سخنان ذوالفقاری نماینده مجلس شورای ملی درباره سیاست استعماری شوروی در ایران و حزب توده ۲۰ آذر ۱۳۳۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفدهم | تصمیمهای مجلس | درگاه روز رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ |
سخنان ذوالفقاری نماینده مجلس شورای ملی درباره سیاست استعماری شوروی در ایران و حزب توده ۲۰ آذر ۱۳۳۱
ناصر ذوالفقاری - بنده همیشه کوشش داشتهام که اوقات گرانبهای پارلمان را با حرف حرفی که در فضای این مجلس پخش و در همین محیط خفه و نابود میشود و کمترین اثر و انعکاسی در زندگی مردم ایران ندارد اشغال نکنم. در بعضی از پارلمانهای بزرگ دنیا تریبونی برای نطق و خطابه پیشبینی نشده و آن ملتها معتقدند که تریبون نطق و بیان محرک شهوت کلام است و ملتی که خود را سرگرم بازی الفاظ نماید و بکلمات بیش از واقعیات زندگی توجه نماید و فقط با حرف تحولی را در زندگی خود انتظارداشته هرگز بمنظور خود نخواهدرسید به پیروی از این عقیده پسندیده بنده کمتر صحبت میکنم مگر روزی که بارسنگین وظیفه را روی شانههای خود احساس نمایم. مگر زمانی که ادامه سکوت را مغایر باسوگندی بدانم که در پیشگاه ملت در این مکان مقدس یاد کردهام. امروز روزی است که بنده احساس میکنم ادامه سکوت درباره بعضی از مسائل مهم مملکتی که بستگی و ارتباط مستقیم با استقلال و حاکمیت ملت ایران دارد نوعی تحاشی از انجام وظیفه نمایندگی ملت است. همکار محترم ما در یکی از جلسات گذشته پارلمان فرمودند که در این مجلس جمعی مرعوب و دستهای مجذوب هستند بنده نمیخواهم این نظر همکار محترم خود را بکلی رد کنم لکن باید باطلاع ایشان برسانم که ابراز چنین عقیدهای و صدور چنین حکم کلی نوعی بی انصافی و شاید کمال بی مروتی بودهاست و هرگاه امروز که ابرهای مصنوعی افق سیاست وطن ما را تیره و تاریک نموده درک حقایق برای همه ممکن نباشد.
فردایی که تاریخ قضاوت میکند صدور این حکم کلی و بلاشرط را کمال بیمروتی تلقی خواهد کرد زیرا بنده نه خود را مرعوب کسی میدانم و نه بسوی قدرتی جذب شدهام وشاید کسان دیگری هم در این تالار باشند که این حکم واین طرز قضاوت درباره ایشان صادق نباشد. بنده همان طوری که در گذشته بعرض همکاران محترم خود رسانیدهام معتقدم که دستگاه دولت خالی از عیب و نقص نیست خرابی و فساد بسیار است اشتباهات زیاد است نسبت به بعضی از وزرا و رویه ایشان انتقاد و ایراد زیاد داشته و داریم لکن مسئله مهم و بغرنجی که الان وطن ما و دولت آقای مصدقالسلطنه با آن روبروست صورتی بخود گرفته و شکلی پیش آمد کردهاست که ابراز بسیاری از نارضاییها را ایجاب نمیکند زیرا در دنیا چنین منعکس خواهدشد که شاید در ادامه این مبارزه ملی و حیاتی که ملت ایران در قبال سیاست مستعمراتی پیش گرفته شک و تردیدی بوجود آمده و یا در داخله صف متحدالشکل مجلس و ملت و دولت رخنه و شکافی ایجاد شدهاست. بنده تصورمیکنم اگر در مجلس بسیاری از اشتباهات و خطاهای اطرافیان دستگاه دولت بسکوت برگزار شود بخاطر آنست که اولا بشخص دکتر مصدق اعتماد مطلق هست در ثانی اهمیت موقع و عظمت مبارزه ملت ایران سیاست سکوت و انتظار را ارجح میداند. مسلما روزی که گره مشکلات گشوده شود و ملت ایران در این مبارزه مرگ و زندگی با سیاست مستعمراتی پیروز گردید این وضع استثنایی و ناپایدار برطرف خواهدشد و حاکمیت مجلس و قانون برتمام شئون مملکت مسلم خواهد گردید. پس نباید تصور و تبلیغ کرد که مجلس ضعیف شده یا کسانی مرعوب و مجذوبند و از ابراز عقاید آزاد خود باکی و ملاحظهای دارند مجلس بیدار و هوشیار ناظر حوادث مملکتی است لکن عظمت مبارزه و موقعیت کم نظیر تاریخی ایجاب کردهاست که مجلس برای حصول موفقیت و فتح بزرگ تمام موانع سد راه آقای مصدقالسلطنه و دولت ایشان را بردارد و کنار بگذارد. آقایان محترم: در تاریخ ایران نادری پیش آمده که حکومت مرکزی در معرض تحریکات و دسائس دو سیاست استعماری جهان فوقالعاده قوی و خطرناک بودهاست موقعیت جغرافیایی مملکت ما طوری است که کار ملیون و تیپ ناسیولیست که مخالف با هر گونه نفوذ و مداخله اجنبی و عوامل ایشان در امور مملکت است بسیار سنگین و حساس است طبقه منورالفکر و وطن پرست ایران معتقد است که با قطعه نفوذ یک سیاست خارجی در جنوب مملکت کار مبارزه ما هنوز خاتمه پیدا نکردهاست و چه بسا هرگاه در ادامه و تعقیب این مبارزه با عوامل سیاست شمالی سستی و تکاهل بشود حوادثی در این مملکت پیش خواهدآمد که آثار تمام مبارزات و فداکاریها و جانبازیهای گذشته ملت ایران را درهم خواهد پیچید. تصور این که دو سیاست شمال و جنوب درباره ایران در حال حاضر اختلافی داشته باشند فکری غلط و تصوری بخطاست. صفحات تاریخ گذشته ما شاهداست که این دو همسایه بزرگ در مواردی که پای لگد مال کردن منافع ملت محروم ایران بمیان آمده هر وقت گفتگوی تقسیم و تجزیه منابع ارضی ما بوده با یکدیگر دو برادر شفیق و دو دوست صدیق و مهربان بودهاند و تمام اختلافات مسلکی و بینالمللی را با یک دیگر کنار گذاشتهاند. ما از حوادث تاریخی و از نیم قرن تاریخ پشت سر خود که حاکی از جنایات و مظالم دو سیاست استعماری است گفتگو نمیکنیم از اولتیماتوم تزاری و همکاری پلیس جنوب با سیاست تزار از تقسیم ایران و قراردادهای شوم و دردناک و ظالمانه گذشته که تجدید خاطره آن هر ایرانی حساس را تکان میدهد ذکری بمیان نمیآوریم زیرا آن قراردادها مال تزارهای امپریالیست و کمپانی هند شرقی بود و دنیا بعد از دو جنگ ظاهرا ادعا میکند که استعمار تزارها و کمپانی هند و اروپ بهر حال مرده و بگورستان تاریخ سپرده شدهاست. ما از حوادثی صحبت میکنیم که ملت ایران طی دو سال اخیر شاهد و ناظرآن بودهاست و حکایت از همکاری مدام و همیشگی استعمار شمال و جنوب میکند. دنیا میداند که پس از جنگ ملت ایران ۱۱ تن طلا از دولت روسیه شوروی طلبکار بود این پول هنگفت اگر در گذشته بدرد ملت محروم و فلک زده ایران نمیخورد بدون شک در این یک سال اخیر که این ملت در این مبارزه با سیاست استعماری کمپانی نفت سابق دسته دسته مرگ را از گرسنگی و مرض و فقدان وسائل و پول استقبال میکند میتوانست برای ما فرجی باشد. اگر دولت اتحاد جماهیر شوروی واقعا و براستی طرفدار مللی بود که با استعمارسیاسی و اقتصادی مبارزه میکردند و باین ادعای خود اعتقاد داشت میتوانست با پرداخت طلب مسلم ایران ما را در مبارزه با کمپانی سابق نفت همراهی کند و یاری دهد. این کوچکترین تقاضای ملتی بود که در جنگ بزرگ گذشته برای پیروزی سربازان روسی روی شانههای خود سلاح بجبهه استالینگراد رسانید. اگر همسایه شمالی و ایادی او در ایران راست میگویند و درسیاست فشار بملت ایران با کمپانی سابق استعمار بینالمللی همدست و همداستان نبوده چه اشکالی داشت که در معامله نفت پیش قدم میشدند و طلسم محاصره نفت ایران را میشکستند. آقایان نمایندگان محترم: قصد بنده از بیان عرایض بالا چیزی جز این نبود که ثابت بکنم کسانی که در دستگاه دولت معتقدند در این هنگام که مبارزه ما با کمپانی سابق نفت ادامه دارد قطع نفوذ سیاست شوروی در سواحل دریای خزر و مبارزه با حزب کمونیست توده بصلاح مملکت نیست اینها مردمان مصلحت اندیش نیستند و بطورغیرمستقیم با هر دو استعمار همکاری دارند استعمار سرخ و سیاه در فشارو ایذاء و آزار ملت ایران همدست و متفق الرای هستند و هرگونه گذشت و مماشات با یکی کمک به پیشرفت و توسعه نفوذ دیگری است (تز) سیاسی آقای مصدقالسلطنه از سالها قبل از زمامداری تعقیب سیاست موازنه منفی بودهاست و دریغ است اگر در این موقع حساس در ادامه و تعقیب این سیاست انصرافی یا تردیدی حاصل شده باشد. بنده از پشت این تریبون به صراحت و علنا اعلام میکنم که تشکیلاتی که همسایه شمالی ما در ایران بوجود آورده فوقالعاده موحش و خطرناک و مضر بحال استقلال مملکت است و هرگاه در آینده دور یا نزدیک خدای ناکرده در آذربایجان در مازندران در گرگان حوادثی نظیر سال پیش آمد و ملت ایران را به عزای استقلال خود نشانید مسئولیت آن تا ابد بدوش ما و اثر آن چون داغ باطله برپیشانی زمامداران نسل حاضر خواهد ماند و نسل آینده این فاجعه را نتیجه بی سیاستی و تکاهل و سستی و سهل انگاری مسئولین فعلی امور مملکت خواهد دانست همچنان که ما تجزیه مناطق آذربایجان شمالی را ثمره بی لیاقتی زمامداران دوران قاجاریه میدانیم و تاریخ از آنها بالعن و نفرین یاد میکند. کسانی که تصور میکنند بروز حادثهای در شمال مانند۱۳۲۵ قابل ترمیم و اصلاح است اوضاع وخیم و تاریک سیاست جهانی را از نظر دور داشته و فقر و بدبختی و بی عدالتی موحشی را که را که در سرتاسر مملکت حکومت میکند و یکی از عوامل اساسی تهدید استقلال مملکت است فراموش کردهاند بنابراین بعقیده بنده دولت جناب آقای مصدقالسلطنه ناچار پس از قطع نفوذ سیاست استعماری جنوب باید از دو راه قطع نفوذ سیاست استعماری شمال بپردازد. طریقه اول قطع نفوذ حزب کمونیست تودهاست. این حزب که بظاهر منحله قلمداد شده و تمام وسائل تبلیغ و پیشرفت و توسعه نفوذ خود را در سراسر مملکت بسهولت در اختیاردارد و متاسفانه در دستگاه دولت نیز کسانی با آن هم آهنگی دارند عامل اساسی و اصلی نفوذ سیاست استعماری شمال در ایران است این تشکیلات مثل تمام احزاب کمونیست دنیا زائیده و بدبختی و بیعدالتی و بمنزله کرمی است که در باطلاق فساد و جهل و بیماری پرورش مینماید و مانند میکرب سل در بیغولههای تاریک اجتماعاتی که مشعل تمدن کنونی به آنجاها نتابیده نشو نما میکند این حزب مخرب مولود جبر تاریخ نیست و سازمانی است که ماموریت دارد عقربه پیشرفت زمانه را بعقب بکشاند و محیط تحت تسلط خود را به بربریت و توحش سوق دهد حزب کمونیست توده تاکنون تمام پیشرفت خود را مدیون نارضایی و گرسنگی و بیسوادی جامعه و بیعدالتی و بی قانونی طبقه مقتدر حاکمه دانستهاست. بسیاری از کسانی که باین تشکیلات میپیوندند خود میدانند که به مخرب ترین دستگاها متوسل شدهاند لکن از گرسنه از محروم از محکوم چه انتظاری هست کسی که از فرط گرسنگی شب تا صبح شکم بزمین میساید ژنده پوشی که مرگ فرزند خودرادرزمستان سیاه جلوچشمان خودببیند درمحیطی که معارف و بهداشت مال عموم مردم نباشد انتظاری جز این نیست که این دسته کلنگ بردارند و پایههای بنای هستی و موجودیت جامعهای را که ناظر سیه روزی ایشان است درهم فروریزند افرادی که باین سازمان خطرناک نزدیک میشوند کسانی هستند که از فرط تحمل ظلم و بیداد عاصی شده و حواس عادی خود را ازکف دادهاند و دچار مرض طغیان و عصیان روحی شدهاند اولین روزی که مجلس اختیارات قانونی را به آقای مصدقالسلطنه داد انتظارمیرفت که دولت تصمیماتی سریع و موثری برای مبارزه با این بیعدالتی و عصیان روحی اتخاذ کند بنده همانطوری که در گذشته اعلام داشتهام تسلیم هرگونه تصمیم قانونی دولت هستم که این گودال عظیم تفاوت طبقاتی را پرکند و از میان بردارد این بیعدالتی مفرط این بی باکی در قانون شکنی و تخطی بحقوق مطلوم و ضعیف هنوز رسم جامعه ماست و اگر فکرعاجلی برای جلوگیری از آن نشود منجربسقوط ماخواهدشد.
نایب رئیس - آقای ذوالفقاری وقت جنابعالی تمام شد)ده دقیقه دیگر اجازه بفرمایید) ده دقیقه که ممکن نیست دو سه دقیقه دیگر مختصربفرمایید.
ذوالفقاری - آقایان نمایندگان شما مسئولیت سنگین در پیشگاه تاریخ بعهده دارید بنده چند روز بعد از تجدید زمامداری این دولت و حوادث سی تیر از همین جا اعلام داشتم که طلیعه یک طغیان وعصیان عظیم روحی در ایران نمودار است وای برهمه ما هرگاه در کاراصلاحات مملکتی شکست بخوریم با این اختیاراتی که مجلس داده با این هم آهنگی قوای مختلفه مملکتی از شاه تا مجلس تا ملت اگر موفق به مبارزه با این خطر خانمان برانداز نشدید اگر این بیعدالتی و عصیان دیری پایید مسئولیتهای بزرگ در پیشگاه تاریخ ایجاد خواهدشد اگر حزب کمونیست توده با کمک خارجی این فرصت را از دست همه گرفت و محرومان را تحریک بعصیان کرد معلوم نیست جواب ما در برابر نسل آینده چه خواهدبود؟ بنده امیدوارم با وجهه و محبوبیتی که آقای مصدقالسلطنه در میان ملت دارند جلوی حزب کمونیست توده را از طریق اصلاحات سریع قانونی سد کنند و مخصوصا بهمکاران و متصدیان دستگاههای اداری دستور دهند که فعالیتهای مخرب این تشکیلات را نادیده نگیرند.
باعتقاد بنده همانطوری که دولت در قطع ریشه نفوذ استعمار سیاه روش قاطعی دارد در مورد استعمار سرخ هم باید سیاست قاطع و روشن را تعقیب بکند بنظر من این سیاست باید در حین انجام برنامه اصلاحاتی سرکوبی و مجازات مزدوران و جاسوسان اجنبی که عالما و عامدا تحت نامها و عناوین فریبنده طرفداری از صلح یا مبارزه با استعمار هر روز توطئه تازه علیه استقلال وطن ما میچینند و به مذهب و ملیت و سلطنت مشروطه و ارتش و دولت ما اهانت میکنند باشد. دومین راه مبارزه با نفوذ سیاست استعماری شمال قطع ایادی و شاخهها و ریشههای این سرطان مهلک در کلیه شئون مملکتی است که اساس آن از شرکت سابق شیلات شمال سرچشمه میگیرد. آقایان همکاران عزیز بنده نمیخواهم در اینجا از روابط گذشته شرکت سابق شیلات با دولت و با ملت ایران گفتگو کنم زیرا اگر بتوان برای ظلم و تعدی و تجاوزبحقوق یک ملت ضعیف حداکثری قائل شد این شرکت پیرو آن حداکثر تجاوز و عناد و حق کشی بودهاست شرکت سابق شیلات شمال نیز مانند کمپانی سابق نفت جنوب به چیزی که اعتنا نداشت مقررات امتیازنامهای بود که مثل همه معاهدات میان ضعیف و قوی در دوران بیچارگی و ذلت ملت بما تحمیل شده بود. بنده لازم نمیبینم از اینجا بگوش جهانیان برسانم که روابط عمال یک دولت باصطلاح سوسیالیستی و طرفدار طبقه (رنجبر) با کارگران و صیادان بدبخت و گرسنه شرکت چگونه و تا چه درجه ظالمانه بودهاست. بنده نمیخواهم بگویم که شرکت سابق شیلات هنوز قانون کار ایران را به رسمیت نشناخته و در موسسات خود اجرا نکردهاست بنده نمیخواهم بگویم که تمام سرمایه و ثروت ماهی ایران همه ساله حواله بنگاههای مسکومیشد و در کنار شمشهای طلای متعلق بایران میخوابید این دردها را ما باید در دل خود نگاهداریم واز این پس کاری کنیم که ضعیف نباشیم زیرا حاکم واقعی دنیا قدرت است و آنچه که درباره تساوی حقوق ملل گفته شده حرف مفت است. ما امیداوریم دفترچه گذشته روابط ملت ایران با شیلات در آتیه نزدیک ورق ورق شده و بدورانداخته شود. زیرا دوران امتیاز چندی قبل خاتمه یافت و معلوم نیست بچه علت هنوز اقدامی برای برچیدن این دستگاه جاسوسی و تحریک و سابوتاژ بعمل نیامدهاست. اسراری که بنده امروز پشت این تریبون درباره شب که جاسوسی و تارعنکبوت خطرناک شرکت سابق شیلات فاش میکنم شاید برای اولین بار افشا میشود....