مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ آذر ۱۳۳۳ نشست ۷۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ آذر ۱۳۳۳ نشست ۷۵

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۱۸

جلسه: ۷۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۲۳ آذر ماه ۱۳۳۳.

فهرست مطالب:

۱) تصویب صورت مجلس‏

۲) تقدیم دو فقره سؤال به وسیله آقایان دکتر بینا و رضایی‏

۳) مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به مالیات برارث و نقل وانتقالات بلاعوض‏

۴) تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای قنات‌آبادی‏

۵) تقدیم یک فقره طرح سه فوری به وسیله آقای دکتر پیرنیا و قرائت آن‏

۶) تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای فرود

۷) سؤال آقای سید احمد صفایی راجع به محاکمه متهمین قتل در ابر قو و جواب آقای معاون دادگستری‏

۸) سؤال آقای ارباب راجع به قاتلی فرخ‌زاد و ایران‌پرست و متهمین واقعه انتخابات زابل و جواب آقای معاون وزارت دادگستری‏

۹) سؤال آقای صدقی راجع به راه کاشان و جواب آقای وزیر راه‏

۱۰) سؤال آقای پیراسته راجع به راه ساوه و جواب آقای وزیر راه

۱۱) تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.

مجلس دو ساعت و بیست و پنج دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت مجلس.

رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شود)

غائبین با اجازه آقایان: دکتر سید امامی، حشمتی، اسفندیاری، امیدسالار، محمود ذوالفقاری، ثقه‌الاسلامی، اورنگ، صادق بوشهری، مصطفی ذوالفقاری، یارافشار، کریمی، محمودی، پیراسته، شوشتری، علم، دکتر شاهکار، عرب شیبانی، صارمی،

غائبین بی‌اجازه- آقایان: شفیعی، دولت‌آبادی، مهندس شاهرخشاهی، شیبانی، سنندجی، زنگنه، دکتر حمزوی،

دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه- آقای خاکباز ۳۰ دقیقه، آقای صراف‌زاده ۳۵ دقیقه، آقای مکرم ۴۵ دقیقه، آقای دکترسعید حکمت یک ساعت،

دیرآمدگان و زودآمدگان بی‌اجازه- آقایان: دکتر آهی، قنات‌آبادی، سعیدی، تفضلی، درخشش ۱۰ دقیقه. آقایان: عمادتربتی، برومند، فریداراکی، دکترافشار ۱۵ دقیقه. آقایان: خرازی، عبدالرحمن فرامرزی، تیمورتاش، ابراهیمی، نراقی ۲۵ دقیقه. آقایان: عبدالحمید بختیار و مهندس ظفر ۳۰ دقیقه آقایان: تجدد، لاری، کدیور، بوربور، محمودافشار ۳۵ دقیقه. آقایان: ارباب، صدقی، فرود ۴۵ دقیقه. آقایان: نقابت و میراشرافی یک ساعت. آقایان: کی‌نژاد و کاشانیان یک ساعت و ۱۵ دقیقه.

رئیس- آقای امامی.

امامی- یک کلمه در صورت جلسه از عرایض بنده سقط شده که نوشتم دادم اصلاح بشود تلگرافی هم از بروجرد به وسیله بنده به مقام ریاست عرض شده راجع به سهم مالک است تقدیم می‌کنم.

رئیس- آقای دولت‌آبادی.

دولت‌آبادی- بنده را در جلسه گذشته غایب نوشته‌اند در صورتی که بنده در جلسه گذشته بودم ولی اصولًا برای غیبتم بنده از مقام ریاست استجازه کرده بودم در آنجا ذکر علت هم کرده بودم و آن این بود که حوادث ناگواری بدبختانه در شیراز و یزد و اصفهان پیش آمد که بنده ناچار شدم برای آن که کمکی و اظهار همدردی با مردم بکنم چند روزی در اصفهان بمانم

(مهندس اردبیلی- مایه تأسف است) و امیدوارم از مجلس و همکاران عزیزم که در آلام و مصایبی که به مردم وارد آمده است کمک کنند.

رئیس- آن تلگراف آقا به کمیسیون محاسبات فرستاده شده است طرح می‌شود و این غیبت‌ها اصلاح می‌شود. آقای فرود.

فرود- بنده سه جلسه کتاب تقدیم کردم اینها یکی فارسی بود و دو تا فرانسه وانگلیسی.

رئیس- بفرمایید پشت تریبون صحبت کنید.

فرود- بنده در تأیید عرایضی که اینجا راجع به معالجه تراخم کردم سه جلد کتاب تقدیم مقام ریاست کردم یکی فارسی بود و دو تا به فرانسه و انگلیسی. این ترجمه یکی از آن کتاب‌هاست که تقدیم می‌کنم و در این ترجمه اگر آقایان ملاحظه بفرمایند خواهند دید که اکسپرها و پروفسورها و دانشمندان درجه اول دنیا چه تقدیر و تشکری از پروفسور شمس کرده‌اند اگر آقایان خواسته باشند در موقعش ملاحظه بفرمایند.

رئیس- آقای تفضلی

(تفضلی- بنده عرضی ندارم). آقای قنات‌آبادی.

قنات‌آبادی- اینجا گمان می‌کنم سوء تفاهم شده باشد بنده اصلًا جلسه گذشته دیر نیامده بودم.

رئیس- اگر دیر نیامده باشید اصلاح می‌شود. آقای معین‌زاده.

معین‌زاده- در بیانات پری روز بنده یک اشتباهاتی در صورت جلسه است که اصلاح می‌کنم و تقدیم می‌کنم و ضمناً از موقع استفاده می‌کنم و به عرض می‌رسانم که آنچه که نبایست بشود پری روز در کرمان عده‌ای را حبس کردند و عده‌ای را هم تبعید کردند.

رئیس- آقای صدرزاده.

صدرزاده- عرض کنم که آقای صارمی به واسطه کسالت در جلسه حاضر نشده‌اند ایشان را غایب می‌نویسندایشان را غایب با اجازه قبول بفرمایید ضمناً عرض کنم تلگرافی آقای امیدسالار از آباده کرده‌اند و وضعیت رقت‌بار اهالی آنجا را تذکر داده‌اند از لحاظ خانه و قنوات و تقاضای مساعدت کرده‌اند تقدیم مقام ریاست می‌کنم

رئیس- آقای خرازی.

خرازی- اسم بنده را جزو دیرآمدگان بی‌اجازه نوشته‌اند بنده از خود مقام ریاست اجازه گرفته بودم.

رئیس- آقای صدرزاده آقای صارمی را غایب با اجازه نوشته‌اند بی‌اجازه نبوده است. دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه قبل تصویب شد.

۲- تقدیم دو فقره سؤال به وسیله آقایان: دکتر بینا و رضایی.

رئیس- آقای دکتر بینا.

دکتر بینا- بنده سؤال از دولت کرده‌ام راجع به نرخ نان، به جای این که هزینه زندگی را پایین بیاورند کیلویی دو ریال نان را گران کرده‌اند و نان فروش‌ها هم که در هر یک کیلو یک سیر کم می‌دهند (صحیح است) سؤال را تقدیم می‌کنم.

رئیس- در دستور امروز سؤالات است، فعلاَ تا آمدن آقایان وزیران لایحه مالیات بر ارث مطرح است به کفایت مذاکرات ماده اول رأی گرفته شده بود یک پیشنهاد در ماده اول رسیده قرائت می‌شود و می‌رود به کمیسیون، آقای رضایی فرمایشی دارید؟

رضایی- سؤالی است از دولت راجع به اقداماتی که برای مبارزه با سل در خراسان کرده‌اند، تقدیم می‌کنم.

رئیس- هر دو سؤال به دولت ابلاغ می‌شود

۳- مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به مالیات بر ارث و نقل و انتقالات بلاعوض.

رئیس- گزارش مالیات بر ارث مطرح است. پیشنهادی در ماده اول رسیده است قرائت می‌شود. (به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌نمایم که به جای (ارث) در ماده اول کلمه کلیه دارایی باقیمانده از متوفی نوشته شود. صادق نراقی.

رئیس- ماده دوم مطرح است قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد)

ماده دوم- اموال مشمول مالیات بر ارث عبارتند از کلیه ماترک متوفی اعم از منقول و غیرمنقول و مطالبات قابل وصول و حقوقی از هر قبیل (مانند حق‌الاختراع. حق‌التألیف و حق‌الاکتشاف نظایر آنها) پس از وضع بدهی‌های محققه متوفی در حدود قواعد شرعی و هزینه‌هایی که واجبات مالی متوفی در حدود عرف و عادت برای کفن و دفن متوفی و نظایر آن لازم است.

تبصره اول- مقصود از بدهی‌های محققه بدهی‌هایی است که بر طبق مدارک قانونی عرفاً قابل پرداخت باشد.

تبصره دوم- اگر متوفی بازرگان باشد در صورتی می‌توانند بدهی‌های مربوط به امور بازرگانی او را زماترک کسر کنند که بدهی‌های مزبور در دفاتر قانونی بازرگانی متوفی ثبت شده باشد.

تبصره سوم- بدهی که متوفی به وارث خود دارد و لو آن که مستند به مدارک قانونی هم باشد برای تعیین مالیات از ماترک کسر نخواهد شد به استثنای نفقه ایام معدوده و مهریه زوجه در صورتی که پرداخت نشده باشد.

رئیس- آقای داراب مخالفید؟ (داراب- بلی) بفرمایید.

داراب- مالیات بر ارث یکی از مترقی‌ترین و دموکرات‌ترین مالیات‌های دنیا است

(بعضی از نمایندگان- مالیات هم دموکرات شده؟) زیرا مالیات بر ارث مالیات بر درآمدی است که مبنی بر زحمت نیست بنابراین گرفتن یک همچو مالیاتی فقط به نفع جامعه است و این پیشنهاد آقای نراقی مبنی بر این که مالیات از کلیه دارایی متوفی گرفته شود به نظر من صحیح نیست چرا؟ برای این که سابق برای قانونی مالیات بر ارث قسمتی از دارای متوفی را که به وراث می‌رسیده است مورد توجه قرار داده و هر یک از آنها را به تنهایی تشخیص می‌دهد و مالیات وصول می‌کند عیبی که این کار دارد این است که در موقع تقسیم دارایی یعنی ماترک متوفی اگر مالیات از تمام دارایی گرفته بشود از تمام ماترک گرفته بشود ملک است نسبت به آنهایی که قسمتی از دارایی به آنها می‌رسد ظلمی بشود به این ترتیب که به درجه ۳ که کمتر یا درجه ۲ که کمتر بهش دارایی می‌رسد همان مالیات یعنی قسمتی از همان مالیات را بپردازد که طبقه یک باید بپردازد برای چه؟ برای این که وقتی که شما از مجموع مالیات گرفتید آن وقت باید مالیات به نسبت بین آنها تقسیم بشود فرض کنیم اگر شما از صد هزار تومان ماترک هزار تومان مالیات گرفته‌اید طبقه ۲ و ۳ و ۱ اینها به تساوی مالیات خواهند پرداخت اگر طبقه اول هم باشند و دختر و پسر هم اگر بگیرید باز عدالت نیست برای این که به پسر بیشتر خواهد رسید و به دختر کمتر و در مالیات اینها مساوی خواهند بود بنابراین یک همچو مالیاتی در تمام دنیا به استثنای انگلستان که آقای نراقی می‌فرمایند و من خبر ندارم در جاهای دیگر نیست و دارایی که هر یک از وراث پیدا می‌کنند از اینها مالیات می‌گیرند این بود عرایض کوتاه بنده حالا بسته به نظر آقایان است (احسنت).

رئیس- آقای اسکندری.

اسکندری- موقع طرح لایحه معاون یا وزیر باید حاضر باشند و نیستند.

رئیس- در آیین‌نامه ماده‌ای که نماینده دولت در موقع طرح لوایح باید حضور داشته باشد نداریم در طرح‌ها داریم چون طرح‌ها در آقایان نمایندگان می‌دهند باید دولت اظهارنظر بکند ولی لایحه را دولت نوشته و به مجلس تقدیم می‌کند و به امضای وزرای مسئول و نخست‌وزیر هم می‌رسد این لایحه آن تشریفات را طی کرده معهذا الان می‌گویم معاون وزارت دارایی حاضر شود.

نراقی- قربان بنده یک تذکری دارم.

رئیس- طبق چه ماده‌ای تذکر دارید؟

نراقی- ماده‌اش در نظرم نیست.

رئیس- معهذا بفرمایید.

نراقی- بنده یک پیشنهادی کرده‌ام و بدون آن که دربارة پیشنهادم صحبت کنم و توضیح بدهم آقای داراب با آن مخالفت کردند.

رئیس- مذاکرات ایشان راجع به پیشنهاد نبود. آقای داراب در ماده دوم صحبت کردند. آقای صدرزاده موافقید یا مخالف (صدرزاده- مخالفم) در این ماده کسی موافق اجازه نخواسته. یک پیشنهاد رسیده قرائت می‌شود به کمیسیون فرستاده می‌شود:

(به شرح زیر خوانده شد)

مقام شامخ ریاست مجلس شورای ملی

پیشنهاد می‌نمایم در ماده دوم قانون مالیات بر ارث بعد از جمله (پس از وضع بدهی‌های محققه متوفی) عبارت (و وصیت‌های عهدی) اضافه شود. نقابت.

رئیس- ماده سوم قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد)

ماده سوم- مکلفین پرداخت این مالیات وراث متوفی. کسانی که متصدی امور ورثه می‌باشند خواهند بود و وارث از نظر قانون مالیات بر ارث به سه طبقه تقسیم می‌شوند

۱- وراث طبقه اول

۲- وراث طبقه دوم

۳- وراث طبقه سوم و بالاتر.

رئیس- دراین ماده نه موافق و نه مخالف کسی تقاضا نکرده است ماده چهارم قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت می‌شود)

ماده چهارم- وراث طبقه اول عبارتند از پدر- مادر- فرزندان- نواده و زن و شوهر- وراث طبقه دوم عبارتنداز اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها وراث طبقه سوم عبارتنداز عمو- عمه دایی- خاله و اولاد آنها و بالاتر.

رئیس- چون کسی تقاضای صحبت نکرده است ماده پنجم قرائت می‌شود (ماده ۵ به شرح زیر قرائت می‌شود)

ماده پنجم- اشخاصی که خود را وارث متوفی یا متصدی امور ورثه می‌دانند مکلفند ظرف سه ماه از تاریخ اطلاع از فوت مورث خوداظهارنامه که حاوی صورت کلیه دارایی متوفی و مطالبات و بدهی‌های او باشد با مدارک لازمه برای اثبات آنها به اداره دارایی صلاحیتدار تسلیم و ضمناً ًبهای واقعی یا نزدیک به واقع ماترک را در آن بنویسند.

تبصره- بهای اثاثیه خانه مسکونی متوفی اعم از آن که خانه ملکی یا اجاره باشد مقطوعاً از قرار پانزده قیمت خانه محسوب می‌شود.

رئیس- آقای مشایخی مخالفید؟ (مشایخی- بله مخالفم).

مشایخی- همان طوری که در مالیات‌های مستقیم یک بخشودگی‌هایی برای مؤدیان مالیاتی قائل می‌شوند در مالیات بر ارث هم حداقل بخشودگی برای هر وارث یک صد هزار ریال قلمداد شده بنده خیال می‌کنم یکی از موضوعاتی که از لحاظ بخشودگی باید مورد توجه واقع بشود موضوعی است که در تبصره ماده پنج این قانون می‌باشد در تبصره ماده پنج می‌گوید اثاثیه خانه مسکونی متوفی به طور مقطوع ۱۵ درصد قیمت خانه ارزیابی می‌شود و به نسبت پانزده درصد وراث بایستی مالیات پرداخت نمایند این که در قانون اثاثیه خانه را یک وضعیتی برایش تعیین کرده است که به طور مقطوع برآورد بشود بسیار نظر خوبی است زیرا اگر بنا بشود که فرش را قیمت کنند چراغ را قیمت کنند یک زحمت بزرگی ایجاد می‌شد هم برای مؤدی وهم برای دولت که اصولًا هم برای مؤدی و هم برای دولت نقض غرضی بود و نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد این است که در اینجا این طور پیش‌بینی کرده‌اند برای هر متوفی خانه‌اش را هر چه قدر ارزیابی کردند پانزده درصد هم اثاثیه خانه‌اش به طور مقطوع قیمت کنند البته این رویه بسیار صحیح متناسب است اما بنده می‌خواهم عرض کنم که مجلس یک رویه متناسب اتخاذ بکند و آن رویه این است که اگر یک مدیونی مثلًا عمر و دینی داشته باشد به زید و بالاخره محکومیت پیدا کند اثاثیه خانه بدهکار جز مستثنیات این محسوب می‌شود این قانون مالیات بر ارث ما هم از نقطه‌نظر ماترک و طبقه‌بندی وراث مقتبص از قانون شرع است باید هم همین طور باشد و در عین حال هم با قانون مدنی منطبق است به همان دلیل که اثاثیه خانه متوفی از مستثنیات دین محسوب می‌شود و علت این است که اثاثیه خانه جز ضرورت است فرش است رختخواب است و مدیون می‌خواهد که زندگی کند وسایل زندگی عائله اوست من معتقدم که از آن صدی پانزده و تقویم و ارزیابی صرف‌نظر بشود و اصولاَ اثاثیه منزل متوفی مشمول مالیات بر ارث محسوب نشود جناب آقای صدرزاده خواهش می‌کنم توجه بفرمایید مخصوصاً آقای صدرزاده عرض می‌کنم فرض کنیم یک کسی دویست هزار ریال قیمت خانه‌اش باشد اگر اثاثیه او را صدی پانزده حساب کنیم می‌شود سی هزار ریال اگر ۵ نفر وارث داشته باشد و همه‌شان پسر باشند دختر و پسر نباشند یکی ۶ هزار تومان ارث می‌برند این موضوع ارزیابی

کردن به طور مقطوع و قیمت برایش تعیین کردن و بالاخره مشمول مالیات بر ارث کردن به نظر من درآمد حاصله از آن خیلی ناچیزتر از آن است که ما آن قدر نظر را پایین بیاوریم و اثاثیه خانه متوفی را هم مشمول قانون مالیات بر ارث قرار بدهیم مضافاً بر این که قید بخشودگی هم که در این قانون پیش‌بینی شده است ده هزار تومان است و مأخذ بخشودگی از قانون سابق دو هزار و پانصد تومان بود از ۱۳۱۶ یعنی از تاریخ وضع قانون مالیات بر ارث سابق تا حال نسبت ترقی قیمت‌ها به نسبت دو هزار و پانصد تومان و ده هزار تومان یعنی ۴ برابر بیشتر است قیمت‌ها بیشتر ترقی کرده است (صدرزاده- در بعضی موارد ده برابر شده) اگر منصفانه مأخذ ترقی قیمت‌ها را امروز بخواهیم مقایسه کنیم ده برابر است و حق است که بگوییم ۲۵ هزار تومان مأخذ بخشودگی باشد بنده تندروی نمی‌کنم با ده هزار تومان بخشودگی موافقم ولی عیده دارم که این تبصره ماده ۵ باید حذف شود

(صدرزاده- نرخ‌ها هم باید تعدیل بشود) اساساً اثاثیه خانه مسکونی متوفی مشمول ارقام مالیات بر ارث نباشد و به این جهت پیشنهاد حذف این تبصره را کرده‌ام.

رئیس- پیشنهاد را بدهید در موقع تجزیه رأی گرفته می‌شود. آقای عمیدی نوری مخالفید؟

(عمیدی نوری- خیر) آقای کریمی مخالفید؟

(نادعلی کریمی- بنده با نظر آقای مشایخی مخالفم) پس با تبصره موافقید بفرمایید.

کریمی- فرمایشات جناب آقای مشایخی مبنی بر حذف تبصره ماده ۵ یعنی مستثنی کردن اثاثیه خانه متوفی به اهرف آقایان نمایندگان محترم موافقت ندارد در مملکتی که هفتصد میلیون تومان کسر بودجه داریم این مطلب را بنده چندین بار خدمت آقایان عرض کرده‌ام متأسفانه آقایان توجه ندارند این یک آفت خانه خراب کنی است که دچار مملکت ایران شده است ۷۰۰ میلیون کسر بودجه دارید باید این را از مالیات تهیه کنید آن وقت دولت لایحه می‌آورد هر کدام از ماها می‌آییم یک مقدارش را کم می‌کنیم

(صدرزاده- باید از خرج‌های بیهوده هم بکاهند) آقا شیر بی‌یال و دم و اشکم که دید؟ پس آقای مشایخی حقوق کارمندان دولت را که اینجا نشسته‌اند و منتظر اضافه حقوق هستند از کجا می‌دهید؟ آقا راضی نیستند که یک کسی که گلدان خانه‌اش دویست هزار تومان قیمتش است بیاید مالیات بدهد این حرف‌ها چیست این که می‌فرمایید اثاث البیت جز مستثنیات دین است آن مال تاجر یا کاسبی است که در مقابل بدهکاری می‌خواهند تشک زیر بچه‌هایش را ببرند می‌گویند اثاث‌البیت جز مستثنیات است ولی اگر از خانه یک اشرافی می‌خواهند یک مالیاتی بگیرنداین چه ربطی به مستثنیات دین دارد بنده به سهم خودم کمال تشکر را از دولت دارم که یک همچو مالیاتی آورده است و از آقایان محترم هم تقاضا می‌کنم که با گرفتن مالیات مخصوصاً مالیات بر ارث که مالیات از یک چیز از او آمده‌ای است موافقت بفرمایید و با حذف این مواد قانون را ناقص نفرمایید

مشایخی- بنده در جلسه گذشته به عنوان موافق صحبت کردم و کمال موافقت را با اصل آن دارم.

رئیس- آقای عمیدی نوری (پیشنهادی بنده داده‌ام) می‌توانید به عنوان مخالف صحبت کنید.

عمیدی نوری- بنده راجع به تبصره همین ماده عرض داشتم همان طوری که جناب آقای کریمی فرمودند ممکن است یک کسی خیلی عشق و علاقه داشته باشد به یک چیزهای عتیقه‌ای و اثاثیه خیلی قشنگ و قیمتی و یک چیزهای خیلی نفیسی برای خودش نگاه داشته باشد خیلی اشخاص هستند که این طوری هستند و به ملک و خانه وسیع علاقه‌شان کمتر است ولی به اشیا لوکس و اثاثیه شیک علاقه دارند مثلًا یک سر بخاری چند هزار تومانی دارد و بالعکس کسانی ممکن است که یک خانه خیلی وسیعی داشته باشند و به اثاثیه لوکس علاقه‌ای نداشته باشند این سلیقه مختلف در مردم هست وقتی که ما معتقدیم که اختلاف سلیقه هست ما چه طور می‌توانیم این تبصره را عادلانه بدانیم و بگوییم اثاثیه منزل به طور کلی به میزان ۱۵ درصد قیمت خانه مسکونی احتساب شوداین به نظر بنده یک عمل غیرعادلانه‌ای است و بر خلاف نظر آقای کریمی که فرمودند چرا یک کسی که اثاثیه لوکس دارد ما ازش مالیات نگیریم در صورتی که شخصی ممکن است یک اثاثیه کمی در یک خانه مسکونی عالی داشته باشد و بیاییم آن را پانزه درصد آن خانه تقدیم کنیم خصوصاً این که این خانه مسکونی ناظر به خانه ملکی هم نیست ممکن است خانه اجاره‌ای باشد یعنی فرض کنید که یک مستأجری یک متوفایی یک خانه‌ای را اجاره کرده اتفآقا این خانه قبل از قانون تعدیل در اجاره او بوده امروز هم که فوت کرده این خانه خیلی گران قیمت می‌کنند آن وقت اثاثیه خانه را که بایستی ۱۵ درصد خانه قیمت کرد زیاد می‌شود که آقای مشایخی می‌گویند یک ورثه بدبخت و بیچاره‌ای خرج‌شان بیشتر می‌شود و مالیاتش چند برابر می‌شود که چرا این خانه‌ای که پدر او اجاره کرده بود حالا قیمتش این است و به او می‌گویند بیا و معادل پانزده درصد قیمت خانه قیمت اثاثیه است و از آن مالیات بده لذا بنده پیشنهاد کردم که اثاثیه متوفی مثل سایر ماترکش تقویم بشود برای این که این عادلانه است باید تقویم بشود اگر می‌خواهید عادلانه عمل کنید اگر می‌خواهید مالیات صحیح بگیرید این ماده و این تبصره که در این قانون هست بر خلاف عدالت است این نیست به اشخاص ضعیفی که امکان دارد در یک خانه‌ای با قیمت زیادی نشسته باشند تحمیل می‌شود و به یک کسی که اثاثیه لوکس داشته و در یک خانه محقری با قیمت کمی زندگی می‌کرده ارفاق می‌شود بنده پیشنهاد کردم که این اثاثیه هم ماترک است و تقویم بشود و روی تقویمش مثل سایر ماترک طق مقرراتی که در قانون هست ازش مالیات گرفته بشود این پیشنهاد بنده بود این عادلانه است و البته این تبصره صحیح نیست.

رئیس- پیشنهاد کفایت مذاکرات در ماده ۵ رسیده است قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد می‌نمایم مذاکرات در ماده ۵ کافی باشد. جلیلی.

رئیس- آقای جلیلی.

جلیلی- بنده می‌خواستم عرض کنم چون این لایحه دو شوری است و آقایان هم می‌توانند اگر پیشنهادات و نظریاتی داشته باشند بدهند که در کمیسیون حلاجی بشود خواستم استدعا کنم که مذاکرات در این ماده کافی باشد که زودتر بلکه این لایحه شورایش تمام بشود و به کمیسیون برگردد.

رئیس- با این پیشنهاد مخالفی نیست؟ (نمایندگان- خیر) آقایانی که با کفایت مذاکرات در این ماده موافقند قیام فرمایند (اکثراً برخاستند) تصویب شد. پیشنهادی رسیده قرائت می‌شود. (پیشنهاد آقای عمیدی نوری به شرح زیر قرائت شد)

مقام محترم مجلس شورای ملی.

پیشنهاد می‌نمایم که تبصره ماده پنجم به این طرز اصلاح شود:

اثاثیه خانه مسکونی متوفی نیز مثل سایر قسمت‌های ترکه باید تقویم گردد. عمیدی نوری.

رئیس- ماده ششم قرائت می‌شود (به شرخ زیر قرائت شد)

ماده ششم- اداره دارایی اظهارنامه را از نظر تعیین قیمت اقلام دارایی و مطالبات و بدهی‌ها و یا ارزش اموال مورد رسیدگی قرار داده هر گاه تمام یا قسمتی از آن را صحیح نداند نظر خود را با ذکر دلایل در ظرف ۳ ماه کتباً به مؤدی ابلاغ و اخطار می‌نماید که اگر واخواهی دارد ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ واخواهی خود را با ذکر ادله مستقیماً یا به وسیله پست سفارشی و یا تلگراف به اداره دارایی تسلیم نماید در صورتی که واخواهی در ظرف مدت مقرر نرسید نظر دارایی قطعی شده و بر طبق آن مالیات قانونی حصول خواهد شد مگر آن که معلوم شود اشتباه در محاسبه شده است. در ماده ۶ به عنوان مخالف اجازه نخواسته‌اند آقای خلعتبری در ماده ۶ و ۷ به عنوان موافق نام‌نویسی کرده‌اند مخالفی نیست؟

نمایندگان- خیر.

رئیس- ماده ۷ قرائت می‌شود. (به شرح زیرقرائت شد)

ماده هفتم- چنان که مؤدی به تشخیص دارایی تسلیم نشود و در ظرف مدت مقرر واخواهی ندهد (صدرزاده- «ندهد» غلط است «بدهد» صحیح است) و پس از تقدیم واخواهی نیز موافقتی بین مؤدی و دارایی حاصل نگردد واخواهی به کمیسیون تشخیص بدوی مالیات بر درآمدارجاع خواهد شد کمیسیون پس از تحقیقات و رسیدگی رأی صادر خواهد نمود رأی کمیسیون تشخیص بدوی پس از ابلاغ به طرفین قطعی و لازم‌الاجراست مگر در مواردی که مابه‌الاختلاف بین مالیات مشخصه از طرف کمیسیون و مبلغی که مورد تصدیق مؤدی یا مطالبه دارایی است بیش از ۲۰ درصد باشد که در این صورت طرفین می‌توانند در ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رأی کمیسیون بدوی واخواهی خود را به کمیسیون تشخیص تجدیدنظر تسلیم نمایند هر گاه مراجعه به کمیسیون تشخیص تجدیدنظر از طرف مؤدی به عمل آید مشارالیه باید قبلاَ وجه مابه‌الاختلاف را در صندوق دارایی بسپارد یا ضامن معتبر یا تضمین بانکی یا وثیقه از عین ماترک بدهد رأی کمیسیون تشخیص تجدیدنظر قطعی و لازم الاجرا خواهد بود مگر آن که معلوم شود اشتباه در محاسبه شده است.

رئیس- آقای مشایخی مخالفید؟

مشایخی- بلی.

رئیس- بفرمایید.

مشایخی- ماده هفتم و ششم وظیفه مؤدی و وظیفه دولت را معین می‌کند ماده ششم گفت مؤدی مکلف است در ظرف مدت ۳ ماه اظهارنامه بدهد و سهم‌الارث و قسمتی از ماترکی که به او رسیده است معرفی و توضیح بدهد که بر آن اساس مالیات او تعیین شود و ماده ۷ پیش‌بینی کرده است که اگر سهم‌الارث اظهار شده از طرف مؤدی مطابق تشخیص دارایی صحیحاً ارزیابی و تقویم نشده باشد دولت می‌تواند قسمت واقعی آن را تعیین کند و اخطار صادر کند و به مؤدی اعتراض بدهدالبته در کشور ما که متأسفانه عادت پرداخت مالیات نیست و متأسفانه اغلب از مؤدیان سعی می‌کنند از پرداخت مالیات فرار کنند لازم بود برای جلوگیری از فرار از مالیات تدابیری اتخاذ بشود که دولت هم به سهم خودش تفویتی از حقش نشده باشد و واقعش هم همین است که بتواند سهم‌الارث را معین کند و اگر بین اظهاری که شده از طرف مؤدی و قیمت واقعی اختلافی بود ما به‌الاختلاف را به کمیسیون تشخیص تجدیدنظر ببرد و مطابق نرخ‌های

مندرج در قانون مطالبه کند تمام تشکیلاتی که از نظر طرز وصول در مالیات‌هاست در این ماده مستتر است و این همان مطلبی است که جناب آقای خلعتبری در جلسه گذشته به طور تفصیل فرمودند و فرمایشاتشان صحیح بوده است و بایستی تدابیری اتخاذ کرد که مزاحمتی برای مؤدی نباشد و مؤدی مالیاتش را پرداخت کند که حق دفاع هم داشته باشد اگر ما برای مؤدی حق دفاع قائل بشویم مطابق اصل کلی و رویه‌ای که درد نیامد متداول و متعارف است رفتار کرده‌ایم و هر کسی در هر دعوایی اعم از مالی و حقوقی و اجتماعی باید آزادی بیان و حق دفاع داشته باشد (صحیح است) در امور مالی هم مؤدی مشمول مالیات اگر از نظر سهم‌الارث مورد تعرض واقع شد حقاً بایستی بتواند نزد مقامات صالحه بگوید تشخیص دارایی صحیح نیست قیمتی را که معلوم کرده‌اید دقت نشده است و قیمت واقعی ماترک متعلق به من سهم‌الارث متعلق به من از این قیمت تجاوز نمی‌کند این حق دفاع حقی است مسلم که در تمام دنیا پیروان هستند در مورد مالیات بر ارث هم به همین جهت یک کمیسیون تشخیص بدوی و یک کمیسیون تشخیص تجدیدنظر قائل شده‌اند اما به عقیده من در کمیسیون تشخیص تجدیدنظر تا حدی حق دفاع را از مؤدیان سلب کرده‌اند زیرا در مرحله تجدیدنظر می‌گوید اگر مالیات مشخص از طرف کمیسیون و مالیاتی که مؤدی با پرداخت آن موافقت نکرده است بیست درصد اختلاف داشت مؤدی حق تجدیدنظر دارد و حال آن که براساس همان اصل کلی که آقای خلعتبری در جلسه پیش فرمودند حق دفاع باید تعمیم داشته باشد و باید مؤدی بتواند در هر مرحله برای اثبات حقانیت خود مدارک لازم را به محکمه عرضه کند و محکمه مورد توجه قرار بدهد بنابراین بنده اولاَ معتقد به رعایت بیست درصد نیستم اگر مؤدی به حکم محکمه بدوی تسلیم نشد باید به طور کلی شکایت به محکمه تجدیدنظر داشته باشد و به علاوه اگر بخواهیم بگوییم مؤدیان اگر بخواهند مراجعه کنند به محکمه تجدیدنظر در محکمه تجدید به طوری که در این ماده نوشته شده است باید معادل مالیات مابه‌الاختلاف را تضمین بسپارد یا ضامن بدهد وثیقه بدهد آقایان وقتی که یک کسی فوت می‌کند در ظرف سه ماه بایستی وراث مالیات را پرداخت کند هنوز وراث خودشان را جمع و جور نکرده‌اند هنوز پولی دست‌شان نیست چه طور ممکن است که وراث بتوانند وجه‌الضمان بسپارند چه جوری بیایند وسایلی اتخاذ کنند که نظر دولت را به عنوان تضمین تأمین بکنند؟ باید دولت مالیات خودش را بگیرد به طوری که برای مؤدی امکان پرداخت هم باشد به این جهت من معتقدم که در مرحله تجدیدنظر نبایستی از مؤدیان مطالبه تضمین بانکی و وثیقه و یا هر چه کرد و اگر مؤدی به تشخیص دارایی به تشخیص محکمه بدوی معترض باشد می‌تواند بلاشک به کمیسیون تجدیدنظر برود و نظر کمیسیون قطعی است و اضافه می‌کنم در پایان این ماده نوشته شده است اخطاری که برای مؤدی صادر شده است اگر در ظرف مدت مقرر اعتراض نشد تشخیص قطعی است مگر این که اشتباه در محاسبه شده باشد بنده یک جمله دیگر می‌خواهم اضافه بکنم که تشخیص قطعی است مگر این که اشتباه در موضوع مالیات شده باشد

(صدرزاده- یعنی چه موضوع مالیات؟) اشتباه در محاسبه این است که مثلاَ فرض بفرمایید سهم‌الارث یک نفر صد هزار تومان ارزیابی شده باشد این را مالیاتش را باید بنویسند ۴۸۰۰ تومان آمدند و نوشتند ۱۵ هزار تومان این اشتباه در محاسبه است حالا بر فرض نوشتن ۲۵ هزار تومان با فرض اعتراض نشدن از طرف مؤدی رقم پانزده هزار تومانش قطعی نیست چرا برای این که قانون میزان مالیات را معین کرده و وقتی حساب کنند معلوم می‌شود که این پانزده هزار تومان اشتباه است و چهار هزار و هشتصد تومان است. اما اشتباه در موضع مالیات این است ممکن است عمر و فوت کند دولت تصور کند حسین‌آباد بر اثر گزارشی که بهش رسیده است متعلق به عمر و متوفی و متعلق به این وراث است بیاید قریه حسین‌آباد را ارزیابی بکند تقسیم بکند بین وراث و سهم‌الارث را تعیین بکند ولی بعد معلوم بشود که حسین‌آباد متعلق به متوفی نبوده بنابراین این اشتباه در موضع است بنابراین بایستی در این ماده قید شود که مالیات قطعی است مگر این که اشتباه در محاسبه یا در موضوع شده باشد بنا علیهذا توجه آقایان را در ماده ۷ به دو قسمت معطوف می‌کند اول این که حق تقاضای تجدیدنظر بدون دادن وثیقه ودیعه ضامن بدون هیچ قید و شرط و بدون رعایت مابه‌التفاوت بین رأی بدوی و مالیات مورد مطالبه از مؤدیان باید محفوظ بماند

(صدرزاده- به شرطی که خرج محاکمه را بدهد) صحیح فرمودید یک راهی هم باید پیدا کنیم که همه کس از دبه بدی ندیده نباشد پس اگر یک کسی را مالیاتش را صحیح تشخیص دادند دیگر نرود دبه کند آنجا

(صدرزاده- طول مدت را هم در نظر بگیرید) جلوگیری از طول مدت هم یک راهی دارد به نظر بنده و آن این است که در این قانون پیش‌بینی شده که خسارت دیرکرد از مؤدی گرفته بشود می‌نویسد که از تاریخ قطعیت مالیات یعنی رأی صادره از کمیسیون تشخیص‏ تجدیدنظر ما این طور پیش‌بینی می‌کنیم که اگر رفت به محکمه تجدیدنظر و محکمه تجدیدنظر مالیات محکمه بدوی را تأیید کرد خسارت دیرکرد از تاریخ صدوررأی محکمة بدوی باشد و این برای این است که یک وسیله‌ای بشود که تمام مؤدیان نروند به محکمه تجدیدنظر و آن کسی که بهش بی‌عدالتی شده برود به این تقاضای بنده در این ماده در ۳ قسمت است که عرض کردم و پیشنهادش راهم تقدیم می‌کنم.

رئیس- آقای ارسلان خلعتبری.

خلعتبری- مقداری از مطالبی را که بنده می‌خواستم عرض کنم آقای مشایخی به عرض آقایان رساندند ولی در تأیید آن اظهارات این مطلب را می‌خواهم عرض کنم اشخاصی هستندکه سوابقی دارند سوابق قضایی سوابق فنی و اداری و کشاورزی از نتیجه زحمات و تخصص و اطلاعات آنها می‌باید استفاده کرد بنده خودم را نآقابل می‌دانم ولی از نظراین که سال‌ها وکیل دادگستری بوده و در جریان این موضوعات مالیاتی بوده‌ام چون واقعاً علاقمند هستم که مالیات درست گرفته بشود و درآمد زیاد بشود و حق دولت از بین نرود و چون ما هم نماینده مردم هستیم باید وسیله‌ای اتخاذ کنیم که حق مردم ضایع نشود همان طوری که دولت قانون می‌آورد ما هم باید وسیله‌ای اتخاذ کنیم که حق مردم از بین نرود اولین مرتبه‌ای که قانون مالیات بر درآمد تصویب شد درسال ۱۳۱۲ در زمان شاه فقید وضع شد در سال ۱۳۱۲ تصدیق می‌کنید که دولت خیلی مقتدر بود معذلک از نظر احترام به همان اصول کلی قانون اساسی که هر کسی حق دارد برای احقاق حق خودش به دادگاه مراجعه کند برای این که اختلاف مالیاتی مثل اختلاف در مورد یک مال حق است و احتیاج به رسیدگی به اسناد دارد و بنابراین در همان موقع این حق را برای مردم قائل شدند در قانون ۱۳۱۲ مؤدی حق داشت بعد از اظهار نظر کمیسیون به دادگاه مراجعه کند و می‌بایستی ودیعه‌ای نقداً بسپارد که اگر اعتراضی دارد برود به دیوان دادرسی دارایی در سال ۱۳۲۲ همین قانون مالیات بر درآمد اصلاح شد دکتر میلیسپوی آمریکایی برای مردم ایران این حق را شناحت که اگر کسی اعتراض داشت برود به دیوان دادرسی بدون این که ودیعه بسپارد این حق عدالت و عدالت خواهی برای مردم محرز باشد و نتوانند به حقوق مردم تجاوز کنند این که بنده می‌گویم حس عدالت‌خواهی باری مردم محرز باشد یک مثلی می‌آورم که آقای معاون وزیر دارایی هم که تشریف دارند توجه فرمایند در سال ۱۳۲۴ در یک پرونده‌ای که من وکیل بودم یک قانونی وضع شده بود که هر کس سه برابر مالیات سال اخیر را بدهد امر مالیاتش تسویه شده محسوب خواهد شد این قانون را مجلس وضع کرد و قانون مفیدی بود یک مؤدی رفت و سه برابر مالیات را داد و حسابش تصفیه شد از همین شخص آمدند و مجدداً مالیات مطالبه می‌کردند هر چه او گفت که آقا این پرونده خاتمه یافته است و مطابق قانون من سه برابر دادم کسی گوش نکرد به پرونده مراجعه شد مفاصا حسابش هم توی پرونده بود، که حاکی بود که این حسابش را تصفیه کرده است منتهی به دستش نداده بودند جهتش را نمی‌دانم چه بود

(دکترجزایری- علتش این بود که حسابش را با مأمورین تصفیه نکرده بود) این شخص آمد و رفت به دیوان دادرسی دارایی در اینجا حکم قطعی گرفت که طبق آن قانون چون سه برابر داده مالیاتش تصفیه شده بعد از آن حکم قطعی یک عضوی از اداره مالیات بر درآمد آمد و از این شخص مطالبه مالیات کرد بنده رفتم پیش معاون وزات دارایی وقت پیش مدیرکل گفتم رسیدگی به حساب این شخص صریحاً خلاف قانون است معذلک دستور داد که طبق مقررات عمل شود جرأت نکرد که بنویسد که خلاف قانون است پس از این که این عمل شد من رفتم به آقای وثوق شکایت کردم آقای وثوق عضو مربوطه را خواست و گفت چرا این عمل را کردید گفت اداره در دستور داده است که اگر حق به جانب اشخاص است ما مطالبه کنیم بعد من به مرحوم رزم‌آرا شکایت کردم یک بعد از نصف شب شکایت مرا فرستاد مالیه آنجا کشیک شب داشتند فردا دو عضو را منتظر خدمت کردند و دو عضو را توبیخ کردند و نشستند و حکم دادند که طبق حکم محکمه قطعی شده محسوب می‌شود

(سعیدمهدوی- خدا رحمتش کند) خواستم ملاحظه بفرمایید که چه طور در مقابل حکم محکمه و مالیات تصفیه شده اگر بخواهند سوءاستفاده می‌کنند این مال سال ۱۳۲۲ بود در ۱۳۲۸ مجدداً قانون این حق را به مردم داد که دو مرتبه مردم به دادگاه مراجعه کنند و شکایت کنند بعد در زمان دولت سابق این حق را از مردم گرفتند یعنی مقرر کرد و اصلاح کرد قانون را که همان کمیسیون بدوی و تجدیدنظر باشد و این عمل خلاف قانون اساسی است الان هم به همین نحو عمل می‌کنند این خلاف قانون اساسی است مردم باید حق داشته باشند برای هر گونه اختلافی به یک مرجعی مراجعه کنند که تابع امر نباشد آقایان توجه بفرمایید در این مملکت باید فعالیت اقتصادی بشود مردم باید اطمینان داشته باشند دولت باید دستگاه‌هایش را خوب درست کند و اگر باید ۸۰ درصد مالیات هم بگیرد اما اگر کسی شکایت کرد باید به یک جایی مراجعه شود که وزیر نتواند آن را تحت اعمال نفوذ قرار بدهد و مطابق میلش دستور بدهد عضو کمیسیون نتوانداعمال نظر کند قاضی در مقابل قانون یک مسئولیتی دارد یک استقلالی دارد هراسی ندارد این دیوان دادرسی دارایی خدا شاهد است حق مردم را حفظ می‌کرد و درست هم حفظ می‌کرد بنابراین من از آقایان خواستم

تقاضا کنم پیشنهادی من در این خصوص داده‌ام که می‌رود به کمیسیون آقایان توجه بفرمایند که یک حقی که دو سال پیش از مردم گرفته شده این حق به مردم دو مرتبه برگردد اگر به قانون توجه کنیم هیچ وقت ضرر نمی‌کنیم پیشنهادی هم بنده تقدیم کرده‌ام استدعا می‌کنم در موقع طرحش آقایان توجه بفرمایید و تصویب کنید که از این کار خلاص بشویم.

رئیس- در این ماده پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده است که قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد) درماده ۷ پیشنهاد کفایت مذاکرات می‌نمایم. جلیلی.

رئیس- آقای جلیلی.

جلیلی- بنده در ماده قبل هم پیشنهاد کفایت مذاکرات دادم و باز بایستی توضیح بدهم خدمت آقایان که این لایحه دوشوری است یک دفعه به کمیسیون رفته آنجا حلاجی شده و بحث شده حالا هم آقایان می‌توانند پیشنهاداتی بدهند و در کمیسیون نظرشان را بفرمایند و الَا اگر ما بخواهیم روی این قانون در هر ماده‌ای چند موافق و چند مخالف صحبت بکنند طول می‌کشداین بود که بنده مجبور بودم برای این که کار مجلس پیش برود این پیشنهاد را بکنم آقایان هم می‌توانند تشریف ببرند در کمیسیون نظریات خودشان را بگویند استدعا می‌کنم که آقایان با کفایت مذاکرات موافقت بفرمایند و اجازه بدهند که در موارد بعدی یک موافق و یک مخالف در همه‌اش بیشتر صحبت نکند.

رئیس- آقای داراب.

داراب- آقایان موضوعی که مورد بحث هست یکی از مشکلترین قسمت‌های این مالیات یعنی امر وصول است و طرز تشخیص هر مالیات است به نظر من اگرم جلس مخصوصاَ در این دو قسمت که مربوط به تشخیص و وصول مالیات است بیشتر بحث بکند و آقایان دانسته و فهمیده به نفع این قضیه به نفع این چیزی که اینجا هست رأی بدهند هم به نفع جامعه است و هم به نفع دولت از این نقطه نظر من مخالف کفایت مذاکرات هستم مضافاً بر این که آقایانی که با دستگاه دارایی سر و کار داشته‌اند و دارند و آقایانی که با آپارات و آپاری و دستگاه وصول

(قنات آبادی- فارسی حرف بزنید) بنده عربی هم می‌دانم آنهایی که بادستگاه وصول سر و کار دارند می‌دانند که وصول مالیات برای من که مأمور وصول هستم کار آسانی نیست خصوصاً یکی از آقایان فرمودند که بعضی از مؤدیان نه همه زیاد هم متمایل نیستند که مالیات حقیقیشان را بدهند

(یکی از نمایندگان- بعضی‌ها) بله بعضی‌ها البته عاشق مالیات دادن به دولت نیستند و بهترین راه برای سرگردان کردن دولت و برای این که حتی‌المقدور مالیات به تأخیر و پرونده برود

رئیس- راجع به پیشنهاد کفایت مذاکرات صحبت کنید.

داراب- این دلایل آن است سعی می‌کنند که از این ستون به آن ستون بروند و کار را فلج می‌کنند آقای معاون وزارت دارایی بهتر می‌دانند بنابراین اتفاق افتاده است بنده خودم شاهد امر بودم که سال‌ها یک پرونده‌هایی که حاوی مالیات‌های زیاد بوده است به همین عنوان در دادرسی دارایی سال‌ها مدفون بوده است آقایانی که طرفدار مالیات مستقیم هستند و می‌فرمایند که چرا دولت مالیات وصول نمی‌کند چرا مالیات‌ها معوق شده است باید در نظر بگیرند در نتیجه همین احاله از این کمیسیون به آن کمیسیون است که نمی‌توانند مالیات وصول کنندآخر آقایان این سه کمیسیون نیست این قدر کمیسیون‌های دیگری هست در همین دارایی یعنی کمیسیون حل اختلاف و غیره به این ترتیب بنده اینجا شاهد پرونده‌ای بوده ما که واقعاً ده سال تمام دولت نتوانسته است مالیات خودش را وصول بکند و اما بنده به هیچ وجه‏

رئیس- آقای داراب در موضوع کفایت مذاکرات بفرمایید.

داراب- به این جهت بنده مخالفم با کفایت مذاکرات و معتقدم که بیشتر باید حلاجی بشود و دلایل زیادی هم دارم

(قنات‌آبادی- احسنت احسنت)

رئیس- آقایانی که با کفایت مذاکرات در این ماده موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. چند پیشنهاد در ماده ۷ رسیده که قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل به ماده ۷ افزوده شود:

تبصره- مؤدی می‌تواند به جای کمیسیون تشخیص تجدیدنظر واخواهی خود را به دادگاه استان حوزه اموال متوفی تسلیم نماید دادگاه استان خارج از نوبت رسیدگی و حکم آن قطعی خواهد بود. عماد تربتی.

رئیس- پیشنهاد دیگر: (به شرح زیر قرائت شد)

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی.

اینجانب پیشنهاد می‌کنم که به ماده ۷ این تبصره اضافه شود:

مرجع رسیدگی به دعاوی اشخاص بر دولت و بالعکس دادگاه‌های دادگستری بر طبق قوانین عمومی است به استثنای دعاوی مالیاتی به معنای اعم و عوارض گمرکی که به این قبیل دعاوی مالیاتی دیوان دادرسی دارایی بر طبق قانون مصوب آبان ۱۳۰۹ و آیین‌نامه آن رسیدگی و قطع و فصل خواهد نمود. خلعتبری.

رئیس- پیشنهاد دیگر قرائت می‌شود. (این طور خوانده شد)

پیشنهاد می‌نمایم تبصره ذیل به ماده ۷ اضافه شود:

تبصره- مؤدی مختار است به قیمتی که اداره دارایی برای ترکه تعیین می‌نماید تسلیم شود و پیشنهاد نماید میزانی را که برایش مالیات مشخص و تعیین گردید از عین ترکه به اداره دارایی واگذار شود در این صورت اداره دارایی باید از عین ترکه مالیات را دریافت دارد. عمیدی نوری.

رئیس- پیشنهاد دیگر قرائت می‌شود (به شرح قرائت می‌شود)

پیشنهاد می‌نمایم ماده ۷ به این طرز اصلاح شود: از سطر هشتم به بعد «طرفین می‌توانند در ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رأی کمیسیون بدوی واخواهی خود را به دادگاه استان حوزه مربوطه تسلیم نمایند» الی آخر یا به جای (کمیسیون تجدیدنظر است) در دادگاه استان باشد. عمیدی نوری.

رئیس- پیشنهاد دیگر قرائت می‌شود (به شرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل به ماده ۷ اضافه شود. کسانی که در حدود قانون سابق در تقدیم اظهارنامه به عللی تأخیر نموده‌اند و به عنوان مطالبه جریمه تأخیر مورد تعقیب قرار گرفته‌اند در صورتی که در کمیسیون توافق نموده و یا به پیش آگهی تسلیم شده و در ظرف سه ماه ترتیب پرداخت دیوان مالیاتی خود را بدهند مطلقاً و خسارات دیرکرد معاف خواهند بود. ارباب.

رئیس- ماده ۸ قرائت می‌شود:

عمیدی نوری- راجع به این پیشنهاد توضیح دارم.

رئیس- پیشنهادات در شور اول توضیح ندارد می‌رود به کمیسیون، ماده ۸ قرائت می‌شود: (به شرح زیرقرائت می‌شود)

ماده ۸- هر گاه ورثه و کسانی که متصدی امور ورثه هستند در ظرف مدت مقرر در ماده ۵ از تسلیم اظهارنامه خودداری نمایند مالیات آنها رأساً از طرف دارایی بر طبق تحقیقاتی که به عمل خواهدآمد تشخیص و به مؤدی ابلاغ و طبق ماده ۶ رفتار می‌شود.

رئیس- آقای نراقی

(بهبهانی- آقا بنده یک سؤای از دولت دارم)

نراقی- بنده در اولین روزی که این ماده مطرح شد یک توضیحی به عرض رساندم و آن توضیح این بود که در تمام دنیا قانون بر ارث این طور تنظیم شده که از تمام ماترک متوفی مالیات می‌گیرند این مورد بحث شد آقای وزیر دارایی هم توضیحاتی دادند بر خلاف نظر بنده ولی یک موردی که در دنیا روی آن کاملًا مطالعه شده و دولت مترقی روی آن عمل می‌کنند به عقیده من یک ملاکی است که از کل دارایی متوفی مالیات را بگیرند ولی آنچه را که فرمودند راجع به اولاد و غیره به عنوان معافیت قرار می‌دهند مثلاً برای هر اولادی به میزان معینی یک دو درصد یا سه درصد یا چهار درصد به طور ثابت معاف می‌کنند که به ورثه ظلم نشده باشد ولی با این ترتیب که در این قانون نوشته شده این قانون با آن فرمایشاتی که جناب آقای خلعتبری و جناب آقای دکتر شاهکار فرمودند که منظوراز آن کوتاه کردن فاصله طبقاتی است به عقیده بنده آن منظور را نمی‌رساند اگر این طور ما می‌خواهیم که فاصله طبقاتی را کوتاه کنیم به عقیده بنده باید گفت عطایت را به لقایت بخشیدم برای یک شخصی که می‌میرد و دارای چندین اولاد است که به طور متوسط که این آگهی‌های حصر وراثت را در اینجا می‌بینیم کمتر از شش یا هفت ورثه دیده نمی‌شود هفتاد میلیون ریال یک نفر باید ارث داشته باشد تا مشمول حداکثر مالیات باشد در دنیای امروز در انگلستان ۸۲ درصد در امریکا ۷۷ درصد در ممالک اسکاندیناوی و ژاپن و غیره به همین ترتیب مالیات را ارث گرفته می‌شود و خیلی سنگین است این چندین خاصیت دارد یکی این است که البته مالیاتی به نفع مملکت گرفته می‌شود

(دکترعدل- و خوب خرج می‌شود) اجازه بفرمایید موضوع خرج علیحده است بعضی‌هااستدلال می‌کنند که چون مالیات صحیحی خرج نمی‌شود و چون خرج بد می‌شود نباید مالیات پرداخت شود به عقیده من این برای طبقه متمکن خیلی خودپسندی است اگر به این عقیده باشم که چون درست خرج نمی‌شود نباید داد پس گمرگ هم نباید بگیریم مالیات قند و شکر هم نباید بگیریم این چه خودپسندی است که بگویم چون درست خرج نمی‌شود طبقه سوم مالیات بپردازد و طبقه اول نتایج آن را ببرد و به عقیده بنده این مالیات بر ارثی که وزارت دارایی فرستاده است یک ظاهر سازی بیش نیست اسماً مالیات ۲۵ درصد بالا رفته است ولی عملًا این طور نیست این مالیات ۲۵ درصد برای کسی است که ۷۰ میلیون الی ۸۵ میلیون ریال دارایی داشته باشد در کشوری که متوسط دارایی اشخاص را اگر برسیم به ده هزار ریال می‌رسد این مالیات اثری نخواهد داشت این یک نتایج اخلاقی دیگری هم دارد که مردم را ولگرد بار نمی‌آورد پسر یک متمول که ۷ الی ۸ میلیون بهش ارث می‌رسد طبعاً یک شخص لاابالی می‌شود و دنبال کار آن می‌رود و مالیات بر ارث را که گذاشته‌اند تمام جهاتش (صحیح بوده است جهات اخلاقی و جهات اجتماعی و مالی از نقطه نظر مملکت بنده معتقد هستم که در

این قانون نه رعایت اشل صحیح مطابق اصولی که امروز در دنیا متداول است شده و نه سهم‌بندی که شده صحیح است این است که بنده با این اشل بندی هم مخالفم و اگر بنده از ماده هشت صحبت کردم برای این است که جناب آقای دکتر جزایری می‌خواهند در ماده ۹ به طور تفصیل مخالفت خودشان را بیان کنند منظور بنده از این عرایض این است که بنده نسبت به ماده ۹ و همچنین به ماده ۸ در کلیه این اشل‌هایی که در اینجا نوشته شده معترض هستم

(مکرم- راجع به مالیات بر درآمد هم جنابعالی همین عقیده را دارید؟) معتقد هستم که این مالیات بر ارثی که می‌گوییم فاصله طبقاتی را کوتاه می‌کند نیست

(داراب- راجع به مالیات بر درآمد و مالیات املاک چه طور؟)

رئیس- آقای مشایخی موافقید؟

(مشایخی- بلی) بفرمایید.

مشایخی- جناب آقای نراقی این بحثی که جنابعالی فرمودید همان طوری که در آخر بیانات‌تان فرمودید مربوط به ماده ۹ بود در ماده ۸ می‌گوید اگر وراث اظهارنامه نداد مالیات او رأساً تشخیص خواهد شد می‌گوید اگر چنانچه ورثه متوفی در ظرف مدت مقرر از پرداخت مالیات خودداری کرد اداره دارایی مالیاتش را تعیین می‌کند این ماده تنها راهی است که برای وصول مالیات از مستنکفین یعنی از کسانی که می‌خواهند در مدت مقرر قانونی اعلام بکنند ماترک خود را پیش‌بینی شده به این ترتیب که دارایی حق داشته باشد علی‌الرأس تشخیص بدهد و مالیات آن را مطالبه کند و این که فرمودند مالیات بر مجموع ماترک و مالیات بر دارایی و ارث وضع شود نه مالیات به سهم‌الارث بنده تصور می‌کنم با در نظر گرفتن طرز تفکر اجتماع اتخاذ این سیستم مالیات اصولًا نه تنها مفید نیست بلکه هیچ گونه درآمدی هم به کشور نخواهد داد بهترین طریق مالیات برای مملکت ما در مورد مالیات بر ارث مالیات سهم‌الارث هر یک از وراث است نه مالیات معین بر مجموع ماترک این که گفتید اگر یک نفر فوت بکند اگر ۷۰ میلیون ریال درآمد داشته باشد این هم اشتباه است برای این که حداکثر معافیت ده هزار تومان است و از ده هزار تومان و یک قران مشمول مالیات است اگر یک نفر پنج تا اولاد داشته باشد پنجاه هزار تومان داراییش مشمول معافیت است از پنجاه هزار تومان و یک قران مشمول مالیات است عرض کنم که حسابی که فرمودید که به این ترتیب اساساً بسیاری از ثروت‌ها از پرداخت مالیات معاف می‌شوند اگر توجه بفرمایید قطعاً تجدیدنظر خواهید فرمود و من معتقدم که حداقل بخشودگی لازم است و با رعایت حداقل بخشودگی ثروت‌های بزرک از مالیات فرار نمی‌کند اگر ما ملاحظه می‌کنید که در انگلستان ۸۰ درصد مالیات بر ارث گرفته می‌شود در این قانون برای طبقه سوم ۷۵ درصد مالیات گرفته می‌شود ما چه می‌خواهیم؟ اگر اضافه شود یک چوب دیگر باقی می‌ماند پس بگویید صددرصد اصولاَ به همان دلیل وقتی کسی فوت می‌کند وارث طبقه اول تمام سهم‌الارث به آنها می‌رسد و ارث طبقه دوم دیگر وراثت شناخته نمی‌شود بالنتیجه طبقات بعدی نمی‌توانند مشمول سهم‌الارث بشوند همین قانون هم لازم بود برای وراث طبقه اول که بیشتر مورد توجه و نظر مورث بایستی واقع شوند و وظیفه مورث بوده که موجبات زندگانی آنها را بعد از فوت فراهم کند لازم است طبقه اول مالیاتش سبک‌تر باشد و طبقات بعدی سنگین‌تر و به همین دلیل در قانون گفته است که وراث طبقه سوم سه برابر نرخ‌های وراث طبقه اول مالیات خواهند داد لذا همان طوری که عرض کردم اگر یک کسی فوت کرد و پسرعمه‌اش و ارثش بود قانون آن را ۷۵ درصد مشمول مالیات تشخیص داده ولی اگر یک کسی فوت کرد و اولادش و ارثش بود تا ده هزار تومان مشمول بخشودگی است و از آن به بعد هم نرخ به تدریج بالا می‌رود. بنابراین ماده هشتم راجع به طرز تشخیص است این توضیحی را که بنده عرض کردم چون خود آقای نراقی وارد هستند تأیید خواهند فرمود اما درباره ماده ۸ از نظر تشخیص علی‌الرأس باید توجه کرد مقصود این نیست که یک موقع چه طور باشد باز می‌گردیم سر فرمایشات آقای خلعتبری که فرمودند در زمان مستردیویس که وقتی می‌خواستند علی‌الرأس تشخیص بدهند می‌گفتند به درآمد اظهار شده از طرف مؤدی یک صفر اضافه کنید ده هزار تومان را صد هزار تومان بکنید مقصود این است که در اینجا در تشخیص علی‌الرأس آن رویه اتخاذ نشود که فرمول مستر دیویس اجرا شود فقط اگر مؤدی یا وارث ماترک خود را اعلام نکرد و معرفی نکرد وزارت دارایی حق دارد قیمت واقعی همان ماترک را تعیین کند و ازش مالیات بگیرد نه این که روی فرض و تصور یک ارقامی بنویسند و بدهند دست مؤدی و زحمت برای مردم درست کنند و به جایی هم نرسد آقایان مالیات بر ارث موضوعش مشخص است و ارثی که مشمول این مالیات واقع می‌شود ملک بهش رسیده مستغلات بهش رسیده یا سهام فلان مال‌التجاره بهش رسیده یا پول نقد بهش رسیده تنها جایی که می‌شود فرار کند پول نقد است اگر یک کسی پول نقد تو خانه‌اش داشته باشد تنها موقعی است که یک وارثی می‌تواند پول نقد را بر دارد اعلام نکند نگوید این مقدار در صندوق پدر من پول نقد بوده است و از پرداخت مالیات آن فرار کند ولی سایر دارایی مشخص است بنابراین در تشخیص علی‌الرأس بایستی در موقع ارزیابی بشود که زحمتی برای مؤدی مستنکف در دادن اظهارنامه نباشد و دولت بتواند مالیاتش را بگیرد و به این جهت بنده ماده هشت را صحیح می‌دانم و با آن موافقم.

رئیس- چون دیگر کسی در ماده هشتم اسم ننوشته است یک پیشنهاد رسیده است قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌نمایم به ماده هشتم این تبصره اضافه شود. در صورتی که عملیات اجرایی برای وصول مالیات قطعی به عمل آید باید از ماترک آن را وصول نمودنه از دارایی شخص متصدی امور ورثه. عمیدی نوری.

رئیس- پیشنهاد به کمیسیون ارجاع می‌شود.

ماده ۹- قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد)

ماده ۹- مالیات نسبت به سهم‌الارث هر یک از ورثه گرفته می‌شود و نرخ آن به شرح ذیل است

۱- طبقه اول: اگر سهم‌الارث هر یک از وراث صد هزار ریال کمتر باشد از پرداخت مالیات معافند و در صورتی که از این مبلغ تجاوز نماید به ترتیب زیر مالیات محسوب می‌شود.

صدرزاده- طبقه بندی در ماده ۹ است.

رئیس- ماده ۹ را دارند قرائت می‌کنند. قرائت کنید ..

(بقیه ماده ۹ به شرح زیر قرائت شد)

از ۱۰۰۰۰۱ ریال تا ۲۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی دو.

از ۲۰۰۰۰۱ ریال تا ۳۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی سه.

از ۳۰۰۰۰۱ ریال تا ۴۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی چهار.

از ۴۰۰۰۰۱ ریال تا ۵۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی پنج.

از ۵۰۰۰۰۱ ریال تا ۶۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی شش.

از ۶۰۰۰۰۱ ریال تا ۱۰۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی هفت.

از ۱۰۰۰۰۰۱ ریال تا ۲۰۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی هشت.

از ۲۰۰۰۰۱ ریال تا ۳۰۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی نه.

از ۳۰۰۰۰۰۱ ریال تا ۵۰۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی ده.

از ۵۰۰۰۰۰۱ ریال تا ۱۰۰۰۰۰۰۰ ریال نسبت به مازاد صدی پانزده.

از ۱۰۰۰۰۰۰۱ ریال به بالا صدی پنج.

۲- طبقه دوم: اگر سهم‌الارث هر یک از وراث طبقه دوم ۵۰۰۰۰ ریال یا کمتر باشد از پرداخت مالیات معافند و در صورتی که از این مبلغ تجاوز نماید تا یک صد هزار ریال نسبت به مازاد پنجاه ریال صدی سه و از ۱۰۰۰۰۱ ریال به بالا نسبت به مازاد دو برابر نرخ‌های طبقه اول محسوب می‌گردد.

۳- طبقه سوم: نرخ مالیات سهم‌الارث طبقه سوم تا ۱۰۰۰۰۰ ریال بدون حداقل بخشودگی صدی چهار و نسبت به مازاد از ۱۰۰۰۰۱ ریال سه برابر نرخ‌های طبقه اول محسوب خواهد شد

رئیس- آقای دکتر جزایری در برگ مخالف ثبت نام کرده‌اند بفرمایید.

دکتر جزایری- بنده به عنوان مخالف با ماده ۹ یعنی به عنوان این که تعرفه و نرخی که برای مالیات در ماده ۹ نوشته شده کم است اسم‌نویسی کرده‌ام ماده ۹ ماده‌ای که معین کرده است که اگر ماترک چه مقدار بود چه قدر مالیات بدهد چه قدر بود چه قدر بنده با این اشل مالیات مخالفم برای این این را کم می‌دانم و استدعا می‌کنم که دوستان و همکاران عزیزم توجهی به عرایض بنده بکنند بنده از نظر جزئیات مالیات نمی‌خواهم عرایضی بکنم بلکه می‌خواهم توجه دوستان را جلب بکنم که مالیات بر ارث یکی از ارقام مهم مالیات‌های مستقیم است که امروز در دنیای متمدن توجه خاصی نسبت به آن شده است و نه تنها از نظر مالیات بر ارث و مالیات بر در آمد می‌گیرند و به این عنوان می‌خواهند عواید دولت را زیاد بکنند بلکه این اصل مسلم که وسایل مالیاتی و امور مالی مؤثر در امور اجتماعی و اقتصادی یک کشور است و بهترین عامل برای تعدیل ثروت و ایجاد هماهنگی بین زندگی افراد است روی این اصل و نظر می‌خواهم عرایضی بکنم و مطالعاتی کرده‌ام و استدعا می‌کنم که همه آقایان نمایندگان توجه بفرمایند من یقین دارم که همه آقایان نمایندگان نسبت به اصلاحات این مملکت توجه دارند و علاقه دارند همه یک نوع فکر می‌کنیم همه موافق با مالکیت هستیم مشروط بر این که سوءاستفاده نشود می‌خواهید و ایمان دارید که این اوضاع همه عوض بشود منتهی سلیقه‌ها مختلف است بنابراین اگر آقایانی هستند که با بنده هم سلیقه نیستند استدعا می‌کنم توجه به این عرایض من بکنند شاید این عرایضم از نظر راهنمایی مفید واقع شود آقایان تصدیق می‌فرمایید که موضوع مالیات و گرفتن عایدات برای دستگاه حکومت یک امر تازه امروزی نیست از موقعی که اجتماع در دنیا پیدا شد و یک هیئتی حکومت بر اجتماع کردند اساس تأمین مخارج عمومی به میان آمد و به صورت مختلفه با گرفتن چیزی از مردم به اقسام مختلف این مخارج را تأمین کردند و در ادیان و مذاهب که دنیا را مدت‌ها حکومت‌های مذهبی اداره کردند و حکومت‌های مذهبی بوده‌اند در آن هم مدت‌ها از مردم مالیات گرفته می‌شد و مخارج از طرف مردم تأمین می‌شد و عوایدی برای دولت پیش‌بینی می‌شد جناب آقای مشایخی استدعا می‌کنم توجه بفرمایید بنده اینها را (اشاره به اوراقی که در دست داشتند) زحمت کشیده‌ام و تهیه کرده‌ام خود آقایان بهتر از من می‌دانند

که در قوانین ما در عده‌ای از آنها از اصول جدید تقلید کرده و در عده‌ای آثار مالیات اسلامی هم در مالیات‌های ایران هست مالیات بر اراضی و زراعت و کشاورزی تقریباً از آثاری است که از مالیات‌های زمان اسلامی مانده است و خود آقایان بهتر از بنده می‌دانند که در اسلام سه مالیات اساسی وجود داشت زکات، خراج، جزیه، هر کدام از این مالیات‌ها را که در نظر بگیرید همة اینها عنوان مالیات مستقیم داشت اگر ما بتوانیم مقایسه و تشبیه کنیم با مالیات جدید زکات از زراعت و طلا و نقره و از مال‌التجاره می‌گرفتند هیچ وقت نمی‌آمدند از معاملات از چیزهای ضروری یک مملکت مالیات بگیرند جناب آقای اردلان خیلی معذرت می‌خواهم خراج از ممالک مفتوحه و اراضی مفتوحه که به دست مسلمان‌ها بود می‌گرفتند باز هم عنوان مستقیم داشت روی میزان اراضی می‌گرفتند جز به همین صورت را داشت بنابراین توجه بفرمایید که این اصل صحیح در اسلام رعایت می‌شد که از معاملات و به طور غیرمستقیم از اشخاص نگیرند بلکه روی سرمایه و عواید گرفته شود از آن کسی که قدرت مالی زیادتر دارد زیادتر گرفته شود و از آن که استعدادی ندارد مالیات گرفته نشوداین یک اصل صحیحی است که امروز هم در دنیای متمدن از آن تبعیت کرده‌اند امروز در دنیا مالیات‌ها بیشتر به صورت مالیات‌های مستقیم در بیاید بنده یک آماری برای آقایان تهیه کرده‌ام ملاحظه بفرمایید این آماری است که سازمان ملل متفق از قسمت‌های مختلفه فرهنگی و مالیاتی و عواید مختلفه ممالک و میزان پول در ممالک مختلفه برای سال ۱۹۵۳ تهیه شده بنده یک وقتی از نظر یک مطالعات دیگری نگاه می‌کردم که این که گفته می‌شود سنگینی مالیات در کشور ما بیشتر تحمیل شانه فقرا و طبقات پایین است برای این که بیشتر مالیات‌ها مالیات غیرمستقیم است و در سایر ممالک این طور نیست حقیقتاً صحیح است یا نه بنده یک صورتی تهیه کرده‌ام از نظر این که آقایان توجه بفرمایند وضع دنیای مترقی از نظر گرفتن مالیات چه قدر با ما تفاوت دارد این آمار را می‌خوانم در سال ۱۹۵۳ کانادا در مقابل ۱۸۴۱ میلیون دلار مالیات غیرمستقیم ۲۶۷۲ میلیون دلار مالیات مستقیم می‌گیرد

(دکتربینا- مال ما هم ارقامش همین طور است منتهی وصول نمی‌کنند) دراتازونی در سال ۱۹۵۳ در مقابل ۴۸۶۱۰ میلیون دلار مالیات غیرمستقیم ۵۳۵۴۲ میلیون دلار مالیات مستقیم بوده است این آمار رسمی است که در اینجا نوشته است در آلمان غربی در مقابل ۱۰۰۰۹ میلیون مارک مالیات غیرمستقیم ۱۸۰۱۵ میلیون مارک مالیات مستقیم می‌گیرند در چک‌اسلواکی در مقابل ۵۸۷۲۰ میلیون کورون مالیات غیرمستقیم ۱۰۷۸۰۰ میلیون کورون مالیان مستقیم می‌گیرند

(تفضلی- آقا چند درصد است) ملاحظه بفرمایید ۶۰ درصد ۷۰ درصد ۸۰ درصد مالیات مستقیم می‌گیرند (ارباب- وضع آنها را با ما قیاس نکنید) ممالکی که وضعشان خوب است و در حال ترقی‌اند به نسبت نرخ مالیات‌های غیرمستقیم زیادتر است ممالکی که مثل خودمان گرفتار وضع فعلی هستند عکس این است ملاحظه بفرمایید در ترکیه همسایه ما در مقابل ۶۵۴ میلیون لیره ترکیه که مالیات مستقیم دارند ۸۹۷ میلیون لیره ترکیه مالیات غیرمستقیم می‌گیرند یعنی هر چه به طرف شرق نزدیک‌تر می‌شویم مالیات مستقیم کمتر می‌شود و مالیات غیرمستقیم زیادتر می‌شود در انگلستان در مقابل ۱۸۶۵ میلیون لیره مالیات غیرمستقیم ۲۹۰۱ میلیون لیره مالیات مستقیم می‌گیرند در سوئد در مقابل ۳۷۴۳ میلیون کورون در سال ۱۹۵۳ مالیات غیرمستقیم ۵۰۲۹ میلیون کورون مالیات مستقیم می‌گیرند همین که به ممالک یک قدری عقب افتاده می‌آییم بر عکس می‌شود در آرژانتین یا مکزیک این صورت تمام آمار را از ۱۹۴۰ دارد تا ۱۹۵۳ در آرژانتین ملاحظه بفرمایید که یک قدری عقب افتاده است در مقابل ۴۷۰۹ پزوس که پول آرژانتین است مالیات‏ غیرمستقیم می‌گیرند در مکزیک در مقابل ۷۷۰ میلیون پزوس مالیات مستقیم ۲۶۷۳ پزوس مالیات غیرمستقیم می‌گیرند در پاکستان که همسایه ماست عیناً مثل مملکت ماست یعنی در مقابل ۱۲۹ میلیون روپیه مالیات مستقیم ۱۸۶۶ میلیون روپیه مالیات غیرمستقیم می‌گیرند در مملکت ایران به آخرین بودجه‌ای که آقای دکتر امینی التفات فرموده‌اند و مال سال ۱۳۳۳ است ملاحظه می‌فرمایید در مقابل ۹۸۹۶۰۰۰۰۰۰ ریال مالیات غیرمستقیم ۹۵۲ میلیون مالیات مستقیم گرفته می‌شود یعنی نسبت مالیات‌های مستقیم به مالیات‌های غیرمستقیم یک دهم است بنابراین آقایان توجه دارند و بهتر از بنده می‌دانند که روی مالیاتی ما داریم بحث می‌کنیم که یک پایه اساسی از مالیات‌های غیرمستقیم است که امروز عنوان مالیات مستقیم و وصول مالیات مستقیم تنها پر کردن خزانه و تهیه دارایی رأی مملکت نیست بلکه مالیات‌های مستقیم وضع اقتصاد مملکت را درست می‌کند وضع اجتماع را درست می‌کند تعدیل ثروت در مملکت ایجاد می‌کند هماهنگی در زندگی درست می‌کند خود آقایان ملاحظه بفرمایند یک بچه‌ای امروز متولد می‌شود این را که عرض می‌کنم برای این است که آقایانی که تابع فکر اشتراکی هستند بدانند ما که در مقابل آنها قرار گرفته‌ایم و درست به عکس آنها فکر می‌کنیم و پابند به اصول مذهبی هستیم و پابند به ملیت و مالکیت هستیم ما هم این فکر را می‌کنیم این فکرها روی دستورات مذهبی و اسلامی ما آمده روی دستور ملی و ایرانیت ما آمده است پس باقی مردم از نظر زندگی با هم شبیه باشند یکی هم از احکام اسلامی که توجه خاصی بهش شده مالیات بر ارث است البته به عنوان مالیات بر ارث نبوده است و همان که شرع مقدس اسلام اجازه داده است که تا یک ثلث از دارایی را مورث می‌تواند صرف وصیت برای امور خیریه بکند برای ساختن مدارس و مساجد و موقوفات اینجا برای این است که در وصیت مقداری از ارث را از ورثه بگیرد و صرف کارهای عمومی بکند آقا در مالیات‌ها وصیت را برداشته‌اند و عنوان مالیات بر ارث گذاشته‌اند عرض می‌کنم به این ترتیب تصدیق می‌فرمایید که بنده مطابق با یک اصول اقتصادی با این اشل مخالفم و این اشل را کم می‌دانم (صحیح است) پیشنهاد هم کرده‌ام شما آقایان بهتر از همه می‌دانید همان طور که عرض کردم وضع اجتماعی دنیا بعد از جنگ بین‌الملل به کلی عوض شده است دسته‌جاتی در دنیا پیدا شده‌اند که به کلی با اصول قدیمه و سنن ملی و اصول مالکیت در دنیا مخالف هستند و دسته‌جاتی هم برای نجات خودشان از شر این تبلیغات و برای این که به دنیا بگویند که به غیر از این اصول با اصول دیگری هم می‌شود دنیا را اداره کرد و تعادلی برقرار کرد اقداماتی کرده‌اند که همه آن اقدامات روی عواید مالیات مستقیم قرار گرفته است مثلًا همین ممالکی که من آمار دارم در آمریکا و سوئیس مردم در آمده‌اند به صورت بیمه‌های اجتماعی زندگی خودشان و اطفالشان تحصیل بچه‌هایشان پیریشان از پا افتاد نشان و فوتشان را تأمین کرده‌اند آقایان این را از کجا تأمین کرده‌اند آیا مالیات غیرمستقیم گرفته‌اند؟ اینها آمده‌اند از کارفرما مالیات‌های مستقیم زیادی گرفته‌اند تا این که بتوانند به دنیا حالی کنند که به غیر از رژیم اشتراکی ممکن است به وسیله دیگری هم سعادت بشر را تأمین کرد و خواه ناخواه ما که در معرض این تبلیغات هستیم ما که مجاور هستیم رفقای عزیز و همکاران محترم ما هم باید فکر بکنید که ما باید بیشتر از دیگران فکر بکنیم بیشتر از دیگران بخواهیم اصلاح بکنیم آخر آقایان رفقا هر وقت صحبت از مالیات مستقیم می‌شود بعضی از دوستان ناراحت می‌شوند اما چاره چیست آقایان اگر یک وقتی که طبیب سر مریض می‌رود اگر آن مریض نخواهد دوای تلخ را بخورد باید دوای تلخ را به حلقش ریخت

(عبدالصاحب صفایی- ولی اجازه بفرمایید چند شش هم بشود) قبول دارم به علاوه بنابراین باید این مطلب گفته شود و بالاخره باید توجهی بفرمایید که این وضع اجتماعی که یک کسی عمارت بیست طبقه‌ای را با یک معامله چای و غیره تمام می‌کند یا یک معامله برنج با فلان وزارتخانه می‌کند و یک میلیون می‌برد ولی هزاران بدبخت در مملکت است این را نمی‌شود درست کردآقایان مالکین بدانند آقایانی که زحمت کشیده‌اند ملک تهیه کرده‌اند بنده می‌خواهم عرض کنم که بنده طرفدار محدودیت مالکیت هستم از نظر حفظ مالکیت ولی قبول بفرمایید که یک کسی که از پدرش یک پارچه ملک بهش رسیده آمده زحمت کشیده و زحمت می‌کشد این حقاً ارزشش خیلی زیادتر است از این آوانتوریه‌هایی که پیدا شده‌اند در این کشور و هر روز از مقررات مملکت سوءاستفاده می‌کنند در هر معامله‌ای یک میلیون و دو میلیون می‌برند (صحیح است احسنت احسنت)

(دکترعدل- مالکین بدبخت‌ترین اشخاصند) بنابراین عرض کردم که تصور نفرمایید که خدای نکرده می‌خواهم این اساس را متزلزل بکنم آقایان باید اجازه بفرمایید و کمک بفرمایید که در موضوع مالکیت هم با خرید ملک از مالکین یک قدری محدود بشود

(یکی از نمایندگان- انشاءالله) اگر نشود اساس اجتماعی این مملکت متزلزل می‌شود و از بین می‌رود بنده اینجا با متصدیان وزارت دارایی مطالبی دارم جناب آقای وزیر دارایی هم متأسفانه تشریف ندارند بنده دلم می‌خواست که خود جناب آقای وزیر دارایی تشریف می‌داشتند برای این که بنده با این مطالعات یک تذکراتی هم به ایشان می‌دادم برای این که دولت و وزارت دارایی باید بدانند که اگر ما یک تذکراتی می‌دهیم خیر و صلاح خودشان را تذکر می‌دهیم آقایان بنده را می‌شناسند و می‌دانند و بنده پشت این تریبون مقدس اعلام می‌کنم که تاکنون با هیچ وزیری و هیچ نخست‌وزیری ملاقات نکرده‌ام که کوچکترین تقاضای خصوصی ازش داشته باشم اما همیشه اگر بنده می‌آیم پشت تریبون و به دستگاه حمله می‌کنم تذکر می‌دهم برای این است که کمک کنم و واقعاً دلم می‌خواهد که اصلاحاتی بکنید وقتی ما می‌گوییم دستگاه وصول کار نمی‌کند بروید اصلاح کنید عوض این کار اینها را دعوت می‌کنند و تشویقشان می‌کنند و می‌گویند که آقا وکلا شماها را می‌خواهند عوض بکنند و از شما پول بگیرند و حق و حساب بهشان بدهید برای این که خودشان می‌دانند که اداره مالیاتی که‏ عوض پانصد میلیون و ششصد میلیون پنجاه میلیون وصول می‌کند پس یک جایش خراب است عوض این که اینها را بخواهد از تذکرات آقای دکتر بینا و سایر آقایان استفاده بکند و بگویند آقایان ببینید چه حملاتی می‌کنند آنها را می‌خواهند و می‌گویند دیدید چه خوب رفتم ازتان مدافعه کردم این کار صلاح نیست از طرف یک وزیر دارایی آقای وزیر دارایی چند دفعه فرمودند که مقررات خراب است ما می‌گوییم هم مقررات خراب است هم دستگاهتان خراب است بنده در تأیید نظر جناب آقای دکتر بینا و سایر رفقا که اینجا فرمودند من چند مثال عرض می‌کنم اگر آقایان تصدیق فرمودید که با این ترتیب می‌شود مملکت را اداره کرد بنده عرضی ندارم ملاحظه بفرمایید که چند تا سینما در تهران داریم که اینها کارشان از پرمنفعت‌ترین کارهای این مملکت

است شهرداری فعلی هم همین طور با یک این جوری که نمی‌خواهم صریح بگویم قیمت بلیط را دو برابر کرد هیچ کس هم صدایش در نیامد این سینماها که اسم می‌برم سه چهار سال است که مالیات نداده‌اند و یا بعضی ۳۳ تومان مالیات داده‌اند استدعا می‌کنم توجه بفرمایید من زحمت کشیده‌ام برای آقایان این صورت را تهیه کرده‌ام سینما پارک با سرمایه ۱۲ میلیون ریال در سال ۲۹ و ۳۰ معاف شده است یعنی معاف از مالیاتش کرده‌اند و سال ۳۱ و ۳۲ زیان نشان داده و هیچ اقدامی اداره مالیات بر درآمد نکرده است این سند است اگر دروغ است وزارت دارایی بیاید تکذیب بکند سینما کریستال در سال ۳۰ صد تومان مالیات داده است بنده اطلاع دارم که یک سلمانی هست که آقای تفضلی هم می‌شناسند سلمانی نیک این سلمانی برای سال‌های ۲۵ و ۲۶ نه هزار تومان برایش اجراییه صادر کرده‌اند برای سینما کریستال صد تومان مالیات تعیین کرده‌اند اجازه بفرمایید بقیه‌اش را بخوانم سینما دیانا و تئاتر سینما دیانا در سال ۳۱ و ۳۲ و ۳۳ ضرر نشان داده است و اداره مالیات بر درآمد هم این ضرر را تأیید کرده است سینمای ایران که همه آقایان برای دیدن فیلم آقامحمدخان رفته‌اند در یک سال ۳۳ تومان مالیات داده است

(صفایی- مالکین اینها کیستند؟) بنده حاضرم اینها را ثابت بکنم که عرایضم صحیح است سینما رکس با سرمایه ۵ میلیون ریال طبق ترازنامه تشخیص سال ۳۱ و ۳۲ مبالغی زیان نشان داده است سینما متروپل طبق دفاتر ضرر نشان داده است و مشمول مالیات نشده است

(دکتربینا- از عجایب است) اگر ما می‌آییم جناب آقای دکتر امینی اینجا می‌گوییم که دستگاه‌های‌تان را اصلاح کنید اگر ما می‌گوییم دستگاه وصول را اصلاح کنید برای این است که برود توی سینماها و تجارتخانه‌ها پول جمع بکند دستگاه‌هایی که به نام سینما در این مملکت که اقلًا باید سالی دویست سیصد هزار تومان مالیات داده باشند یک شاهی مالیات نداده‌اند این را ما بهش برمی‌خوریم و می‌آییم و می‌گوییم که دستگاه وصول خوب نیست آقای انواری آخرین بودجه‌ای که شما در سال ۱۳۱۹ تنظیم کردید ۳۶۲ میلیون بدون عواید نفت عواید این مملکت بوده است بنده عرض می‌کنم که این ۳۶۲ میلیون تومان خیر همان سیصد میلیون تومان از آن وقت هم که سطح قیمت‌ها اگر ده برابر نگوییم ۵ برابر که شده است می‌شود ۱۵۰۰ میلیون تومان اگر دستگاه شما خوب کار کند ما ۱۵۰۰ میلیون تومان را به طور عادی می‌توانیم بگیریم دیگر کاری ندارد با این دستگاه رفقای عزیز نهضت ملی ایران شکست می‌خورد به همین دلیل که در مورد نفت هم شکست خوردیم برای این که پول نداشتیم و هر کاراساسی دیگری که نظر شخص اعلیحصرت همایونی شخص اول مملکت و دولت‌ها و نظر شما نمایندگان است با این دستگاه از پیش نمی‌رود ممکن نیست کاری کرد (صحیح است- احسنت) بنابراین خواستم آقایان بدانند که بنده نظر شخصی و یا نظر خاصی ندارم علاقمند به اصل مالکیتم و معتقدم که بایستی این اصول حفظ شود ولی باید تعدیلی درش بشود به عقیده من این تعدیل پیدا نمی‌شود مگر این که دستگاه‌های دولتی اصلاح بشود اول باید دستگاه‌ها را از بالا اصلاح کرد چه طور ممکن است که یک همچو دستگاهی موفق بشود که وضع اقتصادی و اجتماعی را درست بکند آخر این عرایض را توجه بفرمایید و کلاً که مغرض نیستند عوض این که بروید آنجا جشن بگیرید بنده معتقدم که هر کس یک مطالبی را برود خودش تذکراتی بدهد بنابراین استدعا می‌کنم که توجهی نسبت به این مطاب بشود آقای دکتر امینی که از دزدها می‌آیند تشکر می‌کنند و تعلیم نادرستی بهشان می‌دهند توجه کنند

(دکتربینا- جشن اتحاد و انفاق بود) بنابراین بنده می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که بنده معتقدم آقایان وزرا دولت و وزارت دارایی یک توجه خاصی نسبت به وضع مالیات‌ها و تغییر مالیات‌های مستقیم نسبت به مالیات غیرمستقیم بکنند آقایان اغنیای این این مملکت باید بدانند برای حفظ خود و خانوادشان برای حفظ استقلال ایران و حفظ و نگاهداری اجتماع باید یک کاری توی این مملکت بشود اول کار این است که دستگاه دولت اصلاح بشوداساسی‌ترین کار این است که دستگاه‌های وصول مالیات اصلاح بشود بنده دیگر عرضی ندارم و پیشنهادی هم راجع به این موضوع داده‌ام.

رئیس- آقای صدرزاده موافقید. بفرمایید.

صدرزاده- بنده غالباً می‌بینم در مجلس در بعضی موارد که صحبت می‌شود بعضی از آقایان محترم روش انگلستان و امریکا را برای ما صحبت می‌فرمایند لزوم ندارد آنها را بفرمایند روش اسلامی بالاترین روش‌ها است در باب مالیات دادن و مالیات گرفتن ملاحظه بفرمایید که یک مرد متقی امروز می‌رود مثلًا در الله بروجردی از روی کمال خلوص آنچه وجوه اسلامی بدهکار است می‌دهد و ایشان هم با کمال پاکی که شاید در جهان نظیر ندارد آن را در اجتماع مسلمین و کارهای خیریه و مصالح مسلمین صرف می‌کنند دیگر شما از انگلستان و امریکا برای ما مثال نیاورید اما راجع به این که فرمودید مالیات غیرمستقیم از مالیات مستقیم زیادتر گرفته می‌شود بنده این را قبول دارم که مالیات غیرمستقیم یک مالیات عادلانه نیست و ممکن است که سطح هزینه زندگی مردم را بیشتر بکند ولی یک فلسفه‌ای دارد که در ممالک خاور زمین غالباً مالیات غیرمستقیم را رجهن می‌دهند و علتش هم همان بدی دستگاه وصول است مردم در مالیات‌هایی که با دستگاه وصول تماس پیدا می‌کنند غالباً راه فرار پیدا می‌کنند که مالیات ندهند برای این که زیادتر از حد معمول از آنها مطالبه می‌شود ولی مالیات غیرمستقیم را چون با دستگاه وزارت دارایی تماس کمتری دارند تحمل می‌کنند ولی البته مالیات غیرمستقیم مالیات خوبی نیست بلکه مالیات صحیح همه مالیات مستقیم است که باید به تناسب عایدات گرفته شود جناب آقای دکتر جزایری فرمایشاتی که راجع به درآمد دولت فرمودند بسیار بسیار به جا است و البته راه جبران این مطلب و پیش‌بینی این مطلب در مسئله مالیات بر درآمد است که باید میزان مالیات بر درآمد که یک میزان معین و حد ثابتی در هر سال برای دولت دارد طوری معین بکنند که تکافوی بودجه مملکت رابکند که اگر آن مالیات را به طور صحیح دریافت بکنند اصلًا ثروت و تمول زیادی تجمع پیدا نمی‌کند که بعد بخواهند از طریق مالیات بر ارث بگیرند اما راجع به مالیات بر ارث درسال ۱۳۱۶ مالیات بر ارث و انتقالات بلاعوض از مجلس گذشته است در آنجا حداکثر مالیات به مأخذ پنج درصد است و در اینجا به طوری که ملاحظه می‌فرمایید حد مالیات تا مأخذ بیست و پنج درصد بالا رفته است

(یک نفر از نمایندگان- برای طبقه اول) بنده تصور می‌کنم در اینجا افزایش برای این نوبت اولی که افزایش می‌دهیم نباید در یک حد زیادی این مالیات را افزایش بدهیم که اشخاص متمکن درصد دیر نیایند که راه فراری برای خودشان درست کنند یعنی اصولًا مالیات را باید متناسب وضع کرد تا مردم با رغبت بدهند وقتی که مالیات از حد عدالت تجاوز کرد قطعاً راه پیدا می‌کنند که از پرداختش فرار کنند بنده در سه دوره‌ای که افتخار نمایندگی مجلس را داشتم مکرر از وزرای دارایی شنیدم که در موقع جنگ که مالیات‌های صدی هشتاد معین کرده بودند درآمد دولت کاهش داشته است نسبت به سال‌های قبلش و معلوم می‌شود که اگر نرخ و میزان مالیات زیاد بشود و از حد عادی تجاوز بکند مردم راه فراری به دست می‌آورند و در نتیجه عایدات دولت کمتر خواهد شد به اضافه یک نکته‌ای هم هست که مردم بهانه‌جویی می‌کنند در دادن مالیات و آن این است که می‌گویند درست مصرف نمی‌شوداگر یک فردی مطمئن باشد که هر دقیقه بمیرد فرزندش به مخارج دولت در مدرسه تحصیل خواهد کرد و یا اگر بیماری داشته باشد در بیمارستان مجانی دولت معالجه خواهد شد این دیگر حتی اصراری هم ندارد که اندوخته زیاد داشته باشد تمام اصرار افراد برای این است که افراد ورثه آنها آسایش نسبی داشته باشند ولی وقتی بدانند که دستگاه حاکمه آسایش اجتماع را فراهم می‌کند به هیچ وجه فرار از دادن مالیات نخواهند کرد اصراری هم به تجمع مال نخواهند داشت این یک نکته بسیار اساسی است که بنده معتقد هستم عجالتاً مجلس شورای ملی همین مالیات افزایش ۵ را برای قبول بکند که به یک وضع صحیحی مالیات را از مردم دریافت بکند و مردم را نرنجاند در طرز اجرای قانون و بعداً اگر در دوره دیگری این قانون آمد اگر زمینه مساعدی داشت ممکن است برای نوبت دیگر این مالیات را افزایش بدهند و اما نکته‌ای که بنده راجع به این قانون می‌خواهم تذکر بدهم این است که مخصوصاً جناب آقای معاون وزارت دارایی توجه داشته باشند که می‌نویسد از ده میلیون به بالا صدی پنج در صورتی که این اشلی که هست از ده هزار تومان شروع شده و همه جا می‌گوید که از مازاد به میزان فلان زیادتر بگیرند مثلاً از چهل تا پنجاه هزار تومان نسبت به مازاد صدی چند از پنج تا ده میلیون تومان نسبت به مازاد چه قدر ولی در این رقم آخر این کلمه مازاد فراموش شده است و البته منظور اساسی این بوده است که از مازاد گرفته شود چون هیچ داعی ندارد با یک ریال تفاوت میزان مالیات از صدی پانزده به صدی ۲۵ ترقی کند این میزان نسبت به مازاد نباشد و از کلیه گرفته شود البته منظورشان هم این بوده است ولی اگر اصلاح نشود در عمل برای مردم تولید زحمت می‌کند این جمله را هم بایداصلاح کرد.

رئیس- پیشنهادی راجع به کفایت مذاکرات رسیده که قرائت می‌شود

(به شرح زیر خوانده شد)

پیشنهاد می‌نمایم که مذاکره در اطراف ماده ۹ کافی باشد. مهدوی.

رئیس- آقای مهدوی.

مهدوی- بنده خودم عضو کمیسیون دارایی هستم در آنجا درباره لایحه بحث شده است و به نظر بنده چون این لایحه دو شوری است و دوباره بر می‌گردد به کمیسیون دارایی و پیشنهاداتی که داده می‌شود در آنجا رویش بحث می‌شود و بحثی که در اینجا شده تا به حال خیال می‌کنم کفایت کرده باشد و اگر آقایان نظری دارند پیشنهاد بدهند و تشریف بیاورند در کمیسیون دارایی در آنجا تذکر بدهند چون آنجا فرصت بیشتری برای رسیدگی هست (صحیح است) و وضعیت هم بیشتر اجازه می‌دهد و با دقت بیشتری این لایحه اصلاح می‌شود این است که استدعا می‌کنم آقایان موافقت بفرمایند که این ماده مذاکره‌اش کافی باشد اگر آقایان میل دارند در آنجا تشریف بیاورند و رسیدگی بشود

رئیس- مخالفی نیست؟ رأی گرفته می‌شود به کفایت مذاکرات در ماده نه آقایان موافقین قیام فرمایند. (اکثربرخاستند) تصویب شد.

در ماده نهم ۸ فقره پیشنهاد

رسیده که به ترتیب قرائت می‌شود (پیشنهادات به شرح زیرقرائت شد)

پیشنهادآقای مهدی ارباب)

پیشنهاد می‌کنم- نرخ مالیات سهم‌الارث معین در ماده نهم با تخفیف پنجاه درصد تصویب شود (پیشنهاد آقای دکتر شمس‌الدین جزایری)

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی- اینجانب پیشنهاد می‌نماید که تبصره ذیل به ماده نهم قانون اضافه گردد.

تبصره- علاوه بر مالیات مقرر در ماده نهم در صورتی که سهم‌الارث هر یک از ورثه درجه ۱ از یک میلیون ریال تجاوز کند ۱ ر ۴ مازاد از یک میلیون ریال دولت برای برای صرف کارهای دینی و فرهنگی و بهداشتی اخذ نماید نسبت به وراث درجه ۲ یک سوم از مازاد یک میلیون ریال و نسبت به وراث درجه ۲ یک سوم از مازاد یک میلیون ریال و نسبت به وراث درجه ۳ نصف مازاد یک میلیون ریال را دولت اخذ و به مصارف مذکور بالا برساند (پیشنهاد آقای ارسلان خلعتبری)

مقام محترم مجلس شورای ملی.

اینجانب پیشنهاد می‌کنم که تبصره ذیل به ماده نهم اضافه شود:

وزارت دارایی می‌تواند در صورتی که ماترک متوفی زائد بر یک قریه مزروعی باشد مالیات بر ارث زارعین ملک وصول نماید و به ترتیبی که برای فروش خالصجات دولتی مقرر است آن را به کشاورزان بااقساط سالیانه به فروش برساند.

(پیشنهاد آقای دکتر حسین بینا)

پیشنهاد می‌کنم ماده نهم به ترتیب زیر اصلاح شود از ۰۰۱ ر ۰۰۰ ر ۱۰ به بالا صدی بیست و پنج از ماده حذف شود (پیشنهادآقایان: موسوی، مصطفی ذوالفقاری، سلطان‌مراد بختیار، افخمی، یارمحمدشادلو)

یشنهاد تبصره الحاقی به ماده ۹ قانون مالیات بر ارث. مؤدی مالیاتی می‌تواند به جای وجه نقد از ماترک مورث خود ملک مزروعی معادل بدهی و مطابق همان نرخی که برای وصول مالیات تحقق پیدا می‌کند به دولت منتقل نماید و دولت مکلف است این قبیل املاک را بر طبق شرایط قانون فروش و تقسیم املاک خالصه به رعایای محل واگذارنماید (پیشنهاد آقای صادق سرمد) ریاست مجلس شورای ملی.

پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر به ماده ۹ قانون مالیات بر ارث الحاق شود. تبصره در هر یک از طبقات وراث هر گاه وارث منحصر به فرد بوده و متوفی نیز وصیتی بر ثلث خود نکرده باشد مالیات متعلقه با رعایت بخشودگی به طور مقطوع معادل نصف سهم‌الارث وارث منحصر خواهد بود و این مالیات تماماً به فرهنگ اختصاص داده می‌شود که به نام متوفی به مصرف تأسیس دبستان برسد وجود وارث فرض برد در هیچ یک از طبقات مانع از اجرای حکم این تبصره نیست

(پیشنهاد آقای بهرام سهرابیان)

ریاست محترم مجلس شورای ملی.

پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر به ماده ۹ قانون مالیات بر ارث اضافه شود.

تبصره- در صورتی که بین وراث متوفی صغیر وجود داشته باشد ترتیب وصول مالیات متعلقه این طور خواهد بود که صدی بیست مالیات سهم‌الارث صغار از سهم‌الارث که با رد دریافت خواهد شد (پیشنهادآقای صادق نراقی)

پیشنهاد می‌نمایم که ماده ۹ به طریق ذیل اصلاح شود:

۱- مالیات از روی کلیه ماترک متوفی پس از وضع دیون مسلم متوفی (به غیر از آنچه به وراث طبقه اول خود داشته باشد) و مخارج کفن و دفن و معافیت‌های مندرجه در تبصره این ماده بر نرخ‌های ذیل دریافت شود (نرخ به شرح مرقوم در قانون)

تبصره- قبل از احتساب مالیات اول دیون متوفی به شرح فوق و مخارج کفن و دفن موضوع و سپس برای هر یک از وراث طبقه اول تا یک میلیون ریال به نرخ ثابت دو درصد مالیات محسوب و از بقیه دارایی به نرخ فوق مالیات دریافت می‌شود.

رئیس- به کمیسیون ارجاع می‌شود. آقای قنات‌آبادی.

۴- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای قنات‌آبادی.

قنات‌آبادی- یک سؤالی است از وزارت کشور راجع به سوءاستفاده‌هایی که در شهرداری شده و بذل و بخشش‌هایی که در اموال عمومی کرده است تقدیم می‌کنم که مراجعه بفرمایند به وزارت کشور.

۵- تقدیم یک فقره طرح سه فوری به وسیله آقای دکتر پیرنیا و قرائت آن.

رئیس- آقای دکتر پیرنیا.

دکتر پیرنیا- یک طرحی است که عده‌ای از آقایان نمایندگان برای جلوگیری از افزایش نرخ نان امضاء فرموده‌اند و تقاضا دارند که با قید سه فوریت قبل از سایر مسائلی که در دستور است مطرح فرمایید و یک کمیسیونی تعیین بشود و راجع به این موضوع رسیدگی بکند و با نماینده دولت شور و مشورت بکند و یک تصمیمی در این باب اتخاذ بکنند با قید سه فوریت است و تقاضا داریم امر بفرمایید قرائت بشود.

رئیس- حالا قرائت می‌شود چون وقت زیاد نیست در اول جلسه بعد مطرح می‌کنیم‏

دکتر پیرنیا- پس به دولت تذکر داده شود.

رئیس- حالا قرائت می‌شود ۰ به شرح زیر خوانده شد)

ریاست محترم مجلس شورای ملی.

نظر به این که وزارت دارایی تصمیماتی برای افزایش نرخ نان و برقرار ساختن دو نوع نان اتخاذ کرده است که ممکن است از امروز اجرا شود

(چند نفر از نمایندگان- اجرا شده) اینجانب آن امضاکنندگان زیر ماده واحده زیر را پیشنهاد و تقاضا داریم با سه فوریت قبل از سایر مسائلی که در دستور قرار دارد مطرح فرمایند.

ماده واحده- برای شور و مطالعه و اتخاذ تصمیم به نرخ و طرح عملی دولت در مورد نان کمیسیون مخصوصی مرکب از دو نفر نمایندگان از هر یک از شعب مجلس شورای ملی تشکیل می‌گردد دولت نمی‌تواند بدون جلب نظر کمیسیون مزبور در نرخ فعلی نان تغییراتی بدهد. قنات‌آبادی، کریمی، سلطان‌مراد بختیار، حمید بختیار، صدقی، موسی عمید، دکتر بینا و چند امضاء دیگر.

رئیس- در جلسه بعد مطرح می‌شود. آقای فرود

۶- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای فرود.

فرود- سؤالی دارم راجع به ارز محصلین تقدیم می‌کنم.

۷- سؤال آقای سیداحمد صفایی راجع به متهمین قتل ابرقو و جواب آقای معاون وزارت دادگستری.

رئیس- حالا سؤالات مطرح است سؤال آقای صفایی از وزارت دادگستری، آقای صفایی بفرمایید.

سید احمد صفایی- سؤال بنده از وزارت دادگستری است راجع به قتل فجیعی که چند سال قبل در یزد نسبت به یک بیوه زن با پنج بچه کوچک اتفاق افتاده است ولی قبل از این که به توضیح سؤالم بپردازم چون یک موضوع مهم حیاتی که امروز مبتلا به مردم این کشور شده است موضوع نان است و کیلویی یک قران به قیمتش اضافه کرده‌اند و اگر دولت کیلویی یک قران اجازه بدهد که نرخ بیفزایند نانواها با کیلویی دو قران اضافه هم قانع نخواهند بود برای این که موقعی که ارزان کردند و یک قران پایین آوردند نانواها گوششان بدهکار نبود و ابداً عمل نکردند و همچو که یک قران روی نرخ نان گذاشتند دو قران می‌رود بالا

(پورسرتیپ- تکلیف کشاورزان چیست؟) از طرفی دولت صدی بیست و پنج می‌گیرد برای چه می‌گیرد حالا نان را گران کرده‌اند و این باعث نگرانی مردم شده است البته تمام رفقا و همکاران خواهش می‌کنند که دولت توجه عاجلی به این موضوع بنماید

(پورسرتیپ- تا در طهران نان ارزان است و مزد زیاد شهرستان‌ها خراب است) اما راجع به موضوع سؤال بنده باید عرض کنم که به نام آزادی در این کشور جنایت‌های عجیبی می‌شود (صحیح است) در صورتی که آزادی در حدود عقل و منطق خوب است و اگر از حدود عقل و منطق تجاوز کرد آن مضربه کشور خواهد بود

(تیمورتاش- آن دیگر اسمش آزادی نیست هرج و مرج است)

(قنات‌آبادی- آزادی در حدود عقل است آن که از حدود عقل خارج شود هرج و مرج است) ما از پاپ هم کاتولیک‌تر شده‌ایم یعنی از انگلستان که ما در آزادی و مشروطیت دنیا حساب می‌شود

(قنات‌آبادی- کجا آقا؟) از انگلستان

(قنات‌آبادی- آن که حالا مادربزرگ شده است) چهارصد سال سابقه آزادی دارد ما در مشروطیت و آزادی است معذلک به هر جمعیتی در کشورش آزادی نمی‌دهد جمعیت‌هایی که زیان داشته باشند به آنها آزادی نمی‌دهد در کشور سوئیس غیر از مذاهبی که رسمیت دارد در آن کشوراگر کسی نسبت به مذاهبی غیر از آن مذاهب تبلیغی کند مجرم شناخته می‌شود با این که یکی از ممالک متمدنه است و قبل از ما دارای مشروطیت بوده است ولی ما این طفل یک شبه ره صد ساله می‌رود و بلکه از صد ساله هم جلوتر در این کشور جمعیت‌هایی که فتنه دینی و دنیوی دارند به حکم قانون اساسی آزاد نیستند یکی از اصول متمم قانون اساسی تصریح می‌کند که جمعیت‌هایی که فتنه دینی و دنیوی دارند نباید آزاد باشند ولی در کشور ما جمعیت بهایی‌ها که مسلم شده است جاسوس اجانب و بیگانگان هستند (صحیح است) و دستگاه انتلیجنت سرویس انگلستان با آنها مساعدت و همراهی می‌کند (صحیح است) ابتدای ظهور و پیدایش‌شان به وسیله روس‌ها بوده است و بعداً انگلستان آغوش باز کرده است و این جمعیت را مساعدت و همراهی کرده است و ما در این مملکت آزادشان گذاشته‌ایم که تبلیغات و محفل داشته باشند به حدی که ۸۰ محفل در سال قبل اضافه شده است و رسیده است به ۱۲۰ محفل (صحیح است) و این در اثر آزاد گذاشتن تبلیغ این جمعیت است و کار به جایی رسیده است که به حدی این جمعیت جرأت و جسارت پیدا کرده‌اند که به دستور محفل اقدام می‌کنند به قتل یک بیوه زن بیگناه با ۵ بچه مظلوم و معصوم که جنایت بسیار فجیعی است که در روزگار کسی نظیرش را ندیده است شبانه در حالی که این بچه‌های معصوم در خواب بوده‌اند عده‌ای به کلبه محقر و کوچک این بیوه‌زن وارد می‌شوند و بچه‌ها را با بیل و تیشه قطعه قطعه می‌کنند و خود بیوه‌زن را هم همین طور به قتل می‌رسانند دستگاه قضایی این مملکت البته آقایان قضات شریف هم دارد ما انکار نمی‌کنیم که در دستگاه دادستری ما قضات پاکدامن وجود دارند و بسیار هم هستند و لکن یک مشت قضات پاچه ورمالیده دزد هم هستند (صحیح است) که لکه ننگ

به دامن قضات پاک و شریف می‌چسبانند ابتدای امر دستگاه قضایی با همراهی دستگاه انتظامی یعنی ضابطین دادگستری خواستند این خون‌ها را پایمال کنند

(دکتربینا- آنجا ابرقو است عیبی ندارد) عینی خارج از مملکت ایران است؟ این که عرض می‌کنم خواستند پایمال کنند دلیل دارم دلیلش این است که چند نفر اسفندآبادی که با محمد شیروانی همدست بوده‌اند شبانگاه وارد خانه آن بیوه‌زن می‌شوند آقای صادقی بازپرسی می‌کند و ۳ نفر را ۱۳ روز توقیف می‌کند ولی بعد بدون مجوز قانونی آزادشان می‌کند و در پرونده هم ابداً انعکاسی از توقیف است ۳ نفر و آزاد کردن این ۳ نفر نبوده است عدم انعکاس توقیف و آزاد کردن این ۳ نفر شرکای جرم خود بهتری دلیل است که می‌خواسته‌اند این خون‌ها را پایمال کنند ولی خدا پدر زمانی را بیامرزد که قاضی شریف و پاکدامنی است و او رفت و قضایا را کشف کرد و این که عرض می‌کنم در پرونده منعکس نیست او کشف کرد این معنی را یعنی یکی از بچه‌های شیروانی که ۱۲ ساله بوده است قبلًا به همان آقای صادقی نشان می‌دهد آن ۳ نفر را می‌گوید آن شب سه نفر اسفندآبادی منزل ما بودند که به اتفاق محمد شیروانی رفتند و آن پیرزن را کشتند و مرتکب آن جرم شدندآن بچه با صادقی بازپرس می‌رود در اسفندآباد و آن ۳ نفر را آن بچه توی آن جمعیت نشان می‌دهدآن سه نفر را توقیف می‌کنند و بعداً آقای صادقی آزادشان می‌کند بدون این که در پرونده منعکس بشود بعدآقای زمانیان می‌رود و آن بچه را پیدا می‌کند به بچه می‌گوید برویم نشان بده بچه می‌گوید که چرا اذیت می‌کنید من که نشان دادم می‌گوید به من هم نشان بده آن وقت می‌رود به اسفندآباد باز به خط می‌کند آن سه نفر را از میان جمعیت اسفندآبادی‌ها پیدا می‌کنند که توقیف می‌کنند و در ضمن بازپرسی مطلب معلوم می‌شود خلاصه اینها مقدمه‌اش است که بیش از این در مقدمه دیگر تصدیع نمی‌دهم وقتی که پرونده تکمیل می‌شود یعنی از طهران تعقیب و تکمیل می‌شود در دادگاه جنایی پنج نفر محکوم به اعدام می‌شوند

(عمیدی نوری- ۴ نفر) یا ۴ نفر حضرت آقای عمیدی نوری به خوبی مطلعند چون ایشان هم یکی از وکلای شاکی‌های خصوصی بودند حکم می‌رود به دیوان کشور در دیوان کشور ۲ سال تمام این پرونده‌ها را نگه می‌دارند

(عبدالصاحب صفایی- همان طور که پرونده آقای دکتر مصدق را نگاه داشته‌اند)

(میراشرافی- توده‌ای‌ها نگاه می‌دارند) بعضی‏ از پرونده‌های قطور را سراغ دارم ۴ روزه خواندند و نقض کرده‌اند و با ابرام کرده‌اند لکن این پرونده ۲ سال تمام با اعمال نفوذهایی که در دیوان کشور شد متوقف و راکد می‌ماند بعد از دو سال نسبت به محمد شیروانی حکم اعدام ابرام می‌شود و نسبت به پنج نفر دیگر که سه نفرشان اسفندآبادی بوده‌اند و محکوم به اعدام بوده‌اند نقض می‌شود و نسبت به نفر دیگر که تبرئه می‌شوند سؤال بنده در این زمینه است بعد از آن که حکم ابرام شد نسبت به محمد شیروانی در ۱۸ اسفند ۱۳۳۲ در دیوان کشور حکم ابرام می‌شود بایستی طبق ماده ۴۸۲ اصول محاکمات جزایی که عیناً عرض می‌شود «احکام جزایی همین که قابل اجرا شد فوراً به موقع اجرا گذاشته می‌شود» بایستی بلافاصله حکم قطعی به موقع اجرا گذارده شود و بعد از آن که قابل اجرا شد بلافاصله به موقع اجرا گذاشته شود و اکنون بیش از ۳ ماه است هنگامی که بنده سؤال کردم

(عمیدی نوری- حکم اجرا شده است اعدام هم شد) قبول دارم عرض می‌کنم لکن بعداز ۵ ماه اعدام شد تخلف قانونی که از بین نمی‌رود اعدام شد لکن بایستی بلافاصله اجرا شود بعد از قابل اجرا شدن بلافاصله اجرا می‌شد و این امر به مسامحه برگزار شد و نتیجه‌ای که ما شایداز این سؤال گرفتیم همین بود چون بعد از سؤال کردن بنده اجرا کردند در این کشور اگر از نفس سؤال نتیجه گرفته شد، شد و الا در جوابی که آقایان وزرا و نمایندگان وزارتخانه‌ها می‌دهند انتظاری نباید داشت بالاخره جواب را با عبارت طوری تنظیم می‌کنند که نقطه ضعف نداشته باشد و غالباً همین طور است و دیگر فرصتی برای گفتار باقی نمی‌ماند و سؤال تمام می‌شود و می‌رود این قسمت اول سؤال بنده بود قسمت دیگر این است که یکی دیگر از محکومین این واقعه که حکم محکومیت او قطعی شده دکتر محمد منشادی بوده است که به جرم معاونت در قتل مزبور به سه سال حبس با اعمال شاقه محکوم شده و بایستی بلافاصله به موقع اجرا گذارده شده باشد و در اجرای حکم مزبور آن قدر مسامحه نمودند که مشارالیه فرصت پیدا کرد با حیله غیرقانونی و تمسک به استشهاد از محفل بهایی‌ها تقاضای اعاده محاکمه نموده است با این که مدرک او یک برگ استشهاد بوده است دیوان کشور صلاحیت تقاضای قانونی تقاضای اعاده محاکمه را قبول کرده است و از طرف وزیر دادگستری در مقابل اعتراضات قانونی عکس‌العملی نشان داده نشده است چون بر حسب قانون در ۴ مورد تقاضای اعاده دادرسی پذیرفته می‌شود یکی آن موردی که عده‌ای متهم باشند به انجام عملی که آن جرم قابلیت نداشته باشد که از اشخاص متعدد صادر شود مثل این که یک گلوله به قلب یک نفر خورده است و با همان یک گلوله که خورده آن شخص را کشته است این قتل را منتسب به اشخاص متعدد نمی‌شود کرد یک گلوله را یک نفر می‌زند ۲ نفر که نمی‌زند

(عبدالصاحب صفایی- ممکن است ۲ نفر دست روی ماشه بگذارند) مثال دیگر هم دارد لکن اینجا چون بعضی از مخدرات و خانم‌ها هستند نخواستم عرض کنم

(صفایی- پس گرفتیم) پس گرفتید بلی. خوب بنده رعایت عفت را کردم و الّا بنده مثال واضحی دارم دوم جایی است که کسی متهم به قتل کسی شده است و آن کسی که می‌گویند مقتول است با پایش راه افتاده آمده به محکمه و حاکم هم می‌بیند که زنده است و آن کسی که می‌گفته‌اند مقتول شده آمده معلوم است که این زنده بوده در این صورت تقاضای اعاده دادرسی پذیرفته می‌شود مورد سوم آنجایی است که مجهول بودن اسناد کشف بشود اسناد مجعوله‌ای داده بشود و حکم روی آن اسناد داده بشود و بعد مجعول بودن آنها کشف بشود مورد چهارم آنجایی است خود عبارت قانون این است «که ثابت شده بی‌تقصیر بودن متهم» بی‌تقصیر بودن متهم ثابت شده یعنی چه؟ یعنی اگر یک استشهادی از رفقایش حالا یا بهایی یا غیربهایی ما در اصل قانون صحبت می‌کنیم اگر یک استشهادی کرد آورد به دیوان کشور باید این استشهاد مدرک مناط قبول اعاده دادرسی باشد؟ اگر این طور باشد و منظور قانون‌گذار این باشد باید بهش خندید به قانونی که این قدر شل است و ضغیف باشد حکم صادر شده است در دیوان کشور با یک برگ استشهاد که فوراً تقاضای اعاده دادرسی پذیرفته شود این قانون، قانون نیست. پس منظور چیست؟ منظور ثبوت در یک محکمه رسمی است در صورتی که ثابت شده مقصر و متهم بی‌تقصیر بوده است مثلًا اگر کسی محکوم به اخفا مال مسروقه‌ای است حکم هم بر علیهش صادر شده در محکمه اگر این شخص که محکوم به اخفا مال مسروقه است ثابت شد که از کسی خریده و فروشنده سارق نیست و محکمه حکم کرد که حساب سرقتی در بین نبوده است و این صاحب مال خریده است آن کسی هم که محکوم به اخفا مال مسروقه بوده است بی‌تقصیریش ثابت می‌شود آن وقت می‌تواند تقاضای اعاده دادرسی بدهد و الّا به صرف استشهاد آن هم از محفل خودشان به امضاء مثلاَ احسان‌الله از امضایش معلوم است که چه کاره است انعام الله بها الله از این قبیل اشخاص امضاء کرده‌اند به صرف این استشهاد نمی‌شود اجازه اعاده دادرسی داد، آقایان می‌گویند که تأمین دلیل کردیم تأمین دلیل که دلیل نیست تأمین نسبت به چیزی است که یمکنن ان یکون دلیلا به حکم قانون تأمین دلیل برای تأمین و حفظ آن چیزهایی است که محکمه باید رسیدگی کند به این که این دلیل هست یا دلیل نیست تا ثابت بشود گفته‌اند بیایید تأمین دلیل کنید رفته‌اند شهادت شهود را استماع و این یک برگ را برده‌اند دیوان کشور اساساً از همان اول نسبت به دکتر محمد منشادی ارفاق کرده است منشی محکمه می‌گوید که محمد منشادی ده هزار تومان به آقای صادقی داده است و آزادش کرده است حالا من در آن مرحله نیستم با دیوان کشوری‌ها عرض دارم عرض کردم در ابتدای امر در یزد دکتر محمد منشادی را هیچ توقیف نکرده‌اند در حالی که سایر متهمین را توقیف کرده‏‌اند چرا آقای اسماعیل مینویی از قم برمی‌خیزد می‌رود به یزد باآقای صادقی بازپرس مصافحه می‌کند و آقای دکتر منشادی را آزار می‌کنند

(صفایی- حین‌المصافحه چیزی هم رد و بدل می‌کنند) آن را من نبودم العلم عندالله خلاصه دیوان کشور اعاده دادرسی را پذیرفته است اما مرحله سوم از سؤال بنده این است چون نسبت به پنج حکم از این احکام دیوان کشور نقض قائل شده است پرونده ارجاع شده است به شعبه ۲ دادگاه جنایی و با این که بایستی محاکمه علنی باشد از ورود یک عده از علاقمندان جلوگیری می‌کردند و محکمه به طور سری ادامه داشته است حالا راجع به این زمینه بنده چندان پافشاری ندارم چون جناب آقای عاملی رئیس و معاونشان آقای مجتهدی که من بهشان ایمان دارم گفتند که در این قسمت‌ها اعمال نظری نکرده‌ایم و منصفانه دستور دادیم و بنده همان طوری که عرض کردم ایمان به جناب آقای عاملی دادستان استان دارم و ایشان بسیار مرد شریفی هستند چون در این زمینه ایشان فرمودند که کارت‌ها را ما تقسیم می‌کردیم بنده در این قسمت دیگر عرضی ندارم و اما راجع به قسمت چهارم از سؤال که در محکمه جنایی در شعبه ۲ یکی از قضات به نفع متهمین قبل از ختم محاکمه اظهار عقیده و تمایل کرده گر چه در پرونده منعکس نیست لکن این آقا، آقای مصداقی بود و شاهد و گواه هم آقای قرشی و علوی نایینی هستند. جناب آقای مطهری معاونت وزارت دادگستری ممکن است بپرسند خودشان از آقای علوی نایینی اگر آقای نایینی انکار کردند بنده فرمایش ایشان را قبول دارم و عرضی ندارم آقای قرشی و آقای علوی نایینی شاهدند که آقای مصداقی قبل از ختم محاکمه قبل از شنیدن حرف‌های طرفین اظهار تمایل به نفع متهم کرده است و وکلالتی شاکی‌ها هم به عنوان اعتراض جلسه را ترک کرده‌اند و آنها هم حکم را نقض کرده‌اند و آن چند نفر دستیاران و شرکای جرم را محکوم به ده سال حبس کرده‌اند در صورتی که دادستان مخالف با این عقیده بوده است و بایستی که تقاضای فرجام بکند نکرده است و بالاتر از همه اینها مدعی‌العلوم دیوان کشور هم تقاضای فرجام نکرده آقای وزیر دادگستری که ریاست فائقه دارد البته این اعتراض بنده متوجه وزیر تازه نیست چون آقای شادمان تازه تشریف آورده‌اند این تخلف‌های از قانون هیچ کدامش مربوط به ایشان نیست مسئول جناب آقای اخوی هستند که تخلف از قانون کرده‌اند (احسنت)

رئیس- آقای معاون وزارت دادگستری.

معاون وزارت دادگستری- (میر مطهری) جناب آقای صفایی یک مطلبی اضاف به آن چیزی که در سؤالات سابق‌شان فرموده

بودند در اینجا اظهار کردند که البته اینها محتاج به یک مطالعه بیشتری است لذا بنده فعلًا نسبت به آن قسمت‌ها مهیا نیستیم و بایستی با مراجعه به سوابق جواب عرض بکنم و اما راجع به آن قسمت‌هایی که سؤال فرموده بودند چهار فقره سؤال بوده که اینجا خودشان توضیح فرمودند و از یک قسمت هم صرف‌نظر کردند بنابراین می‌پردازم به جواب همان سه فقره سؤال. سؤال اول این است که در اجرای حکم محمد شیروانی محکوم به اعدام مسامحه به خرج داده شده است و تأخیرهایی شده است بنده توضیحاتی در این خصوص عرض می‌کنم شاید با عرض این توضیحات آقا اقناع بشوند و حمل به سوء جریان یا نظر خاصی نفرمایند حکم اعدام مثل سایر احکام بلافاصله پس از قطعیت به موقع اجرا گذاشته نمی‌شود زیرا محکوم وقتی اعدام شد برگشت حکم به هیچ صورت میسر نیست و اگر محکوم از طرق فوق‌العاده‌ای که برای شکایت از احکام قطعی موجود است استفاده کرده باشد یا مشمول عفو ملوکانه شده باشد باید قبل از اجرای حکم بر دادستان معلوم باشد در مورد محمد شیروانی پس از تهیه زمینه رأی در هشتم اسفند ۳۲ و تهیه حکم و پاک‌نویس آن بعد از تاریخ مزبور حکم دیوان عالی کشور در ۱۲ فروردین ۱۳۳۳ به دادستان استان ابلاغ شده و دادستان استان پس از سؤالاتی که از مراجع برای استطلاع از مراتب بالا کرده مطلع شده است که محکوم علیه از دیوان کشور تقاضای اعاده دادرسی کرده است بعد از تقاضای مزبور مورد قبول دیوان عالی کشور واقع نشد ورد گردید دادستان طبق آیین‌نامه اجرای حکم اعدام گزارش خود را به وزیر دادگستری تقدیم کرده و گزارش مزبور و پرونده کار در اداره فنی وزارت دادگستری مورد مطالعه قرار گرفته و چون هیچ گونه خبط و اشتباهی در جریان کار ملاحظه نشده در ۲۵ خرداد ماه ۳۳۳ دستور اجرا حکم با اطلاع محکمه با اطلاع دادستان به شهربانی پس از اعزام محکوم به یزد و تهیه مقدمات اجرا. حکم آن را در ۲۶ تیر ۳۳ در شهرستان یزد به موقع اجرا بگذرد و به طوری که ملاحظه فرمودید چون مقدمات مزبور برای اجرای حکم اعدام لازم‌الرعایه بوده است تاخیری در اجرای حکم رخ نداده و در اولین روزی که میسر بوده حکم دادگستری به موقع اجرا. گذاشته شد و اما در مورد دکتر محمد منشادی این را هم اگر خود آقا یک قدری متوجه جریان موضوع باشید شاید رفع تو هم ازشان بشود که واقعاً هیچ نظری روی ارفاق در کار نبوده است اگر یک تاخیراتی در جریان کارهای عدلیه پیش می‌آمد آن مربوط است به شریفات کار عدلیه و حالا بنده موضوع را عرض می‌کنم انشاءالله امیدوارم که در این قسمت هم آقا قانع بشوند در مورد دکتر محمد منشادی هم مسامحمه و مساهله موجب آن نشده که نامبرده بتواند تقاضای اعاده دادرسی تقدیم نماید بلکه همان طوری که در پاسخ سؤال اول به عرض رسید حکم دیوان کشور که در دوازدهم فروردین ماه ۱۳۳۳ به دادرسان ابلاغ شده و دادستان استان هم ضمن دستوراتی که برای اجرای حکم سایر محکومین داده دستور اجرای حکم را درباره محمد منشادی داده است منتهی چون نامبرده در طهران اقامت داشته است پیش از آن که حکم به موقع اجرا گذاشته شود وکیل او توانسته است از دیوان عالی کشور تقاضای اعاده دادرسی نماید و به استدعای وکیل او در ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۳ در دیوان عالی کشور رسیدگی شده و اعاده دادرسی قبول گردیده است بدیهی است که قبول استدعای اعاده دادرسی اجرا حکم را به تأخیر می‌اندازد و اگر شروع به اجرا آن را متوقف می‌ساخت و فاصله بین ابلاغ حکم به دادستان و قبول اعاد دادرسی در حدود چهل روز بوده است قبول استدعای اعاده دادرسی با دلایلی که به دیوان عالی کشور تقدیم شده و آنها هم قبول کردند.

صفایی- به چه دلیل بوده است.

معاون وزارت دادگستری- همین که فرمودید استشهاد بوده است تأمین دلیل بوده است حالا ملاحظه می‌فرمایید بلکه در مورد اشخاص دیگر و در مواردی که نظیر همین مورد بوده شعب دیوان عالی کشور اعاده دادرسی را پذیرفته‌اند بنابراین با این سوابق بنده تصور نمی‌کنم انحرافی از قانون شده باشد چون بایستی عرض کنم که دیوان عالی کشور در استنباط مواد قانون نظر مستقل دارد وزیر دادگستری وظیفه‌ای در این باب ندارد که انجام نداده باشد یک قوه عالی مقامی است استقلال رأی هم دارد در نظایر موضوع هم رأی داده بود به تبعیت از نظایر موضوع و دلایلی که بود توجهش را جلب کرده بود و در هر حال وزارتخانه در اینجا نمی‌تواند تأثیر داشته باشد و نبایستی هم تأثیر داشته باشد گر چه حضرتعالی از یک فقره سؤال صرف‌نظر فرمودید ولی بنده برای توجه حضرتعالی و آقایان نمایندگان محترم ناچارم جواب این قسمت سؤال را هم عرض کنم جواب این سؤال را هم که جلسات دادگاه جنایی از ابتدا تا انتها علنی بوده و علاوه بر متهمین و مدعیان خصوصی و وکلای آنان عده زیادی تماشاچی در آن شرکت کرده‌اند بنده خودم شاهدش هستم و خود بنده به کرات اتفاق افتاد که آقایان اهل علم و معلمین تشریف آوردند. گله می‌کردند که چرا ما را به سالن جنایی راه نمی‌دهند بنده به وسیله همین آقای عاملی صندلی اضافه کردم خودم با مأمورین انتظار صحبت کرده‌ام. گفته‌ام تا آنجا که ممکن است به آقایان تماشاچی جا بدهید (عمیدی نوری- مقصود این بود که چرا به سالن بزرگ محاکمه را نبردند درآن سالن کوچک بردند؟) وسایل نبود از حیث تهویه و غیره

(عمیدی نوری- چرا آن دفعه بود؟) غرض جلسات دادگاه جنایی از ابتدا تا انتها علنی بود و علاوه بر متهمین و مدعیان خصوصی و وکلای آنان عده زیادی تماشاچی در آن شرکت کرده‌اند و روزی نبوده است که صندلی تماشاچیان دادگاه خالی باشد علاوه بر این دادگاه بنا به تقاضای علاقمندان در ساعات محکمه دستور داده بود درهای سالن دادگاه را باز بگذارند تا اشخاصی که نتوانسته‌اند وارد دادگاه بشوند از خارج ناظر جریان دادگاه باشند دخالت مأمورین انتظامی هم فقط برای حفظ نظم و ترتیب و جلوگیری از هجوم افرادی بوده است که زاید از گنجایش دادگاه می‌خواسته‌اند وارد دادگاه بشوند مطالبی را که بنده عرض می‌کنم عین حقیقت است چون من خودم ناظر و شاهد جریان بوده‌ام اما در موضوع سؤال چهارم و مرد و دبودن یکی از قضات و ایرادی که به عمل آمده اولاَ عرض می‌کنم که وکلای مدعی خصوصی به عنوان اعتراض از حضور در جلسات دادگاه خودداری نکرده‌اند و اگر چنین کرده بودند اقدام آنان خلاف مقررات قانون بوده بلکه در ایرادی که به دادگاه کرده‌اند نوشته‌اند که چون حضورآنان دیگر ضرورت ندارد در جلسات اخیر دادگاه حاضر نخواهند شد ایراد آنان که به صورت قانونی نبود و در آن ذکر نکرده بودند کدام یک از قضات دادگاه اظهاری به نفع متهمین کرده و آن اظهار چه بوده است معهذا مورد توجه هیئت قضات واقع شد و چون دلیلی برای این اظهار اقامه نشده بود ایراد مزبور رد گردید و نتیجه هم به آقایان ابلاغ شد این جوابی بود که بنده عرض کردم در قبال آقای صفایی تصور می‌کنم با تحقیق دقیقی که بفرمایند و خودشان هم مراجعه به سابقه بفرمایند و بنده خودم را در اختیار ایشان می‌گذارم در وزارت دادگستری و ایشان آن سوابق را رسیدگی بفرمایند و انشاءالله امیدوارم که منطبق با موارد عرضم در مجلس باشد و راجع به سایر قسمت‌ها یک تذکراتی فرمودید که بنده آنها را یادداشت کردم و بعداً تحقیق می‌کنم و عرض می‌کنم.

رئیس- آقای صفایی.

صفایی- بنده عرض کردم که مگر این که از نفس سؤال نتیجه‌ای عاید بشود و الّا از جواب آقایان چیزی دستگیرمان نمی‌شود و نمی‌شود استفاده کرد.

رئیس- منظور این است که باز هم وقت دارید

(صفایی- بنده عرضی ندارم) آقای ارباب.

۸- سؤال آقای ارباب راجع به قاتلین فرخ‌زاد و ایران پرست و متهمین واقعه انتخابات زابل و جواب آقای معاون وزارت دادگستری.

ارباب- بنده استدعا می‌کنم از آقایان محترم با رعایت به این که یک قدری کسالت دارم و با رعایت به این که آخر جلسه است و آقایان خسته هستند عرایضی که می‌کنم توجه بفرمایند چون بستگی دارد به مصالح و سعادت کشور البته آقایات متوجه هستند که با ناامنی نمی‌شود ایجاد سعادت ایجاد نان ایجاد کار ایجاد ثروت ایجاد آسایش برای مردم کرد ناامنی اقسام مختلف دارد که ما با بیشتر آنها سال‌ها است دست به گریبان هستیم یکی از آن ناامنی‌ها آدمکشی‌ها است ما وقتی یک نقاط زرخیزی داریم و میل داریم برای سعادت کشور سرمایه‌های داخلی و خارجی در این نواحی به کار بیفتد بایستی امنیت هم حکمفرما باشد اگر بنا شد که آدم کشته بشود و ضابطین دادگستری هم با قاتلین کمک بکنند حتی قاتل را بااسلحه فرار بدهند آقایان سؤال می‌کنند آیا چه مرض باید داشته باشد یک صاحب سرمایه خارجه‌ای که بیاید در چنین مناطقی سرمایه خودش را به کار بیندازد و چه تأمینی خواهد داشت البته کسانی که کشته شده‌اند و مرده‌اند با سؤال بنده و جواب جناب آقای معاون وزارت دادگستری زنده نمی‌شوند اما فکری برای زنده‌ها و آتیه کشور بفرمایید که آدمکشی خیلی آسان نباشد در کشور وقتی که یک گروهبان ژاندارمری با زن بچه‌اش را می‌کشند و خود دولت تعقیب نمی‌کند چه توقعی باید داشت که برای قتل یک فرد سیویل یا یک مستخدم سیویل تعقیب کند. به هر حال بنده برای این که وقتی برای جواب باقی باشد و فرصت زیاد هم نیست و متأسفانه در آیین‌نامه رعایت نشده است وکیل وقتش محدود است اما وزیر وقتش برای جواب نامحدود است سؤالی که بنده کرده بودم سه موضوع است یکی این است که متجاوز است از هفت سال است پرونده قتل فرخ‌زاد شهید را که گذاشته شده است و پس از اقدامات ورثه مقتول متجاوز از دو سال است پرونده برای اقدام به دادسرای زاهدان فرستاده شده و کمترین اقدامی به عمل نیامده کی مانع تعقیب است و چرا اقدام نمی‌شود سؤال دوم بنده این است که پرونده قتل مرحوم ایران‌پرست بازرس وزارت دارایی که در لار در اول اردیبهشت ماه ۳۳۲ در شعبه اول دادگاه جنایی مطرح و معلوم شد که مسبب و محرک اصلی آقای مراد ریگی بوده است و در دادگاه علیه ایشان اعلام جرم شده است و نماینده دادستان هم در محضر دادگاه تعهد نمود بلافاصله موجبات تعقیب نامبرده را فراهم نماید تا حال قریب ۱۴ ماه گذشته اقدامی به عمل نیامده البته ۱۴ ماه تا آن وقتی است که بنده این

سؤال را کرده‌ام حالا می‌شود بیست ماه چون این سؤالات که می‌شود برای دادن جواب و رسیدن نوبت هم مقداری وقت لازم است سؤال سوم بنده راجع به کشتار مأمورین و مردم است در انتخاباتی که در دوره هفدهم در زابل در جریان بوده که چون دولت وقت دخالت داشته است بنده در این مورد عرضی ندارم میل دارند جواب بدهند یا ندهند اول در قسمت سؤال دوم خودم این شرحی است که در شعبه اول دادگاه جنایی گفته شده و درج شده و منتشر شده و مستند عرایض بنده است این قسمتی که مربوط به سؤال بنده است این است سال ۱۳۲۹ که مرحوم ایران‌پرست به شهرستان لار وارد شد معذرت می‌خواهم توضیح بدهم قبلًا که قاتل این اظهارات را می‌کند می‌گوید سال ۲۹ که مرحوم ایران‌پرست به شهرستان لار وارد شد از بدو ورود در ابطه بین ما برقرار شد و از من خواهش نمود که اخبار راجع به قاچاق را به ایشان بدهم و از این احاظ من نیز به عنوان مخبر قاچاق خبرهایی برای او می‌آوردم و ناگفته نماند که ایران‌پرست مردی بود وظیفه‌شناس وجدی من نمی‌توانم خوبی‌های او را فراموش کنم چون واقعاً به من خیلی مهربانی می‌نمود مدت‌ها من بیکار بودم و او نمی‌گذاشت من کوچک‌ترین سختی راجع به امرار معاش حس نمایم ولی آقای رئیس من تقصیر نداشتم من حاضر نبودم که دست خود را به چنین جنایتی آلوده سازم آخر مگر ایران‌پرست به من چه کرده بود جز خوبی چیز دیگری از او ندیده بودم ولی چه کنم خدا می‌داند و بس در اینجا شهیدیان چند قطره اشک از چشمانش سرازیر گردیده سپس دنباله جریان را ادامه داده گفت جدیت و وظیفه‌شناسی و جلوگیری از ورود قاچاق و دستگیری قاچاقچیان باعث از بین رفتن او گردید آقای ریگی فرماندار لار و نماینده فعلی مجلس و سرگرداسحاق رئیس ژاندارمری و خواجوی رئیس دارایی از جدیت ایران‌پرست در امر قاچاق سخت عصبانی شده و چون جلوی استفاده‌های آنها گرفته می‌شد لذا می‌خواستند مرحوم ایران‌پرست رازلاربه هر وسیله‌ای که شده بیرون کنند ولی چون کوچکترین نقطه ضعفی از مرحوم ایران‌پرست در دست نداشتند از این لحاظ نتوانستند از طریق اداری وقفه‌ای در کار او حاصل کنند تا این که تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند یک روز آقای فرماندارد مرا خواسته و اظهار داشتند که از طرف استاندار دستور قتل ایران‌پرست صادر گردیده و از این تاریخ به تو مأموریت می‌دهم که بدون کوچک‌ترین وقفه‌ای کار آن مرحوم را تمام کنی من از شنیدن این مطلب رعشه‌ای بر اندامم مستولی گردیده و به آقای فرماندار گفتم آخر این کار از من ساخته نیست من نمی‌توانم ار نسبت به من چه کرده است این کار را درباره او انجام بدهم ولی فرماندار مرا تهدید کرده و ناچاراً قبولی خود را اعلام داشتم چون مفصل است خلاصه می‌کنم بالاخره آقای فرماندار برای او اسلحه می‌خرد و به او تحویل می‌دهد و شب او را مست می‌کنند و می‌فرستند او را می‌کشد دلایل هم در دادگاه جنایی موجه به نظر می‌رسد و نماینده ورثه مقتول اعلام جرم می‌کند دادستان هم قبول می‌کند و تصمیم‏ می‌گیرد از ایشان سلب مصونیت کند و ایشان را به عنوان معاون جرم یا مجرم اصلی آنچه نون اقتضا می‌کند و حکم می‌کند ایشان را تعقیب کند ما نفهمیدیم این اعلام جرم و این قول آقای دادستان در آن وقت به کجا منتهی شد و به کجا رسید در این قسمت هم بنده بیشتر طول نمی‌دهم عرایضم را البته جواب خواهند داد امیدوارم جواب مقنع بدهند جوابی ندهند که چون قتل به صورت فرمالیته آثارش از بین نمی‌رود آقایان مردم تا امنیت نداشته باشند می‌روند در اطراف و اکناف زحمت بکشند ایجاد ثروت و کار بکنند ایجاد سعادت برای مملکت بکنند این بود عرایض بنده و سئوال بنده و منتظر جواب هستم بر خلاف جوابی که معمول به وزیر است زیرا این مربوط به این دولت نیست مربوط به دولت‌های سابق است مربوط با همال دیگران است.

رئیس- آقای معاون وزارت دادگستری‏

معاون وزارت دادگستری- جناب آقای ارباب به موضوعات سوال سابق‌شان چیزی افزوده‌اند یا خیر؟ (ارباب- همان سوالات را جواب مرحمت بفرمایید) سؤال اول ایشان سؤالات را به طور فهرست عرض می‌کنم بعد جواب. سؤال اول ایشان خلاصه‌اش این است که متجاوز از هفت سال است که پرونده قتل فرخ‌زاد شهید را که گذارده شده و پس از اقدامات ورثه مقتول متجاوز از دو سال است پرونده برای اقدام به دادسرای زاهدان فرستاده شد و کمترین اقدامی به عمل نیامده کی مانع تعقیب است و چرا اقدام نمی‌شود این سؤال اول است. سؤال دوم پرونده قتل مرحوم ایران‌پرست بازرس وزارت دارایی در لار که در اول اردیبهشت ۳۲ در شعبه اول دادگاه جنایی مطرح و معلوم شد مسبب و محرک قتل آقای مراد ریگی بوده و در دادگاه علیه ایشان اعلام جرم شد و نماینده دادستان هم در محضر دادگاه تعهد نمود بلافاصله موجبات تعقیب نامبرده را فراهم نمایید تا حال قریب ۱۴ ماه گذشته اقدامی به عمل نیامده علت چیست؟ سؤال سوم مسبب کشتار مامورین و مردم در انتخابات دوره ۱۷ در زابل چه عواملی بوده و اولیای امور وقت در این جنایات فجیع چه اندازه دخالت داشته و آمار قطعی کشته‌شدگان معلوم گردیده یا خیر؟ بنده سؤالات را خواندم که معلوم بشود که سؤالات قبلی ایشان چه بوده است که مطابق آن سؤالات جواب‌هایی که تهیه شده است به عرض محترم مجلس برسانم. در مورد سؤال اول بر طبق گزارش دادستان زاهدان جریان پرونده و اقداماتی که تاکنون شده این است که پرونده بدوا در شعبه ۲ بازپرسی دادرسی تیپ خاش تحت رسیدگی بود و در تاریخ ۱۲- ۱۰- ۳۰ یعنی بعد از ۶ سال و ۸ ماه بازپرس نظامی با موافقت دادستان نظامی قرار عدم صلاحبت خود را به اعتبار صلاحیت دادگاه‌های عمومی صادر و از لحاظ در صلاحیت پرونده برای حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال و بالاخره دیوان عالی کشور در تاریخ هشتم بهمن ماه ۳۰ رسیدگی موضوع را داخل در صلاحیت دادگاه‌های عمومی تشخیص و پرونده به دادسرای زاهدان فرستاده می‌شود و بازپرس زاهدان از نظر این که محل وقوع بزد در حوزه قضایی ایرانشهر بوده پرونده را برای تکمیل تحقیقات به دادگاه بخش آنجا ارسال و دادگاه مزبور دستور دستگیری متهمین را به گردان ژاندارمری ایرانشهر می‌دهد ولی ژاندارمری طی شماره ۱۶۲۹ پاسخ داده که محل سکونت دایمی متهمین در حدود خاش و لادیز و سیر جاده است و متذکر شده که وسیله واحد نظامی خاش در زاهدان اقدام گردد ولی چون از این طریق نتیجه عاید نمی‌شود در دادستان زاهدان برای تعقیب و جریان پرونده به خاش عزیمت و اقداماتی برای تعقیب و دستگیری متهمین نموده که در نتیجه دو نفر از متهمین اخیراً دستگیر و بازداشت شده‌اند به علاوه قبلاً نیز برای این که در رسیدگی تسریع و از بعضی تشبثات متهمین جلوگیری به عمل آید احاله رسیدگی به پرونده از حوزه قضایی زاهدان به حوزه قضایی مشهد از دیوان عالی کشور تقاضا شده است و فعلاً پرونده تحت تعقیب و رسیدگی است با این جریان ملاحظه می‌فرمایید در مراجع دادگستری بر خلاف ترتیب تأخیری حاصل نشده است. بنابراین ملاحظه می‌فرمایید در حدود ۷ سال پرونده در آنجا معطل شده اما در مورد سوال دوم آقای هاشمیان وکیل آقای علی اکبر اقبال یکی از متهمین به قتل ایران‌پرست اعلام جرمی علیه آقایان مراد ریگی و سرگرد اسحاق مأمور ژاندارمری به اتهام تحریک و معاونت در قتل مرحوم نامبرده نموده و دادسرای استان به دادسرای شهرستان طهران دستور رسیدگی داده و شعبه ۲۹ بازپرس دادسرای طهران پس از رسیدگی چون دلایل کافی در پرونده عمل بر احراز اتهام مراد ریگی و سرگرد اسحق ملاحظه ننموده قرار منع تعقیب هر دو نفر را صادر و ضمناً اظهار نظر نموده که چون ضمن اظهار نظر قبلی منحصراً علی عسگری‌زاده مباشر قتل و سید جعفر شهیدیان و علی اکبر اقبال و محمود معتمد معاون و محرک بزه تشخیص و در شعبه اول دیوان جنایی طهران محاکمه و محکوم و احکام محکومیت آنها هم در دیوان عالی کشور ابرام گردید لذا نظر به جبران مزبور علاوه از فقد دلیل موردی نیز برای توجه اتهام به اشخاص دیگر باقی نیست در این قسمت از سؤال نیز ملاحظه می‌فرمایید مقامات صلاحیتدار قضایی در تعیین تکلیف قصوری ننموده‌اند در مورد سئوال سوم چون بدوا بین بازپرس دادگستری و بازپرس نظامی اختلاف در رسیدگی و صلاحیت شده بود حل اختلاف به دیوان عالی کشور مراجعه و آن دیوان به صلاحیت بازپرس دادگستری رأی داده و نظر به ملاحظات مربوطه به امنیت منطقه رسیدگی موضوع هم به مرکز احاله می‌شود و طبق گزارش شماره ۱۳۴۹ آقای دادستان استان مرکز عدهای به عنوان شرکت و معاونت در قضیه در دادگاه جنایی‏ تحت تعقیب قرار گرفته و نسبت به ۱۳ نفر با اسامی زیر که به تشخیص دادگاه موجبات رسیدگی فراهم بود حکم صادر شده است و این اشخاص عبارتند از

۱-ابراهیم فرزند امیر گلزایی به دو فقره ده سال حبس محکوم شده دوم حسین فرزند گل محمد آذریان به سه سال حبس با اعمال شاقه سوم علی فرزند خانی شش ماه حبس تأدیبی (بعضی از نمایندگان قانع شدند آقای ارباب)

(بعضی از نمایندگان- لازم نیست اسامی را بخوانید) این صورت محکومیت‌هایی است از شش ماه تا ده سال این عده نسبت به محکومیت خود فرجام خواسته و پرونده فعلاَ در شعبه ۹ دیوان عالی کشور مطرح است صبح امروز از شعبه نهم دیوان عالی کشور استفسار کردم که نسبت به این محکومین در دیوان عالی تعیین تکلیف شده است یکی از مستشاران به من جواب داد که چون این پرونده در حدود دوازده هزار ورق است ما هنوز موفق به اتمام نشده‌ایم ولی سعی می‌کنیم به همین زودی تکلیفش را معین کنیم بنابراین قضیه در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی است نسبت به حاجی حسین سروانی و کربلایی حسن شهبازی و حسن شیخی و محمدرضا پردلی و محمد فرزند محمدتقی و محمدیوسف حاجی یعقوبی و موسی فرزند غلامحسین و ورقه فرزند مصیب هنوز رسیدگی دادگاه جنایی پایان نیافته است البته خواهید فرمود چرا؟ تأخیرش از لحاظ عدم ابلاغ اوراق است که این مشکل در اغلب موارد کم و بیش وجود دارد و امیدواریم با لوایحی که تقدیم شده و اصلاحاتی که در این زمینه پیش‌بینی شده برای این امر بتوانیم کمکی در تسریع کارهایی بکنیم

(صدرزاده- مأمورین ابلاغ کم هستند) صحیح است پس از تصویب قوانین در مجلس یک مذاکراتی با جناب آقای وزیر دادگستری فعلی شده است که وسایل بیشتری در اختیار اجرا و احظار بگذارند که این تأخیرات نشود در مورد سرهنگ پیروان شیخ ابراهیم شریفی آقا بزرگ

طباطبایی که قرار منع تعقیب آنان از طرف بازپرس صادر شده بود قرار مزبور در شعبه ۹ دادگاه استان مرکز فسخ و نامبردگان قابل تعقیب تشخیص و برای اخذ آخرین دفاع از آقایان و تأمین از آنان پرونده به دادسرای طهران ارسال گردیده است و امیدواریم در آتیه نزدیکی به نتیجه برسد و ۱۳ نفر دیگر نیز که اتهاماتی داشته‌اند درباره آنها پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه جنحه طهران رجوع شده و در جریان رسیدگی است مقتولین این واقعه و مجروحین را هم ما صورت‌شان را داریم اگر احتیاجی هست تقدیم کنم بنده خیال نمی‌کنم کوچک‌ترین قصوری دستگاه‌های دادگستری در تعقیب این پرونده کرده باشند

رئیس- آقای ارباب‏

ارباب- به شهادت همه آقایان که مشاهده فرموده‌اند بدبختانه و متأسفانه دستگاه‌های قضایی این کشور برای پایمال کردن خون مردم است

(صفایی- این طور نیست) (صدرزاده- این طور نیست) جمعی از نمایندگان صحیح نیست) (همه نمایندگان) (زنگ رئیس)

رئیس- آقایان نظم جلسه را رعایت کنید

(صدرزاده- این حرف‌ها به صلاح مملکت نیست).

ارباب- آیا صلاح است ناامنی وجود داشته باشد و مملکت رو به ویرانی برود کسی نتواند سرمایه‌اش را در این مملکت به کار بیندازد یک حقیقتی را به عرض برسانم آقایان الساعه من که ظاهراً مصونیت دارم بیایید یک تأمین بدهید به بنده فهرست و از او بخوانم که از ده سال پیش به این طرف چه قتل‌های فجیعی در این مملکت واقع شده و به کلی پایمال شده است. چرا بی‌لطفی می‌فرمایید اینهایی که کشته شده‌اند که دیگر زنده نمی‌شوند فکری برای سعادت مملکت بکنید همین الان چند نفر از قاتلین فرخ‌زاد در حفاظت ژاندارمری هستند

(دکتربینا- به عدلیه چه کار دارد؟) دستگاه قضایی مسئولش کی است آقایان بنده یک سؤال قضایی که می‌کنم مسئولش وزیر دادگستری است. وزیر دادگستری باید بیاید جواب بدهد هر یک از دستگاه‌های قضایی که قصور کرده‌اند باید وزیر دادگستری جواب بدهد و آنها را معرفی بکند باید اصلاح کند اگر وزیر دادگستری علاقه به کرسی ندارد.

رئیس- آقای ارباب شما ۵ دقیقه بیشتر وقت ندارید.

ارباب- بنده سه دقیقه بیشتر صحبت نمی‌کنم‏

عبدالصاحب صفایی- به شرطی که قضات را به طور کلی نفرمایند و ملاحظه سرماخوردگی و کسالت‌شان را بکنند.

رئیس- آقای صفایی هم ماشاءالله چیزی جز این که از اول مجلس ندارند حرف بزنند هر کس حرف بزند ندارند حرف بزنند اگر حرفی دارید بیایید و اینجا بگویید.

ارباب- اگر یک کسی یک وزیری علاقه به کرسی ندارد وقتی که می‌گویند در حدود صلاحیت دادگستری تخلف می‌شود بایستی یا کرسی را ترک کند یا راضی بشود بیاید اینجا اشخاص را معرفی کند (صحیح است) البته آقا فرمودند که تخلف نشده است اما یک قتلی در هشت سال پیش اتفاق افتاده است و قاتلین تعقیب نشده‌اند حالا هم که تعقیب شده‌اند با سلام و صلوات دو تا متهم را آورده‌اند خود ژاندارمری هم اسکورت آنها شده است اما موضوع ایران‌پرست آن هم حقیقتش را بنده خدمت‌تان عرض می‌کنم به فراکسیون نهضت ملی سابق توسل جستند و این رأی که ملاحظه می‌فرمایید به برکات کمک و مساعدت فراکسیون نهضت ملی سابق صادر شده و یک جانی را غسل دادند و پاکش کردند و تحویل جامعه دادند تا مجدداً اگر بشود اگر شد برود آدم بکشد از این جواب و سؤال‌ها هم نتیجه گرفته نمی‌شود و این تذکر برای این است که برای آتیه کشور یک فکری بشود.

۹- سؤال آقای صدقی راجع به راه کاشان و جواب آقای وزیر راه.

رئیس ۰ آقای صدقی.

صدقی- عرض کنم سؤال بنده از وزیر راه بود راجع به راه کاشان خوشبختانه بر خلاف همیشه مثل این که جناب آقای وزیر راه اظهار لطفی فرمودند و جواب مثبت دادند و بنده می‌خواستم اظهار تشکر کنم و تقاضا می‌کنم همان جوابی که به بنده دادند از پشت تریبون بفرمایند که همه قانع بشوند.

رئیس- آقای وزیر راه.

وزیرراه- (سرلشگرگرزن)- بنده از جناب آقای صدقی تشکر می‌کنم آن طور که فرمودند بنده ق. ل دادم که راه کاشان که مقدماتش فراهم شده است و امسال اگر موفق بشویم زیر سازیش را به مناقصه گذاشتیم البته چندی بعد شروع می‌شود پس از این که راه قم به کاشان و نطنز و یزد و کرمان اینها همه در برنامه ...

ارباب- بندرعباس را هم وعده داده بودید.

وزیر راه- آن هم در برنامه‌ای که اخیراً در دست اجراست منظور شده است وامیدواریم انشاءالله موفق بشویم همین طور راه آذربایجان و سایر نقاط را اصلاح کنیم.

۱۰- سؤال آقای پیراسته راجع به راه و سد ساوه و جواب آقای وزیر راه.

رئیس- آقای پیراسته.

پیراسته- وقت نیست.

رئیس- چرا یک ربع شما وقت سؤال دارید یک ربع هم وقت باقی داریم بفرمایید.

پیراسته- عرض کنم بنده بسیار متأسفم که موقعی باید توضیحات رابه عرض مجلس شورای برسانم که مجلس خسته است و وقت هم گذشته است و بنده هم حتی‌المقدور مطلب را با کمال اختصار به عرض مجلس می‌رسانم و می‌خواهم هم از آقایان محترم و هم از دولت برای جبران عقب‌افتادگی‌های یک شهرستان نزدیک به طهران یعنی شهرستان ساوه حوزه انتخابیه تقاضایی کنم.

بعضی از نمایندگان- همه جا همین طور است.

پیراسته- البته بنده تصدیق می‌کنم که غایب شهرستان‌ها احتیاج به عمران و آبادی زیادی دارند ولی چون امور نسبی است بنده می‌خواهم به استحضار آقایان محترم برسانم که شهرستان ساوه از همه جا عقب‌افتاده‌تر است از غالب شهرستان‌ها عقب‌افتاده‌تر است شهرستان ساوه که در چند کیلومتری طهران قرارگرفته است از شهرستان‌های نزدیک طهران است و متأسفانه حتی در دوره اعلیحضرت فقید هم اعلیحضرت رضاشاه کبیر که تمام مملکت را رو به عمران و آبادی برد نوبت به این شهرستان نرسید و این شهرستان راه شوسه ندارد و مردم آنجا مجبورند که از یک بیراهه‌ای که خودشان در نتیجه رفت وآمد درست کرده‌اند رفت وآمد کنند سؤال بنده این بود که آقای وزیر راه و دولت برای اصلاح راه قم به ساوه و راهی که از طهران به همدان مدت‌هاست شروع شده چه اقدامی کرده‌اند این راه میلیون‌ها خرجش شده است و همدان را به طهران نزدیک صد کیلومتر نزدیک‌تر می‌کند و از نظر سوق الجیشی هم اهمیت دارد هم از نظر تجارتی و به علاوه گردنه هم دیگر نخواهد داشت منطقه غرب را به طهران صد کیلومتر نزدیک می‌کند بدون گردنه الان بیش از شش و هفت سال شروع شده و میلیون‌ها هم خرجش شده در نتیجه عدم توجه دولت سابق راکد مانده اگر این راه تعمیر نشود آن مخارجی هم که شده از بین می‌رود یک قسمت دیگر سؤال بنده راجع به کارهایی است که دولت در نظر دارد در راه قم به ساوه بکند یک قسمت هم این راه اساسی است راه طهران از ساوه به همدان بنده چند روز پیش رفتم خدمت جناب آقای وزیر راه ایشان با کمال لطف و مهربانی و با کمال حسن نیت سعی کردند با این که بودجه‌ای ندارند یک مبلغی که البته معتنابه نیست ولی برای تعمیر راه مفید است اختصاص دادند برای راه ساوه و بنده به سهم خودم تشکر می‌کنم از آقای وزیر راه که توجهی به مستدعیات اهالی ساوه که به وسیله بنده کرده‌اند فرمودند و بنده خواستم تشکر کنم اما منظور بنده از این سؤال این بود که جلب توجه مجلس شورای ملی و آقایان وزرا و مخصوصاً وزیر مسئول شده باشد که این راه همدان در درجه اول اهمیت است برای مملکت نه تنها برای شهرستان ساوه بلکه برای مملکت و اجازه نفرمایید که در نتیجه تأخیرش مبالغ هنگفتی که تا به حال خرج شده از بین برود موضوع دیگر سد ساوه است سال‌هاست در زمان اعلیحضرت فقید آقایان شنیده‌اند که دولت در نظر دارد این سد را بسازد و مدت‌هاست که مبالغ هنگفتی برای این سد و مطالعه آن خرج شده مطالعات پروفسورهای عالی مقام تمام شد آنچه هم که بنده در قوه داشتم برای پیشرفت کار از وزارتخانه‌های مختلف تقاضا کردم حتی در دوره ۱۶ دو میلیون ریال تصویب‌نامه صادر شد که به پروفسور داده شود حالا مطالعات هم تمام شده است بنده تقاضا می‌کنم از دولت که این سد را که واقعاً یک اثر حیاتی برای شهرستان قم و ساوه دارد و مخصوصاً آن اراضی لم یزرع و مستعدی که قم و ساوه دارد تمام اینها را قابل کشت و زرع خواهد کرد و خرجش هم نسبت به سایر سدهای دیگر خیلی کم است چون در زمان شاه عباس هم اینجا سدی ساخته‌اند و به اسم شاه عباس معروف است و خراب شده از دولت تقاضادارم که توجه کند البته هر اصلاح و هر عمرانی ملازمه دارد با داشتن پول در دولت سابق متأسفانه وقت مملکت تلف شد در آن موقع که هنوز با دولت سابق روابطمان قطع نشده بود ما رفتیم گفتیم آقا حالا که شما نفت را تعطیل می‌کنید این کارگرها را بگذارید به کار راه‌سازی بپردازند چون شما پول که می‌دهید قیر هم که دارید اینها را ببرید راه‌سازی آقا چون اینها لشگر زنده با دو مرده باد بودند نکردند ولی حالا که مسلماً نفت حل شده و گشایشی در کار پیدا شده است بنده از دولت مخصوصاً از تیمسار وزیر راه که از دوستان خیلی خوب و مبارز ما هستند تقاضا دارم مخصوصاً توجه بفرمایند شنیده‌ام که کمپانی خارجی آمده و می‌خواهد راه‌ها را بسازد و آقای نخست‌وزیر هم چند روز پیش در یک مصاحبه‌ای این موضوع را گفتند بنده خواستم تقاضا کنم که حتماً دولت چه داشته باشد که شهرستان ساوه عقب نیفتد.

رئیس- آقای وزیر راه.

وزیرراه- جناب آقای پیراسته نماینده محترم راجع به راه ساوه فرمودند راه ساوه دو راه است یک راه باقرآباد که در واقع مال رواست که اساساً ساخته نشده مراجعه فرمودند واعتبار مختصری داده شد البته کافی نیست چون امسال بیش از این اعتباری نبود انشاءالله که فصل مقتضی شد و اعتباری پیش بیاید ساخته می‌شود اما در مورد راه ساوه و همدان همان طوری که آقایان مستحضرند این راه را سازمان برنامه

اقدام کرده بنده برای این که آقایان مستحضر باشند اطلاعی گرفتم از متصدیان امر اظهار کردند که راه طهران ساوه همدان را در حدود سال ۱۳۳۰ به مناقصه گذاشته‌اند و اگر به سازمان برنامه واگذار بکنید تا یک سال دیگر تمام می‌شود راجع به بقیه هم ارزن می‌رود به طرف همدان در حدود ۲۷ کیلومتر تا دوخان این راه هم بین دوخان و ساوه و جمشیدآباد نقشه‌برداری شده است بایستی به مناقصه گذاشته شود چون این کارها هنوز به وزارت راه تحویل نشده و در سازمان برنامه است بنده به عرض جناب آقای نخست‌وزیر خواهم رساند که دستور لازم را به سازمان برنامه صادر کنند، در مورد سدسازی هم که مربوط به وزارت راه نیست بنده به سهم خودم عرض می‌کنم که دولت توجه کامل به این قسمت دارد و امیدواریم با گشایشی که حالا در کارها پیدا شده است واعتباراتی که پیدا شده است این موضوع هم حل شود.

رئیس- آقای پیراسته.

پیراسته- همین که آقای وزیر راه وعده فرمودند که دولت راجع به ساختن راه ساوه اقدام می‌کند بنده تشکر می‌کنم.

۱۱- تعیین موقع و دستور جلسة بعد. ختم جلسه.

رئیس- تقاضایی رسیده به امضای بیشتر از ۱۵ نفر از آقایان که گزارش کمیسیون بودجه راجع به اعتبار دفع آفات جز دستور باشد یعنی مقدم باشد فعلًا جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز پنجشنبه خواهد بود اول نطق قبل از دستور بعد هم دنباله همین کارها

(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی. رضا حکمت‏