بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

درگاه انقلاب شاه و مردم
ShahanshahMohammadRezaShahPahlavi1333.jpg
دکتر علی امینی و هوارد پیج درباره قرارداد نفت با کنسرسیوم به توافق می‌رسند مهر ۱۳۳۳
هیات نمایندگی کنسرسیوم نفت در فرودگاه مهرآباد پیاده می‌شوند
گفتگوی هیات نمایندگی ایران و کنسرسیوم درباره قرارداد نفت
گفتگوی نمایندگان ایران و کنسرسیوم در مهمانسرای شرکت نفت
امینی و پیج پس از سه سال شیر لوله‌های نفت ایران را بازمی‌کنند
سروان خسرو روزبه محمد مسعود را با شلیک دو گلوله به سرش کُشت
سرهنگ عزت‌الله سیامک هموند سازمان نظامی حزب توده
بازجویی سرهنگ سیامک هموند سازمان افسران توده‌ای
سرهنگ محمدعلی مبشری هموند سازمان نظامی حزب توده
انبارهای اسلحه حزب توده یکی از پس دیگری پیداشد
تفنگ،نارنجک و موادآتش‌زای حزب توده که در دیوار خانه‌ای در قلهک جاسازی شده‌بود
مردم از چاپخانه حزب توده دیدن می کنند لنین و استالین و ... آویزان به دیوارها

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۳


۱۳۳۳ چهاردهمین سال


  • کشف سازمان نظامی حزب توده، اسرار تلاش‌های کمونیست‌ها را در سازمان ارتش ایران رو کرد.
  • سازمان نظامی حزب توده به رهبری خسرو روزبه، زمینه یک انقلاب مسلحانه کمونیستی را برنامه‌ریزی کرده‌بود.

شاهنشاه در روز ۲۷ اسفند ماه با بیانات خود دوره هجدهم مجلس شورای ملی را گشودند:[۱]

«موجب کمال خوشوقتی است که علیرغم حوادث ناگوار و فترتی که واقع شد توانستیم همواره در حفظ قانون اساسی پایداری کنیم و به یاری پروردگار و همت و مردانگی ملت ایران نسبت به سوگندی که برای نگاهبانی اساس مشروطیت یادکرده‌ایم، وفاداربمانیم. با وجود مشکلاتی که در کار جهان و در امور کشور مشهود است، ما به آینده درخشان ایران عزیز امیدواری‌های بسیار داریم، زیرا برهان قاطع بقای هر ملتی اراده آن ملت به حفظ استقلال و آزادی خویش است. بر ما روشن است که امروز ملت ایران به هموار کردن راه ترقی و تعالی و دریافتن فرصتهای از دست رفته عزم راسخ دارد ...
انتظارداریم که در آینده نزدیک نیات ما صورت تحقق یافته، خانواده‌ها همگی صاحب خانه و علاقه باشند و سطح زندگی عمومی به حد معمولی ممالک ثروتمند برسد ...»

هیجدهمین دوره مجلس شورای ملی و دومین دوره سنا که با این سخنان از سوی شاهنشاه گشایش یافته‌بود، از آغاز سال ۱۳۳۳ بار دیگر حکومت پارلمانی ایران شکل طبیعی خود را بازیافت. اگرچه نخستین نشست‌های مجلس هیجدهم هنگام گفتگو درباره آنچه در دوره قانونگذاری هفدهم گذشت کما بیش ناآرام به نظر می‌رسید، ولی به خوبی پیدا بود که با بدست آمدن آرامش همگانی در کشور، پس از بیست‌ودو سال پارلمان ایران نیز روی آرامش به خود می‌بیند و اینکه دولت‌ها بتوانند با همکاری مجلس و بدون گروه‌بندی‌ها و مانورهای پارلمانی، به کار اصلاحات کشوری بپردازند.

یکی از مهمترین دشواری‌هایی که مجلس‌ها در پیش رو داشتند، تصمیم‌گیری درباره چالش نفت و آغاز دوباره از سرگرفتن فعالیت سازمان صنایع نفت جنوب ایران در کادر ملی‌شدن نفت بود.


چالش نفت


از همین رو دولت از نخستین روزهای سال ۱۳۳۳ تلاش خود را برای پیداکردن راه حلی سازشکارانه درباره نفت آغازکرد. با بودن نمایندگان دولت ایران و نمایندگان چند کمپانی بزرگ بین‌المللی که آماده بودند برای جستجو و کندوکاو (اکتشاف و استخراج) نفت در ایران با همکاری یکدیگر، کنسرسیومی تشکیل دهند. گفتگوها پیرامون قرارداد نفت از روز ۲۵ فروردین‌ماه در کاخ مرمر آغازشد.[۲] [۳]

این گفتگوها سپس در باغ الهیه دنبال شد و شش ماه به درازاکشید تا دو هر دو سوی گفتگوها نسبت به بستن پیمانی که به نام رییس‌های دو گروه، یعنی نمایندگان دولت ایران و نمایندگان کنسرسیوم به قرارداد «امینی – پیچ» نامگذاری شد، موافقت کردند.

هنگام تقدیم این قرارداد، نخست‌وزیر سپهبد زاهدی، و وزیر دارایی دکتر امینی، با هم در نشست خصوصی مجلس شورای ملی ابرازداشتند که این قرارداد، یک قرارداد ایده‌آل نیست ولی در شرایط کنونی و با توجه به سایر پیمانهای نفتی، شدنی نیست که قراردادری با شرایط بهتر نوشته شود.

با پیش کشیدن قرارداد نفت، گفتگوهای گسترده‌ای در پذیرش و یا نپذیرفتن آن چه در مجلس شورای ملی و چه در سنا انجام گرفت و سرانجام با پذیرش قرارداد نفت، پس از سه سال دستگاه‌های از کار بازایستاده نفت به کار افتادند و خاموشی خوزستان از میان برداشته شد.

دکتر امینی، رییس هیأت نمایندگی ایران و "هوارد پیچ"، رییس هیأت نمایندگی کنسرسیوم با هم به آبادان رفتند و شیری را که به از سوی « هیات خلع ید » بسته شده‌بود به سوی انبارهای کشتی‌های نفتکش گشودند و صادرکردن نفت ایران پس از سه سال به بازارهای جهان آغازگشت.

باید توجه داشت که در درازای بسته بودن شیرهای نفتی ایران تا بازکردن آن، کمپانی‌های نفتی جهان به سوی دیگر کشورهای صادر کننده نفت روی آوردند. کشوری مانند کویت ناگهان میزان استخراجش بالا رفت و مقام نخست را در صادرات نفت خاورمیانه پیدا کرد. کشور عراق نیز میزان استخراجش بیش از دو برابر افزایش یافت و در حقیقت کمپانی‌های بزرگ نفتی آنچه از ایران خریداری می‌کردندرا با خرید از کشورهای دیگر جایگزین کردند و زمانی که صدور نفت ایران آغاز شد، میزان استخراج و بهره‌برداری از مقدار بسیار اندک آغازگردید.


کنگره بوعلی


در اردیبهشت ماه ۱۳۳۳، کنگره هزاره ابوعلی‌سینا فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی در آیین ویژه‌ای برگزارشد. شمار زیادی از خاورشناسان و دانشمندان جهان که برای شرکت در این کنگره به ایران فراخونده شده‌بودند، در همدان گرد آمدند و آرامگاه باشکوه و هتل بزرگ بوعلی از سوی شاهنشاه گشایش یافت.

در آیین گشایش آرامگاه بوعلی، شاهنشاه چنین گفتند:

«... این مرد بزرگ که او را از روی حقیقت باید سرآمد حکماء و اطباء شرق و یکی از بزرگترین فیلسوفان و پزشکان جهان دانست، از کسانیست که در راه پیشرفت انسانیت به جانب مراحل کمال عقلی و علمی سهم بزرگی دارد.»

سپس کنگره بوعلی گشایش یافت و دانشمندانی که در کنگره شرکت کرده‌بودند سخنانی درباره حکیم بزرگ ایرانی به زبان آوردند. پس از کنگره هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳، این دومین کنگره بزرگی بود که برای بزرگداشت از یک شخصیت بزرگ ایرانی تشکیل می‌شد.

در بازگشت از همدان، سرتیپ محمدحسین جهانبانی، سرپرست وزارت کشور، در پی پیشامد ناگواری زندگی را بدرود گفت. در نیمه راه همدان – تهران سرتیپ محمد حسین جهانبانی با خودروی خود با کامیونی برخورد کرد و در دم درگذشت.


بازجویی از محمد مصدق


در همین ماه، دادگاه بازنگری (دادگاه تجدید نظر) به پرونده محمد مصدق و سرتیپ ریاحی به ریاست سرلشگر جوادی در باشگاه افسران لشگر دو زرهی تشکیل شد و به موجب رأی دادگاه، درازای محکومیت محمد مصدق که در نخستین دادگاه به دو سال زندان محکوم شده‌بود، یک سال افزایش یافت و حکم دادگاه بدوی درباره سرتیپ ریاحی برجای ماند.


سندوق مشترک ایران و امریکا


در خردادماه ۱۳۳۳، به جای سازمان اصل چهار که در زمینه همکاری مشترک بین ایران و امریکا کارهایی انجام‌می‌داد، سندوق مشترک ایران و امریکا با کارها و کوشش‌های گسترده‌تری سازمان داده شد. هدف این سندوق ادامه همکاری در کارهای عمرانی ایران بود.[۴]


سیل‌ها و توفان‌ها ...


سال ۱۳۳۳، سال سیل‌ها و توفان‌ها و رویدادهای ناگوار طبیعی بود.

در خردادماه سیلی در خرمشهر جاری شد که ۲۴ دهکده را زیر آب برد و زیان‌های جانی و مالی فراوانی واردکرد.

در همین ماه باز سیل دیگری در امامزاده داود روان گشت و این سیل سهمگین بیش از دوهزار نفر را کشت و پهنه امامزاده داود را فراگرفت و زیان‌های فراوانی به بار آورد.

در تیرماه، سیل‌های بزرگی همراه با توفان در نواحی شمال ایران روی داد. فشم، میگون، اوشان و پیرامون قزوین از مناطقی بودند که در این سیل‌ها و توفان‌ها زیان‌های فراوانی دیدند و به همین سبب کمیته ویژه همکاری با سیل‌زدگان با همکاری شیر و خورشید سرخ ایران [۵] به ریاست ابراهیم حکیمی، "حکیم‌الملک"، برپا شد و به جلب کمک مردم برای رسیدگی به سیل‌زدگان پرداخت.


سازمان نظامی حزب توده


از مهمترین رویدادهای این سال، همچنین کشف سازمان نظامی و شبکه‌های مخفی حزب توده بود.[۶]

در امردادماه، به دنبال دستگیری سروان عباسی و جستجوی چمدانی که وی با خود داشت، مقامات انتظامی به بودن یک شبکه مهم نظامی در ارتش پی بردند و با پیگیری‌هایی که انجام یافت، روشن شد که این سازمان گسترده به رهبری خسرو روزبه و زیر سرپرستی سرهنگ مبشر و سرهنگ سیامک، برای ایجاد ناخشنودی در میان افسران ارتش و به دست آوردن اطلاعات مهم نظامی برای فرستادن به خارج و از میان بردن هر گونه اقدام نظامی بر ضد سازمانهای حزب توده، نقشه‌های گسترده‌ای را دنبال می‌کرده‌است.

شاهنشاه در خاطرات خود می‌نویسند:

«تحقیقات عمیق دیگری نیز از طرف مأمورین به عمل آمد که در طی آن تحقیقات، چندین انبار اسلحه و مهمات که افراد حزب محرمانه برای پیشرفت هدفهای نهایی خود تدارک کرده‌بودند، کشف گردید. خبرنگاران خارجی و داخلی عکس این مهمات و تفصیل این کشفیات را منتشر کردند و مردم ایران و جهان را به جزئیات این توطئه‌ها آگاه ساختند و ضمناً اطلاعات دامنه‌دارتری از طرز عمل افراد حزب توده برای منحرف کردن سیر طبیعی ناسیونالیزم ملی ایران و هدایت آن به سوی آمال و هدفهای خود و اربابان بیگانه آنها کسب کردیم.
حسین فاطمی، وزیر امور خارجه مصدق که متواری شده‌بود، با کمک افراد حزب توده هفت ماه خود را در گوشه و کنار مخفی کرد تا بالاخره دستگیر گردید ...
عده‌ای از افسران و افراد حزب توده که بعضی از آنها در شکنجه و قتل افراد مخالف دست داشتند، اعدام و یا زندانی گردیدند و بسیاری از آنها نیز که از کرده خود نادم شده و صمیمانه آمادگی خود را برای وفاداری مجدد به وطن و سلطنت مشروطه اعلام کردند، از طرف من مورد عفو قرار گرفتند.
ضمن محاکمه، مدارک جالبی درباره سوگندی که حزب توده افسران نظامی را به ادای آن ملزم می‌ساخت، به دست آمد. این افسران باید سوگند یاد می‌کردند که با شاه مملکت و دول غربی مخالف و با اتحاد شوروی دوست باشند!»


در بازجویی‌ها از افسران سازمان نظامی حزب توده، آشکار شد که آنها می‌خواستند افراد خود را در پست‌ها و سازمان‌های حساس ارتش و حتی گارد شاهنشاهی بگمارند، [۷] و بر پایه نقشه دقیقی در هنگام معینی دست به شورش و انقلاب بزنند.

نخستین گروه افسران توده‌ای خائن به کشور، روز ۲۷ مهرماه در میدان تیر پادگان قصر، تیرباران شدند:

سرهنگ سیامک، سرهنگ مبشر، سرهنگ عزیز نمینی، سرگرد عطارد، سرگرد دکتر وزیریان، سروان مدنی، سروان شفا، سروان واعظ قائمی، سروان افروخته و شخصی غیرنظامی به نام کیوان.

دسته دوم افسران به نام‌های سرهنگ محمد جلالی، سرهنگ امیر افشاربکشلو، سرهنگ کاظم جمشیدی، سرگرد جعفر وکیلی، ستوان محمدباقر واله نیز بامداد روز ۱۷ آبان‌ماه تیرباران گشتند.


شبکه‌های تسلیحات


از آن پس، با بازجویی‌ها و پی‌جویی‌های شبانه‌روزی کم‌کم شبکه‌های تسلیحات و چاپخانه‌های مخفی حزب توده از سوی نیروهای انتظامی پیدا شد.

نخستین شبکه، انبار مهمات حزب بود که در آبان‌ماه ۱۳۳۳ پیدا شد. در این انبار سدها تفنگ و نارنجک و بطریهای پر از مواد منفجره به دست آمد.

سپس در یک زیرزمین یک ساختمان تازه‌ساز در داودیه، چاپخانه پنهانی حزب به دست نیروهای انتظامی افتاد. تنها راه این به چاپخانه که مجهز به انواع ماشینهای چاپ و دستگاههای حروف‌چینی بود، در پلکانی زیر سنگ توالت آن ساختمان قرارداشت که هیچ کس در نخستین نگاه متوجه آن نمی‌شد. این پلکان باریک به زیرزمین گسترده‌ای راه می‌یافت که دستگاه‌های مدرن و کامل چاپخانه در آن جا قرارداشت. جالب این بود که در بالای گارسه‌های حروفچینی دو تابلو از لنین و استالین یک فرتور بزرگ رادمنش، چند فرتور چشم‌اندازی از کاخ کرملین و شب‌های مسکو و تابلویی از انقلاب اکتبر به دیوار آویخته بود. در سوی دیگر گارسه‌ها فرتورهایی از لنین و استالین که در همان چاپخانه چاپ شده بود نیز زینت چاپخانه بود! (فرتور)

پس از آن چاپخانه، "روزنامه رزم" ارگان سازمان جوانان حزب توده و "سازمان توزیع نشریات حزب" و سرانجام در دی‌ماه، "سازمان جوانان حزب توده" کشف شد و ۶۸ تن از اداره‌کنندگان سازمان جوانان دستگیر شدند.

انبار دیگری از مهمات و اسلحه، در بهمن‌ماه به دست نیروهای رکن دوم ستاد ارتش افتاد. این انبار درون دیوارهای منزلی نزدیک قلهک پنهان بود و تنها دوازده‌هزار نارنجک از شکم آن دیوار به دست آمد.


پیوندهای ایران و شوروی


با لو رفتن سازمان نظامی حزب توده و پرده‌برداشتن از اسرار دسیسه‌های این گروه، بار دیگر پیوندهای ایران و شوروی به تیرگی گرایید و در تیرماه دولت شوروی در پی یادداشتی به دولت ایران هشدار داد که ایران قصد دارد به گروه‌های نظامی ضد شوروی بپیوندد. دولت ایران به یادداشت مزبور چنین پاسخ داد که برای پایداری امنیت کشور، حق دارد هر چاره‌اندیشی را که لازم می‌داند، به کار گیرد.

اما این پاسخ، دولت شوروی را نه تنها خشنود نساخت بلکه حملات رادیویی مسکو به ایران که زمانی بود انجام نمی‌شد، از سر گرفته‌شد. در این هنگام "مالنکف"، نخست‌وزیر اتحاد شوروی بود.


کشتن ولیعهد ایران شاهپور علیرضا پهلوی


روز هشتم آبان‌ماه ۱۳۳۳، خبر رسید هواپیمای والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی به همراه سرگرد مهاجر و یک کشاورز به ظاهر بیمار که از گرگان به سمت تهران در پرواز بوده، در میان راه ناپدید شده‌است. همانگونه که در تاریخ بارها دیده شد و همانند سوقصد به « بی‌نظیر بوتو » که نوزادی را در آغوش وی نهادند و نوزاد منفجر شد، همان کشاورز توده‌ای که به خود بمب بسته بود، از انسان بودن ولیعهد ایران سواستفاده کرد و سوار هواپیمای ایشان شد. هواپیما در هوا منفجر شد و سرنشینان همه کشته شدند. حزب توده مادر همه ترورها و دروغ‌ها در کین‌خواهی و تلافی اعدام افسران خائن توده‌ای، ولیعهد ایران را با بمب در هواپیمای ایشان کشت.

کوشش برای یافتن هواپیمای گمشده چند روز ادامه داشت و سرانجام آشکار گشت که هواپیمای والاحضرت در نزدیکی لار (کوهستان البرز) واژگون و سرنگون گشته و سرنشینان آن، والاحضرت شاهپور علیرضا و سرگرد مهاجر خلبان هواپیما کشته‌شده‌اند. پیکر والاحضرت طی تشریفات رسمی در کنار آرامگاه اعلیحضرت رضاشاه بزرگ به خاک سپرده‌شد.


اعدام حسین فاطمی


روز ۱۹ آبان‌ماه، حسین فاطمی که در دادگاه نظامی به اعدام محکوم شده‌بود، تیرباران شد.

دکتر فاطمی و دکتر شایگان و مهندس رضوی در یک دادگاه بازجویی شدند ولی شایگان و مهندس رضوی که به زندان ابد محکوم گشته‌بودند، پس از مدتی از زندان آزاد گشتند. حسین فاطمی که وزیر امور خارجه محمد مصدق بود و در روز ۲۷ امرداد ماه ۱۳۳۲ جمهوری دموکراتیک ایران را در میدان بهارستان اعلام کرد بیش از هشت کلاس سواد نداشت و به دزدی و کش رفتن (کِلِپتومانی) دچار بود.


سفرهای شاهنشاه


در سال ۱۳۳۳، شاهنشاه فرصت یافتند که پس از چند سفر داخلی به آذربایجان و گیلان و مازندران، به دعوت آیزنهاور به ایالات متحده امریکا مسافرت کنند.

در بازگشت از امریکا به دعوت سران کشورهای انگلستان و آلمان و ایتالیا و عراق، شاهنشاه از این کشورها نیز بازدید فرمودند. سفر شاهنشاه به اروپا و امریکا که در آذرماه آغاز شده‌بود، در اسفندماه به پایان رسید و روز ۲۱ اسفندماه شاهنشاه به میهن بازگشتند.[۸]


منبع