مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۴

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۱۴

جلسه ۱۴

صورت مشروح مجلس یوم ۳ شنبه ۱۱ ذیحجه ۱۳۳۹ مطابق ۲۴ اسد ۱۳۰۰

مجلس دو ساعت قبل از ظهر در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم شنبه هشتم ذیحجه را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند)

رئیس ـ نسبت به صورت مجلس اعتراضی هست یا نیست

(اظهاری نشد)

صورت مجلس تصویب شد.

راپورت هائی که در جلسه قبل قرائت و مخالف داشت بنا شد امروز رای بگیریم.

اولاً راجع به آقای عمادالسلطنه از اصفهان آقای تدین مخالف هستید؟

تدین ـ مخالفت بنده با اعتبارنامه آقای عمادالسلطنه از این نقطه نظر است که ایشان واجد یک شرط از شرایط انتخابات شوندگان نیستند همه آقایان میدانند ایشان مدتی در اصفهان امین مالیه بودند و در مدت تصدی ایشان مطابق اطلاعاتیکه بنده دارم شاید یک سلسله اسناد هم برای مدرک اطلاعات من موجود باشد ایشان یک اقداماتی کرده‌اند که آن اقدامات کاملاُ بر ضرر دولت بوده و بواسطه اینکه حتی الامکان از نزاکت نمی‌خواهم خارج شوم و قضایا را بطور مفصل عرض کنم بهتر میدانم که بطور اجمال واختصار یک سلسله مطالب را در این زمینه عرض کنم اقدامات ضرر آمیزی که ایشان کرده‌اند در مالیه اصفهان نسبت به خالصجات انتقالی است. همه آقایان میدانند که از زمان فتحعلی شاه تا ابتدای مشروطیت خالصجات دولت به عناوین مختلفه در مقابل یک ثمن‌های بخش مثل چند اشرفی یا چیزهای دیگر مطابق یک فرمان شاهی به بعضی اشخاص واگذار می‌شد و در آن فرامین شاهی برای اینکه انتقال خالصه در واقع در مقابل هیچ بوده مقرر شده است که عایداتی که دولت از آن خالصات برداشته است بعنوان مالیات بردرآمد مالکین باشد که آنها بعنوان مالیات می‌پردازند اشخاصیکه صاحبان خالصاجات انتقالی بودند تا ابتدای مشروطیت بعناوین مختلفه متمسک می‌شدند و حتی الامکان از ادای آن مقداریکه در فرامین شاهی بود استنکاف می‌نمودند گاهی بعنوان تخفیف گاهی به عنوانت تسعیر یا عناوین دیگر یک مقدار از آن مالیات را نمی‌پرداختند و یا مقدار کمی می‌دادند تا اینکه مجلس اول این قضایا را لغو کرد ه و مطابق مقررات مجلس همین طور بود تا سنه ۱۳۳۱ هیئت دولت وقت یک تصویب نامه صادر کرده در تحت ۳ ماده و ماده سوم آن راجع به عرایض بنده است در آنجا تصریح می‌کند که اشخاصی که از گرافی مالیات خالصجات انتخالی شکایت کرده اد آنها مسسئله شکایتشان قبل از این تصویب نامه است بایستی نصف عایدات خودشان را به عنوان مالیات بدولت بپردازند و بعضی‌های دیگر را صدوبیست یا صدی سی تخفیف داده‌اند و آن تصویب نامه از تاریخ ۱۳۳۱ باین طرف بموقع اجرا گذاشته شد پس در واقع خالصجات انتقالی بدو قسمت شد یک قسمت آنهائی هستند که مطاب فرمان بایستی کلیه عایداتشان را بدهند و یک قسمت دیگر هستند که نصف عایداتشان را بدهند در این اثنا از بعضی از آقایان صاحبان خالصجات انتقالی که نصف عایدات خودشان را می‌دادند یک شکایاتی در دو سال قبل رسید (همچنین در یک سال قبل هم شکایت رسید) از طرف وزارت مالیه متحد المالی صادر می‌شود مبنی بر اینکه ترتیبت اثر باین شکایات ندهند و بایستی بموجب مقررات آن رفتار کنند از آن جمله از اصفهان نصف عایدات مالیه بدهند (و گویا اهالی ۳ یا ۴ قریه بوده‌اند) بوزارت مالیه اعتراض می‌کنند وزارت مالیه هم در زمان تصدی آقای عمادالسلطنه بامانت مالیه اصفهان بایشان دستور می‌دهند که شما ممیز بفرستید آن چند قریه را ممیزی بکنند و موافق ممیزی رفتار کنید ازطرف ایشان عوض آن چهار قریه ۲۸ قریه از خالصجات انتقالی که شامل آن قسمت بوده‌اند ممیزی شده ممیز صورت ممیزی خودش را باداره مالیه تسلیم می‌کند این را هم عرض کنم ممیز تنها نبوده ۳ نفر هم معین شده و رفته‌اند از اینجا است که مطلی قدری فرق می‌کند مطابق اسنادیکه در دست است آقای عماد السلطنه بر خلاف آنمقداریکه ممیزی شده (در صورتی که آن مقدار هم که ممیزی شده است کمبر از مقدار جزء جمع همیشه بوده) و یک احکام بدست مؤدیان مالیات این ۲۸ قریه میدند که برای اطلاع آقایان بعد از جزء جمع و آن مقداری که گرفته‌اند عرض می‌کنم در موضوع نقدی اطلاعات کامل ندارم و داخل مذاکرات نمی‌شوم اما در موضوع جنس جزو جمعی که ایشان باید وصول کنند با گندم دو هزار وچهار صدوسیزده خروار و هشتاد و هفت من جو یک هزارو هفتصدو سی خروار وشصت من سایر حبوبات هم تقریباً چند صد خروار می‌شود احکامی که ایشان بعد از تعیین مقدار ممیزی شده می‌دهند از این مقدار جزو جمع خیلی کمتر است گندم منتهی شده بچهارصد و بیست و چهار خروار و پنجاه و هفت من و جو منتهی شده به چهاد صد و شصت خروار و بیست و هفت من تفاوت عمل در گندم یک هزارو نهصدو هشتاد و نه خرواروسه من جو و یک هزارو دویست و هفتاد خروارو سی و سه من در تریاک وجوزق و شلتوک و بقیه حبوبات هم این قضایا اتفاق افتاده است در این بین فیمابین ایشان و ممیز اختلاف واقع شده و ممیز حبس شده از آنجا بطهران آمده و یک صورتهائی بوازارت مالیه داده است در دوازدههم دلو سال گذشته قبل از جمعی امسال کمیسیونی در وزارت مالیه از رؤسای ادارات تشکیل شده است آقای عماد السلطنه را در آنجا حاضر کرده‌اند ایشان اظهار نمود اند احکامیکه من داده‌ام موافق بوده است با آن مقداریکه هیئت ممیز معین کرده‌اند در این ضمن وزارت مالیه از رئیس محاسبات مالیه اصفهان صورت اوراق ممیزی شده و صورت مینوت احکامی که ایشان داده‌اند می‌خواهند پس ازثبت در دفاتر آنجا بوزارت مالیه طهران ارسال نمایند والان در وزارت مالیه ضبط است آنچه که بنده اطلاع دارم این است که موافق تطبیقی که شده اختلاف دارد تا آنچه که ایشان اظهار کرده‌اند در صورتیکه در خود احکام ذکر شده است مطابق تشخیصی که هیئت ممیزه داده‌اند اینطور باید بدهند معلوم می‌شود احکامیکه داده‌اند خیلی کمتر از آن مقداریستکه هیئت ممیز تعیین کرده‌اند دفعه دوم کمیسیون بنا بوده است تشکیل شود مصادف می‌شود با آمدن آقاسید ضیاءالدین آقا سید ضیاء ایشان را گرفته حبس کردند. حالیه علت حبس چه بوده است معلوم نیست ولی بعد که مطلع شدم یک کمیسیونی خواستند تشکیل دهند بواسطه بعضی عوائق موفق به تشکیل کمیسیون نباشد تشکیل شود ولی ایشان حاضر نشدند در سی و یکم جوزا کمیسیون مجدداً تشکیل شد باز هم ایشان حاضر نشدند وقیکه بایشان اطلاع داده شده اظهار کردند که آن ممیز چون آدم صحیح العملی نیست من با او حاضر نمی‌شوم و موافق اطلاعاتیکه دارم شاید محکمه باز هم تشکیل شده باشد (بدون اینکه بنده در اطراف این قضایا وارد بشوم عرض می‌کنم این است خلاصه اطلاعت من) حقیقتاً نمی دانم ایشان در این تحقیقی که نسبت بصاحبان خالصجات انتقالی داده‌اند محق بوده‌اند یا نبوده‌اند یک جمله دیگر هم لازم است که ضمیمه بکنم فراموش نکردم و آن این است که هشت قریه و قصیه دیگر را هم ممیزی نکرده تحقیقاتی داده‌اند که مجموعاً سی و شش قریه می‌شود. چون حقیقه معلوم نیست که ایشان محقق بوده‌اند در این اقداماتی که کرده‌اند و این اقداماتشان حسنه بوده است یا نبوده چون بند اینها را نمی دانم البته بعد از اینکه نتیجه محاکمه اداری معلوم شود معلوم خواهد شد که ایشان محق در این اقدامات بوده یا نبوده‌اند عجالتاً چون این تردید برای بنده موجود است و بنده به محاکمه معتقد هستم قبل از محکمه هیچ ترتیب اثری بانتخاب ایشان نمی دانم بدهم و نسبت بایشان نمی‌توانم رأی بدهم و عجالتاً ایشان مظنون هستند بنابراین مخاالف هستم با اعتبارنامه ایشان و درباره ایشان رأی نمی‌دهم.

رئیس ـ آقای سردار معظم خراسانی راجع به تصویب نامه گویا حرفی دارید.

سردارمعظم ـ بلی مختصری.

رئیس ـ چون اظهار جنابعالی راجع بتصویب نامه است و راجع به اصل مطلب نیست آقای عمادالسلطنه باید اظهارات خودشان را بنمایند.

عمادالسلطنه ـ اعتراضی که آقای تدین فرمودند آن قسمت اولش را راجع به اینکه دولت خالصجات را به چه شرطی و در مقابل چه واگذار کرده است بنده تصدیق می‌کنم اما راجع به حکمی که صادر شده است د یک جا می‌فرمایند حکم شده در بفضی املاک از قرار نصف بپردازند صحیح است همینطور هم هست در جای دیگر می‌فرمایند از قرار صدبیست اینطور نیست حکمی که باداره مالیه اصفهان و سایر ادارات مالیه رسیده بعضی‌ها نصف و بعضی‌ها صد هشتاد است و اما اینکه فرمودند یک حکمی از وزارت مالیه راجعبه اینکه شکایات را اداره مالیه مورد توجه قرار ندهند و تمام و کمال مالیات را دریافت کنند به بنده رسیده اینطور نیست حکمی است که باداره مالیه اصفهان در زمان تصدی بنده و زمان وزارت آقای حکیم الملک متحد المالی بامضای خود ایشان رسیده که بتمام ادارات مالیه ابلاغ شد که در آنجا تمام شقوق مالیات را ذکر می‌کند. در بعضی می‌گویند صد هشتاد در بعضی می‌گویند صد نصف منتهی در آن حکم اسم برده می‌شود که این حکم کلیه راجع به گندم و جو نیست و راجع به تریاک پنبه و شلتوک و تمام چیزها است ولی این حکو را تا یک درجه ناقص نوشته اسند زیرا کلیه هر ملکی یک مالیات نقدی و یک مالیات جنسی دارد در مقابل مالیات جنسی البته گندم و جو دریافت می‌شود در مقابل مالیات نقدی اگر تریاک یا جوزق وسایر صیفی‌ها را مالیه ضبط کند دیگر مالیات نقدی را نباید بگیرد چرا که تمامش دا مالیه عیناً دریافت کرده اداره مالیه اصفهان بدون حکم مرکز نمی‌تواند یک شاهی نقدی تخفیف بدهدیا یک شاهی جنس تحفیف بدهد اما مسئله مهم راجع به تخفیفات جنس است که بمن نسبت داده بنده اولاً‌عرض می‌کنم در سنه پیچی ئیل پیشکار مالیه اصفهان بوده ا ۱۱ سال پیش از این اداره مالیه در اصفهان تشکیل شده رجوع نمایند به ثبت دفاتر اگر در این ۱۱ سال بهتر از آن سال داشتند ببنید من بیشتر وصول کرده‌ام یا آنهائی که سابق بوده‌اند اگر ایراد به بنده وارد است چرا به آنها وارد نیست اگر ایرادی به بنده دارند برای جوابش حاضرم و بدیگران کاری ندارم شاید خیلی اشخاص ایراد دادند و تمام ایرادشان هم وارد نیست. ولی نسبت به خودم هر ایرادی باشد حاضرم که تحقیق و رسیدگی شود و اما اینکه فرمودند جزو جمع ۲۴۱۳ خروار و ۸۷ من گندم و ۱۷۳۰ خروار و ۶۰ من جو بوده این را نمیدانم از روی چه صورت فرمودند جزو جمع ۱۰ اصفهان اینطور نیست جزء جمع اصفهان قریب (۸۰۰۰) خروار است تفصیل خالصجات انتقالی را حالا عرض می‌کنم در اصفهان تا زمانیکه میرزا اسدالله خان پیشکار مالیه محلی بوده و در حقیقت ۲۰ سال پیشکار مالیه بوده همه ساله جنس اصفهان را تا دینار آخر وصول می‌کرد بانطور فلان شخص (۳۰۰) خرور جنس بده کار بود در مقابل صد خرور مستمری که طلبکار بوده در اول می‌آید آن صد خروار مستمری خود را قبض صادر می‌کرد مازادش را آنچه مدیون می‌شد به مالیه اصفهان پول میرزا اسد الله خان از قرار خراری سه یه چهار یا ۵ تومان تسعیر می‌کرد مصافا می‌گرفت و تقریباً ۴ ماه که از سال مگذشت به هیچ وجه من الوجود مالیه اصفهان جنس طلبکار نبود و در دست تمام مؤدیان مالیاتی مفاصا بود باین ترتیب مالیه اصفهان اداره می‌شد بعدکه سترها یک انگلیسی آمد به اصفهان شروع کرد بوصول مالیات و به عموم مالکین و مؤدیان مالیاتی اخطار کرد و از روی یک جزء جمعی که از دویست سال قبل که از خانواده مشیرالملک پیدا کرده بود از روی آن جزء جمع مطالبه مالیات کرد معلوم است با جزء جمع حالیه اصفهان تفاوت خیلی کلی داشت مردم به طهران شکایت کردند. در این موقع حکومت هم خالفت کرد و او را تغییر دادند بعد که کرنیل آمد در آنموقع جمعی از ملاکین نزد کرنیل رفتند و گفتند ماکه همه ساله می‌توانستیم مالیات را تمام و کمال بپردازیم برای این بود که میرزا اسد الله خان خرواری چهار پنج تومان جنس را با ما تسعیر می‌کرد و شما می‌خواهید تمام جنس را از ما تحویل بگیرید ما نمی‌توانیم و استطاعت نداریم کرنیل عمداً یا سهواً نمیدانیم از این اظهارات آقایان ملاکین برای دولت سوء استفاده کرده ممیزی در محل فرستاد که تحقیق کنند ببینند اظهارات آقایان حقیقت دارد یا نه. اتفاقاً ممیزین دفتند و تصدیق مالکین راکردند راست هم می‌گفتند مالکین این اندازه نمی‌توانستند از عهده بر آیند اما همین طور که آقای تدین فرمودند این املاک را دولت بشرط تأدیه این مالیات با مال الاجاره بملاکین واگذار کرده بود و آنها یا نبایستی قبول کنند و ملک راواگذار کنند یا باید مالیات و مال الاجاره را عیناً هر چه هست بدولت تأدیه بنمایند کرنیل در آن سال به چند نفری تخفیفاتی را و ملاکین یاد گرفتند که از اصل مالیات و جزو جمع هم می‌توان تخفیف گرفت بعد یک نفر بلژیکی (دلی نام) آمد او هم که که آمد در ششماه اول سال که آنجا بود همان معامله کرنیل را با مردم تجدید کرده بعد از ایشان یک نفر (پاکه نام) آمد خواست این معامله را با مردم نکند و گفت بر خلاف حکم دولت است ملاکین بدولت شکایت کردند در آن وقت وزارت مالیه مطلع شد که کرنیل پیشکار مالیه یک چنین معامله را با مردم کرده است این مسئله در زمان ریاست وزراء محوم علاء السلطنه بود و متحد المآلی باصفهان بلکه بتمام ولایات صادر شد (و موضوعش راجع باملاک مرحوم محمد حسین میرزای مؤیدالدوله بود) و باصفهان هم ابلاغ شد از آن به بعد همه ساله معمول شد که اول هر سال اداره مالیه مأمور بر سر املاک می‌گذاشت و در هر دهی مال هر کسی می‌خواهد باشد ممیز می‌فرستاد که ممیزی کند اگر ملک جزو آن قسمتی بود که صد هشتاد باید بپردازند صد هشتاد می‌گرفتند اگر نصف باید بدهد نصف مطالبه می‌کردند در سال گذشته بنده هم بر خلاف این نکردم و همان ممیزی را که می‌فرستادند ما دو سه نفر ممیز محلی بدهات فرستادیم از جمله یک قریه که اسمش (زقمار) است و ملک دولتی است و اجازه داده بودند میرز فضل اله خان عطاء اللملک به (۱۴۵) خروار در آن سال عطاء الملک شرحی بمالیه نوشت که چون اجارة من شرط آفت دارد و امسال بقدر اجاره که کرده‌ام عایدات ندارد باید به تصدیق مصدقین با من رفتار بشود و خواهش می‌کنم که ممیزی بفرستید ببینید عایدات آنجا چیست بنده هم همان ممیز را با دو سه نفر دیگر بآنجا فرستادم که ممیزی کند پس از ممیزی یک صورتی آوردند که بعد از وضع بذر عایدات آنجا را (۲۹) خروار نوشته بود. صوررتها را دادند. بنده عطاء الملک را خواستم که عین این صورت را از او بگیرم استنکاف کرد و گفت این صورتی که ممیزین داده‌اند صحیح است ولی قنات ویل و غیره هم مخارج دارد این مسئله همین طور مجمل ماند تا یک شخصی بمن اطلاع داد که مسئلله (زقمار) را نصرالله خان ممیز تقلب کرده است و تقریباً پنجاه خروار کمترصورت داده و معادل پنجاه تومان هم برای این کار گرفته بنده فرستادم کدخدای آنجا را آوردند و پرسیدم امسال عایدات (زقمار) چقدر است جواب دارد که من از عطاءالملک اجاره کرده‌ام و اجاره نامجه دارم. اجاره نامچه را که در آورد دیدم که (۱۴۷) خروار از عطاءالملک اجاره بود و قبوض ۳ دانگش را هم از جیبش در آوردند چون بنده کسالت داشتم بمعاون مالیه نوشتم و آن اجاره نامه را باقبض جوف پاکت گذاشته بمالیه فرستادم و گفتم کدخدا و میرزا نصرالله دا در مالیه بخواهند و تحقیقات کنند عصر بمن اطلاع داد که تحقیقات کردیم و معلوم شد که جای انکار نیست و عایدات آنجا مطابق قبوض رسیدی است که کدخدا داده هیچ جای سئوال و جواب نیست. بنده گفتم میرزا نصرالله را باید توقیف کرد و گفتم این مقداری که در آنجا بدولت خسارت وارد آمده یا از عطاء الملک باید گرف یا از همین ممیز یا هر کس را که دولت معین کند او را توقیف کردند و بنده فوراً راپورت کتبی بوزارت مالیه نوشتم اتفاقاً هفتم هشتم ایام عاشورا بود دو سه نفری خواهش کردند که میرزا نصرالله رامرخص کنید که روز دوازدهم بیاید و رسیدگی کنید بنده اطاعت کردم تا روز چهادرهم که مالیه مفتوح شد درمالیه رفته فرستادم میرزانصرالله را بیاورند که با حضور رئیس خالصه و دو سه نفری از رؤسای مالیه رسیدگی شود جواب آمد که میرزا نصرالله بطهران رفته است در آن موقع بنده تلگرافات شخصی به آقای حکیم الملک که در آن زمان وزیر مالیه وقت بودند و بخزانه داری و وزارت مالیه مخابره کردم اتفاقاً طولی نکشید کابینه آقای مشیرالدوله مسعفی شدو و قهراً این کار طول می‌کشید تا وزیر جدید معین شود بنده هم بطهران آمده و شرحی بوزارت مالیه نوشتم که چون این مسئله را من تعقیب کرده‌ام باید رسیدگی شود اینکه فرمودید وزارت مالیه مرا در دوازدهم دلو خواسته است اینطور نیست وزارت مالیه به بنده می‌نویسد بطوری که خودتان تقاضا کرده‌اید روز دوازدهم دلو برای دادن توضیحات بوزارت مالیه حاضر شوید بنده هم حاضر شدم اشخاصی کا آنجا بودند حاضرند نمرده‌اند یکی میرزا حبیب الله خان علیا آبادی یکی مدیالملک و یکی دو نفر دیگر از این اشاخص بودند ممکن است تحقیق کنید پس از اینکه بنده از وزارت مالیه بیرون آمدم گفته بودند که این ممیز کاملاً محکوم است و اما این که فرمودند بنده (۴۲۴) خرواز گند و ۰ ۴۶۰) خروار جو وصول کرده‌ام مقصود از این وصولی چیست وصولی در سنه پیچوئیل با وصولی در شش ماهه مأموریت بنده را فرمودند؟ وصولی شش ماهه هیچ دلیل نمی‌شود بواسطه اینکه عمده جنس اصفهان در برج اسد و سنبله وصول می‌شود یعنی وقتی که از خرمن خارج میشودو یک دو ماهه بعد یعنی تا آخر میزان که بنده آنجا متصدی بودم خیلی کم وصول می‌شد آقایانی که از امور مالیه مسبوق هستند میدانند که در یک ماه یا یک ماه و نیم هشتصد نهصد خروار جنس وصول کردن هم چون کار سهلی نبوده در اول عقرب بنده نبودم دیگر که به جای من بوده محققاً باز وصول کرده و مسلماً بیش از این مقدار وصول شده وقتیکه نسبت بسال جلوتر مقایسه کنیم می‌بینیم بیشتر از سنوالت قبل هم عاید شده اما اینکه می‌فرمایند کمیسیونی در زمان آقا سید ضیاء الدین بنا بود تشکیل شود و نشد یعنی چه آقا سید ضییاء مرا می‌گرفت و در نظمیه حبس میشرد. کمیسیون می‌خواست تشکیل بشود نشد؟ آیا بنده هم چون نفوذ و احاطه داشتم که آنجا بروم و کمیسیون را بتأخیر بیاندازم؟ بعلاوه بنده یک ادعائی می‌کنم که هیچ کس نیتواند بکند در این دوازده سال در همه جا مفتش فرستادند و شاید نباشد یک نفر رئیس مالیه که مفتش بیاید و از او خوب بگوید در موقعیکه مستشارهای انگلیسی آمده بودند یک نفر آمده که اسمش مستر هارت بود با یک قهرو غضب فوق العاده وارد مالیه اصفهان شد و فوراً با کمال عجله تمام دفاتر و نوشتجات بنده را داد مهر کردند و تمام دوسیه‌ها را توقیف کرد و خورش هم همه روزه از یک ساعت از آفاب گذشته تا یک ساعت بعد از ظهر (چون ایام تابستان بود) باداره مالیه آمده و رسیدگی بدفاتر می‌کرد و تا دوازده روز ابداً نزدیک اطاق من هم نمی‌آمد و دست هم بمن نمی‌داد (از خودش یا باشخاصی که در طهران گفتند تو حاضرند تحقیق نمائید) بعد از دوازده روز آمد درب اطاق بالا و اظهار خوشحالی می‌کرد گفت من دزدی تو را سه قران پیدا کردم که از پول نواقل فلان ماه نداده و یک تصدیق مفصلی برای من نوشته است که من در ایران تصور نمی‌کردم که یک جوان ایرانی بتواند اینطور اداره کند والا تصدیق او حاضر است و اما اینکه میفرمائید کمیسیون هائی منعقد کرده‌اند و بنده حاضر نشدم خیلی بیشتر اسباب حیرت بنده شده فقط یک کمیسیون تشکیل شد و یک دفعه بمن اطلاع دادند و همین طور که فرمودند نوشتم خیلی جای افسوس است یک نفر ممیزی که آنطور دزدی واضح کرده و تمام اهالی اصفهان از علماء و غیره تصدیق دارند دوسیه او را باصرار و فشار واداشته‌ام آورده‌اند اینجا ابداً مراجعه نشده و تحقیق نکردند که ببینند بنده راست می‌گویم یا دروغ می‌گویم، اما اینکه میفرمائید بنده هشت قریه را بدون حکم ممیزی کرده‌ام یا در مسئله چهار قریه فقط حکم آمده ابداً این مسئله وجود خارجی ندارد که از وزارت مالیه حکم شده باشد چهار قریه را رسیدگی نکنید و بباقی دیگر حکم تخفیف داده باشم این چیزی است معمول همه سال در آنسال هم حکم آمد که نفرستید ممیزی کنند آنجائیکه صد هشتاد بگیرید جائیکه صد هشتاد است صد هشتاد بگیرید جائیکه نصف است نصف بگیرید و بعلاوه یک مسئله دیگری هم هست آیا در این مدت چهارده سال مشروطیت تنها من یک نفر پیشکار مالیه بوده‌ام که ابواب جمعی داشته‌ام یا باز هم بوده‌اند بنده عرض می‌کنم راجع بمن یک نفر قرار بگذارید زودتر از همه رسیدگی شود فردا یا همین امروز قرار بگذارید که کمیسیونی از اشخاص مطلع تشکیل بشود و رسیدگی کنند اگر کمیسیون بنده را محکوم کرد بقدری که جنابعالی نسبت دادید در اصفهان تخفیف داده‌ام دارائی دارم که بدهم اگر محکوم شدم از مال خودم خواهم داد تا کسی حرفی نداشته باشد.

رئیس ـ آقای محمدهاشم میرزامخالفید؟

محمدهاشم میرزا ـ بنده راجع به تصویب نامه عرض داشتم.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسد الله خان مخالفید،

حاج شیخ اسدالله ـ خیر بنده موافقم،

رئیس ـ آقای تدین اجازه (نطق)

تدین ـ بنده تصور می‌کنم آقای عمادالسلطنه التفات بعرایض بنده نفرمودند و سوء تفهمی برای ایشان حاصل شده بنده فقط همان سوء تفهم را می‌خواهم رد کنم عرض دیگری ندارم. اولاً فرمودند نسبت بتویب نامه بنده در یک قمست آن اشتباه کرده‌ام که گفته‌ام صد بیست صحیح است بنده عغرض کرم یک قسمت را صد بیست یا صدسی تخفیف دادند و ایشان می‌فرمایند بعضی نصف و بعضی صد هشتاد گرفته شود فرقی نمی‌کند صد هشتاد گرفته شود یا صد بیست تخفیف داده شود. تصور می‌کنم هر دو یک میزان باشد به هر حال عجالتاً در این باب حرفی ندارم نولی چیزیکه لازم است راجع به تصویب نامه تذکر بدهم و فراموش کرده‌ام عبارت از این است که می‌نویسد (تسعییر بکنند. در صورتیکه آن تسعیر متناسب باشد با آن ممیزیکه در فرمان نوشته شده) فرمودند که بنده صورت جزء جمع را که اظهار کردم معلوم نیست از روی جه صورت بوده و فرمودند جنس مالیاتی اصفهان خیلی زیادتر از اینست بنده جزء جمع جنس مالیاتی اصفهان ر عرض نکردم که می‌فرمایند خیلی زیاددر بوده جزء جمع خالصجات انتقالی را عرض کردم. گفتم جزء جمع اینقدر بوده و احکامی که ایشان داده‌اند اینقدر بوده اعم از اینکه ایشان وصول کرده باشند بنده مدعی اعموم مالیه نیست و نمی‌خواهم که این جا این قضیه را محاکمه بکنم یک جریانات و یک اسنادی هست که بنده دیده‌ام و دارم و نمی‌خواهم وارد در این جریانات شده و قسمت‌های دیگر را هم تعقیب کنم ولی یک نکته را بایشان تذکر می‌دهم و تصور می‌کنم ایشان اشتباه کرده‌اند و شاید خودشان هم معتقد باین اشتباه باشند و آن این استکه فرمودند (آن شخص انگلیس آمد و رضایت نامه این بمن داد وگفت فقط سه قران دزدی تو را پیدا کردند) البته سهو فرموده‌اند والا اگر از روی حقیقت باشد سه قران با صد هزار تومان هیچ فرقی ندارد.

عمادالسلطنه ـ اولاً اینکه آقای تدین یک چیزی راجع به تسعیر فرمودند هیچ مسئله خالصجات انتقالی را فرممودند عرض می‌کنم دراصفهان جنس بدهی غیراز خالصه انتقالی نیست در اصفهان هر چه هست خالصات انتقالی است و دیگر راجع به احکام فرمودند مقصود احکامی است که درآن زمان داده شده البه کسی که بعد از بنده به اصفهان رفته باز احکامی صادر کرده و مالیاتی وصول نموده است.

رئیس ـ آقای حاج آقا (اجازه مطق).

حاج آقا ـ بنده با این مذاکراتا ساساً مخالفم بنده اصولاً رسیدگی باعمال نمایندگان دولت را که طرف سوء ظن واقع می‌شوند (چه در مجلس شورای ملی عضو باشند یا نباشند) یکی از مسائل فوق العاده لازم میشمارم ولی این مطلب را هیچ مربوط به ترتیبات اعتبارنامه نمیدانم (چه اعتبارنامه تصویب بشود یا نشود و چه جریان انتخاب صحیح باشد یا نباشد) نمایندگانی که طرف سوء ظن یک نفر نماینده دیگر یا یک وزارتخانه و یا هر یک از افراد ملت واقع می‌شوند می‌توانند ادلة مثبتی را که راجع به ادعای خود دارند باداره مربوطه بفرستند بنده هم تمام این مذاکرات را درموضوع اعتبارنامه زائد میدانم و چنانچه رفیق محترم من آقای تدین فرمودند در نظریاتیکه دارند هنوز تردید دارند و برای خوشان هم قضیه هنوز ثابت نشده و البه از نقطه نظر رأی دادن هم گمان می‌کنم اشکالی بار ایشان موجود نباشد به جهت اینکه اگر یک مطلبی برای یک نماینده ثابت نشده باشد در هنگام رأی دادن گرفتار فشار وجدانی نخواهد شد ولی راجع به محاکمه خود بنده فیما بعد جداً این مسئله را تعقیب خواهم کرد خود آقای عمادالسلطنه هم که فرمودند برای رسیدگی حاضرند و البته استنکاف از محاکمه ندارند.

رئیس ـ آقای سردار معظم خراسانی می‌خواهند توضیحی بدهند.

سردارمعظم ـ خیر بنده فعلاً عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای محمدهاشم میرزا (اجازه).

محمدهاشم میرزا ـ بنده راجع به تصویب نامه عرض دارم.

رئیس ـ تصویب نامه موضوع بحث نیست. آقای حاج شیخ اسدالله اجازه (نطق).

آقای حاج شیخ اسدالله ـ تظریه بنده همان است که آقای حاج آقا فرمودند تصور می‌کنم این مسئله هیچ مربوط به جریان انتخابا یا صحت و سقم آن نباشد این مسئله محاسبه ایست البه وزارت مالیه بایستی باعمال هر یک از مأمورین خودش رسیدگی نماید خود آقای عمادلسلطنه تقاضا دارند که رسیدگی نماید خود آقای عماد السلطنه تقاضا دارند که رسیدگی به محاسبه ایشان بشود تا در صورتی که یک تخفیف بیموردی داده باشند ازمالیه خود جبران خسارت را بنمایند و بنده تصور می‌کنم مذاکرات کافی بوده و باید رأی گرفته شود.

رئیس ـ آقایان مذاکرات را کافی میدانند؟

تدین ـ بنده عرضی دارم و می‌خواهم از بیاناتی که آقایان فرمودند دفاع نمایم.

رئیس ـ بفرمائید.

تدین ـ بنده در عین اینکه نمی‌خواستم درجریان انتخابات شوم بطور خلاصه عقاید اطلاعات خود را بدون اینکه از نزاکت خارج شوم اظهار داشتم ولی بتدریج می‌بینم که مذاکرات رفقا بنده را وادار بگفتن یک سلسله مذاکراتی می‌نماید ولی معذالک بنده خود برای حفظ حیثیات مجلس شورای ملی عصبانی نشده و از پارة مسائل خوداری می‌کنم ولی اینکه میفرمائید این مسئله مربوط به انتخابات نیست بنده عرض می‌کنم مربوط است ولی بنده نمی‌خواهم داخل در این مذاکرات هم شوم می‌فرمایند اثبات مسئله بر خودش معلوم نیست مسئله اگر بر بنده معلوم نمی‌شد این عرض را نمی‌کردم بنده هم معتقدم که امور از مجرای خودش بایستی جریان پیدا نماید و مجرای این امور محکمه صالحه باید باشد که بعد از تحقیق رأی خود در بدهد و الا بنده تا اسناد معتبره نداشته باشم و کاملاً معتقد به صحت آن نباشم مذاکره را صحیح نمیدانم و تا کنون بر خلاف این عقیده رفتار نکره‌ام با این حال و بعد از این مذاکرات این مطلب را به رأی مجلس واگذار می‌نمایم.

رئیس ـ آقایان مذاکرات را کافی میدانند؟

(گفته شد کافی است)

رأی می‌گیریم که مذاکرات کافی است یا خیر.

آقاییانی که عقیدشان بر این است ک مذاکرات کافی است قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند).

مذاکرات کافی شد.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به راپورت شعبه آقایانیکه نمایندگی آقای عماد السلطنه را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

راجع به اعتبارنامه آقای معتمدالسلطنه که در جلسه قبل راپورت آن قرائت شد مخالفی نیست

(اظهاری نشد)

رئیس ـ پس معلوم شده مخالفینی که درجلسه قبل نسبت به نمایندگی آقای معتمداسلطنه مخالفت نموده بودند در مجلس تشریف ندارند.

آقا شیخ جواد ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ بفرمائید.

آقاشیخ محمدجواد ـ راجع به جریان انتخابات. در وضوع آقای معتمدالسلطنه هیچ اظهاری نخواهم کرد برای اینکه میدانم تمام نکات قانونی در نوشتن صورت مجلس مراعات شده ولی اظهارات من محدود خواهد بود بحدود وشرایطی که نمایندگان بموجب قانون بایستی دارای آن باشند به عقیده بنده توجه به آن شرایط الزم از توجه به جریان انتخابات است اگر در بعضی از نقط چها روز بعد از اعلام بواسطه کوچکی محل تعرفه داده شده باشد به عقیده بنده قابل اغماض نیست لذا توجه آقایان راباین نکته جلب می‌کنم که آقای معتمدالسلطنه فاقد بعضی از شرایط قانونی می‌باشند یکی ازآن شرایط معروفیت محلی است. در تمام خاک در جزو کلیه نقاط مختلفه آن که یک حوزه انتخابیه را تشکیل می‌دهند و آقای معتمد السلطنه از آن نقاط دارای (۱۱۳۸۷) رأی هستند ـ هشتاد و هفت نفر ایشان را نمی‌شناسند و به عقیده بنده با این عدم معروفیت فهمیدن این نکته که جریان انتخابات آنجا بر روی چه اصلی بوده برای آقایان چند اشکالی ندارد و نخواهد داشت شرط دویم که به عقیده بنده مهمتر از شرط اولی است ماده ششم نظامنامه انتخابات است که می‌نویسد باید نماینده معروف بامانتو درستکاری باشد در این موضوع عرایض بنده فقط مبنی بر مسموعاتی است که ازروز ورود به طهران (بدون اینکه سابقه به اعمال زندگانی ایشان داشته باشم) هر کسی را که ملاقات کرده‌ام این مطلب را تصدیق نموده چون اطلاعات آقایان را در این موضوع بمراتب بیشتر از خودم میدانم وقت مجلس را بیش این تضییع نکرده همینقدر عرض می‌کنم که بنده از هیچ نقطه نظری نمایندگی آقای معتمدالسلطنه را بافاقد بودن دو شرط مهم از قانون انتخابات تصویب نمی‌کنم.

رئیس ـ مخبر شعبه گویا تشریف ندارد

(در این موقع آقای تدین مخبر شعبه وارد شده و اظهار نمودند بنده نبودم و نمیدانم چه اعتراضی فرموده‌اند تا مدافعه نمایم).

آقاشیخ محمدجواد ـ راجع به معروفیت محلی بوده

تدین ـ راجع به معروفیت محلی آقای معتمدالسلطنه نظایر خیلی دارند بنده مجبور هستم دفاع نمایم در صورتیکه نمایندگی اشخاص دیگری که تقریباً نظیر ایشان بوده‌اند تصویب شده از این نقطه نظر بنده تصور نمی‌کنم عدم معروفیت محلی بتواند انتخاب ایشان را طرف حمله قرار دهد اگر اجازه میفرمائید نظائر آن راعرض نمایم والا ساکت باشم.

رئیس ـ بفرمائید.

تدین ـ از خراسان غیر از آقای معتمدالسلطنه آقای فهیم الملک هم منتخب شده‌اند چنانچه جریان انتخابات کاملاً یکی است و تمام دوسیه‌های انتخابات وکلای خراسات تقریباً در تحت یک دستور و یک فورمول و یک شرط نوشته شده و همه هم جامع است از نقطه نظر جریان انتخابات و از روی صورت مجلس انتخابات هیچ اشکال و اعتراضی وارد نیست. و اما راجع به معروفیت محلی بنده عرض می‌کنم همان درجه معروفیتی که آقای فهیم الملک در قوچان داشته‌اند به همان درجه آقای معتمد السلطنه هم در درجز و اطاف آن معروفیت داشته‌اند معروفیت را به هر معنی که تعبیر فرمایند به هر درجه که شامل حال آقای فهیم الملک بوده شامل حال ایشان هم هست خلاصه اینست که هردو در عرض عرض هم واقعند و اگر محتاج به اظهار ادله هم بشود عرض خواهم کرد پس بنابراین چون شعبه عدم معروفیت محلی ایشان را معتقد نبود باین جهت نمایندگی ایشان را تصویب کرد.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقول مخالف هستید یا موافق.

آقا سید یعقوب ـ بنده مخالف با آقای تدین هستم آن روز عرض کردم مواردی را که می‌شود در آن مخالفت کرد دو قسم است یک قسمت راجع به جریان انتخابات و قسمت دیگر راجع به صلاحیت شخص منتخب است گمان می‌کنم مواد قانون راجج به هر یک از این دو مورد در عرض همدیگر باشند و در هر یک از مواد قانون که تخلف شود می‌شود نسبت به شخص منتخب مخالفت کرد آقای تدین می‌فرمایند چون آقای فهیم الملک هم معروفیت محلی نداشته‌اند پس باید انتخاب آقای معتمدالسلطنه هم صحیح باشد هیچ ربطی ندارد ضم مهملی به مهمل دیگر افتاده مستعمل نمی‌دهد ایشان معروفیت محلی نداشتند لکن دارای کمالات دیگر بودند و بهمین نقطه نظر تصویب شده‌اند اما آن منتخب دیگر (که آقاع معتمدالسلطنه باشند) درای آن کمالات نیستند بنده از نزاکت خارج نمی‌شوم لیکن می‌خواهم عرض کنم که این ماده را خیلی باید ملاحظه نمائید تا ایالات و ولایات بدانند که باید از بین خودشان نمایده انتخاب کنند تمام نباید فق بمرکزیها متوجه باشند اگر نمایند و وکیل ایالات ولایات مرکزی وزیرشان مرکزی و حاکمشان مرکزی باشد پس این چه قانون مشروطیت است این مسئله باید ضمناً طرف توجه آقایان نمایندگان بشود اگر چه قانون انتخابات ساقب این حق را نمی‌دهد ولی بنده می‌خواهم پیشنهاد کنم که نماینده هر ولایتی بایستی اهل همان ولایت باشد همین معروفیت محلی یک ماده ایست که باید خیلی طرف توجه نمایندگان واقع شود و نمایندگی آقای فهیم الملک را نمی‌شود قیاس با آقای معتمدالسلطنه کرد برای اینکه رأی داده شده و گذشته است.

رئیس ـ خیلی ممنون هستم که آقای آقاسید یعقوب رعایت نزاکت را فرمودند.

آقاسید یعقوب ـ از نزاکت هم خارج نمی‌شدم.

تدین ـ آقای آقا سید یعقوب اظهار داشتند با بنده مخالفند ولی نتیجه مذاکراتشان دو قسمت شد یک قسمتی راجع به بنده بود و آن موضوع معروفیت محلی بود قسمت ثانی راجع به صلاحیت یا عدم صلاحیت باشد در آن زمینه نه بنده وارد شدم ونه کمان می‌کنم سابقاً در این زمینه گفتگوئی شده باشد (چون بنده یبودم) در آن قست اول عرض می‌کنم معروفیت محلی آقای فهیم الملک از چه نقطه نظر است اگر فقط از راه خزانه داری ایشان است و در آن نقاط ایشان را باین اسم شناختم و نظر به همین ملامحظه در آن محل معروفیت محلی پیدا کردند مقام ایشان را با مقام آقای معتمد السلطنه مقایسه می نمائیم مزایای معتدالسلطنه درمعروفیت محلی نسبت به فهیم الملک بیشتر است برای آنکه اولاً وزارت مالیه بودند و البته معروفیت معاون وزارت مالیه از یک خزانه دار بیشتر است ثانیاً بواسطه انتساب ایشان به ریاست وزرای وقت که آقای وثوق الدوله بوده ان بایالت وقت که آقای قوام السلطنه بودند یک ممیزاتی برای شخص ایشان موجود بوده که برای معروفیت ایشان کافی است و اگر این اندازه معروفیت کافی نبود و محل توجه نبود البته هر وقت مجلس یک رأی داده باشد و بعد متذکر شود که آن رأی موافق قانون بوده می‌تواند رأی خود را تغییر دهد پس بنابراین مقایسه بکنیم چنانچه معروفیت محلی معتمد السلطنه زیادتر از آقای فهیم الملک نباشد لااقل متساوی هستند و آن وقت یکی قبول ودیگری رد شود البته صحیح نیست اما اگر به جهت و ادله دیگری است بنده نمیدانم هر وقت شنیدم جواب عرض خواهم کرد.

رئیس ـ آقای سردارمعظم خراسانی (اجازه)

سردارمعظم ـ بنده هر چه مذاکرات در مجلس زیادتر جریان پیدا می‌کند بر تأثرم افزوده می‌شود به جهت اینکه چون آقای مخبر شعبه در موقع حمله مخالف در مجلس تشریف نداشتند و بدون سابقه وارد می‌شوند برای آنکه یک دلی آنی پیدا کنند تمام انتخابات خراسان و وکلای آنجا را زیر پا گذارده و لگدمال کردند اگر چه من امیدواری کامل دارم و معتقدم که بعد از ختم این کشمکشهای کوچک (که هیچ یک از دردهای بی درمان این مملکت را دوا نخواهد کرد) مجلس شورای ملی حکم خواهد کرد صورت مذاکرات را جمع نموده و آن مذاکراتی که ضد و نقیض است وحدت و شدت دارد پاره کرده دور بریزند و مذاکراتی که ممکن است بعدها شاهد یک وقایعی بشوند و یا دلائلی باشند که فقط و فقط برای مواقع خاص سندیت دارد ترتیب داده و بقیه مذاکراتی را که باید فراموش شود از صورت مجلس حذف کنند در اصل مطلب بنده کاری ندارم که آقای معتمد السلطنه خوب باید یا در تحت تأثیرچه عواملی انتخاب شده و با آقای فهیم الملک همدوش هستند یا نیستند فقط چیزیکه می‌توانم بگویم این است که آقای مخبر از عمارت قشنگ بهارستان خارج می‌شدند و در آن صحراهای گرم درجز و قوچان می‌رفتند این فرمایشات را نمی‌فرمودند پس بایستی از این فضا خارج شد و یک قدری اطلاعات محلی تحصیل نمودبعد داخل مذاکره شد بر فرض اینکه بآقای فهیمالملک معروفیت محلی نداشته باشند بعد از آنکه مجلس شورای ملی درباب انتخاب ایشان رأی داد دیگر برای احترام رأی مجلس نمی‌توانیم آن را باطل کنیم و لازمه یک خلاف قانون ارتکاب و تکرار خلاف قانون دیگر نمی‌تواند باشد این مطلب هیچ منطقی نیست اما راجع بانتخابات خراسان که ایشان مقایسه فرمودند عرض می‌کنم هیچ اعتباری به علم ایشان درباب انتخابات خراسان نیست فرمودند انتخابات خراسان تمام تقریباً در روی یک اساس است آقای تدین هیچ ملاحظه نفرموده‌اند که انتخابات خراسان در هر سه چهار دوره یک سیره داشته که بر حسب ادوار مختلفه تغییر میکرده استولی معناً ثابت بودهو بعد هم ثابت خواهد ماند و یکی از منتخبین آنجا من هستم که در دوره سوم و چهارم بوده (و تا وقتیکه افتخار داشته باشم که خراسانی هستم) همچنین در دوره پنجم وششم و دهم هم خواهم بود و همچنین یک عده از رفقای خراسانی من هم هستند که در تحت هیچ تأثیری و نفوذی انتخاب نشده‌اند فقط بواسطه اینکه خراسانی بوده و محل اعتماد اهالی ولایات خوشان بوده‌اند انتخاب شده‌اند و این حرفها باساس انتخابات ما تزلزل وارد نخواهد نمود و در زمینه انتخابات هم وکلای خراسان به آقای معتمدالسلطنه همدوش نخوهند شد.

تدین ـ تصور می‌کنم اگر مراجعه فرمائید عرایضی که عرض نموده‌ام اینجا ثبت باشد (اشاره بهیئت تند نویسان) درست گوش داده نمی‌شود بعد عصبانی می‌شوید بنده نگفتم انتخابات خراسان در تحت یک دستور و فرمول بوده است بنده عرض کردم دوسیه انتخاباتش در تحت یک فرمول و یک دستور از نقطه نظیر تنظیم نوشته شده علی ای حال انتخابات خراسان خیلی خوب بوده کاری ندارم البته خوب و انتخاباتش خیلی منظم و موضوع آقای معتمدالسلطنه شاید نظر دیگر هم داشته باشد و اینکه میفرمائید یک اصل غلط مجوز یک غلط دیگر نمی‌شود بنده او را تصدیق می‌کنم اما اگر بدلیل عدم معروفیت متمسک می‌شوی این دلیل نمی‌شود اگر دلیل دیگر دارید بگوئید.

رئیس ـ دو سه فقره پیشنهاد هم شده اگر مذاکرات را آقایان کافی میدانند خوانده شود.

سردارمعظم ـ توضیحی دارم و آن عبارت که آقای تدین فرمودند بنده بدقت گوش می‌دادم اینطور فرمودند صورت مجلس و دوسیه انتخابات خراسان در تحت یک …

تدین ـ نگفته‌ام شاهد دارم.

رئیس ـ گمان می‌کنم وقتی می‌گویند من این طور نگفته‌ام باید قانع شد.

سردار معظم ـ ثانیاً که فرمودند منهم قانع شدم.

رئیس ـ مذاکرات را آقایان کافی میدانند ـ

آقای مدرس و آقای منتصرالملک پیشنهاد کرده‌اند که راپورت برگردد بهشعبه تا تحقیقات محلی شود.

مدرس ـ در این مسئله توضیح می‌دهم. با کمال تأسف باید اقرار کرد که عظمت مجلس شورای ملی را باید زیاده بر آن بدانیم که بعضی مذاکرات بشود انشاالله باید بعدها مطالب را در خارج تصفیه بکنیم که در مجلس شورای ملی یا رأی اثبات یا رأی نفی گرفته شود لهذا بنده این پیشنهاد را نمودم آقایانی که مخالف بودند دو عبارت در فرمایشات خودشان فرمودند که بنده به هیچ وجه صلاح نمیدانم این مذارات در مجلس شورای ملی بشود لهذا اگر مخبر خودشان راپورت را مسترد می‌دارند فبها والا بموجب پیشنهادی که کرده‌ام به شعبه برگردد تا تحقیقاتی که لازم است یا در یک کمیسیون بشود به لحاظ اینکه بعضی مذاکرات را به هیچ وجه مناسب نمیدانم در مجلس بشود دیگری عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای آقا شیخ محمد جواد راجع باین پیشنهاد مخالفند؟

آقاشیخ محمد جواد ـ راجع به آن فرمایشات آقای تدین اظهاری ندارم فقط راجع به پیشنهادی است که آقای مدرس فرمودند که این راپورت برگردد به شعبه تحقیقات کند بنده کاملاً مخالفم بنده یک نفر خراسانی و نمایده حقیقی خراسان هستم و فریاد می‌کنم که این نماینده را بحلقوم خراسانی فرو کرده‌اند از کی تحقیق بکنیم بنده عرض می‌کنم آقای مخبر در راپورت می‌نویسد که شکایاتی نرسیده در صورتی که تلگرافات شکایات راخودم در دست آقای مخبر دیدم که تمام امضاء کنندگان آن را می‌شناسم که از اهالی لطف آباد محمد آباد که مرکز حوزه انتخابیه درجز است هستند با این نوشته چه تحقیقاتی کنیم شکی در این نیست که آقای معتمدالسلطنه را اهالی زورآباد که انتها نقطه انتخابیه ایشان واقع شده‌اند ایشان را هم نمی‌شناسند بلکه قوام السلطنه که سه سال است ایالت خراسان را دارن ایشان را هم می‌شناسند برادر بودن با آقای قوام السلطنه معروفیت برای ایشان نمی‌شود کلیه نظایر هم جواب بنده نمی‌شود بنده اگر یکدفعه نماز نخواندم باید بعد بگویم که مجبور هست باز هم نماز نخوانم زیر که یک مرتبه نماز نخوانده‌ام آقای تدین متمسک میشون باینکه چون فلان کس که معروفیت نداشته باو رأی داده‌ایم باید به ایشان هم رای بدهیم بنده بایشان عرض می‌کنم که شما یک نفر نماینده حافظ قانون و مقنن هستید با توجه داشتن باینکه فلان کس معروفیت محلی نداشته چرا آن روز بنمایندگی او رأی دادید و مخالفت نکردید این عقیده امروز برای جنابعالی آمد یا آن روز هم این عقیده را داشتید بنده کاملاً با این پیشنهاد مخالف هستم و می‌گویم نتیجه تلگراف کردن بحکام محلی جز تو سری زدن به مردم و تصدیق گرفتن چیز دیگر نیست. و بنام یک نفر خراسانی می‌گویم بنده معتمدالسلطنه را نماینده خراسان نمیدانم و فریاد می‌زیم که ایشان را بحلقوم خراسانی فرو کرده‌اند.

تدین ـ اجازه میفرمائید نسبتی هم ایشان به بنده دادند جواب بگویم.

رئیس ـ بفرمائید.

تدین ـ آقا شیخ محمد جواد فرمودند دو فقره تلگراف رسیده پهلوی بنده بوده اینطور می‌خواهند بفهمانند که بنده آن تلگراف را یا مخفی کرده‌ام یا نسیاً نسیاً قرار داده‌ام اینطور نیست دو تلگراف رسیده یکی از لطف آباد یکی از درجز هر دو تلگراف به نظر آقای رئیس رسیده که اولی تقریباُ چهار یا پنج امضاء داشت بتاریخ سوم اسد دویمی امضایش زیادتر است تاریخ گویا پنجم اسد است موافق آن قانونی که بنده و شما هر دو میگوئیم باید طرفدار آن باشیم قانون انتخابات می‌گوید که در ظرف ماه اول باید رسیدگی کرد بعد از تمام شده یک ماه نه شعبه نه جای دیگر حق ندارد رسیدگی کند فقط خود مجلس شورای ملی حق دارد رأی دیگری دهد باین جهت به شعبه آمدو ترتیب اثری بآنها داده نشد دیگر اینکه فرمودند عرض کردم که فلان را قبول کردید باید فلان را هم قبول کنید بنده کی این حرف را زدم و اظهار عقیده کردم تعجب می‌کنم چه شد که امروز بنده مبتلا شده‌ام لاینقطع توضیح بدهم و بعضی از آقایان مبتلا شده اندکه هیچ نشنوند بنده عرض کردم هر دو مثل هم است اگر آن صحیح است دیگری هم صحیح است من که عقیده فاطعی نسبت بکسی ندارم عرض می‌کنم اگر اگر ادله دیگری دارید چون من نبوده‌ام مطلع نشده‌ام بفرمائید شاید منهم بایستی موافق شوم.

نصرت الدوله ـ بنده می‌خواهم تأیید بکنم پیشنهاد آقای مدرس را و در مقابل یک قسمت از فرمایشات که آقای آقا شیخ جواد معرض محترم فرمودند تذکاراً عرض کنم ارجاع به شعبه و تحقیقات محلی منحصر تلکراف و ارجاع بحکام یا بوسیله مأمورین رسمی نیست که آنها باز طرف سوء ظن جنابعالی بشود ممکن است یک اشخاص امین موثق مطلع از طرف خود مجلس شورای ملی انتخاب شوند که یا در محل بروند و تحقیقات لازمه را به نمایند و یا در همین جا از اشخاص خبیر و بصیر از امثال وکلای خراسان و غیره تحقیق کنند باین ملاحظه بنده می‌توانم پیشنهادی را که آقای مدرس فرموده‌اند اگر آقایان رأی دهند مقصود این است که ما بدون رسیدگی و بدون مسلم بودن اینکه آقای معتمدالسلطنه منتخب حقیقی درجز هستند یا نیستند رای نداده باشیم ارجاع به شعبه برای همین است قبل از آنکه توضیح مختصر خودم را خاتمه دهم خاطر آقایان وکلای خراسان را بیک نکته مختصر دیگری تذکر می‌دهم که آیا تصور میفرمائید امروز ممکن است تحقیقات محلی بر نفع آقای معتمدالسلطنه بشود.

رئیس ـ تصور می‌کنم راجع باین پیشنهاد توضیحات کافی شده باشد.

سردارمعظم ـ بنده یک سؤالاتی دارم.

رئیس ـ راجع بچه.

سردارمعظم ـ راجع باین پیشنهاد.

رئیس ـ بفرمائید.

سردار معظم ـ البته اگر آقای مدرس این طور پیشنهاد بفرمایند بنده با پیشنهاد ایشان موافقت خواهم کرد که اگر شعبه اختیارات خودش را برای تحقیقات محلی کافی ندانست همینطور که راجع به آقای دست غیت گفته شد و بیک کمیسیون خاصی رجوع شود.

مدرس ـ عبارت پیشنهاد بنده هم بر این دلالت دارد بفرمائید قرائت شود.

نصرت الدوله – پیشنهاد را بمضمون ذیل خواندند پیشنهاد می‌کنم که معتمدالسلطنه برگردد به شعبه که بالاخره تحقیق محلی بشود.

(کلمه راپورت را قبل از اسم آقای معتمدالسلطنه از قلم انداخته و نوشته بودند)

مدرس ـ مقصود این بود که اگر مقتضی بدانند منتهی بکمیسیون هم بشود حالا اگر عبارت کافی نیست باید تکمیل شود.

نصرت الدوله ـ اجازه می فرمائید بنده تکمیل کنم.

مدرس ـ بله مطلب همین است

(آقای نصرت الدوله پیشنهاد را اصلاح و بمضمون ذیل قرائت نمودند)

پیشنهاد می‌کنم که راپورت راجع به آقای معتمد السلطنه برگردد به شعبه که تحقیقات محلی بشود و چنانچه شعبه خود را صالح برای تحقیق نداند برگردد به مجلس تا کمیسیون خاصی معین شود (مدرس)

رئیس ـ مثل پیشنهادی که راجع به آقای دست غیب شد بناشد برود به شعبه اگر شعبه بد از تحقیقات کافی ندانست رای بدهد دوباره برمیگردد به مجلس

آقایانیکه این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

در خصوص راپورت شعبه سوم راجع به آقای عمیدالممالک مخالفی هست.

حاج شیخ اسدالله ـ بنده مخالفم. بنده تصور می‌کنم این راپورت شعبه خود بهترین دلیل است بر بطلان انتخابات سمنان زیرا که در راپورت صریحاً نوشته شده که اعلان انتخابات در دامغان شد انجمن جزء در آنجا تشکیل و دو روز هم تعرفه داده شد در بین اینکه تعرفه می داند انجمن جزء که انجمن دامغان باشد از انجمن مرکزی تقاضا کرد که تعرفه که برای دامغان فرستاده شده است کافی نیست و کم است و همچنین بوزارت داخله تلگراف کرده که تعرفه فرستاده‌اند کم است و از انجمن مرکزی تعرفه فرستاده نشده انجمن مرکزی آیا حق دارد در صورتیکه عده منتخبین زیادتر از آن مقدار تعرفه که بانجمن جزء فستاده شده و رای دهندگان زیادتر باشند تعرفه نفرستد مطابق کدام ماده از قانون انتخابات این حق برای انجمن مرکزی هست بنده همچون مادة در قانون انتخابات نمی‌بینیم قانون انجمن مرکزی حق می‌دهد که در مدت معینه اگر هر آینه انتخابات را خاتمه نداد و نتیجه اش را بانجمن مرکزی نفرستادند انجمن مرکزی انتخابات را خاتمه دهد ولی این حق بانجمن مرکزی داده نشده که تعرفه بانجمن جزء ندهد و یک جمعی از منتخبین را از حق ملی خودشان محروم کند در این راپورت تصریح شده که تقاضای تعرفه کرده‌اند و تعرفه نفرستاده‌اند بوزارت داخله هم تلگراف کرده‌اند و بنده آنچه شنیده‌ام از وزارت داخله هم بانجمن مرکزی دستوالعمل داده شده است که تعرفه بفرستند معذالک انجمن سمنان نفرستاد غیر از اینکه یک نظر خاصی در اینجا ملحوظ شده آیا می‌توان برچیز دیگری حمل کرد آیا می‌توان این انتخاب را جزو انخابات محلی محسوب کرد بنده که چنین چیزی را تصور نمی‌کنم که انجمن مرکزی بتواند یک جمعی از ملت را ازحق رای دادن محروم کند و انتخابات سمنان را خاتمه دهد و یک نفر نماینده از طرف سمنان و دامغان بمجلس مفرفی کند خیلی بعید به نظر می‌آید یکی دیگر راجع به جندق و بیابانک است در اینجا می‌گویند اعلان انتخابات فرستادند اما بعد دیگر معلوم نیست چه شد نه انجمن تشکیل شده و نه انتخابات شده نه مدتی برای آنها معین شده و بکلی اهالی آنجا را از حق رای دادن محروم کرده‌اند مثل اینکه اهالی آنجا جزو این ملت نبوده‌اند و حق رای دادن نداشته‌اند و آنوقت می‌نویسند که وزارت داخله از حکومت توضیح می‌خواهد حکومت آنزمان امیر حشمت تلگراف می‌کند که انتخابات در اینجا تشکیل نداده‌اند و اهالی را از حق انتخابات محروم کرده‌اند ببینید بمجردی که در یک زمانی حق یک ملت و یک قومی را پایمال کرده‌اند ومحرومشان نموده‌اند آیا می‌توان این را دلیل بطلان حق آنها و گفت شما حق انتخاب ندارید بعد می‌نویسد یک نفر از طرف جندق به سمنان آمده و نوشته اعتبار در دست داشت که این شخص که می‌آید به سمنان محل اطمینان ما است هر چه می‌گوید صحیح است این طرز انتخاب را بنده نمیدانم موافق کدام قانون است که بدون اعلان انتخابات بدون تعرفه بدون رای اسم او را انتخاب ملی گذارند آیا یک همچو اختیاراتی بانجمن نظار داده نشد که اظهارات او را بپذیرند ملاحظه بفرمائید دیگر اینکه می‌نویسد یک نفر اعتبارنامه در دست داشت آمد به سمنان دیگر معلوم نیست او چه اظهار کرده آیا وکالت عمیدالممالک را از طرف بیابانک و جندق تصدیق کرد یا نکرد آنرا هم ننوشته با این ترتیب بنده خود را محتاج به توضیح و شرح وبسط زیاد نمی‌بینم همین قدر عرض می‌کنم که انتخابات سمنان این قسم بعمل آمده است یعنی فقط یک انجمن در سمنان دائر شده بدون اینکه اهالی دامغان و جندق و بیابانک در انتخابات شرکت کرده باشند ولی آنوقت یک اعتبارنامه از محل مخصوص بمجلس شورای ملی آمد زیادتر از این هم لازم به توضیح نیست.

جلیل الممالک ـ در نوشتن راپورت عقیده بنده این بود وقتی که شعبه انتخاب یک نفر نماینده را تصدیق؟ می‌کند دیگر لازم بشرح و بسط نیست بهمین جهت بعضی از راپورتها را مختصر نوشتم و تصدیق شعبه را قید کردم ولی در خود مجلس آقایان نمایندگان ایراد کردند که باید قدری مفصلتر باشد این بود که مفصل نوشته شد ولی شرط به تفصیل نوشتن این است که تمام جملات راپورت را بخوانید نه اینکه یکی را برای اعتراض خودتان سند قرار بدهید و یکی را مسکوت عنه بگذارید آیا آقای حاج شیخ اسدالله می‌فرمایند در قانون انخابات هیچ ماده‌ای نیست که بانجمن مرکزی حق بدهد تعرفه برای انجمن‌های جزو نفرستد صحیح است ولی قانون قید می‌کند که اگر انجمنهای جزو در مدتی که انجمن نظارت مرکزی برای آنها معین کرد صورتمجلس انتخابات خود را فرستادند انجمن مرکزی بانتخابات خاتخ می‌دهد انجمن نظار مرکزی سمنان قبل از رمضان تشکیل شده است و انجمن نظار جزء را گفته است چون رمضان است بگذارند به دوم شوال و از دوم شوال شروع بانتخابات بشود پس انجمن جزء کاملاً به جریان و ترتیب انتخابات مسبوق بوده است متأسفانه مخالف قرارداد و مقررات انجمن مرکزی رفتار کرده است انجمن مرکزی مطابق مراسله نمره داری که در صورت مجلس قید شده بانجمن دامغان دستور می‌دهد که از دوم شوال نشر اعلان نکند در دوازدهم شوال یعنی ده روز بعد از نشر اعلان شروع بتوزیع بشود و در بیست و دوم اخذ آراء بکند و در بیست و هشتم استخراج آراء نمایند این را دستور داده و موافق ماده ۱۸ نطامنامه انتخابات انجمن جزو حق مخالفت نداشته است الان عین ماده را بعرض آقایان میرسانم. ماده هجدهم در هر یک حوزه‌های انتخابیه که چندین نقطه آن در انتخابات شرکت دارند هرگاه بعضی از آن نقاط در مدتی که انجمن مرکزی در حدود همین قانون معین می‌کند انتخابات خود را بعمل می‌آورند حق انتخاب آنان ساقط می‌شود و انتخاب سایر نقاط آن حوزه معتبر ست. انجمن نظار مرکزی شخصاً دستور داده و از طرف حکومت هم بنایب الحکومه دامغان نوشته شده جریان انتخابات از دویم شوال تا بیست و هشتم خواهد بود یعنی در بیست و هشتم استخراج آراء خواهد شد انجمن دامغان بدون اطلاعات انجمن مرکزی سمنان بموجب خواهش کمیته دموکرات محلی دامغان تمدید مدت داده است و در هیچ جای این قانون ذکر نمی‌کند که انجمن جزء می‌تواند بدون اطلاع انجمن مرکزی تمدید مدت بدهد تمدید مدت داده است تا بیستم شوال و از بیستم شروع بانتخابات نموده و در بیست و دویم که موقع اخذ آراء بوده است تازه از انجمن سمنان تعرفه می‌خواهد انجمن سمنان هم متعذر می‌شود باینکه این با آنچه با شما نوشته‌ایم مخالف است خودم هم تمام این قانون را دیده‌ام اصلاً تمدید مدت را در هیچ یک از مواد قانون ذکر نکرده فقط چیزی که هست و بعضی از آقایان می‌گویند (و بنده اطلاع ندارم) در طهران سابقه داشته که انجمن نظار مرکزی تمدید مدت داده است ولی در نظامنامه انتخابات هیچ ذکر نشده که انجمن نظار می‌تواند تمدید مدت بدهد علی ایت حال با اینکه قبلاً هم اطلاع داشته انجمن دامغان بخواهش دمکرات محلی تمدید مدت داده و در موقعی که باید اخذ رأی بکند تازه تعرفه خواسته است و در روز بعد که روز بیست و سیم بوده است از وزارت داخله تعرفه خواسته و از وزارت داخله هم بحکومت آنجا می‌نویسند که تعرفه بدهند ولی وزارت داخلیه مسبوق از جریان انتخابات دامغان بوده است که مخالف دستور انجمن مرکزی سمنان بوده است می‌نویسد تعرفه می‌خواهند بر ایشان بفرستید تعرفه خواستن موافق اصول نظامنامه است وزارت داخله هم گفته استبفرستید ولی نمیدانسته است که از موقع معینه گذشته است و دیگر موافق قانون حق خواستن تعرفه نداشته‌اند صحیح است آنها محروم شده‌اند ولی مخالف با قانون آنها را محروم کرده چنانچه ماده سی و هفت همین قانون می‌گوید ماده ۳۷ هر گاه بعضی از انجمن‌های نظارت جزء صورت مجلس انتخابات خود را در مدتی که انجمن مرکزی برای آنها معین کرده بانجمن مزبور نفرستادند انجمن مرکزی انتخابات آن حوزه را خاتمه داده نتیجه را معین می‌کند ولی این امر مانع از حق شکایت رای دهندگان آن نقاط نخواهد بود اینست انجمن نظار مرکزی حق دارد که انتخابات را تمام شده دانسته باشد و اتمام انتخابات آنجا را اعلان کند در این صورت قانوناً همانطور که شعبه مرکزی سمنان داده نمی‌شود زیرا که سابقاً او اطلع داده است که از نوزدهم تا بیسو دوم تعرفه بدهند و از بیست و دویم اخذ آراء نموده بر خلاف این انجمن جزء یک تمدید مدتی داده است و موافق قانون و مواد نظامنامه انتخابات انجمن مرکزی پذیرفته است. اما راجع به جندق و بیابانک نوشته شده است که امیر حشمت تلگراف می‌کند که اولاً بواسطه اینکه اهالی جندق و بیابانک در دوره‌های سابق شرکتی نجسته‌اند در دوره تصدی من هم لاقیدی کرده اندب علاوه نوشتجاتی ممهور بتوسط مامور دولت فرستاده و معتمد دیوان یغمائی را از طرف خودشان وکیل کرده‌اند و. چون این مسئله مخالف با قانون بوده و نوشتجات آنها ضبط شده وعلاوه بر این اگر بصورت مجلس می فرمائید هزار ورقه تعرفه برای جندق فرستاده شده در صورتیکه آن هزار ورقه را می‌نگریستند و باسم دیگری رای می‌دادند باز نمایندگی آقای عبدالممالک خراب نمی‌شد به جهت اینکه ایشان قریب دو هزار رای دارند و دیگران هزار رای هم نداشته‌اند و این مسئله نمی‌تواند مبطل انتخاب ایشان بشود. علاوه بر این بعضی از آقایان بایستی منخصر باشند که در آن موقع رمضان باصری در آنجا بود و موقع مقتضی یبود و اجازه نمی داده که اهالی در امر انتخابات شرکت کنند به هر حال مطابق تلگرافی که عرض شد اهالی خودشان را محروم کرده اندو موافق قانون و نظامنامه انتخابات شعبه آقای عبد الممالک را نماینده سمنان و دامغان میداند و تصدیق می‌کند.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب مخالفید یا موافق؟

آقاسید یعقوب ـ بنده موافق هستم بعد از یک مخالف عرض می‌کنم.

حاج شیخ اسدالله ـ بنده یک نکته را قبلاً یاد آوری می‌کنم راجع باین ماده از قانون انتخابات که حق می‌دهد بانجمن مرکزی انتخابات اعلان کرده انجمن‌های جزو صورت انتخابات ختود را بانجمن مرکزی نفرستادند انجمن مرکزی انتخابات را خاتمه داده واعتبار نامه به منتخب آن محل می‌دهد البته آقایان تصدیق می‌فرمایند که این یک ماده ایست خیلی تحمیل و خیلی مبهم و مقصودش معلوم نیست مجلس شورای ملی هم در این یک ماده توضیحی نداده و یک شرحی برای آن ننوشته که به چه کیفیت اگر باشد انجمن مرکزی می‌تواند حق منتخبین حوزه جزء را باطل نماید این هم شقوقی دارد یکی اینکه ممکن است تصور شود خو اهالی مسامحه می‌کند در اینکه استیفای از حق ملی خود نکنند و یک وقت انجمن نظار جز در وظایف خودش تسامحه می‌کنند یک وقت ممکن است حکومت در این باب مسامح بکندو از تعیین انجمن جزء غفلت بکند و تأخیر بیاندازد تا مدت معینه منقضی شود. آیا آقایان تصدیق می‌کنند که اگر هر آینه نایب الحکومه دامغان در آن مدت که انجمن مرکزی تعیین کرده انجمن جزء تشکیل نداد. آیا آن وقت اهالی دامغان از حق انتخاب محروم یا اگر انجمن تقصیر کرد و مسامحه کردندو استیفای از حق مشروع ننمودند ممکن است در این صورت بانجمن مرکزی حق داد که انتخابات را خاتمه بدهد چون که اهالی خودشان در این باب مسامحه کرده‌اند و استیفای از حق ملی خود نکرده‌اند در هر صورت این یک ماده ایست که محتاج بیک شرحی است در این دو شکل ممکن است یکی اینکه اعلان کرده باشد و این اعلان در محل منتشر شده باشد یکی اینکه فقط بحکومت تلگراف شده باشد که باید دوازدهم انتخابات آنجا شروع شود و در فلان روز تعرفه تمام شود و چند روز بعد استخراج آراء در صورتیکه بکلی نه انجمن جزئی تشکیل شده و نه انتخابی شروف شده باشد و نه اهالی مسبوق باشند. فقط یک تلگرافی انجمن مرکزی سمنان بدامغان مخابره کرده باشد بدون اینکه انجمن جزء تشکیل بشود بدون اینکه مردم از انتخابات مسبوق باشند در این مورد آیا انصاف است که ما بگوئیم اهالی دامغان را از حق خودشان باید محروم کرد این حق را بانجمن نظار بدهیم نه بنده حق می‌دهم به اهالی دامغان در موقعیکه حکومت اعلان کرده است در بیست و دویم شوال بوده و تقاضای تعرفه کرده‌اند مطابق امر وزارت داخله باید انجمن مرکزی تعرفه فرستاده باشد و انتخابات آنجا را خاتمه بدهد نه اینکه آنها را از حق خود محروم بکنند بعلاوه رانجع به جندق و بیابانک خود آقا می‌فرمایند تلگراف حکومت است که بلی مامور مسامحه کرده است یعنی اصلاً انجمن جزء در آنجا تشکیل نشده و هیچ رای هم گرفته نشده و تعرفه هم نداده‌اند چون در سابق اعلان انتخابات در جندق شده بوده و شرکت نکرده بودند لهذا نماینده ما مسامحه کرده است از آنطرف دفاع می‌کند و می‌فرمایند رمضان باصری در آنجا بوده ات این دلیل نمی‌شود خودش تصدیق می‌کند که مامورین مسامحه کرده‌اند نه اهالی یعنی مانعی برای انتخابات آنجا نبود و مامورین دولت در آنجا مسامحه کرده‌اند و انتخابات را شروع نکرده‌اند نه بواسطه مانع شدن رمضان باصری بنده نمی‌خواهم تصدیق بکنم که اهالی جندق ودامغان را انجمن مرکزی سمنان از حق خودشان محروم بکند بنده عقیده‌ام این است که باید انتخابات را تکمیل بکنندو از روی حقیقت نمایند ملت از آنجا انتخاب شود والا با این حال بنده نمی‌توانم رای بدهم و با این راپورت مخالفم آقایان را چه عرض کنم.

جلیل الملک ـ راجع بماده ۳۷ قانون انتخابات تفسیر آن با مجلس است همانطور که آقای مخبر می‌فرمایند خیلی گنگ است حالا بنه در آن بحث نمی‌کنم تولی راجع به انجمن دامغان موافق راپورتی که مشروحاً بنده نوشته‌ام تصور نمی‌کنم که این راپورت دیگر هیچ جای شبهه رای آقایان باقی بگذارد. در آنجا دهم رمضان انجمن جزء تشکیل شده داخل در مکاتبات شده دوم شوال اعلان کرده است و بنابر خواهش کمیته محلی آنجا تمدید مدت داده‌اند پس ازدوازدهم که باید شروع بشود از بیستم شروع کرده‌اند و هشت روز تمدید مدت داده‌اند والا نه اینکه آنجا اعلان نشده نه اینکه حکومت تقاضا کرده باشد نه اینکه تعرفه به آنها نرسیده باشد دو هزار تعرفه هم به آنها رسید و توزیع کرده و در بیسو دوم باز تعرفه خواسته‌اند در این صورت نمی‌شود گفت که انجمن نظار تشکیل نشده و تعرفه داده نشده اهالی دامغان مطلع نشده‌اند یا حکومت مسامحه کرده است خیر اینطور نیست و نبوده بنده جداً تکذیب یکنم موافق راپورتی که خودم عرض کردم و در شعبه هم است بنده نگفتم تسامح از طرف حکومت شده است عین تلگراف حاضر است می فرمائید حکومت نوشته است مامورین مسامحه کرده‌اند اینطور نیست لاقیدی و بی اعتنائی را به اهالی آنجا نسبت می‌دهد نه به خودش و مامورین می‌گوید که آنها مباشرت به امر انتخابات نکرده‌اند و راجع به رمضان باصری هم بند از روی اطلاعات خارجی عرض نکردم مطابق تلگراف حکومت است که می‌گوید منصور لشکر و رمضان باصری که سابقه هر دو در وزارت داخله هم هست باعث تاخیر انتخابات شده و از خارج هم آقایان اطلاع دارند که در آن موقع رمضان باصری آنجا بوده پس در هر حال انجمن دامغان تشکیل بوده ولی مطابق مقررات انجمن مرکزی رفتار نکرده است و راجع به جندق و بیابانک هم مطابق تلگراف حکومت وقت از طرف اهالی قصور شده نه از طرف حکومت.

رئیس ـ در این باب گویا مذاکرات کافی باشد

(گفتند بلی)

رای می‌گیریم به نمایندگی آقای عمیدالممالک

آقایانیکه نمایندگی ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد راپورتی است راجع به نمایندگان زنجان قرائت می‌شود.

(آقای جلیل الملک بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه سوم باعتبار نامه‌ها و دوسیه و صورت مجلس انتخابات آقایان بیان الدوله و صدرالاسالام نمایندگان خمسه رسیدگی نموده و راپورت آن را ذیلاً به عرض میرساند انجمن نظار مرکزی خمسه موافق مقررات قانون انتخابات درغره محرم ۳۹ در زنجان تشکیل و اعلان انتخابات را متشر ساخته و در ۱۶ محرم شروع به توزیع تعرفه نموده و مدت توزیع تعرفه را تا ۲۹ محرم قرار داده است و در ۱۸ محرم برای چهار نقطه جزء چهار نفر مامور تعیین و با اعلانات و تعرفه آنها را به نقاط مزبوره فرستاده است پس از دو روز از توزیع تعرفه شکایاتی از زنجان و طارم علیا به مرکز رسیده دائر بر اینکه انتخابات مبنی بر تهدید فشار از طرف امیر افشار است وزارت داخله تلگرافات متواتره موکده به امیر افشار که حکومت وقت بوده مخابره نموده و امر به نموده و امر به جلوگیری از هر نوع تهدید و فشاری نموده و بالا خره برای شکایت متشکیان و رسیدگی بصحت و سقم جریان انتخابات آنجا از طرف وزارف داخله انتخابات آنجا را تلگرافاً توقیف و یک نفر مفتش اعزام می‌شود وصول امر تلگراف توقیف انتخابات مصادف می‌شود با ۲۹ محرم آخرین روز توزیع تعرفه بنابراین انجمن تعطیل و منتظر ورود مفتش می‌گردد و مفتش مزبور در چهاردهم صفر به زنجان وارد و در پانزدهم اعلانی بمدت شش روز مبنی بر اینکه هر کسی شکایتی از انتخابات دارد به ا مراجفه نماید منتشر ساخته ودر همان روز انجمن نظار تشکیل و خود او در انجمن حاضر و اظهار می‌دارد که ا بیست و یکم باید انجمن تعطیل شده و در ۲۲ مجدداً تشکیل و مفتش بانجمن حاضرو اظهار داشته است که تا کنون احدی شکایت نکرده ولی چون این مدت را کافی ندانستم برای شش روز دیگر اعلان انتشار داده‌ام و مدت خاتمه اظهار شکایات تا ۲۷ خواهد بود انجمن اطلاع نمی‌رسد انجمن دو روز دیگر هم تامل نموده و در ۲۹ صفر تشکیل و مکتوبی به مفتش می‌نویسد که اگر شکایتی رسیده اظهار دارند از طرف مفتش جوابی بانجمن داده نمی‌شود مجدداً در غره ربیع الاول انجمن تشکیل و به مفتش مراسله می‌نویسد که اگر شکایتی رسیده بفرستند روز ۲ ربیع الاول چون از طرف مفتش اصلاً جوابی به انجمن داده نمی‌شود لهذا انجمن بملاحظه اینکه توقیف انتخابات از طرف وزارت داخله اساساً بر خلاف قانون بوده و بعلاوه مردم هم با وجود اعلانات مفتش شکایتی نکرده‌اند. اعلانی منتشر و سه روز برای اخذ آراء بمدت قرار داده و روز شروع هم اعلام می‌دارد و پس از خاتمه اخذ آراء شروع باستخراج آراء می‌نماید و آقای بیان الدوله باکثریت (۶۸۶۵) رای و آقای خاج صدرالاسلام باکثریت (۶۶۴۲) از (۸۰۰۰) و کسری تعرفه که برگشته است انتساب گردانیده‌اند. اما مفتش بدون اطلاع بانجمن به مرکز حرکت نموده و همین که بقزوین وارد می‌شود تلگرافاً از وزارت داخله تقاضا می‌کند که امر تلگرافی در توقیف انتخابات زنجان صادر گردد تا خودش به مرکز آمده حضوراً راپورت خود را تقدیم نماید از مرکز تلگرافی به حکومت مخابره می‌نماید که انتخابات توقیف باشد ا تکلیف آن معلوم گردد این تلگراف در موقعی می‌رسد که استخراج آراء تمام شده و انجمن هم نمایندگان آنجا را تعیین نموده است مفتش پس از ورود به مرکز بدون اینکه راپورت کتبی بوزارت داخله تقدیم نماید در روزنامه اعلان می‌نماید که انتخابات خمسه رامطابق اسناد مثبته که در دست دارد باطل میداند بعد از انتشار اعلان از طرف دائره انتخابات وزارت داخله به مفتش ابلاغ می‌شود که اگر اسنادی دارند به اینجا بفرستید تا در دوسیه انتخابات ضبط شود مشارالیه استنکاف نموده و چیزی به وزارت داخله نمی فرسند شعبه بعد از اینکه راپورتی از مفتش در دوسنیه انتخابات ملاحظه ننمود کتباً از مفتش تقاضا نموده که اگر راپورتی دارد به شعبه بفرستند تا شعبه از کیفیت آن مستحضر کردد پس از روز راپورتی از طرف مفتش به شعبه رسیده شعبه به دقت آن را ملاحظه نموده و چون شعبه دوم هم در یک قسمت از انتخابات زنجان (خمسه) می‌بایستی رسیدگی نموده و پس از مذاکرات طولانی و تبادل افکار با حضور هیجده نفر از اعضای دو شعبه رای می‌دهد که راپورت مفتش بی اثر و موجب بطلان انتخابات خمسه نمی‌شود بعلاوه شکایت از انتخابات فقط در حین توزیع تعرفه بوده و از خاتمه انتخابات و معلوم شدن منتخبین به هیچ وجه دیگر شکایتی نرسیده و موافق تحقیقات از بعضی متشکیان معلوم می‌شود که شکایت آنها مبنی بر وحشت از انتخابات اشخاص دیگر بوده و بعد ازا انتخاب نمایندگان فعلی خمسه نکرده‌اند بنابر مراتب معروضه شعبه سوم به جریان انتخابات خمسه را موافق قانون دانسته و صحت انتخابات آقای بیان الدوله و آقای حاج صدر الاسلام ابهرودی را در خمسه تصدیق می‌نماید.

رئیس ـ رای می‌گیریم بنمایندگی آقای بیان الدوله آقایانی که نمایندگی ایشان را تصدیق می‌نمایند قیام نمایند.

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

رای می‌گیریم به نمایندگی آقای صدرالاسلام

آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند. ـ

(جمع کثیری قایم نمودند)

رئیس ـ تصویب شد راپورتی است راجع به آقای آقاشیخ ابراهیم زنجانی.

(آقای تدین راپورت مزبور را بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه دویم بدوسیه انتخابات خمسه بدقت رسیدگی نموده و برای استحضار مجلس شورای ملی عرض می‌نماید که چو دوسیه انتخابات خمسه مابین این شعبه و شعبه سوم مشترک بوده در نتیجه این دو شعبه متفقاً صحت انتخابات خمسه را تصدیق کرده دیگر خود را محتاج براپورت مفصل ندانسته و کاملاً موافق با مدلول راپورت شعبه سوم می‌باشد بنابراین اظهار می‌دارد که آقای آقاشیخ ابراهیم زنجانی باکثریت (۶۳۳۰) رای از حوزه انتخابیه خمسه بوکالت دارالشورای ملی انتخاب گردیده و شعبه دویم صحت انتخابات ایشان را از حوزه مزبور تصدیق می‌نماید.

رئیس ـ نسبت باین راپورت اعتراضی نیست یا هست؟

عمادالسلطنه ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ می‌ماند برای جلسه دیگر.

آقای حاج شیخ اسدالله (احضار برای قرائت راپورت) حاج شیخ اسدالله بنده توضیح می‌خواهم اجازه میفرمائید.

رئیس ـ خیر مخالف بودند ماند به جلسه دیگر عرض کردم تشریف بیاورید راپورت راجع بنمایندگان کرمان را قرائت نمائید (آقای حاج شیخ اسد الله در محل نطق حاضر راپورت شعبه ششم را به مضمون ذیل قرائت نمودند) شعبه ششم بدوسیه انتخابات شهر کرمان وتوابع آن رسیدگی کرده شرح آن به قراری است که ذیلا بعرض می‌رسد انجمن نظار بموجب ماده ۱۰ قانون انتخابات تشکیل شده انتجمن نظار از روز ۱۶ ربیع الثانی ۱۳۳۷ اعلان انتخابات را منتشر و از روز غره جمادی الاولی تا روز ۱۵ شهر مذکور توزیع تعرفه نموده و از ۱۶ شهر مزکور یک ساعت به ظهر تا روز ۲۱ یک ساعت به ظهر مانده برای اخذ آراء معین و چون روز اول را از یکساعت به ظهر مانده شروع باخذ آراء کرده بودند روز ششم و اوراق رای روز ششم را در جعبه جداگانه ضبط نموده واز وزارت داخله کسب تکلیف کرده از طرف وزارت داخله جواب داده شده است چون کسری رئز پنجم بوده مخالف قانون نیست معهذا شعیه در این مسئله دقت کرده و اوراق کسری روز ششم را جداگانمه ضبط و قرائت کرده امند و اوراق مأخوذه (۲۰۶) ورقه بوده و آراء هر یک از آقایان معین و آقای حاج میرزا مرتضی ۶۷ رای آقای آصف الممالک ۸۴ رای داشته‌اند که چنانچه آن آراء همحذف شود نقصی باکثریت آقایان وارد نمی‌آورد و برای بلوکات هم شش شعبه از قرار ذیل معین کرده‌اند:

۱- خبیص و گوک و سیرچ و جوشان
۲- ماهان و لنگر و قنات وعسان و جویار
۳- راورزی
۴- پادامنه چترود و هوتک و سر اسیاب
۵- کوپایه
۶- باغین و کویرات

و کلیه آرائی که از شهر و بلوکات اخذ شده است ۹۵۶۵ رای بوده و آقای حاج میرزا مرتضی باکثریت ۶۹۹۹ رای و آقای آصف الممالک به اکثریت ۶۶۳۰ رای انتخاب شده‌اند شکایات وارده نسبت به انتخابات شهر کرمان و توابع آن بر سه قسم است:اول شکایاتی است که در موقع جریان انتخابات شده و منجمله شکایتی هم از طرف آقای سید محمد جواد که یکی از اعضاء انجمن نظارت بوده در سوء جریان انتخابات رسیده بود که از طرف وزارت داخله از ایالت توضیح خواسته شده و در جواب اظهار داشته‌اند که چون کاندیدای وکالت بوده‌اند و اقلیت پیدا کرده‌اند این اظهارات را می‌نمایند و قسمت دیگر شکایاتی است که بعد از خاتمه انتخابات و انحلال انجمن نظار تا افتتاح مجلس در مدت یک ماه قانونی افتتاح مجلس رسیده است گر چه این شکایات مفصل و بعبارات مختلفه است ولی تماماَ شکایت از مداخله نظامیان و قراسوران و اینکه انتخابات مبنی بر تهدید و تطمیق بوده و در مقابل ایالت و انجمن نظار این نسبتها را بکلی تکذیب نموده و ناشی از تحریکات اشخاص دانسته‌اند که در اقلیت مانده و به پیشرفت کاندیدای خودشان موفق نشده‌اند شعبه هم با کمال دقت رسیدگی بدوسیه انتخابات و اسناد راجع بآن نموده و به هیچوجه مدرکی که برای شعبه صحت شکایات مزبوره را ثابت نماید بدست نیامد لهذا شعبه باکثریت آراء صحت انتخاب آقای حاچ میرزا مرتضی و آقای آصف اللمالک نمایندکان کرمان را تصویب می‌نماید.

رئیس ـ راجع براپورت مزبور که قرائت شد رای باید بگیریم اول رای می‌گیریم بنایندگی آقای آصف الممالک مخالفی نیست؟

(گفتند خیر)

آقایانی که نمایندگی ایشان را تصویب می‌کند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند).

رئیس ـ تصویب شد

(رای می‌گیرم به نمایندگی آقای حاج میرزا مرتضی آقایانیکه تصدیق می‌کنند قیام فرمایند)

اکثر نمایندگان قیام نمودند.

رئیس ـ تصویب شد

(راپورتی راجع به آقای شریعتمدار نماینده رفسنجان)

(آقای حاج شیخ اسدالله بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه ششم بدوسیه انتخابات حوزه رفسنجان رسیدگی نموده بر حسب دعوت حکومت در تاریخ دهم جمادی الثانیه ۱۳۳۷ انجمن نظار تشکیل و اعلان انتخابات منتشر که از روز ۲۲ جمادی اثانیه تا پنجم رجب مشغول دادن تعرفه و از روز پنجم رجب تا دهم برای اخذ آراء معین شده و انجمنهای جزء نیز مطابق قانون انتخابات را جریان و خاتمه داده‌اند و کلیه تعرفه که در حوزه مرکزی و بلوکات داده شده است ۷۳۹۱ تعرفه بوده و آرائی که اخذ شده است ۶۷۵۷ رای بوده است و آقای آقا محمد شریعتمدار باکثریت ۶۴۰۸ رای انتخاب شده‌اند یک هفته بعد هم بعد از ختم اخذآراء انجمن نظار تشکیل و شکایتی نرسیده در مدت یکماه پس از افتتاح مجلس شکایاتی به شعبه واصل شده یک فقره سئوالی است که از یک نفر نظار زرند و یک فقره سئوالی است که از بعضی از نظار کوهبنان یک سال پس از ختم انتخابات شده است و در آن از سوء جریان انتخابات شده است و در آن از سوء جریان انتخابات ذکری نموده‌اند شعبه برای رسیدگی باین اظهارات بصورت مجلسهای انتخابیه حوزه‌های حزء رسیدگی کامل نموده چون در موقع انتخابا به هیچ وجه شکایتی نبوده و اعضای انجمن‌های نظارت جزء انجمن نظارت مرکزی رفسنجان نیز تصدیق صحت انتخابات جریان را تصدیق نموده‌اند لهذا شعبه نتوانسته باظهارات فوق ترتیب اثری بدهد لهذا باکثریت آراء صحت انتخاب آقای شریعتمدار را تصدیق می‌نمایند.

رئیس ـ نسبت باین راپورت مخالفی نیست

(اظهاری نشد)

پس رای می‌گیریم به نمایدگی آقای شریعتمدار

آقایانیکه تصویب می‌نمایند قیام کنند

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

(راپورتی است راجع بآقای وقارالملک نماینده دزفول قرائت می‌شود)

(آقای آصف الممالک بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه چهارم بتاریخ ۵ ذی حجه ۱۳۳۹ در تعقیب جلساتی که دوسیه انتخابیه دزفول و توابع رعیت مقررات قانون بعمل آمده فقط ابهاماتی در صورت مجلس و اعتبارنامه ملاحظه و توضیحاتی که خواسته شده ذیلاً بعرض می رساند اول راجع به تشکیل انجمنهای نظارت جزء است که در صورت مجلس می‌نویسد (چون موقع زرع صیفی و طوائف و دهات تابع دزفول ممکن الحضور در مرکز نبود چهار نفر اجزاء سیار از طرف نظار مرکزی برای دادن تعرفه و اخذ آراء بحوالی فرستاده شد ولی ترتیب آنرا متعرض نشده) (چون حاکم دزفول که در آن تاریخ متصدی اسر انتخابات آنجا بوده حالیه در تهران بوده از طرف شعبه احضار و پس از تحقیقات معلوم شد که مقصود از اجزای سیار معلمینی بودند که از طرف انجمن مرکزی برای تشکیل انجمنهای جزء باطراف رفته و در نقطه انجمن نظارت جزء تشکیل داده‌اند و بالنتیجه آراء آنهارا بانجمن نظارت مرکزی آورده ضمیمه آراء نموده‌اند دوم راجع یه تاریخ اعتبارنامه است که در هشتم ذی قعده امضاء شده و صورتمجلس در نهم شهر مزبور پس از تحقیقات و تدقیق معلوم شد که یکی از اعضاء انجمن نظار باضروره در هشتم ذیقعده که روز انتخابات است مسافر بوده و چون امضاء باعتبارنامه را هم فرض کرده‌اند اعتبارنامه را بامضاء سایر اعضاء کرده‌اند و حاکم محل در صورت مجلس عدم حضور عضو مسافر را ایراد و می‌نویسد اعتبارنامه را امضاء نموده است چون خاته انتخابات مطابقا راپورتهای تلگرافی حکومت و اسناد دیگر در هشتم ذی قعده بوده شعبه این اختلاف تاریخ را منافی با اساس انتخابات و مخالف بودن با قانون نداشت سیم انجمن نظار رعایت ایام شکایت را ننموده و در همان روز ختم انتخابا اعتبارنامه نوشته‌اند هر چند این فقره غفتی بوده است که از انجمن نظار ناشی گردیده ولی چون فلسفه قانون از تعیین یک هفته رای رسیدن شکایات است و در دوسیه مزبوره گذشته از اینکه از بدو انتخابات تا کنون هیچ نوع شکایتی ملاحظه نشده بعلاو تلگرافات رضایتمندی از طبقات مخبلفه ملاحظه شد لهذا این غفلت را نیز شعبه محل صحت اساس انتخابات آن حوزه ندانسته نمایندگی آقای وقارالملک که باکثریت ۵۲۸۴ رای از ۶۴۵۹ رای انتخاب کنندگان آن حوزه است تصریق و بصحت اعتبارنامه ایشان باکثریت آراء رای می‌دهد.

رئیس ـ نسبت باین راپورت اعتراضی نیست؟

محمدهاشم میرزا ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ می‌ماند برای جلسه بعد آقای تدین (حاضر برای قرائت راپورت) (آقای تدین راپورت شعبه دوم را راجع به نمایدگی آقایان شیخ الاسلام و ناظم العلماء بمضمون ذیل قرائت نمودند)

شعبه دوم بدوسیه انتخابات ولایت ثلاث بدقت رسیدگی نموده و برای استحضار مجس شورای ملی عرض می‌نماید که انجمن نظارت مرکزی انتخابات ولایت ثلاث در دولت آقاد در ۱۱ ذیقعده ۱۲۲۶ موافق قانون تشکیل گردیده بعد ییک انجمن خود را در تویسرکان دائر ساخته و بواسطه اطلاع از اتحاد الوار و احتمال تهاجم آنها بنهاوند از تشکیل انجمن جزء در آنجا صرف نظر کرده و یکنفر مامور از طرف حکومت نهاوند فرستادیم که در آنجا اعلان انتخابات را منتشر و اهالی را بشرکت در انتخابات دعوت نماید پس از چند روز از ورود مامور به نهاوند و انتشار و اعلانات تهاجم اکراد محقق منازعه آنها در اطرف نهاوند شروع گردید بعلاوه یک نوع مرض مسری که به عقیده نهاوندیها وباء بوده نیز شایع گشته و اهالی نهاوند بجهات مزبوره بعضی فرار و بعضی متوحش و نتوانسته‌اند در انتخابات شرکت نمایند و چون قضایای مزبوره متجاوز از یکماه بطول انجامیده و مدت معینه قانونی برای شرکت آنها در انتخابات منقضی گردیده لهذا انجمن مرکزی حق اهالی نهاوند را ساقط دانسته و اکتفا بانتخابات حوزه ملایر و تویسرکان ننموده است از این قرار که مطابق صورت مجلس انتخابات در دو حوزه مزبوره ۳۹۱۴ ورقه تعرفه توزیع نموده و از این مقدار (۳۸۰۴) ورقه تعرفه با اوراق رای برگشته و آقای ناظم العلماء ملایری باکثریت ۳۶۶۴ رای و آقای شیخ الاسلام ملایری باکثریت ۳۱۰۲ رای از کل آرای واصله بوکالت داراشورای ملی انتخاب شده وانجمن اعتبارنامه باسم آقایان مزبور صادر نموده است. ولی اینجا لازم است خاطر نمایندگان محترم را مسبوق سازد که مطابق صورت مجلس انتخابات در ملایر تو تویسرکان ۳۹۱۴ ورقه تعرفه داده و از این مقدار (۱۱۰) ورقه برنگشته و ۳۸۰۴ ورقه با اوراق رای برگشته و چون انتخابات آنجا جمعی بوده و در هر ورقه اسم دو نفر می‌بایست نوشته شود و بر فرض اینکه تمام اوراق رای هر یک دارای دو اسم بوده و سفید هم نداشته باشد مجموع آرای خاصله می‌بایست ۷۶۰۸ رای شود ولی آراء جزوئی که در صورت مجلس انتخابات باسم اشخاص مختلف ثبت شده وقتی که جمع می‌شود معادل ۱۹۵۰ رای زیاد می‌آید که انجمن ملتفت آن نشده است شعبه دوم برای کشف مبدء این آراء زائد سه طریق را در نظر گرفته اول آنکه ممکن است بعضی اشخاصی که رای میداده‌اند عوض یک ورقه رای زایادتر در صندوق آراء انداخته باشند وانجمن پس از شماره اوراق رای بدون التفات بقانون که باید اوراف زائر را از مجموع اوراف رای بردارد وتمام اوراق رای را قرائت نموده و یا اینکه اساساً از شماره اوراق رای غفلت کرده است و دلیل بر عدم التفات انجمن مزبور آنست که اگر عاد در این مر می‌بود و در صورت مجلس فقط بذکر آراء دو نفر نماینده اکتفا می‌گردد از ذکر آراء اشخاص دیگر صرف نظر می‌نمود و ذکر کلیه اسامی اشخاصیکه رای داشته‌اند در صورت مجلس انتخابات خود دلیل سادگی امر است طریق دوم آن است که چون انتخابات جمعی بوده و فقط می‌بایست این دو نفر در هر ورقه رای نوشته شود ممکن است بعضی رای دهندگان بیشتر از دو اسم روی ورقه رای نوشته‌اند چنانچه مرر این امر مشاهده شده و انجمن می‌بایست مطابق معمول در اینگونه موارد از صدر ورقه ررای شروع کرده و فقط بدو اسم ا ل اکتفا و بقیه را کان لم یکن بیندازد در اینجا انجمن غفلت یا سهو نموده و تمام اسامی را خوانده و آنها را در دفتر ثبت نموده است پس از بیان دو طریق مزبور را همینکه به نظر شعبه می‌رسد آنست که بر فرض اینکه تمام آراء زائد باسم آقایان ناظم العلماء و شیخ الاسلام بوده باشد هرگاه آنها را از مقدار آراء فعلی هر یک از آقایان مزبور کسر نمائیم باز مشارالیها حائز اکثریت می‌باشد و سکته بانتخابات ایشان وارد نمی‌آید و غفلت انجمن هم بدرجه نیست که موجب بطلان انتخابات شود. طریق سیم که بنظر شعبه رسیده آن است که شاید در تعیین مقدار تعرفه در صورت مجلس انتخابات اشتباهی شده باشد بنابراین بتوسط مقام ریاست از وزارت داخله تقاضا نموده که حکومت ملایر اعضای انجمن مرکزی را جمع نموده و انجمن را تشکیل دهد ثالثاً بدفاتر مراجعه نموده و صورتی مشعر بر تعیین عده تعرفه و آراء واصله و غیره تهیه و ارسال دارند چندی بعد تلگرافی از انجمن مرکزی بوزارت اخله مخابره که سوادش در دوسیه ضبط است به شعبه رسید مشعر بر اینکه هزار ورقه تعرفه به تویسرکان فرستاده شده و اگر در صورت مجلس قید شده بواسطه غفلت بوده است بعد از رسیدن این تلگراف موضوع آراء زائد بکلی حل و دیگر اشکالی باقی نمی‌ماند. اما درخصوص شکایات فقط شکایاتی از طبقات مختلفه نهاوند پس از خاتمه انتخابات بوزارت داخله و مجلس شورای ملی رسیده مبنی بر اینکه چون موقع انتخابات نهاوند مصادف با تهاجم الوار و بروزمرض مسری شده و نتوانسته‌اند در انتخابات شرکت نمایند لهذا از انتخابات راضی نیستند و در مقابل رضایتهائی که باز از طبقات مختلفه نهاوند رسیده مبنی بر اینکه اگر چه بواسطه منازعه الوار و خوف و وحشت از هجوم آنها نتوانسته‌اند در انتخابات شرکت نمایند ولی با وجود این ار انتخابات ولایات ثلاث راضی و نمایندگان فعلی را نماینده خود میدانند. شعبه دویم پس از ملاحظه اینکه فقط حوادث غیر منتظره اهالی نهاوند را از شرکت در انتخابات مانع گردیده و از طرف انجمن مرکزی و حکومت هم این امر تصدیق شده انتخابات ولایات ثلاث را موافق قانون دانسته و صحت انخاب آقایان ناظم العلماء ملایری و شیخ الاسلام ملایری را تصدیق می‌نمایند.

رئیس ـ اگر مخالف نباشد اول رای می‌گیریم بنمایندگی آقای ناظم اعلماء مخالفی نیست؟

حاج شیخ اسدالله ـ بنده با کلیه انتخابات ملایر مخالفم.

رئیس ـ پس موکول به جلسه بعد می‌شود لازم است بشعبات یاد آوری کنم که تقریباً شانزده هفده الی بیست فقره اعتبار نامه در شعبات مانده است از قبیل اصفهان، کردستان، بختیاری، ساری، بار فروش، شیراز، لار، بوشهر، دماوند وغیره چون صورت‌های مجلس و تمام نوشتجاتی که برای این اعتبارنامه‌ها لازم بود در شعبه حاضر است نمیدانم علت اینکه تأخیر شده چیست خوب است شعبات در ظرف امروز و فردا منعقد شود و بعد اعتبارنامه‌ها را رسیدگی نمایند که بیش از این تأخیر نشود.

سردار معظم ـ شعبه پنجم فقط دوسیه انتخابات یزد را دارد که باید راپورت عرض کند چون اسناد لازمه آنها تکمیل نبود، لذا برگرداندیم به هیئت رئیسه که دوسیه با تکممیل کره و برگردانند و تا حال دوسیه به شعبه نرسیده.

رئیس ـ باین جهت یزد را اسم بردم چونکه می‌دانستم که دوسیه هنوز به شعبه نیامده.

سردار معظم ـ علاوه براین تصور می‌کنم با اینکه سه ربع از اعتبارنامه‌ها تصویب شد جلسه بعد باید هیئت رئیسه دائمی را تعیین کرد.

رئیس ـ این مسئله مانع از آن نمی‌شود که سایر اعتبارنامه‌ها بماند زیرا بعضی آقایان وکلا که در ولایات هستند منتظرند که اعتبارنامه شان گذشته و بیایند خوب است زود اقدام جدی بشود که بقیه اعتبارنامه‌ها تمام بشود آقای مستشارالسلطنه هم مطلبی داشتند باید اظهار کنند.

مستشارالسلطنه ـ بنده مصمم بودم در اولین وقت و دفعه که موفق شوم پشت تریبون بیایم از عواملی که در تسریع افتتاح مجلس شورای ملی قیام و اقدام نموده‌اند تشکر نمایم این تشکر بنده قدری پیش افتاد برای اینکه باید با یک تذکری توأم شده و آن تذکر راجع به تزیید اجرتی است که برای پست تصویب کرده‌اند تصدیق میفرمائید با بودن مجلس شورای ملی و دائر بودن اداراتش این مسئله مناسب نیست در ظرف همین برج اسد برای زیاد کردن اجرت پست مقداری تصویب شده است البته بنده با تزیید عوائد دولت هبیچ مخالف نیستم مخصوصاً‌در یک همچون موقعی که مخارج دولت از عوایدش بیشتر است موافقم لیکن عوائدی را که باقتصاد ایران و روابط تجارتی اهالی صدمه بزند آن عوائد را بنده مخالفم و عجالتاَ چون مورد سئوال نمایم تفصیل را بیش از این بیموقع میدانم و مجلس شورای ملی را متذکر داشتم که بهیئت وزراء خصوصاًً بوزارت پست وتلگراف گوشزد نماید که در موقعیکه در مملکت ایران صدمات جنگهای اخیره و جنگ بین المللی بیش از بیش لازم است بیشتر در روابط بجارتی مملکت و روابط اهالی مرکز و ولایات با یکدیگر بیش از این دقت کرده و سهولت وسائل ارتباطیه را فراهم آورند خاصه جرائد و کتب و نوشتجات که در ایران منتشر می‌شوند باید به سهولت و ارزانی قیمت کرایه بیشتر وزیادتر ترویج شود و تکلیف شود که اقدام سریع دولت را بزودی بعرض مجلس شورای ملی برسانند و این عوائد را از امروز البته بزرگ دارند تا اینکه مجلس شورای ملی نظیات خودش را معین نماید.

رئیس ـ شاید دولت قصد داشته است این مسئله را به مجلس بفرستد از طرفی تصور کرده است که اعتبارنامه‌ها هنوز رسیدگی نشده و مجلس هنوز رسمیت پیدا نکرده و از طرفی دیگر شاید این کار به نظرشان فوریت داشته است اقدام بر این امر شده است همین طور گفته شد بهیئت دولت تذکر داده خواهد شد که این قبیل مسائل راجع به مجلس است.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه نطق)

آقا سید یعقوب ـ در این موضوع بنده نمی‌خواستم وارد بشوم ولی چون آقای مستشار السلطنه وارد شدند بنده هم راجع به (مؤلیز) و صدماتی که بر اجزاء پست خانه زده است بشرح مفصلی عرض می‌کنم.

رئیس ـ راجع به چه مسئله می‌خواهید بفرمائید.

آقاسید یعقوب ـ در مسئله پست خانه است میفرمائید بعد عرض می‌کنم.

رئیس ـ بلی عجالتاً خارج از موضوع است

آقای حاج آقا (اجازه نطق)

حاج آقا ـ بنده یک سئوالی داشتم اینکه فرمودید چون آن مطالب فوری بوده است و دولت اقدام کرده است این را بنده بر خلاف قانون میدانم این مطالب راجع یه مجلس شورای ملی است.

رئیس ـ عرض نکردم فوری بوده است گفتم شاید در نظر آنها فوریت داشته است جلسه آینده روز پنج شنبه است و دستور جلسه تعیین هیئت رئیسه دائمی خواهد بود در صورتیکه عده کافی باشد.

مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد.