سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در بروجرد هنگام دادن سندهای مالکیت به کشاورزان لرستان ۲۹ شهریور ماه ۱۳۴۲

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۰۵ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی


سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در بروجرد هنگام دادن سندهای مالکیت به کشاورزان لرستان ۲۹ شهریور ماه ۱۳۴۲


از موقعی که پا به خطه لرستان گذاشته ام صدای شادباش و خوش آمد شما پیوسته در گوش من طنین انداز است و لحظه‌ای خارج نمی شود. میل دارم فکر بکنم که این خوش آمد شما اضافه بر اینکه پادشاه خودتان را استقبال می کنید استقبال از آینده ایران است که در جلوی چشم شما ترسیم شده است. در سال ۱۳۱۵ از شهر شما دیدن کردم و از آن روز تابحال با وجود اشتیاقی که به کرات برای دیدن شما داشته‌ام که به این شهر دوباره مسافرت بکنم این فرصت پیدا نشده بود. ولی ببینیم در این مدت چه اتفاقاتی افتاد و در این مملکت چه گذشت.


در سال ۱۳۲۰ مملکت شما بطور غافلگیر و ناجوانمردانه یک مرتبه مورد تجاوز قرار گرفت و اشغال شد. نتیجه خوش باوری ما ایرانی ها در دو جنگ گذشته این شد که از حسن نیت ما سوء استفاده بشود و بر عکس ما را مورد تاخت و تاز قرار دهند. بدین جهت در آینده این خوش باوری از طرف ما وجود نخواهد داشت و ما خود را مهیای حفظ منافع این مملکت کرده ایم. در مدت جنگ و حتی پس از جنگ، خارجی در این مملکت برای خویش ستون‌های پنجمی راه انداخت ولی یک نفر از اهالی لرستان منجمله از شهر شما پیدا نکردیم که به وطن خودش خیانت کرده باشد. با وجود این خارجی از بعضی نواقص زندگی اجتماعی ما استفاده کرد. ما پس از سال ها تجربه بالاخره به علل امکان سوء استفاده از ضعف اجتماعی خودمان پی بردیم و چاره آن را در شش اصلی که سال گذشته برای تصویب و تأیید شما به مراجعه آراء عمومی قرار دادیم تشخیص دادیم. اساس آن شش اصل است که دیگر عوض اینکه جامعه ایران بعضی نقاط ضعف داشته باشد برعکس امروز در میان ملل زنده و مترقی و آزاده دنیا در صفوف اولیه قدم بر می‌دارد.


معنی این ضعف اجتماعی را تو دهقان زحمتکش ایرانی خوب می فهمی، برای اینکه مزه وضع سابق را چشیده‌ای. معنی آن را تو کارگر زحمتکش ایرانی می‌دانی، برای اینکه تا قبل از آن حقوق اجتماعی تو به حداقل و ناچیزی مراعات می شد، ولی امروز کم مملکتی در دنیا هست و شاید اصولاً هیچ مملکتی در دنیای متمدن از لحاظ قانون وجود نداشته باشد که در آن، آنطوری که ما تعیین کرده‌ایم کارگر تا بیست درصد در سود ویژه کارخانجات سهیم باشد. معنی حرف را نصف جمعیت مملکت یعنی شما زن ها که زحمت کشیدید و این مردهای فعلی و مملکت و کسانی را که باید چرخ‌های فعاله این مملکت را بچرخانند بزرگ کرده‌اید می‌فهمید، شما که برخلاف طبیعت، برخلاف انسانیت، برخلاف اخلاق، برخلاف تمدن، در زمره دیوانگان شمرده می شدید. آیا تو زن شیردل لرستانی که در دهات کار می کنی، درو می کنی، زحمت می کشی، یا تو زن فرهنگی به بچه های این مملکت سواد یاد می دهی، یا تو زنی که در خانه‌ات اطفالی را که آینده مملکت را باید در دست بگیرند می‌پرورانی، تو واقعاً شایستگی این عنوان محجور و دیوانه را داشتی؟ پس حالا اجتماع ایران از شما آزادمردان و آزادزنانی که تمام اصول بی عدالتی اجتماعی را پشت سر گذاشته اید و به آینده ای آکنده از امکانات مساوی برای پیشرفت ما، برای ترقی ما، برای رسیدن به مقام های بالاتر و زندگی بهتر نگاه می کنید بوجود آمده است، و این است که می گویم استقبال شما از من در واقع استقبال از آینده است. از بدو سلطنت خودم تابحال چه در موقع جنگ که هر روزی به عنوانی تمام سعی خود را برای حفظ و دفاع از حقوق شما بکار می‌بردم، و چه در موقع حادثه آذربایجان و بعد در تمام این مدت و بخصوص از هشت ماه پیش به این طرف تمام توجه من به همین نکات بوده است. کسانی هستند که شاید سئوال بکنند چطور ما این شجاعت را داشتیم که یک مرتبه این تصمیمات انقلابی را بگیریم؟


اگر اسم این را نتوان شجاعت گذاشت، من فکر می کنم باید درایت و عقل گذاشت. ولی اگر بخواهم بگویم شجاعت، این شجاعت در من به خاطر مهر شما است. پس مهر شما در دل من هست و برای حفظ حقوق و مصالح شما و سربلندی مملکت ایران، این محبت شماست که هادی و راهنمای من خواهد بود.