مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ امرداد ۱۳۳۰ نشست ۱۷۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ امرداد ۱۳۳۰ نشست ۱۷۸

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۸۹۰

۳شنبه ۲۲ امرداد ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۱۷۸

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۱۷۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۱۵ مرداد ماه ۱۳۳۰

فهرست مطالب:

۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل‏

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان: صدرزاده - حائری‌زاده - نورالدین امامی‏

۳ - بیانات آقای نایب رئیس و ختم جلسه به علت عدم کفایت عده برای رأی، تعیین موقع و دستور جلسه بعد

مجلس ساعت ده و ده دقیقه صبح به ریاست آقای جواد گنجه نایب رئیس تشکیل شد.

۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل.

نایب رئیس - صورت غایبین جلسه گذشته قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

غایبین با اجازه - آقایان: یوسف شکرایی - عبدالحسین اورنگ - دکتر معظمی - ناصرقلی اردلان - طباطبایی - ناظرزاده کرمانی - عبدالرحمن فرامرزی - غلامرضا فولادوند - آشتیانی‌زاده - شهاب خسروانی - دکتر مجتهدی - فحتعلی افشار - موسی گودرزی - قراگزلو - امیرقاسم فولادوند – سلطان‌العلما

غایبین بی‌اجازه - آقایان: محمود محمودی - خاکباز - دکتر مصباح‌زاده - خسرو قشقایی - سالار سنندجی - عبدالحسین مجتهدی - تولیت - حسن اکبر - ابتهاج - حاذقی - رضوی - سودآور - مسعودی - اسلامی‏

دیر آمدگان با اجازه - آقایان: محسن گنابادی - ناصر ذوالفقاری - دکتر بقایی‏

دیر آمدگان بی‌اجازه - آقایان: محمد هراتی - محمدحسن امیرافشاری‏

نایب رئیس – به علت تعطیل دیروز صورت جلسه تهیه نداشته بنابراین در جلسه آینده هر دو صورت جلسه مطرح خواهد شد

۲ - بیانات قبل از دستور آقایان صدرزاده - حائری‌زاده - نورالدین امامی.

نایب رئیس - با موافقت آقایان نطق‌های قبل از دستور را شروع می‌کنیم آقای صدرزاده بفرمایید

صدرزاده - دیروز که جشن مشروطیت ایران بود یکی از روزهای تاریخی ملت ایران است که به کوشش مردم فداکار و از جان گذشته رژیمی که چندین قرن بر دوش ملت ایران فشار جان فرسا می‌داد در هم شکسته شد به مرور ایام که غرض‌های کوچک و حقه و حسادت‌ها به زیر خاک می‌رود و ایران در سایه حکومت ملی رو به تکامل می‌رود عظمت این روز و قدر و منزلت پیشوایان اسلامی و سایر کسانی که در راه آزادی و حریت قدم برداشتند و آسایش بندگان خدا را به قیمت جان و مال و کوشش خود خریداری کردند آشکارتر می‌گردد اگر بخواهیم در اینجا از تمام آن بزرگان و رادمردان فرد فرد نام برم از حوصله این جلسه و جلسات دیگر خارج است ولی نباید حقی که مردم شیراز بر من دارند اجازه بفرمایید از یکی از مجاهدین سرزمین فارس و شهدای مشروطیت یعنی میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل در اینجا نام برم و از این جوانمرد شیرازی که در راه اسقرار مشروطیت جان خود را نثار کرده به خیر یاد کنم (صحیح است) او و دیگر مردمی که در این راه جان سپرده‌اند دل‌شان به عشق وطن زنده است و به فرموده شیخ اجل سعدی نام پرافتخارشان بر جریده عالم ثبت است و از همکاران معظم استدعا می‌کنم که موافقت فرمایید در آیین‌نامه مجلس مقدس شورای ملی مقرر شود که در هر سال مصادف با این روز پرافتخار یک جلسه رسمی و علنی به احترام و تکریم این بزرگان منعقد و فقط از خدمات آنان قدردانی شود (صحیح است) و روح شهامت و فداکاری را در مردم زمانه تقویت کنند (صحیح است) امروز نیز یک ملت ایران در یک نهضت بزرگ و قیام پر دامنه در راه استقلال سیاسی و اقتصادی خود قدم بر می‌دارد اگر این روز بر آن روز برتری نداشته باشد ولی به طور قطع و مسلم کم‌تر از آن نیست و امیدوارم که به یاری خداوند ملت ایران در این راهی که برای استقرار حق طبیعی و مشروع خود پیش گرفته و بسیاری از ملل دنیا ملت ستمدیده ما را در این قیام محق تشخیص داده‌اند پیروزمند گردد (انشاالله) عرض دیگر من راجع به لایحه زندانیان است همکاران معظم من باید چند دقیقه به حال این دسته از هموطنان خود که در این هوای گرم و سوزان در زندان‌های اهواز و بوشهر و بندر عباس و نقاط دیگر به سر می‌برند بیندیشند و به درخواست رئیس محترم دولت و دادستان کل کشور و استغاثه زندانیان هر چه زودتر جوابی دهند و از مقام محترم ریاست درخواست کنند که این لایحه به قید فوریت مطرح شود بلکه با تصویب این لایحه یک عده از این بیچارگان آزاد کردند و اگر رمقی در آنها باقی مانده به سرپرستی عائله بدبخت و پریشان خود بپردازند (صحیح است)

نایب رئیس - آقای کهبد وقت خودشان را به آقای حائری‌زاده داده‌اند بفرمایید حائری‌زاده‏

حائری‌زاده - بنده از آقای کهبد خیلی تشکر می‌کنم که با این حال کسالتی که من داشتم و نمی‌توانستم صبح زود برای کسب اجازه اینجا بیایم ایشان به من کمک کردند و نوبت خودشان را به من مرحمت کردند یک مطالبی است که تأخیرش صلاح

نیست و بعضی مطالب است که در گفتنش تأخیر صلاح هست در هفته سابق روز پنجشنبه ۱۰ مرداد چون من شنیده بودم و شم سیاسی من همچو حکم می‌کرد که سیاست‌های خارجی یک خواب‌های شومی برای ایران دیده‌اند و در مقام برکناری دکتر مصدق و آوردن یکی از اشخاصی که به درد آنها بخورد هستند مطالبی را اینجا لازم بود به عرض آقایان برسانم که اگر این شم سیاسی من نبود لزومی نداشت که من بروم وقایع بیست سال پیش و پانزده سال پیش و بیست و پنج سال پیش را ذکر کنم ولی نزاکت به خرج دادم اسم کسی را نبردم روز شنبه که منطبق با دوازدهم مرداد بود ایشان یعنی آن شخصی که این صفات را با خودش تطبیق کرده بود در پشت این تریبون یک حرف‌هایی زد در ضمن بیان مطالبی در روز پنجشنبه کسی را که دارای صفات رذیله و سوابق خیانت داشت از طرف خارجی‌ها جهت تصفیه عمل نفت اشغال پست ریاست وزرایی معرفی می‌گردید و زمینه سازی می‌شد در این موضوع صحبت کردم و این شخص حتی در مجلس سنا برای ورود به کمیسیون مختلط نفت متوسل به استعفا جناب آقای ایلخان شد و وارد آن کمیسیون شد و قبل از این جریان مسافرتی به لندن نموده بود. بدون این که اسم شخص را برده باشم تذکر دادم که انگلستان خوب است از راه دیگری وارد اصلاح شود و این عملیات دویست ساله برای تخریب ایران کافی است مع‌الوصف آقای میرزا احمدخان متین‌الدوله دفتری کارمند سابق سفارت آلمان در زمان جنگ بین‌المللی اول و عضو استیناف برحسب توصیه مرحوم تیمورتاش و وزیر دادگستری و نخست‌وزیر دوره دیکتاتوری و متخصص در دوسیه‌سازی درباره تیمورتاش ولی نعمت خود و دیگران و وکیل ملی ایل شاهسون آذربایجان خیانت کننده به دکتر مصدق در موقع انتخاب درجه دوم مجلس سنا و نویسنده تز داورنامه در مدت قلیل اقامت خود به خرج دادگستری در اروپا و صاحب بچه کاخ دادگستری به قول آقای سید یعقوب انوار در حاشیه خیابان لاله‌زار و شاهرضا تمام این اوصاف را تطبیق با خود کرد و در مجلس سنا مطالبی را اظهار کرده است و موضوع نزاع کوسه و ریش پهن را تجدید کرد. اولاً عرض می‌کنم موضوع متین دفتری با جناب دکتر مصدق دو پرونده مخصوص دارد لازم نیست که من اگر در موضوع نفت با نظر جناب دکتر مصدق موافقم و از دولت ایشان حمایت می‌کنم هر چیز منسوب به ایشان مقدس باشد لازم است اولاً خود را معرفی کنم زیرا که ابداً تا به حال در مقام معرفی خود نبوده و انجام وظیفه را مقدم بر اظهار شخصیت دانسته و انجام وظیفه را واجب کفایی می‌دانم وقتی همه طرفدار ملی شدن نفت باشند لزومی ندارد من تظاهر کنم ولی در موقع وحشت دیگران یک تنه حاضر برای جهاد بوده و هستم نطق‌های من در مجالس ۴ و ۵ و ۶ شاهد مدعا است پس از این که خود را خدمت آقایان برای ضبط در تاریخ معرفی کردم جناب آزادی خواه با شرف دکتر متین دفتری را با اسناد و مدارک معرفی خواهم کرد بدیهی است در این امر عجله ندارم و بر حسب توقع دوستان معرفی ایشان را با مدارک پس از انجام عمل نفت خواهم کرد که ایشان را تسلیم دادگاه و به مجازات برسانم اما راجع به معرفی خود، پدر و اجداد من ابداً نوکر نبوده نه نوکر شخصی نه نوکر دولت و شغل آنها اشکال تراشی برای ارباب رجوع جهت گرفتن حق و حساب و رسوم دفتر و غیره نبوده بلکه در ۶۰ سال قبل به شهادت دفتر مرحوم حاجی سیدمحمد صراف پدر علوی از مشهد پدر من مبلغ دو هزار تومان برای کمک یکی از سادات جلیل‌القدر عطیه داده است و در سال از این قبیل عطایا زیاد به اشخاص داده است و بعد از مرحوم آیت‌الله حاجی میرزا حسن شیرازی مقام مقلدی شیعه را داشته در ایران و هندوستان و ترکستان و افغانستان مقلدین زیاد داشته من هیچ وقت نه دعوی فضل نه علم نه چیزی داشتم و همیشه به آنان کسب کوشش داشتم معاش کنم و قبل از دوره نمایندگی مجلس چهارم با عمل زراعت و معاملات از قبیل خرید و فروش توتون و تریاک‏ و پنبه و شکر امرار معاش می‌کردم و ننگ نوکری را قبول نمی‌کردم. پس از ورود به تهران و گرفتاری مجلس از سایر معاملات دست کشیده فقط در خرید و فروش ملک و آبادی باغ و قنات کوشش کرده که کسر بودجه خود را تأمین نمایم و با حال کسالت نتوانستم مسافرت خارج برای معالجه بنمایم و الساعه مبالغی قرض شرافتی و یا با وثیقه دارم و حاضرم از روز وفات پدرم تا به حال آنچه خریده و فروخته صورت آن را هر کس میل داشته باشد تنظیم کرده برای اطمینان تقدیم دارم و هنوز در تهران حیاط ملکی ندارم و در کربلا و مشهد حیاط ملکی و مستقل داشته و فروختم و علاقه یزد را نیز فروخته مختصر ملکی در تهران خریداری شده و قناتی احداث نموده‌ام و الساعه حاضرم تمام دارایی خود را پس از قروض تقدیم جناب متین‌الدوله دفتری نمایم فقط ربع آن مستقل نبش لاله‌زار و شاهرضا که به قول آقا سید یعقوب انوار سرقفلی ساختمان دادگستری است ایشان مرحمت فرمایند اگر از اینجانب از ۱۳۳۰ یعنی ۱۳۰۰ شمسی تا به حال که مقیم تهران شدم جواز قند و شکر و جو و گندم یا هر معامله غیر از معاملات ملکی سراغ دارند یا یک نفر از صغار دعوی داشته باشد که زمان تصدی امو صغار این جانب حق او تضییع شده است بنده به جای ایشان وقتی که در سفارت آلمان خدمت داشتند برای انگلستان جاسوسی کرده‌ام. اما راجع به تصدی امور سرپرستی لازم است تاریخچه آن را به عرض آقایان برسانم شاه سابق در دوره ششم که به فکر تجدید تشکیلات دادگستری افتاده بود و داور را مأمور کرده بود با من چند دفعه داور صحبت کرد که از مجلس بروم به دیوان کشور عضو محکمه عالی انتظامی که مقامی مافوق آن در مقام‌های دادگستری نداریم بشوم آنجا بنده قبول نکردم شاه سابق من را خوب می‌شناخت آن موقعی که مخالف بودم شدیداً مخالف بودم.

آن موقعی که سلطنت او مدعی بی‌معارض بود احمد شاهی فرار کرده بود رفته بود مدعی در جلو نبود من با شاهی که مقام او مقدس است طرفیت ندارم با شاه سابق طرفیت نداشتم او می‌شناخت کسانی که پول از خودش یا مخالفینش گرفته‌اند به حساب آنها هم رسیدگی می‌کرد مرحوم تیمورتاش و داور میل نداشتند من در مجلس باشم به هر جهتی از جهات به این عنوان هیچ نکته‌ای برای من نمی‌توانست پیدا کنند شاه سابق اوایل سلطنتش این وضع اخیر که این بوقلمون مزاج‌ها او را رضا شاه ساختند نبود قدم‌های اصلاحی آن اوایل بر می‌داشت. اوایل سلطنتش شاه سابق به من گفت که شما برو به عدلیه گفتم به رفتن من به عدلیه که عدلیه اصلاح نمی‌شود فایده این چیست که من بروم ایشان گفتند که چون نظر داریم کاپیتولاسیون را الغا بکنیم میل دارم که در مرکز یک دادگستری که در دنیا یک لکه‌هایی برای قاضی‌های آنها نتوانند پیدا بکنند تشکیل بدهیم مصلحت آن است که تو بروی.

من فکر کردم که اگر به رفتن من یک قدمی این سنگ جلو بروند و من هم سنگی باشم زیر این آسیا این آسیا بچرخد حاضر برای این کار شدم و در آن مدتی که در دیوان کشور بودم رفقایی که در دیوان کشور بوده‌اند و هستند هیچ کدام‌شان از من تصور نمی‌کنم گله‌ای داشته باشند شکایتی داشته باشند همه با نظر مهر و محبت به من نگاه می‌کنند در صورتی که همکار ممکن است که نسبت به همکار نظر خوبی نداشته باشد از همه آقایان تحقیق بکنید موضوع چنین است جناب متین‌الدوله دفتری یک حادثه‌ای اتفاق افتاده یعنی یک شخص فخاری را در یزد کشتند و در بوته‌های کوره او را سوزاندند این موضوع صورت یک جنگ مذهبی به خود گرفته بود قاضی زاهدی یکی از قضات صحیح است گو این که قضات این دستگاه را وقتی دید رفت کنار و حالا سر دفتر است او در یزد آن وقت مستنطق بود و در آنجا قضیه را داشت تعقیب می‌کرد یک شاهرخی بود دادستان آنجا که بعد رفت در زنجان و آنجا کشته شد او هم دادستان بود پول‌هایی برای این که خون این بدبخت را پایمال بکنند در آنجا خرج شد دادستان آنجا تقاضا کرد پرونده او را به تهران احاله بدهند او می‌گفت آن روزها پول‌هایی هم در تهران به بعضی از اشخاص داده شده است حتی دلال‌های او را هم می‌گفتند هر وقت محکمه‌ای شد و مرور زمان نشده باشد من معرفی می‌کنم و مدلل می‌کنم.

فرهودی - این حرف‌ها مرور زمان ندارد

نایب رئیس - آقای حائری‌زاده وقت جنابعالی تمام شده‏

حائری‌زاده - من هنوز شروع نکرده‌ام.

نایب رئیس - یک ربع شما تمام شد.

حائری‌زاده - بعد من باید اگر چهل جلسه هم هست این مشکل را حل بکنم و آن جنگی که ما با انگلستان داریم با این انگلستان داخلی خودمان که از آن انگلیسی که در لندن و ایرلند هست شرش به ما بیشتر می‌رسد این انگلیسی‌هایی که هستند و لباس ایرانی دارند باید حساب‌مان را با آنها تصفیه کنیم.

نایب رئیس - البته آقایان تصدیق می‌فرمایند که این اختلافی که بین دو نفر از نمایندگان محترم مجلس سنا و شورا پیدا شده مربوط به شخصیت‌شان است و در حسن روابط مجلس شورای ملی و مجلس سنا تأثیری نخواهد داشت (صحیح است) آقای نورالدین امامی بفرمایید.

معدل - معهذا اقدامی بفرمایید که اختلافی نباشد

نورالدین امامی - نطق‌های قبل از دستور بعضی اوقات سر قفلی دارد بعضی اوقات هم ارزش و قیمت ندارد و چند روز قبل بنده ساعت چهار بعد از نصف شب آمدم اینجا عرایضی داشتم که نام نویسی بکنم بدبختانه دیدم چند نفر اینجا از شب خوابیده‌اند ولی امروز صبح مطابق معمول چند دقیقه به ۹ مانده به مجلس آمدم دیدم جای نفر سوم خالی مانده و بهترین موقع است (ابرشم‌کار - پس مفت گیر آورده‌اید) و چون فردای روز جشن مشروطیت است خواستم چند کلمه اینجا عرایضی کرده باشم.

و انشاالله تمام یک ربع را هم مصدع نخواهم شد برای این که وارد دستور بشویم و کارهای مهمی که در دستور داریم آنها را انجام بدهیم. سال چهل و ششمین سال مشروطیت ایران است یعنی آزادی ملت ایران و مقصور از آزادی آن چند حرف (آ - ز - ا - د - ی) نیست مقصود معنای حقیقی کلمه است حکومت در دنیا چند شکل دارد یک نوع حکومت استبداد بود آن هم چند شکل بود بعضی‌ها در عین حال که حاکم و مقتدر بودند و دیکتاتور بودند یک اشخاص مطلع و وارد و پیر مرد را انتخاب می‌کردند و با آنها مشورت می‌کردند بعد دولت متمدن دنیا متوجه شدند به این که این جلسه مشورت هم کما هو حقه حق مردم را حفظ نمی‌کند آمدند حکومت مشروطه تشکیل دادند حکومت مشروطه یعنی چه؟ یعنی حکومت ملت بر ملت حکومت افراد بر افراد، خوب ۱۸ میلیون یا به قول جناب آقای شوشتری بیست میلیون ملت ایران که هر فردی نمی‌توانست حاکم بشود آمدن تشکیل مجلس شورای ملی را دادند یعنی ملت ایران مقدرات خودش را به دست ۱۳۶ نفر نمایندگانی که خودش انتخاب می‌کند داد و مقصود این است که ۱۳۶ نفر بنشینند مشورت بکنند صحبت بکنند رسیدگی بکنند جنگ و جدال بکنند بحث بکنند تا یک موضوعی و یک قانونی و یک حرفی که در نتیجه به نفع ملت است از این در بیرون برود نتیجه این است (صحیح است) این است که آمدند اقلیت و اکثریت تشکیل دادند من به نام یک آذربایجانی یک فرد آذربایجانی که افتخار نمایندگی آذربایجان را دارم در این روزی که روز جشن عید مشروطیت ایران بود می‌خواهم بگویم آقایان نمایندگان به خون شهدای آذربایجان آن مشروطیتی که آن مردم فداکار می‌خواستند دارد از بین می‌رود (حائری‌زاده - از بین بردند، مسخش کردند)

آقایان دقت بکنید، مطالعه بکنید، روز جهاد است، همه اختلاف‌ها را بگذارید کنار، همه دست به دست هم بدهیم مرده باد زنده باد به درد ما نمی‌خورد حساب مملکت را بکنیم باید مملکت نمیرد با این مرده باد زنده باد کار درست نمی‌شود اختلافات را باید بگذارید کنار اینجا جای بحث و جدال است بحث و مناقشه است امر خداوند است (اشاره به تابلوی بالای جایگاه هیئت رئیسه) که فرموده و شاور هم فی الامر باید در هر کاری مشورت بکنیم در هر کاری مطالعه بکنیم ممکن است آقای دکتر کاسمی یک فرمایشی بکنند که به نظر من صلاح نباشد، مصلحت نباشد یا ممکن است بنده عرضی بکنم که مورد علاقه و توجه ایشان نباشد و ایشان صلاح ندانند بنده باید بیایم عرضم را بکنم بحثم را بکنم اشکالات خودم را بگویم ایشان هم بیایند دلیل و برهان خودشان را بگویند شما هم بروید در منزل‌تان مطالب هر دو طرف را بخوانید، مطالعه بکنید و قضاوت بکنید، این اساس حکومت مشروطه است و الا دیکتاتور چه یک نفر چه پنجاه نفر هیچ فرق نمی‌کند، حکومت قانون باید باشد، بر مردم قانون باید حکومت کند اگر من تخلف بکنم و این ساعت را از روی میز بردارم و بر خلاف قانون باشد باید قانون مچ مرا بگیرد، قضاوت قضاوت حق است بنده امروز ممکن است از قیافه آقای دکتر فاطمی خوشم نیاید (آزاد - از سوء سلیقه است) این که دلیل نشد، خوب من سلیقه آقای آزاد را ندارم، اما عمل آقای دکتر فاطمی شرط است آن را باید گذاشت جلو و دید نظرش چیست. عملش چیست؟ اگر عمل خوب است به جهنم که بنده خوشم نمی‌آید از قیافه ایشان ولی اگر خدای نکرده عملش بد باشد هزارها دکتر فاطمی را باید لگد کرد و زد و رفت تا جامعه جامعه باشد مملکت مملکت باشد هزاران نورالدین امامی را باید سرش را زد (صحیح است - صحیح است) تا بقای مشروطیت باشد این است آقایان آن مشروطه‌ای که آذربایجانی‌ها و افراد آذربایجان در این قسمت به شهادت تاریخ و تمام افراد ملت ایران سهم بزرگی داشته‌اند مقصور این جور بوده، مطالعه، دقت. بنشینید آقایان‏

این مملکت را پدران ما این جور برای ما نگذاشته‌اند که ما بخواهیم برای اعقاب‌مان بگذاریم این مملکت را پدران ما گرسنه نگذاشتند برهنه نگذاشتند که ما بتوانیم گرسنه‌ترش بکنیم و برای اعقاب‌مان بگذاریم این پا برهنه‌ها را نگذاشته بودند برای ما حالا فکر کنید، مطالعه بکنند. برویم جلو دست به دست هم بدهیم، اتفاق و اتحاد داشته باشیم مخصوصاً در این امر مهمی که در پیش داریم (صحیح است) یک عرض مختصری هم بنده راجع به سازمان برنامه داشتم روزی که این قانون سازمان برنامه را با ساز و دهل اینجا آوردیم و این قانون را گذراندیم تمام مردم چشم‌مان به این بود که امروز که این قانون گذشت فردا تمام ایران رشک بهشت برین است (ابریشم‌کار - خوب این هم اشتباهی بود مثل تمام اشتباه‌ها) بعد تا چندی قبل کمیسیون برنامه که از دوره شانزدم تشکیل شد بنده هم افتخار عضویت آن کمیسیون را داشتم در ظرف صد و چند روز ما نود و چند جلسه تشکیل دادیم تصور می‌کنم پر کارترین کمیسیون‌هایی بود که در این ۱۶ دوره مجلس شورای ملی بوده است آمدیم صورت ظاهر یک تشکیلاتی دادیم آن هم صورت ظاهر و الا باطن نداشت گفتیم اتومبیل کم فوق‌العاده کم اسماً کم و رسماً اتومبیل زیاد. فوق‌العاده زیاد و فوق‌العاده دوبل کرایه منزل سه برابر شده بود (پیراسته - سازمان برنامه یک شاهی فایده ندارد و باید منحل شود) اسماً ما آنجا این کار را کردیم (محمدعلی مسعودی - هفت هشت نفر هستند آنجا بند و بست می‌کنند مثل زنجیر به هم بستگی دارند و در همین مجلس دست دارند و پول‌ها را می‌برند و می‌خورند و فایده هم ندارد آقای وزیر دارایی مسئول است باید آنجا را تحت‌نظر بگیرند) من نمی‌دانم الله اعلم اجازه بفرمایید هفت ماه پیش از این بودجه گذرانده‌ایم برای شهرستان‌ها یکی از شهرستان‌ها که حوزه انتخابیه بنده است مرند است یک میلیون و نیم تومان برای آنجا بودجه گذاشتیم آقا هفت ماه است که من می‌دوم پنجاه هزار تومان برای برق آنجا پول بگیرم نمی‌دهند می‌گویند پول نداریم (بعضی از نمایندگان - پول ندارند) (بهزادی – پول‌ها را می‌خورند) آقایان همه به درد من مبتلا هستند پس اجازه بدهید من عرایضم را بکنم مخالف که نیستند پس چرا آقای پیراسته پارازیت می‌فرستید (پیراسته - منحلش بکنید) (بهزادی - چرا منحل بشود اصلاحش بکنید) (محمدعلی مسعودی - یک دسته بند و بست چی سازمان را گرفته‌اند توی دست‌شان دارند می‌خورند) اجازه بفرمایید با این حرف‌ها وقت من تمام می‌شود و نمی‌توانم مطلب را بگویم این است که از آقایان تقاضا می‌کنم در این قسمت توجه کنند من در جلسه گذشته نبودم که آن ۵۰ میلیون تومان را مجلس تصویب کرد یعنی در جلسه نبودم و الا مخالفت می‌کردم پول را به کی می‌دهید برای چه می‌دهید؟ (ارباب - برای شهرستان‌ها است فقط برای شهرستان‌ها است) (مسعودی – نمی‌دهند) (دکتر طبا - اقلاً بگویید مدیر عاملش مهندس زنگنه بسیار آدم خوبی است) در کابینه آقای منصورالملک من به عنوان مخالف صحبت کردم گفتم فرد فرد وزرا آدم‌های خوبی هستند ولی مرده شوی ترکیب‌شان را ببرد حالا آقای مهندس زنگنه آدم خوبی است افرادی که در سازمان برنامه هستند خوب هستند ولی مرده شور ترکیب‌شان و کارکردن‌شان را ببرد مهندس زنگنه آدمی است که من اگر انشاالله پول‌دار شدم همه‌اش را می‌دهم به آن تا برای من نگهدارد اعضای شورا آدم‌های خوبی هستند در نظارت آدم‌های خوبی هستند در اداراتش آدمهای خوبی هستند همه‌شان خوب هستند (حمیدیه - سازمان برنامه اعتبار ندارد اگر سابقی‌ها بد بودند به عمل افرادی که حالا هستند مربوط نیست پول به آنها بدهید تا بتوانند کار کنند) اجازه بدهید آقای رئیس هم الآن می‌گویند وقت تمام شده بنده عرض می‌کنم که سازمان یا باید مطابق آن بودجه و نقشه‌ای که دارد کار کند یا باید درش را ببندید اگر هم پول ندارند بگویند الله ساخلاسین دعوی ندارد پول هم ندارند درش را یک قفل بزنند اگر دارد آقا بیایید به نسبت به شهرستان‌ها تقسیم کنید ده تومان دارد تقسیم بکنید به همه شهرستان‌ها هزار تومان دارد تقسیم کنید به شهرستان‌ها و الا این طور نمی‌شود که پول‌ها را می‌گیرند تا آخر برج توی اتومبیل هستند و در خیابان‌ها گردش کنند و شهرستان‌ها هم بگویند که وکیل ما مرده است نمایندگان ما بوی الرحمن گرفته‌اند این که کار نشد

۳ - بیانات آقای نایب رئیس و ختم جلسه به علت عدم کفایت عده برای رأی - تعیین موقع و دستور جلسه بعد.

نایب رئیس - با بیانات جامعی که رئیس مجلس شورای ملی دیروز به مناسبت ۱۴ مرداد در رادیو ایراد فرمودند بنده لازم نمی‌دانم راجع به عظمت روز گذشته چیزی بیان کنم و در واقع همان بیانات از زبان تمام نمایندگان مجلس شورای ملی است (صحیح است) بنابراین با موافقت آقایان مجلس وارد دستور می‌شود بایستی نسبت به کفایت مذاکرات لایحه اعتبار تکمیل ساختمان مقبره ابن سینا رأی بگیریم اعلام رأی شده است فعلاً عده برای رأی کافی نیست باید آقایان تشریف بیاورند تا رأی بگیریم (بعد از چند دقیقه تأمل اکثریت حاصل نشد) آقای ملک‌مدنی فرمایشی دارید بفرمایید.

ملک‌مدنی - اگر عده برای رأی کافی نیست برای این که این ترتیب نباشد و وقت مجلس بیهوده نگذرد بنده تقاضا می‌کنم لایحه راجع به ۲۵ میلیون دلار را مطرح کنید مذاکره شود هر وقت عده کافی شد رأی بگیرید.

دکتر طبا - آقای رئیس رأی بگیرید که جلسات هفته‌ای یک روز باشد.

دکتر سیدامامی – آن هم رأی می‌خواهد.

چند نفر از نمایندگان - تنفس بدهید.

نایب رئیس - آن لایحه ۲۵ میلیون دلار در دستور است آن هم محتاج به رأی است برای آن که نسبت به آن هم پیشنهاد فوریت شده است بنابراین در هر دو مورد محتاج رأی هستیم و من کمال تأسف را دارم مخصوصاً آن کسانی که مخالف تعطیل بودند حضور ندارند و آنهایی که هستند اشخاصی هستند که می‌گفتند تعطیل موقت بکنید با اجازه آقایان اسامی اشخاصی که در جلسه نیستند و بدون اجازه غایب هستند به روزنامه‌ها داده خواهد شد و جلسه را هم تعطیل می‌کنیم جلسه آینده روز پنجشنبه دستور هم لایحه ابن سینا و ۲۵ میلیون دلار است.

(مجلس یک ساعت قبل از ظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی - جواد گنجه