سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی نمایندگان کارگران سراسر کشور در روز کارگر ۲۴ اسفند ۱۳۴۲
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی سوم |
سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی نمایندگان کارگران سراسر کشور در روز کارگر ۲۴ اسفند ۱۳۴۲
- امروز برای من به چند جهت روز مبارک و پر افتخاری است. البته جهت شخصی آن به خاطر کسی است که در این روز پا به عرصه وجود نهاد و ایران فرتوت و مریض را از آن وضع اسف بار نجات داد. اگر بخواهم تنها موضوع کارخانه و کارگر را مورد بحث قرار دهم، باید بگویم که در آن زمان در تمام مملکت ایران اصولاً صنعتی وجود نداشت. مثل اینکه یک کارخانه قندریزی در کهریزک بود و دیگر من درست بخاطر نمیآورم که چه کارخانهای در ایران بود. اگر هم بود گمان میکنم تعداد کارگران تمام ایران به هزار نفر نمی رسید. پدرم نقشه های مترقی و وسیعی برای کشور طرح و اجرا کرد که یکی از آنها ایجاد صنعت جدید ماشینی در ایران بود. پس از او ما دچار بحرانهای متعددی شدیم که ناشی از اشغال زمان جنگ و بخصوص تبلیغات یک دستهای بود که به مملکت خودشان علاقمند نبودند، و شاید تنها هدف شان این بود که مملکت را تحویل دیگری بدهند. این یک نوع ستون پنجم بود که علناً و با کمال وقاحت میگفت ما یک مرامی داریم که در آن موضوع وطن در کار نیست و ما باید وطن مان را به یک دستگاه خارجی تحویل بدهیم. ستونهای پنجم دیگری هم بود که آنها سرسپرده منافع دسته دیگری بودند.
- البته این منافع دیگر علناً خاک ایران را به خاک خودش متصل نمی کرد، پرچم ایران را از بین نمیبرد، ولی نفوذ آنها موقعی ممکن بود ادامه داشته باشد که اساس این مملکت بر همان منوال قدیمی باشد، یعنی فئودالیسم در این مملکت باقی بماند، ارتجاع به انحاء مختلف در این مملکت باقی بماند، جهل و بیسوادی و مرض در این مملکت باقی بماند، اصول زراعتی پیشرفت نکند، و البته کارگر هم وجود نداشته باشد، تا آنکه این مملکت نتواند از خودش با این وضع ارادهای داشته باشد و مطیع خارجی باقی بماند. پس ببینید نبرد ما که فقط مثل یک ایرانی فکر میکنیم در چند جبهه مختلف بود. به همت ملت ایران و تصمیماتی که ما گرفتیم کمر آن خیانت پیشگانی که در اول صحبت ذکر کردم که علناً میخواستند مملکت را به خارجی تحویل بدهند در 1325 در غائله آذربایجان خُرد شد. اما آن ستون پنجم دیگر هر موقعی به عناوین مختلف، گاهی به عنوان آزادیخواهی، گاهی به عنوان ارتجاعی، گاهی به بهانه های باصطلاح معروف بنی اسرائیلی پیوسته سعی میکرد یک موضوع را عنوان بکند برای اینکه یک قدم اساسی در راه مملکت برداشته نشود. ولی به خواست خداوند اتفاقاتی یکی پس از دیگری افتاد که هر مرتبه ما را در گرفتن تصمیم برای حفظ و نجات و ترقی ایران یک قدم به جلوتر برد و هر بار سنگر محکمتری به دست ما داد. سنگر اولی که باز هم به غیرت و همت شما مردم این مملکت گرفته شد در روزهای بین 25 و 28 مرداد بود که باز آن ستون پنجم اولی که ذکر کردم با همکاری ستونهای پنجم دیگری خواستند این مملکت را دگرگون بکنند و احیاناً همان سیاست قدیم 1907 یعنی تقسیم ایران به مناطق نفوذ گوناگون دومرتبه احیاء بشود، ولی غیرت و همت شما نگذاشت. بالاخره پس از مطالعات کافی به این نتیجه رسیدیم که نه فقط ستون پنجم اولیه یعنی آن خائن علنی را ما باید از صفحه مملکت پاک بکنیم، بلکه تمام عواملی را که باعث تأخیر در پیشرفت و جهش مملکت ایران به سمت صفوف اولیه ممالک قرن بیستم بود می باید یکجا و یکمرتبه از بین برداریم تا اینکه به هدفهای ملی خود برسیم. اکنون میرسیم به بهمن 1341. اصول انقلابی که در آن موقع ما عنوان کردیم و جواب همه جانبه و صمیمانه و یکپارچه تمام ملت ایران در این مورد حتماً به یادتان هست. یکسال و خُرده ای بیشتر از آن موقع نمیگذرد که همه شما صبح با شوق تمام از خانههای تان براه افتادید و نتیجهاش را آخر شب دیدید که چگونه ملت ایران اینطور تکان خورد. هدفهای انقلاب ما محو هر نوع آثار عقب افتادگی ملت ما بود. اکنون امکان اینکه دیگر در این مملکت بر اثر نواقص اجتماعی ما یا عقب ماندگی ما یا بیعدالتیها کسی کوچکترین سوء استفادهای بتواند بکند از بین رفته است. چرا؟ برای اینکه در قسمت عدالت اجتماعی آن وضعی که مربوط به زارعین بود یعنی آن روابط کهنه و ظالمانه ارباب و رعیتی در عرض چند ماه بکلی دگرگون شد. آن نقصی که مربوط به بیسوادی اکثریت جمعیت این مملکت بود که قرن های اخیر انحطاط ما باعث این عقب افتادگی شده بود با ایجاد مدارس جدید و توجه به فرهنگ و بخصوص با ایجاد سپاه دانش از میان خواهد رفت. امسال شاید ما تعداد سپاهیان دانش را به ده هزار نفر برسانیم. امیدواریم در اندک مدتی موضوع بیسوادی حل بشود.
- در موضوع مریض بودن و ضعیف بودن، که گذشته از جسم در روح انسان نیز تأثیر دارد- زیرا آدم مریض و علیل نمیتواند روحیه قوی و بهره کار خوب داشته باشد- البته اقدامات بهداشتی یعنی از بین بردن مالاریا و از بین بردن امراض دیگر و تأمین آب آشامیدنی مردم اول در شهرها بعد در دهات و ایجاد درمانگاهها و مدارس و نظایر آنها در جریان بود، ولی برای تسریع در کار و اینکه حتی دور افتادهترین دهات ایران نیز مشمول اصلاحات شوند دست به ایجاد سپاه بهداشت زدیم و امیدواریم بتوانیم اکیپهای بهداشتی مجهز به مقدار کافی براه بیندازیم که هر هفتهای لااقل یکمرتبه یکی از این اکیپها به هر کدام از دهات ایران بتوانند سرکشی بکنند و دستورات مقتضی را صادر بکنند. البته کارهای دیگری در این انقلاب شده است که جای بحث از آنها نیست. اما در موضوع کارگرها، توجه به وضع کارگران برای من از دیرزمانی پیش شروع شده است. خاطرم هست اولین قدمی که در این قسمت برداشتم و در آن اصرار داشتم موضوع بیمه های اجتماعی و قانون کار بود. در آن روز البته قوانین ما تکمیل نبود، با اینکه امروزه خیلی در این مورد پیشرفت کردهایم باز هم به دولت و همچنین به تمام کسانی که در این کار دخالتی دارند دستور صریح دادهام که نواقص قانون کار و بیمه های اجتماعی ما را هر چه زودتر برطرف کنند و لایحه آن را به مجلس ببرند.
- ولی توجه به کار شما برای چند علت است: یکی اینکه حقیقتاً در تمام این چند سال در دورههای سختی که ما داشتیم نشان دادید که شما مردمان وطن پرست و چیز فهمی هستید. فهمیدن مطالب کار آسانی نیست. خوشبخت ملتی است که رشد ملی و اجتماعی کافی داشته باشد که مطالب را درست درک بکند. ایرانی بر اساس تمدن قدیمی و سابقه دارش این خوشبختی را دارد و میان ایرانیها شما کارگران شاید در این مورد جلوتر از همه باشید، زیرا سر و کارتان با چیزهای مسلمی است و طبعاً طرز فکر شما نیز روی حدسیات نمیتواند باشد، بلکه روی واقعیات است. علت دیگر این است که اگر ما بخواهیم یک مملکت مترقی بشویم باید نسبت درصد شما به جمعیت ایران روز بروز بالا برود. این نسبت 70 یا 75 درصد جمعیتی که فعلاً در روستاها زندگی می کنند تا یک نسل دیگر باید معکوس بشود، و بعد برای پایهگذاری اجتماع سالم بر اساس عدالت اجتماعی همان طوری که گفتم کارگر ایرانی باید حس این را بکند که کار یک شرف ذاتی دارد، و این حس را بکند که در جامعه ای زندگی میکند که برای این شرافت ذاتی کار مزایای اجتماعی و البته مزایای مادی قائل هستند.
- فکر کردیم بهترین راه حل روحی و اجتماعی و مادی این است که کارگر ما به یک نوع، البته روی توافقهای دستهجمعی و هر توافق دیگری که بهتر به پیشرفت کار کمک کند، شریک منافع کارگاه گردد. کارگر، کارگاه را تا همین حدود از آنِ خودش بداند، حس بکند که او استثمار نشده و در تمام شئون اجتماعی مملکت نه فقط با حقوق مساوی که هر فرد مملکت چه مرد و چه زن امروز دارند بلکه بر اثر شرافت ذاتی کارش وارد است و به او احترام میگذارند و در سرنوشت مملکتش نیز روز بروز بیشتر شریک و سهیم است.
- نتیجه این شد که قراردادهای دسته جمعی زیادی امضاء شد و تعداد قابل توجهی کارگران ساده در مرکز قانونگذاری مملکت وارد شدند، و خواهید دید که هر سال وضع کارگران در اجتماع ایران چقدر فرق خواهد کرد. البته همانطور که گفتم هم قانون کار ما و هم قانون بیمههای اجتماعی باید تکمیل بشود.
- دستور دیگری که باز هم دادهام و دنبال خواهد شد این است که به طرق مختلف ما برای کارگرهای ایران مسکن تأمین بکنیم، چه خانه را با شرایطی بخود شما با اقساط چند ساله بفروشند و چه با اجارههای خیلی ارزان در اختیار کارگران هر کارگاهی بگذارند. ممکن است کارگری از جایی بلند شود و به جای دیگر برود و میل نداشته باشد که در آن جا خانه ای را بخرد که باصطلاح روی دستش بماند. بنابراین یک خانههای واگذاری هست که هر کسی که میخواهد بخرد، و یک خانههای سازمانی واگذاری هست. کسی که فکر میکند که وقتی به سن بازنشستگی برسد در همین محل میخواهد زندگی بکند طبعاً حساب میکند که خانهای که حالا بخرد در موقع بازنشستگی هم مال خودش خواهد بود و توی کوچه ها ویلان نخواهد ماند. یک قدری بیشتر از اجازه معمول میپردازد ولی خانه مال خودش میشود. برای این کار راه حلهای مختلفی هست، ولی منظور این است که کارگر شاغل ما و هر کارگری پس از خاتمه کار و رسیدن به سن بازنشستگی صاحب مسکن باشد و آواره نباشد.
- البته یکی از وظایف وزارت آبادانی و مسکن که ایجاد شده است همین خواهد بود. کارگاههای مختلف ما باید در این راه تشویق بشوند. شرکتهایی که احیاناً شرکتهای ساختمانی باشند میباید با همین شرایط وارد عمل بشوند و مورد تشویق قرار گیرند. شرکت ملی نفت بطوری که میدانید این کار را شروع کرده و ادامه خواهد داد، ولی قبل از همه کارگاههای دولتی باید به این فکر باشند. پس امیدواریم با توجهاتی که به این طبقه زحمتکش و شریف ایران میشود وضع شما روز بروز در قسمت مادی و اجتماعی و روحی به خواست خداوند رو به ترقی و تکامل برود.