تروریسم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جبهه ملی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی

سوقصدهای سیاسی در ایران در درازای جنگ سرد

سازمان‌های تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران
جنگ مسلحانه تروریست‌ها در سیاهکل

تروریسم - فعالیت‌های خشنونت آمیز علیه کسان یا ساختمان هاست تا حکومتی را براندازند. ترور می‌باید ترس و ناامنی بوجود بیاورد و سبب شود که دولت ناچار به نشان دادن واکنش شود تا در میان مردم سمپاتی و پشتیبانی بدست آورد. تروریسم با پارتیزان و چریک فرق دارد. چریک و پارتیزان برآن است که با جنگ ابزارهای نظامی منطقه‌ای را زیر سلطه خود درآورد و میان اهالی ایدئولوژی خود را پروپاگاند می‌کند تا مردم آن را بیاموزند. تروریست‌ها می‌خواهند با کشیدن توجه‌ها به خود اندیشه مردمان را اشغال کنند. تا برای خود سمپات دست و پا کنند تا بتوانند حکومت را از درون مانند موریانه بجوند و آن را نابود سازند. تروریسم همواره با یک ایدئولوژی یا یک دین همراه است و در تضاد با حکومت است.

تروریسم اسلامی با تعبیر ویژه‌ای از اسلام گره خورده است که ترور را خویشکاری (وظیفه) داده شده از سوی الله می‌داند. حکومت‌هایی که علیه تروریسم اسلامی مبارزه کنند، با بد نامی اینکه مبارز با الله هستند روبرو می‌شوند. تروریست‌ها خود را آزاد کننده کسانی که زیر فشار و ستم هستند می‌خوانند و برای عدالت اسلامی می‌جنگند. حکومتی که علیه تروریست اسلامی گام پیش نهد در دیدگاه هواداران سرکوبگر نامیده می‌شود. آرمان تروریست‌های اسلامی براندازی حکومت با زور نظامی نیست بلکه برانگیختن مسلمانان علیه حکومت است. در ایران تروریست‌ها یک سری از بمبگذاری‌ها و ترور بلندپایگان کشوری و لشکری از سال‌های چهل آغاز کردند، هدف آنان این بود که دولت را وادار به واکنش کنند. این واکنش‌های را با پروپاگاندای دهان به دهان تروریست‌ها به دیکتاتوری رژیم به مردم فروختند. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در رسانه‌های خارج از کشور ترورها و بمبگذاری‌ها در ایران را پنهان کرد و واکنش دولت در دستگیری تروریست‌ها را به عنوان دیکتاتوری و ستمکاری حکومت نشان داد. تروریست‌های دستگیر شده مبارزان برای آزادی و زندانی‌های سیاسی قلمداد شدند. برای بالابردن سمپاتی سیاستمداران و انتکتول‌ها و مردم خارج از کشور شمار دستگیر شدگان رقمی نجومی شد. برای نمونه به جای ۱۰۰۰ تروریست دستگیر شده در رسانه‌های خارجی از ۱۰۰٬۰۰۰ زندانی سیاسی یاد شد. در خارج از کشور گروه‌های تاتر بر پا کردند و در آن صحنه‌های تیرباران بازی کردند و از آن فرتورنگاری نمودند و آن را چون فرتورهای اعدام مبارزان برای آزادی در روزنامه و مجله‌های غرب چاپ کردند.

سر آغاز این ترورها کشتن نخست وزیر حسنعلی منصور از سوی فداییان اسلام در ششم بهمن ماه ۱۳۴۳ بود. دولت بسیاری از تروریست‌های فداییان اسلام را دستگیر کرد.[۱] در روز ۲۶ خرداد ماه ۱۳۴۴ تروریست‌های اسلامی از گروه موتلفه اسلامی، محمد بخارایی و نیک نژاد و رضا صفاریان هرندی و محمد صادق امانی همدانی تروریست‌های کُشنده نخست وزیر تیرباران شدند. بی درنگ خمینی برای درست نشان دادن قتل حسنعلی منصور داستان زنده شدن کاپیتولاسیون در ایران و فروش آزادی و استقلال ملت ایران به دولت امریکا را پراکنده‌ساخت.[۲] خمینی با این داستان از قاتلین مبارزان آزادی ساخت و مردم باید همدردی با آنان کنند، خمینی با این داستان از دولت همدستان و بردگان کولونیالیست‌ها یا استعمارگران ساخت که علیه مردم ایران هستند. دولت تروریست‌ها را محاکمه کرد و شماری از آنان به زندان ابد محکوم شدند ولی داستان دروغین خمینی را پی نگرفتند و واقعیت را برای مردم باز نکردند. دولت برای مردم روشن نساخت که قراردادی که با دولت امریکا بسته شده است هیچ ربطی به کاپیتولاسیون ندارد و قرارداد ساده‌ای بود که برای ترابری کاچال خانه و خودرو به ماموران دیپلماتیک در حد سکرتر تعلق می‌گرفت. با ترور منصور تروریست‌ها به همه هدف‌های خود رسیدند، نخست بلندپایه‌ترین مقام دولت را از میان برداشتند، دیگر آنکه با کمک خمینی خود را مبارز آزادی نامیدند و سوم آنکه توانستند با تیرباران قاتلین منصور در میان مردم هوادار برای خود گردآورند. آشکارا دولت بازنده بود، نخست اینکه نتوانستند از جان نخست وزیر نگاهبانی کنند، دیگر آنکه بخشی از مردم آنچه را که خمینی گفته بود را باور کردند و با قاتلین همدرد شدند. افزون بر این، دولت فداییان اسلام را نابود نساخت بلکه بسیاری از این تروریست‌های خطرناک را به زندان افکند که در درازای براندازی مشروطه پارلمانی ایران آزاد شدند و در جمهوری اسلامی مقام‌های کلیدی به دست آوردند و مردم ایران را تکه پاره کردند.

دروغ‌پردازی و ساختن داستانی که چرا این قتل‌ها انجام شود؟ در ترور حسنعلی منصور نخست وزیر، دروغی پراکنده شد که منصور به پارلمان قانونی داده است که در آن "کاپیتولاسیون دوباره در ایران زنده شده است. رییس کل این دروغ پردازی‌ها و پروپاگاندها خمینی بود، زیرا او به عنوان یک مقام اسلامی می‌باید مُهر درستی و راستی بر این دروغ بزند.

همگام و همزمان با بمبگذاری‌ها و کشتن سران کشور

بن‌مایه‌ها