مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز


مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۵۲۴

مدیر سیدمحمد هاشمی

۴شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۲۱

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۲۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه نوزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱- اجرای مراسم تحلیف از طرف آقای محمدعلی نصرتیان
۲- تصویب صورت مجالس ۱۲ و ۱۴ اردیبهشت
۳- طرح سوال آقای ناظرزاده کرمانی و جواب آقای وزیر کشور
۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به شور اول فروش خالصجات
۵- ختم جلسه به عنوان تنفس

مجلس یک ساعت و بیست و پنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای گنجه (نایب رئیس) تشکیل گردید.

- اجرای مراسم تحلیف از طرف آقای محمد علی نصرتیان

۱- اجرای مراسم تحلیف از طرف اقای محمد علی نصرتیان.

نایب رئیس ـ آقای نصرتیان بفرمایید برای ادای قسم. (دراینموقع کلام الله مجید را با احترامات لازم بمجلس آورده روی میز خطابه گذارده و حضار باحترام آن قیام نمودند) متن قسم نامه بشرح ذیل توسط آقای نصرتیان قرائت و آنرا امضاء نمودند: ما اشخاصی که در ذیل امضاء می‌نماییم خداوند را بشهادت می‌طلبیم و بقران قسم یاد می‌کنیم مادام که حقوق مجلس ومجلسیان مطابق با قانون اساسی محفوظ و مجری است تکالیفی را که بما رجوع شده‌است مهما امکن با کمال راستی و درستی و جد و جهد انجام بدهیم و نسبت باعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خودمان صدیق و راستگو باشیم و باساس سلطنت و حقوق ملت خیانت ننماییم و هیچ منظوری نداشته باشیم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ایران

- تصویب صورت مجالس ۱۲ و ۱۴ اردیبهشت

۲ – تصویب صورت مجالس ۱۲ و ۱۴ اردیبهشت

نایب رئیس ـ اسامی غائبین جلسه گذشته قرائت می‌شود. (بشرح ذیل قرائت شد)

غائبین با اجازه ـ آقایان: یوسف شکرائی ـ محمد علی منصف ـ احمد دهقان ـ سرتیپ زاده ـ عبدالوهاب اقبال ـ حمیدیه ـ ثقه الاسلامی.

غائبین بی اجازه ـ آقایان: محمود محمودی ـ دکتر مصباح زاده ـ فرهودی ـ مرتضی حکمت ـ نصرتیان ـ ابریشم کار ـ سالار سنندجی ـ حسن اکبر ـ تیمورتاش ـ معدل ـ سود آور ـ ابریشم کار ـ بنده بوسیله تلگراف اجازه خواسته بودم

نایب رئیس ـ نسبت بصورت جلسهای ۳ شنبه ۱۲ و ۵شنبه ۱۴ اردیبهشت اعتراضی نیست؟

آشتیانی زاده ـ اجازه می‌فرمایید؟

نایب رئیس ـ راجع بصورت جلسه‌است؟

آشتیانی زاده ـ بلی، در جلسه قبل که آقای امامی راجع بشاهرخ مذاکراتی فرمودند. پس از اینکه آقای نخست وزیر جواب ایشان رادادند در خاتمه اظهارات اقای نخست وزیر بنده سؤال کردم از ایشان که آیا شاهرخ رئیس تبلیغات کماکان هست یا نیست؟ ایشان جواب دادند نیست ظاهرا و چنین چیزی در صورت جلسه قید نشده (عده‌ای از نمایندگان ـ نگفتند که نیست) و در ثانی بنده از آقای وزیر دادگستری سؤال کردم که نسبت به تبعید آیت الله کاشانی و بعضی اشخاص دیگر چرا جواب نمی‌دهند وباز در صورت جلسه قید نشده، راجع به موضوع تقسیم اراضی خالصه هم بنده در یک قسمتی اظهار کردم که اگر قرار باشد که زارعین و کشاورزان که در یک ده خالصه ساکن هستند و مالک آن ده مالک بوده‌است و از نظر خصوصیات معیشتی و مادی کاملا متشابه با ده همجوار اربابی بوده‌اند مشمول یک چنین رجحانی بشوند این بی انصافی و ظلم مهمی است وهمچنین این قسمت هم قید نشده و در آخر بنده اظهار کردم که ما باید برای مردم برای رعایای بی بضاعت تهیه وطن بکنیم تا مثل سایر آقایان مالکین بزرگ و سرمایه داران عظیم الشان از وطنشان دفاع بکنند و طن پرست بشوند این نکته نیز ذکر نشده


نایب رئیس ـ نسبت بقسمت اول اگر در تند نویسی سابقه نداشته باشد البته اصلاح می‌شود قسمتهای دیگر هم البته اطلاع می‌شود. آقایان پیراسته

پیراسته ـ عرض کنم که آقای مکی راجع به پرونده محمد مسعود اظهاراتی کرده بودند درصورت. مجلس هم قید شده چون تنها من در مجلس در پرونده محمد مسعود دخالت داشتم اجازه می‌خواهم که یا در صورت مجلس و یا بعنوان ماده ۹۰ اجازه بفرمایید عرایضم را عرض کنم.

نایب رئیس ـ می‌توانید اسم نویسی کنید و در جلسه آتیه صحبت نمایید.

پیراسته ـ می‌توانید اسم نویسی کنید و در جلسه آتیه صحبت نمایید.

پیراسته ـ صحبتهایی شده که باشد جواب گفته شود بعلاوه بنده لازم می‌دانم که چون این مسئله خیلی مهم است بعرض مجلس شورای ملی برسد (مکی ـ بنده اسم کسی را نبردم) چون فقط بنده در پرونده محمد مسعود دخالت داشتم بنابراین بنده حق دارم که بیایم توضیح بدهم.

نایب رئیس ـ بسیار خوب مطابق نظامنامه باید در صورت مجلس صحبت کنید نه راجع بمطالبی که گفته شده (پیراسته ـ پس حق بنده محفوظ باشد) آقای صفوی نسبت به صورت مجلس فرمایشی دارید؟ صفوی ـ بلی، عرایضم راجع به تند نویسی است که الان دو صورت مجلس در راهرو بما دادند یکی راجع به ۳ شنبه دوازدهم اردیبهشت ویکی هم راجع به ۵ شنبه چهاردهم اردیبهشت این صورت مجلسها خیلی مفصل است و فرصت اینکه ماتمام رامطالعه کنیم نسبت می‌خواستم تمنی بکنم که درباره اداره تندنویسی هیئت رئیسه مجلس تربیتی برای اینکار بدهند که این صورت مجلس زودتر لااقل چند ساعت زودتر بما داده شود که بتوانیم تذکر خودمان را اظهار بکنیم.

نایب رئیس ـ بطوریکه اطلاع داده شده از تندنویسها چند نفر رفته‌اند به نظام وظیفه البته یک مختصر نواقصی هست که بزودی مرتفع می‌شود آقای اردلان.

اردلان ـ یک مختصر اشتباهی در صورت جلسه هست در پیشنهادی که بنده کردم راجع به بیمه قنوات این جا اشتباها نوشته‌است که ((دولت ممکن است)) در صورتیکه پیشنهاد بنده این بود که ((دولت مکلف است)).

نایب رئیس ـ اصلاح می‌شود آقای مکرم

مکرم ـ جزو غائبین بدون اجازه رسم آقای تیمور تاش قرائت شد خواستم عرض کنم ایشان با اجازه برای یک هفته به مرخصی رفته‌اند استدعا می‌کنم بفرمایید اصلاح بشود.

نایب رئیس ـ آقای بزرگ نیا

بزرگ نیا ـ بنده هم راجع به آقای تیمورتاش می‌خواستم تذکر بدهم.

نایب رئیس ـ بسیار خوب اگر تقاضای مرخصی کرده باشند اصلاح می‌شود. آقای شوشتری

شوشتری ـ بنده در تقریرات آنروزم عرض کردم که از ۱۰ سال باید تجاوز کند نه ۱۲ تا ۱۵ سال منتهی قیمت راگفتم ۹ برابر که ۳ قسمت از ۹ قسمت را خود مالک بمباشرت خودش صرف ملک بکند و برای آبیاری و درختکاری و در آن ثلث اول ۱۲ سال که ۴ سال است یا ۱۵ سال که ثلث اولش ۵ سال است دیگر چیزی ندهد که این زارع بدبخت بتواند کار کند این قسمت قید نشده یعنی آن ثلث اولی که خودش دارد خرج بکند برای آبیاری و غرس اشجار این دیگر همان پول است و دیگر در سه چهارسال اول ازش پولی گرفته نشود این را قید کنند.

نایب رئیس ـ صورت مجلسهای سه شنبه ۱۲ و پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه تصویب می‌شود آقای ناظر زاده هستید؟

- طرح سؤال آقای ناظر زاده کرمانی و جواب آقای وزیر کشور

۳ـ طرح سؤال آقای ناظرزاده کرمانی و جواب آقای وزیر کشور.

اردلان (وزیر کشور) ـ بنده حاضر هستم.

نایب رئیس ـ آقای ناظر زاده کرمانی درباره سؤالیکه از وزات کشور کرده بودید توضیح بفرمایید.

پیراسته ـ بنده اخطار دارم.

ارباب ـ بنده هم سؤالی کرده بودم.

ناظر زاده کرمانی ـ عرض کنم که چند هفته قبل از این ما اطلاع پیدا کردیم که هیئت تصفیه قبل از جمله اقداماتی که خواستند بکنند یکی هم مربوط بفرمانداری شدن کرمان بود.

نورالدین امامی ـ این قانونی نیست ولش کن.

بهادری ـ صحیح نیست، هیئت تصفیه نمی‌تواند اینکاررا بکند. یکنفر از نمایندگان ـ دولت هم نباید اجرا بکند.

ناظر زاده کرمانی ـ همین امروز طرحی تهیه شده از طرف عده‌ای از آقایان نمایندگان که بطور کلی ما این عمل هیئت تصفیه را قانونی نمی‌دانیم (صحیح است) (فقیه زاده ـ طرحش هم تهیه شده الان داده می‌شود) با این ترتیب از طرفی هم خود هیئت تصفیه متوجه شده‌اند که فرمانداری کردن یک استان وسیعی مثل کرمان باآن سوابق تاریخی اصولا کار درستی نیست و از این کار صرفنظر کردند. خودشان صرفنظر کردند (مکرم، تنها از کرمان صرفنظر کردند) بنده تصور می‌کنم خود هیئت تصفیه متوجه شده باشد واگر متوجه نشده باشد دولت متوجه شده که ترتیب اثر دادن باین پیشنهادات جز عصبانی کردن عده زیادی از مردم ولایات و شهرستانها و استان‌ها و همچنین نمایندگان مجلس فایده‌ای ندارد و امیدوار هستیم..... (صفائی ـ آنها معتمدند که عصبانی بکنند) بنده اینجا عرض کردم حالا که از دولت کاری برای ایجاد حس نیک بینی در بین مردم بر نمیاید چرا بیجهه آنها را عصبانی و رنجیده می‌کند (فرامرزی ـ در دل دوست بهر حیله رهی باید کرد) نسبت به سؤال بنده چون کرمان استانداری اعلام شده بالطبع یک قسمتی از آن از بین می‌رود اما نسبت بدو فرمانداری رفسنجان و جیرفت این اعتراض باقی است (عده‌ای از نمایندگان ـ کلی است) و باز تلگرافاتی مردم کرده‌اند که همان موقع عده‌ای از آقایان نمایندگان ببنده گفتند چون سؤال تو راجع بکرمان است روزی که بنا هست توضیح داده شود در مجلس از طرف ما بگوکه هیچیک از نمایندگان موافق با این عمل هیئت تصفیه نیستند (صحیح است) و این پیشنهادی که هیئت تصفیه کرده یا تصمیمی که گرفته بطور کلی مورد تصویب مجلس شورای ملی نیست (صحیح است) حالا دیگر نمی‌دانم جناب آقای وزیر کشور امروز نسبت باین موضوع چه توضیحی می‌دهند ولی بنده امیدوار هستم توضیح ایشان طوری باشد که رضایت همه نمایندگان مجلس شورای ملی و همچنین مردم حوزه‌های مختلف فراهم بشود.

صفائی ـ صحبت رضایت نیست صحبت اجرای قانون است رضایب یعنی چه.

اسلامی ـ اصلا مدت قانونی ۴ ماه و ۴ ماه هم منقضی شده

نایب رئیس ـ آقای اردلان وزیر کشور

اردلان (وزیر کشور) ـ سؤال نماینده محترم همینطوری که خودشان اظهار فرمودند راجع باستان کرمان بود که خود هیئت تصفیه هم متذکر شده بود که استان کرمان در قانون اساسی مصرح است و برخلا قانون اساسی اقدامی نمی‌تواند بکند و ایشان در خاتمه صحبت راجع بکلیه تصمیمات هیئت تصفیه اظهاری فرمودند و نظریات آقایان نمایندگان محترم هم معلوم است که از چه قرار است بنده خلاصه نظر هیئت تصفیه و اقدامی که دولت در نظر داشته بعرض نمایندگان محترم میرسانم هیئت تصفیه بنابه آن قانونی که اختیارات معینی بهیئت تصفیه داده شده بود نسبت به تقسیمات کشور و سازمان وزارت کشور هم نظریاتی داده بود (حاذقی ـ همچو اختیاری داده نشده بود) اجازه بفرمایید بنابر آن اختیارات یک تقسیماتی برای کشور و یک سازمانی هم برای وزارت کشورمعین کرده کلیه جناب آقای نخست وزیر نوشته بودند و از طرف آقای نخست وزیر هم بوزارت کشور نوشته شد که این نظریات هیئت تصفیه‌است ترتیبی برای اینکار در نظر بگیرند، چون چند چیز بود که محتاج بود آنجا صحبت بشود غیر از اصل موضوع که البته بسته بنظر نمایندگان محترم است مثلا راجع بسازمان ژاندارمری گفته شده بود که عینا تصویب شد و خود بنده هم البته نظر دارم که سازمان ژاندارمری کم است بایستی که مجلس شورای ملی کمک بفرمایند که این سازمان تکمیل بشود (صحیح است) ولی چون همین موضوع یک اثربودجه‌ای که مجلس شورای ملی برای امسال تصویب می‌فرمایند چنین اعتباری داده شود یانه این خودش یک نکته اساسی و برجسته‌ای بود برای یکی از مواد هیئت تصفیه، یکی راجع بانتقال اشخاصی که در نتیجه اجرای این تصمیم بیکار می‌مانند با وزارت فرهنگ داخل مذاکره و مکاتبه شدیم که خوب بچه طرز می‌خواهند اینهارا اجرا کنند ولی چون برای دولت معلوم نیود که آیا هیئت تصفیه می‌تواند با آن قانونی که برای ایجاد هیئت تصفیه از مجلس شورای ملی گذشته‌است نسبت به تقسیمات کشور هم تغییراتی بدهد (عده‌ای از نمایندگان ـ چنین حقی ندارد) آقایان توجه بفرمایید این محل نظر بود که مجلس شورای ملی در آن قانونی که ایجاد هیئت تصفیه را کرده آیا اجازه تفسیر یک قانونی هم داده یا نداده (نمایندگان ـ ابدا نداده) خوب آقایان می‌فرمایند نداده این یک تفسیری لازم دارد چون هیئت دولت وقت که نمی‌تواند خودش تفسیر کند که آیا آن قانون شامل این اختیارات می‌شود یا نمی‌شود دولت نمی‌تواند در این باب نظر بدهد بنابراین از آقایان نمایندگان محترم تقاضا می‌کنم که نظر صریح خودشان را درین باب بفرمایند و اما نظر بنده البته این بوده چه در هیئت دولت بودم و چه نبودم و یا اینکه در مجلس یا خارج مجلس نظرم این بوده و اینطور حس کردم که مقصود این بوده‌است که تصفیه از اشخاص بشود (صحیح است) اشخاص بد را کنار بگذارند و اشخاص خوب راتشویق بکنند (صحیح است) و اینکار متاسفانه نشده حالا هر چه نظر آقایان است اظهار خواهند فرمود.

فرامرزی ـ اینهم که قانون لازم ندارد دولت می‌تواند اینکار را بکند.

مهدی ارباب ـ بنده اخطار دادم.

نایب رئیس ـ مطابق چه ماده‌ای؟

مهدی ارباب ـ ماده ۱۴۶ آیین نامه داخلی

نایب رئیس ـ قرائت می‌شود. (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۱۴۶ ـ اظهار راجع بمنافی بودن لوایح و طرحها با قوانین کشور یا اخطار راجع بنظامنامه داخلی مجلس مقدم بر اظهارات دیگر است و مذاکرات در موضوع اصلی را متوقف می‌کند و باید در نهایت اختصار بعمل آید.

نایب رئیس ـ آقای مهدی ارباب.

اسلامی ـ بنده هم بموجب همین ماده اخطار دارم.

مهدی ارباب ـ بنده مقدمه ناچارم متذکر شوم که در این جریان هم هیئت تصفیه می‌خواهد پوست خربزه زیر پای دولت بگذارد وهم دولت می‌خواهد پوست خربزه زیر پای هیئت تصفیه بگذارد (سالار بهزادی ـ این کار همیشگی است) اماموضوع اخطار بنده تبصره ۲۷ از ماده دوم قانون بودجه ۱۳۲۸ مصوب ۲۳ تیرماه ۱۳۲۸ می‌گوید دولت مکلف است بوسیله هیئت تصفیه در مدت چهار ماه کادر لازم وزارتخانه‌ها و بنگاههای دولتی را تعیین و مستخدمین اضافی را با بودجه آنها برای اجرای تعلیمات عمومی در تمام کشور باختیار وزارت فرهنگ بگذارد، این دولت نمی‌تواند این تصمیمات هیئت تصفیه را اجرا کند ۴ ماه مدت قانونی در ماه آبان منقضی شده بهیچوجه دولت صالح نیست که این تصمیمات را اجرا بکند (صحیح است) مضافا باین که بندر چاه بهار را نمی‌شود بخشداری کرد، ایرانشهر را نمی‌شود بخشداری کرد اقدامات تخریبی بس است. (احسنت، احسنت)

پیراسته ـ بنده اخطار قانونی دارم.

نایب رئیس ـ بموجب چه ماده‌ای؟

پیراسته ـ ماده ۹۰ آیین نامه

وزیر کشور ـ اجازه می‌فرمایید؟

نایب رئیس ـ بفرمایید.

اردلان (وزیر کشور)ـ بنده یک کلمه‌ای را که ندانستم چرا نماینده محترم اظهار فرمودند این بود که دولت پوست خربزه‌ای شاید می‌خواهد زیر پای کسی بگذارد و بنده چون نماینده دولت هستم باید اطلاع بدهم که همچو اقدامی از طرف دولت نشده‌است.

نورالدین امامی ـ خربزه هنوز در نیامده

نایب رئیس ـ ماده ۹۰ قرائت می‌شود. (بشرح ذیل قرائت شد.) اگر در ضمن مذاکرات صریحا یا تلویحا نسبت سویی بیکی از نمایندگان داده شود یا عقیده واظهار اورابرخلاف واقع جلوه دهند و نماینده مذکور برای رد آن نسبت یا رفع اشتباه اجازه نطقی بخواهد بدون رعایت نوبت باواجازه داده می‌شود و نطق او نباید از مدتی که در فقره ۳ بند الف ماده قبل معین شده تجاوز نماید. فرامرزی ـ هیئت رئیسه مجلس خودش مامور تلف کردم وقت است ما که می‌دانستیم ماده ۹۰ مربوط بچیست.

نایب رئیس ـ آقای پیراسته.

پیراسته ـ عرایض بنده خیلی مختصر است و از آقای مکی هم تشکر می‌کنم که ببنده فرصتی دادند یک موضوعی را که یقین داشتم مورد علاقه آقایان نمایندگان است و تا بحال هم فرصت نکرده‌ام یعنی موردی نداشته که توضیح بدهم بعرض آقایان محترم برسانم و آن موضوع پرونده قتل محمد مسعود است (آشتیانی زاده ـ رحمت الله علیه) (آزاد ـ تصدیق بفرمایید که خون محمد مسعود از بین رفت) آقای آزاد اجازه بفرمایید عرض کنم در این پرونده بنده دادستان بودم و بنابراین در این مجلس آنطوری که آقای مکی گفتند جز بنده در پرونده کسی شرکت نداشته سات بنابراین بنده باید توضیح بدهم و توضیح بنده هم بسیار مختصر است در خاتمه توضیحاتم هم پیشنهادی که تهیه کرده‌ام تقدیم می‌کنم باین ترتیب که تمام نمایندگانی که سابقه کار قضایی دارند تحت ریاست ونظر جناب آقای دکتر مصدق السلطنه که مورد اعتماد همه ما و مورد اطمینان همه مردم هستند تشکیل بشود و این پرونده رابخوانند وبعداز یکماه مطالعه گزارش آنرا بمجلس بدهند اگر تخلفی شده آن تخلف را گزارش بدهند و تعقیب بکنند و اگر تخلفی نشده لااقل ملت ایران از این جریان مستحضر شود علت اینکه این پیشنهاد را کردم این است که مطابق قانون مراجعه به پرونده جزایی از طرف اشخاص غیر مجاز نیست بنابراین اگر آقای دکتر مصدق السلطنه حالا بخواهند این پرونده را بخوانند مطابق قانون در دسترشان نمی‌گذارند بنده با این پیشنهادی که کردم که مجلس شورای ملی اجازه بدهد تمام نمایندگانی که سابقه کار قضایی دارند تحت نظر و ریاست جناب آقای دکتر مصدق السلطنه کمیسیونی تشکیل بدهند این پرونده را بخوانند و بیایند حقایق را گزارش بدهند، ینده یکی از افتخارات زندگیم تعقیب پرونده قتل محمد مسعود است (مکی ـ صحیح است) توضیح هم خواهم داد یا اینکه با جنجال با هیاهو با هوچی بازی خواستند که بنده را مرعوب کنند و من وظیفه‌ام را انجام ندهم من وظیفه‌ام را انجام دادم و پیش خدا و پیش وجدان وپیش ملت رو سفید هستم هر کس جز بنده دادستان بود که می‌خواست این کار را انجام بدهد که می‌خواست نترسد که می‌خواست از هیاهو و جنجال و تهمت و ناسزا که متاع رایج در این مملکت است نترسد باید همین کاری را که بنده کردم بکند بنده اگر تخلفی کردم در این پرونده در نزد نمایندگان ملت می‌گویم که حاضرم همین جا بگذارم و بروم و از حقوق اجتماعی محروم بشوم و اگر آنهایی که می‌خواهند با جنجال، با هیاهو، با هوچی بازی پرونده را باین روز انداخته که ملاحظه می‌فرمایید و بعد هم این وسیله جنگ سیاسی شده‌است بنده عرض می‌کنم که مقصر از بین بردن پرونده همین چیزها بوده‌است ولی پرونده از بین نرفته و دلائل کافی دارد باعث اینکه تا بحال این پرونده منجر باظهار نظرنهایی نشده همین حرفها بوده آقایان، در همان موقع این پرونده وسیله شده بود که هرکسی باهرکسی حساب خورده داشت یک کاغذی می‌نوشت از همین قبیل حرفها و حتی بعضی اشخاصی هم که نماینده مجلس بودند راجع باینموضوع حرفهایی می‌زدند. پرونده عدلیه دلیل می‌خواهد، قاضی هر کاری که کرده سند دارد بنده دستور شفاهی که ندادم هر کاری کردم سند دارم. سند هم حالا موجود است از این جهه پیشنهادی را که کرده‌ام تقدیم مقام ریاست می‌کنم و تقاضا می‌کنم که باین پیشنهاد توجه کنید پیشنهاد بنده این است، مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نمایم که کمیسیونی مرکب از آقایان نمایندگانی که سابقه کار قضایی دارند تحت نظر جناب آقای دکتر مصدق تشکیل گردد که پرونده قتل محمد مسعود را مطالعه نماید و در عرض مدت یکماه نظر خود را نسبت بجریان پرونده بمجلس شورای ملی گزارش نماید (دکتر بقائی ـ اصلا قتل محمد مسعود تکذیب می‌شود کشته نشده‌است) بنده در تمام مدت زندگی شکر می‌کنم خدا راچون از خدا فقط می‌ترسم از هیچکس و هیچ چیز نترسیدم و نخواهم ترسید بنابراین هوچیگری فحاشی تهدید در بنده تاثیری نداشته و امیدوارم بعد از این هم نداشته باشد (دهقان ـ انشاء الله) راجع به پرونده همانطور که عرض کردم جزو مفاخر زندگی قضایی بنده‌است ولی این پرونده را استدعا می‌کنم و مصرا تقاضا می‌کنم که اگر این پیشنهاد هم حالا قابل طرح نیست در موقع مقتضی پیشنهاد می‌کنم که مجلس قبول کند که این پرونده بیاید پشت تریبون مجلس و مطرح گردد و آقای دکتر مصدق السلطنه که علاوه بر شخصیت اجتماعی و ملی که دارند حقوقدانان هم هستند و آقایان نمایندگان هم بروند به ببینند که روی این پرونده اقدام و تعقیب شده یا نشده. تا سیه روزی شود هر که در او غش باشد. عرض دیگری ندارم.

مکی ـ بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم.

نایب رئیس ـ طبق کدام ماده؟

مکی ـ طبق همان ماده ۹۰

نایب رئیس ـ بفرمایید

مکی ـ آقایان مسبوق هستند که بنده آن روز اسم کسی را نبردم بهیچوجه (صدر زاده ـ صحیح است ـ اسم از کسی نبردید) از اول مجلس مخصوصا بنده تصمیم گرفته بودم و رفقای من تصمیم گرفته بودند که بااقایان نمایندگان همکاری کنیم که بتوانیم یک کارهای مفیدی را انجام دهیم و از مجلس بگذرد (صدر زاده ـ حالاهم همینطور است) و حالا هم بنده بهمان نظر باقی هستم ولی وقتی که ایشان طعنه می‌زنند و صحبت‌هایی می‌کنند آدم مجبور است که از خودش دفاع بکند، بنده اسم آقای پیراسته بردم آن روز آقایان، اسم آقای پیراسته را نبردم اسم بردم بنده دلایلی دارم آقای آصفی را چرا از کار بر کنار کردند؟ این سؤال بنده‌است دوتا استیضاح ما در مجلس دوره ۱۵ کردیم، اقایان خاطرشان هست، یک استیضاح روزبعد از واقعه قتل محمد مسعود کردیم اسم بردیم، جناب آقای حائری زاده آن دو نفر دژبانی را که در لشگر تیرباران کردند اسم بردند و تمام جریان را گفتند بعلاوه این پرونده که توی اداره آگاهی داشتند بهش رسیدگی می‌کردند واشخاصی انجام وظیفه می‌کردند چرا این رااز جریان باز داشتند، ایشان گفتند که این یکی از افتخارات من است البته افتخار است، افتخار آن موقعی بود که ایشان می‌آمدند و مجرم را اینجا در پشت این تریبون معرفی می‌کردند در پرونده مثلا فلان آدم بوده و بمحکمه رفت و محکمه نتوانست تصمیم بگیرد، یک قتلی که لوث شده چطور ممکن است که از افتخارات زندگی ایشان محسوب بشود (خنده نمایندگان) (پیراسته ـ بنده الان معرفی می‌کنم) اصلا آنطوریکه ایشان تکذیب می‌کنند تصدیق می‌کنم که محمد مسعود در این مملکت کشته نشده (پیراسته ـ هوچی بازی نگذاشت تعقیب بکنیم) هوچی بازی آن کسانی می‌کنند که می‌خواهند مردم را از راه راست منحرف کنند و آفتاب حقیقت را بپوشانند اینکه گفتند پرونده را بیاورند اینجا برای دفع الوقت است، پرونده‌ای که در جریان هست یک طرح قانونی می‌خواهد که ۳۰ نفر بیایند امضاء کنند که بمجلس شورای ملی اختیار بدهد این پرونده تحویل یک عده از حقوقدانهای مجلس بشود و الا این پیشنهادی را که تقدیم مقام ریاست می‌کنند، مقام ریاست که نمی‌تواند طرح بکند و در دسترس اشخاص قرار بدهند (فرامرزی ـ ما امضاء می‌کنیم)

شوشتری ـ ما امضاء می‌کنیم

- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع به شور اول فروش خالصجات.

۴- بقیه مذاکرات در گزارش کمیسیون قوانین دارایی راجع بشور اول فروش خالصجات

نایب رئیس ـ مجلس وارد دستور می‌شود ماده سوم لایحه فروش خالصجات مطرح است. دهقان ـ قبل از دستور باید صحبت کنیم. شوشتری ـ اجازه بدهید پس از دستور صحبت کنیم.

نایب رئیس ـ چون وقت گذشته‌است برای جلسه آینده آقای آزاد بفرمایید.

آزاد ـ بنده با بعضی از قسمتهای ماده سوم مخالف هستم که خدمت آقایان توضیح می‌دهم قسمت اول این است که نوشته شده‌است بوسیله کمیسیونهایی مرکب از یک عده مطلع یا متخصص کشاورزی از اهل محل. یک نفر نماینده بانک یکنفر نماینده ثبت و یا مهندس نقشه برداری صورت خواهد گرفت، بنده می‌خواستم در این جا توضیح بدهم که رئیس مالیه از سایر اقایان وظیفه اش بیشتر است زیرا رئیس مالیه این اداره خالصه در تحت نظر بوده‌است اواز میزان درآمد و میزان بهره برداری از دیگران بیشتر اطلاع دارد خوب است که آقای وزیر دارایی این قسمت را در نظر بگیرند که نمایندگان دارایی را هم در این کمیسیون شرکت بدهند قسمت دومی که بنده اعتراض دارم این است که در این جا نوشته شده‌است حداقل ۲۴۰۰ تومان بنده می‌خواستم عرض کنم که خوب بود بجای این ۲۴۰۰ تومان مجانا بین رعایا تقسیم بشود زیرا ما مکرر دیده‌ایم که هروقتی یک قانون وضع شده برای بهره برداری در مقابلش هم یک مؤسساتی درست شده‌است که این مؤسسات مخارجش زیادتر از درآمد بوده‌است یا حداقل مساوی با آن در آمده بود ه‌است زیرا بودجه کل کشور نشان می‌دهد که ۹۳ یا ۹۴ درصد خرج سازمان و پرسنل می‌شود الان در این لایحه نوشته شده‌است که بانک کشاورزی در مدت پنجسال می‌تواند این اراضی را بفروش برساند و بعد هم در مدت ده سال این پولها را بگیرد بنده می‌خواهم عرض کنم مخارجی که برای فروش این املاک خالصه تهیه می‌شود ومخارجی که برای گرفتن این پولها از رعایا برآورده می‌شود بطور قطع زیادتر از آن پولی خواهد بود که از راه فروش این املاک گرفته می‌شود بعلاوه … (مکرم ـ تشکیلات ما یکی است) شما می‌فرمایید تشکیلات ما یکی است ولی این اداره خالصه که این املاک خالصه را می‌دهد به بانک بانک برای اداره کردن این‌ها مجبور است که کارمندان اداره خالصه را انتقال بدهد با یک سازمان تازه‌ای درست بکند که این سازمان عهده دار این کارباشد و انجام بدهد خود بانک با این کارمندانی که دارد نمی‌تواند این کار را انجام بدهد جنابعالی الآن در خاطرتان بسپارید یک روزی معلوم خواهد شد پولی که از درآمد فروش املاک خالصه تحصیل خواهید کرد کمتر از مخارجی است که برای این مصرف بعمل آمده موضوعی که بنده می‌خواستم در این جا اتخاذ سند بکنم این است که در مملکت میلیونها پول نقد می‌شود سازمان برنامه ۱۶ میلیون لیره گرفته‌است و تابحال یکشاهی برای مملکت راندمان نداشته‌است یک کسی دیروز بمن خبر داد که آقای شاهرخ رفته‌است بار و پاو روزی ۸ لیره بعنوان مخارج فوق العاده می‌گیرد سه هزار تومان پاداش گرفته‌است و سه هزارتومان هم برای خرج مسافرت گرفته‌است (آشتیانی زاده ـ استیضاح کنید شما از صبح تا شام این قدر پول مملکت را نفله می‌کنید چه عیبی دارد که این املاک خالصه را بین رعایا تقسیم کنید وپولی از آنها نگیرید، برای این که این مملکت مال این مردم است جناب آقای وزیردارایی بنده هم معتقد هستم برای اینکه این مردم وطنشان را دوست داشته باشند و علاقه به مؤسسات این مملکت داشته باشند اینها را صاحب علاقه بکنید الان یک مقداری املاک در این مملکت هست که منافع این‌ها را کسانی که املاک در اختیارشان هست جمع آوری می‌کنند ویک مقدار از منافع اینها را می‌فرستند بخارجه چون پول این اشخاص در خارجه‌است اینها هیچ علاقه‌ای باین مملکت ندارد که از وطنشان دفاع کند برای اینکه در آن موقعی که پیشه وری آمده بود ما میدیدیم این اشخاص که پولهای خودشان را بخارج فرستاده بودند مستعد قرار بودند این زارع که در این مملکت علاقه‌ای ندارد که از وطنش دفاع کند، برای اینکه یک وجب زمین ندارد یک مثقال آب ندارد لخت و عریان است بیاید از چه چیز این مملکت دفاع بکند، شما سعی و کوشش کنید که این مردم را دارای علاقه بکنید اقلا یک وجب زمین برای اینها قایل بشوید که این اشخاص در مقابل این ملک از وطنشان دفاع بکنند، بنده درتاریخ خواندم که رومیها تا آن موقعی که خرده مالک زیاد داشتند می‌رفتند بجنگ همیشه فاتح بودند ولی وقعی که املاک آنها را سناتورها ضبط کردند و گرفتند از آن زمان ببعد هر وقت قشون روم برای جنگ می‌رفت شکست می‌خورد و از آن زمان انحطاط روم شروع شد بنده می‌خواهم عرض کنم که شما سعی وکوشش کنید که این مردم در این مملکت دارای علاقه باشد این مردم باید دارای علاقه‌ای باشد که از وطنشان دفاع کنند و حالا آقای وزیر دارایی استدعا می‌کنم یک توجهی بفرمایید به بینید این پولهایی که برای فروش این املاک خالصه در مملکت خرج می‌شود و به بودجه دولت تحمیل می‌شود ومخارجی که برای وصول این پولها در این دهسال در بودجه شما منظور می‌گردد اگر چنانچه از پول این املاک بیشتر است پیشنهاد کنید مجانا رعایا تقسیم شود.

نایب رئیس ـ اقای نبوی (گفته شده نیستند) اقای ملک مدنی (گفته شد نیستند) آقای بهادری (گفته شد نیستند) آقای شوشتری.

شوشتری ـ بنده راجع بماده سوم عرضی ندارم.

نایب رئیس ـ آقای نورالدین امامی ـ (گفته شد نیستند) آقای مهدی ارباب بفرمایید.

مهدی ارباب ـ درقسمت آخراین ماده یک عبارتی نوشته شده که این در عمل ایجاد اشکال و مزاحمت می‌کند، یک رویه‌ای که برای اصلاحات این کشور مسلما مفید است این است که بهر کیفیت است بایستی تماس مامورین را در کار با مردم کم کرد ودایره عمل این کمیسیون‌ها را در کار مردم توسعه نداد تا بیش از این بدبخت شوند این جا برآورد ارزش ملک یا زمین را فقط به استعداد خوبی و بدی زمین و استعداد زراعتی خریدار بر مقدار زمین را که بهر خریدار باید فروخته بشود معین کرده‌است این عبارت خیلی لاستیکی است و در کلمه استعداد در عمل ای بسا اشکالاتی ایجاد خواهد شد که کسی حاضر بخرید ملک هم نباشد ملک را باید طوری واگذار کنند بمردم که چنانچه استعداد طبیعی دارد در نتیجه تحمل و زحمت کشاورز آن استعداد عاید آن کشاورز بشود و امیدی بآتیه خودش داشته باشد (یکنفر از نمایندگان ـ اقای کشاورز صدر) نه آقای کشاورزصدر کشاورز ذیل واین عبارت طوری است که کاملا رسا نیست و کاملا عمل تابع نظر اعضاء آن کمیسیون قرار می‌گیرد و بجهه اینکه بهرکس مایلند کمک می‌کنند وخواهند کرد بهرکسی هم که نخواهند ملکی واگذار شود خودهمین اشکالات کافی است که نگذارد بیک فرد زحمتکشی که دارای بندو بست نیست ملکی برسد (مکرم ـ آقای ارباب اینها را پیشنهاد بفرمایید) پیشنهاد کرده‌ام (مکرم پیشنهاد بفرمایید که چه باید کرد کمیسیون در نظر خواهدگرفت) پیشنهاد کرده‌ام و خوانده هم می‌شود. نکته دیگری که خواستم توضیح بدهم اینست که اصولا املاک خالصه‌ای اطلاق بملکیت دولت باید بشود که دارای درآمدی باشد، اگر یک نقطه‌ای بیابانی فرضا در زابل که اراضی بایر زیاد دارد و همینطور افتاده‌است و بلاصاحب این ملک را باید برایگان بمردم واگذار کنند، انشاء الله اقای رئیس بهره برداری هم در آن جا توقعی نداشته باشد مردم بروند زحمت بکشند از حاصل دسترنج خودشان استفاده ببرند (مکرم ـ یک قاعده مخصوصی دارد) خواستم این موضوع را هم عرض کرده باشم پیشنهاد هم تقدیم کرده‌ام ولی امیدوارم که توجه کاملی مبذول بشود.

مکرم ـ این نظر جنابعالی تامین است در لایحه

نایب رئیس ـ اقای دولتشاهی بفرمایید.

دولتشاهی ـ یکی دیگر از نواقص این لایحه این است که فعلا بعرض میرسانم، بنظر بنده در پایان ماده سوم نوشته شده‌است، حداقل عوایدی که فروخته می‌شود در حدود ۲۴ هزارریال است سابق بر این بنده در نظر دارم یک مردمی بودند که مخصوصا در وزارت مالیه لوایحی که بمجلس می‌آمد آنها تنظیم می‌کردند ولی حالا نمی‌دانم این لوایح را کیها تنظیم می‌کنند و بامضای یک وزیر محترمی مثل آقای وارسته میرسانند این جا گفته می‌شود که ۲۴ هزار ریال عایدی را باید هشت برابر بفروشیم ۲۴ هزار ریال بهشت برابر می‌شود (۱۹۲۰۰) تومان بده قسط از او پس می‌گیرند هرسال از این آدم (۱۹۲۰) تومان پس می‌گیریم پس برای او باقی می‌ماند (۴۸۰) تومان (وزیر دارایی ـ افزایش درآمد دارد در ده سال عوایدش اضافه می‌شود) این فعلا اصل موضوع است در ظرف دهسال یک ملکی را که باین صورت می‌دهند چون نظر ارفاق است نظر معامله تجارتی نیست شما می‌خواهید بیک مردمی ارفاق بکنید این زارع سال دوم مجبور است ملک خودش را بفروشد آقای وارسته یک کسی را که می‌گویید باید در ده بنشیند وزراعت بکندبا ماهی ۴۰ تومان نمی‌تواند زندگی بکند(یکنفر از نمایندگان ـ در این جا وقتی ۲۴ هزار ریال حساب کنید اینطور می‌شود البته این حداقل است شاید بیشتر بشود) اجازه بفرمایید بنده هم پیشنهاد کردم که حداقل را بشصت هزار ریال قائل بشوند برای این که اگر شصت هزار ریال را باین صورتی که لایحه نشان می‌دهند در ۱۰ سال پول آن را پس بگیرند باز لااقل سالی دو هزار تومان باقی می‌ماند که یکنفر بتواند با سالی دو هزار تومان زندگی بکند و اگر انشاءالله موافقت بکنید که یک مقداری بر مدت هم بیفزایید ممکن است آسایش براش شخص پیدا شود و الا اگر اینطور بشود اطمینان داشته باشد چیزی برای او باقی نخواهد ماند اطمینان داشته باشید سال دوم باید این را بفروشد در قسمت دوم این چون بنده همیشه سعی می‌کنم از حدود نظامنامه و آیین نامه خارج نشوم عرض دیگری داشتم راجع بماده اول برای فروش این اراضی از طریق بانک این را هم می‌خواهم عرض کنم آقای وزیر دارایی این اکل از قفا است شما الان یک اداره مجهز و منظمی در امور مربوط بخالصه دارید انتقال این کار ببانک و دوباره تاسیس یک دستگاهی این به نظر بنده صحیح نیست و کار عاقلانه‌ای نیست همان اداره خالصه اگر بدند همه بدند و اگر خوبند همه خوبند.

نایب رئیس ـ آقای نریمان.

نریمان ـ عرایضی که بنده می‌خواستم بکنم آقای دولتشاهی کردند بنده با آن قسمت از ماده ۳ که می‌گوید فروش خالصه از طرف بانک کشاورزی صورت خواهد گرفت مخالفم عرض کنم وزارت دارایی سالیان دراز است که این املاک را در دست داشته خوب یا بد اداره می‌کند و بالنتیجه چه راجع بعمل بهره برداری از این املاک و چه راجع بخصوصیات و ضعیت وحدود و غیره آنها سوابق مفصل و اطلاعات زیادی در وزارت دارایی هست علاوه بر سوابق و دفاتر و پرونده‌ها و اسناد و مدارکی که راجع بخالصجات در این وزارتخانه موجود می‌باشد در این وزارتخانه کارمندانی هستن که سالها باکار‌های مربوط باین املاک تماس نزدیک داشته و تمام پرونده‌ها وسوابق موجوده در دسترس و مورد مراجعه آنها بوده و اطلاعات ذهنی زیاد وبسیار مفیدی و ذی قیمتی راجع به این املاک دارند که کسب این اطلاعات برای دیگران مستلزم مدتها صرف وقت وممارست است بهره برداری از این املاک که شاید تعداد آنها متجاوز از ۱۷۰۰ پارچه باشد وتصور می‌کنم املاک مهمی مانند امین آباد نزدیک تهران که اراضی آن شاید بالغ بر چند صد هکتار زمین مرغوب است در جریان بوده و هر گونه نقل و انتقالی در این املاک داده شود موجب وارد آمدن لطمه باین بهره برداری و از دست رفتن درآمدهایی که در سال شایدبالغ بر چند میلیون تومان است خواهد بود. اگر فرضا نظر این بود که این املاک از وزارت دارایی منتزع و به بانک کشاورزی برای بهره برداری و اداره کردن واگذار شود شاید محملی برای انتقال آنها فرض می‌شد ولی اینکه این املاک ببانک واگذار شود که این بانک آنها را بفروشد عملی زاید و غیر ضروری است و مثل این است که بگوییم وزارت دارایی که سالیان دراز است این املاک رادر دست داشته واداره کرده وبرای حفظ این املاک وظیفه قانونی و مسئولیت ونسبت به آنها اطلاعات زیاد دارد از عهده فروش آنها بر نمی‌آید ولی بانک کشاورزی که ابدا از این املاک یا بهره برداری و غیر آنها ندارد بهتر از وزارت دارایی از عهده اینکار برخواهد آمد. تنها دلیلی که برای این عمل غلط ممکن است اقامه شود این است که بانک کشاورزی برای فروش این املاک از آزادی عملی که دارد و تابع مقررات قانون محاسبات عمومی و غیره نیست استفاده خواهد کرد برای فروش املاک دولت اجازه مجلس شورای ملی را لازم دارد و باید بموجب قانونی که مطرح است انجام شود و در این قانون هر راه عملی که عاقلانی برای اینکار ضرورت دارد باید در نظر گرفته وتصویب شود و با این ترتیب دیگر چه احتیاجی؟ به آزادی عمل هست و تازه اگر فکر کنیم که باز محتاج به آزادی عمل خواهد بود بعقیده من باید از یکچنین آزادی عملی که نشود گفت ترسید مقدارت یک خالصجاتی را که شادی میلیونها تومان ارزش دارد و جزو اموال عمومی است نمی‌شود بدست اینطور آزادی عمل‌ها داد. بانک کشاورزی در حال حاضر تابع وزارت دارایی نبوده و اگر درست بخاطر داشته باشیم تابع سازمان برنامه‌است و البته سازمان برنامه هم دارای یک قانون علیحده و آزادی عمل بی حد و حصری است که بالطبع برآزادی عملی که بانک کشاورزی دارد افزوده شده نتیجه این خواهد بود که این سازمان ازاد وقتی خالصجات به آنها واگذار شد هر عملی بخواهند نسبت به آنها انجام دهند احتیاجی به قانون و مقرراتی که ما امروز درباره آنها بحث می‌کنیم ندارند بنابراین انتقال املاک به بانک کشاورزی ابدا مورد ندارد بخصوص که در این قانون هم قید شده‌است وزارت دارایی مامور اجرای آن است و وقتی وزارت دارایی مامور اجرای یک قانونی شد اجرای آن بدست یک سازمان مستقل دیگری مورد نخواهد داشت (بسیار صحیح است)

حاذقی ـ مذاکره در این باب کافی است اقای رئیس.

نایب رئیس ـ آقای ملک مدنی.

ملک مدنی ـ این ماده سوم بنظر بنده اساس کار این لایحه‌است که باید طرز تقسیم بزارعین و کشاورزان طوری باشد که آنها بتوانند از این فروش املاک استفاده کنند نه این که مثلا بعضی از نقاط که در گذشته تقسیم شد ودر نتیجه نه زارع توانست استفاده کند و نه دولت بطوریکه آقای نریمان اظهار کردند یک ضرری وارد شده بنده نظر خودم این است که این دستگاه وزارت دارایی مجهزتر است برای اینکار تا اینکه ما این املاک را منتقل کنیم به یک جای دیگری (صحیح است) این عمل باعث می‌شود که دستگاه جدید چون اطلاعات کافی ندارد شاید نتیجه مطلوب و مفیدی ندهد و دستگاه وزارت دارایی در این قسمت که سالهاست عمل کرده و مامورین درستکار و مفیدی هم در آنجا هست که بنده اغلب از آنان را می‌شناسم برای انجام کار آماده تر و مفید تر است چون این اولین قدمی است که برای اصلاحات برداشته می‌شود باید خیلی دقت کرد که یک نتیجه مفیدی بدهد نه اینکه معکوس بشود، اگر این عملی که امروز دولت و وزارت دارایی در نظر گرفته بطور دقت و صحیح اجرا نکند نتیجه این می‌شود که ما باید بعد از مدتی معتقد باین فکر بشویم که این عملی نیست و تئوری است جنبه عملی ویراتیک ندارد بنده خواستم عرض کنم که مخصوصا اگر خواستید اسناد این را به بانک کشاورزی بدهید که برعایا و کشاورزان بدهد این مانعی ندارد و بنده با این قسمت مخالف نیستم که بسرمایه بانک کشاورزی این اوراق و اسناد واگذار شود ولی خود وزارت دارایی باید فروشنده باشد زیرا از جریان بااطلاع است و درعمل و در آخر کار نتیجه هم برای دولت و هم برای زارعین و هم برای این مقصود مسلما بهتر است و یک قسمت دیگری که می‌خواستم عرض کنم گویا یکی از اقایان اقای دولتشاهی بود که فرمودند این بیست وچهار هزارریال برای یک خانواری که می‌خواهد در ده زندگی کند ماهی دویست تومان خیلی چیز ناقابلی است، خود این ملک داری عوارضی دارد، تکالیفی دارد این مملکت شاید صدی شصت مملکت ماخرده مالک است یعنی خودش زارع است وخودش مالک است و عمل می‌کند هر شهرستانی که شما فکر کنید در حدود صدی شصت صدی شصت وپنج زارع و کشاورزی هستند که خودشان مالک هستند و وسایل دارند و عمل می‌کنند وباید فهمید که وضع اینها چیست غالب اینهایی که می‌بینید فقیر شده‌اند و کارگر شده‌اند اینها از آن دسته بوده‌اند که در آمدشان برای تکافوی زندگیشان کافی نبوده‌است و شما جناب آقای وارسته وزیر دارای مخارج زندگی را در نظر بگیرید زیرا دولت شاهنشاهی و مجلس شورایملی هیچ توجه به بنیه اقتصادی مردم ندارند بودجه تصویب می‌کنند و مالیات سنگینی که بدوششان گذاشته شده کمرشان خم شده‌است (صحیح است) این را بنده صریحا عرض می‌کنم که آن طبقه‌ای که مولد ثروت هستند و آن طبه زحمتکش بنده اینجا برای نمونه عرض می‌کنم شما از دخانیاتی که درظرف این ۲۰ ساله اخیر انحصار شده ۱۷۰ میلیون تومان مالکیت می‌گیرید این را کی می‌دهد؟‌آنمرد بیچاره‌ای که چپق دستش است و چپق می‌کشد، شما از صبح تا شب از او مالیات می‌گیرید از قند و چای او مالیات می‌گیرید مگر آنکسی که یکشاهی دو شاهی ملک باو دادیم از مردم این مملکت نیست تمام این طبقه کارگر و مردم فقیری که پیدا شده تمام اینها صاحب آب و گاو و زمین بوده‌اند و در نتیجه این مالیاتهای سنگین این ۲۵ ساله تدریجا فقیر شده‌اند، ضعیف شده‌اند، ملکش را فروخته بیک پولداری و آمده جزو کارگرها و جزء بیکارهای مملکت، بنده اینجا اغتنام فرصت می‌کنم و بدولت عرض می‌کنم عقیده بنده این است تا وقتیکه بودجه را نیاورده‌اید دولت باید در بودجه تجدید نظر بکند و این مالیاتهای غیر مستقیم را از دوش مردم بردارد مردم طاقت و توانایی ندارند اینقدر مالیات سنگین بدهند که مصرف یک زندگی تجملی بشود که سه تا پول برای این مملکت ارزش ندارد (صحیح است) آنوقت بازهم هی کسر بودجه داشته باشیم و در مجلس ناله کنیم که کسر بودجه داریم، نکنید اینکاررا بالاخره بنده اینجا به نام یکنفر وکیل که شاید یک کمی هم بی اطلاع نیستم عرض می‌کنم که بودجه شما اگر تعدیل نشود و اگر این مالیاتهای غیر مستقیم سبک نشود از مجلس شورای ملی نخواهد گذشت (صحیح است) این مخارجات را کم کنید، مثل معروفی است که می‌گوید چو دخلت نیست خرج آهسته ترکن ما داریم دائما برای خودمان خرج زیاد می‌کنیم. دائما داریم بیک طرفی می‌رویم که معلوم نیست عاقبتش کجاست، در آمدمان کجاست سرچشمه تولیدمان خشکیده شده از بین رفته و دائما هی دارید مخارج اضافی درست می‌کنید این مطالب زیاد مربوط باین ماده نبود ولی یکقدر وابستگی دارد، یک زارع که امروز مجلس را ملکی باو واگذار می‌کند و عنایت می‌کند باو وضع دولت و اولیاء امور و هیئت حاکمه باید طوری باشد که نان خودش را داشته باشد بخورد، بنده اعتقادم اینست که باید این را پانصد تومان بکنید یعنی ۲۰۰ تومان بشود پنجهزار ریال (قاسم فولادوند ـ ششهزار ریال) و در این موضوع هم پیشنهادی می‌دهم و تصور می‌کنم کمیسیون دارایی هم باید باین موضوع توجه داشته باشیم که امروز اگر کسی بخواهد در این مملکت زندگی بکند، یک زندگی عادی و معمولی از روزی ده پانزده تومان خرجش کمتر نیست، این اشخاص را نگاه کنید، عرض کردم که تمام از صبح تاشب باید مالیات بدهند، این یک جمله را هم عرض می‌کنم و از خدمت شما مرخص می‌شوم مملکت ما مملکت بنزین و نفت است شما به بینید از این کشاورز و از این خرده مالک بیچاره چقدر مالیات نفت می‌گیرند (صحیح است) یک چرا‎غ که جلو یک زارع در شب گذاشته می‌شود از ان مالیات می‌گیرند و حقیقه این مالیات فوق العاده می‌دهد ساختن جاده واسفالتی هم در بین نیست همه اش را کد مانده مگر اینکه با همت دولت جدید و وزرایی که غالبا اشخاصی هستند که سوابقشان درخدمات اجتماعی خوب بوده انشاء الله قدمهایی برداریم. بنده پیشنهاد خودم را هم تقدیم می‌کنم.

نایب رئیس ـ پیشنهاد کفایت مذاکره رسیده‌است که قرائت می‌شود (بشرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم مذاکره در اطراف ماده ۳ کافی است ـ دهقان.

و بهمین مضمون هم پیشنهادی از آقای حاذقی رسیده‌است.

نایب رئیس ـ آقای دهقان.

جمعی از نمایندگان ـ مخالفی نیست.

آزاد ـ آقای دهقان مخالفی نیست برای چه صحبت می‌کنید؟

قاسم فولادوند ـ بنده مخالفم،

دهقان ـ عرضم بحضورتان بنده اصولا از مجموع مذاکراتی که راجع باین لایحه در مجلس شده‌است اینطور استنباط می‌کنم که همه آقایان با اصل این لایحه موافقند منتهی هریک یک نظریات اصلاحی دارند و مذاکره در کلیات هم تامین نظر اصلاحی آقایان را نمی‌کند بلکه نظر اصلاحی را باید بوسیله پیشنهاد تقدیم کنند که ضمن لایحه مورد تصویب آقایان واقع شود و نظر آقایان تامین بشود بنابراین مذاکره در کلیات جز اتلاف وقت نتیجه دیگری ندارد، خواستم استدعا کنم که اجازه داده شود که مذاکرات کافی بشود که وارد پیشنهادات بشویم ضمنا یک سؤالی از آقای وزیر کشاورزی راجع به هیئت تصفیه پنبه داشتم خواهش می‌کنم زودتر برای جواب تشریف بیاورند.

نایب رئیس ـ آقای فولادوند،

قاسم فولادوند ـ بنده خواستم بهمان دلیل که آقای دهقان فرمودند که تمام آقایان با این لایحه موافقند عرض کنم بهمین دلیل اجازه بفرمایید که یک قدری بیشتر در اطراف این لایحه صحبت بشود نظر اصلاحی آقایان و کلا گفته بشود شاید بنفع مردم و زارعین بشود از فرمایشات اقایان استفاده کرد.

نایب رئیس ـ رای می‌گیریم بکفایت مذاکرات در ماده سوم لایحه آقایانیکه موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. پیشنهادات قرائت می‌شود (پیشنهادات آقایان نمایندگان بشرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر ـ بماده سوم علاوه شود، تبصره خالصجات بمپور مخصوصا بزارعین بلوچ و در درجه اول بکسانی که در محل بالوارثه مدعی مالکیت هستند و دلائلی دارند فروخته شود مهدی ارباب.

پیشنهاد می‌کنم اراضی بایر و بلا صاحب که در سیستان برایگان بزارعین و افراد واگذار شده و شروع آبادی و عمران کرده متصرف هستند از این قانون مستثنی و مالک آن احیاء کننده می‌باشد در تمام کشور اراضی و املاکی خالصه شناخته می‌شود که دولت از آن بهره برداری می‌کند. مهدی ارباب.

پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر بماده سوم علاوه شود

تبصره ـ املاک خالصه که از سال ۱۳۲۰ ببعد بکشاورزان مقیم محل فروخته شده واقساط آن تا کنون وصول نشده‌است وزارت دارایی می‌تواند بهای آنرا باقساط پنج ساله وصول نماید، محمد علی مسعودی، پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل بقانون تقسیم خالصجات اضافه شود: تبصره ـ مالکین مکلفند کسانی را که سابقه کشاورزی در املاک آنان داشته و یا دارند و بدون جهت موجه و مدللی بعنوان نبودن کار از ده خارج شده و می‌شوند در املاک خود مشغول کرا کشاورزی بنمایند. کشاورز صدر پیشنهاد می‌کنم در ماده ۳ مقداری که از زمینهای آبی با آب واگذار می‌شود از یکصد هکتار نباید تجاوز نماید. شهاب خسروانی،

پیشنهاد می‌کنم درماده (۳):

۱ـ جزو اعضای کمیسیون فروش (رئیس دادگستری محل) هم اضافه شود.
۲- همانطور که حداقل آب و زمین در ماده سوم تعیین شده حداکثر هم تعیین شود که بهر خریدار چه مقدار اب و زمین باید داده شود که بعدا مامورین آتبیعض ننمایند. قاسم فولادوند.

ریاست محترم مجلس شورای ملی. پیشنهاد می‌کنم بقسمت آخر بند ۲ ماده ۳ بعد از عبارت تخمینا بیست و چهار هزار ریال درآمدخالص اضافه شود. و حداکثر چهل هزار ریال درآمد خالص برای خریدار داشته باشد موسی گودرزی.

ریاست محترم مجلس شورای ملی. در ماده ۳ که حداقل زمین را که باید فروخته شود تعیین کرده ولی حداکثر را تعیین نکرده پیشنهاد می‌کنم حداکثر برای هر خریدار دو مقابل حداقل تعیین شود. آزاد. ریاست محترم مجلس شورای ملی. درماده ۳ علاوه بر یکنفر مطلع و نماینده بانک و ثبت رئیس دارایی هم اضافه شود. آزاد.

مقام ریاست محترم مجلس شورای ملی. کمیسیون فروش و تقسیم اراضی خالصه مرکب است از ۳ نفراز معتمدین محل که بطریق اخذ رای از طرف زارعین انتخاب می‌شوند و نماینده بانک یا وزارت دارایی ـ محمد رضا اشتیانی زاده.

مقام ریاست محترم مجلس شورای ملی. پیشنهاد می‌کنم قسمت اخیر ماده ۳ حداقل از بیست و چهار هزار ریال به شصت هزار ریال ترقی داده شود ابوالفتح دولتشاهی. ریاست محترم مجلس شورای ملی. پیشنهاد می‌کنم تبصره زیر برای تصویب مطرح گردد. سلطانی، دکتر راجی. تبصره ـ اراضی خالصه دولت که دارای آب و نسق موجود می‌باشد فقط بکسانی واگذار می‌شود که دارای آب و زمین نبوده و درآن ملک مقیم گردند و دارای مستغلات و مشاغل عایدی دار که عواید آنها سالانه به شصت هزار ریال برسد نباشند. بکسانی که اراضی آنها در سال کمتر ـ از شصت هزار ریال عایدی دارد به نسبت آن کسری دولت مجازات که اراضی و آب (بقدر احتیاج) به آنها واگذار کند. پیشنهاد می‌کنم ماده سوم افزوده شود، یکنفر نماینده دادسرای محل حاذقی

ریاست محترم مجلس شورای ملی ـ در ماده ۳ بجای ۲۴۰۰ ریال نوشته شود مجانی بین رعایا قسمت شود. آزاد

اینجانب محمود نریمان پیشنهاد می‌کنم. اولا فروش خالصجات توسط بانک کشاورزی انجام نشود بلکه وزارت دارایی اینکار را انجام دهد کمیسیونی هم که برای فروش در ماده سوم ذکر شده برای این امر صلاحیت لازم را ندارد و باید از اشخاص معتمد که نحوه انتخاب و ترکیب آن را توسط مقام ریاست کمیسیون دارایی تقدیم خواهد نمود تشکیل گردد. نریمان

پیشنهاد می‌کنم جمله زیر به ماده سوم افزوده شود حداکثر مقدار ملکی که به ملکیت به یک زارع انتقال می‌یابد بطور متوسط در آمد سالانه آن بیش از شصت هزار ریال نباشد ـ حاذقی

پیشنهاد می‌کنم هر زارعی که ملکی را کشت نموده‌است عین آن ملک باو واگذار گردد. و در مقابل قیمت بهره مالکانه دوسال آن را دولت در هر سال اخذ نماید. غلامرضا فولادوند.

نایب رئیس ـ پیشنهادات به کمیسیون دارایی مراجعه می‌شود وحالا ماده ۴ از قانون مطرح است (بشرح زیر قرائت شد)

ماده ۴ـ تا تمام اقساط از طرف خریدار تادیه نشده خریدار حق فروش باواگذاری بغیر ندارد اگر خریداری فوت نماید وارث و وراث جانشین خریدار خواهند شد و مقررات ومزایای این قانون شامل وراث متوفی بالمشار که خواهد بود. وراث متوفی مکلفند د رعرض ششماه برای قبول تعهدات ناشیه از واگذاری ملک سازش نموده و از بین خود یکنفر را بنمایندگی معین ومعرفی نمایند و در صورتی که سازش مقدور نباشد. نماینده معرفی نگردد دادستان محل در ظرف مدت یکماه از تاریخ تقاضای بانک یک نفر را که صالح تر بداند نمایندگی تعیین خواهد نمود اگر در بین وراث شخصی یا اشخاصی باشند که از کارکردن بشرکت خودداری نمایند می‌توانند سهم خودرا بسایرین بفروشند. به آن کدر صورت عدم پرداخت هریک از اقساط اختیار فسخ خواهد داشت.

نایب رئیس ـ آقای قبادیان.

قبادیان ـ بنده نسبت بفروش خالصجات به کشاورزان کمال موافقت را دارم و این لایحه یک نقصهایی هم دارد که لازم است بعرض مجلس شورای ملی و مخصوصا جناب آقای وزیر دارایی برسانم و استدعا می‌کنم توجه معطوف بدارند در اینکه فروش خالصجات برعایا کمال لزوم را دارد بلکه یک ارفاق نسبت بخره مالکین و کشاورزان جزء بشود و از این راه زندگی آنها تا حدودی تامین بشود هیچ فرقی نیست و بی نهایت اسباب خوشوقتی مجلس شورای ملی است که دولت در وهله اول یک همچو قدم موثری برای بهبودی و رفاه مردم برداشته‌است متاسفانه در خالصجات دولتی خیلی افراط و تفریط شده و اگر شما بخواهید روی خالصجات دولتی این تقسیمات را انجام بدهید و بفروش برسانید من خیال می‌کنم عده زیادی از خرده مالکین این حیث رفع اشکال و محظورات زندگیشان بشود و بتوانند سرمایه‌ای از این راه برای خودشان فراهم بکنند و ممکن است آبادی کشور هم بهمین وسیله تامین بشود یک قسمت از خالصجات دولتی قبلا فروخته شده و یک قسمت هم در دست بعضی‌ها هنوز تکلیفش معلوم نیست و مخصوصا در قسمتهای غرب خالصجات دولتی هم زیاد بوده یک قسمت با املاک واگذاری تعویض شده که اخیرا هم موقوفه اعلیحضرت پهلوی تصویب شده ویک قسمت دیگرش هم باشخاص متفرقه داده شده مثلا در کرمانشاه عده‌ای از خوانین مازندران که املاکشان در دوره اعلیحضرت پادشاه فقید خریداری شده یا گرفته شده و اینها را فرستاده‌اند بکرمانشاه از آنجاها گرفته‌اند و درعوض یک املاکی خالصجات دولتی باین اشخاص واگذار شده، الان در حدود ۱۸ سال ۲۰سال از این مدت می‌گذرد اخیرا وزارت فرهنگ و اداره اوقاف نسبت باین خالصجاتی که بااملاک مردم عوض شده ادعا می‌کند که اینها موقوفات است و درآن زمان که این املاک بعنوان خالصه به آن خرده مالکین مازندران واگذار شده حالا بایستی دوباره مسترد بشود و یکعده مردم بدبخت الان دچار زحمت هستند، اینها از خوانین محلی مازندران بودند و از مالکین محترم که فعلا در کرمانشاه زندگی می‌کنند بعلاوه یک قسمت از این املاک را اینها بمردم فروخته‌اند این قسمت را بنده خواهش می‌کنم جناب آقای وزیر دارایی در نظر بگیرند که تکلیف اینها این مردمی را که املاکشان را گرفته‌اند و املاک دیگری به آنها داده‌اند روشن بکنند که رفع مزاحمت اداره اوقاف از این خرده مالکین بشود و اگر هم بنا هست بعنوان موقوفه این املاک را اینها ببرند آن املاک اولیه شان را به آنها مسترد بکنند یا اینکه بمیزان این املاکی که الان در دستشان هست از خالصجات دولتی واگذار کنند که این مردم بیچاره از بین نروند و موضوع دیگری هم که می‌خواستم تذکر بدم و بنظر بنده خیلی هم اهمیت دارد در حدود صد و ده پارچه آبادی در حدود کلهر به نام ایوان و سومار را دادگاه تجدید نظربنام خالصه بودن حکم صادر کرده‌است و الان این املاک هم در دست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی است، بنده هم کمال موافقت را دارم که سازمان شاهنشاهی قوه مالیش زیاد بشود و بتواند خدمات بیشتری بملت ایران نشان بدهد ولی چون موضوع خالصه در حکم دادگاه قید شده این را رسیدگی بفرمایید که تکلیف اینطور املاک چیست آیا باید آنها هم جزء همین املاک خالصجات دولتی میان زارعین تقسیم بشود یا اینکه مربوط بسازمان شاهنشاهی است. اینهم یک موضوعی بود که بنده می‌خواستم تذکر بدهم بدولت راجع باین موضوع و خوبست تکلیف این قسمت را وزارت دارایی روشن بکند (شوشتری ـ این را باید اول محکمه تکلیفش را معین بکند). محکمه تکلیفش را معین کرده، بعنوان خالصه رای داده و یک قسمتش را هم بعنوان ملک شخصی رای داد اما آنها را که بعنوان خالصه رای داد دولت باید تکلیفش را تعیین بکند که آیا جزء این خالصه‌ها بایستی تقسیم بشود وبفروش برسد بزارعین یا اینکه بسازمان واگذار بشود بنده در اصلش حرفی ندارم و عقیده‌ام اینست که دولت این موضوع را روشن بکند که بعدا دچار اشکال نشود، دادگاه گفته‌است که این خالصه‌است و رعیت هم می‌گوید که ما طالب خریداری اینجا هستیم و اگر وقتی آمدند اینجا و شکایت کردند و شما نتوانستید آن محل را به آنها بفروشید در واقع قانون بکلی از بین رفته و دیگر قانون اجرا نشده و فایده‌ای هم ندارد. اینست که بنده می‌خواستم این قسمت را روشن بفرمایید و مخصوصا نسبت بخره مالکین مازندران که در قسمت کرمانشه املاکشان را تعویض کرده‌اند و اداره اوقاف الان این املاک را بعنوان موقوفه مطالبه می‌کند رفع مزاحمت از این خرده مالکین بکنند چون اینها مردم محترمی هستند و دارای عائله هستند عده زیادی هم هستند و خدارا خوش نمی‌آید که بکلی هم از آنجا املاکشان را بگیرند و هم این املاکی که به آنها داده‌اند این را هم بگیرند ویک قسمت از این املاک هم فروخته شده‌است و بمردم و استدعا دارم که در لایحه این قسمتها را روشن بفرمایید (احسنت).

نایب رئیس ـ آقای حاذقی.

حاذقی ـ بطوریکه مکرر تجربه شده هر چه مواد قانون صریحتر و مختصر تر باشد اجرای آن سهلتر صورت می‌گیرد. در ماده چهارم پیش بینی شده‌است که اگر زارع و کشاورزی که طرف انتقال ملک خالصه واقع شده قوت بکند پیش از اینکه اقساطش را بپردازد برای وراث آنها یک تکالیفی معین شده‌است که این بنظر من یکقدری مبهم می‌آید و انتظار داشتم که یکقدری روشنتر باشد. اگر اقساطش داده بشود بدیهی است که جزء ملک آنها ست برحسب فرض قانون مدنی که مطابق فرض اسلامی است تقسیم می‌شود، حالا اگر بدهیهایی دارد ترتیب بدهیها را باید تعیین کرد بطوری که این اشکال پیش نیاید و مدتی که برای روشن کردن کار پیش بینی شده‌است این شش ماه بنظر من زاید میاید خوب بود یک مدت کمتری باشد برای اینکه بنظر من بهره برداری از یک ملک در عرض ۳ چهار ماه می‌شود اگر یک ملکی ششماه تکلیفش معلوم نباشد برای زراعت سال بعد یا صیفی یا شتوی وقت فوت می‌شود و ممکن است یک دوره بهره برداری از ملک متوقف بشود و اینکار بنظر من بهتر است که در عرض یکماه یا ۴۵ روز اینکار روشن بشود. موضوع دیگر مسئله اختیار فسخی است که برای بانک قائل شده‌اند این بایستی در این مورد یک تشریفاتی از قبیل اخطار و ابلاغ بطور روشن پیش بینی بشود که بانک کشاورزی نتواند باستناد اینکه چون فلان قسط از بده وراث صاحب این ملک که به آنها واگذار شده‌است پرداخته نشده من این معامله را فسخ می‌کنم نه اینکه باین ترتیب برای تضییع حق وراث یک اقدام سریعی بکند و حقی از اشخاص فوت بشود که جبران آن آسان نباشد.

نایب رئیس ـ آقای قاسم فولادوند.

فولادوند ـ بنده قبلا خاطر جناب آقای وزیر دارایی را متوجه می‌کنم که راجع بحداکثر و حداقل همانطوریکه عرض شد در این املاک توجهی بفرمایند و حتی راجع بماده ۴ پیشنهاد می‌کنم که دهقانانی که این املاک به آنها داده می‌شود تابیست سال حداقل حق فروش این املاک را بهیچ قسم ندارند زیرا منظور از تقسیم این اراضی خالصه این است که دولت می‌خواهد رعایا را دارای آب و زمین بکند و اگر اجازه فروش به آنها داده شود این منظور از بین خواهد رفت همانطور که ملاحظه فرمودید در قسمت اراضی که به مستخدمین جزء تقسیم شد با اینکه در قانون این کار نوشته شده بود که حق فروش ندارند ولی بعناوین مختلف باسم اجاره نود و نه ساله باسم اجاره سی ساله اگر الان تحقیق بفرمایید این مستخدمین جزء در اثر نداشتن وسیله‌ای این املاک را به ثمن بخس فروخته‌اند و اشخاص پول داری این املاک را ازدست آنها بیرون آورده‌اند این جاهم اگر اجازه فروش برعایا داده شود و در اثر بیچارگی خواهد فروخت و بعد از چند سال ملاحظه خواهید فرمود که یک عده ملاک پولدار این املاک را تصرف خواهند کرد و نظری که دولت دارد عملی نمی‌شود نظر بنده این است …

نایب رئیس ـ آقای ناظر زاده

ناظر زاده ـ عرض کنم در این ماده ۴ قید شده که تا تمام اقساط از طرف خریدار تادیه نشده خریدار حق فروش یاواگذاری بغیر ندارد بنده این جا اشکالی در این کار به نظرم رسید که ازجناب آقای وزیر دارایی و جناب آقای مخبر کمیسیون خواهشمندم که یا در نظر بگیرند یا اگر در یک جای دیگر پیش بینی شده بفرمایند که بنده این تذکرم را پس بگیرم و آن این است که اگر آمد یکنفر زارع یک مقداری از یک ملکی را خریدار شده آنوقت در نتیجه آفت یا واقعا عدم توانایی یا عدم قدرت یا تقصیر است یا بدون تقصیر و بیشتر به نظرم بدون تقصیر از عهده آبادی این ملک برنیامد و این ملک در آمدی پیدا نکرد که او بتواند وام دولت را بدهد از یک طرف ملک خراب شده و از یکطرف خریدار چون درآمد ندارد از عهده پرداخت وامش بر نمی‌آید در اینصورت تکلیفش چه می‌شود اگر قبول کند و بطور کلی اقساط را ازش مطالبه کنند از عهده پرداخت بر نمی‌آید حق فروش هم که نداشته باشد این ملک همینطور روز بروز بیشتر خراب می‌شود آیا ممکن نیست که در این قبیل موارد اگر خود زارع حاضر شد باینکه دید از عهده بر نمی‌آید و دولت هم تشخیص داد که اگر این ملک بدست این شخص باشد آباد نمی‌شود و از عهده پرداخت وام بر نمی‌آید بیک ترتیبی که نه حق آن زارع بکلی از بین برود ونه وام دولت معوق بماند و آن ملکت خرابتر نشود بتواند آن ملک را به یک شخصی که خودش معرفی می‌کند بیک ترتیبی که رفع این اشکال بشود واگذار کند. وزیر دارایی ـ موارد آفت را در آیین نامه پیش بینی می‌کنیم.

مکرم (مخبر کمیسیون) ـ در ماده ۱۱ ملاحظه بفرمایید قرضهای طویل المدتی که بانک به خریداران می‌دهد منظور جنابعالی را تامین می‌کند

نایب رئیس ـ آقای شوشتری.

شوشتری ـ بسم الله الرحمن الرحیم استفاده می‌کنم آقا اشاره کردند راجع به تعویضی که نسبت بکسانی که در مازندران ملک داشته‌اند و در کرمانشاه تعویض شده‌است و درخواست کردند که دولت ومخبر محترم این معنی را در نظر بگیرند یک تذکری به نظرم رسید آنچه که من اطلاع دارم خرده مالکین گرگان بیچاره‌ها بوضع عجیبی دچار شده‌اند یعنی آن استفاده تمامی که دیگران کردند در عرضحال دادن به محکمه وآن کیفیات بعضی دادند و بعضی بلاتکلیف در ملکشان هم هستند حالا معلوم نیست که این املاک باید بنحوه خالصه واگذار شود یا بنحو سازمان اجتماعی این را استدعا می‌کنم از جناب آقای وزیر دارایی این را مخصوصا توجه بفرمایند نامه‌هایش هم هست همه هم شکایت کرده‌اند گرگان یک وضعیت بخصوصی پیدا کرده راجع باین خرده مالکین بیچاره و همه هماین ملکها تیکه تیکه و کوچک و کوچک است بهرحال وضعیت خوشی نیست و اما در قسمت عبارت ماده عبارت ماده ۴ را بنده نمی‌دانم روی چه خیاری است خیار تبعض صفقه‌است؟ این چه جور خیاری است اگر کسی اقساطش را پرداخت به آخر که رسید آنوقت یا ضرری باو خورد یا آفات سماوی یا وضعیات ارضی پیش آمد که نتوانست آن قسط آخر خودش را بپردازد یا بانک یا هر مؤسسه‌ای که برگذار کرده این اختیار یا هر مؤسسه‌ای که برگذار کرده این اختیار را بنحو تمام دارد؟ اگر اینطور است این غلط است نسبت به آن یک جزء بعقیده من از نظر نصفت و عدالت و موازین نمی‌شود این کاررا کرد اما اگر بخواهیم این را مثل تعهد التزام مالی فرض کنیم و بگوییم که سرده سال هشت سال قسط را پرداختی ولی فقط آخرت نپرداختی تمام این ۹ سالی که پرداختی یا هشت سال تمام کان لم یکن بنفع دولت ضبط می‌شود این بعقیده من خارج از عدالت است چرا فسخ می‌شود؟ طبق کدام میزان؟ باید طبق موازین باشد این بیچاره آمده چندین سال چندین قسط پرداخته زحمت کشیده آبا کرده حالا یک سانحه‌ای پیدا شده قسط آخر یا دو قسط رانتوانسته‌است بپردازد نسبت بکل معامله بعقیده من این کار جایز نیست و باید اصلاح شود برای این که در این عبارت من هر چه فکر کردم دیدم تامین این معنی نشده‌است پس خواهش می‌کنم آقای وزیر محترم دارایی که نظری ندارند و آقای مخبر کمیسیون پیشنهادی که کرده‌ام در نظر بگیرند.

مخبر ـ پیشنهاد بفرمایید.

نایب رئیس ـ آقای غلامرضا فولادوند

غلامرضا فولادوند ـ موضوع ماده چهارم مطرح است که می‌گوید تا تمام اقساط دولت واگذاری ملک را بدیگری ندارد بنده البته تکرار نمی‌خواهم بکنم یکی از رفقا این را بعرض اقایان رسانید که ممکن است آن خریدار قدرت این که ملک را اداره کند و اقساط را بپردازد نداشته باشد علیهذا نمی‌تواند ملک را بفروشد و نه دولت هم با او ارفاقی بکند وپول هم نداشته باشد این منظور مجلس و دولت که واگذاری ملک یا تشویق خرده مالک است انجام نخواهد گرفت آقای مکرم فرمودند که بابت کشاورزی باین جور اشخاص قرض می‌دهد قرض‌های بانک کشاورزی راهم که البته خود آقایان مستحضر هستند که بنده خیال می‌کنمم اشخاص با قدرت نمی‌توانند بطور سهل و ساده از بانک کشاورزی پول قرض بکنند چه برسد بفلان زارع ورامین بنده یک پیشنهادکردم که این املاک را بهر کسی که زرع کرده‌است واگذار کنند آن رعیتی که در دهی مشغول زراعت است و چند نسلش درآنجا ساکن بوده‌اند این از آنجا نخواهد رفت و ملک را هم که زراعت کرد بخود او واگذار می‌کنند اما پولی که می‌خواهیم از او بگیریم بچه نحو باید باشد؟ اگر بخواهیم بقیمت امروز یعنی گندم خرواری دویست تومان وجو خرواری ۱۵۰ تومان اینرا نباید پول را به این میزان بدهد. این اسباب زحمت می‌شود برای اینکه یکوقت گندم در این مملکت خرواری ده تومان است و یکوقت خرواری چهار صد تومان بنده در همان پیشنهاد ذکر کردم که بهره مالکانه آن ملک را در ظرف دهسال یا ۸ سال دولت از زارع بگیرد چرا؟ برای اینکه برایش فرق نمی‌کند سه خروار گندم عایدی دارد همان سه خروار را از او می‌گیرند دو خروار دارد همان را از او می‌گیرند ودیگر این پولی نباید بدهد که باقیمت این محصول بالا و پایین برود و زندگیش راهم بخطر بیندازد وقتی که این ملاقات را بهمان زارع فروختیم اگر این خیالات سویی که ممکن است مامورین داشته باشند یا اینکه یک تصوراتی بکنیم که اینهارا می‌خواهند بیکعدع ا زمالکین بفروشند از بین خواهد رفت وباز باید بهمان زارع اجازه بدهیم که در بین خودشان حق فروش داشته باشند در خود آن ده آقایان اکثر ملک دارند و می‌دانند که در اکثر املاک که متعلق بیک اربابی است ششدانگ آن ملک یکقطعه اش مال زارعین است بعضی از آن قطعات یا خانه‌ها مال زارعین است این زارع حق دارد در آن ده باغ یا یونجه زار یا خانه خودش را بفروشد بخود ساکنین ان ده این پیشنهاد را بنده حاضر کردم که البته در کمیسیون مورد نظر جناب آقای وزیر دارایی قرار خواهد گرفت و این پیشنهاد را هم از این جهت کردم که البته ما بحسن نیت آقای وزیر دارایی نهایت اعتماد را داریم ولی دیده‌ایم که شاید آقای وزیر مالیه تا شش سال دیگر وزیر نباشند، متصدی این شغل نباشد، ما از بعدش ترس داریم اینست که معتقدیم که بایستی اقایان نمایندگان نهایت کوشش را بکنند که واقعا جلو سوء استفاده مامورین دولت گرفته بشود بنده استفاده می‌کنم و می‌خواستم از آقای وزیر دارایی هم چون مربوط باین قضیه‌است تشکر بکنم راجع باین انتقالات و تغییراتی که دادند و ضمنا عرض می‌کنم که درهمین اداره املاک هم یک تجدیدنظری بفرمایید. در این اداره شما یک مقدار املاک دولتی دارید، یک مقدار املاک مردم است که دولت گرفته‌است ودست این مامورین است. عمل اینطور است آقای وزیر دارایی خدا شاهد است بعقیده و ایمان می‌گویم که این املاک در خارج دست یکعده مامورین است که آنها عمل می‌کنند، در تهران هم یکعده مامور بر آنها حکومت می‌کنند اینها باهم ساخت و پاخت دارند یک ملک صد هزارتومانی را بدوهزار تومان سه هزار تومان بوزارت دارایی صورت می‌دهند (صحیح است) و بقیه اش را خودشان می‌خورند حالا اگر محکمه املاک خواست حکم بدهد آنوقت شروع بهوچگر ی می‌کنند اقا املاک دولت اقا بیت المال، چند تا گردن کلفت می‌خواهند این املاک را بخورند اینها کاسه از آش گرمتر شده‌اند، بنده رئیس املاک هستم وقتی آمدند با حکم این ملک را از من بگیرند دیگر رئیس املاک حق ندارد هوچگری بکند این برای آنست که در آنجا ذینفع است. دیحق است، صاحب نظر است بنده مثل می‌زنم برای آقایان از جمله اشخاصی که در این مملکت بعد از شهریور ۲۰ رفتند و املاکشان را تصرف کردند یکی ورثه والی پشتکوه بود، والی پشتکوه یک چنان خانواده‌ای بود که در ظرف ۷۰۰ سال اینها همیشه نسلا بعد نسل والی بودند و هیچگاه باین مملکت خیانت نکردند حتی دولت عراق گاهی حاضر می‌شد که املاک مربوط بایران را جزء دولت عراق تصرف کند ولی بملکیت والی پشتکوه با والیها می‌خواست ساخت و پاخت کند برای اینکار و هیچگاه والیها حاضر نشدند اینکار را بکنند بعد از واقعه شهریور که هر کس از مالکین لرستان و پشتکوه و غیره رفتند و املاک خودشان را تصرف کردند وراث والی چون تعهد داده بودند بدولت که هیچوقت تجاوز و جنگ نکنند در تهران ماندند باین خیال که دولت املاک اینها را بدهد. ولی املاک اینها را دولت واگذار نکرد و الان وراث آنها، یعنی یک خانواده ۷۰۰ ساله والله در تهران مشغول گدایی هستند (صحیح است) بعد دولت تصویبنامه گذراند که سالی ۶۰ هزار تومان ۵۰ هزار تومان باینها بدهند. بنده خودم رئیس املاک رادیدم که این ۶۰ هزار تومان راهم به آنها نداد همان را که دولت تصویب کرده بود گفت که این وکالتنامه که تو آورده‌ای چهار نفر از ورثه فرضا در بغداد زندگی می‌کنند، خوب اینها باید بروند در قنسولگری امضاء کنند، می‌گوید باید محضر رسمی تصدیق کند، آقازن فلان سید که در بغداد است دختر والی نمی‌تواند بیاید اینجا بمحضر رسمی، آنوقت محکمه همین وزارت دارایی یک قسمت اینها را حکم داده‌است و پنج قسمتش باقی مانده از بس هوچیگری کردند همین اعضاء اداره املاک محکمه املاک قدرت نکرد اینکار را بکند حالا من عرض نمی‌کنم شما به آنها ملک بدهید یا پول بدهید نه، هر کاری می‌خواهید بکنید ولی عرض می‌کنم یک تجدید نظری هم در این اداره بفرمایید (صحیح است)

قبادیان ـ آقای وزیر دارایی وراث والی پشتکوه وضعشان خیلی بد است.

غضنفری ـ صحیح است وضع آنها خیلی بد است

نایب رئیس ـ آقای رضوی

رضوی ـ بنده هرچه نگاه کردم دیدم که ماده ۴ جزاینکه باشکال و ابهام این جریان اضافه کند هیچ نتیجه دیگری ندارد. اولا تشکیل ماده بنظر بنده اصولا برخلاف اصول قوانین اصلی خرید و فروش معاملات است زیرا وقتی بنا شد یک ملکی، فروشنده هر کس، خریدار هر کس، معامله انجام گرفت به نام این وضعیت جدیدی که در ملک پیدا می‌شود مالک تازه تا وقتی که شرایط را انجام نداده‌است شرایط معامله را ملک بیک کیفیت خاصی بمالکیت او شمرده می‌شود ولی درعین حال اگر قید و شرط بشود و نتواند خرید وفروش بکند برطبق قانون مدنی حق دارد باینکه ملک محفوظ بماند ولی اگر این فوت شد یک اصولی موجود است باینکه ملک و مال او با همان کیفیت منتقل بوراث می‌شود وارث می‌شود جانشین مورث و اصولا هم دین و قرض مقدم بر ارث است وقتی که قرض داده نشود مال مسلم نمی‌شود تا اینکه کیفیتیبه آن تعلق بگیرد بنابراین چه لازم که در این قانون باین اصولی که از حیث قانون مدنی داریم بیاییم یک کیفیتی هم کیفیت پیچ در پیچی هم درست کنیم و بگوییم اینها باید بنشینند در بین خودشان یکنفر را نماینده معرفی کنند و آنطرف باشد با آن موسسه فروش و اگر سایرین نکردند و دادستان بیاید مداخله کند، اینها بنظر بنده با اصول کلی که داریم هیچ لزومی ندارد، ازروی اصولی که داریم بنظر بنده اگر موافقت بفرمایند آقایان اصلا ماده ۴ اگر از بیخ وبن توی این قانون نباشد ما هیچ ضرری نکرده‌ایم بکله یکمقدار زیادی از مطالب مبهم و مشکلاتی که بواسطه مندرجات این ماده تعلق خواهد گرفت ونظایر اینها از بین رفته‌است، برای اینکه تمام در کلیاتش موجود است و قانون مدنی حاکم است اگر چنانچه یک مدیونی مرد طبعا وراثش مدیون هستند که آنچه او مدیون است بپردازند، خاصه یک ملکی که وثیقه‌است و مادامی که پولش داده نشود بملکیت در نمی‌آید پس آنها خودشان دلسوزانه تر موظف می‌شوند که گرد هم جمع شده و بیایند بده خودشان را بدهند شاید هم بنحو بهتری، مگر اینکه نداشته باشند آنوقت هم باز کلیات موجود است اینکه در ضمن مقررات خرید وفروش مقرر شده‌است در قانون مدنی موجود است از این جهت بنده پیشنهاد می‌کنم که اجازه بفرمایید ماده ۴ حذف شود زیرا با حذف این ماده در معنای قانون و در اصول هیچ تفاوت وتغییری داده نمی‌شود بنده اگر بشود حالا یک پیشنهادی در حذفش تقدیم می‌کنم والا در کمیسیون خواهـم رفت و عرایضم را خواهم گرفت

مخبر ـ پیشنهاد بفرمایید

ـ ختم جلسه بعنوان تنفس

۵ـ ختم جلسه بعنوان تنفس

نایب رئیس ـ ده دقیقه تنفس داده می‌شود

کشاورز صدر ـ پیشنهادی داده‌ایم قرائت بفرمایید (مجلس ۲۰ دقیقه بعدازظهر بعنوان تنفس تعطیل و دیگر تشکیل نگردید)

نایب رئیس مجلس شورای ملی ـ جواد گنجه.