تفاوت میان نسخه‌های «خاقانی (غزلیات)/عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت|بیمار او شدم قدم از من دریغ داشت}}
 
{{ب|عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت|بیمار او شدم قدم از من دریغ داشت}}
 
{{ب|آخر چه معنی آرم از آن آفتاب‌روی|کو بوی خود به صبح‌دم از من دریغ داشت}}
 
{{ب|آخر چه معنی آرم از آن آفتاب‌روی|کو بوی خود به صبح‌دم از من دریغ داشت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۰

' خاقانی (غزلیات) (عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت)
از خاقانی
'


عیسی لب است یار و دم از من دریغ داشت بیمار او شدم قدم از من دریغ داشت
آخر چه معنی آرم از آن آفتاب‌روی کو بوی خود به صبح‌دم از من دریغ داشت
بوس وداعی از لب او چون طلب کنم کز دور یک سلام هم از من دریغ داشت
من چون کبوتران به وفا طوق‌دار او او کعبه‌ی من و حرم از من دریغ داشت
از جور یار پیرهن کاغذین کنم کو کاغذ و سر قلم از من دریغ داشت
من ز آب دیده نامه نوشتم هزار فصل او ز آب دوده یک رقم از من دریغ داشت
خود یار نارد از دل خاقانی ای عجب گوئی چه بود کاین کرم از من دریغ داشت