مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی نشست ۱۱۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی نشست ۱۱۹

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی نشست ۱۱۹

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲- ادامه مذاکره در برنامه دولت آقای دکتر جمشید آموزگار.

۳- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه.

جلسه فوق العاده مجلس ساعت ۹ صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل شد.

- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

آقایان: آشوریان- آصف- دکترابوالهدی- اسکندری- اعظمی- امیر عشایری- اهری- بارکزهی- بنکدار پور- بنی احمد- بهبهانی- بهره مند- پزشکپور- جندقی- جوکار- دکتر چهرزادی- حجتی- حیدرزاده- خزیمه- ذوالفقاری- دکتر رئیسی- رئیسی اردکانی- رهبر- سرهنگ زاده- سعادت قدس نیا- صدیق زاده- سلیمانی- شریعت- شهبازی- مهدی شیخ الاسلامی- رحیم شیخ الاسلامی- صدر- نوذر صادقی- عطائی- غلامرضا غضنفری- فرمان- فلاح مقدم- قاسمی- مجتهدی- محمدخانلو- مشیر- معززی- منصوریان- مهرزاد- میرلاشاری- دکتر نصیری- وزیری- یاسینی- هاشمی- کریم بخش سعیدی.

بانوان: اباصلتی-داودی- افشار جعفری- جهانبانی- ضرابی- مشائی- وحیدی- هاشمی- برومند.

- ادامه مذاکره در برنامه دولت آقای دکتر جمشید آموزگار

۲- ادامه مذاکره دربرنامه دولت آقای دکتر جمشید آموزگار

رئیس- وارد دستور می‌شویم برنامه دولت جناب آقای دکتر جمشید آموزگار مطرح است آقای دکترامیری تشریف بیاورید.

دکتر فرزان امیری- جناب آقای رئیس همکاران محترم به انگیزه تشکیل این اجلاس هیئت دولت را مخاطب قرار داده و بالطبع از جناب آقای نخست وزیر شروع می‌کنم جناب آقای دکتر آموزگار شرفصدور فرمان همایونی خطاب به شما مبنی بر تشکیل کابینه مسلماً غرورانگیز ترین حوادث زندگیمان بوده و مبین حسن ظن رهبر عالیقدرمان بر لیاقت و شایستگی تان من صدور این فرمان، احراز این سمت وحصول این شایستگی را تبریک گفته و آرزو می‌کنم خداوند توفیق این عنایت فرماید (احسنت) مجری خوبی برای اجرای نیات بلند و مترقی و تابناک رهبراندیشمندمان، جوابگوی این حسن ظن فرزند برومندی برای ما و وطن و خدمتگزاری فعال برای ملت ایران باشید و به یکایک افراد کابینه تبریک گفته و الحق انتخاب شایسته‌ای در مورد یکایک بعمل آمده است این روزها در تمام محافل و مجالس سخن از این شایستگی است و من خودم که با عده‌ای از نزدیک افتخار همکاری داشتم و با عده‌ای هم در مسیر سیاسی مملکت آشنا شدم بر این امر صحه می‌گذارم و موفقیتشان را آرزو می‌کنم امید است در ترکیب و اشتراک مسئولیتها هم این شایستگی به کار آید اما جناب نخست وزیر اذعان می‌کنم که کار شما در این برهه از تاریخ بس خطیر است زیرا همانگونه که اشاره شد از یک طرف در پیشگاه شاهنشاهی که در اندیشه به ملک حتی لحظات را هم بخدمت آمدید که سیر قهقرا نداشته متهم به کم کاری نبوده یا خدای نکرده خیانت نکرده تا سقوط کند و شما مأمور وارث کرسی صدارتی هستید که در حساسترین شرایط زمان مجری خوبی برای نیات تابناک رهبر موضع مملکت افتخار خدمتگزاری دارد و درمورد عنایت کابینه اجرائی و حزبی ایشان هستند مؤید این ادعاست خدمتگزار و همکارانشان قدرشناسی گردد کما اینکه شما هم با من هم عقیده‌اید و در اولین جلسه جق مطلب بجا آوردید امید است آنچنان خدمت کنید تا روزی که مأمور خدمتگزاری در سنگری دیگر شدید قضاوت خوب مردم بدرقه راهتان باشد پس با توجه بدین دو نکته شما و همکارانتان موقعیت خاصی دارید و باید کاری بس بزرگ ارائه دهیدکه با توجه به سابقه یکایک یقین دارم بخوبی از عهده بر بیائید (صحیح است) به امید آینده‌ای که بشود در این خصوص قضاوت کرد برنامه‌ای که تقدیم مجلس کردید بسیار رسا، همه جانبه، بلکه ایده آل است به همه نکات توجه شده بخصوص که اعلام شده اجرای اصول انقلاب اصل برنامه است به صداقت و صراحت اشاره شده از آزادی قلم و بیان یاد شده تذکر به مشارکت مردم داده شده یادآوری شده که امری از مردم پوشیده نخواهد بود در تمام فصول از رشد و بهبود وترقی سخن آمده پس حق است کمی تأمل کنیم و فرصتی بدهیم و پس از گذشتی از زمان در این خصوص بحث شود و نمایندگان که ناظر بر اجرای کارهایند در آن زمان کارها را با این کارنامه قیاس نمایند و اگر تذکری بر نکته‌ای لازم بود گوشزد گردد چون اکنون جمله بسیار زیبا، عبارت بسیار رسا و فصول بسیار منظم و عالی تهیه شده و شما هم که بسیار عالی گفتید که اگر عالی هم عمل کنید آنوقت مملکت آباد می‌شود و ملت در رفاه و خاطر مبارک رهبر مملکت هم که فقط در اندیشه این دو هستند خرسند می‌شود و ثمره این کارنامه هم رضایت بخش، با تمام تفاصیل نکاتی را که جنبه پیشنهاد و ارائه طریق است بیان می‌کنم در این مجموعه اعلام شده رقم واردات ما ۳۲ برابر صادرات غیر نفتی ماست که پایه برابری ۳۵ میلیارد ریال است یعنی ما ۳۱ برابر ۳۵ میلیارد ریال عقبیم یعنی ما صرفاً مصرفکننده‌ایم و اگر خداوند ماده‌ای به نام نفت در زیر زمینهای این مملکت بودیعه نمی‌گذاشت و اگر خداوند رهبری اندیشمند و داهی به ما ارزانی نمی‌داشت که حتی با بخطر انداختن جان و هستی خود این ودیعه را آنچنان شایسته در خدمت مردم نمی‌گرفت ما پایمال بودیم اکنون با رهبری صحیح پله‌های نردبان ترقی را یکی پس از دیگری طی می‌کنیم که حتی مورد رشک و حقد و حسد دیگرانیم و آهنگ این را داریم که در ردیف چند کشور مترقی اول جهان قرار داریم و باید هم قرار گیریم از طرفی هم طبق نظر کارشناسان این ماده پایدار نیست و رو به اتمام است و زمانی هم از گردونه خارج یشود پس ما باید دو کار اساسی انجام دهیم:

۱- چیزی جایگزین نفت کنیم که در کشاورزی و صنعت و معدن این کار امکان پذیر است
۲- کاری کنیم که از واردات بکاهیم و به صادرات بیفزائیم

اولاً این سؤال پیش می‌آید که آیا همه اینها لازم و ضروریست بعقیده من نه شما در این جزوه متذکر شدید و همچنین در بخشنامه‌ای که خطاب به مسئولان اجرائی صادرکردید جلوگیری از افراط و اعمال صرفه جوئی را کاملاً در نظر داشتید و دسور دادید از پیشنهاد هزینه‌های تجملی وغیر ضروری که خود موجب پیدایش روح فساد است قویاً اجتناب شود آیا انگور کیلوئی ۹۰ تومان و توت فرنگی کیلوئی ۸۰ تومان و گلابی فلان قدر، عروسک، ماشین کوکی و سگ پوپی و غیره وغیره از ضروریات است؟ خیر اگر اینا نباشد آب هم از آب تکان نمی‌خورد ولی اگر باشد وسوسه انگیز است و فساد ‏آفرین. جناب نخست وزیر اگر در مملکت به ضروریات توجه شودو از تجملات کاسته شود و از مسابقات فخر فروشی جلوگیری شود نمایش و برخ کشیدن زر و زیور و ظواهر ارزشش کم گردد و به معنویات و حیثیات و ارزشهای انسانی و علم و دانش توجه شود معیار سنجش انسانها بجای آویزه‌های سنگین و گستردن سفره‌های رنگین و شکم بارگیهای بی جا و دکوراسیونهای نابجا و دفینه‌ها گنجینه عملیشان بکار آید آنوقت وار اتمان منحصر به چیزهائی خواهد شد که برای استحکام زیر بنای اقتصاد و حفظ و حراست این زاد و بوم به کار می‌آید برای این کار یعنی برای کم کردن واردات و افزایش صادرات به جایگزین کردن درآمد نفت برای مبارزه با تورم، برای مبارزه با فساد، برای تنبیه خائنین برای تشویق خادمین، برای بالا بردن سطح کارائی برای بالا بردن درآمد سرانه جهت گسترش عدالت اجتماعی برای عملی کردن فلسفه اقتصاد دمکراتیک و دمکراسی اقتصادی برای بهره وری از منابع طبیعی برای حفظ تعادل و توازن برای ارشاد محصلین برای ارائه خدمات رفاهی برای رفع تنگناها و همه و همه که باید از نیروی مردم کمک گرفت و بس و استفاده صحیح از این نیرو هم به آموزش نیاز دارد حتماً لازم نیست تماماً کلاسیک هم باشد آموزش کلاسیک لازم است ولی تنها راه نیست بلکه آموزش در همه سطوح و با صداقت، و با آموزش صادق وصحیح ایمان کامل هم ایجاد می‌گردد که با تلفیق این دو می‌شود همه این کارها را انجام داد و عملی هم هست شاهنشاه آریامهر تشریف فرما شدند به کرمان نمایندگان استان کرمان افتخار شرفیابی داشتند شاهنشاه در پایان فرمایشاتشان فرمودند به حوزه‌های نمایندگی تان بیشتر بروید در امتثال این امر یقین دارم همه نمایندگان مجلسین اگر در مجلس کاری نداشته باشند اغلب اوقات خود را در حوزه انتخابیه شان میگذرانند یا می‌رویم بین مردم در شهر و روستا هر جه که آنها باشند در دشت، در دمن، سر خرمن، در دروزار، لب جوی، زیر درخت، در مدرسه، در مسجد، در درمانگاه و با آنها به گفت و گو مینشنیم (احسنت) راستی چه لذتی دارد مصاحبتشان چه صفائی چه صداقتی چه ذکاوتی مردم به همه چیز هم آگاهند در هر موضوعی بحث می‌نمایند من به نقص و کمال آن کار ندارم میدانم که میدانند حتی از اسراری که سعی فراوان در سری بودن آن شده با خبراند از منابع ناباب که در کمینند حقایق را وارونه هم دریابند پس اگر آموزش ببینند صحیح و هر جا که هستند داخل یا خارج و اگر در جریان باشند آنطور که هست و اگر آگاه شوند آنطور که باید آنوقت این دانستن در مجرای صحیح است و مردم همراه دولتی هستند که از آن خود میدانند و در دفع معضلات می‌کوشند و عمل می‌کنند آنچه لازم است و کنار می‌گذارند و دور می‌ریزند و کنار می‌گذارند آنچه غیر ضروریست آنها در همین جلسات نیازمندیشان را بازگو می‌کنند البته همه چیز می‌خواهند راه برق، اسفالت و غیره ولی در سرلوحه اینها مدرسه است اگر مدرسه ندارند، می‌خواهند، اگر کوچک است، بزرگش را می‌خواهند، اگر دبیرستان دارند به دانشگاه می‌خواهند، اگر دانشگاه دارند، تکملیش را متقاضیند، حق هم دارند، زیرا رشد فکلی و توقع شان در اثر رشد و ترقیات مملکت بالا رفته، نیازمند آموزش اند و آماده دریافت حقایق و هم به وطنشان به زادگاهشان به خاکشان علاقمندند مگر نه اینکه رضا شاه کبیر مشتی ازخاک وطن را بعنوان یادی از وطن به همراه بردند پس باید محیط آموزش مساعدی فراهم آوریم که جوابگوی این نیاز باشند باید دانشگاههای ما مرکزی باشد که بدین نداهای وطن پرستانه‌ای که از لابلای تار و پود قلوب مردم برمیخیزد جواب مثبت بدهند و رسانه‌های گروهی و انتشارات ما آنچنان باشد آتش میهن پرستانه‌ای که در دل این ملت شعله ور است شعله ورتر کنند در این گفتن‌ها و شنیدنها وقتی که بحث از برنامه‌های دولتی حتی برنامه عمرانی ملموس می‌شود مردم با دیده بد بینی نگاه می‌کنند و به بدی جواب می‌گویند و یا اگر از این دریچه هم بنگرند با بی تفاوتی از کنار قضیه می‌گذرند البته ایجاد این روحیه قدمتی بیش از یک سال و دو سال و ده سال و پنجاه سال دارد و ریشه‌ای کهن که اغلب ضعف حکومتهای مرکزی و بدی وضع اقتصادی آنها و سرباری دولتیان بر گرده ضعیف مالی مردم و وعده‌های دروغین هم به بار آورده وظیفه دولت است که این مرض خطرناک بی تفاوتی را معالجه کنید دوای علاج هم صداقت شما وهم راستی و درستی و بحساب گرفتن مردم و قرار دادن آنها در جریان کارهای مختلف مملکت است شما نباید ترس داشته باشید که مردم از تنگناها با خبر شوند بلکه باید ترس داشته باشید که از زبان شما نشنوند و بشنوند از هر راه که باشد و از هر مغرضی که در کمین است پس چه بهتر قبل از دیگران و قبل از اینکه یک کلاغ را چهل کلاغ شود وارونه گردد مسئولین این امر مردم را در جریان حقایق حتی اگر این حقایق تلخ باشد و ناگوار بگذراند مطمئناً مردم در آن زمان فاصله بین خود و مسئولین امر حس نکرده و دولت را ازآن خود دانسته و در غم و شادیش شریکند و در اعتلای وطن از جان خود مایه می‌گذارند کما اینکه به هنگام احساس خطری برای مملکت بارها این کار را کردند و نتیجه اش هم مطلوب بود میدانید همین مردم بی تفاوت در مقابل دولتها در پیشگاه شاهنشاهی که خود را از ملت جدا نمیدانند چه احساسی دارند مردم که شما و من و ما هم جزو آنان هستیم عقیده دارند تمام ملت ایران تشکیل یک خانواده را می‌دهند به نام خانواده ملت ایران و یک پدر بر این خانواده حکومت میکنندکه آن شاهنشاه آریامهر هستند به نام شاهنشاه، پدر تاجدار از این رهگذر درس بگیریم (احسنت).

رئیس-آقای فرهنگ بیگوند بفرمائید.

فرهنگ بیگوند - جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند هیئت محترم دولت:

برنامه دولت جناب آقای دکتر جمشید آموزگار که به ساحت مقدس مجلس تقدیم و در فاصلة چند روز از جانب نمایندگان ملت مورد مطالعه دقت و موشکافی واقع گردیده دارای خصوصیاتی است که خوشبختانه در برگیرنده خواستهای عمومی، پیگیری و تکمیل برنامه‌های انقلابی دولت گذشته در اجرای صحیح انقلاب شاه وملت و توجه و اقدام به رفع تنگناهای ناشی از سرعت در پیشرفت سالهای اخیر کشور است. نکته بسیار قابل توجه وجود معنویت در برنامة دولت با عنوان دلپذیر و امیدوار کنندة صداقت و صراحت است (صحیح است)

حیف است گفته نشود که کلیات و فصول برنامة دولت متضمن و نمودار بسیار گویائی است از پیشرفت افتخارآمیزی که در دوران انقلاب شاه و ملت نصیب کشور و ملت ایران گردیده و طبعاً یادآوری است تا در این ایام ماه مبارک رمضان همراه همه مردم ستایش کنم و خدای را دعاگو باشم در برابر شاهنشاهی که فروغ اندیشه‌هایش برای این ملت افتخار آفرین بوده وامروز در راهی قدم می‌گذاریم که پیچ و خمهای ناشی از سرعت و پیشرفت را در حرکت دیگر و با تلاشی افزون رفع کنیم و باز این مسئولیت ملی و حساسی به شخصیتی سپرده شد که خود در تمام این مدت سهمی به سزا در اجرای فرامین شاهنشاه داشته و همواره با شایستگی خدمتگزار راستین شاه و ملت بوده است و کثیری از همکاران و شایستگاه که در این دولت و دولت قبلی دوشادوش در خدمات دیروز، امروز و فردا همراه و کوشا نام ببریم و به نیکی یاد نمائیم از خدمات ارزشمند جناب آقای امیر عباس هویدا که ۱۴ سال شبانه روز معتقدانه به شاه و ملت خدمت کرد و تمام خدمتگزارانی که در این مدت و در این مسیر کوشنده بودند کلیات برنامة دولت و فصول مختلف آن به صراحت جملات و کلمات جوابگو است خواسته‌های مردم را ولی همانگونه که دیگر دوستان بارها تأکید نمودند من نیز بر این مورد تأکید دارم که این برنامه‌ها انشاءالله بعمل درآید برحذر باشیم از ایجاد توقع زیاد و ارائه کم و یا کمتر از آن که بلائی است برای سوزاندن باور و اعتقاد مردم و ایجاد مشکلات اجرائی، به همین مختصر در مقدمه اکتفا می‌کنیم و با امید به اجرای ا نقلاب اداری در صدر برنامه‌ها که عنوان اجرای برنامه ارزشمند می‌تواند باشد در پیرامون چند نکته به بحث و تأکید می‌پردازم در فصل سیاستهای اجتماعی برنامة دولت به یکی از اساسی ترین مسائل اجتماعی برنامة دولت به یکی از اساسی ترین مسائل اجتماعی مشکل کمبود مسکن توجه گردیده و در اجرای فرامین و اوامر ملوکانه و اشاره به اصل هیجدهم انقلاب. عرضة واحدهای مسکونی ارزان قیمت سرلوحة برنامه‌های دولت عنوان شده، و برای این منظور رفع موانع و ایجاد مشوقها و تسهیلات برای مباشرت بیشتر بخش خصوصی و تجهیز منابع مالی مورد نیاز وتثبیت نسبی قیمت زمین، استفاده از زمینهای در اختیار دولت-بهره گیری از تمام امکانات برای عرضه بیشتر مصالح ساختمانی نام برده شده و آنگاه چنانچه فعالیتهای بخش خصوصی در این زمینه پاسخگوی نیازها نباشد به امکانات اجرائی دولت برای رفع نیاز اشاره رفته و اعطای وامهای بلند مدت و ارزان بهره برای خریداران با درآمد کم و متوسط در نظر گرفته شده، تمام این موارد که متوجه مشکلات و علل مضیقه در امر مسکن است بسیار بجا و امیدوار کننده و امید آنکه نهایت دقت و مراقبت، معمول گردد تا تئوریهای مذکور درعمل فاصله پیدا نکنند ولی از بازیها و برنامه‌های متقابل سودجویان صرفه‌ای هم که متأسفانه دیده شده است برای هر تز گونه هائی استفاده مغایر با نفس و فلسفه آن دست و پا می‌کنند نباید غافل بود آنچه که در اینجا لازم به تشریح و تذکراست اینکه فرمان همایونی مربوط به اصل هیجدهم انقلاب دولت را به چند نکته بسیار اساسی ارشاد فرموده‌اند، اول متناسب بودن هزینه مسکن با درآمد، بدیهی است منظور از درآمد درآمد مستأجرین وطبقات با درآمد کم و متوسط است نه درآمد بسیاری از بساز و بفروشها و منافع نامعقول و بادآورده، لذا اصل محاسبه بایستی بر این پایه واقع شود که چند درصد درآمد باید هزینه مسکن شود و آنگاه با توجه به درآمد متوسط یک معلم، یک کارگر یک پلیس، یک کارمند عادی و امثال آنها قیمت منزل ویا اجارة آن چند و چگونه باید باشد، که البته رعایت شود سود عادله برای عرضة کننده هم منظور است:

با وضع فعلی قیمت زمین و سایر عوامل اساسی مورد احتیاج این تناسب به هیچ وجه ممکن نیست و لذا بلافاصله مقرر می‌فرمایند (از آنجا که افزایش نامعقول بهای زمین نه تنها عامل مهمی در بالا رفتن بهای ساختمان و اجاره خانه بوده بلکه توزیع غیر عادلانه درآمدها بدون ارتباط با فعالیتهای واقعی تولید نیز گردیده است، و از این رو تثبیت نسبی بهای زمین بعنوان اصل هیجدهم را اعلام فرموده‌اند)

پس تثبیت قیمت زمین به این معنی که قیمتهای فعلی ثابت باشد نیست بلکه اتخاذ سیاستهای لازم و کسب مجوزهای قانونی که در متن فرمان مقرر گردیده به منظوربرگردادند این افزایش نسبی و معقول سالیانه حداکثر تا میزان تورم، مشخص است که نتیجه ستفاده در امر تولید از سرمایه هائی که به این صورت از گردش ناموجه و بی بند و بار در بخش ساختمان سازی لوکس و بساز و بفروشی کاملاً تجاری اگر بشود تجاری هم گفت زیرا تجارت به هر صورت باید سود متعادل و منطقی داشته باشد که بر سایر امور اقتصادی و عمومی و اجتماعی لطمه وارد نکند (صحیح است)

اینگونه خاکبازیها را می‌شود گفت لاتاری یا قمار منتها بدون باخت. که طرف بازنده به هر حال اکثریتی از هموطنان ما هستند، مضافاً به اینکه اینگونه درآمدهای نامعقول در همه شئونات اثر نامطلوب ایجاد می‌کند و از جمله بر روی معنویت اجتماعی و ارزشهای علمی، تأثیر در ایجاد گرانی بی رویه و غیره، و آنگاه حمل این پولهای بی حساب از مردم دریافت شده به بازارهای خارج و وارد نمودن چمدانهای پر ولی بی برکت و یا ولخرجی‌های بسیار بی مورد عده‌ای در خارج از کشور و ریختن ریالهای اینکشور به جیب همانهائی که جناب نخست وزیر فرمودند از خاموشی برق ما خوشحالی می‌کنند و بجای اینکه تکنولو=ی نارسای برخی از شرکتهای خود را مسخره کنند حس حسادت آنها را به این مسخرگی‌ها و امید دارد من از این مکان مقدس از خواهران و برادران هموطن تقاضا می‌کنم تا به پیروی از نیات بلند پایه انسانی فرمانده کشورمان که رهبریها و اندیشه‌هایش چنین افتخاری نصیب مملکت نموده تا کسانی که به چشم حقارت در گذشته‌های دور به ما نگاه می‌کردند امروز به حسادت گرائیده‌اند، مشارکت اصولی، متفکرانه و ملی در همکاری وهمراهی با دولت و برنامه‌هایش داشته و هیچ جای این کشور عزیز را با زیباترین نقطة دنیا عوض نکنیم، بجای آنکه امکانات خود را در اختیار دیگران قرار دهیم تا وسائل تفریحی و خدمات موقتی به خود ما عرضه کنند، همین امکانات را در داخل خاک مقدس قابل پرستش کشورمان به کار بریم و آنچه را که می‌خواهیم به طور دائم خود و در میهن عزیز خویش فراهم آوریم، تا آن زیبائی و آسایش در حمایت اصالتها و ارزشهای ملی و فرهنگی ایران زمین ارزنده تر باشد (احسنت)

لذا در مورد مسکن که گره کور آن قیمت بسیار بی جا و ظالمانه زمین است و موجب مهمی در ایجاد تورم انتظار و توصیه به دولت چیزی جر اجرای دقیق و عمیق فرمان شاهنشاه در اصل هیجدهم انقلاب نیست که با تفصیل و تفسیر فرمان در قالب قانون، زمین از شکل یک کالای تجارتی خارج و بحال طبیعی برگردانده شود، و با امکاناتی که فراهم خواهد آمد هم هر خانواده ایرانی امکان تهیه مسکن و یا اجاره محل مناسبی را بیابد و هم این همه ثروت و ارقام نجومی، در جهات مولد و مطمئن به کار گرفته شود. در این کشور و در سایة عنایات خداوندی که چنین رهبری مطمئن را به ما ملت ایران ارزانی داشته مملکت در راه پیشرفت و ترقی و تحولات شگرف اقتصادی در کمال امنیت و ثبات از هر جهت مقتضیات فراهم آمده، دولت برای اجرای جذب سرمایه‌ها در کار تولیدی بایستی روشی اتخاذ نماید که مبتنی بر تضمین سود عادله متکی بر اعتماد و ثبات در سرمایه گذاری باشد با داشتن برنامه و سیستم کافی برای این منظور نه اینکه تصور بشود با تغییر وزیر و مسئول برنامه نیز تغییر می‌نماید آنگاه حمایت و سیاست ارشادی نسبت به تولید با اقتصاد سالم و عرضة با سود مناسب به مصرف کننده بدون آنکه تحمیل و یا اجحافی ممکن باشد، کوتاه کردن دست دلالان و حرفه ای‌ها در زمین و مسکن و باندهای سودجو و چپاولگر، جناب آموزگار رفع و دفع شر مسئله زمین از سر اقتصاد کشور به یکباره مصراً مورد تقاضا است:

دوم عنوان و تأکید این مطلب که در مقابل بالغ بر ۱۶ میلیارد دلار ارزش واردات فقط نیم میلیارد دلار ارزش کالاهای غیرنفتی صادراتی کشور است نمایانگر مشکلات بازرگانی رشد مصرف، و عدم انطباق و توازن آن با تولید داخلی، با این حساب تا وقتی که وضع بر این پایه است وزارت بازرگانی را می‌شود وزارت واردات نامید.

البته واردات هم فرق دارد بسیاری ازواردات ضروری است و اجتناب ناپذیر و توأم برای برنامه‌های کشور و بسیاری دیگر غیر ضروری و نه فقط موجب خروج ارز از کشور می‌شود بلکه سبب بی بند و باری اقتصادی، لطمه به طبیعت تولید و رواج تن پروریها و ایجاد بازارهای دلالی، احتکار وغیره، که در روزگار فعلی اقتصاد ما بزرگترین دشمن اقتصاد ملی به حساب می‌آید، آنچه که برنامة دولت نشان می‌دهد و مردم ایران و جهان آگاهند امروز ملت ایران درد گرسنگی ندارد، دردبیکاری ندارد، درد بی پولی ندارد دردهائی که باید تنگنای ناشی از سرعت در پیشرفت خوانده شود درد ولخرجی، درد پرخوری، لوکس گرائی، از این قبیل است که نتیجه، آن مشکلات اقتصادی من نمیدانم اگر برای مصرف داخلی موزو آناناس و پرتقال، و اشیاء لوکس خارجی و اسباب بازی ووسایل آرایش زنانه و بسیاری بنجلهای دیگر وارد نشود چه کسی از میان ملت ایران از سیاست بازرگانی دولت گله مند خواهد شد؟ و آیا واردکردن همین میوه‌های ناب موجبات تقلیل در تولید داخلی فراهم نمی‌کند؟ وآیا بهتر نیست مخارج مترتب بر واردات غیر ضروری را به مصرف تکثیر تولید داخلی برسانیم، ملت ایران که به شهادت تاریخ بارها و بارها نشان داده که در مواقع حساس آمادگی فداکاری در حد ایثار در راه اعتلای شاهنشاهی و ملیت را دارد، به سادگی می‌تواند از اینگونه تبذیرها و بی بندو باریها بپرهیزد. بیائید در سیاست بازرگانی خود همان شکیبائی مورد نظرجناب نخست وزیر را از مردم بخواهید و مطمئن باشید چون با صداقت است مردم پذیرا خواهند شد. و این حذر از اسراف و تبذیر را که بالاخره روزی و از جائی باید شروع کنیم ازحذف ورود مواد غیر ضروری باشد مسلم مردم به این امر راضی هستند، این کار موجب می‌شود تا کمبودهای مصرف را در داخل، کشور و قبول قوت و نان زحمت خویش و از محل تولید ملی اقتصاد سالم هر کشوری آنچنان اقتصادی است که متکی بر نیروی کار و تولید ملی باشد و ثروتهای خدادادی پشتوانه اقتصاد طبیعی و ملی، برنامة شایسته دولت در جهت کاهش نسبی اتکا به درآمد حاصل از صادرات نفت از طریق رشد بخشهای تولیدی دیگر و ایجاد درآمدهای مالی و ارزی جایگزین، کاملاً مورد تأیید و پشتیبانی ملت ایران است، و در این راه باید وسیله جذب و جلب هر گونه مشارکت لازم و کمک منطقی و عادلانه به درآمدها بعمل آید، تا هم اقتصاد کشور روال عادی خود را بیابد و هم به تعدیل درآمدها کمک بشود. بدیهی است آنکس که بیشتر بهره می‌برد باید درآمد بیشتری برای خزانة کشور عاید نماید. چه آنکه در سایة امنیت، ثبات و امکانات این کشور است که همة این مواهب آماده می‌شود و ادارة ای وضع و مخارج آن بایستی تأمین گردد والا می‌شود، بگیر و ببند و بده سه دست من پهلوان، ایران امروز در سایة رهبری توانا به درجه‌ای از اعتلا رسیده است که همه گونه امکانی دارد و محتاج به هیچ خارجی نیست فقط نیاز به همکاری مردم در مشارکت داخلی دارد، کدام ایرانی غیرتمندی است که با سر در مقابل این دعوت لبیک نگوید (صحیح است) این مشارکت تولید کشاورز، کار ثمر بخش کارگر، تولید صنعتی و سرمایه گذاری سرمایه گزار صداقت وامانت کارمند، ایمان و انصاف کاسب، کوشش و فداکاری استاد و معلم هم بستگی و آگاهی دانشجو و دانش آموز عزیز و بالاخره احساس مسئولیت خانواده‌ها در پرورش و تربیت و بسیاری از اینگونه موارد است، که ارائه برنامه هائی به منظور ترویج ایمان و باور لازم و ممکن است، و بی تفاوتی و به من چه‌ها محکوم و گناه است و محتاج به حداکثر تلاش دراین راه هستیم و دولت و وکیل و موکل و زن و مرد ایرانی در زیر چتر حزب رستاخیز ملت ایران و در چارچوب اصول مقدس آن همگان و هم صدا د راینجا از بازرگانی سخن به میان آمد و لحظه‌ای روی سخن با وزیر جدید بازرگانی است در دانش تخصصی و ایمان و لیاقت ایشان شنیدام و البته این خصوصیات در دیگرانی هم وجود داشته ودارد وظاهراً و منطقاً حضور جناب بایشان در دولت شیوه‌ای پسندیده در اجرای سیاست سپردن کار مردم به دست مردم و مشارکت مستقیم بخش خصوصی در سیاست بازرگانی است. تصور می‌کنم تعهدی سنگین در مقابل ایشان است و نتیجه بسیار حساس که در اینجا بخش خصوصی چگونه خود را نشان دهد و چه جواب مناسبی برای شاهنشاه دولت و ملت داشته باشد. بخصوص کمیته هائی که ظاهراً ۴۰ نفر از مدیران معتبر بخش خصوصی قسمتی از آنها را تشکیل می‌دهند از جناب وزیر بازرگانی جدید بعنوان مشاور وزارت توجه و دقت را بیشتر نموده امیدوارم امانت وصداقت لازم را اثبات و قضیه اطاق اصناف و نرخ گزاریها و آنگونه مسائل پیش نیاید و از این امتحان سربلند بیرون آیند، و به یاد داشته باشند که در قبول مسئولیت طرف دیگر هم که اکثریت مردم هستند حضور و نقش دارد، این مختصر را باید گفت تا چه شود و چه نتیجه گیریها و قضاوتهای مردم را در پی داشته باشد. باعث خوشوقتی است که در فصل سیاستهای اقتصادی در برنامه دولت به توسعه شبکه راههای فرعی و روستائی توجه خاص شده است، توسعه شبکه راههای فرعی و روستانی ضرورت قطعی دارد به جهت آنکه بدون ارتباط اینگونه راهها به ر اههای اصلی نقش واقعی و بازدهی مورد نظر ممکن نخواهد شود و بسیاری از ضایعات کشاورزی و نقصان در خدمات روستاها فقط بعلت این کمبود است.

در این زمینه سخن بسیار است که بخش کوچکی را باختصار متذکر می‌شوم:

راههای روستائی در این میان سهمی نسبتاً قلیل را در قالب طرحهای خاص ناحیه‌ای دارد که برای رفع نیاز روستاها به هیچ وجه کافی نیست و اصولاً اصل اعتبارات خاص ناحیه‌ای که وسیلة انجام عملیات و امور عمرانی در روستاها و شهرهای کشور با اثراتی ملموس و مورد توجه مردم مناطق دوردست است چنانکه باید رقم قابل قبول و عادلانه را تاکنون نتوانسته بخود اختصاص بدهد و هرگاه در اینباره صحبت شد معاذیر منطق حکم می‌کند امکانات اجرائی متناسب و تقویت گردد و یا اعتبارات محدود. در این میان تقصیر مردم چیست؟ و سهم خدمات روستاها، بخشها و شهرهای کوچک و دورافتاده کشور در توزیع عادلانة خدمت و سرویس چرا باید دچار نقصان شود؟

لذا توجه به توسعه راههای روستائی به منظور ایجاد امکانات لازم برای روستاها و جلوگیری از ضایعات از ضروتهای حتمی است و در درجه دوم فراهم نمودن وسیلة نگهداری از این گونه راهها به وسایل ممکن.

این نکته نیز باید گفته شود که بسیاری از طرحهای خاص ناحیه‌ای در سالجاری تاکنون بعلت تأخیر در تخصیص اعتبار شروع نشده و ۵ ماه تمام از بهترین فصل سال به هدر رفته امید است ترتیبی داده شود که نحوة کار به شیوه‌ای باشد تا امکان شروع اجرای این گونه اقدامات عمرانی از اردیبهشت ماه هر سال ممکن شود.

جناب آقای نخست وزیر در اینجا نکته‌ای به نظرم رسید که بعرضتان میرسانم و آن مربوط به چند جلسه ایست که جنابعالی در مجلس و در برنامه دولت تشریف داشتید بدون اینکه قصد نفی ماعدا داشته باشیم برای اینکه جناب نخست وزیر در گذشته هم کمال روابط حسنه را با مجلس و مجلسان داشته‌اند و این نکته برای بنده بعنوان یک نماینده بسیار قابل توجه است که رئیس دولت از آغاز شروع جلسه و از دقیقه اول برنامه دولت تا آخرین دقایق، ساعتها از نیمه شب گذشته در مجلس نشستند و حتی برای چند دقیقه یا چند ثانیه هم صندلی خود را ترک نکردند و به دقت به گفته‌ها و به مسائل نمایندگان توجه کردند و این روش جناب نخست وزیر بسیار پسندیده است (صحیح است) و دلیل آن این است که جنابعالی موقعیت و مکان و محل خود را به خوبی هم تشخیص می‌دهید و هم اعتقاد دارید و باعث خوشوقتی است و شعله‌های تازه‌ای است که انشاءالله در آینده ادامه خواهد داشت این روش بخصوص از نظر این دوستانی که برای اولین بار به وزارت تشریف آورده‌اند نمونه‌ای است ونشان دهنده‌ای است که جناب نخست وزیر کاملاًتوجه دارند و همه دولت و حتی مجلسیان و هر کسی دیگری را شوق خدمت بیشتر و توجه بیشتر می‌دهد نمایندگان عصر رستاخیز جناب نخست وزیر کمال آمادگی را دارند تا در سنگر اول رستاخیز در کمال جدیت آنچه که همکاری لازم است بعنوان اعضای معتقد حزب با دولت بنمایند و این توجه را از جنابعالی در ورود به مجلس و شروع کارتان به فال نیک می‌گیریم و به این مناسبت به شما احسنت گفته و تبریک میگوئیم توفیق خدمتگزاری بیشتر برای شخص جنابعالی و عموم اعضای دولت و همه خادمین به شاه و ملت را از خداوند متعال مسئلت دارم.(احسنت)

رئیس- آقای دکتر بقائی یزدی تشریف بیاورید.

دکتر بقائی یزدی- با کسب اجازه پیش از آنکه آغاز سخن کنم برای جلوگیری از هر گونه سوء تعبیری از کلام لسان الغیب حافظ شیرازی استعانت می‌جویم:

ما نگوئیم بدو میل به ناحق نکنیم
جامة کس سیه و دلق خود از ورق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشیم
سر حق با ورق شعبده ملحق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش باحمق نکنیم
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم (احسنت)

پیش از آنکه بحث خود را در قسمتی از برنامه دولت شروع کنم لازم میدانم قبلاً مختصری در اطراف اصول حکومت خود و حکومت مشروطه سلطنتی مطالبی بعرض برسانم زیرا به طوری که در ابتدای برنامه دولت آمده است زیر ساز این برنامه اصول انقلاب شاه و ملت است، ما در حکومت خود، دوستان عزیز، سه اصل بزرگ داریم، یک اصل اصیل و قدیم و دو اصل جدید، اصل اصیل و قدیم نظام شاهنشاهی ایران است که با ۲۵۰۰ سال تاریخ از نفوذ معنوی عظیم و نیروی بزرگی برخوردار می‌باشد (صحیح است) این نیرو پشتوانه استقلال و تکیه گاه ملت ایران در ادوار مختلف تاریخ بوده است و به مدد این نیروی عظیم معنوی از بسیاری از تنگناهای بزرگ تاریخ، این ملت عبور کرده است و مسلماً با عنایت این مقام از این تنگناهای کوچک فعلی به سهولت عبور خواهیم کرد. منتها از خداوند بزرگ مسئلت می‌نمایم که به ما آن شایستگی را عنایت فرمایند که از این نیروی عظیم در رل کارهای بزرگ و منافع بزرگ ملت این بهره برداری کنیم و آن را از گزند حوادث مصون و محفوظ نگهداریم، اصل دوم قانون اساسی و این قانون که در حقیقت مادر قوانین در حکومت مشروطه سلطنتی است و حافظ و حامی آن شخص شاهنشاهی می‌باشند (صحیح است) قانونی است که همواره بایستی پیش روی نمایندگان مجلس و امنای ولت باشد با اینکه همه ممکن است فکر کنیم چون قانون را خوانده‌ایم و میدانیم ولی اظهار فکری برای هر بشری لازم و واجب است و من در این مورد توصیه می‌نمایم که چه دوستان مجلس و چه ارکان دولت همواره این قانون مقدس را مکرر مطالعه نمایند و انشاءالله توفیق داشته باشیم که در تدوین قوانین و راه و رسم مملکت داری کوچکترین انحرافی از موارد این قانون نشود. اما مسئله سوم، اصل سوم انقلاب شاه و ملت است که برنامه دولت بر اساس آن پی ریزی و طرح ریزی شده است، در برنامه دولت جملة زیبائی دیدم که نوشته بود مبنای فلسفه انقلاب شاه و ملت استقرار اقتصاد دموکراتیک و یا استقرار اقتصادی بر پایه دموکراسی است با آنکه این جمله از هر حیث کامل است ولی در این مبنای فلسفی با دو کلمه راه حصول اقتصاد دموکراتیک را بایستی بیان کرد و آن روح انقلاب شاه و ملت بوده است یعنی تعمیم عدالت و مبارزه با هر گونه استثمار طبقاتی و من امروز قصددارم در اطراف این دو مبنای فلسفه صحبت کنم، تعمیم عدالت آنچه پادشاه ما از ابتدای سلطنت تاکنون مکرر در بیانات خود به آن اشاره فرموده‌اند و تاکنون برای استقرار آن به رفع بی عدالتی‌ها زحمات بسیار کشیده‌ایم ولی نمی‌توانیم ادعا کنیم که عدالت کاملاً به مفهوم واقع در شئون مختلف استقرار یافته باشد. تعمیم عدالت به نظر من دارای دو اصل اساسی وکلی است یکی توزیع عادلانه درآمد و ثروت یعنی توزیع عادلانه قدرت اقتصادی و توزیع عادلانه قدرت سیاسی، توزیع عادلانة قدرت اقتصادی یعنی ثروت و درآمد، مفهوم آن این است که در کشوری که به سرعت به سوی تمدن بزرگ می‌رود توزیع مزایا و امکانات زندگی طوری باشد که هر کس برحسب لیاقت کاردانی خود به نفع اجتماع بهره برداری نماید، البته در برنامه دولت این استنباط را دارم که واقعاُ با کمال صمیمیت و نیک نفسی که این جمله نوشته شده این کلمه از قلم افتاده است زیرا بسیاری کسان لیاقت و کاردانی را به نفع شخص خودشان به کار می‌برند و به نفع مملکت به کار نمی‌برند لیاقت و کاردانی باید در راه جامعه به کار رود و توزیع عادلانه درآمد و ثروت بر حسب لیاقت و کاردانی و قدمت اشخاص به نفع جامعه باید باشد ولی متأسفانه باید گفت که بسیاری از عوامل اقتصادی و برنامه ریزی ناشی از پیشرف سریع این توازن را به کلی بهم می‌زند، ما میلیونرهای چند شبه فراوان داریم کسانی را می‌بینم که امضای خود را به زور پائین چک می‌گذارند ولی در حال حاضر صاحب میلیونها و میلیاردها ثروت هستند (یک نفر از نمایندگان- یجای امضا انگشت می‌زنند) تعمیم عدالت در کلیه شئون یعنی فی المثل در امر بازرگانی باید تمام قوانین بازرگانی برای کلیه بازرگانان یکسان باشد، مسئله واردات و صادرات و سهمیه بخشودگی مساعدت، کمک کلیه قوانین برای صاحبان صنایع در یک سطح و به یک شکل عمل شود (صحیح است)

در امر مسکن اگر ما ببینیم در یک نقطه شهر منازلی با ده و پانزده اطاق به دو نفر تعلق دارد و در یک نقطه دیگر هفت نفر در یک واحد مسکونی ساکن هستند این قدری با عدالت فاصله دارد. جناب دکتر بسیاری تدابیر شهری در راه تأمین مسکن به نظر مردم غیر عادلانه است ما بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که محدوده می‌توانست باشد ولی با شرایط و ضوابط خاصی که پای و بیعدالتی به میان نیاید درست است که بر حسب صلاح یک جامعه ممکن است جمعی به نفع جامعه از هستی ساقط شوند ولی دلیل بر این نمی‌شود که برای مصلحت جامعه جمعی به میلیاردها ثروت دست یابند. اصولاً میباییست جلوی آنها را می‌گرفتند یعنی اگر کسانی را که خارج از محدوده هستند از هستی ساقط کرده‌اند باید اقلاً برای آنهائی که داخل محدوده بودند آنقدر مالیات وضع می‌کردند که این عدم تعادل پیش نیاید مثلاً دو برادر یکی ‏آن طرف خط محدوده دیگری این طرف خط محدوده یک صفر یک صاحب پنجاه میلیون ثروت هر دو در یک شرایط، هر دو در یک وضع مالی با این تفاوت فاحش و حتی من در امر زمین و مسکن دیدم هر کسی صاحب فضیلت بیشتری بود در این راه عقب افتاد و گرفتاری بیشتری داشت و فرصت نداشت که به کار زمین بازی بپردازد علی ایحال صحبت از تعمیم عدالت بود و مسئله زمین بحث جداگانه‌ای است، مسئله توزیع عادلانه ثروت و درآمد دوستان عزیز ما امروز دارای درآمد سرانه سرشاری هستیم، هیچ کس سر بی نان به زمین نمی‌گذارد ثروت به قدری کافی در دست مردم وجود دارد ولی عدم رضایت، ناشی از توزیع غیر عادلانه ثروت است به قول یکی از فلاسفه اگر فقط به طور عادلانه تقسیم شود موجب رضایت است تا ثروت به طور غیر عادلانه (‎‏‎‏آ‏فرین) یعنی توزیع ثروت غیر عادلانه به مراتب عدم رضایت بیشتری تولید می‌کند و این فقر نسبی به قول علما علم الاجتماع، ارکان اجتماع را سست می‌نماید من برای توضیح این مسئله باید عرض کنم که ممکن است من صاحب خانه و اتومبیل و دارای ماهی ده هزار یا ۲۰ هزار تومان درآمد باشم ولی وقتی بدانم یکی از افراد بی سواد و فوق العاده عقب افتاده همشهری من در عرض مدت ده سال صاحب اندوخته‌ای هزار برابر شده است مسلماً من از این توزیع غیر عادلانه ناراحت می‌شوم و ناراضی هستم و تا زمانی که این کار به سامان نرسیده مسلماً طبقه روشنفکر، استاد و معلم، دانشجو و دانش آموز و کلیه حقوق بگیران در برابر چنین درآمدهای غیر منصفانه ناراضی وپریشان خواهند بود (احسنت) مسئله دوم توزیع غیر عادلانه قدرت سیاسی است که به نظر من با توزیع غیر عادلانه ثروت تفاوتی ندارد بلکه به مراتب مضرتر و در بعضی مواقع دارای ضرر و زیانی بیشتر است توزیع غیر عادلانه قدرت سیاسی یعنی تفویض قدرت اداری و اجتماعی یکسانی که غیر مستحث می‌باشند یعنی مدارج لازم را طی نکرده‌اند و از تحصیلات کافی برخوردار نمی‌باشند و به طور کلی به حد درک آن مقام نرسیده‌اند. خوشبختانه امروز که من این مسئله را طرح می‌کنم نخست وزیر ما مردی است که تمام این مراحل را با زحمت بسیار و با بینش کافی و حتی تا پای جان گذرانده‌اند تا به این مقام رسیده‌اند اما اگر تشخیص ارزش اشخاص برای درک مقام به مسئله شناسائی و روابط موکول بشود و همیشه عده کثیری از شخصیتهای لایق و افراد کارآمد مأیوس و محروم خواهند بود. من در اینجا پیشنهاد می‌کنم که در حزب یا دولت سازمانی برای شناسائی ارزش اشخاص اعم از تحصیلی و تجربی به وجود آید و در موقع مقتضی برای استفاده دستگاه دولت اشخاص به حد رسیده اشخاصی که در حد وصول به آن مقام باشند در اختیار دولت گذاشته شوند. اگر کسی مقامی را دریافت کرد و به مقامی رسید که استحقاق آن را نداشت خود شخص میداند که استحقاق نداردو اولین فکری که برای او پیش می‌آید این است که در این مقام ثابت و ماندنی نیست چون استحقاق آن را نداشته، لاجرم در صدد برمیآید که این نیرو و انرژی سیاسی را به انرژی مادی تبدیل کند به یک انرژی معتر و مطمئنتری تا چنانچه برکنار شد سالهای بعد را با اطمینان بگذراند و اطمینان دارم یکی از منابع و مبانی فساد از استقرار اشخاص در پستهای من غیر مستحث ایجاد می‌شود و ما اگر بخواهیم جلوی این آفت را بگیریم بایستی حتماً در تمام رده‌های اداری از هر نوع انتصاب بناحق اجتناب کنیم زیرا اگر فی المثل در روزنامه‌ای من غیر حق مدیر کلی در جائی بنشیند رئیس اداره‌ای که خود را ذینفع تر می‌داد وقتی موفق نشود که حق خود را کسب کند دست به کار رشوه و ارتشاء و فساد اداری خواهد زد.

تردید نیست، یا برای انتقام، یا برای تعیین وضعیت خود، از مبانی فساد همین عزل و نصب و گذاشتن و برداشتنهای من غیر حق است من امیدوارم تعمیم عدالت در کلیه شئون دستگاه حکومت ما به طوری مستقر بشود و به طوری تعمیم یابد که به هیچ وجه من الوجوه از این پس فرصتی برای عدم رضایت هیچ کدام از طبقات در پیش نباشد. و اما مسئله استثمار، عرض کردم یکی از موارد انقلاب شاه و ملت مبارزه پی گیر و محکم بر علیه استثمار بعضی طبقات نسبت به بعضی طبقات دیگر هست، اصل دوم انقلاب یعنی اصلاحات ارضی مبارزه‌ای بود برعلیه استثمار فئودالها نسبت به رعیت یا ارباب نسبت به رعیت و سهیم کردن کارگران در سود کارگاهها جلوگیری از استثمار صاحبان صنایع نسبت به کارگران است اما دوستان عزیز همیشه در بطن هر انقلابی موج ضد انقلابی در حال تکوین است یعنی وقتی مبارزه با استثمار راه سودجوئی را بر عده‌ای ببندد عده دیگری درصدد بر می‌آیند که از راه دیگری به سود غیر عادلانه دسترسی پیدا کنند. این صفت بشر است و در هر اجتماعی دستجات سودجو و فرصت طلب بسیارند و مسئله زمین که امروز مورد بحث ما و مورد توجه ما است و فرمان همایونی دایر بر اصل ۱۸ و ۱۹ است مسئله زمین یکی از بزرگترین وسایل استثمار به صورت دستجمعی بوده است من محاسبه کرده‌ام برای یک قطعه زمین موات که به صورت ارث بریا یک فئودال زاده مانده است استثماری که به وسیله یک قطعه زمین در ظرف ۵ سال درباره سه هزار نفر روا داشته بیش از استثماری است که پدرانش در طی ۵۰۰ سال انجام داده ان و بیست و سی نفر کشاورز را استثمار کرده بودند در حالیکه او به فاصله ۵ سال دربارة سه هزار نفر روا داشته بیش از استثماری است که پدرانش در طی ۵۰۰ سال انجام داده‌اند و بیست و سی نفر کشاورز را استثمار کرده بودند در حالیکه او به فاصله ۵ سال سه هزار نفر را به اندازه‌ای استثمار کرده که اندوختة چندین سالش را تأمین کرده با یک سند مجعول و در حقیقت سند بی اساسی که نه یک مورد بلکه موارد متعددی از این قبیل را سراغ دارم از نظر من ام الفساد نامیده می‌شود مفاسد عدیده‌ای دارد که شاید هرگوشه به نظر دوستان رسیده باشد ولی متأسفانه چون ما با جماعتی از این طبقه زمین باز و بسازو بفروش تماس داشته‌ام و به تمام امور و رموز کار آنها واقف هستم، البته تمامشان هم آدمهای بدی نیستند یکعدهای هم هستندکه زمین را خریده‌اند و به قیمت عادله فروخته‌اند ولی یک عده‌ای بودند که صرفاً اراضی ارزان را برای گران شدن خریده‌اند و اینها اصلاً سه دسته‌اند یکی زمین بازان مطلق دوم زمین بازان بساز و بفروش و سوم بساز و بفروشهای زمین باز که اینها هم به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم می‌شوند و خطرناکترین آن بساز و بفروشهایی بودند که زمینها را متری ۱۲ تومان خریدند و با کشیدن برق و آب به متری هزار تومان فروختند و این سودش صد برابر بوده است که هیچ سرمایه گذاری در هیچ کجای دنیا این چنین درآمدی و بازدهی نداشته است و این کار مفاسدی دربردارد الان توجه بفرمائید من محاسبه کرده‌ام رشد ترقی کالاهای مصرفی ما از سال ۲۵ تا ۳۵ به طور متوسط سالانه طبق آمار بانک مرکزی هشت و دو دهم درصد بوده و به گفتة بازار ده درصد بود که در ظرف ده سال صددرصد رشد قیمت داشته است ولی درمورد زمین به طور متوسط اراضی خارج و داخل محدوده پایین و بالای شهر از رشد ۲۰۰ درصد در سال برخوردار بوده که در ظرف ده سال دو هزار درصد رشد داشته است و طبیعی است که این رشد غیر عادلانه در رشد کالاهای مصرفی می‌توانست مؤثر باشد و قیمتها را با خود به طرف بالا بکشد یعنی ما در در تورم زمین است و به هیچ وجه قیمت زمین ارتباط اساسی با رشد کالاهای مصرفی نداشته است این یک نکته کاملاً مسلم و طبیعی است. در صورتی که اجازه بدهیم کالایی که تولید شدنی نیست وارد شدنی نیست یعنی نمی‌شود ساخت و از خارج وارد کرد به صورت احتکار آزاد، انحصار آزاد و قیمت گزاری آن هم آزاد باشد من تصور می‌کنم اگر برای سیب زمینی و سیگار همچنین وضعی برقرار بود سیگار هم هر دانه‌ای به هزار تومان می‌رسید هیچ تردیدی نیست که زمین هم به متری یک میلیون تومان می‌رسید و با این وضع هیچ جای نگرانی نبوده بخصوص که در همین موقعیت دولت خط محدوده کمربندی هم بکشد و بگوید از اینجا نمی‌توانید بیرون بروید یعنی مجبورید از زمینی را که فلان کس احتکار کرد تعیین قیمتش هم به دست خودش است تو باید بیائی زمین را از کسی بخری که احتکارش آزاد نرخ گذاری به وسیلة خود آقا آزاد، از خارج هم نمی‌توانی وارد کنی و کارخانه هم تولید نمی‌کند که محصولش را زیادتر بکند عرض کردم مردم که نزدیک تهران که کن قبل از تهران ایجاد شده و علی التحقیق زمان شاه اسمعیل صفوی وجود داشته و ورود شاه طهماسب اول به کن بوده است و این منطقه تاریخی را شهرداری خارج از محدوده تلقی کرده است در یک خانواده ساکن کن پسری می‌خواهد داماد شود و آنها می‌خواهند اتاقی به اتاقهایشان اضافه کنند و دولت اجازه ساختمان یک اتاق اضافی را نمی‌دهد و می‌گوید اگر می‌خواهید داماد و یا عروس بشوید بروید داخل محدوده و زمین متری ۵ هزار تومان بخرید و بسازید و بنشینید امکان دارد برای مصلحت یک قوم دیگر به یک قوم این همه زور گفت ما هر چه گفتیم که رکن به طور مستقل برای خودش زندگی کند و استقلال داشته باشد به صورت یک بخش دورافتاده ترین نقاط این مملکت مثل تفت یزد که از تمام امکانات برخوردار هستند ولی کن نه آب دارد، نه برق و هیچ چیز دیگر چون خارج از محدوده است اصلاً خارج از محدوده به صورت یک گناه کبیره درآمده یعنی از همه چیز ساقط شده مردم کن چنان از خواسته‌های خود صحبت می‌کردند که واقعاً مردم کن متأثر می‌شد هر چه به آنها گفتیم صلاح هست که برای زیبائی تهران شما در همین حال بمانید اصلاً برایشان قابل قبول نبود به هر صورت مسئله محدوده و مسکن دردامن توزیع غیر عادلانه ثروت و استثمار قابل تأمل و بررسی است ما جناب دکتر آموزگار پیشنهادهای مختلفی تهیه کردیم چه در حزب و چه در مجلس و بعضی را تقدیم کردیم و بعضی را تقدیم خواهیم کرد و توجه لازم را نسبت به این مسئله داریم چون یکی از مسائل حیاتی مملکت ما است و جریانی است که اگر به آن توجه نشود به تمام معنی به انقلاب شاه و ملت لطمه خواهد زد و من بسیار خوشوقت و سعادتمندم که در هر مرحله از زمانی که از تنگنائی برای ملت پیش می‌آید یا انقلاب ما در معرض خطر قرار می‌گیرد شاهنشاه با صدور فرمان این مسئله را حل می‌فرمایند (صحیح است) وانقلاب را نجات می‌دهند اما عرض آخری که در برنامه دولت دارم مسئله تعمیم روح تعاون و همکاری بین تمام طبقات اجتماعی ما است بخصوص بین گروههای مختلف دولتی و بین دولت و بعضی گروههای مجری. مسئله اول جناب آموزگار اختلافی است که گاهی بین بعضی از واحدهای دولتی به جشم می‌خورد فرض بفرمائید ثبت اسناد با شهرداری ایجاد یک گرفتاریهایی کرده‌اند یا وزارت آب و برق با شهرداری یا وزارت آب و برق با یک دستگاه دیگر بنده عرض می‌کنم که سیاست دولت همیشه در این بوده و نمی‌تواند خارج از این باشد که برای رفع این عدم هماهنگی، به نظر من باید حتماً دستگاهی کنترل کند چون گاهی پیش می‌آید که مشکلات عدیده‌ای برای مردم ایجاد می‌کند یکی از مسائلی که به نظر من در آینده برای اعتلای سطح خدمت لازم و ارزنده است همکاری بیش از پیش و دوستانه ایست که باید بین مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس وجود داشته باشد بنده بعرضتان میرسانم نمایندگانی که اینجا نشسته‌اند یعنی نمایندگان عصر رستاخیز کلاً برای کسب شرف و آبروی بیشتر به این ساحت پای نهاده‌اند بدیهی است که برای کسب شرف و آبرو هیچ کس جز طریق صواب و صلاح نخواهد پیمود و می‌بینیم که نظریات بعضی از دوستان با تخصص‌ها و تجربیاتی که در مسائل اداری و بخش خصوصی دارند بسیار ارزنده و قابل تعمق و قابل رسیدگی است و من از جنابعالی که همیشه با فضیلت کامل خواستار مطالب نو و گوش شنوا به مسائل علمی و تجربی داشته‌اید خواهشمندم در این مورد مقرر فرمایید که کمال همکاری، دوستی و مساعدت صمیمانه بین دوستان مجلسی و ارکان دولت جریان داشته باشد توفیق شما و همکاران محترمتان از درگاه خداوند متعال خواهانم (احسنت)

رئیس- آقای نواب صفا بفرمائید.

نواب صفا- جناب آقای رئیس، همکاران گرامی

۱- همانطور که در چند جلسه قبل و پیش از تعویق دولت جناب هویدا عرض کردم همه ما در هر موقع و مقامی که هستیم، رفتنی هستیم و ماندنی بعد از خداوند بزرگ ایران است و ملت ایران و به کوری چشم دشمنان ایران نظام شاهنشاهی (احسنت).

۲- هویدا که اگر وزیر دربار شاهنشاهی نبود راحت تر درباره او و سجایای او سخن می‌گفتم مردی است که نامش با کلمات شاهدوستی، وطن پرستی و انسان دوستی تقوا و درستی ثبت خواهد شد مردی است که با قاطعیت تصمیم می‌گیرد از مشکلات نمی‌هراسد و انسانها را در هیچ زمانی فراموش نمی‌کند و با غم و شادی آنها شریک سهیم می‌شود.

اجازه بفرمائید در مورد انسان دوستی جناب آقای هویدا توضیحی بدهم که عرایضم مستند باشد سال قبل در چنین روزهایی در یکی از بیمارستانهای لندن بستری بودم و در اثر جراحی آئورت و نرسیدن خون مدت هشت ساعت و نیم به پاها، هر دو پایم فلج شده بود روزهای گرم لندن و فلج ناگهانی پاها روحیه‌ام را به کلی خراب کرده بود من و پسرم روزهای تلخی را میگذراندیم یک روز صبح پسرم آمد و گفت آقای هویدا از شما احوالپرسی می‌کنند چون یک بار دیگر هم توسط سفارت جویای سلامتی ام شده بودند گفتم از ایشان تشکر بکنید و بگوئید بحمدالله بد نیستم و مشغول معالجه هستم بلافاصله برگشت و گفت نه پدر خود جناب آقای نخست وزیر می‌خواهند با شما صحبت کنند مرا با صندلی چرخدار پای تلفن بردند و دیدم جناب آقای هویدا هستند و از من استمالت می‌کنند خدا میداند که چه روحیه‌ای در من ایجاد شد و چقدر در سلامتیم مؤثر بود ولی دو اثر دیگر هم داشت یکی اینکه خارجی‌ها متوجه شدند که ما ملتی هستیم یکپارچه و متحد و با فرهنگ که نخست وزیر یک مملکت با همه اشتغالات به فکر نماینده دولت است و دیگر اینکه پسرم فهمید مملکت بی حساب و کتاب نیست و اگر فردی خدمتگزار باشد و درستکار نخست وزیر مملکت در چنین لحظاتی او را از یاد نمی‌برد و روحیه وطن پرستی را در او القاء کرد (آفرین)

در دولت هویدا که بیش از ۱۳ سال بار سنگین مسئولیت را به دوش کشید و هم بر ابرو نیاورد بیش از ۹۰ نفر بعنوان وزیر بنا به اراده شاهنشاه وارد شدند کسانی بودند که رسالت خود را بخوبی درک کردند و به درستی انجام وظیفه کردند وکسانی هم که بادرستی و صداقت خدمت نکردند این قصور یا آن خدمت مربوط به خود آنهاست امروز انقلاب ایران و شاه ایران که مبتکر این انقلاب است به همة افراد ملت و به همة استعدادها مجال خدمت می‌دهد اگر انقلاب ایران نبود هویداها و آموزگارها که از دل اجتماع برخاسته‌اند نخست وزیر نمی‌شدند که اگر رستاخیز نبود نه ما نماینده مجلس بودیم و نه شما وزر بنابراین بر عهده ماست که خدمتگزاران صادق و صمیمی باشیم که نادرستی نکنیم که دامن شرف و تقوا را از دست ندهیم ما به کسانی که در دولت هویدا خدمت کردند ‏آفرین میگوئیم (احسنت) و به کسانی که راه نادرست رفتند نفرین می‌کنیم.

۳- جناب آقای آموزگار.

جنابعالی در مقامهای مختلف بخصوص در وزارت کشور که ما خود شاهد بی طرفی شما در انتخابات بودیم و در اوپک که تحت فرماندهی مستقیم شاهنشاه با کمال غرور و سرافرازی وظایف خود را انجام دادید ناظر حسن خدمت و کاردانی شما بوده‌ایم امروز که بفرمان شاهنشاه انجام این وظیفه خطیر را در لحظات حساس تاریخ ایران عهده دار شده‌اید و اعتقاد و اعتماد رهبر عالیقدر مملکت را پشتوانه کار خود دارید ما نمایندگان ملت ایران هم مسلماً به شما و دولت شما به اتفاق آراء رأی اعتماد خواهیم داد برنامه شما راهم خوانده‌ایم و منتظر می‌مانیم تادر این سنگر هم شاهد خدمات شما و دولت شما باشیم ما در فضای رستاخیز و با طرز فکر شایسته دوران رستاخیز از هیچگونه همفکری و همدلی مضایقه نداریم و چشم بر حکم و گوش به فرمان شاهنشاه هستیم اگر انتقادی می‌کنیم خالی از غرض است و شأن مجلس و شأن مشروطیت و شأن انقلاب شاه و ملت انتقاد اصولی و سازندهاست.

ما همه به یک سو می‌رویم و به یک نقطه می‌نگریم منتهی با اندیشه‌های متفاوت که لازمه دموکراسی ملی ماست همان دموکراسی که آب و رنگ ایرانی دارد و در آب و هوای ایران به دست شاه ایران نشو و نما یافته است بنابراین نه از تملق متملقان حرفه‌ای که در همه جا هستند مغرور شوید و نه از انتقاد مردم دلسوز و راستگو که در همه جا کم یابند آزرده خاطرگردید.

۴- باید با کمال تأسف این حقیقت تلخ را بپذیریم که انقلاب اداری ما که شهبال انقلاب شاه و ملت است و در کنار انقلاب آموزشی قراردارد توفیقی نداشته است. دو اصل وطن پرستی و پاکدامنی که باید از طرف کارمندان دولت رعایت شود و دواصل تشویق و تنبیه توأم با بی غرضی و بی نظری که باید از سوی مدیران جامه عمل بپوشد رعایت نمی‌شود. هنوز سرنوشت کارمند را امضای یک وزیر تعیین می‌کند نه حسن خدمت و درستی و دانش و سابقه او. هنوز هر که متملق تر و چاپلوستر و وابستگی‌هایش با مقامات بیشتر است پیشتر است هنوز درستکار نسبت به آینده اش نگران و متزلزل است و نادرست با انباشتن مال و منال در مورد آینده اش مطمئن بی خیال هنوز برای رسیدن به مقام و منصب به هر وسیله‌ای متوسل می‌شویم بدون اینکه به قول هم آهنگ کننده جناح سازنده در مصاحبه بسیار مستدل و ارزنده خویش توجه داشته باشیم که مهم خدمتی است که انجام می‌دهیم نه کلاهی که بر سر داریم. هنوز درستکار باید سرزنش عیال و خجلت از روی اطفال را تحمل کند زیرا با حقوق ناچیزی که دریافت می‌دارد نمی‌تواند سربر بالش راحت بگذارد و نگرانی کرایه منزل و سایر پرداختها و افزایش سرسام آور قیمتها جای آرام در دل غم پرورش ندارد. هنوز فکر ایام بازنشستگی موجب دلشکستگی شما در برنامه دولت بازنشستگان را جزء اموات غریق رحمت به حساب آورده‌اید و آن ذره که به حساب نیامده آنان هستند یا بعبارت بهتر بازنشستگان کشتی شکستگانی هستند که باد شرطه هم که عنایت دولت است به بادبان متلاشی شده آنان نسیم رحمتی نمیرساند. متأسفانه قانون استخدام رشته انتظام را در ادارات دولتی گسیخته است و گروه بندیهای غلط زنجیر بردگی بر گردن کارمندان آویخته است. احرازشغل لازمه اش کاردانی است بنابراین هنگامی که کسی را به گروهی بالاتر می‌بریم به چه مناسبت رتبه او را که ما به الذای عمر خدمتی و جوانی او است باز می‌گیریم. اگر می‌توانید به کسی عمر از دست رفته اش را باز بگردانیدحق داریدکه رتبه اش را نیز باز ستانید. همچنین است وضع بازنشستگان که با فرا رسیدن زمان بازنشستگی باید حاصل تلاش را که خستگی است از تن بزدایند و با ادامه تربیت فرزند و استفاده رساندن از اندوخته تجربیات گرانبهایی که دارند خدمتی تازه را آغاز نمایند چرا نمی‌آیند برای بازنشستگان از سرمایه پر خودشان با فعالیتهای اقتصادی خویش آینده ایشان را تأمین کند. در همه جای دنیا کارمند هر دستگاهی ایام بازنشستگی راموجب استراحت و آسایش خویش میداند و در اینجا باعث نگرانی و پریشانی کارمندان ما هر قدر درستکار باشند در نیمه راه پایان خدمت متوجه می‌شوند که برای دوران پیری اندوخته‌ای ندارند لاجرم بسیاری از افراد مقاومت خودشان را در برابر فرشته تقوا رها می‌کنند و به دامن اهریمن ناپاکی می‌آویزند انقلاب اداری بدون توجه به همة عرایضی که کردم میسور و مقدور نیست.

۵- واقعیت این است که برنامه ریزیهای ما با اندوخته‌ای از دانش بدون تجربه کافی و بدون لمس مشکلات دستگاههای اجرائی موجب بسیاری از توقفها و دیر رسیدنهای ما بوده‌اند. درست است که آهنگ رشد ما سریع بوده است ولی باید قبول کنیم که برنامه ریزیهای ما نیز کند یا بهتر بگوئیم لنگ بوده است برای مثال ما وقتی می‌خواهیم یک خانه بسازیم با توجه به پولمان برنامه ریزی می‌کنیم. آنوقت چطور می‌شود برنامه ریزیهای ما که در برنامه پنج ساله گذشته میدانسته‌اند چه کارهائی از جهت مسکن، راه، فرودگاه، مدرسه و بیمارستان و سایر تأسیسات داریم فکر نکردند که برای ایجاد این بنا و تأسیسات به چه مقدار سیمان و آجر احتیاج داریم که یا خودشان یا مردم چند کارخانه سیمان وارد کنند و چند کوره آجرپزی بسازند که مملکت دچار مضیقه‌ای به نام سیمان نشود. چطور می‌شود که در همة برنامه‌ها این همه اعتبار برای راهها خرج کرده‌ایم و هنوز یک اتوبان کامل نداریم و هنوز راه شیراز به تهران همان راه سی سال پیش است با قدری توسیع و تعویض چطور می‌شود وقتی می‌خواهیم کارخانه عظیم ذوب آهن اصفهان را بنا کنیم به فکر راه آن نمی‌افتیم که در نتیجه طی چندین سال این جاده تبدیل به قتل گاه نشود و آنقدر جانهای عزیز مردم و مهندسان جوان کارخانه که سرمایه‌های معنوی ما هستند تلف می‌شود تا بالاخره باز هم اوامر ملوکانه سبب ساختن این راه می‌شود آن هم با مقداری تأخیر آیا مسئول این جانهای به هدر رفته کسی نیست؟ پیشنهادم این است که از این پس بخصوص در شهرهای صنعتی هر کارخانه‌ای که می‌خواهد ایجاد شود به موازات آغاز کار به فکر ایجاد راه هم باشید. درموردبرنامه ریزی وعدم تمرکز سخن بسیار گفته شد من الان گزارشی در دست دارم از دفتر برنامه وبودجه اصفهان که مسئول دفتر در جواب سؤال من فرستاده است او مشکلات کار خودش را چنین خلاصه کرده است:

۱- فقدان خطوط مشخص مسئولیت و پاسخ دهی در نظام اداری استان.
۲- فقدان علاقه و ایمان در بعضی از مجریان طرحهای این برنامه.
۳- پیچیدگی مقررات و بالاخره چند مورد دیگر درباره نبودن سیمان و آجر و مقاطعه کار و تغییر قیمتهای پایه بعلت تأخیر در شروع کارها

من حرفم فقط در مورد همان سه قسمت اول است که شاید مشکل مملکتی هم باشد البته ما پیش از این یعنی در دورة استانداری آقای دکتر کیانپور همة بودجه‌های عمرانی مان را خرج کرده بودیم سهل است باقیمانده بودجه سایر استانها را هم به ما دادند و خرج شد چطوردر استان ما هنوز خطوط مسئولیت و پاسخ دهی روشن نیست و اگر علاقه و ایمان در مجریان نیست باید آنها را بیرون ریخت مگر می‌شود یک استانی را سه سال یا چهار سال معطل کرد آن هم با این بهانه‌ها مگر این وقت‌ها و این پولها را می‌شود همیشه به دست آورد ما هر سال به اصفهان می‌رویم و در یک همایش نمایشی همین حرفها را می‌شنویم ما در اصفهان مشکل برق داشتیم ولی با یک مدیریت صحیح و یک برنامه ریزی صحیح فقط در عرض یک سال به دست همین آقای مهندس روحانی که فعلاً رئیس توانیر است و گرفتار ندانم کاریهای دیگران شد. بهترین برق و بهترین نمونه مدیریت را در استان داشتیم اگر همه مسئولان اجرائی حرف حق می‌زنند چرا چهار اسل است کسی به حرفشان گوش نمی‌دهد. آقای دکترآموزگار نمی‌شود در این دوره تحول و سازندگی یک استان بزرگ و سهم مملکت را چنین تعطیل کرد. ما در موقعی که حرف از عدم تمرکز می‌زنیم و باید انجمنهای ملی را تقویت کنیم از بودجه‌های آنان نیزمیکاهیم.

۶- مشکل دیگر مشکلی است که شهرداریها دارند و برای مردم هم ایجاد مشکل می‌کنند آقای دکتر نصر شما که در دو استان به سمت استاندار خدمت کرده‌اید و مشکلات شهرداریها را هم میدانید بیائید با قاطعیت در مواردی که عرض می‌کنم تصمیم بگیرید. مشکل شهرداریها مشکل مالی و مشکل نیروی انسانی قابل می‌باشد و مشکل مردم این است که نمیدانند با این شهرداریها چکار کنند. به طور مثال برای رفع مشکل ترافیک یا ایجاد فضای سبز یا مجموعه فرهنگی یا پارکینگ به ناچار شهرداریها خانه‌ها و مغازه‌های مردم را خراب می‌کند بدون اینکه پولی یا اعتباری برای پرداخت خسارت داشته باشند و از این رهگذر هزاران ناراضی برای مملکت می‌تراشند و شاهنشاه هم به هیچ وجه راضی نیستند. پیشنهادم این است که با استفاده از فرمان شاهنشاه یا بیائید با گرفتن وام از بانکها طلب مردم را یکجا بدهید یا برای آنها در زمینهای متعلق به شهرداریها یا زمینهای ملی شده متناسب با وضع زندگی مردم خانه سازی کنید وگرنه بی جهت با عجله کلنگ برندارید و به جان خانه‌های مردم بیفتید این درست مغایر سیاست مسکن است که به فرمان شاهنشاه باید اجرا شود.

(نمونه مجتمع فرهنگی اصفهان) مسئله سرمایه و پلها و تعریض خیابان.

مسئله دیگر مسئله روستاهائی است که در اثر وسعت شهر جزء شهرها شده عوارض شهرداریها را می‌دهند ولی شهرداریها قادر به دادن خدمت به ساکنان این مناطق نیستند برای این مشکل هم وزارت کشور باید فکر اساسی کند.

۷-در مورد فرهنگ ملی که در برنامه دولت هم به آن اشاره شده است از نقطه نظر نقش ادبیات و هنر درفرهنگ ملی مطالبی عرض می‌کنم فرهنگهای یک جامعه یعنی مجموعه‌ای از تاریخ، مصارف، دین، زبان، آداب و رسوم، معماری، صنایع دستی هنر و ادبیات و موسیقی و غیره با توجه و تأکیدی که شهبانوی فرهنگ پرور ما بر این مهم دارند متأسفانه بغیر از وزارت فرهنگ و هنر که با جد و جهد و ذوق و شوق و استواری وظایفش را انجام می‌دهد و سازمان رادیو و تلویزیون، بعضی از مطبوعات از رسالت خود غافل اند و تیشه بر ریشه ادبیات وشعر و موسیقی ملی ما که بر تارک فرهنگمان می‌درخشند میزنند. به نظر من وزارت اطلاعات و جهانگردی وظیفه خود را در این مورد به دست فراموشی سپرده است و امیدم این است که وزیر اطلاعات که خود از روزنامه نگاران فاضل و صاحب دل است و در دامان پدری وطن پرست و هنرمند تربیت گردیده است و هیچ گاه روش متین خود را در کار مطبوعاتی و رسالت مهمش را از یاد نبرده و روزنامه اش را محل این ترکتازیها قرارنداده است به این آشفته بازار سر و سامانی بدهد. از بعد از اسلام تا به امروز که شعر و ادب دری شکل گرفته است یعنی از دوره سامانیان یا از قرن سوم به بعد شعر و ادب ما که رودکی بنیانگذار آن بود و فردوسی کاخ بلند زبان فارسی را بر آن پی افکند تا به امروز یکی از علل پیوند و وحدت ملی و قومی ما بوده است. اگر ما اقوام غالب را نظیر قوم وحشی مغول مغلوب و در خود مستحیل ساختیم تاجائی که جامه آدمیت پوشیدند و عناصری را مانند خواجه نصیر طوسی در کنف حمایت خویش قرار دادند و هنرپرورانی چون امیر علی شیر نوائی به وجودآمدند تنها و تنها به کمک فرهنگ ملی و درخشانمان بود که با پشتوانه ادبیات و شعر دری وعرفان شیعی و تصوف صافی الاسلام تصحیف گردید وقتی به حاشبه کویر این سرزمین می‌رویم و درآنجا آثار گرانبار معماری ایران را از هزاران سال پیش در اردستان نائین می‌بینیم و باهزار سال پیش ملل مغرب زمین و ینگه دنیا مقایسه می‌کنیم آنوقت است که به فرهنگ ملی خویش می‌بالیم بعلت مسافرتهای مکرر شهبانوی فرهنگ پرور ایران به حاشیه کویر واقف می‌شویم و آ‏فرین به وزارت فرهنگ و هنر که در اجرای اوامر شهبانو چنین پر شور به تعمیر ومرمت این میراثهای بزرگ ملی آموزش و پرورش و علوم عالی باید جوانان ما را با ا ین فرهنگ و معارف آشنا کنند و اجازه ندهند که ستارگان قدر اول زبان فارسی مورد تمسخر و هتک حرمت کسانی که جوانان ما را می‌خواهند از فرهنگ ود دور نگاهدارند و آنها را نشناسند قرار گیرند. یکی از نقشها و بازیهای استعمار سست کردن و بی پایه کردن بنیادهای اخلاقی و فرهنگی ملت هاست جوانی که ایران و فرهنگ ایران را بشناسد هرگز اغفال وسوسه‌های بیگانه نمی‌شود. این است که از راههای گوناگون شعر ما، ادبیات ما و موسیقی ما مورد تجاوز قرار می‌گیرد. جوان هر چه بی مایه تر باشد زودتر فریب می‌خورد گفتن شعر خوب لازمه اش خواندن آثار ادبی بزرگان شعر و ادب است (صحیح است) و ای آشنائی ملازمه اش خواست نویسنده شاعر بشود و دید کار مشکلی است بناچار یا به شعر نو روی می‌آورد یا با ملعبه و بدگوئی به بزرگان شعر وادب فارسی خود را به شهرت میرساند. و وسیله این شهرت هم صفحات بعضی از روزنامه هاست. اینجاست ه وزارت اطلاعات باید نقش ارشادی داشته باشد. و اینجاست که وزارت آموزش و پرورش باید نقش پرورشی و آموزشی خود را ادا کند. شاه در ادبیات فارسی از زمان رودکی که با سرودن غزل (بوی جوی مولیان آید همی) امیر نصر را راهی بخارا کرد تا به امروز نقشی درخشان داشته و نامش از ادبیات جدا نبوده است ولی ببینید که یک نو پرداز شعری درباره شاه و درباره وطنش که هر چه دارد از اوست سروده است؟ ببینید سرودها و ترانه‌های میهنی ما را چه کسانی ساخته‌اند، عارف، ملک الشعرای بهار، امر جاهد، گل گلاب، نور الله همایون رهی معیری، نیرسینا، معینی کرمانشاهی و این بنده کمترین. نور الله همایون پدر همین آقای داریوش همایون است و روزگاری که سرود معروف (ایران، ایران ای کشورداریوش ای کشور عزت و افتخار نصرت و دانش و فروهوش) را ساخت کارمند جوان همین مجلس شورای ملی بود که با کمک آهنگساز جوان دیگری که آن هم کارمند مجلس بود یعنی بدیع زاده در طلوع سلطنت پلهوی این سرود و سایر سرودهایش را ساختند دربارة موسیقی هم باید به طور خلاصه عرض کنم. که آهنگهای امروز هویت ملی خود را از دست داده است و هر خارجی که آنرا نشنود نمی‌شناسد در صورتی که موسیقی هندی یا ترکی یا ژاپنی یا افغانی هویت ملی خویش را نگاه داشته است یعنی اگر کلام را که آن هم برخلاف با لهجه تهرانی ساخته میشوداز روی این آهنگها بردارند خود ما هم آنها را نمی‌شناسیم، من این مبحث مفصل و دقیق را در اینجا خاتمه می‌دهم.

۸- در اروپا روزی به کتابخانه‌ای رفتم تا ببینم دربارة ایران چه کتابهائی دارد. بغیر از کتابی که مؤسسه لاروس به زبان فرانسه منتشر کرده بود کتابی دیدم به نام ایران از طرف یک نویسنده بنام ونسان مونتی به زبان فرانسه من شرم دارم که بگویم این اقای نویسنده با سوءنیتی خاص ایران و ایرانی را چگونه معرفی کرده بود این کتاب در ۲۰ سال پیش چاپ اول شده بود چاپی را دیدم که یک کلیشه مربوط به سال ۱۹۷۳ داشت این کلیشه هر ایرانی را به خشم می‌آورد و نوشته بود کاریکاتور از ایران آزاد! باعلامت تمسخر! آقای ونسان مونتی حق دارد زیرا مسلماً جیره خوار است و مسلماً دشمن ایران است و مسلماً باید ایران آزاد و مستقل را ببه آن صورت مغرضانه تخطئه کند نظایر این آقا در اروپا و آمریکا بسیارند که منابع امپریالیستی و استعماری جهان به آنها پول می‌دهند ایران امروز خار است و به چشم دشمنانایران فرورته است شاه ایران منافع غارتگران را قطع کرده است با دشمنان ایران در حال مبارزه است سیاست مستقل ملی خود را به جهانیان ثابت کرده است ولی وزارت اطلاعات و جهانگردی ما چه می‌کند؟ از صبح تا شب حواسش متوجه مطبوعات داخلی است و دشمنان ایران هم مشغول اغفال جوانان بی گناه ما در خارج، خانواده‌های ایرای هم چه در ایران و چه در خارج از حال فرزندانشان بی خبر. مطبوعات ایران وطن پرست هستند شما باید فقط آنها را ارشادبکنید کما اینکه جناب آقای معینیان هم که وزیر اطلاعات بود کارش همین بود ماهی یک بار مدیران روزنامه‌ها را می‌خواست سیاست ایران و موضع ایران را برایشان تشریح می‌کرد و آنها هم وظیفه خودشان را می‌دانستند شما به فکر جوانان این مملکت چه در داخل و چه در خارج ایران باشید. جوانان ایران نیاز به دانستن دارند شما دویست هزار دانشجو در ایران وصدها هزار دانشجو در خارج دارید اینها احتیاج به نشریاتی دارند که قانعشان کند که بیدارشان کند که حقایق را بگوید نه تبلیغ و نه مبالغه. خارجی وقتی می‌خواهد با فرهنگ ایران آشنا شود هر کتابی را که باز می‌کند عکس یک قطار شتر را می‌بیند عکس مقداری زن چادری را عکس کسانی را که در چشمه علی مشغول شستشوی فرش هستند این کتابهای موافق است چه رسد به کتابهای مخالف جوانان ما در خارج دسترسی به آمار مملکت ما ندارند و نمیدانند برای نوشتن رساله به کجا مراجعه کنند چه رسد به مأخذی درمورد ایران جدید با فرهنگ و معارف ا یران و بجای فرستادن خواننده و نوازنده که آن هم لازم است افراد مطلعی را بخارج بفرستید که با زبان ساده با دانشجویان به گفتگو بنشینند در لندن که بودیم و میدیدیم که شبها تلویزیون فیلمهای نیم ساعتی در معرفی کشورهای مختلف حتی ترکیه اختصاص داده‌اند فقط یک شب که نمایشگاه خطوط اسلامی در بیرتیش موزیوم دائر گردیده بود مختصری درباره موسیقی ا یرانی پخش شد که استاد عبادی را نشان می‌داد همین مختصر هم تأثیر زیادی داشت خارجیان عمر خیام را به صورت دزد بغداد در فیلمها نمایش می‌دهند و هیچ فعالیتی در معرفی ایران به وسیله این دستگاه مؤثر یعنی تلویزیون من ندیدم.

وزارت اطلاعات چه می‌کند درست است که دو سال قبل به راهنمائی شهبانو کتابی جالب به نام پل فیروزه منتشر کرد ولی کافی نیست شما باید کتابهائی با تیراژهای خیلی زیاد انتشار بدهید هم درباره فرهنگ ملی و هم درباره پیشرفتهای ما و نه کتابهای لوکس نمونه زن ایرانی ملکه بزرگ شهبانوی عزیز ایران است نمونه دانش نمونه فضیلت، نمونه نوع دوستی و بشر دوستی. تاریخ دنیا را ورق بزنید ببینید چهره‌ای به پاکی و درخشندگی شهبانوی ایران یافت می‌شود، در بین تمام ملکه‌های دنیا در طی قرون و اعصار آیا ملکه‌ای به جذامخانه رفته و فرزند جذامی را در آغوش کشیده است؟ ماری آنتوانت ملکه فرانسه وقتی که گفتند از قحطی گروه گروه مردم می‌میرند گفت اگر نان پیدا نمی‌شود نان شیرینی هم نیست؟ ملکه بزرگوار ما از مردم جدا نیست. به حاشیه کویر می‌رود و به مردم آموزش بهداشت محیط می‌دهد، به روستاا و شهرهای زلزله زده می‌رود و به درد دلها گوش می‌کند و فرمان رفع مشکل می‌دهد، با غمها و شادیهای مردمش شریک و سهیم است و به همین دلیل است که بزرگترین جوایز را در زمینه انسانیت جوامع امروز بشری به پیشگاه او تقدیم می‌دارند. آیا وزارت اطلاعات این چهره مردم آشنا را به دنیا معرفی کرده است؟ نمونه زن ایرانی همین خانم افخمی است که بعنوان وزیر در این کابینه شرکت دارند بانوانی هستند که به نمایندگی مردم در مجلسین و سایر پارلمانهای محلی حضور دارند زنانی هستند که بر مسند قضا تکیه زده و در دانشگاهها تدریس و در بیمارستانها خدمت می‌کنند زنان ایرانی، دختران سپاهی هستند که در اقصی نقاط کشور به مردم وطنشان خدمت می‌کنند اینها که دیگر واقعیات است ولی این واقعیات را دشمن ایران واژه گونه جلوه می‌دهند و این وظیفه برعهده وزارت اطلاعات و مطبوعات و مردم میهن پرست ماست که حقایق را در همه جا آنطور که هست بازگو کنند و منعکس سازند.

۹- دربارة جهانگردی و بخصوص ایران گردی عرض می‌کنم که کار وزارت اطلاعات و جهانگردی هتلدای نیست بلکه باید کارش جنبه ارشاد و نظارت و حمایت داشته باشد این هتلهائی را که ساخته‌اید به مردم بدهید ولی به آموزش مدیر و کارکنان هتلها توجه بیشتر مبذول دارید. بجای هتل سازی مردم را به ساختن متل تشویق کنید و بجای کمک مالی و ایجاد تورمی که در نتیجه خرید زمینهای اطراف هتلها توسط هتل داران در بهای زمین ایجاد می‌شود از زمینهای ملی شده آن هم در جاهائی که شما نیاز دارید و شما تشخیص می‌دهید به مردم بدهید مردم را تشویق به متل سازی کنید از تهران تا مشهد از تهران تا شیراز و از تهران به هر نقطه کشور شما خودتان آقای وزیر اطلاعات با اتومبیل مسافرت کنید تا به نیاز مردم به داشتن مثل واقف شوید کسانی به طول مثلا به کنار دریا می‌روند و شب را یا درکنار ساحل و یا درکنار خیابانها به صبح می‌برند اگر در جاهای مناسب متل باشد با کمال خرسندی با آنجا می‌روند و راضی می‌شوند. شما هنوز بعضی از شرکتها و سازمانهایتان آئین نامه اجرائی ندارد. هنوز آژانسهای مسافرتی تحت هیچ ضابطه‌ای قرار ندارند و به مسئله ایران گردی توجه نمی‌کنند. شما باید امکانات ایران گردی را از لحاظ رفاهی فراهم سازید و شرکت گشتها با یک آئین نامه اجرائی صحیح ایران گردی را رواج دهد. به کار قهوه خانه‌ها، مسافرخانه‌ها، متل‌ها، نظارت پی گیر و مستمر داشته باشید توریست خارجی وقتی این همه کثافت را در قهوه خانه‌ها می‌بیند از مسافرت به ایران پشیمان می‌شود. تعطیلات کارمندان دولت و استفاده آنان باید طوری تنظیم شود که به ایرانگردی کمک کند. شنیده‌ام شهرداری تهران ترمینالی در جنوب تهران ساخته که همه بنگاههای مسافربری به آنجا بروند و سپس مسافران از آنجا به محلهای خودشان بروند ترمینان در شهرها لازم است منتهی ترمینال باید در نقاط متعدد شهر باشد در هر نقطه شمال و جنوب و مشرق و مغرب یک ترمینال تا مسافران بتوانند به راحتی رفت و آمد کنند و ترافیک شهرها هم بر هم نریزد و این کارها باید با همکاری و کسب نظر وزارت اطلاعات و جهانگردی باشد. در پایان توفیق همه را در راه خدمت آرزو می‌کنم (احسنت)

رئیس- آقای قائمی بفرمائید.

قائمی- بنام آنکه هستی نام از او یافت، فلک جنبش، زمین آرام از او یافت. با اجازه مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی و همکاران عزیز و ارجمند من برای خودم بحث و گفتگو در برنامه دولت حاضر را مغتنم میشمارم و گمان می‌کنم دولتی که برنامه او به کیفیتی که اعلام شده است در یک جمله«کار، توأم با صداقت، راستی و پرهیزکاری خلاصه شده» برای همه ما مغتنم است بسیار خوشحالم و سپاسگزار از شانس خودم که بعنوان تأیید کننده نسبت به مسائلی که در برنامه دولت مطرح شده است اینجا گفتگو می‌کنم چون اعتقاد دارم که رئیس محترم دولت به آنچه که گفته‌اند ایمان دارند و در گفتارشان صادقند وقتی دم از تقوی و پرهیزگاری و صداقت می‌زنند دم از چیزی نمی‌زنند که در خودشان نیست بلکه راجع به مسائلی می‌گویند که از آن به حد کفایت برخوردارند بنابراین از این جهت گفتم سپاس از شانس خودم دارم چون دلم میخواس که فرصتی چنین پیش می‌آمد که در اینجا به نام یک نماینده‌ای که مؤید برنامه دولت گفتگو می‌کند سخن داشته باشم دولت در برنامه خودش بعقیده من نکات مثبت و منفی را بخوبی دریافته است ما بی شک در دوران انقلاب آهسته گام برنداشته‌ایم و انقلابی آهسته هم نمی‌تواند گام بردارد و می‌بایست در تمام زمینه‌ها حساب شده و هماهنگ گام بردارد و شاید در بعضی از زمینه‌ها هماهنگی بدان کیفیت که میباست نبوه است و نظم حرکت در بعضی از زمینه‌ها اختلالاتی ایجاد کرده و مسائلی ایجاد کرده که عنوان تنگنا را بخود گرفته که بعقیده من اصطلاح خوبی هم هست در این برنامه که بنده بعنوان یکی از اعضای قوه مقننه آن را بررسی کردم دریافتم که دولت بخوبی آگاهی دارد و واقف است که در چه زمینه هائی و مواردی آنچنان که می‌بایست گام برداشته شده باشد برداشته نشده و پس از دریافت آن نقاط هدفها را مشخص کرده است بنابراین نه من بلکه مسلماً همکاران محترم همه این برنامه را تأیید خواهند کرد شاهد گفتارم در این خصوص این است که دولت در برنامه اعلام شده نکاتی را که می‌بایست دریابد و مسیری را که می‌بایست مشخص کند مشخص کرده است مطالبی است که در صفحه چهار برنامه چاپ شده و من برای تجدید توجه ذهن شما همکاران اجازه می‌خواهم این صفحه چهارم را مجدداً بخوانم چون یکبار وسیله رئیس محترم دولت اینجا قرائت شده است. بدیهی است که پیشرفت پر شتاب به ناچار مسائل و دشواریهائی را با خودهمراه می‌آورد که از آن جمله می‌توان به تورم حاصل از افزایش سریع تقاضا و عدم امکان افزایش عرضه در کوتاه مدت و بروز تنگناهای گوناگون و در مواردی عدم تعادل بین آهنگ رشد بخشهای مختلف و در نتیجه کمبودها و نارسائیهائی در زمینه، نیروی انسانی، برق، مصالح ساختمانی، ارتباطات و مخابرات و خدمات شهری و نظایر آن اشاره کرد.

پس خوب دریافته است که نکاتی که باید به آنها توجهی غیر از آنچه که بوده است بشود شده است و راه و رسم را هم مشخص کرده است قسمتی را می‌گذرم و بقیه را می‌خوانم.

رویاروئی با این مسئله وغلبه بر آنها مستلزم نیروی تازه و سرشار از تحرکی است که با استفاده از مدیریت قوی و اصلاح روشها و سیستمها و تجدید نظر در سیاستها در چارچوب فلسفه عالی و اصول ارزشمند انقلاب شاه و ملت با عقیده و ایمان کامل به کار افتد و با تجهیز کلیه منابع بهره مندی از همه امکانات به رفع تنگناهای موجود و ایجاد توازن و تعادل بین بخشهای مختلف بپردازد و در نتیجه حرکت جامعه ایران را به سوی تمدن بزرگ تسهیل نماید. همکاران عنایت فرمودند که آنچه لازم بود بعقیده من در اینجا نسبت به وضع اقتصادی و آنچه که می‌باید در آینده انجام بگیرد متذکر شویم دولت بخوبی وقوف کامل داشته و راه جاره آن را هم پیدا کرده بنابراین سخن من سخنی به گزاف نبود اگر گفتم که اغتنام فرصت است برایم که در برنامه دولت بعنوان نماینده ملت تأیید کامل و تمام عیار بکنم در این برنامه و روشی که اعلام شده است و هدف ما هم مشخص است هدفهائی را که من در فصول مختلف دیدم همه با نیازها و احتیاجات ملی و میهنی ما تطابق دارد شک نیست دولت با این برنامه مورد حمایت و جانبداری قلبی وعمیق ملت ایران خواهد بود چون برنامه با صداقت و صراحت اعلام شده است و مسیر، مسیر سلامت و صواب است جناب دکتر آموزگار رئیس دولت در برنامه خودشان برای حصول توفیق دو نکته را اشاره کردند یکی داشتن فرصت کافی برای دولت و دیگر حمایت و پشتیبانی توأم با شکیبائی برای ملت وبی شک برا ی ما نمایندگان مردم تردید نیست توفیق دولت با تأیید الهی وعنایت شاهنشاه مورد تأیید و پشتیبانی ملت ایران و نمایندگانشان در مجلسین مسلماً خواهد بود و در چنین شرایطی تردید نیست که دولت حاضر توفیق کامل حاصل کند و بر مشکلاتی که به آنها پی برده است فائق آید و این آرزو را همه ما از خداوند متعال مسئلت داریم چون سخن در باب رشد زیاد گفته شده است من هم معتقدم که ما بحق از رشد شایسته‌ای در دوران شکوفائی انقلاب با عایت پرچمدار انقلاب بهره مند شده‌ایم ضمن تأیید این رشد غرور آفرین باید این مطلب را هم اضافه کنم که رشد جامعه در رشد مادی خلاصه نمی‌شود و نه تنها خلاصه نمی‌شود بلکه بدون رشد معنوی نمی‌تواند صاحب ارزش واقعی و ارزشی که مورد نظر است باشد آیا جامعه ما هماهنگ با رشد ادی رشد معنوی داشته است؟ من معتقدم که نه، چون فضیلتها و تقوی و پرهیزگاری همگام حرکت ما در زمینه‌های مادی نبوده است در این زمینه ما لنگی‌هایی داشته‌ایم و این لنگی‌ها ناشی از بی اعتنایی‌هایی بوده است که نسبت به مبانی معنوی که برشمردم شمه‌ای از قبل تقوی و پرهیزگاری شده است اگر ارزش اعمال صادره از ناحیه هر فردی قبل از سنجش یا شاخص مادی از لحاظ معنوی سنجیده شود مسلماً رشد مادی ما با رشد معنوی هماهنگ خواهد بود مع التأسف جامعه امروز ما ضمن غروری که دارد و باید در برابر شد مادی و اقتصادی داشته باشد رشد مادی و اقتصادی از مبانی فضیلتی فاصله گرفته است اذهان متوجه این نکته است که بیشتر در مادیات می‌شود تمنیات درونی و خواسته‌ها را تضمین کرد بنابراین بخش خصوصی ما دنبال زمین می‌رود افراد برای به دست آوردن موضع‌ها و موقع‌های اجتماعی دنبال ارتباطات می‌روند و سعی نمی‌شود که با نشان دادن مراتب فضیلتهای انسانی لیاقت و شایستگی خود را برای اشغال مقام و منصب بروز بدهند تلاش می‌شود که چگونه می‌شود ارتباط پیدا کرد این نکاتی است جناب آقای آموزگار که مسلماً جنابعالی به جهت سابقه بیشتر و موقعیت ممتدی که در اداره امور مملکت داشته‌اید از من وقوف بیشتر دارید اگر بنده این عرض را می‌کنم من باب این نیست که شما بی خبرید و من می‌خواهم آگاهتان کنم بلکه از نظر این است که عقده‌ای را که در دل دارم بازگو کرده باشم والا شما و همکاران صاحب فضیلتتان آگاهی دارید و تردید نیست که رشد معنوی، رواج تقوی، احترام به فضیلت با بخشنامه و دستور العمل تأمین نمی‌شود هم وقت می‌خواهد هم حرکتی در قالب یک جهاد ملی. اما ملت، جامعه همیشه چشمش به سیمای مدلها و به سیمای سنبلهای اجتماع است، به سیمای دولت است، به سیمای اعضای دولت است و بالاخره به سیمای ارگانهای اجتماعی است و در آنها جستجو می‌کند و در آنها سراغ فضیلت می‌گردد. اگر بازار داغی داشت مسلماً به دنبال فضیلت خواهد رفت و گرنه متأسفان بجایی خواهد رفت که اسفناک است. اعتقادم این است که رستاخیز ملت ایران که به ابتکار و تدبیر رهبر بلند اندیشه ایران مطرح شده، موضوعیت پیدا کرده و جان گرفته تنها در مسائل سیاسی و اجتماعی نباید خلاصه شود. رواج فضیلت و تقوی باید از شعارهای مسلم حزب رستاخیز ملت ایران باشد که بیش از هر جای دیگری در آن چهار چوبه دربارة این مبانی معنوی گفتار و کردار و پندار ظاهر و آشکار شود و جامعه را از نظر معنی به بهترین پایگاه می‌شود هدایت کرد که آن پایگاه ایمان و خداپرستی است که ما خوشبختانه ملتی سعادتمند بوده‌ایم که چنین پایگاهی را در حد رفیع و شایسته آن در سایة دین مقدس اسلام و زیر چتر گسترده آن داریم. بنابراین باید همه ما هم تلاش کنیم که مردم بیش از پیش به جانب ایمان و مبانی دین متوجه شوند که بی شک این قدرت عظیم وجدان بیدار و ایمان بسیار در من و دیگران به وجود خواهد آورد که اینها همه با هم پایگاهی می‌سازد شکست ناپذیر و دژی مستحکم می‌گردد که جامعه ما را دوام و بقا خواهد بخشید. بنابراین نظر دولت شما را به این نکات معطوف می‌دارم.

همانطور که عرض کردم در باب مسائلی که در برنامه مطرح است آنجا که تأکیدات ضروری بوده است در برنامه دولت بخوبی دیده می‌شود که تأکید شدید بعمل آمده است. در کار اقتصاد، در کار توازن صادرات و واردات بدون در نظر داشتن درآمد نفت تأکید لازم را می‌بینیم، در کار آموزش و پرورش تأکید می‌بینم، درکار تولیدات کشاورزی و امر کشاورزی که به راستی به شدت مورد بی مهری بوده است تأکید لازم را می‌بینم و جای بسی خوشوقتی است که تأکید در مبارزه با فساد در هر نوع از آن از تأکیدات شایسته برنامه اجتماعی دولت است مایه اصلی لغزشها و اکثر از تنگناها و دشواریها و نابسامانی‌ها همه و همه در همین جاست درعدم کفایت مبارزه کامل و شایسته با فساد است. و این چقدر مایه خوشبختی است برای ملت ایران و نمایندگان مردم که در ساحت مقدس مجلس شورای ملی از زبان رئیس دولت می‌شنوند و در برنامه دولت می‌بینند که دولت در نظر دارد و مصمم است که با فساد مبارزه کند. مبارزه با فساد فرمان رهبر عالیقدر ملت ایران که به کرات به آن اشاره فرموده‌اند و نتیجتاً خواست همه ملت ایران است در این کار هم تدبیر وهم ابزار کار هر دو باید توأمان برندگی و قاطعیت لازم را داشته باشد. تجهیز و تقویت دادگستری و قوه قضائی مملکت در برنامه د ولت مطرح شده است. دستگاه قضائی شمشیری است که با آن می‌بایست ریشه فساد را قطع کرد و این شمشیر می‌بایست برندگی کافی داشته باشد. با شمشیر نابرا ریشه درخت تنومند قطع نمی‌گردد. سزوار چنین است که در دولت جنابعالی قوه قضائیه از حرمت بیشتر، استقلال کاملتر و اعتبار بیشتر برخوردار باشد (صحیح است) قوه قضائیه می‌باید آنچنان اقتداری در خود احساس کند که در برابرش هیچ قدرتی به حساب نیامده آنگاه است که قدرت مبارزه با فساد را به کیفیتی که شما می‌خواهید و ملت از شما انتظار دارد می‌توانید از دادگستری انتظار داشته باشید. ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟ مردام این نیست که بگویم دستگاه دادگستری ما در حال حاضر بی حرمت است یا استقلالش بسیار کم است. نه، دستگاه ما، قوه قضائیه ما هم اکنون هم سرشار از تقوی و فضیلت از دانائی و هوشیاری و وطن پرستی است ولی لوازم کار و قدرت مادی که ضرورت خاص ان است ندارد و باید به آنها توجه بشود تا به راستی در حدی که در انتظار ماست ذات هستی بخش باشد. قاضی به هیچ وجه نباید که پریشان حال و درمانده در مسائل مادی و معیشتی باشد. قاضی نباید احساس کند مقام و موقعیتش من باب مثال از موقعیت یک مقام اجرائی کمتر است. اگر آنچنان اعتقادیداشت قاضی مقام قضا را نابرابر احساس نمی‌کند و آن برندگی که شما از دادگستری انتظار دارید در آنجا بروز و ظهور خواهد کرد. دادگستری چیز اضافه‌ای نمی‌خواهد، همانقدر حرمت و احترام و استقلال که درقانون اساسی برای قوه قضائیه پیش بینی شده است انتظار دارد که در عمل بی کم و کاست به او داده شود و از نظر ابزار کار و تأمین مالی بی نیاز گردد. انتظار بنده بعنوان ی قاضی که افتخار نمایندگی ملت را در مجلس شورای ملی دارد، از جنابعالی دولت شما این است که توجه بیشتر و عنایت بیشتر نسبت به این دستگاه داشته باشید و اگر به آن حدی که عرض کردم عنایت و توجه بفرمائید در مبارزه با فساد از طریق قوه قضائیه موفق خواهید بود. یک نکته دیگر نیز در این باب هست که می‌گویم و سخن را از این جهت کوتاه می‌کنم و ان این است که در سالهای گذشته به جهاتی قسمتی از اقتدارات مرجع تظلمات عمومی تجزیه شده، خرسند شده در سازمانهای مختلف و به صورتی ظاهر شده که آنچنان که می‌باید خوب نبوده است و نه تنها فایده نداشته بلکه این ضرر را هم داشته است که از قدرت قوه قضائیه کاسته است بنابراین عنایت دولت را به این نکته جلب می‌کنم که حتی المقدور کار کمیسیونهایی که در بعضی از سازمانهای اجرائی مملکت کار قضائی انجام می‌دهند به دستگاه اصلی خود برگردند و دستگاه عدالت وظایفی را که این کمیسیون‌ها انجام می‌دادند، انجام بدهند. جناب آقای آموزگار، دولت شما دارای موقعیت خاصی است به جهت عنوانی که شاهنشاه هنگام معرفی دولت شما به پیشگاه مبارکشان به این دولت اعطا فرمودند، دولت اتحاد ملی و وحدت ملی. این عنوان مایه‌ای بس گسترده و عمیق دارد. باید دولت به اعطای این عنوان توجه دقیق داشته باشد. وحدت ملی یعنی چه؟ یعنی بخش خصوصی و بخش عمومی و آحاد افراد مملکت این احساس را داشته باشند که در بقا و حیات مملکت همه با هم مسئولیت مشترک دارند. کیسه مردم و خزانه دولت حسابی از هم جدا نیست یعنی سود و زیانش با هم ارتباط دارد جنابعالی به نکته‌ای دقیق توجه فرمودید که بخش خصوصی کمتر به حساب گرفته شده و تحرکی که داشته با بخش عمومی متناسب نبوده و اولویت دادن به این بخش حق است اما با دریافت معنی واقعی وحدت ملی آن هم در چه حد، من باب مثال عرض کنم در مسئله عرفان و تصوف داریم وحدت وجود را آنجائی که سلطان عرفا مولوی از زبان مجنون می‌گوید

ترسم ای فصاد گر فصدم کنی
نیش را ناگاه بر لیلی زنی

بخش خصوصی اگر احساس این چنین داشت باید از حمایت دولت شما صد درصد برخوردار باشد آن بخش خصوصی که از کیسه ملت از امکانات دولت در خزانه عمومی بهره بگیرد، مدد بگیرد، اما هدف و مرادش افزودن بر سرمایه شخصی خودش باشد آن بخش خصوصی بعلت عدم درک وحدت ملی شایستگی آن را ندارد که از حمایت دولت شما در این زمینه که عرض کردم در سهمی که بیشتر باید به بخش خصوصی داده شود بهره مند گردد. نظر جنابعالی را به این نکته معطوف داشتم و معتقدم که شاید نظر صحیحی باشد البته اگر خلاف آن ثابت شد با قبول خاطر پذیرا هستیم،. نکته دیگر احترام به قانون، موقعیت ممتاز در تمام زمینه‌ها برای جامعه ایجاد می‌کند. دیده می‌شود که بعضی از اوقات مسئولینی در نقاط مملکت به قصد اینکه کاری را بهتر یا نظری را شایسته تر تأمین کنند و بعضاً هم واقعاً اینطور است از قانون ندیده می‌گذرند و یک نوع قانون شکنی می‌کنند این اگر در فرصتی کوتاه و در موضوعی محدود احیاناً صواب و صحیح باشد اما در مسیر کلی در جنبش به اجتماع لطمه شدید می‌زند. تا قانون و ضابطه قانون وجود دارد و حکومت می‌کند هیچ مقامی حق ندارد دستوری خلاف آن بدهد چون این مسئله دیده شده است این را تذکراً عرض کردم باز در زمینه کار انقلاب اداری و ارتباط سازمانهای اجرائی با مردم تذکری دارم دیده شده است که مقامات اجرائی در قبال مردم جبهه گیری می‌کنند در هر گروه به مجرد برخورد و مراجعه اول ذهن آن مقام و مسئول اجرایی متوجه این است که به یک شکلی نقطه مقابل را بگیرد و موضع بگیرد چه فلسفه‌ای ایجاب می‌کند که اینچنین روحیه‌ای در کارمندان و مسئولین اجرائی باشد آنهم در چه شرایطی، در شرایط رستاخیز و وحدت ملی اگر هم بوده است من بعد اقتضا نمی‌کند و مأمورین شما نباید صاحب چنین روحیه‌ای باشند من موردی را سراغ دارم اسم نمی‌برم چون مربوط به حوزه انتخابیه خودم است به خاطر تلگرافی که بی جا و بی ربط چند روستایی ساده دل به یک مقامی که مسئولیتش در سطح مملکتی است مخابره می‌کنند که مبادا فلان زید مسئول فلان قسمت گردد به ایشان برمیخورد که چرا چنین تلگرافی شده است و از انجام کاری که در تولید منطقه‌ای وسیع مؤثر بوده و انصراف حاصل می‌کند به فرض که فلان روستایی تلگرافی کرده است که کار درستی هم نبوده، تو که نباید چنین کاری بکنی این روحیه رستاخیزی نیست و دیگر هم مقتضی نیست که در عصر رستاخیز چنین نمونه‌ای داشته باشیم همانطوریکه دوستان اشاره کردند یک رهبر و یک پرچمدار یک ملت که اینگونه زاویه‌ها را نمی‌تواند داشته باشد این جبهه گیری‌ها نمی‌تواند وجود داشته باشد بنابراین شایسته تر آن است که در این باب کمال دقت از ناحیه مسئولین دولت مطرح شود تا تغییر روحیه‌ای ایجاد شد در مورد کارمندان نظراتی عنوان شد که بیشتر جنبه خصوصی داشت ولی من را مکلف ساخت که نظر شخصی خود را عرض کنم با اجازه همکاران اینجا صحبت ا زخائن و خادم و نادم شد و اینکه آیا خائن پس از ندامت خادم می‌شود یا نه در این مملکت تشخیص خائن و خادم با یک مرجع است خادم و خائن را رهبر ایران زمین می‌شناسد هر کس را ایشان خادم شناختند خادم است ولو اینکه در گذشته اشتباهاتی هم داشته باشد و من عرض می‌کنم پسندم آنچه جانان می‌پسندند اما اگر از نظر تحلیلی در مایه مکاتیب واخلاق و ادیان بررسی کنیم بنده هم معتقدم از روز او بشر مایه خطا درش بوده اما قابلیت تربیت هم داشته به همین جهت مردم صاحب فضیلت در جامعه بشری بسیار دیده شده‌اند که قبل از اینکه به مرحله کمال برسند اشتباهات یا لغزشهایی داشته ان بنابراین نمی‌توانیم علی الاصول ما بگوئیم که اگر کسی روزی از مسیر صواب خارج بوده اگر اشتباه کرده اگر پایش لغزیده تا ابد باید خارج از مدار باشد و اگر برگشت به راه صواب و فردی سالم و درست شد و صداقت و وطن پرستی پیدا کرد به اعتبار اینکه در زمان جوانی در ایام نادانی و جهالت اشتباه کرده و گمراهی داشته او را گناهکار بدانیم؟ این نه با آئین ما، نه با مذهب ما و نه با مسائل اخلاقی و سوسیوتولژی تطبیق ندارد (مظهری – اشتباه با خیانت فرق می‌کند) آقای مظهری جنابعالی نظر شخصی تان را گفتید من هم نظر شخصی ام را عرض کردم و اگر بحثی بود خارج از تریبون گفتگو می‌کنیم همانطور که عرض کردم همه ملت ایران یک دل و یک زبان یه اعتقاد من به پیشگاه شاهنشاه عرض می‌کند که پسند شاهنشاه پسند ملت ایرا است بنده بیش از این تصدیع نمی‌دهم یک بار دیگر در پایان عرایضم برای دولت جناب آموزگار دولت چره‌ای که شهره به تقوا و فضیلت است شهره به پرهیزگاری و عفاف و نجابت و پاکدامنی و راستی و صداقت است توفیق از پیشگاه خداوند متعال مسئلت می‌کنم و برای شما و دولت شما دعا می‌کنم در این روز رمضان از زیان نظام گنجوی

مده ناخوب را بر خاطرش راه
بدار از ناپسندش دست کوتاه

این دعا را هم برای شما و دولتتان کردم و آرزو می‌کنم آنچنان توفیق داشته باشید که همه ما پس از رسیدن به مقصود در طریقی که شما انتخاب کرده‌اید انشاءالله و مسلماً با عنایت حق و تأیید شاهنشاه و عنایت شاهنشاه ایران زمین و همکاری همه ملت ایران زمین نصیب شما خواهد شد زبان حالی داشته باشیم که در این بیت خواجه خلاصه شده باشد که بگوئیم هر کس که دید روی تو بوسید چشم ما کاری که کرد دیدة ما بی نظر نکرد

نکته‌ای دیگر دارم عرض می‌کنم و مرخص می‌شوم، بعضی از سازمانهای مملکتی که مدتها است از تشکیلاتشان می‌گذرد هنوز گویا ضابطه قانونی برای طرز استخدام و رابطه رئیس و مرئوس و تشکیلات اداری خودشان را هنوز پیاده نکرده‌اند و هنوز ارتباطات شخصی و میل و هوس مدیرآن سازمان حاکم بر مدیریت افراد زحمتکش است که بی شک اگر همان راه و رسم وجود داشته باشد موجب دلسردی و کم کاری و بی اعتقادی افراد نسبت به کارشان خواهید شد. خواهشمندم باین نکته توجه داشته و در این زمینه هم عنایت بفرمائیدکه موردش را هم خود دولت پیدا خواهد کرد بنده زحمت را کم می‌کنم و توفیق شما را از خدای بزرگ می‌خواهم و از اینکه همکاران عزیز حوصله فرمودند و سخنان بنده را شنیدند سپاسگزارم (احسنت)

رئیس- آقای دکتر رحمانی بفرمائید.

دکتر رحمانی- جناب آقای رئیس، همکاران محترم و گرامی، بر ما پوشیده نیست که خدمات ارزنده جناب آقای آموزگار در سنگرهای مختلف و در پست مختلف صداقت عمل ایشان را ثابت کرده است، مسلماً برنامه‌ای چنین مدبرانه و ترکیبی چنان زیرکانه که پایه‌های آن بر اصول انقلاب شاه و ملت استوار شده است توفیق خوبی خواهد یافت، این برنامه را چند دفعه مطالعه کرده‌ام دو کلمه که یا شاید تا حالا برای من نامفهوم بوده و یا اینکه حقیقتاً از این دو کلمه تاکنون خوب برداشت نشده در لابلای این برنامه وجو دارد، دو کلمه خیلی پر معنی و خیلی زیبا و خیلی هم فریبنده تنگنا و اولویت، آنچه از تنگنا به نیاز، احتیاج میدانیم و آنچه امروز از آن تعریف شده در معانی کلمات، نیاز، احتیاج و گرفتاری می‌باشد.

و گرفتاریهای عمده قبلاً در کلمه تنگنا خلاصه شده ولی منظور این است که تنگناها چه هستند و تنگنا به چه اطلاع می‌شود، شناخت تنگناها برای همه ما روشن است ما از گرفتاریهای بزرگ کشاورزی اطلاع داریم، وضع کشاورزی مان را از نظر رفاهی میدانیم و محصولاتش را می‌شناسیم و به ‏فرآورده هایشان هم آشنایی داریم کمبود نیروی انسانی بخصوص نیروی فنی انسانی مسلماً یکی از گرفتاریهای بزرگ ما است، کمبود راهها بخصوص راههای روستائی بر هم روشن است و جناب وزیر برای شما دردسر بسیار بزرگ است.

موضوع بهداشت و درمان و کمبود پزشک و پرستار و عرضه خدمت بهداشتی بخصوص برای طبقه کشاورز و روستاها از اهم گرفتاریهاست و میدانم که توزیع عادلانه درآمد انجام نمی‌گیرد، ضرورت رفع فساد در کادر اداری مسلماً یکی از تنگناهای بزرگ است، دروغ، تقلب، نیرنگ، فریب تا آنجایی که باعث انزجار شاهنشاه محبوب ما می‌شود به شدت رواج دارد و توسعه پیدا می‌کند، مشکل مسکن را همه درباره اش صحبت کردند، روزنامه‌ها نوشتند، یکی از گرفتاریهای بزرگ بخصوص برای طبقه کارمند است، طبقه کارمند اکثریتی هستند که از داشتن منزل و مأوا محرومندو اینها تنگناها هستند و خیلی چیزهای دیگر که می‌شود به کلمه تنگنا وصلش کرد و ادامه داد، اولویت چی هست؟ اولویت به نظر من این است که جمعی بنشینند یک کمیسیون تشکیل بدهند یا اینکه بروند و بررسی کنند و مقایسه کنند و ببینند چه چیز واجب تر و ضروری تر و حیاتی تر است، و من شهرستانی تا حالا ندیده‌ام که به حقیقت رویش اقدام بشود، در تهران بزرگ زندگی می‌کنیم تهران پنج میلیون نفری با دهها شاهراه و صدها بیمارستان و هر روز به روی خیابانهای آن پلهای هوائی بسته می‌شود، میلیونها هکتار جنگل مصنوعی در اطراف تهران احداث شده اینها برای چیست؟ برای اینک هجوم جمعیت را به شهر اضافه کنیم؟ این همه هزینه چه تأثیری در هوای مه آلود و دود آلود تهران کرده است، با این همه پلها وشاهراهها چه کرده‌اید و این همه مؤسسات درمانی و این همه اورژانس و آمبولانس آیا برای این شهر کافی نیست؟ اما فکر می‌کنم اگر هزینه یکی از این پلها را مصرف یک راه روستائی بکنیم می‌خواهم عرض کنم که حداقل آن روستائیان زمستان می‌توانند نفت داشته باشند برای سوخت و گرم شدن. اولویت به نظر من برای این قسمت باید داده شود و اولویت به این اطلاق می‌شود که برای حداقل ۲۰ روستا یک درمانگاه در نظر بگیرند. نه اینکه آمبولانسها در این تهران بزرگ از این طرف به آن طرف بروند، در تهران می‌توانند با تاکسی یا با وسایل شخصی و اتوبوس مریض را به مقصد برسانند ولی روستاهای ما از خدمات بهداشتی و درمانی بی نصیب هستند و اولویت حق آنهاست و اجازه بدهید آنها هم حداقلی داشته باشند و زندگی بکنند، اولویت به کشاورزان و به روستاها بدهید یک مقایسه ساده، ما اصول انقلاب را پیاد کردیم من کارگر و کشاورز را مقایسه می‌کنم، این اصول درباره کارگران به نحو احسن پیاده شده و همه ما اعتقاد داریم و همه خوشحال هستیم که کارگران زحمتکش و وفادار و شاهدوست و میهن پرست از رفاه نسبی برخوردارند ولی درموردکشاورزان امروز زمین دارند این زمین را چه کنند؟ آب ندارد، راه ندارد و بدتر از همه فرآورده‌های کشاروزیش را نمی‌خرند و اگر هم بخرند آنقدر قیمت آن ارزان است که تکافوی هزینه انجام شده را نمی‌نماید به همین دلیل همه کشاورزها ناچار هستند آن اندک را هم ول کنند و به پایتخت و مرکز استانها بیایند و نتیجتاً نیروی جوان و فعال در روستاها از بین رفته است و کشاورزی ما رو به زوال است در شاهراه خراسان اگر روزنامه‌ها را بخوانید بین بجنورد و مشهد روزی نیست جناب وزیر راه که تصادفی نشود و شاید تلفات این مسیری که عرض کردم به اندازه همه تلفات راههای ایران باشد پس اولویت از آن این شاهراهاست بخاطر حفظ جان انسانها، خراسان بخصوص مشهد در بی آبی می‌سوزد آب ندارد جماعتی که برای زیارت و سیاحت می‌روند باید حتی برای خودشان آب آشامیدنی ببرند، آمدند بررسی کردند اولویت دادند به سدهی خراسان ولی اولویت بر روی صفحه کاغذ بوده است، این شهرها احتیاج به سد دارند و سدهایشان در اولویت قرار گرفته‌اند و این سدها اگر احداث بشوند مقداری از کمبود فرآورده‌های کشاورزی ایران را رفع خواهد کرد با این همه احتیاجات شهرستانها باز هم اولویت فقط مال تهران است مال برق و آب تهران است همه و همه برای تهران چرا؟ برای اینکه از این جهنمی که ساخته ا ند جهنمی تر و وسیع تر شهرستانی‌ها هم حق دارند در مقام مقایسه براینده آنها را هم بگذارید از حداقل وسایل رفاهی استفاده کنند خراسان یک شهر قدیمی است و کشاورزیش از بین می‌رود چغندر کاران دست از کار کشیده‌اند مالکین، گندم نمی‌کارند و اصولاً کشاورزی وجود ندارد اینجاست که اگر مقایسه را که در مورد کارگر و کشاورز بعرض رساندم بررسی نمائید مسلماً حق خواهید داد که زمان آن رسیده است که اولویت به کشاورزان داده شود و شما ناچارید برای بقای مختصر کشاورزی باقی مانده اقدام و اولویت رفاه کشاورزان را در تمام ایران سرلوحه قرار دهید (احسنت)

ما می‌بینیم یک شهر مورد هجوم سیل قرار می‌گیرد میآیند بررسی می‌کنند که چرا سیل آمده و چه باید کرد که سیل نیاید میلیونها تومان دولت خرج می‌کند و صدها میلیون تومان مردم خرج می‌کنند تا بتوانند خسارتی را که سیل به بار آورده جبران کنند البته این برنامه در صفحه کاغذ در اولویت قرار می‌گیرد که مثلاً برای این شهر سیل بند درست کنند و سدی راکه قرار است بر روی رودخان این شهر ببندند زودتر بر پا نمایند اینها روی صفحه کاغذ آمده است ولی من شهرستانی ندیده‌ام که از صفحه کاغذ تجاوز کند و پیاده شود بیاید این پولی را که دولت خرج کرده است حفظش کنیم و دیگر نگذاریم که سیل دوم هزینه‌های انجام شده را از بین ببرد دلسوزی می‌خواهد تا اموال مردم هزینه گزاف دولت را که مدتها وقت صرف آن شده است حفظ کرد. جناب آموزگار استدعا دارم به مجریان امر توصیه و تأکید فرمائید این دو کلمه را حقیقتاً مفهوم ببخشند و یا برش دارند چون مردم معنی این دو کلمه را میدانند گرفتاریهایشان را میدانند امروز از راه وسایل ارتباط جمعی بر همه چیز آگاهند مردم باهوش هستند هوشیارند از دردها به خوبی اطلاع دارند علاجشان را از شما می‌خواهند بعنوان یک طبیب خوب. موضوع دوم مورد بحث که به نظرم رسید و یکی از گرفتاریهای بزرگ امرز ما می‌باشد بازار سیاه است و این موضوع را ما تا حال بارها دیده و لمس کرده‌ایم خارجیها، اجنبی‌ها، در کمینند و از پیشرفت سریع تحت رهبری خردمندانه شاهنشاه محبوب به همین دلیل در هر زمان و به هر وسیله می‌خواهند سدی در مقابل این پیشرفت به وجود آورند یکی از آن عوامل ایجاد بازارهای سیاه کاذب در زمینه‌های مختلف می‌باشد و به این ترتیب وسیله‌ای ایجاد کنند که باعث دلهره و نگرانی مردم بشود تا جائی که من در اینطور مواقع دیده‌ام شاهنشاه محبوب ما خردمندانه خیلی زود تدبیری اندیشیدند که آنچه را که اجنبی موذیانه برای جلوگیری از پیشرفت ما تهیه دیده است در نطفه خفه کنند (صحیح است) من به نام نماینده مردم چنین رهبری را میستایم از خداوند می‌خواهم بقای دولت و اقبالش را، اما در مورد بازار سیاه داخلی که گاهی به وسیله بازرگانان و گاهی به وسیله مسئولین وقت به وجود می‌آید دیده‌ایم، یک کمی موضوع را باز می‌کنیم البته آنچه را که مورد نیاز مردم است مثل سیب زمینی و شکر و پیاز در این گونه موارد اغلب بدبختانه انگشت خود مسئولین امر در کار دخالت داشته است این مسئولین را در وهله اول باید به مردم بشناسانید همانطور که در قدیم یک محتکر را میشناساندند و می‌بردند سر چارسوق و شلاق می‌زدند و بعد هم جنسی را که احتکار کرده بود از انبارها خارج و آن را به نرخ عادلانه به مردم می‌فروختند شما هم تدابیری اتخاذ نمائید تا این از خدا بی خبران رسوا شوند ولی در مورد بازار سیاهی که خود مسئولین امر به وجود آورده‌اند عرض کنم ما از وضع سیمان اطلاع داریم میدانید و میدانیم که سیمان بعلت تقاضاهای زیاد شاید کم باشد ولی معتقدم که هر کس بخواهد از بازار سیاه سیمان تهیه کند هر چقدر که لازم داشته با شد هزار تن، دو هزار تن، ده هزار تن و بیشتر می‌تواند تهیه کند (صحیح است) چرا این سیمانها را به افرادی که احتیاج داشتند ندادند تا ایجاد بازار سیاه نکند، می‌شود به سادگی جلوی اینها را گرفت سیمان کم است ولی مردم هم قانع و راضی هستند وقتی سیمان نبود مردم عوض ۵ اطاق سه اطاق می‌سازند ولی وقتی سیمان به حدی باشد که در بازار آزاد بشود تن‌ها خرید، این کمبود سیمان نمی‌شود بلکه می‌شود گفت مسئولین امر عملاً این موضوع را پیش آورده‌اند تا خدای نخواسته زبان من لال بخواهند استفاده مادی بکنند یا راه آهن دولتی ایران، خیلی ساده است می‌خواهید بروید خراسان داخل گیشه بلیط مشهد پیدا نمی‌شود ولی ده قدم آن طرف تر هر چقدر بخواهید هست آنها به بازار سیاه می‌فروشند و و آنهایی که می‌خرند شناخته شده هستند و آنهائی هم که می‌فروشند شناخته شده هستند (یک نفر از نمایندگان- قبلاً می‌خرند) ولی جلویش گرفته نمی‌شود میشود به سادگی این کار را انجام داد، می‌شود بدبینی را در مردم از بین برد، می‌شود کاریکرد که دست این دلالان را چه از طرف خریدار و چه از طرف فروشنده قطع کرد مطمئناً در آینده نزدیک چنین خواهد شد به سبب حرفه‌ای که دارم و خدماتی که قبلاً انجام داده‌ام به دو موضوع اشاره می‌کنم یکی خدمات صادقانه نیروهای مسلح شاهنشاهی است (صحیح است) ما واقف هستیم و میدانیم که این جماعت، جماعتی قانع، محکم، شاهپرست، و میهن پرست هستند سخت ترین زندگی از آن یک سرباز است و خوشحالترین فرد در این اجتماع ما یک سرباز است (احسنت) یک سرباز به سختی زندگیش واقف است ولی بخدمتی هم که عرضه می‌کند وفادار و صادق است من همه آنها را میستایم نه بعنوان اینکه خودم سالها خدمت مقدس سربازی را انجام داده‌ام بلکه بخاطر اینکه حقیقتاً آنها سربازند و قابل تقدیس هستند استدعا می‌کنم به این جماعت روحیه بدهید آنها خوبند و خوبتر و بهتر خواهند شد و ما به وجودشان افتخار می‌کنیم من پزشک هستم و حرفه‌ام پزشکی است و جناب وزیر بهداری و بهزیستی قبلا راجع به این موضوع زیاد صحبت کرده‌ام صحبت هم در مورد عرضه خدمات درمانی و بهداشتی زیاد شده است طرحهای خیلی خوب و عالی ولی همه اش در دست اجرا، سالها از انقلاب می‌گذرد مردم تشنه اثرات انقلاب هستند مردم می‌خواهند از خدمات درمانی استفاده کنند شاید باید کاری کرد که به قول معروف نه سیخ بسوزد و نه کباب (یک نفر از نمایندگان- کباب پیدا نمی‌شود) پیدا می‌شود فقط برای عده‌ای! تا حالا از نظر بهداشتی و خدمات درمانی برای روستاها قدمی برداشته نشده من این را بعنوان یک طبیب عرض می‌کنم طبیبی که ۲۴ سال در این مملکت با وفاداری طبابت کرده، برای روستاها کار بهداشتی انجام شده حتی به حداقل که اشاره کردم به بیمارستانها و درمانگاهها و آمبولانسها که در تهران هست اشاره کردم به نظر می‌رسد رفع احتیاج می‌کند ولی مردم، در روستاها از خدمات درمانی استفاده می‌کنند حتی به حداقل حتی به اندازه احتیاجات خیلی خیلی کوچک در تمام منطقه من که ۲۰۰ هزار جمعیت دارد درمانگاه دو تاهست شاید هر صد هزار نفر از یک درمانگاه استفاده می‌کنند آن هم درمانگاهی که به معنای واقعی درمانگاه نیست، الان کچلی در ا ستان خراسان و مالاریا در جنوب زیاد است بهداشت در سطح شهرستانها و بخصوص در روستاها وجود ندارد، جناب وزیر همآهنگ و همکاسه کردن امر بهداشت و درمان در مملکت ضروری است این همکاسه کردن هم از نظر طبیب لازم است هم از نظر بیمار، از نظر طبیب یک بام و دو هوا نمی‌توانیم بگویم، باید بگویم یک بام و چند هوا پزشک خدمتگزار خدمات درمانی یک حقوق می‌گیرد طبیب شیر و خورشید یک حقوق می‌گیرد طبیب سازمان شاهنشاهی هم یک حقوق، ویزیت نامشخص است یکی در تهران ۵۰۰ تومان و دیگری ده تومان آنهائی که ویزیت ۵۰۰ تومانی می‌گیرند همانهایی هستند که دولت کمکشان کرده است و دولت به آنها وام داد بیمارستانهای شمال شهر را درست کردند و امروز هم با اینکه تعهد و قول داده‌اند به خدمات درمانی کمک کنند بیماران خدمات درمانی را نمی‌پذیرند ولی ویزتشان تا ۵۰۰ تومان ترقی کرده است اینها وام از دولت گرفته‌اند ولی خدمتشان برای جیب خودشان است (صحیح است) من از کسی دفاع نمی‌کنم ولی طبیب ایرانی زحمتکش است عده معدودی که شاید از انگشتان دست هم تجاوز نکنند آبروی اطبا را از بین می‌برند خواندم که باز هم به اطبا وام می‌دهند جلو این وامها را در تهران بگیرید (دکتر صدیق اسفندیاری- اسم خودتان را هم اضافه کنید) ما از وام دادن به مؤسسات بهداشتی و درمانی خاطره خوشی نداریم به چه کسانی می‌خواهید وام‌ها را بدهید دیروز این را نوشته بود. اول وامهایی را که داده‌اید زنده کنید و وام را دیگر به تهران ندهید وامها را به آن شهرستانی که ۵ طبیب در گوشه و کنارش با مشقت زندگی می‌کنند بدهید باز هم روزنامه یکشنبه رستاخیز با تیتر بزرگ نوشته بود دولت کویت می‌خواهد از ایران سیصد پزشک و ۶۰۰ پرستار ا ستخدام کند و قریباً هم وزیر بهداری آنجه به تهران خواهد آمد کدام پزشک و پرستار؟ شهرستانهای ما خودشان بیشتر از همه به پزشک و پرستار احتیاج دارند و اگر قرار است دولت کویت آنها را استخدام کند خودتان استخدام کنید ببینید آنها به چه شرایطی اینها را استخدام می‌کنند شما با چه شرایط بهتر استخدامشان کنید پزشک ایرانی که می‌خواهد برای کویت خدمت کند و آنجا خدمات پزشکی عرضه کند در ایران ارزانتر و صادقانه تر و بهتر می‌تواند خدمت انجام دهد، ببینید اینها کی هستند خودتان استخدامشان کنید چرا می‌گذارید پزشک از کشور برود حتماً علتی است و عاملی هست جلویش را بگیرید اگر در رفاه نیستید وسیله رفاهشان را آماده کنید اگرعامل دیگر هست از بین ببرید، پزشک ایرانی که در ایران تحصیل کرده باید در ایران وظیفه کند هزینه تحصیل او را داده‌اید باید در اینجا خدمت کند بنابراین خودتان اورا استخدام کنید این وسیله رفاه را خودتان در اختیارش بگذارید، نگذارید پزشک ایرانی از اینجا برود در شهرستان قوچان یک پرستار، یک تکنسین رادیولوژی یک تکنسین آزمایشگاه نداریم آنوقت دولت کویت می‌خواهد ۳۰۰ پزشک را از ایران ببرد.

باز هم ناچارم از نظر اینکه صادقانه آنچه را که لازم است بعرض برسانم اشاره به سازمان نظام پزشکی بکنم سازمان قانونی و در جهت خیر و صلاح طبیب و بیمار گروهی پزشک مورد اعتماد جامعه پزشکی ایران صادقانه صمیمانه و دلسوزانه در رفع مشکل طبیب و بیمار خدمات ارزنده انجام می‌دهد بخصوص از نظر رفاه و رضایت بیمار صادقانه عمل کرده است در دادگاههای مختلف آن از تخلف هر یک چشم پوشی نمی‌شود در مورد تأسیسات مختلف پزشکی هوشیارانه عمل می‌کنند بیماری را ندرایم که به سازمان نظام پزشکی مراجعه کرده باشد و از این سازمان ناامید برگشته باشد، افراد خدمتگزاری این سازمان را اداره می‌کنند من از جناب وزیر بهدرای خواهش می‌کنم این سازمان را تقویت کنند و بعنوان یک همکار از ایشان تقاضا می‌کنم که سازمان نظام پزشکی را که مورد اعتماد مردم و تمام پزشکان است تقویت و حفظ کنند و آنچه را که در جهت تقویت بشتر آن لازم است انجام دهند لازم است از نظراینکه کارش را بهتر و راحت تر انجام بدهد و درخاتمه عرایضم استدعا می‌کنم همانطور که جناب دکتر آموزگار تا حال ثابت کرده‌اند و در برنامه شان هم به صراحت، و صداقت اشاره فرمودند، این صراحت و صداقت را به جامعه ایرانی و به عموم مردم ایران و به داخل مردم ایران بکشند، مردم تشنه صداقت و عاشق صراحت هستند وقتی خطای کوچکی از یک فرد دیده می‌شود دزدی کوچکی انجام می‌گیرد ضرب و جرح کوچکی انجام می‌گیرد اگر کسی خلاف کوچکی می‌کند مردم از خلاف و جریمه آن آگاه می‌شوند مثلاً میداند فلان کس دزدی کرده و یک ماه زندانش کرده‌اند، فلان کس جرم کرده، خلاف کرده پانصد تومان جریمه اش کردند این صراحت و صداقت باید به میان مردم کشیده شود و وسایل ارتباط جمعی امروز در دسترس عموم هست همه مردم روزنامه می‌خوانند، همه مردم رادیو گوش می‌دهند وقتی صحبت از خطائی در سطح بالا می‌شود وقتی صحبت از دزدی و فساد می‌شود وقتی که روزنامه‌ها با تیترهای بزرگ از میلیونها تومان دزدی صحبت می‌کنند آنچه حقیقت است به مردم بگوئید اگر گفتید مردم راضی خواهند بود، شایعه پردازی پر و بال گرفتن و نضج گرفتن موضوع و شاخ و برگ دادن به آنچه که اتفاق افتاده است از بینم می‌رود بخصوص اینکه مرد آنچه را که حقیقت است باورشان می‌شود و اگر این صراحت و صداقت حقیقتاً جامه عمل بپوشد مطمئناً مردم در آینده ناظر خواهند بود بر اینکه مجرمین در هر شکل و هر لباسی و هر مقامی که هستند به آنها معرفی می‌شوند هم جرمشان وبخصوص جریمه‌ای که به این جرم تعلق می‌گیرد اگر دزدی کرد چه کارش کردید این همه متخلف و دزد چه جریمه‌ای پرداختند اگر چنین سهل انگاری کرده‌اند چه جریمه‌ای پرداختند اگر چنین باشد بی قیدی، طمع و سهل انگاری به آنجا خواهد کشید که موجب انزجار شاهنشاه محبوب ما بشود این افراد را چه کار کردید، این سهل انگاری نیست این خیانت است اگر صراحت و صداقت حقیقتاً از این به بعد باشد مردم از همه چیز مطمئن خواهند شد آنها خواهند دانست که هر کس خطا کرد، هر کسی جرم کرد، هرکسی سهل انگاری را به حد اکثر رسانید به دادگاه کشانده شده و به مردم شناسانده خواهد شد با این پایه‌های محکم و با این زیربناهایی که جنابعالی در برنامه تان گذاشته‌اید و به آن تکیه کرده‌اید آرزو می‌کنم همانطور که تا حالا موفق بودید باز هم ما ناظر موفقیت خیلی خیلی روشنتر وبهتر شما باشیم عرض دیگری ندارم.

رئیس- آقای دکتر طبیب بفرمائید.

دکتر حسین طبیب- جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند آنچه که امروز در پیشگاه مجلس شورای ملی مطرح است برنامه دولت جدید می‌باشد.

در لابلای برگهای دفتر برنامه دولت به اصطلاحات و عبارتهایی برخورد می‌کنیم که بیانگر خون نو و تحرک جدید در آرایشهای تازه‌ای است که عمل سیاسی جدیدی را آغاز می‌نماید.

باتوجه به خوشنامی و اشتهار جناب دکترآموزگار به صحت عمل، صداقت و صراحت و هوشمندی در جامعه امید است که ایشان و همکارانشان در تمام طول مدت خدمت پشتوانه روز افزون و نیرومندی از اعتماد وامیدواری جامعه و در نتیجه رضایت و خشنودی شاهنشاه را به همراه داشته باشند.

به همین منظور بحث در برنامه دولت فرصت مناسبی است برای بیان و انتظار جامعه و شناخت مسائلی که در پیرامون ما وجود دارد. در سایه مشارکت و آزادی ملی نه تنها از شناسائی مسائل مملکت باک و هراس نداریم و از آن استقبال مینمائیم بلکه بیشتر از آن روی گردان خواهیم بود که مبادا فضائی به وجودبیاید که مسائل و مشکلات مملکت ناشناخته بماند. شناخت مشکلات و آگاهی از مسائل که خوشبختانه درمقدمه برنامه تقدیمی دولت به آگاهی از آنها اشاره شده اولین مرحله چاره جوئی و سازندگی است. کتمان حقایق سکوت و بی تفاوتی عیب‌ها را ابدی می‌سازد. مشارکت فزاینده عنصر امید بخشی است که نیروهای مورد نظر تازه و سرشار از تحرک را برای پیشرفتهای حقیقی و درون زا متداوم سازمان می‌دهد.

نارسائی‌های دستگاههای اجرائی باعث نارضائیهای جامعه است و نارضائی زمینه رشد میکروبهائی است که موجودیت ملی را آسیب پذیر می‌سازد. زیرا در تمام عالم موجودیتی نیست که دشمن در کمین نداشته باشد.

شاهنشاه در شرفیابی یکشنبه شانزهم مرداد ماه دولت جدید با اشاره به ۷۲ سال تجربه تاریخ معاصر موضع ایران را در جهان ملتها و هوسهای استعماری جهان خواران شرق و غرب و شمال و جنوب چپ و راست، نو و کهنه توجیه فرمودند. اگر این سوابق و تکرار مکررات تاریخی را در محاسبات خودمان نگنجانیم اهل این دنیا دولت اتحاد ملی بر اساس رستاخیز، یکپارچگی، و آگاهی ملی موضع منطقی ایران برای بی اثر ساختن دسیسه‌های بی شمار و تجزیه طلبانه‌ای است که همیشه وجود داشته و باز هم وجود خواهد داشت.

در تغییر دولت آنچه که مورد توجه عمیق جامعه است خود تغییرات نیست بلکه محتوای تغییرات وافزایش آسیب ناپذیری ملی مورد انتظار است.

ما هفت خوانی از مسائل گوناگون داریم که باید خودمان آنها را حل کنیم.

سیاست مستقل ملی به پشتواه‌ای از خودکفائی در امر تولید کشاورزی اتکا به صنایع و تکنولوژی ایرانی نیاز دارد.

شانزده میلیارد واردات در برابر نیم میلیارد صادرات پذیرفتنی نیست و هشداری با اهمیت و آموزنده است مسئله مسکن از مشکلات غیر قابل تحمل اجتماع امروز است مشکل مسکن مشکل گروهی خاص نیست هیچ درآمد مشروعی امروز نمی‌تواند خودش را با آن منطبق بسازد.

قیمت معقول مسکن اگر واسطه بازی، زمین خواری و بازارهای سیاه گوناگون حذف شود درصد متناسب و قابل تحملی از درآمد هر خانواده ایرانی خواهد بود که روی خیلی چیزها و روابط اجتماعی و سالم سازی فضای اداری مملکت اثر مثبت خواهد گذاشت.

اعلام اصل هیجدهم انقلاب و تثبیت نسبی بهای زمین که از اصلی ترین عناصر ناموجه بالا رفتن هزینه مسکن و تخریب مبانی اقتصاد ملی است به موفقیت برنامه دولت در این زمینه کمک خواهد کرد.

موفقیت دولت در این باره با اتخاذ تدابیر و اجرای سیاستهایی از قبیل برقراری مالیات تصاعدی بر اراضی بایر در مهلت زمان بندی شده معین ضابطه‌ای است برای ارزش یابی برنامه‌ای که اینک مطرح است.

اشاره شاهنشاه در پی همین موضوع به بخش خصوصی روشنگر سیاستی است که باید در پیش گرفته شود.

(اگر بخش خصوصی با قیمت معقول کارش را انجام دهد فبها و در غیر این صورت دولت باید نظارت کند) بالاخره باید حد و مرز حمایت از بخش خصوصی معلوم باشد.

اگر بخش خصوصی نتواند خودش را با چنان اصول و سیاستهایی منطبق بسازد وظیفه دولت است که با اعمال مدیریت درست در بخش عمومی که ناظر بر حفظ و صیانت از منافع ملی است الگوهای سالم و قابل تقلیدی را به وجود بیاورد تا بخش خصوصی ناگزیر از رعایت ضوابط آن باشد.

درباره تورم: با متنوع ساخت و بالا بردن مرغوبیت صادقانه و افزایش تولیدات داخلی خواهیم توانست از هجوم آن به مرزهای اقتصاد ملی خودمان تا حد قابل توجهی جلوگیری بنمائیم و این کاری است که حتماً باید بشود زیرا از پشتوانه‌های سیاست مستقل ملی ایران است.

و اما تورم ساختگی داخلی حساب آن ارتباطی با مسائل اقتصادی ندارد و مربوط می‌شود به بازار سیاه کمبودهای ساختگی، گروهی یاد و محتکر که قانون باید تکلیف آنها را روشن بسازد.

تبلیغات تجارتی نامتناسب و اغراق آمیز رابطه سالم تولیدکننه و مصرف کننده رااز بین می‌برد و جایگزین مرغوبیت و حسن شهرت کالا می‌شود من فکر می‌کنم اندیشیدن در این باره نه تنها از مصرف و اسراف جوئیهای ناموجه جلوگیری خواهد کرد بلکه در انضباط کار و بالا بردن مرغوبیت و حسن شهرت واقعی تولیدات داخلی و قابل رقابت ساختن آنها در بازارهای جهانی که هدف‌های اقتصادی ملی است مؤثر خواهد بود.

در مورد تشویق و تجهیز پس انداز و ایجاد امکانات بیشتر برای سرمایه گذاری که از سیاست اقتصادی برنامه دولت است مادام که تورم با نرخ بالا وجود ارد و قدرت خرید پول کاهش پیدا منیماید انگیزه جالبی برای پس انداز وجود نخواهد داشت و هجوم به بازار مصرف پدیده‌های زنجیره‌ای تورمی جدیدی را باعث خواهد گردید بجاست که نوعی پس انداز با تضمین قدرت خرید مبلغ پس انداز شده حتی با بهره کم مورد بررسی قرار بگیرد که به صورت آزمایشی در زمان معین به جریان گذاشته شود.

آموزش کاملاً رایگان کلید راهیابی و بسیج نزدیک به نیمی از جمعیت ایران است که در سنین کمتر از ۱۶ سالگی قرار دارند که بازار کار آینده ایران در انتظار آنها است آموزش کاملاً رایگان تضمین کننده دموکراسی اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت ملی در جامعه ایران است آموزش کاملاً رایگان منطبق باسیاستی است که در مقدمه برنامه دولت به آن به نام شرایط اعطای فرصتهای برابر به همه استعدادها و تجهیز کلیه منابع انسانی و قریحه‌ها و توانائی‌های فردی تأکید گردیده.

آموزش کاملاً رایگان هدیه شاهنشاه به ملت ایران است که بر مسئولان آموزش و پرورش کشور است تا کیفیت آن را روز به روز ارتقاء بیشتری ببخشند. با استقرار مبارزه با فساد و سوءاستفاده چنان درآمدهایی هم وجود نخواهد داشت که به عناوین مختلف خدمات جنبی یا غیر جنبی کیسه‌هایی دوخته بشود مگر برای گروه کسانی که حاضر به قبول زندگی سالم اقتصادی و کسب درآمد معقول نباشند که در این صورت درست نخواهد بود که فرزندان این گروه چنان پاداشی را دریافت نمایند که سایر گروههای سالم و شرافتمند درامر آموزش از آن بی بهره باشند.

دربارة نظام هم آهنگ کننده برنامه ریزی به چنان نظامی نیاز داریم که در اضطراری ترین حالتها بدون کمترین آسیب پذیری سازندگی ملی ادامه بیابد هیچ تضمینی وجود ندارد که شرایط ناخواسته‌ای به ما تحمیل نگردد از هم اکنون باید خود را آماده بسازیم تا در برابر دسیسه‌های همیشگی و پایان ناپذیر در هر زمینه مقاوم و رخنه ناپذیر باشیم، ماجرای خاموشی‌های برق هشدار عبرت آموزی است.

درس رضا شاه بزرگ را در آغاز سالهای زمامداری به یاد بیاوریم که به اطرافیان فرمودند، بیگانه کارش معلوم است هرگز دایه دلسوزتر از مادر نیست شما باید تکلیف خودتان را روشن بسازید.

در کشور ا یران که آب مسئله همیشگی است با سدهایی که عمر مفید انها بعلت رسوب فراوان کوتاه می‌باشد تکیه بر نیروگاههای آبی تا چه حد منطقی است؟

آیا تکیه و اعتماد کامل به خط انتقال سرتاسری نیرو در کشور کوهستانی ایران و راههای صعب العبور با ضایعات فراوان انرژی و حوادث بی شمار مغایر با الزمامات امنیت ملی نیست؟

درهمین زمینه اتکا برنامه آب رسانی بوشهر و پایگاهها و تأسیسات بندری به تکنولوژی شیرین کردن آب شور دریا از طریق نیروگاه هسته‌ای و جایگزین ساختن آن با انتقال مطمئن آب از رودخانه کارون تا چه اندازه آینده نگری در برنامه ریزی را در بردارد؟

اگر برنامه تبدیل انرژی حرارتی مصارف خانگی به نیروی برق انجام گرفته بود و مؤسسات سوخت رسانی شهری را مثل ژنراتورهای مؤسسات تولیدی و خدماتی تعطیل کرده بودند امروز با چه آشفتگی‌های دیگری روبرو بودیم؟ و اگر صنایع و صادرات نفت به شبکه برق سرتاسری پیوسته بود؟ چه مسائلی را به وجود می‌آورد و خیلی مواد دیگری که در برنامه دولت به آن اشاره شده نیازمند به روحیه‌ها و طرز تفکر و برداشتهای دیگری است غیر از آنچه که امروز و در گذشته وجود داشت. باید دید و روحیه‌ای در چارچوب حفظ کل موجودیت ملی وجود داشته باشد نه ارقام نمایشی اصلی ترین مسئله چیست در این جا تکیه من روی موارد یاد شده قابل لمس و فیزیکی نیست زیرا موضوع‌ها هستند که موردها را به وجود می‌آورند.

موضوع مهم زمینه فرهنگی و روحی و اعتقادی است که در جامعه وجود دارد جای بسی خوشوقتی است در برنامه دولت به فرهنگ یعنی روح و بزرگترین سرمایه معنوی ملت ایران تأکید شده صمیمانه از دل و جان آرزوی موفقیت آن را دارم.

سه هزار و پانصد و اندی میلیارد ریال اقلام نجومی درآمد ملی کشش عظیمی برای مگسها و حشراتی است که بر اساس طبیعت خودشان همیشه گرد شیرینی در پروازند. جاذبه نیرومند و متقابلی از اعتماد و ایمان به منافع ملی و پایبند بودن به آن می‌خواهد تا در برابر وسوسه این کششها تسلیم نگردد. وطن پرستی یعنی وجود این جاذبه نیرومند به فرهنگ ملی به ایمان و اعتقاد به منافع همگانی و نظم ملی. هر چه این جاذبه در برابر وسوسه کششهای دیگر نیرومند تر و تسلیم ناپذیرتر باشد به همان نسبت میهن پرستی بزرگتر خواهد بود.

دوباره سازی چنین روحیه و تحکیم مبانی ایمان و اعتقاد ملی اصلی ترین کاری است که باید انجام بگیرد وقتی حرف مردم را گوش بدهیم و موارد مورد شکایت آنانرا مثل پزشکی که شرح حال و شکایتهای مریض را می‌شنود بررسی کنیم پی به موضوع اصلی و ایجاد کننده موارد بی شمار می‌بریم.

جامعه هم مثل انسان بیمار می‌شود شاهنشاه خیلی عمیق چند سال گذشته این مطلب را هشدار دادند.

تمدن امروز به عنصر کمیت بیش از کیفیت توجه دارد آن فریاد مقدس که در صدها سال پیش بانگ برآورد تن آدمی شریف است به جان آدمیت باید جهان امروز را بیدار کند این بلیه همگانی جهان امرو است که به ما هم سرایت کرده لازم است پیش از آنکه بیشتر غرق و اسیر تکنولوژی بدون هدف و رشد مطلق اقتصادی بشویم در پرتو فرهنگ و هویت ملی به دوباره سازی روحیه و شخصیت انسان توجه بینادی و عمیق بنمائیم.

تجاوزات شرم آور ننگین و تکان دهنده در جاده‌ها تقلب و خرید و فروش سؤالات امتحانی بازارهای سیاه گوناگون فساد و رشوه گیری تبعیض و خیانت در بیت المال و موارد دیگر همه بیان کننده موضوع یک بیماری اجتماعی هستند که مجموع موارد ناشی از آن است. این بیماری روحیه منفی است که در جائی که ایمان و اعتقاد نباشد شکل می‌گیرد.

روحیه منفی یعنی انکار وجود دیگران یعنی انکار نظم و وظیفه در اجتماع، روحیه منفی یعنی از خود راضی بودن، همیشه طلبکار بودن، همه چیز را خواستن و هیچ چیز را ندادن، نیروی جامعه بجای آنکه با هم جمع بشود از هم کم می‌شود آنچه که باقی می‌ماند مجموع نیروها نیست بلکه باقی مانده فرسوده شده و خسته و درمانده نیروهایی است که از یکدیگر کم شده‌اند. از روحیه منفی فقط دشمنان ایران بهره می‌گیرند این درست ضد آن چیزی است که به نام رستاخیز، یکپارچگی، و اتحاد ملی آرمان ملی همه ماست. تا هنگامی که به دوباره سازی روحیه انسان نپردازیم روحیه منفی عوارض فراوان خودش را نشان خواهد داد.

کار بزرگی که در پیش داریم باید دوباره سازی روحیه و نیرومند ساختن طبیعتهایی باشد که به آنها نیاز داریم.

روحیه سازنده با ایمان و اعتقاد، اول به این مملکت چیزی را بدهند تا چیزی را سپس بخواهند. یعنی آنهائی که به آنچه می‌گویند و انجام می‌دهند اعتقاد داشته باشند نه آنکه رفتار و گفتارشان تابع شیوه‌های تاکتیکی آنان باشد. زیرکانه قیافه عوض نمایند وهمیشه کاتولیک ترازپاپ خود را نشان بدهند آنهائی که دل و دست و زبانشان با هم یکی باشد که از دیرباز در فرهنگ شکوهند ایران به نام اندیشه گفتار و کردار نیک شناخته شده است. انگیزه تنگناها را بیشتر و پیشتر از آنکه جنبه فیزیکی و قابل لمس داشته باشد و فضای تهی از روحیه و اعتقاداتی که باید وجود داشته باشد جستجو نمائیم.

اکنون این سؤال پیش می‌آید روحیه‌ای را که به آن نیاز داریم چگونه بسازیم؟

باید بگویم دوباره سازی روحیه و تحکیم ایمان و اعتقاد سالم سازی نسج پیوندی جامعه است. زیرا که اعتقاد است که افراد خوب را در جامعه به هم پیوند می‌دهد و به مشارکت واقعی معنی می‌دهد پس بهتر است سؤال خود را این طور مطرح کنیم که چطور می‌شود جلوی تخریب روحیه (یعنی نسج پیوندی جامعه) را بگیریم؟ در این صورت مانند بسیاری از قوانین زیست شناسی ترمیم و بازسازی آن صورت خواهد گرفت.

یک چیزهایی باید بشود تا روحیه و اعتقاد و باور در جامعه ضعیف و بدون فروغ بشود و یا از بین برود. دروغ گویان سیاست باز ایمان و اعتقاد جامعه را تباه می‌سازند.(احسنت)

- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه

۳- تعیین موقع جلسه آینده- ختم جلسه

رئیس- آقای دکتر طبیب وقت این جلسه تمام شده است بقیه مطالبتان را در جلسه آینده بفرمائید، با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم، جلسه آینده ساعت ۹ صبح روز پنج شنبه خواهد بود.

(جلسه ساعت یک بعد از ظهر پایان یافت)

رئیس مجلس شورای ملی-عبدالله ریاضی