مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۱۴ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۶

مجلس شورای ملی ۱۴ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۶

ودلیلش الغای اوست و لیکن بنده این کار را اساساً غیر مشروع و خلاف شرع مبین میدانم که یک متولی منصوص التولیه میخواهد شاه باشد میخواهدگداباشداین تولیت منصوصه او را تبدیل کنند یا تحویل کنند و به یک ماده دیگربخواهندوزیراوقاف باشد یا وزارت اوقاف باشدفقط نظربنده که اینماده راتصویب کرده ام و گمان می کنم که سایر نمایندگان محترم هم با بنده هم نظر باشند این بود که در زمان هرج ومرج و استبدا د پادشاه عصر که تولیت یک موقوفه مثلاً آستانه مبارکه باسایر موقوفاتی که مستقیماً به ساحت علی حضرت راجع بود از طرف پادشاه یک پیشخدمتی یاغلام پیشخدمتی به اختیار خودش مراجعه میکرد مجلس مقدس برحسب مناسبت و ملایمت همچوصلاح دید که چون مرجع اوامرپادشاه یا نایب السلطنه در اداره آن اوقاف که تولیتش با سلطان است با سلطان باشدبنابراین این بنده اگـر هم بخواهم این ضمیمه را داخل بکنم نمی گویم داخل نیست اما یکقدری بر میخورد به آن نظر بنده و سایرهم نظران بنده مثل اینکه توضیح واضح یا ایصال واصل یا تحصل حاصل است این یک نکته نکته دیگرهم اینجالازم میدانم اینجا نوشته است رقباتیکه و موقوفاتی که تولیتش با دولت است اولا بنده هـنوز نـدیده ام که واقفی یک موقوفه قرار بدهد و تولیتش را به هیئت دولتی واگذارکرده باشدهنوزبنده ندیدم فرضاً اگر یک چنین وقفی هم شده باشد و اینجور تولیت را واقف منصوص کرده باشد بنده هیچ نمی توانم تصویب کنم که وزیر معارف و اوقـاف تـنها می تواند ملاحظه بکند زیرا که دولت عبارت است ازیک هیئت اجرائیه که درهرعصر دولت راتشکیل میکنند و شاید بیک نظر بتوان گفت که مجلس داخل آن هیئتی است که دولت را تشکیل می کند و بالاخره اگر موقوفه به عنوان دولـت تولـیتش مـنصوص شد در آن موضوع ابداًدخالت وزارت اوقاف موضوعی ندارد بلکه او هم یکی ازشرکاء یا سهمای تولیت است و با موازین شرعیه موافقت ندارد که وزیر اوقاف یا وزارت اوقاف شخصاً نمی تواند مداخله کند

آقا سید حسن مدرس ـ فرمایشات آقای حاج شیخ الریئس را تصدیق می کنم و عرضی هم غیر از این نداریم که باید ماده قانون واضح باشد کـه اشتـباه نشود که حتی سلطان مجبور است در اینکه به وزارت اوقاف واگذار کند به واسطه اینکه در عبارت این شبهه می رود که سلطان مختار نیست مجبور است البته خلاف تمام ملل روی زمین است که وقف باید به حسب آنچه نظر واقف است عمل شود کما اینکه البته وکلاء میدانند که متجاوز هفتاد سال است که به هندوستان انگلیس استیلا پیدا کرده در اینمدت دولت انگلیس یک وقف را تصرف نکرده است بلکه نظارتی در اوقاف دارد اینجا هم همان است توضیحی است ماده علی حده نیست مقصود اینست که معلوم باشد و فهمیده شود که سلطان مقهور نیست که این کار را از مقام سلطنت بمقام دیگری داده باشد برای رفع این شبهه نوشته شده است یک قید دیگری هم دراینباب هست چون البته آقایان وقفنامه های زیادی دیده اند و ما هم بعضی وقفنامه ها را دیده ایم در بـعضی از وقف نامه ها هست که سلطان معین بکند آن موضوعی که متولی را شخص سلطان شخصاً خودش فلانکار را بکند یعنی تصریح دارد مثل ا مدرسی فلان جا را شخص سلطان معین کرده است ممکن نیست که بتوسط غیراجرا شودو لکن آنچه باختیارات یعنی باختیارسلطان است البته مصلحت امروزه که سلطان ملی است ایـن است که سـلطان واگذارمیکندباداره اوقاف تاتنظیماتش را بدهند و بمصارفش صرف بکنند.

افتخار الواعظین ـ موقوفاتی را که در ایـران تولیت او با دولت باشد ودروقفنامه اسم دولت نوشته شده باشد بنده علاوه براین که ندیده ام اطـلاع هـم نـدارم که تاکنون چنین وقفی شده باشد دو جا را بنده اطلاع دارم که تولیت آن مفوض است به سلطان عصر یـکی تولـیت موقوفات آستانه رضوی علیه السلام یکی هم تولیت مدرسه مرحوم سپهسالار این دو جا را از قراری که بنده اطلاع دارم مصوص بشخص سلطان است لکن معلوم است که غرض واقف این نبوده است مثل اینکه در وقف نامه موقوفه مدرسه سپهسالار که بنده دیده ام دارد که چون مباشرت تمام امورمخالف احترام سلطنت است لهذا شخص سلطان یکی از رجال دولت را که معروف بصلاح و امانت باشد بتصویب ناظر و مدرسین معین خواهد کرد یک کسی را بسمت نایب التولیه گـی بتصویب ناظرومدرسین معین خواهد کرد پس معلوم میشود که مراداز واقفین نه این است که شخص پادشاه خودش حرکت کند و برود مشهد مقدس و آنجا املاک آستانه رضوی را اجاره بدهد و دخالت درامور اوقاف آستانه بنماید بلکه غرض آنها معلوم است که برای قدرت و شوکت پادشاه باو واگذار کردند که از طرف خودش یک کسی را کـه دارای ماده

امـانت و دیـانت و شایـستگـی مباشرت داشته باشد از طرف خودش معین کند بفرستد برای رسیدگـی امور موقوفات اینجا ببینیم آیا حقی واقعاً از پادشاه سلب شده است یا نشده است اگر چنانچه نوشته شود در همان قانونی که از مجلس سابق نوشته شده است یک لفظ طوعاً رفع تمام معاذبر را خواهد کرد به واسطه اینکه آقایان میفرمایند که تولیت این موقوفه منصوصاً با سلطان عصر است حالا آن موقوفه منصوص و تولیه را شما به حکم اجبار و به حکم قانون مداخله او را می دهید بوزارت اوقاف بله بنده تصدیق می کنم اگر چنین باشید خلاف شرع است ولی این جا باید دیـد که چـرا داده است مباشرت رانداده است آنحقی راکه سابقاً داشت به توسط صدر اعظم ایران متولی باشید برای آستانه مقدس رضوی معین میکردویک نفر هم بـه سـمت نایـب التولیه گـی بـرای مـدرسه سپهسالار معین می کرد الـحق تعیین مباشر را پادشاه می تواند با طوع برگذار بکند به وزارت اوقاف واین ابداًمخالفی باشرع ندارددر صورتی که طوعاً اینکار را بکند و بنده گمان میکنم این خبری که این جا نوشته شده است که منافی با غـرض واقف نـباشد گویـا این کلمه اشاره به مدرسه سپهسالارباشدآنجاهم نوشته شده است که پادشاهی کسی را بتصدیق ناظر و مدرسین حالا معین میکند هم وزارت علم و اوقاف باید هرکس راکه معین میکندبتصدیق ناظر مدرسین معین بکند و اگر بتصدیق ناظر و مدرس معین ۸کرده است ابداً خلاف غرض واقف به عمل نیامـده است پس این جا باید فهمید که غرض واقـف مبـاشرت شخص سـلطان نـبوده است مقصود چـه بوده است تـعیین شـخص مـباشر بوده است تعیین مباشر را که پـادشاه به توسط صدر اعظم میکرد امروز بتوسط وزارت معارف واوقاف میکند و هیچ مخالفی هم باشر ح امور ندارد آن هم با کمال رضایت و میل خودش بنده بااین ماده الحاقیه مخالفم و اگر یک کلمه طوعاً نوشته شود در ما ده ششم قانون معارف رفع تمام این مخطورات را خواهد کرد و ابداً محتاج به این الحاقیه نخواهیم بود .

حاج امام جمعه ـ بنده هیچ گمان نمیکردم که در این موضوع بعضی از فرمایشات را بشنوم خاطر محترم تمام شماها بخوبی مسبوق است که وقف یک قسم تصرفی است که انسان در مال خودش می کند این در این احکام عقلیه اولیه است اختیار مال خودش راداردهر طوری دلش میخواهد تصرف میکند این اختصاص به دین مقدس اسلام هم ندارد زنی در اقصی بلاد هندوستان وقفی کرده است که عایدات او سال به سـال به تـوسط کارگزاران دولت انگلیس بعلمای عتبات عالیات برسد و قسمت میشود و ایـن اخـتصاص به دیـن اسلام ندارد و یک مقـدمه دیـگر ایـن است که من در دلم از این عـبارت ایـن معنی را قصد کرده ام این کافی نیست یا اینکه این معنی را درک کرده ام این کفایت نمیکندبایدعبارت مهم مراد باشد خاصه در قانون قانون را بایدطوری نوشت که هرکس بگوید ببیند بفهمد که مراد قانون گذار از این قانون چیست حالا در این ماده قانون وزارت معارف و اوقاف اینطور نوشته شده است اداره کردن موقوفاتی که تولیت آنها مستقیماً راجع بشخص سلطان است یا دولت است واین ماده راازوظایف وزارت معارف واوقاف قراردادهاند ظاهر این ماده این است که یکی از تکالیف وزارت معارف این است که باید موقوفاتی را که تولیت آنها شخصاً راجع به سلطان عصر است اداره بکند باز خاطرهمه شماها مستحضر است که درمقابل احکام شرع اسلام شاه و گدا تفاوت ندارد واحکام اسلامی مشمولش به تمام افراد به نحو واحد علی نسق واحد است همان طورکه موقوفه که تولیتش با بنده است کسی نمیتواند معترض بنده شودهمینطور وقفی را که پادشاه متولی آن است نمیشودتولیت رااز دست سلطان گرفت شما نمی فهمید باید به وزارت معارف و اوقاف واگذار کرد و گمان ندارم که یکی از آقایان نمایندگان در این جزء مخالفت داشته باشد و ایـن قـبیل مخالفت نیست حـالا می فرمایند از خود این ماده این معنی استفاده میشود بنده می خواهم بدانم از کجا ی این از خود این ماده این معنی استفاده میشود این ماده همینقدرمی گویدکه موقوفاتیکه تولیت آن راجع به شخص سلطان یا دولت است وزارت معارف آن را اداره می کند اعم از اینکه سلطان اجازه بدهدیا ندهد راضی باشد یا نباشد و پس کسی که میگویدمرادما از این ماده قانون همین معنی بوده است این ادعارفع ایراد از این جمله نمیکنداین ماده راپیش هرکس میگذارد خواهد گفت که این ماده مخالف با شرع اسلام است وحال آنکه مراد ما هیچ مخالفت با اسلام نبوده است واما اینکه اینجا ذکر میشود که تولیت را نمی شود به وزارت معارف و اوقاف داد این همینطور نیست گرچه بنده هم نظرم نیست که جایی که تولیت را نمیشود بوزارت معارف و اوقاف داد این همینطور نیست گرچه بنده هم نظرم نیست جائی تولیت موقوفه به دولت واگذار

شده باشد لکن در صورتی که چنین موقوفه باشد که تولیت را بدولت واگذار کرده باشند آنوقت هیئت دولت که عبارت است از سلطان و هیئت وزراء اگر آنها صلاح دیدند که وزرات اوقاف آنرا اداره کند این به کجای دنیا ضرر وارد می آورد می تواند که اجازه بدهند بدولت که دولت اداره بکند آن موقوفه را پس این امر به هیچ جای دنیا ضرر وارد نمیآورد و این قید هم لازم است اما اینکه بنده یک چیزی درآخرماده بااستحضار آقایان اعضای کمیسیون مـعارف اضـافه کـرده ام که اجـازه دولـت یا سلطان منافی با غرض واقف نباشد چون در بعضی موقوفات هست که ولوصورتاً تولیت را بسلطان داده اند لکن حقیقتاً طوری معین کرده است که باید سلطان بدیگری تفویض بکند مثلا همین مدرسه ناصری سپهسالار صاحب این مدرسه خدایش بیامرزد می نویسد تولیت اینجا با سلطان است باید به یک نفری که منصف به صفات دیانت و صلاح و تقوی از رجال دولت باشد بدهند این را بطوریکه گفته شد باداره وزارت معارف نمی شود داد بجهت این که معین کرده است که سلطان باید این تولیت رابه یک نفری که منصف به این صفات باشد وا گذار کند و نمیشود به وزارت معارف واگذارکردو گمانم این است که اگر کمی تأمل شود در عرایض بنده هیچ جای شبهه و اشکال نباشد .

آقای سیدحسین اردبیلی ـ بنده اینماده الحاقیه را مخالف هستم و صلاح نمیدانم که ضمیمه شود و قانون معارف و اوقاف چون یک حقیقتی است که در خارج مسلم است و از روی قـواعد شـرعیه ثـابـت ومـهم است آن دیگری جای مخالفت واشکال نیست ولی یک چیزی است که آن از روی قواعد دیانتی ثابت است و هیچ کس نمی تواند در آن تشکیکی بکند این را ما میخواهیم ضمیمه قانون بکنیم بعد از یک چند ماهی که آن قانون از مجلس گذشته است این یک سوء اثری دارد و ضرری دارد به جهت اینکه این قانون در موقعیکه از مجلس گذشته است آقایان هم در این جا تشریف داشتند و بنده نظرم هست که راپورتی که در ماده اول بواسطه همان اصلاحات نظری که در خصوص تطبیق با موازین شرعیه در بین بود آن ماده بکمیسیون رجوع داده شد بواسطه پاره نظریاتی که پیش آمده بود کمیسیون لازم دید آقایان حجج اسلام که در مجلس تشریف دارنددعوت شد آقای حاج امام جمعه تشریف داشتند مرحوم آقا میرزا ذین العابدین قمی هم آنوقت حیات داشتند در کمیسیون بودند آقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی آقای حاج سید ابراهیم و آقای آق شیخعلی شیرازی و آقای حاج آقا و آقای هشترودی و سایر آقایان مجتهدین که در مجلس تشریف دارندحاضر بودند که آن دقت و نظرخودشان راکاملا بنمایندکه یک راه نظری دیگر باقی نماند بعد از مذاکرات زیاد مواد این قانون همان طوری که نظرآقایان بود نوشته شد و همه تصویب فرمودندو مسلم است در همان موقعی که این را تصویب می کردند از همین نقطه نظر این را تصویب فرمودند و غیر از این هم ممکن نیست بجهت اینکه تولیتی که راجع به شخص سلطان یا دولت است مادامی که منافی باغرض واقف نباشد ممکن است به یک جائی واگذار بشود و همچنین وزارت معارف وقتی میتواند دخالت کند در اوقاف که مجهول

التولیه باشد و الا در صورتیکه منصوص التولیه باشدیعنی یک نوع تولیت خاصی دارد در این صورت واگذار به دیگری نمی توان کرد مگر باجازه آنمتولی مخصوص چون از روی قواعد مذهبی این مسئله محرز شده است که بدون اجازه متولی دخالت یک کسی دیگر که تولیت ندارد دخالت صحیحی نیست و مسلماً بدون اجازه او و به طوریکه مخالف باغرض با واقف باشد صحیح نیست و امکان ندارد کسی بتواند تصرف در آن بکند پس با وجود این تقصیلات و این نظرات که تمام آقایان شریف داشتند علاوه بر اینکه دوکمیسیون نظرات خودشان را بدقت کرده انددر مجلس هم آمده و دقت شده باز هم آقایان تشریف داشته اند و نظریات خودشان را کرده اند و بطور صحت این قانون گذشته است حالا بعد از مدتی اگر ما بیاییم یک ضمیمه یه این قانون ملحق کنیم ولو اینکه آن ضمیمه خیلی صحیح است و از خارج هم آن نظر محرز شده است و با یک قواعدی مبرهن شده است بنده گمان میکنم که این نظر استحکام و ثباتی را که این قانون باید داشته باشد که به هر اندازه بتواند او را تغییر بدهیم ازبین میرود و به عقیده بنده شاید اسباب سوء اثر هم بشود خوب است به همان ترتیبی که از مـجلس گذشته است اکـتفا بـکنیم و ایـن توضیحی را که به عنوان یک ماده الحاقیه است قرار بدهیم بـه جـهت ایـن که غیر از این هم مقصودی نداشته ام و مقصودی نمیتوانم داشته باشم و غیر از این از آنماده استفاده نخواهدشد

رئیس ـ بنده گمان میکنم در این ماده هم مثل سایـر مواد قانونی باید دو شور بشود اگر آقایان این مذاکرات را باین درجه کافی میدانند مذاکره را باینجا ختم کنیم و بمـاند برای شور دوم (بعضی اظهارکردندمذاکرات کافی نیست )

رئیس ـ پس رأی می گیریم در اینکه مذاکرات را کافی می دانند یا کافی نمی دانند آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام نمایند . معلوم میشود مذاکرات را کافی ندانستندآقای حاج آقا بفرمائید .حاج آقا ـ گویادراصل اینماده که اینجا نوشته شده است یعنی این توضیحی که داده شده هیچ کس مخالف نباشد حتی آقایانی که این توضیح را لازم نمی دانند در اول مطلب و حقیقت موضوع موافقم به جهت اینکه مطلب یک مطلبی است که قابل انکار نیست و همین طور آن که فرمودند چون وقتی که ایـن مـاده میگذشت از مجلس شورای ملی نظر به همان تصریح شده است و شاید بر همین معنی ماده سیم وچهارم این قانون است که در آن تصریح شده است که آن اوقاتی که متولی خاص دارد بدون اجازه متولی خاص هیچ کس نمی تواند تصرف در آن بکند وقتی اداره اوقاف هم غیر ازیک نظارتی که دراوقاف بایدبکند که عایدی اوقاف بتوسط متولی خود ش و مصرف وقف رسد غیر از این دیگر هیچ دخالتی نمی تواند بکنددرآن ماده سیم یا دویم هم که نوشته شده و آن ماده خوب شاهدی است برای اینکه مراد از این ماده همین چیزی بود که حالا داریم توضیح میکنیم و باین طور تصریح شده یعنی هیچ فرق ندارد که شخص سلطان متولی یک وقفی باشد یا غیر سلطان وقتیکه یک شخصی وقفی کرد و متولی را شخص سلطان قرار داد هیچ فرق ندارد و سلطان و غیر سلطان این متولی خاص است و آنوقتی که نظر باین ماده بود و گذشت در موقوفاتیکه تولیت با سلطان است من جهت سلطنه عنوان بودیعنی مقصود این بـود که اگر تولیت بـا سلطان از جهت سلطنتش باشد آن وقت وزارت معارف عیب نداشت که از طرف دولت مأمور باین کار شد آن حقیقت وزارت اوقاف ازطرف دولت معین میشود که مداخله در این امور بکند مثل این است که دولت معین کرده است و اجازه داده است و به همین نظر است که وزارت معارف میتواند از طرف دولت مداخله وتصرف نماید و اگر تولیت وقفی به شخص سلطان راجع باشد ابداً تصرف دیگری نمیتواند بدون اجازه او باشد و اگر تولیت وقفی راجع به شخص سلطان شد ابداً نمی توان به وزارت اوقاف تفویض کرد بجهت اینکه اسباب سوء تفاهم در آتیه نشود مجبور شدند که این را توضیح سپهسالارمرحوم در وقتی که ناصرالدین شاه مرحوم بود وقتی که ایشان میگفتند شاه متولی اسـت یعنی شخص شاه متولی باشد این مسلم است و بدهند چون مقصود را اینماده ششم درست نمیرساند واین یک تصریح مخصوصی است ویک چیزی نیست که درخارج اسباب تـخدیش اذهان بشود و این که آقای رئیس فرمودند که این مثـل سـایر قوانبن باید دو شور شود بنده گمان نمی کنم که این یکماده قانونی بشود که دوشور لازم داشته باشد بنده تصور نمیکنم که لازم باشد دو شور بکنیم بلکه این یک توضیحی است و بیان همان ماده شدوچهار قانون گذشته است یعنی آن چیزی که مـتـولی خاص دارد و مـتـولی خاص آن سلطان است بدون اجازه سلطان کسی نباید در آن تصرف بکندپس این یک توضیحی است از مقصودی که خودمان در قانونی که از مجلس گذراندیم و یک ماده جدیدی نیـست که لازم باشد دو شور شود و بنـده گـمان می کنم آقایان اگر موافقت کنند این را توضیح قرار بدهیم ویک شوررا در آن کافی دانسته رأی بگیریم ونگذاریم که شوردیگرووقت دیگری صرف این توضیح شود .

رئیس ـ خاطر نماینده محترم را متوجه کنم که در نظامنامه داخـلی کلمه توضیح نوشته نشده است هرچه نوشته شده یا ماده قانونی یا لایحه قانونی است .

آقا شیخ رضا ـ بنده به عقیده شـخص خود تصور میکنم که اینجا یک اشتباهی درصغری شده نزاع بین این کسانی که صـحبت کـردند نزاع صغروی است بله و چنانچه آقای حاج امام جمعه اظهار کردند در هر دین و هر شرع از شرایع متولی یک موقوفه که ازطرف واقف معین شد هرکس باشد نمیشود او را تغییر داد ولی این اصلاحات راجع است باین که واقف قید بـکند در وقفنـامه که ولی این موقوفه و متولی این سلـطان عصـر باشـد این راجع به شخصی است که سلطان عصر ولی آن باشد و این واقف شخصی را متولی کـرده اسـت که دولت اسمش


جلسه ۲۵۶

صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه ۸

جمادی الاخری ۱۳۲۹

آقای مؤتمن الملک رئـیس ۳ ساعت و ۲۵ دقیقه قبل از غروب بکرسی ریاست جلوس فرمودند و سه سـاعت و ده دقیقه قبل از غروب مجلس رسماً منعقد نمدند .

آقای میرزا ابراهیم خان صورت جلسه قبل را قرائت کردند .

(اسمی غائبین جلسه قبل به قرار ذیل قرائت شد .)

آقای ناصرالاسلام بدون اجازه و آقایان مرتضی قلیخان ـ آقا شیخ رضای دهخوارقانی ـ شیبانی ـمرتضی قلیخان ـ نائینی با اجازه غائب بودند

رئیس ـ ملاحظاتی در صورت مجلس نیست ؟

( اظهاری نشد ) ملاحظاتی نیست ؟(صورت مجلس تصویب شد ) ـ استیضاحی است آقای نیر السلطان از رئیس الوزراء کرده اند قرائت می شود و قرار رئز استیضاح را ه۹م می دهیم و نوشته میشود به وزرا ء.

(بعبارت ذیل قرائت شد )

مقام منبع ریاست مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکانه .

این بنده در خصوص کلیه امور مازندران از اخذ مالیات و طول مدت انـقلاب و قتل و غارت متمردین در آن صفحه از آقای رئیس الوزراء استیضاح خواهم نمودمستدعی است زودتر استیضاح را تعیین فرمائید ـ نیر السلطان

رئیسـ آقای معاون وزارت معارف شما می ـ توانید از طرف وزراء روز استیضاح را معین کنید .

معاون وزارت معارف و فوائد عامه ـ خیر باید با وزراء مذاکره شود .

رئیس ـ برئیس الوزراء نوشته میشود و قراری هم داده میشود ـ بعضی کاغذها از وزارتخانه ها میرسدچون مهم است بنده مسئولیت جواب این کاغذها را نمیتوانم تقبل کنم این است که مجبور هستم که این قبیل مطالب را بدهم در مجلس قرائت کنندهرطورمجلس تصویب کرد همانطور جواب داده خواهد شد کاغذی است ازطرف وزارت مالیه آمده است قرائت میشود هر طور که صلاح دانستند جواب داده خواهد شد ( بعبارت ذیل قرائت شد )

مجلس شورایملی ـ سابقاً بنمره (۳۳۴ /۴۹۶۸) در موضوع حقوق اشخاصی که جز ء کتابچه یکصدو پنجاه دو هزار تومان از وزارت هر بار برگشت کرد شرحی عرض شده بود که نسبت به حقوق مذبور در کمیسیون بـودجـه بعضی اصلاحات شده وصورتی ازآن بطورغیر رسمی عمول تاکنون درتعیین تکلیف آنهارسماًمرقومه صادر نگردیده باین واسطه وزارت مالیه در صدور قبض صاحبان حقوق در محضور و بلا تـکلیـف مـانـده اسـت چـون آقـایـان غـلام پیشخدمتان حقوقشان جزوصورتیکه بکمیسیون بودجه ارسال گردیده و حـقوق آنها موروثی و شخصی است وبکمال عسرت وپریشانی دچار هستند من باب رفاه و آسودگی حال اگر آنها در صورتی که اجازه فرمایند قبوض هذه السنه تنگو زوئیل حضرات موافق سنوات سابقه از وزارت مالیه صادر گرددتااینکه صورت رسمی حقوق آنهاازمجلس بوزارت مالیه ارسال شود .

رئیس ـ مخبر کمیسیون بودجه خوب است توضیح بدهند تا مطلب واضح شودحالا قبل از آنکه توضیح بدهید وداخل مذاکره بشویم چون جزءدستورنبوده باید معلوم شود که آقایان مایل هستندکه امروزمذاکره شودیا اینکه جزء دستور برای جلسه دیگر بگذاریم که اذهان مسبوق باشد ( بعضی اظهار داشتند بماند برای جلسه دیگر )

رئیس ـ اگر مخالفی نیست می گذاریم جزء دستور روز پنجشنبه راپورت کمیسیون معارف راجع ماده ششم قانون معارف را بخوانید .

( بعبارت ذیل خوانده شد )

تاریخ ۸ شهر جمادی الاولی شماره ۲۰ از کمیسیون معارف بمجلس شورای ملی پیشنهاد آقای حاج ف م جمعه بمجلس شورای ملی در خصوص ماده ششم قانون اداری معارف و اوقاف با حضور خـود آقای حاج امام جـمعه مطرح مذاکره شد ومعلوم گردید که در عبارتی هم که سابقاً درکمیسیون انشاءشده و از مجلس گذشته است نیت کمیسیون عیناًمطابق بامقصود ایشان بوده وعلی هذا رأی کمیسیون معارف بر این قرارگرفت که ماده مذبور بطرح ذیل انشاء گردیده ماده الحاقیه ملحق به ماده ششم قانون معارف و اوقاف اداره کردن وزارت معارف و اوقاف موقوفاتی راکه تولیت آنها مستقیماًراجع به شخص سلطان عصر یا دولت است با اجازه سلطان در اول و دولت در ثانی خواهد بود و این در مواردی است که اجازه سلطان عصر یا دولت به وزارت اوقاف منافی غرض واقف نباشد .

حاج شیخ الرئیس ـ بنده مخالفت خودم را در این پیشنهاد در دو سطر عرض و اخطار میکنم یکی این که شاید این پیشنهاد به این ملاحظه شده باشد که در موقعی که این ماده در مجلس مطرح مذاکره بودترک اولائی یا سهو و خطائی شده باشد که محتاج به این مشروح و توضیح باشد بنده از طرف وجدان خـودم و س ایر نمایندگان محترم میخواهم دفاع کنم که همان روزیکه این رأی داده شده بود نه مقصود این بود که تولیت مخصوصه منصوصه پادشاه ایران در آن رقباتی که برحسب تنصیص واقف به آن ساحت قدس داده شده است الغی بشودیا این که موقوف بشود زیرا که الوقف و علی حسب مایقفها او یوقفها اهلها گویا در اسلام نباشد در تمام ملل متبوعه این مطلب مسلم است وجای تردید نیست که اگرکسی وقفی کرد همانطوری که واقـف معین کرده است که عایـدات آن مصارف بشودبایدهمانطورعمل بشودومتولی را هرکس معین کرد باید عمل به قرار داد واقف بشود و نظر واقفین راالبته دراینمسئله و مرحله خوب میدانند آقایانکه پادشاه راکه متولی کنند نظر به ثروت و غنی وقوت است بنابر این بنده هیچ رأی ندارم که وزیر معارف کائناً ماکان هر کسی باشد البته حالا وزیر معارف محل اعتماد ما است


باشد این واضح است اگرکسی گفت متولی این موقوفه شاه باشد نـظرش از لفظ شاه معرفی بوده است نـه اینکه نظرش به سلطنت بوده درمسئله موقوفه در این هیچ شکی نیست که تغییرناپذیر است درهیچ دینی تغییر نمی شـود داد ولـی اگر مراد این نباشد مقصودش معروف باشد و شخص سلطان را نگفته است همچو گفته باشد که سلطان عصر یعنی سلطنت یعنی دولت اگر این طور باشد که راجع به ولی آن باشـد در ایـن صورت مـعرفی متولی به ولی عام شده است و آن چیزهائی که اگر متولی خاص نداشته باشد راجع باو میشودواقف در این صورت همان ولی عام را معین کرده است در این موقوفه بنده به نظرشخص خودم هیچ کس ربط ندارد شخص خودم اینطور اعتقاد دارم که اگـریک واقفی موقوفه معین کند و از برای او متولی معین کندومتولی اورا سلطان عصر قراربدهد سلطان عصرشخص نیست دولت است منتهی این دولت در استبداد تعبیر به شخص سلطان میشد و راجع بشخص شاه بود هرکس بود و شخص شاه درآن دوره ها به هر کس ارجاع می کرد به آن دست خودش کار می کرد چه صدراعظم و چه اشخاص دیگر پس سـلطان در دوره استبداد چندخصوصیت داشت یکی اینکه ریاست کل مملکت راداشت که ازاودر عربی تعبیر به امام می شـود بله ریاست کل مملکت که امام تعبیر میشود به عربی در این اواخر سلطان گفته میشود و فرمان فرمائی راجع به اایشان می شد علاوه بر ریاست و فرمانفرمائی که بایشان راجع بود یعـنی وضع قرارداد ها و حکمها راجع بایشان بود وزراء مأمورین دولت آن وقـت دسـت شـخصی فرمانفرما یا صدر اعظم بود که اسمش را وزیر میگذاشتند هرچه میگذاشتند دست شاه بود و کرده کرده او بود یعنی دست شاه بودوقتیکه دوره استبداد اوگذشت ودوره مشروطیت شد این چند مطلب ازیکدیگرجدا شدیعنی دولت که عبارت ازخصوصیت سلطنت فقط یکی ـ اش در شخص شاه باقی شخص شاه بود که جامع بودازریاست کل مملکت که امانت باشد بایـن معنی که ریـاست کل مـملکت که امانت باشد راجع بشخص شاه شد ولکن فرمانفرمائی که راجع بتمام اهل مملکت است که از آنها شخص شاه است به مجلس یا مجلسین رسیده است از طرف شاه پس در هر دوره مشروطیت وقتی که گفته میشود دولت مراد ازاو مجلس یا مجلسین شاه است چنان چه دردوره استبداد دولت راجع بشخص شاه بود وزراء و مآمورین دولت نیستند عمال دولت هستند دست دولت هستند دست مـجلس هستند دسـت سـلطنت هستند چیزدیگرنیست دولت عبارت از مجلس یا مـجلسین و سـلطنت است عـمال عبارت از هیئـت وزراء و مـأمورین است که عاملین این هیئت یعنی مجلس و یا مجلسین و سلطنت است پس وقتی که یک واقفیس متولی موقوفه اش را قرار داد شاه ـ شد آنوقت شلطان عصر بوده است زیرا در آن وقت چیزدیگری تصور نمی شود کرد اینست که اگر در آن دوره تعیین می کردند شاه را یعنی دولت که سلطان عصر ولی اعم تغییر شده حالا در هر دوره باید نگاه کرد ولی عام کیست آن زمان ها همانـطور که عرض کردم همه می دانند که ولی عام شخص شاه بود امروزمعلوم میشود که ولی عام عبارت است از هیئت دولت که مجلس یا مجلسین و شاه است پس دیگر در این شبهه نیست مسلماً اگرکسی متولی موقوفه اش را شخص شاه قرار داد شخص ناصرالدین شاه یا کس دیگر این را نمیشود تغییر داد در هیچ دینی تصور ندارد اما اگر سلطان عصر را متولی موقوفه خودش قرار دا که ولی عام است در آن عصر در این دوره عبـارت از مجلس یا مجلسین است پس بنده چنانچه عرض کردم اینجا نزاع صغروی است وتصدیق میکنم فرمایشات آقای مدرس و حاج امـام جـمعه را که اگر شـخص سلطنت بـاشد نمیشود راجع نمود باداره اوقاف ولی وقتی که متولی دولت شد دولت باکدام دست کار میکند البته با اداراتش که راجع بداخله است و این هم راجع است به وزارت معارف و اوقاف پس اگر امروز یک واقفی شاه را متولی موقوفه اش قرار دادمقصودهیئت دولت است نه غیرداخلی بشخص سلطنت ندارد چنانچه اگر معلوم شد شخص سلطانست آن هم در هر وقتی یکی خواهد بود امروز احمد شاه است چنانچه اگر معلوم شد که شخص سلطانست آن وقت باید فهمید که مراد همان شخص اوست یا این که سلطان عصر اگر گفتیم سلطان عصر ولی عام میشود البته اگر شخص ایشان شدبه هرکس که بخواهند میتوانند رجوع کنندچه به وزیر چه به وکیل حتی بخارجه مطلبی نیست اما اگر دولت شد دولت هیئت می شود امروز هیئت دولت عبات از مجلس یا مجلسین وشخص سلطان و اموری که راجع است بهیئت دولت البته دولت دسته های مختلف داردواین مسئله وقف راجع می شود به اوقاف و اما این که گفته می شود انگلستان درباره آن موقوفه که اهالی هند وقف کرده اندامروزهم هیچ تصرف نشده است اینجا هم کسی نگفته است موقوفه که سلطان یابکس دیگر بشخصه میشودآنراطوری بکنندکه خورده نشودالبته مقصود اینست که درست ضبط شود بلکه آن کسانی که متولی را هیئت دولت قرار میدهند برای اینست که خورده نشود میدیدند که اگر به کسان دیگر رجوع می کردند خورده می شد و امروز هم کسی نگفته است که اگر بدولت راجع شدومتولی دولت شدآنها بخورند ابداً همچو چیزی را کسی نگفته است و البته اگر کسی متولی را هیئت دولت قرار بدهد بهتر است که شخص سلطان را قرار بدهدبرای آنکه هیئت که شد نظار یکی دوتا نیست بیشتر است مسلم است که امر وقف محکم تر می شود هندوستان هم همینطور در آن جا کم موقوفاتی قرارداده بودند تولیتش با سلاطین هند باشد و تولیت او با سلطنت امروزی انگلستان که شده است و چون هر اموری از امور مملکت راجع به یکی ازادارات مملکت است این است امروز هم هندوستان چون راجع به آنهاست این اداره هم راجع به آنها شده است نه اینکه تولیت به آنها بوده است نمیدانم ممکن است با آنها هم بوده یا نبوده باشد باداره اوقاف واگذار شده است اینست که اینطورشده پس کسی نخواسته است که این تولیت که به دولت راجع میشود خورده یا به شخصی که راجع می شود خورده شود اینطورنموده است والبته اگر بهیئت دولت راجع شود بهتر می شود باز مکررعرض میکنم وقتیکه سلطان عصر گفته شد نظربهیئت دولت میشود چنانچه گفته شد نه متولی خاص است چنانچه بعضی ها اظهار فرمودند .

رئیس ـ حالا مذاکره کافی است یا کافی نیست ؟( گفتند کافی است ).

شور اول این ماده قانونی تمام شد شور دویم میماند بجلسه دیگر قانون بودجه دوباره شروع می شود مذاکره درکلیات است ـ درکلیات اگر مخالفی نیست رأی میگیریم که داخل در مواد بشویم (مخالفی نبود )آقایانیکه تصویب میکنند داخل در مواد شویم قیام نمایند .

رئیس ـ اکثریت است ( ماده اول بعبارت ذیل قرائت شد .)

ماده ۱ـ اعلی حضرت همایونی ـ صرف جیب نوروزی ـ مولودی ۱۴۵۰۰ تومان .

رئیس ـ مخالفی نیست ؟( مخالفی نبود ).

رئیس ـ رأی میگیریم آقایانیکه تصویب میکنند ورقه سفید خواهند انداخت و آنهائیکه مخالف هستندورقه آبی ( شروع باخذ رأی گردید حاج میرزارضاخان بعد ذیل احصاء نمود(ورقه سفید علامت قبول ۶۲)اسامی تصویب کنندگان : وحیدالملک ـ دهخوارقانی ـ زنجانی ـ سلیمان میرزا ـصدرالعلماءحاج شیخ الرئیس ـآقا میرزا یانس ـ آقا شیخعلی ـ ذکاء الملک ـ آقـا میرزا ابراهیم قمی ـمساوات ـانتظام الحکماءقشقائی آقا سید جلیل ـ دکتر علیخان ـ لسان الحکماء حاج شیخعلی ـ دکتر امیر خان ـ رکن الممالک میرزا داود خان ـ علیزاده ـ معزز الملک ـ آقا سید محمد رضا ـ منتصر السلطان ـ آقا میرزا احـمد ـ ابـوالقاسم مـیرزا ـ اعـتصام الـملک افتخارالواعظین ـ حاج شیخ اسدالله ـآقامحمد مشیرحضور ـ آقا میرزا قاسم خان ـ طباطبائی معدل الدوله ـ فرزانه ـ نجم آبادی ـ عز الملک اربـاب کیخسرو ـ سعید الاطباء ـ نیر السلطان حاج سیدابراهیم ـ محمدهاشم میرزا ـ آقاسید محمد باقرادیب ـ ضیاء الملک ـ معین الرعایا

آقا شیخ غلامحسین ـ تربیت ـ آقا سید حسینکزازی ـ آدینه محمد خان ـ دکتر اسمعیل خان ادیب الـتجار ـ حـاج آقا ـ عز الممالک ـ حاج سیدنصرالله ـ آقامیرزااسدالله خان ـ دکتر لقمان معاضدالسلطنه ـ آقامیرزا ابراهیم خان ـ معتمد التجار ـ متین السلطنه ـ لواءالدوله ـ حاج میرزا رضاخان .

رئیس ـ باکثریت ۶۲ رأی تصویب شد (ماده ۲ بعبارت ذیل قرائت گردید ).

ماده ۲ ـ ولایت عهد از بابت صرف جیب و حقوق اجزاء ۱۸۰۰۰ تومان .

رئیس ـ مخالفی نیست ( آقا شیخ غلامحسین بنده توضیحی دارم .

آقا شیخ غلامحسین ـ می خواستم آقای مخبر توضیح بدهند چون این خیلی مجمل است تا اینکه مسبوق بشویم .


حاج عز الممالک ـ ( مخبر کمیسیون بودجه ) داخل جزئیات این شدن گمان میکنم که خارج از وظیفه مجلس باشد و کمیسیون بودجه دقت کامل در جزئیات این کرده است گویا کمتر از این ممکن نباشد.

رئیس ـ دیگرمخالفی نیست ؟ (مخالفی نبود .)

رئیس ـ رأی میگیریم بماده ۲آقایانیکه تصویب میکنند ورقه سفیدخواهندانداخت والاورقه آبی ( شروع باخذ آراء کردند ).

حاج میرزارضاخان ـ بعدد ذیل شماره نمود )

ورقه سفید علامت قبول ۵۹ ـ اسامی تصویب کنندگان :

محمد هاشم میـرزا ـ دهـخوارقانی ـ زنجـانی

سلیمان میرزا ـ صـدر العلماءـ ادیـب الـتجار حاج شیخ الرئیس ـ معتمدالتجار ـ آقاشیخعلی ذکاءالملک ـ حاج محمدکریمخان ـدکترلقمان حاج سیدنصرالله ـ دکتراسمعیل خان ـ معاضد السلطنه ـآقامیرزاابراهیم قمی ـ انتظام الحکماء رکـن المـمالک ـ دکترامیرخان ـ متین السلطنه مساوات ـ لسان الـحکماء ـ مـنتصـر السلطان حاج شیخعلی ـ آقا سید جلیل ـ علیزاده ـ آقا میرزا احمد ـ افتخار الواعظین ـ سعید الاطباء ابوالقاسم میرزا ـ حاج آقا ـ لواء الدوله ـ آقاـ محمدبروجردی ـ آقاسیدمحمدرضا ـ آدینه ـ محمد خان ـ ارباب کیخسرو ـ معدل الدوله آقامیرزاقاسمخان ـاعتصام الملک ـمشیرحضور طبـاطبائی ـ معزز الملک ـ فرزانه ـ نجم آبادی معین الرعایا ـ ضیاءالملک ـآقاشیخ غلامحسین آقا میرزا یانس ـ حاج عز الـممالک ـ تربیت نیرالسلطان ـ آقامیرزاابراهیم خان ـ حاج سیدـ ابراهیم ـ دکتر علی خان ـ حاج میرزا رضاخان آقا میرزا اسد الله خان ـ آقا میرزا رضا مستوفی

رئیس ـ باکثریت ۵۹ رأی تصویب شد (ماده ۳ بعبارت ذیل قرائت شد .)

ماده۳ـ نیابت سلطنت عظمی وکابینه ۰۰۰ /۶۰ تومان .

رئیس ـ مخالفی نیست ؟( اظهاری نشد ).

رئیس ـ رأی میگیریم آقایانی که موافقند ورقه سفید خواهند انداخت و آنهائیکه مخالفند ورقه آبی .

( اوراق رأی اخذ گردید حاج میرزا رضاخان بعدد ذیل شماره نمود ).

ورقه سفیدعلامت قبول ۵۹ ورقه آبی علامت رد ۱ .

اسامی تصویب کنندگان :

ذکاء الملک ـ حاج شیخ الرئیس ـ صدر العلماء محمدهاشم میرزا ـرکن الممالک ـمعتمدالتجار آقا میرزا ابراهیم قمی ـ ادیـب التـجارـ حـاج محمد کریم خان ـ دکتر اسمعیل خان ـ آدیـنه محمد خان ـ حاج سید نصرالله ـ متین السلطنه انتظام الحکماء ـ معاضدالسلطنه ـ آقا شیخعلی وحید الـملک ـ دکتر لقمان ـ زنجانی ـ لسان ـ الـحکماء ـ حـاج شیخ علی ـ دکـتر علی خان عـلی زاده ـ آقـا سـید جلیل ـ منتصر السلطان حاج شیخ اسد الله ـ دکتر امیر خان ـ مساوات لواء الدوله ـ آقا محمد ـ بهجت ـ سعید الاطباء ابو القاسم میرزا ـ آقا سید محمد رضا همدانی اربـاب کیخسرو ـ طباطبائی ـ افتخار الواعظین آقـا میـرزا اسـدالله خـان ـ حـاج سید ابراهیم حـاج آقا ـ معدل الدوله ـ آقا میرزا قاسم خان اعتصام الملک ـتربیت ـآقاسیدمحمدباقر ادیب فرزانه ـنجم آبادی ـ عزالملک ـ مشیر حضور نیر السلطان ـ ضیاء الملک ـ دهخوارقانی ـ آقا شیخ غـلام حـسین ـ مـعین الرعایا ـ حاج عزـ الممالک ـحاج میرزارضاخان ـآقا میرزا ابراهیم

خان. رد کننده ـ آقای سید حسن مدرس .

رئیس ـ باکثریت ۵۹ رأی تصویب شد اگر مخالفی نیست مـاده ۴ و ۵ را بگذاریم بعد از تنفس آقای نیر السلطان استیضاحی از آقای رئیس الوزراء نموده اند راجع باوضاع مازندران آقای رئیس الوزراء که تشریف دارندچه روزی حاضر خواهند شد برای جواب .

رئیس الوزراء ـ استیضاح را ازوزیر داخله باید بکنند اگر از بنده میخواهنداستیضاح بنمایند هر روزی که میخواهند بفرمایند بنده روز پنجشنبه را حاضرم (دراین موقع تنفس شدوثانیاً مجلس یک ساعت قبل ازغروب آفتاب منعقد گردید )

رئیس ـ بقیه قانون بودجه دربار از فصل ۲ و ماده ۴ شروع میشود .

( ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد .)

ماده ۴ـ وزارت دربار بانضمام اداره محاسبات ۰۰۰ /۲۰ تومان .

حاج شیخ اسد الله ـ وزارت دربار بـانضـمام اداره محاسبات ۰۰۰ /۲۰ تومان ایـن اداره محاسبات را باید توضیح بدهند که چه اداره است و اعضاء او چند نفرند و حقوق آنها چقدر است تا آنوقت بتوانم عقیده خودم را در این باب اظهار بکنم بنده ۰۰۰ /۲۰ تومان را برای وزارت دربار و ادره محاسبات کمیسیون بودجه هم تصویب کرده است زیاد میدانم و ۱۲۰۰۰ تومان بیشتر بنده تصویب نمی کنم و پیشنهاد میکنم که ۱۲۰۰۰ تومان تصویب شود

حاج عز الممالک ـ ( مخبر کمیسیون ) ـ اولا توضیح ادراه محاسبات را عرض کنم این اداره محاسبات کل دربار است که راجع به بیوتات سلطنتی و اداره النظاره و غیره وکلیه محاسبات دربار می باشد همانطور که درماده ۵ شرح داده شده است این محاسبات راجع به این ادارات است و بیشتر خود این اداره محاسبات یک وزارت مستقلی بوده است بلکه وزیر باو هم می گفته اندحالایک اداره محاسبات است جزء وزارت دربار اما اینکه فرمودند ۲۰۰۰۰ تومان زیاد است این باچندین نظر ۲۰۰۰۰تومان شده است و الاخود وزارت دربارپیشنهادی که کرده بود ۳۱۱۴۰ تومان بود و نظراتی هم که وزارت مالیه کرده بود در این خصوص ۲۴ هزار تومان تصویب کرده بود کمیسیون بودجه با دقت لازم در مخارج آن چه دراداره محاسبات و چه درکابینه وزارت دربارآن۲۰۰۰۰ تومان تصویب کرد گمان میکنم که هیچ کمتر از این باب مبلغ نشود در با بتشکیلات بیوتات و کابینه و اداره محاسبات هم بنظر وال ا حضرت اقدس نایب السلطنه واگذار شده است که هر چه مصلحت بدانند معمول فرمایند .

بهجت در ضمن تشکیلاتی که در ماده بعد خواهد آمد بعضی تشکیلات درباری را دیدم نیست مثل ادره تعلیمات شاهی یعنی مواجب معلمین شاهی در خارج هم تحقیق کردم اینجا نیست بهر جهت مخالفت بنده راجع به حقوق ایـن دربار است که حاج شیخ اسد الله مذاکره کرد ـ اگر تشکیلات دیگری هست غیر از اینها در دربار که بفرمائید و الا این ۲۰۰۰۰ تومان زیاد است وهمان ۱۲۰۰۰ تومان کافی است که حاج شیخ اسدالله پیشنهاد کرده است .

مخبر ـ تشکیلات دربارعبارت از مواجب خود وزیر دربار است و اداره محاسبات کل سلطنتی کابینه وزرات دربار و اینکه فرمودند زیاد است تعجب می کنم خود وزیر دربار مواجبش شش هزار تومان خواهد بود و بقیه اش هم راجع به کابینه و سایر ادارات خواهد بود و جزئیاتش را اگر مجلس موافق بودشاید عرض میکردم ولی گمان میکنم که لازم نباشدوالاممکن بود عرض کنم .

حاج شیخ اسدالله ـ بله اشتباه لفظی شد دفاع از عقیده خودم میکنم و مخالفم با این راپورت عرض می کنم یـک نفر وزیـر دربـار و بعضی چیزهای دیگر که باو منظم کردند که نمیدانم عده آنها چندنفر است مینویسد وزارت دربار و اداره محاسبات یک قدری تحمل بفرمایند که ادره محاسبات چند نفر اجزا لازم دارد و اینها چقدر حقوق می گیرند این جا ۲۰۰۰۰ تومان کمیسیون بودجه تصویب کرده است از برای وزیر دربارودرضمن این وزارت دربار مینویسد اداره محاسبات این را درست ملاحظه بفرمائید که این چه اداره است که کمیسیون ۱۴۰۰۰

تـومان تصـویب کرده است آخر یک وزیر دربـاری از یـک وزیـر مـسئول مملکتی چقدر بیشتر باید حقوق بگیردمیفرمایندکه وزیر دربار مثل یکی از وزراء حقوق میبرد ۱۴۰۰۰ تومان اومال اداره محاسبات است آنوقت شاید رئیس الوزراءهم۳۰۰۰۰ تومان ازما تقاضا بکنند و هم چنین سایر وزراء بجهت اینکه مزیتی و شغلی برای وزیر دربار که اضافه باشد از سایر وزراء بنده نمی بینم اگربنا باشد برای وزارت دربار ما ۲۰۰۰۰ تومان حقوق درمجلس تصویب بکنیم از برای سایر وزراء باید بیشتر تصویب بکنیم وزارت دربار این قدر کار مهمی ندارد در این مملکت در خصوص کابینه درباری در جـزو حقوق نیابت سلطنت است که تصویب کردیم وزارت دربار و اداره محاسبات دربارتمامش را وقتی بسنجیم از روی دقت نظر می بینیم که این اداره محاسبات و وزارت دربارکه یکی هم خود وزیر دربارباشد۶۰۰۰ تومان برای آن اداره محاسبات تـصویب کنیم خیلی کافی است و ۶۰۰۰ تومان هم برای وزیر دربار عقیده بنده این است


که اگر ما زیاده از این تصویب کنیم ظلم است بر این ملت و مملکت .

مخبر آقای حاج شیخ اسدالله این ۲۰۰۰۰ تومان را تمام راجع می کند به وزیر دربارهیچ همچو چیزی نیست هیچ به وزیر دربار داده نشده است ما ۲۰۰۰۰ تومان میدهیم به وزارت دربار و اداره محاسبات و ادراره محاسبات هم منحصر نیست به محاسبات وزارت دربار این راجع است به ادره جات کل بیوتات سلطنتی از قبیل فراشخانه آبدارخانه وغیره که در ماده۵ شرح داده شده است و اداره محاسبات هم رئیس خواهد شد چندین منشی خواهد داشت این اداره کوچکی نیست عرض کردم که سابق براین خود این یک وزارت مستقلی بود و کابینه وزارت دربار هم مثل کابینه سایر وزارت خانه ها رئیس دارد اعضا دارد تقریبا هر کابینه خودش ۶۰۰۰ تومان لازم دارد و بقیه هم برای مستخدمین جزء است و اینجا نباید اینقدر نظر را تنگ و کوچک گرفت و گفت که ۲۰۰۰۰ تومان زیاد است نـظر به کلیه در بار بکنید که ۳۰۰۰۰۰ تومان مخارج داردو بیشتر یک کرور میدادند و دیگر داخل شدن در جزئیات این به عقیده بنده از وظیفه مجلس خارج است بلکه بنده عقیده ام این بود که کلیه این را به موجب یک ماده بدهیم به والا حضرت نیابت سلطنت که خودش هر نوع تشکبلات دربار را لازم میداند تشکیل بدهد عجالتاً کمیسیون رأی داده است به ترتیب مواد پیشنهاد شود در این ماده ابتدا ۳۱ هزار صد و چهل تومان وزیر دربار پیشنهادکرده بودوتوضیحاتی که داده بودوزارت مالیه هم پس از نظرات خودش ۲۴۰۰۰ تومان تصدیق کرده بوده کمیسیون بودجه بایک دقت کاملی ۲۰۰۰۰ تومان تصویب کرده است و این هیچ زیادنیست واینقدرنظر را تنگ نباید گرفت

رئیس ـ مذاکرات را آقایان کافی نمی دانند ( اظهاری شد کافی است ).

پیشنهاد از طرف حاج شیخ اسدالله شده است قرائت می شود و در قابل توجه بودن او رأی گرفته می شود ( پیشنهاد مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ).

بنده پیشنهاد می کنم که وزارت دربار و اداره محاسبات ۱۲۰۰۰۰ تومان رأی گرفته شود .

رئیس ـ کمیسیون میگوید در این خصوص .

مخبر ـ ابداً کمیسیون نمیتواند این را قبول کند

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله تـوضـیحی دارید بفرمائید .

حاج شیخ اسدالله ـ اینکه آقای مخبر فرمودند که ادراه محاسبات تمام بیوتات سلطنتی است یک قدری التفات بفرمائید ببینید حقوقی که ما تصویب می کنیم از برای تمام ایـن بـیوتات سلطنتی چقدراست وچندنفر دراداره محاسبات او باید باشدوچقدرحقوق لازم داردبنده عرض می کنم این۲۰۰۰۰ تومان را بـه هیچ نظری نمیتوانم رأی بدهیم بله اگرآنطوریکه فرمودند جزئیات این حقوق درباری رابمجلس نیاورده بـودنـد و داخـل در جزئـیات نمی شـدیم و نمیفهمیدیم شاید بنده عرضی نمیکردم در این باب ولی بعدازآنکه جزئیات او به مجلس آمده و میبینم در این ماده فقط می نویسد که حقوقوزارت دربار و اداره محاسبات ۲۰۰۰۰ تومان این را بنده نمی توانم تصویب کنم و پیشنهاد می کنم که ۱۲۰۰۰ تومام تصویب شود و همان نظراتی را که عرض کردم دارم و اگر هم رأی پیشنهاد بنده ندهند به عقیده خودم باقی هستم و پیشنهاد خودم را پس نمیگیرم .

محمد هاشم میرزا ـ عـرض می کنم بـواسطه اخطاری کـه ایـن جا نوشته شده است وزارت دربار دو اداره محاسبات این اختلافات میشود ولـی تـمام این ها مـدرک داشته است تـمام جزئیاتش ملاحظه شده است حتی مواجب اجزاء هم ملاحظه شده است آنوقت از روی دقت آن ۳۱۰۰۰ تومان و کسری که پیشنهاد وزیـر دربـار بـوده است تـبدیل شده است بـه ۲۰۰۰۰ تومان اگر آقـای حـاج شـیخ اسدالله و سایرین میخواهند بیشتر دقت بفرمایند بهتر این است که امروز بـماند ایـن لایـحه و بـیایند به کمیسیون بـودجه و آن صـورت را ببینند و به جزئیات آن اطلاع پـیدا بـکنند و برای شخص وزیردربارهم آنچه معین شده است خیلی کمتر از حقوق وزراء است از ۵۰۰ تومان کمتر است منتهی ۴۰۰ یا ۳۵۰ تومان است بقیه او از برای ادارات درباری نوشته شده است فقط این جا بطور اجمال واگذار شده است و الا مقصود از وزارت دربار تصـور نفـرمایند که یـک مـرتبه ۲۰۰۰۰ تومان بوزارت دربار داده میشود وبلکه آنچه بـه نظر بنده است برای وزیر دربار کمتر از سایرین منظور شده است این ها در مقابل تشکیلات یک وزارت دربار است نسبت به آن وزارت آن وزارت خانه است و به هرکدام از وزارتخانه ها نظرکنیم می بینیم خیلی بیشتر از اینها حقوق دارد نه اینکه تصور بفرمائید راجع به این دو فقره است که خودشان تصور کردند اگرازتوضیحات آقای مخبرقانع نشدید تشریف بیاورید به کمیسیون ملاحظه کنند و بنده گمان ندارم این تشکیلاتی که به جزئیاتش رسیدگـی شد وزارت دربار از عهده آن تشکیلات بر آیند و کمتر از این ممکن نیست گمان نمی کنم که دیگر مذاکره داشته باشد.

رئیس ـ رأی میگیریم پیشنهاد آقای حاج شیخ اسدالله آقایانیکه این را قابل پیشنهاد می دانند


قیام نمایند ( قیام نکردند ) .

رئیس ـ قابل توجه نشد حالا رأی میگیریم به ماده ۴ بودجه .

حاج عـز الممالک اگر اجازه بدهید یک توضیحی در اینجا لازم است عرض کنم و آن این است که این اداره محاسبات مـنحصر بـه وزارت دربار هم نیست بـلکه محاسبات اثاثیه سلطنتی هم از قبیل مـوزه و سایر چیزها بااین اداره است که باید رسیدگی بکند .

رئیس ـ آقایانی که ماده ۴ را تصویب می کنند ورقه سفید خواهند انداخت ( اوراق رأی اخذ شدوآقای حاج میرزارضاخان ازقرارذیل شماره نمود ورقه سفید ۴۰ ورقه آبی ۱)

آقایانی که تصویب کردند : دکتر اسمعیل خان مـعتمد التـجار ـ میرزا یانس ـ منتصر السلطان شیخعلی ـ لسان الحکماؤ ـ دکتر امیرخان ـ آقا میرزا ابراهیم قمی ـ متین السلطنه ـ اعتصام ـ الـملک ـ انـتظام الـحکماء ـ افتخار الـواعظین آقا شیخعلی ـ ذکاء الملک ـ حاج سیدنصرالله دکتر علیخان ـ دکتر لقمان ـ حاج محمدکریم خان ـ آقا سید محمد رضا ـ ابوالقاسم میرزا معاضد السلطنه ـ ارباب کیخسرو ـ حاج آقا طباطبائی ـ محمدهاشم میرزا ـ معدل الدوله آقامیرزا اسدالله خان ـ معزز الملک ـ فرزانه مشیرحضور ـ ضیاء الممالک ـ آقا میرزاعلی لواء الدوله ـ حاج معین الرعایا ـ آدینه محمد خان ـ ادیب التجار ـ حاج عز الممالک ـ آقا میرزا قاسم خان ـ حاج میرزا رضاخان ـ آقا میرزا ابراهیم خان ـ حاج سید ابراهیم .

ردکننده : حاج شیخ اسدالله .

رئیس ـ ماده ۴ باکثریت ۴۰ رأی تصویب شد ماده ۵ خوانده میشود

(بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده۵ ـ بیوتات سلطنتی ـ خادمان حرم ـ عمله خلوت ـ آقایان خواجه معلمین اطباء حضور کتابـخانه ـ نقاشخانه ـ عکاسخانه ـ تشریفات کشیـک خانه ـ دار النظاره ـ آبدارخانه ـ قهوه خـانه ـ فراشخانه ـ قاپوچیان ـ صندوق خانه رخـت دار خـانه ـ سرایدارخانه ـ چراغ خانه اصطـبل خانه ـ زیـن خـانه ـ کالسکه خـانه تـفنگ دار خانه ـ اسلـحه خانه ـ قاطـر خانه

شتر خانه ـ فیل خانه ـ شاطرخانه وشکارچیان سالیانه ۳۰۹۲ ۶۳۵ قران نقد ـ ۳۲۶۰ من گندم ۸۲۶۷۰ مـن جو ـ ۱۷۹۶۹۰ مـن کاه ـ ۶۹۴۵۰ من قصیل ـ ۱۶۲۲۵ من یونجه .

رئیس ـ در این ماده مخالفی هست .

معاضد السلطنه ـ بنده فقط با یک کلمه در این ماده مخالف هستم وآن اطباء حضور است چون سابق اطباء زیاد بودند دردرباروحالا یک نفرطبیب معین کرده اندازاینجهت گمان میکنم که اطباءحضور نوشتن صحیح نباشد که اسباب زحمت بشودهمینقدر بنویسند(طبیب حضور ) کافی است .

حـاج عـز الممالک ـ صحـیح است ( طبیب حضور ) بایستی نوشته شود و این که این طور نوشته شده است اشتباه قلمی است .

محمد هاشم میرزا ـ بنده خواستم عرض کنم که اطباءحضوری که دراینجا نوشته شده است فقط یک نفر طبیب است و یک نفر معاون و پیش از این نیست .

رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ـ رأی میگیریم به ماده پنجم بودجه که ۱۹۶۷۶۳ تومان ۵ قران نقدو۳۵۱۲ خروارو۹۵ من جنس تصویب کرده است کمیسیون بودجه ـ آقایانی که این ماده را تصویب می کنند ورقه سفید خواهند انـداخت اوراق رأی اخذ شده آقای حاج میرزا رضاخان آنها ( را بعده ۴۶ ورقه سفید شماره نمود ) آقایانـیکـه تصویب کرده انـد : ادیـب التـجـار مـنتصر السـلطان ـ میرزا یانس ـ معتمد التجار دکتر اسمعیل خان ـ آقا شیخعلی ـ دکتر لقمان ذکاءالملک ـ انتظام الحکماءـ حاج سیدنصرالله صدرالعلماء ـ حاج محمد کریمخان ـ آقا میرزا ابراهیم قمی ـ آقا سید محمد رضا ـ ابوالقاسم میـرزا ـ آقـامـخبر ـ لـسان الـحکماء ـ ارباب کیخسرو ـ افتخارالواعظین ـطباطبائی ـ معدل الدوله ـ اعـتصام الـملک ـ مشیرحضور ـ آقا میرزا قاسم خان ـ معزز الملک ـ فرزانه ـ عز الملک ـ حاج معین الرعایا ـ حاج عزالممالک ضیاءالممالک ـ آقامیرزاابراهیم


Page 7 – 10 missing