مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۵

مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۵۵

جلسه ۲۵۵

صورت مشروح روز شنبه پنجم شهر

جمادی الاخری ۱۳۲۹

مجلس سه ساعت وبیست دقیقه قبل از غروب آفتـاب در تـحت ریاست آقای متین السلطنه نایـب رئـیس افتتاح و در سه ساعت و دوازده دقیقه قبل از غروب رسماً منعقد گردید .

صورت مجلس جلسه قبل قرائت شد .

غائبین جلسه قبل ـ بـدون اجـازه ـ حاج وکیل الرعایا ـ حاج محمدکریمخان ـ آقامیرزا ابراهیم قمی ـ دهخدا ـ بااجازه ـ شیبانی ازوقت مقرره حاج آقا ـ ناصرالاسلام ـ آقاسیدمحمدباقرادیب از وقت مقرره هریک نیم ساعت دکترامیر خان بهجت ـ هریک سی وپنجدقیقه طباطبائی چهل دقیقه نیر السلطان پنجاه دقیقه افتخار الواعظین نجم آبادی یک ساعت و پنج دقیقه .

نایب رئیس آقای قمی در صورت مـجلس اظهاری داشتید .

آقامیرزاابراهیم قمی ـ بنده پنجشنبه رابا جلسه قبل مریض بودم ودرصورتمجلس بنده رابدون اجازه نوشته اند عریضه هم به مـجلس عـرض کرده بودم .

نایب رئیس ـکراراًاظهارشده که اینگونه مسائل راجع به اداره مباشرت است .

عز الملک پریروز تا بنده در مجلس بودم و میشنیدم مؤاخذه از بنده نشد معلوم میشود در موقعی بـوده است که بـنده در خارج مجلس بودم ودرصورتمجلس اینطور باید نوشته شود که در آن واحد رئیس هم خطاب فرمودند هم اخطار با قید در

صورت مجلس هم مواخذه این یکی و یکی دیگر این که نوشته اند رئیس بعد از تنفس فرمودندکه مکرر فرموده اند این قبیل اعتراضات راجع بادراه مباشرت است وحال آن که فرمودند که من مکرر گفته ام اعتراضاتی که راجع به غیب است باید به هیئت رئیسه اظهار شود و هیئت رئیسه هم به کمیسیون عرایض و مرخصی رجوع کنند که بعد حکمش بشود این فرمایش اخیر رئیس را هیچوقت نشنیده بودیم که فرمودند مکرر گفته ام خوب است اینها در صورتمجلس قید شود .

نایب رئیس ـ راجع به امور غیب مکرر عرض شده بموجب نظامنامه بایدباداره مباشرت گـفته شود و بعلاوه در باب اخطار واخطار با قید در صورتمجلس و مؤاخذه که فرمودند هر سه در آن واحد نبوده ومتوالی بوده است ورأی که در آخـرگـرفته شد صحیح است وقـتی بود کـه جنابعالی از مجلس خارج شده بودید .

آقا میرزا احمد ـ بنده هم دیروز بعد از اخطار دویمی عرایض کردم و همن طور بود که آقای عزالملک فرمودندکماینکه بنده هم اعتقادم این است که اخطارات متوالی بوده است .

نایب رئـیس ایـن که گفته می شود اگر در صورتمجلس ایرادی یا اعتراضی دارند بگویند مقصودآنچیزی است که در مجلس واقع میشود که باید در صورتمجلس نوشته شده باشد حال آنچیزصحیح بوده است یا نه مربوط به صورت مجلس نیست . دستور امروز قانون رتبه نظامی وراپورت کمیسیون معارف راجع به ماده ششم قانون معارف ـ حالا شروع می کنیم به قـانون ترفیع رتبه نظامی از ماده ۱۰ ـ ماده ۱۰ بعبارت ذیل قرائت شد .

ماده۱۰ برای رسیدن به رتبه هائی که برای تابین تعیین شده است شرایط ذیل لازم است .

۱ ـ تابـعیت ایـران ۲ـ خـواندن خـط فـارسی ۳ـ صحت مزاج و نداشتن نقصان درخلقت که مانع خدمات نظامی باشد .

حاج سید ابراهیم ـ اینجا نوشته است که برای رسیدن به آن رتبه ها یکی از شرایطش صحت مزاج است اگر یک نایبی سزاوار یک رتبه شد شایـد در آن موقع تب کرد آیا آن تب مانع از رسیدن به آن رتبه است .

لواء الدوله مخبر این برای رسیدن به رتبه است که تابین بایدبرسددراینجا سه شرط معین شده است برای کسیکه داخل نظام میشود یکی تابعیت ایران یکی داشتن سواد فارسی که خط فارسی بتواند بخواند و دیگر صحت مزاج این در بدو ورودش است نه اینکه پس ازورود اگر ناخوش شد باو ترفیع رتبه ندهند و بگویند که فلان مرض داردونمیشودمشغول خدمت نظامی باشد آنجا هست صحت که پیدا کرد مشغول خدمت خودش خواهد شد .

معین الرعایا ـ بنده می خواهم عرض کنم که اگر مقصوداز تابین سرباز باشد در ایران مشکل است که سرباز سواد داشته باشد .

معززالملک ـ اولا ایرادی که آقای سید ابراهیم فرمودند که تب داشته باشد نمی شود گـفت کسیکه تب کرده است صحت مزاج ندارد البته تصدیق خواهندفرمودکه سرباز باید علیل نباشد صحیح المزاج باشدواین نکته راهم که فرمودند سرباز سواد ندارد این نه برای تابین است یعنی کـلیه سربازها بـله ممکن است سواد نداشته باشندولی دربین آنهاهم دسته های معینی است مثلا ده باشی سربازها یا وکیل باشی آنها حتماً بایدسواددارباشدومجبور هستند که از اشخاصی که سواد فارسی را داشته باشند انتخاب کنند از یک فوج هزارنفری آنعده سواد دار پیدا خواهد شد برای اینکه بتوانند باین رتبه ها رسید و الا این کلی نیست که همه باید برسند بآن رتبه .

حاج سید ابراهیم این که بنده عرض کردم چون این عبارت همچو مفهوم می شود که اگر کسی هم تب داشته باشد مانع است از رسیدن به رتبه چون صحت مزاج نوشته است اعم از اینکه تب دار یا علیل المزاج باشد و این مسلم است آدم تب دارصحت نداردپس خوب است بنویسند علت مزاجی که مانع از خدمت نظامی باشد این عبارتش را باید تغییر بدهند .

آقا میرزا یانس ـ این صحت مزاج باید طوری نوشته شود که علت دائمی را داشته باشد این صحت مزاج را بطور مطلق نوشته است خوب است نوشته شود علت مزاج دائمی نوشته شود نه موقتی .

معزز الملک ـ در کمیسیون اصلاح خواهد شد اینها .

حاج شیخ اسد الله ـ بنده عقیده ام این است که علاوه براین یک شرط دیگرلازم است و آن این است که در نـظام یـک عملیاتی داشته که بتواند تابین در تحت نظام او باشد و در اینجا ندارد فقط می نویسد که سواد فارسی داشته باشد و صحت داشته باشد اینها چیزی نیست که در موقع حاجت عده تابینی که در تحت امر او واقع می شوند بتوانند بآنها مشقتی بدهد یک فرمانی بدهد ووقتیکه رتبه نظامی شخصی پیدا کرد مجبور است کـه عملیاتش بیشتر از سایرین باشد .

معزز الملک ـ بنده میخواستم عرض کنم که اولا باید فرق گـذاشت بین صاحب منصب و تابین و این در جائیکه معین شده است مسلم است کسی را اول سرباز میکنند و داخل فوج میشود او را فوراً دهباشی نمیکنند این بدیهی است باید بعد از این که دو سال خدمت کرد بعد اگر لایق شد چنانچه در ماده بعد ملاحظه خواهند فرمود تازه باو یک رتبه تابینی میدهند و در این صورت ملاحظه خواهند فرمود که اگر این قید در اینجا بشود زیادی است و هیچ لازم نیست .

نایب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ماده ۱۱ قرائت میشود .

ماده ۱۱ پس از آن که مدت خدمت مقرره نظامی در صف تمام می شود در وقت گرفتن اجازه نامه خروج هرگـاه از تابین ها کسانی باشند که مایل به ترک نظامـی می باشند در صورت لیاقت رتبه دهباشی گری به او داده میشود .

ارباب ـ این جا که نوشته اند در صورتـی که بخواهنـد از رتـبه نظامی خارج شوند به رتبه ده باشیگری نائل خواهند شد شاید عده آنهائی که بخواهند در خدمت نظامی باقی باشند و آن رتبه دهبـاشیگری که برای آنها آماده باشد به قدری باشد که نتوان پذیرفت آن وقت تکلیف چیست مقصود این است دهباشی یا هرکس که به این منصب می رسد باندازه عده سرباز باشد شاید عده دهباشی ها بقدری باشد که از عده سرباز تجاوز کند وهمه لایق باشند که دهباشی باشند .

معززالملک ـ اولا این قـبیل کارها خیـلی کم واقع میشود که یک مدتی اشخاصی درخدمت بوده باشند بازدوباره مایل باشند که درخدمت گذاری باقی باشندو برفرض که همچوتصوری بشود ممکن است که در ( ) اصلاح بشود .

ارباب ـ بنده اشکالم زیادتر شد از این جواب معلوم کم یشود که باز مثل سابق دراین فوجی که بطور عددی که در حال تجدد می خواهند داخل بشوند باز صاحب منصبان افتخاری پیدا می شود آن وقت نمی دانم که حقوق آنها داده می شودیا آنکه همان افتخاری و بیحقوق است

لواء الدوله ـ برای هردولتی یعنی دول خارجه که این هم از آنجا اقتباس شده است پنج سال یا چهار سال مدت خدمت می نویسند که به ترتیب ردیفی بـاید تمام افراد ملت بیایند در تحت خدمت نظام مثلاپنج سال خدمت بکنند بعد مدت خدمـت آنهـا که سر آمد مرخص میشوند اینجا که مینویسد مقصودش این است که وقتی مدتش سرآمد خودش اگرمایل باشد که در خدمت باقی باشد یکرتبه که لایق باشد باو داده میشود .

ارباب ـ جواب بنده داده نشد .

دکتر حاج رضاخان ـ سئوال ارباب را بنده میخواستم عرض کنم ایشان تقدیم فـرمودند و هیچ کدام از اینهاکه گفته شدجواب نبود ممکن است معادل فوج تقاضای دهباشی گری بشود آن وقت یک فوج خواهیم داشت تمام دهباشی و اگر تـمام بنا باشد که افتخاری باشد خوب است که جواب بدهندکه حقوق خواهندداد یا خیر اگر حقوق خواهند داد آن وقت دهباشی خواهند بود یا سرباز .

معزز الملک ـ عمده نظر در اینجا فقط تشویق است برای کسانی که خدمت خود را نمودند و باز هم بواسطه شغلی که دارند به خدمت نظام می مانندو البته بواسطه خدماتی که کرده اند و تجربیاتیکه دراین مدت خدمت حاصل نمودند ظلم است آنها را مساوی کرد با آنهائی که تازه در خدمت وارد شدند اینجا نظر تشویقی است که مایا به خدمت نظامی بشوند و بمانند و رتبه دهباشی گری به آنها داده شود حالا آقا اشکال میفرمایندکه اگرعده کثیری باشندآنوقت تکلیف با آنها چیست اولایک کلمه هست در اینجا که رفع آن اشکال راتااندازه میکند و دست و پای رئیس فوج یا رئیسی که آنها را باید بپذیرد باز میکند اینجا نوشته است به شرط لیاقت با این لفظ به شرط لیاقت میتواند آن عده را که لازم است از میان آن کسانیکه لیاقت اینکار را دارند از اسبق های آنها یک عده راانتخاب بکندو این منصب را به آنها بدهد ودرباب حقوق آنها هم البته حقوق آن منصب را به آنها خواهند داد و در این باب بنده تصورنمیکنم اشکالی باید کرد به علت اینکه این در همه جا معمول است .


دکتر حاج رضاخان ـ بنده گـمان نمیکنم این که میفرمائید معنی داشته باشد که دولت منباب تشویق وحقوق بااینها بدهد وچیزی که الان در بین است و باید از بین بروددادن پول است در غیر مقابل کار نمیتوان همیشه یک عده را نگاه بدارند که آنها افتخاراً دهباشی باشند و یک حقوق گـزافی بدهند که این تشویق بشود و بنده بکلی باین رأی مخالفم .

آقا شیخ ابراهیم ـ اینکه نوشته است در وقت خروج ازصف قشونی که داخل درنظام میشود دو قسم است یـکی قـشون دائـمی تـحت السلاحی یکی قشونی که خارج ازصف میشود و این مناصب برای آن قشون دائمی است مثلا دهباشی وکیل باشی و غیره برا این ها است که دائمی هستند وآنچه میگویندکه خارج از صف میشوندآنها رامیگـیرند دوسال سه سال تا چهار سال بسته بقرارداد دولت آنها باید مشق بکنند بعدازمشق کردن آنها را مرخص میکنند ویروند مثل ردیف به خانه خودشان در آن وقت هرگاه بگوید که الان وقت مرخصی است و مدت خدمت من سر آمده من میل دارم در خدمت نظامی باقی باشم میتوان او را از درجه تابین تا بالا برد این می گوید بله در مقام لیاقت میتوان آنها را بیک درجه بالا برد و اگر جا هم نداشته باشد آنها را باید مجبوراً دهباشی کرد مثل آن قشون دائمی کا میتوانست دهباشی شود این شخص هم همین که طالب شد در خدمت نظامی بماندمیتوان اوراترفیع رتبه دادو دهباشی کرد این هم صحیح است و هم خیلی خوب است .

نایب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ماده ۱۲ قرائت میشود .

(ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده ۱۲ ـ سوای کسانی که از مدارس نظامی فارغ التحصیل شدند و مستقیمآً پس از اتمام مدرسه داخل خدمت نظام میشوند هرکس که داوطلب خدمت نظام می شد میتوان صاحب منصب شمشیر بند باشد باید پس از مراعات شرایط مقرر به کمیسیون امتحانی که بر حسب وزارت جنگ سالی دو مرتبه در مرکز اردوها تشکیل می شود موافق پروگرام مخصوص وزارت جنگ اورا امتحان نموده شهادت نامه بدهد بدون این شهادت نامه فرمان همایون صادر نخواهد شد مگر در موقع جنگ که در ادای خدمتشان ممکن است بدون امتحان با اولین رتبه صاحب منصبی کسی نائل گردد .

حاج سید ابراهیم ـاین ماده عبارتهاش خوب نوشته نشده است پس از اتمام مدرسه و هم چنین او را امتحان نموده شهادت نامه بدهد شهادت نامه باو می دهند او شهادت نامه به کسی نمیدهد ودیگراین عبارتهایش بعقیده من این شکل باشد صحیح نیست یک قدری مرتب باشد بهتر است .

نائب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ( نبود ) ماده ۱۳ قرائت میشود .

ماده ۱۳ ـ کسانیکه از مدارس نظامی فارغ التحصیل نشده اند پس از دادن امتحان در محضر مذکوره در ماده (۱۲) و پذیرفته شد بنظام پیش از رسیدن برتبه نایب دومی باید ششماه با رتبه وکیلی در یکی از دسته جات قشونی خدمت بکند .

نایب رئیس ـ مخالفی نیست ؟ (مخالفی نبود ) (ماده ۱۴بعبارت ذیل قرائت شد).

ماده ۱۴ـ هرگاه کسانیکه درنظام دارای یکی از رتبه های تابینی بوده اند داوطلب رتبه نایب دومی باشند باید از کمیسیون امتحان تصدیق ـ نامه حاصل نمایندولی از ششماه خدمت که در ماده ۱۳ مقرراست معاف خواهند بود.

نایب رئیس ـ در این ماده مخالفی نیست ؟ (مخالفی نبود ) .

ماده ۱۵ ـ قرائت میشود :

ماده ۱۵ ـ ترفیع رتبه از درجه نایب دومی تا درجه سرهنگی بر حسب قدمت خدمت و پیدا شدن شغل با شرایط مقرره قانونی پس از هر چهارسال خدمت است وصاحب منصبهایی که از مدارس نظامی فارغ التحصیل شده اند با رعایت شرایط مذکوره پس از سه سال ترفیع رتبه داده خواهد شد .

معزز الملک در این ماده تقریباً یک اشتباه قلمی شده تاست اینجا نوشته شده است ترفیع رتبه از درجه نایب دومی تا درجه سرهنگی بر حسب قدمت خدمت است و پیدا شدن شغل این کلمه غلط است باید نوشته شود ترفیع رتبه از درجه نایب دومی تا درجه سرهنگی با شرایط قانونی پس از چهار سال خدمت است البته قانوناً مستلزم تغییر شغل هست و در آن صورت ترفیع رتبه مستلزم قدمت خدمت است پس از چهار سال .

لواء الدوله ـ این نظر را کمیسیون قبول دارد .

آقا شیخ ابراهیم ـ ترفیع رتبه از نایب دومی تا درجه سرهنگی معنی او این است در هر درجه که چهار سال خدمت کند تا ترفیع رتبه حاصل شود هرگاه دونفر بیایند در خدمت و هربار هم چهارسال خدمت کرده اند یا مقام خالی نیست یااینکه قبل ازآنوقت مقام خالی شده و حاجت شده است بترفیع رتبه قبل ازآنی که چهار سال خدمت کره است یا دونفر سه نفرچهار نفر این مقام را دارند که خدمت را اتمام کرده اند و میآورند دراینصورت چه خواهد شد یکی این و یکی دیگر این که نوشته شده است کسانیکه ازمدرسه نظامی فارغ التحصیل خارج شده اند یعنی دائماً کار اینها این است که یعنی در هر درجه فارغ التحصیل شده است این را هر دفعه رفتار میکند یا این که یک وقت فارغ التحصیل بوده است ای عمل می شود این است مراد یا اینکه چیز دیگری است این که صحیح نیست مثلا فارغ التحصیل شد نایب دوم شد و آنوقت که بخواهدیاورشود سه سال خدمت بکندو بعد بخواهدسرهنگ بشودسه سال خدمت بکند باز سه سال از سرهنگی به سرتیپی این که صحیح نیست باید یک وقت و یک دفعه باشد این را توضیح بدهند .

معزز الملک ـ اولا این مسئله را که فرمودند برای کسانی که از مدرسه خارج میشوند یعنی فارغ التحصیل میشوندبله درهرسه سال خدمت باو ترفیع رتبه می دهند یکسال به آنها تخفیف داده میشودو این از اولین درجه نظامیت تا رتبه سرهنگی یکی هم این که برای تشویق مردم به تحصیل و تشویق اشخاصیکه فارغ التحصیل از مدرسه خارج می شوند به آنها یک حق تقدمی داده می شود چنان چه در ماده دیگر یک حق تقدمی هست اینکه یک جواب آقا مسئله اولی هم که فرمودنداگررجوع میکردند به ماده ۱۶در آنجا تقریباً باندازه اینمسئله حل شده است که جای هیچ اشکال نیست از درجه نایب دویمی که اولین درجه ترفیع رتبه نظامی است تادرجه سرهنگی چهار سال به چهار سال ترفیع رتبه داده میشود اعم از این کـه یک شغلی باشد یا نباشد چرا اینطور قرارداد شده است برای این که درنظام عملاً نمیتوان بعضی را مستلزم یک شغلـی کرد این غیر ممکن خواهد بود حالا یا آن کلمه که بنده اینجا اضافه کردم که از درجه نایب دومی تا سرهنگی باشرایط قانونی این را هـم در نظر باید گرفت در این صورت ترفیع رتبه مستلزم تغییر شغل است یعنی ترفیع رتبه او مثل این است که یک نایب دویم چهارسال خدمت کرد حالا باید ترفیع رتبه حاصل کـند چون ترفیع رتبه او مـستلزم هیچ تغییر شغلی نیست دیگر هیچ جهت ندارد که پس از آنکه نایبی دویم را داشـته است نایب اول را به او ندهیم این هیچ جهت ندارد که بعدازچهار سال خدمت ما باو هیچ ترفیع رتبه ندهیم او مستلزم تغییر شغلی نیست مثلاً اگر یک نایب اولـی باشد می خواهیم سلطانش بکنیم چون چهارسال خدمت راتمام کرده است ولی یک شغلی که مستلزم ترفیع رتبه او باشد نیست آن وقت یکی از این کارها که در اینجا معین شدهاست یعنی فرمانده گروهان یااسکادرون هریک از اینها پیدا شد باو میدهند .

محمد هاشم میرزاـ اشکالی که آقای آقا شیخ ابراهیم فرمودند در این موضوعی که فرمودند نبود بنده هم آن اشکال را دارم وباید باتساوی شروط یک فکری برای این موضوع کرد وآن شکلی که اول نوشته بود باید مراعات شود به شرط اینکه جایی خالی باشد این را باید قید کرد والا هرقدرچهار نفر یا هشت نفر پیداشد اسباب زحمت خواهد شدبایدیک ترتیبی داد که اسباب ترجیح بلامرجح بین آنها داده نشود وقتی که جایی خالی بود آن وقت ترفیع رتبه بدهند و الا آن ایرادی که فرمودند بـاز وارد می آید و همچنین در ماده ۱۶ این رعایت را کرده اند که ترفیع رتبه سرهنگی در صورتی که به بالاتر رفت باید جاخالی باشد که داده شود .

معززالملک ـ حضرت والاگویا دقت نفرمودند در این عبارت ترفیع باشرایط قانونی خودش قانوناً مستلزم شغل است .

لواء الدوله ـ عرض می کنم در جه اول رتبه ـ های نظامی که می نویسند نایـب دوم است و نایب اول اینها دارا ی یک شغلی هستند که عبارت است یک رسد باشد که فارسی آن یک دسته است اینجا مقصوداین استکه مقام ترفیع رتبه آنها که برسدهیچ نوع تعییرشغل نمیتوانند بدهند یعنی به فرمانده گروهان نمیرسند که جای اوخالی باشد اورا بیاورندبگذارندبه جای او و دیگر اینکه فرمودند دو نفر یک مرتبه به مقام رتبه برسند تکلیف چیست آن امتحاناتی که در نظام هست البته معین می کند هرکدام عالم تر هستند وبرتریدارند مقدم هستندهردو که یک مرتبه مثلا نایبی میشوند .


نایب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ماده ۱۶ قرائت میشود .

(به مضمون ذیل قرائت شد )

ماده ۱۶ ـ ترفیع رتبه از درجه سرهنگی تا آخرین رتبه نظامی با رعایت شـرایط مقرره قانونی بسته بقدمت خدمت و پیدا شدن شغل است با وجود تساوی شرایط قدمت خدمت پس از پیدا شدن شغل صاحب منصبانی که از مدارس نظامی فارغ التحصیل شده اند مقدم هستند .

نایب رئیس در این مـاده مـخالفی نیست ( مخالفی نبود ) .

ماده ۱۷ ـ درترفیع درجات حق تقدم با کسانی است که در صف مشغول خدمت هستند مثلا هرگاه دو صاحب منصب یکی در ادارات و دیگری در صف مستخدم بوده و در یک وقت ترفیعشان لازم آید صاحب منصب مقدم است ولی اگرصاحب منصب اداره علماً برتری داشته باشد حق تقدم با او است .

محمدهاشم میرزا صاحب منصب صف و اداره را درست ملتفت نمی شوم خوب است آقای مخبر توضیح بدهند ملتفت بشوم .

معزز الملک ـ صاحب منصب صف مقصود صـاحب منـصبی است که تـحت السلاح و مشغول خدمت است و صاحب منصب اداری که اینجاگفته شده است ممکن است یک کسی باصطلاح درخدمت(آکتیف)باشد ولی در صف و تحت السلاح نباشد در یکی ازادارات نظامی مشغول خدمت باشد مثل ( آتا ماژور )محاکمه نظامی ) این ها مشغول دو نوع خدمت هستند یکی در اداره یکی در صف تحت السلاح نظام این معین است که خدمت در صف زیر سلاح مشکلتر است تا خدمت در ادراه این است که خدمت در صف را ترجیح می دهیم این در صورتی بود که هردو در تمام شرایط متساوی باشند اما اگرآن کسیکه دراداره مشغول خدمت است علماً برتری داشته باشد با این وجود اهمیت خدمت در صف آن کسی که در اداره است مقدم است بعلاوه محض تشویق مردم که زیادتر از مدارس خارج شده باشند این حق تقدم را داده اند .

نایب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست ( مخالفی نبود ) .

(ماده ۱۸ بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده ۱۸ـ تعیین نوبت ترفیع رتبه صاحب منصب شمشیربندمطابق موارد ۱۵ ۱۶ برحسب صورت های مخصوص هر فوج و یا هریک از سلاحهای سه گانه و یا صورت عمومی قشون مطابق ترتیب ذیل است .

نایب دوم ـ نایب اول ـ سلطان ـ تعیین قدمت خدمت و نوبت ترفیع رتبه در هریک از افواج و دسته جات قشونی .

یاور ـ نایب سرهنگ ـ سرهنگ ـ تعیین قدمت خدمت و نوبت ترفیع رتبه در هریک از اسلحه سه گانه .

سرتیپ ـ میـرپنج ـ امیـر تومان ـ تعیین قدمت خدمت و نوبت ترفیع رتبه مطابق صورت عمومی قشون بدون فرق سلاح .

نایب رئیس ـ در این ماده مخالفی هست ؟

محمد هاشم میرزا ـ مخالفت باین موارد فرع بر دانستن آنها است بنده تا ندانم که مقصود از اسلحه سه گانه چه چیز است نمی توانم عقیده خودم رابگویم .

معزز الملک ـ در این جا ما برای ترفیع رتبه صاحب منصبها حاضرشدیم به شرایطیکه یکی از آنها قدمت خدمت است یعنی هر کس بر حسب خدمت از حیث قدمت مقدم است و البته رجحان دارد حالا مدت قدمت خدمت را از روی چه مأخذی باید حساب کرد هرچه درجات نظامی پست تر میرود آن دایره بالنسبه به خدمت ضیق تر می شود در آن دایره فقط قدمـت خـدمت حساب می شود و بـعد هم درجات بالا میرود آن دایره وسیع تر می شود مثلاً اگر فرض بفرمائید که این جا نوشته است تعیین قدمت خدمت از برای نایب دوم و اول که تعیین قدمت و خدمت و نوبت ترفیع رتبه در هریک از افواج و دسته جات قشونی برای این است که درجات یک دایره محدودی باشد برای اینکه ممکن است در یم فوجی نایب اول و دوم و سیم باشد اگر تمام این چند هزار نفر را یکی بکنیم یعنی نسبت بر تمام آنها حساب بکنیم آن وقت ممکن است که یک نایب اولی برای این که سلطان بشود مجبور بشود ده سال خدمت بکند تا برسد باین مقام چرا برای اینکه می گوئیم در تمام قشون به تناسب باید سنجید با سایر هم رتبه های اوکه عده شان خیلی زیاد است درنظام مثلاًفرض بفرمائید هفت و هشت نایب اول است آنها ما بین خودشان قدمت خدمت را منظور میکنند و این هیچ کار ندارد ویادریک فوج دیگری بیست یاور دیگر هست وقتی که می خواهند ترفیع رتبه باین صاحب منصبان فوج بدهند ملاحظه قدمت خدمت فوج دیگر را هم میکنند همچنین چیزی نیست هرکس خدمتش زیادتر است و شغلی در خود این فوج پیدا شد آن وقت ملاحظه می کنند با تساوی شرایط کدام یک از آنها مقدم است هر کدام ازآنها که مقدم است باومیدهندبعد تجاوز میکنیم به دو درجه دیگر که وسط است نایب سرهنگ و سرهنگ که در ماده ۲۶ خواهد آمد مشاغلی که معلوم شد یا ریاست (باتالیون) است یا ریاست فوج است ولی باز هم اگر ما حساب بکـنیم قدمت خدمت را ما بین تمام سرهنگ و نایب سرهنگهایی که قدمت خدمت دارندوبعد بالنسبه به یکدیگر ترفیع رتبه بدهیم این اسباب این خواهد شد که مثلاً یک نایب سرهنگی که بمقام سرهنگی برسدمجبورباشد که ده پانزده سال در یک مقامی باشد این ها دیگر تجاوز می کند از سایر رتبه هایی که هست باینجهت چنانچه درنظام معمول است سه اسلحه اساسی رامنظور میدارند که اسلحه پیاده نظام و سواره نظام و توپخانه باشد ما این جا برای تعیین خدمت آنها تقسیم نایب سرهنگ و سرهنگ گفتیم که لازم است که صورت نایب سرهنگها و سرهنگها در هر یک از اسلحه های سه گانه نوشته شود که ببینیم یک شغلی که پیدا میشود که باید به یکی از آنها واگذار کرد و ترفیع رتبه به آنها داد نگاه میکنیم که کدام یک ازاینها باوجوداینکه سایر چیزهاشان مساوی است قدمت خدمتشان بیشتر است باو آن رتبه را میدهیم بعد میرسیم به سرتیپ و میرپنج و امیر تومان برای اینها به طوری که ذکر شده است خواهد آمد تقریباً فـرمانـدهی فوج و فرماندهی ( دیو یزون ) فـرمان دهی ( بریکاد ) مشاغل اردو و مهمات نظامی و ممکن است که یک دیو یزون باشد و دیویزون کل نمی شود گفت که از یک سلاح ( فقـط در این صـورت مـمکن است فـرمانی هـمایونی صادر شود ) یـعنی وزارت شـورای نـظامی تصویب کردند بـاز ممکن است فرمان همایونی صادربشودوممکنست که صادر نشود و حال آنکه کمیسیون گویا مقصودشان اینست که وقتی که شـورای نظامی تصویب کرد باید فـرمان صـادر بشود دیـگر ایـن که مـی گوید ( شورای نظامی دادن اینرتبه هاراباید تصویب نماید ) یـعنی این عبارت ایـن است که آن را وزارت جنگ تصویب کرد شورای نظامی هم مجبور باید تصویب بکند حال اینکه بنده قطع دارم کـه مـراد کـمیسیون ایـن نـیست بـلکه مقصودشان اینست که علاوه برتصویب وزارت جنگ تصویب شورای نظامی هم در دادن این رتبه ها لازم است (باید ) معنی اش اینست که وقتی کـه وزارت جنگ تصویب کرد شورای نظامی هم ملزم است که تصویب بکند. است خیر(دیو یزون) مرکب است از سه سلاح پیاده نظام سواره نظام نظام توپخانه و بعد وقتی که یک کاری پیدامیشود و لازم است به یکی رجوع شود وآنکارهم موجب ترفیع رتبه است نمیتوان یک سلاح حساب کرد باین جهت از تمام سرهنگ ها وتمام سرتیپ ها ومیر پنج ها یک صورتی همیشه وزارت جنگ دارد اعم از اینکه سرتیپ سواره یا پیاده یا میر پنج توپخانه باشد تمام این ها را که ملاحظه کرد هریک که قدمت خدمتشان بیشتر است آن رتبه باو داده میشود .

محمد هاشم میرزا ـ توضیحی که دادند بنده را قانع کرد یک مطلب او را که ملتفت نمی شود عرض میکنم که اگریک میرپنجی یا سرتیپی در میان آنها پیداشدتمام صورتهای آنها هم در یک جا ثبت است آنوقت یک سرتیپ پیاده نظام را میرپنج توپخانه خواهندکرداین چه ربطی به هم دارد سرتیپ پیاده نظام که اطلاعات توپخانه را ندارد دو مرتبه این را توضیح بدهند که ملتفت بشویم .

معزز الملک ـ بله ممکنست که میر پنج یک پیاده نظام فرمانده توپخانه بشود به جهت اینکه درجاهائی که سرتیپ نظام است البته باید از سر تیپ توپخانه هم مطلع باشد .

نایـب رئیس خـاطر نـمایندگان مـحترم را مسبوق می کنم که این شور اولست ممکنست این قسم توضیحاتی که میخواهند در خارج از کمیسیون بخواهند دیگر مخالفی نیست .

ماده ۱۹ (بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده ۱۹ اگردریکی ازافواج دسته جات قشونی نوبت ترفیع رتبه زودترحاصل بشودوبدینجهت صاحب منصبان آن دسته نظامی از سایرصاحب منصبان پیش بیفتندیا برعکس نوبت ترفیع رتبه دیرترباشدمحض تساوی سرعت ترفیع رتبه در تمام افواج ودستجات قشونی ممکنست بعضی ازصاحب منصبان رارؤساءنظامی ازدسته بدسته دیگری از همان سلاح مأمور کنند .

نایب رئیس دراین ماده مخالفی هست؟ (اظهاری نشد ).

ماده ۲۰ ـ خوانده میشود ( بعبارت ذیل قرائت شد ) .

ماده ۲۰ ـ یکی از شعب وزارت جنگ که برای نظارت در ترتیب ترفیع رتبه صاحب منصبان معین خـواهد شد مطابق ماده ۱۸ صورت های مخـصوص بـرای تـعیین نوبت تـرفیع رتبه در افواج ودسته جات قشونی واسلحه سه گانه در عموم قشون مرتب خواهد کرد .

نایب رئیس ـ در این ماده مخالفی هست؟

( اظهاری نشد ) ماده ۲۱ خوانده میشود .

( بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده ۲۱ ـ برای اعطاءرتبه سرتیپی ومیرپنجی و امیرتـومانی عـلاوه بر تصویب وزارت جنگ شورای نظامی نیزدادن اینرتبه هاراباید تصویب نماید فـقط در این صورت ممکن است فرمان همایونی صادر گردد .


افتخار الواعظین ـ مینویسدفقط دراین صورت ممکنست فرمان همایونی صادرگردد این فرمان صادر بشود ممکن است که اعطاء این درجات شده است بدون صدور فرمان همـایونی در صورتیکه تصورمیکنم غرض کمیسیون اینست که ممکن نیست که فرمان همایونی صادرنشود

معزز الملک ـ مقصود کمیسیون این است که ممکنست بدون تصویب شورای نظامی فرمان صادر بشودوممکن است که با تصویب شورای نظامی اینکاربشودودراینصورت فرمان همایونی صادر خواهد شد .

حاج وکیل الرعایا ـ گمان میکنم که این ماده قدری تولید زحمت خواهد کردبرای اینکه بعد از آنی که صدور فرمان و موشح شـدن بصحه همایونی شرط شد این قانون درتمام مملکت کلیت پیدا کرد آنوقت آن سرتیپ های سابق و آن سرهنگ ها را اگر استثناءبکنیم می بینیم که این قانون صحیحاً اجرا نمیشود برای این بنده گمان نمی کنم که مـا موفق بـشویم کـه بدون زحمت یـک نظامی را بـاین ترتیبی که در این قانون تـشریح شده است تشکیل بکنیم و این طوری که اینجا مینویسد که برای اعطاء رتبع سرتیپی ومیرپنجی وامیرتومانی علاوه بتصویب وزارت جنگ شورای نظامی نیز دادن اینرتبه ها را بایـد تصویب نـماید اگر شما بـخواهید بآن ترتیب علمی رفتار بکنید گـمان می کنم که خیلی ازسرتیپها و میرپنجها ازاین مقام محروم بشوند یا اینکه مقصود کمیسیون این است که هم مـطابق این قـانون رفتار بشود و هـم آنها باشند این را خوب است توضیح بفرمائید .

دکتر امیر خان ـ این اظهاری را که آقای حاج وکیل الـرعایا فرمودند چندان اهمیت ندارد و حالا هم دروزارت جنگ قبل ازاینکه این قانون بگذرد یک پیش بینی برای اینکارکرده اند یعنی نظام را بر دو قسم کرده اند یکی رفورم جدید و یکی رفورم قدیم علاوه براین دررفورم قدیم اغلب مقام عالی بوده است مثلا یک امیرتومانی اگر بوده است مـواجب نداشته است مگر آن کسانیکه وسائط داشته بودندکه آنها یک حقوق جزئی دارند ولی باقی دیگرنه آن حقوق نظامی را دارند و نه آن شئونات رفورم جدید را دارند معهذاهرصاحب منصبی که رتبه دررفورم قدیم را داشته است ممکن است که در رفورم جدید پائینتری راباوبدهند مثلا یک نفری که سر تیپی موزیک را داشته است حـالا در رفـورم جدید سرهـنگ است و خـودشان هـم خیلی خشنود هستند برای این که حقوق رفورم جدید شاید زودتر برسد و شئونات آنها هم خیلی بیشتر و عالی ترخواهد بود از امیر تومان های سابق از اینجهت بنده تصورمیکنم که اینچندان اهمیتی ندارد آنطوری که تصور میشود اشکال ندارد .

افتخار الواعظین ـ علاوه بر توضیحی که سابقاً بنده خواستم وقتی که این عبارت را از روی دقت مطالعه بکنیم خواهیم دیدکه ایراد دیگری هـم هـست و تـوضیحی هـم که آقـای رئیس مـحترم کـمیسیون دادند ایـن بود که تـصویب وزارت جنگ لازم است و شورای نظامی هم باید تصویب بکندکه اگرچنانچه شورای نظامی تصویب کرد فرمان همایونی صادر خواهد شد واگرتصویب نکردفرمان همایونی صادرنمیشود و ایـن عبارت کافی نیست به جهت این که میگوید‹‹علاوه برتصویب وزارت جنگشورای نظامی نیزدادن اینرتبه ها رابایدتصویب نماید ›› این عبارت میگوید که دادن رتبه ها را شورای نظامی بایـد تصویب نـماید آن وقت می گوید ( فقـط در این صـورت مـمکن است فـرمانی هـمایونی صادر شود ) یـعنی وزارت شـورای نـظامی تصویب کردند بـاز ممکن است فرمان همایونی صادربشودوممکنست که صادر نشود و حال آنکه کمیسیون گویا مقصودشان اینست که وقتی که شـورای نظامی تصویب کرد باید فـرمان صـادر بشود دیـگر ایـن که مـی گوید ( شورای نظامی دادن اینرتبه هاراباید تصویب نماید ) یـعنی این عبارت ایـن است که آن را وزارت جنگ تصویب کرد شورای نظامی هم مجبور باید تصویب بکند حال اینکه بنده قطع دارم کـه مـراد کـمیسیون ایـن نـیست بـلکه مقصودشان اینست که علاوه برتصویب وزارت جنگ تصویب شورای نظامی هم در دادن این رتبه ها لازم است (باید ) معنی اش اینست که وقتی کـه وزارت جنگ تصویب کرد شورای نظامی هم ملزم است که تصویب بکند.

لواء الدوله ـ عـرض کنـم مـمکن است وقتی این مـراتب را بـه شورای نـظامی رجوع بکند وزیر جنگ یک کسی را خودش بخواهد برتبه بدهداین ترتیب هم ممکن است و باید وزارت جنگ بآن صورتیکه اسامی کلیه صاحبمنصبها در آن درج است و تاریـخ ورود بـه خدمت و ارتقاء رتبه آنها ضبط شده است رجوع میکند و از آنجا رجوع می شود به شورای نظامی که فلانکس چهار سال خدمت کرده است در رتبه نیابت دویمی و حالا مـوقع ترفیع رتبه اوست آنوقت بعد از آنیکه معین شد خیانتی و خلافی در آنمدت نکرده است و صحیحاً خدمت کرده است شورای نظامی تصویب میکند که ترفیع رتبه باو داده شود .

آقا شیخ ابراهیم ـ این عبارت مطلب را خوب نمی رساند هم چـه می فهماند که عـلاوه بـر تصویب وزارت شورای نظامی هم بایدتصویب بکندیعنی تصویب شورای نظامی بعدازتصویب وزارت جنگ است وحال آن که مقصود گویا این نـباشد و عکس است یعنی بعد از تصدیق شورای نـظامی تصویب وزارت جنگ خواهد بودیعنی اول باید شورای نظامی تصویب بکند بعد از روی آن وزارت جنگ تصویب بکند و فرمان صادر بشود .

معزز الملک ـ این که میفرمایند اصلاح عبارتی است که باید بشود و اصلاح واحد شد .

حاج شیخ اسدالله ـ مطابق قانون اساسی اعطاء رتبه پای صاحبمنصبان شمشیربند از مختصات سلطنتی است وچیزی که در آنجا قید می کند فقط تـصویب وزارت جنگ است و اگر ما در اینجا بخواهیم یک قیدر را اضافه بکنیم که باید به تصویب شورای نظامی هم باشد حقیقتاً بنده تصور می کنم که خلاف قانون اساسی باشد به جهت اینکه قانون اساسی چیزی را که در این موضوع مقیدمیکند فقط همین تصویب وزارت جـنگ است و کـلیت اعطاء رتـبه ها چه رتبه نایبی بـاشد چـه رتبه مـیرپـنجی از مـختصات سلطنتی میشمارد وفقط مینویسد که با تصویب وزارت جنگ داده خواهد شد و دراین صورت مـقید کـردن به یـک قید دیگری خلاف قانون اساسی باشد .

معزز الملک این جا گویا برای حاج شیخ اسدالله اشتباهی حاصل شده است در اصل ۴۷ قانون اساسی گفته شده است که(اعطاءدرجات نظامی و نشان و امتیازات افتخاری با مراعات قانون مختص شخص پـادشاه است ) مراعات قانون همین است که ما الان داریم می نویسیم و می گوئیم که وزارت جنگ در موقع ترفیع رتبه با ملاحظه لیاقت و شرایط دیگر تصویب شورای نظامی را هم شرط بداند و این هم که در قانون اساسی نوشته شده است نظر به این است که پادشاه فرمانده نظامی بـری و بـحری مملکت است وفرمانده بایداختصاصاً حق دادن ترفیع رتبه بآنها را داشته باشد و این یک قانون کلی است که درقانون اساسی نوشته شده است حالا حدود این اجازه چطور باید باشد آن یک حدی است که مجلس باید آنرا معین کند و در اینموقع که مجلس دارد ترتیب دادن ترفیع رتبه را معین میکند درسایر رتبه ها تصویب کرد که موفق بتصویب وزارت جنگ باشد و در اینجا تصویب شورای نظامی راهم شرط قرار میدهد یعنی وقتی یک میر پنجی را می خواهند لقب امیر تومانی بدهند اول رأی و تصدیق شورای نظامی را در آن باب اتخاذ بکنند و بعد وزارت جنگ با تصویب خودش آن را به مقام سلطنت پیشنهاد بکندوبامضای همایونی و صدور فرمان آنرتبه را باو بدهندو این هیچ مخالفتی با قانون اساسی ندارد بـلکه مطابق با اصـل ۴۷ قانون اساسی است .

دکتر سعید الاطباء ـ اینجا مینویسد که ( برای اعطاء رتبه سر تیپی و میر پنجی و امیر تومانی علاوه برتصویب وزارت جنگ شورای نظامی نیز دادن این رتبه ها را باید تصویب نماید ) بنده تصورمیکنم که برای دادن ترفیع رتبه اول بایدوزارت جنگ رجوع بکند به شورای نظامی برای این که شورای نظامی که اطلاع کامل از خدمات صاحب منصبان دارداطلاعات خودش را اظهار بکند آن وقت وزارت جنگ تصویب بکند و در اینموقع فرمان همایونی صادر بشود و در این صورت عبارت باین طوریکه نوشته شده است ناقص و باید اصلاح شود .

لواء الدوله ـ عرض کنم از هر دسته و فوجی بعضی اشخاصی هستند که قابلیت و استعداد ترفیع رتبه راپیدا میکنند آنوقت صاحب منصب آن فوج شرحی مینویسد بوزارت جنگ وزارت جنگ آنرا میفرستد به شورای نظامی و نظریات خودش را هم در اینکه این شخص قابل است یا قابل نیست اظهار می دارد کـه پس از آنیکه شورای نظامی تصدیق کرد فرمان صادر بشود و اما در خصوص ایرادی که آقای شیخ اسدالله در باب اعطاء نشان کردند که مختص شخص پادشاه است این طور نیست کـه ایشان تصور کرده اند برای این که فرض بفرمائید وزارت جنگ یک قشونی می فرستد به بلوچستان آن وقت یکی ازصاحب منصب های او لایق امیر تومانی می شود حالا می فرمائید حکماً


Page 6 – 7 missing

پول باید بدهد مثلا اگر دو دست باشدچقدر اگر یک دست و یک پا باشد چقدر از روی آن تکلیف آن مـجروح معین میشود و یک حقوق درباره اومعین خواهد شد ازاینجهت بنده تصور میکنم که این جمله( اگر درمدتیکه قانوناًمعین است خدمت کرده است)را برداریم رفع این اشکال میشود .

لواء الدوله ـ بنده این پیشنهاد را قبول میکنم .

نایب رئیس ـ ماده ۲۸ خوانده می شود . ( بعبارت ذیل قرائت شد ).

ماده ۲۸ ـ اگر در هـریک از اخراج مورد ترفیع رتبه و شغلی بـواسطه فرار از خدمت نظامی و یاطرد از خدمت نظامی بواسطه ارتکاب تقصیر ویاخودکشی و یا قتل در غیر موقع نظامی یکی ازصاحب منصبان پیدا شود آن مورد ترفیع رتبه و شغل به صاحب منصبان همان شغل واگذار نشده صاحب منصب از دستجات دیگر معین خواهد شد .

ارباب کیخسرو ـ بنده می خواستم از آقـای مخبر سئوال بکنم که علت این که به صاحب منصب همان فوج واگذار نخواهد شد چیست برای این که فرضاً یک نفر از صاحب منصبان باین عللی که در این جا ذکر شد طرد بشود آیا صـاحب مـنصبان آن فوج تـرفیع رتـبه حاصل خواهند کردیاخیراگرترفیع رتبه حاصل نخواهد کرد که این صحیح است و اگر حاصل خواهند کرد که چرابآنها داده نشود واین منصب از این فـوج بـرود به فوج دیگری این را خوب است توضیح بفرمایند .

لواء الدوله ـ عرض کنم که این ترتیبی که این جاذکرشده است برای این است که درآن دسته یا آن فوج که صاحب منصب بترفیع رتبه اش نزدیک است ممکن است زیر دستش نظر باین که اگراو از میان برود او بجای او خواهد رسید او را به یک کاری وا دارد یا یک اسبابی فراهم بیاورد که او فرار بکند یا این که یک دوائی باو بدهند که از میان برود باین جهت این ماده را نوشته اندکه اگریک همچواتفاقی بیفتدآنمنصب به صاحب منصبان آن فوج داده نمیشود تا این که جلوگیری از این کارها بکند .

حاج سید ابراهیم ـ این بیانی که آقای مخبر کردند با این عبارت یک قدری موافقت ندارد از این گذشته اول و آخر عبارت این ماده هم به هم ارتباطی ندارد به جهت این که مینویسد اگرصاحب منصب درموقع ترفیع رتبه وشغلی بواسطه فرار یا طردیا رتکاب تقصیریاغیر اینهابه ترفیع رتبه نایل نشود آن ترفیع رتبه و شغل به صاحب منصبان همان فوج داده نمیشود بعد یگوید صاحب منصب از دستجات دیگر معین خـواهد شد مـمکن است یـک فوج خیلی از دستجات داشته باشدیعنی درصورتیکه صاحب منصب یک دسته تقصیری کردترفیع رتبه او به دسته دیگر از دستجات همان فوج داده میشود و اینکه مخبر میفرمایند که شاید یک زیر دستی نسبت به صاحب منصب خود برای رسیدن به مقام اویک اسبابی برای او فراهم بیاورد از این جهت بآنها داده نمیشود بنده عرض میکنم اگر یک صاحب منصبی همچو کاری را بکند خود اینکاریک تقصیری است که میکندوباید نوشت که مورد مجازات بشود و در هر صورت تصور میکنم که این عبارت به صاحب منصبان همان فوج واگذار نـشده سهـو است بایـد نوشت به صاحب منصب آن دسته واگذار نمی شودو صاحب منصب از دستجات دیگر معین خواهد شد .

معزز الملک ـ من نمی دانم آقای حاج سید ابراهیم عبارت به یکی از دستجات دیگر داده میشودرا تصورکردندکه مقصود دستجات دیگر همان فوج است درصورتیکه هیچ همچوچیزی نیست و آقای مخبر بیان کردند که مقصود چه بوده است و این به عقیده بنده یک ماده خوبی است که در این قانون نوشته شده است برای این که زندگی نظامی یک زندگی خانوادگی است که افراد آن خانواده باید باهم دیگر کمال صمیمیت را داشته باشند و تعاون کامل مابین آنها باشدو الااگر این طور نباشد و در نظام هم مثل خارج از نظام تمام افراد آن بخواهنددسته بندی بکنند و برضد همدیگراقدام بکند آنوقت هیچ کاری از پیش نخواهد رفت مثلاً فرض بفرمائید در یک فوجی همین طور که ذکر شد ممکن است ترفیع رتـبه یک صـاحب منصبی بسته به نبودن یکصاحب منصب دیگری باشد که اگر او نباشد این دارای یکترفیع رتبه و یک مقام عالی تری خواهد شد حالا اگر این قید نشود و مفنن قبل از وقت پیش بینی نکند و نگوید که او هم از

بین نرود آن ترفیع رتبه به تو داده نخواهد شدممکن است این شخص بهزار وسیله ولو اینکه یک کسی را وادارد که او را بکشد یا اینکه باو بگویـد که این خدمت چه کار یاست عاقبتی نداردوآن شخص هم یکقدری ضعیف النفس باشد و قبول بکند یا امثال این تشبثات را بکند ازبرای اینکه آن صاحب منصب رااز بین بردارد و البته این مخالف است با ( سو لبد اریته ) و ترتیب فوج باین جهت اینجا گفته شده است که اگر در یک فوج ترفیع رتبه بواسطه فرار از خدمت نظامی باشد که این یکی از تقصیرهای بزرگی است در نظام تمام عالم شمرده میشود پیدا بشود و یا بواسطه خودکشی باشد که به هریک صاحب منصبی طوری تنگ بگیرند که او خودش را بکشد و امثال این موارد آن ترفیع رتبه بصاحب منصبان آن فوج داده نخواهد شد ولی البته بایدآن منصب را داخل یک دسته کرد از این جهت نوشته شده است که آن منصب به سایردستجات فوج دیگری که درهمان خدمت هستند و ممکن است ترفیع حاصل بکنند داده شود دیگر تصور نمی کنم که اشکالی در این ماده باقی مانده باشد .

نایب رئیس ـ گویا دیگر مخالفی در این ماده نباشد ( گفتند مخالفی نیست ) .

ماده ۲۹ ـ خوانده میشود ( بعبارت ذیل قرائت شد ).

ماده ۲۹ ـ هرگاه صاحب منصبی بخواهد از خدمت نظامی استعفا بدهددرمواردی که قانون اجازه میدهد با یک درجه ترفیع رتبه مستعفی خواهد شد به شرط اینکه در آن منصبی که در زمان استعفا دارا می باشد اقلا دو سال خدمت کرده باشد ولی ثانیا به خدمت نظامی پذیرفته نخواهدشدمگردرمواقع جنگ که دولت وجود آنها را لازم بداند .

حاج سید ابراهیم ـ بنده میخواستم عرض کنم که اینکه نوشته شده است ( بایک درجه ترفیع رتبه مستعفی خواهد شد ) یعنی یک درجه از رتبه او میکاهندیا اینکه وقتی که باید باو ترفیع رتبه بدهند از او مضایقه میشود خوب است آقای مخبراینرا توضیح بدهند که معلوم بشود.

لواء الدوله ـ عرض کنم صاحب منصب زمانی که خدمت میکندمجبور نیست که در یک دسته ده سـال بیست سـال سی سال باشد بلکه یک مدت معین را برای خدمت او در قانون معین می کنند که تا آن مدت میتواند بماند ولی یک وقتی است که میخواهداز شغل خودش استعفا بدهد و خلافی هم از او سر نزده است رئیس آندسته که این صاحب منصب در تحت فرمان اواست از اوراضی است درهمچوصورتی برای اینکه اینشخص که خدمت کرده است خدمت او پذیرفته باشد یکدرجه افتخاراً باو ترفیع رتبه میدهندکه با داشتن آن درجه خارج میشود و تا این که در خارج نگویند این بیچاره که خلاف کرده است و باین جهت او را خارج کرده اند و یکی هم اینکه اینکار اسباب تشویق سایرین خواهد شد .

ارباب کیخسرو ـ اشکال بنده همان است که آقای حاج سید ابراهیم فرمودند و بیشتر مشکل شد از این جوابی که آقـای مـخبر فـرمودند به عقیده بنده کلیه این مواد قسمی نوشته شده است که آقای مخبر باید همراه آنها باشد و مقصود از آنها را توضیح بدهد درشورثانی باید کلیه این مواد اصلاح شود .

معزز الملک ـ آقایان گویا یک قدری درست دقت نمیفرمایند در این ماده به جهت آنکه این ماده به قدری واضح نوشته شده است که هیچ محتاج بتوضیح و تصریح نیست میگوید هرگاه صاحب منصبی بخواهد ازخدمت نظامی استعفا بدهد در مواردی که قانون اجازه میدهد با یک درجه ترفیع رتبه مستعفی خواهد شد اولا این ماده میخواهد بگوید که کلیه استعفای صاحب منصب ازخدمت نظامی همیشه اختیاری نیست یعنی هروقتیکه صاحب منصب بخواهد استعفا بدهد از او نمیپذیرند و از این جهت است که قید شده است درمواردیکه قانون اجازه میدهد مثلا فرض بفرمائیدکه یک جوانی وارد مدرسه نظامی بشود و سه سال تحصیل میکند و دولت یک مخارجی از برای او میکند و بعد از آنیکه تحصیلات خودش را تمام کرد و خارج شد میگویدکه خدمت نظامی برای من مشکل است ودرادارات غیرنظامی خدمت کردن سهل است از اینجهت من از خدمت نظامی استعفا میدهم در چـنین صـورتی دولت آن استعفا را قبول نمیکندوالا اگر اینطور باشد پس دولت مخارج کرده ومدرسه دایرکرده است ویک عده را فقط تربیت کرده است برای اداره پس قانونا اینطور است که حق ندارد استعفا بدهد مگر اینکه دو مقابل مدتی که در مدرسه تحصیل کرده است بـه دولت در نظام خدمت کند یا اینکه ممکن است که یک عده صاحب منصبی که در غیر موقع جنگ با کمال راحتی از دولت پول گرفته اسـت و خـرج کـرده است و لبـاس قـشنگ پوشیده است و در


کوچه ها راه رفته است همین که دید موقع جنگ رسیده است و باید رفت و جـنگ کـرد و کشت و کشته شـد میگوید من نمیروم و استعفا میدهم در این مورد هم دولت استعفای اورا نمیپذیرد و همچنین هیچ صاحب منصبی درمثل اینموارد نمیتواندازخدمت نظامی استعفا بدهد این است که دراینجاقیدشده است که ( در مواردی که قانون اجازه میدهد) و یک مقصود دیگر این قانون اینست که در مواردی که مستثنی است یعنی صاحب منصب نظامی میتواندازشغل خودش استعفا بدهدبا یک درجه ترفیع رتبه مستعفی خواهد بود در این صورت آن ایرادهای حاج سیدابراهیم هم وارد نخواهد بود به جهت این که ترفیع بالابردن رتبه است یعنی یکرتبه بالاتر ایز آن رتبه که دارد باو داده میشوداین یک مدخلیتی خواهدداشت درحقوق تقاعدی اوهمچنین برای اینکه خدمات گذشته او هم دران رتبه که بوده است منظورشده باشد در این جا نوشته شده است که مشروط این که کمتر از دو سال در آن درجه که داشته است خدمت نکرده باشدمثلا اگر یک یاوری خدمت کرده است یک سال و نیم در رتبه یاوری و می خواهد استعفا بدهد و قانوناً هم حق دارد یعنی می تواند استعفا بدهد آن استعفای او پذیرفته می شود ولی ترفیع رتبه وتقاعدی باو داده نمی شود ولی اگر یک یاور با داشتن سایر شرایط دو سال خدمت کرد دردرجه یاوری آن وقت خواست استعفا بدهد و حق استعفا هم داشت البته آلان دوسال خدمت اورانبایداز نظر دور کرد بلکه باو مقام نایب سرهنگی افتخاری خواهند داد و با داشتن مقام تقاعدی آن رتبه از خدمت ( آکتیف )نظامی خارج خواهدشد پس این قید دو سال خدمت برای این است دیگر اینکه بطوری که در اول عرض کـردم ایـن در حقوق تقاعدی او هم دخیل خواهد بود برای اینکه در حقوق تقاعدی درجه نایبی سرهنگی یک حقوق خواهد داشت و درجه یاوری یک حقوقی که کمتر از آن میباشد و دولت محض اینکه پاداش خدمت را داده باشد در این موقع که این صاحب منصب با داشتن این شرایط میخواهد استعفا بدهد یک درجه ترفیع رتبه باو میدهدکه دخیل باشددرحقوق تقاعدی او ویک چیزی زیادتر مدد معاش باو داده شده باشد و این ماده به عقیده بنده بقدری واضح است که محتاج توضیح نخواهد بود .

نایب رئیس ـ آقای حاج سید ابراهیم پیشنهاد کردند که لفظ ( جنگ ) از آخر ماده برداشته شود .

حاج سید ابراهیم ـ مقصود بنده این است که مقید نکنیم به موقع جنگ شاید در مورد دیگر هم دولت بخواهـد او را قبول نماید بتواند از این جهـت صحیح نیـست که بگوئیم مـطلقاً پذیرفته میشودمگر در موقع جنگ .

معزز الملک ـ بنده تصور می کنم که برعکس باید مخصوصاً مـقید کرد به مواقع جنگ برای اینکه اگر غیر از این باشد مـمکـن است یـک منصبـی برای یک اشکالی کـه تصور می کند استعفابدهدوهمین که آن اشکال رفع شددوباره برود پیش مصادر امور و عجز و التماس بکند که او را بپذیرد از این جهت نوشته شده است که کسی که به اختیار خود اسـتعفا می دهد و نمی خواهد در نـظام خدمت کند او هیچ لایق خدمت نظامی نیست و نباید دولت او را قبول بکند حالا در موقع جنگ چون ممکن است که یک وقتی دولت خیلی محتاج است به صاحب منصب از اینجهت بطوراستثنا نوشته شده است که درموقع جنگ دولت میتوانداورا داخل بکندتا این که یک خدمتی را انجام بـدهد و الا در غیر مواقع جنگ نمیشود اورا ثانیا پذیرفت .

حاج سید ابراهیم بنده پـیـشنهاد خودم را استرداد میکنم .

نایب رئیس ـ دیگر مخالفی نیست میگذریم به ماده سی ( بعبارت ذیل قرائت شد ).

ماده ۳۰ ـ به هریک از صاحب منصبان پس از رسیدن به سنی که ذیلاً معین ضشده است اگر ترفیع رتبه داده نشود با یک درجه ترفیع رتبه در جزء متقاعدین خواهـد بود نایب دوم ۳۰ سال نایب اول ۳۶ سال سلطان ۴۲ سال یاور ۴۸ سال نایب سرهنگ ۵۳ سال سـرهنگ ۵۸ سال سرتیپ ۶۳ سال میر پنج ۶۸ سال .

حاج سید ابراهیم ـ بنده این سن ها را زیاد می دانم مگر این که مخبر توضیح بفرمایند که نایب دویم مثلا سـی سـال نایب اول ۳۶ سال ممکن است نایـب دویم ۲۵ سـال باشد نایب اول ۳۰ سال باشد این را توضیح بدهند .

لواء الدوله ـ عرض کنم اگر یک نفـر نایـب دویمی ۳۰ سال آنقدر سست و کاهل باشد که نتواند در ۳۰ سال یک درجه را تحصیل بکند این وجودش هیچ به درد نمی خرد و در این مدت که خدمت کرده خیانتی هم نکرده لـکن نتوانسته است به درجه بالاتر نایل شود در این صـورت لازمـه خـدمت او این است که یک درجه باو میدهند و اورا خارج می کنند و در جزء متقاعدین هستند و آن ملاحظه بـفرمائید یاوری که ۴۸ سال در یـک مـنصبی بـاشـد و نتواند سرهنگ شود گمانم این است که به درد نخورد .

دکتر امیر خان ـ مـقصود این نیست که ۴۸ سال دارای آن شغل باشد مقصود این است که سن او ۴۸ سال باشد .

حاج عز الممالک ـ در قـانـون تقاعد هرگاه پیشنهادی شده باشد آنجا یک سن مـخصوص برای مستخدمین دولت معین می کند که در آن سن قـانـون تـقاعدی حقـوقی برای آنها معین میکند حـالا اینجا برای هریک سن مخصوص قرار دادند بنده مخالفم در آنجا در یکسال معینی معین شده است که دیگر داخل خدمت دولت نشود و خوب است این ماده برگردد به کمیسیون چون شور اول است یک نظر ثانوی در این بشود .

معززالملک ـ مخصوصاً در اینـجـا باید برای هریک ازدرجات سن معین بشودچون خدمت نظامی را هیچ نمی توان قیاس کرد به خدمت اداری به جهت ایـنـکه درادارات ممکن است یک نفرمنشی باشد ۶۰ سال بنشیندچیزبنویسد امـا درنـظـام یک ترتیبات دیگری سوای سایر ادارات دارد هـریک دردرجـاتی کـه درآنـجا معین شده است کاری دارد که سن هم خیلی اهمیت دارد وخیلی دخیل اسـت اولا نایـب اول و نایب دوم برحسب این طبقه وکار یک سن داردمثلا یک وقت حکم میشودکه تا این گروهان را برداردبرود مثلادرشش فرسخی باید جلوی آنها بیفتد و چهار پنج فرسخ پیاده برود البته معلوم است انجام این وظیفه مستلزم یک قوه جوانی است یک شخصی۶۰ ساله نمیتواند اینکار رابکند همین طور سایردرجات از روی کار آن معین شده است مثلاً از برای نایب دوم سی سال معین شده است چرا به جهت اینکه اول رتبه نظامیست ودآن ماده نهم که گذشت قرار دادیم که بایدسن صاحب منصب کمتر از ۱۸ نباشد ولی عملاً خیلی کم اتـفاق می افتد تقریباً درصدی دوممکن است نایب ۱۸ ساله باشد به جهت اینکه این شخص که میخواهد نایب دوم بشودباید یک مدرسه را دیده باشد یـک تحـصیلاتی کـرده باشد کـه خود این تحصیلات و مدرسه رفتن شـاید در سن ۲۴ سالگی تازه برسد به نایب اولی آنوقت درسن ۲۳ یا ۲۵ سالگی که به نیابت می رسیدندشما هم چهار سال معین کرده اید از برای اینکه او بتواند طی بکندآن مرتبه راکه دارااست وبرسد بیک مرتبه بالاتری چنانچه درماده قبل گذشت شما درهریک از این موارد دو سال علاوه برای آنها معین کردیدکه اگرمانعی پیدا شد و نتوانند ترفیع رتبه حاصل کنند درآن چهارسال دو سال هم اضافه وقت داشته باشیم که کلیه شش سال میشودولی وقتیکه ازشش سال تجاوز کردچون معلوم میشودآن صاحب منصب به کار نخواهد

خورد از این جهت او را خارج می کنند و یک آدم جوان قوی می آورند در مسئله نظامی یک ترتیبی هست که شاید در سایر ادارات آنطور نباشدوبرعکس باشدحتی الامکان سعی میکنند که بیک مقصود کلی نائل شوند وآن این است که حتی الامکان نظام جوان باشدوهمیشه سعی می کنند که اشخاص پیر از نظام خارج شوند بجهت اینکه جوان بواسطه قوه جوانی وحدتی که داردبهتربه درداداره وظایف نظامی میخورد از یک کسی که در سن بالاتری باشد سـن و تـجـربه البته دخیل است ولی از برای روساء وفرماندههای نظامی که آنها بواسطه اطلاعاتی که دارند بـرای فرماندههای کل نظامی ممکن است منصوب شوند و منصوب می شوند که بتوانند آن اطلاعات خودشان را که از زیادی عمل حاصل شده است به توسط زیر دستهای جوان به موقع اجراء بگذارند وبه همین جهت است چنانچه ملاحظه میفرمائیدبرای امیر تومان هیچ سن معین نشده است به جهت اینکه امیر تومان یک رتبه ای است که او باید رئیس کل یـک اردو باشد و از او یـک حـرکت زیادی نمیخواهند از او فـقـط فـکر و قوای دماغی میخواهند که تجربیات خودش را بتوسط زیر دستان خودش به موقع اجراء بگذارد .

ماده ۳۱ اگر صاحب منصب شمشیربند بـخواهد از خدمت نـظامی خـارج شده داخل ادارات دیگر دولتی شود پس از پذیرفته شدن به آن اداره رتبه نظامی او به رتبه کشوری کـه در خور شأن او باشد تبدیل خواهد شـد ولی کسانیکه بواسطه ارتکاب تقصیرمجبوربه ترک خدمـت نظامی باشند از ایـن قاعده مستثنی خواهند بود .

نایب رئیس ـ با این ماده مخالفی نیست ؟

( اظهاری نشد )


Page 10 – 12 missing

و به مجلس پیشنهاد کند آنوقت مجلس رأی خودش را به قبول یارد خواهد داد .

معاون وزارت مالیه ـ وزرات مالیه هم متذکر همین مسئله بود که تقاضای کمیسیون در این مورد شاید قدری تصویبش برای مـجلس مشکل باشد لکن نظر باین که نظر دولت باین است که مـحصول امـسال از مـیان نـرود و خسارتی متوجه دولت نشود باین جهت این تقاضا را که از مجلس کرد که شاید کمیسیون انـتخاب بـشود از مـجلس و قـراری که بـاید وزارت مالیه بدهد باطلاع کمیسیون این قرار داده شود که زودتر این مسئله از تصویب مجلس بگذرد چون اگـر می خواست که یک قرار قاطعی بدهد بیاورد به مجلس می بایستی که اول آن را وزارت مالیه بدهد که بیاورند به مجلس و برود به کمیسیون و کمیسیون به مجلس راپورت بدهد و از تصویب مجلس بگذرد قریب ده روز این مسئله طول میکشد بـاین جهت خواست که یـک کمیسیونی قـبلاً تشکیل بشود که با وزارت مالیه مساعدت کند و این مسئله را با کمپانی قطع بکند و زودتر به مجلس تقدیم نمایند حالا که مجلس این طور تصویب کرد الیته این را وزارت مالیه تکلیف خودش میداندو با کمپانی داخل مذاکره خواهد شدوقرارقاطعی دراینکارمیدهد و هر چه زودتر تقدیم مجلس خواهد کرد .

نایب رئیس ـ یک عده از نمایندگان محترم اجازه خواسته اند اگـردر این موضوع است که تصور میکنندمحتاج بمذاکرات نباشد فقط قرار بود توضیح داده شود و داده شد ولی در ضمن توضیح دو لفظ استعمال شد لازم است یکی تکذیب شود ودیگری توضیح اماتکذیب راجع به استعمال لفظ ترس است که آقای معاضد السلطنه استعمال کردنداین لفظ دراینمورد البته صورتی نداشته است و اما آقای معزز المک در ضمن نطق خودشان اشاره فرمودند که محرز است که اجارات کلیتاً ‌باید به تصویب مجلس باشد باید نظر داشته باشد که در این باب یک طرحی پیشنهادشده بودو شور اول آن هم شده بود و هر چه زودتر باید تکلیف آن معین شود

معزز الملک ـ بنده توضیحی داشتم و آن این است که بنده باز تکرار میکنم که همان اکثریتی که نخواست داخل درموادشودروح عدم دخول چه بود ایرادش در این کنترات که هیچ مجلس داخل در مواد نشد که بداند این کمپانی خوب است یا بد است مراد شرایط نبوده ایراد این است که روح این کمپانی راشرایط این کمپانی را تشکیل این کمپانی را مخالف قانون اساسی میدانستند چرا این کار را می کرده است نظر به سابقه کدام سابقه همان سابقه مجلس اول که همین مسئله کمپانی اجاره معدن فیروزه اجاره باغات دولتی به تصویب مجلس بوده است در این صورت البته حق دارد که تا وقتیکه آن ماده قانون اساسی تفسیر نشده است نظر بکند به سابقه حق دارد که مطابق این سابقه ها میگوید که اجاره دادن حق من است وتااین شرط عمل نیامده است من اینرا تصویب نمیکنم شاید یک عده از نمایندگان باشندکه با آن مواد هیچ ایراد وارد نیاورندومیگویندخیلی خوب کمپانی است و خیلی خوب آباد می کند اما من رأی نمیدهم برای این که این کمپانی که بر پـا شـده است مطابق قانون اساسی عمل نیامده است و اساس آنکه باید برحسب قانون بیاید به مجلس نیامده است و لغو است .

نایب رئیس ـ آقای حاج شیخ اسد الله در باب کمیسیون انتخابات اظهاری داشتید بفرمائید .

حاج شیخ اسد الله ـ یکی راجع بـه بـودجه مملکتی است اماباانتخابات دوماه متجاوز است که کمیسیون نظامنامه انتخابات از مجلس معین شده برای خاطر این که نظامنامه انتخابات را تجدید نظر کرده زودتر به مجلس بیاید و این دوماه که میگـذردبلکه متجاوزتابحال دو مطلب اساسی که در این نظامنامه محل مذاکره و نظر بود بنده هرچه تحقیق میکنم می بینم که ان دو مطلب هنوز حـل نشده است نـمی دانم کی می توانیم نتیجه بگیریم و این نـظامـنامه را از مـجلس بـگذرانیم که تکلیف مردم در موقع انتخابات آتیه معلوم باشدواسباب اشکال فراهم نشود اگـر باین وتیره باشدکه میگذرد و دو ماه گذشته است و نتیجه ندیدیم بازهم دوماه دیگر به هـمان و تیره بگذرد گمان نمی کنم که این نظامنامه نتیجه برای انتخابات آتیه داشته باشد و بهمین اجمال باقی بماندتادوره ونقضی بشود و دیگر اینکه در باب بودجه مملکتی خواستم عرض کنم دوره تقنینیه که این دوره انتخابات باشد تقریبا دارد میگذرد و خیلی جای افسوس است که این دوره نمایندگان نتوانستند یک بودجه را از هیئت دولت بگیرند و به مجلس بیاورند بنده می خواستم سئوال کنم از مخبر کمیسیون بودجه که آیا هیچ بودجه از بودجه مملکتی از کمیسیون گذشته است یا خیر و آیا موفق می شویم باینکه در این چند ماهه که از آخردوره انتخابات باقی مانده است یک بودجه در ایـن مجلس ببینیم که به مجلس آمده است باید اینبودجه ازسنه تنگوزئیل درسنه ایت ائیل بهمجلس آمده باشد و مذاکره کمیسیون بودجه هم درآنموقعی بودکه میگفتند بودجه ایت ائیل به مـجلس آمـده است بااین تفصیل الان قریب سه ماه است که از سنه تنگوزئیل می گذرد و دوره انتخابات تمام می شود باز بنده میبینم که بـودجه به مـجلس نیامده است در کـمیسیون بودجه هم بعضی از بودجه ها جزء مثل بودجه ادراه پستخانه یا تلگرافخانه گذشته است ابداً و جمعی ما میدانیم و نه بودجه کلی آخرش هم میترسم و همینطور خواهد شد که این چند ماه هم بگذردوما بودجه کل رانفهمیم ویک بدنامی برای خودمان بگذاریم که در آتیه بیایند و به ما بگویند در دو سال نتوانـستند یک بودجه را به مجلس بیاورند .

نایب رئیس ـ در باب نظامنامه انتخابات خاطر نماینگان محترم را مسبوق میکنند که در سابق هم وعده داده شد از طرف کمیسیون که خیلی زود راپورت داده میشود فقط چیزی که اسباب مـعطلی شد و خود بـنده اطلاع دارم این است که درصورت حوزه بندیهائی که میشود بایستی که از طـرف وزارت داخـله حاضـر بشوند و توضیحاتی بدهند که زودتر این مطلب بگذرد در یکی دو جلسه اخیر که تشکیل شده است از طرف وزارت داخله کسی حاضر نشده است ولی اطلاع دارندکه کمیسیون نظامنامه انتخابات فردا بطور فوق العاده تشکیل میشود هم وعده داده است که با آقـای وزیر و با آقای معاون بیایند و اینکارراانجام بدهندچنانچه باین وعده رفتاربشودگمان میکنم که بعداز دو جلسه دیگر بـتواند کـمیسیون راپـورت خودش را تقدیم مجلس کند .

حاج عز الممالک ـ چـندی قـبـل یـکـی از نمایندگان محترم در باب بودجه سئوالی کردند

بنده هم جواب عرض کردم حالا نیز مختصری برای اطلاع آقایان عرض می کنم همان طورکه فرمودند هنوز بودجه تنگوزئیل بمجلس نیامده است و بودجه ایـت ائیـل است فـقط در یـک ستونیکه اضافات هم برای تنگوزئیل خواستند توضیح کردنددر حقیقت صورت حسابی برای ایـت ائـیل و بـودجـه تـنگوزئیل خـواهد بود کمیسیون بودجه هفته سه روز منعقد میشود و تقریباهرجلسه سه چهارساعت ونمیتوان گـفت تا حال غفلت کرده است اگر بودجه مملکتی را وزراء سابق دیر آوده اند ربطی به کمیسیون بـودجـه مـجلس نـدارد و عـجالتاً کارهائی که کمـیسیون بـودجه تـا بـحال کرده است عرض میکنم اولا بودجه در بار است گذشته راپورت آن به هیئت رئیسه داده شده است آقای نایب رئیس هم قبول کردند که جزء دستور سه شنبه گذاشته شود بودجه پست و تلگراف هم تمام است و عنـقریب راپورتش داده خواهد شد مشغول نوشتن هستند بودجه وزرات مـالیه راجع بولایات گذشته است امـا راجـع به مرکز وزارت مالیه تقاضا کرده است تأمل شود که نظرمستخدمین آمرکائی را تحصیل بکند و باین دلیل بعهده تعویق افتاده است و بنده مخصوصاً سئـوال کـردم گفتند که مستر شوستر مشغول نوشتن بودجه است برای مالیه در همین هفته تقدیم مجلس خواهدکردبودجه مرکزی وزارت عدلیه وثبت اسنادباحضوروزیرعدلیه که بهترین بودجه ها میتوان گفت در دو روز کـمیسیون گذران وازاین ببعد شروع خواهد شد به بودجه وزارت جنگ و وزارت معارف وامیدوار هستم که به همین ترتیب سایر بودجه ها هم بگذرد بودجه وزارت داخله و خارجه جزء آن هنوز فرستاده نشده است .

نایب رئیس ـ آقای دکتر امیر خان راجع به قرنطینه اظهار ی داشتید بفرمائید .

دکتر امیر خان ـ البته آقایان نمایندگان محترم در خاطر دارند که در تابستان پارسال مذاکراتی بود برای و با برای پایتخت که به طرف رشت و انزلی و سایر جاهای دیگرآمده است و برای دولت خیلی مخارج و خیلی اشکالات هم از این بابت روی داد به جهت اینکه هیچ اماکن قرنطینه نداشتیم نه درانزلی و نه در آستارا مگر چند اتاقی که همه عابرین که از آنجا تا آمد و رفت می کردند شکایـت می کردند از نـبودن قرنطینه خانه ها بـعد بنده یک پیشنهادی چند ماه پیش یعنی در زمستان کردم که مـجلس مقدس یک کمیسیونی تـصویب بفرمایـند کـه کمیسیون صـحیه باشد و در این باب مذاکره شود شاید از این مرض مهلک جلوگیری شود و خیلی خوف و ترس داشتم که در این بهار و تابستان بروز بـکند ولی چون زمستان خیلی سرد بود تا یک درجه طبعتاً جـلو ایـن مرض گرفـته شد بـا وجود ایـن کمیسیون اقدامات خودش را کرده و راپـورت نوشت و مجلس مقدس هم برای


مخارج قرانطیین خانها مبلغ بیست هزار تومان تصویب فرمود و قرار شد که هر چه زودتر این اقدامات بعمل آید وآن اماکن قرانطیین خانها زودتر تأسیس شود از طرف مجلس صحـیه رسمی دولتـی سه نفر مأمور یـکی دکتر ژرژ یـکی رئیس مـجلس صحیه و یکی نماینده طبی وزارت داخله در همان ایـم زمستان با وجود اینکه خیلی سرد بود باصرار کمیسیون صحیه فرستاده شدندکه بروند درانزلی و آستارا ملاحظه بکنندومحلی که مناسب است برای قرانطیـن خـانها مـعین بکنند آن سه نفر رفتندومحلی را معین کردند در باغ شاه است در انـزلی که مخروبه شـده است آنجا را معین کـردند که بـرای تأسیس قرانطین خانها واگذارندوهرچه زودتر شروع بشود ولی مع التاسف ازآن وقت تا حالا که مدتی است می گذرد نقشه های مغصلی از طرف مجلس حفظالصحه بوزارت داخله داده شده است ونقشه آن عمارت کشیده شده تا بحال اقدام صحیحی در تعیین آن محلها یا محل دیگری هیچ بعرصه وجود نیامده است چون چندی پیش دراودسا بروزوبا شده است اگر چـه هنوز چیزی رسماً نرسـیده است به مجلس صحیه ولی اینکه در اودسا دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر گرفتار باین مرض شدند صحیحاً اطلاع دارم لهذا چون احتمال میرود باین طرف و ایـن حـدود سـرایت کند بازاز همان جائیکه در آنجا از شدت سرما خوابیده بود وممکن بود دو مرتبه بروز کند اقدام در اینکار خیلی لازم است وبنده اینکاررا فوری میدانم و بنده مقصودم این بود که شایـد از طرف مجلس شورای ملی تاکیدی بشودکهبـا وجودی کـه مـجلس مقدس اقدام کرد بیست هزار تومان هم ازبرای این تأسیسات تصویب فرمودتا حال تأخیرشده است خیلی اسباب تاسف است و این را هـم باید دانست که این مسئله مسئله حقوق ملت است وملت خیلی در اینجا حقش ضایع میشود از ملـت مالیات می گیرند البته بـرای حفظ جان باید پیش از این اقدام بکنند واگر خدای نخواسته این مرض ازحدود بگذرد مسئول آن نفوس که تلف خواهد شد کی خواهد بود .

نایب رئیس ـ در این باب اگر مجلس همراه است ثانیا بوزارت داخله تاکید میشود و چند نفر اجازه نطق خواسته اند گمان می کنم که مجلس همراه باشدکه همین قدرکه اظهار شد در این باب اخطاری بـشود کـه زودتر اقدام شود والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه بموجب دستخطی که مرقوم فرمـوده انـد از آقایان نمایندگان می خواهند روز دو شنبه ۷ چهار بغروب مانده در دربار شرفیابی حاصل کنند دستـور جلسه آتیه راپـورت کمیسیون معارف راجع بماده ۶ قانون معارف راپورت کـمیسیون بـودجه راجـع بحقوق آقای حاج

شیخ الرئیس راپورت کمیسیون بودجه راجع به بودجه درباری .

افتخار الواعظین ـ قـانـون تعرفه تلگراف از کمیسیون فوائد عامه گذشته است وراپورتش را در دوسه روزقبل بنده تقدیم کردم وطبع و توزیع هم شده است استدعا می کنم در جزء دستور سه شنبه گذارده شود که از قراری که اظهار می دارند گویـا ایـن قـانون خیلی لازم است باید جزء دستور شود .

نایب رئیس ـ اگر طبع و توزیع شده باشد ممکن است

( مجلس یک ساعت از شب گذشته ختم شد ).