مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اسفند ۱۳۴۶ نشست ۴۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اسفند ۱۳۴۶ نشست ۴۸

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۳۴۶ نشست ۴۸

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۲۲

جلسه: ۴۸

مجلس ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای مهندس حیدرعلی ارفع (نایب رئیس) تشکیل گردید.

فهرست مطالب:

- قرائت صورت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت صورت اسامی غائبین جلسه قبل

نایب رئیس – با اجازه خانم‌ها و آقایان صورت اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان دکتر رضوانی – محمدولی قراچورلو – رضازاده – حی – تهرانی – دکتر متین – دکتر سعید – کاسمی – تیمسار حکیمیان – مهندس سهم الدینی – پوربابائی – دکتر نجیمی – پاینده – مهرزاد – مافی – شیخ بهائی – دکتر وفا – دکتر قهرمان – سلیمانی کاشانی – فهیمی – دکتر رهنوردی – سرتیپ پور – دکتر ضیائی – دکتر عدل – دکتر هواکیمیان – دکتر ستوده.

غائبین بی‌اجازه

آقایان مهندس اربابی – بهادری – مهندس عطائی.

غائبین مریض

آقایان بختیار بختیاریها – فولادوند – ارسنجانی – انشاءاهری – مهندس برومند – پرویزی – دیهیم – شاخوئی – قاضی زاده – مهندس معینی زند – دکتر وحیدنیا.

- ادامه مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۴۷ کل کشور

۲- ادامه مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۴۷ کل کشور.

نایب رئیس – وارد دستور می‌شویم دنباله کلیات لایحه بودجه مطرح است آقای رامبد تشریف بیاورید.

رامبد - همچنان که نمایندگان محترم اکثریت از پیشرفتهای مملکت احساس سربلندی می‌کنند ترقی و تعالی مملکت و رشد مادی و معنوی ملت را با نظر سپاسگزاری به بانی آن می‌نگرند چنانچه در دستگاههای اجرائی نواقصی موجود باشد خود آنها نیز مانند ما و همه ملت ایران متوجه می‌شوند و به رفع نواقص مانند هر ایرانی وطن‌پرست علاقه‌مند هستند و اگر لوایح دولت احتیاج به اصلاحاتی داشته باشد که برای ترضیه خاطر ملت و بهبود اجرای آن لوایح این اصلاحات مفید فایده افتد یقین دارم که همه نمایندگان محترم اکثریت بیش از پیش علاقه‌مند به آن اصلاح و رفع آن نواقص نیز هستند بنابراین اگر براساس اصول حزبی و راه و رسم همکاری صرفاً در جلسات علنی مجلس در جهت تأیید دولت و تصویب لوایح و بعضاً جوابگوئی انتقاد کنندگان برمی‌آیند نباید چنین تصور شود که این آقایان در مجلس شورای ملی از مصلحت‌بینی در امور مملکت و یا نظارت بر کار دولت و با توجه بخواسته‌های ملت غفلت دارند (صحیح است) و اما ما اقلیت چنانچه از راه خیرخواهی و دوراندیشی و علاقه به تسریع پیشرفتها مطالبی می‌گوئیم و انتقادات مثبت و سازنده‌ای می‌کنیم نباید چنین تصور شود که ما شاهد و شاکر این پیشرفتها نیستیم (صحیح است) خیر ما هم از رشد سریع اقتصادی، ثبات امنیت و پیشرفتهای همه جانبه مملکت که براساس نیات رهبر ملت انجام می‌گیرد سپاسگزاریم، واقفیم، تأیید می‌کنیم کارمندان و کارکنان و هیأت دولت را که مجری آن هستند در حدی که کار خوب انجام می‌دهند تأیید می‌کنیم (احسنت) ولی به مصداق گفته جناب آقای نخست وزیر که (اشاره به آقای هویدا نخست وزیر) در همین هفته‌ای که گذشت ضمن سخنرانی در محلی عنوان کردند «خدا نکند در یک مملکت انتقاد نباشد» البته این مطلب را نخست وزیر مملکت ایران می‌تواند بگوید نه نخست وزیر مملکتی مثل مصر چرا؟ برای اینکه در ایران همه افراد ملت متوجه هستند که مملکت در نهایت سرعت پیشرفت می‌کند (صحیح است) بنابراین اگر مثلاً گفته شد که قبل از حرکت اتومبیل چرخ چهارم را محکم‌تر ببندید مبادا باز بشود یا چرخ پنجم را یدک بردارید این به تریش قبای هیچ کسی برنخواهد خورد این است که نخست وزیر ما می‌گوید که خدا کند در مملکت ما انتقاد عنوان شود عیوب دانسته شود برای اینکه ترسی از این ندارد که اگر در پشت تریبون مجلس مطلبی عنوان شد فردا موجب سوءِ انعکاس در مملکت گردد ولی در مملکت مصر این طور نخواهد بود چون ملت همه ناراضی و آماده قیام هستند اگر در مجلسشان صحبتی بشود خطرناک است اما در مملکت ما نه تنها این بیم نمی‌رود بلکه این اطمینان هست که هرچه ما پیشرفت می‌کنیم از آزادی بیشتری هم برخوردار می‌شویم و هرچه بگوئیم دلیل آن است که یک پله بالاتر آمده‌ایم و افق وسیع تری را می‌بینم و خواسته‌های بیشتری را دنبال می‌کنیم (صحیح است) آقای نخست وزیر فرمودند خدا نکند در یک مملکت انتقاد نباشد ولی ما بدان اضافه می‌کنیم که خدا کند همواره تمام انتقادها در مملکت ما خیرخواهانه و سازنده و مثبت و در جهت همکاری باشد و همین کار را هم می‌کنیم (احسنت) صحبتهای ما چه از جهت موافق و چه در جهت مخالف مسائلی است در این سالن بین ما ولی آنجائی که مصلحت مملکت ایران در قبال خارجیان پیش می‌آید تمام احزاب و تمام دستجات همه در یک جبهه و در یک صف پیروی شخص شاهنشاه ایران هستیم (صحیح است) این را خارجیان باید بدانند که در ایران ۲۶ میلیون و خورده‌ای نزدیک به ۲۷ میلیون نفر ممکن است ۲۷ سلیقه در کارهای برنامه‌ای یا اجرائی یا اداری داخلی باشند ولی در مواردی که موضوع راجع بکار اساسی مملکتی است همه یکصدا و با یک فلسفه و یک نیت پشت سر شاهنشاه هستند و بس (احسنت) برای خاتمه دادن به مقدمه در لزوم و علت انتقاد به واقعه‌ای باید اشاره کنم تصور می‌کنم در آن موقع جناب آقای هویدا در اروپا تشریف داشتند و تحصیل می‌کردند در حین شدت جنگ دوم جهانی روزی در یکی از مجالس ممالک متمدن و آزاد، مجلسیان خود عنوان کردند که سبب بحران فوق‌العاده‌ای که در جنگ پیش آمده و نگرانیهای فوق‌العاده‌ای که در کار بود بهتر است که سؤال و استیضاح از دولت به بعد موکول شود آقای محسنی می‌دانند که نخست وزیر وقت آنها چه جواب داد همان جوابیکه من اعتقاد و یقین دارم که این نخست وزیر آزادیخواه ما هم در هر موقع چنین عنوان بشود همان جواب را باید بدهد و آن جواب نخست وزیر چنین بود که همین دیروز بیش از دهها هزار نفر سربازان ما در جبهه جنگ کشته شدند و این خونها برای حفظ آزادی ما ریخته می‌شود اگر قرار باشد که ما در اینجا این آزادی را منع بکنیم پس اصول آن فداکاریها هم بی‌مورد است لذا با توجه به این اصول ما هم هر چه بیشتر رشد بکنیم همچنان که از جهت مادی در خانه‌مان یخچال و منقل برقی ساخت ایران پیدا می‌کنیم در مجلسمان هم آزادی کلام بیشتر پیدا می‌کنیم و اما قبل از ورود به مطلب جمله معترضه لازمی باید عرض کنم در این موقع که وحدت میان، عظمت تاریخی ایران باستان برهبری شاهنشاه با علم و تمدن نوین با فر و شکوه خاصی پیوند می‌خورد ما بصورت یک مملکت مترقی و متمدن از پشت این تریبون بسبب واقعه ناگواری که چند روز قبل در آفریقای جنوبی پیش آمد قبل از هر چیز به بشریت تسلیت می‌گوئیم دو روز قبل در رودزیا سه نفر بدار آویخته شدند این سه نفر چه گناهی کرده بودند فقط چون از نژاد دیگری بودند ما تبعیض نژادی را مذموم می‌دانیم و مردود می‌داریم (صحیح است) این است ندای شاهنشاه ایران و این است خواسته ملت ایران (احسنت، احسنت) ما ملتی هستیم مسلمان و رهبر زندگی معنوی ما قرآن و به همین سبب در هزار و سیصد و خورده‌ای سال نزدیک به ۱۴۰۰ سال قبل دین اسلام اینگونه تبعیض‌ها را مردود کرد (صحیح است) و ترجمه‌ای از آیه قرآن کریم را در اینجا می‌خوانم (ضعیف و قوی در بارگاه الهی یکسانند) و فرمایشی از شاهنشاه را بدنبال یادآور می‌شوم «اصول اساسی تعلیمات پیغمبر اسلام دموکراسی و آزادمنشی است زندگی آن رادمرد بزرگ و همچنین زندگی جانشینان وی به مسلمانان آموخت که «تمام افراد انسانی در مقابل ذات مبارک الهی مساوی هستند و از حقوق و امتیازات مساوی برخوردارند» اینهم فرمایش شاهنشاه ما بود به مناسبت اشاره به این موضوع نیز قبل از ورود بحث در بودجه بالاخره از جناب آقای نخست وزیر تقاضا دارم که به اصول مذهبی و دین مبین اسلام در مملکت ما و تقویت و تشیید و تبلیغ راه دینی ما بیشتر توجه بشود این آن چیزی است که شاهنشاه ایران و ملت ایران و من نماینده ایران و تمام نمایندگان از شما می‌خواهند (صحیح است) شما از رئیس پلیس و رئیس شهربانی جویا بشوید اگر در مملکت ما جرائم و بزه‌ها نسبت به تعداد جمعیت از ممالک متمدن کمتر است نه بخاطر زیاد بودن وسائل و تجهیزات و امکانات تشکیلاتی ما است بلکه بخاطر اصول دینی ما و اعتقاد مذهبی ملت ایران است (صحیح است) شما بهتر است به اروپای غربی و مرکزی نگاه کنید و بقاء این ممالک را در ریشه‌های بستگی با مذهب و مقاومت بالا مذهبی و بی‌خدائی و از همه چیز بی خبری ببینید و بدانید که سرلوحه و سطر اول هر سیاست باید دیانت باشد (صحیح است – آفرین) و اما چون امکان طرح این مسائل به مناسبت مذاکره در اطراف لایحه بودجه به من داده شده که مصدع می‌شوم لذا برگردیم بر سر مطلب بودجه ما پس از قرآن و کتابهای مذهبی یک کتاب مقدس دیگری داریم و آن قانون اساسی است (صحیح است) اصل بیستم قانون اساسی می‌فرماید در نیمه دوم هر سال ... باید دولت بودجه را تقدیم مجلس بکند و پانزده روز مانده به عید نوروز این بودجه حاضر باشد جناب آقای جوانشیر آیا امروز چندم اسفند است؟ این بودجه که امروز مطرح می‌شود و بعد از دو روز تعطیل به مجلس سنا می‌رود و بعد تا در آنجا اصلاحاتی بشود و برگردد و ما رأی با ورقه بدهیم شب عید است ما چرا آنجائی که فقط به عبور عابر از وسط خیابان و پیاده رو است و پاسبان خیال می‌کند که با گرفتن مچ دست او تمام معایب رفع می‌شود فقط توجه می‌کنیم ولی آنجائی که قصور و بی‌توجهی به دولت و مجلس و مقامات هیأت حاکمه مربوط است، به همه چیز بی‌اعتنا هستیم در اینجا نه تقصیر از مجلس است، نه تقصیر از مملکت، نه تقصیر از ملت است، بلکه فقط بی‌توجهی و کوتاهی و تعلل با وزرای دولت است و بس. دو روز قبل در اطاق رئیس مجلس برای طرح بودجه در مجلس شورا حساب ساعت را می‌کردیم یعنی ساعتی که این لایحه بودجه توزیع می‌شود و بودجه در مجلس مطرح می‌شود شاید موتور سیکلت سوار مجلس آنقدر به سرعت بروند لایحه را توزیع کنند تا ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه چهل و هشت ساعت فاصله که طبق آئین‌نامه مجلس فاصله توزیع لایحه و طرح لایحه را اشاره کرده رعایت شده باشد جناب آقای نخست وزیر آیا شما در تاریخ حیات خودتان هیچ ایامی مناسب‌تر از وضع کنونی برای کار کردن دولت سراغ دارید؟

(یک نفر از نمایندگان _ مسلماً خیر) این درآمد، این امنیت، این آسایش، این نیروی انسانی، پس چرا وظیفه خود را انجام نمی‌دهید؟

(دکتر سعید _ دولت غمخوار مردم را بفرمائید)

و این آقای دکتر سعید غمخوار دولت را دارید چرا نمی‌خواهید کار را بموقع انجام بدهید. شما جناب آقای هویدا فارغ از تمام مسائل می‌دانید من به شما ارادت و علاقه دارم اما شما چرا به وظیفه خود عمل نمی‌کنید ما بعضی چیزها را از خارجیان بحق تقلید می‌کنیم چون بعضی ممالک متمدن در علم از ما جلو افتاده‌اند اینهم براساس خواب آلودگی و غفلت و بی‌خبری رؤسای مملکت در سلسله سلاطین قبل ما بوده است و الا ایامی هم بوده است در انگلستان قانون می‌گذراندند برای اینکه از ورود منسوجات ایرانی جلوگیری کنند تا پارچه‌های خوب ایرانی از جهت قیمت نتوانند با پارچه‌های داخلی آنها رقابت بکند ولی بر اثر یک سلسله غفلت زعمای امور در گذشته عقب افتادیم حالا ناچاریم بعضی چیزها را از آنها تقلید بکنیم مثلاً برای بودجه مثل آنها کد می‌گذاریم خیلی هم خوب است من هم قبول می‌کنم موشک را زا آنها تقلید می‌کنیم باید انشاءالله جلو هم بیافتیم ناچاریم پس چرا در نحوه تقدیم بودجه به مجالسشان که ۶ ماه قبل از موقع اجرا است از آنها تقلید نمی‌کنید شما اگر به نیویورک بروید پشت ویترین‌های کفش فروشی نوشته است مثلاً ۸ دلار و ۹۹ سنت بدین نیت که خواسته‌اند قیمت ۹ دلار در ذهن شما ۸ دلار نقش ببندد در اینجا دولت ما هم بودجه را ۲۹ بهمن می‌دهد ۲۹ بهمن و اول اسفند که یک روز بیشتر فرق ندارد ولی موضوع اثر روانی مثل همان ۹۹ سنت است به هر یک از نمایندگان ملت پنج جلد دفترچه بزرگی که جمعاً متجاوز از چندین هزار صفحه است بعنوان مطالب مربوط به بودجه توزیع کرده‌اند ولی نمایندگان حداقل باید این را بخوانند یا جناب آقای دکتر متین نخوانده رأی بدهیم؟ باید بخوانیم و به فرض اینکه کسی بخواهد با پشت کار شب و روز بنشیند و این چند هزار برگ را مطالعه کند مقدور نخواهد بود که بخواند زیرا مصادف همین موقع لایحه ملی شدن آب را آورده‌اند، لایحه برنامه را آورده‌اند، مصادف همین موقع لایحه صید را می‌آورند، لایحه نوسازی را می‌آورند نتیجه چه می‌شود نتیجه آنکه قطعاً اکثر این لوایح نخوانده رد می‌شود و شاید این همان نظری است که دولت دارد. آقای نخست وزیر مجلس که اکثر در جهت کمک به شما هستند نه در جهت مخالفت ولی شما فکر می‌کنید که این دویست نفر همکار شما هستند نظرشان مورد ندارد و نبایستی توجه شود اگر توجه هم بشود فقط از لحاظ حیثیت مجلس است و یا از لحاظ حفظ ظواهر است و این رویه غلط است، این طرز فکر غلط است، این طرز عمل غلط است (دکتر سعید _ اینطور نیست) به هر حال دولت چنین تصور کرد و به مصداق مثال معروف برای تصویب لوایح تا تنور گرم است نان پخته شود ولی همه می‌دانیم که خمیر فطیر اگر برای ما اسباب سر درد است برای شما اسباب دل درد خواهد شد. برای اینکه من میدانم این بد گرفتن‌ها بد خرج کردنها روی ملاحظاتی است که شما در دستگاه دولت دارید و اگر مجلس رسیدگی بکند این ملاحظات در کار نیست و کارها براساس صحیح تری پیش خواهد رفت (صحیح است) فکر می‌فرمائید نقادی کار آسانی است راه پیدا کردن کار مشکلی است من هم موافقم ولی به همین مناسبت شما را چون دانا و توانا هستید در مقام بالاتر گذاشته‌اند و من هم جزو این ۲۰۰ و چند نفر مشکلات را که بیانش آسانتر است می گوئیم و راه حل آن با شماست که ما قاعدتاً باید تواناتر باشند اما در طرح این بودجه به صرف اینکه ما جزو اقلیت هستیم نمی‌خواهیم با نظر بدبینی نگاه کنیم که بدبینی اساس تیرگی عقل است نمی‌خواهیم با نظر خوش‌بینی زیاد هم نگاه کنیم برای اینکه افراط در خوش‌بینی هم به ساده لوحی و حماقت می‌کشد بلکه بر اساس واقع بینی که مبنای دوراندیشی است این بودجه را ما هم یک مطالعه‌ای می‌کنیم البته نه تنها بودجه دولتی بلکه بودجه مملکتی را که قاعدتاً باید آینه تمام نمای برنامه و طرحهای مملکتی که ما را بسوی هدفی هدایت بکند باشد و این هدف برای همه ما دو چیز بیشتر نیست هدفی که مملکت دارد برای تمام این ۲۷ میلیون دو چیز بیشتر نیست یکی حفظ و حراست و استقرار حاکمیت و آزادی و دفاع از این مملکت (صحیح است).

یکی هم سعادت و رفاهیت و بهتر زندگی کردن و آسایش و افراد این مملکت (صحیح است) که هدف اول را در این فصلهائی که در بودجه تنظیم کرده‌اند من بصورت قوای تدافعی خودمان عنوان می‌کنم و هدف دوم بعنوان اصطلاحاً رشد اقتصادی مملکت زیرا جاده ساختن هدف نیست سد بستن هدف نیست اداره ثبت اسناد هدف نیست اینها تمام جزو برنامه‌هائی است که در جهت رسیدن به این دو هدف یعنی یکی بقاء و یکی خوب زندگی کردن ما را هدایت می‌کنند حالا می‌بینیم که در راه این هدفها دولت چه می‌خواهد بکند برای انجام این هدفها و تحقق این برنامه‌ها دو کار می‌کنیم پولهائی می‌گیریم و خرجهائی می‌کنیم ما برای ملاحظه و مطالعه و نقادی این بودجه خیلی به اشاره و در هر فصل شاید فقط چند نکته می‌بینیم چه می‌کنید؟ چرا می‌گیریم؟ از که می‌گیریم، و چه می‌دهیم چه مبلغ می‌دهیم و برای چه نتیجه‌ای می‌دهیم؟ در آن گرفتن و در این دادن چه حق تقدمی قائل می‌شوید این اساسی است که یک بودجه باید در مملکت نشان بدهد ما آنچه می‌گیریم نه تنها به مبلغ باید توجه داشته باشیم بلکه باید بعکی العملهائی که در این گرفتن حاصل می‌شود توجه داشته باشیم یعنی اگر واقعاً وضع گردش و چرخ بازار آنچنان است که خدای نکرده بیم تورمی در مملکت برود اگر زیاد گرفتید بازار را بوسیله این مالیاتها متعادل کردید از تورمی جلوگیری کردید اگر وضع در حال رکود است شما به امیدواری اینکه وضع مملکت را درست می‌کنید اگر زیاد بگیرید به این رکود کمک کردید و اگر در حال تعادل است با زیاده‌روی ما این تعادل را بهم زده‌ایم و جناب آقای عالیخانی می‌رسیم به جائی که مثل گمرک ملاحظه می‌کنید شما تعادل را بهم زده‌اید به هر حال اولین درآمد ما در این مملکت نفت است نفت و باز هم نفت یعنی آن چیزی که امروز دنیا و بیشتر نقاطی که معادن نفتی دارند درگیر و در گرفتاری از بهره‌برداری آن هستند چند روز قبل به مناسبت نفت جناب آقای نخست وزیر یک نطق سیاسی در اینجا کردند متأسفم از اینکه با اکثر صحبتهای شما مخالفت می‌کنم برای اینکه فکر می‌کنم که دوستانتان خیلی صمیمانه مطالب را به شما نمی‌گویند در این مطلب هم از جمله با شما مخالفم این جمله‌ای که می‌خوانم از فرمایشات جناب نخست وزیر است «امروز اگر شرکتهای نفتی تصور کنند که می‌توانند برای تأمین منافع خود تحریکاتی را در این مملکت شروع کنند خیلی در اشتباهند» جناب آقای نخست وزیر عنوان این مطلب هم خودش موهن است داستان سقاخانه در ایران برای همیشه در ایران برای همیشه بسته شد (صحیح است) با رشد معنوی که ملت ایران پیدا کرده است با یک میلیون و چند صد هزار نفری که شما در مدارس صورت دادید خیال می‌کنید شاگردان دبیرستانی ما از مخازن نفت، استخراج نفت، قیمت نفت و سیاستهائی که در گذشته از بابت نفت در مملکت ما اعمال می‌شد بی اطلاع مانده‌اند و در چنین حالت رشد و ترقی بحث این مطلب در مجلس مملکت که بتوان فکر کرد یک دستگاه خارجی در مملکت ما تحریک بکند، گذشت این حرفها صحیح زیرا که در گذشته‌های نسبتاً دور پیش از ۵۰ سال این تحریکات بود ولی دیگر در حال حاضر امکان‌پذیر نیست از طرحش ناراحت می‌شوم (روحانی _ اگر خیالی هم داشته باشند خواب است و مؤثر نیست) اینجا به نکته‌ای اشاره فرمودند که البته چون شما در رأس کار هستید و گزارشها و اسرار مملکت در دست شما است حتماً واقف‌تر هستید و حرفتان را تکذیب نمی‌کنم راجع به کابینه‌ای در سال ۱۳۴۰ اشاره فرمودید و در حالیکه وزیر پهلوی دست شما خود یکی از اعضای کابینه ۱۳۴۰ بود! این مسائل چگونه با هم جور در می‌آیند؟ برمی‌گردیم به جمله چند لحظه قبل که همه سروران عزیز تأیید فرمودند باید کمپانیهای نفتی و ممالکی که این کمپانیها متعلق به آنها هستند این حقیقت را بدانند که نه در کوچه و خیابان و نه در هیچ حذب و هیچ دستگاهی کسی را پیدا نمی‌کنند که از راه شاهنشاه منحرف باشند (صحیح است – احسنت).

بنابراین هر کاری، هر مطلبی دارند باید را شاه ما را قبول کنند تا با ما همراه باشند تحریک نتیجه‌ای ندارد ما همچنان که دیناری به درآمدهای حقه ممالک دیگر اعم از همجوار و غیر همجوار نظر سوئی نداریم و به وجبی از خاک هیچ مملکتی نظر سوئی نداریم باید دنیا بداند که در مورد دیناری از منافع مملکت و ملت ایران و وجبی از خاک ایران عزیز بحث و طرح و هیچ چیز کمترین اثری ندارد (بوشهری _ آقای رامبد همان فرمایشی را که آقای نخست وزیر فرمودند جنابعالی تکرار می‌فرمائید) تشکر می‌کنم که حضرتعالی هر دو تا را گوش داده‌اید شما انتظار داشتید که ما در همه چیز با شما و این دولت مخالف باشیم؟ ما در خیلی چیزها با خود شما و دولت توافق نظر داریم و آن را شاه است (احسنت).

بحث کلی در رسیدگی بودجه:

برگردیم سر مطلب ما قبل از اینکه وارد ارقام بشویم و قبل از اینکه درآمدها را و خرجها را یک برآوردی بکنیم و نحوه عمل‌ها را یک ارزیابی بکنیم یک اصل را به دولت گوشزد می‌کنیم سعی کند این نان سنگک بزرگتر باشد با یک توزیع عادلانه به همه بیشتر می‌رسد چرا این حرف را می‌زنم؟ برای اینکه نان سنگک بزرگتر بشود لازم است در زیاد کردن آرد کوشش کرد نه در حقوق زیادتر دادن به نانوا این اصلی است که در بودجه شما جناب آقای نخست وزیر من اعتقاد دارم سعی خودتان را کرده‌اید ولی باز کامل نیست علت کامل نبودن آن نکته ایست که قبلاً عرض کردم برای اینکه خودتان می‌نویسید خودتان عمل می‌کنید و خودتان اجرا می‌کنید و هیچ چیز جای نظارت دقیق مجلس را نمی‌تواند برای شما بگیرد به این راه بیائید و برگردید و حرف مرا گوش کنید و عملاً ۸۰ درصد عایدی مملکت را از نظارت مجلس خارج نکنید نان روز بروز کوچکتر می‌شود آردها کم بعمل می‌آید و نانواها و شاگرد نانواها سهم خودشان را بیشتر می‌برند ما برای اینکه بتوانیم واقعاً برآوردی بکنیم و بدانیم که این بودجه در تحت چه شرایطی تنظیم شده عملکرد دولت براساس ارقام سال گذشته چه نتایجی داده که تا وقتی در بعضی ستون‌ها می‌نویسند سال ۴۵ و پهلویش می‌نویسند سال ۴۶ و ۴۷ ما به رقم بخصوصی که اعتقاد خاصی نداریم بلکه از نتیجه آن رقم باید ببینیم چه بهره‌برداری کرده‌ایم و برای این عمل دلم می‌خواست آقای مرتضوی رئیس کمیسیون بودجه در مجلس تشریف داشتند تا جویا بشوم در رسیدگی به بودجه و برای برآورد این نتیجه تغییرات ذخائر ارزی مملکت را از بانک مرکزی خواستند و دیدند البته نمی‌گویم کم است من هم جزو ایرانیانی هستم که از اینکه ذخائر ارزی بانکی مان بالا رفته و خوب است راضیم و سپاسگزارم ولی در رسیدگی به این ارقام باید در مجلس و در کمیسیون بودجه مجلس مطرح بشود آیا حسابهای پس انداز را در مملکت دیده‌اند آیا به ترقی و تنزل قیمتها توجه کرده‌اند باز هم هیچکدام از اینها دلیل این نیست که خدای نکرده من بگویم قیمتها بالا رفته نه این از افتخارات جمع شما است که در این حد توانسته‌اید خواسته شاهنشاه را اجرا بکنید که صرفنظر از سال ۳۴۳ که چهار درصد در قیمت‌ها بالا رفت مملکت ما از بهترین ممالکی است که قیمتها تثبیت شده ولی بصرف اینکه در جیبم پول هست نمی‌توانم بروم در مغازه‌ای باید ببینم در جیب من چه مبلغ هست و چه می‌توانم بخرم وقتی در کمیسیون بودجه به حجم رقم واردات و صادرات رسیدگی می‌کردند جناب آقای دکتر عالیخانی از شما رقمی خواستند؟ خیر، قیمت‌های عمده فروشی و قیمت مصرف را مطرح کردند؟ خیر، میزان کالای مصرفی را پرسیدند؟ خیر، میزان درآمد ناخالص ملی ما را گرفتند تا بدانند که این بودجه چند درصد آن است خیر ولی من گرفته‌ام بشما می‌گویم و کمک می‌کنم و بالاخره رقم وام‌های ما را دیدند قطعاً خیر ولی من خودم در پشت این تریبون مکرر گفتم در اقتصاد امروز دنیا دریافت وام مثل گذشته برای عیاشی سلاطین قاجاریه نیست دریافت وام امروز مورد قبول ممالکی است که طرحها و برنامه‌هائی دارند و گرفتن وام دلیل داشتن اعتبارات و خرج کردن صحیح وام و دلیل داشتن برنامه است ما با گرفتن وام مخالف نیستیم ولی در کمیسیون بودجه آیا شما تمام بهره‌های وام را برآورد کردید؟ (خواجه نوری _ تمام در بودجه منعکس است شما نخوانده‌اید) بابت وام خارجی می دانید ما چقدر وام داده‌ایم من به شما می‌گویم بیست درصد پس دیدید که بنده خوانده‌ام و شما نخوانده‌اید، خوب این نکات باید رسیدگی شود من آرزو می‌کنم حدس من اشتباه باشد و فرمایش جناب آقای خواجه نوری درست باشد ولی اصولاً اکنون آیا می‌توانیم وارد بحث لایحه بودجه بشویم یا نه زیرا فرض کنید جناب دکتر کلالی این ارقام را شما اینجا تصویب کردید ولی وصول این ارقام و تحقق انجام آن مبتنی بر تصویب تبصره‌هائی است که ما جزءِ متمم بودجه ۴۶ فرستادیم به مجلس سنا اگر در آن مجلس تغییری پیدا کرد این تصویب چه صورتی پیدا می‌کند (یکنفر از نمایندگان تغییر پیدا کرده مالیات تلفن و اتومبیل کم شده) از آن بابت از شما تشکر می‌کنم برای اینکه ما عاشق این نیستیم که بگوئیم ما کردیم ولی سپاسگزار هستیم اگر در مجلس هم به حرف ما توجه نکردید خودتان پی بردید به هر حال این اشکال اولی است که من نمی‌دانم با اینکه هنوز متمم بودجه ۴۶ برنگشته طرح این بودجه ۴۷ چه صورتی دارد و اما قبل از اینکه، جناب آقای نخست وزیر این ارقام را برای شما تصویب کنیم از شما یک استدعا دارم چون حالا هم متمم بودجه مطرح نیست و تعبیر به مخالفت نمی‌شود تعبیر به انتقادی سازنده و مثبت می‌شود برای اینکه یک صلاح‌اندیشی است متمم بودجه نمی‌توانند بودجه را تغییر بدهد اگر واقعاً آنچه شما و وزیر دارائی در پشت تریبون اعلام می‌کند که اضافه درآمد داریم ما هم سپاسگزاریم اما قبلاً باید بفرمائید این اضافه درآمد را کجا خرج می‌کنید ولی جناب دکتر شفیع امین اگر گفتید آن خرج را نکردیم و از آن محل یک خرج دیگر می‌کنیم این دیگر بودجه برنامه‌ای نیست می دانید چیست؟ خلاف این ماده ایست که من الان برایتان می‌خوانم پس وقتی که من گفتم این متمم بودجه تجویزی است برای خلاف کاری تجویزی است برای دو خلاف کاری ماده ۲۵ قانون محاسبات عمومی همان قانونی که دولت بیش از سه سال است می‌خواهد اصلاح کند ولی انجام نگرفته اما کارهایتان به مجلس که می‌آید آن وقت دقیقه‌ها را حساب می‌کنید و همینطور آقای دکتر شاهقلی الساعه فکر می‌کنند من چند دقیقه دیگر می‌آیم پائین و مرتب به ساعت نگاه می‌کنند به هر حال بموجب ماده ۲۵ قانون محاسبات عمومی وزراء نمی‌توانند علاوه بر مأخذ اعتباراتی که در جزو بودجه برای آنها منظور شده است خرج کرده یا عملی را متصدی شوند (متمم بودجه اخیرتان را بخوانید و ببینید چقدر تصدی این عمل را پیدا کرده‌اند) که موجب خرج خارج از اعتبارات متعلقه باشد مگر اینکه قبلاً (نه بعداً) از طرف مجلس شورای ملی برای ادای آن خرج اعتبار جدید داده شود (حتی اگر اضافه درآمد خودشان باشد) قبلاً باید مجلس شورای ملی تصویب بکند این ماده را من یک بار پشت این تریبون خوانده‌ام ولی چون بعضی قیافه‌های جدید در بین معاونین وزراء می‌بینیم چون دولت به آنها این تذکرات را نمی‌دهد بگذارید من نماینده به آنها یادآوری کنم که احتیاج به ملاقات شما در زندان قصر نباشد تبصره ۳۵ قانون بودجه (غیر از مخارج برنامه هفت ساله که حالا چند سال است مطابق مادۀ ۵ قانون اجرائی برنامه معادل درآمد نفت جنوب منظور و اجرا می‌شود تجاوز از هزینه مصوب و بودجه به هر عنوان ممنوع است هر وزیری که از این منع تخلف کند اعم از اینکه اضافه بودجه خرج کند یا تصویب بکند (یعنی همه شما که در هیئت دولت تصویبنامه گذراندید) یا چنین تصویبنامه‌ای را اجرا کند به حبس با اعمال شاقه از ۵ سال تا ده سال محکوم خواهد شد) (چند نفر از نمایندگان – مبارک است) (خنده نمایندگان) خیلی خنده دارد ولی خدای نکرده گریه هم دارد خنده‌اش از این جهت است که این تذکرات داده می‌شود و گریه‌اش از این جهت است که این تذکرات داده می‌شود متصدیان چون در مسند قدرت نشسته‌اند به قانون توجه نمی‌کنند (فولادوند _ استماع این ماده خودش از اعمال شاقه است) (خنده نمایندگان) به هر حال من خیلی هم نسبت به اعضای دولت بی‌اعتقاد نیستم از یک جهت برای آنکه در مواردی که مربوط به خودشان است خیلی تیزبین و دوراندیش هستند در اینجا تا ده درصد موارد هزینه و فصول برنامه را برای تغییر در اختیار خودشان گذاشته‌اند اولاً این یک ایرادی دارد مثل آنکه اگر یک خانه‌ای را یک مهندسی درست برآورده کرده باشد این نمی‌شود که از ابعاد تیرآهن کم بکند و شیشه رنگی پنجره بپردازد باید حسابها درست باشد اگر بودجه برنامه‌ای باشد قطعاً این پیش‌بینی را کرده‌اید دیگر با این پیش‌بینی چرا باز از بودجه عدول می‌کند که لازم باشد متمم بیاورید اصلاً شما که ارقام در اختیارتان است این ده درصد را بگذارید بیست درصد ولی خلاف نکنید تا من اینجا بگویم که متخلف باید به زندان برود و دوستان بخندند و در واقع به قانون مملکت بی توجهی شده باشد آنجائی که کارمندان تصدیق کسالت و بیماری به اداره خودشان می‌دهند و وزیر مشکوک است که این تصدیق فقط یک انجام تشریفاتی برای فرار از خدمت بوده است باید بدانید که آن کارمند مردی است باسواد و وقتی عمل شما وزراء را در نحوه معامله با قانون می‌بینید او هم درس می‌گیرد اگر شما از قانون تجاوز نکنید او هم از آئین نامه تجاوز نمی‌کند این درسهائی است که شما به او می‌دهید برویم به بحث اصلی بودجه.

طرز تنظیم بودجه سال ۴۷:

عیب من جمله بگفتی هنرش نیز بگو حقاً از لحاظ تنظیم در ابتدا از آقای دکتر مجیدی باید تشکر کنم نیستند می دانید برای اینکه می‌دانند اگر راجع به وزارت مربوطه خودشان چرا نیستند سؤالی شد جواب ایشان مؤثر نیست و تصویب می‌شود ولی در پشت این تریبون جناب آقای نخست وزیر شما حرف رامبد و خواجه نوری را گوش نمی‌کنید اینجا شما حرف ملت ایران را گوش می‌کنید در پشت این تریبون روی سخن شما با من نیست با ملت ایران است و این عدم حضور وزرای شما بی‌اعتنائی به خواسته‌های ملت ایران است و پس در هیچ جای دنیا چنین چیزی نیست که بودجه مملکتی مطرح باشد و وزیر برای روبان پاره کردن یا کلنگ زدن و عکس تفصیلات جراید توی خیابانها باشد شما اگر حرفی با ملت دارید باید پشت این تریبون بزنید نه اینکه با پول این ملت نشریه برای خودتان درست کنید و برای تبرئه خودتان تمثال مبارک شاهنشاه را در صفحه اول بگذارید و تمام خدماتی را که بیشترش انجام نشده برای بهره‌برداری خودتان در مجله‌ها چاپ کنید برای مردم رابطه دولت و ملت در پشت این تریبون است و بس بنده به مناسبت عدم توجه دولت نسبت به ملت همین فردا از دولت سئوالی خواهم کرد به هر حال این قصور بزرگ ایشان و سایر وزرائی که اینجا تشریف ندارند بجای خودش من درباره چی صحبت می‌کردم (خواجه نوری _ داشتید تعریف می‌کردید) بنظر شما تعریف است. آقای خواجه نوری تا این مطالب درست نشود انقلاب اداری تحقق نمی‌پذیرد و اگر شما غیر از این فکر کنید تمام تحصیلاتی را که کرده‌اید باور نمی‌کنم دولتی که حاضر نیست حرف ملت را گوش کند چطور می‌خواهد برایش خوب کار کند (مهندس عترت _ آقای نخست وزیر قبل از وقت زودتر از همه تشریف داشتند) خواهش می‌کنم شما مدافع دولت نشوید به هر حال این بودجه بسیار خوب تنظیم شده از لحاظ جلد زیبا و کاغذ براق و از لحاظ چاپ چون خوب خاطرم هست بودجه‌های ادوار گذشته روی کاغذ کاهی بود ولی این روی کاغذ گران قیمت است این جنبه ظاهریش است از لحاظ تقسیم مواد و فصل‌ها و بخش‌ها هم پیشرفتهائی کرده تا حدی می‌شود برنامه‌ها را از آن استنباط کرد ولی بی‌نقص هم نیست در بعضی موارد درآمدهای سال قبل نوشته نشده و وقتی در کمیسیون بودجه عنوان گردید گفتند که چون ابعاد کتابچه تغییر پیدا می‌کرد و از این شکل زیبا خارج می‌شد از آن ارقام صرفنظر کردیم آن ارقام عبارت است از درآمدهای خاص بند (ب) سال گذشته برای بند (ب) که چه بند بلائی برای این مملکت شده به موقع توضیح عرض خواهم کرد اما در ماده واحده آغاز کتاب چهار مطلب جالب است که هر یک از لحاظ روح موضوع و رویه کار دولت در همان حد عدم حضور مسئولین امر در مجلس است قسمت اول بودجه مملکت ما رقمی است بیش از ۲۷۳ میلیارد ولی از این ۲۷۳ میلیارد فقط در مورد ۸۸ میلیارد یعنی نزدیک به ثلثش این همه بحثها درش می‌شود و دو ثلث آنرا، نزدیک به هفتاد و پنج درصد را دستگاههائی بعنوان وابسته بدولت، شرکت تجارتی، سازمان و امثال آن آنچه خواسته خرج می‌کند و گاهی اوقات که ما اشاره می‌کنیم در دفاتر خودشان می‌خوانند و می‌خندند و جواب دولت هم این است که قانون و اساسنامه‌هایشان را خودتان تصویب کرده‌اید این یک مطلب است، دوم در همین موضوع ۸۸ میلیارد ما در سال قبل سه جور درآمد داشتیم ولی در امسال دو جور درآمد داریم یکی اینکه فقط جنبه حذف ستون داشت جناب آقای بوشهری حذف شد چون ابعاد کوچکتر باشد یکی جنبه حذف سوءِ عمل داشت به صرف دولت نبود حذف شود یعنی چه ما یک درآمد عمومی داشتیم، یک درآمد بند الف داشتیم که هر دو می‌رفت به خزانه دولت یک درآمد بند ب که آن هم می‌رفت به خزانه دولت درآمد بند الف به این مفهوم بود که دستگاهها خودشان وصول می‌کنند ولی خرجش حساب دارد این را حذف کردند یعنی چطور حذف کردند بردند جزو درآمد عمومی زیرا خرج این بند الف طبق مقررات مملکتی بود بند (ب) را هم خودشان می‌گیرند به صندوق می‌دهند ولی طبق مقررات خودشان با همان روش شبیه مؤسسات وابسته و بازرگانی خرج می‌کنند و هر وقت هم خواستند دولت باید بدون چون و چرا به آنها بدهد این را نتوانستند تغییر بدهند اگر شما می‌خواستید در این مطلب توفیقی به مجلس ارائه بدهید آنکه خرجش با مقررات خاص خودشان بود باید جزو بودجه دولت می‌آوردند تا خرجش با مقررات خودشان نباشد، آن مثالی که من به کرات در پشت این تریبون زدم یعنی اگر از محل بند الف بود برای خرید یک دسته جاروی ثبت اسناد بیست و هفت هشت دفعه اعلام مزایده و مناقصه بدهند که مبلغ پول آن در روزنامه‌های حزب ایران نوین بیشتر از قیمت خود دسته جارو است ولی از محل بند (ب) چنین است که اگر اطاق معاون یک جاروی برقی دارد برای اطاق مدیر کل هم می‌شود یک جاروی برقی گرفت بدون مقررات و دخالت دیوان محاسبات طبق قرارهای داخلی مربوطه خودشان این اشکال دوم.

اما دو مطلب دیگر بودجه‌ای که مجلس تصویب کرد حالا بهر صورتی چون اگر من بگویم وزیر نیست جناب آقای نخست وزیر خواهند فرمود من یعنی همه وزراء گر چه این مطلب زیاد صدق نمی‌کند در سابق می‌گفتند رئیس الوزراء حالا می‌گویند نخست وزیر یعنی وزیر اول شما وزیر اول هستید نه بجای همه وزراءِ حالا بگذیریم می‌فرمایند من یعنی همه وزراء و آن وزراء برای کار مملکت رفته‌اند در فلان کمیسیون یا فلان کار ولی بنده فکر می‌کنم بهر نسبتی که شما تقدم و الویت برای دستگاه قائل هستید قطعاً شخص اول وزارتخانه را در آن کمیسیون فرستادید پس اگر در یک کمیسیون فرستادید حتماً آن کار نزد شما از مجلس شورا مهمتر است. این بودجه به همین صورت و به همین نحوه در مجلس تصویب می‌شود ولی وقتی تصویب شد شما باید این را اجراء بکنید دیگر بعد از اینکه مجلس شورای ملی رأی داد آیا دلیلی هست که این بودجه در سازمان برنامه گروکشی بشود معنایش را می دانید آقای معصومی معنایش اینست که برای شما می‌گویم هزینه مستمر و غیر مستمر وزارتخانه‌ها که وزارتخانه شما هم جزو آن است و مؤسسات دولتی را «براساس تخصیص اعتبار با رعایت مقررات و قوانین مربوطه و تبصره‌های زیر پرداخت می‌نماید» یعنی اگر اداره بودجه در سازمان برنامه پولی را به کاری تخصیص نداد و بنظر او تقدمی برای محل دیگری قائل شدند این تصویب ما برای کار اصلاحات ارضی کافی نیست نظر آن مأمور سازمان برنامه است پس شما بیخود اینجا نشسته‌اید باید او را ببینید مطلب دوم آقای رئیس کمیسیون بودجه در مقابل تمام گلایه‌هائی که از شما دارم از بابت این خدمت بزرگی که در کمیسیون بودجه انجام شد سپاسگزارم و به همان نسبت از پیشنهاد کنندگانش که دولت باشد گله مندم این بند را باید بخوانم در پیشنهاد دولت این است «مصرف اعتبار وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی مندرج در جداول منضم به این قانون احتیاج به تسجیل قبل از پرداخت نخواهد داشت» آقای اهری معنای این را خوب می‌فهمید یعنی چی؟ (یک نفر از نمایندگان _ این قسمت حذف شد) ولی باید مجلسیان بدانند که نظر دولتشان در نظارت و اجرای قوانین تا چه حد است ما در گذشته قانونی داشتیم برای اداره‌ای که امور رسیدگی مربوط به معاملات دولتی حسابهای سایر ادارات را انجام می‌داد بنام دیوان محاسبات ضمناً کار تصدیق و تسجیل اسناد هم با او بود برای اینکه تسریعی در انجام امور بشود آمدند در ۱۳۱۸ یک اداره جدید بوجود آوردند بنام اداره تطبیق اسناد که آقایان مالیه چی‌ها بخاطرم هست به آن اداره می‌گفتند اداره قانونی پیشنهاد این دولت در لایحه بودجه امسال بر این بود که دیگر اسناد برای پرداخت به اداره قانونی نرود که ببینند که با این موارد تطبیق می‌کند و خدمت مربوطه انجام شده یا نشده من به همین اندازه ممنونم که کمیسیون بودجه این را حذف کردند و البته جوابی هم که می‌دادند می‌گفتند موقعی که بعداً ما رسیدگی می‌کنیم هر کسی تخلفی کرده ما او را تعقیب خواهیم کرد شما مگر بابت متخلفینی را که برای اصلاح کار ایشان متمم بودجه آوردید تعقیبی کردید اینهم به همان صورت در می‌آید یا شاید هم نیت اصولاً این بود که دیگر ضابطه‌ای برای رسیدگی دیوان محاسبات وجود نداشته باشد تا کار تفریغ بودجه هم از وظایف مجلس سبک بشود.

در سال گذشته از جناب آقای نخست وزیر به مناسبت استانی کردن بعضی بودجه‌ها تشکر کردم این تشکر باقی است تا اینکه جنابعالی در فرمایشاتی که خواهید فرمود میزان توفیق در این امر را هم یک اشاره‌ای بفرمائید. اما از ظواهر جلد و کاغذ و سایر مقدمات بودجه که بگذریم در اینجا عناوین برآورد هزینه‌ها که اگر آقای دکتر مجیدی بودند بهتر می‌توانستند توضیح بدهند (یک نفر از نمایندگان _ آقای دکتر کاظم زاده توضیح می‌دهد) ما یک هزینه دستگاهها داشتیم که همه می‌فهمیم یک قسمت هم بر حسب مواد هزینه داریم این هم قابل فهم است اما در برآورد هزینه (بند) آقای دکتر سعید جنابعالی چیزی می‌فهمید؟ این چی است این را من هم نفهمیدم ایشان هم نفهمیدند پس اقلیت و اکثریت هیچکدام نفهمیدند امیدوارم دولت خود بفهمد اما اکثر اوقات یاد دوست بسیار عزیزمان مرحوم منصور می‌کنیم بعضی افکارش بسیار خوب بود در همین صورت مذاکرات مجلس دارم که آن مرحوم می‌گفت بودجه باید طوری تنظیم بشود که برای تمام افراد عادی مملکت هم قابل فهم باشد این برآورد هزینه بند چی است (خواجه نوری _ هزینه تفکیک و تقسیم بندی شده ممکن است اسمش را بخش بگذارند) حالا چون در این ردیف رفتیم تنها به بودجه بند تمام نمی‌شود کلمات را در لوایح طوری انتخاب بفرمائید که همه قبول داشته باشیم این جزوه خدمات دولت که جانشین بودجه تفصیلی شده منتهی با این تفاوت که سابق بودجه تفصیلی عبارت از این بود که تعداد کارمندان، رتبه‌هایشان، حقوقشان معلوم بود ماده به ماده آن با حضور ذیحساب و رئیس حسابداری وزارتخانه و اداره مربوطه و اعضاءِ کمیسیون بودجه مجلس رسیدگی می‌شد و تصویب می‌شد و بعد از شب اول قبر برای رؤسای حسابداری وزارتخانه‌ها رسیدگی کمیسیون بودجه مجلس روز سختی بود اما حالا ما آمده‌ایم این بودجه را به این صورت درآوردیم و آن بودجه تفصیلی را هم ما فقط در کتابخانه و اطاق شخصی خودمان در خانه مان می‌توانیم بخوانیم دیگر در کمیسیون مجلس مطرح نمی‌شود نتیجه‌اش می‌دانید چی می‌شود در قسمت این بودجه تفصیلی که توضیح کارهای مربوط به دولت است یک قسمتهائی هم مربوط به دستگاه جناب آقای نخست وزیر را برایتان می‌خوانم از جمله شماره گذاری اماکن با نخست وزیر است آقا شما اینقدر کار ندارید که می‌خواهید خودتان شماره‌گذاری اماکن را بکنید؟ بعد از شماره‌گذاری اماکن می‌رسیم به تهیه اطلاعات چهارچوبی. حالا لابد توضیحش را خودشان می‌فرمایند که تهیه اطلاعات چهارچوبی چی است چون جزو وظائف نخست وزیر است. از این اطلاعات چهارچوبی و مسائل امثال آن بگذریم باز روزی که جناب آقای هویدا به اسم وزیر دارائی در این مجلس تشریف فرما شدند برنامه دولت که عنوان شد و همچنین چندی قبل که همکاران دولتی ایشان در مجلس بودند و نسبت به بودجه‌ای که از طرف دولت قبلی داده شده بود عنوان کردند که باید تمام سازمانهای مملکتی استاندارد بشود و این تفاوتهای فاحش از بین برود و یک هماهنگی واقعی بوجود بیاید من چند نمونه از این بودجه را می‌خوانم.

تشکیلات دارید، وزارت دارید، اداره کل دارید، انستیتو دارید، مرکز تحقیقات دارید، سازمان هم دارید، اینها همه‌اش کافی نیست که بعد از اینها مؤسسه هم داریم، شرکت سهامی هم داریم، شرکت ملی هم داریم شرکت خالی هم داریم اینها همه هر کدام دستگاههای مستقلی هستند که جدا جدا بودجه‌شان مستقل است در یک وزارتخانه سازمان آب و برق منطقه داریم و شرکت برق منطقه‌ای هم داریم البته اینها همه یک توضیحاتی دارد شاید بیایند بگویند که آنجا تجارتی می‌خواهیم عمل کنیم اسمش را شرکت گذاشته‌اند و چون آب را از چاه می‌کشند مؤسسه نامیده‌اند اما خیر اینها همه‌اش بر اثر بی توجهی است ضمناً مؤسسه آبشناسی هم داریم سازمان نواحی صنعتی هم داریم سازمان مرکزی تعاون کشور را هم داریم پس چون این اسمها کافی و وافی به مفهوم واقعی نیست که تا ما بدانیم این سازمانها متصدی چه کاری هستند من از دولت خواهش می‌کنم همانطور که سابق برای کتابهای قدیمی آخر سر غلط نامه می‌نوشتند یک توضیح نامه‌ای هم از این به بعد برای بودجه تنظیم بکند تا اینکه ما بدانیم این لغات در دستگاه دولت شما به چه مفهومی تعبیر می‌شود و اما چون اشاره‌ای به سازمان مرکزی تعاون کشور شد در آن حدی که من به خاطرم هست در قانون اساسی داریم که سازمانهای مملکتی باید به تصویب مجلس برسد من نمی‌دانم که سازمان مرکزی تعاون کشور که به تصویب مجلس رسید و اگر نرسیده جزو نخست وزیری است لذا شما بودجه مصوبه آنرا طبق قانونی ک مربوط به مخارج نخست وزیری است باید خرج بکنید اما یک حلال مشکلات جناب آقای عظیمی پیش آمده و آن کلمه کمک است مفهوم کلمه کمک در بودجه عبارتست از حذف تمام مقررات مجلسیان محترم باید بدانند وقتی که دستگاهی خواست پول ملت را که با همین ترتیب از صندوق دولت پرداخت می‌شود بدون هیچ مقرراتی بدون هیچ چون و چرائی خرج بکند با یک کلمه سه حرفی کمک تمام مقررات را از بین می‌برد و اصلا استدلال هم این است این سازمان مرکزی تعاون کشور برای کمک به مردم تشکیل شده لذا دولت هم کمکی می‌خواهد به او بکند، بنده استدعا می‌کنم اگر مجال شد و صلاح دانستید توضیح بفرمائید که نحوه خرج سازمان مرکزی تعاونی کشور چگونه است اگر باید طبق مقررات دولتی و دیوان محاسبات آئین‌نامه و معاملات دولتی انجام بگیرد باید که جزو نخست وزیری بنویسند اگر که این نحوه کار طوری است که اشکالاتی فراهم خواهد کرد باز کوتاهیش از من نیست و باید لایحه مربوطه‌اش را قبل از این بودجه به مجلس لطف می‌کردید.

حجم بودجه:

اکنون بعد از این مقدمات و اصطلاحات و ایرادات بنده اجازه می‌خواهم فصول جداگانه از رقم ۲۷۳ میلیارد، ۱۸۸ میلیون ریال، ۵۹۳ هزار ریال و حجم این رقم و نسبت این رقم بدرآمد ناخالص ملی ما و اثرات یک چنین نسبتی با هم، یک اشاره‌ای بکنم و بعد از این نسبت به فصولی از قبیل درآمد، هزینه، نفت، دفاعی و هر یک از سازمانهای مملکتی بطور خیلی مختصر هر یک دو جمله و سه جمله نگاهی بکنیم و یک نتیجه‌ای بگیریم و ابتدا حجم بودجه شما یعنی ۲۷۳ میلیارد ریال.

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی داند

شرح این مطلب را جنابعالی درک می‌کنید (اشاره به آقای نخست وزیر) درآمد ناخالص ملی که تحصیل کرده‌های امثال ایشان به G.N.P «گروسر نایشنال پروداکت»

«Gross National Product»

درآمد ناخالص ملی عنوان می‌کنند و وقتی به کتابهای مراجعه کنید این جمله را به همان صورت G.N.P می‌بینید (یکنفر از نمایندگان _ تفسیر بفرمائید) هر وقت شما گفتید اصطلاح چهار چوبی چیست من هم می‌گویم این چیست (خنده نمایندگان)، بهر حال این G.N.P یعنی درآمد ناخالص ملی و عبارتست از تمام فعالیت‌ها و تولیدات یک مملکت، آنچه که شما دولت اقتصاددان در این چند سال اخیر نشریاتی منتشر کردیه‌اید همه حاکی از این است که نسبت حجم بودجه یک مملکت به نسبت حجم درآمد ناخالص ملی از بین ده درصد نباید تجاوز کند یعنی یک مملکتی در حال اقتصاد سالم و میزان دخالت دولت در کار مردم به نسبت صحیحی انجام شده، من یک ارقامی برای سروران گرام یادآور می‌شوم در آمریکا این درآمد ناخالص ملی در حدود ۸۰۰ میلیارد دلار است و بودجه شان در حدود ۱۵۰ میلیارد دلار است یعنی به نسبت در حدود ۱۸% و این مربوط به بودجه سال ۶۷ است در فرانسه ناخالص ملی ۴۶۱ میلیارد فرانک است و بودجه شان در حدود ۱۰۵ میلیارد فرانک است یعنی در حدود ۲۲ درصد در انگلستان درآمد ناخالص ملی در حدود ۳۷ میلیارد پوند است و بودجه‌شان ۹ میلیارد پوند یعنی ۲۵% و در ایران عزیز ما جناب آقای دکتر شاهقلی درآمد ناخالص ملی که از هشت میلیارد دلار بیشتر نیست ولی بودجه ۲۷۳ میلیارد ریالی شما که در حدود چهار میلیارد دلار می‌شود یعنی چه؟ یعنی نسبت حجم بودجه ما نسبت به حجم درآمد ناخالص مملکت به ۵۰% نزدیک می‌شود و این نمودار چیست؟ این نشان می‌دهد که دخالت دولت در کارهائی که به او مربوط نیست از حد معقول و سالم گذشته، از ساختن کنسرو در شاهی و قنداق زیر شلواری دخترانه در فروشگاه فردوسی و موشک و اتم در اتم در دانشگاه تهران همه کار را دولت بدون اینکه احتیاج داشته باشد دخالت می‌کند دولت احتیاج ندارد ولی اشخاصی ریاست می‌خواهند، کارمند می‌خواهند، این کارها بعضی اوقات یک منافعی هم دارد، البته جناب آقای نخست وزیر با بیاناتی که چند روز قبل فرمودند و من اولین بار بود که از حضرتعالی این نحوه بیان را می‌شنیدم که ما را از تعقیب از اصول اقتصادی منع فرمودید و تذکر دادید که ما باید جهش بکنیم، من هم با شما موافقم ولی قبل از یک جهش با یک چوبی، آن طرف جوی را باید ببینیم که چقدر سفت است یا پای ما فرو می‌رود یا نه، متانت را یک قدری مردود دانستید من شما را نمونه متانت را یک قدری مردود دانستید من شما را نمونه متانت می‌دانستم و این رویه‌های خودتان را حفظ بفرمائید زیرا شیر حمله خوش آید و از غزال رم، آن کسانی که حضرتعالی را به این شیوه‌ها تشویق می‌کنند قطعاً به شما ارادت باطنی ندارند، باید اصول اقتصادی را با توجه به احتیاجات و مقتضیات زمان و مکان در نظر بگیریم و آنجائی که رشد اقتصادی شما بالا رفت تجلیل و تعریف می‌کنیم ولی برای اینکه همیشه از این رشد استفاده بکنیم یادآوری‌هائی می‌کنیم که با توجه به این احتیاجات کارها خوب پیشرفت کنند، دلیلی دارم که ما باید توجهی خاصی به این مسائل بکنیم همه می‌دانیم در مملکت ۸۰۰ میلیارد دلاری آمریکا دو برنامه رئیس جمهور ایشان عنوان کرد یکی از زیبائی آمریکا و یکی هم مبارزه با فقر، شاید از کلمه زیبائی آمریکا آن لایحه نوسازی دولت ما به خاطرتان افتاد و همه تان را ناراحت کرد، به آن هم می‌رسیم، اما این برنامه زیبائی آمریکا و مبارزه با فقر جلب توجه صاحبان عقاید اقتصادی آمریکا را نموده در عین حال که همه کسانیکه در آمریکا زندگی می‌کنند هم به زیبائی آمریکا علاقه‌مندند و هم چنین به مبارزه با فقر و در عین حالیکه امیدوار به توفیق دولتشان در برنامه هستند لازم می‌دانند به دولت تذکر بدهند که توجهی به تزلزل ارزش دلار داشته باشید می‌گویند برای انجام این برنامه دو کار بیشتر نمی‌شود کرد یا ما باید مالیات بیشتری بدهیم با شما باید برنامه‌های درجه دوم و سوم را به بعد موکول کنید، البته شکر خداوند از برکت وجود شاهنشاه در اینجا هم تحسین و تجلیل از عملیات بانک مرکزی خودمان ارزش و استحکام ریال ما روز بروز در دنیا بالاتر می‌رود و ما هم سپاسگزاریم ولی این امر نباید ما را به اشتباه بیندازد بلکه به مثال آنکسی که پنج تومان پول در جیب دارد خیلی راحت خرج می‌کند ولی آن کسی که پولی نزدیک به خانه ساختن دارد حساب می‌کند و دینار دینار صرفه‌جوئی می‌کند، ما ترقیاتی کردیم که باید این ترقیات را حفظ کنیم، چون شما اهل مطالعه هستید برای مطالعه شما جزوه‌ای آوردم شاید اغلب دوستان من که در کارهای اقتصادی سر رشته دارند به اسم «ویلیام بتلر» از رؤسای مهمترین بانک‌های آمریکا آشنا باشند که در همین ماه گذشته نطقی کرد البته ما به آنها کاری نداریم و اقتصاد و صلاحیت مملکت خودمان می‌دانیم ولی باید بدانیم اگر چرخ چهارم ماشین همسایه خوب سفت نشده بود و معلق شده ما باید پند بگیریم چرخ چهارم اتومییل خودمان را سفت کنیم به این مناسبت اگر لازم دانستید اصل نطق را خدمتتان می‌دهیم ولی مفید می‌دانم این چند کلمه را برایتان بخوانم «اگر بخواهیم اصول مبارزات و مشکلات را خلاصه کنیم باید بگوئیم در عین حال که ما حداکثر رشد اقتصادی احتیاج داریم باید به تثبیت قیمتها هم توجه خاصی داشته باشیم تا انجام کارهای زیاد مربوط به برنامه‌های عمرانی بزرگ دولت آنهم در مدت کوتاه با خطر بالا رفتن قیمتها مواجه نشود که در غیر اینصورت بخصوص به آن طبقه‌ای که زندگی محقر فقیرانه دارند بیش از آنچه در این رشد اقتصادی خواسته باشیم نفع برسانیم با اضافه شدن قیمتها ضرر خواهیم رساند، ضرری که ناشی از همین برنامه‌های بزرگ دولتی است» و اینجا مطلبی بسیار بسیار مهمتر از قسمت اول «مضافاً بر اینکه ب اثر فقدان متخصصین کافی در رشته‌های مختلف انجام این امور توأم با ضایعات اقتصادی بسیار خواهد بود» این مطلب مربوط به مملکت ما نیست شکر خداوند به قیمت‌های ما در سال گذشته یک درصد هم اضافه نشده بله، ولی در عین حال که به حرکت لاک‌پشتی معتقد نیستیم در عین حال که تمام پیشرفتهای سریع و سالم را ستایش می‌کنیم وظیفه خودم می‌دانم بگویم آنجائی که سرعت زیادتر شد راننده باید بیشتر مواظب رل و چراغ راهنما و ترمز و تمام وسائل احتیاطی دیگر باشد به همین جهت بزرگترین دستگاههای اقتصادی که بشر در تاریخ خود سراغ نداشته با ۸۰۰ میلیارد دلار G.N.P و با ۵/۵ میلیون شاگرد در دانشگاه و با داشتن متجاوز از دو هزار مؤسسات عالی و دانشگاهی می‌گوید بر اثر فقدان متخصصین کافی در رشته‌های مختلف انجام این امور تأم با ضایعات اقتصادی بسیار خواهد گردید یعنی احتمال دارد سدی به شباهت سدی که آقای پردلی اشاره می‌کنند ساخته شود، پس ما باید قدری توجه داشته باشیم، نمی‌گویم از رشد اقتصادیمان کم بکنیم، شکر می‌کنیم خدا را که بیشتر بشود، نمی‌گویم از سرعت کم کنید ولی تا آنجا که جا دارد، و جا دارد، حساب بکنید و جلو بروید رقم نصف درآمد ناخالص ملی برای بودجه یک مملکت رقم خیلی سالمی نیست، عقربه دارد نشان می‌دهد که به خط قرمز نزدیک می‌شوید، باید مواظب باشیم، از کارهای ناسالم، از کارهای خودنمائی، از لوکس و تشریفات که بعد به آنها می‌رسیم در همه کار رقابت کردن با مردم قدری کوتاه بیائید، به کارهای اصلی خود دولت بپردازید شما کارمندانتان را به ۳۳۰ هزار نفر رسانده‌اید، فراموش نمی‌کنم آقای مقبل بود اگر فراموش نکرده باشم در کابینه مرحوم علاء که خدا بیامرزدش از نردان بزرگوار بود، (چند نفر از نمایندگان _ خدا رحت کند) در همین باغ مجلس جلسه داشتیم که کارمندان حقوق بگیر از دستگاه دولت را کم بکنیم، بنده دو قرن قبل در مجلس نبودم، همین چند سال قبل را عرض می‌کنم در آن موقع تعداد کارمندان دولت دویست هزار نفر بود، بر اثر همین کارهای غیر لازم شما کارمندان شما به ۳۳۰ هزار نفر رسیدند، کارمند دولت سازنده مملکت است، کارمند دولت شریف است، کارمندان دولت اکثراً از طبقه تحصیلکرده هستند، همه با این مطالبموافق هستیم ولی فراموش نکنیم اشخاص وقتی به حیطه کارمندی دولت درآیند تغذیه آنها از جیب ملت باید باشد (صحیح است) و فراموش نکنید اگر بخواهید یک صحنه در تاریخ مجلس ایران نشان بدهید بیائید من و شما به خیابان برویم و به کلانتری بگوئید عبور دو طرف خیابان اسلامبول را قطع کند می‌بینیم از هر چهار نفر که رد می‌شوند دو نفر کارمند حقوق بگیر دولت است، این جا است که حجم بودجه شما را نشان می‌دهد ضایعات اقتصادی را توجه داشته باشید و به همین جهات است که شما نمی‌توانید آنوقت حقوق حقه کارمندانی را که خدمت کرده‌اند و ورقه افتخارآمیز بازنشستگی را از شما گرفته‌اند و به دیوار خانه خودشان نصب کرده‌اند، حقوق کامل اینها را بدهید برای اینکه آن چاهی که قبلاً کندید تکلیفش را معلوم نکرده‌اید و سراغ کار دیگری رفته‌اید اما در مورد کارمندان که صحبت شد یک مطلب کوچکی عرض کنم، جناب آقای بوشهری شما هم بدانید، طبق قانون جدید استخدام ما دو نوع شغل و دو نوع کارمند داریم، طبیعتاً هر کسی اول فکر می‌کند که دسته‌ای از کارمندان به آن نوع شغل اشتغال دارند دسته دیگر به این نوع شغل اشتغال دارند ولی اینطور نیست ما دو نوع شغل داریم یک مشمول و یکی غیر مشمول مشمول یعنی چه غیر مشمول یعنی چه؟ مشمول عبارت است از کارمندی که در حین خدمت حقوق نسبتاً کمی می‌گیرد و کارمند رسمی دولت است فکر می‌کند روزی که بازنشسته شد یک بازنشستگی نسبتاً زیادتری دولت به او می‌دهد و حقوق و زندگی و آبروی او را تأمین می‌کند به امید آینده با حقوق کم فعلی می‌سازد و قاعده این است که در این شغل‌ها کارمندان رسمی دولت قرار بگیرند. اما غیر مشمول عبارت از این است که می‌گویند چون کارشناسان اقتصادی و مردان زبده و کارآمد با این حقوقها تمکین نمی‌کنند برای استفاده بیشتر از این وجودها حقوق‌های شبیه آمریکا بدهم ده هزار تومان بیست هزار تومان و بیست و پنج هزار تومان شاید هم بیشتر وقتی که می‌پرسید به چه مناسبت ۲۵ هزار تومان حقوق می‌دهید می‌گویند او تا مدتی که کار می‌کند این حقوق را می‌گیرد و بعد هم که بازنشسته شد از امتیازات حقوق رسمی استفاده نمی‌کند اما فکر بکر این اشخاص اقتصادی این چنین است که همان کارمند رسمی با همان امتیازات ایام بازنشستگی در پست مقامات غیر مشمول می‌نشیند و حقوق ده بیست هزار تومان را می‌گیرند خوب اینجا می‌بینیم که دولت مطالب را خیلی خوب عنوان می‌کند نمایندگان به فکر مصلحت مملکت موافقت می‌کنند ولی در عمل هر جائی که راهی برای برداشت بیشتر از خزانه دولت به جیب متصدی است این جزو عوامل مستحب کار دولت درآمده و جناب آقای هویدا سعی بفرمائید شما صرفه‌جوئی کنید تا سرمشق سایر مردم بشوید شما در پس اندازه‌ای ملی پیش‌بینی کردید که در این برنامه آتی صرفه‌جوئی فوق‌العاده‌ای می‌کنید ولی دولت همیشه باید سرمشق مملکت و ملت باشد شما وقتی یک کارمند رسمی که حقوق منتظر خدمت او نهصد تومان است و حقوق اشتغال او دو هزار تومان بعنوان تصدی شغل غیر مشمول ۱۷ هزار تومان حقوق می‌دهید دیگر اعتقادی نمی‌ماند در مردم که بگویند ما داریم دینار به دینار صرفه‌جوئی می‌کنیم بنده پس از این بحث برمی‌گردم و با توجه به اینکه رشد اقتصادی ممالک در حال توسعه گاهی به چهار درصد هم نمی‌رسد ممالک مترقی هم کمتر از رشدهای اقتصادی ۶ درصد و ۷ درصد برخوردارند توفیق مملکت را در این رشد اقتصادی فوق‌العاه یک بار دیگر سپاسگزاری می‌کنم و تجلیل می‌کنم و اصرار دارم که این مسائل را بخصوص توجه بفرمائید که امکان ادامه این رشد بماند و اما با اشاره‌ای که قبلاً کردیم این رشد اقتصادی موقعی مفید خواهم بود که قیمت‌ها گران نشود و الا اگر درآمد من ده تومان زیاد شد خرج من در همان گرانی به ۱۱ تومان رسید بهتر است نه آن رشد باشد و نه این گرانی خوشوقتی ما این است که قیمتها بالا نرفته اما تذکرات من برای اینکه مواظب باشید قیمتها بالا نرود بی اساسنبود در بودجه شما آثاری می‌بینم که اگر با مراقبت کافی کار را هدایت نکنید خطر گران شدن هست دلیلش را عرض می‌کنم.

رشد اقتصادی و تثبیت قیمت‌ها:

این ۲۷۳ میلیارد ببینیم از کجا تأمین می‌شود یک مقداری از این ۲۷۳ میلیارد از طریق تأمین از منابع دیگر است این تأمین از منابع دیگر یا وامی است که خیلی خوب برای یک کار خوب از خارج می‌گیریم یا وامی است که از دستگاههای داخلی و خاصه از بانکهای ملی و مرکزی می‌گیریم نگاه بکنیم ببینیم از این پیش‌بینی شما چقدر تأمین می‌شود ما در بودجه سال ۴۱ تا ۴۶ بای همین‌گونه تأمین‌ها جمعاً ۶۲ میلیارد پیش‌بینی کردیم ولی چه مبلغ موفق شدیم تأمین بکنیم ۱۸ میلیارد یعنی قریب ۲۲ درصد آنچه که پیش‌بینی کرده بودیم و امسال جمعاً می‌خواهیم ۳۳ میلیارد شبیه همان ۶۲ میلیارد، امسال می‌خواهیم به تنهائی ۳۳ میلیارد تأمین کنیم من اصلاً از حضرتعالی می‌پرسم که ما چرا مال خودمان را گذاشتیم می‌خواهیم برویم وام بگیریم وام را دفعه دهم است عرض می‌کنم مخالف نیستم البته نه هر وامی را وام سالم را مخالف نیستم اما با داشتن این منابع نفتی چرا آن همتی که برای دریافت وام می‌کنیم در ازدیاد درآمد نفت خودمان نمی‌کنیم بنده راجع به نفت عرایضی دارم بعد عنوان می‌کنم در سال ۴۲ ما پیش بینی دو میلیارد و چهارصد میلیون ریال تأمین اعتبار کرده بودیم فقط موفق به تأمین یک میلیارد ریال شدیم در سال ۴۳ دولت از ۷ میلیارد و سیصد میلیون ریال که پیش‌بینی کرده بود فقط ۱۱ درصد یعنی یک میلیارد ریال را توفیق پیدا کرد و در سال ۴۴ از ۹ میلیارد و پانصد میلیونی که پیش بینی کرده بود فقط دو میلیارد و سیصد میلیون یعنی ۲۵ درصدش را تأمین کرد و در سال ۴۵ از ۲۲ میلیارد و هشتصد میلیون فقط ۵ میلیارد یعنی بیست درصد و در سال ۴۶ یعنی سالی که گذشت ما از بیست میلیارد و پانصد میلیون تا این روزی که نزدیک به آخر سال است و من اطلاع دارم هنوز به ۸ میلیارد نرسیده یعنی چه یعنی حداکثری که توانستیم در دریافت این وامها توفیق پیدا کنیم ۴۵ درصد بود و بعضی سالها از ۱۱ درصد تجاوز نکرده فرض می‌کنیم روی این تجربه گذشته که آئینه‌ای برای آینده است شما از حداکثر تمام ادوار قبل بیشتر موفق بشوید و ۵۰ درصد بگیرید نتیجه چه می‌شود؟ قبل از اینکه وارد این نتیجه‌گیری بشوم برای اینکه ارقام مزبور را یک کنترلی کرده باشم به نشریه سازمان برنامه توجه کردم دیدم نشریه سازمان برنامه عین این ارقام را تأیید می‌کند یعنی می‌گوید از ۲۳۰ میلیارد برنامه‌ای که قرار بود اجرا بشود فقط ۱۸۴ میلیارد ریال آن انجام شده و این اختلاف ۱۸۴ تا ۲۳۰ که می‌شود ۴۶ میلیارد ریال عین آن رقم تأمین اعتباری است که دولت باید ۶۲ میلیارد ریال وام می‌گرفت و ۱۷ میلیارد ریال بیشتر نتوانست بگیرد یعنی اختلاف ۶۲ میلیارد و ۱۷ میلیارد هم می‌شود نزدیک همان ۴۶ میلیارد ریال مطابق همان اختلاف ۲۳۰ میلیارد و ۱۸۴ میلیارد است که آن هم ۴۶ میلیارد ریال است چه نتیجه می‌گیریم یکی از این دو کار بیشتر نیست یا برنامه را انجام نمی‌دهیم رشد اقتصادی شما متوقف می‌شود که هیچ کدام راضی نیستیم یا مجبوریم که این تأمین اعتبار را به بعد موکول بکنیم برنامه‌های آتی شما متوقف می‌شود و یا آن رویه‌ای که تا بحال عمل کردید و آن چیه که من هم نمی‌پسندم شما تا آنجا که زورتان رسیده از وام‌های بانک‌های داخلی استفاده کردید این مطلب ما را به کجا هدایت می‌کند نکته قابل توجهی است ظاهرش شاید هر کسی تصور کند چه بهتر ما وام باید از خارج می‌گرفتیم نگرفتیم کمتر بدهکاریم حالا از داخل می‌گیریم خیر مطلب این نیست بحث برمی‌گردد روی خطر زیاد شدن قیمت‌ها، قیمت‌ها چطور می‌شود زیاد می‌شود عدم توازن عرضه و تقاضا یعنی از خارج وام نمی‌گیریم ارز کافی برای واردات نداریم وقتی که ارز کافی برای واردات نداشتیم واردات ما که کم شد آنچه قسمت کالاهای سرمایه‌ای است به اساس برنامه‌های ما صدمه می‌زند آنچه مربوط به کالاهای مصرفی است در بازار کمبود حاصل می‌شود تا اینجا که عیب ندارد عیب اصلی در این است که اگر دولت برای انجام این برنامه‌ها از بانکهای داخلی وام گرفت و خرج کرد و پول بدست مردم بیش از حد رسید آقای دکتر نهاوندی جنابعالی استاد اقتصاد هستید چه می‌شود؟ بنده بقیه‌اش را نمی‌گویم و خواهش می‌کنم که شما در اطاق هیئت دولت از وزیر آبادانی و مسکن سؤال کنید (اشاره به آقای نخست وزیر) اما نکته دیگر این است آن رقمی که جناب آقای خواجه نوری خوانده بودند و بخاطر نداشتند باز پرداخت وامهای ما در امسال ۶۲۵ میلیون است راجع بوامهای داخلی ولی بابت این ۶۲۵ میلیون ما ۱۲۱ میلیون بهره و هزینه می‌دهیم از دولت ممنونم که در اینجا نوشته‌اند و شما هم خواندید ولی من خواهش می‌کنم از ۵۳۲ میلیونی که بابت استرداد وام‌های خارجی می‌دهیم تفکیک بهره و اصل آن را هم برای بنده بفرمائید چون در اینجا نیست از مجموعه این صحبت طولانی و تصدیع که من موجب شدم و سروران عزیزم را مزاحم شدم یک نتیجه می‌خواهم بگیرم آنچه کارها بدست انسان است پیش‌بینی مقدور است ولی آنچه از دست انسان خارج و بدست طبیعت است پیش‌بینی انسان نیست فقط بشر در مقابل آن جز احتیاط راهی ندارد ما از این جمع هشت درصدی که اضافه قیمت در چند سال اخیر پیدا کردیم چهار درصد آن مربوط به سالی بود که خشکسالی مختصر در مملکت پیش آمد بنابراین با توجه به شما وامهای خارجی تان از حد رقم و امید و انشاءالله و تصور و احتمال چیزی خارج نیست ولی رقم مسلمی که عمل شده است دریافت از بانک‌های داخلی است و زیاد کردن پول در بازار، اگر خدای نکرده آن چنانچه اشاره کردم و انشاءالله هیچ وقت پیش نمی‌آید، محصولات و مصنوعات داخلی بر اثر کمبود ورود کالاهای سرمایه‌ای کم شد، مصنوعات خارجی بر اثر نداشتن ارز کافی در بازار کم شد و یک احتیاج هم به غله داشتیم و پول هم در بازار زیاد است وزرای دست راست و چپ شما در خارج به شما خواهند گفت چه خواهد شد جناب آقای نخست وزیر شما این صحبت‌هائی که من می‌کنم همه‌اش از دهان رامبد در حزب مخالف دولت نشوید در خیلی از قسمت‌ها توافق فکری داریم و عرایض من از زبان اکثریت هم هست یکی از آن مسائل موضوعات دینی و مذهبی است ببینید دوستان من چه در اقلیت و چه در اکثریت چقدر حساسیت دارند تا من لغت طبیعت را استعمال کردم و دوست با حقیقت و با خدای من جناب آقای صائبی اخطار کردند دست طبیعت نیست خداست من اصلاح می‌کنم دست خداست شما مردم را در راه خداپرستی بیشتر ارشاد بکنید (انشاءالله) من روی دریافت پول از بانک مرکزی زیاد صحبت کردم ولی بی‌دلیل نیست شواهدی دارم، می‌گویند ارقام صحبت می‌کنند این ارقام از این قرار است بدهی دولت به بانک مرکزی در سال ۴۱ بدون پشتوانه ۱۵ میلیارد با پشتوانه ۲۵ میلیارد در سال ۴۵ بدون پشتوانه ۲۸ میلیارد با پشتوانه ۴۸ میلیارد یعنی چه سرکار خانم تربیت یعنی از سال ۴۱ تا ۴۵ جمعاً فقط ۱۳ میلیارد دولت گرفته در ۴۸ ماه ولی در ده ماهه سال ۴۶ به تنهائی ۱۳ میلیارد گرفته توجه فرمودید پس چون من می‌بینم که این راه خیلی راحت شده برای دولت وظیفه خودم می‌دانم بگویم پیش از من قطعاً جناب آقای نخست وزیر به این ارقام واردند و قطعاً مشکلات و معضلات کارهای مملکت را توجه دارند و به این راه پیوستند ولی این توجه سلب مسئولیت از من نمی‌کند من هم به سهم خودم باید این عمل را در اینجا یادآور بشوم که احتیاط کنند (بانو تربیت _ اعتراف می‌فرمائید که احتیاط‌ها شده است) از نزاکت من خیلی سوءِ استفاده نفرمائید (خنده نمایندگان) تمام این تذکرات برگردیم به قسمت اصلی که تمام ملت ایران باید بدانند به این سبب که ما با وجود این رشد اقتصادی بسیار قابل توجه رقمی که بخاطر دارم از سال ۴۱ تا ۴۶ اضافه قیمت و اختلاف ترقی در عمده‌فروشی ۲ /۱۰۲ بودجه ۱ /۱۱۱ رسیده یعنی در عمده‌فروشی ۹ /۸ درصد بیشتر ترقی نکرده و هزینه مصرف زندگی ۲ /۱۰۸ بوده به ۹ /۱۱۹ رسیده یعنی جمعاً از ۷ /۱۱ درصد ترقی نکرده و برای سالهای ۳۴۱ تا ۳۴۶ که بخصوص ۴درصد مربوط به یک سال استثنائی کم آبی است بسیار باید خوشوقت بود ولی به همین مناسبت این تذکرات لازم است که این وضع ادامه پیدا کند این مسائل از لحاظ کلی مملکت گفتنش بنظر من لازم بود.

بودجه عادی:

از لحاظ بودجه عادی دولت از این بودجه عادی دولت شما ۱۳ میلیارد و خورده‌ای از محل نفت می‌گیرید طبق مقررات خودمان ما هم قبول داریم ولی باز از همان راه حل‌ها بعنوان برنامه‌های عمرانی مستمر، در همه چیز که سازنده شدیم در لغت هم سازنده شدیم ۱۰ میلیارد ریال از سازمان برنامه بودجه عادی دولت می‌دهیم البته عنوانش هم هست که راههای فرعی می‌سازند کارهائی می‌کنند اما خودمان می‌دانیم که خیلی هم همه‌اش برنامه‌ای نیست یک مقدارش هم عبارتست از حقوق‌ها و بطور کلی باید برنامه‌ها طوری تنظیم بشود که کارها بدنبال آن سازمان برنامه پول برای حقوق کارمندان نگیرند اما از این مطلب یک قدری جالب‌تر رقم صرفه‌جوئی شماست که ۱ میلیارد و ۸۰۴ میلیون ریال صرفه‌جوئی می‌خواهید بکنید اصل صرفه‌جوئی خیلی خوب است اما در بودجه برنامه‌ای دو حالت که بیشتر پیش نمی‌آید یا برآورد را غلط کردید منتظرید در عمل از این ارزانتر انجام بدهید که این را من هم با شما موافقم اصولاً واحد قیمت‌های شما خیلی بالاست. یا می‌خواهید یک قسمت از برنامه را انجام ندهید کدام یک؟ حالا اصلاً چرا این را اینجا نوشتید اگر به فرض /۱ میلیارد ۸۰۴ میلیون رقم سعی می‌کردید ۸۰۴ میلیون را از راههای دیگری در محل تأمین اعتبار می‌گداشتید و یک میلیون صرفه‌جوئی می‌گذاشتید چون به هر حال ضابطه‌ای که نیست پس بطور کلی جناب آقای نخست وزیر این ۱۰ میلیارد برنامه‌های مستمر آن /۱ میلیارد ۸۰۴ میلیون صرفه‌جوئی و آن ۱۰ میلیون دیگر تأمین از محل‌های دیگر خودتان هم می‌دانید جزو نواقص برنامه‌های شما و نواقص بودجه شماست اما محل‌های دیگر حالا که ضمن کارهای شما بعضی جاها خیلی ماهرانه هست من قسمت‌های عام‌المنفعه را نمی‌گویم اگر جای شما بودم چون آن قسمت عام‌المنفعه ۵ میلیاردش اگر رقم مربوط شیر و خورشید را می‌بینیم خوشحالیم سپاسگزاریم سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را می‌بینیم خیال می‌کنم تمام نمایندگان اولین مؤسسه درمانی شهرستانشان همان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی است (صحیح است) اما بعد از آنها ارقام عجیب و غریب می‌بینیم در بحث هزینه می‌رسیم می‌گوئید ماهی استروژن و آنقدر خاویار ده هزار ریال یا هزار تومان چقدر، چقدر از صید شمال می گیرندو بعد به شما می‌گویم که معادل این مبالغ در بودجه شما به یک زورخانه داده می‌شود و این جزو منابع عام‌المنفعه است بعد می‌رسیم در قسمت کشاورزی چه بی‌توجهی شده و اما در مورد درآمدها غیر از نفت و غیر از تأمین از منابع دیگر.

درآمدها و مالیات‌ها:

یک نگاهی به درآمدهای اساسی مملکت بعنوان مالیات‌ها

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت راز پوشیدن

ما در اینجا درآمدهائی که از حساب جناب آقای دکتر آموزگار می‌بینیم دو میلیارد بابت مالیات مستقیم زیاد شده احسنت به شما، آفرین، اما این دو میلیارد یک نکته مهمتری دارد چون بنده جناب آقای دکتر آموزگار بدقت نگاه می‌کنم و سعی می‌کنم که خیلی سریع بگذرم آنست که وقتی شما تشریف نداشتید اشاره کردم که هر گرفتنی یک عکس‌العملی دارد، مبلغش، نحوه‌اش، طرز وصولش به همان پول خاتمه پیدا نمی‌کند اثرات اجتماعی آن به مراتب زیادتر است شما مالیات مستقیم را هر چه زیادتر کنید من به شما احسنت می‌گویم هرچه صحیح وصول کنید از شما سپاسگزارم اما بدانجا نرود که محوه وصول حتی از ثروتمندان که آنها هم تا آنجا که کار صحیح می‌کنند تبعه این مملکت هستند و باید اطمینان و رضایت خاطر کامل از اجرای قوانین داشته باشند تا این ثروتمند نباشد شرکتهای شما بوجود نمی‌آید و تا شرکت و کارخانه‌ها بوجود نیاید کارگرها در آنجا کار نمی‌کنند پس همه امور مثل زنجیر بهم پیوسته‌اند مأمور مالیات شما هر چقدر که تا دینار آخر درست وصول کنند تحسین بر شما ولی نحوه تماس مأمور با مردم وضع دشمنی دولت با ملت نباید بخود بگیرد یک قسمت دیگری کا باز بعضی‌ها خیال می‌کنند که من بیخود به شما اظهار اعتقاد می‌کنم اینطور نیست هم اکنون یکی از دوستان من از حزب مردم برای من یادداشتی فرستاده و گفته است از بابت مالیات بهره هم به ایشان تبریک بگوئید اما کار به اینجا خاتمه پیدا نمی‌کند شما ۲۰۰ میلیون تومان مالیات خصوصیتان شایان تحسین است ۷ میلیارد ریال اضافه شدن مالیات غیر مستقیمتان شایان تحسین نیست برای اینکه این خود امسال به تنهائی علامت این است که ۲۵ درصد اضافه شده یعنی این ۳۵ میلیارد قبلاً ۲۸ میلیارد بوده تبدیل به ۳۵ میلیارد شده با ازدیاد ۷ میلیارد یعنی اضافه ۲۵ درصد دلیل خوبی نیست آقای دکتر علیخانی متأسفانه تشریف بردند می‌خواستم یک سؤال از ایشان بکنم که در کتابهای اقتصادی که ایشان خوانده‌اند اصولاً گمرک در حدی که من بخاطر دارم وسیله‌ای است برای اعمال نظارت و سیاست تجارتی خارجی مملکت وظیفه دوم آن وقتی توام با سود بازرگانی و سایر متعلقات شد حمایت از صنایع و محصولات داخلی است و این وظیفه سومی است که برای درآمد است برای اینکه اگر کارها خوب بچرخد دلیل ندارد که مردم به گمرک پول بدهند که شما بدهید به کارمندان، امسال در گمرک به تنهائی ۴۰۰ میلیون تومان اضافه کردید همانطور که حجم بودجه دولت عقربه نشان می‌دهد که بخط قرمز دارد نزدیک می‌شود میزان گمرک شما با توجه به میزان واردات تا به خط قرمز نزدیک شده یک کمی هم دارد رد می‌شود، اثرات این گمرکی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم ببینیم چیست میزان واردات را که نمی‌خواهید اضافه کنید از کالاهای صادراتی هم که شما می‌گوئید ۷۰ درصد و ما معتقدیم یک کمی کمتر که نمی‌خواهید گمرک بیشتری بگیرید اشیاءِ لوکس را هم که نمی‌خواهید وارد کنید از دستگاههای دولتی هم اگر گمرکی می‌گیرید دخلاً و خرجاً است آن اصطلاحی که آقای خواجه نوری و آقای دکتر خطیبی روی آن بحث می‌کردند پس فقط نتیجتاً روی کالای مصرفی مردم اثر می‌کند چون بعضی از آقایان وزرا که برای کنفرانسها به خارج می‌روند و کالای مصرفی را می‌توانند بخرند بیاورند ولی برای کسانی که در بازار جنوب یا شهرستانها زندگی می‌کنند این تعرفه گمرکی زیاد است در ضمن این درآمدهای غیر مستقیم، مالیاتهای غیر مستقیم دو رقم به چشم می‌خورد یکی ۵ /۶ میلیارد سوخت یکی یک میلیارد و دویست میلیون الکل و نوشابه من می‌دانم که سوخت با مصرف الکل و نوشابه فرق دارد و خیلی هم فرق دارد ولی در همه احوال یک ایرادی به کار هست مقصر آنهم شما نبوده‌اید ولی از این ببعد شما خواهید بود من پرسیدم از یک مأموری که اگر عوارض و درآمدهای روی الکل و نوشابه را بالا ببرند چه عیبی پیدا می‌کند گفت نوشابه غیر الکلی که بحث نیست نوشابه الکلی هم ممکن است مطلب قاچاق پیش بیاید پس به یک حدی باید بگیریم که قاچاق پیش نیاید در دستگاه دولتی که شما اداره می‌کنید دیگر زیبنده نیست که آنقدر توانا نباشید که موضوع قاچاق مطرح بشود و اما علاوه بر این /۱ میلیارد و یکصد میلیون از نفت گاز می‌گیرید ببینیم نفت گاز چیست این نفت گاز مصرف آن کامیونهای بزرگ دیزلی حمل و نقل است این مصرف نفت گاز عبارت از سوخت اکثر آن موتورهای کشاورزی که در زیر شاه سیمهای برق سراسری مملکت کار گذاشته‌اند اگر دستگاه وزارت آب و برق تمرکز و توجهش را به نئونهای خیابان جمع نکرده بود متوجه بود که هزار میلیون برای روشنائی شهری که خودش قبلاً موتور داشت تنها نیست هزار میلیون تومان برای این است که امروز بتوانند به من بگویند به یک نفر کشاورزی که برق کشاورزی دادند کیست؟ (آفرین) (یک نفر از نمایندگان _ دشت قزوین) دشت قزوین بسیار خوب است ولی پسته‌هائی که الآن نوشته آقای فرهادپور را هم خواهم خواند قشنگتر است! به هر حال من شخصاً فکر می‌کنم در مورد نفت گاز تا بدانجا که به صنعت و کشاورزی مربوط است شما کمتر بگیرید بهتر است (پردلی _ برق نمی‌خواهیم آب را از ما نگیرند) قسمت دیگری از درآمدهای دولت عبارتست از انحصارات و اعمال و تصدی دولت خوب اینجا چون کم شده بود فوراً جلب توجه کرد رفتم به سراغ علت چون ۸۰ میلیون تومان که از نفت‌تان زیادتر می‌گیرید ۷۵ میلیون تومان که از دخانیات زیادتر می‌گیرید آن ۳ میلیون تومان شیلات هم که از همه جالب‌تر است با مصرفی که معادل همان رقم بعداً عرض می‌کنم چگونه به مؤسسات تفریحی خصوصی می‌دهد اما در مقابل این در حدود۱۳۰ میلیون تومان از درآمد قند و شکر کم شده این هم خیلی خوب است نه خیال کنید متأسفم قند و شکر و چای و نان و گوشت سیاست همه نخست وزیران قدیم بود. احسنت بر شمای روانشناس که خیلی خوب این کار را کردید اما یک مطلب اینجا پیش می‌آید شما از قند چقدر کم کردید؟ یک ریال. شما اگر یک ریال کم کردید ۱۳۰ میلیون تومان کسر یباورید جمعش که ۲۰۰ میلیون بود اگر یک ریال دیگر کم کنید قطعاً باید یک چیزی هم دستی بدهید این حساب را نه اینکه ایراد داشته باشیم قطعاً توضیح خواهید فرمود ولی خاطرم هست اگر شما این کارخانه‌های داخلی را بحال خودشان بگذارید مجبور بشوند که این قند را ۱۲ ریال هم بفروشند پس وقتی می‌رسد به ۲۰ ریال و ۲۵ ریال، آن مابه‌التفاوت یک جائی می‌رود شما با کم کردن یک ریال از قیمت یک مرتبه صد و سی میلیون از درآمد کم شده اگر علت را بفهمیم خیلی متشکر می‌شوم حالا که یادداشت می‌فرمائید جناب آقای نخست وزیر این را هم یادداشت بفرمائید مالیاتی که از کنسرسیوم می‌گیرید ۸۶ میلیون است ولی مالیاتی که از شرکتهای بازرگانی نفت می‌گیرید ۹۲۱ میلیون است تا آن حدی که من اطلاع داشتم البته اگر اشتباه نباشد توضیح خواهید فرمود چون قابل توضیح است و بالاخره قسمت آخر درآمدهای دولت از اعمال تصدی خودش مربوط به شرکتهای بیمه است کارخانجات دولتی است شرکت سهامی تلفن است شرکت سهامی فرش است و امثال آنها بنده آنها را در اینجا نخواهم خواند به دو سبب یکی اینکه در وقت صرفه‌جوئی بشود یکی اینکه بیش از اینکه من اشاره می‌کنم ملت ایران نسبت به این سازمانها بدبین نشوند تمام سرمایه‌های بزرگ دنیا در شرکتهای بیمه است در کارخانجات است در بانکها است در دستگاه مملکتی ما با سرمایه یک ملت و با زور دولت این دستگاهها چرا باید مبتذل خرج بکنند؟ صرفاً عدم سلیقه عدم مسئولیت عدم صلاحیت متصدیان آنها است و بس و باز به شما اشاره می‌کنم تا روزی که دستگاههای بیمه شما اینطور است هیچ کس با رغبت و اطمینان و اعتماد کارش را دستگاهش را و افرادش را در دستگاه شما بیمه نمی‌کند این کارها است که ما قانون می‌گذرانیم و مردم را مجبور می‌کنیم ولی این شما هستید که دستگاه را خوب نمی‌چرخانید (حیدر صائبی _ به نظر شما) این صحبتها را من خواهش می‌کنم متصدیان امری مطالعه نکنند چرا ما اینقدر از صحبت از معادن مملکت خدومان خوشحال می‌شویم چرا وقتی به هر ایرانی می‌رسند بر اثر تبلیغات متصدیان دولتی برمی‌گردد می‌گوید که ما نفت داریم جنگل داریم منابع دریائی داریم و از همه مهمتر بجز نفت ما معادن زیر زمینی داریم پولی به صندوق شما از منابع زیر زمینی و معادن میاید چقدر است ۵ میلیون تومان یا ۱۲ میلیون تومان یک نفر بازرگان ثروتمند در یکی از شهرستانهای ایران مرد و مبلغی که شما به عنوان مالیات بر ارث او گرفتید بیش از درآمد منابع طبیعی شما است و می‌دانید چه کار می‌کنید خدایا تو بدان که فقط در راه شاهنشاه و ملت ایران است ۵ سال درآمد تمام معادن زیر زمینی ایران که به صندوق شما می‌آید فقط یک سالن می‌سازد (آفرین) اینها خدمت به شاهنشاه نیست البته من معتقدم سالن لازم است برای ایران بزرگ باید سالن‌های خیلی بزرگتر از اینها ساخته بشود ولی همانطوری که متصدی لایق و با حسن نیت سالن به احتیاج ما توجه دارد و به تهیه کننده به سالن احسنت می‌گویم به صنعتگرانش احسنت می‌گویم به هنرمندانش احسنت می‌گویم متقابلاً باید متصدیان معادن منابع درآمد را هم تذکر داد که مثل متصدی و سازنده سالن به کار خود توجه و علاقه داشته باشند که درآمدهای حقیقی ما را وصول و تأمین کنند و چون با بند ب شروع شد بنده هم با بند ب خاتمه می‌دهم یعنی فقط مطلب راجع به درآمدها است راجع به بند ب در قسمت متصدیان دستگاهها خودشان وصول می‌کنند و طبق مقررات خودشان خرج می‌کنند من وقتی که مفاد مربوط به بند ب را خواندم بی‌اختیار یاد گذشتگان و مستوفیان و حکام افتادم که مالیات‌ها را به مقاطعه می‌دادند می‌گفتند هر چقدر بیشتر وصول کردی خودت بیشتر خرج کن این اساس وصول مالیات و عوارض از ملت نیست آقای دکتر آموزگار شهربانی زحمت می‌کشد آموزشگاه درست می‌کند برای ورود شاگردان و در آنجا نهایت دقت را می‌کنند که اصلح افراد جمع بشوند تمام دستگاههای انتظامی ما مراقبت دارند که بهترین سربازان و افسران را در دستگاه انتظامی و شهربانی تحویل بدهند ولی عمل من و شما وقتی که به او گفتیم هر چقدر بیشتر درآوردی بیشتر پاداش می‌دهیم هر چقدر بیشتر درآوردید تابلو را رنگین‌تر می‌کنیم این امر روانی است آن افسر و من و شما فرشته هم که باشد روح مربی و حامی و رفیق و ارشاد کننده را به روح وصول کننده و لجاج کننده و معاند و بیشتر در بیاور تبدیل می‌کند این اصل بند ب را آقای دکتر آموزگار انشاءالله اگر تا سال دیگر من و شما در اینجا بودیم وعده بفرمائید حذف کنید از آن گذشته مبلغ کمی نیست آن موقعی که مملکت سر و سامان صحیحی نداشت و جراید ما بعضی اشتباهات را می‌کردند خاطرم میاید که یک گوشت قربانی آویزان کرده بودند و وزراء هم هر کدام ساطوری بدست و وقتی این ارقام را که بی‌بندوبار خرج می‌شود می‌بینیم به هر کدام بیشتر می‌رسد وزارت کشور ۲۷ میلیون وزارت بهداری ۷۲ میلیون وزارت فرهنگ و هنر ۱۰ میلیون وزارت آموزش و پرورش ۴۱ میلیون وزارت منابع طبیعی ۳۰ میلیون توسعه صادرات ۳۰ میلیون خوب هیچ کس بی‌نصیب نمانده و سهم وزیر کار هم در بیمه‌های اجتماعی است.

عباس میرزائی – بیمه‌های اجتماعی سهمی به وزیر کار نمی‌دهد.

رامبد – شما اطلاع ندارید.

عباس میرزائی – من بیست سال در شورای عالی نماینده کارگر بودم در خرجش دخالت داشتم به وزیر کار سهمی نمی‌دهد تمام ترازنامه‌ها موجود است بی‌انصافی نکنید.

رامبد – مثل اینکه سوءِ تفاهمی شد خیال می‌کنید سهم جیب شخصی است نخیر، این ارقام بند ب است.

عباس میرزائی – سهم اداره آنجا هم نیست آن یک درصد باشگاههای کارگری است.

رامبد – خوب همان باشگاهها قدری روش حرف است (خنده نمایندگان)

یکنفر از نمایندگان – همه جا حرف است.

رامبد – بهرحال از تذکرتان متشکرم.

عباس میرزائی – بنده هم از لطفتان متشکرم.

بخش هزینه:

رامبد – برسیم به بحث در هزینه‌ها ما در ابتدای بودجه گفتیم در یک امرم بودجه می‌بینیم که چه می‌گیریم و این همه جمع‌آوری کردیم اینجا و آنجا و هرجا چگونه در بخشهای مختلف تقسیم می‌کنیم و نحوه تقسیم در این بخشها است که نتایج برنامه‌ها و میزان نزدیک شدن ما را به هدف نشان می‌دهد.

چو قسمت ازلی بی‌حضور ما کردند
گر اندکی به بوفق رضا است خرده مگیر

بهر حال در این تقسیمات چون بنده نبودم بنظر من شبیه آن جمله معروف است گفتند جهنم مفروش است از حسن نیت‌ها بکار رفته ولی وقتی که شما نحوه تقسیمها را بخوانید می‌بینید هر کس زورمند و نزدیکتر و زودتر آمده سهم بیشتری برده در غیر اینصورت قبل از توجه به کالای پلاستیکی ما احتیاج به توسعه کشت گندم داشتیم (در این هنگام یادداشتی به ناطق داده شد) می‌رسیم من این را از یک روزنامه‌ای بریدم در این بخشها یکی بخش امور عمومی است یکی بخش امور دفاع ملی است و یکی امور اجتماعی است یکی هم دیون و تعهدات از بدو آمدن این دولت امور دفاع ملی ما فقط ۵۰% ترقی کرده چونن بحث نسبتاً مفصلتری در این موضوع خواهم کرد از این موضوع با توافق رد می‌شویم امور اجتماعی ما هم که عبارت از همان کارهای مورد علاقه تمام نمایندگان مجلس است فقط ۵۰% این را هم بعد بحث می‌کنم ولی امور عمومی ما که بیشتر روی آن جریانات حقوقها می‌رود ۳۰۰ درصد ترقی کرده است و برای اینکه یک ملاقه‌ای از این دیک بیرون بیاوریم شما یک نگاهی به بودجه دولت بکنید و ببینید که خرج سفر دستگاه نخست وزیر چطور از دویست هزار تومان به ۲ میلیون تومان ترقی کرده اعتبار خصوصی دولت در سال گذشته ۱۰ میلیون تومان بوده به ۶۰ میلیون تومان ترقی کرده و وقتی این حرفها را می‌زنم فکر می‌کنم که آن گداهائی که سر چهارراهها بصورت منظم و معمول فوراً میایند و شیشه اتومبیل را پائین می‌کشند جزءِ افراد این مملکت هستند اگر فقیر هستند باید نگهداری بشوند اگر سئوال کننده بی‌مأخذ هستند باید دستگاهها این افراد را از سر راهها بردارند و اما حقوق و دستمزد تنها در دستگاه نخست وزیری از یک میلیون به ۳ میلیون ترقی کرده می‌دانم جوابهائی دارد سازمانهائی جزءِ آن شده‌اند اوقات در آنجا متمرکز شده دیگران بدانجا آمده‌اند و چه شده ولی آنچه که بنده از دفتر نخست وزیری می‌دانم جز شخص شما که شغل مؤثر در برنامه‌ها هستید بقیه حقوق بگیرند کار عمرانی نیست کار تولیدی هم نیست چون ایشان توی مدارس درس می‌دهند (اشاره به آقای وزیر آبادانی و مسکن) خیلی مصرند که کار تولیدی در سرلوحه کارها قرار بگیرد و بنده چون از هرجا فقط دو کلمه‌ای می‌گویم از بعضی قسمت‌ها رد می‌شوم کیست که در این مملکت از اصل دوم انقلاب شاه و ملت اطلاع نداشته باشد کی هست که از ملی شدن جنگل‌ها از زبان تمام متصدیان نشنیده باشد که به اندازه ارزش تمام ذخایر زیرزمینی خودمان به این منابع روی زمین اهمیت می‌دهیم و این جنگل‌های ایران چه هست و چه هست ۵ سال است که از ملی شدن می‌گذرد دست مالک بعضی به انصاف و بعضی بی‌انصاف هم کوتاه شده و آقای پرتو چند هزار، پرونده در دادگاههای شمال شما مطرح است برای اینکه یک پیرزنی فقط برای داغ کردن تنور و کرسی خودش رفته است چوب خشکی بیاورد و او را گرفته‌اند که قاچاقی از چوب جنگل برده است تمام این سر و صداها با دادن ۳۰ میلیون گارد جنگل واردات می‌دانید چی بدولت می‌دهد چهار میلیون تومان یعنی از بودجه‌ای که می‌خواهیم خانه نخست وزیر را تزئین کنیم کمتر جناب آقای نخست وزیر من اگر جای حضرتعالی بودم به عوض ۳۰ میلیون به گارد جنگل دادن اینجا مملکت ایران است شما دولت ایرانی هستید و هیچ جنگی بین دولت و ملت نیست یهتر است در تهیه قوانین به عوض اینکه کسی ماهی یا کله ماهی توی سفره‌اش پیدا کردند بصورت قاچاقچیان مواد مخدر او را تعقیب کنند یک کمی فکر کنید یک کمی فکر کنید چرا شما این مواد سوختی را باندازه مصرف کسانی که در نواحی جنگلی می‌نشیند و مستأصلند یک کمی ارزانتر کمتر نمی‌کنید و بعوض اینکه یک کمی ارزانتر بکنید که چوب دزدی نکند و مرد شریف ایرانی بدزدی متهم نشود امکان این را داشته باشد به عوض اینکه با سرنیزه گارد روبرو بشود برود یک نفت ارزان تری از محل خود بخرد شما به این طرق موافق نیستید فقط در لوایح در جهت گرفتاری مردم باید باشد ما در خرج هایمان منصف نیستیم ما در خرجهایمان بهمینن علت که بودجه تفصیلی در کمیسیون بودجه مجلس رسیدگی نمی‌شود هیچ تعادل هیچ انصاف و هیچ معادله‌ای را در نظر نمی‌گیریم بعنوان نمونه عرض می‌کنم ما به سازمان آب و برق خوزستان رفتیم بمناسبت سد محمدرضا شاه کبیر نسلهای آینده ایران در قرون متوالی و تمام تاریخ ایران از شاهنشاه بزرگ ایران سپاسگزاری خواهند کرد (صحیح است) اما کسانی که متصدی شبکه‌های توزیع آن بوده‌اند و در طول این مدت هنوز موفق نشدند آنچنان که باید از آن استفاده بشود راضی نخواهند بود ولی در این نمایشات سالن‌های متعددی دیدیم زیرش بتون آرمه رویش خیلی لوکس خیلی خوب گفتیم شما چکار می‌کنید گفتند ما یاد می‌دهیم که آب از توی جوی وسطی چطور توی جوی پهلوئی برود این میله‌هایی را که می‌بینید درست کردیم می‌گذاریم توی جوی اصلی که بعد آب وارد جوی فرعی بشود گفتم این لوله‌ها چقدر تمام می‌شود یک ارقامی دادند که بنده آن ارقام را که حساب کردم دیدم که هر هندوانه بیست و هفت تومان تمام می‌شود (خنده نمایندگان) گفتم که خوب اگر زارعین بخواهند این عمل را بکنند دیگر اصلاً بازار تمام محصولات در ایران بسته خواهد شد گفند چون ما متخصصین این کار هستیم حقوق می‌گیریم باید خانه و زندگی داشته باشیم من همه این‌ها را قبول می‌کنم ولی متقابلاً این رقم را هم می‌خوانم مربوط به همین مملکت است مربوط به همین خرجها است و مربوط به همین مأمورین است اداره دامپزشکی اداره کشاورزی اداره اصلاحات ارضی اداره ترویج اداره دفع آفات، چند تا شد؟ شد پنج، شش تا تمام این ادارات در یک شهرستان اگر خواستید نشان می‌دهم جمعاً برای محل اداره خودشان صد و پنجاه تومان که از این ۱۵۰ تومان بحق صد تومان آن زیاد است یعنی یک اطاق کاهگلی روی یک دکانی است که در واقع بیست تومان حق اجاره اش هست در هشتپر طوالش اجاره می‌دهند ما یک مملکت هستیم این یک پول است یک خرج است باید یک نحو باشد اگر هم نحوه‌های مختلف باید داشته باشد باید متعادل و روی حساب باشد پس ملاحظه می‌فرمائید در نحوه خرج هر کس هر چه توانست بیشتر گرفت و احتیاجات مملکت مطرح نیست در این بودجه شاید بعضی تصور بکنند که عرایض من صرفاً از جنبه خرده گیری است ولی برایتان مثالی می‌آورم که بدانید که بطور کلی دولت‌ها در تنظیم بودجه به هیچوجه به احتیاجات ملت توجه ندارند در چند سال قبل بود یا دو سال قبل بود در پشت همین تریبون کسانی که تشریف داشتند بخاطر دارند به استناد صورت مذاکرات مجلس من بودم که افتخار داشتم آن چیزی که همه شماها طالبش بودید و تمام ملت می‌خواست عنوانش را به خاکپای همایونی عرضه کردم و آن انقلاب اداری بود (آفرین) نتیجه چه شد؟ سمینار تشکیل دادند آخرین نتیجه اساسی این سمینار به این جمله رسید که باید یک بازرس از طرف شاهنشاه باشد چون او شاهنشاهی است که به خواست ملت توجه دارد ولی قبلاً وقتی به دولت‌ها فشار آوردند که بیائید صرفه‌جوئی کنید کجا را زدند؟ تنها جائی را که زدند در این مملکت همان بازرسی شاهنشاهی بود می‌دانید چرا؟ برای اینکه تمام سازمان‌ها با حذفش موافق بودند زیرا اصولاً در تاریکی هر جرمی راحت‌تر انجام می‌گیرد وقتی بازرسی شاهنشاهی بود دستگاههای دیگر نمی‌توانستند هر کاری می‌خواهند بکنند بنابراین همه موافق بودند که این دستگاه حذف شود اینجا اختلاف نظر ملت و دولت معلوم می‌شود (مسعودی – البته این دولت نکرد) بنده راجع به شخص صحبت نمی‌کنم راجع به مملکت صحبت می‌کنم برگردیم بر سر درآمد اصلی مملکتمان یعنی نفت.

نفت:

بنده توفیق‌هایی که دولت در وصول قسمتی از حقوق ملت ایران تا کنون پیدا کرده سپاسگزارم ولی چند رقم لازم است که بعرض مجلسیان محترم برسانم و بدانیم که ما از این ذخایر چه حقی داریم و این مؤسسات تا چه اندازه حق ما را محترم می‌شمارند بنده چند رقم یاد می‌کنم منابع شناخته شده و ذخایر نفتی دنیا به این ترتیب تقسیم می‌شود ۵ میلیارد تن در آمریکا که ده درصد تمام منابع نفتی روی زمین است یک میلیارد تن در کانادا که ۲% تمام منابع روی زمین است ۳ میلیارد تن در افریقا که ۶% است ۴ میلیارد تن در روسیه که ۸% است و ۳۰ میلیارد تن در خاورمیانه که ۶۰% است یعنی چه؟ یعنی اگر انصافی باشد یعنی اگر خیرخواهی باشد یعنی اگر نیت واقعاً مبادلات صحیح و سالمی باشد به همین تناسب قاعدتاً باید استخراج بشود در صورتی که می‌بینیم از کویت، ایران، عربستان سعودی که دو سوم تمام ذخایر دنیا را دارند چه میزان استخراج شده فقط در خود آمریکا به تنهائی ۴۵۰ میلیون تن امسال استخراج شده و در ایران که میزان ذخایرمان نسبت به تمام آمریکا ۵۰% هم بیشتر است تمام استخراج سالیانه ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون تن تازه مورد مذاکره است آخر چرا بسوی وام می‌رویم چرا حق خودمان را نباید وصول کنیم که آیا یک ایرانی ممکن است وجود داشته باشد که در مقابل این ارقام علاقمند به استیفای حقوق ملت در پشت سر شاهنشاه نباشد؟ ولی جناب آقای دکتر آموزگار کمپانی‌های نفت وعده و منتی بر ما نداشته باشد این مطلب را امروز هر شاگرد دبیرستانی می‌دانید که از بدو شروع استفاده و مصرف نفت در دنیا تا سال ۱۹۶۰ جمع مصرفی نفت به یک میلیارد تن بیشتر نمی‌رسد. در سال ۱۹۶۵ به تنهایی یک میلیارد و نیم تن مصرف شد پس نسبت به این اضافه مصرف چرا به همان تناسب از ایران استخراج از ایران نمی‌کنند به هر حال طبق برنامه‌ای که دو روز قبل تصویب شد و طبق بودجه‌ای ک مطرح است ما برای برنامه فعلی خودمان که از اول فروردین ماه شروع می‌کنیم بنظر شما در حدود هفت میلیارد و هفتصد و هفتاد و هفت میلیون دلار و بنظر بنده حداقل در حدود ۸ میلیارد دلار پیش‌بینی می‌کنم به ارز احتیاج داریم نفت داریم مال ماست و باید درست تقسیم بشود یک رقم دیگری که می‌گویم این مربوط به جراید دو شب قبل بود به نسبت جمعیت سرزمینهای خاورمیانه هر کویتی در حدود صد برابر یک زن ایرانی در مملکت خودش از حق واقعی نفت استفاده کرده.

مهندس قادر پناه – کویت سیصد هزار نفر جمعیت دارد یعنی از آبادان بیشتر.

رامبد – اطلاع داشتم ولی به همان نسبت وقتی دنیا برنامه مشترک صلح مطرح می‌کند این عواملی است که در برنامه مشترک صلح باید مطرح بشود (صحیح است).

فولادوند – ایشان در مسیر گفتار جنابعالی مطالبی فرمودند.

مهندس معینی زند – این مطالبی که می‌فرمائید ما موافقیم (صحیح است).

رامبد – من اینجا وکیل ملت ایران هستم وکیل مدافع کویت نیستم. اما در این استخراج تعجیل داریم، خیلی هم تعجیل داریم چون همانطوری که بسابقه تاریخ کشف نفت نگاه کنیم از روزی که اولین بخاری نفتی بصورت سوخت گذاشته شده هنوز صد سال نمی‌گذرد از روزی که مصرف نفت بصورت مونورهای احتراقی استعمال شد هنوز نیم قرن هم نمی‌گذرد پس با این تحول سریع از کجا معلوم است که تا ۵ سال دیگر مواد دیگری در دنیا پیدا نشود که جانشین نفت نشود ولی ارقامی که می‌دانیم خیره کننده است نفتی که در آمریکا هست تا دوازده سال دیگر اگر ذخایر نفت آنها استخراج بشود تمام می‌شود ولی نفت خاورمیانه تا ۱۱۸ سال دیگر هنوز ذخیره دارد پس به چه مناسبت ما بیشتر استفاده نکنیم این مسائلی است که ما از دولت می‌خواهیم این مسائلی است که تمام افراد ملت ایران در یک جهت هستند افراد مجلس، کوچه، مردم، حزب ایران نوین حزب پان ایرانیست و هر حزب دیگر (صحیح است – احسنت).

بودجه دفاعی:

هر کدام از آقایان به نسبت وسعت زندگی خودتان باید بیشتر مراقب حفاظت خانه خود باشد طبیعی است که هر ثروت فوق‌العاده احتیاج به حفاظت دارد هر چقدر منابع بزرگتری در کشور ما باشد باید وسائل دفاعی و امنیتی و تأمینی و حفاظتش را بیشتر توجه کنیم از این جهت است که بلافاصله بعد از نفت من روی سخنم با تیمسار صنیعی و امر دفاعی است ما ۳۷ میلیارد در بودجه برای امر دفاهی گذاشتیم شاهنشاه ایران طرفدار صلح است طبقه تحصیل‌کرده از زیاد شدن بودجه دفاعی دفاع نمی‌کنند ولی در همه جای دنیا عمل می‌کنند ملت ایران علاقه‌ای به جنگ ندارد سازمان ملل برای صلح بوجود آمده حملات ویکتور هوگو در آن جلساتی که برای اساس صلح اروپا تشکیل می‌شد هنوز حملات نطق زیبای او در صفحات کتابها باقی است (یکنفر از نمایندگان – در کدام جلسات؟) به شما می‌دهم تا بخوانید و مطلع بشوید ولی آیا این تنها کافی است؟ آیا صلح بدون آماده بودن برای جنگ تأمین می‌شود نه تأمین نمی‌شود یک رژیم غذائی اسپارتی است که می‌گوید سلاح مقدم بر نان بله اسلحه موجودیت و حیثیت و بقای ما را حفظ می‌کند ولی اگر ما وجود نداشته باشیم دیگر شکمی وجود ندارد تا نان بخواهد (آفرین) آقای سپهبد صنیعی رقم ۳۷ میلیارد برای بودجه دفاعی شما نسبتی را در حدود ۱۴ درصد بودجه کل مملکت را نشان می‌دهد و در مملکت ما با اشاره‌ای که به امر نفت کردم کم است ۳۷ میلیارد شما نسبت برقم بودجه دولت رقم ۲۰ درصد را نشان می‌دهد قطعاً پیش از من شما مجلات نظامی دنیا را می‌خوانید و می‌دانید ممالک قوی دنیا هستند که امروز ۶۰ درصد بودجه کل آنها رقم مربوط به امر دفاعی آنها است برای اینکه تمام صحبتهای سازمان ملل از پشت تریبونها مثل اینجا که شما دولتیان توجه نمی‌کنید در آنجا هم شنوندگان توجه نمی‌کنند واقعه مصر و اسرائیل نزدیک ترین واقعه‌ای است که اخیراً در نزدیکی ما اتفاق افتاد تا بدانیم باید خودمان مدافع خودمان باشیم (صحیح است – احسنت) و اما کار دفاعی ما فقط به وسائل مادی و تجهیزات و اسلحه خاتمه پیدا نمی‌کند در کار دفاعی ما با جسم و روح و معنای دفاع کننده سر و کار داریم و بعد اسلحه را به دستش می‌دهیم شما با ۳۷ میلیارد و بعد به تصدیق همه نمایندگان هر چقدر بیشتر که لازم داشته باشید می‌دهیم (صحیح است) تجهیزات را فراهم کردید سرباز ایرانی قبل از کوروش تا به امروز وطن‌پرستی شاهدوستی و وظیفه‌شناسی خودش را نشان داده ولی با تمام این احوال ما اگر از امور اصلی غافل باشیم خودمان را گول زده‌ایم و این امور بسیار بسیار حساس و مهم است این امور آن چیزی است که چندی قبل در شبه جزیره سینا یک بار دیگر نشان داده شده که تجهیزات کافی برای دفاع کافی نیست روح لازم است اعتقاد لازم است علم لازم است رضایت از دولت لازم است و شکست مصر بعلت عدم رضایت ملت از رهبرشان بود (صحیح است) در ایران رضایت از شاهنشاه به حد کافی وجود دارد (صحیح است) از میزان تعلیمات علمی و عملی شما برای تهیه نیروی انسانی چون اطلاع ندارم صحبتی نمی‌کنم. ولی هر چقدر عالی باشد باید بیشتر توجه بشود اما کار روحی آنها یک قسمتی از آن بدست شما است و یک قسمتی دیگر با این آقایان نمایندگان است سربازی که به سربازخانه شما میاید باید از نحوه اجرای قوانین در مملکت خودش راضی باشد تا برای بقای آن دفاع کند باید به دولت خودش اطمینان و اعتقاد داشته باشد تا فرامین آنرا به جان و دل اجرا کند باید به دستگاه دولتی خودش اعتماد داشته باشد تا بداند که در پشت سر او همه چیز درست می‌چرخد پس این عرایض بنده را صحبت رامبد ندانید و به بقیه وزراءِ بگوئید بیایند و حرفها را گوش کنند این صحبت سربازی است که باید برای شما جنگ بکند و آنجائی که سربازی رفت ماهی بگیرد گرسنه بود و بدون توجه به زندگی او قلاب توی سرش زدید و به زندان فرستادید و کار برای او تهیه نکردید و این روز جنگ برای شما سرباز خوبی نخواهد بود روزی که می‌گوئیم آقای وزیر منابع طبیعی بیائید به ما بگوئید که از این ماهی می‌شوند از این درآمد به عوض دادن به زورخانه و مؤسسات تفریحی شخصی چقدرش را صرف تأمین آن ماهی گیر می‌کنید جوابش را ندارند به من بدهند این وزارت دفاع شما ارتباط پیدا می‌کند نحوه دریافت مالیاتها به وزارت دفاع شما ارتباط پیدا می‌کند نحوه دریافت مالیاتهای دولت به سربازی که در سربازخانه‌های ایشان جمع می‌شوند ارتباط پیدا می‌کند نحوه توجه دولت به صحبتهائی که در مجلس می‌شود و گفته‌های ملت ایران است ارتباط پیدا می‌کند حالا من مرتباً بگویم و شما اشاره کنید به یکدیگر که بلند شو برو بیرون.

کشاورزی:

و اما بعد از امر نفت و امر مهم دفاعی ما آنچه که تا چند سال قبل اساس زندگی ملت ایران بوده کشاورزی است آنچه که به فرمایش شاهنشاه اشتغال ۷۵ درصد ساکنین این مملکت را تا چندی قبل نشان می‌داد کشاورزی است و آنچه بنظر من دولت در این بودجه توجه کافی نکرد کشاورزی است و آنچه را که اجرای برنامه‌هایش بسیار سخت است و متأسفانه تابلو و نمایش و عکسی ندارد کشاورزی است اصولاً کشاورزی از دو جنبه مهم است یکی اساس تغذیه یک ملت یکی تهیه کننده مواد مصرفی صنایع و تهیه کننده مصرف کننده برای محصولات صنعتی این آن دو چیزی است که متأسفانه در این بودجه درست توجه نشده در برنامه چهارم قرار است ۲۸ درصد میزان کشاورزی ما بالا برود در صحبتی هم که آقای دکتر کاظم زاده ... تشریف ندارند؟ (نمایندگان – در مجلس سنا هستند) آقای رئیس من واقعاً نمی‌پسندم این طرز کار دولت را احتیاجی نبود که تنگ کلاغ پر بودجه را بیاورند که یک پای دولت در سنا باشد و یک پای دیگر در مجلس طبق قانون باید ۶ ماه قبل می‌آوردند و می‌نشستند و حرفها را گوش می‌کردند به هر حال من مسئولیتم گفتن است و شما اگر مسئولیتتان را خواستید عمل بکنید و اگر نخواستید مسئول ملت و رهبر ملت خواهید بود در سال ۴۳ یک خشکسالی مختصر باعث شد که قریب ۱۰۰ میلیون دلار مائی که می‌رویم قرض می‌کنیم و از طرفی برای درآمد نفت اینطور با سختیها و مشکلات روبرو هستیم ۱۰۰ میلیون دلار هم دستی دادیم چرا؟ برای اینکه آقای دکتر کاظم زاده‌ها در اینجا ننشسته بودند و به حرفهای امثال من گوش ندادند که به عوض شاهراه بروند سیلو بسازند بله خبر دارم شما فوراً خودتان را حاضر می‌کنید که بگوئید (اشاره به آقای وزیر دارائی) سیلو می‌سازیم (دکتر آموزگار – چنین فکری نداشتم) زهی تأسف ولی زمان عاملی است که همیشه نمی‌شود جبران آن را کرد این نقص ساختن سیلو نقص توجه نکردن به کشاورزی امری است که در برنامه دولت کاملاً مشهود است اصلاحات ارضی با تقسیم کردن زمین و دادن کاغذی که محدوده اش از راست به کجا و از چپ بکجا است در امر کشاورزی خاتمه پیدا نمی‌کند آن سرباز (اشاره به دکتر ولیان) در این راه با چه فداکاری جان می‌کند (صحیح است) ولی از شما می‌پرسم آقای وزیر اصلاحات ارضی چقدر شرکت تعاونی شما دارید اگر ارقام را قبول بکنید حتماً یک میلیون نفر از آن استفاده می‌کنند شما که در ارقامتان در رادیوهایتان به ما گفتید که ۳ میلیون نفر هستند که باید در این کار شرکت کنند شما برای شرکت دو میلیون نفر دیگر در بودجه امسال چقدر گذاشتید من به شما می‌گویم کمتر از ۵۰ میلیون تومان و این شرم‌آور است مالک اگر خودش بد بود، بد، اعمال خلافی که انجام می‌دادند بد، ولی این اصل را که نمی‌شود منکر شد که برای استفاده شخصی آن زارع را نگاه می‌داشت او که رفت شما هم که نمی‌خواهید عمل کنید پس باید چه کسی از این کشاورزی پشتیبانی کند بنده اینجا ارقامی برای مصرف گندم و برنج و شکر خودمان برای نمونه عرض می‌کنم عرض می‌کنم و ببینید با ۵۰ میلیون تومانی که برای شرکتهای تعاونی روستائی در نظر گرفته شده تأمین می‌شود یا نمی‌شود ما امسال ۲۷ میلیون نفر جمعیت داریم روی حسابی که همه می‌دانید تا سال ۱۳۵۰ یعنی آخر همین برنامه ما که تمام نشده این جمعیت نزدیک به ۳۰ میلیون خواهد رسید این ارقامی است که دفاتر شما نشان می‌دهد و بنابراین در سال ۳۵۰ با توجه به رشد اقتصادی که طبعاً اگر کسی پول در جیبش بود بیشتر چیز می‌خورد حداقل به ۵ میلیون تن گندم شما احتیاج دارید برای تأمین این ۵ میلیون تن گندم که ۶۰ درصدش هم کشت دیمی است چه کرده‌اید آخر کارهایمان باید با هم یک رابطه‌ای داشته باشد (دکتر صدر – اینها را نفرمائید که جلوی جمعیت را بیشتر می‌گیرند) شما مطمئن باشید که صحبتهای بنده را در خارج منعکس نخواهند کرد همانطور که صحبتهای دیروز آقای پزشکپور منتشر نشده است و در خارج منعکس نیست مصرف برنج ما در سال ۴۴، ۷۰۰ هزار تن بوده در سال ۵۰ با ۳۰ میلیون جمعیت ۲۰۰ هزار تن به این میزان مصرفی اضافه می‌شود آقای توسلی و من که از کار برنجکاری اطلاع داریم در مملکت ما حد متوسط محصول یک هکتار ۲ الی ۳ تن برنج است و برای ۲۰۰ هزار تن ۷۵ هزار هکتار برنج‌کاری جدید لازم دارد چه کرده‌اید؟ اضافه قیمت آب بها در سفیدرود؟ با خوابیدن آن دکلهای برقی که ۵۰۰ مهندس مشاور داشته یا اعلامیه‌های وزارت آب و برق که کاری که قرار بود شش ماهه انجام بگیرد ما در شش روز انجام دادیم خدا می‌داند اینها برنج و گندم نمی‌شود مطلبی که با صنعت بیشتر ارتباط پیدا می‌کند موضوع مصرف شکر است، شکر خودش شیرین است شروع این صنعت برای ملت ایران هم خیلی شیرین بود صاحبان صنعت شیرین هم استفاده‌های شیرین کردند نوش جانشان ولی ما را از یک مقدار واردات بی نیاز کردند مصرف شکر ما به حساب هر نفر در ماه ۲ کیلو این طبیعی است که در حدود ۷۰۰ هزار تن برای ۳۰ میلیون جمعیت احتیاج خواهیم داشت تا ۷۰۰ هزار تن ۱۵۰ هزار تن کسر داریم باید در فکر باشیم تا برسیم کسانیکه در کار قند اطلاع دارند می‌دانند از چغندر فقط ۱۴ درصد شکر گرفته می‌شود پس نتیجتاً ما جمعاً ۵ میلیون تن چغندر کاری لازم داریم برای ۵ میلیون تن چغندر کاری چه کرده‌اید؟ شبکه‌های آب به چه نسبت در خوزستان دارد جلو می‌رود؟ تا چند سال دیگر این نیشکر تکافوی احتیاجات ایران را می‌کند؟ اینها مطالبی است که در هیئت دولت باید صحبت بشود نه نحوه‌ای که در مجلس برنامه را می‌گذرانیم جناب نخست وزیر تشریف‌فرما شدند معذرت می‌خواهم مطلبی را تکرار می‌کنم که تشریف نداشتند با آنچه شما در بودجه گذاشتید برای شرکتهای روستائی حساب کردم اگر برای هر نفر هم در حدود ۴۰۰ پانصد تومان در نظر بگیرند جمعاً در سال ۴۷ ما صدهزار نفر توانسته‌ایم به شرکتهای روستائی اضافه کنیم مسئولیت و آینده این یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر که از ۲ میلیون نفر شریک نشده در شرکتهای تعاون روستائی باقی می‌ماند با کیست شما آن بودجه‌های مربوط به مؤسسات عام‌المنفعه بدون سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و شیر و خورشید سرخ که همه سپاسگزارند نگاه کنید ببینید که آن ۵ میلیارد چطوری خرج می‌شود ببینید که نسبت به تحقق یافتن امر اصلاحات ارضی چگونه توجه شده آن وقت عرایض بنده را یک مقداری تأیید می‌فرمائید اما مطلب دیگر آیا کشاورز اگر به فرض اینکه در سپاه دانش هم علمی نیندوخته باشد از غریزه بشری که بی‌بهره نیست سرتیپ‌پور اگر شما امسال فلاحتی کردید و روی دستتان ماند و کسی نخرید سال دیگر آن فلاحت را می‌کنید؟ نخیر نمی‌کنید بنده به این بودجه شما افتخار بیشتری قائل می‌شدم که می‌آمدید می‌گفتید برای پیشرفت کشاورزی برای خرید مازاد محصول گندم و برای ترغیب کشت گندم این بودجه را گذاشته‌اند که بلاعوض خرج کنند بله حالا شنیده‌ام به عراق صادر می‌کنند جناب نخست وزیر از حد صحبت بیشتر نیست از این محصولات اصلی که بگذریم رقم قابل توجهی که در واردات ما نشان داده می‌شود چای است البته نه به اهمیت تراست‌های نفتی و صاحبان صنایع نفت ولی در حد خودشان تجار وارد کننده چای هم کم قدرت در این مملکت نیستند گاهی اوقات نعلهای وارو هم می‌زنند بنده برای اینکه سعی کنم زودتر تمام کنم راجع به چای آقای فضل سمیعی مطلب مفصلی تهیه کرده‌اند برای آنکه وقت گرفته نشود بعداً وقتی که بودجه تمام شد بیان خواهند کرد ملاحظه بفرمائید ما خیلی با شما همکاری می‌کنیم و اما یک موضوع دیگر باز راجع به کشاورزی است بنده از هر چمن گلی می‌چینم و رد می‌شوم تا ببینید چقدر به کشاورزی توجه شده است میزان واردات دانه‌های روغنی نباتی که فرمودید زیاد به آن علاقه‌ای ندارید چه میزان بوده جناب نخست وزیر در حدود ۲۰۰ میلیون تومان یعنی چهار برابر بودجه‌ای که شما برای کارهای تعاون روستائی در نظر گرفته‌اید بلی خاطرم هست که در مالیات بر درآمد یک ماده بود که با مالیات نگرفتن از دانه روغنی تشویق بکنند ولی کافی نیست شما که به بچه‌تان علاقه دارید اگر شب به خانه برنگشت فقط به اظهار نگرانی و تشویش اکتفا نمی‌کنید؟ نه، به صد جا مراجعه می‌کنید و سراغ بچه‌تان را می‌گیرید تا بچه را پیدا بکنید شما اگر به انجام این برنامه‌ها علاقه داشته باشید اگر از یک راه نتیجه نگرفتید باید از صد راه دیگر بروید تا بالاخره نتیجه بگیرید ما نه تنها ۲۰۰ میلیون تومان بابت روغن نباتی می‌دهیم آقای دکتر شفیع امین بلکه ۵۰ میلیون هم برای واردات لبنیات می‌دهیم در صورتی که اگر این دانه‌های روغنی در ایران باشد نه آن ۲۰۰ میلیون را می‌دهیم و نه این ۵۰ میلیون را ما احتیاج دیگر احتیاج نداریم که گوشت از ترکیه وارد کنیم دو سال قبل در ییلاق طالش بودم همه دامداران و چوپانان به من مراجعه کردند، چه می‌خواستند آقای خواجه نوری؟ نمی‌خواستند مراتعی که ملی شده به آنها برگردد ولی می‌خواستند تفنگ سرپرشان که در مقابل گرگ از گوسفند خودشان دفاع می‌کنند با تشریفات ساده تر و وقت کمتری به آنها برگردد و من مسئول گوشت این مملکت سؤال می‌کنم آیا از تشریفات تفنگ سرپر بدست چوپانها اطلاع دارد؟ آیا در آن کوه و دره‌ای که صدای چوپان بگوش فلک نمی‌رسد من و شما می‌رویم گوسفندهای او را از چنگال گرگر نجات بدهیم؟ همین مسائل کوچک کوچک جمع می‌شود و گوسفند از بلغار و ترکیه به ایران می‌آید جناب آقای نخست وزیر تصور می‌کنم آن روز جنابعالی وزیر دارائی بودید که وقتی من عنوان کردم ما سدسازی را از خارجیان یاد می‌گیریم ممنون هستیم مشاورین و مهندسین خارجی را هم میاوریم سد می‌سازیم پولشان را هم می‌دهیم لااقل طرز اداره سد را هم از خارجیها یاد بگیریم من از شما استدعا می‌کنم میزان آبی که بین کشاورزان تقسیم می‌شود با رقم بودجه‌ای که برای پرسنل در نگاهداری سدها مصرف می‌شود دستور بفرمائید از همه دنیا جمع بکنند مال مملکت خودمان را هم ببینید و بدانید در یک سفیدرود که با چند صد هزار تومان کار آبیاری خاتمه پیدا می‌کرد به چند میلیون این حقوقها رسیده است این حقوقها اگر صرفه‌جوئی بشود کار شرکتهای تعاونی شما فلج نمی‌شود اما برای اینکه در وقت صرفه‌جوئی بشود و برای این مسائل مثل شرکتهای تعاونی تجدید مطلب نکنیم از هم اکنون توجه بسیار شایان تجلیل شاهنشاه را به شرکتهای زراعی بزرگ ستایش می‌کنم یقین دارم دولت شما هم در این راه برنامه‌هائی دارد ولی این برنامه مثل توزیع آب سدها نشود جنابعالی باغ دارید جناب آقای نخست وزیر؟ (نخست وزیر – متأسفانه خیر) ولی من کمی کار کشاورزی هم می‌کنم شما هیچ از طرز توزیع کود و بذر و نهال در دستگاههای دولتی اطلاع دارید؟ توجه بیشتری برای شناسائی آفات نباتی ایران لازم است خارج از ساختمان و اعلان شما می‌دانید که از روز اول تأسیسات دولتی ایران که در کرج برای کار کشاورزی فراهم شده تا به امروز تنها درختی که در کرج می‌کاشتند یعنی تبریزی هنوز هم سم و آفتش را دستگاههای شما نمی‌شناسند به بمپور شما هم آقای جاماسبی می‌رسیم ولی این پشت گوش شما شهر بزرگ صنعتی است ۲۵ میلیون تومان من در برنامه شما در کار کود کشاورزی دیدم این کود شیمیائی در آن حدی که من می‌دانم ۳۰۰ هزار تن مورد احتیاج مملکت ما و مصرف مملکت ما است که در سال قبل با وجود تشکیلات پتروشیمی ۱۲۴ هزار تن بیشتر مصرف نشده بود و می دانید که اثرات کود نسبت به ازدیاد محصول چیست ولی این ۱۵ میلیون تومان شما برای چیست؟ من از آقای وزیر کشاورزی ممنون می‌شوم اگر به من بفرمایند با این ۱۵ میلیون چکار می‌خواهند بکنند می‌خواهند حقوق بدهند می‌خواهند کود بخرند می‌خواهند کود بلاعوض توزیع کنند این ۱۵ میلیون تومان به هیچکدام از این مسائل چسبندگی پیدا نمی‌کند ولی قبل از اینکه مجبور بشوید برای مزید اطلاع جناب وزیر کشاورزی نکته دیگری باید عرض کنم باید نوع محصول گندم که آفت دارد عوض بشود گندم مرغوب بدهند ولی امیدوارم شما دستگاه توزیع بذر هنوز تماس پیدا نکرده‌اید که از این پیشنهاد صرفنظر کنید مسأله دیگری که مثل نخریدن گندم یک کار بی‌اساس در مملکت ما نشود موضوع بیمه کشاورزی است بیمه کشاورزی یعنی چه؟ کارمند شما وقتی مریض می‌شود و کار نمی‌تواند بکند مگر حقوق به او نمی‌دهید؟ صنعتگر شما وقتیکه پیش آمدی می‌کند و از یک عضو ناقص می‌شود مگر قانونی برای تأمین او ندارید پس این چطور می‌شود دستگاهی که ارتزاق و تغذیه ما را تأمین می‌کند برای آنکه اگر خشک سالی پیش آید یا محصول دچار آفتی بشود برای همیشه زندگی کشاورز ساقط نشود باید دستگاه بیمه کشاورزی داشته باشیم بنده چون در این قسمت اطلاعات مختصری دارم بعد خدمت آقای وزیر کشاورزی خواهم گفت جناب آقای دکتر مجیدی جزو دستگاه شما است جزو دستگاه وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستائی؟ (دکتر ولیان – هیچکدام جزو وزارت منابع طبیعی است!) بعد از صحبت جنگل و شیلات دیگر من از مراتع احتراز می‌کنم که صحبتی بشود موجباتی پیش آمده که در جنگل دام‌ها چرا نکنند متوجه شده‌اند که این نهال‌هال کوچک را می‌خورند و قانونی هم گذراندند سرباز هم گذاشتند سرنیزه هم گذاشتند همه‌اش را تأیید می‌کنم ولی آن راه و آن چاره‌ای که برای این دامداران دارید و به او نشان دادید حالا که به جنگل نرود در دنیائی که می‌بندند چگونه تعلیف می‌کند آن را کی باید انجام بدهد آخر از یک راه که جلو را می‌گیرند از یک راه دیگر طرز عمل را نشان بدهید (یک نفر از نمایندگان- مروجین کشاورزی یاد می‌دهند) بهتر است سراغ مروجین بروید ببینید که زیباترین باغها در هر محل متعلق به مروج است که با سرمایه دولت و قدرت دولت برای ملک شخصی خودشان تهیه کردند و آن مروج وقتی که در باغ شخصی خودش هست طرز تعلیف را نشان نمی‌دهد بنده اگر ناچارم که به مناسبتی در امر کشاورزی هم به سهم خودم یک بار دیگر به امر جنگل اشاره کنم خیلی معذرت می‌خواهم ولی به مناسبت اهمیت جنگل و اینکه اصولاً حوزه انتخابیه من تمام جنگلیست یک اطلاعاتی هم برای سایر دوستان یادآور می‌شوم که می‌گویند ما ۱۸ میلیون هکتار جنگل داریم ولی چهار میلیون تومان از این عاید صندوق دولت می‌شود با وجود داشتن هیجده میلیون هکتار جنگل در سال قبل در حدود صد هزار تن چوب وارد کردید می‌گوئید ما چوب خشک نمی‌توانیم تهیه کنیم ولی من هم جوب دارم چند سال است مشغول این کار هستید چند میلیارد در این برنامه‌ها خرج کردید از صنایع صحبت می‌کنیم چند روز قبل نه چند ماه قبل در جنوب بودیم و کارخانه ذوب آهن بسیار کوچکی را در آنجا که فقط آهن نبشی را تهیه می‌کند دیدیم پرسیدیم میله‌ها را از کجا می‌آورید گفتند از خارج می‌آوریم حالا اگر آقای عالیخانی بودند این را جواب به من می‌فرمودند، چوب پنبه پارکت روکش که تمام این ساختمان‌های دولتی مشغولند و روکش چوب دوست دارند در اطاق‌شان باشد تخته‌ی فشرده و حتی کار جعبه‌سازی، کاغذسازی اینها تمام آن چیزی است که در آن هیجده میلیون هکتار مواد اولیه‌اش هست چه توجهی گردید به من جواب بدهید می‌گویند بعد از این که میلیاردها از نفت گرفتیم و برای ورود همین اجناس پس دادیم حالا داریم در هفت تپه کارخانه کاغذسازی می‌سازیم. میزان واردات کاغذ ما چه قدر است؟ محصول این کارخانه چه قدر است سازندگان این کارخانه چه کسانی هستند، سرمایه این کارخانه از کجا است من به شما می‌گویم اجازه بفرمایید وقتی که به کار صنعت رسیدیم در آنجا خدمت‌تان عرض خواهم کرد که موضوع تأسیس کارخانه کاغذسازی با چه ظرفیت با چه کیفیت است و اما برای رفع خستگی بنده شرح شیرینی که آقای فرهادپور نوشته‌اند می‌خوانم.

وزیر محترم منابع طبیعی با استفاده از امکانات قانونی و صرف هزینه زیاد برای شهر تهران کمربند سبز از درخت کاج ایجاد می‌کند که در جای خود کار بسیار مفید و صحیح است چون زندگی صنعتی احتیاج به ریه تنفسی دارد. ولی با کمال تأسف در شهر قزوین که تنها شهری است در جنوب جبال البرز که در طول قرون به دست خود مردم کمربند سبز جواهر نشان ایجاد شده و بیش از ده هزار نفر از شش هزار هکتار باغات پسته و بادام و انگور اطراف شهر استفاده می‌کنند هیچ وزیری نیست که خود را مسئول جلوگیری از خشک شدن این باغات ذیقیمت بداند باشد که اگر به موقع اقدام نشود دیگر نوش دارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود قطعاً فکر می‌کنید محصول پسته‌ها اکثر در کرمان است ولی باید بگویم که آنجا هم بهتر از اینجا نیست.

صنعت:

روزی نخست‌وزیری در پشت این تریبون مطلبی عنوان کرد که صحیح نبود ولی به هر حال گفت که ما یک لولهنگ را هم نمی‌توانیم بسازیم (مهندس عترت - اشتباه بزرگی کرد) عقیده ایشان بود اما شکر خدا و از برکت وجود شاهنشاه و پیشرفت‌های مملکت امروز ارقامی که در این بودجه نشان داده می‌شود و دلیل رشد صنعتی ما است و ما در این رشته بسیار سربلند و خوشوقت هستیم درآمد ملی ما در سال ۱۳۴۰ و در سال ۱۳۴۵ این ارقام را نشان می‌دهد که در سال ۱۳۴۰ درصد کشاورزی بوده ده درصد صنایع بدون صنعت نفت و در سال ۴۵ بیست و سه درصد کشاورزی بوده و سیزده درصد و یا سیزده و سه دهم درصد صنعت و همین پیشرفت شایان نهایت تجلیل است ولی ما هنوز صنعتی نشدیم زیرا کسانی که با این امور بیش‌تر تماس دارند معتقدند در ممالکی که درآمد سرانه آنها از پنجاه دلار تا ۲۰۰ دلار است صنعتی نیستند از ۲۰۰ دلار تا ۶۰۰ دلار در راه صنعتی شدن هستند پس ما باید به صنعتی شدن خودمان به صورت کمال مطلوب نگاه نکنیم تازه این شروع راه است و برای این شروع راه مطالبی هست وقتی رسیدیم به ۶۰۰ الی ۱۵۰۰ دلار آن روز می‌توانیم بگوییم صنعتی شده‌ایم در مورد صنعت چاپ آقای نخست‌وزیر طرفدار تکنولوژی جدید هستند همه این اصل را قبول داریم برای این که محصولات صنعتی ما بتواند در بازارهای دنیا رقابت بکند باید از اصل خودکار شدن دستگاه‌ها استفاده کنیم ولی ما قبل از این که به فکر صادرات باشیم و فکر بکنیم یخچال ایرانی می‌تواند با یخچال امریکایی در بازار دنیا رقابت بکند به موازات این فکر مقدس باید فکر محصولات مصرفی و مورد نیاز داخلی به حد اشباع بشویم این برای آن است که وقتی محصولات داخلی مطرح بود موضوع خودکار شدن ماشین‌ها تنها مطرح نیست و موضوع اشتغال به کار هم در سطح پیشرفت صنایع مورد نظر باید باشد و این مطلب به نظر من آنچنان که باید مورد نظر دولت باشد نیست چرا؟ برای این که دولت حامی صنایع نیست دولت رقیب صنایع است دولت به عوض ارشاد و حمایت و کمک و نظارت در بخش خصوصی برای صنایع سبک و متوسط هر جایی که دید زیدی سه شاهی درآورده پرید روی دستش به عنوان این که چرا این سه شاهی را من نگیرم دکانی بالای دکۀ او درست کرد و من نمی‌خواهم وارد مسائل خصوصی بشوم ولی شما بهتر است یک امتحان بکنید هر روزی که دولت اعلانی کرد در روزنامه‌ها که من مطالعه کرده‌ام در فلان منطقه فلان صنعت با این شرایط نافع خواهد بود و این کمک را به کسانی که پیشقدم بشوند می‌کنم آن وقت این حرف من صحیح نیست ولی حالا شما از دولت بپرسید چرا شما در فلان جا کارخانه سیمان گذاشتید می‌گویند چون کسی دیگر حاضر نشد اما من و شما که از اصل پرونده اطلاع نداریم که کس دیگر حاضر شد یا نشد همچنانکه در مورد تمام کارخانجات می‌گویند (یک نفر از نمایندگان- بله کارخانه قند یاسوج و ممسنی) دولت این کارخانه را گذاشته قطعاً یک اشکالاتی بوده خیلی هم خوب بوده بنده حرفی ندارم ولی بروید به مشهد در اطراف مشهد چند کارخانه قند هست خرج و دخل محصول و سرمایه‌گذاری کارخانجات دولتی و کارخانجات بخش خصوصی را مقایسه کنید ببینید که ملت پول چی را می‌دهد پول این را می‌دهد که دولت حاضر نیست قبول بکند که کارخانه دارو و بازرگان خوبی نخواهد بود این حرفها را می‌زنیم آقایان هم گوش می‌دهند و همین حالا که برگشتند آقای مهندس ستوده اگر خبردار شوند که مفتولی که در فلان جا می‌سازند صد دینار برای صاحبش نفع می‌کند خیال می‌کند که خدمت می‌کند متصدی مربوطه را می‌خواهد و می‌گوید یک طرحی تهیه کنید که چرا خود دولت این استفاده را نکند خود دولت چرا کارخانه نگذارد که استفاده بکند به هر حال ما نزدیک به هفت میلیارد تومان یا نزدیک به یک میلیارد دلار واردات داشتیم آنجائی که بنده عرض می‌کنم قبل از اینکه بخواهید یخچال ایرانی را در پاکستان بفروشیم که کار خوبی هم هست باید رقم به رقم بدانیم که آن دلاری را که می‌توانیم از یک میلیارد دلار واردات جلوگیری کنیم و محصولات مورد نیاز داخلی را تهیه کنیم آن کدام است البته تا این حد اطلاع دارم که قسمتی از این واردات ما کالای سرمای‌ای نیست مقدار قابل توجهی هم کالاهای مصرفی است از جمله همان گوشت است همان گندم است همان شکر است و همان روغن نباتی است و صدها نظیر این جناب آقای نخست وزیر نکته قابل توجهی است در مورد سرمایه‌گذاری‌های خارجی البته جلب سرمایه‌گذاری خارجی مورد تأیید مجلس شورای ملی است و بسیار کار خوبی است وام را هم تا حدی که توانیم نگیریم بهتر است ولی یک حسابی در این جا پیش می‌آیند بنده دو سه رقم از این بابت برای شما می‌خوانم شما در امر پتروشیمی برای کود شیمیائی و سایر مصنوعات و محصولات سه دستگاه جدید در خوزستان دایر کردید بسیار خوب است امیدواریم بیش از مصرف داخلی تهیه کنید و صادر کنندۀ کود شیمیائی هم که مورد احتیاج دنیا است باشید ولی ین ارقام هم یک حرفهائی می‌زنند ما در یکی از این کارخانجات قریب هزار تن آمونیاک تهیه می‌کنیم یک قسمتی از این آمونیاک تبدیل به اوره می‌شود که قیمتش در حدود تنی ۹۰ دلار است و قسمتی هم خود آمونیاک را صادر می‌کنیم که در حدود ۵۰ دلار قیمت دارد یعنی اگر تمام آمونیاک خودمان را تبدیل به اوره می‌کردیم برای هر تن چهل دلار بیشتر می‌گرفتیم اما خرج تبدیل آمونیاک به اوره بیش از ۱۵ دلار نیست پس سرمایه‌گذار خارجی به عوض اینکه ۲۵ دلار پولش را در مملکت شما بگذارد این را می‌برد در مملکت خودش مبدل می‌کند البته قرارداد یک شرایطی دارد بنده هم نیتم این نیست که شما برگردید و این کار اساسی پتروشیمی را که شروع کرده‌اید به این سبب متوقف کنید ولی تذکرم برای اینست که در سایر امور صرفاً گول سرمایه‌گذاری خارجی را بی‌چون و چرا نباید خورد و باید دانست چه می‌کند چه می‌دهد و چه می‌برد و حتی بنده اینجا گفتم که دولت رقیب صنایع است یک عده از دوستان تعجب کردند ولی چند نمونه برای شما می‌گویم ما چند جور کارخانه در ایران داریم قند، سیمان، نساجی هم در بخش خصوصی هست و هم در بخش دولتی منخاهش می‌کنم کسانی که علاقمند هستند بدانند و تحقیق کنند که علت گرانی قیمت سیمان رد مملکت ما چی است من به شما می‌گویم چون کارخانه سیمان دولتی سیمان را گران تهیه می‌کند مجبور می‌کند که میلیونها تومان بخش خصوصی بیشتر از مردم بگیرد برای اینکه محصول کارخانه دولتی به فروش برود روغن نباتی را مثال می‌زنیم یک روغن نباتی دلت می‌سازد یک روغن نباتی هم بخش خصوصی می‌سازد روغن نباتی دولت قیمتش گرانتر است (دکتر آموزگار- برای اینکه سالم‌تر است) در هر حال دو مطلب بیشتر نیست یا همچنانکه تهیه کنندگان و دولت می‌فرمایند جنسش مرغوبتر است و به این جهت قیمتش گرانتر است که هر دو بی‌توجهی دولت است و آن این است که اگر جنس آن بهتر است معلوم می‌شود بخش خصوصی جنس ناجور به خورد مردم می‌دهد مسئول آن کی است اگر خیر آنچه را که بخش خصوصی می‌سازد به همان خوبی بخش دولتی است پس چرا بخش دولتی گرانتر می‌دهد این مسائلی است که خوشوقتم با خوشحالی سروران عزیز مواجه می‌شود ولی بهداشت همانطوری که آقای سعید وزیری فرمودند جدی بگیرید (یکی از نمایندگان هم‌مسلک عزیز) هم‌مسلک سابق، و اما ایرادات من نسبت به دستگاههای کارخانجات دولتی به هیچ وجه متوجه متصدیان آن برای اینکه با یک نگاهی به گردانندگان بخش خصوصی ملاحظه می‌فرمائید که اکثر گردانندگان بخش خصوصی همان کارمندان بازنشسته و متصدیان و متخصصان سابق دولتی هستند پس علت چی است علت یک چیز است علت آن است که جناب آقای خواجه نوری می‌فرمایند اتمسفر محیط یعنی در دستگاه دولتی احساس مسئولیت نیست که جنس ارزان‌تر بیرون بیاید در دستگاه دولتی چه شما زیان بدهید چه نفع بدهید حقوق و پاداش و اتومبیل ادامه دارد مالیات را هم که خودشان نمی‌دهند و با اجراء روبرو نیستند و آن نظریات که آقای دکتر آموزگار معتقد است که کت مؤدی را باید در دستگاه دولتی نیست اما متصدی در دستگاه بخش خصوصی می‌داند آخر ماه اگر ضرر نشان داد عذرش را می‌خواهند و برای اینکه ضرر بخشهای دولتی و وابسته به دولت نشان داده نشود بیلان را نزد شما نمایندگان مردم نمی‌آورند بیلان مؤسسات وابسته به دولت را نمی‌آورند چرا برای اینکه در اطاقهای در بسته پاداش تقسیم می‌شود بیاورید تا ما خدمتگذاران را بهتر بشناسیم بیاورید تا ما بدانیم چقدر سرمایه دادید چقدر بهره بردید و چقدر کار از مردم گرفتید جناب آقای نخست وزیر یک دولتی که در رأسش مرد وارسته‌ای مثل شما است او بایست پشت تریبون بگوید از امروز به بعد برای آنکه نمایندگان از گردش کار مطلع بشوند بیلان مؤسسات وابسته به دولت اعم از آنکه بصورت بازرگانی اداره می‌شود یا بصورت دیگر می‌آوریم به مجلس صحبت مصرف کاغذ بود ۸۰ هزار تن واردات ما نشان می‌دهد که ۸۰ هزار تن کاغذ وارد کرده‌ایم کارخانه‌ای گذاشته‌ای که اگر به حداکثر کار کرد و توفیق پیدا کرد به ۶۰ هزار تن می‌رسد ولی یک چیز را در نظر نگرفتید و آن سپاه دانش این مملکت است که مصرف کاغذ این مملکت را بالا می‌برد کسی که می‌نشیند و برنامه کار بودجه مملکت را می‌ریزد باید از جلوی بینی و عینک و درب اطاق خودش چهار قدم دورتر را هم نگاه بکند که مصرف کاغذ ما تا ۱۹۷۰ بطور قطع به ۱۰۰ هزار تن خواهد رسید و باز هم ما باید ارزی را که می‌گیریم برای خرید چهل هزار ن کاغذ بدهیم (دکتر صدر- اگر جلوی افزایش جمعیت گرفته نشود) هر چه بگوئید صحبت شما را بیرون منعکس نمی‌کنند.

نایب رئیس- آقای رامبد چون وقت جلسه تمام شده برای اینکه قطع کلام شما نشده باشد اجازه بدهید برای وقت اضافی رأی بگیریم خواهش می‌کنم خانمها و آقایانی که موافق ادامه جلسه هستند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ادامه بفرمائید.

رامبد- از عموم نمایندگان محترم استدعا می‌کنم نهایت مراتب سپاسگذاری بنده را قبول بفرمائید که با رأی خود به بنده مجال دادید که صحبت ادامه یابد و خیلی معذرت می‌خواهم که اینقدر تصدیع می‌دهم و فریاد می‌کنم که چرا بعضی‌ها احساس مسئولیت نمی‌کنند (مسعودی- همه احساس مسئولیت می‌کنند) لااقل اجازه بدهید ما در این مسئولیتی که داریم به وظیفه خود عمل کنیم (آفرین) جناب آقای نخست وزیر ضمن کمکهای شما در امر صنایع کار بسیار نیک بانک توسعه صنعتی است من تأیید می‌کنم اما بگذارید که نمایندگان هم یک اطلاعی از این کار داشته باشند می‌دانیم ۴۰ میلیون تومان سرمایه است ۲۴ میلیون تومان سهامداران ایران گذاشته‌اند ۱۱ میلیون سهامداران خارجی گذاشته‌اند ۶۰ میلیون تومان هم دولت بدون بهره به اینها داده و ۱۴۰ میلیون تومان هم از وام‌هائی که به مناسبت موضوع پشتوانه دولت به دیگران داده به اینها انتقال داده که سه درصد دستمزد می‌گیرند که خودشان وصول کنند البته تا چند سال با تمام این تفاصیل به علت آن ۱۱ میلیون تومان خارجی‌ها رئیسش خارجی بود از آن وقتی که رئیسش ایرانی شده کارها به مراتب بهتر می‌چرخد و اما علاوه بر کمکهائی شده آن ۶۰ میلیون تومان وام بی‌بهره و به مناسبت ۱۴۰ میلیون تومان ۳ درصد وصولی حق‌الزحمه چرا هر صنعتی که بخواهید از آن استفاده کنید باید از طریق این بانک انجام بشود خوب کارهای خوبی ممکن است کرده باشند ولی وقتی که من یک چنین اطلاعاتی را می‌دانم و یادم می‌آید که برای وصول ۲۵ تومان بهره وام بانک کشاورزی زارع را از وسط مزرعه بیرون می‌کشند نمی‌توانیم بگوئیم دولت آن‌چنان که باید همه جا یکسان عمل می‌کند عیبی ندارد برگردیم ببینیم این صنایع در کجا تشکیل می‌شود و این تهران بزرگ ما تا کجا می‌خواهد سر بزرگتر از بدنی برای مملکت ایران باشد می‌گوئیم که تشویق می‌کنیم کارخانجات به بیرون بروند چقدر توفیق پیدا کردید ما یک نظری از این طرف به کرج و از این طرف به طرف آبعلی بکنیم و تمرکز این کارخانجات را در تهران ببینیم روی آوردن کارگران را به این شهر پیش‌بینی کنیم این عبور و مرور داخل شهر و آن صف اتوبوسها و آن عدم توانائی دولت را در تأمین وسایل عبور و مرور در نظر بگیریم ببینیم آیا تشویقی ک منتج به نتیجه بشود انجام شده و آیا لازم است این صنایع بین نقاط مختلف مملکت تقسیم بود اما چرا نمی‌شود این یک نکته‌ای است این مسائل مثل زنجیر همه به هم بستگی دارد از هر کدام از صاحبان صنایع که بپرسند چرا شما نمی‌روید به شما می‌گویند اگر ما برویم خرج دستگاه اداره کنندگان باید دو برابر بشود به سبب اینکه همه چیز در تهران تصمیم گرفته می‌شود همه کارها در تهران متمرکز است ما باید یک مدیر در محل داشته باشیم یک مدیر در تهران داشته باشیم (مهندس عطائی- اینطور نیست) (دکتر اسفندیاری- چرا همینطور است) (مهندس عطائی- تمام شهرستانها اختیار دارند و اجازه تأسیس می‌دهند) چون جناب آقای مهندس به اصل مطلب پی نبردند اجازه می‌خواهم عرض کنم نیت من این نبود که نمی‌گذارند در شهرستانها کارخانه ایجاد شود نیتم این بود که سیستم اداری دولتی نه شرکتها خواهان تمرکز تمام اختیارات در تهران است و تا موقعی که راجع به کوچکترین کاری که لازم است باید با دولت تماس پیدا کند منتظر جواب تهران بمانند شش ماه طول می‌کشد کارخانه نمی‌تواند بخوابد به مناسبت خود موضوع کارخانجات و طبعاً امر کارگر مـن استدعا دارم که جناب نخست وزیر بیلان این مؤسسه بسیار مفید مملکتی یعنی بیمه‌های اجتماعی را بیاورند و به نمایندگان کارگر در مجلس نه در اطاق وزیر کار اعلام بفرمایند جمع پولی که در این مدت گرفته‌اند چیست و جمع خرجی هم کـه کرده‌اند چه میزان است و بازنشستگی که بر عهده آنها قبول شده چقدر است.

حق‌شناس- خواهش می‌کنم برای ما دلسوزی نفرمائید ما رهبری داریم در این مملکت که شخص اول مملکت است.

عباس میرزایی- بیلان ضمیمه بودجه است فردا بیلان را می‌آورم.

رامبد- حق‌شناسی صفت بارزی است که من ستایش می‌کنم.

به مناسبت ۹۷ میلیون تومان بودجه وزارت خارجه که شاید هم به تناسب وظیفه محوله به این وزارتخانه پس از جنگ دوم جهانی کم هم باشد به مناسبت صحبت از صنایع و محصولات کشاورزی من از دولت تقاضا دارم که به معایبی که نسبت به دستگاههای اقتصادی وابسته به دولت در خارج مملکت است توجه بیشتری بشود دوستی به من گفت بهتر است دولت بوجه سازمانهای نمایندگان اقتصادی مربوط به وزارت خارجه اسرائیل را ملاحظه کند و چون کلیمیها در امر تجارت استعداد ذاتی دارند ببینید آنها با آن بودجه چه فعالیتی برای فروش کالاهای خودشان به خرج می‌دهند آن مثال معروف که اقتصاد ما در سیاست است البته دستگاههای وزارت خارجه ما کار اساسی‌اش سیاست است ولی امر اقتصاد در این سازمان و وابسته‌های اقتصادی سفارتخانه‌ها باید با علاقه و دلسوزی و مسئولیت بیشتری تعقیق شود.

(دکتر صدر- ولی از نظر ما اقتصاد ما در سیاست نیست آن سیاست است که مادر اقتصاد است).

آموزش و پرورش:

بنده ضمن تعریف و تجلیل مجدد نسبت به سپاه دانش راجع به وزارت آموزش و پرورش چند کلمه‌ای عرض می‌کنم آمدند گفتند در برنامه سوم به ازای ۶۰۰ هزار نفر به یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دانش‌آموز رسیدیم آقای نخست وزی به ما وعده فرمودند که در برنامه چهارم ۶۰ هزار دانشگاهی خواهیم پذیرفت بنده یادآور می‌شوم که ما الان مشغول کم کردن فاصله و جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته هستیم یک نظری به معارف کشورهای دیگر دنیا بکنیم در روسیه شوروی با داشتن قریب ۲۰۰ میلیون جمعیت چهار میلیون دانشگاهی دارد و در آمریکا با داشتن دویست و چند میلیون کمتر ۵/۵ میلیون نفر دانشگاهی دارند و به همان نسبت اگر بخواهیم در ایران باید ۵۰۰ هزار نفر دانشگاهی داشته باشیم یعنی اگر ما بخواهیم این فاصله را حفظ بکنیم باید پانصد هزار نفر دانشگاهی داشته باشیم ولی آمریکا با وجود ۵/۵ میلیون دانشگاهی و با بیش از د هزار مؤسسه عالی و دانشگاه می‌گوید از نیروی انسانی ما نقصان دایم و باید در ضایعات اقتصادی توجه بکنیم اما شما که افتخار دولتتان این است که برگزیدگان تحصیلکردگان مملکت را در اینجا جمع کرده‌اید باید بدانید که به علم و عالم بی‌توجهی می‌کنید دو نامه برای شما می‌خوانم یک دکتر قلب ایرانی به وزارت آموزش و پرورش می‌نویسد که من یک دکتر ایرانی هستم و با خرج خود تحصیل کرده‌ام می‌خواهم به ایران بیایم جواب نمی‌دهند به دانشگاه می‌نویسد اساتید جا گرفته دانشگاه می‌ترسند باید رقیب آنها بشود جواب نمی‌دهند به دانشگاه مشهد می‌نویسد جواب نمی‌دهند بالاخره می‌رود در بیمارستان آمریکائی مشهد کار می‌کند در تمام این مدت باز مکاتبه می‌کند رونوشت نامه‌ای که در رد تقاضای شاگردها و به‌اصطلاح آقایان مغزها نوشته‌اند می‌فرستند که طبق مقررات عمل کنند جناب آقای دکتر آموزگار قطعاً این روزها هر آمریکائی که بخواهد نظر دنیا را نسبت به مملکت خودش بداند این سئوال را با شما هم در میان گذاشته چون اینقدر عمل کرده‌اند که حالا متوجه شده‌اند که عملشان در دنیا انعکاس بدی پیدا کرده می‌گویند دنیا نسبت به اینکه ما را متهم می‌کنند که ما مغزها را جمع می‌کنیم در دنیائی که ۵ میلیون و نیم شاگرد دانشگاهی دارد مغزها را جمع می‌کنید و ما مغزهای ایرانی را این شکلی با آن عمل می‌کنیم اجازه بدهید بخوانم این نامه یک طبیب دیگر یاست طبیب قلب است ((درمانگاه ما که پارسال وسیله یک دامپزشک زیر نظر رئیس بهداری می‌چرخیده الان دارای چهار متخصص است باور کن اگر امکان کار مثبت بود یا می‌دانستم کوچکترین خدمتی می‌کنم ناراحت نمی‌شوم از صبح ساعت هفت تا دو و نیم بعد از ظهر در یک اطاق نشسته‌ای مرضای سر پائی را (دکتر قلب است، که این را می‌نویسد) با ده قلم دوا مداوا می‌کنیم)) جناب آقای دکتر شاهقلی آیا این است استفاده از جوانان و متخصصین خارج رفته ((یقین دارم روح شخص اول مملکت از این استقبالی که از ما کردند خبر ندارد و به اسم خدمت به شاه درست خلاف منویات ایشان با ما عمل می‌کنند)) یک کاغذ دیگری است آقای وزیر آموزش و پرورش سرکار خانم فرخ‌رو پارسا معاون وزارت آموزش و پرورش خود متعصب حزبی می‌نویسد به آقای دکتر همایونفر مشاور و سرپرست رسیدگی به شکایات در نخست وزیری برای اینکه وقتتان را نگیرم زودتر بخوانم استدلال می‌کنند که این اشخاصی که تقاضای دبیران کرده‌اند خیلی تقاضای بی‌موردی است تا اینجا من هم با ایشان موافقم برای اینکه ما معلم نداریم و دبیرستان بی‌معلم نتیجه‌ای ندارد ولی در یک مطلب با ایشان مخالفم که می‌گویند بجای اشتغال به تحصیل بهتر است به کشاورزی و گله‌داری بپردازند اگر شما برایش راهنما بگذارید که گله‌داری را یاد بگیرند و مدارس حرفه‌ای برایش درست کنید که پدر کشاورز بوده پسرش برود کارگر شود حرفی ندارم ولی نه این که شما بگوئید بر تو چوپان شو چون در کشاورزی کار می‌کردی جناب آقای روحانی شما عضو دولت هستید بودجه‌ای که برای تأسیس کتابخانه‌ها درایم چیست شما که مهندس هستید متوجه هستید دنیا با علم می‌چرخد بودجه‌ای که برای زورخانه داریم دیدم خیلی خوب است باید همچنین کاری کنید ولی این تجسم اگر بی‌مغز باشد فقط از جنبه حیوانی رشد داده‌اید بودجه‌ای که برای کتابخانه و قرائت‌خانه و چاپ کتاب و توزیع کتاب مجانی گذاشته‌اید چیست آنجائی که در ابتدای عرایضم گفتم که بودجه آینه تمام نمائی است برای این است که ما بدانیم چه می‌گیرید و چه می‌کنید و در بخشهائی که تقسیم می‌کنید چه بهره‌برداری می‌کنید اینجاست که اختلاف سلیقه داریم برق شما را کی باید تصدی بکند آیا خیال دارید برای کارگرهای کوچک هم که تخصص کوچکی لازم دارند از خارج بیاورید چند سال است که شاهنشاه نسبت به مداری حرفه‌ای اینقدر اصرار می‌فرمایند توفیق دولت در این راه چه میزان بوده اما ما بیش از عمل حرف می‌زنیم چه من و شما بخواهیم دنیای فردا برای نسل فرداست دیگر مهندس روحانی فردای واقعی وزیر آب و برق نیست و باید نسل آینده را بار آورد همانطور که خدا رحمت کند رضاشاه کبیر شماها را به بار آورد که این مملکت را بالاخره تا این حد ترقی دادید ما باید بیشتر ترقی بدهیم و با آن چهار میلیون دانشگاه ممالکت دیگر بتوانید جلو بروید در تمام مملکت برای بودجه جوانان ما ۶۱ میلیون تومان خرج می‌کنیم یادتان هست من و شما که می‌رفتیم مدرسه تا برمی‌گشتیم خانه کتاب را باز می‌کردیم اما شاگرد درس‌خوانی بودیم و اگر نبودیم مجبور بودیم زیر کرسی بنشینیم ولی نسل عوض شده شاگرد امروزی تفریح لازم دارد شاگرد امروزی زندگی لازم دارد و جناب آقای نخست وزیر از این شاگرد امروزی دفاع کردند روی صفحه ماریلو جناب آقای نخست وزیر در تمام بودجه ۲۷۳ میلیارد ریالی ... (چند نفر از نمایندگان- داستان صفحه ماریلو چیست؟) اجازه بفرمائید عرض کنم چون بعضی دوستان نبودند در مذاکره مربوط به بودجه سال قبل یکی از دوستان ما ایراد گرفت که چرا نسل جوان را درست هدایت نمی‌کنید جناب آقای نخست وزیر توضیح فرمودند باید نسل را شناخت و مطابق احتیاجات او وسایلش را فراهم کرد موقعی که ایشان و آن آقای وکیل در بیروت بودند با هم تحصیل می‌کردند از صفحه ماریلو خوششان می‌آمده و یادآوری کردند که شما صفحه ماریلو را پنجاه دفعه می‌گذاشتید و بگذارید این نسل جدید هم تویست برقصد ما نمی‌گوئیم تویست نرقصند تنیس بازی کنند حالا شما با ۶۱ میلیون سطح این مملکت که اگر واحد هر شهرستان را صد هزار نفر بگیرید این را تقسیم بکنید طبعاً می‌شود ۲۷۰ واحد ۶۰ میلیون بین ۲۷۰ واحد تقسیم کنید ببینید به هر صد هزار نفر چقدر می‌رسد این است که باز برمی‌گردیم به اینکه بخش‌ها درست تقسیم نشده اما هم از تنیس واجب‌تر و هم از توریست و هم از ماریلو مهمتر و حتی از آن کتابخانه و قرائت‌خانه و چاب کتاب مهمتر آن چیزی است که آقای دکتر هدایتی سالهای متمادی و متوالی تذکر دادم توجه به مبانی اخلاقی و تهیه آدم نه کتاب محفوظ بوجود آوردن برای ایمان و اخلاق چه کردید آقای دکتر من خوب خاطرم هست اینجا مطالب حاشیه نیست اینجا نکاتی است وقتی که در مدرسه کلاسهای اول متوسطه به ما زبان فرانسه تدریس می‌کردند یک گرامری داشتیم به اسم گرامر کلودوژه خیلی میل داشتم همراه بود و می‌خواندم (فولادوند- ما که نمی‌فهمیدیم) (خنده نمایندگان) چرا جملات را می‌فهمیدید ولی می‌ترسم که آقای وزیر آموزش و پرورش به روح آن جملات توجه نکرده باشند تمام تمرین‌های این کتاب تمام جملات آن برای ساختن آدم باید مبانی اخلاقی محکم بود، در هر جمله‌ای که برای تمرین زبان مثال آورده شده بود یک سرمشق بزرگ اخلاقی و محرک شاگرد برای انسانی عالی بود منظورم فقط اشاره به این جملات خشک نیست واقعیت بوجود آوردن اعتماد و مبانی اخلاقی و ایمان آن چیزی که هر ملتی با آن می‌تواند پای‌بند باشد و سرپا باشد متأسفانه به رقم بیش از این مسائل توجه می‌کنید می‌دانید فرق آدم چیست این است که شما اگر یک نخست وزیری داشته باشید که مبانی اخلاقی او مورد تجلیل شما باید تمام دستگاههای آموزش و پرورش شما بهتر می‌چرخد وقتی او نتوانست شما آن شخصیت از خودگذشتگی فداکاری لازم را نشان بدهید تمام دستگاه شما خراب می‌چرخد و این مطلب تنها به نخست وزیر مربوط نیست تا برای آن خیابان پاک‌کن هم لازم است شما به آن مطلب اخلاقی و انسان‌سازی توجه داشته باشید شما حرف من را گوش می‌دهید ولی می‌دانم برمی‌گردید و باز متوجه‌اید که این رقم ۱۲۰۰ تا به ۱۴۰۰ ترقی کرده آن برای ما مهم نیست.

بهداشت:

جناب آقای دکتر شاهقلی شما سنقر کلیائی تشریف برده‌اید می‌دانید تشکیلات شما در آنجا چیست دو تا دکتر دارند مثل همان مطلبی که برایتان خواندم نه وسیله کار دارند نه درمانگاه دارند نه بیمارستان تقصیر ایشان نیست حتماً بودجه تکافو نکرده نمی‌شود در تمام نقاط مختلف مریضخانه بزرگ جان‌ها پکینز بسازند.

عباس میرزایی- جان‌ها پکینز دیگر چیست؟

رامبد- آقای شما یک قدری جغرافی بخوانید ما را خلاص کنید (خنده نمایندگان) جان‌ها پکینز یک بیمارستان است بنام دانشگاهی که به آن وابسته است نزدیکی‌های بالتیمور که بسیار بیمارستان خوبی است ولی این طرحی را که جنابعالی آوردید که اطباء وقتی جمع شدند سرمایه می‌دهیم بیمارستان درست کنند شاید اساس علم شما در این مطلب بیش از امن است شاید درست باشد اما فکر کرده‌اید که سنقر کلیائی هم یک روزی بالاخره اگر نتوانست از سهم بودجه وزارت بهداری شما صاحب بیمارستان بشود از سهم سرمایه‌ای که تقریباً بلاعوض به اطبای این مملکت می‌دهد باید بروند آنجا و بیمارستان بسازند و صاحب بیمارستان بشوند چون دیروز مذاکره کردیم و قرار بود که مدت کوتاهتری بنده صحبت کنم حالا متأسفانه طولانی شد و یکی از دوستان به بنده یادداشت دادند که وفای به عهد هم یکی از مبانی اخلاقی است بنده از دولت سرمشق نمی‌گیرم، چون دولت خیلی قولها اینجا به ما داد که به عهد وفا نکرد ولی اگر اجازه بفرمائید بقیه‌اش را حذف می‌کنم و به اصل مطلب می‌پردازم و اگر موافقت بفرمائید ادامه می‌دهم این موکول بنظر دوستان است (نمایندگان- ادامه بدهید) (دکتر یزدان‌پناه- هر دو را تلفیق بفرمائید) چشم پس با همین اشاره مختصر راجع وزارت بهداری من از شما استدعا می‌کنم که توجه بیشتری به شهرستانها بکنید البته اطلاع دایم که نمی‌شود تجهیزات مفصل و کامل یک بیمارستان را در یک شهرستان ایجاد کرد چون مراجعه کننده ندارد ولی در همان حدی که می‌شود یک ضابطه‌ای بگذارید که مثلاً اگر ۵ نفر شریک شدند در شهرستانهای درجه ۳ و اگر پانزده نفر شریک شدند در مراکز استانها یک ترتیبی باشد که هر بیماری و هر مریضی مجبور به آمدن به تهران نباشد.

اسدی- آقای رامبد، این کار عملی است، در منطقه ما فقط یک طبیب وجود دارد ما یک طبیب می‌خواهیم، یک مریضخانه نیست تختخوابی می‌خواهیم گروههای پزشکی برای تهران خوب است ولی برای شهرستانهائی مثل مغان سم است.

فولادوند- تقصیر طبیب‌هاست که همه وکیل مجلس می‌شوند.

رامبد- به هر حال، برمی‌گردیم سر مطلب، بنده از وزارت کشور فقط یک جمله می‌گویم آنهم راجع به تقسیمات داخلی کشور است بنده یک نمونه می‌گویم ما براساس تقسیمات کشوری در شهرستان طالش چند محل داریم یکی اسمش ماسال شاندارمین است اهالی این قسمت باید از تشکیلات شهرستان صومعه‌سرا تبعیت کنند، یک قسمت کر گانرود است که از مرکز طالش تبعیت می‌کند، یک قسمت شمال کر گانرود است که از آستارا تبعیت می‌کند، یک قسمت طالش دولاب است که از بندر پهلوی تبعیت می‌کند آیا اهالی یک شهرستان با وجود مراجعات مکرر که شاهد و ناظرش همین آقای دکتر آموزگار هستند که وقتی با دولتی که در آن شرکت داشتند آمدند به مجلس تنها و تنها تقاضای مردم این بود که ما اهالی یک شهرستان هستیم و با یک آداب و رسوم زندگی می‌کنیم، یک فرماندار داریم و طبعاً باید مراجعات ما به یک دادگاه باشد یا به یک رئیس بانک کشاورزی باشد مراجعات ما باید به یک جنگلبانی باشد، ولی امروز تا آن روز ده سال می‌گذرد بله، ۱۳۳۶ بود ده سال گذشت آن موقع دولت ایرادش این بود که جاده خوب آنجا نیست و ممنونم از وزارت آبادانی و مسکن که این ۱۸ کیلومتر جاده هم ساخته شد، دلیلش چیست، بی‌توجهی و بی‌تفاوتی نسبت به زندگی مردم، این دلیل را نمی‌خواهد بروید آنجا پیدا کنید، این گرمی تب را بدن انسان حاکی از یک تحولات بسیاری در داخل بدن است، این چاله‌های وسط خیابان که می‌کنند و پر نمی‌کنند ظاهرش بسیار ساده است، ولی در عمق این میزان بی‌توجهی به خواسته‌های مردم نشان داده می‌شود، به خواسته‌های مردم اهمیت داده نمی‌شود، جناب آقای نخست وزیر این مجله را چند روز قبل برای بنده آورده‌اند (مجله را ارائه دادند) از اقدامات عمرانی مشترکی که بین ایران و سایر کشورها انجام می‌گیرد بسیار متشکر و سپاسگذاریم، از همکاریهای علمی و عمرانی و فنی با همسایگان باید هر دو طرف سپاسگذار باشند و از رهبران ما که موج این حسن تفاهم شده‌اند تجلیل می‌کنیم ولی استدعا می‌کنم به میزانی که سفارت شما در مسکو یا واشنگتن یا لندن و یا هر جای دیگر نشریه پخش می‌کنند شما هم همانطور که در موارد دیگر گفتم از دوستان نشریه بپذیرید (صحیح است) اینها جزو وزارت اطلاعاتی است که سعی دارد صحبت آقای پزشکپور منتشر نشود و در این مورد به مین مطلب صحبت را بنده خاتمه می‌دهم.

و فقط چند کلمه‌ای در کلیات آخر باید اضافه کنم توجه بفرمائید که اصل کار انقلاب اداری بر این نمی‌چرخد که وزیر از اداره و کارمند ناراضی است، بلکه بر این می‌چرخد که کار مردم در دستگاههای اداری سهولت و سرعت لازم ندارد اگر شما به این اصل توجه دارید باید چند مطلب را از نظر دور ندارید و آن این است که باید به درد مردم آشنا شوید و جای آشنا شدن به دردم مردم مجلس است جای بازگو کردن کارهای انجام شده دولت مجلس است، وقتی که رادیو و تبلیغات شما اصرار دارند که تا حد امکان موجودیت مجلس شورای ملی را بدست فراموشی بسپارند، به انقلاب اداری شما سر صورتی داده نخواهد شد قرار نیست هر وقت نماینده‌ای از دولت تجلیل کرد در جراید و رادیو منعکس شود بگذارید مردم بدانند که فلان نماینده اشتباه می‌کند ولی باید بدانند که ده نفر نماینده گفتند اینطور و یک نماینده گفت آنطور در آن موقع است که حرفهای شما ارزش پیدا می‌کند و این مطلب تنها به صحبت مجلس و مجلسیان نیست بی‌اعتنائی و بی‌اعتباری کار بدانجا رفته است که اساس و اصول سنت‌های ما هم فراموش شده تا بدانجا که سابقه داریم نخست وزیر از خدمتگذاران شاهنشاه در مرتبه اول و رئیس مجلس شورا و سنا به نمایندگی ملت در مرتبه دوم هستند اینگونه اعلانات را نمی‌پسندم که اسم رئیس مجلس را به دنبال هر کس بنویسند (آفرین) (دکتر اسفندیاری- اشتباه کرده‌اند) این رئیس مجلس شورا را رأی من تنها رئیس مجلس نشد چون موقع انتخاب ایشان که من نبودم اگر بودم هم قطعاً رأی می‌دادم چون ین رئیس مجلس است که باید خواسته‌های مردم و نمایندگان را آنطوری که باید و شاید به عرض شاهنشاه برساند تا به این بی‌تربیتی‌ها خاتمه داده بشود ولی این رأی شما سروران حزب اکثریت بود که ایشان را به ریاست انتخاب فرمودید حالا که ایشان را قبول کردید احترامش را هم نگاه دارید (مصطفوی- احترامشان محفوظ است) (نمایندگان- ایشان احترامشان محفوظ است) اینحا صحبت رامبد، پزشکپور و جناب هویدا اینست صحبت ملت است و نماینده ملت چطور توجه به این دارید که وقتی سال قبل در جشن درختکاری تمثال مبارک اعلیحضرت همایونی را در جراید زیارت کردیم که درخت را می‌کارند امسال دبیر کل حزب را می‌آورید درخت را بکارد چرا یکی از والاحضرتها شاهپورها را دعوت نمی‌کنید (عباس میرزائی- تمثال شاهنشاه هم بود) نه قبول نمی‌کنم (عباس میرزائی- شما قبول نکنید آزادید) جناب آقای وزیر کار جنابعالی که در آینده نزدیکی دویست هزار کارگر در اصفهان خواهید داشت که دوستان و همکاران و مربیانشان هم دارای رژیمی غیر از رژیم من و شما هستند برای آشنا شدن به رژیم مملکت و اصول مملکت بگووئید چه کردید (وزیر کار- گفته‌ایم و کرده‌ایم) هر اقدامی کردید بیشتر بکنید (احسنت) بنده چند یادداشت اینجا راجع به شهرستانهای مختلف داشتم که میناب و جهرم و بلوچستان جزو آن بود اینجا منظور صحبت از میناب و جهرم و بلوچستان نبود منظور نشان دادن عدم توجه لازم به امر کشاورزی در شهرستانها است اگر بخواهید یادداشت‌ها را تقدیم می‌کنم حضور جناب نخست وزیر می‌بینید که ما برای این عدم توجه و عدم آشنائی و عدم اعتناء به خواسته‌های مردم از چه پیشرفتهائی غافل هستیم و چه سرمایه‌هائی را از دست می‌دهیم علتش چیست؟ فقط علتش این است که گوینده مردم هستند و اما چند کلمه دیگر و مطالب اساسی که باید بخاطر داشته باشید این است اگر به علت وجود قوانین بعد از ۱۳۰۰ در ایران نگاه بکنیم چنین بوده چون قبل از دوران رضاشاه کبیر اصول فئودالیسم و خودمختاری و خودسری در تمام شهرستانهای ایران برقرار بوده و ایجاب می‌کرده است که تا مدتی دولت مرکزی برای امکان انجام برنامه‌های مملکت دارای همه‌گونه اختیارات باشد و هر گاه صولت‌الدوله و یا شخ خزعلی نخواست مالیات بدهد و به قانون صید و جنگل که آن وقت نداشتیم امثال آن تبعیت کند مأمور جزء کوچک دولت بتواند با اختیار تام او را به اجرای این قوانین مجبور کند ولی شکر خداوند اکنون در این ۲۷ میلیون جمعیت ایران آیا کسی در دستگاه دولت یا غیر دستگاه دولت در این ملت ایران می‌شناسید که بخواهد قوانینی که به توشیح شاهنشاه رسیده انجام ندهد (نمایندگان- خیر) پس بنابراین روح قوانین ما باید تغییر کند و این مطلب که تمام اشکالات کار مملکت را از طریق یک جانبه و بستن دست مردم و اختیار بی‌چون و چرای متصدی باشد باید عرض کنم از این راه انقلاب اداری تحقق پیدا نمی‌کند در مقابل هر اختیار مسئولیت و در مقابل هر شکایت مردم راه رسیدگی صحیح جناب هویدا در مملکتی که شما تحصیل می‌کردید، بلژیک، آنجا هم مشروطه سلطنتی نبود؟ بود آیا سابقه دارید که در هیچ کدام از قوانین این مملکت‌ها قضاوت را به دستگاه اجرائی موکول کنند؟ تمام قوانین آب و برق جنابعالی کجا هستند آقای مهندس روحانی شاید از جهت این بود که خواستند برنامه‌ها را زود انجام بدهند ولی چه ضابطه‌ای دارید که اهالی یک شهرستان و اهالی یک دهکده همه خائنند همه دروغگو و نادرست و دزدند فقط مأمور کوچک شما اینجا درست بی‌نظر و منصف است که حرفش قاطع عمل باشد مگر همه مردم این وطن این قانون شاهنشاه عزیز را همانقدر که مأمورین شما می‌خواهند نمی‌خواهند؟ اساس انقلاب اداری جنابعالی در این لوایج ماست نه در زود آمدن یا دیر آمدن مأموروین آنجا که قوانین درست بود مأمور زود خواهد آمد خود به خود آنجائی که مراجعه کننده حق دارد برود پیش رئیس اداره و بگوید من مالیات می‌دهم و کسی را که به مرخصی فرستادی کسی را جانشین او نگذاشتند آن جا خودش زود می‌آید چون جناب آقای خسروانی تشریف آوردند به مناسبت نسبت نزدیک ایشان و نطق‌های دوست عزیزم تیمسار خسروانی چند نکته را لازم می‌دانیم یادآوری کنم ما در این مملکت هر روز اصلاحاتی می‌کنیم و شاهنشاه پیشرفت‌هایی برای مملکت فراهم می‌آورد ولی اصل احترام به افراد به حقوق اشخاص تا موقعی که طبق قوانین محکومیتی پیدا نکرده‌اند در مملکت شاهنشاهی ما خواسته شاهنشاه است (صحیح است) لایحه آب می‌آورند برای اینکه لایحه بگذرد می‌آیند پشت تریبون که هر کس قنات کنده است تخطه‌اش می‌کنیم دوست عزیز من رفته است یک دستگاهی را تمیز و درست بکند انشاء‌الله موفق بشود ولی باید هر کس در اینجا بوده است متهم بشود که دزد و ننگین و نادرست بوده است این صحیح نیست دوستان من آیا شما از دهان این آقای هویدا شنیدید که کسی را در گذشته، وزارء یا کسانی که قبل از خودش بودند متهم بکند پس شما هم همین رویه را تعقیب کنید شما کار خوب را بکنید کار بد معلوم می‌شود این رشد ملت ایران را می‌رساند که باید به مفهوم کلمات به گفته‌های خودشان در یک مرجعیتی ه هستند احترام بگذارند آزاد نیستند هر چه خواستند بگویند این جزو قسمت‌هائی بود که می‌خواستم عرض کنم جناب آقای هویدا ولی چون کمی وقت داریم این عرایض را می‌کنم در موقعی که جناب آقای هویدا لایحه بودجه را تقدیم کردند فرمایشاتی فرمودند (که هر یک از ما گاهگاه نظری کلی بر گذشته‌ها باید بیفکنیم) به همین مناسبت یک عکس از روزنامه برایتان آورده‌ام (بعضی نمایندگان- نمی‌بینیم) مطالبش را برایتان می‌خوانم عکس یادگاری محترمین شهر علمده است که هر سال خاطره زمین زدن اولین کلنگ ساختمان پست و تلگراف را تجدید می‌کنند چهار سال پیش اولین کلنگ ساختمان پست و تلگراف این شهر به زمین زده شد و عده‌ای از اهالی محترمین شهر برای شرکت در این مراسم دعوت شدند ولی طی چهار سال که گذشت هنوز یک آجر از هزارمین آجر ساختمان کار گذاشته نشده ولی عده‌ای از همان مدعیون در محل بنا جمع می‌شوند (خنده نمایندگان) و خاطره آن روز خوش را که با چای و شیرینی پذیرائی شده بود تجدید می‌کنند این عکس یادگاری مربوط به زمین زدن اولین کلنگ است ...

مسعودی- این فرق اجتماع ماست که آزادی مطبوعات به آن پایه‌ای رسیده است که این مطالب را می‌نویسد.

رامبد- تشکر می‌کنم و اما در مطالب اساسی بعد از این خاطره‌ها نکته‌ای دیگر راجع به لوایح ما، این مطبوعات ایران در ارشاد ملت و دولت وظیفه سنگینی دارند (صحیح است) من مطلبی که می‌گویم استفاده از این مطبوعات است و آن راجع به اقلیتی است که اکثریت می‌شود نترسید راجع به حزب من و شما نیست و آن عبارت از این است که استدلال می‌کنم در همه لوایحی که به مجلس می‌آورید قاعدتاً باید استدلالتان این باشد که منافع مترتب در انجام این لایحه چه خواهد بود و نقصانی که در زندگی گروهی در اثر اجرای این لایحه فراهم خواهد شد به چه طریق جبران می‌شود یا از چه طریق در واقع دولت نسبت به آن طبقه هم توجه خواهد کرد نه فقط به دنبال اصل Gemeinutz Vor Eingentz که به معنی نفع عمومی مقدم به نفع خصوصی است زیرا آقای پزشکپور لابد بیشتر آشنا هستند این اصلی بود که هر وقت دستگاه هیتلری استدلال دیگری نداشت (خنده نمایندگان) به جناب پزشکپور مربوط نیست (خنده نمایندگان) نه خیر ایشان ایرانی و خواستار منافع ایران هستند و فقط به سبب نظم و انضباط و جدیتشان در کار با آن دستگاه که از لحاظ نظم در دنیا بی‌نظیر بود شباهت دارد منظورم این است که ایشان این اصول را هم مثل سایر اصول در کتابهای دیگر خوانده‌اند به هر حال صرفاً اتکاء به این اصل صحیح نیست که در هر لایحه‌ای بیائیم و با این استدلال تصویب لایحه را فقط بگذاریم که اگر عده‌ای از این لایحه متضرر می‌شوند مانعی ندارد اکثریت ملت بهره‌مند می‌شود ولی این عده دسته قلیل همیشه ثابت نیست یک دسته در این لایحه متضرر می‌شود و اگر به نحوی معتقد به لایحه نباشد و فقط به این استدلال که چون نفع اکثریت تأمین شده این عده ناراضی می‌شود و دسته سومی با لایحه سومی والی آخر شما می‌بینید که با تمام لوایحتان بالاخره تمام دستجات طبقات مختلف مملکت را ناراضی کردید پس بنابراین تنها عنوان و استدلال اینکه چون اکثریتی استفاده می‌کند ضرر اقلیت مانع ندارد در شأن لوایح مشروطه ایران نیست ما حتی برای اقلیتهای مذهبی هم احترام قائلیم و نماینده دارند و باید حرفشان را بزنند پس شما که نماینده اقلیت و اکثریت و تمام مملکت در دولت هستید باید وقتی که برای از بین رفتن محل ارتزاق طبقه‌ای اقدام می‌کنید راه حل نجات زندگی آتی او را هم در نظر بگیرید خاصه اینکه بعضی اوقات به همین وعده نفع اکثر مردم هم عمل نمی‌کنید مثلاً یک موقعی بود که در کشتارگاه تهران از هر گاوی که می‌کشتند ۲۵ ریال و از هر گوسفندی که می‌کشتند ۱۵ ریال عوارض می‌گرفتند بعد هم می‌گفتند که این عوارض مانعی ندارد چون دو نفر هستند ده نفر هستند از آنها می‌گیریم حالا منافع شهر تهران مطرح است تمام جمعیت ایران مورد نظر است می‌خواهیم سردخانه بسازیم شما که می‌خواستید سردخانه بسازید جناب وزیر کشور سردخانه ساختید؟ نساختید خوب وقتی لایحه نوسازی شما می‌آید مطلب سردخانه را بخاطر می‌آورد می‌گوید من نصف زندگی که سهل است تمام زندگی را می‌دهم ولی تأمین آینده بچه‌های من با کیست؟ و در لایحه شما چیست؟ بنده مطالب بسیار دارم که همه را می‌گذارم و می‌گذرم باید جلب اعتماد کرد باید جلب اعتقاد کرد صاحب زمین در خیابان شاهرضا حاضر خواهد شد نصف زمینش را با سر بدهد وقتی بداند که این مأموری که این را اجرا می‌کند آن وزیری که این لایحه را تقدیم کرده است آن وکیلی که این لایحه را تصویب کرده است هر کدام به سهم خود در پیشرفت مملکت از خود گذشتگی دارند جناب آقای خسروانی این لایحه را خوانده‌اید؟ لایحه مربوط ه کار شماست برایتان می‌خوانم (برای شرکت عده‌ای در شورایعالی حفاظت فنی در شورایعالی کار در شورایعالی سهیم کردن کارگران در شورایعالی سازمان امور اجتماعی در شورایعالی) حق حضور و پاداش برای شرکت کنندگان خواسته‌اید در واقع برای نقص آن لایحه‌ایست که دو حقوق نگیرید که برای اینکه طی بعضی لوایح شما مالک ملکش را با علاقه تقسیم کند برای اینکه تاجر مالیاتش را با عقیده بدهد برای اینکه صاحب باغ نصف باغش را با استقبال به دولت تفویض کند لازم است که به دستگاه دولت اعتقاد باشد و مأمورین دولت وقتی در سطح و حد خودشان با حقوق معین دولت زندگیشان تأمین می‌شود و دیگر بصورت صد دینار حق حضور از اینجا یک عباسی حق مرکب به فلان مجلی از اینجا ۲ قران بعنوان ثالث از اینجا بصورت پول درآوردن از خزانه دولت دائم به فکر دریافت وجه از این بودجه نباشد حالا شما باز لایحه آوردید که این رویه را مستمر می‌کند جناب آقای خسروانی مأموری که برای شما فقط با ۵۰ تومان صد تومان حق شکرت حضور در جلسه می‌آید انجام وظیفه کند پس اگر آن شاکی ۲۰۰ تومان به او بدهد رأی را به نفع او می‌دهد. شما بروید کسانی را انتخاب بکنید که برای انقلاب ایران عقیده داشته باشد روزی که شاهنشاه ایران یک رتبه به کارمندان دولتی عنایت فرمودند کارمندان دولتی برای اثبات صداقت و خدمت و از خود گذشتگی خودشان به ملت ایران چه کردند من جای شما بودم آقای نخست وزیر برای اینکه این همبستگی دولت و ملت معلوم شود حقوق یک ماه این رتبه کارمندان دولت را در راه نوانخانه‌ها در راه مستمندانی که زندگی ندارند می‌دادم من خودم شخصاً قسمتی از حقوق سال آینده‌ام را برای کمک به نوانخانه طالش می‌دهم ولی تا موقعی که وزیر فقط به فکر اتومبیل حقوق و مزایا باشد ملت با این قوانین ما اعتقاد و علاقه تبعیت وافی نخواهد کرد بنده همه را کنار می‌گذارم و کوتاه می‌کنم فقط این جمله عرض خود را خاتمه می‌دهم شما در پی نزدیک کردن دولت و ملت و جلب اعتماد و اعتقاد و اطمینان ملت باشید که از هر بودجه‌ای برای پیشرفت کارهای شما بزرگتر خواهد بود (احسنت، آفرین).

- تصویب صورت‌جلسه صبح پنجشنبه هفدهم اسفند

۳- تصویب صورت‌جلسه صبح پنجشنبه هفدهم اسفند

نایب رئیس- صورت‌جلسه مذاکرات صبح روز پنجشنبه خدمت خانمها و آقایان توزیع شده نسبت به آن صورت‌جلسه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت‌جلسه صبح پنجشنبه هفدهم اسفند تصویب می‌شود.

- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

۴- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

نایب رئیس- با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم می‌کنیم جلسه فوق‌العاده در ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل خواهد شد دستور جلسه ادامه مذاکرات درباره لایحه بودجه سال ۱۳۴۷ کل کشور خواهد بود.

(یک ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی- مهندس حیدرعلی ارفع.