مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ آذر (قوس) ۱۳۰۳ نشست ۹۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ آذر (قوس) ۱۳۰۳ نشست ۹۱

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ آذر (قوس) ۱۳۰۳ نشست ۹۱

جلسه نود و یکم

صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه پانزدهم قوس یکهزار و سیصد و سه مطابق دهم جمادی الاولی یکهزار و سیصد و چهل و سه

مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر بریاست آقای معتمن الملک تشکیل گردید

(صورتمجلس یوم پنجشنبه دوازدهم قوس را آقای آقا میرزا جواد خان قرائت نمودند)

رئیس- نسبت بصورت مجلس ایرادی هست یا نه ؟

(گفتند خیر)

رئیس- آقای تدین : راجع بچه مطلب است ؟

تدین- بنده قبل از دستور عرضی دارم .

رئیس- میماند برای آخر جلسه آقای حائریزاده (اجازه)

حائریزاده- بنده هم قبل از دستور عرضی دارم رئیس- میماند برای آخر جلسه . دستور راپورت کمیسیون بودجه است اولا خانوارهای هفتاد هزار تومان . در جلسه گذشته جمعی از آقایان پیشنهاد کرده بودند با ورقه رأی گرفته شود آن پیشنهاد مفقود شده است آقایان تجدد بفرمایند فعلاً رأی میگیریم بنیم عشر اوقاف یکنفر از نمایندگان- تقاضا شده بود این هم با ورقه رأی گرفته شود

رئیس- یکی دیگر بنویسید

(پیشنهاد مزبور تسلیم و بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پشنهاد میکنم راجع بخانواری و نیم عشر اوقات با ورقه رأی گرفته شود وکیل الملک. اخگر. م ع کازرونی عبدالوهاب الرضوی . هاشم آشتیانی

رئیس- سه نفر دیگر هم در همین موضوع یک پیشنهاد دیگری را امضاء کرده اند . آقای مدرس . آقای مصطفی . آقا میرزا سید احمد . بدواً رأی گرفته میشود به خانواری به مبلغ هفتصد هزار تومان آقایانی که تصویب میکنند ورقه سفید و الا ورقه کبود خواهند داد . (اخذ و استخراج آرا بعمل آمده نتیجه اینطور حاصل شد) ورقه سفید ۳۴ ورقه کبود ۵۰

رئیس- عده حضار ۱۰۴ بلا تکلیف ماند .

اسامی موافقین- آقایان : عظیمی . آقا میرزا سید حسن کاشانی شیخ العراقین زاده . آقا سید یعقوب . حاج سید المحققین . امیر اعلم . روحی . آقا میرزا سلیم خان ایزدی . صدرائی . معتمد السلطنه میرزا آقا خان . عدل الملک . هرمزی . کی استوان . وحید الدوله . مشیر معظم تدین . احیاء السلطنه . شریعت زاده. آقا میرزا شهاب الدین . اعتبار الدوله . سلیمان میرزا . ناصر الاسلام . سرکشیک زاده راهنما . یمین الملک . مقوم الملک. سردار فاخر مشیر الدوله . تقی زاده . آقا سید کاظم . آقا شیخ هادی شیخ الرئیس . اعلائی آقا میرزا رضا خان افشار .

اسامی مخالفین- آقایان : سردار نصرت . داور . ضیاء الولک سردار مفخم . آقا سید محبی الدین . امین الشریعه . سلطان العلما . آشتیانی . مدرس ملک الشعراء . هایم . صولت السلطنه . ملک التجار . سردار معتمد. سپهدار اعظم معظم السلطان . آقا میرزا جواد خان . آقا سید کاظم . حاج آقا اسماعیل. حاج میرزا اسد الله خان. اقبال الملک . آقا شیخ جلال الدین . کازرونی . وکیل الملک . آقا سید حسن اجاق . صدق السلطنه . اخگر صدر العلماء مفتاح . دیوان بیگی . سردار منتصر . یاسائی . سیف الله خان اسکندری . آقا میرزا سید احمد بهبهانی . مصدق الملک ضیاء الاطباء . حائری زاده . شیخ الاسلام دستغیب . حاج میرزا علی رضا . سهام السلطان . آقا میرزا ید الله خان . آقا میرزا سید مصطفی بهبهانی . امیر اشرف . زعیم آقا شیخ محمد علی الموتی . امیر حشمت محمد هاشم میرزا . شیخ الرئیس . قوام الدوله . حاج میرزا عبد الوهاب . محمد ولی میرزا .

رئیس- رأی میگیریم به نیم عشر اوقاف به مبلغ پنجاه و دو هزار تومان ، آقایانی که تصویب میکنند ورقه سفید و الا ورقه کبود خواهند داد . (اخذ و استخراج آراء بعمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد) ورقه سفید ۳۷ ورقه کبود۳۷ رئیس- عده حضار ۱۰۳ بلا تکلیف ماند .

اسامی موافقین- آقایان : شیخ العراقین زاده . عظیمی. شیروانی نجات . داور . آقا سید یعقوب ضیاء الواظعین . امیر اعلم . آقا میرزا سلیم خان ایزدی. روحی. معتمد السلطنه . آقا میرزا رضا خان افشار . اعلائی . دولت آبادی تقی زاده . مشیر الدوله . اعتبار الدوله . سلیمان میرزا . ناصر الاسلام . یمین الملک . مقام الملک . آقا میرزا شهاب الدین . سردار منتصر . سرکشیک زاده . احیاء السلطنه امیر اشرف . تدین شریعت زاده عماد السلطنه . هرمزی . کی استوان . دیوان بیگی . میرزا آقاخان . وحید الدوله مصدق الملک- مشیر معظم- آقا شیخ محمد علی الموتی .

اسامس مخالین- آقایان : آقا میرزا ید الله خان- حاج میرزا عبد الوهاب- معظم السلطان- آقا میرزا جواد خان- صدر العلماء مفتی- حاج آقااسماعیل- محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس- آقا شیخ جلال الدین- آقا سید حسن اجاق . محمد ولی میرزا- صدق السلطنه- اقبال الممالک- اخگر- کازرونی- سهام السلطان- احتشام الحکماء- قوام الدوله سردار معتمد- غلامحسین میرزا- سپهدار اعظم دستغیب . حاج میرزا علی رضا- حایری زاده- آقا میرزا احمد بهبهانب زعیم- شیخ الاسلام- ملک الشعراء- سردار نصرت- ملک التجار آقا میرزا سید مدرس آشتیانی- سالار لشکر- آقا سید محی الدین- ضیاء الاطباء- امین الشریعه- سلطان العلماء

رئیس- ماده دوم لایحه بودجه راجع بمخارج مطرح است . آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی- یکی از مسائل خصوصی اصولی بعقیده بنده این است که اول نمایندگان ملت وظیفه خودشان را تشخیص بدهند بعد از آنکه ما تشخیص دادیم که دارای چه وظیفه هستیم آنوقت سایر مسائل را میتوانیم نظارت کنیم ما اینجا قسم خورده ایم و مخصوصاً یکی از قسمتهای برجسته قسم ما حفظ قانون اساسی است . در جلسه گذشته با اینکه آقای داور تذکرات مفصلی راجع بقانون اساسی دادند قانون اساسی طرف اعتنا واقع نشد بنابراین بخودم حق میدهم که یک مرتبه دیگر آن اصول بزرگی که مخصوصاً مربوط ببودجه و مالیه مملکت است در اینجا به آقایان نمایندگان تذکر بدهم بنده وظیفه خودم میدانم که آن اصول را حفظ کنم . ممکن است آقان اصول قانون را فراموش کرده باشند حالا بنده میخوانم و البته آقایان هم هرطور که وظیفه خودشان است انجام خواهند داد اصل هیجدهم- تصویه امور مالیه جرح و تعدیل بودجه . تغییر در وضع مالیاتها و رد و قبول عوارض و فزوعات همچنان ممیزیهای جدیده که از طرف دولت اقدام خواهد شد . بتصویب مجلس خواهد بود . بنده عقیده ام این است که قسمتهای این اصل در این بودجه نقض شده است زیرا شاید خیلی از آقایان نمایندگان اطلاع داشته باشند که در بعضی ولایات اداره مالیه خودش ممیزی میکند و خودش هم مالیات میگیرد بدون آنکه قانونی از مجلس گذشته باشد . بعضی جاها را اضافه کرده اند و بعضی جا را شاید بخشیده باشند و مالیاتهای خیلی بزرگ هم وضع شده از قبیل باج راه که بعقیده بنده یک مالیاتی است که در سال هفت هشت برابر مبلغی که اینجا نوشته شده میگیرند و میخورند و اگر یک عده آمدند گلویشان را گرفتند شاید یک چیزش را پس بدهند ولی اگر به گلویشان فشار نیاید اصلاً نمی دهند تمام این قسمتها در این اصل تذکر داده شده است . اصل بیستم میگوید : بودجه هر یک از وزارتخانه ها باید در نیمه آخر هر سال از برای سال دیگر تمام شده پانزده روز قبل از عید نوروز حاضر باشد حالا سال گذشته را میگفتند مجلس نبود در صورتیکه میتوانستند اول سال بودجه را بیاورند ولی امسال که مجلس و دولت هست و سه ماه هم بیشتر بآخر سال نمانده بودجه سال بعد کدام است ؟ یکی از وظایف دولت تهیه بودجه است و این اصل را مجلس و دولت باید حفظ کنند دولت چرا بودجه سال بعد را تا بحال حاضر نکرده است ؟ بعقیده بنده این اصل هم نغز شده است از اصل ۹۴ تا اصل ۱۰۳ را هم پرپروز آقای داور اینجا قرائت کردند و البته آقایان هم شنیدند در آنجا باز تکلیف مجلس را معین میکند و میگوید که تمام امور مالیه باید با نظریه و رأی مجلس انجام داده شود ولی در این بودجه هیچکدام از این اصول رعایت نشده است این است که بآقایان لذکز میدهم که ما همه قسم خورده ایم برای حفظ قانون و این قانون هم عبارتست از تمام این اصول و یکی از اصول مهمه آن هم اصل مالیه است و الان آن قانون دارد نقض میشود . و حالا هر کدام از آقایان میل دارند بوظیفه خودشان عمل کنند در جلسه قبل در موقعی که آقای مخبر دفاع میکردند اضهار داشتند که حرفهای فلانی یک قسمتش مربوط به شخص من بود . این را میخواستم عرض کنم که عرایض بنده در اینجا مربوط بهیچ شخصی نیست ایشان که بودجه نیستند و عرایض من هم مربوط به شخص ایشان نبود و اسمی هم از ایشان در ضمن عرایضم نبردم و ارادت بنده را هم نسبت به ایشان همه کس میداند . ایشان یکنفر مخبر هستند و باید از طرف کمیسیون دفاع کنند . در قسمت خرج بنده خیلی مسرورم که دولت یکی از پیشنهادهای بنده را که در اولین جلسه عرض کرده بودم بمجلس آورد و ماها هم رأی دادیم و مخصوصاً‌ بنده خودم هم رأی دادم و آن قسمت بودجه قشون بود . بنده در همان روز اول عرض کردم که چهار قسمت از این بودجه برای این مملکت لازم است و اگر سوء اراده هم باشد ممکن است بعدها رفع شود ولی جلوگیری از جریان آنها چهار قسمت ممکن است امورات مملکتی را مختل نماید و آن چهار قسمت عبارت است : از قشون . امنیه . نظمیه . معلمین دولت این چهار قسمت را پیشنهاد بکند و ما تصویب می کنیم بعد بپردازند . برای سایر مؤسسات بودجه صحیح نوشته به مجلس بیاورند تا ما رأی بدهیم یک فقره آن که عملی شد بنده امیدوارم سه فقره دیگر را عملی بفرمایند و یک مدتی وقت مجلس را صرف مخالفت نکنند زیرا اگر بودجه خوب بمجلس آورده بودند البته ما هم مخالفت نمیکردیم در اینجا آقای وزیر مالیه یک تمجیدهای از حسن جریان مالیه کردند و بنده قضاوت آن را بعهده خود آقایان میگذارم و چنانچه در آن جلسه هم عرض کردم بعهده کیفهای پر از شکایات آقایان میگذارم این قسمت چیزی نیست که قابل شرح و بسط باشد و بقدری این اداره خراب است که اگر تا آخر سال بنده اینجا بایستم و خرابی مالیه را شرح بدهم باز هم تمام نمی شود و حقیقتاً اگر کسی معتقد باشد که مالیه ایران خوبست یا رو به بهبودی گذاشته است من اسباب تعجبم میشود اینجا در ستون مخارج نوشته است مخارج دربار که بنده مخالف بوده و هستم ولی چون آقایان رأی داده اند دیگر نمیتوانیم در ‌آن حرف بزنیم یکی مخارج اعلی حضرت محمد علی میرزا این قسمت را بنده نمیدانم تا کی باید بدهیم ؟ اولادهای دیگر هم دارد و کم کم این حقوق جزء مستمریات و شهریه های مملکتی میشود و یک قلم درشتی هم هست برای اینکه حالا که تقلیل یافته پنجاه و چهار هزار تومان است تا کی ملت باید یک مبلغ پول خودش را بدون دلیل و منطق از مملکت بیرون بفرستد اینجا دو ضرر میدهد یکی اینکه پولی از مملکت خودش بیرون میفرستد و یکی اینکه میدهد بشخصی که در پارک با شکوهی بنشیند و کیف کند آن هم یک پولی که صد دینار صد دینار و پنجشاهی از مردم با این ترتیب خجالت آور گرفته میشود بعضی کاغذها امروز ببنده رسیده است که قرائت میکنم مثلا گلیم مردم را میبرند و میفروشند و پول آن را ضبط میکنند یک مرتبه پنجاه هزار تومان درست میکنند میفرستند در خارج از مملکت برای یک کسی که آنجا بنشیند وکیف کند قسمت دیگر مخارج ریاست وزراء است که ایشان قبول نفرموده اند در بودجه هم ذکر شده است خیلی هم تشکر میکنم و اما مسئله خانواری این یک مسئله ایست که بنده در آن تحقیقاتی کرده ام و بد نیست که بمنظر آقایان برسانم در آنوقتی که راجع بخانواری رأی داده شد بنده ممتنع بودم و اخیراً اطلاعاتی که در این باب ببنده رسیده است بعرض آقایان میرسانم و آن این است که در یک محلهایی یک مبالغی در سال با این اسم میگیرند و اصلا معلوم نیست که چرا و از روی چه اصولی میگیرند سابقا نسبت بصد هزار سربازی که برای مملکت تخصیص داده بودند از روی بنیچه به اسم خانواری برای هر سربازی در محل سه تومان پول و سه خروار جنس میدادند

یکنفر از نمایندگان- مختلف است

شیروانی- ببنده اینطور اطلاع داده اند . حالا در بعضی جاها طوری دیگر است چه عرض کنم . اگر از روی اصل بخواهند بگیرند بعقیده بنده باید سیصد هزار خروار جنس بگیرند ولی اینطور نیست فقط هفتاد هزار تومان همینطور خشک باین اسم در اینجا نوشته اند حالا اگر این خانواری مقصود همان بنیچه است باید قانوناً ‌اجراء شود و جزء قانون است ولی اینطور عمل نمیشود یعنی این خانواری را با این اسم جزء مالیه مملکتی از مردم میگیرند و در نتیجه هم برای هر سربازی کمترین وجهی که گرفته شده است صد و بیست تومان است دو فقره مالیات است که با این اسم گرفته میشود و بطوریکه عرض کردم بعقیده بنده در یک فقره از آنها نمیشود رأی داد چون قانونی نیست . پس اگر همان خانواری سربازی سه تومان و سه خروار جنس را از محل بگیرند مردم راضی خواهند بود و با طیب خاطر هم میدهند ولی چون دو مالیات میگیرند این است که اینطور اختلافات و صدای عدم رضایتشان بلند میشود و بعقیده بنده نسبت باین قلم این نکته بایستی رعایت شود اما وزارت مالیه بضمیمه مخارج انتفاعی در اینجا تکذیب شد که صد و چهل خرج اخذ مالیات و جمع آوری مالیات نمیشود بنده حساب کردم مالیاتی که مأمور مالیه وصول میکند و بعنوان مالیه مواجب میگیرد و کار میکند عبارتست از مالیات مستقیم و غیر مستقیم و خانواری و خالصجات و این رویهم رفته هفت میلیون و سیصد و سی و شش هزار و پنجاه و چند تومان است و بودجه وزارت مالیه را بنده حساب کردم که جمعش میشود سه میلیون و هشتصد و ده هزار تومان با مخارج انتفاعی یکنفر از

نمایندگان- کمرک هم هست

شیروانی- اجازه بدهید اینجا سه میلیون و ششصد و ده هزار تومان با مخارج انتفاعی پولی است که باداره مالیه میدهند هشتصد هزار تومان که موضوع کنیم دو میلیون و هشتصد و ده هزار تومان باقی میماند که اداره مالیه این مملکت خرج دارد و برای وصول هفت میلیون و سیصد هزار تومان خرج میکند

بعضی از نمایندگان- اینطور نیست

شیروانی- همینطور است حالا حساب کنید بعد هم اجازه بگیرید حرف بزنید وقتیکه این هفت میلیون و سیصد هزار تومان را نسبت بآن دو میلیون و هشت هزار تومان حساب کنید اگر تناسب خوانده اید ملتفت میشوید که جایش چقدر میشود و صدی چند میشود و این اصلا با خرج وزارت مالیه هیچ تناسب ندارد اما جهات دیگری هم هست که من مخالفم که این پول باین اداره داده شود یکی مسئله خالصجات . سابقا هم بطور مختصر عرض کردم که بنده اصلا با وجود خالصجات مخالفم برای اینکه یک اراضی آباد و یک آبهای فراوانی بدست دولت افتاده است و عوض جلب عایدی یک مشت ضرر هم از کیسه مردم در بیاورد و در این راه خرج میکند کما اینکه گفته شد خالصجات یک گروه عایدی داشته است و تقریبا با مخارج انتفاعی هفتصد هزار تومان خرج و دویست هزار تومان دولت در اینجا کسر دارد و بنابراین بنده اصولا با وجود خالصجات مخالفم و بآقایان وزراء ، هم تذکر دادم که برای خالصجات مملکت چندین راه که خیل از آقایان مطلعین در نظر گرفته اند پیدا شده است و پیش از این اسباب خسارت مردم و دولت را فراهم نیاورید ولی البته اعتنائی به این عرایض هیچوقت نشده است و بیست سال است همینطور یک قلمی آورده اند اینجا باسم خالصجات و یک پولی هم گرفته اند و بنده این شعبه از مالیه را زائد میدانم و باید برای خالصجات فکر دیگری کرد و این شعبه هم که در سال دویست هزار تومان سیصد هزار تومان پول میدهند برای پشت میز نشین ها و برای اداره خالصجات منحل شود . در ادارات مرکزی مالیه شاید خیلی از آقایان نمایندگان محترم تشریف برده باشند و ملاحظه فرموده اند (و شاید هم گرفتار شده باشند) وقتی داخل آنجا میشوند در مراجعت راه خود را گم میکنند و بنده این ادارات برای وصول هفت میلیون مالیات خیلی زیاد میدانم و همانطور که عرض کردم صدی نود میزهای اداره مالیه را زیاد میدانم و صدی ده اگر آنجا بماند کافی است حالا یک عده را میفرمایند باید بآنها نان داده البته صحیح است ولی اینها از آن تو بیرون بیایند تا اینکه کار در جریان بیفتد . بواسطه اینکه قسمت عمده خرابی مالیه بواسطه وجود همین میزهای زیادی است و همین مواجب را در خارج بآنها میدهند . و این هم خودش یک کاری است که از یک دسته پا برهنه بگیرند و بیک دسته پا برهنه دیگر و من هم شاید با این قسمت مخالف نباشم ولی بالاخره از لحاظ حسن اداره مالیه ترتیب این نیست و گمان نمیکنم هیچ مملکت بزرگی در دنیا اداره مالیه اش باین گندگی باشد و همین بزرگی مالیه است که موجب بطوء جریان امور شده است و اغلب آقایان دچار هستند و بنده برای نمونه دو سه کاغذی که این دو سه روزه برای بنده رسیده است میخوانم اگرچه همه آقایان از اینقبیل کاغذها دارند ولی این یکی خیلی برجسته است در هجدهم عقرب تاریخ این کاغذ است و آنوقت در بیست و ششم عقرب بمن رسیده حالا ملاحظه کنید میخوانم . در تعقیب رقیمه نمره ۴۶۱ مورخه ۲۱ سرطان راجع بشکایت اهالی ابرقو زحمت میدهد که چون در این باب مستقیماً هم بوزارت مالیه شکایت رسیده بود (یعنی قبل از اینکه بنده هم چیزی بنویسم شکایت کرده اند) لهذا چگونگی امر از مالیه یزد استعلام و دستور داده شده است که در صورت صحت اظهارات متظلمین در آسایش حال آنها اقدام و نتیجه را اطلاع دهند پس از وصول جواب نتیجه را باطلاع جناب عالی میرسانم . حالا به بینید سرطان . اسد . سنبله . میزان عقرب . پنجماه قبل بنده یک شرحی در نتیجه تحسن یک عده رعایای ابرقو در تلگرافخانه که مالیه ما را آتش میزند نوشته ام و هر روز هم تلگراف رسیده که در تلگرافخانه متحسن شده اند (وقبل از اینکه شرح قضیه را بمن بنویسند حسب الوظیفه بخود وزارت مالیه هم اهالی تلگراف کرده اند) آنوقت بعد از پنجماه ببنده کاغذ میرسد که تلگرافاً اقدام کرده ایم و بعد از اینکه خبر بما رسید بشما هم خبر میدهیم . از منزل بنده تا وزارت مالیه پنجماه طول میکشد آنوقت از وزارت مالیه بیزد و ابرقو تا این جریان برگردد ملاحظه فرمائید چقدر طول میکشد در صورتیکه پنج مرتبه این تنظیم شده و در این مدت هم تویسر مردم زده اند و این پولها را گرفته اند تازه جواب کاغذیست که بعد از پنجماه میرسد امضاء ذکاء الملک هم دارد .

دست غیب- تازه بهترین جواب است .

شیروانی- از این قبیل خیلی زیاد است ولی چون نمیخواهم وقت آقایان را خراب کنم لازم نیست حالا طرز جریان پنجماهه این کاغذ را عرض کنم .اگر آقایان ملاحظه بفرمایند برخلاف جریانهای سابق یعنی همان جز و جمع ها و همان مستوفیها که چند تائی شان هنوز هم در وزارت مالیه هستند و کار را هم همان ها میکنند و بالاخره این جواب هم از ناحیه آنها میرسد این کاغذها میاید توی ادارات زیادی که هیچ اطلاع ندارد مالیه ابرقو چقدر است که من مینویسم ابرقو اصلا نمیدانند و اطلاع ندارند بنده نذر میبندم که یک نفر برود توی وزارت مالیه و از تمام این اشخاص که آنجا نشسته اند بپرسد مالیات ابرقو چقدر است اگر کسی توانست بفهمد ! و بعقیده بنده جز آن دو سه نفر مستوفی که آنجا نشسته اند و از قدیم میدانند مالیات ابرقو چقدر است دیگر کسی نیست که بتواند تشخیص بدهد . آنوقت مسائل میاید روی این میزهای زیادی عبور میکند . ترجمه میشود و یک دارالترجمه وسیع بزرگی با دویست سیصد مترجم که هر کدام ماهی صد تومان . صد و پنجاه تومان . هفتاد تومان . هشتاد تومان حقوقهای گزاف دارند تشکیل داده اند و مخصوصاً اطلاع دارم دو سه تا خرازی فروشی که توی لاله زار دکان خرازی فروشی دارند . در وزارت ماله هم سمت مترجمی دارند و هی ترجمه میکنند و اصلا نمیفهمند کلمه ابرقو یعنی چه و اغلبشان هم مسلمان نیستند و به لهجه ایرانی آشنا نیستند که کلمه ابرقو را بفهمند و ترجمه میکنند . بالاخره میرود روی میزی که جرأت نداریم عرض کنیم آن میز کجاست آنوقت این جریان را که طی کرد دو مرتبه برمیگردد میآید پائین و میرود روی میز همان مستوفی های قدیم و آنها میگویند که ابرقو یک جائی است و اینقدر هم مالیاتش است و اگر زیادی میخواهند بگیرند حق ندارید آنوقت او عقیده خودش را مینویسد باز جریان خودش را پر میکند میآید پیش وزیر و او امضاء میکند و بیزد میفرستد و عین همین اداره که اینجا داریم در یزد هم داریم آنجا هم یکنفر مترجم دارد که او هم نمیفهمد و باز سر رشته دار ابرقو و آن پیر مردی که آنجا نشسته (خنده نمایندگان) او میآید میگوید که قضیه از چه قرار است . پس این شاخ و برگهایی که بنده میبینم جز اینکه مردم را در فشار و منگنه بگذارد و پول بگیرند بدهند بیک عده اشخاصی که بروند قلهک تفریح و گردش بکنند فایده دیگری ندارد و یکعده طرفدار هم دارند . چنانچه مخصوصاً آقای معتمد السلطنه بیک عده از اجزای ادارات و شهریه بگیرها فرموده بودند مخالفین بودجه نمی گذارند بودجه شما بگذرد و باین جهت است که حقوق شما عقب افتاده است . بنده قسمت ادارات را تصدیق میکنم چون مخالفم ولی شهریه بگیرها را تکذیب میکنم و بنده اصولا با یک اقلام درشت شهریه مخالفم که بعد هم عرض خواهم کرد . در باب شهریه پنج شش ماه است که حقوق به آنها نرسیده یعنی از این یک دوازدهم هائی که آقایان هفت ماهش را تصویب کرده اند فقط دوماه به شهریه بگیرها داده اند و پنجماه دیگر را نداده اند ولی از آنطرف آقایان وزراء حقوقشان را تا آن برج آخر گرفته اند و تفصیل شهریه بگیرها از این قرار است و آنطوریکه آقای معتمد السلطنه فرمودند بنده تکذیب می کنم . دیگر اینکه یکی از شعب وزارت مالیه که مخصوصاً آقای آقا سید یعقوب در آن جلسه خیلی اهمیت دادند مسئله بانک ایران بود و بنده هم همانطور که باین قضیه خیلی اهمیت میدهم و معتقدم که هر فرد ایرانی که دردهای اقتصادی این مملکت را بداند باید قائل شود که این مملکت بانک لازم دارد و ما یک بانک ساخته و آماده که با یک اعتبارات و سرمایه بدستمان دادند متأسفانه و بدبختانه جزء وزارت مالیه کرده ایم و در وزارت مالیه اثراتی که از این بانک ظاهر است یکنفر رئیس بانک و یکنفر معاون و یکنفر مفتش با چندین نفر محاسب و چند نفر ثبات و ضباط و اندیکاتور نویس و پرسنل است که یک دستگاه مرتبی تشکیل داده اند اما توی این بانک از روزی که بدست وزارت مالیه داده شده است تا امروز صد دینار معامله بانکی نشده است و تا حالا چه میکرده اند ؟ کارشان این بوده است که یک بدبختی که این منات ها دستشان بوده و زورشان باو میرسیده است (نه آنهائی که زورشان نمیرسیده است) و دو هزار تومان مقروض بوده مأمور قزاق رفته توی خانه اش و قالیچه اش را حراج کرده و پول آن را گرفته و آورده است آنوقت رئیس و معاون و کنتر لور بین خودشان تقسیم کرده اند اینست و ضعیت بانک (در این موقع آقای شریعت زاده اجازه خواستند) آقا هم (اشاره بشریعت زاده) آوکای بانک هستند و حالا خواهند فرمود (خنده نمایندگان) اما در قسمت وزارت داخله عرض کنم . وزارت داخله قطع نظر از امنیه و نظمیه که آن را هم بعد شرحش را عرض می کنم کارش این است که در سال تقریباً چهل پنجاه حاکم عوض میکند . یعنی حاکم سبزوار را بیزد و بروجرد را بتبریز میفرستد و کی حکم بزرگ چایی هم هست که فقط اسم حاکم و تاریخ صدور حکم در آن نوشته نشده . این کار وزارت داخله است شعب متعدد هم دارد . شمال- جنوب- شرق و غرب . و آن میزهای بزرگی هم که آنجا ملاحظه فرموده اید آنقدر کاغذ روی آن میزها هست که خودشان هم نمی دانند چه چیز است و فقط آن کاریکه میکنند چه چیز است و فقط آن کاریکه میکنند و اسمش را میشود کار گذاشت همان پنجاه شصت تا حاکم است که برای حکام و ولات میرود که آنها هم بروند در آن ها و هر کاریکه میخواهند بکنند . بنده یک روز بیکی از اعضاء و معاونین آنجا عرض کردم که اداره روزنامه من تعهد میکند که شما هر وقت بخواهید یک حاکمی را بفرستید بجائی آن احکام هم که چاپی است فقط منشی اداره من اسم آن حاکم را . مثلا فلان الدوله و تاریخ صدور آن را مینویسد و میدهد بدستش که برود بمأموریت خودش . وزارت داخلا را برای آن کارهائی که میخواهیم با آن فلسفه های زیادی که برای آنجا قائل هستیم که کارهای بزرگی باید بکند بنده هنوز اثری از آن کارهای بزرگ از قبیل سجل احوال سرشماری مملکت تعداد نفوس و از قبیل کارهای بزرگ که در وزارت داخله های ممالک دنیا هست اثری ندیده ام و فقط کارش همان صدور پنجاه شصت حکم در سال است و بنده وزارت داخله را با این طرزی که کار میکند زائد میدانم . امنیه و نظمیه هم چون یک اداره ایست که روح آن جزء قشون است یکقدری منظم تر است از وزارت خانهای دیگر والا اگر جزء این وزارتخانهای دیگر بود . هرگز باین مرتبی نبود چون روح این اداره جزو قشون است آنهائیکه لباس نظام پوشیده اند کار هم درست میکنند ولی در اغلب از ولایات شاید برای بعضی از آقایان هم کاغذ رسیده باشد که باز یکعده از اشخاص که نه لباس نظامی پوشیده اند و نه نشان دارند و فقط یک تفنگ دوششان است و اسم خود را گذارده اند سوار امنیه یا تفنگچی امنیه و سر راهها ایستاده همان باجهائی را که سابقاً یک اشخاص شروری در این مملکت میگرفتند این مؤمن هم میگیرد و فقط ماهی یکدفعه راپرت باداره امنیه میدهد که بله راهها منظم است و دزد هم نیست . بنده با این قسمت از امنیه مخالفم ولی با آن قسمتی که جزء نظام است نظامی پوشیده اند موافقم زیرا راه راهم بخوبی امن میکنند و با آن قسمت سواریکه یک روزی اسمشان چیز دیگر بوده و حالا سوار امنیه است مخالفم و معتقد هستم که قواء مملکت باید متحد الشکل باشد و این عقیده که پیدا شده است برای اغلب زمامداران ما باید اجرا شود نه اینکه مثلا خان فلان محل رئیس امنیه و تفنگ هم که دوشش باشد و همان مظالمی را که سابقاً مرتکب میشد حالا هم در زیر برق امنیه مرتکب شود و اما نظمیه : نظمیه های ولایات را اغلب بنده اطلاع دارم کارشان مرتب و یک حقوقیهم که بانها داده میشود و در مقابل آن وظیفه شانرا هم انجام میدهند ولی طهرانرا نمیتوانم بگویم نظمیه وظایف خودش را انجام میدهد بلکه وظیفه خودش یک کارهائی میکند و یک کاغذ هائی میرسد . مثلا انتخاب الممالک که الان حبس است آن بیچاره میگوید آقا اگر من تقصیر کرده ام بیاورید مرا محاکمه کنید بدارم بزنید گوش نمیدهند یک محبسی دارد که هفت صد نفر توی آن است . اینکه نظمیه نیست ! اینکه امنیت نیست امنیت معنیش این نیست یک کسی یک وقتی توی یک خیابانی کشته میشود . بالاخره تمام اهل یک شهر در زیر فشار یک نفر شخصی که اسم خودش را میگذارد رئیس نظمیه میفتد بدون اینکه هیچ کس بپرسد چرا ! یک نفر خداوند شهر شده و هرچه میخواهد میکند بنده زیر بار اینطور خداوندها نمیروم آقایان میروند بروند (همهمه نمایندگان این بودجه است) بنده یک اداره که بر خلاف قانون رفتار میکند موافق نیستم که باو بودجه داده شود و اما پست و تلگراف را در همان جلسه سابق که معاون وزارتخانه هم اینجه تشریف نداشتند گفتم در سنه ۱۳۰۱ یک میلیون و سیصد هزار تومان شده است این وزارتخانه عایدی داشته است یعنی این شعبه از وزارتخانه و امسال نهصد هزار تومان شده است تقریباً‌چهارصد هزار تومان عایدی تلگرافخانه کم شده است و همانطور که عرض کردم عایدی تلگراف خانه از مجرای تجارت و حسن جریان امور مملکت است و بنده در این دو سال می بینم بواسطه امنیتی که از وجود قشون و شخص سردار سپه در این مملکت پیدا شده است امور بهتر جریان داشته . راهها امن تر بوده- مال التجاره بهتر عبور می کرده- تلگرافخانه هم باید بهمان نسبت عایدش زیادتر شده باشد . اما یک هو چهارصد هزار تومان کمتر شده بنده هرچه فکر کردم نفهمیدم چرا اینطور کسر شده . یا اینکه کسر نشده طور دیگری شده و بالاخره چه شده است ؟ باید این را فهمید که سبب خرابی این اداره چیست . اول باید آن را اصلاح کرد و بعد پول داد شما الان یک بودجه گنده یک میلیون ششصد هزار تومان بآن میدهید آنوقت تجارتخانه هم هست و بقول آقای مدرس کسب است ولی باید ضرر بدهد. اگر یک کاسب هر سال یک مبلغی ضرر بدهد از بین میرود. اگر کسب است کسبی ضرر داشته باشد بنده مخالفم و باید با کسی دیگر باشد که میتواند این کسب را اداره کند . وزارتخانه یک اداره چهارپا داری و گاری رانی هم دارد . یعنی اداره حمل و نقل . در اینجا عقیده من مخالف عقیده آقای مدرس است که دولت چهارپا داری بکند .

مدرس- منهم مخالفم . شیروانی- عرض کردم دولت اصلا چه معنی دارد و کار مردم را ضبط کند اداره حمل ونقل یک اداره بود که تقریبا بیست کمپانی بزرگ روی این اداره تاسیس شده بود ما سرمایه های کافی و کم کم داشت بزرگ میشد و اگر حقیقتا دولت آنها را تشویق میکرد البته در مدتی ممکن بود این ادارات به قدری بزرگ شوند که با هم متحد شوند و اتومبیل رانی راه بیندازند و بالاخره خط آهن ایرانرا بکشند . ولی یک دستهایی باز آمده است که نمی دانم دست غیب است وزیر این اداره را طوری جاروب می کنند و طوری می خواهد این اداره را برهم بزند که اصلا اسم حمل ونقل از مملکت برافتد و دو مرتبه ما برگردیم بشتر سواری . خرج را اصلا می خواهند موقوف کنند . کم کم کار به جایی میرسد از دست این اداره واین باج خانها که مردم سوار شدن روی چرخ استعفا بدهند و بنده هم اگر بخواهم باصفهان بروم پیاده بروم . اگر چه هم از پیاده باج راه میگیرند ولی اقلا از آدم پانزده قران میگیرند و از اتومبیل از اینجا تا اصفحان هیجده تومان میگیرند . آنوقت یک اداره حمل ونقل بزرگی هم درست کرده اند مکرر خودم در مسافرت دیده ام سورچی این اداره چون خودش را مامور دولت میداند و مامور دولت هم البته وظیفه اش این است که بزند توی سر مردم . قنوت را میگیرند و میزند توی سر مسافر میگوید پیاده شو- چشم- چرخ را زور بده- چشم- درست سورچی یک ماموری است برای مسافر بدبخت که با تو سری از اصفهان او را ببرد طهران آن وقت این اداره با این وسعت و عرض و طول یک مبلغی هم در سال ضرر می کند تقریبا یک کرور و این قروض هم که توی راپرت دکتر میلبسپو می بینم یک ستون آن راجع به حمل و نقل دولت علیه است این است که بنده با اداره حمل ونقل بکلی مخالفم و عقیده ام اینست که این اداره باید منحل شود و این پول زیادی هم که میدهند ندهند . اما وزارت عدلیه : بنده عرض کردم عدلیه یکی از بزرگترین مؤسسات یک مملکت است و جزو یک اداره معمولی مملکتی نیست . عدلیه یکی از قوای سه گانه یک مملکت است و بعقیده بنده بیشتر باید باین اداره اهمیت داد تا سایر وزارتخانها برای اینکه امنیت یک مملکت و یک جامعه حفظش بعهده عدلیه است . عدلیه ما قطع نظر از اینکه با آن مفهوم حقیقی خودش تطبیق نمیشود یک نفر قاضی مستقل در عدلیه نیست قاضی در عدلیه من را میتواند جلب کند . اما یک کسی را که قوه اش یک خورده از من زیادتر باشد نمیتواند جلب کند- این عدلیه نیست- این عدلیه غریبی می شود . عدلیه یعنی دو نفر که هر دو دارای یک جرم باشند- یکی را بتواند جلب کند و یکی را نتواند- اینکه خرابی خود عدلیه است . بعلاوه حقوقی که برای این اداره معین شده است هیچ تناسب ندارد با سایر ادارات . می بینم هفت هشت کرور میدهند بمالیه و ششصد هزار تومان بعدلیه- آخر این چه تصمیمی است؟! خوب است آقایان وزرا یک شکلی تقسیم کنند که یکی آنقدر نبرد و یکی مغبون شود عدلیه به عقیده بنده اینجا از حیث بودجه مغبون شده و باید رفع علتش را بکنند و همین طور است فواید عامه آنرا هم بنده بیش از آقایان اهمیت می دهم و عقیده ام این است که اول قوه قضائیه که امنیت یک مملکتی را عهده دار است باید تامین کرد بعد باید مؤسسات منفعتی در مملکت ایجاد شود و آن مخصوص وزارت فواید عامه است . مخارج انتفاعی : این لغت تازه اختراعی که آورده اند توی بودجه این را اگر برای وزارت فواید عامه گذاشته بودند- بنده بدون اینکه بپرسم فوراً رأی میدادم برای اینکه آن اداره کاسبی که میفرمودند فواید عامه است باید خرج کنند معدن در بیاورند جنگل را اداره کنند و فایده ببرند و عقیده بنده این است که وزارت فواید عامه را بایست بیشتر از این اهمیت داد- فقط یک مبلغی از این پول مربوط است به وزارت خانه و اداراتی هم در ولایات ندارد . مثلا در اصفهان ما یک اداره دارد خورد و کمی- خودش یک چیزهائی پیدا می کند در صورتی که نیمدانم از وزارت فواید عامه چه میشود پیدا کرد و این اداره خودش پیدا میکند و خودش خرج میکند . در صورتیکه بودجه هم ندارد و آن وقت این قلم بزرگی که از راه می گیرند یک هو میریزند در مالیه و باز هم همانطور توی آن میزها تقسیم میشود آنوقت باید از وزارت فواید عامه یک منبع عادی پیدا کرده است باسم باج آنرا باید از مردم بگیرند و تحویل مالیه بدهند آنوقت التماس و گدائی کنند و یک پولی بگیرند و خرج راه کنند و همیشه حقوق عملجاتشان دو سه ماه عقب بیفتد . در صورتیکه در تمام دنیا اینطور عواید اختصاصی دارد به همان مخارج یعنی عایدات وزارت فواید عامه مخصوصاً باید صرف مخارج راه بشود و اگر یک مبلغی زیاد آمد باید راه بسازد- معنی تمرکز مالیه هم این نیست . مثلا پول نواقل برای تعمیر شهر است و پول باج راه هم که از اتومبیل می گیرند برای ساختن راه است و مخالفت بنده این نظر است که عایدات وزارت فواید عامه اختصاص داده شود بخود وزارت فواید عامه و ابداً نباید در مالیه تمرکز پیدا کند . بنده مخالف این تمرکزم- اما وزارت خارجه : وزارت خارجه یکی از وزارتخانهای خوب ما است و همه می دانند که از نقطه نظر اداره خیلی خوب است . ولی از نقطه نظر نتیجه یک چیز لوکس و شکوهی است برای دولت ایران که یک عده اشخاصی را در سال یا ماه فلان قدر حقوق بدهیم و بفرستیم در یک محلهائی که هفته یک روز و یا روزهای معین یا روزهای عید یک بیرقی ببالا بکشند ولی نمایندگان سایر دول را که مملکت خودمان میبینیم عملیاتشان فقط این نیست- کارهای بزرگ دارند و باین سادگی نیست . وزرای مختار و نمایندگان سیاسی و قونسولها کارهای بزرگ سیاسی و اقتصادی از لحاظ حفظ منافع مملکت خودشان دارند . مخصوصاً یک مملکتی که نسبتاً ضعیف است از نقطه نظر سیاست خارجی همیشه باید خیلی مواظب باشد و با دنیای امروزی که فقط روی سیاست گردش میکند باید از نقطه نظر سیاست مواظب خودش باشد و کارهای اساسی در آن مملکت داشته باشد و برای آنوزارتخانه هم اشخاص اساسی انتخاب کند بنده اطلاع ندارم از آن وزارتخانه و اشخاصی هستند که اطلاع دارند ممکن است ببنده هم اطلاع بدهند- مخصوصاً حالا که این بودجه را برایمان آورده اند (سابق من شنیدم که یک کارهای مهمی میکردند) ولی حالا دوسیه های این وزارتخانه وسعت پیدا کند و حقوقشان هم زیاد شود ولی کار هم باید بکنند . آن نماینده که از طرف دولت میرود در یک مملکت باید کار بکند و کار او بعقیده بنده سنگین ترین کارهاست بنده گاهی دیده ام کارهائی که اسباب دردسر میشود کرده اند و با وجود این این بودجه را تهیه کرده اند مثلا یک ملوک الطوایفی هم در آنجا هست فلان مأمور را احضار میکنند نمی آید آنوقت مجلس شورایملی مجبور میشود که قانون وضع کند که اگر نیاید حقوقش را قطع کنند : زیرا متمرد است . اصلا متمرد یعنی چه ؟ یک نفر مأمور که دولت میگوید برو فلان جا نمیرود البته متمرد است و باید حقوقش را قطع کنند نه اینکه مبلغی برای او ذخیره کنند- توقیف کردن جایز نیست باید متمردین را احضار کنند و مأمور خوب بجایش بفرستند با یک عملیات خوب و این وزارتخانه باید بهتر از این بجریان بیفتد و یک مؤسسات دیگری هم بنده در این وزارتخانه می بینم از قبیل محاکمات و کارگذاری ها که مخالفم و باید اینها لغو شود .

(جمعی از نمایندگان صحیح است)

اما معارف بدبختانه طوری شده است که هر کس بخواهد در اطراف معارف یک کلمه حرف بزند . همان عرضی است که امروز کرده ام فوراً وصله دما گوژی را باو میچسبانند این است که بنده در این خصوص کمتر حرف میزنم ولی باین اداره بیشتر اهمیت میدهم اداره معارف ما وضعش خوب نیست- برای چه ؟ برای اینکه بودجه مکفی ندارد . اول عیب آن اینست که بودجه آن متناسب با سایر مؤسسات مملکتی نیست بنده یک مجله چندی پیش دیدم که صورت بودجه ممالک را نوشته بود . مخصوصاً یک صورت برداشتم .گرچه این صورت مال قبل از جنگ است که در ضمن اینکه تمام بودجه ها را شرح داده است بودجه وزارت معارف را هم معین کرده و بنده بودجه معارف چند مملکت مهم را یادداشت کرده ام که در اینجا بعرض میرسانم . امریکا قبل از جنگ بطوریکه در آنجا نوشته بود صد و شصت و سه میلیون عایدی داشته

یکنفر از نمایندگان- میلیارد

شیروانی- خیر لیره است بنده هم اول خیال کردم بعد دیدم درست نیست بهر حال در این مبلغ شصت میلیون لیره اش را صرف معارف میشود . انگلیس صد و چهل و سه میلیون لیره عایدی داشته است و هفتاد و یک میلیون لیره اش را صرف معارف نموده (آن یکی هم هفتاد و یک میلیون نیست و هفده میلیون است) . بطوری که اولی بیشتر از ثلث و دومی بیشتر از تسع و سومی بیش از سدس از کل عایدی صرف معارف میشده است عجالة اگر شیفر صحیح نباشد ولی تناسب صحیح است و مخصوصاً در مملکت ما که از حیث تمدن عقب هستیم بیش از همه چیز باید بمعارف یک توجه مخصوصی کرد . و اهمیت داد . ولی همانطوری که در موضوع راه عرض کردم نمیدانم چه دست غیبی است که نمیگذارد معارف مادرست شود . راجع بشهریه ها که آقای معتمد السلطنه در بیرون میفرمایند شیروانی نمی گذارد تصویب شود . بنده مخصوصاً بآقای مخبر یاد آوری میکنم آنروز هم عرض کردم کسانی که بمملکت خدمت کرده و عمر طولانی خودشان را صرف خدمات مملکت کرده اند البته به آنها باید حقوق داد غیر از این هم نمی شود . پاداش خدمت هم همین است ولی بر روی یک اصول قانونی که در سایر ممالک هم معمول است باید جبران خدمات آنها را کرد . یک عده اشخاصی هستند که در راه آزادی خدمات کرده اند و زحمت کشیده اند نسبت باین عده کاملا موافقم که برای قدردانی از اشخاص خادم یک امتیازاتی قائل شده و یکی از امتیازات هم اعطای حقوق است . ولی البته خودتان ملاحظه کرده اید که در زیر لواء این اشخاص که بمملکت خدمت کرده و محق هستند در تحت لوای کسانی که بآزادی مملکت خدمت کرده اند یکعده دیگری هستند که مفت خورند بنده با آن قسمت مفتخور مخالفم و الا با قسمت شهریه بگیر که از روی استحقاق حقوق میگیرد موافقم . بنابراین خدمت حضرتعالی ( خطاب به آقای معتمد السلطنه) عرض میکنم که این عرض بنده را اگر خواستید نقل کنید اینطور بفرمائید که عرض کردم و تا وقتی که این نظر بنده تأمین نشود بنده با شهریه مخالفم . امروز فرمودند قسمت اخیر بودجه مطرح نیست بنده هم نخواستم آن قسمت که مربوط به جمله اخیر است در اینجا مطرح کنم اینجا نهصد و نود و چهار هزار تومان برایمان اضافه قلمداد شده است . اگر واقعاً این مبلغ را از بودجه اضافه داریم که چرا بی تکلیف بگذاریم . چون یک جمله باین چسبانده اند که اسباب شکر من شد . یک قرضی را که از مجلس نگذشته ما قبول نداریم . بهر عنوان که میخواهد باشد حتی مساعده هم باشد قبول ندارم جز اینکه به تصویب مجلس برسد و من مملکتم را مدیون آن قروض نمیدانم پس بنده پیشنهاد میکنم که این مبلغ اضافه را نصفش را بمعارف و نصف دیگرش را بساختن راه ها اختصاص دهند این بود عرایض بنده حالا آقایان میخواهند رأی بدهند یا نه ؟ بنده برای ثبت در اوراق تاریخ عرایض خود را اعم از اینکه قبول شود یا نه عرض کردم . معاون وزارت داخله- بیانات آقای شیروانی یک کلیاتی بود راجع بتمام وزارتخانه ها مؤسسات مملکتی و البته آنچه را که بنده عرض میکنم راجع بوزارت داخله است که مربوط است بخدمت خود بنده .در موضوع اساسی وزارت داخله کارش چیست ؟ بیاناتی فرمودند و کار وزارت داخله را محدود کردند بصدور احکام برای مأمورین . اگر نظر را قدری محدود کنیم شاید همینطور هم بنظر بیاید بجهة اینکه کار هر وزارت را مأمورین آن وزارتخانه انجام میدهند و نمایندگان وزارتخانه ها هم مأمورین وزارتخانه ها هستند ولی اگر قدری دقت بفرمائید میبینید با اینکه یک نواقصی در تشکیلات است معذلک کار وزارت داخله آنطور که فرمودند نیست . وقتی فلسفه و موضوع وزارتخانه را در نظر بگیریم و بدانیم که مقصود از تشکیل این وزارتخانه چیست شاید یک بیانان و تفصیلاتی لازم داشته باشد ولی اجمالا همین قدر عرض میکنم که وزارت داخله مرکز سیاست داخلی مملکت است و فلسفه تشکیلاتش هم برای این است . البته وقتی بودجه این وزارتخانه نظر داشته باشیم اساس تشکیلاتش هم باید روی همین اصل درست شود و با وجود نواقص بودجه که هر ساله باین وزارتخانه تحمیل میشود و (معلوم است مه با نص بودجه نمیشود باصلاحات اساسی موفق شد) معهذا آن اندازه لوایح و قوانینی که برای اصلاحات و تشکیلات وزارت داخله لازم است تهیه شده و شاید اغلب آقایان نمایندگان از آن مطلع باشند و باید از مجلس بگذرد و بالاخره برای تکمیل اصلاحات خرج لازم است . وزارتخانه که همه ساله از بودجه اش کم میشود بهمین وضع هم که خودش را نگاهداشته باز خوب است نمیگوئیم که قائل بکثرت مخارج هستیم زیرا هم دولت تمام مصروف بر این است که بودجه را توازن داده مخارج و عوائد را تعادل دهد . ما هم تحمیل این کسر را میدانیم و با این حال باز تشکیلات وزارت داخله را خوب نگاهداشته ایم و امیدواریم در آتیه به تناسب فزونی عایدات بتوانیم پاره اصلاحات لازمه را تا حدی که مقدور است در این وزارتخانه اجراء کنیم . راجع بامنیه شرعی فرمودند که نواقصی دارد . بودجه امنیه در سال سابق پانصد و هفتاد هزار تومان بوده است و امسال بواسطه اینکه صد هزار تومان از بودجه وزارت داخله کم کردند مجبور شدیم دوازده تومان از بودجه امنیه کم کنیم . تصدیق میفرمائید در تمام مملکت ایران که راههای خیلی عریض و طویل دارد با یک همچو بودجه چطور میشود یک امنیه که مطابق آمال باشد تهیه کرد البته به همان قدری که خرج میکنیم باید توقع کار داشته باشیم آنچه را که امسال برای امنیه پیش بینی کردیم پانصد و پنجاه هزار تومان بود باین مبلغ و این راههای عریض و طویل آیا تصور میفرمائید که بهتر از این میشود توقع داشت . با این حال در تمام راهها امنیت است آقایان نمایندگان تصدیق میفرمایند که سرقت و شرارت خیلی کمتر از سابق شده و با این پولی که خرج میکنیم باید خیلی ممنون باشیم که آین صورت فعلی هم دائر و محفوظ است . البته خود بنده هم قائلم و به هیئت دولت هم عرض کرده ام که باید بیشتر از این خرج کرد . ولی وقتی که ما محدود میشویم بسدی که عبارت از نداشتن پول است چه باید کرد ؟ باید به حداقل راضی شد و قناعت کرد . شرحی راجع بنظمیه ایراد کردند البته میدانند که تکلیف نظمیه کشف جنایات و تعقیب بعضی عملیاتی است که ممکن است منجر به بینظمی و اختلال امنیت شود . اگر بعضی اشخاص جلب شده اند ناچار از روی دلائل بوده و دو سیه دارد ما هم بی اطلاع نیستیم یعنی در هر دو مورد که شکایتی میرسد از نظمیه سؤال میکنم نظمیه هم بموجب دلیل و مدرک اقدام خودش را اطلاع میدهد . راجع بهمان شخص بخصوص هم که اسمش را بردند از نظمیه استنطاع شده و توضیح هم داده و دو سیه هم دارد و بنده تصدیق نمیکنم که بر خلاف قانون اقدامی شده باشد . اما از حیث تشکیلات نظمیه با اینکه بر بودجه نظمیه چیزی نیفزوده ایم و نسبت به پارسال مجبوراً پانزده هزار تومان کسر کرده ایم معذلک در تمام شهرها شاید اغلب آقایان اطلاع داشته باشند نظمیه صورت جدیدی پیدا کرده و در هر جا صاحبمنصبان پلیس از مرکز فرستاده شده است برای اینکه موافق دستور متحد الشکلی در همه شهرها تشکیل پلیس بدهند . این یکی از لوازم اولیه شهرها است که باید نظمیه خوب داشته باشد باید بلدیه خوب داشته باشد ولی البته تکمیل شدن اینها با منوط بخرج است ولی چون محدود میشویم بکمی عایدات از این جهت باید کم خرج کینم . بنده برای اینکه خاطر آقایان نسبت بوضعیت و بودجه وزارت داخله مسبوق شود یک صورت اجمالی حاضر کرده و عرض میکنم . ممکن است همچون بنظر بیاید که دو میلیون و صد هزار تومان بودجه وزارت داخله تمامش صرف حقوق حکام و مأمورین بشود (شاید حالا کمتر تصور بشود ولی سابقاً این تصور بیشتر میشد باید عرض کنم که حقوق مأمورین وزارت داخله و حکام و ولایات به حداقل رسیده و کمتر از این مقدور نیست رویهم رفته نظمیه مرکز ولایات یک میلیون و صد و بیست و شش هزار تومان میگیرد تصدیق میفرمائید در صورتی که بنا شود در تمام شهرها نظمیه خوب داشته باشیم که اهالی بتوانند از وحود آن بهره مند و متمتع شودند این مبلغ خیلی کم است بامنیه میدهیم پانصد و پنجاه و هشت هزار تومان این مبلغ برای امنیه تمام مملکت است .آنهم با این راههای عریض و طویلی که ملاحظه میفرمائید و البته کمک قشونیست که امنیت را مستقر میکند و الا با این امنیه بهیچوجه مقدور و ممکن نبود امنیت را در مملکت حفظ کنیم .اینکه فرمودند از وزارت داخله میزهای بزرگی دارد برعکس بنده گمان می کنم میزهایش خیلی کوچک است و عده زیادی مستخدم ندارد و خرجش هم نسبتاً‌ کمتر است و با وجود این عده کم کارش خیلی زیاد است حقوقهم به اجزاء خیلی کمتر از سایر وزارتخانه ها داده میشود و بنده شکایات آن ها را تصدیق میکنم بهیچیک از اعضاء حقوق مطابق درجه داده نشده است یکی که مدیر اداره است مطابق درجه حقوق داده نمیشود و این بواسطه ضعف بودجه است که نمیخواهیم زیاد خرج کنیم از اینکه بگذریم برای تمام ادارات حکومت ولایات باقی میماند سیصد و سی و یک هزار تومان در بودجه امساله برای تمام ادارات حکومتی و مأمورین که مرجع کارند سیصد و سی و یک هزار تومان در بودجه مقرر و منظور شده این است وضعیت وزارت داخله در هذه السنه

بعضی از نمایندگان- تنفس بدهید .

معاون وزارت پست و تلگراف- آقای نماینده محترم سه فقره اعتراض وزارت پست و تلگراف فرمودند یکی این بود که عایدات سنه ایت ائیل تلگرافخانه نسبت به تنکوزئیل چهارصد هزار تومان کسر شده بنده تکذیب میکنم اینطور نیست عایدات تلگراف صورت دارد تلگراف خانه یک اداره منظمی است اعتراض ایشان شاید راجع به کلیه بودجه پست و تلگراف باشد که بنده در یکی از جلسات سابق اینجا مفصلاً توضیح دادم که این یک کسر عایدی راجه باداره حمل و نقل است و تلگراف خانه کسر و عایدی ندارد اما یک اشتباه دیگر فرمودند که در ضمن اظهارات خودشان فرمودند : عایدات نهصد هزار تومان و مخارج یک میلیون و ششصد و بیست هزار تومان بوده در این مورد هم اشتباه فومودند و این مبلغ برای تمام وزارت پست و تلگراف است . اداره پست هفتصد و سه هزار تومان . تلگرافخانه پانصد و هشتاد و نه هزار تومان صد و سی و دو هزار تومان دویست و نود و شش هزار تومان هم بودجه اداره حمل و نقل است که رویهم میشود مبلغ یک میلیون و ششصد و بیست هزار تومان بودجه تمام وزارت پست و تلگراف نه فقط تلگرافخانه جمله دیگر راجع بحمل و نقل فرمودند بنده تصدیق میکنم که این اداره بدست دولت خوب اداره نمیشود نباید هم خوب اداره شود همینقدر هم که اداره شود باید ممنون بود که بدست سورچیها در این کاروانسراها خوب اداره میشود ملاحظه بفرمائید در هر کاروانسرا یا در هر منزلی یک سورچی دارد که نمیشود یک مفتش گذاشت که سورچی مثلا یک من جوندزدد البته این معایب پیدا میشود مخصوصاً وضع خط خانقین خوب نیست و ضرر دارد ولی خط خراسان فایده دارد و در نتیجه برخوردن به این معایب وزارت پست و تلگراف مشغول شد که کنتراتی با یک کمپانی فرانسوی موسوم به کی تانه به بندد برای راه خانقین و این کنترات هم تهیه شده است و همین است که الان تقدیم مجلس شورای ملی میکنم (بآقای رئیس تسلیم نمودند) این همان کمپانی است که از بغداد به بیروت اتومبیل رانی دارد و با تمام دنیا رابطه دارد وقتی که مسافر یک بلیط از او گرفت با آن بلیط میتواند همه جای دنیا مسافرت کند و منحصر به بیروت نیست با همان بلیط میتواند از بیروت بمارسی و از آنجا به پاریس برود و امیدوارم مجلس شورای ملی زودتر تکلیف این کنترات را معلوم کند برای اینکه وزاردت پست و تلگراف وقتی نداند این کنترات تصویب میشود باید از حالا اسب و اثاثیه که در آن راه دارد و بردارد و براههایی که کسر دارد یا فایده دارد مثل راه خراسان بگذارد و آن راه را تا درجه تکمیل کند از این جهت امیدوارم مجلس شورای ملی هرچه زودتر تکلیف این کار را معین کند

رئیس :- آقایان به تنفس مایلند

شیروانی- بنده توضیحی دارم

وزیر فوائد عامه- قبل از اینکه تنفس داده شود اجازه میخواهم لایحه امتیاز ساختن راه از دامغان باسترآباد و بندر جز را تقدیم مجلس شورای ملی کنم کفیل وزارت معارف- بنده هم کنترات دو نفر معلمه را برای مدرسه دارالمعارف تقدیم مجلس شورای ملی میکنم معاون وزارت عدلیه- لایحه قانونی تشکیلات عدلیه است تقدیم مجلس شورای ملی میکنم

(سه ربع ساعت قبل از ظهر جلسه برای تنفس تعطیل و دیگر تشکیل نگردید)

رئیس مجلس شورای ملی معتمن الملک

منشی- علی اقبال الممالک

منشی- معظم السلطان