مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اسفند ۱۳۵۱ نشست ۹۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اسفند ۱۳۵۱ نشست ۹۹

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱۹ اسفند ۱۳۵۱ نشست ۹۹

فهرست مطالب:

۱ - قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۲ کل کشور
۳- تعیین موقع و دستور جلسه آینده – قرائت دستور جلسه روز سه شنبه ۲۲ اسفند ماه – ختم جلسه
مجلس ساعت پنج بعدازظهر بریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.

رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان بختیاریها، بختیاری پور، غلامرضا بهادری، بهنیا، پزشکی، دولو، دکتر رشتی، دکتر رهنوردی، ساگینیان، سمیعی، مهندس سهم الدینی، شیخ بهائی، عبدالحسین طباطبائی، عزیز مرادی، مهندس عطائی، دکتر غنی، خانلرقراچورلو، مهندس عبدالحمید معینی، نجد شیبانی، دکتر گاگیک، حیدر صائبی، خانم اقبال، خانم دکتر صنیع.

غائبین مریض

آقایان دکتر بیگلری، پروین، مهندس عنایت بهبهانی، دکتر حاتم، دکتر شکرائی، دکتر صالحی، غضنفری، فروتن، مهرزاد، نیک پور، دکتر عدل.

- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۲ کل کشور

۲- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۵۲ کل کشور.

رئیس- وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۲ کل کشور مطرح است آقای شیخ رضائی بفرمائید.

شیخ رضائی- با اجازه مقام محترم ریاست و همکاران عزیز، خیلی خوشحال هستم در این مدتی که افتخار نمایندگی نصیبم شده است، اولین دفعه ایست که در مقابل جناب آقای هویدا عرایضی خدمتشان عرض می‌کنم (نخست وزیر- دفعه دوم است) صبح مطلبی را گفتم که اگر اجازه بفرمائید توضیحی خدمتتان عرض کنم. درست بخاطرم می‌آید زمانی که لایحه استخدامی کشور در مجلس شورای ملی مطرح بود و معلمین نظریاتی داشتند شخص جنابعالی اگر اجازه بفرمائید نشانیش را هم خدمتتان عرض کنم آنان را در یکروز تعطیلی در منزلتان دعوت کردید با یکایک آنها صحبت کردید بدون هیچ تملقی از صمیم قلب از شما متشکرم درود بر شما که شرافت را انتخاب کردید بدین جهت صبح مطالبی عرض کردم راجع بخانه سازی معلمین دستورات مؤکدی که شما صادر فرمودید در راه اجرای منویات شخص اول مملکت، لذا یک پیشنهاد بکنم. برای اینکه اینکار صورت عمل بخودش بگیرد با وجود اینکه خیلی کار دارید ریاست افتخاری هیئت مدیره این سازمان مسکن معلمین را قبول بفرمائید که این هیئت زیر نظر مستقیم شخص جنابعالی کار بکند. شما طبق مدارکی که امروز صبح بمجلس شورای ملی ارائه دادم در تمام موارد دستورات مؤکدی صادر فرموده‌اید که کار این ساختمانها انجام بشود چون یک مشکلاتی در کار هست که با همت جنابعالی حل خواهد شد خوشحال خواهم شد اگر منت بر معلمین بگذارید و اینکار را زیر نظر مستقیم خودتان بگیرید. و اما مطلب دیگر در این بودجه که دولت جنابعالی بمجلس شورای ملی آورده است و با این رقم مهم، صبح من یک درد دلی کردم جنابعالی به سرپرست تربیت بدنی دستور فرمودید که من آن را یادداشت کرده‌ام یکبار دیگر هم می‌خوانم اینطور دستور فرمودید «اگر دیناری از پول ورزش را هر کس حیف و میل کند تصرف غیر قانونی در اموال دولت است و تحت تعقیب قرار می‌گیرد» خوب این خیلی برای کسانی که علاقمند بترتیب جسم جوانان می‌باشند جای خوشبختی است این احترام به ورزش و به طبقه جوانان است و سازمانی که مسئول صحت و پرورش جسمی است و باید از شما متشکر باشند. سندی که صبح بعرض رساندم در مقابل بودجه بزرگ مملکتی که شما آوردید بعنوان مثال بود نه اینکه من بیایم آن بودجه را ندیده بگیرم و اشاره باین مطلب کنم. از استخری در گرمسار صحبت کردم، این پول بدستور شخص جنابعالی حواله شده جمع مبلغی که حواله شده ۵۰۰ هزار تومان بوده اینجا عرض کردم این ۵۰۰ هزار تومان برای ورزش گرمسار زیاد است اما جناب آقای هویدا از سال ۱۳۴۷ این استخر را شروع کردند تا این تاریخ که در خدمتتان هستم هنوز بهره برداری از آن شروع نشده فقط اسکلت استخر هست خدمتتان یک چاله کندند یک بتون ریختند و رها کردند اجازه بفرمائید آن مطالبی که در باره زمین آن میدانیم در جلسه خصوصی عرض کنم. در باره زمین و چیزهای دیگر بحث جداگانه دارم. چطور ممکن است وزارت آموزش و پرورش، یک استخر می‌سازد ۵۰ متر در ۲۲ متر با ۹۰ نورافکن و دو تصفیه خانه آب، این استخر جمعاً برای وزارت آموزش و پرورش ۲۹۷۰۰۰ تومان خرج برمیدارد ولی شهر گرمسار که در کنار کویر واقع شده و استخر برای جوانانش از واجبات است از سال ۱۳۴۷ تا این تاریخ که پول حواله شده بهره برداری از این استخر هنوز شروع نشده البته اهالی گرمسار مثل اینکه در اطاق باشند و یک پنجره داشته باشد از دید و نظر خودشان بیرون را نگاه می‌کنند ولی اگر بیایند در یک باغ بایستند و اطراف را نگاه کنند جاهای وسیعی تری را می‌بینند در این جا باید گفت که اعلیحضرت امر فرمودند و شما عمل کردید ۵۰۰ هزار تومان هم، باز می‌گویم برای ورزش گرمسار زیاد است. (دولو – نصفش را بفرستید ورامین) شما صبح تشریف نداشتید عرایضی کردم اجازه بفرمائید نزدیک عید که تحولات در داخل شما اتفاق افتاده ضمن تبریک به جنابعالی عرایضم در باره گرمسار باشد مطلب بر این منوال بود اگر مطالب دیگری خدمتتان عرض کردند غیر از این بوده ما در مورد استخر راجع به این مطلب صحبت کردیم الآن باز بعنوان مثال می‌گویم که وقت مجلس شـورای مـلی را نگیـرم آدم یک مطالبی را می‌بینید شما در تهران که حرکت می‌کنید رفته‌اید دیده‌اید صرفنظر از چاله‌هایش این عمارتهائیکه وزارت آموزش و پرورش درست کرده بنده یکی را می‌خوانم و باز عرض می‌کنم بیانات من قابل مقایسه با این بودجه کل کشور نیست، مثال می‌زنم:

اداره آموزش و پرورش ناحیه ۱۴ در خیابان تخت طاوس با داشتن کاغذ دیواری سنگ مرمریت، شوفاژ، کف سالن، تلفن ۲۵ شماره، سه خط آزاد بخارج جناب آقای هویدا متر مربعی ۳۶۶۷ ریال تمام شده در یک جای دیگر نزدیک تهران در گرمسار کمیسیون می‌کنند ساختمان را می‌گیرند متری ۴۵۰ تومان. مقام محترم وزارت محبت می‌کنند بودجه می‌فرستند به شهرستانی که آنجا آباد بشود متری ۴۵۰ تومان برآورد می‌کنند اداره مسئول در مرکز در این باره اعتراض می‌کند همان مقاطعه کار همان هیئت اولیه آنرا می‌کند متری ۳۵۰ تومان رقم صد هزار تومان در مقابل این بودجه چیزی نیست ولی آن افرادیکه در اطاق کوچکی در آن شهر هستند واز یک پنجره بیرون را نگاه می‌کنند فکر می‌کنند همه دستگاهها اینطور دارند انجام وظیفه می‌کنند در صورتیکه اینطور نیست باید همیشه باین جور آدمها بگویم گیرم که خلق را بطریقی فریفتی، با انتقام دست طبیعیت چه می‌کنی؟ (احسنت).

اینها دارند زحمات شما را بهدر می‌دهند این دو مثال را در حوزه انتخابیه خودم بعرض رساندم آن استخر را هم همینطور که توضیح دادم دستور شخص جنابعالی در یک جزوه‌ای در دست تمام معلمین است اگر سازمانهای دیگری اشکال می‌تراشند این کاغذ دست معلم است بعد در منزل می‌خواند که نخست وزیر امر اعلیحضرت را دارد اجراء می‌کند پس در این فاصله چرا اینقدر کش و قوس پیدا می‌کند ریاست افتخاری این هیئت مدیره را با تمام مشغله‌ای که جنابعالی دارید قبول بفرمائید و این شب عیدی با تمام مشغله‌ای که دولت دارد اگر این کار را انجام بدهد و بهترین عیدی برای معلمین است. صبح با جناب معاون محترم وزارت علوم اینجا بحث شد فرمودند دیپلمه شیمی صنعتی را معادل ششم طبیعی قرار داده‌اند. دوست عزیز، بنده شاگرد جنابعالی هستم، خود این کار کاریست خلاف، یک دیپلمه شیمی صنعتی را که شما معادل ششم طبیعی قرار داده‌اید اگر هر دو اینها بروند در کنکور دانشکده پزشکی شرکت کنند و هر دو بفرض محال قبول بشوند و هر دو پهلوی هم بنشینند ولی آیا هر دو ظرفیت برای فراگیری دارند؟ نه آقا یکی می‌آید درس استاد را نمی‌فهمد می‌ماند و ناراضی می‌شود. این کار درست نیست اگر مصلحت مملکت را در نظر بگیرید می‌بینید مملکت به نیروی انسانی چقدر فراوان احتیاج دارد. این دیپلمه شیمی صنعتی و دیپلمه‌های فنی را در راهی قرار دهید که احتیاجات مملکت بر آن مترتب است وگرنه آوردن یک دیپلمه شیمی صنعتی و برابر کردن او با دیپلمه ششم طبیعی نتیجه اش اینستکه می‌رود در کنکور شرکت کند و لیسانس تاریخ و جغرافی می‌شود روشن بفرمائید این مؤسسات عالی انتفاعی و غیر انتفاعی چه هستند، اگر در نظر بگیرید ما بیشتر به علوم تجربی احتیاج داریم تا علوم انسانی، به فنی بیشتر احتیاج داریم، تخطئه نمی‌کنم، نمی‌گویم لیسانس ادبیات و تاریخ جغرافی لازم نیست ولی باید دید احتیاجات مملکت روی چیست؟ آن را فراهم سازید پیشنهاد می‌کنم شاید پیشنهاد من تأکید است اگر مؤسسات عالی می‌خواهند علوم انسانی قبول کند، شما کاری کنید دانشگاه علوم تجربی بپذیرد ما به علوم تجربی بیشتر احتیاج داریم. مؤسسات عالی روی چه ضوابطی شاگرد می‌پذیرند لطفاً روشن بفرمایید یک شاگرد هنرستان اگر در دانشکده فنی قبول شود آیا در کلاس درس استاد معادل شاگرد ششم ریاضی درس را فرا می‌گیرد؟ مسلماً نه مثلثات را آنطور نمی‌فهمد هندسه را آنطور نمی‌فهمد، حساب را آنطور نمی‌فهمد وبه روحیه اش ضربه می‌خورد، تصدیق کنید که نیروی انسانی بهدر می‌رود، از وزیر آموزش و پرورش استدعا دارم، میدانند که پایه تمام رشته‌های آینده دورة راهنمائی است که شروع شده، نسبت به تربیت معلم مخصوصاً تربیت معلم راهنمائی دقت بیشتری بکنید. اگر پایه ساختمانی کج دربیاید مطابق آن می‌شوند تا عرش بنا کج می‌شود. دقت بیشتری بفرمائید با آنکه میدانم شما در باره دانشسراهای راهنمائی فعالیت دارید در باره تربیت معلم راهنمائی هم دقت بیشتری بفرمائید. دنباله فرمایش نخست وزیر را که از تلویزیون مشاهده کردم، فرمودند ما با اقلیت دنبال گفت و شنود هستیم و با این بودجه به مناطق عقب افتاده بیشتر می‌رسیم و این قابل توجه است. قبل از اینکه وارد بودجه بشوم، بصورت پارتی بازی دو استدعای کوچک دارم اوامری صادر فرمودید که معاونین وزارتخانه‌ها به شهرهای عقب افتاده بروند و دستورات انجام کار را بدهند (نخست وزیر – خودم به ایوانکی و گرمسار می‌آیم) از طرف اهالی گرمسار قدم شما و همکاران محترم شما روی چشم فرد فرد اهالی گرمسار و چشم خود بنده، پس من اولی را پس گرفتم و همین نوید را به مردم گرمسار خواهم داد جناب نخست وزیر و همکارانشان وعده فرمودند که بعد از عید به گرمسار خواهند آمد.

نخست وزیر (هویدا) – اواخر اردیبهشت.

شیخ رضائی – بلی اواخر اردیبهشت انشاءالله ما در شهر گرمسار ۸۰ % با سواد داریم دانشسرای بزرگ داور آباد داریم مؤسسات آموزشی بزرگ در آینده خواهیم داشت ما فاقد تلویزیون هستیم استدعا می‌کنم، این پارتی بازی را که عرض کردم، در مورد تلویزیون گرمسـار قبول فـرموده به مقام مسئول دستور بفرمائید که این خواسته اهالی انجام شود بقیه خواسته‌ها را هم انشاءالله جناب آقای نخست وزیر در محل رسیدگی می‌کنند. اعلیحضرت همایونی امریه شان در مورد ورزش مخصوصاً در بین جوانان این بود که در مجاورت هر مدرسه سعی کنید زمینی بخرید برای ورزش دانش آموزان. حتی اینطور دستور فرمودند که اگر زمین پیدا نکردید عمارتها را بخرید و صاف کنید و برای ورزش از آن استفاده کنید، شما هم در بودجه وزارت آموزش و پرورش برای این امریه هم بودجه‌ای گذاشته‌اید موجب کمال تشکر است اما درد دلی راجع به بودجه تربیت بدنی:

در این لایحه بودجه باز هم مثل همیشه در باره ورزش و تربیت بدنی مطالبی بعرض مجلس شورای ملی میرسانم تربیت بدنی در گذشته عملاً یکی از واحدهای تابعه وزارت آموزش و پرورش بوده و تا این اواخر کسانیکه اداره این قسمت را بعهده می‌گرفتند معاون وزارت فرهنگ یا آموزش و پرورش حالیه بودند بدین ترتیب دستگاه مستقلی تلقی نمی‌شد و نمی‌توانستند آنطور که باید و شاید بکار ورزش برسند. تنها هدف تربیت بدنی در سابق ورزش مدارس بعنوان خودش و کار قهرمان پروری بود و بآن صورت که امروز مورد نظر شخص اول مملکت و دستگاههای علاقمند می‌باشد یعنی اصل تعمیم ورزی در سراسر کشور نبود.

در چند سال پیش قانون تأسیس تربیت بدنی از مجلس گذشت این سازمان بطور مستقل شروع به فعالیت کرد طبیعی است واحدی که یک پشتیبان داشت در سالهای اول استقلال باید تقویتش کرد اما آنطوری که باید و شاید از طرف دستگاههای مسؤول از نظر اعتبار و بودجه تقویت نشد. چون وقتی این سازمان مستقل شد کمکهای وزارت آموزش و پرورش برداشته شد این دستگاه از اعتبارات شورای ورزشی آموزشگاهها تغذیه می‌کرد امروز دیگر آن اعتبارات در بین نیست پس این سازمان نوپا مورد تقویت همانطور که عرض کردم آنطوری که باید و شاید قرار نگرفت کمکهای وزارت آموزش و پرورش بموجب تصویب قانون سازمان تربیت بدنی از سال ۱۳۵۰ قطع شد نتیجه اینکه سازمان تربیت بدنی در شکل استقلال یافته اش مانده با یک اعتبار جزئی که از دولت می‌گیرد و پرسنل کمی که از وزارت آموزش و پرورش به سازمان تربیت بدنی منتقل شده است. حال وضع موجود سازمان تربیت بدنی را بررسی می‌کنیم:

سازمان تربیت بدنی در سابق از کلیه امکانات وزارت آموزش و پرورش از جمله پرسنل، لوازم، اعتبار و حتی ساختمانهای وزارتخانه استفاده میکرده اکنون این امکانات بکلی قطع شده است و در عوض با این اعتبار که در بودجه باین سازمان می‌دهند نمی‌تواند حتی جوابگوی نیازمندیهای روزمره باشد چه آنکه بخواهد جبران کمکهائی را که قبل از تصویب لایحه تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش میکرده بنماید.

نتیجه اینکه الآن در شهرستانها صرفنظر از تهران و مراکز بعضی از استانها بطوریکه اگر شما به اکثر شهرستانها سر بزنید تعداد پرسنل تربیت بدنی حداکثر از ۳ الی ۴ نفر تجاوز نمی‌کند بطوریکه در بعضی از شهرستانها اصلاً کارمند ندارند آیا با این وضع می‌توان به امر تعمیم ورزش اقدام نمود؟ در سابق از نظر محل اداره از ساختمانهای وزارت آموزش و پرورش استفاده می‌کرد ولی در زمان حال نمی‌کند حتی در اکثر شهرستانها کادر اداری تربیت بدنی از محل ساختمانهای مخروبه یا سرایدار استادیومهای ورزشی استفاده می‌کند لوازم ندارند این لوازم چه از نظر اداری و چه از نظر وسایل ورزشی می‌باشد.

از آنجائیکه سرمنشاء یا حلال مشکل تمام امکانات اعتبار مالی است باید دفتر بودجه باین مشکل توجه کند. بودجه سابق که این دستگاه ضمیمه وزارت آموزش و پرورش بود با امسال چندان فرقی نکرده است در لایحه بودجه امروز در حدود ۴۰ % نسبت به سال گذشته اضافه شده است اگر دقیقاً مطالعه کنیم اعتبارات غیر مستمر عمرانی را که در سال ۱۳۵۲ مستمر شده و در شکم بودجه تربیت بدنی منظور شده خارج کنیم می‌بینیم رقم قابل ملاحظه‌ای به بودجه تربیت بدنی اضافه نشده است.

مهمترین طرحها طرح غیر مستمر نگهداری استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آریامهر بود که در سال ۱۳۵۲ در بودجه سازمان تربیت بدنی منظور شده است.

بنا بر آنچه که گذشت ملاحظه می‌شود که دولت از طرفی لایحه استقلال تربیت بدنی را بمجلس می‌آورد و این سازمان مستقل می‌شود از طرف دیگر امکانات لازم در درجه اول اعتبار لازم در اختیارش نمی‌گذارد بودجه‌ای که از ۳ % درآمد شهرداریها بعنوان سهمیه تربیت بدنی تعلق می‌گرفت عموماً با استناد شهرهای طراز اول مانند تهران و چند مرکز استان عموماً بعناوین مختلف سهمیه را نمی‌دهند. بطوریکه حتی از سالهای قبل در بودجه‌های تربیت بدنی شهرداریها بدهکار می‌باشند. در شهرستانها بندرت اتفاق می‌افتد که سهمیه تربیت بدنی را تمام کمال پرداخت نموده باشد. نتیجه اعتباری که از این محل بعنوان درآمدهای اختصاصی در لایحه بودجه ۵۲ برای تربیت بدنی در نظر گرفته شده است ۱۵۵ میلیون ریال است چنانچه دقیقاً رسیدگی کنیم شاید اندکی بیش از نیمی از آن وصول نشود در حالیکه این رقم بعنوان هزینه‌ای برای سازمان تربیت بدنی بحساب آمده است یعنی در عمل اگر این ۱۵۵ میلیون را دولت بعنوان بخشی از تأمین اعتبار سازمان تربیت بدنی در نظر گرفته است نزدیک نیمی از آن قابل استفاده نیست در حالیکه در بودجه تربیت بدنی بحساب آمده در حالیکه اگر دولت این رقم را از درآمد عمومی تربیت بدنی می‌پرداخت تمام و کمال می‌توانست از این مبلغ استفاده کند نتیجه اینکه این مشکلات مالی برای تربیت بدنی بطور مختلف ظاهر شده است که یکی از عمده ترین آن مسأله دست مزد مربیان است. از جمله دست مزد مربیان ورزش که وظیفه مهم تعمیم ورزش در سراسر کشور را بعهده دارند در شهرستانها عموماً در حدود ۲۰۰ الی ۲۵۰ تومان در ماه است حال چطور ممکن است با یک چنین دستمزدی یک مربی بتواند وظیفه اش را بنحو احسن انجام دهد.

اصولاً ببینیم تعمیم ورزش به چه صورت می‌تواند انجام بشود: آنچه که مربوط به سازمان تربیت بدنی از این نظر می‌شود اینست که با انجام مسابقات مختلف در رشته‌های گوناگون ورزشی وسایل تشویق جوانان و رقابت سالم ورزشی را فراهم بیاورد و این امر همانطور که میدانید مستلزم اعتبارات است در حالیکه از سالهای پیش تاکنون به لحاظ همین عدم امکانات مالی جوانان با استعداد شهرستانها از شرکت در مسابقات مختلف استانی و قهرمانی کشور محروم بودند مثلاً در استانی که مسابقات استانی می‌گذارد و از شهرستانها ما درخواست می‌کند تیمهای خود را به مرکز استان بفرستند اگثر شهرستانها تیمهای خود را به مرکز استان بفرستند اکثر شهرستانها بعلت عدم امکانات مالی قادر به اعزام تیم نیستند. و همین طور باز در مورد برگزاری مسابقات قهرمانی کشور بعضی از استانها بهمین دلیل قادر به اعزام تیم نیستند در حالیکه اگر اعتبار کافی ولازم در اختیار تربیت بدنی کلیه شهرستانها و استانها قرار داشت و قادر بود تیمهای خود را اعزام دارد چه بسا از این میان جوانان با استعدادی ظهور می‌کردند که حتی قادر به فتح سکوهای افتخار جهانی بودند و یکی از دلایل عمده‌ای که ما در مسابقات جهانی و المپیک در بعضی از رشته‌ها با شکست مواجه هستیم همین امر است چون چند نفری که به مقام قهرمانی رسیدند هر سال از آنها استفاده می‌شود زیرا امکانات مالی برای پرورش جوانان در بودجه وجود ندارد. اصولاً اگر اعتبار سرانه ورزش را در مملکت که سازمان تربیت بدنی در اختیار دارد در نظر بگیریم تازه با افزایش که بودجه این سازمان در سال ۵۲ پیدا کرد تقسیم به جمعیت مملکت بشود ملاحظه می‌شود در حدود ۲۰ ریال می‌شود با ۲۰ ریال برای یک نفر چگونه می‌توان ورزش را تعمیم داد حتی در روستاها که مورد توجه خاص شاهنشاه آریامهر است مطلب آخری که خواستم بعرض برسانم چون همیشه اعتقاد داریم که کار خوب دولت را تعریف کنیم و اگر سهل انگاری شده است در نهایت ادب تذکر بدهیم.

همکاران گرامی، نمایندگان محترم تصدیق می‌فرمایند که اگر بخواهیم انقلاب اداری را در کوتاهترین جملات خلاصه و تعریف کنیم، می‌توانیم بگوئیم که چیزی جز ایجاد سرعت عمل در انجام صحیح و قانونی مراجعات مردم نیست. این چیزی است که علیرغم اشکالات فراوانی که برای آن برمیشمرند، کاری بسیار آسان است. در واقع می‌توانم عرض کنم «سهل ممتنع» است. سهل است زیرا اگر واقعاً دستگاههای اجرائی دولت آنرا بخواهند و قبول داشته باشند و برای انجامش کوشش واقعی کنند، کاملاً شدنی است و از طرفی ممتنع است از این نظر که اگر دستگاههای اداری نخواهند، در غیر اینصورت واقعاً غیر ممکن است بتوان انقلاب اداری را پیاده کرد. چندی پیش نامه‌ای بامضاء جناب آقای قوام صدری به عنوان ریاست محترم مجلس شورای ملی که بدستور ایشان فتوکپی آن بدست اینجانب رسید حاکی از این بود که سرپرست اوقاف نوشته بود که پیشنهادهای نماینده اقلیت موبه مو مورد رسیدگی و اجرا درآمد جای بسی خوشوقتی است این دستگاه که در راه اجرای صحیح انقلاب اداری قدم برمیدارد بدون هیچ تعصبی پیشنهادهای یک نماینده اقلیت را مورد بررسی قرار می‌دهد و آنرا که صواب میداند انجام می‌دهد لذا ضمن عرض تشکر از اینکه بنده یکبار دیگر به موضوع حج اشاره می‌کنم، بخاطر اینست که دیده‌ام به تذکرات و عرایض بنده در گذشته در اینمورد توجه کردند ولی البته توقع دارم به مسائل دیگر و سایر عرایضی که می‌کنم، نیز توجه بفرمایند. کار حج، امسال به تصدیق خودی و غریبه، به تصدیق اکثریت و اقلیت، ایرانی و غیر ایرانی بسیار خوب برگزار شد. اما البته مسائل و مشکلاتی هم در همین مورد وجود داشت که اگر حسنش را گفتیم، باید عیبش را نیز تذکر بدهیم.

بنده نمی‌توانم از ذکر مشکلاتی که از نظر معاینه دقیق زائران بیت الله الحرام بوجود آمد خودداری کنم. در اینکار دقت کافی نشد. خود آقایان مسبوق و مسطلعند که حتی زن حامله را گواهی تندرستی مزاج و استطاعت سفر مشکل حج داده بودند. عده معتادین که سفر برای خودشان و برای دستگاههای مسئول، کلی اسباب ناراحتی و دردسر بود چندان هم کم نبود. پیرمردهای هشتاد و نود ساله را که بزحمت راه می‌رفتند گواهی استطاعت بدنی داده بودند. چرا همین کار را از اول به دستگاهی که مسئول کلی امور حج است و این وظایف را بنابر فرمان مبارک رهبر متفکر مملکت عهده دارد شده است واگذار نکردید؟ چرا نباید برای اینکار یک ضابطه وجود داشته باشد؟ یک نکته دیگر که نمی‌توانم ناگفته بگذارم اینست که چه اصراری است برای سفر حج حتماً گذرنامه صادر شود؟ در این مورد بعرض نمایندگان محترم میرسانم بشرحی که در قانون جدید گذرنامه مشاهده کردم معلوم می‌شود تا اندازه‌ای باین مشکل توجه شده است. بهمین لحاظ برای مسافرت به عربستان سعودی بمنظور انجام مناسک حج بجای گذرنامه جواز عبور پیش بینی کرده است بسار اقدام شایسته است منتهی پیشنهاد من اینست که جناب نخست وزیر به سازمان اوقاف دستور بدهند که برای حج سال آینده برابر قانون جدید گذرنامه رأساً سازمان اوقاف با همکاری دستگاهها مسؤل اقدام بصدور پروانه عبور نماید تا در اجرای اصل انقلاب اداری در این باره یک گام بزرگ دیگر در راه فراهم آوردن تسهیلات بیشتر جهت زائران بیت الله الحرام برداشته شود من فکر می‌کنم با اجرای این ماده از قانون جدید گذرنامه بار سنگین دیگری از دوش ادارة گذرنامه شهربانی کل کشور برداشته خواهد شد. مطلب دیگری که ذکر آن در اینجا ضرورت دارد اینست که حتماً باید در حج سال آینده در تعداد زائران بنحوی تصمیم گرفته شود که متناسب با امکانات کشور عربستان سعودی باشد این بدیهی است که حجاج ما نه می‌توانند و نه باید تحت شرایطی که حجاج کشورهای دیگر به عربستان سعودی می‌روند حج خود را برگذار کنند من شنیده‌ام که امسال بسیاری از حجاج کشورهای دیگر در خیابانهای مکه و مدینه تحت شرایط بسیار بدی بیتوته میکرده‌اند خوشبختانه سازمان اوقاف برنامه‌های وسیعی برای فراهم آوردن هرچه بیشتر رفاه حجاج ایرانی تدوین و تنظیم کرده است حجاج هم باید توجه داشته باشند که بموجب دستورات و احکام دین مبین اسلام در شرایطی کاملاً و از هر جهت استطاعت دارند باین سفر مبادرت کنند من امیدوارم سال آینده سازمان اوقاف با تشریفات و ترتیبات بهتر و شایسته تری خواهران وبرادران مسلمان ما را راهی خانه خدا کند ضمناً امیدوارم در سال آینده دستگاه تبلیغات ما در آن قسمت که کار ارتباط با وظایف رادیو و تلویزیون پیدا می‌کند بیشتر به امر منعکس ساختن موفقیتهائی که در زمینة مسئله حج داشته‌ایم بپردازند من از جراید در این باره تشکر می‌کنم و خیلی شایسته است که مطبوعات ما در کنار سایر مسائلی که هر روز دارند مسائل دینی و اخلاقی و اجتماعی مفید بحال جامعه را بر صفحات خود منعکس کنند انشاءالله با توسعه منطقی و صحیح این نوع تبلیغات اخلاقی و اجتماعی و دینی دولت در برنامه اصلاح معنویات در جامعه که مورد تعلیم و آموزش شخص شاهنشاه قرار دارد توفیق بیشتر بدست آورد. من نمیدانم وزارت اطلاعات در این باره فکری می‌کند یا خیر؟ ولی گویا این وزارتخانه دخالتی در این امر که وظیفة اصلی او است ندارد پیشنهاد می‌کنم که سازمان اوقاف امر معاینات پزشکی متقاضیان حج را به اطبائی محول کند که در عربستان سعودی نیز مسئول مداوا و درمان حجاج هستند مثلاً چه مانعی دارد که به اطبائی که همراه کاروانها می‌روند این وظیفه نیز محول شود که حجاج کاروان مربوط بخودشان را در تهران معاینه کنند و گواهی تندرستی یا عدم تندرستی آنان را صادر نمایند این اطباء چون در عربستان سعودی و در تمام طول مسافرت مسئولیت حفظ سلامت افراد کاروان خود را بر عهده خواهند داشت در تهران نیز دقت کافی معمول می‌دارند که فردی که استطاعت بدنی ندارد عازم خانه خدا نشود. امیدوارم به این پیشنهاد من نیز توجه دقیق بفرمایند.

آخرین مطلب بنده دو مطلب بسیار کوچک است از سرپرست محترم اوقاف سئوال می‌کنم که چرا وزارت آموزش و پرورش سهمی از این زمینهای اوقاف نداشته است استدعا می‌کنم که سرپرست محترم سازمان اوقاف به این مورد هم توجه بفرمایند حالا هم خیال تمام معلمین راحت شد چون ریاست افتخاری سازمان مسکن فرهنگیان با جناب آقای هویدا است و چند کلمه‌ای هم با وزارت آموزش و پرورش صحبت دارم که سازمان امور استخدامی هم بی نصیب نیست و از طرفی آخرین عرض بنده است و آن این شرایط ترفیعی است که برای گروه معلمین گذاشته‌اند بترتیبی که یک دبیر لیسانسیه بعد از ۱۰ سال خدمت صحیح و دلسوزانه می‌تواند به گروه ۹ برسد اما همین دبیر یا دبیرهای با سابقه دیگر برای رسیدن به گروههای ۱۰و۱۱ حتی اگر ۳۰ سال هم سابقه خدمت داشته باشد آنقدر شرایط مشکل و آنقدر دارای اما و اگر و غیره است که در واقع تعلیق به محال است و استدعای توجه دارم که جناب آقای هویدا هم نسبت بخواسته فرهنگیان بذل مرحمت بفرمایند برای حسن ختام عرایضم، اگر فردی یا کسی از صحبتهای امروز صبح من رنجشی حاصل کرده نظری جز خدمت نبوده است از ریاست محترم مجلس هم استدعا دارم این نامه که از طرف کارکنان روزمزد نواحی آموزش و پرورش تقدیم شده است به وزارت آموزش و پرورش بدهند که توجهی بکنند آخرین حرف من این است اگر کسی ار عرایضم دلخور شده می‌بخشد توفیق آقای نخست وزیر را در کارهائیکه دارند از خداوند متعال خواستارم این شعر هم هست که برای حسن ختام می‌خوانم:

الها بدرمان تواناییم ده
بباطن مرا نور بینائی مده
خشونت کند گر که بیمار با من
خدایا تو صبر و شکیبائیم ده
الها عطا کن تو توفیق کارم
ز خدمت بمخلوق خود وامدارم
تو مپسند هرگز ز روی غروری
به بیمار رنجو رمنت گذارم (آفرین، احسنت)

رئیس- آقای دکتر زهرائی بفرمائید.

دکتر زهرائی- بنام پروردگار توانا و بنام نامی شاهنشاه آریامهر، ریاست معظم مجلس شورای ملی، نمایندگان محترم، لازم میدانم قبل از آغاز عرایض خود بعنوان موافق پیرامون بودجه سال ۱۳۵۲ کل کشور، به اختصار در باره رویدادهای مهمی که در اسفند ماه بوقوع پیوست و برای ملت ایران روزهای حیات بخش و پر ارج و درخشانی است مطالبی را بعرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی برسانم.

از مهمترین رویدادها روز ۲۴ اسفند ماه سالروز تولد اعلیحضرت رضا شاه کبیر بنیانگذار ایران نوین را می‌توان نام برد. مشیت پروردگار یکتا که همیشه حافظ مرز و بوم مقدس ما است بر این شد که در ۲۴ اسفند ماه ۱۲۵۶ فرزندی را به ملت ایران اعطا فرماید تا در کانون پرمهر و محبت خاندانی اصیل و ایرانی درس فضیلت و تقوی و میهن پرستی آموخته و در پرتو ایمان به پروردگار با شوق خدمت به میهن عزیز و همنوعان خویش با اراده‌ای آهنین و انجام کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ که روز پر میمنت دیگری از اسفند ماه است با تشکیل پادشاهی دودمان خجسته پهلوی زمام امور از هم گسیخته کشور را بدست با کفایت خود گیرد. (احسنت).

اعلیحضرت رضا شاه کبیر در سایه پادشاهی پر خیر و برکت خود کشور و ملت ایران را از پرتگاه از هم گسیختگی رهائی بخشید.

از اقدامات آن رادمرد بزرگ و سردار ملی ایجاد ارتش نوین و مجهز، پایان خانخانی، ایجاد دانشگاه، اعزام محصلین ایرانی بخارج، ایجاد راهها و راه آهن، سیستم مواصلاتی کارخانجات و سوادآموزی و تأمین بهداشت و درمان را باید نام برد.

درود بیکران ملت ایران به روان پاک رادمرد بزرگی که بحق بنیانگذار ایران نوین گردید و استقلال و آزادی ملی و میهنی ما را جاودانگی بخشید (احسنت).

اعلیحضرت رضا شاه کبیر در دامان پر مهر و محبت خود درس میهن پرستی و انسان دوستی را به فرزند برومند خود اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر آنچنان آموخت که امروز در دوران زرین پادشاهی آریامهر و در سایه بهره وری از پدیده‌های شکوفان انقلاب شاه و ملت به پیشرفتهائی رسیدیم که توانستیم با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله بنیادگذاری شاهنشاهی ایران نه تنها ستایشگر افتخارات کهن خود باشیم بلکه نمایانگر پیشرفتهای همه جانبه خود که دست آورد انقلاب شاه و ملت است گردیم.

از رویدادهای دیگر اسفند ماه ملی شدن صنعت نفت ایران را باید نام برد که به رهبری شاهنشاه آریامهر و پیشتیبانی بیدریغ افراد ملت ایران بعمل آمد.

در سایه رهبریهای خردمندانه و ارشادهای حکیمانه رهبر عالیقدرمان شاهنشاه آریامهر درآمد نفت ما که از زمان دارسی تا سال قبل از انقلاب مجموعاً ۲۳۰۰ میلیون دلار بوده فقط در یکسال دوران انقلاب به ۲۴۰۰ میلیون دلار بالغ گردیده است یعنی یکسال درآمد معادل با بیش از ۵۰ سال.

این مسئله برای ملت ایران غرورانگیز است و نشانه پیروزی ایران در سیاست نفتی است.

پیروزی اخیر ایران در مذاکرات نفت که به رهبری و درایت شاهنشاه آریامهر و پیرو فرمایشات ملوکانه در کنگره بزرگداشت دهه انقلاب شاه و ملت بدست آمد نوید بخش پیشرفتهای باز هم بیشتر ملت ایران در راه سازندگی و بهروزی همگانی است.

دیگر از رویدادهای اسفند ماه تأسیس کارخانه ذوب آهن آریامهر است که با بهره برداری از آن این آرزوی دیرینه سردار رشید و دلیر ایران اعلیحضرت رضا شاه کبیر و ملت ایران بدست توانای شاهنشاه آریامهر تحقق پذیرفت. ذوب آهنی که ره گشای پیشرفتهای نوین و گوناگون صنعتی کشور است.

دیگر از رویدادهای مهم اسفند ماه، برخورداری نیروی عظیم آزاد زنان قهرمان کشور ایران از حقوق سیاسی و اجتماعی است.

زنانی که جزو مهجورین و فراموش شدگان بودند هم اکنون در دوران زرین شاهنشاهی پهلوی، دوشادوش آزادمردان جامعه انقلابی ما در کلیه شئون سیاسی و اجتماعی میهن عزیز شرکت داشته و در راه پیروزی آرمانهای ملی و میهنی شایستگی خود را ابراز داشته‌اند که همکاران محترم در این زمینه چندی قبل مشروحاً فرمایشاتی قبلاً نموده‌اند.

همچنین در اسفند ماه صدها رویداد و اقدامات فرهنگی، آموزش بهداشتی، عمرانی و غیره در راه پیشرفت مردم ایران آغاز و انجام یافته که از ذکر آنها بعلت بحث در لایحه بودجه خودداری می‌نمایم.

نیایش بدرگاه پروردگاری که سرزمین یزدانی و آریائی ما را که گهواره تمدن و مهد دانش چند هزار ساله و شاهنشاهی جاویدان و پرافتخار ۲۵۰۰ ساله کوروش تا پهلوی است پس از سده‌های بیشمار از گزند رویدادهای ناگورا تاریخی که هر یک برای نابودی ملتی کافی بود با پایمردی ملت قهرمان ایران پیروز و استوار، سرافراز و برقرار جاودانگی بخشیده است. (احسنت). سپاس بی پایان و درود بیکران ملت ایران به شاهنشاه آریامهر که در سایه پادشاهی پر خیر و برکت و رهبریهای خردمندانه معظم له با ایجاد ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی و بهره- گیری از پدیده‌های ثمربخش انقلاب شکوفان شاه و ملت نام ایران و ایرانی را در سراسر پهنه گیتی بلند آوازه ساخته و ملت ایران را به سوی تمدن بزرگ رهنمون می‌فرمایند. (احسنت).

رهبر عالیقدر ملت ایران در یکی از فرمایشات خود چنین می‌فرمایند:

ما در این منطقه از دنیا بخواست خداوند و با همت مردم ایران چنان مملکتی خواهیم ساخت که از هر جهت با پیشرفته ترین ممالک جهان برابری کند، مملکتی خواهیم ساخت که کشور آزادگان و سرزمین آزاد مردان و آزاد زنان باشد و در آن نبوغ ایرانی بتواند در محیطی بارور و منزه و دور از فساد قدرت و خلاقیت جاودانی خویش را که راز بقای این ملک و ملت است بهتر و بیشتر از هر وقت دیگر جلوه گر سازد.

در پرتو انقلاب مقدس شاه و ملت،

روستائیان، آزاد شده از اقتصادی مثبت و مستقل و سالم بهره مند شدند و پس از قرنها از جور و ستم ارباب استثمارگر رهائی یافتند.

ملی شدن جنگلها و مراتع، ثروت خداداد ملی را به مالکیت عمومی درآورد.

فروش سهام کارخانجات دولتی بعنوان پشتوانه اصلاحات ارضی چه برای تأمین قسمتی از اعتبارات لازم جهت اجرای قانون اصلاحات ارضی و چه برای ارشاد و هدایت و تشویق مردم در امر سهیم شدن کارخانجات و اداره آنها بصورت شرکت سهامی سبب شد تا افراد ملت در کارهای تولیدی و اقتصادی کشور خود دخالت بیشتر بنمایند.

سهیم شدن کارگران در سود کارگاهها و خرید سهام کارخانجات سود بخش با حق اولویت آنان در خرید، که فقط و فقط از مظاهر عالی و ثمر بخش انقلاب اجتماعی ایران است سبب تأمین رفاه بیشتر کارگران گردیده و نه تنها کارگران را از سود بیشتری بهره ور می‌سازد بلکه بازده کار مثبت را افزایش داده از ساعات گم کرد کار کاسته و در مرغوبیت محصول و بازده کارخانه‌ها تأثیر بسزائی داشته است.

انقلاب شاه و ملت فرمان بخشید تا نیروی عظیم زنان را که بفراموشی سپرده شده بود بخدمت اجتماع و در راه پیشرفت کشور و سازندگی درآید.

با تشکیل سپاه دانش، سربازان انقلاب در صف مقدس جهاد بر علیه نادانی و جهل که عامل مهمی از ایجاد مشکلات و رویدادهای ناگوار است مشغل فروزان و فروغ جاویدان دانش و سعادت و نیکروزی را با خود به روستاها بردند.

سپاهیان بهداشت پیکهای سلامت بخش و شادی آفرین خدمات بهداشتی درمانی را از سوی رهبر انقلاب شاه و ملت به نیازمندترین توده اجتماع که حتی قبل از انقلاب شاه و ملت به یک قرص آسپرین هم دسترسی نداشتند و سلامت آنها دستخوش رمالان و دعانویسان بود، در سنگر اولیه مبارزه بر علیه بیماریها به ارمغان بردند سپاهیان ترویج و آبادانی در بهروزی و بهزیستی روستائیان در پرتو همکاری و همگامی و همفکری با سایر سپاهیان انقلاب پیشرفتهای شایان تحسینی را سبب شدند.

تشکیل خانه‌های انصاف در تعمیم و گسترش عدالت اجتماعی نمودار بارزی از عدل پهلوی است که اصول عدالت اجتماعی را مبنی بر سپردن کار مردم بدست مردم در روستاها بدست خود روستائیان سپرد.

ملی شدن آبها، نوسازی کشور و انقلاب اداری و آموزشی و بطور کلی دست آوردهای فردی و اجتماعی منشور انقلاب مقدس شاه و ملت هر یک بطور مستقیم و غیر مستقیم در سلامت جسمی و سلامت اقتصادی و اجتماعی و سلامت فرهنگی و آموزشی نقش مهم و اساس را داشته و تکامل بخش یکدیگر بوده و ملت ما را بسوی تمدن بزرگ رهنمون گردیده است.

سپاس به پیشگاه شاهنشاه آریامهر که در سایه ثمربخشی از منشور انقلاب شاه و ملت و رهبریهای اندیشمندانه و تعالیم و ارشادهای حکیمانه، ملت ایران به پایه‌ای از رشد و پیشرفت رسیده است که دولت حزبی جناب آقای هویدا خدمتگزار صدیق شاه و ملت چنین بودجه عظیم و متعادل و تلفیقی را که در تاریخ مشروطیت ایران بی نظیر است و بحق باید آنرا بودجه رفاه همگانی نامید همزمان با سرآغاز دهه دوم انقلاب و اجرای برنامه عظیم عمرانی پنجم به ساحت مقدس مجلس شورای ملی تقدیم داشته‌اند.

در ملاحظه بودجه سال ۵۲ با توجه به ارقام هزینه‌ها و برنامه‌ها و هدفها و مقایسه آن با بودجه قبل از انقلاب شاه و ملت، هر ایرانی احساس غرور و توأم با تحسین و تمجید و ستایش می‌نماید.

اگر بطور خلاطه تاریخچه بودجه را بررسی کنیم ملاحظه می‌شود که قبل از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ که ملت شریف ایران بار دیگر پیوند ناگسستنی شاه و ملت و ایمان راستین خود را به آئین شاهنشاهی ایران به ثبوت رسانید وضع بودجه بصورت ۱/۱۲ بود. وبرای تأمین حقوق کارمندان دولت و هزینه‌های جاری مبلغ ۱/۱۲ را نیز گاهی قرض می‌کردند پس از قیام ملی ۲۸ امرداد ماه که کشور ما از ثبات و آرامش و امنیت اجتماعی بی نظیری برخوردار گردید در سال ۳۵ بودجه‌ای تنظیم شد که ۱۹ میلیارد هزینه و با کسری ۴ میلیارد و مبلغ ۱۵ میلیارد درآمد نشان می‌داد.

اولین بودجه برنامه‌ای تاریخ مشروطیت ایران را در سال ۱۳۴۳ دولت جناب آقای هویدا تهیه و تدوین و تقدیم به مجلس نمود و بعدها در طی برنامه چهارم عمرانی کشور تکامل بیشتری یافت و امروز بحث ما در باره بودجه ایست که تنها سند خرج و دخل نیست بلکه نمایانگر برنامه سیاست مالی و قدرت اقتصادی دولت همآهنگ و متناسب با نیازها و هدفها در راه پیشرفتهای روزافزون ملت ایران می‌باشد.

در این بودجه سیاستهای مالی و اقتصادی دولت از نظر انواع و اجزاء هزینه‌ها و درآمدها و بازده سازمانها و دستگاههای دولتی بمیزان پولی که خرج می‌شود مشخص گشته است.

بودجه مورد بحث نه تنها نمودار فعالیت و مخارج یکساله عادی دولت است بلکه نمودار بسیاری از عملیات آموزشی و توسعه اقتصادی و کشاورزی و صنعتی و بهداشتی درمانی و عمرانی کوتاه و بلند مدت دیگری است که با میزان نزدیک به ۶۹۳ میلیارد ریال، بودجه ایست بی سابقه متعادل که نسبت به اولین بودجه تدوینی سال ۱۳۳۵ بیشتر از ۴۶ برابر افزایش یافته و نسبت به بودجه سال ۵۱ نزدیک به ۲۴ % افزایش یافته است.

بودجه ۶۹۳ میلیارد ریالی سال ۵۲ نمایانگر قدرت مالی دولت در اجرای برنامه‌های رفاه همگانی و اعتلای جامعه انقلابی ایران از یکسو و نمودار نیروی فناناپذیر ملت قهرمان ایران در انجام برنامه‌های تدوین شده از سوی دیگر می‌باشد.

بودجه ۵۲ در قالب نوین تلفیقی، تکامل یافته، پرتحرک با تأمین اشتغالهای جدید و سازنده زیر بنای برنامه عمرانی پنجم عمرانی کشور در راه گسترش روزافزون رفاه عمومی و تقسیم عادلانه تر درآمد سرانه فزونتر یابند تدوین و تنظیم گردیده است. در بررسی بودجه کاملاً مشهود است که توجه خاصی به تأمین سلامت و بهزیستی افراد اجتماع شده است و برای تهیه و تدراک خدمات مربوط، دولت دارای دو نظام بهداشتی و درمانی است.

با توجه به مسئله کمبود پزشک و نیروی انسانی تعلیم یافته و زیانهای، جسمی، اقتصادی، صنعتی و اجتماعی بر خود لازم میدانم در مورد برتریهای نظام بهداشتی و توجه مخصوص دولت به این مسئله در بودجه به این مسئله مطالبی را به استحضار همکاران محترم برسانم.

با گسترش بهداشت از خطر ابتلای به بیماریها کاسته می‌شود.

کاربرد نیروی پزشکی تعلیم یافته که با کمبود آن مواجه هستیم تقلیل می‌یابد.

همکاران ارجمند اطلاع دارند که در کشورهای پیشرفته و رو به جهش مانند ایران بخصوص در کشورهائی که وقت و نیروی کار ملت ارزش دارد و دقیقه‌ای نباید هدر برود بیمار شدن نه تنها باعث تلفات و عوارض می‌شود بلکه باعث می‌شود که بنوبه خود این بیماریها بخصوص بیماریهای عفونی به دیگران هم سرایت کند و وقت مهمی از جامعه و افراد ملت تلف بشود که از نظر اقتصادی خسران ایجاد خواهد شد. با توجه بآنکه اگر روزهای غیبت در کار را در نظر بگیریم این رقم سرسام آور خواهد شد در کشور ما در دوران انقلاب بنحو فاحشی از بروز بیماریها جلوگیری می‌شود و از نظر اقتصادی بیماری پذیری اجتماع باعث می‌شود که رقم مهمی از بودجه صرف درمان بشود در حالیکه اگر ما یک ریال در امور بهداشتی صرف کنیم شاید بیش از چند هزار ریال در امر درمانی از این یک ریال سرمایه گذاری استفاده خواهیم کرد لذا دولت حزبی جناب آقای هویدا در حالیکه توجه مخصوص به مسئله درمان دارند و رقم چشم گیری را به این مسئله اختصاص داده‌اند تز اصلی دولتشان اینست که بمرحله بیماری ناپذیری برسیم. یعنی اصولاً برنامه دولت اینست که همزمان با اجرا و تدارک خدمات درمانی برای مردم به امر ریشه کنی در بیماریها بپردازند و در این زمینه موفقیتهای چشمگیری داشته‌ایم. مسئله دیگری که برتری نظام بهداشتی را به نظام درمانی روشن می‌کند مسأله کمبود پزشک و کمبود نیروی انسانی پزشکی است این امر مربوط به کشور ما تنها نیست حتی پیشرفته ترین کشورهای جهان با الهام از اصل انقلاب ایران یعنی سپاه بهداشت به تشکیل سپاه پزشکان پرداخته‌اند در حالیکه در یک شهر بزرگ تعداد کثیری متخصص و طبیب هست ولی در همان کشور روستاها از نعمت طبیب کافی برخوردار نیستند بهمین جهت با هزینه بسیار گزافی نوعی سپاه بهداشت تشکیل داده‌اند و از نیروی این پزشکان برای روستاهائی که پزشک به اندازه کافی ندارند یا هیچ ندارند استفاده می‌کنند. در این مورد مجله تایم آمریکا در شماره ۲۳ بهمن ماه ۱۳۴۹ مقاله جالبی نوشته که توجه همکاران محترم را که بخواهند مطالعه بیشتری بفرمایند بآن جلب می‌کنم. آنچه لازم است گفته شود اینست که حدود ۳ % ازپزشکان کشور قبل از انقلاب شاه و ملت در روستاها خدمت می‌کردند و امروز در پرتو بهره وری از انقلاب بخصوص خدمات ارزنده سپاه بهداشت این تعداد به ۲۲ % رسیده یعنی بیش از ۷ برابر شده است و برای دولت حزبی که مجری منویات شاهنشاه آریامهر است افتخاری بزرگ است که به دولت جناب آقای هویدا تبریک میگوئیم. این ۲۲ % پزشک و نیروهای کمکی که در اختیار دارند در ۱۴ هزار قریه حدود ۶ میلیون نفر را در زیر پوشش بهداشتی درمانی خود می‌گیرند. بارها در مجلس شورای ملی صحبت از کمبود پزشک شده است.

باید عرض کنم که این یک مسئله حاد جهانی است و عواملی در این کمبود مؤثر است که تا آن عوامل حل نشود کمبود پزشک روزبروز بتزاید است. یکی از مسائلی که در مورد کمبود پزشک نقش اساسی دارد مسئله افزایش جمعیت است خوشبختانه با برنامه‌های ارزشمند و بسیار سودمند جمعیت تنظیم خانواده وزارت بهداری، در سال ۵۱ از ۱۰۵ هزار تولد ناخواسته جلوگیری شده و طی برنامه ئی که در دست اجراست و با دنبال گیری آن برنامه‌ها پیش بینی می‌شود که در سال ۵۲ از ۱۵۰ هزار تولد ناخواسته جلوگیری بشود یعنی در حدود ۰/۵۰بیشتر از سال ۵۱، رشد جمعیت فعلی ایران در حال حاضر ۳/۱ % است و پس از پایان برنامه پنجم با پیش بنی هائی که شده است به ۲/۶ % خواهد رسید نکته مهم در این افزایش جمعیت این است که در دو قطب ابتدا و انتهای زندگی پیدا می‌شود و بخصوص این دو دسته هستند که نیاز بیشتری به پزشک و خدمات پزشکی دارند ملاحظه بفرمائید که روزبروز اهمیت کمبود پزشک بیشتر و پیچیده تر می‌شود. بنده در حضور جناب آقای نخست وزیر باید عرض کنم که چندی قبل عرایضی در فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین نمودم. جناب آقای نخست وزیر در پرتو بهره وری ملت از انقلاب شاه و ملت و رشد اقتصادی و فرهنگی و رشد آموزشی و رشد بهداشتی که نه تنها ما میگوئیم بلکه در همه جای دنیا می‌گویند. وقتی ما از مرز بیرون می‌رویم بهتر متوجه می‌شویم بنده در جریان مسافرت بحج از نزدیک دیدم وشنیدم که برادران مسلمان ما همه می‌گویند که پیشرفتهای چشمگیری کرده‌اید و این پیشرفتها را مرهون رهبریهای خردمندانه شاهنشاه می‌دانستند. بنده باید بگویم که در سایه این پیشرفتها و این بهروزیها طول عمر افراد ملت اضافه شده است و این مسئله خیلی ساده‌ای نیست. یکی از نشانه هائی که نمایانگر یک اجتماع رو به پیشرفت است درصد سالمندان آن اجتماع رو به پیشرفت است درصد سالمندان آن اجتماع است (و منظور بنده از سالمندان اشخاص بالاتر از ۶۵ ساله است) بطوریکه در کشورهای خیلی پیشرفته بخصوص از نظر بهداشتی – درمانی امروز این رقم به ۱۳ % جمعیت رسیده و این مسئله برای ما هم از هم اکنون بچشم می‌خورد که در دوران انقلاب افراد ملت طول عمر بیشتری پیدا کردند و انسان هر چه به سنین سالمندی نزدیکتر می‌شود دفعات بیماریش بیشتر می‌شود و وقتی بیمار شد دوره بیماری و نقاهتش طولانی تر می‌گردد و تختخواب بیمارستان را بیشتر اشغال می‌کند، باید عرض کنم که یک تختخواب بیمارستانی بازدهش برای افراد جوان بین ۱۲ تا ۲۴ مرتبه بیمار در سال است در صورتیکه این رقم برای سالمندان از ۴ الی ۶/۶ ۰/۰لله می‌رسد و این نشان می‌دهد بهبودی وضع مردم و بهروزی اجتماع انقلابی ایران که باعث طول عمر شده خود نیاز بهداشتی درمانی را زیادتر کرده است و بنده خوشحالم که دولت حزبی در راه رفاه بیشتر افراد ملت در این مورد اقدام کرده است بخصوص در مورد کارمندان بازنشسته دولت که ۱۵ % بحقوق مستمری آنها را اضافه کردند و بنده از دولت حزبی بخاطر این اقدام تشکر می‌کنم (صحیح است). دومین مسئله که در مورد کمبود پزشک و مسئله جمعیت نقش مهمی دارد کم شدن مرگ ومیر است بنده با اینکه وقت مجلس شورای ملی را زیاد می‌گیرم پوزش طلبیده، فقط به ارقامی اشاره می‌کنم تا توجه همکاران محترم جلب شود در دوره انقلاب ۴۶ % از مرگ ومیر کودکان در روستاها کم شده این مسئله از نظر جمعیت تنظیم خانواده نهایت اهمیت را دارد در حالیکه جمعیت تنظیم امور خانواده به برنامه کنترل جمعیت ادامه می‌دهد تا که فرزندان ناخواسته‌ای پیدا نشود در همان حال کودکان و اشخاصی که در اثر بیماری قبل از انقلاب در روستاها می‌مردند حالا دیگر ۴۶ % از آنها نمی‌میرند. گاه گاهی در جراید می‌خواندیم که بیماری مرموزی آمده در فلان ده و اینقد کشتار کرده بعد که یک پزشک می‌رفت معلوم می‌شد آن بیماری مرموز جز سرخک و یا بیماری عفونی دیگر چیز دیگری نیست امروز از برکت وجود سپاهیان انقلاب این بیماریها از روستاها ریشه کن شده در سابق ۵۰۰۰۰ نفر در سال از سرخک می‌مردند حلا نمی‌میرند و این رقم به افزایش جمعیت کشور رقم مهمی را می‌افزاید. مسئله سوم که به کمبود پزشک کمک می‌کنند اینست که حتی در ممالک پیشرفته با پیشرفته ترین اقتصادها و تکنیک‌ها هر چقدر بخواهند سیستمهای الکترونیک و محاسبه گرها را به کمک بگیرند، افزایش جمعیت با تعداد پزشکان و نیروی پزشکی کمکی انسانی مثلاً در مدت دهسال تقارن و هماهنگی ندارد بطوریکه همیشه این کمبود هست و روزبروز این کمبود بیشتر می‌شود لهذا دولت حزبی توجه خاصی به مسئله بهداشت افراد ملت دارد که اصولاً از بیماریها جلوگیری شده، ریشه کن شود و بنده لازم میدانم اقداماتی را که در این مورد شده بعرض برسانم. یکی از راههائی که با مسأله کمبود پزشک و نیروی پزشکی انسانی می‌شود مبارزه کرد این است که نیروی موجود فعلی را به کمک گرفت و حداکثر استفاده را از نیروی موجود نمود این مسأله ایست که اصل هفتم انقلاب شاه و ملت، ملت ایران را از این موهبت بهره ور نمود برای تأمین و تدارک خدمات بهداشتی درمانی در روستاهای کشور که توده نیازمند مردم را تشکی می‌دهند رهبر عالیقدر ملت ایران چنین می‌فرمایند: «بمنظور تعمیم آسایش جسمی و مداوای مرض و بهداشت عمومی مقرر می‌داریم از پزشکان فارغ التحصیل و لیسانسیه‌ها سپاه بهداشت تشکیل شود که بطور گروههای بسیار در دهات و نقاط بی بهره از امکانات به خدمت مشغول باشند. باشد که این قدم آنها مثل سپاه دانش در تکمیل سازندگی اجتماع امروز ایران نوین قرین موفقیت باشد».

همانطور که همکاران محترم استحضار دارند سپاه بهداشت از بدو تشکیل تاکنون ۲۱۰۶ پزشک، ۲۴۲ دندانپزشک، ۳۸۵ دکتر داروساز، ۱۱ دکتر دامپزشک، ۳۹۲ لیسانسیه رشته‌های مختلف پزشکی، کمک پزشکی، ۶۲۲۹ دیپلمه کمک پزشکی در ۳۲۷۶ گروه پزشکی در مراکز اصلی و بصورت تیمهای ثابت و سیار و ۳۴۳ درمانگاه احداث شده در ۱۴۰۰۰ قریه افتخار خدمت به خواهران و برادران روستائی آزاد شده بفرمان رهبر اندیشمند انقلاب شاه و ملت را داشته‌اند. بنده از تمام خدمات سپاهیان بهداشت بخواهم عرایضی عرض کنم مدت زیادی وقت می‌گیرد بنده نمی‌گویم حتماً این ۱۸ میلیون نفر مریض می‌شدند ولی بجرأت می‌توانم بگویم ۳/۱ خطر ابتلای به بیماری را داشته‌اند و شاید صددرصد آنها می‌مردند با ملاحظه این مسأله پی خواهیم برد که این امر از نظر انسانی و اقتصادی چه ارزش حیاتی داشته و دارد و چه خدمتی در روستاها نموده است. از نظر جبران گم کرد کار یک دهقان چقدر خدمت شده تا جلوی این گم کرد کار و اتلاف هزینه گرفته شود. دهقانی که می‌بایست فرسنگها پیاده راه برود تا شاید جسد بچه اش را به یک طبیب مجاز برساند آنهم اگر پیدا می‌شد. ولی امروز سپاهی درب منزل آن دهقان را می‌زند و از سوی رهبر انقلاب می‌گوید من برای مداوای فرزندان تو آمده‌ام. سپاهیان بهداشت در حدود ۲۵ میلیون نفر بیمار درمان نموده‌اند در این مدت بیش از ۵۰ هزار نفر هر سال از سرخک می‌مردند که دیگر نمی‌میرند و این مسأله خود رقم مهمی را در افزایش جمعیت نشان می‌دهد، بیش از صدهاهزار نفررا به بیمارستانها معرفی کردند. مهمترین کاری که سپاهیان بهداشت انجام دادند آموزش بهداشتی است و آن چیزی است که زیر بنای پیشگیری را که خود سه مرحله دارد بنیان می‌گذارد. در اجرای برنامه آموزش بهداشتی ۵۲۷۱۰۶۰ بار طبق آمار موجود تا بهمن ماه ۱۳۵۱ سخنرانیهای بهداشتی برای روستائیان ترتیب دادند و مسائل اولیه بهداشت را به روستائیان آموخته‌اند. در مورد کمکهای دیگری که انجام داده‌اند از واکسیناسیون تا پل سازی و جاده سازی و ایجاد اماکن بهداشتی که بیش از ۳۲ موضوع را در بر می‌گیرد در روستاها به روستائیان آموخته و می‌آموزند. بنده در مورد سپاهیان بهداشت گواینکه شرح خدمات آنان را در این مدت کم نمی‌توان بیان کرد بیش از این صحبت نمی‌کنم و اقداماتی که دولت در زمینه بهداشت، درمان در سال ۵۱ نموده است بعرض ساحت مقدس مجلس شورای ملی میرسانم: ۱- نگهداری ۲۴۵ مرکز بهداشتی درمانی روستائی، ۲- تجهیز و نگهداری ۱۵ مرکز بهداشتی درمانی روستائی جدید، ۳- بهبود استاندارد ۱۰۰ درمانگاه روستائی، ۴- نگهداری ۱۰ مرکز بهداشتی درمانی شهری و تجهیز و نگهداری یک مرکز جدید و غیره که اگر بخواهم تمام ارقام را بخوانم وقت زیاد می‌گیرد. همراه با تدارک خدمات درمانی و بهداشتی دولت به مسأله مهمی که تربیت نیروی انسانی است توجه کرده البته بنده از ذکر ریز ارقام که چند نفر پرستار و بهیار و تکنیسین و سایر افرادی که پزشکی تعلیم یافته و آموزش دیده‌اند خودداری می‌کنم. نگهداری یک آموزشگاه مامائی شهر ری و ایجاد دو آموزشگاه جدید کرمانشاه، مشهد، نگهداری ۱۵ آموزشگاه مامائی روستائی. باید توجه همکاران محترم را بخصوص همکاران طبیب را که در شهرستانها خدمت کرده و می‌نمایند به این موضوع جلب کنم از یک طرف دولت به تربیت ماماهای روستائی پرداخته و از طرف دیگر جزو خدمات ارزنده‌ای که سپاهیان بهداشت در روستاها انجام می‌دهند تربیت ماماهای قدیمی روستائی است. بنده یادم می‌آید جناب آقای هویدا، ۱۴ سال قبل در گنبد کاوس طبابت می‌کردم شاید در حدود ۲۰-۳۰ مورد کزاز بچه در ماه می‌دیدم که تمام آنها می‌مردند و این بعلت آن بود که آن تیغ آلوده را که مامای محلی از زیر نمد بیرون می‌آورد و بند ناف بچه را می‌برید بچه را مبتلا به کزاز می‌نمود بنده در مسافرتی که چندی پیش به حوزه انتخابی نمودم و با یکی از همکاران صحبت می‌کردم که آیا کزاز و سیاه زخم می‌بیند؟ اظهار می‌داشت واقعاً از موارد نادرست و اینها در سایه تعلیماتی است که سپاهیان انقلاب به ماماهای روستائی می‌دهند و دولت در این جا توجه زیادی به ماماهای روستائی نموده است. انجام ساختمان سه مرکز بهداشت درجه ۱ و شروع ساختمان دو مرکز بهداشت درجه ۱. باید باطلاع ساحت مقدس مجلس شورای ملی برسانم که در دوران انقلاب تراخم و کچلی اینها گرفتاریهائی بود که قبل از انقلاب داشتیم، خوشبختانه در بسیاری از نقاط ریشه کن شده است و در خیلی از نقاط در شرف ریشه کنی است حتی از یکی از همکاران محترمی که حوزه انتخابیه ایشان به داشتن تراخم معروف بوده است وقتی سئوال کردم معلوم شد که ریشه کن شده است البته در این مورد باید خدمات ارزنده سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را نیز نام برد. اما در باره برنامه سال آتی دولت در بودجه سال ۱۳۵۲، سهم هزینه هی بخش امور اجتماعی در کل مصارف بودجه را از ۱۷/۶ % در سال ۵۱ به ۲۲ درصد در سال ۵۲ افزایش داده است که سهم عمده بخش امور اجتماعی (نزدیک به نصف) به توسعه هر چه بیشتر و بهبود هرچه کاملتر آموزش و پرورش در سطوح و انواع و مناطق مختلف اختصاص داده شده است بهداشت و درمان و تغذیه با نزدیک ۱۷ درصد، تأمین مسکن در حدود ۱۴ درصد و رفاه و تأمین اجتماعی با قریب شش (۶) درصد به ترتیب بالاترین سهم را از هزینه-‌های امور اجتماعی بخود جلب می‌کنند.

از این اعتبار ۱۷/۶۰۰ میلیارد ریالی:

مبلغ ۱۷۴/۶۷۶/۰۰ میلیون ریال صرف آموزش فنی و تربیت حرفه‌ای و نیروی پزشکی انسانی در زمینه‌های بهیاری، مامائی روستائی خواهد شد.
مبلغ ۱۸۵/۳۵۰ میلیون ریال صرف آموزش عالی برای تربیت پرستار، ماما، تکنیسینهای آزمایشگاهی، کمک مهندسی بهداشت، کمک بهساز خواهد شد.
با توجه به هدفهای برنامه پنجم عمرانی کشور در سال ۵۲ مبادرت به ساختمان ۶۵ مرکز بهداشت اصلی و ۵۰ مرکز بهداشت فرعی خواهد شد و اعتبار پیش بینی شده این برنامه در سال ۱۳۵۲ بالغ بر ۳/۵۸۱ میلیارد ریال می‌باشد که نسبت به اعتبار سال ۱۳۵۱ حدود ۵۸ % افزایش نشان می‌دهد.

از آنجا که برنامه کاهش موالید یک برنامه اساسی و زیربنائی است که تحقق هدفهای آن به حل بسیاری از مسائل اجتماعی و اتقصادی کمک خواهد کرد. دولت در این زمینه با تخاذ تدابیر لازم بحل مشکلات اجرائی این برنامه اقدام نموده تا هدفهای درازمدت آن بطور مطمئن تحقق یابد.

رشد جمعیت فعلی که در حدود ۳/۱ درصد است که با جرا و پیگیری این برنامه سودمند و پیگیری آن در پایان برنامه پنجم به ۲/۶ درصد خواهد رسید.

اعتبار این برنامه در سال ۵۲ بالغ بر ۸۷۷ میلیون ریال می‌باشد که نسبت باعتبار مشابه سال ۵۱، ۳۳ درصد فزونی یافته است.

با توسعه فعالیتهای بهداشت و تنظیم خانواده در سال ۵۱ از ۱۰۵ هزار تولد ناخواسته جلوگیری شده و با ادامه و گسترش آن در سال ۵۲ از ۱۵۰/۰۰۰ تولد ناخواسته جلوگیری خواهد شد.

در مورد برنامه خدمات درمانی سهم اعتبار پیش بینی شده بالغ بر ۸/۹۲۸ میلیارد ریال است که نسبت به اعتبارات سال ۵۱ حدود ۳۴ % افزایش یافته است، در گسترش خدمات درمانی.

در سال آتی با در نظر گرفتن جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی و کادر فنی، بیمارستانهای بزرگ منطقه‌ای و مراکز درمانی اقماری ساخته خواهد شد.

در طول برنامه پنجم تعداد ۲۴۵۰۰ تخت جدید بیمارستانی ایجاد خواهد شد که ۷۰۰۰ تخت آن بصورت بیمارستانهای بزرگ منطقه‌ای پیش بینی شده که مقدمات ایجاد آنها در سال ۵۲ شروع می‌گردد و همچنین ۷۱۲۰ تخت بیمارستانی در سال ۵۲ شروع و یا ادامه ساختمان خواهد یافت که حدود ۲۰۰۰ تخت بیمارستانی در سال ۵۲ آماده بهره برداری خواهد شد.

در بودجه سال ۵۲ اعتبار مرکز پژوهشی و تربیت حرفه‌ای و آموزش عالی و درمانی مرکز پزشکی فیروزگر از حدود ۱۷۰ میلیون ریال به حدود ۲۰۱ میلیون ریال افزایش یافته است.

در زمینه تحقیق و بررسیهای بهداشتی و تقویت مؤسسات پژوهشی دانشگاهی دولت اعتباری با میزان ۲۸۶ میلیون ریال منظور نموده است که نسبت به سال ۵۱ حدود ۶۲ % افزایش یافته است.

خدمات بهداشتی – درمانی روستائی. در تأمین نیازهای بهداشتی درمانی جامعه روستائی ایران هزینه برابر ۲۹۷۴۰۰۰ میلیارد ریال تخصیص یافته که بامور درمان سرپائی، پیشگیری و کنترل بیماریهای واگیر، تأمین بهداشت مادر و کودک و از جمله تنظیم خانواده و تغذیه و آموزش بهداشتی که از مهمترین نیازهای جامعه روستائی است تخصیص داده خواهد شد که نسبت به سال ۵۱ حدود ۴۷۰ میلیون ریال افزایش یافته است. اجرای برنامه بهم پیوسته خدمات بهداشتی، تنظیم خانواده، کمکهای غذائی و آموزش تغذیه‌ای برای ۱۰۰۰۰ کودک کمتر از سه سال و مادران آنها در استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان و فارس و کرمانشاهان بوسیله وزارت بهداری بعمل خواهد آمد. از نظر بهبود تغذیه در بودجه سال ۵۲ مبلغ ۳۱۴ میلیون را جهت این امر تخصیص داده شده است که نسبت به سال قبل ۵۱ % افزایش یافته است، بشرح زیر:

الف- کمک به تغذیه ۴۲۰ هزار نفر دانش آموز کودکستانی و دبستانی مناطق شهری و روستائی کشور بمدت ۱۰۰ تا ۱۵۰ روز در سال بوسیله وزارت آموزش و پرورش، تعاون و امور روستاها و انجمن ملی حمایت کودکان.

ب- کمک به تغذیه ۵۰۰۰ خانواده کارگر طرحهای عمرانی استان سیستان و بلوچستان بوسیله استانداری.

ت- تکمیل و بهره برداری از کارخانه مواد غذائی کودک بظرفیت تولید ۲۰ تن در سال.

ث- مطالعه کیفیت و تغییرات وضع تغذیه کشور با توجه به جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی آن بمنظور تنظیم برنامه‌های آتی.

استخدام ۲۰ نفر متخصص تغذیه جهت امور برنامه ریزی ارزش یابی کشور.

در مورد صنایع غذائی، گسترش تکمیل سردخانه‌های موجود و گسترش کارخانه‌های شیر پاستوریزه دولت اعتبار قابل توجهی را تخصیص داده است. بنده در اینجا لازم میدانم که از اقدامات بسیار ارزنده کلیه سازمانهای بهداشتی، درمانی کشور از قبیل سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی جمعیتهای نیکوکاری تحت ریاست و نظارت عالیه علیا حضرت فرح پهلوی شهبانوی نیکوکار، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و دانشگاهها که در تأمین سلامت افراد ملت سهم وافری دارند قدردانی و تشکر بنمایم.

مسئله‌ای که در تأمین رفاه افراد ملت بسیار مؤثر است مسئله بیمه درمانی است. دولت در سال ۵۲ مبلغی در حدود ۶۰۰ میلیون ریال با افزایش ۴۹ % نسبت بسال قبل برای این مسئله در نظر گرفته است و هدف آن گسترش تدریجی خدمات درمانی برای کارمندان دولت و خانواده‌های آنان است تعداد بیمه شدگان از ۲۴۵ هزار نفر در سال ۵۱ به ۴۷۰ هزار نفر در سال ۵۲ خواهد رسید. دولت حزبی نیاز سالمندان را قبل از آنکه مسئله سالمندان نیازمند مطرح شود در نظر گرفته است. در زمینه بیمه فوت بازنشستگی و از کار افتادگی کارمندان دولت در سال ۵۲، ۴ میلیارد ریال بصورت کمک به صندوق بازنشستگی تخصیص داده شده است و من در اینجا لازم میدانم از توجه مخصوص دولت در اجرای اوامر شاهنشاه آریامهر دائر به گسترش و تعمیم هرچه بیشتر رفاه عامه از ۱۵ % اضافه حقوق بازنشستگان تشکر نمایم.

در باره بیمه‌های اجتماعی روستائیان اعتبارات زیادتری نسبت بسال قبل در نظر گرفته شده در زمینه رفاه خانواده و کودک، رفاه کودکان بی سرپرست، رفاه روستائیان و آموزش آنان و رفاه معلمان و ایجاد گسترش تعاونیهای مصرف اعتباری در حدود ۹۷۰ میلیون ریال تخصیص یافته است که نسبت بسال قبل ۳۲ درصد افزایش داشته همچنین دولت خدمتگذار هویدا با الهام از منویات شاهنشاه آریامهر در راه بهروزی و بهزیستی روستائیان در سال ۵۲ اعتباری معادل بیش از ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال جهت طرح تأسیسات زیربنای روستاها برای تأمین آب آشامیدنی روستاها و مسائل روستائی و تأسیسات و ساختمانهای بهداشتی و بهزیستی محیط و راههای روستائی تخصیص داده است یکی از مسائلی که از پدیده‌های شکوفان دوران انقلاب اجتماعی ایران است ایجاد مراکز توانبخشی کشور است. مرکز توانبخشی شفا یحیی ئیان یکی از مراکزی است که در سطح جهانی از مراکز درجه اول توانبخشی است که در جهت کمک به معلولین اجتماع انجام وظیفه می‌نماید. در مورد بهداشت محیط اضافه بر اقدامات وسیع ذکر شده در روستاها مبلغی در حدود بیش از یک میلیارد ریال برای تأمین لوله کشی و شبکه آب شهرها و ایجاد و توسعه فاضلاب که از اهم مسائل بهداشتی شهرها است با اعتباری در حدود ۴۰۳ میلیون ریال و ایجاد تأسیسات حفاظتی شهرها در برابر سیلاب و طغیان رودخانه‌ها، اعتباری در حدود ۳۴۰ میلیون ریال در نظر گرفته‌اند از آنجا که ورزش و تفریحات سالم در سلامت افراد اجتماع بخصوص نوآموزان و نونهالان و جوانان کشور نقش اساسی دارد بودجه تربیت بدنی در سال ۵۲ به ۳ میلیارد و ۳۹۵ میلیون ریال افزایش یافته است که با مقایسه نسبت بسال ۵۱ حدود صددرصد افزایش پیدا کرده است. دولت برای تأمین سلامت جسمی افراد ملت و بخصوص جوانان کشور که بارها شاهنشاه آریامهر امر به گسترش آن فرموده‌اند، در توسعه تربیت بدنی و ورزش کشور کوشیده است. بودجه امور جوانان با افزایش ۶۴ درصد نسبت به سال ۵۱-۳۵۴/۵ میلیون ریال تخصیص داده شده بودجه پیش آهنگی ۶۷ % افزایش پیدا کرده و بمیزان ۱۱۶ میلیون ریال افزایش یافته است بودجه تفریحات سالم در حدود ۲۵ % اضافه شده و در مورد بودجه ورزش در مدارس در سال ۵۲ اعتباری معادل ۱۰۹ میلیون ریال برای این امر تخصیص داده شده است. با گسترش بودجه‌های بهداشتی درمانی، تغذیه‌ای و بهبود محیط زیست و پیگیری آنها چنین برمی آید که در پایان بودجه پنجم میزان مرگ و میر از ۱۶ در هزار به ۱۴ در هزار کاهش پیدا کرده و این کم شدن میزان مرگ و میر یکی از شاخصهای بزرگ این ملت در زمینه توسعه و پیشرفت بهداشت و درمان است. همچنین میزان موالید از ۴۸ در هزار به ۴۰ در هزار تقلیل خواهد یافت و این میرساند که برنامه تنظیم خانواده چه نقش سنگین و مهمی را در آینده دارا خواهد بود. ولی در مورد برنامه‌های دولت در راه ریشه کنی بیماری سل، جذام و سایر بیماریهای عفونی دیگر که صحبت نمی‌کنم پیشرفت زیادی نموده است باید عرض کنم که برنامه ریشه کنی مالاریا در ۶۸۵۳۸ قریه با جمعیت حدود ۱۵ میلیون نفر دنبال می‌شود و هر ماه مأمورین مبارزه با مالاریا منازل این افراد را که در خطر ابتلاء هستند سمپاشی می‌کنند و اگر بیماری پیدا شود درمان می‌نمایند همچنین در سال ۵۲ برنامه‌های جدیدی بموقع اجرا گذارده خواهد شد. تجهیز و نگهداری ۶۶ مرکز درمانی جدید روستائی، بهبود استاندارد صد درمانگاه روستائی، ایجاد دو واحد بهداشت حرفه‌ای، ایجاد یک مؤسسه پژوهش درمانی، خرید خدمات بیمارستانی جهت افراد کم بضاعت برای تعداد ۲۰۰ هزار نفر، ملاحظه میفرمائید که این بودجه تماماً در بارة مسائلی در جهت رفاه عامه بکار می‌رود همچنین فعالیتهای مربوط به گروههای آسیب- پذیر، بهبود استاندارد بیمارستانهای اختصاصی وزارت بهداری و بیمارستانهای روانی مشهد، تهران، همدان، شروع مقدمات ایجاد ساختمان ۳ آموزشگاه پرستاری، شروع ساختمان چند آسایشگاه درمانی، ساختمان مراکز بهداشتی درمانی روستائی، اینها مسائلی است که در زمینه‌های بهداشتی و درمانی و در راه رفاه ملت انجام شده، ادامه و گسترش می‌یابد. پس شاخص ما در اینکه دولت حزبی در دوران انقلاب موفق به بهبود وضع بهداشتی درمانی مملکت شده و این برنامه در سال ۵۲ ادامه خواهد داشت عبارت است از:

۱- کم شدن مرگ و میر.
۲- کم شدن رشد جمعیت.
۳- افزایش طول عمر افراد اجتماع، با اینکه خانم دولتشاهی مطالبی در مورد آموزش و پروش فرمودند و بنده باین موضوع اشاره نخواهم کرد فقط بعنوان نمونه مطلبی در مورد حوزه انتخابیه خود بیان می‌نمایم. چون خانم دکتر پارسای در مسافرت تشریف دارند خواهش می‌کنم آقای دکتر بطحائی عرایض بنده را باستحضار ایشان برسانند: در دوران قبل از انقلاب شاه و ملت قاطبه اهالی و تراکمه شاهدوست و میهن پرست گنبد کاوس با ارسال تلگرافها و طومارها می‌نوشتند که ما یک مدرسه ۲ یا ۳ کلاسه می‌خواهیم امروز در نتیجه بهره وری از انقلاب که بنده از ذکر ارقام مربوطه که تعداد دبستانها و دبیرستانها و تعداد دانش آموزان که چقدر افزایش پیدا کرده خودداری می‌نمایم فقط عرض می‌کنم مردم آن منطقه مردمی که برای یک مدرسه ۲ و ۳ کلاسه طومار و تلگراف می‌فرستادند، امروزه سطح دانش و اعتلای دانش آنها بجائی رسیده که طی نامه‌ای که به پیشگاه شاهنشاه آریامهر تقدیم داشته‌اند تقاضای تأسیس دانشکده کشاورزی و مدارس عالی در رشته کشاورزی و دامپروری و بخصوص آموزشگاه حرفه‌ای و هنرستان صنعتی می‌نمایند.

همچنین بنده باید بعرض برسانم که یکی از اهالی قطعه زمینی را بمساحت ۲۰ هزار متر برای ایجاد آموزشگاه حرفه‌ای به شورای آموزش و پرورش منطقه‌ای هدیه کرده است خانم وزیر آموزش و پرورش در پاسخ تقاضای اهالی دستور فرمودند این آموزشگاه ساخته شود. جناب آقای مسعودی دیگران هم از این اقدامات نموده‌اند و بنده بنام اهالی از وزیر محترمه آموزش و پرورش که موافقت به تأسیس آن فرمودند تشکر می‌کنم ولی باید در ساختمان و بهره برداری از آن تسریع شود تا در اجرای برنامه‌های عمرانی، صنعتی، کشاورزی در منطقه خودمان بخصوص در اجرای برنامه پنجم از وجود این افراد استفاده بکنیم و اما مسأله دوم مسئله مسکن است که بنده بطور خلاصه عرض خواهم کرد: سلامتی تنها سلامتی بدن و عاری از بیماری بودن نیست بلکه سلامتی بمفهوم واقعی کلام سلامتی بدن، سلامتی روان، سلامتی اقتصادی، سلامتی آموزشی، سلامتی اجتماعی و بطور خلاصه احساس و درک پذیرش بهروزی است و اینکه خوب زندگی می‌کند. این واقعاً مفهوم کلمة سلامتی است و این مسأله را باین علت عرض کردم که مسکن در سلامت افراد یک ملت نقش مهمی دارد برای روشن شدن این مسأله بنده دو آمار دارم که از ذکر ارقام آن خودداری می‌کنم. در یکی از کشورهای اروپائی آمارهای مستندی ارائه نموده‌اند که نشان می‌دهد قبل از پیدایش داروهای ضد سل و پنیسیلین که در درمان عفونتهای استرپتوکوکی و ضایعات احتمالی رماتیسمی و قلبی بکار می‌رود در اثر بهبود مسکن منحنی ابتلای بیماریهای مربوطه قوس نزولی پیدا کرده نشان می‌دهد که ما هر چه که در ایجاد مسکن واجد شرایط و مطلوب و مورد نیاز خانواده‌ها سرمایه گذاری نمائیم در بهبود بهداشت و سلامت آنان قدم اساسی برداشته‌ایم. راجع باین مطلب باید توضیح بدهم اصل مهم تدارک و تأمنی مسکن و واحد مسکونی برای خانواده‌ها این است که باید با درآمد سالانه و درآمد خانواده‌ها تطبیق کند والا اگر قرار باشد که درآمد خانواده تکافوی هزینه مسکن، هزینه سوخت، هزینه گرم کردن و هزینه تزئینات و پرداخت اقساط وامهای دریافتی و سایر چیزها را ننماید چه بسا خانواده‌ها که مجبور هستند از پوشاک و تغذیه و نیازهای اولیه دیگر زندگی کاهش بدهند و آنرا صرف پرداخت اقساط واحد مسکونی خود نمایند خوشبختانه دولت حزبی باین مسأله توجه کامل دارد و در ایجاد واحدهای مسکونی برای طبقات مختلف مطابق با درآمد سرانه آنها مسکنی را که احتیاج دارند ساخته و تحویل می‌نماید. اینجا صحبت از مسکن شد مسأله کمبود مسکن در همه جای دنیا بچشم می‌خورد حتی نوبت چندین سال در انتظار خانواده هاست. علتش یکی افزایش جمعیت است بخصوص در کشورهائیکه ازدیاد جمعیت بمرحله انفجار رسیده است. مسئله دومی که در کمبود مسکن مؤثر است بهبود وضع اقتصادی مردم است درآمدها بهتر شده و دیگر اینکه بسیاری از خانواده‌ها عادت داشتند با فرزندان خود حتی پس از ازدواج آنها با هم در یک خانه زندگی کنند ولی امروزه هر کدام از اینها حتی بچه‌های کوچک می‌خواهند یک اطاق برایشان در خانه اختصاص داده بشود و بخصوص جوانها تمایل پیدا کرده‌اند که بعد از ازدواج و حتی قبل از ازدواج از خانه اولیه باصطلاح پدری جدا شوند و اینها مسائلی است که وقتی در کل در نظر می‌گیریم میبینیم چقدر در کمبود مسکن مؤثر است وزارت آبادانی و مسکن در سال ۱۳۵۱ تعداد ۶۱۶ پروژه که شامل عمران شهری ساختمانهای دولتی و خانه سازی می‌باشد با هزینه‌ای بالغ بر ۱۲۷۲۳۹۴۶۰۰۰ میلیارد ریال باین شرح شروع کرد در مورد عمران شهری، لوله کشی آب آشامیدنی ۱۵۳ پروژه فاضلاب، ۵ پروژه اسفالت، ۳۸ پروژه بناهای حفاظتی، ۳۲ پروژه کشتارگاهها، ۴۴ پروژه در مورد ساختمانهای دولتی، مراکز درمانی، ۲۲ پروژه بناهای دانشگاهی، ۲۳ پروژه تأسیسات ورزشی، ۸ پروژه هتل مهمانسرا و پلاژ، ۱۸ پروژه در مورد خانه سازی ۸۹۰۰ دستگاه خانه‌های ارزان قیمت ساخته شده، ۱۱۰۷ دستگاه خانه‌های سازمانی و ۹۶۴ دستگاه آپارتمان، بنده در مورد مسکن عرایضم را با این آماری که عرض می‌کنم کوتاه می‌کنم. از ابتدای سال ۵۱ تا پایان بهمن ماه سال جاری تعداد ۳۵۴ پروژه که هزینه مجموع آن بالغ بر ۳/۶۶۱/۹۸۵/۰۰۰ میلیارد ریال است بشرحی که عرض می‌شود:

لوله کشی آب آشامیدنی ۹۴ پروژه، فاضلاب ۲ پروژه، اسفالت و خیابان سازی ۱۴ پروژه، بناهای حفاظتی ۱۴ پروژه، مراکز درمانی ۱۵ پروژه، بناهای دانشگاهها ۱۰ پروژه، تأسیسات ورزشی ۱۰ پروژه، بناهای دولتی ۷۳ پروژه، بناهای آموزشی ۳۵ پروژه، هتل و مهمانسرا و پلاژ ۹ پروژه، خانـه سازی ارزان قیمت ۵۰۰ دستگاه خانه سازمانی ۵۹۰ دستگاه در سراسر کشور خاتمه یافته و مورد بهره برداری قرار گرفته است.

در سال ۵۲ اعتباراتی معادل ۱۴/۵۸۰میلیارد ریال در امر خانـه سازی (که ۱۷ % اعتبارات پیش بینی شده در برنامه پنجم عمرانی است) تخصیص یافته که نسبت به سال ۵۱ معادل ۵۲ % افزایش یافته است با اجرای این برنامه مجموعاً ۱۶/۶۰۰ واحد مسکونی جدید در سطح کشور از محل اعتبارات عمرانی احداث خواهد شد.

جهت اجرای برنامه احداث خانه‌های سازمانی کارگران در سال ۵۲، ۲۶۰۰ خانه سازمانی کارگری در شهرهای مختلف با اعتباری معادل ۲/۱۰۲ میلیارد ریال تخصیص یافته است. در اجرای برنامه احداث خانه‌های سازمانی کارمندان ۱۱/۰۶۶ میلیارد ریال اختصاص یافته که در حدود ۱۳۰۰۰ خانه جدید سازمانی برای کارمندان دولت احداث و ساختمان ۱/۸۰۰خانه سازمانی در دست اجرا تکمیل می‌گردد. در اجرای برنامه احداث خانه‌های ارزان قیمت در سال ۵۲ اعتباری معادل ۱/۲۲۲ میلیارد ریال اختصاص یافته که ساختمان ۷۵۰۰ واحد مسکونی ارزان قیمت برای طبقات کم درآمد که هم اکنون در دست اجراست تکمیل گردد.

در اجرای برنامه کمکهای اعتباری برای تأمین مسکن در سال ۵۲ اعتباری معادل ۱۹۰ میلیون ریال بصورت:

۱- طرح اعطای کمک هزینه بهره که مجری آن بانک رهنی است.
۲- طرح اعطای کمک هزینه بهره وامهای کارگری که مجری آن بانک رفاه کارگران است.
۳- طرح ساختمانهای مسکونی روستائی در شرکت سهامی زراعی که مجری آن وزارت تعاون و امور روستاها می‌باشد تخصیص یافته است.

در مورد تأمین مسکن کارگران در جمع خانه سازی کارگران از طرف وزارت کار از طریق تشویق بخش خصوصی در برنامه پنجم ۲۷۵۰۰ واحد مسکونی ساخته خواهد شد.

در سال ۱۳۵۱، ۲۰۰۰۰ کارگر ۲۵۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیارد ریال از بانک رفاه کارگران برای تهیه مسکن وام گرفته‌اند.

در سال ۱۳۵۰ بمیزان ۲ میلیارد ریال به حدود ۱۶۰۰۰ کارگر وام مسکن داده شده است.

بعنوان نمونه در سربندر ۳۰۰ خانه تحویل سازمان بنادر و کشتیرانی برای کارگران شده است.

در شیراز ۴۶۰ واحد آپارتمان در دست اقدام است. در اصفهان ۱۵۸۵ آپارتمان برای کارگران در دست ساختمان است که ۴۶۰ واحد آن در سال ۵۲ تحویل می‌شود. در زاهدان ۱۰۰ واحد در دست ساختمان است، در اهواز برنامه ۲۵۰۰ واحدی و در تبریز برنامه برای تأمین ۵۰۰۰ واحد مسکونی برای کارگران در نظر گرفته شده است.

در تهران در گودال جنوب ۷۵۰۰ دستگاه در برنامه است که جمع آنها در برنامه پنجم ۲۷۵۰۰ واحد مسکونی است که از طریق بانک رفاه کارگران و سازمان خانه سازی وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی ساخته خواهد شد.

بنده برای اینکه زیاد وقت نمایندگان محترم را نگیرم اجازه می‌خواهم باختصار راجع به آب و برق مطالبی را بعرض برسانم. وزارت آب و برق که در دوران انقلاب شاه و ملت تأسیس گردید طی دوران ۹ ساله پیدایش خود مجری ۱۰۵ طرح آب و برق بوده و تعدادی از آنها را بمرحله بهره برداری رسانیده است. از بدو تأسیس وزارت آب و برق ۷ سد جدید، سد فرحناز پهلوی، سد کورش کبیر، سد شاپور اول، سد وشمگیر، سد شاه عباس کبیر، سد ارس، سد داریوش بزرگ ساخته شده است و بدین ترتبی ظرفیت مخازن سدهای ایران که قبل از تأسیس وزارت آب و برق ۵۳۸۰ میلیون متر مکعب بوده به ۱۰۰۴۰۰۰۰ میلیون متر مکعب افزایش یافته است که علاوه بر آبیاری ۴۰۰ هزار هکتار زمین مزروعی آب مشروب شهرها و کارخانجات صنعتی مجاور را تأمین می‌نماید.

در زمینه سدسازی کار ساختمان سد عظیم رضا شاه کبیر بر رودخانه کارود در دست انجام است و مقدمات سدهای مخزنی جیرفت و میناب و لار و نادرشاه و ساوه فراهم شده که پس از ساختمان این سدها متجاوز از ۲۰۰ هزار هکتار دیگر اراضی بطور منظم و صحیح آبیاری خواهد شد و بیشتر از یک میلیون ۱۰۰۰۰۰۰ کیلو وات به قدرت تولید نیروی برق آبی کشور ا ضافه می‌گردد. با گسترش ساختمان شبکه‌های آبیاری نوین سطح اراضی مزروعی که از ۱۰ هزار هکتار تجاوز نمی‌کرد به ۲۶۰ هزار هکتار رسیده است.

در بررسی بخش مربوط به آب در بودجه چنین نتیجه گرفته می‌شود که دولت در سال ۵۲ اعتباری معادل ۳/۸۹۸ میلیارد ریال برای احتیاجات آب شهرها و صنایع وکشاورزی و تولید برق آبی و جلوگیری از خسارات ناشی از طغیان آب رودخانه‌ها منظور نموده است که با این اعتبار عملیات اجرائی برای تنظیم ۹/۲۸۰ میلیون متر مکعب آب در سال ادامه خواهد یافت و مقدمات تنظیم حدود ۶۶۰ میلیون متر مکعب آب در سال نیز فراهم می‌شود.

اهم طرحهای این برنامه عبارتند از:

۱- ساختمان سدرضاشاه کبیرکه جهت ادامه ساختمان آن که ازسال۱۳۴۸شروع شده است واعتباری معادل ۱۹۰۰ میلیارد ریال در سال ۵۲ تخصیص داده شده تا ساختمان آن ادامه یابد.
۲- ساختمان مخازن چاه نیمه عمیق برای بهره برداری کامل از آب رودخانه سیستان و تخصیص ۲۹۴ میلیون ریال اعتبار برای سال ۵۲.
۳- ادامه ساختمان سد مخزنی قشلاق بمنظور تأمین آب سنندج و اعتبار سال ۵۲ آن معادل ۱۵۰ میلیون ریال.
۴- ساختمان سد میناب، اعتبار ادامه ساختمان آن معادل ۷۸ میلیون ریال برای تأمین آب شهر بندرعباس و آبیاری حدود ۱۴۰۰۰ هکتار از اراضی آن.
۵- ساختمان سد لار بمنظور تأمین آب پایتخت و آبیاری ۱۰۵۰۰۰ هکتار از اراضی مازندران که ۵۶۰ میلیون ریال جهت ادامه ساختمان آن در سال ۵۲ تخصیص یافته است.
۶- جهت اجرای انتقال آب ازطالقان بدشت قزوین اعتبارمعادل ۲۴۵ میلیون ریال منظورشده است.
۷- انتقال آب از کوهرنگ به دره زاینده رود جهت منظور تأمین کمبود آب صنایع و کشاورزی منطقه اصفهان با اعتبار ۱۹۶ میلیون ریال.
۸- برای بهره برداری از آبهای زیر زمینی که در سال ۵۲ مبلغی معادل ۲۰۷ میلیون ریال پیش بینی گردیده است.
۹- همچنین برای تأمین آب جزیره کیش برای تبدیل آب شور به شیرین اعتبار مخصوصی در نظر گرفته شده است.

در برنامه ایجاد شبکه‌های آبیاری ۷/۱۲۷ میلیارد ریال که حدود ۵۶/۶ % اعتبارات فصل توسعه منابع آب می‌باشد اختصاص یافته است که اهم آنها عبارتست:

۱- ساختمان شبکه آبیاری سد محمد رضا شاه پهلوی.
۲- ساختمان شبکه آبیاری سد شهبانو فرح.
۳- ساختمان شبکه آبیاری سد وشمگیر.
۴- ساختمان شبکه آبیاری سد ارس.
۵- ساختمان شبکه آبیاری سد کورش کبیر.
۶- ساختمان شبکه آبیاری سد شاهپور اول.
۷- ساختمان شبکه آبیاری زیر سد شاه عباس کبیر.
۸- شبکه آبیاری دشت قزوین.
۹- شبکه آبیاری میانکنگی سیستان.

و در مورد برنامه آبرسانی شهرها که بمنظور تأمین آب مورد نیاز بسیاری از شهرهای کشور، اعتباری معادل ۴۶۱ میلیون ریال به آن تخصیص داده شده است که در نتیجه ظرفیت تأسیسات آبرسانی شهرها بمیزان ۵۱ میلیون متر مکعب آب در سال افزایش یافته وبرای انتقال حدود ۳۷/۵ میلیون متر مکعب آب در سال عملیات اجرائی شروع می‌گردد.

جهت برنامه تولید برق آبی جهت نیاز صنایع و کشاورزی و عمران شهری در سال ۵۲ اعتباری معادل ۲۷۰ میلیون ریال برای ادامه طرح مربوط به تأسیسات برق آبی سد رضا شاه کبیر اختصاص یافته است در دوره انقلاب شاه و ملت در زمیه تأمین برق اقدامات مهمی انجام گرفته که بطور خلاصه اشاره به رئوس مطالب می‌کنم. در زمینه برق صنعت برق کشور که قبل از دوران انقلاب بطور پراکنده و بوسیله دستگاههای مختلف اداره می‌شد به وزارت آب و برق سپرده شد و در دوران انقلاب شاه و ملت همزمان با بالا بردن سطح تولید نیروی برق اقدام به ایجاد شبکه بهم پیوسته ملی گردیده تا برق مطمئن و قوی در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد. علاوه بر ایجاد نیروگاههای بزرگ حرارتی فرح آباد و شهریار، نیروگاههای برق آبی سد محمد رضا شاه پهلوی، سد شهبانو فرح، سد فرحناز پهلوی و سد شاه عباس کبیر، ارس و شاهپور اول تکمیل و مورد بهره برداری قرار گرفت.

کار ساختمان نیروگاه سد رضا شاه کبیر به قدرت یک میلیون کیلو وات همراه با ساختمان سد پیشرفت می‌کند و ضمناً نیروگاه بزرگ حرارتی منجیل، اصفهان، زرند مشهد، اهواز در دست ساختمان است.

در دوران انقلاب شاه و ملت و دوارن تحت مدیریت وزارت آب و برق، قدرت تولید نیروگاههای برق کشور از ۴۴۰۰۰۰ کیلو وات به ۲۰۸۸ میلیون کیلو وات یعنی بیشتر از چهار برابر افزایش یافته است. و مقدار تولید نیروی برق از ۷۴۲ میلیون کیلو وات در سال ۴۲ به ۵۰۳۸ میلیون کیلو وات ساعت رسیده است.

و طی این مدت ۵۷۰۰ کیلومتر خطوط انتقال فشار قوی بوجود آمده و شبکه‌های توزیع اکثر نقاط کشور که فرسوده بوده نوسازی گردیده است.

در مطالعه فصل تأمین برق در بودجه سال ۵۲ اعتباری معادل ۵/۳۹۵/۸میلیارد ریال تخصیص یافته است ظرفیت تأسیسات برق که تا پایان سال ۵۱ حدود ۲/۱۱۰ مگاوات می‌باشد به حدود ۳/۰۲۲ مگاوات در سال ۵۲ خواهد رسید.

طرحهای عمده این برنامه در سال ۵۲ بشرح زیر است:

طرح نیروگاههای دیزلی شهرهای متوسط و کوچکی که برق آنها از شبکه‌های سراسری تأمین نمی‌گردد،

نیروگاه بندر شاهپور بمنظور برق مورد نیاز صنایع پتروشیمی،

ایجاد دو نیروگاه بخاری با لوله‌های ۳۵۰ مگاواتی،

اعتبار مخصوص بررسی نیروگاه اتمی مجموع ۱۸۱۴ مگاوات.

در برنامه انتقال نیروی برق شبکه خطوط انتقال نیروهای ۱۳۲ کیلو ولتی و ۲۳۰ کیلو ولتی که بترتیب ۱/۸۱۱ و ۱/۹۱۱ کیلومتر می‌باشد با اعتباری معادل با ۲/۴۰۴ میلیارد ریال توسعه و گسترش خواهد یافت.

طرحهای عمده این برنامه شامل خط انتقال اطراف دریاچه رضائیه، خط انتقال تهران اصفهان، منجیل تهران، خط انتقال کمربندی تهران، خط انتقال منجیل تبریز و خطوط چهارگانه ۴۰۰ کیلوولتی سد رضا شاه کبیر و خط انتقال تهران اراک می‌باشد.

در مورد برنامه توزیع نیروی برق و احداث و توسعه و تکمیل کلیه شهرهای کشور اعتباری معادل ۲/۷۵۰میلیارد ریال در نظر گرفته است.

در مورد برنامه برق روستائی اعتباری معادل ۵۵۰ میلیون ریال تخصیص یافته است تا جامعه روستائی از رفاه بیشتری برخوردار گردد.

از آنجا که راههای مواصلاتی در پیشرفت کلیه امور بویژه اقتصادی و صنعتی و آبادانی شهرها و روستاها نقش مهمی را دارد. دولت در اجرای اوامر مبارک شاهنشاه آریامهر رقم مهمی از بودجه را به ایجاد راههای بین شهری و روستائی تخصیص داده است.

در دوران دهه اول انقلاب شاه و ملت اقداماتی چشمگیر بدین شرح بعمل آمده است و در ادامه برنامـه‌های راهسازی:

در سال ۵۲ اعتباری معادل ۵/۶۰۸/۲ میلیارد ریال برای این برنامه‌ها تخصیص یافته است.

عملیات راهسازی مربوطه عبارتند از ادامه و تکمیل ساختمان در حدود ۳/۷۰۰ کیلومتر راه اصلی اسفالته در اجرای برنامه عمرانی پنجم در طی سال ۵۲ و انجام مطالعات مربوط به تهیه پروژه ۳/۲۰۰ کیلومتر راه اصلی جدید.

ضمناً در سال ۵۲ راه رفسنجان، سرچشمه، خاتون آباد که از نظر بهره برداری از معادن مس سرچشمه ضرورت کامل دارد آغاز خواهد شد.

راههای فرعی، در مورد ساختمان و توسعه راههای فرعی اعتباری معادل ۳/۳۳۷/۶ میلیارد ریال جهت این برنامه تخصیص یافته است که در اجرای هدفهای برنامه پنجم عملیات اجرائی مربوط به ۴۵۰۰ کیلومتر راه فرعی می‌باشد.

در مورد برنامه نگهداری راهها، اعتباری معادل ۲/۹۷۷/۸ میلیارد ریال جهت این برنامه تخصیص یافته است.

در برنامه ساختمان و توسعه شبکه راه آهن، در سال ۵۲ اعتباری معادل ۳/۱۵۰/۷ میلیارد ریال تخصیص داده شده است که صرف تدارک وسائط و تجهیزات راه آهن مربوط به خطوط جدید و خرید واگن و انجا سایر پروژه‌ها خواهد گردید.

در برنامه ساختمان و توسعه بنادر در سال ۵۲ اعتباری معادل ۲/۹۹۸ میلیارد ریال جهت گسترش و تجهیز بنادر و اسکله‌های جنوب و شمال کشور شاهنشاهی ایران تخصیص یافته است. در دهه اول انقلاب ما دارای ۱۰۸۳ ایستگاه هواشناسی ۲۸۶ دستگاه ایستگاه اقلیم شناسی، ۵۴۴۰ دستگاه ایستگاه باران سنجی، ۷ دستگاه ایستگاه سنوپتیک، ۴۳ دستگاه گیرنده و فرستنده و ۶ دستگاه رادار شده‌ایم و ۴۵۰۲ کیلومتر راه آهن در دست بهره برداری داریم که ۱۰۸۱ کیلومتر آن در این دهه ساخته شده است.

در برنامه ساختمان و توسعه فرودگاهها در سال ۵۲ اعتباری معادل ۲/۶۴۹ میلیارد ریال جهت توسعه و تجهیز فرودگاههای تهران و شهرستانها و ایجاد فرودگاههای کوچک در استانها خواهد گردید.

بنده لازم میدانم بنام اهالی گنبد کاوس از ایجاد راه اسفالته گنبد کاوس و راه اسفالته فرعی کلاله و شروع راهسازی فرعی و راه مرزی کلایه – مراویاته که در اقتصاد منطقه نقش مهمی داشته است از دولت حزبی جناب آقای هویدا تشکر نمایم (احسنت).

فعالیتهای راهسازی در دهه اول انقلاب به این قرار بوده است: ۳۵۰۰ کیلومتر راه آسفالته جدیدالاحداث، ۴۵۶۰ کیلومتر راه آسفالت شده، ۹۶۳۹ کیلومتر راه فرعی جدیدالاحداث، ۳۷۸۳ کیلومتر راه فرعی در دست ساختمان، ۱۲۹۰۸ کیلومتر راه شنی، ۱۲۰۶۰ کیلومتر راه آسفالته، ۶۵۳۳ کیلومتر راه خاکی.

جناب آقای هویدا بررسی بودجه تقدیمی دولت حزبی جنابعالی در دل دشمنان ایران بیم و وحشت و رشگ و حسادت ایجاد و به دل شیفتگان اعتلای روز افزون میهن عزیز، شوق و شعف بخشیده، نویدبخش ترقیات و پیشرفتهای باز هم بیشتر ملت ایران در سایه رهبریهای خردمندان شاهنشاه آریامهر بسوی تمدن بزرگ می‌باشد.

با تأییدات پروردگان و رهبریهای خردمندانه شاهنشاه آریامهر در پرتو هم بستگی ملی و کاردانی در خور تمجید و تحسین دولت پاسدار انقلاب و اراده آهنین و خلل ناپذیر ملت ایران و بکوری چشم فتنه انگیزان رسوا و دشمنان سرسپرده ملک و ملت، این بودجه عظیم برنامه- ای و بی سابقه که بحق باید آنرا بودجه رفاه عمومی و آسایش اجتماعی ملت ایران نامید نیز بمرحله عمل و اجرا و پایان درخواهد آمد. و ملت ایران بار دیگر شایستگی و کوشائی و پایمردی خود را به جهانیان ثابت خواهد نمود. از درگاه ایزد منان توفیق خدمت روزافزونی را برای شما نخست وزیر خدمتگزار شاه و ملت و دولت حزب پاسدار انقلاب خواستارم.

سخنان اینجانب در مورد بهداشت و مسکن و آب و برق و راه که بحق مسائل رفاهی جامعه انقلابی ایران را در بر می‌گیرد پایان پذیرفت ولی جان کلام آنکه آموزش و پرورش و فرهنگ و دانش گسترده، بهداشت و درمان همگانی و پیشرفته آب و برق و راه توسعه یافته، اقتصاد و صنعت شکوفان و پیشرفته، کاردانی و کشاورزی و مسکن اعتلا یافته، بدون آزادی و استقلال برای ملت شاهدوست و میهن-پرست ایران پشیزی ارزش ندارد.

ما از وقایع تلخ و رویدادهای ناگوار گذشته که جوانان جامعه امروزی ما بخاطر ندارند و تصور آنرا نیز نمی‌نمایند، به رهبری رهبر عالیقدر و اسلام پناه خود شاهنشاه آریامهر و ارادة خلل ناپذیر ملت ایران و فداکاریها و جانبازیهای ارتش دلیر شاهنشاهی ایران پیروزمندانه استقلال و تمامیت ارضی مرز و بوم مقدس خود را حفظ نمودیم. ولی همانطور که پیشوای بزرگ و اندیشمند ما شاهنشاه آریامهر طی فرمایشات حکیمانه خود در روز سوم بهمن ماه در کنگره بزرگداشت دهه انقلاب شاه و ملت فرمودند:

کشور ما دو مرتبه اشغال شد ولی این دو هرگز سه نخواهد شد، در فرهنگ و قاموس ملی و میهنی ایران دیگر کلمات اشغال و تسلیم وجود نخواهد داشت.

افراد ارتش غیور و دلیر شاهنشاهی ایران نه تنها از آموزش و دانش و تاکتیک‌های دفاهی و رزمی بی نظیری برخوردارند، بلکه به بهترین سلاحهای موجود نیز مجهز بوده و ملت ایران مصرانه می‌خواهد که برای تدارک جدیدترین سلاحها و تقویت هرچه بیشتر ارتش شاهنشاهی به بودجه دفاعی کشور افزوده گردد.

لازم است بگویم ولی آنچه مهمتر از دانش نظامی و قدرت رزمی ارتش شاهنشاهی است، نیروی خلل ناپذیر ایمان و اعتقاد راستین و استوار و پیوند ناگسستنی نه تنها افراد ارتش شاهنشاهی بلکه فردفرد ملت ایران در سایه همبستگی ملی به رهبر اندیشمند خود شاهنشاه آریامهر و میهن عزیز و آئین شاهنشاهی پرافتخار ۲۵۰۰ ساله است و بس.

ارتش شاهنشاهی ایران بنابر رسالت تاریخی زمان نه تنها پاسدار مرز و بوم مقدس و استقلال و تمامیت ارضی ما است، بلکه در نگهبانی صلح و حفظ امنیت این منطقه پرآشوب و ناآرام جهان نقش اساسی و حیاتی دارد.

خودفروختگان و پاکباختگان و بردگان استعمار و دلالان و قاچاقچیان رسوای بعثی باید بدانند که ارتش شاهنشاهی ایران یک نیروی سی میلیونی است که بفرمان رهبر خردمند انقلاب شاه و ملت پاسخ هر متجاوز به حریم مقدس میهن خود را در خاک متجاوز خواهد داد.

شکر و نیایش پروردگار او ستایش رهبری اندیشمند را که در پرتو دوران زرین شاهنشاهی پهلوی و عصر آریامهر و بهره وری از پدیده‌های شکوفان انقلاب شاه و ملت، ملت ایران به درجه‌ای از رشد و پیشرفت رسیده است که در سرآغاز دهه دوم انقلاب شاه و ملت، دولت حزب پاسدار انقلاب، خدمتگزار شاه و ملت با تقدیم چنین بودجه تلفیقی عظیم رفاهی، نویدبخش پیشرفتهای باز هم بیشتر ملت آزاده ما می‌گردد. جناب آقای هویدا تبریک به شما و تبریک به همه همکاران شما که در تهیه و تدوین بودجه بیسابقه تاریخ مشروطیت ایران سعی وافر نموده‌اند. از درگاه پروردگار توفیق اجرای خدمات باز هم بیشتری را برای جنابعالی و همکاران محترم در راه خدمت به شاهنشاه آریامهر و ملت ایران خواستارم. در پایان عرایض خود از درگاه ایزد منان سلامتی و تندرستی، طول عمر و دوام شاهنشاهی پر خیر و برکت رهبر اندیشمند ملت ایران شاهنشاه آریامهر، علیا حضرت فرح پهلوی شهبانوی نیکوکار و والاحضرت همایون ولایتعهد رضا پهلوی و خاندان جلیل پادشاهی خجسته پهلوی را خواستارم (احسنت – احسنت).

رئیس- آقای احتشامی تشریف بیاورید.

احتشامی- با اینکه تازه از بیمارستان خارج شده‌ام ولی بحکم دستور حزبی وظیفه دارم پیرامون یکی از مهمترین و اساسی ترین لوایح دولت که کلیه برنامه‌های بزرگ عمرانی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آینده ما بدان بستگی و اتکاء دارد مدتی نظر صائب و تیزبین نمایندگان گرامی را به بیان نارسایم جلب کنم. قبل از آغاز سخن ضروری میدانم از آن نظر که آن عده از دوستان از نمایندگان اکثریت که تا سخن آغاز نشده چماق تکفیر بدست گرفته و بر سر ناطق اقلیت می‌گویند (عده‌ای از نمایندگان – هیچ اینطور نیست) همین بهتر شاهد است، به بیاناتم اعتقاد پیدا کنند. بروشوری را که بمناسبت پایان دهمین سال انقلاب اجتماعی ایران شخصاً تهیه و تنظیم و نمودار زنده‌ای از پیشرفت همه جانبه ایران در ده سال اول انقلاب است بحضور جناب آقای رئیس مجلس و جناب آقای نخست وزیر تقدیم می‌دارم تا دیگر جای بحثی باقی نماند. نمایندگان محترم، اولین و بهترین موضوعی را که می‌خواهم با اجازه شما مطرح کنم موضوع عدم اجرای انقلاب اداری است که هم خودتان و هم ما بدان اعتراف داریم و یقین داشته باشید تا این اصل بهمان طریقی که مورد نظر است بمرحله اجرا درنیاید متأسفانه قسمت مهمی از برنامه‌های سازنده و خلاقه مملکتی در پیچ و خم مقررات اداری معطل و معوق باقی می‌ماند.

و ارادتمند از آنجا که بحکم عادت و وظیفه روزنامه نگاری تمام جراید را مطالعه می‌کنم اکنون به نوشته‌ای در این باره که بقلم یکی از همکاران اکثریت که بانویی صاحب نظر و اهل مطالعه است استناد می‌جویم این خانم نماینده در روزنامه کیهان تحت عنوان «دنبال انقلاب اداری نگردید» چنین اظهار نظر کرده است:

«حدود سه سال پیش بناگاه خبری در وزارتخانه‌ای که کار می‌کردم چون بمب ترکید و چند روز متوالی ذهن کارمندان را بخود جلب کرد. می‌گفتند در جهت اصلاح وضع ادارات و مبارزه با تبعیض قرار است که طول و عرض میزهای ادارات استاندارد شود. بدین معنی که هر قدر پست بالاتر و مهمتر باشد بهمان اندازه میزها طویل تر و عریض تر خواهد بود بخاطر دارم همانروز یک کارمند بایگانی با رنگ پریده و ناراحت سئوال می‌کرد که آیا با این ترتیب میزی که جلوی اوست به یک چهار پایه رنگ و رو رفته و شکسته مبدل نخواهد شد؟ کارمندی که پای بند ظواهر است و می‌خواهد با میزی خوش فرم و مدرن و لوکس و وسائل گرانقیمت که در روی میزش قرار می‌دهد جبران کمبودها و ندانم کاریها و بی بند و باریهایش را بکند، ابداً روح انقلاب اداری را درک نکرده است.

حال شما بهترین روشها را به او پیشنهاد کنید او با چنین روحیه‌ای چه خواهد کرد؟

سپس این خانم در پایان مقاله اش چنین نتیجه می‌گیرد:

مدیری که همیشه در پشت میزش ناله و فغان از کار زیاد دارد همکارانش یا خمیازه می‌کشند و یا فال قهوه می‌گیرند و یا وقت اداریش را به غیبت و بدگوئی از خلق خدا میگذراند و یا ساعتها تلفن اداره را برای درد دل و احوالپرسی اشغال می‌کند، مدیری که مدیریت بلد نباشد، چرخهای ادارات را از کار می‌اندازد و موضوع «تیغ بران در کف زنگی مست» در این باره مصداق پیدا می‌کند و اگر بهترین روشهای بهره گیری از نیروهای انسانی را در جلوی چنین انسانی تکرو قرار بدهید هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. چون اکثر کارمندان ضابطه پیشرفت را در بدست آوردن دل مقام مافوق میدانند، به راههای عجیب و غریب متوسل می‌شوند که یکی از آنها تملق و چاپلوسی است و آنقدر از خصال برجسته و محاسن اخلاقی و از تیزهوشی و ذکاوت و کاردانی و لیاقت رئیس می‌گویند که امر بر او مشتبه می‌شود و خود را یکی از نوابغ روزگار میداند و دیگر هیچکس را برای مشورت و همکاری قبول نخواهد داشت و آنقدر یکه تازی می‌کند تا این که کارها از مسیر جریان عادی خارج می‌شود.

آری پذیرش مسئولیت و اتخاذ تصمیم احتیاج به جلب همکاری دارد و خدمت کردن را نباید در انحصار گرفت همه مردم باید در اجتماع حق خدمتگذاری داشته باشند ۰۰۰۰» آری.

آفرین، سرکار خانم نماینده سخن از زبان ما می گوئی. آنچه دوستان حزبی من پیوسته بدان تکیه کرده‌اند همین نکته است که کارهای دولتی نباید در انحصار طلبی محصور گردد و به همه میدان کار و فعالیت عرضه شود تا استعداد و لیاقت و مدیریت خود را بمنصه ظهور برسانند.

و اما فی الحقیقه راه اصلاح ادارات و اجرای انقلاب اداری چیست؟ و چه باید کرد که این مشکلات روزافزون مردم حل و فصل شود؟

باید به این نکته اعتراف کرد که با برنامه‌های سنگین و شگفت آور و غرورآفرینی که در پیش داریم طبقه فعال و کارآمد ما نسبت به جمع نفوس مملکت کم است و باید این خلاء را از بین برد ضوابط و اصولی را حاکم بر مقدرات، و سرنوشت مأموران اجرائی دولت نمود که مورد تأیید همه باشد باید تبعیضها را کنار گذارد و لیاقت و کاردانی و امانت را ملاک عمل قرار داد. جناب آقای نخست وزیر، ایشان تشریف ندارند ولی بعرضشان میرسانند، جناب آقای نخست وزیر در طی نه سالی که اداره امور مملکت را بعهده دارید آیا در سطح بالا تمام همکاران شما از نظر ضوابط مدیریت در یک حد قرار داشتند؟ آیا شما افرادی را در اثر عدم لیاقت، عدم احساس مسئولیت کنار نگذاشتید؟ پس بیائید آن ارزش یابی را که رهبر عالیقدرمان در ارتش شاهنشاهی ملاک ارتقاء قرار داده‌اند در خدمات کشوری نیز مجرا سازید.

لغزشها و سستی‌ها و بی کفایتی‌ها را با دیدة اغماض ننگرید و آن افرادی را اعم از وزیر و معاون و استاندار و مدیر کل که نتوانستند وظیفه خود را بنحو شایسته انجام دهند و در نتیجه از صف اول بیرون رفته‌اند برای همیشه در لیست منفی قرار بدهید و علت برکناری آنانرا اعلام فرمائید. اگر دری به تخته خورد و دوست و قوم و خویشی صاحب نفوذ شد نتواند با کمک او دومرتبه مشاغل قبلی و یا بالاتر را احراز کند و یکبار دیگر ملت ایران شاهد بی لیاقتی و ناتوانی او گردد، باز هم وقت مملکت به بطالت بگذرد و باز هم همان صحنه‌های گذشته تکرار شود. بخاطر دارم چند سال قبل کارهای وزراء و صاحب منصبان عالیرتبه کشوری را ارزشیابی و تحت عنوان بند الف و بند ب و بند ج طبقه بندی کردند. فکر بسیار خوب بود ولی متأسفانه در عمل مشمول تبعیض و خاصه خرجی گردید و در نتیجه با اینکه هیاهوئی بپا کرد مانند قانون از کجا آورده‌ای؟ به نتیجه‌ای نرسید و سپس در بوته ابهام باقیماند و مشمول مرور زمان گردید. اکنون در وزارتخانه‌های شما چند مدیر کل دارید که مدرک تحصیلی آنان دیپلم است؟ چند رئیس اداره دارید که مدارک فوق لیسانس دارند و ناگزیر در زیردست رئیسی که تحصیلات او مادون آنها است بانجام وظیفه می‌پردازند؟ آیا با این ترتیب می‌توان انضباط اداری را اجرا کرد و از آن رئیس خواست که از مدیر کلش تمکین کند؟ بخاطر دارم در سال ۱۳۴۰ برای مدیر کلی شرایطی قائل شده بودند که بسیار اصولی و سنجیده بود و ضوابطی در نظر گرفته بودند که نتیجه آن می‌شد هر کارمندی که بموجب آن ضوابط مدیر کل وزارتخانه می‌شد مورد احترام و تکریم همه کارمندان قرار می‌گرفت چون بحق آن منصب را احراز کرده بود مورد اعتراض و گله قرار نمی‌گرفت ولی متأسفانه در سالهای اخیر این سدها شکسته و آن ضوابط اصولی فراموش شده است. بیائید آن شرائط را از نو احیاء کنید و بر بسیاری از تبعیضها و کارهای ناروا خط بطلان بکشید. به موضوع دیگری که فکر می‌کنم در توفیق برنامه‌های بزرگ مملکت کمک می‌کند اعزام افراد کارآمد و متخصص به شهرستانها است، چرا باید تمام افراد خبره را در تهران بکار گماشت؟

مطلقاً حجم و سطح کار در شهرستانها کمتر از تهران نیست و سرمایه چون بکار افتد باید بازده معقول داشته باشد و چه در تهران و چه در خارج از تهران باید هدف دولت این باشد که نیروهای کار در سراسر مملکت بخوبی توزیع شود.

سمینارها، کنفرانسها، کلاسهای کارآموزی غالباً در تهران تشکیل می‌گردد و از مغزهای متفکر فقط در تهران استفاده می‌شود حال اینکه برنامه‌های بزرگ عمرانی ما بدون کمک و مدد کادرهای ورزیده عملی نیست و این کادرها باید در سراسر کشور به اجرای طرحها بپردازند.

اگر حرکتی از مغزها بسوی شهرستانها آغاز نشود باید رسماً دست بکار آن شد چرا باید خدمت در شهرستانها را با شیوه‌های مبتنی بر تبعیض بین تهران و شهرستانها رجحان دادن تهران را بر شهرستانها تحقیر کنیم؟

یکی از فضیلتهای تمدن اروپای غربی شاید در این باشد که فاصله رفاه بین شهر و ده کم است ما چرا نباید این فاصله را از میان برداریم شیندم در استان ساحلی اغلب از پستهای اداری خالی است و سطح سواد در دبیرستانهای استان ساحلی آنقدر پائین است که دیپلمه‌ها نمی‌توانند در کنکور دانشگاهها شرکت کنند و یا شنیده‌ام برای اجرای طرحهای عمرانی وسیع استان ساحلی نیروی انسانی لازم در اختیار نیست. همچنین در بلوچستان از این نواقص کم و بیش بچشم می‌خورد و حق این است اگر این کمبود را نمی‌توانیم فوری رفع کنیم حداقل بکوشیم با توزیع عادلانه آنها در مناطق مختلف متناسب با نیازمندیهای طرحهای عمرانی تا سرحد امکان جبران این کمبودها را بکنیم و برای توفیق در این امر باید به دو نکته توجه داشته باشیم. اول اینکه در اعزام مأموران به خارج از تهران تبعیض روا نداریم و دیگر اینکه به نقش کار در تهران وشهرستانها به یک نسبت اهمیت بگذاریم و اگر متخصصین عضو حزب شما که اغلب مشاغل مهم را در اختیار دارند در این کار پیشقدم بشوند و خدمت در شهرستانها و مخصوصاً قسمتهای دورافتاده را نوعی دین و ذمه تلقی کنند، خیلی از مشکلات حل شود. انشاءالله.

و اما از این موضوع که بگذریم مسئله پست و تلفن هم دو مشکل بزرگ ما است. من نمیدانم چرا باید دستگاه تلفن تهران آنقدر برای مردم دردسر تولید کند؟ اگر گفتم تهران برای این است که همه روزه تمام با این مشکل دست بگریبانیم والا هنگامی که تلفن تهران به این وضع اسفناک اداره شود تلفنهای شهرستانها جای خود دارند باز بمن اعتراض نکنید که چرا این مسائل را به میان می‌کشم همکاران گرامی، برای نیل به تمدن بزرگ ما باید در تمام مراحل و در تمام شئون زندگی هماهنگ باشیم اینکه نمی‌شود در بعضی از رشته‌ها ما سرآمد شویم و در بعضی هنوز مراحل ابتدائی را بپیمائیم اخیراً در اثر بیماری بستری بودم و با مجلس شورای ملی برای شرکت در کمیسیونی کار داشتم که باید تماس می‌گرفتم باور کنید از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲ امکان بدست نیامد تا نمره ۳ که شماره اول تلفن مجلس است آزاد شود سرانجام به شکایات تلفن متوسل شدم با لحن آمرانه جواب شیندم که نمره ۳ در دست تعمیر و تغییر است و شکایت شما بی مورد.

نمونه دیگر، روزی دیگر ۴ نمره از نمره مورد نظر را گرفتم ناگهان دیدم به تلفنی متصل شد که خانمی با آقائی صحبت می‌کرد. تلفنی را قطع کردم دومرتبه سه مرتبه خلاصه تا نیمساعت هر وقت که گوشی را برمیداشتم می‌دیدم درددل آن خانم که از شوهر گریزپایش که شبها با افراد نااهل میگذراند و بخانه و زندگی بی اعتنا شده و از این قبیل مطالب که خودتان بهتر از من میدانید، قطع نشد. من برای اینکه استراق سمع نکنم، مرتب قطع کردم و فقط با شنیدن چند کلمه به اصل مطلب پی بردم، در انتظار ماندم تا توانستم شماره مورد نظر را بگیرم و خدا رحم کرد که مخاطب خانم کوتاه آمد والا تا بحشر این قافله لنگ بود! (عده‌ای از نمایندگان – شما چرا گوش می‌کردید؟) من قطع می‌کردم ولی کلمات کوتاه در هر اتصال مطلب را روشن می‌کرد. من نمیدانم مشکل کار تلفن در چیست؟ تا کی باید این نابسامانیها را تحمل کرد. دیگر اینکه هم حق مکالمه را گران کردند و هم برای گرفتن تلفن مدت مهلت مقرر را افزایش دادند؟ گره کار کجاست هر روز نمرات تلفنها عوض می‌شود آنوقت در دفاتر تلفن هم که بعد از تعویض نمرات تلفنی، در دسترس عموم قرار می‌گیرد باز همان شماره سابق را ذکر می‌کند. دوست عزیزم آقای دکتر الموتی که ماهها گرفتار این مشکل بودند بهترین گواه این مدعی می‌باشند.

و اما پست هم دست کمی از تلفن ندارد. باز مقصودم پست تهران است و اما در مورد شهرستانها، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. اخیراً اداره پست تهران به روزنامه راه مردم اطلاع داد برای مشترکین شما بموجب طرحهائی که کارشناسان بلژیکی تهیه کرده‌اند کارت تهیه می‌کنیم و مبلغی حق الزحمه می‌گیریم و بموقع روزنامه‌ها را به مشترکین میرسانیم. من بجان خودتان بقدری از این مژده خوشحال شدم که حد نداشت زیرا هم از شر موزعین نامرتب خلاص می‌شدم و هم خیالم راحت بود که بموقع روزنامه‌ها به مشترکین می‌رسد. باور کنید بکرات روزنامه خودم را بمنزل نرسانیده‌اید که ناگزیر از شکایت شده‌ام اینکه تهران را از نظر پستی منطقه بندی کرده‌اند، فکر بسیار خوب و پسندیده است ولی قبول میکنیئ که هزچه عنوان احتشام، احتشامی، احتشام زاده، و نظایر آن بر روی پاکت نوشته شده باشد. اعم از اینکه در منطقه پستی محل سکونت من باشد یا نباشد بمنزل من می‌آورند، روزی نامه‌ای از آلمان رسید که بعنوان پسر عمویم بود که در خیابان روزولت، خیابان دیبا سکونت دارد و منطقه پستی او غیر از منطقه پستی ارادتمند است و اسم کوچکش هم با من فرق دارد حال از صدقه سرپست تهران این وظیفه بر وظایف من افزوده شده که نامه‌های عوضی را در پاکتی جداگانه بگذارم و بوسیله موزع روزنامه ارسال دارم زیرا می‌ترسم اگر با پست بفرستم مجدداً بخانه من بازگردانند. یک نگرانی دیگر هم دارد می‌ترسم موضوع سفته بانکی و کارهای مشابه آن که متأسفانه غالباً خودم گرفتار آن هستم، در میان باشد و اگر نامه بموقع بدست صاحب نامه نرسند حقی از او تضییع گردد.

حال جناب آقای نخست وزیر این نواقص و مشکلات که خود شاهد عینی آن بوده‌ام اگر بنظر کوچک می‌آید ولی از نظر مدیریت و رضایت خاطر مردم و در انظار بیگانگانی که در تهران ما سکونت دارد آنقدر اهمیت دارد که نمی‌توان بآسانی از آن گذشت. و اما موضوع گرفتاریهای ساکنان تهران و شهرداری از جمله مسائلی است که دیگر جسته و گریخته در روزنامه وابسته بحزب اکثریت نیز منعکس است. ببینید کار نارضائی بکجا کشیده که سر و صدای مدافعین حزبی هم درآمده است. زمستان تهران، تابستان تهران، بهار تهران، پائیز تهران، کدام فصل از فصول چهارگانه مانند پایتخت‌های بزرگ که بیمارستانها از دست و پا شکسته‌ها پر می‌شود و عبور و مرور از خیابانهای شهر بقدری به کندی و اشکال صورت می‌گیرد که آدمی تصور می‌کند در یکی از نقاط غیر معمور و عقب افتاده جهان قرار دارد. در فصل باران سیلابهائی که در تهران راه می‌افتد چنان عرصه را بر مردم تنگ می‌کند که اگر امکان داشت برای عبور از خیابانهای قایق سواری می‌کردند، در فصل تابستان و پائیز نیز آنقدر دود و کثافت و آلودگی هوا را مسموم می‌کند که انسان ناگزیر است برای استنشاق هوای آزاد به کوهستان پناه ببرد و آنوقت آن خیابانهای کثیف و پر از چاله و چوله که مانند جگر زلیخا هزار سوراخ دارد در معرض مسابقه قرار می‌گیرد و شهرداد محترم تهران برای افرادی که چاله و سوراخی در خیابانهائی که اسفالت شده پیدا کنند جایزه تعیین می‌فرمایند. اگر قرار باشد ایشان بقول خود وفا کنند نگرانم اگر تمام ثروت پدری و اعتبار شهرداری و مقداری اعتبار رایگان از دولت را بر سر اینراه بگذارند تا به قولشان وفا کنند باز کسر می‌آورند اصولاً من نمیدانم چه ضرورتی است بجای انجام وظیفه اصولی این مطلب عنوان شود تهران الحمدالله خواهر خوانده لوس آنجلس هم که شده نمیدانم حال آن خواهر عزیز چه سان است؟ اگر آن هم حال تهران را دارد پس وای بحال مردم ینگی دنیا البته صحیح این کلمه یعنی دنیا است که بزبان ترکی استانبولی یعنی دنیای نو می‌باشد، پائیز گذشته از خیابان پهلوی می‌گذشتم دیدم شرکت تلفن پیاده روهای غربی خیابان را می‌کند تا کابل جدید بکشد. البته پیاده روهائی را که ساکنان آن با هزینه شخصی موزائیک کاری کرده بودند. روی کنجکاوی و یا بعبارت دیگر همان عادت ناپسند روزنامه نویسی از سرکارگر پرسیدم هزینه این خرابی با کیست؟ با اطمینان و لحن قاطعی گفت که شرکت تلفن با شهرداری قرارداد دارد که بلافاصله اینها را تعبیر و مرمت کند. ولی به شما اطمینان می‌دهم که با اینکه متقاضیان چند بار به شهرداری مراجعه کردند جز جواب سربالا نتیجه‌ای نگرفتند و آنها که همت عالی داشتند خودشان به تعمیر پرداختند و آنان که به وعده شهرداری امیدوار بودند هنوز در انتظار نشسته‌اند معنی این کارها چیست؟ اصولاً شهرداری در چه مرحله‌ای رضایت خاطر مردم را فراهم کرده است؟

مدتی با بوق و کرنا ندا سردادند که می‌خواهیم در زمینهای عباس آباد طرح تازه و نوئی که از هر جهت بنفع و سود ساکنان تهران است اجرا کنیم و با کمک کارشناسان خارجی شهر تازه‌ای بسازیم ساکنان عباس آباد که اغلب افسران بازنشسته بودند حاضر به تسلیم نبودند و مقاومت می‌کردند بالاخره با لطایف الحیل با دادن اوراق قرضه سر آنانرا به طاق کوبیدند و سر و صداها را خواباندند و ما همه فکر می‌کردیم شهرداری که با این حرارت و حدیت از مالکان عباس آباد خلع ید کرده بزودی طرح جالب و ابتکاری و غرورآفرین خود را اجرا خواهد کرد. ناگهان در روزنامه –‌های عصر خبری منتشر شد که آدمی را غرق در شگفتی و حیرت می‌ساخت. میدانید آن خبر چه بود؟ خبر این بود که شهرداری قسمتی از زمینهای عباس آباد را می‌فروشد. من نمیدانم این اراضی همان زمینهائی است که با آن فشار و جبر از مردم خریدند یا جای دیگر، بهر حال عباس آباد، عباس آباد است و اگر برای اجرای طرح و نقشه احتیاج بآنهمه زمین نبود چرا این کار را کردند؟ بهر حال این موضوع نه تنها برای من بلکه برای مردم تهران معما شده و شاید من اشتباه می‌کنم ولی بهرحال برای روشن شدن افکار عمومی اگر جناب وزیر کشور یا معاون محترم پارلمانی ایشان در این مورد توضیحی بفرمایند موجب تشکر خواهد بود. و اما موضوع پروانه ساختمان در خیابانها نیز مشکل دیگریست که گریبانگیر مردم تهران است و هر روز دستخوش تغییر است من تقاضا می‌کنم نمایندگان محترم تهران مشکلات مردم شهر را جدی تر تلقی کنند و به درد دل مردم برسند و ببینند مقررات ضد و نقیض شهرداری چه بروز مردم آورده است.

بهر تعبیر با برنامه‌های بزرگ و خلاقه‌ای که در اجرای منویات شاهنشاه در سالهای آینده اجرا خواهد شد و ایران را بآستانه تمدن بزرگ خواهد رسانید تهران بیقواره و کج و کوله با وضع دلخراشی که در زمستان دارد بهیچوجه شایسته احراز نام شهر اول ایران را ندارد و من نمیدانم شهرداران شهرهائی چون استکهلم و فرانکفورت وشهرهای شمالی اروپا در زیر برفهای سنگین و برودت و یخ بندان شدید چه معج زه‌ای می‌کنند که شهردار محبوب ما با اینهمه دست و دلبازی که برای ارائه یک چاله کوچک یک نشان ارزنده ارزانی می‌دارد و جایزه می‌بخشد از انجام آن عاجز است؟ خدایا زین معما پرده بردار و اما موضوع جالب دیگری که با اجازه نمایندگان محترم نمی‌توانم از آن بگذرم موضوع اتاق اصناف است.

حزب مردم از روز اول معتقد بود که اگر اتاق اصناف مستقل باشد و بهیچ حزبی نپیوندد از نظر استقلال بهتر می‌تواند کار بکند ولی زیاده طلبی حزب اکثریت موجب شد که اتاق اصناف نیز بر واحدهای مختلف حزب ایران نوین افزوده شود.

انشاءالله مبارک است. ما که بخیل نیستیم ولی امیدواریم همانطور که جناب آقای نخست وزیر تأکید فرمودند این جامعه بتواند از گران فروشی جلوگیری کند. من بر این امر حیاتی دو وظیفه دیگر را اضافه می‌کنم یکی کم فروشی و دیگری جلوگیری از تقلب.

هنگام برگزاری مراسم باشکوه پایان دهمین سال انقلاب اجتماعی ایران جامعه اصناف ابتکار جالبی بخرج داد و بنیاد اخلاقی انقلاب اجتماعی ایران را تجزیه و تحلیل و توجیه نمود و ای کاش این بنیاد اخلاقی را تعمیم می‌داد و شامل حال اصناف نیز می‌کرد و بصورت جدی و مداوم سه موضوع، گرانفروشی، تقلب و کم فروشی را که متأسفانه در این جامعه رسوخ کرده و ریشه دوانیده، دنبال می‌کرد و برای متخلفان کیفر شدید مرعی می‌داشت. ولی چون به مصداق این ضرب المثل قدیمی که «چاقو دسته خود را نمی‌برد» نگرانم که باز موضوع دوستی و قوم و خویش بازی بر حق و حقیقت بچربد و خطاکار از مجازات در امان ماند و تبعیض‌ها و خاصه خرجیها در صدور پروانه و یا لغو پروانه یا در اثر تعصب حزبی و یا در نتیجه پیوندهای نامطلوبی که همه بدان وقوف دارید و خلاصه حق کشی حاکم بر سرنوشت اصناف گردد. سخن از تقلب رفت بگذارید به شاهد مثال از رشته مقالاتی که یک نویسنده صاحب نظر در مجله وزین خواندنیها انتشار داده استفاده نمایم.

نویسنده تحت عنوان «در اینجا همه چیز تقلبی است» می‌نویسد غیر از مواد غذائی که غالباً مرتکبین آن جنایتها بدام افتاده و به کیفر رسیده‌اند در عطر و شامپو و ادکلن و چای نیز تقلبهای خطرناکی می‌کنند که خطر آن از مسمومیت غذائی کمتر نیست.

نویسنده مدعی است که این افراد برای اینکه عطر و اودکلن تقلبی را با مارک خارجی ارزان تمام کنند بجای الکل از الکل متلیک یا «متابول» استفاده می‌کنند و این الکل سمی است و مهمترین خطر آن این است که سرطان پوست بوجود می‌آورد و فوق – العاده زیان بخش است و چون آنرا کیلوئی ۲۶ ریال می‌خرند بجای الکل که لیتری ۲۴۰ ریال ارزش دارد مورد استفاده قرار می‌دهند. و در شامپو از ماده‌ای شیمیائی که در صنعت قالی بافی بکار می‌رود استفاده می‌کنند در نتیجه موجب ریزش موی سر می‌شود البته شامپوئی که روی آن برچسب خارجی دارد. من نسبت به محصولات داخلی شامپو و صابونها هیچگونه شکایتی ندارم این برای آنهائی است که می‌خواهند شامپوی خارجی بخرند و این بلا بسرشان می‌آید و اما در مورد چای نیز تفاله چای را رنگ می‌زنند و با مقداری عطر چای مخلوط می‌کنند و آن وقت بجای «گلابی چای باروتی» ساخت کلکته بفروش میرسانند و شماره ثبت ایران را نیز بآن الصاق می‌کنند.

مطالبی که عرض شد خلاصه ایست از چند مقاله که خیلی عبرت انگیز می‌باشد و جای دارد که اتاق اصناف نه تنها با گرانفروشی بلکه با تقلب که خطر آن به مراتب از گارنفروشی بیشتر است مبارزه نمایند و متقلبین را به سخت ترین وجهی به کیفر برسانند اگر قانون فعلی شدت عمل ندارد طرحهای تازه‌ای پیشنهاد کنند و مردم را از شر این بدسگالان نجات دهند. و اما در مورد گرانی من با آن قسمت از بیانات جناب آقای نخست وزیر که فرمودند گرانی ما وارداتی و ۹۰ درصد واردات ایران واردات سرمایه ایست و سالی ده درصد به قیمت آنها در دنیا افزوده می‌شود و تأثیر گذاشتن آن عوامل در قیمتها در دست دولت نیست و ایرانی نمی‌تواند به امریکا و ژاپن و فرانسه و انگلیس دستور بدهد که در مورد سیر صعودی قیمتهای کالاهاشان راه حل بیندیشند، موافقم و این مطالب اصولی را تأیید می‌کنم ولی یک سؤال دارم و آن این است افزایش قیمت کالاها و محصولات داخلی و بویژه دولتی تا چه اندازه باید قوس صعودی بپیماید و آیا نظارتی در این افزایش قیمتها بعمل می‌آید یا نه؟ البته اگر آن افزایش وارداتی بهمان تناست بر بهای کالاها افزوده شود معقول است ولی متأسفانه کار به این منوال نیست به محض اینکه جنسی در خارج افزایش قیمت پیدا می‌کند تمام کالاهای انبار شده در تهران مشمول آن می‌شود. به این معنی که از بازار آشفته سوء استفاده می‌کنند. ولی تنها این امر واردات نیست که بر قیمتها اثر می‌گذارد هر پیش آمد داخلی نیز موجب می‌شود که مایحتاج عمومی گران شود فی المثل اگر اعلام شود بر حقوق کارمندی پنجاه تومان اضافه می‌شود بلافاصله پیشه ور محل بر قیمت کالای خود می‌افزاید و بنظر ارادتمند اگر تأسیس شرکتهای تعاونی مصرف همانطور که رهبر عالیقدر ایران تأکید و توصیه فرمودند در دستور جدی قرار گیرد و تمام کارمندان دولت از آن برخوردار شوند مبارزه‌ای اصولی با گرانفروشی انجام خواهد شد. چند سال قبل که در سازمان برنامه شاغل بودم مدیر عامل وقت سازمان برنامه که مردی مبتکر و دوراندیش بود دستور داد مایحتاج کارمندان را از نظر مواد غذائی در تدارکات سازمان برنامه تأمین کنند و پنجاه درصد از بهای آنرا از کارمند بگیرند این امر سبب شد که کارمندان سازمان برنامه از رفاهیت کاملی برخوردار شوند و من نمیدانم تصمیم این کار در وزارتخانه‌ها تا چه حد عملی است؟ ولی قدر مسلم این است که اثر آن بیش از افزایش مبلغی جزئی بر حقوق کارمند می‌باشد.

اکنون به این بحث خاتمه می‌دهم و امیدوارم همانطور که آقای نخست وزیر وعده فرمودند و تأیید کردند در راه مبارزه اصولی با گرانفروشی موفق شوند و همه را دعاگوی خود سازند.

نکته دیگری که باید بر آنچه گفته شد بیفزایم موضوع تبلیغات عجیب و غریبی است برای فروش کالاها بعمل می‌آید با اینکه قرار بود این کار در رادیو تلویزیون موقوف شود ولی هنوز قسمتی از آن باقی است که در سرلوحه آن تبلیغات برای فروش کالاها در روز مادر است و آنقدر در این کار افراط می‌کنند که دیگر خود مادران همه از این مراسم بیزار شده‌اند زیرا راه تازه ایست برای تحمیل بوسیله کودکان ساده و معصوم و از آن گذشته یک نتیجه منفی آن شامل کودکانی می‌شود که مادر ندارند.

و من در اینجا فقط به ذکر نمونه‌ای از انشاء یک کودک بی مادر اکتفا می‌کنم: «من نه مادر دارم و نه پدر، بمن نگفتند مرا کجا پیدا کردند و یا چه کسی مرا به پرورشگاه سپرده اما من از کسانی هستم که پنجشنبه‌ها ملاقاتی ندارم. هیچکس نمیدان چقدر آرزو دارم مادرم را می‌شناختم. امروز روز مادر است و غم دنیا را آورده‌اند و در وجود من ریخته‌اند من از حالا فکر ۲۵ آذرهای آینده را می‌کنم که بیشتر از هر روز دیگر باید غصه بخورم….» این نامه را از مجله پر ارزش نگین نقل کردم آری این حقیقت تلخی است که در روز مادر کودکان بی مادر و یا مادران بی فرزند عزادار می‌شوند و عزا می‌گیرند و آیا شایسته است اصناف فقط برای فروش کالاهای بنجول خود بر زخم جانگاه این افراد نمک بپاشند. من از پشت این تریبون از اولیای اطاق اصناف تمنا می‌کنم اجازه ندهند عده‌ای سودجو روز مقدس مادر را به ابتذال بکشند و از ارزش معنوی و انسانی این کار بکاهند. و اما شبکه ترافیک تهران از جمله مشکلاتی است که شاید بعضی از پایتخت‌های دیگر نیز بدان مبتلا باشند.

اگر از مشکلات فنی صرف نظر بکنیم باید اعتراف کنیم که آشفتگی ترافیک هم مربوط به رانندگان است و هم به عابرین و بستگی تام و تمام به فرهنگ انسانها دارد و برای چاره جوئی باید از دو راه وارد شد یکی بوسیله مردم که باید نظمی را بپذیرند که بدون نظارت قوه اجرائی مختل نشود دیگر اینکه مجریان قانون بین خلافکاران استثناء قائل نگردند. فی المثل اتومبیل فلان وزیر یا ارتشی یا فلان کارگر ساده باید در برابر مقررات یکسان باشند ولی با کمال تأسف در عمل باز مانند همه کارها و اغماض‌ها و طرفداریهای بیجا، دوستی و قوم خویش بازی تمام اصول و موازین را مختل می‌کند. یکی از مواردی که باید بنظر من بدان توجه خاص شود این است که باید در ساعات روز مخصوصاً در خیابان پر رفت و آمد از عبور و مرور کامیونهای مصالح ساختمانی و یا وسایل سنگین ارتشی جلوگیری نمایند. همین هفته گذشته ساعت ۱۱ صبح در خیابان پر رفت و آمد پهلوی بالاتر از میدان ولیعهد در فاصله چند دقیقه خود من شاهد عبور دو باربر ارتشی (تریلی) به شماره‌های ۵۷۲۲۹ و ۵۷۷۷۹ و یک کامیون پر از الوار بشماره ۸۵۳۶۷ (تهران – ج) بودم که راه را با اندک غفلتی مسدود می‌کردند و هیچ مأموری مانع از عبور آنها نشد؟.

شاید یکی از طرق برای رفع مشکل این باشد که خیابانهای جدید و عریض و راه روهای زیرزمینی در محل تقاطع راهها احداث شود و یا همان تدابیری اتخاذ شود که در شهر بزرگ توکیو بکار رفته بهرحال بدون تردید جلوگیری از حرکت وسایل نقلیه سنگین از خیابانهای اصلی و گماردن پلیس مقابل دبیرستانها برای جلوگیری از حوادث واز آنگونه حوادث تأسف آوری که اخیراً منجر به قتل دانش آموزان گردید، یکی از اقدامات لازم اولیه است.

آقای انوشیروانی من هیچگاه این خاطره تلخ را فراموش نمی‌کنم که چند سال پیش در میدان سپه یک کامیون پر از تیرآهن با اتومبیل یکی از دوستانم که مهندس عالیقدری بود تصادم کرد و تر نتیجه برخورد تیرآهن به مغز او آناً جان سپرد و اکنون نیز با رفت و آمد کامیونهای پر از مصالح ساختمانی در خیابانهای اصلی ممکن است هر روز این حادثه مرگبار تکرار شود.

من نمیدانم نظارت و مداخله وزارت علوم و آموزش عالی در کتب درسی و متونی که به دانشجویان تعلیم داده می‌شود تا چه حد است ولی می‌توانم این نکته را اضافه کنم که متأسفانه بعضی از استادان مطالعه کتبی را به دانشجویان توصیه می‌کنند که مطلقاً معقول و موجه نیست. چنانچه اخیراً خواندم که یکی از مربیان دانشکده ادبیات به دانشجویان رشته زبان انگلیسی به مطالعه کتاب «فاسق لیدی چاترلی» که مفاهیم آن در اسم آن مستتر است بپردازند و بعد در آن نوشته اضافه شده بود توصیه کننده همان کس است که به سرودن اشعاری نو چون یکی یعنی چهار و دو یعنی چهار می‌پردازد؟

من با اینکه به صداقت نمی‌توانم تردید کنم با اینهمه از جناب وزیر علوم و آموزش عالی تقاضا می‌کنم پیرامون نحوه نظارت آن وزارت در دانشگاهها و چگونگی تأیید صلاحیت استادان و استادیاران اطلاعاتی به ارادتمند بدهند تا فی الحقیقه روشن شود در دانشگاههای ما تعلیم زبان و توصیه استادان بر چه موازینی استوار است؟! و حال با اجازه نمایندگان محترم مسئله داغی را مطرح می‌کنم، بنام قانون مطبوعات.

در مراسم پایان نخستین دهه انقلاب اجتماعی ایران، انقلابی که در تمام مبانی و شئون اجتماعی ما رسوخ نموده کارکنان مطبوعات ما که کوشاترین مبلغان انقلاب بوده و هستند، از لحاظ موازین کار و ضوابط شغلی متأسفانه‌ای هیچیک از مواهب انقلاب برخوردار نشده‌اند. درست است که ابزار و وسایل کار و مطبوعات گسترش و بهبود یافته و ماشینهای چاپ بصورت مدرن درآمده‌اند. و شبکه‌های رادیوئی و تلویزیونی تمام مملکت را پوشانده‌اند، اما در همین مطبوعات اصلی ترین اداره کنندگان یعنی نویسندگان، خبرنگاران و مترجمان از ثمرات انقلاب بی بهره مانده‌اند قانونی که اینک بنام قانون مطبوعات وجود دارد در تاریخ دهم مرداد ۱۳۳۴ یعنی متجاوز از هفت سال و چند ماه پیش از تصویب ملی منشور انقلاب اجتماعی ایران به تصویب رسیده اما در اساس مبتنی بر قانونی است که بیست سال پیش وجود داشته و این قانون فعلی هم که بموجب تبصره‌ای در پایان آن فقط به تصویب کمیسیونهای مشترک دو مجلس رسیده بموجب همین تبصره که در آن قید شده موقتاً قابل اجرا است و این بدان معنی است که باید قانون جدیدی جانشین آن شود. بدیهی است که قانون فعلی مطبوعات و قانونی که هفده سال پیش جنبه موقت داشته نمی‌تواند منشاء پیشرفتی همآهنگ با سایر رشته‌های اجتماعی باشد. در دوره بیست و یکم که اینجانب مدتی ریاست کمیسیون اطلاعات مجلس شورای ملی را بعهده داشتم وزیر اطلاعات وقت لایحه تازه‌ای تدوین کرد که اگرچه خیلی کامل نبود ولی می‌توانست تا حدی منعکس کننده موازین انقلاب در امور مطبوعاتی باشد که متأسفانه آن لایحه هم مسکوت گذاشته شد. بهر حال قانونی که اینک ناظر بر امور مطبوعات است، فقط از لحاظ تشریفات و شرایط صدور امتیاز حاوی ضوابط مشخصی است ولی از سایر جهات بطور کامل نسبت به نیازها والزامات واقعی جامعه مطبوعات که وظایف خویش را همواره انجام داده‌اند بیگانه است.

در هفده سال گذشته مطبوعات، از لحاظ فنی و مدیریت و نیز از نظر سبک و فرم انتشار، تغییراتو تحولات محسوس و جالبی پیدا کرده‌اند و رسالت مطبوعات هم در پی تحقق اصول انقلاب به کلی تغییر شکل داده است ولی چنانچه قبلاً بعرض رسانیدم در وضع شغلی و اجتماعی گروه عظیمی از خدمتگزاران مطبوعات یعنی نویسندگان و خبرنگاران و مترجمان هیچ پیشرفتی متناسب با موازین انقلاب بوجود نیامده است. بموجب قانون فعلی مطبوعات همینکه امتیاز نشریه‌ای صادر شود یک «ارباب» بعالم مطبوعات وارد می‌شود در حالی که نه تنها قانون فعلی مطبوعات و نه هیچ قانون دیگری کمترین توجهی به حقوق انسانی و اجتماعی نویسندگان و خبرنگارانی که باید در آن نشریه بکار پردازند بعمل نیامده است و تمام روابط بین این گروه که باید نشریه را براه اندازند با ناشر یا مدیر مبتنی بر همان رسوم وسنتهای دیرینه ایست که هم اکنون در جامعه مطبوعات و هیئت تحریریه و ضابطه مشخص و معقولی وجود ندارد. نویسندگان و خبرنگاران هیچ موضع ان و استواری در نشریه‌های خود ندارند. مبانی شغلی آنها فاقد ضوابط قانونی است. در حوزه‌های خبری یا رشته‌های تخصصی آنها، همه گونه وظایف از آنها خواسته می‌شود بی آنکه حقوق انسانی و اجتماعی آنها مورد توجه قرار بگیرد. باید از این مقدمه نتیجه بیگرم که بطور کلی در مطبوعات ما به علت فقدان ضوابط مشخص کار، روابط خصوصی تنها عامل مؤثر محسوب می‌شود، از طرف دیگر بین مقامات دولتی ناظر بر مطبوعات و عوامل انسانی مطبوعات نه مرز مشخصی وجود دارد و نه ضابطه‌ای معقول و با اینکه از ۴۲ ماده قانون فعلی مطبوعات بیش از ۳۰ ماده بطور مستقیم و بعضی مواد بطور غیر مستقیم مربوط به وظایف مقامات دولتی در برابر امور مطبوعاتی است هیچگاه برای حل مشکلات نویسندگان به مواد قانون متوسل نمی‌شوند. اکنون در مطبوعات ما تمام امور شغلی کارکنان بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در دست مدیران و ناشران قرار دارد و وزارت اطلاعات با قبضه کردن اختیار نشر آگهی‌ها در دست خود که نحوه توزیع آنهم بهیچوجه عادلانه و مبتنی بر ضابطه مشخصی نیست بر مدیران و ناشران و از طریق آنها بر سرنوشت نویسندگان و خبرنگاران تسلط کاملی دارد. و من اکنون از دولت جناب آقای هویدا تقاضا دارم از آن نظر که قانون فعلی مطبوعات جامع الشرایط نیست و تمام مسائل مربوط به کارکنان مطبوعات را حل نمی‌کند مقرر فرمایند که در آن تجدید نظر بعمل آید و برای استخدام نویسنده و خبرنگار و مترجم ضوابطی قائل شوند و برای تأمین زندگی آنان در دوره بازنشستگی تصمیماتی اتخاذ فرمایند.

و چون یقین دارم شخص آقای نخست وزیر که پیوسته برای بهبود وضع خبرنگاران ونویسندگان حتی تأمین مسکن آنان اوامر مؤکد صادر فرموده و در نیکو داشت آنان مقدم بوده‌اند در اینمورد نیز اوامر لازم صادر خواهد فرمود.

دکتر دادفر- طرح مرحمت بفرمائید.

احتشامی- یکدفعه طرح دادم بجائی نرسید در کنگره با شکوه پایان دهمین سال انقلاب ایران شاهنشاه اشاراتی به کندی کار دادگستری فرمودند. البته تردید نیست کندی کار دلیل نمی‌شود که در امانت و پاکی قضات تردید بعمل آید ولی باید ترتیبی داد که کارها بسرعت انجام شود.

ارادتمند از نظر هم مسلکی با آقای ساگینیان سبب شده عده‌ای دوست ارمنی پیدا کنم. اوایل سال جاری یکی از دوستان ارمنی گفت دیوار اتاق پذیرائیم از طرف همسایه تا تاق رطوبت برداشته و بوی تعفن فضای اتاق را پر کرده و هر چه به همسایه شکایت می‌برم به عذر اینکه مستأجر است اقدامی نمی‌کند. گفتم به دادگاه بخش مراجعه کن او هم با اسناد و مدارک به دادگاه مراجعه کرد و پرونده در یکی از شعب مطرح گردید. قاضی این شعبه مردی سالم و وظیفه شناسی است و علاقمند است که این کار کوچک بسرعت و بخوبی فیصله یابد ولی باور می‌کنید از آن تاریخ تاکنون این کار بسیار ساده که فقط با اعزام یک کارشناس فیصله می‌یابد، حل نشده میدانید علت چیست؟ علت فقط عدم هم آهنگی است زیرا کارشناسی که باید بر طبق تعیین وقت بخانه این مرد برود در همان روز همان ساعت برای کار دیگری از طرف شعبه دیگری تعیین می‌شود و در نتیجه او کار را سبک و سنگین می‌کند و در نتیجه نوبت این مورد همواره تجدید می‌شود بطوری که باز هم بسال نو محول شده است.

جناب آقای وزیر دادگستری که خودتان میدانید به جنابعالی اعتقاد و احترام دارم (یکنفر از نمایندگان – معاون وزارت دادگستری در مجلس تشریف دارند بایشان خطاب بفرمائید) آقای وزیر دادگستری مدتی در مجلس بودند همکار بودیم دوست بودیم بنده نسبت به ایشان اعتقاد و احترام دارم طرف خطاب من ایشان هستند البته نسبت به معاون محترم ایشان هم احترام دارم و سرور ما هستند.

همین کارهای کوچک موجبات نارضائی مردم را فراهم می‌آورد تا آنجا که شاهنشاه در کنگره عظیمی می‌فرمایند کار دادگستری به کندی انجام می‌گیرد و یا موضوع پرداخت بدهی ارباب میلیاردر معروف که اخیراً بدرود حیات گفت به طلبکاران او همینطور معوق مانده و چون قبل از مرگ دارائی خود را بین فرزندان تقسیم کرده و فرزند صغیر دارد سرپرستی دادگستری نمی‌تواند برای وصول طلب طلبکاران اقدام فوری بعمل آورد. باید بر این مشکلات راه حلی یافت که مردم آنقدر سرگردان نشوند و در عسرت و پریشانی باقی نمانند (عباس میرزائی – روزنامه را تند و تند خواندید).

در پایان این مطلب نظر جناب آقای وزیر دادگستری را به تقاضای سردفتران ایران که علاقمندند که هیئت مدیره کانون سردفتران را خودشان با رأی مخفی انتخاب نمایند و تعرفه حق التحریر دفاتر را که ۱۵ سال پیش تعیین شده با توجه به هزینه زندگی امروز مورد تجدید نظر قرار دهند که کمک فرمائید آنان نیز مانند کانون وکـلاء کانـون مستقلی بوجود آورند، جلب می‌کنم. جناب آقای نخست وزیر، مهمترین و اساسی ترین موضوعی که در بودجه کل کشور گنجانیده شده تخصیص ۲۸ درصد از بودجه کل کشور برای تقویت دفاع کشور است من به نمایندگی از فراکسیون پارلمانی حزب مردم برای این اقدام مهم تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم قسمتی از آن صرف تقویت نیروی دریائی و تأمین سیادت ایران در خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس مجاور آن گردد.

دکتر دادفر- بفرمائید در دفاع از خلیج فارس این سیادت نیست.

احتشامی- من غرور ملی دارم و این طور عرض می‌کنم زیرا بدون اغراق و مبالغه خلیج فارس مهمترین عامل حیاتی ما ایرانیان است. روزنه ایست که طبیعت برای تنفس ما به دنیای خارج گشوده است. عامل پیشرفت اقتصاد و ثروت ما است. دروازه ایست که از آنجا به هر نقطه‌ای از جهان که بخواهیم بدون برخورد به مرز و مانعی می‌توانیم برویم و اگر این خلیج باستانی ایران نبود ما در میان حصارهای بلند زاگرس و البرز و کوههای جنوب و مشرق بصورت زندانیان ناتوانی درمیآمدیم و راهی برای خروج نداشتیم در عصر هخامنشی که شاهنشاهی ایران بنیان گزاری شد به امر تجربه و دریانوردی توجه شایانی مبذول گردید. هخامنشیان بخوبی دریافته بودند که ایران برای نگاهداری و پاسداری شاهنشاهی پهناور خود باید به دریاها فرمانروائی داشته باشد و بنابراین بحریه‌ای نیرومند بوجود آوردند که شامل ناوهای جنگی و ناوهای نیروبر و کشیتیهای باربری می‌گردید. داریوش بزرگ با نبوغ خاصی که داشت چنین نیروی دریائی عظیمی را که در آن عصر بی سابقه بود سازمان داد. خشایار شاه با بحریه‌ای مرکب از پانصد فروند کشتی به حفاظت دریاها پرداخت. آری نیروی دریائی ایران در عصر هخامنشی از حیث قدرت و عدد بی نظیر بود. در عصر ساسانی نیز این سیادت بویژه برای توسعه بازرگانی حفظ شد در اعصار تاریخی بعد از اسلام نیز سلاطین آل بویه و سلاجقه و اتابکان فارس توجه خاصی به نیروی دریائی بعمل می‌آوردند ولی در عصر پهلوی نیروی دریائی ایران روح و رونق تازه‌ای گرفت و شاهنشاه رضا شاه کبیر با اراده- ای قوی و تزلزل ناپذیر نیروی دریائی نوین ایران را بوجود آوردند ولی در همان حال بعضی از کشورها مانند امروز با تقویت نیروی دریائی ایران موافق نبودند چنانچه روزنامه تایمز در تاریخ ۱۳ اوت ۱۹۳۲ در طی مقاله‌ای نوشت:

«دولت ایران در حال حضار مشغول ایجاد نیروی دریائی است و در ایتالیا سرگرم ساختن کشتی برای این دولت هستند. تردید نیست این کشتیها دیر یا زود به خلیج فارس خواهند رفت و آنوقت معلوم نیست نتیجه ورود آنها به خلیج فارس چه خواهد شد و سیاست جدید دولت ایران مبتنی بر این اصل است که گاه گاه برای این منطقه اشکالاتی فراهم آورد که اگر جلوگیری نشود در آینده اشکالات مهمتری فراهم خواهد شد.»

بهمین علت بود که در شهریور ۱۳۲۰ همانطور که میدانید ناگهان بحریه ایران با سرعت عجیبی از بین رفت و اکنون هم عجیب نیست اگر در هشتم اسفند گذشته بی بی سی انگلستان به ایران توصیه می‌کند از سرزمین خود دفاع نکنید، تسلیم شوید، وطن برای چیست! مراقب جان خود باشید. و رادیوی دیگری می‌گوید چرا برای دفاع از کشور اسلحه می‌خرید؟ چرا به نیروی دفاعی خود می افزائید من نمیدانم این بلندگوهای اجنبی که در قطبهای مختلف قرار دارند چگونه بخود اجازه داده‌اند به انتشار اینگونه مطالب مغرضانه بپردازند. چرا ایران با وضع اقتصادی درخشانی که دارد نباید اسلحه بخرد و به تقویت نیروی دفاعی خود بپردازد ولی کشور دیگری با وضع نابسامانی که دارد با اقتصاد از هم گسیخته اش مبلغ یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار در کار تسلیحات سرمایه گذاری بکند و نه تنها در داخل کشور خود کارخانه اسلحه سازی داشته باشند بلکه از کشورهای دیگر نیز اسلحه وارد کند.

مجله ارزنده تماشا در شماره اخیر خود در این باره بحث جالبی داشت، نوشته بود: یکی از رادیوهای بیگانه که چون پیکانی است که دشمن برای قلب ملت ایران ساخته می‌گوید، دنیا بهوش باشید. ایران اسلحه می‌خرد. باید به این رادیو پاسخ داد آری ایران اسلحه می‌خرد ولی هزینه تسلیحات ارتش سالیانه کشورهای بزرگ و کوچک و خرد و کلان کمونیست بتناسب بودجه، وضع اقتصادی و درآمد ملی آنها چند درصد است و آنرا با هزینه تسلیحاتی و امکانات مالی ایران مقایسه کنید تا ببینند تفاوت ره از کجاست تا بکجا!

و باید بر آنچه گفتم به این نکته تکیه کنم که چرا ساختن مدل هواپیمای میگ، تانکهای مختلف و سلاحهای سبک مثل بازوکا برای کشورهائی که از گرسنگی رنج می‌برند مشکل ایجاد نمی‌کند ولی بعقیده آن رادیوها ایران با درآمد سرانه ۵۶۷ دلار مجاز نیست برای دفاع از کشور خویش در ظرف چند سال آینده مبلغی در بودجه اش برای تقویت نیروی نظامی پیش بینی کند در حالیکه کشور دیگری بنظر مفسران بی بی سی مجاز است چهارده میلیارد و یکصد میلیون دلار در سال ۱۹۷۲-۱۹۷۳ بودجه نظامی داشته باشد۰۰۰

شاید با درایت سایسی که در نمایندگان محترم سراغ دارم حاجت به تفسیر نباشد که همآهنگی رادیوهای بیگانه در قطبهای مختلف نموداری از پیشرفتهای درخشان و چشمگیر ایران است که چون خاری در چشم بداندیشان می‌خلد و چون پیکانی در قلب بدخواهان می‌نشیند و من بنام یک نماینده اقلیت از دولت آقای هویدا ضمن ابراز تشکر از تقویت نیروی دفاعی کشور خواهانم که در هر فرصت مناسب به تقویت بیش از پیش نیروی دفاعی ایران بپردازند و هر لایحه‌ای که در این باره به مجلس تقدیم نمایند اقلیت و اکثریت در یک صف باتفاق آراء بدان رأی موافق می‌دهند و این قاطع ترین و دندان شکن ترین پاسخی است که می‌توان به بدخواهان یاوه گوی ایران داد۰۰۰۰

همانطور که بعرض رسانیدم سیادت ایران در خلیج فارس این کشور است و بنا به سوابق تاریخی این امر حق مسلم ایران می‌باشد ولی در عین حال همآهنگ با این اقدام همانطور که بکرات رهبر بزرگ ایران خاطرنشان فرمودند توسعه و تحکیم روابط دوستانه بین ایران و امارات خلیج فارس از اهم وظایف دولت است و چه دلیل و شاهدی گویاتر و صادق تر و انسانی تر برای ابراز حسن نیت رویه معقولی است که دولت ایران در مورد بحرین معمول داشت و اکنون نیز بهترین مناسبات دوستانه را با این امارات دارد. اصولاً علاقه و توجه ملت ایران به خلیج فارس که مدتهای مدید و قرنها بر سراسر آن سیادت داشته و تاریخ چند هزار ساله دارد موجب می‌شود که ملت ایران نتواند خود را از ساکنان کرانه‌های جنوبی آن جدا بداند و به آنان به چشم بیگانه بنگرد همانطور که آنها نمی‌توانند از ایران چشم بپوشند. اصولاً عواطف و احساس خویشاوندی که از دیرباز بین مردم ایران و شیخ نشینان وجود داشته با توطئه‌ها و تفتین‌ها متزلزل نمی‌شود و سستی نمی‌گیرد صدها هزار نفر ایرانی که در اثر رفت و آمد و برای داد و ستد به آنسوی خلیج رفته و در آن مناطق متوطن شده‌اند، خون ایرانی در رگهایشان می‌جوشد و عرق میهن پرستی پیوسته آنان را بسوی برادران و خواهران و خویشاوندان خود می کشاند واین پیوندهای معنوی که در طی هزار سال تاریخ در آنسوی خلیج فارس بوجود آمده چیزی نیست که با عربده جوئیهای تبلیغات زهرآگین عناصری که با قدرت قهریه در کشور خود حکومت می‌کنند و بین مسلمانان با ارسال اسلحه تفرقه و نفاق می افکنند از بین برود.

خاصه اینکه سیاست دولت و ملت ایران بر پایه صلح و دوستی و کمک و همکاری استوار است و بکرات این حسن نیت را به ثبوت رسانیده است.

چون سخن از روابط ایران و امارات خلیج فارس بمیان آمد بی مناسبت نمیدانم از یک فرد خدمتگزار که هم اکنون برای سومین بار بمنظور تحکیم روابط دوستانه هرچه بیشتر ایران با همسایگان خلیج فارس بآن صفحات سفر کرده ذکر خیری بکنم.

من به آقای عباس مسعودی سالیان درازیست ارادت دارم. اولین مکتب سیاسی و مطبوعاتی ارادتمند روزنامه اطلاعات بود که از زمانیکه هنوز تحصیل دانشگاهی را به پایان نرسانیده بودم در آن مؤسسه مشغول کار شدم و با کمال حق شناسی می‌گویم که ثبات قدم و راه خدمت به شاه و مملکتم را در این مکتب آموختم و امیدوارم ایشان در این سفر نیز مانند همیشه توفیق کامل بدست آورند و با ارمغانهای خوب به تهران بازگردند.

و همچنین امیدوارم دولت آقای هویدا سیاست مستقلی را برای تحکیم روابط سیاسی و اقتصادی ایران و امارات خلیج فارس دنبال نمایند و اجازه ندهند که حکومت بغداد در این مناسبات دوستانه رخنه و خلل وارد آورد.

روزنامه تایمز لندن در شماره مورخه ۲۳ فوریه اخیر با اشاره به ماجرای کشف اسلحه در سفارت عراق در اسلام آباد پاکستان علل این اقدام حکومت بغداد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و می‌نویسد:

«عراق از چندی پیش با تعلیم و اعزام گروههای خرابکار به ایران و با تحویل پول و اسلحه به آنان به ایفای نقش بعثی پرداخته و بخشی از این فعالیتها متوجه بلوچستان نیز بوده است. بعلاوه عراق برای بلوچ‌های مغرض و عناصر خرابکاری دفتری در بغداد تأسیس کرده و رادیو بغداد با پخش برنامه‌های بلوچی به تحریک ساکنان منطقه پرداخته است.

تایمز لندن اضافه می‌کند که حمل سلاح و مهمات جنگی از عراق به پاکستان ضاهراً از سال گذشته آغاز شده و از طریق دریای عمان و سواحل نزدیک قطر از کشتیهای عراقی به پاکستان منتقل گردیده و این کشتیها بوسیله توزیع حکومت بغداد علاوه بر این چند بار تلاش کرده که در امارات عربی خلیج فارس انقلابهائی به سبک بعثی به راه اندازد و در تعقیب این سیاست بود که در سال ۱۹۷۱ مقادیر معتنابهی اسلحه به شیخ نشین رأس الخیمه فرستاد که در فرودگاه شارجه کشف شد.

تایمز لندن آنگاه نتیجه گیری می‌کند که علت تلاشهای عراق به ایجاد دردسر برای ایران و دیگر کشورهای منطقه آنست که حکومت بغداد در میان اعراب و بویژه در منطقه خلیج فارس خود را منزوی احساس می‌کند۰۰۰

و شاید این بهترین تفسیری باشد که یک روزنامه انگلیسی در مورد حکومت بعثی عراق می‌کند. با اینهمه من خوشوقتم که جناب آقای نخست وزیر همواره آمادگی خود را برای مذاکره و حل اختلاف با حکومت عراق اعلام می‌دارند ولی من بعنوان یک نماینده اقلیت رسماً اعلام می‌کنم که بعثی‌های عراق باید بدانند دیگر دسایس آنان در تفرقه اندازی بین کشورهای مسلمان جهان اثری ندارد و ایرانی امروز با تمام قوا با این افکار و عملیات شیطانی مبارزه می‌کند و هیچگاه اجازه نخواهد داد که این عناصر پلید، قدمی فراتر نهند و از حد خود تجاوز کنند و در انجام نقشه‌های شیطانی خود توفیق یابند.

در پایان این بحث از فرصت استفاده می‌کنم و از رئیس محترم دولت که بزودی عازم اروپا می‌باشند تقاضا می‌کنم که پیرامون روابط ایران یا بازار مشترک مذاکرات جدی بعمل آورند و محدودیت صادرات ایران را به بازار مشترک از بین ببرند.

و همچنین پیشنهاد می‌کنم که وزارت اقتصاد هرچه زودتر به بررسی روابط اقتصادی بازرگانی ایران و بازار مشترک بپردازد و با توجه به اینکه بموجب آمار منتشره صادرات ایران در برنامه پنجم به یک میلیارد دلار خواهد رسید موجباتی فراهم آورند که بازار مشترک برای تعدیل روابط خود با ایران گامهای تازه‌ای بردارد زیرا ایران نباید محدودیت صادرات خود را به بازار مشترک تحمیل کند باید در این باره ایستادگی کامل نماید.

و اما موضوع مهم دیگری که فکر می‌کنم طرح آن ضروری باشد مسئله ترور و تروریسم است. تردید نیست که سرنگون کردن هواپیمای مسافری لیبی در صحرای سینا عملی بود که در دنیا با عکس العملهای شدید مواجه شد و بدون تردید یک عمل انسانی و منطقی بشمار نمی‌رفت همچنین تجاوز اسرائیل به خاک اعراب که برای اولین بار از طرف شاهنشاه خردمند ما محکوم گردید مسئله ایست که باید بموجب منشور سازمان ملل حل و فصل شود ولی مسئله ترور و اشغال سفارت عربستان در خرطوم آنقدر مشمئز کننده بود که موجب شرمساری و سرافکندگی تمام مسلمانان گردید و بقول روزنامه ندای ایران نوین (این هم برای اینکه نگویند اقلیت با ما مخالف است) «زشتی کار گروه هفت نفری سپتامبر سیاه در خرطوم بیشتر از آن جهت چشمگیر است که این بار در سفارت عربستان سعودی این جنایات بوقوع می‌پیوندد این عملیات با این طرز نشان می‌دهد که تروریستهای عرب پای بند هیچ مقررات و نظم اخلاقی نیستند زیرا در صورتیکه ایشان بخود اجازه بدهند در سفارتخانه کشور مسلمانی مرتکب این جنایت شوند که پادشاهش شبانه روز در تلاش حل مشکل اعراب است و نیز سالیانه میلیونها دلار به کماندوهای فلسطینی کمک مالی می‌کند تا بتوانند در راه استقلال و تمامیت فلسطین بجنگند، انسان دچار حیرت می‌شود که این چه طرز فکر سبعانه و غیر انسانی است که از کشوری همه ساله و مرتباً کمک مالی دریافت دارند و با همان وجوه اسلحه خریداری کنند و بوسیله همان اسلحه سفارتخانه کشور حامی خود را اشغال و سفیرهای مسلمان را بازداشت کنند و چند دیپلمات دیگر را بقتل برسانند و اسم تمام این عملیات را احقاق حق ملت فلسطین می‌گذارند».

آری بنظر من نیز دیگر بدست این گروه چنان حقها و ناحقها مخلوط شده که باید جامعه عرب برای پیشگیری از حوادث شوم و خطرناک آینده که بضرر مسلمانان تمام می‌شود تصمیم فوری اتخاذ نمایند. من بعنوان یک نماینده مسلمان ابراز انزجار خود را از این اعمال وحشیانه که بالمآل موجب شرمساری و خفت مسلمانان جهان منجمله ایران است اعلام می‌دارم و باین جنایتکاران می‌گویم

ترسم ترسی به کعبه‌ای اعرابی
این ره که تومیروی به ترکستان است

در پایان عرایضم از حوصله و عنایتی که مبذول فرمودید سپاسگزارم و برای حسن ختام اضافه می‌کنم در مراسم پایان دهمین سال انقلاب ایران شخصیتهای مملکتی پیرامون نتایج انقلاب ایران مصاحبه و سخنرانیهای جالبی نمودند ولی جالبترین و دلنشین ترین آن مطلبی بود که شهبانوی گرامی ایران بیان فرمودند و اظهار داشتند «دلم می‌خواست سپاهی بودم» من هنگامیکه این مطلب را شیندم چنان غرق غرور و افتخار شدم که از صمیم قلب در مقابل عظمت روح و فکر شهبانو سر تعظیم فرود آوردم و اکنون به سپاهیان انقلاب تبریک می‌گویم که به آنچنان خدماتی در اجرای فرمان رهبر بزرگ ایران دست یافته‌اند که باید آنانرا نیز قهرمانان مولود افکار بلند و عالی و انسانی قهرمان بزرگ تاریخ ایران دانست و همچنین از فرصت استفاده می‌کنم و مخصوصاً از بانوان نماینده تقاضا می‌کنم که اقدام بسیار جالب و غرورآمیز شهبانو را در اعطای عیدی به فرزندان بلوچستان سرمشق سازمانها و جمعیتهای زنان که از عواطف سرشار و مهر مادری برخوردارند قرار دهند. اکنون در آخرین قسمت عرایضم از آن نظر که دیدم دو هم مسلک بزرگوارم آقایان فرهادپور و فخر طباطبائی با قاطعیت در کمیسیون بودجه نظرات حزب مردم را اعلام داشته‌اند وارد فصول لایحه بودجه نمی‌شوم ولی پیشنهاد می‌کنم که نسبت به عمران و آبادانی مناطق عقب افتاده بیش از پیش توجه فرمایند و در امر نوسازی روستاها فقط به سهم ۲ درصد اکتفا ننمودوه و با مشارکت انجمنها برای لوله کشی و بهداشت و فرهنگ روستاها از محل بودجه عمرانی استفاده نمایند و آن مبلغ دو در صد را صرف نگهداری تأسیسات نمایند و همچنین برای روستائی‌ها که زمین ورزش در اختیارشان می‌گذارند مربی ورزش بفرستند. و برای وصول ده میلیون تومانی که از محل درآمد کشاورزی در ستون درآمد ذکر نمودند شدت عملی به خرج ندهند و برای وصول آن از نظر رونق کشاورزی مهلت قائل شوند و در مورد انتشارات گوناگون وزارتخانه‌ها و سازمانهای دولتی ترتیبی بدهند که آن نشریات بوسیله وزارتخانه اطلاعات و فرهنگ و هنر طبع و توزیع شود. و در مورد تأسیس حوزه‌های کشاورزی که تاکنون ۹۰ حوزه برای پوشش هزار ده بوجود آورده‌اند تسریع قائل شوند و با توجه به تعداد دهات ایران و فرصتی که شاهنشاه برای افزایش سطح درآمد دهقانان قائل شده‌اند که باید در طی ده سال سطح درآمد دهقانان با سطح درآمد شهرنشینان همآهنگ گردد اقدام عاجی و مؤثر معمول دارند. در اینجا خود را موظف میدانم از آقای دکتر دادفر رئیس کمیسیون بودجه که با پیشنهادات اصولی نمایندگان اقلیت موافقت کردند تشکر بکنم (احسنت) و از فرصت استفاده می‌کنم و متن تقاضای کارمندان وزارت راه را بعرض میرسانم.

طبق قانون استخدام مصوب سال ۱۳۴۵ مقرر است که در ازای هر دو سال خدمت بکارمندان دولت یک پایه ترفیع داده شود و مبنای آن از اول سال ۴۷ باشد.

بهمین مناسبت طبق تبصره‌ای در بودجه سال ۱۳۵۰ مقرر شد که بابت خدمت سالهای ۴۷و۴۸ یک پایه بکارمندان دولت داده شود که بجز وزارت راه، اکثر کارمندان سایر وزارتخانه‌ها، هم حکم و هم پول آنرا دریافت داشته‌اند و اضافه بر آن بابت خدمت سالهای ۴۹و۵۰ نیز تاکنون ترفیعی داده نشده و در بودجه سال ۱۳۵۲ هم که تقدیم مجلس شورای ملی گردیده است در این مورد اشاره نشده است.

با توجه به اینکه گروههای پائین با گرانی اجناس و ارزاق وضع بدی دارند و این یک پایه ترفیع در زندگی آنان مؤثر خواهد بود، بنابراین اینک لایحه بودجه کل کشور برای سال ۱۳۵۲ در محلس شورای ملی مطرح است از آن جناب استدعا داریم در این خصوص به دولت یادآوری فرمایند که نسبت بصدور احکام پایه‌های معوقه اقدام قانونی مبذول فرمایند.

کارمندان وزارت راه
از الطافتان متشکرم (احسنت – احسنت).

- تعیین موقع و دستور جلسه آینده – قرائت دستور جلسه روز سه شنبه ۲۲ اسفند ماه – ختم جلسه

۳- تعیین موقع و دستور جلسه آینده – قرائت دستور جلسه روز سه شنبه ۲۲ اسفند ماه – ختم جلسه.

رئیس- چون وقت دیر است با اجازه آقای مظهری بیانات ایشان را پیرامون لایحه بودجه به فردا صبح موکول می‌کنیم.

دستور جلسه روز سه شنبه علاوه بر لایحه مجازات عمومی که در دستور هست گزارش سه لایحه دیگر هم آماده شده است که قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)
دستور جلسه
روز سه شنبه ۱۳۵۱/۱۲/۲۲
۱- گزارش کمیسیونها راجع به شورای عالی شهرسازی شمارة ترتیب چاپ ۶۳۵.
۲- گزارش شور دوم اصلاح قانون مربوط به ارتقاء درجه سرجوخه‌های ارتش به گروهبان سومی شمارة ترتیب چاپ ۶۳۶.
۳- گزارش شور دوم اصلاح ماده ۴ قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و اخذ جرائم رانندگی شمارة ترتیب چاپ ۶۳۷.

رئیس- با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح فردا خواهد بود.

(جلسه ساعت هشت و پنجاه دقیقه بعد از ظهر ختم گردید).

رئیس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی.