مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۱

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۲۵۳۷ شاهنشاهی نشست ۱۸۱

مشروح مذاكرات مجلس شورای ملى، دوره ۲۴

جلسه: ۱۸۱

صورت مشروح مذاکرات جلسه فوق‌العاده صبح روز پنجشنبه (۲۲) شهریور ماه ۱۳۵۷ شمسی (۲۵۳۷) شاهنشاهی

فهرست مطالب:

۱ ـ قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

۲ ـ بحث راجع به برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف امامی.

۳ ـ اعلام دستور و تعیین موقع جلسه آینده - پایان جلسه.

جلسه فوق‌العاده ساعت نه صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل شد.

ـ قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱ ـ قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

خانم‌ها و آقایان دکتر ابوالهدی ـ دکتر اربابی ـ دکتر اعتمادی - جهانشاه افشار - دکتر الموتی ـ بارکزهی ـ بنی‌احمد ـ بهره‌مند - بیات ـ پردلی ـ توتونچی افشار - جاف ـ جعفر جوادی - حیدرزاده - خزیمه ـ دکتر خطیبی ـ دادفر ـ رحیمی ـ لاریجانی ـ رهبر - دکتر ستوده ـ سعیدی ـ سلیمانی ـ شهبازی ـ نوذر صادقی ـ صدر - دکتر صدیق اسفندیاری ـ دکتر ضیایی ـ دکتر فروزین ـ دکتر کیان ـ لیوانی ـ مجتهدی ـ دکتر محققی ـ مشیر - دکتر مهر - میرلاشاری ـ نواب صفا ـ وکیل گیلانی ـ آصف ـ اهری ـ قرایی ـ دکتر رشید یاسمی ـ پری اباصلتی ـ قدس منیر جهانبانی ـ ویدا داودی ـ درخشنده کمالی آزاد ـ قدس ایران عدیلی ـ نائینی‌طبا ـ فریده هاشمی.

- بحث راجع به برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف امامی

۲ - بحث راجع به برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف امامی.

رئیس ـ وارد دستور می‌شویم، برنامه دولت جناب آقای جعفر شریف امامی مطرح است آقای سعید جوادی تشریف بیاورید.

سعید جوادی ـ جناب آقای رئیس همکاران گرامی.

از روح برنامه دولت جناب آقای شریف امامی که به ملت عزیز ایران عرضه گردید در جمله طبقات مردم، هر کس به رونق تشخیص و درک و سلیقه و عقیده خود، قضاوت‌ها می‌نماید و اظهارنظرها می‌کند که البته در رژیم دموکراسی عقاید و نظریات، محترم است و بایستی در مقابل منطق درست و استدلال محکم، تسلیم شد و جانب حق و حقیقت را رعایت نمود و به نظر اینجانب هم اگر بی‌غرضانه و واقع‌بینانه قضاوت کنیم می‌توانیم به خوبی به معایب و نواقص کارها پی‌ببریم و در رفع آنها پیروز شویم، اما اگر خدای ناکرده نظر خصوصی را جایگزین حق و حقیقت بنماییم در این صورت با کمال تأسف باید بگویم که این قافله هرگز به مقصد نخواهد رسید (صحیح است)

و اما این حقیقت را ناچاریم که بگوییم برخی نارسایی‌ها در تمام شئون زندگی اجتماعی - اقتصادی - علمی - صنعتی - اخلاقی ـ کشاورزی ما به چشم می‌خورد و باعث عقب‌ماندگی قافله ترقی و تعالی میهن عزیز ایران ما گردیده است. اما به حکم آن‌که جلو ضرر را از هر جایش بگیریم خیر و منفعت است علاج واقعه را قبل از وقوع واقعه بنماییم که نوشدار و بعد از مرگ سهراب فایده‌ای نخواهد داشت.

در اینجا نگاهی به شکوفایی اقتصاد ایران و حرکت سریع آن می‌کنیم که ظرف ۱۵ سال گذشته با چه روندی بالارفته و افزایش شگفت‌انگیز ثروت ملی با استفاده از اصول منطقی سیاست مستقل ملی و شرایط بین‌المللی در احقاق و حفظ حقوق جامعه ایران با کسب درآمد عادلانه از فروش نفت موجب گردید که عده‌ای ثروت‌های کلانی به دست آورده‌اند بسیاری از به اصطلاح والا نژادان نئودالی در زیر نقاب صاحبان صنعت و تجارت و بزرگ ثروتمندان شهری و مقاطعه‌کاران با سواستفاده از نفوذ کاذب خود در شئون اقتصادی و سیاسی بدون توجه به منافع و مصالح ملی دست‌آوردهای مادی و ثروت ملی را که با کاربرد صحیح از رهبری انقلاب و تلاش نیروی کار جامعه حاصل شده است با مهارت زیرکانه به طرف خود جذب نموده‌اند و به این ترتیب تعادل اجتماعی و اقتصادی را که هدف انقلاب ملی بود برهم زده‌اند و این‌که به حکم کل یوم هو فی شأن وجود یک سلسله تحولات عمیق فکری و عملی در تمام مراحل و شئون زندگی امروزی ما، لازم و حتمی است که در محیط صمیمت و صفا و اتحاد و یگانگی که کلید حل جمله مشکلات است، بنشینیم و به شور و مصلحت بپردازیم و دور از هر نوع مغلطه و سفسطه که آفت جان خرد و منطق است حل مشکل نماییم و این آرزوی قلبی ما وقتی جامه عمل خواهد پوشید که محیط زندگی اجتماعی ما از نعت امنیت و آرامش که بالاترین نعمت‌ها و یگانه نسخه علاج‌پذیر دردها است، برخوردار باشیم و بنده‌ای چاره‌پذیر پیشوایان دینی و فکری‌مان که فرموده‌اند «نعمتان مجهولتان الصحه و الامان» گوش هوش فرا داریم که تمام موفقیت‌های مادی و معنوی نوع بشر در سایه وجود نعمت صحت و سلامتی، و امنیت، امکان‌پذیر است و بس، وگر نه در محیط بلوا و آشوب جز نکبت و بدبختی و اضمحلال ثمر دیگری عاید ما نخواهد شد. (احسنت) در اینجا نگاهی به قسمت اعظم ثروتمندان و صاحبان سرمایه مملکت‌مان می‌کنیم عده‌ای از اینها بدون این‌که واقعاً لیاقت و شایستگی در افزایش ثروت و توسعه اقتصاد ملی از خود نشان داده باشند صرفاً با استفاده از شرایط مساعدی که انقلاب به وجود آورده سود برده‌اند و به همین علت کفایت و شایستگی لازم را در خلق و ابداع راه‌های جدید تولید ثروت واقعی در بهره‌برداری صحیح از منابع را نداشته و ابداعاتی در ایجاد زمینه‌های جدید تولید با نوآوری‌های تکنولوژی از آنها سرنزده است و یا عده‌ای با استفاده از اعتبارات سهل و تأمین بازار مطمئن بدون رقابت و عدم پرداخت مالیات حقه دولت و همچنین با استفاده از معافیت‌های مالیاتی با تشکیل شرکت‌های تجاری خانوادگی در جوار کارخانه‌جات تولیدی خود امتیازات ویژه بیکرانی به دست آورده و به هدف‌های توسعه ملی در سطح تمامی جامعه بی‌اعتنایی کرده‌اند.

پس قبل از همه چیز بایستی حکومت قانون را ضامن استقلال مملکت و موجودیت‌مان قرار بدهیم آنگاه زمینه اجتماعی‌مان را برای استقرار نظم و آرامش مهیا کنیم و به فکر ابداعات و توسعه اقتصادی برای رسیدن به مرزهای تمدن و تعالی باشیم.

و از ذکر این حقیقت و این اصل مسلم نمی‌توانیم چشم بپوشیم که علاج قطعی جمله امراض روحی و اجتماعی ما، کاشتن تخم ایمان، و عقیده دینی و مذهبی در مزرعه قلب‌های ما است که از ثمرات معجزه‌آسای دین و مذهب می‌توانیم کام دل شیرین کنیم و یک محیط امن و آرامش به وجود آوریم و بهشت موعود را در همین دنیای امروزمان احساس کنیم وگرنه آتش جهنم نفاق و کینه و حرص و طمع و شهوات نفسانی، وجود اجتماع ما را تبدیل به خاکستر خواهد نمود. (صحیح است)

آری به پناه دین مقدس اسلام برویم و تعالیم عالیه مذهب جعفری تشیع را مشعل فروزان راه زندگی خود قرار بدهیم که روح قانون اساسی مملکت ایران ما برپایه و اساس مذهب جعفری اثناعشری پایه‌گذاری گردیده است و یقین داشته باشیم که تا وقتی پرچم توحید لااله‌الاالله بر سر ملت متدین و اسلام پناه ایران، سایه افکنده است، جان و مال و ناموس ملی و میهنی و دینی ما از شر اهریمنان در امان خواهد بود و این ندای بلند آواز قرآن کریم است که فرمود انا نحن نزلنا الذکر و اناله لحافظون یعنی ذات ذوالجلال خداوندی حریم حیثیت و حرمت قرآن و قرآنیان را از گزند حوادث و از شر دیوسیرتان در امان خواهد داشت و به حکم وظیفه اخلاقی به‌این حقیقت اشاره می‌کنم که به شهادت تاریخ به هنگام بروز حوادث و قصد تجاوز بیگانگان به حریم ملی و استقلال میهن عزیز ایران، این سلسله جلیله روحانیون بوده است که به نیروی سلاح دینی و معنوی خود برای رفع بلا و خطر حتی تا پای جان مقاومت نموده و این ودیعه الهی را از دستبرد نامحرمان محفوظ داشته‌اند و فرموده پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام حضرت محمدبن‌عبدالله (ص) علما امتی افضل من انبیاء بنی‌اسرائیل این حقیقت را روشن‌تر می‌سازد از مجموع عرایضم می‌توانم چنین نتیجه بگیرم که خاک پاک میهن عزیز ما ایران طی قرن‌های تاریخ دچار کشمکش‌های بس هولناک و خطرناکی گردیده و تا پرتگاه سقوط رسیده است ولی با تأییدات خداوند متعال و انفاس قدسیه پیشوایان دینی و حقیقت قرآن و پایمردی و فداکاری و غیرت و مردانگی جمله وجوه طبقات میهن‌پرست و با ایمان ایران به طور معجزه‌آسا از خطر حتمی نجات‌یافته و عظمت و استقلال خود را بازیافته و تجدید حیات نموده است (صحیح است) بلی حق همین است که وجوه طبقات ملت ایران از تاجر و کسبه و زارع و معلم و دانشجو و کارفرما و کارگر در هر مقامی باشند یک دل و یک جهت در سنگر وفاداری نسبت به حفظ حریم ناموس ملی محکم و پای بر جا باشیم و همچنان که از مواهب و نعمت‌های این آب و خاک همواره برخوردار بوده‌ایم نباید به هنگام بروز حوادث تغییر روحیه بدهیم و سنگر آن را عوض کنیم و زمزمه و نغمه مخالف ساز کنیم و به‌این ندای وجدانی گوش کنیم که می‌گوید.

ز چاهی که خوردی از او آب پاک
نشاید در او افکنی سنگ و خاک

(احسنت)

و حالا من خدمتگزار وفادار ایران که افتخار دارم از بین گروه و طبقه زحمتکش کارگر به نمایندگی در مجلس شورای ملی انتخاب شده‌ام ترجمان احساسات پاک و بی‌آلایش آنان و کلیه اعضاء سازمان کارگران ایران در راه حفظ حریم ناموس ملی و نظام شاهنشاهی (احسنت) و ابراز وفاداری به مقدسات ملی و میهنی تا پای جان هستیم (آفرین) و از زبان قلب جمله طبقات زحمتکش ایران در این خانه ملت می‌گویم:

چو ایران نباشد تن ما مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد

همکاران عزیز: اتحاد و اجتماع کارگران و سازمان کارگران یکی از ارکان‌های لازم و حیاتی دموکراسی در تمامی ممالک آزاد جهان و ویژگی‌های تفکیک‌ناپذیر سیستم‌های اجتماعی و سیاسی آنان می‌باشد خوشبختانه علی‌رغم پذیرش نارسایی‌های موجود در بین قشر اجتماع ایرانی که طبقه کارگران نیز تا حدی بی‌نصیب از آنها نمی‌باشند مع‌الوصف خائنین مملکت نتوانسته‌اند در بین کارگران رسوخ یابند و با توجه به این‌که حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور عزیزمان ایران به فرد فرد ملت حق‌شناس و نجیب ایران ضرور و الزامی است کارگران ایران هرگونه تخطی به تمامیت ارضی و استقلال ایران و به قانون اساسی و نظام شاهنشاهی را خیانت محض می‌دارند و تا پای خون با تمام نیرو و قدرت پیش‌قدم کلیه صفوف مخالفان استقلال ایران عزیز بوده و خواهند بود به امید این‌که دولت جناب شریف امامی برابر برنامه تقدیمی به مجلس شورای ملی که وعده تصفیه دستگاه از عناصر ناپاک و رسیدگی به تخلفات ارتکابی مصادر امور و سپردن آنان به دست قانون که خواسته عموم هم‌میهنان عزیز بوده و مسلماً در رفع نارضایی‌های حاصله بسیار مؤثر خواهد بود با انجام سریع اصلاحات در پیشبرد این مأموریت خطیر در لحظات حساس کشور به رفع مشکلات فائق آیند.

اینک با توجه به پیشرفت و توسعه اقتصادی توأم با آزادی‌های انسانی و احترام واقعی به افکار و عقاید و خواسته‌های نیروی کار پیشنهاداتی حائز کمال توجه را علی‌رغم این‌که برابر سوابق موجوده در آرشیو آرشیو مجلس شورای ملی در خلال سه سال مدت نمایندگی در جلسات رسمی مجلس محترم معروض داشته‌ام مواردی را ذیلاً پیشنهاد امید است با عطف توجه به خصوص در اجرای سریع آنها رفاه و آسایش بیشتر طبقه زحمتکش و شریف ایران تأمین گردد.

۱ ـ توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهایی که به سرعت به سوی صنعتی شدن گام برمی‌دارند متکی و منوط به تربیت کارگران ماهر و متخصص و توزیع صحیح و منطقی آنان در رشته‌های مختلف فعالیت‌های صنعتی می‌باشد و همچنین باید اهمیت هم‌آهنگی صنایع با دانش را در سازندگی یک کشور پیشرفته و مترقی صنعتی کاملاً احساس نمود لذا به منظور هم‌آهنگی صنایع با دانش در سطح کشور و استفاده از وجود دانشجویان در تمام رشته‌های صنعتی پیشنهاد می‌نمایم همکاری و هم‌آهنگی سریع و پیوسته‌ای بین دانشگاه‌ها و مراکز صنعتی ایجاد و از وجود این نیروی عظیم برای تأمین کمبود تکنولوژی استفاده نمود و امکانات مطالعات علمی را در حین کار برای دانشجویان در حال تحصیل فراهم آورد.

۲ ـ از نیروی عظیم کارگران فصلی ساختمانی کشور که تعداد آنها در سطح مملکت قابل ملاحظه می‌باشد بهره‌گیری اقتصادی به عمل آورده و با تنظیم آئین‌نامه اشتغال برای این طبقه و برنامه‌ریزی صحیح و بنیادی با تعیین ضوابط شغلی و مزدی و مزایای قانونی نسبت به تعدیل و تثبیت مزد آنها که به‌طور فصلی و از طرف خود آنها تعیین می‌گردد اقدام و از این رهگذر علاوه بر کنترل قیمت ساختمان و مصالح ساختمانی که محصول تولیدی این طبقه می‌باشد رفاه کارگران ساختمانی را تأمین کرده باشد که این افراد نیز در آینده نزدیک بتوانند همانند سایر کارگران کارگاه‌های تولیدی از مزایای بی‌شمار که کارگران صنایع بهره‌مند هستند سهیم باشند.

۳ ـ نداشتن متد و سیستم صحیح در عملیات و برنامه‌ریزی غلط در طرح‌های تولیدی که فعالیت کارگران را از مسیر لازم منحرف و مقدار خیلی زیادی تلاش غیرلازم را برای رسیدی به هدف عامل می‌گردد و یا ضعف مدیریت و سرپرستی که اکثراً به علل عدم آشنایی به روحیه کارگران و کمی دانش شغلی در مدیران و بالاخره نداشتن تکنولوژی صحیح از مبدأ و یا عدم تطبیق تکنولوژی اصلی با زمان و مکان عوامل عدم بهره‌وری کار در واحدهای تولیدی است لازم است مسئولین محترم هرچه سریع‌تر عوامل بازدارنده و نارسایی‌های بهره‌وری کار را روشن و قبل از این‌که سرمشق غلطی برای نیروی انسانی پرارزش شاغل در بخش‌های دولتی یا خصوصی ایجاد نماید در چاره‌جویی و رفع آنها بشتابند.

۴ ـ تبعیضات حقوقی و رفاهی بین کارگران ایرانی و خارجی مشابه را از بین برده و حقوق و مزایای رفاهی آنها یکسان شود و به تعداد کارگران خارجی که نیازی به وجود آنها نیست اجازه کار داده نشود.

۵ ـ وضع اسفبار بیمه خدمات درمانی عامل اصلی نارضایتی کارگران این مملکت می‌باشد لازم است ضابطه‌ای صحیح در مورد بیمه خدمات درمانی برقرار سازید در اداره و مؤسسات تأمین اجتماعی و یا بیمه‌های اجتماعی نمایندگان گروه‌های ذی‌نفع نقش اصلی را ایفا کنند.

۶ ـ تصویب و اجرای ماده واحده بازنشستگی کارگران قبل از موعد مقرر عاملی خواهد بود که نیروی کار پیر و فرسوده جای خود را به نیروی کار جوان و فعال بدهد و در نتیجه سطح تولید واحدهای قدیمی ارتقاء باید لازم است دولت در تقدیم این لایحه به قوه مقننه که پیش‌نویس آن مدت‌ها است در وزارت بهداری و بهزیستی آماده است تسریع نماید لازم به تذکر می‌داند که اصلاح فوری قانون تأمین اجتماعی به منظور حل مشکلات و از بین بردن وضع اسفبار بیمه تأمین اجتماعی امری است ضروری.

۷ ـ به طوری که دولت مسبوق است فشار مالیات، افزایش قیمت‌ها و توزیع ناعادلانه درآمدها علت نارضایی طبقه کم‌درآمد ملت ایران است در تهیه طرح کاهش مالیات‌های مستقیم از حقوق‌بگیران تسریع شود و تبعیض مالیاتی در واحدهای بخش خصوصی و بخش دولتی از بین‌برود برای روشن شدن مطلب اشاره‌ای به جدول مالیاتی کارگران بخش خصوصی و دولتی می‌کنم کارگری که میزان حقوق ماهیانه‌اش از ۱۲۰۰۱ ریال الی ۲۰۰۰۰ ریال باشد در بخش دولتی ۴/۲٪ مالیات پرداخت می‌نماید در صورتی که همین کارگر در بخش خصوصی ۸٪ مالیات پرداخت خواهد کرد یعنی ۶/۵٪ بیشتر پرداخت می‌نماید یا کارگری که میزان حقوق ماهیانه‌اش از ۰۰۱/۲۰ ریال الی ۳۳۳/۳۳ ریال باشد در بخش دولتی ۵٪ و بالاخره کارگری که میزان حقوق ماهیانه‌اش ۳۳۴/۳۳ ریال الی ۳۳۳/۵۸ ریال باشد در بخش دولتی ۶٪ و کارگر بخش خصوصی با همین درآمد ۱۲٪ مالیات پرداخت می‌کند در نتیجه تفاوت مالیات پرداختی ۶٪ خواهد بود.

حال با توجه به این‌که تمام کارگران ایران تحت حمایت قانون کار بوده و از مزایای آن به‌طور مساوی بهره‌مند هستند این تبعیض مالیاتی امری است غیرعالانه.

در اینجا توجه دولت را به یک تبعیض دیگر جلب می‌نمایم که اگر کارگر بازنشسته‌ای در جایی مشغول کار شود سازمان تأمین اجتماعی فوری اقدام به قطع مستمریش خواهد کرد در صورتی که یک کارمند بازنشسته می‌تواند کاری را قبول کند و این درآمد لطمه‌ای به حق بازنشستگی آن نمی‌زند.

۸ ـ مسکن و تأمین آن یکی از مشکلات اساسی جامعه ما بوده و طبقات کم درآمد بیشتر این مشکل را احساس می‌نمایند و با آن مواجه هستند. در این زمینه طبق بررسی‌هایی که در ۷۸۰ کارگاه بزرگ که حداقل دارای ۱۰۰ نفر کارگر می‌باشند به عمل آمده تعداد کل کارگران مورد بررسی در کارگاه‌های فوق‌الذکر ۳۸۸۸۳۶ نفر بوده است که از این عده فقط ۸٪ دارای خانه سازمانی ۶/۳۰٪ دارای خانه شخصی و بقیه فاقد خانه سازمانی یا خانه شخصی بوده‌اند که تعداد کل واحدهای مسکونی مورد نیاز در این بررسی ۱۷۱۷۲۲ واحد ساختمانی می‌باشد و با توجه به این‌که میزان مشارکت نیروی کار در فعالیت‌های اقتصادی در طول برنامه ششم عمرانی کشور با یک روند قابل ملاحظه‌ای رو به افزایش خواهد گذاشت لازم است دولت در کلیه قوانین و مقررات حاکم و ناظر برایجاد ساختمان و به خصوص در زمینه مسکن سازمانی کارگران تجدیدنظر نماید و با حذف تشریفات زائد و کندکننده و تسهیلات لازم در امر پرداخت وام کم بهره ایجاد و ارائه تأسیسات و خدمات شهری برای کارفرمایانی که مسئولیت اجرایی خانه‌های سازمانی را به طور کامل به عهده می‌گیرند فراهم نماید.

۹ ـ با توجه به این‌که سال‌های متمادی است کارگر و کارفرما از نارسایی‌های قوانین کارگری و تأمین اجتماعی سخن می‌گویند و چندین بار وزارت کار و امور اجتماعی اعلام داشته که قانون فعلی کار در تمام زمینه‌ها جوابگوی الزامات و مقتضیات جامعه امروز ایران نیست و با توجه کامل به این واقعیت و همچنین روند پیشرفت سریع مملکت تجدیدنظر در قانون و مقررات کار را ضروری دانسته‌اند ولی متأستفانه این امر تا به امروز جامه عمل نپوشیده است لازم است تجدیدنظر در قانون کار در برنامه‌های جدید وزارت کار و امور اجتماعی از اولویت ویژه‌ای برخوردار باشد و در قانون جدید توجه مسئولین محترم را به این نکته جلب می‌نماییم چنانچه مدت کارکرد و راندمان را به منظور تعیین یک استاندارد صحیح در سطح صنعت جوان ایران و با صنعت پیشرفته جهان به مأخذ ساعت حساب کرده و زمان انجام وظیفه مشاغل غیرکارگری و دولتی را نیز در یک مأخذ استاندارد ساعتی احتساب نماییم نتیجه چنان تفاوت فاحش را نشان می‌دهد که به جا خواهد بود توجه دقیق و جدی مسئولین محترم به این امر جلب و چاره‌جویی نمایند. زیرا طبق تحقیق و رسیدگی در بین طبقات کارگر و مشمولین قانون کار که بدون شک گردانندگان چرخ‌های صنعت ایران و پاسداران واقعی اقتصاد مملکت هستند یکی از علل عمده عدم تمایل آنها به اشتغال در بخش‌های خصوصی و جذب به طرف مشاغل دولتی حتی با درآمد کمتر و عدم استفاده از تخصص خود، علاوه بر احساس تأمین بیشتر آتیه از این نقطه سرچشمه می‌گیرد و با توجه به ارقام زیر توجه دولت را در رفع این تبعیض جلب می‌نمایم.

۱ ـ کارکرد کارگران و مشمولین قانون کار با توجه به ماده ۱۱ قانون کار عبارت است از ۸ ساعت در روز ۴۸ ساعت در هفته ۱۹۲ ساعت در ماه (به مأخذ ۲۴ روز کار) و در صورت کسر ۵۲ روز جمعه و ۱۰ روز تعطیل کارگری به ازاء ۳۰۳ روز کار باقی‌مانده معادل ۲۴۲۴ ساعت در سال و به‌ازاء ۳۵ سال خدمت معادل ۸۴۸۴۰ ساعت که در صورت استفاده از مرخصی قانونی ۱۲ روز در سال برای مدت خدمت ۳۳۶۰ ساعت کسر و الباقی کل خدمت کارگر ۸۱۴۸۰ ساعت خواهد بود.

۲ ـ کارکرد مشمولین قانون استخدام کشوری و مقررات مشابه (که استاندارد مدت خدمت رسمی و کار روزانه می‌باشد) روزانه حداکثر ۷ ساعت هفتگی ۴۲ ساعت ماهیانه ۱۶۸ ساعت (به مأخذ ۲۴ روز کار) و در صورت کسر ۵۲ روز جمعه و ۱۶ روز تعطیل دولتی به ازاء ۲۹۷ روز کار سالیانه معادل ۲۰۷۹ ساعت در سال و به ازاء ۳۰ سال خدمت معادل ۶۲۳۷۰ ساعت که در صورت استفاده از مرخصی قانونی ۳۰ روز سال برای مدت خدمت ۶۳۰۰ ساعت کسر و الباقی مدت خدمت ۵۶۰۷۰ ساعت خواهد شد با مقایسه این رقم با کل خدمت کارگر که ۸۱۴۸۰ ساعت می‌باشد مابه‌التفاوت کل مدت کارکرد ساعتی کارگران و دولتیان و مقررات مشابه ۲۵۴۱۰ ساعت به ازاء ۸ ساعت کار روزانه معادل ۳۱۷۶ روز و به ازاء ۳۰۳ روز کار در سال ۱۰ سال و ۵ ماه و ۲۱ روز خواهد بود یعنی یک کارگری که بعد از ۳۵ سال خدمت به سن بازنشستگی نایل می‌گردد مدت ۱۰ سال و ۵ ماه و ۲۱ روز بیشتر از یک کارمند دولت کار می‌کند و اگر مدت خدمت حقیقی ۳۵ سال هر کارگر ر به مابه‌التفاوت خدمت رسمی کار در ایران که در مورد مشمولین قوانین استخدام کشوری نافذ می‌باشد علاوه نماییم با کمال تعجب ملاحظه خواهد شد که در قبال ۳۰ سال خدمت دولتی، طبقه کارگر و مشمولین قانون کار با آن همه فشار و سنگینی کار در بخش خصوصی ۴۵ سال و ۵ ماه و ۲۱ روز خدمت خواهند کرد. بدیهی است با در نظر گرفتن امتیاز دیگر شاغلین دولتی از نظر استفاده بهتر از مرخصی استعلاجی و دریافت حقوق ایام استراحت در شرایطی بالاتر از مشمولین قانون کار ابراز وفاداری کارگران به مقررات قدیمی قانون کار و تأمین اجتماعی منطقی نخواهد بود مگر با اصلاح سریع این قوانین و تجدیدنظر در زمان کار - مرخصی - تعطیلات رسمی - طول خدمت - حداقل دستمزد و بالاخره تقلیل مالیات در جهت رفع عقده و تبعیضات فوق‌الذکر در امر رفاه واقعی طبقه زحمتکش این مملکت اقدام شود در خاتمه موفقیت دولت جناب آقای شریف امامی را در راه رسیدن به هدف‌های عالی شاهنشاه عظیم‌الشأن در زمینه تأمین رفاه و آسایش و امنیت کامل ملت عزیز ایران را از درگاه ایزدی آرزو می‌کنم. (احسنت)

رئیس ـ آقای مظهری بفرمایید.

مظهری ـ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

اینک که با کوله‌باری از غم و اندوه و دلی مالامال از تأثر و تأسف در این ساحت مقدس آغاز سخن می‌کنم از درگاه خدای بزرگ مسئلت دارم که زبانم را در راه بیان حق و حقیقت و آنچه مصلحت ملک و ملت ایران است گشوده بدارد (احسنت) (یک نفر از نمایندگان ـ چرا قبلاً بسته بود؟) تأثرم به خاطر مرگ جانگداز گروهی از هموطنان ما است که به اعتقاد من بی‌گناه ولی پراحساس جان دادند و سینه آنها آماج گلوله شد و مرا کاری جز عرض تسلیت به آنها که عزیزانی را از دست دادند ساخته نیست و متأسفم از این‌که مبارزه مردم ما علیه چپاول‌گران غارت‌گر و علیه خودکامگان دولتی به راهی کشانده شد که متأسفانه یک جنبش مارکسیستی قلمداد شد حال آنکه چنین نبود ملت ما، مردم مسلمان ما هرگز در هیچ عصر و زمانی نه با مارکسیسم نه با کمونیست مأنوس نبوده و نخواهد بود ولی مسلم است که دشمنان مردم و کشور ما نمی‌گذارند وطن ما در طریق دموکراسی و آزادی که راه سربلندی و اعتلای ایران است پیش برود چه کسانی با دموکراسی ایران مخالفند چه کسانی در صفوف مردم ما رخنه کرده‌اند و کردند آنچه را که آرزو داشتند کار را به اینجا کشاندند که کشتند و به آرزوی دیرین‌شان که خفقان بود رسیدند مگر جز این است که تخم کمونیست در منجلاب تباهی و تبعیض و خفقان رشد می‌کند (صحیح است) مگر ممکن است در یک دموکراسی اصیل و آزاد جایی برای این فکرها و نظریات منحط وجود داشته باشد این یک گروه از کسانی بودند که نمی‌خواستند وطن ما در طریق دموکراسی حرکت کند، دسته دیگر غارتگران و چپاولگرانی بودند که تنها در سایه حکومت سرنیزه است که می‌توانند این مملکت را چپاول کنند در سایه خفقان است که هر کاری را که بخواهند می‌توانند بکنند و تحت عنوان مارکسیست و کمونیست هر نغمه‌ای را خفه کنند.

اسکندری ـ حالا که آزادی هست قربان.

مظهری ـ گروهی دیگر خودکامگان دولتی، خودکامگانی که می‌خواهند هر چه می‌کنند کسی را یارای سخن و اعتراض نباشد و من متأسفم که در اینجا می‌گویم می‌خواهند از همه مزایای مشاغل برخوردار باشند هر چه می‌خواهند بکنند و آنجا که پای قبول مسئولیت پیش می‌آید پشت سر دیگران پنهان بشوند و بگویند که ما نبودیم و نمی‌دانیم (آفرین). خواهش می‌کنم استدعا می‌کنم از جناب آقای شریف امامی که دستور بفرمایند در جلسات هیئت دولت اول یک دوره قانون اساسی را بخوانند و بحث کنند و تحلیل کنند که قانون اساسی چیست و مفهوم مسئولیت مشترک چیست می‌شود هم وزیر بود و هم خودکامه بود‍؟ هم نخست‌وزیر بود هم خودکامه بود؟ و هم هر کاری خواستی بکنی و بعد بگویی که من مسئول نبودم (دکتر طبیب - آفرین) اینها در پیشگاه ملت ایران و پیشگاه تاریخ ایران این سخن‌ها محکوم است (صحیح است) اگر مجلس به راه خودش رفته بود و گذاشته بودند گفتنی‌ها را بگوییم و اگر آنها را منتشر کرده بودند، کار به اینجا نمی‌کشید (صحیح است)، ساعت‌ها من و شما اینجا سخن گفتیم ولی در رادیو و تلویزیون گفتند که نماینده هفتم تبریز راجع به احتیاجات حوزه انتخابیه‌اش صحبت کرد، اینها را دشمنان این مملکت هستند از بیرون مرز نمی‌آید اگر هم بیاید تا زمینه مساعد نباشد چطور می‌تواند بهره‌برداری کند کجا هستند آنهایی که روزی که ما استدعا کردیم که مجلس را تعطیل نکنید گفتند مگر خبری هست؟ و الان هم در اروپا و امریکا دارند آب خنک می‌خورند.

اخلاق‌پور ـ معرفی کنید آقا.

دکتر طبیب ـ خودتان می‌شناسید.

مظهری ـ اگر بگذارید در لایحه حکومت نظامی حرف‌های‌مان را می‌زنیم، اگر ۵۳ نماینده برای اولین بار در تاریخ مشروطیت زیر پیشنهاد را امضاء نمی‌کردند که نماینده حق سخن نداری، من آن روز اینجا می‌گفتم که چرا حکومت نظامی درد کارها نیست، گفتند حرف نزنید چرا حرف نزنیم؟ اگر اینجا حرف نزنیم برویم در کوچه و بازار حرف بزنیم‍؟ بدون نزاکت و بدون داشتن مسئولیت آنهایی که می‌گفتند حرف نزنید بیش از ۵۰ نفر زیر پیشنهاد را امضاء کردند پیشنهاد سکوت بود پیشنهاد خفقان بود پیشنهادی را امضاء کردند که یک نفر بیشتر حق حرف زدن ندارد مگر ما چه می‌خواستیم بگوییم؟ یک قسمت از صحبتم در خواندنی‌ها چاپ شد بخوانیم مگر چه می‌خواستیم بگوییم من می‌خواستم همه آن چیزهایی را بگویم که مهندس شریف امامی با شهامت توی برنامه‌اش نوشته است اینها که در برنامه دولت به عنوان نابسامانی عنوان شده نموداری است از خفقان، از نابسامانی، از نداشتند برنامه و چپاول و غارت مملکت (ظفری ـ صحیح است - آفرین) حالا که سخن می‌گویم می‌ترسم، هم عاقلم و هم بالغ می‌دانم که سخن موافق گفتن خیلی خوب است و همه هم خوششان می‌آید (همهمه نمایندگان)، این سخن مخالف است که عوارض دارد و این عوارض را من یک سال تحمل کردم جناب فرهنگ شما تشریف نداشتید من را بردند توی نخست‌وزیری و گفتند تو را می‌کنیم زیر تریلی ۲۴ چرخ (جعفر حیدری - فرهنگ مرد وطن‌پرست و شاه‌دوستی است تو فریب‌کاری) مرا صدا کردند و گفتند که هر کسی از دولت سؤال کند دیگر وکیل نمی‌شود! نمی‌خواهم بگویم که از قول کی گفتند که دستگاه بی‌رحم است و بیچاره‌ات می‌کند و پرونده برایت می‌سازد. وزیر مملکت در کاخ نخست‌وزیری این حرف‌ها را زد ولی من حرفی نزدم و ساکت ماندم.

دکتر طبیب - به من هم گفتند.

مظهری ـ من مبارزه‌ای را که در طریق راستی و آزادی آگاهانه آغاز کرده‌ام ادامه می‌دهم به خاطر آن‌که مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم از آن نمی‌گذرم. جناب جوادی من هم با شما هم عقیده هستم که چو ایران نباشد تن من مباد (یکی از نمایندگان - اینها فریب‌کاری و ریا است).

(دکتر طبیب - اینها حقیقت است اینها را به من هم گفتند).

حجتی ـ من سه سال انتقاد کردم کسی چیزی به من نگفت.

یزدی - شما دفاع کردید، سکوت کردید، چاپلوسی کردید.

مظهری ـ به هر حال صحبت از دولت و برنامه دولت است، جناب شریف امامی ما از این برنامه‌های خوش خط زیبا بسیار دیده‌ایم (دکتر طبیب - کی می‌خواهد این برنامه را اجرا کند؟) از این بازی الفاظ بسیار شنیده‌ایم همان‌طور که در برنامه دولت آقای آموزگار هم گفتم اگر این مطالب برای نوشتن است بسیار زیباست ولی اگر بری اجرا است کار مشکلی است من در برنامه وارد نمی‌شوم سخن من این است دولتی بنام دولت آشتی ملی به میدان آمد ولی هنوز نیامده قهرآلود شد و زهر خودش را به مردم ریخت و از کشته، پشته ساخت حالا چطور می‌شود باز صحبت از آشتی کرد جای بحث است:

پدرکشتی و تخم کین کاشتی
پدر کشته را کی بود آشتی

مهیندخت صنیع ـ این برای این بود که بقیه مردم کشته نشوند. (صحیح است)

مظهری ـ صحبت من در برنامه دولت در این است که چرا به‌این بن‌بست رسیدیم در حالی که پول، زمان و ثبات و آرامش هم داشتیم به قول آنها که می‌گفتند همه چیز بود و زمینه مساعد بود (یکی از نمایندگان - کارهایی هم شد) بنده منکر کاری که شده کافی بود، آن هم رفاه برای عده معدود و خاص، همه چیز برای گروهی خاص، شما به من بگویید این همه امکانات را که در این سال‌ها صرف ویترین شهرها کردند، چقدر آن را به روستاها دادند، شما اکثرتان برگزیده روستاها هستید، شرافت خودتان را مطرح کنید، چی به روستاها دادید؟ (نمایندگان - خیلی خیلی) (قاسم‌زاده - به چهل و چهار روستا دادند) بله، این مبلغ پول را به نمایندگان دادند و در اختیار آنان گذاشتند و ما را بازیچه کردند من همان روز در نخست‌وزیری گفتم این کار مغایر با قانون اساسی است و نماینده در همه امور در بودجه مملکت ناظر است و آقای رئیسی مرا هو کردند و گفتند چرا نمی‌گذاری مملکت و روستاها درست بشوند.

رئیسی ـ من هنوز با این حرف شما مخالف هستم تخطئه نکنید.

ارلان ـ خیلی چهره عوض می‌کنی.

مظهری ـ بحث من این است که چه شد که دولت اسبق رفت و چه شد که رفت و دولت آموزگار آمد و چطور دولت آموزگار رفت و دولت شما بر سر کار آمد و چرا به آنجا رسیدیم که امروز باید در زیر سرنیزه به بحث و بررسی برنامه دولت بنشینیم (یکی از نمایندگان ـ سرنیزه کجا بود؟) من متأسفم که بعضی از دوستان سرنیزه‌ها را نمی‌بینند ولی من در مسیر خودم و در راه خودم همه جا دیدم، شاید راه من از راه بالای شهر نیست.

مهیندخت صنیع ـ آقای مظهری همه بالای شهر نیستند.

مظهری ـ به هر حال عنوان کردم، حالا بد بود، خوب بود، امکانات بود، زمینه بود، اما ایمان نبود، (یکی از نمایندگان ـ سیمان هم بود) سیمان هم نبود (اسکندری - به برادر شما نرسید) از این صحبت‌ها بسیار شنیده‌ایم از این گفتگوها هر جا که مخالفی سخن بگوید، هر جا که حرف حق باشد، این قبیل تهمت‌ها بسیار است، ولی می‌توانید واقعیت را پشت این تریبون بگویید،

بله، با شعار مملکت را به این جا رسانیدید، وحشت نداشته باشید. با شعار مملکت را به اینجا نشاندید، هر وقت خواستیم حرف‌های‌مان را بزنیم گفتند عوام‌فریب، مارکسیست، چرا اینها را می‌گویید؟ چرا این حرف‌ها را می‌زنید؟ بگذارید حرف‌مان را بزنیم.

سیفی ـ چرا قبلاً حرف‌هایتان را نزدید شما که سخن‌گو هم بودید.

مظهری ـ من همیشه حرفم را در اینجا زده‌ام، بله در گذشته هم دو بار تهدید به سلب مصونیت شدم در همین مجلس شاهد داشتم برای این‌که گفتم فئودالیته صنعتی،

دکتر طبیب ـ و در صورت مذاکرات مجلس دفن شد.

مظهری ـ برای این‌که من گفتم این صنعت مونتاژ دارد مملکت را چپاول می‌کند (طبیب - چلوکباب مونتاژ) برای این‌که گفتم این مسکن مخدر حتی مسکن هم نیست، آیا حالا من عوام‌فریب هستم؟ آنچه وظیفه داشتم و آنچه را که می‌دانستم در آن روزها هم گفتم ولی متأسفانه جز در صورت مذاکرات مجلس در جایی دیگر ثبت نشد، (دکتر طبیب ـ بفرمایید آنجا هم دفن شد) به هر حال تاریخ شاید قضاوت کند، خودکامگان دولتی با مشارکت چپاول‌گران بخش خصوصی به غارت بیت‌المال نشستند.

سوادکوهی ـ آقایان بگذارند حرف‌شان را بزنند.

رفعتی ـ سیمان کی بود، معرفی کنید (یکی از نمایندگان همه می‌شناسند)

مظهری ـ تحت عنوان توسعه کشاورزی مگر دو سال پیش اینجا نگفتم؟ این وام‌های کشاورزی کجا رفت؟ به چه کسی دادید؟ کدام توسعه کشاورزی؟ این طرح‌ها و برنامه‌های توی کاغذ و این وام‌های کلان، این کاغذها و این وام‌ها کجا توسعه کشاورزی بود؟ اینهایی که من داد کشیدم و پارسال نگذاشتند من به کمیسیون بودجه بروم، راجع به وام‌های صنعتی این صنعت مونتاژ با آن پرونده‌سازی‌ها با آن چیزهایی که درست کردند با نام صنعت، پول‌های این مملکت را گرفتند و بردند به اروپا و امریکا و کاخ و ویلا خریدند، ناله‌ها را در گلو خفه کردند (اسحقی‌نژاد - منصور روحانی پول‌ها را هدر داد) بلی ناله‌ها را در گلو خفه کردند ولی این ناله‌ها به فریاد تبدیل شد. آری آهسته آهسته این ناله‌ها فریاد شد، طپیدن‌های دل‌ها ناله شد. آرام، آرام، رساتر گر شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد، فریاد شد، فریادها را هم گوش نکردید و نشنیدید مهره‌ها را جابه‌جا کردید، آن کسی را که همه قبول داشتیم که چه کرد با کشاورزی مملکت و چه به روز آن آورد از اینجا برداشتیم و به جای نان و آب‌دارتری فرستادیم این جواب فریاد نبود (ظفری ـ دهن‌کجی به ملت بود) عصیان کردند، این عصیان را همان دشمنان ملت ایران، همان‌هایی که نمی‌خواستند عصیان این ملت علیه این گروه‌ها به نتیجه برسد در آن رخنه کردند.

شادمان ولوی ـ آن شعارها هم عصیان بود؟

مظهری ـ آن شعارها را هم آوردند، کمونیست‌ها و خودکامگان و خودشان، اگر رد پای این سه گروه پیدا نشد، اگر در میان اینها ثروتمندان مملکت نبود من تمام حرف‌هایم را پس می‌گیرم، متأسفم آنهایی که این مملکت را چپاول کردند به همه جا رسیدند و باز هم رهایش نمی‌کنند.

دکتر تجدد ـ آقای مظهری قبول داشته باشید که کمونیسم بین‌الملل بوده است و در این جریانات دست داشته است و همه جا رخنه کرده است.

دکتر طبیب ـ نکند که در قلب شما هم رخنه کرده است (خنده نمایندگان).

مظهری ـ جناب تجدد وقتی من در اینجا داد زدم که در رفسنجان وضع بدان صورت است شما گفتید که در رفسنجان خبری نیست در حالی که واقعاً خبری بود.

دکتر تجدد ـ ولی در رفسنجان خبری از کمونیسم نیست مردم رفسنجان هوشیار و متدین‌اند.

مظهری ـ وقتی که هنوز مردم عصیان نکرده بودند شرافتمندانه مطرح می‌کنم بسیاری از شما آمدید و مطالبی را گفتید ما هم فریاد کشیدیم و بسیار هم گفتیم و سؤال کردیم و ناله کردیم، التماس هم کردیم ولی جز تهدید کردن و مرعوب کردن و مطالبی که از گفتن آنها در اینجا شرم دارم که پشت این تریبون مقدس بگویم، نتیجه‌ای نداد، گفتند که سؤال‌ها را پس بگیرند و ما هم پس گرفتیم چه شد؟ هیچ... دو مرتبه هم سؤال کردیم باز چه جواب دادند؟ هیچ... این بود وضع پارلمان ما، که امیدوارم در آینده چنین نباشد. خود ما هستیم که باید از حق خودمان دفاع کنیم نباید زیر پیشنهاد را امضاء کنیم که مجلس خفه بشود، و ما کردیم.

دکتر طبیب - اشخاص دیگر کردند و باز هم خواهند کرد.

مظهری - تحت عنوان حکومت وحدت ملی، آمدند و حکومت خفقان ملی به وجود آوردند. گفتند مطبوعات آزاد است، برای کی آزادی است و برای چه کسی آزاد بود من نماینده را نگذاشتند آزاد باشم و من را ممنوع‌القلم کردند و گفتند که حق چاپ نداری این بود آزادی؟ این بود جواب ناله‌ها و فریادها جناب شریف امامی، این‌که می‌گویم برنامه‌ها قشنگ است و آنها را قشنگ می‌نویسند همین است، انشاء خیلی خوب است و مطلب هم خیلی زیباست ولی متأستفانه از نوشتن تا عمل کردن فاصله زیاد است، حرکت را به همین ترتیب منتهی با شیوه شعرخوانی و مرثیه‌گویی ادامه داد هیچ‌کس برای مردم ارزش قائل نبود هر وقت هم هر کس فریاد زد اگر در مجلس بود عوام‌فریب شد و اگر در بیرون از مجلس بود وطن‌فروش بود،

ظفری ـ وطن از آن چپاول‌گران شده بود.

مظهری ـ آیا ما وطن‌فروش هستیم.

دکتر طبیب ـ چمدان‌هایشان را ببینید.

مظهری ـ سؤال می‌کنم که هستند کسانی که پول بیمه را ندادند و چرا ندادند و این پول‌ها را گرفتند و چه کردند جوابشان چه بود؟ جز این‌که مدیرکل‌شان دستور دادند هر چقدر می‌توانند پرونده بسازند برای من و اطرافیانم آیا این جواب یک وکیل و نماینده مجلس است؟ این وطن‌پرستی است؟ من عوام‌فریبم؟ گفتیم سردخانه‌ها را به کی دادید، آمدند در گوش من گفتند مصلحت نیست، گفتم مصلحت کی نیست؟ مصلحت جامعه و مملکت مطرح است نه مصلحت افراد، چه اشکال دارد یک تعداد از افراد فدای مملکت بشوند.

افتخار ـ باید بشوند.

مظهری ـ همه چیز مملکت را برای خودشان می‌خواهند و هیچ چیز به مملکت نمی‌دهند و آن وقت می‌گویند ما وطن‌پرستیم زهی تأسف، وقتی دیدم که ناله‌ها به مجلس کشید و فریاد شد با آن مانور که همه شما شاهد بودید در مجلس را هم بستند.(همهه و اعتراض نمایندگان)

آستانه‌ای ـ مجلس تعطیل تابستانی داشت، چه گناهی کرده‌ایم که وکیل مجلس شده‌ایم؟

پزشکپور ـ گناه شما این است که وظیفه‌تان را انجام نمی‌دهید.

رئیس - اجازه بفرمایید ناطق صحبتش را بکند.

مظهری ـ هر چه فریاد کشیدیم، التماس کردیم به نتیجه نرسیدیم (یکی از نمایندگان - بگذارید به صحبت‌های‌شان ادامه بدهند).

مظهری ـ اگر می‌گذاشتند به کار خودش ادامه بدهد آن مطالب در مجلس مطرح می‌شد و من و شما که نمایندگان ملت هستیم حرف‌هایمان را می‌زدیم.

راه دوری نمی‌روم این دکتر باهری اینجا است مطالبی داشت که در حزب گفت گفتند برو بخواب حزب هم مال ماست و متظاهرین در حزب هم نگذاشتند هیچ‌کس حرف بزند.

محمد پارسا - چه سواستفاده‌هایی که تو در حزب ایران نوین نکردی آقای مظهری تو حزب ایران نوین را به بدبختی کشانیدی و در آنجا هم چپاول کردی.

دکتر سوادکوهی ـ آقای پارسا بنشین سر جایت، چرا نمی‌گذاری حرفش را بزند.

محمد خانلو ـ آقای مظهری چرا بی‌قانون حرف می‌زنی عوام‌فریبی نکن.

اسحقی‌نژاد ـ بنشین بگذار حرفش را بزند.

محمد خانلو ـ تو بنشین حرف نزن.

اسحقی‌نژاد ـ خفه شو، بنشین، بی‌شعور - برو گم‌شو (زنگ ممتد رئیس).

رئیس ـ آقای اسحقی‌نژاد چرا اهانت می‌کنید اگر بیش از این شلوغ کنید ناچارم از جلسه بیرونتان کنم.

اسحقی‌نژاد ـ به این یکی هم بفرمایید.

مظهری ـ شما مجلس را تعطیل نکردید دولت تعطیل کرد، چه کردید که مردم خشمگین شدند، چپاول، غارتگران متجاوز به حقوق مردم و بیت‌المال مملکت، رفیق‌بازی و زورگویی و ایجاد خفقان با همه لج‌بازی کردند، حتی با روحانیت مملکت لج‌بازی کردند وقتی گفتیم اینها چه هست در تلویزیون نشان می‌دهد، جشن هنر شیراز و آن مسئله را راه انداختند، یعنی دهن‌کجی به روحانیت، می‌خواستند چه بکنند؟

دکتر طبیب ـ دهن‌کجی به فرهنگ ملت ایران.

رئیس - آقای دکتر طبیب من به شما تذکر می‌دهم این تذکر اول.

مظهری - کارمندی به وزیر کشاورزی وقت نامه نوشت که مدیرکل من به من دستور داده که این گندم را به ۲ برابر صورت مجلس کنم، چکار کنم شما فکری بکنید، وزیرش در جواب نوشت به‌این کارمند فضول بگویید که اگر حرفش را تکرار کند برای همیشه منفصل می‌شود.

خانم صنیع ـ این بی‌وجدانی یک شخص است نه همه مردم ایران.

مظهری ـ در یک شهر کوچک یک ملا جلسه دوره قرائت قرآن درست کرد، یک ژاندارم رفت مچ او را گرفت و گفت که این لانه فساد است، در زلزله زرند کرمان آقای نهاوندی رئیس دفتر علیاحضرت شهبانو شاهد بودند وقتی شهبانو و اعلیحضرت تشریف‌فرما شدند من همه چیز را عریان کردم و خود ایشان واسطه شد، و گفتم که فقط دیروز ظهر به مردم غذا دادند، لباس دادند، سپاسگزاری و تجلیل کردند یک روحانی و یک عده از مردم آمده بودند آنجا و جنس از همه جای مملکت سرازیر شده بود، می‌دانید چه شد، گفتند به آن مرد روحانی حق نداری به زرند بروی گفته شد آقا ما خانه‌ها را دو ماهه می‌سازیم و تحویل می‌دهیم نقشه و نظارت از شما، گفتند بروید گم شوید، حق ندارید اینجا بیایید من آن شخص را به مولاعلی نمی‌شناسم ولی چه اشکالی داشت اگر نظارت و مشارکت می‌کرد مگر صحبت از مشارکت نمی‌کنید چه مشارکتی از این اصیل‌تر، اگر مردم نمی‌خواهند پولشان را به شیر و خورشید سرخ بدهند، خوب بگذارید به هر کس که می‌خواهند بدهند، وقتی می‌گویید که حتماً بدهید حکومت ۲۷ ساله شیر و خورشید نمی‌گذارد و اطمینان به مردم ندارد، چرا گم شوند؟ می‌خواهند مشارکت بکنند مگر مشارکت چه است، شعار است، من یک نکته معترضه عرض می‌کنم دیروز یکی از دوستان گفت حکومت ملوک‌الطوایفی از بین رفت من هم تأیید می‌کنم ولی متأستفانه باید بگویم که حکومت‌های ملوک‌الطوایفی دیگری جانشین شده، دولت در دولت بسیار داریم که هر کدام برای خودشان یک سازی می‌زنند آقای وزیر بهداری شما مسئول بیمه هستید یا شیر و خورشید یا سازمان شاهنشاهی یا ۴ جای دیگر، برای چه این کار را می‌کنید، تا حرف زدیم گفتند در این حریم‌ها نمی‌شود رفت. چرا نباید گفت و چرا باید پنهان کنیم؟

محمد پارسا ـ آقای مظهری شما که در دولت حزب ایران نوین......

عده‌ای از نمایندگان - بنشین، مطالبش درست است بگذار حرفش را بزند.

مظهری ـ جناب شریف امامی در زرند کرمان ذوب‌آهن آمد رفت آنجا یک ماشین زغال‌شویی گذاشت بدون مطالعه آب‌های زیرزمینی، دیدند که آبش کم است گفتند اگر آب چاه‌ها فروکش کرد مردم این منطقه حق تجدید ندارند و اگر قناتشان خراب شد حق تعمیر ندارند من در اطاق رئیس برق منطقه‌ای گفتم آقا اینها مال مملکت است، ثروت مملکت است گفت به درک.....

یک نفر از نمایندگان ـ اعلام جرم کنید.

مظهری ـ ما می‌خواهیم یک فکری برای دولت در دولت بکنیم، به خدا قسم اینها مردم را به عصیان واداشتند، مردم فریادهای‌شان از این تجاوزها و حق کشی‌ها بلند است آخر چطور می‌شود تحمل کرد یک آدم که ۲۰ سال زحمت کشیده یک باغ ۲۰ ساله درست کرده چطور تماشا کند که این باغ خشک بشود، چرا؟ چون یک دستگاه زور می‌گوید به نظر من اگر این آدم سرش را به دیوار نکوبید انسان نیست (صحیح است) باید بکوبد، چون به عصیان وادارش کرده‌اند یا باید خودکشی کند، چه کند؟ این مطالبی است که واقعیت دارد من از دولت سؤال کردم، بعد هم گفتند ما تقصیر نداریم این خواست آقای مدیرعامل ذوب‌آهن است وزیر می‌گوید، این را کجا بگویم اینها مطالبی است که می‌گویم اینجا و نامه‌هایش را دارم، من به دنبال آقای وزیر اوقاف می‌گردم همین دیروز یک نامه سراپا پر از عصبانیت به من نوشته‌اند که چرا حاجی‌های کرمان را حمله‌دار تهران باید بیاید ببرد (صحیح است) اگر حمله‌دار با صلاحیتی سراغ ندارید بروید پیدا کنید، اگر هست چرا این‌طور می‌کنید اگر کاسه‌ای زیر نیم کاسه نیست چرا این‌طور عمل می‌کنید؟ سه سال پیش راجع به سازمان زنان در کمیسیون بودجه یک ساعت صحبت کردم و آن تهدیدها را شنیدم مگر چی گفتم مگر من گفتم زن را باید ببرید به محفظه، مگر ما نگفتیم بنام سازمان زنان این کارها را نکنید خلاف اصول و انسانیت و آزادی است چه کار داریم به زنان آن‌که می‌خواهد چادر سربکند، می‌کند آن‌که نمی‌خواهد نکند مگر کم هستند در دنیا کسانی که خیلی درس خوانده‌اند، لباس محلی‌شان را می‌پوشند این هم یک لباس محلی است قبول کنید چرا کاری می‌کنیم که فرهنگ ما با سنت ما اخت ندارد، چرا کسانی را می‌گمارید که خودشان شایستگی ندارند و مورد قبول زن ایرانی نیستند وقتی این کار را می‌کنید نتیجه‌اش اینهاست، وقتی مردم را عصبانی می‌کنید یک مدت مبارزه منفی می‌کنند یعنی بی‌تفاوتی می‌کنند من بی‌تفاوتی را به آن مفهوم قبول ندارم، مردم ما یکی از مبارزترین مردم دنیا هستند و در طول تاریخ این مبارزه را کرده‌اند ولی آنهایی که نمی‌توانند مبارزه کنند سکوت می‌کنند ولی در موقع سکوت خودش را می‌سازد، ناله‌اش را فریاد می‌کند و به موقعش داد می‌کشد، (صحیح است) دو قرن حکومت اعراب نتوانست این مردم را به زانو درآورد برای این‌که در زورخانه‌ها خودشان را ساختند، بی‌تفاوتی ملت ما که گونه سازندگی است منتهی سازندگی در درون است، صحبت از تثبیت قیمت‌ها کردید نمایش‌ها برپا کردید زنان و دختران و مردان را بسیج کردید برای مبارزه با گرانی ولی نتیجه‌اش این شد که دکان دیگری در کنار دکان دیگر باز کردید برای چپاول مردم و هم‌صنفی را ناراضی کردید هم مصرف‌کننده را و هم تولیدکننده را، تولید را پآئین آوردید اینهاست درد مردم، اینهاست که مردم را به عصیان وامیدارد تا چه حد تا کی می‌شود تحمل کرد و بعد هم برای چه تحمل بکنند؟ برای زندگی خفت‌بار؟ چقدر تحمل کنند؟ بالاخره روزی به تنگ می‌آید این سه چهار؟ روز می‌شنویم که دولت می‌خواهد پول شرکت و اوان را به مردم پاک‌باخته بدهید (دکتر طبیب ـ فریب است) ولی چرا دولت باید این تاوان را بدهد آنهایی که سهام را فروختند و خوردند و بردند این شایعاتی که توی مردم هست چیست؟ هر کس هست بگیرید تسلیم عدالتش کنید، به چه علت چپاول کنند و ببرند بعداً دولت بیاید و از جیب ملت تاوانش را بدهد برای این‌که مردم طغیان نکنند، این درست نیست این مریض را معالجه کنید مسکن ندهید، معالجه کنید، این مریض راهی مسکن ندهید این مسکن‌ها معتادش نمی‌کند جامعه ایرانی معتاد نمی‌شود، سکوت می‌کند ولی در خودش، خودش را می‌سازد، از نمونه این شرکت‌ها بسیار است به حساب همه‌اش برسید هر که با ننه‌اش قهر کرده رفت تابلو زد دیدم در تلویزیون که می‌پرسید چرا رفتی پولت را دادی ولی چه بکند، خانه ندارد فرشش را می‌فروشد و پیش‌قسط می‌دهد این تبلیغات را در تلویزیون و روزنامه چرا اجازه می‌دهید بگویند و بنویسند که برای آن کارگر کشاورز بیچاره فریبنده است وقتی که می‌نویسند در اجرای سیاست مسکن دولت، والله من هم ممکن است فریب بخورم تا چه رسد به آنها به حساب همه اینها برسید یکی دو تا نیستند هر که دلش خواسته چپاول کرده و پول مردم را گرفته همه این پول‌ها را دولت باید بدهد ولی نه از بیت‌المال، از حلقوم اینها باید بکشید بیرون (صحیح است - آفرین) این همه شرکت تعاونی درست شد شما تأیید می‌کنید جز یک مشت تابلو که سر جاده‌ها گذاشته‌اند کدامینش واقعی است من خودم با استاندار شهر خودمان رفتم به دهی و به یک شرکت تعاونی سپاهی که یک جوان شجاعی بود آمد جلو گفت آقای استاندار قبل از این‌که شما بیایی یک وانت آوردند و این جنس‌ها را ریختند اینجا و حالا که می‌روی می‌برند و برای اثباتش هم گفت که صورت فروشش را بیاورید، می‌دانید جواب چه بود‍؟ گفتند که الان فروش ما بدون نوشته است. آقای شریف امامی درد مردم روستاها این است، بنام روستاها اعتبار تصویب کردید من را در دو سال سه سال پیش هم گفتم اعتبار و طرح تصویب کردید به مقاطعه دادند تحویل موقت گرفتند چطور به این روستایی بگوییم عصیان نکن و چطور به او بگوییم که پایبند اصول باش، امضاء هم از او می‌گیریم و بعد می‌گوییم حرف نزن هیچ‌کس توی این مملکت دزد دوست ندارد هر کجا باشد اگر به حریم دیگران تجاوز کرد باید مجازات شود هر کس که می‌خواهد باشد اگر به قانون تجاوز کرد باید مجازات بشود و باید تسلیم قانون بشود (صحیح است) بنام این و آن هرچه بخواهند می‌کنند هر جا شرکت است هر جا مقاطعه است پایشان را می‌کشند وسط چرا مردم را تهدید می‌کنند؟ چرا زمین را که روستایی می‌خواهد نمی‌دهند؟ و از دستش می‌گیرند و کاخ می‌سازند بله جلوی دید مردم در کنار شاهراه‌ها کاخ می‌سازند، این کاخ خاری است توی چشم مردم این زمین‌های ملی شده که کشاورز گرفته‌اند و کاخ ساخته‌اند، اگر فکر نکنید، این کاخ‌ها را بر سر ما خراب می‌کنند، (متولی ـ آفرین مظهری) این واقعیت تاریخ است هرکس این واقعیت‌ها را قبول نکند دشمن مملکت است (صحیح است - آفرین) (چند نفر از نمایندگان - همه قبول دارند) صحبت از حکومت ملوک‌الطوایفی بود این چی هست؟ وقتی که استاندار به خودش حق می‌دهد که هر کاری که خواست یا می‌خواهد، بکند حتی تا صحبت قانون را می‌کنند بگوید «من قانونم«این دشمن مملکت است این دشمن رژیم است این دشمن استقلال است چرا اجازه می‌دهید این کارها را بکنند چرا این کارها ر استاندار به خودش اجازه می‌دهد که بکند، چرا به خودش اجازه می‌دهد به اعضای انجمن شهر بگوید خبرنگاران را به جلسه راه ندهید آنها بگویند آقا این قانون است و ۲ سال و ۳ سال است در قانون آمده که خبرنگاران را راه بدهید اگر خاطرتان باشد تلاش کردیم و اصلاح کردیم که بگذارند خبرنگاران بتوانند داخل شوند، بعد می‌گوید قانون من هستم، کی می‌گوید دعوت بکنید این چه مجتمعی است، چه انجمنی است که مخبر نیاید تو، برای این‌که آقای استاندار و فرماندار و مالک می‌خواهند که بروند و بنشینند و هرچه او دیکته کرد آنها امضاء کنند وقتی خبرنگار هست خجالت می‌کشد، گرچه وقیح‌تر از آن هم شده‌اند که از خبرنگار خجالت بکشند ولی به هر حال این کار را می‌کنند بعد می‌خواهند که این انجمن‌ها را مردم قبول داشته باشند آخر چطور قبول داشته باشند (آفرین) اینها که در بین مردم پایگاهی نمی‌توانند داشته باشند پول را می‌دهند به انجمن و همه این مسائل را می‌گویند و می‌نویسند و امضاء می‌گیرند من همه این مطالبی را که می‌گویم مستند است همه را اگر بخواهید مدرک ارائه می‌دهم چرا یک مسئول اداری، من جناب شریف امامی به این اصل معتقدم که کسی را که مردم قبولش ندارند اگرچه پیغمبر هم باشد، باید برود کنار آنچه را که ما گفتیم و کردیم در این چند سال چرا بحثش نیست، برای این‌که در اندیشه مردم جای نداشت برای این‌که مردم از نظر اندیشه در آن مشارکت نداشتند، آن بابا می‌گفت من آب می‌خواهم، به زور بردیم و گفتیم آب می‌خواهی غلط می‌کنی آب را ندادیم و برای‌شان حمام ساختیم و گفتیم که می‌سازیم بعد حمام را ساختیم، آب نداشتیم که تویش بکنیم (دکتر طبیب ـ در حقیقت خشکشویی است)، حالا آن دیگر حمام نیست و آن حمام تبدیل شده است به طویله، این چه روستایی است به این روستایی چه باید بگوییم، آخر این چه کاری است که می‌کنید؟ چند سال شهردار تهران حکومت کرد، چه کرد با مردم این شهر، در حالی که هرچه خواستند کردند حتی در خارج از محدوده (یکی از نمایندگان ـ به از ما بهترون اجازه دادند خارج از محدوده بسازند) ولی خانه‌ها را بر سر مردم خراب کردند و مردم زیر آن مردند من این حرف‌ها را سه سال پیش زدم، پیشنهاد کردم بودجه شهرداری را تصویب نکنند، (رئیس - بفرمایید من هم با شما هم‌عقیده بودم) فقط در آن موقع شش تا رأی با من بود کار دیگری نمی‌توانستیم بکنیم ولی متأستفانه ۶ رأی موافق بیشتر نبود. آقای رئیسی اگر بنا باشد اسم ببرم باید اسم همه را ببرم من با این مردم چه بگویم، با مردمی که نمی‌دانند ولی من چون خودم نداری و فقر را درک کردم و از صفر شروع کردم و می‌فهمم درد چیست. می‌دانم آن کسی که یک اطاق دارد و خانه‌اش را روی سرش خراب می‌کنند چی هست؟ به خدا قسم اگر من به جای آنها بودم، با چوب و دندان به جان آنها می‌افتادم، چطور مملکتی است چطور به این بابا بگویم که تو وطن‌پرست باش وطنی که ما روی سرش خراب می‌کنیم.

ظفری ـ وطن غارتگران است.

مظهری ـ بنده به یک نکته معترضم و آن راجع به شهر خودمان است جناب شریف امامی که بارها هم گفته‌ام اگر آدم ده تا بچه داشته باشد ولی یکی از آنها علیل و عقب‌افتاده باشد، برای این بچه احتیاج به یک طبیب حاذق‌تری دارد، متأستفانه شهر ما، شهر کرمان فعلاً آموزشگاه شده است هر کسی را که می‌خواهند فرماندار و استاندار و شهردار بشود می‌فرستند کرمان و در آنجا مثل یک دوره است اگر به جیب زد و خورده و برد که خوردند و بردند باید ۲ سال توی سر خودمان بزنیم ولی اگر دیدند آدم به درد بخوری است فوری می‌رود به اصفهان و شیراز البته بعد از ۶ ماه و خیلی فوری او را می‌برند آقاجان اینها درست نیست، اینها را در موقع طرح برنامه دولت آموزگار هم گفتم که فکر نکنید مردم نمی‌فهمند مردم همه چیز را می‌دانند و خوب تشخیص می‌دهند من آن روز پیش علیاحضرت بودم و جناب نهاوندی هم بود گفتم که این مردم ساکت هستند ولی چشمشان آشناست همه چیز را تشخیص می‌دهند و همه دزدی‌ها را چپاول را درک می‌کنند و اگر نمی‌گویند دلیل بر این نیست که نمی‌فهمند والله قائل نشوید تا از حکومت قانون به طور واقعی وزیر دادگستری تمکین نکند ولی از مردم بخواهد که تمکین بکنند عملی نخواهد بود چطور ممکن است بگوید که من تمکین نمی‌کنم ولی تو تمکین بکن، آن استاندار که قانون را اجرا نمی‌کند چطور به خودش اجازه می‌دهد که به مردم بگوید قانون را رعایت کنند (صحیح است) حتماً نمی‌کنند، یک مقدار از هرج و مرج ترافیک و مسائل مختلف اجتماعی که مردم اعتراض می‌کنند و کاری نمی‌توانیم برای‌شان انجام بدهیم مربوط به نارضایتی‌ها است اگر خودمان خطاکار باشیم وقتی مرشدهای جامعه خطاکار باشند، چرا من خطا نکنم وقتی که به ۵ تا آدم اجازه می‌دهند که برود خارج از محدوده آن هم تحت چه عناوینی کاخ می‌سازند و هزاران نفر که در اطراف کار می‌کنند و زمینی دارند می‌آیند و از آنجا عبور می‌کنند چه بکنند، شب که می‌رود خانه‌اش برای بچه‌اش نقل می‌کند و آن بچه فردا می‌آید به دانشگاه، عصیان می‌کند، چرا دانشجویان عصیان می‌کنند؟، ۱۰ سال، ۱۸ سال در مکتب خانواده‌اش از تبعیض، از نابرابری و چپاول و ظلم از پدر و مادر و برادر شنیده است آنجا که می‌رسد فضا را برای طغیان باز می‌بیند امکان ندارد تا این مسائل را حل نکنند دانشگاه آرام بشود فرزند آن خانواده‌ای که آلونکی برای خودش ساخته و آمده‌اند با بولدزر روی سرش خراب کرده و مادرش را کشته‌اند اگر بیاید به دانشگاه چه کند اگر به همه چیز نتازد، به نظر من مریض است چون ما وادارش کردیم که عصیان کند چون هستی او را گرفته‌ایم و بدبین کرده‌ایم و چیزی هم برایش باقی نگذاشته‌ایم من آرزو می‌کردم دکتر عاملی در این صف بود و آن تحلیل قشنگی را که در زمان آموزگار کرد می‌آمد اینجا و می‌گفت و تحلیل می‌کرد که چرا این دولت تشکیل شد، متأستفانه آن بیان را من ندارم، همان روز اینجا گفت که شما را آورده‌اند دو مسئله مطرح شده که باید به آن توجه کنید به جای مرهم گذاردن به زخم مردم خفقان را بیشتر کردید و زنجیرها را محکمتر کردید، سلول‌های انفرادی را گسترده‌تر کردید از آن طرف هم نمایش آزادی دادید، مبارزه با فساد را چنین قشنگ به حرف برگزار کردید و آن دادگاهی که دیدید و آن مطالبی را که شنیدیم آنهایی که ساعت‌ها در رادیو و تلویزیون و در مطبوعات از قول بازرسان شاهنشاهی نوشتند و دزدیدند و بردند و تبرئه شدند و شب هم در هتل هیلتون پیروزی‌شان را جشن گرفتند و به ریش همه ما هم خندیدند، و به ریش قانون مملکت هم خندیدند، اگر این کارها نمایشی است تو را به خدا نکنید تا این کارها را نکردید یک مسئله دیگری است ولی وقتی که دزد را گرفتید و یک مارک زدید رویش و بعد که تبرئه شد مردم چه خواهند گفت؟ جامعه واقعیت را می‌بیند و لمس می‌کند، یک کارمند که با شرافت سی سال کار کرده و زندگی کرده نمی‌تواند یک آلونک برای خودش داشته باشد وقتی کاخ‌های متعدد و ولخرجی‌های مختلف را می‌بیند آن دیگر هر چه شما برایش پرونده بخوانید قبول نمی‌کند زیرا واقعیت‌ها را لمس می‌کند اگر چیزی نیست و اگر مدرکی نیست نکنید، این کارهاست درد مردم. ضمناً چون دوستان عنوان کردند راجع به سیمان عرض کنم که سیمان را در فروردین گذشته ۴ تومان اضافه کردید، در اسفند سال گذشته دولت اعلام کرد که از شرکت سیمان از سود خالص ۳۵ ریال غیر از سپرده‌ها و چیزهای دیگر به اضافه چهار تومان هم که ۱۴ فروردین اضافه کردید می‌گیرند مگر چقدر مالیات می‌گیرند اگر از این ۷۵ ریال ۶۰ ریال مالیات می‌گیرند ما روی سر می‌گذاریم ولی چرا اجازه چپاول می‌دهید؟ چرا اجازه می‌دهید که این بازی مونتاژ را راه بیندازند و به این وسیله مملکت را غارت کنند آن وقت روزنامه‌ها می‌نویسند آقا صد میلیون تومان به زنش باج می‌دهد که زن مجدد بگیرد. از محل این مونتاژ می‌دهد و آن وقت آقای وزیر دارایی هم اعلام می‌کند که باید از این پول مالیات گرفت (خنده نمایندگان) خنده ندارد به این حرف‌ها باید گریست (صحیح است) مملکت را تیول یک عده کرده‌اید که نه ایمان دارند و نه وطن دارند فقط می‌خواهند چپاول کنند و بگذارند و بروند ولی ما در این مملکت می‌مانیم و اگر پای استقلال مملکت باشد جان هم می‌دهیم (صحیح است).

پزشکپور ـ خیلی‌ها گذاشتند و رفتند.

مظهری ـ من این کار دولت را که اجازه داده مطالب مجلس منتشر بشود اگرچه به نظر من مسائلی دارد ولی به هر حال تقدیس می‌کنم و از وزیر اطلاعات سپاسگزاری می‌کنم. ولی دلم می‌خواهد این تفریط مسئله ایجاد نکند. و نگویند که مثلاً نماینده فلان شهر این چنین صحبت کرد و دیگری آنچنان. ولی خوب است که مسائل مملکت را که از زبان نمایندگان مملکت عنوان می‌شود در اختیار مردم بگذارید. بگذارید مردم داوری کنند که مجلس ایران چه می‌کند اگر گذاشته بودند حرف‌های من و شما منتشر شود کسی زیر پرچم دیگران نمی‌رفت ولی وقتی مهر خفقان به مجلس زدید مردم از کجا بدانند که در مجلس چه می‌گذرد؟ وقتی دوست من به من می‌گوید چرا فلان حرف را نگفتید؟ من از مردم عادی چه توقعی می‌توانم داشته باشم اگر فرصت می‌دادید مردم ناراضی حرفشان را بزنند جامعه یک دفاع طبیعی داشت شما هر چقدر سرنیزه را حاکم کنید این نتیجه ندارد. اگر داشت من اولین کسی بودم که موافق بودم. شما یک بیچاره را تقویت کنید تا قدرت طبیعی بدنش بتواند در مقابل بیماری دفاع کند و اگر قدرت دفاع طبیعی بدن کم شد سم که وارد بدن بشود آن وقت سلول‌های طبیعی بدن می‌میرند وضعی در این مملکت به وجود آورده بودند که هر کس حرفی می‌زد می‌گفتند وطن‌فروش است هر کس انتقادی می‌کرد می‌گفتند عوام‌فریب است و بدخواه است این‌طور به نتیجه نمی‌رسیم و آن چپاول‌گرانی که رفتند و می‌روند اینها نمی‌توانند نظام ملی مملکت را حفظ کنند.

رئیس ـ آقای مظهری وقت شما تمام شده است.

چند نفر از نمایندگان - جناب آقای رئیس چند دقیقه دیگر اجازه بدهید تا صحبت‌شان را تمام کنند.

رئیس ـ بفرمایید ادامه بدهید.

مظهری ـ به هر ترتیب شما در اولین روزهای حکومت‌تان مشت گره کرده خود را به سینه مردم زدید و کردید آنچه را که نباید می‌کردید. به جای پیشگیری به مردم تیرانداری کردید و من هیچ‌کس را جز دولت مسئول نمی‌دانم. مسئول حکومت نظامی دولت است و این را که روزنامه‌ها نوشتند که دولت از این وضع ناراحت است قبول ندارم قانون اساسی را بخوانید همه شماها تک‌تک در مقابل ملت و در مقابل مجلس مسئول هستید. من رو در رو قراردادن ارتش و مردم را مصلحت نمی‌دانم. مردم و ارتش همیشه دوشادوش هم از این مملکت پاسداری کردند رودرروی هم قراردادن مردم با ارتش آرزوی دشمنان ایران است براین اساس است که من توفیقی برای دولت شما نمی‌بینم و ناگزیر رأی کبود خودم را تقدیم‌تان می‌کنم و در پایان سخنم می‌گویم که این سخنان از زبان دل یک ایرانی است که بار سنگین نمایندگی مردم ایران را به دوش دارد. و من به عنوان یک منفرد سخن می‌گویم به هیچ گروه و دسته و حزبی وابسته نیستم و برای پاسداری از این مملکت بی‌ریا آنجا که لازم باشد از جان خود هم می‌گذرم و سخن امروز خود را با این چند بیت به پایان می‌برم.

هزار درد نهان هست و جای زاری نیست
که دم زغم زدن آئین رازداری نیست
امید مردمیم سوی این دیار آورد
دریغ و درد که جای امیدواری نیست
در آن دیار که زاغ و زغن هزارانند
مجال دم زدن بلبل بهاری نیست
اگر به نعمت آزادگی گرفتاریم
چه غم که گر غم جان هست شرمساری نیست
سلامت و سر ناسازگاری من هیهات
که تاب سوختنم هست و سازگاری نیست

(احسنت ـ احسنت)

رئیس ـ آقای دکتر رئیسی بفرمایید.

دکتر رئیسی ـ ریاست محترم مجلس شورای ملی، همکاران عزیز مطالبی که قبل از من چه توسط مخالفین و چه توسط موافقین دولت گفته شد فکر می‌کنم مرا از گفتن خیلی از مطالب بی‌نیاز کرد آنچه می‌بایست گفته شود در این ساحت مقدس بارها مورد انتقاد قرار گرفت و گفته شد جناب بنی‌احمد دوست عزیز و دانشمند من ضمن فرمایشات‌شان یک روز در مجلس فرمودند که ضمن استیضاحی که در مورد دولت کردم از دکتر رئیسی گله می‌کنم خدمت‌شان با نهایت ادب و احترام عرض کردم و هنوز هم بر آن عقیده استوار هستم که آن استیضاح از دریچه چشم من لااقل به صلاح مردم و مملکت نبود و اعتقاد داشتم که جناب آقای دکتر آموزگار مردی هست صریح‌اللهجه، درست، و وطن‌پرست و به ایشان دل خوش کرده بودم.

دکتر برومند ـ ولی عده‌ای قالتاق اطرافش بودند.

دکتر رئیسی ـ در هر حال هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که از همه چیز مبراست اگر قالتاق‌ها نبودند اگر بی‌وطن‌ها نبودند اگر بی‌دین‌ها نبودند این وضع هم برای ما به وجود نمی‌آمد پس بودند و کسی نمی‌تواند منکر شود. به هر حال جناب بنی‌احمد از مطلب خارج نشوم آن روز گله شما به حق بود یا به ناحق ولی حالا من از شما گله دارم و این گله در قبال مجلس است نمی‌دانم به حق یا به ناحق درست یا نادرست این‌طور در روزنامه‌ها در روزنامه‌ها خواندم که حضرت‌عالی که بنده اطمینان کامل دارم که نماینده به حق مردم تبریز هستید پیشنهاد انحلال مجلس را کرده‌اید. چرا؟ این مجلس، مجلس خوبی است باور کنید این مجلس لااقل در اکثر حوزه‌هایی که من مطلع هستم از رأی قاطع مردم برخوردار است بیایید با مردم راست صحبت کنید و شعار ندهید و خودمان را وجیه‌المله نکنیم من قصد گوشه و کنایه ندارم و خدای خودم را به شهادت می‌گیرم که صحبتی که اینجا می‌کنم نمی‌خواهم جنبه عوام‌فریبی داشته باشد فقط به مطالبی تکیه می‌کنم که لااقل در منطق خودم قانع شده باشم و اعتقاد داشته باشم. ساده‌تر بگویم از دلم صحبت می‌کنم اما جناب آقای مظهری آن روزی که شما آتش‌بیار دولت بودید آن روزی که شما مدافع دولت بودید من هرچه که می‌بایست بگویم در خدمت همین جناب دکتر کنی گفتم آنچنان که نزدیک بود مرا کتک بزنند ولی من نه ترک دیار کردم و نه خواهم کرد و به‌این نظام و به قانون اساسی و به‌این مملکت پایبند بوده‌ام و هستم (احسنت). و از شما جناب آقای کنی تشکر می‌کنم که به ما یاد دادید و از حضورتان تلمذ کردم. به خاطر دارم که به شهر کرد آمدید و با آن مردم غیور صحبت کردید. و به خاطر دارم که آن روز شما به مسئله فساد تکیه می‌کردید و امیدوارم امروز که در این مقام قرار دارید خدای نکرده ۱۸۰ درجه نچرخید و با فساد مبارزه کنید. و فکری به حال مردم بکنید من ایرانی هستم خودم و زنم دو تا امتحان قبولی طبابت در خارج داریم. ولی به خدای یکتا فکرش را هم نمی‌توانیم بکنیم که از این مملکت برویم چون هر کجا برویم می‌توانیم زندگی کنیم ولی من توی کوچه و بازار اینجا به دنیا آمدم و با این مردم زندگی کرده‌ام و با این مردم باید بمیرم. و هیچ‌وقت نمی‌توانم برای این مردم قیافه بگیرم. (احسنت) جناب پزشکپور من متشکرم که شما درد مرا گفتید آری من افتخار می‌کنم که برخلاف نظر دولت وقت با میل مردم به مجلس آمدم بله من از لیستی که حزب تهیه کرده بود حذف شدم پرسیدم چرا! گفتند، امر اعلیحضرت این است گفتم اگر این‌طور است من نظر اعلیحضرت را قبول می‌کنم ولی بعد مردم به من رأی دادند و انتخاب شدم و بعد از یکی از بزرگان شنیدم که خدمت اعلیحضرت رسیده‌اند و به عرض رسانیده‌اند که این برخلاف نظر حزب و بدون این‌که حزب اعلام کند درآمده می‌پرسند این چطور آدمی است؟ می‌گویند یک دکتر است معظم‌له عصبانی می‌شوند و می‌پرسند چرا چنین شخصی را حذف کردید و نگذاشتید. اینها را بالصراحه می‌گویم. اگر بعضی از سخنان من برای عده‌ای خوشایند نیست معذرت می‌خواهم من از جناب مظهری هم معذرت می‌خواهم که مجبور شدم نکته‌هایی را بگویم که ربط به خود من داشت. به هر حال آنچه می‌گویم مسئولیت آن را هم قبول می‌کنم و تا آخر پایش می‌ایستم اما جناب شریف امامی من از دریچه چشم خودم که بررسی می‌کنم که جنابعالی چه بودید و چه می‌کردید در مجلس سنا که بودید چه لوایحی از نظر شما صحیح بوده یا نبوده رد شده یا نشده؟ ولی به هر حال ما در یک برهه زمانی خاص قرار گرفته‌ایم و در عرض ۵/۱ سال گذشته شاهد مسائلی بوده‌ایم و شاهد نمایش‌هایی بوده‌ایم که هر ایرانی از خود می‌پرسد چه خواهد شد به کجا خواهیم رفت و کدام دستگاه ارگانیزه می‌خواهد در این سر و صداها حکومت را به دست بگیرد و حکومت می‌خواهد از نظریات کدام اکثریت یا اقلیتی از مردم در آتیه استفاده کند این مطلبی بود که مردم همیشه از خود می‌پرسند و مردم وطن‌پرست نگران هستند این مردم که قشر عظیمی را به دنبال خود می‌کشیدند به نظر من مردمی بودند که هیچ‌چیز به آنها نمی‌چسبد بدون این‌که بگویم اینها مارکسیست بودند یا نه؟ به هر حال عده‌ای بودند که تعداد قلیلی آنها را رهبری می‌کردند و روزی که حکومت نظامی اعلام شد در لیست کشته‌شدگان من اسم کسی از این لیدرها را ندیدم پس یک عده مردم بودند که کشته شدند مردمی که ناراضی بودند مردمی که ناراحت بودند اینجا یک نفر گفت که من عزادارم، بله من هم عزادارم دولت هم عزادار است چرا نباشیم به حق یا به ناحق عده‌ای کشته شده‌اند ولی کی مسبب این کشتار شد؟ آیا این درست بود که تظاهرات را رها می‌کردیم و می‌گذاشتیم همه چیز را ببرند و بسوزانند آن‌وقت دیگر مجلسی نبود که آقای مظهری بتوانند اینجا صحبت کنند می‌دانید روز پنجشنبه گذشته چه نقشه‌ای برای مجلس داشتند؟ نقشه‌ای بود که دیگر آقای مظهری نمی‌توانست پشت این تریبون شعار بدهد (صحیح است) و از رادیو و تلویزیون پخش بشود. آخر وقتی صحبتی از آزادی می‌کنیم منظور چیست؟ منظور این نیست که هرکس هر کار دلش خواست بکند؟ آزادی الگو دارد و در دنیا آزادی خون‌بها دارد. آزادی باید با فرهنگ مردم تطبیق کند (احسنت) آزادی از هرج و مرج جداست آنچه ما دیدیم اینها نبود. یک وقت فکر نکنید من نمی‌خواهم صحبت‌های مردمی را در اینجا نگویم. ابداً به خدا سوگند که از ته دل صحبت می‌کنم. من اعتقاد کامل دارم که حتماً می‌بایست در مجلس اقلیتی به عنوان مخالف و بسیار منطقی باشد. و صحبتش را بکند من صحبت‌هایی را که این چند روز شد نمی‌توانم تخطئه کنم. من قبول می‌کنم تعدادی از حرف‌ها درست بود و یک تعدادی مردمی بود و یک تعدادش آن هم از دریچه چشم خودش وقتی قبول می‌کند آدمی است وطن‌پرست سال‌ها به وطنش خدمت کرده و مبارزه کرده از دریچه چشم خودش حتی آن حرف باب دل من نیست من قبول می‌کنم آقای پزشکپور شما بشنوید من حرف‌ها را می‌زنم حتی در خلوت به من گفتید که من اینها را می‌گویم که کار به ناراحتی‌های دیگر نکشد. راست است باید می‌گفتید ولی بیایید وطنی صحبت کنیم با شرایط روز و علناً صحبت کنیم هیچ‌کس از حکومت نظامی خوشش نمی‌آید. هیچ‌کس نمی‌خواهد آزادیش سلب شود ولی اگر نمی‌کردیم چه می‌شد آقای شریف امامی برای ما روشن کنید که چه نقشه‌هایی در کار بوده و از کجا آب می‌خورده آیا شما فکر می‌کنید آقای مظهری گفتی و رفتی؟! گوش بدهید، یک ملتی را که سال‌ها به حساب نمی‌آوردند بعد از مبارزاتی که کرد درآمد نفتش در سال به ۲ میلیارد رسید. این یک دفعه به ۲۲ میلیارد ریال افزایش یافت. قضاوت کنید آن کس که می‌خواهد این ۲۲ میلیارد را بدهد همان‌طور ساده می‌نشیند تماشا می‌کند که این پول بیاید برود در جیب ملت عجب، چه دلش سوخته است! مسلماً تحریک می‌شود و اسباب زحمت می‌شود. ولی ما این مستمسک را برای او راحت کرده‌ایم در همان دهه‌ای که گذشت من گفتم به دولت آقای آموزگار که من شدیداً به ایشان اعتقاد داشته و دارم بحثی هم ندارد. ولی انتقادهایی نسبت به خودش دارم که به خودش هم گفته‌ام می‌بایست با مردم صحبت می‌شد اما من بیشتر بحثم در دهه‌ای است که گذشت اما این را مستمسک قرار دادیم. درآمد سرانه ملت ایران در ۱۰ - ۱۵ سال اخیر متجاوز از ۱۴۰ دلار بود این رقم رسید به ۲۲۶۰ دلار هر ایرانی از این جمله به خودش می‌بالد (آفرین - احسنت) اما جناب شریف امامی اشکال ما توی همین احسنت بود. همین شد اسباب زحمت. همین پولی که با خون دل با این رهبری برای این ملت فراهم شد به دست کسانی افتاد که موجب زجر جامعه شد. اینها را نیایید فقط تعریف کنید و مرتب بگویید که همه خوب هستند، آقای شریف امامی هم خیلی آدم خوبی است. راضی نشوید که من بیایم اینجا و بگویم من با آقای دکتر نهاوندی از قدیم و ندیم آشنا بودم و ایشان را می‌شناسم اینها را دیگر نگویید بلکه بگویید آقا این گوی و این میدان! من اگر در جنبه موافق مشروط اسمم را ثبت کردم فکر کردم در این برهه از زمان باید با مردم آشتی کرد، با اقلیت هم صحبت می‌کنیم و من به شما رأی می‌دهم، به شما فرصت می‌دهم. شما گفتید مملکت در خطر است، قبول می‌کنیم یادم باشد راجع به هزینه سرانه هم بعداً صحبت کنم (یکی از نمایندگان ـ همین حالا بگویید بله، شما گفتید مملکت در خطر است، ما هم قبول می‌کنیم واقعاً مملکت در خطر است ولی شما گفتید که من معجزه نمی‌کنم اما ما از شما می‌خواهیم معجزه کنید. مملکتی که در خطر است باید کارهایتان مثل معجزه باشد. تا حالا هم در مبارزه با فساد بد نبوده روی این قسمت‌ها باید کار کنید. وقتی مملکت در خطر است کی باید آن را نجات دهد که معجزه کند. معجزه چیست؟ چشم روی هم بگذارید. دوستی‌ها را نادیده بگیرید. این دزدها را بگیرید. از چیزی نترس آقای شریف امامی! در این کار دشمن پیدا می‌کنی، بگذار بکنی. اگر می‌خواهی مرد تاریخ شوی، اگر می‌خواهی در این برهه از زمان با همکارانت کار کنی باید چشم روی هم بگذاری و خیلی چیزها را ندیده بگیری در اینجا نمی‌توانی بی‌تفاوت باشی. مردم همه چیز را می‌بینند و همه چیز را می‌دانند. کاخ‌هایی که جلوی چشم مردم درست کردند و این مردم هر شب و روز از جلوی آنها رد می‌شوند چه می‌گویند؟ مردم اینها را می‌بینند و تنگناها را هم می‌بینند و شب با خودشان در خلوت می‌دانید چه می‌گویند؟! (یکی از نمایندگان - آقا اسم ببرید که صاحبان کاخ‌ها چه کسانی هستند؟) چشم می‌گویم. من چند جمله اول صحبتم را از روی احساسات حرف زدم و حالا صدایم گرفته معذرت می‌خواهم. من یک روزی در یک کمیسیونی با یک آدم باشرفی که هنوز هم در رأس کار است، صحبت می‌کردم. هیچ‌وقت نباید چوب را برداشت و همه را با یک چوب راند، آدم‌های باشرف همیشه باید در مملکت جایی داشته باشند نباید کاری کرد که هر فردی از درستی خود پشیمان شود. بله، در آن کمیسیون گفتم تیمسار این پاسبان‌هایی که ماهانه هزار و دویست تومان حقوق می‌گیرند. اینها مثل مرغ‌اند مردم در عزا و عروسی اینها را می‌کشند شب تا صبح با این پول باید کشیک بدهند. از کی؟ از فقیر و ثروتمند باید این شخص دلبستگی داشته باشد وقتی که می‌گویی پاسبان! برای وطنت، برای مردم وطنت کمک کن و زحمت‌بکش و همراهی بکن، می‌گویی کدام وطن؟ وطنی که من هم در آن سهمی داشته باشم، منی که هر کس بیاید مرا می‌زند و آزار می‌دهد، من باید دلبستگی داشته باشم. در حقیقت راست هم می‌گوید. من آن روز گفتم تیمسار راه این کار ساده است. این شخص که ماهانه ۱۳۰۰ - ۱۴۰۰ تومان حقوق می‌گیرد، ۷۰۰ تومانش را باید اجاره خانه بدهد، آیا با ۷۰۰ تومان بقیه می‌تواند زندگی کند؟ او در این مملکت وظیفه سنگینی دارد، باید به او کمک کرد. گفتم فرض کنید در تهران ده هزار یا پانزده هزار پاسبان است. فقط به اینها هر کدام صد متر زمین بدهید تا آنها خودشان بروند وام بگیرند و دو تا اطاق بسازند و چون همیشه که دعا می‌کردند با صدای رساتر دعا کنند. بعدها وقتی تحقیق کردم دیدم چنین زمینی در تهران پیدا نمی‌شود. می‌دانید برای چه؟ چون عده‌ای این زمین‌ها را، دور تا دور تهران، به اسم خود ثبت داده‌اند من نمی‌دانم این زمین‌ها را در شکم مادر ثبت دادند! اگر زمینی یافت نمی‌شود پس ده‌ها میلیون متر زمینی که در شهرک غرب آمدند از مردم گرفتند و جمع کردند و یک کاسه کردند از کجا پیدا شد؟ من نمی‌دانم این رقم درشت پولش را به چه کسی دادند؟ اشکال بر سر این است که اگر این پول توی جیب بانک می‌رفت باز هم می‌گفتیم فرجی است معذرت می‌خواهم صدایم گرفته (یکی از نمایندگان ـ آهسته‌تر صحبت بفرمایید!) خوب می‌دانید این زمین‌ها را چه کردند؟ تعدادش را گفتند قباله‌ای ۶۰۰ تومان واگذار کردند. یک تعدادش را گفتند مردم بروند در بانک تحویل بگیرند متری ۲۰۰۰ تومان. یعنی زمین را در بانک می‌خرند متری ۲۰۰۰ تومان هم می‌دهند ولی پولش توی جیب بانک نمی‌رود. یکی از دکترهای دوست من تعریف می‌کرد که وقتی رفتم زمین را معامله کنم گفتند آقای باید بیاید، الان رفته‌اند، نیستند وقتی آمدند درست می‌شود. بالاخره بعد از مدتی متری ۱۵۰۰ تومان معامله کردند (یکی از نمایندگان ـ آقا چه کسی بودند؟) والله نمی‌دانم. آن دکتر هم از من پرسید که آقا کیست؟ تو که نماینده مجلسی حتماً می‌دانی. گفتم به خدا نمی‌دانم و عقلم هم به جایی نرسید. بالاخره نفهمیدم این آقا کیست و چه مقامی است که در این کار دخالت دارد و این زمین‌های شهرک غرب را به قیمت‌های بالاتر می‌فروشد. یکی از خصوصیات من این بود که صدا داشتم، حالا با گرفتگی صدایم نمی‌دانم چی از آب در می‌آید - عرض کنم به حضورتان یکی از وعاظ رفته است روی منبر و گفته که مردم چه نشسته‌اید دولت ایران قرار گذاشته زباله‌های اتمی کشورهای دیگر را بیاورد در مملکت ما دفن کند. آخر چرا چنین چیزی را می‌گوید؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ واقعاً این حرف‌ها را نزنید!

پزشکپور ـ آقای رئیسی چنین برنامه‌ای است مگر این‌که توضیح بدهند برای مردم و مملکت خطری ندارد.

دکتر طبیب ـ چنین چیزی هست و من در این مورد رسماً به دولت نامه نوشتم.

دکتر تجدد ـ بله، این موضوع صحت دارد.

دکتر رئیسی ـ جناب دکتر طبیب من رسماً خدمت‌تان عرض می‌کنم. یکی از دوستان من هم صحبت کرد و در یک روزنامه هم من دیدم و فهمیدم چنین چیزی نیست. امیدوارم آقای شریف امامی هم بیایند بفرمایند که چنین نیست.

دکتر تجدد ـ ولی آقای دکتر هست، این برنامه هست.

دکتر رئیسی ـ عرض کنم که در خدمت آقای رئیسی مجلس و عده‌ای از سناتورها و وکلا به میزبانی جناب دکتر طبیب، چندی قبل رفتیم بوشهر.

سیف‌الله افشار ـ کاشکی نرفته بودید!

دکتر طبیب ـ من میزبان نبودم سازمان انرژی هسته‌ای از نمایندگان دعوت کرده بود.

دکتر رئیسی ـ به هر حال شما محبت کردید و تشریف آوردید فرودگاه برای استقبال. در آنجا نشستیم و راجع به همین موضوع خیلی صحبت کردیم. به هر حال گفتم آقایان هر کسی چیزی می‌گوید و مطلبی عنوان می‌کند ما را روشن بفرمایید. باور بفرمایید مطالبی که گفته شد همه ما را قانع کردند. من هم پیش خودم گفتم که عجب اینها دلسوزی کردند برای مملکت. خوب، عین همین مطالب را می‌روند پیش اعلیحضرت بیان می‌کنند و می‌گویند که این مراکز اتمی برای مملکت واقعاً مفید است. بعد از مدتی که من با چند نفر آدم مطلع تماس گرفتم و همچنین مقالاتی که در این زمینه نوشته شد وقتی خواندم دیدم مراکز اتمی که در ایران است اکستراسایز است یعنی بزرگ‌تر از میزان معمول دنیاست که اگر یک قسمتی از آن از بین برود نمی‌توانند از آن استفاده کنند. ولی اصولاً در مملکتی که گاز و نفت وجود دارد، در ممالک خارج که ندارد ۲۵ درصد تکیه به انرژی الکتریسته‌شان به اتم است در مملکت ما ۷۵ درصد است و من خلاصه خدمت‌تان عرض کنم که این یک سرمایه بسیار عظیمی را جذب می‌کند که نباید بکند، ما لازم نداشتیم با این توجیهاتی که کردند اگر لازم داریم، جناب شریف امامی از آنها بخواهید که بیایند توضیح بدهند تا بنشینیم و صحبت کنیم و بحث کنیم تا هر جا که لازم نیست درزش بگیریم. می‌گویند انرژی الکتریسته‌ای که از اتم به وجود می‌آید هفت برابر میزان معمول هزینه‌برداری می‌کند به خصوص که‌ای مراکز بیش از بیست تا بیست و پنج سال نمی‌تواند دوام بیاورد. به‌علاوه می‌گویند این مراکز اتمی که در ایران ساخته می‌شود در مقابل پنج تا شش ریشتر زلزله ـ در مملکتی که در خط مسیر زلزله قرار دارد - مقاومت ندارد در صورتی که این در خارج تا حدود ۷ تا ۵/۷ ریشتر مقاومت دارد. اگر دولت‌های گذشته تا این حد عاشق مقاطعه کار نمی‌شدند این سیاست‌ها را مقاطعه کار تعیین نمی‌کرد و مسائل روشن‌تر می‌شد. با حساب دو دوتا چهار تا ثابت کردند که مملکت ایران منابع گاز سنگینی دارد ولی به جای این‌که خیابان‌ها را لوله‌کشی گاز بکنند به خصوص مردم ایران از سال‌های گذشته با انرژی الکتریسته آشناست و در مقابل حوادث بیشتر با آن آشنایی دارد، چه اشکالی داشت که گاز را تبدیل به انرژی الکتریسته می‌کردند و از آن استفاده می‌نمودند و این دردسر را به وجود نمی‌آوردند. آقا این نفت ثروت باد آورده نیست. این گاز ثروت باد آورده نیست. به خدا بارها مردم در شهرکرد به من گفتند آقا سهم من از نفت که ده نفر هستیم صبح تا صبح دو بشکه نفت است این را مواظبش باشید، این را چهار چشمی نگاه دارید. تو آن را در مجلس نگاه‌دار، اگر آن روستایی به این بیان و فرمول نگفت ولی در جملاتش این‌طور استنباط می‌شد که می‌گفت از حق من و منافع من دفاع کن. می‌بخشید من سلسله مراتب را در سخنرانی رعایت نمی‌کنم. یک روز من در بودجه صحبت می‌کردم یک‌دفعه دیدم یادداشت‌ها جلویم است و آقای رئیس گفت وقت شما تمام است. دیدم هنوز تازه از یادداشت‌های صفحه اولم صحبت کرده‌ام و بقیه حرف‌ها مانده. حالا این علت بدی ناطق است ولی چون تابع احساس می‌شوم تنها قولی که به شما می‌دهم این است که هرچه می‌گویم از دلم صحبت می‌کنم. آقایان! این مجلس، مجلسی است که من به آن اعتقاد دارم، هنوز هم به آن اعتقاد دارم و در خوبی آن شکی نیست، کی تا به حال جلوی صحبت کسی را گرفته‌اند. مگر هر وقت شما خواستید جناب پزشکپور، جناب بنی‌احمد، جناب ظفری و جناب دکتر طبیب بفرمایید کسی جلوی شما را گرفت؟ چرا تخطئه می‌کنید؟

ظفری ـ ولی همه حرف‌ها در دل صورت مذاکرات مجلس مدفون شد.

دکتر طبیب ـ آقای رئیس هم به من اخطار کردند که دیگر حرف نزنم.

دکتر رئیسی ـ یکی از ایراداتی که می‌گیرید راجع به لایحه گذرنامه است. عجیب است اتفاقاً من آمدم اینجا توجیه کردم خودتان هم صحبت کردید و گفتید مغایر قانون اساسی نیست، ولی اشکال شما از جای دیگر بود. قانون‌دانان مجلس آمدند اینجا توجیه کردند که این با قانون اساسی مغایرتی ندارد. مگر لایحه گذرنامه که تصویب شد چه بود؟ عده‌ای از خدا بی‌خبر که اکثریت با آنهاست و البته عده کمی هم‌وطن دوست که مریض هستند و یا مجبور به مسافرت خارج هستند، می‌خواهند کوچ کنند و بروند به خارج. اگر اینها هزار تومان زیادتر بدهند و این پول ریخته شود در صندوق بیت‌المال، چه ایرادی دارد؟ البته یک ایراد خواهد داشت و آن در صورتی است که حیف و میل شود. در مورد لایحه انتخابات فرموده بودید. کو؟ کدام لایحه انتخابات؟ اصلاً چطور می‌شود این لایحه را درست کرد؟ ما باید در مورد این لایحه حرف‌ها بزنیم و نظرات داده شود تا به تصویب برسد. خیلی لوایح خوب هم در اینجا از تصویب گذشت، خیلی کارهای خوب هم انجام گرفت. گفتم که من وظیفه ندارم از خوبی‌ها صحبت کنم. از آقایان معذرت خواستم و اجازه بفرمایید این حرف‌ها زده شود. آنچه را که من اینجا می‌گویم مردم با پچ‌پچ می‌گویند، فکر نکنید اگر اینها گفته می‌شود ایجاد دردسر می‌کند. این اعلامیه حضرت آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری است. من آنچه به ایشان ارادت داشتم در این چند روز بیشتر شد مخصوصاً اعتقادی که ایشان به قانون اساسی دارند. در این اعلامیه فرمودند من عزادارم بله، من هم عزادارم، ما همه عزا داریم، هیچ‌کس از کشت و کشتار خوشش نمی‌آید. ولی باید گفت در این موقع چه باید می‌کردیم. پای من دارد قانقاریا می‌گیرد. اگر پایم را ببرند نمی‌توانم راه بروم ولی اگر نبرند دیر یا زود این مرض به قلبم می‌زند و مرا از پای در می‌آورد. اگر این آتش‌سوزی‌ها تکرار می‌شد و اصفهان و تهران را به آتش می‌کشید و یا مملکت به آتش کشیده می‌شد من به عنوان یک تماشاچی چه می‌کردم؟ عمل آتش‌سوزی، مثل مرض قانقاریا است. اگر پا را می‌بریم به خاطر این است که سلول‌های گندیده به قلب ما نرسد. این سلول‌های گندیده قلب مرا از بین می‌برند.

ظفری ـ آقای دکتر: این سلول‌های گندیده همان غارتگران و چپاولگران اموال مردم بودند!!

دکتر رئیسی ـ بله، غارتگران اموال دولت و ملت بودند ولی شما در این راه‌پیمایی‌ها شعارها را دیدید؟ از دیدن آن به خود نلرزیدید که ملت ایران دارد به کجا می‌رود؟ ای داد بر من! اینها جای بحث دارد که عجب دست‌هایی در کار بود، عجب درآمد سرانه‌ای میان مردم تقسیم کردند. شخصی بنام رهنما، من او را نمی‌شناسم، کتابی نوشته بود بنام در راه تندرستی در زمان دولت هویدا که البته زحمت‌کشیده بود در آنجا ارقامی را ذکر کرده بود، البته من آمارگر نیستم و آمارش هم درست یادم نیست ولی وقتی با حساب سرانگشتی حساب کردم دیدم بد نگفته است. نوشته بود ۵/۷ درصد ملت ایران ۹۵ درصد از حق قانونی مردم رامی‌برند. یعنی یک اقلیت کوچک، اکثریت مردم مملکت را می‌چاپند و می‌برند جناب ظفری من این را با شما موافقم. من هم موافقم که باید جلوی این عدم تعادل‌ها گرفته شود و باید تعادلی از نظر سرمایه‌ها در جامعه برقرار گردد اینها سیستم جامعه را به هم می‌زند. باید جلوی این بی‌ضابطه‌گی‌ها و بی‌اعتقادی که در مملکت به وجود آورده‌اند، گرفت. بی‌برنامه‌ای و بی‌ضابطه‌ای بنیاد ما را از بین می‌برد والا تنها بردن پول نیست، اینهاست که ایجاد نارضایتی و ناراحتی و دردسر می‌کند جلوی اینها را باید گرفت. این بود که من از جناب شریف امامی خواهش می‌کنم یک فداکاری بکنید. به خدا شما یک فداکاری کردید که این کار را در این شرایط قبول کردید خیلی مشکلات زیاد است. آن زمانی که نشستند و پا روی هم انداختند و یک پروژه چند میلیون تومانی را با خنده و شوخی رد کردند، گذشت، این کارها را کردند که دمل‌های چرکین در مردم به وجود آوردند. این دمل‌ها را در این مدت ۱۲ ساله دولت‌ها به وجود آوردند، باید اینها را شکافت اگر نشکافتیم باز هم به ملت و اساس مملکت لطمه می‌خورد و آن روز است که نه جای من است و نه جای شما و نه آقای مظهری و نه آقای پزشکپور (آفرین) آقا واقعاً این‌طور است من خودم گفتم آزادی هرچه بیشتر، بگذارید حرف‌ها را بزنیم، هنوز هم با این عقیده هستم ولی چند روز آخر وضعی به وجود آمد که نگران بودم، درست است یک سانحه‌ای اتفاق افتاد در آبادان، اگر این حوادث ادامه پیدا می‌کرد کی می‌توانست قول بدهد که صدها حادثه مثل آبادان به وجود نیاید. اگر این آدم‌سوزی‌ها ادامه می‌یافت به خدا مملکت را به آتش می‌کشیدند و آدم آدم را می‌کشت و به خدا سوگند که دین را و آیت‌الله را از میان می‌بردند، مردم به حرف آیت‌الله‌شان گوش می‌دهند بازار را می‌بندند. اینها را از یک مشت غارتگر جدا کنید آنها معلوم بود مخالف بودند. آزادی که چنین باشد به شکست می‌انجامد. فکر می‌کنید به کجا می‌خواستند برسند؟ جناب آقای بنی‌احمد من از شما قضاوت بی‌طرفانه می‌خواهم جناب بنی‌احمد این هجوم جمعیت این‌طور غیرمنطقی به جایی می‌رسد؟ کدام فرمول را پیاده کنیم؟ کدام تز را پیاده کنیم؟ در موقعش هم که شد محرکین خود را کنار کشیدند قایم شدند و یک مقداری از پشت شروع به سر و صدا کردند مردم را که تعدادی نارضایتی داشتند و تعدادشان هم که کم نبود آوردند جلو و از احساسات مردم سواستفاده کردند. عرض می‌شود که آقایانی که من در صف دولت می‌بینم عده‌ای دست‌اندرکار دولت‌های گذشته هم بودند خوش‌نامی و بدنامی‌شان به دست شماست ولی اکثریتی را می‌بینم که به یاری و به همکاری آمده‌اند و در این موقعیت زمانی می‌خواهند با شما کار کنند آرزومندم آقایان هر کدام در همان سنگری که بودند و همان دیدی که داشتند در این دولت هم داشته باشند. امروز دست انتقاد بلند می‌کنیم ولی وقتی که در پشت میز قرار می‌گیریم تمام یادمان می‌رود که ما برای این‌که جواب مردم را بدهیم آمدیم من برای این آمدم که جواب مردم را بدهم اول مراجعه‌ای که می‌شود یادم می‌رود که من کی بودم من آمده‌ام برای مردم من باید جواب مردم را بدهم که البته هم ندادند. به هر حال آرزو می‌کنم جناب دکتر کنی من همیشه از وجودت لذت برده‌ام در قبال تفسیری که از قرآن کردید به عنوان یک آخوند و به عنوان یک واعظ تفسیر کردید لذت بردم و امیدوارم از آن انتقادات امروز هم بتوانیم استفاده کنید پس فردا باید جواب‌گوی ملت ایران باشید و بگویید که من همان کنی هستم. باید جواب بدهید، جناب آقای دکتر یگانه امروز چیزی راجع به تورم گفته شد لازم می‌دانم بگویم من باید زودتر دست و پایم را جمع کنم (سوادکوهی - نه خیر آقا ادامه بدهید) خیلی متشکرم جناب آقای سوادکوهی از لطفت‌تان همیشه برخوردار بوده‌ام. دیروز راجع به تورم کلمه‌ای گفته شد که من روی این کلمه تکیه می‌کنم. تورم چی بود؟ چطور می‌رود بالا؟ رقم ۳۱ درصد آمار بانک مرکزی درست است این را به ۵/۷ درصد رساندید آیا این درست است؟ مواظبش باشید خیلی زحمت دارد. من هر جا شنیدم تعریف کردند من قصد تعریف ندارم اما انتظار از شما داریم بگذارید اول از سرچشمه جلوی کار را بگیرید البته این سال‌ها طول خواهد کشید. جناب نخست‌وزیر یک مبارزه اساسی با نادرستی و با فساد بکنید. قبلاً قبول نداشتم. وقتی ما راجع به نادرستی و فساد صحبت می‌کردیم یک عده‌ای هم در آن طرف داشتند سینه چاک می‌کردند اصلاً فساد وجود ندارد مبارزه‌ای را شروع کرده‌اید کوتاه نیایید در این فکر نباشید که در ملت آرامش پیدا شد ول نکنید در سطح نباشید. اول بگوییم که ملت یک شوکی در این چند روز به او وارد آمد خیلی از مردم ما از وجود حکومت نظامی و کشت و کشتار ناراضی‌اند. صبح‌ها هر کس از خانه‌اش بیرون می‌آید مطمئن است که امنیتی است ولی قبل از حکومت نظامی مردم نگران بودند مرتب از خارج تلفن می‌کردند که چی شده در ایران چه خبر است. در حالی که در اینجا امنیت هست باید بهترین استفاده را بکنید هیچ نوع دزدی نمی‌تواند بگوید که من در مظانم. اینها از ما می‌خواهند مبارزه با فساد را ادامه بدهیم این کار را بکنیم باید بکنیم مقامات امنیتی مملکت باید متوجه بشوند که کی دارد بنام ایرانی به امنیت ایرانی لطمه می‌زند باید بفهمند که کی دارد ثروت مملکت را غارت می‌کند؟ کی دارد سواستفاده می‌کند؟ کی دارد بنام مقدسات مملکت به دین ما لطمه وارد می‌آورد یک وزیری پروژه‌ای را تهیه می‌کند لو فرض به عرض همایونی هم می‌رسد ولی خودش هم مسئولش هست ولی هر وقت به بن‌بست‌گیر کردید می‌گویید امر اعلیحضرت بوده شخصی در جای ممنوعه گوسفند می‌چراند.

وقتی به او گفتم این خلاف است گفت گوسفند اعلیحضرت است و در جیرفت هم کسی هر روز کارگرانش را با شلاق می‌زد و می‌گفت امریه اعلیحضرت است. ما که می‌دانیم اعلیحضرت در ناراحتی باشد زنجیر اعلیحضرت زنجیر عدالت است از پشت میز قشنگ بیا کنار و از ماشین بنز قشنگت بیا بیرون و آن پیرزن را سوار کن و به دادگستری ببر و به حرفش رسیدگی کن آن وقت بگو امر اعلیحضرت است نه این‌که بیا عوام‌فریبی کن اما راجع به اختیارات استاندارها، اختیار داشتن استاندارها با استانی‌شدن اختیارات فرق می‌کند اختیار استانی یک چیز است اختیارات استانداری داشتن یک چیز دیگر، اختیار استاندار بالارفتن هم یک مطلب است تشکیل حکومت ملوک‌الطوایفی در حکومتی دیگر. اگر کسی به کسی سلام نکرد عوضش می‌کنند (صحیح است) آقای شریف امامی اینها را خیلی باید بررسی کنید اینها با مردم روستاهای ما چه می‌کنند؟ چه نارضایتی‌ها دارند وای به حال وقتی که روستاهای ما در تسلط این دولت‌ها قرار بگیرد نگذارید این روستاها همین‌طور بماند شما می‌دانید با این مملکت چه کردند. این مملکت که توپ و تفنگ نمی‌خواهد میزان پروتئینی که برای این مردم لازم بوده و کشاورزان سابق تولید می‌کردند کاری کردند که آن هم از بین رفت شما بیایید به لیست واردات مملکت برسید ببینید چه خبر است. کاشی خارجی چه خبر است مبل‌های لوکس چه خبر است. آقا دیدیم که تمام این پول‌دارها شاه‌دوست‌های مصلحتی هستند ثابت شد به شما، دیدید باز سربازان که همان دهاتی‌ها و همان روستایی‌های وطن‌پرستند که در اینجا آمدند به دادتان رسیدند. تکیه به پول‌دارها نکنید. عجب هنری داشته‌اند این دولت‌های گذشته یک جوان که از دانشکده آمده بیرون زن و بچه خوب دارد خانه دارد دو سه اتومبیل لوکس دارد. حقوق مکفی دارد اما وقتی پای درد دلش می‌نشینی می‌بینی که چه چیزها که می‌گوید. یک سیاهی یک بچه بغلش بود این بچه مرتب گریه می‌کرد و او به بچه می‌گفت تو از کی می‌ترسی؟ یکی گفت این از تو می‌ترسد تو داری زجرش می‌دهی خیلی ما باید هنرمند باشیم که این مردم ناراضی را به طرف کمونیسم سوق ندهیم. چرا که درآمد سرانه دارد و متکی به دین اسلام است و ثابت کردند که چنان متعصب هستند که نمی‌روند به طرف کسی که مخالف دین باشد. آنها غیرالهی هستند فلسفه الهی نمی‌تواند با فلسفه مادیت آنها منطبق باشد اما یک مقداری بگذاریم که آنها هم آزاد باشند نه این‌که بعد بیایند معترض‌تان بشوند من اینها را همین‌طور عرض می‌کنم و رد می‌شوم که یادداشتی برای من فرستانده‌اند در مورد بررسی زندانیان سیاسی که وجود دارند یک تعدادشان که برعلیه مقدسات مملکت اقدامات خائنانه کرده‌اند قابل گذشت نیستند ولی یک تعداد را که هنوز آلودگی کامل پیدا نکرده‌اند باید گذشت کنیم فرصت بدهیم، راهنمایی کنیم، دنیای بهتری را که شما مدعی هستید می‌خواهید درست کنید بیایند و ببینند و زندگی کنند. خیلی از اینها جناب شریف امامی گناهکار نیستند یک کسی مقاله‌ای نوشته بود که بعضی شعارهایی می‌دهند که آدم وسوسه می‌شود. تحریک می‌شود جوان است در لفافه دوستی گول می‌خورد. ما نباید هر کسی هر حرفی زد اگر لب چاره بود او را بزنیم برود ته چاه. باید با یک سیستم خاصی مواظب‌شان باشیم از وسط چاه بکشیم بالا وقت بدهیم حرف‌های‌شان را بزنند و ناراحتی‌های‌شان را بگویند. باز از نو شروع بکنیم اگر جای تجدیدنظر دارد. من از طرف مجلس خودم و دوستانم خواهش می‌کنم که هر جا جناب دکتر باهری می‌شود بخششی در قبال اینها کرد دریغ نکنید عرض می‌شود که یک تعدادی بی‌سیاستی‌ها هم بوده. در قبال آن پروژه نداشتیم این پروژه‌ها به کجا می‌رود. می‌دانید مهندسین مشاور در این مملکت چه کرده‌اند چه پول‌ها را گرفته‌اند و کاری انجام ندادند که هیچ‌وقت قابل بخشش نخواهد بود. یک روزی خدمت وزیر راه جناب آقای شالچیان بودم شما می‌دانید قدرت کار راه‌سازی این مملکت ۲ هزار کیلومتر بیشتر نیست شما می‌دانید در فرانسه ۸۰۰ هزار کیلومتر جاده آسفالته دارند که ۴ـ۱ خاک ایران است و ایران ۱۳ هزار کیلومتر راه آسفالته دارد.

عالمی ـ ۱۰ کیلومتر راه را ۴ سال است که می‌سازند.

دکتر رئیسی ـ اجازه بدهید یک روزی شهبانو آمدند به شهرکرد که من افتخار نمایندگی آن را دارم ضمناً آقای هویدا هم تشریف داشتند آقای پزشکپور بگویم یادشان بخیر؟

پزشکپور ـ ما که می‌گوییم نه از آن سمت مجلس بپرسید.

دکتر رئیسی ـ خوب از آنها می‌پرسم بگویم؟

(همه نمایندگان ـ نه نه نه) انشاء‌الله که این نه تأییدی باشد.

پزشکپور ـ پس کی به ایشان رأی می‌داد (خنده نمایندگان).

دکتر رئیسی ـ من هم به ایشان رأی ندادم پس آقای پزشکپور با این حساب ما هیچ اختلافی با هم نداریم. پس بیایید با هم متحد شویم. کاری بکنیم که کارها درست شود کاری را که آقای شریف امامی می‌خواهند انجام بدهند دنباله‌اش را بگیریم. داشتیم راجع به جاده‌ها صحبت می‌کردم عرض می‌شود که من گفتم ۱۳ هزار کیلومتر جاده آسفالته در ایران داریم و هر سال راه‌های روستایی ما را باران خراب می‌کند. برای این‌که اصالت در کارمان نیست. من پیشنهادی داشتم جناب آقای مظهری راجع به همان جاست که با هم روبه‌رو شدیم. جناب آقای قائمی هم تذکری دادند که متشکرم به وزیر راه گفتم مورد پسند واقع شد و کار به جایی رسید که گفتیم چنین حرفی نزدیم گفتیم اگر برنامه‌ای برای مردم ایجاد شود باید با نظرشان و خواست‌شان باشد. اگر با نظر خودتان کار کنید مردم قدرش را نمی‌دانند چون مردم تأیید نکردند گفتم مردم را به حساب بیاورید وسیله و ماشین‌آلات به اندازه کافی است می‌دانید هر وزارتخانه یک مشت ماشین دارد، دفتر مهندسی دارد مقاطعه کار و شرکت‌های هر وزارتخانه هم برای خود ماشین دارند و اینها هر کدام پول داشتند. گفتند بیایید از این وسایل استفاده کنید فقط دولت پول بنزین و وسایل را بدهد و مردم خودیاری بدهند و اینها را بریزید توی روستاها.

رئیس ـ آقای دکتر رئیسی وقت شما تمام شد.

دکتر رئیسی ـ اگر اجازه می‌دهید ۵ دقیقه دیگر به عرایضم خاتمه می‌دهم. بلافاصله دستور داده شد که این‌طور بشود ولی از فردا شاخ و شانه کشیدن در مجلس شورای‌ملی شروع شد. حالا جناب آقای نخست‌وزیر شما بگویید این چه موافقی است که این‌طور حرف می‌زند. من در جهت مردم ایران حرف می‌زنم. چون شما ممکن است در جهت مردم ایران قدم بردارید من این امنیت را برای مردم لازم می‌دانم اگر قرار باشد قدم‌هایی برای آزادی برداشته شود باید با اعتقاد به مردم باشد. باید مردم را دوست داشت من توفیق شما را می‌خواهم و آرزومندم که در این راه کوتاه نیایید. فقط جنبه حرف نداشته باشد تا آخر خط بروید. اگر امروز به داد مردم نرسید روز دیگر در جای دیگر و به فرمی دیگر و به نوعی دیگر زخمی می‌شوند. مردم منتظر اقدامات عاجل هستند مگر نگفتید آقای باهری که مردم راست‌گرا و چپ‌گرا با هم متحد شدند این واقعاً بی‌سیاستی مجریان است که مردم را در فشار گذاشتند که چپ و راست با هم متحد شدند. حتماً نمونه‌هایش را هم در این مجلس داریم. این دم آخر و فرصت آخر است از این فرصت در هر حال به نفع مردم و در راه خواسته‌های مردم قدم بردارید. در این راه تنها شما کافی نیستید این گذشت و فداکاری را باید همه دوستان‌تان بکنند ممکن است مورد اتهاماتی قرار بگیرند نباید دلسرد شد باید راه را ادامه داد. من توفیق شما را از خداوند می‌خواهم متشکرم، خیلی متشکرم.

یکی از شاه بیت‌ها براساس این کار بود که همین جا اعتباراتی درست زیرنظر نمایندگان خرج شد و در بعضی جاها اگر برخلاف قانون انجام شده نمی‌دانم نماینده در جایی که می‌رفت با مردمش صحبت می‌کرد و کمبودها را می‌دید و کارهایی را که با خودیاری مردم همراه باشد انجام می‌داد این مطلب بزرگترین دشمن را برای نمایندگان درست می‌کرد. چراکه دستگاه‌های دولتی چون می‌دیدند پروژه‌ای که با ۵۰ هزار تومان به وسیله ما ساخته می‌شود آنها با ۵۰۰ هزار تومان می‌ساختند دشمن شدند و این متأستفانه خوب نبود (صحیح است) به قول معروف حرمت امامزاده را می‌بایست متولی آن نگه دارد اگر در حول و حوش مجلس صحبتی شده دلخور نباشید به خدا این مجلس مجلس خوبی است و بی‌شک همه ما نمایندگان همان‌طور که در روز اول نمایندگی در اینجا قسم خوردیم در جهت منافع ملت ایران قدم برخواهیم داشت.

رئیس ـ آقای پزشکپور نوشته‌اند که در سخنان‌شان به وسیله آقای دکتر رئیسی تحریف شده است، آقای پزشکپور بفرمایید.

پزشکپور ـ اولاً من به شخصه خیلی سپاسگزارم از نطق مخالفی که جناب دکتر رئیسی تحت عنوان موافق بیان کردند به هر حال نکاتی فرمودند که درباره نقطه نظرهایی که من در نامه‌ای که تقدیم مقام ریاست مجلس شورای ملی کردم، نظریات من به‌این کیفیت نبود که بیان شد، بلکه عبارت بود از دو موضوع یکی مربوط به قانون گذرنامه که قبل از تصویب اقدام به وصول کردند دوم این‌که...

رئیس ـ آقای پزشکپور آقای دکتر رئیسی اصلاً به نامه شما اشاره نکردند بلکه به مطالب آقای بنی‌احمد که در روزنامه‌ها نوشته بودند اشاره کردند.

پزشکپور ـ خیر ایشان اشاره به مطلبی نمودند که موضوع سؤال من بود درباره اخذ عوارض گذرنامه که قبل از تصویب آن در مجلس اقدام به دریافت آن کردند بدون مجوز قانونی که هنوز هم تا به حال به آن پاسخ داده نشده است، دوم درباره قانون انتخابات بود.

رئیس ـ آقای پزشکپور عرض کردم اشاره ایشان به نامه آقای بنی‌احمد بود که به روزنامه‌ها دادند.

پزشکپور ـ فکر نمی‌کنم گوش من اشتباه شنیده باشد.

رئیس - اتفاقاً اشتباه شنیده‌اید.

پزشکپور ـ خانم‌ها و آقایان شما شنیدید که آقای دکتر رئیسی چه فرمودند (همهمه نمایندگان).

دکتر رئیسی ـ جناب پزشکپور من اصلاً در مورد نامه‌ای که جنابعالی نوشتید اشاره‌ای نکردم صحبت از این کردم که آیا آن لایحه موافق با قانون اساسی بود یا نه و به‌این نقطه‌نظر که مخالف قانون اساسی بود یا نه جنابعالی آن موقع اظهارنظر نفرمودند و حقوق‌دانان در مجلس اظهار داشتند که برخلاف قانون اساسی نیست.

پزشکپور ـ علی‌ایحال نقطه‌نظر من در مورد لایحه انتخابات به این کیفیت بود که چرا دستور جلسات طبق ماده ۶۴ آئین‌نامه به نمایندگان ابلاغ نمی‌شود.

رئیس ـ آقای بنی‌احمد بفرمایید.

بنی‌احمد ـ با کسب اجازه و تشکر از دوست ارجمندم جناب آقای دکتر طبیب که وقت‌شان را به من دادند سخن را با سوگند به حقانیت شهدای راه آزادی شروع می‌کنم چرا که جویبار حیات آدمی از آن سرچشمه می‌گیرد و حیات آدمی در هر دین و مذهب و مرام مقدس و محترم است و هیچ‌کس نمی‌داند آن کودک ده ساله بی‌تجربه‌ای که امروز فقط حیات بیولوژیکی دارد فردا چراغ دانش او تا کجا می‌تابد و جامعه را در پرتو اندیشه خود می‌گیرد. با وجود این‌که در یک جامعه و از حیات آدمیان افراد نابکار نیز جلوه زندگی را مخدوش می‌کند اما به خاطر یک «مرد» که از میان هزاران «نامرد» برمی‌خیزد جواز سوگند به حیات آدمی و مخصوصاً آن آدمی که این حیات را تقدیم راه آزادی می‌کند صادر می‌شود. سوگندی بس بزرگ و مقدس جناب شریف امامی در برنامه دولت شما صحبت از همکاری نیروهای ملی می‌کنید چه تعارف بزرگی. شاید شما بی‌میل نبودید که دکان دونبش باز کنید اما یک نبش مردم را در روزهای سوم و چهارم با تیرآهن و پولاد بستید به نظر من مشکلات مملکت کوهی است که شما و کابینه شما توانایی تحمل آن را ندارد.

۸ تن از وزراء شما تا دیروز با شیخ‌الاسلام‌زاده‌ها که امروز به عنوان دزد بیت‌المال زندانی است به عنوان همکار در کنار هم نشسته بودند عده‌ای دیگر نیز همیشه در جناح‌های هیئت حاکمه و جزء لاینفک آن بوده‌اند اصل ۶۲ متمم قانون اساسی صراحت دارد «وزراء علاوه بر این‌که به تنهایی مسئول مشاغل مختصه خود هستند به هیئت اتفاق نیز در کلیات امور در قبال مجلسین مسئول و ضامن اعمال یکدیگرند» به همین دلیل مردم این کارها را از شما نمی‌پذیرند زیرا شما همیشه در موضع یکی از ریاست قوای مقننه شاهد و ناظر همه خلاف‌کاری‌ها بودید همان وزیر دزد سال‌ها در نخستین مسند مجلس سنا روبه‌روی شما نشسته بود. شما در روز نخست حکومت طی بخش‌نامه‌ای استناد به قانون اساسی کرده و تاریخ هجری را تاریخ رسمی مملکت معرفی می‌کنید ولی روزی که این تاریخ رسمیت خود را درست برخلاف همان استدلالی که در بخشنامه کرده‌اید از دست می‌داد جنابعالی ریاست جلسه مشترک مجلسین را به عهده داشتید از سوی دیگر جامعه ایران در آن مرحله از تاریخ اجتماعی و سیاسی است که نیازمند یک ملت مرد است. جامعه ما حکومتی را می‌تواند تحمل کند که لااقل در نابسامانی‌های ۱۳ سال اخیر که مکتب رجال تعطیل شد، در موضع قدرت اقتصادی و سیاسی مشارکت جدی نداشته باشد. شک نیست که جامعه ملتهب ایران باید آرام شود، زیرا تا آرامش و تسکین به میان مردم بازنگشته نمی‌توان به گفتگو نشست. اما راه بازگشت آرامش در دنیای امروز که شما بالای ۱۰ میلیون نفر محصل دارید و رشد فکری و آگاهی سیاسی ایران در حد اعتلای خود است با توپ و تانک میسر نیست. شما روز چهارشنبه اعلام کردید که تظاهرات جز با اجازه کتبی مقامات دولتی امکان‌پذیر نیست. می‌دانید چرا کسی اعتنا نکرد؟ به دلیل آن‌که می‌دانستند تاکنون برای تظاهرات حضور و غیابی دولت‌ها از هیچ‌جا کسب اجازه نمی‌شد شما از تظاهرات روز پنجشنبه ترسیدید. چرا به مقابله قانونی با افرادی که شعارهای خلاف قانون حمل می‌کردند نه پرداختید مگر در خیابان کورش در برابر چشم صدها هزار تظاهرکننده وقتی عده‌ای به‌طور مسالمت بازداشت شدند کسی تعرض کرد؟ پس شما خود اجازه دادید که در کنار شعارهایی که یادآور حقوق پایمال شده ملت ایران بود چند شعار خلاف قانون هم باشد تا بعد مجوز لازم را برای اعلام حکومت نظامی و سرکوبی مردم داشته باشید. دلیل این‌که گفتم ملت ایران ملتی است هوشیار و آگاه این است که پس از هر دوران فشار و اختناق وقتی نسیم آزادی در هر کجای دنیا وزیده دوران هرج و مرج و آثارش نیز پیش‌آمده است اما آنها که اعتقاد به اصالت آزادی دارند می‌دانند که این هرج و مرج‌ها گذراست عکس‌العمل طبیعی دوران فشار است دو روز و یا سه روز دیگر و یا دو ماه و سه ماه دیگر فروکش خواهد کرد. بنابراین آن را تحمل می‌کنند. اما تظاهرات تهران از یک همبستگی و از یک نظم خاص برخوردار بود. اگر موارد خلاف قانون دیدید چرا ساکت نشستید؟ چرا دارندگان شعارهای خلاف قانون را به دست قانون نسپردید؟ اتهام همراهی ملت معتقد و ایران‌خواه با هر عامل بیگانه درست اتهامی که عوامل بیگانه به روحانیت می‌زنند چه از نوع سرخ و زرد و سیاه اتهامی بس نارواست (احسنت) شما اسم بی‌مسمای مارکسیست اسلامی درست کردید من هم عنوان مارکسیست‌های رستاخیزی را در برابر آن قرار دادم روز جمعه مردم از ساعت ۶ صبح در میدان ژاله اجتماع کرده بودند شما ساعت ۷ حکومت نظامی را اعلام کردید.

چند نفر از نمایندگان - ساعت ۶ صبح.

بنی‌احمد ـ چگونه می‌توان تصور کرد مردمی که یک ساعت قبل از اعلام حکومت نظامی در میدان گردآمده‌اند از برقراری حکومت نظامی باخبر شوند؟ آنگاه، کردند با مردم بی‌گناه و بی‌دفاع آنچه را که بیگانه با بیگانه می‌کند. کشتار زنان بی‌دفاع که در وسط میدان دراز کشیده بودند، بستن راه‌های فرار و شکار آدم.....

مجتبایی ـ شما آنجا تشریف داشتید؟

بنی‌احمد ـ در آن شرایط که از کشته پشته درست می‌شد مردم اطراف میدان ژاله در تمام کوچه پس کوچه‌ها درهای منازل خود را به روی زخمی‌ها و مردم بی‌پناه گشوده بودند چه ۹۸ کشته!؟ این ارقام را چگونه ارائه می‌دهید؟

اخلاق‌پور ـ بیشتر است.

بنی‌احمد ـ چرا ورود خبرنگاران خارجی را به بهشت زهرا سد کرده‌اید اگر شما در ارقام و اعداد کشتار بی‌حد جمعه تردید دارید دولت رسماً در روزنامه‌ها اعلام کند که خانواده کشته‌شدگان با در دست داشتن مشخصات کسان مقتول خود به یک مرجع بی‌طرف قانونی نظیر کانون وکلاء دادگستری مراجعه کنند تا پرده از این وقایع هولناک برداشته شود. من اعلام می‌کنم به تمام کسانی که در روز جمعه عزیزان خود را از دست داده‌اند من از فردا در منزل خود دفتری باز می‌کنم اسم کسانی که عزیزان خود را از دست داده‌اندثبت می‌کنم با مشخصات کامل و به دولت شما می‌دهم و بدانید که آمار واقعی چیست و در کجاست. شما اگر خاطرتان باشد به من گفتید روزی که خانعلی را در میدان بهارستان کشتند همان روز استعفا دادم زیرا من نمی‌توانم دست به آدم‌کشی بزنم. پس حال چگونه قلب رئوف شما به آهن و سنگ تبدیل شده و این کشتار زنان و مردان بی‌گناه را توجیه می‌کنید و همچنان خود را صدراعظم فاتح جمعه خونین می‌دانید. شما در برنامه دولت دم از صیانت حقوق مردم می‌زنید. کدام حقوق مردم؟

چه ارتباطی با صیانت حقوق مردم و این همه کشت و کشتار.

دم از بهار سیاسی ایران می‌زنید! چه بهار خونینی که هنوز شروع نشده لاله‌های زیر برف از خون زنان و مردان هموطن رنگین شد. اگر اشتباه نکنم این شما هستید که همیشه در بهار سیاسی هستید و مقام و مسند و بارگاه‌تان هرگز خزان ندیده است.

شما یک اختلاط حساب با مردم ایجاد کرده‌اید و آن این است که هر کس مخالف شماست، مخالف وطن است و هر کس در کنار شماست بدون تردید وطن‌پرست است. مستبدترین هیئت حاکمه نیز اگر استبدادش با فساد توأم نباشد از حداقل عدالت برخوردار است. این نکته را ۲۵ روز پیش خوانده‌ام شاید به علت تأثیری که در من داشته در ۲۵ جا نیز بیان کرده‌ام اینجا به سبب مقام و منزلت جایگاه خطاب به شما تکرار می‌کنم این نکته جالب و استثنایی، وصیت‌نامه فرانکو خطاب به خوان کارلوس است. آنچه برای شما می‌تواند درس باشد بند اول این وصیت‌نامه است که می‌گوید.

امروز محبوبیت کارلوس به عنوان مظهری از آشتی ملی در جامعه اسپانیا می‌درخشد اما این است حکومت آشتی ملی شما! و چنین است راه و رسم آشتی با مردم!

شما مدعی هستید که پروژه‌های غیرسودآور را حذف خواهید کرد با این تأسیسات عظیم کیش که بیش از ۴ میلیارد از درآمد عمومی این مملکت را جذب کرده و ملت ایران وظیفه پیدا کرده که وسیله خوش‌گذرانی عناصر بی‌فرهنگ نوکیسه ۱۳ ساله اخیر را از بیت‌المال بپردازد چه خواهید کرد؟ با صنایع مس سرچشمه چه می‌کنید با مس تولیدی چند برابر بهای مس شیلی! آیا در تبدیل مس آن قدرت را در خود سراغ دارید که ژاپن را از سر راه خود کنار بزنید؟ این میلیاردها سرمایه‌گذاری بی‌برنامه‌ریزی را چه کسانی کرده‌اند؟ چرا فقط شیخ‌الاسلام‌زاده‌ها را می‌گیرید؟

گر حکم شود که مست‌گیرند در شهر هر آنچه هست‌گیرند حالا که به حساب‌ها رسیدگی می‌شود ما هم به عنوان نماینده مردم از نخستین اجلاس جدید به حساب ساعت به ساعت حکومت شما رسیدگی خواهیم کرد.

شما در برنامه خود چند جا از وحدت نیروهای ملی و حافظین قرآن و تعالیم اسلامی سخن گفته‌اید مظهر حفاظت قرآن در ایران امروز به شما چنین خطاب می‌کند اعلامیه حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاجی سید کاظم شریعتمداری مرجع عالی‌قدر شیعه.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

«با قلبی آکنده از تألم و تأثر فاجعه دردناک روز جمعه پنجم شوال‌المکرم ۹۸ هـ. را در تهران به عموم ملت مسلمان مخصوصاً به خانواده‌های داغ‌دیده تسلیت می‌گوییم. بار دیگر در اوج مبارزات مردم ستمدیده ایران مشروع و قانونی گروهی از فرزندان عزیز ما در تهران به خاک و خون غلطیدند و بلافاصله پس از انتشار خبر این حادثه عظیم حوزه‌های علمیه ایران به ماتم نشست و غمی بزرگ سراسر کشور را فرا گرفت. ما این مصیبت مؤلمه را به پیشگاه ولی‌الله المنتقم حضرت حجه‌بن‌الحسن ارواحنافداه تسلیت می‌دهیم و کیفر آمرین و عاملین این کشتار وحشیانه را از خداوند منان مسئلت می‌درایم و سیعلم‌الذین ظلموا ای‌منقلب ینقلبون. لذا برای چندمین بار این حرکت زشت و ظالمانه را شدیداً محکوم می‌کنیم و برای بزرگ‌داشت خون‌های به ناحق ریخته شده و همدردی با بازماندگان حادثه: عزای عمومی اعلام می‌داریم. شایسته است که قاطبه ملت مسلمان ایران به خاطر این‌که دستگاه بهانه‌ای برای کشتار جمعی دیگر پیدا نکند عزای عمومی را در نهایت آرامش و متانت و بردباری برگزار کنند ضمناً لازم می‌دانیم در اینجا صریحاً اعلام نماییم با وجودی که دست‌های معلوم‌الحال در صدد تفرقه‌افکنی در صفوف متشکل روحانیت است، روحانیت شیعه با وحدت کامل در طریق خود استوار خواهد بود و تحریفات و جعلیات مزورانه دستگاه‌های خبری و انتشاراتی، نخواهند توانست بین آنان کوچک‌ترین شکافی ایجاد کنند. خواست ما از مردم مسلمان این است که مصالح اسلام و شریعت را کاملاً مراعات نموده و در این ایام حساس و خطیر با حفظ متانت و بردباری بیش از این بهانه به دست ایادی استعمار و استبداد ندهند. از خداوند قادر متعال دوام شوکت و سربلندی و پیروزی ملت مسلمان را در راه کسب خواسته‌های مشروع وهدف‌های اصیل اسلامی مسئلت داریم. ۵ شوال‌المکرم ۹۸ هـ.

سید کاظم شریعتمداری».

در پایان برنامه خود گفته‌اید که به روان پاک درگذشتگان وقایع اخیر درود می‌فرستم، پس این روان‌های پاک را که در اندام‌های بی‌گناه جای داشتند چرا سوراخ سوارخ کردید؟ آیا با این درودها نوجوانان و دختران دم‌بخت به خانه‌ها برمی‌گردند؟ آیا با این درودها فرزندان یتیم آغوش گرم مادر و دست نوازش پدر را باز می‌یابند؟ خداوند بر شما نبخشاید.

من چون به عنوان اعتراض به وقایع روز جمعه از ساعت ۸ روز شنبه تا پایان هفته شهدا روز سیاسی گرفته‌ام و چون اینک قوایم به تحلیل می‌رود و یقیناً در جلسه رأی به دولت شما توانایی شرکت نخواهم داشت اینک پیشاپیش رأی کبود خود را تقدیم می‌دارم (اسحقی‌نژاد - آفرین، احسنت) در پایان به روان پاک شهدای وقایع اخیر، خواهران و برادران مبارز که در راه اعتلای آزادی جان خود را از دست داده‌اند درود فرستاده و یک دقیقه سکوت می‌کنیم.

(در این هنگام آقایان: پزشکپور ـ ظفری ـ یزدی دکتر طبیب بپاخاستند)

رئیس - آقای فرهنگ بیگوند بفرمایید.

پرویز فرهنگ بیگوند ـ در آغاز سخن اندوه بزرگ خود را به خاطر حوادث تأسف‌باری که موجب شد تا بسیاری از هموطنان عزیز را در گوشه و کنار مملکت از دست بدهیم اعلام می‌دارم و مطمئن هستم که تمام ملت ایران از این وقایع غمگین هستند (صحیح است) لذا این مصیبت را به همه ملت ایران تسلیت عرض می‌نمایم. (احسنت)

و این را هم بگویم که ما طبق سوگندی که برای نمایندگان در قانون اساسی کشور منظور شده سخن می‌گوییم و باید به راستی و درستی باشد و عنوان مخالف و موافق و جبهه‌گیری را به‌هیچ‌وجه نمی‌پسندم و حقیقت‌گویی بهتر از هر سخنی است مسئله موافق و مخالف در آراء معلوم می‌شود (صحیح است) و بنابراین من به عنوان بحث در برنامه دولت سخن می‌گویم تا خدای ناخواسته تعصبی نباشد. بنام خداوند بزرگ که همه هستی از اوست: جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند: در مرحله‌ای حساس از رویدادهای میهن عزیزمان و در این جلسات فوق‌العاده که به منظور بررسی برنامه دولت جدید تشکیل شده با قلبی پاک برای ادای واقعی نظرات و عقاید یک انسان ایرانی با مسئولیت نمایندگان مجلس به خداوند بزرگ پناه می‌برم تا در احتراز از خودخواهی عدم توجه به مسائل شخصی و هر گونه مسئله‌ای جز واقعیات و مصالح عمومی برحسب سوگندی که در آغاز نمایندگی در این ساحت مقدس ادا نموده‌ام مرا یاری دهد:

با این روش سخنان خود را برای بحث در برنامه دولت اظهار می‌نمایم:

برنامه تقدیمی مطرح در مجلس را عمیقاً مطالعه و بررسی نمودم آنچه که به نظر می‌رسد برنامه تهیه شده با کمال دقت و در جهت توجه به رفع گرفتاری‌ها - نارسایی‌ها و نارضایتی‌ها آماده گردیده در متن برنامه و برخی از فصول تذکراتی است که خوب در ضمن مطالبی که ایراد می‌نمایم بیان خواهد شد ولی از همین حالا جناب آقای شریف امامی: بایستی گفته شود که مسئله ما تهیه برنامه خوب و مردم‌پسند نیست مسائل و مشکلات مردم ناشی از نحوه اجرای برنامه‌ها است. شما ملاحظه بفرمایید که در طول سالیان متمادی چه برنامه‌هایی تهیه شده و چه مسائلی عنوان گردیده که هیچکدام هم بد نبوده است ولی نتیجه؟ و چرا به این مرحله رسیده‌ایم البته که چگونگی اجرای برنامه‌ها و تکیه بر دیوان‌سالاری است: بنابراین مقدمه مختصر لازم است تا اصول علل و مشکلات رویداده‌ها را شکافته و آنچه که خواسته مردم است بیان شود و آنگاه نتیجه‌گیری که باید بنماییم بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و اثرات مترقب بر آن یک فرصت استثنایی در تاریخ معاصر ایران پیش‌آمد تا رهبری مملکت امکان رهنمود یک سلسله افکار مورد شدند و این موضوع مطرح شد که مملکت از حالت آن زمان بیرون آید و انحصار منافع کشور به دست معدودی مالک و سرمایه‌دار و امثالهم به تنهایی نباشد و با این دید که منافع کشور ایران عادلانه بایستی متعلق به عموم افراد مملکت باشد و به نحوی که این را همه ملت عمیقاً احساس نمایند لذا به همه موانع و مشکلات که در سر راه وجود داشت (اعم از سیاست‌های خارجی و یا معاندین و مخالفین داخلی که در این راه منافع خود را از دست می‌دادند) برنامه‌هایی تنظیم گردید و پس از برطرف کردن مشکلات مورد اشاره و جلب نظر و توجه همگانی مردم در وقوف به ضرورت این اقدامات انقلاب ششم بهمن ابتدا در ۶ اصل اساسی برای عمومی گذاشته شد و خوب است که این حقایق گفته شود برای جوانانی که اکنون کمتر از ۲۵ سال سن دارند که در آن روز ششم بهمن ملت ایران چه کردند؟ با چه استقلال و احساسات بی‌نظیر به اکثریت قریب به اتفاق تأیید نمودند این اقدامات و اصول را. و چگونه زارع و کارگر ایرانی آن زمان به امتیازات مالی و معنوی فوق‌العاده برای اولین بار دست یافتند که شاید خود آنان نیز در موقع طرح این اصول آن را باور نداشتند و برای‌شان خواب و خیالی بود اما چون این اقدامات از پشتیبانی همگانی مردم برخوردار بود عمل شد و برنامه‌ها پیاده شد اما چگونه و با چه مشکلاتی برخورد کرد بحثی است که بعد خواهد آمد این موضوع انقلاب آن روز و حمایت ملی موجب شد تا در مدت سالیان دراز نه فقط در نفس اصول مؤثر واقع گردید بلکه راه‌گشای بسیاری از احترامات هم شد چنانکه اصول لازم دیگری به این اصول اضافه شده که همه آنها لازم و ایده‌آل بودند ولی در اجرا چطور؟ البته برخی‌ها به نسبتی موفق و م‍ؤثر و بعضی‌ها ناموفق و حتی کاملاً ناموفق (مانند اصل اداری) و مهم‌تر از این اصول به نظر اینجانب امکان استفاده از حمایت نیروهای ملی مردم را فراهم کرد تا در عمال سیاست‌های خارجی به خصوص در جهته اعاده حقوق از بین رفته ملت ایران - متکی به مردم در نهایت فداکاری و دلسوزی به تدریج حقوق متعلق به ملت ایران از محل منابع ملی کشور در مالکیت واقعی مردم ایران قرار گیرد که در دهه ۵۰ـ۴۰ شروع به اقدامات گردید و در سال‌های ۵۰ به بعد استفاده از این منافع اقتصادی به اوج خود رسید و به یکباره کشور از رشد اقتصادی بی‌نظیر در طول حیات سیاسی خود برخوردار گردید و درست نکته در اینجا است که این رشد اقتصادی همراه با دیگر اقدامات انقلابی جامعه را در وضعی استثنایی و عجیب قرار داد که حتماً نیاز به برنامه‌ریزی بسیار دقیق و حساب شده داشت که اثرات ناشی از این رشد اقتصادی فوق‌العاده به همراه دگرگونی جامعه متحول ایران نقش زایل‌کننده و مخرب را بازی نکند. اوج این خطر را بایستی به خصوص در تغییر و افزایش اعجاب‌انگیز ارقام اعتبارات برنامه عمرانی پنجم جستجو کرد. البته در همه جا و همه وقت ولی به خصوص در این‌گونه مواقع استفاده از نیروهای ایمان - شرافت و اخلاق ارزش و اعتبار واقعی خود را نشان می‌دهد و می‌بینیم که با همه امکانات چه خلاء و کمبود جبران‌ناپذیری را می‌تواند ایجاد نماید - من اعتقاد دارم که نقش رشد اقتصادی و به همراه آن تحولات اجتماعی دستگاه برنامه‌ریزی و مجریه را در مرحله اول در حالت اطمینان‌بخشی فروبرده بود و اعتماد و اطمینان متکی بر این رشد سریع با رسوخ خود در قشرهای تازه متحول آن زمان به درجه غفلت رسیده بود - و در نتیجه در این میان بزرگ‌ترین عامل مؤثر در آن یعنی اخلاق عمومی در بسیاری از قسمت‌ها و امور فراموش گردیده، بنابراین بهترین زمان فرصت جهت ایجاد یک زیربنای محکم و مطمئن اقتصادی و ملی در اثر بی‌توجهی به امور معنوی چنانکه باید نتیجه نداد که سهل است هر روز برای فرصت‌طلبان و متجاوزین به اموال عمومی، افزایش درآمدها از یک جانب و سرعت نامتناسب از طرف دیگر امکان سواستفاده را فراهم نمود پول بی‌حساب در دسترس یا بخش در میان جامعه - رونق اقتصادی ولی نامتناسب با امکانات معنوی و فنی هر روز بازار فساد و استفاده‌های غیرمعقول و در نتیجه به دست آوردن مال بدون زحمت، از راه دلالی‌ها زد و بندها و از آب حمام آشنا گرفتن‌ها را ایجاد نمود و با این‌گونه امکانات غیرطبیعی جابه‌جایی گروه‌های مختلف اجتماعی موجباتی را فراهم نمود.

دکتر طبیب ـ همین عوامل باعث نارضایی مردم شده است.

فرهنگ ـ مخصوصاً مهاجرت نامناسب روستاییان به شهرها و قدرت‌های خرید بی‌حساب گروهی پول مفت به دست آورده - بازار بورس بازی زمین - گرانی ارزاق عمومی و تورم سرسام‌آوری را موجب شد - و در این میان سنت‌های اصیل به فراموشی سپرده می‌شد و سرعت صنعتی شدن و رواج بازار صنعت اکثراً پول‌درآر همه ارزش‌های معنوی ملی را در حالت فراموشی و احیاناً تمسخر قرار می‌داد. و توزیع نامتعادل درآمدها را موجب می‌گردید (صحیح است) سودهای بی‌جهت از راه زمین‌بازی و ساختمان و دلالی مهم‌ترین اصل پایه اقتصاد تولیدی یعنی کشاورزی را شدیداً تحت تأثیر قرار داده بود - خصوصاً که با بالارفتن هزینه تولید کشاورزی - افزایش دستمزدها و سوددهی بی‌حساب بسیاری از صنایع و شرکت‌های پرسود و امور ساختمانی مد روز، کار هر کشاورزی را کار دست دوم و شاید کار جنبی و تفننی کرد به نحوی که افزایش سریع مصرف و احیاناً اصراف با قدم‌های بلند تناسب تولید با مصرف را شدیداً به هم زد و در این بین اصل اساسی تکیه بر نیروی کار و تولید ملی در برابر اینگونه مسائل به بایگانی سپرده شده بود - می‌شود قاطعانه ادعا کرد تنها شخصیتی که دلسوزانه و به‌طور مستمر توجه به نارسایی‌ها داشت و در جهت رفع و کنترل ضایعات همه جانبه امور و حفظ حقوق عمومی به مسئولین هشدار و رهنمود می‌داد شخص شاهنشاه بودند ولی متأستفانه مکرر اجرای این اوامر با تعلل دستگاه مجریه در پیچ و خم دیوان‌سالاری مواجه می‌شد که تشکیل کمیسیون شاهنشاهی به همین علت و تأییدی بر آن است در حالی که توقعات و خواسته‌های مردم سریعاً بالا می‌رفت بهترین استمتاج از آنها با این جملات در برنامه جدید دولت آمده که (بدبختانه مبانی معنویات را در جامعه ما ضعیف و متزلزل کرد و در واقع یک نوع بی‌توجهی به اخلاق و ارزش‌های معنوی را موجب شد که اکنون شاهد عوارض آن هستیم).

در چند سال اخیر این دوره از قانون‌گذاری صورت جلسات مجلس شواری‌ملی در جلسات علنی و کمیسیون‌ها گواه است که همین نمایندگان و از جمله ۲ نفر از آنان که اکنون در دولت عضویت دارند چگونه به تمام این گرفتاری‌ها و نارسایی‌ها تا حد اعلام خطر اشاره و هشدار دادند - تذکر دادند سؤال کردند گفتند و گفتند به نحوی که من در این چند روز که برنامه دولت را می‌خواندم انگار که در بسیاری از فصول گفته‌ها و تذکرات دو سه سال اخیر مجلس را بازخوانی می‌کنم ولی نه توجه شد و نه منتشر فقط منعکس می‌شد که نماینده فلان شهر مطلبی گفت و هرگاه موضوعی را هم در روزنامه می‌گذاشتند هر قسمتی که می‌خواستند درج می‌گردید و هر جا را می‌خواستند حذف و معلوم است که مطالب ناقص اصل گفتار راسخ می‌کرد و مشخص است نتیجه قضاوت‌های مردم درباره گفتار این چنین نماینده‌ای که برای خود من هم پیش آمد.

و هر جا می‌دیدند که موردی موجب تضعیف نمایندگان می‌شود با چه آب و تابی از روزنامه‌ها یا رادیو و تلویزیون پخش می‌شد - خوب من نمی‌دانم کجای ضعیف‌شدن مجلس به نفع مملکت است جز این‌که موجب می‌شود در برابر نگفتن‌های هر نماینده گفتارهای هزاران نفر شروع گردد:

آقا من این را با اعتقاد می‌گویم این نمایندگان جز اعتلا و استحکام اصول رژیم سلطنت مشروطه و قانون اساسی در تحت تعالیم عالیه اسلام نظری ندارند و قضاوت را هم دورادور نباید کرد سوابق و نحوه اعمال هر نماینده را قضاوت‌های مردم شهرستان‌ها و روستاها مشخص می‌نماید نه مصاحبه‌های آنچنانی و اهانت‌آمیز در روزنامه‌ها مگر نمایندگان جز ابراز خواسته‌ها و گرفتاری‌های مردم چه می‌گفتند ولی آنقدر توجه نکردند تا مردم در اثر یأس از انجام خواسته‌های منطقی خود صدای‌شان درآمد و ناراضی شدند و البته در نارضایتی هر کسی آسیب‌پذیر هم می‌شود و تحت‌تأثیر عوامل مغرض و فرصت‌طلب قرار می‌گیرد (صحیح است) چرا باید به نحوی رفتار شود تا مردمی که به حق باید برای سپاس از اثرات تحولات اجتماعی به خیابان‌ها بیایند وسیله دست و سواستفاده سیاسی گروه‌های مختلف واقع شوند.

اکثریت قریب به اتفاق این مردم مسلمان میهن‌پرست و شرافتمند هستند و هیچ نظری جز اجرای خواسته‌های مشروع ندارند (صحیح است) شما فاسدین ـ مفسدین و عوامل خیانت را از بین ببرید خواهید دید که همین مردم تا چه حد به حقوق اساسی و قانونی خود قانع هستند. شما حساب ملت مسلمان و با ایمان مردم را از معدودی مغرض و مارکسیست نامسلمان جدا کنید و البته مردم همه باید هوشیار باشند آلت فعل مقاصد مغرضین نگردند اگر اعتماد مردم را به واقع جلب نمایید مطمئن‌ترین و عظیم‌ترین نیرو را برای حفظ اساس ملیت ایران دارید جناب آقای شریف امامی مردم را ده‌ها و صدها گونه مشکلات به صدا درآورده و به‌طور موقت آسیب‌پذیر کرده که شرط امانت و وکالت حکم می‌کند تا قسمتی از آنها ولو به مختصر مورد اشاره واقع شود مردم این درد را دارند که چرا چپاولگران و سوء‌استفاده کنندگان از اموال عمومی همیشه سوارند و از شاخه‌ای به شاخه‌ای می‌پرند مگر می‌شود مردم کوچه و بازار اینان را بشناسند و دولت آنها را نشناسند؟

مردم و مملکت این درد را دارند که چرا باید دولت‌ها برخلاف صلاح ملک و ملت موجبات رنجش علمای بزرگ و آیات عظام را فراهم کنند و ایجاد فاصله‌ای بنمایند که من آن را خطر بزرگ می‌نامم و آیا خیانتی از این بالاتر هست؟ امکان ندارد که مقام روحانیت و یا هر فرد مسلمان واقعی به آشوب و از بین رفتن اموال و جان مردم راضی باشند چنانکه به کرات هم در جراید دیدیم دعوت به آرامش کردند آنان بزرگوار و مورد احترام قطعی مردم هستند و باید دولت‌ها هم این احترامات را در نهایت اعلا رعایت می‌نمودند. مردم این مشکل را دارند که وام‌های بزرگ صنعتی و کشاورزی چه و چگونه و به چه اشخاصی داده شده و بازده آن چیست.

مردم می‌گویند این اراضی جنگلی ملی شده به چه کسانی داده شد:

مردم با این همه واردات نامعقول مخالف هستند و نمی‌خواهند قورباغه‌خوری و خرچنگ‌خوری به مردم تحمیل شود - بگذارید مردم غذایی را بخورند که خود تولید می‌کنند (احسنت) باید روشن بشود که عوامل عمده این واردات و سواستفاده از آن در سالیان متمادی چه اشخاصی بوده‌اند و چرا این انحصار داده شده:

مشکل آهن را در ایجاد عوامل احتکار و گرانی آن به خاطر چه اشخاصی به وجود آوردند؟ مگر نه این است که اینگونه سواستفاده‌ها موجبات سودهای بی‌حساب و مجالس شبانه آنچنانی و مخارج استثنایی چهارصد هزار تومانی را فراهم می‌نماید.

آیا این سخن نادرست است که در و پنجره کشور بدون ضابطه بروی به خارج رفتن و پول به خارج بردن و ارز مملکت را فراری دادن بی‌حساب بازگذاشته‌اند و بسیاری ایرانیان ۲ ملیتی یا چند ملیتی به وجود آورده. خوب حال که این چنین است چرا باید زیارت‌خانه خدا با این محدودیت باشد؟ و اگر علتی هست چرا مشکلات آن به وضوح به مردم گفته نمی‌شود؟ (صحیح است) جناب آقای شریف امامی این همه درخواست عمومی ملت ایران و امریه رهبر مملکت در روز معرفی هیئت وزیران است که تعالیم عالیه اسلام باید در صدر برنامه‌ها باشد.

بیایید همین امسال کمک به مدارس علمیه طلاب علوم دینی را در بودجه کشور و یا اوقاف بگذارید جناب آقای دکتر عاملی شما که اخیراً دستور بسیار خوبی در جلوگیری از انتشار اوراق ضاله و ضدمذهب صادر کرده‌اید ملاحظه کنید این مجله‌ای که برای مجلس هم می‌فرستند چیست؟ و چگونه به خود اجازه می‌دهد در یک کشور اسلامی شیعه اثنی‌عشری وجود مقدس امام زمان را نفی کند آقا ملت ایران چنین نشریه‌ای را نمی‌پذیرد دستور بفرمایید اقدام فوری و قطعی به عمل آورند از حضور جناب رئیس هم استدعا می‌کنم امر بفرمایید این مجله را خدمتگزاران مجلس تحویل نگیرند ما نمی‌خواهیم - آن وقت در بعضی از شماره‌ها هم در کنار این لاطائلات از دیگر مقدسات ملی ما حمایت می‌نماید این خیانت به کشور و ایجاد نفاق است. (عباس میرزایی ـ مجله‌ای که منکر امام زمان می‌شود اوراق ضاله است).

فرهنگ ـ بنده خودم ندیده‌ام ولی شنیده‌ام که یکی از نویسندگان قدیمی که هم دکتر و هم مصدر فعل و کار مهمی هم هست، کتاب است با استنسیل نمی‌دانم در لبنان به چاپ رسانده و در اینجا بین مردم منتشر کرده و در آن به عنوان تحقیقات به ساحت مقدس پیغمبر اسلام جسارت و بی‌ادبی نموده - تحقیق فرمایید اگر چنین باشد این شخص چگونه دارای صلاحیت اخلاقی است.

پزشکپور ـ آقای فرهنگ توضیح بفرمایید مدیران و صاحبان سهام آن مجله چه کسانی هستند؟

فرهنگ ـ من تقاضا دارم به وضع این شرکت‌های بزرگ خانه‌سازی و غیره رسیدگی شود که چیست و چه مشکلی ایجاد کرده‌اند حتماً بین اینگونه شرکت‌ها و واحدهای صنعتی خوب هم هست به نفع آنها است تا حساب خوب و بد از هم جدا شود و خشک و تر با هم نسوزند.

شما را به خدا ببینید با همین وضع بیمه و تأمین اجتماعی کارگران و کسبه و اطاق اصناف و مالیات‌های نامنظم که بایستی برای رفاه مردم می‌بود وسیله‌ای شد و رفتند و با سرعت نارضایتی مردم را فراهم کردند ـ آقا به خدا قسم در همان شهر کوچک حوزه انتخابیه من (سنقر) همین یک ماه قبل اخطارهای بیمه‌های اجتماعی با جریمه و غیره عده‌ای پیش من آوردند ارقامی برای بعضی از کسبه تعیین کرده بودند که اطلاع داشتم تمام مغازه‌اش به اندازه آن مبلغ نبوده خوب اینها ایجاد نارضایتی می‌کند و عجیب است که چنین شده، برسید، ببینید این غفلت بوده یا عمد اگر عمد باشد که خیانت مسلم است. هر کدام از این ناراضی تراشان در کنار محرکین و مغرضین موجد و مسئول بسیاری از این گرفتاری‌ها و عصیان مردم هستند که بایستی به زودی تکلیف آنان روشن و برای اطلاع مردم اعلام شود.

در برنامه وزارت بهداری و بهزیستی به یک مسئله اساسی و مهم مملکتی یعنی خطر بزرگ اعتیاد و جلوگیری از آن چیزی ندیدم و باعث تعجب است که آیا این نکته مهم فراموش شده آیا توجه نداریم که جوانان این مملکت را مواد مخدر با چه وضعی در خطر قرار داده، این نکته را مخصوصاً تذکر می‌دهم که به این موضوع بایستی با حساسیت و دقت فوق‌العاده‌ای هرچه زودتر توجه و فکر علاجی بشود.

قدمی ـ پذیرایی با مواد مخدر جزو تشریفات بسیاری از خانواده‌ها شده است.

فرهنگ - توجه به امر کشاورزی با اهمیت فراوان در برنامه دولت بسیار خوب است و اولین اقدام عملی در افزایش بهای گندم‌کاری است شایسته ولی این لازم بوده و کافی نیست به تقلیل یا اقلا کنترل هزینه تولید بپردازید تا افزایش بها با افزایش هزینه خنثی نشود. کشاورزی باید سودده باشد تا مردم با علاقه به آن بپردازند و حمایت همه جانبه می‌خواهد، در انجام کارهای عمرانی و خدمات رفاهی خیلی لازم است به روستاها توجه شود، تا زارع در روستا بماند آخر چه تفاوتی است بین یک انسان شهری با یک انسان روستایی چرا باید در سهمیه اعتبارات عمرانی این همه تبعیض باشد؟

مسئله مردم گرفتاری‌های افزایش هزینه زندگی است که باید با اعمال سیاست معقول اقتصادی کنترل شود ولی چقدر می‌شود حقوق و دستمزد و هزینه زندگی با هم کورس بگذارند و آخرش به کجا می‌رسد؟

این وضع مالیات‌ها را باید درست کرد آخر این که درست نیست هر روز بار مالیاتی طبقات کم درآمد و کارمندان دولت و کسبه و کارگر سنگین شود و عوارض و مالیات‌های غیرمستقیم کمر مردم را بشکند ولی مالیات‌های مستقیم و واقعی به کنار گذاشته شود و عدم تعادل درآمدها را موجب شود.

به هر صورت گفتنی بسیار است و مثنوی هفتاد من کاغذ شود تنها راه عمل است و عمل و آن هم خیلی قاطع و سریع و در نهایت، من به این موضوعی که قبلاً هم در مجلس عنوان شده معتقدم که یک حسابرسی ملی به وجود آید و وضع افراد، در هر شغل و کار دولتی و ملی روشن شود چرا که نه؟ این قطعاً به نفع گروه زیادی از مسئولین و مقامات و طبقات پاکدامن و صادق هم خواهد بود تا حساب‌شان از حساب فاسدین جدا شود نهایت آن‌که در برنامه دولت می‌بینیم که به رفع بسیاری از این گرفتاری‌ها و مشکلات اشاره و توجه شده و چندمین مورد اقداماتی هم در این مدت صورت گرفته اگر با صداقت و قاطعیت به همه برنامه‌ها آن هم با سرعت عمل شود که مردم باور می‌کنند و حمایت هم می‌کنند ولی اگر خدای ناخواسته اینها هم برنامه بدون عمل باشد همین جا اعلام می‌کنم، اولین مخالف دولت به منظور حفظ و بقای دین و سلطنت و قانون اساسی بنده خواهم بود (احسنت).

نمایندگان مجلس به همراه ملت ایران در تحت تعالیم عالیه اسلام به رژیم سلطنتی مشروطه و قانون اساسی عمیقاً عشق می‌ورزند و از این اصول با جان و دل حراست می‌نمایند بار دیگر می‌گویم موقعیت بسیار حساسی است که باید فارغ از خودخواهی‌ها و فرصت‌طلبی‌ها و یا آگاهی بر تمهیدات دشمنان دین و ملک و ملت وظیفه سنگینی را که در اعاده نظم و امنیت عمومی و رفع نارضایتی‌هایی که این روزها شاهد عوارض بسیار تأسف‌بار آن بوده‌ایم با جان و دل بکوشیم ـ از این مکان ملی از حضور مقدس روحانیت برای ارشاد و حفظ سلامت و امنیت جامعه استعانت نموده، از دولت می‌خواهیم تا با اندیشه و رعایت هرچه بیشتر مردم به خصوص جلوگیری از هرگونه واقعه تأسف‌بار کوشا بوده و در ایجاد محیط اطمینان که رضایت واقعی مردم بهترین پشتوانه آن است مساعی لازم را مبذول دارند.

در پایان عرایضم بنده ضمن کمال احترام که برای عموم نمایندگان و همکاران عزیز درام و ضمن این‌که نظر هر کسی را به هر شکلی محترم می‌دارم یک مطلبی در اینجا پیش آمد دوست عزیزمان چون اسم برد من هم اسم می‌برم به دو دلیل بنده این‌که صحبت کرده باشم جناب مظهری فرمودند. جناب فرهنگ، ضمن صحبت‌هایشان، بنده تعجب کردم که این خطاب برای چیست این را از این لحاظ عرض می‌کنم که حالا که آقای نخست‌وزیر جنابعالی دستور فرموده‌اید این گفتگوها از تلویزیون و رادیو پخش شود در جامعه ممکن است سوء‌تفاهم ایجاد بشود که من با ایشان چه مخالفتی دارم هر کس نظری که دارد باید بگوید بنابراین لازم شد اینجا مطلبی را عرض کنم والا هیچ‌وقت این اجازه را به خودم نمی‌دهم که اسم از کسی ببرم و البته سعی می‌کنم که عرایضم را باادب عرض کنم چون گفت «از خدا جوییم توفیق ادب، بی‌ادب محروم ماند از لطف رب». ایشان اشاره‌ای فرمودند که در گذشته این چنین بوده و آن چنان بوده قربان اگر بنده این مطالب را می‌گویم بنده‌ای که از یک روستا بلند شده‌ام بنده‌ای که تا روز نمایندگی هیچ‌کس را نمی‌شناختم، من که عضو حزب ایران نوین نبودم بنده عضو حزب مردم بودم نه از آن عضوهای شناخته‌شده به‌طوری که حتی این آقای دکتر کنی بنده را نمی‌شناسد. و در هیچ کار و بند و بستی هیچ نوعی دخالتی نداشته‌ام جناب مظهری خوب است که گفته شود جنابعالی عضو حزب ایران نوین بوده‌اید همه می‌دانند و شاهدند که انتخابات در شهرستان‌ها با آزادی کامل انجام گرفت والله به خدا من، نخست‌وزیر که سهل است استاندار کرمانشاه را هم نمی‌شناختم و ندیده بودم روز اولی که انتخاب شدم به زیارت حضرت رضا رفتم به دیدار هیچ‌کس نرفتم و چاپلوسی هم نکردم و نخواهم کرد پارتی هم نداشتم عرض می‌کنم نماینده‌ای که به خاطر نمایندگی مصالح مملکتش را فراموش کند سرش برای زیر سنگ آسیاب خوب است هیچ‌کس مملکت و میهنش را به خاطر مصالح شخص خود زیر پا نمی‌گذارد حال اگر آقای پزشکپور این مطالب را می‌گویند از اول همین‌طور بوده‌اند و مورد تأیید است ولی همان‌طور که همیشه آقای پزشکپور ثابت قدم بوده و هست نباید فراموش کرد که شاهنشاهی جزء موجودیت ماست ایشان زمانی که بنده نبوده‌ام مبارز بوده‌اند این را قبول دارم ولی قربان بنده، جوانی که تازه به اینجا آمده‌ام این سخنان را از کسانی که در کنگره حزب رستاخیزمنشی نخست‌وزیر وقت بوده‌اند قبول نمی‌کنم این صحبت‌ها را با چه کسی می‌گویید مگر ما که اینجا نشسته‌ایم، دیوانه‌ایم به خدا در میان تمام این افرادی که اینجا نشسته‌اند افراد وطن‌پرستی هستند که دم نمی‌زنند ولی با تمام وجود شاه‌دوست و وطن‌پرست هستند این است که استدعا می‌کنم سر به سر همدیگر نگذاریم زندگی همه ما مشخص است و مردم ایران و مردم حوزه انتخابیه‌مان همه می‌دنند همه معلومند و مشخص که چه بوده‌اند و چه هستند ما از آن طرف می‌گوییم دولت نباید مجلس را تخطئه کند و تحقیر کند از طرف دیگر تیشه برمی‌داریم و به ریشه مجلس می‌زنیم درست نیست قربان این تریبون امانت است صحیح نیست که از این امانت ملت برای نفع شخصی و مسائل شخصی استفاده بکنیم یا برای تبلیغات.

عرضی ندارم (احسنت - احسنت).

ـ اعلام دستور و موقع جلسه آینده ـ پایان جلسه

۳ ـ اعلام دستور و موقع جلسه آینده ـ پایان جلسه.

رئیس ـ چون وقت دیر است با اجازه خانم‌ها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده ساعت ۴ بعد از ظهر امروز و دستور جلسه دنباله بررسی برنامه دولت خواهد بود.

(جلسه ساعت دوازده و پنجاه و پنج دقیقه پایان یافت)

رئیس مجلس شورای ملی ـ عبدالله ریاضی.