شاه رفت مرگ آمد

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بازایستادن برنامه‌های عمرانی کشور و بازگشت به دوران پیش از مشروطه و اسلام حکومتی درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

برنامه عمرانی ششم ۲۵۳۷ - ۲۵۴۱ شاهنشاهی

برنامه عمرانی ششم/ سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی خرداد ماه تا امرداد ماه
شاه رفت مرگ آمد
ShahanshahArymehrDeparture26Dey2537n3.jpg
ShahanshahArymehrDeparture26Dey2537b.jpg
ShahanshahArymehrDeparture26Dey2537a.jpg
انور سادات از شاهنشاه پیشباز رسمی می‌نمایند
تف بر تو زن کمونیست
لای و لجن‌های اجتماع
دانشجویان تحصیل رایگان و تغذیه رایگان رفتن شاه را جشن می‌گیرند
ShahRaftMargAmad26Dey2537h.jpg
انیرانی!گور سرنوشت خود و کشور را کندی

شاه رفت ایران رفت

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر مانند همیشه سر ساعت ده بامداد به دفتر خود آمدند، چند نامه و سند را توشیح فرمودند. دکتر محمد باهری از اعلیحضرت برای چندمین بار درخواست کرد که از ایران بیرون نروند. شاهنشاه چای گرم و شیرینی نوشیدند و نگاهی به دفترشان کردند و گفتند برویم. هر پانزده دقیقه یک بار از سفارت امریکا به کاخ شاهنشاهی زنگ می‌زدند که از رفتن شاهنشاه مطمئن شوند. کسانی که در کاخ صاحبقرانیه و کاخ نیاوران مانده بودند گرد آمده و چشم به راه بودند. همه می‌گریستند. شاهنشاه و شهبانو با آنها دست دادند و شاهنشاه می‌گفتند: ناراحت نباشید بر می‌گردیم. اعلیحضرتین با هم به فرودگاه هلیکوپتر کاخ رفتند. شاهنشاه آریامهر به همراه امیر اصلان افشار رییس تشریفات دربار و سرهنگ جهان بینی و علیاحضرت شهبانو به همراه سرهنگ یزدان نویسی ، بانو دکتر پیرنیا پزشک خانوادگی سوار دو هلیکوپتر جداگانه شدند.

شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه وارد فرودگاه مهرآباد شدند. دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی، دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار، معینیان رییس دفتر مخصوص، سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی، یرلشکر علی نشاط فرمانده گارد جاویدان، ارتشبد قره باغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران و گروهی از بلندپایگان کشوری برای پسواز شاهنشاه به فرودگاه آمده بودند. اعلیحضرتین به پاویون سلطنتی رفتند. شاهنشاه چشم به راه شنیدن رای اعتماد شاپور بختیار از مجلس شورای ملی بودند. تلفن‌های پاویون سلطنتی را از کار انداخته بودند. سرانجام با یاری سیستم تلفنی گارد شاهنشاهی از مجلس شورای ملی آگاهی رسید که شاپور بختیار با ۱۴۹ رای موافق و ۴۳ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع رای اعتماد گرفته است.[۱] هلیکوپتری فرستاده شد تا بختیار را از مجلس شورای ملی به فرودگاه بیاورد. شاهنشاه آریامهر به بختیار گرفتن رای اعتماد را تهنیت گفتند و نگاهبانی قانون اساسی مشروطه و کشور و ملت ایران را به وی سپردند. شاهنشاه تنها به آقای لطفی خبرنگار پروانه دادند به فرودگاه بیاید.

شاهنشاه آریامهر در پاسخ پرسش آقای لطفی فرمودند که تهران را به سوی اسوان در مصر ترک خواهند کرد و چند روز در آنجا استراحت می‌نمایند. همانطور که به هنگام تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم و ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز می‌شود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از رای سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق بشود و برای این کار ما مدتی همکاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد کلمه احتیاج داریم اقتصاد ما باید راه بیفتد مردم باید زندگی عادیشان شروع شود و پایه‌ریزی بهتری برای آینده بکنیم. سخن دیگری غیر از حفظ وضع مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم. مدت سفر من بستگی به حالت مزاجی من دارد و در حال حاضر نمی‌توانم آن را دقیقا مشخص کنم.

علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران نیز در مصاحبه فرمودند: اطمینان دارم استقلال مملکت و وحدت ملی همیشه پایدار خواهند ماند و من به ملت ایران ایمان و اعتقاد دارم. همینطور به فرهنگ ایران زمین اعتقاد دارم و امیدوارم و می‌دانم که خداوند همیشه پشت و پناه ملت ایران خواهد بود.

ساعت ۱۳ و ۸ دقیقه زمان تلخ بدرود گفتن فرارسید. سپهبد عبدالعلی بدره‌ای فرمانده رشید نیروزمینی در برابر شاهنشاه زانو زد و زانوانش را بوسید و گفت: اعلیحضرتا ما را رها نکنید. شاهنشاه با چشمانی پر از اشک سپهبد بدره‌ای را با دو دست بلند کردند و دست‌های وی را کوتاه زمانی در دست گرفتند. سپس به سوی دیگری رفتند که او نیز می‌گریست، همه باشندگان می‌گریستند. حتی بختیار با خیانت‌هایی که به ملت و کشور ایران کرد و کشور را برباد داد در این لحظات گریست. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و همراهان از پلکان هواپیمای « شاهین » بالارفتند. بختیار وارد هواپیما شد، شاهنشاه باز هم برای وی موفقیت آرزو کردند و با سدایی رسا فرمودند « ایران را به شما می‌سپارم و شما را به خدا ».

هواپیمای شاهین که شاهنشاه آریامهر آن را تا مرز عربستان سعودی خود خلبانی نمودند، از فرودگاه مهرآباد بلند شد و چرخی روی شهر تهران زد، شاهنشاه آریامهر شادی گروهی بی خرد و مزدور را دیدند و از مرزهای ایران بیرون رفتند. ساعت ۱۳ و ۲۱ دقیقه و ۵۹ ثانیه در زمانی که هواپیمای شاهنشاه از زمین ایران بلند شد، زلزله هولناکی شهر مشهد و شهرهای جنوبی استان خراسان چون قاین، بیرجند، فردوس، طبس، کاشمر، تربت حیدریه، تربت جام، نیشابور ، فریمان و گناباد را به سختی تکان داد و هزاران تن کشته و ده‌ها هزار تن زخمی شدند. پایگاه زلزله نگاری مشهد وابسته به دانشگاه فردوسی به آگاهی رساند که دستگاه‌ها سه ماه است که از کار افتاده‌اند. مرکز زلزله نگاری فنلاند این زمین لرزه را ۷٫۲ ریشتر ثبت کرد. دیگر شاهنشاه و شهبانو در کشور نبودند که به میان مردم نگون بخت بروند و آنان را در آغوش بگیرند، اشک هایشان را پاک کنند و دلداری دهند، و به جای خانه و کاشانه ویران شده آنها خانه‌هایی مدرن و زیبا برای روستاییان بسازند. زلزله قائن نیز مانند زلزله طبس به دست آخوندها افتاد و از یادها رفت و مردم سرگردان و بدبخت زیر و روی آوارها تنها ماندند.

شاهنشاه باور داشتند که سولیوان سفیر امریکا در ایران، گزارش درستی از چگونگی آنچه در ایران می‌گذرد به کاخ سفید نمی‌دهد، و خود اعلیحضرت می‌باید به امریکا بروند و با کارتر و بلندپایگان وزارت امور خارجه دیدار و گفتگو کنند و بگویند که کارهایی که آنها برای بر هم زدن ایران انجام می‌دهند، نه تنها برای ایران بلکه برای منطقه رویدادهای ناگوار دربردارد. برنامه پرواز به مقصد واشنگتن بود ولی جیمی کارتر از شاهنشاه درخواست کرد که در سر راه به امریکا در اسوان درنگی بکنند و با پرزیدنت انور سادات و جرالد فورد پرزیدنت پیشین امریکا درباره « قرارداد کمپ دیوید » دیدار و گفتگو نمایند. قرارداد صلحی که میان مصر و اسراییل بسته شد و شاهنشاه آریامهر در آن نقش بسیار کارسازی داشتند. بدین روی شاهنشاه پذیرفتند که نخست به مصر بروند و سپس به امریکا پرواز کنند. در اسوان از سوی پرزیدنت انور سادات پیشباز رسمی باشکوهی از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو انجام شد. پس از سه روز اعلیحضرت خواستند بدانند که چه روز و چه ساعتی وارد امریکا خواهند شد. سفیر امریکا در قاهره به آگاهی رساند: "شوربختانه مقامات امریکایی در حال حاضر، مسافرت اعلیحضرت را صلاح نمی‌دانند!" شاهنشاه پس از شنیدن این خبر فرمودند:

"اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به اسوان آمدم."[۲] بدین سان کارتر با یک نیرنگ بزرگ شاهنشاه ایران را از ایران بیرون برد و سپس از سفر اعلیحضرت جلوگیری کردند و خمینی را با کمک بختیار به ایران فرستادند.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر به خبرنگار اِن بی سی در مصاحبه‌ای گفت دگرگونی در رهبران دولت یا حتی تغییرات در حکومت ایران بدان معنا نیست که ایران دیگر وجود ندارد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ روح الله موسوی خمینی پیامی فرستاد و مردم به راه پیمایی در روز اربعین فراخواند و گفت که مردم با این راه پیمایی نظام را دفن می‌کنند. روزنامه‌ها خمینی را قائد اعظم و امام خمینی خواندند و در بزرگی و یگانگی این شیخک هندی تبار داستان‌ها گفتند. خمینی در پیامش برای روز اربعین گفت کشاورزان کشت دیمی نکنند، مفسدین کمبودهای دروغین بوجود آورده‌اند، بانک‌های اسلامی قرض الحسنه بدهند، نمایندگان غیرقانونی دو مجلس نباید به مجلس بروند، دانشگاهیان دژهای مبارزه، آشوب را ادامه دهند و استادان هوادار رژیم مشروطه را به دانشگاه راه ندهند، شورای سلطنت غیرقانونی است و هموندانش باید از شورا کناره گیری کنند، هموندان شورای انقلاب اسلامی در کشور هستند و به زودی شناسانده خواهند شد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ زنان و مردان خرد باخته به خیابان‌ها ریختند و پوسترهای خمینی آب نبات و شیرینی و گل پخش کردند، کسانی که ماتم زده بودند را کتک زدند و دشنام دادند. بودن زنان بسیار چشمگیر بود. زنان در خیابان‌ها به دست افشانی پرداختند و نعره‌های « شاه رفت » سردادند و نقل و شیرینی به هوا پرتاب کردند. نزدیک غروب در میدان‌های ۲۴ اسفند، راه آهن، توپخانه، فلکه اول تهران پارس تندیس‌های شاهنشاه و رضا شاه بزرگ را پایین کشیدند. در میدان ۲۸ امرداد ماه (مخبرالدوله) تندیس سمبل ۲۸ امرداد روز رستاخیز مردم ایران را سرنگون کردند. کارکنان بانک کشاورزی تندیس شاهنشاه را با ریسمان پایین کشیدند و نعره می‌زدند « زنده و جاوید باد راه شهیدان ما » ، هم چنین لوحه یادبود گشایش بانک کشاورزی را که در بانک برنشانده شده بود را نابود ساختند.

ShahRaftMargAmad26Dey2537a.jpg
ShahRaftMargAmad26Dey2537b.jpg
تندیس رضا شاه بزرگ را پایین آوردند
تندیس اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی
میدان بهارستان تهران
بدون شرح
DemoArbaiin2537d.jpg
DemoArbaiin2537b.jpg
DemoArbaiin2537a.jpg
شاه رفت؟ خاک بر سر تو شد!
شرم بر ملتی که امت شد
سرنوشت کشور و ملتی
ShahRaftMargAmad26Dey2537gTehranPahlaviAve1.jpg

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه دولت بختیار به ماموریت هشت سفیر کشور شاهنشاهی پایان داد: ۱- پرویز عدل در برزیل ۲- فریدون هویدا در سازمان ملل متحد ۳- پرویز راجی در انگلستان ۴- مهین دولتشاهی در دانمارک ۵- شعاع الدین شفا در ایتالیا ۶- علی معتضد در سوریه ۷- غلامرضا تاجبخش در هند ۸- شاپور بهرامی در فرانسه. اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا، خسرو اکمل سفیر ایران در استرالیا پیشتر از پست خود کناره گرفته بودند. پس از ۲۲ بهمن ماه خمینی همه سفیران نمایندگان سیاسی شاهنشاهی را به تهران فراخواند و دستور داد آنها را از فرودگاه به زندان برند و بیشتر سفیرها تیرباران کرد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جبهه ملی در جارنامه‌ای پشتیبانی خود را از راه پیمایی روز اربعین به آگاهی رساند و مردم را فراخواند: اربعین حسینی در میهن ما همه گاه روز پیوند با قیام سرور آزادگان و پیکارهای مقدس بازماندگان آن انقلاب درخشان بوده است. جامعه روحانیت مبارز تهران با روشن بینی و آگاهی کامل این روز تاریخی را روز راه پیمایی مردم اعلام کردند. جبهه ملی ایران به پشتیبانی از این تصمیم گیری به هنگام به همگامی با مردم قهرمانی که در دو راه پیمایی افتخارآفرین تاسوعا و عاشورا خواست بنیادی خود را در سرنگونی نظام سلطنت غیر قانونی اعلام داشتند، اینبار نیز با تمام قدرت در راهپیمایی اربعین شرکت خواهد کرد.در این لحظات سرنوشت ساز به رغم تلاش‌های مذبوحانه پاسداران استبداد، راه پیمایی اربعین بار دیگر نمایش همبستگی ملی و استواری ما در راه کسب آزادی و استقلال برای ساختن آینده درخشان میهن خواهد بود.

۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ به دنبال دستور خمینی نمایندگان انیرانی پان ایرانیست از نمایندگی در مجلس شورای ملی کناره گرفتند. روز ۳۰ دی ماه نیز ۲۱ تن دیگر از نمایندگان کناره گیری کردند.

۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ انبوهی از نظامیان در خیابان‌های اهواز به هواداری از شاهنشاه راه پیمایی کردند و فریاد می‌زدند " جاوید شاه - شاه باید برگردد ". روز پسین در دزفول و مسجد سلیمان نیز نظامیان به هواداری از شاهنشاه آریامهر پرداختند.

۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ علیرضا نوری زاده تازی زاده دشمن ایران نوشتارهایی با نام « ع ن » در روزنامه اطلاعات به چاپ رسانید: "سه ماه پیش سنجابی در پاریس با امام خمینی به این توافق دست یافت که سلطنت فعلی ایران غیرقانونی است و شرعیت خود را از دست داده است، به همین دلیل پس از تشکیل دولت ملی برای تعیین نظام آینده باید دست به یک همه پرسی زد، از همین جا می‌توان دریافت که داریوش فروهر در سفر خود به پاریس بی گمان، نظر امام خمینی را در مورد این رفراندوم و ترکیب دولت ملی و نحوه روی کار آمدن آن جویا خواهد شد..." پس از راه پیمایی اربعین نوشت

۲۹ دی ماه ۲۵۳۷ راه پیمایی اربعین به رهبری جامعه روحانیت مبارز تهران و در نبودن ماموران فرمانداری نظامی و ماموران راهنمایی و رانندگی برگزار شد. آرنگ‌هایی چون: ۱- تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ۲- حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله ۳- وای به روزی که مسلح شویم، درصدد خون برادر شویم ۴- نظام شاهنشاهی عامل هر فساد است، جمهوری اسلامی مظهر عدل و داد است ۵- فرموده خمینی برچیدن یزید است، کابینه بختیار یک حیله جدید است ۶- ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمی‌خواهیم ۷- در طلوع آزادی، جای شهدا خالی ۸- من برای نجات اسلام و ایران به ارتش دست برادری می‌دهم (امام خمینی) ۹- امریکاست که وکلا را بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می‌کند (امام خمینی) ۱۰- شورای انقلاب اسلامی تحت لوای رهبر نامی ۱۱- بنا به رای ملت مظلوم، شورای سلطنت بود محکوم ۱۲- کارگر کارگر ای کارگر ما با هم متحد می‌شویم تا برکنیم ریشه استثمار درود درود درود بر خمینی ۱۳- ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی ۱۴- تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ۱۵- خمینی خمینی تو وارث حسینی عربده کشیده شد. در این راه پیمایی میان گروه‌ها چپ و راست بر سر آرنگ‌ها و پوسترها کشمکش درگرفت، گروهی می‌گفتند آرنگ‌ها و پوسترها باید آنهایی باشد که آخوندها برگزیده‌اند. از میدان ۲۴ اسفند چریک و مجاهد و دیگر گروهک‌های چپ را به خیابان آیزنهاور راه ندادند و این گروه به سوی خیابان سی متری به راه افتادند و در خیابان‌های فرعی پراکنده شدند. گروه دیگر به سوی میدان شهیاد آریامهر رفتند. در این راه پیمایی تنها یک پرچم سه رنگ شیر و خورشید ایران بود که آن را هم دستور دادند پایین بیاورند. شمار زنان با چادر مشکی چشمگیر بود. میان زنان بی حجاب روسری پخش کردند و سرانجام زنان بدون چادر مشکی را بیرون کشیدند و به خانه هایشان پس فرستادند.

مهدی بازرگان خائن به کشور و ملت ایران بالای خودرویی ایستاد و قطعنامه هشت ماده‌ای جبهه ملی راه پیمایی را خواند. کمیته برقراری راه پیمایی روحانیت در روز اربعین نیز قطعنامه‌ای بیرون داد که در آن مژده برپایی شورای انقلاب اسلامی را به آگاهی رسانید و شاهنشاهی پهلوی و دولت بختیار را غیرقانونی و واپسگرا خواند، از ارتشیان خواسته شد امت را پشتیبانی کنند، از نمایندگان مجلس خواسته شد که از پست خود کناره بگیرند و از هموندان شورای سلطنت خواسته شد که غیرقانونی بودن خود را به آگاهی امت برسانند.

رادیو بی بی سی شمار راه پیمایان را بیش از دو میلیون تن جار زد ولی با نرم افزارهای مدرن نشان داده شد که کمی بیش از ششصد هزار تن در این راه پیمایی بوده‌اند. رادیو بی بی سی افزود مردم با گام‌های خود به رژیم اسلامی رای دادند. رادیو بی بی سی سدای استعمار خودش را برای برقراری جمهوری اسلامی پاره پاره کرد.

۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ سیدجلال الدین تهرانی تازی زاده‌ای دیگر برای دیدار با خمینی به فرانسه پرواز کرد. ابراهیم یزدی گفت شرط دیدار خمینی با سید جلال تهرانی کناره گیری وی از ریاست شورای سلطنت است. دیگر دشمنان شاهنشاه و خائنان به کشور و ملت ایران چون خسرو قشقایی برادر کوچک ناصر قشقایی از آلمان، نصراله سیف پور فاطمی برادر بزرگ حسین فاطمی و سیدعلی شایگان از بنیانگزاران جبهه ملی از آمریکا وارد پاریس شدند و دیدارهای درازی با خمینی داشتند. غلامحسین ساعدی چامه سرای توده‌ای از آمریکا راهی لندن شد و با احمد شاملو چامه سرای هرویینی دیدار کرد. وی سپس به ایران بازگشت و گفت: مردم دولت منتخب شاه را نمی‌پذیرند و به بختیار اعتماد نخواهند کرد.[۳]

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ در چند روز پایانی دی ماه خانه فرماندار و شهردار خوی به آتش کشیده شد. کنترل شهر تبریز به دست شماری از جوانان افتاد و سه کلانتری برچیده شد. سازمان اطلاعات و امنیت چالوس برچیده شد.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ خمینی دو کمیسیون برای دیده بانی بر سفارت و کنسولگری‌های ایران در امریکا و دیگری برای هماهنگ ساختن اعتصاب‌های ایران برپا کرده است. جلیل ضرابی رییس این کمیسیون در امریکا می‌باشد تا پس از برکناری زاهدی سرپرستی سفارت و کنسولگری‌ها را به گردن بگیرد.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ خطرناکترین تروریست‌ها به دستور شاپور بختیار از زندان آزاد شدند. بیشتر این زندانیان تروریست‌هایی بودند که حمله‌های مسلحانه کرده و آدم کشته بودند به زندان ابد محکوم بودند. مسعود رجوی، موسی خیابانی که میان آزاد شدگان هستند پس از آزادی بی درنگ در پیامی به یاسر عرفات ابراز داشتند: " در میهن خونبارمان جنبشی بزرگ به راه افتاده و قائد پرافتخار آن امام مجاهد اعظم خمینی بارها هر گونه رابطه با اسراییل پای فشرده است." [۴] خبرگزاری رسمی لیبی گزارش داد که لیبی بنای یادبودی در شادی پیروزی انقلاب ملت ایران و بیرون رفتن شاه ایران از کشور ساخته است و روی آن نوشته‌اند: به یادبود پیروزی انقلاب ایران به رهبری حضرت آیت الله خمینی و پایان یافتن رژیم شاه

به خودروی سرلشکر لطیفی مجاهد و چریک و توده‌ای کوکتل مولوتف پرتاب می‌کنند و شیشه‌های خودرو را می‌شکنند
سرلشکر لطیفی از خودرو پیاده می‌شود
GeneralTaghiLatifi21Bahman1357b.jpg
GeneralTaghiLatifi21Bahman1357d.jpg

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ روستاییان میهن پرست و هوادار شاهنشاه در خوی، سلمان، بروجرد، کرمانشاه، مشکین شهر و دیگر شهرها به خمینی چیان شهرنشین یورش بردند. روستاییان آذربایجان به هفت آخوند یورش بردند. روزنامه‌ها این مردم میهن پرست را چماقداران خواندند. در روز اربعین نیز انبوهی از زنان و مردان عشایر و روستاهای پیرامون با چماق و بیل و داس و اسلحه گرم به مشکین شهر یورش بردند، آرنگ‌های « زنده باد شاه » دادند و فرتورهای خمینی را پاره کردند. شهرنشینان تنها به خانه‌های خود رفتند و به روستاییان یاری ندادند.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ آیت اله العظمی شریعتمداری، مرعشی نجفی، گلپایگانی و روحانی به آگاهی رساندند که از دولت شاپور بختیار پشتیبانی نخواهندکرد.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ بیش از ۱۳۸ تن از نمایندگان محلس شورای ملی در پایان نشست مجلس، بار دیگر سوگند خوردند که به هیچ روی سنگر پارلمان را با نگرش به شرایط حساس کشور ترک نکنند و جلوگیری کنند که احساسات همکاران پارلمانی بر خرد چیره شود. این نمایندگان از دیگر همکاران خود که با کناره گیری از انجام خویشکاری‌های خود شانه خالی کرده‌اند نکوهش نمودند.

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ روزنامه ساندی تلگراف گزارش بلند بالایی درباره یک قشون چریک‌های تروریست ایرانی که از سوی یاسر عرفات و معمر قذافی آموزش دیده‌اند به چاپ رساند. ساندی تایمز نوشت این گروه تروریست که بیش از دو هزار تن می‌باشند، همگی تا بُن دندان مجهز به سلاح‌های ساخت شوروی که سرهنگ معمر قذافی به آنها داده است می‌باشند و از ۱۲ ماه گذشته از لیبی و پایگاه‌های فلسطینی به درون ایران رخنه کرده‌اند. افزون بر این، این گروه میلیون‌ها دلار از سرهنگ قذافی برای سرنگونی شاهنشاهی مشروطه دریافت کرده‌است. این تروریست‌ها همان کنفدراسیونی‌ها، همان چریک‌های فدایی و مجاهدین، همان بورسیه‌های دولت ایران هستند که پس از فراگرفتن تاکتیک‌های جنگی و ترور در اردوگاه‌های لیبی و فلسطینی در لبنان و سوریه، برای به دست آوردن تجربه آدم کشی و ترور به جنوب لبنان رفته‌اند و با اسراییلی‌ها جنگیده‌اند.

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ صادق قطب زاده از نزدیکان خمینی گفت بین آیت الله و بختیار هیچ گونه سازشی شدنی نیست چرا که دولت غیرقانونی است. شورای انقلاب اسلامی برگزار و پس از روی کار آمدن یک دولت موقت، بر پایه برنامه‌ای که ریخته شده است رفراندوم انجام می‌شود و جمهوری اسلامی برپا می‌شود. نتیجه رفراندوم از هم اکنون روشن است که جمهوری اسلامی خواهد بود!!

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ احمد کیوانی مدیر داخلی پناهگاه کودکان عقب افتاده که در آن بیش از ۳۰۰ کودک و نوجوان نگاهداری می‌شوند ، برای فراهم ساختن خوراک برای کودکان درخواست کمک کرد. وی گفت که تاکنون خوراک برای پناهگاه از فروشگاه کورش فراهم می‌شد، هم اکنون پناهگاه با تنگی فراوان روبرو است، فروشگاه‌ها بیش از چند کیلو برنج نمی‌فروشند، در جایی که روزانه برای کودکان پنجاه تا شصت کیلو برنج پخته می‌شود. پناهگاه برای ۴۸ ساعت دیگر ذخیره خواروبار دارد.

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ بامدادان در رضاییه یک تانک با مسلسل چرخان وارد خیابان پهلوی شد. سپس شماری از ماموران مسلح میهن پرست شهربانی و ارتش به خیابان ریختند و روستاییان شاه پرست نیز با چماق مامورین را همراهی کردند. مامورین که تیراندازی هوایی می‌کردند همه پوسترهای خمینی را از پشت شیشه‌های مغازه‌ها و فروشگاه‌ها برداشتند و پاره کردند. همین کار با ورود تانکی دیگر نیز به چهارراه عسکرآباد رضاییه تکرار شد. در سراسر کشور میهن پرستان در شهرها و روستاییان شاه پرست با چماق مزدوران کمونیست و خمینی چیان را تار و مار می‌کنند. شوربختانه رسانه‌ها این خبرها را بسیار کوچک و بی اهمیت می‌نویسند و از میهن پرستان و شاه پرستان، با واژگان شورشی و چماق به دست یاد می‌کنند.

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ سیدجلال الدین تهرانی تازی زاده که برای دیدار خمینی به فرانسه پرواز کرده بود به دستور خمینی از ریاست شورای سلطنت کناره گرفت و در فرانسه ماند و دیگر به ایران بازنگشت. سید جلال الدین تهرانی نوشت: قبول ریاست شورای سلطنت ایران از طرف این جانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تامین آرامش احتمالی آن بود. ولی شورای سلطنت به سبب مسافرت این جانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعا تغییر یافت به طوری که برای احترام به افکار عمومی باتوجه به فتوای حضرت آیت الله العظمی خمینی دام برکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا آن را غیرقانونی دانسته کناره گیری کردم. ... محمد الحسینی سید جلال الدین تهرانی

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو با پیشباز رسمی و گرم ملک حسن پادشاه مغرب وارد مراکش شدند. شاهنشاه که خود هواپیما را خلبانی می‌کردند از اسوان به سوی مراکش پرواز کردند و وارد آسمان لیبی و الجزایر نشدند. شاهنشاه و شهبانو رهسپار « جنت الکبیر » کاخ زمستانی ملک حسن شدند.

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ جرالد فورد پرزیدنت پیشین امریکا در اسوان با شاهنشاه آریامهر دیدار کرد در مصاحبه‌ای به خبرنگاران گفت که شاهنشاه باور دارند که امریکا آن گونه که باید و شاید به اوضاع ایران توجه نکرده است. جرالد فورد و شاهنشاه و انور سادات هر سه دیدگاهشاه این است که یک تهدید جدی و عملی از سوی شوروی در این منطقه از جهان وجود دارد وی یادآور شد که در کودتای افغانستان و اقدام اتیوپی علیه سومالی و رویدادهای ایران دست‌های شوروی در کار می‌باشد. فورد هم چنین در پاسخ به اینکه امریکا در برابر این بحران‌ها چه کرده است گفت که سیاست امریکا سیاست صبر و انتظار است و این سیاست خطرناکی است و شاهنشاه ایران نیز خود را با سیاست « شل کن سفت کن » کارتر روبرو دیده است. هم چنین هفته نامه نیوزویک می‌نویسد شاهنشاه ایران از اینکه روزنامه نگاران غربی دیدگاه‌های وی را در این زمینه که کمونیست‌ها انقلاب ایران را در انحصار خود گرفته‌اند، نپذیرفتند، شگفت زده شده‌اند.

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ رمزی کلارک وزیر پیشین دادگستری امریکا با خمینی در نوفل لو شاتو دیدار و گفتگو کرد. کلارک در مصاحبه‌ای گفت که خمینی مرد بسیار باهوشی است و کلید مشکلات ایران در دست وی است، کلارک خمینی را رهبر شیعیان جهان خواند!. کلارک هم چنین به دیدارش از ایران ۱۰ تا ۲۰ ژانویه و دیدارش با شاپور بختیار نخست وزیر، کریم سنجابی رهبر جبهه ملی، مهدی بازرگان از سیاستمداران نزدیک به خمینی و سولیوان سفیر امریکا در ایران اشاره کرد. کلارک گفت سولیوان بدین باور است که دولت بختیار « نمایی » بیش نیست و این دولت یک راه حل سد در سد نمی‌تواند باشد، خمینی از پشتیبانی اکثریت ملت ایران برخوردار است و بدین سان بدون رهبر شیعیان پیدا کردن راه حلی برای مسایل ایران شدنی نیست.

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران وابسته به جبهه ملی گفت ... چون این مجلس، مجلس ملی و مردمی نیست و در بین مردم هم پایگاه محکم و شناخته شده‌ای ندارد، بهتر آن است که نمایندگانش قبل از انحلال استعفاکنند تا راه برای استقرار یک حکومت ملی و در پناه آن انتخابات مردمی باز شود. رحیم عابدی سخنگوی نهضت رادیکال ایران گفت مجلس سنا و شورای ملی غیرقانونی بوده و باید این مجلسین غیرقانونی منحل شوند. رحمت اله مقدم دبیر نهضت رادیکال ایران به دست بوسی آیت اله خمینی رفته است تا درباره هدف‌های نهضت بر حق ملت ایران به گفتگو پردازد. علی اصغر حاج سید جوادی توده‌ای انیرانی نیز که گروه جنبش را رهبری می‌کند در نوشتارهای گوناگون خود درباره رژیم فاسد و استبداد در روزنامه اطلاعات قلم فرسایی کرد.

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ تیمسار سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران و حومه با داشتن فرمانداری نظامی از سوی نخست وزیر و همزمان وزیر کشور شاپور بختیار به ریاست شهربانی کشور برگزیده شد. ارتشبد قره باغی در گفتگویی با رسانه‌ها سخنان بی سر و ته گفت که ارتش کودتا نخواهد کردو هیچ گونه برنامه ریزی برای این کار صورت نگرفته است بلکه وظیفه ارتش اجرای قانون اساسی است [؟] -

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ فئودال‌ها در شمیران راه پیمایی به راه انداختند و خواستار بازگشت زمین‌هایی را که در اصلاحات ارضی و یا زمین‌هایی که شکارگاه سلطنتی نام دارد و از آنها گرفته شده است به مالکیت خود شدند. آیت الله شریعتمداری در گفتگویی با بی بی سی در شهر قم در پاسخ به پرسش اینکه آیا وی خواهان بازگرداندن زمین‌های موقوفه به آخوندها هستند؟ گفت کارهای برخلاف قانون و برخلاف قانون وقف و قانون عدالت انجام گرفته است از این نظر البته باید جلوی این حیف و میل‌ها در هر مرحله باشد گرفته بشود.

۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ گروه منصورون با چاپ جارنامه‌ای به آگاهی رساند که سرگرد محمود عیوقی رییس گارد دانشگاه جندی شاپور اهواز را اعدام انقلابی کرده است. هنگامی که سرگرد عیوقی از خانه اش در منطقه « کمپلو » اهواز بیرون می‌آمد تروریست‌ها از درون یک خودرو به وی شلیک کردند. سرگرد عیوقی به سختی زخمی شد ولی از مرگ رهایی یافت.

۳ بهمن ماه ۲۵۳۷ از ساعت هشت بامداد هزاران تن در استادیوم امجدیه گردآمدند و با آرنگ‌های « استقلال آزادی قانون اساسی » پشتیبانی خود را از قانون اساسی مشروطه نشان دادند.

۴ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار نخست وزیر دو لایحه نوین را به مجلس شورای ملی داد.[۵]

۴ بهمن ماه ۲۵۳۷ مسعود رجوی و موسی خیابانی دو تروریست هموند سازمان مجاهدین خلق که چند روز پیش از زندان آزاد شدند به نمایندگی از سوی دیگر هموندان سازمان پیامی برای یاسر عرفات ، همان ابوعمارشان نوشتند و از کمک و پشتیبانی سازمان تروریستی الفتح با انقلابیون ایران سپاسگزاری کردند. جواد زرگرزاده حمیدرضا اشراقی، محمد مشرف موحدی و نهاوندی از تروریست‌های خطرناک سازمان مجاهدین که به تازگی از زندان آزاد شده بودند در قم سخنرانی کردند.

۴ بهمن ماه ۲۵۳۷ گروهی از همافران نیروی هوایی از سه راه آذری راه پیمایی کردند و تا میدان شهیاد آریامهر با آرنگ‌هایی همبستگی خود را با شورش نشان دادند. ساعت ۱۵ گروهی دیگر از همافران نیروی هوایی در برابر ستاد فرماندهی نیروی هوایی در خیابان فرح آباد راه پیمایی کردند و عربده می‌کشیدند به فرمان خمینی - نظامیان ملی - ز طاغوت گُسستیم - به ملت پیوستیم . گروهی دیگر در خیابان آیزنهاور با در دست داشتن کارت‌های شناسایی خود عربده می گشیدند « ما پرسنل هوایی هستیم - ما منتظر خمینی هستیم » . هم چنین گروهی از همافران و خانواده هایشان در پایگاه یکم شکاری و ترابری در برابر خانه‌های سازمانی با تیراندازی هوایی راه پیمایی کردند و گروهی را از میان برگزیدند تا با طالقانی دیدار کنند. این گروه گفتند که نمایندگان پادگان شماره ۳ ، پایگاه یکم ترابری - پایگاه یکم شکاری - پدافند هوایی - فرماندهی آموزش هوایی و قصر فیروزه هستند.

۴ بهمن ماه ۲۵۳۷ کمیته‌ای به نام « کمیته آیت الله خمینی » در امریکا سازمان داده شد. سخنگوی این کمیته شهریار روحانی گفت که خمینی از اسد همایون دبیر سفارت در امور سیاسی خواسته است که کارهای سفارت ایران در واشنگتن را سرپرستی کند.

۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ بیش از ۳۰ دانشجوی ایرانی به کنسولگری ایران در حیدرآباد هند یورش بردند، سرکنسول را به گروگان گرفتند، پرچم خمینی را بالا بردند، فرتورهای شاهنشاه را پایین کشیدند و پوستر بزرگی از خمینی را از بام ساختمان کنسولگری آویزان کردند.

۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ بیش از ۱۵۰٬۰۰۰ تن از هواداران قانون اساسی مشروطه با آرنگ‌های استقلال، آزادی، قانون اساسی برای پایداری حکومت مشروطه و شاهنشاهی پارلمانی ایران در تهران و دیگر شهرها راه پیمایی کردند و با در دست داشتن پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران و فرتورهایی از شاهنشاه، شهبانو و ولیعهد پشتیبانی خود را از حکومت مشروطه پارلمانی ایران اعلام داشتند. در تهران راه پیمایان در استادیوم امجدیه گردآمدند. میهن پرستان سپس از استادیوم امجدیه راهی خیابان روزولت و سعدی شمالی و بهارستان شدند. در درازای راه انیرانیان و تروریست‌ها در پیاده روها ایستاده بودند، زمانی که میهن پرستان هوادار قانون اساسی مشروطه با آرنگ‌های « زنده باد شاه » و فرتورهای شاهنشاه به خیابان‌های مرکزی شهر رسیدند، تروریست‌ها و دشمنان ایران با عربده‌های « مرگ بر شاه » و با سنگ و چماق به میان ایرانیان رفتند. این درگیری در میدان سپه و خیابان سپه و دروازه دولت به اوج خود رسید. انیرانیان با چوب و قمه و کارد به جان مردم ایران افتادند. تروریست‌های انیرانی به خبرنگاران نیز سنگ پرتاب کردند و به آنان یورش بردند تا خبر و فرتوری از راه پیمایی هواداران قانون اساسی مشروطه به چاپ نرسد. در دیگر شهرهای ایران نیز چون تبریز، مسجد سلیمان، سنندج، بیرجند، پل دختر، کرمانشاه، و اهواز مردم با در دست داشتن فرتورهای شاهنشاه و شهبانو و ولیعهد و پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران با آرنگ‌های « شاه باید برگردد » و « جاوید شاه » به راه پیمایی پرداختند. مردم با در دست داشتن پلاکات‌هایی که روی آن نوشته شده بود: « روزنامه‌های اطلاعات و کیهان استعمارگرند » و « درود بر شاه دادگستر » به رادیو بی بی سی و رادیو مسکو یورش بردند. از سوی دیگر هواداران خمینی برای مردم خط و نشان می‌کشیدند که آنها را خواهند کُشت. نیروهای ارتش میان دو گروه از خونریزی جلوگیری کردند.

۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ روزنامه پراودا ارگان حزب کمونیست شوروی در بررسی آشوب ایران نوشت: "شعار رهبران مذهبی ایران مترقی است." پراودا به بودجه سازمان امنیت و اطلاعات کشور ایران و دوستی ایران با امریکا اعتراض کرد و افزود که در راه پیمایی‌ها گروه‌هایی پلاکات‌هایی در بهبود پیوندها با شوروی در دست داشته‌اند و ابراز امیدواری کرد که بزودی شوروی با ایران نزدیک تر خواهد شد.

۶ بهمن ماه ۲۵۳۷ مهدی عراقی هموند گروه تروریستی فداییان اسلام و از یاران خمینی در نوفل لوشاتو در گفتگویی با خبرنگاران گفت ما ۳ نخست وزیر عبدالحسین هژیر، سپهبد رزم آرا و حسنعلی منصور را اعدام کردیم.

۸ بهمن ماه ۲۵۳۷ بامدادان ساعت ۹ و ۵۵ دقیقه از سوی « سازمان تروریستی موحدین » شاخه دیگر نظامی تروریستی فداییان اسلام خودروی غلامحسین دانشی نماینده آبادان در مجلس شورای ملی به رگبار مسلسل بسته شد. به غلامحسین دانشی که از خانه خود رهسپار مجلس شورای ملی بود، از درون یک خودروی پژوی سبز رنگ تیراندازی شد. چند گلوله به بدنه خودرو و دو گلوله به کتف و سینه دانشی خورد. دانشی نخست به بیمارستان ۲۵ شهریور برده شد و جراحی شد و سپس به بیمارستان دیگری جا به جا گردید. سازمان تروریستی موحدین در بیانیه‌ای که به چاپ رساند نوشت: به پیروی از فرمان امام خمینی در مورد استعفای نمایندگان مجلسین غیرقانونی ... بدین وسیله به تمامی نمایندگان مجلسین غیرقانونی اخطار می‌شود که در صورت سرپیچی از فرمان امام سرانجامشان چنین خواهد بود... . دانشی در بیمارستان به خبرنگاران گفت که تا جان در بدن دارد از نمایندگی مجلس شورای ملی کناره نخواهد گرفت.

۹ بهمن ماه ۲۵۳۷ چریک‌های فدایی خلق به ستاد ژاندارمری در میدان ۲۴ اسفند یورش بردند و این مرکز را با مسلسل زیر رگبار گرفتند. تروریست‌های چریک‌های فدایی خلق سرلشکر تقی لطیفی رییس آجودانی ژاندارمری را از خودروی خدمتش بیرون کشیدند و با چاقو و لگد به سختی زخمی کردند و پیکر وی را تا دانشگاه تهران روی زمین کشیدند و پیوسته با لگدهایشان به پیکر نیمه جان سرلشکر لطیفی می‌کوبیدند. شماری از مردم با خواهش و لابه پیکر نیمه جان تیمسار لطیفی را در دانشگاه تهران از چنگ چریک‌های فدایی بیرون کشیدند و به بیمارستان ۵۰۱ ارتش بردند. در این روز مجاهدین و چریک‌های فدایی خلق و توده‌ای‌ها که همه مسلح بودند به همراه فلسطینی‌ها تهران را در دود و آتش فروبردند.

۹ بهمن ماه ۲۵۳۷ دانشجویان مسلمان دانشگاه ملی ایران به آگاهی رساندند که در این دانشگاه کلاس‌های اسلام شناسی دایر شده است و مردم را برای نامنویسی در این کلاس‌ها فراخواندند. آموزگاران این کلاس‌ها جلال گنجه‌ای، دکتر فرهنگ، هاشمی رفسنجانی، دکتر ملکی ، زهرا رهنورد و امامی می‌باشند

۱۰ بهمن ماه ۲۵۳۷ تهران چهارمین روز است که در آتش می‌سوزد. تروریست‌های آموزش دیده در لیبی و کمپ‌های یاسر عرفات در غرب تهران، پیرامون دانشگاه تهران با بر پاکردن آتش و دگرگون ساختن خیابان‌ها به پهنه جنگ، درس هایشان را پس دادند.

مرگ آمد - ورود خمینی و همدستانش

شاه رفت مرگ آمد
مامور اطلاعاتی فرانسه و خمینی
باید آرمهای اسلامی باشد... باید این شیر خورشید منحوس قطع بِشَد. علم اسلام باید باشد

۱۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ ساعت ۹ و سی دقیقه بامداد جمبوجت ۷۴۷ ارفرانس از پاریس بر باند فرودگاه مهرآباد نشست. روح الله خمینی ، ابوالحسن بنی صدر، داریوش فروهر، ابراهیم یزدی، صادق قطب زاده، داریوش فروهر ، حبیب الله عسگراولادی، محمد مهدی عراقی، احمد خمینی، مرتضی مطهری، حجت الاسلام سید محمود دعایی، حجت الاسلام محمدعلی صدوقی، آیت الله حسن لاهوتی اشکوردی، آیت الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی، سید محمود دعایی، محمد منتظری، سید محمد موسوی خوئینی‌ها، حسن حبیبی، صادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، تقی ابتکار پدر معصومه ابتکار، احمد غضنفرپور، شاهرخ حاتمی، سید رسول صدر عاملی، هادی غفاری، محسن سازگارا، احمد غضنفرپور، اسماعیل فردوسی پور، محمد مکری کیوانپور کرمانشاهی، حجت الاسلام محمدحسین املایی به همراه نزدیک به ۱۲۰ تن روزنامه نگار خارجی و چند روزنامه نگار ایرانی و بیش از سی تن از هموندان کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور در این پرواز بودند.

در پای هواپیما هموندان جبهه ملی و کریم سنجابی رهبر جبهه ملی برای خوش آمدگویی ایستاده بودند. خمینی و همراهان به سالن فرودگاه مهرآباد وارد شدند. در این هنگام سرود « خمینی ای امام » خوانده شد. سپس خمینی سخنانی ایراد کرد.

پرونده:Chaos1357WilliamSullivan va Revolutionaries.jpg
سولیوان و رفقای کنفدراسیونی اش در تهران
تروریست‌ها با چاقو به جان مردم ایران افتادند
مجاهد و چریک بر سر یک سرباز جوان ریختند
توده‌ای و اسلامیست و چریک و مجاهد خیابان شاهرضا

پس از بیرون آمدن از سالن فرودگاه خمینی و همراهان سوار بر خودروها رهسپار بهشت زهرا شدند. رانندگی خودروی خمینی با رفیق دوست بود. در درازای راه گروه‌های سیاسی با پلاکاردها ایستاده بودند. جبهه ملی‌ها با پلاکاردهایی که روی آن « به راه خمینی و به راه مصدق در یک صف » و « مقدم امام گرامی باد » و « مقدمت گرامی باد سروری، امامی و مولایی » خودنمایی می‌کردند. هموندان حزب توده با پلاکاردهایشان و پرچم داس و چکش پیرامون دانشگاه تهران ایستاده بودند. پرچم سازمان مجاهدین خلق و پلاکاردهای سازمان چریک‌های فدایی خلق دیده می‌شد. سرانجام خمینی و همراهان به قطعه ۱۷ گورستان بهشت زهرا ریختند. در گورستان بهشت زهرا سِن تاتری برپا شده بود، دوربین‌های تلویزیون ملی ایران برای پخش مستقیم برنامه کارگذاشته بودند و تماشاچیان دست چین شده در گورستان ایستاده بودند. خمینی سخنرانی‌اش را آغاز کرد که در آن مو به مو برنامه سیاسی ایران را برای مردم ایران گفت:[۶] این سخنرانی خمینی اعلامیه حکومت بود که حکومت نوین از دیدگاه خمینی چگونه خواهد بود. خمینی روشن کرد که قانون اساسی مشروطه باید از میان برداشته شود و قانون اساسی نوین و حکومتی نوین بر پایه قوانین اسلامی باید برقرار گردد. خمینی برای همگان روشن ساخت که برنامه وی برقراری حکومت اسلامی است، همه مردم ایران این سخنرانی را شنیدند و هیچ کس به ویژه آنان که در روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ [۷] با وی بودند خاموش ماندند.

۱۲ بهمن ماه دکتر اسد همایون دبیر سفارت شاهنشاهی ایران در آمریکا غیرقانونی دستور داد که عکس‌های شاهنشاه از دیوارهای سفارت پایین کشیده شود. در پی این کار علی اکبر طباطبایی وابسته مطبوعاتی سفارت و ژنرال رفیعی دوباره عکس‌های شاهنشاه را به دیوارهای سفارت نصب کردند که این سبب درگیری با اسد همایون شد. علی اکبر طباطبایی گفت که اسد همایون غیرقانونی دستور تعطیل سفارت ایران را داده است ولی سفارت هنوز باز است.

۱۳ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی دکتر عبدالحسین علی آبادی یکی از هموندان شورای سلطنت از مقام خود کناره‌گیری کرد.

۱۳ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ساعت شش بامداد چهار مرد مسلسل به دست و با اسلحه کمری از دیوار خانه فریدون زندی کارمند دون پایه سازمان اطلاعات و امنیت کشور بالا رفتند و او را از بستر بیرون کشیدند و در برابر چشم اشکبار همسر و فرزندان کوچک و پدر و مادرش با شلیک سه گلوله به قتل رساندند. گروهی به نام چریک‌های توحیدی این انجام این قتل را به گردن گرفتند.

۱۳ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی میان نمایندگان وزارت پدافند ملی ایران و اریک فون ماربُد[۸] از وزارت دفاع امریکا موافقت نامه‌ای دایر بر سازماندهی نوین ارتش شاهنشاهی و پایان به همکاری‌های نظامی میان دو کشور به دستینه شد. بر پایه این موافقتنامه، کارشناسان و مشاورین نظامی امریکایی آغاز به بیرون رفتن از ایران نمودند و اسلحه‌های بسیار مدرن نظامی امریکا از ایران به امریکا بازگردانده شد. در واقع سفر ماربد به ایران برای گرفتن سپارش‌های نظامی نوین بود ولی پس از بازگشتن خمینی به ایران و رویدادهایی که در آن هفته پیش آمده بود، پایان دادن به همکاری‌های نظامی دستینه شد. ۱۴ بهمن ماه اریک فون ماربد و ژنرال هویزر ایران را ترک کردند. از این روز ارتش شاهنشاهی به حال خود گذاشته شد.

۱۴ یهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی روح الله خمینی از مدرسه شماره ۲ علوی در خیابان ایران در یک مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی و با بودن بیش از ۲۰۰ خبرنگار ایرانی و خارجی، نظامی شاهنشاهی ایران را غیرقانونی اعلام کرد و افزود که دولت بختیار باید کنار برود. خمینی افزود هموندان شورای انقلاب برگزیده شده‌اند و دولت به زودی شناسانده خواهد شد. خمینی گفت زمانی دیدار با بختیار انجام خواهد شد که او استعفا دهد. خمینی گفت که با ارتش شاهنشاهی در تماس بوده است و از ارتش می‌خواهد هر چه زودتر به او بپیوندند.

همافران نیروی هوایی در برابر خمینی ۱۵ بهمن
خمینی بازرگان را نخست وزیر می‌نامد ۱۶ بهمن
USAmbassadorBazarganEntezamBahman1357.jpg
سولیوان شتابان بازرگان نخست‌وزیر خمینی را به سفارت امریکا می‌خواند
کشتار گارد شاهنشاهی از سوی نیروی هوایی و همدستانشان ۲۰ بهمن

۱۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی همافران نیروی هوایی با یونیفورم نظامی در مدرسه شماره ۲ علوی در خیابان ایران در برابر خمینی با احترام نظامی ایستاند و وفاداری خود را نسبت به او با خواندن شعارهای « ما همه سرباز توایم خمینی/ گوش به فرمان توایم خمینی ابراز داشتند.

۱۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاپور بختیار نخست وزیر در یک گفتگوی رادیویی بر مواضع خود پافشاری کرد و ارادت خود را به امام خمینی اعلام نمود. وی گفت مملکت ما در ۲۵ سال گذشته دارای دولت‌های فاسد بوده و یک رژیم دیکتاتوری برای سرپوش گذاشتن بر این فساد هر روز محکمتر می‌شده است. حکومت من رژیم دیکتاتوری شاه و جمهوری لیبی نیست. من از کسی فرمان گرفتم که دکتر مصدق و وزرای او هم گرفتند. بختیار هم چنین افزود که جمهوری اسلامی برای وی مجهول است.

۱۵ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به گزارش خبرگزاری فرانسه، ارتشبد فریدون جم که در لندن زندگی می‌کند کسی که سه هفته پیش پست وزارت جنگ دولت بختیار به او پیشنهاد شده بود گفت که فقط تفاهمی میان رهبران مذهبی و ارتش می‌تواند بحران کنونی ایران را حل کند.!!!

۱۶ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی خمینی در یک مصاحبه با رسانه‌ها با بودن بیش از ۳۰۰ خبرنگار ایرانی و خارجی در مدرسه علوی محل زندگی خمینی، مهدی بازرگان را نخست وزیر نامید.[۹] خمینی پس از معرفی بازرگان گفت:

من که ایشان را حاکم کرده‌ام یک نفر آدمی هستم که به ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم این کار را کرده‌ام. ایشان واجب الاتباع است و ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست یک حکومت شرعی است. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است. قیام بر ضد این حکومت قیام بر ضد حکومت الهی و قیام بر ضد خداست و قیام علیه خدا کفر است. قیام علیه این حکومت جزای بسیار دارد.

مهدی بازرگان پس از انتصاب به نخست وزیری به پرسش خبرنگاران پاسخ داد و بیشتر پاسخ‌های وی سبب خنده باشندگان می‌شد. بازرگان در پاسخ به خبرنگاران گفت که کابینه او نه کابینه سایه است و نه خیال بلکه بسیار جدی است. در پاسخ به جمهوری اسلامی چه جور حکومتی است؟ جواب داد: توضیح آن طولانی است ولی حکومت بسیار عالی و خوب است.

با اعلام نخست وزیری بازرگان، تروریست‌های وارد شده به ایران و دانشجویان آغاز به ویران ساختن تندیس‌های رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی نمودند، فرتورهای اعلیحضرتین را از وزارتخانه‌ها پایین آوردند و در خیابان‌ها سنگریندی کردند و مردم ایران را کشتند و به سربازان و ارتشیان یورش بردند.

۱۶ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی هارولد براون وزیر دفاع امریکا در نشست کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت دولت ایران رویهم رفته ۷ میلیارد دلار از سپارشات تسلیحاتی خود به امریکا را لغو کرده است. سپارش لغو شده ایران در بر گیرنده ۱۶۰ فروند هواپیمای جنگنده اف- ۱۶ و هم چنین ۷ فروند آواکس، افزون بر آن ۱۶ فروند هواپیمای اکتشافی اف- ۴ و دو ناوشکن و شماری موشک می‌باشد.

۱۷ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاپور بختیار آخرین خیانت خود را به کشور و ملت ایران انجام داد. بختیار در ساعت ۹ بامداد بدون آگاهی پیشین با هلیکوپتر به مجلس شورای ملی آمد و بی درنگ به اتاق دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی رفت و مدتی در اتاق در بسته با وی به گفتگو پرداخت. ساعت ۹ و سی دقیقه زنگ نشست علنی مجلس به سدا درآمد و پس از رسمیت نشست، جواد سعید ورود روح الله خمینی را به ایران شادباش گفت. آن گاه لایحه قانون انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و لایحه محاکمه و مجازات نخست وزیران و وزیران پیشین از مجلس شورای ملی گذشت و به مجلس سنا فرستاده شد. [۱۰] [۱۱]

۱۷ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ابراهیم یزدی گفت برنامه‌هایی در دست داریم تا همه وزارتخانه‌های دولتی با کمک کارمندان آنها اشغال شوند.

۱۸ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بیش از سی و پنج هزار تن از هواداران قانون اساسی مشروطه در ورزشگاه امجدیه با پرچم‌های سه رنگ شیر و خورشید نشان گردآمدند و شعارهای جاوید شاه سر دادند. این ایرانیان میهن پرست در قطعنامه‌ای وفاداری خود را به قانون اساسی مشروطه اعلام داشتند. هواداران خمینی به پرتاب سنگ و با چماق و چاقو به جان میهن پرستان افتادند و بسیاری را به سختی زخمی کردند.

۱۸ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بامدادان سرهنگ بهمن شکوری رییس آجودانی ستاد لشکر ۶۴ رضاییه که به سوی پادگان می‌رفت با شلیک گلوله چند موتور سوار کشته شد.

۱۹ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به پشتیبانی از مهدی بازرگان نخست وزیر خمینی راه پیمایی بزرگی در تهران برگزار شد. شعارهای این راه پیمایی چنین بودند: ۱- درود بر خمینی/ سلام بر بازرگان ۲- خمینی خمینی تویی مجری قران/ بازرگان بازرگان نخست وزیر ایران ۳- قانون اساسی شاه هرگز/قانون اساسی قرآن آری ۴- بازرگان بازرگان مجری حکم قرآن.

در پایان راه پیمایی قطعنامه‌ای در ۷ ماده صادر شد ۱- مبارزات بازرگان از جانب خمینی تایید می‌شود ۳- از نیروهای نظامی خواسته می‌شود مراتب اطاعت خود را از بازرگان اعلام کنند ۴- از همه کارکنان نخست وزیری و وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی خواسته می‌شود از دولت بازرگان اطاعت کنند. ۵- از رییس و اعضای دولت خواسته می‌شود کناره گیری کنند ۶- از نمایندگان مجلس شورا و سنا خواسته می‌شود استعفا دهند ۷- به همه دولت جهان اعلام می‌شود که از این تاریخ تنها قراردادهایی قانونی است که به تصویب دولت بازرگان رسیده باشد.

۲۰ بهمن ماه ۲۵۳۷ به کوشش « جبهه وحدت ملی ایران » تظاهراتی با شرکت بیش از سی هزار تن از هواداران قانون اساسی در ورزشگاه امجدیه برگزار شد. در این تظاهرات شرکت کنندگان فرتورهایی از شاهنشاه آریامهر را به همراه داشتند، به هنگام سخنرانی‌ها کمونیست‌ها و اسلامیون همان شورشیان در کشور برق استادیوم را قطع کردند و خودروهای تظاهرکنندگان را پنچر نمودند و یا تایرها را پاره کردند. آنگاه شورشیان به تظاهرکنندگان هوادار مشروطه پارلمانی کشور با چماق و دشنه یورش بردند و شمار بسیاری را زخمی کردند. جبهه وحدت ملی ایران در اعلامیه‌ای میهن پرستان و هواداران قانون اساسی را برای شرکت در تظاهرات بزرگ هفته آینده فراخواند.

۲۰ بهمن ماه ۲۵۳۷ مهدی بازرگان در مسجد دانشگاه تهران برنامه دولت موقت خود را اعلام کرد. در این آیین مردان و زنان جدا از یکدیگر در دو سوی مسجد ایستاده بودند. آیین با سرود ای امام آغاز شد و پس از خواندن آیه‌هایی از قرآن بازرگان سخنان خود را آغاز کرد. بازرگان درباره ارتش گفت: آقایان امرای ارتش گفته‌اند که به هیچ وجه در سیاست دخالت نمی‌کنند و در گیر انقلاب نخواهند شد. ما هم غیر از این نمی‌خواهیم. بازرگان درباره دولت بختیار گفت: "این دولت انحلال حکومت نظامی،آزادی مطبوعات و اجتماعات، آزادی زندانیان سیاسی و روانه کردن شاه از کشور را انجام داده که انصافا خدمات موثری به انقلاب بوده است. اما آقای بختیار گله و شکایت دارد که چرا اعمال ایشان مورد تقدیر قرار نمی‌گیرد. بحث بر سر این نیست. اینها به جای خود محفوظ ، ولی ایراد بختیار متوجه مسئله قانونی بودن دولت اوست که مورد قبول نمی‌باشد. بالاتر از حکم خدا که از زبان مراجع تقلید و حکام شرع صادر می‌شود، هیچ قانونی والاتر نیست."

در روز ۲۰ بهمن ماه ۲۵۳۷ در پادگان فرح آباد نیروی هوایی به گارد شاهنشاهی یورش برد و شماری از افسران گارد شاهنشاهی را کشتند.[۱۲] شامگاهان به دستور شاپور بختیار، برای چندمین بار، فیلم ورود خمینی به تهران، از تلویزیون ملی ایران پخش می‌شد که میان افسران گارد و نیروی هوایی به گفتگوهای سختی کشید و به یک برخورد مسلحانه از سوی همافران نیروی هوایی علیه افسران گارد کشید. بامداد ۲۱ بهمن ماه همافران نیروی هوایی دَرِ یک اسلحه خانه مخفی پادگان فرح آباد را شکستند و همه اسلحه‌ها را میان شورشیان تقسیم کردند، و از آنها خواستند که در کشتن افسران گارد شاهنشاهی، به افسران نیروی هوایی که درون پادگان با افسران لشکر گارد می‌جنگیدند بشتابند. در ساعت ۹ و چهل و پنج دقیقه افراد مسلح خود را به بام‌های خانه‌های پیرامون پادگان رساندند و از روی پشت بام‌ها سربازان گارد را به گلوله بستند دقیقا همانگونه که در ۱۷ شهریور ماه در میدان بسیار کوچک ژاله کردند، تروریست‌های فلسطینی از بام خانه‌های پیرامون میدانک ژاله، مردم را به گلوله بستند . هلیکوپترهای نظامی بر فراز پادگان فرح آباد پرواز می‌کردند ولی تیراندازی نکردند. هم چنین ۱۰ کامیون از لشکر گارد برای کمک به افسران گارد شاهنشاهی در انتظار دستور بودند ولی تا پایان سقوط پادگان دستوری دریافت نکردند. تروریست‌های همدست همافران و افسران نیروی هوایی، با کیسه‌های شنی پیرامون پادگان فرح آباد سنگر بندی کردند. سدای انفجارهای پی در پی از درون پادگان به گوش می‌رسید. سرانجام پادگان فرح آباد سقوط کرد و اسلحه خانه به دست تروریست‌ها افتاد. شورشیان مسلسل‌ها را روی خودروها خود برنشاندند و به سوی دیگر محله‌های تهران به راه افتادند.

۲۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ گروه بی شماری از روستاییان پیرامون رضاییه به هواداری از شاهنشاه ایران و قانون اساسی مشروطه دست به تظاهرات گسترده‌ای زدند. این تظاهرکنندگان برآن بودند که به شهر رضاییه وارد شوند ولی ماموران نظامی از ورود آنها به شهر جلوگیری کردند. در درازای انقلاب اسلامی و تظاهراتی که در شهرها از سوی اسلامیون و چریک فدایی و مجاهد و دیگر گروهک‌های تروریستی ریز و درشت انجام می‌شد، پیوسته روستاییان به هواداری شاهنشاه ایران و قانون اساسی مشروطه کوشش کردند در شهرها تظاهرات بکنند که از سوی تروریست‌ها سرکوب شدند و در روزنامه‌ها از آنان به عنوان چماقداران نامبرده شد.

۲۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ شاپور بختیار نخست وزیر پس از سقوط پادگان فرح آباد به مجلس شورای ملی رفت و از نمایندگان برای تصویب دو لایحه قانون انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و لایحه محاکمه و مجازات نخست وزیران و وزیران پیشین دو لایحه فاجعه بار به ویژه انحلال ساواک که درهای کشور را به روی تروریست‌های فلسطینی گشود، سپاسگزاری کرد.

روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ اعلام بی طرفی ارتش، خیانت به کشور و ملت ایران

اعلامیه خیانت ارتش
Etelaat22Bahman1357.pdf
مجلس شورای ملی به دست مشتی تروریست مزدور اشغال شد
ConfederationTerroristsTehran22Bahman1357a.jpg
خمینی قرنی خائن را به ریاست ستاد ارتش برمی‌گزیند تا ارتش شاهنشاهی را قلع و قمع کند
انبار اسلحه ارتش چپاول شد
روز عزای ایران ۲۲ بهمن ماه
IranianMourningDay22Bahman1357a.jpg
تروریست‌ها دانشجویان کنفدراسیونی تهران را به میدان جنگ دگرگون ساختند

در روز ۲۲ بهمن ماه ۲۵۳۷ ارتشبد فردوست با همدستی ارتشبد قره باغی رییس ستاد ارتش شاهنشاهی دو خائن به کشور ایران "اعلامیه بی طرفی ارتش " را دستینه نهادند. آشکار نیست چه شرایطی را بوجود آوردند و چه گفتگوهایی انجام یافت که همانروز ساعت ده و نیم بامداد ۲۵ تن دیگر از ژنرال‌های ارتش شاهنشاهی این اعلامیه را دستینه نهادند و به ملت و کشور ایران خیانت کردند. [۱۳] [۱۴]

"بی طرفی ارتش " نشانی برای آشوبگران مسلح پشتیبان خمینی شد. یک گروه روانه کاخ نخست وزیری شدند و شاپور بختیار با هلیکوپتر فرار کرد و گروهی دیگر به کاخ‌های شاهنشاهی یورش بردند. در تبریز افراد مسلح به کنسولگری امریکا در تبریز یورش بردند. در سراسر کشور ناامنی چیره شد. با اعلام "بی طرفی ارتش" سامانه مشروطه شاهنشاهی ایران به دست آشوبگران پشتیبان خمینی افتاد.

متن اعلامیه بی‌طرفی ارتش از اخبارساعت ۱۳ و سپس ۱۴ رادیو منتشر شد:

۱ـ ارتشبد عباس قره‌باغی، رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران

۲ـ ارتشبد جعفر شفقت، وزیر جنگ

۳ـ ارتشبد حسین فردوست، رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات

۴ـ سپهبد هوشنگ حاتم، رئیس جانشین ستاد بزرگ ارتشتاران

۵ـ سپهبد ناصر مقدم، رئیس ساواک

۶ـ سپهبد عبدالعلی نجیمی نائینی، مشاور رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران

۷ـ سپهبد احمدعلی محققی، فرمانده ژاندارمری

۸ـ سپهبد عبدالعلی بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی

۹ـ سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی

۱۰ـ دریاسالار كمال حبیب‌اللهی، فرمانده نیروی دریایی

۱۱ـ سپهبد عبدالمجید معصومی نائینی، معاون پارلمانی وزارت جنگ

۱۲ـ سپهبد جعفر صانعی معاون لجستیكی نیروی زمینی

۱۳ـ دریاسالار اسدالله محسن‌زاده، جانشین فرمانده نیروی دریایی

۱۴ـ سپهبد حسین جهانبانی، معاون پرسنلی نیروی زمینی

۱۵ـ سپهبد محمد كاظمی، معاون طرح و برنامه‌ی نیروی زمینی

۱۶ـ سرلشكر كبیر، دادستان ارتش

۱۷ـ سپهبد خلیل بخشی‌آذر، رئیس اداره پنجم ستاد

۱۸ـ سپهبد علی‌محمد خواجه‌نوری، رئیس اداره سوم ستاد

۱۹ـ سرلشكر پرویز امینی افشار، رئیس اداره دوم ستاد

۲۰ـ سپهبد امیرفرهنگ خلعتبری، معاون عملیاتی نیروی زمینی

۲۱ـ سرلشكر محمد فرزام رئیس اداره هفتم ستاد

۲۲ـ سپهبد جلال پژمان، رئیس اداره چهارم ستاد

۲۳ـ سپهبد ناصر فیروزمند، معاون ستاد

۲۴ـ سپهبد موسی‌' رحیمی لاریجانی رئیس اداره یكم ستاد

۲۵ـ سپهبد محمد رحیمی آبكناری، رئیس آجودانی ستاد

۲۶ـ سپهبد رضا طباطبایی وكیلی، رئیس اداره بازرسی مالی ارتش

۲۷ـ سرلشكر منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز

اعلامیه بی‌طرفی ارتش از اخبار رادیو ایران به ساعت ۱۳ خوانده شد:

ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت كشور عزیز ایران را داشته و تاكنون در آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی‌این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر كشور، شورای‌عالی ارتش در ساعت ۳۰/۱۰ تشكیل و به اتفاِق آراء تصمیم گرفته شد كه برای‌جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بی‌طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یکان‌های نظامی دستور داده شده كه به پادگان‌های خود مراجعه نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن‌پرست ایران بود و خواهد بود و از خواسته‌های ملّت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.»

هفتاد و دو سال پس از آنکه محمد علی شاه قاجار پذیرفت که دولت ایران قدرت خود را از ملت ایران می‌گیرد و به مجلس شورای ملی نوشت که "دولت ایران مشروطه تامه است" ، دولت ایران دوباره قدرت خود را از الله گرفت و ملت ایران دوباره به سال‌های ننگین سلطنت استبدادی قاجار بازگشتند. تنها تفاوت میان ۲۲ بهمن ماه ۱۲۸۵ با ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ در این بود که نه تنها یک حکومت استبدادی بر سر کار آمد بلکه رهبر استبدادی حکومت ایران را در دست گرفت.[۱۵] ولایت فقیه و مشروعه و مجلس شورای اسلامی و قوانین شرع جایگزین سامانه شاهنشاهی پارلمانی، مجلس شورای ملی و قوانین سکولار ایران شدند، همانگونه که خمینی برنامه‌اش را در بهشت زهرا به آگاهی مردم ایران رساند. [۱۶]

پس از اعلام بی طرفی ارتش به نیروهای نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود بازگردند، در نتیجه شورشیان و تروریست‌ها و فلسطینی‌ها نقاط حساس تهران را گرفتند. بیشتر خیابان‌های تهران سنگربندی شده و بر بام خانه‌ها مشتی مسلح ایستاده بودند. در خیابان‌های تهران تانک‌ها و خودروهای ارتش به چشم می‌خوردند که با پرتاب آتشبارهای چپاول شده از انبارهای ارتش نابود شده بودند. مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی ، چریک‌های فدایی شاخه‌های جدا شده و افراد مسلح حزب توده در نبردهای مسلحانه در کشتن مردم و ارتشیان از هیچ نیرنگی فروگذار نکردند. بیشتر کسانی که مسلسل و تفنگ به دست داشتند بر چهره‌های خود رُخَک‌های (ماسک) سیاه زده بودند تا شناخته نشوند. جلوی دانشگاه تهران را مانند نعل اسب کنده بودند و در پشت آن گروهی ژ-۳ به دست، سنگر گرفته بودند. تروریست‌های مسلح پادگان جی و انبار اسلحه این پادگان را تصرف و چپاول کردند و سپس پادگان را آتش زدند.

ساعاتی پس از نیمروز، به هنگام ایوار (عصر) شاپور بختیار از نخست وزیری خود پس از ۲۶ روز کناره گرفت. شاپور بختیار روز ۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت، روزی که شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ایران را ترک کردند. اعلیحضرتین در فرودگاه مهرآباد ماندند تا بختیار رای اعتماد خود را از مجلس شورای ملی گرفت و با هلیکوپتر به پسواز اعلیحضرتین آمد. شاپور بختیار در نامه کناره‌گیری خود نوشت که چون ارتش از او پشتیبانی نمی‌کند ناچار به استعفا است.

مهدی بازرگان نخست وزیر خمینی در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: "خوشوقتم بدین وسیله به ملت مبارز و مسلمان ایران ... که با شنیدن اعلامیه مورخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شورای عالی ارتش به پیروزی دیگری نایل شده است تبریک بگویم. در این تصمیم امرای ارتش با کمال قدرت اعلام بی طرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواست‌های ملت کردند و تیمسار ریاست ارتش، تیمسار قره باغی در ملاقات حضوری همکاری خود را با دولت موقت این جانب اظهار نمودند."

تکه تکه کردن سرهنگ لحسایی رییس سازمان اطلاعات و امنیت رشت و دیگر ماموران به دست مجاهدین و چریک‌ها و توده‌ای‌ها

تروریست‌های مجاهد، چریک و توده‌ای با جسد افسری که در پادگان عشرت‌آباد گلویش را بریده‌اند

۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ صدها تن از تروریست‌ها و شورشیان با مسلسل و تفنگ و کارد و چوب و چماق به ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت رشت حمله بردند. تروریست‌ها و شورشیان با بولدوزر در ساختمان را شکستند و ۱۰ تن از ماموران سازمان را دستگیر کردند. نخست سرهنگ لحسایی رییس سازمان اطلاعات و امنیت را به درختی بستند و اعضای بدنش را به تدریج بریدند. سرهنگ لحسایی جانگداز و دردناک به دست مجاهد و چریک و توده‌ای جان باخت. چریک‌ها و مجاهدین با خونی که از دست بریده سرهنگ لحسایی بیرون می‌زد به در و دیوار شعار می‌نوشتند. چریک‌های فدایی، مجاهدین و توده‌ای‌ها، شش تن دیگر از مامور سازمان امنیت رشت را نیز قطعه قطعه کردند و قطعه‌های بدنشان را به درختان پارک شهر روبروی ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت کشور آویختند. در این جنایت، پیکر تکه تکه شده چهار مامور دیگر در زیرزمین ساختمان سازمان امنیت پیدا شد.

تروریست‌های مسلح به زندان قصر یورش بردند و ۳۰۰۰ زندانی بزهکار را آزاد کردند و همه اسناد و مدارک را غارت کردند. هم چنین پادگان جمشیدیه، پادگان عباس آباد، پادگان عشرت آباد، ستاد ارتش، باشگاه افسران، مجلس شورای ملی را مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای‌های مسلح اشغال کردند و چپاول نمودند. باغشاه، ژاندارمری شاهپور، قرارگاه‌های پلیس در چهار راه و میدان سپه و خیابان شهباز، پادگان جمشیدیه و دبیرستان نظام در خیابان سپه را نیز تروریست‌ها به آتش کشیدند. بیش از ۳۵۰۰ زندانی در زندان قزل حصار با شکستن درهای زندان با شعارهای درود بر خمینی بیرون ریختند و پا به فرار گذاشتند.

هزاران تن از تروریست‌های مسلح گروه‌های مختلف نیمروز به ساختمان کمیته مشترک ضد خرابکاری ریختند. تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و توده‌ای و دیگر گروهک‌ها به همراه آدمکشان فلسطینی پیرامون مرکز شهربانی را محاصره کردند و از بام خانه‌ها به شهربانی تیراندازی می‌کردند و ماموران نیز به تیراندازی آنها پاسخ می‌دادند. تروریست‌ها به زره پوش و مسلسل‌های سنگین مجهز بودند. سرانجام مرکز شهربانی پس از چهار ساعت پایداری به اشغال شورشیان درآمد. در میان ۱۰۷ تنی که دستگیر شدند، سپهبد مهدی رحیمی رییس شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران به چشم می‌خورد. سپهبد رحیمی با وجود ناسزاهایی که تروریست‌های مسلح به آنان می‌دادند آرام بود و پیوسته می‌گفت که به شاهنشاه ایران وفادار است.

از ساعت ۲ پس از نیمروز هزاران تن از تروریست‌های مسلح گِرد آرامگاه رضا شاه کبیر را گرفتند و به ۱۴۰ تن از نظامیان مستقر در آرامگاه با بلندگوها هشدار دادند که تسلیم شوند. درگیری میان نظامیان و تروریست‌های مجاهد و چریک و توده‌ای درگرفت که شش ساعت به درازا کشید و به کشته شدن ۲۶ تن از نظامیان و زخمی شدن ۵۰ تن از نظامیان انجامید. سرانجام آرامگاه رضا شاه بزرگ به اشغال تروریست‌های مسلح درآمد و فرش و اشیای گرانبهای موزه آرامگاه به غارت آنان رفت.

دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی به آگاهی رساند که اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی همبستگی خود را با شورش اسلامی به رهبری خمینی ابراز داشته‌اند. دکتر جواد سعید سالار جاف نماینده مجلس شورای ملی را در مجلس دستگیر کرد و تحویل داد. سالار جاف شب اعدام خود این را به روزنامه نگاران گفت که وی را جواد سعید با نیرنگ دستگیر کرد وگرنه او نیز مانند دیگران می‌توانست خود را پنهان سازد و به دست تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی نیافتد. مجلس سنا نیز در بیانیه‌ای انحلال خود را اعلام داشت.

مجاهد و چریک و توده‌ای به مجلس شورای ملی یورش بردند و مجلس را اشغال کردند و دو شیر سر در مجلس شورای ملی را پایین آوردند. سازمان‌های تروریستی مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق، سازمان تروریستی حزب توده، حزب کمونیست کارگران و دهقانان ایران (توفان) ، سازمان تروریستی نوید وابسته به حزب توده ایران، پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و همافران نیروی هوایی به ملت ایران پیام فرستادند و آغاز ویران سازی کشور ایران را تهنیت گفتند. یاسر عرفات رهبر سازمان تروریستی آزادی بخش فلسطین الفتح برای خمینی پیامی فرستاد و از همکاری‌های خود در کشتن مردم ایران ابراز خرسندی کرد.

سفارت اسراییل در خیابان کاخ از سوی تروریست‌های چریک فدایی و مجاهد و توده‌ای اشغال شد. سفارت اسراییل به سفارت فلسطین دگرگون شد. بر سر در ساختمان بر پارچه سبزی نوشته شده بود دفتر آزادی بخش فلسطین P. L. O. Embassy .

اسد همایون کنسول ایران در امور سیاسی در واشنگتن از سوی خودش، اعلام کرد که وی به جای اردشیر زاهدی اداره امور سفارت کشور شاهنشاهی ایران در امریکا را به دست گرفته و بر آن است که پیوند دوستی میان آمریکا و ایران را نگاه دارد.

از نیمروز تا پاسی از نیمه شب، تروریست‌ها و گروهی از پرسنل هوایی ارتشبد نعمت الله نصیری رییس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سپهبد رحیمی رییس شهربانی و فرماندار نظامی تهران و حومه، سالار جاف نماینده پاوه، منصور روحانی وزیر کشاورزی، منوچهر آزمون وزیر کار در کابینه امیرعباس هویدا و وزیر مشاور در امور اجرایی کابینه شریف امامی، سپهبد صدری، نیک پی وزیر و سناتور پیشین و شهردار پیشین تهران، سه تن از ژنرال‌های ارتش سپهبد طباطبایی، سرتیپ امیرافشار و سرتیپ جناب و شماری دیگر از پایوران کشور و لشکری را که در پادگان جمشیدیه زندانی بودند را به ستاد موقت نخست وزیری بردند. ساعت دو بامداد مصاحبه‌ای با ارتشبد نصیری و سپهبد رحیمی و سالار جاف برگزار شد. در این مصاحبه خلیل رضایی پدر چهار تروریست آدمکش از گروه تروریستی مجاهدین خلق از ارتشبد نصیری پرسید مگر فرزندان من به تو چه کرده بودند؟ شیخ لاهوتی نیز برای نصیری شاخ و شانه کشید.

در این میان در مدرسه علوی، جای زندگی خمینی تروریست‌های مجاهد و چریک فدایی و افسران ارتش توده‌ای و دیگر تروریست‌های چپ و راست گرد آمدند و دادگاه انقلاب برای کشتن ژنرال‌های ارتش و سران کشوری و لشکری ایران به راه انداختند.

بازگشت مشروطه - تظاهرات مردم ایران علیه حکومت دینی دی ماه ۱۳۹۶ خورشیدی

ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم
ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره
ای شاه ایران برگرد به ایران

با بازگشت خمینی در کشور ایران همه حقوقی را که مردم ایران با انقلاب مشروطه برای آن جنگیده بودند، از آنان گرفته شد. بر پایه قانون اساسی مشروطه اصل بیست و ششم " قدرت در دست مردم است » ، این اصل از مردم ایران ربوده شد. با پیاده کردن اصل ولایت فقیه، قدرت به دست آخوندها افتاد. با بازگشت خمینی، اصل بیست و هفتم قانون اساسی مشروطه که می‌گوید: سه قوه قانونگذاری، اجرایی و قضاییه از یکدیگر جدا و مستقل هستند را تکه پاره کردند. با چپاندن ولایت فقیه، تنها یک قوه وجود دارد و آن « رهبر » است. با بازگشت خمینی حقوق بشر در ایران لغو شد و قوانین شریعت جای حقوق بشر را گرفت. این سه اصل پایه‌های بنیادین هر قانون اساسی هستند و بر پایه اصل هفتم قانون اساسی مشروطه این سه اصل بنیادین را نمی‌توان تعطیل کرد. این بدین چم (معنا) است این سه اصل هم چنان هستند. در دی ماه ۱۳۹۶ خورشیدی مردم ایران حقوق حقه خود را به کار گرفتند و به خیابان‌ها آمدند و درخواست هایشان را فریاد کشیدند، که تنها راه برای مردم ایران است زیرا که نمایندگان مجلس شورای اسلامی نماینده مردم ایران نیستند، بلکه اینان برگزیدگان مجلس خبرگان هستند، دولت که باید به رفاه مردم ایران بپردازد تنها به گسترش قدرت شیعه در خاورمیانه می‌پردازد، و بودجه کشور برای جنگ در سوریه و یمن و لبنان و حمص و .... و سازمان‌های تروریستی اسلامی هزینه می‌شود، و رهبر که همه قدرت را در دست دارد همانگونه که مردم ایران در خیابان‌ها فریاد زدند: "ملت گدایی می‌کند رهبر خدایی می‌کند". در ایران امروز وضعیتی ایجاد شده است که برتولت برشت آن را چنین به نوشتار درآورده است: "دولت به مردم دیگر اطمینان ندارد. آیا آسانتر نیست که دولت مردم را رها کند و مردم دیگری را انتخاب کند." آنچه را که برتولت برشت در جوک و شوخی بیان کرده است، به روشنی فلسفه حکومتی جمهوری اسلامی است. دولت (قوه مجریه)، مجلس (قوه قانونگذاری) و دادگستری (قوه قضاییه) قدرت در دست عرب‌های شیعه است و برای امنیت عرب‌های حزب الله به کار گرفته می‌شوند.

هدف جمهوری اسلامی این است ملت ایران از میان برود و از کشور باستانی ایران تنها جمهوری اسلامی بدون ایران بسازد، همانند داعش "دولت اسلامی عراق و شام ". درست همانگونه که صدیقی امام جمعه تهران در نماز جمعه ۱۲ دی ماه ۱۳۹۶ مردم ایران را به دو گروه بخش کرد: گروه نخست را ملت حزب الله و گروه دوم راآشغال‌ها خواند، همه کسانی که علیه جمهوری اسلامی به خیابان‌ها آمدند را آشغال‌ها و اعوان و انصار رژیم را ملت حزب اللهی خواند و گفت:"اجتماع ملت حزب الله دریایی را ایجاد کرد و آشغال‌ها را شست و تمیز کرد.

مردم ایران این تهدید دهشتناک را دریافته‌اند بدین روی مردم در سراسر کشور به خیابان‌ها آمدند و فریاد کشیدند: "ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره " ، زمانی که شاه در ایران نیست کسی به رفاه و امنیت ملت ایران نمی‌اندیشد. تظاهراتی که در سراسر کشور ایران به راه افتاده است، بازگشت شاه را به ایران فریاد می‌کشد، به امید اینکه با بازگشت شاه، دوباره قانون اساسی مشروطه به اجرا در آید، و با انتخابات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری بیست و پنج، نمایندگانی که از سوی ملت ایران برگزیده شده‌اند و خواست و اراده مردم را در مجلس به قانون دگرگون می‌سازند به مجلس راه یابند، شاهنشاه ایران نخست وزیری شایسته برگزیند که خویشکاری اش (وظیفه) رفاه مردم ایران باشد و شاهنشاه صلح و آرامش با کشورهای همسایه برقرار سازد. مردم ایران فریاد کشیدند: "ای شاه ایران برگرد به ایران" ، آنچه که ویژگی این تظاهرات است، نه تنها بودن جوانان در خیابان‌هاست بلکه بودن کسانی که علیه شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در تظاهرات سال ۱۳۵۷ خورشیدی شرکت جستند. با شعار "ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم" مردم ایران فریاد می‌کنند که انقلاب اسلامی یک اشتباه تاریخی بوده است که باید آن را از میان برداشت.

بن مایه‌ها