مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ مهر ۱۳۳۳ نشست ۵۵

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره ۲۸۲۴

۵شنبه ۲۹ مهر ماه ۱۳۳۳

سال دهم

شماره مسلسل ۵۵

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۵۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه بیست و دوم مهر ماه ۱۳۳۳ نشست ۵۵

مجلس دو ساعت و بیست دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

فهرست مطالب:


- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

(۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.)

رئیس- صورت غائبین جلسه پیش قرائت می‌شود. (بشرح زیر قرائت شد.) غائبین با اجازه، آقایان: بیات ماکو، شفیعی، حشمتی، دکتر سید امامی، ثقه الاسلامی، کریمی، کاشانی، صفاری، اکبر، صرافزاده، محمود ذوالفقاری، پیراسته، جلیلوند، احمد صفائی، عرب شیبانی، مصطفی ذوالفقاری.

غائبین بی اجازه، آقایان: کدیور، سالار بهزادی، برومند، سلطانی، گیو، دکتر جزایری. دیرآمدگان با اجازه، آقایان: پورسرتیپ، امیر تیمور، بزرگ نیا، دکتر سعید حکمت، اریه، عبدالرحمن فرامرزی، دکتر نیرومند، خرازی، استخر. درآمده بی اجازه آقای امیراحتشامی.

رئیس- صورت مجلس جلسه قبل هنوز حاضر نیست و برای جلسه بعد می‌ماند امروز نطق قبل از دستور نداریم و وارد دستور می‌شویم.

- تقدیم یک فقره سؤال بوسیله آقای خلعتبری

(۲- تقدیم یک فقره سؤال بوسیله آقای خلعتبری.)

رئیس- آقای ارسلان خلعتبری فرمایشی داشتید.

خلعتبری- یک سؤالی داشتم راجع به چای.

رئیس- بسیار خوب لطف بفرمائید بدولت ابلاغ می‌شود.

- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت

(3- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون خاص راجع بقرارداد فروش نفت.)

رئیس- آقای وزیر دارائی فرمایشی دارید بفرمائید.

وزیر دارائی- دو چیز طیره عقل است دم فروبستن بوقت گفتن و گفتن بوقت خاموشی. با اینکه قصد داشتم بعد از اتمام بیانات آقایان موافقین و مخالفن بایرادات و اعتراضاتی که نسبت بقرارداد فروش نفت می‌شود یکجا جواب عرض کنم و رغبت نداشتم خارج از موضوع قرارداد وارد مذاکراتی بشوم ولی فرمایش آقای حائریزاده مرا مجبور کرد بآنجه آقایان گفته‌اند پاسخ بدهم (جمعی از نمایندگان: ایشان که تشریف ندارند) تا مبادا سکوت را حمل بر رضا و نداشتن جواب بفرمایند. (شمس قنات آبادی: جواب ایشانرا قبل از دستور بدهید.) فرمایشات آقای حائریزاده دو قسمت داشت. یکی تجلیل و تعظیم بعظمت و سطوت امپراتوری انگلستان که با نهایت زرنگی و مهارت سعی کرده بودند در آستانه قرارداد جدید نفت شیخی از رب النوع قدرت را بنسل جوان کشور نشان بدهند. (صحیح است) و طلسم برتری و تسلط انگلستانرا که باطل السحر نهضت ملی ایران در هم شکسته بود از نو در گوشه و کنار قلب جوانان این مملکت بیاویزند (احسنت). دوم اظهاراتی بود راجع بقرارداد فروش نفت و پیشنهاداتی در زمینه آن. راجع بموضوع اصلی که قسمت دوم فرمایشات ایشان را تشکیل می‌داد و خلاصه نظر ایشان اینستکه بعد از مشورت با دو کارشناس بزرگ نفت یعنی آقایان مشار اعظم و مکی (احسنت) (خنده نمایندگان) بایشان مدلل شده‌است این قرارداد مضر است. البته شأن آن کارشناسان اجل از این بوده‌است دلیلی برای نظریات خود بیاورند و آقای حائریزاده هم خود را مستغنی از آن دانسته‌اند که از آقایان توضیحی بخواهند. پیشنهادات ایشان عبارت از اینستکه ما یک بنده خدائی را پیدا کنیم و اورا حاضر کنیم که یک شرکت سهامی با ما بسازد و پنجاه درصد سهام را با او قسمت کنیم. در این زمینه لابد ایشان فراموش نکرده‌اند که فقط دولت شوروی در سال 1325 حاضر شده بود شرکت سهامی با ما درست کند که 51 درصد سهم را داشته باشد و 49 درصد سهام متعلق بما باشد اگر آقای حائریزاده پیشنهاد دیگری را در این زمینه سراغ دارند بفرمایند. اگر آقای حائریزاده مصلحت بدانند و آقایان دیگر تصویب بفرمایند بد نیست که ایشان مأموریت این مذاکرات را بعهده بگیرند و اگر توفیق حاصل فرمودند اول کسی که بایشان تبریک بگوید بنده خواهم بود.

بنده عیب نمیدانم صریحاً اعتراف کنم که بهتر از این قرارداد نتوانستیم تنظیم کنیم و چند بار عرض کردم که اگر آقایان راه بهتری می‌شناسند پیشنهاد کنند بنده فوراً کنار می‌روم و هر کس مدعی تهیه مواد بهتری برای قرارداد و فروش باشد این گوی و این میدان. من نمی‌خواهم بآقای حائریزاده درس دمکراسی بدهم ایشان که قدم بقدم با رجال این کشور از مرحوم مدرس گرفته تا نخست وزیر فعلی همکاری داشته‌اند بهتر از من بموازین دمکراسی و مفهوم مسئولیت وزراء آشنائی دارند و میدانند که بنده بعنوان مأمور از طرف دولت با نمایندگان کنسرسیوم مذاکره کرده‌ام و آنچه تهیه شده پیش از آنکه امضاء شود بتصویب هیأت دولت رسیده‌است و پیش از آنکه آقای نخست وزیر و سایر همکاران من آنرا تصویب کنند نه قرارداد امضاء شده نه بمجلس تقدیم گردیده‌است. راجع به غرامت باید عرض کنم که آقای حائری زاده یکی از نمایندگان مجلس شانزدهم بودند و مجلس 16 باتفاق آراء پردخت غرامت را تصویب کرد (عبدالصاحب صفائی: باکثریت آراء بفرمائید) و بصورت قانون 9 ماده‌ای درآمد فلسفه پیشنهاد آقای دکتر مصدق هم در پرداخت غرامت این بود که اگر ما تعهد پرداخت غرامت را نمی‌کردیم ملی شدن صنایع نفت حکم مصادره اموال شرکت سابق را پیدا می‌کرد و مطابق قوانین و رویه بین المللی اینکار ممنوع می‌باشد (خلعتبری: این نظر کاملا صحیح است). موفقیت ما در دادگاههای بین‌المللی فقط بخاطر همین ماده تعهد پرداخت غرامت بود. من تعجب می‌کنم از آقای حائری‌زاده که مدتها شغل قضائی داشته‌اند و میدانند که در محاکم آنچه مورد استناد است احساسات و امور اخلاقی نیست بلکه قاضی بدلائل مثبته توجه می‌کند اگر ما با این حرفهائی که ایشان زده‌اند بیک محکمه بین المللی مراجعه می‌کردیم و می‌گفتیم که انگلیسها چنین و چنان کردند شرکت سابق نفت ان را غارت کرد پس حالا غرامت نمی‌پردازیم جز اینکه یک ورقه محکومیت پیش ما می‌گذارند کاری نمی‌کردند. من با آقای حائری زاده همعقدیه هستم که اگر شرکت سابق از ما غرامت نمی‌خواست از لحاظ اخلاقی در مقابل سودسرشاری که از ایران برده‌است بسیار بجا و منطقی بود ولی متأسفانه آنها باحساسات توجهی ندارند تاجرند و تاجر سعی در تأمین منافع خود می‌کند (صحیح است) حالا هم اگر آقای حائری زاده پیشقدم شوند و با مأمورین شرکت سابق وارد مذاکره شوند که از ما غرامت نخواهند و نگیرند ملت ایران از ایشان متشکر خواهد بود. (صحیح است).

اینها قسمت مربوط بنطق آقای حائری زاده بود سایر مطالب ایشان روی محور خاصی دور می‌زد. آقای حائری زاده در ابتدای بیانات خودشان این جمله را اعتراف کرده‌اند که (انگلستان میداند ملل شرق خاصه ایرانیها از حقه بازی و نعل وارونه زدن او مسبوق بوده و در صفوف مخالف خود اشخاصی را ذخیره دارد که بنام مخالف مجری نقشه و حامل منافع او باشند.) بنده از تکرار بیانات آقای حائری زاده این نیت را ندارم که خدا نکرده ایشان جزو همان ذخائر مخالف خوان هستند بهیچوجه این نسبت را بآقای حائری زاده نمی‌دهم و من هم مانند ایشان با فرمایش مرحوم مدرس همعقیده هستم که ایرانی اصولا خائن بمملکت خود نیست ولی وقتی انسان از ابتداء تا انتهای نطق آقای حائری زاده را بررسی می‌کند و می‌بیند که ایشان از یک قرن پیش عظمت امپراطوری انگلستان را برخ ما می‌کشند وبا یک منطق مخصوص خود می‌خواهند ثابت کنند که امروز انگلستان آنقدر قدرت دارد که شوروی و امریکا را با انگشت خود میچرخاند و دنیا را منتر خود کرده‌است (عبدالصاحب صفائی: مصدق السلطنه هم همین عقیده را داشت) پیش خود فکر می‌کند که این اظهارات از طرف ایشان برای چه منظوری است بنده تصور نمی‌کنم حتی آقای چرچیل و سایر محافظه کاران انگلیسی عقیده‌ای که آقای حائری زاده بقدرت انگلستان دارد بقدرت خود داشته باشند. (عبدالصاحب صفائی: مصدق السلطنه داشت.) فرمایشات آقای حائری زاده این احساس را بشنونده می‌دهد که انگلستان فعال مایشاء در دنیا است هر چه در این مملکت شده از روی نقشه انگلستان بوده‌است و تمام رجال ایران بجز آقای حائری زاده همه دست پرورده انگلستانند. من نمیدانم سابقه در این قبیل مسائل که اثری جز تضعیف مردم این مملکت ندارد و آثار یأس و ناامیدی را در قلب جوانهای مملکت باقی می‌گذارد برای چیست؟ اگر قضیه زبون نگاهداشتن ما در بین نیست اگر نمی‌خواهید با در هم ریختن اوضاع جهان و پیش آمد فرصتهای گرانبهابرای ملت باز هم ما را ازشیخ انگلستان بترسانید چرا این حرفها را می‌زنید؟ آقای حائری- زاده عقیده دارد که هر چه ما کرده‌ایم و هر چه از پنجاه سال اخیر در این کشور شده‌است با اجازه انگلستان بوده‌است (قنات آبادی: کی آقای حائری زاده چنین حرفهائی زده‌است) نطقشان هست. اگر مجلس چهاردهم ممنوعیت مذاکره راجع بامتیازات نفت را تصویب کرد انگشت انگلستان در کار بوده؟ اگر کافتارادزه بایران آمد انگلیسها خواسته‌اند؟ اگر نفت ملی شده انگلیسها کرده‌اند؟ اگر ملت ایران قیام کرده و شرکت سابق را بیرون کرده آقای حائری زاده می‌خواهد نشان بدهد که با نقشه خودشان بوده اگر مصدق زمامدار شده باز هم آنها خواسته‌اند و اگر کنسرسیوم بین المللی پیشنهاد خرید نفت داد بتحریک انگلیسها بوده‌است. مدرس، سردار سپه، مصدق همه و همه نوکر انگلیس بوده‌اند جز آقای حائری زاده بخدا قسم من میل ندارم هیچوقت بکسی توهین کنم نمی‌خواهم از حدود مسائل مطروحه خارج شوم ولی فرمایشات آقای حائری زاده که شخصاً بایشان ارادت دیرینه دارم (پورسرتیپ: همین دلیل ارادتتانست) من را فوق العاده متأثر کرد. (شمس قنات آبادی: اگر آقای حائری زاده نبود شما الان وزیر نبودید) عده‌ای در این مملکت بشما آقای حائری زاده احترام می‌گذارند و فکر میکنند شما یکی از یادگارهای صدر مشروطیت هستید (شمس قنات آبادی: هر چه دستش می‌دهند می‌خواند این حرفها خوب نیست.

وقتی می‌خواستند تغییر رژیم بدهند هماهنگ شده بود این وجودش معلول آقای حائری زاده‌است.) و مردم راجع برجال صدر مشروطیت تصوراتی پیش خودشان دادند آنها را قهرمان مبارزه و فهم و درایت میدانند چرا کاری می‌کنید که این تصورات و احترام مردم از بین برود. آیا وجدانً خودتان بآنچه گفته‌اید متقاعد هستید؟ من اگر در بیان خودم زیاده روی کردم معذرت می‌خواهم و امیدوارم خداوند عاقبت همه را بخیر کند. آقای درخشش در بیانات خودشان عرایض بنده را که در نطق قبلی خودم راجع بخوی زبونی اظهار کرده بودم تمسخر کردند و بنده می‌خواستم خواهش کنم که بار دیگر آن نطق را بدقت مطالعه بفرمایند و شاید ارزش هم دارد که ایشان که آنقدر زحمت کشیدند و صد و چند صفحه تهیه تهیه فرمودند یکساعت هم بعرایض بنده توجه بفرمایند متوجه خواهند شد که عرایض بنده منطقی است و علت العلل بدبختی ما در این مملکت همان خوی زبونی است (صحیح است) اگر آقای درخشش، خوی زبونی نبود جنابعالی بجای اینکه مثال زنده بما بگوئید نمی‌رفتید بقرن 19 و در موقعی که ما در قرن بیستم زندگی می‌کنیم و هندوستان و پاکستان و اندونزی ممالک مستقلی هستند و در صفحه شطرنج بین المللی رل مهمی دارند از کمپانی مرده هند یاد بکنید (احسنت) اگر خوی زبونی نبود جنابعالی مثال زنده‌ای مصل آلمان را برخ ما می‌کشیدید که یک ملتی که مغلوب شده، منکوب شده و امروز در سراسر آنکشور اشغال کننده هست افراد این ملت با حس اعتماد و غرور ملی خودشان سعی می‌کنند، زحمت می‌کشند و امروز نه فقط رل اقتصادی مهمی را دارند شاید قریباً رل سیاسی مهمی را هم در دنیا بازی کنند (درخشش: قرارداد ترکیه را بفرمائید) ترکیه را بنده کار ندارم (درخشش: مال 1954 است) آقای درخشش اگر توجه بفرمائید در افراد و در ملل همین خوی زبونی است که باعث انحطاط می‌شود و در مقابل همان حس اعتماد و غرور ملی است که باعث می‌شود تمام مصائب گذشته از بین برود (شمس قنات آبادی: آقای وزیر دارائی زبونی در ملت نیست در هیئت حاکمه‌است که هر چه دستش بدهند می‌خواند) بنده جزء همان هیئت حاکمه هستم بنده می‌خواهم بخودم تلقین بکنم که خوی زبونی ندارم آقای قنات آبادی.

رئیس- آقا بین الاثنین صحبت نکنید صحبت خوتان را بفرمائید.

وزیر دارائی – بهر حال آقای درخشش که لقب غول آسا بکنسرسیوم می‌دهید، برای این میفرمائید که مردم را بترسانید و خودتانهم بترسید این نتیجه اش این می‌شود که خارجیها بما مسلط می‌شوند ما باید سعی کنیم که خودمانرا درست کنیم سعی کنیم که اعتماد بنفس داشته باشیم و این موضوع را آنقدر بر رخ خودمان بکشیم که یکبار دیگر گرفتار این بدبختیها نشویم (احسنت) بنابراین بنده می‌خواستم از آقا تقاضا کنم که توجه باین مسائل بفرمایند آنوقت توجه خواهند فرمود که اگر بنه بکنسرسیوم اخطار کردم اینرا استهزا نفرمائید اگر بنده گفتم شرکت سابق به عنوان صاحب امتیاز مرد این را مسخره نفرمائید اینرا بخودتان تلقین بفرمائید تا ما هم تجدید مجد و عظمت خودمان اقدام بکنیم. تاریخ یک ملتی از بین نمی‌رود تاریخ سرجای خودش محفوظ است. ولی روی تاریخ هم نمی‌شود زندگی کرد. گذشته ما محفوط است و باید سعی کنیم که این گذشته را تجدید کنیم والا روضه خوانی و ندبه کردن اثری ندارد.

دو مطلب اساسی در فرمایش آقای درخشش و آقای حائری زاده بود که در ذهن آقایان نمایندگان هم اثر فوق العاده‌ای کرد که راجع به پیشنهاد آقای هندرسن بود در فرمایش آقای درخشش بود و آقای حائری زاده هم اشاره کردند در نطق خودشان که یک پیشنهاد محرمانه بود که همان پیشنهاد هندرسن است و بنده می‌خواهم بطور اجمال این را یادآوری کنم و تصور می‌کنم که نسخه این پیشنهاد چون محرمانه بود و غیر رسمی، شاید به دست آقای درخشش نرسیده‌است والا اگر نسخه را اشتند و دقت و مطابعه می‌فرمودند آنوقت توجه می‌فرمودند که اینکه فرمودند پیشنهاد هندرسن مطابق قانون ملی شدن نفت بود و پیشنهاد خیلی قابل توجهی بود اینرا نمی‌فرمودند (درخشش: بهتر از پیشنهاد شماست) (دکتر بینا: بنده راجع باینها صحبت خواهم کرد.) اصول پیشنهاد هندرسن یکی این بوده‌است:

  • 1- در صورتیکه دولت ایران تعهد نماید که در باره موضوع غرامت طبق قراداد ضمیمه این پیشنهاد عمل نماید دولت آمریکا متعهد خواهد شد که مقداری نفت بارزش 133 میلیون دلار از ایران در مدتی که بعداً تعیین خواهد شد خریداری نماید (مشایخی: چند تن می‌شود؟‌) بسته بقیمتش است آقای درخشش فرمودند دویست میلیون تن ولی اینرا بنده نمیدانم مدتش را هم تعیین نکرده‌اند (دکتر بینا: در سال 200 میلیون تن) ملاحظه بفرمائید قسمت اول آن اینطور بود: در صورتیکه دولت ایران تعهد نماید که در باره موضوع غرامت طبق قراداد ضمیمه این پیشنهاد عمل کند که حالا قرارداد را هم خدمت آقایان عرض می‌کنم، دولت آمریکا متعهد خواهد شد که مقداری نفت بارزش 133 میلیون دلار از ایران در مدتیکه بعداً معین خواهد شد خریداری کند (نراقی: نه مدت معلومست نه قیمت) پس بنابراین شرط اولیه اینکار اینست که در همان موقع و همان آن باین طرح مربوط بقرارداد غرامت را هم امضا می‌کردند و اگر نمی‌کردند نمیشد.
  • 2- شرکت ملی نفت بموجب این پیشنهاد موافقت می‌نماید که با یک سازمان شرکت بین المللی که شرکت نفت انگلیس و ایران هم جزء آن خواهد بود مذاکرات را برای عقد یک قرارداد تجارتی مربوط بفروش مقادیرعمده‌ای نفت برای مدت طولانی شروع نماید. بمجردی که شرکت بین- المللی مزبور تشکیل شد این مذاکرات شروع خواهد شد. دولت امریکا در نظر دارد که شرکت بین المللی مزبوررا بعنوان عامل خود برای تحویل نفتهای خریداری شده معین نماید. تا تاریخی که مذاکرات بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت بین المللی خاتمه نیافته‌است قیمت مواد نفتی خریداری شده از این قرار حساب نخواهد شد که قیمتها را هم حالا خدمتتان عرض می‌کنم. دولت ایران و انگلستان موافقت می‌نمایند که حل تمام دعاوی متقابل خود را بدیوان بین المللی لاهه مراجعه نمایند. از دیوان بین المللی تقاضا خواهد شد که غرامت مناسبی با در نظر گرفتن عدم النفع کمپانی در ایران را مورد توجه قرار دهد. برای اجرای این منظور اصولی را که در مورد ملی شدن صنایع در انگلستان مورد عمل قرار گرفته (به تشخیص دولت انگلستان) مورد توجه قرار دهد همچنین منافعی را که باید ایران در مورد دعاوی متقابل ایران پرداخته شود تعیین خواهد نمود و مدت پرداخت نباید از بیست سال تجاوز نماید.

بنابراین توجه بفرمائید که اصول پیشنهاد آقای هندرسن که مورد توجه آقای درخشش واقع شده و آقای حائری زاده هم می‌فرمودند که در روزهای آخر حکومت مصدق یک پیشنهاد محرمانه‌ای داده شد که قابل توجه بود اینست بنابراین شرط اول این پیشنهاد اینست که در همان اول کار دولت ایران طرح قرارداد غرامت را که اصولش را اینجاست امضا کند این شرایط اینست که اولا حاضر بشوند بدیوان بین المللی لاهه بروند و در ثانی قبول بکنند که عدم النفع دولت انگلستان یعنی شرکت سابق در نظر گرفته شود و عدم النفع روی قوانین ملی شدن صنایع در انگلستان و آن صنعتی که خود انگلستان تشخیص بدهد داده می‌شود مثلا فرض بفرمائید صنعت ذغال در نظر گرفته شود مطابق قانون انگلستان برای صنایع ملی شده بایستی متوسط منافع سه سال قبل صاحبان سهام را گرفت و از روی آن سرمایه‌ای بدارنده سهم داد که بقول فرنگیها که شما یک پلاسمان مطمئنی بکند که پلاسمان آن بن فن (placeerment en ion fond) است که در آمدش مساوی درآمد گذشته باشد آقای درخشش توجه بفرمائید یک حساب خیلی ساده هست که نشان می‌دهد که اگر بر اساس صدی سه یا صدی چهار حساب بکنیم از 600 تا 750 میلیون لیره باید غرامت بپردازیم حالا ممکن است آقای دکتر بینا اینها را در بیاناتشان بفرمایند.

درخشش- مگر نطق آقای دکتر بینا را شما تهیه کرده‌اید؟

رئیس- آقای درخشش توجه بفرمائید.

دکتر بینا- من سواد دارم بنشین بیسواد.

درخشش- تو دیگر حرف نزن.

رئیس- آقای درخشش شما اینجا صحبت کردید من همه را ساکت کردم چرا بیخودی تعرض می‌کنید آقای دکتر بینا شما هم بنشینید.

دکتر بینا- بلی بنده سواد دارم.

رئیس- بفرمائید آقای وزیر دارائی.

وزیر دارائی- بنابراین اگر شما حداکثر 20 میلیون تن نفت تصفیه شده‌ای را که در سال ما بتوانیم بدهیم حساب کنید باین حساب از 30 تا 35 سال پرداخت غرامت طول خواهد کشید والبته موقعی که بنده راجع بمدت این قرارداد صحبت می‌کنم راجع باین مدت 25 سال و 15 سال هم توضیح می‌دهم که آقایان روشن بشوند اما راجع بقیمت مطابق حسابی که اینجا شد که آقای درخشش هم ممکن است کنترل بفرمائید قیمت هر چلیک نفت خام را اگر یک دلار و 92 سنت در نظر بگیریم و خودتان هم فرمودید که 35 درصد باید تخفیف بگیرند با تخفیف 35 درصد که می‌شود 67 سنت باقی می‌ماند یک دلار و بیست و نج سنت آنوقت بیست و پنج درصد غرامت که آنهم جزو شرایط است و بایستی بردارند در فدرال رزرو بانک امریکا بگذارند آنهم می‌شود 31 سنت می‌ماند 94 سنت 20 سنت هم بابت استخراج نفت بگیریم از هر بارل نفت عاید می‌شود 74 سنت اما طبق پیشنهاد فعلی قیمت نفت خام همان یک دلار و 92 سنت است 20 سنت بابت مخارج کسر می‌شود که یک دلار 72 سنت باقی می‌ماند و سهم ما روی این اصل پنجاه پنجاه 86 سنت است اما بابت نفت بمأخذ خلیج مکزیک قیمت فروش خلیج مکزیک 75ر2 دلار است که بنده گرفتم سه دلار تخفیف 35 درصد آن می‌شود 105 سنت باقی می‌ماند 195 سنت بیست و پنج درصد غرامت که 49 سنت است کسر می‌شود باقی می‌ماند 146 سنت مخارج تصفیه 50 سنت باقی 96 سنت است مخارج تولید نفت خام که بیست سنت است وقتی از آن کسر کنیم می‌شود 76 سنت در صورتیکه مطابق قرارداد فعلی از بابت نفت تصفیه شده 91 سنت عاید ما می‌شود پس بنابراین نسبت بنفت خام درآمد ما مطابق قرارداد کنسرسیوم 16 درصد و بابت نفت تصفیه شده 15 درصد بیشتر است بنده این قسمت را اگر عرض کردم برای اینستکه آقایان نمایندگان ذهنشان متوجه باشد که ما بهیچوجه من- الوجوه نمی‌خواهیم چیزی را پوشیده نگهداریم.

حالا بنده داخل این بحث نمی‌شوم که هر قراردادی برای یک موقعی مناسب است و اگر یک کسی یک پیشنهاد خریدی بدهد در یک موقع معینی و بعد یک سال یا چند ماه از آن بگذرد بقول خود جنابعالی موقعیت که تغییر کند آن قرارداد دیگر اعتباری نخواهد داشت معذلک کله بنده فرض می‌کنم که اگر می‌توانستیم مطابق پیشنهاد هندرسن هم عمل بکنیم قرارداد کنسرسیوم همانطور که عرض کردم (درخشش: آن مدت نداشت این مدتش چهل سال است) شما که مطالبتان را فرمودید اجازه بدهید بنده هم عرضم را بکنم. عرض کردم راجع بطرز اداره چیزی نیست اگر اینرا دقت بفرمائید جناب آقای درخشش اینرا بنده عاجزانه استدعا می‌کنم چون نه نظر جنابعالی است و نه نظر ما که مردم مملکت را اغفال بکنیم (صحیح است) ما می‌خواهیم مسائل روشن بشود. امکانات در نظر گرفته شود هر کاری را که می‌خواهیم بکنیم با در نظر گرفتن عوامل باشد این رئوس مسائل قراردادیست که ما متأسفانه فرصت نداریم یا چیز دیگراست. مه همه اش را نمی‌خوانیم یک چیزهائیش را می‌خوانیم و میآئیم اینجا اظهار می‌کنیم که این قراردادی که داده شده با ملی شدن تطبیق نمی‌کند درآمد و مدتش چنین و چنان بود بنده روی حساب عرض می‌کنم که شما اگر می‌رفتید و باین مبلغ محکوم می‌شدید برای غرامت 35 سال باین طرزی که هنوز طرزش هم معلوم نیست آن را اداره می‌کردند تا بدهکاریتان را بردارند اگر شما قصد پرداخت بدهکاریتان را داشتید خوب مدتش هم تأثیر داشت (عبدالرحمن فرامرزی: این جمله 35 سال را دوباره بفرمائید) عرض کردم اگر آن پرداخت غرامت، آن مبلغی که روی صنایع ملی شده انگلستان مثلا صنعت ذغال، اگر آن را دولت ایران قبول کرده بود و رفته بود در دیوان بین المللی لاهه و محکوم شده بود که روی یکی از صنایع ملی شده انگلستان مثلا ذغال غرامت بپردازد و مثلا محکوم می‌شد که 650 تا 850 میلیون لیره غرامت بپردازد حالا بنده مقدارش را کار ندارم هر چه هست اگر شما می‌توانستید، حداکثرش را هم در نظر بگیرید که بیست میلیون تن نفت تصفیه شده درسال تهیه بفرمائید با این قیمتها و با این کسوری که از آن در می‌رود بایستی طی 25 الی 40 سال این پول را بپردازد آنوقت فرعش را هم حساب بفرمائید چون تاجر که نمی‌آید صرفنظر ا ز حقش بکند اگر نقد پرداخت بفرمائید نفع را حساب نمی‌کنند، اگر دفعتاً بپردازید همان پول است ولی اگر خواستید در یک مدت طولانی بپردازد باید فرعش را هم حساب کنید. (مهندس جفرودی: عدم النفع که فرع ندارد) عدم النفع را عرض نکردم مبلغ محکوم به را عرض کردم فرض نیم آن مبلغ ایکس X است این X را که محکوم شدند باید بپردازند و اگر خواستند در مدت طولانی بپردازند باید فرعش را هم بدهند شما که آقای مهندس جفرودی در تجارت وارد هستید تاجر اگر پول قرض بدهد یا اعتبار بدهد فرقی نمی‌کند در هر حال فرعش را حساب می‌کند حالا بنده در جزئیات آن پیشنهاد وارد نشدم که بموجب آن یک شرکت بین المللی باید تشکیل می‌شد و شرطش هم این بود که شرکت سابق در این شرکت سهیم باشد. بنابراین اگر می‌خواهی مقایسه بفرمائید اینرا تمام جزئیات و تمام نکاتش را در نظر بگیرید آنوقت قضاوت بفرمائید که پیشنهاد کنسرسیوم بهتر بود یا پیشنهاد هندرسن (احسنت، احسنت).

رئیس- آقای دکتر بینا.

دکتر بینا- آقایان: بنده تصمیم داشتم راجع بفرمایشات مخالفین بنابر تقاضای آقای خلعتبری دوست گرامیم مطلقاً صحبت نکنم (احسنت) و چون آقای مخبر کمیسیون و جناب آقای وزیر دارائی با استدلال متین و منطقی خودشان صحبتهایشان را فرمودند بنده فقط چند دقیقه می‌خواستم راجع بطولانی بودن نطق البته خودم هم نطقم را خیلی خیلی کوتاه خواهم کرد. یک تذکری بدهم (احسنت) که در اینجا بنده بیاد جواب لقمان حکیم افتادم که روزی راجع بادب از او سؤال کردند و بنده بهمان جواب لقمان حکیم در یادداشتهای خود اکتفا کردم و بعد از آن تجدید نظر نظر کردم و آنها را مختصر نمودم و آقایان دقت خواهند فرمود که مطالبی را که بعرض ملت ایران میرسانم در عرایض خودم ابداً راجع به ونزوئلا مهندس فرانس، ببخشید مندس فرانس، کمپانی هند شرقی، غربی، چیانکایچک، تیتو، صنایع مواد خام، مواد مصنوعی مانند نفت، ترکیبات بنزین، سیگار دونده، بشقاب پرنده، دیگ رونده و غیره هیچ چیز نخواهم گفت (درخشش: فهمش را ندارید).

رئیس- آقا اگر توهین بکنید بشما اخطار می‌کنم.

دکتر بینا- من اینها را همین الان نوشتم، من سواد دارم آقایان اینها نظر حقیقت بینانه و واقع بینانه می‌خواهد که آدم اینها را بفهمد، نظر حقیقت بینانه و واقع بینانه می‌خواهد که این آلات که از کره مریخ می‌آیند و در قشرهای فشرده زمین می‌روند بدانید که اینها در آینده ببنزین احتیاج پیدا خواهند کرد بشقاب پرونده، دیگ رونده، اینها خیلی مهم است اینها را من همین حالا نوشتم، خلاصه بنده اینجا سماجت بخرج نخواهم داد بنده وقتی احساس کردم آقایان خسته شده‌اند آنقدر اینجا نمی‌ایستم که بنده را با بیل و دیلم از ینجا بکنند (درخشش: حق اهانت نداری سفیه هم خودت هستی) جواب ندارد (احسنت) آقایان، بنده برای مقدمه یادداشت زیاد داشتم برای اینکه وقت مجلس را نگیرم از آنها صرفنظر می‌کنم (احسنت) و به عرایض خودم می‌پردازم: مدعی خواست که از بیج کند ریشه ما غافل از آنکه خداهست در اندیشه ما (احسنت، احسنت).

آقایان روز جمعه شانزدهم مهر ماه که بنده در مجلس بودم دوجلدکلام- الله مجید یا نامه‌ای بعنوان بنده و آقای شمس قنات آبادی رسیده فرستنده نامه بکلام الله مجید قسم یاد کرده بوده که ما در بیانات خودمان جز مصالح و منافع ملت و مملکت ایران هدف و منظور دیگری نداشته باشیم (احسنت). آقایان قسم بهمین کتاب مقدس آسمانی که شما و بنده بآن سوگند یاد کرده‌ایم بنده در عرایض خود جز حفظ مصالح و منافع مملکت و تأمین آسایش هموطنان خود هیچگونه منظور و مقصودی ندارم.

قبل از شروع بعرایض خود لازم دانستم تذکر دهم که در همه جا بخصوص در کشور ما صحبت کردن در زمینه موافق می‌باشد (صحیح است) زیرا تصدیق میفرمائید تنقید همیشه آسانتر از تأیید و عمل است و منطق تنقید حتی اگر سست هم باشد بسهولت مورد توجه قرار می‌گیرد. البته مطلب پرمغزیکه جناب آقای نخست وزیر در حین تقدیم قرارداد فرمودند و نطق جالب توجهی که جناب آقای وزیر دارائی در این زمینه ایراد کرده و اظهار داشتند که نمی‌توان گفت قرارداد تقدیمی غایت مطلوب و هدف اصلی ملت ایران است در تسلط بر منابع ثروت خود می‌باشد همچنین استناد و استدلال متین جناب آقای دولت آبادی مخبر کمیسیون خاص نفت وظیفه بنده را فوق العاده سهل و آسان کرد بنده هم بنوبه خود با تأیید بیانات جناب آقای نخست وزیر و وزیر دارائی و مخبر کمیسیون می‌خواهم عرض کنم قرارداد تقدیمی با در نظر گرفتن اینکه در اثر ندانم کاری دولت سابق نتوانست از مبارزات ملت ایران حداکثر استفاده را تحصیل کند قراردادی است آبرومندانه با اجازه آقایان بعرض میرسانم که شعله فروزان نفت چندین سال دامن خشک و تر مردم بیگناه و وطنپرست کشور ما را سوزانید. خدای را شکر که پس از سه سال محرومیتها، فداکاریها، جار و جنجالها، ترور و آدم کشیها و بگیر و بببندها و طومار سازیها بالاخره این صحنه سازیها خاتمه پیدا کرد. آقایان باید اذعان نمود که تفضل الهی مقاومت و پایداری و از خودگذشتگی ملت ایران و حمایت و سختگیری و راهنمائی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که در درک حقایق و پیش بینی مسائل جهانی وحفظ شئون ملی نخستین فرد بارز کشور می‌باشند (صحیح است) و مساعی دولت تیمسار سپهبد زاهدی و جدیت نمایندگان ایران این مشکل بزرگ را حل کرده و در دکان عوامفریبی را بست (صحیح است، احسنت).

دولت سابق که برای حل مشکل نفت بسرکار آمد علاوه بر اینکه نخواست و نتوانست این مشکل را حل کند بلکه موضوع نفت را وسیله مصونیت خود قرار داد و هر آن که پایه و اساس حکومت خود را ضعیف دید سیل تهمت و افترا را برای بقای خود جاری کرد (صحیح است) و تهدید نمود اگر فلان اقدام بعمل نیامده بود در 24 ساعت موضوع نفت حل می‌شد ولی فلان اقدام یا فلان اظهار نگذاشت این مشکل را خاتمه دهم و چنین و چنان کنم، این صحنه- سازی هر چند روز یا هر چند ماه یکبار تکرار میشدو مردم بردبار و نجیب ایران روی گنجهای خداداد خود آخرین رمق هستی خود را از دست می‌دادند و با وضع اسف آوری امرار معاش می‌کردند تا معدودی قهرمان و سیاستمدار قلابی در پشت سنگر نفت حکومت کنند (احسنت).

آقایان بدون شک تردید کسانیکه با نهایت فداکاری و از صمیم قلب برای قانون ملی شدن نفت و صنایع نفت ایران زحمت کشیدند حتی تصور هم نمی‌کردند که ممکن است اجرای قانون ملی شدن صنایع نفت ایران باطناً بآن سیاست منفی کمک کند که کمونیستها در ایران خواهان آن می‌باشند متأسفانه در عمل به پیشرفت این مقصود کمک شد بطوریکه در تمام طول مدت مبارزه ملت رشید ایران هر فرصتی که پیش آمد و هر وضعی ایجاد شد کماکان حل مشکل نفت را نوید می‌داد بالاخره به نتیجه‌ای نرسید ادامه همین سیاست بتمام معنی و در باطن منطبق با خواسته کمونیستها بود ودر عین حال با آن روح لجاج و عنادیکه انگلیسها متقابلا در برابر عناد و لجاج مسئولین ایرانی از خود نشان می‌دادند تطبیق می‌کرد.

در نتیجه تعقیب این سیاست مسئله نفت که یک مسئله اقتصادی بود بصورت یکی از مسائل ایده ئولوژی و حزبی درآمد و حکومت وقت هر پیشنهادی را بدون آنکه مطالعه بکند و با ارائه طریق نماید تا راهی برای جبران کمبود عایدات پیدا شود رد کرد در این خصوص آقای هریمن در نامه خود بآقای دکتر مصدق چنین می‌نویسد دولت ایران کمال توافق را با ماندن کارشناسان انگلیسی دارد ولی هیچ متدی که متضمن رضایت طرفین باشد پیشنهاد نمی‌شود و این امر موجب تأسف است که پالایشگاه آبادان از کار بیفتد000 تعقیب این سیاست باعث شدکه هیچ پیشنهاد اصولی ازطرف حکومت سابق راجع بحل مسئله نفت داده نشود مصدق- السلطنه از یکطرف می‌گفت باید منافع ایران رعایت و حفظ شود وقتی سؤال می‌شد نظریه صریح خود را در اینمورد بیان کنید ساکت می‌ماند ادامه همین وضع باعث شد که مدت بیش از سه سال آبادان و صنعت نفت ایران تعطیل گردد آقایان اگر درست حساب شود ضرر تعطیل چندین ساله آبادان برای ایران بیشتر از آنست که کنسرسیوم بابت غرامت یا حق شرکت یا بعنوان سرقفلی و یا هر عنوان دیگری بشرکت سابق می‌پردازد اگر دولت سابق به پیشنهادات رسیده دقت می‌کرد و آنها را مورد مطالعه قرار می‌داد و حک و اصلاح می‌نمود و یا پیشنهادات متقابل منطقی می‌داد علاوه بر اینکه چندین برابر غرامات پرداختی فعلی از عایدات مستهلک می‌شد میلیونها لیره یا دولار نیز عاید خزانه مملکت می‌گردید و وضع مالی و اقتصادی ایران باین روز نمی‌افتاد، خودخواهی و غفلت و بی -اطلاعی اطرافیان دکتر مصدق (شوشتری: تعمد، تعمد) مانع از این بود که بجهات اقتصادی و نفع و ضرر کارهای خود توجهی داشته باشند آقای هریمن در نامه خود در اینمورد نیز چنین می‌گوید از طرفی ایران مشاورینی که در امور تجارتی و فروش نفت مطلع باشند ندارد.

من بمقامات رسمی ایران گفتم دنیا نفت فراوان دارد و بازارهای نفت ایران ممکن است بوسیله کمپانیهای دیگر گرفته شود آقایان باید توجه داشت که تجارت و بهره برداری نفت تجارت عادی قند و شکر و خشکبار و گندم و عدس و لوبیا نیست. تجارت نفت پول می‌خواهد وسایل حمل ونقل لازم دارد و بزور و قدرت و کارشناس و غیره احتیاج دارد عاملی که در تجارت نفت با تجارت سایر امتعه شباهت دارد همان قیمت بازار است البته اگر نفت کشوری برای خریدار صرف نکند مشتری و خریدار نخواهد داشت در تجارت نفت با وجود قیمتهای بین المللی نمی‌توان روی احساسات و تهدید و فشار قیمتی را تحمیل کرد. آقایان در کارهای اقتصادی و مسائل بازرگانی باید بحساب سود و زیان و اغتنام فرصت توجه داشت یک غفلت و تأخیر در اتخاذ تصمیم و یا اتخاذ تصمیم غلط ممکن است باعث ایجاد میلیونها ضرر غیر قابل جبران گردد (شوشتری: همینطور که کرد) و چنانچه بعقیده خود آقای دکتر مصدق روزی سیصد هزار لیره ولی بحساب دقیق و با مقایسه با منافعی که با قرارداد جدید بطور مستقیم و یا غیر مستقیم عاید ما خواهد شد روزی بیش از دویست هزار لیره زیان و ضرر تعطیل صنعت نفت ما است. آقایان دولت سابق با همان روح لجاج و عناد بهیچوجه توجه نکرد که موضوع نفت فقط یک مسئله سیاسی نیست بلکه قبل از همه یک موضوع اقتصادی بین المللی است وقتی شرکتهای نفت جهان در مقابل عمل دولت ایران قرار گرفتند و از ایران مأیوس شدند نفت مورد احتیاج خود را از مناطق نفت خیز دیگر تأمین نمودند و صنعت نفت ایران را خوابانیدند. بنابراین دولت سابق از یکطرف نفت را تعطیل کرد از طرف دیگر همان سیاست بدون نفت را هم تعقیب ننمود که لااقل قسمتی از کمبود عایدات را از طریق دیگر جبران نماید.

اکنون نیز با کمال وقاحت طرفداران همان مکتب تز اقتصاد بدون نفت را علم کرده‌اند و ادعا دارند کارمندان را بیرون ریخته و ملت را بیک بار غذاخوردن عادت داده برهنه و گرسنه نفت را برای اعقاب خود ذخیره کنند. با نهایت تأسف مخالف قبل ازین نیز با اینکه این تز را رد کرد تز حزب نیروی سوم یعنی انتظار و افلاس را تأیید نمود. آقایان قریب 60 هزار کارگر و کارمند بیکار بیش از سه سال خوردند و خوابیدند بطوریکه در آخرین سال قبل از ملی شدن صنعت نفت ایران که بالع بر 31 میلیون تن در سال محصول نفت داشت در سال 32 فقط چندین هزار تن نفت آنهم با چک بیمحل بخارج فروخت در عوض کشور عراق که در سال 1330 – 6 میلیون تن نفت داشت محصول آنکشور در سال 32 به 29 میلیون تن رسید نفت عربستان که در حدود 26 میلیون تن بود به 45 میلیون تن رسید نفت کویت از 17 میلیون تن به 43 میلیون تن بالغ شد نفت قطر که یک میلیون تن بود به 4 میلیون تن رسید با این حساب می‌بینیم که در ظرف سه سال بیش از 70 میلیون تن باستخراج نفت خاور میانه اضافه شد و پیش بینی هریمن راجع به از دست رفتن بازارهای نفت ایران صورت تحقق بخود گرفت. آقایان هنوز هستند مخالفین و مردم خودخواه و استفاده جو و مغرض و عوامفریب که برای ارضاء شهوات خود و برای پیشرفت مقاصد و منویات سوء خود دقیقه‌ای آرام ننشسته و با تمام قوی جدیت دارند مانع تصویب و اجرای این قرارداد و احیای صنعت نفت ایران گردند (صحیح است) تا بتوانند با اغفال و گمراهی مردم وجاهت خود را حفظ کرده و در تأمین منافع خود توفیقی حاصل نمایند بنابراین آقایان نباید باین قبیل عناصر خیانت پبیشه فرصت تظاهر دارد و باید سعی کرد هر چه زودتر دستگاه نفت بکار افتد و درآمد آن عاید خزانه مملکت گردد.

آقایان اشخاصی که با قرارداد فعلی خاتمه مسئله نفت مخالفند برعکس آقای دکتر امینی دو سه دسته می‌گوید من آنها را بچهار دسته تقسیم کردم.

  • کمونیستها
  • دسته دوم عمال شرکت سابق نفت و
  • دسته سوم مصدقیها و
  • دسته چهارم چغاله مصدقها که تازه وارد صحنه سیاست شده‌اند.

سیاست دسته اول یعنی کمونیستها را در مقدمه عرایض خود بیان کردم و شرح دادم سیاست تخریب ایندسته روشن و واضح است و محتاج به بیان نیست. مخالفت دسته دوم یعنی عمال شرکت سابق نفت را وفتی می‌توانیم بخوبی درک کنیم که تمام اطراف و جواب مسئله نفت را درست مطالعه کنیم و از تاریخ تحولات صنایع نفت ایران اطلاعات کافی داشته باشیم ولی اجمالا علل مخافت این آقایان را چنین می‌توان بیان کرد:

وقتی کسی ملکی یا چیزی را صددرصد در اختیار خود داشته باشد و سالیان دراز از منافع آن بدون دردسر متمتع و بهره مند شده باشد بمجرد اینکه حس کرد شریک ملکی دیگری برای او پیدا شده بالطبع ناراحت و ناراضی می‌شود شرکت سابق نفت هم که با کمک دولت انگلستان سالیان دراز از منابع نفتی مملکت ما بتنهائی متمتع شده بود بهیچوجه و بهیج عنوان حاضر نیست در برابر خود شریک ملک جدیدی ببیند (صحیح است)

ملت ایران برعکس باید ورود شرکای جدید را در صحنه سیاست اقتصادی ایران مغتنم شمارد (صحیح است) بهمین جهت است که با اطلاع و ایمان به اینکه مخالفینی که در زمینه نفت صحبت می‌کنند جز خیر و صلاح و منافع مملکت ما منظور و غرض دیگری نداردند باید توجه داشته باشند مبادا خدای نکرده بدون جهت و من غیر عمد نقشه صاحب را بازی کنند و یا نعل وارونه بزنند (احسنت، احسنت، آفرین) و به پیشرفت سیاستی که بیش از یکقرن مملکت ما را در این وضع نگهداشته‌اند کمک نمایند (صحیح است).

علل مخالفت دسته سوم نیز محتاج بتوضیح و تشریح نیست فقط چند کلمه راجع بعلل مخالفت دسته چهارم یعنی آنهائیکه تازه وارد صحنه سیاست شده‌اند و استاد محترم آقای دکتر شفق آنها را چغاله مصدق می‌نامد راجع بآنها صحبت خواهم کرد.

آقایان دسته چهارم اشخاصی هستند که می‌خواهند کسب وجاهت کنند ولو این عمل آنان بضرر منافع مملکت باشد در اینمورد بنده صمیمانه و از روی کمال خلوص نیت عرض می‌کنم که تجربه مجدد پیش آمدها تعقیب و جریاناتی که مکرر بچشم خود دیدیم با شکست مواجه شد خارج از منطق و دور از فکر صحیح و عقل سلیم می‌باشد زیرا وقتی استادان این فن که با آنهمه مهارت شکست خوردند این آقایان که بمنزله انگشت کوچک آنان نمی‌شوند نخواهند توانست توفیقی دز این زمینه تحصیل کنند و باید راه و روش و وسیله دیگری برای اغفال مردم و کسب وجاهت پیدا کنند (عبدالصاحب صفائی: چنین راهی نیست دیگر) آنها پیدا می‌کنند.

ببخشید صحبت از سیاست منفی دولت سابق بود دیدیم ادامه این سیاست نتیجه اش خطرات جبران ناپذیر و کمرشکنی بود که بملت ایران وارد شد همه تصور می‌کردند که در ظرف چند هفته و یا چند ماه اینموضوع مهم حل خواهد شد و وضع خزانه مملکت و دولت بهتر و وسایل رفاه و آسایش مردم زجردیده این مملکت فراهم خواهد شد. متأسفانه شد آنچه نبایستی بشود. بنابراین آقایان وقتی صحبت از قضایای مهم و مسائل بزرگ و حیاتی مملکتی است و موقعی که پای منافع ملتی در میان است باید فقط و فقط همان منافع ملک و ملت را در نظر گرفت نه جانب شخص و اشخاص.

آقایان با یک احصائیه دقیق بمردم و ملت ایران فهمانید که شما چه فداکاریها کردید و چه مشقتهائی را متحمل شدید و ارزش فداکاری شما چه بود و بملت ایران چه گذشت بعقیده بنده باید دردکان عوامفریبی را تخته کرد (صحیح است) و حقایقی را در معرض قضاوت افکار عمومی قرارداد تا این مردم شرافتمند و با انضباط و وطندوست و صاحب احساسات شریف و عالی و بی آلایش و فداکار و روشن بین از جریانات واقعی و مسائل حیاتی اطلاع کامل داشته باشند (صحیح است) ببخشید آقایان اجازه می‌دهید من اینها را تا آخر بگویم می‌ترسم آقایان خسته شوند هر وقت بفرمائید می‌روم (جمعی از نمایندگان: بفرمائید آقا) آقایان غفلت نفرمائید تشخیص مردم ایران بحدی است که زود خادم را از خائن تشخیص می‌دهند.

آقایان هم بتبعیت از فرمایشات اعلیحضرت همایونی عرض می‌کنم خدمت نکردن باین مردم و نجیب و شرافتمند و فداکار خیانت است (صحیح است) بنابراین آقایان باین ملت باید خدمت کرد و بنده صراحتاً عرض می‌کنم باز هم بنام این مردم زنده باد و مرده باد راه انداختن و حقایق را کتمان کردن و وعده‌های دروغی دادن و برای کسب وجاهت در باغ سبز نشاندادن و یک مشت حرف پوچ و توخالی تحویل مردم دادن خیانت است (صحیح است) و بس زیرا مردم دیگر خسته شده‌اند و حرف نمی‌خواهند و عمل می‌خواهند. آقایان بنده ادعا نمی‌کنم قراردادی که تقدیم مجلس شورای ملی ایران شده قرارداد ایده آل نمی‌باشد پرواضحست قرارداد ایده آل و خوب آنست که مطابق آن 100 درصد از منافع نفت عاید ملت ایران گردد البته اگر ما تنها بودیم و طرف دعوائی وجود نداشت تحصیل چنین نفعی خالی از اشکال بود ولی آقایان فراموش نفرمائید که ما تنها نیستم و طرفین جدیت می‌کنند هر کدام مزایای بیشتری تحصیل نمایند. البته با در نظر گرفتن عوامل موجود و جواب کار عقد چنین قرارداد ایده آلی غیر ممکن است. بنابراین آقایان تجارب چندین ساله و پیشنهادات متوالی انگلستان و زمامداران آمریکا برای حل مسئله نفت و تذکرت و میانجیگریها و آمدو رفتهای چندین ساله و مقایسه پیشنهادات نشانداد که متأسفانه بعمد یا به لجاج هر پیشنهاد بعدی نسبت به پیشنهاد قبلی مزایای کمتری داشت البته در موقع پیشنهادات رسیده صدق عرایضم معلوم خواهد شد. بنده نمی‌توانم عرض کنم که این طرز رفتار و اتحاذ چنین تصمیم در تنظیم و تقدیم پیشنهاد ات برای درهم شکستن مقاومت و از پای درآوردن ملت ایران بود یا نه همین قدر می‌توانم بگویم که نتیجه این شد که هیچیک از پیشنهادات مورد مطالعه دقیق واقع نشد. و برای ادامه حکومت و کسب وجاهت و عوامفریبی موضوع نفت در واقع شیشه عمر کابینه قرار گرفت (میراشرافی: و تغییر رژیم) همه چیز تویش است دولت سابق برای پیشرفت مقاصد خود و استفاده‌های بیشتر از وضع بلاتکلیفی مملکت این امر حیاتی را که صرفاً یک مسئله اقتصادی بود در خارج از ایران یک مسئله سیاسی کردند و در داخله ایران از جنبه تبلیغاتی آن حداکثر استفاده را بردند و پیشنهادات رسیده و بحقایق واقعی تجارت نفت بهیچوجه توجه نکردند بنابراین اگر بر فرض چیزی هم گم شده تقصیرش با کسانی است که از فرصتهای مناسب یعنی موقعی که تمام قوای مملکتی و مجاهدات افراد تازه نفس این ملت با پشتیبانی مقام شامخ سلطنت از موضوع ملی شدن صنایع نفت ایران حمایت می‌کرد حداکثر استفاده را بنفع ملت ایران نکردند (صحیح است) و متأسفانه چنانکه عرض شد تمام فرصتهای مناسب را برای کسب وجاهت از دست دادند.

لازمست باطلاع آقایان نمایندگان محترم برسانم که عرایض بنده در مورد نفت بیشتر جنبه سیاسی و احتماعی دارد بنابراین قبل از دفاع از قرارداد و شرح مزایای آن ناچارم یک بحث کلی و اصولی با آقایان بکنم بنده می‌خواهم برای اطلاع خود نظر آقایان را بخواهم و بدانم آیا در میان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی کسی هست که فکر کند خدای نکرده نمایندگان و مسئولینی که برای دفاع از حقوق ملت ایران با کنسرسیوم وارد مذاکره شده‌اند و در این چند ماه جلسات شبانه روزی در انجام وظیفه قصوری کرده‌اند؟ و یا خدای نکرده آنچه که ممکن بود بنفع مملکت و ملت خود تقاضا نکرده‌اند و نخواسته‌اند (شمس قنات آبادی: بلی، بلی.) و یا در قبولاندن نظریات و تقاضاهای خود مصرنبوده‌اند (قنات آبادی: بلی) آقایان بنظر بنده نمایندگان ایران ولو برای حفظ حیثیت و آبروی خود هم باشد تا آخرین حد امکان کوشیده‌اند و از حق و منافع ایران دفاع کرده‌اند و آنجه مقدور بود و امکان عملی داشته و بنفع ایران کرده‌اند بالاتر از این آقایان کی ادعا می‌کند اشخاصی غیر از مسئولین فعلی که در تهیه این قرارداد دخالت داشته‌اند می‌توانستند این مشکل را بهتر از وضع فعلی حل کنند و یا مزایای بیشتری تحصیل کنند. بنده اطالع دارم در تمام این مدت نمایندگان ایران با مردم و طبقات مختلف ماس داشتند و از نظریات آنها باخبر شده و در مذاکرات خود با نمایندگان کنسرسیوم حتی الامکان از نظریات آنها استفاده می‌کردند بنابراین با تجربه‌ای که از گذشته داریم چطور می‌توان ادعا کرد اگر این فرصت هم از دست رفت فرصت بهتری پیش خواهد آمد و یا اگر این دولت ساقط شد دولت دیگری در امر نفت توفیق بیشتری حاصل خواهد کرد. آقایان اینها سؤالاتی است که پس از مطالعه دقیق کلیه جریانات گذشته و تحلیل اوضاع سیاسی جهان پیش می‌آید البته تنقید آسانتر از تأیید و عمل است ولی هر کس ادعا کند اگر عهده دار و مسئول امر بودم بهتر عمل می‌کردم ادعائی بیش نخواهد بود. و راه حل اساسی و جنبه مثبت و عملی پیدا و پیشنهاد نخواهد کرد و مانند همان وعده‌های سیصد هزار لیره روزانه و غیره خواهد بود.

منظور از عرض این مطالب این بود که ممکن است بعضیها در زمینه مخالف ادعائی بکنند واظهاراتی نمایند ولی آقایان از حرف تا عمل فاصله زیا د است و از پشت این تریبون می‌توان همه چیز را خواست و خواستن در جنبه منفی فوق العاده آسانست مثلا هر که بیاید و بکائنات حمله کند و تمام مسئولین را خائن قلمداد کند و تقاضا نماید که بایستی صددرصد از عایدات نفت نصیب ایران گردد بیشک وجاهتش بیش از کسی خواهد بود که با در نظر گرفتن امکانات و عوامل اقتصادی و وضع سیاسی و جغرافیائی اظهار بدارد آنچه مقدور بود و می‌توانستند گرفته‌اند و در وضع حاضر در مقابل قدرت و نفوذ و وسایل کار و سرمایه و کارشناس و سیاست واحد تراستها و کارتلهای بین المللی تجارت نفت و بخصوص بازارهای نفت و نفتکش بیش از این مقدور نبود. آقایان قبل از اینکه مزایای قرارداد را شرح دهم چنانکه در مقدمه عرایضم اشاره کردم لازمست برای اطلاع آقایان پیشنهادات واصله در حکومت سابق را با یکدیگر و با قرارداد فعلی خیلی سطحی و باختصار مقایسه کنیم.

بطوریکه اطلاع دارید در زمان آقای دکتر مصدق پیشنهادات مختلفی از طرف میسیونهای جکسن و استوکس و بانک بین المللی و همچنین پیشنهادات مشترک دول انگلیس و آمریکا (پیشنهاد چرچیل و ترومن) بدولت ایران رسید که هیچکدام مورد قبول واقع نشد و مذاکرات بمرحله قطعی قرارداد نرسید و در نتیجه بسیاری از نکات اساسی مانند میزان کل صادرات نفت یا حجم سالیانه نفت تصفیه شده در آبادان در این پیشنهادات مبهم مانده و لذا نمی‌توان اصولا پیشنهادات مزبور را با قرارداد فعلی قیاس نمود. بهترین موفقیتی که در قرارداد جدید برای دولت تحصیل شده‌است تعیین میزان حداقل صادرات در سه ساله اول عملایت همچنین سالهای بعد است که این قسمت نیز در نتیجه پافشاری آقایان نمایندگان در کمیسیون خاص و اقدامات و پافشاری دولت تأمین گردیده با این ترتیب امید است که صنعت نفت ایران در ظرف مدت قلیلی بمیزان قبل از ملی شدن برسد و با توجه بافزایش مصرف نفت و بازارهای نفت خاور میانه در دنیا در کمترین مدت ممکنه میزان تولید سالیانه ایران از 35 میلیون تن در سال که همان تولید سالهای قبل از ملی شدن نفت بوده‌است تجاوز نماید. البته باید توجه کرد چنانچه کنسرسیومی برای خرید نفت ایران تشکیل نشده بود و هشت شرکت بزرگ جهانی که تقریباً تمام نفت خاور میانه را دردنیا پخش می‌کند در آن سهیم نبودند بهیچوجه ممکن نبود که باین سرعت بازار از دست رفته را بدست آورد.

در طی سه سال آتیه بازار جهانی نفت خاور میانه بمیزان 80 میلیون متر مکعب افزایش خواهد یافت و تمام این افزایش از نفت صادره از ایران تأمین می‌شود و این رویه در سالهای بعد نیز تعقیب خواهد شد و سهمیه ایران از مجموع صادرات خاور میانه همیشه متناسب با ذخائر نفتی جنوب ایران بوده و حجم صادرات نفت از ایران نسبت بکل صادرات نفتی خاور میانه اهمیت سابق خود را بدست خواهد آورد. چنین امری جز با موافقت تمام شرکتهائیکه قسمت اعظم تجارت نفت جهانرا در دست دارند امکانپذیر نبود. آقای دکتر مصدق نیز در مذاکرات خود با سفیر آمریکا باین موضوع اشاره کرده‌است. «ضمناً بصورت شرط فروش نفت و پرداخت مساعده قید شده بود که یک شرکت یا سازمان بین‌المللی که در آن شرکت سابق نفت هم عضویت داشته باشد تشکیل گردد و دولت ایران با این امر موافقت خواهد نمود.» همین نکته نیز نشان می‌دهد که چرا در پیشنهادات قبلی میسیون جاکسن و استوکس و بانک بین المللی و همچنین پیشنهاد چرچیل و ترومن صحبتی از حداقل صادرات سالیانه و میزان تولید بمیان نیامده بود زیرا آن شرط اساسی که همکاری شرکتهای بزرگ برای تهیه بازار از دست رفته ایران باشد وجود نداشت و نفت ایران می‌بایستی با وجود رقابت شدید سایر شرکتها جای خود را در بازار جهان باز می‌کرد و بهمین جهت در این پیشنهادات بطور کلی صحبت از «حجم قابل ملاحظه» نفت شده بدون اینکه مقدار آنرا تعیین کرده باشند با وجود این بی مناسب نیست که مقایسه‌ای از پیشنهادات واصله در میان آقای دکتر مصدق با قرارداد فعلی بر اساس درآمد از هر تن استخراجی یا تصفیه بعمل آید.

  • 1- در پیشنهادا ت میسیون جکسن که در خرداد ماه 1330 واصل گردید جزئیات مربوط بمیزان درآمد دولت ایران و بهای نفت تصریح نشده و فقط تقاضای دولت ایران مبنی بر اینکه شرکت قیمت فروش نفت را منهای هزینه تولید تحویل دولت ایران بدهد و بیست و پنج درصد آنرا در بانک مرضی الطرفین برای پرداخت مطالبات احتمالی شرکت سابق بودیعه بگذارد رد شده‌است در پیشنهاد جکسن چنین اظهار نظر شده که «چنین تقاضائی نه از لحاظ تجارتی ممکن و نه از برای هیچ شرکتی قابل قبول است» ظاهراً میسیون جکسن امیدوار بوده‌است که ضمن مذاکره موادی تدوین گردد که اصل پنجاه پنجاه را طبق اصولی که در ممالک همجوار ایران رایج است برای درآمد ایران مبنا قرار دهد.
  • 2- در پیشنهاد هریمن استوکس راجع بقیمت فروش نفت به سازمان خرید چنین ذکر شده‌است که آن قیمت گرانتر از قیمتی نخواهد بود که آن سازمان می‌تواند برای خرید یا تولید نفت در سایر ممالک بپردازد یعنی بهای فروش نفت با تخفیف معادل با سود حاصله برای شرکت ملی نفت پس از وضع هزینه تولید نفت و تخفیف مورد نظر حساب شده‌است. بنابراین این پیشنهاد همان اصل پنجاه پنجاه‌است که در ممالک همسایه ایران مرسوم است در این پشنهاد غرامت تأسیسات واگذاری شرکت نفت جزو هزینه تولید نفت محسوب می‌شود و مبالغی که از این بابت کنار گذاشته می‌شد نزد سازمان خریداری نگهداری می‌گردید.
  • 3- پیشنهاد بانک بین المللی، از لحاظ قیمت نفت چنین پیشنهاد شده بود که اولا نه دهم نفت حاصله از منابع نفتی ایران با یک ثلث تخفیف بر اساس قیمت نفت خام در خلیج فارس در اختیار بانک گذاشته شود. ثانیاً برای هر بشکه نفت خام که وارد تصفیه خانه گردد 50 سنت بعنوان هزینه تصفیه و سه سنت بعنوان استفاده ایران پرداخت شود. بدین ترتیب نفت خام به مبنای بهای آنموقع خلیج فارس هر بشکه 117 سنت و نفت تصفیه شده هر بشکه 170 سنت ببانک فروخته می‌شد از این مبالغ برای هر بشکه نفت خام 30 سنت بابت هزینه تولید و 37 سنت بابت غرامت از طرف بانک نگهداری می‌شد و برای هر بشکه نفت که به تصفیه خانه وارد می‌شد علاوه بر مبالغ فوق 50 سنت بابت هزینه تصفیه حساب منظور می‌گردید بطوریکه برای هر بشکه نفت خام بقیمت آنموقع 50 سنت (یعنی تقریباً تنی سه دولار و 60 سنت) و هر بشکه نفت که وارد تصفیه خانه می‌شد 53 سنت (یعنی تقریباً تنی 3 دولار و 82 سنت) عایدی خالص دولت ایران می‌شد.
  • 4- پیشنهاد چرچیل: ترومن و توضیحاتیکه بعداً از طرف دولت آمریکا بدولت سابق داده شده حاکی از آنست که از قیمت رایج خلیج فارس 35 درصد تخفیف گرفته و مخارج تولید و هزینه غرامت از آنکسر می‌شود که در حقیقت از پیشنهاد بانک بین المللی نیز کمی کمتر است زیرا بانک مزبور تقاضای 33 درصد تخفیف بجای 35 درصد نموده بود. بطوریکه ملاحظه می‌شود در کلیه پیشنهادات واصله در زمان حکومت آقای دکتر مصدق بطور مستقیم و یا غیر مستقیم اصل پنجاه پنجاه طبق آنچه در ممالک همجوار رایج است مبنای عایدات دولت ایران قرار گرفته و در پیشنهادات جکسن و استوکس این موضوع با رقم تصریح نشده ولی در مورد پشنهادات بانک بین المللی و چرچیل و ترومن ارقامی نیز ذکر شده‌است. در کلیه این پیشنهادات چنانچه ذکر شد حداقل صادرات نفت ایران تعیین نگردیده و این موضوع همچنان مبهم مانده‌است.

در قرارداد فعلی ملاحظه می‌شود که اصل پنجاه پنجاه که مورد موافقت قرار گرفته بمراتب از کلیه پیشنهادات بهتر است و برای روشن شدن مطلب و تأیید صحت عرایض بنده کافیست که اصل رایج قراردادهای پنجاه پنجاه مورد عمل در عراق و عربستان سعودی و کویت مورد مطالعه قرار گیرد.

در عراق عرب از قیمت خلیج فارس که در موقع قرارداد هر تن 96 شلینگ بوده‌است 13 درصد تخفیف گرفته و مبنای محاسبه اصل پنجاه پنجاه را بر اساس هر تن نفت 83 شلینگ قرار داده‌اند که از این مبلغ هزینه‌های جاری کسر و بقیه نصف به نصف تقسیم می‌شود. در عربستان سعودی از قیمت رایج خلیج فارس برای محاسبه اصل تنصیف 18 درصد تخفیف گرفته‌اند در کویت این تخفیف بمیزان بیست درصد می‌باشد و علتی که برای قائل شدن چنین تخفیفی در آن ممالک ذکر شده‌است موضوع هزینه فروش و پخش مواد نفتی و ایجاد بازار می‌باشد ولی در قرارداد پیشنهادی فعلی اصولا تخفیفی از قیمت متداول خلیج فارس قائل نشده و منظور اصل پنجاه پنجاه عبارتست از قیمت رایج خلیج فارس منهای هزینه تولید و پخش که رقم حاصله بدو قسمت مساوی تقسیم می‌گردد باید متوجه بود که در هزینه تولید و پخش فقط 2 درص قیمت خلیج فارس بابت مخارج پخش منظور گردید و این رقم از تخفیفهائیکه در مورد ممالک فوق ذکر شده بمراتب کمتر بوده و اصل پنجاه پنجاه که در این پشنهاد مورد عمل قرار خواهد گرفت بمراتب بهتر از وضع رایج در عراق و عربستان سعودی و کویت می‌باشد و همچنین از پیشنهاد بانک بین المللی و پیشنهاد آخری چرچیل و ترومن نیز بمراتب بهتر است زیرا در پیشنهاد بانک قیمتی که بابت هر بشکه نفت خام صادره بایران می‌رسید طبق قیمت امروز نفت خام در خلیج فارس که 195 سنت می‌باشد 65 سنت و آنچه که بابت نفت تصفیه شده بایران می‌رسید در حدود 68 سنت بوده و در پیشنهاد بعدی هم این مبالغ قدری کمتر از ارقام فوق بوده طبق قرارداد فعلی با توجه بقیمت خلیج فارس که هر بشکه نفت خام 195 سنت است و هزینه تولید و پخش هر بشکه 20 سنت حساب شده‌است سهم دولت ایران بابت هر بشکه نفت خام 5ر87 سنت و یا متجاوز از 6 دولار هرتن (43 الی 44 شلینگ هر تن) و برای هر تن نفت تصفیه شده 5ر2 شلینگ خواهد بود که بمراتب از پیشنهادات گذشته بهتر است طبق قرارداد 1933 متوسط عایدات دولت مرکب از مجموع حق الامتیاز و مالیات و بیست درصد سود سهام و غیره جمعاً با نرخ فعلی دولار به لیره هر تن در حدود 12 شیلینگ بوده‌است و طبق قرارداد الحاقی گس و گلشائیان این مبلغ بزحمت به 18 الی 20 شیلینگ افزایش یافته بود بنابراین قرارداد فعلی که برای هر تن نفت خام 44 شیلینگ بایران میرساند بمراتب بر کلیه پیشنهادات قبلی رجحان دارد. در ضمن باید تذکر داد که یک میلیون و دویست هزارتن مصرف فعلی داخلی ایران بقیمت تمام شده در اختیار دولت ایران و شرکت ملی نفت قرار می‌گیرد یعنی نرخ رسمی و بین المللی و صدور ملاک و مأخذ نیست و قیمت نفت هم که متعلق بخود ماست بحساب نمیاید بنابراین آنچه مخارج اداری و فنی بمیزان مصرف مواد نفتی داخله کشور تعلق می‌گیرد محسوب می‌شود با این ترتیب تفاوت قیمت با مقایسه با ممالک همجوار از این بابت در حدود 17 میلیون دولار می‌باشد که در آتیه در اثر افزایش مصرف نفت داخله بمراتب بیشتر خواهد بود آقای وزیر دارائی این قسمت را خوب توجه بفرمائید. اگر ما تشکیلات توزیع داخلی را خوب درست کنیم و بوسایل حمل و نقل و تأسیسات لوله کشی و غیره نیز توجهی داشته باشیم مواد نفتی مصرفی داخلی بمراتب ارزانتر از نرخ فعلی خواهد بود. در این قرارداد توجه کرده‌اند که بهای گازهای مناطق نفت خیز و همچنین محصولات نفتی که برای استفاده پالایشگاه مصرف می‌شود بدولت ایران پرداخت شود علاوه بر این دولت ایران از گوگرد نیز عایداتی خواهد داشت با عقد این قرارداد موفقیت دولت ایران نه تنها در تحصیل عایدات بیشتری بابت هر تن نفت می‌باشد بلکه میزان حجم حداقل صادرات نفتی از ایرانرا نیز بمقداری تعیین نموده‌است که ایران بتواند در کمترین مدتی مقام سابق خود را از لحاظ صادرات نفت در خاور میانه بدست آورد. در موضوع غرامت نیز باید متذکر بود که مبلغ 46 میلیون لیره که دولت ایران از این بابت می‌پردازد بهیچوجه با مبلغی که طبق اصول مورد قبول دولت سابق باید پرداخت می‌گردید قابل قیاس نیست زیرا دولت سابق قبلو نموده بود که پرداخت غرامت بر اساس قوانین ملی شدن صنایع ذغال سنگ در انگلستان محاسبه شود و از چنین محاسبه‌ای حداقل رقم شگفت آور 500 میلیون الی 700 میلیون لیره بدست می‌آید بی آنکه خسارات ناشی از ملی شدن صنایع نفت ایران نیز بحساب منظور شده باشد دولت فعلی توانسته‌است که با توجه بمطالبات دولت ایران و خساراتی که از ملی شدن نفت و ادامه اختلاف در طی سه سال گذشته بطرفین وارد آمده‌است این غرامت کمرشکن را بمیزان 46 میلیون لیره کلا بابت قیمت تأسیسات داخلی پخش و خسارات شرکت سابق و استهلاک تأسیسات آبادان تقلیل دهد آقایان باید تصدیق نمود که حل مسئله غرامت بدین ترتیب یکی از بزرگترین موفقیتهای دولت فعلی است و این همان مسئله غامض و بغرنجی است که دکتر مصدق را عاجز کرده بود و ایشان در اظهارات رسمی خود بکرات تأیید کرده بودند که موضوع غرامت ممکن است برای سالیان دراز کمر ملت ایران را بشکند. ما امیدواریم اکنون که مسئله غرامت حل شده دولت برای ترمیم خسارات و براه انداختن عملیات ساختمانی و عمرانی در مملکت در حدود دویست الی سیصد میلیون دولار در مقابل عایدات نفت ایران از کنسرسیوم بعنوان پیش قسط دریافت دارند. گفته می‌شود که کنسرسیوم مبلغ دویست و بیست میلیون لیره بعنوان سرقفلی بشرکت سابق داده‌است. اولا از میزان این رقم اطلاع صحیحی در دست نیست ثانیاً بر فرض صحت این امر ارتباطی بایران ندارد ودیناری از کیسه ایران بیرون نمی‌رود و دیناری جز آنچه در قرارداد ذکر گردیده بحساب ایران گذارده نمی‌شود.

آقایان در ممالک نفت خیز که خود صنعت نفت ندارند و وسایل و متخصص کافی برای بهره برداری مستقیم از منابع نفت خود در اختیار ندارند بناچار امتیازاتی برای استخراج نفت خود بیگانگان می‌دهند با عقد قرارداد حاضر ایران تنها مملکتی است که بدون دادن امتیاز سیاسی واقتصادی که دیگران بتوانند کمترین نفوذی در امور داخلی ایران داشته باشند قراردادی با هشت کمپانی بزرگ از ملل مختلف آمریکائی و انگلیسی و فرانسوی و هلندی منعقد نموده‌است و در واقع می‌توان گفت ایران تنها کشوری است که امتیازی بخارجی نداده و از منابع نفت خود بهره برداری می‌کند بدینمعنی قراردادی که فعلا برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی شده قراردادی است که شرکت ملی نفت با اختیاراتی که مطابق قانون ملی شدن صنایع نفت ایران داشته با نمایندگان هشت شرکت بزرگ جهانی یعنی کنسرسیوم وارد مذاکره شده و قرارداد حاضر را تهیه و تنظیم کرده‌است نمایندگان دولت ایران در واقع از نظر تقویت شرکت ملی نفت ایران و جلب اطمینان کنسرسیوم در این مذاکرات مداخله داشته‌اند و در حقیقت شرکت اصلی و عامل اساسی و عاقد قرارداد برای بهره برداری از منابع نفت ایران همان شرکت ملی نفت ایران است. مزیت دیگری که برای این قرارداد می‌توان شمرد اینست نظر باینکه هشت شرکت مختلف بهره برداری از نفت ایرانرا بعهده می‌گیرد مسئولین دو شرکت عامل استخراج و بهره برداری کنسرسیوم مجبورند در نگهداری حسابها و تشکیلات محاسباتی دقت کافی مبذول دارند بطوریکه سهیم بودن کمپانیهای مختلف خودبخود یک کنترل طبیعی و ضروری بوجود می‌آورد و بهمین مناسبت وظیفه شرکت ملی نفت ایران و محاسبین ایرانی از نظر کنترل هزینه و عواید فوق العاده دقیق و آسان می‌گردد و هیچ امر و نکته‌ای مانند آنچه که در شرکت سابق اتفاق می‌افتاد در استتار باقی نمی‌ماند (صحیح است) اما بر عکس اگر امر بر این دایر می‌شد که مثل سابق فقط یک شرکت اعم از امریکائی یا انگلیسی و فرانسوی و هلندی و غیره مسئول بهره برداری از منابع نفت ایران می‌شد ممکن بود مانند شرکت متعدی سابق عایدات با حساب سازی و در واقع با کلاهبرداری حیف و میل شود. با امکان فروش 5ر12 درصد از محصول نفت در بازارهای دنیا دولت ایران خواهد توانست احتیاجات خود را لااقل از طریق پایاپای از تمام ممالک مصرف کننده نفت تأمین نماید با این ترتیب ولو در همین تجارت پایاپای ضرر جزئی هم نسبت بنرخ بین المللی نفت داشته باشیم بتدریج ما نیز در جرگه ممالک صادر کننده نفت وارد خواهیم شد و بمرور ایام کشتی و وسایل و مؤسسات فروش و غیره در خارج از ایران تأسیس خواهیم کرد از آقای وزیر ارائی تقاضا می‌کنم از کنسرسیوم بخواهند که شرکتها و مؤسسات ایرانی که دارای کشتیهای نفتکش می‌شوند در حمل نفت ایران ببازارهای خارجی حق تقدم داشته باشند. (شوشتری: یا همردیف باشند). بنظر اینجانب یکی دیگر از مزایای این قرارداد همان ماده 18 است که ضمن آن طر ز اداره امور اجتماعی کارگران نفت مستقیماً بعهده شرکت ملی نفت ایران واگذار شده‌است آقایان باید توجه کرد بی اعتنائیهای شرکت سابق بخواسته‌های مردم ایران دخالتهای ناروا، فجایع و فشار بی حد و حصر مسئولین شرکت متعدی سابق وضع کارگران و زندگی رقت بار آنان مناظر دلخراش انتریکهای داخلی شرکت سابق این اوضاع را بوجود آورد. آقایان جناب آقای نخست وزیر، آقای وزیر دارائی باید دقت کامل شود که وضع گذشته بهیچوجه و ر هیجیک از موارد تجدید و تکرار نشود (صحیح است) جدیت کرد وضع کارگران ایران از نظر بهداشت و منزل و زندگی و دستمزد و غیره تغییر اساسی پیدا کند (صحیح است) (ارباب: همینطور زارعین) و زندگی آنان بپایه زندگی کارگران ممالک متمدن دنیا برسد و مسئولین کنسرسیوم باید توجه کنند که دیگر سیاست امحاء و تخریب خوزستان را بخاطر خود راه ندهند (صحیح است) و سیاست غلط و دور ازعواطف بشری مسئولین شرکت سابق را تکرار نکنند (صحیح است) کنسرسیوم نیز نباید بهیچوجه و بهیچ عنوان در هیچیک از شئون سیاسی کشور ما بطور مستقیم و یا غیر مستقیم کمترین مداخله‌ای نداشته باشند راجع بسیاست عمال شرکت سابق در خصوص دستمزد کارگران در کتاب وقایع جنگ در ایران کتابی که ازطرف وزارت جنگ آمریکا منتشر شده بنام: The Persian Corridor And Aid To.russia مطلبی است که برای اطلاع آقایان عرض می‌کنم در این کتاب در صفحه 153 راجع به بالا بردن دستمزد کارگران خوزستان که از طرف آمریکائیها پیشنهاد شده انگلیسیها چنین گفته‌اند. «اما راجع بمزد خاطرنشان شد که اهالی بومی روزی چهار سنت مزد می‌گیرند و اشخاصی که کار فنی انجام می‌دهند روزی ده سنت دریافت می‌دارند پیشنهادات آمریکائیها برای افزایش دستمزد کارگران بمنظور تشویق کار و برای جبران دستمزدهائیکه بنظر آمریکائیان خیلی نازل بود مورد قبول انگلیسیها واقع نشد. انگلیسها جدولی برای مزدها تعیین کرده بودند اعتراض واقدامات آمریکائیان برای تغییر آنجدول به نتیجه نرسید زیرا انگلیسها می‌گفتند که ترقی دستمزد باعث صدمه و اختلال سازمان اجتماعی ایران خواهد شد. (شوشتری: یعنی چه؟)

آقایان در پایان عرایضم می‌خواهم خاطرنشان کنم صحیح است که مسئله نفت و بکار انداختن صنایع نفت و بهره برداری از این منبع عظیم زیرزمینی یکی از بزرگترین مسائل اقتصادی و حیاتی مملکت ما محسوب می‌شود لیکن دریغ است که این مسئله بتنهائی تمام اوقات و انرژیهای جوان مملکت ما را برای مدت زیاد و نامحدودی بخود مشغول ساخته باشد اگر خوب توجه کنیم از قافله تمدن جهانی در جهات مختلف از جهت فرهنگ و بهداشت و کشاورزی و راه و غیره و غیره بسیار عقب مانده‌ایم و باید هر یک از این مسائل بتناسب اهمیت خود مثل مسئله نفت تلقی شود و پیش رفت هر یک از آنها وجهه همت دولت و افراد این مملکت قرار گیرد و بتحقیق اگر مسئله نفت بنحوی از انحاء و با در نظر گرفتن منافع ایران خاتمه نیابد ما در خم یک کوچه متوقف خواهیم ماند. (صحیح است) مطالب بنده بیشتر از این بود ولی نمی‌خواهم بیشتر از این آقایانرا تصدیع بدهم (صفائی: حرف حسابی هم بیشتر از این نمی‌شود) امیدوارم آقای قنات آبادی هم همین نکته را رعایت فرمایند خیرالکلام ماقل و دل.

رئیس- آقای قنات آبادی.

قنات آبادی- بسم الله الرحمن الرحیم، رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی. همانطوریکه آقای دکتر امینی وزیر دارائی در بیانات خودشان خطاب بآقایان نمایندگان محترم فرمودند که آقایان درسر دو راهی تاریخ قرار گرفته‌اید بنده هم بنام یکفرد ایرانی و بنام یک نماینده مجلس و بنام ملت ایران بآقایان محترم عرض می‌کنم در سر دوراهی تاریخ قرار گرفته‌اید (صحیح است) و البته منظور ایشان از این جمله‌ای که فرمودند در خلال بیاناتی در آن نطق و نطقهای بعدی نهفته بود و منظور منهم در استناد و توجه آقایان نمایندگان محترم باین مطلب اینستکه مجلس ایران که امروز سرنوشت آینده مملکت یعنی سرنوشت ذلت و سعادت استقلال و اسارت در دست اوست با توجه دقیق وعمیق و تصمیم واقعی بتواند برای ملت خود راهی را انتخاب کند که این راه بآزادی استقلال سربلندی و افتخار تمام گردد جناب آقای وزیر دارائی در نطقی که بمناسبت تقدیم لایحه نفت بمجلس شورای ملی فرمودند از خدا با این عبارت و با این فرمایش پروردگار اهدناالصراط المستقیم خواستند که خدا ایشانرا و همه ما را براه مستقیم یعنی اقصر فاصله بنی ما وانسانیت بین ما و عظمت و افتخار و آبرو هدایت فرماید جناب آقای وزیر دارائی خداوند تبارک و تعالی راه مستقیم را بمن و شما وهمه بندگانش ارائه کرده‌است راه مستقیم خدمت بیدریغ در راه منافع خلق و سعادت خلق و نجات طبقات محروم رنجدیده و بدبخت و بیچاره اجتماع است (صحیح است) راه مستقیم خدمتگذاری در راه مردم و مقابله کردن در مقابل کسانی که می‌خواهند بحقوق مردم بثروت مردم باستقلال مردم وطن شبیخون بزنند می‌باشد این راه مستقیم و راه نجات و سعادت است قبل از اینکه من شروع کنم و عرایضی را در پیرامون مخالفتم با این لایحه‌ای که دولت بعنوان قرارداد فروش نفت تقدیم مجلس شورای ملی کرده‌است عرض کنم لازم میدانم چند فراز مختصر بعنوان مقدمه بعرض برسانم یکی از مقدمات سخنم اینست که اساساً من شخصاً قائل باین هستم که همانطوریکه پیغمبر اسلام فرموده‌است خیر الکلام قل و دل بهترین کلامها آن کلام و سخنی استکه کم و مستدل باشد البته مقصود من از بیان این مطلب آن نیستکه آن کسانی که زیاد صحبت و سخن میگویند کلماتش مستدل نیست وغیر لازم است نه هر کس بقدر فهمش فهمید مدعی را این یک مطلب، مطلب دیگری که می‌خواهم عرض کنم اینستکه من از آنروزی که وارد مبارزات اجتماعی شدم شاید 6 یا 7 سال می‌شود و در طول اینمدت همه گونه صدمات و لطمات و اذیتها و آزارها را متحمل شده‌ام (صحیح است) قریب 10 مرتبه یا 12 مرتبه بزند ان افتادم یکسال تمام از خانه و آشیانه و زندگیم و از پدر و مادر و عزیزانم دور بودم و در کرمانشاه تبعید بودم و انواع و اقسام تهمتها و گرفتاریها و صدمات را تحمل کردم فقط برای یک منظور و آن این بود که بسهم خودم و بمقدرا قدرت واستطاعت خودم در راه نجات وطن عزیز و هموطنان ارجمند و گرامی خودم یعنی آن هموطنان و آن برادران من که در این مملکت از ابتدائی ترین حوائج زندگی و پیش پا افتاده ترین ضروریات زندگی مردم هستند بهسم خودم بتوانم بآن طبقه و برای نجات آن طبقه که خود منهم افتخار این را که جزء آن طبقه هستم خدمت کنم البته میدانید تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن. محال است آن دسته‌ای که در این مملکت متتعم بجمیع نعمتها هستند و ازهمه مزایای زندگی برخوردارند و از همه مواهب طبیعت استفاده می‌کنند آنها بتوانند درک کنند ناله‌ها و ضجه هائی که از اعماق دل طبقات مردم این کشور بیرون می‌آید. یعنی آن آقایانی که برای یک وعده هم در مدت عمرشان گرسنگی نکشیده و نخورده‌اند اینها معنای گرسنگی را درک نمی‌کنند لذا در این مملکت خدمت استقلال آسایش آزادی موفقیت عظمت از نظر دو طبقه دارای دو معنی شده‌است یعنی از نظر طبقه‌ای که همه چیز دارند از نظر دسته مرفه از نظر دسته ثروتمند از نظر دسته متنعم از نظر طبقه اشراف از نظر دوله‌ها و سلطنه‌ها و رجال و آن کسانی که همه چیز این مملکت در اختیار آنها قرار گرفته‌است آزادی و استقلال و آسایش و وطن یک معنای خاصی دارد (صحیح است) و از نظر آن دسته‌ای که در این مملکت خون می‌خورند و زحمت می‌کشیدند و رنج می‌برند و ضربه متحمل می‌شوند و تمام چرخهای فعاله این مملکت ار میگردانند آزادی و وطن واستقلال یک معنای دیگری پیدا کرده‌است (صحیح است) برای توضیح مطلب یک نکته‌ای را لازم است من توجه بدهم آقایان من تربیت شده مکتب قرآنم و افتخارم اینستکه در دامان خانواده‌ای تربیت شدم که پدر در پدر همه روحانی و آشنا بآداب و سنن و رموز اسلام بوده‌اند (صحیح است) اینکه بنده عرض می‌کنم یک طبقه متنعمند و برخوردارند و یک طبقه مردم درمانده شما این مطلب را درک نکیند واستنباط نکنید که من با طبقه ثروتمند و یا با داشتن ثروت و ملک و سرمایه مخالفم معاذاله اینطور نیست هر کس که کار کند و هر کس که زحمت بکشد و هر کس که تولید کنند و آباد کند و عمران کند و ثروت بدست بیاورد حلال او و متعلق باوست و هر کس باو تجاوز بکند دزد است و مطابق دین و قانون متجاوز بمال مشروع دیگران است و بایستی مجازات شود اما، آقا اگر کسی تجاوز کند اگر کسی غارت کند اگر کسی افراد اجتماع را دسته جمعی استثمار کند و بصورت حیوان وادار بکار کند و از او بارکشی بکند بدون اینکه باو قوت لایموت بدهد این آدم را دیگر نمی‌شود بهش گفت ثروتمند این آدم جانی است دزد است قطاع الطریق است (صحیح است) و آقایان نمایندگان محترم متأسفانه در این مملکت تمام این اختلافات تمام این تشنجات تمام این خونهای بحق و بناحق که ریخته شده‌است و تمام این تشنجات عدیده رمزش اینجاست علت انحراف یک عده‌ای از هموطنان عامی و بیسواد که با وجود اینکه در مکتب قرآن و دین تربیت شده‌اند معذلک عمال خیانتکار مسکو آنها را متحرف کرده‌اند همین اختلاف عجیب طبقاتی است که یک عده‌ای غارتگر که همه چیز را غارت کرده‌اند وقتی موضوع گرفتن حق گرفتن مالیات و موضوع رسیدن بحساب و کتاب می‌شود آن دزدها و قطاع الطریقها فریاد می‌زنند و میگویند پس اسلام چطور شده؟ و متأسفانه چون طبقه حاکمه در استخدام این دسته‌است یعنی این دسته‌ای که ثروت را از راه مشروع بدست نیاورده‌اند این دسته‌ای که فقط رفته‌اند دور زمینها را دور مزارع را با قدرت و زور و با استفاده از قدرتهای حکومتها یک خطی کشیده‌اند و زمینها و املاک بزرگی را بدست آورده‌اند با گرفتن جواز و انواع و اقسام تقلیات در تجارت سرمایه‌های بزرگی اندوخته‌اند متأسفانه قدرت در دست این طبقه همیشه بوده و هست (یکنفر از نمایندگان: و خواهد بود) بر اهم گر زمین پر خار باشد. در او صد آهنین دوار باشد، سمومش باد باشد صاعقه میغ نیارد بر سرم از میغ جز تیغ. براه ملت خود استوارم اگر خصمم برد تا پای دارم من از آنروزی که وارد مبارزات اجتماعی شدم با خدای خودم عهد کردم و انشاءالله در این عهدم استوارم که برای حفظ دینم برای حفظ وطنم برای حفظ ناموس وطنم با این طبقه غاصب خیانتکار مبارزه کنم و هر ندائی که در این مملکت بلند شد و من بدنبال آن ندا از صمیم قلب رفتم و مبارزه کردم منشأش همین مطلب بود و علت عمده کینه و دشمنی و عناد عمیق من با امپراطوری انگلستان روی این مطلب است که این دولت خیانتکار این طبقه خیانتکار را در مملکت ما حمایت میکرده‌است جناب آقای دکتر امینی در خلال بیانات نوشته و ننوشته خودشان چون ایشان بعضی مطالب خودشانرا می‌نویسند حالا کی می‌نویسد خوب باید هموطنان با هم کار کنند وتشریک مساعی کنند اما وقتی که مقالات نوشته را ایشان می‌خوانند با فرمایشات نوشته شان یک خورده از نظر وزن و معنی و قافیه فرق دارد (خنده نمایندگان) غرض حالا ما کاری بوزنش هم نداریم ما با موضوع و معانی سخن ایشان کار داریم یکی از موضوعاتی که ایشان در خلال این چند روزه بالخصوص امروز (یکی از نمایندگان: نوشته یا نوشته) (وزیر دارائی: هر دو) نوشته حال شما هر دو را چاپ کنید (نراقی: هر دوش منطقی بود) متاع کفر و دین بیمشتری نیست گروهی آن گروهی این بپسندید مطلبی که خیلی بآن اشاره می‌فرمودند این بود که با یک حالت خیلی عجیب و خیلی عصبانی در اطراف آنکسنیکه راجع باستعمار انگلستان صحبت می‌کردند و می‌گفتند.

رئیس- استعمار انگلستان راجع بکی بود راجع بایران نفرمائید.

قنات آبادی- من استعمار انگلستان را بطور کلی و سیاست استعماری انگلستان را عرض کردم من مکرر هم عرض کردم جناب آقای رئیس بنده از این نظر جنابعالی خیلی خوشوقتم آمدم بجنابعالی هم عرض کردم من معتقدم که انگلستان در ایران هیجوقت موافق باستعمار ایران نشده‌است زیرا قبول مردم این مملکت مملو از کینه و عناد و دشمنی بانگلستان بوده و هست و خواهد بود (صحیح است) وقتی که صحبت انگلستان می‌شود جناب آقای دکتر امینی می‌فرمایند هر کس بگوید که ملت ایران زبون است فلان است خیانت بمردم کرده بد کرده بنده می‌خواهم بگویم جناب آقای دکتر امینی اصلا صحبت زبونی ملت در کار نیست ملت یک واحدی است مجتمع و مقتدر و متکی بخدا و قضایا را هم چه سواد داشته باشد و چه نداشته باشد می‌تواند درست درک کند صحبت ملت زبونی نیست صحبت ضعف و زبونی ملتها نیست صحبت ضعف و زبونی طبقه حاکمه‌است (وزیر دارائی: بنده هم ملت را نگفتم اشتباه نشود) اجازه بفرمائید صبر بفرمائید حوصله بفرمائید شما که میگوئید شش ماه با آنها سرو کله زدم (خنده نمایندگان) صحبت ضعف و زبونی ملتها نیست بدلیل اینکه در مقابل چشم خودمان جناب آقای دکتر امینی این نهضت ملی ایران را که خودتان هم قبول دارید و خود جنابعالی هم در نطق خودتان در نطقهای شدیدتان بآن استناد کردید که منهم بفرمایشات شما استناد خواهم کرد این نهضت ملی را طبقات مردم ایران و ملت ایران بوجود آورده‌است و اگر باز در این نهضت خرابی وافع شد و نتوانستیم از این نهضت بهره برداری کنیم برای این بود که پابرهنه‌ها و گرسنه‌های این مملکت نهضت را به وجود آوردندو دودستی تقدیم طبقه شما کردند و این طبقه شما هستید و این طبقه شما هستید که زحمات و لطمات و فداکاریها و از خودگذشتگیهای ملت رشیدی که هیچوقت از انگلستان نترسیده‌است و نخواهد ترسید از بین بردید این زبونی و جبونی طبقه شماست که اینهمه محن و بلایا برای مملکت ما بوجود آورده و آینده هم بوجود خواهد آورد یکی از مطالبی که از وقتی که قضیه نفت جریان پیدا کرد و موضوع موافق و مخالف پیش آمد بسیار در افواه شایع است و رویش صحبت می‌کنند اینست که همین کسانی که از قرارداد دفاع می‌کنند وقتی صحبت مخالفین می‌شود میفرمایند که عوامفریب کلمه عوامفریب یک شمشیری شده‌است در دست آنکسانی که می‌خواهند مخالفین را بکوبند حتی این کلمه بمجلس هم سرایت کرده و یک مطالبی هست وقتی در مجلس عنوان می‌شود موافق ومخالف وزرای مسئول می‌توانند راجع بآن صحبت کنند اما حالا در خارج مجلس دیگران چه گفته‌اند و دیگران چه کرده‌اند و چه نوشته‌اند بمجلس مربوط نیست جناب آقای دکتر امینی یک شمه‌ای از نطق و بیان و فرمایشاتشان در جلسه گذشته راجع بآن مطلبی بود که خارج از مجلس بود و حال آنکه ایشان باید تشریف بیاورند و عرایض ما را گوش بدهند و راجع بعرایض ما در مجلس صحبت کنند نه در خارج حالا آمدیم سر این کلمه عوامفریب، عوامفریب البته معنای ظاهرش این است که مردم را بخواهند گول بزنند معنای عوامفریب این است که یک افرادی ویک اشخاصی در لباسهای متعدد الفاظ متعدد مردم را گول بزنند برای چی؟ چرا؟ برای خاطر اینکه از مردم بهره برداری کنند از مردم استفاده کنند و یا حداقلش این است که مردم خوششان بیاید این حداقلش است و من می‌گویم جناب آقای دکتر امینی و آقایان موافقین این حربه جنابعالی و آقایان موافقین در باره بنده کند است و علت آن این است که یک روزی در این مملکت که آنروز معلوم نیست جنابعالی کجا تشریف داشتید (میراشرافی: در روزنامه باختر بودند) (وزیر دارائی: در منزل بودم) منزلتان بودید بله میدانم یک روز در این مملکت یک وضعی پیش آمد بنده‌ای که طرفدار جدی و قطعی نهضت ملی بودم و هستم و خواهم بود من دیدم که نهضت ملی مملکت من دارد بمدل بنهضت کمونیستی می‌شود (دکتر عدل: احسنت) اجازه بفرمائید من احسنتهای شما را همه را یادداشت می‌کنم چون این آقای دکتر عدل عادتش این است که بموافق و مخالف بشمر و بسید الشهدا احسنت را می‌گوید بنده آنروز دیدم که نهضت ملی دارد منحرف می‌شود و ما هم عاشق و علاقمند و خاطرخواه شخص نبودیم ما دنبال فکر بودیم ما دنبال نجات طبقه محروم مملکت بودیم و نمی‌خواستیم بهر نحوی که شده از هر طریقی که شده راه اعمال نفوذ خارجی را در مملکتمان سد کنیم و رمز ملی کردن صنایع نفت شما خیال نکنید آقایان که همه مردم در ابتدای ملی شدن صنعت نفت این مطالبی را که شما الان میفرمائید مردم نمی‌دانستند یعنی مردم می‌دانستند که ما کشتی نداریم برای حمل نفت مردم نمی‌دانستند که توزیع و فروش نفت منحصراً در انحصار آنهاست همه اینها را می‌دانستند و باین مطلب علم و اطلاع داشتند منتی این بود که یک حساب یک عده‌ای توی این مملکت کردند و آن این بود که فشار کمپانی سابق نفت همان کمپانی سابقی که جناب آقای دکتر امینی جنابعالی در نطقتان تفسیر بدولتی در دولت کردید و فرمودید و اقرار کردید که کمپانی سابق نفت که در ایران کمپانی تجارتی بود دولتی بود در مقابل دولت ایران و یک خاری بود در چشم آزادمردان ایران وقتی که یک کمپانی و یک تاجری باصطلاح شما در یک مملکتی تجارت را بگذارد کنار و برای خاطر حفظ تجارتش بیاید متوسل بشود که در امورات داخلی یک مملکتی دخالت بکند در کار دولتی دخالت بکند و در کار مجلسین دخالت بکند البته میدانید اینکه بدون وسیله ممکن نیست یعنی ما که ندیده بودیم که هیئت حاکمه و هیئت دولت را یک عده انگلیسی تشکیل بدهند اینطور نبود اما یکعده‌ای بودند که در استخدام دولتی که در این دولت تشکیل شده بود قرار گرفته بودند این مطلب استناد ببیانات خود جنابعالی است فرمایشات خودشان است آندولتی که در این دولت تشکیل شده بود در تمام شئون مملکت ما در فرهنگ و اقتصاد و تجارت و سیاست داخلی و در سیاست خارجی بدست آن عده معدود دخالت می‌کرد و ملت ایران می‌خواست این خار را از چشم خودش بکشد و بعد بیرون بیندازد علت عناد عمیق و بیسابقه مردم ایران با انگلستان دخالت آنها در تحت عنوان تجارت و شرکت و استخراج نفت در امور داخلی و لطمه زدن بحیثیت مردم ایران و غرور مردم ایران بودبنابراین من هم یکی از آن مردمی بودم که اینمطالب را درک کرده بودم و بدنبال هموطنان خودم بودم البته نمی‌خواهم این مطلب را بگویم که حمل بر خودخواهی بشود اما اینجا برای ضبط تاریخ و برای اینکه آیندگان در باره امروز موفقیتهای ابتدائی آنروز ما و مبارزات بعد ما قضاوت بکنند این نکته لازم است گفته شود آقایان آنروزی که بنا را گذاشتند که با دولتهای دست نشانده و با آنهائیکه در هر سال و یا هر دوسال یک مفاصا حساب بشرکت سابق می‌دادند این مطلب را اینجا من ایراد می‌کنم بشما می‌گویم یکی از نکات حساس رسیدگی به حساب طرفین این بود که وزرای دارائی خائن بمملکت ما هر یکسال و دو سال و سه سال یک مفاصا حساب رسمی دست انگلیسها دادند وقتی که موضوع رسیدگی بحسابها پیش می‌آید آنها این مفاصا حسابها را می‌آوردند در مقابل دولت ایران چه گذشته و چه حال گذاشتند (در اینموقع آقای قنات آبادی آب خوردند) (درخشش: زیاد آب نخورید آقا) من خجالت نمی‌کشم اجازه می‌گیرم جناب آقای رئیس هم وقتی که اجازه خواستم اجازه می‌دهند (درخشش: من اجازه نگرفتم) شما تقصیر از خودتان بود اگر اجازه نگرفتید (درخشش: اجازه نمی‌دادند) آنروزی که تصمیم گرفتم با سیاست انگلستان با عمال انگلستان و کسانی که در خاور میانه و بخصوص در ایران با داشتن عنوان ایرانیت بنفع آنها عمل می‌کردند مبارزه کنم خدا شاهد است عده قلیلی بودیم خیلی کم بودیم من واقعش را بشما می‌گویم ما حساب کردیم با استفاده از کینه عمیقی که ملت ایران باین سیاست داشت مصمم باین مبارزه شدیم خیلی از آقایانی که بعداً آمدند و در رأس نهشت ملت ایران قرار گرفتند خدا شاهد است آنروز در آن صفهائی بودند که ما با آنها مبارزه می‌کردیم (صحیح است) (تفضلی: اسم ببرید) عرض کردم آقای تفضلی من راجع بگذشته جوانمردم (میراشرافی: 28 مرداد هم همینطور شد) و فکر می‌کنم که بد صفتی نباشد شما می‌توانید پیدا کنید.

برای بپا شدن نهضت ملت ایران قبل از اینکه حکومت دست جناب آقای دکتر مصدق بیاید یک عده‌ای توی این مملکت صدمات خوردند یک عده‌ای در این مملکت رنج کشیدند آیت الله کاشانی تبعید شد و در بدر شد زندگی یک عده اشخاص که مشخص است بهم خورده شد مردم تا قبل از انتخابات دوره 16 یعنی انتخابات دوم البته نه آن انتخابات اولی که باطل شد بنده در کرمانشاه تبعید بودم اگر آقای سپهبد زاهدی امروز و سرلشکر زاهدی آنروز رئیس شهربانی نشده بودند بنده شاید هنوز در کرمانشاه تبعید بودم و ایشان که رئیس شهربانی شدند اقدام کردند (شیبانی: تقصیرشان همین بود) جواب شما را خارج می‌دهم اقدام کردند و بنده از کرمانشاه و از تبعید نجات پیدا کردم و آمدم بتهران و منشاء ارادت بنده بایشان نه اینکه چون من را نجات داده بوده‌اند ابداُ یک حق شخصی بود منشاء ارادت من این بود که اگر نظر مبارکشان باشد در اطاق ریاست شهربانی بایشان عرض کردم که ما هیچ چیز نمی‌خواهیم جز اینکه انتخابات مطابق موازین قانونی تأمین باشد و مأمورین شهربانی که در اختیار ایشان هستند دخالت در امر انتخابات نکنند و ایشانهم این قول را دادند و اجازه ندادند که مأمورین شهربانی در انتخابات دخالت کنند ما هم در انتخابات موفق شدیم من یک روزی در دوره هفدهم وقتی که اینجا از طرف رفقای سابقمان مورد بیمحبتی قرارگرفته بودم خیلی ببخشید باز مجبورم یک مقدمه‌ای برای این مطلب عرض کنم همه میدانند و شاید بهتر از من میدانند که تحولاتی که در دنیا می‌شود و انقلاباتی که در دنیا شده اعم از انقلابات و تحولات مذهبی یا انقلابات و تحولات سیاسی دو مرحله داشته‌اند یک مرحله ابتدائی و یک مرحله نتیجه گیری و رسیدن بهدف یعنی مسلط بر هدف شدن.

مرحله ابتدائی هر تحول و انقلابی جز رنج جز بدبختی جز زحمت جز کشته شدن جز دربدری و بیچارگی چیز دیگری ندارد و یکعده‌ای که شیفته انقلابند شیفته تحولند شیفته دگرگون کردن اوضاع فعلی طبقه محروم هستند اینها تمام این رنجها تمام این صدمات و تمام این بدبختیها را با شعف و از روی میل قلبی و باطنی استقبال می‌کنند و ما در تاریخ تحولات مملکت خودمان بسیار داریم از این آزادمردانی که در راه تحقق بخشیدن آمال ملی جان داده فداکاری کرده‌اند رنج کشیده‌اند بالای دار رفته‌اند انواع و اقسام صدمات را متحمل شده‌اند تا تحول و انقلاب بهدفش برسد و حکومت بدست آن طبقه‌ای که انقلاب کرده یا طرفدار تحول بوده برسد این مرحله بعدی است اینجا سروکله اشخاصی پیدا می‌شود یکعده‌ای که دیروز اصلا وجود خارجی نداشتند و اصلا نبوده و اصلا خیلی دور خیلی دورتر از منطقه خطر استراحت و راحتی برای خودشان ایجاد کرده بودند (شوشتری: مجاهدین شنبه) اینها در مقابل یک اشخاصی که با یک نرمش مخصوصی وارد معرکه می‌شوند قرار می‌گیرند این اشخاص یک نرمش مخصوصی دارند و خیلی قابل انعطاف هستند و هر جوریکه صاحبان قدرت بخواهند اینها هم همانطور می‌شوند میآیند یواش یواش و وارث انقلاب و تحول می‌شوند (صحیح است) خوب اینها چکار کنند؟ تا بانیان انقلا هستند تا بانیان تحول هستند که بچشم این آدمهائی که فقط ار نرمش و قابل انعطاف بودن خود استفاده کرده‌اند اینها مثل خارند لذا این دسته ایکه جدیداً وارد معرکه شده‌اند سعی می‌کنند که آندسته را بهر وسیله‌ای که شده‌است خارج کنند ازبین ببرند نابود کنند در گذشته همینطور شد زندان رفتن و بدبختی و مرارت همه مال ما اما حکومت مال حزب کارگشائی ایران شد (صحیح است) حالا هم همینطور شده مصداق زنده اش آقای حائری زاده و دکتر امینی مصداق زنده اش هستند خدا میداند که من قصد تعرض باشخاص را ندارم والله نمی‌خواهم به کسی اهانت بکنم، والله دلم بحال این مملکت می‌سوزد من می‌بینم اگر همین آش و همین کاسه باشد صد دفعه دیگر قیام بشود نهضت و رستاخیز بشود جنبش بشود باز هم کلاه گشاد سر ملت رفته و باز هم این طبقه توی این مملکت مالک‌الرقابند من جناب آقای دکترامینی با رویه ای که جناب آقای حائری زاده در این مدت اتخاذ فرموده‌اند زیا موافق نیستم صریحاً عرض می‌کنم و حتی بشما بگویم بنده با نطقی هم که ایشان دیروز در مجلس فرمودند زیاد موافق نیستم چون یکی از کسانی که مرا بدنبال نهضت ملی کشانید خود آقای حائری زاده بود من دیگر قبول ندارم از این مرد بگوید که من اطلاع ندارم نمی‌فهمم من دیگر از ا قبول نمی‌کنم من اینهمه صدماتی که در زندگیم متحمل شدم بهدایت این اشخاص بوده اما حق را نمی‌توانم زیر پا بگذارم در مقابل ظلم و ناحق نمی‌توانم سکوت بکنم جنابعالی حقتان این نبوده‌است که به حائری زاده اهانت بکنید جنابعالی حقتان این نبوده‌است که به حائری زاده تاخت و تاز کنید چون علت وجودی شما بعنوان وزیر دارائی در این صندلی حائری زاده بوده‌است (صحیح است) آن مردی که اینجا ایستاد آنهمه فحش خورد آنهمه تهمت شنید آنهمه باو اهانت کردند آنروزهائی که حائری زاده را بیرون این بهارستان میکوبیدند و توی سرش می‌زدند جنابعالی لابلای قدرتها و ثروتهائی که از این مملکت بدست آورده بودید مصون از تعرض بودید و آقای دکتر مصدق هم اجازه نمی‌دادند که کسی بشما بگوید تو برای اینکه از بستگان و خویشان ایشان بودید.

میراشرافی- ایشان با برادرشان که د ر دربار بود علیه شاه توطئه می‌کردند (یکنفر از نمایندگان: اینجا حساب خرده تصفیه می‌کنید؟) همه جای حساب خرده‌است. قنات آبادی- جناب آقای میراشرافی خواهش می‌کنم اجازه بفرمائید من خدا را بشهادت می‌گیرم بشرفم سوگند است شما خیال نکنید که من نسبت بطبقه برخوردار مملکت نظر بدی دارم (مرآت اسفندیاری: خودتان هم جزوش هستید) جنابعالی میفرمائید؟ (مرآت اسفندیاری: بله بنده عرض می‌کنم) شاید ماخودمان نمیدانیم خدا کند اینطور باشد من نمی‌دانستم که جنابعالی هم جزء همین طبقه هستید الحمدالله که همه فهمیدند که مرآت اسفندیاری هم جزء طبقه حاکمه‌است (دکتر عدل: مرد شریفی است) ما نگفتیم که مرد ناشریفی است بر منکر شرافت ایشان لعنت بنده عناد و دشمنی با طبقه برخوردار این مملکت ندارم برای آنکه دین بمن گفته‌است که هنیاً لارباب النعیم تعیمهم برای طبقه ثروتمند و برخوردار گوارا باد ثروتشان گوارا باد موقعیتشان گوارا باد آسایش و راحتشان اما این مطلب دیگر قابل تحمل نیست که در مقابل این طبقه یک طبقه محروم زحمت بکشند در هر شرایط و در هر تحولی صدمات تمام بلیات مال آنها باشد اما راحتی و آسایش و تبختر و تکبر و افاده و قدرت برخ کشیدن مال این طبقه برخوردار باشد آقایان محترم بنده به حکم تربیت دینی و بحکم غرور و علائق ملی با کمونیستی طرفم و دشمنم و معتقدم که باید از این مملکت ریشه عنوان و فکر و نفر و دسته کمونیست و فکر کمونیستی باسرع اوقات کننده بشود (صحیح است) و حاضرم ر این راه حداکثر کوشش را هم بکنم اما باید روی این مطلب صحبت کرد و عقلای قوم باید روی این موضوع توجه کنند که چگونه ممکن است در کشور اسلامی ایران و در مملکتی که افتخار آنرا دارد که در زیر لوای ولی عصر روحی و ارواح العالمین له الفداء زندگی می‌کنند با این فکر مسموم ضد انسانی ضد مذهبی چگونه باید مبارزه کرد این مطلب استکه اگر مورد توجه قرار بگیرد و اگر زمامداران و زعماء و آقایانی که سرنوشت ملت را تعیین می‌فرمایند روی این مطلب دقت نفرمایند این قافله تا بحشر لنگ خواهد بود من معتقدم که هر کس جاسوسی بکند بنفع هر مملکتی می‌خواهد باشد چه روس چه امریکا چه انگلستان جایش سر چوبه دار است و جوابش هم گلوله مسلسل است هیچ معطلی هم ندارد (صحیح است) اما البته آقایان هم تصدیق می‌کنند و همه این مطلب را قبول دارند که یکعده معدودی هستند که جاسوسی می‌کنند یکعده معدودی هستند که اسرار و رموز مملکت خودشان را بدشمنان مملکت می‌دهند اما یکعده‌ای هستند که در اثر پیدایش یک عوامل و علل روحی و مادی منحرف شده‌اند آیا باید ن عده را هم همه را بدار زد آیا باید این عده را هم همه را بمسلسل بست؟ مسلماً جوابش منفی خواهد بود پس چه باید بکنیم؟ باید عملی نمائیم که تاکنون دولتها بآن توجه نداشته‌اند و هیئت حاکمه اعتنائی به آن نکرده‌است و آن این استکه برویم علت را رفع کنیم.

تاکنون هر مبارزه‌ای که در این مملکت شده‌است اصولی و صحیح و عقلائی نبوه چرا؟ برای اینکه حکومتها در صدد رفع علت برنیامده‌اند علت این نارضایتیها و علت اینکه ماده یک عده از هموطنان ما مستعد برای انحراف می‌شود و گول می‌خورند و گمراه می‌شوند چیست؟ این اختلاف فاحش و عجیب طبقاتی است اختلاف فاحش و عجیب طبقاتی است (نمایندگان: کاملا صحیح است، احسنت) این اختلاف عجیب فاحش طبقاتی باعث شده‌است که یکعده معدودی توی این مملکت از ای همه مزایای زندگی برخوردار باشند آقا این مثل معروف خیلی عامیانه و ساده که همه آقایان بلدید و شاید صدها مرتبه تکرارش کرده‌اید که شکم گرسنه دین وایمان سرش نمی‌شود میدانید آقا این معنای سخن کدامیک از بزرگان دینی ماست این کلام معنای فرمایش پیغمبر بزرگ ماست که می‌فرماید من لامعاش له لامعادله اگر کسی زندگی نداشته باشد ایمان و مذهب و آخرت و خدا همه چیز از نظرش محو می‌شود خوب آقا اگر وضع گذشته ادامه پیدا کند آیا این اختلاف طبقاتی رفع می‌شود؟ من از آقایان نمایندگان محترم و از خود جناب آقای دکتر امینی وهیئت دولت و افراد هیئت دولت آندسته شان که مربوط ومنسوب باین طبقه حاکمه هستند سئوال می‌کنم واقعاً امکان دارد بدست این طبقه اختلاف طبقاتی رفع بشود و طبقه برخوردار و طبقه محروم بهمدیگر نزدیک بشوند؟ (وزیر دارائی: بله مسلم است) ابداً و اصلاً. علت پیدایش اختلاف طبقاتی وجود جنابعالی و امثال جنابعالی است ما اگر بخواهیم علت را از بین ببریم باید از جناب آقای دکتر امینی و نظایر ایشان خواهش کنیم که شما تشریف ببرید در همانجا اسمش چیه؟ (وزیر دارائی: الهیه) (بعضی از نمایندگان: لشت نشاء) در همان لشت نشاء حداقل بزراعت بپردازید بروید همانجا و دیگر نیائید یک همچو چیزی برای ما درست کنید که خودتان هم از مضمون و مندرجاتش اطلاع کافی و وافی و حقیقی نداشته باشید (وزیر دارائی: همچو چیزی نیست) عرض می‌کنم که کجاهاش را نمیدانید صبر داشته باشید (خنده نمایندگان) و بیائید بگوئید که این قرارداد، قرارداد خیلی خبی است و هیچ مخالف با ملی شدن صنعت نفت هم نیست و هیچ امتیاز هم نیست وهمه منافع را بدست آوردیم و تأمین کردیم میدانید چرا این اعتراض را می‌کنم نه اینکه خیال کنید که بنده می‌گویم که چون آقای دکتر امینی مرد ثروتمندیست حتماً قصد خیانت داشته (صارمی: نه آقا مرد خدمتگذاری است چرا خائن باشد) آقای دکتر امینی آقای صارمی بودند (خنده نمایندگان) (صارمی: من عقیده‌ام بود عرض کردم) بنده هم نخواستم بگویم که جنابعالی بر خلاف عقیده تان صحبت کردید من خواستم آقای دکتر امینی بدانند که آقای صارمی بودند که صحبت کردند وظیفه من اظهار خدمت کردن بود و بس (صارمی: بنده اجر خدمت را بخودتان می‌بخشم آقای قنات آبادی).

رئیس- آقای صارمی بین الاثنین صحبت نکنند.

قنات آبادی- قصد من این نیست و منظور من این نیست که چون آقای دکتر امینی از طبقه اشراف این مملکت هستند حتماً خواسته‌اند خیانت بکنند من این عرض را نمی‌کنم منظور من این است که چون این آقای دکتر امینی و امثالشان و طبقه حاکمه مملکت ما یک وعده در عمرشان گرسنگی نخورده‌اند اینها مفهوم و معنای تمایلات ملت را درک نمی‌کنند (وزیر دارائی: بکرات خورده‌ام) (بعضی از نمایندگان: ماه مبارک روزه گرفته‌اند) (میراشرافی: آنرا هم اغلب از دکتر تصدیق می‌گیرند که مریضم) اینها از همان اول که بدنیا می‌آیند تصدیقشان را گرفته‌اند(خنده نمایندگان) یکی از علل عمده مخالفت من با این قرارداد و با این وضعی که پیش آمده‌است همین مطالبی بود که بعرض آقایان محترم رساندم البته آقایان میدانید کسانی که آمده و نشسته‌اند با نمایندگان مملکت ما صحبت کرده‌اند اینها مردمی هستند تجار و بازرگانانی هستند از بلوک غرب و اینکه گاهی وقتها جناب آقای نخست وزیر وجناب آقای دکتر امینی در خلال فرمایشاتشان می‌فرمایند که یک سیاست عالیه‌ای باعث شده که این آقایان بمملکت ما آمدندو با ما شروع کردند بصحبت کردن برای توافق در اینمطلب، مطلب روشن است بلوک غرب سرمایه دارند و با کمونیسم هم مخالفند ما هم که سرمایه‌ای نداریم با کمونیسم مخالفیم (خنده نمایندگان) منتهایش این است که سرمایه دارها مخالفتشان با کمونیستها و مبارزه شان با کمونیستها برای حفظ سرمایه خودشان است ولی متأسفانه مبارزه ما و امثال ما با کمونیستها برای حفظ سرمایه آقای دکتر امینی و امثال ایشان از آب درمیآید. (وزیر دارائی: متشکرم) (نمایندگان: صحیح است) بعضی وقتها آدم زحمت می‌کشد اما نتیجه اش که بدست می‌آید به نتیجه لعنت می‌فرستد همینجاست که ما با کمونیستی مبارزه می‌کنیم اما چون نتیجه اش این است به این نتیجه لعنت می‌فرستیم غرض آقایان آن سایست عالیه این است بنده معتقدم که باید با کمونیستی مبارزه کرد اما در عین مبارزه با کمونیستی کمونیست نباید ساخت خوب دقت بفرمائید بای با کمونیستی مبارزه کرد دول غرب هم که این اعتقاد را دارند که باید با کمونیستها مبارزه بکنند و برای حفظ موجودیتشان حق دارند ما هم حق داریم اما در عین اینکه با کمونیستی مبارزه می‌شود نباید این اشتباه بشود و انسان طوری با کمونیستی مبارزه کند که ایجاد کمونیست نماید وقتی که دول غرب و دول ضد کمونیست تمایلات یک ملتی را در نظرنمیگیرند وقتی که نماینده یک ملت محروم و رنجدیده نماینده یک ملت بیکار یک ملتی که ابتدائی ترین حوائج حیات در اختیارش نیست نماینده اش آقای دکتر امینی می‌شوند و میروندو صحبت می‌کنند چیزی که مراعات نمی‌شود این حساب است که چه کنیم که ملت ایران و مردم ایران از این وضع نجات پیدا کنند و با یک اوضاع و احوال مساعد و یک زندگانی مرفه و یک سرمایه حسابی ما بتوانیم عملا با کمونیسم مبارزه کنیم عیب کار این است وقتیکه مبارزه با کمونیسم بمملکت ما کشیده می‌شود آن دسته‌ای که در دنیا دارند با بلوک شرق می‌جنگند میآیند می‌روند بسراع کومین تانک ایران و همان اشتباهی را که در چین کمونیست مرتکب شدند و اصرار کردند که هیئت حاکمه پوسیده زنگ خورده بی فکر و بی مغز چین ملی را حفظ بکنند این اشتباه را دارند و در مملکت ما مرتکب می‌شوند و من می‌ترسم که این اشتباه سیاستمداران جهانی اینقدر ادامه پیدا کند که وطن ما در آغوش خطر قرار گیرد و همان خطریکه من دیروز با آن مبارزه کردم.

یکی از عوامل مهم برانگیختن من در گذشته این بود که من یک روزی نشسته بودم در منزلم دیدم در کشور جعفرابن محمد 4 در کشور امام زمان 4 در کشور قرآن اجازه می‌دهد دولت یکعده زیادی دهها هزار مردم توی خیابانها رژه بروند و اظهار تأسف از فوت استالین بکنند (صحیح است) که گذشته چون باز حکومت دست طبقه غیر از طبقه ما یعنی دست طبقه اشراف بود تمام فریادها تمام صداها تمام حق طلبیهای ما را در حلقوم ما خفه می‌کردند و نمی‌گذاشتند صدای ما بمردم برسد چون ما همیشه در جنگی که با طبقه حاکمه داریم هیچ چیز نمی‌خواهیم جز اینکه هر چیز می‌خواهند بگویند و اجازه بدهند ما هم سخنان خودمان را بگوئیم هیچ چیز دیگر نمی‌خواهیم بله ما گفتیم که آخر نهضت ملی ایران چه ارتباطی دارد به اینکه یکعده‌ای توی این مملکت راه بیفتند و بگویند چون استالین مرده‌است ما میتینگ راه بیندازیم اتفاقاً من در پشت این تریبون گفتم که اگر چرچیل مرد ممکن است اجازه بدهند یک عده‌ای توی این شهر راه بیفتند و بگویند چرچیل چون مرده ما میتینگ می‌دهیم آن غلط بوده و اینهم غلط است والا من از نهضت ملی ایران جدانشنی هستم برای این که من بدنبال نهضت و یا نهضت بصحنه اجتماع آمدم و وارد در جهان سیاست شدم لذا آقایان نمایندگان محترم یکی از علل و عوامل مهم اختلافات من و مخالفت من با این قرارداد این مطلب بزرگی است که در آینده ما بسیار بسیار مؤثر است که دول غرب دنیای ضد کمونیست نخواست باین نکته توجه کند که اگر واقعاً می‌خواهد در این کشور در یک کشور مسمانی استفاده از اعتقادات این مردم مسلمان برای حفظ خودش بکند باید کنار بیایند با ملت. چون کنار آمدن با ملت و مجهز کردن ملت برای حفظ مملکت برای حفظ وطن برای حفظ عقیده تمام مزایا را در بر دارد وقتی راجع به انگلستان صحبت می‌شود و مظالم شرم سابق بمیان می‌آید نباید جناب آقای دکرت امینی خیال کنند که ناطق و گوینده می‌گوید ملت ایران زبون است نه ملت ایران زبون نیست آنکسانیکه مدعی نمایندگی ملت ایران مدعی حکومت ملت ایران هستند در مقابل آنها می‌ایستند اینها صحیح بوظایف خودشان عمل نمی‌کنند چون اصلا زبان ملت ایران را نمیدانند زبان طبقات محروم را نمیدانند بنابراین تزشان در مذاکرات و در گفتگوها ایندسته این است که چون اینها معدودند چون اینها زور دارند چون میگویند بیشتر از این نمی‌کنم بنابراین باید تسلیم شد این تز کی مال ملت ایران است؟ این تز مال آندسته‌ای است که واقعاً زبونند واقعاً جبونند ملت ایران می‌گوید که ما اینهمه فدیه دادیم اینهمه قربانی دادیم باز هم حاضریم این فدیه واین قرباین را بدهیم چندی قبل یکی از مخبرین خارجی که گویا مخبر مجله تایم بود آمد با من مصاحبه کرد و از من سؤالاتی کرد راجع بنظریاتم در مورد مخالفت با قرارداد دید که من روی انگلیسها خیلی فشار می‌آوردم گفت این انگلیسها مگر چه هستند که تو اینقدر میگوئی انگلیسها انگلیسها گفتم اولا بدان که وقتیکه من می‌گویم انگلیسها (پورسرتیپ: خودش نمی‌دانست انگلیسها کی هستند؟) عقدیه من را می‌خواست بپرسد چون با من مصاحبه می‌کرد نه با خودش (خنده نمایندگان) گفتم نه اینکه خیال بکنید که من برای انگلستان یک قدرت فوق العاده قائلم، ابداً، چون انگلستان اگر د ر مقابل ملت ایران قرار بگیرد هیچوقت ممکن نیست بتواند نظریه اش را عمل کند علاوه بر اینکه انگستان اگر از راه عادی بخواهد می‌رود حتی آنطریقی که جهانگشایان بزرگ دنیا کرده‌اند خیلی از ملتها جهانگشایان بزرگی داشته‌اند رفته‌اند جنگ کرده‌اند و کشور بزرگی بدست آورده‌اند حتی اگر از آنطریق هم بخواهد برود موفق نمی‌شود اما این سراپا کارش در دنیا حیله و خدعه و نیرنگ وتزویر است خدعه و نیرنگ او از این است که در بین ملل خاور میانه خدعه و تزویر او و ضعف طبقه حاکمه از یکطرف در بین ملل خاور میانه ایجاد نگرانی کرده‌است من برای آن مخبر این مثل را گفتم در این مثل اشاره بیک قضیه تاریخی کردم که حالا هم برای شما بیان می‌کنم گفتم این آقایان محلاتی را می‌شناسید البته مترجم داشتیم و صحبتهایمانرا تنها نمی‌کردم مترجم ترجمه می‌کرد توی این مملکت فقط یکنفر خوب انگلیسی بلد است و انگلیسی و فارسی این قرارداد را خوب می‌فهمد و آن آقای دکتر امینی است (وزیر دارائی: شما خودتان نسخه انگلیسی از بنده خواستید) ترجمه اش را خواستم بآن مخبر گفتم این آقا خان محلاتی را می‌شناسی گفت بله گفتم این رئیس فرقه اسماعیلیه‌است و مؤسس فرقه اسماعیلیه در دنیا حسن صباح است (احمد فرامرزی: مؤسس حسن صباح نبود) تشکر می‌کنم معذرت می‌خواهم (احمد فرامرزی: عبدالله میمون قداح بود) در ایران عرض می‌کنم بسیار خوب یکی از سران فرقه اسماعیلیه بود (احمد فرامرزی: برای مجلس خوب نیست چیز ی اشتباه گفته شود جلوی اشتباه را باید گرفت) اشتباهم را برمیگردانم در صورت مجلس درج کنید که آقای فرامر زی درست گفتند، حسن صباح که یکی از سران فرقه اسماعیلیه بوده (فرامرزی: بله) بسیار خوب گفتم این جناب آقای حسن صباح وقتی بحوالی قزوین رسید و خواست بساطش را پهن کند رفت بسراغ صاحب قلعه الموت و گفت بمن بقدر یک پوست گاو از زمین این قلعه می‌فروشی صاحب قلعه دید یک پوست گاو زمین فروختن که چندان خطری ندارد فکر نمی‌کرد که این مرد بیاید و قلعه را تصرف کند گفت می‌فروشم یک پوست گاو زمین بحسن صباح حالا بفرقه اسماعیلیه کاری ندارم جزو فرقه اسماعیلیه بود و از بزرگانشان بود یک پوست گاو زمین باین شخص فروخت و باصطاح خودمان میدایند پوست گاوکش می‌آید حسن صباح این پوست گاو را مبدل بیک رشته باریکی و کشید دور تا دور قلعه و قلعه را تصرف کرد البته در این عمل که آقای حسن صباح کردند و قلعه را تصرف کردند دو مطلب وجود دارد یکی اینکه صاحب آنقلعه آدم خیلی بیعرضه‌ای بوده یکی هم اینکه حسن صباح بسیار مرد مدبر و متقلبی بوده (عبدالصاحب صفائی: آقای یارافشار از ماده 90 استفاده می‌کنند) چرا؟ (عبدالصاحب صفائی: چون در قزوین بوده) آقای یارافشار از خود قزوین استفاده می‌کنند بس است (خنده نمایندگان) یا قزوین از ایشان استفاده می‌کند (ارباب: منهم وکیل بندر عباسم به بندرعباس چیزی نگوئید) عیب ندارد شما که فیضتان عام است.

رئیس- این حرفها چیست آقا اینجا که جای مزاح نیست شما خودتان یکقدری تعقل کنید من که نباید هی تذکر بدهم من خجالت می‌کشم که بگویم در مجلس شورای ملی نباید این حرفها زده شود (صحیح است)

شمس قنات آبادی- بنده گفتم که انگیسها اینطوری هستند و متأسفانه چون در خاور میانه حکومتها همیشه دست یک طبقه از خودراضی بوده‌است لذا وقتی آنها یک پوست گاو یک دم گاوی دستشان بیاید یک همچو کاری خواهند کرد والا نه اینکه مردم ایران از ورود چند خارجی در مملکت خودشان بترسند نه اینکه مردم ایران وحشت داشته باشند که اگر یکعده کارشناس بایران بیاید مملکترا به آتش می‌کشند خیر این نیست مردم ایران چیزی که میدانند اینستکه هیأت حاکمه و آن افرادی که از طبقه خودشان هستند و هیچوقت هم بکسی رحم نکرده‌اند وقتی آنها خواستند پوست گاو را مبدل به یک رشته‌های باریکی بکنند و دور همه مملکت بکشند وآنکسانی هم که وظیفه شان حفظ و نگهبانی مملکت است صدایشان درنیاید یکوقت ما ببینیم که حسن صباح صاحب قلعه الموت شده‌است یکوقت ما ببینیم که آن شرکت سابق که اینقدر آقای دکتر امینی اینجا میگویند بآن معنی مرد. می‌بینیم زنده‌است و بآن معنی نمرده و معنی دیگری پیدا کرده‌است که زنده هم هست یکی از طرفهای قرارداد همان شرکت نفت انگلیس و ایران سابق است و هنوز هم هست وما نمیدانیم اینجا چه اصراری دارند که هنوز هم ما را با خودشان قاطی بکنند و ما نفهمیدیم که این شرکت انگلیس وایرانیکه طرف ماست یعنی چه که هی میگویند شرکت نفت انگلیس و ایران این چه اصراری است این را ما درک نکردیم بنده می‌خواستم از جناب آقای رئیس خواهش بکنم که اگر موافقت بفرمایند جلسه را برای یک ساعت دیگر یعنی یک ساعت بعد از ظهر بکنند چون بنده عرایضم حالا خاتمه پدا نمی‌کند وبنده برایم اشکالی ندارد که از حالا تا خود آخر شب هم صحبت بکنم.

رئیس- یک ربع دیگر هم صحبت کنید چون حداقل جلسه سه ساعت است و هنوز سه ساعت نشده‌است.

قنات آبادی- حداقل جلسه‌است حداقل وقت یک ناطق که نیست.

رئیس- متوجه نشدید جه گفتم حداقل جلسه نباید از سه ساعت کمتر باشد تا حالا دو ساعت و سه ربع شده‌است یک ربع دیگر صحبت کنید جلسه را ختم می‌کنیم. مقصود این استکه جلسه کمتر از سه ساعت نباشد ولی زیادترش معنی ندارد. بفرمائید.

قنات آبادی- بنابراین ترس مردم ایران از این مطلب اینستکه شرکت سابق نفت نباید و پوست گاو را مبدل برشته بکند یکی از مطالبی که جناب آقای دکتر امینی در خلال فرمایشاتشان اشاره کردند و من چون اصلا غرور ایرانی را درست می‌دارم حالا ایرانی از هر طبقه‌ای باشد وقتی حالت غرورآمیز بخودش بگیرد لذت می‌برم وقتی دیدم آقای دکتر امینی می‌خواستند این جمله را بخوانند خیلی ژستشان ژست غرورآمیزی بود و من واقعاً لذت بردم اینست «ما صریحاً بنمایندگان کمپانیها گوشزد کرده‌ایم که ملت ایران از مداخلات بیرویه عمال کمپانی سابق در امور سیاسی و ملی خود در رنج و عذاب بوده و برای رهائی از چنگال این تجاوزات قیام کرد و با خلع ید از کمپانی سابق نفت رشته‌های اسارت سیاسی از حکومت ایرانرا رفع کرد» این مطلب صحیح است و واقعاً مردم ایران از دخالتهای شرکت نفت در امور داخلی ایران در حکومتها و سایر مراجع واقعاً در عذب بودند و قیام برای این شد که آن دخالتهای آنها و کسانیکه بدخالت آنها در رأس کارها بودند آنها برکنار بشوند اما متأسفانه ما می‌بینیم که یک عده‌ای توی این مملکت همیشه وزیرن قبل از نهضت باشد وزیرند بعد از حکومت نهضت باشد باز هم وزیرند حکومت نهضت باشد وزیرن بعد از 28 مرداد هم باشد وزیرند (خنده نمایندگان) (وزیر دارائی: اجدادشان هم وزیر بوده‌اند) وزارت که ارثی نیست پس من چون اجدادم شهید شده‌اند باید منهم شهید بشوم آب بخورم قبل از شهادت که مثل جدم تشنه شهید نشوم یک مطلب دیگری که جناب آقای دکر امینی در خلال فرمایشاتشان فرمودند اینست (علت اینکه حاضر نشدیم با کمپانیها آمریکائی انگلیسی یا فرانسوی بصورت کمپانی واحد وارد مذاکر ه بشویم ترس از سوابقی بود که کمپانی سابق نفت در امور داخلی کشور ما بجا گذارده بود)

البته آقایان میدانند که کمپانی سابق نفت ایران شرکت نفت انگلیس و ایران که آقای دکتر امینی ادعا می‌کنند که مرده و باز هم ما اسم زنده اش را در رأس قرارداد می‌خوانیم اینها دخالتشان در امور داخلی مملکت ما برای این بوده که استفاده بسیار بسیار زیادی ببرند و خرج بسیار بسیار کمی بکنند میزان خرجشان را هم بمرحله صفر برسانند استدلال آقای دکتر امینی اینست که ما خواسته- ایم چهار تا کمپانی را یا هشت تا کمپانی را که متعلق بچار ملت مختلف است انگلستان آمریکا هلند و فرانسوی در کار نفت ایران نه بصورت واحد بصورت کنسرسیوم دخالت بدهیم چرا؟ برای اینکه دیدیم معامله با یک شرکت واحد و بدون رقیب «منظورتان اینست دیگر» معامله با یک شرکت واحد بدون رقیب برای ایران یک بدبختیهائی ببار آورده که این بدبختیها از نظر ملت ایران غیر قابل جبران بود بنابراین ما رفتیم و با چهار ملیت یعنی با کمپانیهای چهار ملیت مذاکره کرده‌ایم و صحبت کرده‌ایم و قرارداد بسته‌ایم چون این کمپانیهائی که وابسته به این چهار ملتند از نظر تجارتی با همدیگر رقابت دارند وقتی رقابت داشتند در یک قدرت واحد متمرکز نمی‌شوند و این به نفع ماست که در این طرف قرارداد هستیم و از آن استفاده می‌کنم و اینها مجال نمی‌کنند دخالت در امورات داخلی ما بکنند و آن بلاهائی که شرکت سابق به وجود آورده بود پیدا نخواهد شد اینطور من از فرمایشات شما فهمیدم و استنباط کردم حالا اگر غیر از این بوده والمعنی فی بطن الشاعر است بنده نمی دانم یک اشتباهی است اینجا آقایان محترم فرموده‌اند یا اصل مطلب را می دانند و نخواسته‌اند توجه کنند و برای اغفال مردم به اصل مطلب توجه نکرده‌اند و نخواسته‌اند اصل مطلب را اقرار بکنند و آن این است که آقایان نمایندگان محترم کمپانی‌های نفط و کارتل‌ها و این شرکتها که در دنیا با همدیکر رقابت دارند رقابتشان در مورد به دست آوردن منابع نفتی است والا در موضوع فروش و قیمت و بازار زیاد رقابتی با همدیکر ندارند یعنی بین کمپانی انگلستان و کمپانی فرانسه و یا هلند جنگ و مبارزه مبارزه شروع می‌شود برای اینکه در فلان نقطه عربستان یا ایران یا عراق یا حجاز اگر نفتی وجود دارد آنها بروند و امتیاز و اجازه استخراج و تولید و فروشش را بدست بیاورند روی همین مطلب با هم جنگ دارند و تمام این جنگ نفتی که در دنیا بوجود آمده و مبارزه‌ای که برای نفت می‌شود برای اینستکه کمپانیهای آمریکائی می‌خواهند منافع نفتی را بدست بیاورند در اختیار خودشان بگیرند کمپانیهای انگلیسی هم همین خیال را دارند کمپانیهای فرانسوی و هلندی هر کدام بقدر قدرتی که در دنیا دارند آنها سیعشان اینست که بروند منابع نفت و مواد اولیه ومراکز نفت را در اختیار بگیرند اما وقتی که اینها روی یک مطلبی توافق کردند و روی یک موضوعی توافق کردند و آن موضوعی که اساس اختلاف این کمپانیهاست از بین رفت دیگر بصورت کمپانی و شرکت واحد می‌شوند بیان مطلب اینست یعنی وقتی در ایران کنسرسیوم تشکیل شد و قرار گذاشتند که 40 درصد سهام مال انگلستان باشد 14درصدش مال هلندیها باشد 40 درصدش هم مال کمپانیهای آمریکائی باشد وقتی این جنگ خاتمه پیدا کرد واینها از نظر منابع نفتی رقابتشان از بین رفت توافق کردند تراضی حاصل شد دیگر هیچ چیزی که اینها را از صورت یک شرکت مختلف خارج کند وجود ندارد چون قیمتها و بازارها در اختیار همینهائی است که در اصل منابع ومعادن با همدیگر توافق کرده‌اند (عبدالصاحب صفائی: مقصود جلوگیری از حسابسازی و صورتسازی و مداخله سیاسی بوده) اینرا هم اگر حوصله بفرمائید عرض می‌کنم بنابراین از نظر ملت ایران و از نظر ما با الان فرقی نکرده‌است چه شرکت سابق و چه کنسرسیوم، کنسرسیوم برای ما معجزه‌ای نشده و چون کنسرسیوم برای استحصال نفت ایران تشکیل شده این نمی‌تواند دلیل برای مفید بودن و خوب بودن این تشکیل قرار بگیرد چون یک اختلافی بوده یک نزاعی بوده که اساساً خود ما هم از این اختلاف و این تضاد و از این مبارزه‌ای که صاحبان صنایع نفت در دنیا با هم داشته‌اند و جنگیده‌اند استفاده کرده‌ایم و صنعت نفتمان را ملی اعلام کرده‌ایم الان همانهائی که با همدیگر جنگ و دعوی و مبارزه داشتند آنها روی اصل موضوع خودشان با همیگر توافق کرده‌اند و صحبت کرده‌اند و آمده‌اند مقابل ما نشسته‌اند و بعد از اینکه جنگهایشان تمام شده اصل موضوع را می‌خواهند از ما بگیرند بصورت این قراردادی که شما بسته‌اید (جفرودی: این 8 شرکت با هم توافق داشتند) حالا یا سابق (جفرودی: از سابق و حالا و بعد) این مطلب را بنده عرض نمی‌کنم بنده عرض می‌کنم و اصل مطلب اینستکه خود جنابعالی هم شاید قبول داشته باشید که کمپانیها با هم رقابت داشته باشند در بدست آوردن منابع نفتی (مسعودی: آنهائی که با هم رقابت دارند غیر از اینها هستند شرکتهای آزاد هستند همانهائی که آمدند و پولها را خرج کردند) (عبدالصاحب صفائی: توجه داشته باشید این نتیجه را نگیرند) مطمئن باشید که بنده همچو عرضی را نکردم منشاء ملی شدن نفت در ایران یک مطلب هست که اینرا خوشبختانه آقای دکتر امینی فرمودند و ما احتیاجی هم بگذشته استناد بکنیم نداریم و آن دخالت مستقیم شرکت سابق در امور ما و تشکیل دولت در داخل دولت بود (عبدالصاحب صفائی: این کنسرسیوم آنرا از بین می‌برد) دلیل می‌خواهد اینکه آقای دکتر امینی فرمودند چون اینها کنسرسیوم هستند و شرکت واحدی نیستند در مقابل شرکت نفت بنابراین خوبست خیلی پاکیزه‌است خیلی ارزش دارد این دلیل می‌خواهد که کنسرسیومی که 54 درصد از سهامش دست همان شرکت سابق است که آقای دکتر امینی اینجا می‌فرمایند مرد و در عین حال هم قبول دارند که یکطرف از طرفین قرارداد شرکت سابق است وقتی یک کنسرسیومی اکثریت سهامش دست صاحبان شرکتی باشد که خود آقای دکتر امینی اینجا تأیید کردند که شرکت متجاوز و مداخله کننده در امور داخلی مملکت ما هست اینرا ما قبول نمی‌کنیم این استدلال را ما نمی‌پذیریم که حالا چون کنسرسیوم شده‌است ما مصونیت پیدا کردیم و اینها تجاوز نمی‌کنند و حال آنکه جناب آقای عبدالصاحب صفائی علت اینکه شرکت سابق در امورات داخلی مملکتی ما مداخله می‌کرد من این مطلب را تکرار می‌کنم چون آقای دکتر امینی می‌آیند پشت تریبون ومیفرمایند اینکه میگویند خارجیها د ر کار ما دخالت می‌کنند این ضعف است این زبونی است این فلان است فلانست و حال آنکه مطلب اینطور نیست هیچوقت بقال و بزاز و کارگر و زحمتکش و زنجیر و محصل و اداری مملکت ما نرفته‌اند اجازه بدهند بیگانگان در امورات داخلی ما مداخله بکنند حتی در زمان گذشته که شرکت سابق یک دولتی در دولت ایران تشکیل داده بود این هیئت حاکمه و هم طبقه‌های یشانند که اجازه داده بودندشرکت سابق دراین مملکت یک دولتی در داخل دولت تشکیل بدهد و خود جناب آقای عبدالصاحب صفائی این مطلب را قبول دارند که دست بترکیب هیئت حاکمه مملکت ما هیچ نخورده‌است (عبدالصاحب صفائی: قبول ندارم بنده) قبول ندارید شما (عبدالصاحب صفائی: قبول ندارم گردنم نگذارید هیچ قبول ندارم).

رئیس- در مجلس دیروز و امروز ذکری از آقای یوسف مشار بود باید گفته شود که ایشان مرد شریف و پاکدامنی هستند در مواقع سخت هم آقایان میدانند که از ابراز عقیده خودداری نکردند باید احترام اشخاص را حفظ کرد.

- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه

(4- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه).

رئیس- پیشنهادی رسدیه‌است راجع بجلسه روز شنبه که قرائت می‌شود. (بشرح زیر قرائت شد.) :ریاست محترم مجلس شورای ملی: بواسطه اهمیت موضوع نفت پیشنهاد می‌کنم که جلسه مجلس روز شنبه تشکیل گردد. عبدالصاحب صفائی

قنات آبادی- بنده خودم مخالفم.

رئیس- آقای عبدالصاحب صفائی توضیحتان را بدهید.

عبدالصاحب صفائی- بفرمائید کی باشد.

قنات آبادی- خود آقای رئیس هم فرمودند که جلسات غیر عادی نشود بهتر است. عبدالصاحب صفائی- فعلا که آقای قنات آبادی تریبون را اشغال کرده‌اند.

رئیس – از همانجا هم می‌شود توضیح داد. ع

بدالصاحب صفائی- شبهه ندارد همه آقایان علاقمندند این موضوع نفت و این قرارداد مثبت یا منفی نتیجه اش معلوم بشود (صحیح است) و من خیلی متأسفم که این موضوع کم کم از صورت فنی دارد خارج می‌شود و یک صورت طبقاتی و تبلیغاتی و از این حرفها پیدا می‌کند (احسنت) و امیدوارم که آقایان ناطقین توجه باین موضوع داشته باشند موضوع نفت و قرارداد نفت نبایستی باعث تجدید اختلاف طبقاتی و هیئت حاکمه بشود هیئت حاکمه معلول این مجلس است باید بیانات طوری باشد که بخود مجلس توهین نشود زیرا اگر هیئت حاکمه فعلی مورد اعتماد مجلس فعلی نباشد رأی کبود میدهندو خداحافظی می‌کنند پس جناب آقای قنات آبادی توجه داشته باشید دولت فعلی مولود این مجلسین است و مورد اعتماد ملت ایران و تا وقتی که این وضعیت هست اگر بصورت زننده‌ای نسبت بهیئت حاکمه اعتراض شود مسلماً بمجلس برمیخورد و سکوت ما در مورد بیانات ایشان فقط برای این بود که هرچه می‌خواهند بگویند و برای اینکه این موضوع نفت به نتیجه نهائی برسد چون امروز هم شب جمعه‌است و فردا هم جمعه‌است بنده پیشنهاد روز شنبه مجلس سنا نخواهد بود هرچه هست و هر چه زودتر باینموضوع خاتمه بدهیم وتأخیر موجب این نشود که ایادی سیاسی خارجی سوء استفاده از این موضوع بکنند.

رئیس- آقای قنات آبادی.

قنات آبادی- من موافقم و رأی هم می‌دهم که روز شنبه باشد. درخشش – من مخالفم. رئیس – شما چهارم هستید.

درخشش- من مقدم بر همه اجازه خواستم.

رئیس- باید منشیها تشخیص بدهن اول آقای قنات آبادی دوم آقای معسودی سوم آقای ارباب و چهارم شما هستید مجلس قواعدی دارد نمی‌شود هر چه میل خود آدم هست انجام بدهد آقای مسعودی بفرمائید. مسعودی- عرض کنم از روز اول که این لایحه داده شد بمجلس همانطور که جناب آقای رئیس فرمودند جلسات بطور عادی بوده خیلی عادی هم بوده (درخشش: جلسه پریشب هم که بنده شش ساعت اینجا سرپا ایستادم عادی بوده آقای مسعودی.)

رئیس- جلسه پریشب بجای جلسه صبح بود که برای فوت آقای سلطان العلما تعطیل شد.

درخشش- سه ساعت است نه شش ساعت.

رئیس – بعد توضیح می‌دهم که همه مطالبی که گفته شده از موضوع خارج بوده‌است ولی برای اینکه در خارج گفته نشود که در مجلس شورایملی یک اعمال نفوذی می‌شود من از ماده 83 که می‌دهم منشیها بخوانند که نباید ناطقین از موضوع خارج بشوند صرفنظر کردم شما آقای درخشش مطالبی که گفتید مگر همه راجع بنفت بود؟ آقای قنات آبادی از حسن صباح، از طبقات، از مالکیت تمام این چیزها صحبت کردند من حرفی نزدم تمام اینها خارج از موضوع است من حرفی نزدم خودتان چیزهای دیگری گفتید و من این آزادی را حفظ می‌کنم از این ببعد هم فرصت می‌دهم که گفته نشود بنده اینجا نشسته‌ام و اعمال نفوذ شده‌است ده جلسه هم طول بکشد من اینکار را خواهم کرد شما هم خارج از موضوع صحبت کردید (قنات آبادی: قسمتی مقدمه بود بعد وارد موضوع شدم). بعد وارد موضوع هم شدید ولی حسن صباح و اینها خارج از موضوع بود. قنات آبادی- بنده فقط می‌خواستم از لطفتان تشکر بکنم. مسعودی- بنده نظرم اینست که چون واقعاً در کمال آزادی اینجا مذاکره شد. آقای درخشش می‌فرمایند آن جلسه 5 ساعت بود آن جلسه نیمساعت تنفس داده شد و شما نیمساعت استراحت فرمودید و حال آنکه شما فقط دو ساعت و نیم صحبت فرمودید یک ساعت و یک ربع قبل از تنفس و یکساعت ویکربع بعد از تنفس (درخشش: 5 ساعت صحبت کردم).

رئیس- آقای مسعودی صحبتتانرا بکنید.

مسعودی- بنده حالا بآن مطلب کاری ندارم بنده عرضم اینست که چون جلسات بطور عادی تشکیل شده و این موضوع هم اگر یک روز تأخیر درش بشود هیچ اشکالی ندارد این است که جلسات خواهش می‌کنم بطور عادی تشکیل بشود.

ارباب- من مخالفم، اجازه میفرمائید؟

رئیس- آقای ارباب شما که میدانید در یک پیشنهاد یک موافق و یک مخالف بیشتر صحبت نمی‌کنند. حالا باید رأی گرفت آقایانیکه موافقند روز شنبه جلسه باشد برای دنباله این موضوع قیام بفرمایند (عده کمتری برخاستند) تصویب نشد بنابراین جلسه آینده روز یکشنبه خواهد بود دستور هم بقیه مذاکره در این گزارش.

(مجلس پنجاه دقیقه بعد از ظهر ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت.