مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ دی ۱۳۰۶ نشست ۱۸۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۶
جلسه: ۱۸۸
صورت مشروح مجلس سه شنبه ۱۲ دی ماه ۱۳۰۶ مطابق ۹ رجب المرجب ۱۳۴۶
فهرست مندرجات:
۱-تصویب مرخصی آقایان مهدوی و مدرس
۲- شور نسبت به خبر کمیسیون بودجه راجع به تخصیص اضافه عایدات سنه ۱۳۰۵ به مخارج معینه
مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید صورت مجلس یوم دهم دی ماه قرائت و تصویب شد
رئیس – آقای تقی زاده
تقی زاده – بنده آنچه خاطر دارم آقای وزیر فوائد عامه در جواب سؤال بنده فرمودند که انشاءالله قبل
از انقضای امسال محصلین فرستاده میشوند در صورت مجلس نوشته شده است که ایشان فرمودند سال آتیه فرستاده میشود گمان میکنم اشتباه نوشته شده زیرا در هر حال اگر بنا باشد سال آتیه فرستاده شود وقانون امسال اجرا نشود تغییر قانون به عمل میآید
وزیر فوائد عامه – صحیح است همین طور هم عرض شد
رئیس – اصلاح میشود صورت مجلس غیر از این ایرادی ندارد گفتند خیر
رئیس – صورت مجلس تصویب شد آقای کازرونی
کازرونی – بنده راجع به دستور میخواستم عرض کنم که یک خبری است از کمیسیون مبتکرات راجع به معافیت اهالی میناب از تأدیه مالیات چون تجدید نظری هم شده و خیلی مختصر هم است و باید به کمیسیون بودجه برود میخواستم استدعا کنم قبل از دستور مطرح شود
رئیس – آقای رفیع
رفیع – بنده از نمایندهٔ محترم استدعا میکنم همین طور که در جلسهٔ قبل دستور معین شده بگذارند داخل دستور شویم اگر یک لایحه دیگری هم هست البته آقایان موافقت میفرمایند ودر دستور جلسه آتیه میگذارند حالا که دولت حاضر شده اجازه بدهند همان لایحه که جزء دستور است مطرح شود
رئیس – آقای کازرونی
کازرونی – بنده موافقت میکنم که دستوری که معین شده حالا مطرح شود نهایت آقایان هم موافقت بفرمایند که بعد از تنفس این لایحه مطرح شود
رئیس – خبر کمیسیون عرایض قرائت میشود خبر کمیسیون عرایض راجع به مرخصی آقای مهدوی به شرح ذیل قرائت شد آقای مهدوی نمایندهٔ محترم به واسطه گرفتاری لازمی که داشنهاند از تاریخ دهم مهر ۲۴ روز تقاضای مرخصی نموده کمیسیون عرایض مرخصی نمایندهٔ محترم را تصویب و خبر آن را تقدیم میدارد مخبر کمیسیون حاج میرزا مرتضی
رئیس – آقای زوار
زوار – عرض میکنم گرچه نه آقای مهدوی نماینده محترم که سالها است به بنده لطف دارند این انتظار را دارند ونه خود بنده صلاح می دانم که با مرخصی ایشان مخالفت کنم ولی چون اساسا بنده با این قبیل مرخصیها مخالفم ودر روز گذشته به اندازه کافی در موضوع مرخصی یک نفر از نمایندگان عرض کردم و مخالفت نمودم و متأسفانه قبول نشد حالا هم در این موضوع یک مختصری میخواهم عرض کنم این قبیل مرخصیها از سیاست که گذشته زیرا تصویب میشود ولی خوب است مسئله را بریزیم به قالب دیانت تا ببینیم چه میشود
مدرس – خواهش میکنم از آن حرف نزنی
زوار – اجازه بدهید تا عرض کنم ما اینجا قسم خوردهایم که قانون اساسی را حفظ کنیم مذهب رسمی ما هم جعفری اثنی عشری است یعنی عقیده ما این است که معتقد به یک بزرگواری هستیم که در وقتی که حساب بیت المال تمام شد چراغ را خاموش میکرد بنده هم میخواهم ببینم نماینده محترم آقای مهدوی که به بنده لطف دارند اگر از حقوق خودشان صرف نظر کنند به کجا بر میخورد به عقیده بنده به هیچ جا بر نمیخورد و اگر ایشان موافقت بفرمایند که این پولها را ما بدهیم به فقرایی که حقیقتا گرسنه و مستأصل هستند و در شرف مرگند و به آنها اختصاص بدهیم خیلی بهتر است و تصویب این قبیل مرخصیها که ما این طور بی احتیاطانه کار میکنیم و رأی بدهیم هیچ خوب نیست و بنده بیش از این چیزی عرض نمیکنم
حاج میرزامرتضی مخبر کمیسیون عرایض – آقای مهدوی نماینده محترم از اشخاصی هستند که همیشه در
موقع جلسات مجلس حاضربودهاند و هیچ وقت نخواستهاند که در مجلس حاضر نباشند
زوار – خیلی گرسنهاند
مخبر – ایشان همیشه در مجلس مشغول کار بودهاند و در این مسافرتی که فرمودهاند به واسطه کسالت و پیش آمدهایی که برای ایشان واقع شده منجر به چند روز تعطیل و تأخیر شد از اینجهت از کمیسیون عرایض اجازه خواستند و این دیگر چیزی نیست که آقای زوار پشت تریبون تشریف میآورند سینه میزنند مرثیه میخوانند و نوحه سرایی میکنند
زوار – حق نداری توهین کنی؟ به توچه؟
مخبر حرف نزن – گوش بده گاهی برای فقرا سنگ به سینه میزنی و زمانی از دیانت صحبت میکنی شما حق ندارید حقوق مردم را ببخشید حقوق خودتان را به فقرا بدهید به دیگران چه کار داری سایرین هم خودشان فقرا را میشناسند اگر دلشان خواست به آنها میدهند دلشان نخواست نمیدهند می آیید به نام شریعت و طریقت حرف میزنید مگر چه شده است یک نفر نماینده تقاضای ده روز مرخصی کرده کفر شد کمیسیون عرایض تصویب کرده دیگر بسته به رأی مجلس است شما اگر عقیده ندارید رأی ندهید آقایان دیگر هم اگر عقیده دارند رأی میدهند و اگر هم ندارند رأی نمیدهند این مسئله دیگر این مذاکرات را لازم ندارد
رئیس – رأی گرفته میشود به مفاد این خبر آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
عده زیادی برخاستند
رئیس – تصویب شد خبر دیگر خبر راجع به مرخصی آقای مدرس به شرح ذیل قرائت شد حضر ت آقای مدرس نماینده محترم به واسطهٔ گرفتاری مشروعی که داشتند از اول آذرماه تا اول دی ماه را روزی نیم ساعت اول جلسه اجازه مرخصی خواستهاند از کمیسیون تقاضای نماینده محترم را تصویب و خبر آن را تقدیم میدارد مخبر کمیسیون حاج میرزا مرتضی
جمعی از نمایندگان – مخالفی ندارد
رئیس – رأی گرفته میشود به این خبر آقایانی که موافقند قیام فرمایند اکثریت قیام کردند
رئیس – تصویب شد
وزیر فوائد عامه – لایحهای است تقدیم مجلس شورای ملی میشود برای استخراج ذغال سنگ معادن شمشک و هم چنین برای تهیه کوک و دایر کرن سیم نقاله از شمشک به تهران
وزیر مالیه – لایحهای است برای تمدید اختیارات ریاست کل مالیه تقدیم میشود
رئیس – لایحه اضافات مطرح است ماده واحده به شرح ذیل خوانده شد
مادهٔ واحده – وزارت مالیه مجاز است اعتبارات ذیل را از محل اضافه عایدات ۱۳۰۵ تادیه نماید
۱- برای اعطاء قرضه به کارخانه پارچه بافی اصفهان که مطابق قانون ۲۵دی ماه ۱۳۰۵ اعتبار آن تصویب شده و اینک محل آن از اضافهٔ عایدات ۱۳۰۵ تأمین میشود ۱۰۰۰۰۰۰قران
۲- برای جبران کسر عایدات سجل احوال در ۱۳۰۵ و اعتبار جهت عملیات ادارهٔ سجل احوال در ۱۳۰۶ ۱۰۰۰۰۰۰ قران
۴- قسمت چراغهای دریایی بحر خزر ۱۳۰۰۰۰
۵- برای مخارج ابتدایی و غیر جاری مربوط هب تلگراف بی سیم ۴۸۲۰۰۰ قران
۶- برای تهیه مصالح و لوازم کارخانه مدرسه صنعتی ۱۰۰۰۰ قران
۷- برای ساختمان محبسها به طرز جدید و تعمیر محبسهای فعلی در تهران و ایالات وولایات ۲۰۰۰۰۰۰ قران
۸- برای خرید لابراتوارهای مدارس متوسطه ایالات و ولایات واثاثیه مربوطه به آنها ۱۲۰۰۰۰ قران
۹- برای تهیه لابراتوار مدرسه طب و اثاثیه مربوطه به آن ۱۰۰۰۰۰ قران
۱۰- برای مخارجساختمان وتعمیراتقصوسلطنتی توسط وزارت دربار ۱۳۵۰۰۰۰ جمع ۶/۶۰۲/۰۰۰ قران
وزیر معارف – در جزء ششم این لایحه که قرائت شد راجع به تهیه مصالح ولوازم مدرسهٔ کارخانهٔ صنعتی یک صفر حذف شده صد هزار قران است اینجا اشتباه شده است
نگهبان – بلی یک صفر کم دارد صفرهایش هم مرکز ندارد
رئیس – در اصل خبر صد هزار قران است
آقای امامی – امامی – به طوری که بنده در نظر دارم گویا این لایحه دو مرتبه از طرف دولت به مجلس تقدیم شده و در هر دو مرتبه در ضمن اقلام درشت یک قلم خیلی کوچکی هم بوده است که ده هزار تومان بوده برای اعانه ساماس متأسفانه کمیسیون محترم بودجه که اعضای محترم آن همه شان حقیقتا ایرانی و ایرانی دوست هستند بذل توجهی به این قلم نفرمودهاند در صورتی که اتفاقا این قلم برای یکمصرف خیر وحقیقتا به جایی بوده است با این حال این را حذف کردهاند بنده نمی دانم آقایان اعضاء محترم کمیسیون بودجه چه تصور کردهاند اگر چنانچه اهالی ساماس را ایرانی نمی دانند آن یک موضوع دیگری است ولی بنده همچو تصور میکنم که همه آقایان تصدیق میفرمایند که ساماس جزء ایران است و اگر چنانچه از وقایع و فجایعی که در آن حدود روی داده آقایان مسبوق نباشند آقای وزیر فوائد عامه شاید به خوبی اطلاع دارند و اغلب از آقایان نمایندگان هم در جراید ملاحظه فرمودهاند واگر نفرمودهاند بنده تاریخچهٔ آنها را عرض کنم بنده استدعا میکنم همانطور که از طرف یک جمع کثیری تقاضا شده است به لایحه دولت رأی گرفته شود که آن ده هزار تومان اعانه ساماس هم در جزو آن بود آقایان اعضاء کمیسیون بودجه هم باما موافقت بفرمایند و منتی بر ما آذربایجاینیها بگذارند
رئیس – آقای احتشام زاده
احتشام زاده – عرضی ندارم
رئیس - آقای فرمند
فرمند – بنده موافقم با این لایحه و فرمایشاتی که آقا فرمودند مربوط به این لایحه نبود و به علاوه ایشان چیزی نفرمودند که بنده دفاع کنم استدعا میکنم نوبت بنده محفوظ بماند برای این که یک مخالف صحیح صحبت کند تا بنده عرایضم را عرض بکنم
خنده نمایندگان
رئیس – آقای رفیع
حاج آقا رضا رفیع – آقا به عنوان مخالفت ضمنا ذکری از کمیسیون بودجه فرمودند البته اعضاء کمیسیون بودجه همه ایرانی هستند ووقتی وکیل شدهاند و آمدهاند توی مجلس دلیل بر این است که ایرانی هستند البته سلماس هم جزو مملکت ما است و هر فردی از افراد آن هم ایرانی هستند و همه اعضاء کمیسیون بودجه هم سلماس را جزو ایران می دانند اما البته آقا تصدیق میفرمایند که در یک مواقعی دولت یک پیشنهاداتی میکند بعد به واسطه یک کارهای زیادی موقع آن میگذرد مثلا یک اعانه سی هزار تومانی پیشنهاد شد که به رشت داده شود در آن روز لازم بود که یک اعانه یا قرضه از طرف دولت به آنها داده شود ولی آن وقت یا مجلس تعطیل بود یاوقت نبود ه و بالاخره به واسطه یک مانعی نتوانستند این لایحه را بگذرانند و همین طور در دو سیه ماند حالا پس از این که اوضاع رشت خوب میشود تجارت راه میافتد عایدی مردم بالا میرود مردم مشغول کار میشوند و موقع هم فوت
شده الان اگر بگویند برای مهاجرین گیلان اعانه تصویب کنید البته موقعیت ندارد بنده خودم که در سفر اول که رفتم در آذربایجان در سلماس خیلی متأسف شدم و یکی از اشخاصی بودم که اگر در آن وقت این مسئله مطرح میشد خود بنده هم موافقت میکردم ولی در سفر دوم که رفتم دیدم الحمدالله خیلی وضعیتش خوب است یعنی یک اندازه
امامی – حضرتعالی توی آن خرابهها تشریف بردهاید
رفیع – سفر دوم که رفتم وضعیت آنجا را بهتر دیدم اگر بنا شود دولت به فقرا کمک بکند باید به تمام فقرای مملکت ایران کمک کند همه جا فقیر دار سایر نقاط ایران هم دار مرکز هم دارد شما خودتان قائل به تفکیک نباشید حضرتعالی نمایندهٔ آن محل نیستید شما نمایندهٔ تمام ایرانید نمایندگان آذربایجان نمایندگان تمام ایرانند باید به تمام ایران نگاه کنید ببینید هرجا فقیر دارید فکری برای آنها بکنید این قلمی را که شما میفرمایید هیچ شبیه به اقلام دیگر نیست ما آمدهایم در اینجا تخصیص دادهایم مبلغی به کارخانه اصفهان که صد هزار تومان است این هیچ شباهتی ندارد با آن قلمی که آقا میفرمایند این چیزی که سابقا تصویب کردهایم و باید تأدیه کنیم بالاخره باید در بندر پهلوی دولت ایران چراغ بگذارد مسئله مهم است اگر عبایمان را شده است باید بفروشیم و آن چراغ را از جیب خودمان در آنجا بگذاریم مسائل یک مقتضایی دارد دو نفر از آقایان آذربایجانیها مثل آقای دیبا و آقای افشار در کمیسیون بودجه بودند و در آنجا نظریات خودشان را فرمودند ولی مطلبی که جلب نظر اعضاء کمیسیون را بکند نفرمودند به این جهت حذف شد و بنده مقتضی نمی دانم که تمام این اقلام بماند برای این که آن قلم حذف شده چنانچه میفرمایند آن قلم لازم است ممکن است یک پیشنهادی بفرمایند و توضیح بدهند ما هم گوش بدهیم اگر بالاخره ادله و براهین آقایان ما را قانع کرد ما هم رأی میدهیم ولی اگر زیاد منطقی نبود این مسئله نیست که به واسطه آن با این لایحه مخالفت کرد
رئیس – آقای بامداد
بامداد – اساسا قطع نظر از اقلام این لایحه خود لایحه بر خلاف قانون و برخلاف تصمیم صریح مجلس تقدیم شده یعنی در همین دوره هم این تصمیم گرفته شد ودر ماه اردیبهشت هم بود والبته یک مجلس ملی از حکومت ملی از کمیسیون که محل اعتماد مجلس است انتظار دارد که قبل از همه چیز تصمیمات مجلس را همان مجلس که پشتیبان او است و بهش رأی اعتماد داده است و به رأی خودش باقی است محترم بشمارد و بر خلاف او اقدامی نکند و حقیقتا نباید بعد از آن که دنیا این هیاهودرش هست و بیست سال است ایران مشروطه شده است تازه ما بیاییم در این موضوع صحبت کنیم که آیا در مقابل تصمیمات مجلس یک کابینهٔ مختار است یا این که مجبور و مکلف است این خیلی محرز است ایکاش حکومتی که میخواست بر خلاف تصمیم مجلس یک اقدامی بکند اقلا میآمد یک سابقهای میداد یک اظهاری میکرد که مثلا این رأی را مجلس داد اضافات را مخصوص به بانک کرد ولی من به این جهت به این جهت استجازه میکنم که یک قسمت از این اضافات را برای این اقلام تخصیص بدهم ولی بدون اجازه گرفتن و سابقه دادن یک لایحه تقدیم کرده بعد از آن پس گرفته و این لایحهٔ دومی را داده است اساسا این لایحه بر خلاف صریح قانون و تصمیم مجلس تقدیم شده این خیلی واضح است مثل الف بای قضایای پارلمانی است که یک قانونی که از مجلس ملی میگذرد معنایش این است که تمام ملت جمع شدهاند و یک قاعدهای برای خودشان قرار دادهاند و یک عدهای را هم گفتهاند که شما مجری هستید و باید این را اجرا کنید آنها نباید بر خلاف آن اقدام کنند
مگر این هم مثل قانون تشکیلات است که این جگا به اتفاق آراء رأی دادیم و سه ماه هم مجال دادیم و تاکنون هم نیاوردهاید و نخواهید هم آورد زیرا اگر بیاورند دستشان بسته خواهد شد و یک همچو میدان پهناوری مثل بودجه دستشان نیست که هر کاری دلشان میخواهد بکنند روز چهاردهم اردیبشهت ۱۳۰۶ لایحه اجازهٔ تأسیس بانک ملی ایران برای پیشرفت امر تجارت و فلاحت و زراعت و صناعت از همین مجلس در همین دورهٔ گذشته و مادهٔ سومش این است
مادهٔ سوم – برای این که سرمایه ابتدایی جهت شروع به کارهای بانک تهیه شود دولت مجاز است مبلغی که بیش از پنج میلیون تومان نباشد از ودایع خود به استثناء وجوه انحصاری قند وچای به عنوان سرمایه به بانک بپردازد و اضافه عایدات و صرفه جوییها ی بودجه مملکتی ۱۳۰۴ و ۱۳۰۵ و۱۳۰۶ را از بابت آن مبلغ محسوب و بقیه آن را در بودجه ۱۳۰۷ و سنوات بعد مبلغی که بیش از سالی پانصد هزار تومان نباشد در جزء بودجه مملکتی منظور نماید این مادهٔ سه قانونی است که ما گذراندیم و این لایحه صریحا بر ضد او آمده است و تقدیم مجلس شده اگر چه آقای رئیس الوزراء در جلسه قبل در قبال عرایض بنده یک فرمایشی کردند و تصریح کردند که خوب این اطاق که نباید بفهمند و بنده ممنونم از آقای آقا سید یعقوب که اقلا تذکر دادند که خیر این یک اطاق نیست این تمام مملکت است این جا مجلس ملی است صحیح است انتظاری هم بنده شخصا نداشتم زیرا در موقعی که ایشان وزیر بودند و پشت همین تریبون که حمله کردند به میسیون امریکایی فرمودند که من سلو هستم اگر آن روز اعتراض میکردیم این فرمایش را این روز نمیفرمودند سل را اگر بخواهیم معنی کنیم یعنی تک رو بسیار خوب بنده حالا کار ندارم آقای رئیس الوزراء هستند وحکومت است سلو هستند و این جا هم اطاق و در مقابل تصمیمات مجلس هرچه میخواهند بکنند ولی ما خودمان که باید محترم بشماریم ما که علاقه مندیم به این اساس به این مجلس ملی باید به تصمیمات خودمان احترام کنیم یکی از احترامات تصمیمات مجلس ملی این است که به نقص او رأی ندهیم و این لایحه نقص او است و نباید رأی بدهیم از این مراتب میگذریم می آییم داخل اصل ماهیت منظور میشود ممکن است گفته شود که یک وقتی مجلس گرفتار احساسات میشود و از روی احساسات یک قانون می گذراند یا عواطف غلبه میکند یا نمی دانم به چه مناسبت موقعی است حالا ببینیم آیا این قانونی که گذراندیم از نقطه نظر احساسات بوده است یا این که حقیقتا بزرگترین قدم به طرف اصلاحات و سعادت این مملکت بوده است یا بی مطالعه بوده یا این که حقیقتا مجلس ملی فهمیده است که هرچه هست و نیست همین است بنده تصور میکنم روزی که حکومت وقت لایحه استجازه افتتاح بانک را آورد تمام مثل تشنههایی که عاشق آب سرد هستند همین طور ما پذیرایی و استقبال کردیم هیچ کس نیست که منافع بانک را نداند و نخواهد از اسارت اقتصادی خلاص نشود ما با مطالعه بدون این که گرفتار احساسات باشیم این ماده را تصویب کردیم اضافات سه سال را هم گذاشتیم به علاوه از سیصد و هفت هم سالی پانصد هزار تومان در بودجه منظور کردیم بنده بعضی از اقلام این لایحه را خوب می دانم و حرفی ندارم فرض بفرمایید لابراتوار از برای مدرسه صنعتی یا محبس ساختن یا لابراتوار برای مدرسه طی چیزبدی نیست عقیده بنده این است که در مدارس ابتدایی هم باید تعلیمات عملی باشد نه این که تنها کنفرانس و صحبت باشد که طفل هیچ نفهمد چه رسد به مدرسهٔ طب و صنعتی ولی تمام این چیزها را اگر مادرست کنیم از هوا پریدن که یونکرس را کنترات کردیم که هیچ نمیفهمم یعنی چه یا تلگراف بی سیم تمام اینها تفنن است در مقابل آن اصل حیاتی که ما باید بانک داشته باشیم وقتی که ما آن را داشتیم
موتور همه چرخها را داریم چون که صد آمد نود هم پیش ما است وقتی او را داشتیم برای کارخانهٔ مملکتی و یک نجار داریم وقتی او را نداشتیم تمام اینها از کار خواهد افتاد و فلج میشوند البته یک رقابتهای شدید درمقابل این نیت مقدس داریم ولی خودمان نباید اورا لکه دار کنیم یعنی آن اعتبارش را صرف مخارج دیگر بکنیم ولو هر قدر هم که آن مخارج خوب باشد اما آنها مهم است و این مقصود و منظور که تأسیس بانک است اهم است هیچ عاقلی نمیآید مهم را بگیرد و اهم را از دست بدهد شاید آقای وزیر مالیه یا آقای وزیر معارف برای آن چند قلم در این قانون اظهار کنند که خیر مسئلهٔ بانک تأمین شده محرز و مسلم است زیرا متخصص بانک را هم آمدیم در این جا گذراندیم و شما خاطر جمع باشید بنده البته اطلاع دارم ودر کمیسیون بودجه هم بودم که پریروز تشریف آوردند و اضافهٔ اعتبار را گذراندند و بعد از یک توضیح مختصری که از آقای وزیر مالیه خواستم بنده خیلی با کمال شعف دستم را بلند کردم و رأی دادم ولی گفتم خدایا این دروغ را راست کن ما امیدواریم ولی بانک عبارت از متخصص آوردن و خانه برایش درست کردن وسالی بیست هزار تومان دادن و یک اداره درست کردن و دفت رآرشیو و مترجم و اینها نیست بانک آن است که به دنیا معرفی شود و با یک اعتبار آبرومندی شروع کند به معاملت بنده آن اعتبار را سراغ ندارم غیر از همین چیزهایی که ما در لایحهٔ تاسیس بانک معین کردیم زیرا یک عایدات مخصوصی داریم که مطابق قانون اختصاص داردبه یک مصارف معینی یک عایدات جاری هم داریم که بیست وپنج میلیون است و در مقابلش هم یک صرفه جوییهای داریم علاوه بر اینها بنده چیزی سراغ ندارم مگر این که آقای وزیر مالیه بفرمایند فلان مبلغ را از فلان جا اعتبار داریم یکی هم مسئلهٔ جواهرات و خالصجات است خالصه را که آقایان تصدیق بفرمایند با آن میلی که ماداریم به این زودیها پول نمیشود مخصوصا با آن قانونی که گذراندیم جواهرات را هم تصور نمیکنم عملی بشود وامیدوارم که به دست مجلس ششم هم فروخته نشود و خوشبختانه شنیدم اعلیحضرت هم موافقت ندارند از وقتی که این را شنیدم خیلی خوشحال شدم برای این که حقیقتا یک واهراتی در دو قرن تمام دویست سال هزار جور دست به دست کشته و در ادوار هرج و مرج و استبداد ایران محفوظ مانده بنده که در سهم خودم یک فرد ضعیف و از صد و سی ام اجتماع اینجا میباشم و افتخار دارم زیر این بار نمیروم که به دست من فروخته شود پس بنابراین از کجا بله اگر جواهرات را به اعتبار بانک بگذارند و بانک ما در دنیا معتبر باشد بنده هم موافقم مثل این که بانک پروس در تمام جاها اعتبار دارد این جارا حرفی ندارم ولی فروش آن را امیدوارم که بنده رأی ندهم و آقایان هم رأی ندهند بنابراین اعتبار بانک منحصر میشود به همان پنج میلیون و این اضافاتی که ما قرار دادیم و هیئت محترم دولت باید مطابق آن قانون نظر به صمیمیتی که به مملکت دارند و نظر به احترامی که باید حتما از قانون موضوعه بکنند البته باید دست به این اعتبار نزنند و رخنهای در آن قانون نکنند بلکه بتوانیم موفق شویم متخصصش را که خواستهاند مدیرش را هم که خواستهاند آن وقت امیدواریم انشاءالله موفق شویم آن بهتر از همه است آن وقت از این اقلام هر قدر شما بخواهید ممکن است که بیاورید و ما تصویب کنیم و تکیه کاهمان یک چرخ زندگی است که امیدواریم به واسطه او چرخهای تمام مملکت بگردد در اقلامش هم بعضی عرایض دارم که استجازه کردهام وزیر مالیه – نمایندهٔ محترم قسمت اول فرمایشاتشان راجع به خلاف قانون بودن بود و این را خیلی هم با آب وتاب فرمودند گویا همان مخالف صحیحی که آقای فرمند میل داشتند و تقاضا کردند همین آب وتابی بود که ایشان
از حیث خلاف قانون بودن این لایحه فرمودند هم خیلی متأسف هستم که سینهام درد میکند و میترسم که اگر بخواهم زیاد حرف بزنم به سرفه بیفتم و خوش نما نباشد نمیتوانم به آن آب و تاب جواب عرض کنم خدمتشان دو سه کلمه خیلی مختصر تذکرا عرض میکنم چون بنده نمایندهٔ محترم را اهل مطالعه می دانم هیچ انتظار نداشتم که ایشان از پشت تریبون استناد یک خلاف قانونی به دولت بدهند در صورتی که عینا دولت عمل به قانون میکند ملاحظه بفرمایند تقدیم لایحه و تقاضای اجازه از برای یک خرج این عمل به قانون است آقا میفرمایند یک قانون دیگری از مجلس گذشته این قانون اگر تصویب نشود یک نقضی یا یک تغییری در آن قانون پیدا میشود چه اهمیت دارد هر روز در مجلس شورای ملی یک قوانینی وضع میشود بعد از آن قوانین اصلاح میشود مطابق مقتضیات یک قوانین دیگری وضع میشود که آن قوانینی که اول وضع کرده بودند تغییر میدهد یا اصلاح میشود اگر امروز دولت این طور مقتضی و صلاح دیده که بیاید از مجلس تقاضا کند که فلان مبلغ وجهی که شما برای یک کاری تخصیص داده بودید برای این کار به نظر ما لازم میآید و بیایید تصویب کنید این هیچ عمل بر خلاف قانونی نکرده است آمده است اینجا از شما تقاضا کرده است که این کار را بکنید شما هم البته میتوانید بکنید میتوانید نکنید اگر آمدید و اقدام کردید ورأی دادید و قانون وضع کردید به موجب یک قانونی یک حکمی کردید بعد هم اجرا میشود خلاف قانونی وقتی بود که بدون استجازه و بدون پیشنهاد و بدون تقاضای تصویب و تحصیل تصویب دولت میرفت این وجهی که شما برای یک مقصودی گذاشته بودید برای یک مقصود دیگری تخصیص میداد پس این خلاف قانون نیست به علاوه ایشان گویا حافظه شان قدری خوب نیست و لازم است بنده بهشان تذکر بدهم که در همین مجلس خود آقا نمایندگان محترم دیگر بعد از گذشتن قانون بانک چندین لایحه دیگر که ما آوردیم تصویب کردید از همین محلها
یکی از نمایندگان – از این محل نکردیم
وزیر مالیه – نکردید؟ هزار تومان باری و با از محل اضافافه عایدات تصویب نکردید؟ صدو بیست و پنج هزار تومان برای بلدیهٔ همینجا شما آقایان تصویب نکردید؟ این لایحه چندین قلم داشت تقریبا پانزده قلم بیست قلم سابق داشت که در حدود یک میلیون ونیم اعتبار میشد و پیشنهاد کرده بودیم بعد از این که این پیشنهاد شد و برای این که از نقطه نظر حساب و برای تأمین همان مقصود مقدسی که بعد توضیحش را عرض میکنم همان مسئلهٔ بانک یک میلیون و نیم را دولت خرج کردنش را از این محل گزاف دانست بنده لایحه را مسترد کردم بعد از مدتی مطالعه و مشورت و حساب و بالاخره مقایسهٔ اهمیت خرج یک ارقامی ما آمدیم صلاح این طور دیدیم دولت این طور صلاح دید که از این محل خرج شود این اولا هیچ صدمه و لطمهای به بودجه وارد نمیآورد چرا؟ او را بعد عرض میکنم ثانیا تأمین میکند یک مخارجی را که از اهم مخارج است آقایان باید تصدیق بفرمایند که ما اگر دویست هزار تومان اعتبار بگذرانیم برای این که محبس هایمان را بسازیم و بالاخره بتوانیم با داشتن یک محبسهای جدید جواب یک اعتراضاتی را که مردم به ما میکنند بدهیم و در راه حصول به یک مقصود معظم مملکتی که از هر مقصود ی او مهمتر است که قضیهٔ الغاء کاپیتولاسیون باشد یک قدم بزرگی برداریم و دویست هزار تومان بخواهیم برای این کار خرج کنیم این از هر خرجی برای ما مهمتر است و به هیچ جای ما و زندگانی ما لطمه وارد نمیآورد سجل احوال چیزی است که قانون آن از مجلس گذشته یک اداره است که بایستی در این مملکت تأسیس شود منافع عمومی دارد علاوه بر این که یک منافع عمومی از هر حیث برای مملکت دارد آقایان خوب متوجه هستند که وجود سجل احوال لازمهٔ اجرای قانون نظام اجباری است اگر شما سجل احوال نداشته
باشید ودفاتر سجل احوالتان خراب باشد اصلا آن قانونتان قابل اجرا نیست مثل این است که آن قانون را نقض کردهاند پس این قبیل اقلام مخارج یک چیزهایی است یک اهمیتهایی از نقطه نظر مملکتی دارد که آنها را هیچ نمیشود گفت ما بگذاریم در درجهٔ دوم و سوم و چهارم هیچ نمیشود این حرف را زد عرض کنم آمدیم به قسمت این که بانک چه صورتی دارد این را بنده یکی دومرتبه در اینجا مورد پیدا کرده است و به آقایان عرض کردهام دولت به اندازهای به مستلهٔ بانک اهمیت میدهد که وسائلش را هم مهیا کرده است که از تشکیل و به جریان افتادن و کار کردنش به هیچ وجه نگران نباشید آقا اثبات کردند به این که رقابتهایی هم ما داریم البته داریم رقابتهای مهم هم داریم اما با کمان چیست وقتی از این قبیل رقابتها و مخالفتها میبایستی ترسید که در مقابلش عزم و اراده ووسیله نباشد ولی وقتی که شما در مملکتتان عزم و اراده دارید وقتی شما حسن نیت دارید و همه نوع موافقت میکنید ما هم به شما میگوییم همه نوع وسائل کارمان موجود است شما بایستی مطمئن باشید که آن رقابتها مؤثر نیست مگر از این قبیل رقابتها و از این قبیل ممانعتها و از این قبیل مخالفتها شدیدتر عظیم تر با عکس العملهای همه جوره در موضوع قضایای دیگر ما نداشتیم؟ در موضوع همین کاپیتولاسیون مگر چطور شد که دولت فرانسه موافقت کرد چطور شد آلمان موافقت کرد چطور شد این مسائیل را پیشی میبریم و حرف خود را به کرسی می نشانیم بانک را پهلوی اینها شما وقتی مقایسه کنید این اهمیتها را ندارد و بالاخره نکتهای که هست این است که فقط ادر اینجا بنده تمنا میکنم که نمایندهٔ محترم و نمایندگان دیگری که همه از نقطه نظر تأسیس بانک مخالفت با این دارند در این مسئله درس توجه بفرمایند ما وقتی یک قانونی می گذرانیم یک مقصود و منظوری داریم علت این که همیشه در این قبیل مطالب متشبث میشویم به این که باید متخصص خارجی بیاوریم برای چیست اینجا اقرار به این مطلب است که ما خودمان نمی دانیم یک بانکی را چطور باید سر پا کرد ما بانک میخواهیم برای بانک قانون می گذرانیم میگوییم بانک هم سرمایه میخواهد بیست میلیون چند میلیون جواهر بفروشیم خالصه بفروشیم چکار کنیم و از اضافه عایداتمان هم اینها را جبیره کنیم در ۱۳۰۷ هم پانصد هزار تومان بگذاریم بسیار خوب این نیت ماست عزم ماست تمام وسایل را هم برای این کار به کار میبریم ولی بالاخره تصدیق میفرمایید که آن بصیرت آن بلدیت آن لوازمی که تأسیس کردن یک بانکی لازم است که یکیش هم این است که باید تشخیص داد این بانک چه کار میخواهد بکند و چه جور باید تأسیس شود سرمایه اش از کجا باید بهش برسد اینها همه یک قسمتهای تخصصی است و بنده این عرایضی را که اینجا خدمتتان عرض کردم و اطمینان بهتان دادم که به هیچ وجه نگرانی در موضوع بانک نداشته باشید حالا عرض میکنم که با یک متخصصی در این موضوع حرف زدیم مطالعه کردیم مذاکره کردیم در مادهٔ بانک ملاحظه فرمودید در قانونی که خودتان گذراندید نوشتهاید که باید راجع به اساس و اسلوب این بانک دولت با نظر متخصص نظامنامنه اش را بنویسد و بایورد به کمیسیون قوانین مالیه آن نظامنامه اش را نوشتیم و حاضر کردیم با تمام این مطالعاتی که با اطلاع و استحضار و مراجعه به متخصص شده است بنده قبلا بهتان عرض کردم حالا هم تکرار میکنم که هیچ نگرانی از تأسیس بانک و سرمایهٔ آن آقایان نداشته باشید و بدانید رأی دادن به این اقلام و پرداختن این وجوه گذشته از این که خود این اقلام چنانچه عرض کردم یک اقلام مهمی است که به هیچ وجه نمیشود ازش صرف نظر کرد به آن مقصود مقدس آقایان هم هیچ صدمه وارد نمیآورد
مدرس – بانک متخصص میخواهد پول نمیخواهد؟
وزیر مالیه – پولش هست آقای مدرس شما غصه نخورید
رئیس – آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی – بنده نقطه نظرم از این مخالفت این است که تمام آرزو و امیدم مثل همهٔ آقایان این است که انشاءالله با این وجوهی که از مردم گرفته میشود بتوانیم در این مملکت یک مؤسسات عام المنفع را تأسیس کنیم که ما را از احتیاج خارجی راحت کند وپس از آن که دخل پیدا کردیم خرج این کارها بکنیم نقطه نظرم یکی این است نقطه نظر دیگری که در مخالفت دارم این اس که همهٔ آقایان در نظر دارند قبل از رفتن متخصصینی که سابق داشتیم همه بدبین بودند و میگفتند اگر شما سخص رئیس مالیه را عذرش را بخواهید از عهدهٔ انتظامات مالیه و حفظ مالیه بر نخواهید آمد ما آرزومان این است که یک قسمی کنیم که بعد از رفتن اینها بهتر مالیه ما محفوظ بماند نه این که وقتی از اینجا بیرون رفتند هر کس به ما یک تعرضی بکند که این مالیه را که این جور حفظ کردهاند شما نتوانستید نگاهداری کنید الان خانههای ما هزار مرتبه بدتر از این محبسها است آن وقت بیاییم اینجا دویست هزار تومان برای خرج تأسیس محبس اجازه بدهیم بنده با این قبیل مخارجی که اینجا ذکر شده مخالفم و عقیده دارم که این پولها را برداریم خرج استخراج معادن و آوردن کارخانجات بکنیم میخواهیم ببینیم این چند قلم که ششصد وچند هزار تومان بالاست به جز دو سه قلم این که نتیجهٔ کلی در مملکت ما دارد بهتر از آوردن کارخانجات یا احداث معادن است هیچ بنده بهتری نمیبینم بلکه با وجود بودن آن احتیاجات این مخارج را مضر می دانم و عقیدهام این است که تا این احتیاجات برای ما هست این وجوهات به این تفصیلی که در اینجا نوشتهاند مثلا برای جبران کسر عایدات سجل احوال صد هزار تومان خرج سجل احوال چقدر باید در این مملکت بشود که جبران کسر اورا صد هزار تومان بکند و همچنین به جهت چراغهای دریایی حالا چراغهای دریایی را بنده هم می دانم لازم است اما نمی دانم سیزده هزار تومان خرجش است مدتش که دو سه ماه بیشتر باقب نمانده نمی دانم چرا سیزده هزار تومان خرجش است تلگراف بی سیم تا حالا صد و ده بیست هزار تومان برای آن رأی دادهایم و گمان نمیکنم نتیجهٔ خیلی بزرگی برده باشیم این نتیجههایی که از تلگرافهای سیم دار میبردیم شاید از او هم ما نمیبریم حالا آن صد و بیست هزار تومان که سابق رأی دادهایم چهل و هشت هزار تومان هم دوباره رأی بدهیم؟ ما مخارج لازمتر و بهتر از این خیلی داریم مثلامحبسها به طرز جدید بنده مخالف نیستم باید محبسهای خوب داشته باشیم اما در وقتی که چیزهای خوب دیگر هم داشته باشیم نه کارخانجات داریم نه استخراج معادن داریم آن وقت محبسمان را میخواهیم اروپایی باشد ما وقتی باید مثل آنها بکنیم که دخلمان را هم مثل آنها بکنیم این طور حرفها را بنده هیچ قسم عقیده ندارم عقیده دارم اولا دخل پیدا کنیم و احتیاجات خودمان رارفع کنیم وقتی که احتیاجات ما کم شد آن وقت از آن دخل برداریم در مقابل این خرج این کارها بکنیم امروز در صورتی که تمام خانههامان به استثنای عدهای هزار مرتبه بدتر از این محبسهاست اگر میخواهیم درست کنیم خانهٔ ملت را درست کنیم نه این که کاری بکنیم که مردم را تشویق به حبس بکنیم در چندی قبل یک نفری به یکی از آژانها گفت من سه تومان به تو میدهم که تو مرا مقصر کنی و کاری بکنی که در این زمستان به محبس بروم ودر آنجا بمانم باید مردم را از محبس ترساند از مجازات ترساند حالا میخواهید کا پیتولاسیون را در مملکت لغو کنید بسیار خوب انشاءالله موفق خواهید شد و ما حاضریم در صورتی که خارجیها مقصر شدند بهترین خانههای خودمان را برای آنها محبس قرار دهیم در صورتی که بنده می دانم به این چیزها احتیاج پیدا نخواهیم کرد در هر حال بنده با این اقلام مخالفم و با این مخارج مخالفم و ابدا خودم را نمیتوانم حاضر
کنم که به این اقلام درست رأی بدهم امیدوارم آقایان هم نظریه خودشان را به همین طریق قرار دهند
رئیس – چون عده برای مذاکره کافی نیست چند دقیقه تنفس داده میشود صحیح است
در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجددا تشکیل گردید
رئیس – راجع به لایحهٔ اضافات آقایان :مدرس – بامداد- آقا سید یعقوب – حاج شیخ بیات – پیشنهاد کردهاند از دستور خارج شود آقای مدرس
مدرس – عرض میشود یک فرمایشاتی در این جا شد که حقیقتا جای نگرانی است آقای وزیر مالیه در ضمن فرمایشاتشان فرمودند که سابقا هم یک لوایحی آوردیم و همین مجلس تصویب کرد خدا می داند اگر من میدانستم که آن سرمایه برای بانک باید احراز شود احراز نشده است و با این ترتیب آن لایحهها را آوردهاند هرگز به هیچ کدامش رأی نمیدادم به واسطه این که اهم امور از هر جهت از جهت سیاست اقتصاد اساسی غیر اساسی مسئله بانک و مراعات سرمایه بانک است آقایان خیلیها در این مجلس تشریف دارند که در چندین دوره هم بودهاند تشریف داشتهاند و می دانند که تاکنون هیچ وقت اضافه عایدات به گوش ما نخورده بود فقط امسال به گوش ما اضافه عایدات خورد یعنی اضافه در سال ۱۳۰۵ این مسئله هم اتفاقی بود یک چیزی بود که اتفاق افتاد و بعد از این هم دیگر اتفاق نخواهد افتاد و چنین چیزی نخواهد شد که یک رئیس مالیه بیاید و تفتیش و نظارت کند و یک اضافه عایداتی برای ما پیدا شود اگر شما خیال میکنید من بعد هم اضافه پیدا خواهید کرد نمی دانم ولی من که خیال نمیکنم در هر حال مشکل است من خیال میکردم این پیشنهاداتی که به مجلس شده علاوه بر آن چیزی است که برای سرمایه بانک منظور شد از این جهت من رأی دادم والا رأی نمیدادم حقیقتا ما را اغفال کردند لایحه میآوردند که صد هزار تومان رأی بدهید ماهم به این خیال رأی میدادیم و تصویب میکردیم ولی حالا از این بیانات همچو معلوم میشود که ما پول دیگر ی نداشتهایم و هر چه تصویب میکنیم از سرمایهٔ بانک کم میشود این عینا نظیر آن مسئله است که یک کسی مرا مهمان کند و خیلی هم پذیرایی از انواع و اقسام خوراکها و خورشها برای من تهیه و آماده کند من هم که طلبه و چشمم به این چیزها نیفتاده به خیال این که مهمانم از آن خورشهای الوان میخورم از کباب از مرغ از آن خوراک و بالاخره هر چه دلم خواست میخورم آن وقت وقتی که از خوردن فارغ شدم به من میگوید این خوراکها که خوردید از پول خودتان بود ومن از جیب خودتان در آوردم.
این خورش نمی دام چه حکم دارد حکمش قاچاق است زیرا اگر من میدانستم که از پول خودم است شاید نمیخوردم و به همان نان وپنیر خودم قناعت میکردم من به خیال این که مرا مهمان کرده است پنج قران غذا خوردم.
اگر ما میدانستیم این لوایحی که به مجلس میآورند به سرمایه بانک سکته وارد میآورد خدا را به یگانگی میطلبم که به هیچ یک از آنها رأی نمیدادم کارهای خوب در مملکت خیلی داریم مگر این که این لایحهای که آوردهاند بد است؟ کارهای خوب خیلی است همه خرج ما خوب است لوایحی هم که بعد میآورند همه اش خوب است لکن باید مراغات الاهم فالاهم را کرد حیات سیاسی ما بسته به بانک است چه حیات اقتصادی و چه حیات سیاسی ما اگر از مخارج خودمان بکاهیم و به این مصرف برسانیم جادارد مکرر میخواستم این مسئله را بگویم ولی چون بنده در نطق آقایان وکلاء نظر نمیاندازم چیز ی نگفتم ولی عرض میکنم حقوق فلان وکیل که جهت فلان کار اختصاص میدهد مثلا به کتابخانه میدهد به فلان کار میدهد اگر عوض همه این
کارها اختصاص به سرمایه بانک دهد خیلی بهتراست و به نفع خواهد بود وکیل سه ماه حقوق خودش را که صرف نظر میکند باید به سرمایه بانک بدهد چرا جهت این که بانک اس اساس سایر کارها است ما باید اساس را نگاه داریم لذا خواهشمندم آقایان قبول بفرمایند که عجالتا این لایحه از دستور خارج شود تا مابرویم ودر اطاق خارج بنشینیم با وزراء صحبت کنیم و معین کنیم ببنیم آیا این رأیی که ما میدهیم به سرمایه بانک صدمه نمیزند یعنی ببینیم پول داریم یانه؟ اگر پول داریم و صدمه به سرمایه بانک وارد نمی اؤرد که خیلی ممنونشان میشویم و به سایر لوایح مفیدی هم که پیشنهاد میکنند بعد از مذاکره رأی میدهیم ولی اگر پول نداریم آن وقت مشکل است رأی داد. مثلا تعمیر خانه من خیلی لازم است به جهت این که آب میآید اما باید دید واقعا این تعمیر لازم است یا سرمایه بانک و هکذا و هکذا از این جهت بنده این تقاضا را کردم که اگر آقایان صلاح بدانند این لایحه از دستور خارج شود تا برویم ودر خارج صحبت کنیم و اگر پولی داریم بعدها به سایر لوایح هم رأی خواهیم داد
رئیس – آقای حاج آقا رضا رفیع
حاج آقا رضا رفیع – آقا در اول بیاناتشان عنوان فرمودند که به گوش ما نخورده بود اضافه عایدات بنده گمان میکنم که خیلی از چیزها به گوش ما نخورده بود ما تا حالا اضافه عایدات نداشتیم خیلی چیزها ما نداشتیم این مؤسساتی که امروز در این مملکت میبینم از نقطه نظر یک خدماتی که به این مملکت شده است تشکیل یافته والا خیلی چیزها از قبیل آیروپلان و غیره به گوش ما نخورده بود یک تأسیساتی در این مملکت از نقطه نظر امنیت شده است بالاخره اضافه عایدات هم داریم بنده مخالف نیستم که اگر آقا میخواهند مسئله را درست مطلع شوند با وزراء صحبت کنند حرف بزنند و متقاعد شوند بعد مطرح شود ولی لازم نیست خروج از دستور را ما پیشنهاد کنیم چند نفر از آقایان اجازه گرفتهاند که مذاکره کنند و بالاخره امروز هم مسئله تمام نمیشود ظهر هم گذشته فردا هم وقت داریم مذاکراتتان را میفرمایید پس فردا شما هم میآیید و بابنده موافقت میکنید و رأی خواهید داد دولت آمده است گفته است من اضافه عایداتی دارم این دیگر دلیل نمیخواهد آقا من ندارم دلیل میخواهد
بهبهانی – برعکس است
حاج آقا رضا رفیع – دولت میگوید من اضافه عایدات دارم من بگویم شما دروغ میگویید شاید این پول در بیت المال نباشد؟ این دلیل نمیخواهد اگر نبود دلیل میخواهد که من باید سؤال کنم که پولهایی را که گرفتی چکار کردی این مثلی را که آقا فرمودند که مهمان میکنند بالاخره پول مال ملت است دولت و مردم هم یکی هستند همین طور که خود مجلس شورای ملی نتیجه آراء این ملت است دولت هم نتیجهٔ آراء این مجلس است که مأمورند و میآیند پول هم مال ملت است این پیشنهاد را که آقا فرمودند که از کجا ما را میهمان میکنند بنده گمان میکنم که این مثل در این موقع
مدرس – خیلی به جا است
خندهٔ نمایندگان
حاج آقا رضا رفیع – بالاخره آقایان آمدهاند و میگویند ما اضافاتی داریم و یک اقلامی هم هست که لازم است این مخارج بشود یعنی ما امروز یک محبسی لازم داریم که در سال پیش لازم نداشتیم چرا باری همان دلایلی که راجع به کاپیتولاسیون بود که افرادی هستند در این مملکت که اگر ما بخواهیم اینها را در این محبسها بفرستیم حاضر نمیشوند و میگویند محبس درست کنید تا ما بیاییم ما امروز در سرحد چراغ لازم داریم و بالاخره ما پول را از این مردم میگیریم برای این که به مصرف صحیح برسانیم اگر به مصرف صحیح برسد که ما حرفی نداریم به علاوه اینها هم بسته است به نظر
اکثریت مجلس که هر چه اکثریت رأی بدهند عمل شود بنده عقیدهام این است که آقا هم موافقت بفرمایند قبریب ده پانزده نفر از آقایان اجازه خواستهاند نظریات خودشان را اظهار میکنند مذاکراتی هم میشود فردا را هم وقت داریم با آقایان وزراء هم چنانچه میل داشته باشید مذاکره میفرمایید و موافقت میفرمایید بنابراین بنده خروج از دستورش را مخالفم
رئیس – رأی گرفته میشود
آقا سید یعقوب – نمیشود آقا ما پیشنهادی کردهایم سابقه هم دارد ما باید حرف بزنیم و توضیح بدهیم در یک موضوع که چند نفر پیشنهاد دادهاند میتوانند حرف بزنند سابقه دارد
رئیس – گمان نمیکنم سابقه این طور باشد که در یک پیشنهادی که مثلا بیست امضاء دارد بیست نفر حرف بزنند
آقا سید یعقوب – اجازه بفرمایید عرض کنم در این موضوع راجع به بودجه مجلس در یک موضوعی همین ترتیب پیش آمد ومقام ریاست اجازه دادند که چندین نفر حرف بزنند حالا اگر مقام ریاست این موضوع را هم مثل آن موضوع تشخیص میدهند که خوب است اجازه بدهند دیگران هم حرف بزنند و اگر هم مثل آن موضوع نیست که بنده عرضی ندارم غرضم تذکر بود و چون بنده هم پیشنهاد را امضاء کردهام خوب است به بنده هم اجازه داده شود که توضیح عرض کنم
رئیس – در آن موضوع پیشنهاداتی که داده شده بود جزئی اختلافی با هم داشت حالا هم اگر مجلس میخواهد دیگران حرف بزنند بنده مخالف نیستم رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند معدودی قیام کردند
رئیس – تصویب نشد آقای احتشام زاده
احتشام زاده – عرضی ندارم
رئیس – آقای بهبهانی آقا میرزا سید احمد بهبهانی – راجع به اصل موضوع مخالفم
رئیس – آقای آقا سید یعقوب –
آقا سید یعقوب – بنده هم مخالفم
رئیس – آقا ی شریعت زاده
شریعت زاده – عرضی ندارم
رئیس – آقای زعیم
زعیم – بنده هم مخالفم
رئیس – آقای ضیاء
آقا سید ابراهیم ضیاء- عرضی نداشتم
رئیس – آقای حا ج آقا رضا رفیع
حاج آقا رضا رفیع – بنده موافقم
رئیس – چون بعد از یک مخالف باید موافق حرف بزند بفرمایید
حاج آقا رضا رفیع – بنده گمان میکنم مذاکراتی که در جواب نمایندهٔ محترم باید داده شود آقای وزیر مالیه فرمودند ولی بنده هم حالا نظریاتم را عرض میکنم دولت یک لایحهای را به مجلس آورده و اجازه میخواهد یک اقلامی را که لازم می داند خرج کند بدیهی است که یک همچو چیزی باید با اجازهٔ مجلس باشد در اینجا چند قلم است که شاید بعضی از آقایان با آن مخالف باشند و رأی ندهند و بعضی اقلام دیگر است که همهٔ آقایان با آن موافقند بنده گمان نمیکنم هیچ یک از آقایان نمایندگان باشند که مثلا معتقد باشند که در بحر خزر چراغ دریایی نباید گذارد زیرا هر کس موافق است صاحب خانه باید چراغ خانهٔ خودش را بگذارد پس این یک قلمی نیست که کسی در او مخالف باشد همین طور راجع به محبس گمان نمیکنم هیچ یک از آقایان با این قلم مخالف باشند برای این که محبسهای فعلی با وضعیت امروزه دیگر قابل
استفاده نیست آقای فیروز آبادی فرمودند خانههای ما برای محبس حاضر است ولی بنده گمان نمیکنم هیچ فردی از افراد ملت ایران حاضر باشد که در خانه اش را یک نفر آژان بزند و بگوید آقا یک حبسی آوردهایم اجازه بدهید که در خانهٔ شما حبس کنیم هیچ یک به چنین امری حاضر نیست
فیروز آبادی – سالون نظمیه
حاج آقا رضا رفیع – اجازه بفرمایید آقا برای مسائل عمومی امکنه عمومی لازم است همانطور که مملکت وزارتخانه لازم دارد یک محلهای عمومی هم برای کارهای عمومی و محبس عمومی لازم دارد مجلس صحیح لازم است این مسئله جای انکار نیست اگر به صورت مجلسهای جلسات قبل مراجعه بفرمایید خواهید دید که چند نفر از همین آقااین نمایندگان در همین مجلس راجع به این موضوع مکرر صحبت و مذاکره فرمودند و همه ماها هم به اتفاق میگفتیم صحیح است و برای محبسهای ولایات داد وفریاد میکردیم بنده خودم سال قبل در مازندران بودم یک روز صبح قبل از طلوع برخاستم در ساری گرمای فوق العاده بود دیدم دستهای را از محبس بیرون میآوردند برای این که شست و شو دهند خدا می داند به اندازهای حال آنها رقت آور بود که اصلا معلوم نبود چه حالی دارند و چطور زندگانی میکنند شاید بدبخت یک آفتابه دزدیده بود یا یک ریسمان اینها یک چیزهایی است که گمان نمیکنم مخالف باشد آقا پول برای خرج کرد ن است ما پول داریم و باید خرج کنیم منتها باید به جا و به موقع خرج کنیم والا پول داشته باشیم و از آن استفاده نکنیم بنده نمی دانم چه فایده برای مملکت خواهد داشت بالاخره خوب است آقایان اجازه بدهند که در این لایحه مذاکره شود مطرح شود موافق نظریات خودش را بگوید مخالفین هم مخالفت خودشان را اظهار کنند هر کس دلایل و نظریات خودش را به عرض مجلس برساند بالاخره اکثریت مجلس حکومت خواهد کرد و این مسئله این قدر هم مذاکره لازم ندارد یک مادهٔ واحده بیشتر نیست اگر چه ماده بود ممکن بود آقایان در موادش بحث و مذاکره طولانی بفرمایند ولی این زیاد مذاکره لازم ندارد در این اقلام آقایان فرمایشات خودشان را بفرمایند در آن اقلامی که آقایان نظر خوب دارند مساعدت بفرمایند در باقی اقلام هم مذاکره میشود بسته به نظر اکثریت است
رئیس – فعلا جلسه را ختم میکنیم بقیه مذاکرات میماند برای جلسه بعد
از طرف نمایندگان – صحیح است
دکتر مصدق – ولی اجازهها محفوظ بماند مجلس نیم ساعت از ظهر گذشته ختم