مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۰۵ نشست ۶۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۰۵ نشست ۶۳

جلسه ۶۳

(مجلس دوساعت وربع قبل ازظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس روز یکشنبه بیست وسوم بهمن را آقای ضیاء قرائت نمودند)

رئیس- صورت مجلس معارضی ندارد؟

(گفتند :خیر)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد.

رئیس- قبل ازاینکه وارددستور شویم باید بعرض مجلس برسانم که آقای میرزا عبدالله خان وثوق ازعضویت کمیسیون نظام استعفا داده‌اند درجلسات بعد باید یکنفر بجای ایشان تعیین شود. دستور امروزه هم لایحه ببانک ملی است ازماده پنجم. چند فقره پیشنهاد درجلسات قبل رسیده بود تکلیفش باید معلوم شود. پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود ودرقابل توجه بودنش بایدرأی گرفته شود. پیشنهاد آقای دکترطاهری مطرح شد ه بود مذاکرات هم بعمل آمد حالا باید رأی گرفته شود.

آقا سید یعقوب- قبل ازدستور بنده عرض داشتم

رئیس- وارددستور شدیم. پیشنهاد آقای طاهری قرائت می‌شود ورأی می‌گیریم (بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم بجای اشخاص معتبرنوشته شود اشخاصیکه نزدبانک اعتباردارند

رئیس- عقیده آقای مخبر چیست

فهیمی (مخبرکمیسیون) – این پیشنهادشان گویا قبلا خوانده شد وعبارت اصلاح شد باین ترتیب که (اشخاصی که اعتبارشان نزدبانک مسلم باشد) دیگر این پیشنهاد موردنخواهد داشت

رئیس- (خطاب بمخبر) شما اینطوربیان کردید ولی آقای پیشنهاد کننده راتکلیفش رامعلوم نکردید

بعضی ازنمایندگان – پس می‌گیرند

رئیس- آقای دکترطاهری مستردمیدارید؟

دکترطاهری- بااین ترتیبی که قبول کردند که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد بنده پس می‌گیرم

رئیس- پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم ازکلمه (مشروط) ت کلمه (نظامنامه) حذف شود ودرعوض نوشته شود (قرض دادن مطابق نظامنامه تعیین خواهد شد)

آقا سید یعقوب- استدعا می‌کنم آقای رئیس نفرمایند (خارج ازموضوع است) عرض بنده این بود که آقایان وزراء بیایند درپرگرام مذاکره کنیم. رأی مجلس تهیمت دارد ونباید ول کنند وبروند این هم مبارک است دراینجا یک عبارتی نوشته شده است آن روزهم آقای شیروانی یک بیانی کردند که حقیقتا بنده را متوجه کردند. یک بانک ینجا تأسیس شد بعد آمد آن بانک اولی که بانک ایران شد وبیک تر تیباتی روح بانک راازبین بردند. اینجا نوشته شده است (بعنوان ضامن معتبر) بنده نظرم این است که این عبارتها برداشته شود ودرقانون این عبارتها نباشد که پس فردا درعرض یکسال اگرخدای تعالی خواست ما موفق شدیم بتأسیس یک بانکی بعنوان ضامن معتبرنباشد اصل بانک رابکلی از بین ببرند. این بود که بنده عبارت ضامن معتبر راازبین برداشتم که وزارت مالیه ملتفت نظریات مجلس شورای ملی باشد ونظامنامه راطوری نبویسد که سرمایه بانک ازبین نرود وچون هر چه پیشنهاد شد قبول نشده بنده اینطور پیشنهاد کردم برای اینکه دست وزارت مالیه باز نباشد وملاحظه کند ونظامنامه طوری بنویسند که سرمایه بانک محفوظ باشد وازمنافعش مملکت استفاده کند این بود که بنده این پیشنهاد راکردم

رئیس- آقای شیروانی عضو کمیسیون هستند

شیروانی- خیربنده درماده اجازه خواسته بودم

رئیس- آقای خواجوی

کیرزا صادقخان (خواجوی) – این پیشنهادی که آقای آقا سید یعقوب فرموده‌اند البته پیشنهاد صحیحی است ولی درین مورد نمی‌توان مذاکره وبحث کرد بجهت اینکه طبیعی است راجع بمعاملات بانک تادرجه اساسیات

آن رامجلس شورای ملی باید رأی بدهد ومطالب جزئی درنظامنامه باید ذکر شود وگر بخواهیم عبارت (شرایط قبولودیعه یارهن ودادن وجه در نظامنامه معین خواهد شد) حذف شود بانک بچه وسیله باید معاملات بکند؟ اجازه که مجلس شورای ملی ببانک می‌دهد بچه قسم است ؟یک اجازه عام سربسته باو می‌دهد ک هبهرکس که میل داشته باشد بهرنحو ازانحاء که بخواهد قرض بدهد یعنی بدو نرهن، یعنی بدون ملک گرو گرفتن یابدون ضمانتهای معتبره یابدون آکسیون‌های شرکت هرقسمی راکه مقرر می‌کنند برای تأمین اموربانک ازین ماده حذف می‌شود. اینچه حال پیدا خواهد کرد؟ همان قسمی که بعضیها دقت کردند بواسطه این اسامی که ذکر شده است نباید سرمایه بانک حیف ومیل شود وعقیده کمیسیون این است که بخوبی حفاظت دارائی وپول بانک بشود یعنی اگرکسی پولی بخواهد طبیعی است ملک گرومیدهد، مال التجاره خودش رامیسپارد، ؟بااکسیون یک شرکتی راکه دارد می‌دهد این ترتیب دارائی بانک رامحفوظ می‌دارد. اما این نحوه که آقا پیشنهاد فرموده‌اند دارائی بانک هیچ تضمینی درمقابلش نیست چون بنظر بانک ویک نظامنامه ایست که بعد باید نوشته شود وکمیسیون این رانمی‌تواند قبول کند

رئیس- آقای مخبرچه می‌فرمایند؟

مخبر- بسته بنظر مجلس، توضیحات رادادند

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب آقایانی که قبول می‌کنند قیام فرمایند (معدودی برخاستند)

رئیس- تصویب نشد، پیشنهاد آقای امین قرائت می‌شود (بمضمون ذیل خوانده شد)

بند هپیشنهاد می‌کنم ماده (۵) باین قسم نوشته شود:

بانک مجازاست ودایع نقدی مدت دار وجاری قبول کند وباستثنا مواردی که درماد ه(۶) ممنوع گشته پول قرض بدهد مشروط براینکه قروض مزبور بوسیله اموال منقول ویاغیرمنقولی که بثبت اسناد رسیده باشد یابامضاء دونفر اشخاص معتبری که اعتبار آنها دربانک مسلم باشد تضمین گردد شرایط قبول ودایع ودادن وجه درنظامنامه معین خواهدشد.

رئیس- آقای امین

حاجی میرزا حبیب الله (امین) – مقصود بنده ازاین پیشنهاد راجع باعتبارشخص گیرنده وجه دربانک است چون درجلسات قبل درآنموقع هم درینجا صحبت شد کهخود بانک البتهخ یک اعتباراتی برای اشخاص همیشه درنظربگیرد ومحتاج باین نیست که درهرموقع ک هبخواهند قرض بدهند سؤالات وتفتیشاتی بکنند دردفاتر بانک اعتبارات اشخاص محفوظ است باین جهت بیشترنظر بنده ازاین پیشنهاد این است که اشخاصی که نزد بانک اعتباردارند امضاء همانها معتبر باشد

رئیس- آقای خواجوی

خواجوی – این پیشنهاد تصورمیکنم خیلی خوب پیشنهادی است ولیکن آقای وزیرمالیه اینجا تشریف دارند باید ببینیم که بودجه ثبت اسناد راکه قریب بیست هزار تومان است قبول می‌کنند که ثبت اسناد درمملکت اجباری باشد یاخیر ؟والا بانک تأسیس شود وثبت اسناد نباشد معاملات بانک چه حالی خواهد داشت؟ درصورتیکه وزارت مالیه ک هالان وزیرش درمجلس تشریف دارندقبول بفرمایند که بودجه ثبت اسناد رابیاورند بمجلس وثبت اسناد درمملکت دائرشود این پیشنهاد بسیارخوب است والا چطور ممکن است که قانون بگذردبانک تأسیس شود ومعاملات نتواند بکند؟ چون املاک بثبت نرسیده است. طبیعی است باید بودجه ثبت اسناد رامجلس تصویب کند و. بعد آنرا درجزء قانون بگنجاند والا این پیشنهاد بسیارخوبست

رئیس- آقای مخبر

مخبر- بنده استدعا می‌کنم ماده پنجم رابااین پیشنهادات ارجاع فرمائید بکمیسیون. چون این قبیل مسائل زیاد است وبایداصلاح شود واستدعا می‌کنم سه ماده اولیبه راکه بکمیسیون فرستاده شده وازطرف کمیسیون راپرت داده شده است مطرح فرمائید

رئیس- این پیشنهاد وماده برحسب تقاضای آقای مخبر ارجاع می‌شود بکمیسیون. سایر پیشنهادها راهم مجلس موافق هست ارجاع شود بکمیسیون؟

بعضی از نمایندگان – بلی مانعی ندارد

رئیس – ارجاع می‌شود. ماده اول قرائت (بمضمون ذیل قرائت شد)

ماده اول – دولت مکلف است برای پیشرفت امر تجارت وفلاحت وزراعت وصناعت بانکی موسوم ببانک ملی ایران تأسیس نماید که مرکزش در تهران شعب آن متدرجا در ایالات وولایات وممالک خارجه دائر خواهد شد

رئیس – آقای فرمند

فرمند- مخالفت بنده بااینماده در خصوص لغت تجارت است که دراینجا ذکر شده مقدمه عرض می‌کنم درمملکت مالغت تجارت معنای حقیقی که دارد یک اندازه ازش کاسته شده است در واقع دلالی جنبه تجارت رادر مملکت مادارد. بدبختانه چون مصنوعات مملکت ماکم است این دلالی هم زیادتر متوجه امتعه خارجی است این بانک از روز اولیکه درافکار عامه گذاشته شد برای پیشرفت اقتصادیات مملکت مابود واین پیشرفت اقتصادیات که م اازاول مجلس تا بحال صحبتش رامیکنیم ازدومجری ممکن است حاصل بشود یاازراه فلاحت، یاازرا ه صنعت وتجارت دردرجه سوم واقع خواهد شد بعقیده بنده پیشرفت اقتصادیات دراین مملکت اول ازراه فلاحت است زیرا مملکت ما فلاحتی است واستعداد آنرا هم داریم که فلاحت مملکتمان راترقی بدهیم ودردرجه دوم صنعت است یعنی کارخانجات وغیره گرچه بنده معتقدم که باین زودی نمی‌توانیم موفق شویم بامللی که متجاوزازیکقرن است درصنعت کارمیکنند وتبحر پیدا کرده‌اند رقابت کنیم اما البته باید کوشش کنیم ویک قسمت ازصنایعمان راترقی بدهیم ولی بنده معتقدم اگر این لغت تجارت دراینجا باشد باتمام این پولی که ما دراین بانک تمرکز می‌دهیم (ازفروش خالصجات وجواهرات وغیره) طوری خواهد شد که آن انتظاریرا ک هماداریم بعمل نخواهد آمد یعنی آن منفعت اقتصادی رابمعنای حقیقی این لغت بمملکت ما نخواهد رسانید وبیک معامله جاتی برخواهد خورد ومارادچار مشکلاتی خواهد کرد. بنده معتقدم که این لغت (تجارت) اگرازاین جا زده شود عملیات این بانک بیشتر معنای حقیقی اقتصادی راپیدا خواهد کرد یعنی متوجه خواهد شد به پیشرفت فلاحت وصنعت وآن نقطه نظر وآرزوئی که ماداریم بهتربعمل می‌آید واگراین لغت دراینجا باشد ازآن سوءاستفاده خواهد شد وآن انتظاریکه ماداریم ازپیشرفت اقتصادیات (بازعرض می‌کنم) ازمعنای حقیقی این لغت برای ما حاصل نخواهد شد ازاین نقطه نظراست که بنده بااین لغت مخالفت می‌کنم وپیشنهاد می‌کنم واستدعا می‌کنم آقایانهم قبول بفرمایند که این لغت حذف شود

مخبر- آقای فرمند درضمن مخالفتشان اصلا ریشه بانک راخواستند ازبین ببرند بجهت اینکه بانک مؤسسه ایست که اساسا تجارتی است وفلاحت وصناعت وقتی موردفایده خواهد بود که بمعرض تجارت درآید والا درتمام مملکت وقتی شما فلاحت بکنید وتجارت نباشد چه فایده خواهد داشت. تجارت یک لفظ اعمی است که هم درنقد وهم در جنس استعمال می‌شود. بانکها مرکز تجارت وجوه نقدیه هستند وتابانک نباشد ازبرای تبادل وجوه نقد تجارت جنسی معنی پیدا نخواهد کرد پس عمل عمده بانک ووظیفه مهم اوه مین مسئله تجارت است. درماده

دیگر که می‌نویسد قرض بدهند یاقرض بکنند برای چیست؟ برای این است که سرمایه خودرا بانک بمعرض تجارت بگذارد وازپول فایده ببرد. بانک مؤسسه ایست که وجوه دولت ووجوه افراد باید درآنجا تمرکز پیدا کند ودرآنجا بکار بیفتد پس بانک مرکز تجارت است

شیروانی- وصرافی

مخبر- صرافی هم مشمول همین جمله است یعنی یک شعبه از تجارت است. برای فلاحت هم اگر بخواهند کمک کنند باید البته بانک بعنوان تجارت باز پول بدهد باشخاص تا امور فلاحت تکمیل شود وباید بوسیله عمل تجارت یعنی پول قرض دادن ومنفعت دادن ومنفعت گرفتن فلاحت راتکمیل کند. بنابراین خواهشمندم آقای فرمند هم مخالفت خودشان رابااین ماده مسترد دارند

جمعی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است

آقا سیدیعقوب- بنده مخالفم باکفایت مذاکرات

رئیس- بفرمائید

آقا سیدیعقوب –برای اینکه توجه آقایان را بدهم باین عبارت عرض می‌کنم دراینجا نوشته شده است (که شعب اودرداخله وخارجه) بنده چون مخالف هستم باشعب خارجه تقاضا می‌کنم مجلس اجازه بدهد اینرا عرض کنم :ما همیشه بقدری کاررابزرگ می‌گیریم که ازعهده اش برنمی آئیم فعلا کارادرداخله بکنید بعد اگر خدا وسعت وقوت داددرخارجه هم تأسیس مینمائیم. خواستم دراین باب مفصل عرض کنم که مجلس رامتوجه کنم بضرری که دارد. این بود مخالفت من. اگرمجلس بکفایت مذاکرات رأی نداده بنده مفصلا بیاناتی دارم عرض می‌کنم

مخبر- عرض می‌شود که درشور اول هم اکر نظر آقایان باشد درخبرکمیسیون (شعب خارجه) نبود، پیشنهادی شد وقابل توجه شد وکمیسیون هم بااینکه این لفظ باشد مخالفتی نکرد ولی این لفظ هم الزامی نمی‌کند که مااگر این کلمه رانوشتیم فورا مجبور شویم مبلغ کلی سرمایه بگذاریم که شعبه اش هم درخارج باشد. دست دولت بازخواهد بود واگرلازم شد درخارج شعبی باز وایجاد کند اینکار رامیکند واگر لازم نبود بابانکهای دیگر یک قراردادهائی می‌گذارد ودرهرصورت ضرری نخواهد داشت وخوبست آقای آقا سید یعقوب هم مخالفت خودشان راپس بگیرند

رئیس- رأی گرفته می‌شود بکفایت مذاکرات، آقایانیکه مذاکرات راکافی میدانند قیام بفرمایند (اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- اکثریت است. پیشنهاد آقای فرمند (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ازماده اول لغت تجارت حذف شود. فرمند

رئیس- توضیحی دارید؟

فرمند – بلی

رئیس- بفرمائید

فرمند- عرایضی که بنده کردم آقای مخبر درست توجه نفرمودند این است که عرایضم رامختصرا دوباره بعرضشان میرسانم. یکی بانکی که ده پانزده میلیون زیادترسرمایه نخواهد داشت وما مقصودمان زیادتر ازتأسیس این بانک این است که ازاین بانک یک ترقیاتی درفلاحت وصنعت مملکت فراهم شود ازاین نقطه نظر ما توجهمان بدوا باید باین دواصل باشد. بعد بمسئله تجارت وجریان راجع بمعامله ایران وممالک دیگر. وچون بنده معتقدم که مابآن دوقسمت اولی اهمیت باید بدهیم واین قوه راقسمت می‌کنیم به عمل این است که بنده تقاضا را کردم واین عرایض راکردم والا البته بنده میدانم بعد از آنکه محصولات مصنوعاتی فراهم شد اینها باید بموقع تجارت گذاشته شود البته بنده این رامیفهمم اما نقطه نظر بنده این بود که عملیاتی که

ازاین بانک ناشی خواهد شد قسمت اول تمام باید مربوط به تولید محصول وصنعت باشد مقصود بنده این بود.

رئیس- آقای مخبر

مخبر- گمان می‌کنم بهتراین باشد که زودتر رأی گرفته شود که وقت مجلس تلف نشود

رئیس- رأی گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای فرمند. آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقا سیدیعقوب (بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم (خارجه) حذف گردد.

رئیس- آقای آقا سیدیعقوب

آقا سید یعقوب- چون ماده درست درنظرم نبود یعنی لایحه اش رانداشتم این بود که کلمه شعبه رادرپیشنهاد عرض نکردم. خواستم نمایندگان توجه بفرمایند بند ه توجه می‌دهم نمایندگان محترم رابیک موضوعی که دربیست ودوسال قبل ازاین درایران پیش آمده است تجربیات سابق بما یک درسی می‌دهد. شرکت عمومی درایران تشکیل شد ولی ازاول وقتی شروع کردند به بسط وتوسعه چون ما قوه نداشتیم فورا شعب او رادرداخله وخارجه بسط دادیم وازعهده برنیامدیم. بنده معتقدم که نسبت بشرکت عمومی کسی خیانت نکرد لیکن بواسطه بسط دادن وزیاده ازاندازه درداخله وخارجه نماینده روانه کردن یکعده یک مخارج زیادی پیداکرد که شرکت عمومی بآن روز افتاد وهمین جور هرکار اساسی که عام النتعه است ازاول مااین رابقدری وسعت می‌دهیم که بعد دراوگیر میکینم. بنده عرض می‌کنم این اول قدمی است که ملت ایران می‌خواهد بردارد که برای سعادت وترقی خودش تأسیس بانک بکند مثلا عقیده‌ام این بود که اول درتهران درست اساس آن محکم بشود، ارکان او محکم بشود، بعد درخود داخله ودرایالات ولایات شعب پیدا کند یعنی دوسال سهس ال این درختی که ما تازه غرس میکینم این نهال تازه وقتی که قدری رک وریشه پیداکرد آنوقت درایالات ولایات شعبش تأسیس شود بعد از آن هم ده سال ک هازعمر آن گذشت آنوقت درخارجه. اما حالا ما هنوز این بانک رادرست نکرده بگوئیم آیبانک ایران درخارجه چند شعبه دارد. درکجاچند شعبه داردازاین چجهت این مسئله راخواستم بعر مجلس برسانم که کارراازاول قدم بقدم باید پیش برد اول اساسش رادرداخله یعنی درمرکز درست کنیم بعد ازمرکز بولایات بعد ازولایات بخارجه باینجهت عرض کردم ک هی نمسئله راازاول منبسط کردن گمان می‌کنم که ازعهده برنیائیم واصل منظور ماهم ازبین می‌رود این است که بعرض مجلس رساندم دیگربسته است بنظر آقایان

رئیس- آقای افشار

میرزا رضا خان (افشار) – اگرآقای آقا سید یعقوب ماده اول رابدقت ملاحظه می‌فرمودند مخصوصا سطر آخرماده راکه می‌نویسد: (که مرکزش درتهران وشعب آن متدرجادرایالات ولایات وممالک خارجه دائرخواهد شد) این پیشنهاد رانمیکردند واین اعتراض رانمیفرمودند زیراخودشان میدانند که اساسا تأسیس این بانک ملی مربوط است بفروش خالصجات وجواهرات دولتی واضافه عایدات سنوات ۱۳۰۴ و۱۳۰۵ و۱۳۰۶) است وبعلاوه یک پیش بینی‌ها ئی دربودجه سنه ۱۳۰۷ تا مدت معینی برای تأسیس بانک وتهیه پانزده میلیون سرمایه (والبته باپانزده میلیون سرمایه دولت درتمام شهرهای خارجه شعب بانک راتأسیس نخواهد کرد) واین پیش بینی دراینجا فقط برای این ذکر شده است که درموقعی که بانک یک سرمایه هنگقتی پیداکرد بتواند شعبی هم درخارجه تأسیس بکند. ویابانکهائیکه درخارجه هستند مناسبات تجارتی

پیدا کند وبتواند برات بخرد وبرات بفروشد یعنی از یک ظرف بعهده بانکهای خارجه وازآنطرف بعهده بانک ایران خرید وفروش برات بشود وبانک ایران بواسطه بازکردن اعتبار باسایر بانکها ارتباط پیدا کند ومهم بشود پس دراینصورت دولت ملزم نیست که فورا شعب آنرا درممالک خارجه تأسیس کند.

رئیس- آقای مخبر

مخبر- بسته بنظر مجلس است

رئیس- رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب. آقایان موافقین قیام فرمایند.(چند نفری برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. ماده دوم قرائت می‌شود (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده دوم- سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان خواهد بود ومحل آن وجوه حاصله ازفروش جواهرات دولتی وخالصجات است که لوایح هریک علیحده تقدیم مجلس شورای ملی شد ه است.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب

آقا سیدیعقوب- گمان می‌کنم که بنده کسی نباشم که تأسیس بانک را منکر باشم زیرا بکور می‌گویند چه می‌خواهی ؟می‌گوید دوچشم بینا. اما اینجا تعیین کرده است که سرمایه این بانک ازچند چیزاست :ازفروش خالصجات وجواهرات وبنده مخالف هستم بافروش خالصجات. برای اینکه همینقدر که یک نغمه بلند شد دیدیم بلافاصله یک سیمهای خارداری دور خالصجات تنیده شد ویک نغمه هائی بلند شد. بنده که یکنفر عضو کمیسیون بودجه بودم حقیقتا خیلی ازاین مسئله متأثر شدم. زیرا دیدیم عوض اینکه ما یک چیزی گیرمان بیاید ضررهم خواهیم کرد چنانچه آقایان هم مستحضرند وگمان می‌کنم بایدقدری این مسئله راتأخیر انداخت وازبین برد چون بنده انوقتی که این مسئله مطرح شد جدا مخالف بودم ویکی هم راجع بجواهرات بنده درکمیسیون بودجه هم مخالف بودم وباآقا ی شیروانی هم دعوایم شد ونسبت باین هم مخالف بودم دراینجا سرمایه بانک رامعین کرده است ازفروش خالصجات وجواهرات. این فرع براین است ک هبنده بافروش خالصجات وجواهرات موافق باشم. بنده درهردوقسمت مخالفم مگراینکه دولت سرمایه بانک را ازمحل دیگری معین کند تا بنده موافقت کنم. مسئله فروش جواهرات وخالصجات اصلا عنوانش ازبین رفته است بازدومرتبه کمیسیون قوانین مالیه آمده واین را دراین ماده ذکر کرده است ازاین جهت بنده جدا مخالفم

مخبر- اینکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند که ایشان مخالفند بافروش خالصجات وجواهرات ممکن است تا آخر لایحه هم ایشان مخالف باشند ولی قسمت اول که راجع بخالصجات است لایحه آن مطرح شده است ومجلس هم موافقت کرده است بافروش خالصجات منتها درمواد یک اختلاف نظری است که متدرجا اصلاح خواهد شد. اما راجع ببانک. بانک یک سرمایه اصلی برایش معین شده است که ازمحل فروش خالصجات وجواهرات تأمین می‌شود ولی نظر این نبود که تاوقتی وجه این دو محل بدست نیاید بانک تأسیس نشود. بانک یک مؤسسه ایست تجارتی که ازمعاملات خودش روزبروز تقویت خواهد شد. برایسرمایه ابتدائی بانک در ماده بعد که ملاحظه می‌کنید مبلغ پنج میلیون تومان ازمحلهای معین تخصیص داده شده است ک هبانک مزبور شروع بکار کند وممکن است تاوقتی که این پنج میلیون تومان رابانک بجریان بیندازد ومصرف کند مبلغ کلی هم ازسایر منابع که معین شده است می‌رسد. وجوه خالصجات وجواهرات درواقع یک اعتباری است برای بانک ودرموقع شروع بکارلازم نیست بانک حتما پانزده میلیون تومان وجه نقد درصندوق خودش بگذارد تابتواند داخل معاملات صرافی وداد وستد شود. پنج میلیون تومان ازیک محل معینی

مجلس اجازه می‌دهد که دولت ببانک قرض بدهد برای اینکه بتواند داخل عملیات مقدماتی بشود تاوقتیکه وجوهی که ازمحلهای دیگر برای بانک منظورشده است برسد. حالا نظراصلی راجه باینکه آیا فروش خالصجات یاجواهرات صلاح است یانیست؟ آن موردی است علیحده یک قسمت که راجع بفروش خالصجات است مجلس تصویبکرده است وراجع بفروش جواهرات هم اگر راه صحیح مطمئنی درنظربرسد ومجلس مطمئن شود که بمصرف خواهد رسید البته موافقت خواهد کرد زیرا هیچکس تصدیق نمی‌کند که یک جواهراتی که فرضا خیلی هم قیمتی باشد در یک گوشه افتاده باشد ومملکت بحال فقرو فاقه باشد وفائده برآن مترتب نباشد آن جواهر باآن سنگی که دربیابان افتاده است چه فرقی دارد؟ پس فائده اش وقتی است که بمصرف برسد.

رئیس- آقای عدل

عدل- عرض می‌شود بند ه باتأسیس بانک کاملا موافقم وبااینکه سرمایه بانک هم از فروش خالصجات وجواهرات باشد شاید مخالف نباشم ولی باتنظیم اینماده مخالفم وعلتش هم این است که یک قانونی ک ههنوز ازمجلس نگذشته است (اگرچه آقای مخبر می‌فرمایند که فروش خالصجات را مجلس اجازه داده است) درصورتیکه قانون فروش خالصجات وجواهرات هیچکدام ازمجلس نگذشته است یک چیزی که پا درهواست ومعلوم نیست که مجلس اینرا اجازه خواهد داد یانه؟ مااینمسئله رادرضمن یکماده بخواهیم تصویب کنیم بدون اینکه تعمقی دراطرافش شده باشد بنده معتقد نیستم وعقیده‌ام این است که بانک تأسیس بشود ولی یک موضوعی که هنوز اجازه آن ازمجلس گرفته نشده است نمی‌شود سرمایه برای ابنک قرارداد بند هعقیده‌ام این است که باید سرنوشت سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان خواهد بود ولیمحل آنرا نباید اسم برد وقتی قانون فروش خالصجات وجواهرات بمجلس آمد عیب ندارد که ذکر کنیم وجوهیکه ازفروش این محل حاصل می‌شود بمصرف بانک خواهد رسید والا یک محلی راکه هنوز اجازه نگرفته‌اند وبفروش نرسیده است ومعلوم هم نیست که عوائد حاصله ازاین محل پانزده میلیون خواهد بود یابیست میلیون یا سی میلیون یا ده میلیون وکم وزیادش هنوزمعلوم نیست اگربخواهند درضمن یک ماده دردوجمله تصویب کنید تصور نمی‌کنم کافی باشد

وزیرمالیه – تصور می‌کنم اظهارات آقای عدل نماینده محترم مطلب راروی نزاع لفظی می‌برد برای اینکه همانطور که آقای مخبر توضیح دادند دولایحه ازطرف دولت تقدیم مجلس شده ویکی ازآن دولایحه هم درمجلس مطرح است وهیچ مانعی ازبرای این نیست که ازوجوهی که ازاین دولایحه یعنی فروش خالصجات وجواهرات تحصیل خواهدشد قبلا پیش بینی یک محلی هم برایش بشود.

حالا فرض می‌کنیم که مجلسی موافقت نکرد ولایحه فروش خالصجات وجواهرات تصویب نشد باید دید آیا بانک بواسطه عدم تصویب ایندو لایحه ازبین می‌رود؟ خیر. ازبین نخواهد رفت آنوقت ناچار مجلس ودولتی که علاقه مندند این مؤسسه ملی دراین مملکت ایجاد شود باید یک محل دیگری، یک منبع دیگری برای سرمایه بانک مجددا تهیه نمایند ودرنظربگیرند وبمجلس بیاورند حالا آقای عدل می‌فرمایند که ا ین مسئله معکوسش واقع شود یعنی بعد ازآن که آن لوایح تصویب شد اینمسئله گفته شود، در هرحال چندان تفاوتی نخواهد داشت وبازعرض می‌کنم این نزاع نزاع لفظی است (بنظربنده) فعلا چیزی که اساسی است این است که تأسیس این بانک رادولت نخواسته است متوقف بگذارد تا موقع حصول آنوجوه بنابراین ماده سه بترتیبی که پیش بینی شده است این بانک بفوریت پس ازتصویب لایحه دائر می‌شود ووعملیات خودش راشروع می‌کند واگربعد لایحه فروش جواهرات وخالصجات درمجلس تکلیفش معین نشد یعنی مجلس عقیده دیگری درآنخصوص داشت آنوقت دولت برای تکمیل سرمایه بانک لابد لوائح دیگری تهیه نموده وبنظر مجلس شورای ملی خواهد رساند باینملاحظه بنده تصورنمیکنم که مشاجره دراین قسمت مفید فایده باشد وبهتر این است لایحه بترتیبی که تنظیم شده بگذرد.

رئیس- آقای بامداد

میرزا محمد علیخان بامداد- مسئله فروش خالصجات درکمیسیون بودجه خیلی طرف توجه ودقت شد وبالاخره درکمیسیون اکثریت باآنهائی بود که مسکوت عنه بماند وتصورنمیکنم درمجلس هم ...

شیروانی- فروش جواهرات نه خالصجات

بامداد- بلی به بخشید فروش جواهرات درمجلس هم تصور نمی‌کنم اکثریت نمایندگان محترم حاضربشوند برای فروش جواهرات این یک امرمهمی است تمام ممالک دنیا لابدبقدر ما مقتصد بوده‌اند ومحاسب بوده‌اند ودرسخت ترین مواقعی که برای آنها پیش آمده مثلا درموقع جنگ بین الملل که انقدر دول مهم دنیا محتاج بپول بودند جواهراتشان رانفروختند حالا نمیدانم چطورشده است که ما این میانه اینقدر مقتصد ومحاسب شده‌ایم که یک اعتباری راکه در یک گوشه افتاده است وهروقت بخواهیم بدردمان می‌خورد حالا بیائیم وآنها رابفروشیم حتی دولت روسیه هم که یک وضعیات مستثنائی دردنیا دارداین اقدام رانکرد وجواهراتش رانفروخت. حالا ما بیائیم وجواهراتمان رابفروشیم بعقیده بنده صحیح نیست بنده عقیده‌ام این است که فروش جواهرات برای تهیه سرمایه بانک مستثنی شود. ممکن است ما عین جواهرات رابدهیم ببانک واعتبار بانک قراردهیم نه اینکه عین آنهارابفروشیم وپولش رااعتبار قراربدهیم. هیچ مانعی ندارد که یک پولی برایسرمایه ابتدائی بانک تهیه شود که راه بیفتد وپس از راه افتادن ما عین جواهرات رابدهیم ببانک که یک اعتباری برایش باشد.

وزیرمعارف –فروش خالصجات درمرحله اولی تصورمیکنم یکی ازموضوعاتی باشد که خیلی هابآن معتقد باشند که هرچه زودتر باید عملی بشود. ولی یک عیب یایک حسن. اما بنظر بند ه عیب درماها هست وآن این است که ما درهراقدامی که می‌خواهیم بکنیم اولا درعالم خیال یک اشکالاتی فرض می‌کنیم بع ددرعالم خیال آن اشکالات رارفع می‌کنیم درصورتیکه موقع عمل ک همیرسد می‌بینیم اغلب آن اشکالات فرضی وخیالی م اصورت خارجی پیدانکرد برعکس یک اشکالات دیگری که هیچ تصور نشد ه بود پید اشد. ثانیا بمحض آنکه درموقع عمل دچار مشکلاتی شدیم عوض اینکه آن مشکلات رارفع کنیم ممالک شرقی ومللی که درآن هستند دارای این خصیصه هستند برعس سایر جاها که آنها درموقعیک هتصادف بایک اشکالاتی می‌کنند فرار نمی‌کنند. صرف نظر نمی‌کنند. بلکه جانفشانیها می‌کنند مقاومت می‌کنند برای رفع آن محظور ومشکل تابمقصود برسند. آقای آقا سید یعقوب اظهارکردند که بلی درموقع فروش خالصجات دیدیم که یک سیمهای خاردار وبی خار دراطراف کشیده شد. بنابراین نزدیک نباید رفت اگراینطور باشد درموقع اجرای هرقانونی مخصوصا این قبیل قوانین مهمه طبعا یک جور سیمها یاحائلها یاسدهائی ایجاد می‌شود بنابراین ما باید پشت آن دیوار بمانیم. ولی اینطورنیست هنر دراین است که آن سیمهای خاردار راپاره کنیم. عوض اینکه ازاینطرف سه قدم بعقب مارش کنیم ازآنطرف سه قدم بجلو مارش کنیم والا همیشه این محظورات هست این افکار هست. بنابراین ماباید همیشه عقب بمانیم که مبادا یک چیزهائی پید ابشود. بنده معتقدم پس ازآنکه بطور کلی وعلی الاصول تصدیق شد که فروش خالصجات نافع است باید بالاتفاق صرف هم کرد برای رفع مانع. این مال خالصجات اما جواهرات. آقای بامداد اظهار کردند جواهرات مایه امید است جواهرات برای روزمبادا است. اینجا خیال می‌کنم اشتباهی شد ه است بین جواهرات سلطنتی وجواهراتدولتی. یک جواهراتی هست که جزءاثاثیه تشریفات سلطنتی است. اینها همانهائی است که درروزتاجگذاری اغلب آقایان که بودند دیدند. یک قسمت چیزهائی است نشانها وجواهراتی است که مخصوص بپادشاه وقت است ازقبیل نشانها وتیرو کمان وسپر وکرز واین چیزها اینها اثاثیه سلطنتی است که همیشه باید محفوظ باشد وبهیچوجه من الوجوه کسی معتقد نیست باین که این اثاثیه وجواهرات مخصوص سلطنتی که جزو تشریفات سلطنت است فروخته شود ولی جواهراتیکه مقصود فروش آنها است آنها بکلی غیرازاینهائی است که عرض شد. اینها جواهراتی است که درتاریخ ادوار گذشته ایران درخزانه دولتی جمع آوری شده است واگرمدتی دیگربماند یک قسمتش ممکن است فاسد وخراب بشود. اینها زیادی است بنابراین هرچه زودتر اینها تبدیل به پول بشود وازآن پول مملکت استفاده کند البته بهتراست واگر شما تصورمیکنید درروز مبادائی این جواهرات بدردما خواهد خورد خیال می‌کنم اینطور نیست اولا امروز خودش روز مباداست چون امروز مملکت ایران احتیاج دارببانک وبانک هم پول می‌خواهد. ثانیا اگرتصور میکنیددریک موقع جنگی بایک روز سختی دولت ایران بخواهد ومجلس هم تصویب بکند که فروخته شود گمان می‌کنم نتیجه مطلوبی راندهد چون فروش جواهرات باید سرفرصت باشد نه درموقع اضطرار که نیمه بهااز ما بخواهند بخرند وآنوقت آن نتبجه راهم ندهد بنابراین بنده معتقدم در اصول که آقایان موافقند در جزئیات دیگر اینقدر بحث نکنند. دراین ماده چنانچه مذاکره شد این بطور اعتبار است مثل سایر اعتباراتی که در ضمن لوایح بدولت می‌دهند ومی گویند عوائد فلان قسمت از بابت سنه آتیه باید صرف فلان مصرف بشود. خوب اگر آن عوائد خاصل نشد چه باید کرد ؟البته باید عوائد دیگری فکر کرد. حالا این دولایحه راجع بفروش خالصجات وجواهرات هم تگر در مجلس تصویب شد نعم المطلوب اگر تصویب نشد دولت لایحه دیگری تهیه می‌کند ومی آورد تقدیم مجلس می‌کند ومیگوید آقا این محل بزمین فرو رفت ویک محل دیگری تهیه شده است

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – مذاکرات را آقایان کافی میدانند ؟(گفتند بلی کافی است)

رئیس – پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود. پیشنهاد آقای یاسائی (این قسم خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم عبارت (که لوایح هریک علیحده تقدیم مجلس شورای ملی شده است) بنحو ذیل اصلاح شود (که بموجب قانون مخصوص بفروش خواهد رسید)

یاسائی – این اصلاح عبارتی بنظر بنده مفید مفید است زیرا تقدیم لوایح تنها کافی نیست. باید لوایح قانون بشود وما نمی‌خواهیم فقط تنها کافی نیست. باید لوایح قانون بشود وما نمی‌خواهیم فقط دراینجا خبر بدهیم که لوایحش آمد ه است بمجلس (بعضی از نمایندگان – صحیح است)

بلکه مقصود قانون آن‌ها است که بتصویب مجلس می‌رسد این بود که این عبارت را بنده پیشنهاد کردم.

مخبر- این عبارت صحیح است وبنده قبول می‌کنم

رئیس – پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا (بترتیب آتی فرائت شد)

سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان خواهد بود در صورت تصویب فروش خالصجات و جواهرات وجه حاصله تشکیل این سرمایه را خواهد داد والا در مدت پنجسال هر سالی سه میلیون تومان از بودجه عادی این سرمایه را تشکیل می‌دهد.

محمد ولی میرزا – بنده دراین قسمت باتصدیق بیاناتی که آقای وزیر معارف فرمودند مخصوصا در قسمت فروش جواهرات کاملا نظر موافق دارم ولی در قسمت خالصه عرایضی دارم که اگر بعد فرصت بدست آمد عرض خواهم کرد اما ایرادی راکه بعضی از آقایان اساسا در اینجا اظهار داشتند وارد است ونمی‌توان قائل شد وبمجرد اینکه یک لوایحی تقدیم مجلس شده است این تنها کافی نخواهد بود که تعیین یک محلی رابرای یک بانکی بنماید بطوری که اینجا ملاحظه می‌شود این پانزده میلیون کاملا باتکاء تصدیق تصویب این دوفقره لایحه قرار داده شده است وبرای تأسیس بانک این اعتبار فقط کافی نیست. البته این لوایح بجای خودش هست اگر درمجلس تصویب شد وپولی مهیا شد می‌رود در خزانه بانک وتشکیل یک سرمایه رامیدهد. آمدیم ونشد ومجلس موافقت نکرد وتصویب نشد یاباین طریق بتصویب مجلس نرسیید آنوقت تشکیل سرمایه انک راآقایان موکول می‌کنند ببعد که یک محلی تهیه وتقیدم مجلس نمایند. درهرصورت بانک محتاج بپول است. چه ضرر دارد که ازحالا قبول بفرمایند که چنانچه این دوپیشنهاد واین دوعائدی بتصویب مجلس نرسید ازبودجه عادی مملکت درظرف پنجسال هرسالی سه میلیون برای تهیه سرمایه بانک تخصیص بدهند که محل سرمایه بانک باشد وازحالا وزارت مالیه دربودجه هرساله پیش بینی نماید یابا وضع مالیاتهای جدید ویااصلاح بعضی تعرفه‌ها این وجه راتهیه کرده وجزو وبودجه مملکتی بیاورند که سرمایه این بانک حقیقتا تهیه بشود ومعطل نماید.

مخبر- بنده گمان می‌کنم باتوضیحاتی که داده شد مخصوصا بابیانات آقای وزیرمالیه وآقای وزیرمعارف دیگر پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا مورد نداشته باشد چون خودشان تصویق می‌فرمایند محلی راکه ایشان تخصیص داده‌اند خیلی موهوم تر است ازمحل فروش خالصجات وجواهرات وجمله اخیر پیشنهاد ایشان باوجود ماده سوم هیچ لازم نیست زیرا اگر ماد ه سوم راملاحظه بفرمایند تا اندازه نظریه ایشان تأمین شد ه است ودرآنجا پیش بینی شده که ازعوائد جاری مملکت تاوقتی که سرمایه اش تکمیل نشد هباید کمک بشود بنابراین چون این پیش بینی‌ها بحد کامل درماد ه سوم شد ه است دیگر پیشنهاد ایشان مورد ندارد

شیروانی- صحیح است

رئیس- آقای افشار

افشار- عرض کنم که همانطور که آقای مخبر بیان فرمودند فعلا ما یک منابعی داریم که لوایح آنها هم آمده است بمجلس واحتمال قوی دارد که مجلس هم باآنها موافقت کند یعنی بافروش جواهرات وخالصجات بعلاوه ازاضافه عایدات مملکت هم مبلغی تخصیص داد ه شده برای تأسیس بانک وایجاد سرمایه آن ولی پیشنهادی که حضرت والا فرمودند یا ماباید ازنقطه نظر تهیه برای سرمایه بانک ازمخارج بکاهیم یامالیات جدیدی وضع کنیم تابتوانیم سالی سه میلیون برای سرمایه بانک بدهیم فعلا هم عائدی مملکت اینقدر زیا دنیست وشاید تصور کرده‌اند که وضعیات مالی مملکت هم مثل عایدات خود حضرت والا است ک هسالی سه میلیون عایدی بسرمایه بانک بیفزائیم

رئیس- رأی گرفته می‌شود باین پیشنهاد. آقایانی که قابل توجهش میدانند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای عدل (بشرح ذیل قرائت شد)

درماده دوم حذف جمله (ومحل آن ازوجوه حاصله) الی آخر راپیشنهاد می‌کنم

عدل- عرض می‌شود که فرمایشات آقای وزیرمالیه بنده راقانع نکرد واینکه فرمودند مشاجره لفظی است خودشان شاهدند که بنده مشاجره لفظی نمی‌کنم وشهوت حرف زدن هم ندارم غیراز اینکه بنده اینجا ملاحظه می‌کنم که ماداریم یک قانونی اینجا میگذرانیم که پایه سه قانون رابرروی آب می‌گذاریم. شاید یکی از این سه قانون عملی نشد یعنی ما یک قانون راداریم مربوط میکینم بدو قانون دیگر که هنوزنگذشته است وشاید آن دو قانون ازمجلس نگذرد بنابراین این قانون هم مهمل خواهد ماند این است که بند ه تقاضا کرد مقسمت (ومحل آن ازوجوه حاصله تاآخر ماده) حذف شود بعلاوه استدعا می‌کنم آقای مخبر التفات بفرمایند. بنده عقیده دارم که این دو ماده یکی بشود باین شکل که نوشته شود: سرمایه اصلی بانک پانزد ه میلیون تومان خواهد بود برای اینکه سرمایه ابتدائی جهت شروع بکارهای بانک تهیه شود ودولت مجازاست ازوجوه ودایع خود (باستثنای وجوه انحصار قند وچای) مبلغی که بیش از پنج میلیون تومان نباشد بعنوان مساعده ببانک بپردازد واضافه عایدات سنوات ۱۳۰۴ و۱۳۰۵ و۱۳۰۶ راازبابت تأدیه مساعده مزبوره محسوب دارد بعلاوه از۱۳۰۷ تا موقعی که تتمه پنج میلیون تومان فوق پرداخت شود هرساله مبلغی ک هبیش از پانصد هزار تومان نباشد درجزء بودجه مخارج مملکتی پیش بینی ازبابت قرض بانک بخزانه محسوب خواهد داشت ودرصورتیکه قانون فروش خالصجات وجواهرات ازمجلس گذشت محل آن وجوه حاصله ازبانک خواهد بود یک چنین چیزی باید نوشته شود والا یکی چیزی راکه هنوز قانونش ازمجلس نگذشته است. آوردن واینجا نوشتن غیراز اینک هاسباب اشکال بشود فایده دیگری ندارد وتصور می‌کنم اگرخودتان هم یک قدری توجه بفرمائید تصدیق می‌کنید که یک چیزی که هنوز ازمجلس نگذشته چطور شما اوراثابت می‌کنید عرض بنده این بود

وزیرمالیه – درقسمت اول فرمایشات ایشان بنده عرض کردم که بنظر بنده مطلب نزاع لفظی می‌آید (نه مشاجره) مشاجره عرض نکردم ولی حالا مجبورم که عرض کنم بنظر بنده موضوع تقدیم وتأخیر می اید وتقدیم وتأخیر نمیدانم دراصل موضوع چه تعبیری می‌دهد وچه تأثیری دارد؟ ماده اینطور نوشته شده است که: سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان خواهد بود. ازاین قسمت ماده اینطور استفاده می‌شود که سرمایه بانک را پانزده میلیون معین کرد ه‌اند بعدمحل آنرا معین کرده ومینویسد: ومحل آن وجوه حاصله ازفروش خالصه وفلان محل است. این هم محل برای پانزده میلیون است یعنی درقسمت دوم ماده تعیین محل پانزده میلیون سرمایه شده است. درماده سه هم سرمایه ابتدائی بانک تعیین گردید ه است بترتیبی که دربین ماده مذاکره خواهدشد بفرض آقای عدل اگر لایحه فروش خالصجات وفروش جواهرات برخلاف ترقب بنده وترقب خیلی ازآقایان درمجلس نگذشت اینکه فرمودند این قانونه ملغو می‌شود، چرا، بچه دلیل؟ آیا این مطلب لغو می‌شود که دولت بانک ملی تأسیس کرده / خیر. آیا این مطلب لغو می‌شود که‌ای نبانک ملی پانزده میلیون تومان باید سرمایه داشت هباشد نه. چیزیکه تفاوت می‌کند این است که محلی که قبلا پیش بینی شده ممکن است عوض شود ومحل دیگری تهیه شود علیالخصوص باماده سه که شما بآن رأیمیدهید. شما بانک راقبل ازاینکه این لوایح درمجلس تکلیفش معلوم شود یک موسسه رسمی که مشغول عمل جاری است خواهید کرد پس نمی‌شود گفت که این لایحه لغو می‌شود یاپای این لایحه روییکی چیز موهومی گذاشته می‌شود وبعقیده بنده این تقدیم وتأخیر چندان اهمیتی ندارد که اینقدر درش صحبت شود وخوبست آقایان موافقت بفرمایند بهمین ترتیب یکه مواد تنظیم شده است بگذرد

رئیس- آقای خواجوی

خواجوی- تصورمیکنم این وحشتی که آقایان ازفروش خالصجات وجواهرات دارند ولاینقطع تذکر می‌دهند کاملا تحقیق و تفتیش از شعب مربوطه وزارت مالیه نکرده‌اند و اگر تحقیق می‌کردند معلوم می‌شد که صد هشتاد و پنج قریه در کاشان و توابع سالی دو هزار تومان بدولت منافع می‌دهد و صد و نود و پنج قریه در قراجه داغ سالی پنج هزار تو مان به دولت می‌دهد و اگر نمایندگان محترم تفتیش و تحقیق می کردند در موقعی که لایحه فروش خالصجات تقدیم مجلس شورای ملی می‌شد عموما رای می‌دادند و مساعدت می‌کردند. چرا؟ برای اینکه خراب ترین نقاطی که در ایران هست املاک خالصه است بجهته این که تمام اسامی آنها در پیش بنده موجود است و از اداره مربوط گرفته‌ام و عایداتش که در هر سالی چقدر می‌دهد پیش بنده است. کلیه قراء خالصه مملکت آباد و خراب پیش از وضع خرج یک ملیون و شصت و سه هزار تومان به دولت می‌دهند لذا چنانچه که بطور مزایده فروش شود و یک قسمتش هم موضوع شود که فروش نشود یعنی خالصجات آباد باقی بماند باز قریب ده و پانزده کرور بلکه بیشتر به دولت عاید می‌شود لذا بنده هیچ اشکالی نمی‌بینم و واجب می‌بینم فروش خالصجات را و لازم میدانم که درهمین محل ذکر شود که محلش همین محل است وموردش هم همین جا است اما جواهرات که آقایان می‌فرمایند. مروارید هرچه بماند روزبروز رطوبت هوا آنرا خرابتر وضایع تر می‌کند وامروز بفروشیم بهتر است تافردا بفروشیم. ما امروز احتیاج به پول داریم برای بانک وترویج صنایع وفلاحت وتجارت وغیره برای چه این اندازه وقت مجلس راتلف کنیم واین لایحه باین خوبی رانگذاریم واینطور خودمان را درمضیقه بگذاریم؟

رئیس- آقای مخبر؟

مخبر- بسته بنظر مجلس است.

رئیس- رأی گرفته می‌شود

افسر- تجزیه کنید

رئیس- چه میفرمائید؟

افسر- خیال کردم ماده است گفتم تجزیه اش کنید

رئیس- رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای عدل آقا اینی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند (معدودی برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای بامداد (اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم (فروش جواهرات از ماده دوم حذف شود)

رئیس- آقایبامداد

میرزا محمد خان (بامداد) – بنده یک قسمت عرایضم راراجع به مخالفت بافروش جواهرات قبلا عرض کرده‌ام حالا هم عرض می‌کنم. اگرهم بناشود بفروشیم ضمنی که نباید فروخت وباید موکول شود بلایحه خودش بجهت اینکه اگراین لایحه الان تصویب شود و آن لایحه بیاید بمجلس دیگر مجلس نمی‌تواند حرف بزند برای اینکه رأی داده است وفروشش مسلم شده است وممکن است برای طرز فروشش یک لایحه بیاورند که بان طرز فروخته شود بنابراین پیشنهاد کردم که لفظ جواهرات حذف شود وموکول شود به لایحه خودش که اگرمجلس رأی داد بفروشند واگررأی نداد نفروشند.

مخبر- آقای بامداد توجه نفرمودند به پیشنهاد آقای یاسائی. اول نوشته شد ه بود (که لایحه آن بمجلس تقدیم شده است) بعد آقای یاسائی پیشنهاد کردند نوشته شود (که بموجب قانون مخصوص بفروش خواهد رسید) وپیشنهادایشان راهم بنده از طرف کمیسیون قبول کردم بنابراین نظریه شما هم تذمین شده است البته وقتی موکول شد به تصویب قانون آن، یک لایحه از طرف دولت به مجلس می‌آید ومیرود به کمیسیون ودرآن مطالعه ومذاکره می‌شود وبعد می‌آورند بمجلس رأی می‌دهند وآنوقت فروخته می‌شود. اینجا همینقدر که قید شد محل سرمایه بانک فروش جواهرات است که بموجب قانون مخصوص بفروش خواهد رسید. معلوم می‌شود که باید بیاید بمجلس وهیچ شبهه ندارد.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به قابل توجه بودن

پیشنهاد آقای بامداد

آقایانیکه پیشنهاد ایشان راقابل توجه میدانند قیام فرمایند (چند نفری برخاستند)

رئیس- قابل توجه نشد. آقای افسر پیشنهاد کرده‌اند که در موقع رأی گرفتن ماده تفکیک شود. قسمت راجع بجواهرات تفکیک می‌شود.

افسر- توضیح بدهم؟

رئیس- گمان می‌کنم توضیحی لازم نباشد. ماده دوم قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده ۲- سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان خواهد بود ومحل وجوه حاصله ازفروش جواهرات دولتی است ک هبموجب قانون مخصوص بفروش خواهد رسید

مخبر- اجازه میفرمائید؟

رئیس- بفرمائید.

مخبر- این دومحل هرکدام جدا جدا پانزده میلیون تومان نخواهدشد.

اگر بگوئیم پانزده میلیون تومانو محل آن وجوه حاصله ازفروش جواهرات است کافی نیست واگر هم بگوئیم پانزده میلیون تومان ومحل آن وجوه خالصجات خواهد بود باز کافی نیست ونمیشود تجزیه کرد.

رئیس- چراقطعا وقتی مجلس رأیمیدهد این مسئله رادرنظر نظرمیگیرد. رأی می‌گیریم باین قسمت. آقایانیکه موافقند قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس- تصویب شد. قسمت دیگر قرائت می‌شود .(اینطور خوانده شد)

ماده ۲- سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان است ومحل آن وجوه حاصله فروش خالصجات است که بموجب قانون مخصوص بفروش خواهد رسید.

رئیس- رأیمیگیریم بقسمت ثانی آقایان موافقین قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس- تصویب شد. رأی گرفته می‌شود به مجموع هردوقسمت آقایانیکه موافقند قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس- تصویب شد. اگرآقایان موافقند چند دقیقه تنفس داده شود

مخالفی نیست؟

بعضی از نمایندگان – خیر

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل وبفاصله سه ربع ساعت مجددا تشکیل گردید)

رئیس- درجلسه گذشته آقای آقا سید یعقوب می‌خواستند اظهاراتی بکنند بنابر رأی مجلس موکول شد بامروز. اگرمجلس موافق است ایشان اظهارات خودشان رابنمایند.

بعضی ازنمایندگان –مانعی نیست

رئیس- آقای آقا سیدیعقوب

آقا سید یعقوب- اولا بنده سپاسگذاری می‌کنم وتشکر می‌کنم ازمجلس شورای ملی که باید یک وجهه گشاده حق عدالت ومظلومیت بند ه را ادا کرد واجازه داد ک هبنده عقایدم رابعرض یرسانم. چنانچه نظرمبارکتان هست درجلسه خصوصی که رأی اعتماد برای آقای رئیس الوزراء گرفت همیشد وبنده اقل قلیل بودم ومخالف بودم خواستم یک عرایضی عرض کنم آقای رئیس آنوقت جلسه بهم زدند ونگذاشتند عرض کنم وبنده باحال شکسته وچشم گریان خارج شده وآرزو مندبودم که یک روح محبتی درمجلس پیدا شود واجازه بدهد به یک وکیل ضعیف افتاده وازادی باو بدهند که عرایض خودش راعرض کند. این است که بنده سپاسگزاری می‌کنم ازمجلس که انشاءالله اینطور که حق عدالت رااداکرد موفق شود یک خدمات بزرگی برای ترقی ایران وترقی ملت بکند.

بعضی ازنمایندگان- انشاءالله

آقا سید یعقوب- این مسئله بود که بعرض مجلس رساندم و بعد از آنهم عرض می‌کنم که اکثریت مجلسالبته تصدیق می‌فرمایند که دارای یک حجت قاطعه وبرهان فعلی است. براهان اکثریت همان رأی دادن است ومسلم است که بایک قیام وقعود می‌تواند اقلیت راپایمال کند. پسبعد ازاینکه بحمدالله همچو قدرت وتوانائی دراکثریت پید اشده است توجه می‌فرمایند ک هبنده عرایض خودم راعرض کنم واگرخارج ازمحدود هم شدم مقام ریاست حافظ انتظام است وحقوق هم هرا حفظ میکندو الا اکثریت به رأی قاطع خودش بنده رانابود می‌کند. پس آقایانیکه فوق العاده عشق موافقت بادولت دارند احساسات فوقالعاده ازاینکه بند ه را نابود بکنند بروز ندهند. این هم یک مسئله بود که باز باحال تضرع وانکسار بعرض مجلس وموافقین رساندم وامیدوارم باین حالت مظلومیت بنده که تنها هستم اکثریت موافقت کند باستماع عرایض بنده. این هم یک مسئله که عرض شد.

یک مسئله دیگر دراینجا آقای رئیس الوزراء اظهارفرمودند بعدازاینکه کابینه محترم خودشان و وزراء عظام را بمجلس معرفی نمودند فرمودند که پرگرام من همان پرگرام گذشته است. اولا یک چیزی رابعرض مجلس میرسانم که این سابقه در دوره چهارم و پنجم بوده. در دوره چهارم وقتی میرزا احمد خان قوام السلطنه کابینه را تشکیل داد و بعد که کابینه از میان رفت وآقای میرزا حسن خان پیرنیا که رئیس الوزراء شدند تشریف آوردند کابینه رامعرفی کردند فرمودند پرگرام من همان پرگرام است و مجلس هیچ اظهاری نکرد پس آنجا بعنوان سکوت گذشت وهمه دانایان وعلماء حقوق وقفه واصول میدانند که سکوت درمعرض بیان موجب رضا است. پس راضی بودند.

در دوره پنجم هم درموقع ریاست وزرائی اعلیحضرت فعلی که تغییری در افراد کابینه شان واقع شد بعد که تشریف آوردند و فرمودند پرگرام من همان پرگرام است مجلس هم بحال سکوت گذراند و تغییری نکرد. این بود که بازهم این سابقه شد ولی حالا غیر ازآن سابقه است پس آقایانی که موافق هستند و خواستند بعد بمن حمله بیاورند و مرا نابود کنند که این سابقه هست قبلا عرض می‌کنم که این سابقه آن سابقه نیست. حالا دراینجا بعد از سپاس گزاری که مجلس اجازه داد بعرض مجلس برسانم خواستم بآقای رئیس الوزرا عرض کنم که مقتضی است این پرگرام را تغییر بدهند و پرگرام تازه بیاورند به چه دلیل؟ بدلیل اینکه این وزرائی که الان معرفی کردند چهارنفرشان وزرای جدیدند و در کابینه سابق نبودند که

  • آقای فاطمی و
  • آقای تدین و
  • آقای فیروز میرزا و
  • آقای داور می‌باشند

آقای فروغی هم که آنوقت پرگرام رابمجلس آوردند در فرنگستان تشریف داشتند. گمان نمی‌کنم این آقایان هیچ خبرداشته باشند ازمواد پرگرام. می‌خواهم ازاین آقایان بپرسم که آیا مواد پرگرام چه چیزاست؟ این پرگرامی که انوقت آقای مستوفی الممالک رئیس الوزراء به مجلس دادند (بنده پرگرام همراهم هست) مواد پرگام چیست ؟ گمان نمی‌کنم مواد پرگرام درنظرشان باشد وچون مواد پرگرام تحت نظرشان نیست و پرگرام هم به مشورت ایشان نوشته نشده واین چهار نفر وزیر محترم در وقتی که پرگرام رانوشتند نبودند (والبته نبودند) (خنده حضار) درهیئت وزراء سابق یک پرگرامی نوشته‌اند که اینها اطلاع ندارند این یک دلیل براین مسئله. دلیل دوم: چهارنفر ازاینها (گمان می‌کنم پنج نفرشان) چهارنفر از آنها وکیل به پرگرام رأی ندادند یکی آقای فاطمی است یکی فیروز میرزا. اینصورت مجلس است آقای رئیس بفرمایند بیاورند. وقتیکه رأی به پرگرام داده شد این دو نفر رأی ندادند آقای تدین هم رأی ندادند به اعتبار اینکه رئیس بوده‌اند و بیطرف بوده‌اند وازاین جهت اورا هم موضوع می‌کنم ولی در نفر وزیر محترم دیگر رأی ندادند. آقای داور هم که آن وقت نظرم نیست سفر بودند یااینجا بودند. اگرهم اینجا بودند نمیدانم حقیقتا (رفتم روزنامه راببینم که آقای داور رأی به پرگرام داده‌اند یانداده‌اند) حالا درست نظرم نیست چون غالبا تشریف نمی اوردند. نمیدانم آن روز آمدند ورأی دادند ورفتند یاخیر...

شیروانی- رادیکال‌ها عموما رأی دادند.

آقا سیدیعقوب- رأی آقای شیروانی را خیلی مقدس میشمارم ولی این مسئله غیر ازرأی داور است چون وکیل ازطرف وکیل وکیل نیست، پس این مسئله تصدیق شد. آقای فروغی هم وقتیکه پرگرام رانوشتند نبودند ودران کابینه هم تشریف نیاوردند. اگر میفرمائید تشریف اوردند درمجلس علنی اندفعه تشریف نیارودند پس آقای فروغی نبودند وگمان نمی‌کنم که پرگرام هم بعرضشان رسیده باشد. ازآقایان سؤال می‌کنم که مواد پرگرام چند تا بود؟

فاطمی- (وزبرداخله) هیجده تا

آقا سید یعقوب- کم کم ازوکلا شنیده‌اید (خنده نمایندگان) پس دراین پرگرامی که خود اکثریت وزراء که پنج نفر باشند ازمواد آن مستحضر نیستند وممکن بود این پرگرام رابرداند ببرند ودران تجدید نظرکنند چون یک موادی دراین پرگرام لازم است که گمان می‌کنم مجلس فوق العاده بآنها علاقه مند است ودو مسئله است یکی رابعضی گفتند ترتیب می‌دهند که مسئله تجدید کنترات امریکائیها است ..

بعضی ازنمایندگان- صحیح است

آقا سید یعقوب- بنده بااینکه خیلی دراقلیت هستم وخیلی هم بادولت مخالفم وبااینکه اگروقتی که پرگرام رابیاورند رأی نخواهم داد اما اکثریت مجلس که رأی می‌دهد. خوب است این پرگرام راببرند ویک پرگرام تازه بیاورند که درآن صحبت کنیم. یک مسئله دیگرهست وآن این است که این کابینه یک کابینه ملی است آثار ملیت مایکی مطبوعات است، چند سال است مطبوعات درسانسور است آنوقت معاون وزارت داخله می‌گوید من خبر ندارم !درمرکز روزنامه اش درفشار سانسوراست، خط سانسوربی پیر خفه اش کرده است مطبوعات شما رابعد ازبیست وپنج سال سانسور می‌کنند! آزادیخواهان که بنام آزادی اینجا نشسته‌اید انوقت معاون وزارت داخله میگیوید من خبر ندارم، بنده میدانم چطور مطبوعات ماسانسوراست، بلی هرسطری که حمله بنمایندگان باشد سانسور نیست اما عملیات دولت سانسوراست اگرعملیات دولت راجرئت می‌کردند بنویسندبنده ازنوشتن مراسله خبردار نمی‌شدم ؟ازدیوان محاکمه که برخلاف قانون اساسی تشکیل می‌دهند مطلع نمی‌شدم ؟ازمسئله تصویب نامه‌ها ده ده !!این چیزها، مطبوعات درسانسور است امابنده که وکیل هستم صبح بروم گردش احوالات بنده راکاملا مطلع هستند چرا؟ برای اینکه بدبخت وکیل مظلوم است ولی شما خوشوقت هستید بنده درحال بدبختی هستم تمام اعمال من تحت نظر مطبوعات است ولی اعمال دولت را جرأت نمی‌کنند بنویسند، دستشان راخرد می‌کنند یکی ازآن مسائل این بود که این پرگرام رادولت ببرد دومرتبه هیمن اکثریتی که امدند رأی دادند همین پرگرام دومرتبه تحت نظر همین اکثریت می‌آید وصحبت می‌شود یعنی اگرشما مثلا پرگرام راببرید مانع ازعملیاتتان است؟ آقای وزیر عدلیه رفتند. عدلیه رامنحل کردند کسی صحبت کرد؟ ک هکاردیگربکنید حرق بزنند ؟آقای وزیرمعارف معاون راتغیردادند ..

وزیرداخله – حقشان بود

آقا سید یعقوب- آن یکی رئیس کابینه راتغییر داد. اینها مانع ازعمل نیست. پرگرام نگذشتن مانع از عملیات هیئت وزراء نیست که بگوئیم اگر پرگرام معطل شود کارهای مملکت ازبین می‌رود نه. والله ازبین نمی‌رود کار‌های مملکت درجای خودش می‌ماند ومانع ازکارشما نبود که پرگرام راببرید درتحت نظر وزرای جدید فعال جوان کاردان کارآزموده مجلس دیده که آقای وزیر معارف امروز می‌گوید (عقیده من) و (عقیده دولت) نمی‌گوید پرگرام رادرتحت نظرخودتان قراربدهید واین مطالب راصحبت نمائید بعد به مجلس بیاورید یکیازمواد پرگرام این بود که مالوایح اقتصادی تقدیم مجلس میکینم ازجمله لوایح اقتصادی لایحه تجملی بود که گمان می‌کنم هنوز همه بزحمت این لوایح مطلع نشده‌اید که چه انقلاب اقتصادی تولید کرده یعنی چه پولهائی از جیب مردم در رفت. یکی این لایحه تجملی بود که اصلا نمیدانم چه شد وچه ترتیبی شد. یک مالیات جدیدی خواستند تحمیل نمایند وبارگرانی درست کنند آن لایحه رابیک جوری آوردند در مجلس وطوری مردم تهران ولایات رادر مضیقه اقتصاد انداختند وزیر ورو کردند که چه عرض کنم حالا بنده خواستم عرض کنم که اقای رئیس الوزراءکه تشریف آوردند ووزراء راباین ترتیب معرفی کردند درصورتی که وزراء درموقعیکه پرگرام ومواد پرگرام تحت نظر غالبشان نیست والا خوبست یک یک آقایان موادرا بیان کنند چطورمیشود یک رئیس الوزرائی بیاید درمجلس شورای ملی بفرماید من این وزراء رامعرفی می‌کنم اینهم پرگرام من است ورفتم – نه پس بنابرحق عدالت بنابرحفظ حقوق اقلیت استدعائی که من ازمجلس شورای ملی می‌کنم بنام حفظ آزادی وحفظ یک وکیلی که ازروی عقیده اسا سی بعرض مجلس میرساند. دولت همین جا پرگرام خودش راپس بگیرد ببرد بنشینید وپرگرام جدید درتحت چهار ماده (لازم نیست مرام بردارند بنویسند) درتحت چهارماده یکی اجرای قوانین که امجلس گذشته ویکی تجدید کنترات امریکائیها، نه اینکه مرامنامه بنویسند که ماخیال داریم شرق رابغرب وصل کنیم وجنوب رابشمال، خیز این چیزها رانمیخواهیم حالا می‌خواهیم بگردم پرگرام راپیدا کینم که بعرض آقایان برسانم که یکی ازاینها دردوره ما عملی نخواهد شد واگر پرگرام رابخواهند عملی کنند همینجوریکه اعلیحضرت دردوره پنجم یگ پروگرامی آوردند بمجلس وکاملا عملی شد آن پرگرام راعملی کنند

بعضی ازنمایندگان – پرگرام راهمه داریم

آقا سید یعقوب- همه دارید. من هم داشتم نمیدانم چه شد. بیلی می‌خواهم مسئله راخوب بعرض آقایان برسانم که کاملا این پرگرام محتاج بتجدید نظراست اول می‌نویسد: حفظ حسن روابط بادول متحابه، در نظر آقایان باشد ..

عمادی- اصل پروگرام مطرح نیست.

آقا سیدیعقوب- آقاجان مجلس اجازه داد! شما اکثریت هستید. برهان قاطع دارید رأی دارید. پدرعالم برادری وسیادت آنقدر بنده راخفه نکنید. دولت کاملا باشما حسن عقیده دارد من باسوء عقیده دارد (خنده نمایندگان) اول حفظ حسن روابط بادول متحابه. اینجا آنروز عرض کردم این است احوال تجارت واقتصاد طرف شمال ما، این است حال شرق ما ..(صدای زنگ رئیس)

رئیس- استیضاح نکنید

آقا سید یعقوب- استیضاح که رفت، استیضاح کردیم که استعفا دادند. بسیارخوب، درانوقتی که‌ای نپرگرام نوشته شد چون اغلب این وزراء حاضر نبودند ودران کابینه تشریف نداشتند ومواتفق نبودند استدعا می‌کنم همین جوریکه مجلس بمن اجازه داد که عقاید خودمرا عرض کنم این پروگرام رادولت پس بگیرد وببرند وبااشتراک همدیگر ومسئولیت مشترکه که دارند یک پروگرامی بنویسند وبیاورند حالا چون میدانم خاطر آقای رئیس خسته می‌شود وخیلی دوستشان دارم دیگر عرض نمی‌کنم این کابینه هم غیر از نوشتن مراسله وتصویبنامه وتشکیل دیوان عدالت برخلاف قانون اساسی هیچ چیزی درست نمی‌کند این همان کابینه سابق است که آن بدبختی رابرای ما تهیه کرد.

رئیس الوزراء – آقای آقا سید یعقوب گویا از این نکته غفلت فرمودند که پرگرامی که تقدیم مجلس می‌شود باید با موافقت نظر آندولتی که پرگرام راتقدیم می‌کند باشد وایندولت حاضرهم باهمان پرگرام موافقت نظرداشته است وبنده هم که آن پرگرام راتقدیم کردم آقایان دیگرهم موافقت کرده‌اند واین مسئله سابقه هم داشته است دفعه اول نیست وگمان مینم آقایان نمایندگانی هم که دردوره‌های سابق تشریف داشتند مثل اینکه خودآقای آقا سید یعقوب همینجا تذکردادند بخاطردارند که سابقه هم داشته است ..

بعضی ازنمایندگان- صحیح است

رئیس الوزراء- وامروز هم عین همان پروگرام راآقایان همکاران بنده تصدیق دارند وهمانرا پرگرام خود قرارداده‌ایم. حالا دیگر بسته بنظر مجلس است که آن سابقه دامیل دارند اهمیت بدهند یاندهند این ازوظایف مجلس است مه ازوظایف ما ولی پرگام دولت (مکررعرض می‌کنم اگر چه تکرار مطلب خوبنیست) ولی پرگرام دولت حاضر همان پروگرام سابق است واگرهم موادی لازم باشد که بعد تقدیم مجلس بشود البته بطور لایحه تدریجا تقدیم مجلس می‌شود وهیچ پرگرامی هم در هیچ موقع بطورقطع نمی‌تواند حاوی تمام اقدامات آن دولت باشد وتا وقتی که ان دولت درسر کاراست ممکن است بسا چیزها پیش آید که بوطر لایحه تقدیم کند. حالا هم اگر یک چیزهائیرا دولت درنظربگیرد ولازم بداند بطورلایحه تقدیم می‌کند اما فعلا پرگرام دولت بطوریکه عرض کردم همان پر وگرام سابق است ولی این سابقه راردکردن یاقبول کردن بسته بنظر مجلس است

وزیرمالیه- اگرچه بعد ازاظهاراتی که آقای رئیس الوزراء فرمودند بعقیده بنده دیگراظهاری ازطرف بنده مورد نداشت ولی چون درضمن فرمایشاتشان آقای آقا سید یعقوب یک اشاره به بعضی ازهمکاران بنده وبنده کردند که همکاران سابق وهمکاران فعلی خودشان هم هستیم بعقیده بنده یک توضیحی درمقابل اظهارات ایشان لازم بود بنده اینجا عرض می‌کنم اولا برخاطر آقایان نمایندگان محترم پوشیده نیست که یکی ازاصول اولیه حکومت ملی ومشروطیت وحکومت پارلمانی این است که اقلیت وعقاید انها همیشه محترم وآزاد باشدواظهاراتشان راهم بفرمایند والبته تنقید یکی ازمفیدترین چیزهائی است که اگر چیزی فراموش شده باشد همیشه تذکرداده شود وما ما هم که رویاین اصل می‌خواهیم زندگانی کنیم وباآقایان همکار ی کنیم البته ما هیچوقت راضی نمی‌شویم که اگراقای آقا سیدی یعقوب بارفقای دیگریکه دارند اظهاراتی داشته باشند نفرمایند البته بایداظهاراتشان را بفرمایند وماهم سعی کنیم آنچه ممکن است از برای خیرومصالح عمومی استفاده بشود استفاده بکینم. البته این مسئله اعم از یک نظریات شخصی است نه ما رنجش پیدا می‌کنیم شخصا ازمنتقدین خودمان ونه باید آقایانی که تنقید می‌کنند ازاظهاراتی که ما درجواب آنها عرض می‌کنیم رنجش شخصی پیدا کنند. بعقیده بنده همانطوریکه قبلا آقای رئیس الوزراء تذکردادند آقای آقا سید یعقوب خودشان می‌بایستی این مسئله رافکرکنند که وقتی رئیس الوزراء ورئیس دولت درمجلس اظهار می‌کند که این پروگرام کابینه است البته تمام همکاران اواعم ازاینکه قبلا بوده‌اند یابعد آمده‌اند بااین عقیده موافقت داشته‌اند وقبول کرده‌اند که این اظهار شده ونمی بایستی هیچ تردیدی داشته باشند که مطلب ممکن است غیر از این باشد بعلاوه بنظر بنده این مطلب هم یک رویه بدی نیست بلکه یک رویه خوبی هم هست، چرا؟ برای اینکه درمواد پرگرام همیشه بااغلب یک چیزهای کلی رادرنظر می‌گیرند که در ذیل آن مسائل کلی لوائحی است که بمجلس می‌آید ومطالب رادرمعرض مذاکره ومباحثه وبالاخره رأی آقایان قرارمیدهد –اگر عادت دیرینه که درمملکت ما درهرچیز هست این راسعی کنیم وبخواهیم مرتفع کنیم (که یک اخلاق همیشه خودشان راملتزم ندانند که رویه واسلوب اسلاف خودشان را لواینکه درروی یک اصول صحیحی بوده تعقیب نکنند) این بعقیده بنده یک کار خوبی است پرگرامی است تقدیم شده. درمجلس مورد بحث واقع گردیده مصوب مجلس است – مجلس بآن پرگرام رأی داده اگر یک اشخاصیکه آنموقع شرکت درکار دولت نداشتند امروز معتقد باشند که باید همان رویه را گرفت وتعقیب کرد این بنظر بنده یک چیز خوبی است وبایستی تشویق هم بشود نه اینکه بایستی اینطور نمایش داد که حتما هرکسی می اید آن چیزیرا که قبلا بوده خوب یابد آنراتغییر بدهد اشاره فرمودند باینکه چند نفر ازماها که درمجلس بودیم درآنموقع با پراگرام دولت که امروز هم پرگرام دولت است مخالفت کردیم – اینطورنیست- اشتباه کرده‌اند. حالا توضیح عرض می‌کنم برای اینکه همانطور که خودشان تذکرداده‌اند آقای تدین رئیس مجلس بودند وابشان موقعیتی نداشت که اظهار عقیده کرده باشند بملاحظه همان مقامشان اظهارعقیده نکردند آقای داور که یکی ازمدافعین پرگرام بودند- آقای فاطمی و بنده هم درموقع گرفتن رأی امتناع کردیم وهیچ رأی ندادیم- معنی امتناع هم مخالفت نیست. علی الخصوص که رویه بعدی‌ها که ما در تمام لوایح دولت که بمجلس می‌آمد مدافع بودیم ورأی می‌دادیم خوب نشان می‌دهد که امتناع اولی ما یک حال تردیدی بود وهیچ موجب مخالفتی نبود ..

آقا سیدیعقوب – مخصوصا مسئله استیضاح

وزیرمالیه – وهمینطور که آقای رئیس الوزراء اشاره فرمودند این اظهاراتیکه ازطرف دولت شده است مبنی برسابقه بوده است – آقایان البته متذکر هستند که درنظامنامه وحتی قوانین موضوعه هم هیچ جا یک مواد صریحی که تکلیف دولترا درموقع معرفی- درموقع پرگرام واین قبیل مواد مشخص نماید هیچ موجود نیست فقط درقانون اساسی چند ماده است که مربوط است بعزل ونصب وزراء ومربوط است بمواقعی که مجلس نظری داردیانارضایتی دارد وهرچه ازاین زمینه‌ها موجود هست بنابر سایقه است والبته این سابقه که ازامور داخلی خود مجلس است ما درآن نباید اظهارعقیده کینم – یک سوابقی بود وبرروی آن زمینه اظهار نظر شد حالا البته بسته بنظر خود مجلس است – می‌خواهد آنراتجدید کند –بهم بزند – مجددا همین پرگرام سابق که پرگرام فعلی دولت است مطرح کند اینها هم مربوط بنظر خود مجلس است وما نباید اظهارعقیده کنیم ولی ماسابقه واحترام آنراحفظ کرده‌ایم وپرگرام فعلی دولت را گفته‌ایم همان پرگرامی است که سایق بو داشاره کردند که یک مسائل جدیدی است ک هاینها درپرگرام باید گفته شد بنده نمی‌بینم که یک مسائل جدیدی باشد این مسائلی راکه ذکر کردند مسائلی بوده است که همیشه بوده است وپرگرام‌ها هم همیشه شامل آنها بوده است وهمانطوریکه آقای رئیس الوزراء اظهارکردند لوایحی ک هازطرف دولت همبشه بمجلس آمده وبعد خواهد آمد مفسر ومعبر آن کلیاتی است ک هردپرگرام است وعمل دولت رابه شما نشان می‌دهد و درمعرض تصدیق وتکذیب خودتان خواهد گذاشت ودرهرموقعی هم نسبت باین قضایا هرعقیده دارید اظهار خواهید کرد. نسبت باین بیاناتی هم که فرمودید که درپرگرام اشاره شده است اگردرپروگرام نوشته شده است (اصلاح وزارت عدلیه) البته توضیحی درپروگرام داده نشده بود که آن اصلاحات ازچه راه خواهد شد و لوایحش درموقع بازبحضور خودتان تقدیم خواهد شد همینطور درموضوع مالیه ماده درپروگرام بود که دولت اظهارعقیده خواهد کرد و لوایحی تقدیم خواهد کرد یک قسمت ازلوایح که تقدیم شده وبقیه ه مباز تقدیم خواهد شد وتمام اینها درموقعی که لوایحش بمجلس تقدیم می‌شود موردمذاکره خواهد شد بعلاوه آقای آقا سید یعقوب خودشان خوب میدانند که یک چیزیرا که بعقیده ایشان دولت قصور بکند ونیاورد بمجلس یا طفره ازاوداشته باشد راه سؤال واستیضاح وتقاضای وارد کردن در مجلس باقسام مختلف برای آقایان نمایندگان مفتوح است ودر نظام نامه معین شده است وماهم حاضر خواهیم بود که مطابق آن برای مذاکره وسؤال وجواب حاضر باشیم

شیروانی – مذاکره کافی است

ضیاء – کافی نیست

رئیس – آقای زوار پیشنهادتان قرائت شود.

زوار – بلی

(پیشنهاد آقای زوار اینطور خوانده شد)

بعد از نطقهای آقایان وزراء ختم جلسه راپیشنهاد می‌کنیم

آقا سید یعقوب – بنده مخالفم

رئیس – آقای زوار

زوار – بنده تصور می‌کنم مذاکراتیکه راجع به پروگرام می‌شود موضوعی نداشته باشد برای اینکه پروگرام هیئت دولت را آقای رئیس الوزراء در کابینه گذشته شان تقدیم کرده‌اند وسابقه هائی هم در دوره چهارم وپنجم بوده است که اگر روزی رئیس دولت بگوید که من آن پروگرام راقبول می‌کنم این تصدیق شده است وبطوری هم که شاهزاده فیروز میرزا فرمودند در نظامنامه هم چیزی دراین موضوع ذکر نشده است بنابراین آقایان مخالفین باید روی پرگرام صحبت کنند وپرگرام راهم که مجلس تصدیق کرده است بنابراین این مذاکرات خارج از موضوع است این بود که بنده پیشنهاد ختم جلسه راکردم

رئیس- آقای وزیرمعارف

وزیر معارف- اگرچه یک قسمت فرمایشات آقای آقا سید یعقوب جنبه شخصی وخصوصی داشت که بنده می‌خواستم جوابش راعرض کنم ولی چون موقع گذشته است بند ه فقط تلقی می‌کنم بجنبه شخصی ومخالفت خودرابا ای نپیشنهاد عرض می‌کنم. بنده وهیئت محترم دولت کاملا معتقد هستیم باینکه اصول معموله درپارلمانهای دنیا مخصوصا درمجلس شورای ملی کاملا محفوظ باشد (بعضی ازنمایندگان – صحیح است) اینجا مذاکره شد که آیا آن سوابق محفوظ است یا محفوظ نیست؟ بعقیده بنده این موضوع باید حل شود ما هیچ وحشتی نداریم زیرا اگر اکثریت داریم می‌مانیم واگر اکثریت نداریم می‌رویم. بنابراین اگرمجلس رأی داد که ان سابقه صحیح است تکلیف آقای سیدیعقوب هم معلوم می‌شود واگر رأی دادند صحیح نیست آنوقت هرطرفش راکه رأی بدهند ما حاضریم مجلس اگررأی داد که پروگرام چزو دستور باشد ما حاضریم مگراینکه عقیده آقای آقا سید یعقوب این باشد که ما پروگرام راحفظ کرده باشیم. این هم یک اصلی است که بنده تازه می‌شنوم وبالاخره پغیب گوئی ایشان ه ممرحله دوم است، بنده نسبت بغیب گوئی که ایشان اظهارکردند بجز چهارده معصوم بهیچ کس اطمینان ندارم ایشان می‌گویند شما پروگرام رانگاه نکرده‌اید.

آقا سیدیعقوب- بلی

وزیرمعارف- مگرشما غیب میدانید؟

آقا سید یعقوب – بلی شما کجا بودید

وزیرمعارف – مطابق نظامنامه حق حرف زدن ندارید

آقا سید یعقوب- این حرف رارئیس باید بگوید نه وزیر! من وکیلم

رئیس- (خطاب بآقای سید یعقوب) بگذارید آقای وزیر اظهارات خودشان رابکنند

آقا سیدیعقوب- بچه دلیل آقای وزیر این حرف رامیزنند؟ حافظ نظامنامه رئیس است

وزیرمعارف- بنده میدانید که نظامنامه راخوب حفظم. درنظامنامه قید شده است وقتیکه نازقی صحبت می‌کند کسیدیگر جلو نطقش رانباید بگیرد ونباید توی نطقش بدود. این ناطق اعم است خواه وزیرباشد یاوکیل. علی ای حال بنده معتقدم که آقای زوار این پیشنهاد خودشان رامسترد نمایند تا تکلیف سابقه ازحیث اثر وعدم اثرش معلوم شود

زوار- بطوریکه آقای وزیر معارف فرمودند مستردمیکنم

رئیس- آقای دادگر

دادگر- عرض می‌کنم آقای آقا سید یعقوب تنها یک نفر بودند که اظهار مخالفت کردند ودونفر ازآقایان وزراء هم جواب دادند. بنده تصورمیکنم که اگرمخالفت دیگری هم هست وحرفی دارند بگویند وزیاده روی هم کسی نمی‌خواهد بکند باایشان هم برخلاف عدالت نمی‌خواهند رفتارنمایند. اگرروی سابقه می‌خواهند حرفبزنند که هیچ والا مذاکرات بعقیده بنده کافی است.

رئیس – مذاکرات کافی است؟

جمعی ازنمایندگان- بلی کافی است

رئیس- پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب (بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم به پروگرام دولت رأی مثبت گرفته شود

رئیس- مقصود ازرأی مثبت چیست؟

آقا سیدیعقوب – بنده سه دوره است اینجا وکیل هستم وتکلیف خودم راخوب میدانم. آقای وزیر هم به بنده تغییر نکنند بنده عرض کردم که اگرخارج از وظیفه رفتار کنم تکلیف آقای رئیس است که جلوگیری کنند

زوار- زیاد حرف می‌زنند

آقا سیدیعقوب- شما هم حق ندارید. یعنی چه مجلس شورای ملی است. آقای مؤتمن الملک است. عرض می‌کنم درآن جلسه خصوصی که رأی اعتماد گرفته شد آن جلسه خصوصی رسمیت ندارد بنابراین پیشنهاد کردم که نسبت بدولت رأی اعتماد گرفته شود این راهم حق ندارم؟

رئیس- پیشنهاد این مقصود رانمیرساند چون اسم پروگرام رابرده‌اند

آقا سید یعقوب- نسبت بدولت پیشنهاد می‌کنم پرگرام رابر می‌دارم

رئیس- رأی اعتماد گرفته شود؟

آقا سید یعقوب- بلی

رئیس- پیشنهاد آقای دادگر (اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بحفظ سابقه رأی گرفته شود

رئیس- بنظرم میاید که همچو رأی نشود گرفت. به پیشنهاد آقای آقا سیدیعقوب رأی می‌گیریم اگررد شد درواقع منظور جنابعالی تأمین می‌شود بحفظ سابقه رأی گرفتن یک قدری اشکا ل دارد.

شیروانی- پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب قرائت شود

رئیس- پیشنهاد ایشان این است که رأی اعتماد گرفته شود. اول باید رأی بگیریم که بایدرأی اعتماد گرفته شود یانه ؟اگر تصویب شد درثانی رای اعتمادمیگیریم. آقای دشتی

دشتی- عرض می‌کنم. اینجا یک اشتباهاتی هست وآن این است که آقای آقا سید یعقوب می‌گویند که دولت حق ندارد عین پرگرامش رابیاورد. این البته حرف بی اساس بود زیرا دولت حق دارد پرگرام سابق خودش راباکابینه دیگری بیاورد بمجلس وسابقه هم روی این زمینه بوده است که اگر یک دولتی پرگرام سابق خودش راقبول کردمجلس ممکن است بآن پروگرام رأیبدهد ولی یک نکته که محل اختلاف است این است آیا این پروگرام باید مطرح بشود یانه؟ عد ه زیادی ازآقایان وکلاء اینطور که بنده احساس می‌کنم عقیده شان این است که پروگرام باید مطرح شود برای اینکه پرگرامی که درسه ماه یاچهارماه قبل مطرح شده است ودولت اکثریت داشته این دلیل نمی‌شود که همیشه عین آن پروگرام محل توجه باشد واین بعقیده بنده صحیح است وتصور می‌کنم باکثریتی که هیئت دولت دارند وبارأی اعتمادی هم که بآقای مستوفی داده شده است هیچ محظوری دربین نیست که عین پروگرام مطرح شود وبعد هم به پروگرام رأی گفته شو دوسابقه هم همیشه این بوده است که یک هیئت دولتی که بمجلس معرفی می‌شود بعد از معرفی شدن پرگرامش باید مطرح شو دوبعد ازمطرح شدن رأی به پروگرام می‌گیرند وباین ترتیب ما رأی اعتماد بدهیم بیک دولتی که هنوز پرگرام آن مطرح نشده است تصور می‌کنم خود این برخلاف سابقه باشد

رئیس- آقای دادگر

دادگر- این مطالبی که مذاکره می‌شود یک مذاکراتی است که معمول نبوده است وپیشنهادی که بنده کردم درمقابل فرمایش آقای آقا سیدیعقوب بود که پروگرام دولت قبل تمسک کنند یانه وپیشنهاد بنده این بود که چون سابقه درمجلس شورایملی هست واین سابقه راهم بنده دوست می‌دارم برای اینکه خلف نباید وکار خوب سلف راازبین ببرد نظر بنده این بود ک هاین سابقه محفوظ بماند وردموضوع اینکه پرگرام باید طرح بشود یانباید طرح شود این موضوعی است که منافی باپیشنهاد بنده است ودراین موضوع عرضی ندارم

رئیس –آقای زوار

زوار- پرگرام رابایستی دولت معیت کند. هیچ شکی دراین نیست رئیس الوزرای معظم دولت آن کسی که درصدر دولت معین شده وباکثریت نود وچند رأی باو رأی اعتماد داد ه شده است.

آیه الله خراسانی- آن رأی مؤثر نیست

زوار- اطلاع ندارید. آقا بی اطلاع هستند وبنده هو نمی‌شوم خودم اهوء هستم (خنده حضار) افعل التفضیل هم. رئیس الوزرا میگوید پرگرامی راکه در کابینه سابق تقدیم مچلس کردم حالا هم آنرا تعقیب می‌کنم دیگر وکیل نمی‌تواند بگوید شما این پرگرام همان است که مجلس شورای ملی بان رای داده است بنابراین بنده نمی‌فهمم که چطور می‌شود دوباره بان رای بدهند این یک چیز تازه ایست و بعقیده بنده سابقه ندارد.

رئیس- آقای مدرس

مدرس- بنده کم کم باظهارات آقای وزیر معارف همراه شدم. مسئله کم کم نظری شد اول خیلی واضح وروشن بود حالا مسئله نظری شد که اگر یک دولتی بیاید و بگوید پرگرام من همان پرگرام دولت پیش است آیا مجلس باید بگذرد ودیگر موردی برای اینگه رای اعتماد بان دولت بگیرد یا نگیرد باقی می‌ماند یا نمیماندیا همین جور که آقایان مذاکرات فرمودند باید بگذردواین دولت برود سر کار ؟ایندولت رای اعتماد بهش داده شده است یا داده نشده است؟ این یک مسئله نظری است این دولت یا به استیضاح یا به استعفا رفت ویک دولت دیگری آمد واو هم گفت پرگرام من همان پرگرام سابق است آیا باید مجلس قناعت بکند و تشریف ببرند یا خیر بیاناتی که آقای رئیس الوزراء فرمودند بعقیده بنده خیلی جامع بود وفرمودند پرگرام دولت همان پرگرام است اما مجلس دیگر تکلیفش را خودش میداند از ناحیه دولت فرمایشات آقای رئیس الوزراء خیلی کامل بود. آقای آقا سید یعقوب هم در بعضی فرمایشاتشان فرمودند والا همان فرمایش آقای رئیس الوزراء ما را قانع کرد که این پرگرام عقیده تمام افراد دولت است. البته باید این را تلقی بقبول کرد اما اگر پرگرام مطرح می‌شد و یکی یکی در مواردش صحبت می‌شد آخر منتهی بیک رایی ممکن بود بشود یا نه؟ رای به پرگرام باصطلاح ما موضوعیت نداردطریقیت ندارد برای اعتماد بدولت (جمعی از نمایندگان صحیح است) حالا بعد ازاینکه دولت آمد وگفت پرگرام من همان پرگرام است آنچه در تعقیب پرگرام واقع می‌شد کجا می‌رود حالا باید رأی گرفت یانباید رأی گرفت ؟اما سابق هرا هم که فرمودند بنده همچو نظرم است آن دولتهائی که می‌فرمودند پرگرام ما همان پرگرام سابق است مخالفی پیدا نمی‌کرد اما بعقیده بنده چون حالا این مسئله مذاکره شده است باید این قضیه حل شود که بعد ازاین اگرمبتلا شدیم معلوم باشد که چه باید کرد ؟البته حالا مجلس رأی می‌دهد وهمه هم رأی می‌دهیم پرگرام راهم همه مان میدانیم موادش هم مانهاست ک هبود همه اش خوب بود خیل ازآنها هم درجریان است لیکن بعد ازاین هردولتی که امد بمجلس واتکال کرد به پروگرام سابق تکلیف رأی اعتماد نسبت باوچه می‌شود؟ چون بعد ازاین مذاکرات این مسئله بعقیده بنده نظری است وهمانطور که آقای وزیرمعارف فرمودند باید مسئله راحل نمائیم. درجلسه امروز یافردا یاهرموقع وبنده عرض دیگری ندارم وچون این مذاکرات شده است باید مسئله حل شود.

رئیس الوزراء- سوءتفاهم نشود که بنده اینکه عرض کردم پرگرام دولت همان پرگرام سابق است غرض این است ک هطفره ازرأی اعتماد بدولت باشد خیر؟ بنده هیچ همچو نظری رانداشته‌ام چون حقیقتا عقیده بنده وهمکاران بنده این بود که پرگرام دولت خوبست وهمین پرگرام راپرگرام خودمان قرارخواهیم داد ای نبود ک هبعرض مجلس رساندم وعرض هم کردم این منوط بنظر آقایان است که آن سابقه را میل دارند محفوظ بماند یاخیر؟ ولی حالا بنده می‌بینم ک هیک مذاکراتی پیش می‌آید که با این مذاکراتی که فعلا پیش آمده است اگرآقایان هم بخواهند این مسئله را مسکوت بگذارند بنده حاضر نیستم وحاضر هم نیستم بدون گرفتن رأیاعتماد امروز ازمجلس شورای ملی بیرون بروم واستدعا می‌کنم همین امروز رأی اعتماد نسبت بدولت گرفته شود.

جمعی ازنمایندگان- صحیح است

رئیس- دوفقره پیشنهاد است قرائت می‌شود .(بشرح آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم نسبت بدولت وپرگرام دولت مطرح شود (احتشام زاده)

بنده پیشنهاد می‌کنم پرگرام دولت مطرح شود (ضیاء)

رئیس- دو پیشنهاد است یکی اینکه پرگرام مطرح شود دیگر اینکه بدون اینکه پرگرام مطرح شود رأی اعتماد گرفته شود. آقای وزیرمالیه

وزیرمالیه- بنده تصور می‌کنم بعد ازاینکه رئیس دولت تقاضای رای اعتماد از مجلس کرده است دیگر پیشنهاد موافق و مخالفی درکارنیست (بعضی ازنمایندگان صحیح است) رئیس دولت درهرموقع که بخواهد تقاضای رأی اعتماد می‌کند مسائل باید روشن باشد هیچ دولتی البته صلاح نیست که درحال مبهم خدمت بمملکت راادامه بدهد. آقایانی که موافقند رأی اعتماد خواهند داد وآقایانیکه موافق نیستند رأی اعتماد نخواهند داد.

رئیس- آقای دشتی مخالفید؟

دشتی- بااین مذاکره که شد مخالفم

رئیس- بفرمائید

دشتی –نزاع صغروبست نه کبروی. دولت همیشه حق دارد که ازمجلسرأی اعتماد بخواهد ومجلس هم نمی‌تواند این تقاضا رارد کند. دراین باب شبهه نیست صحبت سراین است دولتی که تازه معرفی شده وهنوز پرگرامش مطرح نشده است حالا می‌تواند رأی اعتماد گرفته شود؟ صحبت سرمطرح شدن پرگرام وعدم مطرح شده است البته دولت باید رأی اعتماد بخواهد وقضیه مبهم نماند وهیچ شبهه دراین نیست

رئیس- آقای وزیرمعارف

وزیرمعارف- بنده تصور می‌کنم همانطوریکه آقای مدرس اظهارکردند تا کنون معمول بوده است که بعد ازمطرح شدن پرگرام دولت رأی به پرگرام گرقته میشده است ودرواقع نتیجه این رأی اعتماد بدولت است بنابراین درصورتیکه رئیس معظم دولت وسایر آقایان وزراء موافقند وتقاضای رأی اعتماد می‌نمایند مباحثات چندین جلسه نسبت به پرگرام دیگرمورد ندارد وبعقیده بنده خوب است مقرر بفرمایند رأی اعتماد گرفته شود

رئیس- رأی می‌گیریم یا قیام وقعود

حاج آقا رضا (رفیع) – باورقه رأی گرفته شود

رئیس- قاعده کلی قیام وقعود است، آقای رفیع

حاج آقا رضا (رفیع)- بالاخره دولت باید بداند که کی بااوه مراه است وکی بااوهمراه نیست وباورقه بایدرأی گرفته شود

رئیس- تا پیشنهاد نشود بنده که نمی‌توانم باورقه رأی بگیرم

شیروانی- الان پیشنهاد می‌کنم

رئیس- آقای افسر مقصودتان چیست.

افسر- اول مذاکره آقای رئیس فرمودند این بودکه رأی گرفته شود باینکه آیا رأی اعتماد بدهند یانه؟ حالا آقایان می‌گویند رأی اعتماد می‌گیریم کدام یکی است؟

رئیس- موضوع اولی منتفی شد، حالا رأی اعتماد می‌گیریم یعنی اگر اکثریت بود آقایان وزراء وهیئت وزراء سرکارشان هستند والا مستعفی میشوندمطلب واضح شد؟

جمعی ازنمایندگان – صحیح است

رئیس- راجع باخذ رأی پیشنهاد رسیده است قرائت می‌شود (بشرح آتی خوانده شد)

پیشنهاد می‌شود باورقه رأی گرفته شود –شیروانی – دادگر- احتشامزاده- دکترسنگ پیشنهاد می‌کنیم. باورقه رأی گرفته شود- شریعت زاده –زوار- رفیع –محمد علی دولتشاهی

رئیس- رأی اعتماد گرفته می‌شود نسبت بهیئت دولت آقایانی ک هموافقند اوراق سفید می‌دهند والا کبود (اخذ آراء شروع شد)

رئیس- آقای بهبهانی اوراق رأی همراه ندارند بطور استثناء اگراجازه داده می‌شود روی کاغد سفید رأی خود رابدهند

بعضی ازنمایندگان چه ضرردارد

رئیس- آقای جلائی اشتباها دورأی داده‌اند یکیش موضوع می‌شود

(اوراق رأی تعداد شده و نتیجه بقرار ذیل حاصل شد)

ورقه سفید ۷۹ ورقه کبود ۲

رئیس- عده حضار ۱۰۳ با ۷۹ رأی رأی اعتماد نسبت بدولت داده شد. جلسه را هم اگرآقایان موافق باشند ختم می‌کنیم. جلسه آینده روز پنجشنبه دستوربقیه دستورامروز