مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ دی ۱۳۵۰ نشست ۲۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱ دی ۱۳۵۰ نشست ۲۵

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱ دی ۱۳۵۰ نشست ۲۵

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۲۳ جلسه: ۲۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز چهارشنبه (اول) دی‌ماه ۱۳۵۰

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۰۵ کل کشور

۳- تقدیم یک فقره تلگراف به وسیله آقای نیک‌روش

۴- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور

۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس ساعت نه صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

رئیس - اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان اخلاقی - عبدالحسین آموزگار - خانم آصف‌زاده - ایلخانی‌پور - بختیاری‌ها - مهندس بدیعی - دکتر حبیب بهبهانی - دکتر جزایری - حق‌شناس - دکتر خطیبی - ذوالفقاری - رشیدی - خانم دکتر سرخوش - سمیعی - شاخویی - شیخ‌بهایی - طباطبایی دیبا - دکتر عظیمی - غضنفری - دکتر غنی - فروتن - دکتر فروزین - فیصلی - دکتر کفایی - کمالاتی - دکتر کیان - دکتر لقمان ادهم مظاهری - دکتر فضل‌الله صدر - مهندس احتشام شهیدی کشفی.

غائبین مریض

آقایان دکتر اسکوییان - خانم اقبال - بختیاری‌پور - بدرخانی - دکتر یحیی بهبهانی - مهندس عنایت بهبهانی - دکتر پرتو اعظم - پرویزی -پسیان - مهندس جلالی نوری - دکتر حاتم - ناروئی - بانو دکتر دولتشاهی - دیهیم - خانم زاهدی - تیمسار همایونی - خانلرقراچورلو - دکتر یگانگی - سید کاظم مسعودی - دکتر مشایخی - عبدالمجید موسوی - دکتر مدنی - پروین - قدردان.

- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور

۲- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور.

رئیس - وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور مطرح است آقای فرهادپور تشریف بیاورید.

فرهادپور - بنده وظیفه دارم از حوصله و عنایت مقام ریاست همچنین همکاران محترم تشکر بکنم که به عرایض دیشب من گوش کردند و امروز هم به ضرورت انجام وظیفه مصدع اوقات شریفشان خواهم بود. امیدوارم توفیق این را داشته باشم که در بیان عرایضم نکاتی باشد که ارزش این تصدیع را داشته باشد دیروز در اینجا از وزارت کار، قانون کار، وظیفه این وزارتخانه سابقه وزارت کار و توجه و عنایت شاهانه به طبقه کارگر و اختصاص یک اصل مهم از اصول انقلاب ایران به نام سهیم شدن کارگران اشاره کردم دوست و همکار عزیز من جناب نامور در بیان وظایف وزارت کار و راهنمایی و ارشاد این وزارتخانه از صفات شخصی وزیر کار توصیف کردند من هم تأیید می‌کنم فراکسیون ما هم با این فکر و بیان ایشان همگام است وزیر کار جوان است تحصیل‌کرده است نجیب است محجوب است حتی وقتی می‌گویند ژول هست زمین هست و کارگر بی‌خانه است از خجالت سرخ می‌شود این یک صفاتی است که ما هم قبول داریم اما به هیچ وجه من‌الوجوه این قضاوت کافی برای آن نیست که ما معتقد باشیم وزارت کار به خصوص در این برهه از زمان در این مدتی که کشور ما از حالت عقب‌ماندگی فلاحتی به یک دوره صنعتی مشعشع پا گذاشته در این دوره که حتی کار کشاورزی هم جنبه صنعتی پیدا کرده به این دوره‌ای که بنا فرموده و گفته رفیق عزیز من ضرورت ایجاد واحدهای صنعتی در کنار قطب‌های کشاورزی برای مملکت ما واجب و لازم احساس می‌شود وظیفه وزارت کار وظیفه بسیار سنگینی است وزارت کار در حقیقت راهنما، ارشاد کننده و حافظ حقوق حقه کارگران است و باید به تمام معنی با اجرای صحیح قوانین کار و اصل سهیم شدن کارگران آن حسن رابطه لازم و منطقی را بین کارگر و کارفرما به وجود بیاورد و حسن رابطه بین کارگر و کارفرما در شرایطی به وجود می‌آید که حقوق کارگر محفوظ باشد کارفرما شرایط قانونی را رعایت بکند سودجویی و منفعت‌طلبی و جلو پای خودبینی مانع از تحصیل حقوق کارگر نباشد به اصل فلسفه انقلاب سفید ایران درباره سهیم کردن کارگران توجه دقیق داشته باشد آقایان این اصل مترقی‌ترین اصول و مؤثرترین عامل در افزایش تولید در تأمین منفعت بیشتر برای کارفرما و در تأمین حقوق حقه طبقه کارگر است این مترقی‌ترین قوانین برای اثبات اصالت رژیم اقتصادی صنعتی ما است که وقتی کارگر در سود کارخانه در نتیجه کار سهیم و شریک بود به طور قطع و یقین برای افزایش تولید برای جلوگیری از ضایعات برای جلوگیری از کسر کار و حتی برای بالا بردن کیفیت تولید کوشش می‌کند بنده روزی در همین زمینه عرض کردم حتی از نظر تبلیغاتی هم برای کارفرما مؤثر است شما ملاحظه کنید کارگران یک کارخانه روغن‌کشی هر کدام اگر در یک محله بگویند آنچه ما می‌سازیم و به خورد مردم می‌دهیم خودمان نمی‌خوریم این تمام تبلیغات این کارخانه را باطل می‌کند پس رضایت کارگر موجب بالا بردن کیفیت و کمیت تولید موجب منفعت مملکت موجب منفعت کارفرما و موجب تأمین منفعت برای خود کارگر است من از شما سؤال می‌کنم دو سال پیش اینجا مطرح کردم وزارت کار در سهیم کردن کارگران معادن مملکت در سود این کارگاه که صرفاً عمل یدی و بازو است تا حالا چه کرده چه توفیقی پیدا کرده؟ خیلی متأسفم در شرایطی این مطالب را عنوان می‌کنم که نه وزیر محترم کار نه وزیر محجوب کار و نه معاون عزیز وزارت کار که از دوستان محترم خود ما و از همکاران دوره قبل ما است تشریف ندارند امیدوارم این صورت مذاکرات را با توجه به همان احساس و علاقه و نیت باطنی که من عرض می‌کنم چون به هیچ وجه قصد عیب‌جویی ندارم ما اقلیت سازنده‌ای هستیم و دلمان می‌خواهد که با بیان مطالب راهنما باشیم کسر کارها را گوشزد کنیم گوش شنوای وجدان بیدار دوستان اکثریتی ما به عرایض واقعی ما آشنا بشود و آشنا باشد و این نظارت را تذکر بدهند بیان و تذکر این مطلب به هیچ وجه عنوان دشمنی ندارد از صفات شخصی ایشان هم تعریف کردیم باز هم می‌کنیم اما این را نباید اینجا بگویید که اقلیت از همه وزرا تعریف کرد برای ما نتیجه کار برای مملکت است که به حساب می‌آید و ملاک قضاوت ما است دوستی‌ها با افراد صفات مشخصه افراد و خوبی‌هایشان را در اینجا می‌گوییم نه از کارشان تا شما اینجا اتخاذ سند بکنید وزارت کار در طبقه‌بندی مشاغل بعد از ۲۵ سال ار تأسیس این وزارتخانه و بعد از قریب ۱۰ سال از انقلاب سفید ایران و بعد از ۸ سال از حکومت مقتدر حزب ایران نوین که این وزارتخانه این شانس را داشته که سال‌ها وزیرش دبیر کل حزب و معاون سابقش که آشنا به تمام رموز این وزارتخانه است امروز دبیر کل محترم حزب شما است. به نظر من بهترین نمونه که شما می‌توانید عرضه کنید تغییر وضع و بهبود وضع وزارت کار است. به عنوان یک نمونه و استفاده از تخصص‌هایی که رهبران اکثریت در این رشته داشتند و دارند و استفاده هم می‌کنند انشاءالله در تشکیل سندیکاها دوست عزیزم آقای پدرامی امروز عین آیین‌نامه و مقررات تازه‌ای را ارائه فرمودند. مقررات برای طبقه‌ای که مشمول حال‌شان است واجب‌الرعایه است و اگر به صورت قانون درآید مادام که آن قانون به قوت خود باقی است همه به حکم یک اصل کلی ناگزیریم از آن تبعیت کنیم. اگر ضرورت اصلاحی داشت با سیر قانونی منطقی اصلاح خواهد شد، همین مقررات و قوانین را وزارت کار باید مثل یک معلم مثل یک مربی بی‌نظر، بی‌غرض تعلیم بدهد راهنمایی بکند و تشویق بکند با ایجاد سندیکا و مشکل‌تراشی نکند در ثبت سندیکاهایی که می‌خواهند به وجود بیاورند بنده شاهد این بوده‌ام که بعضی از جناح‌های کارگری کشور ما در رشته‌های مختلف برای به ثبت رساندن سندیکای خودشان مشکلاتی در پیش داشند این مشکلات قانونی نبود نظری بود به دلیل این که هرگاه به شما مراجعه کردند حل شد و هرگاه که به ما مراجعه کردند به زحمت حل کردیم قانون کار و بیمه‌های اجتماعی در سایه عنایت رهبر مملکت شامل حال عموم طبقات کارگر است. عین فرمایشات ملوکانه را درباره ضرورت تأمین و تعمیم بیمه برای همه و همه به خصوص طبقه کارگر به کرات ملاحظه و مطالعه کردید و شاید دوستان عزیز کارگر من از این بیانات درخشان که روح تازه‌ای به کالبد آنها دمیده است آن قدر مستفیض شده باشند که بتوانند عین فرمایشات ملوکانه را از حفظ بازگو کنند. کارگر ایرانی امروز مثل سایر طبقات و بیشتر از سایر طبقات یک نقطه اتکا دارد این نقطه اتکا رهبر مملکت ما است که با تمام قوا و از صمیم قلب در هر مورد و در هر موقع در جهت تأمین حقوق حقه این طبقه مولد این بازوانی که قدرت محرکه صنعت امروز ما و صنایع آینده ما هستند کمک و عنایت می‌فرمایند. آقایان به یک مطلب عنایت بفرمایند در اجرای اصل بیمه همه کارگران در بیمه‌های اجتماعی بعضی از صنوف هستند که کارگرهای صنفی تقاضای بیمه شدن دارند، آقای قوام صدری برای جنابعالی عرض می‌کنم چون آقای وزیر کار تشریف ندارند جناب آقای دکتر مهدوی تازه تشریف آوردند عنایت بفرمایید یک کارگر ساده‌ای به من نوشته که ما به عنایت رهبر مملکت زندگی‌مان می‌خواهد سر و سامانی بگیرد. برای دوره پیری بیمه داشته باشیم برای دوره کار از امکانات بیمه‌ای بیمه که حالا درباره آن هم صحبت خواهم کرد استفاده کنیم. این چه اصراری است که وزارت کار این وظیفه را که خود باید انجام بدهد معلق به شکایت ما علیه کارفرما کرده؟ ما دلمان می‌خواهد در محیط دوستی و دوستانه با حسن رابطه از این حق قانونی برخوردار بشویم. بنابراین این وظیفه اصلی را چنین وزارتخانه عریض و طویل به چه دلیل منتظر می‌شود تا یک کارگر علیه استادش علیه کارفرمایش چون دیگر آن کارفرما را هم اجازه بفرمایید کارفرما نگوییم یک دکان کفاشی است و یک سرمایه گذاشته اسمش شده صاحب دکان ۴ تا کارگر کفاش دارند والله نه به او می‌شود کارفرما اطلاق کرد نه رابطه آن ۴ نفر با آن یک نفر را ما بایستی از حدود اخلاق از حدود روابط انسانی که خوشبختانه هنوز در جامعه ایرانی تحت تعالیم عالیه اسلام وجود دارد و مردم با هم با دوستی و خوشی می‌خواهند رفتار بکنند این را معلق بکنیم. با این که تو حتماً بیا شکایت بکن وقتی شکایت کردی بازرس می‌فرستیم و بعد این کارگاه را مشمول بیمه‌های اجتماعی بکنید. اینها یک نکات ریزی است ولی همین نکات ریز و عدم توجه به آن کاخ رفیع اخلاق ایرانی را که واقعاً موجب فخر و مباهات ما در میان ملل گیتی است هر روز خدشه‌ای وارد می‌کنند عنایت بفرمایید. به مأمورین وزارت کار مقرر بدارید به جای مداخله در اموری که به آنها مربوط نیست در کارهایی دخالت بکنند که قانوناً به عهده آنها محول شده است برای کارگر دوست و ناصح و ارشادکننده باشند نه قیم و تعیین تکلیف‌کننده بین کارگر و کارفرما بر اساس حفظ حقوق حقه کارگران تکرار می‌کنم بر اساس حفظ حقوق حقه و قانونی کارگران حامی و مدافع طبقه ضعیف باشند یعنی حامی و مدافع حق بر اساس قانون کار و بین این دو طبقه حسن رابطه با اجرای صحیح قانون به وجود بیاورند. این به منفعت مملکت به منفعت سیستم سرمایه‌گذاری‌ها و به منفعت کارفرما و به منفعت کارگران خواهد بود. (دکتر دادفر - این طور بحث نکنید) خیلی از لطف‌تان تشکر می‌کنم. آقای دادفر به هر حال بچه‌ای را که روز اول به مدرسه می‌فرستند شاید از خواندن الفبا هم عاجز باشد ولی اگر استعدادی به خرج بدهد و معلم خوبی مثل آقایان داشته باشد در عرض ۳ - ۴ سال علمی پیدا می‌کند که مورد توجه آقای اخلاقی هم قرار می‌گیرد من بحثم را درباره وزارت کار با اعتماد و اطمینانی که به روحیه معاون محترم این وزارتخانه با آشنایی که به طرز کار ایشان در مجلس شورای ملی داشتم به امید توجه به این نکات خاتمه می‌دهم. اما مؤسسه‌ای دارید شما در کنار وزارت کار و امور اجتماعی به نام بیمه اجتماعی کارگران (پوربابایی - بیمه‌های اجتماعی) بیمه‌های اجتماعی عام‌تر شده است وظیفه وسیع‌تر شده است چه بهتر بغل این مؤسسه از سرمایه این مؤسسه بانکی دارید به نام بانک رفاه کارگران جناب آقای پوربابایی بانک رفاه کارگران، کارگرش حذف شده؟ (پوربابایی - خیر، ولی سازمان بیمه کارگران شده سازمان بیمه‌های اجتماعی) خیلی متشکرم پس بانک رفاه کارگران است به معنی و مفهوم بانک رفاه کارگران در این اسم و عنوان وظیفه به قدری روشن به چشم می‌خورد که بنده ضرور نمی‌بینم تذکر بدهم از شما نمایندگان اکثریت از دوست عزیی که همه ساله به عنوان نماینده مجلس در بیمه اجتماعی کارگران انتخاب می‌شوند استدعا می‌کنم گزارشی به مجلس تقدیم کنند که چند کارگر متقاضی خانه است و به چه تعداد کارگر وام داده‌اند و به چه تعداد غیرکارگر وام داده‌اند شرایط این دو وام چه بوده؟ (رضوی - نسبت محفوظ است) آیا نسبتی باید وجود داشته باشد، برادر عزیز من بانک رفاه کارگران است اگر به یک نفر غیر کارگر در حالی که یک نفر کارگر متقاضی وام است وام داده باشد خلاف اسمش خلاف وظیفه‌اش و خلاف قانونی است که او را به وجود آورده شما از طرف مجلس چشم و گوش هستید تشریف می‌برید گزارش بیاورید. وقتی شما نماینده جناح کارگری مجلس کارگران رشیدی که در صف ما نشسته‌اید و در تمام مراحل وظیفه دفاع از حقوق آنها به عهده شماست آقای رضوی عزیز این نطق را شما باید پشت این تریبون بکنید که بانک رفاه کارگران به غیر کارگر وام داده است یا نداده. کارگر بی‌خانه مانده است یا نمانده.

حیدر صائبی - آقای فرهادپور شما برای ما وظیفه تعیین نکنید. ما احتیاجی به عوام‌فریبی نداریم کارگران به این وسیله عضو حزب شما نمی‌شوند هر جا هم لازم باشد ما خودمان دفاع می‌کنیم وزارت کار نمی‌تواند قیم ما باشد آن عصر و زمان گذشت، ما خودمان در کمیسیون‌ها از حقوق کارگران تا حدی که امکانات اجازه می‌دهد دفاع می‌کنیم، اهانت نکنید.

فرهادپور - خیلی متشکرم که دفاع از طبقه شریف کارگر را عوام‌فریبی تلقی کردید این احترامی است که شما به همکارانتان می‌گذاید ولی من اینها را عوام‌فریبی نمی‌دانم چون کارگران مردم رشید و مترقی....

حیدر صائبی - چطور شده شما دلسوز کارگر شده‌اید؟

فرهادپور - خیلی معذرت می‌خواهم که حمایت از طبقه کارگر را وظیفه جذب آنها به حزب می‌دانید. این یک وظیفه مملکتی است.

حیدر صائبی - ما در انجام وظیفه‌مان کوتاهی نکردیم اگر قبول دارید و اگر قبول ندارید آن بحثی است جدا.

فرهادپور - یک کارگری نامه‌ای به من نوشته بود که از من جواب خواسته بود. من متحیر بودم که برای او چه جوابی بنویسم چون مقیدم که جواب بنویسم نوشته بود ما که نمایندگان رشیدی در این مجلس داریم مخصوصاً از شخص جنابعالی اسم برده بود که چه دلیل دارد سرپرستی سازمان کارگری ما به آقای حیدر صائبی محول نشده بنده تا به حال جوابی نداشتم که به او بدهم. حالا ممکن است به آن کارگر جوابی بنویسم (یک نفر از نمایندگان - چرا محول نشده، محول هست) سؤال کرده بود که چرا مسئولیت سازمان کارگری جزب ایران نوین به طبقه شریف کارگر که به مقام شامخ نمایندگی از طرف آن طبقه انتخاب شده‌اند سپرده نشده است و بنده برای او جواب نداشتم فرمایش امروز جنابعالی موجب شد که بتوانم جواب منطقی عرض کنم که در حزب خودشان فردی بهتر از ایشان برای دفاع از کارگران انتخاب کرده‌اند.

حیدر صائبی - بنده معاون سازمان کارگران هستم.

رئیس - آقای فرهادپور راجع به لایحه صحبت بفرمایید این که نمی‌شود دو نفری صحبت کنید.

فرهادپور - به هر حال این سازمان بیمه‌های اجتماعی و بانک رفاه کارگران آن قدر امکانات مالی داشته و آن قدر وسعت مالی داشته که به جای خانه‌سازی یا شاید خانه‌سازی برای کارگران خاتمه پیدا کرده و نمونه‌اش را دیدید در شرکت واحد که در سال ۴۴ فقط ۲۶۱ خانه ساختند و از آن تاریخ به این طرف چیزی نساختند کاری که جزو برنامه حزبی شماست و جزء تزهای انتخاباتی شماست این مؤسسه در بابلسر پلاژ ساخته بیمه‌های اجتماعی مطلق بیمه‌های اجتماعی بدون کارگران (رضوی - ما هم اعتراض کردیم) اجازه بفرمایید روزی که ساخته اعتراض کردید؟ روزی که می‌خواستند بسازند اعتراض کردید؟ روزی که این پول را می‌خواست مصرف کند اعتراض کردید؟ (رضوی - حالا پول بیشتری گرفتیم در مقابلش نگران نباشید) بنده از پول گرفتن جنابعالی نگرانی ندارم (دکتر الموتی - سازمان گرفته نه ایشان) بله می‌دانم فرمودید بی‌اجازه ساخته (رضوی - بی‌اجازه نساخته) فرمودید اعتراض کردید آیا شما حزب حاکم نیستید؟ آیا کار ناشایست را نمی‌توانستید جلوش را بگیرید (رضوی - این مربوط به ۹ سال پیش است بنده گزارش می‌دهم) ما سال‌هاست منتظر گزارش شما هستیم (رضوی - در صورت جلسه هست قرائت بفرمایید) آنچه که شما گزارش داده‌اید گزارش نیست دفاع از این نوع کارهاست به هر حال سازمان بیمه‌های اجتماعی از پول‌هایی که با حراج وسایل تولید از کارگاه‌های کوچک و تعلل در وصول حق کارفرما از کارگاه‌های بزرگ نمونه‌اش ۹۳ میلیون تومان مطالباتش از یک مؤسسه بود در این حالت یک پلاژ ساخت روزی که مسئله این پلاژ در کمیسیون بودجه مطرح شد به فکر این که این مؤسسه برای کارگران پلاژ ساخته حد اعلای مخالفت را با گرفتن این پلاژ از بیمه‌های اجتماعی کردیم ولی متأسفانه آمدند و به ما گفتند پلاژ برای کارمندان و رؤسای بیمه‌های اجتماعی است و به حکم منطق صحیح نماینده نخست وزیری که برای این پلاژ مصرف بهتر و عالی‌تر و بالاتر یعنی تخصیص این پلاژ برای استفاده منحصر دانشجویان (تکرار و تکیه می‌کنم) استفاده منحصر دانشجویان در این ماده نیست آقای قوام صدری، پلاژ را از کارمندان بیمه‌های اجتماعی می‌گیرند و به کارمندان نخست وزیری هم نمی‌دهند برای دانشجویان است منطق صحیح است، کار خوب است استدلال کافی بود درک من اقلیت بعد از دو ساعت بحث که اول خیال می‌کردم مال کارگران است با گرفتنش مخالف بودم بعد که دیدم مال دانشجویان است آقای دکتر دادفر هم تشریف داشتند و همه به اتفاق با تبصره موافقت کردیم که بگیرند برای دانشجویان این هم نمونه‌ای بود از طرز فکر مصرف اعتبارات بیمه‌های اجتماعی که خوشبختانه روزی آقای رضوی فرمودند که از اول با آن موافق نبودیم و وسط کار اعتراض کردیم و تا پایان کار هم اعتراض کردیم و خوشبختانه پس گرفتند. صحبت از خانه و مسکن شد تناسب ایجاب می‌کند موضوع ایجاب می‌کند که روی سخن با دوستان محترم اداره‌کنندگان وزارت آبادانی و مسکن باشد اگر نگویید تعریف است وزیر شما جوان است فعال است درس خوانده است اما کار وزارت آبادانی و مسکن به علل گوناگون، عدم تأمین اعتبارات کافی برای چنین وظیفه بزرگ، تداخل قوانین مختلف با وظایف وزارت آبادانی و مسکن که اگر اینها را جمع بزنید و من با حسن نیت می‌گویم که این نواقص متأسفانه در روحیه عده زیادی از کارمندان شما تأثیر گذاشته و کاری مطابق آنچه مورد انتظار است انجام نداده‌اند بعضی از کارمندان شما فعالند دلسوزند وزیر همه آنها را خوب می‌شناسد از قول من خدمتشان عرض کنید با یک و دو و سه و چهار گل بهار نمی‌شود یک وزارتخانه باید در طریق وظیفه‌ای که دارد اول درک وظیفه کند. قوانین و مقررات لازم را برای انجام آن وظیفه داشته باشد از تداخل بی‌مورد در وظایف آنچنان که خیال دارند رفع اشتباه از تجزیه وزارت کشاورزی بکنید جلوگیری بشود اعتبار کافی هم برای این کار داشته باشند گوش‌شان هم به راهنمایی دوستان مشفق ولو از بخش مخالف آشنا باشد. قوانین وزارت آبادانی و مسکن با آنچه در شهرها انجام می‌شود و نقشه‌های جامع شهرسازی‌ها مثل این که شما اداره شهرسازی دارید (اخلاقی - شورای‌عالی شهرسازی) شما که صدایت بلند است طوری بگو که من بشنوم (اخلاقی - به درد شما نمی‌خورد) به درد رفقای شما که می‌خورد شما اداره شهرسازی دارید تداخل این اداره و وظایف این اداره با وظایف انجمن‌های شهر را مطالعه کرده‌اید راه دور نمی‌روم معذرت می‌خواهم تا می‌خواهم مثال بزنم قزوین جلو چششم می‌آید و آقای دکتر الموتی شرکت مندا چند سال است در قزوین مشغول است (الموتی - هفت هشت سال) مردم تهران هم از نقشه جامع ملاحظه می‌کنید چه دل خونی دارند چه کسانی که به همه چیز رسیدند چه کسانی که از همه چیز افتادند این عدالت نیست این خواسته شاهنشاه ایران نیست در شهر تهران محلات پرجمعیت آنها که در مناطق جنوب و جنوب غربی و کوی افسریه و جنوب شرقی نشسته‌اند طبق نقشه جامع شهر از حقوق انسانی هر انسان محروم کرده‌اند در کشوری که به همت والای پادشاه به دهات آب لوله‌کشی می‌برند البته همه تمام نشده کار سنگینی است (اخلاقی - در حوزه انتخابیه من آب لوله‌کشی هست) هر چه من می‌گویم در حوزه‌های شما اکثریت هست ولی این مطلب به نفع دولت نیست چون یک تناقضی بین کار دولت ایجاد می‌کند مثل این که با ما دشمنی داشته در حوزه شما هست مرد محترم شما شخصیت والایی در سازمان آب و برق بودی توانسته‌ای آب برای حوزه خودت تأمین کنی (اخلاقی - برق هم هست حمام و آب گرم هم دارند) من از کثرت دفعاتی که به حوزه انتخابیه تشریف می‌برید این نتیجه را هم می‌دانم که جلو مردم خجالت نمی‌کشید و هم می‌دانم حمام و آب گرم دارید و هر روز حمام می‌کنید (اخلاقی - شما اطلاع ندارید) شما از حوزه من بی‌اطلاعید من از حوزه شما (اخلاقی - من اهل آنجا هستم) اهل آنجا هستید آخر این اهلیت دلیل اهل بودن نیست (اخلاقی اهلیت می‌خواهد هر چیزی اگر دزفول آمدید نشان می‌دهم) انشاءالله به عنوان مهمان شما می‌آیم و آثار کارهای شما را می‌بینم دزفول چقدر جمعیت دارد؟ (اخلاقی - صد هزار نفر) با حومه؟ (اخلاقی - فقط شهر) خیلی خوشحالم که برای یک شهر صد هزار نفری آب دارید برق دارید حمام گرم دارید (اخلاقی - دهات را عرض کردم شهر سال‌هاست دارد) انشاءالله پنج کیلومتری تهران کوی افسریه تشریف ببرید نه برق دارند نه آب و نه حمام گرم (اخلاقی - ایران افسریه است یا شرکت واحد؟) اگر دوستان عزیز حوصله بکنند عرض می‌کنم جناب اخلاقی مسئله اتوبوسرانی مسئله کوچکی بود؟ (اسعد رزم‌آرا - شما نماینده یاسوج هستید) از ملایری‌های شما هم دفاع می‌کنم من نماینده همه جای مملکت هستم (اسعد رزم‌آرا – ملایری‌ها احتیاج ندارند برای این که دو نماینده شجاع مثل من و مهندس صائبی دارند) وظیفه مرا سبک کردید ملایر نمی‌آیم جاهای دیگر را اگر حوصله داشتید می‌گویم اگر حوصله کنید وقت مجلس ایجاب می‌کند که من برایشان مثل بزنم. اگر بخواهم همه را بگویم مثنوی هفتصد من کاغذ شود مثل می‌زنم. راه نزدیک را می‌گیریم که خسته نشوید بتوانید ۵ کیلومتر بروید آقای ایمان زهرایی عزیز قریه شال چند تا ساکن دارد؟

رئیس - آقای فرهادپور جنابعالی مناظره می‌کنید یا صحبت؟ شما که با یکی‌یکی مناظره می‌فرمایید.

فرهادپور - اگر استدلال نخواهند بنده حرفم را ادامه می‌دهم.

دکتر الموتی - شما صحبت خودتان را بفرمایید.

فرهادپور - من به شما قرانی را نشان می‌دهم که بیش از ۸- ۷ هزار جمعیت دارد در منطقه عمران دشت قزوین هم هست آب خوردن هم ندارد برق هم ندارند. اما در مورد مسکن معاون محترم وزارت آبادانی و مسکن نحوه کار و برنامه کار گذشته شما که انشاءالله عوض شده باشد یک نمونه زنده در اینجا دارد و آن انحلال شرکت تعاون و مسکن کارکنان مجلس شورای ملی است شما هر روزی که از راه تعاون مسکن که از شماست کارمندان و مستخدمین بی‌خانه مجلس را صاحب خانه کردید برای اکثریت محترم یک مدرک زنده در دفاع از تزتان تأمین کرده‌اید و من فکر می‌کنم تعصب جزبی موجب بشود که انشاءالله در اسرع وقت یک چنین جواب مثبتی پشت این تریبون بدهید که هم کارکنان مجلس به خانه رسیده باشند و هم دفاعی از تز و برنامه انتخاباتی حزب شما شده باشد. یک روزی در کنفرانس اختصاصی از آقای وزیر آبادانی و مسکن مطلبی شنیدم که ما به ۲ میلیون واحد مسکونی نیاز داریم خوشم آمد که روستانشینان را هم جزء مردم این مملکت حساب کرده بودند برای آنها هم خانه می‌خواستند این برنامه شما زمین می‌خواهد اعتبار می‌خواهد یک راه عاقلانه برای تلفیق این دو عامل یعنی قدرت پرداخت بی‌خانه‌هاست یعنی آدم اجاره‌نشین اگر از یک فردی که خانه ندارد با تز جدیدتان که هنوز ندیم به کسی دو متر زمین بدهید از زمین‌های دولتی خواستید واگذار کنید یک ضامن از او خواستید و زمین را هم خواستید گرو بگیرید بانک رهنی شما هم به همین آدم برای کمک ساختمانی اگر ضامن خواست و یک گروی دیگر درست مثل این می‌ماند که از آدم لخت بخواهیم پالتو و پولیور بگیریم مردک مستأجر است بی‌خانه است برنامه باید طوری تنظیم بشود که به هدف برسد، هدف صاحب خانه شدن مردم بی‌خانه است، دولت حزبی است، همکاری است اینکار منحصر به یک وزارتخانه نیست و آن اعمال تسلط دولت از طریق قانونی و با رعایت مراتب شرعی در زمین‌های وقف است که من نمونه‌هایی از تجاوز به میلیون‌ها متر زمین وقف دارم. یکی از کارها گرفتن زمین‌های موات است قانون دارید اما شما را به خدا اول مطالعه کنید زمین را که می‌گیرید بعد با لطایف‌الحیل پس ندهید تعهدات خودتان را انجام بدهید اعتبارات بانک رهنی را که من معتقدم این بانک به تناسب با اعتباراتی که در اختیارش گذاشته‌اند تا حدودی که توانسته است بدخرج نکرده اکثریت ما را مجبور کرده که کلمات را با عکس قضیه بگوییم به جای آن که بگویم خوب خرج کرده برای این که اتخاذ سند می‌کنند می‌گویم بد خرج نکرده به هر حال اصل اول برای تأمین مسکن به هر طریق که لازم بدانید توجه به قدرت پرداخت آدم بی‌مسکن است آپارتمان متری ۱۰۰۰ تومان ساختن درست نیست من نمایندگان مجلس را می‌شناسم که دست‌شان به دهن‌شان می‌رسد ولی وعده‌ای که برای آپارتمان‌سازی داده بودید اینقدر گران تمام شد که پول‌هایشان را پس گرفتند ما در دوره‌ای هستیم جناب دکتر بهرون که گشاده‌دستی و ولخرجی نمی‌توانیم بکنیم برای کارهایی که احتیاج عام است، شاهنشاه ما اصل نوسازی را فقط برای عباس‌آباد نفرموده‌ند. نوسازی مملکت از رود ارس تا چابهار از قصرشیرین تا سرخس است. انشاءالله ایراد جغرافیایی که ندارد؟ و بیشتر از هر چیز به نفع بیشتر از ۶۰٪ مردمی که در روستاها زندگی می‌کنند باید باشد می‌گویید ما نقشه و طرح نمی‌دهیم تجربه ثابت کرده که اگر طرح و نقشه را ما بنویسیم و زیرش را به عنوان فراکسیون حزب مردم امضا کنیم اشکالاتی پیدا می‌کند و تعصباتی ایجاد می‌کند بنده از آنهایی هستم که اگر مطلبی به عقلم برسد بازگو کردن آن را به مقامات مسئول لازم می‌دانم. من مطلبم را عرض می‌کنم از شما استفاده کردن و شنیدن و بهره‌برداری یک روزی در سازمان برنامه بنده عضو کمیسیون برنامه بودم در خدمت آقای دکتر الموتی رفته بودیم آن موقع سالی یک بار کمیسیون برنامه را به خصوص در موقع تغییر رؤسای سازمان برنامه دعوت می‌کردند آنجا و اعضای کمیسیون برنامه با نمایندگان و متخصصین و مسئولین سازمان برنامه ناهار دوستانه‌ای برای حسن تفاهم می‌خوردند جناب آقای نخست‌وزیر هم عنایت می‌فرمودند و در این جلسه شرکت می‌کردند. بنده یک روز عنوان کردم که مهاجرت به شهرهای بزرگ شروع شده مشکلات شهر تهران را می‌بینید که حتی ما برای تأمین آب آشامیدنیش پیش‌بینی می‌کنیم و در عبرتیم شهرهای نظیر اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد و اهواز و بقیه شهرهای بزرگ ما هم به این گرفتاری مبتلا خواهند شد در این مورد چند عامل را توجه کنید. اولاً در این قبیل شهرها قبل از این که عنوان سرمایه‌گذاری و صنعتی کردن شهر را بکنید زمین‌های مورد احتیاج اعم از دولتی و وقفی را تصاحب و در اختیار بگیرید چون وقتی یک شهری را صنعتی اعلام کردید و ۱۵۰ کارخانه بردید این ترقباتی است که مملکت ما از این جهت دارد غیر قابل انکار است ولی یک عوارضی دارد در آن شهر کرایه خانه بالا می‌رود قیمت زمین افزایش پیدا می‌کند و این برای اقتصاد مملکت برای سرمایه‌گذار و کارگری که می‌خواهد آنجا کار کند ایجاد زحمت می‌کند و عرض کردم شما امکانات کافی برای این که همه کار را یک مرتبه انجام بدهید ندارید به همین دلیل این لغت اولویت که از طرف دولت یا ما استعمال می‌شود یعنی می‌گوییم کاری که واجب‌تر است انجام بدهید عرض کردم بیایند نوسازی شهرها را در حد نیازهای اولیه یعنی یک آب لوله‌کشی یک پست درمانی یک برق یک پست نامه‌رسانی و تلگراف چهار تا خیابان آسفالته دو تا حمام و یک دبیرستان و یک دبستان و یک مسجد این را از شهرهای کوچک و از قصبات شروع کنید و به دو طرف بروید یعنی از شهرهای کوچک بگیریم بیاییم به سمت شهرهای بزرگ و از قصبات بگیریم برویم به طرف دهات کوچک این مطلب را من سه سال پیش گفتم چون من گفتم شهر کوچک و قصبه این فکر نمی‌بایست عنوان بشود خوشوقتم که امروز در لوایح دولت تحت عنوان شهرک و قطب همان پیشنهادی را که من سه سال پیش کردم می‌بینم طرح و نظر و کمک و راهنمایی در حد عقل بنده غیر از این نیست، می‌فرمایید طرح بدهید چند سال پیش میزان تلفات تصادفات گرفتاری‌های ناشی از این تصادفات فکر ایجاد بیمه شخص ثالث را به وجود آورد فکر بسیار سالم بود متأسفانه یک واقعه مؤلمه که از یک جهت قلب همه ما را جریحه‌دار کرد و پسر جوان همکار عزیز ما از دست رفت و اداره‌کننده باسواد روزنامه اطلاعات فرهاد مسعودی زخمی شد عنایت پروردگار و کوشش پدر پیرش موجب شد که او از خطر جست و سلامت خودش را به دست آورد و این واقعه مسئله بیمه شخص ثالث را به شدت وحدت رسانید همه از این بابت صحبت کردند و راه حل را در این دانستند چون وقتی یک بیمار مصدومی را به بیمارستان می‌بردند بیمارستان اول او را نگاه می‌داشت البته این هم اخلاقی است که بیشتر کسانی که تحصیلاتی در خارج از محیط اخلاقی ایران داشته و متأسفانه مقداری از روحیه ایرانی خود را از دست داده‌اند بیمار را در بیمارستان نگاه می‌داشتند تا صاحبش پیدا بشود اگر ۱۰۰ تومان ۶۰ تومان نمی‌دانم چقدر می‌داد یک شیشه خون به او تزریق می‌کردند اگر مبلغ اطاق عمل را می‌داد به اطاق عمل می‌بردند اگر پول جراح را می‌داد به او جراح می‌رساندند و اگر نداشت بدهد به امان خدا سپرده می‌شد (دکتر ناوی - این طور نیست بیمارستان‌های دولتی شب و روز آماده پذیرایی است) به بیمارستان‌های دولتی و به وزارت بهداری هم می‌رسیم مقام ریاست فرمودند من با شماها سؤال و جواب نکنم قانون بیمه شخص ثالث در مجلس مطرح شد قیمت گران بود. تعهداتش هم بالا در جناح اکثریت دوستی دارم که تا آنجا که انضباط حزبی اجازه بدهد احساسات‌شان را بروز می‌دهند. از پشت این تریبون دادفر عزیز به گرانی حق بیمه شخص ثالث اعتراض کرد ولی می‌داند چه کردند حق بیمه شخص ثالث را ۴۰٪ تخفیف دادند. تعهدات بیمه‌گر را ۵۰٪ پایین آوردند یعنی با یک حساب اقتصادی علمای اقتصاد که در صف اکثریت نشسته‌اند حساب کنند می‌بینند عملاً با این تخفیف بیمه را گران‌تر کردند تازه چه کردند منفعت‌جویی شخصی کار را به جایی راسند که ما از هدف دور افتادیم آن وقت وقتی تصادف که می‌شد یکی را که می‌بردند بیمارستان آن وقت می‌پرسیدند باباش کیست حالا می‌گویند بیمه‌گرش کیه؟ طرح دادم نامه نوشتم رئیس محترم شرکت بیمه آن روز سه سال پیش از دادن این طرح و نامه به من جواب تشکرآمیز نوشت جوابش را دارم می‌خوانم شرکت بیمه ایران دکتر فرهنگ‌مهر ۱۲/۹/۴۸ طرح من این بود بیمه شخص ثالث جوابگوی هدف‌های مورد نظر ما نیست مگر تمرکز این بیمه در یک شرکت واحد و ایجاد بیمه اتوماتیک شخص ثالث یعنی هر وسیله نقلیه که عبور می‌کند اتوماتیک هر نفر ثالثی که صدمه ببیند بیمه شده است. النهایه راه‌هایی پیشنهاد کردم برای وصول حق بیمه از صاحب آن وسیله راه‌های بدون خرج حتی آقای دکتر ناوی پیشنهاد کردم که در شرایط کنونی آنچه که به فرمایش شما بیمارستان سینا انجام می‌دهد یک وظیفه انسانی است یک مصدومی را از مرگ نجات می‌دهد این وظیفه اخلاقی افتخارش به بیمارستان سینا، ولی درآمد و سودش به جیب بیمه‌گر است چون اگر او مرده بود این باید ده هزار تومان می‌داد حتی در این طرح پیشنهاد کردیم به بیمارستان‌های دولتی هم همان ق علاج که بیمه‌گر باید به بیمارستان بدهد پرداخت بشود و این در حسابی برای توسعه و بهبود بخش‌های اورژانس شما در وزارت بهداری به مصرف برسد این فکر غلطی بود؟ ناله کردم مطلب را توی روزنامه نوشتم طرح را برای جناب آقای نخست‌وزیر فرستادم به وزیر دارایی صاحب سهم شرکت بیمه دادم اگر شما جوابی شنیدید و نتیجه‌ای دیدید من هم دیدم.

شیخ‌رضایی - مانند بیمه فرهنگیان.

فرهادپور - بنابراین تجربه نشان به ما نشان داده است اگر افکاری داریم برای خودمان پخته یا نیم‌پخته علمی یا غیرعلمی اگر نگاه داریم و بدتان نیاید روی مجری پیدا کنیم که گوشش به شنیدن آن حرف آشنا باشد به دستش می‌دهیم آن طرح ممکن است اجرا بشود اما اگر طرح را بدهیم که در بوته فراموشی برود یا در بایگانی‌ها بماند یا مثله بشود و نتایجی مطابق هدف‌های پیش‌بینی شده نداشته باشد چه فایده دارد. چون طرح یک سلسله عواملی است که هر عامل در این وسط اگر ناقص باشد به هدف نمی‌رسد من برای خانه به شما گفتم زمین می‌خواهید پول می‌خواهید قدرت قانونی می‌خواهید و محاسبه قدرت پرداخت مستأجر می‌خواهید حالا به مسائل ریزش که برای تولید مصالح ساختمانی آجر، سیمان، آهک، نیروی کار در این زمینه وقتی پول داشتید فراهم می‌شود این طرح بود عنوان کردیم من برای بار دوم عنوان نمی‌کنم یک راهی پیدا کردم در صف شما دوستان خوبی دارم با یک عبارت‌های دیگر می‌دهم او بنویسد و پیشنهاد بکند شاید انشاءالله قبول بشود.

دکتر الموتی - حرف صحیح از هر کس باشد ما قبول می‌کنیم.

فرهادپور - آنچه برای شما خواندم مربوط به سال ۱۳۴۸ بود.

دکتر الموتی - ما ممکن است هر چه فکر می‌کنیم و پیشنهاد می‌کنیم خیال کنیم درست است در حالی که امکان دارد معایبی داشته باشد.

فرهادپور - لااقل برای دلخوشی من و تشکر از این راهنمایی می‌نوشتید که از دل‌سوزی شما ممنونیم و طرح شما طرح نبود مرح بود و ما طرح دادیم. بنده در عرایض شب گذشته به مسئله بهداری و بهداشت و وظایف بهداری رسیدم جناب آقای دکتر مرشد از آنچه می‌گویم و تلخ است از شخص تو معذرت می‌خواهم ولی در بیان تلخی‌ها اجازه بفرمایید ما دوستی‌ها را مداخله ندهیم. وزارت بهداری به نظر من کم‌کارترین سازمان‌هاست حالا ممکن است بودجه نداشته باشد کارد نداشته باشد نمی‌دانم نارساترین وظیفه‌ای است که در مقابل احتیاج درمانی مردم انجام می‌شود و همکار محترم و عزیز من...

دکتر ناوی - درمان با وزارت بهداری نیست سرور عزیز این را رعایت بفرمایید با شیر و خورشید سرخ است.

فرهادپور - از کی؟ (دکتر ناوی - از دیرباز) قانون چه تاریخی بود؟ (دکتر الموتی - سال قبل) اجازه بفرمایید این نارسایی را تا سال قبل قبول کنیم از سال قبل تا حال به هم می‌رسیم انتقال وظیفه درمانی به سازمان شیر و خورشید سرخ و سازمان شاهنشاهی به خصوص بزرگ‌ترین سند برنارسایی انجام وظیفه وزارت بهداری در این وظیفه عمومی است (صحیح است).

دکتر ناوی - این طور نیست در هیچ کجای دنیا وزارت بهداری وظیفه درمان را ندارد مگر دو سه استیت در آمریکا، وزارت بهداری وظایفش برای جلوگیری از وبا و غیره اگر فداکاری نمی‌کردند آقا پشت این تریبون سخن نمی‌گفت.

فرهادپور - من نمی‌دانم اگر یک وبایی نیامده بود شما چه چیز را برای دفاع داشتید.

دکتر ناوی - مارلاریا، آبله، بیماری‌های عفونی و بیماری‌های مختلف بزرگ‌ترین خدمتی است که وزارت بهداری کرد این ناجونمردانه است که به طبقه فاضل و پزشک می‌کنید این قابل بخشایش نیست.

فرهادپور - به هیچ وجه من‌الوجوه به طبقه شریف پزشک که تحت نظام پزشکی انجام وظیفه می‌کند بنده قصد اهانت ندارم ما کمبود پزشک داریم ایراد به پزشک نیست و عدم توجه به تربیت پزشک است این وظیفه چه کسی بود که عدد و رقم بدهد که آقا یک کشوری که در مسیر ترقی است باید از نظر درمانی به این نسبت از جمعیت و پزشک برسد (دکتر ناوی - فرمودید تربیت پزشک، بفرمایید تعلم پزشک) خیلی از تذکر شما ممنونم تعلیم پزشک اصلاحات اکثریت اکثراً در حدود اصلاح عبارتی است از جنابعالی که مرد فاضل و دانشمندی هستید جز این انتظار را نداشتم تعلیم پزشک، ما در کشوری زندگی می‌کنیم که بعد از ۲۰۰ سال خواب خرگوشی دوره قاجار بعد از ۲۰۰ عقب‌ماندگی خمودگی بی‌توجهی به پیشرفت دنیا از نیم قرن قبل تا امروز گام‌های بلند و در ده سال اخیر جهش کرده‌ایم آنچه می‌کنیم باید با این جهش منطبق باشد شما برای من بفرمایید جناب آقای معاون وزارت علوم آیا به شما و به وزارتخانه شما که دانشگاه‌های تحت سرپرستی شما و دانشکده‌های پزشکی به وسیله این وزارتخانه سرپرستی می‌شوند تا به حال صورتی از نیازمندی‌های کشور به طبیب عمومی طبیب‌های تخصصی متخصصین سطح بالا داده شده؟ از اعداد و ارقام صحبت نمی‌کنم وزارت بهداری مملکت ما که همین دستگاه لنگش با کار توان‌فرسای امثال دکتر ناوی می‌گشته بایستی احتیاجات مملکت را بداند اینجاست که صحبت از اولویت پیش می‌آید که ما تربیت یا تعلیم چه رشته‌هایی در مملکت‌مان اولویت دارد چند تا امتیاز دانشکده دادید به بخش خصوصی؟

دکتر الموتی - دانشکده پزشکی که به این سهولت نیست زمان می‌خواهد.

فرهادپور - جناب آقای الموتی عزیز من، دوره پزشکی برای طب عمومی در کشور ما حداکثر ۶ سال (دکتر الموتی - ۷ سال) ببخشید هفت سال است از دولت با برنامه‌اید مدت حزب ایران نوین هشت سال می‌گذرد بنابراین شما در این دوره اگر روز اول پیش‌بینی داشتید رسیده بودید به آنجا که این کمبود مملکت را با توجه به اولویت به طریق نسبی جبران می‌کردید.

دکتر دادفر - هیچ کشوری به این هدف نرسیده حتی شوروی.

دکتر الموتی - حتی آمریکا.

فرهادپور - آقای دکتر علومی فرمودند ما از خارجی‌ها اسم نبریم خلاف ناسیونالیزم ایشان است عصبانی می‌شوند (دکتر الموتی – انگلستان و آمریکا هم دچار کمبود پزشک است گفتن آمار ایرادی ندارد قبول داریم که طبیب وسیله درمانی کم داریم این خبر روزنامه اطلاعات است زن و مردی که فرزند بیمار خود را به پزشک نبردند مجرم شناخته شدند ای کاش آن بازپرسی تمام اولیای وزارت بهداری را احضار می‌کرد و مجرم می‌شناخت هم مسلک عزیز من جناب آقای طباطبایی از تنها جراح کازرون که برای تکمیل معلومات در رشته مدریرت به تهران احضار شده است چنان صحبت کردند که خیلی از شما اکثریتی‌ها هم متأثر شدید چون شما هم انسانید شما هم همه احساس دارید و رفیق عزیز من حسن متین از این مطلب دفاع کرد آقای دکتر الموتی درمان از وزارت بهداری به سازمان شیر و خورشید سرخ منتقل و محول شده ولی با کمال تأسف باید عرض کنم این وظیفه اخلاقی دستخوش پاره‌ای تصمیمات قرار گرفته بیمارستان‌ها را تخیله می‌کنند می‌دهند به شیر و خورشید که برای من جراح و دکتر خلق کند (دکتر ناوی - چنین چیزی نیست با کادر منتقل می‌شود) این در حوزه کازرون بود و یک نماینده اقلیت جناب آقای سهم‌الدینی نماینده داراب تشریف دارند (مهندس سهم‌الدینی - هستم بفرمایید) زن هفده ساله‌ای در کوچه زایید بعد از ظهر همان روز بازپرس دادگاه داراب طی نامه‌ای به مسئولان بیمارستان نوشت که این زن را باید به طور رایگان بستری کنند (دکتر انوشیروانی - به بازپرس من مربوط نیست بازپرس چنین تضمینی نمی‌گیرد) مداخله بی‌ربطی کرده است انسان‌هایی هستند که گاهی اوقات در انجام یک وظیفه انسانی رعایت برورکراسی و مقررات خشک را نمی‌کنند (مهندس سهم‌الدینی - در تاکسی تهران هم گاهی اوقات وضع حمل می‌کنند) بله در شهر داراب به بیمارستان راه نداده بودند توی کوچه فارغ شد ۲۰ سال دیگر انشاءالله به شما رأی خواهد داد و جزو موکلین شما خواهد بود بله و حکم بازپرس دادسرا این زن را در بیمارستان بستری کردند نه روی عاطفه و وظیفه بایستی یک نماینده قانون یک بازپرس به قول انوشیروانی عزیز از قدرت قانونی خودش خارج از محدوده و چهارچوب استفاده کند و چون رئیس بیمارستان که طبیعتاً مرئوس آن بازپرس نیست به مناسبت سایر مسائل که چشمش از بازپرس می‌ترسید حرف بازپرس را گوش می‌کند وگرنه همین طوری گوش نمی‌کند (عباس میرزایی – پیشنهادتان چیست؟) صبر کنید بعد از ۸۰ سال شما اصلاح می‌کنید الصبر مفتاح الفرج بد نیست اگر خسته شدید گاهی هم بخندید اما استدعای من این است که آنجاها گریه دارد لااقل نخندید (حی - گریه کنیم؟) گریه هم نکنید آنجاها که گریه دارد لااقل نخندید من برای خندیدن شما مطلب زیاد دارم که خیلی بخندید (عباس میرزا - ما اهل خنده و گریه نیستیم اهل منطق هستیم) (دکتر ناوی – ما با هم می‌خندیم نه بر هم می‌خندیم به موفقیت شما هم می‌خندیم) انشاءالله خدا نیاورد روزی را که زن تو در کوچه بزاید و به زایشگاه راهش ندهند عرض کردم به هر حال خدا آن روز را نیاورد جلسه دیشب شمه‌ای از وزارت آموزش و پرورش حضورتان عرض کردم این وزراتخانه وظیفه سنگیین دارد آدم‌های خوب هم در آنجا کم نیستند اما اگر جناب بطحایی بی‌انصافی نکنند باید عرض کنم مهره‌ها سر جای خودشان نیستند کار را به کاردان نمی‌سپارند ملاک ترقی رابطه نیست ولی ضابطه هم نیست کودکان مملکت کودکان واجب‌التعلیم این مملکت صاحب حق مساوی هستند سازندگان آینده مملکت ما هستند در کشوری که انقلاب سفید سیستم طبقانی را به هم زده با نوع تعلیم و تربیت‌تان طبقات جدید به وجود نیاورید. آقای بطحایی عرض نمی‌کنم شما یا وزیر شما خدای نکرده در این مسئله مداخله دارید مسئول هستید ولی مداخله ندارید عتلتش این است که کار وزرات آموزش و پرورش آن قدر سنگین است که شاید فرصت رسیدگی به این مطالب را ندارید توی وزارتخانه شما با ایجاد دو سطح تدیس یا تعلیم یا تربیت یا محیط تحصیل نه تنها اطفال اغنیا بلکه طبقه‌ای که از نان شبشان می‌زنند ولی بر اثر رشد فکری و ترقی و تحولی که در این مملکت به وجود آمده به اهمیت تحصیل واقف شده‌اند به مدارس ملی هول‌شان می‌دهید (صحیح است) مجبورشان می‌کنید بروند می‌دانید چطور؟ مدرسه دولتی را آنچنان بد نگه می‌دارید که به خدا یک دلاک حمام به من گفت که آقا من بچه‌ام را به مدرسه ملی می‌فرستم از نان شبم می‌زنم برای این که توی مدرسه دولتی به او رسیدگی نکرده‌اند منکر زحمات نمی‌شوم مردم بسیار با شرف مطمئن ذی‌قیمت کارمندان زحمتکش هستند و یک روز هم اینجا حضورتان عرض کردم افاده این اولیای اداری بر این معلمین زحمتکش بزرگ‌ترین صدمه است که به روح معلم می‌زند رئیس کارگزینی، مدیر کل کارگزینی معاون وزارتخانه، وزیر وزارتخانه وجودشان معلق به وجود معلم و وظیفه معلم است. به معلم تعظیم کنید پشت در اطاق‌تان او را نگه ندارید (یک نفر از نمایندگان - معلم چرا به مدارس ملی می‌رود) چون اکثر مدارس ملی با اولیای متنفذ وزارت آموزش و پرورش رابطه دارند (مهروش صفی‌نیا - صحیح است) (جهانبانی - بدون این که اطلاع داشته باشید توهین نکنید) این توهین است؟ (جهانبانی - بلی) بنده گفتم اکثراً، ممکن است شما رابطه نداشته باشید شما گروه‌های فرهنگی را خیال می‌کنید مردم به وجود آورده‌اند؟ این نیروی وزارت آموزش و پرورش است که رفت توی بخش ملی، آمار می‌آورم برایتان، اسم می‌آورم برایتان، خیلی معذرت می‌خواهم که رئیس مجلس دفعه اول بمن گفت که اسم نبرید و جنب آقای رئیس این گلة من از شم همیشه بقی است.

عباس میرزائی- چون در فرهنگ صحبت می‌کنید وارد حواشی نشوید وارد متن بشوید.

فرهادپور- متن این است که همه معلمان خوب بمـدارس ملی فرستاده می‌شوند (صحیح است) (خانم صفی نیا- اینطور نیست) (یکنفر از نمایندگان- اینطور هست).

دکتر الموتی- چهار میلیون و ۹۰۰ هزارنفر بچه‌های این مملکت در دبستانهاو دبیرستانها بتحصیل مشغول هستند.

خانم جهانبانی- اینکار قانون دارد.

رئیس- اجازه بفرمائید صحبتشان را بکنند.

فرهاد پور- یک روزگاری برای تأمین کمبودها کسری‌ها فکرکردیم که با ایجاد مدارس ملی و در قسمت درمانی هم مثل اینکه ۲۲۰ میلیون گذاشتیم که با ایجاد بیمارستانهای ملی کمک بشود و بر امکاناتی که در اختیار دولت هست اضافه شود اگر قرار باشد که امکانات دولتی منتقل بشود ببخش ملی و مدرسه بشود تجارتخانه، بیمارستان بشود کمپانی، دانشکده بشود جائیکه پول در بیاورد آنوقت خلاف آن هدف ونظر اصلی است (دکتر الموتی- اصل را نباید تخطئه کرد ولی نظارت بیشتری باید بشود) امر بفرمائید این مطالب را من اعصاب خودم را ناراحت می‌کنم طرف خطاب دوستن قرار می‌گیرم کسانی مستقیماً در این کار ملاحظه درند از من می‌رنجند برای اینکه شما وعده بدهید که نظارت بیشتر باید بشود.

عباس میرزائی- آقاجان مگر بهترتر نششده‌ای این هم بیشترتر است شما مطلب انتقادی ندارید با جمله‌ها بازی می‌کنید.

فرهاد پور- من عادت باین ندارم که اگر با کلمات بمن حمله بکنید بشما مردم محترم جواب بی ادب بدهم.

عباس میرزائی- ما هم با ادب جواب می‌دهیم.

فرهادپور- من از مسئولیت درمانی صحبت کردم خندید و حتی از اینکه دادگستری پدر و مادری را بعلت اینکه بچه اش را بدکتر نبرده که جزو وظایفش بوده تعقیب کرده است.

دکترناوی- این قدرت دادگستری کشور است.

فرهادپور- دوره گذشته جناب آقای نخست وزیرعنایت می‌کردند ۱۵ روز یکبار به مجلس تشریف می‌آوردند در این اطاق مجاور می‌نشستند دردل نمایندگان را می‌شنیدند بنده هم این سعادت را پیدا کردم روزی به این فیض عظیم رسیدم حضورشان رفتم درد دلم این بود که آقابهداری قصبه شل که ۹ هزار جمعیت دارد.

ایمان زهرائی- پنج هزار و ۸۰۰ نفر جمعیت دارد آمارش پیش من است.

فرهادپور- پنج هزار نفر نیست ۹ هزار نفر جمعیت دارد.

ایمان زهرائی- شاید سفرورین و شال را باهم جمع کردید.

فرهادپور- اسفرورین به تنهائی پنج هزار نفر جمعیت دارد بعلاوه مگر پنج هزار نفر آدم نیستند گردو هستند؟

ایمان زهرائی- من نگفتم آدم نیستند بنده عرض کردم که به قراء منطقه بوئین زهرا آشنایی دارم و در این دوره اقدام خواهد شد.

فرهادپور- خیلی از انصاف شما تشکر می‌کنم جناب آقای نخست وزیر تقاضای بنده را که حاکی از نبودن پزشک در درمانگاه شال بود یدداشت فرمودند به وزارت بهداری تأکید کردند آقای کریمی داریم در اینجا بسیار مرد منظمی است از او سئوال کنید ۸ بار پی گیری کرده است هوز به اجازه وزار بهداری یک مستخدم در آنجا خدمات درمانی را اداره می‌کند.

دکتر ناوی- اگر نبود یک پیر زن دهاتی این کار را می‌کرد چه فرق می‌کرد وقتی کمبود هست چه کنند.

احتشامی- چشم شما روشن.

فرهادپور- من فکر می‌کردم چرا وزرات بهداری کارش عقب است حالا می‌بینم به علت وجود امثال جانبعالی است.

دکتر رشید یاسمی- شما از واکسیناسیون بفرمائید که ۱۷۰ میلیون دز واکسیناسیون انجام شده.

فرهادپور- بعد هم از واکسیناسیون صحبت می‌کنم از تناسب اندام هم صحبت می‌کنم از دوای لاغری هم صحبت می‌کنم از دوای جلوگیری از ازدیاد نسل هم صحبت می‌کنم از طرز ورود دارو هم صحبت می‌کنم آقای دکتر من به هزارها مریض احتیاج به این داریم که یک شیشه تری نیترین توی جیبمان باشد.

دکتر رشید یاسمی- شما ناراحتی قلبی دارید.

فرهادپور- برای من یک شیشه بخر.

دکتر رشید یاسمی- این که فراوان است.

فرهادپور- اسمش را عوض کرده‌اند و قیمتش را سه برابر کرده‌اند نه آن اثر روانی را در من دارد و نه آن قدرت خرید را برای طبقه فقیر، از چه دفاع می‌کنید برادر من، دکتر عزیز تو که یک عمر خدمت کرده‌اید تو که خانواده ات به فلسفه، علم، دانش معروف است پدر تو که افتخار مملکت است تو دیگر چه می گوئی.

دکتر رشید یاسمی- من می‌گویم وزارت بهداری کارش را می‌کند در بهداشت و شما قبول بفرمائید.

فرهادپور- من از این دفاع تشکر می‌کنم یک دفاع دیگر بفرمائید سه شب است که برق تهران خاموش می‌شود در کشوری که چند درصد رشد برق داریم؟ شما ارقام را حفظ هستید آقای دکتر الموتی (دکتر الموتی- من قرار نیست جواب بدهم) کشوری که خوشبختانه در دوره جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی به تصدیق خارجی‌ها که به ایران آمدند یکی از القاب، کشور نور و روشنائی شد سر تا پای بیابانها خیابانها شهرها همه روشن بود ما کسر برق نداریم چه شد که سه شب مردم تهران باید خاموشی بکشند.

مهدس معینی زند- نقص فنی همیشه هست در نیویورک هم برق خاموش شد؟

فرهادپور- چند دفعه خاموش شد.

مهندس معینی زند- سه دفعه خاموش شد و میلیاردها ضرر زد.

دکتر الموتی- بیست و هفت ساعت برق نیویورک خاموش بود.

فرهادپور- قرار شد از نیویورک، سانفرانسیسکو و واشنگتن حرفی نزنیم اگر لازم شد این مقایسه را هم می‌کنیم شما این کار که از دولت سر اداره کندگان برق حالا اکثراً باید در مقام تأمین یک ژنراتور خصوصی باشند یا آدمهائی مثل عباس میرزائی و اگر مرا هم مثل خودت حساب کنی یک دفعه بیا خانه من تماشا کن بعد انکار نکن چراغ لامپا بخریم و آماده داشته باشیم که وقتی برق خاموش شد معطل نمانیم.

قدران- شما اگر اطلاع از برق داشتید این فرمایش را نمی‌کردید.

فرهادپور- شما که اطلاع دارید بیائید بگوئید من هم استفاده می‌کنم و شما هم در دانشکده حزبی هم برق تدریس بکنید.

عباس میرزائی- دانشکده دیپلم وکنکور می‌خواهد.

فرهادپور- کنکورتان را دیدیم در روزنامه‌ها خواندیم خودتان گفتید یک مطلب بگو من هیچ ایراد ندارم که دانشکده حزبی باشد و شما که عاشق تیترید خیلی هایتان یک فوق لیسانس بگیرید اما این را هم بدانید که فوق لیسانس در هر رشته‌ای احتیاج به لیسانس پایه در آن رشته دارد نمی دانم این قبل توجیه بود یا تکرار بکنم یعنی اگر یک کسی خواست فوق لیسانس در حقوق بین الملل بگیرد بایستـی تحصیلات حقوقی داشته باشد این اگر لیسانسیه شیمی باشد فـوق لیسـانس در حقـوق بین المللی نمی‌تواند بگیرد شما برای رشته فوق لیسانس هر لیسانسی از لوازم آرایش تا لابراتوار قبول کردید بیائید برویم مدارک را ببینیم بعضی هایشان پایه و مایه دارند بعضی هایشان هم ندارند بهرحال صحبت از خاموشی برق بود و وزیر نجیب برق لااقل این انصاف را داشت که در روزنامه‌ها از مردم معذرت بخواهد (احتشامی- صحیح است بسیار مرد شریفی است) هیچ انکار نکرد آقای قدردان خیال می‌کنم یا شما متخصص برقید یا او، وزیر برق از مردم معذرت خواست و من از این وزیر جوان و از حسن اخلاق انتظار دارم که بابت صورت حسابهای کلان برقی هم که برای مردم می‌فرستند یک معذرتی بخواهند لایحه ادغام وزارت کشاورزی و منابع طبیعی مطرح بود مقدمه لایحه بیانات ناطقین، اثر و آنچه که مردم در خارج لمس می‌کنند و درک می‌کنند نشانه شکست برنامه‌های کشاورزی یا بقول شما مردم خوشبین نارسائی برنامه‌های کشاورزی نسبت به برنامه‌های صنعتی است اگر خسته شدید گویم.

دکتر الموتی- نه آقا بفرمائید در حداقل وقت حداکثر مطلب را بفرمائید.

دکتر عدل- ما می‌خواهیم شما خسته نشوید.

فرهاد پور- خیلی از لطف شما متشکرم دکتر هستید دستورات و تعلیمات طبی می‌دهید بنده هم ممنون و متشکرم خوب خیلی خوشحالم که دو طرف ما و شما مردم به نا رسائی برنامه‌های کشاورزی چه با عذر و بهانه خوشکسالی چه با عدم توجه باین برنامه‌ها رسیدیم اقرار دارید اعتراف کردید.

اسعد رزم آرا ـ حزب مردم چرا.

فرهاد پور ـ خود شما به نارسائی برنامه کشورزی اقرار ندارید.

اسعد رزم آرا- ندارم.

فرهادپور- عقیده آزاد است شما هم محترمید و هم نوع اظهار عقیده‌ای بفرمائید قابل احترام است این مطلب را طی یک مقاله‌ای در روزنامه مرد مبارز برای ارشاد من و امثال من و سایر مردم مرقوم بفرمائید که نارسائی برنامه کشاورزی نداریم هوس کردیم که وزیر کشاورزی را عوض کردیم و وزارت منابع طبیعی را درش ادغام کردیم (اسعد رزم آرا- چشم فردا) و مهندس روحانی را که به پهلوان کابینه معروف است سر این کار گذاشتیم که او لایحه‌ای با چنان مقدمه‌ای بیاورد که متأسفانه با فرمایش جنابعالی تطبیق ندارد روزی که اینجا از تجدید نظر در فصول اعتبارات عمرانی صحبت بود لایحه‌ای بود و تصویب شد من با توجه به همه اولویت‌های توی این اعتبارات یک وزارتخانه وقتی دیدم از اعتبار آب کم کردند دوازده درصد تذکر دادم کشاورزی به امید باران که انشاءالله همیشه رحمت الهی شامل حال مردم مسلمان ایران باشد نمی‌تواند یک کشاورزی اطمینان بخش و تأمین دهنده باشد ما بایستی حداکثر استفاده از قطرات آبی که داریم بکنیم هر نوع سرمایه گذاری در تأمین آب برای ملت ایران جزء واجبات است.

عباس میرزائی- همین طور هم بید در مجلس از حداقل وقت حداکثر استفاده را بکنیم تنها در آب نه در همه چیز.

فرهادپور- با اجازه جنابعالی چشم.

عباس میرزائی – خوشم می‌آید از فرمایشات شما.

فرهادپور- ما بنا به فرمایش رئیس محترم دولت ۱۹ درصد رشد داریم با قیمت غیر ثابت و ۱۴ درصد رشد داریم با قیمت ثابت من درس اقتصاد نخوانده‌ام ولی تا آنجا که عقلم می‌رسد این طور استنباط می‌کنم که تولید ما۱۴٪ رفته بالا این است که رشد به قیمت ثابت۱۴٪ ورشد به قیمت غیر ثابت۱۹٪ یعنی قیمتها هم بطور معدل ۵٪ بالا رفته است من از شما می‌پرسم زارعی که پول برق شما بالا رفته چغندر را چند سال است به چه قیمت می‌فروشد و از این افزایش قیمت بزارع چه می‌رسد؟ (مهندس معینی زند ـ افزایش قیمت نشده) افزایش قیمت بجیب کارخانه دار افزایش تولید اگر آبی بود اگر آفتی نبود بجیب زارع (مهندس صائبی ـ چغندر دم نیست) گاهی اوقات اتفاق می‌افتد قناتها خشک می‌شود آقای استاندار جدید خراسان فرمودند هفتصد چاه در خراسان رو به خشکی است بنابراین ملاحظه می فرمائید زراعت آبی هم دچار خشکسالی می‌شود و تا این حد نسبت به زراعت اطلاع دارم تفاوت قیمت گندم چقدر است این صحیح است که اگر یکسال آمد بود برکت بود محصول اضافه بود قیمتش بیاید پائین اگر یکسال کم بود محصول اضافه نمی‌شود و از این افزایش قیمت فقط کار فرما استفاده بکند کارگر ایرانی چه در بخش کشاورزی و چه در بخش صنعتی باید از سطح زندگی بالاتر که حق دارد استفاده کند بنابراین آن که دهسال پیش چنغندر ارباب را وجین می‌کرد و بصورت کارگری بهش ۲۵ ریال می‌دادند و به بیگاری می‌بردند امروز بایستی دستمزدی بگیرد که سطح زندگی بالا داشته باشد این دیگر بحث کار گرهای کشاورزی است آقای صائبی شما ناراحت نشوید بنابراین هم تثبیت قیمت فرآورده کشاورزی و حتی بیمه نتیجه زحمت و محصول کار کشاورزی جزو واجبات است در منطقه جدید انتخاباتی بنده بویر احمدی که یاسوج مرکز آنجا است و بامر اعلیحضرت همایونی تازه ساخته شده است و فرمانداری کل است مردمی سلحشور غیور وطن پرست شاه دوست دارد (صحیح است) اگر گه گاه در گذشته از آنها خطاهئی سر زده است عوامل و علتش را توضیح می‌دهم به امر پادشاه مملکت در این منطقه یک کارخانه قند احداث شد با صد هزار تن ظرفیت این کارخانه ت سال گذشته با ۲۲ هزار تن ظرفیت کارمی کرده قریب شش میلیون تومان ضرر در بیلان نشان می‌دهد هدف چه بود؟ (ایمان زهرائی- ایجاد کار در یاسوج و سرمایه گذاری بخاطر یاسوج) احسنت این سرمایه گذاری و ایجاد کار موقعی است که ما بحداکثر ظرفیت برسیم یعنی بااین چغندری که شما حتی به ۹۵ تا درصد تومان می‌خرید (مهندس معینی زند- ۱۲۵ تومان با کرایه)(مهندس فروهر می فرمائید حمل نکنند همین طور بماند) فرمودید حمل با کیست لذت حملش با همانی باشد که می‌برد ولی بزارع بر اساس زحمتی که می‌کشد مبلغی بپردازد که سطح زندگی او بالا برود (مهندس معینی زن- قیمت چغندر قند را باید بالا ببرند) در این منطقه بخطر یک هدف عالی به امر رئیس مملکت که تمام دردها را تشخیص می‌فرمایند و درمانش را ارائه می‌فرمایند این سرهنگ تژده عزیز سالها فرماندار بوده می داند مقرر فرمودند برای اسکان عشایر آن برنامه‌ها که داشتند غلط بود در منطقه کار تولیدی ایجاد کنید این مردم از کارشان منفعت ببرند استفاده ببرند بخودی خود اسکان عشایر انجام می‌شود (صحیح است) ما سرمایه گذاری کردیم بخاطر یک هدف ولی دوست عزیزم آقای ایمان زهرائی بیک پنجم هدف نرسیده‌ایم بجای اینکه پول صد هزار تن چغندر بزارع بویر احمد پرداخت شود ۲۰ میلیون تن پرداخت شده (ایمان زهرائی- تولید را باید کشاورز بکند بدهد بکارخانه) موجبات تولید را در چنین بخشی که بخاطر آن می‌خواهیم سرمایه گذاری کنیم باید فراهم بکنید (صحیح است) من دلم می‌خواست دوستان اکثریتی که زمستانها در مناطق جنوب و تابستان‌ها در مناطق شمال انجام وظیفه حزبی می‌کنند آنچه که این همکار محترمتان بنام تژده در منطقه ممسنی انجام داده می‌رفتید از نزدیک می دیدید از چه محل وبه چه کیفیت است آیا اعتباری آیا بودجه‌ای جزعشق بکار و جز علاقه به خدمت بوده این سرمشقی است برای خدمت (سمیعی- همه حزب مردمی‌ها این طور هستند) بهر حال من عرض می‌کنم معاون محترم وزارت اقتصاد تشریف ندارند حضوراً به ایشان هم گفته‌ام با صرف هزینه نصف ضرر یکسال آقای ایمان زهرائی تناژ این کارخانه بحداکثر خواهد رسید ۱۵۰ کیلومتر یعنی شش رشته راههای فرعی ۲۰- ۳۰ کیلومتر می‌خواهد و یک سیاست صحیح برای تشویق مردمی که این مردم تا چند سال پیش که قدم مبارک شاهنشاه با هلیکوپتر به منطقه آنها وارد شد از تمام مزایا محروم بودند اینها حق دارند طلب گذشته را از ما بخواهند پابه پای برنامه موجود هم جلو بروند بنابراین هزینه نصف ضرریکسال برای ساختن چند راه فرعی دیگر آنقدر عقلم می‌رسد که چغندر وقتی عمل آمد باید حمل بشود و این از عجائب است که بشما بگویم چقندر قند یاسوج بالاترین در صد قند را دارد در هیچ جا نیست نزدیک به ۲۰٪ بشما قند می‌دهد (یکنفر از نمایندگان – ۱۸٪) بمن گفته‌اند خیلی بیشتر از ۱۹٪ بنابراین اصل هدف خدمت برای مردم و بالابردن سطح زندگی این مردم واسکان این مردم و حفظ این مردم از دست سلف خر تنزیل خور که از شهرهای اطراف باینجا می‌آمدند و شاید ریشه اصلی ناامنی این منطقه در گذشته تأثیر وجودی این نوع افراد بوده است و من بدوست عزیزم آقای دکتر زعفرانلو توصیه می‌کنم روان شناسی اجتماعی بمن گفته که هر وقت شما بمنطقه بویراحمد تشریف می‌برید از بهبهان کسی را همراه خودتان نبرید من در تابستان شاهد تحرک و نوسازی مردم برای منطقه خودشان بودم یک خبر که نمیدانم از کجا سرچشمه گرفته بود که در تقسیمات کشوری بسی استان مرکز اینها را بهبهان در نظر گرفته بودند آنچنان یأس و ناامیدی در این مردم بوجود آمد که حدی نداشت و اگر جواب صریح و قاطع مقام شامخ وزارت دربار شاهنشاهی برای اطمینان خاطر این افراد نبود از آن روز تا امروز یک سنگ روی سنگ نمی‌گذاشتند فقط این جواب بود که آنها را به عنایات شاهانه دل گرم کرد و دارند با سرعت بجلو می‌روند بنده از وزارت کشور عرضی نمی‌کنم نظرشان را فقط به این مسئله جلب می‌کنم که نیت واقعی رهبر مملکت در سپردن کار مردم به مردم و ایجاد واحدهای انتخابی اجتماعی برای رشد اجتماع ملت ایران اصالت این اقدامات است سربسته می‌گویم نمی‌شکافم وزارت کشور رعایت بکند که آنچه می‌کند اصیل باشد چون شاهنشاه مملکت ما این کار را با اصالت کامل می‌خواهد ما سال گذشته از بعضی کار دستگاه تار عنکبوت دیده ثبت احوال صحبت کردیم جایشان خالی است خانم تربیت اینجا تشریف داشتند بایشان عرض کردم وقتی رونوشت شناسنامه می‌گیریم توی المثنی منکر زن و فرزند آدم می‌شوند یک شناسنامه پاک و صاف می‌دهند و شاید این خودش مأخذ و مبنای یک سلسله دعاوی در دادگاههای خانوادگی در دادگستری است این اداره مبارکه بعد از دو سال تذکر بشما عرض کنم مژده بدهم بعد از عدم ثبت احوال شخصیه در طول ۲۴ سال گذشته تعصب بخرج ندهد از ۲۴ سال پیش تا بحال احوال شخصیه را ثبت نکرده‌اند بهمین دلیل شما آقای قوام صدری امتحان کنید یک المثنی بخواهید توی المثنی نه اسم خانمتان را می‌نویسید نه اسم بچه هایتان و نه تاریخ تولدتان راحت و آسوده اگر اهلش باشید می‌توانید بروید ازدواج دیگر بکنید (یکنفر از نمایندگان لابد شما این کار را کردید) برای امتحان قضیه ممکن است حالا این ثبت احوال بجای همه اقدامات اساسی در اجرای این نقص کلی که می‌شود اسمش را عدم انجام وظیفه گذاشت دارد اسم شیر علی را عوض می‌کند آقا به تو چه مربوط است که اسمش را می‌خواهی بگذارد شیرعلی نهایت اگر تا امروز خوشش نمی‌آمد و می‌خواست عوض بکند می‌گفتی مجوز قانونی ندارد امروز به دستگاههایت اگر اختیار ندارد اختیار بدهید و بگوئید اگر کسانی آمدند و خواستند اسمشان را عوض بکنند موافقت کنید اعتقاد من این است که مذهب در این مردم عمقی دارد و این را اصلاً برای نذر می‌کنند برای نامگذاری بچه هایشان حالا هر وقت بزرگ شد و با برنامه‌های دستگاههای روابط اجتماعی ما رشد فکری پیدا کرد و این اسامی برایش دمده شد دلش خواست عوض کند من خیلی خوشحالم که مدیر کل جدید که به او هم ارادت دارم این نقص را توجه کرده تا بحال به مردم می‌گفتند حق نداری اسمت را عوض کنی حالا این اجازه را بدهید که بیایند عوض کنند آقا من دلم می‌خواهد که اسمم شیر علی باشد اسمم کلبعلی باشد شما قیم مردم که نیستید (اسعد رزم آرا- شیر علی نبوده گرگ علی و کلبعلی بوده) من از خوبیهایشان هم می‌خواهم حرف بزنم (اسعد رزم آرا- تند حرف بزنید) به دوست عزیز من و برادر محترم خودتان بفرمائید بعضی اسامی این است که ملت ایران آنکه تاریخ خودش را خوانده از شنیدن این اسامی منزجر است هر وقت اسامی چنگیز و تیمور را برداشتند شیر علی را هم بردارید من و شما که قاطی فرنگ رفته‌ها نیستیم (اسعد رزم آرا- من تمام دنیا را رفته‌ام) من نرفته‌ام اگر اسامی خارجی را ترجمه بکنیم اسمهای بسیار خوشمزه تویشان هست بنده در اینجا از انقلاب اداری صحبت نمی‌کنم چون از این مطلب هر چه نگویم بهتر است دوستان ما گفتند صدور فرمان انقلاب اداری بنظر من بیانی است جامع و کامل بر خرابی دستگاه اداری نه بر بدی کارمند باز هم بگویم توی دستگاه اداری اگر کارمند را بجای خودش بگذارید و از هر کس متناسب شخصیت او استفاده کنید ضابطه باشد نه رابطه ولی در مواردیکه دوستانشان را می‌خواهند بکار بگمارند ضابطه‌ها را ندیده می‌گیرند آقای قوام صدری شما در وزارت دارائی تشریف داشتید امروز وزیر مسئول کابینه هستید میدانید من چه می‌گویم بکارمند باید شخصیت داد و مسئولیت خواست این شخصیت موقعی است که شما آدم کوچکتر از خودش را بریاست او نگمارید عیب کار در اینجا است بروید بگردید ببینید و اگر این اصل را در دستگاههای اداری مملکت رعایت کردید و آدم کوچکتر را بریاست آدم متقی تر متخصص تر فاضلتر با تجربه تر از او نگماردید آن وقت دستگاه اداری شما به نسبت بسیار قابل ملاحظه‌ای خواهد شد (احسنت) ما در قبال مردم و دستگاه دولت وظایفی داریم من می‌بینم رؤسای بزرگ، وزراء، شخص نخست وزیر این احساس مسئولیت را می‌کنند ولی به رده‌های پائین تر که می‌رسد که البته چون همه کارمندان دولت عضو حزب شما هستند باید بگویم بهم مسلکان طبقه دوم که می‌رسد نتیجه کار غیر از آن است. شما قبل از انتخابات به اصناف ایران از نظر مالیات وعده هادادید آنها هم شکر گزاریها کردند و بهمین دلیل چند هزار رأی که آقای زهتاب فرمود به آقای عباس میرزائی دادند؟ (حیدر صائبی- به ۵۳۰ هزار رأی آقای عباس میرزائی با این جمعیت تهران شک دارید؟) نه شک نکردم دلیلش را دارم می‌گویم شما به اصناف ایران مخصوصاً که اکثرشان در تهران هستند و این را عرض کنم اکثر طبقه اصناف که عملاً عامل توضیح هستند بین عامل تولید و عامل مصرف مردمی هستند منزه منصف قانع این را شهرداری شما به او نگفته چون مسلمان است آن ایمان باطنیش ایجاب می‌کند و باب مکاسب را ملای محل لااقل بهش گفته است و او در کسبش نه تزویر نه گرانفروشی نه کمفروشی اما در هر صنفی و طبقه و جماعتی استثنا و اقلیتی هستند که متاسفانه اکثراً اینها تعزیه گردان معرکه می‌شوند چون آدم سالمی که سرش مشغول کارش هست صبح زود می‌آید در بقالیش باز می‌کند بنام خدا و کارش را شروع می‌کند و برکت را هم از خدا می‌خواهد و ده درصد هم بقیمت نخودی که خریده اضافه می‌کند و می‌فروشد این یک سود شرعی است نه گرانفروشی کرده نه خلاف قانون است و شب هم می‌رود منزلش نمازش را می‌خواند و از امنیت و آسایشی که دارد شکر گزار است و دعا بجان آن کسی می‌کند که باید بکند اما یک عده‌ای هستند که این طبقات اسباب دست آنها هستند و بنام آنها تمام امتیازات را برای خودشان می‌گیرند و من تا آنجائی که این امتیازات بنفع طبقات ضعیف اعمال بشود می‌گویم آن گناه به این ثواب پایاپای (آفرین) پیش از انتخابات می‌گویند ضرائب مالیاتی شما سنگین است بله ما توجه کردیم سازمان اصناف و مأمورین حزب حاکم که آنجا وکیل مدافع اصناف هستند و در این کار چه‌ها هست وعده می‌دهند که ما مالیات شما را بر اساس سال ۴۶ می‌گیریم (دکتر دادفر- این وعده کی داده شده؟) این وعده توی روزنامه‌ها توی سپاسگزاری‌ها و توی تشکرات و اگر برای شما شکی باشد بنده حتی از اقدامات نماینده صنفی شما و رفت و آمدش به وزارت دارائی و در کمیسیون مالیاتی و آنچه که انجام داده است البته آنچه را که بنفع طبقه ضعیف است می‌گویم و بقیه اش را نمی‌گویم آنوقت وقتی دولت قبول می‌کند که مالیات اصناف را بر اساس سال ۴۶ بگیرد قانون مترقی که نمی دانم محصول مغز چه کسی است این قانون مترقی مالیات بر در آمد سرنوشت مردم را به یک ممیز و سر ممیز می‌دهد هر جا خلاف است آقای قوام صدری تکذیب بفرمائید آقای حی تشریف ندارند تا مطلب من را تصدیق کند (دکتر انوشیروانی- اسم نبرید) آنجا که حق دولت پایمال می‌شود پرونده‌ای و اعتراضی به محکمه نمی‌تواند برود یعنی طبق قانون اگر ممیز و سر ممیز بهم اعتراضی نداشتند مؤدی هم که کار بنفعش تمام شده و یک دهم مالیات را داده اعتراضی ندارد بنابراین هیچ، ولی آنجا که مؤدی بعلت ضعف مالی چون در خانه مور شبنمی طوفان است آن کسی که باید ۲ میلیون تومان مالیات بدهد و صد هزار تومان داده ایرادی ندارد ولی آن کسی که باید ۲۰۰ تومان بدهد و از او هشتصد تومان می‌خواهند یعنی سرمایه اش را باید ببرند این شخص به کمیسیون شکایت می‌کند به حکم قانون اگر بیشتر از ۲۰ درصد اختلاف بنفع این آدم رأی بدهد مستوجب تعقیب و بیکار کردن آن ممیز است و تعصبات شغلی را هم شما بهتر می دانید حتی عواطف انسانی را که این طرف ۶۰۰ تومان به یک پینه دور ظلم شده آن طرف جوان کم تجربه‌ای اشتباهی کرده انحرافی پیدا کرده حالا باید تا آخر دنیا بیکار باشد این حس موجب این است که در دادگاهها در مراحلی که باید رسیدگی بکنند اکثراً خیلی که همت کنند یک ۲۰ درصدی که مشمول جرم نشود تخفیف می‌دهند این طرز عمل نسبت به بعضی از صنوف که پیشرفتی صنعتی مملکت باید به این صنوف توجه کرد صحیح نیست آقا ما تا چند سال پیش صنعت کفش ملی ماشینی نداشتیم دکان کفاشها رونقی داشت آقای اولیاء شما در این کار تخصص دارید انصاف بدهید، این کار خوبی بوده ایجاد کارخانجات تولید کفش ملی ولی آیا حق هست که ما از کفاش قبل از تأسیس این کارخانه که بدبخت گریه می‌کند می‌گوید من تعداد کارگرهایم کم شده ولی یک روز صورت برداری کردند بهمان تعداد از ما حق کارفرما می‌خواهند با وجود کفش ملی، کفش بلا، کفش وین اینهائی که با جایزه جنس می‌فروشند بد هم نیست پیشرفت صنعتی است مثل پیدایش تاکسی که درشکه چی‌ها را از میدان بدر کرد این هم یک رشته از صنوف که در کسبشان اضافه بر این که رونقی بوجود نیاورده یک مقداری هم رکود ایجاد کرده لازم نیست که در همه جای مملکت رونق باشد معدل رونق ما زیاد است ولی صنفی بنام کفاش صنفی بنام خیاط با تأسیس فروشگاههای بزرگ دوخته دوزیها اینجاهائی که برای افتتاحش بجای اینکه پول تبلیغات به روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون بدهند بعضی وزراء و نخست وزیر را دعوت می‌کنند تا رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها به حکم وظیفه از نخست وزیر مملکت فیلم بگیرند ولی یقیناً بنفع فروشگاه فلان تمام می‌شود اینها واقعاً مردمی اقتصادی هستند از این لحاظ باید بهشان تبریک گفت آقای حی تشریف ندارند که مطلب را تأیید کنند بنده می‌خواهم عرض کنم آقای قوام صدری صنف خیاط مورد یک تجاوز فوق العاده مالیاتی قرار گرفته‌اند و عریضه‌ای نوشته است سوابق و مدارکی ضمیمه اش کرده است بنده آنرا تقدیم مقام محترم ریاست می‌کنم که بکمیسیون عرایض مراجعه شود. این نیت، نیت وزیر دارائی شما نیست می دانید چرا؟ دیشب همه تان روزنامه اطلاعات را خواندید دستور وزیر دارائی را (یکنفر از نمایندگان- ما کیهان می‌خوانیم) این قبیل مطالب توی هر دو چاپ می‌شود چون حق الدرجش را می‌پردازند آقای رزم آراء می دانند، دستور وزیر دارائی است مالیات را بر اساس مدرک بگیرید نه بخاطر رضایت وزارت دارائی مقاله مفصل است، دستور مفصل است شدیدترین دستورها را داده که قانون به طبقه ضعیف تجاوز نکند شما امروز وزیر مشاورید ولی تا دیروز معاون وزارت دارائی بودید همکار محترم و رئیس من بودید بحکم وظیفه دستور بدهید به احکام خلافی که داده‌اند و تفسیرهای غلطی که می‌کنند خاتمه بدهند ما در اینجا قوانین می گذارنیم تفسیر قانون از مختصات مجلس شورای ملی است (صحیح است) این اختیار را که از خودتان سلب نکرده‌اید آقای معاون وزارت آبادانی و مسکن که بر اساس نیاز اجتماع حکم می‌کند که صاحب ملکی ملکش را برخلاف میلش بفروشد این جناب دادفر نکته قابل توجهی است اجتماع نیازمندی دارد بر اساس نیاز بحکم قانون بمؤسساتی اجازه می‌دهیم که ملک شما را بر خلاف رضایت شما به قیمت تقویم شده‌ای از شما بخرند و شما اگر نفروشید دادستان بجانشینی شما سند را امضا می‌کند این برای حل خیلی از احتیاجات اجتماعی لازم است اما انصاف قانونگذار برای تصویب این مطلب این بود که معامله‌ای که بحکم قانون بر خلاف میل انجام شده از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض معاف است منهای حق ثبت دفتر که ۵۰ درصدش را خریدار و ۵۰ درصدش را فروشنده باید بدهد حکم خاص و قطعی و حکمی است که اقل کمک است برای کسیکه شانس نیاورده و زمینش آنور میدان شهیاد قرار نگرفته است که متری دو هزار تومان بفروشد بهرحال زمینش در اجرای طرح مورد مصرف بوده رفته‌اند از چنین افرادی مالیات می‌گیرند می دانید چرا یک عضو وزارت دارائی یک افلاطون بخودش اجازه می‌دهد تفسیر کند قانون صریح را که چون ما در معافیت مالیات بر درآمدها که یک قانون خاص خودی خود ملغی است. هرچه باین آقا می گوئید که آقا در اصلاح قانون مالیات بر درآمد جمله قوانین مغایر ملغی است وجود ندارد قبول نمی‌کند این ناراضی کردن مردم است این عدم توجه بوظیفه است و این کاری است که من از شماها التماس می‌کنم خواهش می‌کنم رسیدگی کنید و جبران بکنید بنده وظیفه دارم از وسایل ارتباط جمعی اعم از تلویزیون و رادیو و مطبوعات غیر منتسب بشما (دولو- یعنی چه، دیگر مطبوعاتی باقی نمی‌ماند) شما اطلاعات و کیهان را منتسب بحزب خودتان می دانید؟ بنظر من آبروی مملکت ما در شرایط کنونی غیر از دو روزنامه مسلکی و سیاسی اطلاعات و کیهان و آیندگان است (اسعد رزم آرا- بقیه هیچ؟) بقیه هم هستند ولی مثل آنها نیستند (دولو- شما که مطبوعاتی هستید این حرفها را نزنید) من ۱۲ سال روزنامه نوشتم ولی بایستی واقعاً عرض کنم که روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و آینده گان صد برابر آن کاری که من کردم می‌کنند شما کار تخصصی دارید برادر من روزنامه سیاسی با روزنامه هنری و علمی و ادبی و تخصصی جدا است ما مجلات بسیار پر ارزشی داریم ادبی، علمی، هنری.

دولو- متأسفانه تقسیم بندی درستی نمی فرمائید کاریکاتور مجلة سیاسی است.

اسعد رزم آراء- شما از راه همان روزنامه خودتان بمجلس راه یافتید چطور تخطئه می‌کنید؟

فرهادپور- من به هیچ وجه من الوجوه به ساحت مقدس هیچ روزنامه نویسی که حتی جزئی از اجزاء وظائف مطبوعاتیش را انجام بدهد اهانت نمی‌کنم و همیشه مورد احترام من بوده‌اند چون روزنامه نویسی وظیفه‌ای است بسیار سنگین ما اگر بگوئیم فلان کس وظیفه اش را بهتر از فلان کس انجام می‌دهد دلیل این نیست که دیگری انجام نمی‌دهد من اتفاقاً از مرد مبارز شما که در حین وابستگی به حزب اکثریت انتقاداتی را هم می‌نویسد خیلی متشکرم (اسعد رزم آراء- با این بیان نفرمودید) چند عبارت و جمله انتقاد دارم که نمی‌خواستم قرائت بکنم برای اینکه دست شما باز باشد برای ادامه انتقادات چون اگر بخوانم می‌ترسم دیگر نظیر این مطالب را در روزنامه تان نبینم.

اسعد رزم آراء- این دلیل آزادی در ابراز عقیده در حزب ایران نوین است که من عضو حزب اکثریت چیزی می‌نویسم که مورد تأیید شما ناطق پر حرارت مخالف قرار می‌گیرد. بهر حال من متأسفم.

فرهادپور- تعریف از رادیو تلویزیون و اطلاعات و کیهان و آیندگان و پیشرفت نسبی روزنامه این انتقاد است؟ (اسعد رزم آراء- این صحیح است که اصلاح فرمودید متشکرم) شما می‌توانید منکر این بشوید که تحولی را که در روزنامه اطلاعات بوجود آمده واقعاً آن روزنامه را یک روزنامه خواندنیش کرده است؟ (دولو- آن بما ربطی ندارد) شما منکر این می‌شوید که تیتراژ روزنامه کیهان معادل مجموع تیتراژ سایر روزنامه‌های غیر از اطلاعات است یک کمی هم بیشتر.

اسعد رزم آراء- شما گفتید و دو روزنامه حزبی یعنی راه مردم و ایران نوین حتی روزنامه مهر ایران را که سالها حزب شما را نگه داشت آن را هم تخطئه کردید این حق شناسی نیست.

فرهادپور- ما کمال حق شناسی را بروزنامه مهر ایران داریم برای اینکه می دانید سالهای سال بر اساس تضییقاتی که داشتیم روزنامه منحصر ما مهر ایران بود و تعریف من شامل حال ایشان هم در این دوره می‌شود بهر حال بنده از توسعه شبکه تلویزیون که به نظر من برنامه‌هایش بهتر شده ولی باز هم کمال منظور نیست نهایت تشکر را دارم برای اینکه معتقدم مدار بسته تلویزیون که آموزش سمعی و بصری دارد مؤثر ترین عامل در سازندگی روحیه ملی است و کمکی است به آموزش و پرورش ما و کمکی است به دانشگاه ما و کمکی است به جناح کارگر ما و کمکی است به مردم کشاورز ما اما یک توصیه می‌خواهم عرض کنم مردم مملکت ما خوشبختانه از شبکه وسیع تلویزیون و رادیو استفاده می‌کنند بخصوص تلویزیون همه از نظر آداب ملی و اخلاقی و تربیت در یک سطح نیستند /انچه شما برای جوانهای فرنگ رفته و برگشته نشان می‌دهید نمی‌توانید به فلان روستا زاده منع کنید که تماشا نکند بنابراین معتقدم در کشوری که در حال جهش است در کشوری که انقلاب اجتماعی کرده است برای سازندگی روح ملی این وظیفه آقای دکتر رهنما است که متأسفانه نوبت هر کدام آقایان که می‌شود تشریف ندارند (اسعد رزم آراء- و شما هم توجه دارید هر کدام نیستند نوبت را جلو می‌اندازید و عنوان می فرمائید) داشتن یک برنامه اساسی مرکب از همکاری تلویزیون رادیو فیلم و سینما آگهی روزنامه و انتشار کاریکاتور و پیس و نمایشنامه و ترانه آهنگ موزیک و روزنامه راه مردم که هر جا از این وظایف کسری دیدند یاد آوری کنند لازمه کار ماست که می‌خواهیم جهش کنیم (اسلامی نیا- جهش کرده‌ایم) جهش آنچنانی که ما می‌خواهیم برای شما شاید حد نهائی جهش باشد بله از موسیقی ما تا فیلم ما تا آگهی ما باید هماهنگی داشته باشد برای جهشی که به دروازه طلائی برسیم (اسلامی نیا- به آنجا هم خواهیم رسید) آقای اسلامی نیا محبتی دارند سوابق آشنائی من با ایشان مربوط به امروز و دیروز نیست سالیان متمادی است گاهی اوقات بنده را مشمول عنایت قرار می‌دهند من هم به هیچ وجه از فرمایشات ایشان نمی‌رنجم چیز تلخی نمی‌گویند و همیشه شیرین صحبت می‌کنند آقای وزیر پست و تلگراف خوشبختانه تشریف دارند ایرادات و انتقادات چه بوسیله نامه و چه طریق دیگر به خود شما می‌رسد و در روزنامه‌ها منعکس می‌شود طبعاً قسمت روابط عمومی با یک جواب فورمولی که همه روابط عمومی‌ها می‌دهند و برای این فورمولها مبالغی حقوق و مزایا دریافت می‌دارند به آنها جواب خواهند داد ولی شما نامه‌های هوائی را ۲۵ درصد گران کردید این افزایش قیمت با مطالعه و مذاکره با مشاوران حقوقیتان لابد ضرورتی به کسب اجازه یا قانون یا اطلاع مجلس نداشته است حتماً مجوزی داشته‌اید که گران کردید اما دو تا ایراد دارم شما که گران کردید چه بهتر بود مردم را از این گرانی مطلع می‌کردید تا صدها پدر و مادر روی نامه‌های قبلی با کسر تمبر دو ریال به فرزندانشان نامه نمی‌نوشتند که این نامه‌ها نرسد و در نگرانی بسر ببرند شما اگر برای افزایش هزینه پستی بهمان نسبت به انجام وظیفه می‌افزودید جای گله نبود ۲۵ درصد به قیمت پست هوائی آنهم نامه‌های هوائی که شاید بهترین رابطه بین اولیاء فرزندان ما در خارج هستند افزوده‌اید که می‌تواند بیان یک پدر، نصیحت یک پدر، درد دل یک مادر را بدست آنها برساند شاید آن معدودی از افرادی که در خارج تحت تأثیر ده‌ها هزار پست فرستنده رادیو تلویزیون روزنامه مجله و یا پلی کپی که دشمنان وطن ما بین آنها تقسیم می‌کنند قرار نگیرند این رابطه را با خانواده هایشان قطع کردید این افزایش در این شرایط و به این صورت مگر چقدر برای مملکتی که نزدیک ۴۸ میلیارد تومان در سال در نتیجه زحمت و رهبری شاهنشـاه عایدی برای بودجه و خرج دولت تأمین کرده چه تأثیری دارد (صحیح است) می دانید من به شخص شما و روحیه شما به خودتان ارادت دارم روحیه تان را خوب می‌شناسم کار وزارت پست و تلگراف را هم از زمانهای قبل از شما می‌شناسم به تفاوت‌هایش و تغییراتش قلم بطلان نمی‌کشم و انکار نمی‌کنم ولی توی همین وزارتخانه شما مایل باشید به شما نشان می‌دهم صرفه جوئی هائی می‌شود کرد که دو برابر عایدی افزایش تمبر نامه‌های هوائی که تنها رابطه بین خانواده‌ها و فرزندانشان است برای شما ایجاد می‌کند با برنامه‌های مترقی داریم با پیشرفتهائی که تحت رهـبری شاهنشاه نصیب ما شده است صدای ما در خاورمیانه باید از همه صداهـا بلندتر باشد آیا این پست دو هزار کیلو واتـی کار می‌کند؟ (یکنفر از نمـایندگان- بلـه کار می‌کند) کـدام یک از آقایان گفتند بله من از وزیر سئوال کردم ما به اهمیت وسائل روابط جمعی واقفیم دشمنان ما در کمین ما حسود به پیشرفت‌های ما تنگ نظر نسبت به آنجا که ما رسیده‌ایم و آنها که در اثر ندانم کاری و برادر کشی عقب ماندند برای ما امواج تبلیغاتی مضر می‌فرستند (صحیح است) اینها را یک توضیح بدهم حساب برادران مسلمان عرب زبان ما با بعضی هیئت‌های حاکمه و غالب بر اکثریت مردم آن منطقه کاملاً جداست ما حتی برای مردم مسلمان که رنج می‌برند دلسوزی داریم برای آنها دعا می‌کنیم انشاء الله مشیت الهی آنها را از ظلم و ستم مشتی غیر مسلمان بنام بعثی خلاص کند بهرحال من بنام یک ایرانی از شما که مسئول محتوی تبلیغات نیستید ولی مسئول رساندن و پخش آن هستید و مسئول در اختیار گذاردن این لوازم به وزارت اطلاعات هستید این انتظار را دارم که اگر خدای نکرده به اسم توافقی که کردید بخواهید به من بفرمائید که از حدود وظائف وزارت پست و تلگراف مجزا شده اصل مسئولیت مشترک وزراء در حکومت با برنامه‌های حزبی شما که نمی‌تواند جواب قانع کننده‌ای بر عرض من باشد صدای ملت ایران صدای ملتی که از افتخارات اعصار و قرون سر چشمه می‌گیرد با ندای بشر دوستانه و صلح خواهی رهبر آزاده آن توأم می‌شود باید قویترین، بلندترین صداها باشد تا شاید بشریت غفلت زده بیچاره بجان هم افتاده آدم کش را از خواب غفلت بیدار کند و یک بار دیگر ما رسالت تاریخی را که بتمدن بشری داریم انجام بدهیم (احسنت) ما در کشتار بین دو ملت که هنوز شاید ربع قرن از آزادی آنها از چنگال استعمار نگذشته است خون دل می‌خوریم ما برای برادران مسلمان پاکستانی غم زده هستیم و عزا داریم و آرزو می‌کنم این ملت برادر مسلمان و سایر ملل استعمار زده آسیا از شر وسوسه‌ها و تحریکات مشتی استعمارگر که نمی‌خواهند خاصیت زمان، موقعیت زمانی امروز را درک کنند خلاص بشود و آنچه را که صرف اسلحه و کشت و کشتار می‌کنند بمصرف عمران و آبادی مملکت خودشان برسانند تا آنها هم مثل ما از موقعیتی چنین آماده برای پیشروی برای جهش و استفاده از مواهب آزادی بحکم آنچه دیدید از دولت حزبی شما چه گفتم و چه‌ها خواهم گفت انشاء الله آنها هم برخوردار بشوند من اینجا یک پروندة دارم تمام مکاتباتی است با نخست وزیر و کمیسیونهائی که در نخست وزیری تشکیل شده است برای جلوگیری از تجاوز صدها هزار متر از زمینهای وقفی این مملکت، مملکتی که برنامه خانه سازی دارد و اصل کارش نیاز بداشتن زمین است تاریخ مکاتبات من بسال ۴۸ می‌رسد خدا رحمت کند برای روحش طلب آمرزش می‌کنم مدیر کل ثبتی بود بنام مرحوم عطارد نمی دانم چرا گاهی از اوقات در سرنوشت مقدارت تلخی هست مردی که کمر همت بسته بود تا یک میلیون متر زمین اوقافی را زنده کند و اگر امروز دست ما بجائی بند است و مانع این شده‌ایم که این زمین‌ها بحلقوم متجاوزین فرو برود از اقدامات اوست من از دولت انقلابی و سرعت اعمال دولت برای تصرف مالی که در اختیار دستگاه دولتی است برای صدور مالکیت این زمین چقدر لازم دارید چون تامن و امثال من زنده باشیم نمی‌گذاریم این زمین‌ها را بخورند تمام کنند اما بیائید خیال من یکی را راحت کنید سند مالکیت این یکی را بنام اوقاف صادر کنید بدهید و من برای شما از میلیونها متر زمین اوقافی دیگر صحبت خواهم کرد نامه‌هایش را دارم خوشبختانه چون اصل این نامه‌ها بعنوان آقای دکتر آزمون است و من ایشان را هنوز نمی‌توانم قضاوت بدی بر ایشان داشته باشم منتظر نتیجه اقدامات مدیر کل جدید معاون جدید نخست وزیر و سرپرست کل اوقاف هستم چون بهرحال برای دوستان لغت مدیرکل کوچک است همه بایستی به مقام رفیع معاونت برسند و انشاءالله با شایستگی فرد فردتان خواهید رسید. عرایض من در مسائل مملکتی که اگر ۸ روز متوالی هم صحبت می‌کردم تمام نمی‌شد به شهادت لیدر عزیزم کوتاه کردم (عباس میرزائی- خیر الکلام قل و دل) بله خانم لقمه الصباح مسمار البدن.

عباس میرزائی- من از آقای رئیس مجلس اجازه می‌گیرم ازتمام فیلمبرداری کنند چون دیشب آقای دکتر رئیسی می‌گفتند دستگاه تلویزیون از آقای دکتر متین عکسبرداری می‌کنند که شب عکس مبارک را تماشا کنید.

فرهادپور – آقای عباس میرزائی من نه آرتیستم و نه عاشق اینکه در تلویزیون فیلم مرا نشان بدهند پنبه را از گوشتان در بیاورید حرف مرا گوش کنید (دکتر رئیسی- آقای فرهاد پور بگذارید یک عکس هم از آقای میرزائی بگیرند) (عباس میرزائی- من عباس میرزائی هستم میرزا در مسجد شاه دارد نامه می‌نویسد) اما در اصل مطلب با اجازه مقام ریاست بجای اینکه در ماده واحده عرض کنم اینجا عرایضی بسمع مبارک خواهم رساند که نفرمایند در ماده واحده واصل لایحه صحبتی نشده آنچه بدست من و شما دادند مطرح است متمم بودجه است این متمم یک اصل دارد اصل خود بودجه در این اصل خود بودجه در سال گذشته در خدمت دوستان اکثریتی ساعتها با حضور رئیس محترم دولت وزرا و معاونان نشستیم و بحث کردیم و صحبت کردیم ضمن همه تعریف‌ها و تمجیدها که در برنامه‌ای بودن و بودجه برنامه‌ای که تصور می‌کنم آنچه دوستان عزیز در ادوار گذشته فرمودند اگر قرائت بفرمائید من به عنوان کوتاهی کلام از بحث در آن باره خودداری می‌کنم این کمیسیونبودجه که اکثریت مطلق با نمایندگان اکثریت بود سه توصیه به دولت کرد چون بهر حال در کمیسیونی که اکثریت نمایندگان منصف حزب اکثریت باشد (عباس میرزائی- همه منصف هستیم) منکه انکار نکردم بامن اقلیت راه می‌آیند و مطلب را به عنوان توصیه به دولت توصیه کمیسیون بودجه با مقدمه کمیسیون بودجه با آنچه که شما رأی دادید توأماً در این مجلس مطرح بود و مورد تأیید و تصدیق، به بینم این توصیه‌ها یکجا رسید در کمیسیون بنده در این متمم هم دیدم که کوچکترین رقمی برای دستگاه دادگستری نگذاشته‌اند دستگاهی که قاضی دیوان عالی کشورش نصف مدیر عامل یک شرکت که اسم نمی‌برم حقوق می‌گیرد ارقام را هم خودتان دارید برای توسعه تشکیلات دادگستری ما همه در بخشها نیازها داریم، دردهاداریم و خوشبختانه این وزراتخانه هنوز این قدر حزبی نشده و طرف مراجعه مردم هست ما گفتیم چرا بودجه بیشتر برای اجرای عدالت جزءوظایف در بودجه نوشته نشده بجان شما با وزیر وقت دادگستری نه حسن رابطه‌ای داشتم و نه زیاد از او خوشم می‌آمد ولی از دادگستری بمناسبت کمبود بودجه من اقلیت در کمیسیون دفاع کردم بیک مطلب خیلی تلخ برخورد کردیم مطلبی که نمایندگان اکثریت را هم تحت تأثیر قرار داد و آن این بود که با شرایط موجود و حقوق فعلی وسایل کار و یا نداشتن اطاق نظیر اطاق مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان برای رئیس دادگستری اصفهان این وزارتخانه قدرت جذب افراد مورد احتیاج و کادر تحصیل کرده راندارد یعنی معاون محترم آنروزی و وزیر فعلی دادگستری گفت فلانکس اگر بما پول بیشتر هم بدهند لیسانسیه‌های حقوق کسانیکه برای شرائط کار در دادگستری صلاحیت دارند بدستگاه ما جذب نمی‌شوند (سمیعی- برای اینکه زندگی قضات تأمین نیست) اصل اول توصیه ما بدولت تأمین جلب رضایت و موجبات جذب قاضی و معلم در وزارت دادگستری و آموزش و پرورش بود مثل اینکه در این متمم بودجه در مورد آموزش و پرورش رقمی دیدم حالا کافی هست یا نیست نمی دانم بهعده وزیر محترم آموزش و پرورش است ولی وزارت دادگستری چیزی ندیم (دکتر الموتی- شما عضو کمیسیون بودجه هستید گفتید مثل اینکه) قربان لازم نیست من حفظ باشم (دکتر الموتی- می دانید، باهوش هم هستید ولی می گوئید مثل اینکه) بله انکار نمی‌کنم دیدم توصیه دوم این بود که کمیسیون بودجه به ارقام اجاره هائی که دستگاه‌های دولت می‌پردازند توجه کنید (شیخ رضائی- مثل اینکه ساختمانهای وزارت آموزش و پرورش) این ارقام را جمع زدیم آنقدر رقم بزرگ بود که کمیسیون بودجه که اکثریت مطلق اعضایش عضو حزب نوین بودند به دولت حزبی توصیه کردند که شما بجای پرداخت این اجاره‌ها بیائید برای دولت ساختمان متناسب با نیاز و در سطح احتیاج نه لوکس بوجود بیاورید. ساختمان نیمه تمام وزارت کشاورزی را یک خشت از آنروز تا امروز رویش نگذاشتند اینکه ساخته شده است و حالا هم توی ساختمان اجاره‌ای می‌نشیند چند شب پیش دیدم در روزنامه اطاعات اعلان شده بود که یک مؤسسه دولتی به ساختمانی ۳۰ اطاقه نیاز دارد به صندوق شماره فلان مراجعه کنید پس معلوم می‌شود که هنوز نیاز هست به اجاره و دستگاه‌های دولتی می‌خواهند اجاره کنند و این توصیه هم اگر اقدامی شده نمی دانم من یقین دارم همین طور که گفتیدرم را یک شبه نساختند ساختمان هم برای دولت یک شبه، یک ساله، ۸ ساله نمی‌شود ساخت ولی می‌شود کلنگش را زد و پی آن را کند و گفت در فلان تارخ این ساختمان آماده می‌شود و خانه‌های اجاره‌ای را دستگاههای دولت خالی می‌کنند شاید به مسئله تأمین مسکن هم کمکی باشد چون صریحاً می‌گویم قیمت اجاره دولتی بحدی بالاست که بزرگترین عامل در افزایش هزینه زندگی و اجاره منزل است آقای دکتر دادفر من بشما اعتقاد دارم عوض من تشریف ببرید چند جا تشریف ببرید نشان بدهید به ما اگر اطاقی کمتر از ۷۰۰ تومان برای دولت اجاره کرده بودند این اجاره ۱۲ ساعت در روز خرابی ندارد مورد استفاده نیست آبریزش کمتر است حتی آشپزخانه‌هایش هم قفسه هایشرا کار نگذاشته‌اند می‌توانید اطاق بحساب بیاورید اگر از ۷۰۰ تومان کمتر بود بفرمائید همین وزارت تولیدات کشاورزی را که رأی به انحلالش دادید بروید ببینید چقدر اجاره کردند خودشان هم با ماهی ۵۴۰۰۰ تومان آمده‌اند اجاره کردنده‌اند این حیف و میل است اگر یکماه آن پول را ندهند این وزارت پست و تلگراف و نامه هوائی را گران نمی‌کرد صرفه جوئی یعنی این. توصیه سوم کمیسیون اینها همه به امضای مخبر محترم کمیسیون بودجه دکتر سید یحیی بهبهانی است کمیسیون بودجه به دولت توصیه کرد که بکرات شاهنشاه ما در رفع تبعیض تعلیماتی داده‌اند و اوامری صادر فرموده‌اند، دستوراتی داده‌اند در دستگاه فعلی دولت شما کسانی هستند که از طرح حقوق می‌گیرند و کسانی هستند که از متن بودجه حقوق می‌گیرند و در یک اطاق هستند پشت دو تا میز روبروی هم نشسته‌اند یکی ۱۰٪ مالیات می‌دهد و یکی ۴٪ مالیات می‌دهد آقای دکتر کاشفی اینطور هست یا نه؟ اگر می فرمائید آنها که از طرح حقوق می‌گیرند حقوقهای گزاف می‌گیرند این یک تبعیض چون هر دو یک کار می‌کنند چرا حقوق گزاف می‌گیرند؟ اگر حقوق متعادل می‌گیرند چرا او بایستی ۱۰٪ مالیات بدهد و این یکی ۴٪ مالیات بدهد این سه توصیه بود که کمیسیون بودجه به دولت کرد انشاءالله می فرمائید در طول چند ماه گذشته چه مقدار و تا چه حد از این توصیه‌ها جنبه عملی و اجرائی بخود گرفته است ولی متمم بودجه بنظر من یک اهمیت فوق العاده‌ای دارد ؤ آن این این است که مقداری ارقام و اعداد را از پیش بینی بواقعیت نزدیک می‌کند یعنی شما پیش بینی فلان قدر در آمد کردید ۸ ماه از سال گذشته عمل ۸ ماهه بشما نشان می‌دهد نزدیکتر به حقیقت شدید پیش بینی خرج کردید بنابراین دقت در متمم بودجه برای شما که سه ماه دیگر یا دو ماه دیگر یا ۵ بهمن می‌خواهید بودجه کل را رسیدگی کنید و تصویب کنید دقت در این مسأله بسیار مهم است دوستان اکثریت ما در طول ۸ سال گذشته چهار سالش را سعادت داشتم و شاهد بودم.

از بودجه برنامه‌ای هدفها، فصول، کد، اعتبار، ماده، رقم صحبت کردند اما با دو تا جمله ساده که یکی را من شخصاً بجهاتی که عرض می‌کنم مفید می دانم با دو تا جمله ساده تمام این برنامه بهم خورده یعنی می‌تواند بهم بخورد و این قانون است و قانون اجازه می‌دهد اگر خاطرتان باشد در ماده واحده بودجه کل کشور همیشه یک عبارت تخصیص اعتبار هست در سال‌های اخیر عبارت تخصیص اعتبار هست کاری که در گذشته اداره بودجه وزارت دارائی می‌کرد حالا بحق در اختیار نخست وزیر مسئول مملکت گذاشته شده کار بدی هم نیست این نشان دهنده این است که علاقه به کنترل کار وزارتخانه‌ها در صرف هزینه‌ها و اولویتها دارند این نشان دهنده این است که اعتباراتنفت زمستان را دیگر در اسفند حواله نمی‌کنند و اعتبار یخ تابستان را در شهریور نمی‌فرستند این خوب است اما توی این متمم یک رقم اعتباری برای هزینه هائیکه در قبالش اجازه می‌دهیم هست عبارت است از صرفه جوئیها (شیخ رضائی- مخصوصاً وزارت آموزش و پرورش) صرفه جوئی دو نوع است یک دقت در انجام وظیفه یک طرح و رسیدن هدف با قیمت ارزانتر یعنی جلوگیری از ریخت و پاش و ارزانتر تمام کردن یک وظیفه یک طرح یک اقدام یک وقت در بودجه صرفه جوئی عبارتست از حذف یک سلسله کارها از عدم انجام یک سلسله کارها و عدم انجام یک سلسله وظایف از عدم تحقیق یک سلسله برنامه‌ها در کمیسیون بودجه به معاون محترم وزارت دارائی که دوست منهم هست و بحکم وظیفه باید دفاع کند گفتم یکی از این صرفه جوئیها را بگو گفت وزارت دارائی احتیاج داشت صد نفر دویست نفر استخدام کند و نکرد بنده ا کمال ادب با ایشان عرض کردم اگر با عدم استخدام این صد نفر که بر سطح اشتغال می‌افزاید و بودجه و اجاره دارید وظیفه را باتم واکمل انجام دادید چرا اجازه برای استخدام گرفتید و اگر استخدام این صد نفر این صد جوان گذرانده آن کنکور دو سال پیش که پشت در مانده‌اند و هنوز پشت درها نگاهداشته‌اید نشان دهنده این است که یک مقداری از کارها باقی مانده من یک عادت بدی دارم مثل را بیشتر از دوستانم می‌زنم چون در مورد جاهای دیگر زیاد اطمینان ندارم که مثل بزنم از دوستان عزیز خواهش می‌کنم بهمین عذر مرا ببخشید در بودجه کل کشور صفحه ۲۰ ردیف الف نمره ۷ کسر می‌شود صرفه جوئی‌ها ضمن اجرای بودجه ۱۹۲۰ مییلیون ریال شما که یک دفعه صرف جوئی شده را برای توازن بودجه استفاده کردید دیگر اینجا در ماده هشتم کدام صرفه جوئی به ضرس قاطع به من بگوئید از فلان ماده کم شده و بفلان اضافه شده این نوع اضافه و کم کردن که می گوئید اصلاح بودجه می‌توانید بیاورید تا یک مقدار با اجازه دستگاه خرج می‌کنید و یک مقداری می‌آوردید به کمیسیون بودجه اما شما که تا ماه چهارم سال دیگر حسابتان را نمی‌توانید بدهید و تا سال آینده لایحه تفریح بودجه شما بحق طول می‌کشد چه جوری در آذرماه برای من حساب صرفه جوئی می‌کنید این از نظر بودجه نویسی صحیح نیست شما در لایحه متمم بودجه بعد از آنکه به مجلس شورای ملی داده شد تبصره‌ای اضافه کردید رقم مذکور در تبصره ۱۷ قانون سال ۱۳۵۰ کل کشور به دو هزار میلیون ریال افزایش می‌یابد من بودجه را نگاه کردم این مربوط است به تعهدات بنادر که در بودجه کل کشور ۴۰ میلیون بوده است ۲۰۰ میلیون تومان شده است ممکن است بفرمائید افزایش این عایدی بستگی به عریضه کارکنان بنادر که می‌خواهید از کار اخراج کنید ندارد یا مربوط است به حقوق‌های ۱۳-۱۲ هزار تومانی که از بخش دیگری به بخش دولتی آوردید و با این حقوق ۱۲ هزار تومان که می‌دهید سه هزار تومان اضافه کار ساعتی می‌دهید شوفر، اتومبیل، ویلا که بهر حال سر قفلی شرکتها و مؤسسات دولتی است چیزی نیست زمستان در کنار خلیج فارس سواحلی که آب و هوای بسیار خوبی دارد و تابستان از بندر و در شمال در اختیارشان هست حرفی نمی‌زنیم بحثی نداریم این مدیران تافته جدا بافته شرکتهای دولتی که خونشان از وزیر معاون و قاضی و مستشار دیوان کشور و وکیل و معلم و کارگر و کشاورز که رنگین تر است همه اینها را بهشان می‌دهید یک اضافه کاری رقمی بمن گفتند که قابل تعجب بود که آن رقم را من بخودم اجازه نمی‌دهم بگویم، ما مقداری از کسر کار وزارت بهداری صحبت کردیم من همیشه پیش خودم بخودم می‌گفتم که این وزارتخانه شاید اعتبار کافی در اختیار ندارد که آنقدر بی اهمیت و بدون دلسوزی نسبت به سلامت مردم تحمل می‌کند بعد در همین متمم بودجه نمی‌گویم مثل اینکه خواندم تبصره هست که این وزارتخانه آنقدر پول زیادی خرج نکرده داشته که پنجاه میلیون تومان آن را ما بحکم قانون از او می‌گیریم و بیک مصرف بسیار خوب می رسانیم.

دکتر ناوی- صرفه جوئی است آنها که اسراف است اسراف است اینجا که صرفه جوئی می‌کنند در نهایت دقت خرج می‌کنند در نهایت نخست با طبیب عمل می‌کنند باز ایراد می‌گیرید.

رئیس- آقای دکتر ناوی اجازه بدهید حرفشان را بزنند.

فرهادپور- جناب آقای دکتر ناوی عزیز، من روی ارادتی که دارم یک مطلب عرض کنم در اکثریت مدافعان بسیار خوب مثل آقای عباس میرزائی دارید شما که یک طبیب و دکتر هستید صرفه جوئی در درمان مردم را تجویز نکنید (دکتر ناوی- باز که درمان را فرمودید) مال سالی است که بوده در امر بهداشت را نفرمائید شما طبیب هستید باید بگوئید ما برای بهداشت و درمان مملکت اعتبار بیشتر لازم داریم پول را کنار نگذارید ولی امروز بحکم تبصره این پول را زا آنها می‌گیریم به بانک کشارزی می‌دهیم خیلی خوب است شاید پولی که به مصرف حقیقی و لازم نرساندند اینجا به مصرف لازم برسد بجای بهداشت و درمان انشاء الله آبی تهیه کنیم بذری تهیه کنیم وامی به کشاورزان بدهیم به شرطی که حق عضویت حزبی را قبلاً گرفته باشیم تبصره ۹ چنین است اجازه داده می‌شود تا مبلغ پانصد میلیون ریال از درآمدهای اختصاصی وزارت بهداری به در آمد عمومی منتقل و برای افزایش سرمایه بانک تعاون و کشاورزی ایران مورد استفاده قرار گیرد این فارسی است تبصره هم خوب اسن من همیشه فکر می‌کردم که وزارت بهداری کسر اعتبار دارد و کسر کار دارد و حالا معلوم شد اضافه اعتبار دارد و کسر کار دارد بگذارید سربسته بگوئیم و رد بشویم.

اسلامی نیا- توضیح خواستند ما توضیح دادیم.

رئیس- آقای اسلامی نیا اجازه بفرمائید صحبت کنند.

فرهادپور- از شما توضیح نخواستم سربسته گفتم.

اسلامی نیا- بنده هم گفتم مربوط بآن کار نیست.

فرهاد پور- حرف ریاست را گوش کنید صحبت بین الاثنین نفرمائید.

دکتر الموتی- یک کمی هم شما گوش کنید.

فرهاد پور- تنها در مجلس در مقابل اکثریت عددی شما بی طرفی، بی نظری اداره صحیح مقام ریاست است که مورد احترام همه ما هستند (صحیح است) در این متمم یک تبصره ۱۴ هست این تبصره ۱۴ با همه اصلاحاتی که در کمیسیون شد یک اشکالی بوجود می‌آید تبصره ۱۴ عبارتست از استرداد حق الثبت سفارش کالاهایی که بعد از ورود بصورت ساخته از مملکت خارج می‌شود حالا این کالاها را نوشته مواد و قطعات ایراد نگیرید که چرا کالا گفتم.

دکتر عدل- تخصص شما در چه رشته ایست؟

فرهادپور- این تبصره لابد از نظر وزارت اقتصاد و از نظر دولت که آورده بسیار خوب است یک مطلب را در آن توجه نکرده وقتی از درمان صحبت می‌کنم می‌گویند شیر و خورشید سرخ و هر جا که شیر و خورشید اعتباری دارد خط می‌کشند زیر عنوان قانون از این حق الثبت ۱۰٪ به شیر و خورشید ایران پرداخت می‌شود که می‌رود هزینه بیمارستان می‌کند و پس دادنش را شما می‌خواهید تصویب کنید آیا، می‌خواهید از بیماری که غذا خورده پس بگیرید بهر حال دوستان عزیز بحث در متمم بودجه است و بودجه فرصتی است که ما در نهایت حسن نیت و دوستی و علاقه به مملکت تعاطی فکر بکنیم از زاویه‌های مختلف آن چنانکه رهبر بزرگ مملکت ما تجویز و توصیه فرمودند بنشینیم معایب را بگوئیم نواقص را بررسی کنیم نظرات خودمان را عنوان کنیم آنچه بنظر مفید می‌رسد صحیح بنظر رسید غیر متعصبانه بپذیریم در راه ترقی و تعالی مملکت بکار بندیم، آنچه صحیح و منطقی نیست به ما بگوئید که این مطلب صحیح نبود و ما بر خلاف شما از شما نمی‌رنجیم، اما جناب دکتر عدل عزیز هر چه به من بیاموزد من فرا می‌گیرم و اگر مطلبی بحضورتان عرض کردم جسته و گریخته مسائل قابل استفاده و یا بی استفاده بود از این تعالیم بوده است (احسنت).

- تقدیم یک فقره تلگراف بوسیله آقای نیک روش

۳- تقدیم یک فقره تلگراف بوسیله آقای نیک روش.

رئیس- آقای نیک روش بفرمائید،

نیک روش- مقام محترم ریاست، تلگراف تبریکی بمناسبت استقرار نیروهای ارتش شاهنشاهی در سه جزیره ایرانی خلیج فارس از طرف مردم شاهدوست و میهن پرست و مرزدار ایلام و پشتکوه رسیده است که تقدیم می‌دارم تقاضامندم مراتب شاهدوستی و میهن پرستی و جانبازی مردم ایلام را بشرفعرض همایونی معروض دارید. متشکرم.

رئیس- اقدام می‌شود.

- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع بلایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور

۴- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع بلایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور.

رئیس- آقای دکتر دادفر بفرمائید.

دکتر دادفر- بنده امروز بر حسب دستور رئیس محترم فراکسیون مزاحم همکاران عزیز هستم و مطالبی را باستحضار خواهم رساند بعنوان موافق متمم بودجه و سعی خواهم کرد همانطور که عادت من هست و همیشه تند نویسان مجلس که از آنها شرمنده هستم بمن تذکر داده‌اند یواش صحبت کنم تا آنها بتوانند ثبت کنند ولی نه آنقدر یواشتر صحبت بکنم که احیاناً مطالب قابل تذکر در یک ساعت به چهار یا پنج ساعت طول بکشد که بالنتیجه ما نتوانیم از مطالب همه سخنوران و سخنرانان استفاده کنیم (احسنت) یک مطلب را قبلاً عرض کنم و آن اینکه از پنج نفر ناطق محترم اقلیت که در اینجا صحبت کردند و وزارتخانه‌ها را با توجه بتخصص خودشان و سابقه کار و اطلاعات خودشان بررسی کردند ناطق محترم اخیر همکار عزیزم آقای فرهاد پور که همه وزارتخانه‌ها را از اول تا آخر یکی یکی شمردند فقط شخص ایشان به مدت ۱۵ دقیقه در لایحه متمم بودجه صحبت کردند یعنی از دو روز وقتی که صرف بررسی مسائل می‌کنیم و به حق صرف شد فقط ۱۵ دقیقه بعنوان بحث در متمم بودجه به معنی اخص مصرف شد اما من بحثم را از متمم بودجه شروع می‌کنم گفت آفتاب آمد دلیل آفتاب بهترین سند افتخار اکثریت و دولت حزبی تقدیم همین لایحه متمم بودجه است (صحیح است) لایحه متمم بودجه یعنی اینکه ملت ایران، من دولت خدمتگزار شما بدون اینکه لایحه و قانون جدیدی برای اضافه درآمد بیاورم و تحصیل مجوز بکنم و بدون اینکه شما از آن چهارچوب قوانینی که مرا در آن محدود کرده‌اید چه تخطی کنم در ماه هشتم سال آمدم به شما در حدود ۴۷۰ میلیون تومان اضافه درآمد تحویل می‌دهم اجازه بدهید این اضافه درآمد را که علاوه بر بودجه مصوب پارسال شماست در این موارد خرج کنم پس به این ترتیب خود لایحه متمم بودجه و تقدیم آن از طرف دولت دلیل آفتابی و روشن موافقت من و امثال من و هم مسلکان پاسدار انقلاب از این بودجه است (احسنت) ما بیاد داریم دولتهائی بودند که لایحه می‌آوردند و در آخر سال با کسر بودجه‌های فراوان برای اینکه عوامفریبی کنند ارقامی را ردیف می‌کردند و هرگز به وصولی درآمدها نمی‌رسیدند و آن هزینه‌ها را نمی‌کردند امروز دولت علاوه بر آن بودجه ۴۸۰ میلیاردی در حدود پنج میلیارد اضافه درآمد نشان می‌دهد از کجا؟ خواهیم رسید (عباس میر زائی- این را می‌گویند بحث اصولی) در اینجا بخاطر ارتباطی که همیشه نمایندگان محترم اقلیت در هر بحث بودجه و متمم بودجه در مجلس مطرح شده همیشه به ما به عنوان اینکه هشت سال حکومت کردید چه کردید ما این جواب را هر سال و هر دفعه می‌دهیم باز در بودجه بعدی می‌گویند در هشت سال حکومت چه کردید لذا من نکات عمده و مهم و درخشان کارنامه ما را که این لغت ما شامل می‌شود به دولت حزبی، فراکسیون حزبی و کلیه افراد حزبی و مردم ایران در چند کلمه عرض می‌کنم که ما چقدر بگوئیم در هشت سال چه کردیم البته من وارد ارقام و اعداد خیلی دقیق فنی که در بروشور وزارتخانه‌ها و نشریه اختصاصی ادارات اطلاعات و انتشارات دستگاهها هست نمی‌شوم و مثالهای عینی می‌زنم، آقا روزی که انقلاب سفید ایران برهبری رهبر خردمند و بینا و دانا و توانای مملکت عنوان شد و ملت به این انقلاب رأی داد هر کسی می‌دانست و رهبر انقلاب هم به این نکته توجه داشتند که این انقلاب پاسداری می‌خواهد اگر در انقلاب مشروطیت خونها ریخته شد ستارخان و باقرخان‌ها و مجاهدین راه آزادی جان دادند اما مجلس ایران را فئودالها اشغال کردند و بقای استبداد حکومت را بدست گرفتند می دانید چرا چون پاسداری برای اصول مشروطیت در مملکت بوجود نیامد حزبی که از این اصول مقدس حمایت کنند بوجود نیامد به این ترتیب مجالس ما شدند مجالس تبلیغاتی به این ترتیب آزادی مشروطیت ما شد آزادی مشروطیت سیاسی و این یک اصل عمومی است که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی بهره و نتیجه ندارد ملت ایران در شب ۱۴ مرداد که مشروطیت را جشن می‌گیرد ما یک شبی مثل شب ۲۵ اوت فرانسه در انقلاب مشروطیت نداشتیم تا امتیازات تبلیغاتی را تعدیل کنیم تا بتوانیم آزادی اقتصادی را بتمام طبقات توسعه بدهیم این کار با انقلاب سفید تکمیل شد (صحیح است) تمام مردم توانستند اصولاً حق رأی آزاد بدست بیاورند ما می دانیم چرا حزب ما حزب پاسدار انقلاب حزب ایران نوین خوش آمد بعضی‌ها نیست برای اینکه آنهائی که نمی‌توانند این پاسداری جدی دقیق اصولی و با حرارت و با انضباط را ببینند نمی‌توانند پیشرفت آثار انقلاب را ببینند (احسنت) انقلاب ایران در هر صورت به پشتیبانی مردم ایران نیازمند بود مردمی که رأی داده بودند اما یکبار رأی دادن کافی برای اینکه اصول انقلاب خوب پیاده شود نبود، یکی از آثار بزرگ انقلاب ایران گسترش و توسعه و پیشرفت روزافزون فکر تحزب است ما احزاب مفصلی را هم دیدیم حزب ایران نوین باید معاند داشته باشد و با پیشرفت این حزب مترقی که ملت ایران صادقانه و عاشقانه تا امروز از این حزب طرفداری کرده است دسته هائی مخالف باشند دکه‌های سیاسی زیرزمین هائی که معلوم بود و جمع می‌شدند سیاست بافی می‌کردند متولیانی که در اجتماع می‌رفتند و هر کدام با دسته خودش امتیازاتی می‌گرفتند وچه وچه وچه آنها دیگر بسته شد.

اصولاً یک باب علمی را هم بلحاظ اینکه شاید مطالعاتی در آن دارم و رشته مطالعاتی و تز دکترای من در حقوق سیاسی است عرض می‌کنم توجه داشته باشیم که خود دموکراسی بعضی از همکاران محترم نمونه انگلستان آنرا کامل خواندند بابی نیست که با وضع و شکل و محتوای فعلی ارائه شده باشد در دنیا و در هر کشور و هر جا با آن شکل و قواعد و ظواهر قابل پیاده کردن باشد باید بدانیم اگر شما می فرمائید که دموکراسی مکتبی است خوب باید ببینید به کدام کشور و کدام دموکراسی، شما که انگلستان را مادر دموکراسی می‌خوانید باید بگویم این صحیح نیست دلیل به شما بگویم دموکراسی باید در افکار و مغزهای یک اجتماع باشد آن ظوابط ظریف روابط اجتماعی انسانی بوجود بیاید دیشب بنده در همان روزنامه‌ها که شما بان استناد می‌کنید می‌خواندم که باز در ایرلند چند بمب منفجر شده و چندین نفر از بین رفته‌اند دموکراسی اگر این است که انگلستان نمی‌تواند حق اقلیت را بدهد دموکراسی نیست بهر صورت این دموکراسی ۹۰۰ ساله نتوانسته یک ملت ۴۰ میلیونی را در یک جزیره از نظر فکر آماده کند که حرف حساب او را گوش کند و نارنجک و بمب بین آنها حکومت نکند شما در فرانسه می‌بینید که از ۱۷۷۹ تا ۱۹۴۰ این ملت ۱۶ بار قانون اساسی خودش را عوض کرد آخرین بار جمهوری پنجم دوگل است.

در صورتیکه ملت آلمان فقط دو بار قانون اساسی را عوض کرد آنهم بعلت بروز دو جنگ بود، خوب آن ملت به یک نوع نظم و دیسیپلین اجتماعی معتقد بود و این به یک نوع اینها را که عرض می‌کنم و مثال می‌زنم قصد انتقاد از یک کشور و تعریف از کشور دیگر را ندارم می‌خواهم به آن اصل برسیم که حتی آن دموکراسی که می‌بینم ظاهراً در غرب هست و آن آزادی که در شرق ادعا می‌کنند هست هیچکدام از آنها در هیچ مملکتی با تمام الگوهایش قابل پیاده کردن نیست در مملکت ما حزبی که بوجود آمده این حزب بر مبنای ایرانی بودن، ایرانی فکر کردن، مسائل ایرانی را با فکر و منطق و دانش و بینش فداکاران و سربازان ایرانی حل کردن درخدمت ایرانی بتمام معنی بودن است (احسنت) این هدف ماست. ظاهراً ما در اینجا صحبتها را برای همدیگر می‌کنم مخاطب بنده نمایندگان محترم هستند اما مخاطب هر وکیل مجلس پشت تریبون ملت ایران و تاریخ ایران است مطالبی که اینجا می گوئیم برای خاطر مردم ایران گفته می‌شود و به نمایندگی از ملت ایران گفته می‌شود و برای ضبط در تاریخ گفته می‌شود اگر از ۳۷ نفر نماینده حزب مردم دو سه نفر تشریف دارند ایراد بنده نیست (عباس میرزائی- فقط ۵ نفر هستند) چون علاقه مندند حرف بزنند ما بشنویم ولی بگوش کردن عادت ندارند مخصوصاً رهبر محترم فراکسیون که من به ایشان ارادت دارم توجه دارند با این که ما عددمان کم است خواستم این توجه را به جناب عالی داده باشم (دکتر الموتی- مسلماً توقع دارند ما در جلسه باشیم ما هم حرفی نداریم و هستیم ولی قبل از اینکه این تذکر را به جناب ایشان داده باشید خوب است در جلسه جوابها را گوش کنند حق این است که منطق ما را هم گوش کنند) قبل از انقلاب وطن پرستان ایرانی در گوشه و کنار بودند در همه جای مملکت بودند و دلشان برای وطنشان می‌سوخت اما چون امکانات اتحاد و اتفاق و جمع شدن زیر یک حزب مترقی و با انضباط و تشکیلات را نداشتند مساعی اینها بهدر می‌رفت احزاب اگر بوجود می‌آمد با رئیس دولت می‌رفت با یک متولی بوجود می‌آمد و با مرگ او از هم می‌پاشید و اغلب با بعضی از این احزاب همین طور که همکار عزیز من آقای فرهاد پور گفتند در خدمت بیگانه بودند متأسفانه و یا با پول و اعتبارات آنها می‌چرخیدند اینجا گفته شد که شما از کشاورزان سالی چقدر می‌گیرند چون گفته شده است باید عرض کنم که از کشاورزان سالی ۶۰ ریال یعنی از هر کشاورز در ماه ۵ ریال حق عضویت می‌گیریم چرا؟ (فرهاد پور- با رضایت می‌دهند؟) برای اینکه این پولهائیکه این کشاورزان می‌دهند اولا کشاورزان با کمال میل و اقبال می‌دهند ثانیاً این پولها را کشاورز امروز می داند که یک تشکیلات سیاسی مملکتی که او عضوش هست مدافع حقوق اوست در این مجلس دیگر امکان داده نخواهد شد که دیگر قانونی بر علیه مصالح طبقه کشاورز و کارگر دو بازوی نیرومند حزب ما بگذرد (احسنت) البته این کشاورز باید احساس کند که چرا این ۵ ریال را می‌دهد در ماه و این ۵ ریال را بچه مناسبت می‌دهد حزبی هست این حزب که من عضوش هستم هدفش این است که پاسدار انقلاب است سربازان صمیمی شاه و وطن است من باید این پول را بدهم از این حزب پاسداری و حمایت کنم این تذکری است اما چه می‌شود و این پول بچه مصرف می‌رسد آقای فرهادپور به موجب آمار از همین وجوه ۴ میلیون تومان ۵۵۸ خانه روستائی فرهنگی برای همان کشاورزان ساخته‌اند (دکتر الموتی- اصلاً بگوئید برای روستائیان چقدر این خانه‌ها لازم است) آیا شما باز معتقدید که هزینه تشکیلات و حزب ما را مثل ایام قبل از انقلاب و قدیمی تر از آن باز اینوریها و آنوریها می چرخانید ملت ایران هزینه اش را می‌دهد افتخار حزب ما است من و وکیل حزبی هستم از من هر ماه بطور مرتب ۱۵۰۰ ریال حق عضویت می‌گیرند از تمام اعضای حزب می‌گیرند آنها هم می‌دهند برای اینکه معتقدند این تشکیلات سیاسی همانطور که رهبر عالیقدر مملکت فرمودند و ارثان سیاسی این کشور هستند ملت ایران وراثت سیاسی عظیم شاهنشاهی ایران را بعهده دارد ما باید این ملت را به هدف برسانیم (احسنت) (عباس میرزائی- همه اصناف می‌دهند همه کشاورزان و همه می‌دهند) این همه گلها و این همه تظاهراتی که انجام می‌شود اینها را مردم خودشان هم در هزینه اش و هم تشکیلاتش شرکت می‌کنند این افتخار ما است بما نصیحت کرد آقای فرهادپور که کارمندان اداری در شهرستانها و در تهران عضو کمیته نباشند، چرا، من نمی دانم؟ چرا برای خود آقای فرهادپور که کارمند دولت بودند و در سیاست دخالت کردند و بر کرسی مجلس نشستند خوب است اما برای کارمندان دولت که طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و زحمتکش این مملکت هستند خوب نیست کارمند دولت مگر جزء آحادی از این ملت نیست مگر نباید در امور سیاسی دخالت کند و در سرنوشت مملکت سهیم باشد چرا عضو کمیته نباشد بله کارمندان دولت هم عضو حزب ما هستند کلیه طبقات عضو حزب ما هستند بنده خواستم در این مورد فقط باستحضارشان برسانم که یک کسی بکسی دیگر گفت آقا من به شما ۳۰ سال درس می‌دهم و گفت تو دادی من چرا بخوانم؟ این نصیحت را تو کردی من چرا گوش کنم بقول معروف... سر خود دوا نمودی، بنده قبلش را نمی‌گویم اگر طبابت بلدید حزب خودتان را درست کنید، تشکیلات بدهید از غیر کارمندان دولت هم داریم کشاورز داریم کارگر داریم و تمام طبقات اجتماع، اصناف و روشنفکر و نماینده هم داریم و در صفوف فشرده حزب ما برای پاسداری اصول مقدس انقلاب فداکاری می‌کنند (صحیح است) بیائید آقا حوزه‌های ما را ببینید من در اینجا بعنوان یک فرد حزبی برای اطاعت از دستور حزبی آمدم و بخدا علاقه نداشتم در لحظه‌ای هستم که عزیز ترین فرد من زیر عمل جراحی است چرا آمدم اینجا؟ بوظیفه حزبی ایمان و اعتقاد داریم که این پرچم مقدس این پرچم انقلاب این پرچم صمیمیت و سربازی و جانبازی ایران ما را باید برساند به آنجا که در تاریخ بودیم و آن در دروازه بزرگ تمدن است که شاهنشاه گفتند (احسنت) در اینجا راجع به انتشارات تلویزیون اشاره شد که تلویزیون مجله تماشا منتشر می‌کند و رقابت می‌کند با مجلات و در آنجا برای مجله تماشا تبلیغات می‌کند بنده تعجب می‌کنم اگر تصادفاَ یک سازمانی را که دیگر مخالفین تأیید کردند از فعالیت او از پیشرفت او که مافوق برنامه که نوشته شده شکی و تردیدی نیست این سازمان رادیو و تلویزیون است (صحیح است) در سال ۱۳۴۶ این را می‌گویم در سال ۱۳۴۶ ما فقط دو فرستنده تلویزیون داشتیم در ایران با قدرت ۱۲ کیلو وات اگر اشتباه نکنم چون خیلی فنی نیستم و حالا که در خدمت شما صحبت می‌کنم ۲۵ فرستنده تلویزیون داریم که ۱۰ میلیون نفر از مردم مملکت می‌توانند در این دقیقه از برنامه تلویزیون استفاده کنند یعنی بطور خلاصه ۳۰٪ کارهای رادیو تلویزیون از آنچه که در برنامه چهارم برایش مقرر شده بود پیش افتاده این دستگاه به این عظمت برای شناساندن برنامه خودش خوانندگان و هنرمندان و اجراکنندگان و پیش نویسان خودش برای ارتباط با بینندگان خودش مثل هر دستگاه تلویزیون موجود در دنیا باید نشریه‌ای داشته باشد آقا که بنده می‌خواهم بدانم فردا شب تلویزیون اهواز چه برنامه‌ای دارد به کجا مراجعه کنم باید مجله تماشا باشد که رابط بین این دستگاه عظیم تبلیغاتی و انتشاراتی و فرهنگی با بینندگان خودش و تماشاگران خودش باشد حالا ما بیائیم بگوئیم تلویزیون می‌خواهد مجله منتشر بکند با مجلات دیگر رقابت می‌کند اگر بکند چه بهتر دستگاهی است سازمانی است مجله‌ای منتشر می‌کند خواننده‌ای دارد من خیلی خوشوقت هستم از اینکه یکی از این مجلات تماشا را پسر من با پول هفتگی خودش می‌خرد و استفاده می‌کند برای اینکه می‌بیند بسیار مفید است اما معنی تلویزیون تنها این نیست که فقط تصویری آنجا نشان بدهد و مردم را سرگرم کند نقش اساسی تلویزیون مبارزه با بیسوادی است سواد بمعنی الفبائی که ما در کلاس یاد می‌گیریم نیست سواد بمعنی داشتن اطلاعات عمومی و وقوف بر جریانات سیاسی و مملکتی و اقتصادی و معاشی وطن است این سواد را از هر طریق که ما بتوانیم پیش ببریم باید پیش ببریم کما اینکه بحث در حوزه‌های احزاب چه مال شما اقلیت چه مال حزب اکثریت برای الف و ب یاد دادن یا تاریخ یاد دادن نیست برای این منظور است که دانش سیاسی مردم پیش برود معلومات سیاسی و فرهنگی مردم بیشتر بشود یکی از معنی‌های اساسی تلویزیون این است که اطلاعات عمومی مردم را بالا ببرد و حقاً تلویزیون در این مدت نه تنها از نظر مادی و از نظر فیزیکی پیشرفت کرده از لحاظ معنی هم پیشرفت عجیبی کرده خود شما از تلویزیون در انتقاد از برنامه ما و دولت ما و حزب ما بیشتر از ما استفاده کردید این بی طرفی و بی نظری این استقلال اداری از یک دستگاه بیش از این ما چه می‌خواهیم ۲۵ فرستنده در سه سال افتتاح کردن آجر و سنگ را می‌شود روی هم گذاشت ولی این متخصص و فیلم بردار و نویسنده و هزار چیز دیگر می‌خواهد این افراد را تربیت کردن می‌خواهد و این وظیفه را تلویزیون ایران و رادیو ایران انجام داده است.

رئیس- آقای دکتر دادفر از صحبتتان زیاد مانده است؟

دکتر دادفر- تقریباً.

- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.

رئیس- خواهش می‌کنم بقیه را در جلسه بعدازظهر بفرمائید. با اجازه خانمها و آقایان جلسه امروز صبح را ختم می‌کنیم جلسه آینده به ساعت ۴ بعدازظهر امروز موکول می‌شود و دستور جلسه ادامه بحث در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور می‌باشد.

(یکساعت بعدازظهر جلسه ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.