مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ فروردین ۱۳۲۳ نشست ۱۷

دوره چهاردهم قانونگذاری

جلسه ۱۷

مذاکرات مجلس

صورت مشروح مجلس روز سه شنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۲۳

(مجلس یک ساعت و سه ربع قبل از ظهر بریاست آقای آقا سید م حمد صادق طباطبائی تشکیل گردید)

صورت مجلس روز ۲۰ فروردین ماه را آقای طوسی (منشی) قرائت نمودند **

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس – در صورت مجلس نظری نیست گویا آقای دکتر مصدق راجع باصلاح نطق خودشان در جلسه گذشته فرمایشاتی دارند.

دکتر مصدق – بنده خواستم عرض کنم منظور بنده در نطق جلسه گذشته در برنامه دولت مستشار دولت امریکا بوده است اگر کلکه مستشار ضمن مذاکرات افتاده است اصلاح شود منظورم مستشار دولت امریکا بوده است.(صحیح است)

رئیس – اصلاح می‌شود در صورت مجلس دیگر نظری نیست. (گفته شد خیر) صورت مجلس تصویب شد.

- بیانات آقای رئیس و طوسی راجع بزلزله گرگان

۲- بیانات آقای رئیس و طوسی راجع بزلزله گرگان

رئیس – امروز توجه مجلس شورایملی معطوف بحادثه تألم انگیز گرگان است بنده یقین دارم که تمام نمایندگان بلا استثناء در این موضوع با بنده هم آوازند و آنچه عرض می‌کنم از طرف اتفاق نمایندگان است (صحیح است) زیرا بسیاری از آقایان نمایندگان از بنده خواسته‌اند که احساسا ت مجلس شورایملی و توجه خاص مجلس را باین موضوع اعلام کنم. گذشته از مبدأ اخلاقی که شاعر شهیر ما بعالم بشریت اعلام کرده است و گفته است. چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو‌ها را نماند قرار اساساً نمایندگان مجلس شورای ملی که فرستادگان ملتند از همه کس احق و اولی هستند که د ر خوشی‌های ملت خوشی در تألمات ملت متألم و در ه موضوع با ملت همددری کامل داشته باشند. . این است که تمام حواس ما متوجه این حادثه و منتظر جبران هائی است که باید در این موضوع بعمل آید اگر چه ما اطلاع داریم که دولت ما جداً باین موضوع متوجه شده و اقدامات مقدماتی انجام وظایف خود را در این باب به عمل آورده است و هیئتی از اشخاص لایق فهیم بطف گرگان اعزام شده معذالک مجلس انتظار قطعی دارد که این اقدامات توالی و امتداد داشته باشد و با تمام وسایلی که در دست است لوازم مادی و فنی جبران صدمات آسیب زدگان گرگان فراهم و عملی بشود همچنین انتظار داریم که خیر خواهان و ارباب فتوت ملت و آنانی که در راه سعادت و امداد عمومی از هیچ مجاهده و کوشش دریغ ندارند باین موضوع توجه کرده اجتماعات خیریه‌ای که مقتضی است فراهم سازند و هر نوع مساعدت که بتوانند در این کار بکنند نمایندگان مجلس نظر بوظیفه مخصوصی که دارند از هیچگونه اقدام و مساعی که حق آنان است کوتاهی نخواهند کرد امیدوارم در جبران کشور این حادثه فجیع که در ابتداء شروع مجلس بانجام وظیفه پیش آمده است تکلیفات خود مانرا ما کاملاً انجام بدهیم (نمایندگان انشاء الله) آقایان چند نفر در این باب اجازه خواسته‌اند که صحبت بکنند اولاً‌آقای طوسی هستند.

جرجانی – بنده خیلی تشکر می‌کنم از مقام ریاست از فرمایشاتی که کردند.

رئیس – آقایان چند نفر اجازه خواسته‌اند آقای طوسی

امینی – گویا آقای نخست وزیر می‌خواهند توضیحاتی از اقدامات دولت بدهند و شاید بهتر باشد.

یمین اسفندیاری – بعلاه روح مطلب همان بود که مقام ریاست فرمودند.

نخست وزیر – همانطور که آقای رئیس محترم مجلس فرمودند واقعه گرگان همه ما را متألم کرده است و بمجردی که اطلاع بدولت رسید فوراً درصدد اقدامات مؤثر برآمدیم جلسه شیر و خورشید سرح را خواهش کریم فوراً تشکیل دهند و آن اقداماتیکه لازم است و کمک هائی که ممکن است از طرف دولت بشود فوراً عملی شود اقدام هم شد و از طرف دولت بتمام نمایندگان ایران که در خارجه هستند و بتمام ایالات و ولایات تلگرافاتی شد برای جمع آوری اعانه و بوزارتخانها دستور داده شد که بین خودشان کارمندان دولت دفاتر اعانه بازکنند برای شرکت در این امر و از ٌای بیات وزیر مشاور خواهش شد که در این امر نظارت و رسیدگی کنند. اقداماتی هم که از طرف وزارت بهداری به عمل آ‚ده است امروز با تمام وسائل ممکنه از حیث دوا و طبیب و پرستار بطرف گرگان رهسپار شد ازطرف وزارت جنگ هم یک کامیون پنجاه چادر فرستاده شد و در صددد هستمی که امروز هم یک مقداری بفرستیم پنجهزار متر چلوار هندی پنجهزار متر متقال ۵ تن قند و پانصد کیلو چائی و دویست و بیست کیلوشیر خشک از انبارهای دارایی تحول شده و یک اتومبیل هم باختیار شیر و خورشید سرخ گذارده شده و برای حمل سیصد پتو و دوا و سایر اجناسی که حاضر شده دیروز چهارکامیون بشیرو خورشید سرخ تحویل و اجناس فوق حمل گردید فردا هم آقای دکتر مرزبان خودشان تشریف فرما خواهند شد که چیزیکه لازم است از طرف دولت بعمل بیاید و کمکهائیکه لازم است بکنیم از هیچ نوع کوتاهی نخواهیم کرد و از ابراز احساسات مجلس شورای ملی نسبت باین بدبختی که عارض گرگان شده است خیلی متشکر و اطمینان داشته باشند که دولت در این امر از هیچ اقدامی کوتاهی و خودداری نخواهد کرد.

رئیس – آقای طوسی.

جمعی از نمایندگان – کافی است، دستور، دستور …

طویس –می‌رسید بدستور قدری تأمل بفرمائید شاید نظری باشد که گفتنش لازم باشد. با اظهار عرض تشکر از احساسات و فرمایشات ریاست عظمی و تشکر از اقدامات دولت که البته همه ناشی از قلب متأثر و تراوش افکار نوع دوستی و ابراز نیات دلسوزی و همددری با مردم و بازماندگان اهالی گرگان (چون خیلی از بین رفته‌اند) اجازه می‌خواهم بسهم خودم باین منویات پاک تأسی کنم مطابق اطلاعاتیکه بدست آ‚ده دولت و شیر و خورشید سرخ و بزرگواران دیگر هم اقدامات و توجهات مادی و معنوی کرده‌اند و باز هم مشغول هستند و اگر اجازه بفرمائید بنده پیشنهاد می‌کنم مجلس شورای ملی مستقلاً دفتر اعانه باز کند و اقدامات مستقیمی بکند شاید بهتر و خوبتر بدستگیری از این ستمدیده‌ها موفق شود (صحیح است) از اینموقع استفاده می‌کنم و بدولت و مخصوصاً بآقای وزیر دارایی یادآوری می‌کنم که پرسش بفرمایند اولاً‌در ساوه انبارهای مهمی از گندم و جو مازاد موجود بوده که بنرخ دولتی فروخته شده و در همانجا انبار شده مدتیست مرتباً همه روزه همین گندم و جو با کامیونهای دولت بانجیل وند حمل می‌شود و از آنجا باهواز می‌برند چون بصحت خیر اطمینان کامل دارم استدعا می‌کنم مطمئنم بفرمایند برای کی و برای چه باهواز حمل می‌شود. ثانیاً آقای وزیر دارائی از بنگاه کارگزینی سئوال بفرمائید چه علت دارد کارمندان لایق و شایسته را از این بنگاه خارج کرده‌اند اگر از نظر صرفه بودجه است بچه مناسبت بانوئی که زبان فارسی درست یا هیچ نمیداند با سمت مترجمی و معاونت فنی این بنگاه با ماهی چهارصد و پنجاه تومان استخدام می‌کند (دکتر عبده – در اثر حسن خدمت بوده) (خنده نمایندگان) در حالیکه شاید واجد شرایط قانونی هم نباشد.

رئیس – سه چهار نفر اجازه خواسته‌اند قبل از دستور راجع باینموضوع حرف بزنند (جمعی از نمایندگان – دستور دستور) بنابر این شروع می‌شود بدستور آقای دجدد پیشنهاد کرده‌اند راجع بمسئله گرگان که شش نفر از شش شعبه انتخاب بشوند اگر آقایان موافقند این پیشنهاد خوانده شود بعد وارد دستور بشویم:

بنده پیشنهاد می‌کنم که از هر شعبه یک نفر بنام کمیسیون کمک و همراهی بآسیب دیدگان شهر گرگان انتخاب شود و تحت ریاست رئیس محترم مجلس شورای ملی نظارت و مراقبت درتأمین آسایش مردم بلادیده آنجا بعمل آورند.

جمعی از نمایندگان – مخالفی نیست رأی بگیرید.

سید ضیاء الدین طباطبائی – بنده مخالفم.

تجدد – پس اجازه بفرمائید بنده توضیح عرض کنم.

رئیس – بفرمائید.

تجدد – هیچکس مخالف با ورود بدستور نیست و بنده هم زیاد نمی‌خواهم صحبت کنم در این پیشنهاد اولاً‌مهمترین چیزی که امروز در گرگان است مسئله نداشتن خانه است می‌نویسد نود درصد خانه‌ها خراب شده است.

یکنفر از نمایندگان – صدی هفتاد آقا.

تجدد – تلگرافات اینجا هست آقا می‌خواهید بخوانم (خیر) آنوقت برای خاطر این که حقیقتاً این اعاناتی که جمع می‌شود در موردش صرف بشود و همچنین مجلس شورای ملی شرکت واقعی خودش را با این بلاد دیدگان نشان بدهد این پیشنهاد را بنده کردم و خیال می‌کنم این پیشنهاد یک راه عملی باشد و وسائل آسایش این بیچارگان را فراهم بیاورد. حالا آقا مخالفند بفرمایند.

رئیس -آقای سید ضیاء‌الدین طباطبائی

سید ضیاء الدین طباطبائی – شش روز است در گرگان زلزله شده است دولت اقداماتی کرده است شیر و خورشید سرخ هم اقداماتی کرده است بنده هم از سه روز قبل اقداماتی کرده‌ام مجلس شورای ملی وظایف بزرگی دارد اگر ما بخواهیم کارها را بعهدةمجلس شورای ملی بگذاریم کارهای مجلس شورای ملی را چه کسی خواهد کرد تشکیلات حزبی که در طهران شروع شده است و امروز شش هزار نفر افراد این شهر در تشکیلات این حزب هستند و مخالفین اسم آن را حزب حلقه گذاشته‌اند از سه روز قبل مشغول این اقدامات شده اگر آقایان نمایندگان اجازه بدهند داوطلب انجام این خدمت هستند وهر راهی بفرمایند و هر فرمایشی بفرمایند انجام می‌دهند.

جمعی از نمایندگان – رای بگیرید به پیشنهاد

رئیس – کسانیکه با پیشنهاد آقای تجدد موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

- طرح برنامه دولت

۳- طرح برنامه دولت

جمع از نمایندگان – دستور

رئیس – برنامه هیئت دولت مطرح است آقای دکتر اعتبار مخالفید بفرمائید.

دکتر اعتبار – بنده قبل از اینکه وارد بحث در برنامه دولت بشوم موضوعی که توجه بآن را بنده بی نهایت قابل دقت میدانم متذکر می‌گردم و آن موضوع مستشاران آمریکائی است اگر بنا شود این آقایان با این رویه‌ای که اتخاذ نموده‌اند باعمال خود ادامه بدهند هم این دولت و هم این مجلس هر دو زائدند و فقط راهی که باقیمانده آن است که ما برویم به محضر و مملکت را قباله کرده بدست آقایان بدهیم و خودمان هم چون اشخاص نادرستی خدمت آقایان معرفی شده‌ایم از این مملکت هجرت بکنیم بنده در این خصوص شخصاً معتقدم چون اتخاذ هرگونه تصمیمی باید با کمال دقت بشود موضع در کمیسیون م خصوصی از طرف مجلس شورای ملی رسیدگی شود و نتیجه برای اتخاذ تصمیم بعرض مجلس برسد پیشنهادی هم در این زمینه تهیه شده است که اغلب آقایان هم امضاء فرموده‌اند و چون امروز برنامه مطرح است در جلسه‌آینده قبل از دستور تقدیم می‌نمایم و اما مخالفت بنده با برنامه دولت. برنامه و مواد آن همه بجای خود صحیح و خوب است لکن من معتقدم این دولت یا هر دولتی که می‌آید از نظر الاهم فالاهم تمام اصلاحات را در درجه دوم قرار داده و دو موضوع را که نهایت اهمیت و فوریت دارد برنامه قطعی خود قرار دهد و آن دو موضوع اول امنیت و دوم وضع اقتصادی کشور و اعاشه عامله است. شنیده می‌شود که در تمام کشور ایلات و بلکه عامه با یک ولع و پریشانی مسلح می‌شوند و حکومت و مآمورین انتظامی تماشیاچی معرکه هستند و شاید در تدارک اسلحه کمک‌های مستقیم و غیر مستقیم می‌نمایند و قیمت هر قبضه تفنگ به بیست هزار ریال رسیده و اشخاص و طوایف تهیه یک قبضه تفنگ را بر کلیه ضروریات زندگانی خود ترجیح می‌دهند این انقلاب فکری برای تهیه اسلحه آسایش عمومی را تهدید می‌کند و پس از رفتن متفقین این مملکت را بیک کانون آتش مبدل می‌کنند و من عقیده داشتم دولت در سرلوحه برنامه خود این موضوع مهم را مورد علاقه و توجه قرار می‌داد و معلوم می‌داشت اولاً موجب این پریشانی افکار برای تدارک اسلحه چیست و ثانیاً برای رفع آن چه تدابیری در نظر گرفته شده و می‌شود و باز هم شنیده می‌شود که قسمت مهم الحه از ناحیه مأمورین انتظامی و ارتش بخریداران می‌رسد و این جریان روشن می‌کند که هیچگونه حساب و کتابی درکار نیست و بنظر من وظیفه دولت سر و سامان دادن باین موضع است. موضوع دوم وضع اقتصادی کشور و افراد است با تمام قوانین و اختیاراتی که مجلس سیزدهم به مسیون آمریکائی داد و با تمام فعالیتهائی که رئیس کل مالیه با وضع آئین نامه‌ها که اثر قانونی دارد نمود می‌بینیم نه فقط کوچکترین نتیجه عاید دولت و مردم کشور نشده بلکه وضع گرانی و بدبختی مردم روز بروز با یک قوس صعودی در افزاش است و عملاً ثابت شده که تمام این مقرراتی که وضع شده و می‌شود چون با یک م طالعه کامل و دقیقی نبوده کوچکترین نتیجه از آن عاید مملکت نشده ضحه و ناله مردم ولایات و مرکز از نداشتن و نرسیدن احناس انحصاری وقت تمام آقایان را گرفته و مسشاران آمریکائی ما نتوانسته و نمی‌توانند توزیع کوچکترین اجناس انحصاری را بین مردم تأمین نمایند. توزیع قماش با تغییر و عوض شدن چند مدیر کل آمریکائی و دیدن منظره خیابان فردوسی بهترین شاهد است وتغییر آقایان هیچیک در امری را که گمارده می‌شوند کوچکترین اطلاع و سابقه عمل ندارند و اداره امور اقتاصدی کشور ما میدان آزمایش واقع گشته اطلاع داریم میلیونها متر پارچه کارخانجات کشور در انبارها دارد از بین م یرود همینطور اجناس دیگر انحصاری و مردم ولایات با احتیاج مبرمی که بیک متر آن دارند با مواعید مکرر دولت آقای رئیس کل مالیه نتوانستند و یا نخواستند برای توزیع آن ترتیبی بدهند و این احتکار دولت موجب شده که قماش از یکسال باینطرف صدی ششصد ترقی نموده جراید را مطالعه و از موارد تخلف و بدبختی‌های گوناگون استحضصار حاصل نمائید من عقیده دارم تمام اصلاحات منظور در برنامه را کنار گذاشته و موارد فوق را مورد توجه قرار دهند. سال گذشته در اثر کشت زیاد و مساعدت جوی مردم این کشور در مضیقه زیادی از جهت خواربار نبودند و بحمدالله بصورت مطلوبی برگزار شد و این ارتباط بحسن جریان اداره غله نداشته بلکه بعکس هر جا اگر مضیفه‌ای بود ناشی از مداخلات مأمورین غله بوده و مطلب بقدری واضح و مدلل است که توضیح زیادی را در این مورد لازم نمیدانم. سال حاضرآثار خکشالی از طرفی و از طرفی هم جون دولت در خرید محصول کشاورزان در سال گذشته اقدام ننمود و در نتیجه محصول کشاورزی تنزل فاحشی نمود در هذالسنه بیم این می‌رود که زارعین آن رغبتی را که باید بکشت نشان بدهندنخواهد داد و این دو عامل سبب می‌شود که مردم نسبت به مضووع خواربار نگران باشند و حق آن بود برنامه دولت منحصر باین موارد حیاتی می‌گشت اینک هم عقیده دارم از تمام مواد صرفنظر شده و موضوعات فوق را در صورتی که مجلس شورای ملی موافقت نماید سرلوحه عمل وکار خود قرار دهند اول امنیت دوم اعاشه و پوشاک. و اما راجع به چند مواد برنامة دولت عرایضی داشتم اول راجع به سیاست خارجی است تصدیق میفرمائید که سیاست خارجی را موقعی می‌شود خوب تإمین کرد که مأمورین خوب داشته باشیم مثالاً در سیاست خارجی ما با امریکا لازم است که ما در آنجا یک مامور شایسته تری داشته باشیم (بعضی از نمایندگان – شایسته است) شایسته تری اگر داشتیم ممکن بود در موقع احتیاجات ما یک کمک بیشتری بکنندهمچنین در انتخاب این آقایان مستشاران. یک موضوع هم که خیلی مورد توجه عامه بود موضوع آقای جم بود که معلوم نشد بالاخرخ بکجا کشید در یکی از این مواد نوشته شده است تهیه مواد خواربار و تأمین حوائج ضروری مردم و سعی در تقلیل قیمت‌ها البته این خیلی لازم است اینکه می‌فرمایند سعی در تقلیل قیمت‌ها خوب بود بفرمایند که با چه وسیله می‌خواهند این کار را بکنند موضوعی که سبب گرانی شده است زندگانی را غیرقابل تحمل کرده است برای مردم بعقیده بنده نشر اسکناس زیاد است در شهریور ۱۳۲۰ مقدار اسکناسی که درجریان بود صد میلیون تومان بود (یکنفر از نمایندگان – صدو شصت میلیون تومان) بله صدو شصت میلیون و مقدار جنسی هم که در بازار بود واحدش را بگیریم صد درصد از شهریور بیست تا بحال آن اجناس بخودی خود مصرف شده و مقدار موجودیش تنزل کرده است شبه را قوی بگیریم و پنجاه درصد مصرف شده و پنجاه درصدش باقی مانده ولی مقدار اسکناسی که هست از صد میلیون به هفتصد میلیون رسیده است پس سطح زندگانی بخودی خود چهارده برابر گرانتر شده است وقتی حساب بکنید تحقیقاً درست درمیآید قند و شکر و اینها یک مقداری هم زیادتر قبل از اینکه دولت جنسی بتواند تهیه بکند هر اقدامی که می‌کند تا وقتی این موضوع سروسامانی پیدا نکند بهیچوجه مؤثر واقع نخواهد شد (امینی – قدرت خرید کم شده است آقا) بنده معتقدم اصولاً اشکالات زندگانی ما بجز با کمک متفقین ما مرتفع نخواهد شد و در این مورد بخصوص بنده معتقدم که آقای رئیس دولت با متفقین وارد مذاکره بشوند ولی یک راه حلی پیدا بکنید که از نشر اسکناس بیشتری جلوگیری بشود. موضوع دیگر موضوع انحاصرها است بنده هم البته معتقدم در موقع جنگ تجارت ما در دست دولت باشد ولی متاسفانه جون دولت نتوانست این انحصارها را اداره بکند اساساً شیرازه کار از هم گسیخته شده امروز شما وقتیکه با هر یک از تجار صحبت می‌کنید میگویند ما حضار هستیم شکر وارد کنیم و حتی لاستیک که ما احتیاج داریم وارد کنیم و بقیمت نازلتر (یکنفر از نمایندگان – ازکجا؟) یک سئوالی شده از کجا؟ این سئوال بی مورد نبود در انبارهائی که در ممالک مجاور هستند اجناسی موجود هست و خیال هم نکنید که آنجا کنترل دولت خیلی خیلی دقیق است نمی‌تواند خیلی دقیق باشد و اغلب هم آنها می‌فروشند تجار ما هم می‌توانند وارد بکنند یک موضوع دیگر هم هست دولت هر جا تا بحال یک کسر محل و یک کسر بودجه داشته است این را کشیده است روی انحصارها یکجا پول لازم داشته است روی شکر کشیده یکجای دیگر روی چای کشیده است و این قیمتها را بجائی رسانده است که نمی‌شود خرید موضوع دیگر اینکه باید در این کار مجازات شدید باشد زیرا همة مردم البته خوب نیستند همة مردم البته وطن پرست نیستند و بیشترشان هم شاید فکر جیب خودشان باشند آن تاجر محتکری که این کار را می‌کند بعقیدة بنده قتل فقط این نیست که آدم بردارد با یک رولوری یک کسی را بکشد شما اگر یک مواد اولیه را جمع آوری بکنید و در دسترس مردم نگذارید و به قیمت گرانتری بفروشید مردم را بمرور از میان ببرید این با قتل فرقی ندارد پس باید یک مجازات شدیدی برای اینها قائل شد. در ماده ۵ برنامه نوشته می‌شود که تنظیم برنامه‌های چند ساله این بسیار فکر صحیحی است ولی بنده فکر می‌کنم یک موضوع اساسی که باید در نظر گرفته شود این است که در وزارتخانه‌ها یک فکری برای کارمندان زیادی کرد و این کارمندان در وزارتخانه‌ها مثل این است که یک چرخی که می‌گردد مردم زیادی باین چرخ آویزان شده‌اند و این چرخ تا بخواهد بچرخد می‌کشند باید فکری کرد برای این مردمی که الان در وزارتخانه‌ها هستند و برای آنها کاری تهیه بشود واعضای وزارتخانها بحداقل تنزل داده شود آنوقت می‌شود کار کرد مخصوصاً در موضوع کشاورزی یک موضعی است که می‌خواستم آقای وزیر جنگ را مذکر بکنم که موضوع نظام وظیفه لطمة بزرگی بامر کشاورزی وارد می‌کند آن موقعی که رعیت زمینش را شخم زده است و می‌خواهد بذرکاری بکند مأمورین نظام وظیفه او را می‌برند و کارش از بین می‌رود ای کاش می‌بردند و دو سال نگهمیداشتند و دو سال خدمتش را کرده بود و بر می‌گشت ولی می‌برند یک مقداری پول ازش می‌گیرند و ولش می‌کنند تا برگردد آن کاری که داشته است موقعش می‌گذرد تمنی می‌کنم برای این هم یک فکری بکنید ماده ۷ برنامه استفاده کامل از جوانان تحصل کرده که بشایستگی علمی و عملی و اخلاقی آنها در اموری که بعهده داشته‌اند بامتحان رسیده است اینجا بنده متاسفانه می‌بینم که آقای رئیس دولت هیچ نوعی توجهی تا بحال باین امر نفرموده‌اند حتی یکنفر عضو جوان هم که در این کابینه بود آنرا هم بعد از ترمیم ثانوی برداشتند و اما راجع به خود کابینه بنده یک موضوعی را نفهمیدم و آن موضوع آقایان وزیران مشاور است وزیران مشاور یعنی عقل کابینه؟ نمیدانم بنده معتقدم که اگر بجای آقایان وزیران مشاور یک وزارت کاری تشکیل می‌شد بهتر بدرد این مملکت می‌خورد الان یک عده مردم در این مملکت مشغول هستندبکارهای متفقین و سایر کارها. راه آهن تنها هفتاد هزار نفر کارگر دارد وقتیکه متفقین ما بروند از این مملکت شاید یک دهم اینها هم مورد احتیاج نباشند یک وزارتخانه باید باشد که باین کارها رسیدگی بکند کار برای مردم تهیه بکند و اما یک دلیل م خالفت بنده با دولت این است که با سابقه کاملی که بفعالیت آقایان وزرای این کابینه بنده دارم چه قبل از آمدن امریکائیها و چه بعد از آمدن آنها چون اغلب آقیان شکایت می‌کنند که دکتر میلیسپو نمی‌گذارد ما کار بکنیم متاسفانه فعالیت زیادی بنده ندیدم از اغلب آقایان و باین دلیل بانتظار فعالیت بیشتری در آتیه از دادن رای خودداری می‌کنم.

رئیس – آقای هاشمی موافقید؟ بفرمایئد.

هاشمی – در مقدمه عرایض مختصری دارم پس از آن نظریات خود را نسبت به برنامه دولت اظهار می‌دارم بنده با جناب آقای ساعد موافق و مساعدم و نسبت بدولت ایشان اگر منفرد بودم یک تصمیم دیگر می‌گرفتم برای اینکه در این دوره برای رای اعتماد یک اهمیت فوق العاده و بسزائی قائلم در دوره گذشته چون یک گرفتاری‌های فوق العاده بود که مملکت انسی بآن گرفتاری‌ها نداشت هر آن ایجاب می‌کرد دولتی بر سرکار باشد شاید نمایندگان هم بهمین ملاحظه که مقتضی نیست که دو روز یا سه روز مملکت مبادا دولت نداشته باشد زیاد نسبت برأی اعتماد خود اهمیت نمی‌دادند و هر کس داوطلب تشکیل دولت میسد می‌توانست رای اعتماد اکثریت مجلس را بخود جلب کند اما اینک آن اوضاع و موجبات در ظاهر نیست گرچه در معنی شاید یک موجبات و یک علل فوق العاده دیگر وجود داشته باشد در هر حال از این می‌گذرم وعرض کردم اگر منفرد بودم ممتنع می‌شدم یعنی در حکم شخص منتظر بودم رای اعتماد نمی‌دادم و می‌نشستم ببینم اگر دولت خوب کار کرد بعد از آن باو و لوایح آن رای می‌دادم و اگر مطلوب حاصل نمی‌شد آنوقت رویه دیگر اتخاذ می‌کردم ولی اینک چون اکثریت فراکسیونی که بنده هم افتخار عضویت آنرا دارم تصمیم گرفته است که رای اعتماد بدولت آقای ساعد بدهد بنده هم مطیع اکثریت هستم و رای می‌دهم و مذاکراتی که الان اینجا کردند یا بعداً می‌کنند اعم از مخالف و موافق همه می‌بینیم در یک کلیاتی است که در واقع مبتلا به مملکت است یعنی مخالف و موافق یک درد مشترکی دارند ودولتی می‌خواهد که دردهای این کشور و مملکت را علاج بکند و بنده معتقدم در همچه روزی باید حسن تفاهم کامل میان مجلس شورای ملی و دولت و افراد وزارء وجود داشته باشد (صحیح است) راهی را که بنظرم می‌رسد میگویم بهترین طرفش این است. که شخص جناب آقای ساعد و وزرای محترم ایشان بیش از سابق بگفتارهای آقایان نمایندگان و بتذکار‌های آقایان توجه نمایند همین مطالبی که در مقدمه رای اعتماد بدولت گفته می‌شود و در اینجا در مجله رسمی مجلس شورای ملی چاپ می‌شود در اینجا در مجله رسمی مجلس شورای ملی چاپ می‌شود پس از چاپ افراد آقایان وزارئ‌این مطالب را تحت دقت و بررسی قرار بدهند گ ر نظریه نمایندگان درست است آنرا عملی کنند بقسمی که خود آن نماینده هم بفهمد که نسبت به پیشنهاد او و تذکار او یک قدم عملی و موثری برداشته شده است اگر اشتباه کرده او را با منطق و دلیل قانوع کنند بنده در سابق نیز در مجلس بودم و متوجه جزئیات بودم بیشتر اختلافات از اینجا می‌شد که فالان وکیل مثلا احتیاجاتی داشت و شاید بفالان ویر تذکار می‌داد بقول خودم گاهی می‌شد با مداد سرشکتسه هم آقاین وزارا یادداشت می‌کردند ولی بعداً که مسئولش مورد توجه قرار نمی‌گرفت یکوقت میدیدید سر یک مطلب کوچکی بنیاد حکومت و دولتی متزلزل می‌شد یا فرو می‌ریخت حتی نسبت باحتیاجات محلی و نسبت بحوائج مردم باز یک طریقه بنظرم م یرسد که در حضور آقیان در جلسه خصوصی صحبت می‌کنم و بعد پیشنهاد می‌کنم که معمول بدارید تا چنین گله هائی پیش آمد نکند مقصودم این است بیشترگرفتاری مردم روی این جزئیات است مخصوصاً اینکه مامورین دولت در ولایات در شهرستانها در این دو سال و نیم نگذاشتند وضع سابق تغییر بکند (صحیح است) چرا؟ محسنات تمام رفته قبایح صد چندان شده اگر بیچاره شکایت می‌کند بالاخرخ با همان فرمول و طرز قدیم یک بازرس عالیرتبه بزرگی فرستاده می‌شود خدای من شاهد است که شاکی را مورد تعرض قرار می‌دهند (صحیح است) از اول قدمی که وارد می‌شود شروع می‌کند بدماغسوزی مردم در آنجا گوئی هیچ حقی برای مردم قائل نیستند ا ین گونه مامورین هم بیچاره‌اند طرز تربیت سابقشان این بوده است اساس حکومت ملی بر این است که ملت خودش برخودش حکومت کند ولی گویاتاریخ بشر یاد ندارد یک حاکمی باین اندازه از مردم لخت و برهنه و گرسنه از این ملت چند میلیون نفری که والله گرسنه و برهنه‌اند باین صورت بروند و مالیات مطالبه کنند بروید به بینید چه شد نتیجه آن مسافرت هائی که در زمان شاه سابق وزراء می‌گردند و هر روز بشرق و غرب ایران می‌رفتند استدعا می‌کنم حالا هم یک مسافرتی بفرمایند. (اقبال لاستیک ندارند آقا – خنده نمایندگان) با طیاره بروند از بالا بهتر می‌بینند نه تنها بتدکار آقایان نمایندگان باید توجه کنید که از نتیجه همه این توجها ت بایدامور اصلاح بشود بلکه هر فردی که حرف حسابی می‌زند باید مورد توجه قرار گیرد مخصوصاً جراید البته جراید وقتی که موضوعیرا یادآوری می‌کنند باید مورد توجه واقع شود آ“ها هم بدیهی است (اگر چه این مربوط ببرنامه دولت نیست) باید کاری کنند که بگوش دیگران عده نگویند که آ“چه که جراید می‌نویسند درست نیست و پری نباید مورد توجه و اعتنا قرارگیرد، نه آقا باید واقعاً چنان مطالب را صحیح و بدون غرض بنویسند که هیچ غرض شخصی نداشته باشد و دولت هم موردتوجه قرار بدهد؟ شرطش اینست یک قسمت از آن چیزهائی را هم که ما از دولت می‌خواهیم باید از خود بخواهیم این را هم باید اذعان کنیم که انسان باید درهر کاری عدالت داشته باشد منصف باشد پس یک قسمت از چیزهائی را که ما ز دولت می‌خواهیم باید اول خودما یعنی مجلس شورای ملی واجد بشود و ازخودش بخواهد و در واقع دولت را تقویت کند ثبات بخرج بدهد جنبه خیر دولت را تقویت کند اگر جنبه شری خدای نکرده یکی از افراد وزراء دارد تضعیفش کند و تعدیلی در کار قائل شود تا وقتی که بمنظور ش برسد و باندک چیزی کم حوصلگی نشان ندهد تا اوضاع گذشته تجدید نشود نسبت به اوضاع مختصری عرض کردم و بطوریکه شما می‌بینید ملت امروز یک دردهائی دارد یک نارضایتی هائی دارد و از مجموع این دردها و نارضایتی‌ها ما می‌توانیم این نتیجه را حاصل کنیم ه اوضاع خوب نیسته مه افراد ناراضیند و ناراحتند در واقع و بدیهی است رضایتی هم که مورد توقع همه افراد است در چنین دنیای گرفتاری امکان پذیر نیست ولی یک گرفتاریهائی هست که خودمان بواسطه سوء‌اداره ایجاد کرده‌ایم امیداواری مردم اینست که آ“ گرفتاریها در واقع از ایشان مرتفع شود یک سئوال هم دارم وعرض می‌کنم و بعد وارد مواد برنامه می‌شوم نمیدانم دولتی که اینک آمده است آیا تشخیص داده است واقعاً که تمام این تشکلات موجوده بدون ذره تغییر و تبدیل لازم است و باید نگاهداری بشود آقا و آیا میدانید که تحمل بار این تشکلات از بنیه مالی این مردم زیادتر شده برای اینکه تشکیلات یک ملت برای اداره کردن امور داخلی و خارجی آن ملت است اینک خیلی زیاد شده بکدفعه چشم باز می‌کنیم می بینیم همه مردم اداری و مستخدم دولت شده‌اند در اینصورت آیا کار از پیش می‌رود؟ عجالتاً‌دارد اینطور پیش می‌آید که همه می‌خواهند مستخدم دولت باشند آیا اینطور کار کشور درست درمیآید؟ این انحصارات دولت همةاصناف و پیشه وران و زارعین را از بین برده است در صورتی که بقای ایران بوجود زارعین و به وجود پیشه وران و طبقات مولدةدر شهرستانها بود در این چند ساله اخیر تمام پیشه وران ولایات از بین رفتند بنده معتقدم که مملکت ما مطابق معمول دنیا و آنچه قاعدةامور اقتصادی دنیا است باید اداره بشود اما نه بطوریکه آن افرادی که وجود این مملکت و کشور را تشکیل داده‌اند و همیشه در این کشور بوده‌اند رفته رفته بفقر تدریجی از بین بروند باید مملکت در امور اقتصادی مسلح شود به تسلیحات اقتصادی امروزه دنیا و در عین حال دولت خوب دسلسوز آنست که برای آن افرادی هم که در قبال کارخانجات بی کار می‌شوند ایجاد کار متناسب بکند کار متناسب بآنها بدهد نه اینکه مثل امروز که می‌بینیم گله گله زارعین دست از کار می‌کشند برای برای اینکه عایدات شان تکافوء مخارجشان را نمی‌کند کارشان بگدائی مکشد ود ولت هم هیچ توجه نمی‌کند اگر مملکت جمعیت نداشته باشد چه خواهد بود! واقعاً چهارتا کارخانه و چهارتا مدیر کل که منتج نتیجه نیست. این است که خواهش می‌کنم آقایان وزیاران گاهی مسافرت بفرمایند بولایات وشهرستانها تا ببینند که بیشتر پیشه وران و صنعت گران و کشاورزان که قوه مولدةکشور تشکیل می‌دهند از بین رفته‌اند یادم آمد آقای دکتر شفق چهارسال قبل در بنده منزل تشریف داشتند بدبختی‌های ایرانرا شرح می‌دادم یکی از نمایندگان سابق هم بود و گفت که کشور ایران غرق ثروت شده است در دورةاعلیحضرت شاه ساق بود) ایران غرق ثروت غرق نعمت شده است حتی جناب آقای دکتر شفق هم جزء اشخاص متحیر و متفکر بودند گفتند من می‌خواهم در این قسمت فکر کنم که آیا ثروت مردم پیش آمده یا عقب رفته. عرض کردم تا وقتی که ما در طهران هستیم نمی‌توانیم باین حقیقت پی ببریم باید اگر آقایان می‌خواهند باوضاع بدبختی‌های مردم این کشور آشنا شوند مسافرت کنند بغرب بروند بشرق بروند (یکی از نمایندگان مخصوصاً‌بغرب بروند) فرق نمی‌کند به شرق و غرب و شمال و جنوب علی اسلوی است تا ببینند چه خبر است امروز آقای دکتر شفق هم با من در این قسمت همقول و هم آوازند یک سئوالم این بود باز تکرار می‌کنم که آیا این تشکلات بمنظور رساست یا نیست؟ آیا باید تخفیفی در آن داده شود تزکیة برای آن قائل شویم یانه؟ این را باید درست کرد یا نه چون در این دو سال می‌بینیم کابینه هائی که تشکیل شد این تشکلات را محکم نگاهداشتند ظاهراً هم وقتی در یک کمیسیونی مثل کمیسیون بودجه یک نماینده مخالفت می‌کرد و می‌گفت که بفلان اداره حاجت نیست هیچ اهمیت نمی‌دادند و باز آن اداره با همان بودجه و با همان تشکلات سرجایش بود آقا با استدلال ثابت کنید که این لازم است یا نه ما هم متقاعد می‌شویم که این تشکلات لازم است برای مملکت. ما که با هم جنگ نداریم ولی عقیدةخودم را اظهار می‌کنم که این تشکلات زیاد است بار از تحمل مسکین فزون شده است. مملکت مثل یک خانواده است یکعده‌ای را می‌خواهد برای تامین امور معیشت آن خانواده اینجا فقط یک عده بخصوصی تقویت می‌شوند و سایر طبقات کشور روز بروز تضعیف می‌شوند. میآئیم برسربرنامة دولت ماده اول همین یک ماده که اینجا نوشته شده است عملی شود بسیاری از نواقص گذشته ممکن است اصلاح شود. در سیاست داخلی استقرار امنیت عمومی قولی است که جملگی برآنند ولی این را هم عرض کنم راجع به امنیت این را اشتباه نکنید از چهار پنجسال بآخر زمان شاه گذشته مانده یک اندازه عدم امنیت شروع شده بود آقایان ولی کسی نمی‌فهمید دستگاه دولتی نمی‌گذاشت که شما مطلع شوید در جنوب گویا بین لارستان یا فلانجای دیگر یک کامیون از مامورین دولتیرا دزدها شقه می‌کردند و می‌کشتند در شهر طهران هم قضایائی اتفاق می‌افتاد ولی همچو نبود که آفتابی بشود اما حالا اوضاع خوب نیست ولی یک اندازه هم خیلی هم زیادتر از آنچه که هست گفته می‌شود داد و بیداد می‌شود راه چاره اش هم سر وصای در مجلس شواریملی و در جراید نیست بنده میدانم در اطراف ایران الان دزدهای مسلحی هستند که بعنوان این که در مرکز هیچ قوة نیست که جلوگیری کند بیشتر دست تعدی دراز می‌کنند منظور این است که حوادثی از شش هفت سال پیش اتفاق می‌افتاد که مردم ناراضی شدند از وقتیکه مردم زندگیشان تامین نشده بود از وقتیکه زارعین از دسترنجشان استفاده کامل نمیردند شروع شد به بعضی کارها ولی در مرکز یک طوری بود که هیچکس خبر نمی‌شد امروز کاملاً خبر می‌شوند. این قسمت لازم است یعنی امنیت عمومی از آن لازمتر تامین قضائی کشور آن عدالتی که روی پادشاهان بزرگ سابق را سفید کرده بود و بعد از آنها تا امروز می‌بینیم سطور برجستةدر تاریخ برای ما بیادگار گذارده همان داد و عدل آن سلاطین امروز در دست قوه قضائیه است همان عدلی که باید بکلبةمحقر هر بیوه زن و پیره زن ستمدیده مثل آفتاب بتابد امروز اجرای این عدالت بدست قوةقضائیه است اما تشکلات این قوة قضائیه یک چیزی است که بحث آن از موضوع من خارج است ولی نسبت بطول کشیدن محاکمات خاصله محاکمات جزائی ایراد دارم و عقیده دارم که باید توجه کافی شود که زودتر از این و سریعتر از این که هست انجام شود اما موضوع وسائل تامین خواربار متاسفانه الان که ما داریم اینجا با فراغ بال صحبت می‌کنیم در قسمت جنوب ایران در گرمسیرات خرمن‌های جو در وسط بیابان هاست و فوراً باید دولت در اول قدم دست به جمع آوری حاصل بزند و کاری هم نشده تلگرافاتی هم بما شده در این قسمت که بعداً عرض می‌کنم خلاصه هر یک قسمت از این ماده که عملی شود عقیدةبنده به دولت زیاد می‌شود. سپس تامین ح داقل مایحتاج زندگانی برای افراد کارگر و برزگر از حیث غذا و لباس و مسکن و بهداشت و تعلیمات مربوط بمشاغل هر یک از طبقات مذکور. بنده گمان می‌کنم مضیقه حال این افراد را انحصارها فراهم کرده است بنده در کاری که فنم نیست میل دخالت ندارم ولی محسوس است و می‌بینم در انحصار بعضی اجناس داخلی بعقیده بنده اگر سهم زیادتری به مولد آن داده شود امروز خیلی موثر است در زندگانی باین معنی مثلاً پنبه. حتی شاید عقیدةخود بنده الغاء انحصار پنبه باشد زیرا که پنبه مایحتاج و پوشاک چندین میلیون از سکنةقراء‌و دهات و بیابانها و مزارع را تامین می‌کرد از راه کرباس بافی و سایر پارچه‌های پنبةپنبه که در دسترس زارعین گذاشته نشد بیچاره شدند حتی کار بجائی رسید که یک لنگه گیوه که دختر دهاتی می‌بافت ژاندارمری از دست او می‌گرفت که قاچاق است خدای من شاهد است این کار هزارها شبیه و نظیر دارد اگر میل داشته باشید نظایر آن را بشما نشان می‌دهم توپهای کرباس مردم را در دورة گذشته بعنوان اینکه قاچاق است از کلبةمحقر زارع کشیدند بیرون که البته آنروز دولت اگر توجه بیشتری داشت کار باینجا نمی‌کشید بهرحال ک شاورز از پنبه در سابق تمام لوازم کارش را فراهم می‌کرد در زمستان هم افراد عائله او می‌نشستند به پارچه بافی کرباس بافی مثل همةقرنها وسالها که رسمشان این بود زندگیشان را تامین می‌کردند در این قسمت مخصوصاً توجه فوری بفرمائید در موضوع تجارت اگر چه بنده وارد نیستم ولی اطلاع دارم که تجار و بازرگانان اجناس شان بلاتکلیف مانده است دولتی که می‌آید روی کار البته باید بشکایات این طبقه که طبقه مؤثری هستند در کشور خاتمه بدهد. چهارم: تجدید نظر در قانون تقسیمات کشور و شهرداری‌ها بعقیده بنده این چندان کار لازمی نیست که مثلاً قریب یکسال هم بنشینیم و ببینیم که فلان ده را ملحق کنیم به فلان استان یا فلان قصبه و بخشدار یرا به فلان فرمانداری تبدیل کنیم کار از این لازمتر هم داریم ولی اینکه در آخر این ماده هست که اهالی در امور محلی خود نیز شرکت داشته باشند این مهم است این را در اول ماده بیندازید در عمل و آن قسمت اول را در مؤخره ماده قرار بدهید عرض کردم اهالی محل اگر بیشتر نظریاتشان نسبت برفاه حال جامعه‌ای که در آنجا زیست می‌کنند مدخلیت داشته باشد و دولت کمک آنها را در کارها دخالت بدهد البته برای تامین حال مردم و رفاه مردم بهتر است و هیچ تردیدی نیست که هر شهرستانی را که در قحطسالی دخالت دادید و واگذار کردید به اهالی محل ببینید چه کرده‌اند؟ بنده حالا نمی‌خواهم مثال بزنم ولی موضوعی است که البته باید تشکر کنم در آ“ قحطسالی پیرارسال که مبتلا شدیم و نمی‌دانستیم چه کار کنیم همان باقی مانده اصناف کرمان نشستند واتحادیه صنفشان را تشکیل دادند و موجب فراوانی جنس و ارزاق و ارزانی در بازار شدند با کمک یک عده از مردم آخر مردم که در کفرستان بزرگ نشده‌اند یعنی یکی وقتی که صدای ضجه و شیونی را از کنار خیابان بشنود او هم ناراحت است ولی وقتی که یک نفر مامور می‌آید و می‌گوید که من مخالفم با اینکه اهل شهر در امور دخالت کنند بلکه می‌گوید اصلاً داخل موجودات نیستند دخالت نمی‌دهد مردم را در امور خودشان کار خراب می‌شود باید مردم را دخالت بدهید در امور خودشان تا اینکه هم مسئولیت کم بشود و هم اینکه وقتی کار خودشان بخودشان رجوع شد مردانه می‌روند دنبال کار و خدمت هم می‌کنند همه انجمنهای خیریه ایالات ولایات و مرکز دلیل بر همین بوده و هست که ایرانی هنوز خصیصه‌های موروثی درش بکلی نمرده است وه نوز هم وحود دارد و بزرگان گفته‌اند که مقدرات آینده هر ملت را از تمایلات عمومی نفسانی افرادش می‌توان استنباط کرد طبق این من بآتیه خوشبین و امیدوارم زیرا که امروز افراد ایرانی تمایلاتشان چیست؟ آقا همه می‌گویند ما عدالت می‌خواهیم از مجلس شورای ملی اشاعة عدل وداد می‌خواهیم حسن اداره امور می‌خواهیم روی همرفته اینها همه خوب چیزهائی است امیدوارم همین تمایل عمومی که خواهان اصلاحات است بالاخره بار ما را بمنزل برساند و پیدا بشوند مردمی که همین تمایل را عملی بکنند و وقتی که عملی کردند مظهر ارادةهمین ملت می‌شوند وم ورد احترام همین ملت می‌شوند ولی درگذشته اینطور نبوده یا دولت‌ها قدرت داشته و مظهر اراده ملت نبوده و یا دولتها بکلی قدرت نداشتند و اگر قدرت داشتند علت چه بوده؟ علتش همین نکته کوچک است که آنچه ملت خواست هاست نتوانسته‌اند تامین کنند اگر تامین کردند آنوقت البته مورد احترام ملت هم واقع می‌شوند. پنجم تنظیم برنامه‌های چند ساله در امور مربوط بکشاورزی و صنعتی و بازرگانی و بهداشت وفرهنگ و تقدیم آن بهم جلس شورای ملی است البته بسیار صحیح است کار برنامه می‌خواهد تصور نمی‌کردیم در گذشته که برنامة در کار نباشد بلکه خیال می‌کردیم یک برنامه برای پیشرفت کار مملکت موجود است و یک روزی ما را بیک سعادت حقیقی و ترقی حقیقی میرساند و از امروز هر روی که این برنامه تعیین شد مخصوصاً بامور کشاورزی و همین اموری که دولت ذکر کرده است آنوقت کاملاً می‌توان بآتیه امیدوار بود و می‌توانیم بگوئیم برای کارها برنامة است که بآمدن و رفتن اشخاص تغییر نمی‌کند اگر هم واقعاً لازم است مجلس شورای ملی رای بدهد یا تقویتش بکند و تثبیتش بکند چه ضرر دارد که بآمدن فلان وزیر یا رفتن فلان مدیر کل و فلان معاون یا آمدن یکی دیگر نظرایات شخصی در آن حکمفرما نشود و امور از محور خود منحرف نگردد این خیلی خیلی خوب است ششم تجدید نظر در وضع مآمورین دولت و تامین زندگانی آبرومند آنها تا آخر بعقیدة بنده ستون این برنامه این ماده است برای اینکه تمام اموری که انجام می‌گیرد بتوسط مامورین دولت است و تا مجری در واقع مقید نباشد که این قانونی که بدست او افتاده است باید آنرا اجرا کند و در قبال این اجرا تمام وسایل زندگاین او بطور رفاه آماده و تامین است امور اصلاح نخواهد شد آ“ مامور باید بداند که وضع او ثابت است هر وزیر و رئیسی که آمد نمی‌تواند او را بردارد و او در کار خودش ثابت است و هوی و هوس‌های نفسانی نمی‌تواند اورا تغییر بدهد و او مستقر است درکار خودش اگر چنین شد کارها درست می‌شود بقیه برنامه همش خوب است و امیدوارم هر اندازه اش عملی شد بدولت تبریک بگویم و چشم ما روشن بشود یکی از آقیان نمایندگان بمن نوشته‌اند که از دهات و ش هرستانها هم بفرمائید پس عرض می‌کنم معلوم است که آبادی مملکت از دهکده شروع می‌شود بعد می‌رسد بقریه و بعد به قصبه بعد به شهرستانهای کوچک و شهرستانهای بزرگ تا می‌رسد بمرکز مملکت ولی خرابی و اشتباه سرچشمه اش همین جا است مثلاً اینجا یعنی مرکز ظاهرش بیشتر آباد شد و چشم مرکزیان از دیدن وضع قراء و قصبات ایران دور بود ومرکز که قوة دماغی مملکت بود تا یک اندازه دچار اشتباه بود وخ یال می‌کرد که به تمام مملکت غرق ثروت شده است و شاید اکثر از بزرگان ما هم می‌گفتند که بلی خیابانها اسفالت شده است ساختمانهای نو شده است کشور آباد شده است ولی شاید یک یا دو خیابان که داینجا آباد می‌شد و اسفالت می‌شد دو صد دهکده از سکنه خالی می‌شد و هر روز هم وضع ادامه داشت و دارد الان شهری نیست که کاروانسراهایش خراب نشده و بازارهای قدیمش بسته نشده باشد و دکاکین بازارهایش مقفل نشده و سکنه و کسبة آن سائل بکف نشده باشند اما بالعکس اگر از دهکده شروع کردند بآبادی آنوقت راستی آبادی مملکت هم پشتی بانی پیدا می‌کند و الا آقایان سربی تن قابل بقا نیست (صحیح است. احسنت .)

رئیس – آقای دکتر کشاورز.

دکتر کشاورز – بنده با دولتی که جناب آقای ساعد به مجس معرفی می‌کنند مخالفم و با برنامه‌ای هم که به مجلس تقدیم می‌کنند با آن برنامه هم مخالفم ولی قبل از این که وارد مذاکره در اطراف برنامه بشوم، می‌خواستم یک نکته مسلمی را توضیح بدهم و آن این است که وقتی در مملکتی اوضاع جاری تغییر می‌کند و درحقیقت رژیم آن مملکت عوض می‌شود قاعده این است که در آن مملکت مردانی که در آن رژیم جزو مدیران بودند بکنار بروند و اشخاصی که تازه نفس باشند و در آن رژیم بزرگ نشده باشند کارها را در دست بگیرند. من شخص آقای ساعد را نمی‌شناختم آنچه گفته شده است در اطراف ایشان این است که ا یشان شخص صالح و پاکدالمنی هستند بعقیدة من پاکدامنی و درستکاری تنها برای ادارةامور یک مملکت کافی نیست و بعقیدةمن برای یک ملتی بدبختی است که وقتی مردم رئیس الوزراء انتخاب می‌کنند ناچارباشند چراغ بردارند وب گردند و کسی را پیدا کنند که فقط صالح باشد نباید کار ملت ایران بجائی کشیده باشد که نتواند زمامدارانی که هم صالح باشند و هم فعال باشند و هم کاردان باشند وهم تحصیل کرده باشند پیدا کند بعقیدة من در ایران امروز این نوع زمامدار هست و فراوان است ولی بدبختانه قاعده این شده که باید زمامداران مملکت از اشخاص سابقه دار باشند و من از این سابقه سردرنیاوردم برای اینکه من تا امروز در ایران زمامداران فراوانی را ندیده‌ام که در یک مدرسه بخصوصیعلم زمامداری آموخته باشند و حتی زمامدارانی را ندیدم که اقلاً تحصیلات عالیة آنها باعث این شده باشد که ملت ایران یا مجلس شورای ملی آ“ها رابزمامداری انتخاب کرده باشند. علت دیگر مخالفت بنده با کابینة آقای ساعد این است که متاسفانه در انتخاب آقایان وزراء تردید به خرج داده‌اند آقای ساعد در کابینةاولشان یک عده وزیرانی را معرفی کردند من طرفدار آن وزیران نیستم ولی در کابینةدومشان آن وزیران را یک عده شان را تغییر دادند در تحت تاثیر چه عواملی بوده من نمیدانم ولی من قبول نمی‌کنم که کسانی که زمامدار مملکت هستند و کسانی که نماینده مجلس شورای ملی هستند جز منافع ملت ایران چیز دیگری را در نظر بگیرند و حتی در تشکیل کابینة خودشان آقای ساعد یکی از پست‌های وزارت را شاغلش راعوض کردند و آن پست وزارت بهداری بود و در یکی از مواد برنامة دولت آقای ساعد می‌خوانم که ایشان میل دارند نقشه هائی که با آمدن و رفتن دولتها تغییر نکند تقدیم مجلس شورای ملی بکنند وزیری که ایشان از کابینة سابق در کابینة خودشان نگاهداشتند برای وزارت بهداری آقای دکتر غنی بود و من خودم دیدم که آقای دکتر غنی مشغول مطالعه گزارش هائی بود که مستشاران خارجی بهداری در سنوات اخیر تقدیم وزارت بهداری کرده بودند و گفتند که من این مطالعه را می‌کنم که از این میان از عقیدة این چند م ستشار خارجی که واقعاً هم زحماتی در ایران کشیده‌اند و بتمام نقاط ایران برای بدست آوردن اطلاعات مسافرت کرده‌اند (صحبت از مستشاران وزارت بهداری است) از افکار آنها یک مجموعة بدست بیاورم و آن را نقشه بهداری مملکت قرار بدهم. آقای ساعد که معتقد به نقشه هستند چطور شد این وزیری را که مطالعه کرده بودند گذاشتند برای کار تازه تری و یک وزیر جدیدی آوردند برای این کار این موضوع با آن نقشه و نقشه دادن یک قدری مقایر است و من یک نکتة را به آقایان تذکر می‌دهم که این مطلب را که عرض کردم مخالفت با آقای دکتر سعید مالک نیست چون آقای دکتر سعید مالک را اتفاقاً من یکی از اشخاص برجسته میدانم که هم فعالیت دارند هم کاردان است و هم می‌تواند وزارت بهداری را اداره کند (صحیح است) ولی منظورم این بود که طرز فکر آقای ساعد بعقیدة بنده صحیح نبود. همانطوریکه عرض کردم از نظر آقایان وزراء اگر مخالفم من با کابینةآقای ساعد از این نظر است که بعقیدةمن ایران امروز با ابتلائاتی که دارد اشخاص تازه نفسی می‌خواهد اشخاصی می‌خواهد که دانا باشند و درستکار باشند و در هر حال اشخاصی باشند که بتوانند در شبانه روز ۱۴ ساعت ۱۵ ساعت ۱۶ ساعت وقت خودشان را صرف کار وزارتخانه و خدمت بملت ایران بکنند متاسفانه در اکثر همکاران ایشان من این قدرت را نمی‌بینم. مطالبی را که در برنامه می‌خواستم تذکر بدهم و مقدار زیادش از قلم افتاده (با اینکه معتقدم اگر آنها را یکی راجع بقوة قضائیه مملکت بود (صحیح است) در دورةسابق یعنی در دورة دیکتاتوری در ایران قوانینی تصویب شد و گذشت که این قوانین یک کدامشان در این دو سالةدموکراسی ملغی نشد (فاطمی – صحیح است قوانین شخصی بود) و مهمترین آنها تفسیر غلطی بود از اصل هشتاد و دو قانون اساسی بعمل آمد و استقلال قضات را یکباره از میان برد و بعقیدة بنده خیانتی بالاتر از این تفسیر بمملکت نشده است و من انتظار داشتم آقای ساعد در برنامة خودشان اقلا این قسمت را تذکر بدهند والغای تفسیر غلط اصل هشتاد و دو قانون اساسی را به مجلس شورای ملی پیشنهاد بکنند، مطلب دیگری که بایستی در برنامه گنجانده شده بود موضوع رشوه خواری و دزدی و فساد اخلاقی است که در ادارات ما امروز حکمفرماست، من از حوزةماموریت خودم صحبت کنم کافی است. یک مثال اینجا برای آقایان می‌زنم یکی از مامورین دولت که به بندر پهلوی رفته است و مردم پهلوی گفته‌اند که ما از شما شکایت می‌کنیم بمجلس شورای ملی و نماینده مان که دکتر کشاورز است گفته است به آقای دکتر کشاورز بنویسید که من برای آمدن به بندر پهلوی بیست هزار تومان سرقفی داده‌ام اگر ا و بمن بدهد من از شما چیزی نمی‌خواهم کار مامورین دولیت بجائی رسیده است که این قضایا را علناً اظهار می‌کنند …

وزیر دارای – (آقای فروهر)- رئیس کدام اداره؟

دکتر کشاورز – رئیس اداره نظام وظیفه بندر پهلوی و در همه جا مامورین نظام وظیفه اینطورند (بعضی از نمایندگان صحیح است همه جا اینطور است۹ من انتظار داشتم آقای ساعد در برنامه دولت خودشان راجع برشوه خواران مطالب مهمتری بنویسند و مخصوصاً تذکر بدهند که دولت سعی خواهد کرد با همکاری مجلس تمام کسانی را که در دورة بیست ساله از راه غیرمشروع ثروت بدست آوردند و نمی‌توانند حساب ثروت هنگفتشان را در مقابل ملت ایران بدهند تعقیب کند و حداقل ازخدمت دولت معافشان خواهد کرد (صحیح است) راجع باصلاحات فرهنگی اینجا ذکری در برنامه ایشان از تعلیمات عمومی مجانی که یکی از کارهای خوب مجلس سیزدهم بود و تصویب شد ذکری نشده در صورتیکه بایستی تصویب نامه‌های مربوط به اجرای این قانون را دولت تهیه و منتشر بکند و هیچ ذکری از تعلیمات عمومی مجانی نشده در صورتیکه همانطوریکه بنده عرض کردم بعقیدة من یکی از کارهای خوب مجلس سیزدهم این است و مخصوصاً نکتة که در فرهنگ ایران مهم است این است که به برنامةمدارس ایران تجدید نظر شود تجدید نظر بعقیدة بنده کتب کلاسهای مدارس ایرانی را نگاه کردم م طالبی و عباراتی در این کتب که بچة هشت و نه ساله باید بخواند نوشته شده است که اطمینان دارم که اشخاص چهارده ۱۵ ساله هم آنرا نمی‌توانند بفهمند و قطعاً روحی که در این کتب اصلاً وجود ندارد و آن روح حفظ آزادی مشروطیت و دموکراسی است برعکس در کتابهای مدارس ما مثل دورة بیست ساله هنوز مطالبی است که می‌خواهد یارانی را بنده بار بیاورد مطیع بار بیاورد می‌خواهد کاری بکند که در هیچ امری تنقید نکند و چون اعتقاد همه بر این است که شالودةشخصیت هر فردی در خانواده و بعداً در مدرسة ابتدائی ریخته می‌شود بنده خواستم تذکراتی بدهم در برنامة مدارس ابتدائی دولت می‌باید دقت کامل بکند و تجدید نظر بکند و حتی این مطلب بقدری مهم است که بایستی در برنامةخودش این را بگنجاند اما راجع بارتش صحبت راجع بارتش ایران چه در جراید و چه در محافل چه درمجامع و احزاب زیاد می‌شود بنده انتظار داشتم آقای ساعد عقیدة صریحی راجع بارتش ایران در برنامة خودشان بگنجانند نظر من راجع بارتش ایران این است که ملت ایران و هر ملتی حتی در مواقعی که از جنگ برکنار است با اوضاع امروزی دنیا احتیاج به ارتش قوی نیرومند و ملی دارد اما ارتشی که ما داشتیم و ارتشی که ما الان داریم که بقایای ارتش قدیم هستند این دو صفت را فاقدند هنوز در ارتش ما افسران جوان تحصیل کرده صاحبمنصبان فداکاری که برای زندگانی روزانه خود معطلند زیردست یک عدةافسران پیری هستند و آنها از کسانی هستند که باید حساب بیست ساله آنها را بکشند (صحیح است) راجع به این موضع هم ذکری من در برنامه آقای ساعد ندیدم اما راجع بآن قمستی که بیشتر به خود من مربوط است یعنی بهداری که بمناسبت فنم باید بیشتر صحبت کنم در آن کمتر صحبت می‌کنم در آن موضع هیچ کاری نشده است تا بحال در ایران امراض بطرز غریبی مشغول از بین بردن این ملت است تراخم مالاریا سل مرتباً اشخاص را یا کور می‌کند یا می‌کشد و همین الان که من در خدمت آقیان صحبت می‌کنم یک راپی دمی حصبه در طهران وجود دارد که مخصوصاً تمام قسمت شرق طهران را فرا گرفته است هیچ کوچه نیست که در آن یک مریض حسبة وجو د نداشت باشد راجع به بهداری ما انتظار داشتیم که آن نقشة معهود را یکخورده زودتر بدهند یا اقلاً طرز اجرای مقصودشان را برای بهداری در برنامة خودشان میگنجاندند و بالخره مطلب مهمتر ازهمه که در برنامة ایشان خیلی باختصار گفته شده است موضوع کارگران و زارعین ایران است ملت ایران آقای ساعد فقیر است، نود و نه درصد از ملت ایران کارگر صنعتی یا کارگر فلاحتی و زارع تشکیل می‌دهد شما می‌بایستی برای این کارگران برنامه تان خیلی مفصل تر این صحبت کند خیلی به سادگی و سرهمبندی رد شده است مادةکه شما راجع بکارگران نوشتید من میخوان تأمین حداقل مایحتاج زندگانی برای افراد کارگر و برزگر از حث غذا و لباس و مسکن و بهداشت و تعلیمات مربوط بمشاغل هر یک از طبقات مذکور این را که بنده خواندم الان یاد یک برنامةافتادم که در دورة دیکتاتوری در روزنامه دیدم در آن جا همة این قضایا نوشته شده بود آنجا هم همیشه می‌خواستند فکر کارگر و زارع باشند حتی در دورةدموکراسی نوزاد دو سالة ما هم هر دولتی که آمد برنامه‌های مفصل تر از اینهم آورد ولی متاسفانه هیچ کاری نکرد بنده معتقدم که بایستی در برنامه شما قید شده بود که در چه مدت شما قانون بیمة اجتماعی را که یکی دیگر از قوانین خ وبی بود که مجلس سیزدهم تصویب کرده است اجرا خواهید کرد و چه جور آئین نامه ه‌ای مربوط باین قانون را خواهید نوشت من انتظار داشتم در برنامه شما به بینم راجع به بیمة کارگران چه کار می‌کنید الان در مملکت ما یک کارگر که وجودش هزارها تومان از نظر اقتصادی مملکت قیمت دارد بقدر یک پیچ ومهرة کارخانه اهمیت ندارد وقتی که کارگر از کار افتاد و دستش رفت زیر ماشین پنجاه تومان باو می‌دهند و اردنگش می‌زنند و از کارخانه بیرونش می‌کنند و هیچ فکر این را نمی‌کنند که این ک ارگر بیچاره با زن و بچه‌های خودش بعد از این چه کار می‌کند. ما انتظار داشتیم که آقای ساعد در بارة کارگان در برناه شان صریحتر از این صحبت کنند. مطلب دیگری که لازم بود تذکر داده شود قانون کار است ما قانون کاری را که ممالک متمدنه دنیا شاید بیش از چهل وپنجاه سال قبل تصویب کرده‌اند هنوز در مملکت خودمان نداریم پیشنهادش باید از طرف دولت به مجلس شواری ملی بشود ما در ایران برای رابطة بین کارگر و کارفمرا هیچ قانونی نداریم هیچ مرجع حکمیتی نداریم هر روز از نقاط مختلف ایران تلگراف می‌شود به مراکز مختلف و به احزاب و به مجلس شورای ملی و کارگر‌ها شکایت می‌کنند از طرز رفتار مدیران کارخانجات با کارگران چه خصوصی چه دولتی که ما را دسته دسته بیرون می‌کنند چونکه ما جزء تشکیلات کارگیر هستیم ما عضو حزبی هستیم فقط ما را به این بهانه بیرون می‌کنند و آن‌ها را می‌اندازند بیرون. اخیراً در شیرگاه یک عده کارگر را (بنظر م آمد که بهتان بگویم) کهکارخانه هم برای آنها مسکن درست کرده بود و در آنجا مسکن داشتند ازکارخانه بیرون کردند و زن و بچه‌هاشان را هم از منازل بیرون کردند و حتی آن مهلتی را که موجر بمستاجرش می‌دهد که یک دفعه یک کسی راتوی کوجه نیندازند آن مهلت راهم برای کارگران قائل نشدند من انتظار داشتم راجع به بیمةکارگران و بیمةاجتماعی و قانون کار و رابطةبین کارگر و کارفرما در برنامة خودشان صحبتی می‌کردند وبالاخره مطلبی که از همه مهمتر است ایجاد وزارت کار است من در این جا با آقای دکتر اعتبار کاملاً موافقم که می‌گویند وزیر مشاور در کابینه شمامای نمیدانیم چه سمتی است؟ و این وزیر مشاور که در دورة دموکراس مد شده است نمیدانم چیست؟ خوب بود یکی از این وزیران مشاور را به عنوان وزیر کار معرفی می‌کردند برای این که این بدبختی‌هایی که کارگران دارند شاید بتوانند اصلاح کنند. اما راجع به خواربار و کالاهای انحصاری چون در این جا مذاکره زیاد شده است بنده تکرارش را زائئید میدانم و وقت آقیان را نمی‌گیرم فقط یک نکته را می‌خواهم تذکر بدهم و آن این است که بعضی از انحصارها کالاهائی که مورد ضرورت ملت ایران است و از ضروریات اولیه آنها است بایستی دست دولت باشد (اردلان –صحیح نیست) کسانی که مخالف این اصل هستند این طور دلیل می‌آورند که بدست گرفتن کالاهای انحصاری باعث این شده است که نرخ اجناس بالا برود اگر دولت نمی‌تواند کالاهای انحصاری مورد ضرورت ملت را اداره کند این عیب از انحصار نیست این عیب از دولت است که دولت نمی‌تواند کالاهای انحصاری را درست توزیع کند و جلوی رشوه خواریها را بگیرد (اردلان – خیر از انحضار است) بنده ناچارم یک نکته را به آقایان تذکر بدهم و آن این است که در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست که وقتی یک فردی با یک اقلیتی یک عقیدة را اظهار می‌کند به او بپرند و داد و بیداد کنند آقایان اگر حرف حسابی دارند تشریف می‌آورند این جا پشت تریبون مجلس و عقیده شان را اظهار می‌کنند بعضی اوقات دیده شده است که حرف‌های حسابی و یا عقیدةصحیحی از طرف یک فرد یا یک اقلیتی اظهار شده وسال‌های بعد معلوم شده است که حق با آن فرد یا آن اقلیت بوده است چنانکه آقای دکتر مصدق و مرحوم مدرس در موقع روی کار آمدن رضا شاه بیاناتی فرمودند و چندین سال بعد ملت ایران فهمید حق بجانب آنها بوده است بنابر این اصل اگر این جا عقیدةاظهار می‌شود آقایانی که مخالف هستند بعد تشریف می‌آورند این جا و دلائل خودشان را می‌فرمایند. بنده راجع به مستشاران خارجی زیاد نمی‌خواهم صحبت بکنم البته با این اصل که برای ادارةدارائی ما خوب بود یک مستشار خارجی استخدام شود که در امور مالی با او مشاوره بشود کسی مخالفت ندارد اما دانمارکی و هلندی و سویسی و ارمنی غیرایرانی و غیره را به نام مستشار بدولت و ملت ایران معرفی کردن وعدة آنها را از حد و حساب بیرون بردن این کار صحیح نیست و بعقیدةبنده این آقایان متسشاران امریکائی در طرز کار خودشان اشتنباه کرده‌اند و نتوانستند آن انتظاری را که ما از آنها داشتیم برآورند در عین حال من معتقدم که شاید خود ما هم تا اندازة در این عمل مقصر هستیم شاید آن راهنمائی‌های لازم را به این مستشاران خارجی دولت‌های سابق زیاد نکرده‌اند و بنابر این در این قضیه توضیح نمی‌دهم ولی یک نکته را لازم می دانم تذاکر بدهم و آن این است که همان سابقة که در ایران معمول می‌باشد که در هر امری اشخاص با سابقه را می‌خواهند انتخاب کنند در قسمت مستشار‌ها هم آن سابقه منظور شده و اسباب زحمت گردیده شاید اگر برای انتخاب مستشاران خارجی بدولت امریکا مراجعه می‌شد و باصلاح دید دولت امریکا مستشار استخدام می‌کردید وضعیت اقتصادی مملکت ما خیلی از اینها بهتر می‌شد ولی اینجا هم فقط رفتند روی سابقه و یادمان آمد که یک وقتی دکتر میلسپو بایران آمد و سابقه دارد و ازوجود او استفاده می‌شود و این اشتباه از آن دولتی است که در استخدام دکتر میلسپو این فکر را درست نکرد. اما راجع بگرانی زندگی و خواربار بنده معتقدم در ایران تجار وطن پرست و درستکاری هستند که در قسمت اجناسی که از ضروریات ملت ایران است قطعاً بفکر منافع سرشار و احتکار نیستند وحق این بود که دولت با این قبیل اشخاص نه با محتکرین تبادل نظر بکند همفکر ی بکند اینها را تقویت و تشجیع بکند که در قسمت واردات ما و سهمیه هائی که برای ایران معین شده و ازش استفاه نشده اینها بهره ور شوند بالاخره بنده یک نکته مهم دیگر را هم می‌خواستم تذکر بدهم و آن این مطلب است که من چندین دفعه از صدر تا ذیل برنامه دولت آقای ساعد را خواندم و یک کلمه راجع بآزادی در آن چیزی ندیدم حتی کلمه آزادی را هم در سطور آن ندیم ما ملتی هستیم که از زیر بار خطرناکترین و کثیفترین دیکتاتوریها تازه سرراست کرده‌ایم. ما ملتی هستیم که در تمام ادوار مشروطیت آزادی بمعنای واقعی نداشته‌ایم یک چنین ملتی انتظار دارد در برنامه دولتی که دولت دموکرات است دولتی که در موقع دموکراسی روی کار می‌آید این نکته مهم را کاملاً مورد توجه قرارداده و اسم آزادی را در برنامةخود بگذارد ما الان در دنیائی زندگانی می‌کنیم که مردم آن دو قسمت شده‌اند یکقسمت برای آزادی خون بهترین فرزندانشان را دارند فدا می‌کنند و ما هم برای حفظ و دفاع از آن آزادی جزو دول متفق قرار گرفتیم در این صورت باید جزو برنامه دولتی که به مجلس شورای ملی معرفی می‌شود از این آزادی هم اسمی برده شود. آزادی فردی که ایرانی الان فاقد آن است. آزادی اجتماعات که ایرانی الان فاقد است آزادی جرائد که ایرانی الان فاقد است… اجازه بدهید یک توضیحی هم بدهم الان یک مدیر روزنامه را وقتی که باو ایراد می‌کنند و روزنامه او را توقیف می‌کنند میبرندش در حکومت نظامی در دادگاه آنجا و پیش آن چاقو کش و آن دزد مینشانندش و اینرا هم مثل او محاکمه می‌کنند در صورتیکه همه میدانیم و همه میگوئیم در مشروطیت رکن چهارم مطبوعات است و مطبوعات رکن چهارم مشروطیت است، در صورتی که مطبوعات در بین یک ملتی مثل ملت ما که چشم و گوشش را بیست سال تمام بستند و نگاذشتند که هیچ چیز بفهمد و بشنود حائز مقام مهمی هستند واین مطلب بایستی در برنامه شما گذاشته شود که آزادی فردی، آزادی اجتماعی، آزادی مطبوعات را دولت من که آقای ساعد باشم و بآن مقتقدم بمردم خواهم داد ولی من در این برنامه در این موضوع چیزی ندیدم بعضی‌ها وقتی که من این قضیه را با آنها صحبت کردم ببنده می‌گفتند که مرحوم دکتر ارانی وقتی که دفاع از خودش می‌کرد در مقابل جنایتکاران شهربانی او در صف متهمین قرار گرفته بود و از خودش دفاع می‌کرد میگفت مگر رنجبر چیست که افراد شهربانی مثل جن از بسم الله می‌ترسند بعضی‌ها که شاید مخالفتشان با شما یک قدری بیشتر از من بود می‌گفتند که از لغت آزادی هم این هیئت دولت می‌ترسد گفتم اینطور نیست و بعقیده من فراموش شده و این را من تذکار می‌دهم که باید این مطلب و موضوع مهم یعنی این آزادی‌ها را صراحتاً در برنامةدولت بنویسید و قبول کنید که سعی خواهید کرد که ما را یک ملت آزادی بدانید و ما یک ملت آزادی هستیم ملت دمکرات هستیم و در مقابل یک دولی که متفق ما هستند بنام آزادی و دمکراسی و دفاع از آن در دنیا داریم مبارزه می‌کنیم منتهی این مبارزه را نه بشکل قشون داریم می‌کنیم بلکه بشکل دیگر و هر چه داریم در طرق اخلاص گذاشته‌ایم و تقدیم کرده‌ایم. یک نکته دیگر که لازم بود تذکار بدهم این است که نمایندگان ممالک خارجه هر وقت گرد هم جمع می‌شوند و راجع بجنگ و صلح صحبت می‌کنند همیشه از آزادی در آینده صحبت می‌کنند از آزادی ملتها صحبت می‌کنند و باین موضوع خیلی اهمیت می‌دهند حتی اخیراً سمنرولز که یکی از رجال بزرگ ممالک متحده امریکا است در یکی از سخنرانی‌های خودش گفت ما در جامعه مللی که بعد از خاتمه جنگ و در دوران صلح تشکیل می‌شود معتقدم باید مللی شرکت کند که دلوت‌های آنها آزادی فردی و اجتماعات و مطبوعات را بآنها کاملا داده باشد وقتی که امریکا و ممالک متفق شرط شرکت در مجمع صلح را تنها این موضع میدانند دولت آقای ساعد باید در برنامه خودشان این مطلب را بگنجانند که اقلا اگر از حیث باطن یکقدری دور هستیم از آزادی برحسب ظاهر و فقط ظاهر هم که شده باشد دارا باشیم. در قسمت مطبوعات بمن مکرر ایراد شد که تمام مطبوعات هم نباید آزاد باشند بعضی از آنها فحاشی و هتاکی می‌کنند. من خودم یک فردی هستم و از آنهائی هستم که مورد فحاشی جرائد واقع شده‌ام حتی بعضی از جرائد بنده را که دکتر فریدون کشاورز هستم بدون دیپلم معرفی کردند و حال آنکه استاد دانشگاه مملکت تان هم هستم حالا نمیدانم چطور می‌شود بنده استاد دانشگاه باشم و بی دیپلم باشم؟ (خنده نمایندگان) بنده با اینکه این جا در همین محلس بکلام الله مجید قسم خورده‌ام در مجلس بنده را بی دین و لامذهب معرفی کرده‌اند ولی بنده معتقدم با تمام اینها باید جراید ما آزاد باشد. جرائد مثل سایر چیزهای مملکت تان کدام چیز ما کامل و خوبست که این هم خوب باشد باید هم جرائد بنویسند وقتی که آزاد بودند وه مه چیز را نوشتند بتدریج ملت ایران خودش پی می‌برد که این سبک هتاکی جراید خوب نیست و کم کم این جرائد از بین می‌رود و از بین که رفت جراید آبرومندی جای آنها راخواهد گرفت (صحیح است) ولی این موضع نباید بهانه بشود باینکه یا آزادی جراید را از بین ببریم و بآنها صدمه و لطمه وارد بیاوریم.

عدة از نمایندگان – صحیح است. احسنت

رئیس – آقای کاظمی.

کاظمی – قبل از اینکه وارد بحث در برنامة دولت بشوم لازم میدانم یادآوری کنم با اینکه بنده جزو موافقین دولت هستم خیلی از اصولی را که آقای دکتر کشاورز در این جا بیان کردند من با آنها موافقم البته شاید بنظر تناقض بیاید که اگر با بعضی از آن مسائل موافقم پس چطور جزو موافقین دولت هستم؟ یک تفاوتی شاید بین فکر من و فکر آثای دکتر کشاورز باشد و آن تفاوت این است که من تصور می‌کنم ما که نمایندگان این مردم هستیم و بمجلس شورای ملی آمده‌ایم مسئولیت داریم و تمام خوبی‌ها و بدی هائی که در مملکت واقع می‌شود ما فرد فرد مطابق اصول و موازین در مقابل آن وقایع جوابگیر هستیم و بنده البته آرزومند بودم و جزو آمال من بوده و هست و با دکتر کشاورز در این اصل موافق هستم که دولتی می‌داشتیم که در رژیم سابق کار نکرده بود و عناصرش از عناصری بود کهفکر نو و خیال نو داشته باشد این را آرزو داشتم و دارم ولی درعین حال موافق هم نیستم که چهل روز در مملکت بحران داشته باشیم و موافق هم نیستم که در یک چنین موقع سخت البته شاید این کلمه که من در اینجا بیان می‌کنم چون یک مقام رسمی است خیلی پسندیده نباشد اما مجبورم عرض کنم و هرقدر بتوانم جمله را تضعیف کنم و آن این است که اوضاع آتی ما وضع رزق و روزی و خوراک ما خیلی خوب نیست و بیش از این در یک چنین موقعی بحران دولت البته شایسته بنود و دولتی که خودش مدعی است می‌تواند کارهائی بکند لااقل باو اجازه بدهیم که برود و کارش را بکند اگر کارش را مطابق آنچه که مدعی است انجام داد که ما با موافقت خودمان باقی هستیم و اگر هم انجام نداد و نتوانست انجام بدهد آنوقت بنده و آقای دتر کشاورز و دیگری و دیگری ممکن است با او مخالف بشویم و یک روز هم پشت همین تریبون بیائیم و سئوال کنیم یا نطق قبل از دستور یا استیضاح کنیم و برعلیه او صحبت کنیم (دکتر کشاورز – فرو گذار نخواهد شد) یک قدری صبر کنید. ممکن است بمرور پیش برویم البته در اینموقع باید همان اصلی را که عرض کردم رعایت کرد تا به بینیم چه می‌کنند یکی هم اینکه با اعتماد بسرحد کمالی که بپاکی و وطن پرستی شخص آقای ساعد دارم و بایشان نهایت اطمینان و اعماد را دارم (صحیح است) امیدوار هستم و امیدوار هستم که من اشتباه کرده باشم در یک قسمتهائی چون ایشان فعلاً مسئولیت سنگین و عظیمی از انجام امور مملکت را بدوش گرفته‌اند. مسئله دیگر هم این است که انتظامات جمعیتی بمن حکم می‌کند که موافق باشم و ورقة سفید بدهم والبته موافقت می‌کنم اما درعین حال این موافقت من یک طرز مخصوصی هم هست و آن این است که یک سلسله تذکراتی دارم و آن این است که اگر این آروزهای من موردتوجه دولت واقع نشود و دولت از عهدة انجامش برنیاید خیلی صریح و روشن عرض می‌کنم بنده از مخالفین خواهم بود و خیلی شاید زودتر از دیگران در این باب عرض اندام خواهم کرد. عرض کنم که باز قبل از اینکه وارد بیان مطلب بشوم پریروز استاد معظم ما آقای دکتر شفق که بی غرضی و پاکی و همه چیز ایشان برهمة ما مسلم است نمیدانم چطور در ضمن مطالب و بیاناتشان عبارتی فرمودند که من از ایشان اجازه می‌خواهم که آن مکنون ته دل شان را که خیال می‌کنم با ته دل بنده یکی است بعرض مجلس برسانم ایشان فرمودند کهقرارداد اتفاق بین ما و متفقین را مثل اینکه ملت ایران از روی کمال رضا امضا نکرده است. خیر ملت ایران دراینموضوع با فهم و با تشخیص و با تشخصی باینکه مصلحت خودش و مصلحت آزادی دنیا را در این دیده است امضاء‌کرده است (صحیح است) و هرکس هم که شرکت داشته است در اینکار در کمال آزادی عقیده بوده است (صحیح است) و باید هم از روی انصاف و مروت اذعان کرد این کاری که مجلس سیزدهم کرده است افتخاری است که برای او ذخیره گردیده است (صحیح است)


عامری –ایشان همچو اظهاری نکردند.

کاظمی – بسیار خوب پس متشکرم من اینطور استناط کردم. ضمناً یک قسمت از مطالبی را که من یادداشت کرده بودم موضوع نطق خود آقای دکتر شفق بود و چون در این قسمت بیانات زیادی فرمودند که از آن صرف نظر می‌کنم و آن راجع به تهیه یک اسناد و یک مدارک و خلاصةروابط ما با متفقین در اینموقع است که با کمال تاسف باید گفت دولتهای گذشته ما یا غفلت کردند یا توجه نکردند یا من اطلاع ندارم البته توضیحاتی است که آقای ساعد چون وزیر امور خارجه بودند خواهند فرمود و موضوع را روشن خواهد کرد این مسئله بعقیده من در صدر مسائل ما واقع است (صحیح است) و باید توضیح کافی بدهند بما که ما بدانیم روزی که جنگ تمام شود وروز ی که خدا کند که انشاء الله (آرزوی ما این است) صلحبشود وانجمن صلح منعقد بشود عرض کردم آرزوی ما است ما را هم برای اشغال یک صندلی صلح دعوت کنند که ما بگوئیم چه می‌خواهیم و این مسئله را چون آقای دکتر شفق مفصلاً رویش صحبت کردند بنده دیگر تکرار نمی‌کنم فقط تأکیداً و تأییداً عرض کردم موضع دیگر راجع بآیندة ما بعد از جنگ است که آنهم بنظر بنده خیلی مهم است و آنمسئله تعیین تکلیف این بیکاران است و این مسئله یک موضع اجتماعی است که بعقیده من از نظر اجتماعی و اقتصادی خیلی خیلی اهمیت فوق العاده دارد البته توجه دارند آقای ساعد و همکارانشان که امروز عده زیادی کارگر از هر قبیل در تمام نقاط مختلفه مملکت از نظر اینکه با هم همکاری و شرکت در جنگ داریم دارند کار می‌کنند و مسلماً روزی که احتیاجات نظامی متفقین ما تمام شد الزامی بنگاهداری آنها ندارند و اینها همه پست هائی داشته‌اند کار داشته‌اند زارع بوده‌اند کارگر بوده‌اند کارهای دیگری میکرده‌اند اینها همه بیکار می‌مانند و این وضع عجیبی بخود خواهد گرفت که شاید وصف و ذکرش هم خیلی مشکل باشد و چون این وضعیت برای ما پیش می‌آید ما باید از حالا یک نقشه‌ای داشته باشیم که اگر شش ماه دیگر پنج ماه دیگر پنجروز دیگر البته این را هم نمی‌توان پیش بینی کرد که چنگ چه وقت تمام میوشد ممکن است همین امشب که خوابیده‌ام فردا صبح که بیدار شدیم بگویند چنگ تمام شد و بطور قطع نمی‌توان این را پیش بینی کرد ولی ما از حالا باید مجهز باشیم که با این بیکارها چه خواهیم کرد و بچه کاری خواهیم گماشت و زندگانیشان چه خواهد شد و در امور اجتماعی وجودشان چه حاصلی خواهد داشت این مسئله قابل دقت است و باید همان وزارت کاریکه آقای دکتر اعتبار و آقای دکتر کشاورز هر دو فرمودنداگر ما بتشکیلش موفق شویم و دولت اقدام بکند خیلی مفید است و شاید مهمترین وظیفه آن وزارتخانه هم همین موضوع باشد. جزء چیزهائی که در درجه اول یادداشتهای من قرار گرفته یکی همان موضوعی است که آقای دکتر کشاورز در آخر نطقشان گفتند و من درصدر نطقم ضمن موافقت با دولت آنرا قرار داده‌ام و آن موضوع آزادی است و این مطلب خیلی خیلی اهمیت دارد و آقای ساعد باید توجه بفرمایند که بیست و چند سال تمام است که بهر قیمتی که بود دست ما را از آزادی دور کردند وهمانطور که گفتند در کتب ابتدائی هم تمام این ورزشهائی که باید بچه‌ها در مدرسه داشته باشند و روی ورزش آزادی اساس و پایة زندگانی آتیه شان قرار بدهند دور کردند وبالخره هر قسم آزادی را از ما سلب کردند تمام ورزشهای روحی و فکری راجع بآزادی که باید به طفل بدهند از بین بردند آزادی شخصی آزادی فردی – آزادی اجتماعات – آزادی مطبوعات دیگر امروز وجود ندارد و باید آن دولت خیرخواه و اصلاح طلبی که می‌خواهد این ملت را بیک راه درست ور استی هدایت کند و بیک طریقی او را ببرد باید این اصول آزادی را تقویت کند و او را نجات بدهد و برنامه ایکه بمجلس می‌دهد باید این اصول درش باشد و من با نظر دکتر با اینکه مخالفند صددرصد موافقم و البته اینهم نباید بهانة باشد که چون فالن ورقه کوچکی بمن فحش می‌دهد و هتاکی می‌کند آزادی مطبوعات باید از بین برود خیر این خیلی کوچک است من می‌روم و از خودم دفاع می‌کنم در آن محاکمی که شما باید وسائلش را فراهم کنید و در دسترس ما بگذارید و بتدریج باید اخلاق مردم و تربیت مردم طوری بشود که آنورقه بخودی خود خودش از بین برود و ما نباید بدلیل این که مثلاً چهار نفر وکیل کاربدی کردند وممکن است چهار نفر دیگر هم کار بدتری بکنند پس در م جلس را به بندیم نه این درست نیست این منطق غلطی است این خلاف آرزوی ملت ایران است نخیر ملت ایران آزاد است ملت ایران می‌خواهد آزاد باشد می‌خواهد آزادی داشته باشد (صحیح است) اگر ما آزادی نداشته باشیم در آزادی خودمانرا ورزش ندهیم نمی‌توانیم پیش برویم بنده که در پشت این تریبون نسبت بمداخلات دولت در امر انتخابات حرف زدم یک قسمت برای این بود که ما ورزشهای انتخاباتی مان را فراموش کرده بودیم ما یادمان رفته بود که ما هم حق آزادی داریم در انتخابات و باید از حق خودمان دفاع کنیم و منتظر بودیم که حضرت اشرف چه می‌فرمایند و حضرت اجل چه دستور فرموده‌اند آقای رئیس شهربانی توی کوچه درگوش فلانکس چه فرموده بودند نه آقا این حق ما است که ما یادمان رفته بود ما باید ملت ایران را تربیت کنیم برای حکومت ملی. اما راجع بامنیت عمومی بنظر من در لزومش هیچ بحثی نیست و همه نمایندگان در این موضوع هم موافقتند (صحیح است) چون قطعی است بدون امنیت زندگی میسر نیست و بنظر بنده هم روشن است. در سایه حوادث و وقایعی که نه در اختیار من و نه آقای ساعد و نه آقای دکتر کشاورز و نه دیگری بوده است امروز عده زیادی مسلح یاغی که قانون را نمی‌شناسد مسلحی که اطاعت نمی‌کند در مملکت وجود دارد و البته این ناامنی‌ها حتی از راهها و طرق و شوارع و ایلات و دهات به شهرها نیز سرایت کرده است و اینها تمام از موضوعات مهم است و هیچکدام در برنامه دولت آقای ساعد نیست که در باب امنیت و این اصل مهم اجتماعی چه فکری کرده‌اند که امنیت را بوجود بیاورند یعنی راجع به ارتش هیچ حرف نزده‌اند آقای زند وزیر چنگ که یکی از دوستان نزدیک بنده‌اند و خیلی هم بایشان ارادت دارم و احترام می‌گذارم برای بنده هم مقطوع است که مرد درستی است، بلاشکی است و ایشانرا از دیروز و امروز نمی‌شناسم و حتی در آنموقع خیلی باریک هم که اشخاص جرئت نمی‌کردند حرفهایشانرا بهم بزنند بنده و ایشان شاید خیلی حرفهایمانرا هم بهمدیگر می‌زدیم (خنده نمایندگان) عرض کردم من ایشانرا خیلیخوب می‌شناسم و میدانم که مرد خیرخواهی هستند و قطعاً هم آدم درستی هستند اما از ایشان سئوال می‌کنم درعین حال ارادت و بندگی خدمتشان می‌پرسم راجع به ارتش چه کار کردید آیا فکر می‌کنید با این روش با این وضعیت با این شکل با این صورت که ما داریم و سالی صدو پنجاه ملیون از این ملت بدبخت و فقیر باین شکل گرفته می‌شود و باینها داده می‌شود آیا می‌توانید امنیت این مملکت را تامین کنید یاخیر واین بعقیدةمن که یکی از موافقین دولت ه ستم یکی از موضوعات مهم است و دولت رادعوت می‌کنم که این موضوع را جداً مورد توجه قرار دهند و ما باید بدانیم که آقای وزیر جنگ چه نقشةبرای اصلاح قشون فکر کرده‌اند که قشون ما قشون ملی قشون نوکر ملت قشونیکه مطیع رای مقامات صلاحیتدار قانونی و ملی باشد کی بما تحویل می‌دهند و این قشون کی بفعالیت شروع خواهد کرد آقای وزیر جنگ ممکن است بما توضیح بدهند که واقعه سمیرم چطور شد و چرا پیش آمد و دولت چه فکری برای این کار کرد که آن جوانان عزیز ما که بنظام وظیفه فرستادیم رفتند آنجا و کشته شدند چرا بکشتن رفتند و چطور شد؟ من منتظرم و متوقعم که دولت این مسائل را مورد توجه قرار دهد اگر ما قشون مانرا درست نکنیم هیچ کاری را نمی‌توانیم انجام بدهیم بعقیده بنده. موضوع دیگری که بنظر بنده خیلی اهمیت دارد و دولت باید باین مسئله خیلی اهمیت بدهد مسئله احتیاجات شهرستانها است آقای ساعد باید بدانند شهرستانهای ما مثل این که از مملکت ما جدا شده‌اند و ازتمام زحمات و صدماتی که باید بنام یک سیتواین دراین مملکت برآنها تحمیل می‌شود متحمل می‌شوند ولی از کوچکترین نعتمت بهره مند نمی‌شود همه آقایان هستند میدانند که چقدر ما تلگرافات داشتیم آقای امینی و چند نفر از آقایانرا فرد فرد ازشان خواهش کردیم و ا ین نمایندگان محترم هم رفتند که به بینند دولت برای این دهاتی بدبخت چه کرده؟ یک قدری قند بدهد یک قدری شکر بدهد یک متر دو متر پارچه بدهد آقایان خدا میداند آن دهاتی بدبخت ندارد که برود پنجاه تومان بدهد و یک من قند بخرد و بخورد این برای دهاتی میسر نیست و محال است آقای روحی به من می‌فرمودند که حساب کردم در استان هشتم که بنده هم افتخار نمایندگی آنجا را دارم با این که زبان کرمانی هم حرف نمی‌زنم (خنده نمایندگان) در آن استان درست ده هزار نفر از مستخدمین دولت هستند اینها همه سربار مردم آنجا هستند آقا اینجا بتجار و بمردم تعدی می‌کنند و می‌خواهند بروند آنجا که جیبشان را پرکنند نمیدانم آقای مرآت اسفندیاری که حاضرند بخاطر دارند وقتی بنده و اشان در کرمان بودیم یک صاحبمنصب قشون و با تعیین آقای وزیر جنگ مامور انتظامات یک حوزه کوچک سیرجان که آقای اردلان هم خوب آنجا را می‌شناسند می‌آمد بهتران اثاثیه اش را که بتهران می‌فرستاد ششهزار تومان نمیدانم یا شانزده هزار تومان بیمه کرده بود حالا نمیدانم چه بود خوب نظرم نیست نظرم می‌آید که بیمه صدی نیم است ملاحظه بفرمائید حالا چقدر اثاثیه داشته که این قدر بیمه کرده من همانجا را کرمان باستاندار گفتم این را توقیفش کنید حبسش کنید مسئولیتش با من برئیس قشون گفتم ولی کسی گوش نداد او هم راهش را کشید و آمد تهران.

چند نفر از نمایندگان – اسمش را بفرمائید.

کاظمی – خدامیداند اسمش یادم نیست از یادم رفته است والا این قدر شجاعت و صراحت دارم که بگویم.

مرآت اسفندیاری – اسمش یزدان فر بود آقا.

کاظمی – خلاصه آقا این مامورین جز تصدیع و جز ضرر و جز اذیت و آزاد مردم هیچکار دیگری نمی‌کنند رفسنجان مصلاً یک شهر کوچکی است درست نمیدانم چقدر جمعیت دارد ده دوازده هزار نفر ولی شما از طول خیابانش که عبور میفرمائید عده بسیاری تابلو می‌بینید اداره کشاورزی ادارة آبله کوبی نمیدانم اداره فرمانداری اداره بخشداری ادارةچه … اداره فلان واقعاً من نمیدانم عددش را النهایه هر یک از آنها میایند مثلاً مامور سیرجان که می‌شوند از آنجا می‌خواهند یکمرتبه سردربیاورند بخیابان شاهرضا در تهران و یکدستگاه عمارت سه طبقه داشته باشند تازه دو طبقه اش را هم قبول ندارند اتومبیل هم می‌خواهند بنده عرض می‌کنم آقا مردم نمی‌توانند تحمل کنند مردم گرسته‌اند مردم فقیرند پریشانند از دست فشار و تعدیات این مامورین دیگر رمق به تنشان نیست در این قسمت باید یک توجه دقیقی بفرمائید و باید یک سرو صورتی باینکار بدهید یک مطلب اصولی است مطابق قانون اساسی بشهرستانها اختیار بدهید آخر این معنایش چیست که شهردار کرمان یا رفسنجان یا دشت میشان یا کجا از شهر تهران با فرمان بلند بالا بحکم وزیر کشور برود این معنایش چیست مگر مردم آنجا پشت دروازه بخواهند یک پلی بکشند این بوزارت راه چه مربوط است مهندسش هم توی خیابان لاله زار را ه می‌رود بالاخره این کارها ضرر دارد چرا در کار اختصاصی شهرستانها مداخله می‌کنید؟ چرا وارد این جزئیات می‌شوید؟ و بنام مرکزیت همه مملکت را بدبخت می‌کنید آقا این یک مسائل اساسی شهرستانها است شهرستانها آن اتصال قلبی و باطنی که باید با مرکز داشته باشند ندارند آقا باید اینها را اصلاح کرد باید بهشان گفت این مملکت مال شما است ما همه عضو یک عائله و یک خانواده هستیم در کشور پهناور ایران ولی باید این حق را هم به شهرستانها داشته باشند که در امور خودشان مداخله کنند مسئله دیگر مسئله ادارات است البته آقا من وارد جزئیات نمی‌شوم و بطور کلی عرض می‌کنم ادارات دولتی ما آقای اردلان میدانند بنده خودم از سن خیلی کوچک مستخدم دولت بوده‌ام و این افتخار یا بدبختی را داشته‌ام و آشنا هستم بتمام موازین و بزرگترین عیب ادارات ما بعقیده من زیادی جمعیت و سوء تشکیلات است آقا نباید برای مصالح بزرگ و عالیه کشور گفت یک عده پانصد نفری از مردم بیچاره و بی نان می‌شوند خیر! اگر ما می‌خواهیم همه مملکت نان داشته باشد باید این پانصد نفر بی نان بمانند نمیدانم آقا جنابعالی سروکار با ادارات دارید یا نه بنده که دارم خوب میدانم و من بدبخت همیشه سرو کار با ادارات داشته و دارم هیچ میدانید که مستخدمین شما اغلب سرکارشان حاضر نیستند و آدم وقتی کار دارد و پا می‌شود پنجاه دفته می‌رود آنجا می‌بیند ن یستند باز اگر باشد و همان دفعه اول بگوید آقا کارت درست نمی‌شود برو گورت را گم کن ولی نیست اگر این آدم مستخدم ما است و پول می‌گیرد چند ساعت باید بیاید آنجا و کار کند این مسئله شاید بنظر کوچک می‌آید ولی اساساً بزرگ است و بدون تردید می‌توانم عرض کنم که مستخدمین ادارات ما باصطلاح مال پلاسه هستند از حیث اشخاص و اشخاص را از نظر لیاقت و شایستگی نگذاشته‌اند سرکار و از لحاظ اینکه کار ازش برمیآید او راآنجا ننشانده‌اند نه! چون گفته‌اند پسر فلان یا بردار فلان است باید فلان کاره بشود یا چون دختر دائی فلان کس بوده است آن کاره اش می‌کنند (خنده نمایندگان) در این مملکت این طوری کار می‌دهند نه از نظر لیاقت و شایستگی ولی در این هم شکی نیست که ما یکعده زیادی مامورین صدیق درستگاه پاک و صحیح العمل داریم که واقعاً خدمت گذارند و دولت باید در تشکیلات خود این اشخاص را که لایق و شایسته هستند در نظر بگیرد و از روی نهایت دقت این قبیل خدمتگزاران و اشخاص پاک و درست را برسرکار بگذارد و بقیه را دور بریزد وادارات بالایه یکند والا غیر از این نمی‌شود کار را درست کرد. مسئله دیگری که از نظر مشروطیت و حفظ اصول اساسی در منتها درجه اهمیت است و شاید بجهات زیادی قسمت اعظم آن برعهده آقای ممقانی وزیر دادگستری است موضوع مراجعه بقوانین است (صحیح است) آقا در این مملکت در مدت بیست سال عده زیادی قوانین موضع شده است که اصلاً قابل اجرا نیست و ضد و نقیض است شما هر مرد باهوش و آشنا به قوانین را واقعاً پیدا کنید و وقتی یک موضوع قانونی را بخواهید طرح بکنید واقعاً نمیداند که چه بکند و نمیداند که آیا این موضوع در فلان ماده نسخ شده یا تغییر یافته یا باقی مانده اینها را باید مطالعه کنید وغربال کنید و بیاورید نسخ کنید و زیادیش را دور بریزید والا این برخلاف اصول است هر چه زودتر باید تصفیه اش بکنید و مردم را شر آن خلاص کنید و قوانین را کودیفیه کنید تا مردم خلاص شوند حالا می‌آیم سرموضوع اصلی و بیش از این در این خصوص‌ها حرف نمی‌زنم خلاصه موضوع خیلی مهمی که می‌خواهم درش حرف بزنم موضوعی است که مستقیماً بآقای فروهر و آقای اردلان و آقای بیات که از دوستان محترم بنده هستند ارتباط دارد و آن موضوع مستشاران امریکائی و امورمالی است اینجا که همه آقایان حرف زدند در این موضوع چیزهائی گفتند اما حقاً من باید بیشتر بگویم برای اینکه سرکچل مخلص نتیجه خدمت را وزارت دارائی است و تمام عمرم را در امور مالی صرف کرده‌ام جز یک مدت کوتاهی که یک ماموریت‌های دیگری در وزارتخانه‌های دیگر داشته‌ام و الا کاریر من در وزارت دارائی است وتمام عمر خودم را در آنجا گذرانده‌ام و اخیراً یازده سال تمام در دادستانی دیوان محاسبات مشغول خدمت بوده‌ام یعنی در یک مقامی بوده‌ام که تمام کارهای مالی مملکت جلوی چشم من سان می‌داد بنابر این در همة کارها وارد بودم و عرایضی که می‌کنم از روی بصیرت است و باید استدعا کنم که مورد توجه قرار دهند قبل از اینکه وارد قضیه بشوم باید عرض کنم ملت ایران همیشه خدمات شوستر را که یک نفر مستشار امریکائی بوده است فرااموش نمی‌کند مستر شوستر قبل از دکتر میلسپو مستشار ما بود وضعیت بحفظ آزادی ایران حقدارد آقایانی که در این مجلس هستند و و ضعیات آنها اجازه می‌دهد در اول مشروطیت ایران اظهار اطلاع کنند میدانند که وقتی محمدعلی میرزا از دو طرف بمملکت بمرکز هجوم کرده بود یکی از کمکهای بزگر آزادی خواهان مستر شوستر بود و خدمات او بود که پول در دسترس آزادیخواهان گذارد و در اختیار ملیون گذاشت که موجب موفقیت ما شاید این مؤسسه عالی که اسمش مجلس شورای ملی است شاید در وجود آوردن او سهیم بوده است بهمین مناسبت هم هست وقتی که آن اولتیماتوم شوم از طرف دولت ترازی روسیه بملت ایران شد ملت ایران آن احساسات را نسبت به شوستر ابراز داشت و باز برای ما جای تردید نیست که دکتر میلسپو در مأموریت اولش بما خدماتی کرد و امورمالی ما را اصلاح کرد و من هم آن وقت افتخار این را داشتم که یکی از آسیستانهای ایشان بودم و یا مستر میکاسکی کار می‌کردم و از نظر آشنائی که از نزدیک دارم بهمه آقایان اطمینان می‌دهم که شخص آقای دکتر میلسپو حتماً آدم درسی است وحتماً هم حسن نیت دارد و خیرخواه ایران است ولی متأسفم که در این سفر بقدری استباهات بزرگ کرده است که بهیچوجه نه وطن پرستی و نه وظیفه ملی من اجازه نمی‌دهد که اینها را کتمان کنم وملت ایران تاب و توان این اشتباهات را ندارد ملت ایران وقتی دکتر میلسپو را استخدام کرد انتظار داشت که جداً او مالیه ما را اصلاح کند امور ارزاقی ما را منظم نمایند تأسیسات مالی ما را منظم کند از هیچ کمکی هم بعقیده من و شاید بعقیده خود دکتر میلسپو ملت ایران مضایقه نکرد و مجلس سیزدهم بزرگترین حقی که منحصر اً بمجلس شورای ملی مربوط است حق قانونگزاری را داد بدکتر میلسپو که البته شاید در تاریخ قانونگزاری ایران این هم بجای خود مورد اعتراض بشود ولی البته این اختیارات را دادند بدکتر و تمام وسائل را هم در اختیار ایشان گذاشتند که این خدممت‌ها را انجام بدهند این موضوع خیلی صاف و ساده است باید عرض بکنم که ما یک امورمالی و استخدامی وزارت مالیه و استخدامی سایر وزارت خانه‌ها داریم مسئله بعد مطئله مالیاتهاست و مسئله سوم مسئله اقتصادی است مسئله چهارم موضوع ارزاق است بموجب ارقامی که الان در دسترس آقایان می‌گذارم و خیلی هم اطمینان دارم که صحیح است و اگر هم ناصحیح است خوشحال می‌شوم که آقایان وزراء ما آنرا تصحیح و توضیح بفرمایند شاید اسباب تعجب تان خواهد شد که عرض کنم ما خیلی کم مالیات وصول کرده‌ایم نسبت بآن سنواتی که بنظر آقای دکتر آن مإمورین نادرست ایرانی وصول کرده‌اند در اول استخدامشان چند نفر امریکائی برای همکاری خودشان خواستند بعد آقای دکتر با یک اصرار فوق العادة آمد و از مجلس شورای ملی اجازه گرفت که در تمام کارها و در تمام شعب یک مأمور امریکائی بگذارد باز هم مجلس شورای ملی موافقت کرد باز اگر این مأمورین را ایشان از یک اشخاصی که سطح فکری شان معلوماتشان تربیت شان بالاتر از صاحبمنصبان ایرانی ما بود حرفی نداشتیم با اینکه با آن هم موافق نیستم اگر هم بود باز یک چیزی بود و حرفی نداشتیم ولی با کمال تإسف اکثر اینها از یک شاگرد ابتدائی هم سطح معلومات و فکرشان کمتر و صلاحیت اداره کردن یک دکان را هم ندارد (صحیح است) و این‌ها را آوردند در رأس بزرگترین مسائل اقتصادی و مالی ما گذاردند که تصمیمات آ“ان مستقیماً در زندگانی ما بیچارگان مؤثر است و در هر تصمیمی بالاترین بدبختی را ممکن است برای ما فراهم کند و ما را در اختیار این قبیل مأمورین قرارداده‌اند (صحیح است) در سرهرکاری اراده او حکم او متحدالمآل او در حکم قانون است برای ما و نتیجه اش هم همین است که می‌بینید و نمیدانم این را قبلاً عرض کنم یا بعد وارد بشوم یکی از مسائل مهمی که ما در قانون استخدامی دکتر میلسپو قید کرده‌ایم و تصریح کرده‌ایم که هر مستشار امریکائی باید یک معاون ایرانی هم دارا باشد این برای چه بود، برای این بود که این ایرانی تربیت بشود آماده بشود برای خدمت بکشور.

فاطمی – نخیر برای اینکه او را تربیت کنند

کاظمی – ما که مملکت مان را بامریکائی‌ها قباله نگرده‌ایم بدهیم خواستیم بیایند و بما خدمت کنند من نمیدانم آقای وزیر دارائی حالا و وزیر دارائی دیروز آیا میدانند که این قید در قرارداد استخدامی او هست یا نیست اگر نمیدانند که خیلی اسباب تأسف است.

وزیر دارائی – چنین قیدی در قانون نیست.

کاظمی – چرا هست ملاحظه نفرموده‌اید توجه بفرمائید مسئله دیگر اینکه آیا آقا قبول دارید آقای وزیر دارائی که آٌای دکتر میلسپو تحت تعملیمات وزیر دارایی است یا قبول ندارید.

مهندس فریور – و بمسئولیت وزیر دارایی.

کاظمی – این هم یک امر خیلی ساده و طبیعی است چون اگر دراعمال او عرض کنم اگر اعتراضی باشد کی جواب گو است؟ کی مسئول است؟ وزیر دارایئی است و رئیس او هم هست مسئول مجلس هم هست والا او که تماسی با مجلس شورای ملی در هر صورت نمیدانم آقایان وزیران دارائی ما چون در مقابل خود سه نفر وزیر دارائی می‌بینم و سه تا وزیر دارائی می‌شناسم آٌای بیات آقای اردلان آقای فروهر نمیدانم آیا میدانید که پیشکار مالیه خوزستان که صاحب یک اقتدارات خیلی وسیعی است پریروز هم آقای دکتر مصدق این جا فرمودند آقا خیلی مورد اهمیت است پیشکاری مالیه خوزستان نسبت بیک ملیون جمعیت آنجا اختیاراتی دارددارای اقتدار است حالا فرض میفرمائید این پیشکار مالیه کیست؟ این پیشکار مالیه یک بچه ۲۴ ساله است سالومون یا سلیمان نام ۲۴ ساله تاریخچه زندگیش هم این است که وقتی شرکت فولی بروز راز امریکا بخوزستان آمد که ساختمان کند برای ارتش امریکا این شخص هم یک تحصیلداری بود آنجا بچه کیفیت آنهم معلوم نیست و البته از اسمش هم معلوم است و توجه خواهید فرمود که از کدام ملت است (خنده نمایندگان) این آنجا تحصیلداری می‌کرد میرفت بانک چکها را وصول می‌کرد بعد نمیدانم چطور شد که آقای شریدان واقعاً آن مرد فوق العاده که حیف بود رفت ایشان رفتند آنجا و یک کمیته درست کردند برای جمع آوری غله این را هم عضو کردند بعد نمیدانم بچه کیفیت و چه طرز آمدند و پیشکار کل مالیه خوزستان شدند آٌای اردلان شما خوب میدانید که پیشکاری مالیه کار کوچکی نیست آقا تا چند سال پیش افتخارتان این بود که پیشکار مالیه بودید بنده تا چند سال پیش همین افتخار را داشتم این کار کوچکی نیست کار سهلی نیست پیشکاری مالیه بعد از استانداری مهمترین مقامی است که در ایالات و ولایات وجود دارد و با زندگانی مردم تماس دارد این جوان بیست و چهارساله این سالومون الآن پیشکار مالیه خوزستان است آنوقت دو معاون هم دارد مثل دو دسته کل یکی ۲۱ ساله و یکی ۲۳ ساله که هر دو را ایشان لطف کرده‌اند بمردم (خنده نمایندگان)

وزیر پیشه و هنر – جوانها را آورده است روی کار …(خنده نمایندگان) حالا این دو تا را از کجا آورده است یکی عضو بازار است و قبل از این کار تجارت می‌کرد یکی هم یک عرب آوانتوریه است و با وجود این وزرای دست چپ و راست آقای سلیمان پیشکار مالیه خوزستان است من نمیدانم آقای وزیر مالیه این را میداند که چقدر مالیات وصول شده و مبلغ آن چقدر است و وضع آنجا چطور است؟ چون باز پیش تر‌ها که دکتر میلسپو راپرتهایش را می‌داد (حالا از بس مطلب زیاد است گمان نمی‌کنم بهمه مطالب برسم) میلسپو پیشتر که برای ما گزارش ماهیانه می‌فرستاد لااقل یک ستون مقایسةتوش بود این هم تقریباً بکلی از بین رفته است و حالا یک چیزهای جزئی را می‌نویسد و این دفعه آخر راجع بمسائل باربری یک چیز هائی نوشته است و اساساً ما نمیدانیم موجودی ما چه بوده است وصولی ما چه بوده است چقدر در محل مانده است مقایسة آن با سنوات سابق چیست اصلاً بنده جریان را نمیدانم چیست نمیدانم شاید هم بنده اشتباه کرده باشم (خنده نمایندگان) عرض کنم یکی از مستشاران در تهران آقای شوکمان است که بنده اتفاقاً با ایشان سروکار داشتم سروکارم هم از راه این بود که بنده رویم سیاه کار زغال را هم می‌کنم ایشان رئیس سوخت بودند و بنده با ادارات ایشان سروکار پیدا کردم بدرجة در اداره شان لیاقت دارند که چه عرض کنم حالا یک جریاناتی واقعاً در رفت و آمد و اطاقها و در دوایر و ادارات ایشان و زندگانی اداری اعضاء ایشان دیده‌ام که بطور کلی از گفتن آنها خودداری می‌کنم.

امیرتیمور – ممکن است خصوصی بآقای وزیر دارائی بفرمائید.

یکی از نمایندگان – اگر گوش شنوا داشته باشند.

کاظمی – نه اخلاقاً مناسب نمیدانم. بلی اگر گوش شنوا باشد عرض می‌کنم که این جناب در این اداره سوخت چه کرده و در نتیجه حسن کفایت چقدر در انبارش هیزم و زغال کسر دارد این رقمی که عرض می‌کنم مبتنی بر یک سند رسمی است ضمن یک نامه رسمی که این قدر کسر است و برو رسیدگی کن نوشته شده است در حدود یک میلیون و پانصد هزار کیلو زغال چوب که پنجهزا خروار می‌شود و در حدود سه ملیون کیلو که ده هزار خروار می‌شود هیزم (اولی زغال – دومی هیزم) این کسر عمل است ایشان این کسری انبارشان و نتیجه عملشان است حالا چه اشتباهی کرده‌اند آقایان این زغال سنگ گران که دارات و مردم متفرقه ما مصرف کرده‌اند چون من خودم از مولدین زغال هستم در نتیجه خبط عجیب این آقایان زغالی که ممکن بود خیلی ارزان در دسترس مردم بگذارند دیدید که با چه قیمت گزافی بمردم رسید و اساساً با همه لیاقتشان چه ضررهائی زدند در مملکت ما همیشه کار برای آدم درست می‌کنند این هم عیب ماست برای ایشان هم بعد از اینهمه کار‌ها آمدند یکاداره عریض و طویلی تشکیل دادند یک اداره مخصوصی بنام اداره حمل و نقل درست کردند خوب حالا سر این کار ایشان چه می‌کنند اگر ادارات دولتی ما احتیاجاتی داشته باشند و بخواهد باری بفرستند باید در خواست شان برود نزد او و او مراجعه بکند و ببیند که کدام مرجح است و معلوم می‌شود این اداره کل بربری شعور هم ندارد و باید یک شعور هم روی آن شعور باشد که به بیند این مقدم است یا آن مقدم است و کدام باید جلو بیفتد و اقعاً تعجب دارد (صحیح است). نمیدانم آیا وزیر دارائی و آقایان وزراء‌و سایر آقایان از قضیه ماه پیش راجع بچائی خبر دارید که در حدود دو سه میلیون تومان چطور از بین رفته است (یکی از نمایندگان – دزدیده‌اند) و چطور استفاده شده است شاید بیشتر آقایان اطلاع ندارند اگر اطلاع ندارند بنده عرض می‌کنم و خیلی هم عذر می‌خواهم که پرگوئی می‌کنم هر وقت خسته شدید بفرمائید خفه شو. عرض کنم مطالب خیلی هست مختصر عرض می‌کنم.

نمایندگان – بفرمائید بفرمائید.

کاظمی – بلی چشم چائی باب خارجه و چائی ایرانی را با هم قاطی می‌کنند نصف به نصف چون چائی ایرانی به تنهائی قابل خوردن نیست.

امینی - نخیر بسیار خوب است.

کاظمی – خوب صحیح است ولی برای مصرف عمومی خوب نبوده و باب بازار نیست و پنجاه هزار یا شصت هزار کیلو چائی خارجه است که در حدود دو ملیون تومان (۲۰ ملیون ریال) قیمتش است ماه گذشته این چائی‌ها قاطی نشد و معلوم است که چکارش کرده‌اند و بقدری هم این مسئله گشاد بود که یک کار بزرگی شد و آقای دکتر ملیسپو فقط رئیس انبار فیچ را منفصل کرد (خنده نمایندگان) که خیلی کار بدی اتفاق افتاده و یک موضوع دیگری هم که می‌خواهم عرض کنم هر کدام از شما که می‌خواهید امشب (البته بعد از اظهار من این اتومبیل‌ها شاید امشب آنجائی که عرض می‌کنم نباشد) شب‌ها در حدود ساعت ده و بازده که در خارج هستم و مشغول همین کارهای عمومی هستم در میدان فردوسی که عبور بفرمائید مقابل هتل گیتی و هتل زیتس سرتاسر اتومبیلهای وزارت دارائی ایستاده است و این آقایان شوکمان و فیچ و غیره آنجا هستند واغلب هم لاستیکها و سایر لوازم این اتومبیلها را می‌دزدند و می‌برند هیچکس هم نمی‌پرسد چرا و مسئولش کی است شما می توانید فردا بروید و اغلب اتومبیلهای وزارت دارائی را معاینه کنید اغلب بغلش را که ملاحظه می فرمائید فرو رفتگی دارد شکستگی دارد خوب البته علت هم دارد آخر شب که آدم خوش بوده خیلی هم خوشحال می‌شود بسرعت بشمیران برود واغلب تصادم هم روی می‌دهد اتومبیل دولت هم خراب می‌شود واقعاً برای ما خیلی خجالت آور است همه آقایان میدانند که اکثر آمریکائیان امسال در ایام عید رفتند به مازندران برای گردش چرا؟ آنوقت آقای هدایت (نصرالملک) رئیس کل دیوان محاسبات که مقامش از وزیر دارائی هم بالاتر است این پیرمرد از خانه اش تا اداره اش باید پیاده راه برود یا آقای دکتر ولی الله نصر که در واقع پدر اکثر ماها است آقای دکتر نصر مدیر کل وزارت فرهنگ را می‌گویم اتومبیل این مرد را ازش میگیرندکه برای این پیرمرد محترم توی خیابان تصادم پیدا شود وحالا در منزل افتاده باشد.

یکی از نمایندگان – حاکم طهران را بفرمائید.

کاظمی – بلی حاکم طهران هم همین طور، این است نتیجه این ادارات و حسن اداره این هم وظیفه شان که این جوری انجام می‌دهند عرض کنم یک اداره داروئی برای ما درست کرده‌اند که البته تحت نظر وزارت دارائی است و وزیر بهداری هم در آن یک مداخلة دارد یک نفر آمریکائی سرش هست با یکنفر معاون هندی برای اموراداری و یکنفر سرباز آمریکائی بنام معاون فنی و با داشتن این اندازه دواساز و طبیب و متخصص فنی ایرانی آقایان شاید نمیدانند کارپردازی کل کشور که ک. ک . ک آدرسش است مثل یوکه سی. سی ما هم تقلید کردیم این را با ده ملیون تومان صد ملیون ریال از پول خزانه ما برداشته‌اند داده‌اند این جا که این اداره که آزادانه کار خودش را بکند و صدی ده هم منافع بدهد بدولت و یک پیرمردی هانسن نام از یک ملت اقلیت در سر او گذارده‌اند بنده از آقای وزیر دارائی خواهش می‌کنم که حساب این چند ماهه را بخواهند و به بینند که نصف سرمایه خود را خورده‌اند؟ شاید آقای وزیر درائی باور نمی‌کنند که در بعضی از ادارات آمریکائی برای بعضی ماشینیست هائیکه مثل بنده نیستند ماهی ششصد هفتصد تومان فوق العاده اضافه کار می‌نویسند (هاشمی –سوء ظمن نداشته باشید) بلی. نمیدانم برای چه ششصد هفتصد تومان فوق العاده اضافه کار خیلی از حقوق یک نماینده مجلس بیشتر است و این غیر از حقوق ثابتشان است و نمیدانم آقا اطلاع دارند که در فاصله یک روز یک زن ماشین نویس یک ادارة را که البته مناسب نیست اسمش را ببرم حقوقش را از ۱۲۰ تومان بچهارصد و پنجاه تومان ترقی دادند چرا؟

دکتر عبده – حسن خدمت بخرج داده است (خنده نمایندگان)

کاظمی – بلی. عرض کنم مسئله مهمتر از همه مسئله باربری است نمیدانم آقایان میدانند یا خیر باز من چون شخصاً در این باب مداخله داشتم و چون بار داشتم و بار می‌گرفتم عرض می‌کنم که واقعاً ملیونها استفاده کرده‌اند و می‌کنند. و نمیدانم جنابعالی اطلاع دارید که این بنگاه هم وضعش خیلی بد است؟ و چون خود من اتفاقاً‌و مستقیماً با این جا هم سروکار پیدا کردم (خوب چون غرضی در بین نیست صریحاً توضیح می‌دهم خدمت آقایان) و آن اینست که من تعهد کرده بودم که برای احتیاج مملکت بقند بکارخانه‌های قند کهریزک و کرج هشتصد تن ذغال بدهم چون عرض کردم مولد ذغال هستم و استخراج می‌کنم مراجعه کردم باین جا که بیائید ذغال را برای این دو کارخانه ببرید و حمل کنید قرارداد با وزارت پیشه و هنر داشتم خلاصه چندین روز مراجعه کردم رفتم حرف زدم استدلال کردم بهیچوجه اهمیت ندادند گوش ندادند ملاحظه می فرمائید آقای وزیر دارائی؟ آقای وزیر پیشه و هنر بهرحال بعد از آنکه مدتها انتظار شرفیابی خدمت مستر ویویان را پیدا کردیم و حضور مبارک ایشان شرفیاب شدیم (خنده نمایندگان) بلی. و حرف زدیم و آقای دکتر رهنما معاونشان هم حرف زدند و بحث کردیم بالاخره گفتند که این موضوع را باید کمیته شرق میانه موافقت بکند. بنده رفتم آنجا در ظرف نیمساعت آن شخص محترم که آنجا بود و او را هم نمی‌شناختم و سابقه نداشتم همینکه موضوع را گفتم و فهمید که موضوع البته موربوط به قند است و مورد احتیاج مبرم مردم است و در زندگانی روزانه مردم مؤثر است موافقت کردند و مرا با خود براشته و نزد آقای شوکمان و از آنجا نزد آٌای ویویان در ظرف نیمساعت در آنجا این کار را تمام کردند که چون از کارهای دولتی و مربوط بکارخانه قند است باید حمل شود اما بعد چه شد؟ بعد اولاً تمام پولش را خواستند گفتیم آقا ما فقیریم گردنمان هم از مو نازکتر است (خنده نمایندگان) نصفش را می‌دهیم همانقدر هم دادیم بعد چه شد؟ نمیدانم برای اینکه خلاف واقع نگفته باشم (چون همه کارهای من منظم است پرونده دارد) گویا صد و چند تن فقط حمل کردند و باقی را حمل نکردند و دیدیم فایده ندارد رفتیم بقیه پول خود را پس گرفتیم چرا؟ چون مقاطعه کاران از من پول می‌خواستند و در غیر اینصورت حاضر نبودند این کار را بکنند و من هم البته نمی‌توانستم بدهم و وجدانم اجازه نمی‌داد حاضر بودم که جریمه تأخیر ذغال را بدهم ولی پول حاضر نبودم بدهم و قبول بفرمائید که همان مقاطعه کارهای اداره باربری همان ذغال را با قیمت آزاد برای من حمل کردند این موضوع پرونده هم دارد عرض دیگرم اینکه شهر کرمان فقیر یک دانه کارخانه داود یک کارخانه ریسندگی که چند هزار نشفر در آنجا کار می‌کنند واعاشه می‌کنند این جا پنبه لازم است بنده شخصاً چندین دفعه رفتم شاید آقایان نمایندگان محترم کرمان هم تشریف برده باشند با باربری حرف زدیم صحبت کردیم که شهر کرمان فقیر یک چنین کارخانه ریسندگی دارد و دو سه هزار نفر آنجا کار می‌کنند و میدانید که اگر اینها بیکار شوند اثر بدی دارد در یک شه و توی کوچه‌ها ویلان می‌شوند پنبة را که نمایندگان این شرکت که شرکت خورشید اسمش است از راه دریا برای اینکه ارزانتر برسد به بندرعباس وارد کردند برای اینکه اگر از راه خشکی می‌آمد و از طریق اصفهان حمل می‌شد راهش دورتر می‌شد و گرانتر می‌شد مگر ما حریف شدیم که این پنبه را برسانیم؟ یکوقت ویویان بما گفت تحقیق کنید چه باری هست و چه چیز معطل است من تحقیق کردم معلوم شد که پارچه و قند و شکر و از جمله این پنبه‌ها، همینطور ملیونها مال در بندرعباس معطل ماند ه است و شهر کرمان اینطور در مضیقه است بعداً بمن گفت آقا حمل سوخت مقدم است و من مسئول حمل نفت هستم و از شما که نماینده کرمان هستید اگر قبول کنید این مسئولیت را که شهر کرمان از حیث سوخت اگر معطل شد شما مسئول باشید آنوقت این جریان کار بود البته من هم نمی‌توانستم چنین چیزی بنویسم. این روش کار بود آقا ملیونها استفاده می‌کنند (یکی از نمایندگان میلیاردها) البته من نمی‌خواهم اسم کسی را ببرم و خجالت می‌کشم اسم ببرم عفت نفس بمن اجازه نمی‌دهد چون مسئله شخصی است اسم نمی‌برم ولی موضوعش را می‌گویم یک کسی آمد نزد من و می‌خواست یک جائیرا بخرد بدویست و پنجاه هزار تومان تحقیق که کردم معلوم شد این فقط دو تا کامیون داشت، دو تا کامیون، حالا تحقیق کنید که اینها را از کجا آورده است که می‌خواهد یکجا را با دویست و پنجاه هزار تومان بخرد؟ من که نفهمیدم. اینطور است دیگر، آنوقت ارزاق نداریم، قند نداریم، چه نداریم، چه نداریم مردم همه (صحیح است) که این وضع را ایجاد کرده آنوقت این آقای ویویان را در نتیجه این حسن اداره برداشته‌اند برده‌اند رئیس کل نظارت اقتصادی ایران کرده‌اند.

مهندس فریور – مدیر کل نظارت صنعتی ایران.

کاظمی – این اصلاً اسپری اقتصادی ندارد، بصیرت ندارد آقا. آنهم در کجا در کجا؟ درجائی که این جوانها هستند و باید ازشان استفاده کرد نه از آن جوانهای ۲۱ ساله که در اول عرض کردم. حالا گوش بدهید چند تا اسم ببرم آقای مهندس زاهدی است، آقای مهندس زنگنه است، آقای مهندس معاضد است و آقای مهندس ماک و خیلی از آقایان مهندسین دیگر، (صحیح است) که عدة را می‌شناسم وعده را نمی‌شناسم چقدر اشخاص هستند که درس خواندهاند تحصل کرده‌اند، زحمت کشیده‌اند بدرد می‌خورند اینها همه دستشان از کار کوتاه است. حالا می‌آیم سر موضوع مالیات که باید توضیح بدهم و تعجب خواهید کرد. در سال ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ یعنی قبل از تصدی آٌای دکتر میلسپو که با همان دزدها و نالایق‌ها !!! کارهای مالیه ما اداره می‌شد این مالیات صدی سه چقدر بود؟ در حدود نه الی ده ملیون تومان وصول شده بود در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ آقایان قبول ندارید که لااقل قیمت آن کالاهائی که مالیات صدی سه مشمول آنها می‌شود لااقل شش برابر ترقی کرده است؟ (صحیح است) مثلاً یکی گندم است گندم تنی ۶۶ تومان بود حالا شده است تنی سیصد تومان جو حالا خرواری شصت و نه تومان است آنوقت پانزده تومان بود وهمینطور همه چیزها که بحث ندارد حالا فکر بفرمائید که پس باید این صدی سه هم شش برابر ترقی کرده باشد و پنجاه و چهار ملیون تومان بدست آورده باشیم حالا تصور می فرمائید چقدر بدست آمده است؟ پانزده میلیون تومان. پس باقیش چه شده است؟ چه عرض کنم از وزیر دارایی می‌پرسم با دکتر ملیسپو که کاری نداریم ما عرض کنم که مالیات بردرآمد در بودجه سال سیصد و بیست بیست و نه میلیون تومان پیش بینی شده بود و همینقدر هم وصول شده بود تقریباً‌ولی در سال ۲۲ گذشته که بودجه دادند بمجلس همان میزان بوده است در صورتیکه همه میدانیم چه معاملات سنگین در سالهای ۲۱-۲۲ شده بود جریانات عجیب و غریبی پیدا شده است راجع باین کار، شرکتهائی که حساب داشتند دفتر داشتند و مشکل بوده است که درش کثافت کاری بکنند و تمام را دفاترشان نشان می‌دهد و می‌بینید که رقم درآمدش، مالیاتش، دوبرابر و سه برابر شده است و مالیات افراد و اشخاص این چه شده است؟ یا خورده‌اند و یا در نتیجة سوء سیاست آٌای دکتر میلسپو این قدر خزانه دولت متضرر شده است یا در نتیجه هر دو اینها بوده یک قسمت این طور یک قسمت هم آنطور البته هر دو اینها قابل بحث و تأمل است بلی عرض کنم آقایان همه خسته شده‌اند اگر اجازه بدهند راجع باقتصاد هم برای تان باختصار یک عرایضی بکنم و رد بشوم (جمعی از نمایندگان – بفرمائید بفرمائید) بعقیده و بنظر بنده مهمترین خبط و بزرگترین اشتباه دکتر میلسپو راجع بمسائل اقتصادی است و تصمیماتی گرفته و سنگنی طاقت فرسای بار زندگانی که مستقمیاً بدوش طبقه زارع و کارگر است در نتیجه همین تصمیمات غلط و اشتباهات او بوده است (صحیح است) نمیدانم آقای وزیر مالیه میدانند که در ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ متفقین ما با همه مشکلاتی که داشتند برای اثبات حسن نیت خودشان بما شصت هزار تن شکر و قند و پنجاه هزارتن مایحتاج متفرقه دادند و این برای یک مملکتی مثل ایران این رقم هنگفت برای رفع احتیاجات و تنزل سطح زندگانی اهمیت دارد اما این چه شده است در سایه حسن تشکیلات و حسن لیاقت میسیون امریکائی و اختیارات آقای دکتر میلسپو از ۵۰ هزار تن سهمیه متفرقه ما هفت هزار تن فقط استفاده شده است و از شکر سی و دو هزار تن استفاده شده است از لوازم ساختمانی چهارهزار تن حتی یک تن هم استفاده نشده است و معلوم است آقا جای حرف هم نیست که آنوقت بعد در سال ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ که البته مشکلات متفقین هم زیادتر بوده است معذالک بنظر بنده حسن نیت بخرج دادند و سهمیه ما را ۶ هزار تن چائی دادند الان آقایان که چائی می‌خرید میدانید که ۲۲ و ۲۳ در این حدود قیمت چائی است و از این ششهزار تن چائی فقط و فقط بین ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ تن وارد شده است و آدم امین مطمئنی که میشناسمش یک کاغذی نوشته باداره اقتصادی که من با سایر تجار حاضر هستیم ۱۵۰۰ تن چائی وارد ک نیم و در سرحد و بمرز ایران که رساندیم این را باختیار دولت ایران می‌گذاریم در بندر بوشهر یا خرم شهر بهر قیمت که می‌خواهد بخرد از ما و این ۲۵ قران وارد میشده است این چائی فکر کنید خوب در جواب این کاغذ و این پیشنهاد مفید چه کردند و چه اقدامی بعمل آوردند؟ هیچ اصلاً‌جواب هم ندادند.

تیمورتاش – ولی به کتانه دادند.

صمصام – بلی فقط بایرانیها نمی‌دهند. عرض کنم یک دفعه دیگر هم بنده در مجلس خصوصی بعرض آقایان رساندم که من و آقای مرآت اسفندیاری در شهریور که در مسافرت کرمان بودیم از بم می‌آمدیم بکرمان و حالا هم همان را در حصور آقایان وزراء عرض می‌کنم قصبة ماهان بین کرمان و بم واقع شده این یک قصبه بزرگ و با صفا و آبادی است و خیلی معروف است از دور دیدیم یکعده زیادی مردم جمع شده‌اند فکر کردیم که خوب لابد شاید باستقبالمان آمده‌اند چون وکیل ملت شده‌ایم بعد که رفتیم جلو آقای مرآت اسفندیاری شاهدند یک مشت رعیت لخت و عور و زن و بچه را دیدیم با حالت تضرع اظهار می‌کردند که بعد از مدتها معطلی و برهنگی تازه پنج شش توپ چیت آورده بودند که بین آنها پخش کنند و یکی یک متر دو متر به آنها بدهند حالا آنجا آقای بخشدار آقای فرماندار آقای فلان آقای فلان خیلی زیاد بودند یک قسمتی را بین خودشان تقسیم کرده بودند حالا برای توزیع یک زرع چیت بین این مردم برهنه این جنجال را راه انداخته بودند و آنها را مدتها معطل کرده بودند بچه بهانه باین بهانه عجیب که چون بلی چند زرعش کم بود منتظریم که از مرکز برسد و بیک نسبت بهمه تقسیم شود. استدلال را ملاحظه بفرمائید رفتیم بشهر کرمان آنجا گفتیم بادارات مربوطه تذکر دادیم ابداً توجهی نشد همین ماهان قبل از عید اهالیش یک تلگرافی کرده‌اند که بابا یک چارک قند فقط بما بدهید که در این شب عید و اول سال کاممان شیرین بشود این را مصالحه می‌کنیم برای تمام سال چه جواب دادند؟ هیچ ابداً اقدامی نشد ما در همان صفحات سرحدی که عرض کردم تمام مردم را لخت و عور دیدیم در صورتیکه در حدود چهل میلیون متر پارچه داشتیم ولی ابداً استفاده نشد بدرد مردم نخورد آنهائی هم که در بنادر و گمرکات بود روی سوء اداره و سوء سیاست ماند و پوسید و دارد از بین می‌رود چون آٌایان رفقا خسته شده‌اند مختصر عرض می‌کنم و زیا طولش نمی‌دهم و راجع به انحصار هر کس حاضر شد این جا بحث کند منهم حاضرم با او بحث و استدلال کنم البته مشاجره و مناقشه نیست این جا دیدم صحبت از الغای انحصارات است مخصوصاً جناب آقای دکتر مصدق هم فرمودند بنده از مخالفین آن هستم از نظر مصلحت مملکت و خواهش می‌کنم آقای وزیر دارائی هم یک قدری باین عرایض بی سرو ته ما گوش بدهند الغای انحصارات صحیح نیست چند روز پیش هم یک یادداشتی تهیه کرده بودم. آقای سلطانی نماینده بهبهان می‌فرمودند از شیراز که می‌آمدم توی اغلب کوچه‌های شیراز مردم بقدری که سطح کوچه اجازه می‌دهد همین طور روی هم خوابیده‌اند و لباس نداشتند.

اردلان – علتش انحصار است.

کاظمی – نه آقا اجازه بدهید یک مسئله دیگری است جهتش سوء توزیع است. در شهر طهران بعد از این همه معطلی و سرگردانی و اذیت و آزار مردم آمدند و گفتند بیائیم و فروشگاه درست کنیم و یکی سه متر پارچه بدهیم بعد اعلان کردند که برای شب عید بمردم سه متر پارچه می‌دهیم اول روزی پانصد تا تعیین کردند بعد بده هزار تا هم چند نفر هم زخمی شدند بعد هم آن عبارت قبیح را دم در فروشگاه نوشتند که بواسطه این که برخلاف نوبت آمدید دیگر پارچه نمی‌دهیم من نفهمیدم خودتان ده هزار نفر را که دعوت می‌کنید بیایند چطور در یک محل اینها جمع بشوند و چطور میفرمائید برخلاف نوبت آمده‌اند چطور در یک محل در این شهر بزرگ می‌خواهید در یک جا بده هزار نفر پارچه بدهید این هم طرز توزیع این هم قیمت این پارچه آن این قند این چائی این هم سوء اداره من دست از سر آٌایان برنمیدارم چون مسئله مسئله ارزاق است و خیلی هم مهم است و توجه هم لازم دارد البته همه بخاطر دارید تمام اینکارهائی که دکتر میلسپو کرده و این اختیاراتی که بدکتر میلسپو دادید بالخره حداقلش این است که ما می‌خواهیم با شکم خالی یک لقمه نان بخوریم لااقل همین را که می‌خواستیم.

امینی – بعنوان موافق صحبت میفرمائید؟

کاظمی – بلی بلی موافقم و دولت باید متوجه باشد شما همة آقایان کاملاً اطلاع دارید که سال گذشته بهترین سال زراعتی ایران بوده است بنده خودم از ده دوازده سالگی تا امروز وارد در کار زراعت بوده‌ام و گمان می‌کنم که در عمرم سال زراعتی باین خوبی ندیده باشم پیش از آن را خبر ندارم یعنی سن مخلص کافی نیست البته تعجب خواهید کرد که اگر این رقمی را که برایتان می‌گویم از میزان سالهای عادی هم خیلی کمتر وصول و بانبار آورده‌اند حالا عرض می‌کنم شما در سال ۱۷ اگر آقایان یادتان باشد و بخاطر بگذارانید نسبتاً سال خوبی بود از سالهای قبل از ۲۲ در این سال به موجب رقم در مقابل تعهدات سیصد و پنجاه هزار تن گندم خالی بانبار وارد کردیم و در حدود شصت هفتاد هزار تن جو هم برای ارتش خریدیم و عرض کنم که قاطرچی گاریچی و تمام آن مردیمیکه مال داشتند چه داشتند و چه داشتند همه هم آزادانه جنس خریدند ولی در سالگذشته یعنی در سال ۲۲ جو و گندم را هم با هم گرفتند تعهد نسبت بهر دو است فکر بفرمائید که چقدر بوده است دویست هزار تن گندم و صد هزار تن جو بوده است دو ثلث گندم و یک ثلث جو این تمامش بوده است در صورتیکه تعهد گرفتند و یک قسمت هم در این آخر در مبادله صدی پانزده قند و شکر دادند چرا این طور شد؟ و چرا این قدر وصول شد؟ روی خبط‌ها این طور شد همه آقیان میدانند یکی از جاهای غله خیز ایران که یقیناً نماینده محترم آنجا هم مورد تصدیقش است چاپلق و ببرود است که این بلوک گندم خیلی زیادی دارد اینجا را سی هزار تن محصولش را بازدید کرده‌اند شخصی آنجا بوده است که مورد علاقه آقای رئیس کل غله بوده و نخواسته‌اند بهیچ قیمتی برش دارند از اینجا در حدود سه هزار تن گرفته‌اند در همین اواخر آٌای شهشهانی از طرف وزارت دادگستری رفتند آنجا بازرسی کردند رسیدگی کردند و یک جریانات خیلی کثیفی را کشف کردند که البته باید مورد توجه قرار گیرد آنوقت در همین نقطه مأمورین امریکائی دو ملیون پول نقد داده‌اند بمهدیقلی رئیس ایل غلیزائی که گندم بخرد و بآنها تحویل بدهد او هم کارخوبی کرده است پول گندم را برداشته و تفنگ خریده و یاغی شده است.

صمصام – قبلاً هم یاغی بوده است.

کاظمی – یاغی بوده است دیگر بدتر و مطلب دیگر راجع به غله کرمانشاه لابد نمایندگان محترم کرمانشاه واردند و تصدیق خواهند فرمود میگویندکه آقای ابتهاج سمیعی نماینده و رئیس غلة آنجا دو سه میلیون استفاده کرده است در هر حال نمیدانم آٌای وزیر دارائی این شایعه را قبول دارند یا نه این شایعه راجع به موضوع غله کرمانشاه در روزنامه هم هست یکی دیگر راجع به گونی و ۵۰ خروار سرک انبار کرمانشاهان است اسم گونی بردم یک چیزی یادم آمد که مضحکترین قضایا است که عرض می‌کنم ما در حدود ۲۰۰ هزار تا گونی در سیلوی طهران داریم و ۱۵۰ هزار تا هم در انبار غله داریم که تویش خاشاک و فضولات غله است که همینطور اینها بیخود اینجا مانده است اگر اینها بدرد کار می‌خورد و بمصرف می‌رسد چرا همین طور آنها را آنجا انداخته‌اند که از بین برود و حال آنکه می‌شود از گونی‌ها که دویست سیصد هزار تا است صد و صد و پنجا هزار تا گونی درست بکنید آنوقت می‌روند گونی می‌خرند از دکانها و مغازه‌ها و انبارها که هم مردم را اذیت کرده باشند وهم یک لفت و لیس بکنند اما راجع به سیلوی تهران موضوع مهم این است که غیر از سرک انبار موضوع جاری دیگری هم دارد و آن این است که گندم را وقتی آرد می‌کنند و نان می‌پزند این را همه میدانید که بعد از پختن ربع می‌کند یعنی زیاد م یشود روزی ۱۴ تن یا ۱۷ تن که آرد از انبار می‌آید بیرون حسابش را بکنید به بینید این تفاوتش چقدر می‌شود مثلاً صدی سی و هشت تفاوت منظور می‌کنند و حال آنکه صدو پنجاه و چهار یا صدو پنجاه و پنج می‌شود و این تفاوت نان را که حساب بکنید به بینید سر بکجا می‌زند این را می‌برند و بشیرینی فروش‌ها می‌فروشند و این همان شیرینی است که من و آٌای رئیس دولت و سایرین از آن می‌خوریم این همان آرد تفاوت ریع و پخت است عرض کنم که من خیلی باتخصار گذشتم (خنده بعضی از نمایندگان عجب !)عرض کنم دو روز حرف دارم یک چیز را نمی‌توانم بگویم همه مسائلی راکه گفتم راجع بدکتر میلسپو اینها همه مسائل مالی است ملت ایران ممکن است آنها راتحمل کند ولی ملت ایران بهیچوجه و بهیچ قیمت حاضر نیست و می‌خواهد خارجی حق حاکمیت در این مملکت دارا بشود (صحی است) این را بیهچ قیمت قبول نیمکند (صحیح است) کاغذی که دکتر میلسپو به وزارت دادگستری وقت نوشته است و در جراید هم نوشته شد لابد همه آقایان خوانده‌اند اگر هم نخوانده‌اند من می‌خوانم و تعجب می‌کنم از آن وزارت دادگستری که این کاغذ را دیده و خوانده و آورنده را با پشت گردنی بیرونش نکرده این آقا یک موضوعی است که بخساس ترین رگ ما برمیخورد این را ما نمی‌توانیم زیربارش برویم دیگر (صحیح است) اگر بنظر ما دکتر میلسپو به بهترین وضع هم امور ارزاقی و مالیاتی و اقتصادی ما را هم اداره کرده بود در نتیجه این اشتاهش باید از او دوری کنیم که برود عقب کارش (صحیح است) بلی این نامه خیلی مفصل است من هم خسته شدم و خواهش می‌کنم آقای طوسی آنرا قرائت بفرمایند. بلی در این کاغذ با آن اختیارات پر عرض و طولی که تمام قباله این کشور را هم بدست ایشان داده‌اند اشتهای ایشان هنوز سیر نشده و حالا هم در نظر دارند که اختیارات قضائی هم بایشان داده شود. (آقای طوسی متن نامة رئیس کل دارائی را بشرح زیر خواندند)

جناب آقی وزیر دادگستری.

عطف به مکاتبات و مذاکرات ما راجع به بی ترتیبی‌ها و اختلاصات در شهرستانها مخصوصاً در مورد خواربار و پخش کالاهای انحصاری آن جناب پیشنهاد فرموده‌اید که بازرسان وزارت دادگستری با بازرسان وزارت دارائی متفقاً بازرسیهائی بعمل آورند کلیه ایرانیان روشن فکر در باره فساد و رشوه خواری که در موردعملیات بازرگانی دولت وجود داشته و هنوز هم وجود دارد بی نهایت نگرانند. دولت خسارات هنگفتی متحمل شده و باز هم می‌شود ولی مردم شاید بیش از همه متحمل این حسارات می‌باشند در عین اینکه یقین دارم که ارتشاء در مؤسساتی که تحت نظارت میسیون آمریکائی است کمتر شده است معذالک وضعیت هنوز بد و موجب نگرانی شدید و فراوانی می‌باشد. البته آن جناب مسبوقید که نادرستی تنها منحصر به مأمورین این وزارت خانه نیست و تا حد زیادی در کلیه ادارات دولتی وجود دارد ولی البته در جاهائی که وضعیت سروکار داشتن با پولهای هنگفت کالاهای گرانیها وجود دارد بیشتر محسوس و مشهود است این مطلب نیز صحیح است که کارمندان خائن دولت بوسیله بعضی بازرگانان و مالکین نادرست و اشخاص دیگر تطمیع و تشویق می‌شوند وبالاخره ما باید باین مطالب پی ببریم که در بسیاری از موارد صاحبمنصبان ناصالح سایر وزارتخانه‌ها با صاحبمنصبان این وزارتخانه دست بدست هم داده وضعیت را بدتر نموده و اصلاح آنرا برای این وزارتخانه مشکل تر ساخته‌اند ضمناً مایلم این مطلب را روشن سازم که اینجانب معتقد نیستم که کلیه صاحبمنصبان ما نادرست می‌باشند زیرا بسیاری از صاحبمنصبان ایرانی این وزارتخانه اشخاص کاملاً درست کاری بوده و اینجانب از همکاری با آنان مفتخر و سرافرای می‌باشم آن جناب و دولت اذعان دارید که تدابیر مختلفه‌ای برای مبارزه با فساد و ارتشاء کنونی باید اتخاذ گردد در بین این تدابیر اجازه می‌خواهم تدابیر زیر را تأکید نمایند.

تثبیت قیمتها – افزایش حقوق کارمندان – تشخیص و ترفیع کارمندان صالح –برقراری سیستم صحیح حسابداری و نظارتهای دیگر و تأسیس سازمان خوب و بطور کلی اداره امور بطرز صحیح. برای اجرای آئین نامه‌ها و انجام مسئولیت صاحبمنصبان این وزارتخانه بازرسی‌های مکرر نهایت ضرورت را دارد و همین موضوع بازرسی‌ها است که بالاخص مایلم آن را مطرح نمایم. در موقعیکه ریاست کل دارائی را بعهده گرفتم یکی از اقدامات اولیه اینجانب تأسیس یک اداره کل بازرسی بود و احساس می‌نمایم که این اداره کل پیوسته اثر بخش تر گردیده است در حال حاضر این وزارتخانه دارای چندین هیئت بازرسی است که در نقاط مختلفه کشور مشغول انجام وظیفه می‌باشند اینجانب عملیات این هیئت‌ها را موردتوجه دقیق قرارداده و ناخشنودی و رضایت ملاحظه می‌نمایم که مشغول یافتن و بچنگ آوردن دزدان و خائنین و استرداد وجوه اموال دولت می‌باشند. علاوه بر این این وزارتخانه دست بکار ایجاد سرویسهای بازرسی ویژه در ادارات کل و قسمتها می‌باشد سرویس بازرسی اداره کل باربری راه عملیات درخشانی انجام می‌دهد قسمت پخش دارای کارمندانی است که جهت نظارت در پخش کالاهای انحصاری بخارج از تهران اعزام می‌دارد یک نیروی بازرسی در شرف تشکیل است تا در اجرای قانون مالیات بردرآمد نظارت نماید همان قسم که آن جناب آقا آگاه می‌باشید بازرسان این وزارتخانه و همچنین بازرسان آن وزارت بعلت نبودن اتومبیل شدیداً بموانع برخورد نموده‌اند این وزارتخانه دارای رؤسای دارائی امین و فعالی می‌باشند ولی در بعضی مواردعملاً قادر نیستند که بدوایر تابع خود سرکشی نمایند مثلاً در یزد رئیس اداره دارائی هیچ اتومبیل قابل استفاده در اختیار ندارد و بعقیده اینجانب و مطمئنم که آنجناب نیز با این عقیده موافقید که یکی از وسایل عمده و مهم برای از بین بردن خیانت و نادرستی داشتن یک پیشکار دارائی آمریکائی در هر یک از آستانها می‌باشد در دو استانی که اکنون آمریکائی‌ها بکار گماشته شده‌اند نتایج حاصله تا بحال رضایت بخش بوده است. در ظرف ماه اخیر آقای ونز در اصفهان با مساعدت توام با فعالیت صاحبمنصبان ایرانی مقدار معتنابعی دزدی در نجف آباد کشف و مبالغ هنگفتی پول مسروقه را پس گرفته‌اند. پیشکاران دارائی آمریکائی با نیروهای بازرسی خود می‌توانند کنترل و نظارت دائمی بیشتر و دقیق تری از مرکز اعمال نمایند و می‌توانند بدون لزوم اعزام اتومبیل‌ها تا بمسافرت‌های طولانی تا خارج از طهران باینکار مبادرت ورزند. نظر بمنافع بیشمار عدم تمرکز دادن بازرسی و نظارت این جانب از تاخیری که در کسب وسائل عزیمت آقای گوردن به محل ماموریت ایشان در مشهد روی داده بود بی نهایت متاسف ونگران بوده‌ام زیرا این تاخیر خسارت ترمیم ناپذیری متوجه دولت و اهالی خراسان نموده است. در اداره امور این یک اصل صحیح و منطقی است که هر وزارتخانه بازرسی‌های خود را بعمل آورده بازرسان این وزارتخانه صلاحیت بازرسی مراکز ارتش یا ژاندارمری یا مؤسسات وزارت فرهنگ یا بیمارستانهای وزارت کشور یا ادارات یا دادگاه‌های وزارت دادگستری را ندارند زیرا بازرسان وزارت دارائی با مقررات و عملیات فنی این وزارت آشنا می‌باشند. همچنین بازرسان وزارتخانه دیگر صلاحیت انجام کارهای این وزارتخانه را ندارند بعلاوه یکن فر بازرس می‌بایست اجرای مسئولیت نماید و هرگاه ادارات دارائی بوسیله بازرسان وزرارت خانه دیگری بازرسی شوند کارمندان این وزارتخانه ناچار تا اندازه‌ای خود را مسئول آن وزارت خانه خواهند دانست نه وزارت دارائی و بالاخره وقتی در طی بازرسی دذدی و خیانتی کشف شود بازداشت فوری اشخصا مظنون همیشه مطلوب و مقتضی نیست و در پاره اوقات وقتی که مرتکیبین اموال یا پول دزدی شده را تماماً مسترد دارند توقیف آنان مطلقاً جایز و شایسته نیست. این وزارتخانه می‌تواند ببهترین طرزی وسیله استرداد پول یا اموال از بین رفته راتامین نماید بنابر این عقیده اینجانب بر آن نیست که ادارات دارائی این وزارتخانه توسط صاحب منصبان وزارت دادگستری بازرسی شوند مگر در بعضی موارد بخصوصی یا بعضی مراحل بازرسی این وزارتخانه توسط صاحب منصبان وزار ت دادگستری بازرسی شوند مگر در بعضی موارد بخصوصی یا بعضی مراحل بازرسی این وزارتخانه بعلاوه به عقیده اینجانب این رمز غیرعملی است که یک هیئت بازرسی قسمتی مرکب از بازرسان وزارت دارائی و قسمتی از بازرسان وزارت دادگستری باشد برای حصول نتایج رضایت بخش کلیه اعضای هیئت باید تحت نظر و کنترل واحدی قرار گیرند در بعضی از م وارد بی ترتیبی هائی که توسط بازرسان اینوزارتخانه کشف می‌گردد ممکن است فقط انفصال کارمند مربوطه با اجرای سایر تضمینات انتظامی را در بارة وی ایجاب نماید و در سایر موارد جرم وی ممکن است ایجاب تعقیب قانونی نماید در این قبیل موارد این وزارتخانه بوزارت دادگستری اطلاع خواهد داد و آنوقت شایسته است که دادستان محل یا شاید بازرسان آن وزارت در بررسی مدارک و بعمل آوردن بازجوئی‌های بعدی تشریک مساعی نمایند و در این قبیل موارد این وزارتخانه درخواست کمک و مساعدت از آن وزارت خواهد نمود. البته تمایل این وزارتخانه آن است که کارمندانی که بدادستانی تسلیم می‌شوند شدیداً موردتعقیب و آنهائی که بدادگاهها جلب می‌شوند فوراً محاکمه و طبق مدارک جرم با آنها رفتار شود بنظر این جانب شایسته است که آن وزارتخانه توجه بیشتری باین قسمت از موضوع مبذول دارند و مادام که مجازات سریع و معینی در باره مجرم اجراء نشود از بازرسان استفاده نسبتاً کمی مترتب می‌گردد. اجازه می‌خواهم این نکته را نیزعلاوه نمایم که اینجانب شایسته نمیدانم که دادستانی محل در ادارات تحت نظارت اینجانب اقدام ببازرسی نمایند و بارویه شهربانی‌های محل که صاحبمنصبان این وزارتخانه را بصرف سوء ظن و گزارشات بازداشت می‌نمایند نیر موافق نیستم در مواقعی که فرماندار یا دادستان یا شهربانی محل دلائلی از جرم در دست دارند باید موضع را به پیشکار دارائی محل (در صورتی که بوی اطمنیان داشته باشند) اطلاع دهند و چنانچه بوی اطمینان ندارند مراتب بایستی از طریق وزارت مربوطه باینجانب اطلاع داده بشود اطمینان دارم آنجناب با نظریات اینجانب موافق می‌باشید. این مطلب کاملاً حائز اهمیت و مطلوب است که آن وزارتخانه بنحو مهمی برای از بین بردن ارتشاء و فساد تشریک مساعی نمایند و اینجانب خوشوقت خواهم بود که موضوع وسائلی را که با آن می‌توانیم تشریک مساعی را برقرا و مؤثر ساخت بعداً با آن جناب مورد مذاکره قرار دهیم.

رئیس کل دارائی

کاظمی – ملاحظه فرمودید این هم متن کاغذ ایشان بود اول هم عرض کردم با آن همه اختیارات عریض و طویل حالا اختیارات قضائی را هم می‌خواهند در دست بگیرند.

نقابت – این طور نیست آقا این کاغذ را ایشان با حسن نیت نوشته‌اند.

کاظمی – بنده در اول هم عرض کردم در حسن نیت ایشان هیچ شک و تردید نداشتم حالا هم ندارم و در اشتباهات ایشان هم هیچ شک و تردید ندارم و در این آخر عرایضم هم باید این را عرض کنم و اضافه کنم من بسیاری از آمریکائیها را می‌شناسم و با نهایت حسن نیت خدمت می‌کنند و البته اشخاص پاکدامن خدمتگزار را هم باید تشویق کرد و مورد تقدیر هم قرار داد و اگر هم اعتراضی می‌کنم این اعتراض بکل مسیون امریکائی نیست بلکه در درجه اول مربوط است برئیس میسیون امریکائی و بعد هم ببعضی از آنها که بنظر من خیلی صلاحیت انجام وظایف خودشان را ندارند (صحیح است) بنده در آخر هم عرض می‌کنم که یکی دو تا هم یادداشت بمن رسید که خیلی هم صحیح بود و بعضی از تذکرات نسبت بامور مالی بود که همه اش درست است و صحیح است ولی از یادداشت کنندگان استدعا می‌کنم بگذارند برای آقایان دیگر چون من خیلی حرف زدم و در آخر عرایضم هم دو پیشنهاد دارم که بنظر من اگر مجلس وارد این جریان بشود و از راه قانون این کار را بکند خیلی مفید و مؤثر است اولاً گویا خاطر آقایان باشد که ما طبق قانوناساسی یک دیوان محاسباتی هم داریم که این نظارت دائمی در امورمالی مملکت و دارائی مملکت دارد اجازه بفرمائید این دیوان محاسبات … به بخشید نه این دیوان محاسباتی که الان آنجا نشسته‌اند اگر چه من یک وظیفه اخلاقی هم دارم که باید بعرض مجلس برسانم و بگویم این اشخاصی که این دیوان محاسبات و محاکم آنرا تشکیل داده‌اند یک مشت از صالحترین مردم این مملکت اند (صحیح است) ولی تمام اختیاراتی که قانون اساسی و قانون دیوان محاسبات و محاسبات عمومی باین دیوان داده است برای نظارت تام در امورمالی و رسیدگی همه اینها را از دستشان گرفته‌اند و در حقیقت این دیوان ناظر امورمالی و از طرف مجلس شورای ملی انتخاب شده است و حالا هم مجلس باید چیزهای غلط را لغو و منحل کند و طبق قانون اساسی اختیارات قانونی و حقیقی دیوان محاسبات را بدهد و حق او را ادا کند که او بتواند کار کند و نظارت کند در حقیقت دیوان محاسبات و مستشاران او و ودادستان او مناسبات مستقیم با مجلس شورای ملی دارند (صحیح است) آنها هستند که شما را در جریان می‌گذارند و از حیف و میل‌ها باید جلوگیری کنند تا هم وظیفه دارید آنها را تقویت کنید و با قانون آنها را تقویت کنید که بتوانند کار کنند و خدا میداند این عرایضی که کردم روی هیچ نظری نبود حالا ممکن هم هست اشتباه کرده باشم اگر هم خدای نخواسته اشتباه کرده باشم شما بروید و با حسن نیت اصلاح کنید یک نظر دیگری هم داشتم که در مجلس سابقه هم دارد ۱۲ نفر را انتخاب کنید که مسائل راجع بامور مالی را کلاً در حدود پانزده روز ۲۰روز (وقت زیاد هم لازم ندارد) بروند به سنجند به بینند و به مجلس شورای ملی گزارش بدهند و نیتجه عملی را به مجلس شورای ملی پیشنهاد بکنند این عرض بنده است این هم خاتمه عرایضم.

- موضع و دستور جلسه آتیه – ختم جلسه

(۴- موضع و دستور جلسه آتیه – ختم جلسه)

رئیس – پیشنهاد ختم جلسه شده است (صحیح است)

جلسه آینده روز پنجشنبه سه ساعت بظهر مانده دستور هم بقیه شور در برنامه دولت (صحیح است)

مجلس یکساعت و نیم بعد از ظهر ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی – محمد صادق طباطبائی