مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ آبان ۱۳۱۲ نشست ۴۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ آبان ۱۳۱۲ نشست ۴۶

دوره نهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ آبان ۱۳۱۲ نشست ۴۶

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه ۱۳۱۲ (۱۹ رجب ۱۳۵۲)

فهرست مذاکرات :

۱) تصویب صورت مجلس .

۲) طرح و تصویب لایحه خرید لکوموتیو و واگن .

۳) شور و تصویب لایحه اعتبار ساختمانی طرق .

۴) معرفی معاون وزارت پست وتلگراف و تلفن .

۵) شور و تصویب لایحه تعیین تکلیف مخارج وعواید راه آهن و مؤسسه کشتی رانی آذربایجان وخط زاهدان.

۶) شور اول لایحه اصلاح مالیات بر عایدات.

۷) تقدیم سه فقره لایحه از طرف کفیل وزارتمعارف.

۸) بقیه شور لایحه اصلاح مالیات بر عایدات.

۹) موقع ودستور جلسه بعد.

(مجلس دو ساعت قبل از ظهر بریاست آقای دادگر تشکیل گردید).

صورت مجلس روز یکشنبه چهاردهم آبان ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

- تصویب صورت مجلس

[۱-تصویب صورت مجلس]

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست

(گفته شد: خیر)

صورت مجلس تصویب شد.

- شور و تصویب لایحه اعتبار خرید لکمتیو و واگن

[۲-شور و تصویب لایحه اعتبار خرید لکمتیو و واگن ]

رئیس- خبر کمیسیون بودجه راجع بپرداخت مخارج راه آهن مطرح است.

وزیر طرق (آقای منصور)- اگر اجازه میفرمایید لایحه اضافه اعتبار طرق مقدم باشد . جزو همین سه لایحه است که تقدیم کرده بودم.

رئیس- فعلاً لایحه راجع به لکومتیو راطرح میکنیم تا بعد آن لایحه راهم میرسیم.

خبر کمیسیون : لایحه وزارت طرق تحت نمره ۱۵۱۰۹ راجع بتقاضای مبلغی اعتبار از محل وجوه انحصار قند و چای برای خریداری لکوموتیو و واگون در کمیسیون بودجه مورد شور واقع و بالاخره با پیشنهاد دولت موافقت و اینک خبرآن تقدیم میشود.

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده میشود معادل مبلغ یکصد و پنجاه هزار لیره از وجوه انحصار قند و شکر و چای برای خریداری واگون و لکوموتیو و اشیاء لازمه تعمیرات واگون و لکوموتیوهای فعلی راه‌آهن باختیار وزارت طرق بگذارد.

رئیس- ماده واحده مطرح است . آقای روحی.

روحی- عرضی ندارم.

رئیس- اشکالی ندارد؟

(گفته شد: خیر)

موافقین ورقه سفید خواهند داد.

(اخذ آراء بعمل آمده ۸۴ وقه سفید تعداد شد.)

رئیس- عده حاضر در موقع اعلام رأی ۹۹ نفر باکثریت ۸۴ رأی تصویب شد.

- شور وتصویب لایحه اضافه اعتبار ساختمان طرق

[۳-شور وتصویب لایحه اضافه اعتبار ساختمان طرق]

رئیس- خبر کمیسیون بودجه راجع بلایحه اعتبار طرق مطرح است.

خبر کمیسیون : لایحه نمره ۱۵۱۱۱ر۱۶۹۱۴ دولت راجع بتقاضای اعتبار مبلغی معادل ۷۸۵۰۰۰۰ ریال از محل وجوه ذخیره مملکتی برای مصارف ساختمانی طرق در هذه السنه ۱۳۱۲ در کمیسیون بودجه مطرح با توضیحاتیکه آقای وزیر طرق بیان ولزوم آن راخاطرنشان نمودند کمیسیون بودجه را پیشنهاد دولت موافقت وعلیهذا ماده واحده پیشنهادی را عیناً بمجلس شورای ملی پیشنهاد مینماید.

رئیس- عین ماده واحده پیشنهادی دولت قرائت میشود:

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است از وجوه ذخیره مملکتی مبلغ ۷۸۵۰۰۰۰ ریال برای مصارف ساختمانی طرق در سال ۱۳۱۲ بوزارت طرق بپردازد .

رئیس- اشکالی ندارد؟ آقای مؤید احمدی .

مؤید احمدی- البته هر چه برای طرق تصویب شود همه ما موافق هستیم بعلت اینکه راههای مملکت اتومبیل‌رو وکامیون‌رو میشود ووسائل تسهیل برای اقتصادیات و تجارت فراهم میشودواز همه جهت نافع است و البته نقشه خرج این مبلغ راوزارت طرق در نظر گرفته اند لکن بنده فقط در اینموقع خواستم تذکری به آقای وزیر طرق عرض کنم چون شرفیاب شدم ودر این موضوع هم با ایشان مذاکره کردم که اگر بتوانند در نقشه امسال از این راه رادر نظر بگیرند چون یک راه تجارتی است وخیلی نافع واین راه اتصال خراسان است بکرمان بعلت اینکه راه بندر عباس شوسه شده است و کامیونها از بندر عباس بکرمان می‌آید لکن از کرمان بخراسان راه اتومبیل رو ندارد والبته آقایان وکلای خراسان خوب متوجه این نکته هستند که درسابق که راه زاهدان نبود و آن راه آهن میرجاوه واینها کشیده نشده بود تمام وسیله تجارت بین خراسان وبندرعباس همین راه بود منتهی با شتر و قاطر واینها بود از راه لوت میرفت بعد از آنکه این راه پیدا شد البته راه بندرعباس متروک شد والبته دهات وقصبات و بلوکات که دربین راه خراسان وکرمان واقع شده اند واز این عبور ومرور استفاده های زیادی میکردند بکلی از میان رفتند وبعلاوه این راه چندان خرجی ندارد یک مرتبه است که یک خرج خیلی گزافی است ولی این چنان خرج گزافی نیست عجالتاً دو طریق را در نظر گرفته اند و بنده هم بوزارت طرق رفتم و مذاکره کردم یکی راهی است که از مشهد میاید بفردوس تقریباً شصت فرسخ است واین شوسه است آن وقت از آنجا می‌آید به راور کرمان واز راور هم تا کرمان سی فرسخ است یک لوت هم فاصله است فقط خرجی که این راه دارد فقط از کرمان تا راور که البته خرجش زیادتر است واین چند روز هم بنده اطلاع دارم یعنی در سال گذشته یکی دو تا اتومبیل رفته‌اند از این راه و ممکن است با یک مبلغ جزئی راه بین راور و کرمان مفتوح شود آنوقت از آنجا اتصالش بفردوس چندان اشکالی ندارد الان فرض بفرمایید از کرمان تا طهران دویست ودوازده فرسخ است از اینجا تا خراسان صد وچهل فرسخ است یکنفر میخواهد با کامیون از کرمان برود به خراسان باید سیصد و پنجاه فرسخ را طی کند در حالی که آن راه صد و چهل فرسخ است و شصت فرسخ آن هم شوسه است اگر این قسمت را شوسه بکنند اولا خراسان را متصل میکند بدریای آزاد و ثانیاً راه تجارتی نزدیکی است که افتتاح میشود این یک نقشه است ویک نقشه هم که در وزارت طرق هست و مبلغی خرج کرده اند در این راه راهی است که از طرف بیرجند به شهداد آمده و از شهداد از راه سیرج می‌آید بکرمان وتا بحال وزارت طرق مبالغی هم در راه سیرج که بین شهر کرمان وشهداد است خرج کرده واین راهها همینطور باصطلاح ابتر مانده و بهم متصل نشده است بنده خواستم در اینجا از موقع استفاده کنم واز آقای وزیر طرق استدعا کنم که اگر ممکن است از این اعتبار امسال مبلغی خرج افتتاح این راه بکنند.

وزیر طرق – این راهی که فرمودند البته راه مهم ومفیدی است و درنظر ما هم هست و چنانچه خودشان هم فرمودند مشغول مطالعه در نقشجاتش هستیم که ببینیم از این خطوط مختلفه کدام یکی بهتر است والبته راهی که بهتر و با صرفه تر باشد اتخاذ میکنیم والبته نقشه اش که قطعی شد اقدام میکنیم حالا اگر بامسال نرسد حتماً در سال آینده اقدام میشود.

رئیس- اشکال دیگری نیست. موافقین ورقه سفید خواهندبود.

(اخذ آراء بعمل آمده ۷۷ ورقه سفید تعداد شد.)

رئیس- عده حاضر در موقع اعلام رأی ۹۴ نفر باکثریت ۷۷ رأی تصویب شد.

- معرفی معاون وزارت پست وتلگراف و تلفن

[۴-معرفی معاون وزارت پست وتلگراف و تلفن]

رئیس- آقای وزیر پست وتلگراف.

وزیر پست وتلگراف (آقای دولت شاهی )- آقای میرزا سید محمد خان رضوی را بمعاونت وزارت پست و تلگراف وتلفن بمجلس مقدس معرفی میکنم .

- شور و تصویب تعیین تکلیف مخارج راه آهن وکشتی رانی آذربایجان

[۵-شور و تصویب تعیین تکلیف مخارج راه آهن وکشتی رانی آذربایجان]

رئیس- خبر کمیسیون بودجه راجع باجازه پرداخت مخارج راه آهن و کشتی رانی آذربایجان قرائت میشود.

خبر کمسیون : کمیسیون بودجه با حضور آقای وزیر طرق لایحه نمره ۱۵۲۷۵ دولت راجع بمخارج مؤسسه راه آهن و کشتی رانی آذربایجان را مطرح وتحت شور و مداقه قرار داده نظر بتوضیحاتی که آقای وزیر بیان وبالاخص نظریه اخیر دولت را در خصوص کلیه راه آهنهای مملکت خاطرنشان واظهار نمودند تصمیم گرفته شده عایدات و مخارج کلیه راه آهنهای ایران در حساب مخصوص گذارده شده وبا شرایطی مخارج آنها از محل همان عایدات مصرف شود که اولاً صرفه جوییهای در کار و مخارج ایجاد و ثانیاً احتیاج دولت برای خواستن اعتبارات تا اندازه ای مرتفع شود کمیسیون بودجه با نظریه دولت موافقت ونظر باینکه لایحه پیشنهادی فقط شامل راه آهن وکشتی رانی آذربایجان بود و نسبت بخط زاهدان اشاره‌ای نشده بود آقای وزیر طرق ماده واحده ذیل را از طرف دولت بجای مواد پیشنهادی سابق پیشنهاد و کمیسیون هم موافقت نموده و اینک برای تصویب مجس شورای ملی خبر آنرا تقدیم میدارد.

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده میشود مخارج بهره برداری قسمتهای راه آهن و کشتی رانی آذربایجان ومصارف خط زاهدان را بر طبق بودجه ای که هر سال به تناسب احتیاجات آنقسمتها تنظیم میشود از عایدات قسمتهای مزبور بوزارت طرق بپردازد وهر گاه عایدات هرقسمت نسبت بمخارج آن کسر باشد از وجوه انحصارقندو شکر پرداخته بحساب قرض آن قسمت منظور دارد و در صورت اضافه بجمع عایدات قندوشکر و چای وارد نماید.

تبصره ۱- ترتیب محاسبات قسمتهای بهره برداری شمال و جنوب وآذربایجان و مخارج خط زاهدان از اول سال ۱۳۱۲ مطابق مقررات این ماده معمول گردیده ومبلغ پانصدهزار ریال که بموجب قانون مصوب ۲ مهر ماه ۱۳۱۲ از محل صرفه جویی بودجه کل مملکتی براه آهن وکشتی رانی آذربایجان قرض داده شده مسترد ومبلغ ۱۳۰۳۲۰۰ ریال دینی که مؤسسه راه آهن و کشتی رانی آذربایجان بعایدات مالیات راه دارد پس داده میشود.

تبصره ۲- قسمتی از ماده ۲۳ قانون متمم بودجه ۱۳۱۲ مملکتی که مربوط براه آهن آذربایجان است و همچنین ماده ۳۰ قانون مزبور وقانون استقراض ۵۰۰۰۰۰ ریال مصوب ۲ مهر ماه ۱۳۱۲ که اصطکاک با این قانون دارد ملغی میشود.

رئیس- ماده واحده مطرح است . آقای طباطبایی دیبا.

طباطبائی دیبا- توضیحاتی که آقای وزیر طرق درکمیسیون بودجه دادند البته کافی بودو با اساس این لایحه هم بنده مخالفتی ندارم ولی یکی دو فقره مطلب بود که میخواستم اینجا تذکر بدهم چون اینجا بودجه ومخارج راه آهن آذربایجان ذکر شده بنده میخواستم تذکر بدهم که مسئله بودجه طرق مدتهاست مکرر در کمیسیون بودجه حتی در مجلس هم تذکر داده شده است که بودجه باید بمجلس بیاید البته خاطر محترم آقایان مسبوق است که یکی از وظایف حقیقتاً اولیه مجلس شورای ملی رسیدگی ببودجه مملکتی است بودجه طرق که تقریباً چهار پنج میلیون تومان است هیچوقت بمجلس نیامده مکرر هم تذکر داده شده است ویک جوابهایی هم فرموده اند که حقیقتاً قانع کننده نبوده است بنده عقیده ام این است که حقیقتاً کلیه بودجه ها مخصوصاً بودجه طرق باید بمجلس بیاید و در این لایحه هم قید شود که تنظیم وتقدیم مجلس میشود بودجه راکه تنظیم میکنند عایدات ومخارج راه آهن را باید بمجلس بیاورند وبتصویب مجلس یا کمیسیون بودجه برسد این یک تذکر بود که بنده لازم دانستم بدهم و مجلس باید همیشه مطلع باشد از بودجه طرق چهار میلون یا پنج میلیون مصرف میشود البته وظیفه مجلس این است که مطلع باشد و تصویب کند تذکر دیگر بنده این بود که اینجا ذکر میشود که اگر عایدات کسر شد از محل انحصار قندوشکر بپردازند این را سابقاً نظرم می‌آید که در مجلس بنده تذکر دادم که در قانون انحصار قندو شکر وچای تصریح شده که از آن محل قرض هم داده نشود یعنی آن محل مختص است بساختمان راه آهن و چیزهایی که مربوط براه آهن است و حتی قرض هم در یک ماده هست که ممنوع است واینکه اینجا ذکر شده اگر عایدات کسر آمد قرض بدهند این را هم بنده معتقد نیستم یک قانونی که در مجلس میگذرد البته موافق یک مصالحی است مجلس یک قانونی گذرانده که مالیات قند وشکر و چای مخصوص باشد به راه‌آهن ومؤسسات آن حتی قرض را هم ممنوع دانسته و ما نباید هر روز یک قانونی بیاوریم وبگوییم از آن محل پرداخته شود بعد هم در همینجا که مینویسد قرض داده شود معلوم نیست که این قرض کی باید پرداخته شود ممکن است راه آهن آذربایجان هر سال قرض داشته باشد ویک مبلغی قرض کند همینطور تا ده سال بست سال این قرض بماند این را بنده عقیده ام این است که پرداخت را معلوم کنند که مدتش چقدر باشد. عرض دیگر بنده راجع باین است که اینجا دو فقره قرض راه آهن آذربایجان داشته است که مینویسند این را باید مسترد کنند اگر راه آهن آذربایجان این دو فقره قرض را که داشته است پرداخت کند دیگر بنده عقیده ام این است که چیزی برایش نمیماند این قرض راکه رد کند آنوقت وزارت طرق مجبور است یک قرض دیگر تهیه کنند برای راه آهن آذربایجان اینجا دو فقره قرض است یکی پانصد هزار ریال یکی هم یک میلیون وسیصد و سه هزار و دویست ریال واینجا اگر بنا شود راه آهن آذربایجان این دو فقره قرض را پرداخت کند آنوقت کسر عایدات خواهد داشت واسباب اشکال میشود این است که میخواستم آقای وزیر طرق دراین باب یک توضیحی بدهند که دراین مسئله مقصودشان چیست که خواسته اند قرض راه‌آهن آذربایجان امساله پرداخت شود.

وزیر طرق – فرمایشات آقای طباطبائی در واقع دو قسمت بود یک قسمت راجع باساس اعتبارات طرق و راه‌آهن واعتبارات سالیانه آن و یک قسمت هم راجع بود به متن لایحه که نظریاتی داشتند در قسمت اساس مطلب که راجع باعتبارات طرق و راه آهن بود اینکه فرمودید بودجه اش را مجلس نمی‌بیند بنده تصور میکنم این عایدات اختصاصی که برای محلهای معین مجلس تصویب میفرماید برای این است که دولت اجازه این خرج را دارد در حدودی که معین میشود بمصرف برساند خصوصاً قسمت ساختمانی که در جریان سال متصل بودجه اش و جزئیاتش د رتغییر است این را بهیچوجه نمیشود یک جزئیات ثابتی برایش مدون کرد مثلا برای ساختمان طرق است با راه آهن است اگر ما یک بودجه بمجلس تقدیم کنیم مثل بودجه‌های اداری این با ساختمان درست درنمیآید ولازم میآید که ما هر روز در مجلس یک تغییراتی تقاضا کنیم و پیشنهاد کنیم و بیشتر وقت را بگیرد پس وقتی که معلوم شد این اعتبار برای ساختمان راه‌آهن است البته دولتد بموجب این اجازه پرگرام ساختمانی را معین میکند مطابق مقررات مالی و قوانین بودجه واین ترتیبات وزارت مالیه که تفتیش ونظارت وهمه چیزها درش هست وعمل میکند این هم صرفه وقت برای مجلس دارد وهم مناسب تر است با عمل ساختمان والا دولت هیچوقت نظر ندارد که بودجه را از مجلس پنهان بدارد. درباب نکاتی که راجع باصل لایحه فرمودند اولا اینکه فرمودید قانون انحصار قند و شکر ممنوع کرده است پرداخت وجهی را بغیر محل راه آهن البته این مادامی است که یک قانون دیگری خود مجلس تصویب نکند وقتی که مجلس با یک دلایلی یک قسمت از این عایدات را میخواهد بمحل دیگری تخصیص بدهد وقانونش وضع میشود این مجوز است واشکالی ندارد یکی دیگر راجع باین قرضه است که این حساب بهره برداری است اساس نظر ما راجع باین بهره برداری این است که از عایدات هر قسمت خرج آن قسمت تأدیه شود چنانچه راجع به راه آهن و کشتی رانی آذربایجان همین ترتیب بود که قانون پنج ساله داشت از اوحاصل میشد وخرج خودش میشد اما برمیخوردیم بیک نقاطی که آن عایدات کفایت نمیکند یک مخارج مسلم قطعی است که اگر آنرا نکنیم عمل راه آهن میخوابد و راه و محل دیگری ندارد این است که میگوییم اساساً باید از عایدات خودش مخارجش بشود ولی اگر کسر آمد چه بشود نمیشود معطل گذاشت این است که یک اصل کلی در نظر گرفتیم که اگر کسر آمد از محل عایدات قند و شکر پرداخته شود و این بحساب قرضش گذاشته شود بعد از اینکه عایداتش کفایت کرد آن قرض تصفیه میشود اگر مازاد هم داشت که بعایدات قندو شکر اضافه میشود و صرف ساختمان میشودواما اینکه فرمودید چه وقت این قرض تسویه میشود البته میشود معین کرد وقتی است که عایدات کفایت کند شاید مدتی هم طول بکشد یک قروضی دارد راه آهن آذربایجان که فرمودید اگر پرداخت شود چیزی برایش باقی نمیماند چون استفاده میکند راه آهن آذربایجان از این قانون این جزء مخارجش میآید بنابراین اگر محلی ندارند از این محل میپردازند قروض معوقه را تسویه میکنند تا وقتی که عایدات خودش کفایت کند واصلاً حسابش تسویه شود.

رئیس- آقای ناصری.

ناصری- بنده میخواستم پیشنهاد کنم که عبارت (بحساب قرض آن قسمت منظور دارد ) در آخر ماده واحده حذف شود برای اینکه علی ایحال حساب رانگاه خواهند داشت که بعد از پنجسال معلوم شود یک مقدار عایدات اضافه دارند فلانقدر هم قرض دارند معلوم بشود حساب قرض نگاهداشتن تنها کافی نیست مگر اینکه حساب عایدات واضافات هر دو را داشته باشند یا اینکه عبارت را اصلاح کنند.

وزیر طرق – بعقیده ما عبارت همینطور باشد بهتر است برای اینکه ما میخواهیم یک حساب مجزائی برای هر یک از این قسمتها داشته باشند البته وقتیکه عایداتشان کافی نیست مقروض هستند و زیادتر هم که باشد البته طلبکار میشوند از محل عایدات قندوشکر منتهی این جا مجوزی هست که این مازاد خرج عمومی ساختمان باشد.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس- آقایانیکه موافقت دارند ورقه سفید خواهندداد.

(اخذ آراء بعمل آمده ۸۴ ورقه سفید تعداد شد.)

رئیس- عده حاضر در موقع اعلام رأی ۹۳ نفر باکثریت ۸۵ رأی تصویب شد.

- شور اول لایحه اصلاح قانون مالیات بر عایدات

[۶-شور اول لایحه اصلاح قانون مالیات بر عایدات ]

رئیس- لایحه مالیات برعایدات مطرح است. چون مفصل است وطبع شده قرائت لایحه محل احتایج نیست.

اورنگ – خیر لازم نیست.

رئیس- بعد هم ماده بماده خوانده میشود . مذاکره در کلیات است آقای فهیمی .

فهیمی – موافقم .

رئیس- آقای مؤید احمدی.

مؤید احمدی – بعقیده بنده عادلانه ترین مالیات مالیاتی است که از عایدات شخص گرفته میشود برحسب قاعده وقتی بنده در یک مملکتی زندگانی میکنم و دولت وسایل امنیت وآسایش و حفظ الصحه بنده را فراهم میکند البته عایداتیکه میبرم باید یک مبلغی بدولت بدهم که دولت بتواند از آن مبلغ مخارج مملکت را ادا کند بنظر بنده عادلانه ترین مالیات مالیات بر عایدات است لکن بنده دو سه نکته بود چون این لایحه را دیشب مطالعه کردم درکلیات میخواستم یک موضوعاتی را عرض کنم و بعد بمواد که میرسیم عقاید خودم را پیشنهاد بکنم پس بطور کلی واز حیث کلی این را تصدیق میکنم که عادلترین مالیات وضع مالیات بر عایدات است این شبهه ندارد لکن از طرفی اگر چه بنده بر حسب اطلاع خارجی که دارم آقای ویر مالیه مشغول مطالعاتی هستند که راجع بمالیات ارضی و سایر مالیاتها یک نظرهای جدیدی بکنند که یک آسایشهای فوق العاده شاید برای مردم بعد فراهم شود البته چون خبر رسمی نیست بنده همینقدر عرض کردم لکن از طرفی هم بنده عرض میکنم که باید مالیات را مناسب با اشخاص وضع کرد وثانیاً طریق اجرایش رادر نظر گرفت که مأمورین اصطکاکشان بامردم کم باشد هنوز ماالبته به آن درجه نرسیده‌ایم که بنده خودم درسال حساب عایداتم را بکنم ببینم چقدر است در سال و مالیات دولت را بردارم ببرم بگویم آقا این عایدات من اینقدر هم مالیات شماست باید بدهم بنظر بنده این لایحه چون با لایحه سابق چندان فرقی نمیکند در قسمت مستخدمین که ارفاقی هم شده است که تا رتبه دو را تقریبا معاف کرده‌اند تا چهل و دو تومان منتهی اضافات و خرج سفر واینها راسابق ازش چیزی نمیگرفتند حالا میگیرند لکن ظاهرش حالا ارفاق شده فقط چیزی که بنده در لایحه خطرناک می‌بینم بعقیده خودم والبته آقای وزیر مالیه باید رفع این ترس را بکند این است که بعلت اینکه مامیدانیم مأمور مالیه وقتی میخواهد خیلی از خودش تمجید بکند چه میگوید میگوید من بهتر وصول کردم بیشتر وصول کردم این یک اصلی است در وزارتمالیه که بنده چندسال در وزارتمالیه بودم هر یک از مأمورین مالیه خدمات خودش را شرح میداد ضمناً میگفت من را فلانسال بفلان شهر فرستادند سال قبل مالیات فلانقدر بود من آنقدر زیاد کردم و باز خاطرم میآید گویا یکسال قبل بوددرفراکسیون یک لایحه وزیر مالیه سابق آوردند که هر که بیشتر وصول کرد یک انعامی باوبدهند همه آقایان درنظر دارند خوب انوقت این اصلی که دارید اختیار هم میدهید بمأمور مالیه که روی امارات و قرائن دارای برای اشخاص فرض کندو ازشان بگیرد آن اصل را هم در نظر داشته باشید که او میخواهدهمیشه زیاد وصول کند و انعام را بگیرد و مورد تقدیر و تمجید بشود از این جهت میخواهد زیاد بگیرد امارات وقرائن هم در این مملکت خیلی کار مشکلی است که آن اماره ها را بتوانیم دلیل بگیریم فلان آدم زیاد خرج میکند پس این دلیل ماست که داراییش زیاد است اینطور نیست اشخاصی هستندکه میتوانم بشمارم که قرض میکنند واتومبیل نگاه میدارند یا بنایی میکنند یا کار دیگر میکنند آنوقت این قرائت وامارات را دلیل بگیریم بر عایدات اشخاص و از روی آن مالیات بگیریم این بنظر بنده اسباب زحمت فوق العاده در اجرای این قانون برای خود وزارت مالیه تولید خواهدکرد حالا البته آقای وزیر مالیه جواب خواهند فرمود که ما در ماده های بعد قرار گذاردیم که او از روی اماره بدهد مالیات را ولی مؤدی هم حق دارد به کمیسیون بگوید و کمیسیون رسیدگی بکند باز حق دادیم بمحاکمات بگوید بمحاکمات که گفت آنوقت این مازاد را باو رد کنند این جوابی است صحیح وسالم اما بنده بایشان تذکراً عرض میکنم که درنظر بگیرید که این پول را از بنده روی اماره و قرائت گرفتند صد تومان مالیات بنده را تشخیص دادنداز بنده گرفتند بنده عقیده ام این است که باید پنجاه تومان بدهم حالا رفته ام بکمیسیون و در آنجا نتوانستم ثابت کنم یا رفتم محاکمات درجه عالی آنجا ثابت کردم که مالیات من پنجاه تومان بود و پنجاه تومان از من زائد گرفتند آنجا حکم میکنند که پنجاه تومان را بمن پس بدهند مطابق این قانون آنوقت میآییم سراین موضوع نه اینکه بنده بخواهم انتقاد از وزارت مالیه بکنم قوانین مملکت ما اینطور است این پول را وقتی که گرفت مأمور مالیه میدهد پیشکار مالیه درولایات او هم مطابق متحدالمآلها باید پول را بدهد ببانک ملی و او هم بدهد بمرکز وارد خزانه میشودوداخل میشوددر محاسبات عمومی مملکت مطابق قانون خزانه داری که خودمان وضع کردیم مطابق قانون محاسبات عمومی این پول اگر بخواهدبرگردد اگر سال مالیش گذشته باشد برنمیگردد نمیتواند خزانه بدهد سال مالی منقضی شده ومحل نداریم این پول رفت جزو عایدات مملکتی وخرج شد و بمصارفش رسید البته آنوقت این آدمی که پول داده حکم محاکمات دستش است یا نوشته کمیسیون دستش است وهر روز وزارت مالیه رجوع کند و بگویند ما در بودجه سال آینده در نظر میگیریم یک مبلغی در بودجه بگذاریم که بدهند. بنظر بنده این چند ماده باید یک جوری نوشته شود حالا بنده فکرش را نکردم خودآقای وزیر مالیه درنظر بگیرند که طریقه وصول این شکل باماره و قرائن نباشد یا لااقل این مبلغی را که میگیرند یک مبلغش را که مؤدی البته قائل بوده یعنی از صد تومان که گرفته پنجاه تومانش را قائل بوده که باید بدهم پنجاه تومان میرود بعایدات عمومی واین پنجاه تومان دیگر که محل اختلاف است ودیعه بمانددروزارت مالیه یا در بانک ملی یا در خزانه این پول را ودیعه بگذارند بعداگر معلوم شد که مؤدی محق نیست برود بعایدات واگر معلوم شد که محق است بصاحبش رد کنند والا اگر رفت بخزانه‌داری ومشمول قوانین محاسباتی شد دیگر برگشتنش اشکال دارد مگر اینکه هر سال در بودجه یک مبلغی بگذارند برای این جور چیزها حالا او هم دست مردم را بگیرد یا نگیرد بنده نمیدانم عقیده بنده این است که مابه التفاوت ومازاد که محل اختلاف بین مؤدی و مأمور است آنرا ودیعه بگذارند در صندوق بانک ملی و همینطور هم در نظر بگیرند اگراین آدم محق باشد باو رد بکندو اگر محق نشد برود بعایدات مملکت وخزانه البته این بنظر بنده یک راه حلی است از طرف پرداختنش لکن از طرف وصولش بنده فکر نکردم خود آقای وزیر مالیه باید در این موضوع فکری بکنند که فقط اختیار دادن بمأمور که بصرف قرائت واماره مالیات بگیرد بنظر بنده اسباب زحمت فوق العاده برای مردم وبرای خودوزارت مالیه تولید خواهد شد. موضوع دوم که باز بنده در نظر گرفتم راجع به یک قسمت از اجرای این چون بنده هر قانونی که میآید البته بنده قانون را خوب میدانم میرود سراجرای در اجرایش اسباب اشکال برای مردم تولید میشود یک قسمت از این اشخاص از قبیل اطباء و وکلاء عدلیه این جور اشخاص را البته ممکن است بر حسب نظامنامه هایی که وزارت مالیه خیال دارد برای اجرای این قانون بنویسد در نظر بگیرند یک دفاتری برای عایدات خودشان ترتیب بدهند طبیب چقدر ویزیت گرفته چقدر عایدش شده چقدر باید بدولت بدهد یا آوکای عدلیه همینطور مستخدمین دولت هم که کارشان آسان است آنها هم یک حقوقی است که از خود دولت میگیرند و سر ماه ازشان کسر میگذارند وهیچ اشکال ندارد اشکال برمیگردد بسایر مردم شرکتها هم بعقیده بنده اشکالی ندارد برای اینکه لابد شرکتی است ثبت شده است صاحبان شرکتی دارد دفاتری دارد آنهم بعقیده بنده اجرایش آسان است برمیگردد بباقی مردم که در زندگانیشان دفتر وحسابی ندارند اغلب اینطور است و بنده میخواهم عرض کنم که اکثریت مردم اینطور هستند شاید اغلب خودمان اینطور باشیم که در زندگانیمان یک حساب منظم ومرتب ودفتر و عایدات که امسال چقدر عایداتمان بود مخارج لازم چه بود وچه خرج کردیم ونکردیم نداریم حالا بعد مرتب شویم و منظم شویم وباندازه دخلمان خرج کنیم اینها مال آتیه است بنده فکر میکنم این را چه جور اجرای میکنیم اگر صرف قرائن وامارات باشد که اسباب زحمت فوق العاده میشود یا تجار آن تجاری که عرض کردم دفتر دارند دفتر خیلی منظم و پلمپ شده که اینها البته کارشان آسان است برمیگردد بتوده مردم بیشتر مردم که حسابی در زندگانیشان ندارند و عایداتشان از این مبلغ شاید بیشتر باشد طریقه اصطکاک مأمورین با اینها و وصول این مالیات ازآنها نمی‌دانم چه وضعیتی پیدا خواهد کرد وچه جور در نظر میگیرید این است که بنده خوساتم این مسائلی را که بفکرم رسیده بود بعرض مجلس و آقای وزیر مالیه برسانم توضیحاتی در اطراف هر قضیه بگویند که البته ذهن ما یک قدری روشن بشودودر هر یک از مواد یک عرایضی دارم که در موقع خودش عرض خواهم کرد.

وزیر مالیه – نماینده محترم درابتدا اشاره کردند بیک مطلبی که بنده لازم میدانم دو کلمه جواب او را عرض کنم بعد بپردازم باصل موضوع وآن راجع بمالیات ارضی بود که فرمودند اطلاع دارند که من مشغول یک مطالعه هستم در اینخصوص اینجا باید این راعرض کنم که این مطالعه خیلی زود امیدوارم به نتیجه برسد

(بعضی از نمایندگان: انشاءالله )

و عوض این مالیات یک مالیات دیگری اخذ شود برای اینکه این حسابی نیست که یک مالیاتی حذف شود وعوض آن مالیاتی گرفته نشود بر همین نوع محصول بیک طریق دیگری مالیاتی تحمیل کنیم بدون اینکه مأمور مالیه در تماس با مردم وبا اشخاصیکه ملک دارند از کوچک و بزرگ واقع شود این اصل مقصود است و این تصمیم را ما تعقیب میکنیم و بنده حسب الامر اعلیحضرت همایونی مشغول این مطالعه شده ام و قطع هم هست که البته نتیجه خواهیم گرفت وبعد هم در موقع خودش وارد آن قسمت میشویم اما راجع بمطلب موضوع بحث یک مطلبی را نماینده محترم فرمودند که تکه تکه اش همه صحیح است هر کدامش را بگیریم بتنهایی و بخواهیم در ترازوی منطق بگذاریم همه‌اش صحیح و پسندیده است اما وقتیکه جمعش کردید آنوقت یک صورتی پیدا میکند که کار را مشکل میکند از برای کسی که بخواهد در زندگانی عمل وارد شود نه اینکه صحبت بکند چون یک تفاوتی هست بین کسی که یک خطی را بگیرد و بیک جائی برسد ویک عملی را انجام بدهد ویک نتیجه عملی بگیرد یا کسی که فقط از خارج مطلبی را نگاه میکند . البته تذکرات کسی که از خارج نگاه میکند خیلی مفید است فوق العاده بایستی درش دقت کرد وبسا اتفاق می‌افتد که انسان ازش نتایج خوب میگیرد وخط خودش را ببیند یک اعوجاجهایی دارد و عوض کند ولی خیلی سهل است که انسان از خارج یک موضوعی راتماشا کند و تنقید بکند وخیلی فرق دارد با آن کسی که میخواهد عمل کند حالا بنده همین مطلب رانشان میدهم که یک تکه از فرمایشات آقا این بود که میفرمایند مأمور مالیه حسن خدمت خودش را در از یاد وصول عایدات میداند و بنابراین سعی خواهد کرد درهر موردی بیشتر مالیات وصول کند آنوقت ممکن است وقتیکه باو اختیار داده میشود او صرف نظر از اینکه آیا آنچه مطالبه میکند بیمورد است یا خیر یک وجوهی را که مطالبه و وصول میکند شاید برخلاف مقررات قانون باشد بلی این ممکن است بنده نمیخواهم بگویم که خیر برخلاف انصاف بطور کلی هیچ کاری نمیشود. ممکن است بشود. ثانیاً اینکه فرمودند اگر ما بخواهیم قرائت را پایه قرار داده و روی قرائن وامارات بگوییم که تو فلان مقدار عایدات داری واینقدر مالیات بده یعنی از روی اماراتی که برای عایدات تو فرض کردیم بیا مالیات بده ممکن است اشتباه کرده باشیم خوب. ولی حالا که ما میخواهیم مالیات بگیریم چه جور بیگریم؟ مسائلی را که فرمودند همه را تصدیق نکنید که عادلانه ترین مالیاتها در دنیا مالیاتی است که از عایدات گرفته میشود بجهت این میگوییم که فلان قدر عایدی خالص داری باید باین تناسب بمخارج مملکت کمک کنی برای اینکه بتوانی این عایدات را پیدا کنی. خوب حالا که قرار شد این مالیات را بگیریم چه جور بگیریم مگر ما قائل باین باشیم که باید مالیه داشت که عالم بر مغیبات باشد و خودشان با یک اسنادی که هیچکس نتواند درش حرف برند وهیچکس نتواند در اوراقش تردید کند و عایدات هر کسی را از روی واقع حاسب کند. اگر همچو چیزی ممکن بود البته خوب بود ولی از برای مردمان عادی میسر نیست که اینطور بفهمند واین قدر مسلط و عالم ومطلع باشند که با یک اسناد مسلمی بیایند بگویند فلان آدم این قدر عایدات دارد واین قدر باید مالیات بدهد اگر این طور بود البته خیلی سهل بود ولی این عملی نیست ممکن است بگوییم خود آن آدمی که میداند عایداتش چیست بگوید مالیاتش چیست آقا در فرمایشاتشان هم آمدند ویک کسانی را مثال زدند و فرمودند این اشخاصی هستند که حساب درست ندارند و خودشان هم نمیدانند که عایدات و مخارجشان چیست . خوب. این دسته را ما حالا کنار میگذاریم تا بعد میگوییم با این دسته چه باید کرد. حالا ما دسته را میگیریم که خودشان میدانند عایداتشان چقدر است وخودشان معین کنند. پیشنهاد بفرمایند که بنده بیایم قبول کنم که هر که هر چه اظهار کرد بنده آن را مأخذ مالیات قرار بدهم . بنده عذر میخواهم از اشخاصی که ممکن است تصور کنند این حرفی که میزنم ممکن است حمل بر آنها شود ولی عرض میکنم درقانون سابق ما آمدیم و تقریبا یک همچو عقیده را پیدا کردیم و گفتیم خوب دو طبقه از افراد هستند که دارای معلوماتند واهل قانونند و اینها بطور مستقیم از تمدن یک ملمکت و درجه پیشرفت مملکت استفاده میکنند واینها را نمیشود گفت که اگر اظهار نامه بدهند تا حساب است. و اینها اطباء ووکلاء بودند. (حالا آقای دکتر ملک زاده روی میز دست میزنند که اجازه میخواهند حرف بزنند ولی بنده هم بعد خواهم گفت و بیشتر توضیح خواهم داد. ) بنده از آقا و آقایان وکلای عدلیه خواهش میکنم که دراین خصوص زیاد توضیح ندهند والا بنده میایم اینجا واحصائیه خودم را میگذارم روی میز وبرای استدلال خودم مجبور میشوم تجربه سه ساله را بیاورم اینجا در سال اول در تمام مملکت ایران طبیب درجه اول دوازده نفر پیدا شد در سال دوم شش نفر امسال دو نفر. درسال اول در تمام ایران وکیل درجه اول هشت نفر بود سال دوم نکس کرد وسال سوم بیک نفر رسید و آن یک نفر هم آقای همراز بود اسم میبرم و تمام اشخاصی که میبایست صدو بیست تومان مالیات بدهند شش تومان دادند. آقا نمیشود در اینصورت با یک همچو تجربه باظهارنامه خود اشخاص ترتیب اثر داد. خود آقای مؤید احمدی هم لطف کردند و در کمیسیون تشریف آوردند و تصدیق کردند که نمیشود اظهارنامه خوداشخاص را قبول کرد پس چه کنیم آقا؟ یک راه داریم وآن این است که همانطوری که آقا و بنده و همه در زندگانی وقتی که بخواهیم باعتبار اشخاص نگاه کنیم فکر کنیم فلان معامله را با فلان شخص میکنیم و عایدات این چه اندازه است مردم وقتی میخواهند باهم وصلت کنند حساب میکنند که آیا این آدم دارد یا ندارد چکار میکند میگویند خوب این آدمی است چهار تا نوکر دارد یک اتومبیل دارد یک خانه دارد یا یک آدمی است که درسال اینقدر معامله میکند روی قوانین عادی زندگی حساب میکند و میگوید یک کسی یک اتومبیل دارد چهار تا نوکر دارد صد تومان در ماه کرایه خانه دارد این آدم اگر روی قاعده عقلائی بخواهد زندگی کند

(یکی از نمایندگان : همه روی قاعده عقلائی زندگانی نمیکنند)

لازمه‌اش اینست که فلان قدر عایدات داشته باشد و فلانقدر باید مالیات بدهد.این قرائت را باید پایه قرار داد. همه تان میکنید . نمیتوانیم غیر از این بکنیم این مال آنهایی است که عقلائی زندگی میکنند الان میرسیم خدمت کسانیکه عقلائی زندگی نمیکنند

(خنده نمایندگان)

وقتی که در زندگی میخواهند دارایی دیگران را تشخیص دهند چه میکنند اینقسم تشخیص میدهند. برمیگردیم بآن تکه که یکی از آقایان اشاره کرد که عقلائی زندگی نمیکنیم .عرض میکنم خدمت آقایان که اینها را بنده تقسیم میکنم بدو دسته . یکدسته اشخاصی هستند که بمعنای قانونی سفیهندبرای اینکه معنی سفیه اینست که یک کسی امور مالی خودش را بترتیب صحیح وعقلائی اداره نکند واین سفیه قانونی است و محتاج بقیم است. دلیل ندارد که همه کس از سفاهت این شخص استفاده کنند ولی مالیه مملکت استفاده نکند حالا که بنابراین است دارائی این شخص تمام شود بگذارید یکقدری هم بما برسد.این یکدسته دسته دیگر هستند که بی حساب زندگی میکنند یا از مالیه دولت برمیدارند ویکروزی در دیوان جزا گرفتار خواهند شد یا کلاه مردم را برمیدارند.از این دسته هم اگر با شودمالیه مملکت استفاده کنند اشکالی ندارد یا از آن مالی است که در حقیقت از آن دست ازش برده شده حالا استفاده میکند یا بالاخره از آن مخارجی که باید بکند برای تعقیب او یک مقداری میگیرد ولی بالاخره اگر در این مملکت یک عده هستند که بدون حساب خرج میکنند باور بفرمایید که دراقلیتند که بدون حساب خرج میکنند باور بفرمایید که در اقلیتند

(صحیح است)

اکثریت مردم مخصوصاً در غیر طهران (بنده خیلی مسافرت کرده ام) مردمی هستند که کارشان حساب دارد که اگر خدای نکرده تمام ایرانیهای ما مثل من و آقا و بعضی آقایان بودند زندگانی ما خراب بود ولی اکثر مردم دراین مملکت کسانی هستند که حساب دارند وقتیکه یک عایداتی دارند معین میکنند یکقدری هم کنار میگذارند و بسرمایه شان اضافه شود والبته این نسبت بشهرها وولایات تفاوت دارد و اگر تصور میفرمایید که اینها مثل آن جمعیتی هستند که در طهران ولخرج هستند و این قبیل مردم خیلی پیدا میشود اینطور نیست. در هر حال چاره نداریم و باید کار اکثریت رامناط قرار داد و بگوییم چون یک عده اشخاصی هستند که نفهمیده ونسنجیده خرج میکنند و خرجشان دلیل بر عایدی آنها نیست ما وقتی گفتیم و فرض کردیم که تمام مردم ایران یک مردمان سفیهی نیستند یک قانونی باید نوشت که پایه اش روی کار عقلا باشد نه سفها. البته پایه کار را روی کار عقلا باید گذاشت قرینه را که ما مأخذ گرفتیم درست همان مقصودی راکه نماینده محترم در نظر داشتند میشود یعنی چه؟ یعنی مأمور مالیه بخیال خودش نتواند. چون فرمودند فرصت نبود و لایحه مفصل است گمان میکنم دست برنخورده باشند و شاید قدری سوءتفاهم شده والا یقین دارم که با نظری که ما داریم موافق هستند همان فکری که آقا کردند ما هم داریم دیدیم اگر ما بخواهیم بمأمور مالیه بگوییم که شما مطابق تشخیصی که دادید مالیات را معین کنید این یک کار غلطی بودو بی منطقی و بالاخره مضر بحال افراد ممکن است باشد. دولت متصل در کشمکش باید باشد برای اینکه مأمور مالیه البته همانطور که گفتند خدمتش را در این میداند که بیشتر وصول کند . از اینجهت ما گفتیم میزانی باید در کار باشد و مطابق آن حساب ومیزان باید تشخیص بدهند میزانها را هم باختیار مأمور نگذاشتیم گفتیم که میزانها مثلا این جور است از قبیل حق العمل کرایه خانه. حق العلاج این قرائن را ما میزان قرار دادیم بعد گفتیم اینها را نباید گذاشت که فقط وزارت مالیه معین کند بلکه یک نظامنامه معین کند. یعنی چه چیز را میشود قرائت قرار داد این را گفتیم بموجب یک نظامنامه باید باشد که بتصویب کمیسیون قوانین مالیه برسد برای این که بیشتر درش بحث شود و یک اطمینان بیشتری درش پیدا شود که بعد مأمور اجراء که وزارت مالیه باشد بموجب آن نظامنامه رفتار کند البته آنطور که باید وشاید نمیشود که بحقیقت نزدیک باشد کلیات رامیتواند بگوید کرایه خانه عده نوکر وکلفت وامثال اینها برای یک عائله قرینه ایست حق العمل در کار یا حق ویزیت که طبیب میگیرد یا حق الوکاله و اینها رامناط قرار دادیم ولی اینهم صرفاً نمیشود زیرا درهر جایی یکجور است داشتن ۳ نفر نوکر در طهران یک عایدات بیشتری رانشان میدهد تا ۳ نفر نوکر در کارشان پس نمیشود گفت که داشتند ۳ نوکر صرفاً مناط است برای این بود که ما آمدیم و گفتیم که باید یک کمیسیونهایی در محلها تشکیل شود که آن قرائن کلی را که کمیسیون قوانین مالیه تصویب کرده است آنها را معین کند که در هر محلی داشتن فلان دستگاه لازمه فلانقدر عایدات است عرض کردم داشتن دو تا اسب در طهران یک مخارج بیشتری میخواهد تا مثلا در یک شهر کوچک دیگری شاید آنجا نصف مخارج لازم باشد این بود که آمدیم و گفیتم قرائن را باید تا این اندازه درش دقت و رسیدگی کنیم که درهر محلی یک کمیسیونی تشکیل شود بنده تصور میکنم منتهی سعی وکوششی که یک وزیر مالیه باید کرده باشد برای اینکه تشخیصاتیکه برای دستگاه زندگی و عایدات مردم میدهد دور از حقیقت نباشد ما آنجاداده ایم حالا آقا میفرمایید راه بهتری دارید بفرمایید فرمودید الان بنظرم نمیرسد فکر کنید شور دوم هست کمیسیون هست تشریف بیاورید همه آقایانرا ازشان بنده خواهش میکنم و تمنی میکنم اگر یک فورمول و طریقی که بهتر از این باشد بنظرتان میرسد بفرمایید بنده واقعاً خیلی خوشوقت میشوم مگر ماها غرضی داریم مگر آقا خودتان تصدیق ندارید که بهمان اندازه که آقا دلشان میخواهد کار موافق ترتیب و مردم در رفاه باشند و دولت هم این نظر را دارد

(صحیح است)

پس همه مان یک منظور را داریم شما هم این مقصود را دارید که دولت عایدات باید داشته باشد برای اینکه اول خودتان اظهار کردید پس مقصودتان متفاوت نیست منتهی من اینطور بنظرم رسید که مأمور مالیه پیش خودش نتواند بگوید که آقا شما آنقدر باید بدهید باید روی پایه و مدارک باشد ما چه چیز را پایه گرفتیم همان چیزهایی را که در زندگانی عادی برای تمام افراد مردم مأخذ است و همه روی آن حکم میکنند وروی آن دستگاه میگویند فلانقدر عایدات باید داشته باشد منهم روی همان پایه نگاه کردم با وجود این احتیاط کردم و گفتم کمیسیونهایی در هر محل باید باشد و رسیدگی کند وبعد از همه اینها گفتیم این تشخیص که میدهیم قطعی نیست ویک تشخیصی نیست که برود وبرگرد تویش نباشد ما گفتیم این پایه و مأخذ عایداتی است که باید روی آن مالیات بدهی معهذا باو حق میدهیم که اگر دلیلی داشت برای اینکه بفهماند زندگانی که میکند غیر از عایداتی است که دارد وخرجی که میکند آنقدر نیست که عایدات دارد معهذا تشریف بیاورد در آن کمیسیونها و رسیدگی میکنند هر چه رأی دادند باشد اینجا یک اشکالی پیش بینی کردند که خودشان هم جواب فرمودند اشکالی که کردند صحیح بود و آن این بود که پول وقتیکه وارد میشود بخزانه بسهولت نمیشود ازش بیرون آورد واشکال دارد ولی این اشکال در چه وقتی است وقتی است که سال مالی گذشته باشد خوب خودتان هم اظهار فرمودید الانهم میگیریم منتهی در بودجه هر سال یک مبلغی پیش بینی میشود برای وجوهیکه دولت علاوه بر آنچه که باید بگیرد گرفته و باید پس بدهداین یک کاری است که الانهم میشود هر سه چهار روز یکمرتبه بنده یکعده درخواست امضاء میکنم که فلان آدم ده تومان مثلاً از بابت مالیات فلان جا اضافه داده و باید حالا بهش پس داد و حالا البته بطور مرتب هر سال در بودجه باید مبلغی گذاشته شود برای این کار دیگر اشکالی ندارد برای اینکه یا در سال مالی معلوم میشود که فلانقدر زیادی گرفته اند که در همان سال پس میدهند واشکالی ندارد اگر هم سال آینده رسید وقتیکه مبلغی در بودجه منظور شد برای پرداخت این قبیل وجوه اضافی بعداً بهش پس میدهند اینهم اشکالی ندارد و چاره نیست آنجا که عرض کردم کسیکه در عمل باید وظائفی را انجام دهد با کسیکه در عمل باید وظائفی را انجام دهد با کسیکه از خارج یک چیزی را نگاه میکند تکلیفشان فرق میکند همین جاست آقا از نقطه نظر مافوق عمل (برای اینکه نگوییم غیر عملی میگوییم مافوق عمل) البته حق دارید بگویید این پولی را که شما میگیرد دستش نزنید وآن جا ودیعه بگذارید . ولی بنده فکر میکنم که مملکت هر ساله مخارج جاری دارد و باندازه عایداتی که پیش بینی میکند مخارج باید بدهد و جزو اعظم این مخارج را باید در آخر هر ماه بپردازیم خوب اگر بنا باشد یک مقدار زیادی اختلاف حساب بنده پیدا کردم با مالیات دهندگان این قانون و این وجوه را هیچ دست نزنم ودیعه بگذارم آنوقت پرداختهاییکه در مواقع خودش در آخر هر ماه باید بشود او را از آنجا باید بدهم از برای آن فرد یا هر کدام دیگر ده تومان است صد تومان است هزار تومان است ده هزار تومان پولی است آمده به آنجا بدون تنزیل این آدمیکه میفرمایید روی حساب کار نمیکرده چطور حالا این قدر دقیق میشوید که تصور میکنید از آن سی تومان خودش که بیکار دروزارت مالیه از اواستفاده‌ها میکرده از یکطرف فرض کردیم که این یک آدمی است که هیچ حسابی در کارش نیست خوب اگر اینطور است برای این آدم فرضاً که پنجاه تومان زیادی میدهد و بعد از چند ماه دیگر پس میگیرد اهمیتی ندارد ولی از برای بنده اهمیت دارد برای اینکه ممکن است این مبلغها زیاد شود و صد هزار تا پنجاه تومان جمع شود وبرای صندوق مالیه اهمیت دارد ما نمیتوانستیم فکر کنیم باینکه این وجوه را ودیعه بگذاریم یا پرداختهاییکه باید بکنیم نکنیم وبگوییم صبر کنید بجهت اینکه یک عده پولشان نزد ما ودیعه است این نمیشود اینجا جایی است که آنوقت منطق عمل میآید پیش و جلوی منطق مافوق این عمل را که در وقت بیان و حرف البته خیل خوب است میگیرد ومیگوید همه اینها که گفتنی صحیح است ولی من نمیتوانم عمل کنم پس بنده خیال میکنم بااین مقدماتی که عرض کردم و حالا خلاصه میکنم که اشکالی در کار نباشد قرائنی را که کمیسیون قوانین مالیه معلوم میکند که چه چیزها را میشود قرینه گرفت اینکه هر کدام از این قرائن در هر محلی نشانه وعلامات چقدر عایدات است کمیسیونهای محلی معین میکند بعد از این تشخیصات آنوقت یک پولی از او میگیرد اگر با همه اینحال از یک کس زیادی گرفتند آنوقت مطابق آن ترتیب بهش پس میدهند پس تصور میکنم ما اینجا آمده ایم وسعی کردیم و جمعی کردیم بین دو چیز هم انصاف وهم مصلحت مملکت از نقطه نظر عایدات نه خواستیم بگوییم هر چیزی که ما تشخیص میدهیم و چوب‌انداز معین کردیم همان است و نمیشوداز او برگشت از آنطرف هم نخواستیم بگوییم که هر قدر اختلاف پیدا شد ما پول را نمیگیریم تا رفع اختلاف بشود یعنی پول را بگذاریم در یک صندوق و درش را قفل کنیم تا رفع اختلاف بشود ما هیچکدام از این دو کار را نکردیم یک کاری کردیم که هم عملی باشد وهم برخلاف انصاف نباشد ورویهمرفته بنده تصور میکنم (نه از نقطه نظر اینکه بنده این لایحه را آوردم خیر) رویهمرفته وقتیکه بیاییم این قانون رامقایسه کنیم با این قانونیکه الان هست و بعداز این از بین خواهد رفت می‌بینیم یک قانون عادلانه تری است و پایه حسابش معلوم است مطابق آن قانون آن کسیکه تا درجه اول حساب میشود دویست و پنجاه تومان باید بدهد آن یکی درجه دوم حساب میشود و صد و هشتاد تومان باید بدهد و حسابی نداشته باشد که بتواند عایداتش را نشان دهد ما آمدیم کار را بردیم روی عایدات و راههای رسیدگی را هم باقی گذاشتیم با وجود این مقدمات اگر هر کدام از آقایان پیشنهادی داشته باشند و مقصود ما را که عبارت است از وصول مالیات بطور عادلانه و تأمین مخارج مملکت است تأمین نماید و هر فورمولی که روی این مقصود غیر از این باشد بدهند ما قبول میکنیم.

جمعی ازنمایندگان – مذاکرات کافی است.

افسر- کافی نیست.

رئیس- بفرمایید چرا کافی نیست.

افسر- بجهت اینکه قانونی که پنجاه شصت ماده است

(یکی از نمایندگان: احسنت این است که میفرمایید)

اولاً این قانون را الان آوردند بما دادند هیچیک از آقایان موادش راملاحظه نفرمودند در کلیات هم یکنفر بیشتر حرف نزده این قانونی است که لااقل چند نفر درش حرف بزنند میفرمایید کافی است ما مساعدتا رأی میدهیم .

رئیس- آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند

(چند نفری برخاستند )

تصویب شد. آقای حکمت.

- تقدیم سه فقره لایحه از طرف آقای کفیل وزارت معارف

[۷-تقدیم سه فقره لایحه از طرف آقای کفیل وزارت معارف]

میرزا علی اصغر خان حکمت (کفیل وزارتمعارف)- چند فقره لایحه است برای استخدام معلمین مدرسه صنعتی و مدیر تحقیقات که تقدیم میکنم بکمیسیون مربوطه ارجاع شود.

- بقیه شور لایحه اصلاح مالیات بر عایدات

[۸-بقیه شور لایحه اصلاح مالیات بر عایدات]

رئیس- آقای افسر .

افسر- چنانکه عرض کردم قانون راتازه آوردند و بنده یکدور بعجله خواندم چند مطلب بنظر بنده رسید که میخواستم توضیح بخواهم یکی در این قسمت که مخارج را میزان گرفته اند عبارتی از قروض هیچ نیست یک کسی هزار تومان عایدات دارد وده هزار تومان مطابق ثبت اسناد قرض دارد و سالی یک مبلغی نزول قرض را باید بدهد وسالی هزار ودویست هزار و پانصد تومان هم خرج میکند این را چه جور حساب میکنید این قروض رااز عایداتش کم میکنید یا خیر فرض کنید ده هزار تومان قرض دارد وماهی پنجاه تومان هم باید تنزیل بدهد اگر او راکسر میکنید که بنده عرضی ندارم واگر قروض نیست که باید تصریح شود بجهت اینکه بنده میدانم که خیلی از اشخاص هستند هزار تومان قرض دارند ومثلا سالی دو هزار تومان عایدی یا آنکه ملکش یاکلیه حاصلش را جایی گرو داده است ویا از ملکش اصلا چیزی گیرش نمیآید یک عایداتی دارد ولی اصلا ملکش را حاصل گرو داده است یا قیمت ملکش را که حساب کنیم پنج هزاز تومان است ولی عایداتی ندارد بنظر بنده اگر این نکات در این قانون مراعات شده وبنده ملتفت نشدم که حرفی ندارم والا باید در اینجا پیش بینی بشود دوم راجع به قسمت عوائدی است که کسی از راه اجاره پیدا میکند یک کسی ، یک ملکی را اجاره میکند سالی یک مبلغی مثلاً هزار و پانصد تومان عایدی دارد وقتی که مالیات مستقیم را گذراندند ووقتی که ممیزی کردند و مالیات را روی روئیدنی ملک معین کردند و گفتند که هر چه روئیده میشودمالیه حساب کرد و صدی سه ونیم به آن ترتیب گرفت پس این تفاوتی که حالا میگیرد همان چیزی است که اصلش را صاحب ملک داده و آن صاحل ملک که ملکش را داده به بنده و بنده عمل کرده ام او این مالیات راداده بعقیده بنده در اینجا هم باید معین بشود منافع ملک اربابی اگراضافه پیدا کرد همان مالیات اضافی را بدهد هم چنین در املاکی که مالیات مستقیم دارد اینهم اگر در آنجا هست عیب ندارد واگر نیست عرض میکنم یا قبول یا رد یا اگر در موقع موادش باید عرض بکنم عرض میکنم .

وزیر مالیه – راجع به تنزیل قرض مسلم است که اگر یک کسی یک عایداتی دارد ودر مقابل هم یک قرض دارد که هر سال یک مبلغی تنزیل بدهد این تنزیل از عایدات عمومیش باید کسر بشود و مالیات از عایدات خالصش باید گرفته شود ولی البته ما حتی‌الامکان سعی خواهیم کرد که قرضهای صوری در مقابل مالیه بحساب نیاید و لکن اساس مسئله محل تردید نیست که یک کسی که یک قرضی دارد و یک تنزیلی میدهد باید آن تنزیل از عایداتش کسر بشود. اما راجع به قسمت دوم متأسفانه بنده با آن تغییری که آقا کردند موافق نیستم که یک کسی اجاره داری ملک میکند و از آن اجاره داری عایدات میبرد و آن عایدات هم بحدی است که مشمول این قانون میشود آنوقت نباید بدهد؟! اگر اینطور باشد که همین محصول تا وقتی که مصرف میشود چندین قسم مالیات دیگر میدهد هر جنس را بگیرید همان گندم چندین قسم مالیات دیگر میدهد تا مصرف شود یا اجناس صادراتی هر دستی که میآید یک مالیاتی میدهید تاصادر شود خوب شما از پنبه چرا مالیات میگیرید؟ میگویید صاحب ملک داده است . آقا صاحب ملک به نسبت عایدات خودش داده هر کسی نسبت بعایدات خودش باید بدهد بنده میآیم ملکی را اجاره میکنم ازش فایده میبرم البته باید به تناسب فایده ی که میبرم مالیات بدهم بعد این جنس را میفروشم به تاجر تاجر مطابق عایدات خودش باید مالیات بدهد بعد میافتد بدست کاسب دیگر او هم باید به تناسب عایدی که از آن میبرد مالیات بدهد.

رئیس- آقای کاشف .

کاشف – بعقیده بنده در تمام این مواد فقط راجع به دو قسمت است واین دو قسمت اگر عملاً حل بشود بقیه مواد بعقیده بنده اصولاً خیلی خوب است یکی موضوع تعیین عایدات خالص است که دراینجا خیلی گنگ است از قانون سابق هم گنگ تر است ویکی هم همین عایدات خالص است البته هر کس یک نوعی تعبیر میکند عایدات خالص را ولی وقتی حساب پس دادند چنانکه کراراً گفته شده است از یک شرکت ثبت شده هم یک توضیحاتی خواستند از مالیه که بهیچوجه من الوجوه مربوط نبوده که درواقع باید این را در دسترس تمام تجار و شرکتها وهر کس که مؤدی مالیاتی است بگذارند و یکی یکی استفاده بکنند فرض بفرمایید که یک تجارتخانه چای مصرف میکند ممکن است بگویید آقا قبول ندارم این خرج را یا یک دوایی معمولاً میخریده حالا بگویند قبول ندارم؟ و این قانون اشکالی که دارد فقط راجع بهمین قسمت است وقتی که عایدات خالص معین شد و بعقیده بنده قانون باید دراین قسمت بیشتر باید تصریح داشته باشد نه فقط از نقطه نظر تعیین تکلیف مؤدی مالیاتی بلکه بیشتر از نقطه نظر تعیین تکلیف مباشر عمل و مالیات بگیر آنوقت این اشکالات رفع میشود مضافاً باینکه همانطوری که فرمودند بالاخره دولت مجبور است در خیلی از موارد قرائن وامارات را ترتیب اثر بدهد برای اینکه ما خودمان میدانیم که اکثر کسبه وعده زیادی از تجار نمیتوانند عوائد و منافع حقیقی خودشان راتعیین کنند یک دفاتر منظم و مسلمی ندارند که بموجب آن دفاتر بتوانند یک عوایدی را بطور مستقیم ارائه بدهند وبالاخره میرود روی اماره و قرائن در صورتیکه ترتیب اماره و قرائن هم همانطوری که فرمودند فقط نظر اصلی مأمور مالیه عبارت است از اخذ هر مقدار بیشتری که ممکن است لذا این نظر اگر تأمین بشود البته اشکالی نخواهد داشت پس بنابراین بنده اصولاً چند اشکال در این می‌بینم یکی موضوع تعیین عواید خالص است ویکی موضوع اینکه در چه حدود واختیاراتی میتوانند مأمورین مالیه تعیین این عواید را بکنند والا البته اماره و قرائن هم همینطوری که فرمودند بحکم اجبار پیش میآید و چاره هم ندارند برای اینکه دفاتر مرتبی نیست و موضوع عواید خالص هم یک مختصری که در این قانون نوشته شده است بعقیده بنده کافی نیست برای اینکه یک قسمتهای خیلی مسلمی را موضوع کرده اند از قبیل مصارف شغلی و بقیه مخارج بکلی مسکوت مانده است واین ترتیب اگر درنظامنامه کاملا تعیین نشود و روشن نشود در واقع مؤدی مالیاتی بایستی که مالیات از عواید غیر خالص بدهد.

وزیر مالیه – بنده متوجه نشدم که فرمودند این قانون از قانون سابق هم راجع به عواید خالص ناقص‌تر است در کدام ماده است چون نگاه هم کردم ماده ای در اینجا بنظرم نرسید خواستم بپرسم شاید بنده باز اشتباه کرده ام که کدام ماده از آن قانون عوائد خالص راگفته بود بیک ترتیبی که از این روشن تر باشد حالا ما اینجا یک اصلی را قائل شدیم گفتیم اینجا که عواید خالص چه چیز است. عبارت است از مجموع عایداتی که شخصی که مشمول این مالیات است باید بدهد منهای مخارجی که برای تحصیل آن عواید لازم است و بعد هم در قسمت شرکتها آمدیم یک چیزهایی را که خیلی ممکن بود محل بحث بشود معین کردیم گفتیم: برای تعیین عایدات خالص شرکتها اشیاء ساخته شده و مال التجاره موجوده شرکت بقیمت روز حساب میشود مبالغی که برای استهلاک کسور اموال منقول و غیر منقول شرکت منظور شده از مجموع عایدات غیرخالص موضوع میشود مشروط بر اینکه کسور واقعی بوده ومربوط بسالی باشد که بحساب مالیاتی آن رسیدگی میشود. پس یک اصولی در اینجا نوشته شده در صورتیکه درقانون سابق بنده نمیدانم کدام قسمت است که روشن تر بوده وآنرا ما اینجا نیاوردیم اما راجع باینکه فرمودند خوبست مخارج راتعیین کنیم چه جور معین کنیم مبلغ معین کنیم یا نوع

(کاشف: نوع)

اگر نوع مقصود است که ملاحظه باید کرد انواع واقسام مخارجی که ممکن است بیاید ودر هرکدام چقدر باید بحث کرد و بعلاوه آن نوعی که در مملکت دیگر ممکن بوده است جزء مخارج حساب بشود در اینجا ممکن است جزء مخارج حساب نشودو همینطور وارونه اش و بهمین مناسبت بود که ما این را گذاشتیم در نظامنامه معین کنیم بعد هم ممکن است در محل متوجه بیشویم که اشتباه کرده ایم و باید تغییر داد در نظامنامه تغییر میدهیم اصلاح میکنیم در نظامنامه معلوم میشود که عایدات جاری را حساب میکنیم مخارج را هم حساب میکنیم و باید از عایدات کسر شود تا عایدات خالص بدست آید همانطوری که فرمودند با آن اشخاصی که حساب مرتبی ندارند ما هیچ چاره نداریم غیر از اینکه روی قرینه عمل بکنیم گناه ما چیست که آقا کسی حساب خودش را ندارد گناه دولت نیست اگر کسی نخواهد دفتر مرتبی داشته باشد اگر دارد یک دفتر معینی که روی آن نگاه میکنند اگر ندارد چاره چیست آقا! استخاره که نمیتوانیم بکنیم. لابد باید روی یک پایه ای برویم وآن پایه قرائن است و اما راجع باینکه در یک مخارجی ممکن است کشمکش بشود بنده تصدیق میکنم بدبختانه که هر قدر مانظامنامه بنویسیم باز یک اشخاصی هستند که میآیند یک چیزهایی را هم که درنظامنامه نوشته شده است که نباید جرء مخارج حساب کرد میگویند باید جزء مخارج حساب بشود و باید کشمکش کرد و گاهی هم ممکن است یک چیزی پیش بیاید که اصلا جزء نظامنامه پیش بینی نشده است وبعداً باید پیش بینی بشود بعد هم یک عادتی است در همه جا معمول است که مالیات بده میآید در موقع مالیات حسابهایی را میآورد که نمیشود قبول کرد خیلی این عمل شده است و میشود شاید یک چیزی را جزء مخارج بگوید که درحقیقت جزء منفت او است نه مخارج چون این موضوع خیلی اتفاق افتاده است درخارج از ایران میبینید امسال منافع زیادی دارد اگر بخواهد از این منافع مالیات خودش را بدهد خیلی زیاد میشود برای خودش میل میخرد خانه میخرد میگوید این جزء مخارج من است محل آنشرکت را میخرد همیشه عمل مالیه ها در خارج همینطور است میگوید خیر آقا شما تا حالا کرایه میدادید حالا میخواهید بخرید بخرید حرفی نداریم اما این را من جزء نفع خالص امسال حساب میکنم منهای آن مبلغیکه هر سال کرایه میدادی ممکن است تمام عایدات را بصورت سرمایه در بیاورد این ترتیبی نیست که بشود ازش جلوگیری کرد البته پیش خواهد آمد ولی البته در هر کشمکش باید انسان یک موازینی را تعیین کند که کشمکش روی آن حل بشود این را هم بنده خیال میکنم ما در نظامنامه یک کاری میکنیم که کشمکش حل بشود.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس- آقایانی که بورود در موارد موافقت دارند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند.)

رئیس- تصویب شد. ماده اول قرائت میشود:

ماده ۱- از عایدات خالص مشمولین این قانون در صورتیکه از ۵۰۰۰ ریال درسال تجاوز کند طبق مقررات ذیل مالیات اخذ خواهد شد.

تبصره ۱- عایدات خالص از لحاظ این قانون عبارت از مجموع عایدات مؤدی است در دوره مالیاتی منهای مخارج جاری ومصارف شغلی در حدودیکه برای تحصیل و حفظ عایدات مزبوردر دوره مالیاتی ضروری است.

تبصره ۲- عایدات املاک اربابی و خالصه انتقالی و مستغلات مشمول قوانین مخصوص خود میباشند.

رئیس- آقای فهیمی موافقند؟

فهیمی – بنده عرض دارم.

رئیس- بفرمایید.

فهیمی – اگر نظر آقایان باشد در موقعی که آن لایحه مالیات بر عایدات سابق مطرح بود بنده اعتراض داشتم و گفتم که این مالیات عادلانه نیست و عادلانه ترین مالیات آن است که روی عواید اشخاص باشد وآن لایحه عیبی داشت که همانوقت عرض کردم یکی این بود که یک طبقه با کمال سهولت میتوانستند از تأدیه مالیات مربوطه بخودشان فرار کنند چنانکه در عمل دیده شد و بالعکس بر یک طبقه تحمیلات زیاده از حد میشد زیرا مالیات بعضی از طبقات تجار وکسبه را روی میزان معاملاتشان قرار داده بودند و ممکن بود یک تاجری در سال بیست هزار تومان سی هزار تومان معامله کرده باشد ولی از اصل سرمایه اش هم ضرر کرده باشد معهذا مالیات را میداد خوشبختانه امروز نظری که بنده داشتم آقای وزیر مالیه در ضمن این لایحه بمجلس آورده اند وامیدواریم باکمال موافقت تصویب بشود بنده ایرادی که بنظرم رسید در طرز تحریر این ماده واین لایحه است زیرا این سه ماده اول باید مجموع قانون را بطور خلاصه معین کند یعنی در ماده اول اجازه برقراری مالیات ماده دوم مؤدیان ماده سوم معافین از مالیات وبعد شروع کند بطرز گرفتن مالیات ولی ماده اول یک عبارتی دارد که ظاهراً مشمول تمام این قانون نیست مینویسد از عایدات خالص مشمولین این قانون در صورتیکه همه مشمولین این قانون روی عایدات خالصشان مالیات نمیدهند یک طبقه هستند که از کل عایداتشان مالیات میدهند در اینجا بدون استثناء و قیدی ذکر شده است از کلیه مشمولین از عایدات خالص آنها در صورتیکه عایدات خالص برای یکی دو طبقه است و برای همه نیست پس عبارت ماده اول را باید طوری نوشت که شامل همه بشود . یکی دیگر راجع بتعریف عایدات خالص بنده هم یکقدری با آقای کاشف موافقم که اگر قدری در این موضوع تصریح بشود بهتر است مثلا اینجا قید کرده اند تا حدی که برای تحصیل وحفظ عایدات مزبور لازم است . یک مالیات بده در اینجا مدعی زحمت میکشد بعد دچار خرج واشکال میشود و برای حفظ عایدات خودش نذر میکند بمکه معظمه مشرف بشود آنوقت این را جزء مخارج حاسب میکنند یا نه. اشکال زیاد مابین مؤدیان مالیات و مأمورین در تشخیص عایدات خالص و نوع مخارج زیاد تولید میشود اگر چه پیش بینی کرده اند که در کمیسیون بایستی نظامنامه تصویب بشود ولی بنده تصور میکنم آنجا هم باز آقای وزیر مالیه دچار اشکال بشونداگر نوع مخارجی راکه باید کسر شود قید میشد که از چه قبیل است ومسلم است مخارجی که برای تحصیل عایدی هر صاحب عایدی باید داشته باشد از چه قبیل است اینها را قید میکردند بهتر بودو صریح تر بود برای اینکه این قبیل قوانین هر چه در خود قانون روشن تر باشد اشکالات البته مابین مأمورین و مؤدیان کمتر خواهد بود. یکی دیگر در تبصره ۲ قید کرده اند عایدات املاک اربابی و خالصه انتقالی ومستغلات مشمول قوانین مخصوص خودمیباشند چون ما قانون گذراندیم که خالصه انتقالی از بین رفت دیگر این عبارت مورد ندارد همان بنویسند املاک اربابی و مستغلات کافی است و شامل همه خواهد بود دیگر خالصه انتقالی را اینجا زنده نکنیم بهتر است واین ماده را هم طوری باید نوشت که شامل تمام طبقات بشود و در ماده دوم هم همانطوری که عرض کردم مالیات دهنده ها را معین کنند.

وزیرمالیه - اینکه فرمودند ماده اول طوری است که شامل همه نمیشودبنده چندان مخالف نیستم باصلاح و بنده حاضرم اگر پیشنهادی بکنند قبول کنم زیرا مقصودیکی است ولی عبارت ماده که نوشته از عایدات خالص مشمولین این قانون در صورتیکه از پنجهزار ریال در سال تجاوز کند بایستی اینقدر مالیات بدهد البته بعضیها هستند که از پنجهزار ریال که تجاوز کرد نسبت بتمام باید مالیات بدهند بعضیها از پنجهزار ریال که تجاوز کرد نسبت به مازاد باید بدهند و این عبارت هم طوری نیست که با آن مواد متفاوت باشد با وجود این اگر طور دیگری نظرشان میرسد اشکالی ندارد . اما راجع به مسئله اساسی که فرمودند چه درفرمایشات آقای فهیمی وچه درفرمایشات آقای کاشف راجع به مخارج بنده تصور نمیکنم در اساسش اختلافی بین آقایان باشد که باید در یک جایی این معین باشد که آن مخارجی که باید کسر شود چه چیز است برای اینکه هر کس ممکن است یک جور تعبیرکند ولی بنده خیال میکنم که این در نظامنامه باشد بهتر است وهنوز هم این عقیده را دارم عقیده ام این است که اگر در یک نظامنامه باشد بهتر میشود تشریح کرد اگر بعد هم دیدیم که لازم است تغییری داده شود و عمل نشان داد که اصلاحی لازم است بشود دیگر مجبور نیستیم قانون را دست بزنیم این نظر بنده بود بعد اگر پیشنهادی در این خصوص دارند و یک چیزهایی را لازم میدانند که در این جا نوشته شود وخیال میکنند خوب است پیشنهاد کنند شاید هم بیاییم یک چیزهایی رااضافه کنیم مابقی را بگذاریم برای نظامنامه یا اینکه خیر همه اش را در قانون بیاوریم یا اینکه خیر مصلحت این است که همه را بگذاریم در نظامنامه پیشنهاد کنند در کمیسیون صحبت بکنیم با حضور خودشان واکثریت آقایان هر چه رأی بدهند ولی خواستم عرض بکنم که از نقطه نظر عمل بنده بهتر میدانم که درنظامنامه باشد واما راجع به کلمه خالصه انتقالی که فرمودند این را یکی از آقایان در کمیسیون تذکر دادند که شما چون آمدید استثناء کردیداملاک اربابی ومستغلات را آنوقت این اشکال پیدامیکند که خالصه انتقالی را کنارگذاشتیم بنده هم خیال میکنم که حرفی که درآنجا زدم صحیح است و بهمین مناسبت هم قبول شد. خالصه انتقالی راست است که رفته است ولی یک مقداری هنوز بازخرید نشده است و روی همان پایه خالصه انتقالی هنوز مالیات میدهد بنابراین آن تذکری که یکی از نمایندگان محترم در کیمسیون دادند بنظر بنده صحیح است معهذا اگر پیشنهادی آقا دارید بنده حرفی ندارم ولی غیر از مزروعی برای اینکه وقتی معمولا میگویند املاک مزروعی باغات هم جزئش میآید و تولید اشکال میشود در اصل مسئله هم گمان میکنم یک همچو اشکالی پیدا شود.

رئیس- آقای طباطبائی .

طباطبائی دیبا- عرضی ندارم.

رئیس- آقای دکتر طاهری.

دکتر طاهری- بنده معتقدم این قانون در عین اینکه اصل موضوع آن مالیات بر عایدات است معذلک برای دولت عایدات بیشتری را تحصیل نمیکند و برای مردم هم یک زحمت زیادتری ایجاد میکند مشمولین این قانون سه طبقه اند دو طبقه ازآنها یک طبقه مستخدمین و آنهایی که موظفند کار میکنند آنها تکلیفشان معلوم است حقوقشان هم معین است مالیاتشان رامیدهند یک طبقه هم شرکتها و تجار اشکالی ندارد نسبتاً عوایدشان را میشود فهمید ولی آن طبقه سوم که تقریباً شامل تمام اهل مملکت و تمام اهل شهرها میشود در هر شهری بین مأمور مالیه وآنها اصطکاک پیدا میشود یعنی هم برای مأمور مالیه اسباب اشکال میشود و هم برای مردم برای اینکه صحیح است با آن فرمایشاتیکه آقای وزیرمالیه کردند بیش از یکعده برای تعیین مالیات اختلاف نمیشود ولی یک فقره اختلاف هم کافی است که تا آخر معطل کندومالیه هم از کسب وکار بازمیماند و برای مالیه هم اضافه عایداتی حاصل نمیشود آنچه از مقدمه بیرون میآید و از آنچه که خود آقای وزیر مالیه فرمودند چون یکی دو طبقه درست وظیفه خودشان را انجام نداده انداز قبیل اطباء و وکلاء عدلیه لهذا این قانون را عوض کردند بنده عقیده ام این است که در عمل ممکن است اینطور باشد ولی در عوض در طبقه تجار واصناف بعکس شده اشخاصی هستند که عوایدشان بقدریکه حالا مالیات جواز میدهند نبوده مثلاً تاجر درجه اول دویست وپنجاه تومان میدهد حالا مطابق این قانون بایدشش هزار تومان عایدی خالص او باشد حالا ببینید که چندنفر تجار ممکن است دارای این مقدار عایدی باشند در صورتیکه اکثر تجار مالیات درجه اول رامیدهند برای اینکه مزایائی دارد در اطاق تجارت عضو میشود میتواند از قند وشکر دولتی بخرد اینها برای اینکه یک استفاده‌هایی ببرند آمده اند پول زیادتری بدولت میدهند ممکن است دیگرانرا هم در طبقه دکترها و وکلاء یک تشویقی بکنند ویک اعتباری برای آن جواز درجه اول قرار داده شودکه اسباب تشویق بشود. درهر حال اگر چنانچه یک مختصر اضافه عایداتی پیدا شودبرخلاف عقیده آقای فهیمی هستم صرفه با همان قانون است با یک مختصر اصلاح وارزش این را ندارد که اهل مملکت با مأمورین مالیه درتمام سال گلاویز باشند برای مالیات و آخرش هم وقتی حساب میکنید می‌بینید نسبت بقانون پیش با صدهزار تومان متر یا بیشتربنده یک راهی را عرض میکنم که اگر چنانچه دولت متوجه بشود و دقت بکند میلیونها درهمان منابع اصلی عواید فرق میکند قانون مالیات تریاک و عواید تاکس تریاک راوقتیکه آوردند همه در فراکسیون دیدیم که خیلی بی ترتیب قرار داده اند تذکر هم دادیم کسی توجه نکرد انحصارش را برداشتند ویک تصویبنامه که با هیچ منطقی موافقت نمیکند قرار دادند که اگر کسی مثال هزار صندوق خارج کند دویست تومان بدهد اگر کسی دویست صندوق خارج کند هفتصد تومان بدهد اصلا این انحصار مثل این است که تعمد دارد صادر نشود در صورتیکه اگر چنانچه تاکس هست در هر حال باید مساوی باشد یکی از صادارت مهم ایران است در باندرل امتحان شد وقتی باندرل گران شد مصرفش بکلی از بین رفته بود بعد که کم شد عوایدش چندین برابر شد و همین تاکس صدور تریاک را بنده تعهد میکنم که اشخاصی که شکایت میکنند و وارد هستند که پنجاه تا صندوق تریاک را حاضر کرده اند و میخواهند صادر کنند میگویند صندوقی دویست تومان بده آخر بچه جهت و بچه مناسبت هر چیزی باید یک تاکس معینی داشته باشد گمرک مگر تفاوت دارد یک من چیزی را که میبرد فلانقدر گمرک بدهند صد من هم که میبرند باید صد برابر بدهند بعقیده بنده همان قانون سابق را یک اصلاحی بکنند بهتر است و بعقیده بنده حضرت آقای وزیر مالیه که مرد عملی هستند این قانونی که اصطکاک مردم را با مأمورین مالیه زیاد میکند معتقد نبودم بیاورند و بنده عقیده دارم هر قدر ممکن است باید قانون راساده تر کنند که اصطکاک مردم با مأمورین کمتر بشود سی میلیون عواید ما از قند وشکر است در گمرک گرفته میشود هیچکس هم حرفی ندارد چون مأمورین اصطکاک بامردم ندارند چندان تحمیل نمیشود سه میلیون مالیات ارضی است ببینید چه تشکیلاتی دارد و چقدر شکایت و زحمت دارد تمام مالیات مزروعی را خودتان ملاحظه بفرمایید که سه میلیون نمیشود پس برای اینکه خیال میکنید که پانصد هزار تومان بیشتر میشود آنوقت ارزش دارد؟! دو قسمتش که اصلا مثل سابق است قسمت مستخدمین که حرفی درش نیست قسمت شرکتهایش هم که اشکالی ندارد ولی آن یک قسمتش که مال اطبا یا وکلا باشد یا تجار متفرقه باین دویست سیصد هزار تومان نمی‌ارزد که یک تشکیلاتی برای اجرای آن لازم دارید با آن اعضاء که نمیشود برای اینکه همان محاکماتی که دارد با آن که نمیشود همان کمیسیونی که هست با آن که نمیشود بعقیده بنده صرفی ندارد برای تان غیر از اینکه اعضاء را زیاد کنید اما نظر خودم را راجع باصلاحش عرض میکنم در قسمت مستخدمین دولت که البته همینطور هست پیشنهاد بنده دو چیز است یکی این است که نسبت به اطباء و وکلای عدلیه ممکن است یک کمیسیونی بکنندکمیسیونی که اعضایش هم معین باشد نه کمیسیون موهوم یک نفر از طرف مؤدی باشد یکنفر از طرف مالیه یکنفر هم از خارج برای اینکه آنها راه تحقیق عایداتشان یکقدری مشکل تر است اما نسبت بسایرین اگرچنانچه بخواهند صرف نظر بکنند ازاین جواز ضررش بیشتر است معذلک میگویند خوب حالا روی یک مأخذی هست معین شده اگر چنانچه از روی سرمایه بگیرند یک چیز جزئی مثلا صدی نیم ازسرمایه بگیرند این تقریباً با این معادل شده تعیین سرمایه هم زحمتی ندارد سرمایه در دفتر معین است میگوید سرمایه من اینقدر هست محاکمه و کمیسیون لازم ندارد که از روی قرائن وامارات عایدی یک کسی را معین کردن اینها نمیشود.

وزیر مالیه – عرض کنم که البته در مسائل مالیاتی پیش بینی کردن و بطور قطع گفتن که تا این میزان این عایدات خواهد بود این یک امری نیست که یک شخصی که بخواهد حرف با اساسی بزند اقدام کندالبته همیشه باید سعی کرد با منتها درجه دقت حساب کرد البته باید سعی کرد یک مقداری پیشبینی بشود که تقریبا همان قدر عاید بشود ولی معهذا ممکن است در حساب یک وقتی اشتباهاتی هم بشود با ذکر این مقدمه میخواهم عرض کنم که با حسابی که ما کردیم این مالیات بیشتر از مالیات فعلی برای ما عایدات دارد در درجه اول برای همین منظور این قانون را آوردیم حالا آقای نماینده محترم نمیدانم چه جور حساب کرده اند که میگویند این عایدات بیشتری برای ما ندارد این را بنده حقیقة نمیدانم بله خیلی ممنون خواهم شد یک وقتی در خارج یاوقتی که کمیسیون تشکیل میشود بیایند واین حساب را بفرمایند بجهت اینکه اگر بنده بدانم که این برخلاف مصلحت ماست وبیشتر از آنچه وصول میشده است وصول نمیشود و کسری خواهد کرد مسلماً این کار را نخواهم کرد ولی تا وقتی که این مسئله را حساب نکرده اند و خلاف عقیده بنده ثابت نشده است بنده عقیده ام این است که اشتباه نکرده ام و بموجب این قانون بیشتر از آنچه که تا بحال بما عاید میشده است عاید خواهد شد. اما اینکه فرمودند که این موجب زحمت زیادتری خواهدشد هنوز حقیقة بنده نفهمیدم برای اینکه ایشان میدانند که برای رسیدگیها واین قرائن الان هم ما کشمکش داریم و دچار هستیم مگر شما تصور میکنید ما الان کشمکش نداریم با همین آقایانی که الان اظهارنامه داده اند با شرکتها با همین تجاری که دفتر منظم دارند با تجار درجه اول و دویم یا اصناف درجه اول ودوم و سوم دارند مگر ما اختلاف نداریم یکی میگوید من درجه اول نیستم درجه دوم هستم دیگری میگوید که من درجه چاهرم هستم یکی دیگر میگوید که در شرکتها این مقدار از مخارج را بید کسر بگذارند از کل عایدات تا عایدات خالص بدست بیاید برای اینکه ضروری بوده است ما میگوییم خیر ضروری نبوده است و باید این مخارج موضوع نشود این کشمکش‌ها را حالا هم ما داریم اصلا فرض اینکه شما بخواهید یک مالیات مستقیمی را وصول کنید تماس با اشخاص نداشته باشد و کشمکش با اشخاص نداشته باشد واصطکاک با اشخاص نداشته باشد نمیشود و محال است پس ما این زحمت و تماس را البته داریم منتهی علاج دارد اختلاف پیدا میشودبین اصناف وتجاربا ما باید مطابق همین قانونی که فرمودند بحکم وخبره رجوع شود او خبره اش حاضر نمیشود قبل از اینکه بنده در وزارت مالیه بروم یک لایحه در این خصوص تهیه شده بود که اگر حکمش حاضر نشد آنوقت او یک حکم دیگر باید معین کند ولی بنده چون با اساس آن قانون موافق نبودم گفتم که نمیشود آنطور قرارداد و در نظر گرفته بودند که اگر حکم دومش هم حاضر نشد حکم ما رسیدگی کند وتمام کارها در قسمت وصول این مالیات الان هم کشمکش و زحمت دارد وتمام کار ما حالا تق و لنگ است بدبختانه یک چیزی که باید در اخلاق ما وارد نشده است مخصوصا در مملکت ما عادت نداشته اند وآن عبارت از دادن مالیات است کسی هنوز عادت نکرده است که مالیات را از جیبش دربیاورد وبدهد این کار را هنوز عادت ندارند و ما هم عادت نداریم که آنها راتشویق کنیم و واقعاً بآنها بفهنمانیم که دادن مالیات یک تکلیف ملی است که اگر واقعاً افراد یک مملکت بخواهند از زندگانی آن مملکت استفاده کنند از همه چیز آن مملکت استفاده کنند از مخارجی که در آن مملکت میشود استفاده کنند ولیکن هیچکس نخواهد کمک کند بآن مخارج وقتی هر کس پیش خودش حساب کند بگوید که اگر بنا باشد من کمک نکنم دیگری هم نکند، دیگری هم نکند وضعیت چه خواهد شد وقتی که این فکر بیاید در کله مردم و بفهمند البته کشمکش کم خواهد شد مگر نخوانده اید مگر نمیدانید که در یک مواقع خیلی سخت که برای ممالک دیگر پیش میآید چطور مردم آنجا کمک میکنند؟ چطور مردم مالیاتشان را زودتر میبرند و میپردازند؟ مگر نخوانده اید در روزنامه ها؟

(کازرونی : ایرانیها مطیع هستند)

عرض کنم خدمت شما که بنده خودم ایرانی هستم و ایرانی را هم خیلی دوست میدارم ولی خواهش میکنم که تعارف زیاد با هم نکنیم ایرانی در دادن مالیات جان نمیکند تا بدهد خیر باید رفت وبهزار زحمت ازش گرفت چرا؟ چاره هم ندارد آقا همه سر وته یک کرباسیم چرا این طور است؟ برای این است که اولا یک مدت مدیدی مالیات داده است و بمصرف صحیح نرسیده است و خرج صحیح نکرده ند این فکر وعقیده کم کم در دماغش پیدا شده و بعضی عقاید هم که شاید پایه واساسی ندارد بیک عناوین مقدسی باو تزریق شده است که اصل دادن مالیات عمل خوبی نیست و ندادنش یک ثوابی هم دارد این طور فکر که مال دولت را خوردن ثواب هم دارد وقتی بنا شد در یک مملکتی پیدا شد شما چطور میتوانید توقع داشته باشید از افرادش که حاضر بشوند قبل از وقت هم بروند مالیاتشان رابدهند این را نمیتوانیم بگوییم که گناه آنها است ولی عرض میکنم که آقایان که آن طبقه منورالفکر این مملکت هستند باید باین افراد حالی کنند که مالیات دادن یک تکلیف ملی درجه اول است و واقعاً این کلمه شاید از طرف بنده غریب بنظر بیاید حتی مالیات دادن برکت هم دارد برای این که اگر کسی آمد به عایدات مملکت کمک کرد همیشه بطور مستقیم عایدات خودش هم زیاد میشود. این است که بنده میگویم برکت هم دارد ولی تا وقتی که این عقیده پیدا نشده واکثر این عقیده را ندارند این است که در موقع پرداخت مالیات با حسن نیت نمیدهندومیخواهند یکقدری کمتر داده باشند پس الآن هم ما این زحمت را داریم چه تفاوتی است بین این لایحه وقانون فعلی همین است که ما آمده ایم ویک پایه هایی را برایش گذارده ایم و نگذاشته ایم روی یک اصلی که واقعاً غیرمنصفانه باشد چون در عین این که دولت میخواهد بعایدات مملکت کمک کند ومالیات خودش را بگیرد حق و عدالت وانصاف را هم میخواهد مأخذ قرار دهد و نباید از یک عده برخلاف حق چیزی گرفت وتحمیل کرد ونه از یک عده گرفته نشود و بر یک عده دیگر تحمیل شود آقا میفرمایند که بعضی از تجار که امسال مالیات در جداول دویست و پنجاه تومان داده اند باید ششهزار تومان عایدات خالص داشته باشد این است که واقعاً از اخشاصی هم که آن عایدات را نداشتند نبایستی گرفت این خوب کاری است که اگر ششهزار تومان هم عایدی نداشته باشد باز مالیات درجه اول را بدهد؟ با وجود اینها بنده کاری ندارم آقا پیشنهاد بفرمایند مستخدمین را یک قسمت علیحده و تجار را هم روی آن ترتیب اگر اکثریت مجلس موافقت کند برای تجار همان درجه اول و دوم وسوم وچهارم روی همان پایه باشد اگر این ترتیب موافقت شد وتصویب شد میرود روی آن ترتیب اگر این طور است ما هم این کار را میکنیم

(دکتر طاهری: روی سرمایه)

از روی سرمایه بنظر بنده خوب کاری نیست خوب کاری نیست که انسان بیاید و اساس مالیات را بر سرمایه قرار بدهد برای اینکه تمام آن چیزهای دیگری که شما ممکن بود مأخذ قرار دهید برای گرفتن مالیات در سرمایه نیست برای این که یک سرمایه ایست که عایدات میدهد ویک سرمایه ایست که عایدات نمیدهد واگر هر سال شما از و یک مبلغی بگیرید بعد از چند سالی تمام میشود مثل این است که شما سرمایه یک کسی را ازش بتدریج واقساط بگیرید تاوقتی که دیگر مالیات نباید بدهد یا این است که یک وقتی سرمایه مأخذ مالیات میشود یعنی یک قرینه میشود یا این است که اصل مقدار سرمایه اخذ میشود البته قرینه میشود برای اینکه البته میگویند فلانقدر سرمایه قرینه است برای این قدر از عایدی این هم البته یک اماره وقرینه ایست اما این را به تنهایی نمیشود مأخذ قرارداد برای اینکه اگر بتنهایی سرمایه را مأخذ قرار دهند یک ظلم خیلی فاحشی میشود بنده ممکن است یک مقداری سرمایه داشته باشم و عایدات هم داشته باشد و ممکن است عایداتی نداشته باشد نمیشود به تنهایی سرمایه را در نظر گرفت وباید در قانون گذاری حساب را هم درنظرداشت واین از نقطه نظر حساب درست نمیشود شما وقتی که مالیات را میگیرید باید طوری بکنید که اصل مبلغ از بین نرود باید طوری وصول شود که او هم بتواند تهیه عایدات بکند و آن سرمایه زیاد بشود و اگراز سرمایه گرفتید این عیب را خواهد داشت با وجوداین اگر آقایان پیشنهادی دارند التفات کنند در کمیسیون مذاکره میشود . مسئله تاکس تریاک واین چیزها را که فرمودید آقا فرمودند که منطقی نبوده است این فکر البته آنهایی که امضاء کرده اند به هیئت دولت آمده است و هیئت دولت هم موافقت کرده است ممکن است اشتباه هم شده باشد مگر شما اشتباه نمیکنید در زندگانی؟ وقتی که یک هیئتی اسمش دولت شد اشتباه نمیکند؟ او هم اشتباه میکند وحالادراین قسمت مشغول مطالعه هستیم بطوری که برخلاف آن اعلانی هم که کرده ایم نباشد برای این که ما آمدیم معین کرده ایم که تا فلان تاریخ فلان تاکس باشد و هر روز تغییر دادنش هم خوب نیست ولی در اساس فکر میکنم که آقایان کمک بکنند دراین لایحه پیشنهاداتی اگر هست داده شود در مواد وطوری بشود که امروز شور اول این لایحه تمام بشود و خیلی وقت را نگیرد.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

کازرونی – بنده مخالفم . کافی نیست.

رئیس- بفرمایید.

کازرونی – عرض کنم که تجربه شده آقایانی که میگویند کافی است مذاکره تصمیم ندارد که یک کلمه صحبت کنند وشاید کاملا هم موافقند. چه ضرر دارد اجازه بدهند اشخاصی هم که نظریاتی دارند اظهار کنند شما چرا این حق را از من سلب میکنید؟ ! دلیلش چیست اجازه بدهید ما هم حرف بزنیم.

دشتی- بله آقا اجازه بدهید حرف زده شود لایحه مهمی است.

رئیس- آقایانی که موافقت دارند به ختم مذاکرات قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند.)

رئیس- معلوم میشود کافی نیست.نوبه خود آقاست .

کازرونی – واقعاً بنده اراده نداشتم که دراین لایحه زیاد حرف بزنم برای اینکه آقای وزیر محترم مالیه ازوضعیت بیشتر از بنده بلکه بیشتر از اکثر ما مطلعند اما وظیفه دارند در مقابل این قانون این جا دفع کنند بنابراین بنده دیدم اگر اینجا اظهاری بکنم معلوم نیست که نتیجه مهمی در اینجا داشته باشد لکن نظر باظهاراتی که دراینجا شد مجبور شدم اینجا چندکلمه حرف بزنم بعقیده بنده کتمان عقیده یک خیانتی است زیرا که عقیده بنده بجهت بهبودی اوضاع مملکت است و قسم هم خورده ایم و بایدهمینطور عمل کنیم بنده عرض میکنم که مردم ایران مطلع هستند مردم ایران واقعاً شاه پرست هستندوکاملاً مطیعند بنده ادعا میکنم که درتمام اقطار عالم ملتی مطبع تر از ملت ایران نیست در زمانی اندک ملاحظه کنید چه قانون چه مالیاتی چه چیزهایی وضع شد که اظهارش وتکرارش خوب نیست معذلک سئوال میکنم کی بوده است که استنکاف کرده است از اطاعت قوانین خود آقای وزیر مالیه اظهار فرمودند نهایت میفرمایند که بعضیها آمدند و سوء استفاده کردند از قانون ، قانون اجازه داده است بیک نفر تاجر که خود را در درجه اول حساب کند یا درجه سوم این را قانون اجازه داده (استدعا میکنم گوش کنید و توجه بفرمایید ) یکنفر خود رادرجه اول صورت داده است یکنفر دیگر مصلحت خود رادراین تشخیص داده است که از درجه سوم باشد اینها خیانت نیست. بنده خیلی متأسفم که درمقدمه قانون دولت میگوید برای این که یک عدالت وانصافی مرعی شده باشد ما این قانون را آوردیم که از مجلس بگذرانیم در صورتیکه بنده هر چه فکر میکنم حکم کردن بر طبق حدس وتخمین نمیدانم با چه عدالت وانصافی ممکن است تطبیق کند حدس کی؟ تطبیق کی؟ کیست که بتواند عواید شخصی خودش را واقعاً تشخیص بدهد. بنده عواید و ماحصل عواید تجارت فرزند خودم را راستی راستی نمیتوانم تشخیص بدهم حالا تشخیص کیست تشیخص یک نفر آدم یا یک حقوق متناسب که نخواهد بود بهمان ترتیبی که برای تریاک بود که اشخاصی را با یک حقوقهای کسی استخدام کردند این اشخاص بنشینند و کمیسیون کنند که من بزازم ، عطارم، ارسی دوزم از چه چیز من میفهمد که من عوایدم زیاد است آدم قطوری هستم؟ ! خوش صورت هستم؟ دکانم گرم ومشتری زیاد دارم هیچیک از اینها خدا میداند و خداگواه است دلیل زیادی و کمی عایدات نیست خرج زیاد کردن دلیل بر زیادی عایدات نیست یک اشخاصی هستند که در زندگانی یک طرز واسلوبی برای زندگانی دارند بالاخره ناچارند بهر بدبختی است این طرز واسلوب خودش را از پیش ببرد لکن فلان تاجر و فلان کاسب زندگی عادی دارد یک عواید سرشاری هم ممکن است داشته باشد اما هیچ معلوم نمیشود در هر صورت حدس یعنی چه؟ تخمین یعنی چه؟ بنده از دماوند مراجعت میکردم دریک اتوبوس بودم بدروازه که رسیدم دیدم که آن اتوبوس تقریبا چهل مسافر دارد و بارش هم زیاد است آمدم پایین که با درشکه بروم تا پیاده شدم آن صاحب اتوبوس با یک نفر صحبتهایی داشتند اتوبوس با بارش بدون تعرض رد شد آنوقت یک نفر آدم کوچولو آمد جلوی من گفت بایست فرمان داد من هم ایستادم تعجب کردم چه میخواهد بکند گفت میخواهم تفتیشت کم گفتم تفتیش چه؟ آقا من در دماوند رفتم برای ییلاق گفت میخواهم برای تریاک تفیتش کنم گفتم تریاک من؟ چطور اتوبوس باین بزرگی را تفتیش نکردی گفت حرف زیاد نزن من ترسیدم که اگر حرفی بزنم بگوید بیا امنیه و مرا ببرند بیندازند توی هلدانی خدا پدر یک کسی را بیامرزد که مرا شناخت یواشکی باو گفت و بعد اشاره کرد که برود خدا پدرش را بیامرزد حالا این خوب ملاحظه بفرمایید این یک آدم بسیار کوچولو نه یک آدم بسیار بزرگ فرق نمیکند میفرمایید از روی حدس وتخمین تشخیص میدهند بنده عقیده ام این است که با این علاقه وارتباط معنوی که مردم نسبت باعلیحضرت شاهنشاهی دارند و نسبت بدولت دارند باید این مردم را تشویق کرد و بیشتر بدولت نزدیک کرد اما این تعرضات روزافزون اینطوری واقعاً مردم را افسرده میکند مردم آبروی خودشان را میخواهند بنده میگویم خیلی خبرها دارم که نمیخواهم اسم ببرم یک مقداری کمی که بر یک قلم مالیات غیر مستقیم اضافه شود مبلغ زیادی میشود ومردم کمال اطاعت را دارند ولی این قسمت دویست هزار تومان مالیات مستقیم درتمام اقطار مملکت بامردم تماس دارد تمام مملکت ما که منحصر بتاجر و آوکا ودکتر درجه اول که نیست شما همین که از طهران بیرون بروید هر چه می‌بینید کاسب است، بقال است ،عطار است ، سبزی فروش است، گوشت فروش است هر چه بروید می‌بینید بالاخره تمام شهرها تقسیم میشود باصناف متنوعه آنوقت این عطار وبقال واصناف و قصابرا چه جور عایداتش رادر نظر میگیرید. و پس از آنکه مالیات گرفته شد و پول را داد اینجا نوشته است که اگر تعرضی دارد برود شکایت کند انصاف بدهید این پولی که از این کاسب بدبخت اضافه گرفتند کجا میتواندبرود در مالیه ویکسال معطل شود گفتگو کند و آخر هم معلوم نیست چه میشود این بیچاره از زندگی باز میماند نظر باقلیت مردم به آن دسته که فرمودند نیست گفتگوی بنده نسبت باکثریت مردم است بنده نظرم نسبت به آن تشخیص است که از تخمین واینها معلوم میشود والا با اصل مبلغی که میگوید بنده کاملا موافقم یک حدی هم اضافه کنید بگردن بنده که مسلمانم و میگویند عقیده نداری بگردن من آنچه را که میگیرید اما بشرط اینکه این ترتیب را مسترد بدارید و یک راه حل بهتری در نظر بگیرید البته حالا بنده همراه نیاوردم نشان بدهم که آنرا عرض کنم باطل بشود ولی عرض میکنم این را که میخواهید از روی حدس وتخمین بگیرید فاسد است باید قانون را یک طوری نوشت که یکطرف نباشد قانون باید طرفینی باشد این عقیده بنده است.

وزیر مالیه – اول برداشت بیانات نماینده محترم از اینجا شد که مردم مطیع هستند البته مردم تکلیفشان این است که نسبت بدولت اطاعت داشته باشند و از تکالیف ملی افراد هر مملکتی است که باید اطاعت بکنندوالبته از قوانین باید اطاعت بکنند ودولت هم چیزی برخلاف قانون نمیخواهد والبته تکالیف ملی هر فردی این است که از دولت خودش اطاعت کند و از قوانین مملکت اطاعت کند

(کازرونی : سابق اینطور نبود حالا اینطور است)

ولیکن مطلب دراین نیست که مردم مطیع هستند وهر قانونی میگذرانند البته هیچ نمیگویند گفتگو دراین است که قانون را میگذرانند و میگوید از روی عایدات بفلان نسبت باید مالیات بدهید از آقا سئوال میکنم که اگر آقا را مسئول کازرون تنها بکنیم (مقصودم چیزی نبود ) کاشان وبگویند آقا شما قبول کنید که مطابق آن عایداتی که مردم میگوید شما مطابق آن وصول کنید این کار را میکنید؟ میتوانید آن اطاعت اخلاقی را که میفرمایید کاملا اطمینان بدهید؟ گمان نمیکنم آن اطاعت اخلاقی وقتی که دریک ملتی پیدا شد (بدبختانه همه ملل دنیا هم بآن درجه رسیده اند نمیخواهم از خودمان چیزی بگویم و قائل باین بشوم که دیگران چطورند خیر درسایر جاها همین طور است اختصاص بما ندارد منتهاما یکقدری کمتر از دیگران متوجه این مسائل مهم و وظایف ملی خودمان هستیم ) اگر درجه اخلاقی بجایی برسد که هر کسی برود بگوید من اینقدر عایدات دارم و قانون هم میگوید که این مقدار عایدی باید آنقدر مالیات بدهد این دیگر محتاج به کشمکش و کمیسون و رسیدگی و این ترتیبها نیست ولی اینطور نیست مقصودی که بنده گفتم این بود وعبارت خود بنده راگرفتن وبرگرداندن بیک صورت دیگری و شروع کردن بنطقهایی که مخصوص چندسال پیش آاق است میدانند که بنده هم بلدم اینطور حرف بزنم ولی وادارم نکنید این قانون میگوید که مالیات را روی قرائن بگیرید تمام کارهای شما و مردم روی چه قاعده ایست ؟ روی همین قرائن را هم نگفتیم آنچه که بنظر من برسد یا بنظر مأمور مالیه برسد میگوید قرائنی که در نظامنامه معین میشود و آن نظامنامه هم در کمیسیون قوانین مالیه تصویب میشود و معلوم میشود که چه چیزها را باید قرینه گرفت برای دارائی و در هر محلی معین میکنند که این قرینه ها نشانه چه اندازه دارایی و عایدات است این قرائن است واین نشانه‌ها است که میشودتا اندازه نزدیک بحقیقت شد وسعی کرد که خیلی دور از منطق حدس زده نشود آقا بر این ایراد میکنند و میگویند قرینه ممکن است کافی نباشد بلی ممکن است نقص داشته باشد بهترش را بفرمایید بعد آمدندآقا پیشنهاد کردند که این مالیات را لغو بکنند وبطور غیرمستقیم مالیات بگیرند مالیات غیر مستقیم از مالیاتهایی است که بنده اصولا طرفدارش نیستم مخصوصا در این مملکت که گرفتنش هم سهل است و وقت وصول مردم آنقدر متوجه نمیشوند جاهای دیگر دنیا هم اینطور است ولی اگر یک مالیات مستقیم سهل الوصولی پیدا کردید هم آنرا میگیریم هم اینرا برای اینکه آنچه که میگیریم که بنده توی جیبم نمیریزم هر قدر از مردم گرفته شود از برایشان خرج میشود مگر این کارهایی که میشود خرج ندارد؟ ! هر قدر گرفته شود خرج میشود این کارهایی که میشود از کجا باید کرد هر چه که بیشتر بتوانید راه پیدا کنید از برای عایدات بهتر است آنرا باید گرفت وخرج مملکت کرد این است که بنده میگویم اینرا خواهیم گرفت وهم اگر راه بهتری بود آنرا خواهیم گرفت آقا میگویند اگر مالیات گرفتن بد است بنابراین باید با ترس ولرز مالیات بدهیم.طرز فکر بنده این است که بایدافراد را وادار کرد فهماند حالیشان کرد اگر بمیل نشد بقوه قهریه مملکت ازشان چیزی را که مصلحت هست گرفت وبخرجی که ازبرای ترقی و سعادت مملکت لازم است زد پس از دو سال سه سال همان اشخاصی که اول نفهمیدند همان اشخاص میگویند خوب شد و همان اشخاص ازش استفاده میکنند واگر خودشان آنقدر کندفهم بودند اولادهاشان لااقل خواهند فهمید والا هیچوقت بنده باین فکر نمی‌افتم که بیایم این مالیات را لغو کنم و یک مالیات غیر مستقیمی بجای این گرفته شود صرف نظر از اینکه اگربتوانیم یک اسم بزرگی پیدا کنیم بالاتر از حق وعدالت باید بگوییم مالیات بر عایدات است مالیات غیر مستقیم از نقطه نظر وصول خیلی خوب است ولی بدبختانه مالیات بر مصرف است شما میآیید برمصرف اشخاص مالیات میبندید ممکن است یک اشخاصی عایدات زیاد داشته باشند ولی مصرف کم بکنند اینها این مالیات راندهند و یک کس دیگر از آن خرج ضروری اولیه خودش که باید مصرف کند مالیات بدهد این است که غیرعادلانه است ولی باوجود این اگر در تمام دنیا آمدند و مالیات غیر مستقیم راگرفته اند و عمل کرده اند برای چیست؟ برای این حرههای آقا و امثال آقا است برای این است که میگویند آقا مستقیماً از جیب من چیزی درنیاور و مستقیماً نگو چیزی بده ولکن بهر شکل دیگر ممکن است از هر کسی که میخوهید مالیات بگیرید من سعی میکنم از مصرف خودم کم کنم و کمتر مالیات میدهم بهمین جهة اغلب جاها آمده اند هر دو قسم مالیات را میگیرند هم مالیات مستقیم میگیرند از کسانی که کم مصرف میکنند وهم مالیات غیر مستقیم وبالاخره نباید گذاشت یک کسی بیاید و باج و زکوة ومالیات آنچه که عایدات دارد ووظیفه ملی او است آنرا ندهد باید عادت کر بدادن آن چیزی که مخارج مملکت واز آن مخارج استفاده میشود. مالیات غیر مستقیم گرچه برای مالیه در وصول سهلتر است ولی بنده نمیتوانم جای این مالیات بگذارم باز هم عرض میکنم که پیشنهاد مفیدتری اگر دارید که این مالیات بماند ودر تماس هم نباشیم با مردم و خودشان هم بیاورند وبدهند وکم هم نداده باشند عایدات ماهم خوب باشد بنده فوراً این لایحه خودم را برمیدارم وبا پیشنهاد آقا موافقت میکنم.

رئیس- پیشنهادات قرائت میشود:

پیشنهاد آقای معدل: بنده پیشنهاد میکنم درماده اول بجای ۵۰۰۰ ریال نوشته شود ۷۲۰۰ ریال.

پیشنهاد آقای افسر: چون در موقع ممیزی تمام آنچه روئیده میشود برآورد میکنند و صدی هفت معین میکنند مستأجر ملک منافعی که میبرد جزو همین روئیدنی است . لهذا بنده پیشنهادمیکنم آنچه فوایدی که از اجاره کاری پیدا میشود باید مثل منافع املاک استثناء بشود.

پیشنهاد آقای دکتر طاهری: پیشنهاد میشود ماده اول حذف شود.

پیشنهاد آقای کاشف: الحاق جمله ذیل را به آخر تبصره اول پیشنهاد مینمایم: تعیین این ضرورت در صورت اختلافات از طرف کمیسیونی که مرکب از یک نفر از اعضاء اطاق تجارت و حاکم محل و یکنر از اعضاء انجمن بلدی باشد بعمل خواهدآمد و حکم کمیسیون مزبور باکثریت قاطع خواهد بود.

پیشنهادآقای طباطبائی دیبا: پیشنهاد مینمایم که ماده اول لایحه دولت عیناً مطرح وتصویب شود.

- موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

[۹-موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه .]

رئیس- پیشنهاد شده است جلسه را ختم کنیم.

(صحیح است).

وزیر مالیه – چون یک قسمت از آقایان میل دارند غذاشان رامرتب میل کنند ویکساعت بعدازظهر است

(افسر: ناخوش هستند)

خوب همه شان که ناخوش نیستند لایحه هم مواد دارد و بنده خودم هم خیلی موافق بودم که آقایان زیاد مذاکره وبحث کنندوهمه مطالب را بفرمایند در ضمن خواستم یک تقاضایی بکنم که یک جلسه خیلی نزدیکی قرار داده شود وآقایان هم قول بدهند که اول وقتی که معین میشود با نیسماعت اختلاف از وقت مقرر آقایان حاضر شوند

(نمایندگان: همیشه حاضر میشوند)

ممکن است شنبه عصر معین شودویکشنبه صبح هم برای احتیاط .

رئیس- ما امروز برای مطالعه در کارلایحه مالیات بر عایدات آمدیم اگر نظر آقا باشد خود بنده از اول هیچ کاری را نمیپذیرفتم و تنها مترصد بودم که این کار مقدم باشد وخودتان ارفاق فرمودید و ساعت مقدم را به آقای وزیر طرق دادیدو رفقای ما سه ساعت ممتد است که کار میکنند و بعد هم هر قدر لازم باشد ما حاضریم وکار میکنیم. واز طرف ما هیچوقت قصوری در انجام کارهایی که به نفع مملکت است نمیشود.

وزیر مالیه – خوب با این فرمایشاتی که آقای رئیس میفرمایند والبته مقصود قصوری هم نبودحالا که اینطور است موافقت بفرمایید جلسه شنبه عصر مقرر شودو یکشنبه صبح برای اینکه یکشنبه صبح بنده میترسم که این لایحه تمام نشود.

رئیس- اینطور میکنیم آقای وزیرمالیه یکشنبه صبح را جلسه میکنیم ومعهود باشد که اگر لایحه تمام نشد عصر هم جلسه باشد. بنابراین جلسه آتیه یکشنبه ۲۱ سه ساعت قبل از ظهر دستور بقیه شور لایحه مالیات بر عایدات .

(مجلس یکساعت بعدازظهر ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر


قانون

یکصد و پنجاه هزار لیره اعتباربرای خریداران واگون و لکوموتیو راه آهن

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده میشود معادل مبلغ یکصد و پنجاه هزار لیره از وجوه انحصار قند و شکر و چای برای خریداری واگون و لکوموتیو و اشیاء لازمه تعمیرات واگون و لکوموتیوهای فعلی راه‌آهن باختیار وزارت طرق بگذارد.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه هیجدهم آبان ماه یکهزار وسیصد و دوازده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر

قانون اعتبار اضافی برای مصارف ساختمانی طرق در سال ۱۳۱۲

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است از وجوه ذخیره مملکتی مبلغ ۷۸۵۰۰۰۰ ریال برای مصارف ساختمانی طرق در سال ۱۳۱۲ بوزارت طرق بپردازد .

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه هیجدهم آبان ماه یکهزار وسیصد و دوازده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر

قانون راجع بعایدات ومخارج قسمتهای راه آهن شمال وجنوب و آذربایجان و زاهدان

ماده واحده – بوزارت مالیه اجازه داده میشود مخارج بهره برداری قسمتهای راه آهن و کشتی رانی آذربایجان ومصارف خط زاهدان را بر طبق بودجه ای که هر سال به تناسب احتیاجات آنقسمتها تنظیم میشود از عایدات قسمتهای مزبور بوزارت طرق بپردازد وهر گاه عایدات هرقسمت نسبت بمخارج آن کسر باشد از وجوه انحصارقندو شکر پرداخته بحساب قرض آن قسمت منظور دارد و در صورت اضافه بجمع عایدات قندوشکر و چای وارد نماید.

تبصره ۱- ترتیب محاسبات قسمتهای بهره برداری شمال و جنوب وآذربایجان و مخارج خط زاهدان از اول سال ۱۳۱۲ مطابق مقررات این ماده معمول گردیده ومبلغ پانصدهزار ریال که بموجب قانون مصوب ۲ مهر ماه ۱۳۱۲ از محل صرفه جویی بودجه کل مملکتی براه آهن وکشتی رانی آذربایجان قرض داده شده مسترد ومبلغ ۱۳۰۳۲۰۰ ریال دینی که مؤسسه راه آهن و کشتی رانی آذربایجان بعایدات مالیات راه دارد پس داده میشود.

تبصره ۲- قسمتی از ماده ۲۳ قانون متمم بودجه ۱۳۱۲ مملکتی که مربوط براه آهن آذربایجان است و همچنین ماده ۳۰ قانون مزبور وقانون استقراض ۵۰۰۰۰۰ ریال مصوب ۲ مهر ماه ۱۳۱۲ که اصطکاک با این قانون دارد ملغی میشود.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه هیجدهم آبان ماه یکهزار وسیصد و دوازده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر