تفاوت میان نسخه‌های «خاقانی (غزلیات)/ای پار دوست بوده و امسال آشنا»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ای پار دوست بوده و امسال آشنا|وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا}}
 
{{ب|ای پار دوست بوده و امسال آشنا|وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا}}
 
{{ب|ای سفته در وصل تو الماس ناکسان|تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا}}
 
{{ب|ای سفته در وصل تو الماس ناکسان|تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۱

' خاقانی (غزلیات) (ای پار دوست بوده و امسال آشنا)
از خاقانی
'


ای پار دوست بوده و امسال آشنا وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا
ای سفته در وصل تو الماس ناکسان تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا
چند آوری چو شمس فلک هر شبانگهی سر بر زمین خدمت یاران بیوفا
آن را که خصم ماست شدی یار و همنفس با آنکه کم ز ماست شدی یار و آشنا
الحق سزا گزیدی و حقا که در خور است پیش مسیح مائده و پیش خر گیا
بودیم گوهری به تو افتاده رایگان نشناختی تو قیمت ما از سر جفا
بی‌دیده کی شناسد خورشید را هنر یا کوزه گر چه داند یاقوت را بها
ما را قضای بد به هوای تو درفکند آری که هم قضای بلا باد بر قضا
ای کاش آتشی ز کنار اندر آمدی نه حسن تو گذاشتی و نه هوای ما
حکم قضای بود و گرنه چنین بدی خاقانی از کجا و هوای تو از کجا