مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۳۴ نشست ۲۰۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۳۴ نشست ۲۰۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۲۰۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۵ شنبه نوزدهم بهمن‌ماه ۱۳۳۴

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت‌مجلس

۲- بیانات قبل از دستور آقایان دکتر بینا، شوشتری، حائری‌زاده

۳- بیانات آقایان: وزیر جنگ و وزیر کشور در جواب آقای حائری‌زاده.

۴- تقدیم لایحه تفریغ بودجه ۱۳۳۲ مجلس شورای ملی به وسیله آقای خرازی

۵- تقدیم آیین‌نامه قانون اصلاح هزینه ثبت و دادگستری و ترمیم حقوق قضات به وسیله آقای معاون وزارت دادگستری

۶- تقدیم یک فقره لایحه به قید یک فوریت به وسیله آقای معاون وزارت دارایی

۷- تقدیم یک فقره لایحه به قید یک فوریت به وسیله آقای وزیر کشور

۸- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس یک ساعت و چهل و پنج دقیقه پیش‌ازظهر به ریاست آقای نورالدین امامی (نایب‌رئیس) تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت‌مجلس

نایب‌رئیس- اسامی غایبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

غایبین بااجازه- آقایان: خزیمه‌علم، دکتر جزایری، امید سالار، صارمی، شیبانی، مهندس ظفر، کدیور، یارافشار، افخمی، سلطانی، تفضلی، سنندجی، اسفندیاری، احمد صفایی، دکتر عمید، بوداغیان، دکتر نیرومند، پیراسته، اورنگ.

غایبین بی‌اجازه- آقایان: محمودی، قوامی، اریه، مهندس شاهرخ‌شاهی، رضایی، مسعودی، سرمد.

دیرآمدگان و زودرفته‌گان بااجازه- آقایان: ارباب، سعیدی، معین‌زاده، دکتر آهی، تیمورتاش، رضا افشار، عبدالحمید بختیار، دولتشاهی، موسوی، اردلان، کیکاوسی، تجدّد، حائری‌زاده، صفاری، بزرگ ابراهیمی.

دیرآمدگان و زودرفته‌گان بی‌اجازه- آقایان: نراقی، کاشانیان، امیر احتشامی، دکتر پیرنیا، فرود، امیرتیمور کلالی، دکتر حمزوی، نقابت.

نایب‌رئیس- نسبت به صورت‌مجلس نظری نیست؟ آقای جلیلی.

جلیلی- آقای مسعودی مریض بودند و اجازه خواسته بودند استدعا می‌کنم اصلاح شود.

مسعودی- بنده مریض بودم و حالا هم با سینه درد آمده‌ام.

نایب‌رئیس- اصلاح می‌شود. در صورت‌مجلس دیگر فرمایشی نیست؟ (اظهاری نشد) صورت‌مجلس جلسه قبل تصویب شد.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان دکتر بینا، شوشتری، حائری‌زاده

نایب‌رئیس- با اجازه آقایان نطق‌های قبل از دستور شروع می‌شود آقای دکتر بینا.

دکتر بینا- با اجازه مقام ریاست و نمایندگان معظم مجلس شورای ملی بنده عقیده دارم در مجلس مطالبی که صحبت می‌شود باید همواره با مصالح عالیه کشور تطبیق کند (صحیح است) و خدای‌نکرده اگر از پشت این تریبون اغراض شخصی اظهار شود، جواب نماینده را نماینده باید بدهد نه دولت (صحیح است) باید کاری کنیم که خودمان خودمان را جواب بدهیم، نه اینکه وزرا از پشت تریبون به نماینده جواب بدهند. حالا با اجازه آقایان من مطالبی که اظهار شده خودم جواب می‌دهم (صحیح است)

پیشنهادات همکاران گرامی مجلس شورای ملی از بدو دوره ۱۸ قانون‌گذاری بر علیه مکتب ریا و منفی‌بافی و عوام‌فریبی مبارزه کرده‌ام آقایان تمام ملت ایران اذعان دارند که در نتیجه هم‌فکری و اتحاد و یگانگی نمایندگان وطن‌دوست و فداکار مجلس هجدهم در شمار پرکارترین و مؤثرترین و مفیدترین ادوار تقنینیه ایران قرار گرفته است حال اگر درست تجریه وتحلیل کنیم و علت این موفقیت را جستجو نماییم همان حس همکاری و افکار مثبتی است که محرک و راهنمای نمایندگان محترم دوره ۱۸ می‌باشد.

آقایان در ایران دو مکتب مشخص و معین وجود داشته که گردانندگان آن مسئول تمام بدبختی‌ها و خرابکاری‌های مملکت می‌باشند.

مکتب اول مکتب کمونیسم یعنی مکتب ماتریالیست دیالکتیک یعنی مکتب ماده‌پرستی و خدانشناسی است با اینکه افراد قلیلی در ایران طرفداران این مکتب هستند و ایرانیان به طور عموم دارای مکتب دین اسلام و طریقه حقّه جعفری می‌باشند و با ماده‌پرستی اساساً مخالف هستند. همین چند نفر طرفدار این مکتب موفق شد حداکثر خیانت را به ملت و مملکت ایران بنمایند آقایان تمام ملت ایران متوجه شدند اگر اراده و تفضّل قادر متعادل و فکر صائب شخص اول مملکت و فداکاری و همکاری عموم مردم ایران نبود اکنون اسمی از کشور عزیز ما در نقشه جهان برده نمی‌شد و اگر احیاناً چیزی از ایران نوشته می‌شد آقایان چه بلاهایی که این مملکت بلادیده از عمال این دسته که به دستور و هزینه اجنبی اداره می‌شد ندید این مکتب برای منحرف ساختن افکار معصوم جوانان این مملکت لغات و جملات و کلمات مخصوص به خود را به کار می‌برد که برای نمونه چند کلمه را ذکر می‌کنم، این کلمات عبارت است از امپریالیسم بریطانیای کبیر سرمایه‌داران ینگی دنیا امپریالیسم آمریکایی قشرهای فشرده توده‌های مردم استعمار و استثمار امپریالیست‌ها و غیره و غیره.

(عبدالصاحب صفایی- ارتجاع بین‌المللی را هم بفرمایید) بله اتفاق بین‌المللی (خنده نمایندگان) (صفایی- آقا ارتجاع بین‌المللی) مکتب دوم یعنی مکتب ریا و عوام‌فریبی و منفی‌بافی که متأسفانه به ظاهر به نام جبهه ملی ولی در باطن با جدیّت و پشتکار و افکار عوام‌فریبانه و ماهرانه و خائنانه حزب خائن ایران و به قول خودشان با فکر ایران با پول ایران با قدرت ایرانی به ایران خیانت نمودند و متأسفانه و بدبختانه اغلب آقایان امروز به جرم آدم‌کشی نه به جرم سیاسی تحت‌تعقیب درآمده و در کنج زندان به سر می‌برند که این هم یکی از بدبختی‌های مردم ایران به شمار می‌رود وطن‌دوستی و خدمت منحصر به افراد این مکتب است و لغات و جملات و کلمات متداول آنان جاسوسی و خیانت و جوجه استوکس و تمام لغاتی است که توانستند از گونی معروف سدان بیرون بیاورند و تمام مقدسات ملی و مذهبی و سیاسی ما را لجن‌مال نمایند دیدیم آخر این مکتب به کجا انجامید و ملت محروم ایران که این همه در راه مبارزات ملی با پشتیبانی و نفوذ معنوی شخص اول مملکت فداکاری کرده بود در نتیجه خودخواهی و عوام‌فریبی و ریاکاری گردانندگان این دستگاه به چه روز سیاهی نشست.

اکنون آقایان جناب آقای حائری‌زاده آنان که نعل وارونه زدند و این همه مهملات گفتند و اتهامات وارد آوردند چه شدند و چه کردند مردم عاقل و با فراست ایران دیگر گول این حرف‌ها را نمی‌خورند.

جناب آقای حائری‌زاده کی گفته و از کجا معلوم که تمام بیست و چهار میلیون مردم ایران خائن و وطن‌فروش هستند و تنها شخص جنابعالی مبرّی از این اتهامات هستید؟

نایب‌رئیس- جناب آقای دکتر بینا استدعا می‌کنم توجه بفرمایید که هر کس در بیاناتش آزاد است.

دکتر بینا- بنده هم در جواب آزادم.

نایب‌رئیس- نماینده از نماینده حق استیضاح ندارد.

دکتر بینا- استیضاح نکرم توضیح عرض می‌کنم آقای حائری‌زاده جنابعالی که به انتخابات تهران معترض بودید چگونه مدت بیش از ۲۰ ماه در همین مکان مقدس جلوس فرمودید و استعفا ندادید و ماهیانه ۱۷۰۰ تومان پول رایج ایران را از خزانه تهی مردم فقیر و تنگ‌دست دریافت فرمودید جنابعالی که با این گونه انتخابات معترض بودید چرا بیش از همه دوندگی کردید تا به این مکان مقدس تشریف بیاورید با قوام‌السطنه بودید برای اینکه وکیل شوید با مرحوم رزم‌آرا سازش داشتید برای اینکه وکیل شوید با مصدق یار غار بودید برای اینکه وکیل شوید پس از آنکه به مقصود رسیدید به همه بد گفتید و همه را خائن نامیدید و خود را خدمتگزار خواندید این همان صفتی است که برای پیروان مکتب دوم عوام‌فریبی قائل شدم از پشت همین تریبون راجع به دادگاه‌های نظامی و وظایف آن صحبت شد من می‌خواهم بدانم آیا این دادگاه‌ها طبق نص صریح قوانین موجود و معتبر مملکتی تشکیل شده است یا به دلخواه من نماینده اگر قوانین این دادگاه‌ها را ایجاد کرده است باید دید چه وظایفی به موجب همان قوانین به عهده دارد و چگونه باید آنها را انجام دهد والا صحبت یک نفر نماینده در مقابل قانون که اظهار می‌دارد در چنین موقعی باید چنان عمل نماید به یک دیکتاتوری مسخره‌ای بیشتر شباهت دارد و تا به یک حکومت دموکراسی آقایان آنان که داد قانون‌خواهی و دموکراسی می‌زدند جام زهر را نوشیدند و در مقابل قانون سر تعظیم فرود آوردند. آقایان چرا باید این همه دم از قدرت انگلیسی‌ها زد چرا این همه مردم را به قدرت انگلیسی‌ها باید تهدید نمود- چرا می‌خواهید من غیرمستقیم نشان بدهید که انگلیس‌ها این همه نفوذ در مملکت ما دارند چرا می‌خواهید تمام خدمتگزاران مملکت را به عنوان اینکه یک روز ممکن است انگلیسی‌ها آنان را محکوم نمایند یا مجازات کنند از کار و فعالیت آنها به نفع مردم ستم‌دیده این کشور مانع می‌گردید.

پس جناب آقای حائری‌زاده انگلیسی‌ها که به عقیده جنابعالی این همه در کارهای کشور ما دست دارند تاکنون فقط جنابعالی را نتوانسته‌اند تحت تأثیر قرار داده و متمایل به خود بسازند؟

متأسفانه آنان که چکیده همان سیاست استعماری شرکت سابق نفت هستند شرکتی که ملت ایران این همه مبارزه بر علیه آن نموده همواره در مواقع حساس این نقش وارونه را بازی می‌کنند و می‌خواهند نشان بدهند که تمام این جریانات معلول سیاست انگلستان است و هر پیش‌آمدی که در این کشور رخ می‌دهد از همان سیاست الهام می‌گیرد.

آقایان این طرز فکر کردن همان طرز تفکر خائنانه‌ای است که ملت ایران را به خاک سیاه نشانده است.

آقایان اگر ملت ایران در مبارزه نفت موفق نشد از لحاظ مادی تمام آن نتیجه‌ای را که می‌خواست بگیرد لااقل از لحاظ سیاسی توانست به دنیا ثابت کند که ملتی آزاد و فداکار است. و برای دفاع منافع خود از هیچ قدرتی بیم و هراس ندارد حالا شما چه اصراری دارید که می‌خواهید این نتیجه سیاسی را هم با این بیانات پی در پی از دست ما بگیرید؟ چرا به بهانه دلسوزی این نتیجه سیاسی را هم با این همه اصرار می‌خواهید پایمال کنید؟ من به نام ملت ایران از پشت همین تریبون فریاد می‌کنم که هیچ سیاستی اعم از غرب و شرق و شمال و جنوب که برخلاف منافع این مملکت باشد نمی‌توانند ملت و مردم ایران را مرعوب کند (صحیح است) آنان که جز این فکر می‌کند آب در هاون می‌سایند (صحیح است، احسنت).

نایب‌رئیس- جناب آقای حائری‌زاده.

حائری‌زاده- اول آقای شوشتری هستند بعد بنده (شوشتری- آقا بفرمایید) نه آقا شما بفرمایید من عجله‌ای ندارم.

نایب‌رئیس- آقای شوشتری بفرمایید.

شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم. اولاً بنده خیلی معذرت می‌خواهم از جناب آقای دکتر بینا که تصور می‌کنم ایشان یک سوءتفاهمی برایشان پیدا شده است من تصور می‌کنم تیمسار وزیر جنگ آن روز از نظر جوابگویی و دفاع به وکیل وارد سخنی نشدند فقط خواستند دفاع کنند از حیثیت محکمه قشون (صحیح است) و قضاییات مملکت و حکومت نظامی، یعنی فرماندار نظامی و تیمسار بختیار و اینها، من تصور نمی‌کنم که مستقیماً خیال کرده‌اند که در مقام جوابگویی نماینده برآیند، زیرا همان‌طور که اشاره فرمودید جواب نماینده را نماینده باید بدهد و همین‌طور هم پسندیده است، النهایه خوب جناب آقای حائری‌زاده می‌دانند چه در مجلس پنجم چه در مجالس دیگری که مفتخر بوده‌ام به خدمتگزاری من عادت ندارم از ادب خارج شوم و یا همچون عقیده‌ای پیدا کنم که عقیده و فکر آزاد یک وکیلی را یک وکیل دیگر بخواهد تحت فشار قرار بدهد، این‌طور نیست من آن روز هم عرض کردم سوءتفاهم شده است، من حسن‌نیت برای ایشان قائلم عرض کردم ایشان در بیاناتی که فرمودند ممکن است این بیانات چون از تریبون مجلس به سمع ملت ایران می‌رسد در مردمان ساده‌لوح اعم از عشایر و ایل و تاجر و کاسب سوءاثر کند که ناچارم جواب بدهم، از این جهت وارد می‌شوم با کمال ادب به یک مراحلی از سخن که ایشان را متذکر کنم اولاً آقایان (همهمه نمایندگان) استدعا دارم توجه بفرمایید (زنگ رئیس) در جرائم مشهود، در جرائم مشهود. قوانین یک ردیفی را معین کرده ولی در جرائمی که به قرینه، ادله، استعاره، استدلالات خارج گواه می‌خواهد اثبات شود یک روشی دارد، جرم مشهود روش خاصی دارد، هیچ تردید ندارد، ما صد سال در این مملکت مواجه شدیم، واقع شدیم در اموری که یک مقدار آن را روی ادله‌ای که مثل مشهودات است باید روشن بسازیم. یک ادله‌ای که به چشم دیدیم و از شباع و تواتر گذشت که یک عده‌ای دست به خیانت زدند و افراد را کشتند. آن روز هم عرض کردم برخلاف تمامی ادیان سماوی و قوانین بین‌المللی و قوانین خاصه قضایی دینی مملکت ما عمل کردند، باید این را روشن کنیم زیرا به مثل ما اعتدی علیکم که قرآن می‌فرماید، اگر کسی عملی کرد، اگر جرمی کرد اگر ارتکابی کرد مثل او باید عمل کرد از این جهت علی مرتضی صلوات‌اله علیه و علی ابنائه روز بیستم ماه مبارک رمضان که فردای آن روز یا فردا شب رحلت فرمود با پسرش وصیت فرمود، حسن بن علی پسر بزرگش را احضار فرمود و گفت فرزند جان، من این ضربت را خوردم، ممکن است نجات پیدا کنم و ممکن است ارتحال پیدا کنم. اگر نجات پیدا کردم خودم می‌دانم با ضاربم و اگر تمام شد رفتم همان‌طوری که فرمود وقتی که ضربت را خورد فزت و رب الکعبته و اگر رفتم ولی من شمایید، شما می‌توانید ببخشید یا حد اجرا کنید، اما چطور؟

یک ضربت زده، یک ضربت باید بخورد، نه دو ضربت، من سؤال می‌کنم من شخصاً دوسیه دارم، پرونده‌ام در شهربانی هست من با مرحوم کسروی اختلاف سلیقه داشتم، با او محاجه می‌کردم همه وقت با او مخالف بودم و کتاب او را، از اینکه صفویه سید هستند یا نیستند کاری ندارم به کسی گفتند ناسید، گفت تازه می‌شوم مثل تو، اینکه بحث تمام می‌شود. آقا اگر اهل سنت و جماعت بود و کتابی نوشت، اینها آیا ارتداد می‌آورد؟ مسلما ارتداد نمی‌آورد و این حرف نباید باب شود در مملکت که کسی حرفی زد هر کس بتواند بگوید هان مرتد، کجای دین اسلام اجازه داده است تازه در محکمه (توی دوسیه نوشته شده است) وقتی می‌خواهند از او اقرار بگیرند می‌گوید آقایان هیئت قضات تمام نسبت‌هایی که به من می‌دهند دروغ است. دروغ است، من مسلمانم، چنین حرف‌هایی لغو است، به مدلول آیه کریمه و لاتقولوا لمن القی الیلم السلام لست مؤمنا با این حال آن وقت او را بکشند. منشی او را بکشند. کشتند تمام بسیار خوب اما بعد باز از عقب بزنند، بعد مثله‌ای که در اسلام ممنوع است، شکم او را پاره کنند و روده‌اش را دربیاورند، دست آلوده به خون بیایند بیرون دم دادگستری فریاد بزنند ما کردیم، به این کیفیت بروند و چون آن یکی مجروح شده است در بیمارستان نجمیه او را پانسمان کنند و از آنجا جلب کنند، این کجایش با دین اسلام تطبیق می‌کرد؟... آن وقت هم می‌نویسند به آن حداد که پنج‌هزار تومان از سهم امام به مجاهد فی سبیل‌الله داده

شود. آیا سهم امام برای این گونه مصارف است؟ بچه‌تان آقازاده مرحوم آقامیرسید علی حائری پدر بزرگوار تو در مشهد مقدس نوکر مرحوم حاجی معاون که حجتی ابراهیم یزدی را کشته بود، پدر بزرگوار شما گفت اگر او را قصاص نکنید من خودم می‌روم در حرم سر او را می‌برم برای چه بود؟ برای اینکه تبعیض در احکام اسلام نشود و به مثل ما اعتدی علیکم عمل شود، نه اینکه ما بدعت بگذاریم، مردم را افترا بزنیم تهمت بزنیم، بکشیم، نهب اموال بکنیم، مطابع را در هم بریزیم، کتابخانه‌ها را آتش بزنیم، آن وقت هم بگویند که سیاست استعمار چه، مرحوم سپهبد رزم‌آرا چه کرد، من نمی‌خواهم قسم بخورم، آخر از همان روزی که ذات اقدس همایون شاهنشاه در اریکه سلطنت جلوس فرموده، آیا سپهبد رزم‌آرا غیر از نوکری در خدمت به مملکت کار دیگری می‌کرد؟ (محمدعلی مسعودی- ابداً، اصلاً) چه کرده بود؟ حاجی علی رزم‌آرا توی مسجد، خانه خدا باید ترور شود؟ و ان احد من المشرکین استجارک فاحره حتی به سمع کلام‌الله باید بیایند بنشینند روبروی هم، آن وقت حکم بدهند این را بکشید؟ چرا محمد مسعود و کسروی را جلو انداختند این آزمایش بود، آن شب که زده بودند محمد مسعود را، شاید بعضی از آقایان بدانند که من از تیراندازی هم یک قدری بی‌اطلاع نیستم (احسنت) بلدم، بلدم، شکر می‌کنم خدا را که این احکام را هم طبق دستور جدم عمل کرده‌ام، عمل کرده‌ام (احسنت) همه را می‌دانم صبح آن شب رفتم آنجا، تشخیص کردم از تشخیصات من گاهی مأمورین استفاده می‌کنند، رفتم فهمیدم، چون این دو نفر یک قدری مورد بغض مردم بودند اول درباره آنها آزمایش شد، بعد روی این آزمایش، اقرار صریح شده است، در پرونده تصریح شده است، بعد ادله قطعیه دیگر، که همه با هم مرتبط بوده، قضیه را مسجل و محقق کرده است آن وقت ما بگوییم انگلیس این‌طور کرده مادامی که ما ایرانی هستیم، انگلیس در مملکت ما هیچ عملی نمی‌تواند بکند (صحیح است) و قدرت ندارد جناب آقای حائری‌زاده جنابعالی که به من لطف دارید و جزء مکتب مرحوم مدرس بودید و می‌دانید وقتی با اعتبارنامه من مخالفت شد در دوره پنجم اینجا صورت‌جلسه موجود است، مرحوم مدرس از آنجایی که آقای صدرزاده نشسته بودند بلند شد گفت که ۱۴ رأی اقلیت بر آراء آقای شوشتری اضافه شد، زیرا مدرس می‌دانست که من و دودمانم غیر از خدمت به دین و مملکت کاری نکرده‌ایم، من آقا چه گناهی کرده بودم که شب نشستند مرا ترور کنند، ساعت یک به اذان مانده در منزلم آمدند من در وصیت‌نامه‌ام که اینجا هست نوشته‌ام، افراد را نوشته‌ام فردای آن روز مأمورین مستقیم با کامیون حرکت کردند رفتند در پل کهریزک، این نواب صفوی و دیگران. که شأن مجلس نیست یک حرف‌هایی اینجا زده شود والا باز می‌کردم که از کجا آب می‌خوردند و چرا این‏ اعمال را می‌کردند هر کس توی این مملکت آمد خدمت کند، گفتند جوجه استوکس، گفتند نوکر استعمار گفتند مغیر رژیم آخر باید یک جوری آلوده بکنند، اما ذهن مبارک شاهنشاه آلوده نشد، افکار تا قلب عقلاً مستقیم‌تر شد فشرده‌تر شدند خدمتگزاران مملکت بهتر فهمیدند این بود که تا ساعت نصف شب از چهار دیوار مجلس می‌رفتند بالا و آنچه ناسزا بود به من و اجداد من، به امام جمعه خویی به آقا سید عبدالله بهبهانی، به خادمین ملت و مملکت می‌گفتند ما همه را در راه دین و مملکت و انجام وظیفه تحمل کردیم (پناهی- صحیح است) برای چه آقا؟ بنده به شما ارادت دارم، این عرایضی را که عرض می‌کنم برادر کوچکتر شما هستم من تصور می‌کنم اگر سوءتفاهمی پیدا شود، اگر افکاری از جهاتی متزلزل شود، این افکار را باید از راه دلیل و استدلال و منطق و جاده مستقیم اصلاح کرد ما به صرف اینکه بگوییم حکومت نظامی، به حیله و تزویر پرونده می‌سازد کجا؟ کجا؟ آن کسی که این اظهارات را می‌کند، مکرر گفته‌ام انگشتش را بردارد بگذارد روی دلیل، بدون دلیل حرفی را قبول نکنید این راه را ببندید این مکتب درش باید بسته شود که به افترا و تهمت نام مردم خدمتگزار آلوده به خیانت و کثافت بشود. من آن روزی که خانه‌نشین بودم و زندگیم را می‌فروختم، باید تشکر کنم این آقای علامه وحید کرمانشاهی، آقای نوری‌زاده هر روز پیش من می‌آمدند، به اینها صدمه می‌زدند اتومبیل‌شان را می‌شکستند، حتی یک روزی یک آقای طبیبی آمد پیش من گفت آقای شوشتری چه‌ات هست؟ گفتم آقا من یک هدفی دارم، روی آن هدف کشته شوم پسندیده است، مالم بر باد رود پسندیده است ناسزا بشنوم پسندیده است آن تأسی برای من هست لکم فی رسول الله اسوة، مگر به اجداد عظام ما جسارت نکردند مگر اجداد عظام ما را تهمت نزدند اما آنها با خدمت به مردم و ارشاد مردم به سوی خدا، مردم را هدایت کردند و از کلمات زشت و ناپسند نهراسیدند ما هم نهراسیدیم این عرایضی که عرض کردم، اگر فرمایشات جنابعالی را یک به یک بخواهم جواب بدهم که چه شهرت‌هایی بود، خود آقا می‌فرمایید شهرت ...

نایب‌رئیس- جناب آقای شوشتری وقت آقا تمام شد.

شوشتری- من استدعا دارم ده دقیقه دیگر به من وقت بدهید.

نایب‌رئیس- اجازه بدهید عده برای رای کافی شود.

شوشتری- بسیار خوب ایستاده‌ام (پس از چند لحظه عده برای رأی کافی شد).

نایب‌رئیس- آقایانی که با ده دقیقه اضافه صحبت آقای شوشتری موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بفرمایید.

شوشتری- فرمودند شهرت‌هایی بود، البته شهرت‌هایی می‌دادند، برای چه؟ برای اینکه یک خدمتگزاری را دلسرد کنند ولی انصاف این است که ما ملت ایران روی خدمت اشخاص قضاوت کنیم. زشت و زیبا را بسنجیم وقتی جنازه مرحوم رضاشاه کبیر را مراجعت می‌دادند همه آقایان دیدند که این ملت از ایستگاه راه‌آهن تا آرامگاه آن مرد بزرگ، چه‌جور اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. یک چنین محیطی به وجود آمد که تهران مثل آن را ندیده بود، رزم‌آرا با آن آرامش و با آن پاکیزه‌گی فراهم کرده بود. ساعت ده صبح من از شهر گرگان تلگراف زده بودم به مرحوم سپهبد رزم‌آرا که شش‌صد هزار تومان اعتبار باقی مانده را بفرمایید حواله کنند. ساعت ۱۰ شب جواب آمد آقای شوشتری شش‌صد هزار تومان حواله شد به خزانه‌داری دستور داده شد، نمره حواله خزانه را تلگراف زده بود یک چنین خدمتگزاری که چرخ زنگ‌زده و فرسوده و از هم دررفته مملکت را به آرامش و نظم درآورد ... البته این را چه‌جور می‌شود از بین برد؟ ... بله می‌گویند که آقا می‌خواهد تغییر رژیم بدهد، آقا هنوز رژیم مشروطیت در ایران نماسیده، این مصدق بود که هنوز از مادر تولد نشده دلش می‌خواست ازدواج کند شاید جمهوری درست کند، این حرف‌ها پسندیده نیست، با این حرف‌های بدون دلیل و بدون مدرک، آن هم دلیلی که محکمه رویش حکم بکند، هیچ خدمتگزاری را نباید آلوده کرد، یک قصه‌ای را بگویم بنده خودم صبح منزل جناب آقای دشتی بودم در همان ایام خانه‌نشینی، آقای بایگان، اغلب رفقای من هم می‌دانند، ایشان هم بود جناب آقای ظهیرالاسلام سناتور تشریف آوردند آنجا، آقای دکتر جزایری تشریف آوردند، عده‌ای بودند آقای ظهیرالاسلام تشریف آوردند گفتند که افشار طوس کشته شد، خوب یک حرفی بود، من به آقای بایگان گفتم برو بیرون تحقیق کن که آیا صحیح است یا صحیح نیست رفت او با یکی از مأمورین خصیص شهر رفیق بود. برگشت آمد گفت بله جنازه‌اش را قبل از اذان توی رودخانه کرج پیدا کرده‌اند، آورده‌اند و برده‌اند، این تا آن وقت این‌جوری شد یکی دو ساعت دیگر دیدیم که عوض شد، غار و مار و آن اظهارات آمد آیا این اظهار و آن شهرت‌ها را من می‌توانم مستند قرار بدهم، من تا الان که خدمت جنابعالی ایستاده‌ام نمی‌توانم حکم کنم، چون خودم یک وظیفه‌ای دارم، فرمودند که به زور از منصور استعفا گرفتند، منصور خودش از همه رندها رندتر است (حشمتی- صحیح است) چطور به زور از او استعفا گرفتند. یا جناب آقای اعلا استعفا کرد. پس چه شد. اگر این است پس استعفای جناب آقای اعلا را هم مصدق‌السلطنه به زور گرفته، اگر استدلال این است به مثل من اعتدی علیکم. ما هم جواب نقضی می‌دهیم به فرمایش آقایان اهل علم، بنده چون می‌خواهم با کمال ادب صحبت کنم و از ادب خارج نشده باشم استدعا دارم از جناب آقای حائری‌زاده که اصلاً چون آخر مجلس است و ما و شما و همه خدمتگزاران این مملکتیم، به این کلمات خاتمه بدهیم و مجلس را وادار کنیم یک مقداری کارهای معوقه را به توفیق یزدان پاک و همت و آقایان نمایندگان آنها را به سامان برسانیم و بگذرانیم من از این جهت، تا این حد که می‌خواستم من امروز کتاب بیاورم و تمام آن بیانات را بگویم حتی استفاده‌ای که از قتل مرحوم احمد دهقان شده است بگویم، حتی چرا حضرت امام جمعه را ضربه زدند؟ برای اینکه امام جمعگی را می‌خواستند از بین ببرند، همه اینها دلیل دارد، اما برای اینکه خودم خودم را باید نصیحت کنم من که حضور آقای حائری‌زاده نحوه عرضم استدعا است، نباید خودم در آن روشی وارد گردم مطمئناً جناب آقای حائری‌زاده، نمایندگان محترم شخص شخیص اعلیحضرت همایون شاهنشاه، هیئت دولت، عموم ملت ایران، غیر از خدمت به مملکت و برگرداندند عظمت باستانی ایران، هیچ نظری نداشته و ندارند همه می‌خواهند به این مملکت خدمت کنند، النهایه مکتبها و راه‌ها فرق می‌کند عقیده من این است که اگر شبهه‌ای برای آقا پیدا شده از راهش وارد شوید زیرا نباید یک عملی شود که مردم از خارج تصور کنند مجدداً مکتب مردم‌فریبی مصدق را یک عده‌ای می‌خواهند درست کنند، این مکتب درش باید بسته شود (صحیح است) این مکتب به درد این مملکت نمی‌خورد، به درد این مملکت کار مثبت می‌خورد برنامه خدمت می‌خورد، گذشت و اغماض می‌خورد، رفع کردن شبهه مردم می‌خورد، تقویت قانون مردم را باید کرد، از تضعیف باید نهراسید، مردم را باید سوق بدهند به پهلوانی در سیاست، به پهلوانی در خدمت مملکت، به پهلوانی در دین، به پهلوانی نسبت به ابنای خودمان، ما باید سعی کنیم که از این راه وارد شویم، یعنی بدانید اگر از این راه رفتیم آن همان راهی است که اجنبی‌ها همان را انتظار دارند برای تضعیف ما ولی ما که وطن می‌خواهیم و خداپرستیم و

به مملکت علاقه داریم، باید از حرف‌هایی که دیگران استفاده می‌کنند و مهملات را حربه می‌کنند و بسا می‌گویند پرهیزجوییم و معذرت می‌خواهم.

نایب‌رئیس- جناب آقای حائری‌زاده.

حائری‌زاده- من برای جواب آقایانی که جلسه قبل و این جلسه یک بیاناتی فرمودند نیامده‌ام، وکیل مدافع فداییان اسلام و دکتر مصدق و حزب ایران و حزب توده و محمد مسعود و کریم پورشیرازی و امثال اینها هم نیستم که از آنها دفاع کنم و حملات آقایان متوجه آن جریان‌ها بود که حزب توده چه کار کرد، حزب ایران چه کار کرد، رئیس‌الوزرای وقت، دکتر مصدق چه گفت از ۲۵ تا ۲۸ مرداد چه کردند؟ اینها مسائلی است که من هیچ نمی‌خواهم واردش بشوم. خودهایشان زبان دارند. خودهایشان صحبت می‌کنند محاکمه شده‌اند و می‌شوند تکلیف‌شان معلوم می‌شود یک چیز لازم است بگویم که من قبل از اینکه پهلوی در تهران کودتا کند، سوم حوت ۱۲۹۹ شمسی بود، بنده آن وقت وکیل بودم آن وقت مردم یزد مرا انتخاب کرده بودند در این سی و پنج سال، شش سال یک قدم هم جلوتر نرفته‌ام همان وکیل، همان اقلیت و همان وضعیت و همان اسلحه‌ای را که داشته‌ام دارم، نه رزم‌آرا دخالت در انتخابات من داشته نه قوام‌السلطنه نه غیرذالک و این دوره اخیر هم که انتخابات شد خدمت اعلیحضرت هم عرض کردم که مزاج من ضعیف شده، آدمی که در مجلس و جریان‌ها و کشمکش‌ها وارد بشوم نیستم، حتی موقعی که اروپا می‌رفتم، خدمت‌شان عرض کردم که اگر معالجه شدم در خدمتگزاری مملکت حاضر هستم والا دستور بفرمایید که بنده را در لیست متقاعدین وارد کنند و اینکه فشار آوردم متقاعد بشوم برای این بود که بروم راحت کنم اهل جنگ و مبارزه نبوده و نیستم، یعنی بنیه‌اش را ندارم، اهل جنگ و مبارزه بوده‌ام ولی برای دفاع از قانون اساسی در مبارزه‌ها هم هیچ جنبه شخصی نداشته‌ام، آن موقعی که شاه سابق رئیس‌الوزرا بود و عمل می‌کرد برای تغییر سلطنت پشت همین تریبون شدیداً من مقاومت می‌کردم و مبارزه می‌کردم و استیضاح می‌کردم و اقدام می‌کردم پس از اینکه ایشان به مقام سلطنت رسیدند، یعنی مدعی بلامعارض شدند، احمد شاه که رفته بود، کسی هم از فامیل سلطنت که دفاع نمی‌کرد قانون اساسی را، آن تکه‌ای که مربوط به حقوق ملت بود ما دفاع می‌کردیم حقوق سلطنت به ما چه؟ خودشان دفاع کنند. تا آن اندازه‌ای داریم نباید بگذاریم دست به قانون اساسی بزنند و این کتاب برای ملت ایران بماند اقدام کردیم و شکست خوردیم، موفق نشدیم، پس از اینکه پادشاه سابق بر کرسی سلطنت نشست یک موضوعی پیش آمد، مثل اینکه حالا کمتر توفیق شرفیابی در دربار حاصل می‌کنم آن وقت هم همین‌جور بود، دربار قاجاریه هم که بود همین‌جور بود، من توفیق زیادی پیدا نمی‌کردم همین‌جا نشسته بودیم با دو نفر از رفقا مرحوم حاج سیداسمعیل عراقی که خدا رحمتش کند و حاج میرزاهاشم آشتیانی که هنوز در حیات است پدر دکتر آشتیانی و آشتیانی‌زاده آنها می‌رفتند خدمت اعلیحضرت می‌رسیدند به من گفتند که تو خواهش داری؟ گفتم نه، یک شکایاتی، اختلافاتی بین مسملین و زردشتیان در یزد پیدا شده بود مسلمین به من تلگرافی کرده بودند، دستوری که داده شده بود مخالف مصلحت آنها بود من گفتم چون آنها موکلین من هستند و شکایاتی کرده‌اند، تلگراف کرده‌اند خدمت ایشان عرض کنید که اگر شما آن حساب‌های گذشته و مخالفت‌های ما رادر نظر دارید و مخالفید به اینکه من حائری‌زاده وکیل یزد انتخاب بشوم من با پادشاه مملکت هیچ‌وقت مخالفتی ندارم و قانون اساسی مقام پادشاه را مقدس و محترم قرار داده است وظیفه مردم است که احترام این مقام را رعایت کنند اگر ایشان میل ندارند که من انتخاب بشوم اصلاً داوطلب نمایندگی نمی‌شوم ولی اگر شما مخالف نیستید با انتخاب من ترتیب اثر ندادن به شکایات مردم و مطالب آنها این کار از نظر انتخاباتی من هم ضرر دارد مردم می‌گویند یک کشمکشی بوده است بین ما مسلمانان و زردشتی‌ها فلان‌کس که وکیل ما بوده است با اینکه حق با ما بوده یک قدم برای ما برنداشت و این برای من یک لطمه حیثیتی دارد حالا کار به فرمایشات ایشان ندارم. رویه‌ام در زندگی این نبوده است که اصول را صرف‌نظر کنم جزئیات و شخصیات را از اول برایش اهمیت قائل نبودم هر کس که باشد و بخواهد برنجد، اصول باید همیشه محترم و مقدس باشد و بنده با فلان‌کسک رفاقت کردم که وکیل بشوم مرده‌شوی وکالتی را ببرد که شخص به آدم بدهد من وکالت را مال مردم می‌دانم مردم اگر اراده بکنند، اگر این کرسی را ملت به من بدهد به اتکای ملت حرف می‌زنم ولی اگر این‏ کرسی را سرنیزه به من بدهد یک ساعت پشت این کرسی نمی‌ایستم چون آن را نجس می‌دانم. در صدر مشروطیت یک اشخاصی فداکاری‌هایی کرده‌اند، فامیل بهبهانی، فامیل طباطبایی، فامیل آشتیانی فداکاری کردند، احرار آذربایجانی، احرار بختیاری، احرار گیلانی همه فداکاری کردند تا آن رژیم به هم خورد و این کرسی‌ها گذارده شد و مردم پشت و پناه کرسی‌ها هستند آنها هم از فکر مردم دفاع کردند من برای فامیل آنها احترام قائلم برای اینکه آن روز یک قدمی برای ملت برداشته‌اند صدمه دیده‌اند زحمت کشیده‌اند باید از آنها قدردانی بشود ولی وقتی که بین ۲۵ تا ۲۸ مرداد آن لوطی‌بازی‌ها در تهران به راه افتاده بود شنیده‌ام افسرهایی بودند که در تهران جشن گرفتند برای اینکه شاه با طیاره رفته است با این‌که آنها باید در موقع خطر سینه‌شان را سپر کنند و در جبهه فداکاری نمایند خیلی جای تأسف است بسیار جای تأسف است (دکتر بینا- آنها باید مجازات بشوند. باید پدرشان را درآورد من گمان نمی‌کنم که همچون اشخاصی باشند) من می‌شنیدم.

نایب‌رئیس- جناب آقای حائری‌زاده افسر خائن نمی‌شود بلکه خائن به لباس افسر درمی‌آید.

حائری‌زاده- حالا به هر تعبیری که می‌فرمایید در موضوع حرفی ندارم (دکتر بینا- باید آنها مجازات بشوند) آن روزها من می‌شنیدم که یک همچون جریانی بوده است یک خوش‌آمدگوهایی بوده‌اند و این خوش‌آمدگوها یک قدم‌هایی برمی‌داشتند من برای بختیاری‌ها برای بد و خوب‌شان احترام قائلم نظرم است که صمصام‌السطنه آمد به اصفهان به پدرم کاغذی نوشت که ما آمدیم در راه ملت فداکاری کنیم من آن وقت بچه بودم و در یزد بودم زد و خوردهای اینها مبارزه‌های اینها را در این مملکت به خاطر دارم اینها مورد احترام من هستند ممکن است در بین آنها خاطی باشد متعدی باشد ولی من اصولاً برای این طبقه که آن روز اجدادشان در این مملکت فداکاری می‌کرده‌اند خدمت می‌کرده‌اند احترام قائلم برای بهبهانی‌ها، آشتیانی‌ها، طباطبایی‌ها، احرار آذربایجانی، گیلانی احترام قائلم ولی کسانی که دیگران زحمت کشیدند و یک سفره‌ای پهن شد حالا آمده‌اند اینجا به ملت ناز و غمزه می‌فروشند من با این قبیل اشخاص نمی‌توانم کنار بیایم برای اینها هم یک‌شاهی قیمت قائل نیستم. من در همان موقعی که با پادشاه سابق کشمکش می‌کردم برای خاطر اصولی بود والا من با شخص شاه هیچ‌گونه مخالفت و کدورتی نداشتم و به خاطر آن اصول کشمکش می‌کردم خدا رحمت کند مرحوم زعیم را او به من می‌گفت سردار سپه میل دارد تو را ببیند تو هم یک وقتی معین کن که سردار سپه تو را ببیند گفتم ما کاری با هم نداریم او سردار سپه است رئیس دولت است قشون دارد من یک آدمی هستم وکیل و در مجلس وظیفه‌ای دارم انجام می‌دهم گفت من شنیده‌ام آنهایی که در مجلس توافقی ندارند مثل مرحوم مدرس گاهی هم با ایشان صحبت می‌کنند، شما هم ممکن است در یک مسائلی توافق حاصل بکنید یک رفع اشتباهاتی بشود بیا صحبت کن رفتم سعدآباد، مؤمنین پر بودند، نظرم می‌آید آقای دادگر آن وقت اداره آنجا را عهده‌دار بودند من که رفتم رئیس‌الوزرا وقت هم آمد و نرفت توی چادری که مؤمنین بودند من و زعیم رفتیم توی باغ سه تا صندلی گذاشتند و نشستیم ایشان هم آمد و گفت شما چه کار دارید؟ گفتم هیچ‌چیز. گفتند که هیچ‌چیز نمی‌شود اختلاف شما با من چیست؟ گفتم من می‌دانم که شما رقیب من نیستید که بخواهید بروید یزد و آنجا با هوچی‌گری مانع انتخاب حائری‌زاده از یزد بشوید و حتماً هم شما باید تشخیص داده باشید که من هم یزوفرضی ندارم که بیایم سردار سپه و رئیس کل قوا بشوم. رئیس دولت بشوم بنده هم این‌کاره نیستم. پس هیچ اختلافی نیست. گفت پس این کشمکش‌ها چیست؟ گفتم من یک وظایفی دارم این قوانین که می‌آید به مجلس باید بفهمم و رأی بدهم حسب‌الفرموده نمی‌توانم رأی بدهم از هر قانونی که قبلاً مطمئن باشم برای چه مقصود است، برای چه مصلحت است حتی در مجلس دفاع می‌کنم ولی بدون اطلاع نمی‌توانم رأی بدهم گفت درست است، همین است گفتم بلی، خداحافظی کردیم آمدیم بیرون، بنده مخالفت و موافقتی که با رئیس‌الوزراهای وقت کردم از این جهت بوده که بعضی‌ها روز اول را که آمدند تشخیص دادم که اینها هیچ خیری و شری و عملی هیچ‌چیز ندارند این بود که رأی هم به آنها ندادم، یک عده‌ای بودند که از روز اول مورد سوءظن من بودند و می‌دیدم که ممکن است شری داشته باشند به آنها ورقه کبود می‌دادم یک عده‌ای را هم امید داشتم خدمتی به مملکت بکنند ورقه سفید می‌دادم بعد در جریان عمل می‌دیدم آنچه که قبلاً صحبت بوده در موقع عمل از طرف آنها اعمال نمی‌شود و یک‌جور دیگری عمل می‌شود با آنها مخالف شدم، مرحوم قوام‌السلطنه که آمد من آن وقت در دادگستری بودم ولی سوابقی با هم داشتیم در مجلس چهارم، یک وقتی استیضاح کرده بودم تعقیبش کرده بودم کشمکشی داشتیم بعد هم اظهار لطفی به من کردند من دیدم که پیرمردی است پس از بیست سال حوادث شهریور پیش آمده، اظهار محبت کرده، من چون دیدم ایشان مرد مجربی بود رفتم با او همکاری کردم پیش از اینکه ایشان نخست‌وزیر بشوند برنامه‌ای می‌نوشتیم که باید خالصه‌جات را چه جور کرد بودجه را چه‌جور تعدیل کرد، نظرم است که یکی دو نفر دیگر هم بودند آقای سیف‌الله خان نواب بود آقای عامری بود، می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم، بعد ایشان رئیس‌الوزرا شدند من هم آن وقت در مجلس نبودم و در حزب‌سازی هم با ایشان اول موافق نبودم خدمت ایشان بودم دکتر آشتیانی آمد و گفت همچون فکری را آقای‏ مظفر فیروز به ایشان داده است و ایشان هم مشغول هستند من گفتم حزب ساختن رئیس دولت معنی ندارد. مردم باید حزب تشکیل بدهند نه رئیس دولت بدبختانه شب پیش ایشان در رادیو اعلام

کرده بودند، ما که رفتیم صحبت بکنیم دیدیم تشکیل حزب را در رادیو اعلام کرده‌اند و نمی‌شود این تصمیم برگردد گفت شما بیایید بنشینیم مرامنامه و نظامنامه حزب را بنویسیم چون نظامنامه آن نوشته نشده بالاخره نشستیم و چندین جلسه رفتیم تا یک قدم‌هایی برداشته شد. آن حزب هم در آن روز خیلی خدمت کرد در مبارزه‌هایی که پیش آمد کرد و آن ریشه عمیقی که حزب توده به واسطه کمک اجانب در شمال پیدا کرده بود خطر حتمی بزرگی برای ایران پیدا شده بود و آن حزب موقعی خیلی مفید واقع شد و در شکست آن حزب مؤثر بود (صحیح است) آقای قوام‌السلطنه با گرفتاری‌هایی که داشتم گفتند به خراسان بروم برای تشکیل حزب در خراسان چون آقای رحیمیان هم قبلاً رفته بودند و گرفتار رقابت‌های محلی شده بود و نمی‌توانست تشکیلاتی بدهد خیلی زحمت کشیده بود ولی تشکیلات عمیقی نشد موفق نشده بود من رفتم در خراسان ماندم تا یک تشکیلاتی داده شد یک مبارزاتی هم شد و به نفع مملکت هم تمام شد و انتخابات هم کاملاً به جریان نیفتاده بود من در خراسان شنیدم که کاندیداهایی از طرف حزب معلوم کرده‌اند پاشدم آمدم طهران گفتم که جهت ندارد دولت کاندیداهایی برای مردم معین کند باید مردم کاندیدا درست کنند و این آقای امیرتیمور حاضر است جناب قوام‌السلطنه نظر خوبی با ایشان نداشت ایشان در حزب دموکرات نبودند مستقل برای خودشان بودند.

نایب‌رئیس- آقای حائری‌زاده وقت جنابعالی تمام شد.

حائری‌زاده- اگر آقا اجازه بدهید چون مریض هستم امروز یک ساعت به من وقت بدهید صحبت‌هایم را بکنم بعد هم بروم همدانی شیرازی یک ماه استراحت کنم.

نایب‌رئیس- آقا چقدر وقت می‌خواهید؟

بعضی از نمایندگان- موافقیم صحبت کنند.

حائری‌زاده- یک ساعت اجازه بفرمایید.

نایب‌رئیس- تمام کار مجلس روی حرف و صحبت گذشته است عملی هم انجام نمی‌دهیم آقایانی که با یک ساعت وقت اضافی آقای حائری‌زاده موافقند قیام بفرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد بفرمایید.

(خلعتبری- به شرطی که امروز تمام بشود)

حائری‌زاده- من آمدم طهران اعتراض کردم که بی‌خود شما کاندیدا تعیین کردید تمایل خود مردم را تشخیص بدهید سر این موضوع مدتی کشمکش کردیم خدا رحمت کند مرحوم موسوی‌زاده را طرفدار تعیین کاندیدا بود و من کشمکش می‌کردم کمیسیون‌هایی کردیم تا توانستیم از آن حدت و شدّت که برای تعیین کاندیداها بود تخفیفی حاصل بشود کشمکش من با مرحوم قوام‌السطنه سر چنین موضوع پیش آمد چون ایشان میل داشتند مجلس مجلسی باشد که بدون نظر ایشان قدمی برندارد بنده هم اصرار داشتم که باید مجلس مجلسی باشد که دولت حکومت کند که صلاح شاه و مملکت این است که مجلس قدرت داشته باشد چون دولت وقتی در مقابل خارجی‌های تقاضای نامشروع از او می‌شود یک فشارهای داخلی باو وارد می‌شود باید پایگاهی داشته باشد که بگوید مجلس شورای ملی لایحه را قبول نمی‌کند این به صلاح مملکت است. اگر مجلسی باشد که دنیا تشخیصی بدهد هر چه رئیس دولت بگوید آن مجلس بدون چون و چرا رأی می‌دهد این مجلس یک شاهی نمی‌ارزد و به ضرر مملکت است. سر این مسأله کراراً با ایشان بحث کردیم تا بالاخره رسیدیم به آنجایی که ایشان به من بی‌لطف شدند. بنده سازش‌کار نبودم برای اینکه وکیل بشوم و بعد حقّه بزنم این جوری نبودم دوسیه‌ها و نطق‌هایی که در مجلس هست این قسمت را خوب نشان می‌دهد.

موضوعی را که موضوع روز ما هست و من در جلسه اسبق مختصری عرض کردم موضوعی است که جناب سرلشکر، سپهبد نمی‌دانم مقام‌شان چیست منصب‌شان چیست چون من حکم‌شان را زیارت نکرده‌ام آقای آزموده یک دعوتی از من کرده بودند برای کسب اطلاع در موضوعی که خواهند گفت خیلی محمل بود برای من، آن کسی که حامل پیغام ایشان بود که من اسم او را هم درست نمی‌دانم کی بود همین‌قدر قیافه می‌دانم که خویش یکی از قضات که در دادگستری با ما دوست بوده هست گفت بله موضوع این است من استنباط‌هایی که داشتم تجربیات قضایی که برای کشف جرم در این جور قضایا داشتم، با ایشان صحبت کردم، گفتم اگر از من اطلاعات و استنباط بخواهید همین‌ها است یعنی چون من مقام نمایندگی دارم و شما را هم صالح برای این موضوع نمی‌دانم، برای اینکه آنجا بیایم حاضر نیستم پولی از طرفی هم ممنوع نیستم که مطالب را به طور مصاحبه بگویم چون مخبر خارجی هم بیاید با من مصاحبه کند می‌گویم اگر شما اطلاعات خواسته باشید مانعی ندارد و بعد آمدم به مقام ریاست مجلس نوشتم که یک همچون دعوتی برای من آمد و من همچون جوابی دادم بعد دیدم یک دستگاهی است که من اسم آن را گذاشته‌ام دستگاه دوسیه‌سازی حالا شما هر چه می‌خواهید اسمش را بگذارید چند تا روزنامه‌ای که در دستگاه حکومت اداره‌شان می‌کند نه آبونمان خودشان، آنها شروع می‌کند به تهمت زدن که اینها قاتل رزم‌آرا هستند به رزم‌آرا هستند، چنین هستند خائن هستند، یواش‌یواش دوسیه کهنه را می‌کشند به میدان دوسیه کهنه‌ای که عرض می‌کنم، از نظر حقوقی عرض نمی‌کنم که هر دوسیه‌ای یک مدت مرور زمانی دارد که بعد بروند یک اعتراضی به محکمه‌ای بنویسند. اینجا محکمه نیست اینجا یک مجلس سیاسی است دستگاه‌هایی که مسطوره‌اش اقرار به زور از مردم گرفتن هست در قضیه قتل افشار طوس، من گفتم که یک اقراری که از رادیو ما شنیدیم از اشخاصی گرفته بودند اینها اگر صحیح بود پس چرا متهمین تبرئه شدند اگر صحیح نبود معلوم می‌شود یک فشاری بوده که مجبور شدند همچون اقراری بکنند (پورسرتیپ- هیچ صحیح نبوده است) قبول دارم که مجبور شدند این‌طور اقرار کنند چون اینجا گفته شد که دستگاه، دستگاه عدالت است خواستم مدلل کنم که دستگاه عدالت نیست دستگاه دوسیه‌سازی است (پورسرتیپ- بله آن دستگاه همین‌طور بود هنوز آثار شکنجه‌ها هست) من اظهاراتی را که در جلسه اسبق کردم یک مراسلاتی در این چند روز به من رسیده راجع به کسروی حقیقتش این است که راجع به کسروی چیزی نمی‌دانم آن وقتی که او قاضی بود در دادگستری احکامش که می‌آمد در دیوان کشور من می‌دیدم بعد هم که داور او را کنار گذاشت یک کشمکشی با داور پیدا کرد و یک حکم محکومیتی برای او در محکمه انتظامی صادر کردند تجدیدنظر خواست. در تجدیدنظرش من بودم، من استنباط کردم که دارند برای او دوسیه‌سازی می‌کنند یک نفر را فرستادند در جاکش‌خانه‌های تهران که شهادت بدهد فلان‌کس در فلان شب با زنی که شوهر داشته یا در عده شوهر سابق بوده است در آنجا ملاقات کرده و این عمل را عمل منافی حیثیت قضایی تشخیص داده بودند و او را محکوم کرده بودند در اطراف این قضیه یک مدافعه خیلی رشیدانه کرده بود و من اولین دفعه‌ای که لایحه دفاعیه مفصل او را دیدم فهمیدم که یک مرد قوی و چیزنویسی است بعد یک حرف‌هایی شنیدم حوصله‌ای که روزنامه‌ها را زیاد بخوانم پیدا نمی‌کنم مگر وقتی که بخواهم بخوابم و برای اینکه بخوابم تیتر روزنامه‌ها را می‌خوانم ببینم چیست والا وقت خواندنش را ندارم کتاب‌ها و نشریه‌های او را من ندیدم ممکن است برای من هم فرستاده باشد ولی وقت اینکه بخوانم پیدا نکردم دیدم یک کاغذهایی رسیده است که این آدم بر ضدّاسلام بود، مرتدّ بود، و تو در مجلس او را معرفی نکردی من خدا شاهد است کتاب‌هایش را ندیده‌ام فقط می‌دانم مرحوم لقمان‌الدوله می‌گفت بعضی امراض هست که موجبات متورم شدن غددی می‌شود در انسان که یک چیزهایی را برای خودش فرض می‌کند و یک چیزهایی را می‌گوید (شوشتری- ام‌الغلیط) او را باید مختل نام گذارد یک نفر دیوانه است ولی من نه دکترم و نه مطالعاتی در این قسمت کرده‌ام که دستور بدهم و فتوا بدهم من اهل فتوا نیستم چون صلاحیتی ندارم این بود که خواستم توضیح بدهم کسانی که اعتراض کرده‌اند به من، چیزی نمی‌دانم که بگویم، اگر مرتدّ بوده بر ضدّ اسلام بوده است طبق موازین و اصول اسلام او را مهدورالدم و مرتد دانسته‌اند و کشته‌اند من از این مورد چیزی نمی‌دانم و وارد بحث نمی‌شوم اگر غیر از این بوده، غیر از این بوده، نسبت به محمد مسعود که گفتم آن دو نفر سرباز را حالا نظرم نیست در آن موقع اسم و نمره سربازها را من با اطلاعاتی که داشتم در پشت تریبون مجلس شورای ملی گفتم و در صورت‌مجلس هست. این شهر یک شهری است که اشخاص و مقامات برای اینکه افکار و نظریه خودشان را به موقع اجرا بگذارند و اگر یک قوتی، نیرویی حالا قوت قلم باشد چاقوکش باشد هو و جنجال باشد نمی‌دانم، این را تقویت می‌کنند که از آن بهره‌برداری کنند، و حالا اساس بحث من روی آن وظیفه دادستانی است ارتش که ماده ۳۱۷ را استناد می‌کند و ماده ۳۱۶ ماقبلش این ماده هیچ ارتباطی با این موضوعاتی که روی آن دارند عمل می‌کنند ندارد این کار برای دوسیه‌سازی است هر آدم ساده‌ای که سواد فارسی داشته باشد این مواد را که می‌خواند می‌فهمد که استناد به آن نمی‌شود کرد ولی مادامی که بنام نماینده مردم از کرسی که مال مردم هست استفاده می‌کنم وظیفه‌دار هستم از حقوق مردم دفاع کنم آن اندازه‌ای که بنیه دارم، اگر حال مزاجی من مساعد برای این حرف‌ها نباشد و بستری شدم آن وقت آن تکلیف از من ساقط است ما یک قانون مجازات عمومی داریم که در آنجا سه ماده‌اش را من می‌خوانم قسمت سوم در سوءقصد نسبت به رئیس مملکت ماده ۸۰ است.

هر کس سوءقصد به حیات رئیس مملکت نماید و پس از شروع به عللی که خارج از اراده مرتکب است بلااثر بماند جزای او حبس با اعمال شاقه از ده تا پانزده سال است اگر به واسطه سوءقصد جراحتی به رئیس مملکت وارد آید که منجر به فوت بشود جزای مرتکب حداکثر مجازات مذکور است ماده ۸۲ اینجا در مخالفت و ضدیت با اساس حکومت ملی و آزادی است.

ماده ۸۲- هر یک از وزرا و اعضای پارلمان و صاحب‌منصبان و مأمورین دولتی که بر ضد حکومت ملی قیام نماید یا حکم قیام را بدهد محکوم به اعدام است.

ماده ۸۳- هر یک از اشخاص مذکور در ماده قبل برخلاف قانون آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا افراد ملت را از حقوقی که قانون اساسی به آنها داده محروم نماید از شغل خود منفصل و از پنج تا ده سال از حقوق اجتماعی محروم خواهد شد. این موادی است که جزء وظایف دادگستری است و در محاکم عمومی باید بحث و تدقیق بشود یک قانونی داریم که به نام قانون دادرسی

کیفر ارتش است این قانون در فصل دوم سوءقصد نسبت به حیات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی یا والاحضرت همایون ولایتعهد در این موضوع است ماده ۳۱۶ که مورد استنادشان نیست، هر کسی که نسبت به حیات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی یا والاحضرت همایون ولایتعهد سوءقصد نماید پس از دادرسی و ثبوت بزه محکوم به اعدام است این ماده‌ای که مورد استناد بوده و پیراهن عثمان شده می‌خواهم در اطراف آن بحث کنیم ببنیم که غیر از دوسیه‌سازی چیز دیگری هست؟

ماده ۳۱۷- هر کسی که مرتکب سوءقصدی شود که منظور از آن خواه به هم زدن اساس حکومت یا ترتیب وراثت تخت و تاج و خواه تحریض مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت باشد محکوم به اعدام است. در این شهر دسته‌جاتی بودند که با لباس نظامی تن‌شان هر کدام یک رویه افراطی اتخاذ می‌کردند سربازی که حاضر بوده است غیر از کار سربازی کار دیگری بکند ممکن است او را مافوق‌ها یا دیگران برای ترور استفاده کنند یک اشخاص عادی چاقوکش که در محبس‌ها هستند دوسیه هم زیاد دارند اینها برای حق و حساب گرفتن داش‌محله بودن یک شماره دسته‌بندی و چاقوکشی دارند ممکن است اشخاصی هم از اینها حمایت کنند و از اینها استفاده کنند کما اینکه حمایت می‌کنند و استفاده هم می‌کنند دلیل اینکه این تره‌باری که از ورامین می‌آید به میدان پولی که به جیب زارع ورامینی می‌رسد تا پولی که از جیب شما بیرون می‌آید که این را می‌برید سر سفره می‌گذارید چند برابر تفاوت دارد چیست؟ یک ربعش به جیب زارع نمی‌رود سه ربعش را همین چاقوکش‌ها و واسطه‌ها بلند می‌کنند و اینها اگر تقویت نشوند نمی‌توانند این کار را بکنند اینها تقویت می‌شوند جشن می‌گیرند آقایان هم از آنها تجلیل می‌کنند و احترام می‌کنند. من می‌کنم، شما می‌کنید آقا می‌کند همه می‌کنند. یا می‌ترسند می‌کنند یا می‌خواهند آلت‌شان بکنند و از آنها تجلیل و احترام می‌کنند یک دسته لباس مذهبی می‌پوشند به اسم فداییان اسلام اینها دسته سومی بودند اینها یک تئوری‌های عجیب و غریبی داشتند من نظرم است یک روز ایام عید نوروز بود در منزل من یکی از اشخاصی که آنجا حاضر بود لطفی بود یکی دو نفر آمدند که شخصاً من دو مرتبه آنها را دیده‌ام اگر آنها را ببینم ممکن است بشناسم ولی اسم‌شان را نمی‌دانم دیدم بحثی که دارند راجع به خیانت مملکت است و اینها دارند شتر را در خانه تقی‌زاده می‌خوابانند که آنها به مملکت خیانت کرده‌اند و چه کرده‌اند و مهدورالدم هستند و از این حرف‌ها، من گفتم که اصول اسلامی آقایان به این خشکی که شما صحبت می‌کنید نیست دیگران هم مدرسه رفته‌اند و چیز می‌داند اسلام یک حدّ و مرزی هم دارد نه اینکه هر کسی کسی را مهدورالدم بداند می‌تواند بکشدش این عملی نیست این حرف مربوط به اختلاف سلیقه است ممکن است عقیده من با سلیقه آقای تقی‌زاده تطبیق نکند در خیلی مسائل با هم اختلاف داشته باشیم ولی او روی یک عقیده و ایمانی قدم برمی‌دارد نمی‌شود گفت که خائن به مملکت است و این تشخیص و محاکمه غیابی کردن معینی ندارد توی آن مجلس بحث کردیم و رفتند و کراراً چه با توده‌ای‌ها و چه با آقایان به هر طبقه‌ای که می‌رسیدیم بحث و انتقاد داشتیم صحبت می‌کردیم اینها تئوری‌های عجیب و غریب دیگری داشتند که حالا لازم نیست در اطراف آن بحث کنم. اینها رفته‌اند یک عملی انجام داده‌اند به عقیده من حالا ممکن است تکفیر سیاسی بشوم که این عقیده را اظهار بکنم من همان وقت می‌شنیدم که نشریه‌های کسروی را و کتاب‌های او را یک خان بهادری یک خان صاحب هست که در بصره که نذر کرده نوشته‌های او را چاپ می‌کند و تحویل مردم می‌دهد انگلیس یک چیزی نیست که شکل شیطان و شاخ و دُم داشته باشد و عکسش را بکشند که شما ببینید این جناب انگلیس است این جناب خان‌بهادر که در بصره این کتاب‌ها را چاپ می‌کند و نشر می‌کند برای این است که ایجاد اختلاف بکند بین یک ملت مسلمان آن دستی، آن کسی که یک ملت متحد را متلاشی می‌کند و پراکنده می‌کند من اسمش را انگلیس می‌گذارم و شما اسمش را هرچه می‌گذارید، بگذارید این دستگاهی که ایجاد تفرقه می‌کند دین می‌سازد و حزب می‌سازد برای تفرقه به عقل ناقص بنده از سابق هم همان روس‌ها و انگلیسی‌ها بودند حالا هم همان روس و انگلیسی‌ها هستند منتها عقیده و تئوری‌شان و تبلیغات‌شان فرق می‌کند و انگلیسی‌ها را من قوی‌تر می‌دانم در ایران آنها قوی‌تر هستند حالا من کفر سیاسی دارم خوب کافر باشم از این دستگاه تخریب همه رنگی بیرون می‌آید همه‌اش هم تئوری‌های حسابی است به رنگ دین هم درمی‌آید اصول اولیه اسلام چه بوده است؟ اینکه حالا هست مسلمانی است این حقیقت است؟ روی این بحث کم‌کم وارد می‌شود کم‌کم می‌بینید که نواب صفوی که مقام علمی‌اش خیلی ضعیف است یک تئوری‌هایی برایش پیدا می‌شود یک کسالت‌مزاجی هم ممکن است داشته باشد که اگر به لقمان‌الدوله مراجعه می‌کرد معلوم می‌شد این یک نقص‏ مزاجی یا کسالت روحی دارد دیگری هم معتقد می‌شود که او مصلح است دنبال او می‌رود من کتابی را دیدم ۹۰ ورق همچون چیزی هست این را فرستاده‌اند برای من و نخوانده بودم ولی این روزها که این بحث شد شروع کردم به خواندن آن یک چیزهایی در این هست که بچه ده‌ساله می‌خندد تشکیلاتی که نوشته مثل اینکه دنیا را خواسته باشند عوض کنند می‌نویسند اداره می‌کنیم سلطنت‌ها را تغییر می‌دهیم یک چیزهای عجیب و غریبی نوشته که بچه ده‌ساله می‌خندند خوب در نتیجه یک کسالتی یک همچون فکری برایش پیش آمده است اگر به دکترها مراجعه کند تشخیص می‌دهند.

(شوشتری- در مصدق هم همین نظر بود که اگر به دکترها مراجعه می‌کردند معلوم می‌شد) من مخالف نیستم با نظر شما حالا هم مراجعه کنید این است که هر کسی چه بچه باشد چه بزرگ چه موافق باشد چه مخالف اگر یک قدمی که به نفع اجتماع است دارد برمی‌دارد من مسلکم این است که بهش تا می‌توانم بیشتر کمک می‌کنم اگر مخالف اجتماع قدم برمی‌دارد تا می‌توانم مخالفت و تعقیب می‌کنم اگر نتوانستم که حرفی ندارم جناب آقای دکتر مصدق را که می‌فرمایید در قضیه مبارزه نفت در دوره پانزدهم که ایشان نبودند ما مبارزه را شروع کردیم در دوره ۱۵ ایشان در احمدآباد تشریف داشتند در طهران نبودند در مجلس ما سه چهار نفر بودیم که لایحه گس‌گلشاییان آمد به مجلس و ما ایستادیم مقاومت کردیم حوادث هم به ما کمک کرد در آخر عمر مجلس بود که وقت تمام شد و این لایحه گس‌گلشاییان از تصویب مجلس نگذشت و یک دکان نفتی باز شد در دوره ۱۵ خیلی‌ها از این دکان نفت دارای نان و آب شدند ولی آنهایی که این دکان را باز کردند همه‌اش کتک خوردند که یکی از آنهایی که این دکان را باز کرد بنده بودم که کتکش را هم خورده‌ام چه کمک مصدق و چه بعدش و این مسئله را شما غافل نباشید که یک چند قدم مفیدی مصدق برداشت منتهی آن وقتی که دیگر عجز داشت و قدمی نمی‌توانست بردارد صلاح بود که برود کنار و کنار نرفت کراراً ما گفتیم او قبول نکرد و ایستاد و رسید کار به جایی که ملاحظه فرمودید به کجا رسید و آن روزی که انگلستان ضعیف بود ممکن بود خیلی کارها بشود انگلستان امروز خیلی قوی‌تر از آن روزی است که ملت ایران می‌خواست نفت را ملی کند و آن روز پیشنهادات خوبی هم رسید آمریکایی‌ها واسطه و دلال این کار بودند پیشنهادهای خوبی رسید و من به ایشان می‌گفتم که من اطلاعات فنی و نفتی هیچ ندارم ولی این کار را باید به یک صورتی تمامش کرد آن دفتری را که در زمان مظفرالدین شاه دارسی آمد برای نفت در این مملکت باز کرد و بعد که نفت در دنیا یک قیمتی پیدا کرد موجبات کودتا و مجلس تحت‌الامری را انگلیسی‌ها فراهم کردند تا قرارداد ۳۳ را آمدند تحمیل به ملت ایران کردند من می‌گفتم حالا که انگلستان ضعیف شده است ممکن است این دفترها را پاره کرد و یک دفتر نو برای مصلحت این ملت تنظیم کرد شما بد و خوب را قاطی هم نکنید اشخاصی هستند که آنها کارهای خوب کرده‌اند این کارهای خوب را باید کمک کرد و اگر کار بدی کرده‌اند باید انتقاد کرد و اینها را بدون مطالعه طرف حمله و تعرض قرار دادن معنی ندارد این موادی که من خواندم با آن سوابقی که طرف تهمت این حرف بود که ممکن است خواسته باشد عبدالناصر ایران بشود چون مرد کارآمدی بود و این مرد کارآمد و لایق و مدیر و مدبّر مخالفینش می‌گفتند یا حقیقت بود من نمی‌دانم شهادتی ندارم به هر حال در مظان این تهمت بود این شخص آمد برخلاف جریان عادی رئیس دولت شد در موقع ریاست دولتش چون صفات حسنه زیادی داشت ولی نسبت به کار خارجیش من مشکوک بودم در مجالس با او موافقت نکردم رأی به او ندادم حتی استیضاح کردم ولی در استیضاح من مطالعه بفرمایید که تمام به او نصیحت دادم که شما یک سرباز رشیدی هستید برو حق ایران را بگیر از انگلستان و حق ایران را تضییع نکن حتی خود او در آن موقع به من می‌گفت که این مخالفت شما به نفع ما هست انگلستان ملایم شده آرام شده و پایین آمده است و سبک شده است و حالا می‌شود قدم‌هایی برداریم من تصور می‌کنم همان چیزی را که اسمش را انگلیس می‌گذارم و شما اسمش را هر چه می‌گذارید بگذراید همان موجب مرگ رزم‌آرا شد همان باعث شد که این مرد را بکشند در این مملکت هر کس لیاقت و شخصیت داشته باشد که بتواند به نفع مردم قدمی بردارد نمی‌گذارندش هر جور هست باید از بین برود. (شوشتری- پس مهدورالدم نبود) من که عرض کردم مدافع فتوای دیگران نیستم، مجتهد همچو فتوایی را می‌دهد (شوشتری- باسواد همچو فتوایی نمی‌دهد) این موضوع که پس از کشته شدن رزم‌آرا چه شد جناب آقای اعلا که طرف اعتماد اعلیحضرت همایونی بود حالا هم طرف اعتماد اعلیحضرت همایونی هست آمد رئیس دولت شد چه‌جور این ماده ۳۱۷ تطبیق می‌کند با کسی که رفته است او را کشته است و اینکه این نظرش تغییر رژیم و تغییر اساس سلطنت و فلان و فلان بوده است و هر کس که در این جریان یک روزی نواب صفوی سلامش کرده است و جواب سلام او را داده است بگیرند توقیفش کنند خوب مکی در این جریان چه سمتی داشت؟ عبدالقدیر آزاد چه سمتی داشت؟ حالا یک کسی آمده فتوا داده مجتهد هزار جور فتوای می‌دهد کسی هم گوش به فتوایش نمی‌دهد حالا یک نفر فتوایش را رفته است عمل کرده است این مسئله را به همان حضرات نظامی‌ها گفتم از اینکه حضرت آیت‌الله کاشانی را گرفتند توقیف کردند از این چه نفعی برای شما عاید شد چه نفعی برای شما مترتب بود اتهام وقتی وارد می‌شود شما می‌توانید توقیف کنید که تبانی با دیگری نکند آثار جرم را محو کند اما وقتی که آیت‌الله کاشانی مصاحبه کرده در دنیا حالا

هم حرف‌هایی که زده است قبول می‌کند یک پیرمردی که چندی پیش بچه‌اش را کشته‌اند (سلطان‌مراد بختیار- کی کشت؟) نکشته‌اند آقا؟ بالاخره کشته شده (سلطان‌مراد بختیار- بچه‌اش خودش مرد) من شهادتی ندارم در این موضوع خودش انتحار کرد و مرد (دکتر بینا- نمی‌گوییم چه‌جور مرد ولی انتحار نکرد) (شوشتری- عجالتاً زنده نیست) ما بحثی نداریم بکنیم یک آدمی که جوانش مرده و خودش هم مرض قلبی دارد که باید بازویش را بگیرند که از پله‌ها بالا و پایین‌اش ببرند این را هم منکر نباشید که یک عده‌ای معتقد به آیت‌الله و حجج اسلام هستند (دکتر بینا- همه هستند) پس از گرفتاری او چه از عراق و چه از ممالک اسلامی دیگر اعتراضاتی به این عمل شد و می‌شود (یک نفر از نمایندگان- بی‌خود می‌کنند) بی‌خود می‌کنند یا نمی‌کنند من که نمی‌توانم جلویش را بگیرم (دکتر بینا- ما به پیشوایان مذهب اسلام معتقد هستیم اینها تاج سر ما هستند) اگر این شخص خدای نکرده در مجلس تلف شد (سلطان‌مراد بختیار- می‌برند خاکش می‌کنند) هیچ‌کس باور می‌کند که خودش تلف شده است؟ می‌گویند مثل پدرش رفتند کشتندش این صلاح هست؟ آخر شما یک دفعه قاضی می‌شوید اینجا مجلس است که شما جنبه قضایی را مطالعه می‌کنید جنبه سیاسی را هم باید مطالعه کنید آیا برای این دستگاه مصلحت هست این کار را بکند؟ اگر مصلحت هست بکند عرضی ندارم (شادمان- این صحبت‌ها که جنابعالی می‌کنید مصلحت هست) (دکتر افشار- مصلحت آن است که قوانین بدون استثنا اجرا شود) (دکتر بینا- انشاءالله موافقت می‌کنند آقای وزیر جنگ دستور می‌دهند از ایشان خوب مراقبت کنند دوا و غذا و روزی دو تا جوجه هم بهشان بدهند) (سلطان‌مراد بختیار- مگر باید بدبخت‌ها را بگیرند؟ هر کس خیانت کرد باید بگیرندش) من که این مواد قانون را که خواندم برای این بود که آقایان توجه بفرمایند که هیچ ربطی این موضوع با تغییر رژیم و تغییر سلطنت ندارد یک قتلی است یک قاتلی است که جریان عادی دارد این جریان باید در دادگستری رسیدگی بشود این را برخلاف جریان طبیعی نباید دوسیه‌اش را دو قسمت بکنند بگویند یک قسمت که آن روز متهم شده‌اند اینها متهم دادگستری هستند اینها که امروز ما می‌خواهیم بگیریم به اتهام جدیدی اینها متهم قشونی هستند آیا در این کشتن رزم‌آرا کمک به تضعیف مقام سلطنت شده است؟ (سلطان‌مراد بختیار- چه مربوط به مقام سلطنت است؟) (دکتر بینا- سه‌هزار سال این مملکت سلطنت داشت و خواهد داشت)

این ماده قانون مربوط به همین بحث است اگر این عمل این توطئه به مقام سلطنت لطمه وارد آورده است باید قشونی بگیرد و تعقیبش کنند اگر نه هیچ ربط به قشونی ندارد و این قتل هیچ این جنبه را ندارد (شوشتری- اگر ۲۸ مرداد پیش نیامده بود) اجازه بدهید دوسیه ۲۸ مرداد را باید قشونی‌ها رسیدگی کند آنجا مورد دارد برای چه؟ برای اینکه بین ۲۵ و ۲۸ مرداد که یک رئیس‌الوزرایی از کار برکنار شده بوده است و او از کار برکنار نرفته و منجر شده این قضیه مسافرت اعلیحضرت به خارج ایران آن را اگر خواسته باشند تطبیق بکنند با ماده ۳۱۷ ممکن است ولی قتل رزم‌آرا چه ارتباطی با این دارد که حسن و حسین و تقی و نقی را باید دستگاه قشونی مورد تعقیب قراردهد برای قتل رزم‌آرا یا قتل حسن‌علی جعفر این ماده هیچ چسبندگی به قضیه ندارد (یک نفر از نمایندگان- از لحاظ قضایی بحث می‌کنید؟) تفسیر قانون با مجلس شورای ملی است مجلس می‌تواند قوانین را تفسیر بکند اگر نمی‌خواهید عکس مطلوب را تفسیر بکنند بیاورید مجلس الساعه تفسیر بکنید (مشایخی- دیشب در روزنامه‌ها نوشته بود که نواب صفوی گفته است من با رژیم مخالفم و اقاریر او مطابق با این ماده است اینها قابل توجه است)

نایب‌رئیس- آقای مشایخی استدعا می‌کنم صحبت نفرمایید.

حائری‌زاده- من وارد بحث نواب صفوی نمی‌شوم و وکیل فدائیان اسلام نیستم آنها هر رویه‌ای اتخاذ کردند من وارد بحث نمی‌شوم این پیش من مجهول است روشن نیست آن چیزی که پیش من روشن است این است که آقای مکی، آقای زهری، آقای آزاد، حسن، محمود، تقی و اینها را به عنوان توطئه علیه مقام رژیم سلطنت خواسته باشند بگیرند و نظامی آنها را توقیف کند این را من مخالف هستم (سلطان‌مراد بختیار- تحقیقات کردند آنهایی که گناه نداشتند آزادشان کردند) ملاعبه با قانون می‌کنند یک ماده قانونی را اسم می‌بریم و خلافش را داریم عمل می‌کنیم چون اشخاصی در دادگستری داریم که چهل ماده قانون را برای قانون پیچ کردن و گیج کردن قاضی ردیف می‌کند و توی لایحه‌شان می‌نویسد وقتی هر ماده را مراجعه می‌کنید می‌بینید که مربوط به موضوع نیست اینها ملاعبه با قانون است نه عمل به قانون باید این را قانون‌نویس و علمای حقوق مطالعه کنند ببینند مبنای این چیست تطبیق می‌کند با این موضوع و یا تطبیق نمی‌کند خدا شاهد است که من هیچ میل نداشتم که اصلاً وارد این بحث بشوم زیرا که با هزار خروار سریشم این موضوع را نمی‌شود به من بچسبانند اگر خصومت شخصی باشد با رزم‌آرا من خصومت شخصی نداشتم من با او دوست بودم اگر چنانچه ذی‌نفع باشم از کشته شدن او بنده ذی‌نفع نبوده‌ام آقای اعلا ذی‌نفع بوده‌اند بعد هم آقای دکتر مصدق ذی‌نفع بوده‌اند بعد هم آقای زاهدی ذی‌نفع بوده‌اند هیچ ربطی به من نداشته است و من در تمام حکومت عاجز پس گردنی نفعی نداشته‌ام‏.

(عبدالرحمن فرامرزی- پس کار آن کسی بوده است که دو دفعه ذی‌نفع بوده است) ولی هوچی‌گری دستگاه کار را به جایی رسانیده که من را مجبور کرده‌اند بیایم اینجا در اطراف این موضوع بحث بکنم چرا؟ برای اینکه روزنامه‌ها که ماشاءالله آزاد هستند اگر چیزی منظور نظر حکومت باشد آنها خودشان نمی‌نویسند همین که حس کردند دولت این موضوع را نمی‌پسندد خودشان این را نمی‌نویسند حتی یکی از نطق‌های من را از نطق‌هایی که توی مجلس چاپ شده بود یک نفر در خارج چاپ کرده بود از نشرش جلوگیری شده بود برای اینکه مهر ملاحظه شد نداشت خوب وقتی که در یک مملکتی رویه این باشد روزنامه‌ای هر روز اعلان بکند و اعلام جرم بکنند که حائری‌زاده جزء قاتلین رزم‌آرا است چاره‌ای جز اینکه بیایم اینجا بحث کنم نیست این بحث را هم برای شخص خودم نمی‌کنم چرا برای اینکه من در این زندگانی که داشتم چندان آب خوش از گلویم پایین نرفته است و مدتی است که سعی می‌کنم بروم راحت باشم اگر گرفتار این حرف‌ها نشده بودم من حالا یا شیراز بودم یا کرمان بودم به یک منطقه‌ای می‌رفتم که هوایش با مزاج من بسازد و تجدید قوایی کرده باشم و همین حرف‌ها مانع شد از اینکه من مسافرت کنم و ماندم اینجا ولی من می‌بینم دستگاهی که در موقع تجدید انتخابات که باید انتخابات دوره ۱۹ شروع بشود و بنده هم داوطلب نبوده و نیستم و نخواهم بود توبه کردم از وکالت هر چه سهم بردم بس است ولی یک مشروطیتی بوده است مردم فداکاری کردند قانون انتخاباتی گذراندند یک آزادی برای ملت‌ها در همه جای دنیا قائل هستند ولی این دولت یک سیستم رعب و وحشتی ایجاد کرده برای اینکه مجلس نوزدهم را یک مجلس بنشین و پاشو درست بکند یک نفری که با نظر دولت موافق نباشد و یا احتمال بدهند که یک وقتی ممکن است موافق نباشد راهش ندهند همین آقایانی که اینجا نشسته‌اند ملاحظه خواهند کرد کدام‌ها احتمال می‌رود یک روزی بیایند اینجا یک حرفی بزنند چه به عنوان ناصح‌الدوله چه غیر ناصح‌الدوله اگر بیاید اینجا حرف بزند در انتخاب او در نظر می‌گیرند دولت مسطوره این کار را هم امتحان کرده است و دیده است خیلی خوب از عهده برمی‌آید در انتخاب انجمن شهرداری در یکی از شهرستان‌ها این را امتحان کرد و من از آن مسطوره‌ای که دیدم وحشت کردم که وای بر این ملت و مملکت این مسطوره چه بوده است در انجمن شهر البته یک عده اشخاص ظاهرالصلاح هم هستند که انتخاب شدند از دوستان خود من هم هستند که می‌دانم مردمان خوبی هستند ولی تیپ مخالف آنها ممکن است در دوره پیش در انجمن شهر بودند اینها دست و پا و هیاهو کردند که در انتخابات شرکت کنند در آنجا تجمع می‌شود تلگراف می‌شود به مرکز که وضعیت چنین است تکلیف چیست یک راه‌حل قانونی پیدا می‌شود و آن این است که روز پانزدهم که آنجا روز اخذ رأی است ما یک حکومت نظامی شش روزه درست می‌کنیم روز ۱۳ اعلان حکومت نظامی می‌کنیم ۱۳ و ۱۴ ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ در روز ۱۸ ختمش می‌کنیم و ضمناً اعلان می‌کنیم که این حکومت نظامی آن چنان حکومت نظامی که منافات با عمل انتخابات ندارد آزادند ولی آنهایی که کاندید مخالف هستند یا طرفدار کاندید مخالف هستند اینها را حکومت نظامی طبق ماده ۵ اجازه دارد بگیرد آنها را که توقیف کردند حکومت نظامی ممکن است برای اینکه رفع سوءتفاهم بشود وقتی که آرا توی صندوق رفت بگویند شما اگر از ما راضی هستید و رضایت‌نامه این‌جوری به ما می‌دهید که اینها مردمان خوب و شریفی بودند ما تو را آزاد می‌کنیم و وسایل آزادی تو را فراهم می‌کنیم و ولت می‌کنیم و آزادی که بیرون بروی ولی اگر سر و صدا بکنید می‌فرستیم خلیج برو هی صدا کن از آنها صدا به کسی نمی‌رسد از آنها به این ترتیب رضایت‌نامه گرفته‌اند روز ۱۳ اعلان شده روز ۱۴ اخذ رأی شده روز ۱۵ ختم شده روز ۱۸ اشخاصی که توقیف شده‌اند عکس‌شان را چاپ کردند رضایت‌نامه را هم پهلویش چاپ کردند این استیل و سیستم انتخابات خیلی عالی است (حمید بختیار- ولی جریان انتخاب انجمن شهرهای خوزستان خیلی عالی بود) این را من یک روزی عرض کردم همه جا خوب است مگر من گفتم که بد است همه جا مردم خوبی انتخاب شده‌اند من این را منکر نیستم که آدم‌های خوبی انتخاب شده‌اند ولی خودشان می‌دانند این شکل انتخابات اگر حقیقت با قانون مخالف نیست‏.

و رویه‌اش خوب است این درس حقوقی است چرا به فرانسه نمی‌دهید که گرفتار شده پریروز رئیس‌الوزرا معلوم شده باز دو مرتبه گرفتار شده‌اند در اثر اینکه انتخابات آنجاها عاقلانه انجام نشده است خوب است این اصل حقوقی را به آنها درس بدهید تا در فرانسه هم اجرا کنند که مردم آنجا هم از این بلبشو و هرج و مرج نجات پیدا کنند و یک مملکت منظم و متحدالشکلی درست کنند من این رویه و سیستمی که مسطوره‌اش را دیدم فاتحه آزادی انتخابات را خواندم و چون خودم داوطلب این کار نیستم تأثری ندارم ولی وای بر حال مملکتی که مسئولیت در یک نقطه تمرکز پیدا کند هر چه حسن‌نیت

داشته باشند از حسن‌نیت هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا بیشتر نمی‌شود اینها خیلی‌خیلی خدمت هم به مملکت‌شان کردند ولی چون قدرت یک‌جا تمرکز پیدا کرده بود حوادث آمد و اینها را نابود کرد من با این استیلی که دولت‌های ما اخیراً اتخاذ کرده‌اند که تمامی کارها را دارند از مجرای طبیعی خارج می‌کنند و بعد تکیه‌اش می‌دهند به یک مقامی که پیش من و همه ایرانی‌ها محترم است (صحیح است) این صلاح ایران نیست من آن وقتی که جنگ می‌کردم در دوره شاه سابق ارادتی به قاجار نداشتم من نمی‌خواستم انگشت در قانون اساسی برود مقام سلطنتی که در قانون اساسی هست همیشه محترم است البته خود قاجاریه رفتند کنار و نالایق بودند و یک شخص لایقی آمد جای آنها را گرفت و بلامذهبی و بلامعارض هم بود این را من هیچ مناسب مقام شامخ سلطنت نمی‌دانم که این رویه‌ای که دوستان نادان و دشمنان دانای شاه دارند عمل می‌کنند. من این رویه‌هایی که عمل می‌شود من می‌گویم اینها دوست نادانند یا دشمن دانایند و همان‌جوری که به پدرشان پیغام کردم که اگر از من دل چرکینی دارید من داوطلب نیستم و می‌روم تذکره هم گرفتم که بروم هیئت و رفتیم برای خداحافظی گفتند مگر برای انتخابات یزد نمی‌روی گفتم که اگر اعلیحضرت نظر لطفی به من داشته باشند که رفتن به یزد لازم نیست و موکّلین من به من رأی می‌دهند اگر هم نداشته باشند به بنده معارض نیستم ایشان گفتند که نه خیر شما برو یزد و اجازه نداد که بروم عتبات و تذکره آن روز هنوز توی جعبه من هست که گرفته‌ام و ایشان اجازه ندادند که بروم عتبات و گفتند که به یزد برود و انتخاب شو من مخالف نیستم همین عقیده را نسبت به شاه فعلی دارم. مقام سلطنت مقامی است که باید همه به آن احترام کنند باید مقدس باشد نباید این مقام را بگذارند آلوده بشود اینکه در قانون اساسی آمده و کارها مسئولیتش با وزرا است و می‌گوید وزرا دستور کتبی و شفاهی شاه را نمی‌توانند برای برائت خودشان مستند قرار بدهند دیگر صریح‌تر از این نمی‌شود البته شاه مقامی دارد نصایحی می‌دهد باید دولت به آن نصایح توجه کند ولی مسئولیت با دولت است مع‌التأسف دوستان نادان و دشمنان دانای شاه هر کاری را که بغرنج می‌شود می‌برند تکیه‌اش می‌دهند به مقام سلطنت این به ضرر مملکت است و به مصلحت مملکت نیست ما پیر شده‌ایم و می‌رویم ولی تجربه‌ای که اندوخته‌ام از این حوادث روزگار و صدماتی که دیده‌ام نتیجه‌اش این است که باید اصول را محترم شمرد شما برای مقام خودتان یک مقامی را آلوده نکنید من یک روزی حضور اعلیحضرت بودم از اختیارات بحث شد گفتم که اگر اعلیحضرت به بنده مهر داشته باشند دشمن‌های من از شما می‌رنجند که شما چرا از حائری‌زاده حمایت می‌کنید اگر شما بی‌مهر باشید و به من بی‌مهری کنید دوستان من از شما می‌رنجند شما مقام دیگری دارید که صلاح شخص شما و صلاح مملکت هر دوست از بم و نر ما شیر آقای سالار بهزادی وکیل شوند یا شیخ رجب‌علی، هر دو در پیشگاه مقام سلطنت احترام می‌گذارند. برای مقام سلطنت فرقی نمی‌کند از هر کدام که حمایت بفرمایید آن مخالفش از شما می‌رنجد باید شما بی‌طرف باشید مصلحت شخص شما این است و قانون اساسی ما مصرح است البته من چون عرضی و طمعی نداشتم و چون صلاح ایشان را تشخص می‌دادم حضورشان عرض کردم اما اشخاص می‌روند حضور ایشان می‌گویند اعلیحضرت باید از اختیارات سلطنتی استفاده بفرمایند خوب این اختیارات به نفع من و حسن و حسین است این بلبشویی که درست می‌شود برای این است که بتوانند از اختیارات سلطنتی اعلیحضرت استفاده کنند می‌روند و اینها را می‌گویند و این بلبشو درست می‌شود ولی اعلیحضرت نباید از اختیارات سلطنتی استفاده‏ بفرمایند من پریروز گفتم حرف غیر از عمل است وکیل حق دارد استیضاح کند بنده می‌توانم هر روز یک مرتبه استیضاحی بر علیه هر وزیر بنویسم و بیایم هر روز پشت این تریبون و سه ساعت حرف بزنم ولی ببینم مصلحت مملکت هست یا نیست والا در آیین‌نامه برای هر کیلی همه روز حق داده است که روزی پنج استیضاح بگذارد اینجا هیچ مانعی هم نیست ولی باید دید که مصلحت چیست در مملکت من توفیق شرفیابی حضورشان پیدا نکردم ولی معتقدم آقایانی که توفیق پیدا می‌کنند عرض کنند از این دوستان نادان یا دشمنان دانا پرهیز کنند که مملکت ما را گرفتار خطر عظیمی‌خواهد کرد دیگر هم در این مباحث عرضی نمی‌کنم و از آقایان اجازه مرخصی مسافرت داخلی می‌خواهم.

عده‌ای از نمایندگان- به سلامتی

نایب‌رئیس- اجازه بدهید که ۵ دقیقه تنفس بدهیم و بعد از آن برگردیم وارد دستور شویم‏.

مقارن ظهر جلسه به عنوان تنفس تعطیل و یک ربع بعد از ظهر مجدداً تشکیل گردید

۳- بیانات آقایان: وزیر جنگ و وزیر کشور در جواب آقای حائری‌زاده.

نایب‌رئیس- از آقایان محترم تقاضا می‌کنم که بفرمایند سرجایشان بنشینند تیمسار وزیر جنگ فرمایشی دارید بفرمایید.

وزیر جنگ (سرلشکر وثوق)- از آقای دکتر بینا تشکر می‌کنم که تذکر دادند که خود آقایان جواب‌های لازم را می‌دهند (صحیح است) این عرضی بود که در جلسه قبل هم بنده کردم و اصولاً شخص بنده زیاد اهل نطق و بیان گرفتن وقت مجلس نیستم مخصوصاً که لوایح خیلی مفیدی داریم که خود ما علاقه‌مند هستیم که حتی‌المقدور وقت صرف لوایح و کارهای مفید بشود و هیچ‌وقت هم داخل خصوصیات نشده‌ام آقایانی که در دوره ۱۶ تشریف داشته‌اند شاهدند که حملات مستقیمی که به شخص من می‌شد بلاجواب گذاشته می‌شد اما یک افسران شرافت‌مند و خدمتگزاری داریم که شب و روز جان می‌کنند، زحمت می‌کشند و در حقیقت جانشان را در خطر می‌گذارند برای انجام وظیفه فقط و فقط و اینها نمی‌خواهند نه مقاله بنویسند نه میتینگ بدهند و نه اعلامیه بدهند، تنها کسی که می‌توانند در محضر مقدس شورای ملی و ملت ایران از حقوق آنها دفاع کند خیال می‌کنم وزیر مسئول باشد، این است که با اجازه آقایان چند کلمه توضیح مجبورم عرض بکنم. فرمایشات جناب آقای حائری‌زاده که خودشان هم تشریف ندارند متأسفانه تقریباً تکرار همان مطالبی بود که در دفعات قبل فرمودند راجع به افسرانی که جشن گرفتند این را باید عرض کنم که شخص اعلیحضرت همایونی به عنوان بزرگ ارتش‌داران فرمانده فرد فرد افسران را به خوبی می‌شناسند و دستگاه ما یک دستگاهی است که از امور جاریه داخله کشور و حتی خارج از کشور هم مطلع است چه‌جور مملکن است دستگاه ما از داخل خود دستگاه مطلع نباشد و ایشان اطلاع داشته باشند که این افسران ممکن است برای تشریف بردن اعلیحضرت جشن بگیرند و خوشبختانه این تشریف‌فرمایی هم دو سه روز بیشتر طول نکشید تصور نمی‌کنم فرصت آن بود که کسی توانسته باشد نامه‌ای بنویسد و جشنی برپا سازد راجع به ماده ۳۱۷ فرمودند که در اینجا بنده مجبورم توضیحاتی عرض بکنم این ماده ۳۱۷ صراحت دارد که عملیات و توطئه‌ای که بر علیه رژیم مملکت به عمل می‌آید در صلاحیت محاکم نظامی است منتهی آقای حائری‌زاده اصلاً قائل هستند که به قول خودشان قشون قاضی نمی‌خواهد قشون دادگاه نمی‌خواهد ولی در مسافرتی که اخیراً برای بازرسی سفارتخانه‌های خارجی به ممالک اروپا فرمودند قطعاً مشاهده کرده‌اند که تمام ممالک مترقّی ارتش‌شان دادگاه دارد و ارتش بدون دادگاه و قاضی نمی‌تواند باشد ایشان می‌فرمایند که قتل سپهبد رزم‌آرا مشمول این نمی‌تواند باشد برای اینکه بعد از سپهبد رزم‌آرا جناب آقای اعلا آمدند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد بنابراین توطئه بر علیه حکومت نبود ولی بعد دیدیم که همین دستگاه همین تروریست‌ها بر علیه آقای اعلا هم توطئه کردند پس هدف این عده خصومت با یک شخص به خصوص رزم‌آرا نبوده بلکه بر علیه رژیم مملکت و حکومت مشروطه بوده و علیه سلطنت قیام کرده بودند و برنامه معین و مشخصی داشتند که تمام اشخاصی که می‌آیند سرکار ترور و نابود کنند و خودشان هر رژیمی که صلاح می‌دانند برقرار کنند (داراب- اقرار کرده‌اند) به علاوه همان‌طور که مسبوق هستید دیشب هم در روزنامه‌ها ملاحظه فرموده‌اید دادستان ارتش گفت، راجع به وضعیت آقای کاشانی در اینجا مذاکره کردند که آقای کاشانی در زندان هستند ولی تمام وسائل برای ایشان فراهم است و این را مخصوصاً خودم تأکید کردم و از دادستان ارتش پرسیدم و یقین دارم که به هیچ‌وجه ناراحتی ندارند اگر هم خدای نکرده کسالتی به ایشان روی دهد مقرراتی هست دستگاهی هست بهترین طبیب‌ها هستند اگر طبیب متخصص بخواهند از خارج می‌بریم دستگاه ما دستگاهی نیست که به کسی بخواهد بی‌احترامی کند یا ناراحتی فراهم کند و به قول آقای حائری‌زاده اذیّت کند کسی را ولی موظف است که وظایف خودش را انجام بدهد و فرمودند آقای کاشانی ممکن است در محبس خدای نکرده فوت کند مرگ برای همه هست پس هیچ‌کس را نباید توقیف کنیم که مبادا توی محبس فوت بکند دستگاه دادرسی ما خودش را موظّف می‌داند و جوان و شرافت قضات ما حکم می‌کند و قدرت دولت هم حکم می‌کند که هیچ تبعیضی در کار نباشد اگر ما بنا باشد چند نفر پابرهنه و بی‌سر و پا و گمنام را بگیریم اعدام کنیم و آن وقت یک اشخاصی که مطابق یک پرونده‌ای باید تعقیب بشوند یا تبرئه و یا محکوم بشوند ما موظف هستیم که همه را به یک چشم نگاه بکنیم والا ارتش از نظر مصالح شخصی خودش اصراری ندارد که برای خودش یک صلاحیتی ایجاد کند و هی کار درست کند چه بهتر که ارتش ما هم مثل ارتش‌های دنیا فقط همان‌طور که ایشان فرمودند برای موقع جنگ باشد ما از خدا می‌خواستیم ولی وضع مملکت ما طوری است که هم در زمان صلح وظایف خطیر و مشکلی به عهده ما است و هم در زمان جنگ والا البته آمال ارتش همان است که در زمان صلح استراحت بکند و در موقع جنگ عمل بکند ولی قانون حکم می‌کند و احتیاج مملکت و مقتضیات حکم می‌کند که ما در موقع صلح هم از خدمتگزاری کوتاهی نکنیم بنده به خلاصه این چند ساعت نطق جناب آقای حائری‌زاده که توجه کامل کردم با در نظر گرفتن اینکه فرموده بودند اطلاعاتی راجع به پرونده رزم‌آرا دارند چیزی دستگیر من نشد شاید هم دلیلش آن بود که من اطلاعات قضایی صحیحی ندارم به همین دلیل هم راجع به نکات قضایی که ایشان فرمودند غیر از ماده ۳۱۷ که نظر خودم را عرض کردم نمی‌توانم اظهارنظری بکنم

می‌خواستم از ایشان خواهش بکنم که از مسافرت صرف‌نظر بکنند و مستقیماً با خود سرلشکر آزموده تماس بگیرند نه به عنوان وکیل مجلس بلکه به عنوان یک قاضی عالی‌رتبه و ایشان را هدایت و ارشاد بکنند تا اگر اشتباهاتی کرده مرتفع بکنند و موضوع را این بهتر روشن بکنند (احسنت).

نایب‌رئیس- تیمسار وزیر جنگ ضمن بیانات خودشان یک کم لطفی مختصری کردند فرمودند تنها کسی که می‌تواند در مجلس شورای ملی از حق افسرها دفاع کند من هستم در صورتی که تمام ملت ایران و صد و شش نماینده ملت همیشه مدافع افسران غیور ایران بوده و هستند (صحیح است) آقای وزیر کشور بفرمایید.

میراشرافی- از لحاظ مسئولیت و مقام گفتند.

وزیر کشور (علم)- آقای حائری‌زاده در آخر بیانات‌شان یک مطالبی فرمودند که چون الان در آستانه انتخابات هستیم بنده لازم دیدم دو سه کلمه به عرض مجلس برسانم در مورد انتخابات شهرداری‌ها و در مورد انتخابات مجلس که به زودی انجام خواهد شد و رویه دولت و بنده گمان می‌کنم هیچ به مجلس شورای ملی پوشیده نباشد که انتخابات انجمن‌های شهر که انجام گرفته آزادترین انتخاباتی است که تا به حال انجام شده است (صحیح است) (یکی از نمایندگان- و مترقی‌ترین) (کریمی- بنده که اظهار تشکر کردم) متشکرم حتی عده‌ای از آقایان وکلای محترم مخصوصاً مرقوم فرموده‌اند که ما از جریان انتخابات انجمن شهر کمال رضایت را داریم (یکی از نمایندگان- همه جا همین‌طور است) الان انتخابات صد نقطه انجام گرفته است و بنده ادعا می‌کنم در این صد نقطه‌ای که انجام گرفته مردم با کمال خشنودی نمایندگان حقیقی خودشان را مستند به انجمن شهر (عبدالصاحب صفایی- و ادعای بجایی است) خیلی تشکر می‌کنم عرض می‌کنم یک نقطه‌ای ایشان فرمودند که در آن یک نقطه ما حکومت نظامی برقرار کردیم ملاحظه می‌فرمایید صددرصد است در این نقطه بنده اذعان می‌کنم و عرض می‌کنم که بله حکومت نظامی برقرار کردیم اما حکومت نظامی از لحاظ انتخابات مطلقاً نبود به جهت اینکه شب قبل از شروع رای ما حکومت نظامی را برقرار کردیم و مطلقاً از آنهایی که کاندید بودند کسی گرفتار نشد. به هیچ‌وجه اما دولت موظف است که در مملکت نظم برقرار بکند (صحیح است) (یکی از نمایندگان- وظیفه‌اش است) آقایان به خاطر دارند که در زمان حکومت آقای دکتر مصدق چه بلبشویی راجع به انتخابات راه افتاد و بالاخره هم توفیق حاصل نکردند که انتخابات را در این مملکت تمام کنند و آمار صحیحی که در وزارت کشور موجود است ۲۷۰ نفر کشته شده‌اند و عجیب این است که روی سوابقی که هست اشخاصی که می‌آمدند و شکایت می‌کردند به دولت وقت خود دولت دل توی دل‌شان می‌گذاشته است و تشویق‌شان می‌کرده است به این کارها آقایان اگر آزادی را این می‌دانند بنده این‌جور آزادی را برای انتخابات نمی‌دانم ولی به شما اطمینان می‌دهم، اطمینان می‌دهم که نهایت آزادی در انتخابات خواهد بود و نمونه‌ای که انجام شده این نوید را می‌دهد اما درمورد آقای حائری‌زاده که بنده به ایشان شخصاً ارادت دارم می‌خواهم عرض کنم که این‌قدر آزادی خواهد بود که اگر یک وقت مردم یزد میل کردند که به ایشان رای بدهند بدهند و اگر یک وقت مردم تهران هم میل کردند که به ایشان رأی بدهند، بدهند اگر مردم سبزوار هم میل کردند که به ایشان رأی بدهند، بدهند (احسنت).

۴- تقدیم لایحه تفریغ بودجه ۱۳۳۲ مجلس شورای ملی به وسیله آقای خرازی

نایب‌رئیس- وارد دستور می‌شویم آقای خرازی فرمایشی دارید بفرمایید.

خرازی (کارپرداز)- لایحه تفریغ بودجه مجلس شورای ملی متعلق بسال ۱۳۳۲ را از طرف کارپردازی تقدیم مجلس می‌کنم.

۵- تقدیم آیین‌نامه قانون اصلاح هزینه ثبت و دادگستری و ترمیم حقوق قضات به وسیله آقای معاون وزارت دادگستری

نایب‌رئیس- جناب آقای وثیقی بفرمایید.

معاون وزارت دادگستری (وثیقی)- به طوری که خاطر محترم آقایان مسبوق است اخیراً قانونی به عنوان اصلاح هزینه‌های دادگستری گذشت که به موجب ماده چهار این قانون مقرر شده است که اضافه این هزینه‌ها مطابق آیین‌نامه‌ای که به تصویب کمیسیون قوانین دادگستری مجلس برسد خرج بشود برای کمک به حقوق کارمندان اداری دادگستری این آیین‌نامه تنظیم شده است و بنده تقدیم مقام ریاست می‌کنم که مقرر بفرمایند به کمیسیون مربوطه ارجاع بشود.

۶- تقدیم یک فقره لایحه به قید یک فوریت به وسیله آقای معاون وزارت دارایی

نایب‌رئیس- بسیار خوب جناب آقای انواری.

معاون وزارت دارایی (انواری)- برای استحضار آقایان عرض می‌کنم موقعی که بودجه ژاندارمری و بودجه شهربانی در کمیسیون بودجه مطرح بود برای ترمیم حقوق ژاندارم‌ها و تفاوت حقوق پاسبان‌ها که به میزان ماهی شصت تومان برای هر نفر در نظر گرفته شده بود بنا بود اعتباری برای این منظور تأمین شود کمیسیون این طور تصمیم گرفت که از محل اعتبار ماده ۷۱ بودجه کل کشور که ۳۹ میلیون تومان است و برای ترمیم اضافات سال ۳۳ کارمندان که تفکیک و تقسیم به وزارتخانه‌ها نشده بود و باید از این محل استفاده کنیم از صرفه‌جویی‌ها این ترمیم و آن تفاوت پرداخت بشود ولی در عمل و ضمن جریان رسیدگی و تصویب بودجه‌ها و پرداخت اضافات وزارتخانه‌ها معلوم شد که برای پرداخت ترمیم حقوق پاسبان‌ها این اعتبار کافی نیست لذا برای بهمن و اسفند ماه پرداخت این تفاوت می‌ماند لذا لایحه‌ای است که طی یک ماده‌واحده به قید یک فوریت تقدیم می‌کنم و چون پرداخت این را نمی‌شود معوق گذاشت استدعا می‌کنم به فوریت آن رأی بدهید.

۷- تقدیم یک فقره لایحه به قید یک فوریت به وسیله آقای وزیر کشور

نایب‌رئیس- جناب آقای وزیر کشور.

وزیر کشور (علم)- لایحه ایست مربوط به تمدید اعتبارات فرمانداری‌های جنوب که یک دفعه تمدید فرموده‌اید حالا تقدیم می‌کنم و استدعا می‌کنم که اگر موافق هستید به قید یک فوریت باشد.

نایب‌رئیس- بسیار خوب، آقای کریمی.

کریمی- یک پیشنهادی به امضای بیست نفر از آقایان نمایندگان که در چندی قبل تقدیم مقام ریاست شده است برای مقدم داشتن دو لایحه مال کمیسیون نظام که تصویب شده استدعا می‌کنم توجه بفرمایید.

۸- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

نایب‌رئیس- بنده عرض می‌کنم اگر آقایان حرکت نفرمایند دو کلمه عرض دارم و بعد جلسه را ختم می‌کنیم و اگر حرکت بفرمایند جلسه را تعطیل نخواهم کرد با اجازه آقایان جلسه روز یکشنبه اولاً سر ساعت نه صبح زنگ زده خواهد شد و استدعا می‌کنم که آن روز سئوالات مطرح نشود و آن سه ساعت ما چند لایحه در دستور داریم یکی لایحه عوارض بنزین است یکی طرح تشدید مجازات رانندگان که مورد علاقه همه آقایان نمایندگان است و یکی هم فوریت این لایحه تقدیمی از طرف وزارت دارایی است و یکی هم عهدنامه بازرگانی و دریانوردی ایران و هند است که تا تشریف‌فرمایی ذات همایونی این کار را تمام کنیم سر ساعت ۹ صبح زنگ زده می‌شود و بنده جلوس خواهم کرد و هر کس نیاید غایب محسوب خواهد شد.

(مجلس نیم‌ساعت بعدازظهر ختم شد).

نایب‌رئیس مجلس شورای ملی- نورالدین امامی‏