تلگراف مقتدرالدوله به محمدعلی شاه درباره جنگ‌ها با آزادی‌خواهان در تبریز امرداد ۱۲۸۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست انقلاب مشروطه

انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران

۲۲ بهمن

تلگراف مقتدرالدوله به محمدعلی شاه درباره جنگ‌ها با آزادی‌خواهان در تبریز امرداد ۱۲۸۷[۱]

تهران ـ
خاکپای مهر اعتلای اعلیحضرت قدر‌قدرت اقدس همایون شاهنشاهی ارواحناه‌ فداه
از نمک‌خوارگی و دولتخواهی دیگر طاقت طاق شده ناچار است که همه‌‌چیز را بی‌پرده بعرض رساند تبریز و اطراف بکلی خراب و تمام شد شجاع‌نظام‌ سفیه‌ مرندی را قبله‌ی‌ عالم ارواحناه‌ فداه کاملا می‌شناسد دو نفر عالم بیچاره را که از مقتضیات سیاسی و مملکت‌داری بی‌اطلاع‌اند آلت اجرای مقاصد فاسده و منافع شخصیه قرار داده آنچه بایست نشود کردند هزار مرتبه داد و فریاد کرده و از دامن حضرات‌ گرفتم و حتی از نمایندگان دول‌خارجه التماس و تملق کردم که نشستن حضرات آقایان در اسلامیه و دخالت و بامور سیاسیه‌‌ی صحیح و وظیفه‌ی ایشان نیست عرایض غلامان قبول نیافت ده‌کرور بلکه متجاوز ضرر وارده‌ی داخله و غیره است دیروز که تلگراف رأفت‌آمیز اعلیحضرت‌ظل‌اللهی ارواحناه‌فداه را فرستاده مراحم ملوکانه بهمه ابلاغ و غدغن کرده‌ام که برحسب امر قدرت همایونی تفنگ‌اندازی موقوف شود تمام سوار و سرکرده‌ها قبول و اطاعت کرده غیر از شجاع‌نظام که شب اقلا دوهزار تیر هوایی بمنزل خود سردار نصرت آمده بپایه‌ی دیوار خورده بنمک اعلیحضرت قبله‌ی‌عالم قسم است هرگاه خانه و جان و اهل عیال غلام در راه خدمت دولتی و استقلال سلطنت برود ابداً واهمه ندارد و قابل مذاکره نمیداند ولی خرابی و ویرانی مملکت از حد گذشت تمام این‌کارها محض جلب منفعت شخصی است که بدولت و رعیت خیانت مینماید باز بنمک مبارک یاد قسم میکند مخصوصاً سوء‌قصدی بجان غلام دارد که غفلتاً بوسیله‌ی ممکنه با قتل خانزاد آشوب دیگری علاوه بر انقلاب حاضر بیندازد انشا‌ء‌الله بعد از چند روز دیگر که شاهزاده عین‌الدوله وارد میشود صدق عرایض غلام معلوم خواهد شد تصریحاً عرض مینمایم چه خانها و چه مغازه‌ها و بازارها بتاراج رفته و میرود هروقت عرض به آقایان کرده‌ام عوض اینکه عرایض مصلحانه را بمیزان عقل بسنجند و صلاح مملکت را در نظر بگیرند هزارگونه ناملایمات از خود آقایان و دیوانه‌ی‌مرندی شنیده‌ام روزی نیست که کاغذهای رسمی از نمایندگان دول خارجه نرسد ولی حضرات هیچ ملتفت این نکات نیستند کسی که با خیالات غلام همراه است سردار‌نصرت و جناب‌آقا‌میرهاشم است استدعای غلامانه دارم توجه‌ی عاجل فوری بفرمایید که مملکت زیاده از این ویران نشود.

منبع

  1. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم، بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۷۰۶ - ۷۰۴