مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۶ نشست ۹۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۶ نشست ۹۷

جلسه۹۷

۱- تسلیم عهدنامه مودت و قرارداد تجارتی بین ایران و لهستان از طرف معاون وزارت امور خارجه

۲- مذاکره و شور در اطراف مواد پنج و هشت خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به تأسیس بانک

(مجلس سه ساعته قبل از ظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس یکشنبه دهم اردیبهشت را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسه قبل آقایان :میرزا حسین خان موقر ـ نظام مافی ـ سید ابراهیم ضیاء ـ میرزا حسین خان دادگر ـ عطاءالله‎‎‎‎‎‎‎خان پالیزی ـ عباس میرزا ـ نوبخت ـ بهبهانی ـ میرزا محمد تقی بهار ـ والی زاده ـ جوانشیر

غائبین بی اجازه مجلس قبل آقایان علیخان اعظمی ـ محمدآخوند ـ حاج حسن آقا ملک ـ حاج غلامحسین ملک

دیرآمدگان با اجازه جلسه قبل

آقایان: عراقی ـ شیروانی ـ میرزا عبدالله خان وثوق محمود رضا.

دیرآمدگان بی اجازه جلسه قبل

آقایان :مرتضی قلیخان بیات ـ حاج میرزا حبیب الله امین ـ میرزا ابراهیمخان قوام ـ دکتر مصدق ـ جهانشاهی میرزا حسنخان وثوق

رئیس ـ آقای حیدری

حیدری ـ راجع به اخوند محمد در جلسه گذشته هم عرض کردم ایشان اجازه نوشته‌اند

رئیس ـ تلگراف ایشان را فرستاده‎ایم به کمیسیون مرخصی بعد از آنکه راپرت کمیسیون آمد به مجلس وتصویب شد تمام غیبت هائی که نوشته بااجازه محسوب خواهد شد ولی موقوف است به تصوب مجلس. صورت مجلس دیگر اعتراضی ندارد؟

(گفته شد خیر)

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد

معاون وزارت امور خارجه ـ عهد نامه مودت وقرارداد تجاری بین ایران و لهستان را که بر روی اصول تساوی حقوق منعقد شده است تقدیم می‌داریم.

رئیس ـ باید مراجعه شود به کمیسیون خارجه و کمیسیون تجارت. خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به بانک مطرح است موادی که مطرح خواهد شد مواد پنج و هشت ویازده ودوازده وسیزده. مادة پنج وهشت از خبر کمیسیون بیستم اسفند ومواد یازده وسیزده از خبر بیست وپنجم اسفند. ماده پنج قرائت می‌شود

(بشرح آنی خوانده شد)

ماده پـنج ـ بانک مجاز است ودایع نقدی مدت دار و جاری قبول کند و باستثنای موارد یکه درماده شش ممنوع گشته پول قرض بدهید مشروط براینکه قروض مزبور بوسیلة اموال معتبره اعم از منقول یاغیر منقول ویا امضای شخص و یا اشخاصی که اعتبارشان نزدبانک مسلم باشد ویامؤسسات معتبر تضمین گردد شرایط قبول ودیعه یارهن دادن وجه در نظامنامه معین خواهد شد

  • تبصره ـ کلیه قروضی که باعتبار اموال داده می‌شود نباید از ثلث سرمایة موجود بانک تجاوز نماید

فهیمی (مخبر کمیسیون قوانین مالیه) ـ بعد از کلمة رهن درسطر پنجم باید (و) اضافه شود رهن ودادن وجه.

رئیس ـ آقای فیروزآبادی.

فیروزآبادی - بنده در این موضوع عرضی ندارم موافقم.

رئیس ـ آقای کازرونی.

کازرونی ـ عرض کنم که بنده مخالفتم راجع باین چند فقره است که برای دادن قرض تعیین کرده‎اند. می‌گوید: بوسیلة اموال معتبره. حالا شرح معتبر چیست؟ باشد. یک صفتی است. تعارف است برای لفظ. (اعلم از منقول یا غیر منقول) منقول چیست؟ چه باید باشد؟ تا چه اندازه در مقابل اموال منقول پول داده شود؟ ممکن است یک تنخواهی را بگیرند و بعد معلوم شود که این اموال منقول در مقابل پولی که گرفته‎اند قیمت نداشته. اگر یک همچو اتفاقی افتاد مسئولش کیست؟ بنده معتقد نیستم که در مقابل اموال منقول وجهی داده شود شاید انشاءلله روزی بیاید که ما فقط بواسطه گرفتن سند به مردم پول قرض بدهیم و البته آنروز هم خواهد آمد ولی امروز بنده با هزار دلیل که بعضی هاش را می‌توانم عرض کنم و بعضی‎هایش را نمی‌توانم مقتضی و صلا‎ح نمیدانم عرض کنم ثابت می‌کنم که بهتر این است پول داده شود در مقابل اموال غیر منقول که عبارت از ملک باشدو معادل دو ثلث یا نصف یا کمتر قیمت آن پول داده شود. بنده موافقم بعد می‌گوید: و با امضای شخصی و یا اشخاصیکه اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد بنده نمیدانم یعنی آن اموال منقول وغیر منقول را بگیرند و علاوه بر آن امضاء از اشخاص معتبر هم بگیرند؟ اگر اینطور باشد بنده مخالفم و استدعا می‌کنم از نمایندگان محترم که زیر این بار نروند بداست و با لاخره در حکم تفریط پول است که به وسائل مختلفه جمع آوری شده است. موسسات معتبره. دلم می‌خواهد بفهمم یعنی چه؟ موسسات معتبره یعنی تجارتخانها؟ یعنی کمپانیها؟ مراد از موسسات معتبره این است؟ خوب است توضیح شود که مراد ازموسسات چیست؟ در حالتیکه بنده با همین هم مخالفم ما هنوز کارمان به آنجا نرسیده که به موسسات یا اشخاص پول قرض بدهیم بدون اینکه چیزی بعنوان رهن یا وثیقه گرفته باشیم. عرض کردم انشاءالله تعالی ان روز خواهد رسید. البته هر وقت در این مملکت قانون قویا حکمفرما شد و مردم به قوانین آشنا شدند و برای مردم صحت عمل یک عادت ثانوی شد البته آنوقت اشکال ندارد. ولی الان مراجعه بفرمائید به عملیات بانک شاهنشاهی و ببینید چطور و به چه وسیله خودش را اداره کرده بانک شاهنشاهی که تازه وارد شده بود پولهائی به مردم قرض می‌داد ملک هم رهن می‌گرفت. به موسسات معتبره هم پول قرض می‌داد اما همان باعث شد که تومانش برگشت دوریال شد. بعد که به این عیب برخورد جلوش را گرفت وجبران کرد حالا نمیدانم از تومان تجاوز کرده باشد یا نه. بنده اطلاع کامل دارم و بواسطه کتاب خواندن حرف نمی‌زنم ـ بنده در عمل دیده‎ام غرض این است غرایض بنده و امیدوارم آقایان نمایندگان محترم به آن حقایقی که در قلب بنده است و زبانم نمی‌توانسته اداء کند مستحضر شده باشند و مساعدت بفرمایند.

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ یکی از شرائط وکالت داشتن سواد فارسی است که هر کس که وکیل شد باید سواد فارسی داشته باشد. اگر نمایندة محترم معتبر و منقول را نتوانند معنی کنند بحثی برایشان نیست و بنده برای رفع اشکال ایشان ترجمه می‌کنیم معتبر از اعتبار است (خندة نمایندگان) کسیکه اعتبار داشته باشد به ایشان می‌گویند این آدم آدم معتبری است …

کازرونی ـ نمی‌دانستم (خندة نمایندگان)

زوار ـ منقول هم چیزی را از جائی بجائی نقل بکنند این منقول است و غیر منقول اراضی است که بجائی نقل نمی‌شود. جواهر و عبا و کلاه اینها منقول است ….

کازرونی ـ به بخشید قربان نمی‌دانستم

زوار ـ و خا نیارد که نمایندةمحترم محتاج شوند به غیر منقول. اینکه فرمودند اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد یعنی چه؟ یعنی بانک به او اعتماد داشته باشد و او را معتبر بداند …. کازرونی ـ خوب شد فرمودید. (خندة نمایندگان) زوار ـ مخالفت نمایندة محترم یک چیزهای ساده بود و خیلی هم خوشوقتم که بنده رفع اشکال از ایشان بکنم. کسی که پیش بانک اعتبار داشته باشد و بانک او را معتبر بداند بخود او پول می‌دهد و به امضاء او هم به کس دیگر که این شخص ضمانتش را کرده پول می‌دهد. این اختصاص به بانک جدید ایران بخواهد داشت و در تمام بانکهای دنیا معمول است مقصود از دادن پول به اشخاص معتبر است و از همین جهت نوشته شده است که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد و بانک او را معتبر بداند. فرمودند موسسات معتبره یعنی چه؟ فرضا بنده امروز یک قالی بافخانه مهم یا دواخانه دارم پول هم لازم دارم قالی بافخانه یا دواخانه را پیش بانک وثیقه می‌گذارم و اطمینان می‌دهم و از او پول می‌گیرم این را هم اسمش را می‌گذارند موسسات معتبره و در حقیقت فرمایشات آقای کازرونی را بنده سوال میدانم نه مخالفت و خیلی هم تشکر می‌کنم که نمایندة محترم راجع به بانک یک مخالفتهائی نکردند فقط یک سوالاتی فرمودند یک سوالاتی فرمودند که بنده جواب عرض کردم.

رئیس ـ آقای شیروانی

شیروانی ـ بنده عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای بامداد

بامداد ـ سابق در موقعیکه این لایحه مطرح بود بنده یک قسمتهائی را یاد داشت کردم که عرض کنم. بنده با این سطر (غیر منقول با امضال شخص یا اشخاص معتبر یا موسسات معتبره) مخالفم. ما یک موسسه می‌خواهیم ایجاد کنیم که حیاتی است باید کاملا دقت و سخت گیری کنیم بعد از انکه اطمینان پیدا کردیم از جریان و بقای او آنوقت البته همانطوریکه دنیا معاملات بانکی دارند ما هم باید داشته باشیم امروز مسلم است معاملات بانکهای دنیا بطور امضاء و اعتبار است فقط یک امضاء معتبر برای آنها کافی است که بقدر اعتباری که نزد بانک محرز است پول به او قرض بدهد ولی در مملکت ما اعتبارات محرز نیست یعنی احراز رسمی نشده. یک تاجر یا یک موسسه معروف است که این آقا میلیونر است هر وقت بخارج برات می‌کند صد هزار پوند صد هزار لیره است و همینطور نسبت بخیلی‌ها می‌شنویم ولی روی این استماعات و شایعات اگر بانک بخواهد معامله کند گرفتار همان بدبختی هائی خواهد شد که تجارتخانهای مهم ما شدند. امتحان و تربه هم کردیم. در اموال منقول بنده عرضی ندارم زیرا مقوم بانک با کمال دقت تقویم می‌کند وبا یک شرایطی اگر در موقع نرسید ممکن است حراج کنند و پولشانرا بردارند ولی در اموال غیر منقول نتیجه اش همان می‌شود که الان داریم از دست ان فرار می‌کنیم بفروختن خالصجات یکعده املاکشانرا میاورند پیش بانک گرو می‌گذارند و در سر موعد پول نمی‌دهند بانک هم لا علاج باید عرضحال بدهد بعدلیه و بعد از ترافع تصرف کند و تازه دولت صاحب خالصه می‌شود. ملاک می‌شود. و یا اینکه بدون مراجعه به عدلیه ناچار می‌شود ملک را تصرف کند و صاحب خالصه و ملک می‌شود. در صورتیکه داریم از ملاک بودن دولت و صاحب خالصه بودنش فرار میکنمیم و لایحه فروش خالصجات را بمجلس میاوریم. اینکه نوشته شده موسسات معتبره البته کسیکه صاحب یک کارخانة بزرگ یا یک تجارتخانة معتبر است می‌تواند با امضاء خودش از بانک قرض کند ولی باز مسئله اعتبار در میان است و تحت رسمیت در نیامده. تثبیت دارائی در مملکت ما اجباری نیست. دولت نظارت و ضمانت نکرده. فقط یک شایعاتی است و اگر ما بخواهیم با مضاء و اعتبار اشخاص پول فرض بدهیم بانک گرفتار می‌شود. یک شخصی میاید و می‌خواهد پنجاه هزار تومان قرض کند اگر بانک استنکاف کند به اعتبار و شرف او بر می‌خورد و شروع می‌کند وزیر را دیدن. رئیس الوزراء را دیدن که بانک باعتبار من لطمه زده من می‌خواستم سی هزار تومان قرض کنم بانک نداد. بانک هم مال خودمان است تحت تاثیر واقع می‌شود و نتایج خوبی در اینده نخواهد داشت. بنده با این قسم معاملات بانک یک دفعه دیگر هم عرض کرده‌ام حالا هم عرض می‌کنم مخالفم و بهترین نمونه که به ما این تجربه را ثابت می‌کند معاملات بانک استقراضی روس بود که بهمین طرز معاملات شروع کرد و در نتیجه خیلی خسارت برد هیچ فایده هم از آنها نمی‌برد و ما اگر بخواهیم این قیود را ملاحظه کنیم گرفتار همان تجربه تلخی می‌شویم که آن موسسه شد

مخبر ـ چون مذاکرات مابین قسمتهای اول این لایحه و این مواد خیلی طول کشیده است گمان می‌کنم یک قسمت از مذاکرات سابق از خاطر آقایان فراموش شده باشد مادة اول این لایحه این بود که برای کمک به تجارت وزراعت و صناعت یک بانکی موسوم به بانک ملی ایران تأسیس می‌شود برای کمک به تجارت وزارعت و صناعت از چه راهی باید داخل شد؟ یک قسمت آن چیزهائی است که لایحة علیحده در کمیسیون فوائد عامه تهیه کرده‎اند واز آن راه می‌شود ولی یک قسمت کمک هائی است که مستقسماً با صاحبان کارخانه یا ملاکین وارباب صنایع بشود یعنی دولت کمک نقدی به آنها بکند برای اینکه بتوانند کارهای خودشان را ترتیب بدهند یا کمکی به عمل فلاحت بکنند بانک یک تجاراخانه ایست که حقاً می‌بایستی با امضإ پول بدهد واین را باید عرض کنم اینکه نوشته شده است (باامضاء) با امضإ نیست (یاامضاء) است (بوسیلة اموال معتبره اعم از منقول ویا غیر منقول یا امضاء اشخاص) نه این است که هم امضاء اشخاص معتبر باشد وهم بوسیلة اموال منقول، البته اگر امروز دولت بخواهد کمک کند با یک اشخاصی باید اطمینان پیدا کند که این وجه از بین نخواهد رفت. وسیلة تامین وجه چیست؟ یکی داشتن وثیقه است اعم از منقول وغیرمنقول ویکی هم اطمینان و اعتبار اشخاص است و اساسا معاملات بانک بایستی با اعتبار اشخاص باشد اما اطمینان پیدا کردن به اینکه این شخص معتبر است یا نیست و آیا وثایق اوقابل اطمینان است یا نه این مربوط به مذاکره ما نیست مربوط به عمل بانک است بالاخره آن مسؤل بانک وآنهائی که مسؤل اجرای این قانون هستند آنهاباید بدانند به چه ترتیب اطمینان حاصل کنند در پیشرفت عمل استقراض و اگر ما بخواهیم تمام این جزئیات را اینجا پیش بینی کنیم باید یک کتاب مفصلی تهیه کنیم اگر بگوئیم غیر از اموال منقول یا غیر منقول را قبول نکنند پس به چه ترتیب می‌توانیم بتمام اشخاص کمک کنیم بعلاوه ما یک پیش بینی کرده‌ایم که تمام سرمایه بانک آزاد نباشد حد اعلای وجهی که می‌تواند قرض بدهد باید یک ثلث سرمیه موجودی بانک باشد اگر اقایان دقت بفرمایند تمام این صحبت‌ها بطور مفصل در اینجا شده و بنده خواستم تذکر بدهم اگر در چند ماه قبل که این لایحه مطرح بود دقت کرده بودیم و اینرا گذرانده بودیم کمک فوق العاده بوضع تجارتی و وضعیت فعلی بازار کرده بودیم و تصدیق بفرمائید تمام این مذکرات جز تاخیر افتادن این لایحه و لطمه خوردن با وضاع تجارتی چیر دیگری نیست وضعیات فعلی ما بواسطه نبودن پول است در جریان و البته اگر ما سعی کنیم که اینبانک زودتر تاسیس شود و دولت و ما هم نظارتی کنیم و در ضمن عمل اگر به معایب برخوردیم رفع کنیم البته بهتر است جمعی از نمایندگان ـ مذکرات کافی است رئیس ـرای گرفته می‌شود به ماده پنچ ….

آقا سید یعقوب ـ بنده پیشنهادی تقدیم کرده‌ام

رئیس ـ به ماده شش رای گرفته شده است.

آقا سید یعقوب ـ بنده اینجا حذف ماده را عقیده داشتم

رئیس ـ باین عبارت نمی‌شود رای گرفت.

آقا سید یعقوب ـ حذفش را پیشنهاد می‌کنم

رئیس ـپیشهاد بفرمائید .(پیشنهاد ایشان تقدیم و بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده پنجم حذف شود

رئیس ـ بفرمائید. راجع به حذف.

آقا سید یعقوب ـ بنده توجه می‌دهم نظر اقایان را به این نظری که پیدا کرده‌ام و ان این است که ما بانگ استقراضی تشکیل نمی‌دهیم. ماده اول این لایحه آن نظر انتفاعی ما در آن تامین شده است. بنده هیچ نظر ندارم که این ماده در اینجا نوشته شود. نظامنامة بانک را وزارت مالیه یا بانک مجبور است تهیه کند و آن ملاحظة را که ما در مادة اول کرده بودیم برای ترقی فلاحت و زراعت و تجارت و صناعت همان ماده آن نظر را تامین می‌کند. تصدیق میفرمائید که ما بانک استقراضی درست نمی‌کنیم که یک مادة مستقلی در اینجا ذکر کنیم و بگوئیم ضامن معتبر. و همان فرمایشات آقای بامداد و دیگران که اظهار کردند کاملا صحیح است زیرا بانک گرفتار می‌شود در یک جریاناتی که هیچ نمی‌تواند کارش را پیش ببرد. اگر ما این ماده را بکلی در این قانون ذکر نکنیم همان ماده اول با نظامنامة که نوشته می‌شود برای اجرا کفایت می‌کند و این پیشنهاد را از این نقطة نظر کردم. مخبر ـ مادة اول کافی نیست بجهت اینکه در آنجا نوشته شده است بدولت اجازه داده می‌شود که برای پیشرفت امور زراعت و صناعت و تجارت بانکی موسوم به بانک ملی ایران تاسیس کند این چطور معلوم می‌کند که خود دولت باید این کار را بکند یا اینکه کمک با شخاص و موسسات بکند که آنها اینکار را بکنند؟ از این مادة تنها بیشتر این مطلب بیرون میاید که خود دولت باید این کار را بکند در صورتیکه ما می‌خواهیم دولت کمک بکند باشخاص و آنها داخل در عمل بشوند. و این فکر را باید اصلا از جامعه بیرون کنیم که تمام کارها را منتظرند دولت بکند و باید مردم را وادار کرد که خود آنها کار بکنند

رئیس ـ در موقع رای قطعی تکلیف این پیشنهاد معلوم می‌شود. پیشنهاد آقای کازرونی (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم مادة۵ بترتیب ذیل تنظیم شود بانک مجاز است ودایع نقدی و مدت دار و جاری قبول کند و باستثنای مواردیکه در مادة ۶ ممنوع گشته پول قرض بدهد مشروط به اینکه قبلا اموال غیر منقول که اعتبار ان اموال قانونا مسلم باشد معادل یک ثلث علاوه بر مبلغ قرض به عقود مشروعه ماخوذ دارد

زوار ـ اجازه بفرمائید یک دفعه دیگر بخوانند ما نفهمیدیم

رئیس خودشان توضیح می‌دهند.

کازرونی - عین پیشنهاد را چون بنده خط خودم را می‌توانم بخوانم برای آقایان می‌خوانم: بنده پیشهاد می‌کنم ماده ۵ بترتیب ذیل تنظیم شود. بانک مجاز است ودایع نقدی و مدت دار و جاری قبول کند و باستثنای مواردیکه در مادة ۶ ممنوع گشته پول قرض بدهد مشروط باینکه قبلا اموال غیر منقول که اعتبار آن اموال قانونا مسلم باشد معادل یک ثلث علاوه بر میلغ قرض به عقود مشروعة ماخوذ دارد. حالا در عبارت اگر صحیح و سلیس نیست بنده عرضی ندارم با کمال عجله نوشته‌ام هر اصلاحی آقایان در نظر داشته باشند ممکن است درعبارت بفرمایند. اما مقصود بنده چیست. اولا عرض می‌کنم امروزه اول دنیا نیست و اول ملتی که بانک تاسیس کرده باشد ما نیستیم ما داریم تقلید از دیگران می‌کنیم باید به بینیم مردم چه کرده‌اند. یک قانونهای یکنواخت منجمدی برای امر تجارتی (که در هر عصر از اعصار یا هر روزی از روزها ممکن است به مقتضای وقت تغییراتی درش بشود) درست کردن یک چنین موادی اسباب بطوء کار و بالاخره اسباب عدم پیشرفت کار می‌شود لکن حالا که این ماده را اینطور مقتضی دیده‌اند و وارد کرده‌اند در این قانون بنده عرض می‌کنم تجربه بما نشان داده که بانکها همینکه وارد شدند بجهت قرض دادن در مقابل اموال منقول و غیر منقول و گرفتن سند از اشخاص معتبر باین عناوین شکست خوردند و در نتیجه از میان رفتند. این یک تجربه ایست که شده. میگوئید اینطور نیست مراجعه کنید. بنده بانک استقراضی روس را عرض نمی‌کنم شاید او یک نظریاتی داشته که آن نظریات بحمدلله از بین رفته.

بانک شاهنشاهی فعلی را عرض می‌کنم، بروید سوال کنید ببینید تجربیاتی که دارند از چه قرار است. بنده اینجا پیشنهاد کردم که برای تسهیل امر و برای اینکه ان مقصودی که در نظر دارند که امر زراعت بواسطة گرفتن قرض پیشرفت کند اموال غیر منقول را بعنوان رهین یا بیع شرط یا سایر عقود مشروعه یعنی عناوینی که قانونا مشروعباشد بگیرند. و البته ان اموال را که می‌گیرند یا ان ملک را که ماخوذ می‌دارند بایستی یک ثلث قیمت علاوه بر ان مبلغی باشد که قرض می‌دهند این محل تردید نیست و الا ملک خریده‌اند ان اموال هم ملکیتش برای صاحب مال قانونا مسلم باشد یعنی اگر ملک است مالکش رفته باشد در اداره ثبت اسناد ثبت کردهباشد و سند از ادارة ثبت اسناد داشته باشد نه اینکه فردا مستحقا للغیر بیرون بیاید. آنوقت بپردازیم باین مسانئل که بنده معتقد نیستم (باز هم توضح می‌دهم) که اموال منقول را بعنوان رهین و وثیقه بگیرند این مستلزم یک چیزهائی است که اظهارش بالاخره خوب نیست و با مقصودی که آقاین دارند منافی است باین معنی که شما می‌خواهی کمک به زارع و فلاحی بکنید که ملکی دارد و می‌خواهد پولی بگیرد زارعت بکند همان ملکش را بعنوان بیع شرط یا وثیقه بگذارد پیش بانک و پولی بگیرد برود زاراعتش را راه بیندازد. شما می‌خواهید چه چیزها را گرو بردارید؟ اینبانک بریا انها نیست این بود عرض بنده.

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ عرضی نداشتم

رئیس ـ آقای مخبر چه میرمایند؟

مخبر ـ بسته بنظر مجلس است.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای کازرونی آقا بانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند .(عده کمی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای عدل (بشرح انی خوانده شد)

تبصره ۲ را بمادة پنج پیشنهاد می‌نماید. بانک در هر یک از شعبات خود (اعم از مرکز و ولایات) دایرة مخصوصی باسم دایره یا شعبه فلاحت برای مساعدت و قرض دادن به زارعین خواهد داشت که شعبه مزبوره تا میزان معین که (نظامنامة بانک عیین خواهد) در مقابل ضمانت مالکین یا وثایق و اعتبارات دیگری که تحصیل خواهند کرد زارعین قرض خواهد داد.

رئیس ـ آقای عدل.

عدل ـ عرض می‌شود چیزی که در نظر بنده خیلی اهمیت دارد مسئله ماسعدت بزارعین است سابق معمول بوده مالکین قوة داشتند از زارعین نگاهداری می‌کردند پول قرض می‌دادند بانها کمک می‌کردند اخیرا که مملکت دچار فقر شده است مالک نمی‌تواند از زارع نگاهداری کند بعلاوه بواسطه این آفاتی که اخیرا واقع شده است انواع و اقسام که ازجملة اخیرا مسئله گاومیری است زارع بکلی از پا افتاده است یا مهاجرت می‌کنند میروند یا این است که موسسات خارجی که در سر حدات داخل می‌شوند یک کمک هائی بزارعین می‌کنند ومحصول آنها را مساعده خریداری می‌کنند. این مسئله هم از حیث سیاست مضر است و هم باین وسیله نفوس کم می‌شود و ضررش بقدری است که محتاج بشرح نیست. بنده عقیده‌ام این است که بهر وسیله که ممکن است امروز دولت باید از زارع نگاهداری کند که اقلا جلو مهاجرت انها گرفته شود حالا مضار دیگری را که از حیث سیاست دارد عرض نمی‌کنم. ضمنا هم تصدیق می‌کنم که بانک نمی‌تواند به همة زارعین تک تک کمک بکند اینجاست که پیشنهاد می‌کنم در ه رولایت بان یک شعبة مخصوصی داشته باشد که آن شعبه اسمی زارعین را ثبت کند و در موقع بضمات مالکین یا اشخاص دیگر مطابق نظامنامة که نوشته خواهد شد بزارعین کمک کند برای اینکه جلو مهاجرت انها گرفته شود مخبر ـ خلاصه عرض می‌کنم که برای تامین نظر اقای عدل بانک فلاحتی لازم است و شرایط و تاسیساتش هم چیر دیگری است ولی این بانک برای این است که تا حدیکه لازم است کمک بملک و زراعت و فلاحت بکندنه مثل بانک فلاحیت. این است که امیدوارم لایحة دیگری پیشنهاد بشود که منظور اقا هم بعمل بیاید.

رئیس ـ رای می‌گیریم به قابل توجه بودن پینهاد آقای عدل آقایان موافقین قیام فرمائید.

(معدودی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد اقای شیروانی.

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌شود قبل از جمله (پول قرض بدهد) نگاشته شود: برای پیشرفت تجارت و فلاحت و صناعت. مخبر ـ این جمله چون عین مقصود از تاسیس بانک است ضرر ندارد تصویب شود قبول می‌کنم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای فیروز ابادی (بشرح ذیل خوانده شد) بنده بعنوان تبصره پیشنهاد می‌کنم که اضافه شود: که صاحب مال حق دارد قبل از انقضاء مدت مقرره اسبابهای او را که در بانک گذاشته تقاضای حراج آن را بنماید و بانک هم مکلف است قبول نماید.

رئیس ـ آقای فیروزه ابادی فیروز ابادی ـ عرض می‌شود ازانجائیکه همه میدانیم فرضا امروز آمدیم اسباب و دارائی داشتم و در بانک گذاشتیم. زراعتمان سوخت و چیز دیگری نداریم که گرو بگذاریم و پول یگیریم. لابد می‌شویم که همین اسبابها را بفروش برسانیم و بقیة پولش را هر چه می‌شود بمصرف برسانیم اگر بگذاریم در بانک بماند تا انقضای مدت اسباب زحمت است به این ملاحضه پیشنهاد کردم که قبل از انقضای مدت صاحب مال اگر خواست اسبابش را بفروش برساند بانک مکلف باشد قبول کند و اسباب او را حراج کند. بعضی از نمایندگان ـ پس بگیرید راجع به نظامنامه است.

مخبر ـ (خطاب به آقای فیروز آبادی) پس می‌گیرید یا خیر؟

فیروز ابادی ـ اگر قبول بفرمائید پس می‌گیرم والا پس نمی‌گیرم مخبر ـ تبصره و موادیکه راجع به نظامنامه است در ماده یازدهم ذکر شده و در نظامنامه نوشته می‌شود و این مسائل همه در انجا منظور خواهد شد.

فیروزابادی ـ عجالتا مسکوت بماند

رئیس ـ در واقع در اینموقع پس می‌گیرید. پیشنهاد آقای مدرس (بشرح ذیل خوانده شد) پیشنهاد می‌کنم بعد از لفظ شخصی نوشته شود معتبر و یا ضمانت شخص یا اشخاصیکه الی اخر

رئیس ـ اقای مدرس

مدرس ـ عرض می‌شود بنده با ماده موافقم لکن گمان می‌کنم که یکاجمالی دارد و آن اجمال با این پیشنهاد بنده رفع می‌شود. مقصود این است که بانک را ما در این مملکت تاسیس می‌کنیم که ادمهایش مائیم. یک نفر میاید فرض می‌خواهد نه ملک دارد و نه مال دارد اما معتبر است این معتبر بودن شخص خودش یک عنوانی است که بعضی اشخاص معتبرند یعنی مال مردم را که می‌گیرند پس می‌دهند. این را می‌گویند معتبر شما میگوئید باین شخص نباید داد. باید تصرییح بکنید. من عقیده‌ام این است که باید داد. با اینکه خیر خودش اعتبار ندارد ملک ندارد پول ندارد اما شخص معتبر ضمانت او را می‌کند. من اعتقام این است که باو هم باید پول قرض داد پس یا باید اموال منقول یا غیر منقول رهن بگذارد یا خودش معتبر باشد یا شخص معتبری ضامنش بشود یا موسسه ضامنش بشود و باو پول بدهند. اگر مراد ماده این است که این عبارت قاصر است. اگر مراد ماده مطلب دیگری است که بفرمایند. بنده اینطور عرض کردم که قروض مزبور بوسیلة اموال معتبر. (البته اموال معتبر معنایش معلم است مالی است که بپول بخورد و قیمت داشته باشد اعم از منقول یا غیر منقول) و یا امضاء شخص معتبر (یعنی شخصی که قرض می‌کند خودش امضاء‌بکند و معتبر باشد) ویا اینکه شخص معتبری از او ضمانت کند که اعتبار انها نزد بانک مسلم باشد و یا موسسات معتبره تضمین کرده باشند. اگر مراد این است که عبارت قاصر است. اگر مراد چیز دیگری است پس خوبست آقای مخبر بیان کنند تا من پیشنهاد خودم را پس بگیرم

مخبر ـ مراد از این اشخاصی که در اینجا نوشته شده ضمانت انها است

مدرس ـ ضمانت ندارد عبارت تضمین دارد و تضمنی مال همه است.

مخبر ـ حالا منافات ندارد مکن است لفظ ضمانت هم نوشته شود لکن شخص معتبر که خودش قرض می‌خواهد تنها ضمانت خودش کافی نیست اگر بنا باشد به امضای شخص و بدون وثیقه پول بدهند یک ضامن دیگر هم لازم است همینطور کهر بعضی بانک‌ها معمول است که دو نفر ضمانت می‌کنند یا یکنفر ضامن گیزنده وجه می‌شود در صورتیکه ممکن است خود آن گیرندة وجه در مواقع دیگر ضامن دیگران بشود ولی وقتی که خودش می‌خواهد قرض کند باید دیگری را ضامن بدهد مقصود هم همین است. مدرس ـ پس لفظ ضمانت را می‌خواهد. ضمانت شخصی

مخبر ـ بجای امضاء نوشته می‌شود ضمانت شخصی یا اشخاص دیگر.

مدرس ـ بله ضمانت شخص یا اشخاص دیگر

رئیس ـ در موقع رای قطعی تکلیف پیشنهاد آقای مدرس معلم می‌شود پیشنهاد آقای دیبا. (بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم تبصره تبرتیب ذیل تنظیم شود: کلیه قروض مزبوره نباید از ثلث سرمایة بانک تجاوز نماید.

رئیس ـ اقای دیبا طباطبائی

دیبا ـ این جا نوشته می‌شود: کلیه قروضی (که به اعتبار اموال داده می‌شود) اولا این جمله شامل قروضی که به اعتبار امضاء اشخاص یا موسسات داده می‌شود نیست و ثانیا مفهومش هم این است که ممکن است یک روزی باشد که به اعتبار اموال قرض داده نشود. این است که بنده این پیشنهاد را کردم تا اینکه ازاین‌ها جلوگیری بشود

مخبر ـ ضرر ندارد این را اصلاح کنید که کلیه قروضی که داده می‌شود از یک ثلث سرمایة بانک تجاوز نکند.

رئیس ـ چطور فرمودید اقا. چطور اصلاح شود؟ مخبر ـ کلیة قروض که بترتیب فوق داده می‌شود نباید از ثلث سرمایه بانک تجاوز کند

رئیس ـ پیشنهاد آقای امامی. (به این نحو خوانده شد) بنده تبصرة ذیل را برای ماده پنجم و ششم پیشنهاد می‌کنم:

تبصره ـ وجهی که در مقابل ودایع ودایع به اشخاص داده می‌شود از دو ثلث قیمه ودیعه تجاوز نخواهد کرد.

رئیس ـ آقای امامی

میرزا جواد خان (امامی)ـ بنده توضیح زیادی ندارم تصور می‌کنم اگر در خود ماده این پیش بینی بشود بهتر است و ممکن است در نظامنامه نتوانند اینرا تامین کنند آنوقت یک اشکالاتی تولید شود. از این جهت این پیشنهاد را کردم.

مخبر ـ یک مرتبة دیگر قرائت شود (بشرح سابق خوانده شد)

مخبر ـ استدعا می‌کنم آقایان این جزئیات را برای نظامنامه بگذارند.

رئیس ـ اقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (چند نفری برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای طاهری (بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم آخر ماده علاوه شود: و نی بانک مجاز است بر طبق قانون تجارت به صرافی اشتغال نماید.

رئیس - اقای طاهری

دکتر طاهری ـ تاسیس بانک یک قسمت مهمش برای توسعه تجارت و یک قسمتش هم برای فلاحت و صناعت است ولی کم کم ان نظر اصلی در تنظمی مواد از بین رفته و این ماده که وظیفه بانک را معین می‌کند این بانک را یک بانک استقراضی معرفی می‌کند این است که بنده پیشنهاد کردم که این وظیفة مهم را هم تذکر بدهم یک بانک مجاز است بر طبق قانون تجارت به صرافی هم اشتغال داشته باشد و تصور می‌کنم مانعی هم برای قبولش نباشد زیرا نظر اصلی تقریبا همین است.

مخبر ـ اصل تاسیس بانک برای عمل صرافی است چنانکه در مادة اول که هم ذکر شده تجارت مقصود صرافی است و وظائفی که در این ماده نوشته شده فوق العاده و استثنائی است والا وظیفة اصلی بانک همان صرافی است. حالا اگر ما بخواهیم قید کنیم صرافی معلوم می‌شود که این یک چیز فوق العاده ایست در صورتی که عمل قرض دادن به وسیلة اموال منقوله و غیر منقول و غیر اینها یک عمل فرعی است برای بانک.

رئیس ـ رای می‌گیریم اقا یانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میداند قیام فرمائید. (عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. منظور اقای احتشام زاده از این پیشنهاد گویا تامین شد.

احتشامزاده ـ بلی.

رئیس ـ پیشنهاد اقای کازرونی (بشرح ذیل خوانده شد)

کازرونی ـ بنده پیشنهاد کردم که اعم از منقول یا غیر منقول و یا امضاء شخص و یا اشخاصی که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد و یا موسسات معتبره تضمین گردد بنده تا موسسات معتبره اش را پیشنهاد کردم حذف شود مقصود بنده این است که اقایان بیشتر اعتمادی که دارند به کلمه معتبره است. مثلا یکنفر شخص معتبری مثل ارباب جمشید و یا موسسات معتبرة مثل کمپانیها و صرافی‌ها که در بازار بوده است و معتبر است مثل بعضی تجار که معتبرند یا یکنفر که فرض بفرمائید در خارج معروف است. اگر این منظور است….

آقا سید یعقوب ـ بلی کازرونی ـ پس بنده مخالف با این هستم. زیرا یک نفر مثل ارباب جمشید آن اعتباری که برای جناب عالی دارد ممکن است بواسطة یک حوادثی آن اعتبارش از بین برود …. مدرس ـ خود بانک هم ممکن است از بین برود کازرونی ـ اصل معنای معتبر این است که پول داشته باشد. در مسئله تجارت (فلان کس معتبر است) یعنی پول دارد بی اعتبار است یعنی پول ندارد یک کسی صحیح العمل است عالم است فاضل است راستگو است اما پول ندارد این معتبر نیست. اما یک کسی دیگر هست که تمام صفات رذیله را دارد ولی پول دارد. معتبر است. کاری به صفات دیگر ندارند. اینرا می‌گویند یک آدم معتبری است. در این جا فقط و فقط مدرک و مناط داشتن پول است. درهر صورت به اقایان عرض می‌کنم اگر بنا شد شما اجازه دادید به این موسسه که برود از روی نظریة خودش به شخص یا اشخاص یا موسسات پول بدهد و آنوقت نظریات خودتان را بطور قهقرا بر گرداند و قضایاتی گذشته را مثل برق از نظر بگذراند انوقت می‌بینید اگر معلومات و نتیجه تجربیاتی که داریم بالاخره سرمایة این بانک از بین خواهد رفت اگر خیال می‌کنید بعدها بهتر خواهد شد هر وقت وضعیات بهتر شد به مقتضای اوضاع انروز قانون باید وضع کرد. شما امروز قانون برای امروز باید وضع کنید و خیلی بنده متاسفم که ما قانون که می‌نویسیم هیچ ملاحظه نمی‌کنیم به بینیم دیگران در عمل چه کار کرده‌اند بنده توی یک کتابی یا یک روزنامه خواندم که ترتیبات بانک چطور است یا فلان بانک بانک معتبری است بنده نمی‌توانم قانون برای بانک بنویسم. در هر صورت عقیده بنده این است که اگر این عبارت حذف شود واقعا اسباب اختلال است.

رئیس ـ عقیده اقای مخبر نسبت به این پیشنهاد چیست؟

مخبر ـ بنده که نمی‌توانم قبول کنم ایشان می‌گویند که چون یک تاجری ورشکست شده باید لفظ اعتبار را برداریم و قبلا ورشکستگی همه را اعلان کنیم. این خوب نیست. ورشکست شدن تجار در همه دنیا برای اشخاص معتبر هم فراهم می‌شود. اینرا ما نمی‌توانیم سند قرار دهیم و در یک لایحه بنویسیم. علی ای حال منوط به رای مجلس است.

رئیس ـ آقایانیکه پیشنهاد اقای کازرونی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای امیر اسدالله خان

(به شرح ذیل قرائت شد)

تبصره ذیل را پیشنهاد می‌کنم: که در تاسیس شعبات بانکی در ولایات به شهرهای صنعتی یک مبلغ علحده و جداگانه اعتبار داده شود که مخصوص صنعتگران بوده و بوسیله قرض بتوانند صنایع خود را ترویج نمایند

رئیس ـ اقای امیر اسد الله خان

امیر اسد الله خان عامری ـ در شهرهای صنعتی غالبا دیده می‌شود که اشخاص سرمایه دار استفاده می‌کنند از کارگران بی بضاعت و آنطوریکه بایستی حقوق آنها را ادا بکنند نمی‌کنند. من جمله در کاشان و تصور می‌شود که کاشانیک شهری است که که صنعتگرانش می‌توانند از دست رنج خودشان استفاده کنند در صورتیکه اینطور نیست. اشخاص سرمایه داری کاملا استفاه از دست رنج انها می‌کنند و این بیچاره‌ها پریشان و بدبخت هستند به این جهت بنده پیشنهاد کردم یک مبلغی به صنعتگران اختصاص داده شود که انها بتوانند از دست رنج خودشان استفاده کنند و بیشتر از این معسر نباشند.

رئیس ـ اقای زوارکه عضو کمیسیون نیستند؟ زوار ـ خیر

رئیس ـ آقای مخبر؟

مخبر ـ بسته به رای مجلس است.

رئیس ـ رای می‌گیریم آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(معدودی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد اای بامداد

(بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم از جمله غیر منقول تا تضمین گردد از ماده پنجم حذف شود

شیروانی ـ این پیشنهاد رد شد.

رئیس ـ این عین پیشنهاد آقای کازرونی است مادة پنجم قرائت می‌شود با اصلاحاتی که آقای مخبر قبول کردند و رای می‌گیریم

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۵ـ بانک مجاز است ودایع نقدی مدت دار و جاری قبول کند و باستثنای مواردی که در ماده ۶ ممنوع گشته برای پیشرفت تجارت و فلاحت وصناعت پول قرض بدهد مشروط بر اینکه قروض مزبور بوسیله اموال معتبره اعم از منقول یا غیر منقول و یا ضمانت شخصی یا اشخاص که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد ویا موسسات معتبره تضمین گردد. شرایط قبول ودیعه یا رهن دادن وجه در نظامنامه معنی خواهد شد. (مخبر ـ یا رهن و دادن )

  • تبصره ـ کلیه قروضی که بترتیب فوق داده می‌شود نباید از ثلث سرمایه موجوده بانک تجاوز نماید.

رئیس ـ در سطر پنجم قبل از دادن وجه یک (واو) می‌خواهد. رای می‌گریم به این ماده بترتیبی که قرائک شد. آقایانیکه موافقند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده ۸ (بشرح ذیل خوانده) ماده ۸ـ رئیس بانک هر ششماه یک مرتبه خلاصه عملیات و وضعیات بانک را به وزارت مالیه راپرت می‌دهد و در اخر هر سال خلاصه حساب (بیلان) انرا منتشر می‌نماید بعلاوه یک نفر مفتش بر حسب پیشنهاد وزارت مالیه و تصویب هیئت وزراء‌برای نظارت در جریان امور و معاملات بانک معین می‌شود. تبصره ـ وظایف مفتش بموجب تصویب نامه هیئت وزارء معلوم خواهد شد.

رئیس ـ آقای اقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده متاسفم از اینکه نمیدانم چه اصراری دارند که حتما کلمه فرانسه باشد. در این جا می‌نویسید خلاصه حساب بعد در پرانتز می‌نویسد (بیلان) ما این را برای ایرانی‌ها می‌نویسیم. اگر یک آکادمی در کمیسیون تشکیل شده است. ان یک نظر دیگری است. ولی این را بنده مخالفم و مخالفت لفظی هم هست و لابد آقای مخبر هم قبول می‌کنند اما در مسئله مفتش: این جا در ماده هست که ما یک متخصصی برای بانک میاوریم دیگر وقتی که متخصص آمد بانک را اداره می‌کند. عمل اجرائیات که با ما نیست که ما این جا در قانون قید کرده‌ایم که یک مفتشی بنظر وزارت مالیه تعیین شود بنده این را نفهمیدم چرا نوشته‌اند بجهت اینکه این عمل اجرائی است و عمل اجرائی بدست اما نیست. وضع قانون بدست ما است ما قانون بجهت تاسیس بانک می‌نویسیم و بعد هم متخصص برایش معین کردیم که خود متخصص مامور اداره بانک است واداره بانک را هم مرتب می‌کند. در قسمت مفتش غرضم این بود که بنده هر چه فکر می‌کنم که یک ماده مخصوصی که یک مفتش از مالیه برای بانک معین شود فلسفه اش را نفهمیدم این است که بنده تقاضا می‌کنم آقای مخبر این را توضیح بدهند که علت تعیین کردن مفتش در مادة قانون چیست؟ و بیلان هم زیادی است

مخبر ـ اولا لفظ بیلان که ملاحظه میفرمائید لفظی است که فارسی ندارد خالصة حساب. خلاصة عمل هیچکدام را نیمرساند وآقایانی که مربوط هستند البته می‌فهمند چه عرض می‌کنم این است که ناچاریم لفظ بیلان را بنویسیم که معلوم شود مقصود چیست. شما شاید بگوئید عملیاتی که کرده‌اند و بده و بستانشان را بنویسند ولی بیلان آن نیست بیلان این است که در یک صفحه کوچکی تمام معاملات بانک را بطور کلی معین کند که الان بانک درچه حالی است درچه وضعیتی است. از حیث دیون یا از حیث طلب. اما راجع بمفتش که فرمودند: کله موسسات بانک تجارتی باید تحت نظارت و تفتیش دولت باشد اعم ار تجارتخانه‌ها یا بانک‌های عمومی که بتربیت شرکت‌ها معین میشو ویا بانک‌های دولتی. دولت باید در آنجاها نظارت بکند ماالانکه بانک تاسیس مینکنیم درست است که یکنفر رئیس خارجی برایش معین می‌کنیم اما نظرمان این است که یک بانک ایرانی درست کنیم ما باید تمام شرائط تفتیش و نظارت دولت را هم در آنجا پیش بینی کنیم یکنفر مفتش کافی نخواهد بود بلکه باید یک هیئت تفتیش از طرف دولت باشد که مواظب جریان عملیات بانک باشد. بانک یکمقدار وجهی دارد که از طرف دولت آنجا گذاشته شده است ویک وجوهی هم از طرف اشخاص و مردم گذاشته می‌شود و داخل در یک معاملات در هم وزیادی خواهد بودکه البته دولت باید آنها را بداند و مطلع باشد که چه قانونی و اصولی را رعایت می‌کند. دولت باید از جریان امور بانک مستحضر باشد اعم از اینکه رئیس بانک خارجی باشد یاداخلی یاهیئت مدیره داشته باشد یایکنفر رئیس داشته باشد. مفتش باید از طرف دولت معین شود. وزارت مالیه پیشنهاد می‌کند هئیت وزرا هم قبول می‌کند و البته این مفتش هم درجه عالی خواهد داشت وباید حق این را داشته باشد که همیشه بتواند دفاتر ومعاملات بانک را دقت کند وبدولت اطلاع بدهد یا اگر از جریان قانونی منحرف شوند بتواند عمل بانک را توقیف کند پس یک مفتش عالیمقامی برای این موسسه عالی لازم است اگر به عملیات سایر بانکها مراجعه کنید می‌بینید که یک مفتشی در انجا هست که در مواقع لازمه عملیات بانک هم می‌تواند متوقف کند تارسیدگی نماید

رئیس ـ آقایای کازرونی مخالفید؟

کازرونی ـ بله

رئیس ـ بفرمائید

کازرونی ـ بنده راستی تا توضیح نداده بودند گمان می‌کردم که بیلان ئیلان است که در ترکی بمعنای مار است آقای مخبر هم که توضیح دادند بنده نفهمیدم مقصودچیست و بالاخره منظور اگر خلاصه جمع و خرج و موازنه است هر چه هست ممکن بود خودشان یک کلمه را ایجاد کنند و توضیح بدهند که چیست؟ اگر بگوئیم بانک باید بفهمد که بتکلیف خودش عمل کند لازم نیست این کلمه را بنویسیم و در هر صورت برای من بعد خوب است یکقدری احتیاط بکنیم ویک چیزهای زائدی را ننویسم. دیگر راجع به مفتشی است که برای نفت جنوب معین کردیم یا مفتشی است که برای انتخابات معین می‌کنیم و بالاخره مفتش هم یکنفر آدم است و تفتیش و تدقیق در امور بانکی قائم بوجود یکنفر بودن را بنده صلاح نمیدانم بانک باید یک هیئتی داشته باشد که همیشه اوقات منضما آنها جلساتی داشته که رسیدگی به وضعیات بانک بکند هر عملیاتی که این بانک می‌کند تحت نظریات این هیئت باشد وبنظر این هیئت اداره شود نه این که تفتیش امر بانک منحصر ومنوط به وجود یک نفر آدم باشد که رسما حکمش صادر می‌شود والا مثل سایر اموری که تجربه داریم ممکن است که بالاخره نظریات نتیجه نداشته باشد

رئیس ـ آقای شیرازی خلاصه فرمایشات نماینده محترم این بود که مفتش را باید طوری انتخاب کرد ووظایفی برای او معین کرد که فایده از وجودش ببرند واساسا گمان نمی‌کنم با مفتش مخالفتی داشته باشند. بنده هم حقیقتش با ایشان در یک مثلی که زدم موافق هستم که مثلا ما مفتش برای نفت جنوب معین می‌کنیم باید یک وظایفی را برای او معین کنیم و یک تکالیفی را هم از او بخواهیم و یک راپرتهائی را هم همینطوریکه در این ماده ذکر کرده‌ایم در هر چند هفته یکمرتبه راپرتی از وضعیات نفت انجا بدهد او حالا وظیفه خودش را انجام نمی‌دهد یادولت وظیفه معین نکرده این دلیل نیست که ما برای بانک هم مفتش معین نکنیم و این ماده در حقیقت در مجلس پیشنهد شد دولت هم پیشنهاد نکرده بود آقایان نمایندگان این پیشنهاد را کردند و بریا این بود که هر چند مدت یکمرتبه مردم از وضعیت بانک تا آن حدودی که صلاح است یعنی تا حدود بیلان مسبوق شوند و ما در ضمن رسیدگی به دوسیه شنیدر کروزو دیدیم یک معامله را ک با یک دولتی کرده آن مفامله را بطور مجله طبع و توزیع کرده و این انتشار صورت وضعیت بانک نه تنها از نظر اصلاح مجلس وسایر علاقه مندان بانک نافع است بلکه حکم یک تبلیغی را دارد برای وضعیت بانک. اگر در آخر هر سال بانک بتواند بلان خودش را منتشر کد و نشان بدهد به مردم که بانک چه پیشرفتهائی حاصل کرده این بهترین تبلیغات است برای بانک. مفتش را هم البته اگر همانطور که فرمودند مقصود این باشد که یکنفر شخص را کاری بهش داده باشند هیچکس موافق نیست ولی مفتتشی که بموجب قصدیقنامههیئت وزاراء وظائفی داشته باد و از او مسئولیت بخواهند وهمیشه مراقب جریان وضعیات بانک باشد بعقیدة بنده بهترین ماده که در این لایحه است همین مده است که مربوط بمفتش و انتشار صورت حساب است

بعضی از نمایندگان ـ مذکرات کافی است.

رئیس ـ آقای نظامی پیشنهد کرده‌اند بیلان حذف شود. بفرمائید

نظامی ـ عرض کنم بنده وقتی کلمه بیلان را خواندم از بعضی آقاین هم سوال کردم دیدم واقعا آنها هم نمیدانند فقط آقای دکتر طاهری دو سه جور تعبیر کردند گاهی فرمودند مفاصا حساب گاهی فرمودند. تطبیق جمع و خرج یکدفعه هم فرمودند در بانکها این کلمه معمول است. بنده نمیدانم چه چیز ایجاب کرده است که یک کلماتی که در خارجه معمول است ما در کارهای خودمان داخل کنیم و از همین رویه‌ها می‌بینم که زبان فارسی ما مخلوط شده است. با تمام زبانهای عالم ما مفاصا حساب داریم این بیلان هم همان خلاصه حساب است و بنده گمان می‌کنم که هر کس هم این را بخواهد باید فکر کند که مقصود از بیلان چیست. ؟ بنابر این بنده از آقایان استدعا می‌کنم این کلماتی که در زبان ما نیست کمتر استعمال کنند

مخبر ـ اینکه آقای نظامی فرمودند این کلمه را نداشتیم چه لزویم داشته که بنویسیم عرض می‌کنم بانک هم نداشتیم چهلزویم دارد لغت بانک را بنویسیم؟ بیلان نه مفاصا حساب است و نه خلاصه حساب. آقای کازرونی که تاجر باشی ما هستند نشنیده‌اند که این کلمه چیست چه رسد به دیگران: چون معمول نبوده و حالا کب انک را می‌نویسیم باید بیلان هم نوشته شود چون مربوط به بانک است. خلاصه حساب در اصطلاح محاسباتی ما عنوان می‌شود ولی ان چیزی که در بانک بکار می‌رود بیلان است و آن چیزی که بانک باید چاپ کند بیلان است و آن غیر از صورت حساب و مفاصا حساب است بنا بر این لازماست که این کلمه نوشته شود که معلوم شود مقصود چیست

رئیس ـ اقایانیکه پیشنهاد آقای نظامی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد اقای اقا سید یعقوب

(بنحو ذیل قرائک شد)

ماده ۸ را این نوع پیشنهاد می‌کنم: رئیس بانک هر شش ماه یک مرتبه خلاصه عملیات و وضعیات بانک را بوزارات مالیه راپورت می‌دهد و رد آخر هر سال خلاصه حساب بانک را برای اصلاع عامه منتشر می‌نماید

رئیس ـ بفرمائید

آقا سید یعقوب ـ آقای فهیمی یک چیزها وعقایدی راکه از روی حس وطنی صحبت می‌شود از روی مطایبه رد می‌کنند: می‌گویند بیلان اگر نداشتیم بانک هم نداشتیم پس بیلان هم مثل بانک است! هیچ مناسبت دارد؟ بانک راکهبریاآبادی مملکت است تطبیق می‌کنند بایک لفظی که هیچ محتاج الیه نیست! می‌فرمایند همیطوریکه ما احتیاج به بانک داریم به بیلان هم داریم که اگر بیلان نباشد بکلی بانک از بین می‌رود! این قضاوتش با وجدان و حکومت آقایان است راجع بعنوان مفتش خود آقای مخبر تصدیق کنند اینماده کهاین جا نوشته شده است برای چیست؟ برای استحضار دولت وعامه مردم از وضعیت بانک است که بدانندبانکدر شش ماه چه کرده است نظر به این مسئله آمده‌اند یک سطری و بعد هم یک حقوقی برای یک مفتش معین کرده‌اند بنده عرض می‌کنم این محتاج نیست. مطلب همان چیزی است که آقای شیروانی اشاره کردهاند. بنده چشمم از مفتش آب نمی‌خورد. این مدت اداره تفتیشی که معین کردیم هیچ نفعی نگرفتیم غیر از ضرر. در وزارتخانها یک فصل بزرگی بعنوان تفتیش نوشته شده است. یکنفر از اینها تحت سوال امده‌اند کهچکار کرده‌اند حالا که بودجه وزارتخانها مطرح نیست تا اینکه عرایض خودم را راجع به ادارات تفتیش عرض کنم که این کلمه یک کلمه ایست که در تحت آن چقدر بخزانه مملکت ظرر وارد شده است. مگر اینکه مجلس شرای ملی یا دولت یک قانون یا یک نظامنامه برای عملیات مفتشین معین کند و حقیقتش یک نظارت و اجرائیاتی باشد و الا بمجرد لفظ که ما بگوئیم (مفتش اینیک کلمه غیبیاست وباید موثر باشد. وزارت معارف ماهی سه هزار تومان بابت اداره تفتیش می‌گیرد. بروید نگاه کنید و همینطور جاهای دیگر پس چون اداره تفتیش هیچ عمل نکرده است بنده نظر به آن عقیده که دارم مخالفت می‌کنم تا اینکه قانون مفتشین نوشتهشود. مملکتیک اداره تفتیش کلی می‌خواهد که وظایف او معین و در تحت یک قانونی باشد والا به این عبارت‌ها ما بیائیم از خزانه مملکت پول بدهیم بنده مخالفم و ثانیا در این جا ذکر کردن اجرائیاتش باان متخصصی است که معین کردیم. تعیین کردن مفتش هم تحت نظامنامه است نه قانون در ماده دوازده باین می‌کند که این قانون دارای یک نظامنامه است و اگرمحتاج شودکه تحت این عنوان یک پولی به مفتش داده شود باید در آنجا ذکر شود نه در متن قانون و بنده کلا مخالفم.

مخبر ـ اولا در مقایسه لفظ بیلان و بانک که فرمودند بنده عرض کردم که خود لفظ بانک هم خارجی است لفظ فارسی ندارد که ما آنرا موقوف کنیم واسم دیگر بگذاریم برای اینکه یک کلمه جامعی برای او نیست که همان معنی را بدهد همینطور برای بیلان هم لغتی پیدا نشود مگر سه سطر چهار سطر ترجمه بنویسیم یعنی یک فصل از علم محاسبات را بایستی نوشت تا معلوم شود بیلان چیست ولی لفظ بیلان که نوشتمی هر موسسه می‌فهمد چیست و انشاء لله آقای کازرونی هم بعد از این خواهند دانست اما راجع به لفظ مفتش؟ این جا ما نظر آقا را رعایت کردیم و اگر می‌نوشتیم ؟«کمیسر» این اعتراض را نمی‌فرمودند این همان کمیسر است که در تمام بانکها از طرف دولت یکمامور عالی باید باشد که همه روزه بداند بانکچه می‌کند: برواتی که صادر می‌کند. پولهائی که می‌دهد نظارت کند مفتش برای بانک مثل دیوان محاسبات است برای وزارت مالیه حالا میفرمائید چون آنرا نداریم باید مفتش هم نداشته باشیم؟ مفتش فلان وزارت خانه بوظایف خودش عمل نمی‌کند نقص انجا دلیل نمی‌شود که جاهای دیگر را هم ناقص بگذاریم بلکه باید معایب را رفع کنیم. مفتش که همان کمیسر عالی بانک است یک ماموری است که حتمی است و بلکه می‌خواهم عرض کنم لازمتر از رئیس بانک است اگر کمیسر و مفتش عالی نباشد بانک عملیاتش طرف اطمینان نیست و می‌بایستی حتما باشد.

رئیس ـ رای گرفته میشود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب آقایان موافقین قیام فرمایند

(عده قلیلی قیامنمدند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای محمد ولی میرزا.

(بترتیب ذیل خواندهشد)

پیشنهاد می‌کنم بعد از کلمه بیلان بین الهلالین نوشته شود (خلاصه جمع و خرج)

رئیس ـ بفرمائید

محمد ولی میرزا ـ برای اینکه این مناقشه لفظی تمام بشود بنده این پیشنهاد راعرض کردم صورت قانونی هم دارد. اگر آقاین مراجعه بفرمایند بقانون تجارت که از کمیسیون گذشته است و مجری است ومخصوصا خود بنده درآن تاریخ در کمیسیون عضویت داشتم این مسئله مطرح شد و بالاخره مخصوصا در مقابل بیلان در قانون شرکتها نوشته شده (خلاصه جمع و خرج) همین طور برای کمیسر هم که دراینجا ذکر شده کلمه که واقعا معنای کمیسر را بدهد و به لسان ما هم باشد معلوم شده از این جهت برای اینکه ایراد آقای کازرونی هم دوام نداشته باشد بنده پیشنهاد کردم در بین الهلالین نوشته شود (خلاصه جمع و خرج) برای اینکه این اصطلاح قانونی است و در قانون تجارت هم مصطلح است. مسئله بیلان همان خلاصه حساب است. مخبر ـ بنده تصور می‌کنم این جمله هم باز مقصود بیلان را نمیرساند اگر باز «موازنه» بنویسند بهتر است ولی اگر همینطوری که بنوشته شده بماند بهتر است

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(معدودی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. دوازده فقره پیشنهاد است اجازه میفرمائید بماند بعد از تنفس

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است

(در اینموقع جلسه برای تنفس تعصیل و بفاصله سه ربع ساعت مجددا تشکیل گردید)

رئیس ـ اقای آقا سید یعقوب پیشنهاد کرده‌اند انتخابات سیرجان مطرح شود.

بعضی از نمایندگان ـ صحیح است

شیروانی ـ این لایحه هنوز تمام نشده

رئیس ـ میدانم پیشنهادی است کرده‌اند. (خطاب به اقای یعقوب) بفرمائید.

آقا سید یعقوب ـ بنده از مجلس مقدس سک قضاوت عادلانه می‌خواهم. این مسئله جریانش در مجلس واقع شد آقای عمادی پیشنهاد کردند به روز سه شنبه موکول شود ما هم موافقت کردیم که سه شنبه باشد این است که بنده این پیشنهاد راکردم تا مجلس در این موضوع قضاوت خودش را بکند. حالا منوط است بقضاوت عادلانه نمایندگان محترم.

رئیس ـ بفرمائید. راجع به این است که جزو دستور بشود یا نه؟ (آقای میرزا عبدالحسین در محل نطق حاضر و پس از چند کلمه مذاکره با آقای رئیس به محل خود مراجعت نمودند)

رئیس ـ ایشان خیال کردند که راجع به اصل موضوع است. آقای زوار

زوار ـ البته تصدیق می‌فرمایند که لایحه بانک خیلی مهم است و هنوز باخر نرسیده چطور آقای آقا سید یعقوب این پیشنهاد را کردند؟ بنده مخالفم که این موضوع به این بزرگی را بگذاریم و داخل در یک موضوعی بشویم که هیچ در مجلس هم سابقه ندارد. بنده مخالفم (در این موفع چند نفر از آقاین نمایندگان از مجلس خارج شدند)

رئیس ـ معلوم می‌شود باید جلسه را ختم کرد. بعضی از نمایندگان ـ صحیح است شیرونی ـ بنده مخالم با ختم جلسه.

رئیس ـ بفرمائید

شیروانی ـ بنده استدعا می‌کنم آقای سید یعقوب پیشنهاد خودشان را پس بگیرند برای اینکه لایحه بانک بگذرد تا پس فردا ترتیبی در این موضوع شخصی عقب نیفتد.

آقا سید یعقوب ـ اجازه میفرمائید؟ نظر به مساعدت و موافقتی که بنده در سیاست با آقای شیروانی دارم این مسئله را قبول می‌کنم که جزء دستور در اول جلسه روز پنجشنبه بشود با نظریات ایشان موفقم بگوئید آقایان تشریف بیاورید. انتخابات غیر از سیصد تومان گرفتن است؟ (در این موقع عده‌ای از اقایان نمایندگان از خارج وارد شدند)

رئیس ـ پیشنهادهائی که راجع بماده هشت رسیده است قرائت می‌شود

(بترتیب ذیل خونده شد)

پیشنهاد می‌نمایم ـ عوض جمله و در آخر هر سال نوشته شود: و در فروردین ماه هر سال خلاصه حساب (بیلان) سال سابق را منتشر می‌نماید. دیبا

رئیس ـ بفرمانید.

دیبا ـ اینجا می‌نویسد آخر سال و این مجهول است معلوم نیست روز آخر سال است؟ ساعت آخر سال است؟ و این عملی نیست باید سال تمام شود آنوقت حساب رابدهند این است که بنده پیشنهاد کردم در فروردین ماه هر سال صورت حساب را متنشر کنند یعنی حساب سال سابق را

مخبر ـ این صحیح است همینطور قبول می‌کنم که در فروردین هر سال بیلان سال قبل را منتشر کنند

رئیس ـ پیشنهاد آقای زوار.

(بنحو ذیل قرائت شد)

بنده در ماده هشت بجای یک نفر مفتش اینطور پیشنهاد می‌کنم: وزیر مالیه شخصا مشغول نظارت در جریان امور و معاملات مخواهد بود.

رئیس ـ بفرمائید.

زوار ـ آن جا مشغول نبود (مسئول) بود. اینجا راجع بیک نر مفتش بعضی صحبتها شد که ممکن است چون وزارت مالیه جزء هیئت دولت است و هیئت دولت هم طرف اعتماد اکثریت مجلس است لذار بریا تکمیل اطمینان و اعتماد نمایندگان محترم بنده پیشنهاد کردم که شخص وزیر مالیه مسئول تفتیش عمل بانک خواهد بود.

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ رای گرتفه شود

مخبر ـ تفتیش در عمل بانک مربوط به وزیر مالیه نیست و باید یکنفر مفتش از طرف دولفت معین شود که تابع تغییر کابینه‌ها نباشد و معلوم نیست مسئولیت وزیر مالیه در اینجا چه اثری خواهد داشت

رئیس ـ رای گرفته می‌شود به این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند (معدودی بر خاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای احتشام زاده (بشرح ذیل خوانده شد) پیشنهاد می‌کنم در اخر ماده ۸ این جمله اضافه شود

(وزارت مالیه باید خلاصه عملیات و وضعیات بانک رادر هر ششماه یکمرتبه بمجلس شورای ملی راپرت دهد)

رئیس ـ بفرمائید

احتشام زاده ـ مقصود از این ماده هشت این است که در امور بانک نظارت بکنند ومراقبت شود که مطابق منظور عمومی عملیات بانک بنفع دولت و و ملت خاتمه پیدا کند. بنده بریا اینکه تکمیل بشود این نظارت معتقدم این راپورتی که می‌دهید بوزارت مالیه وزارتم الیه هم یک راپرتی بمجلس شورای ملی بدهد. رئیس بانک شش ماه یکمرتبه راپرت بوازات مالیه می‌دهد و ضرری ندارد که خود وزیر مالیه هم برای اطلاع خاطر آقایان نمایندگان یک نسخه از ان راپورت را بمجلس شورای ملی بفرشتد تا اقایان نمایندگان هم از جریان و وضعیت بانک اطلاع پیدا کنند زیرا یکی از مهمترین وظایف آقاین نمایندگان نظارت در ادارات دولتی و اجرای قوانین است به این جهت برای تکمیل نظارت بنده پیشنهاد کردم که وزارت مالیه یک نسخه راپورتهمبه مجلس شورای می بدهد.

مخبر ـ راپورت دادن به مجلس صورتی ندارد زیرا عمل بانک هم یکی از عملیات وزارت مالیه است مثل خزانه و مثلا اداره عایدات و سایر دوائر وزارت مالیه اگرآقایان واقعا می‌خواهند نظارت مجلس رادر امور مالی بموقع اجرا گذراند باید سعی کنند کههر چه زودتر دیوان محاسبات تشکیل شود که ناظر عملیات دولت باشد و الا هیچیکار این دوائر دولتی از حیث جمع و خرج در تحت نظارت واقعی مجلس نیست. و حالا مقتضی نیست کهما فقط در ان جا اختصاص بدهم به بانک که حساب او را فقط به مجلس بیاورند و این صورتی ندارد. بانک هم یک شعبه است از ادارات دولتی. سرمایه او از طرف دولت داده شده و مثل سایر دوائر دولتی که جمع و خرج دارند حسابش باید جزو وزارت مالیه باشد و عایدات او را باید دولت در جزو حساب سالینه اش تهیه کند و بمجلس بیاورد. باید ازراه اساسی وارد کار شد و الاد ر لایحه بانکا شاره به این قسمت کردن که دولتراپورت بانک رابه مجلس بدهد گمان نمی‌کنم موردی داشته باشد

رئیس ـ رای گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای احتشامزارده آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند (معدودی قیام کردند)


رئیس ـقابل توجه نشد. پیشنهاد آقای امیر اسدالله خان.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بجای بیلان نوشته شود عملیات سالیانه.

رئیس ـ اقای امیر اسدالله خان

امیر اسدالله خان ـ پیشنهاد بنده راجع به این بود که مقید باشیم لعات فارسی استعمال کنیم مخصوصا در مجلس شورای ملی که آقایان نمایندگان تشرف دارند و نماینده احساسات ملی می‌باشند مقتضی است که ما قدری دقت کنیم در اینکه الفاظی که صورت حارجی دارد در ایران استعمال نشود. کتاب لغت ما اینقدر فقیر نیست که اگر بخواهیم بیلان رابدل بفرسی کنیم لغتی برایش پیدا نشود. به این جهت بنده پیشنهاد کردم که بیلان تبدیل شود به صورت عملیات سالیانه.

رئیس ـ اقای یاسائی عضو کمیسیون هستید؟

یاسائی ـ خیر ولی اجازه میفرمائید راجع به بیلان توضیحی بدهم.

مخبر ـ پیشنهاد ایشان همان مذاکراتی است که مکرر شده. اگر می‌خواهیم بیلان را ترجمه کرده باشیم هیچکام از این معنی که فرمودند معنی بیلان نیست و اگر مقصود این است که یک عبارتی باشد همان بیلان بهتر است.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن

پیشنهاد آقای امیر اسدالله خان آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(چندنفری قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای عدل

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم عوض لفظ خلاصه حساب راپورت سالیانه نوشته شود. عدل ـ استرداد می‌کنم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای افسر (اینطور خوانده شد) بنده پیشنهاد می‌کنم در عوض بیلان خلاصه جمع و خرج نوشته شود.

افسر ـ این نیست پیشنهاد دیری است.

رئیس ـ بله. قرائت می‌شود. پیشنهاد دیگر آقای افسر.

(بمضمون ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم در عوض خلاصه حساب خلاصه جمع و خرج و نتیجه عملیت بانک را منتشر می‌نماید.

رئیس ـ آقای افسر

افسر ـ اولا بنده از آنوقتی که آقای مخبر فرمودند این کلمه فارسی ندارد خیلی مناثر شدم. هر لغتی که بزبان دیگر ترجمه می‌شود معنی دارد. منتهی ممکن است لغت بسیط نداشته باشد و لغت مرکب داشته باشد. ولی علی ای حال هر لغتی بزبان خارج معنی دارد وهر کلمه را بره لغت دنیا که بخواهند ممکن است ترجمه کرد. پس فارسی دارد منهی بعضی لغات هست کهفارسی است و وقتی کهبخواهند بفرانسهترجمهکنند یکلغت مناسبی برایش پیدا می‌کنند و با ن ترجمه و تعبیر می‌کنند. ولی یکوقت هست که بایک جمله ان عبارت را میفهمانند. مثلا ملاحظه بفرمائید در دو سه روز قبل روزنامه در موضوع الغاء کاپیتولاسیون که در جزء اخبار روتر خبر داده بود کاپیتولاسیون راترجمه کرده بود به حقوق خارج الملکی وقتی که او خواسته این کلمه را ترجمه کند به حقوق خارج ا لالملکی تعبیر و ترجمه کرده ودر صورتیکه ما خیال می‌کردیم تمام دنیا کاپیتولاسیون می‌گویند. بعد معلوم شد که روتر بعربی ترجمه کرده است. حالا بیلان هم همینطور است و البته فارسی دارد چنانچه در ماده ۴۹ قانون تجارت هم اشاره به این موضوع شده که می‌گوید مقصود صوتحساب است ودر قانون تجارتی که از کمیسیون تجارت گذشته این مسئله را قید و تصریح کرده حالا بهر صورت مقصود یرا که از این کلمه ما فهمیدیم ومیخواهیم به ان رای بدهیم همین است کهبنده نوشته‌ام که همه ساله بانک خلاصه جمع و خرج و نتیجه عملیات خودش را انتشار بدهد. مقصود همین است که بنده نوشته‌ام حالا این کلمه راهر چه دلشان می‌خواهد بلسان فرنگی ترجمه کنند می‌خواهند بیلان بگویند یا چیز دیگر. بعضی از آقایان می‌فرمایند اگر فارسی نوشته شود ممکن است اشتباه شود و این مقصود را نرساند بنده عرض می‌کنم مقصود همین خلاصه صورت حساب و ترتیب عملیات است حالا این را هر طور می‌خواهید ترجمه کنید و اشکالی ندارد. به عقیده بنده اینقدر پافشاری در یک لغتی کهوجودش چندان لازم نسیت صورتخوشی ندارد بله در یک موضوع ما در مجلس گرفتار شدیم و چاره جز قبول ان نداشتیم وآن کلمه فرص ماژر بود که چون دیدیم فارسی ندارد مجبور شدیم در بین الهلالین نوشتیم فرس ماژر اما همه جا لازم نیست این کار را بکنیم ـ و اگر معنی غیر از این است خوب است آقای مخبر توضیح بدهند تا به ان معنی رای گرفته شود در هر حال هر لغتی را که تصور بفرمائید رد زبان فارسی خودمان داریم فرضا که در فارسی یک کلمه نباشد یا ناقص باشد آیا مرکباتش هم نمی‌تواند جواب مفردات لغت فارسی رابدهد؟ این است که بنده این طور پیشنهاد کردم دیگر بسته بنظر آقایان است.

فهیمی ـ بنده بهمان دلیل که آقای افسر فرمودند جواب عرض می‌کنم که این جا ممکن استاشتباه شود چنان که درهمان روزنامه همکه مثل زدند اشتباه شده بود فرمودند کاپیتولاسیون را ترجمه کرده بود به حقوق خارجالمملکتی یا خارج الملکی در صورتیکه کاپیتولاسیون غیر ارحقوق خارج المملکتی است و حقوق خارج الملکی (اکس تری توریالیته)exterritorialite و کاپیتولاسیون عبارت است از امتیازات اجانب در یک مملکت. حالا در موضوع بیلان هم ممکن است همین اشتباهروی دهد و همین سوء تفاهمات پید شود حالا بندهیکمدرک دیگری خدمتشان عرض می‌کنم تاقانع شوند. در قانون تجارت کهز کمیسیون گذشته بنده دو ماده از همان قانون را بریاایشان می‌خوانم تاملاحظه فرمایند. هر شرکت سهامی باید شش ماه به شش ماه خلاصه صورتدارائی و قروض خود را ترتیب داده و به مفتشین بدهد بعلاوه رکت‌ها مزبور باید مطابق ماده ۹ این قانون صورت حسابی که متضمن دارائی منقول و غیر منقول و همچنین صورت مطالبات و قروض شرکت باشد ترتیب دهد. این صورت حساب و همچنین بیلان و حساب نفعو ضرر شرکت باید لاتاقل چهل روز قبل از انفقاد مجمع عمومی به مفتشین داده شود که به مجمع مزبور بدهند این جا ملاحظه بفرمائید که بیلان رامخصوصا توضیح داده ماده ۴۹ تا پانزده روز قبل از انعقاد مجمع عمومی هر صاحب سهم می‌تواند رد مرکز شرکت بصورت حسابو صورت اسامی صاحبان سهام مراجعه کرده و از بیلان که متضمن خلاصه صورت حساب شرکت است و از راپورت مفتشین سواد یگیرد. در این جا هم باز بااینکه همه اینها را ذکر کرده است بیلان راهم ذکر کرده است. در قانون شرکت‌ها همه جا ذکراز بیلان شده. بهر حال باید تصدیق کردکه کلمه بیلان مثل بانک و تلفون و تلگراف و غیره یکک لمه بین المللی شده که باید او راقبول کرد زیرا هیچ کلمه دیگری نیمتوان بجای او گذارد. اگر یک وقت آکادمی درست شد ویککلمه مناسبی وضع کردند آنوقت البته عیبی ندارد. اما حالا نمی‌شود از این کلمه صرف نظر کرد زیرا اگر بنا باشد ا حالایککلمه وضع کنیم بعد از جندی دیگر از کجا بدانیم که مقصود از این کلمه بیلان شوده است؟ ممکن است اشتباه شود و درست مقصود رانرساند ودر ابیه اسباب زحمت و اشکال شود

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای افسر آایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند. (میرزا مرتضی)

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم هر شش ماه تبدیل به هر سه ماه شود

رئیس ـ آقای حاج میرزا مرتضی

حاج میرزامرتضی ـ البته مقصود از دادن صوتحساب به وزارت الیه بریااین است که مالیه اقتدار داشنه باشد بر عملیات بانک و از جریان اوضاع ان اطلاع پیدا کند تا اگر اختلاافاتی شد از ان جلوگیری کند حالا به عقیده بنده ضرری ندارد هر سه ماه به سه ماه این صورت حساب رابدهد زیرا اگر یک کارهائی بشود وزارتمالیه زودتر می‌تواند جلوگیری کند. و هیچ زحمتی هم ندارد. چه فرق می‌کند. این که شش ماه به شش ماه صورت می‌دهد سه ماه به سه ماه بدهد. مخبر بسته است به نظر مجلس.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود به پیشنهاد آقای حاج میرزا مرتضی. آقایانکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای فیروز آبادی

(به این عبارت خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که برای شهرهای صنعتی ایران یک مبلفی اضافه اعتبار به بانک داده شود که چون غالبا قادر بر تاسیس صنایع خود نیستند بتوانند از صنایع خود استافده نمایند

رئیس ـآقای فیزوز آبادی

فیروز ابادی ـ هر چند این پیشنهاد خودم را عملی ندانم ولی غرضم تذکر دادن است که اگر انشاء لله بانک تاسیس شود و بکار و جریان بیفتد بلد صنعتی را بیشتر طرف توجه قرار دهند و با انها بیشتر کمک بشود.

رئیس ـ رای می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد اقای فیروز ابادی اقایانی که قابل توجه میدانند قیام نمایند.

(معدودی قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد دیگر اقای فیروز ابادی

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بعنوان تبصره باماده اضافه شود که صاحب مال می‌تواند از شعبه رهنی تقاضا نماید قبل از انتضای مدت مقرره انچه راکه در بانک گذاشته حراج نماید و بانک مکلف است قبول نماید

رئیس ـ اقای فیروز ابادی

فیروز ابادی ـ بنده همان طوری که سابقا عرض کرمنیم ساعت یا سه ربع قبل عرض کردم. معتقدم اموالی که در بانک گذاشته می‌شود ممکن است صاحب مال احتیاج داشته باشد ومال دیگری هم نداشته باشد که دومرتبه رهن بگذارد و اگر خواست همان چیزیکه گرو گذاشته بفروشد و اگر چنین تقاضائی از بانک کرد بانک مکلف و مجبود باشد که او را به فروش برساند پول خودش را برارد و مازاد انرا بصاحبش رد کند تا مشغول کار شود.

مخبر ـ نظر اقای فیروز ابادی خیلی خوب است ولی موردش اینجا نیست و در آخر قانون خوب است که بعنوان ماده الحاقیه پیشنهاد کنند و بعقیده بنده ار در ماده قبل پیشناد شده بود بهتر بود

رئیس ـ رای می‌گیریم اقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(معدودی برخاستند)

رئیس ـقابل توجه نشد. پیشنهاد دیگر اقای فیروز ابادی (بترتیب ذی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که کله اسبابی که بشعبه دهین اورده می‌شود به رضایت طرفین تقویم شود و این پیشنهاد بعنوان تبصره اضافه شود

رئیس ـ آقای فیروز ابادی

فیروز آبادی ـ غرض عرضم در این پیشنهاد این است چون بعضی از مردم شکایت می‌کنند اوالی که ما در بانک می‌گذاریم و قیمت می‌کنند ثلث وربع قیمت می‌کنند به این ملاحظه پیشنهاد کردم که تقویم برضایت طرفین باشد که ره تراضی این کار بشود آنوقت اگر صاحب مال قبول کرد که هیچ والا می‌رود پی کارش در هر حال مقصود این است که برضایت طرفین تقویم شود نه اینکه تقویم یک طرفه باشد.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(چند نفر قیام نمودند)

رئیس ـقابل توجه نشد. پیشنهاد آقای زوار.

(به این مضمون قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بماده هشت دولت رای گرفته شود.

رئیس ـ آقای زوار

زوار ـ بنده کاملا به تبدل افکار علاه مندم البته یک موضوعی که به مجلس میاید باید تبادل افکار در ان شود و نتیج این برای مملکت بهتر است. ولی گاهی دیده می‌شود که در سر یک لایحه مهم و معظمی یک چیزهای کوچکی گفته می‌شود که حقیقتا وقت مجلس راتلف می‌کند و یک لایحه خوبی که به مجلس میاید دچار اشکالات می‌شود. مثلا در این لایحه به این معظمی و مهمی که ایرادات کوچکی می‌شود که هیچ شایسته نیست. مثلا لفظ کمیسیون خودش فرانسه است و تاکنون هیچطرف توجه نشه است و یکاصطلاحاتی است که در این مملکتمتاول است و هیچ اظهاری در انها نمی‌شود آنوقت در سر کلمه بیلان یک مذاکراتی می‌شود گاهی نماینده محترم بر معلوماتشان افزوده ئیلان می‌گویند و گاهی طور دیگر می‌فرمایند و باالخره وقت مجلس تلف می‌شود. بنده عقیده‌ام این است که بهتر این است بهمان ماده دولت رای گرفته شود که این حرفها از میان برود

رئیس ـ ماده هشت لایحه دولت مربوط به این موضوع نیست

یکنفر از نمایندگان ـ غرضشان ماده کمیسیون است زوار ـ پس این را مسترد می‌دارم ودرست پیشنهاد می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای شریعت زاده

(بهمضمون اتی خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم عبارات راجعه به تعیین مفتش تا اخر ماده حذف شود

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ نظر بنده بانک ملی یک از موسسساتی است که باید دولت یعنی وزارت مالیه در حدود قوانین که از مجلس گذشته اس اداره کند وبنا بر این هر یک از وزاراء مکلفند برای تامین حق استعمال قانون در حدود مسولیت خدشان بوسائل قانونی متمسک شوند. بنا بر این هیچ دلیلی ندارد که یک موضوعی که مربوط بقوه اجرائیه است ما دراین جا عنوان کنمی و دولتباید وسائل مقتضیه را در هر موردی اتخاذ کند. اگر ما الان برای انجام تفتیش یک موضوع خاصی درنظر بیاوریم که باید یک مفتشی معنی شود ور دولت به ان وسیله تفتیش کند در صورتیکه معتقد هستیم که البته در این باب یک نظامنامه توین خواهد شد و مالیه بایدهر سه ماه به سه ماه تفتیشات لازمه را بکند بنا بر این تصور می‌کنم هیچ ضرر ندارد که این عبارت در این ماده نوشته شود

مخبر ـ مذاکرات راجع به قسمت مفتش مفصلا شد و گویا اقای شریعت زاده توجه نفرمودند. این مسئله غیر ار تفتیش و نظارتی است که وزارت مالیه بر حسب وظائف قانونی در ادارت مالی دارد بلکه مقصود در این جا یک نفر کمیسر است که از طرف دولت برای نظارت در امور بانک انتخاب و تهیه می‌شود. این مربوط به تفتیش که مالیه میکند نیست. بانک غیر از خزانه است. بانک یک اداره تجارتی است پول مردم و پول دولت در این موسسه باید جمع شود. و طرف معاملات و داد وستد است از این جهت یک نفر کمیسر دولت حتما باید در این جا باشد که بعملیات این بانک رسیدگی کند. در لایحه اولیه عینا نظریه حضرتعالی ذکر شده بودولکن نظر اکثریت مجلس این بود که صورت حساب را بانک هر سه ماه به سه ماه بدولتبدهد یعنی هر سه ماه به سه ماه یک هیئت مفتشینی از طرف دولت و وزارت مالیه بروند در انجا و تفتیش کنند. و بالاخره ما اینطور قائل شدیمک یک ا ز طرف دولت برای بانک لازم است

رئیس ـ رای در این باب بماند بریا رای قطعی پیشنهاد اقای دکتر رفیع خان

(بشرح اتی خواند شد)

پیشنهاد می‌کنم که ماده هشت این طور اصلاح شود رئیس بانک در شش ماه اولین هر سال خلاصه عملیات خود را به وزارت مالیه تقدیم و در اخر هر سال نتیجه عملیات سالیانه و وضعیات فعلی خود را منتشر نماید

رئیس ـ اقای دکتر رفیعخان

دکتر رفیع خان ـ در ان ماده هشت یک دفعه نوشته شده است رئیس بانک هر ششماه یک مرتبه خلاصه حساب و وضعیات بانک را به وزارت مالیه راپرتی می‌دهد. در دفعه دوم نوشته و در اخر هر سال بیلان را منتشر نماید اقایان محترم لفظ بیلان را درست ملتفت نشده‌اند و اگر درست دقت شود لفظ بیلان در این سطور هست. بیلان یک لفظی است لاتینی وبمعنی میران و ترازو است و بمعنای موازنه است. و اینکه بنده عرض کردم در شش ماه اولیه یال راپرت سالیانه داده شودبرای این است که از عملیات بانک اصلاع حاصل شود واین عبارتی که بنده در پیشنهاد عرض کرده‌ام که وضعیات فعلی و عملیات سالیانه خودش را در اخر سال ارائه دهد این جمله همان بیلان را میرساند. مقصود این است که اخر هر سال فهمیده شود که بانک چه دارد و چه ندارد و عملیاتش چیست و وضعیات فعلیش از چه قرار است. این مراتب را باید دراخر هر سال بنویسد و اطلاع دهد و بعلاوه بنده بقیه ماده راهم حذف کردم برای اینکه یک تبصره بشود یا یکماده الحاقیه. زیرا مقصود مفتش نیست. یکنفر مفتش که بر حسب پیشنهاد وزارت مالیه معین می‌شود مقصود نیست اگر مقصود مفتش است که در نظامنامه نوشته خواهد شد و اگر مقصود نماینده دولت است که او مفتش نیست پس باید ماده الحاقیه یا تبصره برای ان نوشت

رئیس ـ اقای مخبر؟

مخبر ـ توضیحات کافی در تمام این مسائل داده شده است دیگر بسته است برای مجلس

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد. آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام کردند)

رئیس ـ تصویب نشد. رای گرفته می‌شود بماده هشت. باید تجزیه شود قسمت اول

(اینطورخوانده شد)

ماده ۸ـ رئیس بانک هر ششماه یکمرتبه خلاصه عملیات و وضعیات بانک را به وزارت مالیه می‌دهد و در فروردین ماه هر سال خلاصه حساب (بیلان) سال قبل را منتشر می‌نماید.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود به این قسمت اقایانکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام نمدند)

بعلاوه یک نفر مفتش بر حسب پیشنهاد وزارت مالیه و تصویب هیئت وزارء برای نظارت در جریان امور و معاملات بانک معنی می‌شود.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقسمت دوم. اقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده زیادی برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. رای گرفته می‌شود به مجموع هر دو قسمت. اقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده زیادی قیام نمدند)

رئیس ـ تصویب شد. رای گرفته می‌شود بماده باتبصره اقایانیکه موافقند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. جلسه را ختم می‌کنیم. دستور جلسه اتیه

وزیر معارف ـ راجع به لایحه تعلیمات ابتدائی که ارجاع به کمیسیون شده بود کمیسیون رای خودش را داده و راپورتش را تقدیم مقام ریاست کرده است بنده تقاضا می‌کنم آقایان موافقت فرمایند که جزودستور جلسه اتیه شود

عده از نمایندگان ـ بعد از بانک.

وزیر معارف ـ بنده مخالف با بانک نیستم ولی این نکته را هم لازم است عرض کنم که سه ماده بود که به کمیسیون ارجاع شده بود و تصور می‌کنم. شور در ان وقتی لازم نداشته باشد. بعلاوه هر قدر این کار عقب بیفتد متاسفانه وسائل مشکل نمی‌شود پس بهتر این است که هر چه زودتر این لایحه تصوی شود.

رئیس ـ دستور جلسه اتیه اولا راپرت شعبه نسبت به انتخابات سیرجان ثانیا لایحه تعلیمات عمومی ثالثا لایحه بانک معاون وزارت فواید عامه ـ می‌خواستم عرض کنم لایحه اضافات بودجه ۱۳۰۵ وزارت فوئد عامه هم اگر مجالی باشد در اخر جلسه اتیه جزو دستو گذارده شود و ضمنا اگر اقایان سوالاتی دارند در این جلسه یا جلسه بعد حاضر برای جواب هستم

(مجلس چهل دقیقه بعد از ظهر ختم شد)