سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در جشن روز دهقان در حیدرآباد کرج ۱ مهر ماه ۱۳۴۵
برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵ | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر |
۱ مهر ۱۳۴۵
سخنان شاهنشاه در جشن روز دهقان
(در حیدرآباد کرج)
روز دهقان را به عموم کشاورزان ایرانی تبریک میگویم.
موقعی که اصلاحات ارضی در این مملکت شروع شد منظور اصلی البته این بود که بساط کهنه و روابط غیر معقولی که بین ارباب آن روز و رعیت آن روز موجودبود، از بین برود و جامعه ایرانی بر اساس عدالت اجتماعی و نظم نوینی برقرارگردد که با تمدن امروزه و با پیشرفتهترین جوامع امروزه هماهنگ باشد. خوشبختانه این کار در مملکت ما شاید به بهترین وجهی که ممکن بود عملی شد و در مدت زمانی کوتاه حقیقتاً اصلاحات اساسی انجامگرفت. زمین بهدست زارع و رعیت سابق رسید و با آنکه نظیر چنین اقدامی شاید در بعضی نقاط در سالهای اول باعث کمبود محصول میشد، با آن علاقهای که در صاحبان جدید زمین پیدا شدهبود با وجودی که یکی دو سال نیز هوا به هیچوجه مساعدت با ما نکرد مقدار محصول تولیدشده ایران از زمان گذشته به مراتب بیشتر شدهاست. کما اینکه میبینیم در سال گذشته و امسال با وجود وجوه هنگفتی که در راه پیشرفت و ترقی و برنامههای عمرانی مملکت خرجمیشود، هزینه زندگی بالاتر نرفته بلکه در بعضی اقلام نیز پایینتر آمدهاست. این نتیجه مستقیم اضافه تولید مواد کشاورزی بودهاست.
ولی بدانید که اصلاحات ارضی و رفع وضع ناهنجار و غیر طبیعی و غیر عادلانه سابق، تنها هدف ما نیست. امروز وظیفه هر مملکت و هر ملتی آن است که متوجه مسئولیت بزرگی باشد. آن مسئولیت بزرگ این است که اگر به موقع اقدام نکنیم و تمام تلاش خود را به کار نبریم ممکن است تا چند سال دیگر یعنی تا آخر این قرن، بشریت مواجه با کمبود غذایی بشود. الان تازه مرحله آغاز این خطر است. در نیمه دوم قرن بیستم، در زمانی که فضا تسخیر شدهاست، تعداد زیادی از برادرهای انسانی ما در اکناف دنیا هستند که از گرسنگی میمیرند، و چون جمعیت دنیا به سرعت رو به ازدیاد میرود این خطر گرسنگی و تلفشدن از بیغذایی متأسفانه اگر چارهای برای آن نیندیشیم روزبهروز اضافه خواهدشد. پس این تمدن چه فایدهای دارد که از طرفی به آن مرحله پیشرفت میرسد، ولی از طرف دیگر افراد بشر در این دنیا یا از بیغذایی میمیرند یا از بیسوادی مثل افراد نابینایی به این طرف و آن طرف میروند بدون اینکه از زندگی حقیقی چیزی فهمیده باشند.
پس وظیفه هر مملکت و هر ملتی آن است که از هر وجب زمین و اگر روی مقیاس بخواهیم صحبت بکنیم از هر هکتار زمین حداکثر بهره ممکن را برداشت بکند. این دیگر قابل قبول نیست که یک هکتار زمین زراعتی لااقل فعلاً دو تن و نیم گندم و اساساً چهار تن گندم ندهند.
البته گفته خواهدشد که برای گرفتن چنین محصولی در آن قسمتهای ممالکی که خیلی زراعتشان پیشرفته هست شاید سیصد تا سیصدوبیست کیلو کود شیمیایی در هکتار استعمالمیشود. ایران یکی از آن ممالکی است که میتواند هر مقدار کود شیمیایی که برای کشاورزی آن لازم است تولیدبکند یا بهدستبیاورد. خداوند چنان ثروت زیرزمینی به ما اعطا فرمودهاست، که مخصوصاً در قسمت نفت و مشتقات نفت تهیه هر مقدار لازم کود را در این قسمت امکانپذیر ساختهاست. حتی ما در آن مقامی هستیم که بتوانیم قسمتی از احتیاجات دیگر ممالک دنیا را نیز از این لحاظ تأمینکنیم.
برای بهرهبرداری حداکثر از یک هکتار زمین، چند شرط لازم است: یکی تهیه زمین، به این طریق که زمین صاف باشد و سنگ و شنهای بیمعنی و تمام عواملی که مانع رشد محصولی است که در آنجا کشت شدهاست، از بین برود. طریق دیگر آبیاری صحیح آن زمین است. آب به مقدار کافی نه کم نه زیاد، و آن این است که اصولاً در یک کشاورزی مترقی به فرض که در یک منطقه بارانی هم باشد که باران از حد متوسط هم زیادتر بیاید، نمیشود به این موضوع اکتفاکرد. حتی در نقاطی که بارندگی در سال کافی و زیاد است باید مزارع کشاورزی حتماً دارای سیستم آبیاری باشد، برای اینکه اقتصاد مملکت نمیتواند به هیچ وجه حتی برای یک سال هم که باشد حسابش روی احتمالات جوی قراربگیرد. تمام حسابها باید روی یقین و اطمینان باشد. برای این قسمت نیز تمام امکانات سدسازی و امکان استفاده از آبهای زیرزمینی و رساندن این آبها به مزارع با استفاده از متدهای جدید، باید حتماً مورد نظر باشد و عملی بشود. موضوع استفاده از کود است و استفاده از ماشینآلات زراعتی. برای تمام این قسمتها صدهامیلیارد ریال سرمایهگذاری باید در امر زراعتی بشود. این حسابی که ما میکنیم شاید به نظر نجومی باشد، ولی با حقیقت مطابقت دارد. اگر بخواهیم کشاورزی جدید و مطابق تمدن امروز دنیا باشد، اگر بخواهیم زمین صاف شدهباشد، اگر بخواهیم آبیاری شدهباشد، اگر بخواهیم مکانیزه شدهباشد، اگر بخواهیم کود شیمیایی آن را تأمین بکنیم و اگر بخواهیم که آن زارع ایرانی در سر مزرعه خودش خانه قابل زیست و قابل انطباق با تمدن امروز ما داشتهباشد، آیا این چیزهایی که گفتیم در یک محدوده کوچک زراعتی امکاندارد؟ آیا این کارها را هر فرد کشاورزی به تنهایی میتواند انجامبدهد؟ جوابش ساده است. البته خیر! راه آینده در رشته کشاورزی و شاید در اغلب کارها ورود به شرکتهای تعاونی است. این شرکتهای تعاونی باید چنان قدرتی داشتهباشند که این احتیاجات را فراهمبکنند.
و اما مسئله دیگری در پیش میآید و آن این است که یک کشاورز ما به طور متوسط فرض بکنیم که صاحب ده هکتار زمین باشد و خانواده کشاورز را نیز به طور معمول پنج نفر حساب بکنیم، بدیهی است که بالاخره عمر هر کس یک روزی به سر میرسد و این کشاورز مرحوم میشود. اگر ما ترک او یا این زمین ده هکتاری بین آن عائله او تقسیم شود به هر نفری چقدر میرسد؟ و آیا امروزه یک نفر ایرانی میتواند زندگی خود و خوانواده خود را با دو هکتار و سه هکتار و چهار هکتار زمین تأمین بکند؟
البته ممکن است با سه چهار هکتار بهطور خیلی محقری زندگی کرد، ولی زندگی محقر در ایران ما، در ایران امروز ما، در ایران آینده ما، قابل قبول نیست. روی حسابی که ما میکنیم زندگی یک خانواده پنج نفری کشاورزی نمیتواند اگر درآمد او در سال در حدود چهارصدهزار ریال نباشد با نقشههای اجتماعی ما تطبیق بکند، و باید حساب کرد که این مقدار درآمد را از چند هکتار میشود بهدستآورد تا حسابهای ما روشن بشود. به هر صورت بهطوری که ما آینده را میبینیم، راه واقعی شرکت هر چه بیشتر کشاورزان ایران یا تعاونیها است و یا در شرکتهایی که ما اسمش را شرکتهای سهامی زراعی میگذاریم که زارع زمینش را در آنجا به عنوان سهم ثبت میکند و در موقع فوت او دیگر زمین تقسیم نمیشود. زمینهایی که به این ترتیب در شرکتهای زراعی جمع میشود، ممکن است که یک واحد سیصد و چهارصد و پانصد هکتاری تشکیل بدهند که در یک همچنین واحدی هر نوع سرمایهگذاری میشود کرد و به آخرین سیستم زراعی و مکانیزاسیون میتواند تجهیز بشود و برای هر نوع سرمایهگذاری بانکهایی که برای همین کار تأسیس شدهاند و یا حتی وجوه مخصوصی که دولت به اینکار تخصیص خواهدداد به کمک این شرکتها خواهندآمد.
نتیجه این خواهدبود که فرد کشاورز ایرانی حداکثر استفاده را از زحمت خودش و از سرمایه خودش ببرد. درموقع فوت او خانوادهاش آوارهنشود. زمین به مقیاس کوچک تقسیم نشود. واحد کشاورزی در ایران به وجود بیاید که بشود در آن حداکثر سرمایهگذاری را نمود و حداکثر بهره را نیز گرفت. البته هنوز خیلی کار در جلوی ما است. حتی باید گفت دیروز ما بساط ظلم را به هم زدیم و امروز اول کار نوین کردن زراعت در ایران است که متأسفانه شاید در طول هزارها سال به حالت اولیه خود باقی ماندهبود.
جنگلهای این مملکت از بین میرفت. مزارع این مملکت به همان سیستم سابق باقی مانده بود. دامهای این مملکت وضعی داشتند که شاید سنگینترین گاوهای ما سیصد کیلو بیشتر وزنشان نبود، درصورتی که در نقاط دیگر دنیا گاوهای بین هشتصدوهزاروپانصد کیلویی زیاد پیدامیشود.
پس تمام آثار و مظاهر کشاورزی ما متأسفانه به بدترین صورتی درآمدهبود که حالا ما باید آن را به بهترین وجهی که امروزه در دنیا متداول است، برگردانیم. این طبعاً مستلزم جهاد و بنابراین مستلزم درک و فهمی است. برای درک و فهم، مبارزه با بیسوادی را شروع کردیم و امیدواریم تا ده سال دیگر این بلای حقیقی از این سرزمین دوربشود.
جهاد دیگر کارکردن است. باید حقیقتاً بزرگترین لذت ما این باشد که در روز چند دقیقه یا چند ساعت بیشتر کارکردهایم و نتیجه گرفتهایم و از یک ساعت کارکردن یا یک دقیقه کارکردن نیز حداکثر بهره را ببریم. ممکن است که وقت خودمان را ساعتها تلف بکنیم ولی نتیجه کار ما مطابق یک ساعت کار حسابی نباشد.
موضوعی که بسیار مهم است این است که تمام این کارها در آینده باید بیشتر از پیش جنبه فنی داشتهباشد. دیگر نمیتوان کار را بهدست تقدیر سپرد. خاک باید تجزیه بشود و نتیجه تجزیه این باشد که معلوم شود در این زمینه چه محصولی بهتر نتیجه میدهد و به این زمین چقدر آب باید برسد و به این زمین چقدر باید کود دادهشود.
تمام اینها حسابهای دقیق و فنی است و تا کشاورزی ما جنبه مکانیزه پیدانکند، آن نتیجه را نخواهیمگرفت. پس زارع ایرانی باید از ماشین و موتور و این قسمتها به اندازه کافی اطلاع داشتهباشد، و به هر صورت در آن شرکتهای تعاونی، افراد متخصص کافی از هر لحاظی موجود باشند. مدارس حرفهای، مدارس روستایی و هر چه که در این قسمت لازم باشد البته فراهم خواهدشد.
همانطور که گفتم اکنون اول کار ما است و احتیاج به تلاش فوقالعادهای داریم، و تصمیم بر این است که همانطوری که خدمت را باید تشویق کنیم، اهمال و سستی را به هیچوجه نبخشیم.
مبارزه با آفات در مملکت ما از کارهای اولیه و حتمی است. در سابق شاید نصف محصول این مملکت فقط به وسیله همین آفات از بین میرفت. مابقی محصول تا درصد معینی در بستهبندی ضایع و فاسد میشد و یک قسمت دیگرش هم در طی طریق از نقطهای به نقطه دیگر و در موقع حمل و نقل از بین میرفت. پس حقیقتاً ضایعات محصول بهدست آمده این مملکت بین آن چیزی که در مزارع بهدست میآمد تا آن چیزی که به مصرف میرسید یک رقم وحشتناک و حقیقتاً تأسفآوری بود که ما این رقم را باید به حداقل برسانیم، یعنی از بین رفتن محصولات ما به وسیله آفات باید به حداقل تنزل بکند، بلکه از بین برود. بستهبندیهای ما باید جنبه صحیح پیدابکند و همچنین حمل و نقل ما و توزیع محصولات کشاورزی به دست مردم به وسیله تعاونیهای مختلف به بهترین وجهی انشاءالله عملی بشود.
امیدوارم از سادهترین کشاورز ایران تا افرادی که مسئولیت راهنمایی کشاورزی این مملکت را دارند همه با همین روحیه جدید در آتیه قدم بردارند، تا نتیجه کار بیش از پیش مورد رضایت قراربگیرد و به هر صورت بتواند با انقلاب بزرگ ایران تطبیق بکند و مورد تصویب قراربگیرد.
انشاءالله خداوند الطاف خود را از همه ایرانیان و به خصوص شما کشاورزان دریغ نفرماید.