تفاوت میان نسخه‌های «رضا شاه پهلوی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۶۱: خط ۶۱:
  
 
=== بنیانگذاری ارتش نوین ===
 
=== بنیانگذاری ارتش نوین ===
 +
[[پرونده:RezaKhanWarMinister1.jpg|thumb|left|180px|رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا]]
 
پس از این که جنگ جهانی به پایان رسید، سپاه ایران وضع غم‌انگیزی داشت، ژاندارمری از سوی افسران سوئدی اداره می‌شد که از هواداران آلمان‌ها بودند. در جنوب ایران، دولت انگلستان پلیس جنوب را زیر سرپرستی ارتش انگلستان برپا کرد، پلیس جنوب از سربازان ایرانی و هندی تشکیل می‌شد. عشایر ایران زیر رهبری سران خود تا بن دندان مسلح بودند. تیپ قزاق که به لشکر دگرگون شد، از زمان ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ تنها یکان نظامی بود که سازمان داشت و به همین روی هسته مرکزی ارتش نوینی شد که رضا خان وزیر جنگ بینان کرد و با رفرم‌های خود پیشرفت و نیرومندی ارتش را به ارمغان آورد. در روز ۴ آذر ماه ۱۳۰۰ ژاندارمری از وزارت کشور به وزارت جنگ جا به جا شد و رضا خان در سخنرانی به آگاهی رساند که از امروز دیگر "قزاق" و "ژاندارم" نمی‌گوییم بلکه از "قشون" می‌گوییم. واژه قشون که روسی است در زمان ایرانی کردن سپاهیان ایران از سوی رضا خان به واژه ایرانی ارتش دگرگون شد و هم‌چنین برای دیگر واژه‌های درجه‌های نظامی و دستورهای نظامی برابر پارسی آن برگزیده شد.
 
پس از این که جنگ جهانی به پایان رسید، سپاه ایران وضع غم‌انگیزی داشت، ژاندارمری از سوی افسران سوئدی اداره می‌شد که از هواداران آلمان‌ها بودند. در جنوب ایران، دولت انگلستان پلیس جنوب را زیر سرپرستی ارتش انگلستان برپا کرد، پلیس جنوب از سربازان ایرانی و هندی تشکیل می‌شد. عشایر ایران زیر رهبری سران خود تا بن دندان مسلح بودند. تیپ قزاق که به لشکر دگرگون شد، از زمان ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ تنها یکان نظامی بود که سازمان داشت و به همین روی هسته مرکزی ارتش نوینی شد که رضا خان وزیر جنگ بینان کرد و با رفرم‌های خود پیشرفت و نیرومندی ارتش را به ارمغان آورد. در روز ۴ آذر ماه ۱۳۰۰ ژاندارمری از وزارت کشور به وزارت جنگ جا به جا شد و رضا خان در سخنرانی به آگاهی رساند که از امروز دیگر "قزاق" و "ژاندارم" نمی‌گوییم بلکه از "قشون" می‌گوییم. واژه قشون که روسی است در زمان ایرانی کردن سپاهیان ایران از سوی رضا خان به واژه ایرانی ارتش دگرگون شد و هم‌چنین برای دیگر واژه‌های درجه‌های نظامی و دستورهای نظامی برابر پارسی آن برگزیده شد.
  

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۴۹

درگاه محمدرضا شاه پهلوی اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی

درگاه رضا شاه پهلوی

درگاه شهبانو فرح پهلوی
اعلیحضرت رضا شاه پهلوی بنیانگذار ایران نوین

اعلیحضرت رضا شاه پهلوی سر دودمان سامانه پهلوی و بنیانگذار ایران نوین در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ خورشیدی در آلاشت، مازندران زاده شد و در ۴ امرداد ۱۳۲۳ خورشیدی در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی درگذشت.

سرتیپ رضا خان یا رضا خان میرپنج

سرتیپ رضا خان و مرتضی یزدان‌پناه ایرج مطبوعی و دیگر افسران ۱۲۹۹ خورشیدی
سرتیپ رضا خان فرمانده قزاق

رضا خان فرزند سرهنگ عباس‌علی خان فرمانده هنگ مازندران در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۲۵۶ در آلاشت سواد کوه چشم به جهان گشود. سرهنگ عباس‌علی خان نامی به داداش بیک یاور خود از تیره سرداران و مرزداران ایران بود و پدر او یاور مراد علی خان نیز از فرماندهان دلیری بود که به سال ۱۲۳۵ در پیکار هرات دلاوری‌ها کرد و در این پیکار کشته شد. چهل روز پس از زاده شدن رضا خان سرهنگ عباس علی خان درگذشت. پس از درگذشت پدر رضا خان، بانو نوش‌آفرین مادر رضا خان که زاده تهران بود برآن شد که به نزد خانواده‌اش در تهران بازگردد. رضا خان با راهنمایی و سرپرستی عموی خود سرتیپ نصرالله خان، در ۱۴ سالگی همانند نیاکانش که همگی پیشنیه سرداری و سربازی و فرماندهی و سپاهیگری داشتند، به یکان قزاق که زیر فرماندهی عمویش بود پیوست.

رضا خان در سال ۱۲۷۴ خورشیدی با دختر خاله خود مریم پیوند زناشویی بست. بانو مریم در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۲۸۲ به هنگام زادن دخترش "همدم" چشم از جهان فروبست.

زمانی که رضا خان سی و پنج ساله بود سرکرده سپاه قزاق مجهز به تیربار شد و ماموریت‌های گوناگون در تهران، گیلان، مازندران و آذربایجان را به انجام رسانید. رضا خان در جنگ با اشرار و یاغیان دلاوری‌های بسیار نشان داد و با دید و داوری فرماندهان که دلیری‌ها و استعداد ویژه نظامی رضا خان را دریافتند، مقام فرماندهی و درجه‌های نظامی را یکی پس از دیگری بدست آورد و به مقام میرپنجی یا سرتیپی رسید و فرمانده یکان همدان شد.

درسال ۱۲۹۳ جنگ جهانی در اروپا آغاز شد و دامنه‌اش به ایران کشید. کشور ایران با وجود اعلام بی‌طرفی از سوی ارتش‌های عثمانی، روسیه و انگلستان اشغال شد و شش سال کشور ایران زیر فشار و آزار جنگ و نظامیان خارجی ماند.[۱]

در این زمان کشور ایران در اشغال بیگانه و ورشکستگی، خشکسالی، گرسنگی و ملخ و ویرانی‌های جنگ به سر می‌برد، خزانه کشور تهی بود و سربازان بدون دریافت حقوق، با لباس ژنده و بدون چکمه و حال سوزآور و با شکیبایی در برابر سختی‌های توان فرسا خدمت می‌کردند. در سال ۱۲۹۴ سرتیپ رضا خان در بریگاد قزاق، از سوی فرمانده بریگاد برای تشکیل بخش مسلسل قزافخانه از همدان به تهران فرستاده شد.

در سال ۱۲۹۵ خورشیدی رضا خان بانو تاج‌الملوک را به همسری برگزید، نخستین فرزندشان شمس در روز ۲۶ مهر ماه ۱۲۹۶ خورشیدی زاده شد.

خجسته زاد روز محمدرضا و اشرف

سرتیپ رضا خان
سرتیپ رضا خان با تیربار نوین ماکسیم

جنگ جهانی اول با عهدنامه صلحی در روز ۱۳ تیر ماه ۱۲۹۸ در اروپا به پایان رسید ولی جنگ در ایران ادامه یافت. ارتش روسیه که در ایران بود منحل شد و از ایران خارج شد و سراسر ایران به اشغال انگلیس درآمد. نیروهای انگلیسی تا باکو پیشروی کردند تا معادن نفت روسیه در باکو را تسخیر کنند. در ۱۷ امرداد ۱۲۹۸ برابر با ۹ اوت ۱۹۱۹ قراردادی میان دولت ایران و دولت انگلستان بسته شد که بر پایه آن قرارداد خیانتکارانه و استعماری، قرار بود که کشور ایران زیر کنترل کامل انگلستان درآید. این قرارداد ننگین با امضای حسن وثوق‌الدوله نخست‌وزیر برادر بزرگ احمد قوام‌السلطنه و اکبر میرزا صارم‌الدوله وزیر دارایی و فیروز میرزا نصرت‌الدوله (فرزند فرمانفرما) وزیر خارجه بسته شد و رشوه‌هایی که این سه تن از دولت انگلستان دریافت کرده بودند پس از کوتاه زمانی آشکار شد.

ارتش سرخ شوروی، ارتش انگلستان را از باکو بیرون راند و آنان را تا قزوین واپس برد و شمال ایران گیلان و مازندران را اشغال کرد. با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی میرزا کوچک خان جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران در گیلان و مازندران را اعلام کرد.

بانو تاج‌الملوک و سرتیپ رضا خان در روز ۴ آبان ماه ۱۲۹۸ دارای دو فرزند شدند. محمد رضا و اشرف خواهر توامان وی در این روز خجسته زاده شدند در زمانی که کشور آشفته و نابسامان و ورشکسته بود، بیماری‌های واگیردار گوناگون چون تراخم، مالاریا، طاعون، وبا، تیفوس و آبله را چیزی جلودارشان نبود. هیچ سیستم آموزشی و بهداشتی در ایران نبود. تنها مکتب‌هایی زیر نظر آخوندها وجود داشت. چهارمین فرزند رضا خان و تاج‌الملوک، علیرضا در روز ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۱ خورشیدی زاده شد.

رضا سردار سپه در سال ۱۳۰۱ با بانو توران امیر سلیمانی دختر مجدالسلطنه از خانواده قاجار ازدواج کرد. در روز ۲۴ اردیبهشت ۱۳۰۲ غلامرضا سومین پسر رضا خان زاده شد. توران امیر سلیمانی که نیمی از زمین‌های میان تهران و ری به پدرش مجدالسلطنه تعلق داشت، انگشتری الماسی را که رضا خان سردار سپه به وی پیشکش کرده بود نزد یک نزول‌خوار به گرو گذاشت، این، به گونه‌ای رضا خان سردار سپه از این کار آگاه شد و انگشتری نیز به دست خود او رسید. رضا خان سردار سپه بی‌درنگ، از توران سراغ انگشتری را گرفت و سرانجام در روز ۱۶ خرداد ماه ۱۳۰۲ طلاق بانو توران داده شد.

در همین سال رضا خان سردار سپه با بانو عصمت دولتشاهی چهارمین همسر خود ازدواج کرد و دارای پنج فرزند شدند، عبدالرضا ۱۷ خرداد ۱۳۰۳ خورشیدی، احمدرضا در روز ۵ مهر ماه ۱۳۰۴، محمودرضا ۱۱ آبان ۱۳۰۵ خورشیدی، فاطمه ۱۲ مهر ماه ۱۳۰۷ خورشیدی و حمیدرضا ۱۳ تیر ۱۳۱۱ خورشیدی زاده شدند.

رضا خان سردارسپه

در این زمان مجلس شورای ملی شش سال بود که بسته شده بود و در درازای این زمان ده نخست‌وزیر و کابینه بر سر کار آمدند و کناره‌گیری کردند. فتح‌الله اکبر سپهدار اعظم سپهدار رشتی در مهر ماه ۱۲۹۹ با پشتیبانی دولت انگلیس نخست‌وزیر شد و به انگلیسی‌ها قول داد که انتخابات را برگزار کند و مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم را برقرار نماید تا قرارداد ۱۹۱۹ را که وثوق‌الدوله[۲] امضا کرده بود، در مجلس شورای ملی به تصویب برساند که قانونی شود.[۳]

ارتش سرخ شمال ایران را اشغال کرده بود و میرزا کوچک خان جنگلی در روز ۱۵ خرداد ماه ۱۲۹۹ در رشت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی و با الگوی شوروی برپاکرد و برآن بود که با ارتش سرخ به سوی تهران یورش ببرند و حکومت مرکزی را سرنگون سازند. دو هفته پس از گزینش کابینه، سپهدار از سفیر انگلیس درخواست پول کرد تا پس از انتخابات میان نمایندگان مجلس شورای ملی پخش کند. نورمن سفیر انگلیس به لرد کرزن وزیر خارجه نوشت و پروانه خواست. در ۱۴ دی ماه ۱۲۹۹ در چنین وضعیتی، دولت انگلستان برآن شد که ارتش خود را از بخش میانی ایران بیرون بکشد و بخشی از آن را در بغداد و بخشی دیگر را در جنوب ایران جای دهد. خطر یورش ارتش سرخ ایران به تهران و بدست گرفتن حکومت از سوی بلشویک‌ها آشکار بود.

کودتایی علیه دولت فتح الله اکبر سپهدار اعظم نخست‌وزیر برنامه‌ریزی شد، این کودتا علیه احمد شاه و سلطنت نبود. کودتا در شب اول اسفند به روز دوم اسفند آغاز شد. سرکردگان کودتا سیدضیا طباطبایی و سرتیپ رضا خان فرمانده کل قزاق، مسعود کیهان، کاظم خان سیاح از افسران ژاندارمری ایران و کلنل احمد امیراحمدی فرمانده گردان سواره قزاق بودند. کودتای سوم اسفند به سرنگونی سپهدار اعظم انجامید و در روز ۶ اسفند ۱۲۹۹ به فرمان احمدشاه سیدضیاالدین طباطبایی نخست‌وزیر شد و انتخابات مجلس شورای ملی دوره چهارم برگزار گردید. ۷ اسفند ۱۲۹۹ هیات وزیران قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس را لغو کرد. ۸ اسفند ۱۲۹۹ به فرمان احمد شاه، رضا خان میرپنج به پاس کاردانی و لیاقت به پایه سردار سپهی رسید. در همین روز عهدنامه دوستی منعقده بین دولت علیه ایران و جمهوری شوروی روسیه بسته شد. مسعود کیهان در اردیبهشت ماه از مقام وزارت جنگ کناره‌گیری کرد. در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه و فرمانده کل قوا در کابینه نوین سیدضیاالدین طباطبایی وزیر جنگ شد. پس از بسته شدن پیمان دوستی میان دو دولت ایران و جماهیر شوروی ارتش سرخ ناچار به بیرون رفتن از شمال ایران شدند و از میرزا کوچک خان دیگر پشتیبانی نکردند.

رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا

احمدشاه و کابینه قوام‌السلطنه وزیر جنگ رضا خان ۱۳۰۰ خورشیدی

در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه در کابینه سید ضیا به فرماندهی کل قوا و وزارت جنگ برگزیده شد. رضا خان وزیر جنگ برای بهبود مالی قشون و برای از میان برداشتن سختی‌های پی‌آمد گرفتن وام‌های خارجی برای مسافرت‌های ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمد شاه دستور بررسی این وام‌ها را داد.

پس از صد روز که دولت سیدضیا بر سرکار بود، احمد شاه سیدضیا را وادار به کناره‌گیری کرد و در روز ۱۶ مهر ماه ۱۳۰۰ خورشیدی احمد قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری برگزید و رضا خان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قوا در در کابینه احمد قوام در وزارت جنگ ماند.

بنیانگذاری ارتش نوین

پرونده:RezaKhanWarMinister1.jpg
رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا

پس از این که جنگ جهانی به پایان رسید، سپاه ایران وضع غم‌انگیزی داشت، ژاندارمری از سوی افسران سوئدی اداره می‌شد که از هواداران آلمان‌ها بودند. در جنوب ایران، دولت انگلستان پلیس جنوب را زیر سرپرستی ارتش انگلستان برپا کرد، پلیس جنوب از سربازان ایرانی و هندی تشکیل می‌شد. عشایر ایران زیر رهبری سران خود تا بن دندان مسلح بودند. تیپ قزاق که به لشکر دگرگون شد، از زمان ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ تنها یکان نظامی بود که سازمان داشت و به همین روی هسته مرکزی ارتش نوینی شد که رضا خان وزیر جنگ بینان کرد و با رفرم‌های خود پیشرفت و نیرومندی ارتش را به ارمغان آورد. در روز ۴ آذر ماه ۱۳۰۰ ژاندارمری از وزارت کشور به وزارت جنگ جا به جا شد و رضا خان در سخنرانی به آگاهی رساند که از امروز دیگر "قزاق" و "ژاندارم" نمی‌گوییم بلکه از "قشون" می‌گوییم. واژه قشون که روسی است در زمان ایرانی کردن سپاهیان ایران از سوی رضا خان به واژه ایرانی ارتش دگرگون شد و هم‌چنین برای دیگر واژه‌های درجه‌های نظامی و دستورهای نظامی برابر پارسی آن برگزیده شد.

برای رضا خان وزیر جنگ روشن بود که برای اینکه ارتشی مدرن بسازد به بودجه نیاز دارد. بدین روی دپارتمان‌هایی از وزارت مالیه که وزیر آن محمد مصدق‌السلطنه بود به وزارت جنگ جا به جا شدند. در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۰۰ رضا خان وزیر جنگ سازمان نوین ارتش را به آگاهی رساند. ارتش ایران از پنج لشکر تشکیل می‌شد که ستاد فرماندهی ارتش و هم چنین لشکر مرکزی در تهران بود، لشکر شمال غرب با مرکز فرماندهی در تبریز، لشکر غرب در همدان (پس از زمانی مرکز به کرمانشاه جا به جا شد)، لشکر جنوب در اسپهان (پس از زمانی مرکز فرماندهی به شیراز جا به جا شد) و لشکر شرق در مشهد. لشکر شمال نیز برای نگاهبانی از گیلان، مازندران و استرآباد بنیان شد که مرکز فرماندهی این لشکر در رشت بود. هر لشکر از ده هزار تن سرباز و افسر تشکیل می‌شد، و هر لشکر دربرگیرنده هفت هنگ پیاده نظام، یک هنگ سواره نظام، یک هنگ رسته توپخانه می‌بود. فرمانده کل ارتش رضا خان سردار سپه بود و ریاست مرکز فرماندهی ستاد با وزیر جنگ رضا خان بود. همه واژگان بکار برده شده برای درجه‌های نظامی و دستورهای نظامی به دستور رضا خان برابر پارسی آن بکار برده شد.[۴] هم‌زمان با بنیان ارتش نوین، ژاندارمری نوین نیز زیر فرماندهی وزارت جنگ به نام "امنیه" بنیان شد. سپس رضا خان برآن شد که یکان‌ها و افراد مفید پلیس جنوب را در ارتش نوین ایران ادغام کند. لرد کرزون این پیشنهاد را رد کرد زیرا که رضا خان وزیر جنگ نپذیرفت که افسران انگلیسی در ارتش ایران باشند. بدین روی دولت انگلستان پلیس جنوب را منحل کرد و همه تفنگ‌ها و دیگر ابزار جنگی را به هندوستان بازگرداندند. بسیاری از سربازان و افسرانی ایرانی پلیس جنوب پس از انحلال آن، درخواست پیوستن به ارتش ایران را کردند.

یک پارچه کردن دو نیروی ژاندارم و قزاق، در آذربایجان و خراسان درگیری‌ها و سختی‌هایی پیش آورد. در ۹ آذر ماه ۱۳۰۰ در صوفیان و شرفخانه در استان آذربایجان آشوب برپا شد زیرا که کلنل محمدعلی پوریا و کلنل محمود خان پولادین از فرماندهان پیشین قزاق خواستند که فرماندهی ژاندارمری را به گردن بگیرند ولی ژاندارم‌ها پوریا و پولادین را دستگیر کردند. دو لشکر ژاندارم صوفیان و شرفخانه به یکدیگر پیوستند و به تبریز حمله کردند. کلنل ارفع و حکمران آذربایجان مخبرالسلطنه با فرستادن سپاهی از قزاق‌ها کوشش کردند که ژاندارم‌ها را بازایستانند ولی با دیدن شمار بسیار آنان، ناچار برگشتند. ژاندارم‌ها وارد تبریز شدند و سرگرد ابوالقاسم لاهوتی از ژاندارم‌های تبریز وابسته به شوروی، در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۰۰ فرمانده ژاندارمری تبریز شد. سرگرد لاهوتی کمیته انقلابی به نام "تجدد" بر پا کرد و مخبرالسلطنه را دستگیر نمود. دستگیری مخبرالسلطنه شوری در مردم تبریز به وجود آورد زیرا که وی کسی بود که دستور کشتن خیابانی و یارانش را در تبریز داد. سپس ۲۷۰ تن از حزب کمونیست ایران به ژاندارم‌ها پیوستند و پرچم سرخ شوروی را به اهتزاز درآوردند و فرتورهای احمد شاه را پاره کردند. این گروه کوشش داشتند که جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران در آذربایجان را برپاسازند. سرگرد لاهوتی تلگرامی به تهران فرستاد که وی می‌خواهد با حکومت مرکزی در تهران به نخست‌وزیری مشیرالدوله گفتگو نماید. رضا خان وزیر جنگ ۱۰۰۰ تن قزاق را از ساوجبلاغ به فرماندهی سرتیپ شیبانی از ژاندارم‌های پیشین تهران در زمان کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ روانه تبریز کرد. در روز ۱۹ بهمن ماه این سپاه وارد تبریز شدند. در تبریز ۲۰۰ قزاق بودند که به این سپاه ۱۰۰۰ تنی پیوستند. سرگرد لاهوتی با ۳۵۰ کمونیست و ژاندارم به شوروی فرار کرد. خلع سلاح ژاندارمری تبریز یک هفته به درازا کشید و در این عملیات تنها چند نفری کشته شدند و دیگر ژاندارم‌ها تسلیم شدند. همه کارهای مورد نیاز برای تصفیه یکان‌های نظامی تبریز زیر سرپرستی مستقیم وزیر جنگ انجام یافت. سرگرد ابوالقاسم لاهوتی پس از فرار به شوروی به کمینترن شوروی یا کمونیست بین‌المللی مامور برپا کردن انقلاب کمونیستی جهانی پیوست و تا آخر عمر در شوروی ماند.

زمانی که دکتر آرتور میلسپو [۵] مستشار مالی و امور اقتصادی از امریکا به ایران آمد تا به وضعیت پریشان مالی ایران سر و سامان بدهد و کارهای ارزنده مستر مورگان شوستر را به انجام برساند، این دپارتمان‌ها پس از کوتاه زمانی به وزارت مالیه با پرسنل نظامی آن برگردانده شدند. رضا خان وزیر جنگ به دکتر میلسپو قول داد که ارتش، وی را در گردآوری مالیات پشتیبانی کند. دکتر میلسپو نیز به وزیر جنگ قول داد که بودجه مورد نیاز برای بینان ارتش را فراهم آورد.

یک‌پارچه ساختن ایران و سرکوب یاغیان و جدایی‌خواهان

از زمانی که رضا خان در کابینه سید ضیاالدین طباطبایی وزیر جنگ شد علیه جدایی‌خواهان و یاغیان در کشور ایران جنگید. در ۲۵ خرداد ماه ۱۳۰۰ خورشیدی امیر موید سوادکوهی با پسران خود و شماری از خان‌های مازندران در سواد کوه علیه دولت مرکزی در تهران آشوب برپا کردند. در همین زمان یاغیان دیگر چون احسان الله خان و ساعدالدوله نیز به تنکابن یورش بردند. روز پسین ۲۶ خرداد ماه میان نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ فضل الله خان زاهدی با نیروهای کمونیسیت زیر فرمان احسان الله خان و ساعدالدوله روی داد و کمونیست‌ها شکست خوردند و واپس نشستند. در روز ۳۰ خرداد ماه به دستور وزیر جنگ رضا خان سرهنگ شاه بختی فرمانده ستونی که برای کمک به نیروهای زیر فرمان سرهنگ فضل الله خان زاهدی فرستاده شده بود، به همراه سرهنگ زاهدی نیروهای نظامی یاعیان را درهم شکستند.

در چندین جنگ که به فرماندهی رضا خان وزیر جنگ در گیلان و مازندران علیه بلشویک‌های ایران به رهبری احسان الله خان و نیروهای جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان رخ داد، سرانجام نیروهای دولتی آنان را تار و مار کردند و شکست سختی دادند و داستان جنگلی در گیلان و مازندران به پایان رسید. با این پیروزی رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه، شمال ایران کاملا زیر کنترل حکومت مرکزی درآمد. پس از آنکه جنبش جدایی‌خواهی در شمال ایران از میان برداشته شد، رضا خان وزیر جنگ برنامه‌ی از میان برداشتن یاغیان را از غرب کشور آغاز کرد.

اسماعیل آقا سمیقو در آذربایجان بیرق "آزادی کردستان" را افراشت که در زیر آن کماکان به تاراج روستاها و کشتار و لگد مال کردن زندگی و حقوق مردم دست می زد. از سال ۱۲۹۸ نیروهای دولت همواره در زد و خورد با جنگجویان سیمقو بودند. در روز ۲۰ امرداد ماه ۱۳۰۱ سردار سپه نیروهای رزمنده دولتی را که به آذربایجان فرستاده بود، قلعه چهریق را به دست گرفتند و در آنجا اسلحه‌های زیادی که سیمقو در درازای این چند سال گردنکشی گرد آورده بود پیدا شد. نیروهای دولتی به دنبال دستگیری افراد مسلح فراری سیمقو روانه شدند و سیمقو دستگیر و همدستانش تار و مار شدند و به آشوب این جدایی‌خواه پایان داده شد. مجلس شورای ملی در روز ۲۵ امرداد ماه از رضا خان سردارسپه و وزیر جنگ در سرکوب سیمقو و پیروزی در چهریق و سلماس قدردانی کرد.[۶] در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۰۱ احمد شاه در تلگرامی به سردار سپه وزیر جنگ از فداکاری‌ها و کوشش‌های سردار سپه و سربازان دلیری که زیر فرماندهی سردار سپه که به آشوب اشرار و یاغیان اسماعیل خان سیمقو در چهریق و سلماس پایان دادند، سپاسگذاری کرد.

در بهار ۱۳۰۱ به دستور رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه برای سرکوبی امام قلی خان و بویر احمدی‌ها و سایر یاغیان فارس نیروهای نظامی روانه ممسنی شدند و هرج و مرج را پایان دادند. در خرداد ماه ۱۳۰۱ نیروهای دولتی برای تار و مار کردن اشرار مسلح و راهزنان و دزدان که بر پا کننده آشوب و هرج و مرج شده بودند، وارد کازرون شدند و آرامش را به آن منطقه بازگرداندند. در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۰۱ به دستور رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه، امیر لشکر غرب همراه با قوای کمکی از تهران به اشرار لُر "سیلاخوری" و "پیران وند" و "سکوند" که شرارت‌ها و سرکشی آنان امنیت کشور را به خطر انداخته بود، یورش بردند و پس از جنگ سختی قلعه "کبوزد" مرکز این یاغیان به دست نظامیان افتاد و امنیت در بروجرد، اراک، تویسرکان، ملایر و نهاوند برقرارشد. در امرداد ماه طایفه "چهارراهی" و چند دسته دیگر از اشرار و یاغیان استان فارس سرکوب شدند. شهریور ماه به فرمان سردار سپه یک ستون از لشکر خوزستان روانه "دشتک " در استان فارس شدند و گردنکشان آن سرزمین را سرکوب کردند. در همین ماه یک گردان از لشکر جنوب به "دالکی" شهری در استان بوشهر و نزدیک به کازرون وارد شدند و یک گردان دیگر برای برقراری امنیت در بنادر خلیج فارس به آن خطه فرستاده شدند.

۱۳ خرداد ماه ۱۳۰۲ به فرمان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قشون، ۴۶ تن از صاحب منصبان قشون برای آموزش فن‌های نظامی به ریاست سرتیپ امان الله جهانبانی و سرپرستی حبیب الله شیبانی به کشور فرانسه فرستاده شدند.


نیروهای ارتش به قارس و خراسان و بلوچستان

دنباله دارد

منبع