مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و یکم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و یکم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۳

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۳

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۲۱

جلسه: ۹۳

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل‏

۲- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

۳- اعلام تصویب صورت‌جلسه صبح یکشنبه ۲۱ تیر

۴- بیانات آقای رئیس دائر بابر از تأسف از فوت مرحوم حسین علاء و اجرای یک دقیقه سکوت

۵- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

۶- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس ساعت هفت و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید.


- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل‏

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل‏

رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود (بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان محدث زاده ـ امام مردوخ ـ دکتر غنی ـ مافی ـ رضوی ـ بهادری ـ دکتر حاتم ـ میر افضل ـ احتشامی ـ دکتر صاحب قلم ـ پرویزی ـ دکترپورهاشمی ـ کشفی ـ مهندس آراسته ـ ارسنجانی ـ دکتر مصباح زاده ـ فولادوند ـ هیراد ـ دکتر نجیمی ـ بانو جهانبانی ـ بانو نفیسی ـ مهندس آصفی.

غائبین بی اجازه

آقایان سیفی ـ دکتر حکمت ـ ابراهیمی ـفیصلی ـدکتر مدنی ـ آقایان ـ محسنی مهر ـ بانو دولتشاهی.

غائبین مریض

آقایان بوشهری ـ مهندس ارفع.

رئیس ـ راجع بصورت جلسه دفعه قبل نظری نیست؟ آقای مهندس والا.

مهندس والا ـ در صفحه شش در موقعیکه ماده واحده قرائت می‌شد این تذکر لازم بود که این لایحه است تصور می‌کنم قبل از تصویب عنوان قانون مفهوم صحیحی نداشته باشد استدعا می‌کنم در این صورت جلسه جاهائی که کلمه قانون است تبدیل به لایحه بشود

رئیس ـ تصحیح می‌شود نظر دیگری نیست؟ (اظهاری نشد) چون اکثریت نیست تصویب صورت جلسه به بعد موکول می‌شود آقای کبیری

کبیری ـ چند فقره شکایت تلگرافی رسیده که تقدیم مقام ریاست می‌کنم امید رسیدگی دارم

رئیس ـ آقای مهندس معینی زند

مهندس معینی زند ـ چند فقره شکایت از کشاورزان و زارعین قراء و بلوک همدان رسیده تقدیم مقام محترم ریاست می‌کنم.

- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

۲- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

رئیس ـ وارد دستور می‌شویم، آقای زهتاب فرد تشریف بیاورید.

زهتاب فرد ـ با کسب اجازه از مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی بنوبه خود درگذشت شخصیت خدمتگزار مردبزرگ، سیاستمدار ملی مرحوم علاء را به نمایندگان محترم و ملت ایران تسلیت می‌گویم (صحیح است) شادروان علاء در لحظات حساس و در روزهای تاریک ایران نقش مؤثری داشت (صحیح است) خوب بخاطر دارم در دوران سیاه پیشه وری طبقات مختلفه مردم آذربایجان شرحی بامضای بیست و چند هزار نفر در حکومت پوشالی خود پیشه وری تهیه کردند و آن در تهران منتشر شد این تلگراف بیست و چند هزار نفری که در حکومت خود پیشه وری تهیه و تنظیم شده و امضاء کنندگان با جان خودشان بدون تعارف بازی کرده بودند و باز تکرار می‌کنم که این تلگراف با این امضاءها در دوره زمامداری خود آشوبگران بین المللی تنظیم شده بود و تمام محترمین و قاطبه اهالی آنرا امضاء کرده بودند شادروان علاء آنرا در سازمان ملل متحد اعلام کرد و این بزرگترین سند در دست ملت ایران، برای روشن کردن حقایق بود بنوبه خود بنام یک آذربایجانی از در گذشت شادروان علاء که خدمات برجسته‌ای به این مملکت کرده تأسف و تأثر خود را عرض می‌کنم (احسنت)، عرض کنم بحضورمبارکتان گاهی ما با بعضی کلمات و لغات و حکم و امثال برخورد می‌کنیم که باصطلاح به شأن نزول آن توجه نمی‌کنیم مگر اینکه زمان انسان را متوجه تجاب دیگران که با لغات و اصطلاحات خاصی که از خود بیادگار می‌گذارند متوجه کند بنده گاهی کلمه توفیق اجباری را می‌شنیدم ولی نمی‌دانستم توفیق اجباری یعنی چه روز یکشنبه بمناسبت اینکه نوبت بنده عوض شد خودم هماهنگی نشان دادم دیروز متوجه شدم که این نطق نکردن بنده روز یکشنبه توفیق اجباری بود برای اینکه روزنامه‌های عصر را که دیدم، دیدم راجع بمذاکرات نمایندگان محترم مطلقاً چیزی ننوشته بودند اطلاعات و کیهان شاید راجع به مذاکرات ۵، ۶ نفر مخالفین بیش از پنج، شش سطر ننوشته بودند بنده متوجه شدم که این امر هم موردی نداشت جز اینکه روزنامه‌های یومیه از افکار عامه وحشت دارند حتماً متوجه هستند که مطالب و منطق مخالفین با بغض و عناد وکینه و عکس العمل افکار عامه مواجه است و الا بنده غیر از این تصور نمی‌کنم خدای نکرده دولت، دولت حزبی، دولت مترقی و افراد جوان افرادیکه پرچمدار نهضت و تحول فکری هستند مانع از این خواهند بود که نطق مخالفین در جراید منعکس بشود بنده از این توفیق اجباری جداً متنبه شدم و امروز نمی دانم که بخاطر همان افکار عامه، موافق با دولت صحبت کنم یا روی تعهدیکه کرده‌ام اگر مسأله‌ای را خوب متوجه نشدم بنام ظاهراً مخالف اینجا نظریات خودم را عرض بکنم جداً از آقایان، بنام همکار، از همکاران پخته و ورزیده نظر مشورتی می‌خواهم تا بنده در برابر افکار عامه قرار نگیرم آیا نظریات ناقص خودم را بنام مخالفت عرض کنم یا اینکه نه، تعهدیکه کرده‌ایم پشت تریبون قسمی که خورده‌ایم بخصوص به وظیفه اصلی مان که نظارت بر دخل و خرج مملکت است یعنی مجلس تشکیل نمی‌شود جز اینکه توجه دقیق به خرج و دخل مملکت آیا نظریات ناپخته و ناشیلنه و بی ارزش خودم را عرض کنم بنده واقعاً از شما نظر می‌خواهم آنچه قطعی است دولت، خدمتهائی دارد، اقداماتی کرده عناد و لجاج در شأن سیاستمدار و مدعیان سیاسی نیست ما اگر بموردی برخوردیم و انتقادی از دولت کردیم این بآن معنی نخواهد بود که ما با تمام اقدامات دولت فعلی مخالف هستیم این دولت که از خارج نیامده این دولت، دولت ایران است تمام شخصیتها ایرانی اند تمام اقداماتی که می‌کنند به لحاظ اعتلاء و عظمت مملکت است چه بسا یک لغزشهائی را دانسته و ندانسته که قطعاً دانسته اش هم خیلی لطیف و رقیق است مرتکب بشوند و یک نماینده آنچه بنظرش می‌آید می گوید بدون اینکه بافکار عامه توجه داشته باشد بنده مخالفتی بآن معنی ندارم بنده مخالف منویات اصلاحی آقایان و مدعیان اقتصاد و اصلاح نیستم و نمی‌توانم باشم اینرا فقط خواستم بعرض آقایان برسانم (احسنت) اما مسئله دوم راجع به این است که گاهی بنده می‌بینم مطالبی که عنوان می‌شود بعضی از همکاران مثلا از همکاران محترم اکثریت کسانی می‌آیند اینجا صحبتهائی می‌کنند در تأیید دولت بنده احساس می‌کنم که مخالفین دولت در بیرون حتی با بغض و کینه باین اکثریت نگاه می‌کنند ما اینجا با هم رفیق هستیم با هم همکاریم با هم برای هماهنگی برای اصلاحات دولت هم گامیم اگر اکثریت اینجا حرفهائی گفت اقلیت نباید، انتظار هم نمی‌رود و جوانمردی هم نخواهد بود که نسبت برفقای اکثریت با بغض و کینه یا در همین مجلس با جنجال و عصبانیت برخورد بکند هیچ اینطور نیست ما هر نظری بدهیم نظر مشورتی است و لازمه دموکراسی است شأن پارلمان شأن تاریخ و شأن رژیم ماست اینرا قبلاً گفتم که اگر بنده مطلبی عنوان کردم که باب طبع و ذوق بعضی از همکاران من چه در مستقل چه در منفرد و چه در مردم و چه در اکثریت قرار نگرفت مخلص را از همان مرحمت همیشگی خودشان محروم نکنند البته قصد بنده راجع به یکی دو تا روزنامه راجع به روزنامه‌های یومیه عصر کیهان و اطلاعات بود چون مردم روی اینها بیشتر حساب می‌کنند و متأسفانه یا خوشبختانه موجباتی هم فراهم شد در این چند سال اخیر برای سایر روزنامه‌ها آنقدر موجبات و میدان عمل فراهم نبود و امیدوارم این وضع برای نشریه وزین حزبی ایران نوین که بنده فرصت نکرده بودم و حالا نمیدانم در مجلس جای این حرفها هست یا نه بنوبه خود انتشار آن را تبریک می‌گویم و از فرصت استفاده می‌کنم امیدوارم این جای نشریه سوم نه دولتی بلکه نشریه سوم پرتیراژ ما را احراز بکند عرض کنم بنده عضو کمیسیون عرایضم و در روزهای دوشنبه در خدمت سروران ارجمند ما جلسه‌ای داریم و این جلسه ما خیلی از جلسه اعضای هیأت دولت جالبتر است برای اینکه ما تا وارد می‌شویم مأمور مربوطه هفت هشت تا پوشه که شامل سیصد چهارصد پانصد عریضه و نامه وشکایت است جلوی چشم ما می‌گذارد باور کنید در عرض هفته که در یک جلسه دوشنبه دور هم جمع شویم جداً اظهار عجز می‌کنیم که در برابر اینهمه مستدعیات مردم در برابر خواسته‌های عمومی در برابر این منطق دودوتا چهارتای مردم چه جوابی بدهیم گاهی هم در این نامه‌ها مسائلی عنوان می‌شود که جداً جواب ندارد اگر بنده به عنوان مخالف اینجا آمدم صحبت بکنم اعتراف می‌کنم خیلی وارد در علم وفن بودجه نیستم اکونومیست و دکتر در اقتصاد نیستم کاریرمن فنی نبوده و چون اهل فن نیستم اگر عنوانی می‌کنم استفاده از فرصتی است که در بودجه می‌توان نماینده عنوان بکند و گریز به کوچه چپ بزند بنده از این لحاظ خواستم وظیفه خودم را در برابر آن سیل تلگرافها و اعتراضات انجام بدهم دوم اینکه حالا نمیدانم مذاکرات در بودجه چقدر طول می‌کشد آنچه در گذشته بیاد دارم گاهی مذاکرات درباره بودجه اگر اشتباه نکنم یک ماه و یک ماه و خرده‌ای طول می‌کشید این کار سابقه دارد بنده نمیدانم مذاکرات راجع باین بودجه تا چند و تا کی ادامه خواهد داشت ظاهر امر این است که بعد از چندی مجلس تعطیل خواهد بود و آقایان بحوزه انتخابیه شان تشریف خواهند برد این یک زنگ خطری برایتان خواهد بود آقایان شما پنج شش روز دیگر بعد از ده ماه بحوزه انتخابیه تان خواهید رفت میدانید قبل از ده ماه شما را چه شورو هیجان و چه نهضت و چه تحول فکری اینجا فرستاد میدانید در ده ماه پیش چه صنف و چه طبقه‌ای پشت سرشما بود میدانید در ده ماه پیش شما با چه شرایطی انتخاب شدید میدانید در ده ماه پیش شما برعلیه گذشتگان چه حرفهائی زدید و بآن موکلین خود چه وعده هائی دادید شما بعد از ده ماه بحوزه انتخابیه تان خواهید رفت بنده وقتیکه فکر کردم که بعد از ده ماه برمیگردم بحوزه انتخابیه خودم خدا میداند لرزش در بدنم حاصل شد فکر کردم واقعاً من رو ندارم بآنجا برگردم برگرد بمردم چه بگویم برگردم بگویم ما یک مشت تصویبنامه را چکی امضاء کردیم و تصویب کردیم تصویبنامه هائی که کارشان تمام شده بود البته بعضیها یش هم تسری داشت ولی بقیه غیر از این ده تا بیست تا سی تا چهل تا پنجاه تا البته منکر نباید شد که لوایح مفید هم بود من نمی‌خواهم نظر عوامانه مردم رهگذر را منعکس کنم توی تصویبنامه‌ها مطالعات شد اصلاحات شد (خواجه نوری ـ بعضی رد شد) نظریات صائبی داده شد بعضی از آنها هم همانطوریکه جناب آقای خواجه نوری که حافظه قوی دارند فرمودند ردشد ولی بهرحال ما تا یک قدم مثبت یک قدم حیاتی برنداریم هنوز موجی که از طرف معترضین از طرف ورشکستگان سیاسی از طرف فئودالها برانگیخته شده و زبان زد عوام الناس و افکار ناپخته گردید مثل اینکه با اجازه جناب خواجه نوری در منطق ما اثر گذاشت بنده امیدوارم که این نظر را آقایان در حوزه انتخابیه شان با مردم حل بکنند چه بسا با حرف آقایان مدعی بشوند که اگر ایران بهشت برین نشده است لااقل صدی پنج ترقی کرده وگشایشی حاصل شده از این گشایش هم که گفتم بدم نمی‌آید برای اینکه بدانید بنده با حب و بغض صحبت نمی‌کنم جداً معتقدم که کارهائی هم شده جناب آقای نخست وزیر منکر همه چیز نمی‌توان شد این ظلم است که آدم بیاید بدیهیات را منکر بشود عرض کنم بنده اولا مخالفت با دولت نمی‌کنم مخالفت با دولت یعنی چه؟ بنده افکار خودم نظریات خودم را راجع بدولت عرض می‌کنم بنده میدانم دوران هوچیگری و جنجال گذشته هیچکس توی آستین خودش نخست وزیر نمی‌تواند داشته باشد با جنجال نه دولت می‌شود انداخت و نه دولت می‌شود آورد حالا دیگر آن حرفها و آن بازیها و آن رویه متولی‌های گذشته محکوم است (صحیح است) این یک واقعیتی است بنده اگر در اینجا با دولت جناب منصور که واقعاً همیشه در برخورد با ایشان یک اظهار عنایت و لطف خاصی احساس کرده‌ام و همیشه شرمنده ژست‌های صمیمانه و نجیبانه ایشان بوده‌ام مخالفت می‌کنم ولی بدانید بنده مخالف جدی ایشان نیستم بنده مگر از ایشان تقاضائی کرده‌ام که رد کرده باشند؟ بنده با خانواده ایشان ارتباطی داشته‌ام؟ نه بنده با جناب منصور الملک ارتباطی داشته‌ام؟ نه آقای منصور الملک وقتی در آذر بایجان استاندار بودند از ایشان ناراضی بودم، آنوقت بنده سنم خیلی کم بود بعلاوه اگر کسی میدید که بنده از شخصی مثل ایشان توقعی دارم بریش بنده میخندید البته آن موقع بنده ریش نداشتم جناب آقای منصورالملک در تبریز خدماتی کرده پلی ساخته خیابان منصور داریم پل منصور داریم دبستان منصور داریم دبیرستان منصور داریم (دکتر امین ـ آقای منصور خدمت کرد) جناب دکتر امین جنابعالی آذربایجانی هستید یادآوری بفرمائید از این چیزها بنام منصور در آذربایجان خیلی چیزها داریم کسی منکر نیست بنده منکر اقدامات مثبت نمی‌توانم بشوم حرف نخست وزیر حجت است سندیت دارد جناب آقای نخست وزیر یک روزی فرمودند که برای یک دیزی که به بنا داده شود یک روز برای شما کار می‌کند یعنی یک دیزی می‌دادید به بنا که این دیزی را بخور و یک روز برو در منزل من کار کن ولی حالا این بنا جداً باین نرخ پیدا نمی‌شود خود بنده از آقایان کتمان نمی‌کنم بنده یک قدری مرتجعم یعنی آن طوریکه آقایان مترقی فکر می‌کنند نیستم در روز رحلت حضرت رسول (ص) شله زرد در منزلمان پخته بودیم بنده سه کاسه شله زرد بیک بنا دادم تعارف نمی‌کنم سه کاسه شله زرد به یک بنا دادم گفتم یکی را بخور دوتای دیگر هم مال تو به بر خانه ات در این کاسه‌های نایلونی یا پلاستیکی نمیدانم در این کاسه هائی که یکی هفت ریال و دهشاهی است گفتم این شله زردها و این دو تا کاسه را هم بردار ببر منزل در مقابل بالای سردر منزل من ریخته فقط دو ساعت آنجا کار بکن بجان عزیزتان قبول نکرد بنده منکر این حقایق که نیستم اصلا چرا منکر باشم مگر برنامه‌ای و توطئه‌ای داریم بنده خودم دیدم که این آقا سه کاسه شله زرد را نگرفت که دو ساعت کار کند برای اینکه اقتصاد ما رشد پیدا کرده اگر بنده به اصطلاحات اقتصادی و توسعه اقتصادی آشنائی ندارم این نباید سبب بشود که ما واقعیت را منکربشویم این را بتده خواستم بعرض آقایان برسانم (دکتر رهنوردی ـ شله زرد نظری بود؟)بنده خوستم هم تجارت کنم و هم زیارت شله زرد نظری را یک کاسه می‌دهند بنده به ایشان سه کاسه دادم یک کاسه برای نذر و دو کاسه زیادتر دادم که تجارت بکنم حضور آقایان عرض کنم که این مقدمه را برای این عرض کردم که اگر بنده در عرایضم گاهی از دولت تعریف کردم و گاهی تکذیب کردم این حمل بر تناقض گوئی نشود درست است که بنده مدعی نیستم که ناطقم نطق خودش فنی است اگر این نهضت نبود مارا باین حرفها کاری نبود ما تازه بدوران رسیده هستیم ما رجال تازه بدوران رسیده هستیم مارا خواهید بخشید این حرفها را حمل بر تناقض گوئی نفرمائید که زهتاب فرد هم به نعل می‌زند هم بمیخ مابادولت لاس نمی‌زنیم ما معتقدیم که اگر چیزی بنظرمان رسید باید بگوئیم و یاد آور بشویم اگر چیزی دیدیم باید خاطر نشان بکنیم همین چند روز پیش بنده کتباً بجناب آقای منصور عریضه‌ای عرض کردم از انتصاب یک عضو ورزیده و برجسته یکمرد خدمتگذار یک انسان لایق یک رجل دولتی مورد اطمینان و محبوب یعنی جناب صفاری البته تیمسار آنرا بمناسبت اینکه استاندار شده حذف می‌کنم (یکی از نمایندگان ـ مورد تأسف خوزستانی‌ها است) من احساس کردم موقعی که در روزنامه خودم نوشتم و وقتی که با نمایندگان خوزستان برخورد کردم ناراحتی محسوسی در سیمای آنها احساس نمودم و به رئیس دولت شخصاً هم عریضه‌ای نوشتم ایشان هم اظهار بزرگواری فرمودند برگرداندند ببنده پس هر وقت بنده در تأیید دولت حرفی بزنم این بآن معنی نخواهد بود که بنده می‌خواهم تناقض گوئی کنم و حالا که راجع به جناب صفاری اشاره کردم، این مسئله تا یادم نرفته عرض کنم که جناب آقای نخست وزیر در بیاناتشان در آخرین جلسه فرمودند کسانیکه با نهضت همگامی نکنند طرد خواهند شد و متأسفانه بعد از دو سه روز تغییراتی در کادرها داد، شد جناب آقای منصور این را توضیح می‌دهم که خود جنابعالی با آن بیان شیوا و استفاده از کلمات زیبا توضیح خواهید داد اینکار برای مردم سوء تفاهمی ایجاد خواهد کرد چون در آذربایجان دهقان در حساسترین لحظات بزرگترین و پرمسئولیت ترین مأموریت را برای اصلاحات ارضی انجام داد و خون از دماغ کسی نیامد البته در آنجا چند تن همکاران مجلسی ما مأمورین عالیمقام آن روز کشاورزی از قبیل مهندس زنجانچی که جداً مظهر شرف است و مهندس بهبودی همکار اکثریت را عرض می‌کنم آقای جهانشاهی و سایر مأمورین فداکار انتظامی و حتی فئودالهای آذربایجان (دکترشفیع امین ـ آذربایجان فئودال ندارد) خدا سلامتش دارد وزیر کشاورزی وقت یکروز گفت من از این نظر اصلاحات را از آذربایجان شروع می‌کنم که در آنجا متجاوزترین مالکین هست این اصطلاح از همان نظر است بنده در همان موقع در اوج غلیان افکار نوشتم که در اینجا یک کمی کم لطفی فرمودید آقای مهران گفتند محصلین بلوچستان روزی یک بار سز کوه می‌روند و علف می‌خورند نوشتم در روزنامه که در آذربایجان علف چر نداریم نوشتم در آذربایجان مردم با انگشتان زمین را چال کرده کرم خاکی در نمی‌آورند نوشتم که در آذربایجان حتی مثل چند فرسخی و در چند کیلومتری تهران مردم لخته خون نمی‌خورند پس این موضوع بعنوان مجازات نباید طرح بشود همچنین تیمسار دیلمی و سایر استانداران این البته توضیحی بود که بنده لازم می دانم بدهم که خدای نکرده سوءتفاهمی برای خدمتگذاران حاصل نشود (نخست وزیر ـ تغییرمأمورین دلیل عدم رضایت نیست) جناب آقای نخست وزیر بکلی رفع سوءتفاهم فرمودند و گفتند تغییر مأمورین دلیل بر این نیست که خدای نکرده نارضایتی بوده سیاست مملکتی بوده یک سیاست کلی بوده و تشکر می‌کنم بنده از آقایانی که اهل ادبند اهل فضل اند تقاضا می‌کنم بجای کلمه مخالف یک کلمه رقیق تری اگر پیدا کردند بفرمایند بنده متشکر خواهم شد (دکتر عدل طباطبائی ـ مخالف مشروط) (دکتر رهنوردی ـ معترض) (مرتضوی ـ منقد) در هر صورت با این توضیح من نزد آقایان نزد مسئولین امر آن مخالفی که تا حالا می‌گفتند نیستم اما من مخالف یا منقد این انتقاد بنده نظریه بنده از این لحاظ این است که چرخها متناسب با انقلاب نمی‌چرخد فرمودید یک روزی اگر می‌گفتند که زهتاب فرد از تبریز کاندیدا است اگر این را سه بار تکرار می‌کردند در بعضی محافل یا خود بنده عنوان می‌کردم مرا می‌بردند به تیمارستان چون من کجا مجلس کجا و شما کجا و مجلس کجا حساب کنید شماها بجای کدام یک از متنفدین نشسته‌اید حساب کنید محل را در نظر بگیرید محل ملک ـ دوله ـ سلطنه را در نظر بگیرید البته چون جناب منصور پسر منصورالملک هستند هر ملک وسلطنه و دوله نباید مورد نظر ما باشد ما هنوز بموئمن الملک مفتخریم ما هنوز به کمال الملک که آثارش زینت بخش مجلس است مفتخریم پس اگر گاهی کلمه دوله و سلطنه و ملک از زبان بنده در می‌آید یاو بعضی از معرضین که قصدشان دهن کجی است بگویند کسانی که نورچشمی ملک و سلطنه و دوله هستند نمی‌توانند کاری بکنند اینها اشتباه می‌کنند اینطوری نیست ما دیدیم در روسیه که خود تولستوی اشراف زاده بود اما کتابش فکروسیرتحول عظیمی را در روسیه بوجود آورد مثلا بعضی می‌گویند آقای منصور چون پسر ملک و سلطنه و دوله است تا از در رسیده صندلی قدرت را زیر پای خودشان کشیده‌اند این هم اشتباه است شما خواندید چند روز پیش در روزنامه اطلاعات که یک پسر ۹ ساله فرمولهای چند مجهوله ریاضی را حل کرده این جز نبوغ ایت؟ اگر در سایر ممالک چنین فردی باشد مگر جز نبوغ اسم دیگری می‌گذارند؟ اگر کسی فکر کند که پسر فلان دوله و سلطنه و ملک فوراً به مقامات بالا می‌رسد این یک نوع عداوت است از هر تیپ از هر خانواده ریشه داری می‌شود افراد با نبوغ پیدا شوند با اینکه برای خود بنده این مورد حل شده که جناب آقای منصور این نبوغ را دارند که همه هم به آن انشاءالله معتقدند ولی مثل اینکه اخیراً معلوم شده اخویشان هم نبوغ دارند اخویشان رئیس سازمان انتشارات سازمان برنامه بودند اخیراً معاون نخست وزیر شده‌اند مملکت که بیک نابغه نباید متکی باشد به یکی ده تا بیست تا اگر اقدامات خلاف از آنها دیدند تشریف بیاورند اینجا بگویند فرض کنید مثلا برادر حضرت ایشان در بانک صنعتی و معدنی فرض کنید سوء استفاده کرده بنده بشرف بناموسم به پیغمبرم نشنیدم فقط شنیده‌ام ایشان جوانی است آراسته و به چند زبان آشنائی دارد اگر هم ترقی کرده و معاون نخست وزیر شده باید بیاید پیش حالا شما خواهید گفت که این مملکت کسان دیگری را هم دارد اگر برادر نخست وزیر نبود متصدی این کار نمی‌شد این نزدیک به مثل مسائل شوخی است که گاهی در رادیو هم اجرا می‌کنند ایشان که تقصیر ندارند برادر نخست وزیر هستند و نباید پیشرفت بکند (یکی از نمایندگان ـ کندی هم برادرش را وزیر دادگستری کرد) یک قوم خویش دیگر ایشان هم مقام دیگری پیدا کردند (یکی از نمایندگان ـ این بسته به لیاقت اشخاص است) راستی تا یادم نرفته این را بعرض برسانم این تشکیلات حزبی و این همبستگی حزبی در این صندلی‌های مربوط با کثریت جلوه نمی‌کند صندلیها خیلی خالی است اکثر صندلیها خالی است (خواجه نوری ـ همه اکثریت هستند) جایشان را عرض می‌کنم لااقل معلوم بشود در آغاز انتخابات اعلیحضرت همایونی راهی برای ما نشان دادند فرمودند در انتخابات بزنان و مردانی رأی بدهید که در راه انقلاب ایران مصمم قدم برداشته (خاطره‌ها اگر تجدید بشود بدنیست) و تزلزلی به خود راه ندهند باز شاهنشاه فرمودند با همان روح تصویب ملی بسوی صندوق رأی بردید ما نمایندگان کنگره ما نمایندگان انقلاب سفید از طرف چنین مردمی و از طرف چنین الهام بخشی بمجلس راه یافته‌ایم ما باید متوجه باشیم که سربازیم سرباز دوران انقلاب هستیم سرباز دوران تحولیم ما برای خود نمائی نیامده‌ایم رحیم زهتاب فردی که در خدمتتان هست اگر مجلس باو ماهی دو هزار و پانصدتومان می‌دهد اگر بنده میرزا بنویس دریانی یا حاجی محمد نمازی میرزا بنویس کاشانی هم بودم قبول بفرمائید یادکان کوچکی می‌توانستم برپا کنم از این مبلغ بیشتر در می‌آوردم یا اندازه همین را مسلماً بمن می‌دادند من بخاطر اینکه در خدمت مردم در خدمت انقلاب و برای تحقق افکا عالیه شاهنشاه سهمی داشته باشم و ۱۸ سال است که همیشه خود را سرباز این راه معرفی کرده‌ام تا بوظیفه خود قیام کنم بالاخره از طرف مردم باین مجلس راه یافتم اما بمن بگوئید شما را به خدا قسم شما را بوجدانتان نمایندگان محترم مستقل و منفرد و اکثریت بمن بگوئید آقایان اعضای محترم حزب مردم ما در عرض ده ماه باین پیمان عمل کرده‌ایم من نه دور بنده را خط بکشید اعتراف کنید که نکرده‌ایم (مهندس صائبی ـ صحیح است) صحیح است انشاءالله متوجه شخص بنده است بنده شخصاً شرمنده شده‌ام ده ماه است آمدیم ده ماه پیش مردی که از ۲۰ سال قبل تجارب عمیقی داشت مردی که از ۱۳۲۰ گام بگام در پی رفاه و سعادت ملتش بود و هر بار با عکس العمل شدید فئودالها و مرتجعین و اقلیت فاسد و هیئت حاکمه فاسد مواجه می‌شد صرفنظر از بازیهای سیاست خارجی تحریکات عمال داخلی انقلاب یا نهضت ما را تحول فکری ما را تحقق اهداف ملی ماراو نظریات باطنی شاهنشاه را مکرر به عقب انداخت همین لایحه اصلاحات ارضی در دوران پیش بمجلس داده شد ولی نمایندگان آنرا شیر بی یال و دم کردند نه تنها اینکار را کردند بلکه وقاحت و بیشرمی را بجایی رسانید که یکی از بیشرمترین فئودالها را در لباس ملی به ملت تحمیل کردند تا جلوی انقلاب و خواست مترقی شاهنشاه را بگیرند تمام این بازیها از لحظه‌ای شروع شد که شخص شاهنشاه املاک شخصی خودشان را شروع به تقسیم کردند که فئودالها و و مرتجعین این را زنگ خطر تلقی کردند (صحیح است) واقعیت خیلی بیش از اینهاست ما هنوز فرصت این را پیدا نکرده‌ایم که از سوم شهریور تا حالا تاریکی‌های تاریخ خود را بر نسل جوان روشن کنیم یک روز آن تاریکی‌ها باید ورق زده شود یک روز باید حقایق گفته شود که شخص شاهنشاه که مبتکر صنعت ملی شدن صنعت نفت بود به وسیله چه عواملی و چه مزدورانی مسأله را منحرف کردند و بالاخره چون ملت پشتیبان رهبر خودش بوده برهمه بحران‌ها بر همه غائله‌ها برهمه غوغا‌ها فایق آمد فرصت آن رسید که شاهنشاه به پشتیبانی ملت ایران اکثریت محروم اکثریتی که می‌فهمند که ناموس و شرف و وجدان تاریخ چیست سنن ملیتش چیست باتکای همان ملت تمام خائنین داخلی و خارجی را سر جای خود نشانید (صحیح است) آرزوئی را که در دل داشت و برنامه‌ای را که همیشه در فکر خود می پروراند به مرحله اجراء در آورد تمام نقطه‌های اتکای خود را تکرار می‌کنم نقطه‌های اتکاء ۲۵۰۰ ساله تاریخ صرفنظر از اکثریت فئودالها و مرتجعین که بودند شاهنشاه تمام نقاط اتکاء را پشت پا زدند و به ملت روی آوردند به ملتی که در لحظات تاریخ دست اخلاص دست ارادت و سینه باز خودشان را در اختیار شاهنشاه گذاشتند (صحیح است) اصلاحات ارضی یک اقدامی بود که در تاریخ ۲۵۰۰ ساله کمتر نظیر داشت و بلکه سابقه نداشت به علت یک وابستگی قلبی که همیشه ملت با شاه خود داشت شاهنشاه همیشه متکی به این طبقه محروم بوده‌اند این برای اولین بار بود در تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی رژیم سلطنتی مفهوم عالی خود را تعمیم داد ما برگیزده چنین نهضت فکری هستیم برای ما گناه است گناه نابخشودنی است اگر لحظه‌ای این مأموریت تاریخی از جلو چشم ما غفلت بشود ورد بشود و نادیده گرفته بشود (صحیح است) ما اینجا فقط مأمور آن نیستیم که هر چه دولت گفت و متأسفانه و یا خوشبختانه هر چه که عنوان می‌کند در زیر لوای شش ماده یی و بعضی کلمات مقدس عنوان می‌کنند ما بگوئیو تأیید می‌شود. نه همچو چیزی نیست عملاً هم دیده شد خود اکثریت در موارد مختلف با نظر خاص و ترتیبی خاص موارد ضعف آن را یاد آور شد نهضت، نهضت اصیلی است نهضت همانطور که شاهنشاه فرمودند نهضت کاغذی نیست که یکبار خوانده شود و دور انداخته بشود آنچنان نهضتی است که خدای نکرده اگر لحظه‌ای غفلت بشود جبران ناپذیر خواهد بود (صحیح است) شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید اراده ملت خواست خداست همان اراده کار خودش را کرد تمام فئودالها و مرتجعین و تمام زالوهای اجتماع را خلع سلاح کردند اینک شمائید و آینده امید بخش در این راه باید گامها همان طور که شاهنشاه فرمودند مصمم تر و قاطع و محکم تر برداشته شود من نمی‌بینم. من بنام یک نماینده مجلس بنام یک فرد برخاسته از اجتماع اعلام خطر می‌کنم مثل اینکه در رهبری نهضت نمی‌شود گفت سوء نیت دارند حیف است که گفته شود چون فداکاری کردند اما مثل اینکه سستی به خرج می‌دهند دولتی تشکیل شده است از شخصیت‌هایی که یک قوت خاصی دارند و من به نوبه خود روی این قوت خاص خیلی اتکاء داشتم برای اینکه اینها منتسب به هیئت حاکمه گذاشته نبودند اینها دستشان پیش ملت باز نبود خود این مسأله برای مردم امید ایجاد می‌کرد خود این مسأله برای مردم دلگرمی می‌داد من به نوبه خود یکی از آنها بودم که فریفته این حسن نیت شدم اما آینده خدا کند که این تذکرات از کثرت توقعات من نباشد و واقعاً کارهایی شده باشد که سود من به آنها قد نمی‌کند نهضت با عواملی که معتقد به نهضت نباشد به ثمر نمی‌رسد، نهضت با کسانی که درد آشنا نباشد به هدف نمی‌رسد، نهضت با افرادی که سهمی در پیاده کردن این تز نداشتند به مقصد نخواهد رسید (صحیح است) اینها خواست عمومی است این یاد آوری داخل و خارج است داخلی و خارجی گفتم منظور محصیلین خارجی است از چند سال به این طرف این را برای خودمان دکانی کردیم که هر کسی به هر نحوی از انحاء مختصر ایرادی به سازمانها یا دستگاهها و افراد گرفت فوری آنها را در مظان اتهامات ناجوانمردانه قرار بدهیم معمول این بوده که هیأت حاکمه ما از پر گل لطیف تر بودند هر انتقادی را دشمنی خاص و برای پائین آوردن صندلی قدرت خود تلقی می‌کردند در سفر اخیرم به ایتالیا و سفرهای پیش محصلین به دیدن من می‌آمدند می دانید چه می‌گفتند می گفتند ما نمی دانیم چطور حالی کنیم که بابا والله بالله به پیر به پیغمبر علاقه و شور ما وابستگی و همبستگی ما از شما مدعیان اصلاح به مملکت بیشتر است ما تا می گوئیم هنوز در ایران یک اقلیت فاسد حکومت می‌کند می‌گویند فلانی منحرف است آقا کجائی بنده منحرف است بنده عملشان را می‌بینم بنده می‌بینم آنهائی که در گذشته آمدند مگر از این حرفهای خوب خوب نمی‌زدند بنده عمل بدش را می‌بینم حرف خوب خوب از دهن همه می‌شود در آورد اما عمل خوب خوب از دست هر کس بر نمی‌شود دید ما عمل خوب خوب نمی‌بینیم می‌گفتند یک مثل ساده بزنیم ما پاشدیم آمدیم تهران تا آمدیم تهران دیدیم مأمور گمرگ چمدان را باز کرد خوب باید بازدید کند وقتی که می‌بیند هیچ نیست می‌گفت خوب آقا شما سه جفت کفش را می‌خواهی چه کنی؟ من گفتم سه جفت کفش را خریدم تا بپوشم می‌گفت سه جفت زیاد است ولی می‌شود یک جوری راه انداخت یعنی به زبان بی زبانی می‌خواهد به گوش ما برساند که بلی ـ گفتن این حرفها را برای ما احساس خجلت ندانید این ننگ نیست باید گفت تا جلوی این کارها گرفته شود بعد می‌آمدیم جلوی فرودگاه این راننده تاکسی کت بنده را گرفته آن تاکسی آستین بنده را گرفته آن راننده تاکسی با آن تاکسی دعوا می‌کند که بنده کدام تاکسی سوار شوم تازه وقتی سوار شدم یک ربع ۲۰ دقیقه صبر می‌کند تا یک مسافر دیگر سوار کند و وتی می‌گویم این یعنی چه می‌گوید خیلی اروپائی تشریف دارید وقتی سطح انتقادات را بالا ببرید می‌گویند منحرف سیاسی است در حالی که یک ایرانی به مملکت و تاریخش علاقه دارد تمام این حرفها را تحمل می‌کند به خاطر اینکه یک روز به آرزوهای با طنیش تحقق ببخشد و وقتی که نمی‌بیند ناچار زبان به انتقاد می‌گشاید و به استقبال هر گونه محرومیت می‌رود مخالفت بنده از این لحاظ است که این رویه با نهضت نمی‌خواهد چرخهای مملکت با نهضت تطبیق نمی‌کند مواردش زیاد است همین چند روز پیش شنیدم البته انشاء الله اشتباه نکردم جناب وزیر بهداری تشریف ندارند شنیدم وزیر بهداری تشریف برده بودند به بیمارستان شفا از آدم موثقی شنیدم آقای وزیر بهداری که اگر وزیر هم نبودند خود آن لباس خود آن قیافه و کراوت و کفش و مقدار زیادی حلال مشکلات است یعنی خواه یا ناخواه جلوی آدم احترام می‌کنند و پیش خدمت به آدم تعظیم می‌کند یا لااقل این طور خیال نمی‌کنند که ایشان یکی از مأمورین عالی مقام هستند یا با یکی از اطبای بیمارستان کاری دارد این مقدار شرا حس می‌کنند تا آدمی که از آذربایجان غربی ئو شرقی باشد و با آن لباس مندرسی بیاید برور بیمارستان شنیدم که به ایشان تندی کردند، تنه زدند البته به صورت نا آشنا رفته بودند و وقتی می‌روند می بینند همه جا مثل خیابان تهران است عمارت بیمارستان، تمام راهروها، تمام سالنها تمام اطلق‌ها درست مثل خیابانهای تهران می‌ماند، آلوده و کثیف است و هر جا بروید لجن و آشغال است و اگر سپوری هم گاهی دیده بشود ساعت ۸ و ۹ است (دکتر رهنوردی ـ آقای زهتاب در بیمارستان شفا دارند یک ساختمان جدید می‌سازند ساختمان قدیم اینطور است) از کثافت و ریخت و پاش می‌شود جلوگیری کرد البته در کثافت و ریخت وپاش می‌شود مریض خواباند و در ساختمان قدیم می‌شود مریض رازیر آفتاب سوزان ردیف کرد حق با آقا است کاملا صحیح است عرض کنم مردم از تشکیلات از سازمانها از وزارتخانه‌ها از ادارات ناراضی هستند بنده نمی‌خواهم اینجا تصفیه حساب کنم تمام طلب بنده شاید ۱۲۰۰ ۱۳۰۰ تومان نشود بنده ۱۲ سال است از ۱۲ شهر تهران بابت آگهی‌های سطری سه ریال طلب دارم هر چه مطالبه می‌کنم وصول نمی‌شود فکر نکنید که بنده اینجا خواستم نرخ طی کنم و طلب وصول کنم بنده که مدیر روزنامه هستم ۱۵ سال است قلم می‌زنم شما به بینید بعد از این نهضتی که بوجود آورده‌اید رفتارتان با مردم چطور است مردمی که استنائاً از شما توقعاتی دارند رفتارتان با آنها در چه وضعی است تا بامروز مردم توقعی نداشتند اصلاً مراجعه نمی‌کردند برای اینکه بآنها معتقد نبودند (مهندس عطائی ـ شما میگوئید ۱۲ سال است طلبکارید) این دولت چهار ماه است سرکارآمده از جناب آقای مهندس عطائی تشکر می‌کنم این واقعیت است این را می‌بایستی بنده قبلا توضیح می‌دادم که سرکار بانظر حقیقت بین خودتان توجه کردید اگر ما اینجا از سازمانهائی انتقاد می‌کنیم این مربوط بچهار ماه حکومت جناب آقای منصور نیست و نمی‌تواند باشد و هیچکس اگر استغفرالله پیغمبرهم بیاید نمی‌تواند در ظرف این مدت تمام سازمانهای ریخته و پاشیده را درست کند و روبراه کند ما مأمور یادآوری هستیم این یادآوری نباید متوجه جناب منصور بشود این ظلم است مقام ریاست امر فرمودند صحبت بنده بماند برای بعد با اطاعت از امر مقام ریاست فعلا صحبتم را خاتمه می‌دهم و عرایضم راهر موقع جلسه تشکیل شد ادامه خواهم داد (احسنت)

- اعلام تصویب صورت جلسه صبح یکشنبه ۲۱ تیر

۳- اعلام تصویب صورت جلسه صبح یکشنبه ۲۱ تیر

رئیس ـ راجع بصورت جلسه دفعه گذشته صبح یکشنبه نظری نیست (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب می‌شود.

- بیانات آقای رئیس دائر بابر از تأثر و تأسف از فوت مرحوم حسین علاء و اجرای یک دقیقه سکوت

۴- بیانات آقای رئیس دائر بابر از تأثر و تأسف از فوت مرحوم حسین علاء و اجرای یک دقیقه سکوت

رئیس ـ بسیار متأسم در گذشت یکی دیگر از سناتورهای محترم، آقای حسین علاء را که به علت عارضه قلبی دارفانی را به درود گفتند به استحضار همکاران محترم برسانم.

مرحوم حسین علاء از خانواده‌های شریف و نجیب و قدیمی کشور و از رجال معرب و مجرب و خدمتگذار این مملکت و دارای شخصیت ممتاز و بارز ملی بین المللی بود. (صحیح است).

فقید سعید دارای ملکات فاضله و سجایای حمیده و اخلاق پسندیده بود و عمر خود را با کمال پاکی و درستی و حسن نیت در راه خدمت به شاهنشاه و میهن عزیز گذرانید. (صحیح است).

مرحوم حسین علاء متصدی خدمات مهمه ملی و دولتی و اجتماعی مانند نمایندگی مجلسین سنا شورای ملی، وزارت، سفارت، سفارت کبرای، نمایندگی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد، نخست وزیری، وزارت دربار شاهنشاهی. ریاست بانک ملی، ریاست انجمن آثار ملی، ریاست شورای عالی بنگاههای خیریه، ریاست هیئت امناء دانشگاه پهلوی و دانشگاه ملی لیران بود و در تمام این مراحل با سلامت نفس و صراحت عقیده و نهایت درستی و خیر خواهی و با کمال شرافت و شهامت در راه خدمت به شاهنشاه معظم و میهن عزیز انجام وظیفه نمود و از همین نظر همواره مورد لطف و عنایت خاص شاهنشاه محبوب و احترام و تکریم جامعه بود. (صحیح است).

من این مصیبت را از طرف خود و تمام همکاران محترم به نمایندگان محترم مجلس سنا و خاندان محترم علاء ودوستان فقید سعید تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال مسئلت دارم روح آن مرحوم را غریق رحمت فرموده و به بازماندگان او در بردباری و شکیبائی این مصیبت صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید از نمایندگان محترم خواهشمندم بپاس احترام آن مرحوم یک دقیقه در حال قیام سکوت بفرمایند (در این موقع عموم حضار بپا خاستند و یکدقیقه سکوت کامل برقرارگردید).

رئیس ـ برای شرکت در تشییع جنازه مرحوم حسین علاء جلسه را بعنوان تنفس تعطیل می نمائیم.

(جلسه ساعت هشت و چهل دقیقه صبح بعنوان تنفس تعطیل و ساعت نه و سه ربع مجدداً تشکیل گردید)

رئیس ـ آقای زهتاب فرد

زهتاب فرد ـ انا لله و انا الیه راجعون این آخرین صحنه زندگی مادر این دنیا بود که بعد از ۸۲ سال زندگی افتخار آمیز علاء چند لحظه پیش در مراسم درگذشت او شرکت کردیم ۸۲ سال زندگی در برابر میلیاردها سال نمی دانم تناسبش چقدر است و باید این بازدیدها و این صحنه‌ها و این آمدورفت‌ها برای ما که در این دنیا این اندازه آنی و لحظه ئی زندگی داریم مایه تنبه باشد از فرد است که راجع به علاء قضاوت خواهد شد و از چند لحظه بعد یا چند سال دیگر خدا می داند کی است (مصطفوی ـ انشاءالله صد سال دیگر) که درباره من قضاوت خواهند کرد این دنیا ارزش آنرا ندارد که باصطلاح ما را یابوبر دارد برای صندلی قدرت تملق و مداهنه و آلودگی و هزار رنگی را پیشه خود سازیم اگر زندگی ارزش دارد در معتقدات فکری است و در نیات و عقیده است از خدا می‌خواهم که ما را از هر انحرافی مصون بدارد صحبت برسر این بود که در محیط فاسد انقلاب به ثمر نمی‌رسد اگر سازمانهای مملکتی خدای نکرده مرتکب لغزش باشد در چنین محیطی خواست واقعی و هدف ملی تحقق نمی‌یابد پایه مخالفت براین اساس است که مردم از حکومت انقلابی از جناب منصور که از مدتها پیش خودش را آماده برای یک مبارزه کرده‌اند انتظارات بیشتری دارد جناب منصور در نهم تید در سال گذشته اگر حافظه‌ام درست یاری کرده باشد برای آغاز سومین سال جمعیت مترقی در محفلی که بنده هم تشریف داشتم در آنجا اعلام داشتند که ما دو سال است آمادگی خود را برای اصلاح امور مملکتی اعلام داشته‌ایم و آن روز فرمودند که نا به امروز یعنی بعد از دو سال فعالیت مداوم عده شان رسیده به ۳۰۰ نفر خوشبختانه امروز اکثر حراید حزبی یا خبرهائی ک از طرف حزب در اختیار مطبوعات گذاشته می‌شود و یا بیاناتیکه شخص نخست وزیر و یا سایرین ایراد می‌کنند و یا در بیاناتیکه اخیراً در سنندج ایراد شد و یا در احتماعاتی که از خودمان دعوت می‌شود می بینیم که مردم سیل وار در این اجتماعات شرکت می‌کنند می رساند که اگر در دو سال عده شان به سیصد نفر رسید در مدت چهار ماه اگر مبالغه نکنم که تمام ملت ایران عضویت آن حزب را پدیرفته‌اند ولی چنان علاقه مندی نشان داده‌اند که مقامات حزبی می‌گویند که اکثریت ملت استقبال عضویت این حزب را پذیرفته‌اند (نخست وزیر ـ صحیح است) از تأیید جناب آقای نخست وزیر فرمودند صحیح است و معلو است حزب امروز بر اکثریت ملت ایران تشکیل یافته است و بنده این را به فتال نیک می‌گیرم جداً نمی‌دانستم خیلی خیلی مشعوفم بنده فکر می‌کردم احصائیه به این اندازه دقیق نباشد که نخست وزیر مملکت در یم مقام رسمی بفرمائند که اکثریت ملت ایران عضویت حزب را پذیرفته‌اند این همان معنی است که لااقل چند میلیون نفری عضویت این حزب را پذیرفته‌اند و من به نوبه خود به فال نیک می‌گیرم و این خبر مسرت بخشی بود برای بنده مملکت ما دارد یک راه و هدف مشخصی را تحت رهبری حزبی جناب منصور می‌پیماید و امیدوارم بنده حقیر هم که تا امروز توفیق عضویت این حزب را پیدا نکرده‌ام بیش از پیش هدایت شوم و خداوند همه را هدایت می‌کند (انشاء الله) در گذشته خیلی‌ها معتقد بودند که اکثریت ملت ایران در تشکیلات و در حزب و در سازمانهای سیاسی خودشان متشکل ساخته‌اند ولی متأسفانه از آنها جز خاطره‌های خوب و بدی بجا نمانده امیدوارم با تجارتی که از گذشته نصیب مدعیان رهبری حزبی حاصل شده است این حزب واقعاً برای راه نجات برای آینده مملکت ما باقی باشد جناب منصور تشریف نداشتند عرض کردم که برنامه ما بر این است که اصلاحات در محیط فاسد عملی نیست و هنوز با اینکه اعتراف فرمودند که اکثریت ملت ایران عضو حزب ایران نوین هستند (مهندس عطائی ـ عضو نیستند اما آمادگی خودشان را برای عضویت اعلام کرده‌اند تمام کارگران وابستگی خودشان رااعلام داشته‌اند) از اصلاحی که جناب آقای عطائی در بیانات آقای نخست وزیر فرمودند خیلی تشکر می‌کنم ایشان یادی فرمودند از استقبالی که اکثریت طبقه کارگر طبقه زحمت کش طبقه زارع از حزب ایران نوین فرمودند حالا نمی دانم انکت به چابخانه رفته و تهیه شده و تهیه نشده آن دیگر به من مربوط نیست و به بنده ارتباطی ندارد به هر حال بنده آرزو می‌کنم جزو صنفی باشم که امروز پیشقراول نهضت اصیل ملت ایران است اکثریت نامه هائی که به کمیسیون عرایض می‌رسد همه متأسفانه شکایت از تشکیلات موجود است نه آن تشکیلاتی که جناب آقای نخست وزیر در رأس آن است این خیلی بی انصافی است ما کاسه و کوزه را بسر هیئت فعلی دولت بشکنیم این ظلم است این تشکیلات بوده و هست و هنوز هم شجره‌های خبیثه بر دستگاه نفذ دارد (نخست وزیر ـ خیلی کمتر) و هنوز هم قطع نفوذ نشده است هنوز هم مالک حاکم بر زارع است و امیدوارم که انشاءالله ایادی هم که باقی مانده از بین برود ملت ایران نمی‌خواهد هرگز در حکومت فعلی حتی کوچک ترین از آن شجره‌های خبیثه باقی بماند هر چه زودتر کشته بشود تکرار می‌کنم که اصلاحات ارضی عملی شود که هر جا ریشه آنها دیده شود کنده بشود در گذشته محاکماتی شد که آن محاکمات جنبه جنجالی داشته است و جنبه تبلیغاتی و دیده شد که از آن نتیجه‌ای نمی‌شود گرفت درست است این محاکمات بزرگ به ثمر نرسید اما برای ملت ایران این محاکمات مقداری تسلی بخش بود تا اندازهئی جلوی یک عده متجوز و متعدی را گرفت امیدوارم در این دولت محاکمات ملی محاکمات یک عده از رجال شروع شود و بدون اینکه از آن بهره برداری سیاسی شود و بدون تبلیغات انجام گیرد چند نفر به اصلاح دراز بشوند و چند نفر چوب بخورتد و جند نفر محکومیت حاصل بکنند که مردم بدانند در این مملکت حساب و کتابی است ما پرونده هائی سراغ داریم در گذشته به یاد داریم که مردی را متهم کردند به چند میلیارد و بعد از جنجال زیار نیز از او یک قبض یک کاغذ دستی گرفتند که شخص ایشان نوشته‌اند بله هر وقت بنده را برای این میلیار ریال خواستید بنده می‌بایستی به موقع حاضر شوم در حالی که افرادی را سراغ داریم که به خاطر نیم مثقال تریاک چند سال ممکن است در زندان باشند این بار اگر محاسبات و محاکمات و حساب و کتابی در کار بیاید و جدی باشد و امیدوارم مثل گذشته نباشد اما امروز از آن محاکمات بزرگ خبری نیست همه آقایان می دانند که در چند سال اخیر در چهارده پانزده سال دوران برنامه یعنی سازمان برنامه دو سه دوره دو دوره پشت سر گذاشته و دوره سوم را هم شروع کرده آقایان می دانند که در این سه دوره میلیاردها پول خرج شده ما خیلی‌ها را سراغ داریم که با چند ده هزار تومان شرکت کردند در مناقصه و مزایده و ۵۰ ـ ۶۰ میلیون از سازمان برنامه کار گرفتند و با صدی ۱۰ و با صدی ۳۰ تخفیف به کسان دیگری واگذار کردند و آن کسان دیگر با صدی ۱۰ و صدی ۲۰ تخفیف به کسان دیگری واگذار کردند در نتیجه میلیاردها پولی که وسیله سازمن برنامه خرج شده است می‌توان گفت به جرأت که تومانی ۷ ریال ۸ ریال آن هرز رفته و تبدیل به عمارتهائی چند طبقه و تبدیل به دلار و ارز خارجی شده اگر ما بخواهیم نهضت واقعی در مسیر اداری و مسیر صحیح رها گردد باید به حساب‌ها رسیدگی بشود باید حکومت در حکومت از بین برود حکومت در حکومت در دست سازمان برنامه بود که خوشبختانه جناب آقای منصور از سازمان برنامه گرفت و ما مسئول را شناختیم روزی بود که سازمان برنامه خود دولتی مقتدر تر از دولت‌های وقت بود آنروز خیلی حیف و میل می‌شد و امروز هم متأسفانه خیلی حیف و میل می‌شود پس پریروز دو سه نفر از آذربایجانی‌ها پیش بنده بودند آقایان نمایندگان آذربایجان هم عنایت کرده بودند و دو سه نفر از مقاطعه کاران پیش بنده بودند مقاطعه کاران می‌گفتند آقا ما را توصیه کنید بفلان مقاطعه کار که از کار خودش چند کیلومتر راه با تخفیف صدی پنجاه بما محول کند مثل اینکه چوب حراج روی این مملکت زده شده است آنوقت آقایان می‌آیند ۱۱ یا ۱۲ تبصره توی شکم بودجه می‌کنند که از اجنبی قرض کنیم و آن قرض که نهضت مشروطه بر اساس مخالفت با قرض قاجاریه بوجود آمد آن قرض که آن زن رشتی گفت، آن زن رختشوی رشتی گفت آقا چرا قرض می‌کنی من بنوبه خودم دو تومان به شما می‌دهم دیگر شما هم حاضر نشوید چادر زنها را به سر خودتان بیندازید شما که زن نیستید و نروید زیر بار قرض اجنبی، پول اجنبی تنها با سود صدی پنج و صدی شش نیست آن بودجه‌ای هم که به مجلس داده شده است ۱۱ـ۱۲ تبصره دارد من اهل فن نیستم اما چطور موافقت نامه‌ها، قراردادها ضمیمه اش نیست بایستی موارد این تبصره‌ها را ما به بینیم، بفهمیم، بدانیم در کجا مصرف خواهد شد برای چه قرض می‌کنیم این قرض باید روشن بشود (صحیح است) قرض از اجنبی حساب باید داشته باشد کتاب باید داشته باشد موردش باید روشن باشد ماقرض بکنیم بدهیم بیک مشت عوامل آن اجنبی تا تومانی ۴ ریال برای ماخرج کند و تومانی ۶ ریال تبدیل به ارز بشود (احسنت، احسنت) ما بیائیم همین پولهائی را که قرض می‌کنیم در مواردی مصرف کنیم که در آنجا مطلقاً از نظر اقتصاد جوابده نداریم شما سد می‌سازید، میلیاردها خرج می‌کنید اما طلب ۵۰۰ هزار نفر خرده مالک را می‌اندازید بدهسال دیگر میدانید یعنی چه، ماباهمه بایددوستانه و منصفانه رفتارکنیم پانصدهزارنفر خرده مالک داریم، چهار نفر متجاوز را کنار بگذارید چهل تا فئودال را کنار بگذارید چهارصدتا را کناربگذارید، ۵۰۰ هزارنفر خرده مالک یعنی سرمایه این مملکت یعنی ۵۰۰ هزار نفر مهندس محلی عالیمقام این مملکت، کشاورز این مملکت آشنا به امور این مملکت عضو این ملت بجای اینکه میلیاردها ریال در فلان سد خرج کنید اینها را بکار وادارید باینها امنیت بدهید باینها اطمینان خاطر بدهید و اینها آن را در گردش بگذارند و سال آینده باصدی سی و صدی چهل بهره آنرا در اختیار مملکت بگذارند (دکتر رهنوردی ـ معذرت می‌خواهم اگر سد نباشد که نمی‌توانند زراعت کنند) سد بسیار صحیح است با اجازه شما توضیح خواهم داد تعصبی ندارم همه جای ایران سرای ما است اما سدهائی ساخته شده است که در مسیرشان جناب آقای دکتر رهنوردی اصلا زارع وجود ندارد در آذربایجان خودمان که از پنج میلیون تومان نفر چهار میلیون آن زارع هستند یک سد وجود ندارد یک سد است که ۷ سال است مطالعه می‌شود و سه میلیون و نیم تا حالا حق مشاوره داده‌اند و بعد از اینکه سه میلیون و نیم حق مشاوره دادند گفته‌اند از نظر اقتصاد سالم نیست دارند دومی را مطالعه می‌کنند و این پولها بهدر می‌رود من اطلاع دقیق دارم ملت ایران بیش از همه بیشتر به امنیت به آسایش فکری نیازمند است شما این قرض را بجای اینکه بگیرید اگر اشتباه نکنیم نزدیک به هشتاد میلیارد ریال پول شما در روستاها خوابیده است، راکد است شما این پولها را بجریان بیندازید شما بمردم اطمینان قلبی بدهید.

پس انداز بانک ملی با آن وضع اسفناک و آبرو برباد ده نشان خواهد داد به بینند چقدر پول در جریان داریم و چقدرش در گردش است و چقدرش در روستاها در زیر لحاف‌ها و زیر قالیچه‌ها پنهان شده است اگر شما بخواهید با همین سرمایه و با همین نیروی انسانی با امیدی که در مردم ایجاد می‌کنید ایجاد کار کنید مطمئن باشید نیازی نیست که به ۱۲/۱۰ کشور دست دراز کنید، دست قرض دراز کنید (صحیح است) ماباقرضه جناب آقای دکتر رهنوردی شاید مخالف نباشیم اما در این ۲۰ سال اخیر از قرض خاطره خوشی نداریم اعلیحضرت فقید با پول قندوشکر باگرفتن یک ریال از قندوشکر سرتاسر ایران را راه آهن کشید آن راه آهنی که جزء شاهکارهای صنعتی دنیا محسوب شد آنروز این همه مشاور و این همه اقتصاددان و این همه مستشار خارجی در کنار هر اطاق یک وزارتخانه‌ای نداشتیم آنچه داشتیم ایمان بود حسن نیت بود اعتقاد بود فداکاری بود بامردم همکاری کردن بود مردم می‌دانستند معتقد بودند (نخست وزیر ـ مگر در دوره اعلیحضرت فعلی هیچ کاری نشده ؟) پرونده سازی نکنید می‌فرمایند جناب آقای نخست وزیر که در دوره اعلیحضرت فعلی مگر هیچ کاری نشده جناب آقای نخست وزیر مگر در دوره اعلیحضرت فقید اطمینان عمومی نبود؟ اطمینان عمومی بود و الآن هم اطمینان عمومی بشخص اعلیحضرت همایونی هست ولی متأسفم بجاب آقای نخست وزیر بگویم که در عرض ۲۰ سال اخیر وضع حوادث بین المللی مهره هائی را برماتحمیل کرد آنها هستند که اطمینان عامه را از دستگاههای دولتی منحرف کرده‌اند آقای نخست وزیر جنابعالی آن موقعی که در سنندج بودید آن موقعی نخست وزیری در آنجا بود که مورد عنایت شخص شاه است (نخست وزیر ـ همین را بنده گفتم) هر وقت جنابعالی تشریف ببرید در سنندج و عکس اعلیحضرت همایونی را در بالای حزب بگذارید مردم دور آن جمع می‌شوند و اما این دلیل برآن نیست که مردم به هیئت حاکمه و بهر کسی که طبل اصلاحات بزند پشت سرش بیفتند (صحیح است) حالا که صحبتی از سنندج به میان آمد و مسیر صحبتم به سنندج رسید لازم میدانم از موج احساسات وطنی سنندج که آنجا را یکپارچه شور میهن گرفته بود نخست وزیر مملکت و نماینده شخص شاهنشاه را حلقه وار محاصره کردند همان مردم غیور آنجا بودند که در روزهای سیاه مرزداران شجاع ایران بودند و بنده از پشت این تریبون به آنها درود می‌فرستم (احسنت) من لازم میدانم از استاندار آنجا که خدا شاهد است بنده صورتا اورا ندیده‌ام آقای امین آزاد را (شیخ الاسلامی ـ مردوطن پرست شریفی است) اگر هم دیده باشم تطبیق نمی‌کنم از روبرو برای بنده پیش نیامده است که ایشان را ببینم و من مجبورم که اسم آقای امین آزاد را در پشت این تریبون ببرم معذرت می‌خواهم جناب آقای نماینده سنندج مرد بسیار صدیقی است البته آن اجتماع بلحاظ این بود که مردم سنندج امین آزاد را مرد خدمتگذار خود می‌شناختند خدمتگذار صدیق خود می‌شناختند خدمتگذار مردم می‌شناختند مجری نیات اعلیحضرت همایونی می‌شناختند آن اجتماع و آن گروه مستقل بخاطر قدردانی از توجه دولت بود که برای آنها یک استاندار با شخصیتی گذاشته‌اند و خوشبختانه جناب منصور متوجه خدمات ایشان شده‌اند و شنیدم از ایشان ضمن تلگرافی تأیید فرمودند من سپاسگذارم حسابها جناب منصور همیشه محفوظ است ما کوچکترین اقدام مثبت جنابعالی راباآب طلا حاضریم بنویسیم و در هر محفلی بکوئیم اگر در اینجا بنده راجع به تلگراف جنابعالی به آقای امین آزاد گفتم مگر لزومی داشت که بیایم بگویم جنابعالی از یک فرد خدمتگذار قدر دانی فرموده‌اید مگر لزومی داشت که بنده بنام مخالف اسم بنویسم و بیایم از شما تشکر بکنم که صفاری را به آذربایجان فرستادید شما چه اصراری دارید که اینها را به حساب خود بریزید اینها را به حساب سازمان بیست چند ساله، و به حساب دستگاههای بیست و چند ساله، به حساب تحزیکات اجنی‌ها به حساب ملی پرستی‌های یک مشت جاه طلب بریزند آقا وارث یک همچو وضعی هستید ما برای شما بنام یک ناصح مشفق یاد آوری می‌کنیم ما این عرایضی را که می‌کنیم از این چهار دیواری خارج است برای مردم این مملکت است بخاطر آسایش آنها است ما عرضی نداریم ما می خوهیم چه کار کنیم ما از جناب نخست وزیر که توقع شخصی که نداریم اصلاً بنده در تمام ایران ۲۵ و ۲۶ نفر قوم و خویش یبیشتر نداشتم بنده نه از شما مناقصه می‌خواهم نه مزایده نه دنبال کار شخصی هستم روزی که آمدم اینجا گفتم تمام دارائی بنده ۶۰ هزار ریال است و از مقاطعه و تجارب و این نوع کارها چیزی سرم نمی‌شود و در جواب گفتن این حرفها مخالفم هیچ چیز توقع ندارم (دکتر رهنوردی ـ ۶۰ هزار تومان دارید ؟) امیدوارم جناب عالی هم توفیق پیدا کنید که در نتیجه معلومات علمی حداقل به این مبلغ برسد ولی برای یک نفر دکتر مثل شما زیاد پول داشتن صحیح نیست، مسأله بر سر این است که وقتی ما از این اطاق می‌رویم بیرون با مردم مواجهیم مردم تصور می‌کنند البته به غلط اکثریت همه می‌تواند کار بکند خود این‌ها بیش از ما اهل دردند برای اینکه ظاهراً نمی دانم چطور شده به غلط در افکار عمومی رفته است که ما مخالف دولت هستیم در صورتی که ملت از مردم توقع خاصی دارند بنده می دانم که در چه فشاری هستید در صورتی که باز هم همان ادارات است باز هم همان وزارت دارائی است (نخست وزیر ـ آن وزارت دارائی نیست) استثناء هم داشته وزارت دارائی همان وزارت دارائی گذشته است امیدوارم انشاءالله آن نباشد اما جناب عالی تصدیق می فرمایئد که در ظرف مدت سه ماه طبعاً یک دفعه وزارت دارائی تکان نمی‌خورد برای اینکه اگر آنطور بود که آقای هویدا یک مرتبه تشریف نمی‌آورند آقای هویدا در شرکت نفت بودند در آمد نفت در اختیارش بود خرج نفت در اختیارشان بود و این جا در وزارت دارائی خرج و دخل مملکتد در اختیارشان هست قطعاً وزارت دارائی همان نیست و نخست وزیر هم همان نیست اما عوامل و مهره‌ها به همان راه و روش است تمام بودجه‌های دولت‌های سابق را که به مجلس تقدیم می‌کردند، بنده البته اهل فن نیستم اما به عملیات گذشته که نگاه می‌کردم می دیدم آنها هم همین ارقام و همین ستون بندی‌ها را دارند در آنها هم همین الفاظ است آنجا هم نخست وزیر وقت و مدافع دولت با کلمات امید بخش و حرفهای دل خوش کننده‌ای می‌آمدند حرفهائی می‌زدند آینده را بسیار بسیار طلائی نشان می‌دادند اما آنچه را که عاید ما شده است آنچه که می‌شود لمس کرد و حس کرد جز افلاس اقتصادی چیزی نیست و اگر جز آن بود بنده نمی‌خواهم آن کلمه را به کار برم دولت دست توقع به طرف حداقل قرض دراز می‌کند شما برنامه ۵ ساله داشتید شما برنامه ۷ ساله داشتید با این وام شما می‌خواهید چه کار کنید آدم گزیده از ریسمان سفید و سیاه می‌ترسند آنهائیکه در گذشته می‌آمدند از بودجه دفاع می‌کردند مگر غیر از این می‌گفتند بنده کفتم اکنومیست نیستم از اقتصاد اطلاع ندارم خیلی هم زحمت کشیدم چیزی هم نفهمیدم یک از مواردی که در این بودجه باید یاد آور شد این نکته است که در یکی از موارد آئین نامه گفته شده است بودجه مجلس شورای ملی باشد نمی دانم این مال کدام دوره است آن دوره‌ای که مجلس شورای ملی ۱۳۶ نفر نماینده داشته و حالا دویست نفر شده و آنها آن وقت سه میلیون تومان می‌گرفتند حالا می‌گیرند ۸ میلیون اگر اشتباه نکنم در حالیکه سناتورها ۶۰ نفر هستند و از ۶۰ نفر هم که با کمال تأسف از چندی خبری بدی می‌شنویم این یک قلم و یک قلم کوچک دیگر هم در بودجه شما نوشته شده است که هشت در هزار به مأمورین گمرک می‌دهیم من اینجا اساساً بنام یک روزنامه نگار توجه کردم نه بنام یک نماینده اما متأسفانه باور کنید این کار در مملکت رسم شده است می‌گویند که فلانی متأسفانه همیشه بنعل و به میخ می‌زند اگر من در این قسمت حرفی می‌زنم و به جناب آقای دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد می‌گویم که واقعاً ایشان فداکاری می‌کنند برای همین است که اخیراً مسافرتی به آذربایجان کردند جناب منصور ببینید که این مردم چقدر فداکار هستند ببینید چقدر این ملت دست دوستی و اخلاص به این هیئت حاکمه دراز می‌کند و این بی انصافی است که هیأت حاکمه دست مردم را رد کند آقای عالیخانی رفتند به آذربایجان و چند کلمه حرف زدند از این نوع حرفهائیکه چندین سال است که مردم شنیده‌اند ولی استثناً این بار مردم حرفهای ایشان را باور کردند مردم بمن گفته‌اند که آقا در روزنامه بنویس ما این حرفها را باور کرده‌ایم و این خیلی اعجاز است و اگر این حرفها را می‌زنم قصدم انتقاد نیست اما آن قسمتی که می‌خواهید جایزه بدهید بکارمندان گمرک کاری کنید که اگر کارمندان دیگر دولت هم حقی دارند بدهید صرفنظر از اینکه بجای این ۸ در هزار می‌شود چند کارمند تحصیلکرده بجای آنها گذاشت اصولاً مردم از آنها خاطرات بدی دارند این گمرک آنچنان گمرکی است که اگر بنده بخواهم از جیب همین آقایان وزرا سیگار وینستون دربیاورم از ۲۰ و چند نفر وزیر و معاون ۱۵ نفرشان سیگار وینستون در جیب دارند (خنده نمایندگان) می‌خواهید شرط به بندید آنهائی که مدعی اند که بکارمندان گمرک باید اضافه داده شود این را هم باید توجه داشته باشند که افکار عامه متوجه اکثریت است نه اقلیت در هر سازمانی اقلیت سالم هست اقلیت صالح در وزارت دارائی هست در فرهنگ هست در دادگستری خوشبختانه پیدا می‌شود و در سایر جاها هم هست و مانمیخواهیم یک مهر باطله بر پیشانی همه بزنیم اما بنده هر وقت که می‌خواهم بروم آبادان دوستانم از بنده می‌خواهند که یک کیلو چای برای آنها بیاورم معلوم می‌شود که چای قاچاق هم هست تریاک را که چه عرض کنم این جا گفته شد که (یکی از نمایندگان ـ تریاک نمی‌آید) بسیار خوب نمی‌آید بنظر ایشان همان نمی‌آید صحیح است این را که نمی‌شود منکر شد پس از کجا می‌آورند ما یک مرزی داریم یک مرزبانی یک گمرک داریم و یک عده گمرک چی این مقدار چای و آن مقدار سیگار قاچاق آن مقدار تریاک قاچاق این مقدار پارچه قاچاق آن مقدار ادکلن قاچاق آن مقدار مشروب قاچاق آخر آقا اینها از کجا می‌آید آنوقت تازه ما یک جایزه‌ای می‌خواهیم بآن‌ها بدهیم در تبصره‌ای خودتان نوشته‌اید که ۸ در هزار هم جایزه بدهیم در این بودجه‌ای که بنده می‌بینم این حقیقت بچشم می‌خورد آقا بنده یادم می‌آید این قصه نیست بنده این را از یک مسئولی شنیدم از یک وزیری شنیدم خود این شخص می‌گفت که بنده پیش آقای نخست وزیر وقت بودم جناب نخست وزیر تلفن فرمودند بوزارت دارائی که آقا آن دو تا مأمور مربوط بیاید این جا می‌گفت بعد از ۲۰ دقیقه ۱۵ دقیقه سه نفر آمدند بجای دو نفر که آقا ما مأمورینی هستیم که احضار فرمودید جناب نخست وزیر فرمودند که خوب بروید کارهایتان را بکنید و زنگ زدند و گفتند که قهوه بیاورید و جناب نخست وزیر احساس کردند که این سه نفر پا نمی‌شوند بروند گفتند که شما کاری دارید یکی از آنها گفت که ما نفهمیدیم بودجه را متعادل تهیه کنیم یا با کم یا با زیاد هر چه بفرمائید بودجه را همینطوری تهیه کنیم آقای نخست وزیر فرمودند آنطوری تهیه کنید که باصطلاح قابل هضم باشد دیروز مصاحبه آقای دکتر مجیدی نامی را که گویا رئیس دفتر بودجه نخست وزیری هستند در روزنامه اطلاعات بنده می‌خواندم خود ایشان «روزنامه اطلاعات متن نطق مخالفین را چاپ نمی‌کند متن مصاحبه ایشان را که دو ستون است چاپ کرده» جناب دکتر مجیدی فرموده‌اند این مبلغی که ما در مالیات مستقیم زیاد کرده‌ایم مبنی ندارد عین عبارت ایشان را می‌خوانم تا گفته نشود که خدای نکرده تحریف شده است آقای دکتر مجیدی سرپرست دفتر بودجه می‌فرمایند اولا این بودجه ۱۳۴۳ را ما در یک محیط سریع و عاجلانه تهیه می‌کردیم این کلمه سریع و عاجلانه نمی دانم از لحاظ حقوقی این بودجه را یک قدری شل می‌کند یا نه و بعد هم فرمودند که این تجدید نظر یعنی ۱۹۰ میلیونی که اضافه کردند (چون برای ۱۹۰ میلیون دلار یا تومان از بس آقایان ارقام را با دلار فرمودند و با دلار سروکار دارند ما را هم بدعادت کرده‌اند) اضافه شده است پس باید روی تصویب نامه‌ها بیاید بمجلس و نیامده دولت که نمی‌تواند معجزی نشان بدهد پس اینجا کشف شده است خود این مقام رسمی می‌گوید که این تجدید نظر و بالا بردن بودجه کمک کرده به تعادل بودجه از این نظر بوده و در زمینه درآمدها بسیار لازم بوده چون درآمدها در بودجه قلم خیلی محافظه کارانه پیش بینی شده بود تقصیر دولت قبلی که بنده هم باآن مخالف بودم و الآن هم هستم تقصیر آن بدبخت بودجه نویسها این بوده که مقداری محافظه کاری کرده بودند می‌خواستند گیر پیدا نکند و این عمل محافظه کارانه را کرده‌اند و حالا که برای دولت امکان پذیر است که با سعی و همت بیشتر درآمدهای زیاتری پیدا کند خوب همتش را یک قدری بیشتر می‌کرد و آن مقدار کسری را هم جبران می‌کرد و بودجه تعادل پیدا می‌کرد پس می‌شود مقدار قابل توجهی رقم را بالا برد خوب ما که در توی این هوای گرم تا ساعت ۱۲ شب کار می‌کنیم و شما هم توی آن اطاقهای مجلل وزارت دارائی بودجه را می‌نویسد که من در جند اطاق رفتم و این اطاقها بقدری لوکس است که خدا میداند انسان تصور می‌کند که در اروپا و یا در اطاق رئیس جمهور آمریکا هست آقایان لابد تشریف برده‌اید به وزارت دارائی در وزارت دارائی بعضی از این اطاقها با قالیهایش مبل‌هایش نوشت افزار لوازم تحریرش باندازه‌ای لوکس است که من نمی دانم این کارمند با حقوق ماهی ۹۰۰ تومان در منزلش چه وضعی دارد (جاوید ـ منزلش بهتر است) بنده وقتی وارد اطاق این آقا شدم دیدم که یک فرش که متری ۵ هزار تومان ارزش دارد در اطاقش انداخته و میزش هم خیلی از میز بنده و امثال بنده عالی تر است و بنده که نمی‌توانم با ربابه خانم همشیره خودم روی گلیم بنشینم در وضع این آقا ۶۰۰، ۷۰۰ تومانی ۹۰۰ تومانی ناجوری احساس می‌کنم و حالا که تا اینجا رسیدیم عرض می‌کنم یکی از سیاستهای غلط اقتصادی ما این است که بکارمندان خود ماشین می‌دهیم اینها وقتی ماشین داشته باشند هفته‌ای یک بار با خانواده شان شمیران می‌روند و لااقل هفته‌ای یک بار ساندویچ هم می‌خواهند هر شب ماشین هم نیست این آقائیکه ماهی ۷۰۰، ۸۰۰ تومان حقوق دارد مگر حقوقش چقدره که شما اینقدر برای او زمینه خرج می‌تراشید این چه سیاست اقتصادی است همین آقایانیکه در دارائی برای حسن و حسین (دکتر معتمد وزیری ـ بکارمندان ۷۰۰، ۸۰۰ تومانی ماشین نداده‌اند).

مثل اینکه اگر اشتباه نکنم کارمندان غیر از آن آقایانی که در شیلات و سازمان برنامه هستند و در تشکیلات سازمان برنامه هستند بقیه همین مبلغ را می‌گیرند و کسانی که ماشین می‌گیرند و تقسیط می‌شود و حسابداری تضمین می‌کند بیشتر حقوقشان نزدیک به این رقم است شاید هم بنده اشتباه می‌کنم معذرت می‌خواهم عرض کنم که در بودجه صاحبان نظر جناب فخرطباطبائی مواردی را اشاره کردند بنده اگر بخواهم تکرار مکررات کنم در این هوای داغ بعضی از آقایان هم با لباس رسمی نشسته‌اند بنده شرمنده‌ام که بیش از این مزاحم می‌شوم بنابراین برمیگردم مختصری راجع بسازمانهای مملکتی عرض می‌کنم و ناچارم بگویم که این وزارتخانه هائی که بنده اشاره می‌کنم وزارتخانه ساخته و پرداخته جنناب منصور نیست سازمان موجودی را ایشان تحویل گرفته‌اند (احسنت) این حرف را بنده مجبورم هر از چندی تکرار کنم تا هم مورد کم مرحمتی و بغض آقایان قرار نگیرم و بنده بهیچ وجه قصد ندارم کسی را ناراحت کنم خواهید بخشید و با اجازه آقایان بنده یک قدری حاشیه می‌روم که تا جناب آقای نخست وزیر تشریف بیاورند اما حرف حق تلخ است حرف حق خواه ناخواه مقداری موج مخالف ایجاد می‌کند بنده الان می‌خواهم یک حرف حق بزنم این بمنای آن نیست که حرفهای گذشته حرف حق نبوده باشد که آقای نخست وزیر تشریف بیاورند حرفهای گفتنی خیلی زیاد است ولی این حرف حق و تلخ این است که اگر توجه بفرمائید این جا دارد یواش یواش تبدیل بکشور کارمندان می‌شود (صحیح است) و تدریجاً کشور کارمندان می‌گردد یعنی این یک علت دما گوژی دارد آن این است که متأسفانه یا خوشبختانه اکثریت افراد تحصیل کرده مارا کارمندان تشکیل می‌دهند و این به آن معنی است که اگر ما بخواهیم طبقه منوره طبقه روشنفکر را هم در دست داشته باشیم رو به طبقه کارممندان می‌کنیم و اینکه دم دست است کارمند بیچاره است یعنی اگر بنده خواستم یک متینگ تشکیل بدهم آن که دم دست است شرکت واحد است آنکه دم دست است کارمندان شرکت نفت هستند و آنکه دم دست است رفتگران شهرداری است اینها قدرت است اگر بخواهیم بقدرت مردم تکیه بکنیم اینها قدرت است باید در اینها نفوذ داشت و مقداری هم دست بسرورویشان کشید چون حسن نیت هم نیست یکپارچگی هم در نظر نیست لذا هر صاحب قدرتی که آمده یک ناخنکی به بودجه مملکت زده و یک مقداری بسازمان تحمیل کرده‌اند کارمندان دولت هم ناراضی اند اولاً بنده باید عرض کنم در این مورد یک عده دلسوخته برعلیه بنده طغیان خواهند کرد ولی بنده صحبتم راجع بکارمندان صدیق و شریف و زحمتکش نیست و در این جا هم بارها گفته شده دارند مملکت را مملکت کارمندان می‌کنند در مطبوعات هم اگر هر روز گفته نشده لااقل هفته‌ای یک بار گفته می‌شود که این مدعیان اصلاح نتوانستند رتبه کارمندی را یکسان کنند حقوقها را یکسان کنند و بعلاوه توجه بیشتر روی کارمندان است شما تشریف ببرید خیابان سپه خیابان سه راه طرشت و خیابان آذربایجان را به بینید و با این اصناف تماس بگیرید صحبت بکنید باور بفرمائید روزی ۳۰ یا ۴۰ تومان جمع فروش اینها است همه که فروشگاه فردوسی و چند فروشگاه عمده نیستند اینها اکثرشان ۳۰ یا ۴۰ تومان فروش بیشتر ندارند که اگر تومانی دو ریال و یا اگر بی انصاف باشند تومانی سه ریال درآمد داشته باشند می‌شود روزی ۱۲ تومان اصولا اینها هم افراد این مملکت هستند بوضع آنها توجه کنید در حالیکه تنها بوضع کارمندان آنهم بصورت زننده‌ای توجه می‌کنید مثلا کوی کارمندان دولت در یوسف آباد پولیکه در چند سال اخیر برای محله یوسف آباد یا کوی یوسف آباد بخاطر کارمندان دولت که البته اخیراً زعمای دولت رجال دولت در آنجا ساکن هستند خرج شده روی چه اساسی است شما چند خیابان در کوی یوسف آباد درست کردید که کوی مستخدمین ملت است و چند خیابان در استانها وشهرستانها (صحیح است) این یک نکته‌ای است که باید توجه کرد یادداشتهائی برای بنده می‌رسد که اکثراً خوشبختانه درباره همین مطلب است که اگر شما در مملکت ایجاد کار کردید برای هیچ کارمندی و هیچ فردی صرف نمی‌کند با ماهی ۹۰۰ تومان حقوق کارکند هیچ صرف نمی‌کند بنده خودم در هجده سال پیش یک عائله‌ای را متکفل بودم حالا هم هستم بنده فکر کردم که اگر کارممند دولت باشم چقدر می‌گیرم آنروز ۳۰۰ /۵۰۰/۴۰۰ تومان بود دیدم برای من دخل و خرج نمی‌کند چون در مملکت مقداری کار بود بنده کتابهائی را که از دوران تحصیل داشتم آن کتابها را آوردم خیابان نادری جلوی مغازه‌ای بساط کردم و از این راه یعنی از فروش کتاب جلوی مغاره‌ای در خیابان نادری روزی ۱۵/۱۰ تومان درآمد داشتم خوب مگر بنده مرض داشتم که کارمند دولت بشوم بنده کتابهای خودم را که در روزهای خوش خریده بودم وقتی برادرم تبعید شده بود و شورویها برده بودند این که این جا کلمه شورویها را اسم بردم با اینکه ما با آنها دوست هستیم و واقعاً از طرف ما حسن نیست زیادی بخرج رفته و اینهمه قدمهای اساسی که برداشته شده است بی سابقه است هنوز آنها برسرمهر نیامده‌اند و برادر بنده ۱۸ سال است اسیر آنها است عائله او را آوردم این جا پول هم نداشتم استخدام هم می‌کردند ولی حقوق ۳۰۰ تومان بود اما آن روزها کار بود کتابها را بردم بساط کردم کتابهای کهنه خودم را برای خودم سرمایه تشکیل دادم روزی ۱۰، ۱۵ تومان کار می‌کردم پس اگر شما ایجاد کار کنید ایجاد امنیت کنید دست مردم را به بیل و زمین آشنا کنید مأمورین سازمانهای مملکت را بنام مالک آنجا نفرستید آقا مردم برمیگردند به کارشان آن پرتغال فروش بر می‌گردد، آن ماهی فروش بر می‌گردد هشتاد در صد رانندگان بر می‌گردند دست فروشها بر می‌گردند به زراعت و مشاغل آزاد و کاسب هم جزء ملت شماست جناب آقای نخست وزیر صحبت بر سر این بود که از بیست سال به این طرف مملکت مملکت کارمندان می‌شوند اما اصل نباید فراموش بشود راجع به سازمانها بنده یادداشتهائی دارم که مختصراً عرض می‌شود وزارت آبادانی و مسکن. اولاً از چند سال به این طرف مد شده یک کلمات زیبا، مردم فریب، مترقی که مردم خوششان بیاید هیأت حاکمه عنوان می‌کند وزارت آبادانی و مسکن تیتر بسیار مترقی است چند روز بیش با آقای موسوی ماکوئی صحبت می‌کردم ایشان می‌فرمودند که رفتند در ماکو خانه بسازند دویست خانه بسازند به ۱۱ میلیون تومان اما خود آن ماکوتمام ساختمانهایش و تمام مناطقش چند میلیون نمی‌ارزد آن وقت شما می‌خواهید ۱۱ میلیون در آنجا خانه سازی کنید (نخست وزیر ـ بنده تکذیب می‌کنم چنین چیزی نیست) (موسوی ما کوئی ـ بر آورد کرده‌اند ولی بعد تغییر عقیده دادند) بر آورد کرده بودند که خانه‌های ارزان قیمت بسازند هر دو طرف حسن نیت داشتند بنده هم قصد تخطئه نداشتم این مربوط به هیأت حاکمه گذشته بود و مربوط به هیأت حاکمه فعلی نبود و در این سه ماه خوشبختانه آمدند آنها را جبران کرده‌اند خیلی متشکرم حالا که این موضوع بحث شده این را بدانید که ما خانه ۴۰ هزار تومانی نمی‌خواهیم در ماکو خانه ۴۰ هزار تومانی نسازید خانه‌های از ۶ هزار تومان الی ۲۰ هزار تومان در شهرستانها بسازید آن خانهایی را که در قیطریه می‌سازید به درد خانه نشینهای ما نمی‌خورد این را برای خودتان بسازید و این بسیار بسیار توضیح امید بخشی بود که اگر دست به آن پول نزده‌اید (موسوی ماکوئی ـ اقدامی نشده است) خیلی باعث خوشبختی است جناب آقای موسوی هیأت دولت هم تصدیق فرمودند که اصلاً اقدامی نشده و تمام بودجه ده هزار خانه محفوظ است طوری خرج خواهد شد که فردا موجب شرمندگی همکار عزیزم جناب آقای موسوی ماکوئی نخواهد شد و بعد هم انشاءالله این مژده‌ای خواهد شد که چند روز دیگر که می‌روم به محل خودم می‌برم اما از محا این ده هزار خانه برای تبریز هیچ در نظر نگرفته و گفتند که زمین ندارد (دکتر امین ـ ۶۰۰ خانه است ولی زمین ندارد که بسازند) معنیش این است که نمی‌سازند (خواجه نوری ـ شما با دولت همکاری کنید بفرمائید که زمین تهیه بشود دولت هم خانه را بسازد) ما با کمال مسرت در اختیار دولت هستیم امیدواریم این ده هزار خانه طوری ساخته بشود که دیگر موجبی برای اجتماع مردم شهرستانها نباشد چون یک دلیا اجتماع مردم شهرستانها در تهران همین است که تمام مزایا اعم از مزایای تجارتی، مزایای کارمندی، مزایای طبیعی، مزایای ترفیع متمرکز در تهران است فلان کارمند دولت مثلاً کرزمند وزارت داد گستری داریم در الان بر آغوش که بیچارع برای انجام کار این ده و آن ده می‌رود اما چند رتبه و ترفیع او هنوز مانده. یا تبریز چهار ماه است رئیس دادگستری ندارد ما هر چه به جناب آقای وزیرمحترم داد گستری که شخص بنده احترام خاصی برای ایشان قائلم می‌گویم که آیا در این داد گستری یک نفر هم حاضر نیست به تبریز برود ما ریئس داد گستری نداریم و از این جا بدانید که جه جیزهای دیگری هم ندارند (سعید وزیری ـ راحت تر هستند) باید دادگستری باشد ممکن است از نظر تجارب تلخ جنابعالی کاملاً صادق باشد اما باید سعی کنیم قانون شامل حال همه باشد.

وزارت کشور عرض کنم حضور مبارکتان سازمان برنامه یک هزینه هنگفتی دارد برای راهسازی توجه بفرمائید تصور می‌کنم بقول دیل کارنگی که می‌گویند وقتی صحبت می‌کنی سعی کن به شنونده یک رشوه‌ای بدهی بنده هم می‌خواهم به نمایندگان محترم رشوه‌ای بدهم چون می‌گوید وقتی رشوه دادی آن وقت نظرش را جلب می‌کنی که هر چه بگوئی گوش می‌کند تقاضا می‌کنم چون این مورد به نفع نمایندگان محترم است توجه کنند در اینجا نفع نمایندگان است و آن اینست که مقاطه کاران متأسفانه عوارض خودشان را در مرکز می‌پردازند چون قراردادها در مرکز تنظیم می‌شود عوارضی هم در مرکز پرداخت می‌شود این را موافقت بکنید عوارض مقاطعه کار هر استان به شهرداری همان استان پرداخت شود که لااقل مقدار زیادی در ترمیم خرابیها کمک کرده باشد (نمایندگان ـ بسیار صحیح است) (مرتضوی ـ فرمودند در قانون شهداریها در نظر گرفته‌اند) با جناب عالی به طور خصوصی گفته‌اند ولی بنده اطلاعی ندارم بسیار خوب است از نمایندگان دولت در این مورد تشکر می‌کنم در مورد گمرک با آن مقدما ای که خیلی از موضوع پرت شدم با ارادتی که به جناب آقای دکتر عالیخانی دارم این معادن در اختیار صاحبان قدرت قرار گرفته هر کسی با یک چند هزار تومانی یک منطقه‌ای را غصب کرده که آن مبلغ را به مبلغ بزرگ و هنگفتی واگذار می‌کند و یا اگر روی آن کار می‌کند روی یک تومان ۹۹ تومان منفعت می‌برد این که عرض کردم اغراق نیست امیدوارم یک روزی خود جنابعالی با صراحت لهجه ایکه دارید در مورد معادن مملکت این مطالب را بگوئید کسانیکه این معادن را اجاره کرده‌اند و بکار نینداخته‌اند برای اینکه می‌خواهند که یک شرکت خارجی را در آن شریک کنند و یا یک گردن کلفت تر از خودشان را پیدا کنند و واگذار کنند موضوع پست و تلگراف چند روز پیش یکی از آقایان نامه‌ای ببنده می‌نویسد حالا لزومی ندارد که بنده راجع به آذربایجان حرفی بزنم همه نمایندگان محترم اهل درد هستند در این مورد بخصوص که عرض می‌کنم چهار پنج سال است مردم ده هزار ریال بدون ذره‌ای سود جناب آقای وزیر پست و تلگراف به وزارت پست و تلگراف داده‌اند بعد از پنج سال با اینکه می دانم تأثیر ندارد با این حال نامه اش را در روزنامه چاب کردم با این که هزار تومان سرمایه اش را پنج سال است راکت گذاشته است شما چه می گوئید وزارت پست و تلگراف جوابی داد که در آن روز به علت فنی و جا نداشتن و بهم خوردن صفحه بندی نتوانستم چاپ کنیم و جا نشد وزارت پست و تلگراف جواب داده جناب وزیر جناب کشاورزان جواب داده خوب توجه کنید که با این مشتری بگوئید قدری تأمل کند، پنج سال تأمل کرده تازه می‌گویند توصیه کنید که باز هم تأمل کند، انصاف داشته باشید هزار تومان داده و پنج سال هم صبر کرده بنده هم توصیه کنم که باز هم صبر کند انتظار است که وزارت جدید به این مورد توجه کنید مورد دیگر مسئله صندوقهای پستی شخصی است بنده صندوق شخصی دارم سالی بیست تومان می‌دهم یک باره شما اطلاع می‌دهی که باید ۴۰ تومان بدهی چرا بنده با شما قرار داد دارم، معامله کردم، عقد بستم که ۲۰ تومان به آقا بدهم و شما یکسال صندوق را در اختیار من بگذارید بنده ده سال است که این صدوق را دارم و استفاده نکرده‌ام و حالا چند کاغذی دارم بعد از پنچ سال سر قفلی پیدا کرده شما چطور برای جعبه خالی اول گفتید ۲۰ تومان ۲۰ تومان هم یکدفعه شد ۴۰ تومان و مردم هم موظف هستند به جای ۲۰ تومان ۴۰ تومان بدهند مگر سرنوشت مملکت دست خودتان است مگر مملکت ارث پدر شماست منحصر هیأت حاکمه است که هر که دلش می‌خواهد تصمیم بگیرد و اکثریت ملت هم مجبور هستند چون ملت فرموده عمل کنند این دولت آقای دولت ظالمه نیست دولت دولت مشروطه است باید حساب و کتاب داشته باشد باید هر تصمیم فوری رویش ملاحظاتی باشد نه صندوق را تعمیر کرده نه دیوارهای کثیف و آلوده آنرا که اداره پست و تلگراف سالی سه بار خرج تعمیر می‌کند چون بنده می‌بینم سالی سه بار تعمیر می‌شود و آن وضع کثیف آنجا هست چون بنده نمی‌بینم درش حسابو کتابی داشته باشد هیچ کاری نشد و صندوق پست خانه می‌رود بالا اما شهرداری راجع به شهرداری بع نظرم بهتر است هیچ حرف نزنم اولاً این آقای دکتر شادمان رفیف عزیز خودمان است مردی است شریف، متدین، خدمتگذار (صحیح است) و از خانواده اصیل، اما نمی دانم که چه کار بدی کرده بود که نفرین کرده شده و رفته شهردار تهران شده باور بفرمایئد که بنده وقتی به یک جریان نامساعدی بر می‌خورم حساب می‌کنم که چه کار بدی کرده‌ام آقای شهردار تهران می‌شود که از هیچ چیز خبر ندارد (اهری ـ آقا فداکاری می‌کند) انشاءالله که فداکاری می‌کند و با اقدامات مشعشعانه به فرمایش دوست عزیز آقای اهری ما مصداق خواهد بخشید که فداماری می‌کند این شهر ما مطلقاً برای کودکان برای ورزشکاران برای آنهائیکه می خوامهند دو ساعت قدم بزنند جائی ندارد چند روز پیش بنده نامه‌ای دیدم این را رؤسای حوزه‌های تهران یعنی معتمدین محل امضاء کرده بودند و فرستاده بودند و بنده آن را هم چاپ کرده که نوشته بودند که این پادگان عشرت آباد و چند جائی هم که دارند مال ارتش شاهنشاهی است (معتمدی ـ باغشاه) این را توجه بفرمائید جناب آقای نخست وزیر جای این را داشت که استدعای مردم را توجه می‌کردند این انتظار مردم است که شهر تهران را از چنین وضع کثیف و خفقان آورد بیاورید باغشاه و عشرت آباد و جاهای دیگر اینها را در اختیار شهرداری بگذارند نه در اختیار کارمندان دولت، بنده کارمندان دولت عرض نکردم در اختیار شهرداری اینها را برای کودکان باغ درست کنند چند روز پیش تجریش بودم آنجا در یک چها دیواری ۳۰۰ چهر صد نفر کودک می‌گویم سیصد چهار صد کودک در یک محوطه کوچکی از این چرخ فلک گذاشته‌اند این بچه‌ها با ذوق و شوق تمام چرخ فلک‌ها را سوار بودند و دو ریال می‌دهند پرسیدم مال شهرداری است؟ گفتند نه مال دکتر بهرامی نامی است که باز هم تکرار می‌کنم خداک من شاهد است اصلاً نمی دانم که این دکتر بهرامی کی هست و از خانواده کدام بهرامی‌ها است گفتند یک دکتر بهرامی خودش آمده این زمین دو سه هزار متر را مجانی واگذار کرده و به ما ۲۰ نفر و به ما ۲۰ نفر هر کدام چرخ فلکی گذاشته‌ایم و هر هفته‌ای یک مرتبه‌ای می‌آید برای ما یک بلیط بخت آزمائی می‌خرد و تعهد کرده که اگر از بلیط بخت آزمائی سرمایه خوبی دستگیرمان شد در تزئین و تکمیل اینجا به کار ببریم خوب این مردم این قدر در مضیقه‌اند که حتی آقای دکتر بهرامی نامی که مردی خیر است متوجه این کار می‌شود و شعرداری هم باید متوجه بشود دولت هم باید متوجه شود این میراث شماست میراث ما است ما باید توجه داشته باشیم که هر جایک هزار متر زمینی سراغ داریم این را برای خودمان محفوظ بداریم که برای مردم استفاده یشود شکایتی شده از عوارض مختلف و متنوع که در اصطلاح شهرداری بنام عوارض مزاحم است در این موضوع هم توجه دولت و شهردار عزیز را خواستارم راجع به دارائی قطعاً آقایان هر هفته چند نامه دارند که از تجار و از اصناف بخصوص که جناب آقای روستا و اوزار که مبتلا به شان است و کار همیشگیشان است این دارائی در شهرستانها اعلامیه‌های در اختیار اصناف می‌گذارند که نرخهای مضحکی در آن هست (صحیح است) مثلا بیک صنف می‌نویسد شما باید ۲۰۰ هزار ریال بدهید بعد از چند وقت دیگر ۳۰۰۰ ریال و چند هزار ریال ۲۰۰ تومان ۳۰۰ تومان وصول می‌شود حالا این چه مراحلی را باید طی بکند تا برسد به ۲۰۰ تومان از دولت توقع این است اگر اعلامیه‌ای یا اطلاعیه مالیاتی برای کسی می‌فرستد رقم آن اقلا از صدی صد تجاوز نکند از شخصی که می‌خواهد ۵ هزار تومان بگیرد بیش از ۲۰ هزار تومان اعلامیه ندهد چون وقتی می‌نویسد صد هزار تومان اگر پنج هزار تومان گرفت خواه ناخواه ایجاد سوء ظن می‌کند (مرتضوی ـ عرض کنم این راهنمائی که می‌کنید بهتر است منشی صددر صد می‌نویسد وقتی بیست هزار تومان می‌نویسد باید حتماً ده هزار تومان بدهد) حداقل این طوری بنویسد آقا چند رقم در عرض این بیست سال اخیر مالیات برارث کلان داریم بنده تعمد کردم اسم نیاوردم که خدای نکرده حمل براین نشود که با بعضی خانواده‌ها غرض شخصی دارم ماچند نفر میلیونی داریم که پرونده در مالیات برارث اینها هنوز هم که هنوز است جریان دارد و میدانید که کلمه جریان اداری مهلک ترین ضربه‌ای است برافکاعامه وای برآن لحظه‌ای است که کاری در این ادارات جریان پیدا کند اگر ضعیف شد مأمور دارائی مسلط براو خواهد بود و اگر از اغنیاء بود که آخرش هم بنظرم به تصویبنامه‌ها برسد این مالیات برارث‌ها رقم بزرگ عایدات مملکت را تشکیل می‌دهد در این مورد هم توجه بفرمائید مثل اینکه عرایض بنده دارد تمام می‌شود یک کاغذی دیروز برای همه آقایان فرستادند این را قبلا عرض کنم چند روز پیش آقای دکتر رهنوردی در اینجا راجع بشرکت ایران ناسیونال بیاناتی کردند بنده بلافاصله از شما چه پنهان می‌کنم به آقای اهری گفتم اینجا جایش نیست که بیایند از یک شرکت خصوصی اسم ببرند اما خودم امروز دیدم که منهم باید از این شرکت اسم ببرم و متأسفانه این شرکت یک کاغذی برای بنده نوشته است و می‌خواهم که خدای نکرده هیچگونه سوء تعبیری نشود این نامه را شرکت برای بنده فرستاده که بنده دیروز هم خواندم متأسفانه در دعوت شرکت نداشتم صاحبان سهام آن را هم نمی‌شناختم می‌گوید روزی ببنده صدتومان بدهید پولی هم که ببنده می‌دهید بجایش اتومبیل ۸۷ هزار تومانی می‌دهم این ۸۷ هزار تومان را هم روزی ۱۰۰ تا ۱۳۰ تومانی ببنده بدهند اگر این واقعاً صادق است اگر واقعاً ماشین از لحاظ فنی ایرادی ندارد این را توجه بفرمائید یک شرکتی است صدی ۴۵ عایداتش را آن طوری که خودش مدعی است بکار گران ایرانی می‌دهد این پولی است که در ایران مصرف می‌شود البته من مخالف این هستم که بعضیها بنام مونتاژ زیر بار گمرک زدند که از هیچ دارای میلیونها ثروت شدند (صحیح است) بنده اینها را منکر نیستم بنده نمی‌خواهم اسم بیاورم و این مونتاژچی یکنفر بیشتر نیست و در تمام ایران جز یک نفر بیشتر نیست انحصارچی بیشتر از یکنفر نیست و آن یکنفر که دارد یواش یواش همه چیز را ماست مالی می‌کند و سود بازرگانی و مالیات همه چیز ماست مالی می‌شود خارج می‌شود بنده مخالف نیستم و اگر واقعاً هشتادو خرده‌ای هزار تومان پول یک ماشین است چه دشمنی دارند چه مرضی دارند مثل اینکه اکثر آنها از طبقه ضعفا است برای اینکه کار به کاغذ پرانی نمی‌رسد خیلی‌ها طوری کار کردند که نامه بنام نمایندگان مجلس ننوشته‌اند و بنده فکر کردم که این کار از ضعفا است برای اینکه خیلی از کارها زیر جلی حل می‌شود مونتاژ چیست ؟مونتاژ فولکس واگن مونتاژ رادیو مونتاژ نمی دانم یخچال این مونتاژها همه خانواده‌ای حل می‌شود خیلی خیلی فوری، این بیچاره مثل اینکه بدجائی گیر افتاده (احسنت، احسنت) راجع به آذربایجان اینجا با کسب اجازه از جناب آقای خواجه نوری اگر به لحاظ آذربایجانی بودن به لحاظ آب و هوای آذربایجان یک کمی احساسات اینجا جایز است چون آنروز جناب آقای نخست وزیر فرمایشاتی فرمودند و بنده فکر نمی‌کردم که سیاستمدار دچار احساسات بشود و فرمودند که احساسات بر من غلبه کرده بهر صورت اگر بر بنده غلبه بکند خواهید بخشید و اگر خدای نکرده فرقی بین این استان و سایر استانها قایل باشیم آذربایجان مال شماست مال ایران است (صحیح است) مرزداران شجاع ما در ایران هستند ستمدیده و زحمت کشیده‌اند جناب آقای خواجه نوری خواهش می‌کنم توجه بفرمائید شما هم اهل دردید و خواه ناخواه ستمدیده و زجر کشیده‌اید یک مقدار از حرفهایش حال دارد اما من از آن جلسه خاطره خوبی ندارم یک مقدار خودم را کنترل خواهم کرد که خیلی تند نروم آذربایجانی جناب آقای نخست وزیر فوق العاده محرومیت کشیده فوق العاده ستم کشیده در موج حوادث قرار گرفته پیش آمدهای سوئی را پشت سر گذاشته این پیش آمدها تا جایی ادامه دارد که تا چند جلسه پیش هم اینجا کلمه متجاوز و متناجس و فریب دهندگان آذربایجان و متواریهای آذربایجان و زخم دیده‌های آذربایجان عنوان شده هنوز هم زخمهای ما التیام نیافته هنوز هم به آذربایجان آن عنایتی را که دارند و همیشه داشتند هیأتهای حاکمه آن توجه خاصی را ندارد آذربایجان آب ندارد آذربایجان امسال یک سیاه زمستان سختی را گذرانید ما سر و صدا راه نیانداختیم مصلحت مملکت نمی دیدیم که بیائیم اینجا بگوئیم که چند در صد محصولات از بین رفته و چند در صد دام از بین رفته (صحیح است) تا مسئله مملکتی شد و به آنجا دادند آن روز ما خم به ابرو نیاوردیم ولی آنهائی که فرستاده شده بود به محل و به مرکز به احتیاجاتیکه می‌بایستی برسد نرسید و بدست افراد مورد نیاز نرسید آنچه دادید در تمام آنچه پخش شد اما دردی را درمان نکرد آذربایجان آب ندارد آدربایجان از لحاظ عمرانی از لحاظ تولیدی از لحاظ امنیت اجتماعی فوق العاده در لحظاتی بوده که خیلی برایش گران تمام شد امیدوارم که انشاء الله توجه بفرمایئد در مورد راه آذربایجان بنده کفتم هم اکنون که اول تابستان است شما باور کنید که هنوز در آذربایجان هستید در مناطقی و افرادیکه در محاصره برف و خرابی راه هستید (صحیح است) بنده اینجا گفتم که هشترود آذربایجان انبار غله مملکت شماست گندم هشترود مثل برنج دم سیاه شما در دنیا معروف است این هشترود چند کیلومتر راه مال رو ندارد (صحیح است) این هشترود در وضعی قرار گرفته که سالی پنج ماه در محاصره است (صحیح است) آقای کبیری اینجا بیانات پر شوری کردند راجع به اینکه یک شهر به چند شهرستان بستگی دارد به این مسخرا بازیها خاتمه دهید در آذربایجان نیز همین طور است الان بر آغوش بسراب و اهر و تبریز و مراغه بستگی دارد اصلاً هیچ ریئسی با ریئس دیگری نمی‌تواند هم آهنگی کند برای اینکه مسئولش مقام دیگری است بنده خسته نشدم واقعاً هم خسته نشدم ولی احساس می‌کنم از نگاه آقایان که احساس خستگی می‌فرمایند بیش از این مزاحمتان نمی‌شوم امیدوارم مقام معظم ریاست از این مزاحمتی که کردم بنده را معذور خواهد داشت و جناب نخست وزیر و هیأت دولت که با اکثریتشان بنده اخلاص واردات شخصی دارم این مخالفت بنده را حمل بر غرض شخصی نخواهند فرمود قبل از اینکه بنده بروم خواستم مطلبی را به عرض آقایان برسانم و آن وضع مأمورین راهنمایی است در این هوای داغ که شما در این سالن ورودی این مبل و همراه با سایر وسائل امروزی هنوز نمی‌توانید به آسودگی بنشینید و گرما واقعاً شما را عاجز کرده این مأمورین شریف راهنمائی وسط این آفتاب سوزان (صحیح است) که باید گفت اینها واقعاً در این دنیا عبادت می‌کنند عبادت بدون اجر وسط آفتاب سوزان همه شان انجام خدمت می‌کنند این مأمورین باید در هوای گرم با تشویق نمایندگان لااقل قلبشان و دلشان خنک بشود از سازمان آبیاری که جزء دولت هست باید عرض کنم هر کس کار خوب می‌کند متشکر می‌شوم سازمان آبیاری جزء دولت جناب منصور است اگر از آن تعریف می‌کنم و آنرا تأیید می‌کنم یک عده مهندس جوان رجال پرکار دست بدست هم داده‌اند و بزرگترین نیاز عمومی را در چند سال اخیر بوجه آبرومندی اداره کرده‌اند مگر ما منکر خدمت هستیم بنده چند روز پیش که رفتم به اداره تبلیغات به آقای معینیان گفتم که شما به نمایندگان محترم تمام سازمانهایتان را نشان دادید خوب بود آن اطاق شخصی خودتان را هم نشان می‌دادید آن میز صدوپنجاه تومانی که زمان مدیر کلی خودتان دارا بودید نشان می‌دادید که بدانند با کلمه وزارت دوباره سیل کارمند و سیل معاون و مدیر کل را روانه تبلیغات نکردید و فرش اطاقتان را عوض نکردید میز اطاقتان را عوض نکرده‌اید و همان صمیمیت و همان ارادت و همان ایمان و همان خودداری و همان خدمت به مملکت را دارید ما هر جا خوب ببینیم علاقه داریم و میگوئیم سبب سرافرازی خودمان است مادر مقابل بیگانگان قرار نداریم و بهیچوجه اصرار نداریم و علاقه نداریم که دولت خودمان را تضعیف کنیم همچو چیزی نیست این دلیل رشد فکری ما است ایرانی اصولا پرتوقع است ایرانی را با کشور استعمار زده نمی‌شود مقایسه کرد ایرانی دموکراسی را می‌پرستد ما در اینجا از دستگاه‌هایی اگر گله داریم این گله مربوط به خودمان است قصد این است که اصلاح شود راجع به بیرقهای اختصاصی اشاره فرمودند البته در سازمانهای مربوط به آب و برق اگر گفتنی باشد گله هست از سازمان آبیاری جناب آقای مهندس روحانی از سازمانیکه قبل از جنابعالی بود و یک ستون پنجمی شده برای زارعین، گله‌های فراوانی هست این مسئله آبیاری همه زارعین را واقعا اسیر کرده (صحیح است) امیدوارم انشاءالله تذکرات اصولی و چه بسا ناپخته بنده مورد توجه و عنایت خاص رئیس محترم دولت قرار بگیرد و در سال آینده که درباره بودجه بخواهم صحبت بکنم بنده که سه شب جلوتر آمدم و در مجلس خوابیدم برای مخالفت آن روز شش شب جلوتر بیایم برای موافقت با بودجه دولت (احسنت).

رئیس ـ آقای مرتضوی بعنوان موافق صحبت می‌فرمایند.

مرتضوی ـ من خودم نمی‌توانم احساس بکنم که این بلندگوها کارمیکنند یا نه؟ عده‌ای از نمایندگان کار می‌کنند آقای وزیر کشاورزی تشریف ندارند بنده یک جمله‌ای از ایشان بخاطرم مانده است که بسیار بیان منطقی بود حالا اگر نتوانم عین جملات ایشان را بعرض برسانم ولی مفهومش را شاید بتوانم ادا کنم ایشان فرمودند که در قمار سخنرانی نهایت بدشانسی است که برای یک کسی مقدر شود که بعد از سخنگوئی توانا بخواهد سخنی ادا کند من امروز احساس کردم که علاوه براین مطلب ممکن است مطالب دیگری هم پیش بیاید که یک پوآن بدشانسی برای سخنگو بحساب بیاید من بایستی بعد از آقای زهتاب فرد در اینجا مزاحم خانمها و آقایان باشم زهتابی طلیق اللسان و فصیح البیان بخصوص با لهجه آذربایجانی که بقول معروف «ترکان فارسی گوی بخشندگان روحند» (دکتر شفیع امین ـ آذربایجانی ترک نیستند) (موسوی ماکوئی ـ ترک نداریم ترک زبان هستند) شما این را به لطافت شعر ببخشید اما مطلب دیگر تأثر وتأسفی است که بنده حاصل کردم از شرکت در تشییع جنازه یکی از خدمتگذاران صدیق این مملکت (صحیح است) اگر بتاریخ شصت ساله گذشته ایران بدقت نگاه کنید خواهید دید که در افقهای تاریک سیاسی مملکت همیشه مرحوم علاء بعنوان یک ستاره درخشان درخشیده است (صحیح است) من وقتیکه در سال دوم دبیرستان تحصیل می‌کردم و معلم تاریخ و جغرافیای ما آقای محمد علی خلیلی که شاید عموزاده آقای عباس خلیلی باشند آقای دکتر حکیم شوشتری دوست عزیز بنده هم درس ایشان را درک کرده‌اند در موقعیکه از تاریخ مشروطیت برای ما صحبت می‌کرد راجع به قرارداد ۱۹۱۹ صحبت شد و بخوبی بخاطر دارم که ایشان گفتند که علاء در آن موقع وزیر مختار ایران در آمریکا بود. بمحض اینکه شنید که در ایران یک چنین قراردادی بسته شده است از سمت خود استعفاکرد و در چهارراههای شهرهای بزرگ آمریکا ایستاد و سفیر دفاع حقوق ملت ایران در آن مملکت شد (عده‌ای از نمایندگان ـ خدا رحمتش کند) و آنقدر تلاش کرد تا موضوع در کنگره آمریکا مطرح گردید و موجباتی فراهم شد که مملکت ما از دست آن قرارداد عجیب نجات پیداکرد (دکتر شفیع امین ودیهیم ـ در موضوع آذربایجان هم نهایت فداکاری را کردند) این موضوع را زهتاب فرد بهتر از بنده توضیح فرمودند بنده نخواستم که در اینجا تکرار مکررات بکنم در هر صورت بنده بسیار متأسفم و بایستی از فقدان یک چنین مرد خدمتگذاری بعموم نمایندگان و دولت و ملت تسلیت بگویم (صحیح است) جناب زهتاب فرد مسلماً از قیافه‌های بسیار جذاب و دوست داشتنی این مجلس هستند و من خیلی از ایشان متشکرم که در بیاناتشان الهاماتی به بنده عنایت فرمودند که خارج از آن مطالبی که قصد داشتم صحبت بکنم شمه‌ای به عرض خانمها و آقایان نمایندگان محترم مجلس برسانم ایشان راحع به انقلاب و راجع به اینکه اگر انقلابی رخ نداده بود ایشان هرگز پشت این تریبون صحبت نمی‌کردند بیانی فرمودند بنده درست دیدم که این حقیقت نه تنها بر ایشان صدق می‌کند بلکه بر بنده کمترین هم صدق می‌کند و شاید در باره‌ اغلب آقایان و خاممها هم این مسئله صدق می‌کند اگر انقلاب ششم بهمن نبود مسلماً اکثریت خانمها و آقایانی که امروز به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای ملی تشریف دارند حتی خواب این را هم نمی دیدند (خانم تربیت و خانم پارسای ـ درباره ما بیشتر صدق می‌کند) (صحیح است) این موضوع بنده را به این لنگیزه انداخت که هر انقلابی که رخ می‌دهد بایستی رویش مطالعه کرد و دقت نمود. بنده گاهی از اوقات علاقه دارم به دقت کردن در مطالب و مسائل، و شاید دیده‌اید در لوایح هم بنده بر آنچه که لازم است دقت می‌کنم و گاهی هم مورد شماتت قرار می‌گیرم ولی این را برای بنده خصلت شده است موقعی که تاریخ مشروط را مطالعه می‌کردم می دیدم که چه فداکاریهای عظیمی و چه خونهای پاکی برای بدست آوردن مشروطیت د این مملکت ربخته شده ولی می‌دیدم نتجه‌ای که بایستی از مشروطیت واقعاً عاید ملت ایران شود آن طور که انتظار می‌رفت نشده یک وقتی هم استاد گرانمایه آقای دکتر شفیق در رادیو راجع به مشروطیت صحبت می‌کردند و بعد یک بیلان مثبت و منفی از آنچه که در نتجه انقلاب مشروطیت در ایران دست آمده است در رادیو قرائت کردند و بنده هم مثل هزاران نفر دیگر مستمع این بیانات بودم ایشان خیلی سعی کرده بودند که یک بیلان متعادلی بدهند مثل دولتها که کوشش می‌کنند بودجه متعادل تهیه کنند ولی حقیقتاً روح و قلب من قبول نکرد و من این طور استنباط کردم که شاید بیلات مثبت نیست این بود که بنده دنبال علت می‌گشتم که چرا آن انقلاب اصیل و حقیقی نتوانسته است آرزوهای ملت ایران را به موزات اصالت خودش بدست بیاورد. تا یک روزی یکی از سروران پایتختی بنده، بنده را به ناهاری دعوت کرده بود با عده‌ای دیگر البته اطعام مساکین کرده بود و بنده هم در خدمت ایشان به یکی از هتلهلی فرهنگی مآب رفتیم وقتی گارسن به زبان فرنگی یا پیشخدمت یا با بوی آمد و صورت غذا را به من داد بنده دیدم که در صدر این لیست غذا نوشته شده است بوین. من دهاتی هر چه فکر کردم بوین چیست چیزی نفهمیدم از ترس اینکه مبادا بوین یک چیزی باشد که مطبوع بنده نباشد فرض کنید مثل آبگوشت لاک پشت یا سس خرچنگ یا از این چیزها از آن پیشخدمت خواهش کردم و گفتم بنده دهاتی هستم استدعا می‌کنم که بگوئید این بوین چیست؟ یک قدری دست به دست کرد گفت بوین یعنی آب مرغ گفتم پس چرا ننوشته است آب مرغ. همین مطلب کوچک از طریق تداعی مدانی خیلی به من کمک کرد زیرا این موضوع در همان اوانی اتفاق افتاد که من راجع به همین موضوع مشروطیت فکر می‌کردم. بنده احساس کردم با تغییر اسم اگر اجزاء تغییر پیدا نکند ماهیت عوض نمی‌شود. همین رسیدگی یعنی دقت از جزء به کل است که انسان را غالباً به یک حقایقی روشن و واقف می‌کند. شاید بعضی از دوستان پیش خود فکر بکنند که مرتضوی از چه چیز مبتذلی به چه چیز اساسی رفته است ولی حقیقت این است که اگر شما در مسیر رسیدن ابراهیم خلیل به حقیقت در آنچه که در قرآن آمده است دقت کنید می‌بینید که از بررسی درختهای بزرگ و رودخانه‌های خروشان و ستارع و مهر و آفتاب خلیل پی می‌برد به حقیقت محض یا بقول سعدی که گفت:

محقق همان بیند اندر ابل
که در خوب رویان چین و چگل

من از همین مطلب کوچک متوجه شدم که چرا انقلاب مشروطیت ایران با آن همه اصالت و واقعیت نتوانسته نتیجه درست بدهد برای اینکه اسم عوض شد ولی اجزاء عوض نشد و بنده اعتقادم به اصالت انقلاب ششم بهمن از این نظر است که می‌بینم در اینجا تنها اسم عوض نشده است بلکه کلیه ماهیت و اجزاء عوض شده است همین چهره‌هایی که در این جا نشسته‌اند همین قیافه و زرائیکه هیچ کدام از خانواده‌های هزار فامیل نیستند خودش دلیل اصالت انقلاب است (صحیح است) و از یک چنین مجلسی با این اصالت انتظار می‌رود که تمام مسائل مملکتی با کمال دقت و نهایت مراقب مورد طرح و رسیدگی شود و بنده می‌خواهم خدمت دوست عزیزم عرض بکنم که ما در ظرف این ۱۰ ماه همین وظیفه را انجام داده یم و همین تصویب نامه‌های قانونی که کارشان انجام شده مورد توجه و مداقه و تحقیق نمایندگان محترم قرار گرفته است بنابراین بنده به عنوان یک وکیل عرض می‌کنم که ما آنچه را که وظیفه داشتیم تا آنجائیکه امکان بر ایمان داشت و حتی خارج از حدود امکان وظائفی که داشتیم انجام داده‌ایم (صحیح است) مطلب دیگری که باز در اینجا اشاره شد و بنده می‌خواهم بخصوص امروز چند دقیقه‌ای درباره آن عرایضی بکنم اینستکه بنده در یک موقع دیگر هم بمناسبتی عرض کردم که اثبات شی ء نفی ماعدی نمی‌کند وقتی ما از دوره پرتشعشع اعلیحضرت رضا شاه فقید اینجا بنیکی یاد می‌کنیم و منشاء تمام تحولات این مملکت را دوران حکومت آن سردار بزرگ بشمار می‌آوریم این هیچ دلیلی نیست که ماترقیاتی را که در دوران اعلیحضرت محمدرضا شاه بنفع ملت ایران شده است فراموش کنیم (احسنت) بنده وقتی مطالعه می‌کنم و مقایسه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که بایستی انصاف داد که در این ۲۲ سال سلطنت شاهنشاه بزرگ آنقدر حوادث هولناک به این مملکت حمله و هجوم آورده که بمراتب از دورانهای سال ۱۲۹۹ وحشتناکتر بوده اکثریت شما نمایندگان محترم سال ۱۳۲۰ را درک کرده‌اید و من تصور می‌کنم که نشود گفت آن دقایق تاریک چیزی از دقایق تاریک ۱۲۹۹ کم داشت اما اگر گفته شود انجام برنامه‌ها با دوره اعلیحضرت فقید تفاوت دارد این یک امر طبیعی است برای اینکه چرخ زمان اینقدر سریع می‌گردد که شرایط هر زمانی با شرایط زمان دیگر متفاوت است یک شرایطی که امروز برای پیشرفت اقتصاد مملکت ضرورت پیدا می‌کند با شرایطی که دو سال بعد پیدا خواهد کرد ممکن است از زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد (صحیح است) اگر یک کاری که در آن تاریخ بمقتضای سیاست زمان انجام شده است بعنوان تخطئه یک عملی خلاف آن، در این تاریخ بحساب بیاوریم پس باید عکسش را هم قبول کنیم و اگر بگوئیم چون اعلیحضرت فقید راه آهن را با عوارض قندوشکر ساختند و استقراض نکردند ما چرا استقراض می‌کنیم مثل اینستکه بگوئیم چون در دوره اعلیحضرت فقید هم اصلاحات ارضی بعمل نیامد آن دوره محکوم است شاید آن زمان، آن اقتضا را داشت و این زمان این اقتضا را دارد بنابراین مسائل از هم قابل تفکیک است بنده نمی‌توانم استقراض را محکوم بکنم باین دلیل که در دوران پرتشعشع اعلیحضرت فقید، برای ساختمان راه آهن قرض نکردیم یک موضوع دیگری را هم برای ابراز حق شناسی و خدماتی که در دوران اعلیحضرت محمدرضاشاه انجام شده است بایستی بنده به عرض برسانم ما هیچ تردید نداریم که تحول ایران با ظهور اعلیحضرت فقید در این مملکت شروع شده است جریانی که در دوره ۱۶ ساله سلطنت ایشان و یا دوره ۲۰ ساله زمامداری ایشان در این مملکت وقوع یافته است بهیچوجه نمی‌شود در بزرگداشت آنها تردید کرد (صحیح است) ولی یک مطلب هست که آن اثر روانی دارد من وقتی در مسجد سلیمان بودم شنیدم که یکی از خیابانهای شهر اهواز را آسفالت کرده‌اند چون اولین خیابان بود که آسفالت شده بود آنقدر این عمل بزرگ بنظرمن جلوه کرد که از مسجدسلیمان برای دیدن این خیابان آسفالته به اهواز آمدم اقداماتی که در دوران اعلیحضرت فقید صورت گرفت چون توام با آغاز انقلاب و تحول عظیم بود بچشم بیشتر می‌خورد ولی در این دوره دنباله اقدامات اعلیحضرت فقید در دوران اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی ادامه یافته است اگر این خدمات ارزیابی شود بقدری بزرگ است که من نمیدانم تاریخ چه تجلیلی از اعلیحضرت محمدرضا شاه شاهنشاه بزرگوار ما بعمل خواهد آمد (صحیح است) و من در نطقی که راجع به ششم بهمن عرض کردم گفتم بزرگتررین پاداش اعلیحضرت اینستکه نام ایشان در تاریخ ایران مخلد خواهد شد و تاریخ نشان خواهد داد که در زمان پادشاه باعظمت ما چه اقدامات شگرفی بوقوع پیوسته است (صحیح است) موضوع دیگری که باز بعضی از دوستان در اینجا اشاره کردند و من بعنوان عقیده شخصی خودم می‌خواستم خدمت آقای نخست وزیر و هیئت دولت عرض بکنم مسئله قاچاق است همانطوری که آقای زهتاب روی کمال انصاف اظهار کردند این مشکلات مربوط بدوران حکومت جنابعالی نیست بنده هم اینجا عرض می‌کنم که این مسائل هیچ ارتباط بدستگاه حکومت فعلی ندارد این تذکرات از این جهت است که ما در حدود وظیفه‌ای که داریم دولت را راهنمائی کنیم موضوع قاچاق یکی از بیماری‌های مهلکی است که اقتصاد مملکت را فلج کرده و این مسئله‌ای است که نه نمایندگان محترم و نه دولت می‌تواند این مطلب را انکار کند این خقیقتی است روشن حقیقتی است ظاهر و بین و اعتقاد بنده این است که امر قاچاق یک مسئله اقتصادی است و هر موضوعی باید باسلاح خودش با آن مبارزه کرد و بنده برخلاف عقیده بعضی از آقایان نمایندگان معتقد نیستم که دستگاه‌های مبارزه با قاچاق را تقویت کنیم برای اینکه اگر این نسخه قدیم شفا بخش بود هر روز در روزنامه نمی‌نوشتند که فلان مقدار قاچاق گرفته شده (یکی از نمایندگان ـ کاملا صحیح است) بعضی وقتها اظهار تفاخر می‌شود که دستگاه مبارزه با قاچاق ۵۰۰ فقره قاچاق گرفته است این اسباب تفاخر نیست این نشانه اینستکه ۵۰۰ فقره قاچاق شده است مثل اینکه شهربانی بگوید که من در ماه گذشته ۱۰۰۰ تا دزد گرفتم برای شهربانی وقتی افتخار هست که بگوید در ماه گذشته هیچ دزدی اتفاق نیفتاده والا ۱۰۰۰ دزد گرفتن این نشانه‌ای است از وقوع هزار سرقت بهر حال قاچاق یک امر اقتصادی است و بعقیده من باید با فرمول اقتصادی با آن مبارزه کرد یک شعری هم بجناب آقای فولادوند تقدیم می‌کنم علاج کژدم زده کشته کژدم بود ـ می زده را هم به می دارو و مرهم بود در این خصوص دیگر صحبتی نمی‌کنم مطلب دیگر، آقای زهتاب اشاره کردند و بنده هم قبلا به آقای نخست وزیر عرض کردم و تقاضائی بود که بنده می‌خواستم بعنوان یک تبصره پیشنهاد کنم ولی با توجهی که جناب نخست وزیر فرمودند منصرف شدم انشاءالله بوعده شان وفا می‌کنند و آن عبارت از این است که سازمان برنامه و شرکت ملی نفت مراکز اداریشان در تهران قرار گرفته بودجه سازمان برنامه برای برنامه سوم ۲۰۰ میلیارد ریال است این پول متعلق بهمه ملت ایران است آنچه را هم که شرکت ملی نفت بدست می‌آورد و خرج می‌کند با وجود اینکه از منطقه خوزستان بدست می‌آورد ولی باصفای کامل می‌گویم باید برای تمام ملت ایران خرج بشود و اگر نعمت و سعادتی نصیب ملت ایران می‌شود بایستی تمام مملکت بهره مند بشوند ولی آمدن مرکز شرکت ملی نفت به تهران و مرکزیت سازمان برنامه در تهران باعث شده است تمام این بودجه یا لااقل ۸۰ درصد آن از طریق پیمانکاری بمصرف می‌رسد و به اعتبار اینکه قراردادها در تهران منعقد می‌شود مالیات بردرآمدش هم در تهران وصول می‌شود عوارض تبعی یعنی ۱۵ درصد شهرداری هم در تهران گرفته می‌شود و به شهرداری تهران پرداخت می‌شود و گاهی از اوقات اتفاق می‌افتد که عملا شهرداریهای محل به شهرداری تهران باج بدهند خواهید گفت چه جور؟ فرض بفرمائید شهرداری اهواز یک قرارداد لوله کشی دارد ۴۲ میلیون تومان ۵۰ درصد این پول را شهرداری اهواز از محل عوارض که از اهالی اهواز کرفته است می‌پردازد ولی چون مباشرت کار با سازمان برنامه است پیمانکار در تهران قراردادش را بسته بنابراین در تهران پولش را می‌گیرد یعنی از آن ۲۱ میلیون تومان که شهرداری اهواز پرداخت کرده ۱۵ درصد از مالیات بردرآمدش را بعنوان عوارض شهرداری می‌دهد به شهرداری تهران این معنی اش اینست که شهرداری اهواز به شهرداری تهران باج پرداخته این صحیح نیست در همین بودجه ملاحظه میفرمائید که ۱۵ میلیون دلار برای شهر بندرعباس استقراض می‌شود، بسیار عمل خوبی است ولی تصدیق بفرمائید بموازات همین توسعه بندری، شهربندرعباس هم بایستی بوسیله شهرداری توسعه پیدا کند و شهرداری یک شهر متناسب با بندر توسعه یافته بوجود بیاورد ولی این ۱۵ میلیون دلار چون در تهران قراردادش منعقد می‌شود یک شاهی به بندرعباس نمی‌دهد بنده عرض می‌کنم که عوارض شهرداری متعلق به این بندر را باید به بندر عباس بدهند (صحیح است) این مسائلی بود که بنده بیانش را الهام گرفتم از دوست عزیزم جناب آقای زهتاب فرد اما آنچه که راجع بموافقت با بودجه بعرض میرسانم این است ملاحظه و مطالعه مقدمه عالمانه‌ای که بوسیله مخبر محترم کمیسیون بودجه انشاء گردیده و تحلیل و تجزیه‌ای که از مزایای بودجه تقدیمی دولت بعمل آمده و بی شک همه نمایندگان محترم آن را قرائت و از متن آن آگاهی حاصل فرموده‌اند هر ناطق موافقی را از ورود در ماهیت و کیفیت بودجه تقدیمی دولت مستغنی و بی نیاز می‌سازد زیرا هر توجیه و تفسیری را که بخواهم در این زمینه بعرض نمایندگان محترم برسانم بلا تردید بآن درجه از کاملیت و جامعیت که در تلو این مقدمه مذکور افتاده است نخواهد بود.

همانطور که دولت نیز در مقدمه لایحه تقدیمی متذکر گردیده بی هیچ شکی لایحه بودجه آئینه تمام نمای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و اداری هر مملکت است و با ملاحظه بودجه است که می‌توان از میزان رشد و توسعه اقتصادی و تلاش‌های یک ملت که در امور مختلف مملکتی اطلاع حاصل نمود.

هم دولت در تنظیم بودجه تقدیمی امروز به عنوان لایحه اصلاح بودجه سال جاری مورد شور و بحث مجلس محترم شورای ملی است مصروف بر این گردیده که بودجه تقدیمی حتی الامکان و بر خلاف بودجه‌های گذشته مصداق واقعی مفهومی که از بودجه انتظار می‌رود قرار گیرد و هر ناظری بتواند با یک نگاه سطحی میزان کلی در آمد مملکتی را که از زمینه‌های مختلف و از منابع متفاوت نصیب می‌گردد ملاحظه کند و هزینه‌های مصروفه از محل این اعتبارات را در هر یک از شئون مملکتی مشاهده نماید و هیچ فعالیتی که در قبال سرمایه‌های همگانی در کشور به عمل می‌آید خارج از چهار چوب بودجه نباشد. انصاف و غریز تقدیر و تشویق از خدمتگزارن حکم می‌کند که دولت را به این اقدام بدیع و بی سابقه و بپاس تلاشی که در راه افتتاح مکتب تازه تنظیم بودجه به عمل آورده ستایش کنیم (صحیح است) و این کار بزرگ را خرد نشماریم. من وقتی بودجه هی گذشته را مورد مطالعه قرار داده و مرور می‌نمودیم در بودجه سال ۱۳۲۸ به تبصره ۲۶ برخورد نمودیم که طی آن برای اولین بار دولتها زا موظف نموده است فعالیتهای اقتصادی مؤسسات وابسته به دولت را به عنوان ضمیمه بودجه منعکس سازد و در حقیقت مجلس شورای ملی در همان تاریخ متوجه این نقیصه بزرگ در امر بودجه نویسی مملکت شده بود و خود مختاری دستگاههای اقتصادی وابسته به دولت را بدون نظارت مجلس که یگانه مرجع نظارت بر کلیه درآمدها و هزینه‌های کشور محکوم ساخته است (صحیح است) شاید در آن تاریخ فقط بمنظور گسترش نظارت مجلس بر دخل و خرج کلی مملکتی چنین انگیزه‌ای را بوجود آورد ولی حقیقت در بودجه فعلی نه تنها به این مقصود اساسی توجه لازم معطوف گردیده و نظارت واقعی مجلس شورای را بر کلیه منابع مالی و اقتصادی مملکت امکان پذیر ساخته بلکه با متابعت از رویه بودجه بندب برنامه‌ای و طبقه بندی و تفکیک و تجزیه و رعایت اولویت درآمدها و هزینه‌ها، یک نمودار کلی از جمیع فعالیتهای اقتصادی مؤثر در شئون مختلف مملکت را در برابر دیدگان هر ناظری مجسم می‌سازد (صحیح است) این مسئله به عقیده من خیلی مهم است و امر این پایه گذار جلب اعتماد مردم است (صحیح است) برای درک اهمیت اقدام دولت و بزرگداشت خدمتی که انجام داده است همین بس کخ با وجود صراحت تبصره ۲۶ لایحه بودجه سال ۱۳۲۸ و تکلیف روشن و منجزی که برای منظور نمودن فعالیت‌های مؤسسات اقصادی وابسته به دولت در بودجه مقرر گردیده طی سنوات ۱۳۲۸ تاکنون کمتر دولتی در تنظیم و تقدیم بودجه مملکتی توانسته است به این تکلیف قانونی خود عمل کند و مشکلات موجود در راه حصول این مقصود آن قدر صعب و دشوار بوده که تنظیم کنندگان بودجه‌های سنوات گذشته فقط به تهیه بودجه‌های کلاسیک شامل درآمدهای عمومی و هزینه‌های جاری اکتفا نموده‌اند.

مطلب دیگری که خارج ار بحث بودجه شایان بسی توجه و شایسته هر گونه تمجید و تحسین می‌باشد و به اعتقاد این جانب برای جلب اعتماد عمومی بسیار حائز اهمیت است انجام تعهد و ایفای بعهدی است که دولت هنگام طرح و تصویب بودجه سال ۱۳۴۳ در اسفند ماه سال گذشته مورد تنظیم بودجه بر اساس سیستم بودجه بندی مملکتی تا پایان خرداد ماه سال جاری بر عهده گرفت در صورتی که شاید در آن تاریخ صاحب نظران واقف به مشکلات عظیم این کار در اجرای بموقع آن در دل تردید می‌نمودند و الحق باید به دولت درود و آفرین فرستاد که در خلال چند ماه خدمتگذاری خود هر آنچه را که وعده نموده است انجام داده و همین امر مسلماً در جلب اعتماد عمومی باقوال و مواعد دولتی که مبعوث مجلس انقلاب است و باید در راه تحقق بخشیدن باهداف انقلاب شاه و ملت از نیروی عظیم خلاقه ملی و ار قدرت بی حد و انتهای عمومی بر خوردار باشد اثری قابل انکار خواهد داشت.

بخاطر دارم که در یکی دو هفته قبل جناب آقای نخست وزیر ایران را در راه همگانی با دولت و معاضدت دستگاه اجرایی در راه بثمر رسانیدن اهداف مقدس انقلاب که شالوده ایران نوین و پی ریزی کاخ سعادت ملت ایران بر آنها استوار است به یک جهاد مفدس ملی دعوت نمودند. شک نیست کخ این تقاضا از طرف رئیس دولتی که بنابر اراده شاهنشاه و تأیید نمایندگان ملت مسئول اجرای برنامه‌های تحول اقتصادی و ایجاد انقلاب حقیقی در کلیه شئون اجتماعی مملکت به موازات اصول هفتگانه انقلاب شاه و ملت است تقاضائی موجه و منطقی است و همین امر دلیل بارزی بر اعتقاد قلبی رئیس دولت بقدرت خلاقه ملی و نیروی عظیم ملت است و اگر تنوان این نیروی بزرگ را در راه پیشرفت مقاصد و آمال ملی تجهیز و در مسیر اقدامات دولت به حرکت در آورد توفیق هر دولتی را در رسیدن به منظور غائی خدمتگزاری که اجرای صحیح و عمیق برنامه‌های انقلاب ملت ایران است در مظان تردید قرار خواهد داد و برای ایجاد زمینه مناسب بمنظور جلب توجه مردم و انعطاف میل باطنی آنان به هنگام با دولت و مساعدت دستگاه اجرائی مملکت اید در تحکیم مبانی اعتماد عمومی نسبت به دولت کوشید (صحیح است) متأسفانه باید با کمال صراحت اظهار داشت و در نهایت تحسر اذعان نمود که دولتها هرگز از اعتماد تام ملت برخوردار نبوده‌اند و اگر اجرای برنامه‌های لازم بمنظور تسریع رشد اقتصادی و اجتماعی مملکت بکندی پیشرفت نموده و هم گامی لازم از طرف ملت ابراز نگردیده اساس آن را بایستی در همین عدم اعتماد جستجو کرد این نقیصه بزرگ در ترکیب اجتماعی ما و جدائی بین ملت و دولتها را اگر گناهی بزرگ و ذنبی لا یغفر بدانیم بادافره این گناه همواره متوجه دولتها است. زیرا تصور نمی‌کنم هیچ ملتی به پای ملت ایران دارای خصائص نژادی و سنن باستانی در راه تلاش بیشتر برای پیشرفت و ترقی و تعالی باشد و این دولتها بوده‌اند که با پیروی از شعار یقولون بالسنتهم بمالیس فی قلوبهم پایه‌های کاخ اعتماد عمومی را متزلزل ساخته‌اند.

جناب آقای نخست وزیر، در سفری که اخیراً بخوزستان نموده بودم عده‌ای از بازرگانان را بواردات قندوشکر تشویق و از اینکه تاکنون در اجرای یکی از برنامه‌های تحرک اقتصادی دولت آن جناب شرکت نجسته‌اند شماتت نمودم با کمال تأسف گفتند مگر داستان آردها که خوزستان را بورشکستگی کشانیده فراموش کرده‌اید ما چگونه می‌توانیم بدولت اعتماد کنیم و سرمایه‌های خود را بخطر بیندازیم ملاحظه می فرمائید که اعمال دولتها چگونه سم مهلک بی اعتمادی را در اعماق قلب و نسوج جسم و جان مردم رسوخ داده و تا زمانی که این عدم اعتماد‌ها جای خود را به اعتماد و اطمینان نداده است چگونه می‌توان در اجرای برنامه‌های رونق اقتصادی که بایستی با سرمایه گذاریهای خصوصی مراحل نشو و نمای خود را آغاز و به انجام برساند امیدوار بود و این دولتها هستند که می‌توانند با کردار و رفتار خود اعتماد عمومی را جلب و یا آن را از خود سلب نمایند.

من به رئیس محترم دولت از صمیم قلب تبریک می‌گویم که باین حقیقت تلخ توجه کافی مبذول داشته و طریق سهل و ساده و در عین حال راه منحصربفرد درمان این بیماری را تشخیص داده‌اند و آن جلب اعتماد عمومی از طریق اجرای درست و بموقع مواعید دولت است آفرین برشما که در خلال چند ماه زمامداری آنچه را که بمجلس و ملت ایران وعده دادید انجام دادید و با این رویه مرضیه کاخ متزلزل اعتماد عمومی را به بنائی استوار و بنیانی متین و محکم تبدیل خواهید نمود (صحیح است) نمایندگان محترم، تنظیم بودجه‌ای بدین جامعیت و ایجاد انقلاب در تنظیم و تهیه بودجه با عنایت به مشکلات آن کاری کوچک و بی اهمیت نیست بخصوص که دولت با تصویب بودجه سال ۱۳۴۳ در حقیقت از نظر مالی نیازی به تهیه لایحه اصلاح بودجه نداشته است و ملاحظه می‌شود که اقدام بچنین خدمتی بزرگ در زمانی کوتاه صرفاً در اجرای تعهدی است که هنگام تصویب بودجه انجام آن را در پیشگاه مقدس مجلس شورای ملی متعهد گردید و از این راه بزرگترین قدم در راه جلب اعتماد عمومی که لازمه توفیق خدمتگزاری دولت است برداشته شده همین را بنده یک موجبی برای جلب اعتماد عمومی می دانم من که دیر زمان با طبقات مختلف مردم تماس داشته‌ام می دانم که این اعتماد چه نیروی بزرگی برای انجام کارهای دولت است و همین انجام دادن مواعید دولت در موقع خودش می‌تواند پایه‌های اعتماد را در این مملکت محکم بسازد (صحیح است).

من مطمئن هستم که عموم نمایندگان محترم اعتقاد راسخ دارند که اصول هفتگانه انقلاب شاه و ملت که موجد تحول عظیم در تمام شئون اجتماعی ما گردیده و خواهد گردید همگی ریشه اقتصادی دارند بنده برای جلوگیری از تطویل کلام وارد جزئیات این ۷ ماده نمی‌شوم برای اینکه معتقدم که تمام نمایندگان محترم این عقیده و اعتقاد را دارند که تمام این مواد ریشه اقتصادی دارند و دولتی که مأمور و موظف به پاسداری و تحقق بخشیدن باهداف مقدسه انقلاب است بدرستی این حقیقت را درک کرده و بهمین دلیل است که رئوس اساسی و خطوط اصلی برنامه دولت بر محور انگیزه و برنامه‌های اقتصادی دور می‌زند و تمام تلاش و کوشش دولت مصروف به تحرک بیشتر اقتصادی و بهره برداری از نیروهای مادی و معنوی ملت است و تردید نیست که برای بهره برداری صحیح از تمام منابع اقتصادی مملکت، در راه رسیدن باین اهداف مقدس، بایستی هم آهنگی جامع و کاملی در تمام شئون اقتصادی مملکت فراهم گردد تا بتوان کلیه چرخهای اقتصادی و نیرو‌های مادی و معنوی مملکت را بموازات هم و در طریق تقویت یکدیگر تجهیز نمود زیرا پیوستگی و رابطه ناگسستنی امور اقتصادی در شئون و جهات مختلف حکم می‌کند که مدیر اقتصادی مملکت با روشن بینی تام اثر هر یک از این عوامل اقتصادی را در محل و موقعیت خود ارزیابی کند و برای هر کدام فراخور تأثیر آن در اقتصاد کلی مملکت محل و موضعی در نظر بگیرد و انجام این مقصود جز در سایه تنظیم یک بودجه جامع و کامل و همه جانبه که حاوی و شامل کلیه امکانات اقتصادی مملکت باشد میسر نیست بنابراین ملاحظه می فرمائید که انگیزه ثانوی دولت در تنظیم و تقدیم لایحه مورد بحث پیروی از یک فکر درست و پی ریزی اقتصاد نوین مملکت منطبق با احتیاجات ناشیه از انقلاب شاه و ملت است و بهمین دلیل است که من بسهم خود از دولتی که درست فکر می‌کند و درست عمل می‌نماید پشتیبانی و دفاع می‌نمایم (احسنت).

توضیح و تشریح در مواد بودجه و احیاناً دفاع در برابر تنقیداتی که بعمل آمده بر عهده دولت و مسئولین کمیسیون بودجه است و من بهیچوجه قصد ورود در این مبحث را هنگامی که سخن در پیرامون کلیات بودجه می‌رود ندارم ولی از نظر کلی بخشی از درآمدهای بودجه را در قسمت عملیات عمرانی و برنامه‌ای وام هائی تشکیل می‌دهد که بموجب این لایحه دولت تحصیل آنها را استجازه می‌نماید و مشاهده نمودم که عده‌ای از همکاران محترم در این مورد گفت و شنودی دارند و آقایان مخالفین تنقیداتی نمودند معتقد بنده این است که وام در نفس خود وفی حد ذاته مسأله‌ای نیست که مستحسن باشد یا مستهجن، بلکه این شرایط و کیفیت مصرف وام است که ممکن است یک وامی را مفید یا مضر بحال مملکت یا وام گیرنده بسازد (احسنت ـ کاملا صحیح است) چگونه است که تحصیل وام برای یک واحد اقتصادی فردی و شخصی در برابر طرح برنامه درست مجاز و مصاب است ولی دولت که مظهر مجموعه تمام واحدهای اقتصادی و نماینده کلی امکانات مادی و نیروی انسانی یک مملکت است مجاز نیست برای ایجاد تحرک بیشتر در امور اقتصادی و امکان بهره برداری سریع از منابع ثروت کشور با مطالعه و دقت تمام و در نظر گرفتن شرایط مساعد از منابع داخلی و خارجی تحصیل وام و اعتبار نماید. حتی در قانون اساسی و متمم آن با توجه بدورانی که این قوانین تدوین گردیده و عنایت باینکه هیچ حکمی صادر نمی‌گردد مگر آنکه تحت تأثیر آتمسفر زمانی خود باشد باب استقراض مسدود نگردیده است و تدوین کنندگان قانون اساسی که در آن هنگام اثرات شوم تحمیل قرضه‌های سیاسی را احساس می‌نمودند با کمال روشن بینی استقراضی را که بر اساس مطالعه درست و شرایط صحیح متضمن تأمین سعادت ملت ایران باشد مجاز دانسته‌اند (صحیح است) من باید بصدای بلند اعلام نمایم که دوران تحمیل قرضه‌های سیاسی بمنظور مقاصد خاص سپری گردیده (صحیح است) و امروز کشور باستانی ایران تحت رهبری و پیشوائی خردمندانه شاهنشاه بزرگوار ما در عرصه سیاست جهان آنچنان از موقعیت ثابت سیاسی و اقتصادی برخوردار است و روابط ما با کلیه ملل جهان اعم از بزرگ و کوچک آنچنان برپایه احترام متقابل و حقوق متساوی استوار می‌باشد که هر گونه استقراضی جز جنبه اقتصاد مثبت نخواهد توانست اثری دیگر در شئون حیات سیاسی مملکت ما داشته باشد (صحیح است) بنابراین ما هیچ نگرانی نداریم اگر برای تحرک اقتصادی در مملکت استقراضی بکنیم (کاملاصحیح است) و باتوجه باین حقیقت محض از عقل سلیم دور است که در عرصه مسابقه‌ای که بین کاروان ملت‌ها بسوی ترقی و تعالی در جریان است دست روی دست گذارد و تماشاچی بود و از امکانات مالی و اقتصادی و نیروی انسانی مملکت برای تلاش بیشتر و بهره افزون تر استفاده ننمود. پیوستگی زنجیر سان شقوق مختلف فعالیت‌های اقتصادی و همبستگی آنها بیکدیگر حکم می‌کند از ارزیابی بازده سرمایه گذاری در یک رشته خاص صرف نظر نمود بلکه اثر کلی آنرا در اقتصاد ملی جستجو کرد ساختن یک جاده سرتاسری آسفالت که با استقراض انجام می‌پذیرد شاید در حد خود نتواند یک بیلان مثبت و گویا از بازده سرمایه مصروفه در آن ارائه نماید ولی وقتی اثرات آن را در اقتصاد ملی مورد دقت و مطالعه قرار دهیم (احسنت) و صرفه جوئیهائیکه از نظر سوخت و استهلاک ماشینها و کامیونها و افزایش قدرت بازدهی کار آنها به تناسب زمان در نظر بگیریم خواهیم دید غیر مستقیم نفعی که عاید مملکت گردیده بمراتب بیشتر از اصل و فرع وامی است که استقراض گردیده (احسنت) و تحصیل چنین اعتباراتی برای تحرک اقتصادی مملکت و جهش بسوی دنیائی نو که بر پایه اقتصاد پیشرفته پی ریزی شده باشد خدمتی بزرگ محسوب خواهد شد. (صحیح است) هم اکنون عملیات عمرانی بسیار وسیعی در کشور بچشم می‌خورد که در نتیجه استحصال وام از منابع خارجی صورت گرفته و با وجودیکه هنوز بمرحله بهره برداری نرسیده‌اند عظمت آن طرحها و اثرات مثبت آنها در اقتصاد آینده مملکت بارز و ظاهر است ایجاد سد عظیم محمدرضا شاه برود در تلاش شبانه روزی برای احیاء کشاورزی در خوزستان و تجدید مجدد عظمت گذشته این استان بر پایه اقتصاد کشاورزی از جمله نتایجی است که از یک وام حساب شده و منطقی نصیب ملت ایران گردیده (صحیح است) و حیف است که از ثبات سیاسی و اقتصادی مملکت که در پناه درایت و کیاست شاهنشاه بخصوص در منطقه حساس خاورمیانه نصیب ملت ایران گردیده و امکانات وسیع اقتصادی که از شرق و غرب در اختیار دولت و ملت ایران گذارده می‌شود استفاده نکنیم تنها مطلبی که باید همواره موردتوجه و عنایت قرار گیرد دقت در تنظیم پروژه و کیفیت بمصرف رساندن وام و شرایط اقتصادی آنها است (صحیح است) تبصره‌های منضم به لایحه بودجه که از نظر تفسیر حقوقی تنها قسمت لایحه بودجه است که صورت قانونی دارد امری طبیعی و مستند بسا بقه است و این امر در کار بودجه نویسی همواره جاری و مورد قبول بوده است و در تفسیر کیفیت این تبصره‌ها که از طرف اساتید علم مالیه و اقتصاد بعمل آمده تصریح شده است و بنده در کتابهای مختلف دیده‌ام و ما براساس همان کتابها است که در اینجا باصطلاح اظهاری می‌کنم و اگر یک روزی بخواهد بنده عین کتابها را که علمای علوم مالی نوشته‌اند و ملاک کار ما است در دسترس نمایندگان محترم می‌گذارم که تبصره‌های قانونی منضم به بودجه شامل مسائل مختلف و حتی اجازه تحصیل وام می‌باشد.

من باب مثال در بودجه ۱۳۳۲ یازده تبصره ـ در بودجه ۱۳۳۳ ـ ۱۷ تبصره و در بودجه ۱۳۳۴ ـ ۲۵ تبصره ضمیمه لوایح بودجه منظور گردیده است و بنابراین وجود تبصره‌های ضمیمه لایحه تقدیمی دولت که هر یک در شآن و محل خود ایجاد امکان فعالیت تازه و با رفع مشکلی از امور مملکتی را می‌نماید مستحسن و پسندیده می‌باشد (صحیح است) عرایض خودم را در کلیات خاتمه می‌دهم و از نمایندگان محترم که حوصله فرمودند و عرایض بنده را استماع فرمودند تشکر می‌کنم (احسنت).

رئیس ـ با اجازه خانمها و آقایان جلسه را تعطیل می‌کنم جلسه آینده ساعت ۶ بعدازظهر امروز خواهد بود و آقای رامبد صحبت خواهند کرد.

(جلسه ساعت یازده و ۴۵ دقیقه صبح ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی ـ مهندس عبدالله ریاضی.