مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۱۳ نشست ۱۱۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۱۳ نشست ۱۱۲

دوره نهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ آذر ۱۳۱۳ نشست ۱۱۲

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۹

جلسه: ۱۱۲

صورت مشروح مجلس روز شنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۱۳ (۳۰ شعبان)

فهرست مذاکرات:

۱ـ تصویب صورت‌مجلس‏

۲ـ شور اول لایحه الغای مالیات ارضی‏

۳ـ شور اول لایحه اصلاح قانون مالیات بر عایدات‏

۴ـ تعیین موقع جلسه بعد ـ ختم جلسه

(مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید)

صورت مجلس روز پنجشنبه پانزدهم آذرماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورات مجلس خوانده شده:

غایبین بی‌اجازه - آقایان: علوی سبزواری - امیر ابراهیمی - اعظم زنگنه - امامی خویی - دکتر ادهم - یونس آقا وهاب‌زاده - کورس - معدل - پورسرتیپ.

دیرآمدگان بی‌اجازه - آقایان: اسدی - طهرانچی - حاج تقی آقا وهاب‌زاده - شریعت‌زاده.

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس-در صورت مجلس نظری نیست؟

(اظهار شد- خیر)

صورت مجلس تصویب شد.

- شور اول لایحه الغاء مالیات ارضی

۲- شور اول لایحه الغاء مالیات ارضی

رئیس-خبر از کمیسیون قوانین مالیه راجع به الغاء مالیات ارضی قرائت می‌شود:

خبر کمیسیون

کمیسیون قوانین مالیه لایحه نمره ۳۵۵۹۵ دولت راجع بالغاء مالیات ارضی را با حضور آقای وزیر مالیه تحت شور قرار داده و با اصلاحاتی مواد ذیل را تنظیم نموده اینک خبر آنرا برای شور اول تقدیم می‌نماید. :

ماده ۱- از تاریخ اجرای این قانون مالیات ارضی و دواب ملغی و بجای آن بترتیب مقرر در مواد (۲) و (۳) مالیات از عایدات گرفته می‌شود

ماده ۲- مالیات از عایدات مذکور در ماده فوق بتدریجی که محصولات ارضی و حیوانات و مواد حیوانی داخله برای مصرف بشهرها یا قصبات وارد و یا از مملکت صادر می‌شود وصول و از قرار سه درصد قیمت جنسی خواهد بود که وارد شهر یا قصبه و یا از مملکت خارج می‌گردد هر جنس فقط یک مرتبه مالیات خواهد پرداخت

ماده ۳- تعرفه مالیات اجناس مصرف داخلی مشمول این قانون بر اساس سه درصد قیمت به تناسب وزن یا تعداد و بطور مقطوع برای هر سال معین می‌گردد. تا اسفند هر سال تعرفه سال بعد تصویب هیئت وزراء رسیده و اعلان خواهد ش مالیات اجناس صدوری بریال نقره گرفته می‌شود. نظامنامه اجرائی مواد فوق بتصویب هیئت دولت خواهد رسید

ماده ۴- نسبت به بقایای مالیاتی که بموجب این قانون ملغی می‌شود و بازخرید منال خالصگی ترتیب ذیل مقرر می‌گردد:

الف- از مودیانی که تا آخر شهریور ۱۳۱۴ ترتیب تصفیه حساب مالیات گذشته خود را طبق نظامنامه‌های وزارت مالیه ندهند بدهی تا آن تاریخ و جریمه‌ای معادل ربع بدهی علاوه بر جریمه قانونی گرفته خواهد شد

ب- از صاحبان خالصجات انتقالی که مال ملک خود را تا آخر اسفند ۱۳۱۴ مطابق مقررات بازخرید نکنند قیمت منال بعلاوه جریمه‌ای معادل ربع آن وصول خواهد شد

ماده ۵- این قانون از اول تیرماه (۱۳۱۴) بموقع اجرا گذاشته می‌شود. اقساط مالیاتی مخصوص ۱۳۱۴ که مطابق مقررات قبل از تیرقابل مطالبه بوده مطالبه نخواهد شد

رئیس-آقای موید احمدی

موید احمدی-حقیقه بنده جلسه امروز مجلس را یکی از جلسات تاریخی بزرگ میدانم و حقیقه یک لغتی در لالیحه دولت دیدم بسیار لغت عالی بود و آن این بود مالیات کهنه حقیقه کهنه ترین مالیاتها در ایران این مالیات بود و بقدری این مالیات موجب اذیت در قسمت ملک و رعیت بود اگر کسی بخواهد شرح این را نقل کند یک مجلس و دو مجلس کافی نیست. این مالیات مالیات ارضی آنچه بنده توانسته‌ام تحقیق کنم از خیلی وقت پیش در ایران بوده است تنها شکلش فرق کرده از زمان ساسانیان مالیات جزء جمعی در ایران بوده دلیل تاریخی هم دارد و وقتی که اعراب بر ایران استیلا پیدا کردند چون اطلاع نداشتند از وضعیت مالیات واگذار کردند بهمان ایرانیهائی که متصدی مالیات جزء جمعی بودند که حتی در بین آنها مخصوصاُ یک دختره بوده که مذهب او نصرانی بوده ولی ایرانی بوده او حساب جزء جمع را خوب می‌دانست که در زمان خلافت عمر خبر رسید که نصرانی مالیات را جمع می‌کند نوشت به حاکم خوزستان که این را عوض کنید جواب نوشت که کسی دیگر نمیداند و کسی دیگر نمی‌تواند این حساب را نگاه دارد و این دختره خوب میداند عمر در حاشیه کاغذش می‌نویسد ان مات نصرانیه؟ که آن نصرانیه اگر مرد چکار می‌کنید؟ بالاخره همینطور ماند تا زمان ولید ابن عبدالمطلب در سلطنت بنی امیه که آنها خیلی اصرار داشتند که همه دوائر را عربی کنند و زبان ایرانی را از میان بردارند خیلی کوشش کردند آنوقت دفاتر دیوانی هم ایرانی بود سعی کردند که دفاتر عمومی کنند و خیلی از ایرانیها مثل عبدا بن مقفع زخمت کشیدند که جماعتی بیکار نشوند ولی زورشان نرسید و آمدند ابن سیاق را درست کردند که درست دقت کنید عربی است این صد دینار را که می‌نویسیم مائه است آمدند این حساب و دفاتر را درست کردند و آمند تا دوره‌های بعد در دوره‌های استبداد اگر بخواهم عرض کنم این مالیات چه شکل وصول می‌شد حقیقه رقت آور است که جمع می‌گذاشتند سر حکام از طهران مالیات را روی دستورالعملی می‌نوشتند باسم هر ولایتی یک کتابچه می‌دادند دست حاکم آنوقت هم دفاتر مالیه نبود حکومت متصدی مالیه بود در آن کتابچه می‌نوشت مالیات ارضی فلان بلوک اینقدر دویست و پنجاه هزار تومان مثلا مال فلان محل یک رقم هم می‌نوشت تفاوت عمل پنجاه هزار تومان و این دست حکومت بود و یک نفر را می‌فرستادند در آن دهات که این مالیات را وصول کند و حالا مامورین به چه افتضاحات وزحمت پول از مردم می‌گرفتند بماند مخصوصاُ یک چیز دیگر هم جزء بود و آن این بود که حاکم که میفرتند به ولایات این تفاوت عمل را که می‌دادند اسمش پیشکشی بود و هرسال زیاد می‌شد مثلا خود بنده خاطرم هست کرمان دویست و بیست هزار تومان نقد و دویست هزار خروار جنس مالیات کتابچه اش بودو صدو سی و هفت هزار تومان تفاوت عمل بود که حکام می‌بایست وصول کرده بدهند. مجلس دوره اول که تشکیل شد یک رائی دادند که تفاوت عملها جزء عمل شود در حالتی که تفاوت عمل باصطلاح خودشان پول چوب و فلک و پول محاکمات بود ولی سرجمع مالیات کردند و آنوقت یک زحمتی برای مردم تولید شده بود که حد نداشت خدای واحد شاهد است گویا کتابچه اش در وزارت مالیه باشد و مخصوصاُ تذکر می‌دهم که آقای وزیر مالیه توجه بفرمایند رجوع بفرمایند که مال جیرفت کرمان در سنه ۱۳۲۷ از بس مردم داد زدند خدا گواه است یک ده را آتش زده بودند مامورین مالیه و چند نفر زن و بچه کشته شدند به حکومت کرمان از طهران تلگراف کردند و او آدم فرستاد آنجا رفتند و از روی شاهی هشتصد شاهی از رعیت مالیات گرفتند یعنی مالیات بلوکی اگر یک شاهی بود هشتصد شاهی مالیات گرفتند و یک عده دیگر هم در کرمان بودند یک دسته خوانین باسم خوانین باسم خوانین قاجار که آنها فرمانی داشتند که از شاهی چهل شاهی بیشتر ندهند در صورتیکه هر چه تفاوت عمل می‌شد بار رعیت مبشد این بود که واقعاُ دولت دولت دید وصول این مالیات هر سال بقایا دارد مردم نداشتند بدهند هی دفتر بقایا زیاد می‌شد دویست و سیصد هزار تومان بقایای فلان محل در حالی که تا اندازه ممکن بود می‌گرفتند از رعایات آنچه که ممکن نبود می‌رفت جزء بقایا بعد هم آمد و دولت دید که این مالیات بدوصول است مالیات ممیزی را برقرار کردند که باین شکل بشود که دهات ممیزی بشود و بعد از ممیزی صدی سه و نیم مالیات بدهند حالا دولت چقدر زحمت کشید اداره عایدات دائره ممیزی درست کرد بروید دوسیه‌ها را به بینید یک میلیون وخرده خرج ممیزی شد بلکه بیشتر حالا این ممیزی برای مردم چقدر اذیت داشت مخصوصا اگر دقت بشود در بعضی جاها که رعیت بدبخت بودند آنجا را بالا بردند و زیاد کردند از آن جائی که بعدش آمدند در دیوان جزای عمال دولت بد نیست که بگویم پولشان دادند کم نوشتند بعد آوردند آنها را دیوان جزای عمال دولت محاکمه کردند و چند نفرشان محکوم شدند ولی هر ملکی که نمی‌داد یا بیچاره و بدبخت بود مالیات او را زیاد معین می‌کردند و امروز حقیقه که در دوره سلطنت اعلیحضرت پهلوی که همه چیز ما رو به تعالی و ترقی رفته است این یکی از قدمهای خوب دولت است که امروز حقیقه باید جامعه ایرانی جشن بگیرد و عید بگیرد بعقیده بنده بعلت این که یک اشکالاتی در کار وصول بود که دولت چاره نداشت و دولت ابدا میل نداش بیک نفر رعیت اذیت بشود اما علاج نداشت در صورتیکه قانون وضع شده بود که مودیات مالیات خودشان را بیاورند درشهرها بدهند مالکین بزرگ همین کار را می‌کردند اما آقا تمام ایران خرده مالک است دهات کوچک است خدا گواه است که من یکسالی در کوهپایه کرمان بودم این چهار صد تا ده پنجهزار تومان مالیاتش است هر دهی ده تومان پانزده تومان هفت تومان هشت تومان این قسمتها که خورده مالک است بهر یکنفر رعیت سه قران مالیات تعلق می‌گیرد و برای این سه قران مالیات او نمی‌تواند بیاید باداره مالیه و یکنفر تحصیلدار برای وصول که می‌رود خیلی هم آدم عادل و درستکاری که باشد لیکن شام که می‌خواهد نهار که می‌خواهد اسبش جو می‌خواهد مجبور است ده روز بیست روز آنجا بماند تا این مالیات را جمع کند هفت تومان که از این ده مالیات گرفتند پنج تومان برعیت صدمه خودره است می‌توانیم بگویم که امروز این لایحه نصف اهالی اینمملکت را راحت کرده است و همه باید دعاگوی شخص اعلیحضرت پهلوی باشد و هیئت دولت که داخل این اقدام شده این لایحه بزرگ را آورده‌اند خیلی قابل تقدیر و تشکر است

(صحیح است)

بنده دو سه مطلب جزئی بود که می‌خواستم اینرا آقای وزیر مالیه توضیح بفرمایند یکی راجع باین قضیه بود که فردا یک اختلافی می‌شود چون باید این مالیات را در شهرها و قصبات بگیرند که امروز که دولت در نظر دارد این ارفاق نسبت برعایا بکند که توده ملت در حقیقت آنها هستند و اکثریت با آنها است و آنها تولید کننده ثروت در این مملکت هستند همانطور که دولت در نظر دارد آنها را کاملا راحت کند کاملا معلوم باشد که قصبات چه جائی است چون قصبه لفظ عمومی است و معلوم نیست بچه جور جائی اطلاق می‌شود. این یکموضوع موضوع دوم که بنده میل داشتم که آقای وزیر مالیه توضیح بفرمایند راجع ببعضی اجناس است در ایران که در هر شهری قیمتش معلوم است مثل گندم و جو حالا یکتومان بالا یا یک تومان پائین مانعی ندارد ولی یک اجناسی هست که قیمتهایش در هر موقع فرق می‌کند وقتی که آنها وارد می‌شود با آنها بچه ترتیب معامله می‌شود مثلا یکمحصولی دو ماه بعد از نوروز قیمت عالی داشته باشد و سه ماه بعد از نوروز خیلی پست شود از اینجور محصولات زیاد است که حالا بنده نمی‌خواهم اسم ببرم اینها را باید در نظر گرفت که وقتیکه قیمت وطبقه بندی می‌شود بمردم زحمتی وارد نیاورد و یک تذکری هم اینجا بنظرم آمد گر چه مربوط باین لایحه نیست لکن بنده می‌خواستم بآقای وزیر مالیه تذکراُ عرض کنم که یک فکری بفرمایند برای این سینماها که این سینماها یک پولهای زیادی از مردم می‌گیرند

(صحیح است)

ولی آن اندازه‌ها مالیات نمی‌دهند دولت گرچخ سینما جزء فضول عیش است و جزء زندگانی اساسی بشر نیست و تفریحی است ولی خوب مردم می‌روند اما قیمت را بقدری گران کرده‌اند و بقدری پول از مردم می‌گیرند که حد ندارد و اگر رجوع بفرمائید آن فیلمی که آوردند دختر لر چقدر پول از این مردم برد آنوقت بدولت چه داد؟ هیچ آنوقت یک فیلمهای منافی اخلاق و منافی عفت هم درش هست که البته باید منع شود.

وزیر مالیه (آقا ی داور)- همانطور که نماینده محترم فرمودند البته این مالیات یکی از بدترین مالیاتهائی که ممکن است تصورش را کردو در سال قبل البته خاطر آقایان محترم هست که بنده در همین مجلس بعرض آقایان رساندم در موقعیکه قانون فروش خالصجات در مجلس مطرح بود که از طرف اعلیحضرت همایونی به بنده ماموریت مخصوصی داده شده است برای اینکه راجع بلغو مالیات ارضی یکمطالعه بکنم ولیکن بنده برای اینکه سال اول کارم در وزارت مالیه بود و با یک احتیاطی لازم بود که در کارهای مالی اقدام شود خواستم یکقدری زمان بگذرد و مطلب حل شود و بهتر و با مطالعه تر اینکار بشود و الا از روز اول هم این امر شده بود و علتش هم همان نکاتی بود که آقای موید احمدی فرمودند البته وصول این مالیات با آن طرزی که طبیعه در صولش هست یعنی باید باقساط متعدد گرفت و یکمرتبه نمی‌شود از مودی گرفت و مالیات را وصول کرد اگر بخواهید در اول بدست آمدن محصول بگیرند که هنوز محصول فروش نرفته است و پول ندارند اگر بخواهند در آخر محصول بگیرند محصول را فروخته است و پولش را رخج کرده ناچار آقایان هم میدانند و نماینده محترم ذکر کردند اکثر از مودیان خودشان نمی‌توانستند بیاورند و یکعده زیادی از مامورین دولت باید فرستاده شود برای اینکه در یکمواقع و مدت معینی در چند ماه معین باید در تمام این دهات بروند و مالیات بگیرند البته تمام عایدات این مالیات را که نمیش خرج وصولش کرد بنابراین این مامورین حقوقشان هم در اغلب مواقع طبیعه حقوق زیادی نبود و نمی‌توانستم حقوق زیادی بهشان بدهیم برای اینکه تمام این مالیات را نمی‌توانستیم خرج وصول کنیم می‌بایستی که با آن عده زیاد وقتی که شخصی می‌خواهد وصول کند یکمبلغ کمی باید خرج کند یعنی بهرکسی زیاد حقوق ندهد و این طبقه اشخاص هم معلوم است که با یک حقوق کمی حاضر دشه‌اند و بروند البته این اشخاص دارای یک معلومات خیلی زیاد و تحصیلات فوق العاده و سوابق اداری خیلی صحیح و رتبه‌های خیلی بلند نمی‌توانند باشند همانطور که در مقدمه لایحه عرض کرده‌ام وزارت مالیه نمی‌توانست در انتخاب آنها مشکل پسند باشد نه این است که می‌خواست بگذارد هر چه می‌خواهند بکنند بکنند نه اینکه هیچ وزیر مالیه باشد که نظرش این باشد ولی بعضی امور هست اعم از اینکه شما بخواهید یا نخواهید بحکم طبیعی جریان خودش را پیدا می‌کند وقتی شما یکعده زیاد مأمورین را با حقوق نسبتاُ کم می‌خواهید بیکعده زیادی از دهات که فرسخها فاصله دارد تا شهرها بفرستید و سروکار اینمأمورین هم با یک عده مردم بیسواد بیچاره باشد معلوم است که نه آن مودی اصلاً می داند که چقدر باید بدهد و نه اینکه اگر دانست و مأمور وصول خواست بیشتر ازش بگیرد او وسیله مراجعه دارد برای این که این تا بخواهد بیاید بیک شهری بعد از آنجا ماموری معین شود یا نشود برای رسیدگی بعد اگر ایستادگی کند و بمرکز طهران رجوع شود بعد از مرکز مفتش بفرستند و رسیدگی کنند باندازه وقت آن رعیت گرفته می‌شود و بحدی کار و زندگی زراعتش از دستش می‌رود وباندازه صدمه می‌خورد که بهتر این است که هر چه می‌گویند بدهد و هیچ نگوید و مسلماُ با این ترتیب عمل این مامورین نمی‌شود هیچوقت مورد رسیدگی واقع شود هم حسن نیت در مرکز کار و وزارت مالیه باشد. با این بیاناتی که عرض کردم ما بایستی طرز عمل را اصلا تغییر بدهیم و این مالیات را اصلا نگیریم و به شکل دیگر جبران کنیم تا الینکه از این صدمه که بمردم می‌رسد جلوگیری کنیم و مردم را راحت کنیم. این بود که امر داده شد که مطالعه کنیم و این مالیات را لغو کنیم و هیچ عملی هم بهتر از این که لغو شود فایده نداشت و هیچ چاره جز این نداشتیم فرض بفرمائید امسال پانصد نفر را هم تحویل دیوان جزا بدهید خوب پانصد نفر دیگر هم که جایش می‌گذاشتید بعد از شش ماه بهمین روز می‌افتاد. حالا بر می‌گردیم (کسی که مخالف در اصلش نیست) این اندازه که بنده توضیح دادم برای این بود که افکار اشخاصی که در خارج هستند روشن بشود که این امری که داده شده است و بنده بسهم خودم آورده‌ام و قوه مقننه که می‌خواهد اظهار نظر کند و رأی بدهد برای راحتی مردم زحمت کش و قسمتی از مردم است که مخصوصاُ نان بده این مملکت هستند یعنی فلاحین مملکت و چقدر برای آنها زحمت داشت. حالا آمدیم سر قضیه یعنی در سه موضوع که فرمودند یکی قصبه و یکی قیمت بعضی اجناس اما قصبه تصور می‌کنم سابقه دارد قصبات راجع به یک قانونی بود در کمسیون قوانین مالیه یا کمیسیون داخله که قصبات را معین کردند گویا در قانون بلدیه‌ها بود

(افسر- قانون ذبایح)

در هرصورت اگر علاوه از آن یک قصباتی پیدا شود آن را هم خواهیم آورد البته با یک صورت‌های صحیح و قطعی که مأمورین وزارتمالیه دارند این قسمت البته در نظر گرفته خواهد شد و بتنهائی بدست مامورین وزارت مالیه که قدری مایل هستند از نظر جمع عایدات که بعضی نقاط را در نظر بگیرند نخواهیم گذاش و اگر قصبه تازه بخواهید ایجاد و اضافه شود آنهم با دقت و رسیدگی زیادی خواهد بود که دهات جزو قصبات نشود و اگر می‌خواستیم اینکار را بکنیم و این مقصود را داشتیم این پیشنهاد لغو را اصلا نمی‌آوردیم. راجع بقیمت اجناس هم که فرمودید در ظرف سال قیمتش فرق می‌کند حالا مثالی که بنده بنظرم می‌رسد خیار در اول فصل و نوبر آن با آنوقتی که دیگر همه بخور می‌شود یکقیمت ندارد و البته هیئت وزراء هم نمی‌آیند برود قیمت روزهای اول را در نظر بگیرند و در این طورچیزها همیشه قیمت متوسط آن فصلی است که واقعاء معمولی و عادلانه است که همه می‌توانند بخورند و البته آن فصل را در نظر بگیرند و الا اگر در اول فصل آقای اورنگ چهار تا خیار که یکی دو قران قیمتش است بخرند و بخورند این دلیل بر این نیست که تمام مردم قوه خیار خوردن در آن فصل را داشته باشند معلوم است مقصود از فصل فصلی است که بیشتر مصرف می‌شود و آن موقع را در نظر می‌گیرند. اما راجع بسینماها که فرمودید ارتباط با این لایحه هم ندارد و فقط برای تذکر فرمودند عرض می‌کنم که اولا سینماها مالیات بر عایدات می‌دهند اینطور نیست که مالیات ندهند و تمام را خودشان استفاده ببرند البته استفاده می‌برند و بدولت هم می‌دهند علاوه بر این گویا بلدیه‌ها هم یکمالیاتی از نمایشها و سینماها می‌گیرند بعد از تذکری که دادند درش دقت خواهیم کرد می‌بینیم آیا لازم است باید چیز بیشتری گرفت یا این که اگر آنها یک اجحافاتی می‌کنند قیمت را کمتر بکنند البته آقایان تصدیق دارند و خودتان هم تصدیق دارید که بالاخره از برای اینمردم سینما هم لازم است و باید این قسمت را در نظر گرفت که هرکس با یک قیمت کمی بتواند بلیط بخرد و البته این نکات را هم در نظر خواهیم گرفت و بجاهائیکه بیشتر مربوط است باینکار تذکر خواهیم داد.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس-آقای روحی

روحی-عرض کنم که بنده مختصر سئوالی داشتم همانطور که تذکر دادند غالب آقایان نمایندگان و اکثریت جامعه مملکت تشکر دارند که یک همچو قانونی را بمجلس آورده‌اند و واقعاُ هم باید شکرگذازی کرد که آن طبقه مردم که کار در این مملکت می‌کنند راحت خواهند شد این ارفاق شده است ولی می‌خواستم از آقای وزیر مالیه سئوال کرده باشم و آن این است که راجع بقنوات و رودخانه‌ها که در جنوب مبتلا به مردم است و دولت هم گاهی شده است مالیاتی از رودخانه‌ها یا قنوات می‌گیرد در صورتیکه قنوات و رودخانه هائی است که ملک مردم است و در اینقانون ذکری از این قسمت نشده است خواستم ببینم که اینها هم معاف و مستثنی است یا خیر والا رودخانه هائی که مال خود دولت است و می‌فروشد البته باید از حق خودش استفاده کند ولی نسبت بقنوات و چشمه‌ها و آسیاهاچون در این لایحه ذکر نشده است توضیحی بفرمایند.

وزیر مالیه-تنها در جنوب نیست در قسمتهای دیگر ایران هم هست فقط بطور خلاصه عرض می‌کنم که دو سه تا رودخانه است که مال دولت است مثل جاجرود و کرج و اینها که دولت آبش را می‌فروشد مثل خالصه مثل ملک از آنها که بگذریم تمام آنهائی که گرفته میشده است ملغی می‌شود.

(صحیح است)

و همانطور که در قانون سابق بود که از طواحین و قنوات و غیره همه ملغی است.

رئیس-آقای عراقی.

عراقی-بنده قبل از اینکه آقایان مذاکرات بفرمایند فقط می‌خواستم حقیقه از دولت در قسمت الغای این مالیات تشکری بکنم ولی بقدری معلوم است و آقایان فرمودند که خیال می‌کنم عمل آقایان معلوم می‌کند تشکر را.

رئیس-کافی است مذاکرات؟

فرشی-بنده عرضی داشتم.

رئیس-بدواُ باید امتحان کنیم که مذاکرات کافی است اگر مخالفید با کفایت مذاکرات بفرمائید

فرشی-بنده توضیحاتی می‌خواستم.

بعضی از نمایندگان-در ماده اول بفرمائید.

فرشی-خوب در ماده اول عرض خواهم کرد.

رئیس-آقایانیکه بورود در مواد موافقت دارند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس-تصویب شد. ماده اول قرائت می‌شود:

ماده ۱- از تاریخ اجرای این قانون مالیات ارضی و دواب ملغی و بجای آن بترتیب مقرر در مواد (۲) و (۳) مالیات از عایدات گرفته می‌شود.

رئیس-آقای فرشی.

فرشی-هر چه در این قانون هست محسنات است و در خوبی این قانون در مملکت گمان نمی‌کنم کسی معارض باشد و یکی از قدمهای بزرگی است که برداشته شده که امیدواریم در آتیه زارعین تقویت شده و دهات آباد شود و این اثرات این قانون است که در آتیه خواهیم دید و چون اصلا مقصود دولت این است که حتی المقدور زارع و برزگر تماس کمتر با مامورین مالیه داشته باشند ولو با عفو و اغماض یک مقدار از مالیه و عوائد این بود که این قانون را آوردند ولی بنده معتقدم که در این باب باید توضیحاتی داده شود که این تماس کمتر باشد و اگر هم تماس کردند کمتر باشد و آن این است که مالیات را از هر چه و بچه نحو خواهید گرفت در موقعیکه وارد قصبه یا شهری می‌شود البته این خیلی خوب است اگر چه در این قسمت مقداری مالیات بعهده برزگر هم هست ولی فرضاً وقتی یک جنس داخل قصبه شد که بفروش برسد آنجا اگر فروش نرفت و خواست آن را به شهر دیگر حمل کند گرچه قانون می‌گوید این مالیات یک دفعه تادیه می‌شود ولی کیست که تشخیص بدهد این جنسی که وارد شهر می‌شود و یک دفعه مالیاتش را داده لابد خواهند گفت جواز باو می‌دهند و آن جواز را ارائه می‌دهد و می‌گوید من مثلا در میانج یا مرند یا سمنان مالیاتم را داده‌ام حالا می‌خواهم جنسم را بطهران یا تبریز ببرم و بفروشم. این باز آسان است. ولی اشکال وقتی پیدا می‌شود که جنس مثلا وارد شهری شده فرضاُ صد خروار سی خروار آنرا آنجا فر. وخت و برای بقیه مشتری پیدا نشد و خواست ببرد جای دیگر. آنوقت تشخیص این مسئله کار مشکلی است. او می‌گوید من مالیات سی خروار را داده‌ام مامور خواهد گفت من مالیات داده‌ام بالاخره باز این تماس بین رعایا و مامورین واقع می‌شود این مورد را نگفته‌اند چه می‌شود. خوبست طریقی پیش بینی شود که این اختلافات رفع شود. یکی هم در قسمت طواحین دو قسم است یکی طواحینی است که در خود دهات است که برای همان ده کار می‌کند این جا اسمی ازطواحین برده نشده و فردا باز برای گرفتن مالیات طواحین مامورین با زارعین در تماس خواهند بود. این هم باید توضیح داده شود. یکی هم راجع به حقابه بعضی رودخانها و نهرها در بعضی ولایات مخصوصا در مراغه و مرند است که این‌ها خالصه نیست. و مزارع حقابه دارند. سابقاً بعضی‌ها برای دخل خودشان یک میرابانه ایجاد کرده بودند کم کم آن میرابانه بزرگ شد و مالیات شد حالا یکمالیاتی از زمین می‌گیرند و یکمالیاتی دولت بعنوان حقابه از رودخانه می‌گیرد در صورتیکه خالصه هم نیست آیا آنهم این جا ملغی می‌شود یا باز مأمورین خواهند رفت و مثلا از رودخانه قطور چای مالیات خواهند گرفت سابقاً مأمورین یک تعدیاتی بمردم می‌کردند و مالیه هر سال باجاره می‌داد و آنها هم بجان برزگرها می‌افتادند و آنها را آزار می‌کردند. این مالیات هم ملغی می‌شود یا باقی است. چون قدر اینمطالب توضیح داده شود در موقع اجرا تولید اشکال نمی‌کند و آسان تر است.

وزیر مالیه-راجع بقسمت اول از سئوالاتی که آقا فرمودند که اگر کسی جنسی را وارد می‌کند در قصبه یا شهری و یکقسمتش را در آنجا مصرف می‌کند و یک قسمت را می‌خواهد ببرد جای دیگر مصرف کند. مأمور مالیه می‌آید میگوید مجدداً مالیات بده. این سئوال را در فراکسیونهم کردید جواب عرض کردم که در قانون اینطور پیش بینی شده که بیش از یک دفعه مالیات گرفته نمی‌شود. حالاطرز اجرای این و مسئله تفکیک را چه جور باید کرد که اشکالات پیش نیاید این را خوب است بگذاریم بنظامنامه که در آنجا این دقتها خواهد شد. چیزیکه می‌توانم بشما قول بدهم این است که ما مطابق همان اصل رفتار خواهیم کرد و می‌خواهیم اجحافی بکسی نشود. دلیلش هم همین لایحه است که آورده‌ایم اما راجع بقسمت طواحین اینرا قبلا گفتم تمام چیزهائی که در مالیات املاک نوشته شده ما آمده‌ایم اینجا باسم مالیات ارضی گرفته‌ایم طواحین و آب دنگ حق المجری اینها تمام از بین می‌رود راجع بمسئله میرابانه همانطور که عرض کردم یکجائی که رودخانه متعلق بدولت است این حق بجای خودش محفوظ است و در این مورد دولت مثل یک مالکی می‌ماند. اما اگر غیر از این باشد بالطبیعه حذف خواهد شد.

رئیس-آقای افسر.

افسر-مقصود مخالفت کردن نیست فقط توضیحی است که رفع اشکال بکند. عرض بنده یکی راجع بمراتع است که آنهم ملغی است یا نه. چون اینجا مطالب از فحوای کلمات و جمل معلوم می‌شود. در این قانون چیزی در آن باب نیست که در قانون مالیات بر عایدات نوشته شده بود که این مالیات تعلق بصاحبان اراضی نخواهد داشت حالا ملاحظه بفرمائید این ناظر خواهد بود بآن قانون سابق و حال آنکه وقتی اینقانون می‌گذرد البته آنقانون ملغی می‌شود.

(وزیر مالیه – سئوال را تکرار کنید)

عرض نبده یکی راجع بمراتع بود- یکی هم اینکه نوشته شده بود مطابق اینقانون و چون این قانون از میان می‌رود و عوض می‌شود البته اینقانون جای آنقانون پیش را خواهد گرفت. اینرا خوب است توضیح بفرمایند آنروز در کمیسیون فرمودید ولی اینجا هم لازم است بفرمائید تا مطلب روشن شود.

اعتبار-(مخبر کمیسیون)- عرض کنم یکی موضوع مراتع بود- البته همانطور که آقای وزیر مالیه توضیح فرمودند هر چیزی که در مالیات ارضی باشد چه مرتع و غیر مرتع مطابق اینقانون ملغی می‌شود مگر مراتعی که خالصه مختص دولت باشد که از آن حقش را خواهد گرفت. اما قسمتی را که فرمودید راجع بمالیات بر عایدات مطابق قانون خاصی از این چیزها گرفته نمی‌شود. اینقانون وقتی که آن قانون ملغی شد جانشین او خواهد بود و تمام مواد او را هم شامل است و اشکالی که بنظر آقا می‌رسد البته رفع می‌شود.

رئیس-آقای امیر تیمور کلالی.

امیرتیمور-بنده یک موضوعی را خیلی خوب ملتفت نشدم چون در ماده اول می‌شود در کلیه موضوعات تذکر داد و مذاکره کرد. راجع بمحصول تریاک و تنباکو مطابق یکمقرراتی دولت رفتار می‌کند و مالیاتی گرفته می‌شود و یقین دارم منظور دولت این است که چیزی از تنباکو و تریاک علاوه بر آن چیزی که گرفته می‌شود اخذ نشود اما اینجا چون ذکر شده از کلیه محصولاتی که وارد شهرها و قصبات می‌شود دولت یک حقی می‌گیرد آیا از تریاک و تنباکوو سایر اجناس که وارد شهرها می‌شود و یکمالیات مخصوص هم می‌دهند باز هم گرفته می‌شود یا نه؟

وزیر مالیه-از آقا می‌پرسم آیا الان تریاک و تنباکو غیر از تاکسی که در موقع باندرل می‌دهد و بغیر از آنچه که در موقع فروش بسیگار فروش می‌دهد آیا باز می‌دهد یا نمی‌دهد؟ بلی حالا می‌دهد در صورت ملاحظه بفرمائید می‌دهد بروید اوراق ممیزی را نگاه کنید در آنجا می‌نویسد اینقدر محصول تریاک اینقدر تنباکو. بنابراین آن مربوط باینقانون نیست برای اینکه الان هم دارد این مالیات را می‌دهد. شما که الان مالک یک ملکی هستید بهمان اندازه که گندم و جوو سایر حبوبات را حساب می‌کنید همینطور هم موقع ممیزی تریاک هم اگر داشته باشید حساب می‌کنند منتهی در این دو مورد بخصوص که تریاک و تنباکو باشد و چون خریدار موسسه دولتی می‌خرد و می‌آورد. آنمالیات را خواهد پرداخت و در پرداخت اینمالیات حرفی نیست.

رئیس-آقای طباطبائی بروجردی

طباطبائی بروجردی-آقای وزیر مالیه فرمودند در اوراق ممیزی تریاک مالیات می‌دهد مالیات موقع ممیزی اشکالی ندارد همه موافقیم و حاضریم ولی تریاک در اوراق ممیزی مالیاتی اضافه نمی‌دهد و برایش حساب نشده است

(افشار- چرا)

اجازه بفرمائید عرض کنم در ملک که حساب کرده‌اند مالیات بدهد در ملک زراعتی گندم دارد باغ دارد تریاک هم دارد باعتبار اینها یک مالیاتی وضع شده است نه این که برای تریاک یک مالیاتی وضع شده باشد و به علاوه دولت از تریاک چه بعنوان باندرل و چه بعنوان خروج از مملکت چندین مقابل باضعاف مضاعف دارد از مالک مالیات می‌گیرد. بنابراین دیگر این مالیات اینجا مورد ندارد؟

وزیر مالیه-عرض کنم واقعاُ جز این که بگویم توجهی به موضوع نشده است چیز دیگری نیست و در فرمایشاتی که آقای امیر تیمور کلالی اول و نماینده محترم بروجرد بعد فرمودند معلوم می‌شود هیچ توجه به مو ضوع نشده امروز مالک دارنده این محصولات ارضی از بابت تمام چیزهائی که در ملکش عمل می‌آید عایداتش حساب شده و از آن صدی سه و نیم گرفته می‌شود مگر بنده گفتم مالیات تریاک هست مگر مالیات گندم هست. مگر حالا می‌خواهیم مالیاتی وضع کنیم؟ اگر ورقه ممیزی را ملاحظه کنید نوشته شده گندم این قدر جو این قدر شلتوک این قدر تریاک هم اینقدر آنوقت همه این محصولات را جمع می‌کنند و می‌گویند ملک صدی سه و نیم بدهد. این یکی ثانیاً عرض کردم اینکه نوشته شده محصول را پس بخرند چون در قسمت تریاک مخصوصاً در سال آتیه و امسال هم یک قدری هم بوده است ولی مخصوصاً در سال آتیه ما خریدها را در مراکز این کار خواهیم کرد و توتون را هم همین طور موسسه دولتی می‌خرد وقتی که او می‌آورد البته ما پای او حساب خواهیم کرد و خواهیم گفت ما که نمی‌رویم به بینیم مالک کیست. ما مالیات را از کسی می‌گیریم که می‌آورد در بازار و می‌خواهد بفروشد. ما مالیات را از او می‌گیریم و چاره هم نداریم و الا بنده باید به بینم که بین تریاک و گندم بین تریاک و شالی چه تفاوتی هست. من صد سه از آن و صد سه از این می‌گیرم. اما میفرنایند با این تا کس زیادی که ازتریاک گرفته می‌شود باز می‌خواهید از مالک بگیرد اما ما از تریاک کش می‌گیریم از شما که نمی‌گیریم. بنده از باندرل و از کسی که تریاک می‌کشد میگیرم از جنابعالی که تریاک میل نمیفرمائید نمی‌گیرم.

رئیس-پیشنهادات قرائت می‌شود:

پیشنهاد آقای افشار

اصلاح ماده اول را بقرار ذیل پیشنهاد می‌نماید

ماده ۱- از تاریخ اجرای این قانون مالیات هائی کهمطابق قانون مالیات املاک اربابی و دواب گرفته می‌شد ملغی و بجای آن ترتیب مقرر در مواد دو و سه مالیات از عایدات گرفته می‌شود.

پیشنهاد آقای امیر تیمور کلالی

پیشنهاد می‌کنیم در ماده اول بعد از کلمه مالیات ارضی و دواب اغنام و احشام هم اضافه شود.

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

پیشنهاد می‌شود در ماده اول نوشته شود از تاریخ اجرای این قانون مالیات ارضی و قنوات و طواحین و دواب و اغنام و احشام ملغی تا آخر.

رئیس-ماده دوم قرائت می‌شود.

ماده دوم – مالیات از عایدات مذکور در ماده فوق بتدریجی که محصولات ارضی و حیوانات و مواد حیوانی داخله برای مصرف بشهرها یا قصبات وارد و یا از مملکت صادر می‌شود وصول و از قرار سه درصد قیمت جنسی خواهد بود که وارد شهر یا قصبه و یا از مملکت خارج می‌گردد هر جنس فقط یک مرتبه مالیات خواهد پرداخت.

رئیس-آقای طباطبائی دیبا.

طباطبائی دیبا-حقیقتاًُ محسنات این لایحه باندازه ایست که صحبت زیاد لازم ندارد و بعد از تصویب این قانون حقا می‌توان گفت که مالک و رعیات از این مالیات که خود دولت هم متوجه معایب آن بوده راحت شده‌اند از این جهت مخالفتی در اساس نیست ولیکن در ماده دو که خوب است آقای وزیر مالیه توضیحی بدهند راجع باجرای این ماده که موکول بنظامنامه شده است که بتصویب هیئت وزراء خواهد رسید. لکن اجرای این ماده بچه ترتیب خواهد شد. مثلا دم دروازه‌ها یا بیرون شهرها و قصبات مأمورینی از طرف وزارتمالیه معین می‌شوند که هر باری بیاید آنجا قپان می‌کنند بارها را وآنوقت صدی سه می‌گیرند؟ اینطور می‌کنند یا اینکه قبلا ممکن است مالیاتش را بدهد و همینکه دم دروازه رسید رسیدش را نشان بدهد و بارش را وارد کند مثلا بنده صد خروار برای فروش گندم سفارشی داده‌ام برای فروش می‌آورم بنده قبلا سیصد تومان بوزارت مالیه از بابت مالیات می‌دهم و جوازم را می‌گیرم مثل تصدیق صدور نباشد که یک بورس علیحده هم علافها باز کنند برای تصدیق ورود. و طوری نباشد که گاهی ترقی کند و گاهی تنزل. خواستم مخصوصاُ آقای وزیر مالیه توضیح بدهند که این مالیات را دم دروازه‌ها یا شهرها و قصبات قپان می‌کنند و آنجا می‌گیرند یا اینکه قبلا هم ممکن است مالیاتشان را بدهند آنوقت جنس خودش را (از گندم و حبوبات یا هر چه باشد) بیاورد ووارد کند و بفروشد.

وزیر مالیه-بنده حقیقه درست نفهمیدم که مقصود چیست فرمودند ممکن است جواز ورود پیدا کند و یک بورس علیحده پیدا کند اینجا گفتگو از جواز ورود نیست. بنده عرض می‌کنم جنس وارد قصبه یا شهری می‌شود مالیاتش را بفلان مرجع معین می‌پردازد و می‌رود پی کار خودش و تمام می‌شود. دیگر جواز لازم ندارد. باید همانوقت بپردازد. اینکه فرمودند قبلا بپردازد بنده نفهمیدم یعنی چه. این عملی نیست بکجا برود بپردازد. بنده یکهمچو عاقلی نمی‌بینم که تمام آن جنسی که در انبار دهی دارد بخیال اینکه بتدریج بعد حمل کند بشهر و بفروشد یکمرتبه بیاید قبلا مالیاتش را بدهد.

(دیبا- برای اینکه راحت شود)

چرا اغراق میفرمائید. راحت شدن از دست مأمور کدام است؟ مالیات را دم شهر نمی‌پردازد میگوئید قبلا می‌دهد بنده اگر یک همچو عاقلی هم باشد چون کارش را عاقلانه نمیدانم نمی‌توانم مقرراتی برایش وضع کنم بهر حال مقتضی است در موقع ورود بشهر یا قصبه بپردازد

رئیس-آقای دکترطاهری.

دکتر طاهری-البته الغاء این مالیات که اصطکاک زیادی داشت بین مردم و مأمورین یکی از موفقیتهائی است که بنده در درجه اول تبریکش را عرض می‌کنم که در زمان تصدی شان آقای وزیر مالیه موفق شدند باینکه این نظریه اعلیحضرت همایونی را اجرا کنند. ولیکن عرایضی که بنده در این قسمت دارم در ماده دواز این نقطه نظر است که اینجا مذاکره شود که بعد از الغاء اینقانون و اجرای مالیات جدید باز هر چه ممکن است کاری کرد که کمتر اصطکاک پیدا شود بین مردم و مأمورین. از ظاهر این ماده همچو بر می‌آید که برای وصول این مالیات باید ادراتی تأسیس شود مثل گمرک. همینطور که در سابق قبل از یاکه گمرک در سر حد باشد در شهرها در هر جائی یکی دو تا گمرک دائر می‌شد که هر چیزی که وارد می‌شد وزن می‌شد و مطابق وزن تقویم می‌شد بعد مالیات می‌دادند. اگر این طور بنا وشد اجرا شود زحمت فوق العاده ایجاد می‌شود دم هر دروازه انبار می‌خواهد. زمستان است. تابستان است. گرما است. سرما است. یکقوافلی دو دروازه وارد می‌شود یکی یکی بارهاشان باید تقویم بشود و مالیات بدهد. بنظر من اینکار خرج زیاد هم لازم دارد. تأسیس ادارات می‌خواهد اگر آقایان نظرشان باشد آن گمرک قدیم وقتی که در هر شهری بود (سی سال قبل) میدایند که چه زحمت‌ها برای مردم ایجاد شد. بنده می‌خواهم عرض کنم که آقای وزیر مالیه باید اقدامی بفرمایند که این کار بطور خیلی ساده اجرا شود و الان این دستگاهی که برای بلدیه‌ها است که عوارض را اخذ می‌کند در همین دستگاه‌ها اخذ شود بنظر من اشکالی ندارد و بهتر است که همین دستگا ههای بلدیه را مضاعف کنند و همین‌ها بگیرند که دیگر دستگا ههای علیحده لازم نداشته باشد که تولید زحمت کندو مخارج زیادی هم برای خود وزیر مالیه ایجاد کند بنده خواستم اینرا تذکر بدهم حالا که این مالیات ملغی می‌شود طوری شود که اینمالیات با عوارض بلدیه همه در یک مرکز گرفته شود.

وزیر مالیه-عرض کنم قرار ما با نماینده محترم غیر از این بود برای اینکه این سئوال را در خارج از جلسه از بنده کرده بودند یکتوضیحاتی هم دادم فرمودند میل دارم در مجلس هم این توضیحات داده شود ولی این جا جور دیگر تذکر دادند مثل این بود که هیچ سابقه ندارد وخدای نکرده ما می‌خواهیم یک جورهائی عمل کنیم همانطور که ایشان تعبیر کردند عرض کنم اولا دستگاه وصول جداگانه درست نخواهیم کرد علاوه بر دستگاهی که الان برای وصول عواید بلدیه هست. ویکی از محسنات کار هم همین است منتهی قدری ما این دستگاه بلدیه را تکمیل می‌کنیم و دیگر دستگاه علیحده درست نمی‌کنیم. بعلاوه ما نمی آئیم دم دروازه جا تاسیس کنیم و اجناسی که وارد می‌شود تقویم کنیم. ما مطابق همان اصلی که اینجا نوشته‌ایم تعرفه را هیئت وزراء تعیین خواهند کرد. و می‌خواهیم فرضا فلان جنس معین باید خرواری فلانقدر بدهد در آن تعرفه در آن نظامنامه اجرائی در نظر گرفته خواهد شد که هر بار الاغی فلانقدر محسوب می‌شود برای اینکه دیگر در هر مورد نیائیم وزن کنیم به بینیم بارش بیست من است بیست و پنج من است یا سی من. البته ممکن است یک موردی باشد برای اینکه کسی مالیات پنج من را ندهد قدری سنگین تر بار کند یا برعکس ولی ما نمی‌خواهیم هر مورد را تقویم کنیم و وارد آن دستگاه شویم از طرف دیگر علاوه بر آن که تقویم مطابق تعرفه می‌شود اجرای امر مطابق عملی خواهد بود که الان بلدیه‌ها عمل می‌کنند دستگاه هم همان خواهد بود برای اینکه بطوریکه آقایانهم اطلاع دارند غیر از طهران در سایر نقاط ایران مامورین مالیه هستند که عواید بلدی را هم وصول می‌کنند حالا هم همان کار را خواهیم کرد و چون مالیه هم خودش یک علاقه بیشتری پیدا کرده یک قدری کنترل بیشتر خواهد کرد و کاملترش خواهد کرد بنابراین نه یک خرج زیادتری برای ما خواهد داش و نه یک مشکلاتی آنطوری که تصور کردید تولید خواهد کرد.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس-ماده سوم قرائت می‌شود.

ماده ۳- تعرفه مالیات اجناس مصرف داخلی مشمول این قانون بر اساس سه درصد قیمت به تناسب وزن یا تعداد و بطور مقطوع برای هر سال معین می‌گردد.

تا اول اسفند هر سال تعرفه سال بعد بتصویب هیئت وزراء رسیده و اعلان خواهد شد.

مالیات اجناس صدوری بریال نقره گرفته می‌شود

نظامنامه اجرائی مواد فوق بتصویب هیئت دولت خواهد رسید

رئیس-آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-البته مذاکراتی که اینجا می‌شود برای این است که تبادل فکر بشود و یک توضیحاتی در اطراف مطلب بشود بنده خواستم سئوال کنم که اینجا می‌نویسد قیمت را از روی تعرفه هیئت دولت معین می‌کنند همینطوری که در کلیات مذاکره شد قیمت اجناس در ایام سال مختلف است حالا خوب است که در ظرف سال دو تعرفه یا سه تعرفه چهار ماه یکمرتبه معین کنند

(وزیر مالیه- اینجا که مخالفتش را ننوشته‌ایم)

یا یک تعرفه که از روی قیمت تمام عرض سال معین کنند اینجا نوشته‌اند بطور مقطوع برای هر سال معین می‌شود اگر منظور این است که چندین تعرفه معین شود ممکن است در قانون بنویسند و اگر مقصود این است که یک دفعه معین شود بنده تصور می‌کنم چون قیمت اجناس خیلی مختلف است بهتر این است که سه چهار ماه یک دفعه تعرفه معین کنند یا شش ماه یک دفعه یا اینکه دوازده ماه را جمع کنند و تقسیم به دوازده بکنند یک تعرفه معین کنند که قیمت عادلانه باشد یکی دیگر اینکه اگر مردم خواستند شکایت بکنند مرجع تظلم کجا است. مثلا یک راپرتی دادند و برای یزید یک قیمتی معین کردند چون اینجا خیار سبز باری دو قران قیمت دارد و این را کسی باور نمی‌کند که این قیمت است بنابراین برای آنجا قیمت زیادی تری معین می‌کنند صدای مردم در می‌آید میخواهند شکایت کنند مرجع تظلم کجا است؟ کجا باید شکایت بکنند کی باید رسیدگی بکند تجدید نظرش با کیست می‌خواستم عرض کنم اگر شکایت کنند این را در نظر گرفته‌اند یا خیر؟

وزیر مالیه-اما راجع به تعرفه همین عبارتی که بنده اینجا نوشته‌ام تعبیرش را همه جور می‌شود کرد و بهتر است که بهمین ترتیب باشد برای اینکه ابتدای عمل است و از این عبارت استفاده مختلف هم شده باشد تا اینکه اگر اشتباهی شد بعد بشود درست کرد الان بنده عبارت را می‌خوانم: تعرفه مالیات اجناس مصرف داخلی مشمول اینقانون بر اساس سه درصد قیمت به تناسب وزن یا تعداد وبطور مقطوع برای هر سال معین می‌گردد. آیا هیچ گفته است که برای هر سال از اول تا آخر سال تعرفه یکی باشد؟ نگفته است ممکن است اینکه می‌فرمایند باشد و خود بنده این مسئله را بطور قطع نمیدانم اما مجال داریم تا دوماه دیگر که برای سال آتیه فکر می‌کنیم ممکن است شخصی فکر کند که بهتر است که بسه نوع تقسیم کند سال را دو قسمت کنیم سه قسمت کنیم و برای هرقسمت یکتعرفه معین کنیم و در اینجا نگفته است که یک تعرفه یا سه یا بیشتر بنابراین بگذارید مطالعه کنیم که ببینیم کدام یک از این اقسام بهتر است. اما راجع بمرجع تظلم. تظلم از کی؟ از تصویب کننده تعرفه یا ازمتصدی وصول البته مأمور وصول که مطابق تعرفه خواهد گرفت. هیئت دولت هم طبیعی است وقتی می‌خواهد یک کاری بکند یک تحقیقاتی می‌کند هیئت دولت هر قدر که تصور کنید از زندگانی اینمملکت بی اطلاع است (و این را هم بنده خیال نمی‌کنم) بازهم بالاخره میداند که خیار یا هر جنس دیگری در طهران غیر از آن قیمت دارد که مثلا در نائین ممکن است داشته باشد یا در جندق ممکن است داشته باشد و ممکن است که یک اجناس در بعضی از نقاط فوق العاده ارزان باشد یا در یکنقطه اصلا قیمت نداشته باشد البته اینها را دولت در نظر می‌گیرد. خوب حالا آمدیم دولت تعرفه را معین کرد و بعد هم تذکر دادند که آقا این تعرفه اشتباه است و ترتیب اثر نداد خوب این چه راهی دارد این راه دیگری ندارد مگر اینکه استیضاحش کنند. مرجع دیگری بنده نمی‌توانم معین کنم.

رئیس-آقای ملک مدنی.

ملک مدنی-بعقیده بنده این لایحه اینقدر مهم است که اگر هر یک از نمایندگان در نوبت خودشان بخواهند اظهاراتی کرده باشند بیمورد نیست تضییع وقت هم برای مجلس نیست زیرا همانطوری که اغلب آقایان اظهار کردند حقیقه این یکی از توجهاتی است که اعلیحضرت همایونی نسبت اصلاح حال عمومی زارع و ملک کرده‌اند و همینطوری که در تمام قسمتها یک اصلاحاتی را در نظر گرفته‌اند و این قدم بعقیده بنده یک اثرات زیادی در حال زراعت و زارعین خواهد کرد و باید دعا کرد که اعلیحضرت همایونی همیشه باقی باشد برای اینکه روزبروز ما مواجه می‌شویم بیک اقداماتی که تمامش برای عامه مقید و نافع است فقط در پایان عرضم می‌خواهم نکته را عرض بکنم راجع به تغییر قیمت جنس برای جلب توجه حضرت اشرف آقای وزیر مالیه و آن این است که اگر چنانچه دو قسمت سال را مالیه از نقطه نظر قیمت در موقع تعرفه در نظر بگیرند این تأمین می‌کند هم نظر دولت را و هم نظر عامه را برای اینکه این تفاوت اگر باشد راجع بغله است و راجع بمحصولات دیگر چندان تفاوتی راجع بصدی سه اول سال و آخر سال ندارد غله است که یک وقت قیمتش خیلی ارزان است و بر عکس یکوقت آگر وارد نشد قیمتش خیلی بالا می‌رود اگر سال را بدو قسمت بکنند بعقیده بنده (این از نقطه نظر سابقه است که عرض می‌کنم) یکی در فروردین ماه یکی در آبانماه زیرا ما تجربه داریم که ایندوماه درسال وضع قیمت غله و روحیه مردمرا نشان می‌دهد در آبانماه اگر باران آمد می‌گویند محصول خوب است امسال ونرخ پائین می‌آید و همینطور هم در فروردین اخرین قیمتی است که نرخ غله را ترقی می‌دهد و در آبانماه آخرین قیمتی است که تنزل می‌کند بعقیده بنده اگر این دو موقع را درنظر بگیریم و مناط تعیین نرخ قرار بدهیم خیلی نافع است و باید طوری باشد که اسباب زحمت نباشد.

وزیر مالیه-تذکراتی که دادید البته در نظر خواهیم گرفت.

رئیس-آقای شاهرودی

شاهرودی-بنده در این ماده راجع به تعیین قیمت تصور می‌کنم اگر چنانچه هر اندازه ثابت باشد هم برای امور تجارتی و هم برای مردم بهتر باشد برای این است که بنده پیشنهادی عرض کرده‌ام اگر چنانچه تعیین قیمت را از روی قیمت سه سال قبل در نظر بگیرند بهتر است و تا سه سال ادامه داشته باشد که سابقه باشد بنظر بنده بهتر است.

مخبر-پیشنهادی فرمودید که ممکن است خودتان تشریف بیاورید در کمیسیون مذاکره بفرمائید.

رئیس-پیشنهادات ماده سوم قرائت می‌شود.

پیشنهاد آقای شاهرودی

مقام منیع ریاست محترم مجلس شورای ملی دامت شوکته بنده پیشنهاد می‌کنم که در قسمت اخیر ماده ۳ باین ترتیب اصلاح شود (تعیین قیمت اجناس برای اخذ صدی سه در هر محل باین طریق باشد که قیمت متوسط سه سال گذشته ملاک تعیین قیمت هر جنس قرار داده و تا سه سال ثابت باشد و مالیات اجناس صدوری بریال نقره دریافت شود)

پیشنهاد آقای کاشف:

این جانب پیشنهاد می‌نماید که در جمله دوم از ماده ۳ بعد از عبارت بریال نقره جمله در محل فروش بعد از فروش اضافه شود.

رئیس-ماده چهارم قرائت می‌شود:

ماده ۴- نسبت به بقایای مالیاتی که بموجب اینقانون ملغی می‌شود و بازخرید منال خالصگی ترتیب ذیل مقرر می‌گردد:

الف- از مودیانی که تا آخر شهریور ۱۳۱۴ ترتیب تصفیه حساب مالیات گذشته خود را طبق نظامنام‌های وزارت مالیه ندهند بدهی تا آن تاریخ و جریمه‌ای معادل ربع بدهی علاوه بر جریمه قانونی گرفته خواهد شد

ب- از صاحبان خالصجات انتقالی که منال ملک خود را تا آخر اسفند ۱۳۱۴ مطابق مقررات باز خرید نکنند قیمت منال بعلاوه جریمه‌ای معادل ربع آن وصول خواهد شد.

رئیس-پیشنهاد ماده چهار قرائت می‌شود

پیشنهاد آقای کاشف

این جانب پیشنهاد می‌نماید که جریمه مقرره در شق الف از ماده ۴ به ده درصد تقلیل داده شود

رئیس-آقای افسر

مخبر-اجازه میفرمائید بنده یک اصلاحی در ماده چهارم دارم. در قسمت ب در سطر دوم می‌نویسد: مطابق مقررات باز خرید نکنند مقررات را استدعا می‌کنم آقایان بزنند نظامنامه‌های وزارت مالیه بنویسند که اشکالاتی اگر ایجا می‌شود بهتر رفع شود.

افسر-عرض بنده همین بود.

رئیس-ماده پنجم قرائت می‌شود:

ماده ۵- این قانون از اول تیرماه (۱۳۱۴) بموقع اجرا گذاشته می‌شود

اقساط مالیاتی مخصوص ۱۳۱۴ که مطابق مقررات قبل از تیر قابل مطالبه بوده مطالبه نخواهد شد

رئیس-آقای افسر

افسر-البته گمان می‌کنم چون در قانون دخانیات و تریاک سابقاُ اینها پیش بینی نشده بود حالا هم در نظامنامه پیش بینی خواهند فرمود و محتاج به پیشنهاد نیست بجهت اینکه اجناسی که مالیاتش را داده مال آن وقتی است که مالیات داده است بعد از تیر اگر بخواهند بیاورند اجناسی است که مالیات را داده است اینجا یک پیش بینی بفرماین که مرتبه دوم مالیات نگیرند.

وزیر مالیه-بدبختانه این نمی‌شود بنده مجبورم یک تاریخی معین کنم که تا آن تاریخ آن مالیات است و از آن تاریخ ببعد این مالیات اعم از اینکه تشخیص این را در عمل بیائید ببینید که می‌شود عمل کرد یا خیر اگر کسی گفت این محصول مال سال قبل است بنده چه جور تشخیص بدهم خود آقایان که می‌خواهند تماس نباشد چرا در مواردی که این اشکالات و این تماس را تولید می‌کند باز می‌فرمایند باشد و بعلاوه راه دارد این آدم می‌تواند محصولش را قبل از این تاریخ بیاورد شهر.

رئیس-آقایانی بورود در شور دوم این لایحه موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد.

- شور اول لایحه اصلاح قانون مالیات بر عایدات

۳- شور اول لایحه اصلاح قانون مالیات بر عایدات

رئیس-خبر از کمیسیون قوانین مالیه راجع باصلاح قانون مالیات بر عایدات

خبر کمیسیون

کمیسیون قوانین مالیه در جلسه ۱۵ آذرماه ۱۳۱۳ لایحه نمره ۳۵۵۹۳ دولت راجع باصلاح قانون مالیات بر عایدات را با حضور آقای وزیر مالیه مطرح نموده عیناُ تصویب شد و اینک خبر آنرا برای شور اول تقدیم می‌نماید

رئیس-عین لایحه پیشنهادی دولت قرائت می‌شود.

ساحت محترم مجلس شورای ملی

نظر باینکه قانون مالیات بر عایدات مصوب آبان ۱۳۱۲ تا پنجهزار ریال عایدات خالص را از پرداخت مالیات معاف کرده و این میزان معافیت زیاده از حد ضرورت است و نظر باینکه قانون مالیات بر عایدات ما برای هر طبقه تعرفه مخصوصی مقرر داشته و این اختلاف تعرفه متکی بمنطق محکمی نیست وزارتمالیه در مواد قانون مزبور تغییراتی لازم دیده و مواد ذیل را تقدیم می‌دارد.

ماده ۱- از مجموع عایدات خالص مشمولین قانون اخیر مالیات بر عایدات مصوب ۲۹ آبان ۱۳۱۲ در صورتی که سالیانه از (۲۴۰۰) ریال ببالا باشد طبق مقررات ذیل مالیات اخذ خواهد شد.

۲۴۰۰ تا ۵۰۰۰ ریال یک درصد از مجموع

۵۰۰۱ تا ۱۰۰۰۰ " ۱/۲ ۱ " "

۱۰۰۰۱ تا ۲۰۰۰۰ " ۲ " "

۲۰۰۰۱ تا ۳۰۰۰۰ " ۳ " "

۳۰۰۰۱ تا ۵۰۰۰۰ " ۱/۲ ۳ " "

۵۰۰۰۱ به بالا ۴ " "

ماده ۲- مواد (۷) و (۱۰) و (۱۳) و (۱۴) و (۱۵) و تبصره (۱) ماده (۲۳) قانون مالیات بر عایدات مصوب ۲۹ آبان ۱۳۱۲ از اول فروردین ۱۳۱۴ ملغی و این قانون از همان تاریخ بموقع اجرا گذارده می‌شود.

رئیس-مذاکره در کلیات است. مخالفی نیست؟

(خیر)

آقایانیکه برای ورود در شور مواد موافقت دارند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس-تصویب شد. ماده یک بوضعی که قرائت شد مطرح است. آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری-با این که مالیات بر عایدات عقلا یکمالیات منطقی است برای اینکه کسی که از مزایای مملکت استفاده می‌کند و عایدی دارد باید یکچیزی هم بدهد فلسفه اش هم همراه خودش است لکن بنده می‌خواستم عرض کنم که اینمالیات بر عایدات طوری که اجرا شده است این ملاک و مأخذ ندارد و از این جهت خیلی اسباب زحمت شده الان که شور در الغاء مالیات ارضی شد برای این بود که چون اصطکاک مأمورین دولت با مودیان مالیات زیاد است آقای وزیر مالیه خودشان هم تشخیص دادند در عمل که این اصطکاک می‌شود باینجهت مالیات ارضی را مشغول الغاء کردنش هستند در صورتی که مالیات ارضی بعد از ممیزی از روی جزء جمع معین است و بدهی اشخاص قلم بقلم معین است و معذلک با اینکه ارقام معین بود چون طوری بود که با محصل و مودی اصطکاک پیدا می‌کرد مقتضی دانستند که الغاء شود ولکن این مالیات بر عایدات که الان اصلاح می‌کنیم این تشخیصش اصلا ملاک و مأخذ ندارد در قانون سابق تمامش از روی قرائن بود و رأی قطعی مشکل است. از آنطرف مأمورین مالیه مکلفند که این مالیات را وصول کنند پس بطور قطع تمام مردم اظهار نامه می‌دهند که شاید احیتاطاً فلان مبلغ بدهند و در تمام سال که این مودی آخرش شش تومان می‌دهد یا نمی‌دهد بایستی در تمام سال متزلزل باشد این را به بیند آنرا به بیند این واسطه آن واسطه که آقا اشتباه کرده‌اند معنی ندارد تا یکطوری رفع کنند بنده می‌خواستم عرض کنم که این طرز وصول مالیات غیر زحمت و ناراحتی مردم نتیجه زیادی ندارد برای دولت و همانطوری که دهاقین را ما می‌خواهیم راحت کنیم شهریها را باید رعایت بکنیم یکی دیگر اینکه معامله را قرینه مالیات گرفته‌ایم یعنی اگر کسی ده هزار تومان حرید و ده هزار تومان فروخت این بیست هزار تومان معامله را حساب می‌کنند که بموجب قانون قبل صدی هشت نفع آنرا معین کرده نفع معامله که اختیارش بدست معامله کننده است بانک نیست که بگوید من تنزیل را کمتر از صدی هشت نمی‌گیرم نفع معاملات را نمی‌شود پیش بینی کرد دو طرف دارد ممکن است کمتر باشد یا بیشتر یا ضرر کند یا فایده ببرد این ترتیب همیشه اسباب اختلاف بین مودی و مأمور مالیه است و همیشه باید دست بیقه باشد در تمام سال و این خوب نیست و بنظر بنده آن چیزی که ما همیشه ازش احتراز داشتیم و تجار ازش احتراز داشتند صرفه و صلاح است که در قانون نوشته شود و آن این است که دفاتر ثبت اسنادی پلمب شده باید داشته باشندو مالیه آن دفاتر را کنترل کنند که تقلب نکنند. بله ممکن است دو نفر هم فرضاُ در دفتر تقلب کنند اما اینرا نمی‌شود ملاک کلی قرار داد که دفتر را کنترل نکنند در صورتی که کنترل دفتر از همه چیز آسان تر است دفتر پلمب کرده کمتر ممکن است تقلب درش بکنند علی ای حال قبل از اینکه این لایحه هم بیاید بنده معتقد بودم که مذاکره بشود در طرز وصول مالیات بر عایدات زیرا خود آقای وزیر مالیه از شکایت هائی که در مرکز راجع بوصول مالیات میرد مطلعند ولایات را هم که خودمان دیده‌ایم این باید اصلاح شود حالا که این لایحه آمد بنده عقیده دارم که در اینموقع اصلاح شود بعلاوه این حد نصابی را که قبلا بود برای معافیت مالیات یعنی تا پانصد تومان معاف بود و حالا پائین آورده‌اند کمتر کسی است که فارغ باشد از اظهار نامه البته ممکن است گفت که هرکس ماهی بیست تومان عایدی دارد فلانقدر بدهد ولی درعمل ملاحظه بفرمائدی چند تا کمیسیون لازم است فلان عمله و بنا هم باید اظهار نامه بدهد وقتی مشمول زیاد شد تشریفاتش هم بیشتر می‌شود یعنی بنا باید اظهارنامه بدهد و فلان عمله و مستخدم و پیشخدمت که بیست تومان حقوق دارد و بعقیده بنده حد نصاب را خیلی پائین آورده‌اند بایستی یکقدری بالاتر ببرید که اشخاصی که عوائد جزئی دارند دیگر مشمول این کشمکش نشوند زیرا اظهارنامه او را که مالیه قبول نمی‌کند اعتراض که مالیه می‌دهد او نمی‌تواند قبول کند طوری نیست که بتواند قبول کند بعلاوه این حد نصاب در شهرهالی بزرگ و کوچک باید فرق داشته باشد برای اینکه فرضاً یزد زندگانی ارزانتر است اگر کسی بیست تومان عادی داشته باشد عایدی معتنابهی است اما طهران بیست تومان که داشته باشد خیلی کم بعقیده بنده در درجه اول حد نصاب را نوعاً خیلی پائین آورده‌اند و باید بالاتر باشد اقلا ماهی سی تومان باشد که سیالی سیصد و شصت تومان بشود و ثانیاُ اگر چنانچه این نظر را داشته باشد برای چندین ولایت و شهر مثل تبریز و مشهد و طهران و جاهائی که زندگانی گرانتر است تفاوتی قائل بشوند و ثالثاً اصولا در تعیین مالیات آن موادی که راجع بقانون سابق است و باقی مانده است بنده با آن مخالفم

وزیر مالیه-اینجا یک مطلبی را مخصوصاً تمنی دارم آقایان توجه کنند. مالیات بر عایدات خودتان تصدیق دارید در بین تمام مالیات‌ها منطقی تر و عادلانه تر فکری است که مالیات باید بدهند آنهم با این فکری که ما داریم که اگر بنا باشد کسی عایدی زیادی داشته باشد از صد تومان عایدی چهارتومان آنشخص کمک بکند بخزانه مملکت و این مالیاتی است که روزبروز در دنیا بیشتر اهمیت پیدا می‌کند و قطعاً آتیه ایران همینطور خواهد بود که قسمت اعظم از عایدات دولت باید از این راه باشد مخصوصاً امیدواریم عادیات مردم هم بیشتر بشود که از این راه کمک بیشتری بتوانند بکنند و اینمالیات مالیات اساسی است مسئله اصطکاک نداشته باشد و آن این است که هیچ مالیات ندهند و الا البته یکعده اشخاصیکه بایست یکچیزی را بدهند و یک مأموری که باید یک مبلغی را بگیرد البته مجبورند طبیعه مقابل شوند و چانه بزنند و بالاختصاص که بدبختانه یکعده از مردم هستند که خیال می‌کنند اگر بنا باشد یک پنجهزاری بدولت بدهند کمتر بدهند خیلی بهتر است و واقعاً متوجه می‌شد که تکلیف مردم نسبت بمملکت از نقطه نظر مالی چه چیز است آدم چه وظیفه دارد باید کمک کند و وقتی که کمک کرد خودش استفاده می‌کند سعی می‌کند که بگوید من هیچ چیز نباید بدهم و هیچ عایدات ندارم یا خیلی کم دارم طبیعه آن دسته هم که مأمور وصول هستند باید آنطرف قضیه را بگیرند حتی بالاتر از آن حقیقت را تا اینکه پولش یواش یواش اینها بهم برسند این اصل قضیه است چرا شما می‌خواهید همه کارهای مملکتتان بیک نسق باشد یکجور مطابق یک طبیعت معینی مثلا آقا تشریف می‌برند با همان تاجر و کاسبی که باید عایدات او را در نظر گرفت و باید بهش صدمه نخورد میگوئید که این جنسش چند بنده نرفته‌ام ولی شنیده‌ام که اینطور است اگر اینطور باشد خیلی غریب است شما می‌روید بازار یک جنسی را بشما می‌گویند ذرعی هشت تومان ولی بعد از نیمساعت می‌رسد بچهار تومان و نیم خوب این هست یا نیست؟

(بعضی از نمایندگان –هست)

این چه چیز را نشان می‌دهد این طبیعتی را که نشان می‌دهد باید بتدریج عوضش کنیم اما همه اینرا نباید بضرر مالیه قبول کنیم ما می‌بینیم آن آدمی که طرف هست با هرکس در روابط خصوصیش می‌خواهد بیشتر منفعت ببرد و در قسمت مالیات هم کمتر مالیات بدهد خوب حالا ما میگوئیم آنطرف چانه نزند یعنی هر چه او گفت بپذیرد؟ لابد اینجور می‌شود این است که آدم آشنا است باین طبیعت از جائی می‌گیرد که بعد از آنکه با هم کشمکش کردند اغلب می‌رسد بنقطه که صحیح و قاعده است این حقیقت امر است و این اصطکاک است منتهی آنجائی که بنده می‌گفتم و آقایان معتقد بودند که نباید اصطکاک داشته باشد کجا بود؟ دهات این مملکت بود جائی بود که مردم سواد ندارند و اطلاع ندارند و مشکل است برایش که مراجعه کنند مگر شما این را فراموش کرده‌اید هنوز هم که هست اینجا شهر است اگر یک حرف حسابی را هم بخواهید زیر بار برود و بخیال خودش حسابی باشد هزار جاست بوزارت مالیه مینویسیند هر چه می‌گویم کمیسیون تفتیش است تشریف ببرید آنجا حرفتان را بزنید باز احتیاطاً بوزارت مالیه هم مینویسدی پس همچو ساکت نمی‌نشیند ما نباید یا از ترس اصطکاک یا به عشق اینکه اصطکاک را بهر شکلی که هست برداریم بیائیم اصل موضوع را خراب کنیم حالا که قبول کردید مالیات بر عایدات عادلانه است میفرمائید اگر قرائن را ماخذ نگیریم چه چیز را ماخذ بگیریم

(یکنفر از نمایندگان- دفتر)

باز میفرمائید دفترگفتنش سهل است اولا اینکه مودیان این مالیات منحصراً تجار و کسبه نیستند تمام طبقات مردم هستند اگر فرض کنیم که ممکن است تجار دفتر کافی داشته باشند برای همه مردم که دفتر نگاه داشتن ممکن نیست صرف نظر از اینکه برای کسبه و تجار ولو اینکه قانون تجارت هم این الزام را کرده است بطور کلی یک عده نمی‌توانند دفتر داشته باشند بدلیل خیلی ساده سواد ندارند بقال منشی که نمی‌تواند بگیرد بهمین جهت در قانونی که در ۱۳۱۲ گذراندیم اشکالی که در قانون اول بود رفع کردیم و مخصوصاً از برای کسبه خورده یا (که حتی در آلمان هم بنده خاطرم می‌آید که این الزام را برداشته‌اند) ما آمدیم این الزام را نگذاشتیم برای اینکه میدانیم عملی نیست حالا با این وضع که اولا تمام طبقات مودی نمی‌شود گفت دفتر داشته باشند و بآن طبقه هم که قانون گفته است بعد ناچار شده یک استثناهائی قرار دهد ما بیائیم و بگوئیم دفتر داشته باشد این یکی بعلاوه مسئله دفتر خیال می‌کنید همیشه یک امر قطعی است میفرمائید اگر یک کسی آمد خواست تقلب کند بنده عرض می‌کنم اگر خیلی‌ها آمدند و این کار را کردند البته اگر دفتر یک دفتری باشد که پلمپ شده باشد و مهر شده باشد مطابق ترتیب نوشته شده باشد البته یکی از قرائن خیلی قوی است الان هم همینطور است الان هم اگر یک کسی بیاید بگوید بموجب این دفاتر من ندارم مگر قبول نمی‌کنند؟ وقتی انسان نگاه کند به بیند قرائن قابل قبول است قبول می‌کند مالیه قبول نکرد کمیسیون تشخیص رسیدگی می‌کند می فرمائید قرائن را بگذاریم کنار و دفتر را بگیریم بنده عرض می‌کنم باین دلیل عملی نمی‌بینم نه دفتر را می‌شود عمومیت داد نه در تمام موارد دفتر یک چیزی است که می‌تواند اطمینان قطعی بدهد آقا دیگران وقتی که بخواهند با وسائل زندگانی خودشان عادیات دیگری را تصور کنند روی چه حساب می‌کنند این قرائن را ما اختراع که نکرده‌ایم آنهائی که آمده‌اند این را گرفته‌اند بی منطق نبوده اگر شما امروز بخواهید ببینید عایدات فلانشخص چیست زود میتوایند تعیین کنید چطور؟ میگوئید خانه دارد ماهی صد و پنجاه تومان کرایه می‌دهد چهار تا نوکر و یک اتومبیل دارد خوب یک چنین زندگانی باید ماهی پانصد تومان اقلا عایدات داشته باشد قاعده این است همه تان در زندگانی همین کار را می‌کنید ممکن است این آدم یک آدمی باشد لاابالی و زندگانیش را با قرض اداره کنند بالاخره این دستگاه را که نمی‌شود همیشه با قرض اداره کرد موقه می‌شود اما دائماً نیست آقا سی سال کسی اتومبیل دارد و با قرض زندگانی می‌کند؟ آخر چنین چیزی معقول است؟ بنابراین قرائنی که دیگران گرفته‌اند و ما هم گرفته‌ایم امری است که مأخذ قضاوت راجع باشخاص در تمام کارها و ارتباطات دیگر هم می‌شود چطور شده است حالا که مالیه آمده است این را مأخذ قرار می‌دهد یک کار بی منطقی کرده؟ و بعلاوه راهی بهتراز این نیست نه این است که راهی بنظر رسیده و ما صرف نظر کرده‌ایم شما بفرمائید بنده تمام این دستگاه قرائن را می‌گیرم و یک کبریت زیرش می‌گیرم و آتش می‌زنم اما بشرط اینکه یک چیزی باشد محکمتر از آن قرائن اما اینکه آمدید و معامله را مثلا میزان قرار دادید البته خود شما میدانید و یک چیزی اظهار کردید که بنده هم شنیده‌ام و گویا در یکی از ولایات این کار را کرده‌اند و بعد توضیح داده‌اند آمده است گفته است شما که تاجر هستید ده هزار تومان خریده‌اید و او را فروخته‌اید از بابت خرید حساب بکنیم صد هشت مثلا از بابت فروش هم حساب کنیم صدی نه مثلا این مطلب البته بی معنی است برای اینکه خرید از برای فروش اصل معامله محسوب می‌شود و عایدات دارد والا اگر جنابعالی از برای خودتان یک پارچه بخرید که کسی نمی‌گوید چون شما آمده‌اید ده ذرع پارچه خریده‌اید از قرار ذرعی هشت تومان هشتاد تومان عایدات دارید و مالیات بدهید اما اگر این جنس را خریدید برای اینکه بفروشید چون یک نفعی در موقع فروش بشما می‌رسد قاعده بیش از آنمبلغی که در موقع خرید شما پرداختید بعباره اخری چون جنس ارزانترخردید و گرانتر فروختید یک فایده برده‌اید این تفاوت عاید شما شده پس معنی ندارد منطق ندارد که بگویند از خرید اینقدر نفع بردید و از فروش اینقدر فایده بردید حالا اگر یک نفر نیش غولی در یک گوشه مملکت پیدا شد خوب اینرا تذکر می‌دهند و رفع می‌شود عرض کردم چون اول اینکر است یعنی اول نیست از یک حیث چون از ۱۳۰۹ است تا حالا ولیکن چون بتدریج این اصلاحات شده است و تغییراتی درش پیدا شده و باین صورت در آمده است باین مناسبت شقوق و اشکالاتش هم زیاد است اگر شما بقوانینی که در ممالک دیگر هست بخواهید نظری بیندازید واقعاً متعجب خواهید شد که چطور ما باین شکل در آوردیمش خیلی از آنها هم منطق دارند ولی ما از آنجائی که خواستیم ساده باشد خواستیم خودمان را از آن شقوق خلاص کرده باشیم ولی اگر بخواهیم وارد آن بشویم چندین برابر آنچه که متحدالمآل و نظامنامه در اینمدت کم راجع باینقانون نوشته‌ایم هست کتابهاست ولی هیچکدام از اینها نباید مانع از این شود که انسان حقاً و انصافاً بگوید که عادلانه ترین مالیاتها همین است مرجع هم دارد از شهری هم گرفته می‌شود بجهت اینکه هر جا می‌خواهد می‌تواند شکایت کند وبنده هر روز شاهد و ناظر این قضیه هستم که از برای یکمبلغی که ازش می‌خواهند و شکایت کرده است و در بعضی مواردش بعد ازاینکه رسیدگی شده است خود بنده هم رسیدگی کرده‌ام که این آدم کاسب معروفیکه بنده اسمش را نمی‌برم و واقعاً همه می شناسیدش با آن مشتری‌های زیادی که دارد و واقعاً عایداتش خیلی بیشتر ازن این است که تشخیص داده‌اند و آن اندازه که تشخیص داده‌اند دیگر هیچ نمی‌شود حرفی برایش زد و رسیدگی کرده‌اند باز هم همه روزه کاغذ می‌نویسد که آنقدر عایدات ندارم و می‌خواهم عرض کنم که این غیر از اصطکاک فلان مأمور است با فلان دهاتی خیر توی شهر نشسته و محضاً هرروز کاغذ می‌نویسد و کمیسیون هم هست و تفتیش می‌کند پس باید سعی کرد هر جا یک اشکالی هست که اسباب زحمت می‌شود حتی الامکان آن را برداشت اما نه اینکه بشکلی حل کنیم که بدتر بشود اگر قرائن را برداریم بنده حقیقتاً نمیدانم چه چیز جایش بگذاریم کسی دیگر هم پیدا نکرد آقا ما اینکه میفرمائید که حد نصاب را پائین آورده‌ایم البته حد نصاب را پائین آورده‌ایم برای اینکه این حد نصاب را وقتی که بیک نقاط دیگر دنیا مقایسه کنیم پانصد تومان را که ما گذاشتیم نسبت بنقاطیکه تمولشان از ما بیشتر است این حد نصاب خیلی زیاد است یعنی عده کمی فقط مشمول اینمالیات می‌شوند و اساساً باید مالیاترا طوری گرفت که حتی الامکان از هرکسی چیز کمی گرفته شود تا از مجموعش چیز زیادی در بیاید ناچار آمدیم دیدیم عواید متوسط در مملکت چه اندازه است پانصد تومان ببالا دیدیم عواید عده کمی است از عده کم خیلی مالیات وصول نمی‌شود بایستی یک کاری کرد که کمش کرد آمدیم بیست تومان گرفتیم و بالاتر از بیست تومان یکچیزی است که می‌شود ازش مالیات گرفت ولی یک نظری اتخاذ کردند و اساساً آن نظر بد نیست اگر خیلی بسط پیدا نکند در همه جا هم این ترتیب هست که پایه را نسبت بنقاط مختلفه مملکت فرق می‌گذارند همین نکته که اینجا ایشان فرمودند خیلی جاها اینکار را می‌کنند برای اینکه طبیعی است بنده بیست تومان در طهران داشته باشم با اینکه بست تومان در شاهرود داشته باشم فرق دارد با بیست تومان در شاهرود زندگانی معتدل خوبی می‌شود کرد درطهران نمی‌شود کرد اینکار را کرده‌اند ممکن است در کمیسیون هم تشریف بیاورید و این نظر را که عموماً همه جا می‌کنند و منطق هم دارد آنجا مطالعه کنیم و الا پایه را بخواهیم گرفت مثل اینکه الان هم همین کار را می‌کنم این اشتباه است آقا ممکن است مأمور مالیه در خارج نشنود ولی در شهرها آن اندازه که ممکن است باشد که آن اصل وصولمان بهش دست نخورد عملا یک کارهائی مکنیم که برای طرف درکار تسهیل بشاد البته این کار را می‌کنیم یک کسی باید مالیات بر عایدات بدهد و یکمبلغی است که بعضش را الان می‌دهند و بعضی را بعد این دستور دادیم که همیشه قبول کنند و ارفاق کنند اما اینکه بخواهد بگوید من مالیات امسال را می‌خواهم سه ساله بدهم البته قبول نمی‌کنند در یکسال می‌شود چون این مالیات را باید در ظرف یکسال وصول کنیم قسط بندی می‌کنیم تسهیل قائل می‌شویم و ترتیبی می‌کنیم که بشود بنابراین اگر آقا هم در این موضوع نظری داشته باشند ممکن است تشریف بیاورید و در کمیسیون و راجع بتغییر و ترتیب آن در نقاط مختلفه مملکت صحبت کنیم این را تذکراً عرض می‌کنم خدمت آقایان که شور اول است و اگر آقایان واقعاً یک نظریاتی داشته باشند عوض اینکه خیلی وقت مجلس را بگیرند و رفقای خودمان را خسته بکنیم تشریف بیاورند در جلسه کمیسیون و نظریات خودشانرا بگویند اگر دیدند که در آنجا قانع نشدند در شور دوم نظر خودشانرا بفرمایند.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس-پیشنهاداتی راجع بماده اول رسیده است

پیشنهاد آقای موید احمدی

پیشنهاد می‌کنم در ماده اول ۲۴۰۰ ریال تبدیل به ۳۶۰۰ ریال شود.

پیشنهاد آقای کاشف.

اینجانب پیشنهاد می‌نماید که رقم ۲۴۰۰ ریال مذکور

در ماده یک به ۵۰۰۰ ریال تبدیل و بنابر شق اول یعنی ۲۴۰۰ تا ۵۰۰۰ ریال یک درصد از مجموع حذف شود.

پیشنهاد آقای احتشام زاده

پیشنهاد می‌کنم تناسب تأدیه مالیات بر عایدات بشرح ذیل منظور شود:

۲۴۰۰ ریال تا ۵۰۰۰ ریال نیم درصد از مجموع

۵۰۰۱ ریال تا ۱۰۰۰۰ یک درصد از مجموع

۱۰۰۰۱ ریال تا ۲۰۰۰۰ ریال یک و نیم درصد

۲۰۰۰۱ ریال تا ۳۰۰۰۰ ریال دو درصد از مجموع

۳۰۰۰۱ ریال تا ۴۰۰۰۰ ریال دو نیم درصد از مجموع

۴۰۰۰۱ ریال تا ۵۰۰۰۰ ریال سه درصد از مجموع

۵۰۰۰۱ ریال تا ۷۰۰۰۰ ریال سه و نیم درصد از مجموع

۷۰۰۰۱ ریال ببالا چهار صد مجموع

رییس- ماده دوم قرائت می‌شود.

ماده ۲- مواد (۷) و (۱۰) و(۱۳) و (۱۴) و (۱۵) و تبصره (۱) ماده (۲۳) قانون مالیات بر عایدات مصوب ۲۹ آبان ۱۳۱۲ از اول فروردین ۱۳۱۴ ملغی و اینقانون از همان تاریخ بموقع اجرا گذارده می‌شود.

رئیس-اشکالی نیست؟ آقای دکتر طاهری.

دکتر طاهری-در قانون سابق برای اطباء یک تغییر تاکسی داده شد و آن مبنی بر یک فلسفه بود که آقای وزیر مالیه موافقت کردند و نمیدانم چطور شده است که ایندفعه منظور نفرموده‌اند که اینقانون که مالیات بر عایدات است از روی سرمایه گرفته می‌شود یعنی بمناسبت این است که عایداتی است از سرمایه که کسی دارد استفاده می‌کند و قدری می‌دهد بدولت چنامچه تاجری مثلا یک میلیون ثروتش است در سال صد تومان دویست تومان هزار تومان هم از این سرمایه که بارث بهش رسیده است یا خودش پیدا کرده است و استفاده ازش می‌کند و یک عایداتی می‌برد یکقسمت هم بدولت بعنوان مالیات می‌پردازد ولی یکطبقه هستند که سرمایه شان عبارت از آن معلوماتشان است که یک عمری را برای آن تلف کرده‌اند و وقتیکه خودش از بین می‌رود دیگر چیزی ندارد یک دکتری که سالها زحمت می‌کشد و عمر خودش را برای استفاده کردن تلف می‌کند این اگر در نتیجه معاشرت بمرض و اصطکاکی که با مرضی پیدا می‌کند مریض شد و مرد فردا دیگر چیزی ندارد بنده خیلی متاسف هستم که مقام علم و معرفت هنوز یک قدر و منزلتی ندارد

(دارد آقا)

و برای اطباء بنده معتقد هستم که مردم همیشه احتیاج دارند بنده با این بی انصافی که آقایان می‌کنند از شما می‌پرسم یک طبیب میلیونر نشان بدهید

(همهمه نمایندگان)

(عده از نمایندگان چطور نیست؟)

در اروپا و جاهای دیگر هست ولی در ایران یک طبیب میلیونر نمره اول پیدا کنید در صورتیکه در طبقه تاجر هست

(صحبت بین نمایندگان- زنگ رئیس)

شخص تاجر در سال صد هزار تومان فایده ببرد اهمیت ندارد ولی کسیکه عمرش را صرف کرده که خودش معلوماتی پیدا کند یا اینکه مردم را نجات بدهد از یک مخاطراتی

(دشتی- و استفاده ببرد)

چه استفاده برای اینکه سه شاهی حق الزحمه می‌گیرد این قدر اعتراض می‌شود بعقیده بنده بایستی باین طبقه یک رعایت و ارفاقی بشود

(چند نفر از نمایندگان- چرا)؟

زیرا که این طبقه هر چه که ازشان مالیات گرفته شود آن ارفاق خودشان را نسبت بمرضی کم می‌کنند

(صحیح است – بعضی دیگر – اینطور نیست)

آقایان با همه اعتراضیکه باطبا دارند باز مجبور هستند از نقطه نظر حفظ جانشان در مواقع عدم صحبت ازشان تمنی کنند

(خنده نمایندگان)

زیرا احتیاج دارند و این مالیات را که وضع کنند ارفاقشان را نسبت بمرضی کم می‌کنند و حق هم دارند کم کنند اگر حالا یک فقیر و بی بضاعتی را مجاناً معالجه می‌کنند آنوقت که مالیات زیاد باید بهند نمی‌کنند بنده عقیده‌ام این است که بایستی نسبت باطباء ارفاق کرد.

وزیر مالیه-البته اشاراتی که بعضی از آقایان نمایندگان در ضمن فرمایشات نماینده محترم فرمودند جنبه مزاح بیشتر داشت تا اینکه

(دشتی- خیر جدی است)

حالا بگذارند اقلا اصلاح بدهم البته اطبا مردمانی هستند که زحمت کشیده‌اند و همانطور که فرمودند همه یا از برای خودشان یا از برای کسان خودشان بهشان احتیاج دارند و هیچ عقل اجازه نمی‌دهد که آنها را برنجانیم ولو اینکه حقاً هم در باطن حق رنجش و گله داشته باشیم ولی راجع به استدلالی که آقا فرمودند بنده نمی‌توانم موافقت کنم برای اینکه فرمودند مالیاتهای دیگر مالیاتی که از سرمایه گرفته می‌شود بعد اصلاح فرمودید که از عایداتی است که شخص بتناسب سرمایه پیدا می‌کند و از آن گرفته می‌شود در اکثر موارد اینطور نیست و جز در قسمت تاجر که اغلب از اوقات یک سرمایه خیلی زیادی هم نیست مابقیش قوه کارش است یعنی واقعاً فکرش است و زحمتش است ونقشه اش است که این استفاده را می‌کند و الا سرمایه نیست و سرمایه اش یک قسمت کمی است در آنچه که بکار انداخته است و بیشتر باعتبار زندگانی می‌کنند و روی فکر و نقشه خودش آن عایدات را پیدا می‌کند حالا از اینکه گذشتیم فرضاً این طبقه تمام دارای سرمایه زیادی باشند و آن عایدات بتناسب سرمایه باشد ما هم از آن عایدات بیائیم مالیات بگیریم سایر مردمی که مودی هستند ازشان مالیات گرفته شود بنده آقا مگر مالیاتی که از حقوقم کسر می‌شود برای سرمایه‌ام است تمام این مستخدمین دولت که حقوق می‌گیرند از سرمایه شان است و خیلی از اشخاص دیگر که کار می‌کنند و از آن کارشان عایدی پیدا می‌کنند و مالیات بدهنداز سرمایه شان می‌دهند خوب حالا که بنای برکار شد البته مقام علمی آقایان اطباء را بنده نمی‌توانم منکر شوم ولی تصور می‌کنید که دیگران سواد ندارند مستخدمین دیگر دولت علم ندارند و همه شان یک اشخاصی هستند که چیزی سرشان نمی‌شود

(بعضی از نمایندگان- معلمین)

معلمین بطوری که آقایان می‌گویند واقعاً معلومات ندارند بنابراین یا باید بگوئیم مالیات را بتناسب علم بگیرین هر که علمش بیشتر است مالیاتش کمتر است اینطور می‌شود آقا که یعنی بیسواد‌ها باید مالیات بدهند

(خنده نمایندگان)

استدلال آقا را که بگیریم فارسیش بکنیم این می‌شود که چوت اطباء علمشات زیادتر است کمتر بدهند و هرکس عملش کمتر است بیشتر مالیات بدهد و بیسواد‌ها بدهند این استدلال قابل قبول نیست و بنده خیال می‌کنم هم از نقطه نظر عمل ممکن است واقعاً برای یک طبیبی در ضمن معاشرتی که با مرضی می‌کنند یک وقتی خطری متوجه شود و از دنیا برود ولی این خطر از برای شوفر نیست؟ شوفر این خطر را ندارد؟ برای آنکس که در یک کارخانه کار می‌کند خطر ندارد خیلی خطرش بیشتر از اطباء است ولی آقا چون از این طبقه هستید و می‌خواهید از طبقه خودتان دفاع کنید برای اینکه طبقه خودتان را یک طبقه ندانید که نمی‌خواهید مالیات بدهد بنده عقیده‌ام این است که اصراری نفرمائید.

رئیس-پیشنهاد آقای کاشف قرائت می‌شود:

اینجانب پیشنهاد می‌نماید تبصره یک از ماده ۲۳ قانون مالیات بر عایدات مصوب ۲۹ آبان ۱۳۱۲ الغاء شود.

رئیس-آقایانیکه بورود در شور دون این قانون موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

تصویب شد.

- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

۴- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

رئیس-کار دیگری در دستور نداریم. جلسه آتیه سه شنبه بیستم آذر ساعت هفت بعداظهر

(مجلس مقارن ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- دادگر