مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۲ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۷

مجلس شورای ملی ۲۲ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۷

صورت مشروح روز یکشنبه ۲۱ شهر شوال ۱۳۲۹

مجلس سه ساعت و ربع کم قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک افتتاح گردید صورت مجلس روز شنبه ۲۰ را آقای میرزا رضاخان نائینی قرائت نمودند.

غائبین جلسه قبل بدون اجازه- میرزا علی اکبر خان دهخدا- آقا سید محمد باقر ادیب- حاج امام جمعه.

مریض- آقای حاج آقا- آقای حاج وکیل الرعایا ۴۰ دقیقه از وقت مقرر تأخیر نمودند.

با اجازه- آقای دکتر لقمان

رئیس- در صورت مجلس ملاحظاتی هست.

دکتر حاج رضاخان- در کلیات نوشته که بنده مخالف بودم مخالف با این نبودم که از حق انتخاب محروم خواهند شد به جهت اینکه انجمن نظار جز را می‌رود آنجاها رأی می‌دهند بنده آنها را از وکیل داشتن محروم می‌دانستم به این معنی که قراء و قصبات با این انتخاب جمعی محروم خواهند بود از داشتن نماینده.

حاج سید ابراهیم- بنده در حوزه بندی خراسان و سبزوار گفتم که حوزه‌ها متناسب نیست نه اینکه آن حوزه غیر متناسب است بلکه گفتم با سایر حوز تناسب ندارد.

رئیس- این دو فقره اعتراض همینطور اصلاح می‌شود دیگر ملاحظاتی نیست در صورت مجلس؟

آقا میرزا احمد- در غالب صورت جلسات که نوشته شده است خوانده می‌شود که صورت مجلس قبل قرائت شد دیگر نمی‌نویسد که تصویب شد. خوب است نوشته شود که صورت مجلس قبل بعد از قرائت تصویب شد تا اینکه سند باشد برای یک وقتی که مجلس محتاج باشد.

رئیس- بله صحیح است دیگر ملاحظاتی نیست (ملاحظاتی نبود)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد دست خطی از آقای آیت الله خراسانی رسیده است قرائت می‌شود دست خط مزبور به عبارت زیر قرائت شد.

مقام مقدس نیابت سلطنت عظمی‌عظمۀ مجلس شورای ملی شیدالله تعالی ارکانه تمام مجاهدات و زحمات چند ساله که در استحکام اساس مشروطیت تحمل شد برای حفظ استقرار مملکت اسلامی‌و ترویج شریعت و شرع اسلام و دفاع ظلم و بسط عدل و امر به معروف و نهی از منکر و ترقیه حال رعیت بوده جماعتی این مطلب را از لوازم مشروطیت دانسته و می‌دانند لیکن اسفا به واسطه سوء استعمال و داخل بودن اشخاص سفیه در امور مملکت و اعمال و اغراض تاکنون نتیجه بدی داده موجبات تنفر عموم را فراهم و مشروطیت را بدنام و تا به حال مکرر کتباً و تلگرافاً جمیع این مفاسد را خاطر نشان اولیای دولت و وکلای ملت نموده همه را به مسامحه گذرانیده در مقام اصلاح مفاسد و تدارک مافات بر نیامدند دفاع و نهی اکید از منکرات و کفریات نفرمودید عاقبت وخیم خواهد بود آنچه در عهده داشتم اعلام نموده که عندالله تعالی مسئول نباشد انشاءالله روابطه بین دول و ملل از دست ندهند تا در سایه این استقلال مملکت اسلامی‌محفوظ بماند. محمد کاظم

رئیس- مجلس شورای ملی همیشه مکرر بر مکرر استیضاح و سؤالات شخصی در باب منکرات و منهیات شرعیه از وزراء کرده است مجلس شورای ملی اساسش بر شریعت مطهره نبوی است وظیفه خود را به خوبی می‌داند و به غیر از پیشرفت احکام شرعیه قصد دیگری ندارد و حالا هم که این دستخط حضرت آیت الله قرائت شد بنده از طرف مجلس تأکید بلیغی به هیئت وزراء خواهم نمود که اقدامات سخت بشود و نتیجه مطلوبه به دست بیاید عموم نمایندگان تصدیق کردند قانون انتخابات شروع می‌شود حوزه انتخابیه خمسه به عبارت ذیل قرائت شد.

زنجان- ابهررود- طارمات- افشار- ادیاد- انگوران- دویران ۳ نفر.

حاج سید ابراهیم- بنده در لفظ طارمات اشکال داشتم و این اساسی که برده می‌شود برای این است که محل انجمن جزء معین شود و طارمات هم لفظ عام است برای چندین نقطه است که مرکز این نقطه را به طور وضوح بیان کنند که درست معلوم شود.

ذکاء الملک مخبر کمیسیون- این است که طارمات نوشته شده است یکی طارم علیاست و یکی طارم سفلی.

ادیب التجار- بنده با لفظ طارمات که به لفظ جمع است مخالفم و همانطور که گفته شد طارم علیا و طارم سفلی جزء خمسه و طارم سفلی جزء قزوین بوده است و حالا هم پیشنهاد کرده ام که طارم سفلی جزء قزوین شود.

رئیس- دیگر مخالفی هست (خیر) پیشنهاد ادیب التجار قرائت می‌شود.

پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم حوزه انتخابیه خمسه به عبارت زیر نوشته شود:

خمسه- زنجان- ابهررود- طارم علیا- الی آخر.

ذکاء الملک- طارم علیا را اگر تنها جزء خمسه بکنیم آن وقت عده زنجان بالنسبه کم می‌شود همینطور طارم سفلی را هم اگر جزء قزوین بکنیم آن وقت نسبت بین زنجان و قزوین درست نمی‌شود.

رئیس- مخبر قبول نمی‌کند پس رأی می‌گیریم آقایانی که پیشنهاد ادیب التجار را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند کسی قیام ننمود.

رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای زنجانی قرائت می‌شود.

پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد

پیشنهاد می‌کنم که حوزه بندی خمسه چنین نوشته شود:

زنجان و توابع- حومه سلطانیه- ابهررود- طارمات- افشار- ادیاد- انگوران- دویران و سایر بلوکات ۳ نفر.

مخبر- این پیشنهاد اصلاح عبارتی است کمیسیون قبول دارد.

رئیس- پس همینطور قرائت می‌شود و رأی می‌گیریم حوزه مزبوره به اصلاح زنجانی مجددا قرائت شد.

رئیس- رأی می‌گیریم به این حوزه انتخابیه آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. حوزه سمنان و دامغان ، سمنان دامغان ۱ نفر.

رئیس- مخالفی هست مرکز انتخابیه سمنان.

لواءالدوله- دامغان حوزه انتخابیه لازم دارد چون خود دامغان جمعیت زیادی دارد و از حیث مسافت هم خیلی دور است.

مخبر- این یک حوزه است و مرکز سمنان است حالا اگر شعبه و انجمن جزء لازم داشته باشد مانعی نیست.

رئیس- رأی می‌گیریم به این حوزه انتخابیه آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. حوزه ساوه و زرند، ساوه- زرند- توابع یک نفر.

رئیس- مخالفی هست؟

حاج عزالممالک- اینجا به اعتقاد بنده باید بعضی اسامی‌زیاد شود و خلجستانی هست که باید نوشته شود و محلهای دیگر هم هست پیشنهاد می‌کنم که آن طور نوشته شود.

بهجت- بنده اگر دو خلجستان است که مخالف نیستم اگر یک خلجستان است که جزء عراق شده است.

مخبر- دو خلجستان است یکی جزء عراق است و یکی جزء ساوه قم بوده.

رئیس- دیگر مخالفی نیست آقای حاج عزالممالک پیشنهاد خواهد کرد.

حاج عزالممالک- بله.

رئیس- تا پیشنهاد برسد حوزه شاهرود بسطام قرائت می‌شود

به ترتیب ذیل قرائت شد

شاهرود بسطام نردین توابع ۱ نفر

رئیس- مخالفی هست؟ مخالفی نبود مرکز انتخابیه شاهرود.

رئیس- رأی می‌گیریم به حوزه انتخابیه شاهرود و بسطام آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. پیشنهاد حاج عزالممالک راجع به ساوه و زرند رسیده قرائت می‌شود.

پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم که حوزه انتخابیه ساوه و زرند اینطور نوشته شود:

ساوه- زرند- خلجستان- مزلقان چای و توابع.

مخبر- ضرری ندارد این اصلاح عبارتی است قبول داریم.

رئیس- رأی می‌گیریم به حوزه انتخابیه ساوه و زرند آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. حوزه انتخابیه تهران قرائت می‌شود.

طهران- غار- فشافویه- سوار- ورامین- شهریار- ساوجبلاغ- اشتهارد- برقان- فشند

کن- سولقان- لواسانات- شمیرانات- قصران- ورد- شهرستانک ۱۰ نفر.

رئیس- مخالفی هست.

بهجت- در حوزه انتخابیه تهران دو نظر ملاحظه می‌شود یکی نظری است که سابق عرض کردم و آن تجربه بلوکات دوردست است از مرکز انتخابیه در آن خصوص عرض می‌کنم ولی در عدۀ نمایندگان که تقریباً پنج شش نفر باید زیاد شود تعجب می‌کنم که در پایتخت چرا ملاحظه نشده و این عرضی که می‌کنم گویا سندیت داشته باشد به جهت اینکه همیشه نظریات ما معطوف به تهران است و به سایر نقاط ملاحظه نمی‌کنیم و اگر آقایان ملاحظه آن ترتیب سابق را بکنند که به آذربایجان ۱۹ نفر نماینده داده بودند به تهران هم ۱۵ نفر نماینده داده بودند و اگر ما فرض این را بکنیم که برای شهر تهران ۱۵ نفر زیاد است البته توابع هم دخیل است و انجمن‌های نظار جزء هم تشکیل می‌شود اگر اینطور نظر را ملاحظه کنیم که برای تهران زیاد می‌شود و اگر می‌گوییم برای تمام این حوزه‌ها زیاد است باید دلیل احصائیه بیاوریم که احصائیه شده باشد که مطابق این احصائیه این حق را از ایشان گرفته باشیم مادامی‌که احصائیه در دست نداریم نمی‌توانیم این حرف را بزنیم پس حدس و تخمین است و به حدس و تخمین هم که نمی‌توانیم ثابت کنیم جمعیت فلان جا چه اندازه است پس کم کردن از عده پانزده نفر صحیح نیست و نمی‌شود تغییر داد و اینکه می‌افزاییم به ملاحظات می‌افزاییم یعنی به ملاحظه مآل اندیشی و خصوصیات دیگر مثل اینکه همان ملاحظات به ایلات حق انتخاب یک نفر می‌دهیم در پایتخت که نمایندگانش از همه جاها باید انتخاب شود و نظری هم در انتخاب سایر جاها باید داشته باشند آن وقت می‌آییم کم می‌کنیم در این خصوص خیلی بی فایده می‌دانم که این پنج نفر کم شود لهذا بنده عقیده ام این است و پیشنهادی هم کرده ام که عده نمایندگان تهران ۱۵ نفر باشد و تمنا می‌کنم که آقایان در این پیشنهادی که بنده کرده ام رأی بدهند و اعتقادم هم این است که این عده تقسیم شده به نقاط دور دست حالا مجلس در این خصوص رأی بدهد یا ندهد او را جزء پیشنهاد خودم قرار ندادم.

محمد‌هاشم میرزا- اینکه آقای بهجت دلیل آوردند که چون ۱۵ نفر بوده است نباید دست بخورد به این دلیل اگر بخواهیم ملاحظه کنیم اول تهران ۶۰ نفر وکیل داشت و ممکن است ۶۰ نفر بنویسند ولی آن کسانی که ۱۰ نفر نوشته اند و مدتی هم در کمیسیون معطل شده اند با تحقیقات این عده را معین کرده اند و مطابق واقع هم نوشته اند اولا جمعیت خود تهران به ترتیباتی که در نزد حاکم و وزیر از (۴۰۰۰۰۰) نفر تجاوز نکرده است گویا عقیدۀ اهالی تهران هم همین باشد و بلوکات تهران هم تخمین کرده بودند به یک کرور و تخمینی هم دولت و حکومت تهران در پایتخت که نزدیک در تحت نظر خودشان است غیر از تخمینی است که در دور دست بکنند و هیئت دولت اشخاصی را که از طرف خودشان به کمیسیون نظامنامه انتخابات فرستاده بودند برای تهران و بلوکات ۹ نفر نوشته بودند یک نفر هم برای فیروزکوه و دماوند نوشته بودند که جمعاً ده نفر بشود اعضای کمیسیون ملاحظاتی که آقایان می‌فرمایند یک نفر دیگر اضافه نمودند بدون فیروزکوه و دماوند ۱۰نفر می‌شود تهران بیشتر در ۴۰۰ هزار نفر و توابع بیشتر از یک کرور جمعیت ندارد زیرا تمام عرض و طول بلوکات همه معین شده است و این یک چیزی نیست که به واسطه دوری راه درست دقت نشده باشد و در دوره اول که بلوکات را جدا جدا وکیل داده بودند مثلا غار و فشافویه یک نفر، خوار و ورامین یک نفر، و همچنین نقاط جزء هرکدام از اینها را حق یک نفر وکیل داده اند و روی هم رفته ده نفر داده اند حالا اگر می‌گویند در این نقاط جزء اشتباه شده است بگویند کدام است اگر به ملاحظه دیگری آقایان تصور می‌کنند که اینجا پایتخت است و نمایندگان شان بهتر است و باید بیشتر نماینده داد این ملاحظه هم مدخلیتی در انتخابات ندارد به واسطه اینکه اگر این ملاحظه را می‌خواستم بکنم باید در باب شهرهای دیگر هم بکنم و آذربایجان که از تمام ولایات تمدنش بهتر و بیشتر است پس باید به آنها هم حق اضافه وکیل بدهیم و اگر ملاحظه کنیم خواهیم دید که در تهران به هر صد هزار نفر یک وکیل داده ایم و در سایر نقاط به هر ۱۲۰ هزار نفر یک وکیل می‌دهیم هیچ تصور نمی‌کنم آقایانی که کلیه مقر بودند برای تناسب باید راضی نشوند که بیشتر از ده نفر وکیل به تهران داده شود و اگر آقایان این نظر را دارند که از تهران که مردمانش هوشمند و متمدن ترند زیادتر انتخاب شود عرض می‌کنم که از اطراف هم آنها را می‌شناسند و وکیلشان هم می‌کنند اگر نقطه نظر لیاقت می‌فرمایید والا از این نقطه نظر بنده تصویب نمی‌کنم که علاوه بر آنچه دولت تصویب کرده است اضافه شود و مخالفم که یک نفر وکیل برای تهران اضافه کنند چه رسد به پنج نفر.

افتخار الواعظین- مخالفت بنده در باب وکلای تهران از دو حیث است یکی از حیث عده است و یکی از حیث شرایطش که بنده لازم می‌دانستم که در انتخاب شوندگان و منتخبین ملت قید شود که بصیرت بر مقتضیات مملکتی داشته باشند و پیشنهادی هم کرده ام و آقای مخبر فرمودند که این مسئله یک چیزی است که در اشخاص نمی‌توان تشخیص داد که کی بصیر است و کی نیست ولی آن قدر معلوم است که اشخاص لایق در تهران بیشتر پیدا می‌شوند تا در سایر نقاط ایران که اگر چنانچه علما و مطلفین که امروز از برای حاضر کردن و فراهم نمودن حوائج این مملکت است خواسته باشیم پیدا کنیم در تهران بیشتر از سایر جاهای دیگر می‌توانیم پیدا کنیم و از قراری هم که بنده شنیده ام و صحت و سقمش را نمی‌دانم می‌گویند در هرجا پایتخت‌ها را یک حقی زیاده از ایالات و ولایات می‌دهند مثلا اگر در سایر ایالات و ولایات به هر صد هزار نفر حق یک نفر می‌دهند در اروپا این رسم است که در پایتخت بر هر پنجاه هزار نفر جمعیت حق یک نفر وکیل می‌دهند و اینجا بنده یک نظر دیگر دارم و آن این است که ما دو چیز را در نظر داریم یکی اینکه مجلس شورای ملی زود انعقاد پیدا کند و یک نظر دیگر اینکه عده وکلا زیاد نشود که مبادا زیادی عده سبب تأخیر افتتاح مجلس بشود زیرا اگر عدۀ وکلا زیاد نشود افتتاح مجلس زودتر خواهد شد ولی بنده عقیده ام این است که اگر چنانچه نمایندگان تهران را زیادتر قرار بدهیم این سبب خواهد بود که مجلس شورای ملی زودتر افتتاح شده پس به این جهت است که بنده عدۀ نمایندگان تهران را با اطراف و محل‌هایی که شرح داده شده است کم می‌دانم و موافقم با آقایانی که ۱۵ نفر را پیشنهاد کرده اند این یک جهت مخالفت بنده است یک جهت مخالفت بنده هم این است که این انتخاب جمعی که اینجا اسم برده شده است خیلی جاها غار فشافویه خوار ورامین الی آخر این را بنده از آقایان سؤال می‌کنم که اگر واقعاً اسم بردن اینها برای این است که فقط اسم آنها را می‌بریم پس حق انتخابات را به همه اهالی تهران می‌دهیم آن وقت این حوزه بندی که شده است صحیح است و اگر که ده نفر را به عقیده بنده ۱۵ نفر بخواهیم بکنیم که به تهران و اینجاهایی که اسم برده شده است ۱۵ نفر حق وکیل بدهیم آن وقت منحصر کردن حوزه انتخابیه را به تهران این یک چیز غلطی است ما ۱۵ نفر وکیل و می‌خواهیم تقسیم کنیم بین تهران و اینجاها حالا باید دید که به هرکدام از این محلها که حق انتخاب پیدا می‌کنند یا دو نفر که عده شان به اندازه دو نفر وکیل است به آنها مستقیما حق دو نفر وکیل علیحده بدهند. نه اینکه بگویند تهران و صد و پنجاه جای دیگر حق ۱۵ نفر وکیل دارند این بدیهی است وقتی که انتخاب جمعی شده انتخاب تمام این محل در ضمن انتخابات شهر تهران مستهلک خواهد بود و از برای آنها فقط زحمت آمدن و رفتن باقی خواهد بود ورامین از برای رأی دادن چقدر خواهند آمدمنتهی بگوییم سه هزار نفر هم از ورامین بیایند برای رأی دادن بدیهی است که در تهران بیش از سه هزار نفر جمع خواهند شد که رأی بدهند و انتخابات تهران محروم خواهد کرد اهالی خوار و ورامین را از انتخابات وکیل پانزده نفر را که به طهران و اهالی می‌دهیم خوب است از روی تناسب تقسیم کنیم که همه بدانند چند نفر وکیل باید انتخاب کنند و به هر کدام هم که حق یک نفر وکیل می‌دهند مستقیماً خود آنها رأی بدهند یا به چهارصد رأی یا به دویست رأی یا به پنجهزار رأی هر قدری که جمع شده اند و تعرفه گرفته‌اند وکیل خودشان را انتخاب کنند و به طهران بفرستند این است مخالفت بنده.

حاج شیخعلی- بنده خیلی متعجبم از این نقطه نظری که خیلی از آقایان دارند که خیلی ضدیت دارد با آن نقطه نظر اولیشان می‌فرمایند نباید عده زیاد شود و در جمع مرامنامه‌ها هم نوشته‌اند متناسب آن وقت باز به جهت تهران پیشنهاد می‌کنند ۱۵ نفر تهران دیگر جایی نیست که ما ندانیم دو سال است بنده در تهران هستم شاید به یک اندازه اطلاع حاصل کرده باشم اگر بخواهیم از روی جمعیت به تهران حق وکیل بدهیم به عقیده بنده بیشتر از ۷ نفر حق نماینده ندارد و اگر مطابق احصائیه و عدۀ جمعیت ملاحظه شود به چهارصد هزار نفر نمی‌رسد و حق نماینده تهران چهار نفر نمی‌رسد آن وقت اطراف تهران را مثل شهرهای دیگر که صد و ده هزار نفر یک وکیل داده‌اند

به واسطه آن نظری که خواستند از ۱۲۰ نفر متجاوز نشده به همین نظر هم بود که خراسان ۱۷ نفر وکیل حق داشت ۱۵ نفر دادیم اگر به این تناسب حق وکیل بدهید به تهران و اطراف که یک میلیون جمعیت باشد آن وقت ۹ نفر خواهد رسید و حال آنکه هفتصد هزار جمعیت بیشتر نیست در اینجا باز کمیسیون یک نفر اضافه کرده است زیرا دولت هم نفر پیشنهاد کرده بود و در تمام مرامنامه‌ها متناسب نوشته می‌فرمایند که باید عده زیاد نباشد راپورت کمیسیون هیئت دولت هم نوشته اند ده نفر باز آقایان می‌فرمایند ۱۵ نفر این خیلی اسباب تعجب است آقایان خوب بود ملاحظه فرمایند که ۱۵ نفر به جهت صد فرسنگ درصد فرسنگ نفوس است عده اینجا نفوسش هفتصد هزار بیشتر نیست چطور باید تصویب کرد بنده برای تهران ۷و۸ نفر وکیل را کافی می‌دانم به همان نسبتی که به جاهای دیگر داده اند حالا به ملاحظه مرکز دو نفر زیادتر داده‌‌اند و بنده بیشتر از ده نفر را عقیده ندارم.

وحید الملک- بله تناسب یکی از مزیات بلکه مهمترین شرط انتخابات است و این هیچ جای حرف و تردید نیست ولی همینطور که دیروز در جلسه گذشته آقای مخبر فرمودند تعدادی که در اینجا معین شده است از برای حوزه‌ها از روی یک احصائیه صحیحی نیست و اگر هم بعضی از آقایان غلو می‌کنند دکتر صحت این احصائیه بنده یکی از آن اشخاص هستم که با مخبر محترم هم عقیده هستم و عرض می‌کنم رعایت احصائیه و تناسب در این حوزه بندیها نشده است و اگر هم چنین ادعایی بشود بنده عرض می‌کنم که از روی هیچ مأخذ علمی‌نیست با کمال تاسف عرض می‌کنم که با این شرط انتخابات یعنی متناسب بودن آن در این دوره ما باید محروم باشیم زیرا مأخذ علمی‌برای احصائیه مملکت نداریم بعد از اینکه این نقطه نظر را معلوم کردیم آن وقت می‌آییم سر مطلب بنده شخصاً نمی‌دانم که نقطه نظر کمیسیون چه بوده است که از وکلای تهران ۵ نفر کاسته است در دوره اول تهران را تقریباً یک ثلث تمام ایران معین کرده بودند بلکه از یک ثلث مملکت مهمتر فرض کرده بودند زیرا ۶۲ نفر وکیل به پایتخت داده بودند و بنده عرض می‌کنم در مجلس اول همیشه تهران بیش از نصف نمایندگان را دارا بوده بعد آمدند گفتند یک قدری رو به تناسب رفته است و عده شصت نفر را آمدند کم کردند عده آن را به پانزده نفر قرار دادند و بنده این عده را خوب می‌دانستم از برای تهران برای اینکه هم اهمیت پایتخت منظور شده بود هم زیاد از جاده صحت و تناسب خارج نشده بود دیگر اینکه حقی را هم از سایر مملکت سلب نکرده بودند حالا می‌بینیم یکدفعه عده ثلث شد آن دو ثلث را اتخاذ کردند و یک ثلث را رد کردند نمایندگان شد ده نفر بنده بر ضد این هستم دلایل زیاد هم دارم برای این و دو سه تا از آنها را زیادتر عرض نمی‌کنم چنانچه آقای افتخار الواعظین هم فرمودند تا امروز در ممالکی که چندین سال بلکه چندین صد سال مشروطیت داشته اند یک اهمیت فوق العاده به مرکز تمدن و پایتخت‌ها می‌دهند همین دیشب مخصوصاً کتب انتخابات خارجه را مطالعه می‌کردیم دیدم در یکی از پایتخت‌های دول خیلی معتبر فرنگستان که دارای دوازده یک عدد کلیه مملکت از اهالی است بیش از هفت و سه ربع عده نمایندگان کل مملکت را داراست که اگر تناسب عده کلیه مملکت نگاه بکنیم شهر پایتخت دارای دوازده یک از اهالی است ولی هفت و سه ربع از تمام نمایندگان را پایتخت دارا هست بعد از این چندین صد سال مشروطیت هنوز این مسئله را معمول می‌دارند حالا تهران مرکز تمدن و مرکز سیاست و مرکز صنایع و علم مملکت خودمان است و ما بعد از آنکه نتوانستیم یک احصائیه صحیحی در دست داشته باشیم بهتر این است که تا یک حدی رعایت اهمیت مرکز را بکنیم این یکی و دیگر اینکه ما مخصوصاً در این موقع یک اهمیت فوق العاده برای سهولت امر انتخابات و اشخاصی که می‌دهیم و در تهران وسایل انتخابات و اشخاص از برای انتخاب شدن خیلی در دست هست و حاضر است و اگر بنا شود ما دست بزنیم به انتخابات اول جایی که انتخاب می‌شود و به سهولت هم انتخاب شود طهران است و اشخاصی که در مرکز هستند این هم یکی و دیگر اهالی تهران اشخاصی هستند مخلوط کسانی نیستند که بتوانند بگویند ما تهرانی هستیم یعنی غالب اهالی این شهر نمی‌توانند بگویند ما تهرانی هستیم از نقاط مختلفه برای حوائج مختلف آمده اند و ساکن شده اند و همین اشخاصی که سابق نمایندگی تهران را داشتند و حالا هم دارند اینها هم مخصوص تهرانی نیستند و از جاهای دیگر مملکت آمدند اینجا و ساکن شده اند پس بنابراین اگر ما فرض کنیم که یک عده زیادی به تهران بدهیم که سه چهار نفر هم از عده واقعی زیاد باشد نظر به تهران شما نداشته باشیم بلکه به اشخاص مختلفی که در این مملکت هستند داده ایم چه منتخب و چه منتخب بنده عرض می‌کنم همان عده ۱۵ نفر خیلی خوب است از برای تهران و هیچ صحیح نیست که از عده آنها بکاهیم لهذا یک پیشنهادی هم کرده ام به طوری که آقای بهجت فرموده اند و عده را ۱۵ نفر عقیده دارم (صحیح است).

رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد چون اغلب موافق هستند پیشنهادها قرائت می‌شود. پیشنهادی از طرف حاج عزالممالک به عبارت ذیل قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم عده نمایندگان طهران ۱۵ نفر معین شود.

پیشنهاد افتخارالواعظین هم به عبارت ذیل قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم عده نمایندگان غار فشافویه خوار ورامین شهریار ساوجبلاغ اشتهارد برقان الی شهرستانک ۱۵ نفر معین شود- پیشنهاد آقای بهجت به عبارت ذیل قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم که به حوزه انتخابیه تهران پنج نفر علاوه شود که مجموع ۱۵ نفر بشود.

پیشنهاد وحید الملک- این بنده پیشنهاد می‌کنم که ۱۵ نفر نماینده از برای تهران معین شود.

پیشنهاد آقای دکتر سعیدالاطباء به عبارت زیر قرائت شد.

این بنده پیشنهاد می‌کنم که به مناسبت اهمیت به تهران- غار فشفاویه- خوار ورامین- شهریار- ساوجبلاغ- اشتهارد برقان و غیره ۱۵ نفر نماینده داده شود.

پیشنهاد معززالملک به عبارت زیر قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم به طهران و اطراف ۱۵ نفر نماینده داده شود.

پیشنهاد آقا میرزا مرتضی قلیخان هم به عبارت زیر قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم که نمایندگان تهران و توابع ۱۴ نفر بوده و مراکز آنها از این قرار باشد طهران ده نفر مرکز انتخاب طهران- غار فشافویه- شهریار یک نفر مرکز حضرت عبدالعظیم.

خوار ورامین یک نفر مرکز شهر ورامین- ساوجبلاغ اشتهارد- برقان- فشند- کن- سولقان ۱ نفر مرکز انتخاب کردان- شمیرانات- لواسانات- قصران- لورا شهرستانک- ۱ نفر مرکز تجریش

از طرف حاج میرزا رضاخان پیشنهاد ذیل قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم که طهران نوشته شود. طهران و حومه شهر و حضرت عبدالعظیم و شمیرانات و لواسانات الی آخر ۱۵ نفر.

رئیس- این دو فقره است که پیشنهاد شده است یکی ۱۴ نفر و یکی ۱۵ نفر اول در عده ۱۴ نفر رأی می‌گیریم بعد در عده ۱۵ نفر همین که مشخص شد آن وقت به محل‌های مختلف رأی می‌گیریم- آقا میرزا مرتضی قلیخان توضیحی در باب پیشنهاد خودتان دارید؟

آقا میرزا مرتضی قلیخان- بله بنده مختصر توضیح می‌دهم به جهت اینکه تمام مذاکرات فقط دو مطلب است که عرض می‌کنم یکی اینکه حتماً پایتخت باید تفاوت داشته باشد با سایر نقاط و یکی هم تناسب به هم نمی‌خورد زیرا تناسب به جهت این است که هر چیزی نسبت به خودش ملاحظه شود و ما هم مقلد هستیم نه مجتهد وقتی که باید تقلید کنیم باید هر طور که ممالک متمدنه کرده اند ما هم آنطور بکنیم همینطور که آقای وحیدالملک فرمودند پایتخت‌ها را امتیاز داده اند به این جهت بنده هم عده تهران را پنج صد هزار نفر تصور می‌کنم باشد به دو دلیل یکی به جهت تخمینی که شده است و اشخاصی که تخمین زده اند یک کرور جمعیت تهران را تعیین کرده اند و سیاح‌هایی که آمده اند اینجا و خوب جمعیت را تخمین نموده اند ۳۶۰ هزار نفر تعیین کرده اند و خیلی کم تخمین کرده اند همان جاهایی را که ما دویست هزار نفر تخمین می‌کنیم آنجا را ۴۰ هزار معین کرده اند و تهران را ۳۶۰ هزار تخمین زده اند و همینطور که دویست هزار را چهل هزار نوشته اند به همین تناسب معلوم می‌شود که عده تهران زیادتر خواهد بود در هر صورت بنده ۲۰ سال قبل از این را مطلع هستم که تعداد نفوس شد و معین شد که در زمستان یک کرور و در تابستان ۳۶۰ هزار نفر جمعیت دارد طهران و همه اینها را نباید اهل تهران حساب کرد چون از همه جا می‌آیند و ۵ و ۶ ماه توقف می‌کنند و مطابق همین قانونی که گفتیم بعد از شش ماه توقف حق رأی دارند و امتیاز تهران هم به سایر جاها باید نصف باشد این است که خود شهر تهران به این نسبت ده نفر باید باشد و آن چهار نفری را که اضافه پیشنهاد نموده‌ام برای آن چهار مرکزی است

که تعیین شده برای بلوکات و یقیناً هرکدام از آنها صدهزار نفر جمعیت دارد بلکه زیادتر به این جهت بود که بنده ۱۴ نفر پیشنهاد کردم که در واقع دماوند و فیروز کوه هم که جزء بلوک تهران است حق یک وکیل به او داده شده است باز همان ۱۵ نفر سابق معین می‌شود اگرچه سابق دماوند یک نفر وکیل داشت ولی بالاخره با این حال ۱۵ نفر منظور شده است نسبت به تهران و اطراف آن.

ذکاءالملک- بنده می‌بینم اکثر پیشنهادها ۱۵ نفر است و اکثر اعضاء کمیسیون هم موافقند با ۱۵ نفر به این جهت اگر آقای میرزا مرتضی قلیخان هم پیشنهاد خودشان را ۱۵ نفر بکنند کمیسیون قبول می‌کند و رفع اشکال می‌شود.

آقا میرزا مرتضی قلیخان- بنده هم ۱۵ نفر را قبول کردم.

رئیس- چه می‌فرمایید حالا قبول می‌کنید؟

ذکاءالملک- بله آقا میرزا مرتضی قلیخان هم قبول کردند.

رئیس- حالا برای تقسیم به محل‌های مختلف دو فقره پیشنهاد هم رسیده است یکی از آقای لواءالدوله و یکی هم از حاج میرزا رضاخان.

(پیشنهاد لواءالدوله به عبارت ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که برای تهران و غیره به طریق ذیل نماینده انتخاب شود:

طهران و توابع ۹ نفر، شمیرانات یک نفر ، مرکز تجریش- حضرت عبدالعظیم- غار فشفاویه یک نفر مرکز حضرت عبدالعظیم- خوار ورامین یک نفر مرکز امامزاده جعفر- شهریار و ساوجبلاغ یک نفر مرکز کردان- لواسانات- لورا- شهرستانک- اشتهارد و برقان- کن- سولفان- فشند یک نفر– مرکز کن.

رئیس- آقای لواءالدوله توضیحی دارید در پیشنهاد خودتان بفرمایید .

لواءالدوله- عرض می‌کنم بنده لج بازی ندارم با وکلای محترم ولی این اشخاصی که در اطراف هستند ذیحق هستند نباید ما که در تهران هستیم حق آنها را از میان ببریم تمام این محل‌هایی که عرض کردم حق دارند که وکیل خودشان را انتخاب کنند حضرت عبدالعظیم نزاع داشتند که چرا ما حوزه انتخابیه نداشته باشیم یک نفر حق داریم تا حالا هم نزاع داشتند چرا به آنها نباید داد همینطور خوار ورامین چرا حق نداشته باشند حق دارند بنده عقیده ام بر این است که دولاب و شهر نو با اینکه جزء تهران است یک نفر علیحده حق داشته باشند که ۸ نفر برای تهران و مابقی برای این بلوکات و اطراف.

رئیس- کمیسیون چه می‌گوید در این پیشنهاد.

ذکاءالملک- کمیسیون اینطور رأی داده است که حوزه بندی شده است.

رئیس- رأی می‌گیریم آقایانی که پیشنهاد لواءالدوله را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند. (کسی قیام نکرد).

رئیس- (قابل توجه نشد) مجدداً پیشنهاد آقای مرتضی قلیخان قرائت می‌شود.

(پیشنهاد مزبور مجدداً قرائت شد)

رئیس- یک نفر را به کجا ملحق می‌کند.

میرزا مرتضی قلیخان- یک نفر را به خارج شهر ملحق می‌کنیم.

رئیس- اصلاح آقای حاج میرزا رضاخان قرائت می‌شود.

(پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که تهران اینطور نوشته شود.

طهران و حومه شهر و حضرت عبدالعظیم و شمیرانات و لواسانات الی آخر ۲۵ نفر.

رئیس- آقای حاج میرزا رضاخان توضیحی در باب پیشنهاد خودتان دارید بفرمایید.

حاج میرزا رضاخان- مقصودم همان ۱۵ نفر است و هم اینکه از حضرت عبدالعظیم اسم برده نشده چون اهالی حضرت عبدالعظیم در انتخابات گذشته اظهار کردند که یک نفر هم باید به ما حق بدهند که یک حوزه انتخابیه هم آنجا باشد و به این ترتیب رفع اشکال آنها می‌شود.

رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای حاج میرزا رضاخان آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (عده ای قیام کردند)

رئیس- قابل توجه نشد. مجددا اصلاح آقای میرزا مرتضی قلیخان در باب تقسیم نمایندگان تهران قرائت می‌شود.

(اصلاح مزبور به عبارت زیر قرائت شد)

تقسیم نمایندگان تهران ۱۰ نفر مرکز تهران، غار فشافویه یک نفر مرکز انتخابات حضرت عبدالعظیم، خوار ورامین یک نفر مرکز انتخاب شهر ورامین، شهریار و ساوجبلاغ یک نفر مرکز انتخاب کردان، برقان و فشند و کن و سولقان یک نفر مرکز انتخاب کن، شمیرانات و لواسانات و شهرستانک و قصراولو را یک نفر مرکز تجریش

رئیس- آقای میرزا مرتضی قلیخان توضیحی دارید بفرمایید.

میرزا مرتضی قلیخان- توضیح همان بود که این پنج نفر که زیاد شده است باید بر بلوکات و اطراف تهران تقسیم بشود و به آنها مستقیماً حق داده شود.

رئیس- آقای مخبر قبول دارید یا رأی بگیریم؟

ذکاءالملک- عده را که قبول کردیم در تقسیمش رأی بگیرید.

رئیس- رأی می‌گیریم به اصلاح آقای میرزا مرتضی قلیخان در تقسیمی‌که کرده اند آقایانی که این تقسیم را تصویب می‌کنند قیام نمایند. (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. آقای آقا دکتر رضاخان خیلی صحبت می‌کنید مذاکره می‌کنیم تهران ۱۵ نفر.

رئیس- این رأی که گرفته شد برای قابل توجه بودن لکن رأی قطعی گرفته نشده حالا رأی قطعی گرفته می‌شود.

ذکاءالملک- رأی آخر را بگذارید بعد از تنفس که در کمیسیون هم یک مذاکره در این خصوص بشود.

رئیس- بسیار خوب تقاضا می‌کنید بماند- حوزه دماوند و فیروزکوه یک نفر.

لواءالدوله- می‌خواستم ببینم اینجا انجمن جزء دارد یا خیر؟

ذکاءالملک- در امثال این موارد خوب است رجوع کنند به قانون انتخابات در قانون انتخابات نوشتیم جاهایی که دور دست از مرکز حوزه انتخاب است و تمام اهالی نمی‌توانند در یک نقطه جمع شوند به تصویب حکومت و انجمن نظارت یک انجمن نظارت جزء از برای آنها معین خواهد شد.

رئیس- مرکز انتخابیه دماوند مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد).

رئیس- رأی می‌گیریم به حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند. (اغلب قیام نمودند)

رئیس- به اکثریت تصویب شد. عراق دو نفر سلطان آباد کزاز فراهان خلجستان تفرش آشتیان کرکان.

حاج شیخ اسدالله- خواستم عرض بکنم بعضی نقاط است که از قلم افتاده است یکی سر بند است یکی شراء یکی وقس بزچلو است اینها چهار بلوک معظم است و اسامی‌اینها را باید اینجا نوشت که معین شود.

ذکاءالملک- اسامی‌را زیاد بکنید ضرر ندارد.

حاج آقا- اینجا در عراق نوشته شده است خلجستان و بیشتر یک پیشنهادی کردند. آقای حاج عزالممالک و قبول هم شد حالا عرض می‌کنم که دو خلجستان است یا یکی است اگر همان است که باید الغاء بشود خوب است ایرانیان بفرمایند که رفع اشکال بشود.

ذکاءالملک- این غیر از آن خلجستان است.

لواءالدوله- بنده با دو نفر برای عراق مخالفم برای اینکه شهر عراق خودش پنج شش هزار جمعیت دارد علاوه بر این پنج شش عمال بزرگ دارد و کزاز- کمره سیربند و آنهایی که اسم برده شد اینها را با خود شهر عراق مسلم می‌دانیم سیصد هزار جمعیت داشته باشد چون به همه جا رعایت کردیم مگر عراق از این جهت بنده پیشنهاد می‌کنم که عراق ۳ نفر باشد.

رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد چند فقره پیشنهاد شده است قرائت می‌شود.

(پیشنهادهای مزبور به عبارت زیر قرائت شد)

۱- از طرف آقای معین الرعایا بنده پیشنهاد می‌کنم سلطان آباد- عراق و توابع را که تمامی‌عراق باشد سه نفر وکیل داده شود.

۲- از طرف آقای آقامیرزا رضای مستوفی بنده پیشنهاد می‌کنم عراق اینطور نوشته شود.

سلطان آباد، کزاز، شراء، سربند، وفس بزچلوا ۱ نفر مرکز حوزه سلطان آباد- فراهان، خلجستان، تفرش، آشتیان، کرکان، رودبار یک نفر- دستجرد و خلجستان.

۳- از طرف آقای حاج عزالممالک بنده پیشنهاد می‌کنم حوزه انتخابیه عراق اینطور نوشته شود:

عراق دو نفر نقاط جزء- حوزه انتخابیه سلطان آباد- کزاز، فراهان، خلجستان، تفرش، آشتیان،

کرکان، سربند، شراء، وفس بزچلو مرکز حوزه سلطان آباد.

معین الرعایا- تقریبا این مسئله مسلم شد که مبنی و اساس انتخابات و حق نماینده داشتن تمام اهالی این مملکت بر تخمین بوده است سلطان آباد عراق خودش با توابعش تقریباً ۷۰ و ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد و این محالات هم که گفته شد هریک دارای دویست و دویست و پنجاه آبادی است که واقعاً آبادی‌های بسیار معتبری است و تقریبا می‌توان گفت تمام عراق دو هزار آبادی دارد و هر کدام را که دویست نفر جمعیت فرض بگیریم چهارصد هزار نفر جمعیت خواهد بود و عراق هم از هر حیث دارای اهمیت است چه از حیث آبادی چه از حیث جمعیت بنده تصور می‌کنم تمام عراق از هر حیث دارای ۵ صد هزار جمعیت باشد و با این ترتیب می‌بینیم یک حوزه گلپایگان خوانسار محلات را دو نفر معین کرده اند و حال آنکه آن چهارمحال یقیناً نصف جمعیت عراق را ندارد و حالا بنده آنجا را عرض نمی‌کنم که دو نفر زیاد است مسلماً دو نفر را آنجا لازم دارد ولی برای عراق مسلماً دو نفر خیلی کم است برای اینکه به طوری که عرض کردم تمام عراق محققاً دارای پانصد هزار جمعیت است و این تقسیماتی را که ما در اینجا ذکر کردیم در نظر نمایندگان آتیه گمان می‌کنم که بی اطلاعی ما را ثابت می‌کند از این جهت بنده پیشنهاد کرده ام سه نفر به تمام عراق وکیل داده شود و حقاً هم لازم است.

ذکاءالملک- بنده نمی‌توانم این اصلاح را قبول کنم.

رئیس- رأی می‌گیریم به اصلاح آقای معین الرعایا آقایانی که این اصلاح را قبول می‌کنند قیام نمایند (عده ای قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد عده حضار ۶۵ رأی دهندگان ۳۲.

آقا میرزا رضای مستوفی- چند نقطه بود که جزء عراق بود در اینجا نوشته نشده بود و چون بنده یک اندازه از آنجا اطلاع دارم آن پیشنهاد را تقدیم کردم که از روی آن نوشته شود یعنی نقاط را نصف کردم یک قسمت به این طرف عراق و یک قسمت به آن طرف عراق حق داده شود.

ذکاءالملک- یک مرتبه دیگر قرائت شود.

(مجدداً پیشنهاد آقای میرزا رضای مستوفی قرائت شد).

ذکاءالملک- مرکز معین نکرده اند.

میرزا رضای مستوفی- مرکز حوزه انتخابیه یکی سلطان آباد باشد و یکی هم دستجرد و خلجستان.

رئیس- آقایانی که این اصلاح آقای میرزا رضای مستوفی را تصویب می‌کنند قیام نمایند (عده قیام نمودند)

رئیس- قابل توجه نشد. آقای حاج عزالممالک توضیح دارید؟

حاج عزالممالک- توضیح به این پیشنهاد چیزی نیست که مخبر قبول بکنند این اسامی‌بلوکات جزء است که باید اسم برده شود چون باقی را ایشان قبول دارند ولی نسبت به عراق نمایندگان محترم بی تناسب تقسیم کرده اند.

ذکاءالملک- بنده عرض کردم آن اسامی‌که اضافه شده قبول کردم باید اضافه شود.

رئیس- پس حوزه انتخابیه عراق با این ترتیب آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس- حوزه انتخابیه عراق تصویب شد. عربستان عربستان چهار نفر- دزفول و توابع یک نفر. مخالفی هست؟

حاج عزالممالک- بنده در کلیه این مخالف هستم و پیشنهادی هم کرده ام یک حوزه انتخابیه عربستان که شامل صد هزار نفرند اسم برده نشده است از آقای رئیس سوال می‌کنم که در کدام از این حوزه بندیها می‌شود راجع به آن اظهار کرد تا بتوانیم در این خصوص مذاکره بکنیم.

بهجت- بنده اینجا یک اصلاحاتی به نظرم آمده است و عرض می‌کنم اصلاح بنده راجع می‌شود به چند جایی که اسم برده نشده است دزفول بلوک شرقی و غربی آل کثیر و سایر دهات و اگر اجازه بفرمایید سایر اصلاحاتم را عرض کنم که نوشته شود.

حاج آقا- بنده می‌بینم در تقسیم عربستان برای هر کدام از شهرها و قصبات مخصوصاً یک مرکز قرار داده شده است و در بعضی جاها کرسی ایالات و ولایات را مرکز قرار داده اند و سایر جاهای جزء چه در موارد انتخاب جمعی و چه در موارد انتخاب فردی و در عربستان هم که انتخاب آن فردی است و چون شوشتر نسبت به ناصری مرکزیت دارد از این جهت بنده پیشنهاد می‌کنم ناصری را جزء شوشتر قرار بدهند که ناصری با شوشتری و توابع انتخاب آنها جمعی باشد والا وقتی که شوشتر با توابع یک نفر حق داشت ناصری با توابعش را نمی‌توان تنها یک نفر وکیل به او داد پس بنده پیشنهاد می‌کنم که ناصری را جزء شوشتر قرار بدهند و دو نفر حق به آنها بدهیم.

رئیس- حالا ده دقیقه تنفس است.

(بعد از تنفس مجدداً مجلس در تحت ریاست آقای آقا میرزا مرتضی قلیخان نایب رئیس تشکیل گردید)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم در باب مذاکرات عربستان که آیا کافی هست یا کافی نیست هریک از آقایان مذاکرات را کافی می‌دانند قیام نمایند (عده قیام نمودند).

نایب رئیس- معلوم می‌شود مذاکرات کافی نیست.

حاج آقا- بنده قبلاً باز عرض کردم اینجا که نوشته شده است ناصری و توابع یک نفر بنده این را خلاف ترتیب و بدون مناسبت می‌دانم زیرا ناصری را که می‌دانید دارای چندان جمعیتی نیست که ما او را یک نفر وکیل بدهیم منتهی چهار هزار جمعیت داشته باشد توابع هم که ندارد نوشته است ناصری و توابع از آن طرف در عربستان طوایفی هست که خیلی جمعیت دارد و یک نفر وکیل اگر به آنها بدهیم خیلی بهتر است و اهمیت وجود نماینده آنها در مجلس برای ما خیلی فوائد دارد از آن جمله تکی بنی طرف است که از آنها اگر یک نفر در مجلس شورای ملی باشد خیلی منابع دارد و هم از حیث نظراتی که ما داریم یک نفر از ایلات نماینده در اینجا باشد فوائدش خیلی است از این جهت بنده پیشنهاد می‌کنم که ناصری را با محمره یکی قرار بدهند و محمره را حوزه انتخابیه قرار بدهند و بنی طرف را هم یک نفر وکیل بدهند و مخصوصاً همینطور پیشنهاد می‌کنم.

نایب رئیس- آقای بهجت دو پیشنهاد کرده اند یکی عده را چهار و یکی پنج پیشنهاد کرده اند هر دو خوانده می‌شود (پیشنهاد آقای بهجت به عبارت زیر قرائت شد)

پیشنهاد اول: بنده پیشنهاد می‌کنم که در جزو حوزه بندیها عربستان برای نقاط به ترتیب آتی یک نفر علاوه شود حوزه بساطین خفاجیۀ بنی طرف جمعاً یک نفر مرکز انتخاب هویزه.

(پیشنهاد دوم به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بر حوزه‌های جزء عربستان اصلاحات ذیل علاوه شود.

(۱) دزفول بلوک غربی بلوک شرقی آل کثیر درفون و سایر طوایف جزء یک نفر.

(۲) شوشتر کاوند میناب عناقجه آل کثیر شوشتر و سایر طوایف جزء یک نفر.

(۳) ناصری امینه مظفریه ویسی و طوایف جزء یک نفر.

(۴) محمره فلاحیه جراحی بندمشمور بندر بریه و سایر بنادر و طوایف جزء یک نفر.

نایب رئیس- آقای بهجت توضیحی دارید؟

بهجت- بنده چندان اصراری ندارم که پیشنهاد بنده تصدیق یا تکذیب شود لکن مجبورم توضیحاتی بدهم اگرچه بعضی از عرایض بنده را آقای حاج آقا فرمودند بنی طرف تقریباً ۲۰ هزار خانوار است حویزه هم خیلی جمعیت دارد و واقع شده است در مقابل عمارک که یکی از متصرفات عثمانی است و تقریباً چهار فرسخ هم بیشتر دور نیست از کرخه فاصل است بین خاک ایران و عثمانی بارها هم تقاضا کرده ام که آنجا اداره گمرک و تلگراف خانه و پست خانه لازم دارد ولی حالا به واسطه ناصری آبادی اش کم شده است بساطین که قصباتی است از ایران که تازه ساخته شده است و دارای ۲۰ هزار جمعیت است و آقایان اگر رجوع کنند مختصر خواهد شد برای آنها بنده یک نفر تقاضا کردم و آن پیشنهاد ثانی بنده راجع بود به حوزه بندی‌های جزو نه اینکه یک پیشنهادی چهار نفری یا اینکه پیشنهاد پنج نفر کرده باشم همان تقاضای بنده پنج نفر است چون نوشته بود دزفول محال جزء لازم بود آن محال‌ها و شرح آن توضیح بشود و آیا آن بیاناتی که آقای حاج آقا فرمودند که ناصری صد هزار نفر جمعیت ندارد بله درست است خود ناصری تقریباً هفت هشت هزار بیشتر نیست و لکن توابعی دارد در واقع کرسی نشین حویزه است در جزو انتخاب توابعش یکی امینه است یکی مظفریه است یکی ویس است که شش فرسخ بالای ناصری است و خودش یک بندرگاه شده است و جای معتبری و ویس هم خیلی بندر معتبری است یکی هم اهواز است و نیم فرسخ تفاوت تا اهواز و ناصری است و آن دهاتی که فیمابین آنها است تقریباً یکصد و پنجاه هزار جمعیت دارد با اعرابی که اطرافش هست و بندری است که مال التجاره

به هندوستان حمل می‌شود از آنجا می‌گذرد حالا اگر آقایان پیشنهاد بنده را قبول بفرمایند که یک نفر بر عده نمایندگان عربستان افزوده شود فقط برای حویزه خواهد بود و این بیانات برای تصریح محل‌های جزو بود و اینکه آقای حاج آقا فرمودند که ناصری را جزو محمره قرار بدهند نظر کمیسیون بر این نبود که هرجا ولایت یا ایالت است کرسی آن را مرکز قرار بدهند و باقی را جزء بکنند بلکه نظر کمیسیون بر این بود که شهرها را مرکز حوزه انتخابیه قرار بدهند و این هم می‌دانید که برای زود گذشتن انتخابات اسهل است و اگر شهر نبود یک جایی را مرکز حوزه انتخاب قرار داده اند که نسبتاً بزرگتر باشد و در بعضی ولایات هم که یکی دو شهر داشته است و از هم دور بوده اند هر دو را مرکز قرار داده اند به این جهت بوده است که ناصری و شوشتر را انتخاباتشان را علیحده کرده اند و بهتر هم بوده است به جهت اینکه از ناصری تقریباً ۲۱ فرسخ ۲۲ فرسخ بلکه اگر خواسته باشیم خط مستقیم فرض بکنیم قریب ۳۰ فرسخ خواهد شد تا شوشتر و ضمیمه کردن آن را بنده عقیده ندارم ولی پیشنهاد بنده از برای حویزه و اطراف است اصلاحات بنده را هم گمان می‌کنم آقای مخبر قبول بفرمایند.

نایب رئیس- دو پیشنهاد کرده اید یکی چهار نفر یکی پنج نفر کدام را قبول دارید؟

بهجت- پیشنهاد بنده پنج نفری است و آنهایی را که عرض کردم اصلاح نقاط جزء است.

نایب رئیس- اصلاح حاج عزالممالک هم مثل این است قرائت می‌شود و هر دو را رأی می‌گیریم.

(به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم حوزه بندی عربستان اینطور نوشته شود: شوشتر و توابع... یکنفر، دزفول و توابع یک نفر، ناصری و توابع... یک نفر، محمره فلاحیه جراحی و توابع... یک نفر، حویزه بنی طرف و توابع... یک نفر

حاج عزالممالک- بنده اول خاطر آقایان را مستحضر می‌کنم به اینکه حوزه بندی که اول در مجلس شورای ملی شد به همین ترتیب بود که بنده پیشنهاد کرده ام و اگر به صورت مجلس آن وقت نظر شود تصدیق خواهند فرمود و مخالفی هم نداشت و این به واسطه این بود که از روی یک انصافی پیشنهاد شده بود حالا اگر عربستان از نقطه نظر دور بوده است و چندان توجهی به او نمی‌شده است دلیل این نمی‌شود که ما حالا هم بگوئیم مثل سابق سه نفر حق دارند و پنج نفر نباید به آنها حق داد در صورتی که به عقیدۀ بنده حقاً باید به عقیده بنده پنج نفر را حتماً به آنها حق بدهیم برای آنکه اولا دزفول یکی از شهرهای بزرگ و توابع آن بیشتر از صد هزار نفر است به جهت اینکه خود دزفول قریب شصت هزار جمعیت دارد که می‌توان گفت بیش از شوشتر است و توابع هم همینطور مثل دزفول منتهی اطراف این بیشتر است ولی شهرش مثل دزفول زیاد نیست و به آبادی دزفول نیست ناصری هم که اطرافش هم آباد است که حالا نمی‌خواهم زیاد حرف زده باشم و نمی‌شود گفت که حق یک نفر وکیل به آنها داده نشود همینطور رامهرمز که در راپورت سابق هم بود حویزه هم خودش سابقاً یک والی نشینی بوده است حکومت که می‌رفت حکومت‌هایی که به دزفول و شوشتر می‌رفته است خودش حکومت مستقل داشته ولی حالا به واسطۀ بعضی نفوذها که از بنی طرف و اطراف پیدا شده است از آن اهمیتی که سابق داشته است افتاده است و در هر صورت به عقیده بنده اگر انتخاب یک نفر به حویزه و بنی طرف بدهیم خیلی صلاح هست برای دولت ایران و فوائد مستقیم مقتضی است که یک نماینده به آنها بدهیم از هر حیث این صلاح است و عده آنها هم از صد هزار کمتر نیست بلکه بیشتر است به جهت اینکه طوایف بنی طرف که خودش ۲۰ هزار خانوار است که هر خانواری از آنها اگر درست ملاحظه شود از صد و بیست هزار جمعیت هم متجاوز خواهد شد تجارت خیلی خوب در آنجا هست و فلاحت خیلی خوب در آنجا می‌شود و خیلی خوب مناسب خواهد بود که آقایان نمایندگان همراهی بکنند که پیشنهاد پنج نفر بگذرد و یک نفر به آنها حق داده شود تا اینکه منافع زیادی در آتیه برای دولت و ملت تهیه شده باشد.

نایب رئیس- آقای مخبر در باب این دو فقره پیشنهاد چه می‌گویید؟

ذکاءالملک- رأی بگیرید.

معززالملک- این اظهاری را که کردند برای اضافه نماینده عربستان و دادن آن یک نفر به بنی طرف و حویزه بنده هم تصدیق می‌کنم آن نظر را و می‌گویم که لازم است و باید یک نفر نماینده به بنی طرف و حویزه داده شود ولی این دادن یک نفر به بنی طرف و حویزه هیچ دلیل برای اضافه کردن یک نفر بر نمایندگان عربستان نمی‌شود به جهت اینکه همینطوری که گفتند ممکن است که نمایندگان چهار نفر باشند و بنی طرف و حویزه یک نفر وکیل داشته باشند به این طور که ناصری را به طوری که فرمودند جزء شوشتر یا محمره بکنند یا هرجا را که صلاح بدانند که کلا عربستان چهار نفر داشته باشد و آن نظر هم که خیلی صحیح است به عمل آمده باشد.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به این پیشنهادهای آقای بهجت و آقای حاج عزالممالک که پنج نفر برای عربستان نوشته اند هریک از آقایان تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. یعنی پنج نفر قبول شد دیگر آن پیشنهادها خوانده نمی‌شود حالا باید رأی قطعی در این خصوص بگیریم.

ذکاءالملک- لابد این حوزه بندی امروز تمام نخواهد شد پس بهتر این است که بماند در کمیسیون تجدید نظر بشود.

نایب رئیس- بسیار خوب در باب تهران پیشنهادی از کمیسیون شده است خوانده می‌شود و رأی گرفته می‌شود طهران- ۱۵ نفر

(پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد)

طهران- کن- سولقان- لواسانات- شمیرانات- قصران- لورا- شهرستانک- و سایر توابع...

۱۲ نفر مرکز حوزه تهران (مرکز حوزه)

غار فشافویه یک نفر حضرت عبدالعظیم

خوار ورامین یک نفر ایوان کی

شهریار، ساوجبلاغ، اشتهارد، برقان، فشند. یک نفر کردان

نایب رئیس- مذاکره در این باب کافی شد و پیشنهادها هم خوانده شد مخبر تقاضا کردند و رفت به کمیسیون حالا دیگر مذاکره نمی‌کنیم مگر اشخاصی که اعضای کمیسیون هستند حق دارند مذاکرات بکنند.

معززالملک- بنده عقیده ام این است اگر در جایی انتخاب جمعی برای ما نفع داشته باشد فقط تهران است و بس یعنی اگر در جاهای دیگر پنجاه منفعت داشته باشد در تهران صدو پنجاه فایده دارد و به این واسطه هم بود که بنده اساساً مخالف بودم با اینکه اطراف را از تهران تجزیه نمایند حالا برای اینکه عقیده آقایانی که طرفدار انتخاب فردی هستند تا اندازه ای منظور شده باشد و مقصودشان مقداری به عمل بیاید ممکن است همراهی بکنیم در اینکه به غار و فشفاویه یک نفر حق داده شود ولی شهریار و ساوجبلاغ را بنده می‌دانم که چرا باید مجزا شود اگر باید جدا کرد سایر نقاط هم جدا شود ولی به عقیده بنده بهتر این است که اول در انتخاب جمعی به همین طوری که بنده عرض کردم که فقط غار و فشفاویه مجزا باشد رأی بگیرید اگر نشد آن وقت در این ترتیبی که کمیسیون پیشنهاد کرده رأی بگیرید.

بهجت- واقعاً فلسفه اینکه این پنج نفر تصویب شد گویا مراعات تشکیلات نهانی اطراف شهر تهران بود که کردند مخصوصاً بعضی از آقایان می‌دانند که در ابتدا دوره چقدر شکایت از طرف اهالی حضرت عبدالعظیم و سایر نقاط شد که می‌گفتند ما هم حق انتخاب یک نفر را داریم به این جهت این پنج نفر زیاد شد برای اطراف حالا هم ما رعایت انتخاب را کردیم و هم رعایت انتخاب فردی و فلسفه این مسئله هم که معززالملک سؤال فرمودند این است که آن نقاط دور دست را یک نماینده به آنها داده اند اما حضرت عبدالعظیم اگرچه نزدیک است ولی چون یک قصبه ای است و اطراف هم دارد به این مناسبت گفتند که یک حوزه باشد مثل حوزه‌های درجه سوم ولایات حکومت نشین و ایوانکی هم یک جایی است که البته آقایان می‌دانند یک قصبه ای است و تا اینجا شش فرسخ است ده فرسخ کمتر نباید باشد و اما اینکه به ساوجبلاغ و شهریار یک نفر داده شد آنهم به واسطه دوری است ولی شمیران را به مناسبت اینکه متصل است به تهران و در حقیقت می‌توان گفت که یک محلی است از محلات تهران تجزیه نکرده‌اند و جزء شهر نمودند پس به این جهت عقیده‌ام این است که همینطوری که از کمیسیون پیشنهاد شده که سه نفر به اطراف و ۱۲ نفر به تهران و به آن ترتیبی که سابق نوشته بود دو نفر اضافه به تهران داده شده است خیلی خوب است و بنابراین تقریر دیگر هیچ مذاکره لازم نیست و بهتر این است که همینطور رأی گرفته شود.

نایب رئیس- پیشنهاد آقای معززالملک خوانده می‌شود.

(پیشنهاد مزبور به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم: غار فشفاویه.. یک نفر، خوار ورامین.. یک نفر، طهران و سایر نقاط ۱۳ نفر

نایب رئیس- کمیسیون این اصلاح را قبول می‌کند؟ (ذکاءالملک- رأی بگیرید.)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای معززالملک هریک از آقایان این اصلاح را تصویب می‌کنند قیام نمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب نشد. حالا راپورت کمیسیون حوزه بندی تهران با اصلاح قرائت می‌شود (مجدداً راپورت کمیسیون خوانده شد)

نایب رئیس- دیگر در این باب مذاکره نمی‌شود هر کس از آقایان تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت ۳۹ نفر تصویب شد حوزه انتخابیه فارس.

فارس ۱۲ نفر.

نایب رئیس- در باب عدۀ ۱۲ نفر مخالفی هست؟

حاج سید ابراهیم- در شور اول بعد از اینکه پیشنهاد و حوزه بندی‌های وزارت داخله که به کمیسیون فرستادند و وکلای فارس هم به ملاحظه اطلاعاتشان حاضر شدند و نمایندگان دولت هم در کمیسیون حاضر بودند مذاکره شد که به فارس و بنادر ۱۶ نفر بدهند به واسطه اینکه بنادر خودش جایی است موضوع از فارس و کمال اهمیت دارد طول خاکش سیصد فرسنگ است و جمعیتش هم خیلی زیاد است و این را بی جهت آورده اند جزء فارس کرده اند آن وقت می‌گویند به فارس ۱۲ نفر داده ایم و حال آنکه اگر خوب ملاحظه شود و حق بنادر را علیحده کنیم و باید گفت ده نفر به فارس وکیل داده ایم و بنده ده نفر را برای فارس خیلی کم می‌دانم به جهت آنکه مطابق آن حسابی که بنده کرده ام و عرض می‌کنم فارس ۲۳ حاکم نشین ۲۱ بلوک دارد نقشه اش هم هست اگر آقایان بخواهند ملاحظه خواهند کرد و مراکزش بعضی نوشته شده است و بعضی نوشته نشده که برای اطلاع خاطر نمایندگان عرض می‌کنم.

لوانات- قنصری- کین هین- مرودشت- کرباد- بیضار امجرد- ممسنی- سرحد- چهاردانگه- شش ناحیه- کنه دار- ناد- کارزین- محال اربعه- ماهور محلاتی- جنخ افزر- مرغاب- سبعه جات- و بعضی قصبات دیگر هم هست که در این حوزه بندی نوشته نشده مثل خضر امامزاده اسماعیل و سیک سیوند- سمیرم- میمند- فش آباد رزقان و گمان می‌کنم فارس اگر ربع ایران نباشد از حیث جمعیت خمس ایران کمتر نیست و از حیث خاک هم نمی‌شود که از ربع ایران کمتر باشد و بر حسب جمعیت بیش از این است که ده نفر به او بدهند پس از جهتی که تصور می‌شود به او تعدی شده است و هیچ جهتی ندارد که ده نفر به فارس بدهند به جهت آنکه از روی هر میزانی که ملاحظه کنید می‌بینید ده نفر کم است و از برای جمعیت هر صد هزار نفر یک نفر کم است و از روی وسعت خاک هم کم است به حسب آنکه در جغرافیا نوشته اند با آنکه تحقیقی نیست و عده را خیلی کم نوشته یازده نفر کم است و بنده برای شاهد یک مثالی می‌زنم تا خاطر نمایندگان مستحضر شود که با این ترتیب به اکثر نقاط فارس ظلم شده است مثلا لار سبعه که بزرگتر از عراق است تقریباً ربع خاک فارس است و یکصد و هشتاد هزار تومان مالیات آنهاست حسیات آنها هم طوری است که در استبداد صغیر ششماه با عدوی استبداد اتباع محمد علی میرزا جنگ می‌کردند و به حسب جمعیت البته بیش از دویست هزار نفرند معذلک یک وکیل به هر دو داده شده از همین یک مثال معلوم می‌شود که عده نمایندگان فارس کم است به جهت آنکه نوشته اند ۱۲ نفر دو نفرش مال بنادر است و باید گفت به فارس داده اند چنانچه عرض کردم باید به فارس بیش از ده نفر وکیل داد زیرا به هیچ میزانی نمی‌توان گفت باید به فارس ده نفر داده شود نمی‌دانم چطور شده شاید بعضی از وکلای فارس در کمیسیون نبودند که توضیحات بدهند و گمان می‌کنم بعضی از اعضاء کمیسیون هم موافقند با اینکه عده نمایندگان آنها کم است و بنده هم به ملاحظه اینکه عده آنها زیاد نشود پیشنهاد کردم برای لار سبعه یک نفر اضافه شود و باز می‌دانم بسیاری از نقاط مهمه فارس از انتخاب و رأی دادن محروم می‌شوند ولی چون نظر دولت و نظر مجلس شورای ملی هم این است که عده زیاد نشود که زودتر مجلس افتتاح شود و به این نظر اگر عده مجموع کم باشد نصف آن کمتر است و اجتماعشان زودتر محقق و مجلس افتتاح می‌شود ولی باز ۱۵ نفر باید به فارس و بنادر داد اگر نظر به استحقاق بود عرض می‌کردم ۱۸ نفر باید به فارس و بنادر داد که حقیقتاً اطراف و نقاط هیئت وزیران بتوانند بیایند رأی بدهند ولو ده فرسخ و پانزده فرسخ باشد لهذا پیشنهاد می‌کنم که یک نفر به بلاد سبعه افزوده شود.

نایب رئیس- فقط در خصوص عده مذاکره می‌شود در تقسیم بعد مذاکره می‌شود.

ذکاءالملک- اولاً اینکه می‌فرمایید نظر همه و خودشان بر این است که عده نمایندگان خیلی زیاد نشود گرچه این را فرمودند لکن باز هم بنده عرض می‌کنم که وقتی که تمام نمایندگان نظرشان این باشد که هر وکیلی نسبت به محل خودشان اظهار بدارند کث نماینده اش کم است و باید زیاد کرد یقیناً به این ترتیب عده زیاد می‌شود و اینکه در دفعه سابق که نمایندگان به صد و پنجاه رسیده بود و به همین نظر بود که نمایندگان هر محل اظهار می‌داشتند که عده نفوس آنجا زیاد است و نمایندگان آنجا کم است و حالا هم اگر این کار را بکنیم همان خواهد بود و زحمت بیجایی کشیده ایم و از طرف دیگر اینجا هم آن عرضی که در باب آذربایجان عرض کردم که دو نفر نماینده ایلات است در فارس هم آن هم اضافه می‌شود و آنها را هم جزء فارس باید حساب کرد و بنابراین فارس ۱۴ نفر دارد و اینکه بنادر را خارج از فارس می‌کنند بنادر در هر صورت مسلم است جزو خاک فارس است و نمی‌توان گفت که خارج است نمی‌دانم ایشان از روی چه میزانی می‌فرمایند بنادر جزو فارس نیست گویا چون در کنار دریاست و بندر است تصور می‌فرمایید خارج از فارس است اینطور نیست و اینکه می‌فرمایند فارس ربع ایران است این را بنده از روی نقشه نگاه می‌کنم می‌بینم که ربع ایران نیست چیزی که معلوم می‌شود و اهالی آذربایجان می‌گویند این است که می‌گویند آذربایجان خمس ایران است اگرچه بنده آن را هم نمی‌دانم مأخذی داشته باشد یا خیر ولی عرض می‌کنم که این را باید مسلم داشت که عده نفوس آذربایجان نسبت به خاکش متراکم است در جایی که در ایران عده نفوسش زیاد است نسبت به خاکش همان آذربایجان است آن وقت در صورتی که بتوان آذربایجان را تصدیق کرد به این که ربع یا خمس ایران است دیگر نمی‌شود فارس را گفت ربع یا خمس ایران و این حوزه بندی ای که شده است خود آقایان نمایندگان فارس کرده اند و اگر در عده نمایندگان شان موافق نبوده اند در حوزه بندی موافق بوده اند و اگر بنا باشد باز همانطور زیاد بکنیم عده نمایندگان را بالاخره سر به ۱۵۰ خواهد زد و آن مقصود به کلی از بین خواهد رفت و می‌خواهم مخصوصاً این را در این موقع عرض بکنم که یک نظر قانونی که همه تصدیق دارند این است که نماینده که از ولایات انتخاب می‌شود و می‌آید به تهران همه نماینده ملت ایران هستند پس آن قدر تفاوت نمی‌کند که فرضاً از نمایندگان اینجا کسر شده به جاهای دیگر افزوده شده باشد این چه فرقی دارد البته هرجا نماینده کل مملکت است نماینده فارس نماینده تمام مملکت است نماینده آذربایجان هم نماینده تمام ایران است نماینده تهران هم نماینده تمام ایران است و با اینکه ما یک احصائیه صحیحی نداریم که بتوانیم از روی قوت قلب بگوییم که جمعیت فلان جا فلان قدر است در این صورت آنقدر تفاوت نمی‌کند بر فرض که یکنفر از آنجا کم شد بر جای دیگر افزوده شده باشد آنقدر تفاوت نمی‌کند و اصرار بکنند یک نفر اضافه شود یا اینکه اگر یک نفر از وکلای فارس بر عده وکلای آذربایجان افزوده شده باشد.

نایب رئیس- مذاکره در خصوص عده کافی نیست؟ (بعضی کافی و بعضی غیر کافی دانستند)

نایب رئیس- پس رأی می‌گیریم در خصوص اینکه مذاکرات کافی است یا کافی نیست آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام نمایند (بعضی قیام کردند)

نایب رئیس- معلوم می‌شود که مذاکرات کافی نیست آقای حاج آقا بفرمایید.

حاج آقا- بنده تمام نظراتی که آقای ذکاءالملک بیان فرمودند تصدیق می‌کنم ولی متأسفانه این تقصی وکلای بلاد نیست که در یک چنین موقعی مدافعه می‌کنند در عده نمایندگان محل خودشان صحبت می‌دارند.

(نایب رئیس- خواهش آقایان خارج نشوند به واسطۀ اینکه عده از آن مقداری که از برای مذاکره لازم است می‌افتد)

به واسطۀ آنکه هیچکس هم تقاضا نمی‌کرد که چیزی افزوده شود ولی می‌بینم در بعضی جاها تقاضا می‌شود که افزوده شود افزوده می‌شود کم هم می‌شود و بنده از کسانی بودم که از اول همراه نبودم که عده زیاد شود ولی اگر اول ما قطع می‌کردیم که عده چقدر باشد و آن وقت عده صد و بیست نفر باشد آن وقت آن صد و بیست نفر را به تعادل و تناسب قسمت می‌کردیم به ایالات و ولایات آن وقت کسی

هم تقاضا نمی‌کرد که اضافه شود ولی بعد از آنکه یک چنین میزانی تعیین نشده به بعضی از جاها افزوده می‌شود و در بعضی از نقاط هم همانطور می‌ماند آن وقت مجبوریم که مدافعه بکنیم از حقوق محلی خودمان آن وقت گفته می‌شود که بنابراین عده وکلا نباید زیاد بشود در صورتی که بنده مجبورم که مدافعه بکنم به جهت اینکه از میزان تناسب بیرون می‌رود اما اینکه فرمودند نمایندگان ایالات و ولایات نمایندگان کل مملکت هستند صحیح است ولی همانطوری که تجربه به ما ثابت کرد و نشان داد دیدیم که وکلا اگر به اندازه و تناسب آنجا باشند می‌توانند منافع خصوصی و مصالح امور محل خودشان را اصلاح کنند و اگر کم شدند نمی‌توانند آن طوری که لازم است حفظ کنند همینطوری که در این دوره امتحان شد و دیدیم که ما وکلای فارس وقتی که آمدیم به تهران سه نفر بیشتر نبودبم و سایر وکلا بدبختانه به واسطه اختلافات فارس نتوانستند بیایند و در خصوص اصلاحات فارس هرچه فریاد زدیم لکن آنچه البته به جایی نرسد فریاد است فایده مطلوبه حاصل نشد از این جهت عرض می‌کنم که در یک همچو موقعی باید مدافعه کنم و عرض کنم که میزان وکلای فارس که دوازده نفر نوشته شده به کلی متناسب است و از حیث جمعیت قانونی هم خارج است به واسطه اینکه من فرض می‌کنم که به ایالت آذربایجان همانطوری که فرمودند بر حسب جمعیت با وجود اینکه بر حسب نسبت خاکش هست را اگر به فارسی ملاحظه کنند گمان نمی‌کنم این قدرها فرقی با آذربایجان داشته باشد ولی فارس خاکش به جهت جمعیتش کمتر است پس از این جهت بنده او را قبول می‌کنم ولی سایر ایالات دیگر را می‌بینم مثلا خراسان را می‌بینم پانزده نفر نوشته اند و از مجلس گذشته و فارس را که در آن دوره انتخاب و این دوره انتخاب با خراسان یک میزان گرفته بودند فارس را دوازده نفر و خراسان را هم دوازده نفر نوشته بودند و هردو را یک میزان گرفته بودند در این مرتبه خراسان را پانزده نفر و فارس را دوازده نفر نوشته اند و اگر نظر به اهمیت محلی است البته گمان می‌کنم هیچیک از آقایان وکلا منکر این نباشند که امروز خلیج فارس مهم ترین نقاط ایران و بندر فارس از حیث اهمیت لازم الرعایه است و بنادر فارس یک قطعه خیلی مهم ایران است پس از حیث اهمیت کمتر از سایر نقاط مهمه ایران نیست و از حیث جمعیت هم کمتر از سایر ایالات ایران نیست و از حیث تناسب درست دقت نشده است و اقلا زیادتر از جاهای دیگر کمتر بدهند در حقیقت به فارس ۹ نفر و بنادر ۳ نفر داده شده آن وقت می‌فرمایند دو نفر هم وکلای ایلات است در صورتی که می‌دانند نمایندگان ایلات نه از حیث جمعیت است نه از حیث محل چندان نسبت و ارتباط ندارد به وکیل محلی بنده تقاضا می‌کنم که اقلا وکلای فارس را مثل سایر نقاط مهمه تصور بکنند و یک نفر دیگر در همچو موقعی اضافه بکنند اگرچه حاج سید ابراهیم پیشنهاد کردند که به سبعه اضافه شود ولی بنده تصور می‌کنم اگر افزوده می‌شود به لنگه که یکی از بنادر خوب است افزوده شود که در آنجا حوزه انتخابیه قرار بدهند که آن وقت قدری کمتر به ایالت فارس ظلم شده باشد و قدری مراعات تناسب هم شده باشد.

معززالملک- نظر بنده آن قدرها به این نیست که مقید باشیم که عده زیاد نشده ولی البته این نظر را دارم که اگر بشود عده را کمتر قرار داد بهتر خواهد بود و نظر عمده بنده این است که از روی جمعیت باشد ولی همان نظر بنده که موافق با نظر نمایندگان فارس است گمان می‌کنم این دوازده نفر برای فارس است و تصور بکنند که به ایلات هم دو نفر داده شده است یکی از برای ایل قشقایی و یکی از برای ایلات خمسه عرب و غیره پس مجموع نمایندگان فارس چهارده نفر است پس اگر از این مدنظر نگاه بکنیم نمایندگان فارس دو نفر به ایلات آنها داده شده همان‌ها هم که از روی ایلیت وکیل می‌دهند آنها هم جزء جمعیت فارس هستند و بنده تصور نمی‌کنم که فقط نظرمان به این باشد همینطور که آقای حاج آقا فرمودند که برای پیشرفت مقاصد محلی عده را زیاد بکنیم و نظر ما هم به این نباشد که کمی‌عده نمایندگان اسباب از نظر افتادن آن محل خواهد بود در صورتی که تجربه نشان داده است که بر عکس بوده است فارس که عده نمایندگانش کم بود دیدیم در موقعی که وضع فارس جالب دقت شده بود چه از طرف نمایندگان فارس چه از طرف سایر نمایندگان علی السویه اقدامات می‌شد و تمام توجه کلیه نمایندگان به طرف فارس معطوف شده بود با اینکه قدری اوضاع فارس بهبودی حاصل کرد و بنده تصور می‌کنم چه از حیث جمعیت و چه از مدنظر خود منافع محلی چهارده نفر برای فارس کافی است.

نایب رئیس- مذاکرات حالا کافی است؟ (تصدیق کردند که کافی است)

پیشنهادی شاهزاده محمد‌هاشم میرزا کردند قرائت می‌شود

(به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم عده نمایندگان فارس بنادر ایلات پانزده نفر مقرر شود.

محمد‌هاشم میرزا- عرض کنم اظهاراتی که آقایان موافقین فرمودند بنده را قانع نکرد و آن دلیلی که از برای نمایندگان آوردند در تهران رعایت نشد و این استثنای تهران از سایر نقاط و ادله اش بنده را قانع نکرد و بنده چون دو ماه در کمیسیون بودجه مشغول رسیدگی به مالیات فارس بودم و اشخاصی که بصیر بودند به آنجا از قبیل مستوفی فارس و غیره و آقای حاج سید ابراهیم و سه چهار نفر از اشخاص مطلع بصیر از اهل فارس که حضور داشتند و رسیدگی شد به جزء مالیات آنجا بالمناسبه مذاکره از عده نفوس آنجا شد آن وقت هم صحبت انتخابات در بین نبود از آن مذاکرات معلوم می‌شد که فارس کمتر از خراسان نیست و بنده چهارده نفر را کم می‌دانم از برای فارس و پانزده نفر کافی و متناسب است که تصویب شده.

نایب رئیس- آقای مخبر چه می‌فرمایید؟

(ذکاءالملک- رأی بگیرید)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به این پیشنهاد شاهزاده محمد‌هاشم میرزا کمیسیون عده نمایندگان کلیه فارس و ایلات فارس را پانزده نفر پیشنهاد کرده اند آقایانی که تصویب می‌فرمایند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت ۳۴ رأی از ۶۵ نفر نمایندگان حاضر تصویب شد پیشنهاد دیگری هم از طرف آقای حاج سید ابراهیم رسیده است چون به این ترتیب گمان می‌کنم حوزه بندی آن در کمیسیون باید ترتیب داده شود با این پیشنهاد رجوع می‌کنیم به کمیسیون.

آقا سید حسن مدرس- یک عرض مختصری دارم اجازه می‌فرمایید.

نایب رئیس- در چه خصوص است اگر راجع به فارس است گذشت.

آقای مدرس- اجازه بفرمایید عرض بکنم خیلی لازم است ضرری ندارد.

نایب رئیس- بفرمایید.

آقای مدرس- می‌خواستم عرض بکنم یک قطعه ملک در بین این مملکت اسمش برده نشده است و گم شده است.

نایب رئیس- پیشنهاد بفرمایید. حوزه قزوین خوانده می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

قزوین- عده نمایندگان ۲ نفر اسامی‌نقاط جزء هر حوزۀ انتخابیه- قزوین- طالقان- خرقان- افشاریکشلو- عده نمایندگان حوزه ۲ نفر- مرکز حوزه انتخابیه قزوین.

ادیب التجار- در شور اول در باب قزوین بنده آنچه اطلاع داشتم به وجه اجمال عرض کردم و چون شور دوم می‌شد بنا شد آنچه پیشنهاد هست و اظهاراتی که هست در کمیسیون انتخابات عرض بشود ولی افسوسی که دارم این است که چند دفعه تقاضا کردم که بروم در کمیسیون انتخابات که آنچه می‌دانم و صورت رسیده است و تفصیل قراء و دهات حوالی قزوین را می‌دانم حضوراً شرح بدهم و رفع شبهات از آقایان اعضای کمیسیون بشود موفق نشدم به واسطه اینکه اوقات آقایان خیلی گرانبها بود ولی باز به وظیفه خودم عمل کردم سه صورت دادم یک صورت به آقای حاج سید نصرالله و دو صورت به آقای ذکاءالملک و تقریبا صورت دهات را هم نوشته ام با شرح و بسطی که لازم است بنده اصراری ندارم در اینکه عده وکلا زیاد بشود لکن به دو جهت لازم می‌دانم که این اظهارات را بکنم بعد از آن موقوف برای مجلس شورای ملی است یکی مسئله حفظ حقوق موکلین است و یکی هم این است که چون نظر کمیسیون بر این بود که عده نمایندگان ۱۲۰ نفر باشد که زود مجلس افتتاح شود آن نظر به هم خورد چنانچه دیدیم به چند جا اضافه شد ثانیا استدلال آقایان در کم بودن به این بود که نمایندگان زودتر حاضر شوند به مجلس شورای ملی بنده عرض می‌کنم به همین نظر بود که در باب تهران رأی دادید ۱۵ نفر همین نظر درباره قزوین هم هست جنابعالی دقتتان را در آن ولایاتی بکنید که به آنها شش نفر هفت نفر نماینده دادید بعضی‌ها نیامدند و از بعضی‌ها یکی دو نفر آمدند ولی اهالی قزوین این فضل را دارند که الفضل المتقدم دیگر مصرح ماقبل را

نمی‌خوانم که دو ماه به افتتاح پارلمان مانده وکیلشان را فرستادند به این جا که بنده باشم که دو ماه در کمیسیون عالی خدمت کردم تا اینکه در غره ذیقعده مجلس افتتاح شد پس حضرات عالی خوب بود آن تحقیقات را در آن ولایات بکنید که حالیه هم وکلای آنها نیامده اند در صورتی که ده دوازده نفر به آنها وکیل داده اید در این صورت خوب است قزوین را هم ضمیمه بکنند به تهران در حاضر کردن و زود فرستادن نماینده به اینجا و من خیلی اصرار ندارم همین قدر می‌خواهم حق آن شهر تضییع و تلف نشود.

این است که استدعا می‌کنم امشب بگذرد تا در کمیسیون یک نظر مجددی بشود چون یک دقت کاملی نشده است اگر هم بفرمایید که چند نفر نمایندگان دولت هم آنجا بوده اند و آنها نظراتشان بر این بوده است من مخالف نظرات آنها نیستم ولیکن بنده نظرات خودم را کمتر از نظریات آنها نمی‌دانم علتش هم این است که ممکن است عرض کنم آقای علاءالدوله در قزوین حکومت نکرده اند و ممکن است بگویم آقای حاج محتشم السلطنه در ارومیه اطلاعات کامله دارند به واسطه اینکه دو سال در آنجا بوده اند لکن از قزوین اطلاعات کامله ندارند به واسطه اینکه شاید دو ماه هم در آنجا نمانده اند و همینطور آقای سهام الدوله و فرمانروا ممکن است در آنجا چون نبوده اند اطلاعات نداشته باشند ولی بنده ده سال مانده‌ام و تحقیقات خودم را کرده ام به آن اندازه که بنده دقت دارم و بر حسب وظیفه آنچه که اطلاع دارم باید عرض کنم در آن راپورتی که سابقا داده شده بود قدری جامع تر بود چنانچه آقای مخبر هم تصدیق فرمودند در این راپورت فقط قزوین و طالقان افشار بکشلو نوشته شده و الموت و رودبار محمد زمانخانی که آقای مخبر هم فرمودند الموت از جاهای تاریخی است اینها از قلم افتاده است اما آن جمعی که درباره زنجان بسته شده بود یک قدری اشتباه بود صحیح است سه فرمان است یکی راجع به قزوین است و بلوک زهرا هم از قلم افتاده است ایل جلیل اصلانلو هم از قلم افتاده است باید اینها را حالا درست بکنند آقای مخبر هم تصدیق فرمودند که اینها را ضمیمه بکنند اما جمعیت قزوین و حوالی آن به موجب تحقیقاتی که شده است و بالاتر از آن تحقیقی که معمول است چهل هزار نفر قزوین و اطراف قزوین به موجب صورتی که داده ام که فرداً فرد معین کرده‌ام و تمام جزئیات در او هست ۱۱۴۸۱۴ نفر جمعیت دارد طالقان چهل هزار نفر طارم سفلی ۲۵ هزار نفر الموت و رودبار محمد زمانخانی ۳۵ هزار نفر بلوک زهرا هم ۱۷۵۰۰ نفر جمعیت دارد که جمعاً ۳۹۵ هزار جمعیتش می‌شود که قریب چهارصد هزار جمعیت اینجاها هست و اگر حقاً بخواهند حق اهل قزوین را که یک شرافت خیلی بزرگی است به آنها بدهند چهار نفر وکیل باید به آنها حق بدهند و لکن چون بنده چندان اصرار ندارم این تقاضا را کرده‌ام و خدمت آقای نایب رئیس تقدیم می‌کنم اگر آقای مخبر که هیچ غرضی ندارند و بعضی از اعضای کمیسیون هم هیچ غرضی ندارند و بنده می‌ترسم که اینجا محمل بماند و حالا هم جمعیت مجلس کم است لهذا بنده تقاضا می‌کنم که آقای مخبر که می‌خواهند با نظر عمیق بفرمایند همراهی بفرمایند با بنده در اینکه این مسئله قزوین باشد اگر در کمیسیون هم می‌خواهند توضیحاتی داده شود بنده را بخواهند استدلال بکنم و حاضرم که مدلل بکنم.

نایب رئیس- یک قدری در مذاکرات خوب است با نزاکت صحبت بداریم و اعضای کمیسیون هم هیچ یک غرض و مقصودی ندارند.

ادیب التجار- توضیح دارم چون امروز صبح در حضور چهار نفر نماینده علت بعضی بی اعتدالی‌ها را آقای هشترودی فرمودند این بود که بنده عرض کردم دیگر عرض نمی‌کنم که علم دارم.

نایب رئیس- عقاید آزاد است و البته هرکس می‌تواند اظهار عقیده بکند.

افتخار الواعظین- شاید تصدیق بکنم بنده که درباره بعضی جاهای ایران نسبت به بعضی جاهای دیگر بتوان احتمال داد که حق انتخاب نماینده کمتر داده شده است ولی بده عرض می‌کنم که این یک نظر را هیچوقت فراموش نکرد حتی اینکه دیشب در همین جا ایستاده بودم عرض کردم نسبت به خراسان که نمایندگان خراسان را که ۱۵ نفر نوشته بودند اگر هشت نفر هم معین می‌کردند عرض نمی‌کردم فقط در آن حوزه بندی‌ها یک مالفتی کردم که قدری بی اعتدالی شده بود آن هم اصلاح کردند حالا هم باز عرض می‌کنم باید این نقطه نظر مهم منظور باشد که عده نمایندگان از ۱۲۰ نفر متجاوز بشود برای اینکه زودتر ۶۱ نفر حاضر شوند یک نظر دیگر هم نظر به مالیه مملکت است و یک نظر دیگر بنده دارم که آن نظر نسبت به مکان و محل مجلس است چون محلی که برای مجلس شورای ملی تهیه شده است وقتی که عده نمایندگان افزوده شد باید یک جای دیگری تهیه شده و این مکان گنجایش زاید بر آن را ندارد دیگر آنکه نمایندگان هم در قانون اساسی تصریح شده است که نمایندگان همان محل مخصوص نیستند نمایندگان تمام مملکت هستند پس نمایندگان فارس یا خراسان یا قزوین این نسبت را می‌توان مادام داد که انتخاب نشده باشند والا پس از انتخاب نماینده تمام ملت محسوب می‌شوند و نماینده خراسان محققاً نماینده قزوین و نماینده قزوین مسلماً نماینده خراسان هم هست و هیچ فرقی هم ندارد همان شکلی که نماینده قزوین همان طوری که حق دارد در اینجا نشسته باشد و نسبت به حقوق اهالی خراسان و آذربایجان و کلیه اهالی ایران صحبت کند همانطور حق خواهد داشت که درباره حقوق موکلین خودش صحبت بکند پس به این علت چندان لزومی‌ندارد و نمی‌توان عده نمایندگان قزوین را زیاد کرد به جهت اینکه عده نمایندگان کلیه ایران زیاد می‌شود و اما در باب زیادی و کمی‌عده نمایندگان بنده حاصل تجربه خودم را نسبت به خراسان عرض می‌کنم و آن این است که هرجایی که نمایندگان آنجا کمتر هستند زودتر نمایندگان آنها حاضر می‌شوند از برای مذاکرات محلی اگرچه بنده در این مقام باید تشکر کنم از نمایندگان خراسان که با کمال صمیمیت و با کمال موافقت و با کمال مراقبت همیشه حاضر بودند از برای مذاکرات محلی ولی این بدیهی است که دو یا سه نفر زودتر حاضر می‌شوند برای مذاکرات و بعضی اقدامات تا اینکه ده نفر باشد و بنده دیگر نسبت به جمعیت عرض نمی‌کنم ولی گمان می‌کنم اگر آقای ادیب التجار درست ملاحظه بفرمایند نسبت به قزوین ظلم نشده باشد و دو نفر نماینده از برای قزوین کافی است و بدیهی است که آن دو نفر هم نماینده قزوین تنها نخواهند بود بلکه نماینده تمام ایران خواهند بود.

ذکاءالملک- برای اینکه مذاکرات زیاد نشود رجوع به کمیسیون بفرمایید.

نایب رئیس- پیشنهادی هم از طرف آقای آقا میرزا احمد شده خوانده می‌شود و رجوع می‌شود به کمیسیون.

(به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم الموت و رودبار با کلمه و سایر بلوکات اضافه شود.

(ایضاً از طرف ادیب التجار قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم به قزوین و اطراف آن و طالقان و الموت و رودبار محمد زمانخانی و خرقان افشار و خرقام قبتولو و خرقان قراگوزلو و بلوک زهرا و ایل اینائلو سه نفر وکیل داده شود.

نایب رئیس- حوزه انتخابیه قم خوانده می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

اسامی‌ولایات- قم- عدۀ نمایندگان یک نفر- نقاط جزء هر حوزۀ انتخابیه- قم و توابع عده نمایندگان حوزه یک نفر- مرکز حوزه انتخابیه... قم.

نایب رئیس- مخالفی نیست؟ رأی می‌گیریم در حوزه انتخابیه قم به طریقی که قرائت شد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. کاشان

کاشان دو نفر- کاشان و نطنز و جوشقان و توابع.

نایب رئیس- مخالفی نیست؟

شیبانی- اگرچه آقای ادیب التجار در مسئله قزوین مطالب خیلی مفصلی با کمال حرارت اظهار فرمودند لکن بنده می‌خواهم بدون حرارت تکرار بکنم عرایض سابق خودم را سابق عرض کردم که این ترتیب حوزه بندی به هیچ وجه من الوجوه داخل نخواهد کرد و شرکت نخواهد داد نطنز را در انتخاب کاشان حالا هم باز عرض می‌کنم در شور اول هم عرض کردم تعداد نفوس آنجا را دیگر تکرار نمی‌کنم همین قدر عرض می‌کنم نطنز و اردستان را یک نفر وکیل بدهند کاشان و جوشقان را دو نفر وکیل بدهند که این تقریباً دویست هزار جمعیت دارد از روی آن صورتی که بنده عرض کرده بودم و حالا اینجا حاضر نیست که از روی آن پیشنهاد عرض کنم و این ترتیب که دو نفر به کاشان داده اند صحیح نبوده است و لکن از آنجایی که نظر خود بنده هم بیش از ۱۲۰ نفر در کل نمایندگان نیست عرض نمی‌کنم اضافه شود یک نفر به کاشان برای نطنز ولی عرض می‌کنم نطنز به کلی محروم خواهد شد و از برای اینکه محروم نشود خیلی مناسب خواهد بود که در این کار یک دقت نظری بکنند که نطنز که ۱۶

فرسخ بلکه بیست فرسخ خاک دارد محروم نشود چون نمی‌تواند شرکت بکند در انتخابات کاشان.

افتخارالواعظین- بنده به نظری که در قزوین عرض کردم در کاشان هم عرض می‌کنم که دو نفر کافی است و آقایان هم باید نظرشان به این نباشد که نماینده کاشان است و آن دو نفر نماینده کافی نخواهد بود به جهت اینکه آن دو نفر نماینده تمام ایران است و اختصاص به کاشان ندارد و اما در باب اینکه نطنز نمی‌تواند شرکت کند در انتخابات عرض می‌کنم در قانون مصرح است که هرجا انجمن مرکزی لازم بداند یک انجمن نظارت جزء معین خواهد کرد و آن وقت اهالی می‌توانند در آن انتخابات شرکت بکنند منتهی نتیجۀ آن انتخابات خواهد آمد به کاشان و آنجا معین خواهد شد که به اکثریت کی را انتخاب کرده اند دیگر لازم نیست که اهالی جوشقان و نطنز بیایند به کاشان رأی خودشان را در آنجا بدهند.

وحید الملک- بله بنده در تایید اظهارات آقای شیبانی عرض می‌کنم که فاصله بین نطنز و کاشان چهار منزل است و هیچ وقت حکومت کاشان و پیشکار مالیه از کاشان نرفته است به نطنز و هیچ وقت نطنز جزء کاشان نبوده است در قدیم الایام جزء اصفهان بوده است اما جزء کاشان هیچ نبوده است و فاصله اش هم خیلی تباین بین اخلاقشان هم خیلی و سابقاً به نطنز داده نشده بود در درجه اول و سه نفر به کاشان وکیل نطنز حاضر نشده بود و انتخابات کاشان به عمل آمده بود این اسباب شکایت اهالی نطنز شده بود و یک مرافعه شده بود که چندین ماه در کمیسیون مجلس طول کشید و بنده عرض می‌کنم اگر در این انتخابات نطنز و جوشقان را داخل کاشان بکنند همان محرومیتی را که آقای دکتر رضاخان اصرار فرمودند در اینجا واقع خواهد شد بنده به این جهت یک پیشنهاد کتبی داده ام خوانده می‌شود که در این موضوع به کاشان یک نفر داده شود و من هم مثل آقای شیبانی اصراری ندارم و اینکه عده زیاد شود لکن پیشنهادم این است که نطنز و جوشقان هم محروم نشوند و یک نفر هم به آنها داده شود.

آقای میرزا ابراهیم خان- از طرف آقای وحیدالملک و آقای بهجت یک مضمون پیشنهاد شده است.

از طرف آقای وحیدالملک- بنده پیشنهاد می‌کنم که یک نفر نماینده به کاشان و توابع داده شود و یک نفر هم برای نطنز و جوشقان و توابع معین گردد.

از طرف آقای بهجت- بنده تقاضا می‌کنم که کاشان و نطنز این قسم حوزه بندی شود کاشان و توابع یک نفر مرکز کاشان، نطنز و جوشقان یک نفر مرکز نطنز.

ذکاءالملک- برای نطنز و جوشقان محل انجمن مرکزی را معین نکرده اند در هر صورت رجوع شود به کمیسیون.

نایب رئیس- بقیه شور اول قانون انتخابات می‌ماند به روز سه شنبه راپورت کمیسیون بودجه راجع به قیمت گندم خوانده می‌شود.

راپورت کمیسیون بودجه راجع به طلب ارباب لطف الله(به عبارت زیر قرائت شد)

لایحه وزارت مالیه راجع به طلب ارباب لطف الله از بابت خرید گندم در کمیسیون بودجه مطرح گردید نظر به اینکه وزارت مالیه تصدیق در طلب معزی الیه نموده به اکثریت آراء عین ماده پیشنهاد وزارت مالیه را تصویب نموده و چون این حساب جزء معاملات سنه ماضیه ایت ایل است در کمیسیون رای داده شده است و از بقایای سنه ماضیه پرداخته شود عین پیشنهاد وزارت مالیه نیز طبع و برای اطلاع نمایندگان محترم توزیع می‌شود:

مادۀ واحده- وزارت مالیه مجاز است مبلغ دوازده هزار و دویست و پانزده تومان طلب ارباب لطف الله را از بابت گندم از بقایای سنه ماضیه ایت ایل بپردازد.

نایب رئیس- آقای ارباب مخالف هستند.

ارباب کیخسرو- اولا در مقدمه این راپورت در کاغذی که وزارت مالیه نوشته است این ضرری که وارد شده است بر حسب تصویب مجلس بوده است.

گویا وزارت مالیه فراموش کرده اند مخصوصاً چند ماه قبل یک لایحه به مجلس فرستاده بودند که یک مبلغی مجلس از بابت ضرر جنس تصویب کند و از مجلس نگذشت مخصوصاً در زمان وزارت شاهزاده عین الدوله بود اینجا مذاکراتی شد و ایشان آن لایحه را پس گرفتند اولا می‌خواهم عرض کنم که این بر حسب دستورالعمل مجلس نبوده است مسئله دیگر اینکه باید در اینجا یک تکلیفی معین شود برای این مسئله و برای اشخاصی که با دولت معامله می‌کنند و تکلیفشان معلوم شود به واسطه اینکه دولت از اینجور معامله زیاد می‌کند این قبیل معاملات چه باید بشود به که باید رجوع شود آیا باید هر معامله که دولت می‌کند لوایح آن از مجلس بگذرد نمی‌شود که همه معاملات دولت را همه روزه بیاورند به مجلس عقیده بنده این است دولت قبل از آنکه داخل این قسم معاملات بشود باید یک اعتباری از مجلس بخواهد که همه اینجور معاملات را به مجلس نیاورند که اسباب زحمت مجلس بشود و اما این اعتبار را بنده نمی‌دانم از برای چه می‌خواهند از برای ضرر گندم است یا از برای جنسی که برای قشون گرفته اند چون نوشته است از برای ضرر گندم و جنسی که به قشون داده شده است جنسی که به قشون داده اند مگر جزء بودجه مملکت نیست بنده موافقت دارم که البته باید پول ارباب لطف الله را داد ولی این را نمی‌توانم رأی بدهم که از چه بابت است که اینجا علیحده اعتبار خواسته اند به هرحال بنده مخالف آن نیستم آن تاجری که یک پولی به دولت داده است البته باید فوری پول او را بدهند که اعتبار دولت باقی باشد و برای یک تاجری هم اسباب خسارت نشود و مدتی پولش به عهدۀ تعویق بماند زیرا آن فایده را که تاجر باید ببرد به واسطۀ تعویق افتاد هم پول نمی‌برد و این خودش در واقع ضرر مملکت است و دیگر اینکه این مطالبی است که راجع است به وزارت مالیه برای چه آورده اند به مجلس و اجازه می‌خواهند اجازه چه چیز را می‌خواهند باز هم تکرار می‌کنم در یک قسمت دیگر که نوشته آن جنس را خریده اند و به قشون داده اند آن جزو کی محسوب می‌شود بنده که نمی‌دانم آن جنس را به قشون داده اند یا به جاهای دیگر مصرف شده است مگر این جزء بودجه مملکت نیست مخبر کمیسیون اگر اطلاعاتی دارند بفرمایند تا بنده اگر عرضی دارم بعد بگویم.

حاج عزالممالک- این اعتراضی که آقای ارباب کیخسرو فرمودند راجع به طلب ارباب لطف الله نیست راجع به بودجه مملکتی است و جمع و خرج جنس سنه ماضیه و این مسئله در کمیسیون بودجه مطرح و مذاکره شد و همین اعتراضاتی را که آقای ارباب کیخسرو کردند بنده و اغلب اعضاء کمیسیون داشتند ولی طلب ارباب لطف الله و معوق گذاشتن او مربوط به این نبود که بدانند وزارت مالیه پارسال چه عمل کرده است در مالیات مملکتی به همین دلیل هم بوده که کمیسیون رأی داده که این پول از مالیات سنه ماضیه داده شود و اینکه آقای ارباب کیخسرو فرمودند که وزارت مالیه نوشته است مقداری از این گندم را برای مصارف قشون پرداخته است بله چون ما نمی‌دانستیم که چقدر پارسال وزارت مالیه گندم اخذ کرده و چه مقداری صرف کرده و چه مقدار به قشون داده و از بودجه مملکتی مجلس اطلاع نداشت و نمی‌توانست که دخل آن مطالب بشود لهذا فرستادند به کمیسیون مالیه و از طرف کمیسیون یک هیئتی انتخاب شدند رفته در وزارت مالیه و تصدیق کردند طلب ارباب لطف الله را که در حقیقت یک دینی باید پرداخته شود و کمیسیون تصدیق کرد که این وجه صحیح است و باید پرداخته شود و اینکه می‌فرمایند چرا به مجلس آمده است برای این بوده است وقتی که آن قانون گذشت که باید تمام عایدات و مصارف مملکتی با اطلاع خزانه دار کل باشد و هیچ وجهی بدون اینکه از تصویب مجلس بگذرد نمی‌پردازد و طلب ارباب لطف الله به واسطه آن ایراد خزانه دار کل به عهده تعویق افتاده بود وزارت مالیه ناچار بود که تصویب این را از مجلس شورای ملی بخواهد که ارباب لطف الله به طلب خودش برسد والا تمام وکلای محترم موافق خواهند بود که طلب یک شخص تاجری که در وقت عسرت کردن کمکی کرده است پول او داده شود و اینکه باید بدانم که وزارت مالیه چه مقدار اخذ گندم کرده و به چه مصارف رسانیده این راجع می‌شود به کلیه مالیات مملکتی و این را به بنده و سایر وکلای محترم اطلاع نداده اند که مسبوق باشیم هیچ اطلاعی نداریم که مالیات مملکت چه شده است البته هریک از وکلا حقی دارند که بپرسند و اگر ممکن بشود می‌توانند تحقیقاتی بکنند ولی این مطلب مربوط به طلب ارباب لطف الله نیست.

ادیب التجار- بنده مخالفتم را در کمیسیون مکرر عرض کردم غیر از این معاملات دولت معاملات دیگری هم در جنس کرده است و بنده نمی‌دانم علت چه بوده است که این یکی آمده است به مجلس اینکه مخبر محترم فرمودند تاجر باید به طلب خودش برسد آخر وزیر مالیه هست خزانه‌دار کل هست وکلا که فرداً فرد نمی‌توانند دقایق این را رسیدگی کنند که چه قیمت خریده‌اند و چه قیمت فروخته‌اند در چند وقت قبل که برای رسیدگی عمل نان با چند نفر از آقایان که در کمیسیون نان بودیم صحبت از همین بود که به قشون داده شود این جنس فوق‌العاده که می‌گویند در وجه قشون و جیره قشون داده‌اند نمی‌دانم چقدر بوده عمده مخالفت بنده در

این است که دولت معامله دیگر هم کرده است. جهت اینکه این را به خصوص به مجلس آوردند برای چیست چون بنده یک قدری در تصدیق کردنش شک دارم رأی نمی‌دهم.

حاج سید ابراهیم- بنده عرض می‌کنم جهت آمدنش به مجلس ایراد خزانه دار کل است که بعد از گذشتن آن قانون یک تصویب مجددی از مجلس می‌خواهد و بس، ولی جها اینکه کمیسیون تصدیق کرده است که این پول باید داده شود این است که در چندی قبل وزارت مالیه نوشتند به مجلس که ارباب لطف الله آن قدر به موجب صورت از بابت گندم از دولت طلب دارد البته از نرسیدن این پول هم به تاجر ضرر وارد آمده و هم به اعتبار دولت سکته وارد خواهد آمد باید دولت طوری با مردم رفتار کند که مردم دولت را خزانۀ خودشان فرض کنند نه اینکه طلبی که دارند شش ماه و هشت ماه بگذرد و داده نشود و اسباب تعویق پول آن بیچاره را فراهم آورند این بود که کمیسیون به ملاحظۀ نوشته‌های وزارت مالیه که مسئول مالیه دولت است رأی داد که طلب ارباب لطف الله داده شود ولی در فقره آنکه از بقایای سنه ماضیه داده شود بنده مخالف هستم پس از آنکه دولت تصدیق می‌کند طلب ارباب لطف الله را دیگر از بابت سنه ماضیه را لازم ندارد و عرض کردم که گفتند خزانه دار کل تصویب جدید را تقاضا می‌کند این بود که به این ترتیب از کمیسیون بودجه به مجلس پیشنهاد شد و به اعتقاد بنده محتاج به رأی نیست به جهت اینکه نمی‌شود رأی نداد که طلب طلبکار پرداخته شود محتاج بر آن نیست دولت حتما باید بدهد.

سلیمان میرزا- بنده گمان می‌کنم از برای معاملات دولت و داد و ستد او یک قراری هست و عمل داد و ستد او باید با وزارت مالیه باشد عمل مالیه عموماً باید به اطلاع مجلس باشد و اینکه آقای ارباب کیخسرو و سایرین فرمودند که طلب یک تاجری را باید داد البته باید طلب یک تاجری را پرداخت و پولی را که گذاشته است در این راه باید داد ولی باید دانست که این معامله به چه ترتیب بوده که بنده چند اشکال دارم اول اینکه این معامله چه صورتی داشته و بعد از این هم ممکن است وزرا یک معامله با یک تاجری بکنند هر طوری که دلشان بخواهد باز بیاورند به مجلس که این شخص طلبکار است باید داد آیا این صورت قانونی دارد یا هر لحظه ممکن است یک معامله صورت بگیرد دیگر اینکه به چه حساب این اشخاص که اینها را امضاء کرده اند این حساب را رسیده اند می‌توانیم بگوییم که حق داشته اند آخر برای تفریق حساب دولت هم یک قانونی گذشت که باید آن اشخاص معین رسیدگی کنند نه اینکه هفت نفر یا یک هیئتی را دعوت کردند با یک کمیسیونی نشسته است طلب ارباب لطف الله را تصدیق کرده است و رأی داده است که باید طلب او داده شود که ما نمی‌توانیم به تصدیق یک هفت نفری که نشسته اند به اکثریت چهار رأی تصویب کرده اند که دولت باید بپردازد رأی بدهیم و تکیه کنیم به اکثریت چهار رأی که معلوم نیست چه سمتی داشته اند اعضای دیوان محاسبات بوده اند یا اعضای محاسبات وزارت مالیه هستند مفتش هستند خزانه دار کل هستند معلوم نیست که سمت رسمی‌داشته باشند یک هیئتی را وزارتخانه دعوت کرده است دیگر معلوم نیست که از روی چه میزان حساب این را قطع و فصل کرده اند بین خودشان قطع کرده اند که از قرار خرواری ۱۷ تومان قیمت بدهند به چه میزان بوده است و قطع شدن این معامله از روی چه سند بوده است معلوم نیست شاید به ترتیب صحیحی اگر رسیدگی کنند زیادتر از این یا کمتر از این بشود ما نمی‌دانیم که به چه دلیل به این ملت با این ننگی عایداتش بگوییم که دوازده هزار تومان کسری بدهد بنده تصور می‌کنم این معامله هیچ صورت قانونی در ابتدا نداشته و صورت تقریتش را هم بنده نمی‌دانم چطور است که کمیسیون بودجه رأی داده است اگر مقصود طلب ارباب لطف الله است که برسند بنده تصور می‌کنم با این ترتیب که پیش آمده است برسند به جهت اینکه از بقایای سنه ماضیه که نوشته اند دوازده هزار تومان کسری بدهند این بقایای سنه ماضیه یک جمعی است و در مقابل خرجش معین است وقتی که در سنۀ ماضیه باشد نمی‌دانم اشخاصی را که در محل قرضشان است که باید از آن بقایای سنۀ ماضیه بپردازند نباید بپردازند خیلی از مردم از بابت بقایای سنۀ ماضیه طلب دارند اگر نباید بدهند این یکی را هم از آنها فرض کنیم باید دید که سایر طلبکارها هم طلب سنۀ ماضیه خودشان را نباید بگیرند بنده هیچ ملتفت نمی‌شوم که از روی چه نسبت است البته طلب یک تاجری که در وقت عسرت و در وقت تنگی غله کمکی کرده و همراهی کرده همه مردم را از عسرت خلاصی داده در موقع تنگی و هم خودش مدتی از فایدۀ سرمایۀ خودش محروم مانده باید داده شود این موضوع جای گفتگو نیست که باید پول این شخص تاجر داده شود اما باید یک خاتمه داد و این را ختم کرد و ترتیبی داد نه اینکه هر چیزی را که آمدند سر خود معامله کردند ما مدیون آن هستیم همانطوری که عرض کردم نمی‌شود هر چیزی را سر خود یک معامله کردند شش ماه که گذشت بیاورند به مجلس که این را تصویب کنید که ما بدهیم باید یک ترتیب کلی را اتخاذ کنند و بدانند که چه چیز را می‌توانند معامله کنند آیا تمام چیزهایی که معامله می‌کند ما می‌توانیم تصدیق بکنیم که دولت که مقروض شد پول او را بدهند ما چه وقت این اعتبار را تصدیق کرده ایم که بخواهیم پولش را بدهیم بنده به کلی با این ترتیب مخالف هستم و نمی‌دانم این حساب به چه ترتیب رسیدگی شده است پس از آنکه یک ادارۀ رسمی‌رسیدگی کرد می‌شود تصدیق کرد نه اینکه هفت نفری را که بنده نمی‌دانم چه سمتی دارند که تصدیق کرده اند یک دینی را برای دولت که ۱۲ هزار تومان و کسری است تصدیق کنم دولت بدهد.

مخبر- به اعتقاد بنده این ایراداتی که شاهزاده سلیمان میرزا برای کمیسیون کردند وارد نیست به جهت اینکه تا اندازۀ خودشان تناقض فرمودند مثلا از یک طرف تصدیق می‌کردند که باید طلب تاجر را داد از یک طرف می‌فرمایند پول ملت است نمی‌شود داد بنده تعجب می‌کنم مگر این شخص تاجر جزء ملت ایران نیست که ما طلب او را برای اینکه حساب مالیه مملکت را نمی‌دانیم معوق بگذاریم بگوییم پول ملت است نمی‌شود داد این تاجر به یک دولتی در موقعی که دولت محتاج بوده است به گندم کمک کرده است و گندم داده است از برای قشون مملکت و به اعتبار دولت این شخص گندم را راه انداخته است و وزارت مالیه هم تصویب کرده است در این صورت ما طلب او را مدتی معوق بگذاریم برای اینکه اطلاع از حساب مالیه خودمان نداریم حقیقتاً مثل این است که ما اطلاع از وضع مالیه خودمان نداریم و حساب مالیه ما از روی یک میزان و یک قانون مرتبی گرفته می‌شود و مخارجش هم از روی یک ترتیب صحیحی مصرف می‌شود آن وقت بگوییم که چرا یک همچو چیزی به مجلس آمده است و مطابق کدام مادۀ قانون این مصرف شده است این مسئله یک چیزی نیست که بتوان ایراد گرفت این یک چیزهایی است که ما در پیش خودمان تصور می‌کنیم حضرت والا می‌توانند که ایراد به وزیر مالیه بگیرند که به چه میزان گرفته ند و به چه میزان پرداخته اند این ایراد به وزارت مالیه وارد است و به این شخص وارد نیست اما اینکه می‌گویند که کسی این گندم گرفته شده است مخصوصاً در لایحه تشریح کرده است مقدارهای معینی در موارد مختلفه از این شخص گرفته شده است کمیسیون هم که رأی داده است تسعیر جنس را تصدیق کرده است و رأی داده است طلب او را تصدیق نکرده است طلب او را وزارت مالیه تصدیق کرده است و دیگر اینکه می‌فرمایند که این هیئت چه سمتی داشته اند شخص مدیر کل وزارت مالیه بوده است و یکی دو نفر هم از اعضای دیوان محاسبات و حکومت تهران و غیره اینها تصریح کرده اند نشسته اند تصدیق کرده اند که قیمت گندم در آن موقع چه بوده است کمیسیون نگفته است که آیا این مقدار را پرداخته است یا نپرداخته است پس این کمیسیون را به این سمت نمی‌شناسیم مسئول ما نیستند مسئول ما وزیر مالیه است اما اینکه چرا از بقایای پارسال رأی داده اند برای این بوده که کمیسیون از بودجه پارسال اطلاع نداشت وزیر مالیه عایدات را به اختیار خودش گرفته است و به مصرف رسانیده است از این جهت خودش این را معلوم کرده است که این از دیونی که می‌بایستی از بابت عایدات پارسال بپردازند و همه آقایان مسبوق هستند که چه جنسی و چه نقدی مبلغی مالیات قوی ثیل باقی است و خزانه دار کل مشغول دریافت آنها است و اما اینکه می‌گویند ممکن بوده از بقایای سنه ماضیه خزانه دار کل این پول را بدهد دیگر لازم نبوده که به مجلس بیاورند عرض می‌کنم مجبور بودند که رأی مجلس را در این خصوص اتخاذ کنند چون خزانه دار کل عایدی را دریافت می‌کند و بدهی را نمی‌دهد پس اشخاصی که تصدیق دارند که باید این شخص به طلبش برسد نباید آن قدر در این مسئله ایراد بکنند ولی ایراد در مالیه مملکت که به چه مصرف می‌رسد و چطور شده است بنده با همه آقایان موافق هستم ولی این مربوط به طلب این شخص نخواهد بود و همه نمایندگان می‌توانند بخواهند که وزیر مالیه بیاید توضیح ۲۵ کرور مالیه مملکت را بدهد.

نایب رئیس- مذاکرات کافی است دو فقره پیشنهاد شده است خوانده می‌شود یکی از طرف حاج سید ابراهیم و یکی از طرف ناصرالاسلام.

(پیشنهاد حاج سید ابراهیم به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم لفظ از بقایای سنۀ ماضیه از مادۀ حذف و در مابقی رأی گرفته شود.

نایب رئیس- توضیحی دارید بفرمایید.

حاج سید ابراهیم- به واسطه توضیحاتی که دادند بنده پس گرفتم.

(پیشنهاد آقای ناصرالاسلام به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ادعای طلب ارباب لطف الله پس از تفتیش خزانه دار کل معین و معلوم به توسط وزارت مالیه پیشنهاد مجلس گردد.

نایب رئیس- توضیحی دارید بفرمایید.

ناصرالاسلام- توضیحاتی که مخبر کمیسیون دادند رفع بعضی شهات که برای نمایندگان شده بود نکرد و یکی از به عبارت زیر قرائت شد ترتیبی این پیشنهاد این است که وقتی که اینها جزو دستور می‌شود باید وزیر یا معاونش حاضر باشد که بعضی توضیحاتی که می‌شود جواب بگوید در موقعش دیده می‌شود که هیچکدام حاضر نیستند و محض اینکه خاطر نمایندگان به خوبی مستحضر شود که این طلب یک طلب حقه است و به همان نحوی است که نوشته شده است بنده پیشنهاد کردم که از طرف خزانه دار کل تفتیش بشود که سبب اعتماد نمایندگان بشود و آن شخص هم به طلبش برسد و تا یک اندازه هم حقوق ملت ضایع نشود.

معین الرعایا- بنده تصور می‌کنم که در این پیشنهاد نباید رأی گرفت برای آنکه آقایان تصور می‌کنند که این خرج فوق العاده است اگر این شخص ارباب لطف الله که تاجر است می‌دانست بعد از آنکه با وزارت مالیه طرف شد و طلبکار شد وزیر مالیه خواهد گفت که این باید از تصویب مجلس بگذرد ابداً این معامله را نمی‌کرد به واسطۀ اینکه این یک معامله است که با دولت کرده است وزیر مالیه هم مسئول مجلس است در واقع طرف با مجلس است پیشنهاد می‌کند که این خص در یک موقعی که گندم تنگ بود این شخص گندم داده است گویا فراموش شد آن زمانی که گندم کم بود و از نمایندگان یک حرارات فوق العاده در مجلس پیدا می‌شود از طرف مجلس کمیسیون منتخب می‌شود می‌رود به هیئ وزراء که عمل نان را تصفیه نمایند تأکید می‌کند که هر طور می‌دانید تصفیه بکنید و در آن موقع البته تصفیه نمی‌شد مگر به ضرر دولت حالا که وزیر مالیه پیشنهاد مجلس کرده است که در آن موقع تنگی غله از این شخص ۱۲ هزار و کسری گندم خریده است و رسیدگی شده است که باید پول او را بدهند و محول برای مجلس کرده آقایان ایراد می‌گیرند اگر ایرادی دارید راهش این است که از وزرات مالیه سؤال کنید و استیضاح بخواهید و کیفیت این را بفهمید و عقیده بنده این است که در این باب باید رأی داد تا بعد اگر تحقیقاتی لازم است بشود.

نایب رئیس- پیشنهادی از طرف آقای ارباب کیخسرو شده است قرائت می‌شود

(به عبارت زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در خصوص طلب ارباب لطف الله این قسم رأی گرفته شود.

مادۀ واحده- وزارت مالیه مجاز است با نظریات خزانه دار کل در ظرف یک ماه به حساب گندم ارباب لطف الله مراجعه کرده هر قدر طلب حقۀ ارباب لطف الله می‌شود بپردازند.

نایب رئیس- پیشنهاد دیگری هم در این خصوص از طرف آقای معززالملک شده است خوانده می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

مادۀ واحده- مبلغ دو هزار و دویست و پانزده تومان از بابت بقایای سنۀ ماضیه اعتبار به وزارت مالیه داده می‌شود که به اطلاع خزانه دار کل از بابت طلب ارباب لطف الله پرداخته شود.

نایب رئیس- این دو پیشنهاد با پیشنهاد آقای ناصرالاسلام اختلاف دارد.

ناصرالاسلام- به همان ترتیبی که که آقای ارباب پیشنهاد کرده اند آسان تر است که ارباب لطف الله به طلب خودش برسد بنده هم همان را قبول می‌کنم.

نایب رئیس- آقای ارباب توضیحی دارید بفرمایید.

ارباب کیخسرو- گویا اینطور واضح تر باشد بنده در اینجا نظری که داشتم این بود چون در آنجا وزارت مالیه تصدیق کرده است چنانچه نوشته است در راپورت کمیسیون که ارباب لطف الله نوشته نداشته است یعنی نوشته نتوانسته است نشان بدهد یا اینکه قراردادی در بین نبوده است و چون خزانه دار کل بر حسب قانونی که از مجلس گذشته است باید نظریات در تمام جمع و خرج مملکتی نماید از این جهت باید نظری در این حساب بکند ولی محض اینکه ضرر به ارباب لطف الله نخورده باشد برای این کار یک ماه فرجه قرار دادیم که فرجه داشته باشد که در ظرف این یک ماه به حساب او رسیدگی بکنند و هر قدر طلب او است به او بدهند.

نایب رئیس- آقای معززالملک توضیح می‌دهند.

معززالملک- این پولی که ارباب لطف الله طلب دارد اعتبار به وزارت مالیه داده می‌شود منتهی این است که در ظرف این مدت به حساب او رسیدگی بکنند هر قدر طلب حقه او مسلم شد به او بپردازند.

نایب رئیس- کمیسیون چه می‌گوید.

حاج عزالممالک- رأی بگیرید.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد. راپورتک بودجه راجع به سیف المجاهدین خوانده می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

لایحه وزارت مالیه راجع به آقای میرزا محمد خانقانی قرائت گردید. وزارت مالیه اظهار داشته اند معزی الیه اظهار می‌دارد که در جزو مجاهدین اردبیل بوده و خود مشارالیه جزو سوار قراولخانه آستارا در سنوات سابقه حقوق می‌برده ولی بعد موضوع آن جیره و سوار از میان رفته اینک آقای میر محمد نظر به خدمات پدر خود و نداشتن راه معاش تقاضای مقرری کرده و وزارت مالیه ماهی شش تومان مادام الحیات درباره معزی الیه تصویب نموده بود پس از مذاکرات لازمه چون تحقیقاً وزارت مالیه اظهار اطلاعی از خدمات معزی الیه ننموده و فقط به اظهار خود او متمسک شده بود به اکثریت آراء پیشنهاد وزارت مالیه رد گردید.

نایب رئیس- مخالفی هست.

آقا سید حسین اردبیلی- اینجا کمیسیون دلیلی که آورده است یعنی رد پیشنهاد وزیر این است که وزارت مالیه فقط اعتمادش به همان اظهارات خود آقا میر محمد خانقانی بوده است و خود او تحقیقاتی نکرده است ولی گمان می‌کنم که تا وزارت مالیه خودشان یک اطلاعی پیدا نمی‌کردند برای خدمات یک کسی فقط به محض تقاضای یک کسی یا اظهاری یک مقرری برای او تصویب نمی‌کردند این بدیهی است ممکن نیست هرکس خودش را خادم دانست و تقاضای یک مواجبی بکند تصور می‌کنم که وزیر مالیه به اظهارات او قانع نشده و تحقیقات از خارج هم کرده است خوب بود که کمیسیون بودجه در رد اظهارات وزیر مالیه یک دلیلی داشت و خودش هم یک تحقیقاتی به عمل می‌آورد و معلوم می‌شد که واقعاً این شخص استحقاق این را نداشته باشد یا اینکه وزیر مالیه تحقیق می‌کردند که این مستحق مستمری هست یا خیر معلوم می‌شود از آن نظری که کمیسیون اطلاع نداشته است این را رد کرده است در هر حال بنده تصدیق می‌کنم نظر وزارت مالیه را و موافقم همان شش تومانی را که وزارت مالیه معین کرده است داده شود همان طوری که کمیسیون دلیلی برای رد کردن این لایحه ندارد خوب است مخبر کمیسیون تقاضا بکنند برود به کمیسیون آن طوری که بنده اطلاع دارم این شخص در انقلابات آذربایجان خیلی زحمت کشیده است و خدماتی کرده است و استحقاق این را دارد که در ظرف سال این مبلغ که (۷۲) تومان می‌شود به او داده شود چنانچه ما قدرشناسی و جانفشانی‌های مجاهدین را در نظر داریم و همیشه منظور نظر مجلس بوده است این را هم در نظر بگیریم فقط اکتفا به پیشنهادی که در کمیسیون داده شده است و آن ماده به واسطۀ بی اطلاعی رد شده است ما هم تصویب نکنیم.

حاج سید ابراهیم- گویا اگر برگردد به کمیسیون فایده نداشته باشد کمیسیون بیش از آن توضیح و اطلاعی ندارد و کمیسیون علم غیبی نمی‌تواند برود تحصیل کند همین اطلاعاتی است که دارند نظر کمیسیون هم همین است خوب است همین حالا رأی گرفته شود شخصی است مجاهدت کرده و زحمت کشیده است ارجاع به کمیسیون فایده ندارد اگر مجلس قبول کرد چه بهتر والا رد می‌کند.

لواءالدوله- عرض کنم این سید یکی از اشخاصی است که برای این آب و خاک و برای مجاهدت عمامه و عبا را برداشته و لباس مجاهدی پوشیده در اردبیل هم خیلی خدمت کرده است علی الاتصال سینۀ خود را برای مشروطیت سپر کرده است این (۷۲) تومان که وزارت مالیه تقاضا کرده اند که ماهی شش تومان است چیز زیادی نیست گمان می‌کنم اگر مجلس درباره این رأی بدهد که ماهی شش تومان به او بدهند خیلی به جا است.

رئیس- مذاکرات کافی است. رأی می‌گیریم به راپورت کمیسیون بودجه که ماهی شش تومان دارد کرده است آقایانی که موافقند با راپورت کمیسیون

ورقه سفید و آقایانی که مخالفند ورقه کبود خواهند داد و در این موقع شروع به اخذ آراء گردیده آقای حاج میرزا رضاخان عده اوراق را به شماره ذیل احصا نمودند ورقۀ سفید ۳ ورقه آبی ۳۲

نایب رئیس- عده حضار ۶۵ نفر است بلاتکلیف مانند دستور جلسه سه شنبه ۲۳ شوال بقیه شور قانون انتخابات راپورت کمیسیون فوائد عامه راجع به جزیره هرمز آقای حاج شیخعلی در دستور فرمایشی دارید.

حاج شیخعلی- رأیی که در خصوص ارباب لطف الله گرفته شد اگر قابل توجه بود به موجب نظامنامه داخلی باید به کمیسیون ارجاع نشود اگر راجع به اعتبار بود که باید با ورقه رأی گرفته شود.

نایب رئیس- خوب است مطالب را درست استماع بفرمایید بعد اعتراض کنید در قابل توجه بودن آن بود که رأی گرفته قابل توجه شد و رجوع شد به کمیسیون.

ادیب التجار- یکی اینکه دو ماده معین در جزء دستور بوده و او مانده دیگر در باب اوراق مضره که به امضاء ۴۲ نفر از نمایندگان محترم پیشنهاد شد که زودتر به مجلس بفرستند که آنها را نمایندگان بشناسند اگرچه می‌دانم که از جانب رئیس به وزراء اخطار شده است ولی به یکی دو مرتبه قناعت نکنند و مجدداً تأکید کنند که زودتر آن اوراق را بفرستند چون جهت دارد که این را تذکار می‌کنم در بعضی از روزنامه‌ها بعضی چیزها دیده شده و نسبت به بعضی چیزها شنیده می‌شود لذا می‌خواهم صاحبان اوراق مضره را که شنیده می‌شود لذا می‌خواهم صاحبان اوراق مضره را که شنیده می‌شود نمایندگان محترم بشناسند و به ملت برسانند و دیگر در باب طرح قانونی منع احتکار است استدعا کرده بودم که جزو دستور بگذارند و وعده هم فرموده بودند که اخطار بکنند به رئیس کمیسیون داخله که زودتر آن را حاضر بکنند و جزء دستور شود شاید فراموش کرده‌اند این مطلب مهم را استدعا می‌کنم که امشب اکیداً امر شود که آن قانون را زودتر بدهند و جزء دستور گذاشته شود چون این اغتشاشات امر نان اسباب پریشانی نمایندگان محترم است بلکه یک اندازه این قانون جلوگیری نماید و اسباب آسایش عامه بشود.

نایب رئیس- در باب آن دو ماده که فرمودید در جزء دستور امروز نبود به کمیسیون رفته است در باب اوراق مضره دیگر آن هم تقاضا کرده‌اند البته تأکید می‌شود در باب طرح قانونی راجع به منع احتکار هم عرض کردم که وزیر داخله خواسته است که نظریات مستشار را در آن اخذ نماید و بفرستد عده هم که کافی نیست برای مذاکره مجلس یک ساعت از شب گذشته ختم گردید.