مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۷

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۳۷

جلسه ۲۳۷

صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه سیزدهم حوت برابر شانزدهم شهر رجب ۱۳۴۱

(مجلس دو ساعت به ظهر در تحت ریاست آقای مؤتمن‌الملک تشکیل گردید)

(صورت مجلس یوم قبل را آقای امیر ناصر قرائت نمودند)

رئیس- چون عده کافی نیست می‌رویم بعد که عده کافی شد بر می‌گردیم.

(در این موقع آقای رئیس و سایر نمایندگان از مجلس خارج شدند و پس از چند دقیقه مجدداً تشکیل شد)

رئیس- آقایان نسبت به صورت جلسه ایرادی دارند یا خیر؟ (گفته شد خیر)

رئیس- آقای آقا سید یعقوب نسبت به صورت جلسه ایرادی دارید؟

آقا سید یعقوب- در صورت مجلس عرضی ندارم دستور را بفرمائید تا عرض کنم.

رئیس- دستور پروگرام هیئت دولت است

آقا سید یعقوب- مدت بیست ماه است که بنده به سمت نمایندگی در این جا مفتخر هستم مطابق سابقه که در مجلس بوده اینطور معمول بوده است که اگر یک اعتبارنامه جزء دستور می‌شد و مخالفی داشت آن اعتبارنامه طبع و توزیع می‌شد و می‌ماند برای جلسه دیگر. گرچه نظامنامه در باب طبع و توزیع تصریحی ندارد لکن همیشه این سابقه بوده است که اگر مخالفی پیدا می‌شد آن اعتبارنامه از این جلسه به جلسه دیگر می‌افتاد. راجع به اعتبارنامه که دیروز در این جا مطرح شد و یکی از آقایان نمایندگان اظهار مخالفت کردند خواستم عرض کنم مطابق جریاناتی که در این بیست ماه واقع شده است باید موکول به جلسه بعد شود این بود که خواستم به مقام ریاست تذکر بدهم ترتیب این بوده است حالا هر طور مجلس و اکثریت رأی بدهد البته همانطور باید رفتار بشود.

رئیس- بنده دیروز نبودم نمی دانم جزء دستور شده است یا خیر.

آقا سید یعقوب- نظامنامه را که نباید جزء دستور قرار دهند البته از این جلسه طبعاً به جلسه بعد موکول خواهد شد. چون خود نظامنامه در این باب تصریح داشت دیگر محتاج نبود ایرادی از طرف مجلس بشود زیرا ما نمی‌توانیم مواد صریح نظامنامه را تفسیر کنیم برای اینکه ترتیبی از پیش معمول بوده حالا هم باید باشد دیگر هر طور که اکثریت مجلس حکومت کند همان مطاع است.

رئیس- مقصودتان کدام ماده نظامنامه است؟

آقا سید یعقوب- نظامنامه همراهم نیست.

رئیس- آقای تدین (اجازه)

تدین- اولاً ماده نظامنامه که آقای آقا سید یعقوب به آن اشاره کردند اینطور نیست. ماده پنجم نظامنامه داخلی می‌گوید در صورتیکه راپُرت شعب را در مجلس قرائت نمودند در مورد انتخاباتی که صحبت آن را شعب تصدیق نموده و در مجلس معارض ندارند مجلس برای هر یک جداگانه می‌دهد و رئیس اسامی آن هائی که انتخاباتشان محقق شده اعلام می‌کند. مجلس در این بیست ماه بر این بوده که به یک اعتبارنامه اگر مخالفت می‌شد در آن روز مطرح نمی‌شود بلکه طبع و توزیع می‌شد و بعد از طبع و توزیع مطرح می‌شد. در این باب هم نمی دانم که طبع و توزیع شده است یا خیر؟ در هر حال باید لایحه طبع و توزیع شده به دست ما برسد و ما در آن مطالعه کنیم بعد جزء دستور شود.

رئیس- بنده هم می‌دانستم که اشاره ایشان به ماده پنجم است ولی چون ماده صریح نیست و بلکه خلاف مقصود را می‌فهماند به این جهت بنده خودم آن را جزء دستور قرار ندادم مگر اینکه حالا ایشان تقاضا کنند و مجلس هم رأی دهد که جزء دستور باشد.

آقا سید یعقوب- مطابق نص مقام ریاست که حاوی تمام مطالب و حافظ تمام نظامنامه‌ها است چنانچه در مجلس سابقه داشته است هر اعتبارنامه‌ای که مخالف داشت باید در ظرف بیست و چهار ساعت طبع و توزیع شده و منتشر شود اگر خلاف عرض می‌کنم به بنده اعتراض بفرمائید. حال بنده خواستم از مجلس سئوال کنم که چرا طبع و توزیع نشده است و حالا که طبع و توزیع نشده گرچه در نظامنامه سابقه ندارد ولی بر حسب سابقه باید به یک جریانی بیفتد.

رئیس- اگر می‌خواهید پیشنهاد کنیم تا رأی بگیریم. آقای شیخ‌الرئیس (اجازه)

شیخ‌الرئیس- چون این مسئله مهم است و نمی‌خواهم بطور سابقه شود این است که عرض می‌کنم اگر اعتبارنامه‌ای از نمایندگان موضوع بحث بشود آیا باید وارد دستور بشود یا نه؟ ممکن است یک وقتی این مسئله اثر کند به جهت اینکه ممکن است یک روز یک اکثریت فرضی پیدا شود و با نظامنامه مخالف باشد (مقصودم اکثریت امروز نیست بلکه اکثریت فرضی است) و مصلحت نداند یک وقتی به اعتبارنامه یک شخصی که با او مخالف است رأی بدهد ممکن است اعتبارنامه آن را چندین ماه رأی ندهند جزء دستور باشد به این ملاحظه بنده صلاح نمی دانم یک سابقه در مجلس پیدا شود.

حائری‌زاده - چرا اعتبارنامه شاهزاده را جزء دستور نمی‌کنید؟

شیخ‌الرئیس- مطابق نظامنامه اگر فرمایشی دارید اجازه بگیرید یا آنرا رد کنید. اما اینکه می فرمائید سابقه چطور بوده است ممکن است اشتباه کرده باشد ولی همیشه اعتبارنامه‌ها بر همه دستورها مقدم است و هر وقت که رئیس دستور معین می کرده و راپُرتی راجع به اعتبارنامه می‌رسید او را قبل از همه چیز می‌خواندند. راجع به مخالفت هم همانطور که فرمودند ظاهر ماده پنج دلالت ندارد بر این که جلسه بعد متصل به همان جلسه باید باشد این اعم است از اینکه در جلسه بعد مذاکره شود یا در جلسات بعد منتهی اینطور معمول بوده که اگر مخالفتی می‌شد یکی از آقایان می‌فرمودند که راپُرت طبع و توزیع شود. طبع و توزیع می‌شد و فردای آن روز جزء دستور گذارده می‌شود و اگر می‌خواهید نظائرش را هم عرض کنم یک وقتی در باب یکی از نمایندگان راپُرتی رسید مخالفی پیدا کرد و چون شخص مخالف آن روز مخالفتی نکرد رأی گرفتند مقصود این است که ترتیب امروز خوب ترتیبی نیست و مخالف تصدیق هویت گذاری مجلس است و سابقه هم اینطور بوده که وقتی یک اعتبارنامه به مجلس می‌آید اگر مخالفی نداشت رأی می‌گرفتند و اگر مخالفی هم داشت جزء دستور روز آتیه گذارده می‌شد و اگر این سابقه بشود که برای جزء دستور گذاردن اعتبارنامه‌ها رأی گرفته شود در آتیه یک خطرهائی متوجه خواهد بود حالا اگر آقایان اکثریت با این عرض م مخالفند بفرمایند.

رئیس- گمان می‌کنم آقای شیخ‌الرئیس اشتباه بفرمایند هر وقت اعتبارنامه از شعبه می‌گذشت در صورتی که مخالفی نبوده است بنده جزء دستور می‌کردم و اگر هم مخالفی بوده است می‌گفتم بماند برای جلسه بعد یا فردا یا پس فردا ولی آقای مدرس دیروز این کار را نکردند حالا می فرمائید جزء دستور کنم و از حدود نظامنامه خارج شوم؟

شیخ‌الرئیس- بنده اینطور عرض نکردم مطابق فرمایش خودتان عرض کردم.

رئیس- پس آن سابقه‌ای که به آن متوسل می‌شوید چه چیز است؟

شیخ‌الرئیس- مطابق همان ماده پنج که فرمودید بنده هم موافقم و این را عرض کردم تا برای نمایندگان دیگر بحثی پیش نیاید و در آتیه اسباب اشکال نشود و بنده غیر از این توضیح مخالفتی ندارم.

رئیس- توضیح راجع به چه مطلبی دارید؟

شیخ‌الرئیس- به عقیده بنده این سابقه خوب نیست که برای جزء دستور گذاردن اعتبارنامه نمایندگان رأی گرفته شود.

رئیس- بالاخره جنابعالی باید یک عقیده داشته باشید آن عقیده چیست؟

شیخ‌الرئیس- عقیده بنده این است که مخالفم با اینکه پیشنهاد شود اعتبارنامه امروز جزء دستور گذاشته شود و به آن رأی گرفته شود.

رئیس- پس چه بکنیم؟

آقا سید یعقوب- بنده عرض می‌کنم بقدری ما باید جدیت کنیم که عقاید قانونی خود را پیش برده و مملکت را رو به قانون ببریم و مطابق همان فرمایشی که فرمودند و مجلس هم ت صدیق کرده است سابقه حجت دارد بنده م عرض ندارم مقصودم این است مادام که رأی مجددی در مجلس داده نشود همان سابقه حجت است و سابقه‌ای که تا بحال معمول بوده این بوده است که وقتی که یک اعتبارنامه به مجلس می‌آمد اگر مخالفی نداشت رأی می‌گرفتند اگر مخالفی داشته است جزء دستور روز آتیه معین می‌کردند. ولی حالا البته هر چه اکثریت رأی بدهد بنده هم موافقم.

(جمعی گفتند مذاکرات کافی است)

رئیس- بالاخره پیشنهادی نشود نمی‌توانیم رأی بگیریم. پس برای جلسه روز سه شنبه جزء دستور گذارده می‌شود. آقای مدرس (اجازه)

مدرس- البته آقایان تصدیق می‌فرمایند که دستورالعمل یک دولتی یعنی پروگرام دولت با یک لایحه قانونی فرق دارد. این را چرا قبلاً عرض می‌کنم؟ بواسطه اینکه اگر در حدود پروگرام یک مذاکرات مفصلی بشود انشاءالله به مورد خودش باشد چون پروگرام بنیان عملیات و سیاست یک دولتی است گر چه من خودم خیلی کسالت دارم و شاید نتوانم مطالب خودم را استیفا کنم ولی بناءعلیهذا باید مذاکراتی که متعلق به اساس مملکت و عملیات یک دولتی است مشروحاً و مفصلاً بشود مطلب دیگر البته آقایان نمایندگان بلکه اغلب مردم می دانند که شخص بنده با یک قسمت از آقایان نمایندگان از اول تأسیس دولت جدید اظهار موافقتی نکردیم و شاید بعضی از من یا از دیگران ملول باشند عرض می‌کنم من و آن جمعی که موافق با من هستند تا این ساعت که هر کدام را آورده‌اند به مقتضای وظیفه وکالت و وجدان خود رفتار کرده‌ایم. موافقت با شخص رئیس دولت به ملاحظه سائس بودن دولت است واِلا هیچ شبه‌ای نیست که آقای رئیس‌الوزراء فعلی آقای مستوفی‌الممالک از اشخاص خوب صالح این مملکت و خدمتگزار این مملکت بوده‌اند ولی خوبی شخص غیر از تصدیق به سائس بودن آن شخص است ...

آقا سید یعقوب- صحیح است.

مدرس- بنده میل به صحیح است ندارم و استدعا می‌کنم همینقدر عرایض مرا استماع فرمایند. عرض می‌کنم هر شخص هر وکیلی و همچنین پارلمانی نسبتش به دولت باید یک ترتیبی باشد که یک ماده اجتماعی داشته باشد که سیاست باشد وقتی که ما با یک دولتی ماده اجتماعی سیاسی عملی مقصدی داشته باشیم تکلیف ما موافقت با دولت است و اگر سیاست مختلف و سیاست ضد در بین باشد تکلیف وکیل بلکه موکل مخالف است که از موافقت تعبیر به ورقه سفید و از مخالفت تعبیر به ورقه کبود می‌فرمایند لذا بنده مکرر عرض کرده‌ام و از این عقیده هم منصرف نیستم که هر دولتی بخواهد در مملکت کار کند باید با ورقه سفید روی کار بیاید و هر دولتی باید برود با ورقه کبود باید برود نه به قهر و نه به تهدید و نه به تحبیب و نه به مواعید و اگر کسی بود عاری از سیاست و جاهل در سیاست یا غیر ملتفت به سیاست یا شاک در سیاست ممکن است ممتنع باشد مثل ما که نسبت به دولت جدید از اول تا بحال ممتنع بوده‌ایم علتش چه بوده است. علت این بوده است که بنده و یک قسمتی از نمایندگان قبل از معرفی آقای رئیس‌الوزراء اساس سیاستی در بین تعیین نکرده بودیم به خلاف دولت‌های سابق که قبل از اینکه معرفی شوند اساس سیاستی با هم می گذاردیم پس بر ما بحثی و قصور و تقصیری نیست و باید هم همین قسم کرده باشم که کرده‌ایم الحمدالله همه وکلاء خوب هستند بخصوص اشخاصی که این جا تشریف دارند و چند دوره پارلمان را طی کرده‌اند و از سیاست و وضعیات روزگار بی اطلاع نیستند من خودم این قسم هستم و در این مملکت و شهر شما مقلد سیاست هیچ یک از رجال این مملکت نیستم یعنی رجلی را سراغ ندارم که فکرش در سیاست عالی تر باشد از خودم که من کورکورانه تقلید کنم می‌شود جهل مرکب باشم. می‌شود مطابق واقع باشد لیکن مقلد سیاست هیچ یک از رجال این مملکت چه اروپا رفته و چه اروپا نرفته چه پیر و چه جوان نبوده‌ام و در سیاست دماغی بالاتر از دماغ خودم ندیده‌ام ممکن است جهل مرکب باشم لیکن انشاءالله الرحمن اینطور نیست لذا از روی دلیل و برهان باید بگویم و بشنوم و بفهمم تا موافقت با سیاست کسی داشته باشم و چون بنده با رفقای خودم چنین موافقتی نداشته‌ایم تا امروز که روز مذاکره در پروگرام است ممتنع مانده‌ایم و از امروز به بعد انشاءالله الرحمن یکی از این وجوه منقح می‌شود و اگر بعضی از آقایان بفرمایند آقای رئیس‌الوزراء حالیه که سوابق عملیات و سوابق رشته سیاست در دستشان بوده است باید شما را به موافقت هدایت کرده باشند و ساکت ممتنع نباشید باز عرض می‌کنم که همان عرض که آقایان خاطرشان هست در اول دوره در اطاق تنفس کردم که ما رجالی داریم همه خوبند بعضی شمشیر جوهردار هستند برای یک موقعی خوب هستند و بعضی شمشیر برنده هستند برای موقع دیگر خوب هستند و بعضی مرصع. اگر چه آن روز این لفظ را عرض نکردم ولی حالا می‌گویم همه رجال ما خوبند ولی کلام بر سر توافق در سیاست است کسانی که در دوره سوم تشریف داشته‌اند خاطرشان هست که آقای رئیس‌الوزراء در آن دوره رشته سیاست را در دست داشتند با یک پروگرامی که مشتمل بر بیست و دو ماده بود که تمام مواد آن عملی بود و همین قسمتی که در مقدمه آن پروگرام فرمودند بودند ممکن‌الوصول و ممکن‌الحصول بود گرچه پارلمان دوامی نکرد و به اقدامات مجدانه بنده و شاهزاده سلیمان میرزا جوان مرگ شد ولی آن پروگرام که مشتمل بر بیست و دو ماده بود پانزده ماده اش لایحه بود که لایحه فلان و لایحه فلان و لایحه فلان تقدیم می‌شود از قبیل لایحه ممیزی و غیره و غیره و هفت ماده آن عملی بود. از جمله لوایح که در ماده اول ذکر شده بود لایحه مجلس سنا و شورای دولتی بود که سنایش در مکه است و شورای دولتی اش هم این است که این چند روزه از مجلس گذرانده‌ایم ...

یک نفر از نمایندگان- هنوز نگذشته است.

مدرس- تقریباً گذشته است. مقصود این است که یکی از لوایح لایحه ممیزی بوده و هکذا لوایحی که الآن همه مطرح است همه جزء آن پروگرام بود و هر کس آن پروگرام را دیده باشد می داند خیلی از مطالب آن سهل و آسان و عملی بود ولی بدبختانه نشد.یکی از لوایحش که در خاطرم هست لایحه سربازگیری ترتیب بنیچه بود که حالا هم عوضش را درست کرده‌اند عرض کردم هفت ماده آن عملی بود که دخلی به لایحه نداشت از جمله احضار کردن قشون در تهران و از قبیل آن حالا تقصیر را به گردن رئیس دولت نمی‌گذارم و در حقیقت ما هم تقصیر کردیم.کی از مواد آن استحکام اساس ژاندارمری و تکمیل نواقص آن بود که به دست بنده و حضرت والا سلیمان میرزا ریشه اش کنده شد و مملکت را آسوده کردیم و پس از کرورها خرج اساس آن از بین رفت حالا دعایش را به بنده باید بکنند یا به شاهزاده یا غیر ما مسئله‌ای است علیحده.یکی هم از مواد عملی آن نسخ قانون ۲۳ جوزا بود که با کمال بشاشت در همین مجلس الغاء شد و کیف کان می‌خواهم عرض کنم که طرف مذاکره سیاست است نه شخص مقدس با نیات مقدسه بنده اگر توقف و سکوت را اختیار کردم به جهت امروز بوده است که در پروگرام به مقتضای امروز مطالبی ببینم که عملی و ممکن باشد و موافقت کنم واِلا احوال رجال این مملکت بر همه معلوم است و هر کس عیبی در شخص آقای رئیس‌الوزراء تصور کند مثل این است که اهل این مملکت نباشد.کلام بر سر توافق در سیاست عرض کردم این بیست و دو ماده پروگرام سابق هم ممکن‌الحصول بود چنانچه ملاحظه فرمائید اغلب پروگرام‌ها یک مواد زینتی دارد ولی آن پروگرام تمام موادش عملی و ممکن‌الوصول بود پس او را نمی‌توانم موارد اشکال خود قرار بدهم و بدون مطالعه با این پروگرام جدید اظهار موافقت کنم چرا؟ برای اینکه از او اثر درستی ندیدم اگر چه عرض کردم عمر مجلس چندان طولانی نشد ولی بر مواد آن پروگرام که تمام عملی بود اثری مترتب ندیدم که حالا بنده یا امثال بنده با این پروگرام کورکورانه موافقت کنیم و بایستی انتظار امروز را بکشیم پس باید امروز در پروگرام مذاکره بشود و ببینم که آقایان اکثریت که موافقت کرده‌اند آیا با سیاست آن‌ها موافقت داشته و یا از باب حسن ظن موافقت نموده‌اند و آیا حسن ظن آقایان برای من و امثال من هم کافی است یا خیر؟ بنده عرض می‌کنم شاید یک نفر نماینده پیدا شود که نفع خصوصی داشته باشد ولی هیچیک از نمایندگان نظر خصوصی ندارند و همه نمایندگان خدمتگزار این مملکت هستند فقط صحبت در توافق سیاست و عدم توافق است. عقیده بنده این است که اگر کسی بداند توافق در سیاست هست و موافقت نکند اول خائن به مملکت است و خائن به دیانت اسلامی است لیکن بنده حال داخل مذاکره می‌شوم آن پروگرام سابق که بیست و دو ماده بود سهم هر وزیری سه ماده بود و این پروگرام هفت ماده است که سهم هر وزیری یک ماده می‌شود پروگرام دولت سابق هم ۹ ماده بود که سه ماده اش زینتی بود و شش ماده اش عملی چون هر پروگرامی یک مواد زینتی دارد می‌خواهید اسمش را زینت بگذارید چون هر چهار نفری که جمع می‌شوند و یک حزب تشکیل می‌دهند یک مرام نامه می‌نویسند و در مرامنامه شان روابط حسنه را با دُوَل می‌نویسند البته روابط ما با تمام دُوَل باید حسنه باشد اما حسنه نسبت به همسایه‌ها چیست و نسبت به غیر همسایه‌ها چیست من می دانم همه شما هم می دانید اما در پروگرام باید نوشت لیکن بین این حسن و آن حسن فرق است من حُسنم آقای رئیس‌الوزراء هم حسن هستند و نسبت به دول هم روابط حسنه داریم روابط ما با انگلیس حسنه است با روس هم حسنه است با آمریکا هم تازگی حسنه شده است.بلی این‌ها مرام است و باید در پروگرام نوشته شود لیکن من که یک نفر نماینده هستم و باید توافق سیاسی با سائس اول مملکت داشته باشم نمی‌توانم به این لفظ قانع شوم. من باید حسن‌ها را در ترازوی معیار بسنجم و ببینم هر حسین به اندازه خودش است یا کمتر است یا زیادتر است اما در پروگرام همین طوری که مرقوم فرموده‌اند باید باشد ولی تصدیق می فرمائید که من نمی‌توانم با لفظ موافق باشم زیرا من حسن‌ها را نسبت به هر دولتی میزانی برایش قائل هستم و تا آن میزان را نفهمم هیچکس نمی‌تواند بگوید چرا موافقی عرض کردم در پروگرام غیر از این نمی‌شود نوشت از جمله زینت‌ها توسعه معارف است البته توسعه معارف خوب است معلمین هم این جا هستند و باید بشنوند اما پانزده سال است لاینقطع گفته‌ایم توسعه معارف و اگر هر ماهی و هر روزی یک قدری توسعه پیدا کرده بود حالا تمام دنیا را پر کرده بود اما بدبختانه هر چه توسعه دادیم تنگ تر شد البته این‌ها را باید در پروگرام نوشت و ایراد هم نمی‌شود کرد چون این‌ها مواد زینتی پروگرام است ماده دیگر اصلاح قوق قضائیه است این هم مثل مواد دیگر جون همیشه ما قوه قضائیه را اصلاح می‌کنیم و همیشه هم اسباب زحمت مردم زیادتر فراهم می‌شود.مقصود من این است که این قبیل مواد چندان مورد صحبت نیست پس چیزهائی که ممکن‌العمل است و بطوری که در مقدمه پروگرام سابق نوشته شده ممکن‌العمل است و در این جا هم نوشته‌اند پر دور و دراز نیست (حالا نمی دانم اشاره به راه آهن است یا به سایر مطالب) پر دور و دراز نیست یعنی ممکن‌الحصول است بلی دو فقره از آن امکان دارد به شرط‌ها و شروط‌ها یکی انامن شروط‌ها یکی آقای وزیر جنگ من شروط‌ها غیر از این دو فقره باقی مواد عملی نیست در ماده چهارم دارد موازنه صادرات و واردات در صورتی که همه می‌شنویم بین صادرات و واردات هشتاد کرور اختلاف است اگر واقعاً کسی بتواند یک قدم در این موضوع بردارد خدمت بزرگی است. اید توضیح بدهند که از چه راهی این موازنه را در نظر دارند وقتی که صادرات و واردات هشتاد کرور تفاوت داشته باشد بر فرض فروش تمام جواهرات و خالصجات هم یکسال را شاید اصلاح نماید سال دیگر چه خواهد شد شاید آقای وزیر مالیه که این ماده متعلق به ایشان است پولی زیر سر داشته باشند که ما خوابش را هم ندیده‌ایم خوب است این مسئله را توضیح بدهند که از چه راه می‌توان این مسئله را انجام داد که ما هم بتوانیم تصدیق کنیم. مسئله دیگر تأدیه حقوق و طلب هائی است که مردم از دولت دارند این جا بنده ناچارم عرض بکنم که هم به آقای رئیس‌الوزراء سابق بر بخورد و هم به آقای رئیس‌الوزراء حالیه چون در پروگرام سابق نوشته شده بود طلب دولت را بگیریم و در این پروگرام نوشته‌اند بدهی دولت را بدهیم در آن پروگرام نوشته‌اند بدهی دولت را بدهیم در آن پروگرام من اشکال کردم که خوب بود آقای قوام السلطنه طرف دیگرش را می‌نوشتند و متذکر می‌شدند که دین دولت را هم بدهند و این مسئله برعکس آن پروگرام نوشته شده و باید حمل به مطالب اخلاقی کرد واِلا آنچه ما تا کنون دیده‌ایم نه مطالبات دولت تاکنون وصول شده است و نه بدهی هائی که دولت داشته است تا بحال داده شده حالا انشاءالله بعد نمونه اش را خواهیم دید و طلب آقای سعدالدوله و یا آقای صمصام‌السلطنه که یکی از طلبکارهای دولت هستند داده می‌شود که ما بفهمیم یک قدمی در این راه برداشته می‌شود البته آقای وزیر مالیه توضیح می‌دهند که این مطالبات را که مردم از دولت دارند از کجا خواهند داد. آیا نظرشان به عایدات مملکت است یا خدای نخواسته به قرض نظر دارند اگر چه بنده این را محال عقلی نمی دانم ولی محال عادی می دانم. مسئله دیگر مسئله راه آهن است بلی حیات هر مملکت مربوط به اقتصادیات آن مملکت است و اقتصاد و معموریت مملکت هم بسته به راه آهن است و هر کس که ما را به امتداد راه آهن هدایت کند خدمت بزرگی کرده است اما نه مثل اپسیون آقای معتمدالسلطنه که از حرف خوششان می‌آید چون بعضی‌ها هستند که از حرف راه آهن خوششان می‌آید لابد آن هائی که به اروپا رفته‌اند راه آهن را دیده‌اند. راه آهن راهی است که روی زمین خط آهن کشیده‌اند و ماشین روی آن حرکت می‌کند. این راه آهن حضرت عبدالعظیم را هم که ما دیده‌ایم جزء راه آهن محسوب نمی‌کنند.

فیه مالایخفی. اگر چه واقعاً یک قدم در این راه برداشتن بطوری که شروط سیاسی نداشته باشد و بعد پشیمانی نیاورد اول وسیله نجات ماست و هر کسی این قدم را بردارد با اینکه ما می گوئیم مجسمه در نظر ما اشکال دارد معهذا باید شکلش را محترم شمرد و در تاریخ ایران هم باید توضیح بدهند که از چه راه امتداد راه آهن را در نظر گرفته‌اند. راهش را به ما بگویند تا ما هم موافقت کنیم چون لفظ راه آهن نفس راه آهن نیست. مسئله دیگر هم که برای آقای اقبال‌السلطان هم خیلی خوب است اعاشه و اعمار نقاط مخروبه است حالا داخل در لفظش نمی‌شوم که صحیح است یا غلط. واقعاً در این جنگ عمومی و این انقلابات و این قحطی‌ها خیلی از خانواده‌ها بی پرستار شدند و خیلی بلوکات در اثر این انقلابات خراب شد حالا در لفظش که اعمار صحیح است یا غیر اعمار کاری نداریم اما اعاشه نقاط مخروبه یعنی اعاشه اهالی آن نقاط و تعمیر نقاط مخروبه البته خیلی خوب است. گرچه بنده از اول عذر خواستم و سینه‌ام هم تنگ است معذلک بنده مستمع را خوب می‌شناسم و چون کارم مباحثه است مستمعی را که از کلام متکلم سیر شده باشد خوب می‌فهمم و می دانم هنوز شماها از کلام من سیر نشده‌اید ...

(بعضی از نمایندگان- صحیح است)

ممکن است به من بگوئید شما که برای هر یک از این‌ها اشکالی کردید پس چه چیز خوب است بنده اگر به جای آقای سردار اعظم یا آقای مصباح دیوان بودم و با من مشاوره کرده بودند می‌گفتم چه چیز خوب است. می‌گفتم اجرای قانون ممیزی، اجرای قانون شورای دولتی، اجرای بودجه‌ها و اجرای قانون خوب است. چون حقیقتاً قانون استخدام امر کواکب نیست و اگر یک نفر قانون استخدام را همان طور که گذشته اجرا کند حقیقتاً کار بزرگی کردها ست و همچنین اجرای ممیزی که تا چند روز دیگر خواهد گذشت. هر کس این خدمت را بنماید و قوانین را به موقع اجرا گذارد خدمت بزرگی انجام داده و اگر از من سئوال می‌کردند می‌گفتم اجرای این قوانین که از مجلس گذشته و در شرف گذشت است خیلی خوب هم خرج ندارد و هم عملی است راه آهن هم خوب است در همه جا احداث شود حتی در اطاق‌ها هم اگر کشیده شد بد نیست و اگر من به جای آقای وزیر یا سیار مشاورین بودم این‌ها همه سهل و بدون خرج و زحمت و ممکن‌الحصول بود آنوقت بنده نمی‌توانستم با آقایان عرض کنم که توضیح بدهند. این ماده چطور عملی است تطبیق و خرج در پروگرام سابق بود ولی ه نوز که نشده است بنده اقتصادیات و موازنه صادرات و واردات را خیلی دوست دارم ولی عرض می‌کنم قوانینی که در این دوره مجلس گذشته است یا در شرف گذشتن است دولت موظف است آن‌ها را به موقع اجر بگذارد این است پروگرام امروزه بنده. چرا؟ برای اینکه یک سال و نیم است زحمت کشیده‌ایم قوانینی از مجلس گذرانده‌ایم و مراد این است که این قوانین به موقع اجرا گذارده شود اگر چه نوشتن برای زینت خود مواد عملی پروگرام من و رفقایم با آقایان این است قوانینی را که یک سال و نیم است از تصویب مجلس گذشته به موقع اجرا بگذارند.

تدین- وظیفه دولت این است.

مدرس- مگر این‌ها خارج از وظیفه یا راه آهن خارج از وظیفه است؟ عقیده بنده این است که پروگرام عملی این‌ها است و همانطور که عرض کردم دو مطلب در این ماده عملی است و اگر اسم آن‌ها را ممکن‌الحصول بنامیم ممکن است و البته هر یک از افراد هم یک فردی از افراد این مملکت و همه آقایان نمایندگان و موکلین که ایجاد آن دو چیز را می‌خواهند و انشاءالله ممکن است یکی مسئله نفت است. شور اول آن تمام شده و شور ثانی آن را دولت مساعدت کند و البته ماها هم به امروز ممتنع هستیم و اسممان اقلیت است و اقلیت مثبت هستیم مساعدت خواهیم کرد ما اقلیتی هستیم که کار برای مملکت می‌کنیم اگر چه ورقه امتناع برای دولت دادیم لکن ساعی هستیم که قوانین مملکتی را بگذرانیم از جمله مسئله نفت است که باید مدت‌ها قبل گذشته باشد و الان این مسئله عملی است و البته امیدواریم آن هائی که خودشان را هواخواه دولت معرفی کرده‌اند در خصوص این مسئله مساعی جمیله خودشان را مبذول دارند و اگر هم سابقاً یک سکته‌ای به این قانون وارد آمده است آن روز تلافی شود ولکن با آن نظری که داشتیم چون زمینه را طوری ریختیم که سیاست داخلش نباشد ...

(یکی از نمایندگان- همه ریختند)

مدرس- خیر من آنوقت ناخوش بودم و اجازه را شما به استاندارد دادید در صورتی که این ترتیب صلاح نبود بعد که عیبش را فهمیدیم متنبّه شدیم و همه به ترتیب دیگر گذراندیم و این مسئله به همین جهت عقب افتاده و تا حال نگذشته لکن امیدواریم دولت هم ملتفت این نکته سیاسی باشد و همین قسمی که دنباله اش گرفته شده تعقیب شود و انشاءالله این مسئله عملی گردد یک مسئله عملی دیگر دارد و آن مسئله سربازگیری است. آقایان رفقای دوره سوم خاطرشان هست که در مسئله لایحه سربازگیری در آن دوره که سربازگیری عمومی بشود و اگر آن روز این عقیده را تعقیب کرده بودیم حالا آقایان در پروگرام ذکر نکرده‌اند و خیال کرده‌اند محظوری دارد و حال آنکه هیچ محظور ندارد حفظ حدود و ثغور در مذهب اسلام یک تکلیفی است متعلق به تمام مسلمانان سایر ممالک دنیا از ما گرفته‌اند و در این فلسفه پیشرفت و ترقی نموده و ما عقب مانده‌ایم در صورتیکه اصلش از ماها بوده و آن‌ها اتخاذ کرده‌اند و از آن راه انتفاعات برده‌اند و ما از این قافله عقب مانده‌ایم بنابراین به عقیده بنده اول روز سعادت روزی خواهد بود که دست به این لقمه زده شود و امیدوارم به نیات مقدسه آقایان نمایندگان و نیات مقدسه دولت حالیه که آقای وزیر جنگ این قدم را عاقلانه بردارند که این اثر از ایشان باقی بماند و این اثر صد مقابل آن اثری است که درب میدان ماده است این اثر اثری است که مملکت را نجات می‌دهد و مملکت را صاحب قشون و قدرت خواهد نمود لکن شاید تا آن روزی که این لایحه به مجلس بیاد و مطرح شود بنده مرده باشم ولی به ایشان عرض می‌کنم که این ترتیب یک شرایط مخصوص دارد که باید بر طبق آن شرایط رجوع به اهلش کنید و اهلش آن هائی هستند که مثل من هستند و از احکام اسلامی مطلعند برای اینکه این قانون قانون اسلامی است و شرایطش را باید از اهلش یاد گرفت و این قدم با رعایت این شرائط برداشته شود امیدوارم که بحول الله یک خدمت بزرگی به اسلام و مملکت اسلام شده باشد حالا مقصود بنده این بود که قسمت‌های عملی این پروگرام این بود که عرض کردم ولی آن چند فقره دیگر شاید به نظر بعضی خوب و عملی باشد اما باید آقایان وزراء برای عملی شدن آن‌ها توضیح بدهند و آقایان رفقایشان هم اگر در عملی بودن این مواد توضیحی دارند بفرمایند واِلا پروگرام جای تنقید پارلمانی نیست جای تنقید سیاسی است اگر هم اهل تنقیدی هست هذامیدان و هذا من و هذا شما

رئیس- آقای تدین (اجازه)

تدین- در عین اینکه آقای مدرس اظهار کردند کسالت مزاجشان مانع از این است که بسط کلام بدهند معذلک بسط کلام دادند ...

مدرس- تکرار نداشت

تدین- و روح کلیه بیانات آقای مدرس بر می‌گردد به یک اصل که ایشان اظهار کردند مقلد سیاست احدی نیستند و تمام رجال ایران را می‌شناسند فکر ایشان و سیاستی که ایشان اتخاذ می‌کنند مافوق سیاست و فکر تمام رجال ایران است.

مدرس- این را از پیش خودتان گفتید منم گفتم مقلد نیستم.

تدین- آقایان شنیدید و نوشته هم شده است فرمودند فکر هیچکدام از رجال بیشتر از فکر من نیست معنایش چه چیز است حالا لفظ مافوق دوم و الف و ف و و و ق باشد نگفتند خلاصه روح مطلب این است که فکر هیچیک از رجال ایران بیشتر از فکر ایشان نیست و این مسئله محتاج به گفتن در این جا نبود و این مطلبی را هم که اظهار کردند عقاید عموم را تأیید کرد برای اینکه عموم اشخاص که با ایشان آشنا باشند می دانند که آقای مدرس این عقیده را دارد و مطیع فکر هیچ کس نیستند و فقط تعقیب فکر شخص خود را می‌نمایند البته این هم یک اصلی است و هر کس هم ذی حق است که یک چنین عقیده‌ای داشته باشد اما معلوم می‌شود که موافقت ایشان با دولت‌ها در صورتی وجود خارجی پیدا می‌کنند که رئیس دولت‌ها کاملاً مطیع فکر ایشان باشند و موافق با سیاستی باشند که ایشان اتخاذ کرده‌اند ...

مدرس- بلی به تبادل آراء

تدین- یک ساعت آقای مدرس صحبت کردند ما هیچ حرف نزدیم آخر بگذارید بنده هم نیم ساعت صحبت کنیم من در مجامع زیاد صحبت کرده‌ام و هیچ دست و پای خود را گم نمی‌کنم و اراده‌ام هم مطیع خودم هست و می‌فهمم چه می‌گویم. خلاصه فرمایشات ایشان که من و سایرین فهمیدیم این است که ایشان با هیچ رئیس دولت موافق نیستند مگر آنکه آن رئیس دولت مطیع فکر ایشان باشد آیا این جا توافق از طرفین است؟ خیر، از یک طرف است و آیا این عقیده در پروگرام عملی هست یا نه؟ بنده تصور می‌کنم این عقیده در یکی از دو صورت که عرض می‌کنم بتواند به موقع اجرا گذاشته شود و آن این است که یا خودشان رئیس‌الوزراء شوند و عقاید خود را به موقع اجرا بگذارند یا اینکه اگر از روی اصول حکومت شوروی رئیس‌الوزراء نشدند یک نفر دیکتاتور بشوند که مافوق همه است بنا بر این روح بیانات ایشان مبنی بر این عقیده است و در مقابل یک چنین عقیده و فکر ما چه جواب بدهیم ...

آقا سید یعقوب- خوب مغالطه کردید

تدین- مغلطه نیست و عقیده ایشان است اما باید دید این عقیده عملی هست یا نه و آیا معقول است در یک مملکتی که سی کرور نفوس دارد بگویند شما باید سیاستی را که من تشخیص دادم تعقیب کند حالا بعد از اتخاذ این اصول وارد می‌شویم در جواب‌های ایشان و یکی یکی از مطالبی که ایشان اظهار کردند جواب می‌دهم. اولاً اظهار کردند که پروگرام هیئت دولت غیر از لوایح قانونی است که مطرح می‌شود بنابراین در اطراف پروگرام دولت بیشتر صحبت بشود مقصود را بنده می دانم چیست واِلا هیچ فرقی بین پروگرام دولت و لوایح قانونی نیست. قانون برای عموم وضع می‌شود پروگرام هم برای عموم است مقصود ایشان این است که اکثریت به زودی بگویند مذاکرات کافی است. خیر، هیچ کس نمی‌گوید مذاکرات کافی است ما حاضریم سه روز چهار روز پنج روز یک ماه هر قدر که آقایان میل داشته باشند در پروگرام صحبت کنند ما هم حاضریم که گوش بدهیم و جواب عرض کنیم ولی در عین حال باید یک نکته را در نظر گرفت و آن این است که باید موقعیت و وقت را هم در نظر داشت که تا چه اندازه موقع و وقت جلسات به ما اجازه می‌دهد در مجلس راجع به پروگرام مذاکره کنیم بعد هم آقای مدرس اظهار کردند که از اول تشکیل دولت حالیه اظهار موافقت نکردند و حالا هم به حال امتناع هستند بنده خیلی میل داشتم که ایشان موافق شوند و رئیس دولت حالیه هم بی میل نبود و آنچه اطلاع دارم یک اقداماتی هم برای موافقت ایشان شده است ولی بعد چه شد که موافقت حاصل نشد آن را نمی دانم و از طرفی من عقیده دارم که به حکم اصول حکومت شوروی حتماً باید در مجلس یک اقلیتی در مقابل اکثریت باشد واِلا آن اکثریت دوام نمی‌کند و اگر اتفاق کلمه حاصل شد نسبت به یک دولتی قطعاً آن دولت چندان دوام نخواهد کرد برای اینکه این دو قوه باید در مجلس باشد و همیشه باید مبارزه کنند تا از اصطکاک این دو قوه نتیجه مطلوبه حاصل شود بعد اشاره کردند به دوره سوم و زمامداری رئیس محترم دولت فعلی و پروگرام آنوقت که محتوی بیست و دو ماده بود پانزده ماده لوایح قانونی بوده و هفت تای دیگر عملی بوده بالاخره در این جا چون خودشان اظهار کردند البته بنده دیگر در تکرارش نظر خاصی ندارم موقعیت آنوقت و وضعیات دنیا در آن تاریخ و در نتیجه مهاجرت آیا به رئیس دولت فرصت داد که آن مواد عملی خودش را به موقع اجراء بگذارد؟ این حرف‌ها در موقعی صحیح بود که دوره سوم دچار آن اختلال نمی‌شد و تا آخرین دوره خودش مدت خود را دوام می‌کرد هیئت دولت آنوقت هم باقی می‌ماند بعد معلوم می‌شد که پروگرام عملی هست یا نه. ولی هنگامه‌های آن تاریخ و قضیه مهاجرت و انحلال مجلس و تشکیل حکومت و دولت و رئیس‌الوزراء و وزیر عدلیه و داخله و معارف و خارجه در حدود کرمانشاه و غیرذالک و در یک آن تشکیل دو حکومت دادند یکی در کرمانشاه و یکی در تهران البته تصدیق خواهید کرد موقع نبود با نبودن مجلس یک رئیس دولت بتواند مواد عملی خود را اجرا کند. بنده شخصاً با دو نفر دیگر از رفقا که یکی آقای آقا سید عبدالرحیم کاشانی تاجر تمبر فروش و دیگری آقا شیخ محمد علی طهرانی با سرمایه شخص خودمان تا قم رفتیم پانزده روز هم در قم ماندیم بعد بنده با قرآن استخاره کردم ماندن ما در آن جا خوب نیامد برگشتم به تهران آمدن بعد از دو روز جنگ ساوه و آن زد و خوردها پیش آمد از این قضیه می‌گذریم. بنابراین اگر آن هفت ماده که به عقیده آقا عملی بوده است به موقع اجرا گذاشته نشده است تقصیر رئیس دولت نبوده است بلکه با وضعیات آن روز که همه آقایان می دانند یک طرف قشون روس و از یک طرف قشون عثمانی از این مطلب می‌گذریم در تاریخ ضبط است. آقای مدرس فرمودند بعضی از این مواد زینت است منجمله روابط حسنه با دُوَل. به عقیده بنده از نقطه نظر سیاست و دیپلماسی این ماده زینت نیست بلکه یکی از مواد اساسی پروگرام هر دولت است هر دولتی وقتی می‌خواهد طرف اتکاء مجلس شورای ملی واقع شود و رسمیت پیدا کند باید مناسبات خود را با دُوَل متحابه رسماً اعلان کند ممکن است در ایران این قضایا تأثیر نداشته باشد ولی در محیط دنیای امروزه این ماده که روابط حسنه است نسبت به مناسبات عمومی فوق العاده مؤثر است حالا آمدیم در تشخیص که روابط حسنه باید چطور باشد اگر تبادل آراء مقصود است البته خیلی خوب است که بنده با رئیس دولت مشورت کنیم و بالاخره در نتیجه مشورت معلوم شود که این روابط حسنه تا چه حد و تا چه اندازه باشد اما اگر مشورت از یک طرف باشد بنده می‌گویم آقای رئیس دولت شما که مسئول مقدرات این مملکت هستید آن طوری که من معیار درست کرده‌ام و آن طوری که من تشخیص داده‌ام این است روابط حسنه قبول می‌کنید موافقم واِلا مخالفم و بالاخره این ترتیب هم در پروگرام سابق بوده و من نمی دانم در آن جا هم تشخیص داده‌اند یا نه؟ یکی دیگر از مواد پروگرام توسعه معارف است بنده بالصراحه عرض می‌کنم امروز موقع است بنده معتقدم آنچه که این دولت می‌نویسد از نقطه نظر عمل می‌نویسد که عمل باشد و بعد از آن هم علاقمند باشد به ایجاد و انجام دادن آن چیزهائی که در روی کاغذ به عنوان پروگرام می‌نویسند برای خاطر آقایان معلمین با مدیران مدارس هیچ صحبت نمی‌کنم بلکه برای معارف صحبت می‌کنم که بنده به آقای قوام السلطنه رئیس‌الوزراء سابق اظهار کردم که مصارف ماهیانه معارف ایران تقریباً چهل هزار تومان می‌شود شما قول می‌دهید بعد از آنکه روی کار آمدید و رئیس‌الوزراء شدید تا یک ماه بعد آن را تأمین کنید آن وقت بنده با شما موافقت می‌کنم و ایشان قول قطعی که اطمینان بخش باشد برای بنده پیغام ندادند و امروز هم عرض می‌کنم اگر این عبارت اینطور باشد شاید پس فردا هم بنده همین طور بشوم توسعه معارف تا اندازه‌ای که ممکن باشد اگر چه امروزه اینطور شده است رئیس کل مالیه که مجلس بالاتفاق و با یک نظر خوبی استخدام او را تصویب کرد از وظایف اولیه اش این است و می‌خواهد کلیه حقوق ادارات دولتی را اعم از معارف و غیره در تحت تنظیم در بیاورد که ماه به ماه مرتباً برسد و البته معارف و غیره در نظر بنده علی السویه خواهند بود. ولی رشته معارف در حدود امکان باید قدری عملی بشود در این جا لازم می دانم خاطر آقایان را متوجه کنم به یک نکته و آن این است که توسعه مدارس دو چیز بیشتر لازم ندارد. یکی معلم و مربی برای توسعه معارف و یکی تصویب مصارف و مخارجی که از طرف دولت پیشنهاد می‌شود بنده نظرم هست سال گذشته موقعی که بودجه‌های اعتباری در این جا مطرح بود در چندین جلسه از طرف هر کدام آقایان به نوبه خودشان اظهاراتی شد راجع به موافقت معاف و بنده امیدوار بودم که ممکن است مبلغ معتنابهی از برای معارف تخصیص داده شود و بالاخره در موقع رأی گرفتن فقط بنده تنها ماندم و تقاضا کردم بودجه معارف برگردد به کمیسیون تا اینکه ثانیاً یک مقداری از طرف دولت وقت که آقای مشیرالدوله رئیس‌الوزراء بودند دقت شود و ثانیاً پیشنهاد شود در آن وقت پیشنهاد بنده طرف توجه نشد و بالاخره یکی از آقایان تقاضای تجزیه کردند به سیزده جزء تجزیه شد و هر کدام را آقایان جدا جدا رأی دادند امروز هم عرض می‌کنم این مجلس مادام که هست و مجلس دیگر که خواهد آمد اعم از اینکه بنده باشم یا نباشم شرط توسعه معارف موافقت تامه مجلس است با پیشنهادات دولت راجع به مصارف معارف. بنابراین این مسئله کی عملی می‌شود. آن موقعی که از طرف دولت راجع به مدارس و معارف مملکت یک مقدار مصارفی که قابل توجه باشد پیش بینی شود و تقدیم مجلس گردد و مجلس هم رأی بدهد بعد تأسیس مدرسه و ایجاد کلاس‌های فوق العاده از وظیفه وزیر معارف است. یکی دیگر اینکه از مواد این پروگرام اصلاح قوه قضائیه است بنده با کمال تأسف عرض می‌کنم قوه قضائیه که شانزده سال است در مملکت ایجاد شده عوض اینکه یک قدم مخصوص برداشته شود عجالتاً صورت مطلوبی ندارد و در موقعش ما می‌توانیم بگوئیم آن عدلیه که در حکومت مشروطه هست با تمام نقایص آن امروز نیست. بنابراین طرز اصلاح آن چه شکل خواهد بود طرز اصلاح موافقت تامه مجلس که یگانه مرکز صلاحیت دار است با دولت وقت برای وضع قانون و بنده وقتی که در اوضاع عدلیه قدری فکر می‌کنم می‌بینم پارسال یک عده از وضعیت عدلیه ناراضی بوده‌اند ولی از چند ماه به این طرف دیدم که مردم خیلی ناراضی ترند و چراغ برداشته‌اند و عقب عدلیه پارسال می‌گردند در یکی از مواد این پروگرام دارد موازنه صادرات و واردات. این یک مسئله فنی است و بعد از آنکه ما متخصص مالیه آوردیم و رئیس آن‌ها دکتر میلیسپو است البته این مسئله باید به او احاله شود و شاید رجوع هم شده باشد و نظریات او با نظریات سایر اهالی مملکت که در امر صادرات و واردات خبرویت دارند البته باید تهیه شود و به مجلس پیشنهاد شود و در همین پروگرام هم یک اشاراتی شده است آقایان تصدیق می‌فرمایند که قسمت اعظم و اکثر عایدات ایران از نقطه نظر تجارت خارجی از سمت شمال بوده و متأسفانه بواسطه وضعیات بین المللی و جنگ‌های عمومی این راه تا حدی مسدود شده و تمام مال التجاره ایران که از سمت شمال خارج می شده است امروز در ایران مانده است. به عبارت آخری صادرات و واردات ما نسبت به روسیه و شمال مثل قبل از جنگ نیست و کلیه تجارت سمت شمال را وقتی که ملاحظه بفرمائید می‌بینید تقریباً صفر شده و یگانه راه برای رسیدن به این مقصود ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه است با حکومت روسیه و به همین جهت است که در همین ماده زینتی به عقیده آقای مدرس تصریح شده است ایجاد قراردادهای تجارتی و پستی و تلگرافی با دولت روسیه به طریقی که با مصالح مملکت توافق داشته باشد اول قدمی که می‌بایست دولت بردارد این است که با جدیت و کوشش قراردادهای تجارتی و پستی و تلگرافی خود را با دولت روسیه منعقد کند و به مجلس بیاورد تا از تصویب مجلس بگذرد.این اول قدم است برای جلوگیری از فقر عمومی هر مملکت و باز شدن راه تجارت و سعادت به روی مردم واِلا اگر خدای نخواسته مدتی طول بکشد بنده عرض می‌کنم هیچ قوه و توپ و هویت زری لازم نیست از خارج به سمت ایران متوجه شود و خود این فقر اقتصادی و عمومی برای اضمحلال این مملکت کافی خواهد بود. بنابراین بهتر این است که همین ماده زینتی طرف توجه دولت شود و غیر از این هم هیچ راهی نیست. اما از نقطه نظر داخلی در ماده چهارم پروگرام می‌نویسد: استخدام مستخدمین برای وزارت فواید عامه. وزارت فواید عامه که امروز چندان مطمح نظر نیست از نقطه نظر حق و واقع ایجاد فواید عمومی اداره کردن فواید عمومی باید یکی از بزرگترین وزارتخانه‌های مملکت باشد و این هم نخواهد شد مگر بوسیله آوردن متخصصین برای اینکه ما باید تصدیق کنیم شش هزار سال است ادعا کردیم بس مان است قدری پیاده شویم و به محسوسات نگاه کنیم و ادعا را کنار بگذاریم بنده هر قدر بگویم مخابره تلگراف را خوب می دانم فایده ندارد مگر وقتی که بنده را پشت دستگاه بنشانند و بتوانم مخابره کنم آن وقت صحیح است و متأسفانه بواسطه این ادعائی که از قدیم برای ما به ارث مانده است هیچکس نیست بگوید من چیزی نمی دانم هر کس همه چیز را می داند و بواسطه همین ادعاها است که دچار بدبختی شده‌ایم اگر یک جای خطوطی باشد کلاه خود را قاضی کنید همانطوری که در اطاق خلوت پهلوی خودش فکر می‌کند معلومات من چیست چون آن جا کسی نیست تصدیق می‌کند فلان چیز را نمی داند اما به محض اینکه جلوی یک عده اشخاص افتاد همه چیز را می داند این خودش یکی از معایب بزرگ است و بنده چیزهائی را که نمی دانم و چیزهائی را که می دانم عرض می‌کنم نمی دانم اگر چه در محیط هم نقص باشد بنابراین بنده معتقدم که یگانه راه برای توسعه و اصلاح و ازدیاد فواید عمومی از قبیل راه‌های شوسه و منافع جنگل‌ها بالاخره حفظ این راه‌هایی که دیگران داده‌اند لازم است متخصصین بیاورند و بالصراحه عرض می‌کنم یک راه‌هایی را که دیگران ساخته‌اند و بر حسب پیش آمد حوادث دست ما افتاده حالا ما خیلی خوشوقت هستیم و مال ماه بوده بوده است برای اینکه در زمین ما ساخته شده بود فعلاً به دست افتاده است یک قسمتش مال روس‌ها بوده و در اثر آن قرارداد متعلق به ما شد و بالاخره الآن هم مال ما است سابق هم مال ما بوده اگر ما در فکر این راه‌ها نباشیم و همه ادعاهای عهد کیکاوس را تعقیب کنیم این را تماماً خراب خواهد شد آن وقت در دنیا خواهند گفت که به ایران یک راه درست کرده دادند نتوانستند نگاهداری کنند بنابراین بنده یکی از مسائل که خیلی طرف توجه است و در پروگرام دولت سابق هم طرف توجه بوده مخصوصاً جلب متخصصین از طرف وزارت فواید عامه است و بنده عقیده دارم هر چه زودتر بایستی رئیس محترم دولت آن را تعقیب کند. یکی دیگر از مواد پروگرام دارای بدهی‌های دولت است و بنده عقیده دارم یکی از مطالبی که اعتبار امضای دولت را حفظ می‌کند این است که آنچه طلب دارد از مردم بگیرد و آنچه بدهی دارد بدهد البته دولت با بودن مجلس اختیار ندارد دعاوی را قطع کندن و با طرف معین کند خواه دعاوی زیاد باشد خواه کم خواه طرف ایرانی باشد خواه غیر ایرانی و از نقطه نظر خرج بایستی مجلس تصویب کند بنابراین نبایستی وحشت داشت. می‌فرمایند نمی دانم طلب زید را می‌خواهند بپردازند یا طلب عمرو را بنده عرض می‌کنم بعد از آنکه دولت به مجلس پیشنهاد کرد با یک ادله مثبتی ثابت کرد دولت مد نظر فلان زید است مجلس هم چون خرج آن‌ها را تصویب می‌کند اگر تصویب کرد حق است و اگر تصویب نکرد باطل است و مسئله هیچ جای نگرانی ندارد بالاخره آقای مدرس در آخر فرمودند که سپهدار اعظم و مصباح دیوان چون مشورت بودند اگر ایشان به جای مشاورین بودند اینطور جواب می داند که عملی ترین پروگرام دولت اجرای قوانین است از نظر قانون ممیزی قانون شورای دولتی محاکمه وزراء و غیره. بنده عرض می‌کنم اجرای قوانین جزء پروگرام کردن عکس مقصود را حاصل می‌کند برای اینکه هیئت دولت و کابینه وزراء قوه مجریه مملکت هستند قوه مجریه باید قوانین مصوبه مجلس شورای ملی را اجرا کند اگر نکرد قوه مقننه نیست این معنی ندارد که یک دولت پروگرام خودش بنویسد اجرای قوانین موضوعه و اگر همچو چیزی نوشت باید به آن دولت خندید اما آمدند و نوشتند اجرای قوانین از قبیل ممیزی که باصطلاح هنوز در دست اقدام است و از تصویب مجلس نگذشته است مگر اینکه بگوئیم اجرای قضیه است البته بشود.قانون شورای دولتی که شور اولش تمام شده و هنوز شور ثانی آن تمام نشده ما بگوئیم دولت در پروگرامش بنویسد اجرای قانون شورای دولتی. قانون محاکمه وزراء هنوز راپُرت آن به مجلس نیامده در کمیسیونی که بنده در آن جا عضویت دارم و خود آقای مدرس هم رئیس هستند از ۳ ماه قبل تا به حال بیشتر از دو مرتبه منعقد نشده در صورتی که بنده علاقه دارم یکی از قوانینی که فوق العاده برای مملکت لازم است قانون محاکمه وزراء است برای اینکه در مملکت نباید تبعیض بشود مثلاً اگر فلان بقال یک خطائی کرد فوراً باید به محکمه جلب شود ولی اگر فلان وزیر یک خلافی کرد یا نقض قانونی کرد بواسطه نبودن قانون ایشان آزاد باشند باید در مقابل قانون تمام افراد علی السویه باشند بنابراین بنده خواهش می‌کنم آقایان حاضر شوند و کمیسیون تشکیل شود و مانعی هم نخواهد داشت و تصور می‌کنم این قانون را اگر دولت هم موافق نباشد باید گذراند و دولت سابق این قانون را به مجلس پیشنهاد کرد و دولت فعلی هم در پروگرام خودش به آن اشاره نموده است که ما هم موافقیم بالاخره اصلاح قانون سربازگیری.در این قسمت دیگر اعتراضی نفرمودند و بنده هم معتقدم که قانون سربازگیری یکی از قوانین خیلی لازم است مملکتی که سرباز و قشون ندارد هیچ دلیل ندارد اول امنیت بعد همه چیز البته موقعش که رسید ما اطلاعات خود را در آن زمینه عرض خواهیم کرد و عقیده ما این است که دولت این قانون را زودتر تقدیم مجلس کند در اصلش هم بنده و هم آقای مدرس موافق هستیم در فروعش هم بعد مذاکره می‌کنیم.

رئیس- آقایان با چند دقیقه تعطیل موافقند؟

وزیر امور خارجه- بنده عرض دارم. اجازه می فرمائید.

رئیس- پس تأمل بفرمائید تا آقای وزیر امور خارجه اظهاراتشان را بفرمایند.

وزیر امور خارجه- بنده مختصراً می‌خواهم نسبت به بعضی نکته‌های کوچک که باید ناگفته نماند عرایضی بکنم اگر چه در موقع شور مواد باید این صحبت‌ها بشود ولی چون می دانم در این جلسه موقع نخواهد رسید به این جهت عرض می‌کنم آقای مدرس با اینکه خودشان را در اقلیت معرفی فرمودند ولی آنچه بنده ملاحظه کردم روح بیاناتشان موافق با پروگرام دولت بود و نسبت به روابط خارجی که ایشان فرمودند زینت است اگر چه آقای تدین تا اندازه‌ای توضیح دادند ولی آقای مدرس یک نکته در نظر داشتند که توضیح داده نشد. آقای مدرس فرمودند هر دولتی باید روابطش با دُوَل خارجه حسنه باشد الا اینکه به چه کیفیت. آقایان تصدیق خواهند فرمود که در این موضوع این جا نمی‌شود طول کلام داد ولی بنده لازم می دانم این جا گفته شود دولت ایران باید با تمام دُوَل روابط حسنه داشته باشد و این دولت هم همینطور جد و جهد خواهد کرد فقط بنده یک کلمه را اضافه می‌کنم شاید منظور ایشان هم بوده باشد که این روابط را دولت حفظ خواهد کرد بدون تمایل به هیچ طرفی (صحیح است) در فرمایشات آقای تدین هم چون یک مناسبتی پیدا شد عرض می‌کنم در مسئله صادرات و واردات گفته شد باید موازنه شود بواسطه تجدید روابط تجارتی با دولت روسیه البته این مطلب صحیح است و همینطور هم هست و هر وقت که روابط تجارتی ما به آن طریقی که میل داریم و مصلحت ما اقتضا کند توانستیم موفق شویم تا یک اندازه حال فقر مملکت اصلاح خواهد شد لکن این روابط تجارتی را ما برقرار خواهیم کرد بطوری که موافق مصالح این مملکت باشد مسلم است دولت ایران نمی‌تواند روابط خارجی خودش را بأی نحوکان منعقد نماید بلکه یک ملاحظاتی هست و باید به صرفه و صلاح مملکت ایران باشد و به همین جهت است که در پروگرام قید شده اما این نکته را هم عرض می‌کنم برای اینکه وزیر فواید عامه به مجلس معرفی نشده است تا در این موقع بتواند این مطلب را توضیح بدهد و آن این است که البته آقایان متوجه هستند و می دانند که موازنه صادرات و واردات فقط به این نخواهد شد که ما روابط تجارتی با دولت روسیه داشته باشیم. موازنه صادرات به اصطلاح علمای ثروت و علم اقتصاد سیاسی مملکت تولید ثروت نخواهد کرد و موازنه صادرات و واردات نخواهد شد مادام که در مملکت مردم به قدر کفایت کار نکنند و تولید ثروت ننمایند تا آن ثروت‌هایی را که تولید می‌کنند بتوانند در ازاء آنچه از خارج می‌آورند بدهند پس اینکه در پروگرام هیئت دولت نوشته شده است موازنه صادرات و واردات مقصود دولت این بوده است که عرض کردم چون آقای مدرس فرمودند و حق هم داشتند این توضیح را بخواهند که دولت ایران اصل موازنه صادرات و واردات را این می داند که در مملکت کار کند و تولید ثروت نماید. تولید ثروت را هم خود مردم باید بنمایند و مثل اینکه در سایر جاها کار می‌کنند در این جا هم خود مردم کار بکنند تا اینکه ثروت مملکت زیاد شود و در مقابل آنچه که بالضروره محتاجند از خارج بیاورند بتوانند بدهند و یک حال ضعفی که از برای قوه تولید به این مملکت پیدا شده سبب شده است که مردم محتاجند به اینکه تا مدتی از طرف دولت به آن‌ها کمک شود و مقصود از این کمک این نیست که دولت پول دستی به مردم بدهد بلکه مقصود از این کمک این است که دولت وسائلی ایجاد کند که قوه تولید به مردم دو مرتبه اعاده شود تا بتوانند به وسایل شخصی خودشان تولید ثروت کنند و در مقابل حوائج مملکتی تأدیه نمایند این هم که در این جا نوشته شده است روابط ودادیه را تکمیل خواهیم کرد راست است و انشاءالله موفق خواهیم شد آن‌ها هم مساعدت خواهند کرد و اطمینان داریم و چون وزیر فواید عامه این جا نیست به این جهت بنده نیابت کردم برای اینکه هیئت دولت حالیه هم این عقیده را داشته است. در ضمن اعتراضاتی که آقای مدرس به پروگرام فرمودند اظهار کردند چرا اجرای قوانین را ذکر نکرده‌اند و معتقد بودند بهتر این بود که پروگرام را منحصر به اجرای قوانین بنمایند اگر چه آقای تدین توضیح دادند ولی بنده هم در تعقیب فرمایشات ایشان عرض می‌کنم لازم نیست در پروگرامی که دولت به مجلس پیشنهاد می‌کند اجرای قوانین ذکر بشود به جهت اینکه قانون برای اجرا شدن وضع می‌شود و وظیفه نمایندگان است که وقتی قانون مجرا نشد و وقتی که دیدند دولتی از اجرای قانون استنکاف دارد آن دولت را نگاه ندارند اما اینکه راجع به تکلیف فرمودند بلی، تکلیف دو قسم است یکی تکلیف حتمی و ظاهری است و یکی هم تکلیف وجدانی است. اجرای قانون تکلیف حتمی و ظاهری و همه چیز است و باید دولت اجرا کند و اگر نکرد همه قسم مسئول است یک تکلیف هم وجدانی است مثلاً وجدان بنده مرا مکلف کرده است یک عملی بکنم ولی اگر نکردم نمی‌توانند بگویند تو مکلف بودی این کار را بکنی مثل احسان که هر کس وجداناً مکلف است احسان بکند ولی ظاهراً بغیر از آنکه قانون شرع هر کسی را مکلف کرده است دیگر انسان تکلیفی ندارد اگر زائد بر آن نکرد نمی‌شود گفت چرا نکردی. هیئت‌های دولت هم تکالیفی دارند آنچه را که تکالیف وجدانی است نباید ذکر کنند مثل این است اجرای قانون زیرا اگر در پروگرام بنویسیم اجرای قانون خواهیم کرد مثل این است که حق داریم نکنیم و حال آنکه چنین حقی نداریم و یک تکالیفی هم هست که هیئت دولت برای خود تصور می‌کند و آن‌ها را در مقابل مجلس شورای ملی به صورت پروگرام تعهد می‌کند و آن چیزهائی است که در پروگرام نوشته می‌شود و بعد از این هم نوشته خواهد شد که هر دولتی چه تکالیف دیگری را وجداناً برای خود تصور کرده و در مقابل مجلس بر عهده می‌گیرد و وقتی بر عهده گرفت و تصویب فرمودند و این هیئت دولت را نگاهداشتند این هیئت دولت بر خودش واجب و لازم می داند آن‌ها را اجرا کند این است که در پروگرام‌ها علاوه بر تکالیف حتمی یک تکالیف وجدانی هم ذکر می‌شود و اختلافاتی هم که دولت‌ها با هم دارند که یک دولتی در مجلس قبول می‌شود و دولت دیگری قبول نمی‌شود در سر این تکالیف است واِلا هیچ دولتی به مجلس شورای ملی نمی‌آید به این معنی که قوانین موضوعه را فقط اجرا کند این توضیحی بود که بنده می‌خواستم عرض کنم.

(احسنت - احسنت)

رئیس- جلسه ختم شود یا تنفس داده شود؟

رکن‌الدوله- بنده یک پیشنهادی تقدیم کرده بودم.

رئیس- قرائت می‌شود. آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا- بنده در ختم جلسه عرضی ندارم ولی تقاضا می‌کنم بعد از ظهر هم جلسه شود برای اینکه همانطور که آقای تدین فرمودند زود گفته نشود مذاکرات کافی است که بعضی اعتراض کنند ما مطالب مان را نگفتیم و اگر بخواهیم به ترتیب روزهای مرتب مجلس مشغول شویم به سایر کارهای مان درست نخواهیم رسید.

(در این موقع جمعی از نمایندگان فرداً فرد خارج شدند)

رئیس- آقا تشریف نبرید.

سلیمان میرزا- به این جهت بنده پیشنهاد کردم عصر هم جلسه شود.

رئیس- با ختم جلسه کسی مخالف نیست؟

(گفته شد خیر)

رئیس- پیشنهادی از طرف آقای رکن‌الملک رسیده است که عصر هم جلسه شود قرائت می‌شود. (به شرح ذیل قرائت شد)

بنده تقاضا می‌کنم امروز عصر مجدداً جلسه مجلس تشکیل شود که بقیه مذاکرات در پروگرام خاتمه پیدا نماید.

رئیس- مخالفی نیست؟

آقا سید یعقوب- بنده مخالفم.

رئیس- بفرمائید

آقا سید یعقوب- بنده عرض می‌کنم هیئت دولت که مشغول کار هستند و به مجلس و مقام سلطنت هم معرفی شده و پروگرام دولت یک کاری نیست که فوری و لازم باشد و همین امروز بگذرد. بنده دیروز در کمیسیون عرایض گرفتار بودم و نتوانستم در جلسه حاضر شوم سایر آقایان هم در کمیسیون‌ها گرفتارند به این جهت خوب است مطابق ترتیباتی که مجلس داده است جلسه در موقع خودش منعقد شود آقایان هم زودتر تشریف بیاورند و تا پنج ساعت از شب رفته و هر وقتی که اکثریت رأی بدهد مذاکره نمایند دیگر محتاج نیست هم صبح و هم عصر جلسه بشود.

(بعضی از نمایندگان- رأی بگیرید)

رئیس- بالفعل عده برای رأی گرفتن کافی نیست.

وزیر امور خارجه- بنده از آقای مخبر کمیسیون بودجه یک تقاضائی دارم اگر اجازه بدهید عرض کنم.

رئیس- حالا این مسئله را حل کنیم بعد به آن مسئله برسیم. (جمعی گفتند روز سه شنبه جلسه باشد)

رئیس- چون عده کافی نیست می‌ماند برای روز سه شنبه.

(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس- مؤتمن‌الملک