سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در بنای یادبود مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی کشته‌شده به دست زمینداران بزرگ ۵ دی ماه ۱۳۴۱

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۶ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (added Category:ضد انقلاب using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
انقلاب شاه و مردم درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی


سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در بنای یادبود مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی کشته‌شده به دست زمینداران بزرگ ۵ دی ماه ۱۳۴۱


روی بنایی با شما صحبت می‌کنم که یادبود مردی است فداکار، کسی که در راه انجام وظیفه برای یک امر بزرگ ملی جان خود را از دست داد. این فرد از فرزندان همین استان است. استانی که سوابق تاریخی آن مایه افتخار ایرانی است و حتی مایه افتخار بشریت می‌باشد. این سرزمین در تاریخ گذشته محل بهترین نوع حکومت در زمان خود بوده است، مهد بزرگترین امیراتوری‌های دنیا بوده، امپراتوریی که نه فقط بر اساس کشورگشایی بنا نهاده شده بود، بلکه بر اساس تشکیلات صحیح اداری، بر اساس منتهای عدالتی که در آن زمان ممکن بود به تصور برسد، بر اساس امپراتوری کورش، آن کسی که در واقع اولین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرده بود، بر اساس طرز تفکری که پس از کشورگشایی به ملتی که سرزمین آن را فتح کرده بود آزادی می‌بخشید و آن سرزمین را از شر ظلم و ستم رهایی می‌داد و آنان را آزادانه به زندگی خود تشویق می‌کرد.


در یکی دو قرن اخیر انحطاط مملکت ایران این سرزمین با عظمت را تبدیل به یک مملکت بی تشکیلات کرده بود، مملکتی که حکومت مرکزی آن حتی قادر به اداره پایتخت خودش نبود. در پایتخت مملکت یعنی شهر تهران موقعی که هوا تاریک می‌شد کسی جرات نداشت از خانه اش بیرون برود و در سر هر کوی و برزنی هر کسی که یک قدری گردن کلفت تر بود، هر کسی که چاقویی به پهلویش می‌بست حاکم محله بود، و در خارج از شهر تهران در چند فرسنگی نایب حسین کاشی بود و لازم نیست که بگویم در فارس وضعیت از چه قرار بود. این اوضاع بهم خورد و در زمان حکومت پدر من در این مملکت امنیت برقرار شد. مثلی بود معروف که حتی یک پیرزن می‌توانست با یک طشت طلا پیاده داخل این مملکت قدم بزند و کسی معترض او نشود. ولی شهریور سال ۱۳۲۰ پیش آمد، شهریور ۲۰ در این مملکت دگرگونی‌های زیادی پیش آورد. مملکت به وسیله قوای اجنبی اشغال شد. قوای اجنبی در موقعی که این مملکت را اشغال کرده بودند، هیچ چیزی را بیشتر از این نمی‌پسندیدند که این مملکت آشفته باشد. برای اینکه خیال آنها راحت تر باشد یک عده‌ای را تشویق کردند به اینکه هر گردن کشی برای خودش در یک قسمت ادعایی بکند و این منجر به ضعف حکومت مرکزی بشود و دیگری را تشویق می‌کردند که احزاب منحل حکومت، و کسانی که زیر همه چیز می‌زنند مملکت را تضعیف بکنند. در سرزمین شما اشخاصی باشند که هر موقعی، هر موسمی به مناسبتی ماسکی به صورت خودشان بزنند، یک روز طرفدار یک سیاست خارجی، و روز دیگر سیاست مخالف آن، و روز دیگر یک سیاست دیگر، ولی هیچ وقت اینها طرفدار یک سیاست ایرانی متاسفانه نبودند و الان هم نیستند و افراد آنها هرجایی که بتوانند خنجر از پشت سر به این مملکت فرو می‌برند. این وضع را اینها چطور می‌توانستند حتی برای مدتی موقتی درست بکنند؟ آنها از رعیت ایرانی به عنوان رعیت خود یا به عنوان عضو ایل خود به آن طریق که دیدیم استفاده می‌کردند. روسای دیگر ایلاتی ما داشتیم و داریم و امروز هم اینجا ایستاده‌اند که اینها مردمان وطن پرستی بودند هیچ وقت از راه وطن خارج نشدند و شاید پدران اینها هم یک روزگاری حافظ این مملکت بودند. مرزبان این مملکت بودند و در مقابل اجنبی ایستادگی می‌کردند. من خطابم به آنها نیست، خطاب من به آنهایی است که خودشان هم می‌دانند که هستند، کسانی که صریحا به این مملکت خیانت کردند. آنها از این رعایا و افراد ایل برای چاپیدن، برای آتش زدن، برای کشتن، برای تهدید کردن، استفاده می‌بردند. اینها را وادار می‌کردند که دار و ندار خودشان را ببرند بفروشند و تفنگی بخرند و چند فشنگی هم ذخیره بکنند و گلوله‌ها را به قلب افراد خدمتگزار این مملکت بزنند تا مقاصد شوم و پلید آنها سرانجام بگیرد. این افراد دیگر نیستند و تخواهند بود و نامشان و اعمالشان از صفحه روزگار این ممکلت محو و نابود خواهد شد.


مهمترین وسیله برای اینکه این قبیل افراد سفاک و خونخوار در مملکت هیچ وقت نمو نکنند، آزادی رعیت سابق و دهقان امروزی ایران است. یک فرد آزاد غیر از نفع جامعه و نفع خودش و بخصوص نفع مملکتی که در آن از مواهب آزادی و زندگی شرافتمندانه بهره‌مند است به دنبال کار دیگر نخواهد رفت. هیچ وقت دیگر او آلت‌دست این عناصر نخواهد شد. این اصلاحات ارضی در ایران معانی مختلف دارد. این کار فقط هدفش این نیست که ما فقط سندی روی کاغذ به یک عده اشخاصی بدهیم و بگوییم که اینها صاحب زمین اند. خیر! اینها افراد آزادی خواهند بود که با گردنی افراشته، با روحی مستقل، با امیدواری به آینده، نه فقط صاحب آن زمینی که در آن می‌کارند خواهند بود، بلکه صاحب آینده فرزندان خود و سهیم در اداره فعلی و آینده مملکت نیز خواهند بود.


مملکتی که اکثریتش روی این اصل قرار داشته باشد دیگر دستخوش هوی و هوس یک مشت مردم محلی و از آنها بالاتر نخواهد بود. هر بدخواهی نسبت به این مملکت باید بداند که سر و کارش با تمام افراد این مملکت خواهد بود و اگر این اتحاد بین افراد مملکت باشد و اگر این اتحاد بین افراد مملکت محکم باشد، هیچ نیرویی در روی زمین نیست که چنین مملکتی را بتواند در تحت انقیاد خودش دربیاورد. استان فارس با این قدم‌هایی که برداشته می‌شود، به چندین هدف خواهد رسید. یکی اینکه افراد آزاد فعلی در آبادی این منطقه خواهند کوشید و این منطقه زرخیز روز به روز آبادتر خواهد شد. امنیت در این مملکت بیش از هر موقع دیگری برقرار خواهد شد. از راه ملک‌داری با آن وضع ناهنجار و غیرسالم گذشته وقت خودشان را صرف می‌کردند، امروز از راه دیگری شرافتمندانه، از راهی که بسیار نفعش برای خودشان و برای مملکت بیشتر خواهد بود وارد خواهند شد و آن راه، راه صنعتی کردن مملکت است. به تمام افرادی که یا روی جهل و نادانی یا روی تشویق آن کسانی که از آنها بهره‌برداری می‌کردند و تا به حال به وسیله داشتن یک سلاح غیرمجاز، یا سرگردنه می‌ایستادند یا آلت دست قرار می‌گرفتند توصیه می‌کنم که در اولین فرصت قبل از اینکه دولت اعلام خلع سلاح را مجددا بکند، خودشان به اولین پست نظامی و ژاندارمری مراجعه بکنند و اسلحه نامبارکی که به دست آنها هست تسلیم بکنند. اسلحه را موقعی باید به دست گرفت که در راه دفاع از وطن در برابر خطر باشد. در آن موقع که خدا نکند هیچ وقت برسد هر کس که خواست در این راه قدم بردارد و دوش به دوش سربازان ایران با اسلحه‌ای که ارتش ایران به او خواهد داد بیاید و با برادرهای سرباز خود در میدان نبرد شرکت بکند والا عوض اسلحه باید بیل به دست بگیرد، باید پشت ماشین زراعتی بنشیند و باید توی کارخانه کار بکند و یک موجود مفید و تولید کننده‌ای برای مملکت باشد.


این آینده این استان خواهد بود. این استان دیگر محلی برای کسی که غیر از این فکر بکند نخواهد بود. انشاءالله همه با هم در یک آینده نزدیکی شاهد چنان ترقیاتی باشیم که بر خود ببالیم و افتخار بکنیم و مطئمن باشیم که خودمان در دوران زندگی خود و به خصوص باشیم که خودمان در دوران زندگی خود و به خصوص فرزندانمان در نسل آینده جزو افراد خوشبخت و مترقی این مملکت زندگی خواهند کرد و من به این موضوع اطمینان قاطع دارم، برای اینکه می‌بینم چه احساساتی در نهاد و قلب شما هست، چه روحیه‌ای در شما زارعین هست. امروز که با شما صحبت کردم روحیه‌ای در تمام افراد این استان می‌بینم که بسیار قابل توجه است. داوطلبینی از دانشگاه پیدا شده‌اند و این طور از روی کمال فداکاری وارد خدمت شده‌اند و به استقبال هر پیش آمدی رفته‌اند. همه در این قبیل اصلاحات یک دل و یک تن شرکت می‌کنند. شرکت آنها از روی اعتماد و صمیم قلب است، برای اینکه می‌بینند این اقدامات مورد پشتیبانی تمام افراد این مملکت است.


هر کس در داشتن سلیقه مختار است و می‌تواند برای خودش سلیقه‌ای داشته باشد، ولی این طوری که من می‌بینم حتی کسانی که سلیقه آنان مطابقت با این اقدامات نمی‌کند یارای مخالفت با آن را ندارند و این بهترین علامتی است که چطور تمام افراد این مملکت دنبال این اصلاحات می‌باشند. پس از درگاه خداوند توفیق هر کسی را که به نحوی بتواند در اقدامات اصلاحی شرکت داشته باشد خواستارم و همگی را در این راه به درگاه او می‌سپارم.

نگاه کنید به