بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی وزیر اقتصاد و نمایندگان اتاق‌های بازرگانی و صنایع سراسر کشور ۱۴ خرداد ماه ۱۳۵۰

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۱۵ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی بر پایه تاریخ

حزب ایران نوین


به سخنان آریامهر در باریابی نمایندگان اتاق‌های بازرگانی و صنایع گوش فرادهیم
بیانات آریامهر هنگام باریابی نمایندگان اتاق‌های بازرگانی و صنایع درباره کارخانه‌ها و کارگران ایران

بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی وزیر اقتصاد و نمایندگان اتاق‌های بازرگانی و صنایع سراسر کشور ۱۴ خرداد ماه ۱۳۵۰

(در کاخ سعدآباد)

پس از انتخابات اخیری که به عمل آمده است، پذیرفتن شما افرادی که انتخاب شدید و امروز در اینجا حضور دارید، به معنای اهمیتی است که ما برای این اطاق قائلیم و ارزشی است که این فعالیت‌ها در وضع حال و سرنوشت آینده مملکت دارد.
خیلی از نکاتی که ممکن بود امروز من توضیح بدهم، در گزارش شما بود و احتیاج به تکرار آنها نیست، ولی چند نکته اساسی است که باید بگویم، یکی از آنها این است که همه شما مردمان فعالی هستید. می‌دانم بعضی از شما شاید در چند سال پیش از یک موقعیت خیلی متعارف و معمولی شروع کردید تا اینکه به مقام و منزلت فعلی رسیدید، از این تحول هم خودتان احساس سربلندی می‌کنید و هم فکر می‌کنید که برای کشورتان کار کرده‌اید و خدماتی انجام داده‌اید و به این وسیله نه فقط وسایل زندگی عده زیادی را تأمین نموده‌اید، بلکه امیال قلبی و احساسات باطنی آنها را هم که با فراگرفتن یک تخصص به مقامی رسیده‌اند، ارضا کرده‌اید. با این حال در کشوری که با این برنامه‌ها رو به جلو می‌رود این هنر فوق‌العاده‌ای نبود، برای اینکه اقتصاد و ثبات ما و سیاست‌های متخذه طوری بوده که همانطور که چندین بار گفته‌ام، این کشور محکوم به پیشرفت است. در جامعه ایران هم عده‌ای محکوم بودند که لااقل به موفقیتی که شما به آن رسیده‌اید، برسند. بدیهی است که این تازه اول کار است، ما تکلیف صنایع سنگین را بر اساس فلسفه انقلابمان روشن کرده‌ایم، ولی در اطراف صنایع سنگین و در رشته‌های صنایع سبک و صنایع صادراتی اینقدر امکانات هست که فعالیت بخش خصوصی باید چندین برابر گذشته شود. به این جهت (گر چه شاید شما اهل این کار نباشید،) نصیحت می‌کنم سرمایه و وقت و اعصاب خودتان را صرف معاملات بی حاصل مانند معاملات زمین نکنید و فکر نکنید که امشب یک قطعه زمین را به یک قیمت می‌خرید و فردا صبح با سی درصد، یا چهل درصد گرانتر به کسی دیگر می‌فروشید و خریدار هم همین کار را می‌کند و در نتیجه سرمایه عمده مملکت در راه شن‌بازی و خاک‌بازی به گردش می‌افتد. مدتی کشور ما دچار این بلا بود، بعد دیدیم وقتی این کار متوقف شد چطور سرمایه‌ها به سمت صنایع روی آورد، امروز هم باز باید همین سرمایه‌ها به سمت صنایع و کشاورزی تشویق بشوند، خوب به حمدالله به اندازه کافی هم هست. این بانکی که تذکر دادید آن را من قویاً دنبال می‌کنم، وسایلی باید برای شما فراهم شود تا همانطوری که برای آن انگلیسی یا آن آلمانی و یا آن فرانسوی و یا آن خارجی دیگر که وسایل برایش فراهم هست تا بتواند اجناسش را قسطی با ربح متناسب به مشتریان خارجی‌اش بفروشد، شما هم این امکان را از لحاظ رقابت خارجی داشته باشید. از لحاظ رقابت داخلی با تشکیل تعاونی‌ها و شرکت‌های توزیع و تسهیلات مصرف، خود این تعاونی‌ها می‌توانند همین نوع تسهیلات را برای مصرف داخلی فراهم بکنند.
می‌ماند یک مطلب و آن اینکه ایران در آسیا در آتیه نزدیک از لحاظ اقتصادی و سیاسی و از لحاظ قدرت کشور به یک مقام کاملاً ممتاز و برجسته می‌رسد و لازمه رسیدن به این مقام مسلماً سالم بودن و پر قدرت بودن اقتصادش است و آن هم با یک عده افراد پر حرارت و فعال ارتباط دارد که با کمال قدرت و اطمینان و بدون از دست دادن یک لحظه از وقت خود و کشورشان، صنعت ایران را به صنایع مدرن و قابل رقابت ممالک صنعتی دنیا برسانند. مقیاس کارخانه‌های شما باید به مقیاس جهانی برسد. اگر به تنهایی قادر به انجام آن نباشید، در هم ادغام بشوید و به اصطلاح فرنگی‌ها (Merge مرج) بکنید تا واحد شما بتواند تولیداتش به سطح واحد بین‌المللی برسد.
از لحاظ مدیریت فنی و امور فنی بدانید که اگر همپای رقبای بین‌المللی خودتان نباشید، از میدان به در خواهید رفت. آن عده‌ای که فکر می‌کنند ما از صنایع داخلی‌مان به هر قیمتی شده باید حمایت بکنیم، یعنی روی آن ضرر بدهیم و جنس گران تولید بکنیم و جنس گرانتر بفروشیم، آن هم به داخلی (برای اینکه در خارج کسی از شما نخواهد خرید) و انتظار دارند که مصرف‌کننده ایرانی باید دائماً جنس بدتر و گرانتر بخرد، به عقیده من این درست خلاف وطن‌پرستی است. از این رو در آینده باید درست متوجه عکس آن باشید، یعنی حمایت دولت به همان اندازه که صنایع شما ناسالم و ضعیف باشد، به همان اندازه کم خواهد شد و چه بسا بهتر که صنعت ناسالم از بین برود و یک صنعت سالم به جایش ایجاد شود، ولی حمایت دولت از صنایعی که بر اساس نقشه صحیح، نقشه سالم، نقشه بزرگ، نقشه‌ای که مطابق مقیاس جهانی است به وجود آمده‌اند تا روزی که این صنعت روی پای خودش بایستد، ادامه خواهد داشت.
در تربیت افراد فنی و تربیت مدیران کاردان بکوشید. این مدرسه‌ای که ما در اینجا درست خواهیم کرد و انشاءالله تا چند وقت دیگر به راه خواهد افتاد و اولین نتایج آن تا چند سال دیگر به دست خواهد آمد، اهمیت زیادی دارد. همچنین تربیت کارگران فنی نیز مهم است. مطلبی که باید حتماً به آن توجه داشته باشید این است که ترقی ایران بر اساس برده‌کشی و استثمار کارگر ارزان‌قیمت نمی‌تواند بنا بشود. بعضی ممالک شاید در گذشته عامل پیشرفت صنعتی‌شان این بود که کارگرانشان تقریباً با هیچ زندگی می‌کردند و آنها با کارگر ارزان توانستند وارد بازار بشوند (البته بعد وضع آنها عوض شد)، ولی ایران با موفقیتی که در پرتو انقلابش و به خصوص در پرتو امکاناتش به دست آورده، نمی‌تواند اقتصاد خود را بر اساس کارگر زرخرید و به قیمت نازل بنا کند. کارگر ایرانی به هر اندازه که مهارت داشته باشد، باید مزد بگیرد. الان هم می‌بینیم که خوشبختانه وضع به همین طریق است. کارگرانی که مهارت دارند و کم پیدا می‌شوند به قدری مزدشان بالا است که شاید آقایان خیلی محرمانه بخواهید این گونه کارگران را از دست یکدیگر بربایید. این هم علامت خوبی است هم علامت بد، و برای اینکه نتوانید به چنین رقابتی بپردازید، به شما توصیه می‌کنم که همه در کنار کارخانه‌هایتان خانه بسازید تا کارگر در آنجا به راحتی زندگی کند، نه مثل حالا که یک ساعت یا یک ساعت و نیم سوار اتوبوس بشود تا از خانه به سر کارش برود و یک ساعت و نیم هم این مسیر را برای بازگشت به خانه‌اش طی کند. این سه ساعت را باید برود در میدان ورزش کارخانه بگذراند، چون بدنش سالم می‌شود، روحش تازه می‌شود، قوی می‌شود و بهتر کار می‌کند. در ساختن خانه‌های سازمانی برای کارگرانتان هیچ وقت پشیمان نمی‌شوید. دستور من به دولت این است که به شما زمین مجانی بدهد (اگر هم شرایطش ۹۹ ساله باشد ولی مجانی بهتر است). این در درجه اول برای خاطر کارگر است. چون او یکی از افراد این آب و خاک است و ما به فکر اکثریت مردم هستیم و همه افراد باید به حداقل زندگی برسند. یکی از شرایط حداقل زندگی داشتن خانه سالم، بهداشتی، نظیف، تمیز، روشن و روح‌پرور است. تعاونی‌ها البته باید خانه شخصی برای کارگران بسازند، چون در موقع بازنشستگی که نمی‌توانند در صحرا و بیابان به سر برند. کارگر باید از خانه سازمانی بلند شود و به خانه خودش بروند. این وظیفه‌ای است که به تعاونی‌ها مربوط می‌شود. تعاونی‌ها را هم یا خودتان درست می‌کنید یا اینکه وظیفه دستگاه‌های دیگر است. در این قسمت هم با دادن زمین به آنها کمک می‌کنیم. با دادن زمین و ساختن خانه برای آنها وضع نامعقول کرایه خانه‌های سنگین یا زمین‌های گران خودبه‌خود از بین می‌رود، به خصوص که دولت هر جا متوجه شود (بورس زمین) ایجاد شده، با عرضه زمین‌هایی که در اختیار دارد یا تدابیر دیگری که اتخاذ خواهد کرد، از بالا رفتن نامعقول قیمت‌های زمین که باعث هدر رفتن سرمایه و انرژی مردم می‌شود، جلوگیری خواهد نمود.
خوشبختانه خیلی از شماها را که اینجا می‌بینم، توانسته‌اید هر سال به من گزارش بدهید که نه یک قدم، بلکه چندین قدم بزرگ به سمت جلو برداشته‌اید و این باعث خوشوقتی است. شما را در این کار تشویق می‌کنم. امیدوارم همه بتوانید این نوع گزارش‌ها را هر سال به من بدهید. هر کسی که کار صحیحی کرد ولو در دورترین نقطه مملکت، من با کمال میل به آنجا خواهم رفت تا آنجا را ببینم. باز هم تکرار می‌کنم اگر به تنهایی می‌توانید برنامه‌های بزرگ را انجام بدهید، بدهید. اگر هم لازم است با یکدیگر توأم بشوید، این کار را بکنید.
بورس کشور که هنوز در مراحل مقدماتی است و وضع بچه‌گانه‌ای دارد باید به جایی برسد. مگر در یک کشور چند نفر سرمایه‌دار بزرگ و چند فامیل متمول هست؟ مگر ممالک دیگر دنیا را چند نفر درست کرده‌اند؟ تا سهام بورس به طور وسیع در میان مردم منتشر نشود، نمی‌توان انتظار داشت که به زودی یک کشور، صنعتی بشود. در آینده نزدیک چندین میلیون نفر در ایران قادر خواهند بود که سهام زیاد و یا مختصر بورس را بخرند. همین حالا ببینید بر سر بلیط‌های بخت‌آزمایی مردم چقدر خرج می‌کنند، البته به امید بردن. خوب دو سه نفر، یا ده بیست نفرشان می‌برند، ولی مابقی که نمی‌برند. این اشخاص اگر بورس بخرند و صنایع سالمی در کشور وجود داشته باشد و این سرمایه‌گذاری در آخر سال سود خوبی را عاید آن شخص بکند، این مطمئن‌تر از هر نوع بخت‌آزمایی است، گو اینکه بخت‌آزمایی را نمی‌خواهم تخطئه بکنم، چون خیلی از کارهای خیر امروز کشور در اثر منافع بخت‌آزمایی انجام می‌گیرد، بنابراین آن هم باید باشد، زیرا خودش سرگرمی خوبی است، ولی خریدن اوراق سهام صنایع سالم و مقتدر کشور، از هر بخت‌آزمایی مطمئن‌تر است و تمام کشورهای بزرگ صنعتی دنیا به همین ترتیب به وجود آمده‌اند.
ضمناً شاید بشود بهتر از حال حاضر از بعضی سرمایه‌های راکد مملکت استفاده کرد، مانند صندوق‌های بازنشستگی و بعضی صندوق‌های دیگر که ما خیلی محافظه‌کارانه نسبت به آنها عمل می‌کنیم. اگر بتوانیم از این سرمایه‌ها درست استفاده بکنیم، ممکن است در اقتصاد کشور مؤثر واقع شوند، ولی اساس کاری که به شما مربوط می‌شود ایجاد آن بانکی است که چنین اعتباراتی بدهند تا شما مثل رقیبان و همکاران خارجیتان بتوانید در فروش اجناس خودتان شرایطی پیشنهاد بکنید که قابل رقابت با سایر ممالک دنیا باشد. من رئیس اطاقتان را تقریباً به طور مرتب می‌بینم، یعنی از کار شما مطلع هستم. امیدوارم چه رئیس اطاق، چه وزیر اقتصاد، همیشه بتوانند بیایند به من گزارش بدهند که اطاق ما یک اطاق پر تحرک و پر خون است. من همیشه به وزرایم این را گفته‌ام که برای تسریع در کارها و جلوگیری از کندی کارها، سختگیری خواهیم کرد و درمورد فعالیت بخش خصوصی هم همینطور. قدرت اقتصادی و پشتوانه این کشور آنقدر محکم و قوی است که هر قدر شما تند بروید، هیچ وقت باعث وحشت ما نخواهد شد، حتی می‌خواهیم آنقدر تند بروید که به شما بگوییم خوب، حالا یک خورده آهسته‌تر.
به هر صورت موفقیت همگی را خواهانم و امیدوارم که چه در سمتی که در اینجا دارید و چه در کارهای خصوصی و اجتماعی و جمعی که خواهید داشت، همیشه موفق باشید.