سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سلام غدیر ۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

برنامه عمرانی سوم/سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵


سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در آیین سلام غدیر ۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۴


امیدوارم این عید بزرگ اسلامی به جامعه روحانیت و به همه ملت ایران و جامعه تشیع جهان مبارک باشد. بدیهی است هر چه صورت می‌گیرد و هر اقدامی که در راه خیر و سعادت ملت از طرف ما می‌شود جز با تأییدات و تفضلات الهی انجام پذیر نیست، و تا وقتی که عنایات خداوندی شامل حال ما است هیچ عاملی ما را از اجرای برنامه‌هایی که متضمن سعادت اکثریت ملت ایران و منطبق با عالی‌ترین موازین شرع مطهر است باز نخواهد داشت. البته همه شما مراتب توکل مرا به خداوند و به ائمه اطهار و ارادت خاص مرا به حضرت علی بن ابیطالب و حضرت رضا علیه‌السلام به خوبی می‌دانید. این تازگی ندارد، زیرا این ایمان از اول زندگی با روح من سرشته شده است. لذت زندگی برای من خوردن و خوابیدن و تفریح نیست، زیرا اگر چنین بود مسلماً این منظور در محیط بی مسئولیتی بهتر فراهم بود و مضافاً خطرات احتمالی نیز در کار نبود، ولی من در زندگی خودم دنبال هدفی هستم و آن انجام کارهایی است که بدان قلباً ایمان و اعتقاد دارم. این کاری است که به خاطر تأمین سعادت ملت ایران صورت می‌گیرد و اساس آن انقلاب ششم بهمن است که ما بوسیله آن در یک روز با تصویب قاطع ملت بساط ظلمی را که بر دهقان و کارگر و زن ایرانی وارد می‌شد در هم نوردیدیم. البته ممکن است هنوز مشکلات زیادی وجود داشته باشد، ممکن است بگویند درآمدها کافی نیست و قدرت خرید کم است، ولی این مشکلات با پیشرفت برنامه‌های اقتصادی به آسانی برطرف می‌شود. آنچه مهم بود این بود که ما ریشه درد را از بین ببریم و از بین بردیم. بقیه کار مرور زمان است. درمورد خودم البته همانطور که توصیه کردید ما اقدامات استحفاظی زیادتری خواهیم کرد، زیرا برای انجام برنامه‌های وسیع لازم است من ناظر مستقیم باشم. ولی همانطور که گفتم زندگی فی نفسه مورد نظر من نیست، بلکه من آن را برای انجام هدف خود می‌خواهم. تا وقتی که خداوند خواسته باشد این کار انجام خواهد شد. آنچه لازم است این است که ملت ایران نیز به اصول انقلاب مؤمن باشد و آنچه را که شروع شده است بدون وقفه ادامه دهد.


تمام کارهایی که ما می‌کنیم منطبق با فلسفه عالی اسلامی است. مکرر گفته‌ام که امروز دیگر در مملکت ما هیچکس بر دیگری مزیتی ندارد مگر آنکه فضل و تقوی و کار و خدمتگزاری بیشتری از خود نشان دهد. این‌ها حرف نیست، بلکه اساس جامعه امروز و جامعه فردای ایران است. ما افتخار این را داشتیم که در یک روز وضع گذشته دهقانان ایرانی را که هفتاد و پنج درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دادند و اصطلاحاً پانزده میلیون نفر رعیت خوانده می‌شدند و همچنین وضع زنان ایرانی را که نصف مردم مملکت بودند و وضع کارگران ایران را بکلی عوض کردیم و بساط ظلمی را که بهیچوجه با ترقی و پیشرفت تمدن کنونی بشر سازگار نبود در نوردیدیم. این کاری بود که مطابقت کامل با موازین عالیه اسلامی داشت، زیرا اساساً خداوند رسول اکرم را برای ابلاغ و استقرار اصول عدالت و حقیقت و مساوات به رسالت مبعوث فرمود. کار ما کار حق است و بهترین قاضی آن خود مردم هستند که تشخیص می‌دهند این کارهایی که ما انجام می‌دهیم برای کی است؟


ملت ایران و همه مردم جهان شاهد بودند که ماه به خواست خداوند در یک روز ظلمی را که به پانزده میلیون نفر دهقان ایرانی، ظلمی را که به یازده میلیون زن ایرانی، ظلمی را که به صدها هزار کارگر ایرانی وارد می‌شد از بین بردیم و وضعی را که بهیچوجه با تمدن امروز دنیا تطبیق نمی‌کرد پایان دادیم، و مسلم است که این اقدام مورد پسند خدا و رسول خدا است، زیرا مطابقت کامل با احکام عالیه اسلامی دارد که بر اساس عدل و مساوات استوار است. این کار کمی نیست که با یک حرکت و یک قیام چنین نتیجه اجتماعی عظیمی گرفته شود.


من شخصاً علاوه بر وظایفی که هر مسلمانی از لحاظ دینی دارد رابطه‌ای قلبی بین خودم و مبداء قائلم که کار امروز و دیروز نیست، بلکه از نخستین سالیان عمر در من وجود داشته است و من بر اساس این اعتبار ایمان کامل دارم که با توکل به قدرت و مشیّت کامله الهی در خدمت به خالق و خلق توفیق خواهیم داشت.


تعالیم اسلامی برای ما ایرانی‌ها علی‌الخصوص برای خود من همواره بزرگترین راهنما بوده است. اصول انقلاب ششم بهمن ما بیش از هر چیز بر اساس احکام قرآن کریم بنا شده است. ما چه از لحاظ اعتقاد مذهبی، چه از نظر احتیاج جامعه و چه به منظور پیشرفت مملکت و اجتماع سعی می‌کنیم در ترویج و تقویت اصول واقعی دین اسلام بکوشیم. البته سعی ما این است و سعی همه نیز باید همین باشد که دین ما مطابق آنچه خداوند توسط حضرت رسول اکرم به ما ابلاغ فرموده است دست نخورده باقی بماند و خدای نخواسته وسیله تجارت و معامله بعضی افراد قرار نگیرد. طبعاً مردم هر قدر فهمیده تر و باسوادتر باشند احکام خدا و قرآن را بیشتر و بهتر درک می‌کنند.


دیروز در موقعی که هیئت اجراییه حزب ایران نوین را می‌پذیرفتم مطالبی گفتم که البته در آن فرصت ایراد شد، ولی در واقع برای اطلاع تمام ملت ایران بود. گفتم که هر قدر ما در اقدامات اصلاح طلبانه خود پیشرفت بیشتری بکنیم و هر قدر کارهایمان در این زمینه رونق زیادتری بیابد عده‌ای از دشمنان این مملکت دیوانه تر می‌شوند، زیرا دیگر امیدی برای تأمین اغراض آن‌ها باقی نمی‌ماند. یک روز این‌ها می‌گفتند که ما از راه مسالمت آمیز و باصطلاح از راه انتخابات باید حکومت را به دست بگیریم. حالا وقتی که می‌بینند دیگر امیدی ندارند و افکارشان تخطئه شده و پوچی آن بر همه روشن شده و حتی آرمان‌ها و ایده آل‌هایی که بدان‌ها اشاره می‌کردند کهنه و بی معنی شده و قادر به تأمین احتیاجات مردم نیست و در این مملکت از راه دیگری نتایجی به مراتب بهتر گرفته می‌شود طبعاً مأیوس و دیوانه می‌شوند، به حدی که ممکن است دست به کارهایی از همان قبیل که دیدیم بزنند. در این مورد هر قدر ما بیشتر پیشرفت کنیم این نوع خطر نیز زیادتر می‌شود، ولی چنین خطری نمی‌تواند حیات یک مملکت را به خطر بیندازد، بخصوص اگر همه افراد مملکت به اصول و آرمان‌های مترقی پابند و مؤمن باشند.


کسانی که با من آشنایی نزدیک دارند می‌دانند که از سن شش سالگی یک ایمان و اعتقاد و یک رابطه خاصی بین من و معتقدات خودم وجود داشته که همواره پابرجا مانده است. بر خود من به تجربه روشن شده است که مفهوم خدا و دین و معنی احکام اولیاء دین چیست. بدین جهت با اتکاء به خداوند متعال و دین مبین اسلامی برنامه‌هایی را طرح و اجرا کردیم که دیدیم تا چه حد موجب رضای خداوند و تا چه اندازه منطبق با احکام و اوامر دین مبین اسلام است.


اصولاً باید دید، ما در زندگی دنبال چه هدفی هستیم؟ در مورد خودم باید بگویم که زندگی من از صبح تا شب کار دائم و گرفتاری دائم است که گاهی نیز مستلزم خساراتی است. عده‌ای می‌پرسند که چرا در مقابل این خطرات نگرانی و ملاحظه‌ای ندارید؟ ولی من می‌گویم که انسان از چه چیز باید بترسد؟ اگر زندگی فقط عبارت از خوردن و خوابیدن و وقت گذرانیدن و تکرار دائم روزها و شب‌ها بر همین اساس باشد، چنین زندگی اصولاً چه فایده‌ای دارد که از دست رفتن آن مایه نگرانی باشد؟ بخصوص که به هر حال پایان آن مرگ است. زندگی فقط وقتی ارزش واقعی دارد که توأم با هدفی بزرگ و انسانی و کوشش برای نیل بدین هدف باشد، و وقتی که چنین هدفی در کار بود استقبال هر خطری آسان است. چه بهتر اگر چنین کار و کوششی منطبق با احکام و موازین عالیه دین باشد.


این جا است که انسان بدون ملاحظه و با قوت قلب بیشتری آنچه را که وظیفه خود می‌داند برای مملکت و ملت انجام می‌دهد. البته برای من یک اعتقاد راسخ دیگر نیز وجود دارد که به من قوت قلب بیشتر می‌بخشد، و آن این است که خداوند سرنوشت هر کس را معلوم کرده است، و من فکر می‌کنم مشیت الهی برای من تکالیف و مأموریتی را معین کرده است که باید به دست من در راه تأمین سعادت ملتم اجراء گردد، و هیچ عاملی نمی‌تواند این مشیّت را متوقف سازد.


این فلسفه جدید سیاسی و اجتماعی که ما جامعه جدید ایران را بر اساس آن پی‌ریزی کرده‌ایم و دیدیم که خود مردم ایران در ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ چه استقبال بی‌سابقه‌ای از آن کردند، باید در روح و فکر هر ایرانی عمیقاً رسوخ یابد و اساس کار او باشد. مسلماً هم همینطور خواهد بود، برای اینکه این فلسفه‌ای است که تأمین منافع فردی و منافع اجتماعی و منافع عمومی را در بر دارد.