداریم قانون و نظامنامه برای آن نداریم آیا یک روزی باید پیدا کنیم این اول قانون ما می‌شود ممکن است سی سال یا پنجاه سال اگر اولادمان بودند شاید عملیات امروزه ما را مسخره کنند و همیشه فخر بشریت همین است که رو به ترقی می‌رود. اگر ما این امیدواری را نداشتیم که رو به ترقی می‌رویم و این امید را نداشته باشیم که هر چه جلوتر رویم بهتر خواهیم شد این زندگانی ارزش ندارد خوب بنده عرض می‌کنم که امروز این نظریات را مقایسه کنید با یک قوانین و نظامنامه هائی که در آن موقع قابل مقایسه با موقع امروزی ما بوده باشد نه اینکه با قانونی که در بادکوبه نوشته‌اند. دیگر اینکه ما از تجربیات دُوَل دیگر نیز استفاده کرده‌ایم منتها استفاده‌ای که ما از تجربیات می‌توانیم بکنیم محدود است. حالا عرض می‌کنم محدود به چیست؟ محدود است به موقعیت مملکت، محدود است به شرایط زندگانی ما. اگر امروز یک قانونی را که لندن و آمریکا به آن عمل می‌کنند نخواهیم ترجمه کرده و در ایران به موقع عمل می‌گذاریم آیا متاع خوبی دارد؟ خیر بلکه خود سرکار هم به بنده گفته‌اید خبط محض است بلی البته جاهل باید از عالم تقلید کند ولی در این قسمت‌های عملی این تقلیدی را که ما می‌کنیم بایستی محدود و متناسب با وضعیات دیگر زندگانی ما باشد. مثلاً می فرمائید این‌ها می‌خواهند در مدت پنجاه سال بیست و پنج چاه حفر نمایند و می‌گویند قبل از جنگ در بادکوبه هر چاهی پنجاه یا شصت یا صد هزار تومان خرج داشته است با این همه هیاهو و قیل و قال تازه بیست و پنج چاه حفر بشود بنده حقیقتاً یک چیز شگفتی بنظرم می‌آید درت دقت بفرمائید در اعداد. چرا بفرمائید در بادکوبه چنین است. بروید نفت جنوب را در طرف بختیاری ملاحظه کنید که کمپانی ایران و انگلیس با داشتن سرمایه‌ای که امروز بالغ بر دوازده میلیون لیره یعنی هفتاد و پنج میلیون تومان است با این سرمایه هفت چاه بیشتر حفر نکرده و از چهارتای آنم بیشتر نمی‌توانند نفت استخراج کنند و بعد از بیست سال بیست و پنج سال که کار می‌کند در ۱۹۲۱ یا ۱۹۲۲ عایدی مطلق این کمپانی چهل میلیون خالص آن چهار میلیون تومان بوده این نتیجه هفت چاه است پس ملاحظه بفرمائید که مناسبات دیگر و مقتضیات دیگری در مسائل موجود است که نباید آن‌ها را از نظر محو نمود اگر می فرمائید در بادکوبه در یک محیطی که بیشتر از یک یا دو فرسخ مساحت ندارد سیصد چاه است بادکوبه قبل جنگ خودش بازار نفت بود بالاخره باید درست در فکر خودمان روشن کنیم که نفت فی حد نفسه چندان قیمتی ندارد و یک مال التجاره‌ای است که ترقی آن به مناسبت مشتری و قیمتی است که خریدار می‌خواهد بدهند. نفت طلا نیست اگر نفت را یک ثروت عظیمی در دنیا حساب می‌کنند برای این است که به آن احتیاج دارند و بایستی نفتی را که در می‌آورند ببینند بازار دارد یا خیر؟ بادکوبه قبل از جنگ بازار نفت بود و هر کس ملک خودش یا تکه زمینی که خریده بود چاه حفر می‌کرد و نفت استخراج می‌کرد بنده به کتاب مراجعه کردم قیمت چاه در بادکوبه بین سی و پنجاه هزار فرانک نوشته شده بود و در آن جا سی یا پنجاه پا بکند به نفت می‌رسد و وقتی که نفت سیاهش را بیرون می‌آورد و فوراً کمپانی‌های بزرگ مثل کمپانی اندرسن یا استاندارد یا نیکلا بالای سرش حاضر بود و آن را پیش خرید می‌کرد و اگر اسباب داشت آن را تصفیه می‌کرد و یا آن را به فرانسه یا آمریکا یا انگلیس حمل کرده و در آن جا تصفیه می‌کرد. بازار نفت در یک همچو موقعی اشکال ندارد که شما چاه زده نفت در بیاورید و ا ین غیر از این است که شما در خراسان یا در میدان نفت بختیاری یا در آذربایجان بخواهید نفت استخراج کنیدو این نفتی را که از آن جاها استخراج می‌کنید هیچ مشتری ندارد اگر در خراسان نفت استخراج کنید وسیله حمل و نقل می‌خواهد بازار می‌خواهد تا بتوانید شما از آن استفاده کنید واِلا هیچ فایده‌ای ندارد و حالا کسی که می‌خواهد نفت استخراج کند باید وسائل حمل و نقل داشته باشد وسائل تصفیه داشته باشد. کشی داشته باشد. در اروپا بازار داشته باشد تا بتواند با دُوَل اروپا و سایر دُوَل رقات کند پس دقت بفرمائید که مخارج کندن یک چاه را فقط نباید حساب کرد چنانکه عرض کردم دوازده میلیون لیره امروز صرف می‌شود که از هفت چاه نفت استخراج شود حالا با تمام این توضیحاتی که برای آقایان عرض کردم تصور نفرمائید بنده این جا حکم یا قضاوت می‌کنم و خود مرا به شخصه محقق می دانم که قضاوت کنم و بگویم بیست و پنج چاه کم یا زیاد یا کافی است. نه، فراموش نمی‌کنم همانطور که فرمودید بنده هم عرض می‌کنم متخصص واقعی هیچ دریا نیست ما به تکیه حرف‌های متخصصین و به تکیه کاری که دیگران کرده‌اند باید کار کنیم مثلاً در امتیازی که دولت چکسلواکی به کمپانی استاندارد داده بود در آن امتیاز نوشته شده است که هر ۳ سالی پنج یا هر دو سالی چهار چاه حفر نماید آن اشخاص هم که با ما صحبت می‌کردند و از این کار مطلع بودند می‌گفتند دو سال یک چاه خیلی خوب است و می‌بینیم که نفت جنوب چه کار کرده است؟ تاکنون تقریباً بیست و پنج و بیست و شش چاه کنده است و از چهارتای آن نفت استخراج می‌کند و کمپانی استاندارد در پیشنهاد اولیه که داده بود کلیتاً در مدت پنجاه سال چهارده چاه می‌خواست حفر کند بنابراین این اطلاعاتی که از متخصصین گرفتیم خیلی صحیح است حالا بنده این نسبتی را که آقای داور به یک قسمتی از آقایان وکلاء داده‌اند که ما می گوئیم عجله باید کرد برای اینکه یک دولتی دلگرم باشد بنده ندیدم هیچیک از آقایان این حرف را بزنند و از همکاران و رفقای خودم در کمیسیون ندیدم که در این امر عجله کنند و به عقیده بنده شخص خودم که یک نفر وکیل و همکار شما هستم خود من در این کار نهایت عجله را قائل هستم ولی نه به آن رویه که فرمودند بنده معتقدم یا باید آن سیاستی که اول عرض کردم اتخاذ کرد یعنی این مبالغ ثروت را بگذاریم برای وقتی که اهالی مملکت لایق تر از ما باشند این منطق را حاضریم موافقت کنیم ولی به شرط اینکه تأمین کنید که این منابعی که می‌گذارید بماند برای شصت یا هفتاد سال دیگر نه اینکه بعد از دو سال دیگر دیگری بیاید جای شما بنشیند و این کار را بکند ما باید این ذلت و بدبختی را به خود بخریم برای چه؟ برای اینکه در آتیه از ثروت بهتر استفاده کنیم. به شرط اینکه این منابع ثروت را بگذارید بماند واِلا بنده از آن اشخاصی هستم که قائل به عجله هستم ولی نمی‌گویم که شما سربسته و بدون تحقیق این کار را بکنید خیر، بنده می‌گویم که در حدود کسب اطلاع کردن و از روی سیاست بد نمی‌بینم اینکار بشود. در این مجلس کابینه‌هایی که سر کار آمده در این امر دخالت کرده‌اند نهایت حزم و احتیاط را داشته‌اند و ما هیچ نوع عجله در این کار نداشته‌ایم. بنده عرض می‌کنم نبایستی به این مطلب قائل باشیم که باید همین قدر خود را معطل کنیم و مباحثه بنمائیم. ما می‌خواهیم منافع را حفظ کنیم راه منحصر بفرد این است که از متخصص کسب اطلاع کنیم و امروز یا فردا یک مستشاری پیدا خواهیم کرد که او هم می‌تواند به دولت ما کمک کند اگر چه این مطلب از وظائف او نیست ولی دولت ما در امور اقتصادی می‌تواند از او کمک بخواهد بالاخره با انجام این شرائط باید این کار را بجائی رساند و بهتر از این راه به عقیده من این است. پس برای اینکه کمتر وقت مجلس را به زیاد حرف زدن مصروف کنیم بهتر این است آقایانی که نظریاتی دارند چون شور اول است پیشنهاد بفرمایند بعد هم در کمیسیون تشریف بیاورند بعد هم در کمیسیون تشریف بیاورند با هم صحبت کنیم تا انشاءالله ده روز بیست روز دیگر یک قانون خوبی که در مقام مقایسه ولی به شرط مقایسه مقتضیات که در جای دیگر باز نماند تهیه کرده در این جا آورده و بگذرانیم و یک نام نیک و افتخاری از برای این مجلس دوره چهارم تحصیل کنیم.

رئیس- گمان می‌کنم موقع سعی رسیده است.

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس- آقای زنجانی (اجازه)

زنجانی- دراین مطلب مهم اگر چه به نظر آقایان نیاید زیاد گفتگو شود به عقیده من این حرف‌ها را نباید گوش داد به جهت اینکه مسئله خیلی مهم است هر کسی یک فکری دارد و از تراکم افکار یک فایده حاصل می‌شود مثلاً یکی می‌گوید این اشخاص که حالا مازندران را می‌خواهند کجا بودند؟ چرا در این مدت اظهاری نکردند آیا نمی‌دانستند که امتیاز نفت به خارجه داده می‌شود ملتفت نبودند حالا ملتفت نشدند؟ چه عیبی دارد حالا ملتفت شده‌اند و می‌خواهند از منابع مملکت خودشان فایده ببرند چنانکه دیگران می‌برند یا می‌گویند چرا از اول که پنج ایالت گفته شد هیچ حرف نزدند حالا این حرف را می‌زنند ممکن است اول ملتفت نبودند و حالا ملتفت شده باشند و این حرف را زده‌اند همچنانکه آن طرف ما که با او مذاکره شد هیچ این حرف را نگفت بعد اظهار کرد که من می‌خواهم با فلان دولت شریک شوم و ما رد کردیم حالا ما هم یکی دو ایالت را جدا می‌کنیم بعلاوه ممکن است بگویند که ایرانی از عهده این کار بر نمی‌آید و این حرف‌ها است که ما را از کار انداخته است در ممالک عالم کسانی که خواسته‌اند کارهای مهمی بکنند به هر کسی اظهار کردند به آن‌ها خندیده‌اند شرح حال کریستف کلمب را بخوانید به هر دولت که اظهار کرد به او خندیدند بالاخره به یک خانمی پناه برد که زن فردیناند بود آن خانم زیور خود را برای خرج او داد و در نتیجه کریستف کلمب آمریکا را کشف نمود. کسانی که اکتشافات کرده‌اند خرج‌ها کرده و زحمت کشیده‌اند مثلاً سی سال زحمت کشیده و تمام دارائی خود را خرج کرده‌اند تا اینکه عملیات بخار را کشف کرد حالا اگر ایرانی‌ها این حالت را پیدا کنند چه می‌شود و ممکن است اشخاصی که دارا هستند مثل حاجی معین و اسلام و اشخاصی دیگر بگویند ما حاضریم از ثروت خودمان خرج کنیم نشد بروند اگر شد که یک خدمتی به ایران کرده‌اند و فایده هم برده‌اند چرا باید بگوئیم نمی‌شود. بنده عهد می‌کنم اگر این امتیاز به خارجه داده نشود چند نفر ایرانی آلات استخراج نفت را بیاورند و آلات تصفیه آنرا عده دیگری می‌آورند و بهم کمک می‌کنند و همه کار درست می‌شود بنده خودم بادکوبه رفته بودم یک قسمت بی بی حبیبه را دیدم که چاه‌های زیادی در آنجاها کنده‌اند اشخاصی یک قطعه زمین را خریده‌اند و چاه کنده‌اند و از آن استفاده‌ها برده‌اند چرا ایرانی نمی‌تواند کار کند البته می‌تواند باید تشویق کرد و از ضرر هم نترسید. چه ضرر دارد که در راه مملکت خودشان هر کدام ده هزار تومان ضرر کنند مردم را عادت بدهید به این که کار کنند اما آنچه که آقای داور فرمودند حق فرمودند. بنده بعضی مسائل را سئوال می‌کنم در دنیا این همه که امتیاز نفت داده شده از مللی به ملل دیگر و از دُوَلی به دُوَل دیگر بعضی‌ها ضرر بردند و بعضی‌ها نفع. امتیازات آن‌ها را خواستیم و دیدیم فلان دولت که فلان امتیاز را داده است از فلان ماده آن فایده برده است ما هم همان را اتخاذ کرده نگاه کنیم و معلوم نمائیم کدام ماده سبب ضرر شده است از آن احتراز کنیم ملاحظه تمام این امتیازاتی که داده شده است به چه شرایطی بوده آن‌ها را بیاد آورده و ترجمه کنیم و مواد خوب آنرا در این قانون بنویسیم و اینکه بفرمایند مدتی است این مطلب مطرح است بلی مدتی لایحه آن در فلان کمیسیون بود که به هیچ کس نمی‌دادند بعد هم آن راپُرت کمیسیون را چاپ کردند و دو سه روز است که به ما داده‌اند من هزار دفعه هم مطالعه کنم چطور می‌توانم چیزی بفهمم یکی از متخصصین که فی‌الجمله تخصص داشت از من سئوال کرد حالا که می‌خواهید در مسئله نفت رأی بدهید از این امتیاز چه فهمیدید و با کی گفتگو کردید و شما به چه ترتیب رأی می‌دهید؟ آیا سایر امتیازها را ترجمه کرده‌اند آیا با متخصصین گفتگو کرده‌اند؟ در میان نمایندگان کسانی که متخصص باشند هستند که از آن‌ها استفاده شود زیرا اینکه از کمیسیون در آمده و به من تازه داده شده نمی دانم چه منافعی دارد و چه مضاری دارد. مگر آقای داور نگفتند در این امر عجله لازم نیست اگر کسی گفت باید شش ماه مطالعه کرد معنایش این است که پنجاه سال است مانده است هفتاد سال دیگر هم بماند معنایش اینطور نیست. ترجمه کردن امتیازات دیگر تأمل کردن دقت کردن مراجعه کردن به سایر امتیازات سنجیدن منافع و مضرات و امثال آن‌ها این‌ها لازمه اش این نیست که رد کرده باشیم یا گفته باشیم آن منافع بماند زیر زمین بماند این یک چیزی است که همه طالبند اگر فلان کمپانی رد نماید دیگری می‌آید و آنرا قبول می‌کند این یک چیزی است که همه طالبند محل فروش نفت‌های بادکوبه کجا بود، ترکستان یا کشمیر محل فروش آن‌ها بود. نفت‌های عالم که استخراج می‌شود مگر محل فروشش کجا است، نفت‌های ایران هم مثل آن‌ها است آن امر مهمی که می‌فرمایند تمام شده از کدام راه خواهد بود و برای ما این مسئله خیلی مهم است اگر بنا شد صد فرسخ لوله کشیدند راه هائی که از آن جا لوله عبور می‌کند و ترتیب لوله کشی معین شده است ما باید بدانیم که از کدام طرف این نقطه‌ها را خارج می‌کنند از جنوب می‌برند یا از شمال این‌ها مطالبی است خیلی لازم و اهمیت دارد و در این قانون نوشته شده خرج ساختن لوله با مستأجر است. حضرت والا می‌فرمایند ما می‌بینیم کمپانی نفت جنوب که دارای دوازده ملیون سرمایه است و قریب بیست و پنج سال است کار می‌کند فقط هفت چاه حفر کرده ولی در این قانون در مدت پنجسال حفر بیست و پنج چاه شرط شده است. مگر آن امتیازی را که خودشان ترجمه کرده‌اند و داده‌اند در آن درست دقت نکرده‌اند که هیچ هم خرج نکرده به ما دادند مگر این چاه را ندیده‌ایم هر چاهی که می‌کنند حق دارند ۳ سال کار کنند بعد از آن به آن دولت واگذار می‌کنند در همین امتیاز چکسلاوا صاحب امتیاز ۳ سال در چاه کار می‌کند پس از ۳ سال واگذار به دولت می‌کند این شرایط شده یک چیز ذهن مرا زده اول کسی که این امتیاز را از فرانسه آورد یک کسی است که روی تمام نفت‌های دنیا دست انداختند مثل یک بنائی که ده خانه را زیر دست خودش می‌گیرد باز یکی دیگر را قبول می‌کند برای اینکه هر وقت فراغت پیدا کند زیر دستش کار باشد و این کسی که نفت‌های دنیا را زیر دست گذارده است می‌خواهد امتیاز را بگیرد هر وقت معطل شد این چاه‌ها را استخراج کند من خیلی تعجب می‌کنم این قدر فایده این جا قرار داده شده اولاً برای اصل سرمایه یک فایده ملحوظ شده که زیاد از سرمایه اش فایده ببرد اگر کسی این قدر پول را به جائی قرض بدهد آنقدر فایده علاوه از سرمایه اش ببرد فایده نفت بماند مثلاً دولت به دولت‌ها و کمپانی‌ها به کمپانی‌ها صدی هشت فایده نمی‌دهند اگر از آن سرمایه‌ای که خرج کرده صد هشت برد. اگر پول را به ما قرض می‌داد و خودمان استخراج می‌کردیم زیاده از این فایده نمی‌برد بعلاوه نوشته‌اند از صدی پانزده زمین را می‌تواند به تصرف خود در آورد. در این ۵ ایالت که مالیات می‌دهند آیا صد پانزده مالیاتش ساقط است و این ملاحظات در این زمینه‌ها شده است؟

نصرت‌الدوله و جمعی از نمایندگان- خیر این طور نیست خواهد ماند.

زنجانی- این طور است حق دارد صدی پانزده را در حق خودش برقرار کند یعنی در اختیار خودش نگاه می‌دارد

(گفتند این طور نیست)

بلکه این جا مزرعه و مرتع است و مالیات بده دارد و این فایده از شما فوت می‌شود.

(نصرت‌الدوله- بلی ملاحظه کرده‌ایم)

زنجانی - خیر نکرده‌اید علاوه بر این مگر این چه ضرری خواهد داشت که الآن بگوئیم ما یکی از ایالات را تجزیه کنیم شما پنج ایالت دارید یکی را برای مملکت خودمان نگاهدارید و یک مراجعه به سایر امتیازاتی که در سایر ممالک عالم داده‌اند کرده بکنید ببینید به چه ترتیب امتیاز می‌دهند. علاوه بر این آقای داور یک چیز دیگری گفتند که من عجله دارم اگر به ماند هفتاد سال خواهد ماند خیر نخواهد ماند شمادقت کنید از متخصصین بپرسید آنچه را که در خارجه داده شده بخوانید ترجمه و استخراج کنید و مواد صحیح را پیدا کنید و مطابق آن عمل کنید و این مسئله بهیچوجه ضرری نخواهد داشت.

(بعضی گفتند مذاکرات کافی است)

رئیس- مذاکرات کافی است؟

(بعضی گفتند کافی و برخی دیگر اظهار داشتند خیر کافی نیست)

رئیس- رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات.

آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- معلوم می‌شود کافی نیست.

آقای غضنفرخان (اجازه)

غضنفرخان- عرضی ندارم.

رئیس- آقای مدرس (اجازه)

مدرس- موافقم با یک شرط.

رئیس- با ماده مخالفید؟

مدرس- قریب دو ساعت و نیم است که آقایان در این مسئله فرمایشات فرمودند آقایان داور و نصرت‌الدوله که اروپا رفته و تحصیل کرده‌اند در حقیقت نتیجه تحصیلاتشان را در دو ساعت فرمودند ولکن متأسفانه بنده هیچ استنباطی از فرمایشاتشان نکردم

(جمعی گفتند- صحیح است)

مدرس- مسئله یک قدری در حواشی مطلب است و بنده عقیده‌ام این است که این امتیاز را باید داد و عجله هم نباید داشت و کسی هم با عجله صحبت نداشته البته یک قانونی که به مجلس آمده نباید بیست روز طول بکشد و نباید دو شور آن یک ماه طول بکشد و نباید عجله هم بشود چون بنا به تاریخ است بنده هم امشب تاریخ عرض می‌کنم پارسال که با آن فوریت این امتیاز را دادند بنده مریض بودم که آقایان اجازه دادند با یک کمپانی داخل مذاکره شوند و بعد از اینکه صحت یافتم به مجلس آمدم و در این مسئله غور کردم دیدم آن اجازه‌ای که داده‌اند با سیاست من مخالف و ضرر دارد یعنی اجازه مضر است.

آقا سید یعقوب- با سیاست مملکت چطور؟

مدرس- نمی دانم ولی عقیده من سابقاً با آن اجازه مخالف شد حالا نمی دانم و این مسئله بسیار اسباب تأثر من شد که آیا چگونه می‌شود اجازه‌ای که مجلس شورای ملی داده است خداوند اسبابی فراهم آورد که یک صورت دیگری پیدا کند تا اینکه یک موقعیتی حاصل شد نقل کردند یک مشتری دیگری برای این امتیاز پیدا شد و ما او را غنیمت شمردیم. خداوند توفیق به آقایان وکلاء بدهد که مساعدت فرموده و آن اختصاص بدل به عمومیت شد و آن چیزی که بنظر من محظور داشت رفع شد. کمیسیون‌ها تشکیل شد من هم گاهی از اوقات خدمت آقایان در کمیسیون مشرف شده و مذاکره می‌کردیم بدیهی است ماها اهل خبره نیستیم بصیرت هم از این کارها نداریم ولی وظیفه دولت است که پیشنهاد می‌کند باید اول تحقیقات لازمه را بکند که اگر عیبی پیدا بشود مسئولیت متوجه دولت است البته دولت هم مجبور است اجباراً به اندازه‌ای که توانسته است از اهل خبره تحقیق کند بعد از آن به همین نهج در کمیسیون مذاکره شد و آقایان هم تشریف داشتند در کمیسیون مذاکرات طول کشید و از بعضی‌ها هم استفسار شد و اطلاعاتی به کمیسیون داده شد و به اندازه‌ای که ممکن بود تحقیقات شد. بنده عضو کمیسیون بودم. بعد شنیدم بعضی از ایرانی‌ها طالب این امتیاز هستند و چون عقیده‌ام این است در امتیازات اگر ایرانی‌ها طالب باشند در دیگران مقدم هستند جهت اینکه آقا سید یعقوب می‌فرمایند ما عقب افتاده‌ایم همین است که پولدارهای ما پول‌های خودشان را در بانک‌های خارجه می‌گذارند از این جهت ما از پول عقب افتاده‌ایم محصلین ما هم از زمان ناصرالدین شاه تا حالا که هزاران نفر به اروپا رفته‌اند علم صنعتی که بدرد ما بخورد ندیدم بیاورند و عقیده‌ام این است که این امتیاز را ما باید بدهیم. زیرا این روشی که تحصیل کرده‌ها دارند گمان نمی‌کنم تا بیست سال دیگر فن معدن شناسی و صنعت در این جا داشته باشیم لذا باید به فوریت اما نه به فوریتی که امشب و فردا باشد باید امتیاز را داد بعضی از آقایان فرمودند هشت هزار فرسخ مساحت این ایالات و ولایات است چون من خودم مساحت نکرده‌ام لذا پرسیدم گفتند ده هزار فرسخ است و از قرار صد پانزده می‌شود هزار و پانصد فرسنگ این تحقیقی بود که بنده کرده بودم و از آن شخصی که خودش اجتهاداً مساحت کرده بود اینطور گفت و کیف کان بنده عقیده‌ام این است آن هائی که مدعی هستند و می‌گویند یک قسمتی را به ما بدهید شاید پول نداشته باشند و شاید نتوانند و شاید نکند اما دولت باید به آن‌ها شرایطی بکند و در خاتمه عرض می‌کنم یک قسمت را باید برای ایرانی‌ها گذارد که به فرمایش آقا سید یعقوب از خارجی‌ها عقب نمانیم زیرا خارجی‌ها با یک اجازه که سمت قاونیت ندارد و عتیقه جات ما را بیرون می‌آورند و به خارجه می‌برند. اما همینکه ایرانی‌ها می‌خواستند عتیقه جات را بیرون بیاورند از بس وزیر فواید عامه وطن خواه بود اجازه نمی‌داد وقتی هم که اجازه می‌داد و یک قطعه در می‌آوردند آن را در وزارت خارجه برده و اسباب زحمت فراهم می‌آوردند. تا این صفات در ما است که از این متاع‌های ما در زیر خاک خواهد ماند و با این خیال هرگز ما جلو نمی‌رویم بنده عقیده‌ام این است که از این هزار و پانصد فرسنگ یک ایالت یا یک ولایت خلاصی را برای خودمان بگذاریم که اگر کمپانی هزار و پانصد فرسنگ را می‌برد لامحاله صد فرسخ هم برای خود ما بماند و بنده چون عمده نظرم به سیاست است عقیده‌ام این است که با کمپانی شرط کنند که اگر ایرانی‌ها تا یک سال یا شش ماه استخراج نکردند باز به همین کمپانی داده خواهد شد اگر چه کمپانی معینی هنوز در نظر نیست و هنوز هم با او مذاکره نکرده‌ایم ولی با این ترتیب حق پیدا می‌کند که اگر ایرانی‌ها استخراج نکردند ما بتوانیم به خارجه بدهیم و گمان می‌کنم مجزی کردن یک ایالت مانعی نداشته باشد و چون خیلی مذاکرات در این موضوع شده است آقای مخبر خوب است قبول کنند که مذاکرات کافی باشد و پیشنهادهائی که در این خصوص شده می‌رود به کمیسیون که در آن جا مطرح شود شایدما را قانع کنند اگر قانع شدیم چه ضرر دارد شاید پنج ایالت شش ایالت دو ولایت را پیدا کنیم که اجازه اش را ندهند و استثناء کنند واِلا باید حتماً این امتیاز را بدهیم و گمان نمی‌کنم کسی مخالف باشد. این بیاناتی که آقایان فرمودند خوب است تحقیق کنند یا اظهاراتی که آقای هم لباس خودم فرمودند ببینیم لوله کشی را از کجا می‌کنند البته یک مداقه هائی شده و باید تحقیق کرد و دید نفت را کجا می‌فروشند و کجا می‌برند شاید آن جا که فروخته می‌شود خلاف سیاست ما باشد و لوله هائی که بکار می‌اندازند ببینیم ذرعش چقدر است و سانتیمترش چقدر است آیا این‌ها وظیفه کمیسیون و خارج از وظیفه ما است؟ خیر، وظیفه ما هم است اگر بخواهیم این قانون بگذرد نباید عجله کرد ولی باید این امتیاز را داد اما از هزار و پانصد فرسخ راه باید صد فرسخش را برای ایرانی‌ها نگاهداشت و ما هم حاضریم اگر کمیسیون دلائلی دارد که ما را قانع کند بگوید در هر صورت اگر آقای رئیس‌الوزراء تصمیم کند ممکن است با کمپانی مذاکره کنند و یک قسمت از این ایالات را برای اتباع ایران باقی گذارند به عقیده من ممکن است این مسئله را با کمپانی مذاکره و قطع کند.

مخبر- این تکلیفی را که آقایان مدرس به کمیسیون کردند متأسفانه در ید مخبر نیست و مدتی بود مخبر این تقاضا را می‌کرد ولی موافق نظامنامه در ماده اول یک مذاکراتی فرمودند که خارج از آن موضوع بود و آن مذاکره در چهار ایالت یا پنج ایالت بود که راجع به بنده و آقای داور صحبت فرمودند و این بواسطه این است که همان نظامنامه اجازه داده است که در ماده اول در کلیات حرف زده شود ما خارج از موضوع مذاکره نمی‌کنیم. حالا هم عقیده بنده این است که اگر آقایان مصر در چهار ایالت هستند چون این مسئله لازم است البته تصدیق می‌فرمایند که کمیسیون نظری نسبت به چهار ایالت ندارد ممکن است آقایان پیشنهاد کنند و به کمیسیون ارجاع شود و اگر می‌خواهند تمام پیشنهاد کنندگان هم به کمیسیون تشریف بیاورند و در آن جا مذاکره کنیم و از این قبیل مسائل در کمیسیون بهتر می‌توان نتیجه گرفت تا در مجلس اما در آن دو قسمتی که آقای زنجانی در مسئله مالیات فرمودند متأسفم که ایشان مطالعه نفرموده‌اند برای اینکه در دو جا و در دو ماده این مسئله کاملاً پیش بینی شده است یکی در قسمت ماده پنج است که می‌گوید اراضی مزبوره فقط برای استخراج نفت و قیر و موم معدنی و گازهای طبیعی و عملیات در مواد مزبور به اختیار صاحب امتیاز گذاشته می‌شود و شام معدنیات دیگر که در این اراضی واقع است یا استفاده‌های دیگری که صاحبان املاک و اراضی خود می‌نمایند نمی‌باشد. و یک جای دیگر هم در موقعی است که یک قسمت از مایملک کمپانی را از مالیات و گمرک معاف می‌کنند و توضیح می‌دهد که چه چیزهائی از مالیات و گمرک معاف هستند و هر چیزی که آن جا ذکر شده است از عوارض و مالیات معاف نیست و انشاءالله اگر در سر ماده رسیدیم توضیحات کافی عرض می‌کنم و اصلاحاتی هم اگر لازم باشد در آن خواهیم داد.

(بعضی اظهار کردند - مذاکرات کافی است)

رئیس- رأی می‌گیریم به کافی بودن مذاکرات.

آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- معلوم می‌شود مذاکرات کافی است.

پیشنهادات قرائت می‌شود.

هفت فقره پیشنهاد در ماده اول از طرف آقایان محمد هاشم میرزا - مدرس- شیخ‌الاسلام- محقق‌العلماء- آقا سید فاضل- کازرونی- سلیمان میرزا به مضمون ذیل قرائت شد.

۱- بنده پیشنهاد می‌کنم برای اینکه اتباع داخله از منافع نفت مستقیماً بهره مند شوند و سرمایه آن‌ها برای اکتشاف هدر نرود اینطور قرار داده شود در عضو ماده پنج که صدی ۱۵ کمپانی می‌تواند به اختیار خود نگاهدارد حق داشته باشد صدی هفده به اختیار خود نگاه بدارد ولی به این ترتیب که هر قدر از اراضی معین شد که برای حفر چاه نافع است یک سدس آن را به تصدیق متخصصین فنی به دولت ایران برای اتباع داخله واگذار کند و چنانچه اختلاف نظری از حیث استعداد و غیره در تقسیم اراضی تولید شود به موجب ماده ۱۷ به حکمیت رفتار خواهد شد. (محمد هاشم میرزا)

۲- بنده پیشنهاد می‌کنم ماده اول به ترتیب ذیل نوشته شود

مجلس شورای ملی- شرایط اعطای امتیاز و اجازه مخصوص و مانع لتغیر و اکتشاف و بازدید و حفر چاه را برای تحصیل و استخراج و تصفیه نفت به دست آوردن گازهای طبیعی و قیر و موم معدنی و عملیات در مواد مزبوره در قسمتی از مملکت ایران که عبارت است از ایالات آذربایجان و خراسان و سه ولایت از ولایات چهارگانه گیلان و استرآباد و مازندران و اردبیل که بعد از این به لفظ ایالات و ولایات خمسه مذکور می‌شود و همچنین اجازه صدور محصولات نفتی مزبور را به خارج و حق انحصاری فروش و تجارت محصولات نفتی را در داخله ایران موافق مواد ذیل قرار می‌دارد:

تبصر- دولت مجاز است مقرر دارد که در مدت این امتیاز هرگاه نسبت به آن ولایاتی که مستثنی شده درخواست امتیاز به تبعه خارجه بدهد این کمپانی حق تقدم خواهد داشت. (مدرس)

۳- بنده پیشنهاد می‌کنم که یکی از ایالات و ولایات خمسه را که در ماده اول ذکر شده استثنا نموده و بقیه را به موقع امتیاز در آورند. (شیخ الاسلام اصفهانی)

۴- بنده پیشنهاد می‌کنم ولایات گیلان و مازندران و استرآباد از این ماده اول مستثنی شود. (محقق)

۵- بنده پیشنهاد می‌کنم که تبصره ذیل به ماده اول الحاق شود. تبصره یک از ولایات سه گانه گیلان و مازندران و استرآباد از این قانون امتیاز مستنثی است نهایت هرگاه بخواهد دولت به خارجه امتیاز آن ولایات را هم بدهد کمپانی حق تقدم خواهد داشت. (سید فاضل کاشانی)

۶- بنده پیشنهاد می‌کنم که در ماده اولی بعد از کلمه و مانع التغیر این عبارت ضمیمه شود. به یک کمپانی آمریکائی یا اتباع ایران. (م. ع. کازرونی)

۷- (مقام منیع ریاست مجلس) بنده پیشنهاد می‌کنم که از ماده اول مازندران حذف شود و ماده را چنین پیشنهاد می‌نمایم:

ماده اول- مجلس شورای ملی شرائط اعطای امتیاز و اجازه مخصوص و مانع‌التغیر اکتشاف و بازدید و حفر چاه را برای تحصیل و استخراج و تصفیه نفت و بدست آوردن گازهای طبیعی و قیر و موم معدنی و عملیات در مواد مزبوره در قسمتی از مملکت ایران که عبارت است از ایالات آذربایجان (که اردبیل هم جزو آن ایالت محسوب می‌شود) و ایالت خراسان و ولایات گیلان و استرآباد که بعد از این به لفظ ایالات و ولایات اربعه مذکور می‌شود الاآخر … (سلیمان محسن)

رئیس- ماده دوم مطرح است

(به مضمون ذیل قرائت شد)

مدت امتیاز پنجاه سال خواهد بود که ابتدای آن از تاریخ تصویب از طرف مجلس شورای ملی باید محسوب شود و از آن تاریخ امتیاز رسمیت خواهد داشت.

رئیس- آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده- این قانون اعطای امتیاز است و امتیازنامه نیست برای اینکه اگر امتیازنامه بود و طرف غیر از این قبول نمی‌کرد یک بحثی بود و بنده دراین موضوع دیگر عرضی نمی‌کردم ولی چون قانون اعطای امتیاز است که مجلس اجازه به دولت می دهندبا یک کمپانی داخل مذاکره شود از این جهت بنده پیشنهاد کردم ماده دوم اضافه شود که مدت امتیاز بیش از پنجاه سال قمری نخواهد بود که ابتدای آن از تاریخ تصویب این قانون است از طرف مجلس شورای ملی ممکن است وقتی به مزایده گذارده شد یک کمپانی حاضر شود کمتر از پنجاه سال قبول کند ما باید در این ماده بنویسیم که بیش از پنجاه سال نخواهد بود.

مخبر- این توضیحی را که آقای حائری‌زاده دادند عین مقصود کمیسیون است البته اگر یکی از کمپانی‌ها کمتر از این مدت قبول کنند بهتر خواهد بود.

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- دیشب که بنده پیشنهاد کردم که یکی از این قسمت‌ها را اسراع کنند به بنده تذکر دادند و حق هم بود از طرف مقام ریاست تذکر داده شد که ۵ ماده که فعلاً این جا در دست ما است و البته همان طوری است که مقام ریاست هم فرمودند و اما کمیسیون آن چه را که نوشته پنج ایالت با وجودی که خودم از اعضاء کمیسیون بودم ولی اخیراً حاضر نمی‌شدم معذلک کمیسیون هم رعایت آن پنج ماده راجع به حقوق دولت است. یکی از آن مواد ماده سوم است که در آن ماده حقوق دولت معین شده و از همین منابعی که آقای مخبر توضیح دادند اطلاع حاصل شد که صدی ده از مواد نفت مطابق است با صد سی و دو نفت خالص و ما از نقطه نظر اقتصاد چون این مسئله را به نفع خودمان دانستیم این بود که به عجله رأی دادیم و اینکه گفته می‌شود در آن وقت چرا ما به عجله رأی دادیم از این نقطه نظر بود که در آن وقت به ما می‌گفتند این صدی ده معادل با صد سی و دو یا صد سی و سه می‌شود به این مناسبت در آن وقت رأی دادیم ولی حالا می‌بینم با امتیاز نفت جنوب فرقی ندارد زیرا آنهم صد شانزده می‌دهد و این جا هم در ماده بر خلاف ماده سه قانون سابق که منافع دولت را در صدی ده از عین جسن قرار داده بود عایدات دولت را صد شانزده از عایدات خالص معین نموده. اگر چه یک عایدات فرضی هم در ماده دهم ذکر شده که می‌گوید هرگاه منافع اضافی از صدی پنجاه بیشتر شود بر سهم دولت هم اضافه خواهد شد ولی این منافع فرض است تصور نشود می‌خواهم خارج از موضوع چیزی عرض کنم یا این مذاکراتی که کردم خارج از موضوع بود بلکه می‌خواهم آقایان را متذکر کنم به اینکه مخالفتی که می‌کنم برای این است که در ماده سوم حقوق دولت را صد ده از عایدات غیر خالص قرار داده و به نظر بنده صد ده خیلی زیادتر از صد شانزده عایدات غیر خالص خواهد بود و البته این را هم بنده متذکر هستم که ماده ۳ قانون را ما می‌توانیم تغییر بدهیم زیرا وقتی دیدیم آن مواد به صالح و صرفه ما نزدیک نیست البته به صلاح خودمان باید تغییر بدهید این است که با در نظر داشتن این مسئله این مطالب را به عرض می رسانم چون از سابق برای ما یک عادت بدی باقی مانده است و آن این بود که هر وقت یک امتیازی از ما می‌خواستند چون از خودمان مأیوس بودیم که بتوانیم بوسیله راه آهن و سایر لوازمات حوائج خود را رفع کنیم از این جهت به مجرد اینکه در ادوار سابق یک پیشنهادی راجع به امتیازی می‌شد فوراً قانع شده و دیگر این حساب‌ها را نمی‌کردند و در دو سه جلسه بریا یک ماده حرف نمی‌زدند و مدت امتیاز را هم زیاد قرار می‌دادند. مثلاً نود سال صد سال بلکه ابدی یک امتیازی می‌دادند ولی حالا ما نمی‌خواهیم مدت امتیاز باشد. گفته می‌شود در ممکت ما صاحب سرمایه‌ها پول‌های خود را در خارجه می‌گذارند. بله، اگر امید داشته باشند وسائل برای نفع داشته باشند هرگز وجوه خود را برای به خارجه نمی‌بردند بنده تصور می‌کنم یک چیزی که دو جلسه مجلس را مشغول کرده است و چون بنده هم در کمیسیون خارجه و هم در کمیسیون نفت عضو بوده‌ام و اگر بخواهم اطلاعات و تلگرافاتی که در این موضوع شده بخوانم شاید متناسب نباشد که عرض کنم چه تلگرافات ناسخ و منسوخی در آن جا دیده شده. در هر صورت عقیده‌ام این است که معادن خودمان را در مدت پنجاه سال به یک کمپانی ندهیم زیرا پنجاه سال یک دوره عمر طولانی است و شاید بعضی از معادن باشد که بعد از ۵ سال کار کردن دیگر چیزی در آن‌ها باقی نماند و اگر تصور شود بعد از پنجاه سال لااقل یک اثاثیه خواهیم داشت تصور خطا است زیرا ماشینی که پنجاه سال کار کند پیدا است چه خواهد بود؟ یک اثاثیه قراضه به ما تحویل می‌دهند بعلاوه که پنجاه سال نفت از او بیرون می‌آید ناچار دیگر نفعی نخواهد داشت. چون بنده متخصص نیستم شاید اطلاع داشته باشم و هر وقت گفته می‌شود باید به متخصص مراجعه شود تصور می‌شود برای اشکال تراشی است خیر البته وقتی شخص خودش دانا باشد هر چه هم بگویند نمی‌فهمد و هیچیک از ماها که بواسطه آراء زیاد وکیل شده‌ایم در این مسئله عالم نیستیم بنابراین اگر در موارد لازمه بعضی مسائل به متخصص رجوع شود هیچ عیبی ندارد و البته مملکتی که می‌خواهد یک امتیازی به مدت پنجاه سال به یک کمپانی بدهد باید قبلاً با متخصص صحبت بکند نه اینکه پس از انقضاء مدت که چیزی دیگر از معدن باقی نمانده است با متخصص مذاکره شود مخصوصاً اینکه طرف ما یک کمپانی است که کاملاً در این امر بصیر و یکی از کمپانی‌های بزرگ نفت دنیا است و ناچار از نفت شمال ایران هم اطلاعات کامل دارد ولی ایرانی‌های بدبخت اطلاعاتی ندارند. چون یک وقتی یک کمپانی به من نوشتند این کمپانی که امتیاز می‌خواهد اهل خبره و خیلی دانا است از این جهت برای ماها که مطلع نیستیم یک اشکال و سوء ظنی حاصل می‌شود. در هر حال بنده نظر به حفظ منافع مملکت پنجاه سال ار زیاد می دانم و لازم نیست توضیح بدهم چرا کمیسیون اردبیل را زیاد کرده است برخلاف صریح ماده ۵ که به هیچ وجه اسمی از اردبیل نبوده حالا در جواب خواهند گفت اردبیل هم جزو آذربایجان است. بنده عرض می‌کنم اگر جزو آذربایجان است چرا علیحده ذکر می‌کنند بنابراین بهیچوجه صلاح مملکت را نمی دانم که با این مدت این امتیاز را بدهند در صورتی وقتی یکی از مهندسین مطلع کنفرانس راجع به نفت می‌داد بنده بودم و مختصری شنیدم عمرهائی که برای معدن نفت تصور می‌شد بیش از هشتاد سال هفتاد سال نبوده حالا اگر در عدد اشتباه کرده باشم از کجا معلوم است بعد از پنجاه سال چاه‌های خشک به ما ندهند و چون نمی دانیم بعد از مدت امتیاز چقدر می‌توان از این معادن استفاده برد. لذا عقیده‌ام این است که اقلاً سی سال امتیاز داده شود همانطور که در امتیاز چک و اسلاو هم مدت امتیاز سی یا چهل سال است بنابراین دیگر چیزی عرض نمی‌کنم و پیشنهاد هم کرده‌ام که مدت امتیاز سی سال باشد.

مخبر- حضرت والا یک اعتراضی به کمیسیون فرمودند که وارد نیست و بنده مجبورم توضیح عرض کنم. ایشان به قانون سابق اشاره فرمودند در صورتی که در ماده سوم آن قانون به دولت اجازه داده می‌شود که سهم دولت را معین کند و می‌گوید حقوق دولت بیش از صد سی از کلیه نفت و مواد نفتی است و در حقیقت به دولت حق می‌دهد که در تعیین سهم دولت داخل شود منتهی این اشاره که شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند در آن اوقات یکی از آقایان اظهار نمود که این صدی ده معادل با چه مقدار از عایدات خالص می‌شود گفتند تقریباً به معادل صدی سی یا صدی سی و دو می‌شود اما وقتی در کمیسیون در این موضوع مذاکره شد و خواستیم ببینیم صد ده از عین جنس نفعش برای دولت بیشتر است یا صد سی از عایدات خالص بالاخره این طور مذاکره شد که تعیین سهم دولت اگر به اختیار دولت واگذار شود بهتر است این بود که دولت هم پس از مذاکرات با متخصصین اینطور صلاح دانسته و به ترتیبی که در ماده دهم نوشته شده است سهم دولت را معین نموده‌اند پس این اعتراضی که حضرت والا راجع به عدم تطبیبق ماده دهم و ماده سوم آن قانون سابق فرمودند وارد نبود و کمیسیون هم مخالف قانون رفتار نکرده است. اما راجع به موضوع پنجاه سال البته پنجاه سال را می‌شود کمتر کرد و این قانونی که نوشته شده قانونی نیست که ما را مقید کند به اینکه نتوانیم تغییر دهیم. نظر آقای حائری‌زاده را در خصوص مدت که کمتر شود کمیسیون کاملاً تصدیق می‌کند و با نظریه ایشان موافق است و البته اگر در مذاکرات با کمپانی بشود مدت را کمتر قبولاند خیلی خوب است و این مسئله مهم اساسی است که باید پس از مذاکره با طراف مقابل فهمید که با کمتر از پنجاه سال موافق هست یا نیست و این که در این قانون پنجاه سال نوشته‌ایم برای این است که در موقعی که با مشتری‌ها صحبت می‌کردیم کمتر از پنجاه سال قبول نکردند به این ملاحظه ما این مذاکره را نگاه داشتیم ولی البته اگر دولت نتوانست کمتر به آن‌ها بقبولاند ولو یکسال دو سال سه سال چهار سال هم باشد بهتر است.

رئیس- آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- اعتراضی که به کمیسیون می‌فرمایند وارد نیست برای این که قانونی که سابقاً از مجلس گذشته قانون اساسی نیست که سئوال او را تغییر داد حتماً ما باید در حدود او مذاکره کنیم یک قانونی به مجلس رجوع شده و کمیسیون باید نظریات در پیشنهادات راجع به این موضوع نموده و در آن‌ها دقت کند و این ابداً مربوط به قانون سابق نیست برای این که کمیسیون باید بر طبق پیشنهاداتی که به آن جا می‌آید لوایح را تغییر و تبدیل دهند مطابق عقیده خودش کمیسیون نمی‌تواند قوانین و لوایح را تغییر و تبدیل دهد و اگر غیر از این باشد رجوع قوانین از طرف کمیسیون به مجلس لغو خواهد بود. در این باب یک پیشنهادی از طرف دُوَل شده و به کمیسیون رفته است کمیسیون نباید نظر به قانون سابق بکند بلکه مراجعه به پیشنهاداتی که در این خصوص شده بکند و بعد نظریه خود را به مجلس بفرستد و اعتراض ایشان در این خصوص وارد نیست. (گفتند مذاکرات کافی است)

رئیس- مذاکرات کافی است؟

(جمعی اظهار نمودند کافی است)

(پیشنهادات در ماده دوم به مضمون ذیل قرائت شد)

۱- بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۲ به شکل ذیل نوشته شد: (حائری‌زاده)

مدت امتیاز بیش از پنجاه سال قمری نخواهد بود که ابتدای آن از تاریخ تصویب این قانون است از طرف مجلس شورای ملی.

۲- بنده پیشنهاد می‌کنم که مدت امتیاز چهل سال از تاریخ تصویب از طرف مجلس شورای ملی خواهد بود (سید فاضل کاشانی)

۳- (مقام محترم ریاست مجلس)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده دوم چنین نوشته شود:

ماده ۲- مدت امتیاز سی سال خواهد بود (سلیمان محسن)

۴- بنده پیشنهاد می‌کنم که مدت از چهل سال اضافه نباشد. (شیخ‌الاسلام اصفهانی)

(ماده سوم قرائت می‌شود)

صاحب امتیاز متعهد است که در ظرف شش ماه از تاریخ امتیاز هیئت کافی از خبرگان یا پیران اعزام دارد تا در اراضی واقعه در ایالات و ولایات خمسه تفتیش و تحقیقات معرفه الارضی و معاینه علائم سطحی را بنمایند.

رئیس- در این باب مخالفی نیست؟

(اظهاری نشد)

(ماده چهارم به شرح ذیل قرائت شد)

در ظرف ۳ سال از تاریخ تصویب امتیاز صاحب امتیاز نقشه برداری و مطالعات مقدماتی خود را بعمل آورده و نسخه از آن‌ها را با راپُرت‌های کامل راجعه به آن به دولت تقدیم خواهد داشت بلافاصله بعد از اتمام مطالعات مقدماتی صاحب امتیاز بوسیله خبرگان خود عملیات اکتشافیه را به میزان کافی و در مقام حدود اراضی ایالات و ولایات خمسه مذکوره برای تعیین اینکه فقط به مقدار تجارتی و قابل استخراج یافت می‌شود یا نه تعقیب خواهد نمود.

رئیس- آقای کازرونی (اجازه)

آقا میرزا علی کازرونی- به موجب قانون کمپانی بعد از سه سال تازه تشخیص باید بدهد که آیا نفت قابل تجارت است یا نیست و من نمی دانم اگر چنانچه گفت نیست تکلیف ما چیست و اگر بعد از سه سال گفت نیست معامله فسخ می‌شود او هم برود و ما هم در حقیقت سه سال از خودمان را در راه توجه به این معادن صرف کرده‌ایم و گمان می‌کنم این کمپانی باید فهمیده باشد که در این معادن نفت بقدر کافی موجود است یا نیست آنوقت شروع بکار نماید و اگر این مسئله را تشخیص نداده پس از روی چه میزان از ما امتیاز می‌گیرد و در صورتی که تشخیص داده است از روی چه مأخذ سه سال مدت برای تشخیص او معین می‌کنند و به عقیده بنده برای این مسئله یکسال کافی و سه سال زیاد است و بنده در این موضوع پیشنهادی هم می‌کنم که مدت بیش از یک سال نباشد.

رئیس- آقای دولت‌آبادی (اجازه)

حاج میرزا علیمحمد دولت‌آبادی - بنده مخالفم

رئیس- آقای دست‌غیب (اجازه)

دست‌غیب- مخالفم

رئیس- آقای رئیس‌التجار (اجازه)

(جمعی اظهار نمودند نیستند)

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- گمان نمی‌کنم کسی علم داشته باشد مثلاً کسی باشد که از آمریکا بگوید فلان نقطه از این نقاط خمسه نفت دارد و به مجرد این که امتیاز داده شد بیاید در آن نقطه و نفت در آورد. اولاً خود آقای کازرونی تصدیق می‌فرمایند که مملکت تا راه آهن ندارد و اسباب حمل و نقل در ایران نیست و بطوری که آقایان اظهار نمودند ده فرسخ می‌شود که باید تجسس کنند و اطلاع پیدا کنند علم غیب ندارد که یک راست برود در آن جائی که نفت دارد تمام این مسائل در کمیسیون مذاکره شده و تحقیقات بعمل آمده و از قرار اطلاعی که مطلعین در این مسئله داده‌اند می‌گویند برای تفتیش کردن و بدست آوردن چاه‌ها مدت سه سال اقلاً وقت لازم است که تجسس نموده و ببینند در کجا می‌شود چاه حفر کرد و از کدام نقطه می‌توان استفاده نمود که کمتر از این مدت مخصوصاً در کوه‌ها و جبال گمان می‌کنم نشود قرار داد.

رئیس- آقای دولت‌آبادی (اجازه)

دولت‌آبادی- این ۳ سالی را که برای نقشه برداری تعیین کرده‌اند سابق در کمیسیون هم که مطرح بود عقیده اغلب آقایان این بود که این مدت زیاد است چون از یک طرف برای نقشه بردای و تعیین چاه‌های نفت و غیره مدت ۳ سال قرار داده است و یک مدتی هم برای عملیات اکتشافی قرار داده‌اند در این صورت وقتی که هر دو این مدت را حساب کنید برای یک امتیاز پنجاه ساله خیلی زیاد است و به عقیده بنده همانطور که آقای کازرونی گفتند مدت را از دو سال نباید زیادتر قرار دهیم برای اینکه شش ماه خبرگان خود را بفرستند که بازدید کنند و یکسال و نیم هم مشغول عملیات نقشه برداری باشد که بعد از دو سال مشغول اکتشاف شود و این نکته را تذکر می‌دهم که فرق است بین اینکه تمام این مساحت را بخواهند نقشه برداری کنند و بعد مشغول عملیات و اکتشاف شوند و اینکه اهل خبره یک محلی از این نقاط را معین کردند که نفت دارد آن وقت در این مدت ۳ سال شش ماه را مشغول نقشه برداری شوند و مدت یک سال و نیم را هم مشغول تحقیقات و تفتیشات معادن نفت بشوند که پس از آنکه کشف شد یک قطعه زمینی دارای نفت است آن وقت شروع به حفر چاه و استخراج نفت شود نه اینکه بگذارد بعد از ۳ سال تمام نقشه برداری‌ها تمام شد آنوقت مشغول عملیات شوند.

مخبر- اگر این را درست دقت فرمائید ملاحظه خواهید کرد این قسمت را می رساند. در این ماده نوشته در ظرف ۳ سال از تاریخ تصویب امتیاز صاحب امتیاز نقشه برداری و مطالعات خود را بعمل آورده و نسخه‌ای از آن‌ها را با راپُرت‌های کامل راجعه به آن به دولت تقدیم خواهد داشت. اولاً این ۳ سال از تاریخ امتیاز است و اگر شش ماه از آن کسر شود دو سال و نیم می‌شود و الزامی ندارد که بعد از ۳ سال شروع کند و همان طوری که آقا فرمودند اگر بعد از سه سال یا واضح ۳ سال در یک جائی مطالعات کافی شد همان مطالعات مقدماتی تمام شده و می‌تواند شروع به عملیات اکتشافی نماید علاوه بر این ملاحظه می فرمائید که این قسمت اخیر تأیید می‌کند مطلب را. برای اینکه می‌گوید: «صاحب امتیاز بوسیله خبرگان خود عملیات اکتشافیه به میزان کافی و در تمام حدود اراضی ایالات و ولایات خمسه مذکوره برای تعیین اینکه نفت به مقدار تجارتی و قابل استخراج یافت می‌شود یا نه تعقیب خواهد نمود» و تصریح دارد ایالات و ولایات خمسه و مقصود این است که در تمام این حدود ۳ سال مدت لازم دارد که در حقیقت ۳ سال تمام هم نیست چون شش ماه از آن کسر می‌شود و دو سال و نیم دیگر باقی می‌ماند و برای نقشه برداری و مطالعات مقدماتی و تحقیقاتی که نفت هست یا نیست مدتی وقت لازم دارد و عقیده‌ام این است کمتر از این مدت نمی‌شود تصور کرد فقط یک نقشه برداری نیست که فرض شود یک اشخاصی می‌روند و نقشه بر می‌دارند بلکه باید خبرگان فنی و انژینور بروند و یک مطالعات سطحی بکنند و به این ترتیب این مدت زیاد نیست و یک نکته دیگر هم این جا تذکر می‌دهم انشاءالله وقتی این کمپانی آمد و یک سرمایه بزرگی برای اکتشاف نفت اسباب و آلات و ادوات می‌آورد و ما باید همانطور که منافع خود را می‌خواهیم باید وسائل تسهیل کار طرف را هم فراهم کنیم و بنده تصور می‌کنم این سه سال زیاد نیست.

رئیس- آقای دست‌غیب (اجازه)

حاج سید باقر دست‌غیب- متأسفانه فرمایش آقای مخبر بنده را قانع نکرد با این که خودشان هم تقریباً تصدیق می‌فرمایند که سه سال مطالعه لازم ندارد و فرمودند شش ماه مطالعه می‌کند و از مدت سه سال کسر می‌شود که دو سال و نیم مدت می‌شود و در این مدت ممکن است یک چاهی حفر کند و شروع به کار نماید پس معلوم می‌شود حتماً سه سال مطالعه لازم ندارد و اینکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند صاحب امتیاز علم غیب ندارد اگر چه این لفظ مطابق با دست‌غیب است و البته کسی علم غیب ندارد ولی عرض می‌کنم چیزی که بیشتر ما را به این مسئله سوق داد فقر اقتصادی بود که ما نزد خود خیال کردیم شاید در نتیجه طوری شود که یک عده بیکار و فقیر از این فقر اقتصادی خلاص شوند این جا می‌نویسد شش ماه مطالعه کند و سه سال هم مطابقه کند تازه بعد از سه سال شروع به کار می‌کند در حالتی که مدت سه سال را هم لازم ندارد ما از نقطه نظر اقتصاد این امتیاز را قبول کردیم برای اینکه از فقر اقتصادی هر چه زودتر جلوگیری شده باشد. پس مطالعات سه سال وقت لازم ندارد ممکن است در ظرف دو سال دو چاه حفر کند و این ماده می‌گوید اگر دلش نخواست چاه حفر کند از آن جا جای دیگر می‌رود و از هر کجا دلش خواست شروع می‌کند و از تاریخ تصویب دو سال کافی است هم برای مطالعه و هم برای مقدمات کار و اکتشافات لازم که بالاخره بعد از دو سال مجبور به شروع کار و حفر چاه باشد.

رئیس- مذاکرات کافی است؟

(جمعی گفتند کافی است)

(پیشنهاد آقای کازرونی به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده ۴ این طور اصلاح شود. در ظرف یکسال از تاریخ تصویب الی آخر م. ح. کازرونی

رئیس- ماده پنجم قرائت می‌شود. (به مضمون ذیل قرائت شد)

صاحب امتیاز در ظرف هشت سال بعد از تاریخ تصویب امتیاز اراضی را که برای استخراج در اختیار خود نگاه می‌دارد و بعدها به نفت اراضی منتخبه در این قانون مذکور می‌شود به وزیر فواید عامه در تهران صورت خواهد داد. صاحب امتیاز می‌تواند اراضی مذکوره را به تدریج انتخاب کند و هر دفعه که انتخاب اراضی می‌کند نقشه و یا نقشه جاتی که اراضی منتخبه در آن‌ها با رنگ ترسیم نموده شده به وزیر فواید عامه در تهران تسلیم نماید و بعد از تسلیم نقشه جات اراضی مزبوره طبعاً و عملاً جزو اراضی منتخبه که در اختیار صاحب امتیاز برای استخراج مواد نفتی خواهد بود محسوب و باقی اراضی را به کمپانی بلاعوض به دولت واگذار نموده و دولت حق خواهد داشت در آن جا به عملیات مشغول شده یا حق تفتیش و استخراج را به اشخاص و شرکت‌های دیگر واگذار کند. اراضی منتخبه به ترتیب داده و عملی که صاحب امتیاز برای تعیین و تشخیص کامل آن اراضی لازم بداند تجدید خواهد شد و فقط مقید به این شرط خواهد بود که کلیه منتخبه زیاده بر پانزده درصد کلیه اراضی واقعه در حدود ایالات و ولایات خمسه مذکور می‌باشد و بدیهی است اراضی مزبور فقط برای استخراج نفت و قیر و موم معدنی و گازهای طبیعی و عملیات در مواد مزبور به اختیار صاحب امتیاز گذاشته می‌شود و شامل معدنیات دیگر که در این اراضی واقع است یا استفاده‌های دیگری که صاحبان املاک در اراضی خود می‌نمایند نمی‌باشد.

رئیس- آقای شیخ‌الاسلام (اجازه)

شیخ‌الاسلام اصفهانی- بنده عجالتاً یک سئوال از آقای مخبر دارم و آن این است که آیا اراضی که در ماده یازدهم و سیزدهم به اختیار کمپانی گذارده شده جزو این صد پانزده است یا خارج است. اگر جزو صد پانزده باشد بنده یک اعتراضی دارم و اگر خارج از این صد پانزده باشد یک اعتراض دیگر دارم اگر جزو صد پانزده باشد این عبارت که نوشته شده بعد از تسلیم نقشه جات اراضی مزبوره طبعاً و عملاً جزو اراضی منتخبه که در اختیار صاحب امتیاز برای استخراج مواد نفتی خواهد بود مسحوب، معنی ندارد و فقط معلوم می‌شود مقصود ممیزی است بخصوص این که نوشته شده باقی اراضی را کمپانی به دولت بلاعوض واگذار خواهد کرد مگر یک ربع از ایران را به کمپانی واگذار کرده‌اند که مازادش را به دولت واگذار می‌کند؟ این اعتراض اول بنده است. در صورتی که اراضی در ماده یازده و سیزده ذکر شده جزو این صد پانزده باشد و در صورتی که نباشد چگونه مراعات ذوی الحقوق در آن جا نشده و حال آنکه شاید در این صد پانزده صد چهار و صد پنج از اراضی از قبیل ملک، خانه، باغ، اشجار و غیره متعلق به مردم باشد چگونه می‌شود این اراضی مال کمپانی باشد بدون اینکه رعایت حقوق ذوی الحقوق شده باشد بنابراین به عقیده بنده آن ترتیب صحیح نیست.

مخبر- کلیه اراضی که در مواد یازده و سیزده و سایر مواد اسم برده شده تمام جزو این صد پانزده است اما اینکه می‌فرمایند چرا این عبارت نوشته شده که طبعاً و عملاً جزو اراضی منتخبه که در اختیار صاحب امتیاز برای استخراج مواد نفتی خواهد بود محسوب است این برای این است که دیگر قید و الزامی برای کمپانی غیر از تقدیم نقشه به وزیر فواید عامه نباشد و محتاج نباشد که از وزارت فواید عامه اجازه دیگری بگیرد و همین قدر که تجاوز نکرد و نقشه اش را رسم کرد و به وزارت فواید عامه داد طبعاً این اراضی جزو اراضی منتخبه محسوب می‌شود اما اینکه می‌فرمایند چرا نوشته‌ایم بلاعوض کمپانی اراضی را به دولت واگذار می‌کند برای این است که کمپانی ابتدا که شروع به کار می‌کند نمی داند اراضی نفتی کجا است و در تمام این سطح عملیات اکتشافیه می‌کند و بعد صد پانزده را نگاه می‌دارد و مازاد آن را به ما می‌دهد و چون ممکن است در آن جا هم یک کارهائی کرده باشد ما خواستیم پیش بینی کرده باشیم که نگوید آن مخارجی را که ما کرده‌ایم دولت باید بدهد به این ملاحظه است که بلاعوض نوشته شده. (پیشنهادی از طرف آقا میرزا ابراهیم قمی و شیخ‌الاسلام ملایری خوانده شد)

مقام محترم ریاست مجلس

بنده تقاضا می‌کنم تتمه مذاکرات را به جلسه آتیه محول فرمائید.

رئیس- صاحبان مستمریات چند فقره مراسله به مجلس نوشته‌اند که مدتی است از سال می‌گذرد و هنوز تکلیف مستمریات را معین نکرده‌اند. وقتی به دولت مراجعه می‌شود به مجلس حواله می‌شود وقتی که آقایان وکلا را می‌بینند می‌گویند بروید فلانی را ببینید. این است که هر روزه بنده در فشار آقایان هستم و هر روز مطالبه جواب می‌کنند لازم دیدم مراسله اخیری که از طرف آن‌ها رسید در مجلس قرائت شود تا تکلیف بنده را در جواب این اشخاص معین کنید و از همان قرار رفتار شود.

(عریضه مذکور به مضمون ذیل خوانده شد)

از قرار خبر افواهی بعضی از آقایان اعضاء کمیسیون و نمایندگان محترم در موضوع وظایف اظهاراتی فرموده‌اند که از مازاد ششصد تومان تومانی چهار قران کسر شود با آنکه این خبر مصدق نیست و احتمال هم نمی‌رود. انتشار این خبر اسباب اضطراب و هیجان عموم صاحبان حقوق شده است این تفاوت که شاید بالغ بر بیست هزرا تومان نمی‌شود جز صرفه جوئی و خیرخواهی ملت و مملکت نیست بلکه باعث و مورث اختلال و انتظام امورات به این قسم کسر یا تقسیم دیگری کسر از حقوق آن‌ها که بهیچوجه پیشرفتش نیست و با حالت اضطرار آن‌ها از مشعشعات است تسویه جمع و خرج بودجه مملکت نخواهد شد با این فقر و پریشانی عمومی و گرانی که سرتاسر مملکت را فراگرفته و بر اغنیا و صاحبان ثروت وضع معیشت سخت گشته یک عده جمعیتی هستی و دارائی آباء و اجدادی و شخصی آن‌ها از بین رفته و فقط عایدات شان این مختصر حقوق شده که با کسر و تبدیل ثلث بلکه نصف از صراف و غیره با هزاران زحمت و اشکال و غیره مرتب به آن‌ها رسیده و قوت لایموت است آیا مقتضی است که رشته امور آن‌ها بیش از این مختل شود؟ آیا با لفظ و معانی مساوات و مواسات متناسب است و موافق عدل و انصاف که از حقوق مصوبه قانونی آن‌ها کسر شود و محل اضافه حقوق عده دیگری که اقلاً استحقاق ثروتی را فاقد شود؟ این است انتظار عموم در افتتاح مجلس مقدس از وکلاء و نمایندگان محبوب ملت؟ آیا اصلاح امور مملکتی به کسر از حقوق قانونی مستحقین از افراد موکول است و بس؟ کراراً عرض و نوشته شده که از اشخاص بصیر و بی غرضی کمیسیون مرتب و هویت اشخاص را محل دقت نظر فرمایند و با آنکه داشتن ثروت شخصی ابداً مربوط به استیفاء حقوق حقه ثابته متبته نیست معهذا برای توافق نظر در اصلاح امور مملکت کرها و طوعا در این زمینه عملیاتی شود محل توجه نگشته چنانچه در شهریه‌ها علی العموم رویه اتخاذ حقوق حقعه مصوبه قانونی عده‌ای که از تصویب مجلس مقدس گذشته بود با یک برقراری‌های جدید در یک حکم مقرر شده باستثنای متنفذین و اشخاص طرف ملاحظه کمتر همیشه از این قبیل عوارض معاف هستند ماده به جز وضعیت و بیچاره ترین افراد رسید مگر این جمع جز مقررات قانونیه و مطلوبات مجلس مقدس چه اضافه و چه جبراتی در ترمیم امور از نمایندگان محبوب استدعا نموده‌اند چه شده که نمایندگان محترم و هیئت دولت مقررات مجلس مقدس را در باب کسور حقوق و متوفیات محترم و مجری دارند. ولی در باب پرداخت مختصر حقوق بیچارگان بعد از آن کسورات عمده عطف توجهی نمی‌فرمایند. از مقام منیع ریاست محترم مجل شورای ملی مستدعی هستیم چنانچه وعده فرموده و قول داده‌اند جدیت و اقدام مؤثری فرموده امر و مقرر فرائید که حقوق مردم موافق مصوبه مجلس در قوی ئیل و سنه پیچی ئیل تأدیه شود و انجام امور این مردم به اقدامات غیر منتظره منتهی نشود. به امضاء و مهر ۳۳ نفر از معروفین.

رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- اولاً بنده می‌خواستم توضیح بدهم این کمیسیونی که اسم برده می‌شود کمیسیون قدیم است و بنده در این کمیسیون جدید عضو هستم و اگر مطلب مطرح شود اجازه بفرمائید عرایض خود را اظهار کنم.

رئیس- بنده می‌خواستم تکلیف مرا در مقابل این اشخاص معین کنید که اسباب زحمت شده است یا خودم تکلیف این اشخاص را معین کنم یا هر طور خودتان صلاح می دانید جوابی به آقایان بدهید.

حائری‌زاده- خوب است فردا جزو دستور شود.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- بنده هم می‌خواستم در تأیید فرمایشات مقام ریاست عرض کنم که اگر آقایان می‌آیند در کمیسیون عرایض خواهند دید یک دوسیه بزرگی راجع به این مسئله درست شده و بنده می‌خواستم از مجلس تقاضا کنم که توجهی فرموده و این مسئله جزو دستور شود زیرا از هر طرف فشار می‌آورند که هم تکلیف کمیسیون و هم تکلیف مقام ریاست معین شود و کمیسیون هم جوابی به مردم بدهد تا راحت شوند.

رئیس- آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا- موافقم.

رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله- موافقم.

رئیس- راپُرتش را هم کمیسیون بودجه داده است و جزو دستور امشب هم بود.

آقای دست‌غیب (اجازه)

حاج سید محمد باقر دست‌غیب- در این قضیه موافق بودم و عقیده هم داشتم.

رئیس- آن قضیه هم ختم شد و جزو دستور ماند.

دست‌غیب- اجازه می‌فرمایند؟

رئیس- بفرمائید

حاج سید محمد باقر دست‌غیب- چیزی که بنده تصور می‌کردم برای مجلس شورای ملی از همه چیز مهمتر است مسئله بودجه است تا چندین ماه هم بیشتر به آخر سال نمانده و بودجه‌ها به مجلس نیامده خاصه از قراری که شنیدم بودجه وزارت داخله که از کمیسیون هم گذشته بنده تقاضا می‌کنم جزو دستور شود و باید کلیه بودجه هائی که از کمیسیون گذشته جزء دستور شود.

رئیس- برای استحضار خاطر مجلس عرض می‌کنم سی و یک فقره مطالب قانونی است که از کمیسیون‌ها گذشته و منتظرند جزو دستور شود.

آقای محمد ولی میرزا (اجازه)

شاهزاده محمد ولی میرزا- بنده خواستم از اعضاء کمیسیون بودجه تقاضا کنم که فوراً جلسه خود را تشکیل داده و مختصر اصلاحی که در لایحه دولت شده او را تکمیل کنند که بلکه انشاءالله فردا در جلسه عصر جزو دستور شود.

رئیس- آقای سهام‌السلطان (اجازه)

سهام‌السلطان- بنده راجع به مستمریات عرضی داشتم که گذشت.

رئیس- آقای اقبال‌السلطان (اجازه)

اقبال‌السلطان- فردا تشکیل کمیسیون بودجه ممکن نیست زیرا اعضاء کمیسیون برای کمیسیون خارجه خبر شده‌اند و بعد ممکن است کمیسیون بودجه تشکیل شود.

رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله- نسبت به مستمریات تمام آقایان اظهار موافقت کردند که فردا اول جلسه جزو دستور باشد بنده هم خواستم تقاضا کنم که لایحه دولت راجع به هیئت منصفه بعد از آن جزو دستور باشد.

رئیس- فردا جزو دستور می‌شود.

(مجلس سه ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)

رئیس مجلس - مؤتمن الملک