سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در پادگان افسران خرم‌آباد ۳۰ شهریور ماه ۱۳۴۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
درگاه انقلاب شاه و مردم درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی


سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در پادگان افسران خرم‌آباد ۳۰ شهریور ماه ۱۳۴۲


محیط امشب محیط خانوادگی واقعی است، زیرا حضور شما افسران و خانواده شما و مدعوین شما که ایرانی هستند و مسلماً قلب آن‌ها هم مثل قلب شما در راه وطن می‌تپد به این مجلس جنبه خصوصی و خانوادگی می‌دهد. خانواده امروز در ایران مفهوم جدیدی پیدا کرده است.


سابق بر این شاید لقب خانوادگی را به طبقات خاص و افراد معینی در مملکت می‌شد اطلاق کرد، گو اینکه یکی از مفاخر ما این بوده است که در جامعه ایرانی از بدو پیدایش آن همیشه امکان نشان دادن استعداد ذاتی یا اکتسابی برای همه افراد فراهم بوده است، کما اینکه بزرگان ما، پادشاهان ما، یعنی سرسلسله‌هایشان، سردارهای بزرگ ما، نویسندگان بزرگ ما، علمای بزرگ ما، اغلب از طبقات خیلی پایین به آن افتخارات رسیدند. منجمله سرسلسله خانواده خود من که از سربازی ساده به شاهنشاهی مملکت رسید، و این امکان برای هر کس در این بوده است که با نشان دادن استعداد خود به جاه و مقام و افتخارات برسد. طرز رفتار مردم این مملکت با اقلیت‌ها نیز همیشه طوری بوده که این مملکت پناهگاهی برای این افراد بوده است که از هر جایی که به آن‌ها ظلم و ستم می‌شد به این مملکت پناه می‌بردند و بالاخره در این جا آسایش خاطر و زندگی پیدا می‌کردند. معهذا روابط طبقاتی طوری بود که یک فواصلی را ایجاد کرده بود. منجمله روابط ارباب و رعیتی. معنی لفظ ارباب متأسفانه در خود لفظ مستتر است و این برای یک ملتی با این روحیه عالی و تمدن دیرینه ننگین بود. یا مثلاً به کارگران سابقه عمله می‌گفتند. از همه بدتر با وجودی که زن‌های این مملکت هیچگونه حقوقی نداشتند در قانون حقوق زن مساوی و در قسمت‌های سیاسی و معاشی در زمره محجورین و ورشکستگان به تقصیر و دیوانگان بوده است، در صورتی که آن‌هایی که این قوانین را وضع کرده بودند و این طور افاده می‌فروختند از میان همان زن‌های بدون حقوق برخاسته و تا سن بلوغ به وسیله آن‌ها تربیت شده بودند. پس این چه تحقیری بود که به خودشان می‌کردند و می‌گفتند که ما به دست افرادی که در زمره دیوانگان قرار داشته‌اند تربیت شده‌ایم؟ تربیت یک چنین شخصی ذاتاً و قاعدتاً باید در او تأثیر ببخشد و او را نیز دیوانه و در زمره ورشکستگان به اصطلاح به تقصیر بکند. ولی امروز معنی خانواده ایرانی این است که تمام این موانع، تمام این اصولی که باعث جلوگیری از رشد و شکفته شدن افراد مملکت می‌شود برطرف شده و امروز حقیقتاً می‌شود به تمام ملت ایران این کلمه خانواده را اطلاق کرد. حالا در واقع مسابقه‌ای است با حقوق مساوی بین افراد این مملکت که هر کس لیاقت بیشتری داشت با شوق و ذوق و احساسات بیشتری خودش را در این مسابقه وارد می‌کند و ببینیم چه کسی بهتر و زودتر به مقصود خواهد رسید. به فرض هم که این مقصود فردی باشد، ولی نتیجه یک چنین مسابقه شرافتمندانه‌ای بر این اساس نفعش به عموم جامعه ایرانی می‌رسد. در این محیط ما می‌توانیم با روح شکفته و سری بلند قدم برداریم و هر کس به فراخور حال خودش چه زارع باشد و روی زمین زراعتی کار بکند، چه کارگر باشد و در کارگاه‌ها و کارخانه‌ها کار بکند، چه کاسب باشد، چه کارمند دولت باشد، چه پروفسور عالی مقام باشد، چه سرباز جانباز وطن باشد، همه بالاخره برای همان هدف نهایی و مقدس می‌کوشند و آن رساندن مملکت ایران به همگامی و برابری با مترقی‌ترین و زنده‌ترین ملل و مجامع بشری است.


در این راه که خوشبختانه به فضل خداوند موانع آن را در عرض مدت کوتاهی توانستیم برطرف بکنیم، تمام امکانات موجود است و من به همه شما نوید این زندگی آتیه را می‌دهم، و برای همه شما آرزوی موفقیت و سلامتی و نیکبختی دارم.