بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران هنگام باریابی دانشجویان ایرانی در استانبول ۸ آبان ماه ۱۳۴۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی سوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۱ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۱


۸ آبان ۱۳۴۱

سخنان شاهنشاه در شرفیابی دانشجویان ایرانی مقیم استانبول

دو روز پیش دانشجویان ایرانی مقیم آنکارا را دیدم و البته از ملاقات آنها خوشوقت شدم و فرصت این را پیدا کردم که با آنها نسبت به اوضاع مملکتشان صحبت بکنم. به آنها بگویم چه وضعی، چه جریانی در مملکت ما هست، به چه سمتی می‌رویم، هدف ما چیست، و آنها باید در حین تحصیل خودشان را مهیای یافتن چه محیطی و چه مملکتی ببینند که از حالا آن طوری که میل دارند، برای خدمت آینده به مملکتشان خودشان را مهیا کنند.

البته اگر بخواهم حرفهایی را که آن روز به آن دانشجویان زدم یا اصولاً حرفهایی را که این مدت اخیر در اطراف آن بحث شده و صحبت کرده‌ام تکرار کنم خیلی طولانی خواهدشد. مسلماً هر کدام از شماها که علاقمند به شنیدن آن حرفها یا خواندن آنها باشید، وسایلش را سرپرستی شما فراهم خواهدکرد و به اطلاع شما خواهدرسید. ولی ناچار خلاصه می‌کنم و می‌گویم که ما الان بنیان‌گذاری یک مملکتی را می‌کنیم که بتوانیم در دنیای امروز، در میان ملل مترقی دنیای امروز، جای خودمان را باز کنیم. اساس کار ما، اساس نقشه ما، هدف ما، آینده ما از یک طرف بر مبنای عدالت اجتماعی، عدالت قضایی است، از طرف دیگر فراهم کردن وسایلی است که صرفاً در عمل لیاقت و شایستگی و صحت عمل پیشرفت داشته‌باشد و بالعکس سستی، فتور، بی‌حالی یا خدای نخواسته انحراف از پاکدامنی مستلزم عقوبت و عقب‌ماندگی باشد. اساسی که امروز دنیای مترقی بر آن محور می‌چرخد یکی رسیدن سطح زندگی ملل دنیا به آن حدی است که امروزه تمدن ما را ایجاب می‌کند، حکم می‌کند، و غیر از آن قبول نمی‌کند.

هر مملکتی که از آن قافله عقب بماند برای او عاقبت خوبی پیش‌بینی نمی‌شود. به همین جهت اگر تاریخ ایران را ورق بزنید و قدری دقت بکنید، قدری مطالعه بکنید، در طول ۲۵۰۰ سال تاریخ مدون ما هیچ وقت نخواهید دید که چنین انقلاب عمیق اجتماعی و دگرگون شدن اجتماع ایرانی در هیچ زمانی صورت گرفته باشد. اجتماع ما دارد به کلی با سابق عوض می‌شود، یعنی کاری که ما می‌کنیم بر مبنای تأمین منافع اکثریت مردم ایران است. سالها بود انتشار می‌دادند (که البته کاملاً صحیح نبود ولی این طور مشهور بود) که ایران مملکت هزار فامیل است. امروز با مقرراتی که ما وضع کرده‌ایم ایران مملکت دهقان است، مملکت کارگر است، مملکت زحمتکش است ، مملکت کارمند است، مملکت کاسب و پیشه‌ور است، و به هر صورت قوانین همیشه به نفع اکثریت وضع می‌شود، و در این قوانین، در حین رعایت عدالت اجتماعی، منافع عموم در نظر گرفته می‌شود. در این راه ما یک دفعه نمی‌توانیم سستی به خرج بدهیم. هر دقیقه که از دست می‌دهیم ما را از این قافله تمدنی که الان ما از آن عقب هستیم عقب‌تر خواهد گذاشت. دنیای مترقی با سرعت به جلو می‌رود، ما باید از دنیای مترقی سریعتر به جلو برویم که احیاناً به آنها برسیم. نمی‌گویم که از لحاظ صنعتی ما هم جزو بزرگترین ملل صنعتی دنیا بشویم. در یک مدت کوتاهی خیر، ولی از لحاظ ساختمان اجتماع، از لحاظ عدالت اجتماعی، از لحاظ حیثیت و شرافت فردی و شرافت عمل و کار، چرا نتوانیم؟ این دیگر موضوع فنی نیست، این موضوع حسن اداره است، این موضوع صحت عمل است، این موضوع شرافت است. بنای این اجتماعی که ما می‌خواهیم روی یک محور، بر این مبنا، بر این اساس، پایه بگذاریم، محال است که به دست یک نفر انجام بگیرد. درست است که به خواست خداوند و عنایات الهی و تفضل پروردگار، تمام اموری که در راه عدالت اجتماعی از نوزده سال حتی از بیست سال پیش گفته‌ام به خواست خداوند یکایک به مرحله عمل درآمده و اگر هم مدتی به تعویق افتاده به هر صورت انجام شده و انجام خواهدشد، و درست است که باز هم ما ممکن است نقشه بدهیم، فکر بکنیم، ببینیم که بهترین چیز در بهترین نقاط دنیا چه هست و آنها را برای مملکتمان ارائه بکنیم و اعلام بکنیم. ولی در مرحله عملی شدن کار، کارِ خود ملت است، کار افراد مردم است، تمام کسانی که گوشه‌ای از کار را دارند، باید مجهز باشند، مؤمن باشند، این کار ملی را بگیرند و پیش ببرند. این کار در بعضی رشته‌ها تخصص می‌خواهد، تبحر می‌خواهد، به این جهت ما چه در داخل مملکتمان، چه در خارج مملکتمان سعی می‌کنیم تا جایی که ممکن است افرادی که در هر رشته لازم داریم متخصص بشوند، بعد گوشه کار را بگیرند، و کارها را، یعنی کار مملکت ما را، کا ر ملی ما را، به جلو ببرند.

اضافه بر افراد متخصصی که در هر رشته‌ای لازم داریم، برای اینکه مملکت ما به آن سطح مترقی برسد، لازم است که عموم مردم ایران از یک حداقل اطلاع اجتماعی و عمومی و علمی برخوردار باشند. یکی از بزرگترین اقدامات اجتماعی و تاریخی همین موضوع تصمیم باسواد کردن تمام ملت ایران است. قطعاً در این مورد از تصمیم ما به ایجاد سپاه دانش اطلاع یافته‌اید. ما مازاد احتیاجات ارتش ایران را عوض خدمت در سربازخانه پس از فراگرفتن مقدمات، می‌فرستیم سرتاسر مملکت. این جوانها پخش خواهندشد و در مدت باقیمانده خدمتشان سعی می‌کنند که جوانهای ایران، پسرهای ایران، دخترهای ایران را به اصول اولیه فرهنگ و تمدن و معلومات آشنا بکنند. به این ترتیب جامعه آینده ایران بر مبنای عدالت اجتماعی، بر مبنای تأمین حداقل زندگی شرافتمندانه، بر مبنای باسواد بودن عموم ملت تا حدی که برای تشخیص اجتماع و زندگی خودشان و معلومات اولیه باشد پی‌ریزی شده‌است، ولی اضافه بر این حداقل در هر دو این زمینه‌ها کوشش ما، همت ما، آرزوی ما این خواهدبود که هر کسی که بیشتر کار بکند، بیشتر لیاقت داشته‌باشد، بیشتر زحمت بکشد، بتواند به مدارج بالاتر و بالاتر و بالاتری برسد تا جایی که لیاقت او اجازه می‌دهد.

این حرفهایی که من می‌زنم بدانید که عملی خواهدشد. منتها سرعت یا کندی رسیدن به این هدف منوط به حاضربودن عوامل کار است. این عوامل کار کی‌ها هستند؟ شماها که در اینجا درس می‌خوانید، کسان دیگر در ممالک دیگر و هزارها هزار در داخل خود ایران. این شمایید که کادر آینده مملکت را تشکیل خواهیدداد.

امیدوارم که باقیمانده مدت تحصیل شما در این شهر به خوبی و خوشی و موفقیت بگذرد. آنچه که از دست اولیای امور برخواهد آمد در راه آسان کردن کار شما انجام خواهدگرفت، و امیدوارم که قلب شما ایرانیان همواره به اسم ایران بتپد. همیشه در نظر داشته‌باشید که ما چه در داخلِ خودمان، چه در میان ممالک دنیا، به کجا باید برسیم و راه این رسیدن از چه طریقی است؟ اگر بخواهیم برسیم از راه کج و معوج، به جایی نخواهیم رسید. راه ما باید مستقیم باشد. راه ما باید شرافتمندانه باشد. ما فریب هیچ کس را نمی‌خوریم. محال است که بعد از این همه تجربیات ما تازه بیابیم مثل افراد تازه‌کار و بدون تجربه و دو مرتبه فریب بخوریم. دو مرتبه مملکت ما دستخوش حوادث بشود، دستخوش امیال افرادی که بخواهند افراد دیگر را به نفع خودشان به جلو بیندازند، آنها را به اصطلاح به دم توپ بیندازند، و خودشان پشت دیوارهای مصونی یا پشت شیشه نگاه بکنند و ته دلشان بخندند. این دوره‌ها گذشته است. این خیانت است و مملکت ایران تاب خیانت ندارد. ما باید با سرعت هر چه بیشتری پیش برویم و انشاءالله نشان بدهیم که لیاقت ایرانی از هر موقع دیگری در تاریخ مسلماً بیشتر است و عزم ما هم همه با هم از هر موقع راسخ‌تر است.