مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ بهمن ۱۳۳۳ نشست ۹۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۹۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۳۳۳
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورتمجلس
۲- بیانات قبل از دستور- آقایان: عمیدی نوری- تیمورتاش- حمید بختیار
۳- بیانات آقای تفضلی طبق ماده ۸۷ آئیننامه
۴- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای رضایی
۵- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون اقتصاد ملی راجع به تحصیل اعتبار از دولتین آمریکا و انگلستان
۶- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر جزایری
۷- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون اقتصاد ملی راجع به تحصیل اعتبار از دولتین آمریکا و انگلستان
۸- قرائت گزارش راجع به انتخابات اعضاء کمیسیون تجدیدنظر در آئیننامه داخلی
۹- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس دو ساعت و پانزده دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
۱- تصویب صورتمجلس
رئیس- صورت غایبین جلسه پیش قرائت میشود
(به شرح زیر خوانده شد)
غائبین با اجازه- آقایان: شادلو- سعیدی- محمود ذوالفقاری- مرتضی حکمت مهندس ظفر- هدی- نراقی- دکتر مشیر فاطمیمشایخی- سنندجی- صفاری- کریمی- سلطانی-
غائبین بیاجازه- آقایان- اریه- سرمد کیکاوسی
دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه- آقایان: قوامی۱۵ دقیقه- مسعودی سی دقیقه- حشمتی ۳۰ دقیقه- تربتی ۳۰ دقیقه تفضلی ۳۰ دقیقه- حمیدیه چهل و پنج دقیقه- اورنگ یک ساعت- دکتر پیرنیا یک ساعت سالار بهزادی یک ساعت و ۱۵ دقیقه- بهادری یک ساعت و ۱۵ دقیقه- امامیخوئی یک ساعت و ۳۰ دقیقه- بزرگ نیا یک ساعت و ۳۰ دقیقه علم دو ساعت- موسوی دو ساعت- عبدالرحمن فرامرزی دو ساعت- بزرگابراهیمی یک ساعت و ۳۰ دقیقه دیرآمدگان و زودرفتگان بیاجازه آقایان: اعظم زنگنه ۱۵ دقیقه- ارباب ۳۰ دقیقه- نقابت ۴۵ دقیقه- شاهرخشاهی ۳۰ دقیقه- پیراسته ۳۰ دقیقه- فرود ۳۰ دقیقه- افشار صادقی ۳۰ دقیقه- تیمورتاش یک ساعت- دکتر عمید یک ساعت- تجدد یک ساعت ۱۵ دقیقه.
رئیس- آقای تیمورتاش
تیمورتاش- راجع به جملات معترضهای که در جلسه گذشته در مجلس رد و بدل شد در خارج توهماتی حاصل شده بود
رئیس- راجع به صورتمجلس بفرمایید.
تیمورتاش- چشم و اینطور گفتند که من بیادبی کردهام چون من اصولاً آدم بیادبی نیستم (صحیح است) و عادت هم ندارم به اینکه در امور سیاسی و منازعات سیاسی با بیادبی وارد بشوم و با بیادبی عمل بکنم این است که من جداً تکذیب میکنم (صحیح است) من بیادب نیستم بیادبی هم نکردهام (صحیح است) و اجازه میخواهم یک نکتهای را هم عرض کنم و این فارغ از جناب آقای مصطفی کاشانی است یعنی مربوط به شخص ایشان نیست، از پریروز تلفنهایی به ما شده است به عنوان تهدید و این حرفها خواستم به این آقایان بگویم که ما گوشمان از این حرفها خیلی پر است در آن زمان هم ما این تلفنها را گوش نکردیم و اعتنا نکردیم و حالا هم این حرفها برای ما حایز اهمیت زیادی نیست (صحیح است) (شوشتری- بارکالله همان وقت هم جواب دادیم)
رئیس- آقای مکرم
مکرم- یک شرحی است از طرف صاحبمنصبان بازنشسته شهربانی که بایستی بسر خدمت برگردند و تا حالا برنگشتهاند این نامه را به من نوشتهاند که تقدیم میکنم حضور مبارکتان و استدعا میکنم در این موقع که جناب آقای وزیر دارایی هم در جلسه تشریف دارند دولت نسبت به برگشت اینها اقدام بکند
رئیس- نسبت به صورتمجلس دیگر نظری نیست؟ آقای افشار صادقی
افشار صادقی- بنده در جلسه گذشته از مقام ریاست اجازه گرفتم استدعا میکنم اصلاح بفرمایید
رئیس- اصلاح میشود. آقای کاشانی.
کاشانی- ضمن توضیحی که بنده در اطراف سؤالم از آقای وزیر دارایی در جلسه گذشته در مجلس دادم سوءتفاهمی رخ داد که بنده مجبورم که برای رفع این سوءتفاهم مختصراً عرضی کنم که تنها مطلبی را که بنده به عرض مجلس رساندم این بود که مملکت ما از لحاظ فقر مادی و اقتصادی مجبور به قبول این قرارداد نفت شد (چند نفر از نمایندگان- اینطور نبود) عرض من این بود و اما سؤالی که آقایان فرمودند چرا بعد از چند ماه این سؤال مطرح شده است این تقصیر بنده نیست این مربوط باجرای آئیننامه بود و اما راجع به اینکه همکار عزیزم آقای تیمورتاش فرمودند که تلفنهایی شده این مربوط به من نیست وقتی سوءتفاهمی رخ میدهد یک مردی که ۷۰ سال در یک مملکتی زندگی کرده است لابد دوستان و رفیقانی دارد و شما هیچوقت مطلبی برخلاف نفرمودید روز جمعه هم که تلفن فرمودید همین عرض را خدمتتان کردم در هر حال بنده امیدوارم که هیچوقت سوءتفاهم بین دوستان رخ ندهد و اجازه بدهید یک ناطقی عرایضش را کلاً و تماماً بکند و اگر نظریاتی در بین بود بعد تشریف بیاورید و جواب بدهید تا این ترتیب پیش نیاید رئیس- آقای شوشتری شما که آن روز حرفی نزدید حالا نسبت به صورتمجلس اگر نظری دارید بفرمایید چیزی از خارج نفرمایید
شوشتری- تصدیق میکنم در صورتمجلس گلههای خصوصی نباید عنوان بشود ولی یک جمله باید مسلماً گفته شود و آن این است که مجلس شورای ملی و ۱۱۳ نفر وکیل مجلس با علم و اراده و به مصلحت رأی دادند هیچ اجباری نبوده است (کاشانی- صحیح نیست) صحیح است
رئیس- آقای ارباب
ارباب- بنده بدون اجازه تأخیر نکردم.
رئیس- اصلاح میشود بنده مکرر عرض کردهام مجلس جای بحث و استدلال است و البته ناطق هم باید مطالبش با مصالح مملکت وفق بدهد و آقایانی هم که استماع میفرمایند این قدرت و تحمل را هم داشته باشند که ناطق اظهار عقیده خودش را بکند (صحیح است) دیگر نظری نسبت به صورتمجلس (صحیح است) (اظهاری نشد) صورتمجلس جلسه پیش تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: عمیدی نوری- تیمورتاش- حمید بختیار
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند آقای عمیدی نوری. عمیدی نوری- بنده خیلی معذرت میخواهم که وقت همکاران محترم را به عنوان قبل از دستور میگیرم ولی تصور میکنم وظیفه ما که در مقام قوه مقننه هستیم و دیدهبان مملکت وسیع ایران با اوضاع سیاسی متشنج فعلی دنیا هستیم قدری از نظر اوضاع مملکت و موضوعات مربوط بامور پارلمانی بایستی یک قدری فکر کنیم و بالاخره ببینیم چه بایستی کرد و به این جهت است که بنده وقت همکاران محترم را گرفتهام. دیشب که بنده اینجا خوابیده بودم برای اینکه وقت امروز را به دست بیاورم یک منظرهای از خوابیدن چند سال پیش در مجلس شورای ملی از طرف اقلیت دوره ۱۶ و روزنامهنگاران متحصن از خاطر بنده گذشت (عبدالصاحب صفایی- ولی خیلی باهم فرق داشت) و به همین جهت شکر کردم خدای تبارک و تعالی را که فعلاً ما از یک نعمتی برخوردار هستیم که البته ناطق مخالف دولت با کمال شهامت حرفش را اینجا میزند و باید هم بزند (صحیح است) و در روزنامه چاپ و منعکس میشود ولی من یادم میآید که همین آقای شوشتری کفنپوشیده بودند این جا آمده بودند و وصیت نامه خودشان را نوشته بودند (شوشتری- الان هم موجود است) (خنده نمایندگان) و ما ملتجی به مجلس شده بودیم علت این التجا این بود که ما مثل هرکسی در روزنامه خودمان از جریان روز چیزی نوشتیم یک مرتبه دیدیم که چماقدارها در حکومت آزادی ریختند و روزنامه را غارت کردند (صحیح است) (عبدالصاحب صفایی- لعنتالله علیه) آقای هاشمیحائری اگر یک دقیقه تأخیر کرده بود او که هیچ پسر او هم که آنجا بود کشته میشد (صحیح است) خداوند او را نجات داد وقتی که آمدیم در همین عمارت در آن اطاق ۷ ماه متحصن بودیم شب و روز دستهجات تحریک شدهای را جلوی این میدان بهارستان میدیدیم که فریاد میزدند پوست و روده متحصنین را میخریم در چند سال پیش این زندگی ما بود امروز هم حکومت پارلمانی داریم و ما متشکر هستیم که میتوانیم از نعمت امنیت برخوردار بشویم و میتوانیم برای مملکتمان خوب فکر کنیم و ببینیم چه بایستی کرد (صحیح است) بعد از آن منظره روزه ۲ مرداد یعنی منظره بین ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد از خاطرم گذشت ۲۵ تا ۲۸ مرداد دوسال پیش روزهای بسیار خطرناک این مملکت بود (صحیح است) روزی بود که خود بنده ۴ ماه متواری بودم بعد از اینکه از زندان مصدق خارج شده بودم پیچ رادیو را که باز میکردم در روز ۲۵ مرداد بعضی از سپهبدها و سرلشگرها و از وکلای مجلس ۱۷ را میدیدم که نامه تبریکی به قیام کننده علیه مشروطیت داده بودند برای آن عمل دیکتاتوری که از رادیو قرائت میشد (صحیح است) و خیلی واقعاً متشنج بودم که چه خواهد شد (صدقی- اسم آنها را ببرید) بله اسم اینها خیلی روشن و ساده است سپهبد نخجوان مقدم استاندار گیلان سرتیپ کوپال بنده همیشه با اسم حرف میزنم و به آنها هم اعتراض کردم و حتی بعد از ۲۸ مرداد که این آقایان آمدند در کاخ نخستوزیری من اقدام کردم که سپهبد نخجوان را از آنجا بیرون کردند گفتم که تو به قیام کننده علیه مشروطیت تبریک گفتهای (شوشتری- و سلطنت) بله و سلطنت (نراقی- مشروطه و سلطنت توأم است) همان روز فراموش نمیکنم پیچ رادیو را که گرفتم اعلامیه دولت را شنیدم که سر سپهبد زاهدی یا سرلشگر زاهدی آن روز را به جایزه گذاشته بود ما چنین روزهایی را دیدیم البته به نظر بنده نظری بگذشته بد نیست همیشه بشود برای اینکه از گذشته است که انسان آیندهاش را درک میکند پس اگر این تذکر را میدهم این توجه را پیدا میکنیم و میدانیم مردی که امروز نخستوزیر این مملکت است و البته حق است که مجلس شورای ملی بنام اقلیت اگر انتقاد منطقی دارد اظهار بکند و اکثریت پشتیبانی بکند ولی او یک چنین روزهای خطرناکی را برای نجات مملکت گذرانیده و باز به یادم آمد که در همان روزها بود که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که عظمت و استقلال مملکت ایران هستند (صحیح است) در نتیجه یک چنین جریان نامطلوبی در رم و بغداد تشریف داشتند و امروز خوشبختانه با امنیتی که در مملکت ما هست با فراغ خاطر یک مسافرت بسیار خوب و مجللی در کشور آمریکا با آبرومندی زیاد فرمودهاند که حقیقة مورد تجلیل زیاد واقع شدهاند و بعدهم
به اروپا تشریف خواهند برد (صحیح است) این دو خاطره در نظرم مجسم بود و شکر کردم خدا را که میتوانم شب را در اینجا بخوابم و صبح بیایم عرایض خودم را به عرض آقایان برسانم بنابراین بنده معتقد هستم که ما همیشه بایستی در اطراف اوضاع موجود خودمان فکر کنیم مطالعه بکنیم و مقایسه با اوضاع گذشتهمان بکنیم و به بینیم هرچه نقص داریم با تنظیم برنامههای صحیح نواقصمان را رفع بکنیم ما نمیبایستی کاری کنیم که اگر نقایصی در امور مملکتی یا در جریان سیاسی روز پیش آمد برای رفع این نقایص تیشه به ریشه کارهایمان بزنیم چرا؟ برای اینکه در این صورت ما گرفتار تضعیف قوای مملکتی میشویم (شوشتری- صحیح است) (رضایی- صحیح نیست) اگر آقایان توجه فرموده باشند به چه مناسبت ما گرفتار زندگی حکومت سه ساله گذشته شدیم این فقط برای این بود که قوای مملکتی تضعیف شد قوای مملکت مرکب است از پارلمان مرکب است از افکار عمومی مرکب است از قوای ملت آن جریانات نامطلوبی که پیش آمد ما باید سعی کنیم که با آن کیفیت در مملکت پیش نیاید به نظر بنده یکی از مواردی که باعث ایجاد جریانات گذشته شد مشوب کردن اذهان عمومی بود به طور کلی (بهبهانی- فساد دستگاه بود) بنده هم جناب آقای بهبهانی معتقد هستم که بایستی بحث کنیم همفکری کنیم و مشکل مملکتمان را رفع کنیم بنده از گذشته عرض میکنم عرض میکنم جریانی که در گذشته برای ما پیش آمد و آن اوضاع را پیش آورد که باعث تضعیف قوای مملکت شد یعنی همان قوایی که در آن روزهای بلوایی که در همین تهران به وجود آمد و خاطر آقایان هست که نظامیهای ما نمیتوانستند در مقابل آشوب طلبها دفاع بکنند این وضع را نمیبایستی در مملکت ایجاد کرد (صحیح است) این چطور پیش میآید در نتیجه تضعیف قوای مملکت این تضعیف برای مملکت چطور پیش میآید وقتی که سعی میکنند افکار را برانگیزند تحریک کنند سمپاشی بکنند صحنههای کلی برای تحریک احساسات ایجاد بکنند نتیجهاش این میشود که اولاً دزدهایی که بدزدی خودشان ادامه میدهند توی توشک پرقو هستند ثانیاً در نتیجه تحریک احساسات مملکت خراب میشود بنده فراموش نمیکنم در ۱۳۲۱ میخواستم امتیاز روزنامه بگیرم به یک نخستوزیر مراجعه کردم که امتیاز روزنامه میخواهم بگیرم به من گفتند به تو که امتیاز روزنامه میدهیم که هیچ به هر کسی که بخواهد با سواد بیسواد تحصیلات علمی داشته باشد یا نداشته باشد هر که میخواهد باشد میدهیم (رضایی- حالا هم همین طور) مشغول رسیدگی به قانون مطبوعات هستند البته باید در قانون تجدیدنظر بشود که هر کس نتواند روزنامه بنویسد بنده گفتم چرا؟ گفت برای اینکه من میل دارم مطبوعات طوری مبتذل بشود که اگر یک کسی با دلیل و استدلال بیک نخستوزیری حرف صحیحی زد او هم در عداد سایرین بیاید و بگویند همه اینها مزخرف میگویند میخواهم عرض کنم که ما حقیقة به پیشرفت مملکتمان علاقمند هستیم در مجلس شورای ملی اگر کسی نسبت به دستگاهی انتقاد دارد بایستی انتقاد خودش را بکنند و مبارزه با فساد بکند دستگاه مملکت را حفظ بکند ما بایستی طوری عمل بکنیم که از صحنهسازیهای تحریک احساسات از کلیاتی که قوای مملکت را به طور کلی تضعیف میکند و همه را سروته یک کرباس حساب میکند از این برنامه جلوگیری بکنیم بنده از آنهایی هستم که معتقدم که اگر وزیری در معرض اتهام واقع شد بنده وکیل بایستی بروم دلیلش را پیدا کنم سند اتهامش را پیدا کنم بعد با کمال رشادت بیایم پشت این تریبون بگویم که این آقای وزیر دزدی کرده است باید از او سلب مصونیت بشود و برود محاکمه بشود و برود کنار (رضایی- دزدها معمولاً سند نمیدهند) ولی اگر ما بخواهیم با این برنامه برویم جلو مثلاً فرض کنید که بنده از یک وزیری بدم آمد بدون اینکه دلیلی داشته باشم بیایم به طور کلی بگویم وزرا فاسدند دولت فاسد است وقتی که این بیان کلی را بنده گفتم مثل این است که نقض غرض کردهام برای این که آن وزیری که صحت عمل داشت و کار خوب کرد او را هم من در عداد آن وزیر فاسد و ناپاک گذاشتهام در نتیجه هر دوشان با یک چوب رانده شدهاند بنده معتقد هستم در مجلس وکیل نقاد و وکیل منقد باید باشد برای اینکه محال است یک پارلمانی بدون اقلیت زندگی کند پارلمان باید اقلیت داشته باشد پارلمان بایستی اکثریت داشته باشد هر دو چرخ محکم پارلمانها هستند و بایستی با هم باشند
و پارلمانها را بچرخانند ولی هرکس باید کارش را بکند قوای مملکت را که گفتم از این جهت است (حشمتی- نزاکت را هم البته رعایت بکنند) عرض کردم جناب آقای حشمتی بنده وقتی دلیلی داشتم علیه یک وزیری باید بیایم مورد اتهام را در پشت تریبون با کمال نزاکت بگویم (صحیح است) که جناب آقای فلان این کار را کرده است موضوعی که به نظر بنده حرف صحیحی است و هیچکس هم نمیتواند به بنده اعتراض بکند ویک وکیل بدی هم معرفی نمیشوم (جفرودی- مجلس را باید تقویت کرد) این تضعیف قوای مملکتی را که عرض کردم حکومت مصدق همیشه ازش استفاده میکرد و چرخ مملکت را برد به جاییکه ما قبل از ۲۸ مرداد به لب پرتگاه و سقوط رسیده بودیم و این مربوط به این جریانات سویی بود که در گذشته در این مملکت به وجود آمد استدلال بنده این بود این است که بنده معتقدم که قیام ۲۸ مرداد خوشبختانه یک ترمزی نسبت به این وضع بد اجتماعی ما شد در واقع میشود گفت که ۲۸ مرداد روزی بود که ما به سقوط رسیده بودیم و لب پرتگاه بودیم و در ۲۸ مرداد که قیام شد در واقع این ترمز شد و مملکت لب پرتگاه ماند اما باید ببینیم از آن به بعد یعنی پس از ۲۸ مرداد چه کردیم و چه باید بکنیم بنده آنچه مطالعه کردم ۱۸ ماه حکومت حاضر کار میکند ۹ ماه از عمر حکومت فعلی در این ۱۸ ماه فقط برای این بود که این ترمز را محکمتر کرده باشد که مملکتی سرجایش بماند هیچکس نمیتواند منکر بشود در تاریخ ایران هم نمیشود منکرشد که نخستوزیر مملکت توانست با همان فداکاری خودش که با جانش توأم بوده و هیچکس منکر نیست (صحیح است) سپهبد زاهدی جانش را به کف دستش گذاشته بود بنده یادم میآید در زندان با زندانی که ایشان بودند یک دیوار فاصله داشتم آقای مصدق اجازه نمیداد که با کسی ملاقات بکنیم بزندانیانی که بعد از ۱۱ اسفند زندانی شده بودند اجازه ملاقات نمیدادند ولی اجازه دادند که یک نفر با آقای سپهبد زاهدی ملاقات بکند و آن هم آقای مکی بود و ملاقات آقای مکی هم برای این بود که پیشنهادی از طرف آقای مصدق آورده بود پیشنهاد ایشان این بود که شما اگر قبول کنید سفارت کبرای ایران را در یکی از کشورها آزاد خواهید بود و ایشان قبول نکردند گفتند من اهل سفارت و این حرفها نیستم گفتند من یک ایدهآلی دارم پرنسیپی دارم و پرنسیپ من این است راهی که شما رفتید غلط است باید این راه برگردد و مملکت نجات پیدا کند یک شخصی با این سیستم و پرنسیپ بالاخره آمد و ترمز هم کرد و از اوضاع سیاسی و جریانات روز هم استفاده کرد و باقی ماند دولت ۹ ماه کوشش کرد این ترمز سرجایش ماند ۹ ماه دیگر حکومت پارلمانی است که دست آقایان است باید ببینیم که در این ۹ ماهی که دست آقایان بوده است ما چه کردیم ما این را باید متشکر باشیم که وضع حکومت فعلاً در مملکت ما غیر از حکومت دوره مصدق است که با یک رفرندام ساختگی در مجلس را بست (صحیح است) (عربشیبانی- مردم همه مبارزه کردند) اجازه بدهید بنده عرایضم را بکنم جناب آقای عربشیبانی جنابعالی مبارزه نمیکردید شما توجه کنید به عرایض بنده آن روز آمد) (رضایی- مبارزه تمام پا برهنهها را به حساب یک شخص نگذارید) (بهبهانی- همه مبارزه کردند و از این مبارزه نباید سوءاستفاده کرد) آقای بهبهانی جنابعالی که میدانید ما جلسات محرمانه داشتیم مصدق هم نمره اتومبیلهای در خانه بنده و ایشان و دیگران را برمیداشت و فردایش هم هرچه میتوانست تهدید میکرد بنده عرضم این است آقای رضائی این ۹ ماه که حکومت پارلمانی پیش آمد این ۹ ماه اختیار دست آقایان است یعنی مجلس شورای ملی و مجلس سنا که مرکز ثقل مملکت هستند.
رئیس- آقای عمیدی نوری وقت شما تمام شد.
عمیدی نوری- بنده اجازه صحبت میخواهم چون عرایض بنده یک قدری طولانی است
رئیس- چقدر وقت میخواهید
عمیدی نوری- نیم ساعت
رئیس- یک ربع کافی نیست؟ چون کارهای دیگری هم داریم
عمیدی نوری- بنده راجع به ارز هم یک عرایضی دارم خدمت آقای دکتر امینی که دیروز ایشان صحبت کردند
مسعودی- ارز که حل شد آوردهاند پایین.
عمیدی نوری- آقای مسعودی جنابعالی کنترل نفرمایید
رئیس- آقایانی که با بیست دقیقه اضافه نطق آقای عمیدی نوری موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.
عمیدی نوری- عرض بنده این است این ۹ ماه که ما حکومت پارلمانی داریم ومرکز ثقل مملکت مجلس شورای ملی و مجلس سنا است بنده خیال میکنم که ما باید موجودیت خودمان را حفظ کنیم برای چه؟ برای اینکه موتور مملکت در حکومت پارلمانی دست مجلس شورای ملی و مجلس سنا است حکومتها هم که به وجود میآیند منتخب و منبعث مجلس شورای ملی هستند بنابراین بنده معتقد هستم در مجلس شورای ملی باید اقلیت باشد و انتقاد صحیحش را هم بکند بنده در پارلمان انگلستان یک روزی تماشاچی بودم حکومت اتلی بود چرچیل نقطه مقابل اتلی نشسته بود و صف اقلیت در مقابل اکثریت روبروی هم نشسته بودند و حتی حقوق و مزایای لیدر اقلیت مساویست با نخستوزیر انگلستان بنابراین کسی نمیتواند منکر این باشد که مجلس باید اقلیت داشته باشد بنده معتقد هستم که خیلی مقتضی بود که مجلس شورای ملی حکومت پارلمانی ما زودتر از این اقلیتش را تشکیل میداد و اقلیت با روش خودش میبایستی جلوی تندروی اکثریت را بگیرد و اگر نگیرد حکومت پارلمانی معنی ندارد (تفضلی- صحیح است حالاهم جبران میکنیم) همینطور اکثریت، البته اکثریت رل پشتیبانی و حفظ حکومت را دارد او است که باید حکومت بکند بر مملکت و مملکت را اداره بکند (صحیح است) بنده در سه سال پیش در هندوستان یک روز ناهار مهمان آقای نهرو بودم از ایشان پرسیدم چه جور شما با کمونیزم مبارزه میکنید گفت با پشتیبانی اکثریت پارلمانی خودم گفتم چطور؟ گفت حزب کمونیست در هندوستان چهل تا عضو دارد و در مجلس شورای ملی حضور پیدا میکنند و حرفشان را میزنند ولی اکثریت ۲۵۰ نفری من از حزب کنگره اجازه نطق را که به آنها داد و حرفشان را زدند با رأی خود آنها را ساکت میکند به این جهت من اجازه دادم که حزب کمونیست در دهلی در هندوستان باشد مرکزش هم سرجای خودش هست حکومت پارلمانی وضعش این است، در حکومت پارلمانی اکثریت بایستی پشتیبانی واقعی خودش را بکند اقلیت هم انتقاد خودش را بکند و آن وقت است که مجلس شورای ملی تازه ممکن است به جریان عادی خودش افتاده باشد یعنی برسد به آن راهی که در نتیجه تصادم دو فکر اکثریت و اقلیت نظارت واقعی در خرج و دخل مملکت و حسن اداره کشور به وجود بیاید بنابراین از این جهت بنده خیلی خوشوقت هستم فقط چیزی که هست بنده معتقد هستم که هنوز اکثریت پارلمانی ما آن طوری که هماهنگی بایستی بکند نمیکند و امیدوارم به اینکه اکثریت پارلمانی ما بتواند همکاری خودش را چه در کمیسیونها و چه در مجلس انجام بدهد تا چرخ حکومت پارلمانی ما به کار صحیح و واقعی خودش بیفتد همین طور بنده از نظر دولت هم عرایضی دارم دولت ما مرکب است از وزرایی که البته مورد اعتماد ما هستند که جناب آقای نخستوزیر با این آقایان همکاری دارند و ریاست فائقه دارند متأسفانه بعضی از آقایان وزرا همکاری با اکثریت ندارند این را بنده نمیتوانم منکر بشوم حتی در سیاستهای عمومی و در سیاستهای خودشان اختلاف دارند (مهندس جفرودی- آدمهای خوبی هستند) در عین اینکه آدمهای خوبی هستند و جنابعالی هم اعتماد دارید حکومت پارلمانی میبایستی از حمایت اکثریت بهرهمند بشود اقتضا دارد که با اکثریت خودش همکاری بکند بایستی راجع به لوایح خودش با اکثریت پارلمانی خودش بحث بکند جلب نظر قبلی بکند تا بتواند اکثریت پشتیبان خودش را به معنای واقعی جلب بکند (صحیح است) و این را بنده اینجا عرض میکنم البته چند نفر از آقایان وزرا اینجا تشریف دارند اقتضا دارد ما که اکثریت هستیم بنده خودم که جزو اکثریت هستم و پشتیبان دولت هستم و این عرایضی که میکنم از نظر این است که نظم مملکت با چرخهایش به آن معنی واقعی خودش بچرخد اقتضا دارد بر اینکه آقایانی که این جا تشریف دارند یک تفاوتی بین حکومت ۹ ماه قبل از پارلمان و ۹ ماهی که کارها در دست پارلمان افتاد بدهند یعنی معتقد باشند که در این ۹ ماه پارلمان هم در اداره کردن مملکت سهم دارد و آقایان هم در حکومتی زندگی میکنند که پارلمان و قوه مقننه وجود دارد به این نکته اگر حقیقتاً و معناً توجه بشود بنده خیال میکنم خیلی از اشکالات رفع بشود (صحیح است) چرا؟ برای اینکه اگر فرض بفرمایید که این رژیم سقوط بکند ببخشید دولت حاضر سقوط بکند به صورت و وضعی که مخالفین کمین کردهاند تودهایهایی که وقتی اینجا صحبت شد یکی از نمایندگان محترم خراسان به ببنده فرمودند که با خراسان با تلفن گویا صحبت میکردند یک اعلامیهای از طرف تودهایها صادر شد و گفتهاند که دیدید ما حکومت را داریم ساقط میکنیم (بهبهانی- این حرفها چیست تودهایها دیگر کجا بودند؟) (رضایی- خودشان این اعلامیه را دادهاند) جناب آقای بهبهانی توجهتان میخواهم بدهم به خطر سوءاستفادههایی که از این مطالبی که گفته میشود مینمایند و ما میبایستی جلوی این وضع را بگیریم بنده معتقدم اعلامیههایی در موضوع نفت در این مملکت منتشر شد شاید یکی از آن اوراق هم بود که به امضاء همان عده بود و با کمال تأسف همان آقایان مصدقیها و چند تا از استادانی که در اینجا و در جاهای دیگر برکنار شدند همانها گفته بودند که اینها در مجلس شورای ملی مستقر شدند نگفتند که مجلس شورای ملی و قوه مقننه دوره هیجدهم نشسته کار میکنند گفتند یک عدهای نشستهاند بر صندلیها مستقر شدند حکومت بعد از ۲۸ مرداد را گفتند حکومت کودتا این حرفی است که آن آقایانی که مصدقی هستند آنها که همین الان جلساتشان شبانه دایر هست و یک افکاری را دارند پرورش میدهند بعد در جاهای دیگر در نقاط دیگر جور دیگر منعکس میشود و به صورت دیگری گفته میشود اینها دشمن همین مجلس شورای ملی هستند همین آقایان محترمیکه به عنوان اقلیت که بنده بهشان احترام میگذارم که بایستی حرفهایشان را بگویند و قبلاً هم عرض کردم حالا هم عرض میکنم باید حرفهایشان را بگویید عرض بنده این است که همه ما اکثریت و اقلیت یک وظیفه کلی داریم آن وظیفه حفظ مملکت و بقای
رژیم فعلی ما است (صحیح است) عرض من این است که اکثریت و اقلیت پارلمانی در اظهار مطالب پارلمانی خودشان هر یک بایستی طوری انجام وظیفه بکنند که برای بقای مملکت و برای مبارزه با دشمنان مملکت که کمین کردهاند و نشستهاند و ممکن است سوءاستفاده از بعضی حرفها بکنند وسیلهای نباشد ما باید مبارزه با آنها بکنیم و نگذاریم که یک همچو جریانی پیش بیاید و آقایان میدانند اگر خدای نکرده این بساط قبل از ۲۸ مرداد تجدید شود اینجا دیگر فکر نمیکنم بین آقای مهندس جفرودی و بنده فرقی باشد که ایشان به نفع دولت حرف زد یا به ضرر دولت حرف زد آنها معتقدند که ما اینجا مستقر شدهایم حکومت حکومت کودتا است (صحیح است) با تشکر از اینکه آقایان توجه بفرمایند که اقلیت باشد اکثریت باشد عرض بنده این است که ما یک رویهای باید در روش پارلمانی خودمان ایجاد کنیم که نهایت منظورمان در مبارزه اصولی با آن دشمنانی که مخالف رژیم ما هستند دوام داشته باشد در اختلاف ما از نظر دولت که دولت خوبی هست یا نیست وزیر خوبی است یا نیست افرادی سوءاستفاده میکنند اینها را بایستی با تناسب با اصول با انگشت گذاشتن روی موضوعی توضیح بدهم بنده الان عرض میکنم که جناب آقای تفضلی یک موضوعی را در روزنامه نوشته بودند که یک نمایندهای که وکیل عدیله هم هست در یک جریانی میخواهد سیصد هزار تومان (تفضلی- سیصد و هفتاد و پنج هزار تومان) ۳۷۵ هزار تومان حقالوکاله بگیرد بنده به ایشان عرض کردم در مجلس بنده وکیل عدیله هستم جناب آقای ارسلان خلعتبری هم وکیل عدیله هستند چند نفر دیگر از آقایان هم وکیل عدیله هستند شما اگر یک همچو سندی پیدا کردید بر علیه یکی از آقایان اگر منکر باشد اسم ببرید نگویید این وکیل عدیلهای که وکیل مجلس هم هست میخواهد در یک دعوای اوقافی که وکیل اوقاف هم بوده ۳۷۵ هزار تومان بلند بکند آقا بنده عرض کردم که اسم ببرید سندش را هم بنویسید که جامعه او را بشناسد نه این که وقتی نوشته شد یک وکیل عدیله که وکیل مجلس هم هست همچو کاری کرده وقتی سربسته مینویسید جامعه تصور میکند که آقای وکیلی که توی مجلس هست به همه آقایان این نظر هست عرض و استدلال بنده این است (مسعودی- آقای عمیدی این شخص کیست؟) از آقای تفضلی بپرسید اقلیت وظیفهاش این است که برود بگردد سند پیدا بکند حکومت را انتقاد بکند و اصلاح بکند ما هم تشکر میکنیم از راهنمایی اقلیت تا بتوانیم وضع مملکت را منظم بکنیم و اصلاح بکنیم ولی اگر معذرت میخواهم اگر گلی گفتید سمپاشی شد یکی بیکی گفت دزد دو مرتبه گفت ما بر میگردیم به اوضاع چهار پنج سال پیش و خدای نکرده اگر این دفعه یک همچو جریانی پیش بیاید یک نفر از ماها باقی نخواهیم بود (بهبهانی- عملش را هم باید در نظر بگیرند آقایان جلوگیری بکنند) (مسعودی- راجع به تبلیغات هم قرار بود بفرمایید) بعد از تذکر این موضوع راجع به کلیات بنده خواستم به قسمتی از فرمایشات جناب آقای دکتر امینی جواب عرض کرده باشم متأسفانه آنچه را که در جلسه قبل فرمودند از نظر اینکه پایین آوردن قیمت ارز تأثیری در زندگی ندارد به نظر بنده وارد نیست (یک نفر از نمایندگان- شما که قرار بود از دولت دفاع کنید) بنده اینجا مجله بانک ملی را که مال خودشان است میخوانم اینجا یک شاخص زندگی دارد در سال ۳۱۵ شاخص زندگی نشان میدهد صد امروز شاخص زندگی نشان میدهد ۱۱۲۱ ملاحظه بفرمایید از صد رسیده به ۱۱۲۱ چرا این جور شد؟ تمام جزئیات را که از سال ۱۳۱۵ تا امروز مطالعه بکنیم میبینیم نوسالهای مربوط به نرخ ارز هم عرض است با بالا رفتن هزینه زندگی (وزیر دارایی- اینطور نیست) آمارش اینجا است قربان اینجا است در سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ صد شده ۲۲۷ یعنی ۵ سال در مملکت ما از نظر ثبات و دوامیکه در نرخ ارز و اوضاع داشت ترقی خیلی غیرمحسوسی کرده در سال ۱۳۲۰ که یکی از قهرمانهای ترقی نرخ ارز در این مملکت به وجود آمد و لیره را گران کرد زندگی ما بهم خورد در پشت تریبون وزیر دارایی حکومت فروغی گفت که ترقی ارز هیچ اثری ندارد بهش اعتراض شد توجه نکرد (رضایی- شاخص ۱۳۳۱ را هم بفرمایید) در سال ۱۳۲۱ عرض کردم (رضایی- ۳۱ را هم بفرمایید) الان یکی یکی برایتان میخوانم در سال ۱۳۲۲ شده ۱۰۰۳ ملاحظه کنید که از ۲۷۶ بعد از اینکه آقای مشرفالدوله نفیسی آمد ارز را تثبیت کرد و گرانش کرد به ۸ تومان و ده تومان عامل گرانی زندگی از ۲۷۶ رسید به ۱۰۰۳ و گرانی زندگی از همان وقت شروع شد (دکتر بینا- باز هم تشریف آوردهاند منتظرند) در سالهای بعدی که نگاه میکنیم در سال ۱۳۲۴ شده ۸۸۳ در ۱۳۲۵ شده ۷۸۰ برای این که یک مقداری از اسکناسها را اگر خاطر آقایان باشد طبق آن قانونی که جلوگیری از نشر اسکناس کرد یک مقداری از اسکناسها را جمع کردند در سال ۳۲۹ موقعی بوده است که ارز از هر موقع پایینتر آمده بود جناب آقای وزیر دارایی ملاحظه بفرمایید در سال ۲۹ نرخ زندگی گران نشده است ۷۸۴ بوده چرا در سال ۲۹ نرخ زندگی شده است ۷۸۴ برای اینکه سالی بود که دولت انگلیس خواسته بود صادرات بیشتری گیر بیاورد و خودش ارز را پایین آورد یعنی لیره ۱۳ تومان شد ۹ تومان و ما بلافاصله در شاخص میبینیم که در سال ۲۹ شاخص زندگی شده ۷۸۴ بنابراین موقعی که آقای مشرف نفیسی ارز را بردند بالا شاخص شد ۱۰۰۳ موقعی که خود انگلیسها ارز را آوردند پایین شد ۷۸۴ بنده نمیدانم که که با وجود این دو سند صحیح چطور ما میتوانیم خلاف این را بگوییم ناشر این شاخص هم مجله بانک ملی خودتان است یک اعتراضی فرمودند که پایین آوردن ارز برخلاف تعهدی است که با صندوق پول بینالمللی داریم بنده بازهم یک مدرکی دارم که از خودشان گرفتهام از بانک ملی راجع به برابری پول ایران جناب آقای دکتر امینی توجه بفرمایید راجع به برابری پول ایران در صندوق بینالمللی هر دلاری ۳۲ ریال است بنده نمیدانم اگر آقایان میخواهند تعهد خودشان را با صندوق پول بینالمللی وفا بکنند به چه مناسبت ۳۲ ریال را میکنند ۸۰ ریال و استدلالی که فرمودند راجع به اینکه ما تعهد داریم با صندوق بینالمللی پول و نمیتوانیم اینطور عمل کنیم به کلی مخالف این موضوعی است که ملاحظه میفرمایید آن وقت با این وضعی که به عرض آقایان رساندم به نظر بنده جز اینکه گرانی زندگی مساوی با گرانی ارز باشد چیز دیگری نیست یعنی همان عملی که سیاست مالی آقای دکتر امینی است که حاضر نیستند ارز را به قیمت واقعی خودش به قیمت قانونی خودش بفروشند قیمت قانونی دلار ۳۲ ریال است قیمت قانونی ارز ۸۰ ریال نیست مادامیکه قیمت ارز به قیمت قانونی یعنی همان ۳۲ ریال نرسد اوضاع مملکت همین است که هست و بنده معذرت میخواهم سال دیگر خواهید دید که این علامتی که شاخص نرخ زندگی است از ۱۱۲۰ رسیده به دوهزار بنده از همین حالا اعلام خطر میکنم بزرگترین وظیفه مجلس شورای ملی و دولت و همه ماها این است که نرخ زندگی را پایین بیاوریم هرچه حقوق را بالا ببریم هزینه زندگی هم زیاد میشود انفلاسیون میشود (وزیر دارایی- چرا مال قضات را بالا بردید) اجازه بفرمایید چون از آن طرف که ارز میرود بالا هزینه زندگی هم بالا میرود اگر ارز را بیاورید پایین هزینه زندگی بالا نمیرود در همه جای دنیا هم معمول است اما راجع به صادرات هم یک توضیحی بدهم اینکه دیشب یک تصویبنامهای صادر شد و یک رقم ۷ ریال ۸ ریال پایین آمد این آن معنایی که ما از پایین آوردن ارز میخواستیم تأمین نمیشود چرا؟ برای اینکه اقتضا داشت شما بین ارز صادراتی با ارزی که به طور عادی است فاصله بیشتری بگذارید برای اینکه آن صادراتچی تشویق بشود برای اینکه آن پریم و آن جایزه موجب کوشش و فعالیت بیشتری میشود ولی مادامیکه فاصله زیادی بین ارز صادراتی و ارز عادی در بین نباشد این یک عملی است که نتیجهاش همان میشود که ۶۴ میلیون دلار چند روز پیش با عمل آقایان مردم آوردند فروختند و سوءاستفاده کردند صورتش را تماماً خواندید ۴۵ میلیون تومان تفاوت این ارز به جیب کسانی رفته است که موقعشناسی کردهاند و یا سوءاستفاده خواستهاند بکنند بنده معتقد هستم که سیاست ارزی و اقتصادی دولت میبایستی مبتنی بر یک پایه اساسی و ثابت و صحیح باشد که ما از این نوساناتی که راجع به گرانی زندگی و بدبختی که برایمان پیش میآید نجات یابیم ولی اگر عقیده جنابعالی بر این باشد یک مسابقهای بین ارز و بین اضافه حقوق در این مملکت همیشه هست و خواهد بود که نتیجهاش جز انفلاسیون در این مملکت چیز دیگری نیست این است که بنده این مذاکرات را خدمت جناب آقای دکتر عرض کردم و امیدوار هستم که ایشان که حقیقة به ایشان اعتقاد داریم و ایشان یک شخصیت اقتصادی و حقوقی هستند فکری برای مملکت بکنند چون مردم واقعاً از گرانی زندگانی میسوزند والله بالله ما که با مردم تماس داریم جز آه و ناله و دشنام از مردم برای گرانی زندگانی چیز دیگری نمیشنویم (بهبهانی- احسنت) (صحیح است) این مطلب را بایستی رویش فکر کرد اگر روی این مطلب فکر کردیم بسیاری از نارضایتیها از بین خواهد رفت و اگر اشخاصی بخواهند در محیطی راضی حرفهایی بزنند اثری نخواهد داشت این است که بنده تمنی دارم یک فکری برای ارزانی زندگانی بفرمایید (صحیح است)
رئیس- آقای تیمورتاش
وزیر دارایی- اجازه بفرمایید
رئیس- وقتی وارد دستور شدیم بفرمایید
تفضلی- اجازه بفرمایید بنده یک توضیح مختصری نسبت به مطلبی که آقای عمیدی نوری فرمودند بدهم
رئیس- وقتی که وارد در دستور شدیم بفرمایید
تیمورتاش- بیانات مستدل جناب آقای عمیدی نوری بیاختیار بنده را به یاد یکی از نواقص آئیننامه داخلی مجلس شورای ملی انداخت چون مقرر است که کمیسیونی در این زمینه (عدهای از نمایندگان- بلندتر بفرمایند) کمیسیونی در اصلاح آئیننامه مجلس تعاطی نظر کنند و انشاءالله نقایص را مرتفع کنند بنده میخواستم این نکته را متذکر شوم و از فرصت استفاده کنم آقایان محترم استحضار دارند معمولاً در نطقهای قبل از دستور اثرات زیادی مترتب نیست جز یک تذکرات کلی و بعضی اوقات هم وقتی که وزیر پرچانه باشد مثل آقای دکتر امینی از این اجازه لایتناهی که دارند استفاده میکنند که چه بسا صلاح باشد مورد بحث و مشورت قرارگیرد (مسعودی- الحمدالله همه کم حرفند) به این ملاحظه در همه مجالس دنیا برای مطلب سیاسی دولت بحث و دفاع معمول است موضوعی را مطرح میکنند یک جلسه دو جلسه مجلس در اطراف آن
صحبت میکند و آن راهنمای خطمشی برای آتیه دولت میشود بنده میخواستم استدعا کنم کمیسیونی که برای این کار تشکیل شده است با توجه به مقرراتی که در پارلمانهای دیگر دنیا هست این موضوع را در نظر بگیرند شاید انشاءالله از این جهت رفع مضیقه بشود اما موضوعی که موجب شده بنده موجب تصدیع آقایان محترم بشوم اتفاقاً جنبه دیگری از سیاست عمومی دولت است که از آن خیلی بحث و گفتگو میشود آقایان محترم به خوبی خبر دارند که در منطقه دیگری از دنیا ناقوس خطر به صدا در آمده و این روزها چشم مردم جهان به منطقهای دوخته شده که شاید سرنوشت جنگ و صلح یعنی بود و نبود بشریت را در برداشته باشد (قناتآبادی- بله این بلشویکها نمیگذارند که دنیا روی صلح به خودش ببیند) وظیفه هر فرد عاقل هر موجودی که به بقای خود و عزیزان خود علاقمند است هر شخصی که دنیا را از نظر مواهب خدایی مینگرد و این آب و خاک و کوه و دریا را بازیچه دست خودش نمیداند و یا آزادی را برای نیل به مقاصد تجاوزکارانه خود نمیخواهد آن است که منتهای جدیت و فعالیت خود را برای جلوگیری از آتش جهانسوزی که عاقبت آن بر هیچکس مکشوف نیست به کار برد و برای حفظ صلح یا صلح حقیقی که بر مبنای حق و عدالت و آزادی استوار باشد کوشش کند چنانکه در روزنامهها ملاحظه فرمودید نماینده دولت ایران یعنی نماینده شما آقایان نصرالله انتظام (یکی از نمایندگان- مرد شریفی است) در کانون سیاست دنیا در یگانه مرجع صلاحیتدار این قبیل گفت و شنودها در جایی که چشم امید دنیای آزاد بدان دوخته شده است یعنی سازمان ملل متحد از تز صلح دفاع کرد با کسانی که از عفریت جنگ نفرت دارند هم صدا شده گرچه من یقین دارم که در این قسمت حتماً از شخص اول ایران از سمبل استقلال و سیاست ما از شاه ما که فعلاً در آمریکاست الهام گرفته ولی بجا خواهد بود که مجلس ایران این نظر دولت و نماینده دولت را تأیید کند (صحیح است) و به بانک بلند بگوید که ملت و دولت ایران خواهان صلح است (صحیح است) ملت و دولت ایران (قناتآبادی- نه از آن صلحها، صلح واقعی) ملت و دولت ایران از صمیم قلب آرزومند است که با یافتن یک راه حل عاقلانه طریق همزیستی مسالمتآمیزی برای ملل جهان پیدا کند (صحیح است) حفظ صلح و آرامش باید اساس و پایه سیاست خارجی و داخلی ایران گردد زیرا ملت زجر کشیده و ستمدیده ما شاید بیش از بسیاری از ملل دیگر دنیا نیازمند به صلح و آرامش برای بهبود وضع زندگی خود میباشد محرومیتهایی که از آغاز جنگ جهانی دوم هر روز به نحوی برای مردم این مرزوبوم خودنمایی نموده چنان طومار زندگی ما را درهم نوردیده که بیشک برای جبران آن فرصت کار و مجاهدت لازم است تا به سر منزل اول باز گردیم و اندکی روی رفاه و آسایش ببینیم، ترمیم خرابیها، حاصل این همه فداکاریها و نتیجهای که عاقبت از تمام این کشمکشها باید نصیب ملت ایران گردد مستلزم وجود یک محیط امن و ساکت در داخل و خارج مملکت است و تصور میکنم تا اینجا هیچیک از آقایان با من مخالفتی نداشته باشند بلکه یقین دارم در اساس امر و الزام بوجود یک چنین محیطی هم کوچکترین تردیدی در بین نیست (صحیح است) منتها نحوه نیل به این منظور و طریق حصول این هدف ممکن است به فراخور سلیقه متفاوت باشد من و بسیاری دیگر عقیده داریم که در دنیای پرجنجال کنونی در محیطی که هر آن بیم اشتعال نائره جنگ میرود در زمانی که لااقل به تحقیق میتوان گفت دنیا دقایق بسیار حساسی را طی میکند و دولتها باید سراپا گوش و هوش باشند مبادا فرصتی از دست برود و واجبی فوت گردد در لحظاتی که باید تمام هم ما مصرف تطبیق اوضاع بینالمللی باشد دریغ است امور داخلی و مناقشات داخلی خود را آن قدر اهمیت و توسعه بدهیم و مشغول به خویش گردیم که حقیقت جهانی را فراموش کنیم برخی دیگر معتقد هستند که هر آن مسامحه با حیات ملت ما بستگی دارد و هر دقیقهای که از اصلاحات باز نشینیم تیشهای است که بریشه خود زدهایم باید برخاست و قد مردانگی افراشت دولت را واژگون ساخت و کاخ نوین سعادت ملت ایران را بنا نهاد منهم با آقایان موافقم برویم دست آن کسی که باید در یک چنین دقایق حساسی این همت را به خرج بدهد بگیریم و به کرسی صدرات بنشانیم ولی کو آن ستاره تابانی که در افق سیاست ایران طلوع نموده؟ کو آن گوهر درخشانی که به شما نوید انجام این رؤیای شیرین را میدهد؟ کو آن شخصیت بارز و بکر و پر مغزی که با اکیپ و دسته خود بیاید و مشکلات امروز شما را حل بنماید بیایید و کلاه خود را قاضی کنیم ما هم از گفت وشنودها و چون و چندهای این کشور مطلع و آگاه هستیم مگر اینکه بگوییم دستی از غیب بیرون آید و کاری بکند و الّا آن کسانی که در مظان تصدی مقامات هستند همه را میشناسیم همگی امتحان خود را دادهاند کجا بودند این آقایان (رضایی- بعضی هم هستند ندادهاند) آنها را هم انشاءالله امتحان میکنیم کجا بودند این آقایان زمانی که زاهدی سینه خود را سپر بلا نمود (احسنت) کجا بودند آنهایی که امروز داعیه صدارت دارند به گفته آن شوخ حقیقت بین یا مجذوب بودند یا مرعوب (شوشتری- با مصدق همکاری میکردند) یا کسانی بودند که خود در زمره بازیگران عصر قرار گرفته ولی گوسفند مرتضی علی را تا چاشت نچراندند و بعد هم جرأت نفس کشیدن نیاوردند و یا آنهایی بودند که تا دم آخر بازیگر میدان باقی ماندند و امروز ببهانه اینکه قلب ما با شما بود میخواهند مصدر کار شوند (شوشتری- و گزارش ۸ نفری را تهیه میکردند) و یا آنهایی که تصور میکنند چون آرامش و سکون برقرار شده حق طبیعی آنها حکومت بر این مملکت است همکاران محترم و عزیز من اشتباه نفرمایید من به هیچوجه با تمام کردهها و اعمال دولت موافق نیستم (احسنت) در بسیاری از موارد عقیده دارم دولت باید انتقاد منتقدین را بشنود (صحیح است) چون که لازمه حکومت پارلمانی طبیعتاً این است که یک اقلیت منقدی وجود داشته باشد حرفش را بزند و دولت هم گوش بگیرد، شأن نزول اقلیت این است که ترمز کار دولت باشد عمل اقلیت در تمام دنیا مبتنی بر همین است (شوشتری- صحیح است) من واقعاً نمیتوانم تصور کنم که یک شخصی مثل جعفر بهبهانی دوست عزیز من که در تمام قدمها و فداکاریها در آن دقایق وخیم و هولناک، شریک در این فداکاریها بوده است (صحیح است) و خانواده معظمش و خاندان بزرگش حق بر گردن این مملکت دارند (صحیح است) این بیاید و روی یک نظریاتی حرفهایی بزند (عربشیبانی- حقش رادیو ادا میکند) خوب شما هم که حقشان را دادید و گوششان را کشیدید برای من مسلم است که جعفر بهبهانی و امثال هم صلاح این کشور را در نظر میگیرند (مهندس جفرودی- صلاح چی؟) صلاح این کشور را در نظر دارند فقط اینها به جای اینکه در یک چنین موقع حساسی در دنیای کنونی که واقعاً هر دقیقه اش ممکن است با نیستی بشر توأم باشد به جای اینکه تشریف بیاورند در پشت این تریبون اظهاراتی بکنند چه بسا اصلح باشد بروند با همان آقایانی که در آن دقایق مخوف با آنها همکاری میکردند بنشینند جعفر عزیزم حرفهایشان را بزنند و بگویند و کوشش بکنند (جعفر بهبهانی- آنچه البته به جایی نرسد فریاد است) (شوشتری- نه آقا اگر بگویید تفاهم ایجاد میشود) و کوشش بکنند یک محیطی به وجود بیاورند که در آن محیط بشود هم دولت خدمت بکند و هم خود را مشمول عنایات آقایان بداند (مهندس جفرودی- شما درباره آنچه اقدام کردهاید چه نتیجه گرفتهاید؟) جناب آقای مهندس جفرودی ما با هم یک قراری داشتیم، قرار ما با یک عدهای این بود که توی حرف همدیگر نرویم. من به سهم خودم بسیار خوشوقت میشوم اگر به منهم اجازه بدهند که توی حرف شما بدوم
رئیس- هیچکس حق ندارد وسط حرف ناطق حرف بزند، این را همه باید مراعات کنند
تیمورتاش- من خوشوقت میشوم اگر به منهم اجازه بدهند (شوشتری- بین دعوا نرخ تعیین نکن) من آنچه را که در اول عرایضم عرض کردم میخواهم مجدداً تکرار کنم، برای یک بار خواستم از رو بخوانم نتوانستم عادت ندارم این است که این یادداشتها را کنار گذاشتم. بنده آنچه را که در آغاز صحبتم عرض کردم حالا هم تکرار میکنم، آن هم این است که فرض کنید زاهدی رفت آن فرد واجد تمام شرایطی که شما میخواهید کیست که بیاید و مهم امور را در دست بگیرد (شوشتری- انوشیروان عادل پشت دروازه است) و باز بنده و شما و عمرو و زید پس فردا دچار همین گرفتاری و انتقاد نشویم، چرا ما میشویم به دلیل اینکه خانه از پای بست ویران است، من اجازه میخواهم این را در کمال صراحت اینجا عرض بکنم، داستان دیروز و امروز نیست سالیان دراز است که یک بیماری اجتماعی دامنگیر این کشور شده است، چاپلوسی، تملق، تعظیم بخودی و بیگانه (صحیح است) و هزاران معایب دیگر یک انحطاط اخلاقی در این کشور به وجود آورده، این را صراحتاً عرض میکنم که به این زودیها و به این ترتیب و با این تغییر و تبدیلها تصور نمیکنم قابل علاج و درمان باشد، هر دولتی که بیاید فرق نمیکند این دولت یا دولت دیگری باشد بالاخره آدم میخواهد باید با اشخاصی کارکند، کدام دولت، در ضمن همین چندین سال گذشته از زمان دموکراسی بگوییم باز همان ژوکرها، همان کسانی که یک روز در دامان آزادیخواهان یک روز از آستین مرتجعین، یک روز از کیسه ملیون سر در میآورند، همه اینها عوامل این دولتها بودهاند، کیست آن مرد بکری که امتحان خود را نداده باشد که بیاید و تمام این دردها را علاج کند
رضایی- پیدا خواهد شد
حمیدیه- آقای رضائی است
رئیس- آقای تیمورتاش وقت شما نزدیک به اتمام است (تیمورتاش- بنده چهار، پنج دقیقه دیگر عرضی ندارم) بفرمایید.
تیمورتاش- دو راه دارد این کشور اصلاح این کشور یا اینکه باید با عمران و آبادی، یا مبارزه با فقر وفاقه و با استفاده از بیداری مردم که این یک اصل مسلمیاست که مردم بیدار شدهاند موجباتی فراهم کرد که اندک اندک خود مردم به کار خودشان واقف شوند و در اثر رفاه و آسایش یک محیطی به وجود بیاید که در این محیط دولتها بتوانند برای ملت کارکنند، این معجزه نمیخواهد یک قدری حسننیت میخواهد هر کدام از این دولتهایی که آمدهاند یا احیاناً فردا بیایند اگر بتوانند این کار را بکنند به مقصود
میرسیم ولی حسننیت میخواهد و مخصوصاً وقت و زمان میخواهد موقعیت میخواهد و عرض کردم حسن حکومت. این یک راه تدریجی است یک راه دیگر هم دارد و آن هم این است که یک دستهای همفکر هم آهنگ هم گام با یک برنامه صحیح و با یک جسارت فوقالعادهای بیایند زمام امور را در دست بگیرند و حکومت بکنند، فکر اینکه من چه میخواهم، آن چه میخواهد، این چه میگوید، آن چه میگوید نکنند متأسفانه باید اذعان کنیم چیزی که در این کشور امروز در وضع موجود وجود ندارد، همین اکیپها هستند، همین کسانی هستند که ده نفر بیست نفر سی نفر ۵۰ نفر همفکر و هم آهنگ با هم بنشینند و واقعاً با هم کار کنند، من نمیدانم آیا واقعاً محیط کنونی این مملکت و شاید پیش از محیط کنونی این مملکت محیط کنونی دنیا مجال یک چنین فرصت و موقعیتی را بدهد و آیا ما میتوانیم در اوضاع پرجنجال و پرحادثهای که در کمین همه ملل دنیا نشسته است یک چنین اقدام جسورانهای بکنیم و چون مدار کار بر این است به نظر من واقعاً چه بسا صلاح باشد بنشینیم به جای شماتت، انتقاد به جای من و تویی دست یگانگی و اتحاد به هم بدهیم و در راه یک هدفی که بالاخره سرنوشت من و شما را در بر دارد، یعنی بقای مملکت متحد و متفق باشیم (احسنت) (صحیح است)
رئیس- آقای حمید بختیار
حمید بختیار- بنام خداوند متعال انتقاد بهترین راه اصلاحات است و این اصل را کلیه ممالک مترقی پذیرفته و به آن احترام میگذارند (صحیح است) با این حال جای کمال تأسف است که در کشور ما هنوز اولیای مسئول به این حقیقت توجهی ندارند (صحیح است) و هرکه از راه خیرخواهی زبان به انتقاد از اعمال آنها گشود وی را مخالف و دشمن خود میپندارند و دامن قتلش را بر کمر میبندند. مثلاً بنده که به واسطه معایبی که در دستگاههای دولتی مشاهده میکنم چند بار از فساد دستگاهها و عدم پیشرفت کار در اینجا صحبت کردم و به علت وجود همین معایب و مفاسد است که وجدانم حاضر نمیشود رأی موافق به لوایح دولت بدهم و ناگزیر رأی ممتنع میدهم دولت و هواخواهان او تصور میکنند که من مخالف دولت هستم در حالی که انتقاد اگر ظاهر تلخ و ناگواری داشته باشد در باطن به منزله یک داروی مؤثر و شفابخش است) صحیح است (بنابراین جناب آقای نخستوزیر باید بهترین و مؤثرترین دوستان خود را در میان دسته انتقاد کننده جستجو کنند (صحیح است) (یکی از نمایندگان- به شرط اینکه حق باشد) آقا، حمید بختیار ناحق حرف نمیزند تیمسار سپهبد زاهدی به خوبی میدانند که بنده هیچگونه مخالفت شخصی ندارم- ولی آیا بهتر نیست به جای آنکه از عرایض من عصبانی شوند ببینند چه میگویم اگر حرف خلاف قانون میزنم و میخواهم تحمیل به ایشان بکنم ترتیب اثر ندهند- و الّا اگر حرف حساب میزنم قدری هم به این حرفهای حساب بذل توجه فرمایند. اینجانب قریب یک سال است که افتخار نمایندگی مردم اهواز، شوشتر، مسجدسلیمان و رامهرمز را دارم و البته این موضوع تکالیفی برای بنده ایجاد کرده است که ناگزیر به اجرای آن هستم و این تکالیف انجام خواستههای حقه و قانونی مردم این چهار شهرستان است در مبارزه انتخاباتی دوره هفدهم که دولت وقت وعده آزادی انتخابات به مردم داده بود- به شهادت همکار محترممان جناب آقای شیبانی و همچنین جناب آقای سرابندی معاون نخستوزیر که آن موقع حاکم خوزستان بودند بنده پنج ماه و نیم تمام با مردم محروم و واقعاً بدبخت این چهار شهرستان محشور بودم وبا فرد فرد آنها اعم از کشاورز و کارگر و کارمند و پیشهور از نزدیک تماس داشتم و همچنین در انتخابات این دوره نیز در میان مردم حوزه انتخابیهام بودم و برای العین دیدم که این مردم زحمتکش در تلاش معاش برای پیدا کردن یک لقمه نان که با آن شکم عیال و اولاد خود را سیر کنند با چه مصائب و مشکلاتی روبرو هستند بدیهی است اینجانب به این مردم وعده دادهام که حتیالامکان در راه بهبود شرایط زندگی آنها تلاش کنم و در رفع نیازمندیهای آنان از دولت کمک بگیریم- با این حال وقتی که برای انجام مستدعیات قانونی مردم به دستگاههای دولتی مراجعه میکنم و میبینم آنچه که در این دستگاهها به حساب نمیآید منافع مردم است (صحیح است) بازهم انتظار دارید که رأی موافق به دولت بدهم. خیر این صحیح نیست که مصالح مردم را قربانی رفیق بازی و ملاحظات خصوصی نماییم (صحیح است) همین پردهپوشیها و سهلانگاریهاست که مملکت را به این روز انداخته است (صحیح است) موضوع دیگری را که با استفاده از فرصت لازم است به عرض همکاران محترم برسانم این است که مدتی است منزل مسکونی اینجانب را یک مشت کارگر مسلول احاطه کردهاند این افراد کارگر که سالها در گردش دستگاههای عظیم تولید نفت سهم به سزایی داشتهاند امروز که مرض خانمانسوز سل گریبان آنها را گرفته است با هزار امید و آرزو راه تهران را در پیش گرفتهاند ولی چون هر دری را که میزنند به رویشان بسته است ناچار دیواری کوتاهتر از دیوار خانه حمید بختیار گیر نمیآورند اینها دو دسته هستند یک دسته کسانی که اخیراً از کارخانه مسلولسازی خوزستان برای معالجه به تهران آمدهاند و مقامی نیست که خود را در مقابل این جماعت- مسئول و موظف بداند- دسته دیگر مسلولینی هستند که بهبودی یافتهاند و مطابق تجویز پزشک هیچ مانعی وجود ندارد که به کار خود بازگردند- ولی نمیدانم چرا و به چه علت این کارگران را به کار نمیپذیرند- در حالی که قانون کار صراحت دارد که کار فرما مکلف است کارگر را پس از بهبودی به کار گمارد- مثلی است معروف که احترام امامزاده با متولی است- وقتی که دولت احترام قانون را رعایت نکرد چطور انتظار دارند فلان کارخانهچی قانون را محترم بشمارد (یارافشار- دولت همیشه رعایت قانون را کرده) (میراشرافی- این مسلولین در همین مدت مسلول شدند؟) این موضوعی که عرض میکنم کار امروز و دیروز نیست شش ماه است که فریاد میزنم آقایان محض رضای خدا بیایید تکلیف این کارگرانی را که از بیمارستان خارج شدهاند معین کنید- اینها حساسیت خاصی دارند و اگر دوباره گرسنگی و محرومیت بکشند مرضشان عود میکند- اما آقایان در جواب میگویند مشغول (اتود) و مطالعه هستیم در حالی که مطالعه و اتود را را برای آینده باید کرد- فعلاً که اینها گرسنه هستند و در خیابانهای تهران و خوزستان سرگردانند تکلیفشان چیست تا چند سال بعد از مرگ و نابودی این جماعت بدبخت (اتود) و مطالعه شما تمام میشود. آقایان ملاحظه کنید چقدر مضحک و در عین حال تأثرآور است یک پسر ۱۸ ساله مسلول که از هوای گرم مسجد سلیمان به تهران آمده پس از مدتها زحمت او را بردهاند در آسایشگاه شاهآباد دامنه کوه در میان باغ و زیر برف خوابانیدهاید (ثقةالاسلامی- اطاق ندارند چه کنند؟) که این بدبخت شبانه از سرما فرار کرده و بخانه من پناه آورد- (دکتر حشمت- جنبه فنی دارد) کسی چه میداند (میراشرافی- آن چادرها را زمان دکتر مصدق درست کردند) شاید این هم آخرین طریق درمان سل است که در کشور ما ابداع شده (پورسرتیپ- اینها را که دولت به وجود نیاورده اینها بودهاند) البته این موضوع را نباید ناگفته بگذارم که این جوان بالاخره با کمک و با خرج سازمان بیمههای اجتماعی در بیمارستان حمایت از مسلولین که الحق یک مؤسسه مفید است بستری و خیال من از جانب این یک نفر راحت شد به هر حال جناب آقای نخستوزیر انصاف بدهید در مقابل این ناملایمات و این تابلوهای زننده که هر روز به چشم ما میخورد آیا انتظار دارید که بازهم دعا گو و ثنا خوان دولت باشیم؟ ما اعصابمان از چدن نیست و موقعی که میبینیم عمال دولت شما در مقابل این همه فجایع رل نعش را بازی میکنند ناگزیر میشویم حرفهایی بزنیم که بطبع شما تلخ و ناگوار باشد (میراشرفی- این همه تودهایها را هم که گرفتند این رل نعش است) ولی همانطور که عرض کردم اگر به همین حرفهای تلخ و ناگوار توجه کنید و به آن ترتیب اثر بدهید حکم همان داروی مؤثر و شفا دهنده را دارد چند ماه پیش که بنده در خوزستان بودم عشایر خوزستان میگفتند دفعه اول است که ما از خودمان وکیل معلوم کردهایم (میراشرافی- یک دفعه دیگر هم که آقای ظفر ایلخان بودند) این حرف تعارف بود یا حقیقت- قدر مسلم این است که این عشایر زحمتکش از وکیل خودشان انتظار دارند که حقوق از دست رفته آنها را به دست آورد در اینکه به عشایر خوزستان اجحاف شده این مردم زحمتکش از بسیاری مزایا محروم هستند حرفی نیست اما عجب اینجا است که هیچ یک از دستگاههای دولتی خود را مسئول این وضع نمیدانند میدانید چرا؟ برای این که منافع مردم و مصالح ملت در نزد این دستگاهها پشیزی نمیارزد (چند نفر- صحیح است) و فقط پول وزور است که بر این سازمانها حکومت میکند (صحیح است) معذرت میخواهم که بازهم تحت تأثیر احساسات کلماتی ادا کردم باب پسند خیلیها نیست، و ممکن است این جملات موجب تحریک و مخالفت بسیاری از منتفذین بشود و باز هم حربه تکفیر و تهمت را علیه اینجانب بلند کنند، با این حال من از این حملات واهمهایی ندارم، و صریحاً میگویم که تا در این مملکت یک اقدامات عمیق و اساسی انجام نگیرد، و تا اشخاص شجاع و صالح در رأس پستهای حساس قرار نگیرند، دردهای بیشمار این ملت درمانپذیر نخواهد بود کسانی باید پستهای حساس این مملکت را اداره نمایند که یهودیان عراقی را به ایرانیان ترجیح نداده، و ثروت هنگفتی را که باید ثلث آن را بابت مالیات به دولت
بپردازند. این سوداگران عراقی نتوانند تبدیل به ارز نموده و از مملکت خارج سازند (صحیح است) کسانی باید پستهای حساس مملکت ما را در دست داشته باشند که با کمال شجاعت عوامل فساد را بگویند و این سازمانهای دولتی را از فساد و تباهی تصفیه کنند (صحیح است) مبارزه با عوامل فساد و تعمیم عدالت اجتماعی ایدآل اعلیحضرت همایونی است و بارها لزوم تعقیب این دو موضوع اساسی را به دولت تأکید فرمودهاند. اینک من به نام یک نماینده مجلس از جناب آقای سپهبد زاهدی سؤال میکنم که دولت خدمتگذار ایشان در راه مبارزه با فساد و تعمیم عدالت اجتماعی چه کرده است؟ (یارافشار- خیلی کارها) کدام قدم اصلاحی را برداشته است؟ کدام عضو فاسد را از پیکر مریض و معلول دستگاههای دولتی قطع کرده است؟ (رضایی- هیچ) (پورسرتیپ- فرصت میخواهد) آیا تاکنون جناب آقای نخستوزیر و یا یکی از همکاران ایشان موضوعی را مطرح کردهاند که نفع مردم واقعی ایران در آن مستتر باشد؟ (میراشرافی- نفت را هم که حل کردند) راجع به گرانی اجناس، کمیابی ارزاق و گرفتاری مردم چه اقدامیشده است؟ (رضایی- هیچ) اگر جناب آقای سپهبد زاهدی با صراحت کامل به این سؤالات جواب بدهند (کاشانی- حرف حساب جواب ندارد) رمز عدم موافقت ما را با دولت خود پیدا خواهند کرد. دولتی مورد تأیید و پشتیبانی ما است ک عمر گرانبهای مملکت را برای ادامه حکومت خود به بیهودگی تلف نکند (صحیح است) هر روزی که بگذرد و آن روز قدم برای این ملت بدبخت برداشته نشود به عقیده من صلاح نیست. به هر حال مطالبی که عرض کردم گرچه قدری تلخ و ناگوار است ولی امید است این اظهارات انتقادی حمل بر مخالفت نشود و دولت به جای آنکه کینه مرا در دل بگیرد اصلاح عمل و افعال خود بپردازد (صحیح است)
۳- بیانات آقای تفضلی طبق ماده ۸۷ آئیننامه
رئیس- وارد دستور میشویم آقای تفضلی.
تفضلی- درباره آنچه آقای عمیدی نوری درباره ایران فرمودند با اجازه مقام ریاست محترم مجلس خیلی به اختصار توضیح میدهم اولاً بهتر بود آنچه مربوط به روزنامه است در روزنامه به میان میآمد زیرا با همه ارزش و تأثیری که برای ایران ما بتوان قائل شد مقام تریبون مجلس شورای ملی خیلی بالاتر از آن است که مدتی از وقت مجلس صرف خبر کوتاهی گردد خاصه که آقای عمیدی نوری خود دسترسی به روزنامه دارند آن هم یک روزنامه یومیه ثانیاً خبرنگار ایران ما که همیشه اخبار خود را در کمال بیطرفی و دقت مینویسد چنین صلاح دانسته است که اسم آن نماینده گرامی را ننویسند تا کنجکاوی خوانندگان بیشتر برانگیخته شود و خود خوانندگان دریافتن نام آن نماینده گرامی بکوشند و چون آقای عمیدی نوری این کنجکاوی را خیلی شدیدتر فرمودند مخلص از طرف خبرنگار ایران ما از جناب ایشان سپاسگزاری میکنم.
۴- تقدیم یک فقره سوال به وسیله آقای رضایی
رئیس- آقای رضایی
رضایی- سؤالی است از دولت که تقدیم میکنم
۵- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون اقتصاد ملی راجع به تحصیل اعتبار از دولتین آمریکا و انگلستان
رئیس- لایحه اعتبار مطرح است یک پیشنهاد مسکوت که نسبت به این لایحه دادهام مقصودم این نبود که عرض مطلبی کرده باشم بلکه واقعاً نظرم این است و عرایضم در این حدود است بنده با این لایحهای که دولت تقدیم مجلس کرده است جداً مخالفم زیرا قطع نظر از این که در اعتبار و قرضه آن هم از دولتهای خارجی حرف بسیار است نکته مهمتری وجود دارد که به فرض این که به علت اشکالات مادی و وضع بد اقتصادی مملکت دریافت اعتبار و به عبارت سادهتر قرضه ضروری تشخیص شود و راه نجات مملکت هم از این وضع ناهنجار اقتصادی فرضاً دریافت قرضه از خارجی شناخته شود تازه دستگاه حکومت فعلی از لحاظ به مصرف رساندن وجوه عمومی امتحان خوبی نداده (صحیح است) (شوشتری- اینطور نیست) (رضایی- اینطور است) به این علت اگر ضرورت هم داشته باشد فعلاً باید دست نگهداشت.
رئیس- در اصل لایحه صحبت بکنید
کاشانی- میخواهیم بگویم چرا پیشنهاد سکوت دادهام پیشنهاد بنده ازاین نظر است که فعلاً این لایحه مسکوت بماند تا انشاءالله اعلیحضرت همایونی به سلامت به وطن بازگردند و چاره اساسی بازگردند و چاره اساسی برای مملکت در نظر گرفته شود و در این مورد هم بتوان تصمیم گرفت به این جهت و با توجه به این مصلحت مهم پیشنهاد میکنم فعلاً لایحه مسکوت بماند (صحیح است) دلیل فساد دستگاه دولت سؤالات عدیده آقایان محترم و سناتورهاست که در زمینه سوء جریانات مملکتی به عمل میآید و جای تردید برای کسی باقی نمیگذارد (صحیح است) (میراشرافی- آقا قرض را که خود دکتر مصدق میخواست)
رئیس- آقای شوشتری
شوشتری- بسمالله الرحمنالرحیم اگر بنا بشود ما در انتقاد چوب لای چرخ بگذاریم و بخواهیم امور مهمه مصلحتی مملکت را به عنوان مسکوت و این عناوین ب تأخیر بیندازیم یا به بوته اجمال و تعویق بیندازیم به عقیده بنده وظیفه نمایندگی را ادا نکردهایم (صحیح است) اگر بنا میشد که در اصل موضوع صحبت میکردم اثبات میکردم چنین قرضهای از دو دولت چطور بر اعتبار و عظمت مملکت ایران خواهد افزود. هر تاجری وقتی که ثروتش بالا رفت و اعتبارش زیاد شد مردم از اطراف و اکناف بیش او پول امانت میگذارند و میل دارند به عنوان قرض و بهرهاش بهره را هیچوقت رأی ندادهام و نخواهم داد ولو هرقدر ناچیز باشد پول باو بدهند ولی اصل مسلمیاست که وقتی تاجر معتبر شد مردم باو پول قرض میدهند چرا؟ برای اینکه معتبر است به علاوه مصلحت سیاست و مصلحت روز مملکت و افق دنیا را باید در نظر گرفت که این اعتباری که به عنوان قرض داده میشود چقدر شئون مملکت میافزاید یا نمیافزاید، به عقیده من اینکار ضروری است و کلمه سکوت معنی ندارد و باید امروز تصویب شود (صحیح است) (کاشانی- ربحش را هم میخواهند)
رئیس- رأی میگیریم به این پیشنهاد سکوت آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند. (عده کمی برخاستند) تصویب نشد دنباله موضوع مطرح است آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی- (دکتر امینی) بنده با اینکه هنوز یک نفر یا دو نفر مخالف و موافق هستند که میخواهند صحبت کنند مبادرت کردم به عرض جواب نه از این جهت که واقعاً خیال میکنم آقایان موافق با کفایت مذاکرات هستند بلکه تکلیف بسیار مهمی است که خواستم به طور اجمال عرض کنم آقایان روشن شوند (عبدالصاحب صفایی- قبل از رأی گرفتن صحبت میکردید بهتر بود، تا آن وقت فراموش میکنند) یک دفعه دیگر هم عرض میکنم (خنده نمایندگان) به نظر بنده قرض فی حد ذاته کار بدی نیست اگر جسارت میکنم اغلب آقایان در زندگی خصوصی خودشان ملتجی به قرض میشوند اگر برای کارهای صحیح و روی الزام و اجبار باشد برای راه انداختن زندگی باشد این کار بدی نیست ولی برعکس اگر بنا باشد آدم قرضی بکند و اعتبار بگیرد برای ولخرجی و کارهای بیهوده البته کار صحیحی نیست و کار بسیار غلطی است اغلب برای خود آقایان اتفاق افتاده بیک جهتی از جهات یا قیمتها بالا یا درآمد پایین میآید انسان تا بتواند زندگی خود را باید تطبیق بدهد با آن وضع موجود ولی اگر نتواند ناگزیر باید یک درآمدی از یک محل استثنایی پیدا بکند تا بتواند این کسری وضع موجود را جبران کند و خود آقایان تصدیق میکنند و اگر دقت بکنند در زندگی خصوصی اشخاص هم پیش میآید یک روزی زندگی اشخاصی مرفه است دو تا نوکر دارد چهار تا کلفت دارد اگر درآمدش کم شد بلافاصله نمیتواند کلفت و نوکرش را جواب بکند و زندگیش را بلافاصله تطبیق بدهد با وضع موجود ناگزیر قرض میکند قوله میکند تا بتواند یک فکر تازهای برای کارش بکند (دکتر شاهکار- اما به شرط اینکه نوکر تازهای نیاورد) البته به شرط اینکه این فکر را بکند بشرط اینکه نخواهد آن وضع نامطلوب را ادامه بدهد این را خواستم عرض کنم به طور کلی که کلمه استقراض جای نگرانی نیست (مهندس جفرودی- مصرفش موجب نگرانی است) آقایان مخالفین که صحبت کردند بنده اینطور استنباط کردم که رویهمرفته با گرفتن اعتبار برای کارهای عمرانی و تولیدی موافقند هیچ در این قسمت تردیدی ندارند (صحیح است) خود آقای رضایی هم که موافق مشروط بودند تصریح کردند که با گرفتن اعتبار برای عمران موافقند و این هیچ اشکالی ندارد ولی مخالفند با اینکه اعتباری بگیرند برای کسر بودجه بنده میخواهم حضور آقایان عرض کنم که یک نکته اساسی را در نظر بگیرند آن ضرورت اعتبار است، پس اول اگر ضرورتش مسلم شد آن وقت داخل جزئیات میشویم در مورد کارهای تولیدی و عمرانی خود آقایان توجه دارند که مدتها است در اثر قطع درآمد نفت اینکارها متوقف بود و انسان هم نمیتواند با درآمد مملکتی و عادی اینکارها را که واقعاً ضرورت دارد بگرداند و به سرعت انجام بدهد و یک وضعیتی بوجود بباید که این اضافه خرجهایی که ناشی از تورم کارمند و مستخدم است از بین برود و یک راهی پیدا کنیم که به آن طرف سوق داده نشود یا لااقل از هجوم جوانان تحصیل کرده به ادارات جلوگیری شود باید هرچه زودتر کارهای عمرانی شروع شود خود
آقایان مسبوق هستند که درآمد حاصله از نفت در ظرف سه سال در حدود ۱۵۰ میلیون لیره است در این کارهایی که شاید یک قسمت از آقایان که عضویت کمیسیون برنامه را دارند بهتر مسبوق هستند این کارهای راهسازی سدبندی بندرسازی و این کارهایی که مؤثر در تولید کشور است اینها مبالغ هنگفتی لازم دارد البته هم مدت میخواهد هم پول میخواهد اگر بنا شود در حدود درآمدی که ما داریم اینکار را انجام بدهیم بایستی از لحاظ مدت طولانی باشد و هرچه مدت طولانیتر شد ناگزیر این انتظار و صبر طوری خواهد بود که ما نمیتوانیم در موقع خودش کار انتظام و تعادل بودجه را یک سر و صورتی بدهیم پس اگر قائل به سرعت شدیم و قائل به این شدیم که اینکار عمرانی باید زودتر بشود باید آن مقدار پولی که برای این کار لازم است در نظر بگیریم اما راجع به کسر بودجه، بنده خیال میکنم که در این محضر مقدس آقایان یک روز راجع به کسر بودجه صحبت شد در عین اینکه همه آقایان معتقد هستند که بایستی از مخارج کاست همین مخارج را رأی میدهند آن هم روی ضرورت و احتیاج رأی میدهند یکی دو هفته قبل جناب آقای ارسلان خلعتبری و جناب آقای عمیدی نوری تشریف دارند جناب آقای دکتر شاهکار هم هستند که در کمیسیون مربوط به امور سازمان دادگستری آقایان تصمیم اتخاذ فرمودند که اصل حقوق قضات را بالا ببرند و استدلال آقایان هم استدلال صحیحی بود که قابل رد کردن نیست که قاضی برای اینکه استقلال داشته باشد و بتواند واقعاً درست رأی بدهد و تحت تأثیر نفوذ مادی و معنوی قرار نگیرد باید حقوق بگیرد آنها صحبت بود که اگر میخواهید قاضی درست باشد و زن و اولاد باید باو پول داد برای این که بتواند در قضاوتش درست باشد. بنده خدمت آقایان عرض کردم که در موضوع ارتزاق فرقی بین قاضی و کارمند و طبیب نیست، نمیشود گفت معده قاضی دو برابر معده کارمند عادی است و از این جهت احتیاج او دو برابر کارمند عادی است همه زن و بچه دارند و احتیاج عموم باید برطرف شود و زندگی همه باید تأمین گردد، بالاخره، مصلحت شخص بنده نبود و نیست که بنده در قسمت اضافه کردن حقوق قضاوت پافشاری کنم ولی جناب آقای عمیدی نوری در زندگی اجتماعی به عقیده بنده باید فداکاری کرد و بایستی این مخالفتها را از صمیم دل و جان خرید تا بشود یک نظمی در کار مملکت ایجاد کرد (احسنت) همه بانسان نصیحت میکنند، اشخاصی هستند که مسنتر هستند مجربتر هستند و در کشاکش زندگی سیاسی مملکت وارد هستند مطلعند میگویند آقا این کار را نکن برای خودت دشمن نتراش حالا شما چرا میکنید؟ بگذارید دیگری بکند. به عقیده بنده علت همه بدبختی همین است، همین بدبختی باعث شده که این مملکت چندین سال است دست و پا میزند و نمیتواند راهی پیدا کند. اصول زندگی مملکت ما الان بسته به کار مالی و اقتصادی است و این کار هم درست نمیشود مگر اینکه یک شهامت قطعی آدم به خرج بدهد و آن عدهای را هم که بنده اطمینان دارم که خودشان مردم با منطقی هستند حاضر میکند و متقاعد میکند که در مملکت یک بام و دو هوا نمیشود. بالاخره کارمند وزارت دارایی که با پول سر و کار دارد با ملیونها پول آقا سر و کله میزند بهتر میتواند که دست کند توی کیسه بردارد آن هم باید شکمش سیر باشد والا برای او بعضی کارها وسیلهاش سهلتر فراهم است و یا فرض بفرمایید فلان ثبات و بایگان وزارت بهداری یا جای دیگر آن هم بالاخره بشر است و باید حقوقش تأمین شود و اشخاص مؤثری هستند و بنده قول میدهم که یک قسمتی از خرابی کارها در آن قسمتهای پایین است برای اینکه آنها با مردم تماس دارند و آنها گرفتار هستند و خدای نکرده ناصالح هستند این افراد بالا که مستقیماً با افراد تماس ندارند آن افرادی که بیشتر تماس دارند ممیز مالیه است، مأمور وصول است و اگر زندگیشان تأمین نباشد فاسد میشود حالا بنده در روزنامه خواندم که چون قضات ۹۰۰ نفر بیشتر نیستند به آنها دادهاند دکترها مراجعه کردند به ببنده که آقا ما با جان مردم تماس داریم یک دکتری که به خاش میرود یا به زاهدان میرود با ۱۵۰ تومان (مهدی ارباب- به بندرعباس میرود) یا به بندرعباس میرود با این حقوق این زندگیش تأمین نیست اشخاصی که به اینها مراجعه میکنند آنها را از خطر مرگ نجات میدهند اشتباه آنها ضرر حیاتی دارد ولی از طرف قاضی اگر رأی به ناحق صادر شد ضرر مالی است پس بنابراین اگر بخواهیم استدلال کنیم هم قاضی محق است هم دکتر و هم لیسانسیه و هم بالاخره کارمندان دولت و این به عقیده بنده دور و تسلسل ایجاد میکند ولی اگر بنا را بر این بگذاریم که تمام افراد به خصوص افرادی که متعینتر هستند اشخاصی که متمولتر هستند بیایند واقعاً از خودگذشتگی نشان بدهند به عنوان اینکه مالیات بدهند یا یک مقداری از حقوق کمتر بگیرند یا اصلاً نگیرند (بوربور- این عملی نیست) تا ما بتوانیم آن تفاوت را بدهیم و الّا اگر بخواهیم به همه بدهیم آن توانایی مالی را نداریم و اگر هم تبعیض قائل شویم بنده خیال میکنم یک اختلاف طبقاتی به وجود میآمد و این هم ضرر دارد، اما راجع به بودجه ده پانزده روز است که بنده گلاویز هستم و هنوز نتوانستهام کسر را بیاوریم به حد اعتدال، دلیلش هم این است که این عملیات سهلالوصول نیست زمان میخواهد مطالعه میخواهد و به خصوص گذشت میخواهد همه آقایان تحت فشار هستند و بنده هم تحت فشار هستم و بنده هم تحت فشار هستم، خیلیها مراجعه میکنند، عرض کردم در یک مملکتی هستیم که انسان هر قدر دشمن کمتر داشته باشد بهتر است ولی از یک طرف وقتی انسان مسئولیت یک کاری را قبول کرد بایستی پیه تهمت و افترا را به تن خودش بمالد و الّا این فرمایشاتی را که آقایان میفرمایند از مرحله حرف خارج نخواهد شد، بنده مکرر خدمت آقایان عرض کردم چون خودم از طبقه متمول هستم مکرر عرض کردهام که ما خودمان را همیشه بگذاریم در مقابل خطرات اجتماع، اگر اجتماع ما سر و صورتی پیدا نکند، زندگی ما مثل دیگران در معرض خطر است. حالا که خوشبختانه مرفه هستند بیشتر متوجه این درد میشوند و اگر حالا ما این اصلاحات را بکنیم با یک آرامش و با یک فراغت خاطری ممکن است این کارها را بکنیم ولی اگر خدای ناکرده یک پیش آمدی برای مملکت رخ داد دیگر این رفرمها به درد مملکت نمیخورد، شما نظر داشته باشید (حشمتی- همه ایرانیها باید میلیونر شوند، ایران بلشویک نیست) بنابراین کسر بودجه یک کسر مزمنی شده و روز بروز هم مبلغش بالا میرود بنده خواستم این وسط یک پرانتزی باز کنم و خدمت آقای عمیدی نوری که بیانی فرمودند در ضمن تشکر از اظهار لطفی که کردند عرض کنم که نسبت بترقی هزینه زندگی وقتی روی آمار مطالعه میفرماید، مطالعه کردن آمار و استفاده کردن از آمار خیلی ساده نیست ممکن است هرکس آمار را بردارد و به میل خودش و آن طوری که دلش میخواهد از آن استنتاج کند ولی استفاده کردن از آمار یک راهی دارد وقتی شما شاخص هزینه زندگی را میبینید که بالا رفته فورا بهش میچسبید که در آن تاریخ ارز هم بالا رفته است (صحیح است) بنده عرض نمیکنم که ترقی ارز تأثیری در ترقی هزینه زندگی ندارد، عرض کردم یا آن قدر باید تنزل کند که در قوه خرید اثر بکند و بعداً یک خطرات اقتصادی داشته باشد اگر تنزلش کم باشد آن تنزل یک عامل تنها نیست، عامل دیگری را هم باید در نظر گرفت و الّا آن را تنها نمیشود در نظر گرفت و آن را تنها نمیشود در نظر گرفت و آن را پیراهن عثمان که خیر چماق کرد زد توی سر بنده این عوامل را اگر دقت میفرمودید، عامل تورم، یک عامل بسیار مؤثری است در هزینه زندگی متأسفانه در مملکت ما تهران شاخص همه چیز است، شاخص زندگی تهران است، شاخص رفاه تهران است، شاخص سیاست تهران است و الّا در شهرستانها صحبتی در میان نیست اگر اهالی تهران راضی باشند مملکت امن و امان است و اگر راضی نباشند نیست در صورتی که همه چیز در خود تهران نیست الان در خود تهران هر ماه متجاوز از پنجاه میلیون تومان پرداخت میشود شما حساب کنید پنجاه میلیون تومانی که در تهران پرداخت میشود و فقط دولت میپردازد بنده پرداختهای دیگر را کاری ندارم ملاحظه بفرمایید چقدر قوه خرید را بالا میبرد در این محیط کوچک و اگر مایحتاج مردم باندازه کافی در دسترس مردم نباشد همین قوه خرید اضافه بر تولید خرج را بالا میبرد و به علاوه مؤثر دیگر موضوع توزیع مالالتجاره و رسانیدن آن به دست مصرفکننده است که یکی از آن کارهای خیلی مهم است و آقایان اگر به خودتان زحمت بدهید و ببینید طرز توزیع کالا در شهر چطور است یعنی در همین میدان شهر و فروش اجناس تا رسیدن به دست مصرفکننده چه ایادی در بین هست که این جنس وقتی از آن میدان خارج میشود و به دست مصرفکننده میرسد شاید صد درصد به قیمت اضافه میگردد (صحیح است) شما حساب بفرمایید این ترباری که از اطراف به تهران میآید قیمت آن در تهران چقدر است و چقدر دست آن زارع و مالک را میگیرد (سنندجی- هیچ چیز) و چقدر تحمیل به مصرفکننده میشود بنابراین خواستم توجه آقایان را جلب کنم که وقتی شاخص هزینه زندگی را مطالعه میفرمایید متوجه باشید که عوامل مختلفی هست که یکی از آن عوامل ارز است منتهی در نحوه استدلال این یک دلیل روشنی است که بگویند بلی اگر دلار پایین نخواهد آمد؟ جواب هم مثبت است اما این تنزل دلار از نظر اقتصادی مفید است یا نیست؟ این بحث طولانی است بنابراین کسر بودجه یکی از بزرگترین بدبختی و بزرگترین عامل هزینه زندگی و گرانی هزینه زندگی است ولی همانطور که عرض کردم متأسفانه نمیشود امروز تا فردا نشست و بر بد در سال گذشته همانطور که آقایان مسبوق هستند با کمک بلاعوض دولت آمریکا که بنده موظف هستم تشکر کنم از آنها برای اینکه یک دولتی بلاعوض به ما یک کمکی داد و ما توانستیم از این راه موقتاً یک نظمیدر کارهای مالی و اقتصادی مملکت به وجود بیاوریم و با این کمک توانستیم چرخ مملکت را راه بیندازیم مخارج هم خیلی کردیم در آمدمان هم زیاد بود بنده صورت را میدهم خدمت آقایان
که ملاحظه بفرمایید ما هم در آمدمان زیاد بود و هم خرجمان زیاد تمام این کارهایی که تا حالا شده ایجاد نظم و انضباط خرج دارد خود مخارج فرمانداری نظامی را اگر ملاحظه بفرمایید یک مخارج هنگفتی است ولی بعد از این که قضیه نفت حل شد و مملکت دارای درآمد ارزی شد باز هم انتظار داشته باشیم که رفقای ما و کسانی که میخواهند کمک کنند به وضع اقتصادی ما بیاییم بگوییم که باز به ما پول مجانی بدهید، یک عده از آقایان تصور میفرمایند امروز که ما داریم زندگی میکنیم وضع اعتبار دنیا و وضع مملکت ما همان وضع ۵۰، ۶۰ سال پیش است. جناب آقای بهبهانی جد بنده مرحوم مظفرالدین شاه را که مثال زدید مرحوم مظفرالدین شاه را که مثال زدید مرحوم مظفرالدین شاه موقعی که قرض کرد ایشان رفتند جقجقه اسباب بازی و این ترتیبها خریدند؟ در همان موقع جد دیگر بنده مرحوم امینالدوله شرحی نوشت به مظفرالدین شاه که قرض کردن خطا است و من حاضرم مخارج مسافرت شما را از راه گمرک تأمین کنم و شما قرض نکنید حالا بنده وضعیت بسیار بغرنجی دارم وقتی که جد بنده با استقراض و گرفتن اعتبار مخالفت کرده امروز بنده بیایم این جا و خدای نکرده فرزند ناخلفی باشم و بخواهم از استقراض و اعتبار دفاع کنم (باقر بوشهری- شما به عقیده آن جد دیگرتان دارید اقدام میکنید) (بهبهانی- پس معلوم است که شما با گرفتن قرضه از خارجی موافق نیستید) خواستم خدمت آقا عرض کنم که هر زمانی یک مقتضیاتی دارد آن زمان اگر قرض میدادند و به قول آقایان تحمیل میکردند در مقابلش گرو میخواستند و قرض میخواستند برای اینکه به اروپا مسافرت کنند و اسباب بازی بخرند کنترلی هم در قسمت خرج در کار نبود برای اینکه رژیم رژیم استبدادی بود شاه مملکت هر تصمیمی میگرفت آن تصمیم قابل اجرا بود و اگر یک اتابکی دستور را اطاعت نمیکرد مثل جد بنده به لشت نشاء تبعیدش میکردند که در تبعید هم مرد ولی امروز حکومت حکومت مشروطه است آقایان حاکم بر مقدرات مملکت هستند هر تصمیمی بگیرند ما مجبور به اطاعت هستیم و از نقطهنظر حقوقی و وضع بینالمللی دنیا فرق کرده در سابق اگر یک دولتی قرضش را نمیداد قشونکشی میکردند آن مملکت را اشغال میکردند و هر کاری هم که دلشان میخواست میکردند ولی امروز دیگر آن کنترن مارکو از بین رفته حتی نسبت به شخص چه رسد به ممالک کما اینکه آقایان اطلاع دارند که دولتها میلیاردها پول طرف را خوردهاند و چیزی هم بهشان نگفتهاند خوشبختانه این افکار در بین نیست و بنده عرض میکنم که دولت ایران افتخار دارد که در تمام این مدت با فقر و تنگدستی که داشته یک شاهی پول خارجی را نخورده و در موقع خودش پرداخت کرده و داده بنابراین از نقطهنظر پرداخت پول هیچ وقت غفلت نکرده و بنده خیال میکنم این قسمت را آقایان انصاف داشته باشد که همیشه به هر کسی یا به هر دولتی خارجیها قرض نمیدهند همانطور که هرکس بالاخره یک اعتباراتی دارد دولتها هم اعتباراتی دارند به یک کسی ممکن است صد هزار تومان قرض بدهند و بدون معطلی هم بدهند و بدون ارائه دادن گرویی، اشخاصی هم هستند که با دادن گرو با التماس و درخواست صد دینار هم قرض یا اعتبار به او نمیدهند پس همانطور که اعتبار برای اشخاص وجود دارد برای دولتها هم بالاخره اعتباری هست یکی از کارهایی که بنده خیال میکنم این دولت میتواند جزو افتخارات خودش حساب کند این است که دولت از نقطهنظر بینالمللی یک اعتباری پیدا کرده است این طبیعی است که مملکت ما امروز با درآمد نفت خودش اعتبار اقتصادی و مالی دارد و اگر یک دولتی بود که این اعتبار و عنوان را نداشت این اعتبار را به او نمیدادند از نقطهنظر سیاسی به عقیده بنده آقایان این قدر نگران نباشید که قرض گرفتن از آمریکا کار خطرناکی است چون امروز نفوذ پیدا کردن در کشورها راهش این نیست که اگر بخواهند نفوذ پیدا کنند قرض بدهند تا نفوذ پیدا کنند امروز به قدری کشورها با هم نزدیک شدهاند به قدری هم بستگی سیاسی و اقتصادی زیاد شده که مایحتاج به این تدابیر نیستند و به قول بعضی از آقایان خطرناک نیست که از راه قرض دادن بتواند نفوذ پیدا کند بنده بیش از این نمیخواهم راجع به این قسمت عرض کنم خود آقایان کشورهایی که از ما بزرگتر هستند قویتر هستند نفوذ خارجیها را در آن مملکتها ببینند مبالغی که از خارجی برای هر امری قرض میکنند به بینید چه مقدار است، جناب آقای حائریزاده فرمودند که اگر ما این اعتبار را بگیریم به بانکها بدهیم آنها بهتر خرج میکنند، بنده هیچ تردیدی ندارم که دولت در همه جا به خصوص در ایران وقتی میخواهید داخل کارهای تجاری و اقتصادی بشود چون تشکیلات ندارد البته طرز عملش صحیح نیست و اگر افراد را تشویق و ترغیب کند و مزاحمت در کارهاشان ایجاد نکنند مردم هم تاجر خوبی هستند و هم مردمان معتمدی به خصوص چون خودشان ریسک میکنند و خطر را متوجه هستند بهتر مراقب هستند تا دولت ولی یک مطلبی هست امروز اگر این قرض را میدهند به دولت ایران میدهند نه بافراد حالا اگر اعتباری بخواهیم بگیریم که به افراد برسد آن موضوع دیگری است، در سایر کشورها چون موضوع دیگری است، در سایر کشورها چون موضوع بورس هست استقراض انتشار ابلیگاسیون هست از مجرای بورس میشود این سرمایههای مواج خارجی و شرکتها و افراد را در آن بورس جمع کنند و قرض کنند متأسفانه وضع سیستم بانکی ما به آنجاها نرسیده که یک اوراق بانکی و اسناد استقراضی از طرف مردم منتشر بشود و دولت هم تضمین کند، امیدوارم بتوانیم به آن مرحله برسیم، بنا بر این عجالتاً موضوع بین دو دولت است. عرض کنم اگر ما بخواهیم این کسر بودجه را از یک محلی تأمین کنیم بنده خیال میکنم هیچ راهی ندارد جز اینکه از راه درآمد نفت برداریم به میزانی صرف کسر بودجه بکنیم و از کارهای عمرانی بکاهیم که آن کسر تأمین بشود و بنده خیال میکنم اصولاً این کار صحیحی نیست برای اینکه اگر دولتها آمدند عادت کردند و این پول نقد را برداشتند خرج بودجه کردند بعد همه خواهند گفت که عجالتاً درآمد مسلم مملکت را خرج کنیم چون یک عدهای هستند که فقیرند بیچارهاند و این حرفها و این استدلالات هر دولتی را تحتتأثیر قرار میدهد و این کار یواش یواش عادت میشود و ولخرجی را ترغیب میکند اما اگر کسی آمد پولی گرفت و قرض کرد و بداند که هم اصلش را باید بدهد و هم فرعش را همین عمل محرک میشود که در خرجش هم دقت کند کما اینکه ما در زندگی شخصی خودمان عادت داریم، قرض میکنیم و ربح زیادی میدهیم که آبرومان در جلو اشخاص محفوظ باشد و این البته یک ترتیب و طرز خاصی است ولی اگر بنا باشد دولت ایران این پول را گرفت و آقایان کنترل فرمودند آن وقت خواهند گفت که هر سال مبلغی را که باید بردارید و بپردازید کنار بگذارید پس این خودش یک محرک قناعت و صرفهجویی است یک عدهای از آقایان ایراد میفرمایند و بنده نمیخواهم تکذیب کنم البته دولت عبارت از ۱۰ و ۱۲ نفر وزیر نیست تمام کارمندان دولت از بزرگ و کوچک آنها مجموعهای را تشکیل میدهند که میگویند دستگاه دولت البته در این دستگاه ممکن است خیلی ریخت و پاش بشود ولی بنده میخواهم از آقایان یک سؤال بکنم شما تقریباً ۱۴۰۰ میلیون تومان از راه بودجه مملکت خرج میکنید این ۱۴۰۰ میلیون تومان به دست همین دستگاه خرج میشود حالا اگر ۳۲ میلیون دلار که میشود در خدود دویست و خوردهای میلیون تومان این رقم را اگر بر آن خرج اضافه بفرمایید آیا اضافه کردن این دویست میلیون یک خطراتی دارد و حالا اگر آن ۱۴۰۰ میلیون را دقت میفرمایید مراقبت میفرمایید مو را از ماست میکشید در این موقع که میخواهیم قرض کنیم اگر آن ۱۴۰۰ میلیون را توانستید دقت کنید کنترل کنید، نظارت کنید که درست خرج بشود خوب این ۲۰۰ میلیون را هم روی آن بریزند و نظارت کنید و این نگرانی از این جا پیدا شده که ما اگر ۳۲ میلیون دلار را گرفتیم و گذاشتیم در بودجه با این دستگاه چه خواهد شد، این دستگاه دستگاهی است که ۱۴۰۰ میلیون خرج میکند اگر خوب خرج کند با این دویست میلیون که ۱۶۰۰ میلیون خواهد شد باز هم خوب خرج میکند اگر هم بد خرج میکند این دویست میلیون هم رویش (صحیح است) از طرف دیگر گرفتن پول از محل درآمد نفت و خرج بودجه کردن چون برخلاف تعهدی است که جناب آقای نخستوزیر در دولت و در حضور آقایان کردهاند که یک شاهی از درآمد نفت صرف کارهای غیر تولیدی نشود آقایان هم این مطلب را تأکید فرمودند (صارمی- قانون گذراندیم) قانون گذراندید، طرح تهیه کردید که دولت نتواند از این محل خرج کند اگر چنین کاری را کرد مسئولیت دارد پس معادله چند مجهولی ندارد، جسارت میکنم خدمت جناب آقای مهندس جفرودی ما یک وقتی مطالعاتی کردهایم، آقای مهندس جفرودی بدنگاه کردند، معادله یک مجهولی است (مهندس جفرودی- مجهول چند تا است؟) یک مجهولم این است که کسر بودجه را باید سریعاً از بین برد این را برای اینکار باید نقش اساسی تنظیم کرد که به در آمد افزود و از خرج کاست این را از این محل بدهیم (مهندس جفرودی- چقدر میخواهید؟ بگویید ما را راحت کنید) (یک نفر- از نمایندگان ایکس) دولت آمریکا سابق خیلی بیشتر از این مبلغ به ما میداد ولی بنده خیال میکنم باید ممسک بود حتیالمقدور قناعت کرد و کمتر صرف کرد کمتر خرج کرد و این جاست که بنده باید عرض کنم باید فداکاری بیشتری کرد و گذشت کرد و بنده ایمان کامل دارم که با این ترتیب قابل علاج است و الّا بنده بیایم یا دیگری بیاید چون این مدار جریان است محال است درست بشود بنابراین این مبلغی که برای کسر بودجه نوشتیم برای احتیاجات ضروری است و این پول باید برای وارد کردن کالا خرج بشود و ریال حاصله از آن برود در بودجه، اینجا نوشته شده ۱۵۰ میلیون دلار و ۱۰ میلیون لیره بنده باید خدمت آقایان عرض کنم ۱۵۰ ملیون دلار این یک شیفری است که ما اینجا گذاردیم ولی آنچه که به ما داده خواهد شد و مورد مذاکره است عبارت
است از ۸۵ میلیون دلار که از این ۸۵ میلیون دلار ۵۳ میلیون دلار آن برای کارهای عمرانی و ۳۲ میلیون دلار برای احتیاجات ضروری است آقایان کمک به کسر بودجه است ما فکر کردیم اگر بنا باشد بتوانیم بعداً پولی تحصیل کنیم یک مجوزی قبلاً از مجلس شورای ملی تحصیل کرده باشیم که دوباره مصدع آقایان نشویم این بود که فکر کردیم و با آمریکاییها مذاکره نمودیم اگر بتوانیم ۱۵۰ میلیون دلار بگیریم که ۷۵ میلیون دلار برای کارهای عمرانی و ۷۵ میلیون دلار برای احتیاجات ضروری، شاید بتوانیم این مبلغ را از آنها بگیریم ولی آنچه که مسلم است فعلاً ۵۳ میلیون دلار برای کارهای عمرانی و ۳۲ میلیون دلار برای کارهای بودجهای است (عمیدی نوری- محصلین را هم فراموش نفرمایید) نخیر بنده خواستم به طور خلاصه خدمت آقایان عرض کنم که در قسمت کارهای عمرانی شاید اختلاف نظری در بین آقایان هست و همینطور در طرحهایی که سازمان برنامه برای کارهای عمرانی تهیه میکند و برای تصویب به نظر آقایان میرسد، اگر این ۱۵۰ میلیون که با برنامه معین همانطور که خوانده شد که بانک صادرات و واردات آمریکا که زیر نظر دولت آمریکا است برای کارهای عمرانی اعتباری به دولت ما میدهد در مقابل بایستی نقشه برای کارهای عمرانی تهیه بشود و متخصصین آن بانک نقشهها را ببیند و وقتی تصویب و تأیید کردند که این نقشهها از نقطهنظر قابل اجرا بودن مورد قبول است آن وقت حاضرند که این پول را بدهند به طرز اعتبار که ماشینآلات وارد بکنند و یک قسمت مخارج ریالی را داخله مملکت بکنیم پس ملاحظه میفرمایید که کنترل هست، یک کنترل از طرف خود آقایان هست که این نقشه را عمل کنند بهتر است یا آن نقشه را بعد از اینکه تصمیم برای طرز اجرا گرفته شد تازه باید بانک صادرات و واردات آن نقشه را ببیند و اگر آن نقشه درست بود و از نقطهنظر اقتصادی صحیح بود پول را خواهد داد حالا تصور نفرمایید به محض اینکه این قانون را تصویب فرمودید فردا این پول در کیسه سازمان برنامه یا وزارت دارایی است، اینطور نیست عجالتاً یک تحصیل مجوزی است اگر آقایان اجازه فرمودید میرویم داخل مذاکره میشویم تا این اعتبار را داخل مذاکره میشویم تا این اعتبار را کسب کنیم بنابراین بنده تأکید میکنم در ضرورت قرضه گرفتن این اعتبار ضروری است حالا که ضرورت پیدا کرد و انسان وقتی که محتاج به پول قرض دادن شد ممکنست تومانی دهشاهی هم بگیرد و زجر و مشقت را تحمل کند ولی از نقطهنظر شرایط هم قابل تحمل است آن ۵۳ میلیون دلاری که آمریکاییها میدهند برای کارهای عمرانی و تابع آن نقشهها و پروژهها خواهد بود به نرخ روز که امروز نرخ آن ۵/ ۴ درصد است و از حیث مدت هم تابع مدت عمل نقشهای است که انجام میشود برای ۳۲ میلیون دلار با نرخ سه درصد در ظرف مدت ۲۵ سال به صورت ظاهر و در مدت ۲۸ سال در صورت معنی که از سال سوم شروع میشود پرداخت اقساط آن که تقریباً در سال ۴۰/۲ درصد بهره آن میشود که در حکم صفر است تقریباً اگر هم عرض کردم قرضالحسنه است واقعاً قرضالحسنه است (رضائی- قرضالحسنه را پس نمیگیرند) تا ۲۸ سال کی مرده کی زنده اگر قرضالحسنه هم نباشد یکی قرضی است که با شرایط سهل و ساده بسیار مساعدی است کی میآید ۳۲ میلیون دلار قرض بدهد با بهره ۴۰/۲ درصد که تقریباً صفر است و دلیلش هم این است که ما از آنها تقاضا کردیم که عجالتاً بعد از حل قضیه نفت رفع بحران اقتصادی ما دو سه سال وقت لازم دارد و اگر در این فرصت کمک و مساعدتی به ما نشود این چاه ویل تمام این پولها را از بین خواهد برد و کارهای عمرانی و تولیدی معوق میماند و به نظر بنده کار عمرانی و تولیدی باید کرد که کمک کند در کار بودجه از حیث دخل و خرج و ما تقاضا کردیم این کمک را و آقایان رفتهاند مطالعه کردهاند و این شرایط را به ما پیشنهاد کردند بنده معتقدم آقایانی که تاجرند و صنعتگرند و به شرایط قرض بیشتر آشنا هستند برای اینکه بنده یا دیگران مثل بنده اگر پول قرض میکنیم برای کارهای جاری است صد ۱۲ صد ۱۵ یا صد ۳۰ است ولی اشخاصی که قرض برای کارهای عمرانی و صنعتی میکنند آنها متوجه هستند که چه قرضی از حیث فرع و از حیث مدت با صرفه است و چه قرضی با صرفه نیست و آن آقایان بهتر میدانند که این قرض از هر حیث با صرفه است، بنده بیش از این عرضی ندارم خواستم به آقایان عرض کنم که به هر وجه منالوجوه نگرانی نداشته باشید و کارهای سیاسی امروز دنیا با کارهای سیاسی سازمان سابق شبیه به هم نیست و این هم بستگی اقتصادی و سیاسی امروز بین تمام کشورهای دنیا از بزرگ و کوچک هست معهذا بروید بپرسید چنانچه واقعاً تصور بفرمایید که از راههای دیگر انجام این عمل مقدور هست ما اصرار نداریم ولی از آقایان تقاضا میکنم که موضوع کسر بودجه را تعلیق به محال نفرمایید و اگر یک بودجهای آمد در مضیقه واقع شدین باز بنده برای تأمین آن در فشار خواهیم ماند مثل همین ۸۵۰ هزار تومانی که برای حقوق آقایان در نظر گرفته شده است و تصویب شده است و بنده هم دستور پرداخت آن را دادهام این خودش یک راه است.
۶- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر جزایری
رئیس- آقای دکتر جزایری
دکتر جزایری- سؤالی است که بنده و جناب آقای احمد صفائی از وزارت فرهنگ کردهایم راجع به مسجد لرزاده که تقدیم میکنم.
۷- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون افتصاد ملی راجع به دریافت اضافه اعتبار از دولتین آمریکا و انگلستان
رئیس- آقای خلعتبری بفرمایید
ارسلان خلعتبری- بنده راجع به این لایحه در ستون مخالف اسم نوشتهام لایحهای که امروز از آن دفاع کردند قسمت اولش ۷۵ میلیون دلار برای طرحهای عمرانی و تولیدی است و ۷۵ میلیون دلار برای احتیاجات ضروری با توضیحی که جناب آقای وزیر دارایی دادند معلوم میشود که نظرشان از احتیاجات ضروری کسر بودجه است و قسمت سوم ده میلیون لیره است اعتبار از انگلستان و بنده نشیندم که قسمت مخارج آن را چه جور توضیح فرمودند ده میلیون لیره هم برای کارهای تولیدی است؟ (وزیر دارایی- بلی بلی) در لایحه این قسمت توضیح داده نشده است بنابراین از آن قسمت هم ابهام برایم رفع شده است بنابراین از آن قسمت صرفنظر میکنم اما در این موقع که این لایحه مطرح است و له و علیه اظهاراتی میکنند بنده در قسمت اول راجع به استفاده از ۷۵ میلیون دلار برای خرجهای تولیدی و عمرانی مخالف نیستم ولی با طرزی که لایحه تهیه شده است مخالف هستم (صحیح است) و حتی معتقدم ۷۵ میلیون دلار کم است و اگر بیشتر بتوانیم تحصیل کنیم بهتر است و ما مردم ایران بیشتر استحقاق این کمک را داریم و باید در این موقع یک مطلب را گفت و آن مطلب این است که به نظر بنده تهیه این اعتبار برای مملکت اگر برای کارهای تولیدی و عمرانی باشد نه فقط بد نیست بلکه خدمت است (صحیح است) این خدمت را میبایستی از ده سال پیش کرده باشند ده سال پیش به ما فرض نمیدادند بنده نمیخواهم در این جا جهات سیاسی آن را عوض کنم چون وقت ندارم در خارج ممکن است به آقایان عرض کنم و آقایان هم ممکن است از بنده بهتر بدانند، اولین دفعهای که صحبت قرض به میان آمد در زمان آقای دکتر مصدق بود که آقای دکتر مصدق در نیویورک بعد از این که از مذاکرات نفت مأیوس شدند تقاضای قرضه از دولت آمریکا کردند (صارمی- ۴۰ میلیون دلار) نخیر بیشتر بود ۲۵۰ میلیون دلار برای اینکه معلوم باشد در چه قسمتهایی با این لایحه موافقت میکنم در ادوار قبل هم یک عدهای قرض نخواستند و عدهای قرض خواستند و ندادند اگر اختلافات ما با انگلستان تمام شده بود در مسئله نفت قرض به آقای دکتر مصدق میدادند ولی انگلستان مادام که اختلافش باقی بود اعمال نفوذ سیاسی میکرد و نمیگذاشت بما قرض بدهند (کاشانی- انگلیس ما را محاصره اقتصادی کرده بود) این دلیل عدم موفقیت دولت سابق در گرفتن قرض شد و در جلسه یکشنبه دهم آذر ماه ۱۳۳۰ مجلس شانزدهم آقای دکتر مصدق در پشت تریبون آمدند و به این طریق اظهار داشتند در تاریخ ۱۳ نوامبر که قصد مراجعت داشتم نامهای به آقای ترومن نوشتم، خلاصه پس از ذکر اوضاع ایران مخصوصاً برای اینکه جای ابهام برای کسی باقی نماند صریحاً تقاضا کردم قرضهای بدولت ایران بدهند که بتوانیم اوضاع مالی خود را سر و صورتی داده و چرخهای اقتصاد کشور را به راه بیندازیم، این کار بعد از یاس از مذاکرات حل نفت بود در موقعی که این مذاکرات با آمریکاییها شد دولت وقت میدانست که مسئله نفت لاینحل است و این پولی را که میگیرد نمیتواند پس بدهد قدرت رد کردن هم برای آن دولت نبود پس آن دولتی که قرض میخواست بکند میدانست از نقطهنظر سیاسی رد نکردن قرض تأخیر در پرداخت یا مطلقاً عدم پرداخت هم اثر بد سیاسی نخواهد داشت این را برای این خواستم عرض کنم که حالا که ما میتوانیم این پول برای عمران و تولید بگیریم به نظر بنده یک موفقیت است این را اشتباه نفرمایید این یک عمل اقتصادی است یک عمل سیاسی نیست (کاشانی- توأم با سیاست است) ابداً سیاست نیست، ما تنها از دولت آمریکا قرض نگرفتهایم تمام ممالک دنیا از آمریکا قرض گرفتهاند، انگلستان به مجرد خاتمه جنگ ۵ هزار میلیون دلار از آمریکا قرض خواست و گرفت این یک ملتی بود که رژیمش رژیم سرمایهداری و دمکراسی است (بعضی از نمایندگان- همه گرفتند) یوگوسلاوی یک کشوری است کمونیست (دکتر عدل- بیچاره) کشور کمونیست از آمریکا پارسال قرض گرفت بنا بر این قرض کردن از دولت آمریکا هیچگونه آثار بد سیاسی ندارد قرض میگیریم برای اینکه کارهای عمرانی و تولیدی بکنیم چنین کمونیست هم از دولت شوروی قرض میگیرید که تابع آن رژیم است بنابراین مطلب از نظر سیاسی بسیار روشن و واضح است اگر دولت آمریکا خواست با قشون کشی قرض خود را وصول کند و این
قشون کشی را باید از اقیانوس اطلس شروع کند از تمام ممالک بگذرد تا به ما برسد و به علاوه شما میدانید که اگر ما امروز با این لایحه برای عمران و تولید موافقت میکنیم و با بعضی از مواد این لایحه هم مخالفت میکنیم برای این است که از نظر ما محرز است که ما این پول را پس نخواهیم داد آقای وزیر دارایی رویشان نشد که بگویند (یک نفر از نمایندگان- از کجا معلوم است؟) قدرت پس دادن نداریم دولت آمریکا که این پول را میدهد میداند که اگر طرحهای عمرانی عملی نشد ما نداریم این پول را پس بدهیم پس بنابراین دادن این پول منوط است به این که ما قدرت مالی و اقتصادی پیدا کنیم اگر قدرت مالی پیدا کردیم با کمال میل این پول را پس میدهیم تشکر هم میکنیم اما اگر قدرت مالی پیدا نکردیم دولت آمریکا و انگلستان و هم ممالک دیگر کاری نمیتوانند بکنند اینجا گفته شد اینکار ممکن است آثار سیاسی داشته باشد من دو نمونه میخواهم عرض کنم این قرض که وثیقه ندارد در دنیای سابق از وثیقهاش استفاده میشد و موجبات مداخلات میشد اما حالا چرا نمیخواهیم قبول کنیم که دنیا با سابق فرق کرده است (پورسرتیپ- مملکتی که قرض نداشته باشد نداریم) بنابراین بنده بیش از این وارد این قسمت نمیشوم و از جنبه سیاسی آن میگذرم و معتقد هستم که این قرض اگر برای مصارف تولیدی و عمرانی گرفته بشود مفید است و مضر هم نیست (افشارصادقی- پس بیشتر بگیریم) بنابر این در این قرض نظر بنده چیست؟ نظر بنده این است که در این لایحه آن قصدی که ما داریم یا فکری که لااقل شخص بنده میکنم و به آن کیفیتی که بنده میخواهم تأمین نشده است چرا؟ برای این که ما اگر قرض کردیم باید فکر ما این باشد که این طرحهای عمرانی و تولیدی طرحهایی باشد که در درجه اول از لحاظ اقتصادی مورد لزوم و اهمیت باشد و تمام مملکت از آن استفاده بکند نه این که یک قسمت مملکت استفاده کند و قسمت دیگر استفاده نکند بنده هم نمیگویم که چنین خیالی هست و به هر حال وقتی که ما خواستیم رای بدهیم و قرض را قبول کنیم باید این مطلب از نظر ما محرز باشد که این پولی که به مصرف میرسد این مصرف لازمترین مصرفها است و در درجه اول اهمیت است و مفید است و برای ما مفید است این مصارف را باید مجلس در نظر بگیرد اگر این مسائل تأمین شد به نظر بنده هیچ اشکالی ندارد و برای این موفقیت بنده حاضرم که به هیئت دولت تحسین بگویم البته أین موفقیت در اثر رهبری اعلیحضرت همایونی به دست آمده است و این وضع سیاسی که موجب شده است که به ما کمک کنند دولی که تا دیروز به ما کمک نمیکردند من این را یک موفقیتی میدانم (صحیح است). در دوره دوم مجلس یک قرضی گرفتند به مبلغ دو کرور و نیم این مال سی و چند سال قبل است آقایان توجه بفرمایند مجلس دوم سه لایحه گذراند یکی تصویب قرض دوم مخارج قرض مجلس تمام اقلامی که باید از آن قرض خرج بشود صریحاً معین کرد (مهندس جفرودی- ما هم همین را میگوییم) قبلاً این موضوع را گفت نگذاشت در اختیار دولت این قسمت از لحاظ این لایحه به نظر بنده مهمترین مسئله است در مجلس دوم یک هیئتی به عنوان تفتیش در نظارت بر خرج قرضه معین کرده است و حساب آن را از حساب وجوه و کارهای دیگر جدا کرده است همانطوری که ملاحظه فرمودید مجلس ۱۵ هم راجع بسازمان برنامه یک کمیسیون دائمی در مجلس قرار گذاشت باشد و به نظر بنده کمیسیون سازمان برنامه در مجلس وجودش مفید است ولو اینکه هر یک از آقایان انتخاب بشوند (یک نفر از نمایندگان- معلوم هم نیست) مفید است وکیل مجلس هر جور باشد نظارتش بر دولت لازم است (صادقی- برخلاف اصول مالی است) وکیل مجلس هر کس باشد حاصلش، کسی که سوادش کمتر باشد حاصلش، کسی که سوادش کمتر است کسی که مالک است کسی که تاجر است جمع بشوند بهتر است در کار دولت نظارت داشته باشند تا این که در بست در اختیار دولت باشد حالا بنده در این طرح یک نگرانی دارم و قسمت اولش که راجع است به طرحهای عمرانی و تولیدی، نوشته است که دولت طرحهای مربوطه را از لحاظ کلی و غیرفنی تهیه میکند و به مجلس تقدیم میکند و مجلس آن را به کمیسیون بودجه و یا به کمیسیونهای مربوطه از نظر کلی و غیرفنی ارجاع میکند و اگر تا ۱۵ روز کمیسیون مربوطه تصویب نکرد آن وقت دولت آن طرح را حق دارد اجرا کند به نظر بنده حق نظارتی که قانون اساسی به مجلس داده و مردم از ما منتظرند گرفته میشود و تأمین منظور ما را نمیکند به دو دلیل اولش این است که با نهایت احترامی که برای همه آقایان قائل هستم بعضی اوقات از یک کمیسیون ۱۸ نفری چند نفر آن در مسافرت هستند ۸، ۹ نفر حاضر میشوند و از ۹ نفر اگر ۵ نفر رای دادند و تصویب کردند یک امری قابل اجرا است بنابراین یک امر بسیار مهمی که بیاندازه مورد علاقه ما است و امر قرض است و یک امری است که در اساس مملکت، در آبادی مملکت اثر دارد نتیجه این میشود که با نظر ۴ یا ۵ نفر تصویب میشود در صورتی که اگر دولت بگوید که مجلس از لحاظ فنی مجهز نیست خودش کمتر مجهز است بدلیل معاملاتی که دولت از بیست سال باین طرف در شئون اقتصاد مملکت کرده است دولتی که خودش نمیتواند یک مسئله چای را اداره کند چند سال پیش در وزارت اقتصاد یک تصویبنامهای برای چای گذرانیدند که دویست میلیون تومان به مردم مملکت ضرر زدند توجه فرمودید علاوه بر این در هر یک از این ادوار مختلف هم میبینم، من بیخود نمیخواهم تعریف کنم و یا جسارتی به آقایان کنم، این آقای امینی من واقعاً شهامتشان را تحسین میکنم واقعاً یک عقیدهای را که دارند با شهامت میآیند و میگویند ولی در همین مسئله ارز باید تشریف بیاورند اینجا اقرار و اعتراف کنند که ارز را از ۶ ماه پیش به این طرف اعلان کردند و بعد هم در مجلس آمدند گفتند من نگفتم قیمت ارز را تغییر میدهم در صورتی که قبلاً شما گفتید که تا دهم بهمن تغییر نمیدهم و خود این حرف معنایش تغییر قیمت ارز بود برای این که آنهایی که ۱۰ سال بود تعهدات خودشان را انجام نداده بودند آمدند در این موقع انجام دادند (وزیر دارایی- بهتر ما ضرری نکردیم) پس بنابراین حاشا نکنید که من نمیخواستم تغییر بدهم نخیر میخواستید تغییر بدهید روزش را هم معین کردید و الّا چرا گفتید دهم به همان ماه حالا چون دستگاه مجهز نیست لازم است که مجلس شورای ملی این طرحهایی که هر کدام از لحاظ مملکت مؤثر است و اهمیت هم ندارد که یک هفته دیرتر تصویب بشود یا یک ماه دیرتر تصویب بشود به مجلس بیاورید که ما برویم مطالعه کنیم، جلسات خصوصی بکنیم شاید یک طرحی آمد که دور کرمان را خط کشیدند که در کرمان هیچ آثار آبادی نباشد خوب آقا کرمان هم جزو ایران است این را میخواهم عرض کنم این نظر را هیچ چیز تأمین نمیکند مصرف صحیح این قرضه اگر غیر از این عمل شود تأمین نمیکند نقشههای صحیح را ما هم میبینم ما هم اشخاص فنی داریم دولت میآید در مسائل عدلیه، در مسئله نفت، در مسائل فنی دیگر به مجلس لایحه میآورد همه لوایح دولت فنی است پس مجلس شورای ملی نباید قضاوت و نظارت بکند؟ بنابراین من معتقدم این طریقی که این طرح تهیه شده است این حق نظارت را از مجلس شورای ملی سلب میکند و به مصلحت خود دولت هم نیست دولت باید نظارت مجلس شورای ملی را استقبال بکند. (مرآت اسفندیاری- سازمان برنامه در بودجهای که تسلیم کرده به کرمان سهمی نداده) خوب شد گفتید دلیل اینکه دستگاه دولت خوب مجهز نیست برای اینکار، همین سازمان برنامه است که شش سال است عمل میکند و هیچ کاری نکرده است (صحیح است) همه آقایان علاقمندند که وضع کشاورزی مملکت اصلاح بشود چهل میلیون تومان به بانک کشاورزی داده شده است چهل میلیون تومان برای ازدیاد بانک کشاورزی داده شده است سازمان برنامه در این ۶ سال چندین هزار میلیون تومان پول مملکت را خرج کرده (یکی از نمایندگان- و هیچ کاری نکرده) ولی این رقم را نداده است (صحیح است) بنابراین ما با آقایان رفیقیم باید کمک بکنیم این کارها به مصلحت مملکت نیست ما نمیتوانیم بگوییم که ما وطنخواهیم اما تمام دنیا وطن فروشند آنها که از آمریکا قرض کردهاند وطن فروشند، تمام آنها خائن هستند و فقط ما یکی وطنپرست هستیم، نه این حرفها گذشتت دنیا عوض شد با سیاست دنیا باید جلو رفت و الّا آدم عقب میماند فقط سیاست منفی تنها کافی نیست سیاست منفی اگر باشد برای مقاومت است ولی با دنیا هم باید جلو رفت این است که بنده با عمران موافقم و در اینکه میگویم مجلس بایستی پایش در کار باشد برای این است که وقتی دولت در امری در محظور واقع شد وکیل مجلس بیاید در اینجا و از حق مردم دفاع کند دلیل دوم این است بنده برای آقایان یک احصائیهای را که هفت رقم است میخوانم در فرانسه بعد از جنگ شورای عالی اقتصادی درست کردند که این شورای عالی اقتصادی کلیه طرحهایی را که دولت میآورد به مجلس تقدیم میکند شورای عالی اقتصادی قبلاً اظهار نظر میکند امروز اقتصاد مال یک دسته مخصوصی نیست در امر اقتصاد همه مردم دخالت دارند منتهی بعضیها بیشتر دخالت دارند بعضیها کمتر بنابراین در این تغییری که در سازمان افتصادیش کشور فرانسه داد این قسمت نظر بنده را جلب کرد که به این قسمت توجه کنیم حالا شورای افتصادی فرانسه که این قبیل مسائل را قبلاً در آن شورایعالی اقتصادی مطرح میکنند و بعد آن نظر میدهد ببینید چه اشخاصی در این شورا هستند ۴۵۰ نفر نماینده اتحادیه کارگران و مستخدمین و مؤسسات اقتصادی و مهندسین و مأمورین دولت بیست نفر نماینده ارباب صنایع که ما اینجا هیچ به حساب نمیآوریم و نمیگوییم در این طرحها نظر شما چیست، آنها اهمیت دارند ما از ارباب صنایع مشورت کردهایم؟ ده نفر از طرف اصناف ۲۵ نفر از طرف اتحادیههای کشاورزان این مالکین و کشاورزان اینها
از عناصر مولد ثروت این مملکت هستند آیا با آنها در این طرحهای عمرانی مشورت شده؟ خیر مشورت نشده؟ اینها یک مسائلی است که اگر در مجلس بیاید به نظر بنده برای ما فرصت هست که از این طبقات مختلف کسب نظر بکنیم و ما هم از این طبقات مختلف از خودمان داریم و بنا بر این میتوانیم بهتر از دولت تصمیم بگیریم. ۹ نفر از طرف شرکتهای تعاونی و شرکتهای کشاورزی ده نفر از علما علوم اقتصادی و طبقات روشنفکر این شورای عالی اقتصاد را تشکیل میدهد و پولهایی را که از آمریکا گرفتند با تصویب و نظر این شورا خرج کردند توجه فرمودید؟ ما جایی که برای اینکار داریم، با کمال تأسف این اشخاص دوستان من هستند ولی شورای عالی اقتصاد ما در مقابل این اشخاصی که عرض کردم اینها هستند. عبارت است از جناب آقای وزیر دارایی جناب آقای وزیر امورخارجه جناب آقای دکتر شادمان وزیر دادگستری جناب آقای نمازی وزیر مشاور (میراشرافی- آقای نمازی یک دفعه هم تا به حال مجلس نیامدهاند) جناب آقای ناصر مدیرکل بانک جناب آقای ابتهاج رئیس سازمان برنامه یعنی دستگاه خود دولت. خود دولت آئینهای گذاشته است میگوید خودم با خودم مشورت میکنم یعنی اینکه هر روز جناب آقای دکتر امینی آئینهای جلوی خودشان بگذارند و خودشان را ببینند این طریق که آقایان میخواهید با همدیگر مشورت کنید این اسمش مشاوره نیست میخواهید صحبت کنید شما چند نفر وزیر هستید جناب آقای انتظام دیپلمات خوبی هستند همه هم به ایشان معتقد هستیم. جناب آقای دکتر شادمان وزیر دادگستری اگر اخویشان را به جای ایشان میگذاشتند خیلی بهتر بود پس این شورای اقتصاد نشد برای اینکه خود آقای وزیر دارایی که طرحکننده طرح هستند مذاکره میکنند، مدافع و در عین حال مشاور هم هستند آقا این به نظر بنده درست نیست. (حشمتی- عیب دیگر این است که در تغییر هستند) امروز در روزنامه خواندم که طرحهای عمرانی، بودجههای عمرانی وزارتخانهها را دولت مراجعه کرده به یک کمیسیونی که بعد از تصویب آن کمیسیون بفرستد به مجلس آن سه نفر جناب آقای نمازی جناب آقای دکتر شادمان جناب آقای مهندس نفیسی هستند این درست نیست این مسائل به این اهمیت را ما وقتی رأی میدهیم باید بدانیم لازم است، مفید است در درجه اول اهمیت و لزوم واقع شده بنابراین خیلی از مسائل هست که ممکن است ما بهتر صحبت بکنیم و بهتر بفهمیم و هرچیز را هم قبول نکنیم و چون نماینده تمام ولایات هستیم همه سعی خواهیم کرد از این طرحها تمام مملکت ایران استفاده کند و اگر طرحی را لازم تشخیص ندادیم ما میتوانیم رد بکنیم بنابراین من خواهش میکنم آقایان نمایندگان محترمی که با این طرح اصولاً موافق هستند این را در نظر بگیرند (حشمتی- یک طرحی تهیه بفرمایید) که تصویب مجلس نسبت به همه طرحها باید شرط بشود و اجرای تمام طرحها با تصویب مجلس صورت بگیرد (صدرزاده- بنده پیشنهادی دادهام) خیلی متشکرم
رئیس- وقت شما تمام شد
ارسلان خلعتبری- یک ربع دیگر بنده وقت میخواهم دو مسئله دیگر دارم که باید به عرض برسانم.
رئیس- آقایانی که موافقند یک ربع دیگر آقای خلعتبری صحبت کنند قیام کنند. (اکثر قیام نمودند) تصویب شد بفرمایید.
خلعتبری- بنده یک چیزی را الان که آقای عماد تربتی را دیدم یادم آمد علت اینکه نظر شورای عالی اقتصادی دولت برای ما کافی نیست این مسئله است که امسال قسمتی از غله مملکت ما شاید از مرز به طور قاچاق خارج شده قسمتش را هم آقای عماد تربتی فرمودند که در خراسان از بین رفت برای اینکه قیمتش به قدری نازل بود که صرف نمیکرد درو کنند و ول کردند و یک مقدارش هم چون قیمت نازل بود به ثمن بخس از دست دادند یا دیگران از دستشان به در آوردند و به اداره غله ندادند و ما ۶ ماه بعد از دولت شوروی گندم داریم میخریم از آمریکا ششصد تومان و هفتصد تومان. خوب این را میخواستید شما شش ماه پیش، تنی پانصد تومان از مردم ایران به خرید این برای این است که نمیخواهیم استفاده کنیم نظر شورای عالی اقتصاد شما نظری نیست که مجلس قانع بشود باید این طرحها را مجلس قانع بشود باید این طرحها را مجلس تصویب کند رقم دوم این اعتبار ۷۵ میلیون دلار برای کارهای ضروری است بنده هیچ عیب نمیدانم که با توضیحی که جناب آقای وزیر دارایی دادند یک مرتبه دیگر صریحتر با دولت آمریکا که میخواهد به ما قرض بدهد صحبت کنیم این ۷۵ میلیون دلار را ما میگیریم ما یک ملتی هستم که شما دیدید ما مصمم هستیم برای حفظ آزادی و استقلال خودمان اقدام کنیم شما اشتباهاتی کردهاید در کار ما نباید اشتباهات شما را معین بکنیم شما اگر به موقع ببعضی از ممالک کمکهایی میکردید آن وقت ناچار نمیشدید که دو سال بعد از آن هزار برابر آن کمکی که آن روز جلوی خطر را میتوان ست بگیرد بروید خرج کنید دولت آمریکا در کره ۱۵۰ هزار نفر بکشتن داد میلیاردها دلار خرج کرد در صورتی که اگر یک پنجاهم یا یکصدم آن را در چین ۲ سال پیش خرج کرده بود جنگ کره اتفاق نمیافتاد بنابراین اگر به ما کمک بشود و اگر شما آقای وزیر دارایی نگویید که آمریکا هم حق دارد ما هم بیش از این نمیخواهیم نخیر مجبور نیست که بدهد بنده هم میدانم اما ما از آمریکا صمیمانه خواهش میکنیم که این کمک را ادامه بدهد که ما لااقل در ظرف یکسال و دو سال بتوانیم این قدمهایی که برداشتهایم این قدمها را به مقصد و نتیجه برسانیم اگر ما این قرض را برای بودجه بگیریم و تمام تلاشمان را بکنیم که بلکه یک بودجهای درست کنیم در حدود درآمد خودمان و سعی کنیم به ازدیاد درآمد از طریق اداره گمرک که هر چند به جناب آقای دکتر امینی تذکر میدهیم وضعش خوب نیست توجهی نفرمایید، همینطور در مسئله وصول مالیات و مسائل دیگر آن وقت به نظر بنده اگر این همت و تلاش را کردیم و معذالک موفق نشدیم آن مسئله دیگری است اما در وضع فعلی من مقتضی نمیدانم که ما به عنوان این که این برای بودجه است رد بکنیم بگوییم آن طرح اولی را قبول میکنیم چون برای بودجه است و ما نباید قرض کنیم برای اینکه بودجهمان کسر دارد و احتیاجات ضروری ما چیزهای دیگری است این ۷۵ میلیون دلار در این موقع که آمریکا میخواهیم به ما کمک بکند و من اطمینان دارد که کمک میکند و این حرفهایی که میزنید و این شایعاتی که میدهند این برای استعمار است غلط است برای این که مساعدتهایی که آمریکاییها به دنیا میکنند درست برخلاف اصل استعمار است، بهداشت را ترقی میدهد مدرسه میسازد وضع کارگر را بهتر میکند آب درست میکند سد میسازد راه میسازد، راهآهن میسازد پول میدهد کارخانه میآوریم پنجاه سال پیش دول بزرگ که استعمارگر بودند ممالک و نواحی را خراب میکردند خوزستان خراب شد و گفتند به قصد استعمار بود بحمدالله نشد اگر امروز در خوزستان سد ساخته میشود کدام بیانصافی است بگوید به قصد استعمار است (صحیح است) بنابراین من اینجا به نام یک نماینده مردم ایران به آمریکاییها میگویم برادران عزیز در این موقع که میخواهید به ما کمک کنید این ۷۵ میلیون دلار را به ما بدهید که ما سرمایه بانک کشاورزی را برسانیم به صد میلیون تومان یا بانک تولیدی و بانک صنعتی تأسیس کنیم (صحیح است) که با ربح ۳ درصد به مردم پول بدهد تأسیس شرکت بشود تأسیس کارخانهها بشود معادن ما استخراج بشود بانک کشاورزی را توسعه بدهیم بدهیم صد میلیون تومان به بانک کشاورزی پول بدهیم که به زارعین و کشاورزان و خورده مالکین و ملاکین قرض بدهد ملاکین امروز عامل آبادی کشور هستند ملاکین امروز کسانی نیستند که ما بخواهیم راجع به آنها یک صحبتهایی بکنیم امروز اگر در شرایط فعلی مملکت در شرایط کشاورزی تغییری داده بشود هر یک از ادارات دولتی که بخواهد کار مالکین را انجام بدهد صد برابر آنچه که یک ده خرج دارد از پول مملکت خرج خواهد کرد و بیشتر از آنچه به آنها میدهد خواهند خورد و تمام ایران مبتلا به یک خرابهای خواهد شد (صحیح است) ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم امروز بایستی از عوامل کار و زراعت و آبادی بالسان اتفاق و اتحاد استفاده کرد و کار کرد امروز اگر این ۷۵ میلیون دلار را به ما قرض دادند و این را برای این مصارف دادند این یک خدمتی است که به عمران و آبادی و ترقی یک مملکتی میکنند و الّا به نظر بنده اگر این پول را بدهیم که پشت میزنشین و حقوق بگیر زیادتر بشود این صحیح نیست خدمت نیست به مملکت پس بنا بر این بنده معتقدم که این ماده را به طریقی اصلاح کنیم که این ۷۵ میلیون دلار را بگیریم منتهی برای اصلاح کشاورزی، کشاورزی، کشاورزی تولید و صنعت و معدن برای این کارها برای ساختمان برای بانک ساختمانی برای بانک رهنی برای این مسائلی که مملکت را تکان میدهد به این مسئله کشاورزی اگر توجه بشود بالاترین مسئلهای است که اگر در ظرف سه سال این بودجه صرف مسائلی که من عرض کردم و آقایان تصدیق فرمودید بشود ما استقلال مملکت را تثبیت کردهایم ما دیگر بینیاز خواهیم بود ما وقتی استقلال داریم که بینیاز باشیم بینیازی استقلال را تقویت میکند وقتی کشاورزان بینیاز شدند تمام مردم کار پیدا کردند شرکتهای بزرگ و بانکهای بزرگ تأسیس شد این مستخدمین زیادی تحویل آن شرکتهای تولیدی شد میتوانیم بودجه مملکتی را کم کنیم و مملکتی خواهیم داشت که کشاورزان و صنعتش خوب میشود و در مملکت به خودی خود آن مقصدی که آمریکا دارد یعنی مبارزه با کمونیزم حاصل میشود اگر این عرض بنده را به آقایان تصدیق فرمودید استدعای دوم بنده این است که راجع به این ۷۵ میلیون دلار برای احتیاجات ضروری برای حفظ مصالح مملکت برای حفظ شئون و حیثیت خودمان تصویب کنیم که قلم به قلم با تصویب مجلس باشد (صحیح است) اگر تصویب کردید قلم به قلم با تصویب مجلس باشد و دولت حق ندارد به هیچوجه خرج زائد بر آنچه مجلس تصویب میکند بکند ممکن است اگر حالا هم نشد بعد خودمان در موقعی که دولت میآورد یک چیزهایی را قبول نکنیم میگوییم فقط برای معدن و صنعت و کشاورزی و تولیدی ما قبول میکنیم معلوم هم نیست که همیشه
جناب آقای دکتر امینی وزیر دارایی باشند یک روز وزیر دارایی دیگر میآمد ممکن است او وارد نباشد و اگر با نظارت مجلس شورای ملی و با تصویب مجلس باشد که قلم به قلم تصویب بکند به نظر بنده اشکال ندارد و الان پول را میگیریم (مهندس جفرودی- اگر اینطور باشد چهار برابر قرض کنید) آخرین قلم ده میلیون لیره مربوط به قرضه انگلستان است که مدتش ۵ سال است (مهندس جفرودی- خیلی کم است) به نظر بنده این مدت خیلی کم است این مثل این است که باید خیلی زود پس داد بعد از پنج سال، بنده از آنهایی هستم که معتقدم در خاورمیانه ما باید با انگلستان دوست باشیم باید حرفهای گذشته را کنار بگذاریم امروز باید از دوستی با دول بزرگ استفاده کنیم و این هیچ به ضرر ایران نیست که ما در شرایط فعلی قدرت داشته باشیم که بتوانیم از دوستی تمام ممالک در شرایط فعلی قدرت داشته باشیم که بتوانیم از دوستی تمام ممالک در شرایط فعلی خاورمیانه از لحاظ سیاسی استفاده کنیم من بیش از این عرضی نمیکنم (عبدالصاحب صفایی- همین کافی است) اما این ده میلیون لیره را هم بنده معتقدم که باید قید بشود تمام اقلام خرجش با تصویب مجلس شورای ملی باشد بنابراین بنده عرایضم را خاتمه میدهم اگر مجلس نظارت بر تمام این کارها داشته باشد به نظر بنده فعلاً تحصیل این اعتبار ضرری ندارد خیلی هم از آقایان متشکرم (احسنت، احسنت)
رئیس- آقای صفایی بفرمایید
عبدالصاحب صفایی- از لحاظ یک ناطق بدترین موقع سخن وقتی است که شنوندگان خسته باشند البته اگر بنده قرآن مجید هم بخواهم خستگی مانع توجه آقایان خواهد شد ولی به اطاعت از امر مقام ریاست چارهای جز این نیست که بنده چند دقیقهای عرایضم را بکنم مطالبی که گفته شد تکرار نکنم جناب آقای دکتر امینی را من تصور میکردم تنها عالم علم اقتصاد هستند معلوم میشود روانشناس هم هستند اگر آخر وقت صحبت میکردند وضعیت مجلس خیلی ناجور بود این بود که در موقع خودش صحبت کردند و آن مطالبی را که داشتند در موقعی که آقایان استعداد شنیدن داشتند بیان کردند به هر حال این اعتراف را هم میکنم بنده قبل از آنکه وارد اصل مطلب بشوم دو کلمه عرض میکنم بنده داوطلب عضویت شورای عالی نفت بودم چون بعضی از آقایان انتشار دادند که من کاندید دولت هستم و این یک نوع توهین به مخلصتان بود به این دلیل بنده داوطلب نیستم (احسنت) (میراشرافی- آقای صفایی در انتخابات که جرم نیست آدم کاندید دولت باشد) چون این بیلطفی بود و بنده نخواستم مورد بیلطفی واقع بشوم و تا حدودی بارم سبک باشد چنانچه تا به حال هم بوده در موضوع وام برخلاف آنچه که آقای دکتر امینی فرمودند که وام فی حد ذاته عیب ندارد بنده باید عرض بکنم که اصولاً وام حکم ندارد و نمیشود گفت خوب نمیشود گفت بد، حکمش مربوط به مصرفش است طرز قانون و طرز مصرف حکم وام میزان خوبی و بدی وام را معلوم میکند و الّا وام از موضوعات بلا حکم است حکمش تابع نتیجهاش است بنابراین وقتی که ما میخواهیم در یک موضوع وام حقیقته بحث کنیم باید در سه، چهار مرحله بحث کنیم یکی این که وام دهنده منظورش از این وام چیست و به چه منظوری وام داده میشود دوم اینکه این وامی که میگیریم برای چه منظور است آیا به قصد منافع خصوصی است یا برای مصالح عمومی است در مرحله اول نظر قرض دهنده را باید بدانیم چیست مرحله دوم این است که ببینیم این وام لازم است یا نسبت مرحله سوم برای این است که به چه مصرف میرسد مرحله چهارم مرحله پرداخت وام است به نظر بنده از لحاظ اول یعنی از لحاظ وامدهندگان جناب آقای ارسلان خلعتبری حق سخن را ادا فرمودند بنابراین بنده تکرار نمیکنم زیرا بدون شک وامدهندگان هیچ نظری جز کمک به ملت ایران در این اوضاع تنگ دنیا ندارند (احسنت) قرضدهندگان که قبل از قرض کمک بلاعوض کردند هیچ نمیتوان تصور کرد که این وام به عنوان استعمار و استثمار و از این حرفها باشد چه دولت آمریکا چه دولت انگلستان بدون شبهه در این موقع منظوری جز کمک به ملت ایران ندارند و جای هیچگونه نگرانی به عقیده من برای مجلس شورای ملی و برای ملت ایران نخواهد بود دنیای امروز وضعش با دنیای ۵۰ شصت سال قبل فرق کرده است این بیانات را هم چون جناب آقای دکتر امینی فرمودند بنده عرضی نمیکنم در ۵۰ شصت سال پیش رژیم استبداد بود امروز رژیم رژیم مشروطه است و هیچ نوع هزینهای در این مملکت بدون اجازه مجلس نمیشود و این مجلس هم بدون تردید یعنی هر مجلسی چرا این مجلس را بگوییم هیچ مجلسی از لحاظ تصویب بودجه جز مصالح عمومیچیز دیگری در نظر نخواهد داشت و به عقیده بنده مجلسها همیشه آزادانه فکر کردهاند و اگر چنانچه مجلس هم تحتتأثیر واقع شده مثل مجلس هفدهم ملت ایران حسابش را تصفیه کرده (احمد فرامرزی- همهشان اینطور نبودند) البته یک عدهایشان عدهای مستثنی بودند شما هم مستثنی بودید آن هفت هشت نفر فراکسیون آزادی مستثنی بود مابقی مرعوب و مجذوب بودند بنابراین هیچ جای تردید نیست با نظارتی که مجلس شورای ملی در دخل و خرج کشور دارد غیرممکن است که دولتها بتوانند هیچگونه سوءاستفادهای در هزینه بکنند و اگر توانستند و مجلس مقاومت نکرد آن یک فرض دیگری است که ما نمیتوانیم آن فرض را پیشبینی بکنیم ولی اگر واقعاً یک مصدقی پیدا شد نه قانون اساسی نه مجلس نه مشروطیت را رعایت کرد هر نوع فرضی که ما پیشبینی بکنیم در قانون آن روز لغو میشود چنانکه آن روز عملش خلاف قانون اساسی بود و میگفت که عمل من خلاف قانون اساسی است ولی من دلم میخواهد بنابراین این قابل پیشبینی نیست ولی با رژیم مشروطیت و نظارت مجلس شورای ملی به عقیده بنده هیچ جای شک و تردید برای ما در اینکه این وام به مصرف واقعی خواهد رسید نخواهد بود و اما لزوم وام بنده معتقدم اگر آقایان توجه بفرمایند قطع نظر از اینکه ببینیم دولت کیست و چه دولتی خرج میکند باید بحث کنیم زیرا دولتها مخلوق مجلس هستند و هر دولتی که قوانین مجلس شورای ملی را احترام نگذارد قطعاً نمیتواند دولت ایران باشد پس بنابراین مجلس در مورد لزوم قرض و مصرف قرض هیچوقت توجه بیک دولت خاصی نمیتواند داشته باشد جناب آقای دکتر امینی وزیر دارایی باشید یا هر کس که فرض کنیم به نظر بنده باید قطع نظر از دولت بشود در این مورد همه آقایان میدانند که مملکت ما از هر لحاظ عقب افتاده است از لحاظ کشاورزی امروز ما روش کشاورزیمان روش قرون وسطا است حالا طرق صناعت طرق مخابرات و غیره را چه عرص کنم اگر بنا بشود بخواهیم یک یک نواقص اجتماعی و عمرانی را توضیح بدهیم فرصت و وقت نیست (مهندس اردبیلی- روضهخوانی میشود) و فعلاً استعداد شنیدن نیست بنابراین بدون تردید احتیاج به اصلاحات از لحاظ عمرانی و کشاورزی و صنعتی هیچ جای بحث نیست و بدون تردید با بودجهای که ما داریم قادر نیستیم که این اصلاحات را عملی کنیم نه ما دنیا نتوانسته است اصلاحات عمومش را در ضمن بودجه عملی کند اکثر دول این نحوه اصلاحات عمومیشان را به نحوه وام انجام دادهاند زیرا اگر بنا باشد به فرموده جناب آقای دکتر امینی برای اصلاحات منتظر تأمین بودجه بشویم یک زمانی میخواهد مثلاً حساب کنید یک جادهای که میخواهیم درست کنیم به آخر نرسید اولش خراب شده است و امکان ندارد الان مادر ایران مخابراتمان به طور کلی در شهرستانها خراب است پس چطور میشود اصلاح کرد (بعضی از نمایندگان- در خود تهران بفرمایید) در خود تهران هم همینطور است تلفن برق را ملاحظه بفرمایید برق الان چه وضعی دارد اکثر نقاط ایران برق ندارد اگر در یک مدتی در ظرف ۲- ۳ سال این کار را اتمام نکنیم به آن نتیجه مطلوب نخواهیم رسید بنابراین باید جبران عقب افتادگی را اینطور انجام بدهیم اگر بخواهیم تدریجی عمل بکنیم شصت سال ۷۰ سال وقت میخواهد و اگر ما بخواهیم زودتر به تمام مقصود برسیم راهی جز اخذ وام نیست اگر الان از محل وام این مقاطعههای عمومیو این قراردادهایی که در شرف انعقاد است نبندیم نسل بعد هم موفق به اصلاحات نخواهد شد حتماً به نسل سوم خواهد رسید ضمناً این همه نالههایی که میکنیم از لحاظ اصلاحات یک قد ریش هم بیانصافی است زیرا نواقصی که امروز داریم امروز پیدا نشده است نه مسلول امروز پیدا شده نه سایر مفاسد اینها از زمان طولانی که حداقل بخواهیم فرض کنیم در این ۱۴ سال بعد از شهریور ۲۰ تا حالا اصلاح اساسی و عمومی در این مملکت نشده است (صحیح است) همیشه این را من تجربه دارم نمایندگان محترم وقتی عدم رضایت از دولت دارند آن معایب را از اول میگویند و به ریش این دولت میبندند این صحیح نیست که ما یک معایبی که ۱۴ سال است در این مملکت هست امروز همهاش را بگذاریم به حساب یک فرد و بگوییم کاری نکرده معایب ۱۴ سال ۱۴ سال هم برای اصلاحش وقت میخواهد. (پورسرتیپ- خیلی از دولتها بودند که بهش بد گفتند) این بد اسمش نیست آدم در انتقاد بد را باید بگوید ولی به حساب کی؟ به حساب بد کننده. الان یک کارمند را اگر ما بخواهیم اخراج بکنیم ممکن است؟ پس چطور میتوانیم بگوییم بودجه تعدیل بشود (بهبهانی- میتوانیم تازه استخدام نکنیم) واقعاً معتقدیم که امروز میشود استخدام نکرد؟ امروز واقعاً میشود استخدام نکرد؟
(یکی از نمایندگان- نمیشود) چطور میشود در هر سال ۴ هزار لیسانسیه و دیپلمه اخوی جناب عالی و پسر بنده از دانشگاه خارج میشوند میشود به اینها کار نداد (رضایی- اینها بروند خارج کار کنند، کار آزاد کنند) کار آزاد هم مربوط به همین وام است شما که میگویید وام نگیرید. کار آزاد به چه طریقی باید ایجاد کرد؟ راه ایجاد کار آزاد تأمین امنیت عمومی و تقویت از یک دولت، تهیه یک وام اینها مقدماتی است که در یک مملکتی ممکن است کار آزاد ایجاد کند و اگر بنا شد با وام مخالف باشیم، تشنج ایجاد کنیم نگذاریم اصلاحات بشود دولت عوض اینکه حواسش متوجه اصلاحات باشد متوجه راضی کردن بنده و شما بشود چطور ممکن است اصلاحات کرد الان وضعیت کلی و عمومی این است بودجه که کسر دارد
بنده و شما هم که ناراضی هستیم باید راضیمان بکنند بنده نمیدانم آقای دکتر امینی چکار میکند تا اینکه ممکن باشد کار آزاد در مملکت ایجاد بشود حوصله میخواهد، اینها ممکن است وسیله اصلاحات و آن چیزی که مطلوب نظر آقایان است
بشود و به علاوه هی صحبت از این میشود که افراد صالح را بیاورید (صارمی- صالح که در دولت هست) افراد صالح همینهایی هستند که یکی مطابق سلیقه آقای صارمی است او میشود صالح، یکیش هم مطابق سلیقه بنده آن میشود صالح این بستگی به نظریات و سلیقه افراد دارد بنابراین صالحیت و فساد نظری است امروز آن کسی که جنابعالی میفرمایید صالح است فردا ممکن است یک عدهای او را صالح ندانند و آن وقت بنده به عنوان اصلاح دستگاه میآیم پشت تریبون آن شخص را صالح ندانم افراد را من حیثالمجموع و به طور کلی وقتی دیدیم سوابق زندگیشان خدمت بوده و واقعاً میخواهند خدمت کنند باید صالح بدانیم ولی باید یک خورده هم حوصله کرد، صبر کرد تا کم کم منویات شما عملی بشود البته هیچکس نمیتواند مدعی بشود که دولت حاضر همه اصلاحات را کرده هر کس این ادعا را بکند حتماً نقیصهای در تفکرش هست، غیرمنصف هم نمیتواند این ادعا را بکند پس به عقیده بنده در صورت توجه به معایبی که ما داریم و اصلاحاتی که لازم است از لحاظ رفع نقیصه کار و ایجاد کار منوط به امکانات دولت است از لحاظ مادی و اگر راهی غیر از وام داشتیم بدون تردید جای شبهه نبود که وام گرفته نشود راه بدون وام از خارجی عبارت از این است که سطح درآمد برود بالا یا وام است که خود مردم ایران خود آقا میدانید که مردم ما استطاعت ندارند که برای کارهای عمومی وام بدهند به طور قطع اگر استطاعتی ندارند که این وام را بدهند، درآمدی هم ندارند که ما بودجه را بالا ببریم و از محل بودجه اصلاحات بکنیم بدون تردید چارهای نیست جز اینکه وام بگیریم، البته وقتی که لزوم وام، حسننیت وام دهنده معلوم شد باید اقدام کرد. بعضی از آقایان میفرمایند که چطور ما نسلهای آتیه را مدیون بکنیم اگر ما اینکار را نکنیم اصلاً نه بنده و نه نسل آتیه باقی خواهد ماند ممکن نیست که باقی بماند ولی با فرض وام ممکن است یک مقداری را هم آقازاده بنده و جنابعالی بپردازند این اشکالی ندارد بنابراین به عقیده بنده هیچ نگرانی از اینکه نسل آتیه دچار قرض بشود ما نخواهیم داشت به علاوه این قرض به نسل آتیه نمیرسد زیرا بنده حداقل خودم میل دارم ۲۵ سال دیگر زنده باشیم این قرض را بنده برای خودم میکنم برای ۲۵ سال قرض میکنم نه برای نسل آتیه مدت ۱۰ میلیون لیره که ۵ سال است هیچیک از این آقایان قصد رحلت در این ۵ سال را ندارند مگر میخواهیم در این مدت ۲۵ سال نباشیم؟ این قرض مال خودمان است و مربوط به آتیه نیست (دکتر پیرنیا- سنا را چطور؟) این امور مالی است مربوط به مجلس شورای ملی است و کاری به مجلس سنا ندارد و اما نحوه مصرف در نحوه مصرف بنده حتی با نظر جناب آقای ارسلان خلعتبری با کمال تأسف مخالفم (چند یادداشت ارائه دادند) همه این یادداشتها این است که حرفت را تمام کن بیا پایین خلاصهاش این است بنده پنج دقیقه دیگر صحبت میکنم اگر اجازه بفرمایید و بعد میآیم پایین جناب آقای ارسلان خلعتبری در این دوره به عقیده بنده بهترین نطقهایی که ممکن است در یک مجلس بیان بشود ایشان بیان کردهاند (صحیح است) و همیشه منصفانه حرف زدهاند ولی در اینجا باید عرض کنم که آقا میدانند که وقتی دولت یک وامی گرفت و برنامهای تنظیم شد که این وام و این طرح به نظر وامدهنده و هیئت دولت و متخصصین باید به مصرف برسد دیگر موردی برای طرح در مجلس نمیماند فرمودند این به کمیسیون نرود و بیاید به مجلس آقا میدانید که طرح مطلبی در مجلس به این زودیها ختم نمیشود امروز چهار ماه است این لایحه وام آمده است و اکثریت مجلس هم با این قراض موافق بوده است و حالا بنده نمیدانم چقدر پیشنهاد داده خواهد شد و چقدر رویش صحبت خواهد شد و کی در مجلس تکلیفش روشن خواهد شد و کی به مجلس سنا خواهد رفت و طبیعی است با این طریق که یک دفعه بباید مجلس شورای ملی بعد برود به کمیسیونهای مجلس شورای ملی باز برگردد به مجلس شورای ملی بعد برود به مجلس سنا برود کمیسیونهای مجلس سنا برگردد مجلس شورای ملی این دیگر از اثر میافتد اینها را ملاحظه بفرمایید انسان باید همیشه حداقل ضرر و حداکثر نفع را در نظر بگیرد اگر کارهای ما در مجلس در ظرف سه روز، چهار روز، ده روز انجام میشد حق با آقا بود اولاً آقایان نمایندگان میتوان ند در کمیسیونها تشریف بیاورند و اظهار نظر بکنند هیچ مانعی ندارد و همیشه اعضای کمیسیون بودجه از بهترین نمایندگان مجلس شورای ملی انتخاب میشده در دو ماه دیگر هم تمجید انتخاب میشود دقت کامل بشود و آن پیشنهادی که آقا فرمودید با توجه به این که صحیح است عملی نیست چهار ماه، پنج ماه طول میکشد ممکن است یک موضوعی اصلاً از بین برود (مکرم- به درد نسل آتیه میخورد) به درد نسل آتیه هم نمیخورد مدفون میشود و از بین میرود کار به جایی نمیرسد من از جناب آقای ارسلان خلعتبری استدعا میکنم با همان تصویب کمیسیون بودجه اینکار خاتمه پیدا بکند تا زودتر به نتیجه برسیم منتهی آقایان اهل دفن و اهل خبره و اهل اطلاح را انتخاب بفرمایند در کمیسیون بودجه تا اهل خبره همه یک جا جمع بشوند و اظهار نظر دقیق بکنند والا با این صورت صحیح نیست بنده عرایضم را با اینکه خیلی مانده خاتمه میدهم فقط (احسنت) (میراشرافی- خاتمه بدهید)
پس بنابراین آخرین جملهای که عرض میکنم این است که دو تبصره در لایحه قید شده است که تبصره اول عبارت از این است که برای تأمین نظر مجلس شورای ملی در نحوه مصرف اعتبارات تولیدی و عمرانی موضوع این لایحه دولت مکلف است فهرستی از طرحهای عمرانی و تولیدی با برآورد هزینه هر یک به مجلس تقدیم کند و تبصره دوم که نوشته است استفاده از ریال حاصل از ۷۵ میلیون دلار اعتبار برای تأمین احتیاجات ضروری کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی است هر نوع فرض سوءاستفاده و هر نوع شک و تردیدی از بین میرود مگر اینکه بگوییم خدای نکرده مجلس انجام وظیفه نخواهد کرد آن هم مسلماً صحیح نیست بنابراین تمام احکام قرض از لحاظ قرض دهنده و قرض کننده و نحوه مصرف به نظر بنده از هر لحاظ صحیح است و جای نگرانی برای آقایان نیست و امیدوارم با تسریع در تصویب یک کمکی به اصلاحات کشور بشود (احسنت)
۸- قرائت گزارش راجع به انتخاب اعضای کمیسیون تجدیدنظر و آئیننامه داخلی از شعب
رئیس- شعب ششگانه تشکیل شده است و نمایندگان خود را برای کمیسیون تجدیدنظر در آئیننامه داخلی مجلس معین کرده است گزارشش قرائت میشود
(به شرح ذیل قرائت شد)
مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی بنا به دستور آن مقام محترم شعب ششگانه در تاریخ ۱۴ بهمن و ۱۷ بهمن ۳۳ تشکیل گردیده و برای عضویت کمیسیون تجدیدنظر در آئیننامه داخلی مجلس شورای هر یک از شعب مزبور دو نفر به شرح ذیل انتخاب نمودند.
از شعبه اول- آقایان: شوشتری- صدرزاده
از شعبه دوم- آقایان: نورالدین امامی -دکتر بینا
از شعبه سوم- آقایان: شادمان- امیدسالار
از شعبه چهارم- آقایان: دکتر جزایری، ارسلان خلعتبری
از شعبه پنجم- آقایان: عمیدی نوری، دکتر آهی
از شعبه ششم- آقایان: نقابت، رضا افشار
رئیس- تمنی دارم آقایان زودتر کمیسیون را تشکیل بدهند و هیئت رئیسه خودشان را زودتر انتخاب بکنند و شروع به کار کنند آقای سهرابیان فرمایشی دارید؟
سهرابیان- میخواستم عرض کنم این شعبی که فرمودید آیا ما هم جزو شعب هستیم باید اطلاع داشته باشیم یا خیر
رئیس- اگر غیبت کنید نه تنها اطلاع پیدا نمیکنند بلکه جریمه هم میشوید و اگر تشریف میآورید مستحضر میشدید
۹- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز پنجشنبه خواهد بود ساعت ۹ صبح و دستور هم دنباله همین لایحه
(مجلس پنجاه دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت