مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۵۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ مهر ۱۳۲۴ نشست ۱۵۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویبنامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات- اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آئین‌نامه‌ها - بخش نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

سال اول - شماره ۱۹۸ مدیر: سیدمحمد هاشمی نماینده مجلس شورای ملی - ۵شنبه ۲۸ مهر ماه ۱۳۲۴

دوره چهاردهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۴۲۴

مذاکرات مجلس

جلسه ۱۵۱

صورت مشروح مجلس روز سه‌شنبه ۲۴ مهر ماه ۱۳۲۴ نشست ۱۵۱

مجلس یک ساعت قبل از ظهر بریاست آقای ملک مدنی (نایب رئیس) تشکیل گردید.

فهرست مطالب:

- قرائت و تصویب صورت مجلس

۱- قرائت و تصویب صورت مجلس

صورت مجلس روز ۱ شنبه ۲۲ مهر ماه را آقای هاشمی (منشی) بشرح زیر قرائت نمودند:

در ساعت ۱۲ ظهر مجلس به ریاست آقای ملک مدنی نایب رئیس تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت گردید.

غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غائبین با اجازه- آقایان: خلیل دشتی – دکتر زنگنه- تهرانچی- محمد رضا تجدد- آشتیانی

غائبین بی اجازه- آقایان: فرمند- مظفرزاده- مؤید قوامی- عامری- امیرابراهیمی- مقدم- صمصام- منصف- تولیت- جواد مسعودی- حسن اکبر- دکتر رادمنش- بهادری- حکمت- رفیعی- ایرج اسکندری- دکتر آقایان- آوانسیان

دیرآمده با اجازه- آقایان: دکتر معظمی- لنکرانی

دیر آمدگان بی اجازه- آقایان: جلیلی- خاکباز- گیو- نقابت- آصف- سنندجی- فرود- عباس مسعودی- یمین اسفندیاری- تهرانی- نمازی- معدل- دهقان- مجد- دکتر کیان- اریه

آقای امینی راجع به حفظ اجازه آقای سید ضیاءالدین در صورت مجلس توضیحاتی دادند. آقای شهاب فردوسی راجع به پیشنهاد آقای حکمت اظهار داشتند که بر طبق اصطلاحات نظامنامه عنوان تصویب به آن اطلاق نمی‌شود مگر وقتی که به تمام پیشنهادات و لایحه رأی کلی گرفته شود.

آقای نایب رئیس راجع به پیشنهاد آقای حکمت توضیح دادند که هنگام اخذ رأی در جلسه قبل گفته شده‌است که بجای پیشنهاد آقایان نمایندگان تصویب شده و نظر مجلس هم چنین بود ولی راجع به پیشنهادهای دیگر که طرف توجه قرار گرفته بود گفته شد در خارج کمیسیونی تشکیل و فرمول جامعی تهیه شود کمیسیون نیز تشکیل شده و می‌شود تا با حضور آقای فریدونی و عطف به سوابق تصمیم اتخاذ شود.

آقای لنکرانی توضیحاتی دادند که مذاکرات مجلس چنانکه هست در جراید چاپ نمی‌شود و روزنامه رسیم باید در همان روز صورت مشروع را منتشر کند که عین مذاکرات در دسترس مردم قرار گیرد.

آقای هاشمی با اظهار امتنان از تذکرات آقایان بیان داشتند که نقیصه بزرگ وضع سه ماهه اخیر مجلس بوده و در عین حال اداره مسئول رسانیدن صورت مذاکرات وظایف خود را انجام می‌دهد بالاخص با تکمیل اعضاء آن اداره منظور آقایان نمایندگان بهتر تأمین خواهد شد.

آقای طوسی راجع به تفصیل صورت مجلس و تناسب آن با مذاکرات چهار ساعته مجلس توضیحی دادند و اشاره نمودند که در سوابق ایام نیز معهود نبود که آقایان نمایندگان صورت نطق خود را بلافاصله بخواهند و پس از خاتمه جلسه گذشته اداره تندنویسی قبل از تهیه صورت مشروح صورت نطق آقایان را بر طبق تقاضای ایشان در ظرف چند ساعت جداگانه استخراج کرده‌است و ادامه این رویه برای اداره تندنویسی مقدور نیست بعلاوه غیر ممکن است که مذاکرات مشروح چهار ساعت مجلس بلافاصله استخراج و منتشر شود و دیگر اعتراضی نبود. صورت مجلس تصویب شد.

آقای وزیر دارائی اظهار نمودند امروز چند فقره لایحه‌است که تقدیم می‌شود یکی مربوط به اعتبار تعمیر راه‌های شوسه آذربایجان و تهیه مقدمات امتداد راه آهن میانه به تبریز لایحه دیگر مربوط به اصلاح قسمتی از مقررات قانون تعرفه گمرکی و مالیات راه‌است لایحه سوم راجع به تعبیر جمله داد و ستد در ماده دوم قانون متمم بودجه سال ۱۳۲۰ نسبت به مالیات حراج و لایحه چهارم تقاضای وامی است برای راه آهن که چون ترتیب خرید اشیاء زاید آرتش آمریکا مربوط به راه آهن قریباً داده خواهد شد و با حسن نیت مأمورین آن دولت امید است بهای اشیاء به اقساط طولانی پرداخت شود و به هر صورت راه آهن فعلاً قادر به تهیه چنین مبلغ مهمی نیست تصویب این لایحه فوریت دارد و لایحه پنجم مربوط به دو دوازدهم مهر و آبان که تقاضا می‌شود زودتر به تصویب رسد. آقای وزیر امور خارجه اظهار داشتند که برای تشکیلات سفارت کبرای ایران در واشنگتن تقاضای ۵۰ هزار دلار اعتبار شده‌است موضوع دیگر نیز تشکیل جامعه ملل است در دوم دسامبر که جلسه اول آن در لندن تشکیل خواهد شد و از نمایندگان دولت ایران دعوت شده‌است قریباً لایحه اعتبارات لازمه آن تقدیم می‌شود. آقای نایب رئیس راجع به تماشاچی‌ها و لزوم رعایت شئون مجلس توضیحاتی دادند و آقای دکتر مصدق ماده ۱۰۸ نظامنامه را قرائت نمودند و سپس باستناد ماده ۵۸ نظامنامه راجع به تصویب ماده واحده توضیح دادند که فقط نسبت به دو فوریت آن رأی داده‌اند و بر طبق نظامنامه راجع به اخذ رأی نسبت به لوایح فوری با اشاره به ماده ۸۰ بیان داشتند که ماده پیشنهاد شده با ملحقاتش که جزء لایتجزای پیشنهاد است باید تصویب شود و اکنون که ماده واحده تصویب شده باید تبصره‌ها نیز خواند شود که یا تصویب و یا رد شود و سپس رأی کلی باید گرفت.

آقای نایب رئیس اظهار داشتند عملی که در جلسه پیش شده مطابق سوابق بوده و همانجا نیز تذکر داده‌اند که بجای طرح پیشنهادی نمایندگان تلقی می‌شد مجلس نیز تصویب کرده‌است.

آقای دکتر کشاورز با اشاره به ماده ۱۰۹ نظامنامه و اینکه جلسات مجلس باید با نظر بی طرفانه رئیس اداره شود و پس از توضیحاتی عقیده داشتند که اگر پیشنهاد آقای حکمت بجای ماده واحده هم قبول شود باز پیشنهاداتی که شده باید قرائت شود و به تمام آن رأی بگیرند.

آقای نایب رئیس تأکید نمودند که در جریان جلسات بی‌طرفی کامل رعایت شده و در جلسه پیش نیز تذکر داده‌اند آقای طباطبائی بیان نمودند در اینکه تا قشون بیگانه در ایران است انتخابات نخواهد شد حرفی نیست و سپس اضافه کردند که پیشنهاد آقای حکمت پیشنهاد اصلاحی نبود و خود یک پیشنهاد مستقلی است و با این قید که بجای آن ماده واحده‌است آقایان پیشنهاد دهندگان بدان رأی داده‌اند. آقای دکتر معظمی توضیح دادند که مجلس هنوز وارد دستور نشده‌است.

آقای کامبخش اخطار نظامنامه‌ای داشتند و به صورت دو فقره تلگراف مربوط به انتخاب آقای طباطبائی از سبزوار اشاره نمودند. در این موقع آقای نایب رئیس از جلسه خارج شدند و یک ساعت و نیم بعد از ظهر جلسه تعطیل و پس از چند دقیقه دوباره تشکیل شد ولی چون اکثریت نبود جلسه آینده به روز سه شنبه سه ساعت به ظهر موکول گردید.

نایب رئیس- در صورت مجلس آقایان نظری دارند؟

فداکار- بنده در صورت مجلس عرضی دارم.

نایب رئیس- آقای اسکندری در صورت مجلس نظری دارید؟

نصرت اله اسکندری- آقای بهادری را در صورت جلسه غایب بی اجازه نوشته‌اند آقایان اطلاع دارند و در روزنامه هم اعلان شده بود که اخوی ایشان فوت کرده‌اند خواستم عرض کنم با اجازه منظور فرمایند.

نایب رئیس- اصلاح می‌شود. آقای تیمورتاش.

تیمورتاش- به قراری که بنده شنیدم گویا این ماده واحده که از مجلس گذشت به دولت ابلاغ شده‌است این اصل مسلم است که در این مجلس هیچ‌کس موافق با اینکه تا قشون خارجی در ایران باشد انتخابات انجام شود نیست (صحیح است) و همه هم موافق بودند ولی از نقطه نظر اصل عمل می‌خواستم عرض کنم مادام که این پیشنهاداتی که شده‌است یک صورت عملی بخود نگرفته‌است بنده خیال می‌کنم که این موضوع یعنی ابلاغ قانون میسر نیست در صورتیکه باز هم در صورت مجلس متذکر شده بود که این تمام شده‌است بنده خواستم برای اینکه آقایان متوجه شوند مطابق صورت مشروح مجلس همین جلسه که جلسه ۱۴۹ است مطلبی را که در موقع رأی به این پیشنهاد آقای نایب رئیس فرمودند بخوانم. آقای نایب رئیس فرمودند که رأی می‌گیریم که این پیشنهاد ضمیمه ماده بشود این اعلامی است که آقای نایب رئیس فرموده‌اند و چون ضمیمه ماده واحده‌است خود ماده مطرح بوده‌است (فرخ- در صورت جلسه نوشته شده‌است؟) بلی در صورت جلسه باز هم در اثر پیشنهاد آقای شهاب فردوسی بود خیال می‌کنم که مجدداً متذکر شدند و چون این عرض بنده مطابق نص صریح است ایراد بنده کاملاً وارد است. این عین اعلام نایب رئیس بود که گفته‌اند رأی می‌گیریم که این پیشنهاد ضمیمه ماده واحده بشود (بعضی از نمایندگان- خیر گفتند بجای ماده) آقا این صورت مجلس است علی ایحال قدر مثیقن این است که این پیشنهاد‌هایی که شده‌است چیزهای فوق العاده نیست اجازه بفرمائید که در اطراف این پیشنهاد صحبت شود و بعد روی آن‌ها رأی گرفته شود.

نایب رئیس- آقای فداکار

فداکار- در جلسه گذشته بنده استیضاحی کردم و تقدیم داشتم در صورت مجلس ذکر نشده‌است.

نایب رئیس- بسیار خوب اصلاح می‌شود. آقای حاذقی در صورت مجلس نظری دارید؟

حاذقی- بلی. بنده خواستم نظر هیئت رئیس را متوجه به این نکته بکنم که توجه بیشتری به نظم مجلس بفرمایند چون بیشتر وقت مجلس حالا صرف اخطار نظامنامه می‌شود در صورتیکه با این وضع آشفته مملکت باید توجه بیشتری به نظم جلسه و اجرای برنامه مجلس بشود نه این تمام وقت صرف اخطار نظامنامه بشود و لوایح مفیدی که در دستور داریم همینطور مانده‌است و حالا هم خواستم عرض کنم که وارد دستور شویم.

نایب رئیس- نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ (گفت شد – خیر) صورت مجلس تصویب شد.

- بیانات قبل از دستور آقایان محمد طباطبائی و دکتر مصدق و بهبهانی

۲- بیانات قبل از دستور آقایان محمد طباطبائی و دکتر مصدق و بهبهانی

نایب رئیس- چند نفر از آقایان اجازه خواسته‌اند برای نطق قبل از دستور

عده‌ای از نمایندگان- دستور

دکتر کشاورز- بنده مخالفم

بهبهانی- بنده مخالفم با ورود در دستور

نایب رئیس- آقای اردلان بفرمائید

دکتر کشاورز- بنده قبلاً اجازه خواستم

نایب رئیس- ایشان قبلاً نوشته‌اند و فرستاده‌اند خوانده می‌شود.

ریاست محترم مجلس شورای ملی

بنده پیشنهاد می‌کنم امروز وارد دستور نشویم و با نطق قبل از دستور مخالفم.

اردلان- اجازه می فرمائید؟ (نایب رئیس- بفرمائید) آقایان ملاحظه می‌فرمایند که یک لوایح بسیار مفیدی ما در دستور داریم که مدتی است معوق مانده‌است و باید تکلیف آن‌ها را مجلس شورای ملی معین کند این بود که بنده ا ز مقام ریاست و آقایان استدعا می‌کنم برای کارهای زیادی که داریم هر روز مجلس را تشکیل بدهند واِلا اگر ما هفته نیمساعت بیائیم و آنهم صرف مذاکرات قبل از دستور بشود که این لوایح نمی‌گذرد این است که بنده تقاضا می‌کنم امروز وارد دستور شویم.

دکتر اعتبار- ایشان که موافق بودند کسی که مخالف است باید حرف بزند.

نایب رئیس- آقای بهبهانی

بهبهانی- بنده هیچوقت مخالف با دستور نیستم و دستور همان است که آقایان نمایندگان اهتمام دارند و علاقه دارند که زودتر تکلیفش معلوم شود و تکلیف این پیشنهادات معلوم شود و بنده مخالفتی که با دستور کردم از این نظر است که یک عرایضی بود می‌خواستم مکرر خدمت آقایان عرض کنم و آقایان در جلسات پیش اجازه ندادند یک مرتبه هم نوبه خودم را به آقای یمین اسفندیاری واگذار کردم که نوبه دوم بنده باشم اتفاقاً نشد و یک مطالبی هم هست که موقعش می‌گذرد اجازه می‌خواهم از آقایان که اجازه فرمایند امروز یکی دو نفر به اختصار وارد نطق قبل از دستور بشوند و بعد وارد در دستور بشویم.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به ورود در دستور آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کمی قیام نمودند) تصویب نشد. آقای دکتر مصدق

محمد طباطبائی- بنده اخطار نظامنامه دارم.

لنکرانی- بنده هم آقای نایب رئیس یک عریضه‌ای داشتم می‌خواستم بخوانم جلسه قبل هم عرض کردم.

محمد طباطبائی- اجازه می فرمائید؟

نایب رئیس- بعد از آقای دکتر مصدق

محمد طباطبائی- چرا بعد از ایشان؟

مهندس فریور- برای اینکه قبل از شما به ایشان اجازه داده‌اند.

محمد طباطبائی- اخطار نظامنامه مقدم است، بنده مختصر عرض می‌کنم.

نایب رئیس- بفرمائید

محمد طباطبائی- در جلسه گذشته ملاحظه فرمودند آقایان به اینکه صحبتی که من کردم طرف صحبت من شخص یا اشخاصی نبود معهذا آشنای محترم من آقای کام بخش نفهمیدم چطور شد اوقات شان تلخ شد و عصبانی شدند و نسبت به شخص من یک اعتراضاتی کردند. مطابق نظامنامه البته ایشان این حق را نداشتند و حالا هم من حق دارم مطابق ماده ۱۰۹ نظامنامه داخلی رفع لااقل سوء تفاهم را بکنم بدون اینکه به شخص شما جوابی دهم. دو تا تلگراف رمز که کشف شده بود به عنوان تلگراف به عنوان تلگراف رمز کشف شده ایشان اینجا خواندند بر علیه من اولاً این بدعت را نگذارید که هر کس بر علیه دیگری سندی نوشت، کاغذی ساخت و خودش امضاء کرد یا دیگری امضاء کرد او را صحیح بدانید. اگر سندی، کاغذی، نوشته‌ای از من داشتید و ارائه می‌کردید البته قابل قبول بود اما انتخاب من، از آقا خواهش می‌کنم اگر مرد راستگوئی هستید و اهل تهمت و افترا نیستید با اجازه مقام ریاست در خدمت جنابعالی می‌رویم به وزارت داخله آن جا پرونده‌ای است محرمانه و رمز حاوی تلگرافی است از مقامات مختلفه دولتی بر علیه من و جلوگیری از انتخاب من اگر آقا مرد تهمت زنی نیستید در این باب از شما خواهش می‌کنم (کام بخش- حاضرم) با من همکاری بکنید فردا یا هر وقت که شما معین بفرمائید فرصت دارید از آقای رئیس مجلس هم از مقام ریاست هم تقاضا می‌کنم به نام حفظ احترام مجلس به نام حفظ یک حقی رسماً در این کار اقدام کنند و آن دوسیه را بخواهند و شما آقای کامبخش آن دوسیه را بخوانید شاید آن وقت خودتان پیش وجدان خودتان شرمنده باشید که این تهمت را به من بزنید که مقامات دولتی در کار انتخاب من دخالت کرده‌اند. در میان آن همهمه یک چیزی از شما پرسیدم ملتفت نشدید و اگر آن را التفات کرده بودند امروز این جواب را به شما نمی‌دادم. آن این بود که پرسیدم که امضاء این دو تلگراف را بخوانید ایرانی است یا خیر اگر همان جا به من جواب داده بودید ایرانی است به شما امروز جوابی نمی‌دادم. عرض کنم خود متن این تلگراف که معلوم است مجعول است و ساختگی است اگر بگوئیم ساختگی هم نیست یک متقلبی، یک دزدی این را از آرشیو یک وزارتخانه دزدیده‌است و بر خلاف امانت رفتار کرده‌است و به شما این را تسلیم کرده‌است. آقا خودتان و مقام این جائی که نشسته‌اید به شما اجازه نمی‌داد که با یک بدکاری موافقت فرمائید و عوض اینکه او را نصیحت کنید که دزدی نکن و بر خلاف امانت رفتار نکن او را با این وضع تشویق هم بکنید (صحیح است) انشاءالله اگر یک روزی اوضاع این مملکت از این وضع اسف آور بیرون آمد (بعضی از نمایندگان- انشاءالله) و حکومت ایران توانست به وظایف خودش رفتار کند امیدوار هستم که پرونده‌های انتخاباتی و جرائم و گناه‌های بزرگ بر علیه استقلال و تمامیت مملکتی که لااقل دارای سه چهار هزار سال تاریخ بوده‌است و امروز به این صورت در آمده‌است منتشر شود (کام بخش- انشاءالله) آن روز ملت ایران هم من بنده شرمنده را بهتر خواهد شناخت و هم سایر عناصر و افراد را (کام بخش- صحیح است) اما رفع شبهه نمایندگان محترم خراسان وجدان و شرافت شان را گواه می‌گیرم اگر اینطور نیست تکذیب کنید که در آن روز تمام دوائر و ادارات دولتی با من مخالف بودند و این مطلبی است که گویا اگر آقایان وارد هستند می دانند. حالا در خاتمه عرضم بدون اینکه خدا می داند نظر شخص به شما داشته باشم برای یک مرتبه دیگر اطمینان می‌دهم که تا قشون خارجی در ایران هست انتخابات نخواهد شد (صحیح است)

نایب رئیس- آقای دکتر مصدق

دکتر مصدق- بنده تب دارم و با حالت کسالت آمده‌ام اینجا که امروز روی دو مسئله صحبت کنیم: یکی گله از آقای سید محمد تجدد و یکی دیگر هم مربوط به نظامات مجلس. اول از ایشان گله می‌کنم (متأسفانه حالا در مجلس نیستند) بعد در آن قسمت آخر هم عرایض خودم را عرض می‌کنم. البته خاطر آقایان محترم مسبوق است که من در جلسه قبل به ماده واحده رأی ندادم ولی به دو فوریت لایحه رأی دادم. آقایانی هم که اینجا تشریف داشتند و آقایانی که نزدیک من نشسته بودند این را می دانند (صحیح است) ولی بنده تعجب می‌کنم از آقای سید محمد تجدد چطور دیدند که من رأی دادم به ماده واحده در صورتی که ایشان پنج طبقه جلوتر از من نشسته‌اند آنوقت در نطقی که فرمودند اظهار فرمودند که: «بنده در پاسخ آقای دکتر مصدق عرض می‌کنم بنده در آرشیو تا جائی که ممکن بود سوابق را خواندم و از اول تا آخر درست مطالعه کردم راجع به این جریان هم خود بخود قضیه روشن است پیشنهادی است داده شده بجای طرح، این پیشنهاد اصلاحی نیست خود آقای دکتر مصدق هم به آن رأی داده‌اند» در صورتی که بنده عرض می‌کنم که بهیچوجه رأی نداده‌ام به این ماده و آقای سید محمد دو ماه قبل از اینکه به منزل بنده آمدند گفتند که شما بیائید با این طرح موافقت کنید بنده گفتم که من نمی‌توانم موافقت کنم و همچنین در کمیسیونی که بودیم و آقای دکتر طاهری هم تشریف داشتند بنده آنجا هم عرض کردم با این طرح مخالف هستم و آنجا آقای دکتر طاهری خودشان تصمیمی اتخاذ فرمودند و فرمودند که یک ماده واحده‌ای تهیه شود با نظر آقایان و مذاکره شود و تصمیمی اتخاذ شود و این پیشنهادی که بنده کردم در حقیقت با موافقت کمیسیون بود حالا بعد اکثریت موافقت نکرد بنده چه عرض کنم مربوط به کسی نیست من شخصاً به آن عقیده پایدار بودم ولی وقتی هم که لایحه آمد به مجلس به آن لایحه رأی ندادم و کسی که مخالف است باید علت مخالفت خودش را بگوید. علت مخالفتم روی اصل ماده هفتم قانونی اساسی است تا زمانی که ما مجبور نشویم قانون اساسی را نباید نقض بکنیم، قانون اساسی محترم است، بنده صریح عرض می‌کنم، در دوره پنجم به ریاست کل سر دار سپه ما رأی دادیم و در همان مجلس بنده خودم مخالف بودم و در اطاق پهلوی کتابخانه بودم مرحوم داور آمدند گفتند شما حاضر هستید که با فرماندهی کل قوای سردار سپه مخالفت نکنید؟ گفتم بنده مخالفم زیرا بر خلاف قانون اساسی است و مخالفت کردم و بعد یک ترتیباتی پیش آمد در مجلس و ما همه مان، مرحوم مستوفی الممالک و مشیرالدوله و آقای علاء و تقی زاده دیگران آن عده‌ای که با هم کار می‌کردیم این طور صلاح دانستیم که آن روز بر خلاف قانون اساسی رأی بدهیم و صلاح مملکت را به یک اصل قانون اساسی ترجیح بدهیم و بعد هم آمدند و این قانون را بعد از شهریور ماه نقض کردند. این است که بنده عرض می‌کنم که اگر یک رأیی باید بدهیم بر خلاف قانونی اساسی باید حقیقتاً روی قضیه حیاتی مملکت باشد و این ماده واحده روی قضیه حیاتی مملکت نبود یعنی اگر ما بتوانیم یک راه دیگری پیدا بکنیم علت ندارد که ما بر خلاف یک ماده قانون اساسی رأی بدهیم این عقیده و این نظر بنده بود و دیگر اینکه از نظر سیاست در مجلس شورای ملی باید یک سیاست بی طرفی را رعایت بکنیم اگر سیاست بی طرفی را رعایت نکنیم حقیقتاً مملکت مان را دچار مخاطرات بزرگ می‌کنیم، ما باید کاملاً از یک پیش آمدهائی احتراز بکنیم و مملکت خودمان را از این گیر و دار و از این حیص و بیص و هر پیش آمدی حفظ کنیم. نظر آقایان این بود که تا قشون خارجی از ایران خارج نشود انتخابات نشود مگر ما مخالف بودیم و یا مخالف هستیم نظر ما این بود که انتخابات دو ماه یا سه ماه نشود- چرا؟

برای اینکه ما یک قانون انتخابات درست بکنیم و یک دولتی تشکیل بدهیم برای اینکه ما بدانیم که ما دولت مان این است، قانون انتخابات مان این است اگر باز هم موانعی بود باز هم انتخابات نشود، اگر ما قانون انتخابات نداشته باشیم، دولت صحیح نداشته باشیم، و قشون خارجی رفت آن وقت چه می‌شود؟ اگر مجلس بعد هم مثل این مجلس باشد مخالف بی طرفی است، مجلس شورای ملی باید به تمام معنی نمایندة ملت ایران باشد، اگر مجلس شورای ملی نماینده ملت ایران شد هیچیک از مجاورین ما حق رنجش، حق گله ندارد و بین ما و آن‌ها هیچ اختلافی بوجود نمی‌آید ولی اگر ما آمدیم جنبه بی طرفی را از دست دادیم و رعایت نکردیم مملکت را دچار مخاطره کرده‌ایم، این نظریه بنده بود و من نمی دانم آقای سید محمد چه اصراری داشتند که در نطق خودشان بگویند که من رأی داده‌ام- اگر این لایحه، لایحه خوبی بود و بر صلاح مملکت بود البته بنده باید افتخار بکنم و به بنده باید بگویند تو افتخار داشته باشد که به این لایحه رأی داده‌ای و اگر هم رأی نمی‌دادم می گفتند بجهنم که رأی نمی‌دهی و بنده نمی دانم ایشان چه اصراری داشتند بنده را که رأی نداده‌ام شریک در تصویب لایحه قرار بدهند و نسبت به جریان لایحه هم بنده باز نظریه خودم را عرض می‌کنم، چون در صورت مجلس دیروز این ماده را تصویب شده تلقی کردند و نوشته‌اند «تصویب شد» این ماده بهیچوجه من الوجوه تصویب نشده‌است و اساساً در طرز تصویب این لایحه آن مقرراتی که باید رعایت بشود رعایت نشده‌است- ماده ۶۹ نظامنامه می‌گوید:

اصلاحاتی که درباره مطلبی پیشنهاد می‌شود قبل از خود مطلب دربارة آن اصلاحات رأی گرفته می‌شود به جهت اینکه همانطور که الآن اتفاق افتاده‌است اول باید به اصلاحات رأی بگیرید و بعد از اینکه اصلاحات تصویب شد آنوقت به خود ماده رأی بگیرید درصورتی که این جا اینطور نشده‌است، اگر بنا باشد این اصل مطلب هم باشد اول درباره خود مطلب رأی گرفتند و آن پیشنهاد آمد و قائم مقام این شد و حالا این مطلب را بنده عرض می‌کنم و باز هم به نظر مجلس شورای ملی است که هر طور می‌خواهد رفتار کند و حالا عرض بنده این است که یک پیشنهاداتی که شده‌است این پیشنهادات تمام راجع می‌شود به این ماده که تمام تبعی است- ما اگر این ماده را امروز در این مجلس گذراندیم و از این مجلس بیرون رفتیم تأمینی برای دوره فترت نمی‌توانیم داشته باشیم باید برای دوره فترت آقایان نمایندگان یک فکری بکنیم شما یک کاری نکنید که به خودمان هم زحمت باشد، ما باید آقا برای دوره فترت تأمین داشته باشیم هر کاری که هست باید با خود این ماده انجام شود (صحیح است) اگر این ماده از مجلس خارج شد نمایندگان نمی‌توانند که تکلیف مملکت را روشن کنند و معین کنند این بسیار کار مشکلی است (صحیح است) و نخواهد شد. بنده استدعا می‌کنم که آقایان که به این ماده الحاقیه و تبصره‌ها توجه بفرمایند و یک صورتی را بیاورند که این ماده وقتی از مجلس می‌رود ما پیش مردم شرمنده نباشیم که بگویند شما یک چیزی را برداشتید و یک چیز بدتری را بر جایش گذاشتید و یکی از معایب این ماده واحده که بسیار خطرناک است این است هر کسی که بخواهد در این مملکت حکومت ملی نباشد و مجلس شورای ملی نباشد کافی است یکی از متفقین عده‌ای از قشون خودشان را در این مملکت بگذارند باستناد این ماده‌ای که در مملکت هست از تشکیل مجلس شورای ملی جلوگیری کنند (صحیح است) ما باید یک کاری بکنیم که نظر مجلس ما در سیاست خارجی معلوم شود ما باید اختیار داشته باشیم که هر وقت بخواهیم مجلس خودمان را تشکیل بدهیم، ممکن است هر یک از متفقین ما که بخواهند تا یک مدتی که قشون شان را نگاهدارند باید عرض کنم که یک حربه‌ای است به دست هر یک از متفقین خواهد افتاد (اردلان- بهترین ماده‌ای است که ما تصویب کرده‌ایم افتخار می‌کنیم)... بسیار خوب مانعی ندارد، اما راجع به نظامات مجلس بنده عرض می‌کنم ما واقع شدیم بین دو دولت دوست و قوی، فقط چیزی که ما را حفظ می‌کند سیاست عاقلانه ما است تنها نه در امور سیاسی بلکه در امور اقتصادی هم باید رعایت بی طرفی بشود. بنده از نظر بی طرفی عرض می‌کنم امروز در این مملکت مرام کمونیستی تبلیغ می‌شود مخالف با بی طرفی ما است به جهت اینکه یک دولت مجاور با این مرام مخالف است و همچنین اگر مرام سرمایه داری هم در این مملکت ترویج و تشویق بشود باز هم مخالف بی طرفی ما است ما باید مملکت خودمان را بطوری اداره کنیم که هیچیک از این دُوَل نتوانند به ما ایرادی بگیرند (سید ضیاءالدین- پس ما چکاره‌ایم) و همچنین مجلس شورای ملی ما، اگر نمایندگان دست چپ و نمایندگان دست راست نظامات مجلس را رعایت نکردند این مجلس به هیچ کاری موفق نمی‌شود، در این مجلس باید نظامات رعایت بشود مخصوصاً بنده از نمایندگان حزب توده که در اقلیت هستند و چون در اقلیت هستند جوش و خروش شان خیلی زیاد است، استدعا می‌کنم که یک اندازه‌ای توجه بفرمایند و هر فرمایشی هم که می‌فرمایند متانت را از دست ندهند (صحیح است) باید یک طوری باشد که مجلس شورای ملی بتواند موافق باشد، حرف را همه جور می توان زد ولی البته حرف را باید با متانت زد زیرا اگر حرف با متانت و نزاکت گفته شود اثرش بیشتر است (دکتر کشاورز- بشرط اینکه اکثریت زور نگویند)... خوب، البته (کامبخش- همه غذا را خودشان نخورند) و بنده می‌خواستم عرض کنم که این عرایضی که عرض کردم که ما باید تشویق اصول سرمایه داری را نکنیم این را حقیقتاً باید به تمام معنی رعایت بکنیم. امروزه ملاحظه بفرمائید که بانک انگلیس و راه آهن ملی شده‌است این را بنده در روزنامه خوانده‌ام نمی دانم آقایان خوانده‌اند یا نه؟ امروز اگر یک چیزهائی در دست دولت است این چیزها البته روی یک مصالحی است زیرا مسئله برق، مسئله آب، مسئله تلفن این‌ها یک چیزهائی نیست که به شرکت سهامی بدهند و انتظار داشته باشند که شرکت سهامی در رفاهیت و آسایش مردم اقدام کند. امروز شهرداری تهران آمده‌است و به این عنوان که ۲۰ میلیون تومان برای توسعه برق شهرداری لازم است اداره برق را منحل کرده یا می‌خواهد منحل بکند یا شرکتی می‌خواهد درست بکند به اسم شرکت سهامی و ۳۶ میلیون اموال شهرداری را قیمت کرده‌اند و معلوم نیست که این اموال را کی قیمت گذاشته و به چه اجازه‌ای رفته‌اند این کار را کرده‌اند. شهرداری چطور اجازه داشته‌است که اداره برق را منحل بکند و بیاید یک شرکت سهامی درست بکند. به این عنوان شهرداری نوشته‌است که چون ما بیست میلیون می‌خواستیم برای شهرداری تهران آمدیم اداره برق را منحل کردیم و شرکت سهامی کردیم، در صوتی که اگر ۲۰ میلیون ریال لازم بود برای این کار ممکن بود که از بانک ملی تقاضا بکنند، بانک ملی برای این کار است اگر بانک ملی نتواند که این قدر و این مبلغ را به شهرداری قرض بدهد پس بانک ملی چه فایده‌ای دارد و به چه در می‌خورد. بر فرض اینکه بانک ملی این قرض را هم نمی‌داد، مقتضی نبود که اداره برق را منحل بکنند می‌بایست شرکتی شهرداری برای برق یک قسمت از شهر درست بکنند آنوقت یک رقابتی بین این اداره برق و آن شرکت بشود و مردم رفاهیت شان بیشتر باشد بنده با این مطلب مخالفم (صحیح است) که شهرداری بیاید بدون هیچ اختیاری و بدون هیچ دلیلی یک اداره برق را منحل کند.

آنوقت ۳۶ میلیون اموال شرکت را که معلوم نیست کی ارزیابی کرده‌است یک اشخاص متولی ازش استفاده کنند اگر این اموال عوض این ۲۶ میلیون حقیقتاً ۷۰ میلیون قیمت داشته باشد آنوقت این‌ها ۳۰ میلیون می‌آورند و از بقیه اش استفاده می‌کنند (صحیح است) دلیل ندارد که ما بیائیم به قول فرانسوی‌ها «سانترالیزاسیون دریشس» و تمرکز سرمایه بکنیم یک اشخاصی را بی جهت متمول کنیم و یک عدم تساوی بی جهتی در جامعه درست بکنیم، یک افرادی از سیری خفه شوند و یک اشخاص از نداشتن روپوش از سرما بمیرند (صحیح است) باید کارها به صلاح مملکت باشد (صحیح است) شما ملاحظه بفرمائید ببینید همین شرکت تلفنی که دست دولت باید باشد و دست مردم است به روز این مردم چه می‌آورد (یمین اسفندیاری- صحیح است) هر کس که تلفن دارد قطع می‌کند، بدون هیچ دلیلی می‌فروشد (یمین اسفندیاری- صحیح است) بنده سند و دلیل دارم – عرض کنم بالاخره در خود نظامنامه شرکت تلفن این است که اگر سیم کشی بکند باید بدون گرفتن پول این سیم کشی را بکند، اینجا می‌آیند از هر کسی که می‌خواهند سیمش را به یک جای دیگر ببرد پول می‌گیرند از دستگاه تلفن که باید مجانی باشد صد تومان پول می‌گیرند شش هزار تلفن است ششصد هزار تومان از این مردم گرفته‌اند و اسهام تلفن در ۱۳۱۳ مال دولت بود آمدند به شرکت واگذار کردند و اسهام را به یک عده دادند و این عده به عنوان اینکه صاحب آن اسهام هستند با شرکت کاملاً همکاری می‌کنند- بنده نمی‌خواهم به اشخاصی که در شرکت هستند و شرکت را اداره می‌کنند توهینی کرده باشم همینقدر عرض می‌کنم که بعضی اشخاص بسیار صحیح العمل این شرکت را اداره می‌کنند، بسیار صحیح العمل. اشخاصی که دیگر در این مملکت از آن‌ها صحیح العمل تر نیست (خنده نمایندگان) خلاصه عرایض بنده این بود که شرکت تلفن خودش یک نمونه‌است برای ما که ما نباید حاضر بشویم که این برق شهرداری که امروز به صورت یک اداره دولتی اداره می‌شود این را شرکت سهامی بکنیم زیرا اداره دولتی با کسی حب و بغضی ندارد، سیم کشی را قطع نمی‌کند، سیم کشی را نمی‌فروشد، استفاده نامشروع نمی‌کند، هر وقت هم که لازم شد رئیس آن اداره را تغییر می‌دهد ولی اگر شرکت سهامی شد یک عده‌ای از اشخاص که فعلاً وکیل هستند و وزیر هستند و اشخاصی که بالقوه می‌توانند وزیر بشوند و وکیل بشوند سهام این شرکت را می‌خرند و با هر دولتی که بیاید سازش می‌کنند و نرخ برق را به حدی بالا می‌برند که هیچکس نتواند در خانه خودش چراغ روشن کند (صحیح است) این است عقیده بنده و استدعا می‌کنم که آقایان توجه بفرمایند این شرکت تأسیس نشود و به این اداره برق کمک کنید، همراهی کنید اگر حقیقتاً رئیس اداره برق خوب نیست یک رئیس خوبی برایش بیاورید، اگر این اداره محتاج به کمک است از بانک ملی کمک بگیرید- آخرین عرض بنده این است که بیست روز است که بنده از وزارت دارائی دوسیه خیرآباد را خواسته‌ام نمی دانم به چه ملاحظه برای من نفرستادند؟ آن تصویب نامه در آن دوسیه بود و به این نمره صادر شده‌است ۱۱۶۱۴-۵۳۶ از بین رفته‌است، این است که بنده از آقای وزیر دارائی خواهش می‌کنم هر چه زودتر این دوسیه را بفرستند که بنده نظر خودم را عرض کنم (وزیر دارائی- فرستاده خواهد شد)

اردلان- به وزارت کشور هم بفرمائید جواب سئوال راجع به برق را بدهد.

نایب رئیس- آقای بهبهانی

بهبهانی- بنده عرایضی که می‌خواهم بکنم تا یک حدی راجع به وضعیت فعلی مجلس و این تشنجاتی است که در مجلس هست و این اختلافاتی که در مجلس معمول شده می‌باشد راجع به اقلیت و اکثریت می‌خواستم در این باب عرایضی بکنم و خواهم کرد ولی یک قضایائی پیش آمد که بنده را مجبور می‌کند برای اینکه حفظ شرافت خانواده خودم را کرده باشم در جواب بیانات آقای دکتر مصدق و آقای دکتر کشاورز یک عرایضی بکنم و از آقایان اجازه می‌خواهم (یکی از نمایندگان- بفرمائید) و اگر اجازه می فرمائید من مطلب را عرض کنم. آقای دکتر مصدق در جلسه قبل القبل در جلسه پیش از این یک مطلبی از قول بنده بر خلاف واقع فرمودند و بر حسب آن امری را که بر خلاف واقع فرمودند ترتیب اثر دادند و یک نتیجه‌ای گرفتند اما آن حرفی را که از قول من بر خلاف واقع گفتند این بود که من در جلسه‌ای این که مرکب بوده‌است از بنده و بعضی از نمایندگان گفته‌ام که من را در دوره پهلوی برای حفظ صورت ملیت مجلس می‌آوردند و من اهتمامی به آمدن مجلس نداشتم برای این جهت دولت وقت مرا مجبور می‌کرد به آمدن و آن وقت گفتند که بنده گفتم به آقا در آن جلسه که من در دوره پهلوی به هیچیک از لوایح رأی ندادم آنوقت این دو مطلب را که از قول بنده جعل فرمودند باصطلاح آنوقت ترتیب اثر کردند برش و یقین دارم با این حال عصبانی که دارند خیلی زحمت فکری کشیده‌اند و رفته‌اند توی کتابخانه یک رأیی از بنده در مسئله نفت پیدا کرده‌اند حقیقت دارد یا نه به خدا من یادم نیست بر فرض اینکه بنده چنین رأیی داده باشم آنوقت این را آورده‌اند پای این تریبون و برای بنده که سابقه زندگانی ام بر همه آقایان مکشوف و معلوم است خواسته‌اند یک نکته خیانتی جلوه بدهند (دکتر طاهری- این مقصود را نداشته‌اند)اجازه بفرمائید اگر ایشان مقصودی نداشته الزامی داشت ایشان که این حرف را از قول من جعل کنند و بالاخره ترتیب اثر بدهند و خودشان را اینقدر زحمت بدهند که بروند بگردند آن را پیدا کنند و بیاورند اینجا؟ اگر اشخاصی در آن کمیسیون بودند البته آن اشخاص را ایشان نظرشان می‌آید و نظر بنده نمی‌آید یکی دو نفر را ممکن است در نظر داشته باشم که یک روزی در یک جائی که آقایان بودند بنده هیچوقت خودستائی نکرده‌ام و نمی‌کنم. هیچوقت بنده نمی‌گویم مرا جهت ملیت به مجلس آورده‌اند بنده والله بالله اگر همچو حرفی از دهنم خارج شده‌است (یکی از نمایندگان- روحانیت) یا روحانیت هر که بوده‌است من نگفته‌ام و اگر آن‌ها آورده باشند بنده همچین نظری ندارم. دیگر اینکه من به هیچ لایحه‌ای رأی ندادم این هم حرف بنده نبوده عرض کردم که به اغلب لوایح رأی ندادم و اگر دادم یک موارد مخصوصه‌ای و در موقع بوده‌است که مجبور بوده‌ام به آن لوایح رأی بدهم یا مطابق نظرم یا بر خلاف نظرم. آن فرمایشی را که آقای دکتر مصدق فرمودند که بنده به هیچیک از لوایح رأی ندادم این حرف، حرف من نبود و اگر بنده هم رأی داده باشم در امر نفت کار گناهی نکردم شاید موافق با نظر خودم آن کار آن روز صلاح بوده‌است (دکتر مصدق- بلی) شما نمی‌توانید به من بگوئید که ما وکیلی می‌خواهیم که به نفت بهیچوجه نداده باشد شما یک محبوبیت مخصوصی البته در عامه دارید ولی آن محبوبیت خودتان را سوء استعمال نکنید سوء نتیجه نگیرید ازش شما برای این حسن شهرت را دارید که در مجلس بیائید و مصالح مملکت را در مجلس آنطوری که به صلاح مملکت است بگوئید که رویش عمل بکنند و چهار نفر هم که واقعاً در مجلس اگر بی غرض هستند با شما موافقت بکنند و پیشرفت یک کاری را بکنند (صحیح است) شما می گوئید که ما وکیلی را که در امر نفت امضائی کرده باشد همچو وکیلی را نمی‌خواهیم آقا ما هم وکیلی که صریحاً مخالف قانون اساسی رفتار کرده باشد نمی‌خواهیم. ماده ۶ است ۴ است متمم قانون اساسی است که می‌گوید امور مشروطیت کلاً و جزئاً تعطیل بردار نیست (مهندس فریور- تعطیل بردار نیست) ما چنین وکیلی که اصول مشروطیت را جزئاً تعطیل کند نمی‌خواهیم (دکتر مصدق- شما موکل من نیستید) شما مگر موکل بنده هستید (دکتر مصدق- بلی) (خنده نمایندگان) (جمال امامی- هر دو اشتباه کردید) آقای دکتر مصدق در یک مدت مدیدی مخالفت با اصولی کردید که آن اصول مسلم تمام دنیا است بلکه طبیعی مردم بشریت است که بتوانند چهار نفر یکجا جمع بشوند و بگویند اکثریت باید تابع اقلیت باشد (دکتر مصدق- وای وای) وای وای ندارد. بنده هم مثل شما، شما هم مثل بنده. بنده با شما اینجا هیچ فرقی نداریم غیر از اینکه شما الحمدالله خداوند بهتان داده‌است یک حاصل خیلی خوب دارید یک زندگانی خیلی مرتبی دارید بنده والله بالله آنرا هم ندارم. بنده هم برای ملت کار می‌کنم شما هم برای ملت دارید کار می‌کنید. بنده زیادتر از این جسارت نمی‌کنم اما راجع به آقای دکتر کشاورز. اینجا یک مطلبی گفتند روی آن مطلب هم ترتیب اثر دادند و گفتند که پدر من به سفارت انگلیس نوشته‌است که ما از نقطه نظر پیشرفت خودمان از شما استمداد می‌کنیم و شما را دعوت می‌کنیم به مساعدت آنوقت هم گفتند که ما اگر احترامی به پدر شما می‌کنیم برای این است (دکتر کشاورز- اینطور نیست آقا گفتم برای این است که مشروطیت را برای ایران خواستند) در صورت مذاکره هست آقا بین حرف من حرف نزنید شما حق ندارید وسط حرف صحبت کنید...

نایب رئیس- آقای دکتر صحبت نفرمائید.

بهبهانی- عرض کنم حضورتان که بنده از پدرم مطمئنم و در تمام جریان امور مشروطیت بنده در خدمت ایشان بودم نه به عنوان اینکه من یک آدمی بودم و داخل در حل و عقد مطالب بودم خیر، برای مساعدت و محافظت بدنی شخص ایشان بنده در همه جا بودم و با ایشان هم در همه مجالس حتی در مجالس دور و دراز و عریض و طویل و زد و خورد و بمباردمان مجلس و مسافرت و تمام اینها و بنده یقین دارم که پدر من همچو کاغذی به سفارت انگلیس نمی‌نویسد و این جعل است اما احترامی که به پدر من می‌کنند برای این نیست که به سفارت انگلیس کاغذ نوشته‌است بلکه بری آن فداکاری هائی بوده‌است که ایشان کرده‌اند (صحیح است) برای آن جانفشانی هائی بوده‌است که کرده‌اند آقایان شما می‌توانید تاریخ را بردارید نگاه کنید آنوقتی که پدر من بانی این امر شد در مملکت شاید کم تر کسی جرأت می‌کرد این کار را بکند (صحیح است) و تمام اوقات ایشان یعنی تمام اوقات اواخر عمر ایشان به این گذشت که هر ساعت منتظر همه گونه دفع ایشان بودند و ایشان با کمال شجاعت در همه جا مقاومت می‌کردند (دکتر کشاورز- صحیح است، تردیدی درش نیست) (سید ضیاءالدین – و بالاخره شهید شد) اگر مردم احترامی به او می‌کنند یا احترامی به خانواده او می‌کنند از این جهت است (صحیح است) البته من این مطلب را هم ناگزیرم عرض کنم که دولت انگلیس هم البته در آن موقع با ملیون و اشخاصی که می‌رفتند متحصّن می‌شدند با آنها موافقت کرد (صحیح است) همراهی کرد ولی نه از روی گفته پدر من بود نه از روی عمل پدر من بود. بنده یک مطالبی اینجا عرض می‌کنم خدمتتان، مطلب کوچکی است از آقایان اجازه می‌خواهم (بفرمائید) در تاریخی که بنده خودم بودم و یک نفر دیگر که در این مجلس هم هست بوده‌است یعنی شاید در مجلس نباشد آقای طباطبائی را عرض می‌کنم که شخص ایشان حاضر بودند مابقی اشخاص یا مرده‌اند یا نیستند آن روزی که غلام‌های امیر بهادر ریختند به مسجد جامع که محل تحصّن ما بود و ما را از مسجد خواستند بیرون کنند ما نرفتیم و تمام پشت بام‌ها و گلدسته‌های مسجد را سنگر کردند و تفنگ کشیدند مردم هم رفتند توی شبستان‌ها قایم شدند و پدر من آمد بیرون روی مهتابی مسجد جامع روی منبر و رفت خدا بیامرزد آقا سید حسین شوشتری را از آقایان که آنجا بودند او را آورد (فرخ- بنده هم حضور داشتم) از آقایان بازاری‌ها و غیره و مردمان علاقمند خیلی بودند رفتند روی منبر گفتند مردم نترسید از این‌ها شما حقید و بر حقید انشاءالله حرفتان پیش می‌رود! اگر دولت با شما مخالف است یا اینکه توپ و توپخانه را آورده‌است برای من است نه برای شما برای اینکه من که از بین شما بروم این وضع بهم می‌خورد و آنوقت سینه اش را جلوی آن‌ها باز کرد و گفت من حاضرم برای این کار. آن‌ها دیدند که نمی‌شود و بالاخره آمدند و نوشتند و به خواهش و تمنا به ایشان گفتند که شما از مسجد بروید. ایشان گفتند من می‌روم به شرط اینکه اجازه بدهند که من از این شهر و از این مملکت بروم. ایشان رفتند و اجازه دادند و اجازه کتبی هم هست البته، این را هم عرض کنم که همان روزی که ما رفتیم مردمی هم که آنجا حاضر بودند و همصدا و هم نفس بودند با ما آمدند به منزل ما و در همانجا بیتوته کردند و از آنجا به مناسبت اینکه ترسیدیم دروازه‌ها را برای ما ببندند پیش از صبح از دروازه بیرون رفتیم و یکسر رفتیم به کهریزک و در شب در کهریزک ماندیم برای اینکه جمع آوری احتیاجات را بکنیم و آذوقه و سایر چیزها را برداریم این که بنده می‌خواهم عرض بکنم و استشهاد بکنم این است:

شب دوم بود، تجاری از بازار که الآن یکی دو نفرشان هستند آمدند با پدر من و مرحوم آقا میرزا سید محمد طباطبائی و اشخاصی که در آن محل حاضر بودند باز بنده بودم و مرحوم آقا میرزا محسن بود مرحوم صدرالعلما بود و یک عده از آقایان. حاصلش این بود که گفتند شما رفتید ولی دولت به ما فشار آورده‌است و فشار می‌آورد و ما در معرض کشتن هستیم ما چه بکنیم؟ ایشان گفتند والله من عقیده‌ام این است که به یکی از امامزاده‌ها و اینطور جاها بروید گفتند دولت اینقدر در مخالفت جدی است که به امامزاده‌ها هم شاید توجهی نمی‌کند و سابقه حضرت عبدالعظیم و آمدن امیربهادر در حضرت عبدالعظیم و آن حرف‌ها هم که بود البته این حرف قابل شنیدن بود، خودشان گفتند که اجازه بدهید. ما رفتیم سفیر انگلیس را هم دیدم حاضر شده‌اند از ما پذیرایی کنند اجازه بدهید برویم. آقای طباطبائی الآن هستند ولی ممکن است در جای دیگر باشند از ایشان بپرسید. پدرم گفتند که من جداً اجازه نمی‌دهم و بهیچوجه من الوجوه به شما راهنمائی نمی‌کنم که شما بروید متوسل به خارجی‌ها بشوید. این مملکت مال ماست، این دولت، دولت ما است، این مردم، مردم این مملکت اند اگر ما هم کشته بشویم باید به دست همین مردم بشویم. آنها اصرار کردند ایشان گفتند من اجازه نمی‌دهم خودتان می‌خواهید بروید خودتان می دانید من اجازه نمی‌دهم البته اگر کسی جانش در معرض خطر باشد و بتواند جانش را به یک وسیله‌ای از خطر نجات بدهد شاید برای او میسر باشد و بکند ولی من نمی دانم و اجازه هم نمی‌دهم برود. کسی که مذاقش این است بر می‌دارد بنویسد به سفارت انگلیس که تو بیا با من موافقت بکن در یک امری که من درش واقع هستم؟ این قباحت دارد برای بنده و امثال بنده که بیائیم پشت این تریبون یک چنین چیزی را بگوئیم انسان از کجا یک چنین چیزی را می داند مگر این نوشته دست ایشان است؟ و اگر هم نوشته‌ای دست ایشان باشد یقیناً جعلی است (دکتر کشاورز- الآن عرض می‌کنم) (هاشمی- اگر هم نوشته باشند مجتهد صاحب فتوی بوده‌اند و بنا به مصلح وقت بوده‌است)... عرض کنم که این عرایض بنده بود و خیلی هم معذرت می‌خواهم از آقایان و حالا اجازه می‌خواهم که چند کلمه یعنی یک صفحه دو صفحه‌ای هم عرضی دارم که باید عرض بکنم (یکی از نمایندگان- بفرمائید آقا) مذاکراتی که در این چند جلسه از قبل از رأی اعتماد به دولت تابحال شده و احساساتی که چند نفر از آقایان نمایندگان مقارن تحصیل رأی اعتماد در اطراف دولت فعلی نشان دادن مخصوصاً بیانات آقای دکتر مصدق و حمله قبلی ایشان به دولت فعلی و اظهار بیچارگی که پریروز در موقع انتخاب هیئت رئیسه فرمودند بنده را که از طرفداران این دولت بوده و هستم وادار ساخت عرایضی در این جلسه بنمایم که شاید قدری وقت آقایان را مشغول دارد. ولی یقین دارم اگر توجهی به بی غرضی بنده فرمایند حالا که اقلیت بحمدالله احساس کرده‌است که جز در سایه همکاری نمی توان قدم مفیدی برای کشور برداشت شاید بتوانیم بی غرضانه حساب‌های گذشته را در همین مجلس بسته بأتیه بهتری امیدوار گردیم.

گمان نمی‌کنم در اصل قضیه تردیدی باشد که لازمه حکومت مشروطه وجود آراء و عقاید مختلف در امور جاریه مبارزه بین عقاید مختلفه و تبعیت از نظر اکثریت در امور پارلمانی و بالاخره گفت و شنودهایی است که در مجلس به نام اکثریت و اقلیت یا دست راست و چپ معروف است و شکی نیست مادام این دو صف در کشوری وجود نداشته باشد نمی توان به تمام معنی عنوان حکومت دموکراسی را بر آن اطلاق نمود.

ولی از طرف دیگر این نکته نیز مسلم است که مراد از وجود یا ایجاد این دو دسته همیشه و همه جا توجه به حفظ مصالح عالیه کشور و منافع عامه بوده و در حقیقت دو دستگی که در عالم سیاست صرفاً برای این منظور مشروع و ضروری است نبایستی وجهاً من الوجوه زمینه مبارزات شخصی یا نزاع و زد و خورد طرفین در گفتار و کردار شود و به نام اقلیت و اکثریت نمی‌بایست موجبات تضعیف حکومت و تشتت امور کشور را فراهم ساخت.

به عبارت آخری آقایان تصدیق می‌فرمایند که به حکم وظیفه نمایندگی وکلای مجلس باید حب و بغض شخصی احساسات شکست و غلبه، سماجت و لجبازی و به کرسی نشاندن حرف خود را که نشانه مردمان ضعیف و زبون یا متعهد در فساد افساد است کاملاً تحت الشعاع موقعیت سیاسی و اجتماعی کشور قرار دهند و لااقل در مواردی که می‌بینند نتیجه اصرار ایشان به برکناری از امور موظفه یا لجاجت شان با فلان وزیر یا فلان وکیل پیش آمدهایی است که متأسفانه در این چند ماهه در اغلب نقاط این کشور روی داده باید اگر نظری جز خدمت به ایران ندارند دست از این جدال بی حاصل بلکه مضر بشکند و سعی کنند حالا که چند ماهی بیش از عمر این دوره نمانده به تلافی مافات بجای زد و خورد داخلی و آلت دست این و آن شدن در مقام تقویت دولت وقت برآیند تا دولت هم بتواند با قدرت حاصله از مجلس به کوری چشم آن‌ها که جز خیانت به مملکت هدفی نداشته و بدبختانه در لواء بعضی مصونیت‌های قانونی و غیر قانونی دستشان باز و این دو دستگی و ضعف حکومت وسیله خوبی به ایشان داده حق هر کس را کف دستش بگذارد.

امروز آقایان کشور ما محتاج باتفاق کلمه و وحدت عمل است. امروز جای ابستروکسیون و ناله بیچارگی بلند کردن نیست. امروز روی نیست که بشود با مملکت با سیاست با دولت یا با ملت قهر و آشتی نمود. هر کس مختصر علاقه به این آب و خاک داشته باشد می داند که امروز دشمنان ایران مترصد گل آلود شدن آب و گرفتن ماهی هستند. امروز روز تصفیه حساب عمرو با زید یا زید با خالد نیست. امروز موقعیت کشور ما طوری شده که علی رغم آرزو و آمال هر وطن پرستی و بر خلاف نظر هر آذربایجانی عده‌ای مزدور خائن به نام بی مسمای دموکرات دم از استقلال آذربایجان می‌زنند و ما و شما و آقایان را که شاهد آنهمه فداکاری پرافتخار آذربایجانی‌ها در راه ایران و مشروطیت بوده‌ایم مجبور می‌کنند در این مجلس فریاد بزنیم که محال است از مهد ستار خان و باقر خان چنین صدای دلخراشی برخاسته (صحیح است) و بگوئیم آذربایجانی پاک وطنی جز ایران نداشته و ندارد (صحیح است)

تصدیق کنید اگر ما امروز با یکدیگر متحد نباشیم و اغراض شخصی را کنار نگذاریم همانطور که پریروز در آذربایجان مرد محترمی را در خانه و ملکش یک عده اوباش و ماجراجو به تحریک چند نفر اجنبی پرست کشتند یا همانطور که دیروز در زنجان در مسجد قمه به روی فرماندار کشیدند و هر وطن پرستی را متأثر و مغموم ساختند فردا خدای نخواسته دست به اقدامات دیگری خواهند زد که جز حسرت و ندامت برای ما ثمری نخواهد داشت گر چه من مطمئنم که در سراسر ایران جز چند نفری که یقیناً خونشان خون پاک ایرانی نیست کسی تا خون در بدن دارد نخواهد گذاشت این نغمه شوم چند نفر خائن صورت حقیقت بخود گیرد (صحیح است) ولی باید آقایان انصاف دهید که با وجود این اطمینان و با امتحانات مکرر فداکاری و از خود گذشتگی که مردم ای سامان در راه ایران داده‌اند ما نبایست به حکم نمایندگی که از این ملت داریم در راه محو این عناصر فاسد و کوتاه ساختن دست ایشان کوتاهی کنیم (صحیح است) یا باتفاق و تیرگی روابط خودمان فرصت را برای اجرای نقشه‌های پلیدشان آماده سازیم. امروز موقعیت کشور ما طوری است که به اندک جرقه‌ای آتش‌ها برپا خواهد شد و بعکس با مختصر وحدت نظر و تشریک مساعی ممکن است و بلکه یقین است با موقعیت مخصوص سیاسی که داریم و با مساعدت غیر قابل انکاری که نسبت به پیشرفت مرام مشترک خود متفقین در جنگ نمودیم آتیه سعادتمندی را که شایسته سابقه تاریخی ما است تحصیل نموده البته آقایان انکار نخواهند داشت که در حکومت دموکراسی اتکاء مردم و دولت هر دو به مجلس است و مجلس است که بایستی سرمشق برای دیگران قرار گیرد. من به سهم خود متأسفم که پیش آمد بی نظیری که در این دوره در پارلمان ما اتفاق افتاد و لج و لجبازی بی سابقه که بعضی آقایان با آنهمه سوابق پارلمانی و سیاسی، خواه ناخواه دنبال آن رفتند کار را بجائی رساند که آقای دکتر مصدق پس از آنکه به اصرار و الحاح زیاد نمایندگان خود را آماده حضور در مجلس و گرفتن رأی اعتماد نمودند تازه دولت را تهدید کردند که اگر رأی اعتماد بگیرید هر روز استیضاحت خواهیم نمود و در جلسه بعد عملاً کار را بجائی رساندند که آقای صدر به حال تعرض ناگزیر به فکر استعفا افتادند. انصاف باید داد که این بیان آقای دکتر مصدق که یقین دارم صرفاً ناشی از حالت عصبانی ایشان بوده بهیچوجه شایسته ایشان و سوابقش نبود و امیدوارم حالا که انشاءالله آن حالت بر طرف شده با من هم عقیده باشند که صلاح کشور مافوق بر این مطالب بوده و تصدیق نمایند که عکس العمل قطعی و قهری این پیش آمد خصوصاً در نقاط دور از مرکز سلب قدرت مرکزی از دولت، ایجاد فتنه و هرج و مرج و بالاخره آشوب و انقلابی است که همه یکدل و یکزبان از آن متنفر و گریزانیم. به همین جهت معتقدم آقای دکتر و رفقای ایشان بایستی دست برادری ما اکثریت را که با کمال صمیمیت به سوی ایشان و اغلب از آقایان اقلیت دراز می‌کنیم حسن استقبال نموده در دست گیرند و بیایند این قصه اقلیت اکثریت را که حقاً شورش در آمده کنار گذاریم و این چند ماهه آخر عمر مجلس را واقعاً به فکر کشور باشیم (صحیح است – احسنت) (لنکرانی – آقای نایب رئیس من اجازه خواسته‌ام) (دستور- دستور) آقایان اگر قدری به خود آئیم و بخواهیم حساب دوره فعلی ملس را لااقل به وجدان خود پس بدهیم باید ناچار اعتراف کنیم که جز چند فقره اقدام مفید و ضروری که در این دوره اتفاق افتاده که یکی از آن‌ها پریروز بود (صحیح است). مدت مدیدی عمر خود و مجلس را صرفاً صرف نزاع و کشمکش داخلی نموده‌ایم. تقریباً از اواخر دولت آقا بیات تا امروز جز برای حقوق کارمندان آنهم به وضع مبتذل یک دوازدهم که مضارّ اقتصادی و اجتماعی آن هیچ‌کس پوشیده نیست لایحه‌ای تصویب نکرده قانونی وضع ننموده‌ایم. و در نتیجه مقدار معتنابهی لوایح دولت که اغلب در درجه اول ضرورت و اهمیت است در کمیسیون‌ها معطل و مردم در بلاتکلیفی محض می‌باشند. مثلاً با آنکه همه می‌دانیم قانون مالیات بر درآمد فعلی تا چه اندازه موجب زحمت مردم و در عین حال کسر عایدات دولت شده و با آنکه عده‌ای از آقایان بازرگانان از ما دعوت کردند به اتاق بازرگانی رفتیم و از دردهای آقایان مسبوق شدیم و همه طور وعده به ایشان دادیم و با آنکه دولت لایحه اصلاحی آنرا تقدیم مجلس نموده ابداً به فکر تصویب آن نیستیم. یا همینطور قصه طرح مربوط به انتخابات که مبتلا به عموم ایرانیان است بحال وقفه افتاده با آنکه همه می‌دانیم با وقع فعلی قانون انتخابات نتیجه آن، آن طور که آرزوی مردم دمکرات و طالب آزادی انتخابات است تحصیل نمی‌شود و همه تحت تأثیر جریانات نامطلوب انتخابات این دوره قصد داشتیم برای ادوار بعد فکر اساسی نمائیم. روی همین کشمکش‌ها و گفت و گوها تحت نظر نیامده و معلوم نیست اگر از این چند ماهه فرصتی که باقی‌مانده نتوانستیم استفاده کنیم در دوره آتیه در انتخابات با چه اتفاقات نامطلوبی مواجه خواهیم شد. (دکتر مصدق- این لایحه را اول آقا می‌خواستید روان کنید و بعد بخوانید!) (خنده نمایندگان) با لایحه ارتش که دولت به لحاظ فوریت امر و از نظر تخلیه حتمی و قریب الوقوع ایران از قوای متفقین به مجلس تقدیم کرد و با آنکه اغلب آقایان نمایندگان به لزوم تقویت ارتش معتقد بودند و می‌دانند که جز در سایه ارتش قوی نمی‌توان امیدوار به تأمین امنیت کشور بود معذلک این لایحه همینطور مدفون شده‌است.

تصدیق بفرمائید با وضعیت فعلی نظامیان و حقوق ناقابلی که در مقابل خدمت سنگین شبانه روزی خود دریافت می‌دارند ما بایست در فکر اصلاح وضع مادی و ترمیم حقوق با تصویب اضافات حقه ایشان باشیم تا توهم هرگونه فسادی که معمولاً ناشی از استیصال افراد ارتش است مرتفع گردد.

و همینطور سایر لوایح گمان می‌کنم آقایان کسل شده باشند یک صفحه بیشتر باقی نمانده‌است طرح‌ها و پیشنهادات مفید و مهم دیگری که تا بحال در مجلس راکد مانده و معلوم نیست بجای ما چه کسانی باید در اطراف آن شور و به صورت قانون در آورند.

این وضع مجلس ما، از آنطرف هم وضع دولت معلوم است که با این حال نه تنها دولت موفق به تصویب لوایح معوقه نخواهد شد بلکه بعلاوه مجالی هم نخواهد داشت که در فکر اجرای برنامه خود بده با اینهمه درد بی درمانی که داریم فرصتی برای علاج پیدا کند. یعنی با اینهمه احتیاجی که به تنقیح قوانین جدید و اصلاحات ضروری داریم و با آنکه قوانین الی، قضائی، اقتصادی ما از هر جهت محتاج به تصحیح و اصلاح است وضعیت مستخدمین روشن نیست. بیکاری و اثرات آن در این دوره بحرانی محتاج به تصمیمات فوری است تقویت ارتش با خارج شدن نیروی متفقین در نهایت ضرورت است. ترمیم اوضاع بازرگانی و سعی در تنزل نرخ اجناس بطور کلی در درجه اول اهمیت است. و تطبیق روش اقتصادی مملکت با اوضاع دنیا و عهدنامه‌ها و مقاولات جدید و همچنین سایر امور مربوط هر یک به نوبه خود سر فارغ و خیال راحت می‌خواهد تا دولت بتواند در سایه تقویت مجلس و همکاری نمایندگان در فکر آن باشد. و البته با ادامه وضع حاضر بایستی اقرار نمائیم که این دوئیت و جاروجنجال نه تنها در کشور دموکراسی سابقه ندارد بلکه ناچار نشانه ضعف بارز و آشکاری از بی قیدی و بی فکری ما خواهد بود که هر قدر در توجیه علل و عوامل مولوده آن منطق بکار بریم آتیه و تاریخ ما را مسئول آن دانسته و حقاً موجب سرزنش مو ملامت خواهیم بود.

البته نه من و نه سایر آقایان اکثریت اصراری در طرفداری دائمی از دولت آقای صدر نداریم و با آنکه حقاً با وجود تضعیف عمدی که از طرف مجلس شده دولت تابحال قدمی مضرّ به حال مملکت بر نداشته و بینی بی الله تا آنجا که مقدورش بوده در انجام وظیفه خود با اینهمه موانع کوتاهی نداشته‌است.

حاضریم برای تحصیل وحدت و اتفاق که به عقیده من امروز منحصر دوای درد این کشور است با آقایان تشریک مساعی کنیم و اگر ایشان اشخاصی را می‌شناسد که جهات مرجحه بر آقای صدر و اعضاء دولت ایشان دارد به ما معرفی کنند مذاکره کنیم توافق نظر حاصل نمائیم بجای آقای صدر به ایشان اعتماد نمائیم. خصوصاً که خود آقای صدر هم همیشه گفته‌اند نظری جز خدمت ندارند و در صورت تمایل آقایان کنار خواهند کشید (صحیح است) من یقین دارم اگر آقای دکتر مصدق بخواهند در طلب این اتفاق و اتحاد برآیند حتماً موفق خواهند شد. و قطع دارم اگر به جای مبارزات بی حاصل امروز در مقام جلب نظر عمومی همکاران و سایر نمایندگان بر آمده منظورشان را با توجه به وضع حاضر کشور در درجه اول حفظ منافع کشور و وحدت نظر و کلام قرار دهند یقیناً هم محبوبیت بیشتری تحصیل فرموده و هم خدمت بجا و سزاواری به این کشور در آخر این دوره و در این موقع بحرانی فرموده‌اند. همینطور سایر آقایان نمایندگان اعم از اقلیت و اکثریت اگر سعی بفرمایند در این چند ماهه به تلافی گذشته فکری جز تشریک مساعی با سایرین نداشته بخواهند آن طوری که موظفند به وظیفه نمایندگی خود رفتار نموده برادروار با یکدیگر دولت صالحی را اعم از آقای صدر یا دیگری تقوی کرده پشتیبانی لازم نمایند یقیناً فتنه آذربایجان، قصه زنجان، واقعه خراسان (تیمورتاش- آقا خراسان واقعه‌ای نداشته‌است) یا حوادث مازندران به اهمیت امروز جلوه گر نشده مزدوران اجانب که صاحبخانه را بیدار و سرپرست را هشیارکار دیدند بیش از این دنبال خیانت و جاسوسی نخواهند گشت و همین اتحاد و اتفاق آقایان وجب خواهند شد که ملت هم یکدل یکزبان پشت سر نمایندگان صف کشیده این رخوت و سُستی، لاابالی‌گری و بیچارگی که دامنگیر اغلب مردم شده از بین رفته ایرانی آنطور که آرزوی همه ما است سربلند و سرافراز و مملکتی شایسته تاریخ درخشانش خواهیم داشت.

جمعی از نمایندگان- دستور، دستور

دکتر مصدق- بنده اخطار نظامنامه دارم

لنکرانی- آقا اول جلسه کی است بنده از حق قانونی خودم می‌خواهم استفاده کنم چند دفعه باید عرض کنم.

نایب رئیس- اجازه بفرمائید آقای دکتر نخعی فرمایشی دارند؟ بفرمائید آقای دکتر

- معرفی آقای دکتر خشایار به سِمَت معاونت وزارت کشاورزی از طرف وزیر کشاورزی

۳- معرفی آقای دکتر خشایار به سِمَت معاونت وزارت کشاورزی از طرف وزیر کشاورزی

وزیر کشاورزی- (آقای دکتر نخعی)- آقای دکتر علی اکبر خشایار معاون اداری وزارت کشاورزی را که از جوانان تحصیل کرده و فاضل هستند به پیشگاه مقدس مجلس شورای ملی معرفی می‌کنم (صحیح است- مبارک است)

سید ضیاءالدین طباطبائی- آقا بنده اخطار دارم.

حاذقی- نمی‌شود همیشه وقت مجلس به اخطار و تذکر بگذرد. وارد دستور شویم.

دکتر اعتبار آقا بنده پیشنهاد می‌کنم که این ماده ۱۰۹ از نظامنامه حذف شود همه‌اش می‌خواهند اخطار نظامنامه‌ای بکنند. اینکه کار نشد.

نایب رئیس- چهار پنج فقره پیشنهاد رسیده‌است که به نطق قبل از دستور خاتمه داده شود.

دکتر کشاورز- مخالفم

نایب رئیس- آقای دکتر مصدق اجازه خواسته‌اند. آقای دکتر کشاورز راجع به این بیانات آقای بهبهانی جنابعالی می‌خواهید صحبت کنید؟

دکتر کشاورز- فقط دو کلمه‌است.

سید ضیاءالدین – اجازه می فرمائید؟

لنکرانی- آقا بنده اجازه خواسته‌ام

نایب رئیس- آقای سید ضیاءالدین اخطار نظامنامه‌ای دارند. اخطارتان را بفرمائید.

سید ضیاءالدین- قبل از نطق آقای دکتر مصدق و آقای بهبهانی بنده خواستم اخطار کنم ولی به احترام نطق آقایان که می‌خواستند صحبت کنند بنده حرفی نزدم در سه جلسه قبل بنده حقّی را برای خودم محفوظ گذاشتم و در جلسه گذشته نوبت بنده نشد و کمان می‌کنم نظر به مقررات نظامنامه آن حقّی را که بری خودم محفوظ داشته‌ام مجاز هستم که اگر اجازه بفرمائید عرایضم را عرض کنم.

نایب رئیس- موافقت بفرمائید برای قبل از دستور جلسه آتیه اجازه بفرمائید آقای دکتر مصدق اخطاری که دارند بفرمایند.

دکتر مصدق- مطابق ماده ۱۰۹ ایشان اظهارات بنده را بر خلاف واقع جلوه داده‌اند عرض کنم که ایشان فرمودند که فلانی نظرش این بوده که به من توهین بکند من هرگز به مقام ایشان چنین نظری نداشته‌ام و هیچ‌وقت نسبت به شخص ایشان و خانواده ایشان که حقیقتاً بنده ارادت دارم همچو قصدی نداشته‌ام بنده واقعاً نظرم روی اصول مجلسی بود و خیلی بنده متأسفم از اینکه سادات مجلس در اینجا نسبت به بنده بی محبتی فرمودند برای اینکه خود بنده داماد پیغمبر هستم و قرابت سببی هم دارم (خنده نمایندگان) اول جناب آقای آقا سید ضیاءالدین بودند که وقتی من به اعتبار نامه ایشان اعتراض کردم فرمودند که مستوفیان کاغذساز اما نفرمودند که من بدبخت کی کاغذ سازی کردم؟! و بعد هم آقای صدر بودند که وقتی صورت مجلس را بنده اینجا خواندم نسبت به من بی لطفی فرمودند و سوم آن‌ها آقای بهبهانی بودند که این مطالب را خواندند در صورتی که بنده نسبت به ایشان ابداً کم ارادتی نکرده‌ام و چیزی خلاف واقع اینجا عرض نکردم.

نایب رئیس- آقای نقابت تشریف نبرید بیرون اکثریت نیست آقا

دکتر مصدق- بقیه‌اش بماند برای جلسه دیگر.

- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۴- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

نایب رئیس- آقایان اجازه بفرمائید چون اکثریت نیست جلسه را ختم کنیم جلسه آتیه روزی پنجشنبه ساعت ده دستور هم لوایح موجوده

(مجلس یک ساعت و یک ربع بعد از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی: ملک مدنی