مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ خرداد ۱۳۲۲ نشست ۱۶۹

دوره سیزدهم قانونگذاری

(مجلس دو ساعت پیش از ظهر بریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس پنجشنبه ۱۳ خرداد ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند.

-تصویب صورت مجلس

(۱-تصویب صورت مجلس)

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای انوار

انوار- آقای دکتر سمیعی را در صورت جلسه غایب بی اجازه نوشته‌اند در صورتی که ایشان مریض هستند و اجازه هم خواسته‌اند به کمیسیون عرایض هم فرستاده‌اند و ایشان هم خواسته‌اند به کمیسیون عرایض هم فرستاده‌اند و ایشان مدتی است مریض هستند باید اصلاح شود.

رئیس- آقای طوسی

طوسی- توجه آقای انوار را جلب می‌کنم باینکه این مرخصی‌ها برود بکمیسیون مادام که کمیسیون تصویب نکرده خواه ناخواه غایب بی‌اجازه نوشته می‌شود بعد از تصویب کمیسیون با اجازه نوشته می‌شود.

رئیس- آقای امیر تیمور در صورت جلسه نظری دارید (امیرتیمور – قبل از دستور) آقای دکتر سنگ در صورت مجلس نظری دارید (دکتر سنگ- قبل از دستور) آقای روحی سرکار (روحی- بنده سئوالی دارم اجازه میفرمائید عرض کنم). در صورت مجلس نظری نیست (خیر) صورت مجلس تصویب شد.

رئیس- آقایان نمی‌خواهند رائی را هم که خودشان می‌دهند رعایت کنند بنده عرض می‌کنم اگر رعایت نکنند و بی‌نزاکتی بشود اینطور نمی‌شود والا تا ساعت چهار اعلام می‌کنم الآن ساعت دو است هنوز هم حاضر نمی‌شوند برای کار آنوقت هم باید معطل بشویم برای رأی گرفتن آقایان تشریف نمی‌آورند اینکه شکل کار نیست.

- سئوال آقای روحی و جواب آقای وزیر کشاورزی راجع به پنبه و آب کوهرنگ

(۲- سئوال آقای روحی و جواب آقای وزیر کشاورزی راجع به پنبه و آب کوهرنگ)

رئیس- آقای روحی.

روحی- من خیلی خوشوقت می‌شوم که باین قسمت از اظهارات من توجه بیشتر بکنند. البته در خاطر دارند که چندی قبل بنده بالنسبه به ششصد تن پنبه از وزارت کشاورزی سئوال کردم و اداره خواربار اتفاقاً در آن موقع آقای وزیر خوابار اطلاع دارند که این پرونده دادگستری احاله شده است تا بحال بنده از این موضوع هیچ نفهمیدم که در چه جریان است و بکجا رسیده است ولی اخیراً اطلاعی به بنده رسیده که کابینه آقای قوام در ۱۴ بهمن ساقط شده و این اجازه ششصد تن پنبه در ۱۶ بهمن که جمعه بوده است و وزیر وقت اصلاً حق مسئولیت و مداخله در امور وزارت‌خانه نداشته است این ابلاغ را صادر می‌کند که روز بعدش هفدهم وارد دفتر می‌شود و ثبت می‌کنند اینهم وزارت کشاورزی بموجب جوابی که بروزنامه آزاد داده صحت این ادعا را ثابت و تصدیق می‌کند بنده نمی‌دانم چطور این عمل تا بحال مخفی مانده است و هیچکس نیامده است نه آقایان همکاران من نه از افراد دولت این قضیه را تعقیب کنند به‌بینید این عمل خلاف قانون روی چه اصلی بوده است و در آن موقع که وزیر مسئول نبوده است بچه جهت این ابلاغ را صادر کرده است بنده در این مورد سئوال کردم و خیلی خوشوقت هستم که آقای وزیر کشاورزی اینجا حضور دارند جواب بدهند مورد دوم سئوال بنده راجع به واگذاری تعمیر راه اصفهان است تا دامنه این راه بتصدیق وزارت راه از شوسه‌های دوجه اول ایران بوده است و هیچ محتاج بتعمیر نبوده است و کاملا کامیون آمد و شد میکرده این را وزارت کشاورزی آمده اجازه داده است از محل آبیاری چهار صدهزار تومان واگذار کنند برای تعمیر راه نصف آنرا داده‌اند نصف دیگر را هم آن متصدی بدون مناقصه الآن طلبکار است خیلی تعجب‌آور است آقا وزارت کشاورزی از بودجه آبیاری تعمیر راه را اجازه بدهد! راهی که هیچ محتاج بتعمیر نیست و اتفاقاً نسبت به این دو موضوع روزنامه آزاد سئوال می‌کند و آقای وزیر کشاورزی هم جواب می‌دهد که این تصمیم در کابینة سابق گرفته شده که این عمل اجرا بشود در صورتیکه کابینه سابق در ۱۴ بهمن ساقط شده و این عمل در ۱۷ انجام شده سه روز بعد ازاینکه وزیر حق امضای هیچ کار نداشته مسئولیت نداشته حق مداخله نداشته این عمل انجام شده راه را هم وزارت راه می‌گوید که این هیچ محتاج بتعمیر نبوده این مبلغ از سرمایه ملی ایران صرف این عمل شده است آقا تعجب می‌کنم واقعاً خیلی مورث تعجب من است این اعمالی که در این وزارتخانه‌ها در این چند ماهه اخیر واقع شده و اینهمه ما سئوال می‌کنیم ترتیب اثر نمی‌دهند دنبال می‌کنیم کسی نیست جواب بدهد که ما این را بانجام رساندیم بنده خاطرم هست یکسال به وزیر وقت گفتم حالا هم خدمت همکار خودم آقای اعتبار عرض می‌کنم قصد از فرمالیته نیست این سئوال را که می‌کنم نمیخواهم بیایند یک جواب سطحی بدهند عمل کنند اقدام کنند ببینند اگر کسی برخلاف مصالح مملکت کار کرده او را کیفر بدهند مجازات بدهند از این چیزها جلوگیری بکنند من صریح عرض می‌کنم اوضاع وزارتخانه‌های ایران اگر توجه صریعی نشود این وضع قابل دوام نیست باین ترتیب نمی‌شود زندگی کرد از هر سو غارت از هر سو چپاول از هر سو یغما حالا نمیدانم شاید هم نشده این وزراء مسئولند باید دقت بکنند باید ببینند این اعمال خلاف قانون را کی کرده است محاکمه وزراء داریم دیوان کیفر داریم چهار فقره را احاله بدهند الآن می‌گویند میخواهند صدی پانزده ازکارمندان دولت را بیرون کنند بیایند ببینند این اشخاص کی هستند وزارتخانه‌ها را از وجود اینها پاک کنید بگذارید این اشخاصیکه دایم در فکر سوء استفاده و خالی کردن جیب کشور و پرکردن جیب خودشان هستند بدون هیچ قیدی اینها بکیفر خودشان برسند. عرض دیگر بنده راجع باعضای کمیسیون بودجه است که آقای وزیرکشاورزی هم در آن موقع خوشبختانه مخبر کمیسیون بودند بنده یک پیشنهادی دادم راجع بصدی دوازده کارخانه‌ها این را مجلس رأی داد بعد وزیر پیشه و هنر آمد گفت که این قانون مجازات ندارد که اگر تمام نکردند چه می‌شود بنده و چند نفر از آقایان نمایندگان پیشنهاد دادیم که مازاد آن بنفع کشور و دولت ظبط شود این خبر رفت جزء متمم بودجه به کمیسیون از کمیسیون دنباله خبر را قطع کردند و بعد از بنده مطالبه می‌کنم الآن چهارماه است بکمیسیون بودجه دفن شده بزیان و ضرر ملت ایران است (صحیح است).

وزیرکشاورزی- موضوع سؤال آقای روحی نماینده محترم همانطور که فرمودند سابقاً هم یکی از روزنامةهای ملی روزنامة آزاد از وزارت کشاورزی سئوال شده بود وزارت کشاورزی هم طبق پروندة امر جواب نوشت و فرستاد حالا بنده یک دفعه دیگر بطور اختصار جریان را به عرض آقایان میرسانم. موضوع پنبه آقایان بخوبی مسبوق هستند سابقاً هم همینطوری که آقای روحی فرمودند از طرف خود ایشان سؤالاتی شد و تعقیب شد جریان هم بعرض مجلس رسید و از طرف وزارت کشاورزی و دولت هم روی آن اقدام شده است و پرونده امر در دیوان کیفر است و الآن هم تحت تعقیب و بازرسی است هنوز از دیوان کیفر نتیجه‌ای داده نشده است تا بنده بتوانم بعرض آقایان برسانم که دیوان کیفر چه تصمیمی گرفته خلاصه مطلب اینطور جریان پیدا کرده پس از اینکه کاظم ملک دعوی خسارت می‌کند راجع به پشم و پنبه که شرحش خیلی مفصل است بالاخره توافق می‌شود که باو ششصد تن پنبه داده شود سیصد تن پنبه باو می‌دهند یعنی در ۱۵ بهمن اداه پنبه گزارش می‌دهد و ۱۶ بهمن وزیر وقت ذیل آن گزارش دستور می‌دهد که سیصد تن پنبه فعلاً داده شود و برای سیصد تن بقیه بعداً تصمیم گرفته خواهد شد این آقای کاظم ملک این سیصد تن پنبه را می‌فروشد دویست تن بیکی از کارخانجات و صدت بدیگری با سود هر کیلو ۶/۲۵ و حالا آنکه بنده تحقیق کردم هر کیلو ۶/۵ ریال بوده است که تقریباً می‌شود صد و نود هزار تومان البته وقتی این جریان پیش می‌آید دستور داده می‌شود پنبه‌هائی را که بهر کارخانه فروخته شده باین سهمیه‌ای را که وزارت کشاورزی برای همان کارخانه قائل است از همان بابت محسوب شود همین کار را هم ما کردیم دویست تن از این پنبه را که بشرکت کاشانی فروخته شده بود صد تن هم بکارخانه دیگر این سیصد تن را بابت سهمیه آنها حساب کردیم (تهرانچی تفاوت قیمتش چه می‌شود؟) تفاوت قیمت بما ربطی ندارد ما فقط بایستی یک پنبه را بیک کارخانه بدهیم مطابق سهمیه‌ای که در اول سال معلوم کرده‌اند از این سیصد تن که به کاظم ملک فروخته شد مراقبت کردیم وقتی معلوم شد که بدوکارخانه فروخته ما گفتیم بابت سهیمه‌تان دویست تن یکی صدتن یکی از سهمیه تان ما کم می‌کنیم ما اینجا چیز گم نکرده‌ایم ما آن را پنبه را که می‌بایستی بدهیم غیر مستقیم داده شده است (تهرانچی آن تاجری که اضافه داده چه بکند؟) آقا اجازه بفرمائید وزارت کشاورزی چیزی گم نکرده است یعنی باید این سیصد تن که بکارخانجات بدهد غیر مستقیم داده است و البته این تفاوت معامله بین کاظم ملک است و آن کارخانه ما یک پنبه‌ای باید بدهیم بکارخانجات این پنبه بطور غیر مستقیم داده شده است اگر تفاوتی هم گرفته شده است این تفاوت بین کاظم ملک است والبته خودشان هم مشغول زد وخورد مطالبه پول خودشان هستند این را هم بنده شنیدم و مربوط بما نیست این چیزهائی است که واقع شده. و اما راجع به راه دامنه عرض کنم وزارت کشاورزی وقتی شروع بساختمان کوهرنگ می‌کند راه کوهرنگ را می‌خواهد درست بکند مناقصه می‌گذارد از دامنه به تنگ گزی در مناقصه شرکت کسری برنده مناقصه شناخته می‌شود با او قرار دادی می‌بندند و تا بحال هم مطابق حسابی که اخیراً داده بودند بیش از سی ششهزار تومان تا بحال کار نکرده‌اند یعنی برای این مناقصه که داده شده است از دامنه به تنگ گزی در خلال این احوال مقاطعه کار مراجعه می‌کند بوزارت کشاورزی می‌گوید برای اینکه ما بتوانیم از دامنه به تنگ‌گزی که مقاطعه داریم شروع کنیم لازم است راه داشته باشیم و راهی که سابقاً وزارت راه از اصفهان بدامنه داشته است و براه از نا معروف است این راه خراب شده است قابل عبور نیست مکاتبات زیادی بین وزارت کشاورزی و وزارت راه بعمل آمده و بالاخره موافقت کرده‌اند با مقاطعه کار قرار داده‌اند که دستوری بدهد البته در این مورد مناقصه بعمل نیامدهاست مقاطعه کار شروع بکار کرده است مطابق حسابی که فرستاده است بوزارت کشاورزی این حساب در حدود دویست هزار تومان است و حالا خواستم عرض کنم که هر کس بآقا اطلاع داده است پولی از این بابت تا بحال داده شده خلاف است و ما تا بحال چیزی نداده‌ایم (یکنفر از نمایندگان – بعد هم ندهند) بعد هم البته اینجا حسابداری وزارت دارائی چون عمل را برخلاف قانون محاسبات عمومی تشخیص داده است از دادن پول برای راه از اصفهان تا دامنه خودداری کرده است و ما هم تا بحال پولی نداده‌ایم فقط بنده لازم میدانم عرض کنم که کلیات به مقاطعه کار از بابت راه کوهرنگ بیش از دویست هزار تومان تا بحال پرداخت نشده یعنی کاری نکرده‌اند از دامنه به تنگ گز و این راه فرعی هم البته الآن مورد مذاکره است از وزارت راه و دارائی یک شرحی نوشته‌اند و تقاضی شد بوزارت کشاورزی بنویسند بآنجا تا بدانیم اعتراضات وزارت راه تا چه اندازه وارد است صحیح است یا نیست و اگر بطوری که فرمودند چون وزارت راه هنوز جواب نداده است اگر اینطور باشد که آقا می‌فرمایند این راه ساخته شده بود و قابل عبور بوده البته پولی از این بابت داده نخواهد شد و بنده مطمئناً آقا عرض می‌کنم که پولی نخواهیم داد و اگر معلوم شود که این راه خراب بوده یا پلهائی لازم داشته و این عمل مفید بوده و این عمل لازم بوده معادل همان مقداری که کار کرده باشند البته در کمیسیون رسیدگی می‌شود و راه را باز دید می‌کنند تعمیرات را می‌بینند معادل آن چون تعهدی هم وزارت کشاورزی دارد آن را وقتی که تشخیص بدهند چون مقاطعه کار در این میانه گناهی نکرده است بالاخره مقاطعه کار که متوجه نیست این کار خلاف قانون است باوگفته‌اند و نوشته‌اند او هم کرده است حالا باید دید واقعاَ او کاری کرده است یا نکرده است البته رسیدگی خواهد شد مطابق کاری که کرده است باو موافقت خواهد شد و پول داده خواهد شد و تا بحال هم چیزی داده نشده است

روحی- بنده خیلی خوشوقت هستم از اینکه پولی از این بابت داده نشده ولی نسبت بآن پنبه بنده خیلی متأسف هستم که یک نظریه مثبتی از طرف وزیر مسئول بمجلس شورای ملی نرسیده است بارها عرض کردم که این قضیه را بنده جرم تشخیص می‌دهم زیرا این در موقعی شده است که وزیر حق نداشته است و این حق را برای خودم محفوظ می‌دارم که مطابق قانون محاکمه ورزاء در جلسات آینده اعلام جرم بکنم و مطابق قانون رسیدگی بشود.

وزیرکشاورزی- بنده فراموش کردم این را عرض کنم البته جوابی که ما دادیم به جراید راجع به پنبه مطابق عین واقع و حقیقتی است که پرونده‌ها معلوم شده است اما اینکه آقای عدل وزیر سابق کشاورزی در موقعی که این عمل را کرده‌اند و دستور داده‌اند وزیر بوده‌اند یا نه این برای وزارت کشاورزی معلوم نیست که بخواهم در این باب عرض کنم که ایشان چهار دهم استعفا کرده‌اند یا بعد استعفا کرده‌اند از این جهت ما هیچ اطلاعی نداریم.

- شور اول لایحه انحصار پنبه

(۳- شور اول لایحه انحصار پنبه)

گزارش از کمیسیون کشاورزی به مجلس شورای ملی.

امیرتیمور- بنده با این دستور مخالفم

رئیس- بنده رئیس هستم و گفتم و این را اعلان کردم حالا هم میخوانیمش.

امیرتیمور- خوب درست است بنده هم مخالف هستم.

رئیس- خوب مخالفت بکنید ولی مخالفت دیگر معنی ندارد من گفتم باید خوانده شودبفرمائید حالا.

امیرتیمور- عرض کنم در جلسه قبل آن لایحه مربوط به ثبت نیمه تمام ماند و دو سه ماده‌اش باقی است ما هی وقت صرف می‌کنیم یک کاری را تا می‌آئیم تمام کنیم یک لایحه که ماده‌اش می‌ماند این را ول می‌کنیم میرویم بیک لایحه دیگر تمام کارهای مملکت همینطور نیمه تمام می‌ماند و این بیشتر نقص غرض است باید یک کاری را تمام بکنیم وارد کار دیگری بشویم باین جهت بنده با این دستور مخالفم با خود این لایحه هم مخالفم ولی آن مربوط بدستور نیست بعلاوه با در دستور گذاشتن این لایحه هم مخالفم استدعا می‌کنم آن لایحه یکی دو ماده دیگرش مانده آن را تمام کنیم بعد وارد کارهای دیگر بشویم.

وزیرکشاورزی- آن لایحه تمام شد و نسبت بشور دوم هم رأی گرفته شد بعد این لایحه برای دستور معین شد.

رئیس- گویا سرکار اینجا تشریف نداشتید آن لایحه تمام شد و بورود در شور دوم هم رأی گرفته شد بعد دستور امروز معین شد (خندة نمایندگان) گزارش کمیسیون کشاورزی قرائت می‌شود.

گزارش از کمیسیون کشاورزی به مجلس شورای ملی.

لایحه شماره ۶۳۴۱ دولت راجع بانحصار پنبه با حضور آقای وزیر کشاورزی در کمیسیون مطرح شده و پس از مذاکرات و مداخله در اطراف مواد آن و توضیحاتی که آقای وزیر کشاورزی دادند با مواد زیر موافقت حاصل شده اینک گزارش آن برای شور اول تقدیم می‌شود.

ماده ۱- مجلس شورای ملی انحصال خرید و فروش وارد نمودن، صادرکردن، بخش، نظارت در کشت، مصرف پنبه و اجازة تأسیس کارخانه پنبه پاک کنی نظارت در بهره برداری از آنرا در تمام کشور بدولت واگذار می‌نمایند.

تبصره- دولت می‌تواند اجازه ورود پنبه از کشورهای خارجه را به بازرگانان بدهد.

رئیس- آقای امیرتمیور.

امیرتیمور- از کارهای بسیار بد و مضری که برای مملکت در شرف انجام است همین لایحه انحصار پنبه است که آقای وزیرکشاورزی تقاضی کرده‌اند جزء دستور باشد در سال قبل موقعی که لایحه متمم بودجه بمجلس تقدیم شد یک ماده بنام ماده هشت در متمم بودجه دولت پیشنهاد کرده بود که اجازه داده شود برای سال ۱۳۲۱ تجارت خرید و فروش پنبه در انحصار دولت باقی باشد کمیسیون بودجه باین ماده موافقت نکرد که خود آقای اعتبار هم آن موقع افتخار عضویت کمیسیون بودجه را داشتند با این نظر شریک بودند خودشان هم موافقت کردند پس بنابراین موافقت کردیم که انحصار پنبه بضرر کشاورزی کشور است و آن ماده پیشنهادی دولت از قانون متمم بودجه حذف شد بعد آقای کشاورزی ماده‌ای پیشنهاد کردند برای سال ۱۳۲۱ و استدلال ایشان هم این بود که اگر امسال این پنبه از انحصار ما خارج بشود بواسطة مساعده‌هائی که دولت پرداخته و یکی دو میلیون مطالبات دارد مطالبات وصول نخواهد شد و برای اینکه ما وقت داشته باشیم مطالبات خودمان را وصول کنیم موافقت می‌شود برای سال ۱۳۲۱ فقط این پنبه در انحصار باقی بماند در ۱۳۲۲ آزاد خواهد بود مجلس شورای ملی هم با در نظر گرفتن این موضوع و با قبول این تقاضی فقط برای سال ۱۳۲۱ و صورت مشروح مذاکرات مجلس گواه صدق عرایض بنده است البته انحصار موقعی پسندیده است و موقعی مورد موافقت باید قرار بگیرد و مجلس شورای ملی باید آنرا تصویب کند که وضع کشور و انحصار پنبه را باید ببیند اگر با انحصار دولت یک ترتیباتی برای بهبودی و ازیاد محصول پنبه و ترقی زراعت پنبه در نظر داشته باشد و حالا هم بخواهد آن عملیات خودش را تمام بکند البته باید ما هم موافقت بکنیم که انحصار باشد اما سابقه عمل را ببینیم قبل از اینکه دولت مداخله در پنبه بکند سالهای سال است که پنبه کاری در ایران بوده است بطور آزاد اگر در سال ۱۳۱۴ دولت بفکر این افتاد که باستناد قانون تجارت خارجی مسئله انحصار صدور پنبه را هم بخودش اختصاص بدهد اول منظور دولت از این عمل این بود که: چون یک قرار داد تجارتی پابپا (تهاتری) با دولت روس بسته بود و ضمن این قرار داد دولت تعهد کرده بود که سالی ۲۰ هزار تن پنبه ما بآنها بدهیم برای یکی دو سال که مدت آن قرار داد بود دولت تصور کرد که اگر پنبه بطور آزاد باشد شاید تعهد خودش را در مقابل دولتی که تعهد کرده است نتواند انجام بدهد باینجهت گفت بهتر است که در انحصار باشد باینجهت تجارت خارجی پنبه را بانحصار خودش در آورد و برای انجام این مقصود یک شرکت تجارتی یک شرکت آزادی تأسیس کرد که خرید و فروش پنبه را در داخله کشور برای صادرات بعهدة آن شرکت واگذار کند آن شرکت هم عمل کرد البته دریکی دوسال اول شرکت با اینکه بازهم وجودش برای مردم ایجاب زحمت بود بازطوری رفتار کرد که پرسروصدائی از مردم بلند نشد ولی بعداً دولت از سال ۱۳۱۸ که خودش احتیاج مبرمی باسعار خارجی داشت و در مقابل کارخانجات و برای خرید اشیاء و لوازمی که برای مملکت روزبروز وارد می‌کرد و در تزاید بود و مقدار آن هم محدود نبود درصدد برآمد بهروسیله که باشد متشبث بشود و بهر قسم که ممکن است یک ارز خارجی مثل دلار و امثال آن فراهم کرد برای خریدهایش که بتواند احتیاجات خودش را تأمین کند بنابراین برای انجام این مقصود در سال ۱۳۱۸ دولت آمد و آن شرکت تجارتی را تقریباً منحل کرد و کار تجارت صادارت پنبه را منحصراً داد بادارة اقتصادی وزارت دارائی قبل از این عمل دولت طبق ارقام موجوده در گمرک دولت در تمام ولایات ایران محصول پنبه و مقدار زراعت پنبه ایران که صادر می‌شد و مصرف می‌شد پنبه خالص در سال ۵۰ هزار تن و تنزل کرد بطوری که در سال ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ بر اثر تصدی دولت پنجاه هزار تن به هشت هزار تن رسیدو ۴۲ هزار تن از محصول پنبه ایران نکس کرد چرا؟ برای اینکه اولاً طرز عمل دولت با زارع و کشاورز پنبه بقدری نامطلوب بود و بقدری بد بود که برای آنها جز اذیت و آزار و ضرر و خسارت بهرة نبردند و چیز دیگری عایدشان نشد که تشویق بشوند و پنبه کاری برای تجارت و برای مصرف داخلی (صحیح است) پنبة داخلی که بنام پنبه ولایتی موسوم است پنبه‌ایست که زارع می‌کارد (درتمام نقاط ایران) برای مصرف داخله برای مصارف خودش (صحیح است) برای رفع احتیاجات خودش از چادر نشینینی از کرباسش از لباسش از حوله‌اش از قطیفه‌اش تمام احتیاجات خودش را از این پنبة ولایتی که می‌کاشت تأمین می‌کرد (صحیح است) و همین پنبة ولایتی را مصرف می‌کردند و در تمام نقاط ایران (صحیح است) مخصوصاً در نقاط عمدة خراسان چونکه خراسان پنبه کاریش در ایران از همه جا بیشتر است که این قسمت عملی می‌شد شما بروید بسبزوار یا تربت‌جام یا سایر نقاط دیگر می‌بینید که بیشتر پنبه‌های آنجا پنبة ولایتی است و آنهم برای تأمین احتیاجات داخلی و خانوادگی و روستائی و کشاورزی است که با آن پنبه ولایتی می‌تواند چادر شب و لباس و کرباس و کفن خودش را تهیه کند تمام اینها با پنبة ولایتی بود یکقسمت هم برای صادرات بود پنبه تجارتی بود که به پنبه آمریکائی موسوم بود این پنبه آمریکائی هم در اغلب نقاط ایران و مرسوم و باب شد مخصوصاً در خراسان هم کشت این پنبه نخج کاملی گرفت و متداول شد و هرکس که زراعت پنبه می‌کرد پنبه‌اش را بسهولت در اثر وسائل حمل و نقل که بود بکارخانه پنبه پاک کنی می‌فرستاد و در محل اشخاصیکه پنبه کاری می‌کردند با مؤسسات تجارتی محلی یک کارخانجات پنبه پاک کنی هم در همان محل این دو تأسیس می‌کردند فرض کنید مثلاً در جام که یکی از مهمترین نواحی پنبه‌خیز ایران است (و شاید در ایران هیچ ولایتی باهمیت جام نباشد) و نقطه پنبه‌خیزی بود و زراعت پنبه می‌شد چهار تا و پنج تا کارخانه پنبه پاک کنی هم در آنجا دایر می‌شد برای اینکه زارع پنبه‌اش را که از روی زمین جمع می‌کرد تحویل بدهد بکارخانه کارخانه هم در همانجا پنبه را پاک می‌کرد راز هر صد من پنبه ۷۰ من پنبه تخم و ۳۰ من پنبه خالص باو می‌داد این ۷۰ من پنبه تخمش باز برای احتیاجات روستائی و برای احتیاجات کشاورزی در خود محل مصرف می‌شد یعنی بیشتر می‌دادند بگاو می‌دادند مخصوصاً گاو نر که باید بصحرا برود و زمین را شخم بکند بخصوص در زمستان تا پنبه تخم باو ندهند که بار ببرد برای اینکه باربری ما قبل از اتومبیل و همین الان هم در نواحی معمول است که با شتر می‌شود و حالا هم باید شاید و شتر نمی‌تواند مداومت به باربری بدهد مگر اینکه پنبه تخم بخورد و اگر بدون پنبه تخم مشغول باربری بشود ۷ یا ۸ روز که کارکرد و باربرد این حیوان وا می‌ماند. علاوه بر گاو و شتر باز این بمصرف خوراک بز و گوسفند می‌رسد و گوسفندها در زمستان در آغل که هستند خوراکشان پنبه تخم است تا شیر بدهند. پس این کارخانجات پنبه پاک کنی این پنبه تخم را که تهیه می‌کردند برای احتیاجات محلی مصرف می‌شد و عرض کردم تقربیاً از هر ۱۰۰ من ۶۶ من می‌رفت برای پنبه تخم وبرای احتیاجات کشاورزان و ۳۴ منشی هم پنبه خالص بود برای تجارت خارجی ایران حاضر می‌شد و عدل بندی می‌شد و بمراکز تجارتی تحویل می‌شد و می‌بردند بمراکز شهرها تا بار بکنند و روانه بکنند وقتی دولت آمد و شروع کرد و دست‌زد باین کار اول کاری که کرد یک عده شیاد و یکعده حقه‌باز دور دولت را گرفتند ودور وزیر جمع شدند فکر وزیر را دزدیدند و بنای خیانت را گذاشتند کارخانه را که برای پنبه‌پاک کنی بود گفتند باید متمرکز باشد باید در تحت یک اداره باشد یعنی چه؟ یعنی برای انجام مقصودشان تمام این کارخانجات پنبه پاک کنی را در تمام نقاط خراسان و درتمام نقاط ایران برداشتند و بردند و خراب کردند و شکستند که دیگر برای رعیت میسر و ممکن نباشد و مقدور نباشد که پنبه خودش را در محل بتواند بدهد تمیز کند و پاک کنند و پنبه تخمش را جدا کنند و باو بدهند آمدند برعکس رعیت را مجبور کردند که پنبه‌اش را بیاورد بمراکز تجارتی که خودشان معین کرده بودند مثلاً از تربت‌جام مجبور بود زارع پنبه‌اش را ببرد بمرکز تجارتی سی‌چهل فرسخ دورتر و بجای کرایه ۳۰ من کرایه ۱۰۰ من باید بدهد چون ۷۰ من تفاوت کرایه سابق بمنفعت رعیت بود و حالا بضرر رعیت تمام شد. بعد پنبه تخم مورد احتیاج خودش را هم باید از آن مراکزی که دولت چیز کرده است از آن‌جا بگیرد و چهل پنجاه فرسخ برگرداند بمحل (آنهم اگر بدهند) حالا شما حسات کنید تفاوت این عمل چقدر بضرر رعیت تمام می‌شود (صحیح است) حالا تازه چقدر پنبه تخم می‌دهند به رعیت؟ و آیا زود می‌دهند یا نه؟ رعیت باید ۵ روز ۱۰ روز ۲۰ روز یک ماه دو ماه سه ماه برود آنجا معطل بشود توی سرما و گرما بماند آنوقت باو می‌گوید برو تصدیق حاکم را بیاور برو تصدیق کمیسری بیاور تصدیق زهرمار بیاور تصدیق کشاورزی بیاور تصدیق دارائی بیاور که بتوانی پنبه تخم خودت را برای احتیاج خودت که می‌خواهی (نه برای فروش) ببری بعد از مدتی که این مردیکه بیچاره آنجا معطل می‌شود تازه اگر ۲۰ خراوار لازم داشته باشد و مال خودش باشد باو فقط ۵ خروار می‌دهند. نمونه‌اش را هم الآن در مجلس نشان می‌دهم. همین آقای مؤید ثابتی برای یک عده از کشاورزان که یک عده حیوان دارند برای چند نفر مقداری پنبه تخم خواسته بودند از کشاورزی بعد از سه ماه دوندگی که رفته بودند تازه بایشان وعده داده بودند که در حدود ۱۰۰ من بدهند. ملاحظه بفرمائید این اشخاصی که آنجا هستند و آنجا نشسته‌اند هیچ نمی‌فهمند نمی‌دانند مرمان لایقی نیستند. آقا اقرار کنید که نمی‌فهمند اینکه اشکالی ندارد چونکه این اعمال یک اعمال فنی است و در نتیجة همین تذکر فوائد هنگفتی بردند و خرج کردند و این بلا را به سر زارع آوردند از آن طرف پنبه از بین رفت این یکی یکی دیگر اینکه زارع پنبه که باید پنبه‌اش را حمل کند و بیاورد تحویل بحق خدا قسم چه سخت‌گیری‌هائی نسبت باو می‌کنند و چه کارها بسر او می‌آورند که او هم باید قبول کند وعمل کند تا در نتیجه از بین برود. زارع می‌رود برای تحویل دادن پنبه باز هم می‌رود بهمان مرکز زارع می‌رود برای تحویل دادن پنبه باز هم می‌رود بهمان مرکز زارع باید ۵ روز ۱۰ روز یکماه دوماه زیر آفتاب و باران گرما و سرما معطل شود تا قپان‌دار اداره حاضر شود پنبه اوراقپان کند و از او تحویل بگیرد. باید ازش پول بگیرند تعارف بگیرند و فحش بدهند پدرش را در بیاورند و یک رسید ۵۰ منی باو بدهند و بگویند آقا بفرمائید بگیرید این رسید ۵۰ منی پنبه‌تان است بعد از دوماه معطلی این جریانش است بقیه آن چه می‌شود؟ یک عده مفتخوری که هستند می‌برند و می‌خورند. این هرج و مرج و حقه‌بازی است که در این چند ساله می‌شود در هرحال آقای اعتبار این بود جریان این کار حالا خوب یابد من کاری ندارم ملاحظه بکنید در این سنوات اخیر یک قدمهائی برای صنعت این مملکت برداشته شد و این فکر صنعتی شدن مملکت ایران هم همیشه مخالف نظریات و مخالف منافع اجانب بوده است و مخالف میل خارجیها بوده است. خارجی‌ها در این موضوع کتابها نوشته‌اند مراسلات نوشته‌اند مجلات منشتر کردند و روزنامه‌ها نوشتند که اگر بخواهید بنده در بین نوشتجات دیپلماسی که در دسترسم هست اینها را جدا کنم و بیاورم و بشما نشان بدهم که به بینید همیشه نظر خارجی‌ها این بوده است که از صنعتی شدن این کشور بهر وسیله‌ای که بتوانند جلوگیری کنند در ایران چندین کارخانه آمد کارخانه پنبه پاک کنی کارخانه نساجی کارخانه دریسمان بافی اینها برای چه بود؟ برای این بود که مواد پنبه‌ای خود این مملکت یعنی مواد اولیه‌اش در همین‌جا تهیه و در این کارخانجات و در هنیم مملکت عمل بیاید مصرف شود و این کارخانجات و در همین مملکت عمل بیاید مصرف شود و این کارخانجات آنها را بصورت متاع درآورد و مصرف داخله را تأمین کند و بعد از آن مازادش را هم چیز دیگری درست کند بعرض نخ. مثلاً چیت یا چیزهای دیگر که کارخانه‌اش در این مملکت وارد شده نساجی کنند و درست کنند و به مصرف برسانند. خوراک همة این کارخانجات هم پنبه است. در این چند سال اخیر هم یعنی این موقعیکه این کارخانه‌ها آمد باین کشور سابق در نظر داشت که مواد اولیة خوراک این کارخانه‌ها در داخله تهیه و تأمین شود و توجه مخصوصی داشت که کم و زیاد هر چیزی که هست باینها برسد و این کارخانجات صنعت نساجی و نخ ریسی را در ایران رواج بدهند و خودشان متاع تهیه بکنند. یعنی این طفل نوازاد را مراقبت کنند که نمیرد و به رشد برسد. اما متأسفانه قبل از اینکه برشد برسد در همان سال‌های اول نوزادی بکلی دارد از بین می‌رود از آن طرف هم طرز عمل دولت راجع به پنبه و کشت پنبه را اینجا بعرضتان رساندم که از ۵۰ هزار تن محصول پنبه کشور ۴۲ هزار تن کسر شد و در نتیجه عمل دولت به ۸ هزار تن رسید. همین امساله شما ۲۰ هزار تن پنبه برای کارخانجات داخلی خودتان احتیاج دارید که باید از خارج بیاورید در صورتیکه شما سالی ۳۰ هزار تن پنبه خارج می‌کردید. این عمل انحصار موجب این خواهد شد که زراعت پنبه همانطوریکه در ایران از ۵۰ هزار تن به ۸ هزار تن رسید حالا بکلی از بین برود و شما برای احتیاجاتتان مجبور باشید به بازارهای خارجی دست دراز کنید. پنبه هندوستان بیاید بایران پنبه مصر بیاید بایران پنبه عراق بیاید بایران چه بهتر از این که می‌گویند پنبه عراق بازارش ایران باشدو بایران بفروشد. یا چه بهتر از این که پنبه مصر بازارش ایران باشد یا چه بهتر از این که پنبه هندوستان بازارش ایران باشد. برای اینکه آنها صاحب دارند و این مملکت صاحب ندارد. برای اینکه آنجا باقتصادیانش و زارعتش و به فلاحتش رسیدگی می‌کنند و همراهی و مساعدت می‌کنند و در این مملکت رسیدگی نیست و یک اداره‌ای که سه تا پایش دزدی و تقلب بوده است بیک وزیری داده می‌شود و آن وزیر هم ندیده و نسنجیده یک لایحه‌ای می‌آورد. شما با این لایحه پنبه ایران را بنفع اجانب از بین خواهید برد و دست این مملکت را پیش اجانب دراز خواهید کرد. شما با این لایحه سبب می‌شوید که پنبه مصر و عراق و هندوستان وارد ایران بشود. شما با این لایحه وسیله‌ای فراهم خواهید کرد که کارخانجات داخلی ایران که در مدت ۲۰ سال با خون جگر این ملت و این مملکت تأمین شده از بین برود و بواسطه نداشتن محصول یکی بعد از دیگری بخوابد و از بین برود. این بود مجموع عرایض بنده در کلیات برای مخالفت با این لایحه حالا آقایان میل دارند تصویب بکنند امروز مقدرات این قوم و این کشور بدست افتاده است شما می‌دانید و تاریخ آینده ایران. این بود عرایض بنده در کلیات البته آقای وزیر کشاورزی هم در اینخصوص فرمایشاتی خواند فرمود خوددانند.

وزیرکشاورزی- موقعی که لایحه پنبه در کمیسیون مطرح بود بنده از یک عدة از آقایان خواهش کردم کمیسیون هم دعوت کرد که تشریف بیاورند آنجا و یکی از آنها همین آقای امیرتیمور بودند که تشریف نیاوردند به کمیسیون تا مطالبی که هست بگوئیم و توضیحاتی که هست بشنوند. آنوقت اگر چنانچه متقاعد نشدند البته جا دارد که بیش از این هم اظهاراتی بفرمایند و سوءظن نسبت بعمل بکنند. ولی متأسفانه تشریف نیاوردند با اینکه هم از طرف کمیسیون دعوت شدند وهم بنده خودم خواهش کردم که ایشان تشریف بیاورند حرفها را گوش کنند ارقام را به‌بینند آنوقت یک اظهار نظر قطعی بفرمایند. و اما تشریف نیاوردند و اگر تشریف میاوردند و از ارقام و اطلاعات و آمار اطلاع پیدا می‌کردند بهتر بود و من نمیدانم این آماری را که ایشان فرمودند از کجا آوردند؟ این آمار صحیحی که می‌فرمایند در دسترس ایشان گذاشته شده از کجاست و چه مأخذی دارد من قصد داشتم که اگر ایشان به کمیسیون تشریف می‌آوردند و اطلاعات و ارقام و آمار صحیحی را که ما داشتیم دردسترس ایشان می‌گذاشتیم و می‌دیدند قطعاً فکر ایشان عوض می‌شد. در موضوع پنبه و کشت پنبه آقای امیر تیمور اولاً یک رقمی دارند که می‌فرمایند ۵۰ هزار تن. بنده از حالا عرض می‌کنم که این رقم صحیح نیست. پنبه قبل از اینکه شرکت مرکزی در این کشور تأسیس بشود یک رقم خیلی کوچکی بود یک پنبه بدی بود که هیچ‌جا آن را نمی‌پسندیدند و قابل صدور هم نبود و البته دهاتیها همانطور که آقا بیان فرمودند پنبه ولایتی را می‌کاشتند برای مصارف داخلی خودشان. حالا کرباس است طناب است من نمیدانم از این حرفها. عرض کنم که بایستی تصدیق کرد که شرکت مرکزی در نتیجه مجاهدتی که کرده است پنبه کشور را از آن وضعیت بد بر گردانده است و وارد یک مرحله دیگر کرده است و امروز پنبه ایران یک پنبه‌ای است که خوب شده است از هر جهت و در هر بازاری خریدار دارد و طالب دارد و از هر حیث نسبت بسابق مرغوب‌تر و بهتر شده است و اینهم نتیجه مجاهدت‌های زیادی است که شرکت مرکزی کرده است. شما قبل از شرکت را ملاحظه بفرمائید یک پنبه بومی در این مملکت بعمل می‌آمد زارع نه از پنبه فیلستانی خبر داشت و نه از پنبه مصری خبر داشت و نه پنبه آمریکائی را می‌دانست هیچ اینها را بلد نبود و اینها در اثر مساعدت و مجاهدت شرکت مرکزی در این مملکت انجام شد. البته بنده تصدیق می‌کنم که در خراسان شما پنبه آمریکائی تهیه می‌شود خوب هم عمل می‌آید ولی تصدیق بفرمایند که آیا قبل از این هم بود؟ انصافاً نبود آقا. و اما از حیث رقم که آقا فرمودید ۵۰ هزار تن در این کشور پنبه‌کاری می‌شد. بنده تعجب می‌کنم با اینکه ما آماری نداشتیم این رقم از کجا آمده است؟ آمار ما از وقتی شروع شد که شرکت مرکزی تأسیس گردید که معلوم شد چقدر جواز می‌دهد و چقدر بذر می‌دهد و چقدر مردم تعهد می‌کنند و چقدر در نقاط مختلفه بعمل می‌آید و در نتیجه اینها یک آماری تهیه شد ولی قبل از او که از این حرفها نبود حالا این آمار را آقای امیرتیمور از کجا تهیه کردند که ۵۰ هزار تن پنبه در ایران کشت میشده است بنده نمیدانم….

منشور- در جغرافیای ابتدائی مدارس نوشته است.

وزیرکشاورزی- بنده نمی‌دانم. عرض کنم این جا فرمودند که لایحه‌ای که مورد بحث است و این انحصار موجب بدبختی و این حرفها است. باید عرض کنم که انحصار پنبه در شرف انجام نیست و الآن سالها است که پنبه در انحصار دولت است و با آن بیانی که آن روز آقای طباطبائی فرمودند که قانون متمم بودجه برای یک سال است بنده رفتم و مطالعه کردم و مراجعه کردم به قانون مدنی دیدم خلاف آنرا در آنجا می‌گوید. قوانین تا لغو نشده است بقوت خودش باقی است. پس قوانین و موادی که در ضمن قانون متمم بودجه از مجلس گذشته و از نظر بودجه‌ای نیست و فقط برای سال قید نشده مثل مواد بودجه‌ای برای یک سال نیست و تا قانون دیگر بوسیلة مجلس شورای ملی وضع نشود و آنرا نقض نکند بقوت خود باقی است. عرض کنم بیاناتی که فرمودید در خصوص کشاورزی این هم بنظر بنده آقای امیر تیمور هیچ دلیلی و منطقی ندارد بجهت اینکه کشاورز وقتی که همیشه از طرف شرکت باو کمک می‌شود از طرف پنبه هر نوع مساعدتی باو می‌شود یعنی مساعده داده می‌شود زمینش را تراکتور می‌زنند و بذر می‌دهند و تمام مساعدتهای لازمه را می‌کنند آن‌ها و بذر می‌دهند و تمام مساعدتهای لازمه را می‌کنند آن‌ها هیچگونه گله‌مندی و شکایتی ندارند. البته ممکن است ممکن است بنده تصدیق کنم که گله‌مندی را یک طبقه‌ای دارند که مربوط به کشاورز نیست و من می‌خواهم استدعا بکنم که این دو طبقه را تفکیک بکنند از هر و فرق بگذارند بین کشاورزی و آن کسی که سنگ کشاورز همیشه می‌خواهد با دولت معامله کند برای اینکه اگر غیر از این باشد و اگر ما بدهیم بدست کارخانجات یا دیگران یک صورت خرجهائی برای آن‌ها درست می‌کنند و در نتیجه یک مبلغ ناچیزی باو می‌دهند که از هر حیث بضرر کشاورز است وبنفع آن اشخاص بعقیده بنده در قسمت کشت پنبه و عملی را که الآن اداره پنبه از نظر بذر می‌کند و کارها و اقداماتی را که وزارت کشاورزی می‌کند از بابت بذر خوب و نیامدن بذرهای آلوده باین کشور اینها همه یک داستان خیلی مفصلی دارد آقا که اگر ایشان می‌آمدند به کمیسیون و میدیدند و می‌شنیدند تصدیق می‌کردند که عملی را که دولت انجام می‌دهد برای پنبه از هر جهت بنفع کشاورز و بنفع این کشت این محصول است اینجا فرمودند که رقم و میزان پنبه ما رسیده بوده است به ۵۰ هزار تن و ۴۲ هزار تن کسر شده و ۸ هزار تن داشتیم این هم صحیح نیست. ما هیچوقت ۵۰ هزار تن پنبه نداشتیم با آن مراقبت و زحمتی که شرکت مرکزی کشید و مجاهدتهائی که کرد محصول پنبه این کشور رسیده است به ۳۱ هزار تن و یک چیزی کمتر یا بیشتر که در این کشور پنبه تولید شده این آخرین رقمی است که ما از شرکت مرکزی در دست داریم. البته بنده تصدیق می‌کنم که بعد از قضایای شهریور وضعیت پنبه یعنی آن پنبه‌ای که بدست دولت آمده است کم شده است خیلی کم شده است این را تصدیق دارم ولی آیا این دلیلش این است که کشت بد بوده است؟ نه دلیلش این نبوده است که کشتش کم بنده این را تصدیق ندارم. این هم دلیلش خیلی روشن است کارخانجات ما همیشه در تمام این مدت یک روز هم برای نداشتن پنبه تعطیل نبوده است پنبه‌ای هم از خارج (جز یک دو فقره که آنرا هم هنوز وارد نکرده‌اند یعنی اجازه خواسته‌اند بهشان جواز هم داده شده است ولی هنوز موفق نشده‌اند وارد کنند نمی‌توانند هم وارد کنند و با نبودن وسائل حمل ونقل نتوانسته‌اند وارد کنند و وارد هم نشد) باین کشور وارد نشده و این کارخانجات هم مرتب کار کرده‌اند و دارند کار می‌کنند منتهی ما بآنها نداده‌ایم و آنها خودشان رفته‌اند و خریده‌اند. حالا از کجا آورده‌اند؟ ما نتوانستیم جمع‌آوری کنیم دراثر قضایای شهریور که همه میدانید و آنها خودشان رفته‌اند و خریده‌اند آقایان هم باید بدانند که میزان کشت پنبه نسبت بسابق هیچ کم نشده بلکه می‌خواهم عرض کنم زیادتر شده ولی چون قیمتی را که برای پنبه درنظرگرفته بودند مطابق آن مقررات سابق نسبت بمحصولات دیگر که قیمتهایش بالا رفته هیچ تناسب نداشت ۲۵۰ تومان هر تن وش را سابق دولت می‌خرید و با ترقی که سایر محصولات کرده بود متناسب نبود. از این جهت کمیسیون کشاورزی هم در چند ماه پیش آمد و مقرر کرد که پنبه‌ای را که ۲۵۰ تومان و شش را می‌خرند بخرند ۶۰۰ تومان. دراین لایحه هم همانطور که بنظر آقایان می‌رسد و پیش بینی شده اساساً ما تعیین قیمت نکردیم و نسبت باین محصول یا هر محصول کشاورزی اساسی و واحد را باید گندم و جو گرفت یعنی گندم و جو در هر مرحله‌ای که باشد و هر قیمتی که داشته باشد بهمان نسبت سایر محصولات کشاورزی را هم باید خرید و برایش قیمت معین کرد یعنی اگر ما الان بگوئیم ۶۰۰ تومان یا بگوئیم ۲۵۰ تومان هیچکدامش صحیح نیست. هیچکدامش را نمی‌توانیم بگوئیم که یک عمل صحیحی را انجام داده‌ایم و ما اگر واحد را که همان گندم و جو باشد آن را واحد سایر محصولات کشاورزی قرار بدهیم در موقع تعیین قیمت از هر جهت کاملاً بنفع کشاورزی و پنبه‌اش را بقیمت صحیح و متناسب و خوبی خواهد فروخت و اما اینجا آقای امیرتیمور یک توجهی فرمودند نسبت بصنعت کشور و کارخانجات که ما اگر این قانون را تصویب کنیم کارخانجات ما از بین می‌رود. بنده عکس این عرض می‌کنم و عرض می‌کنم اگر این قانون را تصویب نفرمائید این کارخانجاتتان از بین می‌رود و متأسفم از اینکه آقا چرا تشریف نیاوردند بکمیسیون که دلائل و توضیحاتی را که در این باب بود و بعرض آقایان رساندم بعرضشان برسانم که نگاهداری همین کارخانجات و صنایعی که امروز مورد توجه کشور است ایجاب می‌کند که حتماً دولت نسبت بمحصول پنبه نظر مستقیم داشته باشد و اگر دولت نسبت بمحصول پنبه نظر مستقیم داشته باشد و اگر دولت نظر مستقیم نداشته باشد هیچ معلوم نیست که کارخانجات بتوانند پنبه تهیه کنند. و کار کنند این یک مطلب اصولی است که نمی‌توانند پنبه تهیه کنند و این فقط دولت است که می‌تواند پنبه را تهیه کند و در دسترس کارخانجات بگذارد و البته بنده تصدیق می‌کنم این عملی را که دولت در سابق میکرده است برای پنبه بنظر بنده صحیح نبوده است زیرا این پنبه را بیک قیمتی از زارع می‌گرفت و می‌داد بکارخانجات و کارخانجات هم بهر قیمتی که دلشان میخواسته است محصول آنرا می‌فروختند. این را بنده پس از اینکه تقریباً از دو ماه پیش که بنده بودم جلسات مکرری با نمایندگان کارخانجات تشکیل دادیم و نشستیم و صحبت کردیم و بالاخره باین نتیجه رسیدیم که ما اولاً همان عملی را که شما می‌خواهید نسبت بورود پنبه بکنید از خارج یعنی اگر از مصر مثلاً یک پنبه را بخواهید وارد کنید و ناچارید یک صدی سی این را قبلاً باید کردی باز کنید و اعتبار باز کنید آنجا و همیشه ممکن است یکسال و نیم پول شما در بانک معطل بماند ما این جا همین عمل را با آنها می‌کنیم و یک سرمایه‌ای داشته باشیم که دیگر بر بودجه کشور مزاحمتی بادارة پنبه داشته باشد و بعداً هم همین مبلغی که شما نخ را می‌فروشید همان مبلغ هم پنبه را از ما بخرید البته با تفاوتی که اینجا حاصل می‌شود و روی یک تفاوتی که حاصل می‌شود راجع به تبدیل پنبه به نخ ما پنبه‌مان را خواهیم فروخت و پس از اینکه پنبه‌مان را فروختیم بهمان نسبت هم بکشاورز پول خواهیم داد. از این جهت این لایحه کاملاً بصرفه کشاورز است از یکطرف هم بصرفه همان صنعتی است که شما مورد توجه‌تان است و اگر چنانچه این طرز نباشد بنده ناچارم این‌جا عرض کنم که وضعیت کارخانجات شما مختل خواهد شد و معلوم هم نیست که آنها بتوانند پنبه‌ای تهیه بکنند. این سوابق را بنده خیلی میل داشتم که آقا تشریف می‌آوردند یکمیسیون و مطالعه می‌فرمودند که عرایض بنده مستند است به سند و دلیل و این آمار بیخودی نیست که همینطور بگوئیم ۵۰ هزار تن داشتیم و ۴۲ هزار تن کسر دادیم و ۸ هزار تن باقی مانده است. سال گذشته جمع‌آوری ما تقریباً ۱۰هزار تن بوده است الان هم در حال جمع‌آورزی هستیم الان هم پنبه‌هائی بما عرضه می‌شود و داریم می‌خریم. بنده یکمقدار زیادش را بعد از قضایای شهریور که گرفتاریهائی ایجاد شد برای این کشور بعضی‌ها استفاده کردند از خارج و رفتند و خریدند و نزد آنها مانده است و البته آنها هم بکارخانجات دادند یکمقداری هم در دست کشاورز باقی است که ما مشغول مذاکره هستیم که یک ترتیبی برای خرید آنها بدهیم اما آن قسمتی که فرمودند راجع باحتیاجات محلی در یک ماده بخصوص (ماده۴) ما احتیاجات محلی را از هر جهت تأمین کردیم و قبلاً احتیاجات کشاورزان را از جهت که مورد لزوم و احتیاجشان است بدون اینکه مقداری برایش قائل شده باشیم که بگوئیم صدی ۱۰ یا صدی ۵ تأمین می‌کنم و هر مقداری که واقعاً مورد احتیاجشان است بهشان می‌دهیم.

رئیس- آقای نراقی.

نراقی- بنده خاطر دارم آقای اعتبار وقتی که در کمیسیون بودجه بودند و در آنجا تشریف داشتند یکی از عناصری بودند که این قبیل انحصارات و بالاخص انحصار پنبه را نمی‌پسندیدند ولی نمیدانم ورود در دولت چه تأثیری در فکر و سلیقة ایشان کرد که الان ایشان با یک جدیت وافری راجع به انحصار پنبه صحبت می‌فرمایند. در قانون متمم بودجه سال ۱۳۲۱ وقتی صحبت الغاء انحصار پنبه بود و بنده هم چند کلمه صحبت کردم در خارج هم خدمت ایشان عرایضی می‌کردم ایشان اظهار موافقت می‌فرمودند و خوشحال بودم که ایشان با این نیت وارد شوند بدستگاه دولت که شاید این اثر از بین برود ولی نمیدانم آن عناصری که متمتع هستند در ایشان تأثیر کردند و یا یک جریانات مخفی است که ما اطلاع نداریم که این تغییر عقیده و سلیقه در ایشان پیدا شده است که ماها نمیدانیم. اگر واقعاً یک مصلحت بزرگ سیاسی درکار نیست خوب است همان نظر و عقیده سابق خودشان را حفظ بکنند و اصرار نداشته باشند که دولت را درمجلس فاتح معرفی نمایند و در این موضوع مصلحت را بیشتر درنظر بگیرند وقوف و فکر خودتان را صرف یک عملی که بضرر کشور بنظر می‌رسد نفرمایند. چند نکته ایشان در جواب آقای امیرتیمور فرمودند که بنده در نظرم بود و آن چیزهائی را که آقای امیر تیمور فرمودند من در اینجا نمی‌خواهم تکرار کنم و همانهائی است که بنده هم معتقدم و ایمان و اعتقاد بصحت و راستی آنها دارم. یکی اینکه آقای وزیر فرمودند آماری که ایشان فرمودند صحیح نیست. خیلی خوب من دلم می‌خواست خودشان آمار و ارقامی را که صحیح میدانند برای ما بیان کنند که این آمار و ارقام چقدر است. منتهی نخواندند برای ما آن آمار را که چه بوده است و حالا بچه صورت در آمده است. بلکه برعکس خودشان هم تصدیق کردند که به ۳۱ هزار تن و کسری رسیده و آقایان هم شنیدند و فرمودند که شرکت مرکزی پنبه پنبه‌ای را که صادر کرده است و بدست آورده است به ۳۱ هزار تن رسانده بوده است آقایان هم شنیدند اما سال گذشته هیچ قابل انکار نیست که فقط محصول پنبه‌ای که بدست دولت آمده است ۸ هزار تن بوده است. پس در ضمن بیان خودشان سقوط از سی یا ۳۱ هزار تن را به ۸ هزار تن بیان کردند و تصدیق کردند منتهی فرمودند که بوده است و محصولی که جمع‌آوری شده است اینقدر بوده است و در سال گذشته محصول واقعی بیش از این بوده است اما دولت نتوانسته است جمع‌آوری بکند ولی بالاخره درمملکت بوده است و مصرف شده است همین خودش یکی از دلایلی است که ما بآن معتقدیم و میگوئیم که انحصار خوب نیست. دولت ضعیفی که نمی‌تواند پنبه خودش را جمع‌آوری کند با این انحصار صدمه می‌زند بآن کسی که اطاعت از مقررات می‌کند یعنی آن قاچاقچی با آن مالک و زارعی که دور از محیط قدرت دولت است نمی‌دهد بدولت و بقیمت گزاف می‌فروشد ولی آن مالک و زارعی که در پنجه قدرت دولت است و اطاعت از مقررات دولت می‌کند و طبق مقررات رفتار می‌کند او خسارت می‌بیند و دولت اینجا باید خودش یک دلالی بکند و بدهد بکارخانه‌ها و دو برابر و سه برابر بفروشد این خودش یکی از دلائلی است که لازمه‌اش این است که انحصار باید لغو شود و خودتان هم این ارقام و اقلام را فرمودید. یک موضوع دیگر بیان کردند که این انحصار پنبه بنفع کشاورزان است و بضرر بازرگانان و طبقاتی که پنبه می‌خواهند مصرف کنند. من خیلی تعجب کردم از این بیان زیرا که یک عده‌ای ازشکایت کنندگان صرفاً زارعین و خورده مالکینی هستند که پنبه تولید می‌کنند. من از کسی دیگری شکایت نشنیدم شهر خودما کاشان همه‌شان خورده مالک هستند و همه‌شان شکایت دارند از انحصار پنبه و تمامشان ناله دارند از این اوضاع و از این مأمورین جمع‌آوری پنبه والا ما تاجری ندیدیم که بخواهد پنبه درست بکند صرفاً یک مشت زارع کوچک و خورده مالکین هستند که آه و ناله دارند و یک مشت هم صنعتگران کوچکی هستند که با پنبه سروکار دارند مثل زیلوباف و کرباس باف طناب باف گیوه چین و غیره اینها شکایت دارند بنده در این مسافرتی که اخیراً بکاشان کردم یک ورقه را دیدم که یک کشاورز آورد و یمن نشان داد که واقعاً تعجب کردم و حالا پشیمان هستم که چرا آنرا نیاوردم اینجا تا بعرض آقایان برسانم. کشاورزی که آمده است یک من تخم پنبه بگیرد و ببرد توی زمینش بکارد و یک ورقه‌ای باو داده‌اند که برود آنرا پرکند و برگرداند. خدا میداند که یک مهندسی باید بیاید و جواب این سئولاات را پرکند. ازش سئوال کرده‌اند چند متر زمین داری چند هکتار است چقدر است تخم پنبه می‌خواهی چه بکنی این زمینت در کجا واقع است چقدر باید بذر بکاری زمین تو از طبقه شنی است یا آهکی یا رستی صفات آن چیست چند من پنبه می‌توانی عمل بیاوری کی می‌توانی تحویل بدهی آب و هوای آن نقطه چطور است (خنده نمایندگان) یک سئوالاتی از یک کشاورز پابرهنه‌ای که از چند فرسخ راه پاشده است آمده است که یک من پنبه تخم بگیرد و ببرد بکارد کرده‌اند که اصلاً انسان بیزار می‌شود از پنبه‌کاری تا چه رسد باینکه بتواند جواب این سئوالات را بدهد و برود پنبه بعمل بیاورد. از یک نقاطی که از همدیگر دور هستند ده فرسخ دوازده فرسخ فاصله دارند یک کسی باید بیاید بمرکز محل خودش آنوقت یک مدتی معطل بشود بعد هم یک چنین ورقه‌ای باو بدهند که ببر و پرکن یک ضامن معتبر هم معرفی کن و چنین و چنان کن. آنوقت می‌فرمایند که چرا محصول کم می‌شود همین مشکلات را که دید اصلا ترک می‌کند و می‌رود پی کارش آنوقت در موقع برداشت هم مأمورین جمع‌آوری پنبه بالای سرش هستند و ازش مطالبه می‌کنند. بنده خدمتشان عرض می‌کنم کشاورز ناله می‌کند از تعدیاتی که مأمورین جمع‌آوری پنبه سر او درمیآورند والا بازرگانان و کارخانه دارها و کسانیکه پنبه را مصرف می‌کنند راضی و خورسند هستند از انحصار پنبه. اگر خاطر آقا باشد پارسال گذشته در موقع طرح قانون متمم بودجه همین موضوع مطرح بود. یکی از نمایندگان محترم ما که بستگی بکارخانه‌ها دارند و مدافع جدی کارخانها بودند مطلب‌شان همین بود که دولت با یک قیمت ثابتی پنبه را بکارخانها می‌دهد و اگر آنوقت کارخانها خودشان بخواهند پنبه بخرند باید از پیش مساعده تهیه بکنند و بکشاورزان بدهند و پیش خرید بکنند و گرانتر بدهند و مقداری از سرمایه‌شان را در این راه مصرف بکنند و روی این عمل قیمت را هم بالا ببرند ولی دولت بدون پیش قسط و بدون پیش فروش این پنبه را در دسترس آنها می‌گذارد و این بنفع کارخانه‌دارهاست. بنده همان وقت بایشان عرض کردم که این یک منفعت آنی است آقایان ولی دو سال و سه سال که این رویه ادامه پیدا کرد محصول بکلی از بین می‌رود آنوقت کارخانه لختتان باقی می‌ماند و باید از آمریکا و مصر و هندوستان و غیر پنبه تهیه کنید و بیاورید با قیمت گزاف تا کارخانه‌تان را بجریان بیندازید. اتفاقاً اخیراً بنده دیدم چند نفر از صاحبان کارخانجات که خوش فهم وتحصیل کرده بودند و طالب منفعت آنی نبودند خودشان هم باین نکته برخورد کردند از جمله صاحبان کارخانجات کاشان و صاحبان کارخانه ریسندگی سمنان و صاحبان کارخانه ریسندگی قم. دیدم که آنها هم خودشان باین نکته متوجه هستند که نگاهداری پنبه در انحصار دولت مضر است و خود ما می‌توانیم بآسانی مساعده بدهیم بذر خوب هم بدهیم تشویق هم بکنیم از ناحیه خودمان که زارعین و کشاورزان برای ما پنبه تهیه بکنند و لو با قیمت گزاف ما بخریم وبتوانیم از کارخانجات‌مان حداکثر استفاده را بکنیم و هر روز هم به اداره کشاورزی و با تشبث چند تن پنبه تقاضا کنیم که آیا بدهند و آیا ندهند و ناچار بشویم از راه غیر مستقیم پنبه بخریم بعد از چند ماه عرض کنم مزاحم تشکیلات یک بنگاه صنعتی و فلاحتی بشود. این است که بآقای وزیر کشاورزی تذکر می‌دهم که این عرایض من روی مخالفت با دولت نیست و بنده کاملاً با دولت موافقم و به لوایح دولت هم رأی می‌دهم. اما باید رعایت مصلحت مردم و مملکت را هم در نظر گرفت والا بنده عرض می‌کنم روی موافقت دولت که انحصار فلسفه‌اش از روز اول این بوده است که موادی را که نباید در دسترس عموم گذاشت و دولت ناظر تهیه و مصرف آنها باید باشد آنها باید در انحصار دولت قرار گیرد مثل تریاک و دخانیات. اما یک ماده‌ای را که دولت مکلف است موادش را زیاد کند و نوعش را بالا ببرد که در داخله و خارجه صرف بشود مثل محصول پنبه انحصار کردن آن بضرر کشور تمام می‌شود. برای اینکه دولت درست نمی‌تواند آن تشکیلات را اداره و اجرا کند آقای وزیرکشاورزی این کارهائی را که از شرکت مرکزی باین کردند آن برنامه شرکت بود نه عمل به برنامه، برنامه‌اش این بود که ازدیاد محصول پنبه بهبودی و خوب کردن نوع پنبه ایران بیرون کردن و جداکردن و کنار گذاشتن پنبه بومی و متناسب کردن پنبه هر محل با آب و هوای آنجا اینها همه جزء برنامه‌های شرکت بود. اما یکی از آنها را هم نتوانست عمل‌کند. خوب جنابعالی شاهد هستید که بنده از شما خواهش کردم که تخم پنبه را بفرستید بکاشان. امر کردید از سمنان یا دیگر فرستاده می‌شود هیچ واقعاً رعایت کردید این تخم پنبه‌ای که می‌رود آنجا آن آیا سرد سیری است یا گرمسیری است؟ تناسب با آب و هوای کاشان است یا نیست؟ چه جوری این امر را گردید؟ والله خدا شاهد است هیچ مصرف نشد. بنده وقتی رفتم بکاشان دیدم که شما چقدر زحمت کشیدید و در حمل و نقلش دقت کردید با کامیون رفت اما بآنجا که رسید رفت توی آخور گاو و گوسفند برای اینکه رعایت نشده بود این تخم پنبه متناسب با احتیاجات آنجا هست با آب و هوای آنجا متناسب هست یا نیست. با اینک خود شما متصدی بودید این رعایتها نشدهاین است که بنده عرض می‌کنم که کشاورز و خورده مالک طالب انحصار پنبه نیست صرفاً مصرف کنندگان بزرگ آنهم اشخاص کوتاه فکرشان که می‌خواهند پنبه را بقیمت نازل بخرند مایلند که پنبه در انحصار باقی بماند و یکی دیگر اینکه فرمودند اگر انحصار پنبه دولت ملغی بماند و یکی دیگر اینکه فرمودند اگر انحصار پنبه دولت ملغی بشود کارخانجات از بین می‌رود بنده تصور می‌کنم این حرف صحیح نیست و اگر انحصار بماند با این کیفیتی که هست محصول پنبه را نکس می‌دهد و برای کارخانه‌ها در سال دیگری چیزی باقی نخواهد ماند. کارخانها که محصول لازم دارند خودشان بهترین مشوق تولیه محصول پنبه خواهند بود. این است که باز عرض می‌کنم در آخر مستدعیاتم که مصلحت مملکت و ملت را مقدم بدارید برانجام وظیفه‌ای که در عضویت هیئت دولت دارید و برحفظ منافع آن تشکیلاتی که تابحال متمتع از این انحصار پنبه شده‌اند منفعت کشور را مقدم بدارید و آن را فوق منفعت این یک مشت آدم بدانید.

وزیر کشاورزی- آقای نراقی فرمودند که بنده در سابق دارای آن نظر بودم که کلیه انحصارها لغو بشود و مخصوصاً دولت دو کارهای کشاورزی مداخله نکند حالا هم همین عقیده را دارم و روی این عمل و روی این عقیده هم رفتار کرده‌ام موقعی که بوزارت کشاورزی رفتم شاید اولین کسی بودم که این تقاضا را داشتم و این موضوع را هم تقیب کردم سوابقش را هم اگر آقا وارد بشوید بهتان نشان می‌دهم ولی در حین عمل و در حین تحقیقی که می‌کردم بر خوردم به نکاتی و باشتباهی که آقا هم اگر خودشان می‌آمدند بکمیسیون قطع داشتم اگر بآن اشتباه توجه می‌کردند در این قسمت تغییر عیقیدهمیدادند. عرض کنم که این کاری که ما تعقیب کردیم نسبت بانحصار پنبه صرفاً از نظر مصلحت کشور و کارخانجاتی است که خود آقا بآنها اشاره می‌فرمودند و بنده معتقدم اگر این پنبه در انحصار نباشد شما کارخانجات‌تان دیگر نمی‌تواند کار بکند. عرض کنم موضوع پنبه و پنبه تخم و عملی را که کشاورزان می‌کنند و اداره پنبه کرده است بنده بهتر از خودتان شاهد ندارم و از خود آقا می‌پرسم که ما سال قبل در کاشان چه عملی کردیم و چه مقدار پنبه دادیم؟ و چقدر محصول برداشته شد و امسال چقدر اضافه دادیم. میفرمائید تخم سرد سیری است اشتباه فرموده‌اند تخم سرد سیری نبوده است تخم پنبه که ما فرستادیم بکاشان از گرمسار بوده است و میدانید که گرمسار از لحاظ آب و هوا تطبیق می‌کرد با کاشان و این هم بنظر بنده یک اشتباهی است که سابقاً بوده حالا هم هست که گفته می‌شود تخم پنبه انواع تخمهائی که هست متناسب نیست خیر آنها با یک تجربیاتی که از سوابق امر در اداره پنبه هست و موجود است اینها را به تناسب آب و هوای هر محل درنظر گرفته‌اند البته در سالهای اول همانطور که فرمودید خوب عمل نشده است یک تخمهائی خوب عمل نمی‌کند در یک محلی ولی بعد متوجه شده‌اند تخمی که مناسب با آن محل بوده برا آنجا اختصاص داده‌اند و بتدریج نتیجه‌های خوب هم گرفته‌اند حالا اگر در کاشان واقعاً تخم را بآن مصرف نرساندند و یا خوب عمل نیامد بنده اطلاعی ندارم ولی تخمی که ما برای کاشان فرستادیم از گرمسار بود و در همان موقع هم بخود آقا عرض کردم این مقداری را که ما برای کاشان می‌فرستیم بیش از میزان ظرفیت و استعداد آنجا است که می‌تواند پنبه‌کاری بکند ولی فرمودید که در کاشان آب فراوان دارد زمین مستعد است و رعیت هم دارد هر چقدر بفرستید عمل می‌شود بنده هم اقدام کردم و فرستادم پنبه تخم را حالا اگر خوب عمل نکرده باشند یا اگر عوض کردند باشند روی اغراض بوده و بحثی بروزیر وقت نیست عرض کنم بنده یک مرتبه دیگر هم اینجا عرض کردم آقا آماری را که فرمودید این آمار را بنده همراه خودم آوردم بکمیسیون در آنجا هست و از آقا هم دعوت کردیم که تشریف بیاورید و تشریف نیاوردید حالا هم باز خواهش می‌کنم جنابعالی و آقای امیرتیمور برای شور دوم تشریف بیاورید بکمیسیون و آن آمار را که فرمودید ملاحظه بفرمائید که قبل ازشرکت مرکزی در کشور اصلاً پنبه با چیز مختصری بوده است و البته محسوس نبوده است برای اینکه کارخانه نبوده مصرفش هم معلوم نبوده است برای اینکه کارخانه نبوده مصرفش هم معلوم نبوده است یک پنبه مختصری تهیه می‌شد و یک کارهائی هم می‌کردند ولی وقتی کارخانه آمد و احتیاج پیدا شد آنوقت موضوع مورد توجه دولت واقع شد که اصلاحاتی در کشت و زرع پنبه بکند و تخم‌های پنبه بومی را درکشور عوض بکند و یک پنبه‌های مرغوب و خوبی درکشور تهیه بشود هم شد یعنی بنظر بنده موفق شده است خوب هم موفق شده است و از هر کسی بهتر موفق شده است که این بذر و این کشت پنبه را در مملکت عوض کند و مرغوب و بهتر کند البته همانطور که عرض کردم موضوع نکس کشت پنبه از نظر معایبی بود که وجود داشته است در سابق که یکی موضوع قیمت بوده است که قیمت آن تناسب با سایر محصولات کشاورزی نبوده است پنبه را بیک مبلغی می‌خریدند و حال آنکه برای کشاورز صرف نمی‌کرده است و حالا ما وقتی که همان پنبه را از او می‌خریم با قیمت آزاد کشاورز هم تصمیم خواهد گرفت که با دولت معامله کند و می‌کند زیرا دولت باو هم مساعده می‌دهد هم باو کمک و مساعدت می‌کند بذر می‌دهد و مساعدتهائی می‌کند که هیچ یک از تجار نمی‌کنند سرخودتان والله نمی‌کنند. یکی دیگر از عواملی که پنبه‌کاری را محدود کرده است قسمت مهمش راجع به مازندران است آن‌جا علبت اینکه بعنوان پنبه‌کاریش پائین آمد برای فشاری بوده که از لحاظ کشت و زرع شلتوک شده بود سابقاً در تمام کشور شلتوک کاری می‌شد بعداً قدغن شد و بمازندران فشار آمد که شلتوک کاری بکند و از این حیث میزان کشت پنبه در آنجا پائین آمد و اما اگر امسال را توجه بفرمائید قرار دادهائی بسته شده که ما در حدود چهار میلیون و ششصد هزارتومان پول دادیم یعنی بهمان کشاورزان پول قرض دادیم و برای اینکار مساعده دادیم به آنها و بنده قطع و یقین دارم که نتیجة که عاید خواهد شد با مراقبت‌هائی که شده است بمراتب شاید برسد بموقعی که (مطابق آماری که تهیه شده است و البته تمام نشده است) معادل بشود باهمان سی‌هزار تن پنبة که در این کشور سابقاً تهیه می‌شده است و همانطور که عرض کردم بهمان نسبت هم پائین نیامده است ولی دولت نتوانسته بوده است همانطور که عرض کردم جمع‌آوری کند پنبه آنجا را پس یکی از عوامل تعیین قیمت و عدم تناسب آن بوده روی ارزانی قیمت که توضیح دادم و یکی هم قسمت محصول مازندران بوده که دولت موفق نشده است پنبه آنجا را آنطوریکه باید و شاید جمع‌آوری کند. در قسمت احتیاجات محلی هم بنده عرض کردم.

دکترسنگ- مازندران را پارسال ملاحظه فرمودید پنبه‌اش چقدر بود؟

وزیرکشاورزی- همین الآن مازندران شاید نمایندگان محترم مسبوق باشند که یک عدة زیادی از تجارو کشاورزان آمده‌اند و بما مراجعه کرده‌اند واقعاً یک عدة زیادی که این پنبه‌هائی که الآن در آنجا هست و دارند روی آن جریانی که متأسفانه در موضوع پنبه بوده در دست‌شان مانده و کسی نمی‌توانم بخرد چون همینطور الآن دردست شان مانده است بما عرضه می‌کنند که بخریم و ما می‌خواهیم یک راهی بر این باز کنیم که بخریم و مشغول مذاکره هستیم پس این خودش دلیل بر این است که ما نتوانستیم در آنجا پنبه را جمع‌آوری کنیم حالا چرا دولت موفق نشده است پنبه را جمع آوری کند آن هم دلیلش روشن است در مازندران خود آقایان بهتر از همه مسبوق هستند (صحیح است) که چرا نتوانسته است نه فقط در این قسمت موفق نشده است بلکه در تمام کارهائی که مربوط بدولت بوده است در اثر آن جریانات شهریور که پیش آمد دولت موفق نشد جمع‌آوری محصول را بکند و مأمورین آمده‌اند و دستگاه‌های‌شان را جمع کرده‌اند یکی دیگر اینکه دولت آنرا برای پنبه کارخانجاتی وارد کرده است و از نظر اهمیت در قیمت فوق‌العاده مهم و مورد توجه است و تا بحال یک مبلغهای زیادی برای ساختمانهای این کارخانجات و ایجاد آنها خرج کرده است (صحیح است) و اینها برای منفعت نبوده و برای کار و ازدیاد محصول پنبه بوده خیلی هم استفاده داده روی همین استفاده هم بوده است که این رقم را ما قائل شدیم و با این ترتیب خودش را باین جا رسانده است و با این ترتیب بنده درکمیسیون ارقامی را که روی آمار صحیح و ارقامی که شرکت مرکزی تهیه کرده است از روزی که شرکت مرکزی تأسیس شده است تا بحال تهیه می‌کنم میاورم خدمت‌تان ملاحظه میفرمائید و الان هم احتیاجات کاخانجاتی که الآن دارند کار می‌کنند و احتیاج دراند با اینکه یک مثقال پنبه را خارج وارد نکرده‌اند تمام این کارخانجات دارند کار میکنندو با این ترتیب خودتان هم تصدیق میفرمائید که محصول پنبه بآن نسبت پائین نیامده است.

رئیس- آقای ملک‌مدنی.

ملک‌مدنی- بنده خیلی متأسفم که لایحه طوری است که بنده با آن اتفاقاً موافق نیستم برای اینکه در موقعی که در سال گذشته آقای عدل وزیرکشاورزی سابق لایحة راجع بانحصار آوردند بنده هم یک نظریاتی را عرض کردم که هست در صورت جلسات که عرض کردم بنظر بنده این کار صلاح نیست و ممکن است باصول زراعت پنبه ضرری وارد بیاورد (صحیح است) حالا هم خواستم چند کلمه بطور اختصار عرض کنم که اگر دولت کشاورز را بعقیده بنده آزاد بگذارد که خودش زراعت پنبه بکند و بقیمت آزاد در بازار آزاد بفروش برساند این هم بنفع او است (صحیح است) و همینطور هم بنفع دولت و کشور است زیرا ما در عمل مشاهده کرده‌ایم آقا که یک کارخانجاتی هستند در کشور که بالاخره محصولات خودشان را بهر قیمت که دلشان می‌خواهد میفروشند و تابحال هم فروخته‌اند و سروصدائی هم که در یک قسمت از این مملکت بلند شده است روی همین ترقی قیمتها بوده است پارچة که ذرعی پنج تومان شش تومان تهیه می‌شود این را ذرعی پنجاه تومان دارند می‌فروشند (صحیح است) اما پنبه را از آن زارع بیچاره که چقدر زحمت کشیده خرج کرده وجین کرده کود داده مراقبت کرده مواظبت کرده بهمان قیمت سابق از او خریداری کرده‌اند (صحیح است) آخر برای چه؟ وزارت کشاورزی مأمورینش را می‌فرستد بمزارع ولایات مساعده هم می‌دهد تخم پنبه هم می‌دهد همه این کارها را هم می‌کند پنبه که عمل می‌آید نتیجه‌اش چه می‌شود نتیجه‌اش این می‌شود که محصول پنبه را با یک قیمت ارزانی می‌خرد و با قیمت ارزان می‌فروشد بکارخانجات و بین آنها توزیع می‌کند آنها هم متاع‌شان و محصول کارخانجات‌شان را بهر قیمتی که دلشان می‌خواهد بطور آزادی می‌فروشند و بنظر بنده این اعمال و این کارها با یکدیگر متباین و متناقض است البته اگر دولت تمام کارخانجات مال خودش بود در مملکت ما می‌گفتیم بسیار خوب پنبه را اگر زارع ارزان می‌خرد محصولات و درآمد این کارخانجات را هم باصطلاع بقیمت ارزان در دسترس مردم می‌گذارد اما در عمل می‌بینیم که اینطور نیست این بود که سرو صدا بلند شد آقای روحی اینجا تشریف ندارند (روحی – چرا قربان هستم) بلی. این اعتراضی که امروز ایشان کردند به کمیسیون بودجه که چرا نیمدانم لایحه که داده شده است و پیشنهادی که شده است خبرش را نداده‌اند بمجلس و حال آنکه در آن موقع هم کمیسیون بودجه اقدام کرد و ابداً تقصیری نداشت دعوت کرد از بعضی آقایان ولی هیچکس نیامد و هر چه ما دعوت کردیم از صاحبان امضاء و اشخاص ذی‌نفع بالاخره آقایان حاضر نشدند آقایان اعضاء کمیسیون بودجه همه حاضرند و شاهد هستند (صحیح است) که هیچکس حاضر نشد از آقایان. پس بنابر این این عمل یک عمل باصطلاح خوب و صحیحی نیست و وزارت کشاورزی باید خودش را بالاخره مجهز بکند برای اینکه زراعت پنبه را توسعه بدهد و پنبه کاری را تقویت و توسعه بدهد تخم بدهد مساعده بدهد کمک بکند ولی قیمت را هم آزاد بگذارد زیرا این انحصار تولید ضررمیکند و بنظر بنده هیچ فایده‌ای ندارد (صحیح است) خود آقای اعتبار وزیر کشاورزی اتفاقاً خوب توجه دارند به کار کشاورزی و از وقتی که ایشان رفته‌اند همه جور کار کشاورزی پیشرفت کرده و در مورد زراعت پنبه با اقداماتی که ایشان کرده و می‌کنند بنده عرض می‌کنم که اگر فایده نکند برای کشاورز زراعت نمی‌شود: زراعت می‌رود عملگی می‌کند روزی ۳ تومان می‌گیرد الان در تمام ولایات در تمام نقاطی که پنبه‌کاری می‌شود آن عمله و کشاورزی که گندم را باید هر خرواری بخرد ۳۰۰ یا ۴۰۰ تومان ناگزیر است که برود عملگی کند و بطور روز مزد ۳ یا ۴ تومان اجرت بگیرد (صحیح است) تا بتواند زندگی کند و دیگر دنبال زراعت نمی‌رود. وقتی او قادر است بزراعت بپردازد که برای او صرف کند و بتواند بیک قیمت آزاد بفروشد و بهره برد (صحیح است) مأمورین وزارت کشاورزی بنظر بنده با این ترتیب کارشان نقض غرض است و مفید فائده نیست زیرا با این جریان و این انحصار کار زراعت و کشاورزی شما پیشرفت نمی‌کند و شما اگر تمام قوای‌تان راهم بکار ببرید ممکن نیست پیشرفت کنید مگر وقتیکه قیمت آزاد باشد و در بازار آزاد بیاید برای فروش و رقابت هم در بین باشد در هر حال بنده خیال می‌کنم که اگر این لایحه بهتر است این قسمت انحصارش را برداریم ولی سایر قسمتهایش همه‌بجای خود صحیح است و باقی بماند برای خاطر اینکه آقا در موضوع انحصار ما اینجا خیلی صحبت کردیم. دولت شخصاً نمی‌تواند یک زارع خوب و یک تاجر خوبی باشد. این حرف همیشه در این‌جا گفته شده است و صحیح هم هست. برای چه ما بیائیم اینجا برای یک مشت زارع و فلاح بیچاره‌ای که می‌خواهد در فلان مزرعه‌اش صدمن پنبه تهیه کند این همه مواد بنویسیم آنرا انحصار بکنیم یک مأمورینی هم برایش تهیه بکنیم که باید محصولش را بهر قیمتی که ما می‌خواهیم بما بدهد اگر هم نداد یک ماده مجازات این‌جا برایش بگذارنیم که او را مثل یک نفر دزد و جانی ببرند به دیوان کیفر ملکش را بگیرند حبس کنند و مجازات کنند. حالا بنده یک راه دیگری بنظرم آمده است و پیشنهاد می‌کنم اگر حقیقتاً دولت اصراری باین عمل دارد. چون شور اول این لایحه است و وقت هم داریم ممکن است حقیقتاً آقا یک شرکتی تشکیل بدهید. دولت هم در آن شرکت سهیم باشد دخالت هم بتواند بکند و باز قیمت آزاد بخرد و خود دولت همیشه حقی در جمع‌آوری داشته باشد والا نقض غرض است که زارع را بخواهیم تشویق کنیم برای کشت پنبه و توسعة آن یا سایر محصولات دیگر آنوقت یک سد بیموردی جلویش قرار بدهیم که تو اگر وقتی آنجا و پنبه‌آوردی مجبوری بفلان قیمت بما بفروشی و تحویل بدهی آنوقت خود دولت بفلان قیمت به کارخانه‌ها بدهد. بعقیده بنده این عمل عمل صحیحی نیست و اصولاً من با انحصار مخالفم و عرض می‌کنم اگر این انحصار بشود تدریجاً کشت پنبه از میان می‌رود دلیلش هم همان است که آقای نراقی اینجا اظهار کردند که محصول سال گذشته با محصول سنوات پیش هیچ قابل مقایسه نیست.

وزیر کشاورزی- عرض کنم بنظر بنده آقای ملک قانون را مطالعه نفرموده‌اند. اگر قانون را مطالعه فرموده بودند تصدیق می‌فرمودند که ما در اینجا تمام آن منظوری را که ایشان داشتند در واقع تأمین کرده و پیش‌بینی کرده‌ایم. یعنی گفته‌ایم بقیمت آزاد بخرد و برایش قیمتی معلوم نکرده‌ایم که بچه قیمت می‌خریم. البته این اشکالات در محدود کردن قیمت و در تعیین آن ممکن است پیش بیاید که تئی چند بخریم اینها صحیح است ولی عرض کردم قیمتیکه سابقاً معین می‌شد روی مطالعه نبوده است ممکن است بنده امروز یک قیمتی برای پنبه قائل بشوم ولی فردا در شهریور ماه که پنبه محصولش بدست می‌آید بازارش غیر از این باشد. تازه آن موقع هم فکر کنیم که این صحیح نبوده است. بنابراین ما اینطور فکر کردیم و در قانون پیش‌بینی کردیم که ما قیمت را آزاد می‌خریم. وقتیکه آزاد بخریم طبیعی است بکارخانجات هم ارزان نمی‌فروشیم. و البته جریان همین‌جائی است که بنده عرض کردم و لازم میدانم زیرا دولت و کشور در حدود ۲۰ میلیون تومان سرمایه دارد الآن و مبالغ گزافی خرج این کارخانه‌ها کرده خرج این ساختمانها کرده پول داده است همه اینها را وارد کرده برای رفع احتیاجات مملکت. حالا اگر آقایان مایل نیستند که بنده اصراری ندارم و بهتان هم عرض کردم اگر موضوع پنبه را انحصار دولت بیرون بیاید و کارخانه چیزی گیرش نیاید البته زارع هم پنبه‌ای نخواهد کاشت اگر هم بکارد معلوم نیست بدست کی خواهد افتاد. این حقیقت را من باید عرض کنم. اخیراً هم که ما خواستیم یک شرکتی درست بکنیم و در جلسه‌ای که با حضور یک عده‌ای از مالکین منعقد شد در حدود ۲۰ میلیون تونان الان ما سرمایه‌ای است که داریم و این ۲۰ میلیون تومان شامل ساختمانها و کارخانجات است و این را باید در نظر گرفت. حالا اگر مجلس شورای ملی معتقد است که صلاح نیست بنده هم اصراری نمی‌کنم در این باب ولی ناگزیرم که بعرض مجلس شورای ملی برسانم که پشیمان خواهید شد.

رئیس- آقای نقابت.

نقابت- عرض کنم بنده شخصاً هیچ دخالتی در امر پنبه در زراعت پنبه یا صناعت پنبه یا تجارت پنبه ندارم. لیکن از لحاظ علمی و اقتصادی و حقوقی چند تذکر دارم نسبت به این لایحه که باید بدهم شاید مورد توجه آقای وزیرکشاورزی واقع بشود. یکی اینکه بآوردن این لایحه هیچ حاجت نبود که وقت مجلس و وقت خودشان را تلف کنند. زیرا بر طبق قانونی که ما گذراندیم درچند روز قبل و اختیار دادیم بآقای رئیس کل دارائی ممکن بود ایشان یکی از آن آئین‌نامه‌ها را در قسمت پنبه بنویسند و بیک طرزی عمل کنند اگر می‌خواستند دخالتی در مواد صناعی یا زراعی بکنند حاجتی باین عمل نبود. دوم اینکه تبصره ماده یک می‌گوید دولت می‌تواند اجازه ورود پنبه از کشورهای خارجه را به بازرگانان بدهد و لیکن در متن ماده وارد کردن و صادر کردن پنبه در اختیار دولت است. پس وقتیکه در متن ماده وارد کردن و صادرکردن هر دو اختیار دولت است آنوقت اضافه کردن یک تبصره که دولت می‌تواند اجازه ورود پنبه از کشورهای خارجه را بدهد تکرار همان مطلب است و موضوعی ندارد مگر اینکه بگوئیم خواسته‌اند این مطلب را یکقدری روشن‌تر بکنند والا الان تجار وارد کننده دچار زحمت هستند منتهی اینجا خواسته‌اند بگویند که بموجب این تبصره ما اجازه می‌دهیم پنبه وارد شود اما چطور اجازه می‌دهید؟ وارد کردن پنبه یک تاریخچه‌ای دارد و آن این است که محصول پنبه در این دو سال اخیر سقوط کرد یعنی تحصیلش سقوط کرد نه زراعتش. زیرا توضیحی را که اینجا آقای وزیر فرمودند بنده را قانع کرد که فرمودند ما یک مقداری پنبه در مازندران و سایر نقاط داریم که ما آن پنبه‌ها را نمی‌توانیم بخریم و باین جهت است که نتوانستیم جمع آوری کنیم. پس معلوم می‌شود که پنبه هست ولی دولت نتوانسته است جمع‌آوری کند. بهر دو صورت چه زراعت کم شده باشد و چه نتوانسته باشند جمع‌آوری کنند پنبه‌ای تحصیل نشده است. آن کسی که پنبه دارد بآن صاحب کارخانه یا بآن مصرف کننده نمی‌تواند بفروشد برای اینکه قاچاق است. مصرف‌کننده هم نمی‌تواند بخرد برای اینکه قاچاق است و ناچار است مخفی کند برای اینکه قیمتش با قیمتی که شما می‌دهید وفق نمی‌دهد و با تشکیلاتی که شما در دست دارید البته متناسب نیست باین جهت او هم مخفی می‌کند آنوقت دوهزار نفر عملجات کارخانه سمنان مدتی است همینطور بلا تکلیف مانده‌اند و آقای دکتر قزل ایاغ را هم بنده می‌بینم که هر روز می‌روند و موفق نمی‌شوند.

محیط لاریجانی- نه خیر تعطیل نشده شبها هم کار می‌کنند روزها هم کارمیکنند.

نقابت- چه میفرمائید آقای محیط؟

محیط- عرض کردم شب و روز کار کرده‌اید و تعطیل نشده.

وزیرکشاورزی- کارخانه سمنان یک روز هم تعطیل نشده است.

نقابت- علت اینکه عرض کردم تعطیل شد جریانش این بود آقای روحی در مجلس راجع به پنبة کاظم ملک سئوال فرمودند آقا هم جواب دادند دوسیه‌اش هم رفت به دیوان کیفر این پنبه را وزارت کشاورزی داده بود به ملک که این را بردارد و بفروشد و از تفاوت قیمتش بعنوان جبران خسارت معاملة پشم استفاده نماید ملک این پنبه را فروخته است بکارخانة سمنان کارخانة سمنان بابت قیمت این پنبه اضافه بر نرخ عادله معادل ۱۳۰۰۰۰ (صد و سی‌هزار) تومان پول نقد داده حالا وزارت کشاورزی می‌خواهد بگوید بکارخانة سمنان که آن پنبة که شما گرفتید جزو سهمیه دولتیشان باشد و از بابت سهمیه‌تان کسر شود او می‌گوید که من پنبه را بمبلغ صد و سی هزار تومان از کاظم ملک خریده‌ام اگر جز و سهمیه‌ام می‌باشد این ۱۳۰۰۰۰ تومان را که من دادم بکاظم ملک یا شما بگیرید یا من بگیرم او می‌گفت من برای جلوگیری از تعطیل کارخانه با دادن مقداری اضافه این پنبه را خریداری کردم و بعداً درصدد برآمدند از مصر پنبه واردکنند آمدند و گفتند چون درانحصار دولت است باید تصویب‌نامه گرفت تصویب نامه تعطیل شد سفارشی که بمصر داده بودند چند هزار لیره که بمصر فرستاده بودند در اثر وقایع جنگی قیمت پنبه ترقی کرد و ضعیت جنگی مصر هم وضع دیگری بخودش گرفت ناچار شدند جواب بدهند که چون شما موافقت نامتان را برای فلان مدت ندادید بشما دیگر نمی‌دهیم و پنبه مصر هم بایران نیامد و بالنتیجه آن کارخانه تعطیل شد و این بهمان طرز باقیماند در اینجا تجار هم ناراضی ماندند و پنبه مازندران هم ماند و دارندة پنبه هم ناراضی ماند پس این طرز عمل یعنی تحصیل کردن و تقسیم کردن اگر ادامه پیدا کند در نتیجة اشتباهاتی که نظیرش باز هم واقع خواهد شد تمام مردم در زحمت و مشقت خواهند بود این عمل را بنده ازش استنتاج حقوقی می‌کنم و می‌گویم اگر ما سنجیدیم دستگاههای فعاله خودمان را دیدیم که در عمل یک کارهائی می‌کنیم که نتیجه‌اش صفر است و آن کار ع ملی نیست دیگر محتاج نیست در مقام آزمایش باشیم. پنبه را از سال ۱۳۱۰و ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ و۱۴ شروع کردند بانحصار در این مدت انحصار یک معاملاتی با ممالک خارج ایران کردید که آن معاملات بکلی ما را دچار مضیقه و برای ما ایجاد ضرر کرد تمام آن‌ها بضرر ما تمام شد یک وقتی یک کسی حساب می‌کرد و یک نفری از مطلعین می‌گفت اگر دولت ایران هر تن پنبه جریمة فلان مقدار لیره را بدهد برای او بهتر است ولی ما هم پنبه را دادیم هم جریمه را دادیم و هم گندم دادیم و هم چیزهای دیگر دادیم بنابر این هشت سال ده سال است یک مطلبی را آزمایش کرده‌ایم امتحان کرده‌ایم از تجار آوردیم رئیس کردیم مدیر کردیم یکی از تجاری که در این خصوص خیلی اطلاعات دارد آقای غنی برادر آقای دکتر غنی است ایشان اظهار می‌کردند گرچه این یک اصل کلی است و این را ما در اکونومی‌پلتیک خوانده‌ایم که مثلاً بوق حمام اگر برای یک شهری وارد کنند سئوال کنند و بپرسند می‌گویند این بوق یکی پنج تومان است بعد برود پانصد تا وارد کند ولی این شهر پنج تا حمام بیشتر ندارد خوب پنج تا را فروخت یکی ۵ تومان و ۴۹۵ تا باقی می‌ماند همینطور است مثلاً در کارخانجات ما یک کارخانه پنبه پاک کنی در سمنان دائر کردیم یکی در مشهد یکی در نیشاپور یکی در سبزوار یکی در کجا یکی در کجا هر کدام از این کارخانجات نود هزار تومان خرجش شده است راندمان این کارخانه‌ها خوب نبود و مقدار پنبة که خوراک این کارخانه‌ها بود در حدود آن کارخانجات بعمل نمی‌آید این بود که یک مدتی این کارخانه‌ها تعطیل می‌ماند بیکار می‌ماند و آن سرمایه هم معطل می‌ماند تا کار باینجا رسید و این عملیاتی که شرکت پنبه کرد چه خرید و چه فروش و چه مخارجی که کرد راندمانی نداشت و این عملیات جز بر خلاف قواعد اقتصادی چیز دیگر نبود پس ما نتیجه می‌گیریم که ادامه ندهیم آمدیم یک مطلب برای ما باقی می‌ماند که برای پیشرفت هرکاری پول لازم است و زور و این هر دو را دولت دارد (یکی از نمایندگان – دومی را ندارد) پس چه علتی مانع کار است دولت که هم پول دارد هر زور (سمیعی- دومی را ندارد) هم تشویق می‌کند و هم مساعده می‌دهد (دکتر سنگ – آقا اینطور نیست همه جا را نمی‌دهد) آقای دکتر بنده هم مخالفم این را فراموش نکنید بنده اینجا برای اینکه وضعیت و کیفیت عمل دولت را تشریح کنم ناچاراً قضایا را نفیاً و اثباتاً توضیح می‌دهم بنده در سال ۱۳۱۵ در خوزستان بودم یک قسمتی از مشایخ فلاحیه موقعی بود که شاه هم می‌آید بخوزستان اینها هم با کلاههای سیلندر برای شرفیابی آمده بودند باهواز جمع شده بودند آنجا شکایت می‌کردند که آقای فکرت نامی است رئیس کشاورزی ما را خواسته کمک و مساعده بما داده است تعهد و اسنادی هم از ما گرفته است و ما هم مقروض شده‌ایم و بما گفته است که بیائید بجای برنج سرخ در اینجا پنبه بکارید و نگذاشت برنج سرخی را که محصولمان بود بکاریم این برنج را با خرما نواله می‌کردیم هم خودمان می‌خوردیم هم به شترمان می‌دادیم و بالاخره زندگانیمان می‌گذشت ما می‌دانستیم و باو گفتیم که هوای اینجا گرم است اینجا با جزرومد دریا سروکار دارد (امیرتیمور- پنبه آنجا می‌سوزد) پنبه را باید در شهرهای دیگر و جاهای دیگری کاشت بما مساعده داد و گوش نداد به حرف ما مقداری تخم پنبه هم داد یک کتاب افرنجی دستش بود و می‌خواند از روی آن و می‌گفت حالا آب بدهید ما می‌گفتیم که آقا حالا موقع آب دادن نیست می‌گفت بدهید خلاصه اینکار را کردیم و محصول پنبه هم بکلی از بین رفت بعد این هفت هشت نفر یکدفعه توی سرشان زدند و شروع کردند بگریه کردن که آقا ما چه کنیم نه نان داریم نه پول داریم میوة نخلمان را هم باید ببریم به اداره بدهیم بابت مساعده این دسته را بردیم پهلوی آقای بیات رئیس کل فلاحت همین سن را آنجا تجدید کردند و نتیجة که گرفتیم این بود که مساعده را در آن سال از ایشان نگیرند این است که اصول علمی و فنی را هم در موقعیکه دولت می‌خواهد تشویق کند رعایت نمی‌شود آمدیم در کیفیت اعمال قدرت هیچ قدرتی در دنیا برای ایجاد ثروت بهتر و مؤثرتر از قدرت مولد ثروت نیست اگر مولد ثروت حس کند که یک دینار این زراعت با زراعت دیگر تفاوت دارد دنبال آن می‌رود زیرا که زحمت کم و استفاده بیشتر یکی از مسائل اساسی تجارت است حالا این کارخانه که می‌خواهد پنبه تهیه کند چرا کارخانه می‌خواهد تهیه کند چرا اسم کارخانه را ببریم فرض بفرمائید که من طرفدار کارخانه هستم خیر من با این کارخانه‌ها مخالف هستم و حالا بشما می‌گویم که اینکار خانه‌ها چه می‌کنند کارخانه‌ها یک بقچه نخ یک صندوق قوطی کبریت یکدانه پتو یا یک متر پارچه که از یک کارخانه بیرون می‌آید باید بهمان قیمتی که تمام می‌شود یک مقدار سهیم که به آنها اجازه داده می‌شود رویش بکشند و بفروشند پس آمدیم فروختیم این بقچه نخ را ۲۰ تومان الآن یک بقچه نخ آقای نیک‌پور در بازار چند است؟ (نیکپور- شصت تومان) (افشار- نود تومان) می‌فرمایند شصت تومان قول ایشان صحت است قول من و شما در جای دیگر صحت است ۲۰ تومان تا شصت تومان چهل تومان منافع غیر مرئی دارد در دفتر می‌نویسد بیست تومان و شما مالیات می‌گیرید از این بیست تومان دکتر میلسپو مالیات ۸۰% را می‌گیرد از این بیست تومان می‌گیرد ولی آن چهل تومان منفعت غیر مرئی همینطور بجیب گذاشته می‌شود گیر زارع نمی‌آید گیر کاسب نمی‌آید گیر هیچکس نمی‌آید اما مصرف اینجا که بکرات آقای روحی می‌فرمایند ۱۲% نفع برای آنها قائل شوند اگر من جای شما بودم می‌گفتم صددرصد نفع برای آنها منظور شود اما راه منفعت غیرمرئی را به بندید اگر شما می‌خواهید مالیات بگیرید از آن منافع غیرمرئی بگیرید که کسی نمی‌دهد صندوق کبریت پنجاه تومان بوده است با گرانی اجناس دولت اجازه داده است بفروشند ۱۲۸ تومان توی بازار چقدر است؟ ۳۵۰ تومان این تفاوت را دفتر پلمب شده نشان نمی‌دهد و مالیات نمی‌دهد این مال زارع است اینکه اینجا گفته می‌شود این لایحه را اصلاح بکنیم برای این است که منافع غیر مرئی را جلوگیری کنید یعنی شما بجای اینکه سرمایه‌تان را خرج کنید و پنبه بخرید و آن پنبه را به من بدهید که در نتیجه این قسم منافع غیرمرئی ببرم تمام سرمایتان را بدهید بدست این کارخانه‌ها محصولات ایشان را بخرید و پیش خودتان جمع کنید و به مصرف کنندگان تقسیم کنید و بفروشید بقیمت عادله پس اگر این پول و زور دولت در این مورد و به این قسم اعمال بشود بهتر است و احتیاج بآن زحمت‌ها هم نیست و اگر اینطور عمل شود بهتر است البته قوانین یک اصلاح دارد و اگر تمام دنیا جمع شوند و بخواهند آن را عوض کنند امکان ندارد آن قسمت که ملایم یا طبیعت است آن قسمت کار خودش را می‌کند و نباید بآن دست زد بنده فقط استفادة که می‌کنم از این لایحه این است که وزارت کشاورزی یک بنگاه پنبه داشته باشد اینکارش این باشد که اگر پنبه می‌خواهد بخرد بخرد می‌خواهد مساعده بدهد بدهد می‌خواهد برز بدهد بدهد می‌خواهد تشویق کند بکند و همة این کارها را از لحاظ تشویق بکند و اگر بنده خواستم گران بخرم یا گران بفروشم یک ادارة باشد که بگوید که آقا این نرخش این است و اگر خواستند گرانتر بمن بفروشند جائی باشد که ارزانتر بدهد و بنده از آنجا بخرم آنرا تبدیل بکنید در مورد گندم و ارزاق عمومی هم گفتیم که دخالت دولت باید بعنوان تعدیل باشد و بالانسش را نگاه دارد این را در مورد خواربار گفتید نمی‌شود خطردارد و خطرش هم مرگ است اگر کم بیاید یا نیاید ما دیگر نمی‌توانیم تهیه کنیم ولی در مورد پنبه بخصوص می‌تواند این تعدیل را بکند ادارة داشته باشد تشویق بکند و خرج هم بکند و بذر هم بدهد و مساعدت هم بکند البته این کمک‌ها مفید است و کمک مؤثری است و این را نمی‌شود گفت نکنید ولی در داخل هم مردم آزاد باشند و بتوانند اینکار را بکنند و در داخل انحصار نباشد ولی صادر کردنش ممنوع باشد زیرا امروز الآن ما محصولمان کمتر از مصرفمان است و احتیاجاتمان زیادتر از تولیدمان است در یک موقعیکه مصرفمان زیادتر از تولیدمان نبود در آنموقع شما مطابق قانون انحصار تجارت سال ۱۳۰۹ وارد و صادر کردن کل اجناس را در اختیار دولت گذاشتید و آمدید اینکار را کردید اما بعد در لایحه متمم بودجه سال پیش یک مادة بود در آن ماده نوشته بود اجناسی که انحصار صدور و فروشش با دولت است خرید و فروش آن اجناس هم در داخلة مملکت بایستی با اجازه دولت باشد یعنی چه؟ یعنی همه چیز در انحصار دولت است نتیجه چه می‌شد نتیجه این می‌شد که تمام معاملات داخلی باید با اجازة دولت باشد والا تمام معاملات قاچاق می‌شد و هر کس که یک میخ از بازار می‌خواست بخرد اسمش را می‌گذاشتند قاچاق آمدیم و گفتیم آقا این منطق غلط است شما چرا اینقدر اسباب زحمت برای مردم فراهم می‌کنید جرم تراشی می‌کنید و این خوب طریقی نیست نسبت به بعضی‌ها که زورتان نمی‌رسد اما اگر به بعضی‌ها زورتان رسید فرضاً آنروز وضع نقابت این بود که اگر یک سیاست شما که وزیر بودید مخالف بود ممکن بود بجرم تهیه پنج تا قوطی کبریت یک دوسیه برایش درست بکنید و او را تقعیب کنید بالاخره کمیسیون با آن ماده موافقت نکرده و آن را حذف کرد و پس از حذف آن ماده چون آقایان وزراء وقت و مجال نداشتند که بروند و آن را بخوانند و بدانند که یک همچو اختیاری ندارند از این جهت بعد از حذف آن ماده یک اعمالی کردند یک عملیات و خرید و فروش‌هائی مرتکب شدند دستورهائی هم دادند طرف‌ها اعتراض کردند که شما مجوز قانونی ندارید یک روز هم یادم هست که آقای هژیر و آقای عدل آمدند اینجا و پایشان را توی یک کفش کردند که آقا جوراب شده جفتی سه تومان پیراهنی شده دانه چند تومان مردم بیچاره چکار کنند و هی سنگ فقرا را بسینه زدند و این ماده راجع به پشم و پنبه به تصویب رسید و در متمم بودجه ۱۳۲۱ گذاشته شد حالا ۱۳۲۱ تمام شده است و رفته‌ایم توی سال ۱۳۲۲ این لایحه دو مرتبه پیدا شده است برای اینکه اعمال بعدی آنها هم لگالیزه بشود و دنبالة آن اقدامات تعقیب شود اینها سوءظن نیست اینها تقریباً تاریخ است اینها دوسیه دارد اینها در مجلس و در وزارتخانه سابقه دارد آقا این وضعیتی است که در اثر دخالت دولت ایجاد شده البته ما نمی‌خواهیم بگوئیم دولت هیچ دخالت نکند زیرا دولت هر چه قویتر باشد مدیر عامل یک کشور هر چه قویتر باشد و هر چه آبرومندتر باشد بهتر است و این اسباب افتخار ماست (صحیح است) زیرا که ناموس و اموال و حیثیات ما را حفظ می‌کند و ما می‌خواهیم دخالت کند اما مداخلات علمی و شروع و مفید در هر حال این بود عرایض بنده در کلیات این لایحه و چون به بنده هم نوشته‌اند که وقت گذشته است فعلاً بعرایض خودم خاتمه می‌دهم و امیدوارم در شور دوم یک دفرماسیون بآن داده شود و این انحصار برداشته شود…

طباطبائی- شور اول هم تمام نمی‌شود.

نقابت- آقای طباطبائی باز شروع فرمودید؟!

معدل- اتفاقاً درست گفتند شور اول هم تصویب نمی‌شود که برای شور دوم بماند.

نقابت- این بود خلاصه عرایضی که راجع به انحصار پنبه داشتم و در مواد هم دلائلی زیاد تری دارم که می‌گذارم برای موقع طرح مواد که در آنموقع به عرض آقایان برسانم (صحیح است)

-موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(۴-موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه)

جمعی از نمایندگان- ختم جلسه.

رئیس- از طرف بعضی از آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است ولی یک عرضی هم بنده داشتم آقایان اگر روی قراری که خودشان گذاشته‌اند صبح زودتر تشریف بیاورند ظهر می‌توانیم جلسه را ختم کنیم وقت زیاد هم داریم کارها هم پیشرفت می‌کند (صحیح است) بنابر این خواهش می‌کنم رعایت این نکته را بفرمایند جلسه آتیه روز سه شنبه…

جمعی از نمایندگان- پنج شنبه (صحیح است)

رئیس- میفرمائید روز پنج شنبه. دستور هم لوایح موجوده.

(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری