بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی شرکت‌کنندگان در دومین کنفرانس ملی کار در کاخ نیاوران ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۹ خورشیدی تازی

تصمیم‌های مجلس


بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی شرکت‌کنندگان در دومین کنفرانس ملی کار در کاخ نیاوران ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹


افرادی که در این کنفرانس شرکت دارند، با قسمتی از نظرات من به وسیله پیامی که فرستادم آشنایی پیدا کرده‌اند. همچنین اغلب شما به وسیله صحبت‌ها و سخنرانی‌هایی که تاکنون کرده‌ام، و یا با مراجعه به کتاب انقلاب سفید، از طرز فکر و فلسفه ما نسبت به موضوعی که این اجتماع به خاطر آن تشکیل شده‌است، آگاه شده‌اید. با وجود این برنامه کار به قدری بزرگ و مهم است که تکرار بحث درباره آن را زائد نمی‌دانم و اکنون که چنین کنفرانس با اهمیتی تشکیل شده‌است، باید برای آینده قابل پیش‌بینی، فرض بکنید برای پنج سال یا ده سال آینده، برنامه کارتان را طرح‌ریزی بکنید و پیشرفت مملکت را با قسمت‌های تکنولوژیک و مدیریت و در عین حال رفاه کارگر و استفاده عادلانه و معقولانه از سرمایه تطبیق بدهید، و مخصوصاً به این نکته توجه داشته باشید که اگر ضوابط، مقیاس‌ها و طرز تفکر خشک باشد، این موجب عقب‌افتادگی و شکست می‌شود. ولی اگر بتوانید خودتان را با آخرین راه‌های تکنولوژیک و بهترین روش‌های اجتماعی و عقلانی تطبیق بدهید، مسلماً همیشه موفق خواهید بود.

تاکنون چند بار گفتیم چند چیز است که نمی‌تواند در دست افراد خصوصی باشد و باید به جامعه و به ملت تعلق داشته‌باشد و به وسیله دولت که نماینده ملت است، اداره بشود و آن صنایع بزرگ مادر است که در قیمتها مؤثر است، مثل نفت و مشتقات آن، که کمی بالا و پایین رفتن قیمت آنها در تمام شئون زندگی تأثیر دارد.

یکی دیگر فولاد است. مقصودم از فولاد، ماده اولیه آهن است که باز بالا رفتن قیمت آن در زندگی مردم به طور مستقیم مؤثر است. دیگری صنایع پتروشیمی است که مستقیماً از پالایشگاه‌ها و سایر مؤسسات ملی ایران به دست می‌آید و البته مشتقاتش می‌تواند در بخش خصوصی هم باشد. اینها صنایعی هستند که طبق فلسفه انقلاب، برای پیشرفت اجتماع در دست ملت قرار دارد، منتها به وسیله دولت اداره خواهدشد و این امر غیر قابل تغییر است، زیرا هیچ منطق و استدلالی نمی‌تواند بیاید عکس این را بگوید و مدعی شود ثروتی که اختصاص به عموم دارد باید در دست یک عده معدود باشد. همین اصل و همین فلسفه نیز باعث ملی‌شدن جنگل‌ها شد، زیرا همین طور که بشر در ایجاد منابع نفت و یا ذخیره کردن آن در اعماق زمین دستی نداشته‌است، همین‌طور هم در ایجاد جنگل‌های طبیعی دخالتی نداشته و زحمتی برای آن نکشیده‌است. پس نمی‌تواند این منابع به فرد تعلق داشته باشد. همین طور که آب هم نمی‌تواند متعلق به کسی باشد و به همین جهت ما آب را ملی کردیم، ولی با اینکه آب در این مملکت کم است، اگر کسی بیاید و طبق طرح قابل قبولی آن را با اجازه وزارت آب و برق برای آبیاری جنگل‌های مصنوعی مورد استفاده قرار دهد، و از جنگل مصنوعی بهره‌برداری کند، در آنجا حق تملک نسبت به آن جنگل مصنوعی خواهد داشت، زیرا این جنگل نتیجه کار خودش است و ثمره زحمت او است و از طبیعت به نفع شخصی خود استفاده نکرده‌است.

از این چیزهای مهم که بگذریم، ما برای شرکت دادن عموم افراد مملکت در کارهای مختلف از آنها پشتیبانی می‌نماییم. از جمله برای سرمایه‌گذاری در صنایع، سرمایه‌گذار را تشویق می‌کنیم و از او حمایت می‌نماییم. البته این حمایت محدود به حدودی خواهدبود. شما اگر سرمایه‌گذار دوراندیش و عاقلی باشید، باید بدانید که بهترین ضامن پیشرفت کار شما در اداره کار و در تأمین منافعتان این است که کارگری که در آنجا کار می‌کند نه فقط از لحاظ دستمزد راضی باشد، بلکه خود را در آن شریک و سهیم بداند و ما آن را به وسیله قانون سهیم کردن در سود کارخانه‌ها به بهترین وجهی عملی کردیم، به طوری که کارگر دیگر خودش را استثمارشده حس نمی‌کند و می‌داند که اگر زحمت می‌کشد یک قسمت کار برای خودش است و به همین جهت به وزارت کار تأکید می‌کنم که همیشه و همه سال ببینید هر جای قانون سهیم‌شدن احیاناً نقصی داشته‌باشد، آن را ترمیم بکند.

سرمایه‌دار اکنون باید اذعان بکند از روزی که این قانون وضع شده‌است به جای اینکه منافع او ظاهراً ۲۰ درصد کمتر بشود، کمتر نشده بلکه بیشتر شده‌است. چرا؟ برای اینکه کارگر بهتر کار کرده و یک چیزی هم به کارگر رسیده‌است و اما از لحاظ بیمه‌های اجتماعی ما باید دائم بکوشیم که از بهترین و آخرین پیشرفت‌هایی که در این امر حاصل شده به نفع کارگر استفاده کنیم و هر حقوقی که در جهان وجود دارد، به نفع این طبقه زحمتکش از آن بهره‌برداری نماییم و این کار را خواهیم کرد.

می‌ماند موضوع دستمزدها، البته این نکته باید برای همه روشن باشد که دستمزد باید مطابق تولید و راندمان کار باشد. دستمزد باید به نسبت تبحر و تخصص بالا برود و این امر به این معنی است که راندمان کار یک کارخانه ایرانی به شرط تشابه ماشین و مدرن بودن، اگر مثل یک کارخانه دیگر خارجی چه در اروپا چه در امریکا، تولیداتش به همان اندازه نباشد، این به دو علت است: یکی بد اداره شدن به وسیله کارفرما، دیگری کمبود اطلاعات فنی کارگر. پس هم باید کارفرمای ایرانی خودش را با آخرین متدهای علمی تطبیق بدهد و هر روز چیز تازه‌ای یاد بگیرد، کتاب بخواند، در کنفرانس‌ها شرکت بکند، اگر بلد نیست خجالت نکشد و متخصصش را بیاورد و از او یاد بگیرد، هم کارگر ما باید سعی بکند که در کلاس‌های مختلف شرکت بکند و به صورت یک کارگر حرفه‌ای به تمام معنی و کارگر متخصص و متبحر درآید.

البته این کار، وظیفه کارگر نیست که مدارس حرفه‌ای ایجاد بکند و این کلاس‌ها را در آن تشکیل بدهد. بلکه این کار هم مربوط به دولت است و هم مربوط به کارفرما. به همین جهت است که گفته بودیم کارفرمایان جمع بشوند و برنامه‌هایی در این مورد اجرا کنند. از جمله هر کارخانه‌ای که بیش از سه‌هزار نفر کارگر دارد باید حتماً یک مدرسه حرفه‌ای نیز پهلوی کارخانه باشد تا هم از لحاظ پیشرفت کار هم از لحاظ صرفه‌جویی در وقت و هم از لحاظ روحیه کارگر در وضع آنها مؤثر باشد. قبلاً گفتیم، حالا باز هم می‌گوییم و تأکید می‌کنیم که کارفرمایان ما باید خانه‌های سازمانی نزدیک کارخانه برای کارگرهایشان بسازند، مگر اینکه در یک موقعیت استثنایی باشد، مثلاً در وسط شهری قرار داشته باشد که این امکان‌پذیر نشود، ولی صنایع ما که در قطب‌های جدید ایجاد می‌شود، نزدیک هر قطب و هر کارخانه باید قبلاً پیش‌بینی‌های لازم بشود و همان طور که پیش‌بینی می‌کنید چند متر زیربنا برود و چند تا ماشین بخرید، به همان ترتیب باید به فکر ساختن خانه برای کارگر باشید.

خوشبختانه موقعیت ایران از لحاظ داخلی و خارجی طوری است که نه فقط سرمایه‌گذار ایرانی با طیب خاطر و آسودگی خیال می‌تواند سرمایه خودش را به کار اندازد، بلکه این سرمایه مورد حمایت هم قرار می‌گیرد. این را هم بگویم که حمایت از سرمایه داخلی تا حدی است که به زیان مصرف‌کننده ایرانی تمام نشود. فکر نکنید که دولت به هر قیمت که شده صنایع داخلی را حفظ می‌کند، حتی اگر شما کالا را به سه برابر قیمت تمام‌شده به مصرف‌کننده داخلی بفروشید و به او اجحاف بکنید. خیر، حمایت معقول، حمایت استحقاقی، برای اینکه صنایع جوانی راه بیفتد، وقتی راه افتاد دیگر اصلاً احتیاج به حمایت ندارد، مگر برای صادرات، همان کاری که ممالک اروپایی می‌کنند. نه فقط سرمایه‌گذار ایرانی می‌تواند با طیب خاطر و آسودگی خیال سرمایه خودش را به کار بیندازد، بلکه موقعیت استثنایی ایران باعث شده که هر روز در یک نقطه دنیا، سرمایه‌گذاری در صدد برمی‌آید که سرمایه خودش را در ایران به کار بیندازد و از فوائد آرامش و نظم و ترتیب و اطمینانی که در این مملکت وجود دارد استفاده بکند و این کار دو حسن دارد. یکی اینکه سرمایه‌ای می‌آید و نسل فعلی از خرج کردن بیشتر و تحمل مخارج سنگین قدری آسوده می‌شود و در زمانی کوتاه سرمایه‌گذاری بیشتری در مملکت می‌شود. دوم اینکه تکنیک جدید و مخصوصاً مدیریت را با خودش می‌آورد و هم آن دستگاه‌ها به خوبی کار می‌کنند، و هم ما می‌بینیم که مدیریت امروزه تا چه حد در بهبود و پیشرفت کار مؤثر است.

البته این کنفرانس اگر نظرات و پیشنهادهایی داشته باشد، باید آن را مطرح کند. اگر بین کارگر و کارفرما وسیله ارتباط و گفت و شنود ایجاد بشود و آن احساس خانوادگی که من میل دارم بین این دو کاملاً برقرار بشود، بسیار به جا خواهدبود. هر چیزی که به نظرتان می‌رسد باید بگویید. اگر فکر می‌کنید که دستگاه‌های دولتی، وزارت کار، دستگاه‌های دیگر وظایفی دارند که برای پیشرفت کار باید انجام بدهند آنها را تذکر بدهید. البته منظور از این وظایف حتماً نباید این باشد که بگوییم به نفع کارگاه تمام شود. بلکه رفع اشکالات هم خود کار مهمی است، زیرا هنوز ممکن است در کشور مقررات بی جا و دست و پا گیری وجود داشته باشد که مشکلات زیادی در کارها به وجود آورد، و حال آنکه با رفع آنها می‌توان کار را بهتر و سهل‌تر از پیش برد. به هر صورت تمام این نظرات را مورد مطالعه کامل قرار دهید.

این قبیل کنفرانس‌ها هر چند وقت یک بار باید تجدید بشود. می‌بینیم ادغام اطاق‌های صنایع و بازرگانی چه تسهیلاتی در پیشرفت کارها به وجود آورده، به طوری که می‌توان سرمایه داخلی ایران را بهتر بسیج کرد و از آن بهتر و سریع‌تر نتیجه گرفت.

به هر حال در هر قسمت که فکر و نظری داشتید، آنها را در چهارچوب فلسفه انقلاب ۱۳۴۱ ایران مطرح نمایید.