مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ تیر ۱۳۲۲ نشست ۱۷۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ تیر ۱۳۲۲ نشست ۱۷۹

دوره سیزدهم قانونگذاری

جلسه ۱۷۹

شماره مسلسل - ۱۲۱۲

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۲۲ نشست ۱۷۹

(مجلس یکساعت و سه‌ربع قبل از ظهر بریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس روز ۱۲ تیرماه را آقای (هاشمی) (منشی) قرائت نمودند

- تصویب صورت مجلس

(۱-تصویب صورت مجلس)

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟ (اظهار نشد) صورت مجلس تصویب شد.

جمعی از نمایندگان- دستور. دستور.

افشار- بنده قبلاً اجازه خواسته‌ام. قبل از دستور عرض داشتم.

رئیس- بفرمائید.

- سئوال آقای صفوی از آقای وزیر کشاورزی و پاسخ ایشان

(۲-سئوال آقای صفوی از آقای وزیر کشاورزی و پاسخ ایشان)

صفوی- بنده سئوالی از آقای وزیر کشاورزی کرده‌ام ایشان هم برای جواب حاضرند اجازه بفرمائید سئوالم را بکنم بعد وارد دستور شویم.

رئیس- آقای وزیر کشاورزی برای جواب حاضرید؟

وزیر کشاورزی (آقای اعتبار)- بلی.

رئیس- آقای صفوی بفرمائید.

صفوی- سئوال بنده از آقای وزیر کشاورزی راجع بزراعت اراضی شبانکاره و استفاده از سد سبانکاره‌است که دو سال قبل آماده شده‌است و در دسترس کشاورزان گذاشته شده و از نظر توسعه کشاورزی خیلی قابل توجه‌است و با وضعیت اقتصادی امروز کشور و با اینکه ما خیلی از حیث وضعیت اقتصادی در زحمت هستیم بنده تصور می‌کنم هر قدر بامور کشاورزی بیشتر توجه کنیم و برای پیشرفت کارهای کشاورزی جدیت کنیم بیشتر بصرفه و صلاح کشور است و مورد استفاده خودمان هم خواهد بود البته بطوری که خاطر محترمشان مسبوق است سد شبانکاره در سال ۱۳۱۸ برحسب پیشنهاد عده از خیرخواهان از طرف دولت به تصدی بانک کشاورزی شروع بساختمان شد و این سد روی رودخانه شاهپور و مجاور با اراضی شبانکاره ساخته شده‌است با اصول علمی در ظرف دو سال ساخته شد باتمام رسید و از اول سال ۱۳۲۰ برای بهره‌برداری آماده شد و وقتی که برای بهره‌برداری آماده شد آب در دسترس کشاورزان و زارعین گذاشته شد سد هم با نهایت خوبی آماده برای آبیاری شده از محل سد که محل بنگاه آبیاری باشد یک کانال آب آوری ساخته شده‌است که بنده خودم در مسافرت اخیر خودم دیدم که تا حدود ۶ کیلومتر این کانال می‌رود باراضی در واحی و از آنجا منشعب می‌شود بدوشاه جوی و دونهر عمده که یکی نهر کا و یکی نهر ته و دارای یک نهر چپآب است که از آن طرف زیادی آب را باز می‌برد و می‌ریزد توی رودخانه و می‌رود بدریا و این سد ۸ متر مکعب آب می‌دهد و گنجایش این را دارد که ۳۰۰۰۰ هکتار اراضی آنجا را که همینطور بایرافتاده‌است و استفاده‌ای از آن نمیشده‌است مشروب کند در صورتیکه ما بتوانیم استفاده از آب شبانکاره و سد شبانکاره بکنیم و این اراضی را مشروب کنیم بنده خیال می‌کنیم و این اراضی را مشروب کنیم بنده خیال می‌کنیم با وضعیت امروز کشاورزی و با اینکه ما خیلی احتیاج داریم بامور کشاورزی نه فقط این قسمتها ما را بی‌نیاز خواهد کرد بلکه بنده تصور می‌کنم جنوب را در این قسمت ما را بی‌نیاز خواهد کرد تماماً و اگر چنانچه دو سال هم خدای نکرده باران نیاید هیچ نگرانی نخواهد بود که مردم آنجا مثل دو سال قبل دچار گرسنگی قحطی و بدبختی بشوند این سد عجالتاً ساخته شده‌است و این آب هم از آن کانال آب‌آور هشت متر مکعب می‌آید. در ۶کیلومتری در اراضی در واحی ولی متأسفانه بطور که باید توجه نشده‌است که در سال ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ با حداکثر استفاده را از این صد کرده باشیم و رعایای آنجا بتوانند از زراعت آنجا بهره‌ای ببرند در آنجا همیشه زراعتش دیم بوده‌است و هر وقت باران نیامده‌است زراعتی نبوده و خشکسالی بوده و مردم از گرسنگی و سختی تلف می‌شدند حالا هم که این سد ساخته شده باین اراضی توجهی نشده و فقط مطابق تحقیقاتی که بنده کرده‌ام با اینکه این اراضی دارای آب شده متأسفانه پارسال فقط سه هزار هکتار از این اراضی زیر زراعت رفته و چون دولت و وزارت کشاورزی آن زمان متأسفانه توجهی نکردند و هرچند بنده آنوقت رفتم التماس کردم خواهش کردم اداره بهره‌برداری که بایستی اراضی را واگذار کند برعایا می‌گفت این اراضی خالصه‌است وباید علامت‌گذاری شود و میسیونی برود آنجا بنده گفتم آقا این را شما چندین میلیون خرجش کردید (۱۲ میلیون خرج ساختمان این سد شده) بگذارید حالا که سد تمام شده اراضی حاصل‌خیز اینجا که حقیقتاً اراضیش مثل طلا است و با یک شخم خیلی مختصر یک خراشی بزمین می‌دهند آنهم برای اینکه حیوانات و پرندگان تخم را نبرند تخم را زیر زمین می‌کنند و خیلی‌خیلی حاصل خوب می‌دهد چنانچه امسال هم که باران آمده بحمدالله حاصلش خیلی خیلی خوب شده و امید بخش بوده و امیدواریم جبران گرسنگی سال گذشته را بکند گفتم بگذارید زراعت بکنند بعد تشریفاتی که می‌خواهید انجام بدهید و نگذارید موقع زراعت از بین برود و این اراضی زرخیز بی‌استفاده بماند ولی اداره بهره‌برداری با تمام این جدیتی که بنده کردم و مکرر رفتم و صحبت کردم التماس‌ها و خواهشها کردم با وزیر دارائی و با وزیر کشاورزی سابق مکرر صحبت کردم متأسفانه نخواستند حداکثر استفاده را از اراضی شبانکاره کرده باشیم اگر مقدار کافی بذر در سال گذشته در اختیار رعایای آنجا گذاشته بودند و اگر وزارت دارائی کمک کرده بود و اشکال نمی‌کرد که این اراضی یک وقت خالصه بوده و چه بوده امسال خیلی خیلی محصولش بیشتر بود ولی باز هم با این مخارج و با این سدی که بسته شده باز قسمت اعظم این اراضی بایر مانده و نگذاشته‌اند کاشته شود من گفتم آقایان این اراضی را بدهید بکارند این دستور مذهبی ما است الزرع‌للزارع بگذارید بکارند محصول را بردارند بعد دو مرتبه بنشینید و تقسیم کنید گفتند خیر ما نمی‌توانیم تقسیم کنیم بعد ممکن است حاصل چطور بشود خلاصه با نهایت زحمت فقط برای تمام بنا در پارسال ۳۶۰ تن گندم و ۲۰۰ تن جو که از عراق خریده بودند آوردند و این یک خمس احتیاجات آنها هم نبود و کافی برای آنها نبود معهذا کاشته شد و محصول آنجا خیلی خیلی خوب شد آقای وزیر خواربار تشریف دارند و میدانند امسال از وضع همین اراضی تلگرافاتی رسیده هم به بنده و هم به ایشان و همه اظهار رضایت کرده‌اند مازادشان را هم با کمال میل و رغبت بوزارت خواربار فروخته‌اند معهذا از تمام این اراضی هنوز استفاده کامل نشده و الآن ۸ متر مکعب آب می‌آید ولی می‌ریزد بدریا چندین میلیون هم خرج آنجا شده ولی متأسفانه کسی نیست که توجه بکند یعنی وزارت دارائی نمی‌آید این اراضی را واگذار بکند که یک نفر مهندس بفرستد آنجا این نهرهای فرعی را بسازند و اراضی را در دسترس رعایا بگذارند آنجا دو ماه دیگر باید شروع بزراعت بکنند چون هوای آنجا گرم است غیر از اینجا است آب هست زمین هم هست زارعین هم هستند ولی متأسفانه هنوز اختلافات بین وزارت کشاورزی و وزارت دارائی در این قسمت هنوز مرتفع نشده‌است و قسمت اعظم این اراضی بایر افتاده و از سی‌هزار هکتار زمین که باید استفاده شود فقط طه هزار هکتار در سال گذشته بهره‌برداری شده و بقیه افتاده‌است از طرف دیگر بنده خدمت آقای وزیرکشاورزی مکرر عرض کردم که برای پیشرفت و توسعه امر کشاورزی مقرر بدارند که در آنجا شعبه بانک فلاحتی دائر شود تا مردم بتوانند از این فقر و بدبختی و بیچارگی راحت بشوند چون آنها خودشان که وسیله ندارند و دولت باید وسیله برای مردم فراهم بکند و در دسترسشان بگذارد. ما اگر در بودجه یک مبلغی برای سرمایه‌های بهره‌برداری منظور بداریم و برای توسعه فلاحت و کشاورزی و آبیاری بگذاریم برای سد سازی و برای احداث قنوات این پولها هیچوقت آقا بهدر نخواهد رفت و بعد از یکی دو سال بر می‌گردد و سود فراوانی هم دارد و در فاصله یکی دو سال چندین برابر استفاده خواهد داد. بعلاوه این مردم بدبخت و گرسنه که الان در آنجا یک لنگ بسته‌اند و زندگی می‌کنند و صدی ۹۸ شان تراخم دارند اینها نجات پیدا می‌کنند. بهترین خرجها که ما باید بکنیم این نوع هزینه‌هائی است که برای کشور نتیجه دارد یعنی خرجهائی که برای بهره برداری است که برای امور انتفاعی کشور باید بشود که هم مردم و هم دولت از آن استفاده بکنند و نتیجه ببرند ولی در این قسمتها هیچ توجه نشده‌است بطور خلاصه سئوالی که بنده داشتم این بود که آقای وزیرکشاورزی جواب بدهند که برای بهره‌برداری از سد شبانکاره که مبالغی آن صرف شده و زحماتی کشیده شده و مدتی صرف وقت شده چه فکری کرده‌اند و برای تقسیم اراضی چه در نظر گرفته‌اند و آیا امسال می‌شود یک مقداری بیشتری از این اراضی را برای بهره برداری دردسترس مردم بگذارند یا خیر و مثل سال گذشته همان سه هزار هکتار است و وضعیت مردم هم بهمان بدبختی است.

وزیرکشاورزی- جریان شبانکاره و سد شبانکاره مفصلش همان بود که خود آقای صفوی نماینده محترم فرمودند و البته گزارش مفصلی هم اینجا داده شده‌است که چون مفصل است و وقت مجلس را می‌گیرد بنده از خواندن آن قسمت صرف نظر می‌کنم و ممکن است در خارج خودشان و سایر آقایان ملاحظه بفرمایند. از اراضی که سد شبانکاره و ساختمانی که فعلاً در آنجا شده‌است استفاده می‌شود کرد این را آقا هم اطلاع دارند و با فرستادن متخصصین آبیاری همانطور که ایشان فرمودند ملاحظه شد که ما می‌توانیم تا آنجا که الان ممکن و میسر است این اراضی را مورد استفاده قرار بدهیم و قرار داده‌ایم و اراضی را که الان می‌تواند مورد استفاده قرار داد بین ۱۷ قریه تقسیم شده‌است که دراین ۱۷ قریه ۶۰۰ نفر زارع هست که از این آب الآن استفاده می‌نمایند و بهر نفر زارع دو هکتار و نیم واگذار شده با این قید که اگر آنها در صدد عمران بربیایند این اراضی برای همیشه بملکیت آنها در خواهد آمد. نسبت به بقیه اراضی و استفاده‌ای که ممکن است از آنها بشود همانطور که خودشان هم فرمودند احتیاج باحداث انهار جدیدی است تا بتوانند از فاضل آب سد هم استفاده بکنند. بنابراین برای این کار در بودجه آبیاری ما پانصدهزار تومان محل گذاشتیم که این انهار را بسازند و در دسترس کشاورزان بگذارند. البته این را خود آقا مسبوق هستند که در شبانکاره ۲۰ قربه بیشتر نیست و کلیة شبانکاره تشکیل می‌شود از ۲۰ قریه که ۱۷ قریه‌اش باین ترتیبی که عرض کردم از آب سد شبانکاره استفاده می‌کنند و دو یا سه تای دیگر نمی‌توانند فعلا استفاده کنند برای اینکه آن انهاری که خودتان فرمودید هنوز ساخته نشده و آنها که ساخته شد البته استفاده خواهند کرد لکن وضعیت شبانکاره و سد آنجا و اهمیتی که اراضی آنجا دارد بطوری که خودتان هم تذکر دادید این سد یک سد مهمی است و می‌تواند تمام شبانکاره را مشروب کند اما این قسمت برمی‌خورد به نبودن جمعیت و کشاورز و زارع باندازه‌ای که بتوان از آنجا استفاده کرد و فعلاً باندازه استفاده از این آب و زمین در آنجا زارع و جمعیت نیست و برای اینکار هم متخصصینی که رفته‌اند آنجا مطالعاتی کرده و گزارشاتی داده‌اند که این اراضی را بعنوان اجاره بیک شرکتهای و یا اشخاصی که علاقمند باشند در فارس یا جاههای دیگر باجازه واگذار کنند تا آنها بتوانند از خارج زارعین را بآنجا جلب کنند و از این اراضی زیاد استفاده کنند. الآن هم ما پنج هزار هکتار اراضی داریم که آب هم می‌گیرد ولی زارع ندارد باز در اینجا هم یک عده‌ای پیشنهاد کرده‌اند که ما این را اگر ممکن است باجاره واگذار کنیم منتهی با این قید که مستأجر مقید باشد در مدت اجاره طوری استفاده بکند و کاری بکند و کاری بکند که زارعین آنها در آنجا بمانند و همانطور که نسبت به ۱۷ قریه تقسیم شده‌است بین بقیه هم تقسیم بشود. البته این اراضی که فعلاً تقسیم شده زارعین آن نهایت علاقمندی را نشان داده‌اند در این ۱۷ قریه و خیلی راضی هستند و از این حیث این خودش یک اسباب خوشبختی است و ما هم درصدد برآمدیم که هر قدر ممکن باشد اراضی دیگری هم بتوانیم تهیه کنیم و در دسترس آنها بگذاریم. ولی این کار البته وقتی عملی می‌شود که آن انهار را ما بسازیم و وقتی که ساخته شد البته اشکال ندارد اگر این زارعین از عهده زرع و آبادی این اراضی که بآنها داده شده‌است بر آیند اراضی بیشتری بعهده آنها گذاشته شود ضمناً وزارت کشاورزی در نظر گرفته‌است که دو نفر هم آنجا بفرستند برای یاددادن بزراعین آنجا چون تا بحال همانطور که فرمودید در آنجا دیم کاری می‌کردند و می‌رفتند و اصلاً بلد نیستند آبیاری و زراعت را دو نفر را فعلاً ما در نظر گرفته‌ایم بفرستیم آنجا فقط برای اینکه مواظب باشند و نظارت کنند که وضعیت زراعت و وضع آبیاری را بآنها حالی کنند و بیاموزند ویادشان بدهند و با این ترتیب خوب می‌شود استفاده بکنند و این کار هم قریباً خواهد شد و مأمورین ما هم بزودی معین می‌شوند و می‌روند. البته همانطور که فرمودید باید یک کمکهای بیشتری بآنها بشود برای آبادی و عمران. این را هم بنده مشغول مذاکره هستم که یک شعبه از بانک کشاورزی در آنجا تأسیس شود تا کشاورزان برای تدارک و وسائل کار از جهت خرید گاو و وسائل زراعتی در زحمت نباشند و امیدوارم این قسمت را هم موفق شویم و انجام بدهیم. این که فرمودید راجع به استعداد اراضی البته همانطور است که آقا هم مطالعه کرده‌اید اراضی آنجا فوق‌العاده مستعد است متخصصین هم که رفته‌اند در گزارش خودشان این اراضی را اهمیت داده‌اند و امیدوارم که استفاده بیشتری بشود. راجع به بذر هم در نظر گرفته شده‌است چون وضعیت آنجا خوب است محصولی که امسال از اینجا بدست می‌آید هر چه هست دولت نگیردو نگهدارد برای کشت پائیزه و هر چه هست بدهد برای بذرشان و در هر حال آن عده زارعی که الآن در آنجا هستند هم از حیث زمین و هم از حیث آب و هم از حیث بذر وضعیتشان تأمین است.

صفوی- بنده متشکرم خیلی از آقای وزیرکشاورزی که توجه فرمودند به کشاورزی آنجا و تمنی می‌کنم برای کمک برعایای آنجا بجای دو نفر چند نفر بفرستند و رعایای دیگری هم از حدود قم یزد کاشان یا نقاط دیگر یکدسته رعایائی بفرستند بآنجا که با طرز زراعت فعلی آشنا باشند که بآنها بیاموزند که آنها هم که از دیم کاری درآمده‌اند استفاده‌های زیادی از این آب و زمین برای کشوربرسانند.

- شور در گزارش کمیسیون بودجه نسبت به پانصد میلیون ریال اعتبار برای خرید خواربار

(۳- شور در گزارش کمیسیون بودجه نسبت به پانصد میلیون ریال اعتبار برای خرید خواربار)

رئیس- گزارش کمیسیون بودجه راجع به پانصد میلیون ریال اعتبار وزارت خواربار مطرح است گزارش کمیسیون خوانده می‌شود:

خبر از کمیسیون بودجه به مجلس مقدس شورای ملی.

لایحه شماره ۱۸۴۰۶ دولت راجع باجازه استقراض پانصد میلیون ریال از بانک ملی برای خرید مواد ارزاقی از طرف وزارت خواربار در کمیسیون بودجه مورد شور و مطالعه واقع گردیده بعد از مباحثات مفصل ماده واحده پیشنهادی تصویب و اینک گزارش آن برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم می‌شود.

ماده واحده- بوزارت دارائی اجازه داده می‌شود که از این تاریخ تا آخر شهریور ماه ۱۳۲۲ بتدریج و به تناسب احتیاجی که برای خرید مواد ارزاقی از طرف وزارت خواربار پیدا می‌شود مبلغ پانصد میلیون ریال از بانک ملی ایران وام گرفته و بمصرف مزبور برساند. مبلغ مورد اعتبار از محل فروض اجناس بتدریج در ظرف یکسال تا آخر شهریور ۱۳۲۳ مسترد خواهد شد.

رئیس- آقای طباطبائی.

طباطبائی- اولا بنده خواستم بآقای تدین عرض کنم مطالبی که اینجا درش وارد می‌شویم و بحث می‌کنیم البته صرفاً از لحاظ مملکت و از لحاظ مردم و از نظر اوضاع عمومی است و امیدوار هستم ایشان اگر بنا باشد جوابی بعرایض من بدهند با یک حلم و متانت بیشتری که در خودشان دارند و فقط در حدود جریان کار و مجلس و لایحه صحبت بفرمایند. دیگر اینکه گزارش کمیسیون بنظر من هنوز طبع و توزیع نشده‌است و هنوز من نمیدانم لایحه‌ای که مطرح است کمیسیون روی آن چه گزارش داده واینکه در دست من است بعنوان لایحه دولت است و این برخلاف ترتیب است که اکثر در مجلس صحبت می‌شود و تذکر داده می‌شود باز هم ما متأسفانه نمی‌توانیم در داخلة خودمان آنطوری که لازم است منظم باشیم راه اصل مطلب یعنی اعتباری که وزارت خواربار حالا خواسته‌است یک ورقه‌ای من در دسترس آقای امیرتیمور دیدم این را از ایشان خواهش کردم که بامانت بدهند بمن و یک مقداری از آن را اگر فرصت شد یا همه ورقه را بد نیست که بخوانم و آقایان توجه کنند. یک دفعه سی میلیون تومان دادند دفعه دیگر ۵۰ میلیون تومان و یک دفعه هم ۲۵ میلیون تومان که مجموعش می‌شود ۱۰۵ میلیون تومان برای خرید جنس وزارت خواربار دولت پول دریافت داشته‌است. این پول بنرخ قانونی مساوی است با یک میلیارد پنجاه میلیون مثقال نقره که مساوی است با یک میلیون و ششصد و چهل هزار و ششصد وبیست و پنج من نقره و معادل است با شانزده هزار و چهار صد و شش خروار و ۲۵ من نقره که بنرخ آزاد اگر از بازار می‌خریدیم این نقره را از قرار مثقال ۶ ریال می‌شد ۱۷۵ میلیون مثقال نقره که اگر بحساب من در بیاوریم مساوی خواهد بود با ۲۷۳۴۳۷ من و خورده‌ای نقره و باز معادل خواهد بود با ۲۷۳۴ خروار نقره و ۳۷ من. یک حساب بدی نیست بنظر من و یک قدری بی تفنن نیست این حساب ملاحظه میفرمائید این ارقام اگر اینطور واقعاً باشد چون من خودم که اهل این جور حسابها نیستم و نکشیدم و نمیدانم اینقدر نقره را اگر بگذارند چقدر خواهدبود. ملاحظه بفرمائید که معدة این وزارت خواربار را که چه جوری باین زودی این همه نقره را فرو برده و هضم کرده و وتحلیل برده و حالا آمده دنبال باقیش. با این پول نقره یعنی با این یکصد و پنج میلیون تومان یا ۲۱۰ کرور تومان پول از قرار نرخ رسمی خرواری صد تومان که مقرر شده‌است اینها باید یک میلیون و پنجاه هزار خروار گندم خریداری کرده باشند. این‌جا ندارد واین را واقعاً چون فرصت نداشتم مطالعه بیشتری بکنم رد می‌شوم ازش بهرحال من فکر کردم مصرف روزانه تهران چقدر است و چند خروار است؟ و از این مقدار پول اگر گندم خریده شده بود یا اگر نصف آنرا خریده بودند میدیدیم چند ماه و چند هفته و چند روز و چند سال تهران را اداره می‌کرد و مردم همانطور که دیدید در زمستان به بدبختی و عسرت گرفتار نمی‌شدند و هرگاه از خرید گندم و فروش نان معتقد شدیم که دولت بنصف ضرر داده‌است زیرا که دولت جنس را بیک قیمتی می‌خرد و ارزان تر بمردم می‌دهد و تفاوت آنرا ضرر می‌کند بنابراین طبیعی است که دولت در هرد روز مبلغی ضررتان را داده و می‌دهد خیلی خوب نصف ضرر داده‌است خیال می‌کنم که نصف متضرر شده‌است نصف باقیمانده که ۵۲۵۰۰۰۰۰ تومان می‌شود باید موجود باشد یعنی شما که وزارت خواربار هستید این مبلغ پول را گرفته‌اید و متأسفانه ما که پول نداشتیم که بشما بدهیم و این مبلغ را از بانک ملی ایران قرض کرده‌اید نصفش را ضرر کرده‌اید حالا چرا ضرر کرده‌اید و اگر یک دولتی بود عوض اینکه وقت خودش را صرف نگهداری خودش بکند و صرف نگهداری و توجه بحال مردم و مملکت کرده بود و فکر می‌کرد یک راه عاقلانه تر و بهتر و صحیح‌تری پیدا می‌کرد اینطور خودش و مملکت را متضرر نمی‌کرد این یک مبحث علیحده‌است و بنده خودم معتقدم که ممکن بود و می‌شد یک کاری کرد و یک راهی پیدا کرد که دولت ضرر نکند یا لااقل اینقدر ضررنکند و خیال می‌کنم که نبایستی نصف این مبلغ را دولت ضررداده باشد و داده‌است خوب نصف دیگر باقی می‌ماند ۵۲۵۰۰۰۰۰ تومان شما حالا باید حساب این مبلغ را تصیفه کنید یعنی باید بفهمید که این پول کجا است؟ اگر جنس دارید کجا است و پیش کیست؟ مسئولش کیست؟ ضامن این موجودی کیست و کجا است؟ باین حساب اگر ما رسیدیم از این حساب تا همین حد که غمض و صرفنظر است شما اگر درست بیرون آمدید آنوقت می‌شود وارد این مبحث شد که وزارت خواربار از حالا به بعد لازم است یا نه و اگر م لازم است با این سازمان و با این تشکیلات باید باشد یا خیر و آنوقت در درجه سوم باید دید باز پنجاه میلیون دیگر را شما لازم دارید که از بانک قرض کنیم یا نه باز بد نیست یک حداقلی هم در این محاسبه آقای امیر تیمور قائل شده‌اند و آن اینست که اگر از نصف زیادتر دولت ضرر کرده باشد و بگوئیم دو خمس باقی مانده که باشد یعنی ۴۲ میلیون تومان پول است که باید موجود باشد الآن بنده اطلاع ندارم واقعاً اطلاع ندارم صمیمانه عرض می‌کنم من از این بابت اطلاعی ندارم و نمی‌خواهم اتاکی کرده باشم ولی نمیدانم که چه شده‌است که با ثروت عمومی و سرمایه کشور اینطور معامله شده و آیا این را دارید یا خیر در هر حال این موضوع قابل توجه‌است و باید حساب آن کاملاً معلوم شود و آن کسانی که این پول را مصرف کرده و حیق و میل کرده‌اند معین شوند با این ترتیب این اعتبار تازه و این پنجاه میلیون دیگر برای کشور چه صورت خواهد داشت؟ واقعاً این مطلب باید روشن بشود بنده دیروز یک تلگرافی داشتم یعنی کپیه بود یکی هم باسم بندهبود از اهواز و من فراموش کردم بیاورم و روی میز دفتر روزنامه‌ام مانده ولی آقایان دارند. آنجا عده‌ای از آقایان نوشته‌اند و خواهش کرده‌اند که این آقای نفیسی را که بنده نمی‌شناسم ایشان را قریه‌الی‌الله بردارند و بجای دیگر بفرستند و این تلگراف امضای خیلی زیادی هم داشت که بعضی از امضاها را دیدم قابل انکار و تردید نبود که اشخاص محترم و درستی هستند و معروف می‌باشند که نوشته‌اند از گرسنگی از فلاکت و از بدبختی نالیده بودند و می‌گویند اگر اینجا چهارسیر جنس هم داشتیم و وارد شده بود یا از این ور و از آن ور آورده‌بودیم این آقا بلطایف‌الحیل آنها را جمع کرد و مردم را برد بسمت بدبختی و گرسنگی و قحطی بنده خوب بنظرم می‌آید وقتی که آقای سهیلی این دفعه مأمور تشکیل دولت شدند در خارج یا خودم از ایشان شنیدم یا با واسطه خیلی کمی که ایشان معتقد بودند که وزارت خواربار اصلاً لازم نیست حالا که مستشار وزارت دارائی آورده‌ایم و او یکی از آن شاهکارهایش اگر موفق بشود تأمین زندگی و تثبیت قیمت‌ها است طبیعتاً من خیال می‌کردم که آن موضوع مهمی که باید توجه کند در درجه اول مسئله نان است نان یعنی مادر زندگی و مادر اجتماع اگر شما از عهده ناه برآمدید و توانستید نان برای مردم تهیه کنید همه نرخها خودش طبیعتاً میاید پائین بعقیده بنده یک موادی هست که اگر مردم نتوانستند و نگرفتند و نخریدند خودش می‌آید طبیعتاً پائین یک وقت یادم هست لایحه اختیارات دکتر میلیسپو که مطرح بودن اینجا گفتم راجع باختیارات دکتر میلیسپو که کلمة غیر از مواد خواربار را برداریم چون ما غیر از خواربار در این مملکت کار لازم تر و امر مهمتری نداریم اول خواربار است و در درجه دوم سایر حوائج زندگی از حیث جوراب و حریر و غیره آقای تدین فقط جوابی که آنروز به بنده دادند این بود که پس وزارت خواربار را چکارکنیم یا وزارت خواربار نباید باشد؟ آنروز هم عرض کردم حالاهم عرض می‌کنم خوب وزارت خواربار نباشد کسی نگرانی از این قسمت ندارد آقا! کسی نمی‌خواهد یک وزارتخانه‌ای بسازند جور بجور از ادارات مختلف از اعضاء ادارات دولتی و وزارتخانه‌ها جور کنند و یک مقداری هم تله بگذارند و بعناوین مختلف از اینجا و از آنجا بکشند آن تو با این پول و با این وضع مملکت وزارتخانه درست کنند. شما بروید آقا راپرتهای مستشار مالیتان را بخوانید ما تا یکسال پیش که بحث می‌کردیم می‌گفتند موقع باریک است بگوئید احتیاط کنید حالا دیگر مطالب فاش شده و روی آب افتاده‌است آقا پول نیست شما یک بانک را که نمیدانم سرمایه‌اش چقدر است آقای مؤید احمدی چقدراست؟

مؤید احمدی- سی‌میلیون تومان. سیصدمیلیون ریال

طباطبائی- سیصد میلیون ریال.

صفوی- بانک اعتبار دارد آقا. خیلی اعتبار دارد. اعتبارات بانک بهم می‌خورد آقا.

نراقی- سرمایه کشور متعلق به بانک است.

طباطبائی- اجازه بدهید آقای صفوی این حرفها از آن حرفهای مرده و بیروح است که اعتبارات را بهم می‌زنید ما که رودرباسی نداریم این مجلس است من در مجلس باید حرفم را بزنم پس در کجا بگویم این سیاست غلط و پدر سوخته استتار این مملکت را باین روز انداخته‌است. اینجا مجلس است آقا اینجا نگویم کجا بگویم شما یک بانک دارید بنده محاسب نیستم می‌گویند سی‌میلیون تومان سرمایه‌اش هست پس این پولها را از کجا می‌آورد می‌دهد؟ اینها مال کیست آقا؟ بانکی که سرمایه‌ای سی‌میلیون تومان است چطور صدوپنج‌میلیون تومان قرض داده‌است حالا هم می‌خواهد ۵۰ میلیون بشما قرض بدهد باضافه آن استقراضهای دیگری که از بانک شده‌است و این در را ما باز کردیم و هر وقت دولت در می‌ماند می‌آید سر این بانک نتیجه چه می‌شود؟ نیتجه این می‌شود که یک ورقه اسکناس اعتبارش متأسفانه از یک قوطی کبریب کمتر است این کار را ما داریم می‌کنیم استقراض از کجا برای چه برای کی؟ شما واقعاً می‌خواهید نان مردم را تأمین کنید؟ این اداره نان است که شما درست کرده‌اید؟ چرا در رأس اداره نان شما یک کسی را گذاشته‌اید؟ (خدای احد و واحد شاهد است من او را نمی‌شناسم) ولی معروف است باینکه این آدم متهم است به خلاف کاری…

منشور- بلکه محکوم شده‌است این همان سرهنگ نقدی است اسمش را عوض کرده‌است.

طباطبائی- این چه جوری است این چه اداره نانی است یعنی چه؟ در راستی اداره نان باید مؤتمن‌المک باشد. اداره نان اداره‌ای است که مربوط باجان مردم است و نباید با جان مردم بازی کرد.

یکی از نمایندگان- آقای مؤتمن‌المک رئیس اداره نان بشود.

طباطبائی- منظورم مثل ایشان است. شما آقا در پشت تریبون میگوئید مأمورین من حق ندارند در انتخابات مداخله کنند آنوقت دیروز پشت میزش نشسته‌است و اتصالاً مشغول حزب سازی است و جمعیت بازی است و شما می‌آید اینجا و میگوئید مأمورین ما در انتخابات مداخله نمی‌کنند.

وزیرخواربار- کی‌آقا؟

طباطبائی- شما را عرض نمی‌کنم کلگ شما را عرض می‌کنم(خنده نمایندگان) من که گفتم آقای مؤتمن‌المک را بگذارید سر نان یعنی مثل آقای مؤتمن‌الملک البته ایشان مقامشان در نزد جامعه و در نزد همه عالی و رافع است منظور این است که اشخاص پاکدامن که طرف اعتماد مردم باشند باید آنها را بگذارند در سرکارهای حساس و حسابی و این قبیل اشخاص در کار مردم مداخله کنند. عرض کنم الان سرخرمن است و در دوسه جلسه پیش هم عرض کردم گویا آقای تدین تشریف نداشتند حالا تکرار می‌کنم من یک درشگه یک بدبختی را یک روزی سوار شده بودم یک اسب مردنی داشت که لک‌و لک این بدبخت و مرا می‌برد. من و آن سورچی هم بی‌جهت تحمیل باین حیوان مظلوم و بی‌آزار شده بودیم. از او پرسیدم جو را چند می‌خرید؟ گفت ۲۴۰ تومان بنده اینجا گفتم حالا که جو سرخرمن ۲۴۰ تومان است بچه دلیل دو ماه دیگر ۶۰۰ تومان نخواهد بود و شما چه فکری کرده‌اید در باره مردم و نان آنها در صورتیکه اوضاع جوی هم بحمدالله واقعاً بقدری مساعد و مناسب بوده‌است که هیچ سالی از ۱۰ یا ۱۵ سال باینطرف سابقه نداشته‌است و محصول هم خیلی خوب شده‌است دیروز هم بنده ندیدم ولی شنیدم که کامیونهای متفقین با یک تشریفاتی که رویش تابلوهائی هم نسبت شده بود نوشته بودند که غله و نان آوردیم برای ایران خوب این چه عملی است و چه عاملی است که این مردم را باز هم بگرسنگی و قحطی تهدید می‌کند؟ مسئول این اوضاع جز دولت آیا آقایان کس دیگری را سراغ دارند؟ بمن بگوئید تا طرف خطاب من و صحبت من او باشد. اگر متفقین هستند آقا که شما عوض اینکه صرف وقت بکنید بکارهای دیگر بروید بروسها و انگلیسها صریحاً بگوئید که این مملکت را که نباید از گرسنگی و بدبختی مضمهل کرد. آنها که می‌بینیم از یک سمت کامیونهاشان می‌آید و برای ما غله می‌آورند روسها هم که گفتند ۲۵ هزار تن گندم بما داده‌اند از این سمت هم که کامیونهائی دیروز رسیده خوب شما عوض اینکه وزارت خواربار درست کنید پانصد تا خانم ماشین نویس تویش باشد پانصد نفر مرد را بفرستید بسرحدات که هر کس آذوقه و خواربار بسرحد بیاورد همانجا اعدامش کنید عرض کردم باز هم تکرار می‌کنم اگر خدای نکرده از طرف متفقین است شما که دولت هستید و مسئول هستید باید بروید و با متفقین حل کنید و اوضاع ایران را بدتر از سال گذشته نکنید بعلاوه بنده شنیدم که مستشار وزارت خواربار هم یعنی در روزنامه‌ها خواندم اطلاع ندارم او هم استخدامش خاتمه پیدا می‌کند و راپرتی هم تنظیم و بدولت داده‌است که دیگر وزارت خوارباری لازم نیست بعقیدة بنده هم لازم نیست برای آقای تدین مشاغل عالیتر و بهتر هست و بنده هم قطع دارم که ایشان علاقة بمیز و پست وزارت خواربار ندارند (منشور- خودشان هم گفتند) و چون خودشان هم البته گفتند و داعیه شانهم همین است پس بنابراین عوض اینکه این ماده را تصویب کنیم همانطور که دولت خودش هم عقیده داشت و نظر داشت که این وزارتخانه را به بندد درش را و منحل کند و یک ادارة کامل یک ادارة دقیق با دخالت اشخاص معتمد و صحیح‌العمل با مسئولیت رئیس کل دارائی و وزارت دارائی باید تشکیل شود و مراقب نان و مراقب تأمین آذوقة ملی باشند و حالا اگر آقای تدین الآن در مجلس هستند خودشان تعهد می‌کنند که تا سال آتیه این وقت مردم از حیث نان در مضیقه نباشند و نان ایران تأمین است اما نه آنطور تعهدی که من از اولین کابینة آقای سهیلی پرسیدم وزیر مالیه‌اش بدر بود گفت همه خاطرتان جمع باشد ما خرمن‌ها را جمع کرده‌ایم از لحاظ نان آسوده باشید بآن نشان که وقتی رفت یک سیر گرد و خاک هم در انبار غله نبود البته آنطوری نه واقعاً شخص ایشان با هر کس در این مملکت حالا اگر آمد اینجا و تعهد کرد که از حیث نان مردم گرفتاری ندارند و نان بحد لازم و حد وفور است. وفور یعنی نه اینکه بریزند توی خیابان‌ها و نه آقا اینطور که جاوی دکاکین خبازی مردم جان بسپارند اگر تأمین می‌کنند و ضامن هستید ما کت شما را می‌بوسیم و از آن فرمایشات و تعرضاتی هم که نسبت بآقای دکتر کردند زیاد گله نمی‌کنم.

رئیس- چون قسمتی از فرمایشات آقای طباطبائی مربوط به بانک و حیثیات بانک بود وچون آقای نراقی نمایندة مجلس در بانک می‌باشند جوابی دارند که می‌فرمایند.

نراقی- با اصل موضوع فرمایشات آقای طباطبائی بنده کار ندارم و آقای وزیر خواربار جواب خواهند داد که این اعتبار لازم است گرفته شود و صرف تأمین کسور امسال بشود یا خیر اما ضمن فرمایشاتشان موضوعی راجع به بانک فرمودند که اگر با همان کیفیت در خارج منتشر بشود حیثیت و اعتبار یک مؤسسة بزرگی که همة اشخاص کشور درش شریک هستند متزلزل خواهد شد. فرمودند که بانک فقط سی میلیون تومان سرمایه دارد و ۳۴۰ میلیون تومان ازدولت طلبکار است. و الآن می‌خواهیم ۵۰ میلیون تومان دیگر هم ازش قرض کنیم اینها زائد بر اعتبارش است و این برخلاف است اینجا بی‌مهری فرمودند والا بنگاه تجارتی هیچوقت راست سرمایه‌اش که معامله نمی‌کند ممکن است یکتاجار هزار تومان سرمایه داشته باشد ولی در نتیجة کار، حسن شهرت، فعالیت، جدیت، جلب اعتماد مردم، انضباط ایجاد سرمایه می‌کند و ممکن است صد برابر هزار برابر سرمایة که دارد اعتبار پیدا کند و معامله انجام دهد. بانک سی‌میلیون تومان سرمایه‌اش بوده‌است ولی امروز با سرمایه تمام کشور دارد معامله می‌کند و بعلاوه بانک ملی بانک ناشر اسکناس است و بانک ناشر اسکناس سرمایه‌اش غیر محدود است یعنی اندوختة کشور در اختیار بانک ملی است بنده خواستم بآقای طباطبائی عرض کنم بانک ناشر اسکناس کاملاً بانک متعبری است و یکدرم یکشاهی یکدینار نه تفریط می‌شود نه از بین می‌رود و کاملاً حفظ می‌شود و اسکناس هم که منتشر می‌کند کاملا متکی است به پشتوانة محکم بنده عرض کنم که از تاریخ ۱۸ آبان که اختیار انتشار اسکناس به بانک داده شده‌است و بهیئت نظارت واگذار شده تا بحال ۱۵۰ میلیون تومان اسکناس ما منتشر کردیم و این ۱۵۰ میلیون تومان اسکناس در مقابلش صدی ۶۰ طلا حاضر و موجود می‌باشد که ۱۰۱ خروار طلا حاضر و موجود پشتوانه این ۱۵۰ میلیون تومان اسکناس است که ما منتشر کردیم صدی ۴۰ هم ارز است یعنی لیره و دلاری است که تنزلش نسبت طلا تضمین شده‌است بوسیله دولت انگلیس و امریکا یعنی صد درصد بعنوان پشتوانه موجود است و هرچه اسکناس هم از این ببعد منتشر شود بهمین جور تأمین خواهد شد حالا آنروزی که آن لایحه استجازة انتشار مسکوک طلا در مجلس مطرح شود بنده گزارش جامعی در خصوص اسکناس و پشتوانه‌اش با ارقام صحیح تهیه کرده‌ام و باطلاع آقایان خواهم رساند که آقایان به بینند پول ما از پول‌های محکم دنیا است و باندازة کافی پشتوانه درش موجود است و هر چه اسکناس منتشر می‌شود قبلاً پشتوانه‌اش تهیه می‌شود: اینقدر می‌خواستم بگویم بانک ناشر اسکناس که سرمایه‌های موجود کشور در اختیارش است تنها با چند میلیون تومان سرمایه خودش که داد و ستد نمی‌کند و با سرمایة کشور دادوستد می‌کند و نباید اعتبارش متزلزل شود اما راجع به پنجاه میلیون تومان خواستم بآقای وزیر خواربار تذکری بدهم و آن این است که این مقدار پولی که دولت از بانک خواسته‌است با و قرض بدهد بانک ندارد و اگر بخواهد اسکناس منتشر کند پشتوانه می‌خواهد و ندارد و بدون پشتوانه هم نمی‌تواند اسکناس منتشر کند مگر اینکه اسعاری که دولت در بانک دارد واگذرا کند که پشتوانه بشود یا قرض کند تا بتواند بهتان پول قرض دهد والا بانک سرمایة موجودی ندارد که بتواند بشما پول قرض بدهد.

وزیر خواربار(آقای تدین)- بنده خیلی سعی می‌کنم که مطالب مفصلی که هست حتی‌الامکان مختصر بعرض مجلس برسانم تا اینکه ضمناً خیلی از حقایق روشن بشود و شایعات و مسموعات هم که بین مردم است حقیقت و عدم حقیقت آن ظاهر شود قبل از این مکر عرض کردم و حالا هم عرض می‌کنم علت تصدی بنده بوزارت خواربار صرفاً بدی موقع و آن سختی و اوضاع ناگواری بود که در چند ماه قبل در خود طهران همة آقایان مشاهده می‌کردند گمان می‌کنم که در این مدت البته فراموش نشده‌است این قضیه آن سختی‌ها گرفتاریها آن وضع‌تان که اسمش نان بود و شاید در صد جزء دره جزء آن آرد گندم نبود (صحیح است) بنده صرفاً همانطور که در جلسة اولی که بعنوان وزیر خواربار معرفی شدم در مجلس عرض کردم و الآن هم همان را عرض می‌کنم صرفاً از نظر تأثری بود که بنده خودم پیدا کردم از اوضاع و احوال و تصور کردم شاید بتوانم خدمتی بطهران و سایر نقاط ایران بکنم هیچ نظر دیگری نداشتم اصلاً در تشکیل وزارت خواربار و خودم عقایدی دارم و حالا هم بنده علاقة ندارم نه بوزارت خواربار نه بهیچ وزارتی بنده میدانید هیچ حب‌جاه نداشته و ندارم حالا شرح می‌دهم وضعیت وزارت خواربار را قبل از تصدی بنده و بعد از تصدی بنده قبل از اینکه بنده متصدی بشوم وزارت خواربار یک وزارتخانة جدیدالتأسیس بود که تازه تأسیس شده بود و در اثر بدی اوضاع و احوال و پریشانی حواص مردم از حیث خواربار راجع بآینده دولت وقت طلاح این دید که این وزارتخانه را تشکیل بدهد آن وزارتخانه برای تأمین خواربار مردم اقداماتی کرده‌است که آن اقدامات را بنده بطور خلاصه بعرض مجلس میرسانم و ضمناً هم معلوم می‌شود که این پولها چطور شده‌است اولا اینجا ذکر کردند که ۳۰ میلیون تومان اول اعتبار داده شده‌است بوزارت خواربار اینطور نیست ۳۰ میلیون تومان بوزارت دارائی اعتبار داده شده بود قبل از تشکیل وزارت خواربار و حسابش با آنجاست پنجاه میلیون تومان قبل از اینکه بنده متصدی بشوم بوزارت خواربار اعتبار داده شده بود و بعد از تصدی بنده هم ۲۵ میلیون تومان بعد از تصدی بنده خود مجلس رأی دادند و تصویب کرد حالا بنده از نظر خدمت بایستی رسیدگی کنم باوضاع گذشته در صورتیکه بنده مسئول ایام گذشته نیستم ولی چون ایام گذشته مقدم است برای این ایام از نظر خدمتگزاری و انجام وظیفه باید باین اوضاع و احوال رسیدگی کنم عملی که وزارت خواربار قبل از تصدی بنده نسبت بخرید مواد خواربار انجام داده‌است بطور خلاصه عوض می‌کنم اشیائی که وزارت خواربار خریداری کرده عبارت است از گندم – جو- برنج- ذرت – ارزن- نخود- لوبیا- سیب‌زمینی- روغن - ذغال – هیزم- ماش – عدص- باقلا- خرما – لپه اما راجع بخرید اینها و جمع‌آوری اینها تماماً دستوراتی قبل از بنده داده شده‌است بنده هیچ انتقادی نسبت به گذشته خودم نمی‌کنم فقط اوضاع و احوال آنروز که در تحت فشار واقع شده‌اند این وضعیت را ایجاب کرده‌است مثلاً گندمی که خریداری شده‌است از داخل و خارج تقریباً در حدود ۲۸۰ هزار تن بوده‌است و جو هم یک مقدار زیادی است که ضمیمة نان است و برنج هم مقدار زیادی صرف نان طهران شده‌است باین معنی که گندم و جو و ذرت نبوده‌است مقدار زیادی چند هزار خروار برنج گران قیمت مخلوط شده‌است با نان طهران و آن نان کذائی را بمردم دادند مثلاً ذرت خریداری شده‌است از قرار هر تنی ۶۰۰ تومان ارزن بطور متوسط ۴۵۰ تومان نخود ۸۰۰تومان لوبیا ۸۰۰ تومان سیب‌زمینی تنی ۶۰۰ تومان گندم بطور متوسط ۳۵۰ تومان این اصل خرید است ولی مخارجی هم که برای بدست آوردنش و کرایه و مخارج آسیا و حمل ونقل تا وقتیکه وارد دکان نانوائی شده‌است و بصورت نان در آمده‌است شده‌است علاوه می‌شود بنابراین از این مواد قسمت بیشترش که بجای نان استعمال شده‌است یا مستقیم مخلوط سیب‌زمینی است گندم است جو است برنج است ارزن است نخود است لوبیا است ذرت است رویهمرفته این صورتی را که عرض کردم می‌توانیم بدو قسمت تقسیم کنیم یک قسمتی را خود وزارت خواربار وقت متصدی خرید آن بوده‌است یک قسمت دیگر هم از آن که الآن عرض می‌کنم بر حسب دستور وزارت خواربار بانک ملی متصدی خریداری آن شده‌است و صورتی که بانک ملی اخیراً فرستاده‌است برای وزارت خواربار بعرض مجلس میرسانم. سیب‌زمینی از قرار کیلوئی ۶ ریال و پانزده دینار مقداری که خریداری شده ۲۸۵۱ تن و ۳۸ کیلو قیمتش البته می‌شود ۱۷۴۵۵۳۰۸ ریال اینها خریدهائی است که بانک ملی کرده‌است برای وزارت خواربار مطابق صورت ارزن از قرار یک کیلو سه ریال و ده دینار مقدار خریداری شده ۱۸۶ تن و ۵۷۸ کیلو و قیمتش شده‌است ۵۷۱۰۵۴ ریال لوبیا خریداری شده‌است از قرار یک کیلو هفت ریال و ده دینار مقدار ۲۵۲۲ تن و ۲۵۵ کیلو پولش می‌شود ۱۷۸۵۱۶۲۷ ریال. عدس از قرار کیلوئی شش ریال و پانزده دینار مقدار خریداری شده ۲۸ تن و ۹۸۴ کیلو قیمت ۱۴۰۵۵۵۱ ریال نخود خریده شده‌است از قرار یک کیلو شش ریال و هشتاد و پنج دینار مقدار خریداری شده ۱۲۲۸ تن و ۵۶۶ کیلو قیمت مجموع می‌شود ۸۴۰۱۳۹۲ ریال لپه خریداری شده‌است از قرار هر کیلو پنج ریال و سی دینار مقدار خریداری شده ۶۵ تن و ۱۱۳ کیلو پولش شده‌است ۳۴۴۸۵۴ ریال ذرت خریداری شده‌است از قرار کیلوئی پنج ریال و پنجاه دینار مقدار خریداری شده ۱۷۷ تن و ۸۱۷ کیلو قیمت ۹۷۸۹۹۲ ریال خرما خریداری شده‌است از قرار کیلوئی چهار ریال و چهل و پنج دینار مقدار خریداری شده ۱۲۷۴ تن و ۷۱۷ کیلو قیمت ۷۶۳۹۶۵۵ ریال باقلا خریداری شده‌است از قرار کیلوئی سه ریال و سی‌دینار مقدار خریداری شده ۱۷ تن و ۸۷۱ کیلو قیمت ۶۱۶۷۸ ریال ماش خریداری شده از قرار کیلوئی ۷ ریال مقدار خریداری شده ۱۱۷ تن و ۹۹۶ کیلو قیمت ۸۲۷۷۶۰ ریال باقلای پاچ (منشور- مال رشت است) بنده اسمش را نمیدانم از قرار کیلوئی ۳ ریال و هفتاد و پنج دینار (طباطبائی- اینها را آقا برا کی خریده‌اند) بعد عرض می‌کنم مقدار خریداری شده ۲۱۹۲۱ کیلو قیمت ۸۲۶۰۱ ریال. گندم مقداری که بانک خریده‌است علاوه بر آن مقداری که وزارت خواربار خریده‌است از قرار هر کیلوئی ۳ ریال و چهل و پنج دینار مقدار خریداری شده ۳۹۱ تن و ۱۲۸ کیلو که قیمتش ۱۳۵۸۳۷۶ ریال می‌شود جو از قرار کیلوئی دو ریال و شصت و پنج دینار مقدار خریداری شده ۳۹۶ تن و ۲۳۷ کیلو قسمت ۱۰۴۲۳۹۱ ریال هزینة که برای خرید این‌ها داده شده‌است یعنی برای خرید و جمع‌آوری مطابق صورتی که از بانک داده شده‌است ۱۶۶۱۳۲۴ ریال جمع این صورت عبارتست از ۵۹/۶۸۲/۵۶۳ ریال این چیزهائی که دستور داده شده‌است از طرف وزارت خواربار به بانک که خریداری بشود علاوه براین برای کمک بکارمندان دولت یک دستور دیگری داده شده‌است به بانک ملی که مقداری هیزم و ذغال بخرند بیاورند بطهران مقداری که بانک ملی تاکنون خریده‌است و اطلاع داد است هیزم تقریباً در حدود ۶۰۰۰۰ تن ذغال تقریباً در حدود ۶۰۰۰۰ تن این‌ها هنوز قیمتش و صورت خرید قطعی و سایر مخارجش از طرف بانک نرسیده‌است این عملی است که در سابق کرده‌اند این حبوبات یک قسمتش بطور کلی صرف نان شده‌است یعنی با گندم و ذرت و سایر مواد مخلوط شده‌است و بصورت نان درآمده‌است اینجا لازم است عرض کنم که کمکی که وزارت خواربار کرده‌است و زیانی که برده‌است منحصر بطهران نیست و آن جلسة که اعتبار ۲۵ میلیون تومان اینجا مطرح بود بنده صورت تقریباً ۹۰ محل را از محل‌های شهرستان‌های ایران بعرض مجلس رساندم وزارت خواربار نه این است که به تهران تنها نظر می‌کند اکثر آقایان مسبوق هستند مخصوصاً آقایان نمایندگان ایالات و ولایات که به نود نقطه که یکی از آنها طهرانست وزارت خواربار کمک کرده‌است در تمام این نقاط بآن قیمت که خریده‌است صرفنظر از مخارج باز نتوانسته‌است در محل بفروشد و در نقاط خارج حد متوسط یک ثلث هم کمتر از آن قیمتی که خریده‌است فروخته‌است (نه بقیمتی که برایش تمام شده‌است) در طهران ۳۵۰ تومان خریده‌است بمبلغ ۱۷۰ تومان فروخته‌است یعنی نصف قیمتی که خریده‌است خود تهران را در صورتی که بخواهند نانش تأمین بشود روزی بطور اول دویست و پنجاه تن گندم یا آرد لازم دارد که بنابراین در سال در حدود نود هزار تن خود مصرف تهران است سایر نقاط هم همینطور کم یا زیاد هر چه توانسته‌است وزارت خواربار کمک کرده‌است این وضع سابق بود بنده اول که آمدم البته دیدم که مقدار زیادی از آن پنجاه میلیون تومان قبلاً مصرف همین چیزها شده‌است که بعرض مجلس رساندم و لازم بود که مقدار دیگری اعتبار بتصویب مجلس برسد پس در واقع از وقتی که بنده متصدی شده‌ام باینکار بیست و پنج میلیون تومان فقط بوزارت خواربار اعتبار داده شده‌است و قسمت مهمی از این اعتبار قبلاً زمینه‌اش حاضر شده بود یعنی مدیون بود وزارت خواربار در هر حال بنده آنچه که شخصاً توانسته‌ام هیچ کوتاهی نکرده‌ام و منتهای زحمت را کشیده‌ام و راحتی را از خودم سلب کرده‌ام و آن وضعیت ناهنجار و نامطلوب تهران را که آقایان بخاطر دارند اولا بخواست خداوند و بعد در اثر مساعی صادقانه که بنده کرده‌ام و سایر مستخدمین و کارمندان کرده‌اند تمام آن قضایا را رفع کرده‌ام و وضع نان تهران طوری است که اصلش مورد توجه نیست (صحیح است) برای چه؟ برای اینکه اولا از حیث جنس مدتی است که بهیچوجه مخلوط ندارد الان گندم خالص است سایر نقاط هم که آقایان میدانند مخصوصاً نمایندگان محترم ایالات و ولایات به محض اینکه توجه داده‌اند بنده را بسختی آنجا بنده بهر وضعی که بوده از هر محلی که زیادی داشته بآنجاها فرستاده‌ام که در سختی نباشند. اخیراً وضع خرم‌آباد بسیار بد بود به بنده اطلاع رسیده بنده فوراً دستور دادم مقداری گندم و ارزن بآنجا بفرستند که مردم تا اندازه از سختی بیرون بیایند بروجرد همینطور قزوین همینطور خلاصه هشتاد و نه محل دیگر بنابراین می‌خواهم عرض کنم که این وضعیت خواربار این مملکت است اگر دولت یا مجلس متقضی میدانند که این مخارج نشود یعنی این زیان را دولت نبرد آن یک موضوعی است ممکن است به قیمت تمام شده نان بخوراک مردم داده شود و البته آن بنفع مملکت است یا بضرر مملکت بنده وارد آن قسمت نمی‌شوم ولی بعد از این قسمت که نان تهران بحمدالله تأمین شد والآن هم عرض می‌کنم متجاوز از دوازده هزارتن غله در سیلوی تهران موجود است هر کدام از آقایان می‌خواهند خواهش می‌کنم تشریف ببرند ببینند معامله‌ای که با شوروی‌ها کرده‌ایم در حدود دوازده هزار تن گندم داده‌اند ما اینها را می‌خریم پول می‌دهیم از قرار تنی سیصد وبیست پنج تومان ولی چقدر تمام می‌شود؟ چهار صد تومان بیشتر تمام می‌شود و آنوقت به تهران تا یکماه پیش یک من شش قران می‌دادیم نان را و همچنین در سایر جاها و همینطور مقداری برنج مصرف این کار شده‌است امر فوق‌العاده زیان آوری بوده حتی برای اثبات این مسئله بنده دلایل زیادی دارم یک موردش را عرض می‌کنم قبل از بنده یکوقت وضعیت انبار تهران کارش بجائی رسیده بود که وزیر وقت متوسل شده بود بیکی از کمیسیون‌های خیریه که از آنها آرد بگیرد و در مقابل برنج دم‌سیاه بدهد این سختی‌ها را آقایان از نظر دور می‌کنند بنده بهیچوجه من‌الوجوه انتقادی از وزیر گذشته ندارم اوضاع واحوال انیجور پیش می‌آمد و چون حال هم ندارم نمی‌خواهم زیاد صحبت کنم امروز هم از نظر لزوم و ضرورت آمدم اما برای رسیدگی بنده کاملاً با تمام معنی حاضر هستن هر نوع می‌خواهید رسیدگی بفرمائید الآن مدتی است رسیدگی از طرف مجرای قانونی یعنی از طرف رئیس کل دارائی در آنجا شروع شده‌است سه نفر بازرس رسمی و محاسب رسمی الآن متجاوز از چهل روز است آنجا هستند و رسیدگی می‌کنند وتمام دفاتر و تمام اسناد محاسباتی را با کمال میل و رغبت بنده تحت اختیار آنها گذاشته‌ام اگر این را کافی میدانید چه بهتر وگرنه پانصد نفر دیگر هم بفرستید رسیدگی بکنید هر کس خورده‌است باید از حلقش درآورد ولو بنده خودم باشم بنابراین آمدیم راجع بضرورت این لایحه این را هم عرض می‌کنم دیگر قضاوت با خود مجلس شورای ملی است بعد از اینکه فراغت پیدا کردیم تا حدی از تأمین نان تهران و سایر نقاط ایران این را هم باید عرض بکنم که هنوز گندم نونیامده‌است بطهران هنوز آن سیاه بهار است باصطلاح معروف هنوز آخر سال است ولی در عین این حال بریا اینکه در آینده نظایر اوضاع و احوال سال گذشته اتفاق نیفتد از مدتی باینطرف وزارت خواربار وقت خودش را صرف کرد که جمع‌آوری کند محصول را برای تأمین خواربار تمام مملکت بنده نمی‌خواستم حالا صحبت کنم ولی چون اشاره کردند که آیا تأمین خواهد شد یا نه یک مقدارش را عرض می‌کنم ولی وقتی که تمام شد و مطمئن شدم اینها توی انبارها آمده‌است آنوقت می‌آیم و با کمال اطمینان صورت و رقم قطعی را بنظر مجلس میرسانم که تمام ملت هم مسبوق بشوند و هیچ نگرانی نباشد برای جمع‌آوری یک تصویبنامه از هیئت وزیران گذشته که آنرا همه آقایان دیده‌اند برای جمع‌آوری محصول دستوری داده شده‌است ولی در عینحال این فکر برای بنده لازم بوده‌است که حتی‌الامکان باید کاری کرد که مردم مخصوصاً زارعین و فلاحین از مزاحمت زیاد مأمورین دولت برکنار باشند برای این منظور اقداماتی شده‌است اولاً جمع‌آوری محصول خراسان (از آنجا شروع می‌کنم) مدتی است خواهش کردم از آقای منصور استاندار آنجا که ایشان قبول کنند سرپرستی و نظارت در امر جمع‌آوری محصول خراسان ایشان طرف اطمینان و اعتماد بنده و همه خراسانیها هستند ایشان هم قبول کردند به مأمورین آنجا دستور دادم که با نظر ایشان هم قبول کردند به مأمورین آنجا دستور دادم که با نظر ایشان با در نظرگرفتن اوضاع و احوال جمع‌آوری محصول را بکنند بطوری که اولاً خواربار خراسان تأمین شود وبعد هم تهران مطابق معمول سابق از آنجا بهره‌مند بشود ایشان قبول کردند و خیلی هم متشکرم که اوضاع جمع‌آوری آنجا با کمال نظم و ترتیب بخوبی پیش می‌رود برای جمع‌آوری محصول زابل سیستان و قائنات خواهد کردم از آقای علم که ایشان نظارت عالیه اینکار را قبول کنند ایشان هم مجاناً قبول کردند و چندی قبل بمن اطلاع دادند که محصول امسال سیستان بقراری که بتوانیم جمع‌آوری کنیم و مازاد را بگیریم در حدود چهل و پنجهزار خروار غله‌است از اینجا که بگذریم فارس است آقا فارس را بر حسب یک ترتیباتی که دادم بدون مزاحمت زیاد با فلاحین و مالکین خود آنها حاضر شدند یک تعهدی بدهندد سی و شش هزار تن غله را فارس تعهد گرفته شده‌است که سی و دو هزار تن آن مربوط به فارس و چهل هزار دیگرش مربوط است به بوشهر از خودشان چهار ده هزار تن تعهد گرفته شده‌است کرمان ده دوازده هزار تن هم آنجا تعهد گرفته شده‌است یک مقداری باقی است آذربایجان بطوری که نمایندگان محترم آنجا اطلاع دارند اخیراً توافق کردیم برای اینکه زحمت باهالی آنجا وارد نشود خرج زیادی هم برای اداره ایجاد نشود هشتاد هزار تن تعهد شده‌است این قدراقل است که تعهد شده‌است بدهند و در تحت اختیار دولت بگذارند علاوه بر این میدانند آقایان که سهم زارع بکلی آزاد است و بکلی آزاد است و البته زارعین هم اگر بخواهند مازاد خودشان را بفروشند دولت بقیمت آزاد نه بقیمت مازاد بطور تراضی می‌خرد قیمت هم ممکن است پائین‌تر بیاید بنده هم امیدوارم هستم پائین‌تر بیاید این مقداری است که بنده می‌توانم تا حالا بعرض مجلس برسانم بقیه نقاط را هم مشغول هستیم حالا مطلب این است آقا مطابق این پیشنهادی که به مجلس شده‌است از این هفتاد پنج میلیون تومان تقریباً هفده میلیون تومانش چه کالای موجودی است و چه پولی است که ما طلب داریم و البته آن پول برمی‌گردد بقیه‌اش هم مصرف شده بهیمن صورتهائی که عرض کردم امروز هم اگر چنانچه ما بخواهیم تأمین بکنیم آتیه خواربار این مملکت را چه بنده باشم چه وزارت خواربار باشد چه نباشد در صورتیکه دولت و مجلس علاقه داشته باشد باینکه باید خواربار آتیه تأمین بشود باید یک پولی را تصویب بکند این مربوط به بنده نیست این را هم عرض کنم حالا هم هنوز طوری نشده‌است هنوز هم سختی نشده‌است که بنده در موقع سختی این را عرض می‌کنم هنوز هم محصول در اغلب نقاط از خرمن برداشته نشده‌است هنوز وقت هست این کارهائی است که بنده تا حالا کرده‌ام با کمال صداقت از نظر خدمت باین مملکت نه از نظر شخص خودم والا بنده سه خروار چهار خروار برای مصرف خودم لازم دارم پارسال خریدم دویست تومان امسال نمیدانم چقدر ولی آقایان توجه بفرمایند از نظر رسیدگی بحساب هر چه هست بروند رسیدگی بکنند. اما آن حسابی که دوست عزیزم فرمودند خروار خروار نقره برای مان درست کردند من منتظر بودم ببینم چند خروار هم طلا خواهد بنده هم می‌توانم یک مثالی عرض کنم و آن این است که این مقدار خوارباری که در سال گذشته صرف غذای ایران شده‌است و صورتش هم دارم و سابق هم عرض کردم این را هم اگر بخواهد ردیف کنند من از ستاره نپتون واورانوس هم که دوربین لازم دارد رد خواهد شد چندین مرتبه هم دور دنیا کشیده خواهد شد این معدة وزارت خواربار نیست جونم این معدة تمام مملکت است الان هیچطور نشده برای بنده هیچ فرقی نمی‌کند و بنده این حقایق را با کمال صداقت و ضوح بعرض مجلس رساندم اگر میل دارید که تأمین آتیه بشود پول لازم است و اگر میل ندارید بنده حرفی ندارم وبرای رسیدگی بحساب هم حاضرم.

منشور- پرسش نان را که آقا فرمودند آن را جواب بدهید.

وزیرخواربار- این را بعد رسیدگی می‌کنم و جواب عرض می‌کنم.

مخبر- همانطور که آقای وزیر خواربار توضیحات مفصلی فرمودند در کمیسیون بودجه هم مباحصات زیاد شد و تصویب کردند که این پنجاه میلیون تومان را بوزارت خواربار بدهند و لایحة آن هم تهیه شد بنده هم که مخبر کمیسیون هستم امضاء کرده‌ام که اینک تقدیم مجلس شده‌است و بسته بنظر مجلس است که اگر مجلس شورای ملی تصویب کند وزارت خواربار خواهد گرفت والا هیچ بنده از نظر اینکه مخبر هستم لایحه را امضا کرده‌ام ولی از نظر خودم را عرض می‌کنم. جای تردید نیست از روزی که آقای تدین در وزارت خواربار مشغول خدمت هستند وضع نان نسبت بقبل هم از حیث کمیت هم از حیث کیفیت خیلی خیلی بهتر شده یعنی فراوان شده‌است و زحمتی که قبل از ایشان برای نان مردم متحمل می‌شدند و هر روز عده زیادی در دکاکاین نانوائی باید باشند حالا اینطور نیست که نان گیر می‌آید و حالاکمتر ازدحام در دکان‌ها هست بنده در سهم خودم از این زحمتی که آقای تدین متحمل شدند واقعاً خرسند هستم و تشکر هم می‌کنم در کمیسیون بودجه هم از ایشان تقدیر کردم ولی این موضوعات بجای خود صحیح حرف مادر گذشته‌است گذشته را هم باید روی رقم و حساب آورد و آقای تدین نباید بخودشان بگیرند بنده معتقد هستم پولی که دولت گرفته چه قبل از آقای تدین چه در زمان آقای تدین مقدار عمل آن بارزش پولش نبوده‌است فرمودند سی میلیون تومان وزارت دارائی بنده عرض می‌کنم پنجاه میلیون تومان را فرخ لایحه آورد اینجا مجلس شورای ملی موافقت کرد بیست و پنج میلیون هم خود آقای تدین لایحه آوردند این مجموعاً می‌شود صد و پنج میلیون این یادداشتی را که بنده کردم و آقای طباطبائی اینرا بطور خصوصی از بنده گرفتند این از نظر روشن شدن حساب است والا مقصود دیگری نبوده‌است بنده عرض می‌کنم آقا با این یکصد و پنج میلیون تومان بنرخ رسمی که اگر هر ریالی را شما یک مثقال نقره قرار بدهید هزار و پنجاه میلیون مثقال نقره می‌شود و ۱۶۴۰۶۲۵ خروار نقره‌است این نقره را برای تهیه خواربار این ملت تحویل وزارت خواربار داده‌است من که این حساب را کردم برای این است که معروف است در زمان یکی از سلاطین سابق حواله‌هائی می‌داد به خزانه دار خیلی زیاد و این خزانه‌دار برایش مقدور نبود در مقابل او امر پادشان اطاعت نکند و مجبور بود همه حوالجات را بپردازد یک روز مبلغی را که شاه حواله کرده بود این مبلغ را خزانه دار پول نقد آورد جلوی پادشاه گفت این مبلغ چیست جواب داد شما هر روز از خزانه مملکت اینقدر پول حواله می‌دهید حالا هم بنده این حساب را از این نظر کردم که خاطر نمایندگان ملت و آقایان محترم را به مصوباتی که هر روز برای دولت می‌کنند متوجه کرده باشم این سی‌میلیون تومان این پنجاه میلیون تومان اهمیت واقعی اینها در نظرشان مجسم نیست فقط بنده خواستم اهمیت واقعی را در نظر آقایان مجسم بکنم که این وجوهی را که شما تا بحال داده‌اید معادل ۱۶۴۰۶ خروار نقره‌است و با این پولی که داده شده‌است اگر از قرار نرخ رسمی گندم که صدتومان مقرر شده‌است بایستی ۱۰۵۰۰۰۰ خروار گندم خریداری شده باشد اگر آقای تدین می‌فرمایند خریداری شده بنده تشکر می‌کنم اگر میگوئید صد تومان خریداری نشده مخارج هم داشته خرواری دویست تومان حساب می‌کنیم ۵۲۵/۰۰۰ خروار گندم باید خریداری شده باشد در صورتیکه بنده اطلاع دارم نصف این مقدار هم خریداری نشده‌است. (انوار- برنج چقدر؟) الآن می‌رسم آقای انوار هر قدر دولت می‌گوید از خرید گندم و فروش نان ضرر کرده‌است یعنی رعایت طبقات بی‌بضاعت را کرده (و باید هم حقاً ضرر این کار را بدهد) نصف این مبلغ را کم می‌کنیم ۵۲/۵۰۰/۰۰۰ تومان ضررشان است و باید ۵۲/۵۰۰/۰۰۰ تومان دیگر پول نقد الآن در صندوق وزارت خواربار باشد از محل فروش‌نان موجود باشد و برای بنده خیلی مشکل است قبول کنم که این مبلغ موجود باشد و برای بنده خیلی مشکل است قبول کنم که این مبلغ موجود باشد حالا اگر هم بگوئیم سه خمس ضرر کرده‌است باز در حدود چهل و دومیلیون تومان پول باید موجود باشد این حساب را از حیث دیگر کردم زیرا در لایحة ای که دولت راجع باین موضوع تقدیم مجلس کرده‌است حساب کرده که از هفتاد و پنج میلیون تومان مبلغ پنجاه و هفت میلیون تومان زیان نان داده شده‌است و این مقدمه را هم کمیسیون بودجه موافقت نکرده‌است و بنده هم متحیرم که زیان یعنی چه و مخصوصاً روزی که آقای وزیر خواربار تشریف آورده بودند به مجلس و بیست و پنج میلیون تومان اعتبار می‌خواستند بنده این جا عرض کردم حضورشان که سی‌میلیون قبلاً گرفته شده‌است پنجاه میلیون هم یک دفعه این می‌شود هشتاد میلیون این بچه مصرف رسیده‌است اگر افراط و تفریط شده شما که دولت هستید وزیر هستید باید معلوم کنید آقای تدین با یک تنی فرمودند من چطور می‌توانم نه آقایان عرض کنم بنده عرض کنم در پرتو این جدیت البته دزد نگرفته پادشاه است بنده عرض می‌کنم دولت برای روشن شدن این حساب باید دقت و توجه کند و نکرده‌است و این ثروت عمومی رفته‌است پس از چندی حالا می‌فرمایند سه نفر محاسب رفته بوزارت خواربار رسیدگی می‌کنند سه نفر محاسب که حساب صد و پنج میلیون تومان سرمایه کشور را که حیف و میل شده‌است نمی‌تواند رسیدگی کند بنده عرض کنم همانطور که قضیة هفدهم آذر را هم دولت آمد اینجا گفت رسیدگی می‌کنم این موضوع هم همانطور است اینهم کشمکش کردن است بنده البته نمی‌توانم با ثروت عمومی کشور حقه بازی کنم از نظر اینکه یک نفر از افرادی هستم که این پول را که این مملکت داده و علاقه مندم که باید حسابش روشن بشود شما میفرمائید که هیزم و ذغال خریده شده‌است کی بشما گفت بخرید شما برای خواربار پول گرفته بودید هیزم و ذغال را باید بگوئید علاف بخرد شما که برای هیزم و ذغال پول نمیگرفته‌اید آقا هیزم و ذغال می‌خواهید بروید از علاف بخرید. راجع به برنج هم که آقای انوار می‌فرمودند وضعیت خرید برنج واقعاً تعجب آور است در تمام خطه‌گیلان شاید در سال بیش از سیصد تن برنج دم سیاه اصلاً نداشته باشد تمام محصول برنج دم سیاه بیش از سیصد تن نمی‌شود ولی بعنوان برنج دم سیاه هفتصد هزار تن خریداری شده‌است، موضوع برنج اینطور است آقا البته بنده عرض نکردم آقای تدین هم نفرمودند چرا این حساب را می‌کنی و تا کی تکلیفش معلوم نشود نباید گفت، البته نباید گفت، دزد نگرفته هم پادشاه است با آن حمایتی که ازش می‌شود خوب آقا بای این ترتیب اینها برای فاطی تنبان نمی‌شود و پول مملکت دو باره بدست نمی‌آید مگر با روشن شدن حساب عرض کردم عمل جنابعالی را هم بنده شخصاً تقدیر می‌کنم و و همانطور که صمیمانه گفتم نان خوب شده‌است هم کماً هم کیفاً و فراوان شده‌است ولی با پولی که گرفته شده‌است با سرمایه‌ای که از کشور مصرف شده‌است البته تقدیر است جنابعالی بجای خودش ولی روشن شدن حساب هم بجای خودش و این رفع مسئولیت از شما نمی‌کند که میفرمائید سه نفر محاسب آمده‌اند دارند رسیدگی می‌کنند شما وزیر مسئول هستید باید حساب روشن بشود این حق برای مردم ایران همیشه باقی است که از وزیر وقت بپرسند که حساب چیست.

رئیس- شما طرز مخبری تان با همه مخبرها تفاوت دارد مخبر یعنی کسی که قبول کرد مخبری کمیسیون را باید از طرف کمیسیون دفاع کند. (امیرتیمور- بنده نظر شخصی خودم را عرض می‌کنم) اگر جنابعالی خودتان مخالف هستید خوب است مخبری را قبول نکنید و مطالب خودتان را بگوئید اینطوری که شما اظهار می‌کنید با همه مخبرها فرق دارد.

- موقع و دستور جلسه آتیه- ختم جلسه

(۴- موقع و دستور جلسه آتیه- ختم جلسه)

بعضی از نمایندگان- ختم جلسه

رئیس- اجازه می‌فرمائید جلسه را ختم کنیم.

جلسه آینده روز یک شنبه چهار ساعت پیش از ظهر دستور همین لایحه

(مجلس مقارن ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- حسن‌اسفندیاری