مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۵

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۰ نشست ۷۵

صورت مشروح مجلس یوم شنبه چهارم شهر رجب المرجب (۱۳۴۰)مطابق (۱۳)برج حوت(۱۳۰۰)

مجلس دو ساعت و نیم قبل از غروب تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید

صورت مجلس یوم ۵شنبه (۱۱) برج حوت آقای تدین قرائت نمودند

رئیس – نسبت به صورت مجلس ایرادی هست یا خیر

(اظهاری نشد)

رئیس – صورت مجلس تصویب شد قبل از اینکه داخل دستور بشویم چند فقره سؤالی که قبلا نوشته شده بود از آقای وزیر پست و تلگراف می‌شود بعد داخل در دستور می‌شویم آقای میرزا علی کازرونی و آقای مستشار السلطنه و آقای سردار مفخم و آقای امیر ناصر و آقای رئیس التجار و آقای عمادالسلطنه راجع به کنترات مسیو مولیتر سؤالی داشتند

آقای آقا میر علی کازرونی (اجازه)

آقای آقا میرزا علی کازرونی _ در حقیقت بنده این سؤال را از جانب اکثر نمایندگان می‌نمایم (بعضی گفتند اتفاق است) نظر به اینکه مدت کنترات ارشده است از این جهت از آقای وزیر پست و تلگراف سؤال می‌کنم آیا می‌شود تعیین بفرمائید که چه وقت لایحه تجدید کنترات او را به مجلس خواهند آورد وزیر پست و تلگراف در این مدت چهل و دو سه روزی که بنده متصدی کار شده‌ام بدون اینکه خودنمائی کرده باشم برای انتظام امور پستخانه خیلی زحمت کشیده‌ام وقتی که وارد اداره پستخانه شدم آن اداره را به طوریکه آرزومند بودم ندیدم و یک نفاقهائی بین اجزا و مدیر خودشان موجود بوده، بنده قبل از آنکه داخل در امرات اداری پستخانه بشوم لازم دانستم که بدوا انتظام و دیسییلین اداری را در نظر بگیرم و بعد داخل در کارهای رسمی بشوم و حقیقة از اجزاء اداره پستخانه خیلی ممنونم برای اینکه روز اولی که برای سرکشی به اداره پستخانه رفتم آقایان را خواستم و با حضور آنها مذاکراتی کردم و از موافقت آنها بی نهایت ممنون شدم که با نظر من مخلفت نکردند و بنده هیچ از آنها ناراضی نیستم از آن طرف هم اگر بنده معتقد باشم و بگویم که مسیومولیتر آدم خدمتگذار و درستی است و هر چه در اطراف ایشان گفته می‌شود حقیقت ندارد ولی نگرانی که در آتیه برای بنده هست این است که روح انقیاد و اطاعت از اعضاءپستخانه نسبت به مولیتر برداشته شده است و مسومولیتر دیگر قادر بر این نیست که بتئاند آن اداره را مرتب کند ولو اینکه به ماهی پنجاه تومان هم متقاعد شود که خدمت خود را ادامه دهد به همین نظر بنده گمان می‌کنم آقایان هم موافقت داشته باشد و مقصود آقایان در عدم تجدید کنترات ایشان حاصل و نگرانی مفقود شود و گمان می‌کنم دیگر مذاکره در اطراف این مسئله لزومی نداشته باشد

(صحیح است صحیح است)

رئیس – گمان می‌کنم سؤلات سایر آقایان دیگر موضوعی ندارد

(گفته شد صحیح است)

رئیس – آقای سردار مفخم راجع به سیم‌های دائر و بائری که روسها به دولت انتقال داده‌اند سؤالی دارند

سردار مفخم – سؤال بنده سه فقره بود که در چند روز قبل به مقام محترم ریاست تقدیم کردم یک فقره آن همین بود که گفته شد و بنده دیگر داخل در این موضوع نمی‌شوم.

دو فقره دیگر آن را اگر اجازه بفرمایند عرض کنم یکی در باب سیم‌های دائر و سایر لوازم تلگرافی که از روسها به دولت علیه منتقل شده که می‌بایستی وزارت تلگراف ضبط و جمع آوری نماید آیا از طرف دولت به آنها رسیدگی شده و تصرف نموده‌اند یا خیر و نیز چند رشته از سیمهای دائر دولت علیه و سم‌های خود روسها که در دستنظامیان روس بوده و بعد از رفتن آنها انگلیسرها تصرف و دخالت کرده‌اند آیا اقدامی در این باب به عمل آمده و این سیم‌ها به اختیار اداره تلگرافی دولت علیه در آمده است یا خیر؟

وزیر پست و تلگراف – راجع به آن سیمی که از قزوین به همدان و از همدان به کرمانشاهان مستند است و در موقع انقلاب و در دست تلگرافچی‌های خارجه بوده است بنده وقتی که وارد شدم بعضی اقدامات کردم و آن سیم‌ها تماما به تصرف دولت ایران درآمد و فعلا در دست خود ایرانیها است ولی یک رشته سیم است که خود انگلیسها دلیر نموده‌اند و نظامیان آنها کشیده‌اند آنرا هم مشغول اقدامات هستیم که از آنها بخریم و به توسط وزارت امور خارجه مذاکرات لازمه شده است و دور نیست تا آخر حوت نتیجه مقصوده بدست آید ولی یازده خط سیمهای تلگرافی است که از طرف روسها به دولت ایران واگذار شده است و فعلا هم در تصرف وزارت پست و تلگراف است بنده آنرا می‌خوانم جلفا به خوبی یازده فرسخ و نم خوی به سلماس هفت فرسخ – سلماس با رومیه یازده فرسخ و نیم ارومیه به محمد یار ده فرسخ ونیم محمد یار بسا و جبلاغ شش فرسخ – خوی به شرفخانه نه فرسخ – خوی به قره علینی دوازده فرسخ – قره علینی به ماکو پنج فرسخ – ماکو به اریلی هفت فرسخ و نیم – رشت به قزوین بیست و شش فرسخ – قزوین به اوج شانزده فرسخ.

این سیم‌ها تمام به تصرف ایران در آمده است و تلگرافچی‌های ایرانی با آنها مشغول مخبرات هستند

سردار مفخم – عرض کردم یک مقداری از سیم‌های بائر و سایر لوازم تلگرافی که از روسها به دولت ایران واگذار شده است و بایستی جمع آوری شود و از قراری که شنیده می‌شود لوازمات خیلی زیادی است چنانکه یک روز خدمت آقای سپهسالار اعظم بودم فرمودند وقتی که من والی ایالت آذربایجان بودم یک روز برای سرکشی با نیازهای اسباب هائی که روس‌ها باقی مانده بود می‌رفتم در راه شرفخانه بعضی تپه‌های کوچک به نظر من رسید پرسیدم این تپه‌ها چیست؟

گفتند تپه نیست سیم‌های تلگرافست که در روی هم چیده‌اند این بود که خواستم ببینم از طرف وزارت پست و تلگراف برای جمع آوری آنها اقدامی شده است یا خیر؟

و اما آن سیم‌های دائر که فرمودند همینطور است ولی یک سیم دیگری که خیلی محل توجه و متعلق به خود ایرانی هاست و فعلا در دست انگلیس‌ها می‌باشد آن سیمی است که از مشهد به سیستان کشیده شده است این سیم چون از یک طرف به روسیه و از طرف دیگر به هندوستان وصل می‌شود خیلی اهمیت دارد.

این سیم در زمان استبداد یعنی در زمان مخبرالدوله به مخارج خود ایران کشیده شده است روسها تقاضا کردند که چون این سیم در روسیه هم کار می‌کند حفظ و تعمیرات آنرا به عهدۀ آنها واگذار نمایند بعد از آنکه نظامیان روس به ایران آمدند آن سیمها را جبرا ضبط کردند و وقتی که نظامیان روسی رفتند آن سیم‌ها بدست نظامیان انگلیس افتاد بعد از آنکه نظامیان انگلیس هم کوچ نمودند آن سیم‌ها را انگلیس‌ها من غیر حق بدست دارند علت ندارد سیم به این مهمی که هم به روسیه و هم به کرمان و هندوستان وصل می‌شود در دست انگلس‌ها باشد البته توجه خواهید فرمودکه این سیم از دست انگلیس‌ها خارج شده و به تصرف دولت علیه در آید.

اما آن سیمی که فرمودند به توسط خود انگلیس‌ها دائر شده است چون نفرمودند کدام سیم است لذا بنده برای استحضار خاطر ایشان عرض می‌کنم که آن سیمی است که از کرند به قره تو کشیده شده است و آنها مدعی هستند که این سیم را نظامیان آنها کشیده‌اند.

لهذا باید تحقیق شود اگر متعلق به ایران است که باید دولت تصرف کند و اگر متعلق به ایران نیست هر طور که صلاح می دانند خریداری نمایند.

(خود انگلیس‌ها ابدا به آن سیم حق ندارند).

سردار مفخم – بنده تصدیق می‌کنم و این سؤال که کردم برای این بود که شنیدم می‌خواهند آن سیم را به اداره تلفن بفروشند.

لذا عرض کردم که حق ندارند و در هر صورت باید به دولت ایران واگذار نمایند.

وزیر پست و تلگراف – راجع به اشیاء تلگرافی روس‌ها همانطور که فرمودند مقداری موجود است و در تلگراف خانه ضبط شده است و صورتش هم خیلی مغصل است می‌نویسند (چوب تلگرافی نظامی ۲۱۶ اصله) این صورت خیلی مفصل است و خواندن ندارد.

مقصود اینکه تمام این اسباب‌ها در تصرف خود دولت است اما راجع به سیم از مشهد به سیستان جوابش را بعد عرض می‌کنم.

ولی راجع به سیم کرند و قصر بنده تحقیق کردم گویا متعلق به ایران نیست و مقتضیات نظامی آن سیم را ایجاد کرده است به ره حال البته اقدامات خواهد شد که به دولت واگذار شود.

رئیس – شاهزاده سردار مفخم راجع به پستخانه بنادر سؤال دیگری داشتید.

سردار مفخم – یک سؤال دیگر بنده راجع بیستخانه هائی بوده که دولت انگلیس در بعضی از بنادر و سواحل جنوبی تأسیس کرده و مطابق قرار داد کنگره مادرید بایستی در اول ژانویه ۱۹۲۲آنها را برچبنند و در یک نقطه از آنجا که از محمره به عیادان باشد بدون اینکه امتیاز یا قرار دادی از دولت ایران داشته باشد سیم کابل یعنی سیم دریائی کشیده‌اند به هر حال بنا بود در اول ژانویه ۱۹۲۲ تمام را برچبنند و دولت علیه به جای آنها تأسیس پست و پستخانه نماید اگرچه چند روز قبل یکی از نمایندگانر محترم این سؤال را به طور اختصار نمود و آقای وزیرست و تلگراف در جواب اظهار نمودند که تا سه جهار ماه دیگر پستها برچیده می‌شود چون بنده علت تفویق تا چهار ماه یگر را ندانستم می‌خواهم بدانم آیاممکن است علت را بیان فرمایند و نیز برای تلگرافخاانه آنجا چه اقدامی فرموده و یک نکته دیگر را هم تذکرا عرض می‌کنم آقای وزیر پست و تلگراف فرمودند که انگلیس‌ها در شش نقطه پستخانه دارند و حال آنکه در نه نقطه است و آن قرار داد شامل کلبه آنها است آیا به این مسئله هم توجه فرموده‌اند یا خیر؟

وزیر پست و تلگراف – در چند جلسه قبل یکی از نمایندگان محترم این سؤال را از بنده فرمودند و جواب را هم عرض کردم گمان می‌کنم آقای سردار تشریف نداشتند یا اینکه فرموده‌اند بنده عرض نکردم شش نقطه عرض کردم شش نقطه است که تحت دفاتر هند بوده است و سه نقطه است که مطیع دفاتر بین النهرین است و خواهش نمودم که اعتماد بفرمایند همانطوری که آن روز عرض کردم بگذارند تا اقداماتی که لازم است به عمل آید و نتیجه مطلوبه حاصل شود و اگر هم تجدید سؤال بفرمائید فعلا جواب آن معذورم

رئیس – آقای سلیمان میرزا در موضوع سیم تلگراف کرند ظاهرا تجدید سؤال دارند

سلیمان میرزا – البته آقای وزیر آن قدرها از قوانین مملکتی مسبوق هستند و این جمله را که فرمودند البته برمیخیزند و تکذیب می‌فرمایند وقتی که قشون یک دولت اجنبی به زور سر نیز موارد یک مملکت دیگر می‌شود به هیچ وجه حق کشیدن سیم تلگراف و اقدامات ظالمانه دیگر ندارد بنابراین اگر نظامیان انگلیس سیم تلیگراف کشیده‌اند با اقدام دیگری کرده باشد به هیچ وجه تعلق به آنها ندارد بلکه یک عمل غاصبانه و ظالمانه کرده‌اند و باید جبران این خیانت را بکنند و هیچ مقتضی نبود که آقای وزیر در مجلس رسمی بفرمایند که سیم کرند متعلق به نظامیان انگلیس است جز یک محل بدون اجازه کرده‌اند و هیچ کس به آنها اجازه نداده است که این سیم را بکشند و هر کس بدون اذن صاحب ملک سیمی بکشند آن سیم متعلق به صاحب ملک است بنابراین چون این عبارت برخلاف نظر و عقیده بنده بلکه برخلاف تمام قوانین عدل و انصاف دنیا بوده و برای اینکه اثری از این کلمه ایشان (که اشتباه فرمودند) در آتیه پیدا نشود فورا از آقای رئیس استدعا کردم که اجازه بفرمایند تا تجدید سؤالی بکنم و آن این است که آیا سر کار این مطلب را از روی واقع می‌فرمایند که این سیم کرند متعلق به انگلیس‌ها است یا اینکه اشتباه فرمودید؟ و البته برای اینکه رفع سوء تفاهم بشود بعد از اندک تعمق و تفکری تکذیب خواهند فرمود

وزیر پست و تلگراف – این سیم در موقعی که مناسبات قسم دیگری بوده است و شاید اجازه میداده است کشیده شده و امروز این سیم در دست دولت ایران و متعلق به ایران است منتهی باید یک وجهی به آنها از بابت مخارج آن پرداخته شود و وزارت پست و تلگراف یا وزارت خارجه ایران مشغول اقدام است که آن را حل و تصفیه نماید.

رئیس – آقای مستشارالسلطنه هم راجع بیست خط مشهد سؤالی داشتند

مستشار السلطنه – بنده می‌خواستم از آقای وزیر سؤال کنم اعتباری که برای سرپرست از خط مشهد به طهران داده شده و هم چنین مخارجی که در سنوات سابقه شده است میزانش چه مقدار بوده است

وزیر پست و تلگراف – آقای مخبرالدوله را به معاونت وزارت پست و تلگراف معرفی می‌کنم

معاون پست و تلگراف – مقصود حضرت عالی گویا اداره حمل و نقل پستی است که از خراسان به طهران دائر است این اداره در سال قحطی برای اینکه علیق خیلی گران بود و نتوانستند آن را اداره کند صاحبانش ناچار شدند تعطیل کنند و دولت برای اینکه مجبور بوده راه را نگاهداری مخارجی نموده و این اداره را نگاهداری نماید ارسال میلان ئیل دولت شروع کرد به اینکه راه را اداره کند تقریبا شصت هزار تومان سرمایه گذاشتند و مشغول تنظیم راه شدند و یک اسبا ب هائی هم کرده بچه‌ها و جلال همایون و بعضی اشخاص دیگر داشتند که به یک قسمتی خریده شده و کم کم این راه عایداتی پیدا کرد و از آن عایدات آن اداره را توسعه دادند حالا اگر مقصود جنابعالی این است که تا به حال کلیۀ چقدر خرج این راه کرده‌اند؟

عرض می‌کنم که مقدمه شصت هزار تومان خرج کردند ولی در این چند ساله نیز چون دولت شروع کرد به اداره کردن راه طهران بقره تو یعنی از قم به عراق و از عراق به همدان و از همدان به کرمانشاهان و از آنجا بقره تو و بعلاوه یک شعبه هم پیدا کرد از همدان به تویسرکان و از آنجا به بروجرد و حساب این دور راه با هم مخلوط شده نمی‌توان صحبا تعیین نمود که چه مبلغ خرج این راه کرده است و چه مبلغ خرج آن راه ولی مجموعا فریب دویست و بیست هزار تومان خرج این دو راه کرده است و در مقابل دو هزار و سیصد راس اسب و مقدار زیادی کاری کالسکه درشکه و دلیجان دارد و هم چنین در تهران اداره آهنگر خانه و مؤسسات خوب دارد که مبالغی ارزش دارد و یک خانه در آنجا دولت خریده است مبلغ سیزده هزار تومان که امروز تقریبا شانزدهم هزار تومان قیمت دارد و به طور تحقیق قریب سیصد هزار تومان اسباب و اثاثیه دارد یک راپورت مفصلی راجع به این موضوع نوشته شده است که در آن راپورت راجع به حمل و نقل و نفع و ضرر آن نیز ذکری شده است و مطلب موکول به اجازه مجلس است اگر اجازه بدهد دولت آنرا به ترتیب سابق اداره کند و اگر اجازه ندید دولت اسباب‌های آن را به مزائد گذارده و محصولات پستی را به مناقصه می‌دهد که حمل کنند آن راپورت هم حاضر است و جزئیاتش هم تا یک قرآن و یک دینار در آن نوشته شده است.

وزیر پست و تلگراف – بودجه وزارت پست و تلگراف با یک راپورت تقدیم مجلس می‌شود

رئیس – آقای حاج میرزا مرتضی

(گفته شد تشریف ندارند)

رئیس – آقای سهام السلطان تشریف بیاورند و راپورت کمیسیون بودجه را قرائت فرمایند

(آقای سهام السلطان به مضمون ذیل قرائت نمودند)

لایحه نمره ۳۳۶۱ وزارت داخله راجع به تقاضای پانزده هزار تومان اعتبار برای مخارج انتخابات

لایحه نمره ۳۷۹۲۱ وزرات مالیه راجع به نهصد و هفت تومان مخارج گمرک خانه پشت کشیک دریانچی

لایحه نمره ۳۷۶۲۵ وزارت مالیه راجع به خریداری گمرک خانه در سامورا که قبل از تصویب پنجاه هزار تومان اعتبار دولت به مجلس پیشنهاد و به کمیسیون بودجه ارجاع شده بود چون اعتبار پنجاه هزار تومان در مجلس تصویب شد از طرف دولت لوایح فوق مسترد گردید.

لایحه نمره ۴۴۰۷ وزارت پست و تلگراف راجع به بودجه است ده هزار تومان اعتبار که از تلگرافخانه بیست خانه کمک داده شود نیز از طرف وزارت پست و تلگراف مسترد گردید

لایحه نمره ۴۹۶۲ وزارت داخله راحع به ساختن ۳ برج در راه کرمان نیز برای تجدید نظریه دولت مسترد گردید

رئیس – آقای حائری زاده راجع به چه مطلب است

حائری زاده – بنده گمان کردم علاوه بر آن پنجاه هزار تومان مجددا اعتبار می‌خواهند خواستم اعتراض کنم.

رئیس – آقای محقق العلما (اجازه)

رئیس – آقای رئیس کمیسیون عریض تشریف بیاورند و این راپورت را قرائت بفرمایند

حاج میرزا علی محمد دولت آبادی – رئیس کمیسیون عرایض بنده درست چشم نمی‌بیند آقای منشی قرائت بفرمایند

رئیس – آقای فتح الدوله تشریف بیاورند برای قرائت راپورت

(آقای فتح الدوله راپورت کمیسیون عرایض را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

جز از کمیسیون عرایض و مرخصی به مجلس مقدس شورای ملی کمیسیون عرایض و مرخصی در ۱۴ برج جدی منعقد پس از انتخاب هیئت رئیسه جلسات خود را مرتبا ادامه داده و به وظائف قانونی خود که رسیدگی به عرایض وارده است قیام و اقدام نمودند

و از تاریخ ۱۴ برج تا دهم برج حوت به هزار دویست طغری عرایض دارد و رسیدگی و مراجعه به مقامات مربوطه نموده خلاصه عملیات خود را بر حسب ماده ۷۵ د راطاق تنفس از نظر آقایان نمایندگان محترم گذارنیده چند فقره مطالب مهمه را کمیسیون لازم می داند به عرض مجلس شورای ملی برساند.

  • اولا شکایات وارده از حکام و رؤسا دو اثر ایلات و ولایات است که کمیسیون به مقامات مربوطه مراجعه می‌نماید وزیر اعظم در جواب کمیسیون فقط به جوابی که مأمورین و حکام ولایات می‌دهند اکتفا می‌نمایند این جواب مأمورین نظر به اینکه شکایات از خوذد مأمورین است کمیسیون را قانع نکرده عارضین هم شکایات خود را ادامه می‌دهند
  • ثانیا شکایات وارده از اداره پست راجع به غرامات وجه امانات پستی است که به وزارت پست و تلگراف مراجعه شده وزارت جواب می‌دهند اداره پست مبلغ معتنابه از بابت امانت پستی که سرقت شده به صاحبان اموال و تجار مدیون است پرداخت فرامات اموال مسروقه موکول بر این است که از طرف دولت و مجلس شورای ملی اعتباری به اداره پست بدهند تا غرامات مذکور متدرجا پرداخته و به شکایات وارده خاتمه داده شود
  • ثالثا شکایات وارده از شیراز وخراسان در خصوص گمرک قالی‌های جوهری که تا به حال بر حسب رأی کمیسیون که در وزارت مالیه تشکیل شده بود صدی شش دریافت می‌نمود ند و فعلا اداره گمرک اعلانی نموده که از اول حمل صدی بیست و پنج دریافت خواهند داشت به این جهت تجارت و صادرات قالی به کلی از میان می‌رود و ضرر عمده متوجه دولت و تجار خواهد شد علیهذا تقاضا نموده‌اند همان گمرک سابق که صدی شش است دریافت دارند.
  • رابعا شکایات مفصله از ولایات و ایالات در خصوص مالیلتها و عوارض که در ادوار فترت وضع و تحمیل بر آنها شده است اظهار اهالی این است که وضع مالیات از خصائص مجلس شورای ملی است و تا مجلس مالیاتی را تجویز و تصویب ننماید اهالی از پرداخت آن معاف خواهند بود به وزارت جواب می‌دهند تا مجلس شورای ملی این قبیل عوارض را فسخ والقاء بکند مالیه ناچار است این قبیل عوارض را فسخ و القاء بکند مالیه ناچار اسن این قبیل عوارض را ماخوذ نماید این است مسائلی که کمیسیون لازم میداند به عرض مجلس مقدس رسانده نظریات آقایان نمایندگان را جلب و تکلیف این مسائل را موکول به آراء نمایندگان می‌نماید

رئیس – امروز در این باب نمی‌شود مذاکراتی کرد طبع و توزیع می‌شود برای جلسه دیگر مذاکرات دو قانون شورای معارف است ماده چهاردهم مطرح است آقای حاج شیخ اسدالله موافق بودند

حاج شیخ اسد الله – بلی

رئیس – بفرمائید

حاج شیخ اسد الله – در ضمن مخالفت هائی که شاهزاده سلیمان میرزا نمود نسبت به دو قسمت آن که بنده در نظر دارم فرمایشاتی فرمودند که لازم است جواب بدهم و نظریات خود مرا عرض کنم فرمودند خوب است شورای عالی معارف به این مدارس هم رسیدگی کند و یک تخصصی به مدارس قدیمه داده نشود بنده تصور می‌کنم این مطلب صورت نمی‌گیرد زیرا وظایفی را که برای شورای عالی معارف معین کرده‌اند غالب آنها راجع به معارف و تحصیلات ابتدائی و متوسطه بوده بنده تصور می‌کنم که این مدارس قدیمه نسبت به مدارس متوسطه مدارس عالیه محسوب می‌شود زیرا دوره تحصیلاتشان بیست سال و سی سال طول می‌کشد.

در صورتیکه مدارس متوسطه دورۀ تحصیلاتشان پنج یا شش سال است و به علاوه طرز اداره کردن مدرس قدیمه طرز مخصوصی است که متخصصین به آن البصر هستند و بهتر می‌توانند اداره کنند اگرچه متأسف هستم که مدارس قدیمه تا کنون به هیچ وجه محل توجه اولیای امور و مجلس واقع نشده و در تمام این مدتی که مذاکره راجع به معارف می‌شود بیشتر نظرها در اطراف تحصیلات ابتدائی و متوسطه دوذر می‌زند و مساعدتهای مالی هم که می‌شود فقط محدود می‌شود به مدارس ابتدائی و متوسطه ابدا شنیده نمی‌شود که نسبت به مدارس قدیمه یک توجهات مخصوص یا یک مساعدتهای مالی شده باشد برای چه چیز مدارس قدیمه رو به نزل گذاشته است برای همین است که توجه مخصوصی نسبت به آنها نشده است اگر بادوار گذشته مراجعه فرمایند خواهند دید در دوره صفویه که یک توجه مخصوصی به عالم روحانیت داشتند چند صد مدرسه در اقطار و اطراف مملکت ساخته‌اند و امروز می‌بینیم که تمام آنها رو به تنزل و انهدام می‌رود چرا برای اینکه مساعدتی با آنها نمی‌شود برای اینکه مساعدتی با آنها نمی‌شود برای اینکه از آنها تشویق نمی‌شود بلکه بالاتر عرض می‌کنم بعضی از مدارس هم که یک موقوفاتی دارند می‌بینیم آن موقوفات را متولیانش به مصارف حقیقی خود نمی رسانند مثلا یکی از مدارسی که اموز می‌توان آنرا از هر حیث یک مدرسه صحیحی تصور کرد و تمام کلاسهای ابتدائی و متوسطه و اکابر را دارا است همین مدرسه سپهسالار است که پشت گوشمان است و اگر بنده بلند حرف بزنم صدای من آنجا می‌رسد و یک پرگرام صحیحی و مرتبی هم برای آن نوشته شده است ولی متأسفانه با این پرگرام و با این وضعیات چون محل توجه نیست رو به تنزل می‌رود حالا درست از وضعیات آن اطلاع ندارم ولی در سابق که وضع خوبی نداشت و آن را نان خانه به مردم می‌دادند بالاخره با این وضع که فعلا مشاهده می‌شود گمان می‌کنم که تحصیلات الیه ترقی کند و کدام وقت دولت متوجه به این مدارس قدیمه شده و قدم مساعدتی برای اصلاح آنها برداشته است و کدام وقت یک تشویقاتی از محصلین آن مدارس کرده است و کدام انتخاباتی را از آن تحصیلاتی که در آنجا می‌شود به عمل آورده است که تحصیلات دینیه قدری ترقی کند و افلا یک عده معدودی برای حفظ دیانت اسلامی تربیت بشوند این است که من این مدارس را مظلوم می دانم و بر ما نمایندگان واجب است که یک توجه مخصوصی نسبت به آن مدارس قدیمه بکنیم و برای اینکه آنها از این حال فلاکت بیرون بیایند لازم میدانم که مجلس با مساعدت دولت یک قدمهائی در این راه بردارد و یک کمک هائی به آنها بکند و یک پروگرامی هم برای آنها بنویسد و ماه به ماه آن طلبه هائی که در آنجا هستند امتحان بکند آن وقت ببیند که در ظرف مدت قلیلی چه تحصیلاتی در آنجا می‌شود تمام این تحصیلاتی که امروز هست در پروگرام مدارس قدیمه هم بوده است بلکه فردا کملش در آن مدارس تحصیل می‌شد و دوره آن تحصیلات هم پنج شش سال نبوده حالا یک شاگرد مدرسه که دوره تحصیلاتش پنج شش سال است می‌آید و تقاضای بعضی چیزها از دولت می‌کند ولی طلاب بیچاره مدارس قدیمه که ۱۵ سال بیست سال سی سالخون جگر می‌خوردند و تحصیل می‌کردند تا دوره تحصیلات خود را تمام می‌نمودند هیچ چیز هم از دولت نمی‌خواستند البته امروز هم دولت باید یک مساعدتهائی به این مدارس بکند و این عبارتی که در این ماده نوشته شده است خیلی خوب است که یک هئیت مشاوره از اشخاصی که نوشته شده است برای رسیدگیبه امور آنها تشکیل شود مثلا از علماء طراز اول سه نفر این خیلی خوب است ولی بنده این ماده را برای پیشرفت مقصودی که در نظر دارم کافی نمی دانم باید یک قدمهای بلندتری برداشت بنده معتقدم که مجلس شورای ملی باید همان طوری که برای مدارس ابتدائی و متوسطه چند صد هزار تومان تصویب می‌کند برای تحصیلات علوم دینیه هم اقلا پنجاه هزار تومان تصویب بنمایند و آنها را تشویق بکند و آنها را سال به سال امتحان کند ولی اینکه شاهزاده سلیمان میرزا وحشت دارند و می‌فرمایند این اشخاص که اینجا انتخاب می‌شوند باید بدانند حقوق ندارند بنده بالاتر عرض می‌کنم شرط کنند آن اشخاص هم که داخل در آن مدارس می‌شوند و تحصیل می‌کنند هیچ وقت تقاصای کاری از دولت ننمایند و فقط عالم دیانت باشند و اگر به این رویه که فعلا پیش می‌رویم پیش برویم تا ده دوازده سال دیگر این مدرسه سپهسالار با این عظمت هم خراب و ویران خواهد شد و علوم اسلامیت این مطلب را خیلی بد میدانم که در دوره ما نمایندگان ملت ایران این خسارت به عالم اسلام و دیانت وارد شود

رئیس - آقایان مدرس و کازرانی و محقق العلماء و امین الشریعه و سلطان العلما موافقند (گفتند بلی)

رئیس - آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – اولا گمان می‌کنم که یک سوء تفاهمی و یا به اصطلاح آقای آقا سید فاضل یک سوء تسامعی برای آقای حاج شیخ اسدالله دست داده است زیرا آن وقتی که بنده با این ماده اظهار مخالفت کردم عرض کردم با اینکه کاملا موافقم مخالفم و وحشت هم نکردم یک شورای علمی دیگر هم باشد بنده در تمام کارها قائل به مرکزیت هستم ولی عقیده این بود که یک شورای عالی معارف ممکن است به هر دو کار رسیدگی بکند ودر وقت وزیر و سایر اعضاء اداره هم صرفه شده باشد نه اینکه عرض کرده باشم شورای عالی معارف برای مدارس قدیمه باشد پس استدعا می‌کنم این جور تسامع را از دفاع خودشان خارج کنند بنده عقیده‌ام این بود که در صورتی که در جزو اعضای شورای معارف وجود یک نفر مجتهد را قید کرده‌اند یک نفر هم از متولیان و چند نفر از محصلین مدارس قدیمه هم که عالم به طبع شرایط باشند ضمیمه نفرمودند و در فقره چهارم از ماده دوازده اینطور می‌نویسد (تهیه و اصلاح دستورات رسمی کلیه تحصیلات علمی و فنی مدارس ذکور و اناث و نظامنامهای مدارس قدیمه و جدیده) و این کلمه قدیمه و جدیده را اگر به آخر آن ضمیمه می‌نمودند آن وقت یک شورای فوق العاده دیگری لازم نبوده و چون وزیر بر هر دو ریاست دارد دیگر وقت او هم زیاد تلف نمی‌شود که گاهی در این شورا و گاهی در آن شورا باشد ومی‌تواند دولت به هر دو رسیدگی نماید یک اشکال دیگر بنده هم بود که چون قانون برای اینجا نوشته می‌شود و لفظ مرکز را در آن ذکر نکرده‌اند این لفظ هم اضافه یک مسئله دیگر هم این بود که فرمودند طلاب را می‌توانیم ملتزم کنیم که حقوق بگیرند بنده با این مسئله هم مخالفم زیرا زحمت اشخاص اجرت لازم دارد و نمی‌شود یک مسلمان را الزام کرد که مادام العمر اجرت نگیرد و کار کند پس این اشخاص که زحمت کشیده‌اند و تحصیل کرده‌اند از چه راه باید امرار معاش کنند البته کارهائی که بر خلاف انصاف باشد نمی‌تواند بکند و نباید هم بکند پس از یک راه مشروعی باید زندگانی خود را اداره کند و راه مشروع آن فقط زحمت کشیدن و اجرت گرفتن است پس با این مسئله هم مخالفم اما اینکه فرمودند باید مدارس قدیمه هم اداره شود. البته منتهی آرزو و آمال بنده همین است و مبنای مخالفت بنده هم برای همین است که مدارس اداره شوند.

ولی اینکه می‌فرمایند به این مدارس کمک مالی نشود اگر اغراق تصور نفرمائید بنده عرض می‌کنم که اگر اوقاف مملکت را جمع کنند شاید معادل با تمام مالیه مملکت بشود این اوقاف برای کدام مدارس است؟

برای همین مدارس قدیمه است حالا عایدی این اوقاف به کجا می‌رود بنده چه عرض کنم آیا به مصرف مدارسی که برای آنها وقف شده است می‌رسد؟ آیا به مصرف حقیقی خودش می‌رسد؟ با کمال جرئت عرض می‌کنم خیر‍‍‍‍!همان طور که فرمودند اگر قدری بلندتر حرف بزنیم صدای ما بهمین مدرسه سپهسالار می‌رسد اگر وقف نامه آن را بخوانید و به آن ترتیب که در وقف نامه نوشته شده است اگر عمل شود یکی از بهترین مدارس دنیا می‌شود این مسئله چندان اهمیتی ندارد این مدرسه‌ای است که بیخ گوشمان است و هر روز صدای زنگ ساعت و اذان آن را می‌شنویم تحقیق کنید ببینید چه نحو اداره می‌شود مخالفت بنده از این نقطه نظر است که می‌بینیم یک نفر مالیه خود را وقف نامه می‌نویسد که این مالیه من به چه نحو در آن مدرسه مصرف شود و به هیچ وجه مطابق میل آن واقف رفتار نمی‌شود و از میان می‌رود فرمودند که مدارس قدیمه خراب شده است مناسب است که یک شعر در جواب ایشان عرض کنم همه از دست غیر می‌نالند سعدی از دست خویشتن فریاد بلی راست است خراب شده ولی کی آنها را خراب کرده و رو به خرابی می‌برد همان اشخاصی که موقوفات را می‌گیرند و به مصارف حقیقی خودش نمی رسانند موقعی که آقای تصیر الدوله وزیر معارف بودند این شخاص را جمع کرده و گفتند بیائید و بنشینیم اوقاف را جمع آوری کرده و این مدارس را اداره کنیم حاضر نشدند این شخاص مدارس را خراب کرده و می‌کنند البته اگر اوقاف جمع آوری شده و صرف این مدارس می‌شود هر قدر کسر بودجه داشته باشند اول کسی که رأی بدهد که آنها کمک مالی بشود بنده خواهم بود اما با این ترتیب پیش نیامد، یعنی اوقاف از چنگال این قبیل اشخاص بیرون نیاید بنده مرکز رأی نخواهم داد که حتی ۵۰ دینار هم از مالیه این مملکت صرف این کار شود و مثل سایر اوقاف حیف و میل شود البته آقایان در تاریخ دیده‌اند صفویه که آنقدر مملکت را ترقی دادند برای همین بود که در معارف کوشیدند و برای همان آقایانی که در آن مدارس قدیمه درس می‌خواندند ترتیب امتحان معین کردند و همین جهت هم خیلی از علماء و اهل عام از آنجا بیرون آمدند ولی حالا خودتان بفرمائید بیست سال سی سال یکنفر طلبه در مدرسه درس می‌خواند کدام وقت کی به او گفت بیا امتحان بده تا معلوم شود که در این بیست سی سال که مال وقف را خورده چه تحصیل کرده این است که چه در مرکز و چه در ایالات و ولایات دو چیز از همه خرابتر است.

یکی مدارس قدیمه است و یکی مساجد و معاید این هم نیست مگر برای اینکه آن اشخاصی که عایدات موقوفات را می‌گیرند به مصرف حقیقی خودش نمی رسانند البته اگر نظارتی در کار بود هر وقت ثابت می‌شد که کسی مال وقف را خورده و اجحاف کرده است او را مجازات می‌کردند مدارس به این ترتیب امروزه پیش برویم ده بیست سال دیگر اسمی هم از این مدارس باقی نخواهد بود.

بنده مخالفتم با آن اشخاص است که بر خلاف وظیفه عمل می‌کنند والا چه طور می‌شود که من با معارف مخالفت کنم بنابراین بنده باز هم تکرار می‌کنم همان طور که ما باید مواظبت بکنیم که مالیاتی که از رعایا گرفته می‌شود به مصرف حقیقی خودش یعنی امنیت و حفظ استقلال و ترقی مملکت برسد نه به مصارف شهریه اشخاص صاحب پارک و کالسکه و غیره همان طور هم وجدانا و شرعا مکلف هستیم که سعی کنیم و عایدات اوقاف را به معارف حقیقی خود برسانیم.

بنده منتظر بوده و هستم که آقای مدرس و سایر آقایان اهل علم این مطلب را مفصل تر از این بیان فرمایند برای اینکه ایشان احق و اولی هستند و یک قسمت از این مطلب هم امر به معروف و نهی از منکر است و بایستی و ملاحظه از بین برود فقط ملاحظه است که این مملکت را خراب کرده است ملاحظه است که معلوم نیست این متولیان به چه ترتیب انتخاب می‌شوند ملاحظه است که هر روز آن طلاب بدبخت عریضه می‌رسد که این وجهی که واقف برای ما معین کرده است به ما می‌دهند و صدای کسی هم در نمی‌آید.

البته باید این ملاحظات از بین برداشته شود و مال هر کسی به دست خودش برسد آن بدبخت بیچاره که امروز از این عالم رفته و آخرین آرزویش این بوده است که دارائی از در این راهخ خیر مصرف شود باید مطابق میل و آرزوی او رفتار کنند این است که اگر بخواهیم این مدارس آباد شود و تحصیلات طلاب قدیمه هم ترقی کند باید پرده محافظه کاری را درید و معلوم کرد برای چه مال اوقاف از بین می‌رود و باید گفت چرا صورت حساب اوقاف هر سال چاپ نمی‌شود و این شاگرد طلبه بدبخت که سالها زحمت کشیده و تحصیل کرده چرا امتحان نمی‌شود؟ و پس از امتحان اگر معلوم شد که مدتی این طلبه مال وقف را بیهوده خورده و تحصیل نکرده چرا عذرش را نمی‌خواهند که از مدرسه بیرون برود؟ به این واسطه بنده عرض کردم با این ماده مخالفم زیرا اگر این ماده از اینجا برداشته می‌شد و به آن طریق که بده عرض کردم در ماده دوم که اعضای شورای عالی معارف را معین کرده است در آخر آن سه نفر از مجتهدین درجه اول و دو نفر هم از مدرسین درجه اول و دو نفر هم از متولیان درجه اول مدارس قدیمه اضافه شود که با هم مشارکت کنند آن وقت به عقیده بنده به کارها بهتر رسیدگی می‌شود البته مدارس قدیمه است که باید برای مدارس جدید معلم تهیه کند ولی در صورتیکه اصولش را منظم کنیم مطابق وقف نامه اداره شود حالا که ما معتقدیم مدارس شبانه روزی باید تأسیس کرده و وسائل تحصیل اجباری را فراهم کنیم البته می‌توانیم این مدارس قدیمه را دارالمعلمین قرار بدهیم که برای ما معلم ابتدائی و عربی بالاخره مجتهد تهیه کند تصور می‌کنم دیگر لازم باشد بیش از این از اوضاع اسفناک مدارس قدیمه و غرتگری اموال وقف عرض کنم به هر حال اگر پنجاه میلیئن هم بر کمک مالی آن مدارس بیفزائیم همانطور که تا کنون از بین رفته حالا هم از بین می‌رود چرا باید سی سال چهل سال بلکه مادام العمر دوره تحصیلات این مدارس باشد؟ اگر امتحانی در بین بود بین آن کسی که زحمت کشیده و تحصیل کرده و آن کسی که تنبلی کرده فرق می‌دادند و موفوقات را به طور صیحیح جمع آوری نموده و مطابق وقف نامه‌ها عمل می‌شد منتهی دوازده سال دوره تحصیلات این مدارس طول می‌کشد به عقیده بنده چون این موضوع موضوع مهمی است اگر مذاکره در آن چند مرتبه تکرار شود ضرر نخواهد داشت اگر ما بخواهیم مدارس قدیمه درست و مرتب بشود باید در اوقاف نظارت کرده و حتما از متولیان صورت مخارج اوقاف را بخواهیم اگر یک مخارج زیادی شده است باید رد کنیم و اگر یکی از متولیان مال وقف را حیف و میل کرده او را معزول و مجازات کنیم تا یغماگران دیگر در اوقاف مملکت دست تجاوز دراز نکنند به عقیده بنده این یگانه راه و وسیله مرتب کردن مدارس قدیمه است و تا اشخاصی که مال مملکت را حیف و میل می‌کنند مجازات نشوند روح مملکت اصلاح نخواهند شد.

تدین (مخبر) – بنده بر حسب وظیفه مخبری که دارم باید نظریات کمیسیون معرف را در خصوص این ماده به عرض آقایان برسانم قبل از اینکه داخل در بیان نظریات کمیسیون بشوم می‌خواهم عرض کنم که مدارس قدیمه به اندازۀ اهمیت دارند که محتاج به اثبات نیست ولی چند جهتش را لازم است عرض کنم

  • اولا اهمیت مدارس قدیمه از نقطه نظر تعلیمات دیلنتی است زیرا یگانه محلی که علمای دینی و مذهبی را تربیت کنند همین مدارس قدیمه است فرق بین مدارس قدیمه و جدیده از نقطه نظر علمی این است که در مدارس قدیمه بیشتر اهمیت به علوم دیانتی و مذهبی و فلسفه قدیم داده می‌شود ولی در مدارس جدیده بیشتر اهمیت به معارف مملکتی و صناعتی و فلاحتی داده می‌شود اگر چه در مدارس جدیده هم شرعیات به قدر لزوم تدریس می‌شود ولی جنبه علوم غیر دیانتی در آنها بیشتر است.
  • دوم جهتی که اهمیت مدارس قدیمه را ثابت می‌کند این است که در معارف دنیای امروز پس از تجربیات بیشمار معلوم شده است که مدارس شبانه روزی به درجات از مدارس روزانه انفع است و از هر حیث وسائل پیشرفت تحصیلات و تربیت اخلاقی در مدارس شبانه روزی فراهم تر است ولی در ممالک شرق مخصوصا ممالک اسلامی مدارس شبانه روزی امتیازی را دارا هستند که در سایر ممالک دنیا آن امتیاز نیست و آن امتیاز این است مدارس شبانه روزی که امروز در ممالک متمدنه تأسیس و دائر شده است بطور ندرت اتفاق می‌افتد که مجانی باشد در آن مدارس باید شاگرد مبالغی برای خرج تحصیل و سایر لوازمش بدهد چنانکه در خور تهران هم یک شعبه شبانه روزی در یکی از مدارس خارجه هست که ایرانی‌ها در آنجا داخل می‌شوند و در ماهی ۳۵ تومان بلکه زیادتر باید پول بدهند ولی این مدارس قدیمه که در ایران تأسیس شده است علاوه بر اینکه شبانه روزی است و تحصیلات در آن مجانی است محصل هم که وارد می‌شود مکاش ظروفش فرشش خادمش و بالاخره کتابش هم مجانی است پس باید قدر این مدارس را بدانیم برای این که دیگران بعد از قرون متمادیه که فهمیده‌اند مدرسه شبانه روزی انفع از مدارس روزانه است معذلک هنوز موفق نشده‌اند که آن مدارس را مجانی کنند ولی در اینجا علاوه بر اینکه مدارس قدیمه مجانی است یک چیزی هم دستی به محصلین می‌دهند حالا راه نگاهداری این مدارس چیست؟ ماده سیزدهم قانون اساسی معارف که از مجلس هم گذشته است می‌گوید مدارسی که از اموال اوقاف دائر است نیز از حیث امور اخلاقی و حفظ صحی و ترتیب تعلیمات و امتحانات و نمره‌ها تا اندازه‌ای که با عرض واقف موافقت کند در تحت نظارت وزارت معارف است نظر به اجرای این ماده و اهمیت مدارس قدیمه هم بنده و هم سایر آقایان اعضاءکمیسیون معارف تصدیق کردید که چنانچه اهتمامی نسبت به آن نشود و طرف توجه واقع نشوند می‌توانم بگویم که همین چند مدرسه مهم هم که امروز دائر است از بین خواهد رفت نظیر مدارس دیگری که ملاحظه می فرمائید در سابق دائر بوده و حالا به کلی خراب شده است پس به جهة اجرای ماده سیزدهم و اهمیت مدارس قدیمه کمیسیون با موافقت وزیر معارف و اوقاف تصدیق کرد که یک شورای مخصوصی ه برای این کار تشکیل شود و به عقیده بنده فلسفه دیگری هم دارد و آن این است که با در نظر گرفتن اهمیت مدارس قدیمه کمیسیون تصویب کرد که یک شورائی برای آنها تأسیس شود و مطلب از دو صورت خارج نیست یا اینکه این شورا به انجام وظیفه موفق خواهند شد یا نخواهد شد اگر موفق شد عین همین مقصود است اگر موفق نشد تبدیل می‌شود به یک شورای دیگر در نتیجه وقتی که دولت مأیوس شد خودش مستقیما در آنها نظارت خواهد کرد بنابراین بنده تصور می‌کنم این مدارس با این موقوفاتش موافق عرض واقف به مصرف برسد هیچ محتاج به کمک دولت نباشد و در ضمن بیاناتی که حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند مخالفت اساسی نداشتند ایشان و بنده و همه آایان تألم و شکایت داریم از خرابی آنها و کمیسیونی هم برای جلوگیری از خرابس شورای مخصوص برای مدارس قدیمه تصویب کرد و نیز حضرت والا در ضمن مذاکراتشان مراجعه فرمودند به این مدرسه سپهسالار بنده در موقع کابینه قوام السلطنه وقتی که در اینجا مذاکره بود نسبت به این مدرسه و سایر مدارس قدیمه اظهار عقیده بنده این است که این مدرسه سپهسالار ممکن است یکی از مدارس عالیه نظیر جامع ازهر شود اما مشروط بر اینکه اداره شود و همین موقوفات حالیه هم برای آن تا حدی کافی خواهد بود ولی در اینجا لازم میدانم یک تذکری هم به آقایان بدهم در قانون اداری وزارت معارف در ماده شش که وظائف اداره اوقاف را ذکر می‌کند در جزء هم آن می‌نویسد اداره کردن موقوفاتی که تولیت آنها مستقیما راجع به شخص سلطان عصر با دولت است.

اگر چه از این جزء معلوم می‌شود که مدارس هم که تولیت آنها با سلطان است وزارت معارف می‌تواند در آنها دخالت کند و آنها را در تحت نظر بگیرد و اداره کند ولی متأسفانه این جزء منسوخ شده است به موجب ماده ۱۲ ضمیمه همین قانون وزیر معارف نمی‌تواند مستقیما دخالت کند پس عقیده بنده این است که مجلس باید قبلا یک راهی برای اینکار پیدا کند تا وزارت معارف بتواند آن مدارس را در تحت نظر بیاورد و با کمک شورای عالی معارف اداره کند و تا زمانی که این ماده ملغی است ممکن نیست این مدارس اداره شود چون در ماده ۱۲ می‌گوید اداره کردن وزارت معرف و اوقاف موقوفاتی را که تولیت آنها مستقیما راجع به سلطان عصر است با اجازه سلطان عصر خواهد بود و به همین جهت است که متولی برای آستان مقدس رضوی و این مدرسه سپهسالار از طرف شخص شاه معین می‌شود و دولت نمی‌تواند متولی معین کند پس ما قبلا باید این اشکال را مرتفع سازیم و بعد این مدارس را اداره کنیم تصور می‌کنم بعد از این مطالبی که عرض کردم و نظریات کمیسیون معارف را به عرض رساندم دیگر جای مخالفتی باقی نباشد و امیدوارم در آتیه هم کوشش کنیم که این شورای معارف باید پنج وت تشکیل بشود و با موافقت وزیر معارف شروع به انجام وظیفه کند که انجام در تنظیم مدارس قدیم و سعی در ترویج علوم دینیه باشد

رئیس – آقای مدرس (اجازه)

مدرس – بنده در این موضوع هیچ اختلافی از هیچکس نمی‌بینم مدارس قدیمه که قبلا در این مملکت دائر شده است قریب صد مدرسه می‌شود و می‌توان گفت که تقریبا سالی یک کرور عایدی موقوفات این مدارس است و هر ایرانی چه از نقطه نظر دیانت و چه از نقطه نظر مملکت و معارف خواهی حتما علاقه مند است که این مدارس منظم و دائر باشد آقای مخبر انصافا آنچه فلسفه مسئله بود به طور وضوح بیان فرمودند و اینکه فرمودند جهة به محل تفوق مدارس قدیمه بر جدیده از نقطه نظر دیانت است صحیح است ولیکن باقی علوم هم که موسوم است همه در این مدارس خوانده می‌شود و الان هم اغلب علوم از قبیل هندسه – حساب – فلسفه – طب در این مدارس خوانده می‌شود بنده خودم خاطرم هست در اصفعان در اغلب مدارس علم طب تحصیل می‌شد پس در اصل مسئله که اصلاح مدارس قدیمه باشد اختلافی نیست گفتگو در این است که فرمودند باید به امور کلیه مدارس مرکزیت داد بنده عرض می‌کنم مرکزیت این دو نحو مدرسه به همین طریق است که در این قانون پیش بینی شده و هر دوی آنها را در تحت نظر و مراقبت وزیر معارف قرار داده است اما اگر ملاحظه فرمایند می‌بینند که شورای عالی معارف بعضی وظایف دارد که این شورا نمی‌تواند به این قبیل کارها دخالت کند و مناسبت هم ندارد مثلا تصدیق به صلاحیت روزنامه نویس یا کتاب نویس بکند و به این واسطه بوده است که برای تنظیم ترتیب مدارس قدیمه شورای دیگری معین شده است و چون هر دو شورا را در تحت نظر یک وزیر قرار داده‌اند به این واسطه مرکزیت هست و اما مسئله که هست و لابد باید عرض کنم این است که وظایف و ترتیباتی برای این شورا هست که حالا نمی‌شود آن وظایف را معین کرد و بایستی پس از تشکیل این شئرا با موافقت نظر وزیران وظائف و ترتیبات معین شود؟

لذا عجالتا باد به همین ترتیب اکتفا کرد تا بعد به وظایف آنها و نظامنامه که لازم است موافق ترتیبات وقف نوشته شود ضمنا یک مسئله آقای تدین فرمودند این مدرسه را وزارت معارف نمی‌تواند اداره کند و متمسک به یک ماده شدند بنده عرض می‌کنم یاد شده هم مثل سایر اشخاص می‌ماند اگر بنا شد متولی شخص بنده باشم یا آقای رئیس التجار یا شخص لطان باشد هیچ فرق نمی‌کند همه در حکم یکدیگر و مثل هم هستیم نظارت در اوقاف را مجلس شورای ملی به موجب قانون به وزارت معارف داده و همه افراد می‌توانند در نظارت شرکت داشته باشند و هیچ فرق نمی‌کند که شخص سلطان متولی باشد دیگری نظارت قانونی وزارت معارف و اوقاف نسبت به کل موقوفات علی السویه است لذا وزارت معارف و اوقاف می‌تواند با نظریه آن شورائی که تشکیل خواهد شد در این مدرسه و سایر مدارس به طوریکه وقفنامه معین کرده نظارت بکند و امیدوارم همه آقایان در این موضوع موافقت بفرمائید چه این اولین قدمی است که انشاءالله الرحمن برای اصلاح امور دینیه و توسعه معارف برداشته می‌شود

رئیس – مذاکرات در اینت مسئله کافی است.

(گفته شد کافی است) پیشنهادی آقای سلیمان میرزا نموده‌اند قرائت می‌شود بعد رأی می‌گیریم.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده الحاقیه چنین اصلاح شود برای اهتمام در تنظیم مدارس قدیمه و سعی در ترقی علوم دمینه در تحت نظر و مراقبت وزیر معارف شورائی به ترتیب ذیل تشکیلا خواهد شد از علماء درجه اول سه نفر از مدرسین درجه اول معقول و منقول دو نفر از متولیان مدارس قدیمه درجه اول دو نفر این شورای و شعب آن مطابق قانون مخصوص در مرکز ایالات و ولایات دائر خواهد گردید

رئیس – آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – البته همانطور که عرض کردم بنده یا بودن دوشوار یا آقایان اختلاف داشته ولی چون آقایان توضیح دادند که ممکن است پس از چندی اگر نتوانستند از عهده بر آیند اختیار در دست ما است و می‌توانیم ترتیبی معین کنیم بنده می‌توانم قانع شوم این ماده باقی بماند ولی تنها اشکالی که برای بنده باقی خواهد ماند این است که باید نوشته شود این شوری و شعب آن مطابق قانون مخصوصی که وضع خواهد شد دائر خواهد شد.

بنابراین بنده پیشنهاد کردم این مادهاینطورنوشته شود چون البته مرکز این شوری هم یک قانونی لازم خواهد داشت و ممکن نیست این شورا بطور اختیار مطابق هر کاری بکند.

رئیس – آقای مخبر در این باب چه میفرمائید؟

مخبر – این ماده چهارم دلالت بر تأسیس شورای مدارس قدیمه می‌کند و اگر کلمه‌ای که ایشان می‌فرمایند قید کنیم که مرکز و شعبه اش در ایالات و ولایات مطابق قانون مخصوصی دائر شود این ماده چهارم فایده نخواهد داشت زیرا محتاج به این خواهد بود که یک لایحه مخصوصی از طرف وزارت معارف پیشنهاد شود و تا آن قانون از مجلس بگذرد این شورا نمی‌تواند تشکیل دهد ولی معهذا تصور می‌کنم طرفین قضیه چندان اشکالی نداشته باشند و این پیشنهاد قبول بشود هر دو به عقیده بنده علی السویه است زیرا همانطور که آقای مدرس فرمودند بعد از دائر شدن این شوری باید نظامنامه صحیحی از طرف مقامات مربوطه تهیه و به مجلس تقدیم شود بنابراین در قبول کردن این پیشنهاد هم بنده اشکالی نمی‌بینم

رئیس – آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – بیاناتی که آقای مخبر فرمودند تقریبا مفادش این بود که پیشنهاد بنده را قبول فرمودند با اینکه این کلمه را صراحة در قانون ذکر نکرئه‌اند معذالک توضیحی که دادند عین مقصود بنده بود البته برای اداره کردن این شوری یک نظامنامه لازم و ضرور است و باید از مجلس هم بگذرد پس به عقیده بنده قید این مطلب لازم است والا اگر لغت مرکز را ما قید نکنیم آن وقت معلوم نیست مثلا سه نفر از مدرسین درجه اول منقول و معقول به چه ترتیب انتخاب خواهند شد چون نحو انتخاب شدن آنها هم خود یک طرز و ترتیب معینی دارد و هم چنین از متولیان درجه اول سه نفر چطور انتخاب خواهند شد بنابراین همانطور که برای شعب قانون لازم است برای مرکز هم نهایت درجه لزوم را دارد و دیگر بیش از این چیزی عرض نمی‌کنم زیرا مطابق بیاناتی که آقای مخبر فرمودند نظریه شان با بنده موافق است

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – بنده با این پیشنهاد آقای سلیمان میرزا مخالفم زیرا به طوریکه آقاتی مدرس و مخبر اظهار نمودند این نخستین قدمی است که ما برای اصلاح مدارس قدیمه بر می‌داریم و برای حصول به این مقصد ناچاریم علمای اعلام را بطلبیم و ایشان را بیاوریم و بنشانیم که برای مدارس ما قانون بنویسند و البته اینطور نیست که آنها از پیش خود قانون بنویسند بلکه موافق اصول کتاب وقف که یکی از کتب شریعه است و علمای وقت هم به آن عمل می‌کنند قانون انشاء خواهند نه به حال خود ما چقدر می‌توانیم برای عبادات قانون وضع کنیم ما باید قانون برای امور سیاسی انشاء کنیم بنابراین شعبی که در ایالات و ولایات هستند باید قانونش را خود آنها از روی کتاب وقف استخراج کرده و بنویسند (خطاب به آقای رئیس) بله چه فرمودید؟

رئیس – چیزی نگفتم همچو تصور کردم که فرمودید از موضوع خارج است و حال آنکه همین موضوع است باری اگر از حالا بگیریم قانون علما را هم ما باید بنویسیم موفقیت حاصل نخواهیم کرد زیرا موقوفات در دست متولیها است علماء باید نظامنامه برای این شعب ایالات و ولایات تهیه و ترتیب کنند نه اینکه وزیر لایحه را پیشنهاد کند و آن وقت ما در اینجا داخل موضوع شویم اینکه عرض کردم به پیشنهاد حضرت والا مخالفم برای این بود که این پیشنهاد عملی نیست بنده همیشه به ایشان عرض می‌کنم باید مشی عملی نمود نه مشی آمال و آرزو چه اگر بخواهیم باز مشی آمال و آرزو را ادامه دهیم و بفرموده ایشان قانون را وزارت معارف بنویسند منتج به نتیجه مطلوبه نشده و اگر هزاران از این لوایح از طرف وزارت معارف نوشته شود هیچ یک قبول نخواهد شد و عمل هم نمی‌شود

سلیمان میرزا – چنین نیست

آقا سید یعقوب – فرض این است این نظامنامه که برای مرکز و برای ایالات و ولایات لازم است باید علماء بنویسند

رئیس – این پیشنهاد مجددا قرائت می‌شود بعد در قابل توجه بودن آن رأی می‌گیریم

مدرس – چون سوء تفاهمی شده بنده توضیحی می‌خواهم عرض کنم

رئیس – بعد از رأی توضیح بفرمائید (پیشنهاد آقای سلیمان میرزا مجددا قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده الحاقیه چنین اصلاح شود برای انجام در تنظیم مدارس قدیمه و سعی در ترقی علوم دینیه در تحت نظر و مراقبت وزیر معارف شورائی بترتیب ذیل تشکیل خواهد شد.

از علماء درجه اول سه نفر از مدرسین درجه اول منقول و معقول دو نفر از متولیان مدارس قدیمه درجه اول دو نفر این شوری و شعب آن مطابق قانون مخصوص در مراکر ایالات و ولایات دائر خواهد گردید.

رئیس – رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

عده قلیلی قیام نمودند

رئیس – تصویب نشد خطاب به آقای مدرس توضیح خودتان را بفرمائید

مدرس – بنده عرض کردم همانطور که اعضاء شورای عالی معارف با شرایطی که برای آنها لاتزم است وزیر معین می‌کنند قانون این شورا هم موافق شروطی که علما می‌نویسند ترتیب می‌دهد و بعد یک نظامنامه هائی برای شعب مرکز و ولایات با نظر وزیر نوشته خواهد شد و گمان می‌کنم این ترتیب هیچ اشکالی نخواهد داشت

رئیس – پیشنهاد دیگری از طرف آقای محمد هاشم میرزا را جمع به اضافه لفظ یک نفر ادیب شده قرائت می‌شود بعد رأی می‌گیریم

(به مضمون ذیل قرائت شد)

این بنده پیشنهاد می‌کنم در اینشوری یکی از ادبای اول عضویت داشته باشد

محمد هاشم میرزا – در موضوع شورا اول لایحه برای عضویت شورایعالی معارف بنده این پیشنهاد را کردم ولی متأسفانه کمیسیون قبول نکرد لیکن چون اول مدارس قدیمه ادبیات عربی نهایت لزوم را دارد و غالب مواد علوم آن به زبان عربی تدریس می‌شود.

لذا در این موقع مجددا پیشنهاد سابق خود را تجدید و از آنجا که لزوم وجود یک نفر ادیب برای اصلاح علوم و ادبی در این شورا کمتر از وجود دو نفر متولی نخواهد بود بلکه مقدم هم هست این است که بنده مجددا وجود یک نفر ادیب را در این مؤسسه لازم و حتمی میدانم و بر طبق این پیشنهاد کردم

مخبر – متأسفانه بنده این دفعه هم به پیشنهاد حضرت والا مخالف هستم

محمد هاشم میرزا – مخالف باشید

مخبر – برای اینکه اول وظیفه این شورای اهتمام در ترویج و پیشرفت ادبیات فارسی و ادبی خواهد بود و البته با ملاحظه این وظیفه وزیر در نظر خواهد گرفت که از این دانشمندان پنجگانه یک نفر ادیب درجه اول انتخاب نماید از دو صورت خارج نیست بنده قدزی مسئله را تشریح می‌کنم اولا باید دانست مقصود حضرت والا ادبیات فارسی است یا ادبیات عربی اگر مقصود نشر ادبیات عربی است تصور می‌کنم وجود یک نفر مجتهد جامع الشرایط این نظر را کاملا تأمین کرده و برای این مقصود کافی باشد زیرا هیچ به نظر نمی‌آید کسی مجتهد باشد ولی اطلاع کامل از کیفیات زبان و ادبیات عربی یعنی همان زبانیکه از پرتو او باید دارای آن مقام عالی و واجد آن شرایط ارجمند شود ندانشته باشد و اگر غرض ادبیات فارسی است وجود دو نفر از معلمین درجه اول مدارس متوسطه و پنج نفر از دانشمندان عصر باز مسئله را تأمین می‌کند منتهی در هر وقت در نظر خواهد گرفت از آن پنج نفر مخصوصا یک نفر ادیب انتخاب کند چه اگر مسئله غیر از این که عرض شده باشد آن وقت شورای معارف به کلی صنفی خواهد شد و به مرور خواهند گفت چه جهة دارد که تنها یک نفر از ادباء اضافه شود باید یک نفر هم از متخصصین زراعت و فلاحت و یک نفر هم از متخصصین نعت در این شورا عضو بوده و داخل مسائل و امور زراعتی و صنعتی شرکت کند مخصوصا نباید این نکته را فراموش کرد وقتی که این راه باز و فتح باب شد. آن وقت اینقدر بر عده اعضاء افزوده خواهد شد که از ده نفر به بیست و چند نفر تجاوز می‌کند و مسئله فرع زائد بر اصل خواهد شد و بعلاوه به طوری که عرض شد مقصود حضرت والا در فسخ انتخاب دو نفر از معلمین درجه اول مدارس و پنج نفر دانشمندان طراز اول بعمل خواهد آمد و تأمین خواهد شد.

محمد هاشم میرزا – اجازه می فرمائید

رئیس - بفرمائید

محمد هاشم میرزا – این که آقای مخبر راجع به شورای عالی معارف توضیح دادند بنده در موضوع این شورا که برای این مدارس قدیمه معین شده و فعلا مطرح و محل بحث است عرض کردم و ابدا به شورای عالی معارف با مدرسه صنعتی و فلاحتی نظری نداشتم و این که می‌فرمایند مجتهد جامع الشرایط در شورای عالی معارف همت البته مجتهد جامع الشرایط دارای معلومات منقوله و معقوله است ولی در همین حال ممکن است یک نفر مجتهد جامع الشرایط باشد و ادبیات فارسی را نداند بلی در مدارس قدیمه تحصیلاتی می‌شود که دارای شقوق و مواد مختلفه است از قبیل نحو – صرف – معانی بیان – بدیع و غیره که هر کدام دارای رشته هائی است و البته در آن ودارس نباید تحصیل منحصر به فقه و اصول باشد بلکه سایر شقوق علوم و ادبیات را هم باید تحصیل کند در این صورت چه ضرر دارد یک نفر از متخصصین این فن در این شورا انتخاب شود و بنده هر چه فکر می‌کنم دلیلی برای مخالفت ایشان در قبول این پیشنهاد نمی‌بینم

رئیس- رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای محمد هاشم میرزا آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

قابل توجه نشد رأی می‌گیریم به این مابه ترتیبی که از کمیسیون پیشنهاد شده آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد پیشنهاد دیگری از طرف کمیسیون شده قرائت می‌شود

مخبر – توضیحا لازم است عرض کنم این پیشنهاد باید قبلا از طرف کمیسیون شده باشد و فراموش شده بدوا ماده دهم قانون اداری وزارت معارف را که راجع به تعیین وظائف شورای عالی معارف است برای تذکر آقایان قرائت می‌کنم

ماده دهم وظائف هیئت مشاوره:

اول – حل غوامض امور معارف

دوم – تصفیه اصلاحات بین مدارس و مکاتب.

سوم – رد و قبول تألیفات معینه برای مدارس و مکاتب.

چهارم – مشورت در تدارک نواقص تعلیمات و لوازم تحصیلات ثلاثه از وجوه اعانه و غیره و ترجیح بعضی تدارکات به مقتضیات حال.

پنجم – تعیین مصرف وجوه فوق العاده که به رسم هدیه و اعانه می‌رسد و وجوه موقوفات که به اختیار وزارت معارف گذارده شده باشد.

ششم – معاونت فکری به وزیر در هر نوع مسئله و مشکلی که به آن هیئت رجوع شود

این قانون در سنه ۱۳۲۸ از مجلس دوم گذشته و این ماده دهم با وظائف شش گانه فوق راجع بع شورای عالی معارف است و بعضی ناقص بود بنابراین وظائفی که برای شورای عالی معارف است در این لایحه نوشته شده بعضی از آن مواد هم علنا در آن لایحه جدید نقل شده و برای آن که در آتیه اشتباه نشود معمولا بایستی هر ماده از قانون را می‌خواهند فسخ کنند یک ماده به جای آن وضع کنند این است که بنده پیشنهاد می‌کنم این ماده اضافه شود که ماده دهم قانون اداری وزارت معارف از این تاریخ به بعد ملغی و منسوخ خواهد بود

مدرس – ماده دهم را یک دفعه دیگر بخوانید.

(آقای تدین مجددا قرائت نمودند)

ماده دهم وظائف هیئت مشاوره:

۱ – حل غوامض امور معارف

۲ – تصفیه اصلاحات بین مدارس و مکاتب.

۳ – رد و قبول تألیفات معینه برای مدارس و مکاتب

۴ – مشورت در تدارک و نواقص تعلیمات و تحصیلات ثلاثه از وجوه اعانه و غیره و ترجیح بعضی تدارکات به مقتضیات حال

۵ – تعیین مصرف وجوه فوق العاده که به رسم هدیه و اعانه می‌رسد و وجوه موقوفات که به اختیار وزارت معارف گذارده شده باشد

۶ – معاونت فکری به وزیر در هر نوع مسئله و مشکلی که به آن هیئت رجوع شود

رئیس – آقای وحیدالملک (اجازه)

وحیدالملک – بلی آقای مخبر در ساعت اخیر ملتفت نکته مهمی شدند که باید در ساعت اول ملتفت آن شده باشند بنده نمی‌خواهم در ضمن شور اخیر بعضی نکاتی راجع به این موضوع عرض کنم و عدم توافق این لایحه را با قوانین موضوعه خاطر نشان نمایم زیرا این لایحه با سایر قوانین موضوعه که راجع به معارف مملکت نوشته شده است مخالفت دارد متأسفانه در مملکت ما هنوز ماشین آلات و چرخهای حکومت شوروی و حکومت ملی به طوری که شایسته است دائر و ساخته نشده است در سایر ممالک یک انجمن و مجلس موجود است که کلیه لوایح قبل از این که به مجلس شورای ملی بیاید بدوا در آنجا می‌رود و با قوانین موضوعه مملکتی سنجیده شده و مقایسه و تطبیق می‌شود پس از آن که در آنجا تطبیق شد آن وقت از آنجا به مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌شود در صورتی که متأسفانه در مملکت ما هنوز هیچگونه مجالس و مؤسسه‌ها وجود نداشته و در نتیجه اسباب انواع سوءتفاهمات در مسائل اساسی می‌شود چه اگر ما هم مانند سایر ممالک دارای اینگونه چرخهای دائر بودیم هم خیلی از کارها منظم تر و صحیح تر می‌شد و هم خیلی از بارها از دوشمان برداشته می‌شد باری اخیرا که بنده مطالعه می‌کردم و این لایحه را با آن قوانین که در دوره دوم راجع به تشکیلات وزارت معارف مجلس گذشته است مقایسه می‌کردم یک تباین کلی بین این دو قانون مشاهده و ملاحظه نمودم تباینی که به نظر بنده رسیده این است که این لایحه مخالف با ماده دهم قانونی است که در اوایل سنه ۱۳۲۸ توسط مرحوم صنیع الدوله که در آن تاریخ وزیر معارف وقت بودند به مجلس آمده و از مجلس هم به کمیسیون معارف که آن وقت مرکب از عدۀ که حقیقتا می‌توان آنها را متخصص شمرد ارجاع و اجاله شد قانون مزبور در کمیسیون منقح شده و پس از مدتی مذاکرات به مجلس آمده و تصویب شد آن قانون مشتمل به قانون اداری معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه است که در بیست و هفتم شعبان ۱۳۲۸از این مجلس گذشته است اگر آقایان محترم ماده دهم آن قانون را که چندان مطالعه هم لازم ندارد بخوانند ملاحظه خواهند فرمود که با این قانون که فعلا مطرح است تفاوت و فرق کلی دارد چرا اینطور شد؟ برای این که مملکت ما یک مرکز معینی ندارد که در آنجا بدوا لوایح قوانین با یکدیگر تطبیق و مقایسه شده بعد به مجلس شورای بیاید و به عقیده بنده این تناقض ناشی از همین مسئله است اینک برای استحضار خاطر آقایان لازم است موارد اختلاف این لایحه را با آن قانون عرض کنم اولا راجع به اسم این لایحه در آنجا اسم شورای عالی معارف هیئت شورای معارف گذارده شده بنده نمیدانم بدون این که آن قانون فسخ و ملغی شود به چه حق اسم او را مبدل به شورای عالی معارف نموداند در صورتی که در آن قانون اسم این انجمن و مجلس هیئت شورای معارف است دیگر این که با این که تنظیم بودجه و رسیدگی به محاسبات وزراتخانه یکی از وظائف مهمه مدیر کل بشمار می‌رود در اینجا آمده‌اند این امر را به شورای عالی معارف ارجاع کرده‌اند.

مخبر – کجا کرده‌اند

وحیدالملک – حالا عرض می‌کنم در فقره هفتم ماده سوم قانون اداری وزارت معارف مصرح حتمی مدیرکل است و اینجا بدون این که اسمی از مدیر کل برده باشد این امر را ارجاع به شورای عالی معارف نموده است این را چطور می‌توانیم با یکدیگر سنجیده و تطبیق کنیم مثلا فقره سوم از ماده دوم آن قانون تهیه وسائل تحصیلات ابتدائی و مجانی و اجباری و تعمیم تحصیلات متوسطه و عالیه را از وظایف خاص وزیر میداند و در این لایحه که پیشنهاد شده است این مسئله را موکول به شورای عالی معارف نموده است دیگر این که از جمله چیزهائی که در این لایحه ذکر شده در یکی دو مورد داخل در اجرائیات را از وظایف این شورای میداند در صورتی که این شورای بهیچوجه جنبۀ اجرائی نباید داشته باشد باز موضوعات دیگری هم هست که کاملا متناقض و تفاوت بین این لایحه و آن قانون سابق محرز و ثابت می‌دارد و ممکن است بنده آن تفاوت‌ها را پیدا کرده و به آقایان نشان دهم در این صورت مادام که قانون تشکیلات اداری وزارت معارف با این قانون تطبیق و رفع این نواقص موجوده نشود ما ابدا نمی‌توانیم به این قانون رأی بدهیم بلی ما می‌توانیم این لایحه را قانون بشماریم که آن قانون سابق که از مجلس گذشته و فعلا در وزارت معارف در جریان است فسخ و ملغی کنیم آن وقت می‌توانیم داخل این لایحه بشویم قطع نظر از این مراتب ایراد و دیگری که بنده به آقای تدین دارم این است به صرف این که ماده دهم را از آن قانون حذف کنیم ما نمی‌توانیم یک شورای عالی معارف را بدون هیچسابقه و مقدمه داخل تشکیلات وزارت معارف کنیم زیرا که رجوع به آن قانون بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که تشکیلات اداری وزارت معارف به ۹ اداره منقسم می‌شود ۱ – دائره وزارتی مشتمل بر وزیر و کابینه وزیر ۲ – مدیر کل ۳ – اداره تعلیم عمومی ۴ – اداره معارف ۵ – اداره اوقاف ۶ – دائره تحقیقات ۷ – دائره تفتیش ۸ – دائره محاسبات ۹ – هیئت شورای عالی معارف این دوائر وزارت معارف است حالا بنده نمی دانم به چه ترتیب با این شورای عالی معارف را داخل در تشکیلات وزارتخانه می‌کنیم بدون این که در قانون تشکیلات وزارت معارف اسمی از آن برده باشیم یک فلسفه دیگری هم هست که باید عرض کنم و آن اینست که در هر اداره امروزه در حکومت ملی باید سه عنصر موجود باشد و این سه عنصر همیشه از یکدیگر مجزی هستند همانطور که در مملکت سه عنصر و سه قوه موجود است عبارت از اهمیت شورای مقننه و قوة قضائیه و قوه مجریه است و اساس دولت بر روی این سه قوه استوار و مستحکم است همینطور در هر وزارت خانه یا اداره هم باید سه عنصر باشد قوه موجود باشد در عین حال از یک دیگر مجزی و تفکیک شده باشد اول عمل است که به منزله هیئت اجرائیه است دوم هیئت مشاوره است سوم ترتیب قضاوت که باید هر کدام از یکدیگر مجزی باشند و چون در این لایحه این مسئله را در نظر نگرفته‌اند بدین چهت از عمل با یکدیگر تصادم حاصل کرده و امور از جریان می‌افتد در نتیجه اجرایش مشکل خواهد بود (وظایفی که در این لایحه برای شورای عالی) معارف معین کرده‌اند اغلب مربوط به وظایف هیئت شورای معارف یک وزارتخانه نیست چه اساسا شورای عالی معارف یک ادارۀ است مثل سایر ادارات وزارت معارف و باید در تحت نظر و اوامر وزیر و در تحت ریاست او باشد همانطور که وزیر اعضایش را معین می‌کند همانطور هم سایر ترتیباتش باید در تحت نظر وزیر و یا تعلیمات او باشد ولی با ترتیبی که فعلا ذکر و قید شده این شورای عالی معارف را خارج از ترتیب و رویه خود نموده و یک اداره مافوق وزیر درست کرده است.

رئیس – این مطالبی که می فرمائید راجع به کلیات است

وحیدالملک - غرض این است این ماده را به ترتیبی که فعلا پیشنهاد شده ما نمی‌توانیم تصویب کنیم مگر این که قبلا آن قانون را لغو یا جرح و تمدیل کنیم ولی مادام که آن را لغو نکرده‌ایم نمی‌توانیم به قانونی بودن این لایحه رأی بدهیم

مخبر – اولا فرمودند این نکته را که بنده اخیرا ملتفت و متذکر شدم می‌بایست بدوا ملتفت شده باشیم این گناهی نیست برای این که هر وقت انسان چیزی را می‌فهمد ممکن است تذکر داده و پیشنهاد کند ثانیا می‌فرمایند در ایران شورای دولتی یا (یکی دوتا) تصور نیست کلیه قوانین و لوایح بدوا به آنجا رفته بعد که تصحیح و پاکیزه شد به مجلس نباید این حرف به نظر بنده اساسی نیست و بعلاوه همین قانون تشکیلات وزارت معارف در سنه ۲۸ به مجلس آمده و به کمیسیون معارف که خود ایشان و جمعی دیگر عضو آن بودند ارجاع شده مگر قبلا به شورای دولتی رفته، آن هم مثل همین لایحه بدون این که به شورای دولتی ارجاع شود مستقیما از طرف وزارت معارف به مجلس آمده و تصویب نشده است منتهی در این لایحه یک فکر عالی تری و یک دقت کامل تری شده است برای آن که خاطر آقایان را مستحضر کنم حالا مادۀ دهم آن قانون را قرائت کرده و خاطر آقایان را به عبارتهائی که نوشته جلب می‌کنم دول حل غوامض امور این عبارت یعنی چه؟ تشخیص این که کدام امر غامض است یا غامض نیست کی باید بدهد و ملاک چیست و شخص آن کیست آیا وزیر است یا دیگری است، خود این تشخیص چندین اشکال دارد خود این ماده یک ماده غامض و مبهمی بوده که شورای عالی معارف و فنی به این ماده تصرف می‌کرد نمی‌دانست چه کند به این واسطه بود که در این لایحه جدید حذف شد

دوم – تصفیه اختلافات بین مدارس و مکاتب، مقصود از این اختلاف چیست الان اگر بخواهیم سئوال کنیم آنهائی که در آن کمیسیون بودند و این مسئله هم از نظر آنها گذشته است خودشان نمی‌توانند توضیح بدهند که مقصود از این اختلافات چیست بعلاوه نمی‌شود گفت اشخاصی که مقنن قانون بوده‌اند خودشان مجری قانون باشند قانون را باید طوری نوشت که هر وقت بدست هر مجری بیفتد دچار اشکال نشود اختلاف بین مدارس و مکاتب چیست ممکن است بنده یک طور تفسیر کنم و دیگری یک طریق دیگر ممکن است آن اختلاف از نقطه نظر مجلس باشد که این مکاتب و مدارس نزدیک بهم باشد یا ممکن است از نقطه نظر شتگرد باشد مثلا شاگرد مکتب به مدرسه رفته باشد یا شاگرد مدرسه به مکتب و علاوه بر این اگر اختلافی بین مدارس و مکاتب واقع شد الان هم ما مبتلا هستیم آن وقت چه خواهد شد هیچ معلوم نیست ماده دیگر مشورت دو تدارک و نواقص تعلیمات این عبارت یعنی چه؟ یعنی نواقص تعلیمات را تهیه کنید به همین جهت است که در سنه ۱۳۲۸ تا به حال تماما نواقص تعلیمات تهیه می شده پنجم تعیین مصرف وجوه فوق العاده که به رسم هدیه و اعانه می‌رسد این همان مادۀ بود که از طرف کمیسیون پیشنهاد شده بود و در نتیجه آقای مدرس اصلاحی پیشنهاد کردند و کمیسیون هم پذیرفت از اینها گذشته ایرادی که به اسم شورای عالی معارف کردند که در آنجا نوشته است شورای معارف ما در اینجا اسم او را گذاشته‌ایم شورای عالی معارف آیا این خطائی است و آیا این مطلب موجب نقص قانون می‌شود خلاصه بعد از این که این اتهامات و اشکالات در این مورد مشاهده شد موجب شد که وزیر وقت یک لایحه تقدیم مجلس کند و یک وظائفی برای شورای عالی معارف در نظر گرفته شود که واضح تر علمی تر و تا اندازه مناسب با محیط باشد لایحۀ که ابتدا از طرف وزیر معارف تقدیم مجلس شده البته به نظر همه آقایان رسیده و آن لایحه رجوع شد به کمیسیون معارف و با نظر اعضاء کمیسیون کخ مطلع ترین اشخاص به امور معارفی می‌باشند و کاملا مطلع از جریان آن هستند و با تجربه و آزمایشی که یک عمر در معارف گذرانده‌اند این مواد درست شده است و یکی از آن اشخاص بنده هستم و حاضر هستم به هزار و یک دلیل عملی بودن این قانون را ثابت کنم اینکه فرمودند بودجه از وظایف مدیر کل است و در آنجا ما به شورای عالی معارف واگذار نموده‌ایم هم چه چیزی بنده نمی‌بینم آنجا نوشته است (مشارکت در تهیه بودجه و مراقبت در مصارف کلیه وجوه مصوبه) اولا بنده وقتی که می‌خواستم این ماده را رد کنم چندین قانون شوراهای معارف ممالک بزرگ دنیا را در نظر گرفتم و همه را دادم ترجمه کردند و حاضر دارم و می‌توانم خدمت آقایان ارائه بدهم یکی قانون شورای معارف فرانسه و دیگری شورای معارف انگلیس و دیگری قانون شورای معارف اتازونی و دیگری شورای معارف عثمانی است تمام اینها را من در نظر گرفته‌ام و با محیط امروزه مملکت تطبیق کرده‌ام در تمام آنها می‌گوید مشارکت با وزیر وقت در تهیه بودجه حتی بعضی جاها می‌گوید تهیه بودجه مدارس از وظایف مختصه شوروی معارف است و ما در اینجا این کار را نکرده‌ایم و گفتیم یک کمکی با وزیر وقت کند و در ماده بعد هم گفتیم برای او حتمی الاجرا نیست اینکه نوشته شده است مراقبت در مصارف بکند برای این است که قضیه قوس سال گذشته که حقوق یک مشت از معلمین و مدیران بدبخت از بین رفت و هنوز هم معلوم نیست کجا رفته است پیدا نشود ما می‌خواهیم شورای عالی معارف را که رئیسش وزیر است در مصارف شرکت بدهیم که بعد از این بودجه مصارف مصون ازهر گزند تفریط باشد بنده نمیدانم که بودجه وزارت معارف امروز به اصطلاح امروزه برای اصل کلاه کلاه است یک پولی که برای معارف می‌رسد خرج مریضخانه می‌شود پولی که برای مدارس می‌رسد خرج معارف می‌شود برای مریضخانه می‌رسد خرج مدارس می‌کنند آن وقت داستان پوچ قوس و امثال آن واقع می‌شود و معلمی که زحمت می‌کشد حقوق یک برجش از بین می‌رود این برای چه بوده است؟ برای اینست که در تحت مراقبت نبوده است این است که بعد از این شورای عالی معارف را دخالت در این کار داده ثانیا می‌فرمایند کار قوه اجرائیه به شورای عالی معارف را گذار شده بنده هیچ جای این قانون لفظ اجرا نمی‌بینم در کجا لفظ اجرا دارد آیا سعی در ترویج زبان و ادبیات فارسی اجرا است؟ یا سعی در تهیه موجبات تحصیل اجراء است و یا سعی در تهیه وسایل ایجاد مدارس صنعتی و دستور دارالمعلمین یا چه و چه اجراء است کدام یک از اینها اجراء است از آنها صرف نظر می‌کنم و می‌روم سر مقصود

وحیدالملک – تا آخر بخوانید

مخبر – تا آخرش را می‌خوانم و تمام را حفظ هستیم یکی دیگر تصویب اعطای نشان علمی کمیسیون خودش میاید آدم پیدا می‌کند و نشان به او می‌دهد؟ خیر تمام مطابق نظامنامه‌های مخصوصی است چون بیشتر از این نمی‌توانم وقت آقایان را مزاحم بشوم عرض می‌کنم چون آن قانون قانون عادی است و قانن عادی را همه وقت می‌شود لغو کرد به علاوه چون ناقص و مبهم بود و هزار عیب شرعی داشت این لایحه را تقدیم مجلس نمودند بنابراین هیچ مانعی نخواهد بود هیچ دلیلی هم ندارد که این ماده تصویب نشود و پاسخ ضدیتی هم با قانون تشکیلات معارف نخواهد داشت برای اینکه ماده هم قانون تشکیلات راجع به شورای عالی معارف بود است عوض ماده دهم این لایحه که دارای چهار ماده است قایم مقام او می‌شود و اینکه می‌فرمایند این از تشکیلات وزارت معارف خارج است هیچ نمی‌فهمم به چه نحو از تشکیلات وزارت معارف خارج است برای اینکه شورای عالی معارف در مرکز در وزارت معارف تشکیل می‌شود وزیر هم رئیس رسمی این شورا است بنا بر این یکی از شعب وزارت معارف خواهد بود آنچه بنده فهمیده‌ام اما می‌خواستند در ضمن مخالفت با این ماده داخل در کلیات بشوند و به عقیدۀ بنده این ماده را که پیشنهاد کرده‌ام یکی از مواد اساسی است و حتما باید اشعار شود به اینکه آن مواد سابق که راجع به وظایفشورای معارف است فسخ شده است به این جهت هیچ اشکالی برای تصویب این ماده نمی‌بینم

وحیدالملک – بنده توضیحاتی دارم

رئیس – فرمایشات جناب عالی راجع به کلیات است دو سه دقیقه دیگر شروع بشود در کلیات خواهد شد اگر فرمایشی داشته باشید خواهید فرمود رأی می‌گیریم آقایانی که ماده ۱۵ را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد – شور در مواد تمام شد مذاکرات در کلیات است آقای سلیمان میرزا اجازه

سلیمان میرزا – بنده یک مادۀ که مفادش این بود که عضویت شورای عالی معارف مجانی است پیشنهاد کرده بودم مطرح نشد

رئیس – پیشنهاد آقای سلیمان میرزا قرائت می‌شود در صورتی که تصویب شود ماده پانزدهم می‌شود ماده که حالا رأی دادند مادۀ شانزدهم خواهد بود

پیشنهاد آقای سلیمان میرزا

به مضمون ذیل قرائت شد

بنده ماده ذیل را پیشنهاد می‌نمایم که ضمیمه ماده الحاقیه گردد عضویت شورای فوق الذکر بدون حقوق خواهد بود

رئیس – آقای آقا سید یعقوب اجازه

آقا سید یعقوب – بنده با ذکر این مسئله مخالفم و دلیلش هم این است که چون این مطلب راجع به معارف و برا یترقی دادن مدارس قدیمه است در سابق هم یک شب بنده عرض کردم که علماء اینطور کارها را برای خدا می‌کنند و ذکر این لفظ فائده ندارد تکلیف شرعی آنها این است که بنشیند در شورای عالی معارف و اصلاح امور معارفی را نموده مدارس را ترقی بدهند و تکلیف شرعی آنها حقوق ندارد چطور ما می‌توانیم بگوئیم تکلیف شرعی تو باید مجانی باشد در واقع اگربخواهیم در این موضوع قدمی برای تشویق آنها برداریم این عبارت هیچ مناسبت با عضویت آنها در شورای عالی معارف ندارد

رئیس – آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا – البته همانطور که آقای آقا سید یعقوب فرمودند در اغلب چیزها بنده با ایشان مخالفم و ایشان هم در اغلب چیزها با بنده مخالف و ایشان با دعای خودشان عملی هستند و بنده نظری ولی شاید مسئله غیر از این باشد در هر حال این ماده که بنده پیشنهاد کردم هیچ مرام و آرزو نیست چنانکه اعضاء شورای عالی معارف مستقل هستند وجدانا از راه وطن پرستی و ایران خواهی برای مصارف مملکت خودشان کار بکنند و این خودش بزرگترین مقام عالی است در این صورت هر کس که حاضر می‌شود این مقام را دارا شود اگر ما رأی بدهیم که این شغل مجانی است به آنها بر نمی‌خورد البته از برای وطن خودشان کار می‌کنند و اگر هم لازم باشد هر چه دارند روی آن می‌گذارند در صورتیکهخود شما هم می فرمائید وظیفه مذهبی ایشان هم این است در این صورت چرا نباید قید شود بنده تصور می‌کنم اگر این ماده بگذرد و این پیشنهاد بنده قبول بشود مفهوم مخالفش این است که مجانی نیست و فردا یک بودجه هم برای این مسئله به مجلس خواهد آمد که ما رأی بدهیم آن روز عرض کردم مقام علم بالاتر از این‌ها است که در تحت قیمت و تضمین بیاید و می‌توان در مقابلش یک وجهی داد و همان طور رضای خدا اینکار را می‌کند حالا که محض رضای خداست و مقصودی نداردند این لفظ مجانی را هم محض رضای خدا قبول کنند نوشته شود چون مقصودی ندارند البته به آنها بر نمی‌خورد مذهب اسلام هم برای اشخاصی که تعلیم مطالب فقهیه را می‌نمایند اجرتی معین نکرده و مجانی است چرا ا زانجا واضح باشد و این ترتیبی که نوشته شده است مبهم است علی الخصوص وقتی که این پیشنهاد بنده قابل توجه نشود و در تفسیر دوچار اشکال خواهد شد بنابراین بنده با این فقر حالیه که داریم بهتر میدانم این مطلب قید شود

مخبر – بنده برای حفظ مقام روحانیت و عالم این پیشنهاد را قبول می‌کنم که بیش از این در این زمینه مذاکره نشود.

رئیس – آقای سدید الملک (اجازه)

سدید الملک – عرضی ندارم

رئیس – تصویب شد – مجلس موافق است چند دقیقه تنفس داده شود

در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس خارج و بعد از نیم ساعت مجددا مجلس تشکیل گردید

رئیس – بعضی از آقایان تقاضا کردند شور در لایحه الحاق آب کازرون به زاینده رود مقدم بر لایحه شورای عالی معارف باشد در این باب آقایان چه می‌فرمایند.

(اظهار مخالفتی نشد)

رئیس – آقای عماد السلطنه موافقید؟

عماد السلطنه – طباطبائی بلی

رئیس – آقای اقبال السلطان (اجازه)

اقبال السلطان – متأسفانه بنده در این موضوع که مسئله الحاق آب کارون به زاینده رود باشد نمی‌توانم اظهار عقیده کنم برای اینکه راپورتی از کمیسیون به مجلس تقدیم شده به نظر قدری گنک می‌آید و معلوم نیست از طرف وزیر فوائد عامه مهندسینی به مجلس فرستاده شده برآورد کرده اطمینان حاصل کرده‌اند که ممکن است این دو رود به یکدیگر ملحق گردد یا خیر؟ بعلاوه برآورد مخارج الحاق این دو رودخانه به طور تحقیق معلوم نیست فقط از طرف آقایان اصفهانی اظهار شده که برای الحاق این دو رودخانه سیصد هزار تومان مخارج لازم است و معلوم نیست به همین خرج ممکن است از عهده برآیند یا خیر؟ و اگر محتاج به خرج دیگری باشد آن زیادی خرج به عقیدۀ کی خواهد بود و از طرف دیگر معلوم نیست اگر اقدام کردند و باز هم مثل سابق نتوانستند آب را ملحق کنند این خسارت به کی کتوجه می‌شود آیا دولت باید از عهده برآید یا اهالی اصفهان و دیگر آنکه آقای مخبر در جلسۀ قبل در ضمن بیانات خودشان فرمودند این آب مال دولت خواهد بود اگر اینطور است چرا نباید در لایحه ذکر شود.

بنابراین عقیدۀ بنده این بود که آقای وزیر فوائد عامه اقدامات اولیه را به عمل بیاورند وقتی نتیجه حاصل می‌شد و کاملا مخارج را برآورد می‌نمودند قرار دادی با ملاکین می‌بستند و به مجلس پیشنهاد می‌کردند آن وقت ما از روی بصیرت می‌توانستیم اظهار عقیده کنیم ولی حالا نمی دانم اولا ممکن است این رودخانه با آن رودخانه ملحق گردد یا خیر؟ ثانیا اگر خرجش از این سیصد هزار تومان بیشتر باشد به عهدۀ کی است؟

علیهذا اگر آقایان نمایندگان موافقت کنند این پیشنهاد مسترد شود به کمیسیون و بعد از آنکه تحقیقات لازم کردند یک پیشنهاد مفصلتری به مجلس تقدیم کنند و از قراریکه شنیده‌ام موقع اقدام به این کاردر اواخر جوزا و اوایل سرطان خواهد بود و علت هم باقی است.

پس بهتر این است که این پیشنهاد مسترد شود پس از آنکه پیشنهاد مفصل آن به مجلس رسید و از مجلس گذشت آن وقت اقدام در این کار بکنند.

رئیس – آقای عمادالسلطنه (اجازه)

عماد السلطنه طباطبائی – نظر به اینکه فرمایشات شاهزاده اقبال السلطان را در جلسۀ قبل آقای حاج شیخ اسد الله فرموده بودند بنده یک یک را یادداشت کرده‌ام و جواب عرض می‌کنم.

اولا راجع به مهندسین فرمودند که آیا مهندس تا کنون به آنجا رفته یا نرفته است؟ همانطور که در جلسۀ گذشته آقای حاج امین التجار اظهار فرمودند در چند سال قبل دونفر مهندس روسی که از هر جهت نهایت تخصص را داشتند در اصفهان بودند برحسب خواهش اهالی اصفهان و آقای صارم الدوله که خودشان هم در این امر ذی نفع بودند مهندسین را به محل فرستادند در موقعی که بر گشته بودند فوق العاده اظهار تعجب می‌کردند که چطور یک منبع به این مهمی را دولت تا کنون به بطالت و بدون مصرف گذاشته اما راجع به مخارجش اظهار کردند که اگر در اروپا بود مخارجش خیلی کمتر می‌شد چون وسائلش فراهم تر است ولی در اینجا تخمینا سیصد هزار تومان خرج دارد و نیز در دو سال قبل هم میرزا حسین خان مهندس که فعلا هم در وزارت فوائد عامه مستخدم و رئیس راه شوسۀ عراق و قم است به محل رفته و همان اظهارات مهندسین روسی را تصدیقز نموده‌اند و البته معلوم است بعد از آنکه این پیشنهاد از مجلس گذشت هیچکی اظهار نمی‌کند بدون اطلاع مهندسین و متخصصین اقدام کنند تمام این مطالب که در دست دولت است اهالی وقت پول می‌دهند به نمایندۀ دولت می‌دهند البته تکلیف وزارت فوائد عامه این است یک نفر دو نفر متخصص بفرستند پس از مطالعات به هر طریق صلاح است اقدام نمایند اما اینکه می‌فرمایند اگر چیزی علاوه شد چه باید کرد اولا تصور می‌کنم همین مبلغی که تعیین شده کافی باشد و فرضا هم اگر زیادتر شد ممکن است از خالا آقایان پیشنهاد کنند که اگر زیادتر شد فلانطور رفتار کنند و اما اینکه شاهزاده اقبال السلطان فرمودند اگر کمتر نشود چه می‌شود این مطلب معلوم است که دو قسمت دولت کمتر می‌دهد و یک قسمت ملاکین کمتر می‌دهند دیگر آنکه آقای رئیس التجار فرمودند اگر خرج شد و آب در نیامد چه می‌شود اولا این فرض محالی است و ثانیا فرضا که آب ملحق نشد اگر مرتجعه براپورت نمائید این مطلب مکشوف می‌شود.

زیرا در اینجا می‌گوید پس از آنکه آب جاری شد تا ۱۵ سال از مالیات کسر گذارند معهذا ممکن است این عبارت اضافه شود که اگر خرج شد و آب نیامد به عهدۀ اهالی باشد و اما اینکه فرمودند این رودخانۀ کارون است یا کرنک است اولا این مسئله جغرافیائی است و مربوط به این مسئله نیست

رئیس التجار –بنده این طور نکفتم.

عماد السلطنه – بنده که اینطور یادداشت کرده‌ام و اینکه سؤال کردند در چه تاریخی کار کرده از آنچه در تواریخ نوشته شده مثل کتاب مرآت البلان و تاریخ عالم اراء تألیف کادر یسر سیاح فرانسوی اولا در اینجا شاه طهماسب کار کرده و بعد از آن موقع آنچه در تواریخ نوشته شده می‌نویسد چون که از زیر کار می‌کردند و با اصلاح امروز مثل (تونل) می‌کندند با آنکه خیلی مواظب بودند بواسطه ابخره گوگرد عمله جات می‌مردند و به این علت نتوانسته‌اند این کار را با تمام رسانند بعد شاه عباس بزرگ اقدام کرده و نظر یعلو همتی که داشته است می خواسته است از بالا کره را سوراخ بکند اهالی اصفهان هم نمی‌خواستند بقیه همین کار شاه عباس مرحوم را ابجام بدهند و الا اگر این مقدمات به عمل نیامده بود مخارجش خیلی بیش از این‌ها می‌شد یکی این که فرمودند بین رود کارون و زاینده رود اراضی لم یزرع هست یا خیر؟ جواب عرض می‌کنم خیر؟ زمین لم یزرعی نیست اما مطلب غریب و عجیبی که همه آقایان می‌فرمایند این است که پس از آنکه این آب جاری شد چرا دولت دویست هزار تومان آن را پس بدهند و اهالی از مالیات کسر بگذارند این یک اعتراض غریبی است

اولا وظیفه دولت است که این کار را بکند اگر دویست تومان برای آسایش اهالی اصفهان بدهد هیچ کار مهمی نکرده است پس خوب است همه روزه این اعتراض را بکند برای اینکه الان دولت همه روزه مبالغی خسارت اوزاق تهران را می‌دهد مگر از تأسیس عدلیه و امنیه و نظمیه و غالب وزارتخانه‌های طویل و عریض علاوه بر آسایش عمومی مقصود دیگری هم هست مگر اصفهانی یا تهرانی باهم فرق دارند؟ و آقایان نمایندگان یزد تشریف دارند و می دانند ارزاق یزد تماما از رود شنک که یکی از بلوک اصفهان است می‌رود و ۳ سال بود که به واسطۀ کم آبی اصفهان بلوک رودشنک زراغت نشده بود اهالی یزد مجبور شدند از فارس و کرمان و راههای دور دست جنس بیاورند درصورتی که اگر از رودشنک بود کرایه یک من ۳ قران برای آنها تمام می‌شود و همین آسایش اهالی یزد دویست میلیون قیمت دارد دویست هزار تومان که نفع ندارد.

به علاوه مالیاتهائی که در جزو جمع هست با وجود اینکه خود بنده در اصفهان بوده‌ام و برای وصولص هزار قسم اقدام وجدیت کرده‌ام وصول شد ولی پس از آمدن این آب وصول می‌شود یکی دیگر اینکه فرمودند دهات بالای زاینده رود فقط مشروب می‌شود یا دهات پائین دست مشروب می‌شود اگر آقایان یک مختصر اطلاعی داشتند این اعتراض را نمی‌فرمودند زیرا که بلوک بالا دست زاینده رود محتاج به آب نیستند و بلوک مرتبه دوم هم محتاج نیست بلوک پائین دست اصفهان هم فقط ۳ ماه این آب را لازم دارد و تمام این زحمات برای این ۳ ماه است والا بقیه سال تمام این آب می‌رود در گاو خونی و عنوان تعدی و اجحاف در مسئله زاینده رود به هیچ وجه نیست به جهت اینکه سهامی است که مرحوم شیخ بهائی معمول داشتند و تا کنون بر قرار بوده و خواهد بود به علاوه این چیزی است که مربوط به دولت و مجلس نیست یک قرار دادی است ما بین خود ملاکین اصفهان و بعد از اینکه این مسئله گذشت خود آنها با هم کنار می‌آیند و بین خودشان قراری عادلانه خواهند گذاشت این را هم عرض کنم که بنده و خانواده بنده یک زرع ملک در بالای اصفهان نداریم و آقای مدرس و سایر آقایان نمایندگان اصفهانی به خوبی میدانند و اراضی اطراف رودخانه هم هیچ لم یزرع نیست و همه املاک اربابی است که مالیات دارند اما مطلب دیگری که فرمودند این بود که یک دلسوزی برای رعایا نمودند و فرمودند خوب است شرطی هم برای آنها معین کنند؟ بنده عرض کنم موسس این مسئله کیست؟ فلاحین اصفهانی هستند آنها ارباب هستند رعایای چهار بلوک هستند که بنده اسامی آنها را عرض می‌کنم مابین جی – یزد – رود – وکان اینها قریب پنجاه نفرند و تمام خودشان مالک ملک اند و مالک شهری در تمام این بلوک شاید پنج نفر بیشتر نباشد و همین‌ها هستند که لاینقطع به توسط نمایندگان اصفهان و آقای مدرس و غیر ذالک هر روز تلگراف می‌کنند و آنها هستند که قریب چهل روز است یک نفر نماینده برای گذراندن این امر به طهران فرستاده‌اند و خود آنها تماما ذی نفع هستند در خاتمه استدعا می‌کنم چون امسال اصفهان خشک سالی است و بر خلاف تهران هی برف و باران نیامده آقایان موافقت فرمایند هر چه زودتر این مسئله از مجلس بگذرد و با جدیتی که آقای وزیر فوائد عامه دارند مهندسی که باید برای این کار معین کنند زودتر معین شود و برود که برای بذر کاری آتیه این آب ملحق برود کارون شده باشد بعضی یادداشت‌های دیگر هم کرده‌ام که عرض می‌کنم ولی گمان می‌کنم آقایان قانع شده باشند والا اگر لازم شد باز ممکن است عرض کنم

رئیس –اگر اقایان اجازه می‌دهند جلسه را ختم کنیم و بقیه مذاکرات بماند به جلسه آتیه سابقا بنا شد جلسه ۳ ساعت به غروب تشکیل شود و امروز عده قلیلی بسر ساعت حاضر شدند انشاالله بعد از این اینطور نخواهد بود

جلسه آتیه روز ۳ شنبه ۳ ساعت به غروب و دستور همین دستور امروز خواهد بود:

آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو – عرض می‌کنم مدتی است بعضی سئوالات مهم از آقایان وزراء شده است و هیچ برای جواب حاضر نمی‌شوند من جمله از وزیر عالیه خوب است اگر ایشان محظوری دارند و نمی‌توانند حاضر شوند آقای رئیس الوزراء حاضر شوند چون فوت وقت سبب خسارت است استدعا دارم تأکید فرمائید که برای جواب حاضر شوند.

رئیس – تأکید می‌شود

وزیر فوائد عامه – بودجه وزارت فوائد عامه است که به ضمینه یک لایحه تقدیم می‌شود

به آقای رئیس تسلیم نمودند

مجلس یک ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد.