سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در چمن باغچه چوق هنگام دادن سندهای مالکیت زمین‌های خالصه به کشاورزان ۸ مهر ۱۳۴۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی سوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۱ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۱


۸ مهر ۱۳۴۱

سخنان شاهنشاه در چمن باغچه چوق هنگام اعطای اسناد مالکیت اراضی خالصه به کشاورزان

باعث مسرت است که امروز فرصت آن پیداشد که بار دیگر بتوانیم اسناد مالکیت زمینهای خالصه قطور را بین ۱۳۶ نفر از افراد زارع و زحمتکش مملکت تقسیم کنیم.

سعی کردم تا جایی که ممکن باشد با یکایک این افراد که به نمایندگی از طرف سایرین اسناد مالکیت را گرفته‌اند، صحبت بکنیم و به خصوص بفهمیم و ببینیم که معنی این کار، یعنی اصلاحات ارضی، و به خصوص مالک شدن اراضی را اینها درک می‌کنند؟ خوشبختانه دیدم که همه کاملاً به این اصل واقف هستند و به خصوص همان طور که انتظار داشتم و طبیعی است انگیزه این کار را و به خصوص مفیدبودن این کار را دریافته‌اند و چون زمین را از آن خود می‌دانند، در آتیه مسلماً بیشتر زحمت خواهندکشید و اگر لازم باشد به وسیله شرکت تعاونی خودشان که الان سهم آن را خریده‌اند، بیشتر سعی خواهندکرد اراضی آنها آباد بشود و اگر تا به حال در مقابل موضوع بی آبی می‌ساختند و می‌سوختند از این به بعد به سعی خود اینها با راهنماییهای لازم که مروجین کشاورزی یا دهیاران و غیره خواهندکرد، در ازدیاد منابع آبی هم خواهند کوشید، چون می‌دانند که این زحمت و این کار مسلماً در زندگی خود آنها تأثیر خواهد داشت و به آنها کمک عمده‌ای خواهدکرد. برای خود من این نمونه‌ها و یا این امتحانات لازم نیست، چون هم اطلاع داشتم و هم به این کار همانطوری که می‌دانید از سالها پیش معتقد و مؤمن بودم و این کار را هم به خواست خداوند شروع کردیم و شاید در این منطقه دنیا این ابتکار از آن ما بوده، ولی امیدوارم که این سؤالات و جوابها برای کسانی که در محل حاضر نیستند و نمی‌توانند به چشم خودشان ببینند و یا بشنوند، مفید باشد تا بدانند که چقدر در حیات اکثریت این مملکت این مطلب مهم و عمیق لازم است.

از شهر رضائیه که حرکت کردیم پس از طی چند کیلومتر مسافت در هر جایی که اجتماعی بود و مردم آمده‌بودند که شاه خودشان را ببینند، ما توقف می‌کردیم و از حال مردم جویا می‌شدیم. البته چون مملکت در حال ترقی است، مردم به اساس زندگی دارند آشنا می‌شوند و طبعاً درخواستهای مکرری داشتند راجع به ازدیاد مثلاً کلاسهای دبستان یا دبیرستان. تقاضاشان درمانگاه بود، وسایل بهداری و بهداشت بود، و این البته مایه خوشوقتی است که مردم ما به این مطالب مهم و اساسی هم پی برده‌اند و تقاضا دارند که این نوع وسایل در اختیار آنها باشد. ولی اضافه بر این چیزی که به حیات آنها بستگی کامل دارد و می‌تواند آنها را در زندگی خوشبخت بسازد یا احیاناً زندگیشان را دچار مضیقه و سختی سازد، موضوع آب است. متأسفانه از همان چند کیلومتر تا به اینجا غیر از چهار یا پنج نقطه استثنایی همه از بی آبی شاکی بودند. البته شاید این دو سه سال خشکسالی اخیر هم مزید بر علت بوده‌است، ولی اصولاً ما باید این موضوع بی آبی یا کم آبی را حل کنیم و غیر از اشتراک مساعی بین اهالی این دهات و دستگاههایی که به همین منظور ایجاد شده، که اینها از طریق بانک کشاورزی و آن هم از طریق شرکتهای تعاونی یا روستایی کمک کنند راه حل دیگری نیست. منتهی چیزی که مسلم است این است که باید تکلیف اصلاحات ارضی ما هر چیز زودتر روشن بشود که این دستگاههای مرکزی بانک کشاورزی و شرکتهای مشتق از آن تکلیفشان روشن باشد که با کی سر و کار دارند و به کی کمک می‌کنند و عواید این کار حاصل چه اشخاصی خواهدشد. ولی من فکر می‌کنم که حتی قبل از روشن شدن کامل تکالیف اصلاحات ارضی هر جایی که ممکن است شرکتهای تعاونی تشکیل بشود و دهقانهای ما داخل این شرکتها بشوند و از طریق مربوطه با بانکهای کشاورزی تماس حاصل بکنند و مقدمات کار را فراهم بکنند و مقارن روشن شدن تکلیف اصلاحات ارضی کار آب هم تمام بشود که بعد بیهوده ما منتظر این نباشیم، دو سه سال وقت گم بکنیم که تازه پس از اصلاحات ارضی کار آب این افراد محتاج به آب طول بکشد.

در این قسمت باید مأمورین مربوطه بنشینند و فکر بکنند و راه حلی پیدا بکنند تا انشاءالله هر چه زودتر اقدام بکنیم. ولی اینکه ما ناچار باید اصولاً فکر بکنیم که چطور آب را در مملکت بیشتر و بهتر مورد استفاده قراردهیم، امری است مسلم.

خیال دارم به اولیای مربوطه دستور بدهم که یک قسمت عمده فعالیتهای کشاورزی در داخل برنامه پنج ساله سوم معطوف به پیداکردن آب و در دسترس گذاشتن آب به بزگران و کشاورزان مملکت باشد. موقعی که دهقانهای ما و برزگرهای ما بیشتر زراعت کردند و از هر هکتاری که زراعت کردند چون آب کافی در اختیار دارند محصولشان بیشتر شود، طبعاً درآمد اینها به مراتب بالاتر خواهدرفت. وقتی که درآمد اینها بالاتر رفت و بهتر لباس پوشیدند و منازل بهتری داشتند، خودبه‌خود بهداشت اینها بهتر می‌شود. همینطور در قسمت فرهنگی می‌بینیم خیلی از این دهات خودشان دبستانهایی ساخته و به اصطلاح به اختیار فرهنگ گذاشته‌اند که فرهنگ معلم و سایر کارمندان را تهیه بکند و بچه‌های اینها بتوانند درس بخوانند. بدیهی است که وقتی درآمد اینها بیشتر شد در این زمینه‌ خیلی بیشتر می‌توانند خرج بکنند و نیز در سایر رشته‌ها دهاتشان را آباد کنند.

آب آشامیدنیشان را اگر لازم باشد تصفیه بکنند و لوله‌کشی بکنند. جایی که لازم باشد برای خودشان کارخانه برق تأسیس کنند و از مواهب تمدن امروز بهره‌مند باشند و استفاده کنند.