مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ خرداد ۱۳۱۵ نشست ۶۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دهم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ خرداد ۱۳۱۵ نشست ۶۰

دوره دهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ خرداد ۱۳۱۵ نشست ۶۰

صورت مشروح مجلس یکشنبه ۱۰ خرداد۱۳۱۵

(مجلس یک ساعت وسه ربع قبل از ظهر بریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس ۳۱ اردیبهشت راآقای موید احـمدی (منشی) قرائت نمودند

– تصویب مجلس

{ ۱ – تصویب مجلس }

رئیس – درصورت مجلس نظری نیست؟

(خیر)

صورت مجلس تصویب شد }

- شوراول بقیه لایحه مجازات عمومی ازماده ۶۷

{۲- شوراول بقیه لایحه مجازات عمومی ازماده ۶۷}

رئیس – بقیه شور اول لایحه مجازات عمومی از ماده ۶۷ مطرح است.

فصل دوم – کیفیات جرم

(کیفیات مشدده عمومی)

ماده ۶۷- کیفیات ذیل در صورتی هم که از عناصر تشکیل دهنده جرم یا کیفیات مشدده خاص نباشند موجب تشدید جرم محسوبند.

۱- وقتی که جرم بفرض پست و حقیر ارتکاب شده باشد.

۲- وقتی که جرمبرای ارتکاب یا اخفاء جرم دیگری و یابرای انتفاع مادی خود یاغیر ازجرم دیگری و یابرای بی مجازات ماندن جرم دیگری ارتکاب شده باشد.

۳- وقتیکه درجرائم غیر عمدی باتوجه مرتکب بامکان وقوع حادثه اقدام بارتکاب شده باشد.

- وقتیکه ارتکاب جرم مقرون به ردرفتاری و بی رحمی نسبت باشخاص باشد.

۵- درموردیکه بواسطه کیفیات مربوط بزمان یامکان و یااوضاع شخص فاعل یا طرف جرم وسایل دفاع شخصی یا عمومی غیر موجود یا متعسر بوده و مجرم برای ارتکاب جرم از کیفیات مزبوره استفاده کرده باشد.

۶- ارتکاب جرم درموقعی شده باشد که مجرم باختیار خود از اجزا، قراریاامر بتوقیف یا دستگیری و حبس که در نتیجه ارتکاب جرم سابق او صادر شده احتراز میکرده است.

۷- وقتیکه درارتکاب جرائم نسبت باموال یاهرنوع جرمی که متضمن خسارت مالی باشد و یادرجرائمی که مقصود از آن استفاده مالی است خسارت مـهمی بطرف جرم وارد آورده باشد.

۸- وقتی که علاوه براصل جرم مرتکب نتیجه جرم را تشدید یاشروع به تشدید آن کرده باشد

۹- وقتی که جرم از روی سو، استفاده از قدرت مربوطه بمشاغل رسمی یاسمت مذهبی ارتکاب شده باشد.

۱۰- وقتی که ارتکاب جرم نسبت بیکی از مستخدمین عمومیی یا کسی که مامور یکی از خدمات عمومی است و یا شخصی که د ارای سـمت رسمــی مذهب اسلام یا مذ اهب دیگری است که برسمیت شناخته شده‌اند و یا بیکی از مامورین سیاسی یا قونسلگری دولت خارجه درحین انجام وظیفه و یا بسبب آن واقع شده باشد.

۱۱- وقتیکه ارتکاب جرم از روی تجتوز از حدود اختیار یا روابط خانوادگی یامناسبات شغل باهم منزلی یا ضیافت بعمل آمده باشد.

رئیس – ماده شصت وهشت

کیفیات مخففه عمومی

ماده۶۸- کیفیات ذیل در صورتی هم که از عناصر تشکیل دهنده جرم و یاکیفیات مخففه خاص نباشند مخفف جرم محسویند:

۱- وقتیکه ارتکاب جرم مملل بعلل اخلاقی یا اجتماعیقابل توجه باشد

۲ – وقتیکه ارتکاب درحال غضبی بوده است که ازعمل ظالمانه ومخالف انصاف طرف دیگرحادث شده باشد

۳ – وقتیکه ارتکاب ازروی تاثبرهیجان جـمعیتی بوده که اجتماع آنـها ازاجتماعات ممنوع قانونی یا ممنوع ازطرف دولت نباشدومرتکب هم مجرم بعادت ویا بحرفه ویابه طبیعت نباشد

۴- وقتیکه درجرائم مالی یاهرنوع جرمی که متضمن خسارت مالی باشدضررمالی وارد برطرف جرم بی اهـمیت باشد

۵ – وقتیکه عمل اختیاری طرف جرم باعمل مجرم درتحقیق حادثه توا مـا موثر شده باشد

۶ – وقتیکه قبل ازصدور حکم بدوی یا استینافـی مجرم خسارتی راکه وارد ساخته بوسیله تادیه غرامت یادرصورتیکه ممکن باشدبوسیله رد عین جبران کرده باشد ویاقبل ازصدور حکم بنحو موثری به محوکردن یاتخفیف د ادن نتایج مضره وخطرناک جرم اقدام کرده باشد

رئیس – ماده شصت ونه

کیفیات مجهوله یامشتبه

ماده ۶۹ –کیفیاتمشدده ویارافع مجازات درباره فاعل موثر هرچند که فاعل از آنها بی اطلاع بوده ویااشتباها آنـها رامنتفی میدانسته مگر آنکه قانون طوردیگر مقررکند. اگر مرتکب جرم اشتباها کیفیات مشدده یامخففه راموجودتصورکند وحال آنکه نباشد دربارهاوتاثیری ندارد. اگرفاعل ازروی اشتباه تصورکند که کیفیات رافع مجازات موجود هـمیشه بنفع اوموثراست لیکن اگر اشتباه ناشی ازخطا (بی احتیاطی) درتشخیص بوده ودرنتیجه این اشتباه عملی واقع شود که آن عمل درقانون جرم غیر عمدی پیش بینی شده مرتکب قابل مجازات است

رئیس – ماده ۷۰قرائت می‌شود.

اشتباه درشخص طرف جرم

ماده ۷۰ - درمورد اشتباه درشخص طرف جرم کیفیات مشدده که مربوط باحوال یااوصاف شخص مزبور به روابط بینمرتکب واوباشد برضررفاعل استناد نمی‌شود ولیکن کیفیات مخففه مربوط باحوال یااوصاف طرف جرم ویاروابط اوبافاعل که اشتباها موجود تصور شده بنفع فاعل موثر می‌باشد لیکن احکام این ماده درموردی که کیفیات مربوط بسن یااوصاف جسمانی ونفسانی طرف جرم باشد مجری نیست.

رئیس – ماده ۷۱

(ترتیب زیادیاکم کردن مجازات)

ماده ۷۱ – درمواردیکه قانون بواسطه وجود کیفیات مشدده یا مخففه عمومی ویاموارد خاص زیاد یاکم کردن مجازات را مقررد اشته درصورتیکه برای مجازات جرم درقانون حداقل واکثر معین شده باشد وآن زیاد ونقصان نسبت بمقدار مجازاتی است که اگر کیفیت برحسب تشدید وتخفیف دربین نبود محکمه آن رابرای مجرم معین می‌کرد.

رئیس – ماده ۷۲

(مقدار زیاد کردن مجازات درمورد وجود کیفیت مشدد)

ماده ۷۲ – وقتی که فقط یک کیفیت مشدد موجود باشد وقانون هم مقدار زیاده را معین نکرده باشد محکمه ازیک سدس تایک ثلث برمجازات اصل جرم که درنظر گرفته اضافه می‌نماید ولی مجازات حبس موقت باکارمجموعا نباشد ازبیست وپنج سال تجاوز کند

رئیس - ماده ۷۳

(مقدار کم کردن مجازات درموردوجود یک کیفیت مخفف)

ماده ۷۳ – وقتی که فقط کیفیت مخفف وجود باشد ومقدار تخفیف درقانون معین نشده باشد مقررات ذیل رعایت می‌شود.

۱ – مجازات اعدام بحبس موقت باکارازبیست تابیست وپنج سال تبدیل می‌شود.

۲ – مجازات حبس د ائم باکار وحبس موقت باکار ازپانزده تابیست سال تبدیل می‌شود.

۳ – درسایر مجازات‌ها تایک ثلث کسر میشودواگر کیفیت مهم نباشد محکمه می‌تواند تا دوثلث ازمجازات کسر نماید.

رئیس – ماده ۷۴

(حدزیاد کردن مجازات درمورد کیفیات مشدد)

ماده ۷۴ – درصورت اجتماع چند کیفیت مشدد مجازات مجرم ازثلث مجازا تیکه بدون رعایت تشدیددرباره اومنظور می‌شد تا سه برابرآن اضافه می‌شود لیکن درهرحال نباید ازحدود ذیل تجاوز کند

۱ – درموردحبس موقت باکاراز۲۵سال

۲- درموردحبس تادیبی از۵سال

۳ –درمورد جزای نقدی ازسه برابر

رئیس – ماده ۷۵

(حدکم کردن مجازات درمورد تعدد کفییات مخففه)

ماده ۷۵ - درصورت اجتماع چند کیفیت مخفف مقررات ذیل رعایت می‌شود

۱ – مجازات اعدام بحبس موقت باکارازده سال تاپانزده سال تبدیل می‌شود.

۲ – مجازات حبس د ا ئم باکار بحبس موقت باکارازهفت سال تاده سال تبدیل می‌شود.

۳ – درسایر موارد ازمجازات کسر می‌شود ولـی مجازاتی که معین می‌شود نباید ازربع مجازات اصل جرم که بدون رعایت تخفیف منظور می‌شد کمترباشد

رئیس – آقای دکتر جوان

دکتر جوان –دراین مواد اخیر یک جمله نوشته شده که درقانون سابق نبود وآن عبارت ازاین است که دربعضی مواقع محکمه اختیارد ارد مجازات راکم بکند یازیاد بکند این عبارت کم کردن یازیادکردن درقانون سابق نبود درقانون سابق یعنی قانونـی که فعلا درجریان است درقسمت تخفیف مجازات وتشدید آن اینطور بود که اگر موجبات تخفیف بود می‌توانست ازحداقل هم پائین تر بیاورد یابمیزان اکثر تشدید نماید ولـی درمواردقانون عبارت کم کردن یااضافه کردن مجازات بدون ذکر اینکه چقدر کم یازیاد بشود درقانون سابق هم نبود وخوب نیست درکمیسیون هم که مذاکره شد مثل این است که یک اصطلاحی است وضع شده دراین ماده که قرائت شد می‌نویسد که درقانون یک جهات مخففه ویک جهات مشدده پیش بینی شده جهات مخففه معلوم است وقتی که یکجرمی معین می‌شود روی اوضاع وجهات مخففه که دربین بوده است مثل اینکه مرتکب برای دفاع ازخودیاقسمتهای دیگری مجبور بوده است البته محکمه دراین جا تخفیف مبدهد قسمت تخفیف وتشدیدکه معین است ولی قسمت کسرواضافه کردن مجازات اینطور یکه درکمیسیون مذاکره شد وآقای وزیرعدلیه هم توضیح د ا دند مثل این است که بعضی موارد هست که تخفیف وتشدید مجازات بواسطه بعضی جهات لازم است ا ما آنچه که مربوط به کسر یا اضافه کردن میزان مجازات لازم است معین نشده خلاصه مقصود بنده ازاین عرایض خوب بود درقانون ذکرمیکردید که چه اندازه کم وزیاد بشود ودرمواد قانون باید صریح باشد وبایدیک فومولی پید ا کرد برای این کار دراینجا هم مبهم نباشد.

وزیر عدلیه –باطرزیکه درمواد پیش بینی ورعایت شده دوقسم کم وزیاد کردن د اریم یکی کم وزیاد کردنی است که بطورمطلق دریک ماده میگوئیم فلان قدرکسریااضافه می‌شود چون معمول است درآن موادیکه کم وزیاد را معین کرده است حد اکثرش راکه تاچقدر کم وزیاد باشد چخ درطرف تخفیف وچه درطرف تشدید معین کرده است وباید یک اختیاری هم برای محکمه باشد یعنی همانطورکه از برای اصل مجازات یک حداقل واکثری هست ومابین آن بسته بنظر محکمه است همینطور هم ازبرای آن چیزهائی که موجب اضافه یاتخفیف می‌شود باید یک اختیاری ازبرای محکمه باشد مثلا ما اینجا میگوئیم کیفیت مخفف. کیفیت مخفف چندچیزاست ولی خودان کیفیت هم بازقابل کم وزیاد است مثلایک وقت آن کیفیت واقعا خیلی مخفف درمجازات است محکمه باید تاحد اکثری که قانون اجازه تخفیف د ا ده تخفیف بدهد یک وقت کمتراست باید کمتر تخفیف بهد وچاره نیست جراینکه تحت نظر محکمه باشد چون کیفیات هم مثل خوداصل عمل قابل ضعف وشدت است چه درطرف تشدید وچه درطرف تخفیف یک جا این است که میگوئیم که محکمه کسر می‌کند یافلان قدرآمنتهایش رادرخودقانون ذکرکرده است واین دیگر مشمول آن اصل کلی نیست وخودقانون منصوص است مثل همین ماده که می‌گوید (۳ – درسایرمواردازمجازات کسر می‌شود ولی مجازاتیکه معین می‌شود نباید ازیک ربع مجازات اصل جرم که بدون رعایت تخفیف منظور میشدکمترباشد) یعنی می‌تواند اینجا تاسه ربع کم بکند مفادش این است پس رابطه کلی این است که هرجا درقانون حد رامعین کردکه محکمه مبتواند کم یازیاد بکندوهرکجا حدتشدید وتخفبف رامعین نکردمیرود روی آن قاعده کلی که دراین ماده قید شده

رئیس – ماده ۷۶ قرائت می‌شود

اجتماع کیفیات مشدده ومخففه

ماده ۷۶- درصورت اجتماع کیفیات مشدده ومخففه اگر بنظر محکمه کیفیات مشدده قوی تراست واگرهردودرنظر محکمه مساوی باشند هردوکان لم یکن فرض شده ومجازات اصل جرم منظور می‌شود. احکام فوق درمورد کیفیات ملازم شخص مجرم باهرکیفیتی که قانون بغیر ازمجازات اصل جرم مستقلا برای آن مجازات معینی یا مقدار معینی ازمجازات مقررکرده است جاری نیست دراینصورت مقدار زیاده یانقصان مجازات نسبت بمجازات جرم که باکیفیت مخصوصی مقررشده است تعیین می‌شود نه مجازات اصل جرم بدون کیفیت مجازات بارعایت تاثیر کیفیت مخففه درجرم بمیزانی که درنظر محکمه اقتضا د ارد تشدید می‌شود واگر کیفیات

Page 5 missing

هریک کمتر ازبیست سال حبس نمی‌توان تعیین نمودسی سال حبس باکارمعین می‌شود. درسایر حبس باکارمعین می‌شود. درسایرجرائم که مستلزم حبس موقت باکاریاحبس تادیبی است مدتیی که مساوی بامجازاتها باشد تعیین می‌کرد

رئیس – آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری –بنطر بنده درجائی که اگر چند جرم راازیک نوع مرتکب بشوند انکه اشدازهمه استثنامطابق آن مجازات می‌شود نه اینکه تمام جرائم محکومیت‌هایش جمع شود و مجازات شود حالا بعقیده بنده اگر مثلا یک مستخدمی پنجاه تومان اختلاس کرده باشدیک جاویک جاهم هشتاد تومان ر ا بدهد یاصد تومان رابدهدواجتماع چندین جرم که این جا می‌نویسیم درسایرجرائم که مستلزم حبس موقت باکاریاحبس تادیبی است مدتی که مساوی بامجموع مجازاتها باشد تعیین می‌گردد بنظربنده این خیلی سخت است

وزیرعدلیه – مسئله راکه آقای دکترطاهری تذکر د ادندیکی ازاصول قانون جزاست قبل ازاین اکثرقوانین اینطور بود قانون ماهم هـمینطوراست یعنی اصل ارفاق که درواقع جرمهای کوچک درضمن جرم بزرگ مستهلک است ومجازات آن جرم بزرگ وشدیدباود اده می‌شود لیکن اخیرا نظر مقننین ازاین اصل برگشته واصل جمع رادرنظر گرفته اندکه مجازاتهاجمع می‌شود فلسفه اش هم این است که اگر گفتیم مجازات جرمش د ا ده می‌شود یک مجرمی که جرم بزرگی کرد دیگر باکی ند ارد که ده جرم کوچک هم پشت سر آن بکند برای اینکه مجازاتش هنین است دیگر برای اوتفاوتـی نخواهد کردوآن مثل معروف است که وقتی آب ازسرگذشت چه یک نی چه صد نـی واین خطرناک است ولی وقتی بد اند که قاعده جمع هست وبرای هرجرمی علیحده مجازات می‌کشد آنوقت خود د اری خواهدکرد

رئیس – ماده ۸۰

اجتماع جرم هائی که مجازات آنـها که مجازات آنـها حبس ازانواع مختلف است

ماده ۸۰ – اگرمجازات چند جرم حبس ازانواع مختلف باشد همه آنـها علیحده وتماما مجری می‌شوند مجازات حبس تادیبی درآخر اجرا می‌شود.

رئیس – ماده هشتاد و یک.

اجتماع جرمـهائیکه مجازات آنـها جزای نقدی است.

ماده ۸۱- اگرمجازات چند جرم جزای نقدی باشد ه هـمه آنـها علیحده و بالتمام اجرا می‌شود.

رئیس – ماده ۸۲

متحد یا مختلف دانستن مجازاتـهای متعدد

ماده ۸۲- مجازاتـهای متعدد از نوع واحد از حیث آثار قانونی مجازات واحد محسوبند مگر آنکه قانون طور دیگر معین کند. مجازاتـهای متعدد از انواع مختلفه از حیث آثار قانونی مجازات واحد از نوع مجازات اشد محسوب می‌شوند لیکن در کیفیت اجرا و اعمال مقررات تامنیی و هرترتیب دیگری که قانون معین کند مجازاتـهای مختلف و متمایز محسوب می‌شوند.

رئیس- ماده ۸۳

تعیین مجازاتـهای تبعی

ماده ۸۳- در مورد مجازاتـهای متعدد اعم از نوع و انواع مختلفه که بعضی از آنـها مستلزم مجازاتـهای تیعی باشد و یا درحکم محکمه قید شود- درصورتی که مجازاتـهای تبعی متعدد و مختلف باشند تماما اجرا می‌شوند و درصورتیکه مجازاتـهای تبعی از نوع واحد باشند اشد اجرا می‌شود.

رئیس – ماده ۸۴

حداکثر مجازاتـهای اصلی

ماده ۸۴- درمورد اجتماع چند جرم که مجازات آنـها حبس غیر دائم از نوع واحد است و یامجازات آنـها نقدی است جز در قسمت اول ماده ۷۹ مجازاتی که بموجب آن ماده و ماده ۸۱ د اده می‌شود نباید ازپنج برابرشدید ترین مجازات متعده ودرهرصورت ازحدود ذیل نباید تجاوزنماید.

۱ – از۲۵ سال دروردحبس موقت باکار

۲ – از۶سال درموردحبس تادیبـی

۳ – ازپانزده هزار ریال برای جریمه نقدی (درموردجنخـه) ودرموردیکه محکمه اختیار مقرردرماده ۳۳ وقسمت دوم ماده ۳۵ را اعمال میکندازسیصدهزارریالدرمورداجتماع جرائم مذکوردرماده ۸۰ مدت مجازاتهائی که بموجب همان ماده تعیین میشودنباید از۲۵سال تجاوزنماید – آن مقدارازمجازاتی که بر این حد علاوه باشد ازمدت حبس تادیبی کسر می‌شود واگر مدت حبس تادیبی کمترارمقدار علاوه باشد بقیه ازمجازات‌های دیگر کسر می‌شود. وقتی که بواسطه عدم قدرت محکوم برتادیه بایدجزاهای نقدی تبدیل بحبس تادیبی تجاوزکند.

رئیس - ماده ۸۵ قرائت می‌شود.

حداکثر مجازاتهای تبیعی وضمیمه درمورد اجتماع جرائم

ماده ۸۵ – حداکثر مجازاتهای تبعی وضمیمه موقت مجموعا نباید ازحدود ذیل تجاوزکنند.

۱ – درموردممنوعیت ازاستخدام رسمی ویاممنوعیت ازاشتغال بحرفه یاصنعت معین ده سال.

۲ –درمورد تعلیق اشتغال بحرفه یا صنعت معین پنج سال.

رئیس – ماده ۸۶:

اجتماع احکام متعدد

ماده ۸۶ – احکام مواد سابقه این فصل نسبت باشخاصی هم که بموجب حکم محکوم شده ولی هنوز تماما اجرانشده وبرای جرم دیگری قبل یابعد ازآن محکومیت مرتکب شده وباید محاکمه شوند وهمچنین درموردیکه نسبت بیک شخص چند حکم محکومیت باید اجراشود معمول می‌گردد.

رئیس – آقای دکترجوان

دکترجوان - این ماده چون مربوط است بماده ۸۵ ازاین جهة بنده فقط می‌خواستم یک توضیحی آقای وزیر عدلیهبفرمایند درماده ۸۵ می‌نویسد. درموردممنوعیت معین ده سال. البته اشکال بنده درمدتش نیست فقطنظرم اینست که وقتی یک کسی ممنوع شد ازاینکه بیک حرفه یاصنعت معینی اشتغال پیداکند یا معلق شد چه فرقی می‌کند چون معلق که شد یعنی ممنوع است که درآن چند سال اشتغال پیدابکند یااگر ممنوع شد بیک مدت معینی بازهم معنایش این است که درآن چند سال اشتغال پیدا نکند خواستم توضیح بفرمائیدکه دراین جا درتعلیق ونوشتن این عبارت یک تفاوتی دربین هست یاخیر؟

وزیر عدلیه - درمواد بعد تکلیفش روشن می‌شود ولی مقصود این است که دربعضی موارد ممکن است محکمه حتی دربعضی اوقات مستنطق هم می‌تواند متهم راهمانطوریکه توقیف مقدماتی بکند اورادریک مدتی هم تعلیق مقدماتی ازاشتغال بیک حرفه معینی بکند ازقبیل توقیف مقدماتی ولی محکومیت همیشه بعدازحکم است واین تعلیق مال قبل ازحکم است حکم هم تفصیلش درمواد بعد خواهد آمد

(صحیح است).

رئیس – ماده هشتادوهفت:

جرائم متعددبواسطه یک عمل.

ماده ۸۷ – اگر بواسطه یک عمل چند جرم حاصل شود اعم ازاینکه جرائم مذکوره مشمول یک عنوان قانون مجازات باشد یا مشمول جند عنوان جرائم متعدده محسوبندواحکام مواد فوق درآنها مجری خواهد بود.

رئیس – ماده هشتادوهشت:

ارتکاب چند عمل ممنوع برای مقصود واحد – حجرم مستمر ماده ۸۸- اگر چند عمل ممنوع برای انجام یک مقصود مجرمانه ارتکاب شده باشد جرم واحد محسوبست لیکن مجازات عمل بمرتکب د اده می‌شود که شدیدترباشد جرم کستمرنیز جرم واحد محسوبست واحکام موادفوق درآن مجری نخواهد بود در این دومورد ممکنست تاسه برابرمجازاتی که برای جرم مقرراست اضافه شود.

رئیس – ماده هشتادو نـهم:

صدمه وارده برشخص دیگر غیرازآنکه مقصود بوده

ماده ۸۹ – هرگاه بسبب اشتباه درکیفیت استعمال وسائل اجراء جرم یابهر سبب دیگری صدمه منظور برکسی غیر ازآنکه مقصود بوده وارد آید به مرتکب همان مجازاتی د اده می‌شود که درصورت ورود صدمه برشخص مقصود د اده می‌شد ودراین مورداحکام ماده ۷۰ درخصوص کیفیات مخففه جاری خواهد بود

هرگاه علاوه برشخص غیر مقصود برشخص مقصود نیز صدمه وارد آید مجازات شدیدترین جرم با اضافه مقدارمجازاتی که ازنصف مجازات مذکورتجاوزنکند بمجرم د اده می‌شود همچنین است در صورتیکه مجازاتـها متساوی باشد

مقصود ازصدمه اعم ازصدمه بدنی ومالی وشرفـی است

رئیس – ماده نودم:

وقوع حادثه غیرمقصود

ماده ۹۰ – اگر کسی ازروی اشتباه درکیفیت استعمال وسائل ارتکاب جرم یا بـهر علت دیگر حادثه غیر ازآنچه مقصود بوده بوجودآید مسئولیت مرتکب در موردحادثه غیر مقصود مثل مسئولیت جرم غیر عمدی است، درصورتیکه عمل مزبور راقانون جرم غیرعمدی پیش بینی کرده باشد اگرمرتکب حادثه مقصود رانیز بوجود ورده باشد مقررات مربوط باجتماع جرائم درباره اومجری می‌شود

رئیس – ماده نودویکم.

(جرم مرگب)

ماده ۹۱ – درمورد جرائمی که عناصرتشکیل دهنده باکیفیات مشدده آنـها هریک به تنهائی مطابق قانون جرم باشد حکم اجتماع جرائم جاری نخواهدبود.

رئیس – ماده نودودوم.

باب چهارم – تقصیروطرف تقصیر

فصل اول – توجه تکلیف و مسئولیت

قابلیت فهم واراده ماده

۹۲ – کسی که درموقع ارتکاب فهم یااراده ندارد مسئول نیست ومجازات نمی‌شود.

رئیس – آقای هزارحریـبی.

هزار جریبی - ایت جابنده عقیده‌ام قانون که گذاشته می‌شود باید بقدرفهم عموم باشد تا اهالی مملکت بفهمند وآن قانون اجراشود این جا چند ماده است دراین قانون که اصلا برای خودما هم فهم آن مشکل است تاچه رسد برای عموم. این جا درماده ۹۲و۹۳و۹۴واینها می‌گوید فهم واراده. ماده ۹۲ می‌گوید: کسیکه درموقع ارتکاب فهم یا اراده ند اردومسئول نیست و مجازات نمی‌شود. اینجا بنده می‌خواهم آقای وزیر عدلیه توضیح بفرمایند که مقصود چیست؟ این آدمی که فهم واراده ند ارد اصلا قابل زندگانی دراجتماع نیست. فهم واراده راتعریف کنید که بیعنی چه؟ آدمی که نه فهم د ارد نه اراده یعنی کـی؟ فهم که ندارد اراده هم که ندارد این آدم که قابل زندگی درجامعه نیست اگر دیوانه است میبرندش بدارالـمجانین پس کسی که فهم واراده ندارد این موضوع ندارد، اراده راباید ازروی فهم بکند وقتی که فهم نباشد اراده چطور پیدا می‌شود؟ اراده ازروی فهم است من بایدبفهمم و اراده کنم که فلان آدم رابزنم وبکشم بعددرماده ۹۳ می‌گوید: اگر کسی برای اینکه شخص دیگری راواد اربازتکاب تقصیری کند واورا درحالی واقع سازد که قوه فهم یااراده ازاو سلب شود ۰۰۰چطور یک آدم دیگری می‌تواند اینکار را بکند؟ این را خواهند گفت که یک آدمی راممکن است مجبور کنند که ازفهم خارج شود آن رادرماده قبل د اشت که اگر کسی چنین کاری راکرد که این مواد دخلی بآن نداردخوب باشد چطور اراده ازاوسلب می‌شود؟ اگر اراده ازاوسلب شد که کارنمی کند یک کسی رامیگیرد می‌گوید فهمیدی؟ می‌گوید نفهمیدم. بعد می‌گوید فهمیدی؟ پس ازاعمال ومقدماتی می‌گوید بلی فهمیدم می‌گوید بلندشو وآن آدم ذابکش خوب این اراده د ارد که می‌فهمد خوب این اگر عاقل باشد که اصلا نمی‌شود ازاو سلب فهم کرد اگرهم مجنون باشدوعاقل نباشد که اورامیبرند دارالمجانین. بعد می‌آید درماده ۹۴می‌گوید: حکم ماده ۹۲ درباره کسی که برای ارتکاب تقصیریاتهیه عذرازخود سلب فهم واراده کرده یارضایت د اده است که دیگری سلب فهم واراده ازاوبکندجاری نیست بنده که چیزی ازاده نمی‌فهمم همینطور تمام این مواد که بعقیده بنده فهم آن مشکل است وبعقیده بنده برای مردم اسباب زحمت می‌شود حال عقیده بنده این است که فهم واراده راتعریف بکنند آقای وزیر عدلیه که چیست؟

رئیس – آقای دکتر ادهم

دکتر ادهم – بنده هم راجع بهمین قسمت فهم واراده که ذکر شده است خواستم تذکرا عرض کنم که اشخاصی که مجنون هستند واراده ندارند یک کارهائی می‌کنند که مضربحال جامعه واقع می‌شود نه اینکه بهمین قانع شد که خوب حالا مجازات نمی‌شوند یامسئول نیستندیاخودشان شخصا فکر ودماغ شان درحالی است که اختیار ازخودشان ندارند ویک کارخلافـی می‌کنند این کافـینیست وباید این راهم معتقد بود که اینها راطوری محدود کرد که ازشان اولا صدمه بمردم وارد نشود یک مجنون یایک سفیه میرند یک نفررامی کشد توی کوچه وخیابان هابگوئیم که این مجازات ندارد واینطرف وآنطرف باشخاص صدمه واردکنند مابگوئیم که چون این مجنون است وشعور ند ارد مجازات نمی‌شود، ولی این دلیل نمی‌شود که یک آدمی سایرین رابزحمت بیاندازد وازوجود خودش که برای جامعه مفیدنیست اسباب زحمت یک عده بیچاره بشود مثل اینکه درچند سال پیش یک آدم دیوانه که نجاربود یک شخص بیچاره راتوی خیابان زد بگردنش باتیشه وگشت، خوب اینکه دلیل نمی‌شود که اینها راآزاد گذاشت وولشان کرد توی کوچه وخیابان که برای سایر مردم اسباب زحمت وخسارت جانی وتلفات مالی بشوند پس اینها رابرای اینکه خسارات متوجه نکنندلااقل باید یادرد ارالـمجانین یادرتوقف گاههائی نگاهداری کرد ومعالجه کرد تا وقتی که حال شان خوب شود ومقتضی بشود که بیرون بیایند ودیگر مضر برای جامعه نباشند وزیر عدلیه – مطلب را اینطور شده بنده متوجه شدم که دراصل قانون اشکالی نیست وآقایان اشکالی ندارند وخیلی هم خوشوقت هستم ازاینکه یک مذاکراتی بشود وتوضیح د اد شودزیراکه این موادمخصوصا این چند مواد خیلی جنبه علمی د اردوباید خیلیوذاکره ومباحثه شود دراطرافش – ازنظر علمی وقتی نگاه کنیم آقامسئولیت انسان مربوط بدو چیز است یکی فهم است ویکی اراده ومراد ازفهم هم تشخیص خیروشراست، نیک وبداست مناط تکلیف آنچه راکه میگوئیم مناط تکلیف است وازبرای آنها درتکالیف تعبدبه وغیر تعبدیه یک سنی معین شده است مثلا۱۵ سال برای این است که این تشخص بده بدوخوب راخیر و شر را و کمتر ازآن سال هم مجازات ندارد وباصطلاح شرعی عقاب ندارد چون قوه تمیزش کم است، چرا حیوان قابل مجازات نیست؟ چون قوه تمیزندارد، چرااطفال مجازات نمی‌شوند؟ بههمین لحاظ پس شخص هم غیرازاطفال وقتی قوه فهم ازاوسلب شد به چیزی که می‌خواهد باشد یابواسطه عارضه جنون یابواسطه عوارض دیگر یابآن قسمتیکه درمادهبعد اشاره می‌کند مثل اینکه هیپنوتیزمش کرده‌اند و فهم واراده راازاو سلب کرده اندودیگر فهم نداردیافرض کنید مثل آدم خواب یک چیزی رابرد اشت وپرت کردروی سریک کسی وآن شخص مرد این آدم فهم نداشته است ومجازات نمی‌شود خوب بیک کسی هم صدمه رسیده است – این مثل کسی است که مرض حصبه گرفته است ومرده است مرض حصبه راکه کسی مجازات نمیکندخوب اتفاق است افتاده است اما اراده غیرازفهم است ممکن است فهم باشد وکا ملا انسان تشخیص خوب وبد راهم بدهد ولی این فعل با اراده خودش صادرنشده است، بااراده خودش نبوده ممکن است چندصورت پیداکرده باشدیکی اینکه ازروی غفلت صادرشده است نه با اراده آنوقت می‌رود روی اینکه غفلت تاچه حد است که بی احتیاطی کرده است درکارخودش وتاآن اندازه البته مجازات خفیفی باود اده می‌شود ولی مجازات اصل عمل باو د اده نمی‌شود چون ازروی غفلت صرف بوده است یکی هم این است که اگر بشودبشدتی که ازروی اراده این کاررانمی کند که آن هم حکمتش بعد می‌آید که آیاآنچه که باو اکراه شده است وجرمی که مرتکب شده است مساوی است یامساوی نیست غرض آن دوچیزی که رکن تکلیف ومسئولیت است دوچیزاست فهم واراده باهم است وهرکدام منقضی شد موجب نفی مسئولیت است

مـخبـر کمیسیون عدلیه (موءیداحمدی) – موضوعی راکه آقای دکترادهم فرمودند آقای وزیرعدلیه جواب ندادند، این بودکه بنده خواستم عرض کنم مااینجا قانون مجازات می‌نویسیم یعنی کمیسیون عدلیه می‌نویسد وتهیه می‌کند ورای می‌دهد ومیاورد بمجلس تقدیم می‌کند ولی دیوانه راکه مانباید بنویسیم که ببرندش بدارالـمجانین برای معالـجه یابمریضخانه ببرند آن دیگر البته وظیفه دولت وحکومت وبلدیه است که یک کسی راوقتی فهمیددیوانه است یا مریض است ببرد بدارالـمجانین یاببردبمریضخانه واورا معالـجه کند امادرقانون مجازات نمی‌شود این فکرراکرد ونوشت که دیوانه رابایدگرفت البته درقوانین کلی خودش معین شدهاست (معدل – ولی تذکرش هم بدنیست) البته تذکرش هم خوب است حالافرض کنید یک نفر راجنون عقل گرفت وزدویک نفرراکشت هـمان ساعت هم بلدیه فهمید البته باید او راگرفت وبردحبسش هم کرد ولی مجازاتش که نمی‌شود کرد چون همینطور که درقانون مصرح است مجازات را باید از روی فهم واراده کرد هم فهم بایدباشد وهم اراده چون دوموضوع است اینهاوبین شان هم عموم وخصوص من وجه است ممکن است فهم واراده باهم جمع باشد ممکن است فهم باشدو اراده نباشد ممکن است فهم نباشد و اراده باشدکه مجازات نشود، بفهمید که این کاربد است اراده وقصد هم داشته باشد، اماوظیفه دولت این است که کسی که مجنون است ببرد او را بدارالـمجانین و دوا ش بدهدتاخوب شود ولی درقانون مجازات عمومی وارد می‌شود نوی اراده وفهم وعقل آدم، حالامواد بعد می‌آید که طفل ده سال اگرآمد کسی که خواب بود سرش را برید حالامی شود طفل رامجازات کرد؟ البته نمی‌شود هیچکس طفل رامجازات نمی‌کند البته اوراباید پدرومادرش مواظبت کنند و حفظ کنندولی نمی‌شود مجازاتش کرد زیرا ازروی فهم واراده نبوده است همچنین است دیوانه، همینطور که دراحکام اصلی خود مان هم داریم که تکلیف روی چه اشخاص وارد می‌آید همان تکلیف هم درقانون مجازات عمومی است

رئیس - ماده نود وسوم:

سلب فهم یا اراده ازشخص دیگر رای واد ارکردن اوبارتکاب

ماده ۹۳ – اگر کسی برای اینکه شخص دیگری راواد اربارتکاب تقصیری کند واو را درحالی واقع سازد که قوه فهم یا اراده ازاوسلب شود واد ارکننده مسئول تقصیری است که مرتکب انجام د اده

رئیس – ماده نودوچهارم

سلب فهم واراده ازخود

ماده ۹۴ – حکم ماده ۹۲ درباره کسی که برای ارتکاب تقصیر یا تهیه عذرازخودسلب فه مواراده کردهدویارضایت د اده است که دیگری سلب فهم واراده ازاوبکند جاری نیست.

رئیس – آقای عراقی

عرا قی – درماده ۹۲ می‌نویسد: کسی که درموقع

بنده ارتکاب فهم یا اراده ندارد مسئول نیست ومجازات نمی‌شود ولی درماده ۹۴ می‌نویسد: کسیکه برای ارتکاب تقصیریاتهیه عذرازخود سلب فهم واراده بکند قابل مجازات است یعنی حکم ۹۲ درموردش اجرانمیشود وباید مجازات شودبنابرین بنده عرض می‌کنم که علت راراست خودش ایجاد کرده است یک علتی ایجاد کرده است که سلب فهم وارائه ازوشده است اماهمان موضوعی که حکم برش وارد می‌شود یعنی موضوع عدم مجازات درمورد سلب فهم و قوه مدرکه در این جاهم وارد است یعنی این آدم هم الساعه قوه مدرکه ندارد، وفهم هم ندارد اراده هم ندارد ولو بعلت اینکه خودش این آدم سلب قوه مدرکه واراده وفهم ازخودش کرده باشد شما حکم ماده ۹۲رامیگوئید اولا کسی که درموقع ارتکاب جرم فهم واراده ندارد مجازات نمی‌شود این آدم هم موقع ارتکاب فهم واراده نداردفقط چیزی که هست اینجااست که شما میگوئید خودش سلب فهم واراده رابرای خودش ایجاد کرده است این یک تقصیری است که ایجادکرده ولی الان درموقعی که عمل را بجا آورده فهم واراده نداشته وفرقی بین این دونیست فقط فرقی که هست این است که خودش آن سلب فهم واراده رابرای خود ایجاد کرده وبجازاتی که باید داشته باشد ولی باید حکمش مطابق ماده ۹۲ برقرارشود چون فرق ندارد.

وزیر عدلیه - موضوع حکم ماده ۹۲یک اصلی است وممکن است که هراصلی یک موارد استثنائی هم پیداکند پس ازاین جهت نمی‌توان گفت که تنافی بین این دوماده است زیراکه این حکم خاص است وآن حکم عام است این جا درمورد کسی که سلب فهم واراده ازخود بکند اولا مجازات قانونی راکه ملاحظه میفرماینداین است درباره کسی که برای ارتکاب تقصیریاتهیه عذرازخود سلب فهم واراده کرده است وخودش را مثلا مست می‌کند بدرجه که بی خودبشود وآدم بکشد این قاعده الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیاراست پس باختیار خودش این کاره راکرده است برای ارتکاب تقصیر بنابراین تمام مسئولیت بگردن اوست بلکه می‌توان گفت که یکقدری هم اضافه ترباید مجازات شود بنابراین نمی‌شود گفت که چون درموقع ارتکاب فهم و اراده ندارد پس خوب است مشمول ماده ۹۲باشدومجازات نشود چرا؟ بجهت اینکه فرق نمی‌کند او هم وسایل کار راقبلا فراهم آورده است مثلا یک کسی میخواهدکسی رابکشد یک کاردی لازم دازد می‌رود آن کاردرا تهیه میکندوآ ن کاررا می‌کند این شخص درواقع خودش این وسیله راتحصیل کرده است که درحالت عقل وشعور نمی‌توانست این کاررابکند یک کاری کرد که بسهولت این کار رابکند بنابراین تمام مسئولیت بگردن خودش است.

رئیس – آقای عراقی

عراقی – موضوع الامتناع بالاختیارلاینافی الاختیارموضوع دیگری است ما این جاواردشدیم دراین که اگرکسی عاقل نبود ومدرک نبود وتقصیری رامرتکب شدبرای او مجازات قائل نمی‌شویم این جا دو قسم پیدامیکند که عاقل ومدرک نیست یک قسمش این است که اصلا عقل نداشته باشد یک قسمش این است کسی اورا واد ار کند تااین عمل رامرتکب شود که گفتیم مجازاتش باآن کسی است که اوراواد ارکرده است یک جاهم این است که خودش خودش را دیوانه کرده برای دیوانه کردنش هر مجازاتی رامعین بفرمائید مانعی مدارد ولی برا ی دیوانه بودن شما گفتیددیوانه که آدم کشت مجازاتش نمی‌کنند اینهم دیوانه است ولو این که خود ش خود ش رادیوانه کرده باشد اگربرای اینکه خودش خود ش رادیوانه کرده یک مجازاتی قراربدهید صحیح است ولی برای آدم دیوانه که گفتیتد مجازات ندارد این هم الان دیوانه است ومجازات نباید بشود شما درجای دیگر می‌نویسید که اگر کسی کسی دیگر رادیوانه کرده است آن دیوانه عملی را مرتکب شد آن کسی راکه دیوانه کرده است آن دیوانه عملی رامرتکب شد آن کسی راکه دیوانه کرده است مجازاتمیکنید ولی خودعامل رامیگوئید بیچاره است کاری نداشته باشید این هم خودش خودش رادیوانه کرده آن عملی که سبب دیوانه شدن شده است بایدمجازات داشته باشد فرضا قتل مرتکب شده آن قتل نباید مجازات داشته باشد ولی آن جرمی راکه مرتکب شده است که خودش رافاقد اراده کرده تاتوانسته قاتل واقع شود آن راباید مجازات کردواین مربوط نمی‌شود باالاختیاربالاختیارلاینا فی الاختیار.

رئیس – آقای موید احمدی

موید ا حمدی –عبارت رااستدعا می‌کنم بدقت بخوانید فرمایش حضرتعالی روی کلی صحیح است برای این که ما گفتیم کسی که فـهم و اراده ندارد مجازات نشود حضرتعالی میفرمائید کسی که درحین ارتکاب الان که ندارد پس تحت آن کلی اقع می‌شود لکن عبارت این است که رای آن تقصیرو برای آن جرم که مثلا میخواسته است آدم بکشد آن قوه درش نبوده مشروبات بقدری خورده که سلب اراده و فـهم کرد ازش و رفت آدم کشت این را نمی‌شود مجازات مشروب خوردن د ادهبلکه باید مجازات آدم کشی باو د اده شود زیرا این آدم درحال سلامتی وهوشیاری نمی‌توانست این کار را بکند آمد مشروبات زیادی خورد و سلب اراده و فـهم از خود کردو آدم کشت. عبارت ماده اینطور است که کسی که برای ارتکاب تقصیر سلب عقل از خودش بکند و آن آدم کشی را در نظرد اشته باشد اراده قتل درش بوده است و مشروبات استعمال کرده و آن قوه درش ایجاد شده و رفته است آدم کشته این آدم چون تقصیر درنظرش بوده است باید مجازات شود.

رئیس – ماده ۹۵ قرائت می‌شود.

اختلال نام مشاعر

ماده ۹۵- کسی که در موقع ارتکاب عملی بواسطه عارمنه در حالی بوده است که قوه فهم و بااراده از او مسلوب بوده مسئول نیست.

رئیس – آقای اعتصامزاده

اعتصامزاده –بنظر بنده این ماده ۹۵ باماده ۹۲ فذق ند ارد ماده ۹۲ نوشته است کسی که درموقع ارتکاب فهم یا اراده ند ا رد مسئول نیست در این ماده هم می‌گوید کسی که در موقع ارتاب عمل بواسطه عارضه در حالی بوده است که قوه فهم و یااراده از اومسلوب بوده مسئول نیست اگر این دو ماده فرقی ندارد که یکی از آنـها زیاد است و اکر فرقی د ارد که آقای وزیر عدلیه توضیح بفرمایند.

وزیرعدلیه - فرق این است که در آن ماده اراه و فهم بکلی از او مسلوب است ولی دراین ماده این است که قوه و اراده بواسطه عارضه از بین رفته است و مشاعرش مختل شده است نه اینکه آن قوه بکلی از بین رفته فعلا دریک حالی واقع شده که بواسطه عارضه یک مرضی یا استعمال مخدری دراین حال واقع شده است.

رئیس – ماده ۹۶.

اختلال ناقص مشاعر

ماده ۹۶- کسی که درموقع ارتکاب عمل مشاعراوبواسطه عارضه ضعفزیادد اشته بدون آنکه قوه فهم و اراده بکلی از بین رفته باشد مسئول است ولی از مجازات او کاسته می‌شود.

رئیس - آقای عراقی.

عراقی- عرضی ندارم.

رئیس- ماده ۹۷.

تاثرات و هیجان روحی

ماده ۹۷- تاثرات و هیجان روحی رافع مسئولیت نیست مگر در مواردی که قانون آنرا رافع مجازات قرار د اده باشد.

رئیس – ماده ۹۸

مستی ناشی از ضرورت یا اجبارو اضطرار

ماده ۹۸ – هرکس در موقع ارتکاب عمل بواسطه مستی کامل که در نتیجه ضرورت یا اجبار یا اضطرار باستعمال مسکر حاصل شده باشد سلب قوه فهم و اراده او او شده مسئول نیست – همچنین است در صورتیکه مستی کامل بواسطه اشتباه دراستعمال مسکر حاصل شده باشد. اگرمستی کامل نبوده لکن بحدی بوده است که نقصان بزرگی در فهم و اراده ایجاد میکرده بدون آنکه بگلی آنرا مختل کنند از مجازات کاسته می‌شود.

رئیس – آقای دیبا.

طباطبائی دیبا – این جا راجع بضرورت و اجبار و اضطرار بنده نظری داشتم البته راجع باشخاصی که مجنون هستند مسئولیت ندارند ولی راجع بضرورت واجبار واضطرار در کمیسیون هم مذاکره شد فرق بین ضرورت با اضطرار چیست ضرورت ممکن است بک معانی مختلفی د اشته باشد مثلا شخصی می‌گوید که من عادت دارم وضرورت داشتم استعمال مسکرکنم یا یک چیز دیگری که مربوط به اضطرار باشد این را خوب است توضیح بدهند که در مقام عمل اشکال تولید نکند

وزیر عدلیه – گاهی است که استعمال بعضی عبارات ممکن است بنظر بیاید که کلی می‌تواند شامل معنی دیگری شود مرجحش این است که در محاکم اشکال بآن نکنند در موقع صدور حکم وتشخیص ۰ چند مورد تصور می‌شود ازبرای مستی که مستی حاصل شود در نتیجه یکی از آنها یکی ضرورت است می‌توانیم ضرورت را بگوئیم در جائی که از برای مداوا لازم بوده است کسی مسکر در مزاج او بـهمان قدری که از برای مداوا استعمال میکرده است طوری بوده است که مستی کامل فراهم می‌شود مستی کامل که مضر نیست ولی باید طوری باشد که دردش رفع شود وعلاج شود این جایزه بوده است این درحال ضرورت است یکی هم حال اجبار است که آنهم معلوم است که کسی دیگری را مجبور می‌کند یکی هم در حال اضطرار است فرض کنید یک جائی آب نیست از تشنگی می‌میرد بطری هم هـمراهش دارد می‌خورد بقدری هم می‌خورد که رفع عطش وتشنگی او بشود ولی در نتیجه مستی کامل پیدا می‌کند و موجب جرم نیست واگر یکی ازاین الفاظ نباشد ممکن است محکمه بگوید که نه این ضرورت است نه اجبار است نه اضطرار تمام این کلمات را باید گذاشتکهدیگر اشکالی تولید نکند

رئیس-ماده۹۹

مستی باختیار

ماده ۹۹ – اگر مستی در نتیجه استعمال مسکر باختیار عارض شده باشد رافع مسئولیت یا مخفف نخواهد بود۰ اگر استعمال مسکر برای ارتکاب جرم یا تهیه عذر بوده مجازات زیاد می‌شود

رئیس-آقای اعتبار

اعتبار-بنده دراین ماده ۹۹ ومواد مربوطه دیگر خواستم از آقای وزیر عدلیه پرسیده باشم که این را چطور تشخیص می‌دهند تشخیص این مطلب کار مشکلی است برای این که بالاخره کدام مسترا می‌شود تشخیص داد که این از روی عمد مشروب خورده یا کسی واقعا ضرورت حاصل کرده است یا برای ارتکاب جرم این کار را کرده این اختلافات در موقع مجازات یک مجرم پیدا می‌شود برای اینکه امر یاعمدی است یا اشتباه وبالاخره یک خطا وجرمی را مرتکب شده است وباید مجازات را یک ترتیب خا صی در نظر گرفت واگر بخواهیم شقوق مختلفه رادرنظر بگیریم نتیجه این می‌شود که یا خودش یا مدافعینش متوسل می‌شوند به اینکه این جا عمد نبوده فلان بوده وبالاخره یک تصدیقاتی ازاین وآن می‌گیرند ودر نتیجه اصل جرم ازبین می‌رود و بنظر بنده یک کاسه باشد بهتر است

وزیر عدلیه – تصور می‌کنم محتاج به بحث زیاد در این قسمت نباشیم برای این که خیلی فرق است بین مجازات نشدن ومجارات شدن ومسئولیت وعدم مسئولیت وبالضروره باید فرق گذاشت بین کسی که تقصیر دارد واز روی عمد وتقصیر مرتکب می‌شود وآن کسی که از روی عمد یک کاری را نکرده است و نمی‌توان یک کاسه کرد اما مسئله تشخیص باید باوسائل ممکنه تشخیص داد در بعضی جا‌ها هم شاید خیلی آسان باشد اگر معلوم شد کسی تصمیم داشته ودر یک موقع دیگری هم تهیه وسائل واسباب کرده اشخاص دیگری هم مطلع هستند وبرایٍ اینکه بتواند این عمل را مرتکب شودمشروب زیادی می‌خورد که خودش راآماده برای این کاربکندالبته آقایان شنیده‌اید که درزمان سابق که میرغضب بود ومیرغصب یک مبلغی هم مشروب می‌خورد برای انجام کارش اینها اگرتشخیص شد آنوقت بگوئیم فرق ندارد باآن کسی که درنتیجه بی اختیاری مشروب خورده است ومست شده است بگوئیم فرق ندارد وبگوئیم هردومجازات دارند؟ دراین جا خلل وارد می‌شود اگر بگوئیم مجازات ندارند که حلل وارد می‌شود وتشخیص اینها می‌رود درمحاکم وتحت نظر مستنطق وحاکم آنها تشخیص می‌دهند موارد را

رئیس - آقای دکتر جوان

دکترجوان - عرضی ندارم.

رئیس - ماده ۱۰۰

ارتکاب عمل تحت تاثیر مخدر

ماده۱۰۰ – احکام دوماده قبل درموردی که عمل تحت تاثیر مخدری ارتکاب شده باشد جاری است

رئیس – ماده ۱۰۱:

مستی د ائم

ماده ۱۰۱ – وقتیکه عمل درموقع مستی ارتکاب شده ومرتکب معتاد باستعمال مسکربوده وغالبادرحال مستی باشد مجازات زیاد می‌شود ازدیاد مجازات مذکور دراین ماده درموردی که تقصیرتحت تاثیر مخدر ارتکاب شده ومرتکب مستمرا استعمال آن می‌کند نیزجاری است.

رئیس – آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری – بنده عقیده‌ام این است که درماده ۱۰۱ اگر چه اصل عمل عمل بدی است وبرای صحت عمومی مضراست ولی وقتی که کسی معتاد به مسکرشد ودرضمن آنهم مرتکب یک جرمی شد نباید مجازاتش زیاد ترباشد زیرا که این قبیل اشخاص مثل یک مریض می‌مانند ومقصود نداشته راست است که اصل عمل بداست ولیکن اصل عمل ثانوی که مرتکب شده است تهیه سابقه که نبوده واستعمال مسکری هم که میکرده است ازروی عادت بوده است وهم چنین راجه به آن کسی که تحت تاثیر مخدر واقع شده وبنظر بنده دراین ماده وماده ۹۹که اگر کسی استعمال مسکرکرده باشد. اگر استعمال برای ارتکاب جرم باشد البته باید مجازات شود وباید زیادترهم بود ولی اگر جرم درنتیجه مستی حاصل شده باشد (به این که مستی مقدمه ارتکاب جرم باشد) آن جا بعقیده بنده باید یک تخفیفی قائل شدولیکن یا عملی کرده است ولی نه باری مقدمه جرم وبعقیده بنده اگردرشور دوم دراین دوماده یک مباحثه بیشتری بشود بیموقع نیست.

رئیس – ماده ۱۰۲:

مسمومیت مزمن ازالکل یامخدرات

ماده۱۰۲ – برای ارتکاب اعمالی که درنتیجه اختلال مشاعرحاصل ازمسممیت مزمن بواسطه استعمال مسکرات بامخدرات بعمل آیاد احکام مواد۹۵و۹۶ جاری می‌شود.

رئیس –ماده ۱۰۳ قرائت می‌شود:

صغاری که ده سال تمام ندارند

ماده ۱۰۳ – کسی که درمو قع ارتکاب عمل ده سال تمام نداشته مسئول نیست.

رئیس – آقای دیبا

طباطبائی دیبا – این ماده درلایحه دولت ۱۲ساله نوشته شده بودودرکمیسیون بالاخره دراطرافش خیل مذاکره شد وده ساله شد ولی عقیده بنده این است که کلیتا ولواین که سن ده سالهم باشدبشور کلی مسئول ندانستن اوصحصح نیست واگر یکی ازمقررات ماده ۱۰۴درباره همین صفل ده سال اجراشود بهتراست مثل سپردن بابوین یاقیم یااین که یکقدری هم ازمقررات ماده ۱۰۴ ضعیف عمل شود بهتراست تااینکه هیچ مجازات نداشته باشد و الا دهساله ممکن است که خیل جرمها رامرتکب شود وخطراتی داشته باشد وآنوقت اگر هیچ مسئول نباشد خطراتی دارد که خوب نیست

وزیر عدلیه – مقصود آقای دیبا باین است که ده ساله هم هنوز یک حدی ازمسئولیت د ارد اگریک عمل بدی رامرتکب شود وباید یک فکری درباره اوکرد بنده عرض می‌کنم تاچه حدی آقا می‌فرمایند ازده سال بپائین هم هست مثلا چهارساله راچطور؟ پنج ساله راچه مفرمایند اگر مقصود سپردن به ابوین باشند یعنی اگر کسانی راد ارند به آنها بسپرند آن یک کاردیگری است اعم ازاینکه مرتکب جرمی بشوند یانشوند باید سپرده شوند واگر هم کسی نباشد دردارالایتام و آنجاهاباید سپرد که خطرناک نباشد. مقصود ما ازدوازده سال بپائین بود. درلایحه دولت هم ازدوازده سال به پائین بود. درکمیسیون مذاکره شد چون بچه‌های ایران باهوشند دو ساله شان هم تمیز خیروشر رانیدهند واینکه بکلی بگوئیم ازدوازده ساله بپائین یازده سال هم مسئول نیست خوب نیست و مناسب ترهم این بود که ده سال راهم بگوئیم وقرارشد که ده سال باشد مقصود این است که مسئول نیست یعنی هیچ مجازاتی د اده نمی‌شود اما بچه‌های کوچه‌ها راولواین که پنجساله یاچهارساله باشند باید آنهارا جمع آوری کرد وبیک جائی سپرد وآن با شهرداری است یاشهربانی است وترتیب دیگری د ارد.

رئیس – ماده ۱۰۴

صغارتاپانزده ساله

ماده ۱۰۴ – درباره کسی که درموقع ارتکاب عمل ده سال تمام یابیشتر د اشته ولیکن سن او به ۱۵ سال تمام نرسیده محکمه برحسب اقتضاءومورد یک یاچندفقره از امور ذیل رامقررمیدارد:

۱ – سپردن بابوین یاقیم.

۲ – سپردن بخانواده دیگر که محل اعتماد بوده ونگاهداری طفل راقبول کند.

۳ – ملامت وسرزنش باچند ضربه شلاق که درموردارتکاب جنحه از ۵۰ و در مورد ارتکاب جنایت از۱۰۰ضربه تجاوز نکند ولی دریک روز بادوازده شلاق نباید زده شود

۴ – نگاهداری درموسسه تربیتی

۵ – نگاهداری دریکی ازموسسات صحی.

رئیس - آقای دکتر ادهم.

دکتر ادهم - بنده دراین موقع که ماده ۱۰۴مطرح شده موقع رامغتنم میدانم زیرا درموردماده ۹۴ که عرض کردم راجع باشخاصی که درموقع ارتکاب چرمی فهم و اراده ندارندجواب د اده شدکه چون قانون مجازات است واین اشخاص مجازات نمی‌شوند ومسئول نیستند ازاین جهة دراین جا وسائل دیگری درنظر گرفته نمی‌شوند وآن با شهرد اری است وحالا دراینماده ۱۰۴ بنده می‌بینم که وسائل دیگر برای جلوگیری ازخطرات یانربیت اخلاقی این اشخاص درنظر گرفته شده تصور می‌کنم بیموردنباشد که درماده ۹۲ هم درشور دوم یادرکمیسیون مطالعه شود ویک مطلبی پیش بینی شود که درباره این قبیل اشخاص نوشته سود که یادرد ارالـمجانین یاموسسات صحی یادرتوقیف گاهائی که تحت نظر ومراقبت باشند ونگاهداری شوند چون اینکه گفته شود مسئول نیستند ومجازات نمی‌شوند این شاید ازنقطه نظر اخلاق اجتماعی عمومی هم مضر باشد وتاثیر داشته باشد که بگویند مسئول نیست ومجازات نمی‌شود.

رئیس – آقای معدل

معدل – درقسمت دوم که نوشته شده سپردهن بخاواده دیگر که نگاهداری کند بنده نفهمیدم این طفل یاپدرومادرد ارد یاندارد اگر د ارد که سپردن بخانواده دیگر موردی ند ارد برای اینک هر پدروماده ی ول هم که هرقدربد باشد دلش بحال فرزندش بیش ازدیگران می‌سوزد واگر هم کسی راند اردباید سپردش بموسسات شهردای واین جا می‌خواستم آقای وزیر عدلیه توضیحی بفرمایند که منظور معلوم باشد

وزیرعدلیه - آقا اینها راگذاشته‌اند برای اقتضاء وموقع که بنظر محکمه باید باشد وصحصح هم هست وخوبست که همین طورهم باشد اولا ظاهرش تربیت است ولی این تربیت را محکمه ملزم نیست که قبول کند سپردن بیک خانواده دیگری بدنیست یااصلاا ابوین ندارد یااینکه ابوین اود ارای یک اخلاق وذ یله باشند یافاعل کارهائی باشند که مصلحت نیست طفل به آنها سپرده شود بدتر ازاین است که نسپارند این است که درهمچوصورتی مقتضی است که بیک خانواده خوبی که بتواند نکا هداری کنندوقبول بکنند بسپرند والایک شخصی که پدر هم باشد ولی پسردرنزد او بیک اعمال ناشایسته تربیت بشود که بدترازآن است که سپرده نشده بود البته نباید سپرده شود

رئیس – ماده ۱۰۵

(مدت توقف نزد ابوین یادرخانواده دیگر ویادرموسسه)

ماده ۱۰۵ – مدت توقف نزد ابوین یاقیم یادرخاواده دیگ وهمچنین نکاهداری درموسسه تربیتی رامحکمه معین می‌کند وبهرحال مقررات مذکوره درماده قبلدرباره کسی که به سن ۱۸ سال تمام برسد ملغی است.

رئیس - آقای دیبا

طباطبائی دیبا - دراین ماده تعیین مدت توقف رجوع شده است به محکمه یعنی محکمه هرچه صلاح دانست مدت توقف رادرنزد ابوین یاخانوادهدیگر معین می‌کند بدیهی است کمی وزیادی مدت تاثیردرمجازات د اردممکن است که مدت خیلی زیاد باشد مجازات شدیدتراست ممکن است کم باشد ضعفتراست بنده عقیده‌ام این است که یک اقل واکثری معین کنندبعد رجوع کنند بنظر محکمه مثلامدت توقف رادراین ماده بنویسند ازده روز تابیست روز یک حداقل واکثری باشد آنوقت محکمه برحسب کیفیات واوضاع واحوال هریک مدت را معین می‌کند والااینطور بنظر محکومه گذاران فلسفه ند ارد

وزیر عدلیه - آقا می‌فرمایند فلسفه ندا رد بجهة این که درحقیقت یک مجازات وکیفیاتی درطفل نیست مدت توقف درنزد ابوین یاقیم یاخانواده دیگر درواقع ایجاد مسئولیت است برای دیگری اینکه شبهه نیست که هرطفلی سپرده به ابوینش است طبعاولی اینکه محکمه می سپارد معنایش این است که برای ابوین مسئولیتی ایجاد بکند که آنها خوب نکاهداری کنند اوراکه دیگرامثال آن جرم راکه مرتکب شده بود نکند وهمچنین خانواده دیگر والبته محکمه باید یک مدتی رادرنظربگبرد که اگر مثلا چهارده ساله است سه سال کافی است که دراین خانواده باشد اگر گوچکتر است بیشتر. اینها رانمیشود مقتضیانش رادرقانون پیش بینی کرد. اقل واکثر هم ند ارد چون مجازات برشخص طفل درواقع نیست

رئیس – آقای دکتر جوان

دکتر جوان - بنده فقط خواستم عرض کنم که آقای دیبا اشکالشان وارد نیست برای اینکه درهمین ماده هم مدت اقل واکثر هم هست. درآن مقررانی که برای نکاهداری طفل معین می‌کند مینویسه طفل تاوقتی نزد خانواده دیگراست که بهیجده سال تمام نرسیده باشد فرض کنید که طفل سیزده سال دارد آنوقت ممکن است تاهفده سال که چهارسال باشد نکاهداری شود ۰۰۰

(دیبا – بطور کلی می‌گوید)

خیر آقا صریح می‌گوید. بهرحال مقررات ماده قبل درباره هرکسی که بسن هیجده سال تمام برسد ملغی است یعنی کسی راکه سپردند بخانواده دیگر فرض بفرمائیدچهارده سال د ارداین درآنجا می‌ماند تابسن هیجده سال برسدعبارت این ماده هم همین است اجازه اینمدت بامحکمه است این رامحکمه باید بگویدکه تاهیجده سال باشد ولی بعدازانکه محکمکه این را معین کرد بمحض اینکه بسن ۱۸سال رسید این مقررات ملغی می‌شود بعبارةاخری تا مدت صغیر بودن است ووقتی که کبیر شد این مقررات ملغی است.

رئیس – ماده ۱۰۶

الغاء ئتبدیل مقررات

ماده ۱۰۶ – محکمه می‌تواند لدی الاقتضاهریک ازمقررات مذکور درماده ۱۰۴ را ملغی یابیکی ازمقررات دیگران ماده تبدیل کند

رئیس - ماده ۱۰۷

اشخاص پانزده سال تاهیجده ساله

ماده۱۰۷ – کسیکه درموقع ارتکاب عمل پانزده سال تمام یابیشتر داشته ولی به هیجده سال تمام نرسیده مسئول است ومجازات اودر موردارتکاب جنیاتی که مجازات آن اعدام یاحبس د ائـم باکاراست ازده تاپانزده سال حبس باکارتعیین می‌شود. ودرسایر جنایات حبس تادیبی یاحبس باکارکه ازپنجسال تجاوزنکند معین می‌گردد درموردارتکاب جنحه مجازات اونصف مجازاتی است که برفرض داشتن هیجده سال تمام تعیین می‌شد. درصورت وجود کیفیات مخففه درغیر جنایاتی که مجازات آنها اعدام داحبس د ائم است هرگاه ازملاحظه سوابق اخلاقی مرتکب معلوم شود که اهل شرارت نبوده ودرمواردجنحه مطلقامحکمه می‌تواند بجای مجازات مذکور یک یاچندفقره ازمقررات شق سوم وچهارم وپنجم ماده ۱۰۴ رااعمال کند

رئیس – آقای معدل

معـدل – دراینماده درسطر نهم ودهم یک جمله ایست که بنده پیشنهادکردم که برای شوردوم هم مورد مذاکره واقع شود قسمت (درغیرجنایاتی که مجازات آنها اعدام یاحبس دائم است) این حذف شود وبرای این ذکر کردم که چون خودم عضوکمیسیون عدلیه نبودم خواستم این جا عرض کنم تادراطراف پیشنهادم توضیحی د اده باشم واین برای اشخاصی است که بین سن پانزده وهیجده سال است د ر صورتیکه تشخیص بدهیم که پانزده سال حبس بهنتر ازاعدام است البته اینطور ماده نوشته شود بدنیست ولی برای یک آدم پانزده یاشانزده یا هفده ساله پانزده سال حبس بااعمال شاقه بدترازاعدام است اساسا مایکعده اشخاص بدی راارمحبس بیرون می‌کنیم یک آدمی راکه ازسن ۱۸ سالکی آن رامحکوم به پانزده سال حبس بکنند وببرند درمحبس بعد ازانقضاء اینمدت یک آدم بدبینی ازمحبس می‌آید بیرون وبجان جامعه می‌افتد این همه بدی دیده البته آن وقتی که مرتکب این عمل شده آن فهم و اراده وعقل رانداشته و روی یک اشتباهی مرتکب یک خطائی شده است ولی یک کسی راازوقتی عقلش روبه نمورسید و فهمش بیدار می‌شود او موردقه جامعه بشود این وقتی که بیرون می‌آید جزاینکه باآن نظر بدبینی بهمه نگاه بکند ومرتکب خطاهای مکرری بشود و موجب شود که بعدازاین هم ناچارشوند اورا حبس کنندبرای یک مملکت کم جمعیت برای یک کشوری که بجوان‌ها بیش ازهمه چیز احتیاج د ارد بنطر بنده بهتر اینست که آقای وزیر عدلیه نسبت بآنها ارفاق بفرمایند و ارفاقی هم که بنده درنظر گرفتم این است که همان نظری را با آنهاداشته باشند که درسایر قسمت‌ها درذیل اینماده درنظر گرفته اندوباحذف این جمله که (درغیرجنایاتی که مجازات آنها اعدام یاحبس دائم است) می‌توانیم جلوگیری کنیم ازیک جانی هائی که بالفطره جانی نیستند. اگر بالفطره جانی است البته اوراهرطور مجازات بکنیدمانعی نداردازاعدام یاحبس دائم ولی اگر بالفطره جانی نیست آنوقت تصدیق بفرمائید پانزده سال حبس برای جوان بدترازاعدام است.

وزیر عدلیه – دراین قانون بیش ازآنچه آقا تذکر د ادند به این نکات مراعات شده است اولا طرزحبس آنها بکلی باحبس کبارمتفاوت است جاهایشان علیحده است کارشان فرق د اردوسائلی برای تهذیب اخلاق آنها بایدذرمحبس موجود باشد ولی به سن ۱۸ سال که رسیدنددرمحبس ملحق می‌شوند بسابرین هرفکر ی که برای آنها بشود برای این هم خواهدشد ولی برای آنهاهم دراین قانون پیش بینی شده است مراعات شده است درمواد آتیه قانون ملاحظه میفرمائید که محبس درحکم دارالتادیب است برای محبوسین سعی کرده است این قانون که محبوسین هرقدر هم که شریرباشند وقتی که ازمحبس بیرون می‌آیند یک آدم معذب الاخلاقی باشند یک آدم نادم وپشیمانی باشند وخوب شوند. این یکی ازنقطه نظرهای مهم این قانون است ودرخود اینماده هم بحد کافی ارفاق شده است بجهة اینکه می‌گوید: (هرگاه ازملاحظه سوابق اخلاقی مرتکب معلوم شود که اهل شرارت نبوده ودرموارد جنحه مطلقا محکمه می‌تواند بجای مجازات مذکوره یک یاچندفقره ازمقررات شق سوم وچهارم وپنجم ماده ۱۰۴را اعمال کند) درواقع اینها رامیبرد ملحق باطفال می‌کند. هم این ارفاق هاشده است ولی فرض بفرمائید درمورادی که مجااتشان اعدام است. آخر این راهم باید فکرکردکه اگر یک قانونی منتشرشود ویک هفده ساله بداند که اگر آدم کشت هیچ حرفی بهش نمیزنندوکاریش ند ارند این خطرناک نیست؟ البته خطرناک است باید این قدر بداند که حبس می‌شود اگر جرمی کرد. منتهی این است که اگر یک کارهای خیلی بدی کرده ولی برسبیل اتفاق ازاو سرزده بود ودماغ اودماغ شرارت نیست بنای زندگانیش برشرارت نبوده است نسبت به او ارفاق‌های لازمه درحدودماده ۱۰۴ رامحکمه خواهد کرد وتصور می‌کنم که بیش ازاین ارفاق مقدور نباشد برای هیچ قانون گذاری.

رئیس – آقای معدل.

معدل – معلوم شد که آقای وزیر عدلیه هم همین نظری راکه بنده خدمتشان عرض کردم د ارند پس دراینصورت ماده این جا خوب تنظیم نشده است برای اینکه میفرما ئیدکه اگر مرتکب یک جنایتی شده شخص هفده ساله این رانمیشود بدون مجازات گذاشت برای اینکه ممکن است آلت ووسیله دیگران باشد ومیفرمایند برای اوحبس لازم است وبنده هم عرضم همین است که درقسمتی که برای اوحبس مقررمیشود اگر این سابقه بدندارد (همانطورکه درذیل ماده ذکرشده است) اگر این جنسا وفطرة بدنیست واتفاقا مرتکب این کار شده است این جا محکمه بتواند مشمول آن فقرات ۳- ۴- ۵ – موادب کند

(لاریجانی – صراحت د ارد)

جنایت را مستثتی کرده است.

وزیر عدلیه – مستثنی نیست آقا

معدل - خوب اگر مستثنی نیست که عرضی ندارم.

رئیس - پیشنهادات قرائت می‌شود.

پیشنهاد آقای معدل:

پیشنهاد می‌کنم جمله: درغیر جنایاتی که مجازات آنـها اعدام وحبس دائم است ازسطر۱۰۹ ماده حذف شود

پیشنهاد آقای اعتصام زاده

پیشنهاد می‌کنم درماده ۱۰۷ سطرهفتم (درموردارتکاب جنحه مجازات اونصف مجازاتی است) تبدیل بعبارت ذیل شود:

(درمورد ارتکاب جنحه حداقل مجازات. اونصف مجازاتی است.

موید احمدی - یک پیشنهاد هم ازاقای دکترادهم رسیده است راجع بماده ۹۲ که ضمن ماده ۱۰۴پیش بینی شده است آن هم پیش بینی شود اینها هم بکمیسیون فرستاده می‌شود

- تصویب چند فقره مرخصی

{۳- تصویب چند فقره مرخصی }

رئیس - چند فقره خبر کمیسیون مرخصی است باطلاع آقایان می‌رسد.

خبرمرخصی آقای انوشیروانی

آقای انوشیروانی برای اصلاح امورمحلی تقاضای بیست روز مرخصی ازتاریخ دوم خرداد ۱۳۱۵ نموده‌اند وکمیسیون عرایض باتقاضای ایشان موافقت نموده اینک خیر آن راتقدیم می‌نماید

رئیس – موافقین بامرخصی آقای انوشیروانی قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

تصویب شد

خیر مرخصی آقایا موید قوا می

آقای موید قوا می برای اصلاح امور شخصی لازم شده است مسافرت بنمایند وتقاضای سیزده روز مرخصی ازنهم خرداد ۱۳۱۵نموده‌اند وکمیسیون بااین تقاضا موافقت نموده اینک خبر آن تقدیم می‌شود.

رئیس - موافقین بامرخصی آقای موید قوامی قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد.

خبرمرخصی آقای محیط

آقای محیط برای انجام اموشخصی ورسیدگی بکارهای معوقه خود تقاضای ۲۰روز مرخضی ازتاریخ دوم خرداد ۱۳۱۵ نموده‌اند وتقاضای ایشان مورد موافقت کمیسیون واقع شد اینک خبر آن برای تصویب مجلس تقدیم می‌شود

رئیس – موافقین بامرخصی آقای محیط قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

تصویب شد

خبرمرخصی آقای سلطانی

آقای سلطانی برای اصلاح امورمحلی لازم شد مسافرت بنمایند وتقاضای بیست روز مرخصی ازتاریخ حرکت نموده‌اند کمیسیون عرایض باتقاضای ایشان موافقت نموده اینک خبرآن تقدیم می‌شود.

رئیس – موافین بامرخصی آقای سلطانی قیام فرمایند

(اکثرقیام نمودند)

تصویب شد

خبر مرخصی آقای کازرونیان

آقای کارزرونیان برای سرکشی بامورمحلی تقاضای بیست روزمرخصی ازتاریخ دوم خرداد۱۳۱۵ نموده‌اند وکمیسیون عرایض باتقاضای ایشان موافقت اینک خبر آنراتقدیم می‌دارد.

رئیس – موافقین بامرخضی آقا کازرونیان قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد.

خبرمرخصی آقای کیخسروشاهرخ

آقای کیخسرو شاهرخ لازم شده است مسافرتی به یزدوکرمان بنمایند وتقاضای پانزده روز مرخصی ازتاریخ دهم خردادماه ۱۳۱۵ نموده‌اند کمیسیون عرایض باتقاضای ایشان موافقت نموده اینک خبر آن تقدیم می‌شود

رئیس – موافقین بامرخصی آقای ارباب کیخسروقیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد.

این مرخصی‌ها ازبابت سال ۱۳۱۵ است که منظور خواهدشد.

– موقع جلسه بعد – ختم جلسه

{ ۴ – موقع جلسه بعد – ختم جلسه }

رئیس – اگر تصویب میفرمائید جلسه راختم کنیم چون روزیکشنبه مصادف باتعطیل است ازاین جهت جلسه آینده را روز سه شنبه ۱۹خردادسه ساعت قبل ازظهر قرارمیدهیم دستو ر لوایح موجوده

(مجلس یکربع ساعت بعدازظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی – حسن اسفندیاری